Phantom3

Members
  • تعداد محتوا

    773
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Phantom3

  1. Phantom3

    روز شمار جنگ ویتنام

    نامرد جان بعد از اینکه آمریکاییان ویتنام جنوبی رو ترک کردند ویتنام شمالی به طور کامل وارد ویتنام جنوبی شد و کل ویتنام رو یکپارچه کمونیستی کرد. وضعیت الان ویتنام چندان جالب نیست. الانم کمونیستیه. اما در زمان بیل کلینگتون آمریکا تحریم ها رو بر علیه ویتنام قطع کرد و وارد بازار ویتنام شد. نامرد جان طی مشورتی که با بابک جان کردم.اول می خوام روز شمار جنگ اول جهانی رو بنویسم.بعد ان شاءالله روز شمار کره.
  2. [size=18]"[color=darkred]سوگند شرافت ویت کنگ ها[/color]"[/size] همه سربازان جدیدی که به قوای ویت کنگ ملحق می شدند ، سوگند شرافت یاد می کردند.متن این سوگند نامه مفصل از کتاب ((ویت کنگ ها و ارتش ویتنام شمالی از درون : داستان واقعی نیرو های مسلح ویتنام شمالی)) به قلم مایکل لی لانینگ و دن کراگ برگرفته شده است. 1-سوگند می خورم که همه چیز را فدای ویتنام کنم .تا آخرین نفس علیه امپریالیسم ، استعمار و خیانتکاران ویتنامی و تجاوز خواهم جنگید تا ویتنام مستقل ، دموکراتیک و یکپارچه شود. 2-سوگند می خورم که تمام دستورات فرماندهانم را اطاعت کنم و از صمیم قلب ، فوراً و به دقت به آن عمل کنم. 3-سوگند می خورم که بدون شکایت و بدون نا امیدی و قاطعانه برای مردمم بجنگم ، حتی اگر زندگی سخت یا خطرناک شود .بدون ترس در نبرد پیشروی خواهم کرد و صرف نظر از هرگونه رنج و سختی ، عقب نشینی نخواهم کرد. 4- سوگند می خورم که بهتر جنگیدن را فرا بگیرم و به سربازی انقلابی و راستین تبدیل شوم و با امپریالیست های متجاوز آمریکایی و نوکرانشان ستیز کنم ، تا ویتنام کشوری دموکراتیک ، ثروتمند و قوی باشد. 5- سوگند می خورم که اسرار سازمانی را حفظ کنم و نقشه های واحدم را مخفی و نام فرمانده واحد و دیگر مسائل مربوط به دیگر واحد های انقلابی را چون راز حفظ کنم. 6- سوگند می خورم که در صورت اسارت ، حتی تحت شکنجه های غیر انسانی نیز هیچ اطلاعاتی به آنها ندهم.من به انقلاب وفادار خواهم بود و از دشمن هیچ روه ای قبول نخواهم کرد . 7- من به نام وحدت کشورم سوگند می خورم که در واحد خود دوستانم را چون خودم عزیز بدارم و در نبرد و در دیگر مواقع همراه و همکار آنان باشم. 8- سوگند می خورم که سلاح هایم را حفظ و از آن ها مراقبت کنم و هرگز اجازه ندهم که آنها آسیب ببینند یا توسط دشمن غنیمت گرفته شوند. 9- سوگند می خورم که در ارتباطم با مردم سه کار را انجام بدهم و از سه کار بپرهیزم .به مردم خود احترام بگذارم ، از آنها محافظت کنم و مددکارشان باشم ؛ و هرگز از انها دزدی نکنم ، تهدیدشان نکنم و موجب ناراحتی آنها نشوم .من برای جلب اعتماد آنها از هیچ کاری دریغ نخواهم کرد . 10- سوگند می خورم که همواره منتقد خویش و سرباز نمونه انقلاب باشم و هرگز به ارتش آزادیبخش یا ویتنام آسیبی نرسانم. نظر من: این سوگند نامه در نظر اول خیلی پاک و آرمانی به نظر می رسه ، اما به دلیل اینکه در این سوگند نامه هیچ اعتقاد و یادی از خدا و دین و ارزش های معنوی وجود نداشت (به دلیل کمونیست بودنشون) با مرگ هوشی مینه این اعتقادات کاهش یافت به طوری که بعد از یکپارچه شدن ویتنام و خروج آمریکاییان دیگر اثری از این سوگند ها در رفتار و منش سران ویتنام دیده نشد . و بد رفتاری و ظلم به پایین دست رواج پیدا کرد. در ادامه خاطرات عینی افراد درگیر در جنگ را خواهید خواند... [color=red][/color]
  3. [size=18][color=darkred]فرار با شورت[/color][/size] فروپاشی نهایی ویتنام جنوبی در سی ام آوریل 1975 ماهیتی مصیبت بار و در عین حال کمیک ایجاد کرده بود. این امر در گزیده ذیل از مجله "تایم به قلم جرج جِی . چرچ در بیستمین سالروز سقوط ویتنام جنوبی به وضوح پیداست. ((سربازان ویتنام جنوبی در رویارویی با ستون های ارتش شمال که در سی ام آوریل وارد سایگون شدند فقط فرار نمی کردند ، بلکه سعی می کردند هر آنچه از سرباز بودن آنها حکایت داشت به دور بیاندازند و در دل جمعیت غیر نظامی محو و گم شوند .بوی تین ، کلنل ارتش شمال که از روزنامه نگاران نیز بود ، گفته است که آن آخرین صبح را با یکی از واحد هایمان که سعی داشت دژ تحت تسلط یکی از لشگر های ویتنام جنوبی را تسخیر کندگذرانده بود. تمام سربازان فراری ویتنام جنوبی یونیفورم های خود را گذاشته و رفته بودند. سرتا سر جاده پوشیده از لباس ها و تدارکات نظامی آنها بود : یغلاوی ، کلاه ، کت ، شلوار ، چکمه و کمربند _حتماً در حالی فرار کرده بودند که فقط شورت به پا داشته اند!!!...این شرایط صحنه را برای جنگی نهایی و به دور از ماهیت قهرمانی و سلحشوری و تقریباً کمیک و خنده دار آماده کرد .نگوین وان هوا ، سرهنگ ارتش شمال و فرمانده تانک شماره 843 که یک دستگاه تی 54 روسی بود ، به همراه شش تانک دیگر که از پی می آمدند ، پیش از سپیده دم وارد سایگون شده بودند . ستون کوچک او در پل تی انگه در گیری کوتاهی داشت که طی آن دو تانک ام 41 ارتش جنوب نابود شد . این ستون پس از روبرو شدن با خیابان های تقریباً خالی به سوی هدفش پیش می رفت : کاخ ریاست جمهوری . اما این کاخ کجا بود ؟ سرهنگ هوا می گوید : تنها آدرسی که به ما داده بودند این بود که هفت چهار راه را رد کنیم تا به کاخ برسیم . ستون او به دو بخش تقسیم شدند ؛ در رأس ستون سه تانک در بلواری پیش می رفتند که به خاطر پر شاخ و برگ بودن درختانش ,ما نمی توانستیم انتهای خیابان را ببینیم. سر انجام با زنی موتور سوار روبرو شدیم و توقف کردیم تا از او بپرسیم که کاخ کجاست . کاخ درست همانجا بود که توقف کرده بودیم. [color=darkred][size=18]قهقرای آدم خواری[/size] [/color] در مهاجرت بزرگ قایق سواران از ویتنام پسری یتیم و پانزده ساله به نام فام سوار قایقی کوچک شد که راهی هنگ کنک بود . فام در شرح سفر در یایی پنجاه و دو روزه اش که نخستین بار آنرا برای روجر رونسبلات ، گزارشگر نشریه تایم تعریف کرد و سپس در " تجربه ویتنام : فرجام کار " تجدید چاپ شد ، تعریف می کند که چگونه جاشویان و مسافران قایق برای ادامه حیات به آدم خواری روی آوردند. (( قایقران می خواست مرا بخورد ...