oldmagina

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    2,172
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    20

تمامی ارسال های oldmagina

  1. سلام به نظر شما چقدر طول میکشه تا ما بتونیم توی سوریه سلاحهای منحنی زن رو اختراع کنیم ؟
  2. سلام اول این که خوشحالم به خاطر پست من بعضی دوستان که این روزها بنا به دلایلی کم یاب بودند ، واکنش نشون دادند و پستهای جدیدی  تو این مطلب داشتند . همین حضورشون رو من مبارک میدونم و اتفاقا به بیشترشون هم مثبت دادم.:)   دوم این که با این نظر دوستان که ما قادر به بهره برداری از تکنولوژی های بالا که به قولشان خارج از قابلیت های روز علمی ماست ، نیستیم مخالفم . همچنین با این نظر دیگر دوستانی هم که ما را قادر به استفاده کامل و مشابه سازی کامل این تکنولوژی های بالا می دانند ( مثل داستان سنتینل ) هم مخالفم. مساله اصلی این است که در شروع یک تکنولوژی جدید داشتن یک راهنما باعث یک جهش در شروع کار می شود. با توجه به این که شروع هر کاری از صفر اینرسی خاص خودش را دارد ، جهش اولیه سرعتی که به کار می دهد گاهی غیر قابل باور است. ما قبلا هم تجربیات مشابهی را داشته ایم . روزی عزیزانی از این مملکت با تجربه روی اسکادهایی که به دستمون رسید ( یا رسوندند ) تکنولوژی موشکی رو پایه گذاری کردند که حتی قبل از انقلاب اسلامی هم در آرزوی اون بودیم و در اختیارمون قرار نمی دادند. یا به خاطر بیاوریم که روزی از گذشته چند سانتریفوژ دست دوم و تکنولوژی اولیه اون رو به دست آوردیم ( یا بهمون دادند ) و همین جهشی برامون ایجاد کرد که در تکنولوژی که حتی در قبل از انقلاب اجازه نزدیک شدن به اون بهمون داده نمی شد ، حرفی برای گفتن داشته باشیم. قرار نیست نشاندن ( یا برنامه منجر به نشاندن ) یک پهباد با تکنولوژی خیلی بالا ما رو قادر بکنه تا کل اون تکنولوژی رو کپی کنیم یا بسازیم یا مهندسی معکوس بکنیم ، بلکه همون مختصات و چیدمان اولیه ای که از این کار به دست می آوریم و چیزهایی که آرام آرام به دست می آیند منبع تغذیه ای برامون در حیطه ای جدید خواهند بود که می توانند ما را در جایی که ضعف  شدید داریم ( حوزه هواگردها ) به پیش ببرند و البته این منبع تغذیه چیزی خواهد بود که حتی در اختیار همسایه شمالی مون هم نیست و از محدوده دسترسی اون هم فراتر است.. به قول اون وریها اگر کمی سعی کنیم اون تصویر بزرگتر رو ببینیم ، خیلی چیزها واضح تر دیدده می شوند و ارتباطات بیشتری به چشم میاد. :)   سوم این که از دوستانی که آماده اند بلافاصله نقد کنند خواهشمندم لااقل متن را کامل بخوانند و بعد نقدش کنند و مثل پست قبلی ام نباشد که خیلی چیزها را نسبت دادند که در متن چیز دیگری بودند . :) 
  3. سلام چرا دوستان موضوع را به شکل فریب در سطح کشور ما می بینند ؟ کمی کلان تر به موضوع نگاه کنیم  : این مسلم است که در هر صورت از اول برنامه ای پشت این قضایا وجود داشته است و یا با اتفاق افتادن اینها به وجود آمده است ( زمان وصل کردن این موضوع به این برنامه زیاد مهم نیست چون در هر دو فرض مطرح شده ، این برنامه الان وجود دارد ) ولی آیا این موضوع حتما به شکل یک فریب در سطح فقط ما بوده است و موضوع خیلی کلان تر از آن نباید دیده شود ؟ امکان ندارد که به شکل ساده ای برای جهت دهی در زمینه دنبال کردن خط خاصی از تکنولوژی بوده باشد که ممکن بود سالها بعد به آن دسترسی پیدا کنیم و ممکن بود که این سالها بعد برایمان خیلی دیر باشد ؟   واضح ترش این می شود : فکر نمی کنید این خط دادن های تکنولوژی و گاهی به قول دوستان لبه تکنولوژی ( البته من در مورد لبه تکنولوژی بودن موضوع مخالفم و فکر می کنم با برنامه ریزی قبلی مدل دانگرید شده و مناسب سازی شده تکنولوژی گیرمان آمده است ) فقط برای ما برنامه ریزی نشده و هدف آن کمی کلان تر از تنها کشور ما باشد. احساس نمی کنید گاهی دارند کمکمان می کنند تا بتوانیم در مقابل همسایه هایمان خیلی هم دست خالی نباشیم تا آنها هم خیلی پر رو نشوند و توازن منطقه به هم نخورد . البته این کمکها طبیعتا به گونه ای خواهد بود که ما به راحتی آنها را بپذیریم و با خوشحالی و افتخار از آنها استفاده کنیم .   اگر نگاهی به کمی گذشته تر بیندازیم می توانیم موضوع را واضح تر ببینیم : کمی به موضوع مک فارلین فکر کنید . کمی به وسایل و امکاناتی که ما در طی دوران جنگ و بعد از جنگ از بازار قاچاق تسلیحات بین المللی بدست آوردیم و فقط در صورتی می توانستیم به دست بیاوریم که در آن سر بازار قاچاق خود آمریکائیها باشند ، فکر کنید ؛ کمی به این فکر کنید که هنوز اف14 های ما سر پا هستند و کمی به تکنولوژی موشکی فکر کنید که از کشورهای بلوک شرق به دست آوردیم و امکان نداشت که پشت قضیه روسها ( شوروی اون موقع ) از آن بی خبر باشند و بدون مجوز آنها این اتفاق افتاده باشد ؟ در نهایت کمی به مذاکرات هسته ای و امتیازاتی که با چانه زدن های فراوان به ما داده می شوند ( تا باور کنیم که خودمان با تلاش و پافشاری به دست آورده ایم ولی در نهایت برنامه ریزی شده است تا داده شوند. ) هم فکر کنید .    به این هم فکر کنید که ما استارت تکنولوژی موشکی مان را با کمک اولیه از شرقیها زدیم و نه فقط خودمان ، بلکه همسایه هایمان هم می دانند که فقط با این یک موضوع دست بالا را به مدت طولانی نخواهیم داشت ؛ طبیعتا کمی کمک اولیه در زمینه هواگردها ما را به تکنولوژی به روزی در این زمینه خواهد رساند ؛ طبیعی است اگر برای کسی که تشنه است ، در سر راهش آب قرار دهید ، بلافاصله و با کمال میل آن را خواهد نوشید. البته این کمک ( اسمش را بگذارید استارت اولیه یا هل اولیه ) طبیعتا همانند موضوع موشکی خواهد بود و البته کمی پنهان تر و پیچیده تر ( البته با این جملات متهم خواهم شد که موضوع موشکی را هم در همین قالب می بینم  که البته اتهام درستی خواهد بود. :( ) و طبیعتا ما به نتیجه خواهیم رسید که خودمان همه کارها را انجام می دهیم و با سربلندی به مسیر پیش بینی شده خواهیم رفت که البته در سطح منطقه ای به ضرر ما نخواهد بود.   در نهایت وزن منطقه ای ما طوری تنظیم خواهد شد که توازن در خاورمیانه جدید همچنان حفظ شود. :)
