Antiwar

War
  • تعداد محتوا

    1,504
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های Antiwar

  1. تشکر جناب مهدوی شما خیلی زحمت می کشید برادر، مطالبی که ارسال می کنید چون غالبا در لبه ی تکنولوژی است مسحور کننده است. سوالی داشتم، چرا این تسلکوپ دو تا اپتیک داره؟ اینا ثابتن؟ کانون هاشون در یک نقطه است؟ یک حدث می زنم، شاید برای اندازه گیری فاصله باشه مثل چشم انسان؟ چقدر این حدث بنده درست هست شما اطلاعی دارید؟
  2. [quote] الان ایران داره مسیر میانبور میره و زوم کرده روی بی سرنشینها. این واقعا عالیه. [/quote] رحمت بر آن شیری که شما را خورد! چه عجب یک بزرگواری پیدا شد به این موضوع اشاره کنه. آفرین به نکته سنجی شما.
  3. [quote]خدا رو شکر مسیر تاپیک صحیح هست من یک دسته بندی می کنم از احتمالات ممکن دوستان نظر بدن کدوم محتمل تر و تبعاتش چی هست 1- حکومت سوریه موفق به سرکوب مخالفین و کنترل اوضاع بشه 2- مخالفین بتونن حکومت مرکزی رو ساقط کنن و مسلط به سوریه بشن 3- دخالت خارجی مثل لیبی اتفاق بیفته حالا بنفع مخالفین یا بنفع حکومت سوریه 4- درگیری بدون پیروزی قاطع طرفین به درازا بکشه و فرسایشی بشه 5- سوریه به دو یا چند قسمت تحت کنترل نیروهای طرفین تقسیم بشه ولی با یک حالت آتش بس و نه صلح پایدار 6- سوریه کاملا تجزیه بشه مثل سودان 7- درگیری های سوریه در ادامه منجر به جنگ منطقه ای بشه 8- طرفین درگیر باهم توافق کن و تقسیم قدرت حالا به شکلی موافق طرفین اتفاق بیفته من حالت دیگه ای به ذهنم 3 صبحی نمی رسه اگه کسی چیز دیگه ای بنظرش میاد اضافه کنه دوستان نظر بدن کدوم محتمل تر هست و چرا و عواقبش چی هست ...[/quote] حالت های زیاد دیگه ای هم مطرحه مثل این مورد: حامیان سوریه موفق به ممانعت از مداخله ی نظامی خارجی در سوریه شوند و این کشور رو از بحران های اقتصادی خارجی نجات بدن، اسد اصلاحاتش رو پیگیری کنه و به سر انجام برسونه و یک نظام دمکراتیک یا نیمچه دمکراتیک را بر پا کنه که آرای مردم درش نقش موثر داشته باشه، معارضین مسلح و گروه های خرابکار با برخورد سخت تضعیف بشن و حملاتشون محدود بشه، اسد در انتها می تونه یک نقش تشریفاتی مثل ملکه ی انگلستان رو بپذیره یا یک نقش راهبردی مثل رهبری در ایران یا پادشاهی در اردن و یا این که بعد از اتمام اصلاحات وارد رقابت های حزبی سیاسی بشه (به نظر می رسه انتخاب اسد همین گزینه ی اخیر هست که متفاوته با گزینه ی حذف صد در صدی که مورد نظر معارضینه). البته در هر قسمتی که نوشتم بر اساس کنش و واکنش طرف های درگیر در منازعه می تونه قضیه اشکال متفاوتی به خودش بگیره (قضیه مثل جنگ هست پر از تک و پاتک و خیلی مهمه که اطراف درگیر تا چه اندازه می خوان پیش برن و هزینه کنند). مسائل پیرامونی مثل بحران اقتصادی، وضعیت پرونده ی هسته ای ایران، مسائل لبنان، مسائل کشورهای منطقه ی خلیج فارس و... هم می تونن تاثیر مستقیم در اتفاقات داشته باشند. در صورت وقوع این فرض وضعیت ایران، سوریه و متحدینش در منطقه در بلند مدت بهبود پیدا خواهد کرد و حتی ممکنه نسبت به پیش از وقایع فعلی بهتر هم بشه، خصوصا اگر مداخله ی قبلی غربی ها به هرج و مرجی مثل عراق دچار بشه که هیچ بعید نیست!
