mahdavi3d

VIP
  • تعداد محتوا

    5,670
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    41

تمامی ارسال های mahdavi3d

  1. همانطور كه جناب cheka اشاره كردند، اين موشك در رنج كوتاه تست شده است. به نظر مي‌رسد سخت‌ترين مرحله شناسايي يك موشك قاره‌پيما در مرحله مياني (ارتفاع بالاي حدود 300 كيلومتر تا 1000 كيلومتر در ترجكتري معمولي). و سختترين مرحله درگيري، در مرحله پاياني (ورود مجدد به جو) باشد.
  2. mahdavi3d

    اخبار برتر نظامی

    جناب Thundar براي اين كه منظورم را بهتر رسانده باشم، سناريوهايي را كه در قسمت قبل اشاره كردم، در تصاوير زير نشان داده‌ام. (در تمام تصاوير، قسمت آبي رنگ، جو زمين است كه 100 كيلومتر درنظر گرفته شده است) اگر از درس فيزيك به ياد داشته باشيد، در يك پرتابه ساده (گرانش يكنواخت. و نه قطبي) زاويه‌اي كه در يك سرعت پرتاب مشخص، بيشترين رنج در آن حاصل مي شود، زاويه 45 درجه (زاويه حداكثر رنج) است. بنابراين اگر فرض كنيم 2000 كيلومتر سجيل در "زاويه حداكثر رنج" حاصل شده باشد. كاهش زاويه (ارتفاع) تاثير معكوس خواهد داشت. البته سناريوهاي ديگري هم مي‌شود مطرح كرد. [b]سناريو شماره 1[/b] (ترجكتري معمولي، البته اين تنها حدس بنده است كه به اين شكل باشد. و ممكن است تفاوتهايي وجود داشته باشد.) [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Sed_Traj_01.jpg[/img] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Sed_Traj_01.jpg]لينك عكس[/url] [b] سناريو شماره 2[/b] (ترجكتري با ارتفاع كاهش يافته. همانطور كه نشان داده‌ام، علاوه بر مشكل زاويه، حتي درگ ناشي از حركت بيشتر داخل جو نيز باعث كاهش بيشتر رنج موشك مي‌شود) [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Sed_Traj_02.jpg[/img] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Sed_Traj_02.jpg]لينك عكس[/url] [b] سناريو شماره 3[/b] (ترجكتري شبه‌مداري. البته اين تنها ايده بنده است و نمي‌دانم كه آيا در عمل استفاده مي‌شود يا خير؟ اصلا عملي هست يا خير؟ / به نظرم اين روش هم در صورت عدم استفاده از موتور و سوخت بسيار پرقدرت و سازه بسيار سبك و مستحكم، باعث كاهش رنج خواهد شد. توجه كنيد هدف اين نيست كه سرجنگي در مدار قرار بگيرد، بلكه سعي مي‌شود تا حد ممكن با زاويه كوچكتري پرتاب شود، كه اين كار به انرژي بسيار زيادي نياز دارد. / اين نكته را هم اضافه مي‌كنم آنچه در اين روش مدنظر بنده است، افزايش رنج نيست، بلكه مينيموم كردن زمان كل پرواز است) يعني به موشك بسيار قدرتمندتري نياز است و نمي‌توان با كاهش ارتفاع، به‌همين سادگي‌ها و بدون افزايش قدرت كلي موشك، رنج را افزايش داد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Sed_Traj_03.jpg[/img] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Sed_Traj_03.jpg]لينك عكس[/url]
  3. mahdavi3d

    اخبار برتر نظامی

    [quote]البته نظر خودم اینه که موشک اگنی باز هم در بهترین حالت400 کیلومتر ارتفاع پرواز داره یعنی به زبان ساده تر اگه متخصصین وزارت دفاع بتونن با کاهش ارتفاع پرواز800 کیلومتر به ارتفاع مثلا150 کیلومتر و تغییر و تکمیل در سنسورهای فاز میانی ((مثلا همین سیستم ستاره یابی بصیر1 که چند روز پیش افتتاح شد)) قطعا موشک سجیل در رسیدن به برد 5000 کیلومتری مشکل نداره[/quote]به اين سادگي نيست. اول بگويم كه پس از خروج موشك از جو (100 كيلومتر) و پس از برن‌اوت (تمام شدن سوخت تك مرحله‌اي و يا تمام شدن سوخت مرحله اول و دوم دو مرحله‌اي با فرض ترجكتري ساده) موشك وارد فاز اصلي حركت خود مي‌شود، و تا آنجا كه مي‌دانم با حركت در مسير بيضوي از قوانين كپلر طبعيت مي‌كند. براي درك موضوع نياز به دانش رياضي نسبتا خوبي است، اما تا آنجا كه مي‌دانم، هرچه بخواهيد مسير پروازي را به دايره نزديكتر كنيد (يعني بخواهيد ارتفاع اوج را كاهش دهيد)، كار سختتر مي‌شود. اولا اگر بخواهيد موشك را در وضعيت شبه مداري (مثل ماهواره) قرار بدهيد و سپس آن را بيرون بكشيد و به زمين بكوبيد، به انرژي بيشتري در مرحله اوجگيري نياز است (موتور قويتر) و ضمنا، نياز به تمهيدات خاصي براي خروج از وضعيت شبه مدار است. (خود سرجنگي بايد تراستر داشته باشد و يا مرحله دوم تا قبل از ورود به جو سرجنگي، امكان چرخش و فعاليت در جهات مخالف مدار داشته باشد) و ثانيا اگر بخواهيد از همان مسير شبه سهمي تبعيت كنيد، به علت كاهش ارتفاع و درنتيجه زاويه ورود كم در مرحله بازگشت به جو، موشك مجبور خواهد بود تا مسير طولاني‌تري را داخل جو طي كند و بحث حفاظت حرارتي از سرجنگي مسئله ساز مي شود.
  4. گويا شليك از آستاراخان انجام شده: [quote] {...} بر اساس این گزارش، موشک توپول-ام از کاپوستین یار واقع در استان آستراخان و با هدف منطقه ای در قزاقستان شلیک شده است. {...} [color=olive]۱۹ خرداد ۱۳۹۱ [/color] http://www.ashtidaily.com/vdchxwni.23n-6dftt2.html[/quote] با توجه به محل قرار گيري آستاراخان روي نقشه، كماكان منتظر نظر دوستان در مورد جهت‌گيري مشاهده‌شان هستم. http://en.wikipedia.org/wiki/File:Astrakhan_in_Russia.svg و البته ديگر به صورت قريب به يقين مي‌توان گفت آنچه كه ديده شده مربوط به تست توپول بوده است.
  5. [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]مقايسه مشخصات هابل و مشخصات احتمالي ماهواره ان‌اراو [/b][/font][/size] [center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/fdghgj.jpg[/img] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/fdghgj.jpg"]لينك عكس[/url] منبع: [url="http://www.planetary.org/blogs/guest-blogs/jason-davis/nasa-gets-two-hand-me-down.html"]http://www.planetary...nd-me-down.html[/url][/font][/size] [/center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]تلسكوپ هابل:[/b] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/R2050043-Space_Telescope_being_moved_into_giant_clean_room-SPL.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_R2050043-Space_Telescope_being_moved_into_giant_clean_room-SPL.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/R2050043-Space_Telescope_being_moved_into_giant_clean_room-SPL.jpg"]لينك عكس[/url] [size=1][i][color=violet]ببخشيد كه ارسال متوالي دادم. تاپيك بالا بيايد.[/color][/i][/size][/font][/size]
  6. [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]طبق گزارشات هنوز هم هيچ دليل قانع كننده‌اي براي مشكل بوجود آمده براي اينتلست19 پيدا نشده است. (البته گويا انگشت اتهام، كمي تا قسمتي به سمت پرتابگر است [img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/icon_mrgreen.gif[/img] ) [img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/icon_arrowd.gif[/img] [url="http://www.spacenews.com/satellite_telecom/120607-is19-solar-problem-sealaunch.html"]http://www.spacenews...-sealaunch.html[/url] [size=1][color=violet][i]ببخشيد كه ارسال متوالي دادم. تاپيك بالا بيايد.[/i][/color][/size][/font][/size]
  7. [quote]با توجه به اینکه سمت مشاهده مورد شمال غرب تهران بوده اما قزاقستان در شمال-شمال شرق واقع شده یا موضوع به این مربوط نیست یا یکی از مخازن جداشونده سه مرحله ای بوده [/quote]آيا دوستان سمت شمال غربي را تاييد مي‌كنند؟ متاسفانه هيچكس راجع به سمت مشاهده اظهار نظر نكرده است.
  8. بحث مانور موشك هم مي‌تواند مطرح باشد (البته به صورت آزمايشي و نه اينكه در مقابل يك ضدبالستيك واقعي شليك شده باشد ) دوتا ويدئو كه روس‌ها گذاشته‌اند و به نظر مي‌رسد مربوط به همين تست ديشب توپول باشد http://bit.ly/MPlDPC http://bit.ly/MPmRKY
  9. به نظر بنده احتمال اين كه اين پديده با بحث موشك و راكت ارتباط داشته باشد، بسيار زياد است. البته ديشب هيچ پرتاب از قبل تعيين شده ماهواره در جهان نبوده است، بنابراين احتمال موشك بالستيك تقويت مي‌شود. خبر تست توپول تاييد شده است http://english.ruvr.ru/2012_06_08/77444075/ بنابراين اگر آزمايش موشك، طبق گفته روس‌ها موفقيت آميز بوده باشد، آنچه كه در آسمان ديده شده، به احتمال زياد يكي از طبقات موشك توپول بوده كه پس از جدايش طبقه بعدي، هنوز مقداري سوخت داخلش بوده و باعث رفتار دوراني آن طبقه شده است. و اما سناريوي ماهواره‌بر سفير فجر: با توجه به اين كه پرتاب‌هاي ما از سمنان و در راستاي اقيانوس هند انجام مي‌شود، اگر داستان را مرتبط با فجر بدانيم، دوستان شمالي و شمال‌غربي كشور،[b] بايد شيئ نوراني را در افق جنوب يا جنوب شرقي خودشان ديده باشند، آيا همينطور بوده؟[/b] از طرف ديگر با توجه به رادار‌هاي موجود در منطقه، اگر پرتاب ناموفق فجر بوده باشد، قطعا توسط غربي‌ها اعلام خواهد شد. و اگر موفق بوده باشد كه توسط منابع كشور خودمان اعلام خواهد شد. در مورد "Artor-h5 RQ" هم همانطور كه دوستان اشاره كردند به نظر مي‌رسد چنين ماهواره‌اي اصلا وجود خارجي ندارد (حداقل بنده چنين چيزي پيدا نكردم) احتمال نجومي بودن قضيه هم، در صورتي كه هيچ يك از موارد بالا نباشد وجود دارد. *************** و اما بحث پدافند: بنده ديشب شخصا 2 بار صداي توپ ضد هواي شنيدم كه اگر خواب‌نما نشده باشيم يكي‌اش را مطمئنم كه صداي شليك بود. اين احتمال وجود دارد كه اين قضايا اتفاقي همزمان شده باشد، از طرف ديگر ممكن است واحدهاي پدافندي، با ديدن شيئ مذكور به حالت آماده باش در‌امده باشند و فرضا به دستور فرماندهان يك مشق پاي توپ هم انجام شده باشد. وليكن با توجه به اين كه اين پديده در ارتفاع بالايي بوده، احتمال شليك و انهدام يك وسيله پرنده توسط توپ ضدهوايي كاهش مي‌يابد. باز هم بايد منتظر بود و ديد آيا خبر جديدي منتشر مي‌شود يا خير...
