jackturbo

Members
  • تعداد محتوا

    709
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های jackturbo

  1. خواهش می کنم وظیفه است.
  2. jackturbo

    اخبار برتر نظامی

    متاسفانه دولت های خود فروخته منطقه خبر ندارن آمریکا و اسرائیل چه خوابی براشون دیدن یک وقت دیدی کمنادوهای اسرائیلی از همین پایگاه برای حمله علیه اهداف کشورها میزبان استفاده کردند واقعا" باید به حالشون تاسف خورد.
  3. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/sayyad.jpg[/img] گفت وگوي نشريه «مالين»چاپ فرانسه، با (شهيد سپهبد) صياد شيرازي در خرداد 1362( ايام جنگ ‏ايران و عراق)‏ او درباره اختلاف و جدايي‌اش از بني‌صدر ـ رئيس‌جمهور اسبق ايران‌‌ ـ‌ كه او را از مسئوليتش بركنار ‏كرده بود، مي‌گويد:‏ ما مي‌خواستيم براي خدا بجنگيم. ولي او مي‌خواست كه ما براي او بجنگيم. او مرد تكنيك و سياست ‏بود. من مرد جهاد و جنگ مقدس بودم.‏ براي «صياد شيرازي»‌ فرمانده نيروي زميني ارتش ايران،‌ كليد پيروزي به تانك و موشك بستگي ندارد؛‌ ‏بلكه تنها به اعتقاد به خدا بستگي دارد. او مي‌گويد: «خيلي وقت است كه من انگليسي صحبت ‏نكرده‌ام.» ‏ قدي كوتاه، نگاهي روشن و دست‌هايي كه با انگشتر عقيق صاف بر روي ميز ستاد مشترك بر روي هم ‏قرار گرفته‌اند. سرهنگ صياد شيرازي، اين متخصص توپخانه كه دوره تخصصي خود را در آمريكا ‏گذرانده و امروزه فرماندهي نيروي زميني ارتش ايران را هدايت مي‌كند، از فرمول‌ها نمي‌ترسد. او با ‏سادگي مي‌گويد:‌ ‏ ‏«من يك سرباز اسلام هستم.»‏ هدف او «بر سر جاي خود نشاندن رژيم مزدور صدام حسين»‌ است. ‏ او درباره اختلاف و جدايي‌اش از بني‌صدر ـ رئيس‌جمهور اسبق ايران‌‌ ـ‌ كه او را از مسئوليتش بركنار ‏كرده بود، مي‌گويد: ‏ ما مي‌خواستيم براي خدا بجنگيم. ولي او مي‌خواست كه ما براي او بجنگيم. او مرد تكنيك و سياست ‏بود. من مرد جهاد و جنگ مقدس بودم. ‏ سمبل 39ساله اولين حملات پيروزي‌آور عليه عراق، صياد شيرازي،‌ محرك اين ارتش شهيد‌پرورِ در ‏خدمت الله است كه تا به حال بسياري از ناظران بين‌المللي را به اشتباه و انحراف كشانيده است. او ‏براي خبرنگار ما شرح مي‌دهد: ‏ ‏ كداميك از شرايط مي‌توانند صلح را تضمين كنند؟ 10711 كيلومتر مربع از خاك ما اشغال شده،‌ ‏شهرها بمباران شده‌اند، ميليون‌ها پناهنده جنگي، ده‌ها هزار شهيد، حكومتي كه نتوانسته ‌‌است ‏برنامه‌هايش را به مرحله عمل برساند. همين چند چيز، ديگر كافي مي‌باشد براي اين‌كه تقاضاي ادامه ‏جنگ را به طور جدي داد. ‏ چه‌چيزي سقوط صدام را معنا مي‌بخشد؟‌‏ مبارزه ما در اين جنگ تحميلي به نتيجه‌اي جز اين نخواهدرسيد. ‏ صياد شيرازي به گونه‌اي دل‌رحمانه لبخند مي‌زند و پيروزي‌هاي متوالي ايران را ياد‌آوري مي‌كند: ‏ ‏‌ بستان و‌ خرمشهر از دشمن پس ‌گرفته شده، تنها دو تا از آخرين عمليات‌‌ها به علت مقداري كمبود ‏نتوانستند به اهداف شان برسند. ما پيشر‌وي كرديم ولي نتوانستيم زمين‌هاي گرفته شده را نگاه ‌داريم. ‏ براي چه؟ ‏ روش‌هاي عملياتي ما براي دشمن آشكار شده بود و ما درحال تغيير‌دادن آنها مي‌باشيم. ‏ آيا هرگز مسئله كمبود مهمات نداشته‌ايد؟ او كمي مي‌خندد: ‏ ‏‌ هنگامي كه ما در آبادان محاصره شده بوديم، با اين‌كه توپخانه دشمن دزفول را به آتش و خون ‏مي‌كشيد،‌ كليد پيروزي ما و ديگر ارتش‌هاي جهان كه اگر بخواهند مي‌توانند از آن بهره‌مند شوند؛ اتكاء ‏ما به الله بود. مبارزه و جهاد در راه او،‌ نيازي به موشك‌هاي روسي، مانند آن‌چه كه در اختيار عراق ‏گذارده‌اند يا به تانك‌ها و تجهيزات هوايي ندارد. پيروزي ما تنها با ايمان ما به خدا و اطاعت ما از ‏فرامين الهي تضمين شده است. امروز ما با داشتن دوسال تجربه جنگي و تمامي وسايل غنيمت گرفته ‏شده از دشمن،‌ بسيار قوي هستيم. ‏ با اين وجود در فوريه گذشته شكاف‌هايي در گروه‌هاي مبارز ايراني در عمليات «فتح»‌ ديده‌ شد. ‏ ـ ما به طور باز و گشوده با اين مشكلات برخورد كرده‌ايم و به آنها اهميت داده‌ايم. من معتقدم كه آن، ‏نتيجه ضعيف حساب‌كردن دشمن و مقداري هم «غرور»‌ است كه از پيروزي‌هاي گذشته به وجود آمده ‏بود، سرچشمه مي‌گيرد. ما شايد خيلي بر روي كميت حساب كرده‌ايم و نه بر روي كيفيت. ‏ تاكنون چه تعداد شهيد داده‌ايد؟ او قبل از پاسخ دادن قدري ترديد كرده مي‌گويد: ‏ ‏‌ كم تر از صدهزار نفر. امروز ارتش ما از نيروهاي نظامي ارتش و نيروهاي انقلاب اسلامي شامل ‏پاسداران و بسيجيان تشكيل يافته است. آنها بدون اين‌كه ديگري را نفي كنند، با هم متحد شده‌اند. ما ‏اين‌چنين تركيب مقدسي را كه ارتشي خدايي است، به دست آورده‌ايم. ‏ صياد شيرازي با يك چوب به دقت بر روي نقشه روي ديوار، هدف‌ها را نشان مي‌دهد: ‏ اين 800 كيلومتر مربع هنوز در دست عراقي‌هاست. شهر نفت‌شهر و خسروي در مرز غربي و در 5 ‏كيلومتري جلوي فكه و دو كيلومتري شلمچه كه توسط ارتش صدام كنترل مي‌شوند، البته بدون حساب ‏كردن مناطق كوچك در كردستان در شمال‌غربي مريوان. ‏ به طور واقعي موضع و هدف شما براي سقوط صدام چيست؟ ـ‌ هدف ما اشغال يك سرزمين يا يك شهر خاص نيست، و منظور دفاع از پشت مرزهاي مان و يا ‏اشغال تمام عراق نيست. دفاع ما، تا موقعي كه هيچ خطري ما را تهديد نكند ادامه خواهد يافت. ما با ‏عراقي‌ها برادران ديني و مذهبي هستيم. ما مطمئن هستيم كه آنها به ما كمك خواهندكرد. ‏ او در آخر مي‌گويد:‏ يگوييد كه نيروهاي واقعي انقلاب اسلامي هنوز آشكار نشده است. ما مي‌خواهيم انسان را پاك و ‏خالص گردانيم. آنهايي كه كشته مي‌شوند مي‌دانند كه به هرحال پيروز‌مندانه مي‌ميرند و اين است كه ‏مهم مي‌باشد. ‏ منبع :[url=http://www.dsrc.ir/Contents/view.aspx?id=530]سایت پایداری[/url]
  4. خدایا روزی را می بینم که من رو سیاه در مقابل این عزیزان زانو زده ام و چشمهایم از خجالت یارای دیدنشان را ندارد روزی را می بینم که مرا به جرم پایمال کردن خون این بزرگ مردان کشان کشان به سوی آتشی میبرند که وعده به حق خداوند است روزی را می بینم که پدرها و مادرهای این عزیزان از خون فرزانداشان از من سوال می کنند و من هیچ جوابی ندارم خدایا به فریادمان برس ای فریاد رس فریاد خواهان
  5. تاپیک جالبی است با تشکر از مسعود عزیز .