  4. اسرائیل یک قانون نانوشته داره که از حضور نظامی های کشورهای دیگه و ایجاد پایگاهشون تو کشورش ممانعت کنه تا استقلالش از بین نره. این قانون شامل آمریکا هم میشه. با تاسیس این پایگاه راداری اسرائیل بعد از سال ها دوباره پا روی اصولش گذاشت که این تصمیم معانی زیادی داره. حصوصا اگر به زمانی که این توافق حاصل شد توجه کنیم.
  5. [quote]بسلام!! بخدا قصد توهین یا هرچیز دیگه ای مثل اون نداشتم...یک مقدار عجولانه به شما جواب دادم.معذرت می خواهم.تایم پستم حوالی ساعت 3 نیم صبح بوده واحتمالا در شرایط عادی نبودم Neutral وهمچنین بخواطر امتحان بد مقداری ناراحت بودم...بازم عذر می خواهم واگر شما اون محاسبات خودتون نیاورین من هم دیگه تاپیک ادامه نمی دهم.باتمام وجودم اظهار پشیمانی می کنم[/quote] سلام اخوی این چه پستیه زدی با خاک یکسان شدیم بی زحمت شعاع بلست مرام کشی رو هم حساب کن. اما نکته ای که به ذهنم رسیده بود این که شهرهایی که ساختمان های مرتفع دارن احتمالا باعث میشن اون بخشی از موج انفجار که در هوا منتقل میشه خفه بشه. لذا این شعاع به احتمال زیاد کاهش پیدا می کنه. حتی اگر یک طرف محل بر خورد موشک ساختمان های مرتفع و یک طرف ساختمان های کوچک داشته باشه احتمالا شکل انفجار از حالت کروی خارج میشه و بازتاب انفجار به سمت ساختمان های با ارتفاع کمتر میره. البته این تصورات ذهنی بنده است. در عالم محاسبه نمی دونم چقدر واقعی خواهد بود.
  6. [quote]لطفا باعث انحراف تاپیک نشین، اینجا فقط قرار بحث علمی و عدد انجام بدیم ومحاسبات ببینیم، نه اینکه بخواییم ببینیم چه تاثیری میذاره یا نه! [/quote] عجب استقبال گرمی! به روی چشم. اگر چه بنده هم به همین خاطر عدد نوشتم. نظری در مورد پاسختون داشتم ولی به احترام شما ازش فاکتور می گیرم. ================================================================= اگر اجازه بدید یک تذکر آیین نامه ای بدم. پست متوالی خلاف قوانین سایت هست. برای این که مشکلی به این خاطر پیش نیاد تمام مطالب را در قالب یک پست بنویسید و پاسخ بدید. می تونید بینشون با خط فاصله ی ممتد یا علامت مساوی های ممتد برای جدا کردن موضوعات خط بکشید مثل کاری که بالا انجام دادم یا در پایین انجام میدم. ------------------------------------------------------------------------------------ اگر هم بعد تر چیزی به ذهنتون رسید و هنوز کسی بعد شما پستی نداده بود از دکمه ی ادیت استفاده کنید و مطالب جدید را به مطالب قبلی بیفزایید. تاپیک خوبی است خسته نباشید. با تشکر
  7. نمی خوام ضد حال بزنم ولی فقط تلاویو تقریبا 52 کیلومتر مربع هست. حالا حساب کنید چندتا موشک بزنیم کافیه. البته قطعا جو روانی بدی ایجاد میکنه حتی یک دونش.
  8. چند سوال. البته بر فرض صحت حضور رپتور: اول این که در چه فاصله ای تامکت اولین بار رپتور را شناسایی کرده؟ دوم رپتورها در چه فاصله ای متوجه حضور تامکت ها شدن؟ سوم فاصله ی 20 مایلی فکر کنم یعنی چیزی در حدود 32 کیلومتر، با این حساب در فاصله ی 32 کیلومتری که قفل انجام گرفته، نبرد هوایی از کدام انواع حساب می شود؟ داگ فایت که نیست، متوسط یا دور؟ چهارم موشک مناسب در صورت درگیری چیست؟ و تامکت چه گزینه هایی داشته؟ رپتور چه گزینه ای؟ پنجم در صورت شلیک، موشک ها چند در صد شانس انهدام رپتور را داشتند؟ اف 22 با مانور و سرعت گرفتن یا انواع دیکوی ها و چف ها و فیلرها چند در صد شانس فرار داشته؟ چند درصد احتمال داشته که با توجه به مانور پذیری بالای رپتور و توانایی های راداریش جای شکار و شکارچی عوض بشه؟ ششم قفل روی هر دو رپتور بوده یا یکی؟ هفتم آیا احتمال دارد که رپتورها در حال اندازه گیری فاصله ی مطمئنشان تا یک تامکت ایرانی بوده باشند؟ فکر کنم باید اول جواب این سوال ها رو بدونم تا بعد تصمیم بگیرم خوشحال بشم یا نشم.
