-
تعداد محتوا
2,172 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
20
تمامی ارسال های oldmagina
-
مدیریت فرماندهی جنگ از دیدگاه امام علی (ع) منبع مقدمه رهبری و مدیریت به معنای رشد و ارشاد و هدایت انسانهاست. قدرت رهبری همان قدرت بر هدایت و ارشاد آنان است. در مفهوم رهبری علاوه بر راهنمایی و ارشاد، سامان دادن و سازماندهی قوای انسانی و تحریک آنها در مسیر الهی نیز گنجانیده شده است. از آنجایی که جهاد به عنوان یک وظیفه مهم و خطیر مدیران و والیان مطرح شده است لازم است که در این باره بحث و کنکاش صورت گیرد؛ چرا که جهاد با دشمن و دفاع از کیان اسلام توسط مسلمانان در جهان بینی توحیدی به عنوان یک ارزش مطرح است. تحقق عینی این ارزش اسلامی در گرو فرماندهی و رعایت قواعد و اصول نظامی است. در این نوشتار با ویژگیها و آفات فرماندهی در جنگ آشنا خواهیم شد. اهمیت فرماندهی در اسلام درباره رهبری و مدیریت تأکید فراوان شده است، تا آنجا که پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید: «اگر دو یا سه نفر در سفر بودید یکی را به عنوان رئیس و مدیر خود انتخاب کنید.» منابع انسانی به طور جدی نیازمند مدیریت و رهبری و اکتشاف و استخراج است . نیروی نظامی که مسئولیت مهم و خطیر امنیت و دفاع از مردم را به عهده دارد، به طور آشکارا نیازمند فرماندهی لایق و شجاع می باشد، تا در مواقع حساس و اضطراری، نیروهای تحت امرش را نظم سامان دهد. نیروی نظامی تحت فرماندهی فرمانده کل، وجود رهبرو فرمانده را در پیشاپیش نظام، به عنوان یک مسئله حیاتی قلمداد می کند. آنان انتظار دارند که آموزشهای لازم و تعلیمات نظامی را به خوبی کسب نموده و در مواقع لزوم از آن بهره گیرند. فرمان در نیروهای نظامی به منزله فعالیت منسجم یک سیستم حرکتی عصبی می باشد. همان گونه که سیستم حرکتی عصبی تمام پیامهایی را که از مغز به اعضا فرستاده می شود از طریق ماهیچه ها به اجرا در می آورد، فرمان یک فرمانده کل که برای نیروهای زیردست صادر می گردد نیز لازم الاجرا می باشد. مولای متقیان امام علی (ع) در جنگ جمل - سال 36 هجری - هنگامی که پرچم را به دست فرزندش محمد حنفیه داد، به وی چنین سفارشی فرمود: «تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لا تَزُلْ، عَضَّ عَلی ناجِذِکَ، أَعِرِ اللّهَ جُمْجُمَتَکَ، تِدْ فِی الارْضِ قَدَمَکَ، ارْمِ بِبَصَرِک، اقْصَی القَوْمِ، وَ غُضَّ بَصَرَکَ، وَاعْلَمَ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ سُبْحانَهُ»؛ «اگر کوهها از جای خود کنده شوند تو ثابت و استوار باش. دندانها را بر هم بفشار، کاسه سرت را به خدا عاریت ده، پای را بر زمین میخکوب کن، به صفوف پایانی لشکر بنگر . هیبت دشمن را از نظر دور کن و بدان که پیروزی از جانب خداوند سبحان است». اگر فرماندهی با قاطعیت عمل کند، جنگ به نفع نیروهای تحت امرش خاتمه پیدا می کند، چنان که در جنگ جمل، پیروزی از آن علی (ع) و یاران حضرت گردید، و اگر فرماندهی، ضعیف عمل کند، بدون تردید نیروهای تحت امرش را به نابودی خواهد کشاند. به همین دلیل، امیر مؤمنان می فرماید: " وَاعْلَمُوا أَنَّ دارَ الهِجْرَةِ قَدْ قَلَعَتْ بِأهْلِهَا وَ قَلَعُوا بِهَا، وَ جَاشَتْ جَیْشَ الْمِرْجَلِ، وَ قَامَتِ الْفِتْنَةُ عَلَی القُطْبِ، فَأسْرِعُوا اِلَی أمِیرِکُم وَ بَادِرُوا جِهَادَ عَدُوِّکُمْ، اِنْ شَاءَ اللّهُ عَزَّ و جَلَّ " ؛ «بدانید که سرای هجرت (مدینه) مردمش را از خود راند و مردم نیز از آنجا رفتند. ناگاه، چون دیگی که بر آتش باشد، جوشیدن گرفت و فتنه سر برداشت. پس به سوی امیرتان بشتابید و اگر خدا خواهد، برای جهاد با دشمن، به پیش تازید.» در تاریخ اسلام دیده نشده که پیامبر (ص) در یکی از میادین جنگ و مبارزه ضعفی از خود بروز داده باشد؛ حتی در جنگ احد که اوضاع به وخامت گرایید و مسلمانان طعم تلخ شکست را چشیدند و پیامبر گرامی اسلام چندین زخم برداشت و دندان مبارکش شکست. باز هم حضرت چون کوه پابرجا ایستاد و از استقامت و پایمردی دست بر نداشت و سرانجام دیگران را به ادامه مبارزه و بازگشت به میدان مبارزه دعوت نمود. این روحیه زمانی به دست می آید که فرمانده به مکتب و آنچه که به خاطر آن می جنگد، ایمان داشته و در راه پیروزی به استقبال سختیها و دشواریها برود، در این صورت زیردستان نیز از او اطاعت خواهند کرد. امیر مؤمنان علی (ع) نمونه کامل دیگری است که سراسر زندگی اش با جهاد و پیکار سپری شده است، آن حضرت چه در مرحله دعوت به اسلام و چه پس از برپایی دولت اسلامی در مدینه منوره پرچم باافتخار جهاد را در تمامی جنگها، همگام با پیامبر گرامی اسلام (ص) به دوش کشیده و همیشه فتنه های دشمنان را از حریم اسلام و مسلمین دفع کرده است.تاریخ، صفحات درخشانی از حماسه های امام علی (ع) و مجاهدتهای پر افتخار او به ثبت رسانیده است. جنگ بدر، احد، احزاب، خیبر و... گواه زنده ای است بر هدفداری امام متقیان علی (ع) که جلوه های مجد و عزت و اخلاص او را به نمایش می گذارد:" اَجَعَلْتُم سِقایَةَ الحاجِّ وَ عِمارَة الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ وَ جاهَدَ فی سَبیلِ اللّهِ لا یَسْتَوُنَ وَ اللّهُ لا یَهْدِی القَوْمَ الظّالِمینَ؛ " «آیا آب دادن و تعمیر مسجد الحرام را به عمل آن کسی که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و در راه خدا جهاد نموده می توان برابر دانست؟ اینها در نزد خداوند یکسان نیستند و خداوند ستمکاران را دوست ندارد.» وجدان اخلاقی در جنگ کسی که سلاح بر می دارد دستخوش غرور شده، خطر انحراف از ارزشهای اسلامی و انسانی و گرایش به ستمگری و سرکشی او را تهدید می کند؛ در این حالت فرمانده بیش از دیگران به پرهیزگاری و نیروی «وجدان اخلاقی» نیازمند است. امام علی (ع) در سفارش به یکی از فرماندهانش به نام معقل بن قیس الریاحی توصیه می کند:«از خدایی که به ناچار، روزی با او دیدار خواهی کرد و جز درگاه او پایانی نداری، بترس! جنگ مکن مگر با آنکه با تو بجنگد! و لشکرت را در ابتدا یا انتهای روز به حرکت درآور و به هنگام گرمای نیمروز فرود آر. و مرکبها را خسته مدار، و در آغاز شب، لشکر را به حرکت در میاور که خداوند شب را برای آسودن قرار داده و آن را برای درنگ کردن مقرر کرده نه سیر و سفر. به هنگام شب خود و مرکبت را از خستگی برآور، و چون برآسودی، یا هنگام سحر و یا زمان دمیدن سپیده به برکت خداوندی حرکت کن. هرگاه با دشمن رویاروی شدی، خود در میانه لشکرت قرار گیر، و به دشمن چنان نزدیک مشو که پندارد قصد حمله داری و چنان دور مایست که چون کسی باشی که از جنگ بیمناک است تا فرمان من به تو رسد. کینه آنان تو را وادار نکند که پیش از آن که به اطاعتشان فراخوانی و حجت را بر آنان تمام کنی، جنگ را آغاز کنی.» امام علی (ع) در این قسمت بهترین دستورهای اخلاقی را صادر می کند تا این فرمانده از وجدان اخلاقی برخوردار گردد. ویژگیهای فرماندهی با توجه به نیاز نیروهای نظامی به فرمانده لایق و شایسته، ویژگیهای «فرماندهی» را از دیدگاه امیرمؤمنان (ع) در چهار بخش مورد مطالعه قرار می دهیم. 1. ویژگیهای عقیدتی : یک فرمانده مکتبی از نظر اعتقادی باید دارای ویژگیهایی باشد که مهم ترین آنها عبارتند از: 1/1- ایمان به یاری خداوند : ایمان به خداوند و امدادهای غیبی به انسان توان، پایمردی و مقاومت می بخشد. از این رو قرآن کریم بر آن تأکید می کند: یا أیُّهَا الذینَ آمَنُوا إذا لَقِیتُم فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللّه کَثِیرا لَعَلَّکُم تُفْلحُونَ «ای اهل ایمان! در مقابله با دشمنان پایمردی کنید و به یاد خدا باشید تا رستگار شوید.» ایمان و عقیده صحیح در وجود فرماندهی موجب می شود که با دلیری و شجاعت در انتظار دو سرنوشت، پیروزی یا شهادت و رسیدن به «لقاء اللّه» و به تعبیر قرآن کریم «اِحْدَی الْحُسْنَیَیْن» زندگی کند. برای یک مؤمن شهادت در راه خدا به همان اندازه که پیروزی لذّت بخش است، لذّت آفرین است و مردان با ایمان و معتقد از مردن و کشته شدن در راه خداوند هراسی ندارند. فرماندهی قبل از هر چیز باید از ایمان کامل به مبدأ و معاد و دیگر ضروریات اسلام برخوردار باشد؛ زیرا کسی که این ویژگیها را نداشته باشد نمی تواند قاطعانه در راه خداوند بجنگد و نیروهای تحت امرش را سرپرستی و اداره نماید. 2/2- ایمان به هدف : منظور ایمان به آرمانها و اهدافی است که مکتب حیات بخش اسلام برای بشریت ترسیم نموده است. فرماندهی که ایمان به آرمانهای اسلامی نداشته باشد، تلاش و فعالیتهایش در جهت حاکمیت اسلام و تحقق آرمانهای اسلامی انجام نخواهد شد. قرآن کریم پیامبر گرامی اسلام (ص) را نمونه کامل باورمندی به اهداف متعالی اسلام معرفی می کند:«پیامبر به آن چیزهایی که از سوی خداوند نازل گردید ایمان آورده و مؤمنان نیز به خداوند و ملائکه و کتب و رسولانش ایمان آوردند. هیچگونه فرقی میان رسولان وجود ندارد و همگی گفتند که ما شنیدیم و اطاعت می کنیم. غفران و بخشش از تو است به سوی تو باز می گردیم.» تاریخ پر افتخار اسلام نشان می دهد که آن حضرت در میادین نبرد، مانند کوه استوار و ثابت قدم مانده و هرگز پا به فرار نگذاشته است. امام علی (ع) در مورد پیامبر گرامی اسلام می فرماید:«هنگامی که آتش جنگ شعله ور می شد ما به پیامبر پناه می بردیم و او از همه به دشمن نزدیک تر بود.» 2- ویژگیهای فردی :در مجموع ویژگیهای فردی برای فرماندهان زیاد است به طور اختصار به چند نمونه اشاره می کنیم. 1/2- علم و قدرت : علم و قدرت در قرآن کریم، به عنوان دو ویژگی فرماندهی معرفی شده است. بنی اسرائیل گرفتار سلطان جبار و مستبد و خودکامه ای به نام «جالوت» بودند. اشموئیل یکی از پیامبران بنی اسرائیل «طالوت» را به عنوان حاکم و فرمانده آنان برگزید. طالوت مرد فقیر و روستایی بود. این گزینش مورد تعجب قوم بنی اسرائیل قرار گرفت. برای رفع این ابهام و تعجب، خداوند روی علم و قدرت طالوت تکیه می کند و می فرماید: «اِنَّ اللّهَ اَصْطَفاهُ عَلَیْکُم وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»؛ «خداوند او را بر شما برگزیده و او را در دانش و نیروی جسمی فزونی داده است». رمز پیروزی در میدان نبرد و مبارزه، ثروت و امکانات مادی نیست بلکه مهم «علم» و «قدرت» می باشد. توانایی و دانایی رمز اصلی موفقیت یک فرمانده لایق در میدان نبرد است. 2/2- صداقت و راستی : از آن جا که یکی از نقشهای مهم رهبری، داشتن روابط سالم با زیردستان است، فرمانده باید از ویژگی صداقت و راستی برخوردار باشد تا بتواند در اجرای برنامه ها و رسیدن به اهداف از اعتماد کامل آنان بهره مند باشد. طبیعی است که حفظ همبستگی و اعتماد بین فرمانده و زیردستانش در گرو «صداقت» و «راستی» او است؛ به طوری که ممکن است فرمانده با یک سخن یا عمل عاری از صداقت، موجب جدایی زیردستانش شود. پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید: «برای آزمایش مردم نگاه به زیادی روزه و نماز آنها نکنید ... ولی نگاه به راستگویی و امانت آنها کنید.» 3/2 - شجاعت و قاطعیت : شجاعت و قاطعیت از اوصافی است که برای یک فرمانده به خصوص در میدان نبرد و کار زار، ضروری است؛ در غیر این صورت نمی تواند وظایف مهم فرماندهی را به گونه ای شایسته انجام دهد، زیرا: - فرمانده اگر در مرحله تصمیم گیری ضعیف و ترسو باشد نمی تواند تصمیم درست و کارا بگیرد؛ - فرمانده ترسو در مقابله با حوادث غیر منتظره دستپاچه می شود و راههای ابتدایی چاره جویی را هم فراموش می کند؛ - فرمانده در هنگام ارتکاب اشتباهات اگر از شجاعت لازم برخوردار نباشد هرگز اعتراف به خطای خویش نکرده و در صدد جبران آن بر نمی آید؛ - در کارهای مهم که نیاز به اعتماد به نفس دارد بدون شجاعت، حصول آن غیر ممکن خواهد بود؛ - در برابر وسوسه های شیطانی و هوای نفس و در مقابله با اهل باطل تنها برخورد شجاعانه مؤثر واقع می شود؛ - قبول مسئولیتهای سنگین با دورنمای مبهم و تاریکی که در آغاز کار وجود دارد جز برای افراد شجاع ممکن نیست. به هر صورت، مدیران و فرماندهان در هر گام و هر عملی به این صفت نیاز داشته و دارند. امام علی (ع) می فرماید: «عجز و ناتوانی آفت و استقامت و شکیبایی نوعی شجاعت است.» 3- ویژگیهای اجتماعی :اجتماع و پایگاه مردمی مهم ترین پشتوانه مدیران و فرماندهان در پیشبرد اهداف بزرگ آنان می باشد. در صورتی که فرماندهان ویژگیهای فردی لازم را داشته باشند ولی فاقد پایگاه اجتماعی باشند، در اکثر مقاطع ناکام خواهند ماند و تلاشهایشان به نتیجه نخواهد رسید. این پشتوانه عظیم در صورتی به دست می آید که فرماندهان با مردم رابطه صمیمی و صادقانه داشته باشند. به همین دلیل پیامبر گرامی اسلام و امیر مؤمنان همیشه و در همه حال در دسترس مردم بودند و یا زمان خاصی را برای ملاقات کنندگان اختصاص می دادند. به هر حال ارتباط مستقیم با مردم هم محبت آنان را در دلها زیاد و هم افکار عمومی را برای کمک به پیشبرد اهداف بسیج کند؛ چه آن که فرمانده می تواند اطلاعات واقعی و دست اول را از مردم به دست آورد. 4- ویژگیهای انضباطی : پایبندی به اصول و ضوابط از سوی مدیران و فرماندهان از ویژگیهای بسیار مهم آنان به حساب می آید. همان طور که بی انضباطی و مقدم داشتن روابط بر ضوابط از مهم ترین آفات محسوب می شود. اصولاً سازمان و تشکیلاتی که «ضابطه مند» نباشد، شایسته نام سازمان و تشکیلات نیست؛ و کسی که در رأس آن قرار دارد شایسته مدیر و فرمانده نخواهد بود. طبیعی است که تقید به ضوابط، مشکلات فراوانی در پی دارد؛ ولی اگر مشکلات آن در کوتاه مدت پذیرفته شود اثر آن در دراز مدت مثبت و چشمگیر است. داستان عقیل و آهن گداخته را همه شنیده ایم. امام در مقابل درخواست بیش تری عقیل از بیت المال آهن گداخته را به دست برادرش نزدیک می گرداند، چنان که فریادش بلند می شود. حضرت در این هنگام می فرماید: «عزاداران بر مرگ تو اشک بریزند، از آتشی که در برابر قیامت بازیچه ای بیش نیست فریاد می زنی و مرا به سوی آتش سوزانی که خشم خدا آن را برافروخته است می کشانی.» رعایت قوانین و ضوابط بسیار دشوار است. نخست باید نگرشها از طریق آموزش مستمر فرهنگی جهت داده شود تا در یک روند تدریجی اجرای قوانین و ضوابط به صورت یک فرهنگ در جامعه حاکمیت پیدا کند و تقدم روابط بر ضوابط به مثابه ضد ارزش تلقی گردد. آفات فرماندهی از آنجایی که مدیریت و فرماندهی مسئله بسیار پیچیده و ظریفی است، طبعا آفات آن نیز بسیار است. درست در مقابل نقاط قوت فرماندهی، نقاط ضعف وجود دارد که آفات فرماندهی شمرده می شود. در این قسمت به آفات فرماندهی به طور فهرست وار اشاره می گردد: - سپردن کارها به دست افراد نالایق؛ - تبعیض بی دلیل در میان افراد تحت فرماندهی؛ - حسادت نسبت به همکاران؛ - اعتنا به شایعات و ترتیب اثر دادن به آنها؛ - از دست دادن فرصتها در اثر تردید و عدم شهامت در تصمیم گیری (ترس و بزدلی)؛ - استبداد به رأی و عدم مشاوره با دیگران؛ - عجله و شتاب و عدم تحقیق در کارها؛ - انعطاف و نرمش بیش از حد و سازشکاری با منحرفان؛ - ترک صراحت و به طور کلی دورویی و نفاق با دوستان و همکاران؛ - لجاجت در اشتباه و تداوم در غفلت. معیارهای امام علی (ع) اسلام به عمد شرائط تصدی پست فرماندهی را سنگین قرار داده است تا کسانی که متصدی آن می شوند بر اساس معیارها و ارزش ها عمل نمایند و در غیر این صورت، شجاعانه از این مسئولیت کنار روند. در منشور جاوید امام علی (ع) به مالک اشتر به ویژگیهای فرماندهان اشاره شده است: «فرماندهی را به کسی واگذار کن که دارای ویژگیهای زیر باشد: از همه آنها نزد تو نسبت به خدا، رسول و امام دلسوزتر و خیرخواه تر؛ از همه آنها پاکدامن تر؛ از همه عاقل و هوشیارتر؛ از کسانی که دیر خشم می گیرند؛ به موقع عذر می پذیرند؛ از آنها که نسبت به مستضعفان رئوف و مهربان ترند؛ در مقابل زورمندان و مستکبران قوی و انعطاف ناپذیرند؛ از کسانی که حوادث سخت آنها را از جا به در نمی برد؛ هرگز ضعف و زبونی آنها را به زانو در نمی آورد؛ کسانی که از خانواده های اصیل، نجیب، با شخصیت، صالح، خوش سابقه، با شهامت، شجاع و سخاوتمندند.» در مجموع می توان اذعان نمود که جهاد و مبارزه با دشمنان اسلام در شرایطی خاص امری است ضروری و نیاز به سربازان و فرماندهان و مدیران لایق دارد و بر اساس این نیاز در جوامع اسلامی شناخت ویژگیهای فرماندهی و آفات آن امری ضروری است. نامه 53 امیر مؤمنان به مالک اشتر یکی از وظایف مهم او را توجه به مسائل نظامی دانسته است.