  6. [quote]بچه یک سوال! من رژه رو ندیدم! اینبار تانک ها انشا الله با پای مبارک خود راه رفتن یا باز هم زحمت افتاد به کول 18 چرخ های زحمت کش؟ بعدشم تانک ها چی بودن؟ [/quote] آسفالت خیابانهای ما به اندازه کافی مشکل دارند به قول شما اگر تانکها با پای خودشون تشریف بیاورند که مصیبت است
  7. jackturbo

    چگونگی درک ارتش عراق از سپاه و بیسج

    خوب اطلاعاتی که یک تیپ جمع اوری کنه نباید هم بهتر از این باشه درک درست از توانمندیهایطرف مقابل می تواند در رشد و توسعه طرف درگیر نقش بسزایی داشته باشد بنظر بنده لفاظی های این چنینی در ارتش عراق که یک ارتش سوسیال تقلیدی از شرق بود و دیکتاتور مداری از اصول اون به شمار می ره یک امر طبیعی بوده. رضا جان دستت درد نکنه
  8. این تاپیک رو بنده مدتی پیش ایجاد کرده بودم ولی فکر کنم اسکرول نبود انشاء الله دوستان استفاده لازم را ببرند.
  9. سرفه های بی امان (من که بد جور سوختم) هر وقت سرفه های سوزناك و پی درپی امانش نمی ده، هر وقت از درد، فرش زیر پاش رو چنگ می زنه دختر كوچولوش (فاطمه) كه هنوز سه سالشه جلو می آید و سرخی صورت بابا رو نگاه می كنه و زیر گلوی باباشو می بوسه، بابائی كه مشغول احوال خودشه باید به سوالات دختر كوچولوش هم جواب بده، بابا جون چی شده بابا جون چرا این قدر بی تابی، بابایی چرا این قدر بال بال می زنی. بابا هر وقت می خواهد جواب دخترشو بده سرفه امانش نمی ده كه بالاخره مادر دخترك به داد بابایی می رسه و جواب فاطمه زهرا رو می ده، دخترم بابات مریضه، دخترم بابات یه روزی به خاطر این آب و خاك این طور به نفس نفس افتاده،دخترم بابات شهیده! اما دخترك كه این حرفها حالیش نیست می پره بغل بابایی، با اون شیرینی زبونش كه دنیا رو به وجد می آوره می گه درد و بلات به جونم، بابا جون قربون اون سرفه هات برم من، باباجون نمی خواهم هرگز مریض بشی، چون وقتی مریضی انگار تمام دنیا مریضه، انگار تموم خونمون بی فروغه، بابای دخترك پس از مدتی كه می گذره دخترك رو صدا می كنه و می گه دخترم، دختر نازم، دورت بگردم تو نازنین دختری، تو امید دل رنجور و زخمی بابایی هستی، نكنه یه وقت ناراحت بشی، نكنه درد دل بابا رو جایی بگی، نكنه یه وقت شاكی و گله مند بشی باید همیشه خدا رو شكر كنیم كه ما رو در این زمان آفریده، ما رو در كشور امام عصر(عج) قرار داده، این دردها رو كه می بینی همش یك امتحانه. همش یه لذته. همش یه خاطره است. خلاصه دختر كوچولو كه كمی آروم می شه می گه بابایی می شه یه داستان برام بگی. بابایی با هر زحمتی شده می خواد یه داستان براش بگه، راستی چه بگه، اتل متل،گرگم به هوا، بزبز قندی و یا روزی روزگاری، كه بالاخره یه داستان ناب یادش میاد «اومن» دخترك چادر سفید، بابایی می گه و می گه كه یه نیم نگاه به دخترك می ندازه و می بینه چشمهای دخترش داره آروم آروم به خواب ناز می ره، بابایی با اون لبهای كبود و خسته اش بوسه ای رنگین از دخترش بر می داره و مادر میاد امانتی رو از بابایی تحویل می گیره و به اتاق خوابش می بره، كه یه دفعه آواز سرفه های جگر سوز بابا مجدداً بلند می شه و بابا كه به زحمت دخترك رو خوابونده بود و می دونه با این سرفه ها دخترش بیدار می شه با چفیه اش جلوی دهانشو می گیره اما مگه سرفه ها دست برداره كه دیگه هرچی می خواد بی صدا سرفه بزنه نمی شه كه نمی شه تا اینكه یك فكر بكر می زنه سرش، اونم اینكه تا دخترش از خواب ناز نپریده بیرون بره كه مقداری فضای خونه رو آروم نگه داره و اهل خونه هم بتونند یك نفس راحت و یك خواب راحت بكنند. جانباز حجت الاسلام مصیب بیانوندی برا شفای جانبازای شیمیایی صلوات بفرست... منبع: http://endmonjy.blogfa.com به نقل از تبیان
  10. jackturbo

    سرفه های بی امان (من که بد جور سوختم)

    خداوند تمام جانبازان عزیز کشورمان و تمام مریضان ولاد اسلام را شفاء عنایت بفرماید. آمین
  11. دوستانی که به شهر ما تشریف می آورند در خدمت هستیم فقط هماهنگی کنید تا در خدمت باشیم این محل تربیت سگ بیشتر سگ پلیس تربیت می کنه و سگ هایی که در اون تربیت می شوند در حد استاندارد های جهانی اینترپل هستند و از نمونه های خارجی سرترند البته در زمینه مواد مخدر کارهایی هم درباره تربیت سگ های زنده یاب حرفه ای در حال انجام است که بزودی خبرهاش شنیده می شود واقعا" ترسناکه من قدم 191 یک سگ در این مرکز به نام شفیلد است که وقتی پاهاش رو بلند میکنه دو متری قد داره واقعا" ترسناکه
  12. این طرح بیشتر به خاطر سیستم های الکترونیک و عدم وجود سیستم های پشتیبانی نزدیک مناسب جهت پرواز و حمله در ارتفاع پائین شکست خورد سیستم حمله ش از یک رادار ضعیف تشکیل شده که فقط توانایی پوشش یک تا نهایت سه هدف ثابت رو داره در مورد اهداف متحرک که افتضاحه و سلاح مناسبی برای مقابله داره طبق فرمایش خود روسها طرح ضعیفی محسوب می شد تازه موتورهای کلیموف ش خوراک استینگره.
  13. هواپیمای مزخرفی است برعکس تبلغات زیادی که روش می شد اصلا" پرنده بدردبخوری نیست پلاتش بیشتر شبیه یک بمب افکن سنگین است تا یک رهگیر تازه میگ-25 هم برای رهگیری در آسمان خودی مناسبه و رفتن باهاش به دل دشمن مساوی با مرگه و به راحتی شکار می شه نمونش شکار یک میگ-25 توسط شکاری های اف-5 تبریز روسها هم طرح های بدرد نخور زیادی داشتند که نمونش همین طرح بود.
  14. در مورد نحوه شهادت ایشان اختلاف است ولی مهم منش اخلاقی ایشان بوده خداوند روحش را با اولیاء خاص خود همنشین بدارد.
  15. دستتون درد نکنه خیلی عالی بود این هواپیما هواپیمای خطرناکی است و وجود اون در جنگ های آینده تعیین کننده است راستی این هواپیما امسال یعنی 2009 میلادی وارد خدمت بشه اگر اشتباه نکنم اسکادران VAQ-129 نیروی دریایی آمریکا به اون مجهزه و در طول امسال میلادی اسکادران های VAQ-132 و VAQ-141 اون رو به خدمت خواهند گرفت .
  16. این همون هواپیمایی که چند سال پیش یک فروندش توی چین مجبور به فرود اضطراری شد و چینی ها هم یک فروند جت فوق پیشرفته اف-7 شون رو تو این قضیه از دست دادند فیلم تیکه تیکه کردن هواپیما رو نشون می داد انگار بیچاره ها اصلا" چنین چیزی تو عمرشون ندیدند.
