komsomolets

Members
  • تعداد محتوا

    249
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های komsomolets

  1. komsomolets

    اولین تبلت ایرانی رونمایی شد / فیلم

    ولی Pegatron یا همین Foxconn محصولات اپل رو مونتاژ می کنن. خلق تکنولوژی؟نه!
  2. komsomolets

    اولین تبلت ایرانی رونمایی شد / فیلم

    [quote]apple هم تو چین داره تولید میشه پس ای پد و ایفون هم آمریکایی نیست و چینیه؟! مهم برنده عمو![/quote] حالا دیگه ناگهان برند مهم شد؟ اینکه تو چین خط تولید رو میبرن به خاطر نیروی کار مفت اونجاس. چین که خودش صاحب تکنولوژی نیست ما داریم یه چیزهایی رو میاریم رو هم سوار میکنیم. کجای این کار به apple شباهت داره؟
  3. به بحث تقریبا ربطی نداره ولی این خبر امروزه که روسیه اولین از 10 فروند mig31bm خودش رو امسال دریافت میکنه. لینک و توضیحاتش: http://www.en.rian.ru/mlitary_news/20120618/174102637.html
  4. [quote]دوستان من یک سوال برام پیش امده وان هم اینکه ابن ها چرا انقدر عمر می کنن ؟؟ اگر راهکار داره به ما هم بگن[/quote] احتیاجی نیست از اونها بپرسیم، نمونه های وطنی کم نیستن!
  5. komsomolets

    اولین تبلت ایرانی رونمایی شد / فیلم

    رضا مرواریدی مدیرعامل شرکت تولیدکننده این تبلت در جلسه رونمایی این محصول و در پاسخ به این پرسش دنیای‌اقتصاد که چند درصد از قطعات این تبلت در داخل تولید می‌شود، گفت: تمام تجهیزات این تبلت از خارج وارد می‌شود و در کارخانه اهواز این شرکت مونتاژ می‌شود. وی با اعلام تولید این تبلت ورود تبلت‌های دیگر به کشور را قاچاق اعلام کرد و از مسوولان خواست تا جلوی قاچاق تبلت و تبلیغ آن در داخل کشور را بگیرند تا محصولات این شرکت بتوانند در بازار جای خود را باز کنند. http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=304979
  6. [quote][color=darkblue][quote]میدونم خارج از بحث تاپیکه ولی فکر نمیکنید یکم تحلیلتون از بحران کوبا خیلی یک طرفه بود ؟ بنده جایی نشنیدم شوروی در حرکت زیردریایی هاش با تهدید آمریکا (در طول بحران و قبل از به نتیجه رسیدن مذاکرات) عقب نشینی کرده باشه ، حتی گزارشات و عکسهای مستندی از برخورد نیروی دریایی امریکا با زیردریایی های شوروی وجود داره . بازگشت زیردریایی های روسی و جمع آوری موشکهای شوروی از کوبا هم طبق قراردادی محرمانه و در مقابل جمع آوری موشکهای اتمی Jupiter آمریکا از خاک ترکیه و ایتالیا انجام شد و "اجباری" توش دیده نمیشه . بازهم بدلیل انحراف کوچولویی که در بحث پیش اومد عذرخواهی میکنم ، انشالله در یک تاپیک مخصوص این مورد رو بررسی کنیم ، هدفم صرفا یادآوری برخی نکات در مورد اشاره شده ، بود [/quote] بنده هم هیچ علاقه ای به انحراف تاپیک ندارم و بهتره که این موضوع در تاپیک مربوط به اون بررسی بشه. این فرمایش شما هم ، شبیه اون فرمایش شما در تاپیک جنگ شوروی در افغانستان بود که سعی می کردید همه مسائل رو صرفا از بعد نظامی تحلیل کنید. یعنی در ظاهر حرفتون صحیحه اما وقتی مسائل سیاسی و اقتصادی مرتبط با عصر آنروز را هم در تحلیل هایمان مخلوط کنیم ، می بینیم که این صحبت ها چندان هم صحیح نیست و وقتی منافعی که طرفین از این بحران به دست آوردند را در دو طرف ترازو قرار دهیم ، به وضوح می توان دید کفه ترازو به نفع آمریکا می چربد. به هر حال به خاطر جلوگیری از انحراف تاپیک ، پاسخ کامل این حرفتون رو موکول می کنم به تاپیک معهود. جناب BattleMaster از لطف شما هم سپاسگزارم ، قابل شما رو نداشت. بنده لیاقت اینهمه لطف دوستان رو ندارم.[/color][/quote] پس منم یه کم تاپیک رو منحرف کنم و بگم یکی از دلایل برکناری خروشچف نحوه عملکرد اون در بحران موشکی بود که خشم دفتر سیاسی رو به اوج رسوند. با عرض پوزش!
  7. komsomolets

    عکس/ رژه بزرگ ارتش روسیه

    [quote] البته آرم Iveco هک شده در جلوي کاپوت اين خودرو در خودروي زرهي که در رژه روسيه نشون داده شد با يک آرم روسي (احتمالا يک شرکت نظامي روسي) تعويض شده بود ![/quote] چيزي که جلوي اين خودرو نوشته شده کلمه рысь (سیاهگوش) هست و اين خودرو به اين اسم در روسيه استفاده میشه. از سال 2008 قرارداد اين خودرو بين وزارت دفاع روسيه، کاماز و کمپاني ايتاليايي بسته شده. و تا پایان سال 57 دستگاه در اختیار ارتش قرار می گیره. و ظاهرا قراره در ورونژ مونتاژ بشه به هر حال من نمیدونم چه لزومی داشت از محصول خارجی تو این رژه استفاده بشه؟ همون خودروی تیگر چه مشکلی داره مگه؟ این لینک هم مفیده http://en.rian.ru/infographics/20110531/164340073.html
  8. komsomolets

    عکس/ رژه بزرگ ارتش روسیه

    [quote][color=darkblue]دوستان کسی ویدئویی از این رژه رو در اختیار نداره که برای ما هم قرار بده ؟؟ من که موفق نشدم رژه رو ببینم. کسی از دوستان خبر نداره که امسال توی ترکیب رژه از تانک های تی 34 هم استفاده شده یا خیر ؟؟ مارش تانک من ؟؟ [/color] [/quote] رژه امسال مثل سال قبل خبری از تانکها و یگانهای تاریخی نبود کلا از دوره شوروی هم سنت بر این بوده که این یگانها و ادوات هر چند سالی یکبار رژه میرفتن، آخرین بار هم 2010 بود مارشهایی که هنگام عبور یگانهای موتوری اجرا شد خیلی جالب بود، به خصوص که مارش اول که قبلا اشاره کردم، و مارش آخر (هنگام ورود توپولها) از دوره فروپاشی اجرا نشده بود و کاملا حال و هوای شوروی به میدون داده بود. این هم سورپرایز ژنرال خلیلوف بود... مارش تانکیست هم بود، مارش آرتیلری نیز!
  9. komsomolets