- 9 پاسخ ها
-
- 19
-
اصول جنگ برای میدانهای نبرد آینده باری آر اشنایدر منبع قسمت چهارم : اصول متمم جنگ علیه دشمنان دارای سلاح کشتارجمعی تجربه نظامی و نوآوریهای فنی اخیر موجب شده است تا برخی از اصول جنگی متمم به فهرست اصول ارائه شده سرهنگ فولر در جنگ جهانی اول افزوده شود. این اصول عملی جدید هنگامی که با اصول جنگی همراه شود، می تواند اثر قاطعی را در مقابل رژیمهای متخاصم دارای سلاح کشتار جمعی داشته باشد. مخفف این اصول را می توان به صورتSLIP خلاصه کرد: : S هم زمانی و عمق حمله؛ : L لجستیک و تدارکات؛ : I برتری اطلاعاتی؛ : P هدف گیری دقیق. هم زمانی و عمق حمله هنگام نبرد با دشمن بهتر است حملات بر تمام امکانات کلیدی دشمن به طور سریع و هم زمان انجام گیرد تا از طریق آشفته و فلج کردن نیروهای آن، نیروهای دشمن در کوتاه ترین زمان ممکن شکست بخورند. حملات هم زمان از همه نظر در تمام عرصه های نبرد می تواند برای از بین بردن قسمت اعظم یا کل توانایی سلاحهای کشتار جمعی دشمن انجام شود و توان بالقوه تهاجمی آن را کاهش دهد. فرمانده آموزش و دکترین ارتش ایالات متحده در مورد مفهوم عملیات در قرن بیست و یکم می گوید زمانی که ارتشهای مجهز به فناوری بر حملات هم زمان در سراسر عرصه نبرد به طور فزاینده ای تأکید می کنند، رابطه بین آتش و رزمایش می تواند تغییر یابد. همچنین، ممکن است نیروهای رزمایش برای دوره های زمانی کوتاه تری تمرکز داده شوند. دکترین ارتش امریکا نیز یادآور می شود که حمله عمیق و هم زمان می تواند ویژگی کلیدی عملیات نظامی امریکا در آینده باشد؛ عملیاتی که، ایده های رایج عمق، نزدیکی و عقب نشینی را مجدداً تعریف خواهد کرد. در واقع، چنین جنگ موازی یا حمله های مافوق جنگی با از بین بردن تفاوت بین سطوح عملیات استراتژیکی، عملیاتی و تاکتیکی، قصد یکی کردن آنها را دارد. در گرانادا، پاناما و خلیج فارس کارآیی اخیر عملیات هم زمان انجام شده در سراسر طول، عرض و ارتفاع میدان نبرد به پیروزی سریع نیروهای امریکایی یا متحدان منجر شده است. برای نمونه، عملیات طوفان صحرا نشان داد که در نبرد عمیق، فراتر از مفهوم حمله، تعقیب نیروهای دشمن در یک رهیافت متوالی پیش رفته است تا جنگ نزدیک را به یکی از حمله های هم زمان برای آشفته کردن و آن گاه شکست سریع دشمن تبدیل کند.سرهنگ جان واردن، یکی از معماران جنگ هوایی که عراق را در جنگ 1991 شکست داد، معتقد است که حمله های جنگی تقریباً به طور هم زمان و موازی می تواند به رهبری، زیرساخت کلیدی، مراکز جمعیتی و نیروهای نظامی حاضر در میدان، ضربه های استراتژیک یا عملیاتی را تحمیل کند و به شکست آنها منجر شود. واردن تأثیر حملات هوایی موازی سریع ایالات متحده را بر شکست عراق در سال 1991 چنین یادآور می شود: " تعداد بسیاری از تأسیسات کلیدی عراق - کشوری به اندازه وسعت آلمان پیش از جنگ - آن چنان خساراتی را متحمل شدند که تعمیر و بازسازی آنها طبق استراتژی ناممکن شد. دفاع از آن تأسیسات نیز ممکن یا خیلی مفید نبود. دفاع موفقیت آمیز از یک هدف، تنها بدین معنا بود که به یک هدف از میان بیش از صد هدف در آن زمان خاص آسیب نرسد. از میان هزاران حمله، اگر برخی از آنها موفقیت آمیز نبود، خیلی اهمیت نداشت. باید یادآوری شود که عراق از نظر استراتژیکی، کشور مقاومی بود و پول و انرژی زیادی را برای حراست و تقویت خود صرف کرده بود. در نتیجه، اگر به طور پی درپی هدف حمله قرار می گرفت، اقدامات و تلاشهایش پاسخ گوی این حملات بود" . تجربهِ جنگ سال 1991 تجربه جنگ موازی است که می تواند قاطع باشد؛ زیرا، دشمنان منطقه ای، احتمالاً اهداف استراتژیکی نسبتا اندکی دارند که سرهنگ واردن آنها را چند صد هدف با میانگین شاید ده نقطه مهم برای هر هدف حیاتی برآورد کرده است. حفاظت ذخایر دشمن که از نظر کمی، کمتر و گران تر می شود از حمایتهای اندکی برخوردار می باشد و تأمین مجدد آنها دشوار است. اگر درصد درخور توجهی از آنها به طور موازی هدف حمله قرار می گرفتند، میزان خسارت جبران ناپذیر می شد.البته، اقدامات متقابلی وجود دارد که یک دشمن بتواند احتمال حملات هوایی هم زمان متحدان را در سراسر میدان نبرد یک جنگ منطقه ای مهم جبران کند. ممکن است اقداماتی برای این اهداف صورت بگیرند: استتار و تمرکززدایی امکانات سیاسی - نظامی - اقتصادی با هدف کاهش آسیب پذیری آنها در مقابل حملات؛ مخفی و حفظ کردن سلاحهای کشتار جمعی یا استقرار آنها بر روی پرتاب کننده های متحرک؛ به کارگیری سلاحهای کشتار جمعی علیه پایگاههای متحدان که برای حملات موازی استفاده می شوند؛ حمله به فرماندهی و کنترل متحدان و به کارگیری اشکال گوناگون جنگ اطلاعاتی برای تضعیف روحیه متحدان و مردم ایالات متحده و متحدانش با هدف تخریب پشتیبانی سیاسی از جنگ. لجستیک و تدارکات سرهنگ فولر، هنگامی که فهرست اصلی اصول جنگ را تنظیم می کرد، نتوانست اهمیت فوق العاده لجستیک مؤثر در پشتیبانی نیروهای جنگنده به هنگام بسیج، اعزام، رزمایش، استقرار مجدد، عقب نشینی و تمرکز را مشخص کند. بدون لجستیک مناسب، اداره؛ مسلح کردن؛ تثبیت یا نقل و انتقال سربازان؛ دریانوردان یا هوانوردان؛ و تجهیز آنها به نحوی که به جنگهای منطقه ای بزرگ وارد شوند و مبارزه کنند، ناممکن می شود. همان طور که یکی از سرهنگهای ارتش ایالات متحده مطرح کرده است،" اگر لجستیک را فراموش کنی جنگ را خواهی باخت ".در بیش از 230 مورد، نیروهای ایالات متحده در قرن بیستم به کشورها و مناطق دیگر جهان اعزام شده اند. لجستیک لازم و کامل آنها را در مقابل حملات حفظ کرده و مأوای دوباره به آنها بخشیده است. لجستیک در ورود به موقع به جنگ و کسب پیروزی نقش مهمی دارد، به ویژه اینکه در حال حاضر، نیروهای امریکایی کمتری در خارج مستقر هستند، این در حالی است که آنها برای پیروز شدن در تقریباً دو جنگ منطقه ای بزرگ به صورت هم زمان در حال آماده باش هستند و می توانند در تعدادی از عملیاتهای نظامی به غیر از جنگ نیز مشارکت کنند. جنگهای منطقه ای بزرگ و عملیات نظامی به غیر از جنگ، مستلزم یک سیستم آرایشی نیروهای لجستیکی اند که توانایی مسلم برای هشدار، بسیج، استقرار و انجام عملیات سریع در هر نقطه ای از جهان را داشته باشند. طبق تحلیل ارتش ایالات متحده در مورد جنگ سال 1991، " کارکرد واحدهای لجستیکی از تدارک نیروها در میدان نبرد بیشتر است. در واقع، قدرت لجستیک است که روشی را که یک نیروی مداخله کننده خود را در آن تأمین می کند، مشخص می نماید" . در جنگ سال 1991، ارتش عراق کنار کشید و از طریق تلویزیون به تماشای ارتش امریکا نشست که نیروی رزمندهِ پیشرفته، کارآ و آماده اعزامی را سازمان دهی می کرد. تأمین زیرساخت لجستیکی عملیات سپر صحرا، مدتها پیش از جنگ، جوی از غلبه و احساس شکست حتمی را در میان عراقیها، ایجاد کرد. در سبک جدید جنگ، لجستیک برتر موتوری است که به نیروهای نظامی امریکا اجازه می دهد تا از تمام نقاط جهان، به دشمن دسترسی داشته و آماده جنگ با آن باشند. طبیعتاً، سرعت نزدیک شدن به محل تعیین شده و افزایش نیروی نظامی، وضعیت روحی استقرار نیرو را افزایش و ریسک نابود شدن نیروهایی را که زودتر اعزام شده اند، کاهش می دهد و در مقابل، انتقال نیروها به میدان نبرد از طریق هوا یا دریا، احتمال شکست را اندکی افزایش می دهد. سازمان دهی موفقیت آمیز نیروها و تدارکات ایالات متحده و متحدان در آغاز یک جنگ منطقه ای بزرگ، به نوبه خود می توانست به اعزام اولیه یک دفاع هوایی و موشکی چندلایه مؤثر بستگی داشته باشد، همان طور که سرهنگ واردن گوشزد کرده است، نیروهای زمینی و واحدهای پشتیبانی لجستیکی در سطح عملیات، به ویژه علیه تانکهای چلنجر فوق العاده مسلح، بسیار شکننده اند. پشتیبانی تعداد زیادی از نیروهای سطحی (هوا، خشکی یا دریا) حتی در زمان صلح، کار دشواری محسوب می شود. موفقیت، به توزیع مؤثر اطلاعات، سوخت، غذا و مهمات بستگی دارد. توزیع مؤثر ضرورتاً، بر یک هرم توزیع معکوس مبتنی است. تدارک تمام کالاهای عملیاتی باید در یک یا دو مکان تمرکز یابد و سپس، به دو یا چهار مکان و ... تقسیم شود تا حدی که در نهایت، به دست مصرف کننده برسد. باید یادآور شد این دشواریها در مقابل حمله دقیق آسیب پذیرند. به طور خلاصه، هرچند ایالات متحده و متحدانش توانستند رژیمی مانند عراق سال 1991 را کنترل کنند، اما در آینده، ممکن است با رژیمهایی برخورد کنند که توان خود را بر تولید موشکهای بالستیک دقیق، کلاهکهای هسته ای و شیمیایی و موشکهای کروز ارزان قیمت که کشف آنها دشوار است، متمرکز کرده باشند. در آن زمان، بهتر است نیروهای جنگ منطقه ای بزرگ و خطوط لجستیکی آنها به خوبی امکان آسیب پذیری خود را از طریق بازدارندگی، حمله های پیش گیرانه، پدافندها، استقرار در خارج از حوزهِ تیررس دشمن، پراکنده سازی واحدها، بسیج مستمر یا تنوع راههای تدارکات برای خودداری از شکست، کاهش دهند. برتری اطلاعاتی اهمیت اطلاعات در پیروزی باید یکی از اصول راهنمای جنگها در آینده باشد. یکی از پژوهشهای ارتش ایالات متحده پیش بینی می کند که عملیات اطلاعاتی مؤثر، عرصه نبرد را برای ما شفاف و برای دشمن تیره و تار خواهد کرد و این حداقل هدف محسوب می شود. یکی از فرماندهان نیروی هوایی در جنگ سال 1991 نیز، اهمیت اطلاعات در سطوح استراتژیکی و عملیاتی را یادآور شده است. به گفته وی، در جنگ مزبور، نیروهای ائتلاف، عراق را از توان جمع آوری و استفاده اطلاعات محروم و در عین حال، نیروهای ائتلاف نیازهای اطلاعاتی خود را به طور قابل قبولی تأمین کردند. ضرورت آشکار آینده، طراحی مجدد سازمان نیروهاست، به نحوی که بتوانند از تجهیزات اطلاعاتی مدرن بهره برداری کنند، یعنی توسعه سازمانها، حذف بیشتر تجهیزات میانه، هدایت تصمیم گیری به سطوح خیلی پایین و ایجاد شبکه های استفاده از تواناییها ضروری است. درسهای اطلاعاتی جنگ سال 1991 منفی بود؛ چرا که هرچند نیروهای ائتلاف موفق شدند توانایی عراق را در پردازش اطلاعات شکست دهند، اما نتوانستند خلا پدید آمده را از طریق ارائه اطلاعات یک منبع اطلاعات جایگزین عراقی پر کنند. چنین توانی، کار صدام را آسان تر کرد و شانس سرنگونی او را کاهش داد. بدین ترتیب، به دست آوردن و بهره برداری کردن از حوزه اطلاعاتی می تواند به نحو احسن، مهم ترین تلاش در بسیاری از جنگهای آینده باشد. هدف گیری دقیق برتری یکی دیگر از اصول جنگ است و از نوآوریهای فنی ای ناشی می شود که از طریق کاربرد سلاحهای هدایت شده دقیق به دست می آید. غافل گیری، همراه با دقت بیشتر، تقریباً می تواند تمام اهداف مهم تعیین شده در جنگ را نابود کند. به جای لزوم پرتاب هزاران بمب و موشک به هدف، امروزه، همان کار، با شلیک تنها چند فروند بمب و موشک می تواند قطعی تر از حملات غیردقیق گذشته انجام شود. اکنون، اینکه یک بمب یک هدف را نابود می کند، جایگزین این قاعده شده است که صدها بمب احتمالاً چند هدف را نابود کرده یا اصلاً هدفی را نابود نکرده است؛ قاعده ای که به برنامه ریزی موفقیت آمیز جنگ و اجرای آن کمک می کند. لجستیکهای جنگهای منطقه ای بزرگ ساده اند؛ زیرا، اکنون، به جای کاربرد تعداد وسیعی از سلاحهایی که لازمه اجرای مأموریت هستند، می توان سلاحهای دقیق محدودی را برای انهدام حدود صد در صد اهداف به کار گرفت. مزیتهای ترکیبی فناوری رادارگریز و دقت موشکهای هدایت شده را می توان ضمن مقایسه یک حمله متعارف به مرکز تحقیقات هسته ای بغداد در جنگ سال 1991 با حمله دقیق رادارگریز در دو روز بعد ملاحظه کرد. این حمله هوایی متعارف نتوانست هدف مورد نظر را نابود کند، هرچند از 32 هواپیمای برای بمباران، شانزده جنگنده برای اسکورت، دوازده هواپیما برای کوبیدن پدافند هوایی عراق و پانزده هواپیما برای سوخت رسانی نیز استفاده شد، در حالی که دو روز بعد، هدف مزبور به طور موفقیت آمیزی با به کار گرفتن تنها هشت جنگنده بمب افکن اف-117 که با دو تانکر پشتیبانی می شدند، نابود شد. ملاحظات پایانی اصول زیاد دیگری وجود دارند که می توانند برای انواع مختلف درگیریها تنظیم شوند. همین طور، جنگهای ضدچریکی کم شدت متفاوت تر از نبردهای متعارف، همانند جنگ سال 1991 خلیج فارس، تعقیب می شوند و هر دو نبرد می توانند در جنگهای آینده به طور متفاوتی انجام شوند. یک تحقیق علمی، بیش از صد اصول جنگ را فهرست کرده است که از زمان سان تزو از سوی متفکران نظامی مطرح شده اند. در واقع، دکترین نیروی هوایی ایالات متحده در سال 1948، چهار اصل راهنما یعنی زمان، میزان سرعت، لجستیک و انسجام را به فهرست اصول جنگی فولر اضافه کرد. در سالهای اخیر نیز، برخی از صاحب نظران مفهوم بازدارندگی را به منزله یک اصل مستقل مدیریت جنگ مورد بحث و بررسی قرار داده اند. بازنگری اصول جنگ، که به درگیریهای آینده با یک دشمن مجهز به سلاحهای متعارف پیشرفته و سلاحهای کشتار جمعی مربوط است، می تواند درک بهتری را از نحوه انجام عملیات در میدانهای نبرد در آینده ارائه کند. با وجود این چنین مجموعه اصولی، این رهنمودها کاملاً دقیق نیستند و نمی توانند جایگزین تشخیص و ابتکار عمل، شوند. باید یادآور شد که فهم این اصول می تواند به فهم فرماندهان از نحوه هدایت جنگ کمک کند و بازنگری آنها می تواند اصول بنیادی را که باید رعایت شوند، به آنها یادآوری کند. با وجود این، اعمال این اصول به خودی خود برای پیروزی کافی نیست؛ زیرا، تا حدی انتزاعی اند و مستلزم پردازش به هنگام اعمال به موارد خاص می باشند. سخن پایانی اینکه، فرمانده و زیردستان او هنوز باید از تجربه لازم برخوردار و به جزئیات امور مسلط باشند. با وجود این، اصول مزبور می توانند راههای مفیدی برای حل مسائلی که یک فرمانده و نیروهایش در مقابل یک دشمن با آنها روبه رو شده اند، به شمار آیند.