  9. با تشکر از دوست خوبی که این تاپیک رو ایجاد کردن. امیدوارم که بحث رو ادامه بدن. بنده سواد کافی ندارم که در بعد فنی اظهار نظر کنم ولی بگذارید برای این که فقط یک پست خشک و خالی با یک دونه تشکر نداده باشم، به موضوعی اشاره کنم که شاید شنیدنش خالی از لطف نباشه: پیش از انقلاب در برنامه ای که آمریکایی ها برای کشورهای تحت سیطره ی سیاسیشون طراحی کرده بودند، قرار بر این بود که ایران تبدیل به یکی از قطب های الکترونیک جهان بشه. سرمایه گذاری های زیادی در بخش آموزش و صنعت در ایران انجام شده و در حال اجرا بود که مصادف با انقلاب اسلامی شد. متاسفانه علی رغم تاکید خیلی از کارشناسای خبره دولت مردان به اهمیت این صنعت نو پا پی نبردن و فکر کردن صنایع اتکترونیکی یک موضوع فانتزی و بدرد نخوره که از درجه اهمیت پایینی بر خوردار هست و لذا با چشم پوشی از ظرفیت های انبوه موجود به دنبال برخی دیگه از صنایع پر هزینه و کم بازده رفتن که ما درشون سر رشته ی چندانی نداشتیم. فکر می کنم اگر منصف باشند و الان به گذشته بر گردند متوجه میشن که چه اشتباه بزرگی کردن. صنایع نیمه هادی، ترانزیستورها و ای سی ها آن زمان در مراحل ابتدایی خودش قرار داشت که ما می تونستیم با کمی سرمایه گذاری خودمون رو در این زمینه تثبیت کنیم ولی حیف که این فرصت از دست رفت و حتی با سالها تلاش احتمالا نشه این عقب ماندگی را جبران کرد. البته نتیجه ی اون برنامه ریزیِ رها شده این شد که الان ما در بعد دانشگاهی یکی از کشورهای پیشرو در الکترونیک باقی ماندیم. پ ن: نا گفته پیداست که آمریکایی ها برای رضای خدا این برنامه ریزی رو نکرده بودن بلکه هدفشون این بود که کشورهای تحت نفوذشون هر یک تنها در یک زمینه رشد شدید و نا متناسب داشته باشن و در باقی عرصه ها وابسته ی صد در صد، تا به این ترتیب همواره فاقد استقلال سیاسی باقی بمونن و مثل چرخ و دنده های توسعه ی ایالات متحده عمل کنن.
  10. Antiwar

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    من کاری به بحث های مطرح شده ندارم ولی فقط در همین صفحه دوستان در جواب دادن به آقا محمد چندتا از قوانین سایت رو زیر پا گداشتند؟ یک نفر دو تا دو تا پست میده. یک برادر دیگری فکر می کنه این جا سر میدون هست و الفاظی که استفاده میکنه ... قوانین را بی خیال باشید، اقلا ادب را رعایت کنید.
  11. چرا در ساخت فشنگ ها از نانو کامپوزیت ها و کربن استفاده نمی کنن؟ هم سبک هست و هم استحکام و مقاومت بسیار بالایی داره. حتی شاید بشه بعد از استفاده مجدد تبدیلیش کرد به فشنگ. اگر تکنولوژی ساختش وجود داشته باشه چه بسا ارزون تر هم در بیاد. شاید یک خشابش وزنی نصف یا یک چهارم این گلوله ها رو داشته باشه.
  12. تشکر برادر علی بزرگوار. چیزی که برام جالبه این که حتی برای چنین تفنگی با این کالیبر وحشتناک صدا خفه کن ساختن البته اگر درست برداشت کرده باشم و اون ها صدا خفه کن باشه. در صورت صحت فرض بنده چقدر این صدا خفه کن ها موثرند و چه اندازه، حجم و وزنی خواهند داشت.