    عکس/ رژه بزرگ ارتش روسیه

    [quote][quote]عالی بود، ممنون امثال برای اولین بار فکر میکنم پس از فروپاشی شوروی، مارش ارتش سرخ، "شکست ناپذیر و افسانه ای" اجرا شد که من رو خیلی غافلگیر و هیجان زده کرد! [/quote] نه فکر کنم از دوسال پیش دوباره شروع کردن فکر کنم دوسال پیش بود که تو اخبار خودمون میگفت که بعد از فروپاشی شوروی این رژه دوباره اجرا شد.[/quote] منظور بنده اون مارش مشخص هست که اسمشو نوشتم. و در این دو سال هم اجرا نشده البته. اون مارش رو زمانی که خودروهای تیگر از میدان رد میشن میتونین بشنوین
  10. komsomolets

    عکس/ رژه بزرگ ارتش روسیه

    عالی بود، ممنون امثال برای اولین بار فکر میکنم پس از فروپاشی شوروی، مارش ارتش سرخ، "شکست ناپذیر و افسانه ای" اجرا شد که من رو خیلی غافلگیر و هیجان زده کرد!
  11. [quote] يه عذرخواهي هم بدهكارم خدمت جناب komsomolets بابت تأخير در پاسخگويي. اين رو به حساب مشغله‌ي عجيب و غريب اين چند روزه‌ي حقير (بعلاوه‌ي فراموشي تاپيك بعلت عدم ارسال‌هاي جديد و از نظر افتادن تاپيك) بذارين. ان شاءالله به زودي عرايضم رو تقديم حضورتون خواهم كرد.[/quote] خواهش میکنم جناب مصطفی بنده منتظر فرمایشات شما هستم!
  12. فکر می کنم همه دوستان واقفن که احزاب سوسیال دموکرات اروپایی ارتباطی به سوسیالیسم ندارن این احزاب نظام سرمایه داری رو به عنوان یگانه سیستم اقتصادی ممکن در جهان پذیرفتن و به عنوان گرایشهای خاصی از نظام سرمایه داری در اون فعالیت می کنن. اینها نهایتا خواستار یه سرمایه داری هستن که توحشش به عریانی سرمایه داری آمریکا نباشه کارکرد دیگه اینها اینه که سوپاپ اطمینان سرمایه داری هستن تا در زمان نارضایتیها خشم و ناراحتی مردم توسط این قبیل احزاب مهار بشه و مانع بروز بحرانهای حاد بشه. بنابراین این احزاب گرایشات فکری مختلفی در درون سرمایه داری هستن که اسم خودشونو گذاشتن سوسیالیست. اشکالی هم نداره هر اسمی دوست داران بذارن. می تونستن بذارن قورباغه یا شیربرنج یا هر اسم دیگه. سوسیالیست بودن اونها در همین حده کما اینکه جمهوریخواههای آمریکا اوباما رو به سوسیالیست و کمونیست حتی جایی خوندم بلشویک(!) بودن متهم می کنن. اما این کجا و آن کجا!
  13. جناب مصطفی مارکسیسم مذهب نیست، و کاپیتال مارکس هم رساله نیست. چیزی هم به اسم اصول مارکسیسم نداریم و اگه کسی همچین کلمه ای رو تو هزاران صفحه آثار مارکس پیدا کرد بیاد نشون بده. مارکسیسم یه اصل داره و اون اصالت حرکته، یعنی تمام هستی در تمام اشکال ذهنی و عینیش مداوما در حال دگرگونیه.سایر اصول و قوانین هم از این اصل اساسی معنا پیدا میکنه و اعتبارش رو هم این اصل مشروط میکنه بنابر این وقتی کسی میگه : [quote]اصول اقتصادي ماركسيسم، پايه هاي مشخصي داشت كه اگه همه با هم اجرا مي‌شدن،[/quote] کج فهمیه خودش رو از نسبت به تفکر مارکسیسم نشون میده اسم این رو بنده میذارم ابتذال مارکسیستی که نه تقصیر برادر عزیزمون مصطفی است که دامنه وسیع آگاهیشون الگویی برای همه ماست نه کس دیگه ای تو این سایت: این میراث شوم انترناسیونال دوم بود که کسانی از قماش کائوتسکی پایه گذارش بودن، و البته بعدها دارودسته استالین به شدت به این تلقی جزمی از مارکسیسم دامن زدن: مبتذل کردن مارکسیسم در قالب تقلیل اون به چند اصل و قانون لایزال! نتیجه این میشه که وقتی تاریخ رو بررسی میکنیم، فکر میکنیم هر جامعه ای مراحل معینی از قبیل برده داری و فئودالیسم و ... رو باید حتما و اجبارا طی کنه، فرقی هم نداره راجع به تمدن چین حرف میزنیم یا روم و یا آفریقا یا روسیه. تفاوتها هم اهمیتی نداره، شیوه انکشاف متفاوت یک نظام تولیدی معین در کشورهای معین هم اهمیتی نداره! این میشه همون تفسیری از مارکسیسم که استالین و بچه هاش چند دهه با قدرت تمام ترویج دادن و غرب هم با اشتیاق این تفسیر رو پذیرفت چون طبیعتا جنگیدن با افلیج بسیار راحتتر و مطمئنتره! به هرحال عرض بنده این هست که فهم انقلاب شوروی به عنوان ضرورت تاریخی و درک این نکته که چه طور انقلاب در کشوری عقب مونده خصلت کارگری میگیره کلید و معیاری به دست ما میده که از طریق اون میتونیم بفهمیم، برادر مصطفی، که چه قدر مارکسیسم رو که چیزی نیست جز تلقی دیالکتیکی از تاریخ و همه جهان هستی، فهمیدیم. و این فارغ از نتایج آنی و یا دورتر این انقلاب هست. تروتسکی و لنین البته هرکدوم به شیوه خودشون این ضرورت رو توضیح دادن. نهایتا تاریخ در یک خط مستقیم سیر نمیکنه و هیچ گاه برداشت مارکس هم این نبوده. کلام آخر هم این موضوع هست: [quote]اما مسئله اينجاست كه اساساً خود روسيه، آمادگي پذيرش ماركسيسم رو نداشت!! اساساً پيش‌بيني ظهور ماركسيسم، ظهور و وقوع در كشوري مثل انگلستان يا آلمان بود!! يعني كشوري صنعتي با شاخصه‌هاي مشخص صنعتي!! اساساً داسي وجود نداشت كه بخواد به چكش اضافه بشه! چون طبق اصول علمي ماركسيستي، اساساً سن تز انقلاب‌هاي سوسياليسي، در نتيجه‌ي تضاد تاريخي و شكاف بين طبقه‌ي بورژوا و پرولتاريا بود كه اساساً پرولتاريا حتي با فرض پذيرش اينكه منظور ماركس لزوماً كارگران صنعتي نبود، ولي حداقل مي‌شه با اطمينان گفت كه پرولتاريا، كشاورز نبود!!!! [/quote] در این مورد 3 کتاب مارکس در باره تاریخ فرانسه به ویژه و به ویژه "هجدهم برومر لویی بناپارت" رو بخونین تا با دیدگاه مارکس راجع به مسأله دهقانان بیشتر آشنا بشین. چون اگرچه حرف شما به طور کلی صحیح میتونه باشه (راجع به تضاد عمده) اما درباره شیوه نگرش مارکس به دهقانان اشتباه هست بازهم چون جناب مصطفی بر عکس بنده به نحوه بیان حساس هستن اگه حرفی زدم که شایسته نبوده عذرخواهی میکنم!
  14. کودتای تره کی به هیچ وجه باعث خوشحالی هیچ کس تو پولیت بوروی شوروی نشد، بر عکس این جز دردسر و گرفتاری چیز دیگه ای نداشت. شوروی هیچ احتیاجی به یه حکومت کمونیستی تو افغانستان نداشت: تمام رژیمهای قبلی با شوروی روابط بسیار دوستانه داشتن و با وجود تلاششون جهت برقراری توازن بین آمریکا و شوروی، کفه ترازو همیشه به نفع شوروی سنگینی میکرد. و شوروی هم از این وضعیت همیشه راضی بود و آمریکا هم اشتیاق خاصی به افغانستان از خودش نشون نمیداد. به هرحال جایی خوندم که شوروی اگه یکبار در حیاتش بعد از لنین خلاف منافع ملی و به نفع ایدئولوژی مورد ادعاش وارد عمل شد همین افغانستان بوده!
  15. جناب چکا تو هی بحثت رو با منطق و استدلال پیش ببر اما در جواب فقط یک مشت شعار تحویل میگیری نه جواب منطقی. اصولا کارکرد شعار همینه: هرجا میبینی منطقی تو چنته نداری شعار میدی: "کمونیست مزدور بی خدا، شورویهای ترسو، زباله دان، کثیف ضد بشری و...." همه این غیل و قالها به همین علته. هر کس هم فکر میکنه شوروی سرخود به افغانستان وارد شد متن گفتگوی تلفنی نور محمد تره کی رهبر انقلاب ثور رو با الکسی کاسیگین فقید بخونه، تره کی التماس میکنه شوروی مداخله کنه! این متن با اولین سرچ تو اینترنت پیدا میشه
  16. komsomolets

