http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=11&tid=2   برای دوستانی که حوصله سرچ نداشتن

چیزی که نوشتم از خودم نبود بیانات آیت الله خمینی در آبان 58 بود که منبع رو فراموش کرده بودم اضافه کنم! :winking:

سابق همه دارایی شما را می‏بردند و عوضش   این کار امریکا   نفت ما را می‏بردند و به جای نفت،  ازای نفت به ما اسلحه‏ هایی می‏دادند که نتوان آن اسلحه ‏ها را با آن اعمال کنیم، برای چه می‏دادند؟ برای اینکه پایگاه درست کنند آنجا. عوض نفت ما برای خودشان پایگاه اینجا درست می‏کردند. مستشاران اینجا حاکم بر ما بودند. و ما یک مملکتی شده بودیم پایگاه برای امریکا. و الان هم در خیلی جاها می‏گویند هست این پایگاهها، نه اینکه آنها تصرف دارند، لکن جاهاشان هست. آن روز نفت ما می‏رفت به مفت و مجان برای امریکا، و یک مقداری هم که می‏خواستند عوض به ما بدهند، عوضش اسلحه بود، و آن چیزهایی بود که برای خودشان در اینجا فایده داشت، نه برای ما. این اسلحه‏ هایی که آوردند. برای خودشان فایده داشت، برای ما هیچ فایده‏ ای نداشت. حالا در عین حالی که باز یک سلطه حسابی پیدا نشده است، باز استقرار پیدا نکرده حکومت ما، در عین حال، نفت دیگر آن طور رایگان نمی‏رود. برای هیچ جا رایگان نمی‏رود و مال خود شما هست. در ازای نفت، دیگر نمی‏توانند تحمیل کنند که باید حتما آهن پاره بردارید. برای ما پایگاه درست کنید.   بیانات آیت الله خمینی  آبان 58

هرچه هست متعلق به امسال یا حتی سال گذشته نیست. چون از پارسال ادوات با نشانهای جدیدی شامل ستاره سفید با حاشیه سرخ و نوار گئورگی در میدان حاضر بودن. اما یک نکته که امسال اتفاق افتاد خراب شدن یک آرماتا در آخرین تمرین پیش از رژه درست وسط میدان بود که در آخر مجبور شدن با کشنده دیگری از میدان خارجش کنن

https://www.youtube.com/watch?v=TYRuFAJMGZo فیلم کامل رژه 70 سال پیروزی مردم شوروی بر فاشیسم

periskop.livejournal.com/1393991.html   ترتیب یگانها و ادوات در رژه امسال میدان سرخ

گزارش کانال زوزدا از سفر ژنرال شایگو   https://www.youtube.com/watch?v=74x1JA1I_h8#t=135

رادیو برلین خبر مرگ هیتلر را چنین گزارش کرد. در آخر گزارش صدای آدمیرال دونیتس شنیده می شود https://www.youtube.com/watch?v=w6GgXa23yLo

البته کره نیست برادر چینه

این دو تونله بودن رو اگه منظور شما رو درست متوجه شده باشم در اینجا یعنی آلمان هم بسیار رایج هست. https://urbanfragment.files.wordpress.com/2012/09/below-the-yellow-and-red-lights-u-bahn-westfriedhof-munich-germany-by-christian-beirle-gonzc3a1lez.jpg   ولی انصافا هیچ جای دنیا زیباتر و اثرگذارتر از متروهای شوروی وجود نداره.

یمن جنوبی یکی از مهمترین شرکای شوروی بود و به خصوص برای ناوگان دریایی شوروی نقش کلیدی داشت.

