Goebbels

VIP
  • تعداد محتوا

    4,362
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    214

تمامی ارسال های Goebbels

  1. به نام خدا با سلام قسمت اول
  2.   از یک جهت ناراحت شدم از اینکه تجهیزات به غنیمت رفت (خصوصا اون اپتیک ترمال برد بلند) از یک جهت هم خوشحال شدم که رایان رشد افزار اپتیک سپاه رو آباد کرده!!!!
  3.   پس مشخصا بی اطلاع هستید   در تعمیرات سنگین و اورهال خصوصا برای هواگرد هایی که سن و سالی دارن و احتمال خستگی و مشکلات سازه مطرح میشه کلیه قطعات از بدنه باز و بدنه برای تست خستگی و بازبینی اماده میشه   چون وجود قطعات دسترسی به بخش های مختلف بنده رو مسدود میکنه ، در نهایت هم با بررسی و ترمیم بدنه دوباره همه قطعات سوار میشن   باز کردن قطعات برای تعمیر یا لخت کردن بدنه چیزی نیست که مختص کبرا باشه یک نمونه اش :   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/9/29/250019_313.jpg   با منطق شما پس ما در حال تولید اف 4 هم هستیم   لازمه حرف دوستمون رو تکرار کنم :  
  4. پیش از اینکه بنده یا سردار رو متهم به دروغ گویی کنید (که صد البته دروغ رو کسی میگه که سود و زیانی براش داشته باشه که در این مورد برای بنده نه سودی داره نه زیانی) این رو در نظر بگیرید که کلمه تولید الزاما به معنی ساخت به صورت پایه ای نیست طوفان رو ما تولید کردیم ولی این تولید به معنی انجام ارتقا بر روی کبراهای موجود هست نه ساخت یک بالگرد کبرا از ابتدا ، در حقیقت ما براساس کبراهای موجود یک بالگرد ارتقا یافته تولید کردیم (البته به صورت محدود) ، پایه کار همان کبراهای موجود و قدیمی هست
  5. خبری از تولید بالگرد کبری نیست تصاویری که از این دست هست :     برای اورهال و بازسازی بالگرد ها است نه تولید   بالگرد طوفان هم بر روی همون کبراهای موجود اجرا شده نه یک بالگرد تولید جدید   ما اگر کبرا تولید میکردیم که وضع هوانیروزمون امروز اینی نبود که هست
  6. برد موثر 106 حدود 1000 متر هست نه اونقدر نفوذ بالایی داره در زره (در نهایت حدود 40 الی 50 میلیمتر) و نه اونقدر مثل مهمات ترموباریک امثال TBG-7V در برابر پیاه نظام اثربخشی داره ، از تکنولوژی 60 سال پیش انتظار اثر بخشی بالا در نبرد های امروزی رو میشه داشت؟ اثر بخشی نیازمند حرکت به روز ، متناسب و البته با صرف هزینه هست یک نمونه اش موشک کورنت   اگر مقابله با انتحاری باشه که شما با موشک های هدایت شونده ضد زره (از انواع ارزان قیمت البته نه کورنت و امثالهم) میتونید به برد مقابله ، نفوذ و دقت به مراتب بالاتری برسید شکر خدا در سوریه هم مثل ریگ کف بیابان موشک های ضد زره هدایت شونده هست از انواع جدید و گران قیمتش تا انواع قدیمی و ارزان قیمتش   اگر بحث نبردهای نزدیک در جنگ شهری باشه (فواصل 100 الی 200 متر و بعضا کمتر و زیر 100 متر) که باز هم شما با تنوعی از راکت انداز های کلاس آر پی جی نتیجه بهتری میتونید بگیرید چون مهمات موثرتری دارید از جمله ترموباریک (که در سوریه هم انواع این راکت ها دیده شده) ضمن اینکه نیاز به انجام حرکت عریض و طویل ام 106 هم نیست و شما یک سلاح دوش پرتاب رو استفاده میکنید.   عملکرد 106 در عراق رو دیدیم ، اینکه انتحاری ها هم با چه تسلیحاتی بیشتر زده شده رو هم دیدیم   اگر بحث پشتیبانی مستقیم آتش باشه نیاز به گزینه ای به مراتب موثرتر از 106 هست هم در کالیبر هم در اثربخشی مهمات و هم اینکه یک پلتفرم محافظت شده (به صورت حداقلی) داشته باشه نه اینکه با دوتا گلوله کلاش بخوابه در کنار اینکه برد آتش بیشتری هم داشته باشه که اینقدر به نبرد نزدیک نباشه که چپ و راست به غنیمت دربیاد
  7.     نسخه هواسوختی یا ترموباریکش خوراک نبرد شهری و مقابله با استحکامات و ساختمان ها هست   تصویری از تاثیرات راکت این آتشبار       من نمیدونم از بردن سفیر با توپ 106 میخوان چه نتیجه ای بگیرن ، در نهایت هم نشان دهنده یک تفکر قدیمی هست   بهتر نبود به جاش امثال این رو میفرستادن؟  
  8.   سیستم نظارت و هدفگیری توپچی هست
  9. به نام خدا   با سلام     عراق از اواسط دهه هشتاد تا اوایل دهه نود میلادی که بخش هایی از دوران جنگ تحمیلی به ایران را نیز شامل میشود ، پروژه های مختلفی را در زمینه توپخانه و موشکی دنبال کرد که یکی از آن ها پروژه سیستم راکت انداز چندگانه پیشرفته بود. عراق مدت کوتاهی پس از تحمیل جنگ به ایران ، در سال 1981 قراردادی جهت خرید راکت انداز چندگانه آستروس 2 (ASTROS II) را با کشور برزیل منعقد کرد که بخشی از آن قرارداد شامل تولید تحت لیسانس راکت انداز با نام سجیل درعراق بود. اولین فاز پروژه راکت انداز چندگانه عراق با خرید آستروس 2 و تولید تحت لیسانس راکت ها و اجزای آن کلید خورد. این راکت انداز در جنگ 8 ساله با ایران و بعد ها در جنگ با نیروهای ائتلاف توسط عراق مورد استفاده قرار گرفت.   راکت انداز سجیل     فاز دوم پروژه سیستم راکت انداز چندگانه پیشرفته عراق زمانی به اجرا درآمد که عراق با جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی (SFRY) در پروژه راکت انداز اورکان ام 87 شریک شد. در اواسط دهه هشتاد میلادی ، یوگسلاوی به دنبال ساخت یک راکت انداز چندگانه پیشرفته و بومی بود. بدین منظور پروژه ای در موسسه فنی نظامی بلگراد تعریف شد. یوگسلاوی از امکان توسعه داخلی عمده فناوری های مورد نیاز برای این راکت انداز برخوردار بود اما برای تامین مالی پروژه و رساندن آن به مرحله تولید مشکلاتی داشت.در نقطه مقابل عراق به دنبال یافتن شرکای تکنولوژیکی و همکاری برای ساخت مشترک تجهیزات نظامی بود و در عوض اشتراک تکنولوژی و دریافت حق تولید تحت لیسانس ،  حاضر به تامین مالی پروژه ها بود.   عراق شرکای تکنولوژیکی خود را در نقاط مختلف جهان از جمله اروپای شرقی و غربی جستجو میکرد. نیاز متقابل یوگسلاوی و عراق در نهایت موجب همکاری این دو کشور در پروژه ساخت راکت انداز چندگانه شد و بدین منظور کارگروهی مشترک تشکیل و هیئتی از عراق عازم یوگسلاوی شد. پروژه مشترک با عراق جهت ساخت راکت انداز چندگانه ، KOL-15 نام گرفت. در مذاکرات ابتدایی پروژه ، دو گزینه از سوی یوگسلاوی به عراق پیشنهاد گردید که شامل توسعه یک راکت انداز چندگانه کالیبر متوسط با 12 تیوب پرتابگر و برد 50 کیلومتر و یا توسعه راکت انداز چندگانه کالیبر بالا با 4 تیوب پرتابگر و برد 120 کیلومتر بود که در نهایت گزینه اول مد نظر هر دو کشور قرار گرفت و به عنوان پایه توسعه پروژه انتخاب شد.   پس از طی مراحل طراحی ، دو نمونه اولیه از این راکت انداز تولید شد که جهت انجام آزمایشات و تایید قابلیت ها به طرفین پروژه تحویل گردید. در نهایت نمونه اولیه با انجام آزمایشات از سوی هر دو طرف تایید و راکت انداز چندگانه حاصل در یوگسلاوی با نام اورکان ام 87 و در عراق با نام ابابیل 50 شناخته شد. با مشارکت در پروژه KOL-15 ، عراق در کنار راکت انداز سجیل (آستروس 2) ، صاحب راکت انداز چندگانه و پیشرفته دیگری شد که امکان تولید برخی اجزا و بعضا توسعه داخلی آن را نیز داشت. راکت انداز ابابیل  50 برای اولین بار در نمایشگاه نظامی بغداد دراوایل سال 1989(یا بنا بر روایتی اواخر سال 1988) در معرض دید عموم قرار گرفت و البته چندی بعد در رژه نیروهای مسلح عراق نیز به نمایش درآمد.   