    اخبار برتر نظامی

    [quote] [quote]روس ها یه مشت کثافتن فقط یک نفر می دونست که با روس ها چه کار کنه اونم هیتلر بود . به امید تجزیه کشور کثیف روسیه که بیشتر از حد قدرتش سهم می خواد ---------------- امیدوارم اینجا هم هیچی به روس ها نرسه کانادایی ها بخورن نوش جونشون ولی به اینا هیچی نرسه[/quote] دوست عزیز زیاد حرص و جوش نخور مردم بدبخت و فلک زده روسیه اونقدرها هم که شما میگید اون جوری نیستن یه ذره اون جورین. منتها گیر بد آدمایی افتادن. نگران سهمشون از منابع این ور و اون ور دنیا نباش اینها رو خدا یه جوری زده تو سرشون که حالا حالاها باید زوزه بکشن اگر چیزی حقشون باشه حتما به دستش میارن.[/quote] اینجوری حرف زدن شأن عقل و منطق نیست. من هر چی فکر میکنم تفاوتی بین روسها با دیگران نمیبینم. یک کشور نشون بدین که زور داشته باشه و هوس کشورگشایی نکرده باشه، یک کشور نشون بدین که جنگ کرده باشه و آدم نکشته باشه، که منافع ملی خودش رو فدای ندونم کاریها یا آمال و آرزوهای کشورهای دیگه کرده باشه! همین ایالات متحده عزیز شما و دیگران تو جبن و قساوت و توحش روی چنگیزخان رو هم سفید کرده. مشکل ما با روسها این بوده که همسایه دیوار به دیوارشون بودیم، آیا اگه همسایه آمریکا بودیم خیلی بلاهای بدتر از این سرمون نمیومد؟ کافیه یه نگاه به تاریخ خونبار قاره آمریکا بندازین. کشوری که حتی به جزایر نیم وجبی همسایه اش هم رحم نمیکنه!! هیچ ملتی کثیف نیست، همه انسان هستیم، خانواده داریم، زندگی میکنیم، تاریخی داریم یا ساختیم که بهش افتخار میکنیم، آرزوهایی واسه خودمون داریم و رویاهایی واسه وطنمون داریم. ژن خباثت خوشبختانه تو هیچ نژادی کشف نشده!
  17. [quote] بنده به استناد كتب و منابع موجود اين موارد رو خدمت شما عرض كردم. از محاسن بحث منطقي اين هست كه آدم، حداقل براي اينكه ببينه آيا دانشي كه بدست آورده درسته يا غلط، ناچاره به مطالعات گذشته‌اش رجوع كرده و بار ديگه كتبش رو تورقي نموده و برخي فراموش شده‌ها رو مجدداً بخاطر بياره. در رجوعي ساده به كتابخانه‌ي كوچك و حقيرم، چند كتاب دم دستي‌ام رو براي اثبات عرضم پيدا كردم. [b]شما مي‌تونين به كتب زير مراجعه بفرمايين‌ : - انقلاب روسيه نوشته جان ام. دان، «تاريخ - ظهور و سقوط اتحاد شوروي نوشته جان آر ماتيوز - تروتسكي و تروتسكيسم نوشته آلكس كالينيكوس - از لنين تا پوتين ترجمه و تأليف محمود طلوعي ... [/b] البته مواردي كه برادر علي فرمودن كاملاً مورد تأييده. حالا ديگه انتخاب با شماست. مي‌تونين ما رو از منابعي كه در اختيار دارين مستفيض بفرمايين، و يا عرض ما رو بپذيرين. اگر هم صرفاً علاقه به پافشاري روي اين قسمت از فرمايشاتتون رو دارين، مي‌شه گفت در اين زمينه هم‌نظر نيستيم.[/quote] البته کتابخانه حقیر بنده به نفع مسلمین مصادره شده و نمیتونم مثل شما به اون رجوع کنم. اما اینو عرض کنم که هیچ منبعی بهتر از خود اشخاص مورد بحث نیستن. شما به جای اینکه آقای طلوعی بخونین که ببینین تروتسکی چی بوده چرا ابتدائا خود تروتسکی رو نمی خونین؟ تاریخ انقلاب روسیه اش و زندگینامش به سادگی در دسترسه، من اونها رو توصیه می کنم! [quote]البته شايد برداشت شما از حذف تروتسكي از قدرت، اخراج وي از حزب كمونيست بود و به همين دليل بود كه با توجه به وقايع اون دوران، از اظهار ناراحتي و بدبختي اين دو سخن فرمودين (كه با اين پيش فرض شما، فرمايش شما صحيح هست). لكن عرض بنده چيز ديگري بود و توضيحات قبلي و بعدي‌اش، مبين اين امر بود.[/quote] اصل مطلب رو شما اینجا فرمودی. بنابر این در این مورد اختلافی نمیمونه [quote] بنده هم مي‌تونم با همين منطق عرض كنم كه : «اساساً تفكرات تروتسكي، چه ارتباطي به لنين و عقايد تندرو و افراطي بلشويك‌ها داره»؟! در مخيله‌ي آدم نمي‌گنجه كه كسي كه كتاب ماركسيسم و تروريسم رو نوشته، روزي به ائتلاف با بلشويك‌ها دربياد و رهبر دوم بلشويك‌ها بشه كه هيچ، مقدمه‌ي كسب كامل قدرت توسط بلشويك‌ها و كنار زدن ميانه‌روهاي سوسياليست رو فراهم كنه! يا اينكه حتي ارتش سرخ رو تشكيل بده و پيروز جنگ‌هاي داخلي دربياد! اگه كتاب «ماركسيسم و تروريسم»‌ تروتسكي رو مطالعه فرموده باشين، قطعاً اين سوال براتون بوجود خواهد اومد. حالا آيا اين صحيحه كه من با اين منطق، بخوام حضور تروتسكي در حزب بلشويك رو رد كنم؟! البته طبيعتاً تفكرات تروتسكي با چخيدزه تفاوت بسياري داره. لكن در ميانه‌روي تروتسكي، حداقل در دهه‌ي اول تا اواسط دهه‌ي دوم قرن بيستم كه نمي‌تونين تشكيكي بورزين؟! صد البته پلخانف هم دل خوشي از تروتسكي و مقالات سهمگينش نداشت و يه طورايي لنين جانب هر دو رو نگاه داشته بود. [color=red]جالب اينكه در سال 1904، سر ماجراي انشعاب لنين و بلشويك‌ها، تروتسكي طرف مارتوف رو گرفت!![/color] كمي به وقايع سال 1904 رجوع بفرمايين و موضع تروتسكي در اون برهه رو بررسي بفرمايين.