  13. اتفاقا به دلیل همون چیزی که آقای دکسون گفتند، تئوری توطئه خیلی پر رنگ به نظر میاد. خصوصا این که طرف غربی کارنامه ی خیلی سیاهی در این زمینه داره. اگر واقعا خرابکاری باشه باید گفت ناز شصتشون. به موقع به جا و بدون هیچ ردی. بازم یکی به نفع سرمایه دارای غربی. بعد توپولف ها فاتحه ی سوخو هم نیومده خونده شد مثل کونکوردشون.
  14. Antiwar

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    گاهی وسط یک دعوا دو طرف احساس می کنن گرفتاری های مهمتری دارن که این گیس و گیس کشی داره اون گرفتاری ها رو براشون تشدید می کنه یا این که بعضی فرصت های جدی رو داره ازشون می گیره. این میشه که تنها توافقی که می کنن اینه که فعلا دعوا نکنن. معمولا هر کدوم هم فکر می کنه اگر اون گرفتاری هاش حل بشه دست برتر رو در دعوای فعلی خواهد داشت. این وضعیت فعلی ما و 5+1 هست. هر دو یک تایم اوت می خوان که خودشون رو جمع و جور کنن و یا تغییر تاکتیک بدن. اما به نظر می رسه غربی ها احساس می کنن این وقفه بیشتر به نعفشون هست چون خودشون تقاضای تایم اوت کردن و در بغداد با چنگ و دندون نذاشتن این مذاکرات تموم بشه، ظاهرا ما هم بدمون نیومد! (البته ما با از دست دادن زمان بعضی فرصت های مقابله به مثل رو داریم از دست می دیم و دستمون خالی تر میشه ولی احتمال خوبی میره که در بعضی عرصه ها بتونیم اوضاعمون رو جمع و جور تر کنیم.) هر دو طرف حساب کتاب کردن اگر فلان موضوع فلان جور بشه و اون قضیه اون شکلی بشه دستمون برتر میشه و طرفمون موقعیتش تضعیف میشه، رفتن برای ریکاوری! باید ببینیم تا کی می خوان و می خوایم ترک مخاصمه ی موقت داشته باشیم. به اون موضوعات جانبی بسیار ربط داره. پس این سکوت تاکتیکیه! زیاد روش حساب نکنین مگر این که یکی از طرفین شانسش بزنه و آس بیاره، آسی که یک تفاوت فاحش ایجاد کنه در موازنه ی نسبی فعلی. اون وقت طرف مقابل مجبور بشه کلا کوتاه بیاد. هر دو طرف روی کاغذ این شانس رو دارن ولی تعداد حالت هایی که می تونه به نفع غربی ها بازی رو یکسره کنه خیلی بیشتره. تجربه میگه نصر الهی با ماست!
  15. این مصاحبه شاید بی ارتباط با این بحث نباشد: خبرگزاری فارس: حضرت آیت الله خامنه ای در گفتگو با خبرنگار صدا و سیما در تاریخ 29/6/65 دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را مطرح کردند به گزارش سرویس سیاسی فارس به نقل از پایگاه حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای، متن پرسش و پاسخ آیت الله العظمی خامنه ای (به عنوان رییس جمهوری و رییس شورای عالی دفاع در آن زمان) که دلایل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را مطرح میکنند، در گفتگو با خبرنگار صداوسیما و در تاریخ 1365/6/29 به شرح زیر است: سوال: آقاى خامنه‌اى سؤالى که مى‌شود مطرح کرد مسأله‌ى دفاعى بودن جنگ است. ما از ابتداى جنگ و شروع تجاوز عراق اعلام کردیم که در حال دفاع هستیم و بعد از این‌که وارد خاک عراق هم شدیم این مسأله را عنوان مى‌کنیم که باز جنگ ما یک جنگ دفاعى است. شما این مسأله را چگونه تعبیر مى‌کنید؟ بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم جنگ ما از آغاز به صورت دفاع شروع شد و تا این ساعت هم ما در حال دفاع هستیم. علت هم این است که حتى ورود ما به خاک عراق، در ادامه‌ى دفاع مقدس ماست. البته دشمن طبعاً مایل است که هنگامى که مى‌تواند و احساس قدرت مى‌کند، وارد مرزهاى ما بشود، تا هر وقتى که مى‌تواند در آن‌جا بماند، ویرانگرى بکند، تخریب بکند، افراد نظامى و غیرنظامى را به قتل برساند، زندگى را ناامن بکند، هر وقت هم که تاب نیاورد و نتوانست بماند، برگردد و داخل مرزهاى خودش بشود و ما هم با فداکارى و با توانائى مردم، وقتى که توانستیم او را از مرزها بیرون برانیم، لب مرز بایستیم که نبادا وارد خاک دشمن بشویم و به حریم دشمن نبادا که قدم بگذاریم، این میل دشمن است. اما عقل و منطق انسانى، همچنین احکام اسلامى به ما اجازه‌ى این را نمى‌دهند. ما دشمن را باید ببینیم که چگونه دشمنى است. یک وقت دشمنى است که آمده براى گرفتن یک تپه، تصرف یک رودخانه، یک موذى‌گرى مرزى، بعد هم سرکوب مى‌شود برمى‌گردد سرجایش و قضیه تمام مى‌شود. این‌جا البته بعد از آنى که دشمن را ما راندیم مسأله تمام شده است. لکن یک وقت دشمن بناى بر قلدرى و زورگوئى دارد. مسأله‌ى او با بیرون رفتن از مرزها، آن هم با قدرت‌نمائى نیروهاى اسلامى و فداکاریهاى فراوان حل شده و تمام شده نیست. دشمن خیلى این را مغتنم مى‌شمارد که وقتى قصد تجاوز دارد و وارد خاک مى‌شود، تا جایى که مى‌تواند بماند، بعد هم که رفت بیرون، ما لب مرزها بایستیم او تجدید قواى خودش بکند و هنگامى که باز لازم دانست و مصلحت دانست برگردد، تجاوز خودش را آغاز کند. «ما هنوز مناطقى را داریم که از جمله نفت‌شهر و بخشى از مراکز دیگر مرزىِ ما که هنوز در اختیار دشمن هست و ما ادامه‌ى جنگمان ولو براى پس گرفتن اینها هم که باشد، یک عمل دفاعى است.» من یک وقتى یک مثالى زدم، گفتم که دزدى، متجاوزى، وارد خانه‌ى شما مى‌شود، وارد مزرعه‌ى شما مى‌شود و ویران مى‌کند، نابود مى‌کند، مى‌دزدد، مى‌کشد. اگر تحمل کردید که مى‌ماند، اگر تحمل نکردید و با فشار و زور و قدرت‌نمائى او را بیرون کردید، هیچکس به شما نمى‌گوید که شما از خانه‌ات دیگر پا بیرون نگذار، پا توى مزرعه‌ى او یا خانه‌ى او نگذار که این تجاوز به حریم اوست. نه، عقل به شما حکم مى‌کند که بروید گریبان این دشمن را بگیرید، گلوى او را بفشارید و اولاً: از او بپرسید چرا این کار را کرده و مجازاتش کنید به این کار و ثانیاً: حقتان را بگیرید، آنچه که تضییع شده از او باز پس بگیرید. این یک حکم عقلى است. این چیزى نیست که این را ما ابداع کرده باشیم. همه‌ى انسانها و همه‌ى فطرتهاى سالم همین جور فکر مى‌کنند. اصولاً وارد شدن به حریم خاک دیگران دو نوع است: یک نوع این است که از روى تجاوز، به قصد تصرف و براى زورگوئى است؛ این تهاجم است، این تجاوز است. همان‌طور که عراق وارد خاک ما شد. دلیلى براى این کار نداشت. یک بهانه‌هایى همان اوّل ذکر کردند، اما حتى خودشان هم کاملاً واقف بودند و مى‌دانستند که اینها بهانه است. دنیا هم این را فهمید. لذا بود که همه‌ى کسانى که توى مسأله جنگ وارد شدند، تا امروز هم بما مى‌گویند، از اوائل هم به ما گفتند که ما مى‌دانیم متجاوز کى است، این تجاوز است. یکجور وارد شدن به خاک دشمن هست که براى استنقاذ حق است، براى گوشمال دادن به متجاوز است، براى حفظ امنیت است. براى تأمین مرزها از حوادث مشابه بعدى از سوى همین دشمن هست، این را نمى‌شود گفت تجاوز. «دشمن خیلى این را مغتنم مى‌شمارد که وقتى قصد تجاوز دارد و وارد خاک مى‌شود، تا جایى که مى‌تواند بماند، بعد هم که رفت بیرون، ما لب مرزها بایستیم او تجدید