jackturbo

Members
  • تعداد محتوا

    709
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های jackturbo

  1. در لینک زیر نصایح رهبر عزیزمان را می تونید گوش فرا دهید: http://hmohammadi.com/Upload/rahbar.swf علی علیه السلام از فتنه می گوید: دانلود قسمت اول: http://bachehayeghalam.ir/media/rahimpour/rahimpour_fetneh01(www.BGH.ir).mp3 دانلود قسمت قسمت دوم: http://bachehayeghalam.ir/media/rahimpour/rahimpour_fetneh02(www.BGH.ir).mp3
  2. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/3419_479.jpg[/img] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/3418_369.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_3418_369.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/3417_175.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_3417_175.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/3416_886.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_3416_886.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/3415_842.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_3415_842.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/3414_517.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_3414_517.jpg[/img][/url]
  3. تشکر شروین جان نمی دونم چرا دوستان به این تاپیک ها کم لطفی می کنند ولی مثلا" اگر تاپیکی در مورد یک تانگ اسرائیلی چک کرد می زدی خوب بمونه دیگه دوستان کمی هم به اینگونه تاپیک ها جدای از اینکه نویسنده ش کیه توجهی داشته باشند. و ذکر این نکته که در جنگ ایران و عراق سلاح های پیشرفته نبودند که پیروز شدند بلکه نیروی ایمان و ارده بود نمونه های زیادی مثل همین جنگ 33 روزه و ... وجود داره از دوستان خواهش می کنم این تاپیک ها رو کاملتر کنند هرچند بنده باید عنوان این تاپیک رو ارادت بزرگان به رهبر معظم انقلاب انتخاب می کردم ولی خوب امیدوارم دوستان هر چه بیشتر با این نعمت بزرگ الهی و بزرگ مردی که تاریخ به او خواهد بالید اشراف پیدا کنند دوستان اگر مطالبی دارند دریغ نفرمایند با تشکر. علامه را می شناسی؟ 17 سال شاگردی علامه طباطبائی را کرد و با اینکه علامه طباطبائی حق استادی بر گردنش داشت با این حال شاگردش را اینگونه توصیف می کند :" حسن زاده (آملی) را کسی نشناخت جز امام زمان(عج)". و در جای دیگر گفت:" راهی را که حسن زاده در پیش دارد خاک آن توتیای چشم طباطبائی" عارف کامل است آنان که خوب میشناسندش تایید می کنند که در عرفان به چه مرتبه است. علامه است، بی تکلف، بی غرور، اینقدر اسیر علم است که خودش را درگیر بحثهای سخیف نمی کند. در دوران دفاع مقدس بین رزمنده ها حاضر می شد. ارادت عجیبی هم به رهبری دارد تا جایی که مولا خطابش می کند، یک بار هم که رهبری به دیدارشان می رود و برخورد ایشان را می بیند ناراحت می شود و میگوید آقای حسن زاده این کار را نکنید که جواب می شنود:" اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی کردم!" یک بار هم به مناسبت برگزاری کنگره بین المللی حضرت زهرا(س) صحیفه نور خود را تقدیم رهبری می کند و در نامه ای به رهبر انقلاب این چنین می نویسد:" این صحیفه نور موسوم به « فص حکمة فی کلمة فاطمیة» به مناسبت تاسیس نخستین کنگره تجلیل و تکریم از عصمة الله الکبری و ثمرة شجرة الیقین و احسن و منازل القرآن و بقیة النبوة و مشکوة الولایة و الامامة حضرت فاطمه بنت خاتم الانیباء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله که به فرمان همایون و خجسته رهبر عظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران جناب آیت الله معظم خامنه ای کبیر- متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف- در ساری مازندران ایران برگزار می شود. با سلام و تحیت خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه و درود نوید جاوید، به حضور آن قائد ولی وفی و رائد سائس حفی، مصداق بارز «نرفع درجات من نشاء» تقدیم می گردد، و عرض می شود« یا ایها العزیز جئنا ببضاعة مزجاة». دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد. ( المتمسک بذیل الولایة : حسن حسن زاده آملی 14/6/1376)
  4. شهید ویگن کارایتیان : خواهر شهید : ویگن همیشه سعی می کرد دیگران را خوشحال کند . می‏گویند شهدا انسان‏های والایی هستند. درست است چون فقط چنین انسان‏هایی می‏توانند از خود گذشتگی کنند و گران بهاترین سرمایه خود را که جان است، فدا کنند. شهید ویگن گاراپیدی (کاراپتیان) چهارمین فرزند خانواده هفت نفری در تاریخ 3 فروردین سال 1344 در روستای خاکباد از توابع الیگودرز متولد شد. تحصیلات دبیرستان را ناتمام گذاشت و برای اعزام به خدمت، خود را به اداره نظام وظیفه معرفی کرد. پس از طی چند ماه دوره آموزشی در پادگان لویزان به لشکر 21 حمزه در دهلران و سپس موسیان منتقل شد. در همین زمان، وی پدرش را از دست داد. بعد از دو ماه نبرد در جبهه، ویگن کاراپتیان هفتم فروردین 66 بر اثر اصابت ترکش خمپاره نیروهای دشمن بعثی، هنگام دیده‏بانی در منطقه زبیدات (شرهانی) به خیل شهدای 8 سال دفاع مقدس پیوست. پیکر پاک این رزمنده دلیر بعد از انتقال به تهران و انجام تشریفات مخصوص مذهبی با حضور صدها نفر از هم‏وطنان مسیحی و مسلمان و نمایندگان ارتش جمهوری اسلامی ایران در قطعه شهدای ارامنه تهران به خاک سپرده شد. خواهر شهید درباره خصوصیات اخلاقی وی می‏گوید: ویگن پسر شاد و بسیار مهربانی بود و همیشه سعی می‏کرد دیگران را خوشحال کند. روزی که مطلع شدیم ویگن به شهادت رسیده است، روز بسیار سختی برای ما بود؛ دادن این خبر به مادری که به ویگن وابستگی شدیدی داشت، بسیار مشکل بود. هنور پس از گذشت 20 سال از این واقعه، در خلوت خانه ساعت‏ها با او سخن می‏گوید. مادرم با مشقت زیاد او را بزرگ کرده بود. به یاد ویگن با هزینه برادرانم ساختمان مخابرات در روستای ما بنا شد تا اهالی آنجا بتوانند از آن استفاده کنند. شهید نوریک دانیلیان : همسر شهید: هیچ‏گاه از مجروحیت‏هایش نگفت . شهید دانیلیان (خاتون نژاد) چند بار مورد اصابت ترکش قرار گرفت، یک بار هم جراحی شد، اما در این مورد هرگز با خانواده سخن نمی‏گفت. جانباز شهید نوریک دانیلیان دومین فرزند از یک خانواده هفت نفری مستضعف ارمنی در فروردین سال 1342 در تهران چشم به جهان گشود. قبل از پایان دوره دبیرستان به علت اوضاع بسیار وخیم مالی خانواده‏اش، مجبور به ترک تحصیل شد. او در 11 سالگی مادرش را از دست داد. پدرش نیز درمانده از همه‏ جا، به مدت دو سال نوریک و برادرش را به محلی در جلفای اصفهان که در آن جا زیر نظر خلیفه‏گری ارامنه اصفهان و جنوب، از بچه‏های بی‏سرپرست حمایت می‏شد، سپرد. نوریک بعد از ترک تحصیل به کار در آرایشگاه، مکانیکی و تراشکاری پرداخت تا بتواند کمک خرج خانواده باشد. نوریک در زمان جنگ تحمیلی خود را به مرکز نظام وظیفه معرفی کرد و بعد از طی دوره آموزشی به جبهه‏های جنگ اعزام شد. برای درک حد و اندازه متانت شهید نوریک کافی است ذکر شود که وی در خلال دفاع قهرمانانه در دوران جنگ تحمیلی، به دفعات مورد اصابت ترکش واقع شد و یک نوبت نیز مورد عمل جراحی قرار گرفت؛ موج انفجار نیز یک بار به شدت او را زخمی کرد اما او هرگز سخنی در این باره به خانواده‏اش نگفت. برای درک حد و اندازه متانت شهید نوریک کافی است ذکر شود که وی در خلال دفاع قهرمانانه در دوران جنگ تحمیلی، به دفعات مورد اصابت ترکش واقع شد و یک نوبت نیز مورد عمل جراحی قرار گرفت؛ موج انفجار نیز یک بار به شدت او را زخمی کرد اما او هرگز سخنی در این باره به خانواده‏اش نگفت. در جبهه راننده آمبولانس نیز بود و دائم مجروحان را از خطوط مقدم به بیمارستان‏ها انتقال می‏داد. با همین حال نوریک تا پایان مدت خدمت قانونی در جبهه ماند. در سال‏های بعد از فراغت از خدمت، به کار و تلاش پرداخت و تشکیل خانواده داد که حاصل آن یک دختر است. نوریک بعد از اتمام دوره خدمت سربازی همواره تحت معالجه قرار داشت. در این مدت ترکش به جای مانده نزدیک ستون فقرات را که باعث عفونت شده بود، با عمل جراحی بیرون آوردند اما حال عمومی او روز به روز به وخامت گرایید تا اینکه در شب ژانویه سال 2004 یعنی دهم دی ماه 1382 روح بزرگش به ملکوت اعلی پیوست. شهید نوریک دانیلیان بدون هیچ‏گونه تشریفات، در تهران به خاک سپرده شد. همسر شهید نوریک دانیلیان درباره او می‏گوید: نوریک مرد ساکت و آرامی بود. زمانی که با نوریک ازدواج کردم، حالش خوب بود. بعد از چهار سال دردهایش شروع شد. او از ناحیه ماهیچه‏های پا، درد شدیدی داشت. درون بدنش هم ترکش‏هایی وجود داشت اما زیاد باعث ناراحتی او نمی‏شد. او کم‏کم لاغر شد و وجود ترکش‏ها او را آزار می‏داد. چند ترکش با انجام عمل جراحی از بدنش خارج شد اما به دلیل ضعف شدید روز به روز حالش بدتر می‏شد. خودرویی داشت که با آن در آژانس مشغول به کار شده بود. بعضی وقت‏ها نیز مسافرکشی می‏کرد. اما زمانی که حالش بدتر شد آن را فروختیم. هفت سال زندگی مشترک داشتیم. زمان تولد دخترمان حال جسمی او بد نبود اما به تدریج حافظه خود را از دست داد تا اینکه قبل از سال میلادی 2004 دیگر قادر به حرف زدن نبود. همیشه من از او پرستاری می‏کردم، حتی زمانی که ترکش به نخاع او رسیده بود. شهید رایمون باغرامیان : شهید رایمون باغرامیان (خاتون نژاد) از جمله شهیدان دوران دفاع مقدس است. شهید رایموند باغرامیان (خاتون‏ نژاد) در تاریخ 26 تیر ماه 1342 در شهر تهران متولد شد. در شش سالگی به همراه خانواده به شهرستان اصفهان نقل مکان کرد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدارس ارامنه «آرمن و کاتاریتیان» گذراند و پس از آن در دبیرستان ابوذر اصفهان در رشته صنایع فلزی مشغول به تحصیل شد. در سال 1364 همراه دوستان خود به خدمت سربازی رفت. پس از اتمام دوره آموزشی در مرکز آموزشی 05 کرمان، به لشکر 64 ارومیه (قسمت توپخانه) پیوست. پس از مدتی به شهرستان پیرانشهر اعزام شد و در تاریخ 29 اردیبهشت ماه سال 1365 در منطقه حاج عمران بر اثر موج شدید ناشی از انفجار در زمان تک هوایی دشمن بعثی، به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید رایموند باغرامیان پس از انجام مراسم مذهبی، با حضور پرشور صدها نفر از ارامنه شاهین شهر و اصفهان در حالی که با برگزاری راهپیمایی علیه حکومت بعثی صدام حسین، اسرائیل و حامیان جانی آنان همراه بود، در فضایی آکنده از غم و اندوه در گورستان ارامنه اصفهان به خاک سپرده شد. یکی از سخنرانان در نطقی اعلام کرد: امروز، نام رایموند عزیزمان در کنار اسامی ارمنیانی قرار می‏گیرد که با نثار زندگی خود در راه آزادی و خوشبختی ملت ایران، باعث سربلندی و عزت جامعه ارمنی شده‏اند. در این لحظه که پیکر جوان او را به خاک می‏سپاریم امیدواریم تا خون ریخته شده وی، موجبات تحکیم بیشتر روابط ارمنیان با دیگر هم‏وطنان مسلمان خویش را فراهم آورد. منبع: سند غربت به نقل از : کتاب گل مریم(بررسی نقش ارامنه در هشت سال دفاع مقدس نوشته دکتر ارمان بوداغستان) و ‏ایسنا [url=http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=106898]لینک[/url]
  5. jackturbo