[/quote] آیا شما تزهای آوریل لنین رو خوندین یا شنیدین؟ لنین به محض اینکه از قطار معروفش پیاده شد سخنرانی کرد که تمام جماعت بلشویکی رو که برای استقبالش اومده بودن یبث کرد! تازه تُرش کردن واکنش محترمانه ای بود، روزهای آینده تمام بلشویکهای بزرگ و قدیمی لنین رو دیوانه ای خوندن که درد غربت باعث آسیب رسوندن به عقل و شعورش شده. لنین تو حزبش یکه و تنها شد. محتوای این تزها چی بود؟ لزوم انقلاب سوسیالیستی در کشوری که به لحاظ اقتصادی کاملا عقب مونده هست. در حالیکه این تز جدید که تمام بلشویکها رو که در مبارز و انقلابی بودنشون شکی نبود مبهوط کرده بود 12 سال قبل تروتسکی در کتاب خودش ارائه داده بود. پیش از تزهای آوریل و در دوره غیبت لنین در روسیه، حزب بلشویک آماده شده بود با منشویکها مجددا متحد بشن، چون در تمام خطوط اصلی کاملا مثل هم فکر میکردن. انقلاب سوسیالیستی به نظر هردو مسأله ای مربوط به نوه نتیجه هاشون بود. مثلا استالین سردبیر پراودا جدا و به دفعات خواستار ادغام هردو حزب شد. تزهای آوریل این روند رو به رنج و سختی بسیار متوقف کرد... غرض این هست که بگم تفکرات انقلابی و درخشان تروتسکی حتی از لنین 10سالی جلوتر بود، و از دید بلشویکهای 1905 تا 17 هم تندروی محض محسوب میشد چه برسه به منشویکهای آبکی. و تروتسکی هرچه که بود میانه رو نبود! اتفاقا تهمت همه گروههای چپ و راست به تروتسکی تندروی بود. و واقعا دیگه بعضی جاها تندروی میکرد. مثلا به شما عرض می کنم در دوره حیات لنین، به یمن تلاشهای تروتسکی بود که سندیکاهای کارگری سرکوب و بدل به عروسک حزبی شدن. البته این با مقاومت لنین روبرو شد. مواردی از این دست زیاده. به هر حال قهرمانای ما آدمهای واقعی هستند که همیشه اشتباه هم میکنن و بتهای بی خطای رایج در روزگار ما نیستن. منظورم این هست که جنس تروتسکی انقلابیگریه که این با هیچ معیاری میانه روی نمیتونه تلقی بشه. پس: "كمي به وقايع سال 1904 (به بعد) رجوع بفرمايين و موضع تروتسكي در اون برهه رو بررسي بفرمايين." [quote]علي اي حال خوبه كه بحث‌هايي اينچنيني (كه نه ما درش ذينفع هستيم و نه اثبات درستي يا غلط بودن اطلاعاتمون، هزينه‌اي برامون داره)، در كمال آرامش و احترام متقابل دنبال بشه و كاملاً به دور از اتهام افكني و بحث‌هاي تخريبي (به سبك بحث‌هاي ماركسيستي!!) دنبال بشه.[/quote] متأسفانه من به اون مدل بحث عادت دارم و ترک عادت هم موجب مرضه اما هرجور که بحث کنم همیشه با احترام و علاقه شنونده صحبتهاتون خواهم بود. طبیعت بحث هم علی القاعده همینه.
  18. [quote]با تشکر از توضیحات دوستان. جناب کومسومولت حقیقتا از این جمله شما تعجب کردم. تروتسکی پس از بازگشت از نیویورک به روسیه گروهی به نام مژرایونتسی (( Mezhraiontsy )) را تشکیل داد که البته در اصل یک گروه مخالف جنگ بود. گروه تروتسکی نیز اندکی بعد به بلشویک های اکثریت پیوست. پیش از این وقایع نیز تروتسکی از رهبران اصلی منشوئیک ها بود. برای من خیلی جالبه که میفرمایید تروتسکی هیچگاه رهبر منشوئیک ها نبود. بد نیست نگاهی به لینک های زیر بیندازید. http://en.wikipedia.org/wiki/Mezhraiontsy http://en.wikipedia.org/wiki/Leon_Trotsky تاریخ انقلاب روسیه / لئون تروتسکی از لنین تا پوتین / محمود طلوعی[/quote] برادر، لنین، تروتسکی پله خانف زاسولیچ و دیگران زمانی همگی زیر پرچم حزب سوسیال دموکرات فعالیت می کردن. حزب دو شاخه شد و دو گروه بندی عمده شکل گرفت. تروتسکی به بلشویکها نپیوست، اما منشویک هم نبود. اساسا کسی که اندکی با نظریات تروتسکی آشنا باشه این موضوع براش قابل فهمه، رشد مرکب و انقلاب مداوم چه دخلی به تسرتلی و دان و چخیدزه داره آخه؟ تروتسکی چه منصبی در حزب منشویکها داشت که می فرمایید از رهبرانش بوده؟ تروتسکی به هر دو جناح حمله میکرد و خواهان وحدت حزب بود. تروتسکی تسیمروالد رو تأیید کرد که مورد قبول منشویکها نبود در عوض بلشویکها پای اون بیانیه رو امضا کردن. خلاصه عرض کنم تروتسکی منشویک میراث تاریخ نویسی استالینه! اگر هم تاریخ انقلاب روسیه رو خونده باشید متوجه عرض بنده میشید. [quote] بی زحمت بیشتر توضیح دهید. چون همونطوریکه جناب برادر مصطفی توضیح دادند ، این زینوویف و کامنف بودند که در مقابله تروتسکی قرار گرفته و با همصدا کردن استالین با خود ، مقدمات حذف تروتسکی را فراهم کردند. پس با این حساب چرا میبایست این دو از حذف تروتسکی خوشحال نشوند ، بلکه دو دستی توی سرشون هم بکوبند؟؟؟