  10. [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=darkred][b]پرواز اژدها به عصر نوین فضا[/b][/color] [color=darkblue]بامداد روز جمعه برای دقایقی که به نظر تمام‌نشدنی می‌آمد، صدها نفر از کارمندان و مهندسان شرکت اسپیس‌‌‌ایکس، در پشت پنجره‌های شیشه‌ای اتاق فرمان کپسول دراگون نگران اما امیدوار، شاهد آخرین مانورهای لازم پیش از الحاق این اژدهای نوخاسته به ایستگاه فضایی بودند.[/color] زمانی که بازوی روباتیک کانادایی ایستگاه بین‌المللی فضایی با موفقیت دراگون را که در نزدیکی ایستگاه شناور بود به دام انداخت و آن را آرام و روان به محل الحاق راهنمایی کرد و مراحل الحاق با موفقیت تمام شد، موجی از شادی نه‌تنها در بین این گروه از دانشمندان و مهندسان شرکت اسپیس‌ایکس که در اتاق‌های فرمان ایستگاه فضایی بین‌المللی و اتاق هدایت پرواز طنین‌انداز شد. این الحاقی بود که فصل جدیدی را در عصر فضا آغاز کرد. در پشت پرده این موفقیت تنها داستان یک نهاد تجاری قرار ندارد. اسپیس‌ایکس بزودی به یکی از ۲ شریک اصلی ناسا تبدیل خواهد شد و برای همیشه نامش به عنوان نخستین شرکت بخش خصوصی که توانست سفری موفق به ایستگاه را سامان دهد به یاد آورده خواهد شد. اما این موفقیت پشت پرده هیجان‌انگیزی نیز دارد. هزاران نفر از مهندسان، دانشمندان و افراد برجسته حوزه‌های مهندسی و فنی که میانگین سنی آنها حدود ۳۰ سال است در اطراف معمار اصلی این شرکت، ایلان ماسک در این تجربه تاریخی سهم دارند. اگر فیلم های مرد آهنی و یا اونجرز را دیده باشید حتما با شخصیت تونی استارک در این مجموعه آشنا هستید. برای اینکه درک بهتری از ایلان ماسک داشته باشید بد نیست بدانید که شخصیت تونی استارک با الهام از شخصیت ایلان ماسک طراحی شده است و حتی خود او در قسمت دوم این مجموعه حضوری کوتاه در نقش خودش دارد. ایلان ماسک که اکنون ۴۰ ساله است کمپانی اسپیس ایکس را دقیقا ۱۰ سال پیش یعنی در تابستان سال ۱۳۸۱ تاسیس کرد. او که با تاسیس شرکت پی‌پال توانسته بود سرمایه لازم را برای این فعالیت به دست آورد قدم به بازی‌ای گذاشت که پیش از او بازیگران اندکی در آن حضور داشتند. اگر از اکراین و روسیه که بازمانده فناوری فضایی شوروی هستند بگذریم، تعداد کشورهایی که تاکنون توانسته‌اند به طور مستقل ماهواره‌ای در مدار زمین قرار دهند به عدد ۹ می‌رسد. شوروی ( بعدها روسیه و اکراین)، آمریکا، فرانسه، ژاپن، چین، انگلستان، هند، رژیم اشغالگر قدس و ایران تنها اعضای فعلی این باشگاه اختصاصی هستند. در این بین تعداد کشورهایی که قابلیت اعزام سفینه سرنشین‌دار به مدار زمین را دارند به عدد ۳ کاهش می‌یابد؛ چین، آمریکا و روسیه. در این بین تاکنون تنها ۲ کشور روسیه و آمریکا کپسول‌های سرنشین‌دار یا بی‌سرنشین به ایستگاه فضایی بین‌المللی فرستاده‌اند. این فهرست اختصاصی باعث می‌شود هر رقیب تازه‌ای با نگرانی وارد این بازار شود، اما ایلان ماسک و تیم جوانی که او گردهم آورده بود، توانستند شرکت اسپیس‌ایکس را به عنوان عضو جدید این باشگاه‌ فضایی به جهان معرفی کنند. اینک کنار نام این کشورها با همه امکانات مالی و توانمندی‌های فناورانه‌شان یک شرکت خصوصی با چندصد کارمند و امکانات مالی محدود نیز حضور دارد. روش حرفه‌ای و سرمایه‌گذاری اسپیس‌ایکس و آزمایش‌های اولیه به گونه‌ای بود که باعث شد ناسا در سال ۲۰۰۸ قراردادی با این شرکت برای دوران پس از شاتل‌های خود امضا کند. براساس این توافق‌نامه ۳هزار میلیارد تومانی، شرکت اسپیس‌ایکس متعهد شد ۱۲ پرواز فضایی به مقصد ایستگاه فضایی برای ناسا انجام دهد. در این پروازها از کپسول دراگون و موشک‌های بالابر فالکون که هر دو ساخت این شرکت است استفاده خواهد شد. زمانی که باراک اوباما در آغاز دوران زمامداری‌اش برای تبیین سیاست‌های جدید ناسا به کالیفرنیا رفت پیش از سخنرانی معروفش ابتدا از سایت پرتاب آزمایشی موشک فالکون بازدید کرد تا تعهد خود نسبت به موفقیت حضور بخش خصوصی در فعالیت‌های فضایی را نشان دهد. با اتکا به این شرکت و نمونه‌های مشابهش بود که ناسا در برنامه جدید خود تصمیم گرفت پس از بازنشسته شدن شاتل‌ها که در سال گذشته رخ داد دیگر به سراغ پروازهای مداری نرود و روی مقاصد طولانی‌تر سرمایه‌گذاری کند. پرواز به ایستگاه بین‌المللی فضایی به عهده شریک ناسا، یعنی روسیه و بخش خصوصی قرار گرفت. در همان موقع انتقادهای بسیاری در این زمینه وجود داشت و کسی فکر نمی‌کرد اینقدر زود نخستین پرواز آزمایشی به مقصد ایستگاه فضایی بین‌المللی توسط بخش خصوصی انجام شود، اما موفقیت این هفته دراگون نشان داد که عصر فضایی نوینی در راه است. اینک شرکت‌های تجاری دیگر به فضا تنها به عنوان بستری برای توریسم فضایی نگاه نمی‌کنند. آنها به دنبال ایفای نقشی در پرواز‌های فضایی هستند و در همین چشم‌انداز است که ایده شرکت‌هایی مانند منابع سیاره‌ای که اعلام کرده می‌خواهد به معدنکاری در فضا بپردازد، بیشتر پرتاب فضاپیمای فالکون که کپسول‌ فضایی دراگون بر فراز آن با تجهیزات مورد نیاز فضانوردان ایستگاه فضایی پر شده بود، برای شنبه ۲ هفته پیش برنامه‌ریزی شده بود، اما شمارش معکوس در آخرین لحظات به دلیل بروز نقصی در سیستم یکی از موتورها معلق ماند. مهندسان اسپیس‌ایکس به سرعت نقص را رفع و موشک را برای پرواز آماده کردند. یکی از سخنگویان ناسا درباره علت چنین سرعت عملی به خبرنگاران گفت: دلیل آن که اسپیس‌ایکس آنقدر سریع توانست این ایراد را پیدا و آن را رفع کند این بود که برخلاف روند رایج در ناسا آنها با پیمانکاران متعددی که هریک وظیفه طراحی بخش‌هایی از مجموعه را به عهده دارند طرف نبودند. مهندسان آنها آماده بودند و بلافاصله کار را شروع و مشکلات را حل کردند. به این ترتیب فالکون بار دیگر بر سکوی پرتاب قرار گرفت تا بامداد سوم خرداد سفر خود را به سوی ایستگاه فضایی آغاز کند. ۳ مرکز به طور مستقیم درگیر پروژه بود: مرکز فضایی کیپ کندی که پرتاب از آن صورت می‌گرفت، اتاق فرمان ایستگاه فضایی بین‌المللی و از همه مهم‌تر اتاق فرمان موشک دراگون. در پشت درهای شیشه‌ای این اتاق صدها نفر از کارمندان ایکس پرایز در نیمه‌شب به صف ایستاده بودند تا شاهد اولین پرواز دست‌ساخته خود باشند. مهم‌ترین نگرانی در این زمان پرتاب خود موشک فالکون نبود، چرا که پیشتر این کار آزمایش شده بود، اما اتفاق مهم در این پرتاب، چند دقیقه‌ای پس از خاموش‌شدن موتورهای موشک رخ می‌داد؛ زمانی که کپسول پس از ورود به مدار زمین باید صفحات خورشیدی خود را باز می‌‌کرد. باز شدن موفق صفحات خورشیدی که نیروی الکتریکی سیستم‌های هدایت و کنترل را تامین می‌کردند مهم‌ترین قدم پرواز در روز اول به شمار می‌رفت. زمانی که دوربین‌های نصب شده بر بدنه دراگون اندکی پس از رها شدن آن در مدار زمین نشان داد که چگونه باله‌های خورشیدی این کپسول با موفقیت باز شده است، موج فریادهای شادی در بین اعضای اسپیس‌ایکس طنین‌انداز شد، اما هنوز تا جشن نهایی فاصله زیادی در پیش بود. کپسول فضایی دراگون مطابق برنامه به سمت ایستگاه حرکت کرد و سرانجام روز پنجشنبه هفته گذشته به نزدیکی ایستگاه رسید. مرحله الحاق مهم‌ترین بخش این ماموریت بود. ایلان ماسک در این باره به خبرنگاران گفت هزاران مشکل فنی ممکن است به‌رغم همه آزمون‌ها و آزمایش‌ها و محاسبات قبلی رخ دهد. در واقع مشکلی هم رخ داد و یکی از سنسورهای لیزری دچار مشکل شد، اما بلافاصله توانستند مساله را حل کنند. الحاق برخلاف روش رایج در شاتل‌ها یا کپسول‌های سایوز به کمک بازوی روباتیک نصب شده روی عرشه ایستگاه صورت می‌گرفت. این بازو، اژدها را در نزدیکی ایستگاه به دام می‌انداخت و سپس به آرامی‌ آن را به محل الحاق راهنمایی می‌کرد. زمانی که الحاق با موفقیت صورت گرفت، برگ دیگری از تاریخ عصر فضا ورق خورد؛ اولین محموله فضایی توسطه شرکتی خصوصی به مدار زمین و به ایستگاه فضایی بین‌المللی منتقل شده بود. روز بعد فضانوردان ایستگاه درهای محفظه را باز کردند و عملیات انتقال تجهیزات به درون ایستگاه و پرکردن کپسول با ابزارها و نتایج آزمایش‌هایی که باید به زمین بازگردد آغاز شد. فضانوردان از درون کپسول دراگون یک مصاحبه مطبوعاتی را با زمین ترتیب دادند. این کپسول که در این ماموریت تنها بار به ایستگاه منتقل کرده، به گونه‌ای طراحی شده است که قابلیت انتقال ۷ فضانورد به مدار و بازگرداندن آن به زمین را نیز دارد. مسوولان شرکت معتقدند تا کمتر از ۳ سال دیگر اولین گروه فضانوردان با دراگون عازم ایستگاه شوند و این کپسول بتواند رسما جایگزینی مطمئن برای شاتل‌ها شود. دراگون پس از پر شدن از ابزارهای ایستگاه به کمک بازوی روباتیک از ایستگاه جدا و در مدار بازگشت قرار می‌گیرد. این کپسول پس از ورود به جو زمین و به سبک کپسول‌های آپولو به کمک چترهای نجات در اقیانوس فرود خواهد آمد. البته در طرح‌هایی که برای توسعه این کپسول مطرح است ایده فرود سخت یا فرود به کمک موتورهای معکوس‌کننده و روی خشکی نیز دیده شده است. اینک فضا به دوره‌ای وارد شده است که شرکت‌های تجاری حضور خود در آن را سودده می‌بینند. این امر گرچه انتقادهایی را به همراه خواهد داشت، اما واقعیت این است که از دل رقابت‌های ‌تجاری است که فرآیند اکتشافات فضایی سرعت می‌گیرد؛ رقابتی که در میان شرق و غرب در برنامه فضایی شکل گرفت و انسان را به ماه برد. رقابت‌های هیجان‌‌انگیزتر بخش خصوصی اما انسان را در فضا به چه اهدافی خواهد رساند؟ [color=olive]۱۱ خرداد ۱۳۹۱[/color] منبع: وبلاگ پوريا ناظمي [url="http://pourianazemi.com/1391/03/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%DA%98%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D8%B5%D8%B1-%D9%86%D9%88%D9%8A%D9%86-%D9%81%D8%B6%D8%A7/"]http://pourianazemi....ه-عصر-نوين-فضا/[/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]******************** [b]يك ويدئو كه خود ايلان ماسك به معرفي اسپيس‌ايكس مي‌پردازد:[/b][/font][/size] [center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Elons_Tour_of_SpaceX_03.jpg[/img][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Elons_Tour_of_SpaceX_02.jpg[/img][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Elons_Tour_of_SpaceX_01.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Elons_Tour_of_SpaceX_06.jpg[/img][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Elons_Tour_of_SpaceX_05.jpg[/img][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Elons_Tour_of_SpaceX_04.jpg[/img] دانلود (حجم: 150 مگابايت _ flv) [url="http://trainbit.com/files/7679489884/"]http://trainbit.com/files/7679489884/[/url][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][size=1][color=violet][i]ببخشید که ارسال متوالی دادم. تاپیک بالا بیاید.[/i][/color][/size][/font][/size]
  11. [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]با تشكر از warjo و cheka گرامي. ***************** [color=darkblue]پیشرفته‌ترین فناوری‌ها همیشه برای مقاصد نظامی و جاسوسی ابداع می‌شوند. دو تلسکوپ فضایی که در اصل برای مقاصد جاسوسی ساخته شده بودند، شاید بتوانند به پروژه ناسا برای کشف تاثیر انرژی تاریک در کیهان کمک کند.[/color] فکر می‌کنید کالای دست دوم بهتر از کالای نو باشد؟ ناسا که امیدوار است این طور باشد. دو تلسکوپ فضایی با کیفیت مشابه تلسکوپ فضایی هابل که در حال حاضر در نیویورک مشغول خاک خوردن هستند، شاید شانس مجددی برای پرواز پیدا کنند. پس از تعمیر آینه تلسکوپ هابل، شاید این بهترین اتفاقی باشد که برای ناسا افتاده است، این تلسکوپ‌ها حتی از نظر ابعاد نیز هم‌اندازه تلسکوپ محبوب هابل هستند، اما نکته جالب اینجاست که حداقل تا دو روز پیش هیچ فرد عادی حتی از وجود آنها خبر نداشت؛ چرا که هدف اصلی ساخت این تلسکوپ‌ها چیز دیگری بود: جاسوسی. به گزارش نیوساینتیست، این تلسکوپ‌ها برای این طراحی شده بودند که از فضا به سمت پایین نگاه کنند و به جاسوسی روی زمین بپردازند؛ اما هنگامی‌که در ژانویه 2011 / دی‌ماه 1389 پنتاگون به این نتیجه رسید که به آنها نیازی ندارد، آنها را به ناسا پیشنهاد کرد. ناسا نیز از این بخشش بادآورده استفاده کرد و تصمیم گرفت به جای نشانه رفتن آنها به سمت پایین، آنها را به سمت بالا و اعماق کیهان نشانه برود؛ جهتی که تلسکوپ‌ها به طور صحیح باید به آنجا نگاه کنند. در تاریخ 4 ژوئن/15 خرداد، ناسا اعلام کرد که از آنها در ماموریت تلسکوپ نقشه‌برداری فروسرخ میدان گسترده ([url="http://wfirst.gsfc.nasa.gov/"]WFIRST[/url]) استفاده خواهد کرد. میدان دید گسترده این تلسکوپ‌ها برای انجام وظیفه WFIRST در نقشه‌برداری از آسمان برای کشف ابرنواخترهای نوع اول بسیار ایده‌آل است. ابرنواخترهای نوع اول، قوی‌ترین انفجار در دنیای ستارگان به شمار می‌روند و از آنجا که از دورترین فواصل کیهان نیز قابل تشخیص هستند، می‌توانند به آشکار شدن تاثیرات انرژی تاریک، از طریق مطالعه میزان انبساط جهان، کمک نمایند. در سال 2010 / 1389، تلسکوپ WFIRST توسط شورای ملی تحقیقات ایالات متحده به عنوان [url="http://www.newscientist.com/article/dn19314-swissarmy-knife-telescope-tops-astronomers-wish-list.html"]تلسکوپ فضایی اولویت بالا[/url] نام گرفت؛ اما هزینه‌های سرسام‌آور و فزاینده تلسکوپ فضایی جیمز وب آینده آن را در هاله‌ای از ابهام فرو برد، و نزدیک ترین زمان پرتاب آن را تا سال 2024 / 1403 به تعویق انداخت. اکنون استفاده از این تلسکوپ‌ها علاوه بر صرفه‌جویی 250 میلیون دلاری، چند سال نیز برنامه ناسا را جلو می‌اندازد. مسئولان ناسا امیدوارند که بتوانند برنامه را تا سال 2020 / 1399 جلو بیاندازند. تخمین‌های قبلی هزینه پروژه را حدود 1.6 میلیارد دلار برآورد کرده بودند. البته قرار است برای کاهش بیشتر هزینه‌ها، به جای نقشه پرهزینه‌تر اولیه و ارسال تلسکوپ به نقطه لاگرانژی دوم زمین در فاصله 1.5 میلیون کیلومتری سیاره، تلسکوپ در مدار زمین‌همگام (Geosynchronous Orbit) قرار گیرد. با این وجود، ابزار مورد نیاز تلسکوپ برای جمع‌آوری اطلاعات هنوز باید ساخته شوند. تاکنون، محققان اندکی تلسکوپ‌های وعده داده شده را در یک انبار در روچستر ایالت نیویورک بررسی کرده‌اند؛ اما هیجان در حال افزایش است. آدام ریس از موسسه علوم تلسکوپ فضایی در بالتیمور، و برنده جایزه نوبل فیزیک سال 2011 به خاطر کشف انرژی تاریک، می‌گوید: «وجود این دارایی‌ها به تنهایی باعث می‌شود مغر شما سوت بکشد، و هر کار دیگری که شما می‌توانید با آن انجام بدهید باعث شگفتی شما خواهد شد.» [color=olive]۱۳۹۱/۳/۱۸[/color] منبع: خبر‌آنلاين [url="http://www.khabaronline.ir/detail/218888/science/astronomy"]http://www.khabaronl...ience/astronomy[/url][/font][/size]
  12. نگاهي به هواپيماي حامل پرتابگر پگاسوس     منبع: http://www.spaceflig...us/nustar/tour/ ببخشيد كه ارسال متوالي دادم. تاپيك بالا بيايد.
  13. mahdavi3d

    اخبار برتر نظامی

    [center][size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/16-3-1391%255CIMAGE634745295666244409.jpg[/img] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/16-3-1391%255CIMAGE634745295666244409.jpg"]لينك عكس[/url][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=darkblue]نخستین پرواز هواپیمای جدید بدون سرنشین بوئینگ که قادر است چند روز بر فراز منطقه مورد نظر پرواز کند در پایگاه نیروی هوایی ادواردز آمریکا انجام شد.[/color] شرکت هواپیمایی بوئینگ اعلام کرد ، پرواز بیست و هشت دقیقه ای هواپیمای Phantom Eye یا چشم شبح انجام شد و این هواپیما پیش از فرود در پایگاه صحرایی کالیفرنیا با سرعت یکصد و چهارده کیلومتر در ساعت و تا ارتفاع هزار و دویست و چهل و چهار متری پرواز کرد. به گزارش امروز (سه شنبه ) آسوشیتدپرس از کالیفرنیا ، شرکت بوئینگ در عین حال اعلام کرد که هواپیما فرودی سخت داشته و هنگام فرود چرخ های آن آسیب دیده است. بنا به گفته مسئولان شرکت بوئینگ ، سوخت این هواپیما هیدروژن مایع است و قادر است چهار روز بدون اینکه سوخت آن تجدید شود پرواز کند. [color=olive]16/3/1391 [/color] منبع: آويا [url="http://www.avia.ir/Nsite/FullStory/?Id=7870"]http://www.avia.ir/N...lStory/?Id=7870[/url][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]*************** [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/MSF11-0059-01_PhantomEye.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_MSF11-0059-01_PhantomEye.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/MSF11-0059-01_PhantomEye.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/phantom_eye_tail_120511_633.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_phantom_eye_tail_120511_633.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/phantom_eye_tail_120511_633.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/ap_phantom_eye_drone_thg_120605_wmain.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_ap_phantom_eye_drone_thg_120605_wmain.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/ap_phantom_eye_drone_thg_120605_wmain.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/images572752_124cd6ae_9993_4452_9456_1e5d6771b278_Full.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_images572752_124cd6ae_9993_4452_9456_1e5d6771b278_Full.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/images572752_124cd6ae_9993_4452_9456_1e5d6771b278_Full.jpg"]لينك عكس[/url] اطلاعات بيشتر: [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Boeing_Phantom_Eye"]http://en.wikipedia....ing_Phantom_Eye[/url] [b]ويدئو:[/b][/font][/size] [center][size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Boeing_Phantom_Eye_01.jpg[/img] دانلود (حجم: 28.22 مگابايت _ mp4) [url="http://trainbit.com/files/4528489884/"]http://trainbit.com/files/4528489884/[/url][/font][/size][/center] [center][size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Boeing_Phantom_Eye_02.jpg[/img] دانلود (حجم: 2.28 مگابايت _ flv) [url="http://trainbit.com/files/5328489884/"]http://trainbit.com/files/5328489884/[/url][/font][/size][/center]
  14. بسيار جالب. البته سوالي كه king-kaveh گرامي مطرح كردند هم مهم است.
