-
تعداد محتوا
709 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های jackturbo
-
مقدمه عراق در دو دهه پاياني قرن بيستم دو جنگ منطقه اي خونبار را شروع كرد كه در هر دو با تلفات و خسارات سنگيني روبه رو شده و به شرايطي به مراتب بدتر، نسبت به قبل از جنگ، تن داده است. در جنگ ايران و عراق صدام حسين، با پاره كردن قرارداد 1975 الجزاير در مقابل دوربين هاي تلويزيوني، جنگ را شروع كرد و در نهايت پس از هشت سال جنگ خونين، قرارداد فوق را مجدداً پذيرفته و مفاد آن را مبناي روابط و حل و فصل اختلافات ارضي دو كشور قرار داد. در جنگ دوم نيز رژيم عراق، با توجه به اوضاع داخلي عراق و محيط منطقه اي و جهاني و طرح بهانه هايي، كويت را مورد هجوم نظامي قرار داده و اشغال كرد. سپس در قبال اقدامات بين المللي، به خصوص دولت هاي غربي، ايستاد و در نهايت با فشار قدرت نظامي از كويت اخراج شده و ضربات سنگيني را بر پيكر نيروهاي مسلح و زيرساخت هاي اقتصادي خود تحمل كرد. از آغاز هجوم ارتش عراق به جمهوري اسلامي ايران و كويت، به ترتيب دو دهه و يك دهه مي گذرد. اخيراً سالگرد هجوم عراق به كويت را پشت سر گذاشته و در بيست و يكمين سالگرد آغاز تجاوز عراق به سرزمين ايران قرار داريم. در هر دو مورد، اقدام عراق متوجه كشورهاي همسايه بوده و به اين لحاظ در قالب موضوعات سياست خارجي قرار مي گيرد و از نظر ماهيت تصميم و اقدام در دسته اقدامات امنيتي قابل طبقه بندي است. هر دو تصميم از سوي عالي ترين مرجع تصميم گيري عراق اتخاذ شد و حدوداً كليه قابليت ها و توانايي هاي كشور در اين راستا قرار گرفت و محوريت اصلي سازمان هاي عمل كننده با نيروهاي مسلح بود. دولت عراق در هر دو مورد عاملي تصميم ساز و فعال بود: محيط عملياتي را ارزيابي، ارزش ها و منافع خود را تعيين و با نگرش خويش راهبردهاي دست يابي به اهداف را انتخاب كرده و عملي ساخت. نتايج، دستاوردها و پيامدهاي تصميم هاي دولت عراق براي هر دو كشور ايران و كويت وحشتناك بود، ليكن نتايجي كه براي عراق داشت، برخلاف انتظارات زمامداران، بسيار مصيبت بار بود و هنوز هم با گذشت بيست سال از اجراي تصميم اول و ده سال از زمان حمله به كويت، مردم عراق در وضعيت بسيار ناگواري زندگي مي كنند؛ به طوري كه مطابق شاخص هاي توسعه و رفاه، مردم آن كشور در شرايطي بدتر از دو دهه پيش و حتي پنجاه سال پيش به سر مي برند. اگر اين فرض را بپذيريم كه تصميم هاي عراق در پي دست يابي به اهداف و منافعي براي كشور عراق بوده و به صورت نسبتاً عقلاني تعيين و پي گيري شده است، اين پرسش مطرح مي شود كه چرا با وجود چنين اهدافي آن نتايج مصيبت بار حاصل شده است؟ نظام سياسي و ويژگي هاي آن در شناخت محيط، تعيين ارزش ها و منافع ملي، تدوين و اجراي استراتژي ها چگونه مؤثر است و در شكست يا پيروزي آنها چه نقشي دارد؟ در پاسخ به اين سؤالات ابتدا انواع نظام هاي سياسي با توجه به فرايندهاي تصميم گيري بررسي شده و ويژگي تصميم هاي امنيتي تشريح خواهد شد. سپس وارد مباحث عيني و تجربي شده و با تأكيد بر ويژگي هاي نظام سياسي عراق، مباني فكري، ارزش ها و منافع، اهداف و استراتژي ها، روند تصميم گيري، نتايج و دستاوردها، تصميم گيري امنيتي عراق براي آغاز جنگ عليه جمهوري اسلامي ايران تشريح شده و سعي خواهد شد علل و عوامل مؤثر در تصميم گيري هاي ناموفق امنيتي تبيين گردد. نظام هاي سياسي نظام هاي سياسي با توجه به معيارهاي گوناگون به انواع مختلف تقسيم مي شوند. آنچه در اين نوشته مورد توجه است ميزان تأثيرگذاري نوع نظام سياسي بر تعيين اهداف و تصميم گيري در سياست خارجي و امور امنيتي است. واقعيت هاي عيني براي همه يكسان نيست. همه نظام هاي سياسي، عالم واقع را آن گونه كه هست نمي بينند. درك زمامداران از وقايع عيني در تعيين هدف، اتخاذ تصميم و انتخاب راه هاي اجرايي آن موثر است. فرايند تصميم گيري در نظام هاي سياسي متفاوت است. فرايندي كه مشخص مي شود چه كساني و طي چه مراحلي و با چه دركي از وقايع و منابع، چه نوع جهت گيري داشته و چه شيوه اي را با چه ارزشي گزينش مي نمايند. آيا اين گزينش در قضاوت مآل انديشي تاريخ بهترين يا مناسب ترين انتخاب از ميان گزينه هاي موجود بوده است يا نه؟ مفهوم نظام سياسي رهيافتي نو از شناخت پديده سياسي است و نه تنها نهادهاي سياست رسمي، بلكه همه انواع فعاليت هاي سياسي در جامعه را در بر مي گيرد. ماكس وبر نظام سياسي را اين گونه تعريف مي كند: اجتماع انساني كه مدعي انحصار كاربرد مشروع زور جسماني در داخل سرزميني معين است. ديويد استيون در تعريف نظام سياسي به توزيع مقتدرانه ارزش توجه دارد: نظامي از كنش و واكنش در هر جامعه اي كه به وسيله آن توزيع هاي الزم آور يا مقتدرانه ايجاد و اجرا مي شود. تعريف استيون از نظام سياسي سه بخش اساسي دارد: 1) توزيع ارزش ها با ابزار سياست؛ 2) توزيع اقتدار؛ 3) اهميت زياد توزيع اقتدار. 1 همين اجزاء تركيبي نظام سياسي را از نظام هاي ديگر جدا مي كند. نظام سياسي خرده نظام اجتماعي است. در داخل نظام سياسي نيز خرده نظام ها وجود دارند. آلموند با واژه مقتدرانه در تعريف نظام سياسي مخالف است و معتقد است كه اين مفهوم تفاوتي با اقتدار به كار رفته در نهاد ديني يا شركت بازرگاني ندارد. وي اجبار مشروع جسماني را به جاي مقتدرانه به كار برده است.2 نظام سياسي يك جامعه از روي دولت آن شناخته مي شود. نظام هاي سياسي ساختارهاي رسمي و غير رسمي دارند كه از طريق آن، حاكميت دولت بر سرزمين و مردم اعمال مي شود. دولت ها قدرت يكساني ندارند؛ برخي از آنها پرقدرت و برخي قدرت كمي دارند. با توجه به ميزان قدرتي كه دولت ها در جامعه دارند و مي توانند اعمال كنند مي توان نظام هاي سياسي را تقسيم كرد. از ديدگاه رابطه دولت و مردم و قدرت اعمالي ميان آنها مي توان نظام هاي سياسي را تقسيم كرد. قدرتي كه به قول استيون در درون نظام سياسي به سه نوع موازنه ميان رقابت منافع، توانايي ها و اراده ها شكل مي دهد و اين موازنه ميان افراد و گروه ها برقرار مي شود. نخستين پارامتر براي تفكيك نظام هاي سياسي امكان تغيير زمامداران و تغيير قواعد قانوني است. آيا خود نظام سياسي و وضع موجود به اعضاي دولت و مخالفان آن اجازه رقابت براي كسب موقعيت هاي برجسته را مي دهد؟ آنها حق تغيير قوانين حاكم بر كشور را دارند؟ آيا انتقاد سياسي و رقابت براي قدرت مجاز است؟ در يك نظام سياسي باز چنين آزاديي وجود دارد، اما يك نظام سياسي بسته، به شيوه قانوني يا رسمي، مانع از تغيير زمامداران اقتدارگرا و قواعد قانوني، از سوي افراد كم تر برجسته، شده و در اين جامعه گردش نخبگان به شدت محدود و عمدتاً افقي است. ويژگي باز و بسته بودن نظام سياسي عموماً براي تشخيص نظام هاي مردم سالار (دموكراتيك) يا كثرت گرا از يك سو و نظام هاي استبدادي، حكومت هاي مطلق گرا يا توتاليتر از سوي ديگر، به كار مي رود. البته اين يك ويژگي است و حق مردم براي دخالت در تغيير نظام سياسي، از كشوري به كشور ديگر، متفاوت است. در بعضي از كشورها اين حق در دست نمايندگان است كه از طريق قدرت وضع و تصويب قوانين اعمال مي شود. در بعضي ديگر، اكثريت مردم به واسطه احزاب و گروه هاي نفوذ و انتخاب يا رد تصديگري نخبگان و سياست هاي آنان، به كنترل نظام سياسي مي پردازند. پارامتر دوم بر اساس ميزان دخالت نظام سياسي در جامعه مشخص مي شود. معيار استقلال افراد و گروه ها (به عبارت ديگر حوزه خصوصي و عمومي) از دستورات نخبگان حاكم و قواعد قانوني، ميزان آزادي آنها و دخالت دولت را نشان مي دهد. آيا نظام سياسي در نهادهايي مثل خانواده، دانشگاه، مذهب و مشاغل خصوصي دخالت مي كند و بر آنها كنترل مي كند؟ در يك سو نظام هاي سياسي ايده آلي هستند كه نظارت نظم دهنده و قانون مندي بر جامعه دارند و هيچ گونه دخالت سياسي در فعاليت گروه ها ندارند. در سوي ديگر نظام هاي سياسي مقابل وجود دارند كه هيچ گروهي را از كنترل نخبگان دولت مصون نمي گذارند. پارامتر سوم به مباني و مفاد قوانين بستگي دارد. اين قوانين ممكن است سنتي، پيرو آداب و رسوم و قواعد عمومي رفتارهاي اجتماعي باشد يا براي رفع نياز، تقاضا يا موضوع مشخصي طرح و وضع شده باشد. اين ويژگي دستور يا تجويز نظام سياسي است. پارامتر نهايي به منافع و اهداف مورد نظر زمامداران برمي گردد. صاحب نظران سياسي اهداف را به سه دسته تقسيم مي كنند: اهداف معطوف به حفظ و احياي سنت ها يا نگاه به گذشته؛ اهداف كنوني و توجه به نيازها و منافع فعلي عموم مردم؛ بازسازي جامعه يا جهت گيري به سوي آينده. اتخاذ هركدام از اين اهداف ويژگي نظام سياسي را به لحاظ اهداف تشكيل مي دهد. پارامترهاي باز و بسته بودن، استقلال افراد و گروه ها، مباني تجويزي و نوع اهداف مي توانند معيارهاي نسبتاً دقيقي براي تشخيص انواع نظام هاي سياسي خالص يا مثالي باشند. بر اين اساس، سه نوع مثالي نظام سياسي به نام نظام هاي سياسي مردم سالار (Democratic m Systems)، اقتدارگرا (Autharitarian Systems) و توتاليتر (Totalitarian Systems) وجود دارد. نوع اول نظامي است باز و در آن گروه ها و افراد در حوزه خصوصي و عمومي از استقلال كاملي برخوردارند؛ قوانين عادي بر روابط اجتماعي و سياسي حاكم بوده، به چند اصل، حقوق طبيعي و بشر محدود مي شود و قوه قضاييه با استقلالي كه دارد بايد اين اصول را با موارد عيني مطابقت دهد. اهداف نخبگان در بر دارنده اهداف، منافع و نيازهاي عمومي و كنوني مردم است، البته تا حدي كه اين منافع با اصول و حقوق طبيعي بشر مغايرت نداشته باشد؛ مثل حرمت قراردادها، مالكيت خصوصي، آزادي مذهب، آزادي مطبوعات و غيره . . . دومين نوع خالص نظام سياسي اقتدارگراست. نظام سياسي اقتدارگرا نظامي بسته است و در آن گردش نخبگان به شدت محدود و عموماً افقي بوده و موقعيت هاي سياسي تنها از راه وراثت و دستور براي تعداد محدودي باز است؛ نظام بر پايه قوانين سنتي است؛ گروه ها تنها به اندازه اي مستقل اند كه وضع موجود سنتي را زير پا نگذارند و اهداف نخبگان، محافظه كارانه بوده و در پي حفظ سنت هاست. نوع خالص سوم نظام سياسي توتاليتر است. اين نظام بسته است و قوانين مرسوم تا آن جا كه با منافع نخبگان مغايرت نداشته باشد مجاز مي باشد. قوانين عموماً اثباتي هستند و نخبگان اهداف ايده آلي و آتي نگر طرح كرده و با بسيج نيروها در پي ايجاد جامعه اي جديد هستند. در اين نظام ها گروه ها هيچ استقلالي ندارند.3 اغلب نظام هاي سياسي مخلوطي از اين چند نوع مي باشند.4 كشورهاي اروپايي عمدتاً داراي نظام سياسي ليبرال بوده و به تدريج به سوي دولت رفاهي مدرن در حركت هستند؛ آنها با تركيبي از اهداف فعلي و آتي نگر در فعاليت هاي گروهي هم دخالت مي كنند و به سوي نظام هاي توتاليتر گرايش مي يابند. بيشتر كشورهاي عربي داراي نظام هاي اقتدارگرا و توتاليتر هستند. در ميان آنها عراق به نوع مثالي نظام توتاليتر، لبنان به ليبرال اقتدارگرا و عربستان سعودي به اقتدارگرا نزديك تر هستند. تصميم گيري هاي امنيتي سياست گذاري مرحله محوري فرايند سياسي است. در اين مرحله صف آرايي نيروهاي سياسي شكل كامل يافته است. سياست هاي آمرانه در قالب لايحه مصوب مجلس يا فرمان شوراي حاكم اعلام مي شود. به بيان ديويد استيون، تصميم ها برون دادهاي نظام سياسي هستند كه از طريق آنها ارزش ها به نحو اقتدارآميز توزيع مي شوند. تصميم گيري عمل گزينش ميان راه حل هاي جايگزين يا بديل هاي موجودي است كه در مورد آنها تعيين و قطعيت نداريم. در اين نگاه وجود افرادي عقلايي مسلم فرض مي شود كه به تمامي بديل هاي قابل دسترسي به روشني آگاهي داشته و نيز قادر به محاسبه نتايج تك تك آنها و هم چنين انتخاب آزادانه يك مطابق با سلسله اولويت هاي ارزشي خود باشند. اين فرض در حال حاضر به طور جدي مورد ترديد قرار گرفته است و صاحب نظران با طرح عقلانيت محدود سعي مي كنند آن را با پيشينه سازي تلفيق كنند.5 علاوه بر اين، در تصميم گيري عنصر ادراك از جايگاه مركزي برخوردار است. بيشتر نظريه پردازان تصميم گيري هنگام بحث از تعريف موقعيت تلقي تصميم گيران از جهان را مهم تر از واقعيت عيني مي دانند و به اين وسيله تفاوتي را كه هارولد و مارگارت اسپراوت ميان محيط رواني و محيط عملياتي قائل اند را مي پذيرند. اما جوزف وانكل مدعي است كه نظريه تصميم گيري بايد محيط عملياتي را مدنظر قرار دهد؛ زيرا هرچند عواملي كه حضوري در ذهن تصميم گيران ندارند نمي توانند بر انتخاب هاي آنان تاثير بگذارند ولي ممكن است اين گونه عوامل بدان دليل حائز اهميت باشند كه به نتايج تصميم هاي آنها محدوديت هايي را تحميل مي كنند.6 به همين ترتيب مايكل برچر تاكيد مي كند كه محيط عملياتي بر نتايج يا بازآمدهاي تصميم ها به طور مستقيم تاثير مي گذارد ولي تنها با گذشتن از صافي تصورات تصميم گيران است كه انتخاب ميان شقوق سياست گذاري ـ يعني تصميم ها ـ تحت تاثير قرار مي گيرد.7 گراهام آليسون سه مدل تصميم گيري را در سياست خارجي طرح مي كند. در مدل نخست رفتار حكومت ها برحسب مدل بازيگر خردمند (Rational Actor Model) تبيين مي شود كه در آن گزينه هاي سياست گذاري به عنوان اقدامات كمابيش هدفمند حكومت هاي يك پارچه تلقي مي شوند و بر پايه ابزارهاي منطقي تحصيل مقاصد مشخص استوارند. مدل دوم آليسون فرايند سازماني (Organizational Process Model) است كه در آن رفتار حكومت كم تر به عنوان انتخابي سنجيده و بيشتر به عنوان برون دادهاي مستقل چند سازمان بزرگ در نظر گرفته مي شود و رهبران حكومت تنها تا حدودي آنها را هماهنگ مي كنند. سومين مدل آليسون يعني مدل سياست ديواني (Bureaucratic Politics Model) بر شالوده فرايند سازماني بنا شده است، ولي به جاي مسلم انگاشتن كنترل رهبران صدرنشين بر تصميم ها، به وجود رقابت شديدي ميان واحدهاي تصميم گيري قائل بوده و سياست خارجي را نتيجه چانه زني ميان اجزاء يك ديوان سالاري مي داند. در اين روند، نتيجه كار به قدرت و مهارت نسبي چانه زنندگان بستگي دارد نه به توجيهات عقلاني موجود به نفع يك سياست يا به روش هاي سازماني معمول.8 جيمز روزنو تصميم گيري و رفتار دولت را متأثر از عوامل گوناگوني مي داند كه تأثير آنها از كشوري به كشور ديگر فرق مي كند. اين متغيرها در پنج دستة شخصيت تصميم گيرنده، نقش و ميزان اختيارات تصميم گيرنده، ديوان سالاري حكومتي، عوامل اجتماعي و نظام بين المللي قرار مي گيرند. از نظر روزنو، اين متغيرها در كشورهاي بزرگ و كوچك، توسعه يافته و عقب مانده و نظام سياست باز و بسته آثار متفاوتي دارند.9 وضع قدرتي كشورهاي بزرگ كشورهاي كوچك وضع اقتصادي توسعه يافته توسعه نيافته توسعه يافته توسعه نيافته وضع نظام سياسي باز بسته باز بسته باز بسته باز بسته اولويت متغيرها نقش اجتماعي ديوان سالاري نظام بين المللي شخصيت نقش شخصيت ديوان سالاري نظام بين المللي اجتماعي شخصيت نقش اجتماعي نظام بين المللي ديوان سالاري شخصيت نقش ديوان سالاري نظام بين المللي اجتماعي نقش نظام بين المللي اجتماعي ديوان سالاري شخصيت نقش نظام بين المللي شخصيت ديوان سالاري اجتماعي شخصيت نظام بين المللي نقش اجتماعي ديوان سالاري شخصيت نظام بين المللي نقش ديوان سالاري اجتماعي حوزه تصميم گيري عرصه گسترده اي است و فرايند تصميم گيري نيز تابع عوامل مختلف بسياري است كه با رفتار افراد ارتباط دارند و نيز تابع ساختار سازمان هاي بزرگ است كه نظريه پردازان ساختاري ـ كارگزاري (Agent-Structure) به شكل زير طراحي كرده اند و با توجه به نظام سياسي نقش متفاوتي دارند.10 اسنايدر نيز، ضمن تاكيد بر اهميت درك و شناخت در حوزه تصميم گيري، سه برداشت عقلاني، محيطي و خودكاملي را طرح مي كند. برداشت عقلاني مدعي است كه تصميم هاي مهم سياسي در واقع تصميم هاي گروهي است و نامعقول بودن هريك از تصميم گيرندگان به دست ساير افراد اطراف وي تصحيح مي شود. برداشت عقلاني به فرايند تصميم گيري تاكيد كرده و آن را در قضاوت مآل انديشي تاريخي مورد ارزيابي قرار مي دهد. در اين برداشت عوامل رواني فردي يكديگر را در سطح گروه تعديل مي كنند.11 در تصميم گيري سياسي و به خصوص امنيتي تمايل به غيرعقلاني بودن است. علاوه بر عامل شخصيتي، عامل اطلاعاتي به تنهايي در كاهش عقلاني بودن تصميمات موثر است. بدون اطلاعات كامل، هيچ فردي نمي تواند تصميم كاملاً عقلاني اتخاذ كند. مشكل دوم ادغام سودمندي ها و منافع افراد در يك طرف و منافع اجتماعي در طرف ديگر است. در جامعه نه يك سودمندي واحد بلكه منافع متعدد وجود دارد. سياست گذاري و تصميم گيري به خصوص در حوزه امنيتي به صورت مثالي نيازمند بررسي پارامترهايي چون محيط استراتژيك بين المللي و منطقه اي، تهديدها و فرصت ها، اهداف و منافع ملي، توانايي ها و آسيب پذيري هاي ملي، ساختار و فرايند تصميم گيري، مسائل مهم امنيتي و انواع راهبردهاست. شناخت محيط، تهديدها و فرصت ها ناشي از رفتار كشورهاي ديگر يا روند امور، اهداف و منافعي كه بايد پي گيري شود و اولويتي كه نخبگان سياسي به آن قائل هستند، توانايي ها و آسيب پذيري هاي ملي، ساختار تصميم گيري و بالاخره مسائل مهم امنيتي تابع اصول همگاني شناخت در علوم اجتماعي و جمع آوري، طبقه بندي و پردازش اطلاعات است. سازمان ها، گروه ها و افراد هركدام با توجه به پارادايم هاي فكري و يافته ها و تجارب قبلي خود به موضوعات و اطلاعات نگاه مي كنند و برداشت خاصي از آنها دارند. برآمدن شناخت جديد چه از گونة فهميدن و چه از گونة تبيين، هميشه بر يك پيش فهم و پيش دانسته استوار مي شود و با به كارگيري آن آغاز شده و بدون آن ممكن نيست.12 تصميم گيرندگان داراي قالب هاي فكري گوناگوني هستند. نظام هاي سياسي مردم سالار، توتاليتر و اقتدارگرا روند نسبتاً متفاوتي در سياست گذاري و شناخت دارند15 و علايق و خواسته هاي متفاوتي را دنبال مي كنند. حوزه هاي مورد علاقه و حساسيت هاي آنها در جمع آوري، طبقه بندي و پردازش اطلاعات متفاوت است. آنها نگاه متفاوتي دارند، به موضوعات يكسان اهميت يكسان نمي دهند و ابعاد مختلف يك موضوع را كم تر مي توانند آن گونه كه هست تبيين نمايند. صاحب نظران و عالمان علوم اجتماعي براي رهايي از پيش داوري هاي ذهني، ابزارها و روش هاي متعددي را ارائه كرده اند. رشد و گسترش علوم رفتاري، استفاده از آمار و ارقام و منطق رياضي به همراه استفاده از شيوه هاي پسيني از جمله راه هاي برون رفت از مشكلات شناخت غيرواقعي محسوب مي شود. هرقدر نظام هاي سياسي از علوم اجتماعي بيشتر بهره مند شوند توانايي آنها از شناخت، دقيق تر و بدون پيش داوري هاي ذهني خواهد بود. نظام هاي توتاليتر و اقتدارگرا در مقايسه با نظام مردم سالار از توان كم تري براي شناخت دقيق موضوعات برخوردارند. قضاوت هاي ذهني و ايدئولوژيك حاكمان عرصه را براي رشد تحقيقات علمي، پرورش پژوهشگران بي طرف و متعهد و استفاده از دستاوردهاي كارشناسي تنگ كرده و جريان شناخت را به شدت كاناليزه و فرمان بردار قدرت مي كند تا واقعيت و حقيقت؛ به جاي گسترش روش هاي علمي، شيوه هاي توجيه گرانه رشد مي يابد و چاپلوسان عالم نما جاي محققان واقع بين و حقيقت گرا را مي گيرند. نتايج تحقيقات قبل از تحقيق آشكار گشته و محققان به جاي كشف حقيقت در پي اثبات خواسته فرمان روايان به شيوه ظاهراً علمي هستند. اطلاعات از جاي دل خواه و طوري جمع آوري مي شود كه تأييدي بر داوري هاي ذهني حاكمان باشد. اطلاعات ناقض فرضيه، ناديده گرفته مي شود و محققان واقعي جاي خود را به تاييدگران به ظاهر عالم مي دهند.13 ماهيت و ساختار نظام سياسي در تعيين اهداف و منافع ملي تاثيرگذار است. در نظام هاي سياسي مردم سالار منافع و اهداف ملي برآيند چالش منافع مشترك و متعارض گروه ها و طبقات مختلف جامعه است كه در يك چارچوب قانوني رقابت كرده و به اجماع نظر مي رسند. با داوري و رأي مردم منافع ملي تعيين و سياست ها و استراتژي و وصول به آنها تأييد مي شود. در نظام هاي توتاليتر به دليل نبود استقلال، گروه حاكمان و يا حزب حاكم تعيين كننده اهداف و منافع ملي است كه به احتمال زياد همان منافع گروه حاكم بوده و با كمك تبليغات به نام منافع و هدف ملي اعلام و تبليغ مي شود. در نظام هاي توتاليتر اهداف معطوف به آينده بوده و نخبگان سياست در پي ايجاد و ساخت جامعه اي جديد و آرماني هستند؛ در حالي كه در نظام هاي اقتدارگرا گرايش نخبگان به گذشته و حفظ سنت هاي جامعه است و اهداف مورد نظر بيشتر رجعت يا حفظ سنت هاي جامعه است. در هر دو نظام سياسي خواسته ها و تمايلات نخبگان جايگزين اهداف فعلي و عمومي مي شود و گروه به دليل فقدان استقلال از تصريح منافعش ناتوان بوده و عملاً چالش مسالمت آميزي براي تعيين منافع ملي در سطح گسترده وجود ندارد. شناخت محيط استراتژيك و توانايي ها و آسيب پذيري هاي خودي و كشورهاي ديگر در نظام هاي سياسي توتاليتر و اقتدارگرا به نحو واقعي و علمي ميسر نبوده و ساختار نظام متأثر از ضعف هاي عمومي، نگرش ها و ابزارهاي شناخت، نمي تواند زمينه لازم را براي بررسي دقيق و واقعي فراهم آورد. اين گونه نظام ها از محيط استراتژيك بين المللي و منطقه اي شناختي واقعي نداشته و در ادراك ذهني خويش محصورند؛ در توانايي هاي خود اغراق نموده و در گرداب تبليغات غلوآميز خويش گرفتار مي شوند؛ اغلب، اقدامات كشورهاي ديگر را توطئه پنداشته و در جهان خيالي خويش به سياست گذاري پرداخته و آن را به مرحله اجرا درمي آورند. به طور خلاصه، ماهيت نظام سياسي در ايجاد و پرورش روش ها، ابزارها و محققان و كارشناسان جامعه موثر بوده و در نهايت به روند تصميم گيري در مراحل مختلف جمع آوري، طبقه بندي و پردازش اطلاعات و تصميم گيري جهت خاصي داده و آن را به نتايج متفاوتي رهنمون مي شود. نظام سياسي عراق نظام سياسي عراق از دو بخش جداگانه حزب بعث (حزب عربي ـ سوسياليستي بعث) و دولت (شوراي فرماندهي انقلاب) تشكيل شده است. بر اساس قانون اساسي، برتري سياسي از لحاظ نظري و عملي با حزب بعث است. اين حزب اسلام را دين و جنبش عربي مي داند كه هدفش تجديد و تكامل عربيت است. حزب بعث در سياست داخلي بر حكومت پارلماني و نظام اداري غيرمتمركز، در سياست خارجي بر منافع ناسيوناليسم عربي و در سياست اقتصادي بر سوسياليسم و اقتصاد متمركز مبتني است.14 نظام سياسي عراق پس از برچيده شدن حكومت سلطنتي در سال 1958 به صورت جمهوري اداره مي شود، ولي عملاً رئيسان جمهور اين كشور از بدو تشكيل جمهوري، از ميان نظاميان انتخاب شده و عراق را به صورت استبدادي اداره كرده اند. مجلس عراق عملاً اختياري در وضع قوانين و اداره امور كشور ندارد و بيشتر نمايندگان آن عضو حزب حاكم بعث هستند كه جز تاييد تصميمات رئيس دولت كاري انجام نمي دهند. مرجع عالي تصميم گيري در عراق شوراي فرماندهي انقلاب نام دارد كه اعضاي آن را رئيس جمهور انتخاب مي كند و از فرامين وي تبعيت مي كنند. عراق داراي هجده استان است كه زير نظرحزب بعث اداره مي شوند. استانداران