MahdiAIRFORCE

Members
  • تعداد محتوا

    38
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

7

درباره MahdiAIRFORCE

  • رتبه حساب کاربری
    ??? ??????

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.

  1. [quote]جانم فدای تایب اما زمان(عج) [/quote] جون هر کی دوست داری چرا اسپم میدی؟ با حرفت مشکلی ندارم ولی باید اینگونه جملات در امضا بکار برده بشه نه در تاپیک برای منحرف کردن اون
  2. [quote]طراحی مفهومی آن نیز به پایان رسیده و حتی پروژه، نامگذاری شده است و در حال حاضر در مرحله نیازسنجی و طراحی دقیق هستیم که این کار مشترک با همکاری قرارگاه و وزارت دفاع در حال اجراست. [/quote] اینجا کمی تناقض داره اخه چند وقت پیش خبر از ازمایشش میدادن الان میگن که هنوز ساخته نشده ودر مرحله طراحی قرار داره. اگه اشتباه میکنم بگید
  3. 2000 پوند یعنی تقریبا یک تن یعنی یک سوخو27 یاسوخو30 که میتونه10 تن بار حمل کنه میتونه 10 تا ازشون رو با خودش حمل کنه. اگه اشتباه میکنم بگید.
  4. اقا یه سئوال آیا رنگ سیاه کبراهای ساخت سپاه میتونه دلیلی بر استفاده از مواد جاذب رادار باشه؟
  5. [color=blue][b]نيروي هوايي ايالات متحده از هر ارگان نظامي ديگري سوخت بيشتري مصرف مي‌کند؛ طوري که در سال 2007 به تنهايي 3/11 ميليارد ليتر سوخت به ارزش 6/5 ميليارد دلار سوزاند؛ يعني 10 درصد کل سوخت مصرف شده در بازار هواپيمايي داخلي ايالات متحده. اگرچه قيمت نفت در ماه‌هاي اخير کاهش يافته، هيچ‌کس انتظار دوام اين کاهش قيمت را ندارد و آمريکا شديدا به دنبال سوخت جايگزين براي بنزين هواپيماهاست. ويليام اندرسون، معاون رئيس سابق نيروي هوايي آمريکا مي‌گويد: «تنها گزينه‌هاي موجود، نفت خام، گاز طبيعي و زغال‌سنگ هستند.» و اگر نگاهي به منابع طبيعي اين کشور بيندازيم گزينه مناسب، زغال‌سنگ خواهد بود. وي اضافه مي‌کند: «ما بزرگ‌ترين دارنده منابع نفتي يا گازي دنيا نيستيم، پس اين دو نمي‌توانند انتخاب مناسبي باشند. اما هر چه باشد عربستان زغال‌سنگ که هستيم!» نيروي هوايي همه تلاش خود را به کار گرفته تا اولين نيروگاه‌هاي بزرگ (Coal To Liquid CTL يا توليد زغال‌سنگ مايع) را ايجاد کند. اين ارگان براي توسعه بازار قصد دارد ديگر بخش‌هاي نظامي و حتي شرکت‌هاي هواپيمايي مسافربري را متقاعد کند تا در ناوگان خود از زغال‌سنگ مايع استفاده کنند. اما در اين بين مشکلاتي وجود دارد؛ مثلا اينکه اجراي اين برنامه مي‌تواند دو برابر سوخت‌هاي فعلي دي‌اکسيدکربن توليد کند و اين نقطه ضعف موجب غيرقانوني شدن اين پروژه مي‌شود. در لايحه انرژي سال 2007 بندي به تصويب رسيد که دولت آمريکا را از سرمايه‌گذاري در سوخت‌هايي که بيش از حد مجاز گازهاي گلخانه‌اي توليد مي‌کنند، باز مي‌دارد. يکي از مزاياي تبديل زغال‌سنگ به سوخت هواپيما اين است که توليدکنندگان، روش انجام اين کار را به خوبي مي‌دانند. در دهه‌20 دانشمندان آلماني روشي براي تبديل مواد خام مثل زغال‌سنگ و گاز طبيعي به سوخت مايع کشف کردند. در اين روش زغال‌سنگ را در مجاورت با بخار آب و اکسيژن قرار مي‌دهند که باعث متصاعدشدن گازهاي هيدروژن و منوکسيدکربن (هيدورکربن‌ها) مي‌شود. سپس اين گاز را ازطريق روشي به نام فيشر- تروپش (Fischer-Tropsch) در معرض مجموعه‌اي از کاتاليزورها قرار مي‌دهند تا به سوخت مايع تبديل شود. هيتلر از اين روش براي به حرکت درآوردن ماشين جنگي آلمان در جنگ جهاني دوم استفاده کرد. همچنين در طول دوران آپارتايد هنگامي که آفريقاي جنوبي با تحريم‌هاي بين‌المللي روبه‌رو شد، دولت آن کشور با استفاده از اين روش اقدام به توليد سوخت براي هواپيماهاي خود کرد. اما بايد مراقب بود! بعد از اينکه سوخت تهيه شد، بايد امن بودن هواپيماها با اين سوخت را دوباره آزمود. نيروي هوايي آمريکا هواپيماهاي بي 52 و سي 17 را براي استفاده نامحدود از مخلوط يکساني از سوخت مصنوعي تضمين کرده ‌است. هم‌اکنون بمب‌افکن بي 1 و جنگده‌هاي اف 15، اف 22 و کي‌سي 135 در حال آزمايش هستند و نيروي هوايي قصد دارد تا سال 2011 تمام ناوگان هوايي خود را براي استفاده از اين سوخت مورد تاييد قرار دهد. طرفداران استفاده از زغال‌سنگ مايع به خوبي مي‌دانند که زغال‌سنگ تصويري منفي در افکار عمومي بر جاي گذاشته و با گفتن اينکه اين سوخت