او به پسر کنار دستی من گفت که پتکی بردارد و به سرم بکوبد تا بعد گوشتم را بخورند... پیراهنی به روی سرم کشیدند و با چیزی سفت و سخت به سرم کوبیدند .حس کردم چند مرد آمدند تا پیراهن را از سرم بکشند . اما من هنوز به هوش بودم . شنیدم که قایقران به مرد دیگری دستور داد که گلویم را بِبُرَد ، اما دیدند که به هوش هستم و صورتم غرق اشک شده است . نمی دانستم به چه فکر می کنند . بعد کسی گفت : فام ، می خوای زنده بمونی ؟ و من گفتم : بله ، البته که می خوام زنده بمونم. بعد مرا باز کردند و به کابین بردند...روز بعد پسرکی که با پتک به سرم کوبیده بود مُرد .بعد از پیدا کردن جسد ، قایقران آنرا بالا کشید . بعد بدن او را مُثله کرد. به هرکس یک تکه گوشت به قطر دو بند انگشت رسید. پایان منبع : the fall of Vietnam نویسنده:Philip Gavin مترجم:سهیل سُمّی استفاده از این مطلب تنها با درج منبع و نام Military.ir بلامانع است.
  4. خیلی عالیه. منم یه کلیپ از اولین آزمایش پروازی تام کت دارم .که استال کرده .چه طور میتونم بذارم؟؟؟
  5. [size=18][color=darkred]یادگیری چگونه کشتن[/color][/size] راحتی مرگ در صحنه نبرد و عبث بودن جنگ در این نامه جورج اولسون ، به یکی از دوستانش در آمریکا به خوبی روشن است.گزیده ای از این نامه که از کتاب ((آمریکای عزیز : نامه هایی از ویتنام به وطن)) ، نوشته برنارد اِدِلمَن برگرفته شده است ، در ذیل نقل می شود. ((دوشنبه گذشته برای اولین بار راهی عملیات شدم و برای اولین بار رب النوع جنگ را از نزدیک دیدم . دو گروه بودیم _12 مرد ، سپیده دم تا حدود دو مایل به درون مرز دشمن و تقریباً تا شمال چولای ، مسری که هلیکوپتر ظرف یک ساعت طی می کند ، پیش رفتیم.در مسیر پیش می رفتیم که ناگهان یکی از افسران ارتش ویتنام شمالی صاف به وسط ما آمد. سعی کردیم او را به اسارت بگیریم ، اما او هراسان شد و در حالی که بارانی از گلوله به سویش شلیک می شد پا به فرار گذاشت .او در دیدرس من بود . سه گلوله به سمتش شلیک کردم و او ناپدید شد . نمایش هالیوودی نبود _یک لحظه طرف موجودی زنده و در حال دویدن است و لحظه بعد به زمین افتاده و چیزی جز تکه ای از خاک سرخ نیست... کمی بعد چند کلبه یافتیم که ارتش ویتنام شمالی روی آن ها کار می کرند ، بعد به شالیزاری خشک رسیدیم که ناگهان جهنم پیش چشممان مجسّم شد . ... مسئله وحشتناک این است که آدم کشتن در جنگ بسیار آسان می شود . هیچ ندامتی در کار نیست ... هیچ پشیمانی وجود ندارد .وقتی حادثه آغاز می شود ، ترسی بی سابقه احساس می کنید _ دستان من چنان می لرزید که نمی توانستم اسلحه ام را به سهولت پر کنم و همار ترس و انجام دادن هر حرکتی به تلاشی سخت نیاز داشت . این احساسی است که در شرایت معمول ، ترس می نامیدش ، اما ترس نیست.وحشت می کنید ، با تمام وجود وحشت می کنید . آدم می کشید ، چون دشمن نیز نهایت سعی اش را می کند تا شما را بکشد و شما با تمام وجود خواستار زنده بودن هستید ... و ناگهان صدای تیر و نارنجک ساکت می شود ، اسلحه ها بی حرکت می مانند و همه چیز با سرعت باور نکردنی تمام می شود ، و شما زنده می مانید ، چون یا کس دیگری به جای شما کشته شده و یا از فرط اشتیاق زنده ماندن فرار کرده و شما پیروز شده اید _البته اگر در جنگ طرف پیروز وجود داشته باشد.)) [color=darkred][size=18]شرایط ویت کنگ ها در سال 1969[/size][/color] در این گزیده از "تصویر دشمن (اثر دیوید چانوف و دوان ون تو آی )" نظر "ترین دوک " ، فرمانده نیروهای ویت کنگ ، در باب شرایت در سال 1969 و واکنشش نسبت به اغاز عقب نشینی نیرو های آمریکایی آمده است. ((شکی نیست که سال 1969 بدترین سالی بود که با آن روبرو شدیم ، یا دست کم بد ترین سالی بود که من با آن رو برو شدم . نه غذایی بود ، نه آینده ای _ هیچ کور سوی امیدی نبود . اما این سال 1969 در عین حال شادترین سال من نیز بود .من چند تانک آمریکایی را از گردان تانکی اسب های پرنده که در " سوئوی رام " مستقر بود ، نابود کردم .من این کار را با مین های فشاری ای که بمب سازان ما از بمب های منفجر نشده آمریکایی ها می ساختند انجام دادم . هر بمب معادل 15 پوند TNT داشت . سرانجام به عنوان قهرمان تخریب تانک به من مدال دادند .سال 1969 همچنین سالی بود که قهرمانی حقیقی دهقانان و رعایا نیز به منصۀ ظهور رسید . گرچه ما از روستایی ها جدا افتاده بودیم ، بسیاری از آنها برای رساندن غذا به ما جان خود را به خطر می انداختند. ان ها برای رد کردن برنج از پست های بازرسی شیوه های بسیار مبتکرانه ای ابداع می کردند. احساس آنها در مورد ما یکی از عواملی بود که برای ادامه راه به من شجاعت می داد. عامل دیگر ، ایمان راسخ به بی دوام بودن حضور آمریکایی ها بود . در سال 1969 ان ها عقب کشیدن بعضی از نیروهایشان را اغاز کردند . ما معتقد بودیم که آنها سر انجام به طور کامل عقب نشینی خواهند کرد . ما می دانستیم که به رغم رویارویی با مشکلات بسیار صعب ، آنها نیز دچار همین مشکلات هستند. آنها دست به گریبان مشکلاتی وحشتناک بودند ، به خصوص که در داخل کشور خودشان . ما معتقد بودیم که دولت آنها در دراز مدت توان ایستادگی در برابر این مشکلات را نخواهد داشت . همین مسئله به من شجاعت و روحیه می دادد.)) ادامه دارد ...
  6. ممنون جناب Babakim1. انشاءالله فردا ادامه میدم.
  7. لطفاًمدیران این تاپیک رو به بخش مخصوصش منتقل کنند.
  8. Phantom3