تنها مجري دستورهاي حكومت مركزي هستند. در عراق تنها حزب بعث رسميت دارد و احزاب ديگر غيرقانوني هستند.15 نظام سياسي عراق يك نظام بسته و توتاليتر است؛ مخالفين رسميت نداشته و حق رقابت با حزب بعث را ندارند؛ گروه ها استقلالي ندارند؛ انتقاد از سياست ها، حاكمان و نظام سياسي گناهي نابخشودني است؛ رقابت سياسي و پارلماني براي ادامة سياست هاي مختلف وجود ندارد؛ گردش نخبگان به صورت دوره اي صرفاً در درون حزب حاكم است؛ نخبگان سياسي نه به دليل توانايي هاي فردي، بلكه با توجه به ميزان دوري و نزديكي به حاكمان اصلي حزب پيشرفت مي كنند؛ آزادي بيان، تشكيل گروه ها و احزاب، گردش اطلاعات و اخبار به شدت محدود است؛ به بيان ديگر، نظام سياسي عراق يك نظام كاملاً بسته محسوب مي شود.16 ميزان دخالت حكومت در حوزه عمومي و خصوصي زياد بوده و عملاً حكومت در تمام ابعاد زندگي افراد دخالت مي كند؛ اعمال قدرت يك جانبه و از بالا به پايين است؛ مردم با وجود نام جمهوري و برگزاري انتخابات عملاً كنترلي نسبت به سياست ها و نخبگان سياسي ندارند؛ قوانين مرسوم تا آن جا قابل اجراست كه با منافع نخبگان حكومتي در تعارض و تضاد نباشد؛ اهداف حكومت بيشتر به آينده معطوف بوده و در پي ايجاد جامعه اي مبتني بر ناسيوناليسم عربي و سوسياليسم اقتصادي است.17 ماهيت نظام سياسي عراق بر عوامل موثر در تصميم گيري هاي امنيتي و روند سياست گذاري هاي كلان تاثير گذاشته است؛ ساختار تصميم گيري عراق به صورت استبدادي شكل گرفته و روند سياست گذاري كوتاه گرديده و سرعت آن افزايش يافته است؛ اهداف و منافع ملي از سوي عده اي محدود انتخاب شده و بدون توجه به خواسته گروه ها و يا مخالفين به عنوان منافع ملي اعلام و تبليغ مي شود كه در اين نوشته مورد تصميم گيري امنيتي عراق براي شروع جنگ عليه جمهوري اسلامي ايران در قالب چارچوب ارائه شده بررسي مي شود. a a a جنگ ايران و عراق پس از ماه ها زمينه سازي و درگيري هاي مرزي و محدود با هجوم همه جانبه عراق به ايران در 31 شهريور 1359 آغاز شد، هشت سال طول كشيد و بدون اين كه بتواند به اهداف اوليه و اعلام شده و نشده خود دست يابد با پذيرش قطع نامه 598 در سال 1367 پايان يافت. تأثير نوع و ماهيت نظام سياسي عراق بر تصميم گيري امنيتي آن در مورد جنگ ايران و عراق در حوزه معرفت شناسي و وجودشناسي مورد بررسي قرار مي گيرد. در نظام سياسي توتاليتر عراق مدل سوم آليسون يا سياست ديواني نمي تواند به تبيين واقعيت ها بپردازد. فرايند سازماني و چانه زني ديوان سالارانه در پايين ترين سطح ممكن است. در تصميم گيري نه توجيهات عقلاني مطرح است و نه مهارت چانه زني سازماني. مدل اول و دوم آليسون در حد بسيار ضعيفي مي تواند جريان شناخت و تصميم گيري را در مورد عراق تبيين نمايد. حكومت هرچند يك پارچه محسوب مي شود و تصميمات به ظاهر هدفمند و حسابگرانه با ابزارهاي لازم همراه است ليكن از ضروريات و ابزارهاي محيطي و منطقي تصميم گيري عقلاني كم تر سود برده و به دليل ماهيت نظام سياسي با ضروريات تصميم عقلاني در يك محيط پارادوكسيكال قرار دارد. سازمان ها به دليل ماهيت توتاليتر نظام سياسي نمي توانند برون دادهاي مستقل داشته باشند. تصميم گيري ها برآيند نظرهاي متفاوت آنها تلقي نمي شود. هرچند به صورت محدود و با عنايت به ماهيت نظام سياسي و زمينه هاي شناخت در چنين نظامي، مي توان دو مدل تعديل شده ديگر به صورت بازيگر خردمند و فرايند سازماني محدود و مشروط را طرح كرد كه هم چنان از روندهاي عمومي شناخت در نظام هاي سياسي توتاليتر پيروي كرده و با محدوديت هاي معرفت شناختي آن روبه رو هستند. مدل دوم براي بررسي تصميم گيري عراق در شروع جنگ مي تواند مدل جيمز روزنو باشد كه از سوي برخي از محققين ايراني مورد توجه قرار گرفته و بررسي شده است.18 تأثير ماهيت نظام سياسي در تصميم گيري امنيتي به خصوص در مورد جنگ ايران و عراق را مي توان در بررسي تك تك پارامترها شناخت. نظام سياسي توتاليتر موجب تغيير در عوامل موثر در اتخاذ تصميم است. در يك نظام سياسي عقب مانده و بسته آنچه تأثير بيشتري در تصميم گيري دارد نه نقش، عوامل اجتماعي و نظام ديوان سالاري، بلكه شخصيت و نظام بين المللي است كه با توجه به ماهيت نظام، شناخت خاصي از محيط استراتژيكي، تهديد، اهداف و توانايي ها به دست آورده و تصميم هاي لازم را اتخاذ مي كند. در واقع، بيشترين تأثير نظام سياسي در اتخاذ تصميم ها نه در مدل هاي تصميم گيري بلكه در ابزارها و ضرورت هاي شناخت است كه به صورت مصداقي شروع جنگ ايران و عراق در شش محور شناخت محيط استراتژيك بين المللي و منطقه اي، تهديدها و فرصت ها، اهداف و منافع ملي، توانايي ها و آسيب پذيري ها و روند امور جاري، و انتخاب راهبرد بررسي مي شود. محورهاي تصميم گيري امنيتي 1ـ شناخت محيط استراتژيك: محيط نظام بين المللي و منطقه اي در زمان اقدام عراق عليه ايران و كويت متفاوت بود. در سال 1359 نظام بين المللي دو قطبي بود و با روي كار آمدن ريگان جنگ سرد دوم بر فضاي مناسبات بين المللي سايه افكند. پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و فروپاشي پيمان سنتو منجر به گسست حلقه مركزي كمربند امنيتي غرب به دور شوروي شد و اشغال افغانستان به دست نيروهاي ارتش سرخ در آذر 1358، خاورميانه و به ويژه منطقه استراتژيك خليج فارس را به كانون اصلي رقابت و كشمكش بين المللي تبديل كرد.19 در مناسبات منطقه اي نيز خلأ ناشي از فروپاشي رژيم شاه و رژيم امنيتي دوستوني امريكا زمينه را براي قدرت طلبي عراق فراهم آورد. بروز تنش در روابط ايران و امريكا ـ به دليل گروگان گيري ـ تحولات داخلي ايران و بروز فضاي نامناسب سياسي در منطقه عليه جمهوري اسلامي ايران و اتهاماتي كه كشورهاي منطقه عليه آن مطرح مي كردند،20 نخبگان عراق را به اين نتيجه رساند كه فرصت براي اقدام نظامي جهت سرنگوني نظام انقلابي ايران و دست كم دست يابي به اهداف ارضي و يك سره كردن مشكلات مرزي و جغرافيايي عراق در خليج فارس فراهم شده است. نگاه عراق به نظام بين المللي از عمق لازم برخوردار نبود. اين كشور به قواعد بازي نظام دوقطبي و حساسيت آنها به هرگونه تغيير در بلوك بندي ها و افزايش توان در اثر نفوذ در مناطق بي طرف يا تحت الحمايه رقيب بي توجه بود. با وجود خصومت شديد هر دو ابرقدرت نسبت به جمهوري اسلامي ايران، تغييرات ساختاري در موقعيت و سرزمين كشور ايران موضوعي نبود كه بلوك شرق و غرب به آساني بتوانند با هم به توافق برسند و تغييرات به وجود آمده منافع متعارض آنها را برآورده سازد. حزب بعث عراق در طبقه بندي آن دوره به بلوك شرق نزديك بود و دست يابي به اهداف سرزميني مسلماً به نفع بلوك شرق تمام مي شد. به بياني ديگر، نگاه عراق به خصومت دو ابرقدرت نسبت به انقلاب اسلامي، واقعي ولي درك آن از قواعد نظام دوقطبي، به خصوص زماني كه موضوع تغييرات ساختاري و منافع متعارض در جريان بود، خيالي مي نمود. نظام سياسي توتاليتر عراق سبب افزايش تأثيرگذاري نظام بين المللي و شخصيت حاكم و زمام دار بر تصميم گيري امنيتي شده است. در عين حال به دليل محدوديت و نارسايي هاي سازماني و فردي در جمع آوري دقيق و بي طرفانه اطلاعات، پردازش داده ها و بهره گيري از آنها در اتخاذ تصميم هاي امنيتي، شناخت دقيق از محيط استراتژيك ممكن نگشته و ضريب خطا در تصميم گيري افزايش مي يابد و روند عقلاني و سازماني مورد نظر آليسون نمي تواند عملي شود؛ زيرا انگيزه ها جاي واقعيت هاي محيطي را مي گيرد و شناخت از محيط به ذهنيات نخبگان سياسي محدود و محصور مي شود. 2ـ تهديدها و فرصت ها: دومين موضوعي كه زمامداران در تصميم گيري هاي امنيتي لحاظ مي كنند تهديدها و فرصت هاست. كشورها با تهديدهاي گوناگوني روبه رو هستند. تهديدها پايان نمي پذيرند ولي كم و زياد مي شوند و از نوعي به نوع ديگر تغيير مي يابند؛ فرصت هايي را به وجود آورده و از آسيب پذيري ها بهره مي گيرند؛ ابزارهاي تهديد دگرگون شده و ميزان تهديد كم و زياد مي شود. نظام هاي سياسي با ماهيت هاي گوناگون نگاهي متفاوت به تهديدها و فرصت ها دارند. هرقدر نظام هاي سياسي از مردم سالاري به سوي نظام استبدادي و توتاليتر پيش مي روند و ماهيت ايدئولوژيكي قوي تري به خود مي گيرند، تهديدات بيشتري را در اطراف خود تصور كرده و فرصت هاي كم تري را براي كشور درك مي كنند. چنين ادراكي منجر به ترسيم ديواره هاي امنيتي شفاف و شيشه اي براي كشور شده و ديگران را دشمناني مي بيند كه بايد از بين بروند. قطبي شدن نگاه ها و تصميم هاي امنيتي به شدت افزايش مي يابد و سياست هاي امنيتي بيش از آن كه بر مباني شناخت علمي و واقع بينانه استوار گردد بر پايه هاي ذهني و ايدئولوژيك نخبگان سياسي آن كشور بنا مي شود. نخبگان سياسي عراق در زمان تصميم گيري براي آغاز هجوم سراسري به جمهوري اسلامي ايران به لحاظ نظامي نه تنها نيروهاي نظامي ايران را تهديدي عليه عراق نمي ديدند بلكه آنها را ارتشي توخالي محسوب مي كردند كه تنها به لحاظ شمار نظاميان و تجهيزات بر ارتش عراق برتري داشت. تصور آنها اين بود كه ارتش ايران، در اثر وقوع انقلاب اسلامي، فرماندهان كارآزموده خود را از دست داده و نظم و انضباط و قدرت انجام عمليات لازم را ندارد. طارق عزيز، وزير خارجه عراق، در تابستان 1359 گفت: «امروز ارتش ايران از هم پاشيده است»21 صدام حسين، رئيس جمهور عراق، نيز گفته بود: « اكنون ما براي بازپس گرفتن حقوق خود از ايران، نيروي كافي در اختيار داريم.»22 اما چيزي كه رهبران عراق آن را تهديد محسوب مي كردند تفكر و انديشه انقلاب اسلامي و جايگاه قوي مردمي نظام سياسي ايران بود كه عدم مشروعيت حكومت آنها را بيش از گذشته عيان نموده و حقانيت اعمال حاكميت را از زمامداران منطقه مي ستاند. حاكمان منطقه نظام جمهوري اسلامي ايران را مخل وضع موجود ديده و ايران را كانون خطر و عامل بي ثباتي در خاورميانه تلقي مي كردند، به گونه اي كه بسياري از ناآرامي هاي 1358 در كشورهاي منطقه به ايران نسبت داده مي شد.23 دولت عراق ايران را به انجام كودتاي نافرجام در عراق و دست داشتن در توطئه ترور طارق عزيز، وزير خارجه عراق، متهم كرد و اعلام نمود كه ايران با حمايت از شيعيان تندرو عراق در صدد صدور انقلاب خود به كشورهاي منطقه است.24 عراقي ها سرنگوني رژيم شاه در ايران و فروپاشي رژيم امنيتي منطقه را فرصت مناسبي براي دست يابي به اهداف جاه طلبانه خود ديدند. روزنامه ديلي اكسپرس چاپ لندن در اين خصوص نوشت: « به هم خوردن توازن قوا در خاورميانه موجب شده است تا عراق از فرصت استفاده كرده، به آرزوي ديرينه خود در زمينه رهبري منطقه و پر كردن خلاء ناشي از قدرت ايران بعد از شاه دست يابد.»25 نخبگان سياسي عراق درك نسبتاً خوبي از ضعف نيروهاي مسلح ايران و فروپاشي رژيم امنيتي منطقه داشتند، ليكن شناخت آنها از نظام سياسي و نيروهاي جايگزين در ايران به مراتب ناقص بود. آنها دركي از توان نظام مردمي و انقلابي نداشتند. پرورش يافتگان و زمامداران رژيم توتاليتر از درك توانايي هاي نظام هاي مردم سالار در بسيج مردم براي دفاع از كشور به شدت عاجزند و جنگ ايران و عراق نمونه بارزي از عدم انطباق محيط رواني و عملياتي نخبگان سياسي در نظام هاي توتاليتر است.
-
نظام سياسي عراق و تصميم گيري هاي امنيتي در جنگ
jackturbo پاسخ داد به jackturbo تاپیک در دکترین و استراتژی
[quote][color=darkblue][quote]وضع قدرتي كشورهاي بزرگ كشورهاي كوچك وضع اقتصادي توسعه يافته توسعه نيافته توسعه يافته توسعه نيافته وضع نظام سياسي باز بسته باز بسته باز بسته باز بسته اولويت متغيرها نقش اجتماعي ديوان سالاري نظام بين المللي شخصيت نقش شخصيت ديوان سالاري نظام بين المللي اجتماعي شخصيت نقش اجتماعي نظام بين المللي ديوان سالاري شخصيت نقش ديوان سالاري نظام بين المللي اجتماعي نقش نظام بين المللي اجتماعي ديوان سالاري شخصيت نقش نظام بين المللي شخصيت ديوان سالاري اجتماعي شخصيت نظام بين المللي نقش اجتماعي ديوان سالاري شخصيت نظام بين المللي نقش ديوان سالاري اجتماعي [/quote] دوست عزیز شما که کپی پست میکنی لااقل یه نگاهی به متنت بنداز، کلمات کلیدی رو هم کپی کردی! نیازی هم به درج سایر منابع نیست...فقط به درج لینک سایت نویسنده اکتفا کنید... من هم حوصله خواندن تمامش رو ندارم...(سرم گیج رفت) اگر مطالب زیاد بود کم کم پست کنید تا فرصت خواندن پیدا کنیم ... ... با این حال تشکر میکنم،خسته نباشی... [/color][/quote] دوست عزیز بنده کپی پیست کننده نیستم این مقاله هم قسمتی اش کار خودم است قائده درج یک مقاله که حاصل زحمت صدها نفر است این است که مطالبی را که از منابع دیگر جمع آوری می کنی نویسنده اش رو اشاره کنی برای بار دوم این یک قائده است شما هم در صورت انتقاد از نحوه درج مقالات توسط اینجانب داری بهتر است به جای تحقیر زحمت یک نفر در قسمت پیامها اشاره کنی تا من هم به جای عصبانی شدن از انتقاد تحقیر آمیز شما لااقل ناراحت و عصبانی نشوم -
تاپیک جامع عمليات رمضان تاپیک جامع عمليات رمضان
jackturbo پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در عملیات های نظامی ایران
موقعیت جغرافیایی منطقه منطقه عملیاتی رمضان محصور است بین یک زمین مثلثی شکل به وسعت 1600 کیلومتر مربع که از شمال به کوشک و طلائیه (پاسگاه های مرزی ایران در جنوب هویزه) و حاشیه جنوبی هورالهویزه به طول 50 کیلومتر و از غرب به رودخانه اروندرود (که از نقطه تلاقی رودخانه دجله و فرات به نام القرنه شروع می شود و تا شلمچه در غرب خرمشهر ادامه می یابد) به طول 80 کیلومتر و از شرق به خط مرزی شمالی- جنوبی از کوشک تا شلمچه به طول 60 کیلومتر منتهی می شود. بر روی رودخانه اروند در این قسمت چهار پل (دو پل در منطقه نشوه و دو پل در منطقه شومه) واقع شده است که در جنوب غربی این رودخانه ، شهر صنعتی و بندری بصره قرار دارد. دشمن تا قبل از فتح خرمشهر ، از آنجا که این شهر را کلید بصره می دانست و امکان از دست دادن این شهر را غیرممکن می پنداشت ، در شرق بصره مواضع مستحکمی نداشت. لیکن در فرصتی که به خاطر حضور فکری نیروهای ایرانی در لبنان و تاخیر در انجام عملیات رمضان به دست آورد، تغییرات مهمی را در زمین منطقه ایجاد کرد که قسمت اعظم آن مبنی بر تجاربش از عملیات های گذشته بود. موقعیت جغرافیایی منطقه منطقه عملیاتی رمضان محصور است بین یک زمین مثلثی شکل به وسعت 1600 کیلومتر مربع که از شمال به کوشک و طلائیه (پاسگاه های مرزی ایران در جنوب هویزه) و حاشیه جنوبی هورالهویزه به طول 50 کیلومتر و از غرب به رودخانه اروندرود (که از نقطه تلاقی رودخانه دجله و فرات به نام القرنه شروع می شود و تا شلمچه در غرب خرمشهر ادامه می یابد) به طول 80 کیلومتر و از شرق به خط مرزی شمالی- جنوبی از کوشک تا شلمچه به طول 60 کیلومتر منتهی می شود. بر روی رودخانه اروند در این قسمت چهار پل (دو پل در منطقه نشوه و دو پل در منطقه شومه) واقع شده است که در جنوب غربی این رودخانه ، شهر صنعتی و بندری بصره قرار دارد. دشمن تا قبل از فتح خرمشهر ، از آنجا که این شهر را کلید بصره می دانست و امکان از دست دادن این شهر را غیرممکن می پنداشت ، در شرق بصره مواضع مستحکمی نداشت. لیکن در فرصتی که به خاطر حضور فکری نیروهای ایرانی در لبنان و تاخیر در انجام عملیات رمضان به دست آورد، تغییرات مهمی را در زمین منطقه ایجاد کرد که قسمت اعظم آن مبنی بر تجاربش از عملیات های گذشته بود. بدین ترتیب دشمن با احداث خاکریزهای مثلثی ، خطوط پدافندی مناسبی را ایجاد کرد که طراحان و مبتکران اصلی آن در گذشته اسرائیلی ها بودند. علاوه بر این ، دشمن کانالی به طول 30 کیلومتر و عرض 1 کیلومتر را که مخصوص پرورش ماهی بود ، با پمپاژ آب و احداث موانع و کمین و سنگرهای تیربار ، به عنوان مانعی بازدارنده در مقابل تعرض نیروهای ایرانی به سمت بصره ، آماده نمود. همچنین در قسمت جنوبی منطقه که مقابل شلمچه واقع است ، آب رها کرد تا مانع عبور نیروهای اسلام شود. دشمن در بیابان شرق بصره چیزی بیش از آنچه ذکر شد ، به طور برجسته و عمده نداشت. شهر صنعتی- استراتژیک بصره ، در جنوب غرب اروند واقع است. جمعیت این شهر کمتر از یک میلیون نفر است و دارای پالایشگاه ، کارخانه عظیم پتروشیمی ، واحد تصفیه گاز طبیعی و کارخانه های صنعتی دیگر می باشد. همچنین بخش شومه که متعلق به شهر صنعتی شرق اروند است ، در نزدیکی بصره قرار دارد. علاوه بر این ، صحرایی که در غرب بصره واقع است و نیز سرزمین باتلاقی شمال آن ، عظیم ترین منابع نفتی عراق را در خود نهفته دارد. ضمنآ جاده مواصلاتی بغداد به کویت (به نام صفوان) که دارای اهمیت استراتژیکی است و تدارکات اصلی و حمل و نقل تسلیحات و مهمات نظامی دشمن از آن صورت می گرفت ، از جنوب این شهر عبور کرده و پس از گذشتن از شهر مرزی صفوان در کویت امتداد می یابد. آغاز عملیات: این عملیات در تاریخ 23/4/61 (شب 21 رمضان) و در ساعت 30/20 دقیقه و با رمز مبارک "یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی" در منطقه عملیاتی شلمچه (شرق بصره) و با اهداف زیر آغاز شد: 1- دفاع از انقلاب اسلامی در مقابل توطئه های دشمن 2- دفع تجاوز و توطئه های امپریالیزم 3- دور کردن آتش دشمن از شهرهای جنوبی کشور 4- انهدام ماشین جنگی دشمن رزمندگان جان بر کف اسلام متشکل از سپاه ، بسیج و با پشتیبانی ارتش ، از سه محور هجوم خود را آغاز کردند و با عبور از میادین مین و تله های انفجاری و دیگر موانع ، مواضع دشمن را در هم کوبیده و راه پیشروی را باز نمودند. نیروهای عراقی با مشاهده حرکت قدرتمندانه نیروهای ایران ، پس از دادن تلفاتی سنگین راه گریز را در پیش گرفتند که در این محور تعداد زیادی تانک و نفربر توسط رزمندگان اسلام منهدم می شود. در میان ناباوری دشمن ، رزمندگان اسلام خود را به عمق 27 کیلومتری خاک دشمن رسانده و با آب کانال پرورش ماهی و نهر کیتبان و ... وضو گرفتند. از این محور ، رزمندگان اسلام به نزدیکی شهر بصره رسیدند. به طوری که چراغ های شهر به وضوح دیده می شد. اما به علت خالی ماندن جناح راست و فشار دشمن بر آن نقاط ، نیروهای جنوب در معرض خطر محاصره قرار می گرفتند. پس به این نیروها دستور عقب نشینی داده شد. مرحله دوم عملیات در تاریخ 25/5/61 با همان نیروهای مرحل اول به اضافه چند یگان تقویتی در جنوب پاسگاه زید آغاز و تلاش شد تا رخنه باز شده در مرحله اول گسترش یافته و نیروها بتوانند شهر بصره را به تصرف درآوردند که به علت وجود میادین وسیع مین و استحکامات فراوان ، مقدار کمی از اهداف ، تأمین و اجرای کامل برنامه به مرحله بعد گذاشته می شود. در درگیری ادوات زرهی با نیروهای پیاده ایران ، در حدود 116 تانک و نفربر دشمن منهدم و 85 دستگاه به غنیمت گرفته شد و 700 کشته و زخمی روی دست نیروهای عراقی باقی ماند. مرحله سوم عملیات در تاریخ 30/5/61 شروع شد. این مرحله را باید نبرد تانک ها با شکارچیان تانک نامید. با بررسی های به عمل آمده مشخص شد که در جبهه میانی ، دشمن اقدام به آرایش سنگین زرهی کرده است. به همین خاطر به آر پی جی زن ها و شکارچیان زبده تانک دستور داده می شود که خود را برای نبردی سخت و نابرابر آماده کنند. با مقابله و هجوم موفقیت آمیز این شکارچیان ، بخش زیادی از ادوات زرهی و تجهیزات و مواضع دشمن در هم کوبیده شد. در این پیشروی برق آسا حدود 700 تانک و نفربر عراقی توسط شکارچیان تانک به آتش کشیده شد و تعدادی از تانک های T-72 نیز به غنیمت آنها در آمد. همچنین تعداد دیگری از نیروهای دشمن در این مرحله کشته و زخمی و عده ای نیز به اسارت در آمدند. مرحله بعدی در تاریخ 6/6/61 در محور شمالی پاسگاه زید آغاز و بار دیگر خطوط مقدم دشمن شکسته شد. با ادامه عملیات ، مواضع دیگری از بعثیان سقوط کرد و رزمندگان اسلام با موفقیت به خاکریزهای مثلثی رسیدند و در مواضع به دست آمده مستقر شدند. برای اینکه دشمن نتواند با فراخوانی نیروهای تقویتی ، مواضع به دست آمده را مورد تهاجم قرار دهد ، تعدادی از نیروها به عقب کشیده شدند تا خط دفاعی مناسبی ایجاد شود. در این مرحله هم 130 تانک و نفربر از دشمن منهدم شده و 11 دستگاه از آنها به غنیمت رزمندگان اسلام در آمد. نتایج عملیات مناطق آزاد شده: - پاسگاه زید عراق و محورهای شمالی و شمال غربی این پاسگاه تجهیزات منهدم شده دشمن: - 1097 دستگاه انواع تانک و نفربر - 5 فروند هواپیما - چند صد دستگاه انواع خودروهای نظامی و مهندسی - مقدار بسیار زیادی سلاح سبک و نیمه سنگین یگان های منهدم شده دشمن: - تیپ های 6 و 12 زرهی و تیپ 8 مکانیزه از لشکر 3 - تیپ 42 زرهی از لشکر 10 - تیپ 419 پیاده - تیپ های 16 و 30 زرهی از لشکر 6 - تیپ 94 پیاده و تیپ 55 زرهی از لشکر 5 - تیپ 14 مکانیزه - تیپ 43 و 35 زرهی از لشکر 9 تعداد کشته و زخمی دشمن: - بیش از 7400 نفر تعدا اسرا: - 1315 نفر غنایم: - ده ها دستگاه خودرو - 100 دستگاه تانک و نفربر - مقدار زیادی از انواع سلاح سبک و نیمه سنگین. - نیروهای عمل کننده: - سپاه ، بسیج و ارتش ارزیابی عملیات: 1- برای اولین بار ، جنگ به داخل خاک عراق کشیده شد و انقلاب اسلامی حضور خود را به نمایش گذاشت. 2- اراده بالای مدافعان اسلام برای تحقق خواسته های به حقشان ، به رخ کشیده شد. 3- به شورای امنیت ثابت شد که با تصویب قطعنامه های دفاع از متجاوز ، نخواهد توانست مانع حرکات آزادی بخش رزمندگان اسلام شود. گذشته از این دستاوردها ، عملیات رمضان در بعد نظامی فراتر از توانمندی های جمهوری اسلامی بود و عمدتآ می بایست به عنوان یک تجربه ، نصب العین تبیین مرحله جدید جنگ می شد. به عبارت دیگر ، عملیات رمضان ، خاطر نشان می ساخت که با تغییر زمین نبرد و نیز اتخاذ استراتژی دفاع مطلق از سوی دشمن ، استمرار جنگ نیازمند شرایط جدید است که بدون در نظر گرفتن آنها نتایج مطلوب حاصل نخواهد شد. این شرایط عبارت بودند از: 1- فراهم آوردن تمامی شرایط و لوازم پیشروی 2- افزایش توانایی مهندسی 3- گسترش کلی سازمان رزم (به صورتی که با طولانی شدن جنگ و درگیری ، امکان و توانایی ادامه نبرد با دشمن را از دست ندهیم.) 4- گسترش سازمان یگان های رزمی ، به منظور رویارویی با نیروهای زرهی دشمن.- 111 پاسخ ها
-
- جنگ تحمیلی
- عمليات رمضان
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تاپیک جامع عمليات رمضان تاپیک جامع عمليات رمضان
jackturbo پاسخ داد به mostafa_by تاپیک در عملیات های نظامی ایران