اورکان 87     ابابیل 50       پروژه اورکان به جهت وقوع مشکلات داخلی ، ناآرامی های سیاسی و در نهایت فروپاشی یوگسلاوی دچار وقفه شد و در نهایت تا اوایل سال 1990 بدون اجرای فازهای توسعه (شامل توسعه به کالیبر های بالاتر و ارائه راکت هایی با برد بیشتر) به صورتی ناقص به اتمام رسید. فروپاشی یوگسلاوی نه تنها پروژه راکت انداز اورکان در این کشور را تحت تاثیر قرار داد بلکه توقف  پروژه آن در عراق را نیز به دنبال داشت و انتقال تکنولوژی و ایجاد زیرساخت های لازم جهت تولید راکت انداز در عراق را (که میبایست در دهه 90 میلادی تکمیل میگردید) در میانه کار و به صورت ناتمام گذاشت.   یک واحد کامل از راکت انداز اورکان ام 87/ابابیل 50 شامل اجزای زیر است : چهار خودروی حامل پرتابگر چهار خودروی پشتیبانی هر کدام حامل 24 راکت ذخیره یک خودروی مدیریت و فرماندهی واحد دو خودروی بررسی توپوگرافی دو خودروی پست دیده بانی و نظارت خط مقدم یک خودروی هواشناسی سه خودروی اول بر اساس حاملی پر تحرک با پیکربندی 8×8 ساخت صنایع خودروسازی FAP ، ساخته شدند که این حامل براساس منابع مختلف مدل های FAP 2832 ، FAP 3235 یا FAP 3232 را شامل میشود. البته کابین هر سه حامل جهت به کارگیری به عنوان بستر نصب تجهیزات راکت انداز ، تغییر داده شده و به تجهیزاتی از قبیل سیستم حفاظت ش.م.ر و ......... مجهز شده اند. علاوه بر آن ، گزینه ای برای تعبیه جایگاه تسلیحاتی با قابلیت نصب تیربار تا کالیبر 12.7 میلیمتر نیز بر سقف حامل ها وجود دارد که در صورت نیاز و در جهت ایجاد قابلیت دفاعی در خودرو اجرا میشود.   خودروی فرماندهی این سیستم ، توانایی مدیریت و کنترل عملیات چهار پرتابگر را دارد و به چندین سیستم رادیویی جهت ارتباط با بخش های مختلف واحد و ایضا به سیستم ناوبری زمینی Teldix ساخت آلمان مجهز است. خودروهای پرتابگر سامانه علاوه بر مجموعه 12 عددی تیوب های پرتابگر ، دارای یک سیستم بارگذاری نیمه خودکار داخلی (built-in) هستند. این سیستم شامل بازویی است که در میان تیوب های پرتابگر قرار گرفته و صرفا در زمان بارگذاری از محفظه خود خارج میشود و در میان تیوب ها قابل رویت است. بارگذاری مهمات در هر یک از تیوب های پرتابگر از طریق این سیستم به حدود 2 الی 3 دقیقه زمان نیاز دارد(زمان لازم برای بارگذاری 12 تیوب در حدود 25 الی 35 دقیقه است).   هدفگیری و اجرای آتش (به طور کلی تمامی مراحل آتشباری) از طریق پنل کنترلی که در داخل کابین خودرو نصب شده ، انجام میشود. از طریق این پنل امکان تعیین و تغییر نرخ آتش (شلیک به صورت تکی یا در تعداد) وجود دارد. تغییر زاویه پرتابگر و هدفگیری ، هم به صورت خودکار (توسط محرک های نصب شده بر پرتابگر) و هم به صورت دستی (به عنوان یک سیستم جایگزین) قابل انجام است. مدت زمان لازم برای شلیک تمامی 12 راکت این سیستم در حدود 40 ثانیه است و خودروی پرتابگر میتواند در مدتی در حدود 1 دقیقه موقعیت را ترک کرده و از آتش ضد آتشبار دشمن در امان بماند.   پرتابگر مجهز به سیستم تصحیح آتش خودکار است که دارای یک دوربین تلویزیونی است. نحوه تصحیح آتش با این سیستم به این صورت است که پیش از شلیک راکت در تعداد ، یک الی دو راکت در جهت هدفگیری شده شلیک میشود که مسیر حرکت آن از طریق دوربین ثبت و ضبط میگردد. در صورتی که مسیر حرکت راکت اول و دوم با یکدیگر و ایضا با اطلاعات وارد شده به سامانه کنترل آتش در زمان هدفگیری پرتابگر منطبق باشد ، مابقی راکت ها نیز شلیک میگردند در غیر اینصورت نسبت به تغییر زاویه پرتابگر و تصحیح آتش اقدام میشود. دوربین تلویزیونی این سیستم که ساخت صنایع بوش آلمان است در سمت چپ پرتابگر قابل رویت است.   1-دوربین تلویزیونی سیستم تصحیح آتش 2- محفظه بازوی بارگذار     بازوی بارگذار     راکت های مورد استفاده در این سامانه با حداقل و حداکثر برد 5 الی 50 کیلومتر در کالیبر 262 میلیمتر هستند که یک کالیبر اختصاصی و غیر استاندارد است. این راکت ها که ام 87 نام دارند با طولی در حدود 4.65 متر و وزنی در حدود 390 کیلوگرم از یک مجموعه دو مرحله ای رانشگر از نوع راکتی بهره میبرند.مرحله اول شامل یک شتاب دهنده راکتی با 10 کیلوگرم سوخت و مدت زمان سوزش 200 میلی ثانیه قادر به تولید نیروی رانشی برابر با 8000 کیلوگرم است که جهت خارج کردن راکت از تیوب و قراردادن آن در ارتفاع مشخص از زمین مورد استفاده قرار میگیرد. مرحله دوم شامل رانشگر راکتی با سوختی به میزان 130 کیلوگرم ، مدت زمان سوزشی به میزان 5 ثانیه و نیروی تولیدی در حدود 18000 کیلوگرم است.   این رانشگر قابلیت پرتاب راکت با حداکثر سرعت 1200 متر بر ثانیه را دارد. حداکثر زمان پرواز راکت در حدود 110 ثانیه و در طی مسافتی برابر با 50 کیلومتر است. حداکثر ارتفاع پروازی راکت  ها نیز بسته به زاویه شلیک در حدود 22 کیلومتر است. راکت های ام 87 دارای چهار ترمز آیرودینامیکی هستند که با باز و بسته شدن آن ها برد راکت بدون تغییر در زاویه شلیک پرتابگر، از 24 کیلومتر تا 50 کیلومتر قابل تنظیم است.  آتشباری کامل از این راکت ها که تعداد 12 راکت (در پرتابگر) را شامل میشود محدوده ای به وسعت 2 الی 4 هکتار را پوشش میدهد که البته به نوع سرجنگی نیز مرتبط است.   راکت انداز اورکان ام 87/ ابابیل 50 به صورت پایه ای دارای سه نوع راکت است که عبارتند از : شدیدالانفجار ضد نفر (APHE) با سرجنگی به وزن 91 کیلوگرم و مجهز به فیوز اینرسیایی با مکانیزم عمل آنی یا تاخیری خوشه ای یا حامل ریز مهمات ضد نفر و ضد تانک (ICM-AT /  ICM AP)  به وزن 91 کیلوگرم ، این راکت قادر به حمل و رهاسازی 288 عدد ریزمهمات ضد تانک با قابلیت نفوذ در 60 میلیمتر زره و یا 420 عدد ریز مهمات ضد نفر است. هر دو راکت حامل ریز مهمات ضد نفر و ریز مهمات ضد تانک به فیوز های الکترونیکی مجهز هستند. حامل ریزمهمات ضد تانک (AT) دارای کلاهکی به وزن 83 کیلومتر و حامل 24 مین KB-2 (مجهز به شکافنده خرج گود  با قابلیت نفوذ 40 میلیمتری) لازم به ذکر است که هم اکنون راکت های دیگری از انواع افزایش برد یافته (برد 65 کیلومتر) نیز برای راکت انداز اورکان موجود بوده یا در دست توسعه است. به طور کلی قابلیت های کلیدی راکت انداز اورکان/ابابیل 50 در زمان ارائه (در دهه هشتاد) را میتوان به صورت زیر ذکر کرد : قابلیت حمل و رهاسازی ریزمهمات در فاصله حداکثر 50 کیلومتری از نقطه شلیک سیستم بارگذاری داخلی نیمه خودکار سیستم تصحیح آتش مدت زمان اماده سازی برای شلیک در حدود 2 دقیقه برخورداری از تیوب های مقاوم دارای پوشش کروم بدون نیاز به تمیزکاری حداقل پنج نمونه مختلف از راکت انداز اورکان توسط یوگسلاوی و صربستان به ساخت رسیده که عبارتند از : اولین نمونه تغییر یافته ساخت جمهوری صرب بوسنی با دو تیوب پرتابگر و نصب شده بر پرتابگر Luna R-65 نمونه تغییر یافته ای از Krupp M-418/37 مجهز به دو پرتابگر اورکان M-96 Orkan II : نمونه تغییر یافته توسط صربستان شامل 4 تیوب پرتابگر اورکان نصب شده بر خودروی Zil-135 و دارای راکت های افزایش برد یافته به میزان 65 کیلومتر Orkan CER : ساخت یوگسلاوی براساس نصب پرتابگر اورکان بر روی شاسی خودروی حامل KamAZ-6350 Dominator M2/12 : سیستم راکت انداز چندگانه توسعه یافته توسط یوگسلاوی دارای 16 تیوب 262 میلیمتری اورکان نمونه های توسعه یافته توسط عراق : این نمونه ها شامل دو راکت انداز النداء و ابابیل 100 است. راکت انداز النداء از نصب 6 پرتابگر 262 میلیمتری ابابیل بر روی پرتابگر تغییر یافته موشک سام 2 ساخته شد. ابابیل 100 نیز طرح توسعه یافته ای از ابابیل 50 است که یک راکت انداز کالیبر 400 میلیمتری با برد 100 کیلومتر است. خودروی حامل این پرتابگر با الگوبرداری از خودروی حامل پرتابگر راکت انداز آستروس برزیلی ساخته شده. راکت مورد استفاده در راکت انداز ابابیل 100 نیز از طراحی و سوخت مشابهی با ابابیل 50 برخوردار بوده و صرفا دارای کالیبر بالاتری است. این راکت انداز که برای اولین بار در نمایشگاه نظامی بغداد در اوایل سال 1989 رونمایی شد از قابلیت حمل ریزمهمات ضد زره (تا تعداد 300 عدد) برخوردار بود.   