  17. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/content3138806231001521.jpg[/img] جانباز شيميايى هنرمند «عباس عباسى» معروف به «پهلوان عباسى»، دارنده مدال المپيك و صاحب ركورد جوانان رشته پاورليفتينگ المپيك است و تا كنون ۸۸ اثر ارزنده نقاشى با آبرنگ را به ثبت رسانده است. «عباس عباسى» در سال ۱۳۳۳ در محله «سرآسياب دولاب تهران» در يك خانواده مذهبى به دنيا آمد. او در نوجوانى به تشويق عمويش به ورزش وزنه بردارى روى آورد و در همان سال ها موفق شد در مسابقات پاورليفتينگ جوانان جهان به مقام قهرمانى دست يابد. ليلا عبادى اولين ديدار با امام خمينى(ره): در سال ۱۳۴۱ در سن ۹ سالگى به همراه پدرش به ديدار حضرت امام (ره) در قم مى رود. اين ديدار و توفيق ملاقات با رهبر آينده نهضت و انقلاب اسلامى زمينه ساز علاقه و ارادت قلبى او به حضرت امام (ره) مى شود. در سال هاى ميانى دهه ۵۰ كه مبارزات مردمى عليه رژيم طاغوت آغاز شده بود وارد فعاليت هاى سياسى و مذهبى شد و مدتى را نيز در زندان به سر برد. حضور در جبهه و جهاد: ما به چشم خود مى ديديم، زمانى كه جنگ بر كشور ما تحميل شد، هر كس به قدر توانايى كه داشت مى رفت و از وطن و انقلابش دفاع مى كرد. جنگ بعد از پيروزى انقلاب اتفاق افتاد، انقلابى كه سخت به دست آمده بود و براى همه عزيز و ارزشمند بود. از جوانان بسيجى و دانشجو و دانش آموز تا مردان و زنان سالخورده و ارتشى ها و پاسداران شجاع و مخلص همه جهاد و تلاش كردند تا خون شهيدانى را كه در راه اين انقلاب ريخته شده را حفظ كنند، براى همين هركس بدون توجه به سن و سال و موقعيتش مى رفت و در مقابل دشمن ايستادگى مى كرد. همين رشادت ها و مقاومت هاى جوانان ايرانى بود كه باعث پيروزى در جنگ شد. با شروع جنگ تحميلى به غرب كشور اعزام شدم؛ به عنوان «مسوول امداد پزشكى» پزشكان را به خط اول مى بردم. پس از استقرار سپاه پاسداران و تشكيل يگان هاى رزمى به لشكر ۲۷ محمد رسول الله (ص) منتقل شدم. مدت كمى امدادگر بودم، بعد به عنوان مربى آموزشى و ورزش انجام وظيفه مى كردم. عمليات خيبر و اولين بمباران شيميايى دشمن: دشمن پس از تحمل شكستى سنگين منطقه عملياتى را بمباران شيميايى كرد. به همراه چند نفر از رزمنده ها مهمات را به سمت جزيره مجنون مى برديم كه در بين راه هواپيما هاى عراقى حمله كردند؛ تعجب كردم هواپيما ها در ارتفاع بسيار پايينى حركت مى كردند و بعد از چند لحظه راكت هاى خود را به منطقه مى انداختند، با انفجار بمب ها دودهاى با رنگ سفيد، آبى و قرمز فضا را پر مى كرد. اينجا اولين بار بود كه دشمن به صورت وسيعى از بمب هاى شيميايى استفاده كرد.بلافاصله به سمت رزمنده هايى كه در نزديكى بمب ها افتاده بودند رفتيم، بعضى از بچه ها به شدت مصدوم شده بودند، بدنشان تاول زده بود به طورى كه حتى نمى توانستيم به بدنشان دست بزنيم؛ از موهاى سر يا پاهايشان مى گرفتيم و به پشت جبهه منتقل مى كرديم. فكر مى كنم من چون ورزشكار و بدنم قوى بود، ديرتر شيميايى شدم يا اثر آن كمتر بود. بعد از چند ساعت كه مجروحين را به عقب منتقل كرديم احساس كردم چشم هايم به شدت مى سوزد. چند دقيقه بعد دچار تنگى نفس، خفگى و سردرد و سرگيجه شدم. چند ساعت بعد از آن به همراه گروهى از بچه ها به نقاهتگاه تختى در اهواز منتقل شديم . قرار شد از آنجا براى ادامه درمان به اتريش اعزام شويم، ولى من موافقت نكردم و گفتم: «حال من مساعد است جاى من را به مجروح ديگرى بدهيد» در آن شرايط سخت سوار قطار شديم و به تهران منتقل و در بيمارستان لبافى نژاد بسترى شديم. در آنجا بيشتر رزمندگانى را كه در عمليات خيبر مجروح شده بودند ديدم، بعضى از آنها در حال اعزام به اتريش بودند.مدت چهار ماه در بيمارستان بسترى بودم، بعد از مدتى استراحت بهبودى نسبى را به دست آوردم و مرخص شدم. سال ۶۵ براى دومين بار به جبهه رفتم و در عمليات كربلاى ۵ شركت كردم، در آن عمليات دچار موج گرفتگى شدم. ديگر نتوانستم در جبهه بمانم. به تهران برگشتم و به ادامه درمان پرداختم. خاطره اى از شهيد همت: زمانى كه به لشكر ۲۷ محمد رسول الله اعزام شدم به عنوان مربى آموزشى خدمت مى كردم. با بچه ها بسيار صميمى بوديم و شوخى مى كرديم تا همرزمانمان با روحيه باشند.من نمى دانستم كه شهيد همت فرمانده لشكر است. ايشان را از نزديك نديده بودم.يك روز به اتاقى كه بيسيم و تجهيزات ارتباطى بود رفتم تا جوياى حال همسر و فرزندم شوم. ديدم يك نفر پشت به من نشسته، از او خواستم تا شماره مرا بگيرد.من بسيار شوخ بودم، با لحن آمرانه و البته به شوخى گفتم: سريع شماره را بگير، من كار دارم! او خيلى آرام لبخندى زد و گفت: خودت بيا و شماره را بگير!من چون سماجت او را ديدم و متوجه حسن خلق و خودمانى بودنش شدم، براى شوخى يك پتو را برداشتم و روى سرش كشيدم و با شوخى او را تهديد كردم كه شماره را برايم بگيرد. بعد از چند لحظه يكى از بچه ها وارد اتاق شد. وقتى صحنه را ديد به من گفت: چى كار مى كنى؟ايشان فرمانده لشكر است و من آنجا بود كه فهميدم ايشان حاج ابراهيم همت است. شهيد همت به حدى مهربان و خوش اخلاق بود كه به من چيزى نگفت.بايد اضافه كنم كه ما اين پيروزى و امنيت و آرامش را مديون خون كسانى همچون شهيد همت هستيم و بايد تلاش كنيم تا هميشه راه آنها را ادامه دهيم. زندگى پس از جنگ: از سال ۱۳۷۰ به طور جدى به نقاشى روى آوردم. به دليل مجروحيت شيميايى، از كار با رنگ روغن رنج مى برم به همين دليل به نقاشى با آبرنگ پرداختم و تا كنون ۸۸ اثر در زمينه نقاشى آبرنگ به ثبت رسانده ام. آثار اين هنرمند جانباز تاكنون در بيش از ۶۶ نمايشگاه داخلى و خارجى از جمله نمايشگاه «تلاش» در ژاپن، فستيوال فرانسه، فرهنگسراى بهمن و دانشگاه تهران به نمايش درآمده است.آخرين نمايشگاه نقاشى هنرمند جانباز عباس عباسى در مادريد پايتخت اسپانيا برگزار شد. بهترين خاطره نمايشگاه : در مراسم جشن نوروز كه روز جمعه ۳۰ اسفند ماه با حضور بيش از ۳۵۰۰ نفر از ايرانيان مقيم و جمعى از مردم اسپانيا برگزار شد، برگزيده اى از آثارم به نمايش گذاشته شد. در اين مراسم كه با حمايت رايزنى فرهنگى جمهورى اسلامى ايران در مادريد برگزارشد، از ايثارگرى هاى جانبازان انقلاب و دوران دفاع مقدس تجليل به عمل آمد.همه براى دقايقى بر پا ايستاده و اشك از چشمانشان جارى شد. صحنه اى باشكوه و كم نظير كه با تشويق طولانى حاضرين همراه بود. آنجا بود كه من به ايرانى و جانباز بودنم افتخار كردم. تجليل از خانواده : سال ۱۳۶۰ با خانم «مهرى شميرانى» ازدواج كردم و ثمره اين زندگى سه فرزند به نام هاى «على» مهندس صنايع و عكاس، «محمد رضا» دانشجوى رشته هنر و تنها دخترم «نسيبه» فارغ تحصيل رشته گرافيك است. مى گويد: خدا را شاكرم كه خانواده اى سالم دارم، آنها هم در همه شرايط من را تنها نمى گذارند و با وجود مصدوميتى كه دارم باز هم آنها به من لطف دارند.از همسرم بسيار سپاسگزارم كه چه در دوران جنگ و چه بعد از جنگ همراه من بود و در هيچ مرحله اى من را تنها نگذاشت. سخن پايانى : جانبازان رزمندگان جان بر كف هستند كه براى حراست از دين و ميهن اسلامى سلامت خود را از دست داده اند. اينها همان كسانى اند كه آرامش را به مملكت هديه دادند و حال انتظار مى رود مردم و مسؤولين جانبازان را دريابند و به دست فراموشى نسپارند.از جانبازان شيميايى تقاضا دارم خودشان را به دارو وابسته نكنند و هميشه روحيه انقلابى خود را حفظ كرده و خاطرات جبهه و جنگ را ثبت كنند و در هر زمينه اى كه توانايى دارند فعاليت كنند. [url=http://www.dsrc.ir/Contents/view.aspx?id=2548]پایداری[/url]
