thunderbolt

Members
  • تعداد محتوا

    6
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های thunderbolt

  1. thunderbolt

    بخش جدید ، تشکیل گروه تحقیق

    با سلام بستگي به موضوع دارد چون مواردي هست كه نياز به تحقيق دارد و به طبع زمان ميبرد ولي در مواردي كمتر.
  2. thunderbolt

    بخش جدید ، تشکیل گروه تحقیق

    سلام علاقمند و آماده همكاري هستم
  3. برای وارد شدن به تبادل نظر و بحث در این انجمن لازم می بینم مقدمه ای گفته شود تا بتوان وارد موضوع اصلی شد وپیشاپیش از اینکه تحمل می کنید سپاسگزارم: به اعتقاد من سیاست را می توان با بازیهای پیچیده فکری همچون شطرنج مقایسه کرد که برای غلبه بر طرف مقابل موارد زیر را طلب می کند: - شناخت کافی نسبت به حریف - آشنائی کافی با مهره ها و قابلیتهای هریک - داشتن برنامه که در آن تاکتیکهای مختلف و داشتن توان کافی در طراحی حملات ، ضد حملات وپیش بینی حرکات و روش های رزمی حریف با امکان تأثیر گذاری بر روی طرف مقابل - و در جاهائی همچون بازی پوکر بلوف زدن تا جائی که حریف از ترس اینکه دست شما پر است جا بزند. البته در رزم هم همچون سیاست بایستی از تفکر و تاکتیک در کنار هم با چاشنی درایت استفاده نمود که بدبختانه در هر دو مورد پس از انقلاب بی بهره بودیم یعنی سکان سیاست و رزم در دستان بی کفایتی بود که نتایج فاجعه باری داشت. دوستان اگر کتاب" 1984" جرج اورول را خوانده باشند که در سال 1947 میلادی نوشته شده می بینند که چگونه حافظه زمان، ملتها و دولتها را می توان تغئیر داد و در واقع نسلهای بعدی از آنچه که اتفاق افتاده با خبر نشوند ویا به شکل دیگری به آنها رسانده شود. (بعنوان مثال خیلی ساده پیشنهاد نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان بنام روز قدس توسط آیت الله منتظری انجام و مرسوم شد ولی در حال حاضر از امام بعنوان پیشنهاد کننده یاد می شود و در حال حاضر بخشهائی مربوط به امام در حال باز سازی یا زدودن از حافظه انقلاب است، بویژه با تفکری که در حال حاضر در حال روی کار آمدن و بشکلی تفکر انحصار کامل را در اذهان بوجود می آورد) از نظر اذهان عمومی و صاحب فکر افراد بی کفایت که با توانائی های خویش سر کارنمی آیند مگر با استفاده از رانت یا نیروهای پشت پرده، مگر حکومت مردمی دکتر مصدق در کودتای 28 مرداد به دست چگونه افرادی ساقط شد؟ که البته پا پس کشیدن آیت الله کاشانی از حمایت آن حکومت نیز مزید بر علت شد ولی همانگونه که بعدها پس از انتشار اسناد محرمانه سرویس های جاسوسی آمریکا و انگلیس مشخص شد که پول وحمایت چه کشورهائی ، بواسطه و حمایت چه کسانی در داخل وخارج به انجام رسید و تازه در اواخر حکومت کلینتون خانم آلبرایت در مقام وزیر خارجه بطور رسمی از مردم ایران عذر خواهی کرد. با مروری بر کتاب "میراث خوار استعمار" نوشته دکتر مهرداد بهار علاقمندان به سیاست تا حدودی با استعمار قدیم وجدید آشنا می شوند،کشورهائی همچون انگلیس، فرانسه، اسپانیا، پرتقال، هلند که در طول تاریخ مستعمراتی را در گوشه و کنار دنیا برای خود فراهم کرده و از منابع و نیروی کاری و در اکثر موارد از موقعیت جغرافیای سیاسی آنها نیز بهره می بردند، بدنبال دو جنگ خانمان براندازکه حاصل آنها کاهش توان مالی، نظامی و حتی سیاسی بود عرصه را برای ابر قدرت جدیدی که در هیچیک از دو جنگ جهانی سرزمین اصلی آن مورد تعرض واقع نشده بود فراهم نمود (قابل توجه آنهائی که منتظر فروپاشی آمریکا با امداد غیبی و یا تأثیر نامه ای همچون نامه به گورباچف هستند). همانگونه که گفته شد