النداء         ابابیل 100     تاریخچه عملیاتی : این راکت انداز در اروپا و در جریان نبرد های بالکان مورد استفاده قرار گرفته اما هیچگونه شواهدی از استفاده آن توسط عراق وجود ندارد. ناتمام ماندن پروژه و تعداد اندک این راکت اندازها در اختیار عراق میتواند اثباتی برای غیر عملیاتی بودنشان در عراق باشد.   در آخر ذکر این مسئله خالی از لطف نیست که ایران در اواخر جنگ نسبت به خرید راکت انداز های 240 میلیمتری M1985 از کره شمالی و استفاده از آن ها بر علیه عراق اقدام کرد و چندی پس از پایان جنگ و در دهه نود میلادی ،با الگوبرداری و انتقال تکنولوژی از راکت انداز M1985 ، راکت اندازی با نام فجر 3 را در صنایع دفاعی شهید باقری به تولید رساند. پروژه فجر 3 و پروژه ابابیل 50 عراقی به جهت زمانی فاصله قابل توجهی ندارند اما پروژه ابابیل 50 عراق نسبت به فجر 3 ایرانی دارای برتری های قابل ملاحظه ای بود که یک مورد آن تنوع در سرهای جنگی مورد استفاده در راکت ها است.   M1985         نویسنده و مترجم : سینا نوریخانی   هر گونه برداشت از این مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری مجاز است
  10.   ارتقای چندان جالبی نیست هر چند در برخی بخش ها از جمله کنترل آتش بهبود قابل ملاحظه ای پیدا کرده ولی در سایر بخش ها از جمله حفاظت چندان چنگی به دل نمیزنه   و البته با هزینه اندک نمیشه به حفاظت بالا دست پیدا کرد
  11. افتضاح طراحی برجک اقارب در حالی هست که ما یک الگوی مناسب برای ساخت برجک این خودرو داشتیم و این الگو هم چیزی نبوده جز EE-9 مارک 4     جناب حیدری در مورد کاچی بهتر از هیچی و ورود مجدد به عرصه عملیاتی این سوال رو باید پرسید که بازده و ارزش عملیاتیش چقدره؟؟   وگرنه با منطق کاچی بهتر از هیچی ، شما اگر تانک نداشتی میتونی چماق بگیری دستت! ولی چماق قطعا کار تانک رو انجام نمیده به صرف صرفه اقتصادی نمیشه هر کاری رو انجام داد باید ارزش عملیاتی هم داشته باشه و هزار مسئله دیگه
  12.   فرمایش شما درسته عزیز بنده هم صرفا در مورد بخش تجهیزاتی که مورد بحث دوستان واقع شد نظر دادم اینکه سپاه تجهیزات توپخانه ببره و از این دست صحبت ها   وگرنه درد سوریه همانطور که شما گفتی چیزی فراتر از سلاح هست و این رو همه میدانیم
  13.   یحتمل شما پاسخ میثم رو دادید ولی پست بنده رو نقل کردید   ببینید هر جنگی الزامات و شرایط خودش رو داره جنگ ایران و عراق و حزب الله با اسرائیل رو در شرایط و الزامات خودش باید تحلیل کرد و نمیشه به جنگ داخلی سوریه ارتباطش داد   فرمودید که :     خوب حرف من هم در حقیقت همین هست روش جنگیدن رو عوض کردن یعنی به جای گلوله باران کور با مهماتی که صرفا زیرساخت رو نابود میکنه بری دنبال آتشباری دقیق با مهمات تخصصی این یعنی تغییر یک بخشی از روش جنگ   ----   عرض کردم ما در سوریه به حجم و قدرت آتش نیاز نداریم که اگر داشتیم خود سوری ها هم چنین چیزی رو میتونن ارائه کنن و تا الان هم با تکیه بر همین دو قابلیت توپخانه جلو رفتن و نتیجه لازم رو نگرفتن ، بنده دو مورد از تجهیزات مورد استفاده در سوریه رو میگم شما گزینه معادل و ایضا برتر ایرانیش رو بیار : اسمرچ و توس   قدرت و حجم آتش یعنی همین تخریب فجیع شهرها که در سوریه میبینیم   پیشتر گفتم نیاز به تخصصی سازی مهمات داریم یعنی چی؟ شما 20 عدد گلوله کالیر 155 میلیمتری HE شلیک میکنی به سمت یک محله کل محله رو میاری پایین یه ساختمان سالم باقی نمی مانه هدفت زدن نفرات هست   حالا همین کار رو میتونی با 8 الی 10 تا راکت 122 میلیمتری از نوع خوشه ای ضد نفر انجام بدی ، ساختمان ها خسارت میبینه جای ترکش رو دیوارش میمانه ولی شاهد تخریب گسترده هم نخواهیم بود (در نهایت به یک بازسازی کم هزینه نیاز خواهد بود) ضمن اینکه شما با مهمات تخصصی نتیجه بهتری هم گرفتی   توپخانه در نبرد شهری و نبردهایی از اون دست که در سوریه میبینیم یکسری الزاماتی داره که ما با توجه به تجهیزات موجود و ایضا تجهیزاتی که مایل به انتقالش هستیم مشخصا تامین نمیشه   عرض کردم نیاز به دقت داریم حالا این مزیتش چیه؟ شما برای زدن یک موقعیت به سبک ارتش سوریه ذخیره مهمات یک هفته رو خالی میکنی حالا همین کار رو با 10 عدد گلوله هدایت شونده و یک گروه نظارت و هدف گذاری توپخانه میتونی انجام بدی   ----------   مقاله ای هست از دکتر Carlo Kopp با نام توپخانه در عصر دیجیتال (البته یک نسخه کامل داره و فروشی و یک نسخه مختصر به صورت پی دی اف) مطالعه کنید قابلیت های توپخانه در جنگ های امروزی رو به خوبی تشریح کرده ، جنگ در سوریه هم نیازمند توپخانه و روش های آتشباری امروزی هست نه  روش های مورد استفاده در 30 سال پیش!   ---------   یک نمونه دیگه که میتونم مثال بزنم عملکرد توپخانه ای فوق االعاده روس ها در جنگ اوکراین بود ببینید اسمرچ ترموباریک و اسمرچ مجهز به ریزمهمات (انواع ضد نفر و ضد تانک و .......) در اوکراین چه کرد
  14.   محمد جان   جنگ سوریه بیش از قدرت و حجم آتش نیازمند دقت اتش هست ما در بخش توپخانه جز بصیر حرکتی نداریم که در سوریه بزنیم اونم که به صورت محدود میشه استفاده کرد نه گسترده (امثال امریکاش زیر هزینه مهمات قابل هدایت توپخانه کمر خم میکنن چه رسد به ما)   توپخانه ما هم چیزی بیشتر از توپخانه سوری ها ارائه نمیده که هیچ در برخی بخش ها اون چیزی که اسمرچ و اوراگان ترموباریک یا دارای ریز مهمات یا گراد خوشه ای ارائه میده رو هم ارائه نمیکنه   در سوریه یکسری تجهیزات توپخانه ای با مهمات اختصاصی (برای وظایف و اهداف خاص) لازم هست که پلتفرم پرتابش رو سوری ها دارن مهماتش رو باید از روسیه بگیرن که البته میگیرن   تنها کاری که میشه کرد تقویت توپخانه سوریه از طریق روس ها هست ما دقت میخوایم در توپخانه وگرنه حجم و قدرت آتش صرف همان چیزی هست که سوریه بارها امتحان کرده نتیجه اش جز تخریب فجیع شهر ها و زیرساخت ها نبوده!   حرف مثیم خیلی شور بود و من قبول ندارم تا اون حد ولی اینکه فکر کنیم توپخانه ما تحول شگرفی ایجاد میکنه هم اشتباهه
  15.   درسته حالا ما این یک قلمش رو به فال نیک میگیریم بلکم سایر اقلام لازمش رو هم تامین کرده باشن که البته امید چندانی نیست!