    سه گل از گلستان شهدای ارامنه

    همه در رسیدن ایران به نقطه کنونی موثر و مفید بوده اند همه ایرانیان. خداوند روح تمام کسانی را که در راه خدمت به مردم و کشور جان خود را از دست داده اد قرین رحمت و مغفرت قرار دهد.
  6. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Sayyad.jpg[/img] خفاش كور هرزه گو بگذار یاوه بافدت از دلبران دل برده ای آقای بی همتای من هرکه شد یاور مهدی، به تو دلباخته است... فرزند شهید امیر علی صیاد شیرازی نقل می كنند: ایشان در قنوت هم دعاهای مختلف را می خواند ولی در پایان قنوت دعای «اللهم اید آیت الله العظمی خامنه ای اللهم حفظه و وفقه و ثبته» را همیشه قرائت می كردند. پدرم توصیه همیشگی اش این بود كه تبعیت از ولایت، در همه جا و در همه حال می گفت معیار ما در تمامی گزینش ها اشاره اوست. به یاد دارم كه به هنگام شهادت شهید لاجوردی به من گفت: برای رساندن پرچم مقدس انقلاب به صاحب اصیلش حضرت مهدی(عج) ، باید در ولایت ذوب شد. الان كه فكر می كنم می بینم او بسیار ولایت طلب بود و همیشه هم به من سفارش می كرد مطیع محض ولایت باشم هرگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی مطلبی را بیان می فرمودند سراز پا نشناخته آن را یادداشت می كرد و در زندگی بكار می بست حتی این اواخر كه مقام معظم رهبری درباره تبدیل شدن برخی مطبوعات به پایگاه دشمن سخنان مهمی ایراد نمودند و اظهار نگرانی كردند پدرم سخت متأثر شد و گفت: آقا دلش برای اسلام می تپد، این همه شهید داده ایم كه اسلام زنده بماند و الان بسیار نگران است. (منبع: اینجا) *** امیر سرتیپ ناصر آراسته اشاره به ولایت مداری و اطاعت محض شهید صیاد از ولایت فقیه، خاطره ای از این ویژگی ایشان برایمان تعریف كردند و گفتند: «همراه جمعی از فرماندهان و مسئولان خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم، از وقتی كه حضرت آقا شروع به صحبت فرمودند، دیدم شهید صیاد شیرازی كل صحبت ها و فرمایشات آقا را یادداشت می كنند. وقتی از جلسه بیرون آمدیم، به ایشان عرض كردم: «علی آقا! چرا صحبتهای آقا را یادداشت كردید؟ این صحبت ها را كه اخبار اعلام می كند و متنش هم بعداً در اختیار شما قرار می گیرد. پس چه لزومی داشت در جلسه آنها را یادداشت كنید؟» صیاد به من گفت: «آقا ناصر! آیا قبول داری كه سرپیچی از دستور فرمانده جرم است؟» گفتم: «بله» گفت: «آیا قبول داری تأخیر در اجرای دستور «ولی» هم جرم است؟» گفتم: «بله» گفت: «من از «ب» بسم الله تا آخر فرمایشات آقا را به مثابه «امر و دستور» تلقی می كنم و می خواهم از همان لحظه ای كه دستور را می شنوم و از محضر ایشان مرخص می شوم اقدام به اجرای امر مولا كنم و این نوشته ها برای همین است كه دائم به آن نگاه كنم و برای اجرای آن فكر و تدابیری بیندیشم و می ترسم از اینكه وقتی از اینجا خارج می شوم و سوار ماشین می شوم در بین راه اتفاقی برایم بیافتد و از دنیا بروم در حالی كه امر نائب امام زمان(عج) را اجرا نكرده باشم و در فكر اجرای صحیح و به موقع آن هم نبوده باشم.» [url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8806150983]فارس نیوز[/url]
  7. jackturbo

    به كجا چنين شتابان ...؟!

    قصه میگویم برای اهل دل تا نگردم پیشه مولایم خجل باز هم یکی بود و یکی نبود باز هم زیر همین چرخ کبود [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/4l95q8x.jpg[/img] مادری خسته دل و رنجیده داغ فرزند شهیدش دیده آمده کنار قبر پسرش عقده واکرده برای جگرش... پسرم تا که شهیدان بودند آسمان آبی بود مهربانی و صفا بود و امید همه چون آئینه با هم یکرنگ سینه ها بوی محبت میداد خاک هم بوی شهادت میداد چشم ها پائین بود حرف یکرنگی بود ظاهر و باطن افراد به هم فرق نداشت ! همه ی خانم ها زیر چادر بودند صحبت از تقوا بود همه جا زیبا بود پسرم سنگ صبوره دل من ای امید من و ای شاهد تنهایی من چند سالی است نصیبه دل من غم غربت شده است خسته ام زین همه تزویر و ریا خسته ام از همه ی مردم شهر تو دعا کن که بمیرم پسرم تو دعا کن که بمیرم پسرم... همه بر زخم من انگار نمک می پاشند نام های شهدا را زاماکن همه بر میدارند از دل خسته ما بی خبرند ای عزیز دل من ای پسرم پسرم،درده دل بسیار است چه بگویم دل خونی دارم [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/shahid02.jpg[/img] گله دارم گله از بعضی ها به خدا سخت زمینی شده اند ! فکر کارند همه،فکر کارند و پی پست و مقام اند همه فکر اندوختن ثروت و مال اند همه خط کج گشته هنر بی هنرها همگی خوب و هنرمند شدند در مجالس و سخنرانی ها تکیه و هئیت ها جای زیبای شهیدان خالی است یا اگر هست از آن بوی ریا می آید... آه ای مردم شهر که چنین در دل خود غوطه ورید نکند پا بگذارید به خون شهدا ! دل فرزند شهیدی نکند تنگ شود [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/1166471275big%7E0.jpg[/img] جان زهرا(س) نگذارید که این فاصله فرسنگ شود خواب غفلت به خدا گوشمان پر کرده چشممان را بسته همه در خواب خوشیم همه در فکر تجمل هستیم فکر روز و شب ما نان شب است غافلیم کوفه پر از آه شده کوچه های تنها همه پر چاه شده و علی سید،رهبر تنهایی بر سر چاه زمان،با دل تنهایش درد و دلها دارد بر سرهر چاهی اشک ها می بارد... آه ای مردم شهر،آه ای هیئتیان،آه ای سینه زنان،آه ای گریه کنان،آه ای مسئولین ! نکند پا بگذاریم به خون شهدا [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/6qajp0od52r8bspgu3vr.jpg[/img] نکند نام شهیدان رود از خاطره ها نکند مادر و فرزند شهید،بوی غربت گیرند به خدا یک یک ما مسئولیم ! باید اینجا همه مان کرب و بلایی باشیم صادق و پاک و خدایی باشیم... [url=http://khakrizesabz.blogfa.com/post-30.aspx]راه سبز[/url]
  8. jackturbo

    به كجا چنين شتابان ...؟!

    خیلی عالی است دوستان از همه تشکر می کنم
  9. [quote]قا سعيد بيخيل ايران خورو شو تو ماشين ساختن مونده ...[/quote] دوست عزیز ضمن عرض تبریک و خوشامد گویی به شما جتما" قوانین سایت رو بخونید. در ضمن به تاریخ ارسال آخرین پست هم دقت کنید تاریخ پستی که بهش جواب دادی مال 2 سال پیشه البته اشکالی نداره که اگر می خواهید یک تاپیک رو کامل تر کنید مطلبی ارسال کنید. کمی دقت کنید. با تشکر
  10. با تشکر از دوست عزیز آپلود عکس غیر از گالری سایت ممنوع است لطفا" لینک عکس ها رو قرار بدهید مدیر محترم بخش هم ملاحظه نمایند
  11. jackturbo

    نیروهای امنیتی جدید ایران

    بله برادر آرمانی عزیز کاملا" حق با شماست اون نیروها هم احتمالا" یا جزء تپپ صابرین هستند یا از مرزبانان عزیز نمی دونم ...
  12. رضا جان دستت درد نکنه عالی و کامل بود .
  13. jackturbo

