Phantom3

Members
  • تعداد محتوا

    773
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Phantom3

  1. مشکل اینجاست که خودمون با رفتارمون باج گیرشون کردیم... تا حالا دیدین ما یکم این روسیه رو تحت فشار بذاریم...؟ حالا نمیگم تحریمش کنیم ولی یکم باید ترسوندش.
  2. ادامه هجوم جوانان به نظام وظیفه مردم ایران و بخصوص آذربایجانی ها تحت تاثیر اخبار گزارش هایی که از طریق رادیو ها و مطبوعات منعکس می شد از احساسات میهن دوستی و سلحشوری زائدالوصفی برخوردار بودند و همانطورکه بارها پیش ار واقعه شهریور 1320 ‏در تاریخ ایران دیده شده است و پس از آن نیز در جریان حمله قوای متجا ور عراق در سال 1359 ‏مشاهده شد به هنگام تازش بیگانه به خاک ایران آمادگی دفاع و روحیه عالی در نهان ایرانیان به خوبی وجود دارد. اگر دولت حاکم و برسرکار به دلایل گوناگون قادر به بهره برداری ازاین احساسات شدید میهن دوستی و روحیه سلحشوری و جانبازی نباشد، طبعاً گناه این تغافل و تساع متوجه ملت ایران نیست. ‏احمد رضوانی صحنه های درخشانی از این احساسات میهن دوستانه و روح سلحشورو و مقاومت ایرانیان را ترسیم می کند. ‏ساعت 7 صبح اداره نظام وظیفه پر از جوانان غیور آذربایجانی بودکه مرتباً به هنگ ها معرفی می شدند و جوانان با کمال عجله خود را به سربازخانه می رساندند. به افسران و سربازان احتیاط وظلیفه نیز معرفی نامه داده شد که هرکس در هر هنگی خدمت افسری خود را اتمام کرده، خویشتن را فوراً به آنجا معرفی کند. مثلاً هرکس خدمت افسری خود را در تهران یا کرمان انجام داده بود باید فوراً به آنجا عزیمت نمایند و این دستوری بود که قبل ار بسیج از طرف شاه صادر شده بود. به این جهت عده ای از افسران و سربازان احتیاط و ذخیره فوراً به گاراژها عزیمت کردند تا خویشتن را به محل های مطلوب برسانند. از طرف ستاد جنگ به تمام سربازانی که خدمت خودرا تمام کرده بودند پاکت سربسته ای داده شده بود و تاکید شده بودکه فقط حین بسیج باز نمایند.امروز پاکث مزبور را همه بارکردند به تمام وسایط نقلیه تاکید شده بودکه این سرباران را به اسرع اوقات به ناحیه مطلوبه برسانند. ‏ولی در این موقع ار طرف ستاد به شهربانی دستور داده شد که از خروج اتومبیل ها اعم از سواری و باری و مسافری مخالفت به عمل آورده و تمام اتومبیل ها را برای حمل سرباز و آذوقه به سربازخانه اعزام دارند و یک عده دیگر از وسایط نقلیه را در محوطه بازداشتگاه موقتی نگهداشته بودند و معلوم نبوت مقصد از این اقدامات چه نظری بود؟ هواپیماهای ایرانی از زمین بر نخاستند ‏در تمام مدت 3 ‏ساعت بمباران ،تمام چشم ها به آسمان بودکه از هنگ هوایی تبریز نیز سر و صدایی بلند شود و از هواپیماهایی که به خون دل تهیه شده برای دفاع شهر استفاده شود ولی گویی در این شهر اصلاً هنگ هوایی سهل است که یک هواپیما برای نمونه وجود نداشت. فقط دربعد از ظهر بود که یکی هواپیماهای ما پرواز اکتشافی کرده و یک لوله خبر! به ‏محوطه هنگ 27 ‏انداخت که فوراً به ستاد لشکر تسلیم شد {در این لوله خبر} نوشته {شده} بود روس ها می آیند. ‏با وجود اینکه مدت بک ماه بود رادیوی تهران و روزنامه ها می نوشتند که دولت شاهنشاهی فعلی مثل زمان جنگ بین المللی سابق { جنگ اول جهانی } نیست و قادر به دفاع از خود بوده و ارتش شاهنشاهی با مقتدرترین ارتشهای دنیا برابری می کند و مجهز به مدرن ترین سیستم اسلحه های جهان می باشد ، امروز فهمیدیم که علی العجاله شهر با عظمت تبریز قادر به دفع حملات هواپیماهای دشمن نبوده و در تمام شهر یک پناهگاه وجود ندارد. در ساعت 4:30 ‏میدان هواپیمایی بمباران غیر قابل استفاده شد و پنج فروند از هواپیماها به واسطه اصابت بمب آسبب دیده بودند که 4 فروند از آنها تعمیر و به طرف تهران پروازکردند و یکی به همان ترتیب ، خراب باقی مانده بود. تمام