  15. نزاع روسيه و آمريكا، يا روسيه و ناتو، و... اينها نزاع بر سر كسب منافع بيشتر است و نه ادامه حيات هريك، اين كشورها سال‌ها كسب قدرت سياسي و اقتصادي و نظامي و علمي و... كرده‌اند و به قول معروف خودشان را بالا كشيده‌اند. اما جوامع عقب‌ نگاه داشته شده (يا به هر دليلي عقب مانده. الان برادر مصطفي مياد گير مي‌ده بهمون ) اگر تصميمات درستي اتخاذ نكنند ورود به برخي منازعات و يا عدم ورود به برخي ديگر، مي‌تواند ادامه حيات سياسي، اقتصادي، علمي و... آن جوامع را با چالش جدي مواجه سازد. و همانطور كه بارها گفته شده ما همواره به دنبال دفاع خواهيم بود و نه تجاوز. بنابراين آنها هم سرشان درد نمي‌كند كه بي‌دليل دردسر براي خودشان ايجاد كنند. بنابراين جنگ تمام عيار مستقيم كشور‌هاي قدرتمند عليه ما به نظر بنده منتفي است‌ (با توجه به توانمندي‌هايي كه براي دفاع از خودمان كسب كرده و مي‌كنيم). مگر اين كه رژيم‌صهيونيستي حماقتي انجام بدهد. سوالي اين است كه عقلانيت تا چه حد در سران اين رژيم، بر عدم آن، ترجيح دارد...
  16. دوستان اشتباه نزنند: تلاش كشور‌هاي قدرتمند، حفظ ارزاني منابع در منطقه، حفظ بازار مصرف باثبات در منطقه، سركوب جوامعي كه به لحاظ سياسي حرف جديدي براي گفتن دارند. و در كل بهره‌كشي از منطقه است. ديدگاهي كه تنها بر حفظ منافع خودشان استوار است. رژيم صهيونيستي: ترمز منطقه براي جلوگيري از پشرفت اسلام خيلي ساده و خلاصه بگويم: تلاش دارند اجازه بوجود آمدن رقيب جديد ندهند. و اما جنگ: منازعه نظامي سطوح مختلفي دارد. چه سطحي از منازعه مد نظر شما است؟ يك حمله محدود؟ يا يك جنگ تمام عيار؟ (8 سال دفاع مقدس، يك منازعه تمام عيار نظامي بود، البته با اقتضاعات زمان خودش)
  17. [quote]واقعا چرا این همه دارن تلاش میکنند برایی سفر به مریخ یا کره ی ماه و غیره! [/quote]جمله معروفي هست كه مي‌گويد: "زمين گهواره بشر است و هيچ كودكي تا ابد در گهواره باقي نخواهد ماند" [quote]من هم عاشق فضانوردی هست و علم نجوم[/quote]اين خيلي خوب است. [quote]ببخشید هزینه ی سفر به ماه 10 میلیارد دلار بود یا 10 میلیون دلار؟ [/quote]بودجه ناسا در سال‌هاي مختلف http://en.wikipedia.org/wiki/File:NASA_budget_linegraph_BH.PNG http://en.wikipedia.org/wiki/Budget_of_NASA
  18. [align=justify][color=darkred]گفت و گو با فرزند ارشد پدر موشکی ایران؛ [b]سوخت جامد موشک از ابتکارات شهید طهرانی مقدم بود[/b][/color] [color=darkblue]یك بار كه در جلسه اي براي ارائه گزارش كارها خدمت رهبر رفته بود، همه مؤدب و آرام نشسته بودند و گزارش كارها را مي دادند. پدرم يك دفعه برمي گردد و مي گويد: آقا! مي داني چرا من اين قدر دوستت دارم، عاشقتم؟! چون تو فرزند اميرالمؤمنيني، چون راه ايشان را در جامعه دنبال مي كني، به همين خاطر، منم نوكرتم![/color] به گزارش مشرق، رابطه زينب و پدر آنقدر آسماني است كه گويي در تمام اين 26 سال زندگي پدر در كنار او، تنها دانه هاي عشق در وجودش كاشته شده. به طوري كه حتي تصور يك لحظه ناراحتي پدر، آرامش را از وجودش مي گيرد. و زينب به رسم اين محبت وصف ناپذير ميان فرزند و پدر، دوست دارد زينت پدر باشد و مايه افتخار او. درست مثل همان سال هايي كه به عشق پدر حافظ قرآن شد و شور و خوشحالي او را مزه مزه مي كرد. و اكنون نبود چنين كوه محبت و مهرباني براي او و خانواده سخت است، آن قدر سخت كه به حسين؛ برادرش مي گويد: «احساس مي كنم شلاق هاي زمانه دارد بزرگمان مي كند. بهم مي خورد و مي گويد بزرگ شو... خدا دوست داشت تا آن زمان ما را آنگونه ببيند؛ در رفاه و اوج شادي اما اكنون به گونه اي ديگر... » تصورم از زينب طهراني مقدم، درست بود آرام و خيلي مؤدب. وقتي به جلوي در خانه شان رسيدم قاب سه نفره اي به تو لبخند مي زد؛ شهيد طهراني مقدم، شهيد مهدي نواب و شهيد محمد سلگي. گويي هرسه شان به استقبالت آمده بودند. عكسي كه بيانگر ارتباطي عميق ميان آنها بود چرا كه حتي در آن وادي هم نتوانستند خيلي دور از هم باشند. تمامي شهداي غدير در قطعه 50 به خاك سپرده شدند اما شهيد نواب و شهيد سلگي؛ دو محافظ و همراه هميشگي حاج حسن اين بار هم در نزديكي او و با فاصله كمي در همان قطعه 24 در خاك آرميدند. مصاحبه زن روز با فرزند شهید مقدم يك مهمان هم داشت، محمدطه دو ساله؛ نوه شهيد. البته به قول خودش، آقا محمدطه. چرا كه پدربزرگ شهيدش هميشه او را با لفظ آقا خطاب مي كرد. [b]¤ خانواده خيلي سخت اجازه مصاحبه مي دهند؛ به خصوص مادر، چرا؟[/b] پدر نسبت به اين مسأله خيلي علاقه نداشتند. خودمان هم الگويمان را در گمنامي بابا قرار داديم. ديديم كه نبايد بگذاريم پدر گمنام بماند، اين يك رسالت است. پدر پتانسيل الگو شدن را دارد. از طرفي هم اگر ما چيزي نگوييم، خيلي ها حرف هايي درباره ايشان مي زنند كه خيلي موثق نيست، همان طور كه بعضي ازافراد كه سد راه كارهاي پدر بودند، الان صحبت هايي مي كنند كه خيلي شبيه حرف هايشان در زمان حيات پدر نيست! [b]¤ زينب! هيچ فكر مي كردي كه فرزند شهيد شوي؟[/b] نه، اصلا! البته بابا، مامان را آماده كرده بود. مادرم مي گفت من منتظر چنين روزي بودم. حتي زماني كه بعد از شهادت شهيد كاظمي رفته بود منزل شهيد، گفته بود مي دانم نفر بعدي من هستم! مامان، قشنگ اين احساس را داشتند اما من نه! هميشه مي گفتم بالأخره يك روز كار بابا تمام مي شود و اين انتظارهاي ما به سر مي رسد. الان با خودم مي گويم شايد اينكه كمتر در كنارمان حضور داشت براي ما بهتر شد. هنوز هم فكر مي كنيم سر كار است. دلم مي خواهد هميشه منتظرش باشم و حضورش را درك كنم. دوست ندارم به نبودنش عادت كنم و برايم عادي شود. ¤ به نظرت بايد چه كار كني كه برايت عادي نشود؟ به نظرم با گريه و زاري چيزي حل نمي شود. از همان روز اول هم احساس كردم كه بابا دوست ندارد ما گريه كنيم. بابايي كه هميشه شاد بود و ما را مي خنداند، الان هم دوست ندارد يك گوشه بنشينيم و گريه كنيم. ما بايد كاري كنيم كه به جاي يك حسن مقدم، يك ميليون حسن مقدم داشته باشيم. به نظرم الان وظيفه ما اين است كه به مردم بگوييم چنين آدم هايي هم در اين دوره بوده اند و مي شود اين گونه هم زندگي كرد. [b]¤ گفتي كم بودن حضور پدر به تحمل فقدان كنوني او كمك مي كند، پس كار پدر طوري بود كه كمتر در كنار خانواده حضور داشت.[/b] از همان اول. آن زمان كه جنگ بود، هيچ وقت نبود. طوري كه مادر مي گويد وقتي پدرت به ما سر مي زد، تو پدرت را نمي شناختي و غريبي مي كردي. بعد هم كه جنگ تمام شد مدام در سفرهاي خارجي بود تا بتواند فنون تخصصي كارش را ياد بگيرد. ما در بحث موشكي صفر بوديم. بابا ريز به ريز را خودش با سختي هاي بسيار ياد گرفت. چون ايران تحريم است اين فنون را به ما ياد نمي دادند. دقيقا از هيچ شروع كرد به ساختن، نه مونتاژ؛ همه چيز موشك را بومي كرديم. به همين سبب هم به ايشان مي گويند پدر موشكي ايران. با همه مخالفت هاي برخي كه به پدر مي گفتند ما علمش را نداريم، نمي توانيم چنين كاري را بكنيم، هميشه به همكارانش مي گفت شما با يك آمريكايي چه فرقي داريد؟! همان هوش و عقل را داريد اما شما يك چيزي بيشتر داريد كه او ندارد؛ شما شيعه هستيد و حضرت زهرا سلام الله عليها و اميرالمؤمنين عليه السلام را داريد كه مي شود به آنها توسل كرد. [b]¤ خوب به كارهاي پدرت اشراف داري![/b] به سبب نوشتن كتابي درباره پدر است. اين اطلاعات را از دوستان و همكاران پدر به دست آوردم. احساسم اين است كه اين كار وظيفه يكي از اعضاي خانواده است چراكه يك سري حرف ها را شايد به فرزند شهيد راحت تر بزنند تا يك خبرنگار. [b]¤ در اين مدت كه شروع به جمع آوري اطلاعات كردي، به نكته و خاطره جالبي هم رسيدي؟[/b] مراحل پرتاب كردن اولين موشك به گمانم خيلي جالب بود. ما يك سري موشك از قذافي گرفته بوديم اما او بعد از آنكه با ما مشكل پيدا مي كند، پشيمان مي شود و چون موشك ها سيستمي بودند، حدود 150 تا عيب روي اين موشك ها مي گذارد تا نتوانيم آنها را پرتاب كنيم. فكر كنيد! سال 63 يك جوان 25ساله (شهيد طهراني مقدم) به همراه يك گروه، 3ماه مي روند سوريه تا بتوانند اصول اوليه موشك را ياد بگيرند. آن زمان عده اي مي گويند شما جوان هاي خالص و نخبه حيف است، دنبال كاري رفته ايد كه صددرصد انجام نمي شود! اما همين جوان ها آن 150عيب را پيدا و برطرف و موشك را پرتاب كردند! بابا هميشه مي گفت ما چرا بايد محتاج ديگران باشيم و به آنها التماس كنيم. بايد براي خودمان باشيم و الان كاري كرده كه كشورهاي اطراف، محتاج موشك هاي ما هستند. هميشه مي گفت ما بايد براي عزت تشيع كار كنيم. جمله قشنگي داشتند؛ «ما بايد امپراتوري تشيع ايجاد كنيم.» هيچ وقت نمي گفت اين موشك ها مال ماست يا حتي بگويد مال ايران است بلكه هميشه از عزت تشيع مي گفتند. اين قدر ديدشان بزرگ بود! [b]¤ خب برگرديم به بحث نبودن هاي پدر. خسته نمي شديد از اين نبودن ها؟