[/quote] دیگه ساده تر از این نمیتونم بگم: 1. تروتسکی با استالین و زینوویف رقابت می کرد 2. پس از این رقابتها و جنگ قدرت، زینوویف به جناح بلشویک لنیننیست وارد میشه و با تروتسکی علیه استالین مبارزه مشترکی رو آغاز میکنه. 3. چون علیه یک دشمن مشترک فعالیت می کنن طبیعتا فعلا کاری به هم ندارن و از هم حمایت می کنن. اینجا لازمه توطئه های زینویف علیه تروتسکی در سالهای قبل فراموش بشه 4. شما اگه با کسی که خوشتون نمیاد مجبور شین پروژه مشترکی رو انجام بدین و بر حسب اتفاق اون نفر از شما خیلی وارد تر و آشناتر باشه به کار، اگه اون طرف وسط پروژه فوت کرد اصلا خوشحال نمیشن با اینکه دل خوشی هم ازش نداشتین. این هم واضحه ان شاءالله 5. حالا همکاری زینوویف تروتسکی هم همین بود. روزی که خونه تروتسکی ریختن و به قزاقستان تبعیدش کردن جناح چپ رهبر کاریزما و پدر خودشو از دست رفته دید و همه از جمله زینوویف ضربه این شکست رو به تلخی احساس کردن! این که بعدا تروتسکی کشته شد در مکزیک و زینوویف توبه کرد، خوار و ذلیل شد و بعد تیربارون شد فعلا به موضوع ما مرتبط نیست.
  19. [quote] اينكه شما مي‌فرمايين تروتسكي منشويك نبود و قيد «هيچ وقت» رو هم بكار مي‌برين، براي بنده جاي تعجب داره. شما رو ارجاع مي‌دم به كتاب «انقلاب روسيه» نوشته جان ام. دان. فكر كنم شما اساساً وقايع دوران مارتوف رو به عنوان مبناي فرمايشتون قرار دادين![/quote] هم چنان عرض می کنم تروتسکی هیچ وقت رهبر منشویکها نبود، مارتوف، چخیدزه، تسرتلی، دان، حتی کسایی مثل پله خانف اینها بودن که جناح منشویک رو رهبری میکردن. تروتسکی رهبر یک گروه کوچک حزبی بود که نه منشویکها نه بلشویکها هیچ کدام قبولش نداشتن. [quote] اما اينكه مي‌فرمايين زينوويف جزو بزرگترين بلشويك‌ها محسوب مي‌شد و از اون اينطور نتيجه گيري مي‌كنين كه قابل مقايسه با تروتسكي بود، از اون حرفا بود! جالب اينكه زينوويف حتي قدرت كامنف رو در حزب نداشت و اتفاقاً به همين دليل از ابتداي امر، مشكلات زيادي رو با كامنف داشت كه حتي در ماجراي سفر لنين به روسيه، دعواي شديدي بينشون بوجود اومد. اما به فرض اينكه اصلاً همون‌طور كه شما مي‌فرمايين بوده و اساساً زينوويف بسيار مقتدر و بزرگ بوده. پس نكته‌ي اصلي كه عملاً تروتسكي رهبر در سايه‌ي حزب بود رو هم لابد بنده از خودم درآوردم و محصول اطلاعات غلطم از اون دورانه ديگه؟! لابد وصيت‌نامه‌ي سياسي معروف لنين هم اشاره به زينوويف داره ديگه؟![/quote] من هیچ وقت نگفتم زینوویف در حد تروتسکی بوده، من صرفا عرض کردم اون صفر بی مقداری هم که شما میفرمایید نبوده، لنین جمله معروفی داره: " بعد از پیوستن رفیق تروتسکی به حزب بلشویک، بلشویکی بهتر از او وجود ندارد" تروتسکی ایدئولوگ، سیاستمدار اقتصاددان فیلسوف خطیب بنیانگذار ارتش سرخ و معمار اکتبر بود و همیشه نامش کنار نام لنین میومد. اینها رو بنده میدونم، اما این باعث نمیشه تأثیر زینوویف نادیده گرفته شه. بعد از لنین و تروتسکی، کامنف و زینوویف البته با فاصله زیاد نفرات بعدی حزب بودن. اتفاقا حرف اینها تو حزب بیشتر برش داشت تا تروتسکی. بزرگی تروتسکی مایه حسادت بود، سابقه جدل 10 سالش با بلشویکها هنوز زنده بود و به طور کلی تروتسکی یه نیمه غریبه در جمع بلشویکها بود که فقط حمایت همه جانبه لنین دهان مخالفاش رو بسته بود. "تروتسکی با ماست، ولی از ما نیست!" اجازه بدید جهت اطلاع خلاصه توصیف تروتسکی از شخصیت زینوویف رو با هم بخونیم: "زینوویف یک تهییج گر مادرزاد بود... محال است بتوان انکار کرد که این تههیج گر محض که نه در عالم نظر وارد بود نه استرتژی انقلابی را میدانست هرگاه یک انضباط خارجی جلودارش نمیشد به راه عوام فریبی (نه به معنای مبتذلش) می افتاد....