دکاکین و بازار بسته بودند ولی ادارات دولتی باز منتظر صدور دستور از تهران بودند. ‏اولین بمباران و کشته شدن 4 نفر ‏اولین بمبی که در تبریز افتاد در کوی ششکلان بود و خود اینجانب برای سقوط بمبارده که در مسیرم به سربازخانه وافع شده بود مشاهده کردم که اولی در یک حیاطی افتاده و چهار نفر را که در یک ردیف جلوی پنجره خوابیده بودند کشته و در یک باغچه دبگر سه نفر را از ببن برده بود و صحن حیاط از خون و ترکش های بمب و پشم و لحاف ها و شکسته شیشه ها پر بود. بمب به اندازه کله قند و اشیایی که می گفتند طیاره ساقط شده است در بسیاری از جاها بمب های کوچک که به اندازه کله قند معمولی بلکه قدری بزرگتر بود، افتاه و اصلاً نترکیده بود و در بعضی جاها ترکیده و شیشه ها را شکسته و چند نفر را مجروح کرده بود و معاینه بمب ها و اثرات آن معلوم میداشت که از سلاح های خپلی کهنه و از ده تای آنها دو تا منفجر شده بود. ارابه نعش کش شهرداری جهت بردن مجروحین و مقتولین در حرکت بود و نماینده دادستان شهرستان نیز در آن موقع باریک، مثل موقع عادی تشریفات قانونی را مجری می داشت. همچنین اظهار داشتند که یک عدد از هواپیماهای دشمن سقوط کرده است. ‏اینجانب برای اینکه از نوع هواپیما و سایر مشخصات آن و یا راننده و اسلحه آن اطلاعاتی به دست آورده و به ستاد بدهم برای معاینه هواپیمای مزبور عزیمت کردم و گفتند که طیاره مزبور در بالای مهرانرود افتاده و مردم آن را به دارالایتام حمل کوده اند. بلا فاصله در محل مزبور حاضر چیزی که به آن طیاره اطلاق می کردند عبارت از سه پارچه بود. اولی مانند سپر هواپیما و شبیه به آن بود که تقریبا دو متر طول آن بود. و دومی و سومی که دو عدد بودند استوانه شکل به طول نیم متر بودند که معلوم نبود چه جوری به زمین افتاده اند. در هیچ کدام ،جای سوراخ گلوله مسلسل یا توپ مشاهده نشد و علامتی نیز نداشتند. فقط در یک طرف سپر مهری داشت که حروف کوچک U.S.A به ان خوانده می شد. ‏معلوم نبود اصلاً اینها را به چه علت از هواپیماها پرت کرده اند و من تصور می کردم مخزن بمب بودکه پس از تمام شدن به رمین انداخته اند در هر صورت آنها را به نزدیک ترین کلانتری حمل کردیم تا جریان به ستاد گزارش و دستور شایسته داده شود. مردم ترس نداشتند مردم از اولین بمباران به هیچ وجه خود را ‏نباخته بودند و چون تلفات هم خیلی کم و در حدود یازده نفر و به نقاط پرجمعیت شهر بمبی فریخته بودند به این جهت مردم چندان ترس نداشتند و جوانان احضار شده با عجله تمام به سمت سربازخانه ها جهت جانفشانی و جانبازی در حرکت بودند و مادران و خواهران با یک دنیا افتخار و خواندن ادعیه فرزندان خود را مشایعت و تودیع می کردند. ورود روس ها به مرند ‏نزدیک ظهر بودکه از مرند تلگرافی اطلاع دادند که روسها وارد شهر شدند در صورتی که هنوز سربازها از سربازخانه خارج نشده بودند. و پوتین هایی که به افراد تقسیم شده بود به پاهایشان اندازه نبود و تفنگهایی که تسلیم سربازان شده بود پر از روغن ماسلا بوده و پارچه برای تمیز کردن آن نداشتند و حتی ار مخزن تفگ نگرفته بودند. ‏بالاخره هنگ سوار را دیدیم که جلوتر از همه حرکت کردند و سپس واحدهایی ازهنگ 27 ‏به طرف ایستگاه راه آهن و چند گردان از هنگ سپهیان به طرف جاده مرند حرکت کردند. ‏فرمانده لشکر جهت بمباران بادکوبه دستورات عجیب و غریب می داد و رئیس ستاد حتی تلفونی به هنگ هوایی دستور داد که هواپیماهای ما خوبست بادکوبه را بمباران کنند. سرهنگ شیبانی می خواست عدم امکان این امر را با تلفن ثابت کند. مسلسلهای سنگین از پشت بام عمارات سربازخانه مرتباً به سوی هوایبماهای شوروی تیراندازی می کردند وگردان ضدهوایی نیزکه در کنار تلخه رود بود با فرماندهی سروان نهضتی خیلی فعالیت می نمود و سر و صدایی در رمین و آسمان راه انداخته بود. ادامه دارد...