  16.   الان به درک مفهوم و البته اهمیت و ارزش آتش ضد اتشبار یا Counter-battery fire اون هم به صورتی مدرن و با کشف راداری پرتابه ها در نیروهای مسلح خودمون امیدوار باشیم؟؟؟   https://en.wikipedia.org/wiki/Counter-battery_fire
  17. با تشکر از دوستانی که با پست های خودشون تاپیک رو مزین کردن   در مورد پروژه بابل حقیقتا اطلاعات ضد و نقیض و متفاوت زیاده از ابعاد و وزن توپ تا مسائل دیگر   البته بنده سعی کردم از منبعی استفاده کنم که گزارش بازرسی سازمان ملل رو مبنا قرار داده بود و به نظر اطلاعاتش از دیگر منابع دقیق تر هست   در مورد ترور جرالد بول هم در برخی منابع گفته شده که از دو حال خارج نیست یا کار ایران بوده یا اسرائیل! که البته این دو حالت هم منطقی به نظر میاد و برای هر کدومش میشه چندین دلیل آورد هر چند که دلایل ترور اسرائیل بیشتر هست   در مورد هدفگیری توپ هم مسائل مختلفی رو در منابع متفاوت بنده بهش برخوردم یک نمونه اش طرح بول برای قرار دادن کل بلوک توپ بر روی یک صفحه عظیم متحرک (با قابلیت تغییر زاویه افقی و تا حدودی عمودی) هست که البته این طرح از روی کاغذ خارج نشد و در حد تئوری باقی ماند  ، مشخصا چنین طرحی در مورد بابل اجرا نشده (و اجراش هم به اندازه ساخت توپ چالش برانگیز هست)،  در برخی منابع صحبت از برنامه توسعه یک پرتابه هدایت پذیر شده که البته این هم جنبه عینی پیدا نکرده ، یک مورد دیگر هم جداسازی اجزای توپ و نصب در زاویه متفاوت هست که جناب MR9 اشاره کردند که البته این هم عملا گزینه جالبی نبود   در کل اندک قابلیت هدفگیری توپ هم از جهت برد اون هست که با تغییر حجم خرج پرتاب به میزان مشخص میشه برد رو به میزان دلخواه تغییر داد و به نوعی هدفگیری کرد ولی اینکه قابلیت هدفگیری در زوایای افقی وجود داشته باشه پاسخ منفی هست
  18. به نام خدا   با سلام     پیشتر در تاپیک " الفاو و المجنون ، دوقلوهای توپخانه ای عراق " با دو پروژه توپخانه ای عراق و مغز متفکر پشت آن ها ، دکتر جرالد بول آشنا شدیم .در این مقاله به یکی دیگر از پروژه های توپخانه ای عراق با نام " بابل" پرداخته میشود و ایضا آشنایی بیشتری با جرالد بول و علاقه مندی های وی در زمینه توپخانه ای داده خواهد شد. دکتر بول به عنوان یک متخصص توپخانه و پرتابه های بالستیک ، به تکنولوژی توپخانه ای آلمان نازی و ابرتوپ ها و پروژه های بلند پروازانه آن همچون توپ V3 به شدت علاقه مند بود و معتقد بود که سیستم های توپخانه ای را میتوان در کاربرد های غیر رزمی همچون پرتاب محموله به مدار زمین مورد استفاده قرار داد و این سیستم ها را رقیبی ارزان قیمت برای پرتابگرهای موشکی میدانست.   جرالد بول     بول در راستای دستیابی به هدف ساخت ابر توپی که قادر به قرار دادن یک محموله در مدار زمین باشد ، تحقیقات گسترده ای را انجام داد و در این مسیر مهمترین مانع بر سر ساخت و عملیاتی سازی یک چنین سیستمی را نبود یک پشتیبان مالی یافت. جنگ ایران با عراق و دعوت عراق از بول برای همکاری در زمینه توپخانه ، بهترین فرصت برای وی جهت تحقق اهدافش بود. بول بدین منظور پروژه ابر توپ برد بلند را به مقامات عراقی و شخص صدام حسین ارائه کرد که امکان هدف قراردادن اهدافی از دشمن از عمق خاک عراق را داشت.   توپ V3 آلمان نازی     با استقبال مقامات عراقی از پروژه پیشنهادی بول، در ماه مارس سال 1988 قراردادی به ارزش 25 میلیون دلار جهت ساخت سه ابر توپ با وی منعقد شد. از این سه ابر توپ دو عدد در ابعاد کامل و کالیبر 1000 میلیمتر تحت نام "پروژه بابل" و سومین توپ نمونه ای کوچک تر و آزمایشی در کالیبر 350 میلیمتر تحت نام پروژه "بچه بابل" بود. بزرگترین  ضعف این ابر توپ ها ، ساکن بودن آن ها و در نتیجه سهولت در هدفگیری و آسیب پذیری آن ها بود. مسلما بول  به عنوان یک کارشناس نخبه توپخانه از این مسئله با خبر بود اما با استفاده از بلند پروازی مقامات عراقی پروژه ای را به آن ها ارائه کرد که بیش از برخورداری از ارزش عملیاتی و قابلیت رزمی برای عراقی ها ، بستری برای توسعه تکنولوژی های مورد نیاز برای توپ های فضایی (با قابلیت انتقال محموله به مدار زمین) شخص بول و تیم همکارش بود.   از ماه مارس 1988 تا زمان تهاجم به کویت در سال 1990 ، جرالد بول پروژه طراحی و ساخت سه ابرتوپ مورد نظرعراقی ها را دنبال میکرد. دو توپ اصلی پروژه بابل در صورت ساخت ، با استفاده از 9 تن خرج ویژه قابلیت شلیک یک پرتابه 600 کیلوگرمی به مسافتی در حدود 1000 کیلومتر را داشتند.در صورت استفاده از پرتابه های ویژه حامل با وزن 2000 کیلوگرم ، توپ های بابل از قابلیت قرار دادن محموله ای 200 کیلوگرمی در مدار پایینی زمین با هزینه ای در حدود 600 دلار برای هر کیلوگرم محموله برخوردار بودند. پروژه بابل با نام گذاری پوششی PC-2 (مخفف Petrochemical Complex-2 یا مجتمع پتروشیمی شماره 2) در عراق شناخته میشد.   مدیریت پروژه بر عهده یک مهندس انگلیسی با نام کریستوفر کاولی بود که از همکاران بول به شمار میرفت. پروژه بابل تحت نظارت کامل سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی امریکا و بریتانیا دنبال میشد و غربی ها از انجام این پروژه در عراق و جوانب مختلف آن اطلاع کامل داشته و با آن همکاری میکردند. همکاری با عراق در چنین پروژه بلند پروازنه ای صرفا به دلیل موقعیت عراق در رویارویی با ایران محقق شده بود در غیر اینصورت همکاری غربی ها با یک چنین پروژه ای دور از ذهن به نظر میرسید چنانکه پس از تهاجم عراق به کویت ، ورق برگشته و همکاری کامل غرب با عراق در این پروژه به مقابله شدید بدل شد. ابر توپ پروژه بابل دارای لوله ای به طول 156 متر در کالیبر 1000 میلیمتر بود. این لوله همچون ابر توپ آلمانی V3 از بخش های مختلف تشکیل میشد که شامل 26 قطعه شش متری بود.این 26 قطعه در مجموع 1510 تن وزن داشتند که با افزودن چهار سیلندر 220 تنی مکانیزم عقب نشینی توپ و ایضا خزانه 165 تنی آن ، وزن توپ به 2555 تن میرسید.   نیروی عقب نشینی یا لگد این توپ در زمان شلیک حدود 27000 تن بود و لرزه ای ایجاد میکرد که همچون لرزه ناشی از انفجار یک بمب اتمی در داخل زمین ، در بخش های مختلف جهان قابل ثبت بود. این توپ امکان شلیک پرتابه ای به وزن 600 کیلوگرم در برد 1000 کیلومتر را داشت که بارها از برد یک سیستم توپخانه ای معمول بیشتر بود. پیش از ساخت ابر توپ پروژه بابل ، قرار بر این شد که یک توپ آزمایشی با ابعاد کوچکتر و برد کمتر تحت پروژه ای با نام بچه بابل ساخته شود تا به منظور توسعه و آزمایش فناوری های مورد نیاز برای ساخت نمونه بزرگتر مورد استفاده قرار گیرد.ساخت این توپ در ماه مه سال 1988 در منطقه جبل حمرین در 145  کیلومتری شمال بغداد به پایان رسید.   