قواى خودش بکند و هنگامى که باز لازم دانست و مصلحت دانست برگردد، تجاوز خودش را آغاز کند.» بنابراین ما، تا وقتى که در پشت مرزهاى خودمان مى‌جنگیدیم که روشن بود داشتیم دفاع مى‌کردیم از خاک خودمان. آن وقتى هم که وارد خاک عراق شدیم، باز به دنباله‌ى همین مسأله است. ما مجازات متجاوز و گوشمال دادن به متجاوز را یکى از هدفهاى ادامه‌ى جنگ ذکر کردیم و همین هم هست. البته این را هم باید بگویم که هنوز در مرزهاى ما، همه‌ى مناطق از دشمن پاکسازى نشده است. ما هنوز مناطقى را داریم که از جمله نفت‌شهر و بخشى از مراکز دیگر مرزىِ ما که هنوز در اختیار دشمن هست و ما ادامه‌ى جنگمان ولو براى پس گرفتن اینها هم که باشد، یک عمل دفاعى است. اما وقتى اینها را هم پس بگیریم، ما دنبال کردن دشمن و رفتن داخل اعماق خاک او براى گوشمال دادن او، این را همه، دفاع از خود و مجازات متجاوز مى‌شناسند. بنابراین دفاعى بودن این جنگ یک چیز واضحى است. البته ما این را گفتیم بارها و همه هم این را قبول کردند از ما که ما قصد ماندن در این مناطق تصرف شده‌ى از عراق را نداریم. نه فاو، نه جزیره و نه هیچ نقطه‌ى دیگر، نقاطى نیست که ما اینها را براى خودمان و جزء خاک خودمان دانسته باشیم. نه اینها مال عراق است، مال مردم عراق است، مال هر رژیم صالحى است که بعدها بر سر کار بیاید در عراق. فعلاً حرکت ما، حرکتى است که در دفاع از امنیت ما و در دفاع از آرامش و صلحى است که براى زندگى دو همسایه که ما و عراق باشیم، ضرورى و لازم است. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910230001146
  16. Antiwar

    بیست سال پس از جنگ بوسنی

    [quote]برادر حامد عزيز؛ اون لينكي كه تقديم حضورتون كردم رو مطالعه فرمودين؟ http://en.wikipedia.org/wiki/Bosnian_War فكر كنم توضيحاتش خيلي هم بد نبودش. اينطور بود؟[/quote] قطعا منظورم بیش از اطلاعات ویکی پدیا بود. دوست داشتم اگر شما در این زمینه به منابع متفاوت مراجعه کردید داستان رو از زاویه ی برداشت خودتون از اون منابع بنویسید وگرنه ویکی که اولین لینک گوگل هست، نیازی به معرفی ندارد اخوی. ----------------------------- به هر حال هر کدوم از دوستان که زحمت کشیدند و به موضوع پرداختند دستشان درست. بنده منتظر یک مقاله ی شسته رفته و مختصر النافع می مانم.
  17. Antiwar

    بیست سال پس از جنگ بوسنی

    تشکر می کنم پاتریوت عزیز از ارائه ی متن انگلیسی و بی صبرانه منتظر مطالبی که قول دادید از شما و دوستانتون هستم. ------------------------------------ آقا مصطفی، کاش همین جا مطالب رو می نوشتی که همه بتونن استفاده کنن ولی اگر دوست نداری حتما به من پی امشون کن که سخت مشتاقم. (حتما که لازم نیست بحث کنی. شما اطلاعاتی که داری رو در قالب یک مقاله ارائه کن و بقیه رو بذار به عهده ی مخاطبین مثل یک مقاله که به روزنامه میدن) مسئله ی بالکان از اون مطالبی است که همیشه دوست داشتم راجع بهش مطالعه کنم ولی این وقت حاصل نمیشه. (فکر کنم دوستای دیگه ای هم باشن که همین شرایط بنده را داشته باشن) این جور وقتا براردهایی که قبلا مطالعه کردن می تونن خیلی کمک کنن و وقایع رو به صورت مختصر با برداشت و تحلیل خودشون ارائه بدن. (لقمه رو بجون بذارن دهن بچه تنبلای کلاس) چه بهتر که از منظرها و تحلیل های متفاوت باشه. فکر کنم آقا رضا هم در این زمینه خوب بتونن کمک کنن.