  3. [quote]اگر اين ديكتاتور فعلي يمن كنار بره چه اتفاقي ميافته؟ جنگ تموم ميشه؟ حقوق ساكنين شمال يمن رعايت مي شه؟ يا اوضاع بدتر مي شه؟ امكان ورود آمريكايي ها به اين جنگ چه قدر هست؟[/quote] به نظر من که آمریکا وارد این جنگ نمیشه...چون هم توانشونداره (با در نظر گرفتن جنگ عراق و افغانستان)، هم بودجشو. سیاست آمریکا الان از نوع تفرقه بیانداز ، حکومت کن هست.
  4. مثلاً فقط برای استتار نیرو گاه هسته ای؟ فکر کنم حداقل 20 تایی نیاز باشه.
  5. [quote]اين كه گفته اند از ديده بانى بسيج در بسيارى از مناطق استفاده مى كنيم و اين ديده بان ها با مركز فرماندهى شبكه هستند يعنى نفر مى نشيند و آسمان منطقه خود را ديد مى زند؟! در واقع از ساده ترين راه(در كنار بقيه گزينه ها) مى خواهند براى رديابى هواپيماهاى رادار گريز استفاده كنند؟[/quote] من که تو فیلم ها دیدم دیدبان کلاه مخصوصی گذاشته که فکر کنم دوربین داشت...کسی اطلاع بیشتری نداره؟
  6. برای استتار کامل به چند تا از این خودرو ها نیازه؟
  7. در جواب دوستمون باید این نکته رو هم یادآوری کرد که نه تنها ارتش بلکه تمام امور زیر نظر ابر قدرت ها بود و حکومت هم همینطور. مثلاً به قضیه راه اهن توجه کنید...خودشون تصمیم گرفتند خودشون هم اجرا کردند...و حکومت هم نه گفت چرا و نه هیچ اظهار نظر دیگه...
  8. استانهای سوم و چهارم کشور ایران یعنی آذر بایجان خاوری و آذر بایجان باختری، در زمره نخستین سرزمین های شمالی ایران ، ضعیف و عاجز از دفاع از مرزهای خود بودند، که در هفته اول شهریور ماه 1320 ‏خورشیدی، لگد کوب سربازان ارتش شوروی شدند. ‏آذر بایجان، ایالت زرخیز و حساس ایران، در سال های پیش از واقعه شهریور 20 ‏، مانند دیگر استانهای کشور، در زیر سلطه استثمار گرانه فئودالهای بزرگ، استانداران متکبر و بی اعتنا به فلک جز رضا شاه و ادامه مقام خود و رقابت های کودکانه و جاهلانه با فرماندهان لشکر و قهر و آشتی هم و غمی نداشتند به سر می برد. ‏یادداشتهای انتشار یافته،آقای احمد رضوانی که در سال 1320 ‏به عنوان افسر وظینه به زیر پرچم احضار شده و از نزدیک شاهد ماجر اهای آذر بایجان بوده است، پرده های تمام نمایی از روزهای شوم شهریور 1320را که با عبور سپاهیان شوروی از مرز، شیرازه همه امور از هم گسیخت مرتسم می کند اعلام بسیج در پایان مرداد ماه ‏نوشته های احمد رضوانی نشانگر اعلام بسیج در روزهای پیش از شهریور است : ((در روز سی ام مرداد به ستاد لشکر 3 تبریز دستور داده شده بود که لشکر را به حال آماده نگهداشته و جوانترین سربازان ذخیره و احتیاط در صورت لزوم {عده ای} احضار شوند . در صورتی که تنها احضار جوانترین سربازها فایده نداشت سرحدات ما فاقد استحکامات و قوای مرزی بوده و به هیچ وجه وسایل حمل و نقل خودی سرباز و مهمات به مرزها را نداشتیم ، مواضع نظامی نیز به حال طبیعی بود و مستحکم نشده بود هر چند که دولت اعلان بی طرفی کرده بود ولی در عین بی طرفی می بایستی مثل دولت همسایه ، ترکیه ،حاضر و آماده برای حفظ استقلال و دفاع از آب و خاک خود می گردید در صورتی که کوچکترین وسیله برای دفاع آماده نشده بود. ‏در این موقع در شهر تبریز سکوت مرگباری حکمفرما بود و هیچ کس از جریان امر اطلاع نداشت. اخبار رادیو و مندرجات روزنامه ها و پروتست های دولتین