  4. سلام میشه یک درصد هم احتمال بدید شاید دلیلی داشته ؟  البته یکی دو تا از دلیلهای احتمالی شو دوستان بالا گفتند :) :)
  5.   سلام این عکسها که قرار بود مربوط به خروج داعش از منبج باشند ؟!؟
  6. سلام ایده شرکت در مسابقات عالی است . به نظر من اولین سود این کار در همین عکسها واضح است : آرم و علایم استاندارد در روی لباس نیروها !  جالبه که تا بحال عکسی از افراد با آرم علایم رسته زرهی بیرون نیومده ! :winking:
  7. بخش كنترل : ( قسمت اول )    ايستگاه پايش زميني كه از سال 1984 تا 2007 استفاده مي شد ، اكنون در موزه موشكي و فضايي نيروي دريايي به نمايش گذاشته شده است.   بخش كنترل از قسمتهاي زير تشكيل شده است :    يك واحد كنترل اصلي ( Master Control Station )  يك واحد كنترل اصلي جايگزين. چهار آنتن اختصاصي زميني  شش ايستگاه اختصاصي پايش  ​ واحد كنترل اصلي همچنين مي تواند براي دستيابي به توانايي هاي بيشتر فرماندهي و كنترل از آنتنهاي زميني شبكه كنترل ماهواره اي نيروي هوايي ( Air Force Satellite Control Network ) استفاده كند. همچنين ايستگاههاي پايش آژانس اطلاعات جغرافياي فضايي ( National Geospatial- Intelligence Agency ) نيز در دسترس اين مركز قرار دارد.   مسيرهاي حركتي ماهواره ها توسط ايستگاههاي اختصاصي پايش نيروي هوايي ايالات متحده در هاوايي ، جزيره كواجالين ، جزيره آسانسيون ، ديگو گارسيا ، كلرادو اسپرينگز ، کلرادو و کیپ کاناورال پایش می شوند ؛ همچنین این کار در ایستگاههای مشترک NGA که در انگلستان ، آرژانتین ، اکوادور ، بحرین ، استرالیا و واشنگتن دی سی فعال هستند ، نیز صورت می گیرد.   اطلاعات پایشی به مرکز MCS فرماندهی فضایی نیروی هوایی در پایگاه هوایی اسکریور ( Schriever ) در 25 کیلومتری جنوب به جنوب شرقی کلرادو اسپرینگز ارسال می گردد. این اطلاعات توسط اسکادران دوم عملیات فضایی ایالات متحده ( 2SOPS ) تحلیل می گردد. سپس 2SOPS  توسط آنتنهای زمینی اختصاصی یا مشترک ، برای به روز آوری موقعیت یابی ، به طور منظم با همه ماهواره های GPS ارتباط برقرار می کند ( آنتنهای اختصاصی برای این کار در کواجالین ، جزیره اسانسیون ، دیگو گارسیا و کیپ کاناورال قرار دارند .) . این به روز کردنها ساعتهای اتمی نصب شده در روی ماهواره ها را در نهایت اختلاف چند نانو ثانیه نسبت به هم ، هماهنگ می کند و جدول نجومی داخلی برای مدار هر ماهواره را هم تنظیم می کند .   به روز آوری ها توسط یک فیلتر کالمن انجام می شود که اطلاعات دریافتی از ایستگاههای پایش زمینی ، اطلاعات آب و هوایی فضایی و اطلاعات متعدد دیگر را هم به همین منظور دریافت می کند.   مانورهای مداری ماهواره ها توسط استانداردهای GPS قابل قبول نیست ، بنابراین برای تغییر در مدار یک ماهواره ، آن ماهواره ابتدا مارک ناسالم می خورد . این مارک باعث می شود تا گیرنده ها از آن استفاده نکنند . بعد از جابجایی ماهواره ، مهندسین از روی زمین مدار جدید را بررسی می کنند ، جدول نجومی جدید ان را آپلود می کنند و بعد دوباره مارک صحیح بر آن می زنند تا دوباره توسط گیرنده ها قابل استفاده باشد.
  8. چرا ماهواره ها را در مدارشان ثابت قرار ندادن؟ بخاطر استفاده از نور خورشید هست یا علت های دیگه ای؟! سلام با توجه به این که تقریبا همه ماهواره های موقعیت یابی در این مدار قرار گرفته اند ، دو تا از دلیلهای آن می تواند همین موارد ذکر شده در پست قبل باشد . دوباره این قسمت را اینجا نقل می کنم . احتمالا یک دلیل اصلی قسمت قرمز است ولی قسمت آبی هم می تواند دلیل خوبی در هنگام راه اندازی و ارتقا ایجاد کند . ارتفاع مداری حداکثر حدود 20200 کیلومتر است ، یعنی شعاع مداری حداکثر 26600 کیلومتر است. هر ماشین فضایی ، در هر روز نجومی دوبار و همان مسیر قبلی را نسبت به زمین می پیماید. این مساله مخصوصا هنگام ارتقا و تکمیل سیستم خیلی کمک کننده بود چرا که حتی فقط با 4 ماهواره و جاگیری صحیح ، هر چهار ماهواره در طی چند ساعت ، از یک نقطه خاص قابل رویت بودند. برای عملیاتهای نظامی ، تکرار گذرهای زمینی از یک منطقه می تواند منجر به اطمینان از پوشش خوب منطقه نبرد باشد. همچنین همانطوری که در ادامه خواهیم آورد ، خرابی یا جابجایی یا جایگزینی و یا افزایش تعداد ماهواره ها در مدار زمین آهنگ ، که یک آرایش ثابت نسبت به گیرنده خواهد داشت ، مشکلات متعددی می تواند به وجود بیاورد ولی در این مدار به علت این که مکان ماهواره ها به شکل مشخص همواره در حال تغییر است ، می توان همه این مسائل را پوشش داد و طبعا وقفه یا اشکالی هم در سیستم کلی بروز نخواهد کرد.