با توجه به فرا رسیدن سالگرد عملیات رمضان این نوشتار را که بیانگر گوشه از رزمندگان اسلام در جبهه های جنگ است را به حضور میلیتارهای عزیز تقدیم می نمایم امیدوارم استفاده لازم را ببرید: عمليات رمضان نقطة برجسته اي از جنگ ايران و عراق محسوب مي شود. پس از عمليات بيت المقدس و پيروزيهاي حاصله از آن، نيروهاي اسلام با تاخيري نه چندان قابل قبول (بخاطر اعزام نيرو به لبنان جهت مقابله با تجاوز اسرائيل) عمليات رمضان را آغاز كردند. نكتة اساسي و مهم اين عمليات ـ در شرايطي كه تمامي قدرتهاي بزرگ و كشورهاي مرتجع منطقه فشار زايدالوصفي را متوجه ايران ساخته بودند، ـ اصرار جمهوري اسلامي در ـ احقاق حق خود بود. ايران هرچند در اين عمليات به اهداف از پيش تعيين شده خود نرسيد اما با انجام عمليات در خاك عراق نشان داد كه در تحقق حقوق خود مصمم مي باشد. علاوه بر آن، اين عمليات، درسهاي فراواني را به رزمندگان اسلام تقديم داشت نيروهاي اسلام از آن پس متوجه شدند كه برخلاف گذشته با شرايط كاملاً جديدي در جنگ روبرو گرديده اند. آنچه كه در پي مي آيد تحليلي است كه يكي از فرماندهان عراقي در طي دوران اسارت خود در ايران، نسبت به نبرد رمضان ارائه داشته است ناگفته پيداست ممكن است همگان با نكات ياد شده موافق نباشند، اما از آنجا كه اين مقاله داراي نكات حساس و با اهميتي است، اقدام به درج آن در فصلنامه مي شود. هيات تحريريه فصلنامه برخود فرض مي داند تا مجدداً تشكر خود را از معاونت اطلاعات نيروي زميني سپاه نسبت به ارسال اين مقاله ابراز دارد. عمليات نيروهاي اسلام كه از تاريخ 12 ژوئيه تا 29 ژوئيه 1982 (23/4 تا 7/5/61) در منطقه شرق بصره بوقوع پيوست ، حاوي نكات قابل توجه و با اهميت فراواني است كه مي كوشيم تا به برخي از مهمترين آنها اشاره نمايم، و لذا با عرض پوزش بدون ورود به شرح و چگونگي عمليات صرفاً به نكات برجسته آن اشاره مي كنم. نقاط ضعف نيروهاي ايراني الف ـ عدم حفظ اطلاعات و انتشار آن عراق از پيش نسبت به آمادگي نيروهاي اسلام براي عمليات آينده اطلاع داشت عراق از طريق كانالهاي اطلاعاتي خويش از اهداف ايرانيان اطلاع حاصل كرده بود، از اين رو قبلاً خود را در نهايت آمادگي قرار داده بودند. عدم رعايت مسائل امنيتي از سوي ايراني ها، آشكار بودن تجمع نيروها و بي تفاوت اعمال شده در اين زمينه ها باعث گرديد كه عراق آمادگي لازم را كسب كرده و بطور جدي براي استقبال از اين حمله آماده شود. (در خيابانها صداي بلندگوهائي كه مردم را علناً و بطور سيار از خبر حمله نظامي به شهر بصره آگاه مي ساخت شنيده مي شد) كه باعث تعجب ما مي شد. ب ـ عدم نداشتن آمادگيهاي لازم جهت مقابله با پاتك هاي عراق پس از آنكه نيروهاي اسلام مواضع عراق را پشت سر گذاشتند و توانستند منطقه اي به وسعت 20 كيلومتر تقريبي را آزاد كنند جناح چپ واحدهاي اسلام را درياچه حمايت مي كرد. اما جناح راست آن از حفاظت خوبي برخوردار نبود و زماني كه خط شكنان نيروهاي اسلام به پمپهاي آب در منطقه كتيبان رسيدند بايد واحدهاي اسلام در منطقه پراكنده مي شدند و تدابير لازم بشرح ذيل را براي مقابله با هرگونه حمله متقابل عراق، اتخاذ مي نمودند: 1ـحمايت جناح راست از واحدهاي پيشرو در مقابل هرگونه تهديد. 2-آوردن تسليحات پشتيباني كننده از نيروهاي خط مقدم و بويژه سلاح ضدتان براي مقابله با واحدهاي زرهي عراق كه بدون ترديد ضدحمله هائي را انجام خواهند داد. 3-تهيه آتش پشتيباني جهت واحدها، كه اين امر از مهمترين وظائف است و اين مسئله تحقق نمي يابد مگر آنكه بعضي از واحدهاي توپخانه جهت وارد كردن تلفات و زيانهاي هرچه بيشتر به نيروهاي پاتك كننده، از طريق آتش انبوه توپخانه خود، به خطوط مقدماتي گسيل شوند. اين امر تحقق نيافت و نيروهاي عمل كننده، زير آتش شديد توپخانه عراق و آتش شديد تانكها قرار گرفت كه موجب شكست عمليات گرديد. ج ـ تعلل واحدهاي ايراني در ادامه پيشروي نيروهاي اسلام مي توانستند با توجه به شكست حاصله در واحدهاي عراقي و تسلط شان بر مناطق حساس مثل پلها و واحدهاي پاتك كننده قبل از هرگونه تحركي واحدهاي پاتك كننده را متلاشي سازند اما اين مسئله نيز انجام نشد و نيروهاي اسلام بدون آنكه تدابير و اقدامات لازم را انجام دهند، اندكي دير رسيدند، و همين تاخير باعث شد كه آنان در معرض ضدحمله هاي كوبنده از سوي واحدهاي عراقي قرار گيرند و درگيريهاي شديدي بين دو طرف در گرفت كه چند شب ادامه داشت. تا اينكه صدام شخصاً اظهار داشت اگر لشكر دهم اين شب دوام بياورد، خطر بزودي رفع خواهد شد. اين شب 17 ژوئيه بود و عملاً اگر نيروهاي اسلام مي توانستند لشكر دهم را و ديگر واحدهاي زرهي را در هم بشكنند توانسته بودند به طرف پلها پيشروي كنند. دـ حملات پراكنده و عدم نفوذ در عمق نيروهاي اسلام حملات متعددي را بر روي مواضع دفاعي دشمن انجام داده و توانستند اين مواضع را درهم شكسته و تعدادي از تانكها را به غنيمت خود در آورند و صدها نفر را به اسارت بگيرند. اما اين حملات هدف اصلي را تحقق نبخشيد. آنان بايد در عمق پيشروي ـ مي كردند و عمليات كوبنده خود را ادامه مي دادند و واحدهاي دشمن را محاصره كرده و بطور كامل منهدم مي كردند. ه ـ تمركز حمله بر يك نقطه، محدود بايد طرح نيروهاي اسلام به شكلي مي بود كه از دو محور، دو ستون اصلي را راه ـ مي انداختند و در نقطة از پيش تعيين شده اي به هم مي رسيدند. مثلاً بايد حمله اصلي از پاسگاه زيد را حمله نيرومند ديگري از محور جفير و به سمت نشوه همراهي مي كرد، براي آنكه آتش توپخانه عراق را پراكنده ساخته و تاثيرات پشتيباني هوائي را كاهش مي داد و موضع دفاع اصلي را متزلزل ساخته با ايجاد اخلال در آن، برآن تسلط مي يافت. ولي مي بينيم نيروهاي اسلام به منطقه محدود به پاسگاه زيد تا كوشك بصره توجه داشته و حملات پياپي خود را از اين جبهه انجام دادند. وـ اندك بودن آتش پشتيباني نيروهاي عمل كننده از پشتيباني كافي توپخانه برخوردار نبودند، بخشي از خط شكنان اين نيروها تا جاده اصلي و عمومي نشده ـ چباس ـ رسيدند اما بدون هيچگونه پوشش آتشي، مگر برخي از خمپاره ها، در حاليكه واحدهاي عراقي متقابلاً ضدحمله اي انجام دادند كه مي بايست اين ضدحمله از طريق آتش شديد توپخانه سركوب مي شد اما اين نيروهاي اسلام بودند كه در زير آتش شديد توپخانه عراق قرار داشتند كه همين امر سرنوشت درگيري را به سود عراق پايان داد. زـ استفاده از روشهاي قبلي در حمله به مواضع عراق نيروهاي اسلام پيشروي گسترده اي را از طريق موضعي نه چندان وسيع در مقايسه با موضع دفاعي در عمليات بيت المقدس يا موضع دفاعي عمليات فتح المبين انجام دادند، چرا كه تمامي واحدهاي سپاه سوم كه در اهواز، هويزه و خرمشهر حضور داشتند، در مساحتي كه حجم آن به كمتر از يك چهارم مي رسيد. و به همين دليل موانع كمتري داشت، قرار داشت و بدين ترتيب امكان استفاده از محورهاي پيشروي از چند طريق فراهم بود. اگر نيروهاي اسلام در هم كوبيدن موضع دفاعي همزمان از چند نقطه و دقيقاً از بخش (اصلي) را مدنظر قرار داده و قبل از آنكه استحكامات لازم را براي آن (پس از عمليات رمضان) فراهم آورند، اين كار را انجام داده بودند، مي توانستند آنها را بطور كامل درهم شكسته و تمامي واحدها را باسارت در آورند. در حاليكه مي بينيم نيروهاي اسلام تنها در جبهه پاسگاه زيد تا كوشك تمركز يافته بودند و حملات خود را پس از چند روز از همين جبهه انجام مي دادند يا فاصله زماني را كه هيچ دليلي ندارد، در جبهه نسبتاً كوچكي در مقايسه با ديگر محورهاي قبلي قرار مي دهند، كه باعث مي گرديد تمامي توپخانه هاي محور بتوانند هر نيروئي كه بر عليه محور وارد عمل مي شود را در هم بكوبند در صورتيكه تعدد محورهاي پراكنده و همزمان و بسيار دور از هم مي تواند آتش توپخانه را پراكنده سازد. ح ـحمايت نكردن از جناحها (و عدم تثبيت طرفين واحدهاي خط شكن) ستونهاي نيروهاي اسلامي كه جبهه لشكر پنجم را درهم شكستند توانستند تيپ بيستم و تيپ پانزدهم و يكي از واحدهاي تيپ 419 را كه تحت امر لشكر پنجم قرار داشت از بين برده و به پيشروي خود ادامه دهند. اين در حالي بود كه جناح راست اين محور هدف آتش سنگين [تيپ 419 قرار گرفته و تاثير زيادي بر عمليات گذاشت و همچنين تلفات سنگين] به نيروهاي اسلام وارد ساخته و نقش زيادي در تحقق يافتن اهداف اين ستون داشت. اين تيپ (419) واحدهايي با استعداد حدود 270 نفر ايراني را باسارت ـ گرفت و ماهر عبدالرشيد فرمانده لشكر پنجم در عين حال گفت (من وجود خود را مديون اين تيپ مي دانم). بايد واحد خط شكن در موقعيت خود تثبيت مي شد، حتي اگر اتخاذ موضعگيري دفاعي موقتي را در مقابل اين تيپ اقتضا مي كرد. تيپي كه تاثير زيادي بر سير عمليات شرق بصره داشت و علت پايداري اين تيپ، موفقيت ضدحمله تيپ زرهي دهم بود. ط ـ اهميت زياد قائل نشدن به اين عمليات در حاليكه عراق براي اين عمليات اهميت زيادي قائل شده و آينده سياسي و نظامي خود را در گرو اين نبرد سرنوشت ساز مي دانست، ايرانيها با روحيه عادي وارد اين معركه گرديدند و نبرد آينده خود را نبردي آسان پنداشته و چنين تصور مي كردند كه مانند درگيريهاي قبلي پيروزي از آن آنها مي باشد ـ امام خميني دام ظله رزمندگان اسلام را توصيه كرده بود كه دچار غرور نشوند در حاليكه بعضي از آنان دچار غرور شده و براي عمليات اهميت زيادي قائل نشدند، اهميتي كه اگر نيروهاي اسلام قائل شده بودند جنگ را همان روزها پايان داده بود، برعكس آنها، اين مسئله به صدام فرصت داد كه شديداً احساس كند كه اگر وي حاكم ميدان باشد و مواضع دفاعي خود را محكم كرده و آتشباري خود را امنيت بخشيده نيروهاي زرهي احتياط خود را در اختيار داشته باشد، خواهد توانست حملات اسلام را درهم بشكند، و اين همان چيزي بود كه تحقق يافت. ك ـ محدوديت نقش واحدهاي زرهي و مكانيزه از مهمترين عوامل موفقيت هجوم برعليه مواضع دفاعي و ساقط كردن آنها، اين است كه واحدهاي زرهي و واحدهاي مكانيزه تا آخرين حدي كه مي توانند پس از موفقيت اوليه خط شكنها، به پيشروي خود در اعماق مواضع دفاعي دشمن ادامه دهند تا نيروهاي ذخيره دشمن را قبل از آنكه به خط كشيده شوند تارو مار كنند و يا آنكه فعاليت آنها را در هم شكسته و با درگيري سريع و غافلگيرانه بر آنها غلبه كنند. نيروهاي اسلام توانستند مواضع دفاعي عراق را درهم شكسته و تا مسافت خوبي پيشروي كنند اما نتوانستند در اين پيشروي به هدف خود برسند چرا كه واحدهاي زرهي و مكانيزه را در اين پيشروي بكار نگرفته و بلكه در آن به نيروهاي پياده و به تعداد ناچيز و بسيار محدودي واحدهاي زرهي و مكانيزه تكيه كردند. مسئله اي كه باعث عدم تسلط آنان بر منطقه اي گرديد كه بدان نرسيده بودند. ل ـ بايد مواضع دفاعي در كنار رودخانه بعنوان اولين قدم اتخاذ مي شد اگر نيروهاي اسلام و واحدهاي آنها در كنار رودخانه كتيبان موضعي دفاعي بعنوان اولين پايگاه براي حمله انتخاب مي نمودند، كه از شط العرب تا تلمبه خانه امتداد مي يابد و تحقق اين مسئله امكان داشت (بخاطر عدم وجود واحدها در كنار رودخانه كتيبان) مي توانستند با اتكاء به اين مانع و حمايت از اين جناح از طريق درياچه در منطقه مستقر شوند، و تا زمان تامين رسيدن نيروهاي اسلام براي اجراي عمليات و گرفتن موضع بعدي و همچنين براي مقابله بهتر با هرگونه ضدحمله اي همچنين مي توانستند موضع دفاعي اتخاذ كرده و حمله اي قوي را توسط نيروهاي خود از طريق محور جفير و به منظور درهم كوبيدن موضع دفاعي عراق و محاصره كامل آن، تدارك ببينند. م ـ عدم كنترل فرماندهي بر واحدهاي عمل كننده در عمق پس از پيشروي واحدهاي اسلامي در عمق مواضع دفاعي عراق و پخش شدن آنان در منطقه اي وسيع، كنترل آنها از بين رفته و برخي از دسته هاي خودسرانه عمل مي كردند و زماني كه نيروهاي عراقي اقدام به ضدحمله شديدي نمودند، عقب نشيني واحدها، عقب نشيني خودسرانه و كنترل نشده بود كه موجب وارد شدن تلفات زيادي به آنان گرديد كما اينكه بعضي از واحدهاي اسلام راه خود را گم كرده و سرگردان شده، نمي دانستند چه كنند. كه برخي از آنان در كنار بزرگراه نشوه، الكباس سرگردان بوده و واحدهاي عراقي توانستند بسياري از آنان را باسارت در آورند برخي از آنان نيز در قرارگاههاي عقب تيپ 26 زرهي و تيپ 15 مكانيزه ديده شدند، كه آنان نيز بدست نيروهاي عراق اسير شدند. ت ـ خاموش نكردن توپخانه دشمن پس از لو رفتن محور اصلي حمله، عراق تعدادي از گردانهاي توپخانه خود را وارد اين بخش كرد تا آشت سنگين را بر واحدهاي اسلام وارد آورد، نيروهاي اسلام پاسخهاي مناسبي را براي مقابله با آتش انبوه نيروهاي عراقي كه نتيجه درگيري را به سود آنان مي ساخت، اتخاذ نكردند. سرتيپ ستاد سعري طعمه الجبوري فرمانده سپاه سوم در اين درگيري مي گويد: «توپخانه نتيجه اين درگيري را تا حدود 60% تعيين كرده و 10% بقيه را ديگر واحدها بوجود آوردند.» پس از مهمترين وسائل و عوامل براي موفقيت در حمله، تكيه بر توپخانه و تمركز بخشيدن به آن بطور انبوه مي باشد و اين چيزي است كه توپخانه اسلام فاقد آن بود. ه ـ عدم پيش بينيهاي لازم براي مقابله با حملات شيميائي عراق رژيم حاكم بر عراق براي مسائل و تعهدات بين المللي اهميت زيادي قائل نيست لذا فرماندهي واحدهاي ايراني بايد همه چيز را از قبل پيش بيني مي كرد و امكان انجام حمله شيميائي از سوي عراق را احتمال داده و اقدامات لازم را براي آن بعمل مي آوردند. يكي از علل زياد بودن تلفات كه نيروهاي اسلام در اين حمله متحمل آن شدند، استفاده از تاپالم و سلاحهاي شيميائي ديگر ، توسط عراق بوده است. ف ـ بدي اوضاع و احوال جوي بد بودن اوضاع جوي وجود گرد و غبار علت اصلي گرم كردن مسير توسط واحدهاي اسلام بود و باعث آن شد كه راه خود را گم كرده و باسارت درآيند، لذا فرماندهي نيروهاي ايراني، شرايط جوي را بايد در نظر مي گرفت. ص ـ پيشروي بدون كنترل حدود يك گردان كه فرمانده آنان هم درجه سرهنگ دوم داشت و بسوي پل النشوه پيش مي رفتند باسارت در آمدند. اين پيشروي زياد با وجود مسافت زيادي كه بين اين نيرو و ديگر نيروهاي عمل كننده ايجاد نموده بود، خود اشتباه بزرگي بود. اين مسئله دلالت بر عدم تسلط كامل بر واحدها و از دست دادن اين كنترل دارد. به همين دليل است كه نيروها تا مسافتهاي زياد پيشروي كرده و باسارت در آمدند. نقاط قوت نيروهاي اسلام طي عمليات ياد شده، نيروهاي اسلام همچون عملياتهاي گذشته، داراي نقاط قوت بيشماري بودند كه به برخي از آنها اشاره مي شود: الف ـ سرعت گردآوري نيرو پس از انجام درگيريهاي گسترده ايران توانست در زمان بسيار خوبي گروههاي زيادي از داوطلبان را گرد آورد، اين گردآوري نيرو كه پس از حمله عظيم بيت المقدس انجام گرفت از نظر حجم و نيز ميزان موفقيتهاي حاصله از آن از موارد قبلي بيشتر بود. سرعت تجمع اين نيروها خود عاملي بود كه امكان فرود آوردن ضربات پياپي و خردكننده بر پيكر نيروهاي عراقي را به آنان داده بود. ب ـ موفقيت در نزديك شدن به نيروهاي عراقي و كوبيدن مواضع آنها نيروهاي اسلام توانستند با موفقيت كامل به مواضع عراقيها نزديك شده اين مواضع را فتح كرده و در فرصت مناسب درهم كوبند، همچنين توانستند پس از درهم كوبيدن چند تيپ، در عمق پيشروي نمايند. ج ـ انتخاب مناطق مناسب براي حمله بر عليه موانع عراق نقطه انتخاب شده از سوي نيروهاي اسلام براي انجام نقطه بسيار خوبي بود چرا كبه نقاط حساس در مواضع دفاعي عراق مي رسيد. حمله از اين نقطه و پشتيباني محور عمل كننده واحدهاي اسلام توسط جناح سمت چپ آن كه در درياچه قرار داشت را ممكن مي ساخت همچنين كنترل جناح راست را نيز ممكن مي ساخت در صورتي كه نيروهاي اسلام مي توانستند واحدهاي عمل كننده در ضدحمله ها را درهم بكوبند، مي توانستند تمامي مواضع عراق را اشغال كرده و سپاه سوم را كه ستون فقرات ارتش عراق محسوب مي شد از بين ببرند. د ـ وارد كردن تلفات زياد به نيروهاي عراقي در حملات اوليه نيروهاي اسلام توانستند در آغاز حملات خود، ضربات بسيار كوبنده اي بر پيكره، واحدهاي دفاعي وارد آورده، هزاران نفر را كشته و صدها نفر از نيروهاي عراقي را به اسارت خود درآورند. همچنين نيروهاي اسلام توانستند دهها تانك قابل استفاده را به غنيمت در آورده و آنها را به پشت جبهه منتقل نمايند. و اگر اين حمله دچار اشكال نمي شد، مسير تاريخي جنگ را تغيير مي داد. ه ـ شهامت داشتن و پيشروي در عمق نيروهاي اسلام توانستند دليرانه در عمق مواضع دفاعي عراق پيشروي كنند و اگر اين نيروها پيشروي خود را همچنان ادامه داده بودند و تا قلب مواضع نيروهاي ذخيره پيش رفته بودند، مي توانستند اين نيروها را قبل از آنكه به خود آمده و حركتي انجام دهند، درهم كوبند و در فرصتي كه تمامي محور را هراس فرا گرفته بود، مي توانست بزرگترين پيروزيهاي نظامي را براي نيروهاي اسلام به ارمغان آورد. و ـ پايمردي نيروهاي اسلام نيروهاي اسلام توانستند عليرغم پشتيباني قوي توپخانه كه عراقيها از آن برخوردار بودند، در مواضع فتح شده خود همچنان مقاومت كنند، يعني مقاومت در درون سنگرهائي كه حدود 4-5 كيلومتر از خطوط مرزي فاصله داشته و در داخل خاك عراق قرار داشت ، تيپ چهارم عراق عليرغم حمله هاي پياپي در بازپس گيري مناطقي كه در اختيار نيروهاي اسلام قرار داشت، شكست خورده و متحمل تلفات زيادي گرديد. اين تيپ در ضد حمله هاي خود، تيپ 15 مكانيزه و واحدهاي ديگري را نيز در اختيار داشت. زـ شكار تانك نيروهاي اسلام توانستند در طي درگيريهاي شرق بصره حدود 800 تانك عراقي را از بين ببرند، يكي از افسران عراقي كه آگاهي كامل از اين حمله داشت نيز اين آمار را تائيد كرد وي كه خود از شركت كنندگان در اين حمله بود تاكيد كرد كه اين تعداد، بيش از يك سوم ادوات زرهي عراق را تشكيل مي داد. نيروهاي اسلام همين طور تعدادي تانك قابل استفاده را نيز سالم به غنيمت خود در آوردند. مي توان گفت كه رزمندگان اسلام بيش از دو تيپ زرهي عراق را درهم شكستند. نقاط قوت نيروهاي عراقي فرماندهي عراق با توجه به شكستهاي قبل خود مصمم بود تا بهر نحو كه شده عمليات آتي نيروهاي اسلام را سد نمايد لذا با برگزاري جلسات متعدد و ارسال جزوات آموزشي به يگانهاي خود سعي داشت تا نقاط ضعف خود را برطرف نمايد، ما در اين عمليات شاهد موفقيت عراق در اين تلاشها بوديم به نحوي كه توانستند مانع از موفقيت عمليات نيروهاي ايراني در شرق بصره گردند. به نظر بنده بعضي از نقاط قوت عراق كه باعث كسب اين موفقيت شد بشرح ذيل هستند: الف ـ تجديد نظر در اتخاذ مواضع دفاعي قبلي بدنبال شكستهاي فاحشي كه ارتش عراق درگيريهاي قبلي در شرق كارون و بستان و شوش و دزفول با آن مواجه شده بود كه آخرين آن نيز در حملة بيت المقدس بود و پس از بررسي سريعي كه از طرف فرماندهي عراق در مورد اين درگيريها صورت گرفت بدون نتيجه رسيدند كه علل شكستهاي قبلي آنان عبارت بوده است از: اول: گستردگي جبهة واحدهاي عراقي (دفاع بشكل سطحي و بدون عمق در طول خطوط مقدم). دوم: وجود شكافهاي بزرگ در مواضع دفاعي به شكلي غيرقابل كنترل براي واحدها. سوم: برخوردار نبودن مواضع دفاعي از عمق لازم با توجه به وسعت آن. چهارم: كم بودن موانع: 1-كم بودن ميدان مين و عدم تراكم آن. 2-برخوردار نبودن از موانع، سيم خاردار و ديگر موانع در حد زياد. 3-تحت پوشش قرار دادن ميادين مين توسط گشتي و واحدهاي آتش و آتشباري عليرغم ناچيز بودن آنها. 4-برخوردار نبودن موضع دفاعي از موانع طبيعي كه از حمايت آن برخوردار باشد. پنجم: كمبود نيروهاي احتياط: عدم وجود نيروي احتياط در محل براي همان مواضع و اندك بودن كل نيروهاي احتياط، كه عامل سرنوشت سازي براي مقاومت در مقابل حملاتي كه موفق به فتح موضع مي شوند به حساب مي آيد. ششم: حراست و استتار: وظيفه خود را بخوبي انجام نداده و تشكيل آن بدون برنامه ريزي قبلي بوده است. هفتم: عدم وجود كشتيهاي فعال به منظور كنترل منطقه ممنوعه. هشتم: مشخص نساختن مناطق «استراتژيك و مهم و مواضع دفاعي بطور دقيق تلاش براي سپردن آن به واحدها (يعني مناطق، در اختيار هيچ واحدي قرار نگرفته بود). نهم: طرحهاي حفاظت و كنترل متكي به گشتيها و افراد اطلاعات شناسائي موجود در خط مقدم و روشنائي شبانه بود كه اين مسئله نياز به تجديدنظر اساسي داشت. دهم: مناطق حدفاصل تيپها و لشكرها (بخصوص لشكرها) مواضعي آسيب پذير بوده و به خاطر فقدان نيروهاي احتياط لازم در پشت آن مواضع نفوذ به آن مناطق به سهولت انجام مي گرفت. يازدهم: آتش پشتيباني با توجه به گستردگي جبهه اندك بود. دوازدهم: فرماندهي، واحدهاي زرهي را موظف كرده بود كه در محورهاي خط مقدم موضع پدافندي استقرار داشته باشد كه اين امر باعث گرديد آنان در معرض آتش مستقيم قرار گيرند و لذا اين واحدها بيشترين قابليت خود را كه مانور و قدرت آتش باشد از دست دادند. سيزدهم: فرماندهي اطمينان پيدا كرده بود كه سربازان و افسران تمايلي به نبرد ندارند و روحيه خود را به كلي از دست داده اند ـ به همين خاطر بايد اين روحيه از طريق آتش سنگين جايگزين گردد و صحنة نبرد به صحنة نبرد توپخانه تبديل شده تا توان رزمي آنان را بالا ببرد. چهاردهم: لزوم ارائه طرحهاي براي جايگزيني بيش از گذشته. پانزدهم: نيروي هوائي بايد فعاليت خود را در حملات آينده بالا ببرد چرا كه نقش آن محدود بود. ب ـ طراحي مواضع دفاعي جديد پس از بررسي نكات مهم مربوط به مواضع دفاعي، براي مرحلة پس از فتح خرمشهر مواضع دفاعي عراق به شكل زير طراحي شد: اول: جبهه با عقب نشيني واحدهاي عراقي تا مرزهاي بين المللي وسعت جبهه نسبت به قبل كاهش يافت كه مي بايست با قدرت بيشتري در كنترل قرار گيرد. دوم: حدفاصل يگانها اين مناطق با قدرت، كنترل شده و اجازه داده نشد كه شكافهائي در اين مواضع وجود داشته باشد. سوم: عمق آماده ساختن مواضع در عمق موضع دفاعي تا امكان محاصره واحدهاي حمله كننده وجود داشته و نفوذ اين نيروها را سد نبوده و بوسيله توپخانه آنان را تار و مار ساخته و منطقه را به كلي از دست آنان خارج سازد. چهارم: موانع 1-افزودن ميادين مين و زياد كردن عمق آنها. 2-كار گذاشتن موانع سيم خاردار و كندكننده. 3-ايجاد موانع آبي (مثل رودهاي مصنوعي ـ كانال ـ و آب انداختن منطقه). 4-ايجاد موانع طبيعي مستحكم و متكي ساختن موضع دفاعي بر آن. پنجم: نيروي احتياط فراهم آوردن نيروهاي احتياط قوي و سريع العمل زرهي و پياده مكانيزه براي دخالت سريع در صورت سقوط موضع دفاعي. ششم: نگهباني و پوشش ايجاد پستهاي نگهباني و پوشش با استفاده از نيروهائي كه توان مجبور ساختن دشمن به پراكنده شدن را داشته و بتوانند با كند كردن حركت دشمن فرصت را براي ريختن آتش انبوه و تار و مار كردن آنها بوجود آورند. هفتم: منطقه ممنوعه كنترل آن بوسيله گشتيهاي فعال صورت مي پذيرد. هشتم: منطقه استراتژيك و حياتي تعيين مناطق استراتژيك و حياتي براي هر واحد و اجازه ندادن به دشمن براي اشغال آنها. نهم: طرحهاي كنترل و مراقبت لزوم كنترل و مراقبت از جبهه بطور مستمر براي تحت نظر داشتن تحركات دشمن، كه در اين مورد بايستي موارد زير عمل شود: 1-ايجاد دكلهاي ديده باني بلند و مرتفع كه بايستي حمايت لازم از آن به عمل آيد. 2-استفاده از دوربينهاي دوربرد. 3-استفاده از دوربينهاي ديد در شب. 4-گشتيهاي دائمي. 5-شنود بي سيم. 6-استفاده از دستگاههاي رازيت. 