کوچکترین تکانی به ملت نداده بود. دست های قوی و زورمند شهربانی چنان مردم را خفه کرده بود که جرات تکلم و ملاحظه در امور سیاسی نداشتند. ولی از سی ام مرداد به بعد جنبشی در ستاد لشگر پیدا شد و دستور محرمانه به سایر نقاط آذربایجان داده می شد. ‏روز یکشنبه دوم شهریور به طور خپلی محرمانه به ادارات دستور دادند که متو لدین سالهای 97 ‏و 96 ‏و 95 ‏و 1294 ‏تا 24 ‏ساعت خود را به دفتر احتیاط حوزه نظام وظینه معرفی نمایند و اگر در مرخص یا ماموریت باشند به فوریت احضار شوند. این جانب نیزکه از متولدین 1295 ‏بودم دستور مزبور را زیارت و جلو اسم خود را امضاء کردم و این امر بطورو محرمانه بود که حتی در شهراعلان نکردند و اساس مشمولین مزبور به هر ناحیه کلانتری اعلام و توسط پاسبانها همان روز بطور سری در منازلشان ابلاغ گرد ید و به دهات و بخش های تابعه لشگر نیز عین این دستور داده شده. ‏بمباران تبریز ‏ساعت 5/30 ‏صبح روز دوشنبه سوم شهریور اهالی تبریز به صدای غرش مهیب هوابیماهایی که بر فراز شهر پرواز می کردند از خواب بیدار شدند. ‏هنوز هوا به خوبی روشن نشده بود و ابرهای تیره و سهمگین بر فراز آسمان تبریز در حرکت بودند. ‏اغلب به تصور اینکه هواپیماهای خودی است دوباره سر به بستر راحت گذاشتند و به خواب غفلت فرو رفتند. ‏در این اواخر در تبریز شیوع به هم رسانیده بود که چندی است یک عده از هواپیماهای روسها در آسمان تبریز نمودار و پس از عکسبرداری که از اوج بلند پایین آمده و برداشته بودند مراجعت { می کنند } و از رضائیه {اورمیه } نیز خبر رسید که هواپیماهای ناشناس اغلب هنگام صبح یا شب بر فراز شهر پرواز می کنند و در نتیجه کسب دستور فرمانده گردان توپهای ضدهوایی تبریز از طرف ستاد و گزارش به مرکز از ستاد ارتش دستور داده شده { بود} که به محض مشاهده هواپیمای ناشناس تیراندازی شود و مواخذه شده بودند که چرا تیراندازی نکرده اند. ‏ تیر اندازی توپهای ضد هوایی در این موقع دو هواپیما در بالای شهر در پرواز بودند. چون صدای موتور هوا پیماهای ناشناس و رنگ و فرم آنها مغایرت کاملی با هوا پیماهای خودی داشت یقین کامل کردم که از هواپیما های مورد بحث است. ‏لذا از فرط نگرانی و شوق بسیج و جنگ ، فوراً از رختخواب برخاستم و مشاهده کردم که پنج هواپیمای دشمن از طرف مشرق شهر نمودار شدند و بلافاصله صدای تیراندازی توپهای ضدهوایی ، شهر را به ولوله اند اخت. به محض بلند شدن صدای تیراندازی توپها از شهر، دو هواپیمایی که قبلاً مشغول گردش بودند، شروع به ریختن بمب به مغرب شهر یعنی محله ششکلان و باغمیشه نمودند و ستون گرد و خاک به آسمان بلند شد و سپس پنج هواپیمای دیگر شروع به بمباران شمال و مشرق شهر یعنی دامنه کوه عونعلی و حوالی استاسیون هوایی نمودند. ‏مردم همه مبهوت و حیرت زده بودند و هیچ کس نمی دانست هوا پیماهای مزبور مال کدام دولت است و به چه علت شهر را بمباران می کنند و حتی چون از خطرات بمبارانهای هوایی آگاه نبودند، همه پشت بامها رفته و تماشای ویرانی شهر را می کردند و در تمام شهر یک پناهگاه زیرزمینی یک وجبی نیز وجود نداشت و غریو و ولوله مدهش در شهر حکمفرما بود و سربازان و افسران به عجله به طرف سربازخانه می رفتند. ‏از طرف گردان توپهای ضدهوایی مرتباً به طرف هواپیماها تیراندازی می شد. تعداد