  9. بخش فضایی : بخش فضایی ( Space Segment ) از ماهواره های مستقر در مدار زمین تشکیل شده است که به اختصار ماشینهای فضایی ( Space Vehicle ) نیز نامیده می شوند. در طراحی اولیه GPS بیست وچهار ماشین فضایی مورد نیاز بود که در هشت مدار دایره ای و در هر مدار حداکثر سه ماهواره قرار می گرفتند. بعدها این طرح تبدیل به شش مدار شد و در هر مدار حداکثر چهار ماشین فضایی در نظر گرفته شد.    یک ماهواره GPS از نوع block II-A نقشه شش مداری حداکثر 55 درجه انحراف مداری دارد که هر مدار 60 درجه فاصله از گره نزولی دارد. زمان مداری نصف یک روز نجومی است ؛ معنی آن این است که روزانه حدود 11 ساعت و 58 دقیقه طول می کشد تا ماهواره از روی مکان قبلی یا تقریبا نزدیک آن عبور کند .   مدارها به شکلی تنظیم شده اند که در تمام ساعات شبانه روز و تقریبا از تمام نقاط سطح زمین ، حداقل 6 ماهواره در خط دید باشند . برای تحقق این موضوع فاصله یکسانی برای ماهواره های موجود در مدار مشترک در نظر گرفته نشده است . ( 90 درجه با هم نیستند) . اگر ساده تر در نظر بگیریم فاصله زاویه ای بین بین ماهواره ها به این شکل است : 30 ، 105 ، 120 ، 105 درجه که در مجموع 360 درجه می شود. ارتفاع مداری حداکثر حدود 20200 کیلومتر است ، یعنی شعاع مداری حداکثر 26600 کیلومتر است. هر ماشین فضایی ، در هر روز نجومی دوبار و همان مسیر قبلی را نسبت به زمین می پیماید. این مساله مخصوصا هنگام ارتقا و تکمیل سیستم خیلی کمک کننده بود چرا که حتی فقط با 4 ماهواره و جاگیری صحیح ، هر چهار ماهواره در طی چند ساعت ، از یک نقطه خاص قابل رویت بودند. برای عملیاتهای نظامی ، تکرار گذرهای زمینی از یک منطقه می تواند منجر به اطمینان از پوشش خوب منطقه نبرد باشد. در فوریه 2016 ، 32 ماهواره در سیستم GPS حضور داشتند که 31 عدد از آنها فعال بودند. ماهواره های اضافی دقت محاسبات گیرنده های  GPS برای اندازه گیری های دقیق را افزایش می دهند. با افزایش تعداد ماهواره ها چینش آنها در مدارها به شکل ناهمسانی تغییر کرد. مزیت این شکل از چینش نسبت به فرم استاندارد این است که در صورت از دست رفتن یکی از ماشینها فضایی ( عدم کارکرد صحیح ) ، در دسترس بودن سیستم کاهش نمی یابد و هنوز مورد اعتماد باقی می ماند. با وضعیت فعلی از هر نقطه زمین و در هر زمانی در حدود 9 ماهواره به شکل همزمان در خط دید قرار دارند. این امر باعث افزایش قابل توجه اعتماد به دقت ، نسبت به حضور حداقل 4 ماهواره ، برای تعیین مکان می شود.   منبع : 1
  10. ساختار GPS : GPS فعلی از سه قسمت اساسی تشکیل شده است. این سه قسمت اصلی عبارتند از : قسمت فضایی  ، قسمت کنترل   و قسمت کاربر  .   قسمتهای کنترل و فضایی توسط نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا پایه گذاری شده اند و توسعه یافته اند و اکنون نیز به کار خود ادامه می دهند . امواج منتشر شده از فضا توسط ماهواره های جی پی اس ، توسط گیرنده های جی پی اس دریافت می شوند ؛ این گیرنده ها به وفور در اختیار انواع کاربران قرار دارند و برای محاسبه کردن موقعیت سه بعدی ( طول و عرض جغرافیایی و ارتفاع ) محل مورد نظر و زمان به کار می روند.   بخش فضایی ( Space Segment ) : از 24 تا 32 ماهواره تشکیل شده است که در مدار میانی زمین ( Medium Earth Orbit ) قرار گرفته اند و همچنین شامل تاسیساتی هم می شود که برای آماده سازی و پرتاب آنها به کار می روند. بخش کنترل (  Control Segment ) : از یک ایستگاه اصلی کنترل زمینی MCU ) Master Control Station ) ، یک ایستگاه اصلی کنترل زمینی دیگر به عنوان پشتیبان ، یک میزبان آنتنهای اختصاصی و اشتراکی برای سیستم و ایستگاههای پایش تشکیل شده است. بخش کاربری ( User Segment ) : از صدها هزار کاربر نظامی آمریکایی و متحدان آن که از GPS کد گذاری شده برای تعیین موقعیت دقیق استفاده می کنند و صدها میلیون کاربر مدنی عمومی یا علمی تشکیل شده است که از امکانات موقعیت یابی استاندارد استفاده می کنند .     منبع : 1 
  11. سیستم موقعیت یابی جهانی ( GPS ) : Global Positioning System که با عنوان NavaStar هم شناخته می شود یک سیستم ماهواره ای موقعیت یابی جهانی است ( GNSS ) که اطلاعات زمانی و مکانی را در تمام شرایط آب و هوایی ، در هر موقعیتی در سطح یا نزدیک سطح زمین ، فراهم می آورد، به شرطی که خط دید مستقیم و مسدود نشده ای به 4 عدد یا بیشتر از ماهواره های GPS در دسترس باشد . سیستم GPS بدون وابستگی به گیرنده های تلفن یا اینترنت عمل می کند ، اگر چه با دسترسی به این منابع می توان اطلاعات دریافتی از این سیستم موقعیت یابی را مناسب تر و کاربردی تر کرد . سیستم GPS می تواند توانایی های حیاتی در زمینه موقعیت یابی برای کاربران نظامی ، مدنی و یا کاربران عادی در سراسر جهان فراهم کند. پروژه GPS در سال 1973 و توسط ایالات متحده ، برای غلبه بر محدودیتهای سیستم های موقعیت یابی پیشین ، شروع شد. وزارت دفاع آمریکا سیستمی را توسعه داد که به شکل پیش فرض 24 ماهواره را به کار می برد. این سیستم در سال 1995 و با تکمیل تعداد ماهواره ها به توان پیش بینی شده نهایی خود دست یافت . افتخار اختراع این سیستم به راجر ال استون ، ایوان ای گتینگ و برادفورد پارکینسون از آزمایشگاه فیزیک پیشرفته ایالات متحده تعلق