توپ بچه بابل     توپ بچه بابل با طول لوله 45 متر و کالیبر 350 میلیمتر در حدود 102 تن وزن داشت و در دامنه یک تپه با زاویه 45 درجه قرار داده شده بود. انتظار میرفت که این توپ به بردی در حدود 750 کیلومتر دست یابد و در چندین عملیات شامل گلوله باران برد بلند مواضع دشمن با گلوله های بیولوژیک و شیمیایی وتوسعه فناوری ضد ماهواره با ساخت یک پرتابه ویژه با قابلیت انهدام ماهواره مورد استفاده قرار گیرد (مورد دوم نیازمند پرتابه های ویژه ای بود که صرفا در حد طرح بر روی کاغذ باقی ماند). ساخت قطعات توپ بابل و نمونه کوچکتر آن بچه بابل با سفارش عراق در بریتانیا صورت گرفت.   تولید قطعات سازنده لوله این توپ در صنایع بریتانیایی تحت عنوان تولید لوله انتقال نفت برای مجتمع پتروشیمی شماره 2 عراق انجام شد که در حقیقت پوششی برای مخفی ماندن کار بود. در سال 1990 دو حادثه موجبات ایجاد وقفه و در نهایت توقف پروژه بابل شد. اولین حادثه ترور مغز متفکر این پروژه ، دکتر جرالد بول بود که در 22 مارس سال 1990 صورت گرفت. هر چند هیچ گروه یا دولتی مسئولیت این ترور را بر عهده نگرفت اما گمان میرود که این ترور توسط اسرائیل صورت گرفته باشد. البته دلیل ترور حضور بول در پروژه های توپخانه ای عراق همچون بابل نبود بلکه دلیل مهمتری داشت و آن مشاوره بول برای اطلاح طرح های موشکی عراق بود که میتوانست تهدیدی برای اسرائیل باشد.   قطعه ای از توپ بابل     با حذف بول از پروژه بابل این پروژه مغز متفکر و هدایتگر اصلی خود را از دست داد و دچار وقفه شد. دومین حادثه تهاجم عراق به کویت در دوم اوت سال 1990 بود که موجبات اعمال تحریم بر عراق ، قطع همکاری های تکنولوژیکی طرف غربی در پروژه بابل و ورود به روند مقابله با آن شد. سه هفته پس از ترور جرالد بول ، بریتانیا از ارائه هشت قطعه آخر از لوله توپ بابل به عراق سر باز زده و آن ها را مصادره نمود در نتیجه این پروژه متوقف گردید و تلاش های عراق برای تکمیل اولین ابر توپ بابل با برد 1000 کیلومتر به شکست انجامید.   پس از حمله عراق به کویت که به شکست عراق از نیروهای ائتلاف ختم گردید ، سازمان ملل متحد و شورای امنیت علاوه بر تحریم های اقتصادی و نظامی ، برنامه ای ویژه را جهت انهدام توپ 350 میلیمتری بچه بابل بر عراق تحمیل کردند که این برنامه به جز انهدام توپ بچه بابل شامل از بین بردن قطعات توپ 1000 میلیمتری بابل شامل 44 قطعه تحویلی از لوله توپ و 4 سیلندر ویژه مکانیزم عقب نشینی توپ در کنار خرج های ویژه پرتاب آن نیز میشد. عراقی ها در مجموع در حدود 11 الی 12 تن از خرج های ویژه پرتاب توپ بابل را نابود کردند.   پس از اجرای این برنامه عراق اعلام کرد که دیگر در هیچ یک از سطوح مطالعات مواد مورد نیاز ، طراحی ، ساخت و توسعه ابر توپ های برد بلند و مهمات مورد استفاده آن ها فعالیتی ندارد. این مسئله در حالی از سوی عراق مطرح شد که تحقیقات انجام شده توسط سازمان ملل در سپتامبر سال 1995 آشکار ساخت که عراق پس از سال 1990 نیز همچنان به دنبال توسعه بومی یک ابر توپ در کالیبر 600 میلیمتر بوده و پروژه ابر توپ های عراق با مرگ جرالد بول همراه با وی نمرده است. هر چند که در نهایت با وجود مشکلات تکنولوژیکی (ساخت برخی قطعات همچون لوله) و مالی ، عراق هرگز موفق به ساخت و عملیاتی سازی ابر توپ دیگری نشد و در رویای آن باقی ماند.     نویسنده و مترجم : سینا نوریخانی   هرگونه برداشت از این مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری مجاز است
  19. Goebbels

    اخبار برتر نظامی

    به گزارش بخش خبری وبسایت میلیتاری به نقل از وبسایت defence-blog / جمعه 1 آبان ماه 23 اکتبر     نیروی هوایی ونزوئلا به دنبال خرید 24 فروند جت های اموزشی L-15 از چین است. L-15 یک جت اموزشی مافوق صوت یا یک هواپیمای تهاجمی سبک است که توسط صنایع هواپیماسازی هونگدو جهت تامین الزامات اموزشی نیروی هوایی و یگان هوایی نیروی دریایی ارتش آزادی بخش خلق چین طراحی و ساخته شده است.
  20.   بسته به شرایط شما در تامین متریال داره   یک زمانی امکان تولید هست یک زمانی امکان تولید نیست و باید وارد کنید در نتیجه هزینه بالا میره   به عنوان مثال عراق از شوروی آلومینیوم زرهی وارد میکرد و براش گران تمام میشد   یک زمان هست که شما میتونید عمده تولید کنید در نتیجه قیمت پایین میاد     خواهش میکنم   تخمین های غیر رسمی از میزان مقاومتش هست حدود 450 الی 550 میلیمتر در برابر تهدیدات انرژی شیمیایی
  21. به نام خدا   با سلام       در این تاپیک قصد دارم به یکی از به روزرسانی های انجام شده در زرهی عراق بپردازم ، حاصل این به روزرسانی که بر روی تانک های تی 55 اجرا شد ، تانکی بود که در جریان نبرد کویت ، توسط نیروهای ائتلاف به عنوان معمای زرهی عراق شناخته شد و انیگما (به معنای معما) نام گرفت. ارتش عراق یکی از مهمترین و بزرگترین کاربران تانک های تی 55 و تی 54 ساخت شوروی بود و اولین بار در سال 1958 سفارشی جهت خرید 250 دستگاه تی 54 را به شوروی ارائه داد. دومین سفارش جهت خرید این تانک ها به سال 1965 و به تعداد 50 دستگاه منعقد گردید.   به دنبال جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 که به جنگ یوم کیپور مشهور است ، عراق تعداد قابل توجهی از تانک های تی 54 خود را از دست داد.به دنبال این مسئله و جهت تقویت واحد های زرهی ، عراق تعداد 300 دستگاه تانک تی 55 را به شوروی سفارش داد. در طول دهه هشتاد و جنگ با ایران نیز عراق در حدود 50 دستگاه تی 55 از آلمان شرقی ، 400 دستگاه از لهستان ، 250 دستگاه از مصر ، 400 دستگاه از شوروی و احتمالا 150 دستگاه از رومانی دریافت کرد. در کنار خرید تی 54/55 ، عراق در دهه هشتاد میلادی در حدود 1500 دستگاه تانک تایپ 59 و 69 (تانک هایی که براساس تی 55/54 ساخته شدند) نیز از چین خریداری کرد.   تی 55 عراقی     تانک های تی 55/54  ساخت شوروی در کنار تانک های چینی تایپ 59 و 69 در طول جنگ ایران با عراق ، ستون فقرات زرهی عراق را تشکیل میدادند و البته تعداد قابل توجهی از آن ها در طول جنگ نابرابر هشت ساله با ایران یا منهدم گردید یا به غنیمت رزمندگان ایرانی درآمد. در اواخر جنگ با ایران (سال های 1987 الی 88 میلادی) ارتش عراق دریافت که تانک های تی 55 مورد استفاده خود فاقد قابلیت های لازم جهت تامین الزامات جنگ هستند بدین جهت برنامه های به روزرسانی را برای آن ها تدارک که البته مهمترین آن ها از جمله تانک انیگما در نهایت به جنگ با ایران نرسید و بعد ها در تهاجم به کویت و در نبرد با نیروهای ائتلاف مورد استفاده قرار گرفت.     اولین پروژه ارتقای تی 55 های عراقی M-77 (اختصاری از Modification 77) نام داشت که پروژه به روزرسانی گسترده شامل ارتقای تانک تی 55 در همه زمینه های حفاظت ، تحرک و قدرت آتش بود. در این پروژه با نصب تجهیزات و سیستم های تانک تی 72 ، تانک های تی 55 عراقی به روزرسانی میشدند. با انجام این پروژه ارتش عراق تانک های تی 55 ای را در اختیار میداشت که از نظر برخی قابلیت ها از جمله قدرت آتش با تانک های تی 72 برابری میکردند. این پروژه در نهایت به جهت هزینه بالا تعدیل شده و به صورت دیگری با تمرکز برافزایش حفاظت تانک ادامه یافت که در نهایت به ساخت تانک انیگما ختم گردید.   