ایالات متحده که تنها جنگهای استقلال را در داخل مرزهایش تجربه کرده بود و در هیچیک از دو جنگ عالمگیرحتی تیری به داخل مرزهایش شلیک نشده بود(البته ایالت هاوائی که در اقیانوس آرام قرار دارد و جبهه مبارزه با ژاپن بود از این قاعده مستثنی است) خصوصاً پس از جنگ دوم بدلیل سرازیر شدن مهاجرین جدید بعنوان نیروهای کار ارزانقیمت و نیز دانشمندان و متخصصانی که به دلایل نژادی، سیاسی و اقتصادی برای رسیدن به زندگی بهتر ترک دیار کرده بودند باعث تقویت کشوری شدند که زمان پیدایش آن از پانصد سال فراتر نمی رفت و می رفت که بعنوان مظهر استعمار نو در جغرافیای سیاسی جهان مطرح شود. همانگونه که پیشتر اشاره شد بدلیل ضعیف شدن نیروهای استعماری کهن، آمریکه که عرصه را آماده ارزیابی کرده بود به روشهای مختلف از جمله بوجود آوردن کودتا و یا جنبش های آزادیبخش وحتی شبه انقلاب در سرزمین های مختلف موجبات تغئیر نظامهای وابسته به دولتهای استعمارگر را فراهم و سپس در موقعیتی مناسب سیستم حکومتی هماهنگ با خواسته های خود را سازماندهی می کرد، از جمله می توان تغئیرات در جغرافیای سیاسی شبه قاره هند که در ابتدا بخشی که بیشترین جمعیت مسلمان را در خود جای داده بود جدا وکشور پاکستان بوجود آمد و سپس با انشعابی دیگر بنگلادش از دل آن بیرون کشیده شد، در آفریقا نیز استقلال کنگو توسط جنبشی آزادیبش برهبری "پاتریس لومومبا" که بعدها طی کودتائی با فرماندهی یک نظامی بنام "موبوتو سه سه سکو" که سالها کنترل کشور را در دست داشت منطفه مهمی در مرکز قاره کهن که اینک "زئیر" نامیده می شد را زیر سلطه داشت. روایت است که در سفری که شاه (محمد رضا پهلوی) به دعوت جان اف کندی به آمریکا سفر کرده بود وبه رسم معمول در محوطه جلوئی کاخ سفید بهمراه رئیس جمهور ایالات متحده به سئوالات خبرنگاران پاسخ می گفت، دانشجویان ایرانیانی مخالف بطرف شاه تخم مرغ و گوجه فرنگی پرتاب کردند که وی در مقام اعتراض از کندی توضیح خواست و رئیس جمهور آمریکا در جواب به دمکراسی در کشورش اشاره کرد و خاطر نشان ساخت که شخص رئیس جمهور نیز از این قائده مستثنی نیست، شاه که از برخورد کندی در مقام میزبان ناراحت شده بود در مراجعت دستور می دهد که بطور شایسته پاسخی برای آن اندیشیده شود که بدنبال آن بر اساس اسناد موجود در وزارت خارجه کتاب میراث خوار استعمار (کنایه از آمریکا) نوشته می شود. در تمامی انقلابها خواست مردم از مهمترین جایگاه برخوردار بوده ولی همیشه این مردم بوده اند که با تحمل کلیه زجرها و ناراحتی ها بیشترین خسارات را دیده و خواسته هایشان نه تنها محقق نگردیده بلکه پائین ترین سطوح اهمیت قرار داده شده و هر گاه اعتراض کرده اند بشدت با آنها برخورد و حتی به خیانت متهم شده اند و این شد که می گویند انقلاب فرزندان خود را می بلعد، درانقلاب فرانسه اولین کسانی که با گیوتین گردن زده شدند "روبسپیر" و "دانتون" معماران آن بودندکه هنوز از آن بعنوان مادر انقلابها یاد می شود، حدیث انقلاب اکتبر 1917 که کشور شوراها را بوجود آورد نیز کم و بیش همان بود. (در خصوص حذف مهره های کلیدی و سکاندار شدن کسانی که آنچنان به حساب نمی آمدند) امیدوارم دوستان کتاب "قلعه حیوانات" جورج اورول را مطالعه کرده باشند که تمثیل گویائی از سرنوشت همه انقلابهاست...