  18. استفاده از تكنيكهاي تبليغاتي، از دوران باستان و گذشته هاي بسيار دور معمول بوده است. در كتاب «هنر جنگ» كه پنج قرن پيش از ميلاد مسيح توسط نويسندة نظامي چين «سان تسو» نگاشته شده است، استفاده از روشهاي تبليغاتي، به منظور شكست دشمن توصيه مي شود. «سان تسو» نوشته است: «جنگ، مبتني بر فريب و نيرنگ است؛ بنابراين بايد از اين عوامل، استفادة كامل نمود و بر دشمن غالب شد.» به نظر سان تسو در جنگهاي شبانه، بايد مشعلها را برافروخت و علائم مختلف به كار برد، تا چشم و گوش دشمن از كار بيفتد و حيرت زده شود. در ميان مردم يونان باستان، روشها و دستورهايي وجود داشت كه به علاقه مندان، راه و روش پيروزي در بحث يا انتخاب را مي آموخت. همچنين از اين دوره، نوشته هاي گوناگوني در مورد به راه آوردن كافران، تلقين جوانان، برانگيختن مردم به شورش و طغيان و يا جلوگيري از آن به جا مانده است. در اين دوره، مسائل تبليغاتي در لفافة «علم خطابت» مورد بحث قرار مي گرفت. «دمستن، كاتون،ميسرون،مارك آنتوان،و جوليوس سزار»از بزرگترين استادان فن خطابه بودند. رثاي «آنتوان» بر جسد بي جان «قيصر» و نطق گيراي او در هنگام تشييع جنازه يكي از بهترين خطابه هاي تبليغاتي است كه در برانگيختن احساسات مردم مؤثر واقع شده است و انتوان احساسات مردم را با ذكر خدمات و فداكاريهاي سزار، و نشان دادن لباس خون آلود او تحريك و تهييج نمود. همچنين اثر معروف «جوليوس سزار» به نام «جنگ گل» (Thecallicwan) از شاهكارهاي بزرگ تبليغات است. تعاريف تبليغات سياسي (پروپاگاندا) [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/180px-Klan-sheet-music.jpg[/img] پوستر تبلیغاتی کوکلاس کلان‌ها در ۱۹۲۳. برروی پوستر نوشته شده: ما کوکلاکس کلان‌های وفاداری (به آمریکا) هستیم تبليغات سياسي (پوپاگاندا از ريشة واژة لاتين Propagatus پروپاگاتوس) به معناي «نشر عقايد»، اطلاعات يا شايعات، به منظور كمك رسانيدن يا لطمه وارد كردن به شناخت يا نهاد و يا شخصيت معين يا عقايد است. «حقايق يا اتهاماتي كه به طور مشخص جهت پيشبرد هدفهاي شخصي يا عقيم ساختن پيشرفت هدفهاي ديگران، انتشار مي يابد.» «تبليغات سياسي عبارت از انتشار و پخش اخبار، حقايق، بحث و جدل، شايعه پردازي يا مطالب ضدحقيقت است ، كه افكار عمومي را تحت تاثير قرار مي دهد.» «تلاش سيستماتيك جهت اغواي سياسي، فعاليت و عملياتي كه در پناه هدايت وسايل ارتباط جمعي براي اثرگذاري در افكار عمومي صورت مي گيرد.» «اظهار و بيان روشي كه از ماهيت سياست خاصي دفاع و پيروي مي كند و معمولاً مقصود اصلي با شكل ظاهري آن تفاوت دارد. بيان اين مطلب بيشتر به اين مفهوم است كه معمولاً حقيقت امر نامعلوم است و بيشتر موضوعاتي مطرح مي شود كه بتواند هرچه بيشتر توده ها را به سوي طرح كننده جلب كند.» گذشته از تعاريف فوق، پروپاگاندا را مي توان چنين تعريف كرد: «سعي و اهتمام حكومت براي اقناع ديگران نسبت به خود و اعمال خود به طور اعم، و جلب اطاعت و پيروي اتباع خود به طور اخص. با وجود اين، بايد توجه داشت كه موضوع مورد نظر، دربارة حكومت و اتباع خود است. ظاهراً در اين رويه، اقناع و تلقين جانشين، اجبار مي شود؛ ولي عملاً اين امتناع، منجر به وادار ساختن يك نوع فشار و اجبار غيرمستقيم مي گردد.» در تبليغات از سمبلها، علامات و گفتار ، با توجه به روحيات و حالات رواني انسانها استفاده مي شود و به وسيلة تلقين، نظر و احساس افراد نسبت به فكر با ايده اي بخصوص جلب مي گردد. شيوه استفاده از گفتار، سمبل و علامات، به نحوي كه مؤثر باشد، مسالة اصلي تبليغات است . گاهي اوقات به علت اشتباه در عوامل مؤثر، تبليغ اثر معكوس بخشيده و از آن ، نتيجة مطلوب گرفته نمي شود. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/Come_unto_me%2C_ye_opprest.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Come_unto_me%2C_ye_opprest.jpg[/img][/url] ترس از کمونیست، پوستر، یک اروپایی آنارشیست رابه صورت یک هیولا نشان می‌دهد که قصد دارد مجسمه آزادی را خراب کند. عوامل و عناصر مؤثر در پيشبرد هدفهاي تبليغاتي، بسيار است؛ ولي اثر بخشي اين عوامل براي هر مساله اجتماعي ، يكسان نيست. گاهي يك تكنيك تبليغاتي براي تلقين پذيري فرد و گروه، كافي است و گاهي براي تاثير روي پديده اي خاص، ناچار بايد چندين تكنيك تبليغاتي، يكجا به كار گرفته شود تا مفيد واقع شود. تبليغات ممكن است به صورتهاي مختلف انجام شود؛ عمدي يا غيرعمدي، مستقيم يا غيرمستقيم ، آشكارا يا مخفي، افقي يا عمودي. تبليغات به ظاهر غيرعمد، بخش اعظم و گاه كارساز كوششهاي تبليغاتي را فراهم مي كند. براي مثال، شخصيتي در يك گفتگوي ساده با دوستانش، از يك جبهة سياسي، در ظاهر بدون نظر خاصي، چنان صحبت كند كه آن جبهه، كاملاً برحق نشان داده شود. مسلماً بايد تبليغات غيرعمد را نتيجة تبليغات عمدي دانست: بخصوص آن كه در بيشتر موارد، معلوم نيست كه واقعاً غيرعمد باشد. در اين جا بعضي از علماي روانشناسي اجتماعي، مبناي تعريف تبليغ را روي آثار آن مي گذارند، كه به نظر صحيح تر مي آيد و بعضي روي انگيزه . چنانكه «اتو كلاين برگ» در كتاب روانشناسي اجتماعي خود مي گويد: «بهتر است كلمة تبليغات را به مواردي اختصاص دهيم كه در آن، عمل به عمد منظور باشد. در موارد غيرعمد، نتايج اتفاقي است.»(9) تبليغات عمودي: تبليغاتي است كه مثل صاعقه بر سر اشخاص فرود مي آيد و در آنها حالت واكنش و گاه حالت دفاعي ايجاد مي كند. در تبليغات عمودي، تا حد امكان بايد سعي شود كه از واكنشهاي معكوس جلوگيري شود. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/AntiJapanesePropagandaTakeDayOff.gif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_AntiJapanesePropagandaTakeDayOff.gif[/img][/url] پوستر تبلیغاتی اداره مدیریت فوریت های آمریکا در جنگ جهانی دوم که در آن نوشته شده کم کاری کمک کردن به دشمن است. گاتاناموسكا Gaetana mosca مي گويد: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/250px-GaetanoMosca.jpg[/img] «زماني كه تبليغات سياسي به يك گروه به بزرگي يك ملت مي رسد، بايد به جنبه هاي گوناگون طبيعت انساني، حتي به درجة وجود تضاد و تناقض آن ، آگاه باشد.»(10) به اين دليل، افراطيون متعصب نمي توانند مبلغان خوبي باشند؛ زيرا آنان در بيان عقايد و تعصبي كه به ايدئولوژي خود دارند، با شكست مواجه مي شوند. به اين سبب، مبلغان «پروپاگانديستها» ، بايد گروه خاص در زمان خاص را مورد خطاب قرار دهند تا پيامهاي تبليغاتي، كاملاً مؤثر واقع شوند. اگر مبلغان بخواهند در تحت تاثير قرار دادن گروه ها موفقيتي كسب كنند، بايد بدانند كه عوامل متشكل آن گروه چيست. مبلغ بايد از ماهيت و قدرت طرز تلقيهاي موجود آگاه باشد. بايد مقداري تاريخ، جامعه شناسي و روانشناسي براي درك و استنباط از اين طرز تلقيها كه به صورت واقعيت در مي آيند، بداند؛ زيرا هر قدر گروه بزرگتر باشد، به همان نسبت ارشاد و هدايت آنها پيچيده تر است. اصول تبليغات سياسي 1.