دارد. پیشرفتهای تکنولوژیکی و نیازهای جدید باعث تمایل زیادی برای ارتقا و مدرنیزه کردن سیستم موجود و توسعه نسل جدید ماهواره ها با عنوان GPS BlockIIIA و نسل جدید سیستم های کنترل عملیاتی ( OCX ) شده اند . این تغییرات از سال 1998 با دستور کاخ سفید شروع شدند و در سال 2000 با تصویب کنگره آمریکا شروع به عملیاتی شدن کردند و در نهایت به GPSIII خواهند انجامید. نکته جالب: دانشمندان پیش بینی کردند که به علت ارتفاع ماهواره ها از سطح زمین و اثر جاذبه ای ، ناظر زمینی هر روز احساس خواهد کرد که ساعت ماهواره ها 38 میکرو ثانیه سریعتر است . این امر می تواند باعث بروز اشکال محاسباتی در حدود 10 کیلومتر در روز شود . در طراحی GPS این اختلاف در نظر گرفته شده است و به صورت پیش فرض تصحیح می شود. منبع : 1
  12. موقعیت سیستم های مهم موجود ماهواره ای در مدار زمین :   بعد از طراحی و اجرای پروژه‌های موقعیت یابی ماهواره ای و موفقیت نسبی آنها و همچنین با پیشرفت الکترونیک و تکنولوژی کشورهای آمریکا و روسیه ( وارث ابرقدررت سابق شوروی ) سیستمهای موقعیت یابی ماهواره ای جدیدی به وجود آوردند . در همین راستا کشورهای پیشرفته غیر از آمریکا و شوروی نیز به فکر ابداع یک سامانه موقعیت‌یاب و ناوبری جهانی برای خود افتادند تا وابستگی خود را به این دو کشور در این زمینه کاهش دهند و یا از بین ببرند.  بر این اساس اتحادیه اروپا، چین و ژاپن فعالیت‌هایی را آغاز نمودند.    در حال حاضر سامانه موقعیت‌یاب جهانی موسوم به GPS که متعلق به کشور آمریکا می‌باشد، جایگاه ویژه‌ای بین کاربران نظامی و غیرنظامی یافته است. سامانه موقعیت‌یاب جهانی روسیه با عنوان GLONASS تقریبا تکمیل شده است و سرویسهای غیر نظامی نیز ارائه می کند ، سیستم اتحادیه اروپا با عنوان GALILEO و سیستم چینی با عنوان BEIDUE از دیگر سامانه‌های موقعیت‌یاب جهانی‌اند که در حال تکامل هستند.       منبع عکس : 1 به لطف خدا در پستهای بعدی به بررسی سیستمهای موقعیت یابی ماهواره ای موجود و طرز عملکرد آنها خواهیم پرداخت.
  13. عصر ماهواره :    سیستم Transit : این سیستم که به عنوان NAVASAT یا ( NNSS ( Navy Navigation Satellite System هم شناخته می شود ، اولین سیستم هدایت ماهواره ای بود که به شکل عملیاتی به راه افتاد. این سیستم ابتدا برای نیروی دریایی ایالات متحده طراحی شد تا اطلاعات دقیق مکانی را برای زیردریایی های حامل موشک بالستیک پولاریس ، فراهم نماید. بعد از راه اندازی ، این سیستم برای کشتیها نیز به کار برده می شد و برای نقشه برداری دریایی و زمینی نیز استفاده می شد. این سیستم از سال 1964 به بعد به شکل پیوسته خدمات موقعیت یابی ماهواره ای را ابتدا برای زیر دریایی های پولاریس و در نهایت برای مردم عادی ارائه کرد.   پروتوتایپ ماهواره ترنزیت 1 در این پروژه 4 تا 7 ماهواره در مدارهای دایره‌ای شکل که فاصله آنها از زمین حدود 1100 کیلومتر بود قرار گرفتند که امواج خود را در فرکانس‌های 150 و 400 مگاهرتز به زمین ارسال می‌نمودند. این سامانه بر اساس روش داپلر طراحی گردیده بود و مختصات دو بعدی به کاربر ارایه می‌نمود.    خطای جانمایی اولیه این سیستم در حدود 25 متر بود . نقشه بردارانی که سیستم transit را برای جانمایی عوارض خاص به کار می بردند ، برای این کار از متوسط به دست آمده از تصحیح های متعدد انجام شده توسط این سیستم استفاده می کردند ؛ تا حدی که گاهی به دقت زیر یک متر هم دست می یافتند. در حقیقت ارتفاع کوه اورست در اواخر دهه 1980 ، با استفاده از گیرنده Transit  تصحیح شد تا بر اساس آن سایر عوارض زمینی مجاور نیز نقشه برداری مجدد گردند.   هزاران کشتی ، ناوچه و قایق جنگی از سال 1967 تا 1991 از این سیستم استفاده می کردند. در سال 1970 شوروی شروع به پرتاب ماهواره برای سیستم موقعیت یابی ماهواره ای خود کرد. سیستم Parus نظامی بود و Tsikada  برای استفاده غیر نظامی به کار رفت . این سیستم ها هنوز در کنار نسل جدید خودشان ، GLONASS در حال استفاده هستند.   با شروع استفاده از( GPS (Global Positioning System ، سیستم Transit از رده خارج شد و سرویس موقعیت یابی اش را از سال 1996 متوقف کرد. ارتقای الکترونیک اجازه داد که سیستم GPS بتواند به شکل موثری تصحیح های متعدد را یکجا انجام دهد و این کار به شکل عمده ای پیچیدگی مشخص کردن موقعیت را کاهش داد . همچنین سیستم GPS ماهواره های بیشتری را نسبت به Transit  به کار می برد که اجازه می دهد این سیستم به شکل پیوسته مورد استفاده قرار بگیرد، در صورتی که سیستم Transit قادر به انجام هر تصحیح در هر یک ساعت یا بیشتر بود.   سیستم Transit از سال 1996 به بعد برای استفاده به عنوان سیستم مونیتورینگ یونوسفریک نیروی دریایی (NIMS) به کار میرود.   منبع : 1