    روز شمار جنگ ویتنام

    قابل شما رو نداره آقا سعید.
  9. Phantom3

    روز شمار جنگ ویتنام

    اینم ادامه و قسمت آخر روزشمار جنگ ویتنام. 4 آوریل 1967 با ادعای اینکه در جنگ ویتنام،تعداد نیروهای سیاه پوست دو برابر نیرو های سفید پوست است، ((مارتین لوتر کینگ))مصرّانه می خواهد که تمام آمریکاییان پا به سن سربازی؛ اعم از سیاه و سفید، جنگ را تحریم، و نشان دهند که آنها معترضین و کسانی هستند که از وجدان های خود پیروی می کنند.دکتر کینگ، ایالات متحده را بزرگ ترین مشوّق شدت عمل در جهان می خواند و آزمایش سلاح های جدید در ویتنام را به اقدام نازی ها ، در اردو گاه های کار اجباری تشیه می کند. 2 می 1967 به دعوت فیلسوف انگلیسی ((لرد برتر اندراسل)) 18 عضو یک دادگاه بین المللی ((جنایات جنگی )) در ((استکهلم)) تشکیل جلسه می دهدند تا به اتهامات ایالات متحده در مورد جنایات در ویتنام رسیدگی کند .این دادگاه بعد از 8 روز برسی مدارک، ایالات متحده را به علت جنایاتی از نوع بمباران های پی در پی غیر نظامیان ویتنام گناهکار می شناسد. 13 می 1967 یک راهپیمایی 8 ساعته با عنوان((پشتیبانی از مردان در جنگ ویتنام)) در خیابان پنجم نیویورک، در پاسخ به راهپیمایی عظیم ((صلح))در 5 آوریل انجام می گیرد. در این راهپیمایی 70000 نفر ، شامل گروه های سربازان پیشین و اتحادیه کارگری و سازمانهای (( فراترنال)){برادری و مذهبی} شرکت می کنند. 14 اکتبر 1967 رهبران نظامی آمریکا گزارش می دهند که محاصره یک ماهۀ کمونیست ها در پایگاه دریایی (( کونتین)) در نزدیکی جنوب مرز غیر نظامی شکسته شده است.تخمین زده می شود که 3000 نفر از سپاهیان ویتنام شمالی در تیر اندازی متقابل که از اول سپتامبر آغاز گردیده است کشته یا زخمی شده اند.ایالات متحده مدعی است که اسیران جنگی آمریکا در ویتنام شمالی مورد بد رفتاری قرار می گیرند و فیلم های ساختگی در باره خوش رفتاری های کمونیست ها با اسرای جنگی ، به بهای ارزانی بین جنوبی ها پخش می شود. معاون وزارت دفاع ایالات متحده ((پل نیتز))هانوی را متهم می کند که کنوانسیون ژنو 1949 را زیر پا گذاشته و اسرای جنگی را برای فیلمبرداری و اجرای نمایش مجبور می سازدند و از دسترسی صلیب سرخ به اسرا و نام نویسی انان جلوگیری می کنند. 21 اکتبر 1967 یک راهپیمایی دو روزه ضد جنگ در واشینگتون آغاز می گردد. از 35000 نفر اعتراض کننده 647 نفر که می خواهند به ساختمان ((پنتاگون)) وارد شوند بازداشت می گردند.جانسون در سخنرانی 31 اکتبر ، بر موضع آمریکا نسبت به ویتنام تأکید می گذارد . 30 ژانویه 1968 در اولین روزی که به بهانه سال نو ((تت)) قرار بود در ویتنام ، آتش بس برقرار شود ، نیرو های کمونیست ، به طور ناگهانی حمله بزرگی را علیه 30 شهر عمده ویتنام جنوبی آغاز می کنند.در مراحل اوّلیه این حمله به اهداف کلیدی خود در سایگون شامل زمین های سفارت آمریکا و ستاد ژنرال ((وست مورلند)) می رسند و همچنین شهر ((هو)) را به مدت 25 روز به تصرّف خود در می آورند. چون ویتنام شمالی ها نمی توانند شورشی همگانی علیه دولت در ویتنام جنوبی برپا نمایند، نا چار با دادن تلفات عقب نشینی می کنند ، ایالات متحده این عملیات را شکستی نظامی برای کمونیست ها تلقی می کند. ولی این حمله از نظر روانی نو عی پیروزی برای آنان شمرده می شود، زیرا این عملیات سبب گسترش نهضت های صلح طلبانه در ایالات متحده می شود و بسیاری از حامیان جانسون را در عملیات جنگی نا امید می سازد . پرزیدنت جانسون در 22 مارس ، ژنرال (( وست مور لند)) را به ریاست ستاد ارتش می گمارد. 16 مارس 1968 سربازان ایالات متحده به یک دهکده ویتنام جنوبی به نام (( مای لای )) هجوم می آورند و 300 نفر را هدف مستقیم تیر قرار می دهند!این کشتار همگانی در نوامبر 1969 به گوش جهانیان می رسد .در 29 مارس 1971 ستوان ارتش ((ویلیام کالی)) به اتهام کشتار مردم ، در دادگاه نظامی مجرم شناخته می شود.و به زندان ابد توأم با کار محکوم می شود. بعد ها این مدت به 20 سال و بعد به 10 سال کاهش می یابد و سر انجام او را از زندان آزاد می کنند!!!! 5 آوریل 1968 در عملیات (( پگاسوس )){اسب شاخدار} 30000 نفری ایالات متحده و ویتنام جنوبی ، محاصره 6000 نفر از یگان دریایی ایالات متحده در ((خسانه Khe Sanh)) شکسته می شود. این جایگاه چسبیده به مرز غیر نظامی شده ، هشت ماه پیش برای دفاع از حیثیت منطقه در نظر گرفته می شود . ایالات متحده ، در 5 ژوئیه این مکان را به کلی ترک می کند. 10 می 1968 گفتگو های مقدماتی صلح در پاریس با (( آورل هاریمن)) و (( سایروس ونس)) در سمت نمایندگی ایالات متحده و (( گزوان توی )) و (( هاوان لو)) به نمایندگی ویتنام شمالی آغاز می شود. ولی این گفتگو ها به سرعت متوقف می شود. 3 آوریل 1969 فرماندهی نیرو های آمریکا گزارش می دهد که شمار کشته شدگان آمریکایی در جنگ ویتنام از اول ژانویه 1961 به 33641 نفر رسیده که در مقایسه با جنگ کره (33629 نفر ) از آن افزونتر شده است.