توپهاو مزبور چهار عدد بود. هو اپبماها باکمال تانی مشغول بمباران بودند وگلوله های توپ مرتبا با مسافت زیادی پائین یا جناح راست چپ هواپیماها خالی می شد. بدون اینکه اصابت بکند وکاملآ مواظب بودیم ، فقط یک تیر خپلی نزدیک هواپیماها ترکید ولی آن هم اثری ننمود. در این موقع مسلسلهای سنگین نیز از طرف سربازخانه شروع به تیراندازی نمودند تا ساعت 8/30 بمباران هواپیماها و تیراندازی توبهای ضدهوایی ادامه داشت ولی همه بمب ها را به اطراف شهر و باغات و دامنه کوه سرخاب می ریختند و به وسط شهر و طرف سربازخانه ابداً بمبی ریخته نشد و معلوم بود که مخصوصاً تعمد دارند از تخریب خانه ها و اتلاف مردم به کنار باشند و فقط تولید رعب و وحشت نمایند)) ادامه دارد... منبع: تنش بزرگ نویسنده:خسرو معتضد استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و لینک به سایتMilitary.ir مجاز می باشد.
  9. Phantom3

    جعبه سیاه تفنگ

    من شنیده بودم آمریکا داره به سمت سلاح های کوچک و سبک ولی کارا میره... ولی اینکه یه هیولاست
  10. [quote]نیروی هوایی حتی اگر هواپیما نداشته باشد باز نیروی هوایی است و عملیاتهای هوایی تنها یک بخش از وظایف آن میباشد.[/quote] ببخشید آقا سعید ولی منظورتون رو متوجه نشدم. وقتی هواگردی وجود نداشته باشه چطور میشه گفت نیروی هوایی ؟ در اینصورت باید بهشون گفت نیرو نه نیروی هوایی .
  11. [quote][color=darkblue]انجام چنین تمرین هایی به طور مستمر و سالانه جهت آمادگی خلبانان و فرماندهان وازمایش قابلیت های فنی و الکترونیکی تجهیزات بسیار مفیده! امیدوارم این روند ادامه پیدا کند. [quote][quote]ميقاني افزود: در مرحله سوم، هواپيماها و موشك‌هاي دشمن به سمت مناطق حساس و حياتي ما حركت مي‌كنند كه با دفاع محكم ضدهوايي نيروهاي خودي مواجه مي‌شوند.[/quote] F-7 به عنوان دشمن فرضی بابا این F-7 ها رو کاریشون نداشته باشید خودشون سقوط می کنند . بعدش اینها رو گذاشتن به جای دشمن فرضی . F-7 در نقش گراولر [/quote] کجا ذکر شده استفاده از F7 ؟ F7 آموزشی رو به عنوان هدف پرنده استفاده کنند؟عـجب! فتوا دادی؟ [/color][/quote] فتوا ندادم داداش . ولی اگه رزمایش های قبلی رو دیده باشی همیشه از F-7 به عنوان دشمن فرضی استفاده شده. اگه خواستی لینکشو میذارم
  12. استتار که عالیه ولی با اون چفیه شکار خوبی برای تک تیر اندازها میشه
  13. [quote]می شه یک سزیال از خرید نظامی s300 توسط ایران ساخت[/quote] اسمش رو هم بذاریم اس 300 نوازان
  14. [quote]ميقاني افزود: در مرحله سوم، هواپيماها و موشك‌هاي دشمن به سمت مناطق حساس و حياتي ما حركت مي‌كنند كه با دفاع محكم ضدهوايي نيروهاي خودي مواجه مي‌شوند.[/quote] F-7 به عنوان دشمن فرضی بابا این F-7 ها رو کاریشون نداشته باشید خودشون سقوط می کنند . بعدش اینها رو گذاشتن به جای دشمن فرضی . F-7 در نقش گراولر
  15. [quote]گاهي وقتها تو كف گذاشتن خيلي بهتر و موثر تر از نابود كردن عمل ميكنه.[/quote] درست مثل برنامه موشکی ایران برای غرب. [quote]البته تونستند ابتدا خلبانهاي مارو به اشتباه بندازند ولي اونها هيچ وقت پا پس نكشيدند.[/quote] پا پس نکشیدند ولی عملاً جنگنده و کلاً راداراش بی فایده می شدنند. و فقط تام کت ها می تونستند در برابرشون مقاومت کنند.