پاک‌تر از نفت خام است با انتقادات مقابله مي‌کنند. استدلال آنها اين است که در طول فرايند تبديل زغال‌سنگ به گاز، اين سوخت تصفيه شده و ذرات کوچک مثل دي‌اکسيد‌سولفور و اکسيد‌نيتروژن که موجب باران اسيدي مي‌شوند از آن جدا خواهند شد. بنابراين از يک ديدگاه سوخت پاک‌تري است. اما در اين ميان مسائل مهمي ناديده گرفته شده‌است؛ در طول فرايندي که زغال‌سنگ استخراج و تبديل به سوخت هواپيما شود، دو برابر بيشتر از نفت خام دي‌اکسيدکربن توليد خواهد شد. اثرات بالقوه استفاده از زغال‌سنگ مايع طرفداران محيط زيست را نيز به تکاپو انداخته‌ است. براي همين سال 2007 هنري واکسمن، رئيس کميته انرژي و بازرگاني در مجلس نمايندگان بندي به لايحه انرژي اضافه کرد که دولت را از سرمايه‌گذاري در سوخت‌هاي آلاينده منع مي‌کند و اين شامل سوخت‌هايي مي‌شود که گازهاي گلخانه‌اي بيشتري نسبت به سوخت‌هاي موجود توليد کنند. راه‌هاي زيادي براي رسيدن به اين هدف وجود دارد اما هيچ کدام آسان نيستند. يکي از آنها بازيافت دي‌اکسيدکربن از طريق برگرداندن آن به فرايند فيشر-تراپش براي توليد سوخت بيشتر است. در هر صورت دي‌اکسيدکربن همانند سوخت‌هاي فسيلي حاوي کربن است. راه ديگر استفاده از اين دي‌اکسيدکربن، براي پرورش جلبک توليدکننده نفت است؛ روشي که حدودا يک سال پيش کرگ ونتر آن ‌را ابداع کرد . سوم اينکه کربن را به گازهاي صنعتي قابل‌استفاده تبديل کنيم . نيروي هوايي ايالات متحده پيش‌بيني مي‌کند که حداقل يک دهه طول خواهد کشيد تا بتوان از هر يک از اين فناوري‌ها در مقياس وسيع استفاده کرد. گزينه محتمل‌تر اينکه از دي‌اکسيدکربن در فناوري‌اي به نام «بهبود بازيابي نفت» بهره بگيرند. در اين فناوري ابتدا دي‌اکسيد‌کربن را به حالت مايع درآورده و آن را به چاه‌هاي نفت خشک‌ شده پمپ مي‌کنند تا از اين طريق نفت باقيمانده در آنها را استخراج کنند. اما خطر استفاده از اين فناوري در اين است که امکان دارد به جاي حل مشکل، بر پيچيدگي‌هاي آن بيفزايد زيرا انرژي مورد نياز براي مايع کردن دي‌اکسيدکربن از سوخت‌هايي حاصل مي‌شود که توليد کربن مي‌کنند. همچنين بايد پيامدهاي درازمدت آن را در نظر گرفت. براي مثال هيچ‌کس نمي‌داند که آيا دي‌اکسيدکربن از چاه نفت نشت خواهد کرد يا نه. و اما سوال آخر اينکه آيا هواپيمايي آمريکا بايد بدون نگراني درباره کربن توليد شده از زغال‌سنگ استفاده کند يا به سوزاندن ميلياردها ليتر نفت ادامه دهد؟ عدم وجود جايگزين‌هاي مناسب جواب اين سوال را کمي دشوار مي‌کند. تايسون اسلوکوم يافتن منابع انرژي تجديدپذير براي سوخت هواپيما را بسيار سخت عنوان مي‌کند. او که مدير گروه «برنامه همگاني انرژي براي شهروند» است، مي‌گويد: «شما نمي‌توانيد روي يک هواپيماي جت صفحات خورشيدي نصب کنيد.» اين مشکلات مي‌تواند حتي طرفداران دوآتشه محيط زيست را به استفاده از نفت متمايل کند. شوراي حفاظت از منابع طبيعي پيشنهاد مي‌کند که برنامه زغال‌سنگ مايع را به کلي کنار گذاشته و به جاي آن روي فناوري‌هاي موجود مثل اتومبيل‌هاي الکتريکي و هيبريدي سرمايه‌گذاري شود تا در مصرف نفت نيز صرفه‌جويي شود. با اين کار سوخت نفت بيشتري براي هواپيماهاي جت باقي مي‌ماند، هزينه کمتري صرف مي‌شود و زمان بيشتري براي تحقيقات درمورد سوخت‌هاي جايگزين خواهيم داشت. نهايتا اينکه سوخت‌هاي زيستي بدون کربن (biofuel) مي‌توانند راه‌حل مناسبي باشند. سال 2008 شرکت ويرجين آتلانتيک يک جمبوجت را با استفاده از سوختي که از نارگيل و نوعي نخل برزيلي به‌دست آمده بود، از لندن تا آمستردام به پرواز درآورد و در سپتامبر همان سال شاهد آغاز به کار گروه « مصرف‌کنندگان سوخت‌هاي هوانوري»، ائتلافي از شرکت‌هاي بوئينگ، ان‌آردي‌سي و چند شرکت هواپيمايي ديگر به همراه گروه‌هاي طرفدار محيط زيست بوديم. هدف اين گروه،تشويق توسعه سوخت‌هاي بدون کربن است. در اين احوال ارتش آمريکا شايد در آينده از سوخت‌هاي هيدروکربني يک قرن پيش استفاده کند. [/b][/color] [url=http://www.hamshahrimags.ir/NSite/FullStory/News/?Id=5324]منبع[/url] [color=darkblue]منتقل شد به فناوری نیروی هوایی LAST-WAR[/color]