(12 نفر ) 8 ژوئن 1969 پرزیدنت نیکسون با نخست وزیر ویتنام جنوبی ((تیو)) در (( میدوی)) دیدار می کند و سپس با یک برنامه زمانبندی شده عقب نشینی نیرو های ایالات متحده را از ویتنام اعلام می کند. این اقدام با 25 هزار نفر آغاز می شود.مدیر های آمریکایی طرحی را در نظر دارند که درگیری سپاهیان آمریکایی پله به پله به ویتنام جنوبی برگردانیده شود ، این برنامه را ((ویتنامیزاسیون Vietnamization)) می نامند. 8 زوئیه 1969 عقب نشینی اولیه 25000 نفر سپاهیان ایالات متحده با بازگشت 814 نفر آغاز می گردد. در ماه آوریل ، نیرو های آمریکایی در ویتنام جنوبی به بالاترین رقم 543400 رسیده بود. 3 سپتامبر 1969 هوشی مینه 79 ساله یکی از نامور ترین انقلابیون دنیای معاصر ، جهان را بدرود می گوید ، یک رهبری دسته جمعی به جای وی برگزیده می شود و اعلام می کند تا زمانی که یک متجاوز در ویتنام باقی است ، به جنگ ادامه خواهند داد. 14 می 1970 گفتگو های صلح در پاریس وارد سومین سال و شصت و ششمین نشست می گردد. امید برای توافق در مورد ویتنام هنوز رنگ باخته می نماید. 9 ژوئیه 1971 500 نفر از نیروهای ایالات متحده پایگاه (( فایر)) - ((چارلی 2)) چهار مایل پایین مرز غر نظامی شده را که از سال 1969 تبدیل به دژ نظامی شده است به نیرو های ویتنام جنوبی تحویل می دهند. 18 اوت 1971 استرالیا و نیوزیلند اعلام می کنند که نیرو های جنگی خود را آخر سال از ویتنام بیرون خواهند برد . 26 دسامبر 1971 در شدید ترین حمله هوایی ((نردبانی Escalation)) _منظور پرواز هواپیما از پایین به بالا در حال ریختن بمب است_ از زمان قطع آن در 1968 بمب افکن های ایالات متحده ، به مدّت 5 روز ویتنام شمالی را بمباران می کنند . در این حمله فرودگاه ها ، محل های پرتاب موشک ، محل های نگهداری هواپیما و انبار های مهمات و سایر مواضع تسلیهات جنگی ویتنام شمالی به تلافی فعالیت های شدید کمونیستی و تجاوز نیرو های انها به مناطق غیر نظامی و واگذار شده به آمریکایی ها به سختی بمباران می شود . 25 ژانویه1972 دفتر ریاست جمهوری آمریکا فاش می سازد که پیشنهاد آتش بس 8 مادّه ای به ویتنام شمالی داده شده است که در آن اسیران جنگی ایالات متحده آزاد شوند و در برابر، ایالات متحده به طور کامل نیرو های خود را از آنجا بیرون ببرد و بعداً ویتنام جنوبی انتخاباتی را به عمل آورد که در آن ایالات متحده دخالتی نکند . همچنین فاش می شود که گفتگو های سرّی میان (( هنری کیسینگر)) و کمونیست ها از ژوئن آغاز شده و ادامه داشته است . 30 مارس 1972 در بزرگترین حمله کمونیست ها از سال 1968 سپاهیان ویتنام شمالی از مرز غیر نظامی شده می گذرند و به ویتنام جنوبی حمله می کنند. در 16 اگوست هواپیما های ایالات متحده متقابلاٌ بمباران تجهیزات و زخایر سوختی را در نزدیکی هانوی و هایفونگ آغاز می کند ، آخرین حمله هوایی به این مناطق در سه سال گذشته صورت گرفته است. 1 می 1972 سپاهیان ویتنام شمالی بعد از 5 روز تیر اندازی پی در پی با توپخانه (( کوانگ تری )) پایتخت شمالی ترین استان ویتنام جنوبی را به تصّرف خود در می آورد. نیرو های سایگون این شهر را در 15 سپتامبر از نو متصرف می شوند. 11 آگوست 1972 ایالات متحده به جنگ زمینی خود در ویتنام ، با بیرون بردن آخرین واحد (( 92 نفر از هنگ سوم لشگر 21 پیاده )) پایان می دهد. 26 اکتبر 1972 وزیر خارجه هنری کسینگر در بازگشت از ویتنام جنوبی می گوید که صلح تا دو هفته دیگر و شاید کمتر ، و پیش از انتخابات ریاست جمهوری صورت خواهد گرفت ولی ناگهان گفتگو ها در مورد صلح قطع می شود و در 16 دسامبر کسینگر هانوی را متهم می کند که در گفتگو ها (( حسن نیت )) نشان نمی دهد. 12 فوریه 1973 آزادی اسرای جنگی آغاز می گردد. اولین اسرای آمریکایی که 42 نفر هستند از فرود گاه ((جیالام)) هانوی برگردانده می شوند .در 14 فوریه 20 نفر از اسرای جنگی ، وارد کالیفرنیا می شوند.برنامه آزاد سازی ، با توقفی کوتاه مدت در 27 فوریه از ادامه باز می ماند ، زیرا ویتنام شمالی ، ایالات متحده را متهم می سازد که دولت سایگون را تشویق می کند تا موانعی در راه کمیسیون چهار جانبه نظامی ایجاد کند ؛ و همچنین ادعا می کند که سایگون از زمان آتش بس تا به حال 20000 بار حمله نظامی انجام داده است. 29 مارس 1973 آخرین لشگر ایالات متحده ویتنام جنوبی را ترک می کنند و به حظور نظامی 10 ساله خود در آنجا پایان می دهد. حدود 8500 نفر غیر نظامی که بیشتر آنها تکنیسین هستند در آن جا می مانند.این نیرو ها نیز با حمله گسترده ویتنام شمالی از آنجا خارج می شوند. پایان منبع:Chronicle of 20th Century history نویسنده: جان باومن مترجم:یحیی افتخارزاده استفاده از این مطلب تنها با درج منبع و نام Military .ir مجاز می باشد.
  10. از آخر عاقبتش بشنوید که با تصادف قبل از رسیدن به مقصد ....منبع هم مجله ماشین.
  11. Phantom3

