sokuteasemuni

VIP
  • تعداد محتوا

    609
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های sokuteasemuni

  1. sokuteasemuni

    IRIAF & MIG-29 A/UB

    تصوير بزرگ
  2. sokuteasemuni

    سيستم‌های موتور جت(Jet Engine System)

    هر نوع موتوري ( پيستوني ، توربوپراپ ، توربوجت و توربوفن) در بيشينه ي ارتفاع مشخصي كار ميكنه(از يك ارتفاعي به بالا قابليت كاركردن رو نداره) و حداكثر سرعت هواپيمايي هم كه از اون نوع موتور استفاده ميكنه ، مشخص هست.(مثلا يك هواپيماي موتور پيستوني با موتور تقويت نشده( بدون توربوشارژر) نهايتا ميتونه به ارتفاع پروازي حدود 25000 پا و سرعت 0.4 ماخ برسه) اين موضوع هم برميگرده به اين پديده كه با افزايش ارتفاع ، چگالي هوا ، كم ميشه و در نتيجه ، قدرت توليدي موتور هم پايين مياد. همچنين ،افزايش ميزان سوخت ، سبب تغيير نسبت سوخت به هوا مشيه كه تغييراتي در عملكرد سيكل ترموديناميكي موتور رو به دنبال خواهد داشت(همانند موتور خودرو كه نسبت سوخت به هوا همواره در حد مشخصي نگهداشته ميشه) از جمله كاهش بازده حرارتي. همچنين تزريق سوخت بيشتر ، طبعاْ افزايش مصرف سوخت در پرواز رو به دنبال داره كه اين تغييرات در صورت لزوم و با رعايت محدوده هاي مربوطه و آگاهي از نتايج اون ،قابل اعمال شدن هستن.
  3. از انتقال موضوع تشكر مي كنم. بله ، رنگ آميزي بيشتر به طرح هاي پژوهشي شبيه هست تا عملياتي. همون سوخو-22 هايي هستند كه ميدونيد . اما اين مدل، طبق اطلاعات منابع رسمي داراي قابليت سركوب پدافند هوايي بوده و طعم تلخ زهرش رو در جنگ تحميلي چشيديم. حالا آينده ي اين پرنده(يا پرنده ها) چه خواهد بود ، بنده اطلاع ندارم.
  4. سلام چند وقتي هست كه يك سوخو-22 مدل ام-4-كي در نمايشگاهي در شيراز َ با آرم و شماره ي نهاجا به نمايش در اومده. صرف نظر از اينكه برنامه چي هست ، انشاالله در اينجا تصاوير اين پرنده رو ( از سايت هاي رسمي عكاسي ) قرار مي ديم [img]http://cdn-www.airliners.net/aviation-photos/small/7/2/6/1654627.jpg[/img] [url=http://www.airliners.net/photo/Iran---Air/Sukhoi-Su-22M4/1654627/L/&sid=3d91e6c550f34cf9b82ff82d49ae0fc1][b]تصوير بزرگ[/b][/url] [img]http://cdn-www.airliners.net/aviation-photos/small/9/0/5/1659509.jpg[/img] [url=http://www.airliners.net/photo/Iran---Air/Sukhoi-Su-22M-4K/1659509/L/&sid=3d91e6c550f34cf9b82ff82d49ae0fc1][b]تصوير بزرگ[/b][/url] [img]http://cdn-www.airliners.net/aviation-photos/small/4/9/6/1662694.jpg[/img] [url=http://www.airliners.net/photo/Iran---Air/Sukhoi-Su-22M4/1662694/L/&sid=c20e433981fadad6cd4599c2f5862640][b]تصوير بزرگ[/b][/url]
  5. ضمن عرض سلام توجه دوستان رو به تصاوير زير كه جلب مي كنم كه زياد براي سرهم كردنشون دقت به خرج ندادم: http://gallery.military.ir/albums/userpics/J-10B.JPG http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_J-10B.JPG http://gallery.military.ir/albums/userpics/J-10B--.JPG http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_J-10B--.JPG دماغه ي مدل جديد جي-10 بسيار بسيار به دماغه ي اف-16 شبيه هست و سكان عمودي اون هم به رافال. محل اتصال بال به بدنه(ريشه ي بال) هم با تايفون قابل مقايسه هست و همچنين پايه ي سكان عمودي(قسمت ضخيم پايين) هم بسيار شبيه به قسمت متناظر در اف-16 هست. اما فرم فرودي هواي موتور، متفاوت هست(و تا جاپيكه حافظه ياري ميكنه ، منحصر به فرد)
  6. hexman، اينها بخش اصلي بدنه ي هواپيماي جگوارند كه در حال اوراق شدن هستند. بالها و سكانهاي افقي جدا شده اند. يك جگوار تقريبا كامل هم مشاهده مي شود(كه فقط دم اون جدا ده)
  7. sokuteasemuni

    " اخبار برتر علمی"

    [b]اختراع زره هوشمند با توانایی شناسایی کالیبر گلوله[/b] دانشمندان مرکز مهندسی و توسعه میشیگان در حال تولید زره های هوشمند نظامی هستند که با استفاده از جریان الکتریکی جاری بر روی سطح خود می توانند کالیبر گلوله های شلیک شده و نوع آسیب وارد شده به سطح را شناسایی کنند. به گزارش خبرگزاری مهر، زره های هوشمند با استفاده از مواد فیزیوالکتریک یا موادی که در صورت خمیدگی قادر به تولید مقادیر کمی انرژی الکتریکی هستند، ساخته شده اند. هر یک از ورقه های این زره چه بر روی بدن سربازان قرار داشته باشند و چه بر روی بدنه خودروها از دو حسگر فیزیوالکتریک برخوردار است سپس جریان الکتریکی در حسگرها جاری شده و به انرژی مکانیکی تبدیل می شوند این انرژی در قالب لرزشهای کوچکی در میان لایه های زره خود را نمایان می کند که توسط حسگر دوم دریافت شده و مجددا به انرژی الکتریکی تبدیل می شود. به این شکل جریانی 5 تا 15 ولتی به صورت مداوم در این زره جریان دارد و در صورتی که سطح زره توسط گلوله یا هر ابزار دیگری آسیب ببیند برخی از جریانهای انرژی که در سطح زره در جریانند توسط حسگر دوم دریافت نخواهند شد به این شکل با اندازه گیری میزان انرژی از دست رفته می توان ابعاد آسیب وارد شده به زره را اندازه گیری کرد. به گفته دانشمندان این ابداع در تخمین میزان خسارتهای وارد شده به خودروهای نظامی بسیار موثر خواهد بود زیرا در حال حاضر تنها دو روش برای اندازه گیری این میزان وجود دارد، یکی خارج شدن از خودرو و مشاهده مستقیم خسارت که می تواند خطراتی را در پی داشته باشد و دیگری استفاده از ماوراء صوت برای تعیین خسارت که برای سربازانی که در میدانهای جنگ قرار دارند کاری دشوار و غیر ممکن به شمار می رود. اما با استفاده از حسگرهای فیزیوالکتریک نه تنها می توان از سلامت زره آگاه شد، بلکه می توان به میزان مقاومت آن نیز افزود زیرا با برخورد هر گلوله به سطح زره جریان الکتریکی موج مانندی به وجود می آید که می تواند انرژی مورد نیاز حسگرها برای تشخیص برخورد گلوله با زره را تامین کند. هر گلوله میزان خاصی انرژی را بر روی سطح زره به وجود می آورند که با کمک الگوریتمی پیچیده می توان میزان جریان تولید شده را آنالیز کرده و نوع گلوله شلیک شده را تعیین کرد برای مثال گلوله ای با کالیبر A.22 نسبت به گلوله ای با کالیبر 45 جریان الکتریکی کمتری بر سطح زره ایجاد می کند. بر اساس گزارش ام اس ان بی سی، محققان بر این باورند ترکیبی از اطلاعات در رابطه با نوع سلاح در جبهه مخالف و میزان یکپارچگی و سلامت زره می تواند جان بسیاری از سربازان را نجات دهد. http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=990054 مهر
  8. سلام بر همه تصاوير و لينك كليپ رو در اينجا مي تونيد دريافت كنيد : http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=9938#100772
  9. [b]تصاويري از اين كليپ :[/b] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/fj2ny4wfcx649vgig7wg.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_fj2ny4wfcx649vgig7wg.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/5mmhofwzcxfjtgg17r4l.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_5mmhofwzcxfjtgg17r4l.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/kwne1xqzby0uzcuu9zx.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_kwne1xqzby0uzcuu9zx.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/u5i1w8ld1q4x0rmqk7ch.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_u5i1w8ld1q4x0rmqk7ch.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/3rnwowk5kpoj0btzsbze.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_3rnwowk5kpoj0btzsbze.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1sykklz2uc2z6lyflpz.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1sykklz2uc2z6lyflpz.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/qobowss26fxj15lml3ye.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_qobowss26fxj15lml3ye.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/h2lddmjp33mp8u6icjc7.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_h2lddmjp33mp8u6icjc7.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/8190gb8qlndepffbkes.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_8190gb8qlndepffbkes.jpg[/img][/url] [b]سامانه اي كه بر روي كاميون سوار هست :[/b] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/6n1h41hf1mchpzm2gz.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_6n1h41hf1mchpzm2gz.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/wvh5recpfzj2exo7qxko.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_wvh5recpfzj2exo7qxko.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/ii5mwpfrbrv1y81t560s.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_ii5mwpfrbrv1y81t560s.jpg[/img][/url] [b]سامانه ي اخلال در رادارهاي هوابرد پلنا-1 :[/b] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/u2vvcu6g7qgryt9mbrrj.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_u2vvcu6g7qgryt9mbrrj.jpg[/img][/url]
  10. [b]گزارش پايان مرحله ي دوم رزمايش :[/b] http://www.irinn.ir/Default.aspx?TabId=58&nid=163863 [b]لينك ديگري براي دريافت اين كليپ :[/b] http://www.mediafire.com/?fnzmjym2444 [b]نام فايل : رزمايش مدافعان آسمان ولايت 2 [/b]
  11. [b]رزمايش مدافعان آسمان ولايت‌2 پايان يافت[/b] امروز و در آخرين روز از رزمايش مشترک پدافندي مدافعان آسمان ولايت2 با اعلام پايان اين رزمايش بزرگ توسط امير سرتيپ خلبان احمد ميقاني فرمانده قرارگاه پدافند هوايي خاتم الانبيا(ص) اين رزمايش به کار خود پايان داد. به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) سنجش قابليت‌هاي فني و ابداعي يگان‌هاي پدافند هوايي کسب مهارت و تجربه در جنگ‌هاي الکترونيک و ضد الکترونيک، ارتقاء توان عملياتي يگان‌هاي پدافندي در استقلال عمل تاکتيکي و خوداتکائي در انجام ماموريت‌هاي محوله، تعامل و هماهنگي سريع بين يگان‌هاي پدافندي ارتش و سپاه و ارزيابي توانمندي‌هاي پدافند هوايي در حفظ و تأمين امنيت مناطق حساس و حياتي کشور از جمله مواردي بود که در اين رزمايش گسترده مورد بررسي و ارزيابي قرار گرفت. گفتني است پيام اين رزمايش بزرگ براي کشورهاي دوست و همسايه پيام صلح و دوستي و براي دشمنان نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به مثابه هشدار و اعلام آمادگي کامل نيروهاي مسلح کشورمان در مقابله و دفع هرگونه تهديد احتمالي مي‌باشد. بنا بر اين گزارش رزمايش مشترک مدافعان آسمان ولايت 2 که با حضور يگان‌هاي پدافندي، شکاري رهگير و موشکي و توپخانه‌اي ارتش جمهوري اسلامي ايران، سپاه و بسيج مردمي و در محدوده بيش از600000 کيلومتر مربع از فضاي ميهن اسلامي طي 5 روز و 3 مرحله تاکتيکي برگزار شد؛ با موفقيت و دستيابي به نقاط از پيش تعين شده ظهر روز پنجشنبه به کار خود پايان داد. http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1446545&Lang=P ايسنا
  12. [b]پايگاههاي اچ-3 : [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/vkmpw1d2ug2uxl2q0vmb.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_vkmpw1d2ug2uxl2q0vmb.jpg[/img][/url] پايگاه اصلي : [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/or6hrlncvz98dnv7ypi.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_or6hrlncvz98dnv7ypi.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/phg1f9qv289ym8yzezk.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_phg1f9qv289ym8yzezk.jpg[/img][/url] هواپيماهاي سوخو-20/22 و كاميونهايي كه در طول باندها قرار داده شده اند : [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/x906d99oqus2544gf0xr.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_x906d99oqus2544gf0xr.jpg[/img][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/vpdbfjbz6rgfg2sud4z4.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_vpdbfjbz6rgfg2sud4z4.jpg[/img][/url] پايگاه شمال غربي : [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1zc3r1mqvm5wj7tik76i.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1zc3r1mqvm5wj7tik76i.jpg[/img][/url] پايگاه جنوب غربي : [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/gmlg7t1n6r5ut5styke.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_gmlg7t1n6r5ut5styke.jpg[/img][/url] [/b]
  13. sokuteasemuni