  6. [b]تهرانِ قبل از شهریور 1320 منتظرِ جنگ بود، منتظرِ جنگی که در اروپا شعله می‌کشید و ترک‌برداشتنِ پیمانِ دوستیِ آلمان نازی با شوروی کمونیستی. در این میانه بولارد به بهانه و بی‌بهانه مهمانی می‌داد و نسخه‌ای از جنگِ اروپا را در تهران می‌ساخت. فقط تهران نبود که منتظر بود، متفقین منتظر بودند، دولِ محور منتظر بودند، بی‌طرف‌ها منتظر بودند و در این فراغت و انتظاری که بود مهمانی‌های تهران از نبرد‌های اروپا پیچیده‌تر بود. سر ریدر بولارد، سفیر انگلیس در تهران که از جده به ایران منتقل شده بود و آب و هوای تلخِ عربستان را با هوای کوهستانی تهران عوض کرده بود، پشتِ گلیسین‌های باغِ قلهک سنگر می‌گرفت و در مهمانی‌هایِ خیریه به متفقین شلیک می‌کرد. مهمانی‌های قبل از رسیدنِ جنگ به تهران جوری تمرینِ جنگ بود. متفقین به مهمانی متحدین نمی‌رفتند و برعکس، بی‌طرف‌ها باید احتیاط می‌کردند به سفارتی رفتن یا نرفتن‌شان حمل بر طرف‌داری نشود و ایرانی‌ها هم مراقبِ متحدین بودند هم متفقین هم بی‌طرف‌ها. [/b] [color=blue] [b] تهران/ سی و یکم ژانویه 1940 / 10 بهمن 1318 خب، اولین میهمانی من هم برگزار شد. یک میهمانی خودمانی گرفتم برای انگلیسی‌های مقیم این‌جا، همة اتباعِ پادشاهی بریتانیا و چند نفری از گزیدگان هندی. من نمی‌توانستم همة هندی‌ها را دعوت کنم چون حدود سیصد نفرشان در این‌جا هستند. به‌خاطرِ شیوع نوعی آنفلوآنزا عده‌ای نتوانستند بیایند ولی حدود صدوبیست نفر آمده بودند، شاید هم بیشتر. یک گروه نوازنده تدارک دیده بودم و مقدار زیادی خوردنی و نوشیدنی. به میهمانان خوش گذشت. این سفارت‌خانه برخلافِ سفارت‌خانه جده برای پذیرایی جای مناسبی است. گنجایش میهمانی‌های بسیار بیشتر از صدوبیست نفری را دارد. میزِ دراز ناهارخوری پوشیده از بشقاب‌های غذا بود و در جهت عمود بر آن در یک طرف محلی به چشم می‌خورد که پارکس آن را بار می‌نامید، جایی که همه نوشابه‌ها را گذاشته بود. اتاقِ نشیمن برای رقص خلوت شده بود و آن طرف اتاقِ کار من بود، جایی که ما تعداد بسیار زیادی عکس‌های جنگی ارسالی از وزارت تبلیغات را نصب کرده بودیم. بعضی از خانم‌های انگلیسیِ مقیم این‌جا، برای کمک به صندوق قصد دارند مجلس رقصی برپا کنند. چون در مورد محل برگزاری مشکل داشتند من سفارت‌خانه را پیشنهاد کردم. فقط از اتباع انگلیسی دعوت خواهد شد که بلیت بخرند اما اتباع دول بی‌طرف و متفق می‌توانند به عنوان میهمان به همراه آورده شوند. من احتمالا سفیر فرانسه و همسرش و دو یا سه نفر دیگر را دعوت خواهم کرد که در این‌جا غذا صرف کنند و بعد هم به مجلس رقص بروند. هستند بی‌طرف‌هایی که حتی به صورت میهمان جرأت نخواهند کرد به مجلس رقصی بیایند که جهت کمک به یک دولت در حال جنگ برپا شده است. وزیر مختار دانمارک خیلی ضدآلمانی است اما همسرش اسکاتلندی است و در نتیجه ناگزیرند بی‌نهایت مواظب باشند که خودشان را هدف گله‌گزاری جامعة دانمارکی‌های مقید این‌جا قرار ندهند، جامعه‌ای که در آن بیش از یک دانمارکی با زن آلمانی ازدواج کرده است. همسرِ وزیر مختار سوئیس بانوی دیگری است که باید خیلی با دقت گام بردارد. او به تازگی ازدواج کرده و قبل از آن منشی انجمن ضدنازی در سوئیس بوده و این او را در معرض عیب‌جویی قرار می‌دهد. تهران/ دوشنبه بیست و پنجم مارس 1940 / 15فروردین 1319 اخیرا به دو مناسبت مجبور شدم در یک مراسم رسمی با آلمانی‌ها زیر یک سقف قرار گیرم، اما مقامات ایرانی احتیاط به خرج داده و به خاطر جلوگیری از مجاورت متفقین و آلمانی‌ها ضابطه ارشدیت را نادیده گرفتند. اتفاقا از لحاظ ضابطه یاد شده، من و وزرای مختار فرانسه و آلمان تقریبا با فاصله سه ماه وارد ایران شده‌ایم و طبق قوانین معمول و براساس ضابطه فوق ما باید به ترتیب ورود به ایران می‌ایستادیم، اما رئیس تشریفات نماینده دانمارک و رومانی را بین همتای فرانسوی و آلمانی من قرار داد. مستشار آلمانی ظاهرا مهره گشتاپو در سفارت است. بی‌طرف‌ها می‌گویند اگر با هر فرد دیگری از اعضای سفارت مذاکره کنند باید مطمئنا انتظار داشته باشند که مستشار خیلی زود از محتوای آن آگاهی یابد. در مواقع مختلف وقتی آنان دبیر اول را به صرف غذا دعوت کرده‌اند، مستشار جدید پاسخ داده است که در حال حاضر پست او را به عهده دارد و به جای او خواهد آمد! حتی چند روز پیش به جای دبیراول در ضیافتی که نماینده واتیکان داده بود حاضر شد، هرچند که نماینده واتیکان اصلا نمی‌خواست او را ببیند. من هم نمی‌خواستم