    تانک اصلی میدان نبرد مرکاوا

    [quote][quote]كلنل جان شما چجوري به يوتيوب دسترسي داري اونوقت! [/quote] داداش !! جوان ایرانیه!! هیچ سدی نمی تونه جلوش رو بگیره!! می خوای برات بازش کنم مثل دروازه ی شهر تیسفون! [/quote] برادر یک pM هم به بزن راه و رسمشو بگو دستت درد نکنه
  14. پدافند در مفهوم كلي، دفع، خنثي كردن و يا كاهش تاثيرات اقدامات آفندي دشمن و ممانعت از دستيابي به اهداف خودي است. پدافند به دو بخش تقسيم مي‌شود 1- پدافند عامل 2- پدافند غيرعامل علاقه به حيات و حفظ بقاء به طور غريزي در هر انساني وجود دارد لذا در طول تاريخ، بشر براي دستيابي به ملزومات حياتي خود از جمله غذا و انرژي به گسترش و توسعه مراتع و زمين‌هاي كشاورزي و معادن پرداخته يا به جهت دفع تجاوز دشمنان خود جنگ‌ها و منازعات بسياري را پشت سر نهاده است. سلاح‌هايي كه جوامع بشري قبل از دوران صنعتي در جنگ‌ها بكار مي‌بردند دست ساز و بسيار ساده بود، بين فرآيندهاي دانش و فناوري و نوع سلاح‌هايي كه جوامع بشري براي بهره گيري از آنها در جنگ ابداع و اختراع مي‌كرده‌اند، ارتباط نزديكي وجود داشته است. در دوران معاصر، اين پيوستگي در اثر تحولات و پيشرفت‌هاي عظيم در فناوري رو به فزوني نهاده است. پس از وقوع انقلاب صنعتي در قرن هجدهم در اروپا و توسعه بيشتر، (پژوهش و توسعه) پيشرفت‌هاي شگرفي در همه سطوح فناوري پديد آمد. به طوري كه دوران كنوني به ويژه دو دهه اخير را (عصر انقلاب سوم فناوري) يا (دوران انقلاب در ميكروالكترونيك) ناميده‌اند، تحولات مذكور لزوما فناوري تسليحاتي را به شدت تحت تاثير قرار داد به طوري كه همه ابعاد و سطوح اين فناوري بسيار پيچيده شده و در خصوص طرح‌هاي نظامي جنبه راهبردي يافته است. پيشرفت سريع علوم و فناوري نظامي در زمينه توليد انواع سلاح‌هاي آفندي توسط كشورهاي پيشرفته و توان همپائي ساير كشورها موجب گرديده است تا بحث پدافند به ويژه دفاع غير عامل توسط كشورهاي اخيرالذكر مورد توجه جدي قرار گيرد. با نگرش به اين‌كه سلاح‌هاي كنترل از راه دور و پيشرفته جايگزين اكثر سلاح‌هاي سنتي گرديده‌اند و به عنوان مثال با فشار يك دكمه از فواصل دور مي‌توان جان هزاران انسان را مورد تهديد جدي قرار داد توجه به امر پدافند، طبيعي جلوه مي‌نمايد. استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي همانند استفاده رژيم بعثي از سلاح‌هايي شيميايي در طول 8 سال جنگ تحميلي عليه جمهوري اسلامي و تجربه جنگ نفت، جنگ افغانستان، مناقشه يوگسلاوي و جنگ اخير امريكا عليه عراق لزوم توجه به مقوله دفاع، خصوصا دفاع غير عامل را مضاعف نموده است. اقدامات دفاع غير عامل شامل اصول اساسي و ملاحظاتي است كه در اغلب كشورهايي جهان، اين اصول و ملاحظات با كمي اختلاف پذيرفته شده اند ولي شيوه به كارگيري آنها ابتكاري، هنرمندانه و خردمندانه است نه اينكه كليشه‌اي باشد به همين دليل وسعت هر اصل به خلاقيت‌هاي فكري بشر و شرايط زمان و مكان بستگي دارد و بعضا حد و مرزي براي اين اصول نمي‌توان تعيين كرد و لذا در حد غير قابل تصوري در نحوه بكارگيري اصول دفاع غير عامل تنوع وجود دارد. در اين مقاله سعي گرديده است پس از تبيين اصول و ملاحظات دفاع غير عامل و موضوعات ذيربط، توصيه‌هايي چند در خصوص اقدامات دفاع غير عامل ارائه گرديده است. *اقدامات اساسي دفاع غير عامل: اقدامات اساسي در تامين دفاع غيرعامل شامل موارد ذيل مي‌باشد كه در تهيه طرح‌ها متناسب با ماموريت، وضعيت، موقعيت و شرايط زماني و مكاني و رده سازماني بايد مورد استفاده و بهره برداري لازم قرار گيرد. در ابتدا فهرست‌وار اصول دفاع غير عامل و ملاحظات آن را نام برده و سپس به تعريف هر يك از اصطلاحات مي‌پردازيم. 1- استتار (Camuflage) 2- اختفا (Concealment) 3- پوشش (Cover) 4- فريب (Deception) 5- تفرقه و پراكندگي (Separation and Dispersion ) 6- مقاوم سازي و استحكام (Hardening) 7- اعلام خبر (Early Warning) 8- مكان يابي (Site Selection) 9- تحرك (Movement) 10- 10- پناهگاه (Defilade) 11- جان پناه (Trench) 12- انضباط استتار (Camouflage Discipline) 13- حفاظت (Security) 14- سيستم اطفا حريق (Extinguishing System) 15- اقدامات درون سيستمي 16- آموزش و ايجاد فرهنگ دفاع (Training) 17- ايجاد موانع (ديوار - دكل - كابل - بالن) (Barrier) 18- عمليات دود. (Smoke Operation) 19- اقدامات بعد از بمباران(كنترل تردد، تخليه، مجروحين، كنترل خسارت، خنثي سازي بمب و... ) 20- ايمني (Safety) 21- مقابله با بمب ‌هاي گرافيتي E. M. P - H. P. M 22- ايجاد استحكامات صحرايي و سازه‌هاي موقتي (Field fortification) 23- ايجاد سازه‌هاي امن و مقاوم سازي تاسيسات. (Protective Structures) 24- دفاع غير عامل در مقابل حملات ويژه (ش. م. ه). * اصول پدافند عامل: مجموعه اقدامات بنيادي و زير بنايي است كه در صورت بكار گيري مي‌توان به اهداف پدافند غير عامل از قبيل تقليل خسارات و صدمات، كاهش قابليت و توانايي سامانه شناسائي، هدف يابي و دقت هدف گيري تسليحات آفندي دشمن و تحميل هزينه بيشتر به وي نائل گرديد. در اكثر منابع علمي و نظامي دنيا اصول پدافند غير عامل شامل 6 الي 7 اقدام مشروحه ذيل مي‌باشد كه در طراحي و برنامه ريزي‌هاي و اقدامات اجرايي دقيقا مي‌بايست مورد توجه قرار گيرد. 1- استتار Camouflage 2- اختفا Concealment 3- پوشش Cover 4- فريب Deception 5- تفرقه و پراكندگي Separation And Dispersion 6- مقاوم سازي و استحكامات Hardening 7- اعلام خبر Early warning تعاريف و اصلاحات * پدافند (Active Defense) عبارتست از بكارگيري مستقيم جنگ افزار، به منظور خنثي نمودن و يا كاهش اثرات عمليات خصمانه هوايي، زميني، دريايي، نفوذي و خرابكارانه بر روي اهداف مورد نظر. * پدافند غير عامل (Passive Defense) به مجموعه اقداماتي اطلاق مي‌گردد كه مستلزم بكارگيري جنگ افراز نبوده و با اجراي آن مي‌توان از وارد شدن خسارات مالي به تجهيزات و تاسيسات حياتي و حساس نظامي و غير نظامي و تلفات انساني جلوگيري نموده و يا ميزان اين خسارات و تلفات را به حداقل ممكن كاهش داد. * دفاع غير نظامي (Civil Defsnse) دفاع غيرنظامي تقليل خسارات مالي و صدمات جاني وارده بر غير نظاميان در جنگ يا در اثر حوادث طبيعي نظير سيل، زلزله، طوفان، آتش‌فشان، آتش‌سوزي و خشكسالي مي‌باشد، در منابع خارجي، وظايف دفاع غير نظامي شامل چهار عنوان ذيل مي‌باشد: 1- اقدامات پيشگيرانه و كاهش دهنده (Mitigation) 2- آماده سازي و امداد رساني (Preparation) 3- هشدار و اخطار (Response) 4- باز سازي مجدد (Recovery) نكته: ارائه تعريف دفاع غير نظامي در اين نوشتار در حوزه پدافند غير عامل نبوده و بيشتر در جهت آگاهي مخاطبين در تميز بين پدافند غيرعامل و دفاع غير نظامي مي‌باشد زيرا به دليل عدم شناخت جامع در بسياري از كتب، مقالات، و يا نوشتارهاي داخلي مشاهده گرديده است كه دو مفهوم ياد شده با همديگر اشتباه گرفته مي‌شود. * مراكز حياتي و مراكز ثقل (Vital and Gravity Centers) مراكز و تاسيسات حياتي و پر اهميت كشور مي‌باشند كه در صورت حمله و بمباران و انهدام آنها صدمات جدي به نظام اجتماعي، سياسي و نظامي كشور وارد شده، آنها را در يك مخاطره و بحران جدي قرار مي‌دهد. * مراكز حياتي (Vita Centers) مراكزي هستند كه در صورت انهدام كل يا قسمتي از آنها، موجب بروز بحران، آسيب و صدمات قابل توجه در نظام سياسي، هدايت، كنترل و فرماندهي، توليدي و اقتصادي، پشتيباني، ارتباطي و مواصلاتي، اجتماعي، دفاعي با سطح تاثيرگذاري در سراسر كشور گردد. *مراكز حساس (Critical Centers) مراكزي هستند كه در صورت انهدام كل يا قسمتي از آنها، موجب بروز بحران، آسيب و صدمات قابل‌توجهي در نظام سياسي، هدايت، كنترل و فرماندهي توليدي و اقتصادي، پشتيباني، ارتباطي و مواصلاتي، اجتماعي، دفاعي با سطح تاثير گذاري منطقه‌اي در كشور گردد. * مراكز مهم (Important Centers) مراكزي هستند كه در صورت انهدام كل يا قسمتي از آنها، موجب بروز آسيب و صدمات محدود در نظام سياسي، اجتماعي، دفاعي با سطح تاثير گذاري محلي در كشور گردد. * استتار و اختفاء (Camouflage & Concealment) فن و هنري است كه با استفاده از وسائل طبيعي يا مصنوعي، امكان كشف و شناسائي نيروها، تجهيزات و تاسيسات را از ديده باني، تجسس و عكسبرداري دشمن تقليل داده و يا مخفي داشته و حفاظت نمايد. مفهوم كلي استتار، همرنگ و هم‌شكل كردن تاسيسات، تجهيزات و نيروها با محيط اطراف مي‌باشد. اختفا، حفاظت در برابر ديد دشمن را تامين مي‌نمايد و استتار امكان كشف يا شناسايي نيروها، تجهيزات و تاسيسات و فعاليتهاي را تقليل مي‌دهد. * پراكندگي(‌Dispersion) گسترش‌ باز و پخش نمودن و تمركز زدايي نيروها، تجهيزات، تاسيسات يا فعاليت‌هاي خودي، به منظور تقليل آسيب پذيري آنها در مقابل عمليات دشمن به طوري كه مجموعه‌اي از آنها هدف واحدي را براي دشمن تشكيل ندهند. * تفرقه و جابجايي (Separation and Movement) جداسازي، گسترش افراد، تجهيزات و فعاليت‌هاي خودي از محل استقرار اصلي به محلي ديگر به منظور تقليل آسيب پذيري، كاهش خسارات و تلفات مي‌باشد، مانند: انتقال هواپيما‌هاي مسافرتي به فرودگاه‌هاي دورتر از برد سلاح‌هاي دشمن و يا انتقال تجهيزات حساس قابل حمل از محل اصلي به محل موقت كه به علت عدم شناسايي و حساسيت مكاني، داراي امنيت و حفاظت بيشتري مي‌باشد. *استتار، اختفاء و ماكت فريبنده CC& D استفاده و بهره برداري از اقدامات تجهيزات و روش‌هايي براي پنهان نمودن، همگون سازي، تغيير شكل، شبيه سازي، ايجاد طعمه فريبنده و حذف شكل منظم هندسي اهداف در جهت ممانعت از كشف و شناسائي نيروها، تجهيزات، تاسيسات و فعاليت‌هاي خودي توسط سامانه‌هاي آشكار ساز و حساسه دشمن. * فريب (Deception) كليه اقدامات طراحي شده حيله‌گرانه‌اي كه موجب گمراهي دشمن در نيل به اطلاعات و محاسبه و برآورد صحيح از توان كمي و كيفي طرف مقابل گرديده و او را در تشخيص هدف و هدف گيري با شك و ترديد مواجه نمايد. * مقاوم سازي و استحكامات (Fortification) ايجاد هر گونه حفاظتي كه در مقابل اصابت مستقيم بمب، راكت، موشك، گلوله توپخانه، خمپاره و يا تركش آنها مقاومت نموده و مانع صدمه رسيدن به نفرات، تجهيزات يا تاسيسات گرديده و اثرات تركش و موج انفجار را به طور نسبي خنثي نمايد. پناهگاه، جان پناه، سازه‌هاي امن و مقاوم‌سازي تاسيسات، ايجاد استحكامات صحرايي و سازه‌هاي موقتي، دال بتني، كيسه شن، خاك‌ريز، بشكه شن و يا استوانه بتني و... جزء استحكامات محسوب مي‌شوند. * اعلام خبر (Early warning) آگاهي و هشدار به نيروهاي خودي مبني بر نزديك بودن عمليات تعرضي دشمن. اين هشدار كه براي آماده شدن مي‌باشد، ممكن است چند ساعت، چند روز و يا زماني طولاني‌تر از آغاز مخاصمات اعلام گردد. دستگاه‌ها و وسايل اعلام خبر شامل رادار، ديده‌باني بصري، آژير، بلندگو، پيامها و آگاهي هاي هشدار دهند مي‌باشد. * مكان يابي (Site selection) يكي از اقدامات اساسي و عمده پدافند غير عامل، انتخاب مكان مناسب مي‌باشد تا آنجا كه ممكن است بايد از ايجاد تاسيسات حياتي و حساس در دشت‌هاي مسطح يا نسبتا هموار اجتناب كرد. زيرا تاسيسات احداث شده در چنين محل‌هايي را نمي‌توان از ديد دشمن مخفي نگاهداشت. ايجاد تاسيسات حياتي و حساس در كنار بزرگراه‌ها، جاده‌هاي اصلي، كنار سواحل دريا، رودخانه‌ها و نزديكي مرزها موجب سهولت شناسايي و هدف يابي آسان آنها توسط دشمن مي‌گردد. توضيح اينكه سه موضوع عمده كه مي‌بايست در مكان يابي به آن توجه خاص مبذول گردد به شرح ذيل مي‌باشد: 1- ماموريت (Mission) امكان اجراي ماموريت در مكان تعيين شده موجود باشد. 2- پراكندگي (Dispersion) وسعت مكان انتخابي به صورتي باشد كه امكان پراكندگي مناسب تاسيسات و تجهيزات را فراهم نمايد. 3- شكل عوارض و محيط (Terrain Pattern) پایداری
  15. jackturbo