    ایران و عراق ، جنگ موشکی 1988- 1980

    در قسمت دفاع مقدس امكان ايجاد موضوع به بنده نميداد(مثل اكثر بخش هاي سايت) [b]روايتي دست اول از پرتاب اولين موشك دوربرد ايران در دفاع مقدس[/b] خبرگزاري فارس: زمان شليك فرا رسيد، شمارش معكوس شروع شد. ما هم سعى كرديم در خاكريزها و تپه‏ها خود را مستقر كنيم. به چوپان‏ها گفتيم كه خود و گوسفندها را حفظ كنند. هيچ بعيد نبود، موشك در جا منفجر شود. امروز كه جمهوري اسلامي ايران به قدرت موشكي اول منطقه تبديل شده است، جزئيات اولين عمليات موشكي ايران در سال هاي دفاع مقدس كه حيرت جهانيان را بر انگيخت از زبان يكي از شاهدان عيني خواندني خواهد بود. اين شاهد امروز يكي ار اعضاي برجسته هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي است. اول وقت، جلسه مديران دانشگاه بهشتي بود.ساعت هفت صبح جلسه شروع شد. كارها مورد مشورت قرار گرفت. دستورهاى لازم داده شد. طبق برنامه بايد يك هفته در تهران مى‏ماندم و بعد دو هفته به منطقه مى‏رفتم، ولى منشى چند پيام از خلبان رستمى به من داد. مى‏خواستم به منزل بروم. ناگهان شنيدم يك ماشين از نيروى هوايى اجازه ورود به دانشگاه را دارد و با من كار دارند. فهميدم خلبان رستمى است. خبر داد: دشمن تصميم دارد تمام شهرها را بمباران كند. حتى هواپيماى دشمن به شهر مشهد رسيده است. ما هم ديگر هواپيماى مناسب براى جنگنده‏هاى جديد دشمن نداريم. ضدهوايى‏ها هم برد مناسب را نداشتند. بچه‏هاى جبهه به هواپيماى دشمن مى‏گفتند "ايران‏پيما " و به هواپيماهاى خودى مى‏گفتند "ميهن‏تور " به اين ترتيب تقريبا آسمان ايران بى‏دفاع بود. از همه بدتر، پديده جديد موشك باران تهران بود. مردم، خودجوش، شعار مى‏دادند: "موشك جواب موشك ". اين خواست فطرى مردم بود. خلبان رستمى آمده بود كه گروهى آماده كند كه من هم جزو آن بودم تا به يك سايت موشكى برويم كه براى نمونه از قبل از انقلاب چند موشك خودكشش، "اسكاد B " در آن بود. اين موشك‏ها براى نمونه از طرف روس‏ها به ايران داده شده بود. و براى اينكه آمريكا از بى‏خطر بودن آن براى اسرائيل باخبر شود، چند نمونه هم به ايران دادند، آن هم از طريق معاهده نظامى "سنتو " تا آمريكا تحريك نشود. روس‏ها و آمريكايى‏ها به كشورهاى اقمارى خود، متعادل اسلحه مى‏فروختند و براى اينكه تعادل پيمان "ورشو " و "سنتو " به هم نخورد نمونه‏اى از سلاح‏هاى راهبردى را كه به كشورهاى اقمارى مى‏دادند به طرف مقابل هم مى‏دادند كه اربابان از وضع يكديگر و نوكرانشان آگاه باشند. حالا چند فروند موشك در يك سايت بود كه على‏القاعده قابل استفاده نبود خلبان رستمى آمده بود كه امشب مرا با خود برد. دو روز از خلبان رستمى فرصت خواستم كه كارهاى خود را در تهران رفع و رجوع كنم و خود را آماده كردم كه به مأموريت نامعلومى بروم و آن اولين پرتاب موشك به طرف دشمن (عراق) بود. يك نقشه از "سايت " يا محوطه نظامى مورد نظر به من دادند. ديگر چيزى از مأموريت خود نمى‏دانستم. آن روز غروب بايد با يك گروه به طرف "سايت " موشكى حركت مى‏كرديم. تنها توانستم از پدرم در كوچه خداحافظى كنم و زودتر از وقت مقرر، قبل از افطار به قرارگاه مورد نظر برسم. تقريبا تمام افراد گروه آمدند. افطارى خورديم و نماز خوانديم. يك معارفه كلى شد خلبان رستمى مسؤول گروه بود. خيلى منظم و مرتب همه سوار اتوبوس شديم. بيست نفر بوديم، و بايد در اتوبوس توجيه مى‏شديم. تقريبا نيمه‏هاى شب به همان قرارگاه خودمان رسيديم. يك ضرب به اتاق جنگ رفتيم. در اتاق جنگ ماكت منطقه جنگى قرار داشت و همه دور آن جمع شديم تا بفهميم چه كار بايد كرد. منطقه مأموريت ما خطوط شمالى جبهه بود، ولى نمى‏دانم چرا به محور ميانه آمديم. شايد بعضى از مهندسان در محور بودند كه بايد با هم آشنا مى‏شديم. نيمه شب به طرف "سايت " حركت كرديم. گروه ما خيلى كوچك شده بود. گروه‏هاى ديگر مأموريت ديگر داشتند. اكثر گروه ما مهندسى محاسبات پرتاب، الكترونيك و مكانيك بودند. چهار نفر ديگر كارگر فنى بودند، ولى ده تا مهندس را در كار عملى در جيب خود جا مى‏دادند. من هم نخودى بودم. چون رشته معمارى به درد پرتاب نمى‏خورد. خلبان رستمى هم مسوول گروه بود. همه نيروى داوطلب بوديم. تنها لباس او درجه نظامى داشت. بقيه ما لباس ساده بسيجى داشتيم. يكى از كارگران فنى به نام حاج‏آقا آل‏على خيلى شوخ و "آچار فرانسه " بود و در هيچ كار فنى، نمى‏ماند. لودر، جيپ، تانك، همه چيز تعمير مى‏كرد. بعضى از چيزها را سر هم كرده بود و ماشين مين‏كوب ساخته بود و لندرور "شنى‏دار " درست كرده بود. خيلى چيزهاى عجيب و غريب ديگر او در "مينى‏بوس " از طرح‏هاى خود صحبت مى‏كرد. ماجراى ساخت بولدزر او كه زير آب كار مى‏كرد جالب بود. يكى ديگر از بچه‏ها كه او هم كارگر فنى بود از ساخت هدايت امواج راديويى صحبت كرد. هواپيماى كوچك هدايت شونده، هدايت از دور جهت‏گراى توپخانه كه ديده‏بان، مستقيم لوله توپ را در جهت مناسب با امواج راديويى مستقر كند. بين راه يك ايستگاه صلواتى بود. تصميم داشتيم در آنجا استراحت كنيم و شام بخوريم كه همين كار را كرديم. بعد از اذان صبح، به طرف پايگاه راه افتاديم. هوا كم‏كم روشن مى‏شد. منطقه جالبى بود. پر از گوسفند. چند چوپان جوان دنبال ماشين مى‏دويدند. از پايگاه خبرى نبود. فقط چند آغل غار مانند ديدم كه احساس كردم بايد با تكنيك جديد، حفارى شده باشد، ولى پر از بز و گوسفند بود. اين منطقه در كنترل ارتش بود. از جبهه فاصله زيادى داشت. چون قبلاً ماكت منطقه را ديده بودم، تجسمى از وضع پايگاه داشتم. احتمالاً پس از پيچ تندى بايد به يك در بزرگى كه در دهانه يك دره بود وارد مى‏شديم. تقريبا حدسم درست بود. مردم بومى اينجا، لر و شيعه بودند. از لحاظ جغرافياى انسانى، منطقه امنى بود. مردم خيلى همكارى مى‏كردم. هيچ نفوذى و ستون پنجمى، اين دور و برها نمى‏توانست نفوذ كند. مردم عشاير اين منطقه خيلى هوشيار بودند. ناگهان يك در ورودى نظامى را كه استتار بود، مشاهده كرديم. خلبان رستمى با لباس رسمى به دژبانى رفت، ناگهان در كشويى باز شد و ما با مينى‏بوس وارد شديم. چند سرباز با تفنگ، پيش‏فنگ كردند. جورى سر و صدا راه انداختند كه ما همه ميخ شديم. مينى‏بوس درب و داغون ما وارد يك محوطه عظيم طبيعى شده بود كه كوه‏هاى اطراف آن، مانند محوطه قرارگاه توپخانه اصفهان بود. مكانى مثل يك كاسه كه دور و اطراف آن را كوه فرا گرفته و شيارهاى خوبى در هر قسمت از كوه‏ها به وجود آمده بود. داخل هر شيار تونلى زده بودند و تأسيساتى داير بود. هيچ ساختمان مصنوع بشر، در محوطه ديده نمى‏شد، مگر ورودى تونل‏ها. جلوى يكى از تونل‏ها ايستاديم. يك ستوان جلو آمد. خيلى رسمى و با جديت به خلبان رستمى سلام نظامى داد و با داد و بيداد گزارشى از وضع قرارگاه داد و خود را در خدمت اعلام كرد. ما هم با ساك‏هاى خود از مينى‏بوس پياده شديم. از لحاظ مكان‏يابى انگار طبيعت، اينجا را طراحى كرده بود كه يك كاسه تمام عيار باشد و خيلى از تأسيسات را در خود جا دهد. در اصفهان هم براى توپخانه از طريق پيمان "سنتو " چنين جايى پيدا شده بود. شايد از طريق ماهواره پيدا كردن يك چنين جاهايى آسان‏تر باشد، ولى از روى عكس هوايى هم مى‏توان چنين جواهرهايى را كشف كرد. چون دستور مستقيم از فرماندهى كل قوا بود ما را تحويل رفتند. معلوم بود هيچ آثارى از انقلاب و جنگ در اينجا وجود نداشت. همه افراد با وسواس اين منطقه را تميز نگه داشته بودند. همه سربازها و درجه‏داران منظم در جاى خود منتظر دستور بودند. خلبان رستمى از ستوان خواست كه به همه دستور آزاد بدهد. دستور داده شد. فقط يك خرده، پاها باز شد. هيچ فرق چندانى از نظر ما نكرد. ما نمى‏دانستيم چه كار كنيم. جو نظامى ما را گرفته بود. ما هم سيخ مقابل پرچم ايران كه جلوى دفتر كار قرار داشت، ايستاده بوديم، ولى در صف نبوديم. بالاخره وارد دفتر شديم و روى صندلى نشستيم. سريع به يك تونل عظيم رفتيم كه در آن يك "لانچر " خودكشش بود. مثل يك تريلر چندين چرخ كه روى آن يك موشك عظيم بود يا حداقل براى من كه اولين بار يك هيولا مى‏ديدم عظيم جلوه مى‏كرد. همه وسايل پرتاب داخل تريلر قرار داشت. سكو پرتاب روى تريلر قابل بالا و پايين كردن و تمام وسايل و محوطه تميز بود. جناب ستوان، يك دفترچه از تعميرات به عمل آمده روى موشك را به خلبان رستمى داد. معلوم شد چندين