- 9 پاسخ ها
-
- 17
-
اصول جنگ برای میدانهای نبرد آینده باری آر اشنایدر منبع قسمت سوم : اصل تأمین تأمین خوب بدین معناست که دشمن نتواند به یک غافل گیری استراتژیک دست یابد. چنین تأمینی به طور زیادی به اطلاعات امنیتی دقیق و به موقع، برای ارزیابی تهدید و آگاه شدن از آن در مقطعی از زمان نیاز دارد که در آن، دشمنان متخاصم و رادیکال در آستانه به دست آوردن ویران کننده ترین تسلیحات هستند. پیش بینی پیشرفت دولتهای غیرهسته ای و اینکه چه زمانی توانایی ساخت سلاحهای کشتار جمعی را به دست می آورند، بسیار دشوار است؛ زیرا، بیشتر این رژیمها اعلام پیشرفت یا تواناییهای خود را با منافع سیاسی، اقتصادی یا نظامی شان سازگار نمی دانند. ساز و کار حقوقی بین المللی ایجاد شده از طریق معاهده منع اشاعه سلاحهای هسته ای دولتهای دارنده سلاح هسته ای را متعهد کرده است که اعضای فاقد سلاح هسته ای را هدف حمله قرار ندهند؛ چرا که در غیر این صورت، تحریم خواهند شد. دولتهایی که قصد تکثیر سلاحهای هسته ای را دارند، ممکن است در پس امضای معاهده مزبور، به ویژه اگر احتمال توسعه سلاحهای کشتار جمعی از سوی آنها مطرح باشد، به دنبال کسب حمایت حقوق دیگران باشند. ممکن است اشاعه دهندگان، تحریمهایی را از طریق توقیف قانونی داراییهایشان در ایالات متحده و دیگر دولتها متحمل شوند و روابطشان با این کشور قطع گردد. این تدابیر قانونی ممنوعیت اشاعه سلاحهای هسته ای، مجازات مختلفی را برای متخلفان مقرر می کند. در این راستا، مجازات تجاری پاکستان به دلیل برنامهِ هسته ای آن، گواهی بر این مدعاست. همچنین، همان گونه که صدام حسین در ژوئن سال 1981 به هنگام نابود شدن راکتور اوزیراک با هواپیماهای اسرائیلی آموخت، سلاحهای کشتار جمعی نباید آشکارا و در تأسیساتی که به آسانی در معرض هدف گیری نظامی است، توسعه داده شوند. بدین ترتیب، صدام با ثروت عظیم ناشی از درآمدهای نفتی، توانست بین سالهای 1981-1991، پس از اجرای برنامهِ مخفیانه ای، به توان تولید سلاحهای هسته ای نزدیک شود. این مدل به احتمال زیاد مدلی است که دولتهای خواهان سلاحهای هسته ای قصد پیروی از آن را دارند: تعقیب راههای فنی چندجانبه منتهی به سلاحهای کشتار جمعی؛ پنهان و مخفی کردن تأسیسات مربوط به سلاحهای کشتار جمعی؛ ارائه اطلاعات غلط راجع به فعالیتها یا موقعیتهای سلاحهای کشتار جمعی؛ در عین انجام فعالیتهای هسته ای مخفیانه، الحاق به معاهده منع اشاعه سلاحهای هسته ای برای انحراف افکار عمومی؛ استفاده از طرفهای ثالث برای خرید فناوری تولید سلاحهای کشتار جمعی؛ خرید فناوریهای با کاربرد دوگانه برای هدف دیگر (هدف ساخت سلاحهای کشتار جمعی)؛ تولید داخلی و خودجوش اجزای سلاحهای کشتار جمعی به قدر ممکن؛ استفاده از پیمانکاران احتمالی برای رفع خلاءهای علمی مربوط به سلاحهای کشتار جمعی از طریق مزایده و مناقصه؛ خرید فناوری و تجهیزات سلاحهای کشتار جمعی از بازار آزاد و پیمانکارانی که در ازای دریافت مزایای درخور توجهی حاضرند آنها را تهیه کنند؛ استفاده از کارشناسان خارجی در زمینه سلاحهای کشتار جمعی یا موشک در صورت فقدان کارشناسان داخلی؛ خرید اجزای فرعی فناوری سلاحهای کشتار جمعی به جای خرید اجزا و مونتاژ آنها در داخل کشور با هدف کاهش پیگیری نظارت و بازرسیها. درست همانند کوههای یخی، تنها قسمتهای بالایی برنامه سلاحهای هسته ای کشورهای مخالف پیداست و احتمالاً بخش بزرگی از برنامه مخفیانه آنها دور از انظار در حال انجام است. میزان پیشرفت برنامه های هسته ای می تواند با امکان انتقال دانش علمی، اورانیوم یا پلوتونیوم بسیار غنی شده، طرحهای تسلیحاتی، موشکها و فناوری هسته ای از دولتهای تازه به استقلال رسیده اتحاد شوروی سابق تسریع شود. بر اساس دکترین نظامی ایالات متحده، این کشور هرگز نباید به دشمن اجازه دهد تا برتری غیرقابل انتظاری را به دست آورد. در این راستا، دانش و فهم کامل از استراتژی، تاکتیک، دکترین و جزئیات برنامه ریزی نیروهای دشمن می تواند امنیت را بهبود و آسیب پذیری در مقابل غافل گیر شدن در مقابل دشمن را کاهش دهد. آسیب پذیری در قبال غافل گیری و حمله می تواند از طریق ترکیبی از تدابیر دفاعی و تهاجمی پیش گیری شود. در این راستا، امنیت می تواند شامل موارد زیر حفظ شود: حفظ افزایش برتری متحدان برای بازداشتن شدت عمل دشمن در کاربرد اولیه سلاحهای کشتار جمعی؛ حملات متحدان علیه نیروهای دشمن با هدف نابودی یا کاهش ذخایر سلاحهای کشتار جمعی دشمن؛ پدافندهای فعال متحدان برای جلوگیری از حملات موشکی یا هواپیمایی دشمن؛ کاربرد پدافندهای غیرعامل برای حمایت نیروهای خودی در مقابل اثر حملات سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی یا شیمیایی؛ هر نوع اقدام دیگری که هدف آن کاهش آسیب پذیری اهداف در مقابل سلاحهای کشتار جمعی دشمن است، مانند پراکنده سازی نیروها، بسیج، نگهداری نیروها در خارج از برد موشکی و هواپیمایی دشمن و ارسال تدارکات و وسایل کمکی که در مقابل حملات سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی دشمن کمتر آسیب پذیر باشند. هیچ رویکرد واحدی نمی تواند تهدید (خطر) سلاحهای کشتار جمعی را خنثی کند، با وجود این، ترکیبی از این اقدامات می تواند تا حد زیادی آسیب پذیری نیروهای خودی در برابر غافل گیر شدن از سوی دشمن را کاهش دهد. بهبود توانایی متحدان برای کشف ذخایر هسته ای بیولوژیکی، شیمیایی و موشکی دشمن در زیرزمین یا نشانه گیری شده به سمت اهداف از راه دور نیز امنیت را افزایش می دهد و به جلوگیری از غافل گیر شدن شدید و ویرانگر در مقابل دشمن کمک می کند. اصل صرفه جویی نیروها تخصیص کمترین توان رزمی اساسی برای اولویتهای ثانویه از دیگر اصول جنگ در دکترین نظامی امریکاست. به عبارت دیگر، فرمانده ارتش ایالات متحده به جای آنکه تلاش در مقابل اولویتهای ثانویه را به خطر اندازد، باید بیشتر توان نظامی خود را بر تهدید اصلی آشکار متمرکز کند. این اصل جنگی بر این فرض منطقی مبتنی است که منابع فرماندهی کل قوا نامحدود نیست و باید برخی از ریسکهای محاسبه شده در اولویتهای ثانویه را برای دست یابی به برتری در زمینه های با اولویت، که می تواند در جنگ یا نبرد تعیین کننده باشد، بپذیرد. در دهه 90، ایالات متحده استراتژی آمادگی برای نبرد تقریباً در دو جنگ منطقه ای مهم هم زمان را اتخاذ کرده بود؛ زیرا، ایالات متحده، ضمن استفاده از اصل صرفه جویی نیروها، به ذخیره نیروی کافی برای یک جنگ هم زمان دوم به محض آغاز جنگ اول نیاز دارد. همچنین، اصل صرفه جویی در نیروها راهنمایی برای کاهش مشارکت نظامی ثانویه ایالات متحده، مانند عملیات حفظ صلح ملل متحد در دیگر مناطق است. زمانی که دشمن به سلاحهای کشتار جمعی مجهز است، صرفه جویی نیروها باید با حزم اندیشی و احتیاط اعمال شود. فرماندهان متحدان باید از این مسئله که حمله های اصلی نیروهایشان با سلاحهای کشتار جمعی پاسخ داده شود، خودداری کنند؛ بنابراین، ضمن اینکه منابع باید بر نقاط ضعف قطعی نیروها و طرحهای دشمن متمرکز شود، باید به طور هم زمان، از طریق حفظ برتری نظامی، به طور کافی حمایت شوند و از آنها در نبرد هوایی به منظور حذف توان سلاحهای کشتار جمعی دشمن استفاده شود. حملهِ زمینی اصلی به نیروهای دشمن باید از طریق تمرکز کافی تواناییهای پدافندی عامل و غیرعامل مورد حمایت قرار گیرند. پراکنش و تحرک مستمر نیروهای کلیدی، در صورتی که اعزام نیروهای هوایی و نقل و انتقال مخفیانه، تجهیزات و تدارکات نیروها، به غافل گیری تاکتیکی کمک کند، میدان عمل و نبرد را از انظار مخفی می نماید. طبق دکترین ارتش ایالات متحده، صرفه جویی در مأموریت نیروها می تواند به استفاده از نیروها برای حمله، دفاع، تأخیر یا انجام عملیات ضربتی منجر شود. اصل غافل گیری طبق دکترین نظامی ایالات متحده، فرماندهان باید بکوشند تا به دشمن در زمان یا مکان یا وضعیتی حمله کنند که خود را برای مقابله و نبرد با آن حمله آماده نکرده است. غافل گیری می تواند نتیجهِ نبردها، حمله ها یا کل جنگها را تحت تأثیر قرار دهد. این اصل مهم از این راهها به دست می آید: سرعت حمله و رزمایش، انجام اقدامات پیش بینی نشده، فریب نظامی، تغییر تاکتیکهایی که پیش از آن مورد استفاده قرار گرفته اند، حفاظت اطلاعات عملیات، جمع آوری اطلاعات مفید، آگاهی از طرح و دکترین دشمن و به کارگیری فناوری جدید. بمب افکنهای نامرئی برای رادار در حمله به اهداف کلیدی و استفاده از موشکهای هدایت شونده دقیق اهمیت بسزایی برای غافل گیری دارند. یکی از مهندسان حملات هوایی ایالات متحده در جنگ 1991 نوشته است: " برای نخستین بار در تاریخ جنگها، نیروهای ما توانستند در حد لازم به تمرکز قوا و غافل گیری اقدام کنند. . . . غافل گیری همیشه یکی از مهم ترین عوامل در جنگ یا حتی شاید تنها عامل مهم بوده است؛ زیرا، می تواند کاستیهای تعداد نیروها را جبران کند. البته، اقدام به غافل گیری همواره مشکل بوده است؛ زیرا، با مفاهیم تمرکز و تجمع قوا در تضاد است. برای در اختیار داشتن نیروی کافی به منظور پرتاب گلوله های توپ، فرمانده باید تعداد نیروی زیادی را بسیج و جابه جا کند تا بتواند احتمالا پیروز شود. البته، بسیج و جابه جایی نیروهای زیاد به صورت پنهانی، حتی در روزهای پیش از شناسایی هوایی، کاملاً مشکل بود، به نحوی که احتمال غافل گیری دشمن عراق واقعاً ضعیف بود، اما رادارگریزی هواپیماها و دقت هدف گیری موشکها هر دو جانب مشکل را بر طرف کردند. در واقع، رادارگریزی غافل گیری را به دنبال دارد و دقت به معنای این است که یک سلاح نقشی را ایفا می کند که در گذشته، هزاران سلاح نیز نمی توانستند از عهده آن برآیند" . تا زمانی که رژیمهای مخالف به رادارها یا دیگر حسگرهای کشف و هدف گیری هواپیماهای رادارگریز و موشکهای کروز دسترسی ندارند، ایالات متحده و هم پیمانانش ابزار دست یابی به غافل گیری تاکتیکی در حمله هوایی یا هر نوع پرتاب موشک کروز را در اختیار خواهند داشت. توان حمله از دریا بدون هوشیاری دشمن و با تکیه بر هواپیماهای اف -22 ، اف - 17 و بی-2 و موشکهای کروز رادارگریز، صرفاً از طریق اطلاعات درست در شناسایی و موقعیت یابی اهداف مهم دشمن و قابلیت دسترسی به هواپیماها و موشکهای کروز رادارگریز به دست می آید. غافل گیری تکنولوژیکی در مواردی که یکی از دو طرف فناوری نظامی جدید قاطعی را به کار می گیرد و دشمن را در وضعیت نامساعد غیرقابل پیش بینی قرار می دهد، تعیین کننده است. یکی از این نمونه ها، نقش رادارهای بریتانیا در کمک به نیروی هوایی سلطنتی برای پیروزی این کشور در نبرد با آلمان بود. هرچند هواپیماهای آلمان از نظر تعداد بیشتر بودند، اما بریتانیا توانست مسیر و تعداد هواپیماهای آلمان را به محض پرواز از فرانسه و در طول کانال انگلیس به سمت بریتانیا، دقیقاً مشخص کند. هواپیماهای جنگی بریتانیا با مسلح شدن به چنین دانشی در سطح بالاتری بر فراز ابرها در کمین بودند تا با متمرکز کردن برتری نیروی خود در نبردهای هوایی، به جنگ اقدام کنند. بزرگ ترین تفاوت دو طرف در این جنگ که سرانجام به پیروزی بریتانیا منجر شد، برخورداری ارتش این کشور از رادار بود. اصل ساده سازی فرماندهان ارتش ایالات متحده برنامه های روشن، ساده و دستورات آشکار و مختصری را تهیه می کنند. ساده سازی مفاهیم و اهداف عملیات باید سوء برداشتها را از دستورات و ابهامات کاهش و فهم دستورات کلیدی را که ارائه آنها لازمه هدایت جنگ است، افزایش دهد. ساده سازی عملیات باید در تمام مراحل نبرد شامل آغاز عملیات، جریان نبردهای اصلی و پایان جنگ اعمال شود. البته، ساده و شفاف سازی اهداف، برنامه ها و دستورات به تنهایی، درستی استراتژی یا عملیات موفقیت آمیز علیه یک دشمن منطقه ای شدیدا مسلح را تضمین نمی کند. هرچند فرماندهی منطقه ای می تواند یک برنامه شفاف، ساده و اصولی را انتخاب کند، اما این برنامه در جنگ هم زمان در آینده مؤثر نخواهد بود. دشمن مسلح به سلاحهای کشتار جمعی می تواند یک استراتژی تصاعدی را دنبال کند که انسجام ائتلاف متحدان را بر هم بزند و آنها را به طور بالقوه وحشت زده کند. چنین دشمنی می تواند از طریق از بین بردن پشتیبانی داخلی برای جنگ یا حتی فلج کردن نیروهای اعزامی متحدان با توسل به سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی و تواناییهای موشکی علیه نیروها، بندرها، پایگاههای هوایی، خطوط لجستیکی یا سرمایه های متحدان در منطقه، شکست سیاسی را بر ائتلاف تحمیل کند. در چنین نبردی، حمله دشمن می تواند در ظرف یک روز تلفات جانی را بر متحدان تحمیل کند که تعداد آنها از آنچه ایالات متحده در جنگ کره، ویتنام یا حتی جنگ جهانی دوم متحمل شد، بیشتر باشد. برنامه عملیاتی صحیح علیه دشمن در میدان نبرد اساسی خواهد بود. روشن و ساده سازی همراه با رهیافت صحیحی ما را در رسیدن به موفقیت کمک می کند. البته، اگر روشن و ساده سازی با عیب و نقص همراه باشد، مانع از شکست نخواهد شد.