    روز شمار جنگ ویتنام

    اینم ادامه دوستان. 12 ژانویه 1966 ویتنام شمالی با تهدید اعلام می کند که خلبانان دستگیر شده ایالات متحده را به نام جنایت کاران جنگی محاکمه خواهد کرد. اعتراض بین المللی از سوی ((یوتانت)) دبیر کل سازمان ملل و پاپ پل ششم و دیگران برای جلوگیری از این تهدید اعلام می گردد. 24-25 اکتبر 1966 در کنفرانس مانیل پرزیدنت ((مارکوس )) از فیلیپین خواستار آن می شود پرزیدنت جانسون با رهبران 6 کشور دیگر درگیر در جنگ ویتنام ((استرالیا- زلاندنو- فیلیپین- تایلند- کره جنوبی- و ویتنام جنوبی)) دیدار می کند. این متفقین قول می دهند که در تصمیم گیری سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی همکاری نمایند و زنجیره های فقر بی سوادی و بیماری را پاره نمایند. در 26 اکتبر پرزیدنت جانسون بدون برنامه قبلی از پایگاه ایالات متحده در خلیج ((کامارانه)) دیدار و در انجا به زخمیان جنگی مدال قهرمانی اعطا می کند. 26 دسامبر 1966 وزارت دفاع ایالات متحده می پذیرد که خلبانان آمریکایی هنگام بمباران با اینکه می کوشیده اند( جون خودشون ) بمب ها تنها بر هدف های نظامی در ویتنام شمالی فرود آید به مناطق غیر نظامی نیز تصادفا آسیب رسانده اند. نیرو های آمریکایی اکنون در ویتنام جنوبی به 389000 نفر می رسد. 8 ژانویه 1967 بزرگترین حمله جنگی تا این تاریخ ((16000 نفر آمریکایی -14000 نفر از ویتنام جنوبی ) علیه ((مثلث آهنین)) در 25 مایلی شمال غرب سایگون آغاز می گردد. کشته شدگان ویت کینگ را 711 نفر گزارش می دهند و 6000 نفر از 10000 نفر ساکنان غیر نظامی آن محل که خانه هایشان با بولدوزر یا آتش خراب شده است به مرکز مهاجرت انتقال می یابند. 18 -26 ژانویه 1967 نخست وزیر ویتنام جنوبی ((کی)) در سفر به استرالیا و زلاند نو از کمک آنها در جنگ سپاسگزاری می کند. او در یکی از دیدارها با تظاهرات ضد جنگ روبه رو می شود .رهبر حزب کارگر استرالیا ((آرتور کالدول)) ((کی )) را یک قاتل می خواند . 21 مارس 1967 (( هوشی مینه)) پیشنهاد پرزیدنت جانسون را در مورد گفتگوی مستقیم با ویتنام شمالی در باره صلح رد می کند. ایالات متحده پیشنهاد می کند که بمباران پایان یافته تلقی شود و از تدارک نیرو برای نفوذ در خاک ویتنام جنوبی خودداری شود. ((هو )) بر اهداف خود که ختم بمباران و بیرون راندن نیروهای ایالات متحده از ویتنام جنوبی است قبل از هر چیز تاکید می کند. 22 مارس 1967 واشینگتون اعلام می کند که تایلند موافقت کرده است به ایالات متحده اجازه دهد که از پایگاه های آن کشور برای استقرار ((بمب افکن های بی 25 )) و حمله به اهداف کمونیست های ویتنام شمالی استفاده نماید این جابجایی پایگاه از (( گوام)) مسافت پرواز حمله را به اهداف دشمن از 2500 مایل به چند صد مایل کاهش می دهد. ادامه دارد...
  12. Phantom3