كارشناس از كشورهاى دوست عربى آمده و روى آن كار كرده‏اند، ولى نتوانسته‏اند كارى انجام دهند. اكثر كشورهاى عربى از بلوك شرق محسوب مى‏شدند و افراد متخصص آنان در شوروى آموزش ديده بودند. حالا نوبت ما بود كه وسايل مختلف را بازرسى و تعمير كنيم. هركس شروع كرد به "آزمايش " قسمت‏هاى مختلف هدايت و پرتاب موشك. كمترين خطايى باعث انفجار موشك در تونل مى‏شد. همه با سكوت و دقت شروع به كار كردند. محور كار، بيشتر در زمينه ابزار الكترونيكى بود. بعد از چند ساعت كار، قسمت‏هايى از "لانچر " جدا شد و در كف تونل قرار گرفت. من هم با چند سرباز مشغول نقشه‏بردارى از داخل تونل شدم تا نقشه كامل محوطه را تهيه كنم. همه كار مى‏كردند، محوطه بر خلاف قبل شلوغ پلوغ شد. همه چيز "آزمايش " و وسايلى كه بايد از عقبه مى‏آمد فهرست شد. داخل تونل اصلاً نفهميديم كه شب شد. اذان مغرب، ما را هوشيار كرد. اكثر بچه‏ها دست از كار كشيدند. بعد از نماز ما هم افطارى خورديم. در ماه رمضان هم شام مى‏خورديم، هم افطار و هم سحرى. چون مسافر بوديم بقيه صبحانه و ناهار هم جاى خود برقرار بود. بعضى اوقات عصرانه هم مى‏خورديم! پس از دو ساعت استراحت هم مشغول به كار شدند. در همين وقت خلبان رستمى وارد تونل شد و مرا صدا كرد. گفت: بى‏سيم تو را مى‏خواهد. بايد به ماموريت ديگرى مى‏رفتم. رفتم و بعد از چند روز با لباس خاكى و بدن عرق كرده و خاك گرفته دوباره به دروازه پايگاه وارد شدم. دژبان در را باز كرد و سلام نظامى داد. در تونل را يك سرباز باز كرد و ما هم وارد تونل شديم. وضع عجيب و غريبى بود. بچه‏ها به حدى شبانه‏روزى كار كرده بودند كه وضع آن‏ها هم از من بهتر نبود: خاكى، عرق كرده و خسته. با كمال تعجب، جناب سروان هم هم‏رنگ جماعت شده بود؛ كلاه نداشت و با دمپايى اين ور و آن‏ور مى‏رفت. خلاصه بچه‏هاى بسيج اين جماعت ارتشى را خراب كرده و آن‏ها را از ريخت و قيافه انداخته بودند. اما در عوض آن‏ها همه دست به آچار بودند. قيافه همه خسته نشان مى‏داد، ولى همه خوشحال بودند. براى اينكه اولين بار بود كه تمام دستگاه‏هاى الكترونيك را تعمير كرده بودند. قبلاً چند ماه، كارشناسان خارجى روى آن كار كرده بودند، ولى نتوانسته بودند آن را راه بيندازند. دو نفر از بچه‏هاى الكترونيك بر سر محاسبه پرتاب و برد موشك بر سر "تانژانت " و "كتانژانت " دعوا داشتند. يكى مى‏گفت بايد با "tg " پرتاب شود و ديگرى مى‏گفت بايد با "cotg " پرتاب شود. ما كه چيزى نمى‏فهميديم. كلى محاسبات جلوى آن‏ها بود. كنار "لانچر " سفره انداخته بودند و بساط چاى هم برقرار بود. من هم بى‏نصيب نماندم. اگر وضع "تانژانت و كتانژانت " مشخص مى‏شد، سكوى پرتاب "لانچر " را بيرون مى‏برديم. طبق محاسبات اين موشك به پايتخت دشمن نمى‏رسيد. تمام محاسبات را با آخرين برد موشك به يك محوطه صنايع "ش.م.ه " دشمن كه نزديك پايتخت بود، متمركز كردند. به سختى سيصد كيلومتر را در حافظه كامپيوتر موشك ثبت كردند. اين مجموعه را كشورهاى غربى در اختيار دشمن قرار داده بودند و تقريبا در كشورهاى جهان سومى استثنايى بود. حال همه چشم‏ها به ما دوخته شده بود. مخصوصا اينكه اين مجمع صنايع نظامى در سى كيلومترى پايتخت عراق مستقر بود. همه در رويا خود را موفق مى‏ديديم، ولى دعوا روى محاسبات پرتاب و همچنين تغييرات اين چند روزه چندان قابل اطمينان نبود. شايد هم موشك در همين جا منفجر مى‏شد و همه پودر مى‏شديم. در هر صورت همه فعاليت خود را كردند. بالاخره حاج آل على پشت "لانچر " خودكششى نشست. مثل يك تريلر بزرگ بود و موشك پشت آن سوار بود. بايد آن را به محوطه مى‏رسانديم. غار، بيش از يك در كشويى آهنى ضدانفجار نداشت. آل على پشت فرمان نشست. استارت زد. دود غليظى فضا را فرا گرفت و موتور با هيبت غول‏آسايى، نعره مى‏كشيد. در كشويى باز شد. على آقا، متخصص در ماشين‏آلات سنگين بود. ديپلم داشت، ولى در كار عملى حرف نداشت. ماشين را در دنده يك گذاشت ولى صداى عجيب و غريبى از گيربكس به گوش مى‏رسيد. زود ماشين را خاموش كرد. گفت گيربكس دستكارى شده است. جناب سروان با تعجب گفت يقينا كار كارشناسان كشورهاى دوست عربى است كه نه تنها وسايل الكترونيك را دستكارى مى‏كردند بلكه به گيربكس آسيب زده‏اند. بچه‏ها تصميم گرفتند اين غول را هول بدهند و يك تراكتور هم آن را بكشد تا بتوانيم به محوطه برسيم. همه دست به كار شدند. سيم بكسل، تراكتور، همه سربازها و افسرها براى كشيدن "لانچر " به محوطه بسيج شدند، حتى نگهبان‏ها. موج شعار "موشك جواب موشك " همه را فرا گرفته بود. سعى عجيبى بود. اين غول بى‏شاخ و دم راه افتاد. على آقا يا همان آل على، پشت فرمان بود. غول به نزديكى در غار رسيد. هر چه به در نزديك‏تر مى‏شد، تعجب همه بيشتر مى‏شد. با كمال تعجب "لانچر " به درگير كرد. لانچر حدود ده سانتى‏متر بزرگ‏تر از در غار بود. هيچ‏كس نمى‏دانست اين غول از چه درى وارد غار شده كه حالا بيرون نمى‏رود. همه چشم‏ها به طرف من دوخته شد. من هم هر چه نقشه سايت، عكس هوايى و برداشت خود را از اين مجموعه نگاه مى‏كردم، چيزى غير از در غار به نظرم نمى‏رسيد. همه در ناباورى و يأس قرار گرفتند، ولى نمى‏دانستيم راز اين كار چيست. از جناب سروان كه قبل از انقلاب در اينجا گروهبان بود، خواستم چيزى بگويد. چيزى نداشت، فقط گفت ايرانى‏ها حق داخل شدن به اينجا را نداشتند، مگر چند نفر محدود كه آن‏ها هم بعد از انقلاب فرار كرده‏اند. از او خواهش كردم هر چيزى كه يادش مى‏آيد بگويد. رفتيم قسمت‏هاى ديگر غار را سر زديم، ولى هر راهرويى كوچكتر بود. اولين كارى كه كردم، فرض كردم از همين در كه تنها در غار بود اگر موشك شليك شود چه مى‏شود. ديدم هيچ، اگر از اين محوطه كوچك موشك پرتاب شود، يقينا محوطه آسيب سختى مى‏بيند. حداقل فضايى كه ما براى پرتاب نياز داشتيم، دو برابر محوطه‏اى بو دكه تمام درهاى غار به آن باز مى‏شد. پس اين در براى پرتاب موشك و احتمالاً ورود موشك به كار نرفته است. پس اين غول چگونه وارد غار شده است؟ همه شروع كردند به گشتن تا اينكه كليدى، چيزى، ابزارى، يا اتاق فرمانى پيدا شود تا قسمتى از ديواره غار از جاى خود حركت كند. هر چه مى‏گشتيم، مأيوس‏تر مى‏شديم. ديگر نيمه‏هاى شب شده بود. "لانچر " جلو آمده بود و جاى خواب بچه‏ها را كه چند شب آنجا خوابيده بودند گرفته بود. خواستند جاى تميز ديگرى پيدا كنند اما همه جا پر از روغن، ابزار و خلاصه كثيف بود و كسى هم حال تميز كردن نداشت. حتى سربازها هم "دمغ " بودند. لباس همه كثيف شده بود. هنوز دود كاميون يا لانچر از محوطه غار كاملا خارج نشده بود. بعيد بود كه آمريكايى‏ها اين قدر بى‏سليقه باشند كه كاميون را داخل غار روشن كنند. پس كليد كار كجاست؟ حاج آل على، ناگهان بلند به همه گفت: مردم مى‏گويند "موشك جواب موشك " شما كارى نكنيد كه اين شعار تبديل شود به "پوشك جواب موشك ". همه بى‏اختيار خنديدند. تصميم گرفتيم شب استراحت كنيم و در روز از بالاى كوه و محوطه و از داخل جستجو را ادامه دهيم. يك قسمتى از غار كه شبكه فلزى داشت، قابل تميز كردن بود. بچه‏ها مشغول تميز كردن شدند تا حداقل كمى استراحت كنند.حالت "خوف و رجا " بود. بچه با شلنگ آب قسمت فلزى را شستند و سريع آنجا را تميز كردند. همه كار مى‏كردند. سربازها رفتند و در آسايشگاه خود و افراد اعزامى خلبان رستمى در سايت كنار موشك خوابيدند. كيسه خواب، پتو، همه چيز آماده شد. همه دراز كشيدند ولى كسى خوابش نمى‏برد. بوى خاصى پس از شستشو در محوطه پيچيد. مثل بوى پشم گوسفند بود. تصميم گرفتيم آن شب تمام چراغ‏ها را خاموش كنيم تا شايد بتوانيم بخوابيم. در آهنى غار هم باز بود و سر موشك خارج از غار. اين بدترين حالت بود، چون اگر يك بمباران انجام ميشد، موشك منفجر مى‏شد. از همه بدتر اينكه تراكتور بيرون بود و نمى‏توانستيم كاميون حامل موشك را به داخل بكشيم. تاكنون اين منطقه مورد تهاجم قرار نگرفته بود؛ ولى معلوم نبود امشب "بز نياوريم. " تجسم انفجار اين مشك داخل غار باعث شد دوباره همه بلند شوند. هر چه زور زديم كاميون تكان نخورد. دنبال جايى مى‏گشيم كه طناب را به آن ببنديم و با قرقره آن را بكشم. هيچ جاى مناسبى در غار پيدا نشد كه قرقره را به آن نصب كنيم. ناگهان يكى از بچه‏ها كه پتوى خود را روى يك دسته فلزى انداخت بود آن را به همه نشان داد، شايد فرجى باشد. پتو را كنار زديم. دوباره بچه‏ها كيسه خواب و ديگر وسايل خواب خود را از كف فلزى برداشتند و آماده شدند كه طناب را به كمك چند قرقره بكشند. خوشبختانه قسمت فلزى كف غار حالت شيار و شبكه‏اى داشت و انسان روى آن سر نمى‏خورد؛ ولى قسمت‏هاى ديگر همه صاف و صيقلى بود. طناب به آرامى محكم شد و حالت كشش پيدا كرد. كاميون با موشك آرام، آرام راه افتاد. طناب از سيم بكسل بهتر بود؛ چون اگر پاره مى‏شد، حداقل جرقه يا ضربه‏اى به موشك اصابت نمى‏كرد؛ چون با هر ضربه، فاجعه‏اى رخ مى‏داد. فكر انفجار موشك ذهن همه را مشغول مى‏كرد. كاميون چند سانتى‏متر راه نيفتاده بود كه ناگهان صداى مهيبى همه جا را فرا گرفت. صداى يا الله، يا على، يا ابوالفضل بلند بود و خلاصه هر كس به كسى متوسل مى‏شد. صدا همه غار را فرا گرفت. نفهميدم‏چى شد. در يك لحظه همه خود را در زمين و هوا ديديم. نفهميديم كه انفجار بود يا چيز ديگر. موشك منفجر شده بود؟ طناب هم اگر پاره مى‏شد، اين قدر سر و صدا نداشت. خلاصه بعد از چند ثانيه كه براى ما چند ساعت طول كشيد - و شايد در همان چند لحظه تمام خاطرات زندگى براى هركس دوره شد - ما به زمين افتاديم و روى هم در غلتيديم. همه جا تاريك شد. تنها، نورى از محوطه به داخل غار مى‏تابيد. سكوت و سكون همه جا را فرا گرفت. فقط ناله بعضى از دوستان به گوش مى‏رسيد. نمى‏دانستيم چه اتفاقى افتاده است. سربازان كه در آسايشگاه بودند با صداى مهيبى كه شنيده شد به طرف غار آمدند. هركس چراغ قوه‏اى داشت. نمى‏دانستيم مرده‏ايم يا زنده؛ ولى درد، به ما فهماند كه زنده‏ايم. پاى چوبى من درآمده بود و نمى‏دانستم كجا افتاده و حتى خودم كجا هستم. بوى تعفن خاصى به مشام مى‏رسيد. ناگهان احساس كردم تعداد زيادى گاو و گوسفند نعره زنان در حال فرارند. نمى‏دانم رويا بود يا نه؛ ولى بوى پشكل و پشم مشام ما را مى‏آزرد. آرام آرام يكديگر را صدا كرديم. يكى از سربازان فيوزهاى برق را دوباره راه انداخت. چراغ‏ها و پروژكتورها روشن شدند. خودمان را در وضع عجيبى ديديم. موشك در آرامش خوابيده بود؛ ولى بچه‏ها در گودالى افتاده بودند كه در انتهاى آن صداى گاو و گوسفند به گوش مى‏رسيد. همه ما را بالا آوردند. پاى چوبى من هم پيدا شد. هنوز سر و وضع خود را تميز نكرده بوديم كه ناگهان همه تكبير گفتند، سربازها كه خيلى جوان بودند پايكوبى مى‏كردند. غلغله‏اى بود. تازه فهميديم چى شده بود. با خدا باش، خدا با توست. دستگيره‏اى كه طناب به آن وصل شده بود در واقع اهرم يك "رمپ " فلزى بود كه وصل مى‏شد به يك تونل با پيچ سى درجه كه از آن تونل موشك‏ها را وارد غار اصلى يا "شيلتر " مى‏كردند. انتهاى غار بعد از پيچ هم يك در فلزى داشت، كه بعد از انقلاب از تورفتگى آن براى آغل گوسفندان استفاده مى‏كردند و آن طرف كوه بود. به عبارتى موشك از خارج محوطه آن طرف كوه وارد مى‏شد و از رمپ بالا مى‏آمد و در ايستگاه نگهدارى مى‏شد و از در جلو افراد و وسايل تعمير و نگهدارى را وارد مى‏كردند؛ چون ورود موشك‏ها يك بار انجام شده و ديگر خارج نشده بود، ورودى اصلى بعدها توسط چوپان‏ها كور شده بود. مخصوصا بعد از انقلاب كه بيشتر جنبه نگهدارى موشك براى ارتش مطرح بود تا استفاده از آن. حالا اين راه كشف شده بود. متأسفانه آنهايى كه فرار كرده بودند تمام نقشه‏هاى مجموعه را منهدم كرده يا با خود برده بودند. خوشبختانه با اين عمل، حداقل پنج فروند موشك آماده مى‏شد كه از اين محوطه خارج شود و شايد هم مى‏توانستيم آن‏ها را شليك كنيم. ديگر كسى خوابش نمى‏برد. همه گروه مجبور بوديم حمام برويم. سربازها با جان و دل به ما خدمت مى‏كردند. آن‏ها شروع كردند به تميز كردن "رمپ " و رسيدن به در فلزى، كه گوسفندها از آن فرار كرده بودند و چوپان‏ها در دل شب دنبال آن‏ها مى‏گشتند. تصميم داشتيم كه وقتى هوا روشن شد در فلزى را باز كرده و محوطه را تميز كنيم. ما هم آن شب را در آسايشگاه خوابيديم. جناب سروان با سربازانش محوطه كار را تميز كردند. به حدى هيجان‏زده بودم كه با تمام خستگى صبح سحر آماده كار شدم. سحرى و صبحانه به هم وصل شد. هوا كه روشن شد با يك موتور سوار حركت كردم كه ورودى‏هاى خارج از محوطه را بازرسى كنم. عملاً براى شناسايى كامل ورودى، من مشغول هماهنگى شدم. كارها را تقسيم كردم. عده‏اى از داخل مشغول تميز كردن شدند، من هم از بيرون مشغول شناسايى شدم. يكى از ورودى‏ها از ديواره سنگى پر شده بود. معلوم بود چوپانان محلى براى اينكه ورودى را تا مرز در فلزى براى گوسفندان قابل استفاده كنند، يك ديواره سنگى جلوى غار كشيده‏اند و يك ورودى كوچك براى گوسفندان ايجاد كرده بودند. عملاً بعد از انقلاب محوطه بيرون بى‏استفاده افتاده بود و ارتش بيشتر از داخل پايگاه محافظت مى‏كرد. مردم هم احساس مى‏كردند تا در ورودى كه از جنس فلز بود براى استفاده شخصى اشكالى ندارد. وقتى به آغل گوسفندان يا به عبارتى ورودى اصلى غار رسيدم، هنوز خيلى از گوسفندان پراكنده و چوپانان با سختى دنبال آن‏ها بودند. شايد همين حالت گوسفنددارى بود كه دشمن احساس مى‏كرد اين پايگاه تخليه شده است و به آن كارى نداشت. نفوذ ستون پنجم هم به اين ارتفاعات سخت بود. تازه مردم بومى اينجا با ما بودند و سخت از اطراف محافظت مى‏كردند. مى‏دانستند امنيت پايگاه براى آن‏ها هم مهم است. مسوولان پايگاه هم فقط از داخل محافظت مى‏كردند و نيازى به بيرون نبود. اصلاً فكر نمى‏كردند ماشين‏آلات سنگين مثل "لانچر " بايد از اين قسمت حركت كند. وقتى وارد غار شديم با چراغ قوه اطراف را نگاه كرديم. حدود دو متر كف غار از كود گوسفندان بالا آمده بود. خيلى كثيف و تاريك بود و بوى مشمئزكننده‏اى به مشام مى‏رسيد. تا ساق پا در كف فرو مى‏رفتيم. پس از گذشت حدود بيست متر با يك پيچ نزديك به سى درجه به در فلزى رسيديم. در قابل باز شدن نبود. بايد از كف خاكبردارى مى‏شد و تقريبا حجم آن هم زياد بود. همين وقت خلبان رستمى با جناب سروان با عده‏اى از افراد در يك وانت به ما رسيدند. به خلبان رستمى طرح خود را گفتم. سريع دو دستگاه لودر آوردند. طبق نقشه‏اى كه سريع براى آنها كشيديم، يك لودر در قسمت مناسبى از كوه، مشغول كندن آغل براى گوسفندان شد و لودر ديگر به جان ديوار تيغه‏اى و كف غار افتاد كه مملو از پشكل بود. عده‏اى ديگر هم از داخل، محوطه را تميز مى‏كردند. تا عصر يك نفس كار شد. حداقل گوسفندها، خانه جديد پيدا كردند. چوپان‏ها هم راضى بودند. ما هم شروع كرديم به تعمير سيستم‏هاى برق و تأسيسات حركتى كه با سيم بكسل بود. نزديك‏هاى غروب پس از روغن‏كارى "وينچ " و درها سيستم برقى را راه انداختيم. در زوزه‏كشان باز شد. محوطه داخل غار با آن طرف كوه ارتباط برقرار كرد. ديگر نياز نبود مسافت پانصد متر را دور بزنيم و به داخل پايگاه برويم. از اين راه راحت اياب و ذهاب مى‏كرديم. همه چيز براى بيرون آوردن موشك آماده شد. فقط مشكل دنده‏هاى موتور بود كه بتواند روى پاى خود بيرون بيايد. از آل على هم خبرى نبود. از ديشب تا كنون از او خبرى نبود. تصميم گرفتم با تمام نيروى انسانى و به كمك چند وانت "لانچر " را به بيرون بكشيم. تقريبا كار خطرناكى بود؛ چون اگر يك سيم بكسل پاره مى‏شد يا حركت اصطكاكى پيش مى‏آمد، احتمال انفجار موشك خيلى زياد بود. منتظر تاريكى شب شديم كه در پوشش شب اين كار انجام شد. شايد ماهواره دشمن به اين منطقه حساس شده باشد و يا پروازهاى شناسايى، مشكلاتى براى ما ايجاد كنند. در هر صورت، لانچر بايد از يك تونل يا چند پيچ حدود سى درجه عبور مى‏كرد. اين پيچ و خم‏ها براى آن بود كه اگر در جلوى در غار انفجارى به وجود آيد، موج به داخل غار نفوذ نكند. عده‏اى از افراد روزه بودند و افطار كردند. ما هم به آن‏ها كمك كرديم. بعد از نماز جماعت كار ما شروع شد. همه زير لب دعاهايى را كه مى‏دانستند زمزمه مى‏كردند و كار در سكوت انجام مى‏شد. بايد كار با حوصله و دقت انجام مى‏گرفت. مجبور بوديم موتور را روشن كنيم كه بوستر ترمز در سرازيرى رمپ كمك كند. سكوت محوطه با دود غليظ و سر و صداى موتور و اگزوز شكسته شد. عده‏اى هول مى‏دادند و يك وانت هم مى‏كشيد. لانچر آرام آرام راه افتاد. الحمدلله ترمزها، خوب كار مى‏كردند. با هزار بدبختى لانچر از رمپ سرازير شد و پايين آن آرام گرفت. سريع موتور را خاموش كردند؛ چون دود همه را خفه مى‏كرد. هواكش‏ها كار نمى‏كردند. ما هم وقت تعمير آن‏ها را نداشتيم. بايد با دست و