تانک انیگما در عراق تحت پروژه M-77 شناخته میشود و انیگما همانطور که در ابتدای مطلب نیز عنوان شد ، در حقیقت نامی است که نیروهای ائتلاف در جریان نبرد کویت و پس از رویت این تانک ناشناخته و رمز آلود عراقی به آن دادند. از  تعداد تانک های تی 55 عراقی که به این استاندارد ارتقا یافتند ، اطلاع دقیقی در دست نیست و صرفا میتوان گفت که تانک های انیگما به صورت محدود و کم تعداد به ساخت رسیدند. تانک های انیگما به جهت قابلیت های حفاظتی و البته با توجه به محدودیت تعداد تولیدی ، به عنوان تانک فرماندهی جهت فرماندهی واحد های زرهی مجهز به تانک های تی 55/54 عراقی مورد استفاده قرار گرفتند.   همانگونه که پیشتر ذکر شد ، پروژه انیگما با تمرکز بر افزایش سطح حفاظت تانک های تی 55 عراقی اجرا گردید. بدین منظور متخصصین عراقی ، زرهی ترکیبی (کامپوزیتی) از نوع واکنشگر غیر فعال یا غیر انفجاری را برای این تانک توسعه دادند که شامل سه لایه فولادی ، آلومینیومی و لاستیکی بود.زره  واکنشگر غیر فعال یا غیر انفجاری (Non-explosive and non-energetic) که اختصارا  به آن NERA یا NxRA گفته میشود ، نوعی از زره واکنشگر فاقد عناصر انفجاری است. این زره ها دارای یک لایه ضربه گیر و واکنشگر میانی (به صورت ساندویچی با لایه های دیگر) از عناصر منعطف همچون لاستیک هستند.   نمای برش خورده از زره انیگما     در اصابت پرتابه به این نوع از زره ، انرژی ناشی از اصابت توسط لایه ضربه گیر جذب شده و عمل پس زنی صفحه فوقانی زره و ایضا پرتابه تهدید به سمت بیرون توسط لایه منعطف ضربه گیرصورت میگیرد.(در حقیقت این لایه ضربه گیر به صورت یک عنصر واکنشگر عمل میکند). علاوه بر انتخاب ویژگی ترکیبی و واکنشگر غیر انفجاری زره، متخصصین عراقی از سه ویژگی دیگر نیز جهت افزایش سطح حفاظت تانک انیگما بهره گرفتند که این ویژگی ها زره فاصله دار یا Spaced Armor ، زره شیب دار یا Sloped Armor و زره قابل نصب و جداسازی (ماژولار) نام دارند.   زره شیب دار و تاثیر آن در افزایش حفاظت     در زره شیب دار با اعمال زاویه و به تبع آن افزایش مقطع صفحه زره ، حفاظت افزایش میابد. بدین ترتیب میتوان با حفظ وزن و قطر صفحات زره به سطح بالاتری از حفاظت دست یافت. به عنوان مثال حفاظت یک صفحه زرهی با زاویه 45 درجه در حدود دو برابر بیشتر از حفاظت همان صفحه زرهی با زاویه 90 درجه است. در زره فاصله دار نیز با ایجاد فاصله میان صفحات زره ، سطح حفاظت افزایش میابد که البته این افزایش به مواردی بستگی دارد. در اصابت پرتابه های شکافنده (انرژی جنبشی) چنانچه صفحات فاصله دار زره به صورت شیب دار نیز قرار گرفته باشند ، پرتابه با عبور از صفحات زره و سپس با قرارگیری در یک فضای خالی یا فاصله هوایی (Air gap) مابین صفحات ، از خط سیر مستقیم منحرف شده و با این انحراف به صورتی نام متعادل و با انحراف از مسیر مستقیم به صفحات زرهی دیگر برخورد میکند که این مسئله باعث فروپاشی یا کاهش قابل توجه نفوذ آن میشود.   در مورد تهدید پرتابه های مجهز به شکافنده خرج گود (یا شکافنده انرژی شیمیایی) تاثیر حفاظتی زره به این صورت است که خرج گود پرتابه تهدید را در صفحات ابتدایی زره فعال میکند و با عبور جریان شکافنده (موسوم به جت خرج گود) از صفحات نخستین و پس از آن قرارگیری در فاصله هوایی مابین صفحات زره ، از تمرکز جریان آن کاسته شده و توانایی کمتری برای نفوذ خواهد داشت. هر چه تعداد صفحات داخلی زره بیشتر بوده و جت خرج گود با فاصله هوایی بیشتری مابین صفحات مواجه شود به همان میزان میتوان به کاهش نفوذ آن امیدوار بود.   ویژگی سوم زره تانک انیگما ، ماژولاریتی یا قابلیت آن در نصب و جداسازی است که امکان ترمیم بخش های آسیب دیده زره تانک را در کمترین زمان ممکن فراهم می آورد. جهت افزودن این ویژگی به زره تانک ، صفحات زره در داخل بلوک هایی جعبه شکل قرار گرفته و این بلوک ها بر روی بدنه تانک نصب گردید. در مجموع 8 بلوک در بخش جلویی و چهار بلوک در بخش عقبی برجک ، 16 بلوک در طرفین و 4 بلوک در جلوی شاسی تانک نصب شده است. برای ساخت این جعبه ها از صفحات زرهی تانک های غیر عملیاتی از رده خارج و ایضا تانک و ادوات زرهی ایرانی به غنیمت درآمده (همچون صفحات جانبی شاسی تانک های چیفتن) استفاده شد که این اقدام به منظور کاهش هزینه تولید صورت میگرفت.   بلوک های زرهی بخش های مختلف بدنه انیگما             عراقی ها به جهت گران بودن ترکیب زرهی یاده شده (شامل استفاده از صفحات فولادی ، آلومینیومی و لاستیکی) ، ترکیب ثانویه و کم هزینه ای نیز برای زره تانک انیگما توسعه دادند که شامل استفاده از لایه های سیمانی با مقاومت بالا در میان صفحات زره به جای لایه های آلومینیومی و لاستیکی بود. البته این ترکیب زرهی در مقایسه با ترکیب نخست حفاظت به مراتب کمتری را تامین میکرد (با مقاومتی در حدود یک چهارم الی یک پنجم ترکیب زرهی اصلی). بسته ارتقای حفاظت نصب شده بر این تانک در حدود 4.5 الی 5 تن بر وزن آن افزوده است ضمن اینکه بلوک های زره نصب شده بر برجک ، تعادل وزنی آن را نیز به سمت جلو برهم زده اند بدین جهت است که چهار بلوک زره نصب شده درعقب برجک با فاصله از برجک نصب شده اند تا به این صورت به عنوان وزنه تعادل عمل کرده و عقب و جلوی برجک را به تعادل وزنی نزدیک کنند.   جدی ترین عرصه آزمایش حفاظت تانک های انیگما ، جنگ کویت و مقابله نیروهای ائتلاف با حمله عراق به این کشور بود. در این جنگ (خصوصا نبرد خفجی) تانک های انیگما به عنوان تانک های فرماندهی در یگان های زرهی گارد ریاست جمهوری عراق مورد استفاده قرار گرفته و با تهدید موشک های ضد تانک رو به رو شدند. در یک نمونه دو موشک ضد تانک میلان (شلیک شده از بالگرد) به سمت یک تانک انیگمای عراقی شلیک شد که زره تانک هر دو موشک را دفع کرده و تانک از این حمله جان سالم به در برد. البته در کنار این مسئله ، مواردی از انهدام این تانک نیز در جریان مقابله با نیروهای ائتلاف ثبت شده است.   نمای گرافیکی از زره بخش های مختلف + ابعاد آن   در جریان جنگ کویت تعدادی تانک انیگما به غنیمت نیروهای ائتلاف درآمد که در نهایت تا سال 1991 توسط امریکایی ها مورد بررسی و آزمایش قرار گرفتند. در جریان آزمایشات صورت گرفته مشخص شد که ترکیب زرهی به کار رفته در ارتقای حفاظت این تانک ، بسیار موثر بوده و تانک های انیگما از جهت حفاظت با تانک های تی 72 عراقی قابل رقابت و بعضا برتر بوده اند. این تانک از نظر تسلیحات و سیستم کنترل آتش مشابه تانک های T-55A عراقی بوده و از توپ 100 میلیمتری بدون خان D-10T در کنار دو تیربار 7.62 میلیمتری هم محور با توپ و 12.7 میلیمتری فرمانده بهره میبرد. لازم به ذکر است که در برخی منابع از ارتقای تجهیزات دید در شب این تانک صحبت به میان امده که این مسئله چندان قابل تایید نیست.   نمای داخلی       احتمال اصابت به هدف در سیستم کنترل آتش این تانک در زمان شلیک در حرکت با سرعت 12 کیلومتر در حدود 60 درصد تخمین زده میشود.