او را ببینم، ولی دیدنِ این‌که تقریبا در مجموع، از او دوری می‌کنند تا حدی تسلی‌بخش بود. در مراسم ضیافت شام به مناسبت تولد شاه بیشتر از آن‌چه انتظار داشتم به من خوش‌گذشت. من خانم انگرت را همراه خود بردم. او همسر کاردارِ سفارت آمریکاست و «تظاهر به بی‌طرف بودن نمی‌کند» طرف دیگرم یک خانم ایرانی نشسته بود که فرانسه عالی حرف می‌زد و معلوم شد همسر مردی است که او را در جده دیده بودم، یعنی وزیر مختار ایران در قاهره که ضمنا سفیر اکردیته در نزد ابن سعود بود و چند روزی به جده آمده بود تا استوارنامه خود را تقدیم کند. شاه در مراسم شامی که ولیعهد به نام پدرش برگزار کرده بود شرکت نکرد. ولیعهد و همسرش ـ یکی از خواهران پادشاهِ مصر ـ از مقابل صف سران هیات‌های سیاسی عبور کردند و همگی به نوبت معرفی شدیم. پرنسس فوزیه یک کلمه با کسی حرف نزد.شاید خجالتی است، چون فقط حدود هجده سال دارد و در یک سرزمین بیگانه تنهاست. انگرت هم مثل همسرش «تظاهر به بی‌طرف بودن نمی‌کند» و وقتی در گزارشی خواند که وزیر مختار ایالات متحده در کانادا یک سخنرانی غیرمحتاطانه در حمایت از متفقین کرده، مشعوف شد. متاسفانه باید بگویم که وزیر مختار جدید آمریکا منصوب شده است و در نتیجه انگرت به‌زودی عزیمت خواهد کرد. غیبت زنش هم فقدان بزرگی خواهد بود. تهران/ سه‌شنبه بیست‌وسوم آوریل 1940/ 3 اردیبهشت 1319 برگزاری گاردن‌پارتی در وقتی که گلیسین سفارتخانه گل می‌دهد یک سنت است و چون عمر شکوفه‌ها تقریبا از ده روز بیشتر نیست، روز موعود در همین ایام محدود تعیین می‌شود. در مواقعِ عادی من باید نمایندگان سیاسی همه دنیا را دعوت کنم اما بعضی از اسکاندیناوی‌ها حال و حوصله مهمانی‌های بزرگ را نداشتند. ایتالیایی‌ها را هم که طبقِ دستور دشمن شده‌اند و وقتی ما را می‌بینند دستپاچه می‌شوند، نمی‌خواستم ببینم. بنابراین دست آخر همه انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها و آمریکایی‌های مقیمِ این‌جا را به گاردن پارتی دعوت کردم و همین‌طور کسان دیگری را که شاید دوست داشتند در باغِ سفارت‌خانه گشتی بزنند و غذایی بخورند. ما به خاطرِ گاردن پارتی و گلیسین که در زیباترین حالت خود حدود پنجاه یارد از ایوان بزرگ را پوشانده بود، شب خوش و زیبایی داشتیم. تهران/ شانزدهم ژوئیه 1941 / 25 تیر1320 خبرهای روستایی، فکر می‌کردم باغِ سفارت‌خانه پر از بچه‌گربه شده ولی آدم‌های وارد به من گفتند که سروصدا از جوجه شاهین‌هایی است که غذا می‌خواهند. درخت اسطوخودوس که به‌وسیله یکی از اسلاف من کاشته شده و حالا چندین خوشه بزرگ دارد هفته‌ها زیبایی خود را حفظ کرده و همیشه پر از زنبور و پروانه است. بعضی از پروانه‌ها از نوع دم‌پرستویی‌اند. گل‌ها را حالا می‌چینند و در جعبه‌ها می‌گذارند و به نفعِ صلیب سرخ می‌فروشند. ما انتظار داریم که از فروش آن‌ها پانزده پوند به دست آید. فکر نمی‌کنم با آخرین پست نامه‌ای فرستاده باشم بنابراین درباره «مهاجران» چیزی نمی‌دانی. روس‌ها نمی‌خواستند باور کنند آلمانی‌ها به آن‌ها حمله می‌کنند اما سفارت‌خانه ما در مسکو تصمیم گرفت زنان و کودکان همچنین سه مرد را به خارج بفرستد. حمله، صبحگاهی آغاز شد که آنان مسکو را ترک کرده بودند. گروه شانزده نفره سالم به این‌جا رسید و علاوه بر آن‌ها خانمی به اسمِ بری که اجازه نیافته بود با شوهرش به مسکو برود با او از ترکیه به ایران آمد. من فکر کردم این جماعت باید تا اندازه‌ای درمانده و ضمنا بسیار خسته باشند و ما بایستی آنان را تا حد امکان از هتل‌های نسبتا نامرغوب و گرمِ این‌جا نجات دهیم. در نتیجه ترتیبی فراهم آوردیم که همگی را در اماکن مختلف مقر تابستانی سفارت‌خانه در قلهک اسکان دهیم. فکر می‌کنم نسبتا خوب به پناهندگان سر و سامان دادم. کنسول و همسرش که دو دختر کوچک دارند و یک معلمه سرخانه، نزد همسر وابسته هوایی و دو پسر کوچکش اقامت گزیدند. سهم من هشت نفر از افراد با موقعیت اجتماعی پایین‌تر بود. همسران بایگان‌ها و ماشین‌نویس‌ها، یک بایگان و همسرش و جز آن. خانمی به نام لوآرد، همسرِ یکی از کارکنان شرکت نفت، از سر لطف پیشنهاد کرد دو نفر از پناهندگان را بپذیرد اما من مواظب بودم که با فرستادن همسران ماشین‌نویس‌ها، از مهمان‌نوازی او سواستفاده نکنم، بنابراین دو دختر سر استافورد کریپس را پیشش فرستادم