جمهوری خلق دونتسک اعلام کرده در ادامه پیروزیهای خود، کنترل فرودگاه دونتسک را بار دیگر بدست گرفته   http://en.itar-tass.com/world/747825

[quote name='BattleMaster' timestamp='1408479038' post='403042'] از كي تا حالا گان شيپ موشك هلفاير ميندازه اخوي ؟ اينجا عراق نيست احتمالا افغانستانه اونم آپاچيه [/quote] منم خودم حس کردم این فیلم رو قبلا در رابطه با افغانستان دیدم. اما مطمئن نیستم

http://shafaqna.com/persian/video-a-photo/video/item/83300

[quote name='Ernesto_Rommel' timestamp='1407645596' post='400653'] سلام دوستان یادشون باشه در هنگامه ی سقوط لشکرهای عراق وقتیکه دوستان نگران عراق بودند گفتم نگرانی سوریه رو باید سه برابر کنیم چون بیشتر تجهیزات تسلیحاتی که غنیمت به دست آورد داعش داره میره سوریه تا کار سوریه رو تموم کنه و امروز شاهدیم که بیشتر مقرهایی که واقعا جانانه جنگیدند سقوط کردند به خاطر توان چندین برابر شده داعش و در عین حال باید یک نکته ای رو هم مدنظر قرار داد : یک ژاپنی حاضر بود خودکشی کنه و مرگ با افتخار برای خودش میدونست اونو اما جالبه در ارتش عربی سوریه حاضر نیستند تانک ها و تجهیزات رو منهدم یا حداقل تله گذاری کنند و صرفا فرار میکنند نمیدونم شاید امیدوارند دوباره این تجهیزات برسه به دست شون ولی فکر اینو نمیکنند لشکر لشکر داره تشکیل میشه با این تجهیزات دیشب برای یکی از دوستان داشتم اینو میگفتم که اوضاع فعلی تکفیری ها از نظر مهمات و تجهیزات شده ایران زمان دفاع مقدس چطور؟ ایران وقتی از 4 طرف محاصره بود اومد سیاست مهمات گیری ازدشمن رو به کار برد مثلا تو عملیات فتح المبین به اندازه عملیات بیت المقدس اسلحه و مهمات گرفتیم ازعراق و همینجور برو تا جلو که نهایتا خودکفا شدیم الانم داعش دقیقا استراژی مشابهی دارد همنیطور بقیه تکفیری ها الان بیشتر اسلحه مهمات شون متعلق به ارتش های عراق و سوریه ست که اینم از نکات جالب دیگه ای است که مشخصا براساس تفکر روی استراتژی ایران اسلامی طراحی شده .... یا حق [/quote] البته این استراتژی سابقه طولانی تر از عمر جمهوری اسلامی داره. حتی کمونیستها در جنگ داخلی چین و بعدا کره از این شیوه استفاده میکردن. بیراه نیست گفتن اینکه پدر بسیاری از این استراتژیها و تاکتیکهایی که امروز در جهان سوم شاهدیم مائوتسه تونگه.