- 9 پاسخ ها
-
- 20
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
oldmagina پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام اینا مسلمان هستند ، احتمالا مومن نیستند icon_cheesygrin . -
اصول جنگ برای میدانهای نبرد آینده باری آر اشنایدر منبع قسمت دوم : اصل رزمایش مسئله ذاتی در اصل رزمایش این است که بسیج [نیروها]، تواناییهای آفندی و پدآفندی و نیز توانایی در دست یابی به بازدارندگی و رجحان تصاعد را هم در جنگ و هم در صلح افزایش می دهد. مفهوم پراکندگی با نیاز به رزمایش همراه است. در دوره های اخیر، ارتشها به طور روزافزونی به دلیل افزایش کشتار در میدان نبرد و دیگر تغییرات فنی، متحرک و پراکنده اند. تحرک و پراکندگی، احتمال موفقیت دشمن را در هدف گیری برای وارد آوردن ضربه، کمتر می کند. حزم اندیشی نیز، پراکنده کردن نیروهای خودی را برای آنکه کمتر در معرض حملات سلاحهای کشتار جمعی دشمن قرار گیرند، توصیه می کند. از طرف دیگر، ضرورت پراکنده کردن نیروها می تواند تا حد زیادی مانع از توانایی مبارزه متعارف (دشمن) شود. ارتش پراکنده، برای به دست آوردن برتری منطقه ای و پیشروی در مقابل نیروهای دشمن، توان کمتری خواهد داشت و از سوی دیگر، برای نبرد و پایان دادن به جنگ تا زمانی که سلاحهای اصلی دشمن از بین نرفته اند، از فرصت کمتری برخوردار خواهد بود. نیاز به مصون ماندن از آسیب پذیری در مقابل حملات سلاحهای کشتار جمعی و انجام یک جنگ متعارف به طور هم زمان، فشارهای متعارضی را بر برنامه ریزی نبردهای آینده تحمیل خواهد کرد. چنین دل مشغولی دوگانه ای می تواند از جنگهای سریع و قطعی مبتنی بر الگوی جنگ سال 1991، جلوگیری کند. در عوض، ارتشهای آینده ممکن است به جنگهای کم شدت یا نبرد در جنگهای فرسایشی متعارف درازمدت مجبور شوند و در عین حال، از دادن هرگونه فرصت به دشمن برای وارد آوردن ضربه نهایی از طریق سلاحهای کشتار جمعی خود، خودداری کنند. ذهن فرماندهان ارتشهای پیروزی که با تهدید سلاحهای کشتار جمعی روبه رو می شوند، در مقایسه با تهاجم گسترده و متعارف، ممکن است از پدافند فعال به پدافندهای انفعالی، از تمرکز (نیروها)، به پراکنده سازی و استتار آنها مشغول شود. در واقع، کشتار در میدان نبرد آینده ممکن است چنان گسترده باشد که تصور جدیدی از استقرار نیروهای دفاعی را ضروری و در عین حال، موقعیت یابی، هدف گیری و نابود کردن پرتاب کننده ها و انبار سلاحهای کشتار جمعی و سلاحهای متعارف خیلی پیشرفتهِ دشمن را به یک ضرورت فوری تبدیل کند. اصل ابتکار تهاجمی اصل ضروری نشان دادن ابتکار عمل در جنگ، حفظ و استفاده از آن از جمله اصول دکترین نظامی ایالات متحده است. حفظ ابتکار تهاجمی در زمان جنگ، کسب پیروزی و جلوگیری از شکست اهمیت دارد؛ چرا که دشمنی که از آغاز کنترل شود، به ندرت خطرناک خواهد بود. هنوز هم تا حدی این ضرب المثل قدیمی که بهترین دفاع تهاجم خوب می باشد، واقعیت دارد. در واقع، یک تهاجم خوب که دشمن را به دفاع از نیروها و سرزمین خود مشغول می کند، بخشی از توانایی آن را در مبارزه با شما از بین می برد. متأسفانه، عملیات تهاجمی در صورت استفاده دشمن از سلاحهای کشتار جمعی یا تهدید آن به چنین حمله ای، دشوار است. عملیات ارتش ایالات متحده در جریان رزمایشهایی با محیط هسته ای - شیمیایی نشان داده است که سلاحهای کشتار جمعی دشمن مانعی اساسی در موفقیتهای تهاجمی نیروهای کلاه آبی سازمان ملل بوده است. در این ارتباط، خلاصه ای از یک گزارش تمرین عملیات تهاجمی، چنین یادآور شده است: حملات و درگیریها طولانی تر شدند؛ تعداد کمتری از نیروهای دشمن کشته شدند؛ بر نیروهای خودی تلفات زیادی وارد آمد؛ نیروهای خودی گلوله های کمتری به طرف دشمن شلیک کردند؛ نابودی نیروهای خودی از سوی یکدیگر افزایش یافته بود؛ از زمین برای پوشش و استتار به طور مؤثری استفاده به عمل نیامد. همان طور که تحلیگران نظامی یادآور شده اند، متأسفانه، به کارگیری سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی در عرصهِ نبرد از سوی یکی از دو طرف مخاصمه، به او ابتکار عمل می بخشد. چنین اقداماتی یا حتی تهدید به حملات سلاحهای کشتار جمعی، نیروهای متحدان را تا حدی در حالت دفاعی قرار داده و ابتکار عمل را به دشمن خواهد داد. این بدان دلیل است که فرماندهان و یگانهای متحدان مجبور شده اند خطر کمتری را به دلیل احتمال کشته شدن متحمل شوند. استفاده دشمن از سلاحهای کشتار جمعی می تواند آلودگیهای رادیواکتیو، شیمیایی یا بیولوژیکی را در میدان نبرد باعث شود و توان عمل نیروها را برای ساعتها، روزها یا حتی هفته ها بعد از کاربرد آنها (سلاحها) سلب کند. پوشش (لباسهای) حفاظتی، روشهای آلوده زدایی جامع، برنامه های واکسن زنی گسترده، استفاده از پادزهر و احتیاطهای ناشی از ترس از سیاه زخم و محیط آلوده به عناصر شیمیایی یا رادیواکتیو سمی، به آسانی می تواند کارآیی تهاجمی متحدان را از بین ببرد و نظم فکری نیروهایشان را با بمباران سلاحهای کشتار جمعی مختل کند؛ بنابراین، رزمایش در میدان نبردی که این چنین آلوده شده است، محدود می شود. شبیه سازیهای جنگی ارتش ایالات متحده، بیانگر آن است که سلاحهای کشتار جمعی دشمن به طور منفی می تواند تلاشهای متحدان را در حفظ ابتکار عمل و رزمایش در میدان نبرد تحت تأثیر قرار دهد، نیروها را ناهماهنگ کند و قدرت (قوا) را به مناطق بسیار خطرناک و آلودهِ معینی سوق دهد. همچنین، اگر نیروهای متحدان به هنگام انجام عملیات تهاجمی، با تهدید سلاح کشتار جمعی روبه رو شوند، برای نجات و موفقیت خود، به انجام عملیات، تحت یک سپر دفاعی نیاز خواهند داشت؛ بنابراین، در جنگهای آینده، در مقابل دشمنان دارای سلاحهای کشتار جمعی، برخلاف زمان سرلشکر فولر، حملات تهاجمی برای خلع کردن سلاحهای کشتار جمعی دشمن همراه با یک سلسله پدآفندهای قدرتمند به منظور جلوگیری از حملات پیش دستانه از سوی دشمن یا حملات متقابل در راستای از بین بردن تهدیدها، مهم خواهد بود. در یک حالت کلاسیک، فرمانده نظامی ایالات متحده آن گاه که برای نمونه، صدام حسین را به عنوان دارنده سلاحهای کشتار جمعی مورد بررسی قرار می دهد، با نیاز دوگانه ای روبه رو می شود؛ چرا که در آغاز، می خواهد هم فرماندهی دشمن و هم قدرت بالقوه سلاحهای کشتار جمعی او را خنثی کند؛ موضوعی که به معنای تعقیب هدف گیری فرمانده مزبور، همراه با بمباران کامل تواناییها و تأسیسات احتمالی تولید سلاحهای کشتار جمعی اوست. اگر این مرحله آغازین جنگ کاملاً موفقیت آمیز نباشد، عملیات متحدان باید طوری تدارک یابد که به طور مؤثری، از حالت تهاجمی به حالت دفاعی تغییر یابد؛ زیرا، اگر حالت دفاعی به خود نگیرد، احتمالاً، نیروهای متحدان منهدم خواهند شد. جان واردن، یکی از معماران پیروزی هوایی متحدان در جنگ سال 1991، معتقد است که یکی از ویژگیهای جنگهای آینده، حملات موازی علیه تمامی مواضع و نیروهای کلیدی دشمن خواهد بود که اگر تقریباً، به طور هم زمان انجام شوند، به سرعت دشمن را از نظر استراتژیک فلج و در نتیجه، شکست خواهد داد. وی بر این باور است که نیروی هوایی، ابزار توسل به چنین جنگ موازی ای محسوب می شود. در واقع، حملات هم زمان و موازی، ارزش حفظ ابتکار عمل تهاجمی در جنگها را به خوبی نشان می دهند و ممانعت از اتخاذ وضعیت تهاجمی از سوی دشمن همچنان که در جنگ سال 1991، نیروهای عراق را فلج کرد، بر اعتبار این حملات می افزاید. احتمالاً، حملات هم زمان، موازی و در عمق، در تمامی مدت نبرد به منزله بخشی از دکترین نظامی ایالات متحده در آینده قابل پیش بینی باقی خواهد ماند. برای نمونه، در پژوهش عملیات قرن بیست و یکم ارتش ایالات متحده آمده است: " در عملیات آینده ارتش امریکا، وارد آوردن شوکهای سیستمیک گسترده به دشمن، ترغیب خواهد شد. این عملیات به معنای مجبور کردن دشمن به از دست دادن یا سلب هرگونه ابتکار عمل خواهد بود" . همچنین، دکترین هوایی ایالات متحده بر استفاده از فناوری جدید، مانند هواپیماهای رادارگریز، موشکهای کروز رادارگریز و هدایت شونده دقیق تأکید دارد. این فناوری به دارندگان آن این امتیاز را می دهد که دشمن خود را غافل گیر کنند و ابتکار عمل تهاجمی را در اختیار داشته باشند؛ زیرا، آشکارسازی این تسلیحات مشکل است و به نیروی هوایی این اجازه را می دهد که بدون تحمل تلفات عمده تا هر مسافتی که می خواهد اهداف استراتژیک یا تاکتیکی را تعقیب کند. در واقع، نیروی هوا - فضا می تواند سریعاً بر یا بالای هر نقطه ای از سطح زمین تمرکز نماید و برخلاف نیروهای زمینی، هم زمان از اصول تمرکز (نیروها) و رزمایش در حد بسیار گسترده ای استفاده کند. به هرحال، تا زمانی که تهاجم اولیه در چنین جنگ موازی و حساسی توانایی دشمن را در حمله با سلاحهای کشتار جمعی یا سلاحهای متعارف پیشرفته خود از کار نینداخته است، مبارزه می تواند از ویژگی یک جنگ موازی با حمله هوایی برق آسا، که با عقب نشینی و پراکندگی نیروهای زمینی و دریایی توام باشد، برخوردار شود تا اهداف در مقابل حملات متقابل گسترده احتمالی دشمن که از طریق سلاحهای کشتار جمعی صورت می گیرد، کمتر جلب توجه کنند. اگر برتری کامل تسلیحات کشتار جمعی متحدان حاصل نشده باشد، بازی پایانی یک جنگ با ریسک همراه خواهد بود. در واقع، این پرسشها مطرح است که اگر رژیم یک دشمن رو به شکست باشد، آیا تمایل دشمن به استفاده از سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی بیشتر می شود یا اینکه از کاربرد این سلاحها منع خواهد شد؟ آیا دشمن از سلاحهای کشتار جمعی استفاده یا تهدید به استفاده به قصد دست یابی به یک راه حل بهتر در پایان یک جنگ خواهدکرد؟ آیا نیروهای متحد تا زمان نابودی کلیه نیروهای چنین دشمنی باید دور از تیررس آن قرار بگیرند یا تا زمان از بین رفتن و جایگزین شدن رهبر آنان؟ اگر چنین امری امکان پذیر نباشد، تکلیف چه خواهد بود؟ شاید در این حالت، پذیرش صلح از روی سازش بهترین تدبیر باشد تا اینکه از رژیم متخاصم و ارتش درخواست شود تا به طور کامل خود را تسلیم کنند. اگر این گزینه رد شود، متحدان، پیش از آنکه بتوانند به پیروزی در مقابل یک دشمن منطقه ای شدیداً مسلح دست یابند، باید خطر تلفات گسترده (شاید یک میلیون نفر) را متحمل شوند. همانند جنگ 1991، ممکن است موقعیت رهبر دشمن و تسلیحات کشتار جمعی آن نامعلوم باشد. در آغاز چنین جنگهایی، نسبت به هدف گیری رهبر یا رهبران دشمن برای ایجاد بی نظمی و تغییر رژیم، وسوسه هایی وجود خواهد داشت. با وجود این، چنین حملاتی علیه رهبران، بدون انجام عملیات، به نحو موفقیت آمیزی صورت خواهد گرفت و احتمالاً، در آن صورت، رژیم دشمن با اقدامات مذبوحانه خود، مانند توسل به سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی، حتی در صورت مواجهه با نیروی هسته ای برتر متحدان، مقابله خواهد کرد. پرسش ارتش امریکا این است که چگونه می توان به پیروزی یا میزانی از پیروزی در نبرد منطقه ای با چنین دشمنی دست یافت و در عین حال، خساراتی را که بر نیروهای متحدان و به ایالات متحده و کشورهای متحد در جریان چنین جنگهای منطقه ای وارد می آید، محدود کرد؟ تا زمانی که صحنهِ نبرد و دفاع استراتژیک در مناطقی که دشمنان سلاحهای کشتار جمعی را توسعه و استقرار داده اند، مستقر شده است، تلاش برای مقابله با چنین تهدیدهایی، الزاماً، بر بازدارندگی دشمن یا تواناییهای تهاجمی متعارف متحدان مبتنی خواهد بود. هرچند احتمال اینکه ایالات متحده و متحدانش بتوانند به طور موفقیت آمیزی، نیروهای دولت متخاصم را در آستانه کاربرد سلاحهای کشتارجمعی علیه سرزمین امریکا، نیروهای ایالات متحده و متحدان در منطقه یا کشورهای متحد، شناسایی، موقعیت یابی، هدف گیری و نابود کنند، بسیار نادر است، اما سرویسهای اطلاعاتی متحدان برای مشخص کردن چنین آماده سازیها و حملاتی به منظور خلع سلاح کردن دشمن فرصت اندکی در اختیار دارند. استفاده از تمامی استعدادهای نظامی ایالات متحده نیز عقلانی نمی باشد؛ زیرا، استفادهِ این کشور از سلاحهای هسته ای برای حمله به اهداف سلاحهای کشتار جمعی دشمن، احتمالاً پیامدهای منفی سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک، حقوقی و اخلاقی زیادی را در پی خواهد داشت.