7-تهيه طرح آتش منور براي منطقه ـ ريختن آتش منورگاه به گاه و روشن ساختن منطقه درگيري پس از شروع عملياتها. دهم: پشتيباني توپخانه دادن نقش اصلي به توپخانه براي تعيين نتيجه نبرد به شكل آتش سنگين طراحي گرديد با توجه به دقت مواضع فرستاده شده به مقرهاي بالا براي اينكه اين مقرها بتوانند منطقه اصلي حمله را ثبت كنند و بدين طريق اين منطقه اصلي را متوقف ساخته يا حركت نيروهاي آن را كند سازد بدين ترتيب توپخانه آتش انبوه خود را بر روي مناطق هدف قرار گرفته يا مناطق اصلي نبرد متوجه ساخته و نيروهاي مهاجم را تار و مار كند (حتي گزارشاتي حاكي است كه نيروهاي ذخيره كه براي ضدحمله در نظر گرفته شده بود بدون آنكه وارد درگيري با دشمن شوند به علت از بين رفتن دشمن بوسيله توپخانه موفق به اشغال هدف خود گشته اند) گزارشي نيز حاكي است كه آتش پشتيباني در موارد زيادي ما را بر آن داشت كه در بازپس گيري مناطق مناطق از بكارگيري مستقيم واحدهاي رزمي بي نياز شده و كار براي ما آسان گردد.(1) يازدهم: واحدهاي زرهي واحدهاي زرهي بخاطر قابليت تحرك و قدرت آتش زياد تانكها بعنوان عامل مهم و سرنوشت سازي براي حمله محسوب مي گردد به همين خاطر بايد در مناطق نسبتاً دوري از آتش توپخانه دشمن قرار گرفته و بعنوان نيروي ذخيره اي براي محور نگهداري شود تا در محورهاي اصلي حمله وارد عمل شود. دوازدهم: روحيه نيروها و تراكم آتش با توجه به پائين بودن سطح روحيه رزمنده عراقي و ناتواني او براي مقاومت لذا بايد بهنگام آغاز حملات آتش پشتيباني شديدي توسط توپخانه بوجود آمده و به سرباز نقش نه چندان زيادي داده شود كه عبارتست از باقيماندن در موضع دفاعي تا هنگامي كه محور اصلي حمله آماده شود و آتش سنگين توپخانه براين محور فرود آمده و آنرا تارو مار سازد اين مسئله همان چيزي است كه در گزارشي كه قبلاً به آن اشاره شد بدان اعتراف شده است، جايگزين كردن سرباز از طريق تراكم آتش انديشه اي است كه براي تمامي فرماندهان عراقي مورد قبول قرار گرفته است. به همين خاطر است كه مي بينيم عراق در عمليات جزاير مجنون حدود 2 ميليون گلوله توپ را براي پشتيباني از حمله عراق فرو مي ريزد تا بتواند جزاير مجنون را بازپس بگيرد. سيزدهم: تامين نيروي جايگزين گردآوري افراد براي تمامي واحدها و قسمتها در مدارس نظام و مراكز آموزشي ـ مراكز فني و واحدهاي تخصصي ـ دانشكده ها و نهادهاي نظامي به منظور تامين تمامي پرسنل و جبران كمبودهاي ناشي از حملات ايرانيها. چهاردهم: نيروي هوائي اسكادرانهاي جديدي بوجود آورده شود. بخصوص اسكادرانهاي ميگ 25 كه توان زيادي در كسب اطلاعات و كشف مراكز تجمع نيروها و دارا مي باشند و مي تواند اين نيروها را قبل از وارد شدن به صحنه نبرد از بين ببرد تا نتوانند از طريق زمين واحدهاي درگير را كمك كنند. كما اينكه تعدادي هواپيماهاي جديد براي كوبيدن حملات نيروهاي اسلام و تقويت قدرت دفاعي و خريداري گرديد. نكاتي كه در طرح وضعيت جديد دفاعي پس از عمليات آزادسازي خرمشهر بدان اشاره كردم، همه آنها را عراق در عمليات شرق بصره به مورد اجرا در نياورد بلكه آنها مشخص ساخته و يا به مورد اجرا در آوردن اندك اندك آنها ، به مرحله اي رسيده است كه هم اكنون در آن قرار داريم. ج ـ وارد كردن سريع نيروهاي ذخيره عراق توانست واحدهاي زرهي ذخيره خود را براي مقابله با شكستي كه در موضع دفاعي آن بوجود آمده بود، وارد كرده و نيروهاي ايراني را كه در عمق وارد عمل شده بودند را محاصره و كم كم از طريق ضدحمله هاي شديد آنها را از بين ببرد. د ـ تامين آتش پشتيباني توپخانه عراق توانست آتش پشتيباني سنگيني را براي واحدهاي خود فراهم آورد كه خود عامل اصلي و سرنوشت ساز حمله گرديد بطوريكه فرمانده سپاه سوم عراق در آن هنگام گفته بود كه : 90% علل پيروزي ما در اين حمله توپخانه بود. ك ـ عمق بخشيدن به مواضع دفاعي عراق با تكيه بر جزوات رسمي به ضدحمله مي پرداخت لذا مي بينيم كه عمق زيادي را براي خود فراهم آورده و اين مواضع را بخوبي تامين كرد تا جائيكه نيروهاي اسلام مجبور بودند براي درهم شكستن آنها دشواري زيادي را متحمل شده و تلفات زيادي بدهند. و ـ كنار گذاشتن انديشه خاكريز داشتن فرماندهي عراق داشتن خاكريز را عاملي مي دانست كه بويژه در زماني كه در عمق قرار داشته باشد، خود مواضع آماده اي براي نيروهاي اسلام به حساب مي آيد كه پس از درهم شكستن مواضع دفاعي عراق مي توانند بخوبي از آنها استفاده كنند لذا بر آن شدند تا تمام خاكريزها را از بين ببرند تا نيروهاي اسلام به هنگام نفوذ در عمق نيروهاي عراقي نتوانند از آنها استفاده كرده و با آشكار بودن آنها، بتوان بخوبي آنان را زير آتش توپخانه و ديگر سلاحها قرار داده تلفات هرچه بيشتري را برآنان وارد آورد. ز ـ بهره گيري از پراكندگي نيروهاي اسلام اين مسئله كه به هنگام عقب نشيني نيروهاي اسلام پديد مي آيد باعث گرديد كه عراق آتش هرچه بيشتري را برآنان ريخته و با وارد كردن تلفات بيشتري بر آنان ضدحمله شديدتري را بر آنان وارد آورند كه باعث گرديد تعدادي از رزمندگان اسلام به اسارت نيروهاي عراقي درآمده و تعداد اسرا براساس آخرين آمار رسمي به 1040 نفر بالغ گرديد. ح ـ نقش بارز نيروي هوائي عراق نيروي هوائي عراق در اين عمليات توانست از نزديك، پشتيباني خوبي را براي واحدهاي زمين فراهم آورده و در تعيين سرنوشت عمليات بسود عراق بسيار كمك نمايد. ط ـ بارز بودن نقش هوانيروز هوانيروز هم بخوبي وارد عمل شده و واحدها را بخوبي مورد پشتيباني قرار داد. ي ـ كسب اطلاعات مفيد عراق اطلاعات خوبي را توانسته بود كسب كند بطوريكه توانست اطلاعات مهمي درباره حجم نيروها و اهداف مورد نظر آنان را بدست آورد نفوذي هاي ما در ايران نقش مهمي را در ارائه اطلاعات ايفاء كردند صدام توانسته بود اين افراد را به قيمت گزافي بخرد و از اين طريق اطلاعات ذيقيمتي بدست آورد كمكهاي كشورهاي مرتجع و ابرقدرتها نيز براي واحدهاي عراقي بسيار مفيد بود تا بتوانند آمادگيهاي لازم را براي مقابله با حملات ايران كسب كنند. نقاط ضعف نيروهاي عراق ارتش عراق توانست حمله نيروهاي اسلام در عمليات شرق بصره را سد نمايد و مانع از پيشروي آنان گردد و تلاش زيادي داشت تا تجارب بدست آمده از عملياتهاي گذشته را كاملاً به مورد اجرا گذارد، اما با همه اينها داراي نقاط ضعف عمده اي بود كه ذيلاً به برخي از آنها اشاره مي شود: الف ـ عليرغم آمادگي كامل آنان ، مواضع دفاعي آنان درهم شكسته شد واحدهاي اسلام توانستند مواضع دفاعي عراق را پشت سر گذاشته و در عمق پيشروي نمايند و اگر اشتباهات كوچكي از سوي نيروهاي اسلام سر نزده بود، توانسته بودند مواضع دفاعي عراق را منهدم و متلاشي كنند. ب ـ حدفاصل بين لشكرها و ستون ها فاقد نيروها و واحدهائي در عمق بود كه اين مسئله براي ستونهاي لشكر بهم مشهود بود به طوري كه حمله ايرانيها از همين نقاط و حدفاصل نيروها و ستونهاي لشكر نهم زرهي انجام گشت. ج ـ گستردگي جبهه برخي از لشكرها و ستونها تيپ 416 باضافه يك گردان و تيپ 20 زرهي باضافه دو گردان در مسافتي حدود 32 كيلومتر گسترش پيدا كرده بودند اين وسعت بسيار زياد بود تا جائيكه موفقيت جبهه اسلامي را موجب گرديد. با توجه به اينكه بعداً اين منطقه به شش تيپ واگذار گرديد. بعبارت ديگر هر تيپ 5 كيلومتر را در اختيار داشت و در عمق مواضع 6 تيپ ديگر مستقر بودند. از اينجاست كه مي توان به تفاوت فاحش اين دو حالت پي برد.(2) د ـ تسلط بر اراضي ممنوعه واحدهاي عراقي نتوانستند مناطق ممنوعه را در اختيار بگيرند كه اين امر موجب شد تا كشتيهاي ايران بتوانند فعاليت خود را انجام داده و از شكافهاي حاصله در مواضع دفاعي آگاهي يافته و بسوي مواضع عقب دشمن نفوذ كرده و با ايجاد اخلال و انجام عمليات ايذائي مواضع دفاعي آنان را متزلزل كنند. ه – زيانهاي زرهي واحدهاي زرهي لشكر نهم مامور بودند كه اين سرزمينها و قسمتهاي ديگري از محورهاي خط مقدم را حفظ نمايند كمااين كه منطقه خسارات زيادي را براي واحدهاي زرهي در پي داشت. تعداد تانكهاي آسيب ديده بيش از 800 دستگاه بوده و نيروهاي اسلام توانستند تعدادي تانك را به غنيمت بگيرند و بيشترين آسيب تانكها در لشكر نهم بود تا جائيكه صدام را بر آن داشت تا اين لشكر را به كلي منحل كرده و لشكر 11 زرهي را جايگزين سازد. - پاورقي (1) تجزيه و تحليل عمليات شرق بصره بخش مربوط به لشكر دوم تحليل عمليات تيپ چهارم از لشكر دوم شماره كتاب 4128 ق ت 1982. (2) تحليل درگيريهاي شرق بصره صفحه 4 كتاب شماره 4128 منتشره از سوي تيپ چهارم مرزي. [url=http://www.dsrc.ir/view/article.aspx?id=685]پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس[/url]- 111 پاسخ ها
-
- 2
-
- جنگ تحمیلی
- عمليات رمضان
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
نظام سياسي عراق و تصميم گيري هاي امنيتي در جنگ
jackturbo پاسخ داد به jackturbo تاپیک در دکترین و استراتژی
3ـ اهداف و منافع ملي: در نظام هاي سياسي مردم سالار مرجع و داور نهايي تعيين و تأييد اهداف و منافع ملي مردم است كه از طريق ساز و كارهاي انتخاباتي، احزاب و گروه ها، اتحاديه ها و تشكل هاي غيردولتي، رعايت و حفظ آزادي بيان و ابزارهاي لازم آن را اعمال مي نمايند. در نظام هاي توتاليتر به دليل بسته بودن نظام سياسي، فقدان استقلال گروه ها و آزادي بيان، اهداف و منافع ملي از سوي خود نخبگان حاكم تعيين و به نام تمام مردم تبليغ مي شود. اهداف مورد نظر بيش از آن كه خواسته مردم باشد و منافع آنها را تأمين كند تحت تاثير قدرت زمامداران بوده و خواسته هاي آنها را تامين مي نمايد. اهداف رژيم هاي توتاليتر بيش از آن كه به نيازهاي فعلي مردم معطوف باشد منبعث از جاه طلبي هاي زمامدارانشان براي ساختن جامعه اي آرماني است. صاحب نظران سياسي اهداف زمامداران عراق در شروع جنگ را متفاوت ارزيابي مي كنند ولي در چند مورد اجماع نظر نسبي وجود دارد و آن اين كه صدام در پي كسب رهبري جهان عرب و جلوگيري از گسترش انقلاب اسلامي بوده و مي خواست با پر كردن خلاء ناشي از سقوط رژيم شاه به كشور قدرتمند منطقه تبديل شود.26 استفاده از شرايط مساعد ناشي از انقلاب اسلامي براي جبران عقده حقارت تاريخي، رقابت عقيدتي، تصرف مناطق نفت خيز خوزستان و جلوگيري از پيدايش انقلاب اسلامي در عراق اهدافي است كه برخي از نويسندگان به آن اشاره مي كنند.27 در تصريح و تعيين اين اهداف گروه ها و تشكل هاي غيردولتي و مردم عراق نقش نداشتند و فضاي سياسي چنان بسته بود كه تنها يك صدا به گوش مي رسيد. در اين جامعه منافع به ظاهر واحد و يكسان است. اختلاف و تعارض منافع وجود ظاهري ندارد. در حالي كه نگاهي به ساختار و تركيب جمعيتي و گروهي عراق نشان مي دهد كه مردم و بيشتر گروه هاي عراقي نفعي در پي گيري و اهداف و منافع فوق الذكر ندارند. برخي از اين اهداف با توان عراق هماهنگي ندارد و برخي ديگر نيز نمي تواند جزء اهداف و منافع مردم عراق محسوب شود: مردم عراق در تعارض با انقلاب اسلامي قرار ندارند تا چنين هزينه اي را براي جلوگيري از گسترش آن بپردازند.28 4ـ توانايي ها و آسيب پذيري ها: رژيم هاي توتاليتر، به دليل انسجام سازماني و سلسله مراتب شديد اداري و ايدئولوژي بسيج كننده، در درون حكومت به طور عام و بين مردم و براي مدت كوتاه به طور خاص، توان بالايي براي تصميم گيري و اقدام دارند. سرعت تصميم گيري در رژيم هاي توتاليتر به مراتب بيشتر از رژيم هاي اقتدارگرا و مردم سالار است، هرچند در عمل به شدت شكننده است. اين نوع رژيم ها تا زماني كه بر روي ريل پيروزي قرار دارند با توان بالا و سرعت زياد به پيش مي روند و وقتي كه به مانعي برخورده و شكست را تجربه كردند انسجام خود را از دست داده و به شدت آسيب پذير مي شوند و در نهايت به دليل ناتواني نظام در انتقاد از خود و بررسي دقيق تجارب و روش ها و ترميم خود به افول ايدئولوژيك منجر شده و موقعيت خود را از دست مي دهند. رژيم عراق در زمان آغاز جنگ تحميلي از توان تصميم گيري بالايي برخوردار بود. شوراي عالي انقلاب و در رأس آن صدام حسين مي توانست با توجه به درك خود از شرايط و اوضاع داخلي دو كشور و وضعيت منطقه اي و بين المللي تصميم لازم را بگيرد. مخالفت هاي سازماني بي معني است و كم ترين اصرار و ديدگاه ها و نظرات مخالف وجود دارد. براي رژيم عراق هيچ گونه محدوديت قانوني و عرفي وجود نداشت و به قول نويسنده كتاب جنگ ايران و عراق چون پيشرفت به سوي جنگ با وجود محمدباقر صدر ميسر نبود، مي بايست وي از ميان برداشته مي شد.29 اين رژيم نه پاي بند به حقوق عرفي بود و نه داوري مردم و نظرات نخبگان جامعه را برمي تابيد؛ تصميم گيري در چنين وضعيتي به مراتب سريع تر و سهل تر و به همان اندازه احتمال خطا در درك شرايط بيشتر است؛ ارتش و تمام امكانات جامعه قابل بسيج كردن است؛ خروج سرمايه از كشور بسيار كم تر از جوامع آزاد و مردم سالار است؛ توان دولت و بودجه عمومي به راحتي و با كم ترين واكنش اجتماعي جابه جا مي شود؛ هزينه نظامي از 5 درصد به 60 درصد كل بودجه كشور مي رسد؛ نيروي نظامي در طول يك سال به بيش از دو برابر افزايش مي يابد،30 بدون اين كه منجر به واكنش هاي اجتماعي گردد. به بيان ديگر، در نظام هاي توتاليتر نخبگان سياسي با فراق بال مي توانند هزينه كره را به توليد تفنگ اختصاص دهند و هرگونه واكنش اجتماعي را به ضديت با ايدئولوژي حاكم و آرمان هاي ملت متهم كرده و سركوب نمايند. نوع نظام سياسي عراق هرچند براي تصميم گيري سريع و بسيج امكانات حكومت و تغيير كاربري آنها از توان بالايي برخوردار است، ليكن همين نوع نظام سياسي در صورت مواجهه با موانع قوي در راه رسيدن به اهداف به نقطه آسيب پذير آن تبديل مي شود. 5ـ روند امور جاري: پنجمين موضوعي كه بايد در تصميم گيري هاي امنيتي مورد توجه قرار گيرد تا به انتخاب راهبرد مناسب منجر شود بررسي روند امورجاري منتهي به تصميم است. جدا از عوامل ساختاري و سازماني زمينه ها و اهداف مورد نظر نخبگان، روند حوادث در تصميم گيري موثر است و اين اثرگذاري با انفعالي بودن حكومت رابطه مثبت دارد. يعني هرقدر حكومت ها منفعل باشند وقايع و حوادث، سياست گذاري و تصميم گيري آنها را بيشتر تحت تاثير قرار مي دهند تاحكومت هايي كه ابتكار عمل را در دست دارند. بررسي فرايند امور در سال 1357 تا شروع جنگ نشان مي دهد كه رژيم عراق از ابتكار عمل بالايي برخوردار بود و ضمن پي گيري امور، تصميم هاي لازم را براي بهره برداري از وضعيت به وجود آمده اتخاذ مي كرد. با وقوع انقلاب اسلامي و سرنگوني نظام سياسي ايران، ناتواني نيروهاي مسلح، شكاف عميق در نظام سياسي ايران، اقدامات انقلابي ايران در نفي وضع موجود در منطقه و نظام بين المللي، قطع شدن روابط ايران با برخي از كشورها و در رأس آنها امريكا، به همراه اقدامات نظامي و درگيري هاي مرزي ميان دو كشور و استان هاي همسايه، زمينه لازم براي بهره برداري صدام حسين از وضع موجود فراهم شد. عراق جمهوري اسلامي ايران را به اشغال جزاير اعراب، صدور انقلاب اسلامي و ايجاد ناامني در كشورهاي منطقه متهم كرده و تبليغات همه جانبه اي را عليه جمهوري اسلامي ايران تدارك ديد. زمامداران عراق به اين نتيجه رسيدند كه در اين شرايط نه تنها مي توانند به اهداف سرزميني برسند و اختلافات مرزي را به نفع خود پايان دهند بلكه مي توانند به بهانه دفاع از كشورهاي منطقه و با هدف فرونشاندن انقلاب اسلامي امتيازاتي را از آنها و امريكا بگيرند. اين موضوع با تشديد تبليغات منفي رسانه هاي گروهي غرب عليه جمهوري اسلامي ايران و به نتيجه نرسيدن موضوع گروگان ها و قطع شدن روابط ايران و امريكا بيش از پيش در ادراك زمامداران عراق تاثير گذاشته و آنها را به انجام اقدامات خصومت آميز و اتخاذ تصميم به شروع جنگ ترغيب كرد.31 6ـ انتخاب راهبردها: آخرين مورد در تصميم گيري انتخاب راهبرد مناسب براي بهره برداري از فرصت ها و توانايي ها براي رسيدن به اهداف و منافع ملي است. نخبگان سياسي در اتخاذ تصميم با راهبردهاي گوناگوني روبه رو هستند و انتخاب مناسب ترين آنها مي تواند ايشان را در رسيدن به پيروزي ياري نمايد. راهبرد ضمن عملي بودن بايد با سياست هاي كلي هماهنگ باشد. راهبرد نشان مي دهد كه يك دولت براي رسيدن به اهداف خود چه برنامه اي دارد و در چه زماني و چگونه بايد آن را به اجرا دربياورد. نظام سياسي عراق در سال 1359 براي رسيدن به هدف و تامين منافع به نيروي نظامي متوسل شد و تمام توان كشور را براي رسيدن به آن بسيج كرد. نظام سياسي عراق كه تحت سيطره نظاميان قرار دارد در طول سال 1980 شمار نظاميان عراق را از 188 هزار تن به 252 هزار و 250 تن و در آغاز جنگ به 555 هزار و 400 تن رساند.32 قراردادهاي متعدد تسليحاتي براي تجهيز نيروهاي مسلح با كشورهاي مختلف منعقد شد كه در رأس آنها شوروي با بيش از 75% خريدها قرار داشت. عراق در سال 1978 ميلادي يك ميليارد و 122 ميليون دلار امريكا براي خريد اسلحه پرداخت كرد و تا سال 1980 حدود 1200 مستشار روسي و اروپاي شرقي و 150 مستشار كوبايي در ارتش خدمت مي كردند.33 انباشت تسليحات و نظاميگري در عراق و تنش در روابط ايران و عراق به گونه اي بود كه برخي از صاحب نظران وقوع جنگ ميان آنها را اجتناب ناپذير عنوان مي كردند.34 انباشت سلاح، افزايش تنش در روابط با ايران و سركوب شديد نيروهاي مخالف در داخل جملگي به ماهيت نظام سياسي عراق برمي گردد. نظام هاي سياسي توتاليتر به ابزارهاي پليسي در داخل و نيروهاي مسلح در خارج براي سركوب مخالفين و رسيدن به اهداف توجه دارند؛ از ميان استراتژي هاي مختلف تامين منافع به استراتژي هاي نظامي اهميت خاصي قائل بوده و استراتژي هاي غيرنظامي را به گونه اي در جهت تقويت راهبرد نظامي به كار مي گيرند و به آنها كم تر به عنوان استراتژي مستقل توجه دارند. به اين صورت، در انتخاب راهبردها گزينه نظامي به دليل هماهنگي بيشتر آن با نگرش مطلق نگرانه و توطئه انگارانه در اولويت قرار دارد؛ چيزي كه رژيم عراق در يك دهه دو بار آن را با تمام جوانب انتخاب كرد و نتايج و پيامدهاي مصيبت بار آن را بر دوش ملت عراق نهاد. نتيجه گيري عراق پس از هشت سال جنگ بي نتيجه و مصيبت بار با ايران به موقعيت نخستين خويش در روابط با ايران برگشته و، ضمن قبول قرارداد 1975 الجزاير، به طور رسمي و عملي بطلان ادعاها و اهداف تصميم به شروع جنگ را اعلام كرد. قبول چنين وضعيتي به معناي شكست كامل تصميم عراق براي آغاز جنگ و اشتباه بودن اطلاعات و محاسبات آنها نسبت به توانايي ايران در دفاع از سرزمين خود مي باشد. خسارات و تلفات فراوان جنگ براي هر دو كشور نشان دهنده نادرستي شيوه هاي تصميم گيري امنيتي عراق است. اين تجربه تلخ و عوامل موثر در آن مورد توجه زمامداران عراق قرار نگرفت و پس از دو سال مجدداً در مورد كويت به آزمايش گذاشته شد. تجربه اي كه اين بار ويران كننده تر از دفعه قبل بود. دو شكست فوق ريشه در بيماري واحدي دارد كه آن را مي توان در سيطره انديشه، روش و منش استبداد بر سازمان ها و گروه ها و افراد تصميم ساز جست وجو كرد. در نظام هاي سياسي توتاليتر خوي و خصلت فرعوني مانع از شكل گيري گروه هاي مستقل مي شود؛ تصريح منافع گروه ها جاي خود را به تحميل منافع از سوي زمامداران مي دهد؛ سازمان ها استقلال چنداني براي ارائه منافع خود ندارند؛ مهارت چانه زني سازماني در حداقل خود قرار دارد؛ افراد و پژوهشگران كم تر زمينه رشد، فعاليت و اظهار نظر در خصوص مسائل اجتماعي و به خصوص امنيتي دارند. به بيان ديگر، نظام هاي سياسي توتاليتر به يك نوع انسداد در تحقيق و واقع بيني مي رسند و توان انتقاد از اطلاعات، روش ها، سياست ها و استراتژي ها را ندارند. آنها درس هاي تاريخي و حتي تجارب خود را آن گونه كه هست درك نمي كنند. نسبت دادن امور به مراجع نامعلوم و نگاه توطئه انگارانه به مسائل موجب تشديد ناتواني آنها در شناخت صحيح محيط و اطلاعات مي شود؛ موضوعي كه آنها را به صورت دوره اي در چرخه ادراك نادرست، تصميمات غيرمعقول و انتخاب استراتژي هاي نامناسب قرار داده و آنها را به بدترين وضعيت دچار مي سازد. منابع و مآخذ 1- David Easton. The Political System. New York: Konpf, 1953. P.129. 2ـ عالم، عبدالرحمن؛ بنيادهاي علم سياست؛ تهران: نشرني، چاپ سوم، 1373، ص 151 ـ 149. 3- http: // WWZ. hawaii.edu/ rummel / TCH. Ch.31. 4ـ بشيريه، حسين؛ جامعه شناسي سياسي؛ تهران: نشرني، 1370، ص 116 ـ 115 و آلموند، گابريل و ديگران؛ سياست تطبيقي؛ ترجمه علي رضا طيب؛ تهران: مركز آموزش مديريت دولتي، 1376، ص 183 ـ 170. 5- Glenn H. Snyder and Paul Diesing. Conflict Among Nations: Bargairing Decision - Making and System Structure in International Crises. Princeton: Princeton University Press, 1977. P.355. 6ـ فرانكل، جوزف؛ نظريه معاصر روابط بين الملل؛ ترجمه وحيد بزرگي؛ تهران: اطلاعات، 1371، ص 100 ـ 95. 7- Michael Brecher. The Foreign Policy System of Israel: Setting, Images, Process, New Haven: Yale University Press, 1972. P.4. 8ـ تي آليسون، گراهام؛ شيوه هاي تصميم گيري در سياست خارجي؛ ترجمه منوچهر شجاعي؛ تهران: علمي فرهنگي، 1364. 9ـ سيف زاده، سيدحسين؛ مباني و مدل هاي تصميم گيري در سياست خارجي؛ تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 1375، ص 190 ـ 186. 10- Friedman Starr. Agency, Structure, and International Polities Londoni Routedge, 1997, p.39. 11- Snyder . Op.Cit. 380. 12ـ مجتهد شبستري، محمد؛ هرمونتيك، كتاب و سنت؛ تهران: طرح نو، 1375، ص 17 ـ 16. 13ـ وبر، ماكس؛ دانشمند و سياست مدار؛ ترجمه احمد نقيب زاده؛ تهران: دانشگاه تهران، 1367. 14- Helen, Chapin. (ed). Iraq a Country Study. Washington: Federal Research Division Library, 1988. P.14. 15ـ بيگدلي، علي؛ تاريخ سياسي و اقتصادي عراق؛ تهران: موسسه مطالعات و انتشارات تاريخي ميراث ملل، 1368. 16ـ درباره علمكرد و نظام سياسي عراق و خفقان حاكم بر آن ر.ك. به: سمير الخليل؛ جمهوري وحشت؛ ترجمه احمد تدين؛ تهران: طرح نو، 1370. 17ـ مأخذ 15 ص 114. 18ـ محمدي، محمد؛ علل و عوامل بروز جنگ تحميلي، يك بررسي همه جانبه؛ تهران: دانشكده فرماندهي و ستاد، 1373، ص 26 ـ 1. 19ـ يكتا، حسين؛ «وضعيت نظام بين الملل در آستانه جنگ ايران و عراق»؛ ريشه هاي تهاجم (مجموعه مقالات) به كوشش فرهاد درويشي؛ تهران: مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1378. ص 70 ـ 49. 20ـ كينگ، رالف؛ «جنگ ايران و عراق»؛ نشريه آدلفي پيپر؛ ترجمه گروه تحقيق خبرگزاري جمهوري اسلامي؛ 1366، ص 3. 21ـ خبرگزاري پارس؛ نشريه گزارش هاي ويژه؛ 29/4/1359، به نقل از روزنامه كويتي السياسه، 23/7/1980. 22ـ مأخذ 21، به نقل از راديو بي.بي.سي 3/2/1359. 23ـ مأخذ 20، ص 4. 24ـ مأخذ 21، 30/7/1359، ص 11. 25ـ احمدي، كورش؛ «ابعاد جهاني و منطقه اي تجاوز عراق به كويت»؛ اطلاعات سياسي اقتصادي؛ سال چهارم، شماره هفتم، 1369، ص 12. 26- Farhang Rajaee. The Iran - Iraq War. Florida: University Press of Florida, 1993. P.3. 27ـ حسيني، حسين؛ «بررسي علل وقوع جنگ ايران و عراق»؛ ريشه هاي تهاجم (مجموعه مقالات) به كوشش فرهاد درويشي، تهران: مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1378، ص 35 ـ 31. و - Antony. A. Cordesman. The Gulf and the Search for Strategic Stability Boulder col: Westview Press, 1984. P. 665. 28ـ در خصوص آثار و پيامدهاي اقتصادي و فرهنگي جنگ بر عراق به مقاله زير مراجعه نماييد: - Mehdi Hojjat. Cultural Identity in Danger in Rajaee (ed). Op. Cit. P.41-65. 29ـ تراب زمزمي، عبدالمجيد؛ جنگ ايران و عراق؛ ترجمه مژگان نژند؛ تهران: نشر سفير، 1368، ص 54. 30- Chapin . Op.Cit . p. 263. 31ـ در مورد حوادث دوره زمينه سازي عراق به منابع زير مراجعه نماييد: مختاري، مجيد؛ «تجزيه و تحليل مقطع زمينه سازي جنگ ايران و عراق»؛ جنگ تحميلي؛ تهران: دانشكده فرماندهي و ستاد، ص 116 ـ 87 و درويشي؛ «تمهيدات سياسي و نظامي عراق براي آغاز جنگ»؛ ريشه هاي تهاجم؛ تهران: مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1378، ص 149 ـ 126. 32- Chapin. Op.Cit. p.263. 33- SIPRI year Book (1982). P. 344 - 345. 34- Keith Mclachlan. Analyses of the Risks of War: Iran - Iraq Discord, 1979 - 1980 in Rajaee. Op. Cit. P.24. [url=http://www.dsrc.ir/view/article.aspx?id=686]مرکز پژوهش های دفاع مقدس[/url] -