    نخستین پروازها در ایران

    دستت درد نكنه بشخصه از خوندن مطالب تاريخي لذت مي برم از بعد عبرت آموزييش البته.
  16. [quote]اين كه چيزي نيست دارن آمرام رو هم كپي ميكنند! [/quote] هیچ بعید نیست فردا پس فردا یک کپی از اوباما و ... درست کنند.
  17. امیر جان ممنون موشک های چینی عیب بزرگی دارند و ان هم عدم ازمون آنها در یک جنگ واقعی است . ولی خدائیش این چینی ها عجب کپی کارهایی هستند
  18. احتمالا" با یک سلاح نیمه سنگین ساقط شده چون گازل کمی در برابر این طور سلاح ها ضعیفه بعدش کنرتل از دست خلبان در رفته و سقوط.
  19. چكيده: حمايت از مخالفين رژيم عراق براي سرنگوني حكومت صدام حسين به صورت سياست مورد پذيرش دولت آمريكا مطرح شده است. اما انجام اين طرح با مشكلات متعددي روبروست و براي انجام آن سه سناريو مطرح مي شود؛ به كارگيري قدرت هوايي براي بركناري صدام، كمك به مخالفان براي تصرف مناطق گسترده اي از عراق؛ حمايت از جنگ چريكي دشمنان صدام، اين مقاله ضمن توضيح هر يك از طرحها، امتيازات و مشكلات، ضعفها و نواقص آنها را نيز بيان مي كند و در نهايت همة آنها را بسيار خطرناك ارزيابي و نتيجه گيري مي كند كه آمريكا توان مديريت طرح براندازي صدام و يا پذيرش وي را ندارد و در نتيجه تنها گزينة آمريكا عبارت است از : كنترل و مهار صدام و يا تبديل مهار گسترده به مهار محدود عراق. نويسنده در پايان يك سلسله پيشنهادهاي اجرايي براي سياست آمريكا در برابر عراق ارائه مي دهد. خليج خوكها ديگري در عراق چهاردهة پيش يك رهبر جهان سومي (فيدل كاسترو)، منافع آمريكا را در منطقه اي حياتي تهديد كرد. سياستگذاران آمريكا كه تمايلي براي پرداختن هزينه هاي تهاجم يا توافقي براي مهار نداشتند متقاعد شدند گزينة سومي وجود دارد كه كم هزينه و ساده است، يعني پشتيباني از برخي مخالفان داخلي آن دولت كه در راستاي شورش مردمي و سرنگوني رژيم تلاش مي كنند. بدين سان خليج خوكها به يكي از رسواترين شكستها در تاريخ سياست خارجي آمريكا تبديل شد. اكنون طرح مشابهي وجود دارد؛ يعني بهره گيري از مخالفان داخلي رژيم عراق براي براندازي صدام كه يكي از مهيج ترين طرحهاي سياست خارجي واشنگتن است. اين مسئله در همه جا مطرح مي شود: از ديدگاه رهبران كنگره تا نگرش گروهي از مقامات دولت پيشين، و از نظر هفته نامة خبري ـ تفسيري استاندارد، نيورپابليك و سرمقاله نويسان نيويورك تايمز، واشنگتن پست، و نشرية نيشن، پشتيباني از مخالفان رژيم عراق بديل مهمي براي سياست كنوني دولت كلينتون شده است. مشاوران امنيت ملي پيشين جمهوري خواه، سه تن از مقامات پيشين جمهوري خواه وزارت دفاع، و هفت تن از مقامات پيشين جمهوري خواه در كابينه نامه اي را امضا كردند كه رئيس جمهور را ترغيب به پشتيباني جدي تر از دشمنان صدام مي كرد. آر. جيمز وولسي،نخستين رئيس سازمان سيا در دورة كلينتون ، ديگر حامي برجستة طرح براندازي بود. در نتيجه، كنگرة در ماه اكتبر شتابزده طرح آزادسازي عراق را پذيرفت كه به موجب آن كمك نظامي 97 ميليون دلاري به گروههاي مقاومت دموكراتيك عراق تصويب شد . ستاد رياست جمهوري در اين زمينه مشتاق نبود، اما كلينتون اين راه حال را به جاي جنگ برگزيد. و پس از بروز اختلاف ديگري با عراق در مورد بازرسيهاي تسليحاتي سازمان ملل در ماه نوامبر گذشته، رئيس جمهور با تبيين طرح نوين دولت مبني بر «به كارگيري نيروهاي تحول آفرين در عراق»، و عزم خود براي تلاش در راستاي «برقراري دولت جديدي در بغداد كه نمايندة مردم باشد و به جاي سركوب مردم آنها را محترم شمارد»، ابتكار عمل را به دست گرفت. انديشة اصلي پشتيبان اين طرح، ساده است يعني آمريكا بايد از تداوم حكومت صدام حسين جلوگيري نمايد و براي به قدرت رسيدن مخالفان رژيم عراق كمك كند. همچنانكه ترنت لوت،رهبر اكثريت مجلس سنا ابراز مي دارد، «در اينجا دكترين بايد عقب راني باشد نه مهار». در روزنامة نيورپابليك،پاول والفوويتز ، معاون وزير پيشين دفاع چنين نوشت، «سرنگوني صدام تنها نتيجه اي است كه مي تواند منافع حياتي آمريكا را در يك خليج فارس امن و با ثبات تامين نمايد، زيرا در ميان حكومتهاي استبدادي معاصر اين موضوع تا اندازه اي منحصر به فرد است كه رژيم عراق تنها متكي به صدام حسين مي باشد اكثريت عظيم عراقيها خواهان سرنگوني او هستند، ولي اگر اين خواستة خود را بروز دهند سزاوار مرگ خواهند بود، ما بايد آنها را ياري نماييم.» به علاوه پيش بيني مي شود كه جايگزيني صدام با هزينه اي به نسبت اندك تحقق مي يابد و حتي بسياري از مدافعان طرح استدلال مي كنند كه بدون اعزام نيروهاي زميني آمريكا مي توان آنرا عملي نمود. والفوويتز در برابر كنگره شهادت داد كه اگر دولت كلينتون تنها «نيروي مورد نياز براي هدف را بيج كند» جهان از وجود صدام رهايي خواهد يافت. مشكل در اينجاست كه چنين چيزي واقعيت ندارد. حتي اگر طرح عقب راني مطلوب باشد، هر سياستي براي اجراي آن بايد سه آزمون را كه به طور جدي مورد بررسي قرار گرفته است پشت سر گذارد. هر سياستي بايد به لحاظ نظامي عملي بوده، مورد پذيرش متحدين آمريكا باشد كه همكاري آنها براي اجرا ضروري است، و از ديدگاه مردم آمريكا مطلوب باشد. تمامي طرحهاي عقب راني كه مخالفان عراقي را در بر مي گيرد چندان مؤثر نيست. بنابراين، افرادي كه اين طرحهاي قابل ترديد را براي سياست جاري آمريكا برتر مي دانند دچار افكار واهي و پوچ هستند. به هر ترتيب، تلاش آمريكا براي تغيير سياست از مهار به عقب راني در عراق اشتباه هولناكي خواهد بود كه مي تواند بسادگي موجب هزاران مورد تلفات غيرضروري شود. روش قدرت هوايي برخلاف برداشت حاميان مخالفان عراق كه گاهي ارائه مي شود، هيچ طرحي عقب راني ساده و واحدي وجود ندارد. در عوض، سه نوع طرح متضاد پيشنهاد مي گردد: به كارگيري قدرت هوايي براي بركناري صدام، كمك به مخالفان براي تصرف مناطق گسترده اي از عراق، با حمايت از جنگ چريكي دشمنان صدام. در نخستين طرح يعني رهيافت قدرت هوايي، آمريكا با همكاري مخالفان، عمليات نظامي تعيين كننده اي را عليه رژيم عراق اجرا مي كند. در اينجا مشكل اين است كه تقريباً تمام اين بار سنگين بر دوش آمريكاست و آمريكا بدون اطمينان از موقعيت بايد متحمل هزينه هاي سنگيني شود. رهيافت قدرت هوايي ايجاب مي كند كه آمريكا مخالفان رژيم عراق را در امر استخدام، آموزش، و تجهيز دهها هزار سرباز براي جنگ متعارف محدود ياري دهد. هنگامي كه اين ارتش مخالف آمادة نبرد شد، آمريكا براي بر هم زدن آرايش رزمي، تداركات، فرماندهي و كنترل، و مواضع پشت جبهة عراق ، حمله اي هوايي عليه نيروهاي صدام آغاز مي كند. نيروهاي مخالف به دنبال حملة شديد هوايي آهسته به پيش مي روند، نيروهاي صدام را وادار مي كنند تا براي نبرد متمركز شوند و از اين رو نيروهاي صدام به هدف مناسبت تري براي انهدام از راه هوايي تبديل مي گردند. هنگامي كه نيروهاي دفاعي عقب نشيني كرده و يا تجزيه شدند، نيروهاي مخالف قلمرو هرچه بيشتري را اشغال مي كنند، و سرانجام بدون هيچ مانعي به سوي بغداد پيش مي روند، و حكومت جديدي را تشكيل مي دهند. اين طرح دو امتياز دارد. نخست، اين طرح به درستي مي پذيرد كه شكست دادن نيروهاي مسلح صدام دشوار خواهد بود و مخالفان رژيم عراق بدون پشتيباني نظامي گستردة آمريكا نمي توانند اقدام كنند. دوم، اين طرح ممكن است مورد پذيرش متحدين آمريكا قرار گيرد، زيرا آنها گاهي پيشنهاد كرده اند كه از سياست براندازي صدام در صورت اطمينان از موفقيت آن پشتيباني مي نمايند. اگرچه به طور كلي دوستان آمريكا در اروپا و خاورميانه با اعمال زور عليه صدام در بحرانهاي اخير موافق بوده اند، اما برخي از آنها از كنار گذاشتن صدام ابراز تاسف مي كنند زيرا براين باورند كه ثبات منطقه از بين مي رود و مرزهاي ملي تغيير مي يابد. اما مشكل در اينجاست كه طرح يادشده، عمليات هوايي بسيار گستردة آمريكا را مي طلبد در حالي كه پيروزي مخالفان احتمال ضعيفي دارد. در واقع، اكنون توانمنديهاي متعارف عراق بسيار محدود شده است. و نيروهاي عراقي نمي توانند در برابر نيروهاي آمريكايي و ديگر كشورهاي غربي چندان پايداري كنند. اما همين يگانها، دشمن سرسختي براي مخالفان عراقي هستند. ارتش عراق هم اكنون 400000 نيروي كادر (پايور)، از جمله نزديك به 100000 نيروي گارد رياست جمهوري و گارد ويژة رياست جمهوري در اختيار دارد . صدام همچنين از 2000 دستگاه تانك و 2100 قبضه توپخانه برخوردار است. قواي مخالف كه به سلاحهاي سبك مسلح هستند در جنگ گسترده عليه اين نيروها، بويژه گارد رياست جمهوري نمي توانند پايداري كنند . به اين دليل ، براي تحقق طرح ياد شده عمليات هوايي آمريكا در اصل بايد مقاومت نظامي سازمان يافتة عراق را منهدم سازد. اين مهم تلاش فراوان و پرهزينه اي را در چندين ماه مي طلبد؛ شايد به همان اندازه اي كه عمليات هوايي در سال 1991 در جنگ خليج فارس انجام شد. هرچند مردم آمريكا مخالف سرسخت رژيم صدام هستند، اما آنها شايد از عمليات خونين و طولاني عليه عراق بدون وجود يك انگيزة روشن پشتيباني نكنند. قدرت هوايي هرگز به تنهايي نمي تواند رژيم حريف را وادار به تسليم نمايد. حتي با وجود شكست