    روز شمار جنگ ویتنام

    NAMARD جان .ممنون از دقت نظر تون. اصلاح می کنم "ویتنام شمالی " نه "کره شمالی".ان شاءالله بعد از این تاپیک خاطرات عینی افراد از این جنگ رو می نویسم. و بعد هم اگه دوستان خواستند روز شمار جنگ کره. Babakim1 و Raptor متشکرم. Blaze جان از تصحیحتون ممنون. این مطلب هنوز ادامه دارد...
  13. Phantom3

    روز شمار جنگ ویتنام

    ادامه . این تاریخ جنگ ویتنام و حوادثش درسهایی به آدم میده که هیچ جای دیگه نمیشه آموخت. 31 ژانویه 1966 ایالات متحده بعد از 37 روز وقفه بمباران ویتنام شمالی را از سر میگیرد زیرا اقدامات صلح جویانه (8000000تن بمب میریزن رو سرشون برای صلح)آمریکا با شکست روبه رو می شود. 6-8 فوریه 1966 در هونو لولو پرزیدنت جانسون و نخست وزیر ویتنام جنوبی ((کی )) در مورد جنگ به گفتگو می پردازند. بعد ها ((کی )) می گوید که او در گفتگو با ویت کنگ ها شرکت نمی کند و آنها را در یک دولت ائتلافی نمی پذیرد . ((کی)) همچنین خواستار بمباران شدیدتر ویتنام شمالی میگرد و در ویران کردن بندر ((هایفومگ)) اصرار دارد. 10 مارس 1966 برکناری ژنرال بودایی ((تی)) به یک رشته تظاهرات گسترده و شدید ضد دولتی از سوی بوداییان کشیده می شود و در 16 مارس 10000 نفر بودایی در سایگون به اعتراض می پردازند. و حکومت زیر حمایت ایالات متحده ((کی)) را متهم به فساد میکنند.در 14 آوریل در پی قول دولت به انجام اتخاباتی زودرس موقتا اوضاع آرام می گیرد. ولی در 31 بوداییان به مداخله در ((دانانک)) اعتراض می کنند و کنسولگری آمریکا را در ((هیو)) به آتش می کشند. 25-27 مارس 1966 در آخر هفته راهپیمایی ها و گردهمایی ها در 7 شهر ایالات متحده و 7 شهر خارج در مورد اعتراض به جنگ تشکیل می گردد. بزرگترین گردهمایی در شهر نیویورک ((25000)) نفر و در رم ((65000)) نفر تخمین زده می شود . در 15 می بیش از 15000 نفر در برابر کاخ سفید صف می کشند و در گردهمایی ساختمان یادواره واشینگتن امضای 63000 نفر رای دهنده را به نمایش می گذارند : ( ما فقط به کاندیدای ضد جنگ رای خواهیم داد. )احساسات ضد جنگ از مدارس و آموزشگاه های آمریکا به تمام جهان گسترده می شود. 1 می 1966 آتشبار توپخانه لشگر یکم ایالات متحده در اعتراض به تیر اندازی به سپاهیان آمریکایی در ساحل رودخانه ((کای بگ))هدف هایی را در داخل خاک کامبوج به زیر آتش می گیرد . این نخستین باری است که ایالات متحده به صورت عمد به آنسوی مرز کامبوج تیر اندازی می کند. 5 می 1966 در پی اعلام سناتور فولبرایت مبنی بر اینکه ایالات متحده گرفتار خود بزرگ بینی شده و مسئولیت ماموریت بین المللی را با دفاع عجولانه سیاست ویتنامی خود در هم آمیزد بحث و اختلاف در سیاست ویتنامی دولت تند تر می شود و پرزیدنت جانسون در 11 می پاسخ میدهد که به کارگیری نیرو در این عصر برای همه ما به منزله خود بزرگ بینی نیست بلکه رنج آور نیز هست. فولبرایت وادار می شود که از ریاست کمیته مهم روابط خارجی سنا کنار بکشد 29 ژوئن 1966 برای نخستین بار پایتخت ویتنام شمالی از ارتفاع مختلفی بمباران می شود. جت های ایالات متحده از تایلند و هواپیما هایی که از ناو های هواپیمابر در خلیج ((تونکین)) بر میخیزند دو سوم ذخایر نفتی ویتنام شمالی را از بین می برند و وسایل سوخت گیری تانکر ها را در هایفونگ نابود می کنند. مقامات رسمی ایالات متحده اعلام می دارند که (( فقط اهداف نظامی )) مورد اصابت قرار گرفته و بمباران به دقت و طوری تنظیم می شود که آسیبی به غیر نظامیان وارد نشود .اما واقعیت چیز دیگری را نشان میدهد . ادامه دارد...
  14. Phantom3

    والپيپرهاي نظامي

    سلام. جناب Electro_officer منم می خواستم همین پیشنهاد رو بدم . اینم از طرف من ...هرکی نگاه نکنه از دستش داده... http://aksupload.ir/pic/August/89.jpg
  15. Phantom3