وانت، موشك را مى‏كشيديم. حدود دو ساعت طول كشيد تا ما به اولين پيچ تونل رسيديم؛ چون اگر عجله مى‏كرديم و بدنه موشك به جايى مى‏خورد، كار همه ساخته بود. حالا اگر به بيرون محوطه مى‏رفتيم تازه بايد آن را به يك فضاى مسطح مى‏برديم تا شليك انجام شود. همه خسته شده و حالت عصبى پيدا كرده بودند. دوباره دستور استراحت داده شد. كار خطرناكى بود. در وقت استراحت در محوطه بيرون پايگاه تجمع كرديم. براى احتياط چند موتور سوار مسلح گشت مى‏زدند تا از خطر احتمالى پايگاه را محفوظ دارند. اين اولين ارتباط داخل و خارج پايگاه بود و نفرات ما براى گشت‏زنى كم بود. بچه‏ها بيرون نشسته بودند. معلوم نبود اين همه زحمت به نتيجه برسد يا نه؛ ولى كسى به روى خودش نمى‏آورد. بايد اين قدم اول برداشته مى‏شد تا مراحل بعدى طى مى‏شد. زير آسمان پرستاره بودن و چاى داغ، ما را از حال و هواى جنگ دور كرده بود و هر كس چيزى مى‏گفت و بقيه مى‏خنديدند. در همين اوقات، چراغ يك ماشين از پايين دره ديده شد كه به بالا مى‏آيد. بچه‏ها در قسمت‏هاى مختلف جاده موضع گرفتند. آخر اين وقت شب اياب و ذهاب خطرناك بود. ستون پنجم هم مى‏دانست كه با چراغ روشن نيايد؛ اما شايد كلكى در كار باشد. چراغ قوه‏ها هم خاموش شد و منتظر مانديم. چند پيچ ديگر مانده بود كه چند نفر از بچه‏ها جلو رفتند تا ماشين از آن‏ها رد شود و آن‏ها از پشت و ما هم از جلو ماشين را محاصره كنيم. تقريبا ماشين به ده مترى ما رسيد. يكى از سربازان با صداى مهيبى "ايست " داد. يك نفر هم كنار جاده به طرف ماشين "قراول " رفت. از عقب هم به او ايست دادند. راننده فهميد از چند طرف محاصره است. كاملاً غافلگير شد. سكوت همه جا را فرا گرفت. دستور داده شد كه راننده پياده شود. ظاهرا كس ديگرى با او نبود. يك نفر با چراغ قوه و اسلحه به طرف او رفت. وقتى نور به صورت راننده افتاد، بنده خدا زبانش بند آمده بود و او كسى جز حاج آل على نبود. فكر كرد پايگاه دست دشمن افتاده است. بعد از احوال‏پرسى، به او يك ليوان چاى دادند. گفت: اينجا چه كار مى‏كنيد؟ و چرا اين بساط را پهن كرديد؟ وقتى ماجرا را فهميد كه لانچر تقريبا اول تونل است و تا آنجا را كشيديم، گفت سريع دست به كار شويد. من از كارخانه تراكتورسازى تبريز نمونه‏هايى را پيدا كرده‏ام كه ان‏شاءالله به كار ما بيايد. بنده خدا معلوم بود بدون خواب، يك نفس در كار بوده و خود را به ما رسانده است. همه سريع به طرف لانچر رفتند. جا خيلى تنگ بود. نه مى‏توانستيم عقب برويم و نه جلو. خلاصه، گيربكس را پايين آوردند و دوباره جا زدند و موتور را روشن كردند. تقريبا نيمه‏هاى شب كار تمام شد. دود غليظى در تونل پيچيد. همه از دور و بر "لانچر " فاصله گرفتند. فقط آل‏على پشت فرمان نشسته بود. دنده ماشين به سختى با صداى گوشخراشى جا رفت. لانچر روى پاى خودش حركت مى‏كرد. با تمام دودى كه راه انداخته بود غرشكنان عقب مى‏رفت؛ چون بايد از "رمپ " پايين مى‏آمديم، لازم بود همين طور عقب عقب از تونل خارج شويم. سعى مى‏كرديم با پروژكتورهاى سيار آل على را هدايت كنيم. بعضى از بچه‏ها ماسك ضدگاز زدند. بعد از حدود نيم ساعت لانچر با ته از غار بيرون آمد. همه تكبير گفتند. بيچاره آل على عين زغالى‏ها شده بود. خلبان رستمى روى موتور به او گفت دنبالش بيايد. حالا لانچر با دنده دو حركت مى‏كرد. مثل يك كاميون معمولى قدرت "مانور " داشت. خيلى سريع به يك محوطه باز رسيديم. جهت كلى موشك رو به هدفى بود كه از پيش تعيين شده بود. حالا بچه‏هاى الكترونيك مشغول به كار شدند. همه چيز سريع پيش مى‏رفت. تصميم گرفتيم اول صبح عمليات را آغاز كنيم تا هوا روشن شود و بچه‏ها با دقت بيشتر بتوانند جهت‏يابى كنند. صبح چوپانان ديدند يك مجسمه ابوالهول جلوى آن‏ها سبز شده است. حتى گوسفندها هم "بر و بر " ما را نگاه مى‏كردند. همه آنها سحر به صحرا مى‏رفتند. هر چه نيرو داشتيم دور لانچر مستقر كرديم. يك تور استتار هم احتياطا روى آن انداختيم. چند ضدهوايى روى وانت گذاشتند و دور و اطراف گشت مى‏دادند. قبلاً خلبان رستمى با فرماندهى هماهنگ كرده بود كه نيروهاى نفوذى ما در نزديكى هدف مستقر شوند و ما را از اصابت موشك باخبر كنند. تهران هم در انتظار بود. هدف هم مهم بود: زرادخانه "ش.م.ر ". فقط صداى قلب خود را مى‏شنيديم و صداى بع بع گوسفندها را. بچه‏هاى الكترونيك روى كاغذها و اعداد و ارقام غرق بودند. زمان شليك فرا رسيد، شمارش معكوس شروع شد. ما هم سعى كرديم در خاكريزها و تپه‏ها خود را مستقر كنيم. به چوپان‏ها گفتيم كه خود و گوسفندها را حفظ كنند. هيچ بعيد نبود، موشك در جا منفجر شود. وقتى دستور آتش داده شد، صدا مهيبى با آتش زياد و گرد و خاك بسيار محوطه را فرا گرفت. ناخودآگاه همه سر خود را در دو دست گرفتيم و درازكش خوابيديم. نمى‏دانم چقدر طول كشيد؛ ولى احساس كرديم صداى موشك لحظه به لحظه از ما دورتر مى‏شود و در دود و گرد و غبار مى‏توانستيم آتش عقب آن را ببينيم. هركس دوربينى داشت، با آن نگاه مى‏كرد. موشك رفت؛ ولى كجا؟ همه منتظر خبر بوديم. بى‏سيم با "وزوز " زياد مشغول به كار بود. خبرها با رمز رد و بدل مى‏شد. حالا منتظر نيروهاى نفوذى خود در دل خاك دشمن بوديم. سريع لانچر را به داخل پايگاه آورديم. درها سريع بسته شد. نگهبان‏ها به سر پست خود رفتند و ما هم در اتاق بى‏سيم پايگاه مستقر شديم تا از نتيجه كار خود باخبر شويم. تقريبا نيم ساعت شد؛ ولى خبرى نشد. نيروهاى نفوذى ما، هيچ خبرى از موشك ندادند. كم كم اين احساس به ما دست داد كه شايد موشك فراركرده. با ايستگاه‏هاى ديگر خود در عمق خاك دشمن تماس گرفتيم، آن‏ها هم خبرى نداشتند. ديگر نااميد شده بوديم. معلوم نبود موشك كجا فرار كرده كه هيچ‏كس از آن خبر نداشت. بچه‏هاى الكترونيك باز هم شروع به دعوا كردند. يكى گفت چرا "تانژانت " نگذاشته، حالا ديدى چى شد؟ از خستگى همه خوابيديم. وضع همه درب و داغون بود. هر كس گوشه‏اى افتاد. ديگر اميد ما از اطلاع‏رسانى عوامل نفوذى در عمق خاك دشمن قطع شد. به غير از نگهبانان همه بيهوش شدند. چند روز كار طاقت‏فرسا و آخر هم هيچ. نزديك ظهر بود. در حالت خواب و بيدارى بوديم. ناگهان بلندگوى پايگاه صداى مارش نظامى را از راديوى ايران پخش كرد. هر وقت اين مارش زده مى‏شد و گوينده مى‏گفت "شنوندگان عزيز، شنوندگان عزيز " همه مى‏فهميديم عمليات پيروزمندانه‏اى رخ داده است؛ اما اين بار گوينده شورش را در آورده بود. هى مى‏گفت: "شنوندگان عزيز، شنوندگان عزيز "؛ ولى اصل خبر را نمى‏داد. تقريبا همه بيدار شديم؛ ولى حال بلند شدن نداشتيم. حتما خبر مهمى بود. معلوم بود پيروزى بزرگى است. ما كه شكست خورديم حداقل يك پيروزى بزرگ درد ما را كم مى‏كرد. همه زير پتو ول مى‏خورديم تا اين گوينده چيزى بگويد. جان ما را به لب رساند. بى‏سيم ما كه خفه شده بود و از ديده‏بان‏هاى نفوذى خودى خبرى نمى‏رسيد. تقريبا ارتباط ما قطع شده بود. فقط صداى راديو جاذبه داشت. ناگهان از راديو خبر رسيد كه ايران براى اولين بار موفق شد كه قلب پايتخت دشمن را هدف موشك قرار دهد! معلوم شد يك يگان موشكى ديگر به موازى ما وارد عمل شده بود و آن‏قدر خود را نزديك جبهه رسانده كه توانسته بود با دقت مركز حساس پايتخت را هدف بگيرد. دقت عمل فوق‏العاده بالا بود. يك موشك با دقت زايدالوصفى كه بايد از فن‏آورى بالايى برخوردار باشد، به بزرگ‏ترين و مرتفع‏ترين بانك در پايتخت دشمن اصابت كرده و آن را منهدم كرده بود. شايد بچه‏ها از قسمت‏هاى ديگر به فن‏آورى هدايت ليزرى دست يافته‏اند. همه از جا پريديم. تكبير گفتيم. مهم نبود ما باشيم يا ديگرى. مهم اين بود كه دشمن بازداشته شود تا با موشك به شهرهاى ما حمله نكند. معلوم بود، اينجا سر كار بوده‏ايم. بى‏انصاف‏ها نگفتند كه جاى ديگر اين فن‏آورى پيشرفته را در اختيار دارند و ما را اين قدر به دردسر انداختند. شايد هم ما براى رد گم كردن دشمن بايد فعال مى‏شديم تا جاى ديگر عمل كنند؛ ولى از مسوولان ستاد اين همه پيچيدگى و ضريب هوش بعيد بود، ولى حالا كه شد، ما هم اعتماد به نفس بيشترى به دست آورديم كه خلاصه تهران هم كارى كرد؛ چون در جبهه عملاً هر چه بود در خطوط اول بود و ستادهاى مركزى فقط هورا مى‏كشيدند و ما هم لنگ مى‏كرديم و اين بار برعكسش شد. بچه‏ها جاهاى خواب خود را جمع كردند. همه به هم تبريك مى‏گفتند. من به خلبان رستمى گفتم اگر اجازه بدهيد من به تهران بروم. تقريبا اكثر بچه‏ها مى‏خواستند برگردند. چند فروند موشك ديگر در پايگاه بود كه مى‏توانستند روى لانچر نصب كنند و براى كار ايذايى استفاده شود؛ ولى ديگر به ما نيازى نبود. تقريبا آماده شديم كه برگرديم. ناگهان بى‏سيم به صدا درآمد. بى‏سيم‏چى هاج و واج بود. گوشى را به خلبان رستمى داد. يكى از دوستان نزديك در تهران بود، به خلبان تبريك مى‏گفت. حتما درجه و ترفيع گرفته بود. شايد هم بچه‏اش دنيا آمده بود؛ ولى خانمش هفت‏ماهه بود! شايد بچه عجله داشت. ناگهان خلبان غش كرد! اين ديگر چه خوشى است كه خلبان غش كند؟ زبانش بند آمد. با "تته، پته " به ما گفت كه موشك ما تا پايتخت رفته و به بانك مركزى خورده است. ما به جاى غش كردن، عين مجسمه به همديگر نگاه مى‏كرديم. سكوت عجيبى بود. معلوم شد، موشك فرار كرده و از برد عادى خود حدود چهل كيلومتر بيشتر رفته است. حاج آل على با صداى بلند آيه 17 سوره انفال را خواند كه "خداوند تير را پرتاب كرد "، حالا بايد گفت كه: "خداوند موشك را پرتاب كرد نه شما ". آرامش خاصى بر همه مستولى شد. احساس مى‏كردند همه چيزمان خدايى است، حتى شادى نمى‏كرديم. احساس مى‏كرديم آنقدر خدايى شده‏ايم كه به شادى نيازى نيست. همه با آرامش رفتيم كه دومين موشك را براى پرتاب آماده كنيم. بعد از مدتى به خودمان آمديم. كم‏كم، احساس قدرت مى‏كرديم. چهار فروند موشك ديگر داشتيم. دنياى سرمايه‏دارى و كمونيست‏ها هر دو به توافق رسيدند كه ايران را سخت محاصره اقتصادى كنند تا قطعنامه 598 را بپذيرد. ايران هم صفت دنياى سرمايه‏دارى را مى‏دانست كه طالب جنگ‏هاى كنترل شده و كوتاه مدت است نه جنگى كه پايان آن در دست آن‏ها نباشد. ايران مى‏خواست جنگ را طولانى كند و اين براى جهان سرمايه‏دارى كه در مناطق نفت‏خيز احتياج به كنترل داشت ضرر زيادى بود. كسى هم فكر نمى‏كرد ايران بتواند اين همه تحمل جنگ را داشته باشد و طولانى‏ترين جنگ معاصر را تحمل كند. با آنكه توان داشتيم كه موشك را به قيمت خوب از واسطه‏ها بخريم؛ ولى به ما نمى‏دادند. دنياى سرمايه‏دارى گونه‏اى است كه اگر پايش پيش بيايد براى پول به همه چيز خيانت مى‏كنند. به شرط آنكه اسمشان رد نشود. خيلى‏ها زيرآبى به ما خبر مى‏رساندند. همه چيز براى ما قابل استفاده بود. از موتور قايق‏هاى ورزشى تا موشك؛ اما پرتاب اولين موشك ايران باعث شد تا ولوله‏اى در غرب بيفتد و ايران توانست از تجربه مرد چهار زنه به خوبى استفاده كند. نقل است كه مردى چهار زن داشت. روزى همه زن‏ها دست به دست هم دادند و مرد بيچاره را محاصره اقتصادى كردند و از اتاق‏هاى خود بيرون كردند. مرد بيچاره شب در حياط خوابيد؛ ولى وقت سحر خود را به داخل حوض انداخت. چنان در حوض پريد كه صداى آب تا چند خانه آن طرف‏تر شنيده شد. زن‏هاى خانه هر كدام از پنجره اتاق به حياط نگاه كردند و ديدند مرد در حال آب تنى است. فكر كردند يكى از زن‏ها خيانت كرده و مرد را به اتاق راه داده است. لذا همه سعى كردند دل مرد را به دست بياورند و او را به اتاق خود بكشانند. حال پرتاب موشك چنان سر و صدايى ايجاد كرده بود كه همه فكر كردند قدرت جديدى به ما موشك داده است. همين امر باعث شد كه از بلوك‏هاى مختلف به ما موشك بدهند و ما هم به جاى ادامه ساخت شروع به خريد كرديم و اين امر باعث شد راحتى خريد را به سختى ساخت ترجيح دهيم. در هر صورت جنگ به مرحله جديدى رسيد و ما به موشك‏هاى متنوعى دست يافتيم. يقينا هم غرب سعى داشت فن‏آورى پيشرفته‏ترى را به دشمن بدهد، به ويژه تجهيزات خطرناك "ش.م.ر ". http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8807250283
  14. [b]پرتاب سومین راکت کاوشگر ایران تا پایان سال/ جزئیات آماده سازی راکت[/b] معاون پژوهشی پژوهشگاه هوا فضا از پرتاب سومین راکت کاوشگر خبر داد و با تشریح جزئیات آماده سازی آن برای پرتاب گفت: این راکت با اهداف پژوهشی و تحقیقاتی در صورت آمادگی کامل مجموعه تا پایان سال جاری پرتاب می شود. [img]http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2009/10/475377_orig.jpg[/img] به گزارش خبرنگار مهر، محمد ابراهیمی سه شنبه در حاشیه سمینار هوا فضا به مناسبت سال جهانی هوا فضا در جمع خبرنگاران با اشاره به آنالیزهای راکت کاوشگر 2 گفت: این آنالیزها که توسط محققان پژوهشگاه هوا فضا بر روی راکت کاوشگر 2 انجام شد ما را برای پرتاب بعدی آماده ساخت. وی به زمان این پرتاب اشاره نکرد و افزود: با هماهنگی سایر دستگاههای همکار زمان مناسب آن متعاقبا اعلام می شود ولی در صورت هماهنگی پیش بینی می شود تا پایان امسال اجرایی شود ولی این پرتاب وابسته به ما نیست بلکه سایر سازمانهای ذیربط در این پروژه همکاری دارند. معاون پژوهشی پژوهشگاه هوا و فضا شتاب سنجها، سنسورها و اطمینان از عملکرد پره ها را از جمله این آنالیزها ذکر کرد و اظهار داشت: نتایج به دست آمده از این آنالیز نشان داد که تحقیقات ما کامل و دقیق بوده است. وی این موفقیت را نقطه شروعی برای پرتابهای بعدی دانست و ادامه داد: این راکتها، راکتهای پژوهشی هستند از این رو تا قبل از انجام پرتاب باید کلیه قسمتهای آن تست شود چرا که اگر در راکتها مشکلی پیش آید می توانیم آن را جبران کنیم ولی در ماهواره ها و یا فضاپیمایی که یک موجود زنده را حمل می کند وقتی مشکلی ایجاد شود قابل جبران نیست از این نظر باید گام به گام به تکنولوژی آن برسیم تا از هزینه های فضایی کشور کاسته شود. ابراهیمی به همکاری این پژوهشگاه با سایر دستگاهها اشاره کرد و گفت: پژوهشگاه آمادگی خود را برای همکاری در زمینه هوا فضا اعلام کرده است و در حال حاضر برخی از دستگاهها درخواست مطالعه و اعتبارسنجی زیر سیستمهای خود را توسط پرتاب راکت کاوشگر ارائه کرده اند. [b]پرتاب کاوشگر به همراه موجود زنده [/b] معاون پژوهشی پژوهشگاه هوا و فضا با برنامه های مطالعاتی این پژوهشگاه در زمینه ساخت کپسول زیستی اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: پرتاب زیستی در یک یا دو پرتاب آینده برنامه ریزی شده است. http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=959605
  15. گام دیگر ایران درفناوری فضایی؛ [b]ایران سال آینده موجودزنده به فضا می‌فرستد/ ارسال کپسول زیستی به فضا[/b] رئیس پزوهشگاه هوا فضا از ساخت کپسول زیستی خبر داد و گفت: این یک پروژه تحقیقاتی است که حاوی یک موجود زنده است که با استفاده از راکت به فضا ارسال می شود. به گزارش خبرنگار مهر، دکتر محسن بهرامی سه شنبه در حاشیه سمینار هوافضا در سومین روز از هفته هوا فضا در جمع خبرنگاران با اشاره به برنامه های این سازمان در زمینه ساخت راکت کاوشگر گفت: برنامه راکت کاوشگر یک برنامه مفصل است که به صورت بین سازمانی در حال اجرا است. وی از ساخت کپسول زیستی در راستای ساخت راکتهای کاوشگر خبر داد و در این باره توضیح داد: در یک بخش از این پروژه به دنبال این هستیم تا کپسول زیستی طراحی کنیم تا به وسیله آن موجود زنده ای را فضا ارسال کنیم. بهرامی زمان بهره برداری از این پروژه را یک تا یکسال و نیم آینده ذکر کرد و یادآور شد: این یک پروژه علمی و تحقیقاتی است و با اهداف علمی دنبال می شود به طوری که در این زمینه یکسری سئوالات علمی مطرح و براساس آن مطالعات خود را آغاز کرده ایم. رئیس پژوهشگاه هوا فضا ادامه داد: طراحی و ساخت این کپسول در فاز مطالعاتی است و در طی آن قصد داریم با استفاده از راکت کاوشگر، موجود زنده ای را به فضا بفرستیم. [b]ساخت سیمولاتور ثابت پرواز هواپیمای ایران 140 در کشور[/b] به گزارش مهر، بهرامی از طراحی و ساخت سیمولاتور ثابت پرواز هواپیمای ایران 140 خبر داد و اظهار داشت: هواپیمای ایران 140 هواپیمای کاملی است که باید شبیه سازهای زیادی داشته باشد. یکی از این شبیه سازها، شبیه ساز پای ثابت پرواز است. وی با تاکید بر اینکه این شبیه ساز در این پژوهشگاه طراحی و ساخته شده است، خاطرنشان کرد: ساخت این شبیه ساز در مراحل نهایی است و امیدواریم کمتر از یک ماه آینده ارائه شود. بهرامی با بیان اینکه این شبیه ساز برای آماده سازی خلبانها به کار می رود، گفت: این پروژه به سفارش هسا طراحی و ساخته شده است. http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=959537 [color=blue]به بخش اخبار علمی منتقل شد ارشیا[/color]
  16. sokuteasemuni