سخت نيروهاي عراقي در «عمليات طوفان صحرا» تنها چند يگان عقب نشيني كرده و يا به طور دسته جمعي تسليم شدند. آنهايي هم كه تجزيه شدند تا اندازه اي ناشي از هراس از حملة زميني قريب الوقوع نيروهاي متحدين بود؛ ترسي كه نيروهاي مخالف ضعيف مي توانند آنرا القا كنند. هيچ يك از لشكرهاي گارد رياست جمهوري منهدم نشد، اگرچه چندين لشكر هر يك در معرض بيش از هزار سورتي پرواز بمباران قرار گرفته بودند. روي هم رفته، اين استدلال ثابت نشده و احمقانه است كه قدرت هوايي آمريكا به تنهايي مي تواند نيروهاي زميني عراق را منهدم سازد و به ارتش مخالفان امكان دهد تا در واقع بدون هيچ مانعي به سوي بغداد پيش روند. افزون بر اين، طرح مورد بحث ايجاب مي كند كه مخالفان شهرهاي عراق را از تصرف نيروهاي مسلح رژيم صدام خارج سازند. قواي مخالف بايد به تنهايي در اين نبردهاي گسترده بجنگد، زيرا آمريكا به سختي مي تواند با هواپيماها و موشكهاي خود يگانهاي زميني عراق را كه در جنگلهاي انبوه شهرهاي مدرن پنهان شده اند منهدم سازد و قوانين درگيري آمريكا نيز براي محدود نمودن تلفات غيرنظاميان، بمباران مناطق شهري را منع مي كند. براي نيروي مخالف ضعيف حتي برخورد با لشكرهاي سركوب شدة گارد رياست جمهوري در رزم شهري بسيار دشوار است. دشمنان صدام، حتي اگر آمريكا براي كمك به آنها عمليات هوايي گسترده اي را اجرا كند، شايد در جنگ زميني شكست بخورند. در پايان، روش قدرت هوايي ممكن است صدام را وادار نمايد كه جنگ افزار شيميايي و بيولوژيكي خود را عليه امريكا و متحدين او در خاورميانه به كار گيرد. صدام درجنگ خليچ فارس در آستانة سقوط قرار نگرفته بود كه از اين جنگ افزار استفاده كند. تنبيه تدريجي صدام را متقاعد مي نمايد كه كل زاردخانة خود را به كار گيرد، در حالي كه تمامي انگيزه هاي خويشتنداري از بين مي رود. روي هم رفته، طرح جنگ پيشگيرانه عليه عراق به كارگيري قواي مخالف به جاي نيروي زميني آمريكا را در بردارد. هزينه ها و خطرات طرح، آنرا به تلاشي بسيار خطرناك و بدنام تبديل مي كند؛ حتي اگر به منزلة راهي براي براندازي قطعي ارائه شود. اين احتمال وجود دارد كه نيروي مخالف به كلي مغلوب شود، آنگاه دولت آمريكا با گزينه اي دردناك رو به رو خواهد شد كه صدام را به خود واگذارد تا طرح فرار خود را بچيند يا اينكه حملات هوايي تا به امروز بي ثمر را ادامه داده، يا نيروهاي آمريكايي را براي تصرف بغداد اعزام كند. بنابراين، تلاش براي عقب راني با تكيه برقدرت هوايي بسيار خطرناك است و شايد به جاي آزادسازي بغداد واشنگتن را در تنگنا قرار دهد. روش منطقة امن دومين گزينة عقب راني به اين ترتيب است كه آمريكا به گروه مخالف معروف به «كنگرة ملي عراق» كمك مي كند تا مناطق بزرگ در عراق را تصرف و حفظ نمايند، و با استفاده از اين مناطق حكومت صدام را تحليل برند. اما اين طرح به لحاظ نظامي خنده آور است و به يقين با مداخلة مستقيم آمريكا و يا كشتار و خونريزي گسترده پايان مي يابد. رهيافت منطقة امن ايجاب مي كند كه آمريكا كنگرة ملي عراق را به عنوان دولت مشروع و قانوني عراق اعلام كند، داراييهاي مسدود شدة عراق را در اختيار آن قرار دهد، و در استخدام (سربازگيري)، آموزش، تجهيز نيروي پيادة سبك و بسيار متحرك 10000 تا 20000 نفري، كه بيشتر آنها پرسنل نظامي پيشين عراق هستند دولت تازه را ياري نمايد. سپس اين نيروها منطقه كردستان عراق در شمال كشور ، و تمام منطقة غرب رودخانة فرات و جنوب مدار 32 درجه كه به طور كلي «عراق آزاد» اعلام شده است مورد تهاجم قرار داده و اشغال مي كنند. آمريكا تحريمهاي اقتصادي عليه اين مناطق را ملغي مي نمايد و براي دفاع از آنها در برابر ضد حمله هاي رژيم صدام قدرت هوايي را به كار مي گيرد. كنگرة ملي عراق استدلال مي كند كه با تامين پناهگاهي براي فراريان و كاهش منطقة تحت كنترل صدام تا دره هاي رودخانة بين النهرين، بغداد، و برخي از مناطق شمال غرب، اين استراتژي رژيم عراق را متلاشي مي نمايد و يا آنرا در برابر عمليات نظامي مستقل كنگرة آسيب پذير مي كند. كنگرة ملي عراق پيشنهاد كرده است كه عمليات كامل كم هزينه باشد، يك يا دو سال به طول انجامد، و به مداخلة نظامي مستقيم محدود آمريكا نياز داشته باشد كه تلفات سنگيني را براي آمريكاييها به بار نياورد. همانگونه كه رئيس كنگره ملي عراق، احمد چلبي در بهار گذشته در مجلس سنا ابراز داشت، «پايگاهي حفاظت شده در برابر تانكهاي صدام را در اختيار كنگرة ملي عراق قرار دهيد، براي تامين غذا و مسكن و مهار جمعيت آزاد شده از ما پشتيباني موقتي به عمل آوريد، و ما عراق آزاد، عاري از جنگ افزار انهدام جمعي، و داراي بازار آزاد را براي شما به ارمغان خواهيم آورد. مهمتر اين كه، كنگرة ملي براي آزادي به اين اقدامها مبادرت مي ورزد.» چون طرح ياد شده نتيجه اي عظيم با هزينة اندك را نويد مي دهد، محبوب كنگره و منتقدان كلينتون شده است. اين طرح مي تواند مورد توافق مردم آمريكا نيز قرار گيرد. اما مشكل اين است كه طرح كنگرة ملي آنچنان ناقص و غيرواقعي است كه مي تواند به طور بديهي به تكرار رويداد خليج خوكها منجر شود. مقامات آمريكايي سرانجام بايد مداخلة مستقيم را برگزينند و يا شاهد كشتار شورشيان باشند، همان چيزي كه با اقدام اخير كنگرة ملي براي برپايي قيام و شورش در شمال عراق از سال 1992 تا 1996 رخ داد. همچنانكه مؤسسة آندريو پراسيليتي خاورميانه اظهار داشته است : «كنگرة ملي عراق در امتداد رودخانه پاتوماك از پشتيباني بيشتري بهره مند مي گردد تا رودخانة فرات.» نودونه درصد قدرت رزمي مخالفان از دو نيروي شبه نظامي كرد كه در شمال عمل مي كند، يعني حزب دموكرات كردستان به رهبري مسعود بارزاني و اتحاديه ميهني كردستان به رهبري جلال طالباني، و نيروي شبه نظامي شيعه به نام مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق كه در جنوب فعاليت دارد تشكيل مي شود. هرگروه برنامة ويژه اي دارد، تمامي گروهها از همكاري و اتحاد فاصله گرفته اند. رهبران سه گروه اكنون تمايل خود را براي هماهنگي با كنگره ملي عراق ابراز داشته اند، اما از رهبري آن پيروي نخواهند كرد. از آن بدتر، آنها اذعان مي دارند كه كنگرة ملي عراق كار زيادي در راستاي آرمان مخالفان انجام نمي دهد. در سپتامبر گذشته بارزاني و طالباني دعوت ديدار با رهبران كنگره را پذيرفتند اما همين كه آگاه شدند چلبي نيز براي ديدار دعوت شده است آنرا لغو كردند. گذشته از اختلاف داخلي مخالفان، متحدان منطقه اي آمريكا از طرح مورد بحث متنفرند. كويت، عربستان سعودي، اردن و تركيه با تمامي تلاشهاي عقب راني كه در بردارندة كاربرد مستقيم قدرت نظامي آمريكا براي تضمين پيروزي نباشد سخت مخالفت مي كنند، زيرا از اين نگرانند كه اين اقدامها ناكام مانده و آنها مورد خشم صدام قرار گيرند. مسئله ديگر آنست كه طرح يادشده به لحاظ نظامي غيرعملي نيست اما به تمام معنا خطرناك است. حتي اگر بتوان باور كرد كه نيروهاي كرد منطقة شمال را در تصرف خود نگاه دارند، رهيافت كنگرة ملي عراق براي كنترل نزديك به 1000 كيلومتر جبهة داخلي جنوب و غرب عراق نيازمند 10000 تا 20000 تن نيروي مسلح سبك است. اين تعداد نيز نسبت به مكان مذكور نا معقول به نظر مي آيد. (در مقايسه ، دكترين ارتش آمريكا براي دفاع از 15 تا 35 كيلومتر خط مقدم نياز به يك لشكر زرهي 20000 نفري دارد.) اگر به فرض كل ارتش كادر عراق منفعل باقي بماند ـ كه در طول هشت سال گذشته مصداق نداشته است ـ نيروهاي مخالف با حملات گارد 70000 نفري جمهوري و گارد ويژه 25000 نفري جمهوري رو به رو خواهند شد. آنها بايد بدون تجهيزات زرهي و با نسبت عددي نامطلوب پنج به يك، مناطق گسترده اي را حفظ كنند. علاوه بر اين، استراتژي دفاع از مناطق امن داخل عراق ابتكار عمل را به صدام واگذار مي نمايد. هرگاه نيروهاي مخالف به رودخانة فرات و مدار 32 درجه برسند، صدام امكان مي يابد زمان و مكان نبردهاي بعدي را انتخاب كند. حتي پشتيباني هوايي آمريكا نمي تواند از نيروهاي مخالف حفاظت نمايد زيرا حملات عراق در شرايط جوي نامساعد و يا هنگام شب نيز ممكن است اجرا شود؛ هنگامي كه توانايي آمريكا در ممانعت از نيروهاي زميني بسيار كاهش مي يابد. تهاجم سال 1996 به شهر اربيل واقع در شمال عراق كه تحت كنترل مخالفان بود در اينجا آموزنده است. زيرا عراقيها از اين مي ترسيدند كه نيروهاي آمريكايي از راه هوايي براي دفاع از شهر اقدام كنند. بنابراين، آنها نيروهاي خود را به دقت تقويت نمودند، شبانه حمله كردند، نيروهاي كرد، و كنگره ملي عراق را پيش از سپيده دم درهم كوبيدند، و روز بعد عقب نشيني كردند، و واشنگتن را با عمل انجام شده اي رو به رو ساختند. آمريكا در واقع براي حفظ هواپيماهاي جنگي كافي در خليج فارس به منظور واكنش سريع در برابر حملات رژيم عليه يگانهاي مخالفان در داخل عراق تا سرنگون صدام (حتي اگر ماهها و سالها طول بكشد)، هواپيماهاي ضربتي عمل كننده در هر نوع شرايط جوي را به اندازة كافي در اختيار ندارد. جنوب عراق نيز براي نوعي برپايي شورش كه در طرح كنگرة ملي عراق پيش بيني شده بسيار نامناسب است. زمين بياباني باز جنوب براي عمليات زرهي عراق