اصل تكرار: يكي از مؤثرترين عوامل در تبليغات ساسي، «اصل تكرار» است. جمله ها، كلمه ها ، نواها و آهنگهاي معين يا تصويرها، علائم و نشانه هايي كه براي نفوذ در عقيده يا فكري انتخاب شده است، آن قدر تكرار مي شود تا چشم و گوش شنونده و بيننده، تحت فشار عصبي قرار گيرد و «هدف» تبليغ، تحت تاثير صداها، تصويرها و جمله ها، به طور ناخودآگاه عكس العمل مشروط بايد و به دلخواه مبلغ عمل كند. به عقيدة عده اي از روانشناسان اجتماعي، وقتي فرد موضوعي را از كسي شنيد، مانند آن است كه آن موضوع را يك بار و از يك شخص شنيده است. حال اگر همان فرد، همان موضوع را از همان شخص صدبار بشنود، مانند آن است كه از صدنفر شنيده است. گوبلز، وزير تبليغات آلمان نازي مي گفت: «كليساي كاتوليك از اين جهت پايدار مانده كه طي دو هزار سال ، به طور مرتب يك چيز را تكرار كرده.» [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10sal1v.gif[/img] موضوع فوق العاده حائز اهميت ، اين است كه نبايد «تكرار» از حد اعتدال خارج شود. به عبارتي، امر تكرار براي تبليغ شنونده، به حد اشباع نرسد؛ زيرا گاهي مشاهده شده است كه امر تكرار و تاكيد، به جاي عكس العمل مطلوب، واكنشهاي منفي به بار آورده است. ظاهراً تبليغات دربارة كساني كه تازه به آييني گرويده اند، آسانتر است . با اين همه، بايد با خستگي، سردي و پراكندگي مبارزه كرد. براي نگه داشتن افراد در حال فعاليت دائمي، بايد مدت زيادي همان كلمات قراردادي را در گوش آنها خواند. هميشه گفت و هميشه تكرار كرد. ولي سرانجام اين فرمول فرسوده و كهنه مي شود و رابطة خود را با وضع موجود، از دست مي دهد. در اين حال، مبلغ بايد رويدادهاي تازه را مورد توجه قرار دهد. در جوامع ديكتاتوري، شعارهاي حزبي از طريق راديو، تلويزيون ، نشريه ها و بلندگوهاي بي شمار، به افراد فشار وارد مي كنند. در دوران حكومت هيتلر، علامت صليب شكسته بر كلية ساختمانهاي دولتي و روي پرچم و لباس مخصوص سربازان حزب نازي، نصب شده بود و صدها بار به چشم مي خورد. شعار «هايل هيتلر» كه براي سلام و تهنيت انتخاب شده بود، هر روزه صدها بار به طور ناخودآگاه، حالات و عواطفي را كه با اين شعار تداعي مي شد، در دل پيروان زنده مي كرد. موسيقي مهيج «واگنر» نيز كه برپاية افسانة اساطيري خدايان آلمان ساخته و از طرف حزب نازي، نمايندة احساس و سرنوشت اين مردم معرفي شده بود، هر روز به گوش ملت آلمان مي رسيد و از راه تداعي احساس و معنا، خواستهاي حزب را در دل و فكر مردم زنده نگه مي داشت. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/260px-Pierre-Auguste_Renoir_114.jpg[/img] ویلهلم ریچارد واگنر (۱۸۱۳-۱۸۸۳) آهنگ‌ساز، ‌رهبر ارکستر، نظریه‌پرداز موسیقی و مقاله‌نویس آلمانی بود. شهرت او بیشتر بخاطر اپراهای او است. نوآوری‌های واگنر در زمینه موسیقی کلاسیک اروپائی تأثیر زیادی بر آهنگسازان بعد از او داشت. او در آثار خود گام کروماتیک و فواصل نامطبوع را بکار می‌برد و از این نظر پیشگام موسیقی مدرن اروپا است. استفاده از لایتموتیف پس از او بسیار رایج شد و بر موسیقی فیلم در سده بیستم اثر گذاشت. دوره اپراهای حلقه نیبلونگ از مهم‌ترین کارهای او است. واگنر بیرون از عرصه موسیقی نیز چهره‌ای جنجال برانگیز بود و بویژه نظرات یهودستیزانه او با مخالفت زیادی روبرو شده است. 2.دست چين كردن واقعيتها: مبلغ از ميان واقعيتها، تنها آنچه را كه به دردش مي خورد، انتخاب مي كند و از ديگر واقعيتها و حقايق چشم مي پوشد.(13) براي مثال، با دست چين كردن اخبار و چاپ دوبارة آن، مي توان همه چيز را با ظاهري آراسته و به عينيت و بي نظيري قلب كرد. 3.دروغ محض: داستانهاي وحشت انگيزي كه صليبيون، خائنانه از ظلم و شكنجه مسلمانان مي گفتند يا داستان كشيشان بلژيكي دربارة كارخانة صابون سازي از مواد چربي انسان، مربوط به جنگ جهاني اول، نمونه هايي از اين تكنيك است.(14) در جريان جنگ جهاني دوم، مبلغان نازي به خاصيتهاي «دروغ محض» كاملاً پي برده بودند؛ به طوري كه «گوبلز» مي گفت: «دروغ هرچه بزرگتر باشد، باور كردن آن براي توده هاي مردم، راحت تر است.» استفاده از تكنيك دروغ بزرگ، نه اختراع نازيها بود و نه در انحصار آنان باقي ماند؛ تا جهان، جهان بوده است، از اين تكنيك استفاده شده و خواهد شد. 4.استفاده از احكام كلي: از تمايلات عمومي است كه هر چيزي را با همانند آن در يك جا دسته بندي كرده و از آنها شخصيت يا «تيپ» درست مي كنند و آن گاه فرد را در چهارچوبة تيپي كه با صفات و مشخصات خاص پذيرفته اند، قرار مي دهند. از اين جا قضاوتهاي يكنواخت و كلي دربارة همة يهوديان، سياهپوستان، كاپيتاليستها يا كمونيستها پيدا مي شود، كه همة افراد منسوب به اين دسته يا تيپها را اغلب يكسان مي شماريم و عقيده مان دربارة يكايك افراد، صرف نظر از خصوصيات فردي، از ابتدا و پيش از هر آزمايشي، معلوم و مشخص است. همچنين است تمام حكمهايي كه دربارة اهالي شهرها و ايالات مختلف صادر مي كنيم. براي مثال مي گوييم: «اسكاتلنديها، فرانسويها، نروژيها و ». مبلغان در پديد آوردن چنين احكام كلي، بسيار كوشش مي كنند يا از احكام كلي موجود، استفادة لازم را مي برند. 5.نياز به اثبات ندارد: «در تبليغات، عده اي از مبلغان فرض مي كنند كه مدعايشان قبلاً براي هر كسي ثابت شده است؛ بنابراين خود را وارد جر و بحث نمي كنند. مبلغ كاري مي كند كه شنونده را از به كار انداختن آزادانة انديشة خود باز دارد و تا مي تواند جلوي پرسشهاي مزاحم را بگيرد، و از انتقاد نيز با مشروط كردن آن به انتقاد سازنده، جلوگيري كند. 6.جابه جا كردن كلمه ها: مبلغان با جادوي كلمه ها، در شنوندگان و خوانندگان خود نفوذ مي كنند، كلمه ها را جا به جا مي كنند، هر جا نياز پيش آيد، اصطلاح خوشايند يا نفرت انگيزي را كه «بار تاثري» فراوان داشته باشد، به جاي كلمة اصلي كه خنثي و بي طرف است، مي گذارد. از اين قبيل است اصطلاح «هونها» (Houns) و «بوشها» (Boches) به جاي لفظ «آلماني» و امثال آن كه هنگام جنگ، مورد استفادة مطبوعات متفقين بود. 7.سكوت و تغيير جبهه: گاهي بعضي از موضوعات تبليغات كه با شكست مواجه مي شود، مستلزم تغيير جبهه و سكوت است. «گوبلز» وقتي با شكست يك برنامة تبليغاتي رو به رو مي شد يا رو در روي يك واقعيت سياسي قرار مي گرفت ، سكوت نموده و در جبهة ديگري، حمله را آغاز مي كرد. براي مثال ، زماني كه قضية شكنجة يهوديان در اروپا سر و صداي زيادي عليه آلمان با راه انداخته بود و حملة تبليغات خود را به انگلستان، به عنوان شكنجه و صدماتي كه انگلستان نسبت به كاتوليكهاي ايرلند روا داشته است، آغاز نمود. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/200px-Bundesarchiv_Bild_146-1968-101-20A%2C_Joseph_Goebbels.jpg[/img] پاول یوزف گوبلز (به آلمانی: Paul Joseph Goebbels) (‏۲۹ اکتبر ۱۸۹۷ - اول مه ۱۹۴۵) سیاست‌مدار ناسیونال سوسیالیست آلمانی که از ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ وزیر رایش برای تبلیغات و روشنگری مردم بود. او از نزدیک‌ترین دوستان و همکاران آدولف هیتلر بود و شهرت او تا حد زیادی ناشی از خطابه‌های پرشور و تبحرش در سخن‌وری بود. گوبلز چون به نمايندگي رسيد، زير چتر مصونيت پارلماني، در روزنامة خود «بئوباختر» رقيبانش را بشدت مورد حمله قرار داد؛ ولي جون دوران نمايندگي او به سر رسيد و مصونيت پارلماني برداشته شد، به اتهام اهانت به دادگستري، فراخوانده شد. براي گوبلز ممكن نبود كه اعمال خود را انكار كند، پس تصميم به حملة متقابل گرفت و در روزنامة خود، دادستان و قضات دادگاه را به باد ناسزا و هتاكي گرفت. در نتيجه، دادگاه بشدت مبهوت اين طرز رفتار گوبلز شده بود و او را به جرم هتاكي و اهانت، به 200 مارك جريمه محكوم كرد، و اصل قضيه به فراموشي سپرده شد. امروزه بسياري از سازمانهاي تبليغاتي دولتي، به همين شيوه عمل مي كنند. به نقصهاي خود توجه نشان نمي دهند؛ اما نقايص حريف را با آب و تاب بازگو نموده و بزرگ جلوه مي دهند. يكي از مواردي كه از اين تكنيك بسيار استفاده شد، در جريان جنگ ويتنام بود: در جريان جنگ، آمريكاييهاي خائن از نظر تبليغاتي، تا مي توانستند قربانيان نيروهاي نظامي خود و نيروهاي دولتي دست نشاندة ويتنام جنوبي را يا اعلام نمي كردند يا پايين نگه مي داشتند و در عوض، آمار تلفات چريكهاي ويت كنگ را با اغراق فراوان اعلام مي كردند. 8.قاطعيت بيان: يكي از اصول مهم تبليغات سياسي، آن است كه مطلب و «پيام» تبليغاتي، با قاطعيت كامل بيان شده و جايي براي بحث و ترديد در شنونده باقي نگذارد. احزاب به اصطلاح كارگري كه وضع قوانين خاص را براي بهبود وضع زندگي كارگران پيشنهاد مي كنند، مسائل و موضوعات گوناگون مربوط به فوايد و مضرات احتمالي، طرحهاي پيشنهادي را گوشزد نمي كنند؛ بلكه اين قوانين را از هر حيث ضروري و بهترين قوانين، ممكن مي شمارند. به هر حال، قاطعيت بيان ، يكي از لوازم و اسبابهاي مبلغان است و وقتي تبليغات، موضوعي را با قاطعيت كامل و بدون كوچكترين مكثي بيان كرد، تاثير آن در شونده يا بيننده بيشتر خواهد بود. 9.بزرگ كردن مسائل و تحريف اخبار: بزرگ كردن مطالب و اخبار ، روية عادي و معمولي دستگاه هاي تبليغاتي است كه از طريق مطبوعات حزبي انجام مي شود. اين نوع تبليغات، اخباري را كه به نحوي از انحا به نفع آنهاست، در تيترهاي درشت با سهم بيشتر، در صفحة اول چاپ مي كنند يا جمله اي از يك سياستمدار را به نحو تحريك آميزي تحريف مي كنند. به طور كلي، بايد دانست كه عنوان يا تيتر، در واقع نقش ويترين خبر را بازي مي كنند. همان طور كه يك ويترين زيبا مي تواند مشتري را براي خريد به داخل مغازه بكشاند ، يك تيتر خوب و بجا نيز مي تواند خواننده را به خريد و مطالعة آن وادار كند. در آلمان نازي، از اخبار به نحو منظمي، همچون يك وسيلة مؤثر براي هدايت افكار عمومي استفاده مي شود و هرگز اخبار واصله را به صورت خام و نپخته تحويل مردم نمي دادند؛ بلكه اخبار، پس از ارزيابي و دستكاريهاي لازم توسط مبلغان نازي، منتشر مي شد. به نظر مبلغان نازي، اثر انتشار خبر بايد چنان مي بود كه تعداد بيشتري از مردم را جلب مي كرد. بنابراين، اخبار، مطابق ذوق و فهم اكثريت تنظيم شد. 10.استناد كردن به شخصيتها: يكي ديگر از تكنيكهاي مؤثر در پيروزي مبلغان، آن است كه نظر و حمايت اشخاصي كه صاحب نفوذ و محبوبيت هستند، جلب شود و احساس مساعد آنها نسبت به فكر يا عقيده اي، بخصوص به اطلاع عامه برسد. معمولاً مبلغان سعي مي كنند كه پيامهاي تبليغاتي خود را از طريق شخصيت معتبري كه مورد احترام جامعه است، بازگو كنند. در كشورهاي غربي، از نام و شهرت شخصيتهاي مهم سياسي، براي تبليغ افكار سياسي خاصي استفاده مي شود. 11.اصل همفكري: كارشناسان و متخصصان فن تبليغات، معتقدند كه تبليغ بايد داراي اصل زير بنايي باشد؛ بدين معنا كه تبليغات بايد روي نقطه هاي اتكا كه براي مردم سابقه ذهني دارد، تكيه نموده و آن گاه به عمل بپردازند. اين نقاط اتكا، اغلب معتقدات، افكار و علايق مردم است. علايقي كه پايه هاي مذهبي ـ ملي بر آن استوار شده، از قبيل افسانه هاي ملي يا قهرمانان مذهبي و ملي است كه در مجموع، مردم را متوجه يك عصر طلايي درگذشته مي كند. آغاز هر تبليغ درست، بايد به نقاطي از اين قبيل تكيه كند. به عبارت ديگر، مبلغ بايد همفكري خويش را نسبت به مقدسات مردمي كه دف تبليغ هستند، آشكار كند تا از اين طريق بتواند به جلب و جذب آنان توفيق يابد. اين قبيل علايق ملي، نزد هر ملتي موجود است؛ چنانچه ايتالياي فاشيست، خواب امپراتوري روم قديم را مي ديد و آلمان نازي به افسانه هاي ژرمن و شواليه هاي توتوني علاقه مند بود. به اين ترتيب، تبليغات بايد هميشه در آن جهتي سير كند كه افكار و احساسات مردم بيشتر بدان طرف توجه دارند. بنابراين تبليغات بايد هميشه يك قدم از مردم جلوتر باشد تا مؤثر واقع شود. 12.توجه به كودكان و نوجوانان: تاثير و عكس العمل مساعد پيامهاي تبليغاتي روي كودكان و نوجوانان نيز يكي از اصول مهم تبليغات سياسي است كه نتايج دراز مدت دارد؛ زيرا پيامهاي تبليغي، روي فكر و احساس كودكان و نوجوانان، آثار هميشگي و مساعدي مي گذارد. اين تكنيك، وسيله اي است كه افلاطون در كتاب «جمهور» براي پديد آوردن مدينه فاضلة خود پيشنهاد مي كند. افلاطون معتقد است كه با تربيت صحيح كودكان، روحيه و منشي كه موافق شرايط و احتياجات مدينة فاضله (اجتماع) باشد، در آنان پديد خواهد آمد. هر چند افلاطون اين عمل را تعليم و تربيت مي داند؛ ولي به علت محدوديت و مفيد بودن افكار و احساساتي كه بايد به كودكان تلقين و تفهيم شود، بايد گفت كه در واقع، جنبة تبليغي روش افلاطون، از جنبة تعليماتي و تربيتي او، بمراتب قويتر است. در آلمان نازي، از همين شيوه استفاده مي شد و جوانان را از سنين كودكي، با افكار و عقايد فاشيستي و اين كه ملت آلمان برتر از ساير ملتهاست، پرورش داده و بار مي آوردند. آميختن تبليغات با تعليم و تربيت، به منظور پرورش نوع خاصي از شخصيت و فكر، مورد نظر جوامع سوسياليستي نيز بوده است. در حقيقت بايد گفت كه اين تكنيك بمراتب از ساير تكنيكها مؤثرتر و بادوام تر است؛ زيرا فكر كودك، رشد كافي نكرده و قادر به شناخت و ارزيابي افكار و عواطف مختلف نيست. همچنين دليل اتكاي عاطفي كودك نسبت به افراد، بخصوص پدر و مادر، زودتر تحت تاثير تلقين و تبليغ قرار مي گيرد و چنانچه تبليغ به حد كافي در ضميرش نقش بندد، تغيير و تعويض آن، بمراتب دشوارتر خواهد بود. انمیشن وسیله خوبی برای القای تفکرات مسموم است: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D8%AA%D8%A7%D9%85_%D9%88%D8%AC%D8%B1%DB%8C2.gif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_%D8%AA%D8%A7%D9%85_%D9%88%D8%AC%D8%B1%DB%8C2.gif[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/pp%7E0.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_pp%7E0.jpg[/img][/url] 13.