صدای روسیه: [background=rgba(255, 255, 255, 0)]به احتمال قوی این هواپیما ساقط شد. کی یف با عجله نیروی مردمی را به سرنگونی بوئینگ مالزی متهم کرد که گویا آن‌ها بسوی آن شلیک کردند. ولی بوئینگ در ارتفاع ده و نیم کیلومتری پرواز کرد. «آندره کلینتسویچ» کارشناس تسلیحات گفت که حتی اگر نیروی مردمی پدافند هوایی «بوک» داشت که تأیید نشده بایستی زحمت بسیاری می کشید تا چنین هدف دوردست و زود پروازی را ساقط کند. این کارشناس ادامه داد:[/background] [background=rgba(255, 255, 255, 0)][b]دسته های نیروی مردمی عملاً از امکان نابود سازی این هواپیما محروم بودند. سرعت پرواز آن خیلی بالا است. دسته برای اتخاذ تصمیم کمتر از یک دقیقه وقت داشت و سطح آموزش و آمادگی آن پایین است. به این خاطر این بوئینگ یا بر اثر عمل تروریستی در هوا سانحه دیده و یا از سوی یک جنگنده و یا سامانه ای مانند اس- ۲۰۰ سرنگون شد. کاربرد «بوک» امکان‌پذیر ولی کم محتمل است.[/b][/background] [background=rgba(255, 255, 255, 0)][b]نیرو های مسلح اوکراین از تجربه غم انگیز تخریب یک هواپیمای غیر نظامی بوسیله پدافند هوایی اس- ۲۰۰ برخوردار است چون در سال ۲۰۰۱ هنگام تعلیمات نظامی یک هواپیمای روسی «توپلوف- ۱۵۴ » در مسیر تل آویو – نووسیبیرسک را سرنگون کردند. کل ۶۶ مسافر و ۱۲ خدمه آن هواپیما کشته شدند.[/b] مقامات اوکراین در طول زمان مدیدی از مسوولیت طفره رفته ولی بعداً اعتراف کردند که نظامیان آن‌ها مرتکب اشتباه شده بودند.[/background] [background=rgba(255, 255, 255, 0)]کی یف الان هم از روی سناریو کهنه عمل می‌کند و خود را گناهکار آنرا نمی‌داند که امکان پدید آمدن اینگونه سانحه در آن منطقه وجود دارد و امکان حمله مشخص به آن هواپیما را قبول ندارد. ولی با همه این‌ها حقیقت باز هم بر ملا خواهد شد. جعبه های سیاه هم اینک یافت شده و وضعیت آن‌ها خوب است. محتوای آن‌ها باز خواهد شد. سرویس های رصد، پرتاب کل راکت ها از صطح زمین را ثبت می‌کنند و اگر آن هواپیما ساقط شده بود معلوم کردن محل پرتاب موشک زیاد دشوار نخواهد بود. یک منبع بی‌هویت سرویس ویژه آمریکا هم اینک اعلام کرد که ثابت شد که در حوزه پرواز آن هواپیما پرتاب یک موشک زمین- هوا انجام شد و اما کارمند اسپانیایی سرویس هدایت پرواز که مسوول تأمین پرواز آن بوئینگ بود گفت که چند دقیقه قبل از ناپدید شدن بوئینگ از صفحه رادار دو جنگنده اوکراینی در نزدیکی آن ظاهر شدند.[/background] [CODE] http://www.hafteh.de/?p=73337 [/CODE]

دردآور نیست؟! [CODE] https://pbs.twimg.com/media/BsTUh5LCAAAD3Aa.jpg:large [/CODE]

ارتش عراق از تکریت عقب رانده شد: [CODE] http://www.bbc.com/news/world-middle-east-28077425 [/CODE]

نیروهای داعش وارد بیجی می شوند در حالیکه مورد استقبال گروهی از مردم شهر قرار گرفته اند: [CODE] https://www.youtube.com/watch?v=J2QQMRvRu_0#t=67 [/CODE]

ممنون از دقتتون اما اعداد صحیح و دقیق نقل شده. جایی در تایپ خطای معنایی کردم که تصحیح کردم. در مورد تانک KW ایشان هستند که به نام مارشال وروشیلوف نامگذاری شدند بازهم تشکر