  14. Multilateration : یک تکنیک موقعیت یابی است که بر اساس اندازه گیری فاصله از دو ایستگاه که در مکان مشخص و در زمانهای مشخص ، سیگنالهایی را انتشار می دهند ، عمل می کند. بر خلاف اندازه گیری مطلق فاصله یا زاویه ، اندازه گیری اختلاف فاصله از دو ایستگاه باعث ایجاد تعداد نامحدودی از مکانهایی می شود که در اندازه گیری صدق می کنند. وقتی این مکانهای ممکن را رسم کنیم، یک منحنی هذلولی به دست می آید. برای مشخص کردن مکان دقیق بر روی منحنی ، Multilateration بر اندازه گیری های متعدد تکیه می کند. : یک اندازه گیری دوم به وسیله یک جفت متفاوت از ایستگاهها ، منحنی دومی را ایجاد خواهد کرد که با منحنی اول تلاقی می کند. وقتی که دو منحنی در یک صفحه رسم شوند ، گروه کوچکی از نقتط ممکن مشخص خواهند شد، این کار یک بهینه سازی ایجاد می کند. Multilateration یک تکنیک عمومی در سیستمهای موقعیت یابی رادیویی است و معمولا با نام موقعیت یابی هذلولی شناخته می شود. راه اندازی سیستمهایی که از این روش استفاده می کنند ، نسبتا آسان است . دلیل اصلی هم این است که این سیستم ها نیازی به استفاده از ساعت مشترک ( بین گیرنده و فرستنده ) ندارند. تفاوت در زمان سیگنالها را می توان به شکل دیداری و با استفاده از یک اسیلوسکوپ مشخص کرد. این روش اساس یک سری از سیستمهای موقعیت یابی پر کاربرد بود که از دوران جنگ جهانی دوم و شروع به کار سیستم Gee شروع به کار کردند و سیستمهای مشابه و متعدد دیگری هم در طی سالهای بعد به وجود آمدند. در دهه 1980 و با ظهور میکروپروسسورها ساخت و استفاده از دستگاههای استفاده کننده این سیستم خیلی آسان تر شد و باعث شد استفاده از این سیستم ها به راحتی عمومیت یابد. عمومی ترین سیستم موقعیت یابی هذلولی ، سیستم LORAN-C بود که تقریبا در سراسر دنیا استفاده می شد که در نهایت در سال 2010 متوقف شد . بعضی از این سیستمها هنوز هم به کار خود ادامه می دهند ولی با گسترش استفاده از سامانه های موقعیت یابی ماهواره ای ، اکنون این سیستمها مازاد به نظر می رسند. باید توجه کرد که Multilateration را با تکنیکهای Trilateration یا Triangulation اشتباه نگیریم. Trilateration از اندازه گیری زمان مطلق انتشار امواج از سه منبع مختلف استفاده می کند و Triangulation با اندازه گیری زاویه ها سر و کار دارد. هر دو تای این سیستمها هم در سیستمهای موقعیت یابی رادیویی به کار می روند. منبع : 1
  15. ناوبری بر اساس زمان : فرض کنید دو ایستگاه رادیویی زمینی در فاصله معینی از یکدیگر (مثلاً 300 کیلومتر) قرار گرفته‌اند. در این صورت آنها با سرعت نور، دقیقاً 1 میلی ثانیه از هم فاصله دارند. هر دو ایستگاه با فرستنده یکسان مجهز شده‌اند و توانایی پخش یک پالس کوتاه در یک فرکانس خاص را دارا هستند. یکی از این ایستگاه‌ها که به آن ثانویه می‌گوییم نیز با یک گیرنده رادیویی مجهز شده‌است. وقتی که این گیرنده سیگنال ایستگاه دیگر (که به آن اصلی می‌گوییم) بشنود، سیستم پخش رادیویی خود را تغییر وضعیت می‌دهد (روشن می‌کند یا خاموش می‌کند). در نتیجه، ایستگاه اصلی می‌تواند هر مجموعه‌ای از پالس را منتشر کند، و ثانویه نیز پس از شنیدن آنها با 1 میلی ثانیه تأخیر آنها را بازپخش کند. حال، یک گیرنده متحرک را در نظر بگیرید که در وسط خط واصل دو ایستگاه قرار گرفته‌است. این خط واصل را خط پایه می‌نامیم. با این فرض‌ها، سیگنال تولیدی باید 0.5 میلی ثانیه برای رسیدن به گیرنده تأخیر داشته باشد. با اندازه‌گیری این زمان، می‌توان مشخص کرد که فاصله از ایستگاه فرستنده دقیقاً برابر با 150 کیلومتر از هرکدام از ایستگاه‌ها است. اگر گیرنده در امتداد خط پایه تغییر محل دهد، زمان‌بندی سیگنال‌ها را تغییر می‌کند. به عنوان مثال، اگر تفاوت زمانی سیگنال از یکدیگر 0.25 و 0.75 میلی ثانیه باشد، گیرنده متحرک 75 کیلومتر از ایستگاهِ نزدیک، و 225 از ایستگاه دور فاصله خواهد داشت. اگر گیرنده متحرک از خط پایه فاصله بگیرد، تأخیر زمانی از هر دو ایستگاه افزایش خواهد یافت. به عنوان مثال، اگر اندازه‌گیری زمان تأخیر 1 و 1.5 میلی ثانیه باشد، به معنی آن است که گیرنده300 کیلومتر از یک ایستگاه نزدیکتر و 450 کیلومتر از ایستگاه دورتر فاصله خواهد داشت. اگر یک دایره به شعاع 300 و 450 کیلومتر در اطراف دو ایستگاه ترسیم کنیم، دایره‌ها یکدیگر را در دو نقطه قطع می‌کنند. با استفاده از هر مرجع اطلاعات ناوبری دیگر، می‌توان یکی از این دو تقاطع را حذف کرد، و به این ترتیب محل دقیق خود را تعیین کرد. به عبارتی دیگر می‌توان گفت که نقطه تثبیت شد. زمان مطلق و اختلاف زمانی : یک مشکل عملی جدی با این رویکرد وجود دارد. به منظور اندازه‌گیری زمان دریافت سیگنال‌ها، گیرنده باید زمان دقیق ارسال سیگنال فرستاده شده را بداند. با استفاده از تکنولوژی‌های الکترونیکی مدرن این مسئله خیلی بی‌اهمیت است. چنین عملی از عهده سیستم‌های ناوبری مدرن، از جمله سیستمهای ماهواره ای بر می‌آید. با این حال، در دهه1930 اندازه‌گیری دقیق زمان امکان‌پذیر نبود. ساخت ساعتی که به اندازه کافی از دقت و صحت مورد نیاز برخوردار باشد بسیار مشکل بود. حتی قابل حمل بودن نیز بر مشکل می‌افزود. به عنوان مثال یک نوسانگر کریستالی درای انحراف (یا لغزش) حدود 1 تا 2 ثانیه در یک ماه (معادل 1.4x10-3 ثانیه در یک ساعت است) . با وجودی که این مقدار ممکن است کوچک به نظر برسد، اما با توجه به سرعت نور (3x108 متر بر ثانیه)، این لغزش زمانی نشان دهنده یک رانش برابر با 400 متر در ساعت است. تنها با گذشت چند ساعت از شروع پرواز، چنین سیستمی عملاً غیرقابل استفاده‌است. جالب آنکه این مشکل تا پیش از معرفی ساعت اتمی (در دهه1960) در سیستم هوانوردی وجود داشت. از سوی دیگر، اندازه‌گیری تفاوت بین دو سیگنال با دقت بالا ممکن بود. بخش عمده‌ای