اعمال نفوذ روي مرددها و بي طرفها: سرنوشت انتخابات بزرگ و همه پرسي، ثابت كرده است كه اغلب، اشخاص مردد و بي طرفها هستند كه سرانجام داور نهايي يك كشاكش بزرگ مي شوند. بنابراين بايد آنها را در كنار خود نگه داشت يا حداقل مانع از آن شد كه در شمار مخالفان در آيند. مبلغان بايد به شكايت و ناراحتي افراد بي طرف علاقه نشان دهند، از تعقيب آنها با شدت و سرسختي، امتناع كنند و درست مانند بوميان دشتهاي سرسبز آرژانتين، كه به تعقيب يك گله اسب وحشي مي پردازند، نخست در جهت آنها به راه بيفتند و سپس با حركات مارپيچ جلو رفته، آنها را به سوي خود بكشانند. تبليغات روي رقباي سرسخت، بيش از هر چيز بايد مبتني بر قدرت نمايي باشد؛ بنابراين گاهي جز تهديد و ارعاب ، وسيلة ديگري وجود ندارد. اما تبليغ روي رقباي ناپايدار و سست عنصر، بايد مشابه همان اعمال نفوذي باشد كه روي افراد مردد و دو دل انجام مي شود. قديمي ترين وسيله براي پيشبرد اين مقصود، عبارت است از كوشش در بي اعتبار كردن رهبران و جدا كردن آنها از توده هاي مردم. به اين ترتيب. مبلغان مي كوشند تا چندگانگيهاي رفتار را به رخ مردم بكشند و آنها را به سوي پيامهاي تبليغاتي جذب كنند. ضدتبليغات ضدتبليغات عبارت از يك نوع تبليغات خصوصي است كه به منظور تكذيب يا خنثي كردن تبليغات دشمن و يا بهره برداري از همان تبليغات، عليه او به كار مي رود. ضدتبليغات تنها يك وسيلة دفاعي شمرده نمي شود؛ بلكه ممكن است بخشي از طرحهاي عملياتي تعرضي را نيز تشكيل دهد، ولي تعيين اين كه در چه موقع و چه شرايطي بايد ضدتبليغات به كار رود، امري مشكل و پيچيده است؛ زيرا بايد موفقيت نهايي ضدتبليغات را به طور كامل سنجيد و سپس آن را به كار برد. در كاربرد روشهاي ضدتبليغات، كارشناسان بايد تا حد امكان راهي را انتخاب كنند كه موفقيت كامل در خنثي كردن تبليغات دشمن يا بهره برداري از تبليغات ناشيانة دشمن، به نفع خود امكان پذير باشد. معمولاً روشهاي ضدتبليغات را به شش مرحلة زير تقسيم كرده اند: 1.پيشدستي كردن: پيشدستي كردن عبارت است از بهره برداري از موضوعات مستعدي كه احتمالاً امكان دارد دشمن در تبليغات خود در آينده، به كار برد. 2.ضدتبليغات مستقيم: ضدتبليغات مستقيم، عبارت است از پاسخهاي رد يا تكذيب نكته به نكتة تبليغات دشمن. در رد و دفع حمله هاي تبليغاتي دشمن، تا حد امكان بايد سعي شود كه عمل ضدتبليغات به طور كامل مؤثر واقع شود؛ زيرا در غير اين صورت، احتياج به پشتيباني مجدد بوده كه ممكن است آن هم به وسيلة دشمن خنثي گردد. بنابراين جز در موارد لازم و ضروري ، بايد از كاربرد و نشر ضدتبليغات مستقيم، خودداري كرد. حمله به نقاط ضعف حريف، يكي از اصول قديمي در مبارزات و جنگها بوده است. وقتي بين چند حريف، ائتلافي پديد آمد، تمام قدرت حملة تبليغات، متوجه ضعيف ترين و مرددترين آنها مي شود. 3.ضدتبليغات غيرمستقيم: «ضد تبليغات غيرمستقيم عبارت است از ابداع و ابتكار يك شبكة جديد از شيوه هاي مناسب و عالي ، كه كوششهاي دشمن و نفوذ تدريجي وي را بكلي تكذيب يا برطرف نمايد.(23) به اين ترتيب، اگر تبليغات حريف، قوي است و مدارك و بهانه هايي كه در دست دارد، مؤثر است ، هرگز نبايد از مقابل به او حمله كرد. پل كانتن در اين باره، نظريه اي جالب دارد؛ او مي گويد: «اغلب در تبليغات معاصر ديده مي شود، براي اصلاح عقيدة موجود و جانشين ساختن نظم سياسي جديد در اسرع وقت و در كمترين مدت به طور عمومي، به عقيدة موجود حمله مي شود. اين روية غلط، 90 درصد منجر به عدم موفقيت مي شود؛ زيرا در اين نوع تبليغات، از اين قاعده غافلند كه براي مبارزه با يك عقيده، بايد با سلاح همان عقيده مسلح شد تا بين تبليغ كننده و تبليغ شنونده ، زمينة مشتركي فراهم گردد.» 4.ضدتبليغات انحرافي: اغلب دلايل دربارة شخص، بر دلايل منطقي فايق مي آيد؛ بدين معنا كه غالباً به جاي آن كه در عمليات ضدتبليغ، به بحث و استدلال در مورد حريف بپردازند، به شخصي كه مامور دفاع از موضوع مورد نظر است، حمله مي كنند و با ارائه مدارك و انتساب اعمالي به او، خود او را از اعتبار مي اندازند. حمله از موضوع به شخص، يك سلاح قديمي است كه در تريبونهاي محافل، پارلمانها، مجامع عمومي و ستونهاي جرايد به كار مي رفته است. زندگاني خصوصي، تغيير در مشي سياسي و روابط مشكوك افراد، ذخاير معمولي اين نوع سلاح تبليغاتي است. در مبارزات سياسي داخلي يا خارجي، اين تكنيك، برنده ترين سلاح است: چنانچه بموقع از آن استفاده شود، تقريباً به موفقيت قطعي خواهد انجاميد.(24) 5.تمسخر كردن: اين روش نيز روية مناسبي براي بي اثر كردن تبليغات حريف شناخته شده است. در اين مورد، اغلب مزاحهاي مناسب و داستانهاي مسخره، به نقل از حريف جعل شده و به صورت شعر يا نثر، در بين مردم منتشر مي شود. از محاسن اين شيوه، سرعت انتشار آن است. 6.سكوت: در مواردي كه دشمن از موضوعات تبليغاتي به طور كامل استفاده نكرده يا موضوعات آن قابل تكذيب نيست، سكوت بهترين روش ضدتبليغات به شمار مي رود. اين شيوه در مواردي نيز كه تبليغات دشمن براساس شواهد، مدارك و دلايل غيرقابل رد باشد، به كار گرفته مي شود؛ زيرا در اين قبيل موارد: هرچه بيشتر پاسخ داده شود، دلايل دشمن متقن تر خواهد شد. به شيوة ضدتبليغاتي «سكوت»، تبليغات منفي نيز گفته مي شود. ضدتبليغات منفي، عبارت از يك سكوت ماهرانه و ممتد در مقابل مقاصد، عمليات و گفتار دشمن است كه با سكوت خسته كننده، دشمن را از كاربرد عملياتي تبليغاتي باز مي دارد. منابع: http://fa.wikipedia.org/wiki/پروپاگاندا#.D8.B1.DB.8C.D8.B4.D9.87 http://mason.gmu.edu/~amcdonal/Propaganda%20Techniques.html http://fa.wikipedia.org/wiki/یوزف_گوبلز http://fa.wikipedia.org/wiki/ریچارد_واگنر [url=http://www.dsrc.ir/view/article.aspx?id=764]dsrc[/url]
  19. [quote]اشکال نداره برادر جان بنده همیشه خواننده مطالب شما هستم.[/quote] سعید جان از حسن نظرت ممنونم
  20. دستت درد نکنه برادر انشاء الله اگر دوستان تصاویری دارند قرار دهند تا تاپیک کاملتر شود با تشکر
  21. دوستان اگر تصاویر یا مطلبی از این شهید بزرگوار دارند تاپیک رو کمل تر کنند.
  22. نويسنده كتاب‌هاي مختلف درباره شهيد كاوه، گفت: شهيد كاوه به قدري توانمند بود كه رهبر معظم انقلاب در وصف وي فرمودند «در هيچ جاي دنيا نديده‌ام كه فرمانده‌اي به اين جواني بتواند يك لشكر را اداره كند و در واقع وي از معجزات انقلاب اسلامي به شمار مي‌رود». سعيد عاكف اظهار داشت: يكي از ويژگي‌هاي شهيد كاوه شجاعت و جسارتي است كه اين شهيد بزرگوار در طول زندگي از خود نشان داد. وي ادامه داد: شهيد كاوه، قبل از انقلاب با حضور در صحنه‌هاي تظاهرات و پخش اعلاميه‌هاي امام خميني (ره) نقش بسزايي در آگاه كردن مردم مشهد داشت؛ وي به حدي در اين زمينه فعال بود كه شخصيت‌هايي مثل مقام معظم رهبري و شهيد هاشمي‌نژاد از نزديك با محمود كاوه آشنا بوده و به اسم كوچك او را مي‌شناختند. اين نويسنده كتب دفاع مقدس گفت: بعد از پيروزي انقلاب، شهيد كاوه به همراه گروهي از بچه‌هاي مشهد راهي جماران شده و بخشي از حفاظت بيت امام راحل را به عهده گرفت. وي بيان كرد: يكي از مقاطعي كه تأثير بسزايي در شكل‌گيري شخصيت معنوي و عرفاني شهيد كاوه داشت، حضور وي در جماران بود؛ ارتباط نزديك وي با حضرت امام خميني (ره) و درس‌هايي كه از رفتار و منش ايشان آموخت سبب سرعت پيشرفت معنوي او شد. عاكف ادامه داد: به محض اينكه جنگ در كردستان آغاز شد، شهيد كاوه به محضر امام خميني (ره) رسيد و از ايشان براي رفتن به كردستان كسب تكليف ‌كرد؛ امام راحل به وي‌ گفت «اگر بنده به جاي شما بودم، بدون كوچكترين