شامه قویش هنگامی که کار به سنجش بزنگاههای سیاسی می کشید مشاور فوق العاده ارزشمندی از او می ساخت، اما ارزش او از این حد فراتر نمیرفت... او برای اینکه بتواند به چنین نتایج ارزشمندی دست یابد به چیزی بیش از حقانیت خود احتیاج داشت، باید به او اطمینان میدادی دستی نیرومند مسولیتهای سیاسی را از دوش او خواهد برداشت. لنین این اطمینان را به او میداد.... در چنین لحظاتی او کاملترین رابط لنین و توده ها بود.... هنگامی که مسأله فتح اذهان و قلوب بود زینوویف رزمنده ای خستگی ناپذیر بود، اما به وقت عمل اعتماد به نفس خویش را ناگهان می باخت، و در برابر توده ها پس می نشست...." [quote] اما اينكه شما كل درگيري‌هاي زينوويف و تروتسكي رو صرفاً در برهه‌اي كوتاه و اون هم «در جريان مرگ لنين» عنوان مي‌دارين، از عجايب تاريخه و جالب اينكه بنده متهم به نقض وقايع تاريخي مي‌شم! درگيري‌هاي اين دو، بسيار قبل‌تر از مرگ لنين و پس از موفقيت لئون تروتسكي در جنگ با سفيدها بود كه مقام وي رو از يك رهبر سياسي بالقوه، به يك فرمانده‌ي سازمان‌دهنده‌ي تمام عيار بدل ساخت و به قدرتي بي‌نظير در حزب رسيد. قدرت لئون تروتسكي بيش از هرچيز رشك ساير رهبران و اعضاء شوراي مركزي حزب كمونيست رو برانگيخت و در اين ميان بيشترين تلاش‌ها براي تخريب تروتسكي از جانب همين زينوويف و كامنف صورت پذيرفت؛ يعني خيلي قبل‌تر از اعتلاف با رفيق استالين!! يعني چندين سال قبل از مرگ لنين!!![/quote] من راجع به حسادتها و رقابتهای درون حزبی اون دوره با شما هم عقیده هستم. ائتلاف استالین زینوویف کامنف اینجا شکل گرفت. اون طرف کسانی مثل یوفه، بوخارین، راکوفسکی و ... کنار تروتسکی بودن. مسأله عمده هم برنامه اقتصادی بود که به جنگ قدرت تا حدودی جهت میداد [quote] همون‌طور كه در متن حقير بهش اشاره شد، اعتلاف تروتسكي، زينوويف و كامنف تنها يك سال و اندي دوام داشت و اين ائتلاف شكننده‌ي سياسي خيلي زود از هم گسسته شد!! اين ماجرا هم بين سال‌هاي 26 الي 27 انجام پذيرفت؛ يعني حداقل دو سال پس از مرگ لنين و زماني كه عملاً تروتسكي از حزب شوت شده بود!! اما جالبه كه شما به همين راحتي وقايع رو قلب فرموده و حتي عنوان مي‌دارين اين دو، از حذف تروتسكي از حزب ناراحت بودن!!! يعني گويي اين دو، دو ديوانه بودن كه اول تلاش كردن كه استالين رو به جاي تروتسكي به قدرت برسونن! بعد تلاش كردن كه تروتسكي رو از قدرت قدم به قدم عقب رونده و در نهايت از حزب بندازن بيرون (البته اخراج كامل تروتسكي در سال 1927 انجام پذيرفت. لكن از سال 25 به اينطرف، عملاً حضور تروتسكي در حزب، يك حضور بي‌ارزش و فرماليته بود و قدرتي عملاً در اختيار وي نبود. يعني بصورت غيررسمي از حزب اخراج شده بود!!). حالا بعد از اينكه تو نقشه‌شون موفق شدن، به قول شما دو دستي زدن تو سرشون كه به خاك سياه نشستن و قص علي هذا!! اين تناقض رو من نمي‌تونم درك كنم! قطعاً محصول اطلاعات غلط تاريخي بنده‌اس! [/quote] بنده هم عرض کردم ائتلاف شکلش عوض شد و زمانی که اونها متحد شدن تروتسکی هنوز عضو کمیته مرکزی بود اگرچه سمت اجرایی مهمی نداشت. اون دوره تلاش مشترک اولا جهت مقابله با انحراف انقلاب و ثانیا مسأله حاد رژیم اقتصادی بود. شکست تروتسکی در اون جناح شکست همه اعضای اون جناح محسوب میشد، این مسأله که خیلی واضحه؟ [quote] اما اينكه طرح توسعه‌ي اقتصادي تروتسكي رو به همين راحتي به پاي زينوويف و اون هم محصول اتحاد ايشان بدونين، حقيقتاً از عجايب روزگاره! جالب اينكه اتحاد سياسي سال‌هاي 26 تا 27 كه اساساً نبرد اپوزوسيون با استالين در جايگاه سياسي بود رو شما مأخذ اين طرح مي‌دونين! حال اينكه اين طرح، اساساً از دوران لنين پي‌ريزي شده بود!! مسئله‌ي جالب‌تر اينكه حتي در كتاب مزرعه‌ي حيوانات جرج اورول هم به زباني كنايي، اين قضيه بازگو شده! ولي گويي شما اونقدر براتون شخصيت زينوويف بزرگ و با اهميت بوده كه ترجيح مي‌دين وقايع رو به گونه‌اي پس و پيش بفرمايين تا در برهه‌ي يك سال و نيمه‌اي كه زينوويف و تروتسكي در كنار يكديگه بودن و متحد شده بودن (و البته متحد نشده بودن! بلكه زينوويف و كامنف پس از دك شدن از قدرت به جريان تروتسكي پيوسته بودن!!!!)، عملاً تفكرات زينوويف بود كه با تروتسكي اين طرح رو بوجود آورد!! حال اينكه تاريخ در اين خصوص چيز ديگري رو عنوان مي‌داره.[/quote] من کجا اینا رو گفتم؟ برنامه اقتصادی توسط اون جناح ارائه شد، محصول مشترک تروتسکی و اقتصاددانانی مثل پرئوبراژنسکی... به هر حال این برنامه از همون سال 24 توسط تروتسکی مطرح شده بود اما در دوره اتحاد اینها خیلی کاملتر و خیلی ضروری تر مطرح شد. همین من نگفتم زینوویف این برنامه رو نوشت!!!! [quote] البته اين كه شما طوري سخن فرمودين كه گويي تاريخ ناطق شوروي بوده و هيچ روايت ديگري از اين تاريخ وجود نداره، عملاً راه بحث حقير و شما رو بست و زين پس من صرفاً خواننده‌ي پست‌هاي شما در اين تاپيك خواهم بود. چرا كه اساساً پاسخ مباحث تاريخي رو با مباحث تاريخي مي‌دن؛ نه با صدور حكم كه اين غلطه و اين درسته! يا اينكه فلاني پرت و آشفته و غلط مي‌گه و من درست مي‌گم. البته سابقاً نيز رفتاري مشابه از شما رو در تاپيكي ديگه ديده بودم كه ...! ان شاءالله كه بنده در اشتباه هستم و شما درست مي‌فرمايين.[/quote] من نگفتم تاریخ ناطقم، اما میدونم شما هم نیستین! به هرحال اینجا جای بحثه و من به شخصه برای شما احترام زیاد قائلم. تاپیکی که بهش اشاره کردین رو هم به یاد نمیارم؟ اگه هم گفتم اطلاعاتتون مغشوشه به حساب فحاشی نذارین، منظوری نداشتم و اگه باعث ناراحتی شده عذر میخوام! این قبیل جملات نمک بحثه