از توسعه تجهیزات مناسب در این راستا بین سال‌های 1935 و 1938 انجام شده‌است و به عنوان بخشی از تلاش برای استقرار رادار سیستم به ثمر نشست. بریتانیا به طور خاص، سرمایه‌گذاری قابل توجهی را در راه توسعه خود سیستم Chain Home انجام داده بود. صفحه نمایش راداری سیستم Chain Home که بر اساس اسیلوسکوپ ( یا اسیلوسکوپ که آنها در زمان شناخته شده بود) کار می‌کردند، پا به عرصه گذاشتند. پس از ارسال سیگنال توسط فرستنده‌ها، صفحه نمایش راداری شروع به رفت و برگشت (به منظور نمایش) می‌کرد. سیگنال بازگشتی تقویت شده و به صفحه نمایش فرستاده می‌شد، این عمل باعث ایجاد یک تصویر بر روی صفحه رادار (به انگلیسی blip) می‌شد. با اندازه‌گیری فاصله در امتداد جهت صورت (راستای) اسیلوسکوپ بین دو تصویر بر روی صفحه نمایش، زمان بین پخش و دریافت سیگنال را می‌توان اندازه‌گیری کرد؛ بنابراین محدوده هدف مشخص می‌شود. با تغییر بسیار اندک، می‌توان همان صفحه نمایش را جهت بدست آوردن اختلاف زمانی بین دو سیگنال مجزا مورد استفاده قرار داد. در کاربرد ناوبری، به منظور تفکیک بین فرستنده اصلی و ثانویه، هر تعداد از روش‌های شناسایی که لازم باشد باید مورد استفاده قرار گیرد. سیستم‌های عملی : ماینت هارمز اولین کسی بود که برای ساخت سیستم‌های ناوبری هذلولی اقدام کرد. این پروژه در سال 1931 تحت عنوان musings به وجود آمد؛ که قسمتی از پروژه ارشد او در دانشکده ناوبری سیفارشوله در لوبک انجام شد. پس از اخذ مدرک دکتری در زمینه ریاضیات، فیزیک و ناوبری در دانشگاه Kaisertor در لوبک، هارمز تلاش کرد که با استفاده از فرستنده‌ها و گیرنده‌های ساده به پیاده‌ سازی سیستم ناوبری هذلولوی بپردازد. در 18 فوریه 1932 او به خاطر ابداعش، به دریافت Reichspatent-Nr. 546000 نائل شد. منبع :1
  16. نکته : با توجه به این که در موضوع موقعیت یابی جهانی سیستم های زمین پایه مطرح شدند و از این به بعد به سیستمهای موقعیت یابی ماهواره ای میرسیم ، به نظرم لازم است که قبل از آن در مورد روشهای پایه ای که توسط آنها موقعیت یابی انجام می شود ، بپردازیم تا بتوانیم به شکل روشنتری بحث را ادامه دهیم. Triangulation و Trilateration : ارتباط مخابراتي بين دو گره مي تواند موقعيت جغرافيايي آنها را نيز نسبت به هم مشخص كند، براي نمونه فاصله ميان دو گره يا زوايايي كه نسبت به يك مرجع واحد با يكديگر مي سازند مي تواند موقعيت آنها را نسبت به هم مشخص كند. با استفاده از اين اطلاعات مقدماتي مي توان با دقت خوبي به موقعيت مطلق آنها دست پيدا كرد. هنگامي كه از فاصله بين موجوديت ها استفاده شود به اين روش Lateration گويند و هنگامي كه از زاويه استفاده شود بدان Angulation مي گويند. براي استفاده از روش Lateration در يك صفحه لازم است يك گره فاصله دقيق خود را با (حداقل) 3 مرجع داشته باشد.با استفاده از اين 3 فاصله يك گره مي تواند محل طلاقي مكان هندسي نقاطي را كه از هر يك از مرجع ها به همان فاصله ازگره مذكور هستند بدست آورد. با توجه به اينكه اندازه گيري فاصله در روش هاي موجود هيچگاه بي نقص نيست لذا نقطه برخورد نيز در اين حالت منحصر به فرد نخواهد بود و مي تواند تشكيل يك ناحيه را بدهد. براي حل اين مشكل مي توان از تعداد بيشتري مرجع استفاده كرد كه به مسئله Multilateration مي انجامد. روش Angulation نيز بر اين اساس است كه در يك مثلث هنگامي كه فاصله و زواياي دو رأس معين باشد ، مي توان رأس سوم را از طلاقي دو ضلع باقي مانده محاسبه كرد. مشكل عدم دقت كافي در اندازه گيري هاي انجام شده در اين روش با استفاده از اندازه گيري هاي متعدد قابل حل خواهد بود. منبع : 1
  17. سیستم LORAN-C : سیستم موقعیت یابی به روش رادیویی که اجازه می دهد یک گیرنده موقعیت خود را با دریافت و مقایسه امواج رادیویی ساطع شده از آنتنهای ثابت رادیویی ، به دست آورد. LORAN-C برای اولین بار از ترکیب دو روش متفاوت برای ایجاد سیگنال استفاده کرد که نتیجه آن ، هم برد بلندی به دست میداد و هم جوابهای آن قابل اطمینان بودند . این خواص قبلا در نقطه مقابل هم طبقه بندی می شدند . البته این تکنیک یک طرف داستان بود ( فرستنده ) و در طرف دیگر ( گیرنده ) ابزارهای گرانبهایی قرار داشتند که برای پردازش سیگنالها استفاده می شدند .نتیجه این بود که بعد از معرفی این سیستم در سال 1957 میلادی ، اولین کاربر آن ارتش ایالات متحده بود. در سالهای 1970 و بعد از معرفی ترانزیستورها ، لوازم الکترونیک مورد استفاده برای سیستم LORAN-C به شکل قابل ملاحظه ای کوچکتر شدند . این امر در گیرنده ها و با به کار بردن اولین میکرو کنترلها برای پردازش سیگنالها بیشتر نمود یافت. همین امر باعث قیمت پائین و کاربری آسان ، مخصوصا در گیرنده ها ، شد و در نهایت از سال 1974 کاربری این سیستم از یک سیستم نظامی صرف خارج شد و برای استفاده موم عرضه شد. گیرنده تجاری LORAN-C در سالهای اولیه دهه 1980 و با نصب واحدهای بیشتری از این سیستم در سراسر دنیا ، سیستم قدیمی LORAN ( همان نوع معروف به A ) جمع آوری شد و جای خود را به این سیستم داد. در نهایت سیستم LORAN-C یکی از عمومی ترین و پرکاربرد ترین سیستمهای موقعیت یابی در نواحی بسیار وسیعی از آمریکای شمالی ، اروپا ، ژاپن و سراسر اقیانوس اطلس و آرام شد. محل قرار گیری ایستگاههای LORAN در سراسر دنیا اتحاد جماهیر شوروی در همان زمان از سیستم مشابه دیگری به نام CHAYKA استفاده می کرد. بعد از راه اندازی سیستمهای ماهواره ای موقعیت یابی ، دوران افول این سیستم هم به سرعت شروع شد و کاربران آن شروع به کم شدن کردند. در سال 2010 سیستمهای موجود در کانادا و آمریکا برچیده شدند ، این امر همزمان در مورد ایستگاههای مشترک Loran-C/CHAYKA در روسیه هم اتفاق افتاد. زنجیره های دیگر فعال باقی ماندند که بعضی از آنها در طی سالهای بعد ارتقا هم پیدا کردند . در انتهای سال 2015 زنجیره مستقر در اروپا نیز خاموش شد. منبع : 1