ترديدي به منطقه مي‌رفتم و دشمنان را از آنجا بيرون مي‌راندم». وي اظهار داشت: شهيد كاوه دست امام خميني (ره) را بوسيد و با اينكه در حدود 3 ماه بود كه به مرخصي نرفته بود به سرعت از جماران راهي منطقه ‌شد و به ستاد جنگ‌‌هاي نامنظم پيوست. اين نويسنده گفت: فداكاري‌ها و خدماتي كه شهيد كاوه در مدت حضور خود در كردستان انجام داد، باعث شد كه اسم شهيد كاوه با اسم كردستان پيوند بخورد و شهرتش تمام شهر را فرا گيرد. وي بيان كرد: يكي از اقدامات اساسي شهيد كاوه آزا‌د‌سازي شهر بوكان بود؛ شهري كه دشمنان با ايجاد يك كمربند ايمني، آزاد‌سازي آن را غيرممكن كرده بودند؛ وي با تدابير خود توانست آنجا را آزاد كند. عاكف ادامه داد: بعد از اين جريان، انزجار دشمنان از شهيد كاوه به حدي رسيد كه خود صدام براي سر شهيد كاوه جايزه 2 ميليون توماني تعيين كرد. وي افزود: شهيد ناصر كاظمي نخستين فرماندار نظامي شهر سنندج درباره شهيد كاوه مي‌گويد «بنده در پيشگاه حضرت حق غفلت و كوتاهي بسيار زيادي انجام داده‌ام اما اطمينان دارم به خاطر كاري كه براي خدا و انقلاب كرده‌ام، خداوند از سر تقصيراتم مي‌گذرد و آن هم اين است كه استعدادي مثل محمود كاوه را كشف كرد‌ه‌ام». اين نويسنده كتب دفاع مقدس اضافه كرد: شهيد حسن آبشناسان فرمانده لشكر تكاوري 23 ارتش و كسي كه در كشور آمريكا سخت‌ترين دوره‌هاي رنجري و تكاوري را ديده است، وقتي با شهيد محمود كاوه در عمليات قادر آشنا مي‌شود، مي‌گويد «اگر در دنيا يك چريك وجود داشته باشد آن هم محمود كاوه است و هر رزمنده‌اي كه بخواهد خوب با مسائل نظامي آشنا شود بايد به تيپ ويژه شهدا برود». وي گفت: شهيد كاوه با استعدادي كه از خود نشان داد، تيپ ويژه شهدا را به لشكر تبديل كرده و به همين خاطر رهبر انقلاب اسلامي او را از معجزات انقلاب معرفي كرد و اعلام داشتند «در هيچ جاي دنيا سراغ نداريم كه فرماندهي به اين جواني بتواند يك لشكر را به نحوي كه محمود كاوه اداره مي‌كرد، اداره كند». اين نويسنده با اشاره به اينكه شهيد كاوه قبل از اينكه به شهادت برسد، از شهادتش خبر داشت گفت: شهيد كاوه قبل از شهادتش 2 ركعت نماز خواند و در سجده نماز خود بسيار گريه كرد، به طوري كه اصلاً متوجه اطرافيان خود نبود. عاكف بيان كرد: بعد از نماز، شهيد كاوه به دوستان خود گفت «اين آخرين نمازي است كه من خواندم و در سجده نماز از خداوند تقاضا كردم كه از سر تقصيراتم بگذرد». کودکی و نوجوانی در سال ۱۳۴۰ در شهر مشهد به دنیا آمد. پدرش از کسبه مشهدی بود.اصلیتشان از دهستان بیهود توابع قاین بودو از جمله افرادی بود که در دوران شاهنشاهی به لحاظ این که مقلد امام خمینی بود و با روحانیون مبارز و برجسته‌ای همچون آیت الله خامنه‌ای، هاشمی نژاد ارتباط داشت. او بعد از اتمام دوره راهنمایی، به کسب علوم دینی در حوزه علمیه پرداخت. مدتی بعد به این نتیجه رسید که اگر با اخذ مدرک پایان دبیرستان وارد حوزه شود، موفق‌تر خواهد بود.او در کلاسهای درسی مسجد جواد و امام حسن مجتبی، بخصوص آیت الله خامنه‌ای که در آن زمان با عنوان حاج سید علی آقا شناخته می‌شد شرکت می‌کرد. جوانی و دوران انقلاب در پخش اعلامیه‌های امام خمینی ره چه در درون دبیرستان و چه در محیط‌های دیگر تلاش می‌نمود و در درگیریها با ماموران حکومت و راهپیمایی‌ها به همراه پدر فعالانه شرکت می‌جست. دوران جنگ شهید کاوه یکی ازجوانترین فرماندهانی است که هدایت جنگ ایران و عراق را به عهده گرفتند. روزی که جنگ شروع شد او یک جوان ۱۹ ساله بوداما ۳سال بعد فرماندهی تیپ ویژه شهدا را به عهده گرفت. تیپی که ازکلیدی‌ترین یگانهای سپاه بود. رشادتهاوانجام عملیات خارق العاده توسط این تیپ بافرماندهی کاوه باعث شد به لشگر ویژه ارتقا یابد. شهید کاوه در ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ در منطقه عمومی حاج عمران برروی قله ۲۵۹ حاج‌عمران بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ و درسن ۲۵ سالگی به شهادت رسید. مسئولیتها مربی آموزش نظامی ۱۳۵۸/۳/۱۵ - ۱۳۵۹/۶/۲ مسئول محافظین بیت امام ۱۳۵۹/۶/۳ - ۱۳۵۹/۸/۳ مربی آموزش نظامی ۱۳۵۹/۸/۴ - ۱۳۵۹/۹/۲۲ مسئول عملیات سقز ۱۳۵۹/۹/۲۳ - ۱۳۶۰/۱۲/۷ مسئول عملیات تیپ ویژه شهدا ۱۳۶۰/۱۲/۸ - ۱۳۶۱/۴/۳۱ فرمانده تیپ ویژه شهدا ۱۳۶۱/۵/۱ - ۱۳۶۵/۲/۱ فرمانده لشگر ویژه شهدا ۱۳۶۵/۲/۲ - ۱۳۶۵/۶/۸ مجروحیت‌ها اصابت گلوله به ناحیه شکم اسفند ماه ۱۳۶۱ پاکسازی روستای محمد شاه از توابع مهاباد اصابت گلوله به ناحیه شانه چپ مرداد ماه ۱۳۶۳ پاکسازی منطقه عمومی دارلک از توابع مهاباد اصابت ترکش به ناحیه دست راست وسر بهمن ماه ۱۳۶۳ منطقه عملیاتی بدر اصابت ترکش به صورت اسفند ماه ۱۳۶۴ منطقه عملیاتی والفجر اصابت ۱۲ ترکش نارنجک به ناحیه سر اردیبهشت ۱۳۶۵ منطقه عمومی حاج عمران عراق موسوم به تک حاج عمران سوابق آموزشی محمود کاوه فقط در سال ۱۳۵۸ یک دوره آموزش عمومی و نیز آموزش جنگ‌های نامنظم را به مدت چهار ماه به همراه سه نفر دیگر از کادر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خراسان در پادگان امام علی گذرانده‌است. چکیده زندگی نامه ۱۳۴۰ ولادت در اول خرداد ماه ، مشهد ۱۳۴۶ تحصیل در حوزه علمیه ۱۳۵۲ تحصیل در مدرسه راهنمایی ۱۳۵۵ تحصیل در دبیرستان خوش نیت ۱۳۵۷ آغاز انقلاب اسلامی ایران ۱۳۵۸ عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۱۳۵۸ مربی پادگان آموزش نظامی سردادور ۱۳۵۸ اعزام به تهران جهت گذراندن دوره چریکی ۱۳۵۹ عزیمت به جماران و سرپرستی گروه حفاظت از خانه خمینی ۱۳۵۹ عزیمت به جبهه‌های جنوب ۱۳۵۹ عزیمت به کردستان و سرپرستی گروه پاسداران اعزامی به سقز ۱۳۵۹ فرمانده گروهان اسکورت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز ۱۳۶۰ فرمانده عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز ۱۳۶۰ قائم مقام فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز ۱۳۶۰ فرمانده عملیات تیپ ویژه شهدا ۱۳۶۱ مجروحیت در عملیات پاکسازی منطقه محمد شاه مهاباد از ناحیه شکم ۱۳۶۲ فرمانده تیپ ویژه شهدا ۱۳۶۳ ازدواج با خانم فاطمه عماد الاسلامی ۱۳۶۳ تولد تنها فرزندش زهرا کاوه ۱۳۶۳ مجروحیت در عملیات پاکسازی منطقه دارلک مهاباد از ناحیه کتف ۱۳۶۳ مجروحیت در عملیات بدر از ناحیه دست ۱۳۶۴ مجروحیت در عملیات قادر از ناحیه دست ۱۳۶۵ فرمانده لشگر ویژه شهدا ۱۳۶۵ مجروحیت در تک حاج عمران از ناحیه سر ۱۳۶۵ شهادت در یازدهم شهریور بر روی ارتفاعات ۲۵۹ حاج عمران گوشه‌ای از وصیت نامه « دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب طرح‌ریز کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود » زندیگینامه شهید محمود کاوه برگرفته از کتاب سرداران شهید سپاه پایداری
  23. jackturbo

    اخبار برتر نظامی

    از این سقوط ها در کل دنیا اتفاق می افته امیدوارم در اسرائیل به مراتب خیلی زیاد یعنی 100 برابر یا بیشتر اتفاق بیافته
  24. با تشکر از کلیه دوستان بنظر در این زمینه روسها خیلی محتاتتند جدید ترین هواپیماهای ساخت اونها هم کاکپیتش ترکیبی از آلات دقیق و نمایشگرهای چند منظوره است بنظر روسها خودشون هم به این قضیه پی بردن که استفاده تمام و کمال از نمایشگرهای رنگی ممکنه خطرناک باشه.