  18. Antiwar

    بیست سال پس از جنگ بوسنی

    سلام بزرگواران اطلاعاتم در زمینه ی جنگ بوسنی خیلی کمه. به صورت مشخص در این تاپیک دو برداشت کاملا متفاوت از وقایع بالکان وجود داره. می خواستم از هر دو جبهه ی فکری برادرانه و عاجزانه خواهش کنم، روایت خودشون رو از ابتدای بحران تا انتها با صبر و حوصله بنویسن. بر اساس ترتیب تاریخی وقایع شروع کنید، بدون این که گیس و گیس گشی انجام بشه یا به هم تیکه بندازید، هر کدوم فقط صرفا روایت خودتون رو بنویسید. لازم نیست در مقام نقد همدیگه بر بیاید، اگر شما مستندات رو بنویسید قطعا خواننده خودش می تونه جمع بندی کنه. فکر کنم تاپیک بسیار کامل و پربار و قابل استفاده ای خواهد شد. توصیه می کنم قبل از این که شروع کنید تاپیک فوق العاده ی برادر علی در مورد جنگ ژاپن و روسیه رو نگاه کنید و با همون سبک نوشتن رو بی طرفانه آغاز کنید. ================================== جناب پاتریوت لینکی که گذاشتید قابل دسترسی آزاد نیست. میشه اصل مقاله رو به نحوی قرار بدید.
  19. سلام تشکر از مدیریت سایت، بابت اعتمادشون. به همه ی دوستان دیگه هم تبریک عرض می کنم
  20. ترکیه و ایران به هم نیاز دارن و تا این نیاز وجود داره جنگی در نخواهد گرفت. ما در عین این که رقیب استراتژیک هستیم منافع مشترک استراتژیک زیادی هم داریم. دوستان به موضوع انرژی و صادرات ایران به این کشور اشاره نکردند. ضمن این که علاوه بر قطع صادرات انرژی ایران به این کشور، شاه راه های انرژی جهانی در هر دو کشور در صورت درگیری می تونه آسیب جدی ببینه لذا حتی اگر این دو کشور بخوان با هم بجنگن احتمالا بقیه نمیذارن. اما به صورت نیابتی ممکنه دو کشور با هم مچ بندازن یا وارد درگیری اطلاعاتی و سیاسی بشن. وقتی دو کشور قدرت زیادی داشته باشن و کارت های زیادی برای بازی کردن در دستشون باشه، هیچ وقت دنبال گزینه ی نظامی نمیرن. هنگامی کار به گزینه ی نظامی میرسه که یک عدم تعادل شدید در قدرت ایجاد شده باشه. در صورت عدم تعادل هست که یا کشور قوی برای کسب منفعت بیشتر طمع می کنه و یا کشور ضعیف تر هیچ راه دیگه ای برای کسب حق خودش غیر از جنگ نمی بینه.
  21. Antiwar

    مقایسه سوخو 25 با آ -۱۰

    تشکر خیلی جالب بود. حصوصا این که آ 10 بدون یک بال هم می تونه به مسیرش ادامه بده. نکته ی دیگه ای که همیشه برام سوال بود و الان جوابشو گرفتم نحوه ی قرارگیری موتورها در آ 10 بود. جالب تر این که هواپیمایی با این مقدار پایداری در میدان جنگ و امکانات نگهداری ارزان قیمتی هم دارد. نهایتا، این سوال برام باقی موند که چطور بدون هیدرولیک باز هم می تونه به پرواز ادامه بده؟ یعنی مثلا کنترل سیمی جایگزین میشه؟
  22. [quote]antiwar این چه حرفیه که میزنی که موسییقی ما الها گرفته شده از غربه؟! Evil or Very Mad فقط این یک تیکه از حرفتون از نظر من اشکال داره ، آخه عزیز من ابداع کننده نت نویسی ما ایرانی ها بودیم! بعد شما میگی که ... این هم از اون جرف ها بودا موسیقی ما قدمتش بیش از این حرفاس ! [/quote] فکر کنم سوء برداشت شد. بنده گفتم اون چیزی که الان ما بهش موسیقی سنتی می گیم. اشاره ای به قدمت موسیقی در ایران نبود. اونی که الان عموما به عنوان موسیقی سنتی شناخته میشه به صورت گسترده در دوره ی قاجار تحت تاثیر موسیقی غربی پدید اومده. پ. ن. فکر می کنم بر خلاف فرموده شما یکی از المان های وارداتی در موسیقی ما همین نت نویسی باشه. پیش از این ما به جای نت از شعر برای انتقال ملودی استفاده می کردیم . موسیقی ما بیشتر بدیهه سرایی بوده که از اصول قیاسی پیروی می کرد. ما ردیف هامون رو در دوران معاصر و بعد از گذر از موسیقی مقامی نت نگاری کردیم. ظاهرا در این کار یک مشکل اساسی هم داشتیم و اون این که موسیقی ایرانی ریتم آزاد داره ولی موسیقی غربی ضرب آهنگش اول نت نوشته میشه. به هر حال این موضوع رو متخصصین باید توضیح بدن که از سواد بنده خارجه.