  18. سیستم GEE : در خلال جنگ جهانی دوم و توسط بریتانیا ایجاد شد و برای هدایت و مسیر یابی نیروی هوایی سلطنتی استفاده میشد. این سامانه موقعیت یابی ، ساختمان و عملکردی مشابه سیستم LORAN داشت .این سیستم خطایی در حدود چند صد متر و بردی تا حدود 560 کیلومتر داشت. تفاوت اصلی این سیستم با LORAN در این بود که در این سیستم از امواج باند VHF استفاده میشد. بعد از پایان جنگ جهانی دوم ، زنجیره های جدیدی از این سیستم در سراسر اروپا ایجاد شد تا از این سیستم علاوه بر استفاده های نظامی ، برای هوانوردی غیر نظامی هم در اروپا استفاده شود . در اواخر سالهای دهه شصت کم کم این سیستم به پایان کار خود رسید و آخرین ایستگاه فعال آن در 1970 خاموش شد. منبع :1 سیستم DECCA : این سیستم در خلال جنگ جهانی دوم و توسط نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا به وجود آمد . این سیستم از فرکانسهای پائین در حدود 70 تا 129 کیلوهرتز را به کار میبرد . بعد از پایان جنگ این سیستم گسترش بیشتری یافت . استفاده اولیه ای که از این سیستم انجام می شد برای موقعیت یابی در آبهای ساحلی بود و موقعیت دقیق تری نسبت به LORAN ارائه می داد . کشتیهای ماهیگیری بیشترین کاربران این سیستم بعد از جنگ محسوب می شدند ، اگر چه هواپیما ها هم از این سیستم استفاده می کردند. بعدها این سیستم به صورت عمده ای در دریای شمال گسترش یافت و بیشتر مورد استفاده هلیکوپترهایی بود که برای سکوهای نفتی کار می کردند. علی رغم ارائه عمومی سیستم LORAN-C در سال 1974 برای کاربرد غیر نظامی ، این سیستم همچنان تا سالهای پایانی دهه 90 به کار خود ادامه داد و در نهایت با سیستم های جدیدتر ماهواره ای جایگزین شد. منبع : 2 سیستم OMEGA : این سیستم ، اولین سیستم موقعیت یاب رادیویی بود که تقریبا کل کره زمین را پوشش می داد . این سامانه توسط آمریکا و با همکاری شش کشور دیگر توسعه یافت . این سامانه به کشتی ها و هواپیماهایی که دارای گیرنده آن بودند اجازه می داد تا در هر جایی از کره زمین موقعیت خود را با تقریب خوبی مشخص کنند . این سامانه از سیگنالهای رادیویی با فرکانس خیلی پائین 10 تا 14 کیلوهرتز (VLF) استفاده می کرد . از این سامانه اولین بار جهت ناوبری و جابجایی بمب‌های هسته‌ای در قطب شمال در روسیه استفاده شد و پس از موفقیت در این آزمایش، برای ناوبری زیردریایی‌ها نیز مناسب تشخیص داده شد. بر اساس محاسبات انجام شده قابلیت اعتماد به این سامانه حدود 95 درصد بود. این سیستم در سال 1974 عملیاتی شد و در سال 1997 با عملیاتی شدن سیستمهای ماهواره ای ، کنار گذاشته شد. منبع : 3
  19. عصر الکترونیک : سیستم LORAN : اسم این سیستم مخفف عنوان سامانه ناوبری برد بلند (long range navigation ) است . این سیستم در طی جنگ جهانی دوم توسط آمریکائیها ایجاد شد. این سیستم با برد تا 2400 کیلومتر و خطای ناوبری حدود چند ده کیلومتر عمل می کرد و ابتدا برای استفاده توسط کاروان کشتی های عبوری از اقیانوس آرام مورد استفاده قرار گرفت . کم کم و با گسترش جنگ این سیستم توسط بیشتر کشتیهای آمریکایی که در اقیانوس آرام سیر می کردند و همچنین هواپیماهای گشتی دور پرواز مورد استفاده قرار گرفت. با ارتقای الکترونیک و نو آوریهای جدید ، در سالهای 1950 نیروی دریایی آمریکا برای تکمیل نسل جدیدی از این سیستم با عنوان Loran-B تلاش کرد که به علت مشکلات تکنیکی کار متوقف شد. در نهایت سیستمی با عنوان Cyclan که بعدها با عنوان Loran-C شناخته شد ، توسط نیروی هوایی ایالات متحده ساخته شد و توسط بقیه نیروهای نظامی امریکایی هم مورد استفاده قرار گرفت. محدوده استفاده شده توسط این سیستم باند 160 متر رادیو آماتوری است. منبع : 1
  20. تشخیص موقعیت بر روی سطح زمین : تعریف طول و عرض جغرافیایی : برای تشخیص موقعیت ، زمین را به صورت قطاع های فرضی تقسیم بندی می کنند. قطاع هایی که از قطب ها کشیده می شوند و به هم میرسند، طول جغرافیایی را می سازند و قطاع هایی که عمود بر این خط ها و موازی استوا کشیده می شوند، عرض جغرافیایی. به صورت قراردادی زمین را در راستای قطبین به 360 قطاع تقسیم می کنند که هر قطاع را یک درجه می خوانند. هر درجه خود به 60 قسمت دیگر تقسیم می شود که به هر قسمت یک دقیقه گفته می شود و به همین ترتیب هر دقیقه خود به 60 ثانیه تقسیم می شود. جهت تقریب ذهن؛ فاصله بین هر دو قطاع در بیشترین فاصله کمی بیشتر از 100 کیلومتر و فاصله هر دقیقه هم حدود 1.5 کیلومتر و در نهایت فاصله هر ثانیه حدود 30 متر می باشد. باز هم به صورت قرارداری مبدا تقسیمات را نقطه ای در کشور انگلستان انتخاب کرده اند که بر اساس این قرارداد