  4. مصطفی عزیز سپاسگزار از ارسال پاسخ و عذر خواهی دیر جواب دادن به آن، هدف از نوشتن نامه اول دو دلیل داشت: - اذن ورود از افراد قدیمی تر که ظاهراً صادر شد. - ادعای تفاوت در نطرات و تحلیل ها. پاسخ شما را نفی نمی کنم ولی همانگونه که اشاره شد بیشتر شما دو نفر در بحث ها شرکت می کنید که البته یکی از دلایل آن میتواند تعداد کم شرکت کنندگان و دیگر اینکه نیاز به زمان برای ارائه ویا آماده نمودن ارزیابی و تحلیلها باشد. امیدوارم نظرات شخصی باشد و نه بر گرفته از ارزیابی های کوتوله های سیاسی که با کمال تأسف خود را نخبه و خبره میدانند. هنوز هم معتقدم که شعار دادن دردی را دوا نمی کند، بعنوان مثال: ابر قدرت شدن جمهوری اسلامی و فرو پاشی آمریکا. در مورد توان شما در گردآوری مطالب که سواد و معلوماتی را در پس خود دارد تعارف نیست چون با کار مطبوعاتی نا آشنا نیستم و می دانم چه توانائیهائی را طلب می کند. در ارتباط با دهکده جهانی منظورم تمثیلی از کوچک و کوچکتر شدن دنیا بود که با بکارگیری مجموعه های ارتباطی یا مدیا ها و اینکه هر اتفاقی در هر نقطه ای از گیتی اتفاق بیافتد تنها پس از گذشت چندین ثانیه روی آنتن خبرگزاریها، ایستگاههای رادیو، تلویزیون وسایت های اینترنتی قابل دسترسی خواهد بود. در اینجا پیشاپیش عذر خواهی می کنم از اینکه نمی توانم پا به پای شما شرکت کنم، اول به دلیل مشغله کاری و دوم از آنجا که تایپ فارسی برایم از انگلیسی نوشتن سخت تره چون بایستی یک انگشتی بنویسم.
  5. [سلام مگه تشريف مي بريد بخوابيد كه شما را صدا كنند؟
  6. سلام به همگی چند روزی است که مباحث مطرح شده در صفحه را دنبال می کنم و علاقمندم نظرات خویش را بیان کنم، از دید من دو نفر در این جمع نظرات بیشتری مطرح می کنند که هردو شباهت زیادی به دو طبقه از جامعه فعلی و بخصوص پس از انقلاب را دارند، با بیان این موضوع قصد توهین به کسی را ندارم ولی امیدوارم افراد شرکت کننده به ارائه تحلیلهای شخصی بپردازند و نه اینکه از تفکرات چرخ شده دیگران که به اعتقاد من استراتژی کبک و برف را به یاد می آورد استفاده کنند. در خصوص سن و سال شما چیزی نمی دانم ولی بنده دو گونه سیستم حکومتی را تجربه کرده ام که البته کودکی،نوجوانی وبخش کوتاهی از جوانی را در حکومت شاه و باقی آن را تا بحال در حکومت جمهوری اسلامی. یکی از دو نفر شرکت کننده بنام حسین گروهی را در ذهن تداعی می کند که از خود چیزی ندارند وهمیشه به دانسته های دیگران تکیه و بجز شعار دادن کاری بلد نیستند و اگر هم تحلیلی داشته باشند بقول روانشاد کیومرث صابری (گل آقا) مصداق کتره ای را بدنبال خود دارد، البته امیدوارم از من ناراحت نشوند چون بعضی اوقات سخن گزنده و نیشدار کار نوشدارو را می کند. نفر دوم بنام مصطفی (از هردو نفر بدلیل بکار نبردن لفظ آقا پیشاپیش عذر خواهی می کنم) نشاندهنده فردی با سواد و معلومات وتوانی بالا در تألیف گرد آوری مطالب و به طبع آن بدنبال خود کشیدن دوستانی همچون حسین که تعدادشان در جامعه کنونی ما بسیار زیاد است و ایشان به اعتقاد من و با عنایت به این توانائی خود سعی در القاء نظرات خویش ویا تفکری خاص را دارد که امیدوارم اشتباه کرده باشم. بیان نظرات فوق دو دلیل دارد: - تأکید بر اینکه دوستان تشویق شوند تا خود بر مبنای معادلات موجود اوضاع را ارزیابی و تحلیل نمایند و اطمینان داشته باشید با نظرات یکسان و کلیشه ای مواجه نمی شوید که این تمرینی برای استقلال فکری خواهد بود و بقولی سلولهای خاکستری مغزتان را بیشتر بکار می گیرید. - با عنایت به پذیرش تفکر دهکده جهانی واینکه در هر زمان و مکانی با دسترسی به منابع اصلی اطلاعات و نه آنهائی که از صافی های مختلف عبور داده شده و به ما رسیده اند بتوان ارزیابی درستی از موضوعات مرتبط بدست آورد. در هر صورت امیدوارم بتوانم در بیان نظرات خویش در جمع شما شرکت کنم. با احترام