  20. [quote] تا جايي كه من مي‌دونم زينوويف جزو رقباي تروتسكي بود كه هيچ‌گاه در جناح وي قرار نداشت. در زماني كه تروتسكي رهبر حزب منشويك‌‌ها بود، اساساً زينوويف در جايگاهي قرار نداشت كه حتي قابل قياس با تروتسكي باشه. هرچند كه سخنراني‌هاي زينوويف جوان، عمدتاً جهت تخريب وي بود.[/quote] در همین جمله چند غلط تاریخی وجود داره: تروتسکی رهبر منشویکها نبود، هیچ وقت هم نبود. عضو حزب سوسیال دموکرات روس بود که بعد از انشعاب گروه مستقلی رو با نام مژدورایون(؟) تأسیس کرد که هدفش وحدت مجدد هر دو جناح بلشویک و منشویک بود،این دوره از 1912 تا 1917 بود، دوره بحثهای سنگین با لنین. این دو با عبارات بسیار تندی در مقاله هاشون به هم حمله میکردن. گروه تروتسکی قبل از انقلاب به طور کامل به بلشویکها پیوست. زینوویف تو حزب دست راست لنین بود، شاگرد مستقیم لنین بود، همدم و همراهش در تمام مراحل سخت، در تبعید، اختفا و فرار. با تمام نقائصش زینوویف جز بزرگترین بلشویکها شناخته میشد. حرف شما صحیح بود که در جریان مرگ لنین با تروتسکی رقابت میکرد اما کمی بعد این دو جناح واحدی رو تشکیل دادن که همون جناح تروتسکی زینوویف بود. ائتلافی علیه استالین که تا سال 1929 ادامه داشت. بعد از اون این جناح به طور کامل از حزب پاکسازی شد، اما زینوویف کمی بعد توبه کرد و مجددا به حزب وارد شد. اونها تازه چند سال بعد در دادگاههای مسکو محاکمه و تیرباران شدن. [quote] پس از حذف تروتسكي، كامنف و زينوويف كه به آرزوشون رسيده بودن و قدرتمندترين عضو حزب كمونيست رو حذف شده ديدن، براي تصاحب قدرت لحظه شماري مي‌كردن! لكن چهره‌ي حقيقي استالين رو اون موقع بود كه ديدن و فهميدن هيولايي كه به دست خود بزرگ كرده بودن، باهوش‌تر از اوني بود كه فكرش رو مي‌كردن! به ناچار مجبور به همراهي با وي شدن. ولي استالين براي ايشان نيز نقشه‌ها چيده بود!!! با حذف تدريجي اين دو از ساختار قدرت، ابتدا زينوويف و سپس كامنف تلاش كردن كه با تروتسكي، دشمن سابق‌شون ارتباط برقرار كنن. لكن اين اشتباه، دقيقاً هموني بود كه استالين در انتظارش بود. چرا كه دشمن فرضي جديد اتحاد جماهير شوروي (لئون تروتسكي)، اونقدر معلوم الحال بود كه فقط اتهام ارتباط با وي، حكم مرگ رو به همراه داشته باشه و زين پس اتهام ارتباط با تروتسكي (و در نتيجه توطئه و خرابكاري و تلاش براي حذف و ترور رفيق استالين به دستور تروتسكي)، بدل به بزرگترين اتهام و بهانه براي حذف رقباي استالين گرديد.[/quote] در واقع زمانی که تروتسکی حذف شد زینوویف و کامنف خوشحال نشدن بلکه دو دستی زدن تو سر خودشون، چون خود اونها هم حذف شده بودن! [quote] منظور از اينهمه آسمان و ريسمان بافتن اين بود كه اساساً از نظر تاريخي، برنامه‌هاي اقتصادي ژوزف خان درست در زماني قرار داشت كه عملاً امكان پيوند بين تروتسكي و زينوويف نبود. چرا كه اساساً زماني كه تروتسكي اين برنامه‌ها رو تدوين مي‌كرد، يكي از بزرگترين مخالفين اين برنامه‌ها،حضرات كامنف و زينوويف بودن و در زمان اجراي اين برنامه‌ها نيز ژوزف استالين، تروتسكي رو تبعيد كرده بود و زينوويف در قدرت بود (هرچند محدود). البته اتحاد كامنف و زينوويف با تروتسكي و تشكيل اپوزوسيون عليه استالين، در سال‌هاي 26 الي 27 انجام پذيرفت و اصلاحات از سال 29 شروع شد. لكن طرح برنامه‌هاي توسعه‌ي اقتصادي اگه اشتباه نكنم از قبل از زمان مرگ لنين يا اوايل اون دوران و بعنوان شاخص‌ترين طرح تروتسكي مطرح بود. اتحاد كامنف و زينوويف و تروتسكي نيز نه اتحادي ايدئولوژيك و اشتراك برنامه‌ها باشه، اتحادي سياسي و با هدف مشترك كاهش قدرت ژوزف استالين بود. پس اين فرمايش شما با اين وقايع تاريخي يه مقدار ناهمگوني و ناهمخواني و تناقض داره. پس ممنون مي‌شم اگه مستنداتي دارين در اين خصوص ارائه بفرمايين كه اطلاعات حقير نيز اصلاح و تكميل بشه.