از جمله تجهیزات نصب شده بر تانک انیگما ، سیستم اطفاء خودکار حریق و سیستم حفاظت ش.م.ر است. تانک انیگما دارای چهار خدمه شامل توپچی ، راننده ، فرمانده و بارگذار بوده و از پیشرانه دیزلی مدل V-55 با توان 580 اسب بخار نیرو میگیرد. نسبت رانش به وزن این تانک در حدود 14.1 اسب بخار بر تن (با وزن 41 تنی) ، حداکثر سرعت جاده ای آن 40 کیلومتر و حداکثر برد آن با مخازن سوخت خارجی در حدود 350 کیلومتر است.   پس از جنگ کویت وضعیت تانک انیگما تا مدت ها به صورتی رمز آلود باقی ماند. اینکه این تانک در چه تعدادی منهدم شده یا به غنیمت درامده و یا پس از جنگ کویت در ارتش عراق در چه وضعیتی قرار دارد ، نامشخص بود. امروزه میتوان گفت که هیچ نمونه ای از این تانک در اختیار ارتش عراق قرار ندارد و عمده آن ها در جنگ منهدم شده و باقی مانده آن ها نیز یا به غنیمت نیروهای ائتلاف درآمده و هم اکنون در موزه های نظامی بریتانیا و آمریکا در معرض نمایش قرار دارند و یا توسط ارتش عراق پس از جنگ با کویت کنار گذاشته شده و اوراق شده اند. هر چند تاکنون اطلاعاتی از این تانک منتشر شده است اما همچنان نکات مبهم قابل توجهی در مورد این تانک وجود دارد که آن را به معمایی برای دوستداران مباحث زرهی تبدیل میکند.   تصاویر بیشتر   1   2   3       نویسنده و مترجم : سینا نوریخانی   هرگونه برداشت از مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری مجاز است
  22. بسم الله الرحمن الرحیم    لاحول ولا قوة الا بالله   ضمن عرض سلام خدمت دوستان   بخش نخست         BMD-2 خودروی رزمی هوابرد ساخت صنایع تراکتور سازی ولگوگراد (Volgograd Tractor Plant) است که از زمان رونمایی در سال 1985 به صورت اختصاصی جهت کاربری نیروهای هوابرد روسیه-VDV (و ایضا برخی اقمار شوروی سابق) مورد استفاده بوده. BMD در نام این خودرو مخفف عبارت Boyevaya Mashina Desanta به معنای خودروی رزمی هوابرد است.این خودرو در حقیقت براساس طرح خودروی BMD-1 ساخته شده و نسخه ای بهبود یافته از آن محسوب میشود. همچون BMD-1 ، خودروی رزمی BMD-2 نیز در کلاس خودروهای رزمی فوق سبک با قابلیت ترابری و بارریزی هوایی  قرار دارد که جهت تقویت قوای مکانیزه و بهبود توانایی های رزمی یگان های پیاده نظام هوابرد ارتش روسیه در نظر گرفته شده.   خودروی BMD-2 در زمان ارائه به عنوان جایگزینی برای سلف خود BMD-1 مطرح نبوده بلکه به عنوان یک مکمل رزمی برای این خودرو ارائه شده تا در کنار آن قابلیت های عملیاتی کامل تری ارائه کند. خودروی BMD-2 به لطف توپ 30 میلیمتری خودکار با نواخت تیر بالا که از قابلیت پوشش گسترده زوایای عمودی برخوردار است  ، قابلیت های رزمی متنوع و منعطفی دارد که شامل مقابله با خودروهای رزمی و پیاده نظام دشمن ، درگیری با هواگرد های ارتفاع پست همچون بالگرد های تهاجمی است. خودروی BMD-1     این خودرو به جهت زوایای پوشش گسترده توپ ، از امکان مقابله موثر با دشمن در موقعیت های بالا دستی (مقابله با دشمن در یک نقطه مرتفع از پایین) برخوردار است ، قابلیتی که در نبرد در کشورهایی با محیط کوهستانی نظیر افغانستان الزامی است (یکی از نتایج جنگ افغانستان و بهره گیری از خودروی هوابرد BMD-1 در این جنگ). در نقطه مقابل این خودرو ، BMD-1 با توپ 73 میلیمتری ، نرخ آتش پایین تر و زوایای پوشش محدود تر توپ قرار دارد که البته به جهت کالیبر ، مهمات مخربتری را مورد استفاده قرار میدهد. بدین جهت است که خودروی BMD-2 سال ها در کنار BMD-1 به عنوان خودروی مکمل و نه به عنوان جایگزین مطرح میشود تا در کنار هم و با یکپارچه سازی قابلیت ها ، توان رزمی یگان های هوابرد شوروی را افزایش دهند.   البته لازم به ذکر است که مدل های جدیدتری از خودروهای رزمی هوابرد روسی همچون BMD-3 و BMD-4 نیز تا کنون تولید شده اند اما تمرکز این نوشتار بر خودروی BMD-2 است که چندین دهه در خدمت واحد های هوابرد ارتش شوروی/روسیه قرار داشته ، همچنان نیز در واحد های هوابرد ارتش روسیه مورد توجه و استفاده بوده و برنامه ارتقای آن به استاندارد BMD-2M نیز ارائه شده است در کنار انکه به جهت تعداد نسبت به خودروهای جدیدتر برتری داشته و در حال حاضر ستون یگان های مکانیزه هوابرد روسیه است. در پایان بخش مقدمه ، ذکر این نکته خالی از لطف نیست که نظر روس ها بر استفاده تکمیل کننده خودروهای BMD-1 (با توپ 73 میلمیتری)  و BMD-2 (با توپ 30 میلمیتری) در کنار هم ،  امروزه در چهارچوبی جدید و نوین ، آن هم تنها در قالب یک خودروی رزمی هوابرد با نام BMD-4  مجهز به برجکی با دو توپ 100 میلیمتری و 30 میلیمتری به منصه ظهور رسیده است.   خودروی BMD-4     جایگاه فرمانده جایگاه فرمانده خودرو در سمت چپ بخش جلویی شاسی قرار گرفته است . وظیفه فرمانده علاوه بر فرماندهی خودرو ، برقراری ارتباط و فرماندهی عملیات پیاده نظام همراه خودرو است. در زمان قرارگیری در داخل محفظه ، فرمانده به جز فرماندهی نقش تیربارچی را نیز ایفا میکند چرا که دو جایگاه تیربار در سمت چپ و راست بخش جلویی خودرو قرار گرفته که یکی از آن دو در کنار جایگاه فرمانده قرار دارد و تبعا میبایست توسط آن مورد استفاده قرار گیرد. هماهنگی فرمانده با داخل خودرو از طریق سیستم ارتباط داخلی (اینترکام) و ارتباط خارجی او با پیاده نظام خارج از خودرو نیز از طریق یک بیسیم صورت میگیرد.   جایگاه فرمانده خودروی BMD-2 در مدل های تولیدی اولیه دقیقا مشابه جایگاه فرمانده در خودروی BMD-1  بوده و دارای یک پریسکوپ ثابت TNPO-160 و یک پریسکوپ گردشی TNPP-220 جهت هدفگیری تیربار است اما در مدل های جدیدتر تغییراتی در این جایگاه ایجاد شده به صورتی که تیربار فرمانده حذف و پریسکوپ جدید MK-4 نیز جایگزین نمونه های قبلی شده است. در مجموع سطح دید فرمانده از طریق پریسکوپ ها محدود به بخش جلویی و تا حدودی بخش های کناری خودرو است. میدان دید پریسکوپ TNPP-220  به دو صورت مستقل از زوایای پوشش تیربار و منطبق با زوایای پوشش تیربار است در حالت مستقل ، میدان دید پریسکوپ تا 20 درجه به صورت افقی و تا 76 درجه به صورت عمودی را پوشش میدهد. پریسکوپ MK-4S مورد استفاده در در خودروهای به روزرسانی شده نیز از قابلیت گردش و پوشش 360 درجه ای و میدان دید ثابت 18+ الی 12- درجه در جهت افقی و 18 الی 47 درجه در جهت عمودی برخوردار است.   نمای خارجی و نزدیک از پریسکوپ گردان TNPP-220     پریسکوپ MK-4 و TNPO-160     جزء نظارتی دیگر فرمانده ، پریسکوپ TNPO-160 است که از انواع پریسکوپ های ثابت و غیر گردان بوده و تا 28 درجه در جهت افقی و 78 درجه در جهت عمودی را پوشش میدهد. لازم به ذکر است که تمامی پریسکوپ های نصب شده بر خودروی رزمی BMD-2 به مکانیزم گرم کن جهت از بین بردن بخار روی شیشه در شرایط دمایی سرد مجهز هستند ضمن اینکه سیستم گرم کننده در پریسکوپ MK-4S  از نوع دو منظوره  بوده و علاوه بر حذف بخار از روی شیشه مانع از ثابت شدن آن در اثر یخ زدگی شده و امکان گردش آن را در دماهای پایین فراهم میاورد.   