قسمت دوم همزمان با جنگ در جبهه ها، ارتش شوروی دست به کار آموزش نیروهای ذخیره در مناطق داخلی کشور شده بود. فرماندهی نیروهای مسلح شوروی در طول جنگ به پرورش نیروهای ذخیره توجه ویژه ای معطوف می داشت. این نیروهای ذخیره بودند که در آخرین لحظات سرنوشت نهایی مسکو در جنگ را روشن ساختند. حالا موقعیت در سال 1942 مشابه بود. اخیرا سند محرمانه ای منتشر گردیده، فرمانی از کمیته دفاع در 26 ژولای 1942، که بر اساس آن سازمانهای پشت جبهه را موظف بودند تا 1 سپتامبر 1942، چهارصدهزار سرباز و افسر را برای جبهه ها و یگانهای مختلف آماده سازند، وهم چنین تا 25 آگوست 1942 صدهزار نفر دیگر را برای خدمت در نیروی دریایی اعزام کنند. همچنین برنامه ریزی گردید تا متولدین 1924 به خدمت فراخوانده شوند. آموزش مشمولین متولد 1924 در پنج تیپ ذخیره صورت می گرفت. شمار عظیمی از مشمولین هم، 185هزار نفر، که مشغول خدمت در کمیساریاهای مختلف بودند به جبهه ها اعزام گردیدند. به علاوه کمیسر امور داخلی، لاورنتی بریا هم موظف شد 30 هزار نفر را برای نبرد آماده سازد. اینها عموما محکومینی بودند که به جرایم اخلاقی در زندان بودند و قرار بود زودتر از موعد محکومیت آزاد گردند. آموزش مشمولین متولد 1924 در پنج تیپ ذخیره صورت می گرفت. بدین ترتیب اتحاد سوسیالیستی شوروی صاحب منبع عظیمی از نیروی انسانی برای تداوم جنگ بود. در کنار آن، روند آموزش کادرهای ارتش سرخ، به منظور ایفای وظایف سنگین و تاریخیشان، همواره در این جهت بود که همانند دشمن نیرومند بوده و آن را شکست دهند. نیروهای مسلح شوروی هرچه بیشتر تجربه می اندوختند. این امر بیش از همیشه در میدان نبرد احساس می گردید. یکی از خلبانان آلمانی که هواپیمایش هدف قرار گرفت و ناچار شد در خاک شوروی فرود آید، در بازجویی چنین توضیح می دهد: "هجوم بهاره ورماخت فاکتور تعیین کننده ای در جنگ بود، زیرا مشخص کرد که جنگ با شوروی طولانی است و به هیچ وجه امکان شکست نهایی شوروی در سال 1942 وجود ندارد." در سال 1942 اقتصاد جنگی شوروی موفقیتهای خیره کننده ای را کسب کرد. بیش از 900 خط تولید که به شرق کشور( سیبری، اورال و آسیای میانه) منتقل شده بود، کار خود را آغاز کردند. در مارس 1942 تولیدات نظامی شرق کشور، به میزان تولید نظامی کل پهنه شوروی قبل از آغاز جنگ رسیده بود. اعداد و ارقام دیگری در این زمینه شایان توجه است. در سه ماهه آخر سال 1941 در مجموع 3171 هواپیما از تمام مدلها تولید شده بود. این رقم در سه ماهه اول 42 به 3740، در سه ماهه دوم به 6004 و در سه ماهه سوم به 7388 فروند افزایش یافت. از دسامبر 1941 تولید مهمات آغاز به رشد نمود و سال بعد بنابر گزارش