[/b] يك وقت هايي خسته مي شديم. مي گفتيم، بابا! همه هستند، تو نيستي! بچه هاي ديگر پدرهايشان هميشه هستند. حتي خواهر كوچك ترم مي گويد، من هميشه آرزو داشتم، بابا يك بار با ماشين بيايد مدرسه دنبالم! من هم اين آرزو را داشتم. به خصوص وقتي پدر آدم، شيك پوش باشد و مرتب و هميشه اهل بگو و بخند. خب برايمان عزت بود داشتن چنين پدري. اما پدر مي گفت، من دارم يك كار خيلي مهم براي امام زمان انجام مي دهم تا زماني كه ايشان آمد، با سلاح هاي ما كار كند. اين ها را مي گفت و با شوخي و خنده ما را راضي مي كرد. ¤ واقعا قانع مي شديد؟! اين قدر قشنگ مي گفت؛ با شور و نشاط و انرژي. مي گفت ما يك روز اسرائيل را نابود مي كنيم. با همين سلاح هايي كه خودمان مي سازيم، اسرائيل را به خواري مي كشيم. الان اين طوري فكر نكنيد كه من نيستم و شما تنها هستيد، همه اين كارها براي امام زمان است. شما هم در اجر اين كارها سهيم هستيد. خيلي خوش بيان بود. علاوه بر اينها هر زمان كه پدر منزل بود هميشه ما يا در كوه و دشت بوديم يا مي رفتيم خريد. همه جا گروهي مي رفتيم و هيچ فرقي بين من كه ازدواج كرده ام با بقيه نبود. [b]¤ خواهرت، زهرا چطور؟ او كه فقط 6 سال دارد هم با اين نبودن ها كنار مي آمد؟[/b] آن زمان هايي كه پدر در كنارمان بود، آن قدر حضورش كيفيت داشت و آنقدر به ما خوش مي گذشت و محبت مي كرد كه تمام آن نبودن ها را جبران مي كرد. يك وقت هايي پدر حدود 11 يا 12 شب مي آمد منزل. با آنكه خسته بود، چشم هايش قرمز شده بود مثل خون و معلوم بود كه سركار چند شب نخوابيده، وقتي كه مي ديد محمدطه و زهرا منتظرش هستند، با آنها شروع مي كرد به بازي. گاهي حتي فرصت نمي كرد كه كيفش را زمين بگذارد. مي ديدي حدود نيم ساعت، يك ساعت با بچه ها بازي مي كند. تازه بعد از آن همه بازي به هواي قايم موشك مي رفت لباسش را سريع عوض مي كرد. پدر فقط منتظر بهانه بود كه جشن بگيرد. كوچك ترين موفقيت در كارهاي ما را بزرگ مي كرد، مدام قربان صدقه مان مي رفت. اگر مدتي عيد يا مناسبتي نبود، خودش جشن مي گرفت، طوري كه خواهر كوچك ترم ياد گرفته بود با هر عيدي خانه پر مي شود از بادكنك و كاغذكشي، خانه پر بود از شادي و نشاط. [b]¤ در مورد مسائل عبادي و تربيتي پدر چطور رفتار مي كرد؟[/b] هيچ وقت نمي گفت؛ زينب چادر سرت كن، بيا نماز بخوان. اصلا! آن قدر نماز خواندنش قشنگ بود كه همه ما دوست داشتيم نماز بخوانيم. مثلا در مورد حجابمان، آن قدر كه بابا را دوست داشتيم همين كه مي ديديم او دوست دارد ما كاري را انجام دهيم، بدون آنكه بگويد، انجام مي داديم. حتي كاري نداشتيم كه بدانيم دليل و فلسفه اش چيست! مثلا در ماه رجب و شعبان و رمضان كه عبادت هايش خيلي بيشتر مي شد، نيمه شب ها از صداي نماز خواندنش بيدار مي شديم. آن قدر قشنگ راز و نياز مي كرد كه خجالت مي كشيديم، چرا ما خوابيده ايم! يك بار نشد كه بگويد شما هم بيدار شويد. آن قدر خالصانه و عاشقانه عبادت مي كرد كه روي ما اثر مي گذاشت. به بابا مي گفتم اگر ما يك كار خوب انجام دهيم، فكر نمي كنم كه به خود ما ثوابي برسد! چون هنري نكرده ايم، همه را تو در وجود ما گذاشته اي. از بس كه اين رفتارها را درتو ديده ايم، به طوري كه اگر كسي نماز اول وقتش را نخواند احساس مي كنم انگار نمازش قضا شده! به بابا مي گفتم اگر ما شب ها وضو مي گيريم و مي خوابيم يا دعاي سمات مي خوانيم، ثواب همه اين ها به شما مي رسد. واقعا همه چيز را با رفتارش در وجود ما كاشت، نه با گفتار. [b]¤ يعني واقعا هيچ تذكري بهتان نمي داد؟[/b] قطعا شيوه برخورد با دختر و پسر فرق دارد. پدر با حسين به كوه مي رفت و با او صحبت مي كرد اما با دخترها، نه! خيلي لطيف تر و ملايم تر رفتار مي كرد، واقعا احساس مي كردي با يك گل برخورد مي كند. [b]¤ از رابطه پدر و مادربا هم، برايمان بگو.[/b] رابطه واقعا عاشقانه داشتند. وقتي همسرم تازه وارد خانواده ما شده بود، تعجب مي كرد و مي گفت، مامان و بابات چقدر همديگر را دوست دارند! ادبيات كلامي شان با هم آن قدر زيبا و قشنگ بود؛ در خطاب كردن، حرف زدن. هر سال سالگرد ازدواجشان را جشن مي گرفتند و (با خنده) دوباره حلقه دست هم مي كردند؛ اين قدر عاشقانه! حتي در مورد نبودن هاي بابا و سختي هاي زندگي، مادر يك بار هم گلايه نكرد. ما به لحاظ امنيتي هر جايي نمي توانستيم برويم به خصوص بعد از شهادت شهيد صياد، صد بار جا عوض كرديم چون منافقين دنبال پدر بودند. قشنگ يادم هست كه اسباب كشي هايمان يواشكي، نصف شب ها بود. تا دبيرستان حدود 10 تا مدرسه عوض كردم، كاملا خانه به دوش بوديم. فكر كنيد! پدرم نمي توانست هر جايي برود، مثل خيلي ها دلش مي خواست برود كربلا، اما نمي شد، مادرم فقط به عشق بابا، هيچ جا نمي رفت. [b]¤ سفر تفريحي را آدم يك جوري با خودش كنار مي آيد كه تنها مزه نمي دهد اما سفرهاي زيارتي شايد، نه! يعني مادر حتي آن ها را هم اگر بابا نبود، نمي رفت؟[/b] نه! مامان مي گفت بدون بابا دلم نمي آيد بروم، مزه نمي دهد. همين2 يا 3 سال پيش نوبت حج تمتعي كه خودشان ثبت نام كرده بودند، شد. هديه اي نبود چون بابا اصلا آدمي نبود كه از اين موقعيت ها و اين چيزها استفاده كند. به خاطر كار پدر چند سالي عقب انداختندش به طوري كه گفتند اگر امسال نرويد، باطل مي شود. همه كارهايشان را كردند و ساكشان را هم بستند. درست شب قبل از حركت به بابا گفتند شما نمي توانيد برويد! چون آن سال چند تا دانشمند را آنجا گرفته بودند. نمي دانيد چه حالي شد! بابا گفت اشكال ندارد، قسمت نبود. مادر خيلي ناراحت بود و با ناراحتي رفت. در مكه وقتي اعمالشان را انجام داد، درست روز آخر خواب آقاي خامنه اي را مي بيند كه چند خانم نوراني هم كنارشان ايستاده بود، مادر به ايشان مي گويد، حسن آقا اين همه سال منتظر بود اما نتوانست بياد! آقا هم مي گويند، نه او هميشه اينجاست. بعد همان ساكي كه بابا براي سفر بسته بود را نشان مي دهند و مي گويند نگاه كن، اين هم ساكش. وقتي مادر اين خواب را تعريف كرد، پدر خيلي خوشحال شد. [b]¤ بابا نسبت به اين همه فداكاري مادر، چه واكنشي نشان مي داد؟[/b] بابا واقعا از مادرم راضي بود و هميشه اين رضايت را ابراز و از مادر قدرداني مي كرد كه من اكثرا نيستم و شما تمام اين سختي ها و خانه به دوشي ها را تحمل مي كني. كارهاي بچه ها هميشه به عهده شما بوده است. چون از همان اوايل زندگي شان، بابا 3 ماه، 3 ماه يا 6 ماه، 6 ماه نبود و جالب است بدانيد كه مامان يك دفتر دارد كه تمام خاطرات آن دوران را در آن يادداشت كرده است. مامان مي گويد براي اين خاطراتم را يادداشت مي كردم كه اگر شما بچه ها پرسيديد كه مگر تو بابا را دوست نداشتي كه اين قدر از او دور بودي، اينها را به عنوان مدرك نشانتان بدهم و بگويم كه چقدر دوستش داشتم. [b]¤ ازرابطه پدر و همسرت هم برايمان بگو.[/b] بعضي دامادها، پدرخانم شان مثل كوه مي مانند برايشان و زماني كه فوت مي كند، انگار مي شكنند و پشتشان خالي مي شود. پدرم فقط پدرهمسرش نبود، به قول خودش، اسوه اش بود، مرادش بود. هميشه مي گفت دوست دارد مثل پدرم شود و جالب است، الان همه مي گويند چقدر شبيه پدرت شده! پدرم هم مثل پسرش دوستش داشت. در مراسم تشييع همه بيشتر حواسشان به او بود، اين قدر كه حالش بد بود. الان هم خيلي كارها را به عشق بابا انجام مي دهد. [b]¤ كدام ويژگي ازپدرت براي همسرت خيلي خاص بود؟[/b] همت و تخصص پدر و كوتاه نيامدن از هدفش. پدر فردي نبود كه همين طوري همه چيزش را به پاي كسي بريزد اما اگر مي ديد او پتانسليش را دارد، چرا. بابا در محيط كار هر چه جوان بود، دور خودش جمع كرده بود. هميشه مي گفت دركشورهاي جهان سوم، كار كردن راحت نيست چون يك عده هستند كه مدام جلوي پايت سنگ مي اندازند و مي گويند نمي شود، ما نمي توانيم اما او با همه اين شرايط كار مي كرد. پدر آن قدر به اين جوان ها كه همگي متولد دهه 60 بودند، عزت نفس و ميدان داد كه الان توانسته اند چنين كارهاي عظيمي را انجام دهند، كارهايي كه به لحاظ مسائل امنيتي نمي توان آنها را بازگو كرد. [b]¤ در رابطه با اين همت و كوتاه نيامدن از هدف، دوستان بابا خاطره اي را برايت تعريف كرده اند؟