  16. [size=18]آزمایش سلاح های بیولوژیکی[/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/1%7E119.jpg[/img] تقریبا هیچ کدام از سربازان ارتش ایالات متحده علاقه ای به شرکت در این آزمایش ها نداشتند و نمی خواستند با ویروس ها و باکتری های کشنده ‏دست و پنجه نرم کنند اما یک گروه 2300 نفره از جوانان متعلق به یک فرقه مسیحیت، که به بازگشت حضرت مسیح (ع) اعتقاد دارند و به آنها گرو. Seventh-day Adventistsمی گفتند، آمادگی خود را برای این امر اعلام کردند.انها بر اساس برخی اعتقادات خود، اعلام کردند آمادگی دارند تا به جای موش های آزمایشگاهی، برای آزمایش واکسن های ضد بمب های بیولوژیکی مورد استفاده ‏قراربگیرند. در این آزماش ها آنها برای روزهای متوالی دچار تب، افت شدید دمای بدن، اسخوان دردهای شدید و. . . شدند. اما دراین پروژه ‏که در بین سال های 1954 تا 1973 به صورت مخفیانه و با نام Operation Whitecoat در مریلند ایالات متحده صورت گرفت، کسی جان خود را از دست نداد. [size=18]تابش پلوتونیم[/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/3%7E103.jpg[/img] زمانی که ایالات متحده در حال ساخت نخستین بمب اتمی خود بود ، دانشمندان سعی داشتند تا از اثرات و خطرات پلوتونیم با خبر شوند .اولین آزمایش در روز 10 آوریل سال 1945 ‏با تزریق مقداری پلوتونیم به بدن یک قربانی حادثه رانندگی در (تنسی)) صورت پذیرفت. دانشمندان می خواستند بدانند چقدر طول می کشد بدن این ماده رادیواکتیو را دفع نماید.. البته این آزمایش تنها یکی از400 آزمایش انسانی صورت گرفته در این مورد بود. دانشمندان همچنین با ‏تابش پرتو های رادیو اکتیو با دوزهای مختلف به بدن سعی داشتند اثرات بیولوژیکی این امر را از نزدیک مشاهده کنند. این آزمایش های ظالمانه به کلی سری بودند تا اینکه در سال 1995 وزارت انرژی ایالات متحده اسناد آنرا منتشر نمود. [size=18]سواری با موشک[/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/2%7E108.jpg[/img] پیش از آنکه بشر بتواند به فضا سفر کند سرهنگ جان استپ ، روی زمین ، موشک سواری کرد .دانشمندان ناسا موفق به ساخت سورتمه های جتی شده بودند که گاه سرعت آنها به 400 مایل بر ساعت ( 640 کیلومتر بر ساعت) میرسید .آزمایش های اولیه که با استفاده از شامپانزه صورت گرفت ف اغلب نتایجی مرگبار داشت و بیشتر انها دچار صدمه های مغزی می شدند. اما در سال 1954 سرهنگ(( استپ)) از نیروی هوایی ایالات متحده دست به آزمایشی خطرناک زد و با سوار شدن روی یک چنین موشکی رکورد سرعت 632 مایل بر ساعت را ثبت نمود .وی در این ازمایش ها نیرویی بالغ بر 35 برابر نیروی جاذبه زمین را روی بدن خود تجربه کرد!!! او که خود از افسران رسته پزشکی نیروی هوایی بود به طور داوطلبانه 29 بار در این ازمایش ها شرکت کرد و در این مدت چندین بار دچار بیهوشی ف شکستگی دنده و استخوان دست و پاره شدن مویرگ های هردو چشم شد . [size=18]چشمانی که در شب نیز می بینند[/size] نیروی دریا یی ارتش ایالات متحده در زمان جنگ جهانی دوم در حال کار روی پروژه ای برای افزایش قدرت دید سربازان در عملیات شیانه بود. آنها می خواستند به