    روز شمار جنگ ویتنام

    سلام .بله همینطوره. چون من تو منابع مختلف همین رو خوندم .ولی این یه جنگ داخلی بود دلیل نبود که آمریکا از اون سر دنیا بیاد و 8000000 تن بمب بریزه روی سر این ویتنامی ها ...آمریکایی ها جنایات دیگری هم کردند که ان شاءا... توی تاپیک های بعدی در مورد اونا می نویسم. دلیلشون هم این بود که هوشی مینه می خواست ویتنام رو متحد کنه و یک کشور یکپارچه بسازه.
  16. [size=4]در اواخر سال 1941تغییراتی در اسلحه (اشتن مارک-1)به وجود آمد و به صورت( اشتن مارک 2) به بازار عرضه گردید.مارک 2 سرآغازی بر تغییرات مداوم در طرح اشتن مارک بود.مارک 2 در اصل نمونه باریک شده ی مارک 1 بود ومنظور از طراحی آن هرچه ساده کردن مراحل تولید بود.بازار اسلحه انگلیس به همان اندازه که به کارایی اسلحه های خود بالیده است به نحوه ی ساخت و تولید آن نیز افتخار کرده است.وسنت استفاده از آلیاژهای دودی رنگ با چوب گردوی صاف قوی ترین خصیصه سلاح های انگلیس به شمار می رود.[/size] [size=4][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/7nhyrwho7dbi0byi5bpc.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_7nhyrwho7dbi0byi5bpc.jpg[/img][/url][/size] [size=4]انگلستان در اواخر سال1941برای بقای خویش می جنگید و بنا بر این ضرورت زیبایی ظاهر اسلحه برایش مهم نبود بلکه فقط به کارایی اسلحه توجه داشت .به همین دلیل تا سالها بعد مسلسل های نیمه خودکار انگلیسی در سراسر جهان به کار گرفته شدند.به این ترتیب می توان گفت زشت ترین و بی زرق و برق ترین سلاحی که تا کنون ارتش انگلیس به کار برده همین اشتن مارک -2 است.مارک-2 ارزان قیمت بود چون از خصیصه ی(پر زرق و برق بودن )سلاح های انگلیسی عاری بود.بدنه آن از فلزی پرداخته نشده و سوهان نخورده تشکیل می شد.و شکل ظاهری آن همانند آهن خراش داده شده بود.اگر به سطح سختی بر خورد می کرد شکسته شده و به قطعات ریزی تقسیم می گردید.با این همه اسلحه مزبور کار می کرد ونه تنها کار می کرد بلکه با یک یا دو تغییر در هر گونه شرایت جوی قابل استفاده بود.[/size] [size=4][url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/2bfy53qj3x4vgkbk2x.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_2bfy53qj3x4vgkbk2x.jpg[/img][/url][/size] [size=4]با اینکه ارتش انگلستان به تفنگ های خشاب کوتاه (لی انفیلد)عادت کرده بودو مسلسل های سبک و زیبای (برن)رانیز به کار گرفته بود اما به خوبی توانست از ارزش های مارک-2 استفاده کند.شاید یکی از بزرگترین اشکالاتی که می توان به تفنگ اشتن مارک -2 وارد کردکیفیت ضعیف گلوله آن بود.با توجه به ساخت عجولانه تفنگ و به کار بردن فلز کم ارزش برای تهیه آن این ضعف چندان مهم نبود.به خصوص لبه های فشنگ در مقابل ضربه خیلی حساس بود و همین امر باعث می شد که در خزانه لوله آسیب ببیند و تیر اندازی متوقف شود.همچنین در کویر های غربی مشخص شد که به هنگام نبرد گرد و خاک موجود در صحنه به لوله و گلوله راه یافته و هر چه هم در تمیز نگه داشتن اسلحه دقت شود هیچ گاه این مشکل برای این اسلحه حل شدنی نیست.علی رغم این مشکلات مارک -2 اسلحه مهمی برای ارتش انگلیس به شمار می رفت. طول:762 م م وزن:3 کیلوگرم طول لوله:197 م م کالیبر:9 م م تعداد خان:6 و 2 گردش خان:از راست به چپ نوع خشاب:32 فشنگی سرعت تیر اندازی:550 تیر در دقیقه سرعت خروج گلوله از دهانه:365 متر بر ثانیه دستگاه نشانه روی: ثابت منبع :دانستنیها [color=brown]عكسها به گالري انتقال يافت . Babakim1[/color][/size]
  17. Phantom3