مطلوب مي باشد، و منطقة جنوب غرب رودخانة فرات از جمعيت بسيار پراكنده اي برخوردار است . مخالفان بايد نيروهاي تازه را از بصره دومين شهر بزرگ عراق، كه به يقين صدام به شدت از آن دفاع مي نمايد، جذب كنند. رژيم عراق اكنون لشكرهاي 30000 نفري را پيرامون شهر مستقر كرده است و سه لشكر ديگر نيز در آينده به آنها مي پيوندند. به فرض، اگر صدام بتواند 10000 تا 15000 نفر نيروي وفادار براي دفاع از بصره بسيج كند و پشتيباني هوايي آمريكا كمك محدودي در عمليات شهري بنمايد، بصره مانعي حل نشدني را ايجاد مي كند: ارتش كوچك كنگره ملي عراق نمي تواند مصون بماند، بدون اشغال شهر در امان باشد و در صورت تلاش، به يقين منهدم خواهد شد. رهيافت منطقه امن حتي براي برخورداري از احتمال موفقيت اندك، بايد صحت يكي از دو فرضيه را به اثبات رساند: اين كه رژيم عراق و نيروهاي مسلح آن در صورت رويارويي با چالش جدي بساديگ تجزيه شود، و يا چند تيپ بي تجربة پياده سبك مخالفان بتواند چندين لشكر سنگين عراق را در نبرد باز شكست بدهد. هر دو مورد اشتباه است. در جنگ خليج فارس نيروهاي مسلح عراق در معرض 39 روز بمباران پيوسته بودند، كه به كلي روحية خود را از دست دادند. ولي در جنگ زميني، يگانهاي مهمي مانند گارد رياست جمهوري هنوز بسيار سرسختانه مي جنگيدند. اين نيروها بار ديگر عليه مخالفان عراق نبرد مي كنند، همانگونه كه آنها پس از عمليات طوفان صحرا در هر فرصتي بكار گرفته شده اند. كنگرة ملي تصور مي كند كه با تيپهاي پياده سبك خود مي تواند بسادگي لشكرهاي زرهي سنگين عراق را شكست بدهد. به يقين، نيروهاي پيادة سبك بسيار كارآمد با داشتن سالهاي طولاني آموزش مانند تفنگداران دريايي آمريكا و چتربازان اسرائيل يگانهاي زرهي ناشناخته را در زمين باز شكست مي دادند. اما اين موارد استثنايي است. يگانهاي پياده به طور كلي براي ايستادگي در برابر حملة تانك به شمار زيادي جنگ افزار ضدتانك و توپخانه ، زره، و اغلب قدرت هوايي نياز دارد. در اكثريت نبردها در زمين باز هنگام جنگ جهاني دوم و پس از آن، يگانهاي پياده سبك بآساني توسط نيروهاي زرهي معمولي مغلوب شده اند. پيشينة نظامي مخالفان رژيم عراق (تا به امروز) اين موضوع را نشان مي دهد . در بصره و كركوك در سال 1991 و بار ديگر در اربيل در سال 1996، يگانهاي گارد رياست جمهوري و ارتش عراق بسادگي نيروهاي پياده سبك كرد، شيعه و كنگرة ملي را درهم كوبيدند. در حالي كه تنها موفقيت نيروهاي مخالف، يورش نيروهاي عظيم كرد به دو تيپ از لشكر 38 پياده عراق در بيرون از شهر اربيل در سال 1995، عليه ضعيف ترين يگان ارتش عراق به دست آمد، هنگامي كه يگان روحية خود را از دست داده، كاهش يافته ، غافلگير شده و بدون پشتيباني توپخانه يا تجهيزات زرهي مانده بود. اما كنگرة ملي عراق شجاعانه ادعا مي كند كه مي تواند از موفقيت چاد در سالهاي 88-1986 پيروي نمايد، كه اين كشور با برپايي جنگ مانوري به كمك نيروي پياده سبك بسيار متحرك نيروهاي زرهي ليبي را درهم كوبيد. با وجود اين، حتي نگاهي گذرا به پيروزي نيروهاي چاد نشان مي دهد كه چرا مخالفان رژيم عراق هرگز نتوانسته اند آنرا تكرار كنند. نخست ، چاد از نسبت نيروي مطلوبي برخوردار است: ليبي هرگز نتوانست بيش از 13000 نفر نيرو را براي جنگيدن اعزام نمايد، ارتش چاد از سربازان قديمي كارآزموده در نبرد تشكيل شده بود كه سالها در كنار هم مي جنگيدند و بسيار منسجم بودند. سوم، رهبري نظامي چاد عالي بود. حسن هابره به اثبات رسانيد كه يك ژنرال برجسته و ممتاز است، و هاسا جاموس در زمرة فرماندهان رزمي عالي بود، جاموس فرماندهي بسيار شايسته بود كه كارشناسان نظامي غرب مرتب او را با رومل مقايسه مي كردند. چهارم، نيروهاي چاد در جنگ مانور عادي بودند، و آنها با استفاده از ارابه هاي جنگي و خودروهاي نظامي ساخت فرانسه و آمريكا كه در نيمة دهة 1980 تهيه كرده بودند به تاكتيكهاي رزمي قبيله اي سنتي بازگشتند كه مبتني بر حركت سريع و پوششهاي چرخشي بود ـ اين تاكتيكها تشابه كاملي با جنگ مانوري مدرن دارد. پنجم، ارتش ليبي در سال 1986 يكي از نالايق ترين ارتشها در كرة زمين بود. اگرچه ارتش عراق ممتاز نيست، اما حرفه اي تر، مجرب تر، و بهتر آموزش ديده است. موفقيت چاد براساس تلفيق اين پنج عامل بود؛ كه كنگره ملي عراق از هيچ يك از آنها برخوردار نيست. در واقع، كنگرة ملي عراق سازمان نظامي ندارد. اگر كنگره همچون گذشته عمل كند، شايد نتواند نيروي كارآمدي را به ميدان نبرد گسيل دارد؛ حتي اگر سالها به جذب و آموزش نيرو بپردازد. كنگره مي تواند به جذب فراريان ارتش عراق كه بهترين سربازان هستند مباهات ورزد، آنها كم كم گرد هم مي آيند و سپس با ناراضيان سياسي، افراد قبايل، روشنفكران ، و ديگر مخالفان صدام متحد مي شوند. اگرچه كنگره در سالهاي 96-1992 از داخل كردستان عمل كرده، به علت مخالفت با متحدين كرد خود، هرگز بيش از چند صد جنگجو در اختيار نداشته است، كه بيش از دو يا سه سال خدمت نكرده اند. به علاوه، رهبري كنگره در فرماندهي رزمي، شناسايي فرماندهان كار آمد ، يا افزايش مهارتهاي فرماندهي خود چندان ابتكار عمل نشان نداده است. نيروهاي كنگره همچنين بايد براي خنثي نمودن قدرت آتش برتر بغداد در جنگ مانوري پيشي گيرند. اما كنگره قصد دارد كه فراريان ارتش عراق را در صفوف يگان خود بگمارد،كه در چنين نبردي كارآمد نيستند. بعيد است كه اين فراريان ناگهان به توانمندي ويژه جنگ مانوري دست يابند كه تاكنون به كلي از آن بي بهره بوده اند. بدتر از همه اين كه بسياري از اين افراد فرصت طلب مي توانند جاسوسان صدام باشند، كه در صفوف مخالفان او نفوذ كنند، همانگونه كه خبرچينها درگذشته هر نوع تلاش مخالفان را براي تحقق اين امر نابود كرده اند. به يقين، متكي بودن به دلاوري كنگرة ملي عراق در ميدان نبرد، منبع تمامي اشتباهات است. روش افغانستان سومين گزينة عقب راني، رهيافت افغانستان است كه سبب مي شود آمريكا مخالفان عراق را به برپايي شورشي همچون مجاهدين افغان، كنتراهاي نيكاراگوئه با ويت كنگها ترغيب كند. مشكل اين است كه يكي از عوامل اصلي موفقيت جنگهاي چريكي، كشوري دوست و همسايه مي باشد كه پايگاهي امن براي انقلابيون تامين كند و در ميان همسايگان عراق چنين كشوري يافت نمي شود. در رهيافت افغانها، آمريكا بايد مخالفان را در ايجاد پايگاهي امن در كنار صحنة عمليات و سپس استخدام، آموزش، و تجهيز نيرويي براي برپايي نبرد چريكي عليه رژيم صدام ياري دهد. جنگ چريكي استراتژي طرف ضعيف است كه تنها با تحليل بردن تدريجي توان دشمن و در عين حال تقويت آرام و يكنواخت توان خود مي تواند پيروز شود. مخالفان رژيم عراق با پيروزي از رهيافت كلاسيك و سه مرحله اي مائو يعني آغاز عمليات مدافعي، ايجاد نوعي بن بست، و سپس اقدام به عمليات تهاجمي ، بايد نبردهاي كوچكي را برپا نموده و از جنگهاي متعارف با ارتش عراق ماداميكه امكان پيروزي در برندارند، پرهيز كنند. پس از سالها تلاش در اين راستا، شورشيان رژيم صدام را سرنگون كرده و كنترل كشور را به دست مي گيرند. اين طرح كه تنها وفاداري و كمك منافع خارجي در سطحي ميانه را مي طلبد و خطر تلفات سنگين آمريكاييها را در بر ندارد، به يقين مورد پذيرش آمريكا خواهد بود، چون مي تواند نمونة دهة 1990 دكترين ريگان را به كنگره ملي عراق ارايه دهد. علاوه براين، مائو و ديگران نشان داده اند كه اين استراتژي با وجود نياز به شرايط بسيار مناسب، در واقع مي تواند موفقيت آميز باشد. بخش عمده اي از عراق فاقد اراضي ناهموار و مراكز پايدار جمعيتي است كه چريكهاي عراقي را در پنهان شدن از ديد نيروهاي دولت ياري دهد. اما مشكل اصلي اين است كه طرح افغان براي هم پيمانان منطقه اي آمريكا پذيرفتني نخواهد بود، و از طرف ديگر همكاري آنها براي پيشبرد طرح ضروري است. شورشهاي موفقيت آميز چريكي به منطقه اي امن در پشت خط مقدم نياز دارد تا شورشيان بتوانند در آن نيروهاي جديد را آموزش داده، وابستگان خود را پناه دهند، مجروحين را مداوا كنند، جنگ افزار و تداركات را ذخيره نمايند، براي عمليات تازه آماده شوند، و در صورت حملة نيروهاي دولتي عقب نشيني و تجديدقوا كنند. پاكستان اين نقش را براي مجاهدين افغاني، هندوراس براي كنتراهاي نيكاراگوئه، آفريقاي جنوبي براي يونيتا،و چين و بعدها ويتنام شمالي براي ويت كنگها، و ايفا كرد. اما هيچيك از كشورهاي مرزي عراق اكنون ميزبان مخالفان آن نمي شوند. اين كشورها هيچ كدام حاضر نيستند كه در وضعيت جنگ آشكار با عراق بسر برند. در اينجا مي توان بيشتر داوطلبان اين اقدام را به سرعت بررسي كرد. مقامات سعودي بارها گفته اند كه آمادة جنگ با عراق به مدتي نامشخص نيستند. گذشته از اين اكراه سعوديها، گفتني است كه سرزمينهاي مرزي سعودي و عراق بياباني كم و بيش خالي از سكنه است كه براي برپايي شورش نامناسب مي باشد. كويت هرچند خواستار بركناري صدام است، نگران حالت جنگ درازمدت نيز بوده و مرزش با عراق، بياباني خالي از سكنه مي باشد. اردن كه پيشتر از اقدامات براي براندازي صدام پشتيباني كرده بود، بارها مخالفت خود را با در اختيار گذاشتن سرزمين خود براي حملة مستقيم نظامي به