زمین به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده است. تمام قطاع های سمت راست مبدا را به صورت شرقی یا E و تمام نقاط سمت چپ را غربی یا W می گویند. به این ترتیب قطاع ها تا 180 درجه در هر سمت امتداد پیدا می کند. به عنوان مثال کشور ایران بر اساس این تعریف در حد فاصل قطاع های 44 درجه شرقی تا 63 درجه شرقی قرار دارد. تمام تعریف های بالا برای قطاع های طولی زمین نیز صادق است. با این تفاوت که قطاع های طولی به جای 180 درجه تا 90 درجه تعریف شده اند. بخش های شمالی استوا را شمالی یا N تعریف و بخش های جنوبی را جنوبی یا S می گویند. به عنوان مثال ایران مابین قطاع های 25 درجه شمالی تا 39 درجه شمالی قرار دارد. تشخیص موقعیت بر اساس تعاریف طول و عرض جغرافیایی : تشخیص موقعیت بر اساس تعاریف طول و عرض گفته شده مدت ها ذهن دانشمندان را درگیر خود کرده بود. تشخیص عرض جغرافیایی کار پیچیده ای نبود. با ابزارهای تقریبا ساده ای میشد زاویه ستاره قطبی را محاسبه کرد و همان زاویه، عرض جغرافیایی را به دست میداد. اما طول جغرافیایی صدها سال معمای غیرقابل حلی شده بود تا بالاخره یک ساعت ساز انگلیسی موفق به یافتن راه حلی ابتکاری شد. به این ترتیب که ساعتی دقیق را در مبدا حرکت مثلا انگلستان تنظیم می کرد و با محاسبه تفاوت زمان محلی با ساعت تنظیم شده توانست طول جغرافیایی محل را محاسبه کند. تهیه نقشه مسطح از زمین ( Universal Transvers Mercator ): گرهارْدْ كِرْمِرْ (1512-1594) جغرافي‏دان بلژيكی كه به رسم معمول عصر خود، تخلّص لاتينی گراردوس مركاتور را براي خود برگزيده بود، به اين فكر افتاد كه برای تهیه نقشه مسطح از کره زمین تصوير استوانه‏ ای را استفاده كند. بدين ترتيب كه وی استوانه ‏ای در نظر گرفت كه مقياس شعاع قاعده آن برابر شعاع كره زمين بود. وی چراغی را در مركز زمين فرض كرد كه نور اين چراغ، سايه قسمت‏های مختلف زمين را بر سطح استوانه مي‏ افكند. حال اگر استوانه گسترش يابد، نقشه از سطح كروی بر صفحه مستوی و صاف به وجود می‏ آید. اين همان است كه به "تصوير مركاتور" تعبير مي‏شود. از ويژگي‏های اين نقشه اين كه، نصف النهارها به صورت عمودی و موازي يك‏ديگر هستند. اين نصف النهارها از دو طرف بر سطح كُره به تدريج به يك‏ديگر نزديك شده و در قطبين به هم ملحق مي‏گردند. امروزه بيشتر نقشه‏ های جغرافيايى بر طبق اصول تصوير مركاتور ترسيم مي‏شود. منابع : 1 2
  21. جهت یابی با ابزار :    قطب نمای مغناطیسی ( Compass)­: قطب نمای مغناطیسی، که وسیله ای است برای یافتن جهت رو به شمال در موقع جهت یابی، اصولا یک عقربه مغناطیسی است که در جعبه ای آویزان بوده و می تواند آزادانه روی محوری بچرخد، عقربه با محور شمال جنوب میدان مغناطیسی زمین همراستا می شود.     ظاهرا کشف اینکه عقربه مغناطیسی همواره در امتداد شمال جنوب قرار می گیرد، در چین اتفاق افتاد و در کتاب لوون هنگ توضیح داده شده است. در قرن نهم، نیز قطب نماهای هم با عقربه شناور و هم قطب نماهای با عقربه چرخان که امروزه می شناسیم توسط چینی ها توسعه یافته اند . دریانوردان ایرانی این قطب نما ها را از چینی ها به دست آوردند و بعضی از آنها را با ونیزی ها معامله کردند.   در سال 1187 نویسنده انگلیسی الکساندر نکام ( 1217 تا 1157 ) توصیف می کند، که در کشتی نشانه ای وجود داشت که می توانست، حتی وقتی که ستاره قطبی زیر ابرها پنهان بود مسیر مورد تعقیب را نشان دهد.    این دستگاه بعداز این دریانوردان را به مؤثرترین وجهی در داخل دریاها راهنمایی میکرد و آنان را مجاز می‌داشت که به سوی مجهولات روی آورند ودر واقع اکتشافات آن، دوران مسافرت‌های بزرگ دریایی را افتتاح کرد.   قطب نمای ژیروسکوپی (Gyro Compass)­: قطب نمای ژیروسکوپی­ به سیستمی گفته می­شود که راستای هدینگ را در مقایسه با یک جهت مرجع معلوم، مانند شمال مغناطیسی، جغرافیایی یا هر راستای معلوم دیگری اعلام می­کند.   قطب نمای ژیروسکوپی در سال 1905 میلادی به وسیله ی دکتر هرمان آنشوتز کاموف طراحی شد و به مغناطیس وابستگی ندارد. قطب نما رو به یک جهت مشخص تنظیم می شود و به چرخش در می آید . پس از آن ، ژیروسکوپ هر تغییری که بکند، سوزن یا عقربه همواره رو به جهت اولیه باقی می ماند.     قطب نمای ژیروسکوپی­ امروزه به شکل­های مختلف و با قابلیت­ها و دقت­های مختلف ساخته می­شوند. استفاده از سنسورهای مغناطیسی، ژایروهای نرخی، ژایروهای مکانیکی آزاد، و …. در ساخت انواع قطب نماهای ژیروسکوپی­ها متداول شده ­اند.   قطب نماهای ژیروسکوپی­ ممکن است استاتیک یا دینامیکی باشد،  قابلیت استفاده در وسایل متحرک با شتاب­های قابل توجه را داشته باشد یا نه. ممکن است یک قطب نمای ژیروسکوپی خود تطبیق (Self-Align) باشد یا نباشد.   منظور از خودتطبیقی، این است که به کمک سنسورهایی که در اختیار دارد، سطح تراز را خود پیدا می­ کند و خطاهای ناشی از ناترازی را حذف می­کند. برخی قطب نماهایی ژیروسکوپی نیاز به مرجع دهی برای شروع کار هستند و برخی نیز شمال یابی خودکار انجام می­دهند.   منابع : 1  2  3  
  22. سلام بر خلاف نظر دوستان ( و البته بر خلاف اونچیزی که خودم هم فکر می کردم ) ظاهرا با PMU2 ارتقا یافته طرف نیستیم . اینجوری که شایعات فعلی دارن نشون میدن با نسخه PM2 تغییر یافته طرف هستیم . :)