فایرفاکس ۳/۵/۱ با رفع مشکل شکسته شدن حروف فارسی منتشر شد
jackturbo پاسخ داد به call-of-duty تاپیک در رایانه و شبکه
من که با گوگل کروم کار می کنم اونو با هیچ چیز دیگه ای عوض نمی کنم خیلی عالیه یک بار امتحان کنید شیفته اش می شوید. -
مقایسه: (بهای تمام شده) تانک M!A2 که قیمتی حدود 4.4 میلیون دلار منبع: http://en.wikipedia.org/wiki/M1_Abrams تانک Leopard 2A6 قیمتی در حدود 6.5 میلیون دلار منبع:http://www.army- guide.com/eng/product1461.html تانک CHALLENGER 2 قیمت 4 میلیون پوند انگلیس منبع: http://www.armedforces.co.uk/army/listings/l0023.html تانک Merkava Mark IV قیمت 4.5 میلیون دلار منبع: http://en.wikipedia.org/wiki/Merkava با مقایسه این قیمت ها در می یابیم قیمت تانک تایپ-99 چینی زیاد هم بالا نیست برای ارتش چین شاید قیمت بالا باشه ولی در مقایسه با تانک های معروف غربی قیمتش مناسبه
-
در دهه پاياني قرن بيستم ميلادي، تحولات سريع و شگفت انگيزي در تكميل زنجيره اعتبارات جهاني رخ داد. خلاف نظريه هاي ارايه شده در غرب، مبتني بر جريان يك سويه و تك بعدي عوامل برتري جوي نظامي، اقتصادي يا فرهنگي ، هر يك از عوامل سهم مشخص در روابط بين الملل به عهده داشته اند. ليكن به نظر مي رسد توجه به عوامل فرهنگي براي سياستهاي سلطه جويانه با نگرشهاي سيستمي جديد، ويژگي بارز اين دهه تلقي مي شود. نقش ارتباطات نوين در فضاي جنگ و مديريت تبليغات جنگ توام با ساير عوامل بيانگر ايجاد تحولي جديد و فراگير در چگونگي ساز و كار نظامهاي مستقل اطلاعاتي و ارتباطي است. سوال اين است كه با توجه به سير تحولات و شكل گيري نظام نوين ارتباطي در قرن حاضر، تاثير اين روند بر مديريت تبليغات جنگ چيست؟ استفاده از ابزارهاي نويني تبليغاتي، به منظور اثرگذاري بر مراكز تصميم سازي و تصميم گيري در نقاط مختلف جهان از ويژگيهاي بارز شركتهاي بزرگ و انحصاري ارتباطي جهان است. نمونه هاي عيني استفاده ابزاري از امكانات ارتباطي به دوران جنگ سرد مربوط است. بنگاههاي بزرگ تبليغاتي جهان كه متاسفانه بلندگوي اردوگاه استكباري مي باشند، با همان شيوه هاي دوران جنگ سرد عمل مي كنند. اين نقطه ضعف دستگاهها سياستمداران و برنامه ريزان قدرتهاي بزرگ جهاني را از زمان خود عقب تر نگه داشته است. پس از بررسي نظام نوين ارتباطي و تبليغاتي جهان است كه مي توان به ساختار مديريت تبليغات جنگ اشاره كرد و نمونه هايي از ميزان تاثير گذاري نظامهاي اطلاعاتي و ارتباطي جهان بر مديريت تبليغات جنگ را مثال زد. مجموعه تحولات فرهنگي ، سياسي و اقتصادي پس از جنگ دوم جهاني شرايطي را پديد آورد كه هر يك از واحدهاي سياسي جهان، خواهان سهم بيشتري از آن شدند. پس از جنگ دوم جهاني، تفوق سياست بين المللي «ايالات متحده آمريكا» و بويژه نفوذ شديد آن كشور در «سازمان ملل متحد»، باعث شد كه مسائل مربوط به اطلاعات و ارتباطات در سطح جهان، در قالب ايدئولوژيها و الگوهاي خاص غربي، همچون «جريان آزاد اطلاعاتي»(1) و «ارتباطات توسعه بخشي»(2) مطرح شوند. براساس ماده نوزدهم «اعلاميه جهاني حقوق بشر»، كه در دسامبر 1948 . م منتشر شد، نظم بين المللي حاكم بر ارتباطات جهاني، بر مبناي «جريان آزاد اطلاعات» شكل گرفت. در اين شرايط نظريه هاي گوناگون اقتصادي و سياسي به منظور رشد و توسعه كشورهاي موسوم به جهان سوم، مورد توجه واقع شد. الگوي معروف كاربرد و سايل ارتباطي گذر از جامعه سنتي به جامعه نو، به كشورهاي در حال توسعه عرضه شد. متاسفانه كشورهاي جنوب در اين فرآيند تحميلي، تحت تاثير تبليغات هدايت شده غرب، تاون سنگيني را پرداختند. ولي هيچ يك از آنان به الگوهاي معرفي شده نرسيده اند. در طول دهه هاي پنجاه و شصت ميلادي بر اثر «ديپلماسي فرهنگي» دولت آمريكا، بخصوص سيطره فرهنگي اين كشور بر مراكز آموزشي عالي كشورهاي جنوب كه موجب انتقال و نشر الگوهاي مطالعاتي و تحقيقاتي مورد نظر آنان شد، اين دولت توانست در زمينه اطلاعات بين المللي و ارتباطات جهاني، نوعي سلطه مطلق به دست آورد. سالهاي پاياني دهه شصت ميلادي جنبشهاي استقلال طلبي در بعضي از كشورها و انتقال برخي مفاهيم استعمارزدايي به مجامع بين المللي (از جمله يونسكو) موجب شد تا اعلاميه «اصول كاربرد ماهواره هاي پخش مستقيم برنامه هاي تلويزيوني» به تصويب برسد. (15 نوابر 1972 .م) در اين شرايط آمريكا و چند كشور غربي ديگر، به جريان آزاد اطلاعات به عنوان ابزاري مهم در صحنة ارتباطات جهاني مي نگريستند. بي شك آنچه كه غرب انتظار داشت تسلط بر كشورهاي جنوب به هر قيمت ممكن بود. آنان براي تحقق اين هدف از همه ابزارها استفاده كردند. با توجه به اين روند استفاده ابزاري از پديده هاي فرهنگي در جهت مقاصد سياسي و نظامي متداول بسياري از انديشمندان، سهم عناصر تبليغاتي را در نيل به پيروزي بسيار بالا ارزيابي مي كنند. «كندي» رئيس جمهوري وقت آمريكا در سال 1962 .م در جريان بحران موشكي كوبا با استفاده از يك تاكتيك عمليات رواني و انتشار آن با ابزار تبليغاتي توانست «خورشپف» را به قبول يك شكست سنگين وادار كند. او در بيانيه خود «سرنوشت بشريت» را با جابجايي موشكهاي شوروي (سابق) از كوبا پيوند زد. او با اين وسيله، افكار عمومي جهان را آماده پذيرش اقدامات بعدي خود كرد. ارتباطات در قرن بيستم فراز و نشيب فراواني را تجربه كرده است و بدون ترديد در سير تكاملي خود دچار چالشهاي متعددي شده است. گروهي كار فردي و اجتماعي مبادله حقايق و عقايد در درون هر سيستم اجتماعي مشخص را ارتباط مي نامند. اين گروه كاركردهاي ويژه ارتباط را شامل: اطلاعات، اجتماعي كردن، انگيزش، گفتگو، آموزش و پرورش پيشرفت فرهنگي ن تفريحات و انسجام دهي مي دانند. بررسي كاركردهاي نظام ارتباطي جهان، آن بخش كه برجسته و مسلط بود نشان مي دهد كه متاسفانه جريان يك سويه اطلاعات و جاذبه هاي فرهنگي آن به صورت تحميلي و مخرب عمل كرده است. تا جايي كه اين نياز اجتماعي به مثابه يك ابزار سياسي در دست بنگاههاي بزرگ ارتباطي قرار گرفته است. از زماني كه پديده «تمركز ارتباطي» جاي خود را به پديده «فرا ملي شدن ارتباطات» داده است، شركتهاي بزرگ ارتباطي با ادغام عمومي، مجموعه اي از بنگاههاي ارتباطي بزرگ را تشكيل دادند. آنها در قالب پانزده شركت فراملي بخش اعظم عمليات را در صحنه ارتباط بين المللي كنترل مي كنند. در كنار بخش پرسود صنعت ارتباط يعني آگهيهاي تبليغاتي، القاء خواسته هاي صاحبان پيدا و پنهان غولهاي ارتباطي جهان، از مهمترين وجوه قابل ارزيابي نظم نوين ارتباطات جهاني است. صهيونيزم جهاني، در بخش مهمي از رسانه هاي ارتباطي جهان مسلط است و براي تحقق اهداف شوم خود، از تمام ظرفيتهاي رسانه اي تحت كنترل خود، بهره مي گيرد. هم اكنون كشورهاي جنوب، نود درصد اخباري كه در سطح جهان انتشار مي يابند. را از طريق چهار خبرگزاري عمده جهان «رويتر» «يونايتدپرس» «اسوشيتدپرس» و «فرانس پرس» هدايت مي كنند. اين چهار خبرگزاري تنها در انحصار سه كشور جهان هستند. جمع آوري، تدوين و توزيع اطلاعات عامل اساسي توسعه همه جانبه كشورها محسوب مي شود. دولتها و نهادهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي به نحو فزآينده اي به مراكز گردآوري اطلاعات ، وابسته شده اند. نظام نوين ارتباطات جهاني بر اثر تغييرهاي تكنولوژيك قرن معاصر به مجموعه اي از نيروهاي اثرگذار بر الگوهاي رفتاري و تصميمهاي جمعي تبديل شده است. بي ترديد رسانه هاي مسلط اردوگاه استكباري به صورت چشمگيري بر مراكز و نهادهاي متعدد تصميم سازي و تصميم گيري ، از جمله مديريت تبليغات جنگ اثر گذاشته است. «آنتوني اسميت» تصوير واقعي اين عدم تعادل را، سلطه بين المللي و عدم مساوات و وابستگي نام نهاده است. چنانچه اشاره شد، كنفرانس عمومي يونسكو (1972.م) چگونگي استفاده كشورهاي ثروتمند از رسانه ها ارتباطي به عنوان وسيله اي براي سلطه يافتن بر افكار عمومي جهان و نقش آن در آلودگي فرهنگي و اخلاقي جامعه ها را مورد بررسي قرار داد. يكسال بعد (1973 .م) سران كشورهاي غيرمتعهد در الجزاير، با هدف رهايي كشورهاي جهان سوم از وابستگي به كشورهاي ثروتمند، تجديد كانالهاي ارتباطي بين كشورهاي در حال توسعه را مورد توجه قرار دادند. آنان مفاهيمي چون «از خودبيگانگي فرهنگي»، «تمدن وارداتي» و «بازاريابي هويت» را به بحث گذاشته اند. چند سال بعد (1978.م) كنفرانس عمومي «يونسكو»، عبارت كليشه اي «جريان آزاد و متوازن» اطلاعات را به تصويب رساند. چنانچه حوادث بعدي نشان داد، بنگاههاي سخن پراكني استكباري با ترفندهاي نوين همچنان بر جريان تبادلات اطلاعات هدايت شده نظارت تام داشتند. لازم ايت پيرامون روند شكل گيري و تداوم نظم نوين ارتباطات جهاني به مفهوم «امپرياليسم رسانه اي» اشاره اي داشته باشيم. امپرياليسم به چيزي كمتر از سلطه و وابستگي مخاطب قانع نيست و به هر منطقه از جهان پا گذارد آثار شوم و نفرت انگيز سلطة ظالمانه را برجاي مي نهد. به دلايل اقتصادي تنها تعداد كمي از روزنامه ها قادر به كسب خبر در سطح بين المللي هستند. گفته شد كه تنها چهار خبرگزاري بزرگ تامين كننده اخبار مهم و گزارشهاي متعدد هستند خبرگزاريهاي غربي در فكر كسب و نشر اخبار و در رابطه با رويدادهاي جهاني سعي در حفظ وضع موجود دارد. آنچه كه مهم مي نمايد اين نكته است كه نظام تبليغات جهاني رواني جنگ سرد، هم اكنون كارايي خود را از دست داده است. به همين دليل تحليلهاي اخير امپرياليسم خبري مبتني بر واقعيتهاي جهاني نيست. كاركردهاي نهادهاي سياسي ـ نظامي غرب نيز با همان ارزيابي غلط از وقايع جهان معاصر بويژه تحولات پس از جنگ سرد، بسيار سطحي، شتابزده و مبهم پديدار شده است. امپرياليسم خبري، يكي از وجوه امپرياليسم معاصر است كه به مثابه يك نهاد توجيه گر رفتارهاي امپرياليستي، در خدمت نظام سلطه جهاني است. «محمد شيرازي» در كتاب «جنگ رواني و تبليغات» به نقل از دكتر «حميد مولانا» مي نويسد: «آسوشيتدپرس» هفده ميليون يونايتدپرس و پانزده ميليون ، فرانس پرس سه ميليون و سيصد و پنجاه هزار و «رويتر» يك ميليون و پانصد هزار واژه در روز به جهان مخابره مي كنند. اين آمار تامل برانگيز، از وسعت ابعاد فاجعه تسلط امپرياليسم خبري برارتباطات جهاني نشان دارد. تبليغات بين المللي، شيوه هاي نو و سازمان يافته اي را با هدف تغيير آراء و تاثيرگذاري بر رفتار مخاطبان، به خدمت گرفته است. تبليغات بين المللي در شرايط بحراني ، در مقياس محلي، منطقه اي يا بين المللي كارآمدي خود را در تاثيرگذاري بر رفتار مخاطبان نشان مي دهد. به علت توانمندي بالاي ابزارهاي پيشرفته تبليغاتي كه در اختيار امپرياليسم خبري است. شكل دهي يا تغيير نگرشهاي عمومي نسبت به موضوعهاي خاص مورد توجه قرار مي گيرد. بحث نظري تبليغات جنگ و جنگ تبليغاتي از حوصله اين بررسي مختصر خارج است، لكن مرز تبليغات جنگ از جنگ تبليغاتي را مي توان تفكيك كرد. مديريت تبليغات جنگ وظيفه دارد با ترسيم خطوط كلي ارائه شده از استراتژي ملي و استراتژي نظامي، فعاليت خود را به سه بخش بلندمدت ، ميان مدت و كوتاه مدت تقسيم كند. فضاي جنگ در سطح ملي همه نيروها را درگير مي كند و در بخش تبليغات تاثير و تاثر جهاني دارد. شناخت ميزان فعاليت و استراتژي تبليغاتي دشمن در صحنة عمليات واحدهاي پشتيباني و در مقياس فرا منطقه اي، بسيار حايز اهميت است. مديريت تبليغات جنگ جزيي از آرايش نيروهاي عمل كننده در صحنه هاي عملياتي به شمار مي آيد. اين مديريت با آگاهي كامل از استراتژي نظامي به عنوان بخش مهم نيروهاي ستادي وصفي مديريت عالي جنگ به شمار مي آيد. «گوبلر» وزير تبليغات و اطلاعات آلمان هيتلري كاربردهاي تبليغات در جنگ را به صورت زير طبقه بندي مي كند: 1-از تبليغات به منظور مخدوش كردن فعاليتهاي دشمن استفاده مي شود. 2-دشمن با هدف افشاي اطلاعات طبقه بندي شده خود تحريك مي شود. 3-دشمن در جهت تصميم گيري مورد نظر نيروهاي خودي هدايت مي شود. 4-فعاليت دشمن به منظور دستيابي به اطلاعات مورد نظر خود سركوب و عقيم مي شود. ميزان اثر گذاري فعاليتهاي تبليغاتي بر تصميمهاي دشمن، نقش بسيار حساس آن در جنگ را تبيين مي كند. شيوه هاي نوين استفاده از ابزارهاي تبليغاتي در جنگهاي اخير، بويژه در جنگ متحدين ايالات متحده با عراق به وضوح بيانگر رويكرد جديد فرماندهان عملياتي و باور اهميت مديريت تبليغات جنگ است. نظام تبليغات جهاني در شرايط كنوني با همان اهداف استراتژيك، البته با تغيير بخش زيادي از تاكتيكهاي خود، در شرايط بحراني به ابزاري كارآمد در جهت منافع اردوگاه استكباري عمل مي كند. مديريت تبليغات جنگ به عنوان بخش ساختاري مشخص در نظام كلي جنگ، برنامه وسيعي را در جهت حفظ وضع موجود و حركت منطقي به سوي وضع مطلوب اجرا مي كند. در ضمن به خنثي سازي فعاليتهاي تبليغاتي دشمن يا دشمنان مي پردازد. مديريت تبليغات جنگ را مي توان از نظر سطح و كاركرد به سطوح مختلفي براساس رده هاي صفي عمل كننده تقسيم كرد. در چنين شرايطي فعاليت حوزه هاي مختلف قابل شناسايي خواهد بود. ميزان اثرگذاري نظام تبليغات جهاني بر مديريت تبليغات جنگ را به صورت زير طبقه بندي مي كنيم: 1-نظام تبليغات جهاني بر كاركردهاي مختلف نهادهاي تصميم سازي و تصميم گيري اثر مي گذارند. 2-برنامه هاي وسيع نظام تبليغات جهاني بر جهت گيريها، نگرشها و تحليلهاي گروههاي مختلف اجتماعي در مورد جنگ اثر دادند. 3-اجراي برنامه هاي تبليغاتي نظام تبليغات جهاني بر نيروهاي رزمنده تاثير شديد يا بطئي مي گذارد. 4-نظام تبليغات جهاني بر رفتار متحدان و دوستان اثر دارد. 5-نظام تبليغات جهاني سعي مضاعف بر تضعيف روحيه نيروهاي خودي و ايجاد عدم تعادل در مبادي تصميم گيري مي كند. 6-تحريك انگيزه هاي قومي، مذهبي و از فعاليتهاي عمده نظام تبليغات جهاني به شمار مي آيد. 7-بزرگنمايي شكست و كمرنگ كردن پيروزيها از اهداف عمده نظام تبليغات جهاني است. 8-از برنامه هاي اصلي نظام تبليغات جهاني، تبلغ بي ثباتي و گسترش عرضي و طولي بحران به منظور گشودن جبهه اي ديگر فراروي مديريت عالي جنگ مي باشد. پيشنهادهاي زير براي بهبود وضعيت مديريت تبليغات جنگ، با در نظر گرفتن محورهاي فوق ، ارايه مي شوند: 1-قلمرو و حدود فعاليت مديريت تبليغات جنگ بايد تعيين شود. 2-طرحهاي بلندمدت، ميان مدت و كوتاه مدت به منظور مقابله با فعاليتهاي تبليغاتي دشمن تهيه شود. ارجاعات: (1)Free Flow Information (2)Development Communication (3)Transnationalization (4) شركتهاي مهم فراملي شامل IBM، جنرال الكتريك، ITFT، فليپس، زيمنس، وسترن، GTE، وستينگهاوس، AEG، نورث آمريكن، RCA ، ماتسويشتا، LTV، زيراكس و CGE هستند. منابع و مآخذ: 1-الوين تافلر، به سوي تمدن جديد، ترجمه محمدرضا جعفري، نشر سيمرغ، تهران 1374 2-آنتوني اسميت، ژئوپلتيك اطلاعات، ترجمه فريدون شيرواني، خبرگزاري جمهوري اسلامي ، تهران، 1364 3-پيرآلبر، مطبوعات، ترجمه فضل ا جلوه، سازمان آموزش انقلاب اسلامي ، تهران ، 1368 4-سريع القلم، محمود، توسعه ، جهان سوم و نظام بين الملل ، نشر سفير، تهران، 1371 5-شيرازي، محمد، جنگ رواني و تبليغات ، دانشكده فرماندهي ستاد و سپاه ، تهران، 1376 6-قرائتي، محسن، قرآن و تبليغ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، تهران، 1372 7-كاظمي ، سيدعلي اصغر، مديريت بحرانهاي بين المللي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1366 8-مك برايد، يك جهان، چندين صدا، ترجمه ايرج پاد، سروش، تهران، 1369 9- http://www.dsrc.ir/view/article.aspx?id=682[align=justify]
-
[align=center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/content313880423844521.jpg[/img][/align] [align=justify]ما كه شما را نديدهايم، ولي شنيدهايم كه خيلي مرد بوديد. مثل شما كم پيدا ميشود،اصلا مثل شما پيدا ميشود؟ ميگويند براي گذشتن از معبر مين با همديگر چانه ميزديد. قرعهكشي ميكرديد و اسمتان كه درنميآمد همه چيز را به هم ميزديد و ميگفتيد: يك بار ديگر... و باز كه قرعه به اسمتان نميشد، شاكي ميشديد و آخر سر بيقرعه ميرفتيد. ميرفتيد و از معبري بيبازگشت ميگذشتيد. معلوم نبود اللهاكبرتان در قدم چندم در صداي انفجار ميپيچد و به آسمان ميرود، به آسمان ميرويد. ما كه شما را نديدهايم، ولي جايتان خيلي خالي است. سعيد ثعلبي يكي از همين آسمانيان بر زمين مانده است كه از قافله عابران معابر مين جا ماند، چون مردي نوبتش را به اصرار گرفت و به آسمان رفت و حالا او مانده و زمين و نگاهي كه به آسمان است. اگر اهوازي نيستيد حتما نميدانيد كه منطقه خشايار يكي از گوشههاي محروم شهر اهواز است. خانههاي قديمي، خيابانها و كوچههاي قديمي، آسفالت قديمي، همه چيز قديمي است و انگار زمان از آنجا رد نميشود. ثعلبي ساكن يكي از اين خانهها است. او جانباز 70 درصد شيميايي و مجروح بمبارانهاي گاز اعصاب است. اهل خاطره است، بيشتر از آن كه به سؤالها جواب بدهد، دلش ميخواهد خاطره بگويد، از آدمهايي ميگويد كه ما آنها را نديدهايم، انگار مانده است تا از آنها بگويد. ميگويم: خوب، از كجا شروع كنيم؟! ميگويد: اول بگذار برايت يك خاطره تعريف كنم! حرفهايش را جا به جا نميكنم، اينگونه تعريف كرد: سال 59 كه جنگ شد، رفتم بسيج ثبت نامم نكردند، گفتند سنت كم است. رفتم كميته انقلاب، قبول نكردند. آخر سر بسيج حميديه قبولم كردند. اين جانباز دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار ايسنا منطقه خوزستان ميگويد: ما اهل بستان بوديم. بستان را هم كه عراق همان اول جنگ محاصره كرد. من پنهاني از بستان بيرون آمدم و خودم را به حميديه رساندم. در كرخه نور، مسئول ادوات بودم و يك مدت هم مسئول گردان شدم. آن موقع 16 سالم بود. گردان ما حدود 40 نفر بود. نزديكهاي عمليات بيتالمقدس بود، سال 61. براي آن عمليات، بچههاي شمال را هم آورده بودند. براي شروع، بايد مسير كرخه نور را پاكسازي ميكرديم. عراقيها كرخه نور را مينگذاري كرده بودند. بچهها همه داوطلب بودند كه از معبر مين رد بشوند و راه را باز كنند. همه اصرار ميكردند. آخرش قرعهكشي كرديم. دو بار قرعه زديم و هر بار اسم بچههاي خوزستاني درآمد. صداي اعتراض شماليها بالا رفت. ميگفتند: ما مهمانيم، شما در خانه خودتان هستيد، بگذاريد ما برويم. ما چارهاي نداشتيم، گذاشتيم دوباره قرعه بيندازند، گفتيم مهمانند، بايد احترام بگذاريم. بالاخره آنها رفتند. ساعت يك بعد از ظهر بود كه آزادسازي كرخه نور را شروع كرديم، كرخه نور در شمال جفير قرار دارد. آن روز 50 نفر از بچهها از روي مينها رد شدند. انگار كه داغ همرزمان نوجوان در دلش تازه شده باشد، با مكثي كه افسوس در آن تكرار ميشود، ادامه ميدهد: آنها ميرفتند و از ميدان مين رد ميشدند و راه را باز ميكردند. چاره ديگري نبود. مينها ضدنفر بودند، ميكشتند، برگشتي در كار نبود. مسير 40 متري را بچهها يكييكي رفتند و باز كردند. و من حساب ميكنم كه در هر متر حداقل يكيشان به آسمان رفته است. يكييكي از زمين گذشتهاند و به آسمان رفتهاند. اولي در قدم اول، دومي بعد از او، سومي... و هر كدام كه پيش ميرفت پا جاي پاي كسي ميگذاشت كه لحظهاي پيش از او، جلوي چشمش در غبار انفجار مين ضدنفر گم شده بود. فكرش را بكن! صف كشيده بودند و پشت سر هم ميرفتند. يكييكي. يكي ميرفت و وقتي صداي انفجار بلند ميشد و او كه رفته بود در غباري كه از زمين به آسمان ميرفت گم ميشد، بعدي پشت سر او ميدويد كه به نوبتش برسد. كه در غبار انفجار بپيچد و به آسمان برود. پاهايشان هواي آسمان را به سر داشتهاند! ميگويد: معبر مين از خاكريز مقدم خودمان بود به خاكريز دشمن. بچهها همه خوشحال بودند. عزم داشتند. اللهاكبر و ياحسين (ع) ميگفتند و ميرفتند و از روي مين رد ميشدند و راه را باز ميكردند. عادت كردهام بپرم توي حرف بقيه، ولي حالا با كلمههاي تعجبزدهاي كه از دهاني نيمهباز بيرون نميپرند، ساكت گوش ميدهم. دوباره ميگويد: چاره نبود، بچهها ميرفتند و راه را باز ميكردند. و انگار كه حواسش نباشد، آه ميكشد. يك خاطره كوچك هم بگويم؟ نزديك عمليات بدر بود. بايد راهي را به خاكريز دشمن باز ميكرديم. 10 نفر بوديم، از ساعت شش صبح شروع كرديم تا شش عصر. يك گودال كنديم و شروع كرديم به حفر كانال كه بچهها بتوانند از آن براي رسيدن به خاكريز دشمن استفاده كنند. كانال را با بيلچه حفر كرديم. ميرود و پوستر قاب گرفتهاي ميآورد. پوستر كنگرهاي است در تجليل از شهدا. پس زمينه، آتش و خون است و در آسمانِ پوستر كبوتري است كه دارد پرواز ميكند و پيشتر، جوان رزمندهاي در تنپوشي خاكي و خوني، چشم به دوردست دارد. از سر و روي خسته جوان پوستر مردانگي ميبارد و شانههايش كه تفنگ و قطار فشنگ به دوش ميكشد، استوار است و در چشمهايش چيز مبهمي است. عكاس ايسنا تا عكس را ميبيند، گل از گلش ميشكفد و ميگويد: اين عكسِ خيلي معروفي است! همه جا كار ميشود، ميشناسيدش؟ او هم ميخندد و ميگويد: عكس من است عكاس اين بار بلندتر ميخندد و ميپرسد: راست ميگوييد؟! تا امروز فكر ميكردم عكس يك شهيد است! اين عكس را داريد؟ عكاسي كه اين عكس را گرفت، يادتان هست؟ ميگويد: يادم نيست. توي جبهه بود. عمليات بود. يك عكاسي كه به جبهه آمده بود عكس را گرفت و رفت. ديگر نديدمش، ولي عكس را داشتم. از كنگرهها و جشنوارههاي زيادي سراغ اين عكس را ميگرفتند و دنبالش ميگشتند، من هم به آنها ميدادم. آخرين بار كه بردند ديگر برايم پس نياوردند. و باز تعريف ميكند: عمليات والفجر يك بود. نزديك هور بوديم، هورالعظيم. آن موقع مسئول دسته بودم. شبش خواب نداشتيم. ساعت سه عمليات را شروع كرديم و هور را آزاد كرديم. عمليات خوبي بود، موفق بوديم. اين عكس مال آن موقع است. خاطرههايش را پس و پيش تعريف ميكند. سالها و يادها را ترتيب نميدهد و هر ياد را از گوشهاي از دل ميگويد. آخر دل كه زير بار سال و ماه نميرود! در عمليات اصلي خيبر شيميايي شدم. قبل از آن هم دو بار مجروح شده بودم، يك بار تركش خورد به دست چپم و يك بار هم موج انفجار مرا گرفت. هر دو بار در عمليات بيتالمقدس بود، براي آزادي خرمشهر. ميپرسم: در عمليات بيتالمقدس، دو بار مجروح شديد؟ بعد دوباره برگشتيد جبهه؟! ميگويد: آره! از بيمارستان نرفتم خانه، برگشتم خط. برادرم گفت بيا برويم خانه، بعد بر ميگردي. گفتم نه. از بيمارستان شركت نفت اهواز يك راست برگشتم خط. بعد هم عمليات خيبر بود. عمليات پرافتخاري هم بود. من روز دوم عمليات شيميايي شدم. آن موقع 18 ساله بودم. جاده بصره را در خاك عراق قطع و پيشروي كرديم. دشمن مرتب اهواز و خرمشهر را ميزد. ميخواستيم دشمن را از ميهنمان دور كنيم. با اين عمليات قصدمان اين بود كه توجه دشمن را از اهواز و خاكمان پرت كنيم تا كمتر به اهواز حمله كند. آن موقع يك عزم ديگري بود، همه باافتخار و باشهامت پيش ميرفتند. و تعريف ميكند: آن روز چند نفر زخمي شدند. من با قايق، زخميها را از شط از جاده بصره به سمت ساحل خودمان ميبردم كه شط را بمباران شيميايي كردند. ما هم خبر نداشتيم كه اصلا شيميايي چي هست؟. ساعت 10 و نيم صبح بود. روي آب بوديم و آن جا هواي شيميايي را تنفس كرديم. بمب شيميايي را توي آب انداختند. نيزارها همه سوختند. دودش سفيد و غليظ بود و در هوا ميچرخيد. و دستهايش را در هوا ميچرخاند كه نشان دهد دود آن انفجار سهمگين چگونه در هواي شط ميچرخيد. وقتي به ساحل رسيديم يكي از بچهها آتش گرفته بود و روي زمين افتاده بود. رفتم و با پتو خاموشش كردم. خودم هم بدنم ميسوخت. ما را بردند بيمارستان. بين مجروحهايي كه با قايق به ساحل رساندم، اسراي عراقي هم بودند. آن موقع استاديوم ورزشي اهواز شده بود نقاهتگاه مجروحهان شيميايي. ما را بردند آن جا و به ما دوغ دادند و شست و شو دادند و بعد هم منتقلمان كردند به بيمارستان نجميه تهران. دوران بستريام سه ماه طول كشيد. بدنم تاول زده بود، احساس خفگي داشتم، خون استفراغ ميكردم. هنوز هم خون استفراغ ميكنم. چند روز پيش هم با چند تا از بچههاي شيميايي ديگر تهران بوديم و ريههايمان را شست و شو دادند. آنها كه شيميايي هستند، ميدانند. وضع ريههاي ما اينطوري است. بعد از آن در شلمچه با گاز اعصاب مجروح شدم. آخرهاي جنگ بود. عراقيها بعد از اين كه فاو را گرفتند، ميخواستند شلمچه را هم بگيرند كه ما آنجا بوديم. هواپيماها آمدند و ده تا دهتا بمبهاي گاز اعصاب ريختند. ما توي سنگرمان بوديم، رفتيم ماسك زديم ولي ديگر فايده نداشت. سه نفر بوديم. تشنج كرديم. يكي از بچهها، بچه تبريز بود، 12 ـ 13 ساله بود. سرش را محكم ميزد به ديوار. خون از سر و صورتش سرازير شده بود ولي هيچ چيز را احساس نميكرد. فقط سرش را محكم ميزد توي ديوار. از شلمچه ما را آوردند اهواز و از آن جا بردند تهران. بيمارستان نجميه، بيمارستان بقيهالله، بيمارستان مصطفي خميني و بيمارستان جماران. براي مجروحتيم با گاز اعصاب نزديك شش ماه بستري بودم. حالا هم خيلي سخت است. بايد دارو بخورم تا اعصابم آرام بگيرد. عصباني ميشوم، خوابم نميرود، شبها بيدار هستم. گاز اعصاب مغز را داغان ميكند، انگار يك چيزي توي سر آدم را ميخورد. حالا شب و روز قرص ميخورم، داروهايم هم همه خارجي هستند. ميپرسم: از كجا داروها را ميگيريد؟ ميگويد: از داروخانه بنياد، هزينهاش را بنياد ميدهد. ميگويم: خب، پس خوب است. ميگويد: آره، خوب است. بعد با خنده ميگويم: چي خوب است؟! اين همه بلا سرتان آمده! حالا ميگوييم خوب است كه دارويش هست! ميگويد: حالا خوب است كه دارو ميدهند! اگر دارو ندهند چه كار كنيم! و باز رد ياد را ميگيرد و ميرود: آن وقتها وقتي بچهها سر پست نگهباني ميرفتند، نفر بعدي را كه نوبتش ميشد بيدار نميكردند و خودشان جاي بعدي هم بيدار ميماندند و نگهباني ميدادند. بچهها با هم انگار مثل برادر بودند. پوتينهاي همديگر را واكس ميزدند، لباسهاي همديگر را ميشستند، كسي نميگفت اين لباس كي است و آن لباس كي است. همه را با هم ميشستند. حال و هواي آن موقع خيلي خوب بود، پر از افتخار و عشق بود. شب عمليات همه حاضر بودند. همه ميخواستند بروند جلو. همه عشق خط مقدم را داشتند. خط مقدم خيلي سخت بود. بچهها توي جنگ ديدهاند، خط مقدم شوخي نيست. توي پشتيباني يا خط دوم و سوم ميشد زنده ماند ولي در خط مقدم با دشمن سينه به سينه بوديم، رو به رو بوديم. عراقيها با تيربار اتوماتيك خط مقدم ما را ميزدند. و بعد از بستان ميگويد: وقتي بستان را گرفتند، مردم را به زور بردند، زنها و بچهها را بردند. هرچه به مادرم گفتم بيا از اين جا برويم گفت نه، اين جا كشاورزي كردهايم، زمينها را كاشتهايم، بايد بمانيم. همه جا هم محاصره بود. من پنهاني از اهواز به بستان ميرفتم براي شناسايي و گرفتن اطلاعات. عراقيها در بستان بودند. به بهانه خريد و فروش گاو و گاوميش با عراقيها حرف ميزدم و اطلاعات ميگرفتم. يك بار لو رفتم و عراقيها فهميدند كه من ايراني هستم و و به دنبالم آمددن. از صبح تا نصف شب در آب رودخانه بين نيزارها پنهان شدم و جان سالم به در بردم. عراقيها دنبال مردها و جوانهاي بستان بودند كه به زور آنها را به عراق ببرند تا براي آنها عليه ايران بجنگند. همه پسرهاي 12ـ 13 ساله را هم بردند. بچهها را مثل غنيمت جنگي ميبردند تا برايشان بجنگند. آنهايي را كه برده بودند، بعد از سقوط صدام به كشور برگشتهاند. يكي از فاميلهايمان هم برگشته است. بعد از 20، 25 سال برگشتهاند. در بستان خيليها كشته شدند. من خانوادهام را آوردم حميديه و برگشتم سوسنگرد. هنوز جنگ بود و با توپخانه و هواپيما سوسنگرد را ميزدند. وقتي از عروسياش ميگويد صداي هلهله و شادي از جايي دور ميآيد: هيچوقت خانه نبودم. سال 62 ازدواج كردم. يك هفته بعدش يك شب آمدند درِ خانه دنبالم و گفتند بيا برويم عمليات، من هم رفتم! عمليات خيبر بود، همان جا شيميايي شدم. خانمم هم چيزي نميگفت. ميگفت: آزادي، برو. آن موقع همه خانواده در جبهه زندگي ميكردند. بعد سر تكان ميدهد و آهسته ميگويد: حالا خانمم هم عصبي شده، سه سال است، الان هم بيمارستان است. عكسهاي قديمي را پاره ميكند و طاقت هيچ چيز را ندارد. دستگاه اكسيژني گوشه اتاق است. براندازش ميكنم. ميپرسد: ميخواهي نشانت بدهم چهطور با آن نفس ميكشم؟ هر شب اگر اين دستگاه نباشد نميشود نفس بكشم. دستگاه را روشن ميكند. وقتي دارد لوله پلاستيكي را به بينياش ميبرد دل ناخودآگاه ميگيرد. چرا؟ چرا بدون آن نميشود شبها نفس بكشد؟ او نفس ميكشد، نفسهاي پلاستيكي، و دستگاه با هر نفس مرطوب او صدايي دارد كه دل را فرو ميريزد. تاپتاپي غريب كه صداي دلهره دارد، كه اتاق ساده و كوچك خانه او كه پنجرهاش پردههاي گلدار دارد را شبيه اتاق سرد بيمارستاني ميكند با صداي دستگاههايي كه تلاش ميكنند بيماري را زنده نگهدارند. دردها را انتخاب كرده است. خودش ميگويد: خودمان راهمان را انتخاب كرديم. خودمان خواستيم و رفتيم و مجروح شديم. من هم حالا با همين دردها تا آخر عمر ادامه ميدهم. مهدي، فرزند نوجوانش به ديوار تكيه داده و حرفهايش را گوش ميدهد: از خاطرهها و تجربههاي جانبازها اين روزها كم استفاده ميشود. بايد مردم بدانند، بايد بچهها بدانند. هرچه باشد بايد بگويند كه جانبازها ذخيره هشت سال دفاع مقدس هستند. بايد بگويند كه آنها كه رفتند، خودشان را براي دين و ناموس و كشورشان فدا كردند. و ميگويد: حالا بچهها مثل بچههاي زمان جنگ نيستند. اين بچهها پرورش و هدايت ميخواهند، بايد كسي باشد كه راه آنها كه به جبههها رفتند را ادامه بدهد. اين بچهها بايد از يك جايي شروع كنند، بايد به كشورشان وفادار باشند. ايثار و فداكاري بايد زنده بماند. و انگار از دفاعي كه كرده، دفاع ميكند دستش را به تاكيد به سوي آسمان ميبرد و خدا را شاهد ميكند و ميگويد: ما در زمان جنگ در حالت دفاع بوديم. ما فقط از خاك خودمان دفاع ميكرديم. فقط به فكر كشور خودمان بوديم، ميخواستيم مرز خودمان را نگهداريم. خدا را شاهد ميگيرم كه بايد مرزهايمان را با قدرت نگه داريم. همين حالا هم براي دفاع از وطنم، خودم حاضرم از روي مين رد بشوم و فدايي بشوم. ميپرسم: اين خاك اين قدر عزيز است؟ ميگويد: خيلي. خيلي عزيز است. آخر سر كه به بدرقهمان ميآيد، ميخندد و به شوخي ميگويد: اگر شهيد شدم عكس مرا توي خبرگزاريتان بزن! و من به رفتن و نوبت فكر ميكنم، و به آسمان. گفتوگو از افسانه باورصاد[/align] منبع :http://www.dsrc.ir/Contents/view.aspx?id=2188
-
خوشا دردی که درمانش تو باشی. گفتگو با یک جانباز شیمیایی
jackturbo پاسخ داد به jackturbo تاپیک در جنگ تحمیلی
خداوند رحمتش کند بنده هم شنیدم روحش شاد باد -
مديريت تبليغات جنگ و نظم نوين اطلاعات و ارتباطات
jackturbo پاسخ داد به jackturbo تاپیک در دکترین و استراتژی
برادر راپتور کاملا" حق با شماست ولی نباید در حدی هم ضعیف باشه که باعث تضعیف قوای داخلی و عدم اطمینان مردم به قوای مسلح بشه -
خوشا دردی که درمانش تو باشی. گفتگو با یک جانباز شیمیایی
jackturbo پاسخ داد به jackturbo تاپیک در جنگ تحمیلی
دستت درد نکنه برادر گریپن خداوند اجرشان را بدهد ما که از توصیف آن لحظات عاجزیم. -
اخبار و تحلیل سوانح نظامی/غیرنظامی تاپیک جامع اخبار سقوط هواگردهای بال ثابت و بالگردها
jackturbo پاسخ داد به TANK تاپیک در اخبار نظامی
خبر دردناکی بود خدمت تمام خانواده های جان باختگان سانحه تسلیت عرض می کنم. خداوند روحشان را غرین مغفرت گرداند. -
بالگرد سبک میل-1 هاره ( mil mi-1/hare) بالگرد سبک میل-1 هاره ( Mil Mi-1/Hare)
jackturbo پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در بالگردهای ترابری
راپتور جان دستت درد نکنه ولی عجب هلیکوپتری بوده حسابش رو بکن یکدفعه تو ارتفاع 3000 متری شاتون از موتور بزنه بیرون چی میشه -
سعید جان دستت درد نکنه توضحیات کامل و جامعی بود من که خیلی استفاده کردم. در ضمن خیلی وقته نبودی بچه ها شایعه ترورت رو توسط عناصر ضد میلیتاری مطرح کرده بودند که خدا رو شکر شایعه بود
-
با سلام حضور دوستان عزیز و گرامی این سایت فاقد بخش موبایل است و خلاء ناشی از اون احساس می شه امروزه موبایل به عنوان یک وسیله لاینفک هر انسانی محسوب می شود و طبیعتا" آشنایی با چم و خم کارکردن با اون خیلی در استفاده صحیح از امکانات سخت افزاری و نرم افزاری از اون موثر است با اجازه مدیران محترم لینک دانلود کتاب الکترونیکی موبایل رو که به معرفی سیستم های عامل موبایل به صورت کاملا" ساده و دقیق پرداخته رو قرار می دهم امیدوارم دوستان استفاده لازم رو ببرند. مدیر محترم سایت هم خواهشا" یک قسمت برای ما موبایل بازها قرار دهند تا عقده ای نشویم. [url=http://www.4shared.com/file/117739967/2ad1860b/PDFsimbian.html]لینک دانلود کتاب[/url]
-
مروزه موبايل ها پيشرفتهاى بسيارى كرده اند. اگر يك نگاه كوچكى به پيشرفتهاى اين دستگاههاى كوچك بياندازيم تعاملى را بين تكنولوژى هاى مختلف را مشاهده مى كنيم كه با كنار هم قرار گرفتن آنها ، دستگاهى ساخته شده است كه در حد يك كامپيوتر جيبى عمل مى كند. آنها داراى لنزهاى پيشرفته براى گرفتن عكس و فيلم بردارى مى باشند؛ يك صفحه نمايش با دقت بالا و تمام رنگى دارند؛ مى توانند به راحتى از طريق بيسيم با لپ تاب ها ارتباط برقرار كنند؛ موزيك پخش كنند و حتى ايميل ارسال و دريافت كنند! پروتكل بلوتوث، WAP و مرورگرهاى موبايل، اين دستگاه كوچك را به يك ريز كامپيوتر تبديل كرده است. با يك محاسبه كوچك مشخص مى شود كه از اين پس ضعف هاى امنيتى و ويروس و كرمها براى اين ريز كامپيوتر جيبى فراوان خواهد شد. ويروس هاى گوشى هاى همراه ؟ در يك نگاه كوچك مشخص مى شود كه گوشى هاى همراه تمامى تكنولوژى هاى لازم براى شيوع انواع ويروس ها را در سال 2005 دارا مى باشند. آنها داراى پردازنده هاى مدرن ، تكنولوژى بيسيم بلوتوث هستند و قابليت انتقال داده از درون يك شبكه را دارا مى باشند. اين نقل و انتقال با زبان Java بسيار سادهتر شده است. با كمى تخمين، بيش از نيمى از اين گوشى هاى باهوش داراى سيستم هاى عامل Symbian مى باشند زيرا كه بسيارى از رهبران اين تكنولوژى همچون نوكيا ، اريكسون و ديگر شركت هاى بزرگ ، براى كسب محبوبيت خود از اين سيستم عامل استفاده مى كنند. طبق آمارهاى جهانى، در حال حاضر بيش از 32 درصد از جمعيت جهان داراى يك گوشى موبايل مى باشند يعنى چيزى در حدود 5/1 ميليارد نفر و همين امر باعث مى شود كه همه گيرى ويروس هاى موبايل امرى واقعى به نظر برسد. اما در سال 2005 اوضاع به چه صورت خواهد شد ؟ اولين ويروس موبايل براى سيستم عامل هاى Symbian در ژوئن 2004 ظاهر شد كه ويروسى بى ضرر بود. نسخه بعدى داراى خصيصه هاى قابل توجهى بود ولى باز هم يك ويروس كم خطر بود. هر دو آنها از تكنولوژى بلوتوث براى انتشار خود استفاده مى كردند. بلوتوث، يك تكنولوژى بزرگى است براى ارتباط ابزارهاى كوچكى كه نزديك به هم مى باشند . اما اين بزرگى ها، مضراتى را نيز به همراه خود دارد : اين پروتكل داراى برد كوتاهى مى باشد. اما با همين برد كوتاه بلوتوث به شما اجازه مى دهد موبايل ، PDA و كامپيوتر كيفى خود را به پرينترها متصل كنيد و همچنين داده هاى خود را در طول يك شبكه انتقال دهيد. انتشار ويروس هاى موبايل بسيار جالب مى باشند، زيرا كه مانند ويروس هاى انسانى با نزديك شدن افراد به يكديگر منتشر مى گردند! اما اين نزديكى انتشار ويروس را كمى محدود مى كند. اما گونه هاى ديگر آنها باهوش تر شده اند زيرا كه از تكنولوژى GPRS براى انتشار خود استفاده مى كنند و بعد از آن بلافاصله به دفترچه آدرس موبايل دسترسى پيدا كرده و خودش را در صورت امكان بدانها ارسال مى كنند. اما ويروس هاى موبايل چه هستند و چه قابليت هايى دارند؟ اين موضوع نيز هنوز مقدارى قابل شك و ترديد مى باشد. زيرا كه آنها از كارهايى همچون شماره گيرى از يك تا نهصد شماره در روز و يا كارهايى از قبيل اضافه كردن خريد هاى بى مورد و بعضا بسيار هنگفت به سبد كالاى شماره كاربر، آنها را مورد تهديد قرار مى دهند. البته اين موارد نيز در كشورهاى مختلف متفاوت مى باشد . مثلا در كشورهاى آسيايى كه هنوز اينگونه تكنولوژى ها در حال تست مى باشند، حملات ويروس هاى موبايل بسيار كمتر از كشورهاى اروپايى و ايالات متحده مى باشد. بايد گفت كه در جايى كه تجارت الكترونيكى وجود دارد حتما خطرات اينترنتى و ويروس ها نيز فعاليت مىكنند. اگر اين تجارت با تلفن هاى موبايل ، همراه باشد ، براى بسيارى از تجار از دست دادن و يا از كار افتادن اين دستگاه كوچك قدرتمند، بسيار خسارت بار مى تواند باشد. اگرچه در حال حاضر، تهديدات خطرناكى اين صنعت نوپا را تهديد نمى كند ، اما پيشگويى ها حاكى از آن است كه بايد در آينده اى نه چندان دور براى امنيت اين دستگاه كوچك ، چاره اى انديشيد و راهكار ارائه داد. همچنانكه در گذشته در سيستم هاى روميزى اين اتفاق افتاد در موبايل ها نيز همراه با پيشرفت سيستم هاى عامل آنها و نزديك تر شدن تكنولوژى هاى آن به يكديگر ، ويروس ها و كرم هاى موبايل نيز پيشرفت خواهند كرد و بسيار سريع تر از حال حاضر خود را منتشر خواهند كرد. شايد يكى از دلايلى كه ويروس هاى موبايل فعلى قادر به پخش گسترده خود نيستند اين است كه گونه هاى مختلفى از سيستم هاى عامل ، شبكه ها و تكنولوژى هاى مختلف براى موبايل ها وجود دارد كه مانع از گسترش ويروس ها مى شود يعنى درست برخلاف مشكلى كه در حال حاضر كاربران اينترنت با آن مواجهه هستند: شبكه اى يكسان با سيستم هاى مشابه ! چيزى كه شايد در آينده موبايل ها نيز با آن مواجهه شوند ! با وجود آخرين 30 ويروس موبايل براى سيستم عامل Symbian ، روزى فرا خواهد رسيد كه كاربران مشاهده مى كنند كه چگونه اين ويروس ها مى توانند به راحتى و در كمترين زمان ممكن، به كمربند هاى چرمى آنها نفوذ كنند ! برای دسترسی به آنتی ویروس های خوب از سایت های زیر استفاده کنید: http://www.kamyabonline.com/modules.php?name=News&new_topic=79 یک پکیج 26 تایی از آنتی ویروس های قوی و کارآمد: http://mihandownload.com/2009/06/_26_mobile_antiviruses_all_ver.php و در ضمن این مطلبم بخونید بد نیست: درباره ویروس های موبایل بیشتر بدانید شما حتما از خطراتی که کامپیوترتان را تهدید می کنند مانند ویروس ها و تروجان ها و ... آگاه هستید اما در سال های اخیر علاوه بر کامپیوتر های خانگی ، تلفن های همراه و کامپیوتر های جیبی نیز در خطر آلوده شدن قرار گرفته اند که این امر نشان دهنده گسنرده تر شدن فعالیت های ویروس نویسان است . با توجه به فعالیت های ویروس های جدید دیگر می توان گفت که اگر به امنیت اهمیت ندهید حتی تلفن همراه ، در جیب هایتان نیز در امان نخواهد بود و اطلاعات شخصی شما هر لحظه در خطر از بین رفتن و یا به سرقت رفتن هستند . با این وجود و با نگاهی به ویروس های موبایل که تا به حال آمده اند می توان به این نکته تاکید کرد که هنوز این ویروس ها ، به اندازه هم خانواده های خود در کامپیوتر های شخصی خطرناک نیستند . حال شاید یک سوال پیش بیاید که آیا در حال حاضر این برنامه های مخرب خطر جدی به حساب می آیند ؟ آیا باید همانند کامپیوتر هایمان از وسایل دیگر نیز به شدت مراقبت کنیم ؟ در جواب می توان گفت که اگر چه حملاتی که توسط ویروس ها بر روی تلفن های همراه انجام شده چندان قدرتمند و گسترده نبوده است ، اما همواره این خطر وجود دارد که ویروسی قدرتمند در این زمینه به وجود آید و حتی این امکان وجود دارد که شما به ویروس هایی همانند انواع فعلی گرفتار بشوید . بعضی از ویروس های موبایل همانند ویروس های کامپیوتری گسترش پیدا می کنند . یعنی هنگامی که شما برنامه و یا فایلی را دانلود می کنید ( مانند برنامه های موبایل ، تم های موبایل و حتی ویدئو کلیپ ها) ممکن است که آنها آلوده بوده و تلفن همراهتان را آلوده کنند . دیگر ویروس های موبایل توانایی گسترش همانند ویروس های انسانی را دارند . یعنی با تماس نزدیک می توانند خود را پخش کنند . بعضی از تلفن های همراه دارای فناوری بلوتوث می باشند که به آنها اجازه انتقال اطلاعات از موبایل به دیگر وسایل را می دهد و با توجه به اینکه هر تکنولوژی دارای معایبی هم هست بلوتوث هم از این حیث مستثنی نبوده و خطر پایین رفتن امنیت را به هنگام استفاده ناصحیح دارد . اگر بلوتوث شما فعال باشد و بر روی حالت شناسایی خودکار قرار گرفته باشد (discoverable mode ) و شما از فاصله نزدیکی از دستگاه دیگری که بلوتوث آن دستگاه نیز فعال است بگذرید ، بلوتوث به حالت خودکار به کار افتاده و امکان دارد که شما آلوده به یک ویروس شوید . نکته : برای جلوگیری از این خطر باید بلوتوث را بر روی دستگاه غیر فعال کرده و یا آن را از صورت اتوماتیک خارج گردانید (یعنی بر روی non-discoverable mode قرار دهید ) . راه های جلوگیری از آلوده شدن به ویروس های موبایل اگر چه ویروس های موبایل در حال حاضر خطری جدی به حساب نمی آیند اما آلوده شدن به یکی از آنها می تواند موجب مشکلاتی گردد و حتی شاید در آینده ویروس هایی با قدرت بالا پا به دنیای موبایل ها بگذارند . پس اگر شما می خواهید به این برنامه های مخرب آلوده نشوید با رعایت چند نکته می توانید میزان خطر آلوده شدنتان را تا حد خیلی زیاد پایین بیاورید . 1 – تنها برنامه هایی را دریافت کنید که از منبع آنها اطمینان کامل دارید . 2 – بلوتوث دستگاه خود را خاموش و یا از حالت اتوماتیک خارج گردانید . 3 – بر روی موبایل خود یک آنتی ویروس نصب کنید . 4 – موبایل خود را در اختیار دیگران قرار ندهید . البته این نکته حائز اهمیت است که در آینده ای نزدیک خطر ویروس های موبایل به سرعت افزایش خواهد یافت . مثلا شما توجه کنید که یک ویروس دست به شماره گیری خودکار زده و شاید شاهد Hoax ها در موبایل باشیم و با توجه به اینکه ویروس نویسان به سرعت در حال گسترش فعالیت خود هستند هیچ بعید نیست که بزودی ویروس هایی قدرتمند را شاهد باشیم که هم بر موبایل ها و هم بر رایانه ها تاثیر بگذارند . در همین راستا متخصصان شرکت F-secure با ارائه نموداری به بررسی افزایش ویروس های موبایل پرداخته اند . آنها با بیان اینکه در حدود 6 ماه تعداد ویروس های موبایل دو برابر شده یک سوال را مطرح کرده اند . چه اتفاقی در آینده خواهد افتاد ؟ کارشناسان امنیتی شرکت کاسپرسکی هم به بررسی این موضوع پرداخته و به این نکته اشاره داشته اند که در سه ماهه اول سال 2006 تعداد ویروس های موبایل افزایش یافته و با بررسی تعدادی از آنها بیان داشته اند که نسل گذشته تروجان های سیستم عامل سیمبیان پایان پذیرفته و کیفیت برنامه های مخرب تلفن همراه به صورت محسوسی افزایش یافته است . آنها همچنین به استفاده از زبان های برنامه نویسی جدیدی برای تولید برنامه های مخرب موبایل اشاره و از زبانهای .NET و جاوا نام برده اند . به علاوه ویروس های جدیدی آمده اند که توانایی اثر بخشی بر روی دو سیستم عامل را دارند . یعنی قادر به فعالیت در کامپیوتر های شخصی و موبایل ها هستند . این کارشناسان به عنوان مثال Worm.MSIL.Cxover ذکر کرده اند و همچنین با بیان مشخصات تروجان جدیدی به نام Trojan-Spy.SymbOS.Flexispy که توانایی جمع آوری اطلاعات از صحبت های انجام شده توسط موبایل و همچنین SMS ها را دارد به این نکته اشاره کردند که ویروس های موبایل حرکتی رو به جلو برای مقاصد تجاری در پیش گرفته اند. در پایان هم کارشناس کاسپرسکی با بیان اینکه من فکر می کنم این تازه یک شروع است به آینده ای پر خطر برای موبایل ها اشاره می کند . منبع: http://forum.patoghu.com/thread38037.html
-
آشنایی با زیردریاییهای چینی کلاس Yuan
jackturbo پاسخ داد به Electro_officer تاپیک در زیردریاییهای تهاجمی
Electro_officer عزیز دستت درد نکنه خیلی عالی بود فعلا" تا اطلاع ثانوی بنده خواننده هستم و نطری در باره تاپیک های دریایی شما نمی دهم تا ناوسروان بشوم -
[quote]سلام اگر در بخش موبايل اطلاعات خوبي داري بهتره اول در مورد ويروسها و انتي ويروسهاي موبايل كه در حال حاضر دامن گير همه شده هم مطالبي انتاخب كني و در دسترس دوستان قرار بدين. موفق باشي.[/quote] انشا الله به زودی مطالبی در این مورد قرار خواهم داد.