و او کاملا خوشحال بود. مطالعة احوال این پناهندگان جالب بود. یک زوج خیلی خوب داشتیم، مردی به نام اسکات که در مسکو با او آشنا شدم، منشی رایزن بازرگانی بود و همسرش. زن روس است و من معمولا همسران روسی مردان انگلیسی را دوست ندارم اما این زن آدم‌ خیلی خوبی به نظر می‌رسید. خوش خلق بود و قدردان و هرگز شکایتی نمی‌کرد و با بعضی خانم‌ها که کم‌تر مفید بودند و سازگار، رابطه بسیار خوبی داشت. زن دیگری بود چاق و میان‌سال از اهالی ریگا در ناحیه بالتیک روسیه، که متجاوز از بیست سال از ازدواجش با یک مرد انگلیسی می‌گذشت، بدون آن‌که حرف زدن به زبان انگلیسی را آموخته باشد. خانم متظاهری هم بود که با یک زن جوان و وقیح یهودی مراوده داشت. این زنِ یهودی یک کارمندِ میان‌سال سفارت‌خانه را خر کرده و زنش شده. این دو برای آن‌که بتوانند به جای رفتن به هند در تهران بمانند. خود را به ناخوشی زدند اما با معجونی از دیپلماسی و زور، همراه دیگران روانه شدند. من به اندازة کافی در مورد زنان و کودکانی که در این‌جا هستند گرفتاری دارم که نخواهم به عدة آن بیفزایم. نامطبوع‌ترین زن این دسته همسرِ فرانسوی بایگان بود، زنی شلخته و نق نقو. خوش‌بختانه بیشتر وقت‌ها در اتاقش می‌ماند. به همین خاطر داشتم می‌بخشیدمش که با دزدیدن هر دو حولة نازنین حاشیه‌دار اتاقی که او و شوهرش از آن استفاده می‌کردند نفرت مرا نسبت به خود زنده کرد. امروز من در سفارتخانه شوروی ناهار خوردم و به سلامتی متفقین نوشیدیم. چه کسی یک یا دو ماه پیش می‌توانست فکرش را بکند؟ ناهار بسیار مفصل و سنگین بود (چرا آن‌ها متقاعد نمی‌شوند به میهمانان خوراکی ساده بدهند؟ آن‌ها مفصل‌ترین اغذیه‌ای را که من بعد از شروع جنگ به میهمانی داده‌ام، برای من تدارک دیده بودند) انواع نوشیدنی بود (همه روسی و همه بد) ولی رفتارشان دوستانه و حاکی از علاقه بود و فرصتی پیش آمد برای گفت‌وگو با کسانی که دیگر از حرف زدن نمی‌ترسیدند. منبع:http://www.hamshahrimags.com/NSite/FullStory/News/?Id=8937[/b][/color]
  7. تصاویر شما مثل همیشه عالی بود. درضمن این تصویر مجسمه ساخته شده از مومه .درسته؟ [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Stallin_001__74977_zoom.JPG[/img]
  8. به نظر شما چه عالی باعث میشه که سرعت این زیر دریایی در زیر اب بالا تر از سطح اب باشه؟ [quote]سرعت در سطح آب : 25 كیلومتر بر ساعت سرعت زیر سطح آب : 44 كیلومتر بر ساعت [/quote]
  9. [quote][color=darkblue]خب چند اصطلاح نظامی هم در این تاپیک معرفی می کنم ، امیدوارم مفید باشد. [size=18] CIC Commander In Chief این اصطلاح به فرماندهی کل نیروهای مسلح یک کشور اطلاق می شود. ==================== COAS Chief Of Army Staff این اصطلاح به فرماندهی نیروی زمینی ارتش اطلاق می شود. ==================== CNS Chief of the Navy Staff فرمانده نیروی دریایی ارتش ==================== CAS Chief of the Air Staff فرماندهی نیروی هوایی ارتش ==================== CDS Chief of the Defence Staff فرماندهی نیروهای امنیتی (فرمانده نیروی انتظامی) ==================== CGS Chief of the General Staff فرماندهی کل ارتش یک کشور[/size][/color][/quote] بسیار ممنون. احیانا نمیدونید INAبه چه معناست؟
  10. [b]ببخشید پست متوالی میدم چون واقعا دکمه ادیت ناپدید شده. --------------------------------------------------------------------- عکس ها اکثرا فیلتر بودن و تو یه جای دیگه اپلودشون کردم.[/b] [b]شما میتونید طبق پست های قبلی من که معادل انگلیسی درجات رو نوشتم درجات پایین را معادل سازی کنید[/b] [b]پاکستان(نیروی زمینی):[/b] [img]http://www.pic.iran-forum.ir/images/joz3zrv1zj2lw846q6gj.jpg[/img] [b]مقایسه بین درجات کشور های : امریکا-اسرائیل-بحرین-اردن-لبنان-عمان-سوریه-امارات و یمن:[/b] [b]البته معذرت میخوام که نوشته های روی عکسها کمی ناخواناست و به بزرگی خودتون ببخشید دیگه(غرض من اشنایی با شکل وشمایل درجات این کشور هاست)[/b] اول نیروی زمینی: [img]http://www.globalsecurity.org/military/library/policy/army/accp/is3009/b-1.gif[/img] دوم نیروی دریایی: [img]http://www.globalsecurity.org/military/library/policy/army/accp/is3009/b-2.gif[/img] سوم نیروی هوایی: [img]http://www.globalsecurity.org/military/library/policy/army/accp/is3009/b-3.gif[/img] و حالا مقایسه درجات این کشور ها با امریکا البته در خدمت سربازی.