کمیساریای مهمات،تولید نسبت به ژولای 1941، 1.7 برابر بیشتر گردید. در نیمه دوم سال 42 شوروی موفق گردید جلوی اتلاف انرژی را بگیرد و در مقایسه با نیمه اول سال 6.3% رشد نماید. کارخانه تانکسازی کیروف چلیابینسک جهشی خیره کننده در تولید مسلسلهای دستی اتفاق افتاد. ( در سال 42 یک و نیم میلیون قبضه تولید گردید). در مقام مقایسه در آلمان در همین زمان تنها 282 هزار قبضه تولید شد. برای سالهای 1942-43 اتحاد شوروی حدود 150هزار قطعه توپخانه از هر مدل و کالیبر بیشتر از آلمان تولید نموده بود، و فقط از مدل کاتیوشا 3.3 هزار وارد میدان نبرد کرده بود. سال 42 حدود 25 هزار تانک از جمله 12.5 هزار تی34 و کا.و تولید گردید. با این حال این بدان معنی نیست که ارتش آلمان در تابستان و پاییز 42 هیچ شانسی برای پیروزی در شرق نداشت. هر دوطرف امید خود را به استالینگراد بسته بودند، جایی که سرنوشت نبرد در آن کاملا خصلتی غیر قابل پیشبینی داشت. و شاید پروفسور جفری رابرتز حق داشته باشد زمانی که ادعا می کند سرنوشت این جنگ به بازی شانس و اتفاقات، شرایط خاص و به ویژه تأثیر شخصیتها بستگی داشت. "ما از وقایع رخداده آگاهیم، اما این را نیز می دانیم که وقایع می توانست در مسیر کاملا متفاوتی قرار گیرد." و اگر می خواهیم دلایل موفقیت مردم و ارتش شوروی را در رسیدن به غرب ولگا بدانیم، باید نقش عوامل اخلاقی و روحی را برجسته سازیم. و در این مسیر غیر ممکن است که از تدقیق در فرمان 227تاریخی مورخ 28 ژولای 1942 کمیساریای دفاع صرف نظر کرد، فرمانی که به "عقبگرد ممنوع" (Ни шагу назад!) نیز مشهور است. مورخان نظر یکسانی درباره این فرمان استالین ندارند. اما در هر حال این فرمان ریشه در نیاز فوری به مبارزه با گرایش به عقب نشینی ارتش دارد و می خواهد به کمک تبلیغات و نیز مشت آهنین با این گرایش مقابله کند که ارتش همچنان می تواند به شرق عقب نشینی کند و از این عقب نشینی آسیب جدی متوجه کشور نگردد. فرمان 277 فراخوانی برای حفظ انضباط در ارتش به هر قیمتی، حتی با وسایل خشونت آمیز است. اما نباید به این تصمیمات جدا از شرایط و بستری که آنها را ایجاب می کند نگریست. شوروی در آن زمان بر اثر اشغال سرزمین خود 70 میلیون از جمعیت خود را از دست داده بود. به این رقم باید تولید سالانه 800 میلیون پود نان و 10 میلیون تن فولاد را هم افزود. عقب نشینی بیشتر کل کشور را در معرض فاجعه و سقوطی هولناک قرار می داد. یکی از اسناد محرمانه ای که اخیرا توسط سرویس امنیت فدرال منتشر شده نشان می دهد این فرمان در کل با واکنش مثبت جبهه ها مواجه شد. استثنا در این مورد، بعضی واحدهای مستقر در استالینگراد بوده اند. فرمان 227 استالین