-
[align=justify]از محورهای عمده حمایت دولت كویت و خاندان حكومتی این كشور از رژیم عراق در طی سالهای جنگ، مساعدتهای نظامی آن بوده است. محور حمایتهای نظامی دربرگیرنده حمل و ارسال مهمات و تسلیحات جنگی، واگذاری جزایر استراتژیك، همكاری اطلاعاتی، اجازه استفاده از حریم هوایی و امثال اینها میباشد. یكی دیگر از محورهای عمده حمایت دولت كویت و خاندان حكومتی این كشور از رژیم عراق در طی سالهای جنگ، حمایتها و مساعدتهای نظامی آن بوده است. محور حمایتهای نظامی دربرگیرنده حمل و ارسال مهمات و تسلیحات جنگی، واگذاری جزایر استراتژیك، همكاری اطلاعاتی، اجازه استفاده از حریم هوایی و امثال اینها میباشد. ذیلا به نمونههایی از اینگونه كمكها كه تا حدود زیادی علنی بوده است و جای شك و تردیدی در آنها نیست، اشاره میكنیم. ارسال و انتقال مهمات جنگی 1- در ساعت 15/8 روز دوشنبه 19 مرداد ماه سال 1360، ناوگان نیروی دریائی جمهوری اسلامی ایران یك كشتی تجارت دانماركی بنام ال– اس-كت را در دهانه ورودی تنگه هرمز در 5/8 مایلی سواحل ایران مشاهده كرد و بوسیله مخابره پیام جویای نوع محموله كشتی تجارتی دانماركی و مقصد آن شد. كاپیتان كشتی مزبور اظهار داشت كه كشتی حامل كالای جنگی به مقصد عراق از طریق یكی از بنادر كویت و نیز حامل كالاهای دیگر به مقاصد امارات متحده عربی و بندر كوچین در هندوستان است. در بارنامه محموله كشتی مزبور صریحا ذكر شده بود كه این كشتی حامل كالای جنگی به مقصد عراق از طریق بنادر كویت میباشد.ناوگان دریایی جمهوری اسلامی ایران طبق مقررات بینالمللی زمان جنگ، كشتی مزبور را ابتدا به شرق جزیره هرمز و سپس به بندرعباس هدایت نمود تا كالای جنگی آن را تخلیه نماید و سپس كشتی را آزاد كند. وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به همین مناسبت با انتشار بیانیهای اعلام داشت كه ایران امنیت كشتیرانی در تنگه هرمز را با قدرت كامل تأمین میكند ولی به دولت عراق و هیچ دولت دیگری اجازه نمیدهد كه از این حسن نیت سوء استفاده كرده و در شرایط جنگی، كالای جنگی به مقصد عراق حمل كنند. وزارت خارجه ایران در این بیانیه همچنین به دولتهابی كه تسهیلات بندری خود را جهت ارسال كمك و كالای جنگی به عراق در اختیار این كشور قرار میدهند، اخطار كرد كه در صورت تكرار این گونه اقدامات، قاطعانه عمل خواهد كرد. حدود ده ماه قبل از این جریان، روزنامه وال استریت ژورنال نوشته بود كه: «كاروانهای مهمی از ارتش كویت حامل سلاحهای جنگی و مهمات وارد عراق شدهاند.» این روزنامه از قول شاهدان عینی در مرزهای كویت و عراق اضافه كرده بود: «عدهای از افسران و سربازان كویتی نیز بدنبال این كاروانها از مرز گذشتهاند و از چند روز پیش نیروهای كویتی در یكی از جزایر نزدیك شط العرب مستقر شدهاند.» 2- رئیس اداره بنادر كویت در تاریخ 8/10/1360 اعلام كرد: طی یازده ماه گذشته بنادر كویت با حداكثر ظرفیت كار كردهاند تا با ازدحام ایجاد شده بر اثر افزایش بیسابقه كالا مقابله كنند. وی اظهار داشت كه طی سالهای گذشته شش میلیون تن كالا در بنادر كویت تخلیه شده و این رقم نسبت به مقدار كالای تخلیه شده در سال 1977، 31 درصد افزایش یافته است.ناظران سیاسی در همان زمان، علت اصلی افزایش ظرفیت بنادر كویت را، استفاده رژیم عراق از آنها دانستند چرا كه ظرفیت بنادر عراق در اثر جنگ به میزان قابل توجهی كاهش یافته بود.3- رادیو مونت كارلو كه موضعی خصمانه نسبت به جمهوری اسلامی ایران دارد در تاریخ 7/5/61 گزارش داد كه از آغاز عملیات اخیر ایران موسوم به رمضان، كارشناسان نظامی تأكید كردهاند كه ارتش عراق به منظور مقابله با حمله تازه ایران، به سلاحهای مدرن پیشرفته مجهز شدهاند و ظرف چند هفته اخیر توانستهاند تمام اسلحه از دست داده خود را جبران سازند، همین كارشناسان فاش ساختند كه جنگافزار مورد نیاز عراق از طریق كویت به بغداد و سپس به جبهههای نبرد ارسال میشود و دولت كویت نقش بسیار مهمی در پیروزیهای اخیر عراق ایفا كرده است.» 4- خبرگزاری جمهوری اسلامی در تاریخ 8/3/62 از كویت گزارش داد: طبق اظهارات شاهدان عینی حدود 235 تریلر و كامیون حامل تجهیزات نظامی كه تعدادی از آنها حامل تانك و موشك بودهاند و استتار شده بودند، در جادهای كه به مرز عراق منتهی میشود، دیده شدهاند. به گفته همین شاهدان، عبور این كامیونها باعث راهبندان و ترافیك سنگین در این جاده شده بود.5- كشتی كویتی المحراق در سیام خرداد 1364 با 10500 تن محموله، توسط نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی توقیف شد و پس از سه هفته بدنبال تخلیه محمولههای آن كه بطور غیرمستقیم توان رزمی ارتش عراق را میتوانست افزایش دهد، آزاد گردید. مقامات نیروی دریایی ایران اظهار داشتند كه پس از بازرسی كشتی المحراق و ملاحظه بارنامه آن، آنچه را كه دقیقا در بارنامه به عنوان عراق مشخص شده بود همراه با بخشی از كالاهایی كه بارنامههایشان مشكوك تشخیص داده شد، تخلیه گردید و كشتی المحراق با كالاهای باقیمانده به مقصد كویت حركت كرد. دیوید بد فورد ناخدای كشتی المحراق قبل از ترك آبهای ایران، طی بیانیهای ضمن شرح چگونگی كنترل كشتی كه به مقصد عراق بارگیری شده بود و اشاره به اینكه بخشی از محمولات كشتی بنا به ماهیت آنها و تشخیص مقامات ایرانی در زمره كالاهایی قرار میگیرد كه بطور مستقیم و غیرمستقیم به توانایی جنگی عراق كمك میكند، اعلام كرد در خلال عملیات بازرسی من خود را موظف به همكاری با مقامات نیروی دریابی ایران دانسته و در جهت اجرای حق قانونی بازرسی و حفظ محموله كشتی از هیچگونه كمكی مضایقه نكردم.6- نشریه فارین ریپورت چاپ لندن با انتشار مقالهای تحت عنوان «عراق تانك بدست میآورد» نوشت: «عراق خود را با سیاست دولت انگلیس مبنی بر عدم عرضه سلاحهای مرگبار به طرفین جنگ خلیج بگونهای تطبیق داده است كه علیرغم این ممنوعیت كویت تانكهای انگلیسی چیفتن را در اختیار عراق میگذارد. منابع فارین ریپورت، یكی از تانكها را كه از مرز كویت به مقصد بغداد در حركت بوده دیدهاند.» این نشریه در ادامه مقاله مزبور مینویسد: «در تمام منطقه تنها ایران، كویت و عمان تانكهای چیفتن در اختیار دارند. سفارش كویت برای 160 دستگاه تانك چیفتن در سال 1979 انجام گرفت، علامتی كه روی تانك چیفتن دیده شده در مرز كویت و عراق، مشاهده شده با علائم كویتی مطابقت داشته است.» فارین ریپورت همچنین اضافه كرده است: «اكثر وسائط مخصوص حمل و نقل تانك در ارتش عراق ساخت كمپانی "فاون" آلمان غربی است ولی چیفتنی كه در عراق دیده شده بوسیله یك كمرشكن "اسكالمل" انگلیسی كه آن هم تازه بنظر میرسید، حمل میشد. تنها كشورهایی كه در این منطقه تانكبرهای جدید اسكالمل دارند، اردن و كویت هستند. خودروهای اردنی به رنگ سبز تیره هستند در حالیكه تانك بری كه در عراق دیده شد به رنگ زرد شنی یعنی همرنگ اسكالملهای كویت بوده است.» 7- یك افسر بلندپایه كویتی ضمن مصاحبهای با نشریه الانصار چاپ بیروت، مشاركت رژیم كویت در جنگ عراق علیه ایران را افشاء نمود. نشریه الانصار با درج این مصاحبه به نقل از وی نوشت: «در آغاز تجاوز رژیم عراق به خاك جمهوری اسلامی، امیركویت طی دستورالعمل محرمانهای به فرمانده نظامی این كشور، مقرر داشت كه بندرگاه شعیبیه كویت به منظور انتقال سلاحهای دریافتی رژیم عراق در اختیار این كشور قرار داده شود.» به گفته افسر مزبور از آن زمان تاكنون ارسال این كمكها به سوی عراق توسط كاروانهای حامل تجهیزات نظامی و مهمات بین ساعات 24 لغایت 4 بامداد ادامه داشته است و بدین منظور جادههای حفاظت شدهای از بندرگاه شعیبیه تا مرز عبدلی و صفوان به این امر اختصاص داده شده است. افسر كویتی در مورد نوع سلاحهای ارسالی از این طریق به عراق اظهار داشت: «تاكنون موشكهای زمین به زمین ساخت شوروی، تانكهای تی 72، تانكهای سنتوریون ساخت انگلیس، موشكهای هاوك ساخت امریكا و انواع هلیكوپتر همراه با مقادیر زیادی مهمات از این طریق روانه عراق میشود.» وی همچنین ارسال تجهیزات متعلق به ارتش كویت را به عراق تأیید كرد و گفت: «از جمله این سلاحها میتوان شصت فروند موشك زمین به زمین متعلق به تیپ ششم ارتش كویت و همچنین تعداد زیادی از توپهای دوربرد "ابواردین" ساخت فرانسه و تعدادی از تانكهای تیپ سی و هشتم زرهی ارتش كویت را ذكر كرد كه در مراحل اولیه بوسیله كامیونهای نظامی كویتی به منطقه زبیر در عراق منتقل میشد و سپس به مقامات عراقی تحویل میگردید.» 8- روزنامه جمهوری اسلامی چاپ تهران در تاریخ 30/7/65 به نقل از تلكس محرمانه نشریه چاپ پاریس نوشت: «مصر درباره فروش پانصد میلیون دلار جنگ افزار كه برخی از آنها با كسب امتیاز از شركتهای غربی در داخل مصر تولید میشود، سرگرم مذاكره با عراق است. این قرارداد شامل فروش هواپیما، موشك و خمپارهاندز میگردد. طبق گفته منابع دیپلماتیك عرب، بسیاری از كشورهای عضو شورای همكاری خلیجفارس نیز در قبال قاهره و بغداد متعهد شدهاند كه كل هزینه این معاملات را تقبل نمایند. به نقل از همین منابع، تصریح شده است كه عربستان و كویت جمعا وعده یك كمك چهار میلیارد دلاری را بابت خرید تسلیحات به رژیم عراق دادهاند.» 9- مقارن با تحولات چشمگیر جبهههای نبرد بین ایران و عراق كه با عملیات زنجیرهای و پیاپی نیروهای جمهوری اسلامی در سالهای 64 و 65، رژیم عراق تحت شدیدترین فشارهای دوران جنگ قرار گرفته بود و میرفت كه شهر مهم و استراتژیک بصره را بدنبال عملیات كربلای 5، فتح 4 و كربلای 8 از دست بدهد، حكومت كویت در یك اقدام آشكار حمایتگرانه از رژیم عراق، معاهدهای در زمینه تأمین بودجه شبكه دفاعی شهر بصره با عراق امضاء كرد. ر اساس این معاهده، رژیم عراق اقدام به ریشهكن كردن چهار صد هزار الی نیم میلیون نخل از نخلستانهای بصره نموده و كویت در مقابل هر نخل، چهار دلار به عراق پرداخت میكند. رژیم كویت با تلاش برای سرپوش گذاردن بر محتوای این معاهده و حفظ ظاهر آن، امضای معاهده را از طرف كویت به شیخ ابراهیم رعجالصباح سرپرست سازمان كشاورزی و صید كویت سپرد و سفیر عراق در كویت نیز این قرارداد را از طرف عراق امضاء نمود. رژیم كویت مبلغ پنج میلیون دلار در این رابطه به عراق پرداخت كرد كه بخشی از آن قیمت نخلها، و مابقی كه حدود سه میلیون دلار میشد، بعنوان كمك رژیم كویت در ساخت پروژه شبكه جدید دفاعی نیروهای عراق در بصره به شمار میآمد. هیأتهای دیپلماتیك در كویت، این قرارداد را شركت آشكار رژیم كویت در جنگ عراق و ایران، كه در نوع خود بی سابقه بود توصیف كردند. 10- گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی در تاریخ 18/12/66 حاكی از آن بود كه امداد رسانی به رژیم عراق از طریق خاك كویت همچنان ادامه دارد و ستون كامیونهای نظامی كه از بندر شعیبیه عازم عراق بودهاند، در جاده بین دو كشور دیده شده است. همچنین گزارشاتی در مورد انتقال تجهیزات و مهمات جنگی از بنادر شویخ و دوهه كویت به مقصد عراق در دست است. واگذاری جزایر استراتژیك مسأله واگذاری جزایر سهگانه بوبیان، فیلكه و وربه كویت به عراق و ادعاهای رژیم عراق در خصوص مالكیت این سه جزیره، سابقهای طولانی دارد و ریشههای آن به زمان استقلال عراق در سال 1933 و زمان به استقلال رسیدن كویت در 1961 باز میگردد. در خلال اختلافات مرزی ایران و عراق قبل از معاهده 1975 الجزایر كه به پارهای درگیریهای مرزی منجر گردید، رژیم عراق فشار خود را برای استفاده از جزایر فوقالذكر بر علیه ایران، افزایش داد و برای حمایت و دفاع از بندر امالقصر خود خواستار واگذاری و یا اجاره این جزایر از سوی كویت به عراق شد. لكن در نیل به هدف خود بطور كامل موفق نشد. جریان تاریخی و ابعاد سیاسی اختلافات مرزی عراق و كویت را در فصل مربوط به روابط این دو كشور بررسی خواهیم كرد. اما قضیه واگذاری جزایر سهگانه فوق، بخصوص جزیره استراتژیك بوبیان به رژیم عراق جهت بهرهبرداری نظامی بر علیه جمهوری اسلامی ایران در خلال جنگ بطور مشخص در سال 1363 مطرح گردید. پیش از بررسی ابعاد سیاسی– نظامی واگذاری جزایر مزبور از سوی كویت به رژیم عراق بعنوان مصداقی از كمكها و مساعدتهای نظامی كویت به عراق، لازم است به منظور شناخت موقعیت این جزایر به لحاظ استراتژیكی مشخصات آنها را باجمال مرور كنیم. مشخصات جزایر سه گانه كویتی 1- جزیره بوبیان جزیره بوبیان در شمال شرقی كویت با حدود یك هزار و پانصد كیلومتر مربع وسعت، بزرگترین جزیره كویت است. این جزیره در مدخل شطالعرب و مشرف به پایگاه دریایی امالقصر عراق قرار دارد. كمترین فاصله بوبیان با خاك عراق تقریبا 20 كیلومتر میباشد و فاصله آن تا آبادان نیز در همین حدود است.بوبیان بطور تقریبی در 65 كیلومتری جنوب غربی دهانه خورموسی، 190 كیلومتری شمالغربی خارك و 250 كیلومتری شمالغربی بوشهر قرار دارد. بخشهای شمال و شمال شرقی این جزیره كه در مجاورت خاك عراق قرار دارد، پست و باتلاقی است. بوبیان را یك پل بتونی بطول 2500 و عرض 19 متر به خاك اصلی كویت متصل كرده است. كشتیها میتوانند از زیر بخشی از این پل كه در قسمت جنوبی جزیره بوبیان احداث گردیده، عبور كنند. این پل به كویت امكان میدهد كه در صورت لزوم نیروهای خود را به داخل این جزیره منتقل نماید. كویت از مدتها پیش، بخصوص در مواقعی كه با تهدید یا بحران خاصی از سوی عراق یا ایران مواجه میشود، تلاش میكند با استقرار ادوات پدافندی و احداث استحكامات نظامی و حتی ساختمانهای مسكونی و وسایل تفریحی، حضور خود را در این جزیره به اثبات رساند. واقع شدن جزیره بوبیان در امتداد جزیره مهم خارك، اهمیت استراتژیكی این جزیره را دو چندان كرده است و رژیم عراق كه بدلیل انسداد اروندرود و انهدام اسكلههای نفتی البكر و الامیه و سپس فاو راههای ارتباطی خود با خلیجفارس و توانایی انجام عملیات دریایی را از دست داده بود، به انحاء مختلف برای تصرف یا استفاده از این جزیره اقداماتی انجام داد، تا ضمن بدست آوردن قدرت مانور و عملیات دریایی به تأسیسات حیاتی جمهوری اسلامی ایران در جزیره خارك نیز صدمه وارد كند. 2- جزیره وربه جزیره بسیار كوچك وربه كه در حال حاضر غیرمسكونی است، در شمال جزیره بوبیان و در فاصلهای كمتر از 20 كیلومتر از آبادان قرار دارد و بوسیله باریكه آبی خوربوبیان از جزیره بوبیان جدا شده است. این جزیره نیز مانند بوبیان مشرف بر بندر امالقصر عراق است، بندری كه در زمان عبدالكریم قاسم رئیس جمهور اسبق عراق تأسیس شد و در سالهای بعد توسعه یافت. 3- جزیره فیلكه جزیره كوچك فیلكه با پنجاه كیلومتر مربع مساحت، در شمال شرقی خاك اصلی كویت واقع شده و كمتر از 20 كیلومتر با آن فاصله دارد. كرانههای غربی این جزیره مسكونی است و قریب به پنج هزار نفر جمعیت دارد. فاصله فیلكه تا جزیره خارك حدود 180 كیلومتر است. در جزیره فیلكه یك فرودگاه وجود دارد و دولت كویت تجهیزات پدافندی در آن مستقر كرده است. بر اساس برخی اخبار غیررسمی كویت قصد دارد این جزیره را با احداث پلی به خاك اصلی این كشور مرتبط نماید. دولتهایی كه از زمان كودتای 1957 در عراق به حكومت رسیدهاند، پیوسته درصدد تصاحب قسمتهایی از خاك كویت و علیالخصوص سه جزیره فوقالذكر بر آمدهاند و حتی در بعضی مواقع، اقداماتی نظیر اعزام نیروهای نظامی به خاك كویت و تهدیدات علنی نیز انجام دادهاند. در طی سالهایی كه جنگ بین ایران و عراق جریان داشت، رژیم عراق به منظور بدست آوردن امتیاز استفاده از جزایر سهگانه كویت به ایجاد ناامنی و اضطراب از طریق اعزام گروههای خرابكار و تروریست به كویت مبادرت ورزید و این گونه اقدامات را نیز به تهدیدات و تعرضات قبلی خود افزود، بطوری كه بدنبال ترور نافرجام امیر كویت در سال 1364، برادر وی ترور شیخ صباح را با تهاجم نظامی عراق به خاك این كشور مرتبط دانست. در سال 1360 نیز یك هیأت بلندپایه نظامی عراق به ریاست رئیس اطلاعات ارتش این كشور برای گفتگو در زمینه همكاریهای نظامی و استفاده از جزایر كویت در جنگ تحمیلی به كویت سفر كرد و این در حالی بود كه شش روز قبل از آن صدام حسین در مصاحبه با روزنامه كویتی الانباء گفته بود كه از كویت خواسته است جزیره بوبیان را برای ساختن یك پایگاه دریایی كه در جنگ با ایران برایش جنبه حیاتی دارد، به مدت 99 سال به عراق اجاره دهد، وی همچنین اظهار داشته بود كه كشورش این جزیره را از آن رو نیاز دارد كه راه خروجی موجود عراق از خلیجفارس كافی نیست و آبهای ساحلی نیز بسیار كم عمق هستند. به هرحال رژیم عراق تا سال 1363 بصورت كامل نتوانسته بود از جزایر مورد بحث برای اهداف نظامی علیه ایران استفاده كند تا اینكه در تاریخ 19/8/63 مطبوعات كویت خبری مبنی بر سفر شیخ سعد عبدالله ولیعهد و نخستوزیر این كشور به عراق را درج كردند كه هدف از آن گفتگو در زمینه اختلافات مرزی دو كشور و اطلاع از نتایج كار كمیته مشترك دو كشور به منظور بررسی مشكلات مرزی، اعلام شده بود. چندی قبل از این سفر صدام حسین شخصا واگذاری یا اجاره جزایر مزبور را به عراق، شرط اصلی حل اختلافات مرزی دو كشور اعلام كرده بود.در تاریخ 24/8/63 ولیعهد كویت در پی بازگشت از عراق خاطرنشان ساخت كه وزرای كشور عراق و كویت به زودی برای بررسی مسأله مرزهای مشترك دو كشور كه بیش از بیست سال مورد اختلاف طرفین بوده است، دیدار خواهند كرد. در همین حال مطبوعات كویت گزارش دادند كه در مذاكرات بین مقامات كویتی و عراقی یك توافق اصولی در مورد مرزهای مشترك 160 كیلومتری دو كشور حاصل شده است. هسته اصلی این توافق اصولی، معلق گذاردن بحث اختلافات ارضی و مناقشات مرزی تا پایان جنگ عراق و ایران و اجازه دولت كویت به رژیم عراق مبنی بر استفاده از جزایر سهگانه كویتی بود. انتشار خبر اجازه بهرهبرداری از جزایر كویتی توسط مقامات این كشور به رژیم عراق با واكنش جدی و شدید مقامات جمهوری اسلامی مواجه شد و سخنگوی شورای عالی دفاع اعلام كرد كه كویت بایستی از تصمیم خود بازگردد و یا بپذیرد كه چنانچه نیروهای جمهوری اسلامی جزایر مزبور را به تصرف در آوردند، آنها را عراقی تلقی كرده و دولت كویت حق ادعای تملك نسبت به آنها را نخواهد داشت.