  23. وقتی شما به یک نیاز پاسخ مناسب ندید باید منتظر شکل گیری اشکال زیرزمینی و از قضا خارج از کنترل باشید. موسیقی با حال و سبک زندگی آدم ها در ارتباط است. وقتی یک بستری شکل میگیره یک موسیقی مربوط به خودش رو می طلبه. حالا اگر شما اومدی خواستی موسیقی 100 سال قبل رو به اسم موسیقی سنتی بدی به خورد ملت، اون وقت باید منتظر باشی که راه های عجیب غریب زیر زمینی پیدا بشه. (انگار یک چیزی سنتی شد لزوما خوبه! همون موسیقی ای که ما الان بهش می گیم سنتی به صورت گسترده از موسیقی غربی الهام گرفته بجز برخی موارد معدود.) هنر و فرهنگ موضوع سیالی است و از شرق و غرب زمین الگو می گیره. این موضوع از عهد باستان تا الان در جریان هست. این که بخوایم یک دیوار بکشیم بگیم ما می خوایم فقط موسیقی بومی منحصر برای خودمون داشته باشیم، بیشتر یک موضوع خنده دار هست تا واقعیت. رپ اگر فضاش از اول باز می شد و به صورت کنترل شده می اومد، موسیقی خوب و اعتراضی ای بود که اتفاقا با اهداف ما تناسب داشت. مطمئن باشید رنگ و بوی ایرانی هم به خودش می گرفت. کما این که الان هم گرفته. همین قضیه در مورد راک و متال و... هم در جریان هست. مشکل اینه که بعضی ها معیار رو میذارن سلیقه ی خودشون و می خوان با پدیده های نرم برخورد سخت بکنن. ====================== گذشته از موضوع بالا. موسیقی زیاد گوش ندید، آثار بدی داره و اراده رو سست می کنه. البته این یک توصیه ی فردی است نه یک نسخه ی اجتماعی.
  24. چیزی که برام جالبه این که چطور روسیه از دقایق و ساعات اولیه نتونسته برتری مطلق هوایی ایجاد کنه و یک دو سه روزی از طریق هوا در حال تلفات دادن بوده! به این قسمت توجه کنید: [quote]با اطلاع از حرکت نیروهای روسی به طرف شهر، این بار بمب افکنهای سوخوی 25 گرجی با حمله به نیروهای روسی که از مسیر رودخانه به طرف شهر می آمدند، تنها پل روی رودخانه را نابود کردند و این مساله باعث شد تا روسها از دورترین مسیر ممکن یعنی بزرگراه گری دمنیسی به طرف شهر حرکت کنند. در روز هشتم اوت سوخوی 25ها و هایندهای گرجی نقشی حیاتی داشتند و با سورتیهای زیاد پرواز، تلفات سنگینی به نیروهای کلاه آبی روسی وارد کردند.[/quote] و این تازه روز اول نبرد نیست اگر اشتباه متوجه نشده باشم. چطور یگان ها بدون پشتیبانی هوایی راهی شدن؟ چطور بر فراز گرجستان روس ها نتونستن به سرعت سوخو 25 ها رو از رده خارج کنن؟ رهگیرهای روسیه چرا وارد عمل نشدن؟ پدافندهای زمینی و سیار روس ها کجا بودن؟ دقیقا اگر آمریکایی ها یا غربی ها بودن این کار در ساعات اولیه اتفاق می افتاد. مثل اون کاری که با نیروی هوایی قذافی کردن که به کلی پروازهاش مختل شد.