    روز شمار جنگ ویتنام

    لطفا این تاپیک رو منتقل کنید. 8-9 مارس 1965 بیش از 3500 ملوان –نخستین سپاهیان جنگی ایالات متحده در ویتنام برای حفاظت از پایگاه هوایی ((دانانک))به آنجا وارد می شوند .آنها به 23000نفر پرسنلی که مستشاران نظامی هستند می پیوندند. 8 ژوییه 1965 وزارت خارجه ایالات متحده اعلام می دارد که ژنرال ((ویلیام وست مورلند))فرمانده نیرو های ایالات متحده در ویتنام جنوبی از سوی پرزیدنت جانسون اجازه یافته است که در صورت در خواست ارتش ویتنام جنوبی نیروی زمینی خود را مستقیما در جنگ علیه ویت کنگ به کار گیرد. 28 ژوییه 1965 پرزیدنت جانسون اعلام می کندکه نیروی ایالات متحده از 75000 نفر به 125000 نفر افزایش می یابد و نام نویسی برای نظام به دو برابر یعنی از 17000 نفر به 35000 نفر در طول ماه می رسد. جانسون در کنفرانس رسانه های همگانی می گوید:ما تسلیم نخواهیم شد و عقب نشینی نخواهیم کرد .تا پایان سال ایالات متحده دارای 184000 نفر در ویتنام است. 15-16 اکتبر 1965 یک رشته تظاهرات ضد جنگ در سراسر ایالات متحده از کالیفرنیا با راهپیمایی 10000 نفر از برکلی تا پایگاه نظامی ((اوکلند))آغاز می شود. بدین ترتیب تظاهراتی نیز در خیابان پنجم نیویورک و تظاهرات دیگری در فیلادلفیا بوستون و در ((آن آربور))ایالت میشیگان روی میدهد. دست نوشته هایی به آتش کشیده می شود و در ماه های بعد دو نفر ((کویکر))و یک عضو نهضت کارگران کاتولیک با خود سوزی که نشانه اعتراض است خود را می کشند. 5 دسامبر 1965 پیمان پکن میان چین و کره شمالی امضا می شود که چین مقادیر زیادی وسائل جنگی را برای جنگ علیه ویتنام جنوبی در اختیار ویتنام شمالی قرار می دهد.سپاهیان چینی هم اینک در ویتنام مشغول کمک به باز سازی پل ها یی هستند که در بمباران هوایی ایالات متحده ویران شده است. در فوریه اتحاد شوروی پیمانی دفاعی با ویتنام شمالی امضا می کند.که در آن شوروی وسایل و تجهیزات نظامی به آن کشور ارسال می کند.و سکو های پرتاب موشک از ماه آوریل در اطراف هانوی تهیه می کند. 15 دسامبر 1965 در نخستین حمله بزرگ به هدف های صنعتی ویتنام شمالی هواپیما های ایالات متحده 12 تن بمب بر نیروگاه نزدیک ((هایفونگ)) بزرگترین بندر این کشور فرو میریزند. این بندر تا کنون به سبب حضور تعداد زیادی از کشتی های اتحاد شوروی در انجا بمباران نشده است. 24 دسامبر 1965 در آتش بس کریسمس ایالات متحده بمباران ویتنام شمالی را برای آغاز گفتگو های صلح متوقف می کند. ولی ((هوشی مینه)) شرایط خود را رای صلح تکرار می کند.((قطع بمباران هوایی و بیرون بردن سپاهیان و تسلیحات ایالات متحده)). ادامه دارد...
  18. من که میگم 10 سال بعد هم وضعمون همینه (از نظر هوایی).چرا؟ چون به نیرویی هوایی که در سال های جنگ اینقدر خدمت کرد توجهی نمی شه. فقط به نظر یکی از فرماندهان هوانیروز توجه کنید که گزارشگر صنایع هوایی ازش می پرسه آیا بالگرد جدید نمی خواهید بخرید .و جواب میشنوه که نه ما خیلی بالگرد داریم و روشون کار کردیم و از این حرف ها .من که میگم این حرف دل اون نبود.آخه کی میگه بالگردی که این همه سال از عمرش گذشته و چندین بار هم وصله پینه شده می تونه تو جنگ های آینده خدمت کنه؟ در مورد نیروی هوایی هم بگم که تازمانی که جنگنده ها مون اینا باشن هر قدر هم که تو زمینه تجهیزاتشون پیشرفت کنیم کارایی زیادی براشون نداره.سه سال پیش که در مورد شفق مطلب خوندم مطمئن بودم که نمی سازنش حالا هم می بینیم که داره 2010 میشه و خبری ازش نیست.اگه بودجه پروژه هایی که بازده دارن بیشتر بشه و پروژه ها فقط اسمی نباشه میشه گفت 10 سال بعد حداقل یکم از الانمون بالاتریم.اما در غیر اینصورت ... در مورد آمریکا هم بگم که همه ی ما می خواهیم که از بین بره اما نباید با این جور افکار در مورد آینده نظر داد.چون اونا هم اینو می خوان که ما توی این افکار باشیم و...این بحران مالی رو هم که می بینید به نظر من فقط یه بازیه که افکار دنیا رو در مورد مسائلی منحرف کنند. البته این نظر منه چون این آمریکا برای رسیدن به اهدافش هر کاری که بگین میکنه.
  19. آقای mostafa_by متشکرم. منم یه نظری داشتم.نمیدونستم بیان کنم یا نه.این قضیه خودکشی های سران نازی یکم مشکوک نیست.... از کجا معلوم که واقعا خودکشی کردند. من نظرم اینه که همه ی این کار ها رو اسرائیلی ها انجام دادند که ردپای خودشونو مخفی کنند.چون هرچی ما در مورد جنگ دوم جهانی اطلاع داریم از اطلاعات متفقینه که صد در صد توش دست کاری شده .
  20. در مورد هیملر جناب Ernesto_Rommel توضیح دادند.اما من کاملش میکنم. هیملر در اوایل می 1945 سیبیلش را تراشید چشم بندی روی یک چشمش گذاشت و یونیفورم یک گروهبان پلیس آلمان را به تن کرد و کوشید با لباس مبدل آلمان را به قصد هلند ترک کند.به این امید که سوار یک کشتی عازم آمریکای جنوبی شود.زمانی که هیملر به طور پنهانی از شمال آلمان عبور کرد در 21 می یک واحد گشتی بریتانیایی راه را بر او بست.او خبر نداشت که آنها دستور بازداشت مردانی که یونیفورمی شبیه به او را پوشیده اند دارند(چه بد شانس).با سوالاتی که دستگیر کنندگان از او کردند هویت واقعی اش آشکار شد اما در طول یک وقفه در بازجویی او آهسته یک کپسول سم را که در دهانش پنهان کرده بود به زیر دندان هایش راند.پیش از انکه سربازان اطرافش متوجه شوند چه اتفاقی افتاده هیملر کپسول را گاز زد و نقش زمین شد
  21. ما مخلص شما هم هستیم Ernesto_Rommel جان
  22. قابلی نداشت دوستان .
  23. AMX ایتالیا از یک قبضه توپ ولکانM-61 و AMX های برزیل از دو قبضه توپ Defa553 استفاده می کنند.
  24. Phantom3

    Mark1 جهنمي براي خدمه شكار آسان براي دشمن

    بله و اسمشون هم که خوندم فکر کنم K بود .اما این گلوله ها آسیب کمی به این تانک می زدند که بعدش آلمان از موشک های ضد زره استفاده کرد.