عراق اعلام كرده و در مرز با عراق همانند سعودي و كويت، بيابانهاي خالي از سكنه دارد. سوريه همواره يكي از اعضاي مردد ائتلاف ضد صدام بوده و هيچگاه، حتي در دوران جنگ خليج فارس حاضر به مشاركت در عمليات نظامي مستقيم عليه عراق نبوده است و همچون ديگران مناطق مرزي خالي از سكنة بياباني با عراق دارد. در اين ميان تنها دو گزينه مناسب، تركيه و ايران باقي مي ماند. به يقين، تركيه به لحاظ جغرافيايي مناسب است؛ مناطق مرزي تركيه و عراق كوهستانهاي پردرخت و جمعيت فراواني را در بر دارد اما متاسفانه، تركها با آگاهي از اين كه هرگونه شورش و قيام ضدصدام در تركيه و شمال عراق پيرامون كردها متمركز مي شود، خود را به كلي از ماجرا جدا كرده اند. آنكارا نگران است كه مبادا پشتيباني از چنين اقدامي به طور كلي به آرمانهاي سياسي كردها دامن زده و شورشيان كرد اين كشور را نيز برانگيزد. با وجود وعده هاي پياپي مقامات آمريكايي، تركها مايلند كه صدام بر سر قدرت بماند و حتي از اقدامهاي وي براي به دست گرفتن دوبارة كنترل كردستان عراق نيز طرفداري مي كنند. ايران، گزينة نهايي و بهترين پايگاه براي شورش عراقيها به شمار مي آيد. در واقع، ايران طي چهار دهة اخير حامي چريكهاي كرد و شيعه بوده است. مرز ايران با عراق كوهستانها، تپه ها، جنگلها، و باتلاقهاي فراوان را در بر دارد و در منطقة مرزي جوامع گوناگوني زندگي مي كنند . اما چون آمريكا و ايران رابطه نزديكي ندارند، واداشتن ايرانيها به همكاري در حمايت از قيام و شورش ضدصدام، كار راحتي نيست. ديگر مشكلات مربوط به رهيافت افغانها از چارچوب زماني طولاني براي مؤثر واقع شدن آن سرچشمه مي گيرد. نخست اين كه جنگ چريكي طولاني هدايت شده از خارج كشور عراق، سرانجام، خوشايند افكار عمومي جهانيان نخواهد بود. آمريكا به طور فزاينده اي خود را در سازمان ملل و ديگر محافل منزوي مي يابد و اين امر سياست خارجي آمريكا از جمله ادامه تحريمها و رژيمهاي بازرسي تضعيف و مهاركنندة صدام را تحت تاثير قرار مي دهد. دوم، اين طرح شايد سرانجام به رهايي صدام منجر شود، اما هيچ راه حلي براي مهار و كنترل چالشهاي كنوني و آتي برآمده از صدام ارائه نمي دهد. آمريكا با كاربرد رهيافت افغانها ممكن است به مدت دو سال با شورشي كه هنوز در مرحلة اوليه قرار دارد و عراقي كه افسار گسيخته و رها شده از محدوديتهاي بين المللي است، درگير باشد. در پايان، حتي اگر رهيافت افغانها موفقيت آميز باشد، ممكن است انبوهي از مشكلات حل نشدني را در پي آورد. براندازي صدام به معناي روي كارآمدن دولتي حامي امريكا در بغداد نيست. بي ثباتي در عراق مي تواند سرانجام به كودتاي نظامي يا امنيتي ـ اطلاعاتي منجر شود، اما اين امر به كنگرة ملي عراق و گروههاي حامي غرب نيز در رسيدن به قدرت كمكي نخواهد كرد. در واقع، ممكن است عراق گرفتار جنگ داخلي شود. به بياني ديگر، نتيجة شورشي به سبك افغانها، شايد به هرج و مرج مشابه با وضعيت كنوني افغانستان بيانجامد. گزينه هاي آمريكا چون آمريكا هم اكنون توان مديريت طرح براندازي صدام يا پذيرش دوباره وي در جامعة بين المللي را ندارد، تنها يك گزينه يعني روي آوردن به سياست موجود و نه چندان محبوب كنترل و مهار برايش باقي مي ماند. منتقدان دولت كلينتون در اين مورد حق دارند كه رژيم مهار كنوني در حال فروپاشي است. تحليل تحريمهاي سازمان ملل و پايان تدريجي دورة انزواي عراق به صدام امكان بازسازي قدرت خود را در داخل كشور داده است. خودداري صدام از همكاري با بازرسان تسليحاتي آنسكام وي را قادر به حفظ برخي از برنامه هاي ساخت جنگ افزار كشتار جمعي نمود. اگر انزواي صدام كاهش يابد، نيروهاي نظامي خود را نيز تقويت خواهد كرد. چالش واقعي و شديد فراروي آمريكا در عراق اين است كه آيا سياست مهار صدام را براي يافتن گزينه اي بهتر كه وجود خارجي هم ندارد ، كنار بگذارد ، يا اينكه بايد شيوه هاي مهار را تقويت كند. اين كار را مي توان به دو روش انجام داد كه هر يك بهاي سنگيني را در بر دارد. نخستين رهيافت، حفظ مهار عراق به همين شكل گستردة موجود، همراه با انواع و اقسام تحريمها، بازرسيها، اقدامهاي تلافي جويانه و انزواي ديپلماتيك است. آمريكا براي اين منظور بايد ائتلاف ضدصدام را بار ديگر سازماندهي كند و همكاري دوباره و ضروري جامعة بين المللي شامل جلب نظر دردسر آفرينهايي مانند چين، فرانسه و روسيه را بوسيلة دادن امتيازهايي در ديگر زمينه هاي سياست خارجي همچون توسعة ناتو، كوزوو، ايران كمك اقتصادي، ديون سازمان ملل و براي خود كسب كند. آمريكا همچنين بايد براي مقابله با اقدامهاي تحريك آميز صدام همواره از تهديد يا اعمال زور استفاده نموده و هرگونه اقدام نظامي لازم را براي واداشتن او به مصالحه و سازش اتخاذ كند. خلاصه اين كه دولت كلينتون بايد موضوع عراق را در صدر برنامة سياست خارجي خود قرار دهد و تا آيندة قابل پيش بيني اين روند را ادامه داده، و سرماية ديپلماتيك عمده اي را براي محدود نگاه داشتن صدام مبذول دارد. رهيافت دوم، تغيير موضوع از مهار گسترده به مهار محدود است. در اين سناريو، آمريكا با لغو تحريمهاي اقتصادي عليه عراق، و نيز لغو مناطق ممنوعة پروازي و تحريم سفرهاي بين المللي در ازاي تصويب قطعنامه اي تازه از سوي شوراي امنيت سازمان ملل مبني بر منع بازسازي و از سرگيري برنامه هاي ساخت جنگ افزار كشتار جمعي يا دستيابي به سلاحهاي متعارف نويني مانند تانك، توپخانه، هواپيماي جنگي و هلي كوپتر هجومي در سطحي گسترده درعراق موافقت مي كند، براي اطمينان از اجراي كامل اين محدوديتها، قطعنامة نامبرده زمينة لازم را براي تقويت بازرسيهاي آنسكام و نظارت فراگير بر واردات عراق و نيز اعلام آشكار مجاز بودن هر يك از كشورهاي عضو سازمان ملل در بكارگيري ابزار لازم براي وادار نمودن صدام به تسليم و همكاري فراهم مي آورد. به طور خلاصه آمريكا بايد از چندين عامل بسيار نامناسب رژيم مهار كنوني در ازاي كسب مجوز نامحدود براي اجراي عمليات هوايي آينده عليه صدام براي تعوقف برنامه هاي ساخت جنگ افزار كشتار جمعي يا پيشگيري از بازسازي تسليحات متعارف و خطرناك نظامي چشم پوشي كند. به هرحال هر يك از دو رهيافت كه انتخاب شود، حمايت از مخالفان عراق مي تواند و بايد يكي از اجزاي سياست آمريكا در اين زمينه باشد، اما تنها ماداميكه اين حمايت آشكارا در راستاي مهار بوده و جايگزين آن نشود، دادن كمكهاي نظامي ، سياسي و مالي محدود به مخالفان عراق، آنها را در ضربه وارد آوردن به پيكرة رژيم صدام توانمند كرده و آمريكا نيز از سياستهاي عقب راني كه پيشتر گفته شد در امان مي ماند. چنين رهيافتي به لحاظ سياسي، ديپلماتيك، و نظامي امكان پذير بوده و اهداف گوناگون آمريكا را تحقق مي بخشد. راه حل اصلي براي واشنگتن اين است كه ضمن پرهيز از بزرگنمايي مخالفان صدام، به تقويت آنها بپردازد. مصوبة آزاد سازي عراق بيشتر به علت ترويج انتظارات غير واقع بينانه و محدود كردن بيش از اندازة گروههاي قابل حمايت اثري نامطلوب دارد، تا به اين علت كه اجازة دادن نوعي كمكهاي نظامي به مخالفان را مي دهد. نخستين اقدام بايد تقويت شبه نظاميان مخالف همچون نيروي كردها باشد كه از زمان به قدرت رسيدن رژيم بعث عراق در سال 1968 تاكنون با آن در جنگ بوده اند. در ماههاي اخير، اتحادية ميهني كردستان و حزب دموكراتيك كردستان به شوراي در صلح با يكديگر موفق شدند و بدين ترتيب هر يك در شمال عراق قلمرو مجزايي را تحت نفوذ خواهند داشت و بجاي كشتن يكديگر، نيروهاي خود را براي مقابله با صدام متمركز خواهند كرد. با وجود خيانتهاي گذشته، كردها همچنان خواهان همكاري با آمريكا هستند. كاخ سفيد نيز بايد به نوبة خود جريان اعطاي تسليحات سبك ، بودجه، و ديگر منابع مورد نياز كردها براي احياي توان نظامي خود را قطع نكند. آمريكا بايد به گروههاي شيعيان جنوب عراق نيز كمك نمايد. واشنگتن تاكنون از پيوند مستقيم با شيعيان و حتي متنفذترين گروههاي آنها مانند مجلس اعلاي انقلاب اسلامي «سايري» به دليل بنيادگرايي و روابط مستحكم خود با ايران پرهيز كرده است. آمريكا بايد بدون ترديد در مواقع مناسب گروههاي ميانه روتر شيعيان را تقويت نموده، و سلاح و پول در اختيار آنها بگذارد. آمريكا حتي پشتيباني از مجلس اعلاي انقلاب اسلامي را نيز نه به دليل احتمال تعديل ديدگاههاي آنها، بلكه به علت معدود بودن دشمنان صدام بايد مورد بررسي قرار دهد. آمريكا بايد براي تقويت مخالفان داخلي برخوردار از پايگاههاي گسترده تر نيز بكوشد. در اينجا تبليغات كنگرة ملي عراق مناسب است: تنها يك سازمان بزرگ و مادر است كه بويژه در صورت ارسال كمكهاي جداگانة آمريكا به كردها و شيعيان قادر به ايجاد وحدت در ميان عناصر پراكندة جنبش ضدصدام خواهد بود. واشنگتن بايد هم پيمانان بدبين منطقه اي و اكثريت سنتي عراق را متقاعد كند كه تنها خواهان عراقي متحد و يكپارچه است و تمايلي به تجزيه اين كشور به مناطق برخوردار از جمعيتهاي نژادي ـ مذهبي خاص ندارد و مخالف سيادت كردها و شيعيان بر سني هاي اين كشور است. اگر قرار است سازمان مادر برگزيدة واشنگتن همان كنگره ملي عراق باشد، بايد به آن نيرو بخشيد تا بتواند