(دوستان توجه کنید که ردیف بالای هر بخش(دریایی-هوایی زمینی) مربوط به کشور نامبرده و ردیف پایین همه تصاویر امریکاست که برای مقایسه امده.) بحرین: [URL=http://www.pic.iran-forum.ir/][img]http://www.pic.iran-forum.ir/images/6dvhml69dcnw6qppsj3h.gif[/img][/URL] اسرائیل: [img]http://www.globalsecurity.org/military/library/policy/army/accp/is3009/b-5.gif[/img] اردن: [img]http://www.globalsecurity.org/military/library/policy/army/accp/is3009/b-6.gif[/img] لبنان: [img]http://www.globalsecurity.org/military/library/policy/army/accp/is3009/b-7.gif[/img] عمان: [img]http://www.globalsecurity.org/military/library/policy/army/accp/is3009/b-8.gif[/img] سوریه: [img]http://www.globalsecurity.org/military/library/policy/army/accp/is3009/b-9.gif[/img] امارات: [img]http://www.globalsecurity.org/military/library/policy/army/accp/is3009/b-10.gif[/img] یمن: [img]http://www.globalsecurity.org/military/library/policy/army/accp/is3009/b-11.gif[/img]
  11. [quote][quote]عالي بود اگه ميشه درباره درجات در ديگر كشور ها هم پست بزارين......[/quote] ماهیت درجه ها فرقی نمیکنه ولی شکل وتعدادشون متفاوته. درجات ومدال تمام دوره های نیروی دریایی امریکا: [img]http://www.pic.iran-forum.ir/images/dbfw4wqirc1vj7vyyoc6.jpg[/img][/quote] [quote]چه خوب مي شد بقيه درجات هم با تصوير همراه بود نيروى دريايى[/quote] [b] [color=red]درجه های نیروی دریایی ارتش ( بین المللی )[/color] سلام شاید خیلی از شما دوستان درجه های نیروی دریایی ارتش که درجه های بین المللی هم هستن و در سرتاسر دنیا ( انگلیس ، پرتغال و ... ) از اونا استفاده میشه رو ندیده باشید یا اگه هم دیدید اسماشونو نمیدونید . فقط یه نکته که در ایران از درجه دریادار دوم به بالا که سرتیپ دوم میشه بصورت سردوشی از درجه های نیروی زمینی ارتش استفاده میکنن و از درجه های زیر فقط رو آستین فرنچ استفاده میکنن . ( البته همونطور که گفتم از درجه دریاداردوم به بالا )[/b] و[URL=http://www.pic.iran-forum.ir/][img]http://www.pic.iran-forum.ir/images/8702r2cyqq8ibdcadb60.jpg[/img][/URL]
  12. [quote]عالي بود اگه ميشه درباره درجات در ديگر كشور ها هم پست بزارين......[/quote] ماهیت درجه ها فرقی نمیکنه ولی شکل وتعدادشون متفاوته. درجات ومدال تمام دوره های نیروی دریایی امریکا: [img]http://www.pic.iran-forum.ir/images/dbfw4wqirc1vj7vyyoc6.jpg[/img]
  13. [b] معادل درجات نظامی ایران وآمریکا: فارسی******************************** انگلیسی سرباز صفر ............................................................ . Private سرباز یکم ............................................ Private First Class سرجوخه................................................ ........... ... Corporal گروهبان دوم ...................................... Sergeant First Class گروهبان.............................................. .............. Sergeant سرگروهبان.......................................... .... Master Sergeant استوار................................................ ..... Sergeant Major ستوان دوم .................................................. 2nd Lieutenant ستوان یکم ................................................. 1st Lieutenant سروان ............................................................ .... Captain سرگرد ............................................................ ....... Major سرهنگ دوم .................................... ...... Lieutenant Colonel سرهنگ ............................................................ ... Colonel سرتیپ ................................................. Brigadier General سرلشگر ................................................... Major General سپهبد ................................................ Lieutenant General ارتشبد ............................................... Four Star) General) رئیس ستاد نیرو های مسلح------------------------------------------- فرمانده کل قوا .................................... Commander-in-Chief بزرگ‌ارتشتاران(منسوخ‌شده) ............................. Field Marsha ***برای General در فارسی القابی چون تیمسار ، امیر ، سردار و ژنرال کاربرد دارند. [color=brown]درجات و القاب نظامی ایران[/color] [color=indigo]نیروی زمینی و هوائی ارتش و سپاه[/color] ارتشبد - سپهبد - سرلشکر - سرتیپ - سرهنگ - سرگرد - سروان - ستوان - استوار - گروهبان - سرجوخه - سرباز [color=indigo]نیروی دریایی ارتش و سپاه[/color] دریابان - دریادار - دریاسالار - مهناوی - ناواستوار - ناوبانیار - ناوبان - ناوسالار - ناوسروان - ناوی [color=indigo]نیروی مقاومت بسیج نمسا[/color] مجاهد - دریادل - رزمجو - رزمنده - رزم‌یار - رزم‌دار - رزم‌آور [color=indigo]القاب[/color] بزرگ‌ارتشداران - تیمسار - امیر - سردار - سرکار - جناب - افسر [color=red]سرباز [/color]در معنا کسی است که از جانش در پی آرمانی گذشته باشد.ولی معنای کاربردی این واژه برای کسی به کار برده می‌‌شود که پیشه نظامی‌گری داشته باشد و در ارتش و سپاه خدمت کند که بدین معنا سپاهی و لشکری هم می‌‌گویند. [color=red]سرجوخه [/color]از درجه‌های ارتش و سپاه است و به فرمانده ۴ یا پنج سرباز گفته می‌شود. پیش از دوره رضاشاه به سرجوخه "سرجوقه" می‌گفتند. درجه سرجوخه بر روی دوش نصب نمیشود. در ارتش ایران بر روی قسمت پایین آستین و در سپاه بر روی بازو قرار میگیرد. اخیراً در ارتش ایران کلیه درجات سربازان و سرجوخگان بر روی بازو نصب می گردد. [color=red]گروهبان [/color]نام یکی از درجات نظامی است. در ارتش و سپاه به کسی گروهبان گفته می‌شود که فرمانده یک گروه باشد. گروه، نام از یگان‌های ارتشی است که معمولاً از ۸ تا ۱۲ نفر تشکیل شده است. هر گروه خود معمولاً از دو جوخه تشکیل می‌شود. درجه گروهبان در نیروی زمینی برابر با درجه مهناوی در نیروی دریایی است. پیش از دوره رضاشاه به گروهبان "وکیل" می‌گفتند. [color=red]اُستُوار [/color]درجه ايست در ارتش ایران ميان گروهبان و ستوان. درجه استوار دو مرحله دارد: استوار دوم استوار يکم [color=red]سُتوان [/color]نام یکی از درجات نظامی است. در ارتش به کسی ستوان گفته می‌شود که فرمانده یک دسته باشد. دسته از یگان‌های ارتشی و سپاهی است که معمولاً ۳۰ تا ۴۰ نفر تشکیل شده است. در مرحله ستوانی نیز امکان ارتقاء وجود دارد و به این منظور درجات ستوان یکمی و ستوان دومی نیز داده می‌شود. ستوان نخستین درجه از درجه‌های افسری است. خود واژه ستوان یا استوان در فارسی به معنی محکم و قابل اعتماد و موثق است. تلفظ این واژه در پارسی‌میانه اُستیگان بوده است. پیش از دوره رضاشاه به ستوان "نایب" می‌گفتند. [color=red]سَروان [/color]فرمانده یک گروهان ارتش است. گروهان یکی از یگان‌های ارتشی و سپاهی است که معمولاً از ۱۰۰ تا ۴۰۰ سرباز تشکیل شده است. درجه سروانی یکی از درجات ارتش و سپاه است.سروان درجهء بالاتر از ستوان و پایینتر از سرگرد است. در ایران پیش از دوره رضاشاه به سروان "سلطان" می‌گفتند. در فارسی دری افغانستان برای درجه سروان واژه تورن و برای سروان بلندپایه‌تر جکتورن بکار می‌رود. [color=red]سَرگُرد [/color]از درجه‌های نظامی ایران است. سرگرد فرمانده یگ گردان است که ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ سرباز دارد. سرگرد درجهء بالاتر از سروان و پایینتر از سرهنگ است. پیش از دوره رضاشاه به سرگرد "یاور" می‌گفتند. معنای خود واژهء سرگرد "فرمانده دلاوران" است. گُـرد در پارسی معنای پهلوان و دلیر و جنگاور را می‌‌رساند. [color=red]سَرهَنگ [/color]مقامی است در ارتش و سپاه که بالاتر از سرگرد و پایین تر از سرتیپ درجهٔ سرهنگ را در فارسی افغانستان دگروال می‌گویند که واژه‌ای است پشتو. درجه برابر با سرگرد در نیروی دریایی درجه ناخدا سوم است. [color=red]سرتیپ [/color]مقامی در ارتش که بالاتر از سرهنگ و پایین تر از سرلشگر است. این مقام معادل درجه دریادار در نیروی دریایی است. [color=red]سردار [/color]لقبی