سیستم رادیویی فرمانده که وسیله ارتباط خارجی آن است در کنار تیربار و در نقطه مقابل فرمانده (در رو به روی جایگاه فرمانده) قرار گرفته است. خودروی BMD-2 بسته به مدل پایه ای آن یا مدل های دارای به روزرسانی ، به سه سیستم رادیویی مختلف با قابلیت های متفاوت از جمله R-123 ، R-173 و R-168 مجهز شده. در مدل های ابتدایی خودرو از رادیوی R-123 استفاده شده که در محدود فرکانسی 20 الی 51.5 مگاهرتز عمل میکند و دارای چهار کانال با قابلیت تنظیم چهار فرکانس مختلف به صورت پیش فرض است.   سیستم رادیویی R-123  فرمانده     سیستم رادیویی R-123 راننده در سمت چپ پنل کنترل قابل رویت است       برد ارتباطی این رادیو در حدود 16 تا حداکثر 50 کیلومتر است. در سال 1984 با به روزرسانی تجهیزات ارتباطی خودروی BMD-2 ، سیستم رادیویی منسوخ R-123 با نمونه جدیدتر R-173 جایگزین گردید که این رادیوی جدید در محدوده فرکانسی 30 الی 75.999 مگاهرتز عمل کرده و دارای 10 کانال با قابلیت انتخاب فرکانس های از پیش تنظیم شده بود. در سال 2000 سومین مرحله از ارتقای تجهیزات الکترونیکی بر روی این خودروی رزمی اعمال شد که مهمترین بخش آن نصب رادیوی R-168-2UE-2 بود که از قابلیت جهش فرکانس و رمز گذاری برخوردار است. خانواده سیستم های رادیویی R-168 هم اکنون به عنوان سیستم رادیویی استاندارد در ارتش روسیه مورد استفاده قرار دارند . این رادیو ها توانایی جهش فرکانس به تعداد 100 بار در ثانیه و ایضا برقراری ارتباط رمزگذاری شده را دارند.   سیستم رادیویی R-173     سیستم رادیویی R-168-2UE-2       جایگاه توپچی   به جهت تسلیحات و سیستم های نصب شده ، میتوان گفت که برجک مورد استفاده در خودروی BMD-2 نمونه ای تغییر یافته از برجک خودروی رزمی پیاده نظام BMP-2 است حال انکه به جهت طراحی ، برجک این خودرو را نمونه ای توسعه یافته از برجک خودروهای BMD-1/BMP-1 میدانند. این برجک که B-30 نام دارد هر چند از برجک خودروی BMD-1 بزرگتر بوده و به تبع آن از فضای داخلی بزرگتری نیز برخوردار است ، اما همچنان برای  توپچی خودروی رزمی ، فضا و جای مانور محدودی را تامین میکند. توپچی به دلیل قرارگیری در داخل برجک و برخورداری از تجهیزات نظارتی مختلف تبعا از بالاترین سطح نظارت و اگاهی از محیط اطراف در میان خدمه خودروی BMD-2 برخوردار است.       ساده ترین جزء نظارتی توپچی چهار عدد پریسکوپ TNPO-160 هستند که میدان دید دو عدد از آن ها به سمت راست خودرو و دو عدد دیگر به سمت چپ خودرو تنظیم شده است. زاویه دید این پریسکوپ ها 28 درجه در جهت افقی و 78 درجه در جهت عمودی است.علاوه بر پریسکوپ ها فرمانده از دو سیستم نظارت و هدفگیری (سایت) بهره میبرد که این دو سیستم عبارتند از : سیستم نظارت و هدفگیری اصلی توپچی BPK-2-42-01 و سیستم نظارت و هدفگیری ضد هوایی PZU-8.     سایت BPK-2-42-01 : این سیستم که در سمت چپ بخش جلویی برجک خودرو نصب شده ، در حقیقت نمونه ای نغییر یافته از سایت BPK-2-42 مورد استفاده در خودری رزمی BMP-2 بوده و فاقد کانال لیزری برای هدایت موشک های هدایت شونده است. این سایت از نوع دو کاناله فعال/غیرفعال است که قابلیت تشدید نور در حالت غیر فعال و تصویربرداری حرارتی با کمک نورافکن فروسرخ L-2 Luna در حالت فعال را دارا میباشد. کانال دید در روز آن از بزرگنمایی 6 برابر و کانال دید در شب آن از بزرگنمایی تا میزان 5.5 برابر برخوردار است. جهت حفاظت از سایت در برابر اصابت گلوله ، یک محفظه محافظت شده دارای شیشه بالستیک (ضد گلوله) برای ان تعبیه گردیده ، علاوه بر این جهت افزایش سطح حفاظت سایت در برابر اصابت گلوله های کالیبر پایین ، یک لایه ثانویه از شیشه ضد گلوله به صورت پنجره ای (با قابلیت باز شدن از روی سایت) برای آن در نظر گرفته شده.این لایه به جهت انعکاس و شکست نور به میزانی از کیفیت تصویربرداری سایت میکاهد برای همین به جز مواقع لزوم از آن استفاده نمیشود.در نهایت جهت پاکسازی شیشه سایت از هر گونه آلودگی یک برف پاک کن کوچک نیز برایش تعبیه گردیده است. لازم به ذکر است که این سایت در ارتقای انجام شده بر روی خودروی BMD-2 توسط صنایع KBP با سایت ترکیبی نسل جدیدی مجهز به کانال هدایت لیزری برای هدایت موشک های کورنت جایگزین شده است( این سایت از اجزای بسته ارتقای سیستم سلاح موسوم به Berezhok است).     سایت PZU-8 : این سیستم برای نظارت و هدفگیری در زوایای عمودی گسترده (از 10- الی 85+) به منظور مقابله با اهداف هوایی همچون بالگرد ها و ایضا اهداف در نقاط بالادستی (مسلط به خودرو) مورد استفاده قرار میگیرد. خط آتش سلاح اصلی خودرو (توپ 30 میلیمتری) با خط دید این سایت منطبق و هم راستا است و با حرکت سایت به صورتی هماهنگ با زاویه آن به حرکت درمی آید.     چشمی سایت های BPK-2-42-01 در سمت راست و PZU-8 در سمت چپ     تطبیق خط دید و حرکت هم راستای سایت ضد هوایی PZU-8 با توپ 30 میلیمتری خودرو     سیستم تثبیت کننده : یکی از اجزای مهم سامانه کنترل آتش خودروی BMD-2 ، سیستم تثبیت کننده 2E36-1 است که دارای دو محرک از نوع الکتروموتور جهت تثبیت توپ در زوایای عمودی و افقی است. استفاده از محرک های الکتریکی به جای سیستم محرک هیدرولیکی دارای مزیت هایی است که کاهش فضای مورد نیاز برای نصب سیستم ، کاهش صدای داخل برجک با حذف صدای ناشی از پمپ هیدرولیک و از بین بردن خطر نشت مایع هیدرولیک و آتش سوزی در داخل برجک را شامل میشود. سرعت تثبیت کننده در تغییر زوایای توپ حداقل 0.07 درجه در ثانیه و حداکثر 30 درجه در ثانیه است که در کنار سرعت چرخش مناسب برجک ، امکان تغییر سریع زاوایای هدفگیری و تعقیب اهداف متحرک با سرعت بالا (در مقیاس با اهداف زمینی همچون بالگرد ها) را فراهم میکند.   الکتروموتور مورد استفاده در تثبیتگر     نقطه قرارگیری الکتروموتورهای تثبیتگر ، نارنجی برای تثبیت عمودی و آبی برای تثبیت افقی       ادامه دارد.......   نویسنده و مترجم : سینا نوریخانی   هرگونه برداشت از این مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری به عنوان منبع مجاز است
  23.   تعداد دقیق تولید شده از این خودرو مشخص نیست ولی به صورت حدودی از زمان شروع تولید از اواسط دهه هشتاد تا اوایل دهه نود میلادی حدود 1500 الی 1700 دستگاه از این خودرو تولید شده   قیمتش در زمان تولید دقیقل مشخص نیست (یا حداقل بنده مورد قابل استنادی به صورت رسمی در این زمینه پیدا نکردم)   در حال حاضر حدود 800 دستگاه از این خودرو در روسیه در خدمت عملیاتی هست (یک تعداد البته جهت ارتقا از خدمت خارج شده) و مابقی به صورت رزرو نگهداری میشن   در اختیار عراق هم نبوده   ---------------   یک موردی که فراموش کردم در متن بیارم و حالا در این پست بهش اشاره میکنم ظرفیت حمل مخزن سوخت و برد خودرو با توجه به میزان سوخت حمل شده توسط اون هست   خودروی BMD-2 دارای مخزن سوختی با ظرفیت 280 لیتر است که بردی در حدود 500 کیلومتر (در حرکت در جاده) را برای خودرو فراهم میکند