هنوز چند روزی از بازگشت نخستوزیر كویت از بغداد و اعتراضات شدید جمهوری اسلامی ایران به اجازه بهرهبرداری از جزایر مزبور به عراق نگذشته بود كه در تاریخ 27/8/63، راشدالراشد قائم مقام وزیر امور خارجه كویت با كاردار جمهوری اسلامی ایران در این كشور ملاقات كرده و اطمینان داد كه سه جزیره بوبیان، وربه، و فیلكه همچنان در تملك كویت است و به هیچ وجه به عراق واگذار نشده است. در همین شرایط نخستوزیر و ولیعهد كویت با همراهی وزرای دفاع، كشور، برنامهریزی و نفت و رئیس ستاد ارتش و رئیس بخش مهندسی تأسیسات نظامی، از جزایر سهگانه و مراكز نظامی و مرزی شمال كویت دیدار كرد و ایجاد تأسیسات دفاعی جدید و تمهیدات لازم جهت استقرار نیرو و سلاحهای سنگین را در این جزایر بررسی نموده و مورد تأكید قرار داد. تكذیب واگذاری جزایر سهگانه به عراق، هر چند بطور غیررسمی و تنها در دیدار قائم مقام وزارت خارجه كویت با كاردار جمهوری اسلامی صورت گرفت و نیز سفر نخستوزیر این كشور به جزایر مزبور، تا حدودی از دامنه تشنج كاست اما در تاریخ 28/8/63 رادیو بغداد در گفتار ساعت 30/12 خود، علت هشدار جمهوری اسلامی ایران به كویت را كمكهای كویت به عراق خواند و اعلام كرد در این جزایر هر چه باشند ایرانی نیستند بلكه عربی میباشند، خواه از آن كویت و خواه از آن عراق. این مطلب با توجه به انعكاس موضوع دیدار قائم مقام وزارت خارجه كویت با كاردار جمهوری اسلامی ایران در این كشور در مطبوعات كویت بطور نادرست كه در آن عنوان شده بود كه راشدالراشد از كاردار ایران در مورد هشدارهای این كشور توضیح خواسته است، سبب شد كه موضع گیری ایران شدیدتر شود و به موضع بیطرفی رسمی كویت و شورای همكاری خلیج كه كویت عضو فعال آن بشمار میرفت و همواره ادعای میانجیگری داشت، خدشه وارد گردد. به هر حال، مسأله واگذاری جزایر استراتژیك بوبیان، وربه و فیلكه از سوی كویت به رژیم عراق در هالهای از ابهامات، سخنان ضد و نقیض مقامات كویتی و تأیید و تكذیب قضیه فروماند و تهدیدات جمهوری اسلامی ایران در خصوص تصرف آنها و عدم واگذاری جزایر به كویت، اگرچه بعد از فتح شبه جزیره فاو صورت جدی به خود گرفت، لكن تحولات بعدی جنگ و سیاست نظامی جمهوری اسلامی مانع از اجرای آن گردید. بطوریكه، در طی چند سالی كه شبه جزیره فاو در تصرف ایران بود، تعرضی نسبت به جزایر كویتی صورت نگرفت اما اخبار و گزارشات متعددی گویای این امر است كه هواپیماها، هلیكوپترها و نیروهای اطلاعاتی رژیم عراق از موقعیت جزیره بوبیان بطور مكرر استفاده میكردهاند. بهرهبرداریهای نظامی رژیم عراق از جزایر كویتی بر علیه مواضع نیروهای جمهوری اسلامی ایران، در جریان اقدام مشترك نیروهای آمریكایی، عراقی و كویتی در مسال 67 كه به بازپسگیری شبه جزیره فاو و دیگر مناطق تحت تصرف ایران منجر شد، به اوج خود رسید. همكاری نظامی– اطلاعاتی كویت و عراق بیم و هراس كویت از توسعه دامنه جنگ عراق و ایران، بطوریكه شرارههای آن دامنگیر این كشور نیز بشود، مقامات كویتی را به اتخاذ تدابیری جهت جلوگیر از این امر سوق داد. از آنجا كه كویت با توجه به زمینه و سابقه تعرضات عراق به خاك خود و نیاز مبرم رژیم عراق به استفاده از جزایر استراتژیك كویت، احتمال اشغال قسمتهایی از سرزمین خود را از سوی نیروهای عراقی میداد، پیوسته در طی مدت جنگ تلاش میكرد كه به طریقی رضایت مقامات رژیم عراق را جلب نماید و اقدامات احتمالی آنان را در حد كنترل شدهای نگهدارد. علیهذا، سفر مقامات سیاسی و نظامی دو كشور بطور متناوب انجام میشد و در هر مرحله توافقهایی بین دو كشور صورت میگرفت. از سوی دیگر، رژیم كویت با نگرانی و تشویشی كه از ناحیه جمهوری اسلامی احساس میكرد و این كشور را به لحاظ ایدئولوژیكی و صدور انقلاب و نیز خطرات احتمالی تعرض نظامی، در مقابل خویش میدید، بیش از پیش خود را نیازمند هم پیمانان نظامی و امنیتی یافت و به اقداماتی متوسل شد كه از آن جمله میتوان به تقویت بنیه نظامی و دفاعی از طریق خرید تسلیحات مدرن آمریكایی، انگلیسی و روسی پیشنهاد تشكیل شورای همكاری خلیجفارس و عقد قراردادهای دفاعی و نظامی مشترك با كشورهای عضو این شورا و نیز نزدیكی با رژیم عراق، اشاره كرد. همكاریهای نظامی و اطلاعاتی دو كشور كویت و عراق در طی مدت جنگ علاوه بر تأمین بخشی از تسلیحات و ابزار جنگی مورد نیاز عراق توسط كویت و ایجاد تسهیلات لازم جهت انتقال مایحتاج رزمی عراق از طریق خاك و بنادر این كشور و صرفنظر از موارد عمدهای همچون واگذاری جزایر استراتژیك كه مستقلا مورد بحث قرار گرفت، مواردی را نیز دربر میگیرد كه حاكی از نوعی هماهنگی و همسویی در اتخاذ استراتژی دفاعی و مبادله اطلاعات نظامی و همكاریهایی از این قبیل میباشد. ذیلا به نمونههایی از این موارد اشاره میكنیم. 1- بر اساس اطلاعاتی كه در تاریخ 10/1/65 در اختیار مقامات ایرانی قرار گرفت، روشن شد كه یكی از مأموریتهای كشتیهای كویتی در آبهای خلیجفارس، جمعآوری اطلاعات برای رژیم عراق بوده است . بر پایه این گزارشها ، پایگاه دریائی كویت در خلیجفارس با جمعآوری اطلاعاتی در ارتباط با جنگ و ارسال آن برای فرماندهی كل نیروهای مسلح عراق، اطلاعات مورد نظر رژیم عراق را تأمین مینماید.2- یك افسر بلندپایه كویتی طی مصاحبهای با نشریه الانصار چاپ بیروت، فاش ساخت كه: دولت كویت پایگاه نظامی علی سالم را برای هواپیماهای عراق گشوده است و بسیاری از پروازهای هواپیماهای عراقی برای بمباران مناطق مختلف ایران از این پایگاه صورت میگیرد. وی همچنین تشكیل نیروهای سپر جزیره، متشكل از نظامیان كشورهای عربی خلیجفارس را اقدامی در جهت پشتیبانی از رژیم حاكم بر عراق توصیف كرد و گفت: این نیروها كه مركز آن در منطقه حیوات واقع است توسط افسران سعودی و كویتی اداره میشود و كارشناسان نظامی آمریكایی بر آن نظارت كامل دارند. در این پایگاه مدرن ترین تجهیزات اطلاعاتی و رادار بكار گرفته شده است. 3- در اواسط سال 1366، دولت كویت موافقت خود را با ایجاد یك خط مستقیم تماس میان كویت و عراق، اعلام داشت. این خط ارتباطی تلفنی مستقیم به منظور مطلع نمودن مقامات نظامی كویت از ساعت و برنامه پرواز هواپیماهای عراقی از پایگاههای خود در عراق و هماهنگی لازم جهت بهرهبرداری از آسمان كویت در مأموریتهای خود، ایجاد شد.منابع گزارش دهنده این خبر اضافه كرده بودند كه محل تلفن مستقیم مزبور در عراق، ستاد فرماندهی نیروی هوایی عراق در پایگاه هوایی استان ناصریه میباشد بلافاصله پس از پرواز هواپیماهای عراقی، با استفاده از تماس تلفنی مستقیم، هماهنگی های لازم جهت استفاده از خدمات راداری بعمل میآید.4-در تاریخ 10/3/66 مقامات جمهوری اسلامی ایران اعلام كردند كه هفت قایق كویتی را در خور عبدالله واقع در بخش شمالی خلیجفارس كه تنها راه ارتباطی عراق با خلیجفارس در آن زمان بود، به اتهام جاسوسی و جمعآوری اطلاعات رزمی به نفع رژیم عراق بازداشت كردهاند.اطلاعیه رسمی ایران در این خصوص حاكی از آن بود كه خدمه هفت قایق مزبور اعتراف كردهاند كه در حالی كه به ماهیگیری در خور عبدالله تظاهر میكردند، اطلاعات مورد نظر ارتش عراق را نیز بدست آورده و به آنها میدادهاند. اعزام عراقیهای مقیم كویت به جبهههای جنگ عراق علیه ایران از جمله اقدامات دیگری كه رژیم كویت در خلال جنگ در جهت حمایت از عراق انجام داده است، فراهم آوردن شرایط و امكاناتی برای انتقال عراقی های مقیم كویت به عراق بود كه با هماهنگی مقامات رسمی دو كشور و به منظور تأمین نیروی انسانی مورد نیاز در جبههها صورت میگرفت. اینگونه اقدامات گرچه در اكثر مواقع با ایجاد تضییقات و فشارهایی بر اتباع عراقی مقیم كویت صورت میگرفت اما با تبلیغات دستگاههای رسمی و غیررسمی به آن ظاهر اعزام داوطلبانه داده میشد. چند نمونهای كه ذیلا بدان اشاره میشود، بیانگر این مطلب هستند. 1- بر اساس گزارشهای موجود، دولت كویت در اواخر سال 1363 در راستای هماهنگی با خواستهای رژیم عراق، اتباع عراقی شاغل در مؤسسات بخش خصوصی را تحت تعقیب قرار داده و آنان را جهت رفع كمبود پرسنل مورد نیاز جبههها به عراق فرستاد. شرطههای كویتی در بعضی موارد شبانه به منازل كارگران و اتباع عراقی مقیم كویت هجوم آورده و دستگیرشدگان را در مرز عبدلی به مقامات عراقی تحویل میدادند. اینگونه اقدامات از سوی دولت كویت، موجب برانگیخته شدن موج ترس و اضطراب برای عراقیهای مقیم كویت گشته بود. 2- در اوایل سال 1364، سفارت عراق در كویت از اتباع عراقی مقیم این كشور خواسته بود كه برای جبران كمبود نیروی انسانی در صفوف ارتش عراق به این سفارتخانه مراجعه كنند تا ترتیب اعزام و شركت آنان در جنگ علیه ایران داده شود. در همین رابطه گزارشهای موجود نشان میدهد كه دولت كویت 300 خانوار عراقی مقیم كویت را بازداشت كرد تا ترتیبات لازم جهت انتقال آنان به عراق انجام پذیرد.3- خبرگزاری عراق در تاریخ 11/1/65 از كویت گزارش داد كه یك گروه از اتباع عراقی مقیم كویت كه این خبرگزاری آنان را داوطلبان عراق و عرب خواند، از كویت به مقصد عراق حركت كردهاند تا در نبرد علیه ایران مشاركت نمایند.سفیر عراق در كویت در مراسم اعزام این گروه طی سخنانی اظهار داشت كه با این اقدامات داوطلبانه یك سری مفاهیم اصیل زنده و مطرح میگردد و این گونه كارها حاكی از دلبستگی اعراب به سرزمین مادری خود و دفاع از آن در قبال هرگونه تجاوزی میباشد.[/align] منبع: مسعود اسلامی، كویت در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تهران: نشر همراه، پاییز 1369 [url=http://www.sajed.ir/pe/content/view/15016/235/]ساجد[/url]
-
بخشي از همکاري برخي کشورهاي عربي در جنايات صدام برخي از کشورهاي عربي آنچنان کمر همت در حمايت از صدام بسته بودند که با مرور برخي اسناد تاريخي و گزارشات گمان مي رود در ارائه کمکهاي مالي ، نظامي و... از يکديگر سبقت مي گرفتند. چندان که افتخار شليک اولين گلوله در جنگ عراق عليه ايران نصيب ملک حسين شاه اردن مي شود که او از داخل يک تانک به طرف ايران اولين گلوله را شليک کرده و به نمايندگي از سران کشورهاي عرب، شروع جنگ را به صدام تبريک مي گويد! در طول جنگ تحميلي عراق عليه ايران، کشور کويت نه تنها خاک و پايگاههاي هوايي خود را در اختيار عراق گذاشت بلکه 15ميليارد دلار پول نقد به عنوان وام بلاعوض به عراق داد و اين علاوه بر نفتي است که کويت براي عراق صادر مي کرد. در طول دهه 80 حسني مبارک رئيس جمهوري مصر حدود 5/3 ميليار دلار موشک و تسليحات به عراق فروخت. مبارک در ملاقات خود با بوش( بوش پدر) در سال 1986(1365ه.ش) مصر را به کانالي براي صدور انواع فناوري هاي موشکي ناتو - که شرکت هاي پوششي اروپا به بغداد قاچاق مي کردند- تبديل ساخت. خبرگزاري رويتر به نقل از " فهد "عنوان مي کند که ارزش اعتبارات ، وام هاي بي بهره و ساير کمک هايي که به شکل محموله هاي نفتي يا تجهيزات به عراق به عمل آمده بيش از 5/27 ميليارد دلار است. علاوه بر اين يک ماه پيش از آغاز جنگ زمامداران عربستان سعودي به هنگام استقبال از صدام، گزارش کاملي از وضعيت اقتصادي، نظامي و اجتماعي ايران و حتي تعداد نفرات ارتش ، مواضع و تجهيزات قابل بهره برداري نظامي ايران و اطلاعات محرمانه جمع آوري شده توسط دستگاههاي سري آمريکا را به صدام دادند. "جعفر نميري" رئيس جمهور وقت سودان در مصاحبه با مجله " اليوسف" چاپ قاهره اعلام کرد: "اعزام نيرو به عراق از تصميمات کنفرانس سران عرب مي باشد"؛ در همين راستا علاوه بر سودان که صدها تن از سربازان ارتش خود را در سال 61 به جبهه هاي جنگ عليه ايران اعزام کرد، يمن نيز تيپ پياده «العروبه» و اردن نيروي «اليرومک» را به کمک عراق گسيل داشت. "طه ياسين رمضان" معاون نخست وزير اسبق عراق حضور 14 هزار نيروي عربي را در جبهه عراق تأييد مي کند که از کشورهاي مصر، اردن، تونس، سودان، مراکش و يمن تشکيل مي شدند.
-
[quote]جای تعجب نداره! هم دین و هم زبان و هم فرهنگن به هم کمک میکنن![/quote] راست می گی ولی صدام هم جواب کمک اونها رو به خوبی داد و یه حال درست و حسابی بهشون داد
-
گزارش لحظه به لحظه از مواجهه کشتی ایرانی با دزدان دریایی!!
jackturbo پاسخ داد به Azarakhsh تاپیک در مباحث جامع نظامی
منبع مطلب سایت یادداشت های یک خبرنگار است که سرهنگ خلبان مدرسی که بازنشسته هم شده توش مطلب می نویسه واقعا" قلم زیبایی داره آذرخش جان دست تو هم درد نکنه خیلی جالب بود. www.oldpilot.ir -
این مطلبم بد نیست اگر بخونید: كمكهای كشورهای منطقه به عراق در طول جنگ تحمیلی این واقعیت كه كمكهای تسلیحاتی و اطلاعاتی كشورهای عربی به عراق در جریان جنگ تحمیلی علیه ایران اگر از كمكهای نظامی كشورهای غربی و اروپایی بیشتر نبوده كمتر هم نبوده است، بر هیچ كس پوشیده نیست. بسیاری از كشورهای عربی با استفاده از برخی تعبیرها و تفسیرها از جمله اظهارنظر ملك حسین، شاه سابق اردن در سال ١٩٨٠ میلادی كه گفته بود، ”عراق كشور عربی و برادر ماست كه نباید مورد هیچگونه تهدید خارجی قرار گیرد و یا آسیبی از هر منبع كه باشد به آن برسد“ و همچنین اعمال فشارهای سیاسی و نظامی از سوی آمریكا، سیل كمكهای نظامیشان را به عراق در طی هشت سال جنگ علیه ایران سرازیر میكردند. بی شك بررسی میزان این كمكها و پرداختن به آمار و ارقام موجود در این زمینه از واقعیتهای تلخی پرده بر میدارد كه گذشته از هر چیز میزان اعمال نفود و فشار آمریكا بر كشورهای عربی را به خوبی نشان میدهد. با توجه بر فرا رسیدن آغاز هفتهی دفاع مقدس و سالروز آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، (٣١ شهریور ١٣٥٩ ـ ١٩٨٠) پرداختن به منظری جدید در خصوص عوامل پشت پرده این جنگ، از جمله حضور قدرتمند نظامی و مالی جهان عرب در پشت عراق در قالب ارسال كمكهای نظامی و همچنین فروش تسلیحات پیشرفتهی نظامی و همچنین كمكهای مالی به این كشور، بیش از پیش عدم وجود توازن نظامی در این جنگ و نابرابری تسلیحاتی موجود میان عراق و ایران را به روشنی نمایان میسازد. روز گذشته(یكشنبه) گزارشی درخصوص نقش و حضور كشورهای غربی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مورد بررسی قرار گرفت و همانگونه كه در ابتدای آن گزارش قید شده بود؛ در گزارش امروز كه به مناسبت هفتهی دفاع مقدس تهیه شده است؛ موضوع میزان كمك و حمایت كشورهای منطقهای از عراق در این جنگ مورد بررسی قرار میگیرد. كمكهای كویت و عربستان به عراق كشورهای عربی به ویژه كویت و عربستان با ارسال كمكهای مالی و نظامی شان به عراق بخشی از هزینههای این كشور را در دوران جنگ تحمیلی علیه ایران متحمل میشدند. برابر گزارش محرمانهای كه در آن مقطع زمانی منتشر شد، دو كشور یاد شده در مجموع ٢٥ تا ٥٠ میلیارد دلار را به صورت قرض یا وام بلاعوض در اختیار عراق قرار دادند. بعدها، پس از بروز اختلاف میان عراق و كویت و اظهارات مقامهای عراقی مبنی بر ”جنگ با ایران به تنهایی“،ابوغزاله، معاون اسبق رییس جمهور و وزیر دفاع مصر، ادعای عراق را به عنوان یك دروغ بزرگ تعبیر كرد و گفت: ”تنها كویت و عربستان بیش از ٦٠ میلیارد دلار به عراق كمك كردند.“ فهد پادشاه عربستان نیز در سخنانی اظهار كرده بود، ”اگر عراق میگوید افرادش را فدا كرده است، ما نیز با پول، سلاحهای پیشرفته و همكاری بینالمللی در این فداكاری(!) سهیم بودهایم“ (١). وی اقدامات رهبری عراق را نشان ناسپاسی نسبت به حمایتهای نظامی عربستان ذكر كرد. هم زمان، ”شیخ الصباح“ سفیر كویت در واشنگتن نیز در پاسخ به اظهارات عراقیها گفته بود : ”كویت ١٤ میلیارد دلار كمكهای نقدی و بیش از ١٦ میلیارد دلار از طریق كمكهای خدماتی و غیره به ماشین جنگی عراق مساعدت كرده است ؛ كویت در زمان جنگ بیش از نیاز نفت صادر میكرد تا به صدام در جنگ كمك كند.“ بعدها كویتیها اذعان داشتند، افزون بر كمكهای مالی، پایگاه نیروهای هوایی در اختیار عراق قرار دادند كه همین امر به عراقیها برای حمله به جزیرهی خارك، پایانههای نفتی ایران و نفتكشها كمك شایانی كرده بود. عراقیها تجهیزات و مواد خامی را كه برای حملات نظامی به ایران نیاز داشتند؛ از ٢٠٠ شركت در ٢١ كشور جهان به دست میآوردند. غربیها در نظر داشتند با كمك به عراق از برتری نظامی ایران و تغییر موازنه به سود آن جلوگیری كنند. در نتیجه، این كمكها همراه با حمایتهای مالی كشورهای عرب حاشیهی خلیج فارس به ویژه عربستان و كویت، قدرت زمینی عراقیها را بهبود بخشید و آنها توانستند با تكیه بر سلاحهای فرانسوی و روسی توان هواییشان را افزایش دهند. (2) نگاهی به وامها و كمكهای اقتصادی خارجی دولت كویت به عراق در طی سالهای جنگ نشان میدهد كه كویت یكی از عمدهترین وامدهندگان به عراق بوده است. كارشناسان هزینهی جنگی عراق را ماهانه بین ٦٠٠ میلیون تا یك میلیارد دلار برآورد میكردند؛ در حالی كه ارز حاصل از صدور روزانه ٨٩٣/١میلیون بشكه نفت به قیمت متوسط ١٢ دلار برای هر شبكه در سالهای پایانی جنگ، رقمی در حدود ٦٨١ میلیون دلار در ماه بود و این حتی تكافوی هزینه جنگی عراق را نمیكرد. از این جهت مشاركت كشورهای عربی به ویژه كویت و عربستان در جنگ تحمیلی و حمایت از عراق به خوبی آشكار میشود. فهرست برخی از كمكهای كویت و عربستان به عراق در طول جنگ تحمیلی ١ـ در اوایل سال ١٣٦٠ مطبوعات كویت گزارش دادند كه كویت و عربستان قرار است یك وام شش میلیارد دلاری در اختیار عراق قرار دهند. سهم كویت از این مبلغ، دو و سهم عربستان چهار میلیارد دلار تعیین شده بود. ٢ـ هفت ماه پس از اعطای وام نخست كویت به عراق، در تاریخ ١٩/٨/١٣٦٠ گزارشی مبنی بر واگذاری یك اعتبار ٧/٤ میلیون دلاری از سوی كویت به دولت عراق منتشر شد. ٣ـ در تاریخ ٩/١/١٣٦٥ نیز واحد مركزی خبر در تهران گزارش داد كه دولت كویت در ادامه حمایت مالیاش از عراق، وامی به مبلغ هشت میلیون و ٩٠٠ هزار دینار كویتی به عراق خواهد پرداخت. ٤ـ كویت و عربستان توافق كردند كه از سال ١٩٨٢ عایدات صدور نفت از منطقهی بی طرف (روزانه ٣٠٠ الی ٣٥٠ هزار بشكه) به حساب عراق ریخته شود. این توافقنامه تا سال ١٩٨٦ اعتبار داشت و عراق درصدد تمدید آن برای یكسال دیگر بود.(٢) كمكهای اردن به عراق در طول جنگ تحمیلی اردن كه از پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روابطه حسنهای با ایران نداشت، روابط بسیار نزدیكی با عراق برقرار كرده بود. پس از كنفرانس سران كشورهای عربی در بغداد و تونس، روابط بین عراق و اردن روز به روز نزدیكتر و عمیقتر شد؛ تا آنجا كه ملك حسین صراحتا به نفع عراق و علیه ایران موضعگیری كرده و با كمكهای سیاسی، اقتصادی و نظامی فراواناش از جمله اعطای وامهای چند میلیون دلاری به عراق، حمایت و پشتیبانیاش را از این كشور اعلام كرد. در طول جنگ هشت ساله بین ایران و عراق، تنها سیستم حمل و نقل به عراق از طریق اردن صورت میگرفت. در این چهارچوب شبكهی حمل و نقل وسیعی بین دو كشور ایجاد شد و بندر عقبه این كشور برای حمل و نقل سلاح و تجهیزات نظامی سبك و سنگین در اختیار عراق قرار گرفت. به علاوه ملك حسین كه نطامیان اردن را برای سركوبی مردم مسلمان ایران به عراق گسیل داشته بود، در نطقی اظهار داشته بود: ”اگر ضرورت ایجاب كند نیروهای بیشتری را به عراق اعزام خواهیم كرد.“ بی شك تنها توجه به گوشههایی از اظهارات ملك حسین در جریان برگزاری جلسهی عادی كابینهی اردن در تاریخ ٢/١/١٣٥٩ (١٩٨٠) موضع آن كشور را در قبال جنگ در حال وقوع بین ایران و عراق، نشان میداد: ”وظیفهی اعراب است كه برای وحدت خود و جلوگیری از سرایت خطرات، هركجا كه باشد همكاری كنند، ما وظیفه داریم كه جهان اسلام را آرام و قرین همبستگی داشته باشیم؛ ما به عنوان كشوری عربی نباید اجازه دهیم هیچگونه تجاوزی از هر مصدر كه باشد به هیچ جزیی از خاك عراق صورت گیرد.“ (٤) در مجموع بسیاری از آمارها و گزارشها در خصوص حمایت جهان عرب و برخی از كشورها از جمله كویت، عربستان و اردن از عراق در جریان جنگ تحمیلی علیه ایران، به روشنی نشانگر آن است كه عراق از جنبههای چشمگیر نظامی و اقتصادی از حمایت بیدریغ بسیاری از این كشورها، بهرهمند بوده است. یادآور میشود كه در كنار حمایتهای مالی و نظامی كه این كشورها از عراق داشتند؛ حمایتهای بسیار سیاسی نیز در ارگانهای بینالمللی و همچنین از نظر تبلیغاتی دولتهای عرب از عراق صورت میدادند كه خود نیازمند یك بررسی مستقل و مجزا میباشد.همچنین تعدادی از كشورهای منطقهیی نیز حضور مستقیم در جنگ داشتند و با اعزام نیروهای خود به عراق رژیم بعثی را در مقابل ایران حمایت میكردند به گونهای كه با گذشت بیش از یك دهه از پایان جنگ، چند روز پیش حسنی مبارك، رییس جمهور مصر اعتراف كرد كه ١٨ هزار سرباز مصری در كنار بعثیها در مقابل ایران میجنگیدند.(٤( منابع: 1- درودیان، محمد، پایان جنگ: سیری در جنگ ایران و عراق، تهران: انتشارات مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ١٣٨٠، صفحات ٣١، ٣٢. 2- رودباری، سواء فیلی، كتاب سبز كویت، تهران: وزارت امور خارجه، ١٣٧٥ صفحات ١٦٢ و ١٦٣ 3- مناقبتی، محمدرضا: كتاب سبز اردن، تهران: وزارت امور خارجه، ١٣٧٥، صفحات ٨٧ و ٨٨ 4- سایت اینترنتی خبرگزاری دانشجویان ایران(تاریخ: ٢٤/٠٦/١٣٨٢، ساعت: ٤:10:41) سایت: http://www.aviny.com/Occasion/Enghelab_Jang/DefaeMoghaddas/84/komak-mantagheh.aspx
-
ابوالحسن بنی صدر ، اولین رئیس جمهور ایران ابوالحسن بنی صدر ، اولین رئیس جمهور ایران
jackturbo پاسخ داد به nemo تاپیک در جنگ آوران
دستت درد نکنه برادر مصطفی خیلی عالی و جامع بود