این وسیله با نشانه گذاری مادون قرمز روی:اهداف، بدون جلب توجه به انهدام آنها بپردازند. اما امواج مادون قرمز برای چشمان انسان قابل دیدن نیستند، به همین دلیل دانشمندان به فکر پیدا کردن راهی برای حل این مشکل افتادند. آنها می دانستند که ویتامین A ‏ یکی از اجزای تشکیل دهنده سلول های حساس به نور در چشم ها هستند و تصمیم گرفتند با تولید نوعی جدید از ویتامین Aحساسیت این سلول ها را به نور افزایش دهند . به همین دلیل نوعی غذای خاص به افراد داوطلب داده شد و پس از چند ماه این افراد توانستند در شب نیز به دیدن اجسام بپردازند . هرچند موفقیت این پروژه دیری نپایید و با اختراع دوربین های دید در شب ف این کار به فراموشی سپرده شد . البته ژاپن نیز در همان دوران روی پروژه ای مشابه کار می کرد . آنها با تغذیه خلبانان خود با غذایی مخصوص ، توانستند قدرت دید شبانه آنها را تا 100 در صد افزایش دهند. [size=18]دارو های توهم زا[/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/4%7E95.jpg[/img] ‏بر اساس آمار سرشماری ملی سال 2006 ‏ در ایالات متحده، حدود 39 ‏میلیون نفر از افراد12 ‏سال به بالا حداقل یکبار از دارو های توهم زا استفاده کرده اند. مواد مخدری چو ن ماری جوانا،LSD, PCP ‏فقط مورد افراد معتاد کوچه و خیابان نیستند و محققان نیز به فکر استقاده از انها علیه نیرو های دشمن افتاده بودند. روی گروهی از داوطلبان ارتش ایالات متحده در بین سال های 1955 ‏تا 1972این دارو ها مورد آزمایش قرار گرفتند و نتیجه آن شد که استفاده از انها به عنوان سلاح کارایی چندانی ندارد. با این وجود. !رتش اقدام به تولید گلوله های توپ با استفاده از ماده quinuclidinyl benzilate نمود. این ماده در آزمایش های صورت گرفته، باعث به خواب رفتن افراد (و یا حالتی شبیه خواب) برای چندروز می شود. در سال 1981آکادمی ملی علوم ایالات متحده اعلام نمود در آزمایش های انجام شده هیچ مورد بیماری برای داوطلبان گزارش نشده است . در سال 2007 بود که دکتر جیمز کچام در کتابی با عنوان (( جنگ های شیمیایی : راز های فراموش شده )) به انتشار اسناد و نتایج این تحقیقات پرداخت. [size=18]سرباز 24 ساعته[/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/6%7E76.jpg[/img] شاید خواب را بتوان بزرگ ترین د شمن یک سرباز به حساب آورد. بسیاری از عملیات در هنگام شب و موقعی که سربازان در خواب به سر می برند، صورت می پذیرد. در همین راستا نیز نیز ارتش کشورهای مختلف از مواردی چون آمفتا مین ها برای افزایش سطح هوشیاری سربازان استفاده می کنند. به تارگی نیز از داروهایی با نام تجاری Provigil استفاده می شود که بدون ایجاد بیماری برای افراد، باعث می شون تا انها بتوانند به طور، پشت سرهم تا 40 ساعت بیدار بمانند. با این وجود آژانس تحقیقات پیشرفته د فاعی ایالات متحده.