[/quote] با توضیحات بنده باید عرض کنم شرح شما از تاریخ شوروی کاملا به هم ریخته و اشتباهه. برنامه های توسعه اقتصادی تازه سال 29 شروع شد اون هم خیلی با جبن و احتیاط. قبل از اون استالین در منتهای راست کنار بوخارین(بوخارین که قبلا شدیدا چپروی میکرد حالا بدتر از استالین به ماورای راست افتاده بود!) ایستاده بود و صنعتی شدن شتابان رو محکوم میکرد و شعار "دهقانان پولدار شوید" رو میداد. استالین در یک مصاحبه به خبرنگار گفت اشتراکی کردن مثل اینه که به موژیک (دهقان) گرامافون هدیه بدیم! اشتراکی سازی زمینها به گفته استالین امری بود مربوط به 50 سال آینده! در همین موقع برنامه جناح چپ درخواست رشد 20% به بالا میکرد و برنامه های اقتصادی رو به حزب عرضه کرد که مورد تأیید زینوویف کامنف هم بود. طنز اینجاست که روزی در اواخر عمر لنین، تروتسکی چند روزی بیمار شد. همین بوخارین بالای تخت تروتسکی رفت و زار زار گریه میکرد که حالا که لنین عملا نیست اگه تو هم بمیری ما یتیم میشیم! و اینکه چی شد استالین تن پس از حذف رقبا برنامه های اونها رو اجرا میکرد برمیگرده به وضعیت اقتصاد شوروی. تو کنگره حزب کلمه به کلمه برنامه های جناح چپ به نام استالین خونده میشد حتی زحمت ویرایش هم به خودشون نمیدادن!! قصه این بود که البته خیلی خلاصه و شلخته عرض کردم...
  21. [quote][color=darkblue]از همه دوستان سپاسگزاری می کنم. این پوستر اشاره به برنامه ترمیم اقتصادی استالین داشت. استالین تا سال 1929 سرگرم تحکیم پایه های قدرت و اقتدار خود بود و در طول این مدت هیچ اقدام مفیدی برای بهبود وضع معیشتی مردم از جانب سردمداران حزب بلشویک انجام نگرفت. وضع مردم در این دوره به مراتب از زمان حکومت تزارها نیز بدتر شده بود و صدها هزار ، بلکه میلیون ها نفر (به نقل از منابع غربی) در جریان قحطی های به وجود آمده جان خود را از دست دادند. زمانی که در سال 1929 استالین پایه های قدرت خود را مستحکم ساخت و رقیب اصلی خود (تروتسکی) را از میان برداشت ، برنامه ای پنج ساله برای بهبود اقتصاد و وضع معیشتی مردم به اجرا در آورد. از همان ابتدای سال 1929 دستگاه تبلیغاتی شوروی این برنامه 5 ساله را در بوق و کرنا کرد و سرانجام چهار سال بعد اعلام شد که برنامه 5 ساله استالین ، 4 ساله به ثمر نشسته است و هم اکنون وضع معیشتی مردم شوروی از غرب هم بالاتر است. این پوستر یکی از همان پوسترها است. البته طرح 5 ساله (یا به قول خودشون 4 ساله) استالین هیچگاه در عمل توفیقی به دست نیاورد و هیچگاه باعث بهبود وضع معیشتی مردم شوروی نشد. [/color][/quote] برنامه های 5ساله شوروی در عمل اساس صنعتی شدن روسیه رو ایجاد کرد، این برنامه ها ما بین سال 29 و جنگ پیگیری میشد دستاوردهای خیره کننده ای داشت که خود مورخان غربی هم بهش معترف هستند. در کنار اون البته سرشار از نقص و کاستی هم بودن اما به هیچ وجه نمیشه اونها رو برنامه هایی دونست که "هیچگاه در عمل توفیقی به دست" نیاورده باشن. فاکتها هم بیشماره. در ضمن این برنامه ها ابتکار جناح تروتسکی زینوویف بودن که مدتها توسط همین آقای استالین به مسخره گرفته میشدند. در نهایت اجبار شرایط اقتصادی باعث عقب نشینی سراسیمه استالین شد
  22. مرجع نسبتا جامعی از پوسترهای شوروی رو اینجا میتونید مشاهده کنید: http://www.sovietposters.com [quote name="Royal_falcon"]با تشکر از علی آقا از دوستانی که روسی بلدند یکی بیاد این پوسترو ترجمه کنه. یعنی چجوری 2+2 شده پنج ؟ http://gallery.military.ir/albums/userpics/urss_soviet_poster_48.jpg] این اشاره به برنامه های اقتصادی 5ساله شوروی داره که در زمان کوتاهتر از 5 سال به نتایجی که مورد نظر بود میرسید
  23. بسیار عالی پوسترها از روز اول انقلاب کبیر اکتبر نقش مهمی در دستگاه تبلیغاتی شوروی داشتن، به ویژه در جنگ داخلی و جنگ جهانی. پوسترها راجع به هر چیز می تونستن باشن: از جنگ تا برنامه های اقتصادی 5ساله، تا این اواخر که تو ذهنم مونده مبارزه با مصرف الکل، که ای کارزاری بود که در دوره گورباچف راه افتاد. پوسترها تاریخ شوروی رو ترسیم میکنن، دغدغه های اصلی ملت شوروی در هر دوره. بسیار جالب بود و خسته نباشید جناب علی
  24. گرجستان به تحریک آمریکا وارد جنگ شد تا تو رقابت انتخاباتی که اون موقع بین مک کین و اوباما در جریان بود جمهوریخواها با مستمسک قراردادن واکنش روسها دست بالا رو تو انتخابات پیدا کنن. در عمل هم اینجوری شد و برای مدتی جمهوریخواها اوضاعشون بهتر از رقیب شد.
  25. عالی بود تشکر این فیلم کوتاه از یاک 36 که از رو ناو شوروی بلند میشه: www.mediafire.com/download.php?k9op106i5g6vmb5