در برخی از موارد، الزام به استفاده از سلاحهای متعارف، خلع سلاح دشمنی را که خود را با سلاحهای کشتارجمعی مسلح کرده است، دشوار می کند؛ زیرا، سلاحهای متعارف تواناییهای زیر را ندارند: نابود کردن انبارهای سلاحهای کشتار جمعی که در زیر زمین قرار داده شده اند؛ هدف گیری انبارهای سلاحهای کشتار جمعی دشمن، که به طور گسترده پراکنده اند، اما قابلیت جابه جایی آسان دارند؛ دفن عناصر سلاحهای بیولوژیکی دشمن که در صورت عدم دفن، احتمال انتشار و پخش آنها به دلیل حملات بمبارانهای متعارف، وجود دارد. بدین ترتیب، اتکا بر تهاجمهای متعارف صرف برای پایان دادن به تهدیدهای سلاحهای کشتار جمعی، غیرمنطقی است؛ زیرا، نابودی پدآفندهای متحدان حتی با یک کلاهک هسته ای، بیولوژیکی یا شیمیایی دشمن می تواند سراسر منطقه وسیعی را به مواد مرگبار آلوده کند. همچنین، پدافندهای موشکی در میدان نبرد نیز لازم می باشد؛ چرا که تنها ترکیب حمله های تهاجمی سرکوبگرانه توام با تواناییهای جلوگیری کننده می تواند امکان حفاظت کامل منطقه ای لازم را در مقابل چنین سلاحهای کشنده ای فراهم آورد؛ منطقه ای که حتی یک اسپری کننده کلاهک دشمن از طریق پدافندها می تواند یک بندر، پایگاه، میدان هوایی، کاروان دریایی، ارتش تمرکز یافته یا مرکز جمعیتی را نابود کند. اصل وحدت فرماندهی اصل وحدت فرماندهی در جنگ از جمله دیگر اصول جنگی ژنرال جی. سی. فولر است. حفظ فرماندهی، کنترل، ارتباطات و سرویس اطلاعاتی خوب می تواند به منزله نتیجه انقلاب پیوسته فناوری اطلاعاتی در دسترس فرماندهان متحدان، در منازعات منطقه ای بزرگ در آینده بسیار آسان تر شود. در واقع، این انقلاب به نسبت آنچه در جنگهای پیشین شناخته شده بود، اطلاعات مفصل تری را دربارهِ تواناییها، موقعیتها و فعالیتهای دشمن ارائه می کند. همچنین، انقلاب اطلاعاتی به ساختار های سازمانی منظم تر و آگاهی بیشتری از وسعت تواناییهای نیروهای متحدان و دشمن منجر خواهد شد. در نتیجه، کنترل فرماندهان مرکزی افزایش و در عین حال، پراکنده سازی گسترده نیروهای خودی امکان پذیر خواهد شد. طبق گزارش عملیاتهای قرن بیست ویکم ارتش ایالات متحده، پیشرفت در مدیریت و توزیع اطلاعات، هم گرایی افقی کارکردهای میدان نبرد و کمک فرماندهان را در زمینه هماهنگی و ترتیب نیروها در خشکی تسهیل خواهد کرد. ... یگانها، گروههای کلیدی و رهبران به طور گسترده ای پراکنده خواهند شد؛ موضوعی که به استمرار پدیدهِ میدان نبرد خالی از نیرو منجر خواهد شد. چالشهای فرماندهی ، کنترل و ارتباطات مؤثر در یک جنگ منطقه ای بزرگ می تواند وسیع باشد. اگر دشمن توان از بین بردن فرماندهان نظامی ایالات متحده یا متحدان، دولتهای متحد منطقه ای، هدف گیری مقام فرماندهی ملی ایالات متحده یا با خاک یکسان کردن میدان جنگ را از طریق تخریب قطعی (سیستمهای) ارتباطات با انفجارهای هسته ای با قدرت زیاد، که پالس الکترومغناطیسی ویران کننده ای را ارسال کند، داشته باشد، توانایی نابود کردن وحدت فرماندهی طرف مقابل را خواهد داشت. اگر دشمن منطقه ای، در زمینه استفاده از سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی در وضعیت نامساعدی قرار گرفته باشد، هنوز می تواند از توان محدود خود از طریق انفجارهای هسته ای جوی استفاده کند تا بدین ترتیب، سیستم ارتباطات، کشتی رانی، رادار، هواپیماها، موشکها، اسلحه های خودکار، مراکز نیروی هوایی، تانکها، ستونهای نظامی و هرگونه ریزتراشه یا مدارهای الکتریکی را که حفاظت نشده اند، از بین ببرد. خطر سلاحهای کشتارجمعی دشمن حتی می تواند فراتر از صحنه جنگ، پایتخت کشورهای متحد، از جمله واشنگتن را نیز تهدید کند. این احتمال وجود دارد که دشمن هواپیما یا موشکهایی داشته باشد که بتواند این پایتختها را هدف قرار دهد. حتی اگر چنین چیزی از نظر فنی نیز امکان پذیر نباشد، این امکان را فراهم خواهد آورد تا سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی با وسایل غیرمتعارفی که خرابکاران آنها را از کشورهای متحد به طور قاچاق به دست آورده اند، علیه چنین شهرهایی نشانه گیری شوند و از طریق پرتاب یا تهدید به پرتاب آنها، به امتیازات سیاسی مطلوبی در پایان جنگ دست پیدا کنند. بیشتر پایتختهای متحدان در مقابل تهدیدهای سلاحهای کشتار جمعی بسیار آسیب پذیرند. برای نمونه، واشنگتن مدتهاست که هدف آسیب پذیری تلقی می شود و آسیب پذیری آن در آینده قابل پیش بینی نیز باقی خواهد ماند. یک انفجار خودسرانه و غیرقانونی هسته ای در شهر، احتمالاً می تواند رئیس جمهور، معاون وی، اعضای کابینه و اعضای کنگره را که در زمان انفجار آنجا بوده اند، به هلاکت برساند. هرج و مرجی که چنین حمله ای پدید می آورد، بسیار زیاد است. چه کسی در این قضیه مسئول است؟ این پرسش از مهم ترین پرسشهایی است که پاسخ بدان باید بلافاصله پس از چنین حمله نابود کننده ای داده شود. اگر به قرارگاهی که فرماندهی منطقه ای ایالات متحده و نیروهای آن در آنجا مستقر است، حمله مشابهی صورت بگیرد، نیز هرج و مرج پیچیده ای رخ خواهد داد و این امکان وجود خواهد داشت که رهبر ملی و نیروهای نظامی منطقه ای ایالات متحده برای مدتی درگیر هرج و مرج شوند. خطر گسست ارتباطات و ناتوانی فرماندهی در جنگ به نتیجه گیریهای متعددی در مورد حفظ وحدت فرماندهی در چنین جنگهایی منجر می شود. در یک حالت اضطراری، وحدت فرماندهی می تواند جایگزین فرماندهی غیرمتمرکز در موارد زیر بشود: یگانهای نظامی ممکن است در برنامه ریزیهای عملیات پیش از جنگ به استقلال بیشتری نیاز داشته باشند؛ نیاز اندک فرماندهان یگانها به اطلاعات روزانه قرارگاههای مرکزی؛ فرماندهان جایگزین در پستهای فرماندهی سیار و ثابت، به تمام فرماندهیهای منطقه ای و پشتیبانی، با پشتیبانی آموزش دیده در حفظ عمق لایه های متعدد و آماده بر عهده گرفتن فرماندهی در صورت مورد هدف قرار گرفتن، کشته شدن یا جدا شدن فرماندهان از نیروهای خود، نیاز خواهند داشت؛ همین طور، نیروهای نظامی ممکن است به صورت شبکه های گسترده، با استقلال عمل بیشتر و با توان انجام عملیات مستقل از فرماندهی مرکزی و در عین حال، تابع دستورالعملهای فرماندهی، هدایت و سازمان دهی شوند. اصل اهداف دست یافتنی آشکار به طور کلی، جنگها نیز، مانند مسابقات شطرنج، همراه با هجوم و دفاع، جابه جایی (مهره ها) در میانه و پایان بازی هستند. فرماندهان مرکزی و میدان نبرد باید هر مرحله از جنگ را با هدف مطلوب آغاز کنند. دستورالعمل میدان نبرد ارتش ایالات متحده عنوان می کند که فرماندهان باید هر عملیات نظامی را به سمت یک هدف آشکار، معین، قطعی و دست یافتنی هدایت کنند. در سال 1991، جورج بوش (پدر) هدف ایالات متحده و متحدان را در خلیج فارس، آزادی کویت از اشغال نیروهای عراق و عقب راندن آنها تا مرزهای توافق شده بین دو کشور تعریف کرد. صدام حسین پس از شکست، اجازه یافت تا در راس قدرت باقی بماند، هرچند محدودیتهایی بر یگانهای نظامی عراق مقرر شد و بازرسان سازمان ملل برای شناسایی و انهدام سلاحهای هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی و نیز سایتهای موشکهای بالستیک به این کشور اعزام شدند، عراق از تجارت بین المللی و صادرات منع شد و به طور خاصی، تا زمانی که اطاعت مسلم این کشور از شرایط مقرر شده در پایان جنگ مسلم تشخیص داده شود، از مزیتهای ناشی از نفت محروم شد. تصمیم جورج بوش پدر مبنی بر توقف جنگ جنجال برانگیز بود. بسیاری تصور می کردند که بوش نیروهای ایالات متحده و نیروهای متحدان را در شرایطی که نیروهای عراق در وضعیت بی نظمی و هرج و مرج قرار گرفته بودند، به سوی بغداد هدایت خواهد کرد و جنگ را تا زمانی که صدام حسین و کابینه او حکومت و نیروهای عراقی را در کنترل خود دارند، ادامه خواهد داد. این طور استدلال شد که تصمیم بوش مطابق با این اصل جنگ بود که می گوید هر عملیات نظامی را به سوی هدفی معین، قطعی و دست یافتنی هدایت کن؛ زیرا، تصمیم به پایان دادن جنگ زمانی که نیروهای عراقی از کویت اخراج شدند، هدف معینی بود. هدف جنگ، به نحوی که به هنگام شکل گیری نیروهای ائتلافی (متحدان) در سازمان ملل متحد توافق شد، اشغال عراق، جایگزینی حکومت موجود این کشور یا حکومت بر آن، طی یک دوره انتقالی به یک رژیم دیگر نبود. بوش قطع نامه های سازمان ملل متحد را که اقدام به امنیت دسته جمعی را مجاز می دانست، رعایت و اهدافی را تعیین کرد که مورد استقبال ائتلاف تحت رهبری امریکا قرار گرفت؛ اما اقدام به آنچه توافق نشده بود، می توانست در ائتلاف شکاف پدید آورد و مبانی حقوقی اقدامات مزبور را متزلزل کند. دوم اینکه، به رغم تصمیم ایالات متحده مبنی بر توقف عملیات توفان صحرا و عدم اشغال زمینی عراق، جنگ در تأمین آزادی کویت و وارد آوردن شکست نهایی و تسلیم تمامی نیروهای عراقی مستقر در خارج از مرزهای عراق مؤثر بود. سوم اینکه، هدف بوش در جنگ به طور کامل دست یافتنی بود؛ چرا که، نه تنها کویت آزاد شد، بلکه در نهایت، پس از سه سال، پارلمان عراق از ادعاهای خود نسبت به سرزمین کویت چشم پوشید و مشروعیت مرزهای آن را به رسمیت شناخت. تصمیم بوش به پای بند ماندن به چنین اهداف معین، قطعی و دست یافتنی ای بر این برآورد مبتنی بود که دخالت در منازعه و حمله به عراق، عدول و فرارفتن از قطع نامه های ملل متحد که اقدام دسته جمعی را تجویز می کرد، محسوب خواهد شد. تصور بر این بود که چنین عملی حمایت شرکای متحد را که لازمه مشروعیت بخشیدن به ترتیبات صلح بعدی بود، به خطر خواهد انداخت؛ چرا که ایالات متحده برای حفظ منافع خود در ترتیبات آینده در خاورمیانه و خلیج فارس، به حمایت آنها نیاز داشت. همین طور، بوش و مشاورانش مشکلات فتح عراق، شناسایی موقعیت و دستگیری صدام حسین و رهبران تابع او، مطیع کردن ارتش عراق در یک کشور بزرگ و حکومت بر جمعیت حدوداً بیست میلیونی آن را در شرایطی که درصدد برپایی یک رژیم دوست نیز بودند، درک کرده بودند. همچنین، دولت بوش می خواست از دادن تلفات بیشتر خودداری کند. در نتیجه، پیروزی در کویت را با کمترین تلفات انسانی که برای جنگ زمینی پیش بینی شده بود، به دست آورد. در واقع، در حالی که گفته می شد تعداد تلفات انسانی امریکا به پانزده هزار نفر خواهد رسید، تعداد این تلفات تنها 150 نفر بود. در واقع، بوش و دیک چنی، وزیر دفاع امریکا، ورود به عراق را باتلاقی برای نیروهای متحدان می دانستند که باید از آن دوری می شد و جنگ پایان می یافت. این در حالی بود که متحدان از نظر جنگی در موضع برتر قرار داشتند و به سرعت، به اهداف خود دست یافته بودند. سیاست واقع بینی یکی از انگیزه های ایالات متحده برای توقف جنگ (با عراق) محسوب می شد. ایالات متحده، پیش از تهاجم سال 1990 عراق به کویت، بیشتر به مهار قدرت ایران مشغول بود تا عراق. این حقیقت که اگر عراق کاملاً از سوی ائتلاف متحدان خلع سلاح می شد، دیگر نمی توانست قدرت ایران را خنثی کند، استدلال دیگری بود که متحدان را از ورود به عراق و نابودی کامل قدرت نظامی آن در سال 1991 بازداشت. در نهایت، شاید بوش و مشاوران سیاسی او می خواستند نتایج سیاسی پیروزی تقریباً کامل در کویت را با وارد نشدن به میدان نبرد سیاسی یک تهاجم، عدم توسعه جنگ نظامی و اشغال نکردن عراق، کسب کنند. نکتهِ دیگر اینکه، رئیس جمهور امریکا با متوقف کردن جنگ، توانست محبوبیت 93 درصدی بی سابقه ای را در میان مردم امریکا به دست آورد. پیروزی قطعی در جنگ علیه عراق، متضمن پیام قدرتمندی و توان ارتش ایالات متحده برای جهان بود و نیز اینکه امریکا هر زمان که احساس کند منافعش به خطر افتاده است، قاطعانه، واکنش نشان