    پرتاب سومین راکت کاوشگر ایران تا پایان سال

    معاون پژوهشگاه هوافضامطرح کرد: [b]جزئیات پرتاب موفقیت آمیز راکت کاوشگر 2 توسط محققان کشور[/b] معاون پژوهشی پژوهشگاه هوا فضا به چزئیات راکت کاوشگر 2 اشاره کرد و گفت: پس از پرتاب ناموفق اول با همکاری محققان داخلی موفق به اجرای دومین پرتاب موفقیت آمیز این راکت کاوشگر شویم و این راکت با اهداف پژوهشی پرتاب شد.به گزارش خبرنگار مهر، دکتر محمد ابراهیمی سه شنبه در سمینار معرفی دستاوردهای این پژوهشگاه در سومین روز از هفته جهانی هوافضا گفت: راکتهای کاوشگر برای کاربردهایی چون هوا شناسی، تهیه نمونه های جوی، آنالیز بخشهای مختلف ماهواره و آنالیز زیست محیطی به کار می رود. وی مطالعات نجومی را از کاربردهای دقیق این نوع راکتها دانست و ادامه داد: راکتهای کاوشگر با استفاده از سنسورها قادرند تصاویر نجومی، اشعه ها و آثار فعالیتهای نجومی را به دقت ثبت و ضبط کنند. از سوی دیگر به دلیل آنکه هزینه ساخت و ارسال راکت از ماهواره ها کمتر است از این رو استفاده از راکتهای کاوشگر در مطالعات نجومی مقرون به صرفه است. ابراهیمی موتور، محموله آزمایشگر و سیستم بازیابی را از اجزای مهم راکت‌ها ذکر کرد و اظهار داشت: زمان پرتاب از 5 تا 20 دقیقه بسته به نقطه اوج به طول می انجامد. وی به فعالیتهای این پژوهشگاه در زمینه ساخت و پرتاب کاوشگر 2 اشاره و خاطرنشان کرد: هدف از ساخت و پرتاب راکتهای کاوشگر، ارسال محموله ای به فضای ماوراء جو برای اهداف تحقیقاتی و پژوهشی است. معاون پژوهشی پژوهشگاه هوا فضا اولین پرتاب راکت کاوشگر را به دلیل بروز مشکلاتی در بخشهای سازه ای ناموفق خواند و ادامه داد: برای پرتاب دومین راکت کاوشگر اقداماتی چون طراحی محموله الکترونیکی، طراحی سیستم جدایش راکت، طراحی سیستم بازیابی، اتصال راکت به دو پرتاب کننده مختلف، تست و آنالیز و فرماندهی میدان پرتاب با همکاری محققان داخلی انجام شد. ابراهیمی راکت کاوشگر 2 را شامل قسمتهایی چون زیر سیستمهای تامین توان، زیر سیستم GPS، سیستم بازیابی و سنسورها دانست و اضافه کرد: قبل از انجام پرتاب نهایی کلیه قسمتهای آن تست و آنالیز شد و با موفقیتهایی که به دست آوردیم توانستیم پرتاب نهایی را انجام دهیم. http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=959659
  17. sokuteasemuni