نفوذ خود را در عراق افزايش داده و سربازان بيشتري را زير پرچم خود گرد آورد. آمريكا بايد با نظارت بر تلاشهاي تبليغاتي از سوي كنگرة ملي عراق مانند تاسيس و راه اندازي راديو آزادي عراق در همين اواخر ، و تامين بودجه و شايد سرانجام جنگ افزار و آموزش نظامي به آن كمك كند. اما آنچه اهميت دارد آماده سازي كنگره براي كنار گذاردن رهبران ناكار آمد، توسعه و تنوع اعضا و جذب ديگر گروههاي اصلي مخالف رژيم عراق است. چنين طرحي به يقين منجر به سرنگوني صدام نمي شود اما حتي در صورت ادامة روند تضعيف عناصر كنوني مهار و در برگيري ، صدام در مقابله با مخالفان تعادل خود را از دست داده و محدوديت عمل پيدا مي كند . اين طرح ممكن است نارضايي نخبگان عراق را برانگيزد و حتي احتمال سرنگوني رژيم صدام از درون را نيز افزايش دهد. ناكامي صدام در سركوب مخالفان در آغاز دهة 1990، به چندين مورد كودتاي ناموفق انجاميد و پايگاه قدرت او را تحليل برد. مهمتر از همه اين كه با اين اقدام مي توان توسعه طلبي صدام را محدود كرد. اگر مخالفان بتوانند با جلوه اي مشروع به نمايندگي از سوي تمام مردم عراق سخن بگويند، به آنها اميد بخشيده و چالشي نمادين با رژيم حاكم به راه اندازند، صدام ناگزير به جاي تجاوز به ديگر كشورهاي تمامي توان خود را در زمينه حفظ كنترل بر عراق متمركز مي كند. پشتيباني از مخالفان مي تواند به بر طرف شدن رنج دهشتناك كردها و شيعيان عراق نيز كمك كند. واشنگتن تاكنون بارها كردها را به شورش فرا خوانده اما سپس آنها را به حاكمان بغداد سپرده است. واشنگتن در سال 1975 آنها را فروخت، در سالهاي 88-1987 كه عمليات هولناك انفال رخ داد آمريكا به كناري رفت تا صدام كردها را قتل عام كند، پس از عمليات طوفان صحرا در سال 1991 نيز آمريكا از كردها كناره گرفت، و پس از تجاوز صدام به شمال عراق در سال 1996 تنها عمليات جزيي را اجرا كرد. شيعيان نيز به دليل مبارزات خود همواره در رنج و عذاب بوده اند، صدام باتلاقهاي جنوب عراق را خشكانيده و آنها را وحشيانه سركوب كرده است. اگر آمريكا به نيروهاي مخالف كمك نمايد بدون اين كه آنها را به برپايي ماجراهاي آرامانگرايانه تحريك كند در واقع تعهد خود را نسبت به رفاه آنها نشان داده و ابزار لازم براي افزايش مقاومت را در اختيارشان مي گذارد. نگاه داشتن مخالفان در صحنة عمل نيز انعطاف پذيري بيشتري را در پايان راه به آمريكا مي دهد. اگر سياست مهار گسترده پايان يابد، جايگزين آن چه خواهد بود؟ تركيه مي تواند رابطه اي نزديكتر با عراق داشته باشد يا همچنان وفادار به واشنگتن باقي بماند. ايران ممكن است يكي از شركاي واقعي آمريكا شود و يا عليه سلطة غرب با صدام همكاري كند. حفظ كارآيي مخالفان پس از (براي نمونه) شورش داخلي در بصره يا يكي ديگر از شهرهاي عراق، گزينه هاي بيشتري را در اختيار آمريكا گذارده و سرنگوني صدام را در درازمدت امكان پذيرتر مي سازد. برخي از هم پيمانان آمريكا در برابر هرگونه اقدام جدي براي همكاري با مخالفان جبهه مي گيرند ، اما مي توان بر اين مشكل غلبه كرد. نگراني بر حق تركيه اين است كه حمايت مادي و معنوي از كردهاي عراق به شورش كردهاي تركيه همچون حزب كارگران كرد (پ.ك.ك) منجر شود. واشنگتن براي اطمينان دادن به آنكارا بايد زمينه را فراهم كند تا اين كشور نقش مهمي را در اجراي سياست ايفا نمايد و بر احزاب كرد عراق فشار بياورد تا بر خودمختاري بيشتر در عراق تاكيد ورزند نه استقلال كردها. آمريكا بايد به تركيه يادآور شود كه حزب دمكراتيك كردستان در واقع بارها براي سركوب حزب كارگران كردستان به تركيه كمك نموده و در صورت حمايت از آن در آينده نيز مي توان چنين كند. اگر تركها هم از همكاري طفره روند، دولت آمريكا بايد براي آوردنشان به صحنه، امتيازات ديگري را در زمينه سياست خارجي به آنها بدهد. شيخ نشينهاي خليج فارس نيز دچار ترديد خواهند بود اما آنها نسبت به ديگر سياستهاي آمريكا از اين هم بدبين تر هستند. ابراز اين واقعيت كه واشنگتن خواستار جايگزيني صدام با رژيمي كردي يا شيعي نيست، امري ضرروي و مطلوب است، زيرا هيچيك از اين دو گزينه راهي مناسب براي حكومت بر عراق بشمار نمي آيد. كشورهاي خليج فارس اگر اطمينان يابند كه حمايت آمريكا از مخالفان در چارچوب بخشي از سياست مهار كه مورد پذيرش همة آنها است، صورت مي گيرد و ماجراجويي پرخطر تازه اي به حساب نمي آيد، بيشتر احساس امنيت و آرامش مي كنند. اين سياست بايد در آمريكا نيز پذيرفتني باشد زيرا اگرچه مداخلة آمريكا را محدود مي سازد، براي پيشبرد منافع آمريكا موثر خواهد بود. برخلاف خيالپردازيهاي مربوط به عقب راني بهره گيري از مخالفان به مثابة بخشي از سياست احيا شدة مهار به مقادير هنگفتي پول و يا نيروهاي نظامي ديگري نياز ندارد. در واقع بزرگترين خطر، كاهش حمايت داخلي و اطمينان از عدم بروز جنگي فراگير و تنها پرداختن به لفاظي هاي غيرعملي همانند گذشته است. تقويت سياست مهار با دادن كمك كافي به مخالفان عراق براي ادامة ايفاي نقش در صحنة عمل و به ستوه آوردن رژيم صدام، چندان توجهي در جهان بر نمي انگيزد . سياست محدود مهار به طور الزامي آمريكا را به خواست خود نمي رساند، بلكه در تامين نيازهاي آمريكا مفيد خواهد بود. حتي براساس فرضيه هاي خوش بينانه كه از مجموع 23 لشكر عراق تنها 12 لشكر شامل 6 لشكر نيروي زميني و 6 لشكر گارد رياست جمهوري مي جنگند و هر لشكر را مي توان با 500 سورتي پرواز درهم شكست، تنها براي سركوب اين واحدها بايد 6000 پشتيباني لجستيكي و پايگاههاي فرماندهي و كنترل تاكتيكي لازم است كه نزديك به 12000 سورتي پرواز مي شود كه اندكي بيش از نصف 22000 سورتي پرواز عليه اهداف مشابه از سوي هواپيماهاي ائتلاف ضد صدام طي جنگ خليج فارس است. اما عمليات هوايي براي پشتيباني از تهاجم زميني مخالفان رژيم ضرورت توجه ويژه به اهداف ديگري را ايجاب مي كند كه در عمليات طوفان صحرا اولويت بالايي نداشتند. امريكا بايد پاتك هاي متناوب لشكرهاي سنگين عراق عليه يگانهاي سبك مخالفان را درهم كوبد. براي مقابله با تنها يكي از اين پاتك ها كه دو لشكر سنگين عراق در خفجي در ژانويه سال 1990 سازمان دادند، 1000 سورتي پرواز انجام گرفت اما نيروهاي عراق جان سالم بدر بردند و پس از عقب نشيني بار ديگر در جنگ زميني شركت كردند. حتي اگر با ديدگاهي اميدوارانه بگوييم كه تقويت مهمات آمريكايي و تضعيف روحية عراقي ها شمار پروازهاي لازم براي عمليات مشابه در زمان كنوني را به نصف كاهش مي دهد، اما باز هم ضرورت مقابله با چندين پاتك عراق و حفظ هوشياري و آمادگي براي مقابله با پاتكهاي بعدي، ممكن است شمار كل حملات را به سطح حملات هوايي عمليات طوفان صحرا برساند. عمليات هوايي همچنين بايد ديگر ماموريتهاي رزمي و پشتيباني مانند پوشش دهي به جنگنده ها، سركوب پدافندهاي هوايي دشمن، شكار موشكهاي اسكاد در هوا، سوختگيري هوايي، و حمل و نقل را در برگيرد. در عمليات طوفان صحرا 22000 سورتي پرواز عليه نيروهاي زميني تاكتيكي عراق تنها بخشي از كل 111000 سورتي پرواز انجام شده بود. در عمليات بعدي ، اين نسبت كمتر خواهد بود زيرا آمريكا ديگر نبايد همان تعداد اهداف استراتژيك قبلي را بمباران كند، اما اين نسبت خيلي هم كمتر نخواهد بود، چون اين عمليات هوايي مدت زمان بيشتري به طول مي انجامد. نيروهاي هوايي آمريكا بايد براي درهم شكستن چندين يگان عراقي هفته ها به سركوب آنها بپردازند، در انتظار ورود نيروهاي مخالف به ميدان نبرد باشند تا براي مقابله با پاتكها عمل كنند. سپس شماري از ديگر يگانهاي زميني عراق را درهم كوبند، و به همين ترتيب ادامه دهند. سرعت اين رزم هوايي را نيز ضعف و بي تجربگي يگانهاي مخالفان تعيين مي كند. چون اهداف و واحدهاي رزمي بايد طي چندين ماه سركوب و تجزيه شوند، تعداد كل سورتي پروازهاي لازم براي اين رزم هوايي 80000 تا 100000 خواهد بود. منبع : [url=http://www.dsrc.ir/view/article.aspx?id=809]پایداری[/url] نویسنده : دانيل بايمن، كنت پالاك و گيديون رز مترجم : ج.م دوستان اگر طولانی بود به بزرگی خودتون ببخشید این طور مقاله های اگر منقطع بشه پیام اصلی اون گم میشه
  20. خیلی عالی است از این نظر که مردم به خوبی قضاوت کنند و ببینند مدعیان دموکراسی چه بلاهایی بر سر مردم این سرزمین آورده اند تاریخ بسیار خواندنی است. فانتوم جان دستت درد نکنه سیداد عزیز دست شما هم درد نکنه
  21. این قضیه خودش جای بحث های زیادی رو داره ولی باید این نکته رو فراموش نکرد که بیشتر این فیلم ها توسط عده ای مردم آزار تولید تا مایه سرکاری عده ای متخصص رو فراهم آورند ولی بنظر بنده این فیلم خیلی تابلو مشخصه که ساختگیه
  22. بلاز جان ممنون یک عکس داشتم حیفم اومد قرار ندم عکس گازل سرنگون شده عراقی: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/AL000300.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_AL000300.jpg[/img][/url]
  23. کلنل جان ممنون مطلب جالبی بود.
  24. jackturbo

    بمب ضد باند دوراندال

    بمب خطرناکی به نظر میرسه فکر کنم اف-18 ها رو با بمب BLU-107 Durandal مشاهده کردم با تشکر از محمد عزیز