خواهد داد. این شهرت روزافزون ایالات متحده در جهان می توانست مانع از تجاوز دیگران در مناطقی مانند کره شمالی، خلیج فارس و . . . شود. بدین ترتیب، اعتبار ایالات متحده از زمان پایان جنگ جهانی دوم به بالاترین حد خود رسید؛ موضوعی که التیامی برای زخمهای این کشور پس از جنگ ویتنام محسوب می شد. با در نظر گرفتن این استدلالها در تأیید تصمیم بوش مبنی بر پیروی از هدفهای جنگی محدود در سال 1991، هنوز بر سر این موضوع که متوقف کردن پیشروی به بغداد منطقی بوده است یا کوته نظری، بحث و جنجال وجود دارد. برخی معتقدند زمانی که متحدان فرصت اقدام قاطع علیه صدام حسین را به دست آورده بودند، باید به عمر سیاسی رژیم وی پایان می دادند؛ چرا که گذشت زمان نشان داد صدام از نظر سیاسی توانایی حفظ بقای خود را در عراق داشت و توانست بیشتر توان نظامی متعارفش را حتی تحت شرایط آتش بس و با اتکا به عواید نفتی بازسازی کند. بسیاری نیز معتقد بودند به محض اینکه تحریمهای سازمان ملل علیه عراق رفع شود، این کشور مجدداً به ساخت سلاحهای کشتار جمعی اقدام خواهد کرد. در واقع، احیای زرادخانه سلاحهای بیولوژیکی عراق باید بسیار آسان بوده باشد؛ زیرا، متحدان هرگز آنها را شناسایی و نابود نکردند. اگر دو سال به عراق فرصت داده می شد، این کشور می توانست در زمینه تحقیقات مربوط به سلاحهای هسته ای به سطح سال 1991 برسد و در کمتر از یک دهه، به جرگه دارندگان سلاحهای هسته ای بپیوندد. در واقع، عدم سرنگونی صدام حسین - هنگامی که چنین فرصتی وجود داشت - می توانست به معنای هدف خیلی محدود ایالات متحده و سازمان ملل در آغاز جنگ تلقی شود. در جنگ اول علیه عراق، نشانه های بیماری بهبود یافتند، اما خود بیماری درمان نشد؛ بنابراین، بعدها، منافع امریکا و متحدانش در منطقه خلیج فارس به خطر افتاد. سوء قصد تحت حمایت عراق به بوش پدر به هنگام سفر به کویت در سال 1993 یکی از دلایل شرارت صدام بود. در مسند قدرت باقی گذاشتن چنین دشمنی درست مانند آن بود که مار زنگی را که در خانه فردی را نیش زده و کشته است، زنده بگذارید؛ چرا که به طور حتم، آن مار به سراغ دیگر افراد نیز خواهد رفت. اجازه دادن به صدام حسین برای ماندن در مسند قدرت و ادامهِ تهدید همسایگان خود و ایالات متحده در منطقه، به دلیل توقف جنگ در مرز عراق - کویت، به مانند این است که به آدلف هیتلر اجازه داده می شد که کنترل آلمان را در سال 1945 همچنان در اختیار داشته باشد. با توجه به اینکه دولت عراق از زمان تأسیس، با همسایگان خود در جنگ بوده و رژیم صدام حسین پیوسته خشونت مرگباری را علیه مخالفانش در داخل کشور و جنگ تجاوزکارانه ای را علیه همسایگانش آغاز کرده بود، حمله مجدد به عراق طبیعی بود. در پایان این قسمت از مقاله، به اظهارات کاسپر واینبرگر، وزیر دفاع سابق، اشاره می کنیم: " اگر ما تصمیم بگیریم که نیروهایی را برای نبرد به آن سوی دریاها اعزام کنیم، باید اهداف سیاسی و نظامی خودمان را به طور روشنی تعریف نماییم و دقیقاً بدانیم که نیروهایمان تا چه حد می توانند اهداف آشکارا تعریف شده را محقق کنند" . این راهنمای مفیدی است، حتی اگر نتواند به طور دقیق به شما بگوید که چه کاری را باید انجام دهید و کجا باید مرز خواسته های قبل و بعد از جنگ خود را ترسیم کنید.
- 9 پاسخ ها
-
- 18
-
تاپیک جامع برنامه فضایی ایران تاپیک جامع برنامه فضایی ایران
oldmagina پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در اخبار نظامی
من هم icon_eek -
تاپیک جامع برنامه فضایی ایران تاپیک جامع برنامه فضایی ایران
oldmagina پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در اخبار نظامی
فقط میتونم بگم متاسفم برای شما و مارک زدن و نفت رو آتش ریختنتان ! icon_eek پی نوشت : این وسط تکلیف مصدق السلطنه را هم روشن کنید تا خیالمان راحت شود ! -
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
oldmagina پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
سید عباس عراقچی ، معاون وزیر امورخارجه و عضو ارشد گروه مذاکرهکننده هستهای کشورمان در خصوص برنامه دیدارهای آتی دو جانبه و چند جانبه با اعضای گروه ١+ ٥ در تهران و ژنو اظهار داشت: روز دوشنبه ٢٢ دی آقای سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه و نماینده آن کشور در مذاکرات هستهای جهت مذاکرات و رایزنیهای دوجانبه هستهای به ایران سفر میکند. وی در این سفر همچنین با جناب آقای دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان دیدار خواهد کرد. روز چهارشنبه ٢٤ دی نیز دکتر ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان و جان کری وزیر امور خارجه آمریکا به ژنو خواهند رفت تا پیش از مذاکرات دوجانبه معاونین خود با یکدیگر دیدار نموده و راهنماییهای لازم را به عمل آورند. -
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
oldmagina پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد: وندی شرمن، معاون وزیر امور خارجه و رییس تیم مذاکره کننده هستهای آمریکا روزهای 15 تا 17 ژانویه (25 تا 27 دی ماه) برای دیدارهای دو جانبه با مقامات ایرانی به ژنو سفر خواهند کرد. بر اساس این گزارش بیل برنز، معاون وزیر امور خارجه ، جیک سولیوان مشاور ارشد دولت آمریکا از دیگر اعضای تیم مذاکره کننده هستهای آمریکا هستند. دور جدید مذاکرات ایران و گروه 1+5 قرار است 18 ژانویه در ژنو سوئیس برگزار شود. -
تاپیک جامع بررسی بالستیک اسکاد تاپیک جامع بررسی بالستیک "اسکاد"
oldmagina پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در موشک های بالستیک
سلام ظاهرا نخستین حمله موشکی ایران به سمت عراق که با همکاری لیبیایی ها صورت گرفت همان کرکوک بوده است ولی بر طبق خاطرات شهید تهرانی مقدم نخستین شلیکی که توسط خود نیروهای ایرانی ( بعد از ترک محل توسط لیبیایی ها و ان خرابکاریهایی که توضیح می دهند ) به طرف بغداد بود و بانک رافدین عراق را منهدم کرد. -
فریگت های کلاس جماران ایران ، پروژه ی موج
oldmagina پاسخ داد به Ehsan_animator تاپیک در ناوهای محافظ
احتمالا قراره بعد توافق اولیه موتور دماوند و بقیه رو از اونا بخریم . icon_cheesygrin -
تاپیک جامع رزمایشهای نیروهای مسلح تاپیک جامع رزمایشهای نیروهای مسلح از اردیبهشت 1386
oldmagina پاسخ داد به amirhosin تاپیک در اخبار نظامی
سلام نتیجه گیری تون درسته ولی فکر می کنم تحلیلتون کمی اشکال داره . یعنی اگر مثلا دشمن می خواد یه ساعت دیگه ( فرضا ) حمله کنه تا توان دفاعی ما رو از بین ببره ، با دیدن این رزمایش خیالش راحت میشه که توان خاصی موجود نیست و اصلا خودش رو به زحمت نمیندازه و منصرف میشه ! چیزی در مورد حرفهای سان تزو در مورد قدرت در جنگ شنیده اید ؟- 6,879 پاسخ ها
-
- 6
-
- نیروی انتظامی
- نیروی هوایی
-
(و 6 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
oldmagina پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
توضیحات ولایتی درباره نامه ظریف علیاکبر ولایتی در گفتوگوی تفصیلی با ایسنا، در رابطه با نامهای که وزیر امور خارجه کشورمان به همتایان خارجی خود نوشته است، گفت: دکتر ظریف اطلاع داده بودند که این کار را انجام دادهاند، ولی در رابطه با جزییات آن صحبتی نکردهاند، ولی هر دوی ما و همچنین کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند در چارچوب دیدگاههایی که مقام معظم رهبری تعیین کردند حرکت کرده و یا سخن میگویند و در حقیقت این دیدگاهها به هم خیلی نزدیک است. وی ادامه داد: غربیها و مشخصا آمریکاییها به صورت غیرعادلانه یا صریحتر بگویم زورگویانه میخواهند ایران قدرتمند نباشد حتی اگر این قدرت صلح آمیز باشد آنها آن را نمیپذیرند. ولایتی با بیان اینکه بارها مراکز هستهای و بخشهایی که به فعالیتهای هستهای ما مربوط میشود توسط بازرسان آژانس بررسی شدهاند، گفت: آنها هم تاکید کردهاند که هیچ آثاری از استفاده غیرصلح آمیز و یا مقاصد نظامی در زمینه هستهای و در مراکز ما دیده نشده است، همچنین اگر ما NPT را امضا کردهایم و نظارت آژانس را پذیرفتهایم پس دیگر جایی برای نگرانی آمریکا یا غرب باقی نمیماند. رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه کرد: از سوی دیگر شاهد هستیم که اسرائیل که رژیمی غاصب است بسیاری از کارها را به دور از نظارت بینالمللی انجام میدهد، در حالیکه ملزم است این اقدامات را تحت نظارتهای بینالمللی انجام دهد، ولی از آنجا که آنها یا برخی کشورها به آمریکا نزدیک هستند یا کسی نمیتواند به آنها اعتراضی کند یا اعتراض آنها به مثابه تعرض مستقیم به آمریکا محسوب میشود. وی در پاسخ به این سئوال که در گذشته وقتی مذاکرات هستهای به مراحل پایانی خود نزدیک میشد شاهد تغییر مواضع غرب بودیم آیا این بار هم مثل دفعات قبل غربیها دیدگاههای خود را تغییر دادهاند؟ تصریح کرد: نمونه تغییر مواضع غرب را در مذاکرات وین شاهد بودیم. آنها تا صبح یکشنبه بهگونهای اعلام موضع کرده بودند که گویی همه چیز به سمت نتیجه قطعی میرود، ولی به طور ناگهانی مواضع آنها تغییر کرد و این نشان میدهد که حتی مذاکره کنندگان آنها که وزیر خارجه آمریکا هم از جمله آنها بود از خود اختیاری ندارند؛ بنابراین بهتر است آمریکاییها و اعضای 1+5 کسانی را برای مذاکره بفرستند که اراده داشته باشند و مانند ما چارچوبهایشان مشخص باشد. ولایتی تصریح کرد: قطعا قبل از آغاز هر مذاکره کشورها با وزاری خارجه خود به توافقهای مقدماتی میرسند، ولی اینکه بعد میبینیم آمریکاییها مواضع خود را تغییر میدهند شاید ناشی از آن باشد که عدهای در داخل و یا خارج به آنها فشار میآورند تا نتیجه مذاکرات را به نفع خود تغییر دهند. این امر باعث میشود، آمریکاییها که از گذشته مدعی ابرقدرتی جهان را دارند با این نقض عهدها خود را بیاعتبار کنند. ولایتی در مورد این موضوع که آیا نامه وزیر امور خارجه کشورمان به همتایانش حاکی از حقانیت و نشانه حسن نیت ایران در مذاکرات با 1+5 نیست؟، بیان کرد: همان طور که آمریکاییها قبل یا پس از هر مذاکره لابی کرده و یا به رایزنی با سایر کشورها میپردازند تا نظرهای خود را اعمال کنند ما نیز همین کار را انجام میدهیم و در واقع آقای ظریف نیز همین کار را کردند تا کشورهای دیگر مواضع ما را از زبان خودمان بشنوند نه آمریکاییها. وی درباره کاهش قیمت نفت در راستای فشار آوردن به ایران و متحدان ما چنین گفت: به نظر میرسد نفت را آمریکاییها و برخی متحدانشان به ابزار سیاسی تبدیل کردهاند تا از این طریق به کشورهای تولیدکننده نفت فشار بیاورند. همچنین به نظر میرسد یک عزم سیاسی پشت این ماجرا وجود دارد و کاهش قیمت نفت یک تصمیم سیاسی برای یک پدیده به ظاهر اقتصادی است. ولایتی نخستین اقدام برای کاهش قیمت جهانی نفت را مربوط به زمان ریاست جمهوری ریگان در آمریکا دانست و گفت: در آن زمان ریگان با اعلام اینکه نفت گران است گفت که باید قیمت این کالا پایین بیاید و این در حالیست که در سالهای 1361 تا 1362 قیمت نفت میان 40 تا 45 دلار بود ولی پس از تصمیم رییس جمهور آمریکا و اشباع بازار از نفت قیمت این کالا در بازار به بشکهای 5 تا 7 دلار رسید. وی ادامه داد: از نظر من امروز هم کاهش قیمت نفت تصمیم سیاسی است و هدف آنها برای این کار فشار آوردن به کشورهای تولیدکننده نفت است. رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره تاثیر کاهش قیمت نفت بر سیاست و اقتصاد ایران، اظهار کرد: در سالهای 1363 تا 64 که اوج جنگ بود نفت ما به قیمت کمی فروخته میشد، اما با وجود جنگ و تمام کمبودها کشور اداره میشد؛ بنابراین امروز هم اگر ملت مصمم باشند که روی پای خود بایستند و استقلال داشته باشند حتی با وجود فشارهایی که بر روی آنها میآورند از تصمیمات استراتژیک خود عقب نخواهند نشست. ولایتی افزود: اگر ایران از خواستههای عدالتخواهانه متحدینش در منطقه حمایت میکند قطعا این حمایتها حتی در شرایط سخت اقتصادی نیز ادامه خواهد داشت. تصمیمات استراتژیک ما هرگز تغییر نمیکند؛ چرا که در این صورت دیگر استراتژیک نخواهند بود. وی درباره اینکه آیا کاهش قیمت نفت بر روی مذاکرات هستهای ایران با 1+5 تاثیر خواهد گذاشت؟ گفت: شاید یکی از اهداف در رابطه با کاهش قیمت نفت این باشد که در مذاکرات هستهای ما را تحت فشار بگذارند. همچنین امکان دارد همان طور که روسیه را در رابطه با اوکراین تحت فشار میگذارند بخواهند ایران را نیز از این طریق در شرایط سخت قرار بدهند. رییس مرکز تحقیقات استراتژیک با اشاره به مقاومت کشورهای منطقه مانند عراق و سوریه در مقابل فشارهای خارجی گفت: کشوری مثل عراق که تولیدکننده نفت است هم از طرف آمریکاییها و وابستگان آنها در منطقه که داعش را به جان مردم این کشور انداختند، تحت فشار قرار گرفتند. اگر عراق بخواهد با آنها مقابله کند قطعا نیاز دارد تا برای دفاع از تمامیت ارضی خود تجهیزات و امکاناتی را فراهم کند که کاهش قیمت نفت قطعا آن ها را با مشکل مواجه خواهد کرد. همچنین سوریه نیز که از جمله تولیدکنندگان نفت است به نوعی تحت تاثیر گروههای تروریستی و عناصر افراطی قرار دارد و آنها نیز با این کاهش قیمتها برای ادامه مقابله با گروه های افراطی به مشکل خواهند خورد، ولی قطعا روی پای خود ایستاده و در مقابل این فشارها کمر خم نخواهند کرد. ولایتی در بخش دیگری از این گفتوگو خاطرنشان کرد: ابزار نمیجنگند بلکه این نفرات هستند که میجنگند. در جنگ ویتنام، ویتنامی ها چریک هایی بودند که مقابل آمریکا مبارزه میکردند و با وجود شرایط سخت و با حداقل غذا طوری مقاومت کردند که آمریکاییها پس از 8 سال جنگ در ویتنام و در اختیارداشتن 600 هزار نفر مجبور به پذیرش شکست و عقبنشینی از ویتنام، لائوس و کامبوج شدند؛ بنابراین اگر ملتی بخواهد مقابل هر فشار و سختی برای به دست آوردن عزت خود خواهد ایستاد. ولایتی در مورد اینکه آیا عزم و اراده جدی برای مقابله با این شرایط سخت و فشارهای موجود در منطقه میبینید؟ تاکید کرد: بله، مردم عراق جلوی صدام ایستادند و ما انتفاضه عراق را در زمان صدام دیدیم. آنها از آن زمان تا امروز دست از مبارزه نکشیدند و وقتی آمریکاییها وارد این کشور شدند باز هم مردم عراق بر خواستههای خود پافشاری کردند؛ بنابراین عزم و اراده برای مقابله با سختیها حتی در کشوری مانند عراق نیز که با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکند دیده میشود. رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص اینکه آیا عزم و برنامه ریزی جدی برای کاهش وابستگی اقتصاد ایران به فروش نفت وجود دارد؟ بیان کرد: راه نجات ما روآوردن به اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی یعنی در شرایط سخت بتوانیم کشور را بدون فروش نفت نیز اداره کنیم و این وظیفه مجلس شورای اسلامی است که با وضع قوانین مناسب و با توجه به مبانی اقتصاد مقاومتی قوانینی تصویب کرده و دولت آن را اجرایی کند تا بتوانیم بدون اتکای صرف به فروش نفت کشور را اداره کنیم. وی تاکید کرد: ایران امکانات خوبی دارد که میتواند آنها را جایگزین نفت کند و یکی از این امکانات بحث ترانزیت است که بسیاری از کشورهای همسایه خواهان استفاده از آن هستند. ولایتی در پاسخ به این سئوال که با توجه به رفت و آمدهایی که وزرای خارجه کشورهای منطقه و مسئولان سایر کشورها برای حل مساله تروریست داشتهاند آیا نتایج موردنظر در این زمینه حاصل شده است؟ گفت: گفته میشود ارتباط بین کشورها ارتباط بین آدم ها است؛ بنابراین اگر وزیر خارجه ما با وزرای خارجه کشورهای همسایه رفت و آمد داشته باشد و یا رییس مجلس و رییس جمهور ما با سایر همتایان خود رفت و آمد داشته باشند قطعا شاهد افزایش تفاهم ها میان کشورها خواهیم بود. به ویژه اینکه این رفت و آمدها و روابط به امضای یادداشت تفاهم ها منتهی شود و مجالس کشورها هم آن را تصویب کنند که در این صورت طرفین ملزم به رعایت تعهدهای خود خواهند شد و در این صورت دیدارها و روابط مسئولان کشورها نتایج مثبتتری به دنبال خواهد داشت. وی در پایان درباره نقش ایران در منطقه برای مقابله با گروه های تروریستی، خاطرنشان کرد: ایران به دلیل استقلال و قدرت نفوذی که در جهان و به ویژه در منطقه دارد می تواند نقش محوری ایفا کن، کما اینکه مسئولان عراق و سوریه نیز اذعان داشته اند که بدون حمایتهای ایران قادر به مقابله با اقدامات داعش و گروههای تروریستی نبودهاند. -
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
oldmagina پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
توضیح وزارت خارجه درباره نامه هستهای ظریف به گزارش ایسنا، اداره کل دیپلماسی رسانهیی وزارت امور خارجه در توضیحی درباره نامه دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان خطاب به وزیران امور خارجه کشورهای مختلف جهان اظهار کرد: این نامه بهطور جداگانه خطاب به کلیه وزیران امور خارجه جهان (به استثنای رژیم اشغالگر قدس) در تاریخ ٩٣/٩/١٧ تنظیم و سپس توسط سفیران جمهوری اسلامی ایران به مقاصد عالی آن ارسال شده است. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان طی نامههای جداگانه ای به وزرای امور خارجه کشورهای مختلف جهان مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران در خصوص مذاکرات هستهای را تشریح کرد. به گزارش ایسنا وزیر امور خارجه کشورمان در این نامه تاکید کرد: همانگونه که در این مذاکرات در مقابل مطالبات نامشروع و تحقیرآمیز ایستادگی کردیم، آن را قاطعانه رد میکنیم. وی افزود: جمهوری اسلامی ایران در همین راستا راهحلهایی عملی، متوازن و واقعگرایانه ارائه کرده است اما عزم و اراده راسخ جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به توافقی عادلانه و عاقلانه بر اساس منافع و احترام متقابل را نیز به نمایش گذاشتهایم. وزیر امور خارجه کشورمان خاطرنشان کرد: در برنامه اقدام مشترک ما یک هدف مشترک را برای این مذاکرات در نظر گرفتیم که عبارت بود از «نیل به یک راه حل جامع درازمدت و مورد توافق که تضمین کند برنامه هستهای ایران منحصرا صلح آمیز خواهد بود» و «منجر به رفع کامل تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد و نیز تحریمهای چند جانبه و ملی مرتبط با برنامه هستهای ایران شود». ظریف در مورد هدف اول برنامه اقدام مشترک تصریح کرد: دستیابی به هدف اول کار دشواری نیست چرا که ایران نه خواهان سلاح های هسته ای است و نه به آنها نیاز دارد. از دید ما سلاحهای هستهای ابزارهائی هستند متعلق به گذشته که کارایی خود را از دست دادهاند و از ایجاد امنیت خارجی یا ثبات داخلی عاجز هستند. این موضوع به ویژه در مورد ایران صدق می کند، ایرانی که از وسعت، جغرافیا، منابع طبیعی و سرمایه انسانی خود خرسند است و در تمام سه قرن گذشته آغازگر هیچ جنگی نبوده است یک ارزیابی راهبردی هوشیارانه نشان خواهد داد که سلاحهای هستهای مضر به امنیت ایران هستند. رییس هیات مذاکره کننده هستهای ایران افزود: ایران بر مبنای آموزههای دینی خود دارای سابقهای ثابت و مستحکم در مخالفت با تمامی سلاحهای کشتار جمعی است. حضرت آیتالله خامنهای مقام معظم رهبری همانند سلف خویش حضرت امام خمینی (ره) اعلام کردهاند که تمام سلاح های کشتار جمعی موکدا در اسلام حرام هستند. به همین دلیل وقتی که صدام حسین، نیروهای نظامی و شهروندان ما را در مقیاسی که از جنگ جهانی اول به این سو مشاهده نشده بود مورد حمله شیمیائی قرار داد، ایران حتی برای مقابله به مثل نیز از سلاح های شمیائی استفاده نکرد. محمد جواد ظریف در مورد برنامه غنی سازی کشورمان نیز تاکید کرد: محدودیت ها نباید شامل محدودیتهای بی دلیلی که هدف از آن محدود کردن برنامه غنی سازی ایران تا حد یک برنامه نمایشی است بشود. چنین چیزی نه عملی و نه واقعگرایانه است. وزیر امور خارجه کشورمان در مورد دومین هدف برنامه اقدام مشترک نیز خاطر نشان کرد: رفع تمام تحریمها جزء اساسی هر توافقی است اما برخی نسبت به دست کشیدن از این ابزار غیر انسانی، غیرقانونی و غیرسازنده حتی به بهای مخاطره افکندن تمام فرایندی که ایجاد اطمینان کرده و شفافیت را تضمین میکند، تردید دارند. تعلق خاطر شدید به تحریم ها نه تنها در مسیر حصول به یک توافق جامع دراز مدت ایجاد مانع کرده، بلکه موجب شده حتی پس از انعقاد برنامه اقدام مشترک نیز نتواند اعتماد مردم ایران را مجددا جلب کند. ظریف در ادامه از برخی تلاشها در آمریکا و اروپا که به جای پایبندی به تعهدات خود مبنی بر سهل کردن تحریمها، کوشیدهاند تا اقدامات بیشتری را برای حفظ و تقویت رژیم تحریمها تحمیل کنند ابراز تاسف کرد و افزود: این در حالی است که ایران با اجرای تعهدات خود، حسن نیت لازم را نشان داده است. وزیر امور خارجه کشورمان در پایان این نامه خطاب به همتایان خود در کشورهای مختلف جهان تاکید کرد: من اطمینان دارم که توافق جامع کاملا در دسترس است. آنچه مورد نیاز است، آیندهنگری، اراده سیاسی و قبول واقعیتها و نیز جسارت برگزیدن یک انتخاب صحیح است تا به جای تسلیم شدن در برابر منافع خاص و امیال گروههای فشار پر سر و صدائی که به طور فزاینده محبوبیت خود را از دست دادهاند، تمامی جامعه جهانی از آن منتفع شوند. -
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
oldmagina پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام آقا محمد گرامی توی چیزهایی که تایپ کردم متوجه قسمت غیرعلمی نشدم پس متقابلا از شما برای این که زحمت خواندن آن را کشیدید سپاسگذارم. در این زمینه به عرض عالی می رسانم اکسید کردن ، اورانیوم غنی شده را از حالت غنی شده خارج نمیکنه بلکه اون رو از حالت آماده برای غنی سازی بیشتر خارج میکنه ! غنی سازی حدود 5 درصد به شکل اصطلاحی شامل تولید همون 3.5 تا 5 درصد میشه که معمولا حد نهایی بالای غنی سازی رو به عنوان حد برایش نامگذاری کرده اند. ممنون می شوم اگر متن اون تفاهم بعدی را که می فرمائید را هم بگذارید تا در موردش حرف بزنیم چون تا جایی که من می دانم همان توافق قبلی شش ماهه تمدید شد و توافق با مفاد جدیدی شکل نگرفت. من خبری از تعهد شفاهی داده شده که در هیچ منبع رسمی به آن اشاره نشده و فقط بعضی خواص از آن اطلاع دارند ، ندارم. یادآوری می کنم که در حقوق بین الملل تعهد شفاهی را افراد می دهند و نه دولتها . خدا رفتگان شما را هم بیامرزد. طبیعی است که بعد از هر توافق انجام شده ای نقاط ضعفی برای آن مشخص خواهد شد و هیچ کس منکر این نقاط ضعف موجود نیست ولی اشکال کار اینجا است که این چیزهایی که شما می فرمائید تقریبا هیچکدوم از اون نقاط ضعف نیستند . بازهم توصیه می کنم متوجه تفاوت اکسیداسیون را که یک واکنش شیمیایی است و غنی سازی که یک پروسه فیزیکی است باشید . متاسفانه تمام تلاش من در این چند پست دور همین موضوع می چرخد که این برداشت اشتباه در مورد آن را تصحیح کنم ولی ظاهرا هنوز ناموفق بوده ام. اصولا تمام توافقنامه ها را همیشه جوری می نویسند که قابلیت پیچاندن به نفع طرف زرنگتر را داشته باشد ، ما هم زیاد از این قاعده مستثنی نیستیم. ظاهرا این که من یاد سقراط افتادم باعث سوء برداشت شما شده است . برای اصلاح این برداشت توصیه می کنم یک جستجوی ساده در مورد " موضوعات سقراطی " بفرمائید تا این سوء تفاهم برایتان رفع شود. از دوستان گرامی که این بحث ها را می خوانند بابت طولانی شدن این سوال و جواب عذر خواهی می کنم ولی امیدوارم که بحث علمی انجام شده بین آقا محمد گرامی و من حداقل باعث افزایش اطلاعات علمی دوستان بشود. ممنون -
سلام البه این پایگاههای صحرای ایران یا باید زیر زمینی باشند و یا این که ما به گوگل ارث ( مثل بعضی ها ) پول داده باشیم تا سانسورشون کنه ، چون تو صحراهای ایران چنین پایگاههایی که احیانا باید باند فرود هم داشته باشند دیده نمی شوند ؟!