(DARPA) در حال کار روی روش های جدیدثری برای جلو گیری از خواب سربازان است. یکی از این روش ها Transcranial Magnetic ‏نام دارد که به وسیله تجهیزات الکترو مغناطیس صورت می پذیرد. [size=18]گاز اعصاب[/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/7%7E64.jpg[/img] تهدید ناشی از جنگ های شیمیایی و بیولوژیک ، وزارت دفاع ایالات متحده را بر آن داشت تا در بین سال های 1963 تا اوایل دهه 1970 اقدام به انجام پروژه ای با نام Project 112 نماید . در این پروژه روی برخی از کشتی های جنگی و صد ها نفر از سربازان نیروی دریایی گاز های خطر ناکی چون سارین و VXپاشیده شد !!! تا به این وسیله کارایی روش های پاکسازی و اقدامات ایمنی در پیش گرفته شده مورد برسی قرار بگیرد .پنتاگون تا سال 2002 حرفی از این پروژه به میان نیاورد تا اینکه در آن سال انجمن بازنشستگان نیروهای مسلح اقدام به برسی اثرات مخرب این آزمایش ها روی کهنه سربازان پرداخت . این پروژه تنها یکی از ده ها و یا شاید صد ها آزمایش مشابهی بود که ارتش ایالات متحده در مورد گاز های کشنده از جمله گاز خردل انجام داد. منبع:ماهنامه نوآور گردآوری و نوشته:مهندس سجاد ولدی
  17. جای افسوس اینجاست که این مسائل رو برای مردم تفهیم نمی کنند... یارو تو دانشگاه برگشته میگه به ما چه ربطی داره... اخبار هم که 2 ثانیه میگه بمباران کردن و ... من قصد بحث سیاسی رو ندارم ولی وزیر خارجه هم که انگار نه انگار داره تو یمن جنایت میشه.فقط باید صبر کنه تا یه خبرنگار ازش سوال کنه و بعدش فقط یه کلمه بگه ما مخالف این کشتاریم
  18. [quote]حالا حساب کن ما موجودات جدیدی هستیم ! و موجوداتی ممکنه باشند که چند میلیون سال زودتر از ما تمدن داشته اند و معلوم نیست که چه مرحله ای از پیشرفت هستند ...[/quote] خوب پس نمیشه گفت همش کار آمریکاست.
  19. Phantom3

    اخبار برتر نظامی

    [quote]در هر حال اگر دوستان موافق باشند پول توجیبی هایمان را جمع کنیم برای خرید آن و گردش در خلیج فارس[/quote] اینو خوب اومدی ولی گذشته از شوخی ، من فکر می کنم به پاکستان قالبش کنند و به جای ناو هلیکوپتر بر بهشون بفروشند.این پاکستان هم حتما می خردش و برای هند کلاس میذاره
  20. Phantom3

    اخبار برتر نظامی

    بدو بدو حراجش کردیم...
  21. [quote]منتظر بودم کسی لینک این خبر را بگذارد که ندیدم در هر حال این مطلب را بهمراه عکس هایش مطالعه کنید تا کمی کسانی که هنوز عاشق اعراب مسلمان نما هستند و دم از اتحاد با جهان عرب می زنند از خواب بیدار شوند. من که با دیدن عکس ها به شرف اسراییلی ها یهودی رحمت فرستادم http://alef.ir/1388/content/view/56993[/quote] خدا لعنتشون کنه...باید گفت روح اسرائیلی در کالبد سعودی.
  22. خوش میگذره دوستان...چیز دیگه ای میل ندارید
  23. [quote]من هم با نظرت موافقم باید یه راهی برای مسمومیت آب این جهودا پیدا کنیم!! چه حالی میده ! فردا اخبار بگه 1000000صهیونیست بر اثر مسمومیت آبی دار فانی را اخ کردند!![/quote] واقعاً حرف دل ما رو زدی آذرخش جان...
  24. ممنون بابک جان... [quote] اون پروژه Dr.orange هم یه چیزایی تو همین مایه ها بود. که تازه سالها بعد معلوم شد واقعا چه مقدار ازش روی سربازای بدبخت استفاده شده.[/quote] اینا به سرباز های خودشون هم رحم نمی کنند.
  25. متاسفانه اخیراً سوریه هم داره جفتک میزنه...به بهانه هایی اجازه فرود هواپیمای ایرانی رو ندادند و هواپیما ها مجبور به بازگشت شدن.