[/b] براي سوخت موشك ها به مشكل برخورد كرده بودند، قرار مي شود يك مهندس شيمي براي كمك بيايد. آن مهندس بعد از كلي ناز كردن و گرفتن مبلغ هنگفتي بالأخره مي آيد. اما وقتي مي بيند شرايط خيلي سخت است، كار را رها مي كند و مي رود. بابا خيلي از اين قضيه ناراحت مي شود و مي گويد چرا ما بايد محتاج چنين افرادي باشيم؟! دوستان بابا مي گويند خودش تك و تنها در طول ماه ها و ساعت هاي پياپي به آزمايشگاه مي رفت و اين مواد شيميايي را با هم تركيب مي كرد! دوستانشان مي گويند، آن قدر بوي اين مواد شيميايي بد و وحشتناك بود كه كسي اصلا نمي توانست از كنار سوله اي كه پدر آنجا كار مي كرد، رد شود! گاهي آن قدر هواي آنجا گرم مي شد كه ماسكش را هم برمي داشته! دوستانش مي گفتند قطعا اگر همين قضيه شهادت برايشان رخ نمي داد، در آينده اين مواد شيميايي اثراتش را مي گذاشت. بابا خودش تنها مي رفت آنجا كار مي كرد تا بالأخره توانست مبتكر سوخت جامد موشك شود! به همين سبب بود كه آقا فرمودند، دانشمند برجسته. [b]¤ از روزي كه آقا آمدند منزلتان برايمان مي گويي؟[/b] روزي كه آقا آمدند منزلمان، آن قدر حس ايشان سنگين بود كه گفتند من مصيبت زده هستم. به طوري كه خانم شهيد مطهري به ما گفتند امام خميني هم، زماني كه آقاي مطهري شهيد شدند، به ما گفتند من به شما تسليت نمي گويم شما بايد به من تسليت بگوييد! خانم مطهري گفت: آقا هم آن روز دقيقا همين طوري بودند. ما از اين ناراحتي آقا، ناراحت بوديم. اگر يادتان باشد عيد غدير آن سال آقا سخنراني نكردند. حتي روز سوم هم كه باز آمدند منزلمان، باز ناراحتي آقا برايمان خيلي سخت بود. البته من فكر مي كنم علاقه بين پدر و آقا كاملا دوطرفه بوده است. [b]¤ شهيد هم از احساسش نسبت به رهبر صحبتي كرده بود؟[/b] بابا خيلي آقا را دوست داشت، خيلي. حتي در قضيه سال88، به ما مي گفت، بچه ها! فقط ببينيد آقا چه مي گويند، درست پشت سر آقا حركت كنيد. به حرف هيچ احدالناس ديگري گوش نكنيد. حالا مي بينيم كه اين احساس عاشقانه اي كه بابا نسبت به آقا داشت، كاملا دوطرفه بوده است. بابا تعريف مي كرد، يك بار كه در جلسه اي براي ارائه گزارش كارها خدمت رهبر رفته بود، همه مؤدب و آرام نشسته بودند و گزارش كارها را مي دادند. پدرم يك دفعه برمي گردد و مي گويد: آقا! مي داني چرا من اين قدر دوستت دارم، عاشقتم؟! چون تو فرزند اميرالمؤمنيني، چون راه ايشان را در جامعه دنبال مي كني، به همين خاطر، منم نوكرتم! دقيقا با همين ادبيات! به قول خودش ادبيات طهراني ها! آقا هم همان وسط پيشاني بابا را مي بوسند. پدر آن چيزي را كه مي گفت واقعا از عشق و درونش بود، براي همين به دل مي نشست. [b]¤ وقتي رهبر به شهيد گفتند «پارساي بي ادعا»، چه احساسي داشتي؟[/b] ما مي دانستيم كه بابا خيلي مؤمن است، خيلي آدم خوبي است اما اينكه آقاي خامنه اي بفرمايند؛ «پارساي بي ادعا»، خب! خيلي حرف است يعني اين آدم اين قدر عبادت و تقوايش كامل است، البته با وجود اين ويژگي ها اصلا آدم تك بعدي نبود. [b]¤ يعني چي آدم تك بعدي نبود؟[/b] ايشان آدمي بود كه واقعا از زندگي دنيايي بهره عالي را مي برد، نه اينكه بگويم مادياتش در حد خيلي عاليت بود اما واقعا از زندگي اش لذت مي برد. ما هر چه خاطره در ذهن مان از اين فرد داريم، فقط خوشحالي، شادي، تفريح، مهرباني، عشق و محبت است. همين فرد كه از دنيا به نحو كامل و كافي استفاده مي كند، از آن طرف عبادت و تقوايش را كامل داشت، گريه هاي شبش را داشت. از آن طرف، يك لحظه خنده از لبش نمي رفت. همين آدم با اين همه مشغله و اوج فشار كاري جزوء هيئت رئيسه كوهنوردي بود و براي كوهنوردي به دماوند مي رفت، حتي دوست داشت اورست و كليمانجارو را هم فتح كند اما به لحاظ مسائل امنيتي، اجازه نداش. ايشان جزو هيئت مديره فوتبال بود.علاوه بر اين پدر در واليبال هم لوح تقدير زياد گرفته است. [b]¤ پس بايد بگويم، پدرت در هيچ قالبي نمي گنجيد![/b] دقيقا! پدر آن قدر مهربان و جذاب بود كه همه مي توانستند با او ارتباط برقرار كنند. خودش را محدود نمي كرد. بگذاريد يك خاطره برايتان تعريف كنم؛ يك روز در باغ يكي از دوستان بابا، مهمان بوديم. از دوستان قديمي شان بودند. شايد بتوانم بگويم 180 درجه با هم فرق داشتند. من با خنده به بابا مي گفتم، كسي باورش مي شود كه شما چنين دوست هايي هم داشته باشي؟! آخه شما چه نقطه اشتراكي با آنها داريد؟! تازه اين قدر هم تحويلشان مي گيري! حواست بهشان هست، طوري كه هر كدام فكر مي كنند بهترين و صميمي ترين دوست شما هستند! باورتان نمي شود با آنكه آنها به لحاظ اعتقادي كاملا با بابا فرق داشتند اما نوع برخورد محترمانه پدرباعث شده بود كه فوق العاده با احترام با پدر رفتار كنند. همين هايي كه شايد بلد نبودند نماز بخوانند، وقتي بابا دعاي سمات مي خواند، آمده بودند پشت سر بابا نشسته بودند و دعا مي خواندند! واقعاً خودش را در هيچ قالبي محدود نمي كرد، چنين آدم هايي در قشر مذهبي كم پيدا مي شوند. او روحيه شادي و عشق را به همه مي داد به همين خاطر همه عاشقش مي شدند. [b]¤ اين تك بعدي نبودن را از شما هم مي خواستند؟[/b] من دبيرستانم يك مدرسه فوق العاده مذهبي بود و علاقه زيادي هم داشتم الهيات بخوانم اما بابا مي گفت جامعه فقط اين ها نيست. بهتر است قشرهاي ديگر را هم ببيني. دوست نداشت يك بعدي بودنمان را؛ آن افرادي كه فقط خودشان را قبول دارند. چون وقتي آدم فقط با يك گروه باشد، نگاه درستي به جامعه ندارد. دوست داشت نگاه باز و درستي داشته باشيم. من كارشناسي را جامعه شناسي خواندم كه تجربه خوبي بود و بعد در ارشد، علوم قرآني. الان مي بينم كه چقدر نگاهشان درست بود. بابا به علم خيلي اهميت مي داد، مي گفت فقط دكترا. حتي مادر هم الان استاد حوزه هستند. وقتي ازدواج كردم پدر به همسرم هم تأكيد كرد كه درسش را ادامه دهد. مي گفت نه اينكه فقط مدرك بگيريد بلكه در كارهايتان خلاقيت داشته باشيد. هميشه احساس مي كرد كه خيلي نسبت به اين كشور مسئوليت دارد. براي همين هم بود كه آقاي خامنه اي گفتند حاج حسن هر قولي به من داد عمل كرد. [b]¤ با اين توضيحات بارزترين ويژگي پدرت چي بود؟[/b] رفتاركريمانه پدر. روزي نبود كه در خانه ما بسته باشد. آنقدر نيازمند مراجعه مي كرد، نه فقط در باب مسائل مالي، بلكه در خيلي امور از بابا مشورت مي گرفتند. به محض اينكه شب پدر مي آمدند، زنگ در بود كه به صدا در مي آمد. انگار كشيك مي دادند تا پدر بيايد. بابا با آن كه خسته و كوفته بود اما باز ساعت ها دم در بود! مامان مي گويد، الان فكر مي كنم شايد پدرت راحت شد، چون مواقعي كه كاري ازدستش برنمي آمد خيلي اذيت مي شد و تحت فشار بود. جالب است خيلي ها بهمان مي گويند الان مي آييم دم درخانه تان اما در نمي زنيم، همان پشت در مي نشينيم و به ياد آن وقت هايي كه حاجي به حرف هايمان گوش مي داد، گريه مي كنيم! به نظرم الان كه بابا شهيد شده، اتفاقا دستش بيشتر باز شده، خيلي ها مي گويند كه ما به حاجي توسل مي كنيم و حاجت هايمان را هم مي گيريم. ويژگي بارز ديگر بابا اين بود كه كوچك ترين خوبي فرد را بزرگ مي كرد و به ديگران مي گفت. اين قدر بزرگ مي كرد كه تو با خودت فكرمي كردي، چه كار كردي! تو دنياي الان كه آدم ها سعي مي كنند اصلا خوبي هاي تو را به روي خودشان نياورند يا حتي خيلي كوچك نشان بدهند، اين ويژگي بابا خيلي جالب بود. ويژگي بارز ديگر پدر، احترام بسيار فوق العاده به مادرش بود. پدربزرگ فوت كرده بود. پدر مدام دست و پاي مادرش را مي بوسيد، قربان صدقه اش مي رفت؛ خاكسار بود! [b]¤ خودت هم در طول اين مدت به بابا توسل كردي؟[/b] خيلي. گاهي قشنگ به دلم مي افتد كه 2ركعت نماز برايش بخوانم. (با خنده) خيلي زمان نمي برد كه به بابا مي گويم: بابا! لااقل بگذار 24 ساعت بگذرد بعد كارم را درست كن! كلا بعد از شهادت، بابا كاملا تو زندگي ام حضور دارد و احساسش مي كنم. [b]¤ جالبه، خيلي از خانواده شهدا روي اين مسأله تأكيد مي كنند؛ حضور شهيدشان بعد ازشهادت. مي تواني برايم يك مصداق بياوري؟[/b] من خيلي خواب بابا را مي بينم. به محض اين كه كاري برايش انجام مي دهم، به خوابم مي آيد و تشكر مي كند. حتي گاهي قبل از اينكه آن كار را نجام دهم! (با خنده) روحيه اش را هنوز از دست نداده. اما مصداق؛ يك روز، مراسمي دعوت بوديم، بندگان خدا خيلي اصرار كرده بودند كه برويم، اما من خيلي سختم بود و نمي توانستم خودم را راضي كنم كه بروم. يك روز سه شنبه عصر رفتم سر مزار بابا. كلي گريه كردم و گفتم: من چي كار كنم، هم دلم رضا به رفتن نيست و هم از طرفي نرفتنم بد است و آنها ناراحت مي شوند. همان شب خواب بابا را ديدم. من گريه مي كردم و بابا هم نوازشم مي كرد. بهم گفت: زينب! دوست دارم مهماني را بروي و لباس نو هم بخري! فكر كنيد آن روز برف خيلي سنگيني در تهران آمده بود و من مانده بودم چطور با يك بچه كوچك بروم لباس بخرم! با هر سختي بود رفتم اما نمي دانم چطوري شد كه فراموش كرده بودم پول بردارم! به مادر كه زنگ زدم، اتفاقا همان نزديكي ها بود. بهم گفت چون امروز عيد است من نيت كرده بودم براي همه شما هديه بخرم! حالا فكر مي كنيد پولي كه مادر با آن برايم لباس خريد چه پولي بود؟ حقوق آن ماه پدر بود! يعني خود پدر، برايم لباس خريد! به خودم مي گفتم چه اتفاق ديگري بايد بيفتد كه من باور كنم، كه هست و واقعا حضور دارد؟! [b]¤ زينب! دخترها معمولا وقتي ازدواج مي كنند و مي خواهند از خانه پدرشان بروند، خيلي برايشان سخت است. معمولا حرف هاي پدر، چنين مواقعي خيلي آرامش بخش است. تو هم كه اين قدر بابايي هستي. يادت هست پدرت چي بهت گفت تا دلت آرام شود؟[/b] بابام كه بدتر بود! اگر بدانيد ما چه مصيبتي داشتيم! قبول نمي كرد، نه اينكه با همسرم مشكل داشته باشد، اصلا كلا هر وقت خواستگار مي آمد، بابام عزا مي گرفت. اگر ازدواج سنت پيامبر نبود، اصلا نمي گذاشت ازدواج كنم. فاطمه، خواهرم تعريف مي كند كه بابا تا مدت ها بعد از رفتن تو بي قرار و بيشتر تو خودش بود. پدرم تا چند وقت بعد از ازدواجم هنوز با همسرم سرسنگين بود. طوري كه ديگران هم مي گفتند! بعد كم كم خيلي راحت شدند با هم. [b]¤ وقتي محمدطه به دنيا آمد، واكنش پدرت چه بود؟[/b] خيلي خوشحال شده بود به خصوص كه فهميد پسر است، جشن گرفت. بابا خيلي روحانيت را دوست داشت اما ما اصلا روحاني در فاميلمان نداريم. مي گفت اين بايد عالم دين شود؛ مرجع تقليد شود. (باخنده) حتي هميشه مي گفت حالت سر محمدطه خيلي براي عمامه خوب است! وقتي هم كه آقاي خامنه اي آمدند منزلمان، به ايشان گفتم خيلي دعا كنيد محمدطه عالم دين شود چون پدرم خيلي دوست داشت. وقتي محمدطه به دنيا آمد، جمعه بود و اولين دعاي سمات را بابا در گوش او خواند. [b]¤ آخرين تصويرت ازپدرت؟[/b] درست روز قبل از شهادتش، رفته بوديم بيرون. كلي گفتيم و خنديديم. نزديكي هاي ظهر بابا گفتند كه مي رود نمازجمعه و زود برمي گردد. امكان نداشت كه نماز جمعه اش ترك شود. ما هرچه اصرار كرديم، به شوخي مي گفتيم بابا! حالا كه امروز دارد اين قدر خوش مي گذرد، نرو. ما قول مي دهيم به هيچ كس نگوييم اما آخر سر هم قبول نكرد كه نرود. قول داد كه تا 3 برگردد كه اتفاقا سر ساعت برگشت. ناهار را خورديم و قرارشد كه زود برگرديم منزل كه پدر برود سر كار. بابا روي لباس پوشيدنش حساس بود. هركسي كه ايشان را مي شناخت، مي گويد كه او خيلي شيك و مرتب بود. آن روز هم حسابي شيك كرده بود؛ شلوار قهوه اي، كت خردلي با يك پيراهن آجري و كفش هاي قهوه اي واكس زده. حالا فكرش را بكنيد، داشت مي رفت بيابان اما معتقد بود هميشه بايد مرتب و شيك باشد. مفاتيحش را هم همراهش برد تا در طول راه دعاي سماتش را بخواند. [b]¤ الان كه بي تاب مي شوي و دلت خيلي تنگ مي شود، چطور خودت را آرام مي كني؟[/b] بيشتر به اين خاطر كه نتوانستم از ايشان استفاده كنم، بي تاب مي شوم. با خودم مي گويم چنين آدمي كنار من بوده ومن مدام مي گفتم بابا! از فلان شهيد بگو. هيچ وقت از خودش نپرسيدم. الان موقع كتاب نوشتن چيزهايي را مي فهمم كه خيلي غبطه مي خورم و بي تاب مي شوم. اما آن چيزي كه آرامم مي كند، اين آيه است: « و الّذين آمنوا و اتّبعتهم ذرّ يّتهم ب يمان ألحقنا ب ه م ذرّ يّتهم و ما ألتناهم م ن عمل ه م م ن شي ء كلّ امر ئ ب ما كسب رهيأ »¤ آنهايي كه خيلي جايگاهشان بالا است، فرزندانشان را بهشان ملحق مي كنيم با آنكه فرزندانشان خيلي پايين تر از آنها هستند و خداوند در ادامه آيه مي فرمايند: به خاطر اينكه فرزندانشان را به آنها ملحق مي كنيم از عمل آن فرد كم نخواهيم كرد. دلم به همين آيه خوش است. يك چيزي از درونم فرياد مي زند، اگر الان دلت تنگ شده و نمي تواني ببيني اش حداقل يك كاري كن كه يك روزي بتواني او را ببيني. [b]¤ و سوال آخر؛ به نظرت يك فرزند شهيد حتما بايد مثل پدرش باشد؟ چرا جامعه چنين تصوري دارد، نمي شود خط فكري اش فرق داشته باشد؟[/b] (با خنده) نمي دانم ولي تا حالا كه خيلي شده! سني كه پدرش را از دست مي دهد مهم است اما به نظرم نقش مادر خيلي مهم تر است. حتي در زمان حيات پدر، اين مادر است كه با رفتار، نه گفتار خودش، نشان مي دهد كه چقدر بچه بايد به پدرش احترام بگذارد. حتي اگر پدر نقصي دارد، مادر بايد پوشاننده آن نقص باشد. ما در زندگيمان از مادرم ياد گرفتيم كه همه چيز را و بهترين ها را بابا مي داند. البته فرق امثال من با بقيه فرزندان شهدا اين است كه ما بيشتر توانستيم از وجود پدر استفاده كنيم. پس وظيفه ما خيلي سنگين تر است نسبت به كساني كه يك سال بيشتر نداشتند كه پدرشان را از دست دادند! اما من فكر مي كنم چون پدرم عاشقانه به ما محبت مي كرد، اصلا نمي توانم راهي غير از ايشان را در پيش بگيرم. [color=olive]۱۶ خرداد ۱۳۹۱[/color] منبع: مشرق‌نيوز http://www.mashreghnews.ir/fa/news/125603/%D8%B3%D9%88%D8%AE%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%AF-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%A8%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B7%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85-%D8%A8%D9%88%D8%AF[/align] [color=violet][i][size=9] ببخشید که ارسال متوالی دادم. تاپیک بالا بیاید.[/size][/i][/color]
  19. تلسكوپ نواستار از تكنيك تصويربرداري اپتيكي اشعه ايكس استفاده مي‌كند كه فناوري نسبتا جديدي محسوب مي‌شود. و اولين تلسكوپ اشعه ايكس با تكنيك تصوير برداري مستقيم پس از تلسكوپ‌هاي "چاندرا" و "ايكس‌ام‌ام- نيوتون" است كه در ناحيه اشعه ايكس پرانرژي‌تر از آن‌ها به كاوش آسمان مي‌پردازد. با دقت در تصوير اول، نواستار، 2 قسمت اصلي دارد: يكي بخش "Optics" كه وظيفه كانوني كردن اشعه ايكس دريافتي را برعهده دارد و ديگري بخش "Focal Plane/ Detectors" كه دوربين آشكارساز و ساير تجهيزات تلسكوپ در آن قسمت قرار دارد. براي تهيه تصاوير واضح نياز به كانوني‌كننده‌اي است كه فوتون‌هاي ايكس را همانند نور معمولي، روي سنسورهاي دوربين متمركز كند. اين كار در تلسكوپ‌هاي نوري توسط آينه مقعر (همانند آينه هاي شيشه‌اي نقره‌اندود معمولي) انجام مي‌شود، وليكن چنين كاري در مورد اشعه ايكس‌امكان پذير نيست. كانوني كردن اشعه ايكس، تنها در زواياي بسيار كوچك (10 دقيقه‌قوسي تا 2 درجه) برخي مواد خاص‌امكان‌پذير است. در سال 1952 ميلادي، فردي به نام هانس ولتر (Hans Wolter)ء، 3 نوع روش چيدماني براي كانوني كردن اشعه ايكس‌ توسط آينه‌هاي مخصوص ارائه كرد كه تلسكوپ‌هاي ولتر نوع 1 و 2 و 3 ناميده مي‌شوند. تلسكوپ نواستار، بر مبناي ولتر نوع 1 طراحي شده و واحدهاي كانوني‌كننده آن از 133 پوسته متحد المركز كه توسط Pt/SiC و W/Si پوشش داده شده‌‌اند، تشكيل شده‌ است. هر پوسته، نوار كوچكي از تصوير را تشكيل مي‌دهد و با كنار هم قرار گرفتن اين نوارها، تصوير كلي تشكيل مي‌شود. فاصله كانوني كه هر يك از 2 واحد كانوني‌كننده ايجاد مي‌كنند، 10.15 متر است. به همين دليل، تلسكوپ نواستار توسط يك دكل گسترش‌پذير (deployable mast) به دو بخش تقسيم شده تا فاصله مورد نياز بين واحد كانوني‌كننده و دوربين را ايجاد شود. اما برمي‌گرديم به سوال شما كه: "چرا این تسلکوپ دو تا اپتیک داره؟" آن‌طور كه بنده از متن زير متوجه شدم، هر دو واحد كانوني كننده به قسمت يكساني از آسمان نگاه مي‌كنند، اما براي افزايش دقت تصوير، دو واحد مجزا طراحي شده كه تصاوير آنها در پردازش زميني، با هم ادغام مي‌شوند و تصوير دقيقتري به دست مي آيد (البته اين موردي است كه بنده با ترجمه ضعيفم متوجه شدم و مطمئن نيستم منظور را درست دريافت كرده باشم!)   در مورد ثابت بودن هم به نظر مي‌رسد كل مجموعه كانوني‌كننده‌ها ثابت هستند. و هر كدام از كانوني‌كننده‌ها (واحدهاي اپتيكي) يك كانون دارند كه همانا دوربين (دتكتور) مخصوص خودشان در آنجا واقع شده است. (يعني در مجموع 2 دتكتور داريم كه هر كدام، جداگانه، مختص هر واحد‌ اپتيكي است.) البته اين نكته را هم اضافه مي‌كنم كه نواستار مجهز به يك كاليبره كننده ليزري است كه هم‌محور بودن نوري وسيله را هم در آغاز ماموريت و هم در طول ماموريت (براي خنثي كردن اعوجاج حرارتي دكل، ناشي از گذر سايه زمين به نور خورشيد و بالعكس) تضمين مي‌كند. يكي از كانوني كننده‌ها (واحد اپتيكي) دتكتور / دوربين       دكل گسترش‌پذير اطلاعات بيشتر راجع به نواستار: http://www.spaceflig...nformation.html http://en.wikipedia....ray#cite_note-3 http://science.nasa....issions/nustar/ تلسكوپ اشعه ايكس ولتر اطلاعات بيشتر راجع به تلسكوپ ولتر: http://en.wikipedia....olter_telescope https://www.llnl.gov...er04/Craig.html http://www.redorbit....losion_mystery/ http://constellation...nology/sxt.html http://astronomy.nms...st536week8.html http://www.letraheri...servacional.htm
  20. [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]اين هم يك اينفوگرافي تقديم به دوستان:[/b] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/nustar-xray-black-hole-hunter-satellite-120305c-02.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_nustar-xray-black-hole-hunter-satellite-120305c-02.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/nustar-xray-black-hole-hunter-satellite-120305c-02.jpg"]لينك عكس[/url] منبع: [url="http://www.space.com/14937-nustar-black-hole-space-telescope-infographic.html"]http://www.space.com...nfographic.html[/url] [size=1][color=violet][i]ببخشيد كه ارسال متوالي دادم. تاپيك بالا بيايد.[/i][/color][/size][/font][/size]
  21. mahdavi3d

    اخبار برتر نظامی

    كلا كشورهاي قدرتمند حساسيت ويژه‌اي نسبت به موشك بالستيك دارند (بخصوص از نوع ميانبردش) و تلاش فراواني دارند تا جايي كه ممكن است، كشورهاي جديدي به جمع دارندگان اين سلاح اضافه نشوند. http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=22060
  22. mahdavi3d

    Dream Chaser، جانشینی کم هزینه برای شاتل

    [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][quote]{...} مرکز پرتاب های فضایی مارشال که یکی از مراکز تحقیقاتی ناسا به شمار می رود با موفقیت تست تونل باد سیستم فضایی Dream Chaser را انجام داد. در این تست که بر رو یمدل این طرح انجام شده داده های آیرودینامیکی مورد آزمایش و تحلیل قرار گرفت. حدود 400 داده در این تست از عبور جریان بر روی محموله اصلی و حامل آن که راکت Atlas می باشد بدست آمد. این تست در سه رژیم جریان زیر صوت، گذر صوت و مافوق صوت انجام شد و تحلیل های لازم در جهت تخمین مسیر این سیستم فضایی در جریان هوا صورت گرفت. Dream Chaser یکی از سیستم های فضایی است که ناسا و شرکت های تحقیقاتی وابسته به آن برای ارسال محموله و انسان به فضا بر روی آن حساب ویژه ای باز کرده اند. {...} [color=olive]۱۶ خرداد ۱۳۹۱[/color] منبع: هيتنا [url="http://www.hitna.ir/8281-fa.html"]http://www.hitna.ir/8281-fa.html[/url][/quote][/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]*************[/font][/size] [center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/SNC-Dream-Chaser-Post-Flight.jpg[/img] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/SNC-Dream-Chaser-Post-Flight.jpg"]لينك عكس[/url][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][b]ويدئو از يك تست آئروديناميكي با بالگرد[/b][/font][/size] [center][size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Dream_Chaser_01_1001.jpg[/img] دانلود (حجم: 4.42 مگابايت _ mp4) [url="http://trainbit.com/files/5404989884/"]http://trainbit.com/files/5404989884/[/url][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][size=1][color=violet][i]ببخشيد كه ارسال متوالي دادم. تاپيك بالا بيايد.[/i][/color][/size][/font][/size]
  23. [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][quote]{...} [color=darkred][b]ماموریت سرنشین دار شنژو9![/b][/color] به نظر می رسد چین قصد دارد در اواسط ماه ژوئن فضاپیمای شنژو9 را با سه فضانورد به فضا بفرستد. در این پرتاب که از اهمیت خاصی برای چینی ها برخوردار است شنژو9 بطور غیرخودکار به ماژول مدارگرد تیانگونگ متصل می شود و حدود 13 روز یعنی دو برابر زمان قبلی اتصال این دو به یکدیگر در فضا خواهد ماند. در نهم ماه می بود که راکت لانگ مارچ 2F به مرکز فضایی جیکوآن برای نظارت و مونتاژ نهایی تحویل داده شد و این در حالیست که شنژو9 یک ماه زودتر وارد این مرکز شده بود. اگرچه رسانه های چینی همچنان از پرتاب این فضاپیما حدفاصل ماه های ژوئن تا آگوست سخن می گویند اما بنظر می رسد این پرتاب زودتر انجام شود چراکه معمولا 35 تا 40 روز پس از ورود راکت به ایستگاه پرتاب انجام می شود. این ماموریت یکی از گام های چین برای دستیابی به ایستگاه فضایی تا سال 2022 می باشد. {...} [color=olive]۱۶ خرداد ۱۳۹۱[/color] منبع: هيتنا [url="http://www.hitna.ir/8281-fa.html"]http://www.hitna.ir/8281-fa.html[/url][/quote] [size=1][color=violet][i]ببخشيد كه ارسال متوالي دادم. تاپيك بالا بيايد.[/i][/color][/size][/font][/size]
  24. [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]عكس‌هاي بيشتري از پلتفرم آلفاباس و ماهواره آلفاست[/font][/size] [center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/alphasat_1.jpg[/img] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/alphasat_1.jpg"]لينك عكس[/url][/font][/size][/center] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/tdpsalphabus950.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_tdpsalphabus950.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/tdpsalphabus950.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/matingalmostcomplete950.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_matingalmostcomplete950.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/matingalmostcomplete950.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/alphabusbeforemating950.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_alphabusbeforemating950.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/alphabusbeforemating950.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/alphabusmatinginprogress950.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_alphabusmatinginprogress950.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/alphabusmatinginprogress950.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/JCBalphasat950.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_JCBalphasat950.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/JCBalphasat950.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/alphabus_alphasatIXL_Thalesaleniaspace.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_alphabus_alphasatIXL_Thalesaleniaspace.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/alphabus_alphasatIXL_Thalesaleniaspace.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/SM_container_preparation_6.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_SM_container_preparation_6.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/SM_container_preparation_6.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/alphabus_alphasatIXL_moduledeservice_reservoir-ergol_Thalesaleniaspace.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_alphabus_alphasatIXL_moduledeservice_reservoir-ergol_Thalesaleniaspace.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/alphabus_alphasatIXL_moduledeservice_reservoir-ergol_Thalesaleniaspace.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/astromesh-reflector-for-alphasat-ixl-spacecraft-lg.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_astromesh-reflector-for-alphasat-ixl-spacecraft-lg.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/astromesh-reflector-for-alphasat-ixl-spacecraft-lg.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/AlphaSAT01.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_AlphaSAT01.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/AlphaSAT01.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/AlphaSAT03.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_AlphaSAT03.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/AlphaSAT03.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/AlphaSAT04.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_AlphaSAT04.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/AlphaSAT04.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/AlphaSAT05.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_AlphaSAT05.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/AlphaSAT05.jpg"]لينك عكس[/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/AlphaSAT06.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_AlphaSAT06.jpg[/img][/url] [url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/AlphaSAT06.jpg"]لينك عكس[/url] منبع بيشتر عكس‌ها: اسا[/font][/size]