یک سوال میتونه این باشه که ارتش عراق رو چه کسی و بر اساس کدام متد سازمان داده؟

با تشکر از نظرات تکمیل کننده دوستان در وقایع مربوط به قبل از آغاز جنگ، یکی از بزرگترین اشتباهات استالین اعدام مارشال توخاچفسکی بود. توخاچفسکی نابغه نظامی بود، در سنین بسیار جوانی از فرماندهان عالی ارتش سرخ در جنگ داخلی بود. دکترین توخاچفسکی که در زمان استالین قصد اجرای اون رو داشت، در دهه 70 دکترین اصلی ارتش شوروی بود.( عمری بود در تاپیکی مجزا به این دکترین میپردازیم).

قسمت نخست تا امروز در مقالات و نوشته های متعددی به نبرد استالینگراد پرداخته شده است. با این حال ارزیابی اسناد تازه آرشیو دولتی روسیه (اسناد کمیساریای خلق ارتش کارگران و دهقانان اتحاد شوروی منتشر شده در سال 2003)، سلسله ای از پرسشهای جدیدی را در رابطه با وضعیت روحی و سیاسی طرفین نبرد به وجود می آورد. این دو مولفه در نبرد ولگا بسیار در هم تنیده اند که در تجانسشان، نه تنها جبهه خاور را، بلکه کل جنگ جهانی را تحت تأثیر خود قرار دادند. بعد از شکست سنگین ورماخت در مسکو، ارتش آلمان توانایی پیشبرد استراتژی سراسری تهاجمی را در جبهه شوروی در تابستان سال 1942 از دست داده بود. برای هیتلر یگانه انتخاب مسیر جنوب بود: نفت قفقاز این امکان را فراهم میساخت تا ماشین جنگی هیتلر همچنان در برابر ائتلاف غرب و شوروی ایستادگی نماید. همانگونه که پروفسور واگنر به درستی بسیار اشاره کرده است، "پیشوا" در بهار 1942 دو گزینه قطعی را پیش رو داشت: یا به طریقی پشت میز مذاکره به مسأله جنگ فیصله دهد یا اینکه به سرعت به لوازم و منابع یک جنگ طولانی دست یابد. تصرف منابع قفقاز در این راستا حتی می توانست به عنوان برگ برنده ای برای مذاکرات احتمالی صلح نه تنها با اتحاد شوروی، بلکه با امریکا و بریتانیا در نظر گرفته شود. در عین حال برای بسیاری از فرماندهان عالی و افسران ورماخت، اشغال مسکو همچنان به عنوان هدف اصلی جنگ با شوروی بود. تازه پس از فتح این شهر امکانی برای پایان جنگ در نظر گرفته میشد. در ضمیر سربازان آلمانی، فتح پایتخت سرخ تنها برای مدت معینی به تعویق افتاده بود. فیلدمارشال پاولوس که شاید بهتر از هر کسی به اهمیت نبرد استالینگراد و اضمحلال ارتش ششم واقف بود شهادت میدهد: "در بهار سال 1942 مسکو همچنان هدف اصلی و نقطه پایانی عملیات فرض میشد. اما برای عملیات گسترده در این جبهه توجیه اقتصادی وجود نداشت. اکنون این بحث توجیه اقتصادی بود که ما را از تهاجم به مسکو بازمی داشت. در عین اینکه این شهر همچنان هدف اصلی جنگ بود." در 5 آپریل 1942 طی فرمان شماره 41، هیتلر به سر فرماندهی نیروی زمینی دستور داد تا وضعیت در جبهه میانی حفظ شود، همزمان عملیات فتح لنین گراد ادامه یابد، و پیشرفت در خطوط جبهه جنوبی و قفقاز صورت گیرد. کمی پیشتر (28 مارس) در نشست مشترک فرماندهی عالی ارتش سرخ و کمیته دولتی دفاع در مسکو، پیشنهاد ستاد فرماندهی برای برنامه ریزی یک دفاع استراتژیک پذیرفته شد، اما همزمان استالین فرمان یک سلسله عملیات تدافعی کوچک و پراکنده از مورمانسک تا سواستوپول را صادر کرد. استالین به مارشال تیموشنکو اجازه داد دست به عملیات بزند اما این عملیات میبایست از استانداردهای خاصی تبعیت نموده و هدف آن محدود به نابودی و ضربه زنی به گروههای دشمن در خارکوف می گردید. رهبر شوروی و اطرافیانش همچنین بر این عقیده بودند که عملیات بزرگ و اصلی دشمن یحتمل در مسکو واقع خواهد گردید، جایی که شاهد بزرگترین تمرکز نیروهای آلمانی نسبت به تمام جبهه ها بود (بیش از 70 لشکر آلمانی). تردیدی نیست که در آن مقطع زمانی، یعنی بهار 1942، فرماندهی نیروهای شوروی قدرت خویش را دست بالا و امکانات و تواناییهای حریف