است که در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دارندگان درجه نظامی بالاتر از سرهنگ که دوره دافوس (دانشگاه فرماندهی و ستاد) را گذرانده باشند، اعطاء می‌شود. معادل این لقب در ارتش جمهوری اسلامی ایران امیر و در زمان پیش از انقلاب تیمسار بوده است. [color=red]امیر [/color]آخرین لقب نظامی در ارتش جمهوری اسلامی ایران است که به نظامیان دارای درجات نظامی بالاتر از سرهنگ که دوره دافوس (دانشگاه فرماندهی و ستاد) را گذرانده باشند بعد از لقب جناب اعطاء می شود و معادل این لقب در سپاه ، سردار و در زمان پیش از انقلاب تیمسار بوده است. این لقب شامل دارندگان درجات:سرتیپ دوم، سرتیپ یکم، سرلشگر، سپهبد و ارتشبد می شود. [color=red]سرلشکر [/color]لقبی احترام آمیزاست که تا اندکی پس از کشته شدن سرلشگر علی صیاد شیرازی در ارتش ایران برای دارندگان درجه‌ی نظامی سرتیپ و بالاتر از آن بکار می‌‌رفت. برای مثال؛ تیمسار سپهبد فضل اله زاهدی و تیمسار سرلشکر سید محمد خاوری .به صیاد شیرازی پس از مرگ درجه‌ی سپهبدی داده شد و تا مدتی در یادواره ها و خبر ها او را "تیمسار سپهبد صیاد شیرازی" می‌خواندند. با توجه به این که درجه‌ی سپهبدی پس از انقلاب به کس دیگری داده نشده بود-- و هنوز هم داده نشده است-- به نظر می‌رسد مقامات جمهوری‌ی اسلامی از تکرار عبارت "تیمسار سپهبد" که برای ایشان یادآور دوران شاهنشاهی و ستیز افسران بلند پایه‌ی شاه با انقلابیون بود خود داری میکنند. [color=red]سپهبد [/color]نام یکی از درجات ارتشی است. سپهبد فرمانده یک سپاه از ارتش است. سپاه یکی از یگان‌های ارتشی است که معمولاً از بیش از ۳۰.۰۰۰ سرباز یعنی دو لشکر، تشکیل شده است. [color=red]اَرتِشبُد [/color]یکی از درجات بالای ارتشی در ایران است. آن را گاهی با ردهٔ ژنرال یکی دانسته‌اند. بعد از مارشال که همان شاه میبوده، «ارتشبد» بالاترین درجه نظامی بوده که بیشتر اوقات به آن فرمانده کل قوا نیز گفته میشده. درجه ارتشبدی از روی ژنرال چهار ستاره درارتش آمریکا در سال ۱۳۳۷ توسط محمدرضا شاه پهلوی ایجاد شد. اولین کسی که در ایران به این درجه ارتقاء پیدا کرد ارتشبد عبدالله هدایت درهمین سال بود. از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۵۵ حدود ۲۰ نفر از افسران ارتش به درجه ارتشبدی ارتقا پیدا کردند که یک نفر از نیروی دریایی، ۴ نفر از نیروی هوایی و بقیه از نیروی زمینی بودند.آخرین ارتشبد درارتش شاهنشاهی، عباس قره‌باغی فرمانده وقت ژاندارمری بود که درسال ۱۳۵۵ به این درجه رسید. [color=red]بزرگ‌ارتشتاران [/color]عنوانی رسمی و نظامی است که در دوره پهلوی برای مقام فرماندهی سه نیروی مسلح کشور ایران بکار می‌رفت. فرمانده کل این سه نیرو در آن دوره محمدرضاشاه پهلوی بود. این عنوان پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران به «فرمانده کل قوا» تغییر یافت. تـرتـيـب درجـات پـرسـنـل نـظـامـى نـيـروهـاى سـپـاه و درجـات معادل آن در نيروى دريايى سپاه به شرح زير مى باشد: درجه های نظامی ارتش جمهوری اسلامی ایران در یک نگاه [color=darkred] 1 ـ سرباز 2 ـ سرباز دوم 3 ـ سرباز يكم 4 ـ رزميار 5 ـ رزم آور سوم 6 ـ رزم آور دوم 7 ـ رزم آور يكم 8 ـ رزم دار دوم 9 ـ رزم دار يكم 10 ـ ستوان سوم 11 ـ ستوان دوم 12 ـ ستوان يكم 13 ـ سروان 14 ـ سرگرد 15 ـ سرهنگ دوم 16 ـ سرهنگ 17 ـ سرتيپ دوم 18 ـ سرتيپ 19 ـ سرلشگر 20 ـ سپهبد 21 ـ ارتشبد [/color] [color=blue]1.ناوى 2.ناوى دوم 3.ناوى يكم 4.سرناوى 5.ناويار سوم 6.ناويار دوم 7.ناويار يكم 8.ناودار دوم 9.ناودار يكم 10.ناوبان سوم 11.ناوبان دوم 12.ناوبان يكم 13.ناوسروان 14.ناوسالار سوم 16.ناوسالار دوم 17.ناوسالار يكم 18.دريادار دوم 19.دريادار 20.دريابان 21.درياسالار 22.دريابد[/color] [/b] درجات نیروی انتظامی: و[img]http://forum.patoghu.com/images/poti/2008/11/981.jpg[/img] نیروی زمینی ارتش: [img]http://www.militaryparsi.ir/gallery/images/iynbfxd8i8xtezp1aid.jpg[/img] http://www.militaryparsi.ir/gallery/images/iynbfxd8i8xtezp1aid.jpg
  14. چیزی شبیه قایق پرنده خودمونه ولی با ابعاد بسیار بزرگتر . درست نیست؟
  15. اقا سینا به نظرت میشه موقع خرید تعداد لانچر بیشتری از تعداد نرمالش سفارش داد؟