    عکس_نمایشگاه دفاع مقدس در رشت

    ممنون از تصاوير بسيار زيبا [img]http://www.centralclubs.com/images/smilies/rose.gif[/img]
  18. [b]بازتاب رزمايش پيامبر اعظم (4) در رسانه هاي بيگانه و اعتراف به قدرت دفاعي ايران[/b] رزمايش پيامبر اعظم (4) و توان موشکي و نظامي ايران در رسانه هاي بيگانه اي چون راديو زمانه، بي بي سي، مطبوعات آلمان، صداي آمريکا و خبرگزاريهاي آن کشور بازتاب گسترده اي داشته است. به گزارش روز چهارشنبه گروه سياسي ايرنا، موضوع رزمايش پيامبر اعظم (4) در صدر اخبار روز گذشته(سه شنبه) رسانه ها خارجي قرار داشت. اذعان رسانه هاي خارجي بر توان نظامي و بازدارندگي کشورمان و نيز ارتباط اين رزمايش و تاثير آن بر مذاکرات ايران با گروه(1 +5 ) و راه اندازي تاسيسات اتمي فردو با اين رزمايش از مهمترين مسائلي بود که رسانه هاي خارجي به آن پرداختند. در اين رابطه پايگاه اينترنتي راديو زمانه نوشت: کاخ سفيد و وزراي خارجه روسيه، بريتانيا و آلمان، نسبت به آزمايش‌هاي موشکي ايران واکنش نشان داده اند. راديو زمانه افزود:رابرت گيبس سخنگوي کاخ سفيد، آزمايش‌هاي موشکي ايران را تحريک‌کننده ناميد و خواستار دسترسي نامحدود بازرسان آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به تاسيسات جديد هسته‌اي ايران شد. اين تارنما در ادامه افزود: گيبس از مقام‌هاي ايران خواست که مدارک مربوط به ساخت اين تاسيسات را در اختيار آژانس قرار دهند و خواستار ديدار بازرسان آژانس با کارمندان فعال در مرکز جديد غني‌سازي ايران شد. راديو زمانه به نقل ازگيبس نوشت: اعضاي گروه 1+5 نيز درخواست‌هاي مشابهي از ايران دارند و اميدوار هستند که تهران در جريان مذاکرات اول اکتبر، با شفاف‌سازي نشان دهند که برنامه هسته‌اي‌اش صلح‌آميز است. سپاه پاسداران دوشنبه گذشته و در جريان رزمايش موشکي "پيامبر اعظم 4 "اعلام کرد که موشک‌هاي دوربرد "شهاب 3" و "سجيل" را با موفقيت آزمايش کرده است. کارشناسان نظامي غربي بر اين نکته اذعان دارند که اين موشک‌ها مي‌توانند اسرائيل(رژيم صهيونيستي) و پايگاه‌هاي آمريکا در منطقه خليج فارس را در صورت اقدام نظامي عليه جمهوري اسلامي مورد هدف قرار دهند. پايگاه اينترنتي بي بي سي نيز نوشت: کاخ سفيد پرتاب آزمايشي پيشرفته ترين موشک دوربرد ايران را در آستانه مذاکرات(1+5 ) با ايران "تحريک آميز" خوانده است. بي بي سي افزود: فرانسه نيز آزمايش هاي موشکي ايران را براي "تحريک" خواند و از تهران خواست فورا اين فعاليت هاي عميقا بي ثبات کننده را متوقف کند. بي بي سي در ادامه افزود: کريستين فاژه سخنگوي وزارت خارجه فرانسه به رسانه هاي گروهي گفته است که آزمايش موشکي ايران يک اقدام تحريک آميز بوده است. بي بي سي ادامه داد:ديويد ميليبند وزير خارجه بريتانيا نيز گفته است که اين مساله نبايد باعث انحراف توجه از گفت و گوها با ايران شود. بي بي سي در ادامه نوشت: فرانک والتر اشتاين ماير وزيرخارجه آلمان که در حال ديدار از آمريکا است گفته است که آزمايش موشکهاي جديد زمين به دريا در اين رزمايش بر روند مذاکراتي که براي حل مسئله هسته اي ايران در جريان است صدمه مي زند. بي بي سي ادامه داد :خاوير سولانا رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا نيزگفته است که تهران "بستر تازه اي" براي گفت و گوها فراهم آورده است، اما وي افزود که زمان براي بحث درباره تحريم هاي بيشتر مناسب نيست. اين پايگاه اينترنتي افزود: وزير خارجه روسيه بعد از ديدار با همتاي ايراني خود در نيويورک تاکيد کرد که آزمايش‌هاي موشکي ايران توسط هيچ قرارداد بين‌المللي ممنوع اعلام نشده است. بي بي سي به نقل از خبرگزاري روسي ريا نووستي نوشت: "سرگئي لاوروف"، وزير خارجه روسيه پس از ديدار با "منوچهر متکي"، وزير خارجه ايران در دفتر مرکزي سازمان ملل متحد به خبرنگاران گفته است که اين (آزمون موشکي) توسط هيچ قرارداد بين‌المللي ممنوع نشده است. لاوروف گفت: اکنون وقت آن نيست که تسليم احساسات شويم، لازم است آرام شويم و فراتر از هر چيز يک فرآيند موثر از مذاکرات را شروع کنيم. خبرگزاري رويترز نيز در بازتاب توان موشکي ايران به نقل از کارشناسان دفاعي گفته است که اين موشک‌هاي دوربرد قادر هستند و مي توانند اسرائيل(رژيم صهيونيستي) و پايگاه‌هاي ايالات متحده در خليج فارس را هدف قرار دهند. خبرگزاري بلومبرگ آمريکا نيز گزارش داده است که پس از اعلام آزمايش موشک دوربرد ايراني که توانايي اصابت به خاک اسرائيل(رژيم صهيونيستي) را دارد، ارزش دلار آمريکا در برابر يورو، ين و ديگر ارزهاي مهم جهان کاهش يافت. براساس اين گزارش، آزمايش موشکي ايران سبب شد که سرمايه‌گذاران به خريد ارز‌هاي امن‌تر، مانند ين ژاپن و فرانک سوييس تمايل نشان دهند و افزايش تقاضا منجر به تقويت بيشتر آنهادر برابر دلار شده است. آنچه مسلم است آزمايش بي سابقه جنگ افزارهاي جديد موشکي در رزمايش جمهوري اسلامي ايران، بازتاب چشمگيري در محافل سياسي و مطبوعاتي جهان داشته است. بر اساس اين گزارش، رسانه‌هاي آلماني نيز در حالي که اين روزها در اين کشور انتخابات پارلماني برگزار مي‌شود، رزمايش "پيامبر اعظم 4 " را در صدر اخبار خود قرار دادند. هفته‌نامه اشپيگل در خبري با رويکردي تند با عنوان "آزمايش موشکي که خشم غرب را برانگيخت " نوشته است که ايران با اين آزمايش موشکي خود را عملا در برابر غرب قرار داد و از ادامه تحريم‌ها درباره ايران توسط دولتهاي غربي خبر داد. اشپيگل به ادامه اين رزمايش با آزمايش موشکهاي شهاب 3 با برد 2 هزار کيلومتر در روز دوشنبه اشاره کرد و نوشت اين موشکها توان هدف قرار دادن اسرائيل(رژيم صهيونيستي) را دارند. روزنامه ولفزبورگرآلگماينه در خبري با رويکردي ملايمتر نوشت: ايران 2 موشک را مورد آزمايش قرار داد و به پرتاب موشکهاي فاتح 110 و تندر پرداخت. خبرگزاري رويترز آلماني با اشاره به پخش اين رزمايش از رسانه‌هاي تصويري ايران نوشت که ايران در اين رزمايش از تجهيزات نظامي برگزيده خود استفاده کرده است. روزنامه "تسايت " از پيش اعلام شده بودن پرتاب اين موشک ها را محور گزارش خود قرار داد. کارشناسان عقيده دارند که هدف آزمايش موشکي ايران علاوه بر نشان دادن اقتدار نظامي جمهوري اسلامي، اخطار به رژيم صهيونيستي و دولت آمريکا از عواقب هرگونه حمله نظامي به تاسيسات اتمي و نظامي ايران است. پايگاه اينترنتي صداي آمريکا نيز در خصوص آزمايش موشکي ايران اعتراف کرد: سپاه پاسداران از موشک‌هاي سوخت جامد و دو مرحله‌اي سجيل در رزمايش خود استفاده کرده است. صداي آمريکا به نقل از لوفيگاروي فرانسه نوشت: آزمايش موشکي ايران نمايش قدرتي است که جمهوري اسلامي در اين لحظه تاريخي همزمان با مذاکرات (1 +5 ) آنرا برگزيده است. اکثر رسانه هاي جهان سعي دارند با پرداختن به اين رزمايش و ارتباط آن با برنامه هسته‌اي ايران، آن را زمينه اي براي افزايش تحريم ها عليه کشورمان قلمداد کنند. اما مقامات جمهوري اسلامي اعلام کرده اند که اين آزمايش موشکي ارتباطي با مذاکرات ايران با (1+5 ) ندارد و اساسا مرتبط با برنامه هاي هفته دفاع مقدس مي باشد. نکته جالب آنکه اولين واکنش‌هاي محافل نظامي در آمريکا و غرب در قبال آزمايش‌هاي موشکي ايران، بر خلاف گذشته کم اهميت جلوه دادن آن و لزوم بررسي بيشتر درباره آن نيست. قابليت‌هاي جديد موشکي ايران آنقدر مشخص است که ديگر کارشناسان نظامي غرب براي کم اهميت جلوه دادن اين آزمايش به تکراري بودن اين آزمايش‌ها نپرداخته اند. تفاوت ديگري که اين آزمايش موشکي با آزمايشات گذشته دارد، آن است که رسانه هاي غربي ضمن اعتراف به پيشرفته بودن موشکهاي آزمايش شده، ديگر بر اين ادعا که موشک‌هاي مورد آزمايش فاقد نشانه‌گيري دقيق مي‌باشند و با توجه به دفاع ضد موشکي رژيم صهيونيستي ساقط خواهند شد، صحه نگذاشته اند. اين مساله بيانگر اذعان و نگراني‌هاي نهفته در نظرات ابراز شده رسانه هاي غربي به اهميت توانمندي موشکي ايران است، از جمله اينکه ايران قادر است تا در صورت تهديد نظامي در يک اقدام بازدارنده تمامي منطقه از جمله رژيم صهيونيستي رامورد حمله قرار دهد. ترس رژيم صهيونيستي آن است که ديگر جمهوري اسلامي مي تواند به آساني اهداف بسيار حساسي در اين رژيم جعلي، مانند نيروگاه هسته‌اي ديمونا و ساير اهداف هسته اي و نظامي را در صورت حمله احتمالي به تاسيسات اتمي خود در يک اقدام بازدارنده هدف قراردهد که اصابت موشک به نيروگاه مذکور و انتشار مواد راديو اکتيو و هسته‌اي، مي‌تواند به شکل يک بمب هسته‌اي عمل نمايد. اين امر بازدارندگي مهمي در قبال طرح‌ها و برنامه‌هاي رژيم صهيونيستي براي حمله به تأسيسات هسته‌اي محسوب مي‌گردد. http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=706106 ====================================== [b]مطبوعات يونان:توان موشکي ايران غرب را حيرت زده کرده است[/b] آتن-مطبوعات و رسانه هاي خبري يونان با بازتاب گسترده رزمايش پيامبراعظم (ص) اعلام کردند: شليک موفقيت آميز وهدف گيري دقيق موشک هاي دوربرد ايراني کارشناسان نظامي غرب را حيرت زده کرده است. [img]http://www.irna.ir/NewsMedia/Photo/Smal_Pic/2009/5/20/irna633784385390000000.jpg[/img] به گزارش ايرنا، روزنامه "اوگي" يونان با اشاره به موفقيت آميز بودن شليک موشک هاي دوربرد سجيل و شهاب3، نوشت: ايران براي پاسخگويي به تهديدهاي متعدد ازجانب غرب و رژيم صهيونيستي دست به آزمايش موفقيت آميز موشک هاي دوربردي زده که کارشناسان نظامي را حيرت زده کرده است. اين روزنامه مي نويسد: ايران با صلابت کامل مقابل قدرت هاي بزرگ، قدرت نمايي مي کند و آزمايش موشک هاي با برد بيش از دو هزار کيلومتر، توانايي نظامي اين کشور را مقابل نظام سلطه غرب به نمايش گذاشته است. اين روزنامه يوناني به نقل ازفرماندهان نظامي عاليرتبه کشورمان، افزود: چنانچه رژيم صهيونيستي عليه ايران دست به هر اقدامي بزند عمر خود را کوتاه تر کرده چرا که با پاسخ کوبنده و شديد نيروهاي قدرتمند جمهوري اسلامي ايران روبرو خواهد شد. روزنامه يوناني "اوگي" مي نويسد: موشک هاي آزمايش شده ايراني داراي دو مخزن سوخت مايع و جامد هستند که اين امرموجب افزايش دقت عمل و هدف گيري دقيق موشک ها مي شود. اين روزنامه افزود: تمامي اهداف و پايگاه هاي نظامي آمريکا درمنطقه خاورميانه، حوزه خليج فارس و تمامي خاک اسراييل در تيررس اين موشک ها قرار دارد و اين امر موجب وحشت کارشناسان نظامي آنها شده است. برپايه اين گزارش، روزنامه "الفتروتيپيا "يونان نيز امروز با بازتاب رزمآيش پيامبراعظم (ص) نوشت: ايران درحالي به پرتاب موفقيت آميز موشک هاي دوربرد دست مي زند که روز پنجشنبه مذاکرات خود را با گروه 1+5در ژنو آغاز خواهد کرد. اين روزنامه يوناني افزود: آزمايش موفقيت آميز اين موشک ها در واقع براي نشان دادن قدرت دفاعي ايران مقابل هر تهديدي بوده است. به نوشته اين روزنامه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران براي نخستين بار موشک هاي شهاب 3 و سجيل را که با سوخت جامد کار مي کنند، آزمايش کرده است. اين روزنامه مي نويسد: ايران با اين آزمايش نشان داد داراي توان نظامي بالايي است و اين در واقع هشداري به دشمنان اين کشور خواهد بود. روزنامه الفتروتيپيا همچنين با اشاره به اظهارات نخست وزير ترکيه درمورد برنامه صلح آميز هسته اي ايران نوشت: "رجب طيب اردوغان" درسخناني ازحق ايران مبني براستفاده صلح آميز انرژي هسته اي تاکيد کرده است. اين روزنامه افزود: نخست وزيرترکيه گفته است کشورهايي درمورد برنامه صلح آميز هسته اي ايران جنجال آفريني مي کنند که خود داراي سلاح هسته اي هستند و هرگونه تحرک نظامي عليه ايران، ديوانگي است. پايگاه خبري"اين"يونان نيزبا اشاره به آزمايش موفقيت آميز موشک هاي سجيل و شهاب3 نوشت : اين موشک ها قادرند تمام پايگاه هاي نظامي آمريکا در منطقه و خاک اسراييل را هدف بگيرند. به نوشته اين پايگاه خبري، قدرت نمايي ايران زماني انجام مي گيرد که بيش ازچندين ساعت به آغاز مذاکرات گروه 1+5با اين کشورباقي نمانده و تاسيسات جديد هسته اي ايران نيز باعث نگراني بيش از پيش غرب شده است. ساير روزنامه ها و برخي شبکه هاي راديويي و تلويزيوني يونان نيز طي روزهاي گذشته گزارش هاي مختلفي درمورد رزمايش پيامبراعظم (ص) وآزمايش موفقيت آميز موشک هاي تندر، زلزال، سجيل و شهاب3 ايران منتشر کردند. http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=706690
  19. sokuteasemuni

    تصاوير اختصاصي از رژه 31 شهريور

    بنده ي حقير هم به نوبه ي خودم از دوستاني كه از رژه ، تصوير تهيه كردند ، تشكر و قدرداني مي كنم . مخصوصا از مارشال عزيز كه تصاوير حرفه ايشون رو با علاقه گرفتند و با سليقه در سايت قرار دادند.
  20. [quote]در تصاوير پايگاه اينجرليك تركيه در عكس هاى 4 تا 6 چه هواپيماهايى هستند؟ گالاكسيه يا B-52 ؟[/quote] در تصوير 4 ، سوخت رسان كي-سي-135 و در تصوير ششم ، بي-52
  21. [color=darkblue][size=18]پايگاه هوايي اينجرليك تركيه (پايگاه نظامي آمريكا) [/size]:[/color] [URL=http://www.img98.com/viewer.php?file=bwnfuch4sxl3reopn8q8.jpg][img]http://www.img98.com/images/bwnfuch4sxl3reopn8q8_thumb.jpg[/img][/URL] [URL=http://www.img98.com/viewer.php?file=dbxbv425r7c0ry60edbz.jpg][img]http://www.img98.com/images/dbxbv425r7c0ry60edbz_thumb.jpg[/img][/URL] [URL=http://www.img98.com/viewer.php?file=wifdpbb3nh0ljllikim.jpg][img]http://www.img98.com/images/wifdpbb3nh0ljllikim_thumb.jpg[/img][/URL] [URL=http://www.img98.com/viewer.php?file=qlcgycvq2mh320cvzkh5.jpg][img]http://www.img98.com/images/qlcgycvq2mh320cvzkh5_thumb.jpg[/img][/URL] [URL=http://www.img98.com/viewer.php?file=p1c97dfcfppfm3hz8lwt.jpg][img]http://www.img98.com/images/p1c97dfcfppfm3hz8lwt_thumb.jpg[/img][/URL] [URL=http://www.img98.com/viewer.php?file=sejnlmfkvdsnvysxs0.jpg][img]http://www.img98.com/images/sejnlmfkvdsnvysxs0_thumb.jpg[/img][/URL] [URL=http://www.img98.com/viewer.php?file=8m02n9j9nzyn9ffpzsjc.jpg][img]http://www.img98.com/images/8m02n9j9nzyn9ffpzsjc_thumb.jpg[/img][/URL]
  22. [b]اين هم زير دريايي :[/b] [URL=http://img98.com/viewer.php?file=546pj397imps5u2ef0sm.jpg][img]http://img98.com/images/546pj397imps5u2ef0sm_thumb.jpg[/img][/URL] [URL=http://img98.com/viewer.php?file=mmc9xpfom8jdrny7gdo7.gif][img]http://img98.com/images/mmc9xpfom8jdrny7gdo7_thumb.gif[/img][/URL] [URL=http://img98.com/viewer.php?file=zpb99p1dz1l40miuewh3.jpg][img]http://img98.com/images/zpb99p1dz1l40miuewh3_thumb.jpg[/img][/URL]