را دست پایین ارزیابی کرده بود. رویدادهای بعدی نشان داد که سلسله عملیات محدود در جبهه ها به نتایج مورد نظر دست نیافت. اما این سوال که آیا نقشه اتحاد شوروی در هدایت جنگ در بهار 1942 از نظر استراتژیک شکست خورده و خطا بوده یا نه، همچنان مورد بحث و مناقشه است. در این ارزیابی برخی ملاحظات باید مد نظر قرار گیرد. نخست تمرکز ویژه فرماندهی شوروی بر جبهه مسکو که به ناشی از این امر بود که دفاع از مسکو، مستقل از ایده های استالین و اطرافیانش در رابطه با مسیر استراتژیک آلمانها برای ادامه جنگ، فوری ترین وظیفه ارتش در نظر گرفته میشد. ارتش آلمان هنوز در نزدیکی پایتخت استقرار داشت و به هیچ وجه ریسکی از جانب شوروی در این باره پذیرفتنی نبود. دوم اینکه باید گزارشهای تیمهای شناسایی و ارزیابی ارتش سرخ در آغاز سال 1942 در رابطه با وضعیت و شرایط ورماخت مورد توجه قرار گیرد. استالین گزارشهایی در رابطه با اضمحلال روحی سربازان آلمانی دریافت میداشت و اینکه سه چهارم کل لشکرهای آلمانی قادر به عملیات نیستند. همچنین گزارش میشد که ورماخت به دلیل مشکلات مختلف مانند کمبود سوخت قادر به انجام عملیات تهاجمی نخواهد بود. شایان ذکر است که بر اساس ارزیابی ستاد فرماندهی ارتش آلمان در پایان مارس 1942 از جبهه های شرقی، تنها 8 لشکر نیروی زمینی برای انجام کلیه مأموریتهای محوله آمادگی داشتند. نقشه جبهه شوروی در 1941-42 سوم، این نکته مورد توافق همگان است که تقسیم و پراکنده سازی نامناسب نیروها و تجهیزات ارتش سرخ در بهار 1942 ، کاهش ذخایر آنها برای پیشبرد مقاصد نظامی و عملیاتهای جنگی پیشبینی شده در نشست ماه مارس رهبران ارتش و کشوررا سبب گردید. امروزه چنین ملاحظاتی بر ما واضح و آشکار است. اما ما حوادث هر زمان را از نقطه نظر امروز بررسی میکنیم. یعنی در پرتو حوادث بعدی و اطلاعات جامعی که اینک در اختیار داریم. اما چگونه فرماندهی ارتش شوروی میبایست تحت شرایط ناگوار آن روز تصمیم میگرفت، زمانی که دومین شهر کشور، لنینگراد، تحت محاصره دشمن بود، و زمانی که مهمترین مراکز صنعتی در شرق کشور اشغال شده و از دست رفته بود؟ در بهار 1942 این سوال بسیار اساسی مطرح بود که کدام طرف جنگ از منابع لازم برای تداوم جنگ برخوردار خواهد بود. نبرد در جبهه شرق در قیاس با 1941 اینک خصلت بسیار متفاوت و کاملا جدیدی یافته بود، این جنگ تبدیل به نبردی برای مرگ و زندگی شده بود، امری که اینک هم استالین و هم هیتلر بر آن واقف گردیده بودند. نهایتا باید به این نکته توجه شود، که اگرچه ارتش شوروی در بهار 42 موفق نشد حصر لنین گراد را در هم شکند، قوای دشمن را در رژوف و ویازما دور بزند و ناحیه دنباس را آزاد نماید، اما با تحرکات خود ورماخت را در جبهه های مختلف به گونه ای چشم گیر به خود مشغول کرده و باعث به تآخیر افتادن عملیات آلمانها در قفقاز شمالی (موسوم به عملیات آبی) گردید. به طور خلاصه ، در بحث پیرامون خطاهای استرآتژیک ارتش سرخ در بهار 1942، نه تنها به تصمیمگیریهای نامناسب استراتژیک فرماندهی کل ارتش، بلکه به مدیریت نادرست برخی جبهه ها و لشکرهای شوروی و خطاهای تاکتیکی عملیاتی نیز باید توجه شود. این خطاها به ویژه سبب شد در ماههای می و ژوئن 1942 تلفات سنگینی به ارتش سرخ وارد آمده و شوروی مجبور گردد در فضای گسترده تر به مقابله با ارتش آلمان در جنوب کشور بپردازد. اختصاصی برای میلیتاری مترجم و گردآورنده: komsomolets

شوروی در اواخر دسامبر فروپاشید ولی بسیاری از جمهوریها از سال 1991 و حتی قبل از اون عملا اعلان استقلال کرده بودن و پرچمهای خودشون رو بر افراشته بودن. دسامبر 1991 تاریخ انحلال شوروی بود نه استقلال جمهوریها. بنابر این بیستمین سالگرد استقلال منطقیه. .