- 2,808 پاسخ ها
-
- 2
-
- نیروی هوایی
- اف-313
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
oldmagina پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام آقا محمد عزیز 1 - آوردن عنوان شما به عنوان قصد تمسخر نیست ، بلکه تاکید بر مدیر بودن جنابعالی در قسمتی از این سایت است که طبیعتا نشان می دهد شما کاربر سابقه دار و پر تجربه ای هستید . 2 - هم نوشته شما و هم نوشته جناب زئوس رو به طور کامل خوانده ام. 3 - دو قسمت نوشته من هیچ تناقضی ندارند ( لطفا قبل از جواب دادن تا آخر بخوانید .) . لازم است به اطلاع عالی برسانم تبدیل مجدد uo2 به هگزا فلورید اورانیوم کمی زمانبر و سخت است و به همین دلیل وقتی این تبدیل انجام می شود ، انجام دهنده نشان می دهد که قصد غنی سازی بیشتر اورانیوم موجود را ، ندارد . ظاهرا شما آن قسمتی از پست من را که مربوط به شیمی دبیرستان بود و در مورد این که تغییرات شیمیایی عنصر مورد نظر را ( اتم عنصر را ) تغییر نمی دهند نخوانده اید. 4 - وقتی از سوخت حدود 5% اسم برده می شود شامل سوخت مصرفی استاندارد در نیروگاههایی مانند بوشهر است که از حدود 3.5% تا حدود 5% را شامل می شود . اورانیوم غنی شده زیر 3% قابلیت استفاده در نیروگاههای با ساختار نیروگاه بوشهر ( یا همانهایی که ما در نظر داریم طراحی کنیم ) را ندارد . 5 - گفتم که پست جناب زئوس را خواندم و همان قسمتش را هم خواندم و جمله بندی کاملا صحیح و دقیق است . ما تعهد دادیم نصف اورانیوم 20% موجود را برای سوخت راکتور تهران اکسید کنیم ( پله اول تولید صفحات سوخت ) و در واقع امکان استفاده از آن برای غنی سازی مجدد برای به دست آوردن درصد های بالا را کنار بگذاریم. نصف بقیه را هم به حدود 5% تبدیل کنیم ( در واقع همانی که برای نیازهای خودمان تعریف کرده ایم.) . طبیعتا برای رقیق کردن هم از شکل uf6 استفاده می شود . علت آن هم گازی بودن uf6 است که فرآیند رقیق کردن را به درستی امکان پذیر می کند . و البته تعهد دادیم اورانیوم رقیق شده را دوباره 20% تبدیل نکنیم . نمی دونم شما به کجای این قضیه دارید ایراد می گیرید. 6 - اگر منظورتان نصفه ای است که اکسید کردیم که توضیح دادم و همچنان توضیح می دهم. اگر منظورتان ان نصفه رقیق شده است که اشتباه می کنید ، اون نصفه تبدیل شده به حدود 5% اضافه شد به موجودی که داشتیم و هیچ جای خاصی نرفته است که شما متاسف بشوید. 7 - دوره 6 ماهه که هیچی ، ما از روز اول اعلام کرده ایم که حاضریم تا دوره ای زمانی مشخص (که البته سر همون طول دوره که چند سال باشه ، خیلی بحث شده و یکی از گیرهای مذاکرات بود ) تعهد بدهیم که بالای 5% تولید نکنیم . پس فکر نکنید چیزی تمدید شده است . این تعهدی است که ما از روز اول حاضر به دادن آن بودیم و اتفاقا یکی از بند های هرگونه توافقی خواهد بود که البته سر دوره زمانی آن اختلافاتی موجود بود ( همون داستان 5 سال ما و 15 سال آمریکائیها ) . 8 - دوست گرامی اکسید کردن به شکل uo2 شروع روند برای ساخت قرصهای سوخت و در نهایت تولید میله های سوخت و مجتمع های سوختی است. اکسید کردن به u3o8 ( کیک زرد که یادتون نرفته ) پله اول برای تبدیل به هگزافلورید اورانیوم ( شکل گازی ) و در نهایت غنی سازی بیشتر در سانتریفوژهاست. هیچ زرنگی دیپلماتیکی به قول شما در کار نیست . اورانیوم غنی شده چه به هر دو شکل اکسید شده هم غنی شده است. مشکل شما این است که کیک زرد فراهم شده از اورانیوم غنی نشده را با کیک زردی که فکر می کنید ممکن است از اورانیوم غنی شده تهیه شود ، اشتباه می گیرید. برای بار آخر تاکید می کنم تولید ترکیبات شیمیایی مختلف از یک ماده جنس اتمهای آن ماده را تغییر نمی دهد . اورانیوم غنی شده را به هر ترکیب شیمیایی تبدیل کنید همچنان اورانیوم غنی شده است. ضمنا ظاهرا ترکیب uo2 از نظر شیمیایی پایدارتر است و نگهداری از آن راحت تر است پی نوشت : مطالب بالا رو که می نوشتم یاد سقراط افتادم. -
بررسی جامع نیروی هوایی ایران بررسی جامع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
oldmagina پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
سلام میشود وصله . :rose: -
متاسفم که دیگه کار و برداشت شما از جمهوری اسلامی ایران به این جملات ختم شده :-( البته خیلی وقته در مورد حرفهای "یکی به نعل و یکی به میخ " شما در مورد مسایل سیاسی و خیلی چیزای دیگه عادت کرده ایم ولی این دیگه کاملا جدید بود . icon_eek با این حساب خیلی چیزای دیگه هم به زودی براتون قابل درک و بعد از اون قابل قبول خواهد شد. :applause:
-
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
oldmagina پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام مدیر محترم بخش نیروی هوایی ، محمد گرامی اول این که : یک اصل رو توی دبیرستان همه یاد میگیرن اونم اینه که با ترکیب و تجزیه شیمیایی نمیشه مولکولها هستند که تغییر می کنند و اتمها تغییری نمی کنند . سوخت غنی شده 20 % یعنی اورانیومی که از هر صد گرم آن حدود 20% آن از نوع اورانیوم 235 ( که خاصیت واپاشی آن بیشتر است ) و حدود 80% آن اورانیوم 238 ( که پایدارتر است ) . هر دو نوع اتم اورانیوم موجود در این مخلوط خاصیت شیمیایی یکسانی دارند . این یعنی این که شما اگر این مخلوط را اکسید کنید باز هم 20 % آن از نوع 235 است . اگر آن را تبدیل به هگزا فلورید هم بکنید ، بازهم 20% آن از نوع 235 است . یعنی این که شما هر بلای شیمیایی سر آن بیاورید همان نسبت غنی سازی در محصول بدست آمده حفظ میشود. رقیق کردن یعنی این که شما اورانیوم غنی شده را که حاوی 20% از اورانیوم 235 و 80% از اورانیوم 238 است ، با مثلا چهار برابر آن اورانیوم 238 ( یا تقریبا همان اورانیوم غنی نشده ) مخلوط کنید تا به مقدار پنج برابر مقدار اورانیوم غنی شده اول به اورانیوم غنی شده 5% دست پیدا کنید . غنی کردن کمی سخت تر است و برای همین کار از سانتیفوژ استفاده می شود . در واقع هگزا فلورید اورانیوم گازی غنی نشده در سانتریفوژها در نهایت تبدیل به هگزا فلورید اورانیوم غنی شده ( حالا 5% یا هر درصد مورد نیاز دیگری ) می شود . البته هنوز هم هگزا فلورید اورانیوم است . باور کنید توضیحی ساده تر از این به ذهنم نرسید . دوم این که : اگر کمی به جای بحث با من وقت می گذاشتید و گزارش آقای آمانو را می خواندید ، متوجه می شدید که توی گزارش رقیق کردن و اکسید کردن کاملا دو موضوع جدا و مشخص عنوان شده اند. پس با اجازه شما قرائت شما از بندی که ذکر کرده اید اشتباه است و صحیح آن به این شکل است: یعنی دو کار داره سر سوختهای 20 درصدی میاد: 1- مقداری اکسید میشن و از حالت آماده غنی سازی خارج میشن ( و یک مرحله به سمت تبدیل شدن به سوخت پیش میرن. ) 2- مقداری تبدیل به سوخت حدود 5 درصد میشن. ( چون کمتر از اون حدود به درد سیستمهای موجود ما نمیخوره همونجوری که زیر 2% رو خودمون رقیق کردیم ) پی نوشت : دوست گرامی اگر لازم نمی دانید ! نیازی نیست همه مطلب رو بخونید ، اما خواهش می کنم حتما قسمتهای رنگی رو بخونید . ممنون -
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
oldmagina پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام مدیر محترم بخش نیروی هوایی ، محمد عزیز ممنونم که نخوندیش و حتی اون قسمتهایی رو که قرمز کردم رو هم نگاه نکردید و فقط دنبال یک کلمه گشتید تا حرف خودتان رو بزنید . همچنین از تمام دوستانی که بازهم نخواندند و به پست شما مثبت دادند هم تشکر می کنم. می دانم که همچنان این پست من را هم کامل نخواهید خواند ( و نخواهند خواند ) ولی بازهم توضیح می دهم : تریاورانیوم اکتوکسید (U3O8 ) به نام کیک زرد هم شناخته می شود و یکی از موادی است که معمولا از اورانیوم غنی نشده تهیه می شود تا در نهایت با تبدیل به اورانیوم هگزا فلوراید گازی به سانتریفوژها تزریق شود و غنی سازی شود. در ادامه چرخه و بعد از غنی سازی مناسب ، هگزافلورید اورانیوم در طی فرآیندی به شکل اکسید اورانیوم ( UO2) در می آید تا تبدیل به قرصهای سوختی شود که در نهایت به میله های سوخت و مجتمع های سوخت تبدیل شود. تبدیل مجدد اکسید اورانیوم به هگزافلورید اورانیوم کمی سخت و مشکل دار است ( هر چند غیر ممکن نیست ) و تقریبا با تولید آن مواد تولید شده از چرخه غنی سازی بیشتر خارج می شوند، ولی تبدیل تری اورانیوم اکتواکسید به هگزا فلورید اورانیوم آسانتر است. بنابراین تبدیل هگزا فلورید اورانیوم به اکسید یعنی تبدیل آن به ( UO2) به مفهوم رقیق سازی نیست ، بلکه به مفهوم رسیدن به مرحله قبل از ساخت قرص سوختی است. اگر لطف می کردید و گزارش اقای آمانو را ( که خودم کاملش را قرار دادم ) نگاه می کردید ، در بند سوم آن به تبدیل U3O8 که شما آن را به عنوان رقیق سازی فرض می کنید ، به صفحه های سوخت اشاره شده است. -
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
oldmagina پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام مدیر محترم بخش نیروی هوایی ، محمد گرامی برای این که همه دوستانی که اینجا سر می زنند یک بار و برای همیشه از این داستان نابود کردن و اکسید کردن و تولید صفحه سوخت و میله سوخت خیالشان راحت شود ، این مقاله را نقل می کنم: (برای راحتی دوستانی که نمی خواهند مقاله را بخوانند کلمات اکسید اورانیوم را قرمز رنگ می کنم.) " چرخه سوخت هسته ای چیست ؟ منبع چرخه سوخت هستهای به تمام مراحل مورد نیاز به منظور تولید الکتریسیته اطلاق میگردد. این مراحل شامل معدن، کانه آرایی، تبدیل، غنی سازی، ساخت میله و مجتمع سوخت، عملیات رآکتور، بازفرآوری و مدیریت پسماند هستهای میشود. با توجه به نوع چرخه سوخت بعضی از این مراحل ممکن است مورد احتیاج نباشد. سه نوع عمده چرخه سوخت که بیشتر مورد توجه قرار گرفته است عبارتند از: حرارتی بدون بازفرآوری، حرارتی با بازفرآوری و IFR . چرخه سوخت IFR مراحل معدن، کانه آرایی و غنی سازی را شامل نمیشود. یک قرص 30 گرمی اکسید اورانیوم به عنوان سوخت انرژی معادل سه تن زغال سنگ را دارا میباشد. اگر این سوخت مصرف شده بازفرآوری شده و در یک رآکتور زاینده مورد استفاده قرار گیرد، همین قرص کوچک انرژی معادل انرژی 150 تن زغال سنگ را دارا خواهد بود. تکنولوژی تولید و بهرهبرداری از سوخت هستهای یکی از پیچیدهترین و پیشرفتهترین گستردهای از علوم و فنون مختلف مانند شیمی هستهای، مهندسی شیمی، مهندسی فرآیند، متالوژی مواد، متالوژی پودر، انتقال حرارت، حرکت شارها و غیره بهره میگیرد. کیفیت تولید و بهرهبرداری از سوخت هستهای در رآکتورها در چهار دهه گذشته همواره رو به بهبود بوده و استفاده بهینه از این سوخت را با رعایت کامل مسائل ایمنی بهتر کرده است. همانگونه که گفته شد یکی از تفاوتهای اساسی سوخت هستهای با سوخت فسیلی پدیده شکافت هستهای در سوخت است. با تولید انرژی به وسیله شکافت، ساختار سوخت به صورت آرام ولی پیوسته تغییر کرده و پارههای شکافت پرتوزا به وجود میآیند. از این جهت رعایت مسائل ایمنی و پیش بینی جدارههای بازدارنده متوالی در رآکتور برای جلوگیری از پخش تابشهای "پرتوزا" ضروری است. غلاف میله سوخت به عنوان اولین جداره بازدارنده باید طوری طراحی و ساخته شود که امکان نفوذ پارههای شکافت پرتوزا به خنک کننده را ندهد. سوخت پس از مصرف شدن از رآکتور خارج میشود. تنها بخشی از مواد شکافت پذیر آن برای تولید انرژی مصرف میگردد و قسمت اعظم اورانیوم موجود در آن و پلوتونیومی که از طریق واکنش هستهای اورانیوم – 238 با نوترون تولید شده است، باقی میماند. بنابراین در چرخه سوخت، این مواد بازیابی شده و دوباره به فرآیند تولید پودر و ساخت دی اکسید اورانیوم برگشت داده میشود. بازفرآوری سوخت مصرف شده در حال حاضر در سطح جهان در مقیاس صنعتی صورت میپذیرد. در دهه اخیر،استفاده از پلوتونیوم به صورت اکسید مشترک با اورانیوم (MOX) به سرعت توسعه یافته و دسترسی به منبع جدیدی از سوخت هستهای را امکان پذیر ساخته است. بنابراین قبل از اینکه اورانیوم به عنوان سوخت، در نیروگاههای هستهای برای تولید نیروی برق استفاده شود، مراحلی از قبیل استخراج، کانهآرایی، تبدیل، غنی سازی و ساخت مجتمع سوخت را پشت سر میگذارد. به مراحل فوق پیش چرخه سوخت گفته میشود. بعد از اینکه از اورانیوم در قلب رآکتور یک نیروگاه هستهای به عنوان سوخت جهت تولید نیروی برق استفاده شد، این سوخت به عنوان سوخت مصرف شده تلقی شده و تحت عملیات دیگری قرار میگیرد. این مراحل ممکن است شامل ذخیره موقت، بازفرآوری، برگشت و دفن پسماندها باشد. در مجموع به این مراحل نیز پس چرخه سوخت هستهای گفته میشود. باید توجه داشت که برنامه مرحلهای چرخه سوخت با استفاده از رآکتورهای مختلف و برنامه ملی هر کشور متفاوت است و ممکن است تنها قسمتی از آن به مرحله اجرا گذارده شود. برنامه چرخه سوخت از اکتشاف و استخراج سنگ معدن اورانیوم و تهیه U3O8 تغلیظ شده آغاز میشود (مراحل 1 تا 4). اگر هدف به کارگیری اورانیوم طبیعی در رآکتورهای با کندساز آب سنگین باشد، U3O8 تغلیظ شده مستقیماً به اکسید اورانیوم (UO2) و اگر هدف استفاده از سوخت در رآکتورهای آبی باشد به هگزافلوئور اورانیوم (UF6) تبدیل میشود (5). سپس UF6 با یکی از روشهای جداسازی ایزوتوپی غنی سازی شده (6)، در مرحله بعدی به صورت پودر UO2 در میآید (9). این پودر به وسیله فرآیندهای پرس کردن، سینترینگ و سایش تبدیل به قرص سوخت شده و برای قرار گرفتن در میلههای سوخت آماده میگردد. با قرار دادن این قرصها در غلاف و مسدود کردن دو انتهای آنها، میلههای سوخت ساخته میشود. میلههای ساخته شده پس از انجام کنترلهای لازم به صورت مجتمع سوخت درآمده (10) و جهت قرار گرفتن در رآکتور آماده میشوند. مجتمعهای مصرف شده جهت نگهداری به استخرهای مخصوص انتقال پیدا میکنند. سوختهای مصرف شده پس از اینکه فعالیتهای هستهای آنها تا حدود تعیین شده کاهش یافت به تأسیسات بازفرآوری انتقال مییابند (13). در این تأسیسات ابتدا با روشهای مکانیکی میلههای سوخت مصرف شده قطعه قطعه شده و در اسید نیتریک حل میشود. این محلول سپس با روش استخراج حلالی در چندین مرحله به جداسازی مواد مختلف میانجامد. در اولین مرحله استخراج، کسر قابل توجهی از محصولات حاصل از شکافت و در مرحله بعد ایزوتوپهای سنگین مثل اورانیوم و پلوتونیوم از آن جدا میشوند. در آخرین مرحله، جداسازی اورانیوم و پلوتونیوم انجام میشود. اورانیوم باریابی شده به اکسید یا هگزافلوئور اورانیوم (17) تبدیل و به مراحل قبلی برگشت داده میشود. پسماندهای پرتوزا نیز جهت نگهداری و آمایش آماده میشوند. انواع چرخه سوخت هسته ای : باید توجه داشت که چرخه سوخت به سه نوع متمایز قابل طبقه بندی است: 1) چرخه کندو (HWR) 2) چرخه پورکس (اورانیوم/ پلوتونیوم) (LWR) 3) چرخه تورکس (LWR) پیش چرخه : معمولاً بر اساس اینکه سنگ معدن اورانیوم در چه عمقی از سطح زمین یافت شود، استخراج از معادن آن با روشهای معدنکاری سطحی (روباز) یا زیرزمینی انجام میگیرد. در شرایط مناسب ممکن است عملیات فروشویی در همان محل معدن با پمپ کردن اسید یا باز به طرف سنگ معدن اورانیوم به منظور انحلال اورانیوم از سنگ معدن خودش انجام شود. در بسیاری از مواقع نیز، اورانیوم ممکن است با مقادیر مختلف به عنوان یک محصول جانبی از معادن طلا یا فسفات بدست آید. به عنوان نمونه معدن رنجر در شمال استرالیا یک معدن روباز است در حالیکه معدن المپیک دام در استرالیای جنوبی یک معدن زیرزمینی محسوب میشود که در آنجا همراه با اورانیوم، مس، طلا و نقره نیز بدست میآید. غنی سازی : در اورانیوم طبیعی که از فرآیند تصفیه بدست میآید تنها 0.711 درصد ایزوتوپ U235 وجود دارد و بقیه آن را ایزوتوپ U238 و سایر ایزوتوپها تشکیل میدهند. اختلاف در جرم دو ایزوتوپ U235 و U238 این امر را ممکن میسازد که بتوان آنها را از هم جدا کرد و غلظت U235 را تا 5.2% - 5.3% افزایش داد و سپس بتوان از آن به عنوان سوخت هستهای در نیروگاهها استفاده کرد. برای این منظور ابتدا باید اکسید اورانیوم (U3O8 ) را به گاز هگزافلوئور اورانیوم (UF6) تبدیل کرد. این گاز خوراک ورودی فرآیند غنی سازی است. در مجموع این فرآیندها به تبدیل و غنی سازی شهرت یافتهاند. برخی از رآکتورها مانند کندو در کانادا و مگنوکس در انگلیس به اورانیوم غنی شده احتیاجی ندارند. برای تهیه سوخت اغلب رآکتورها، از جمله رآکتورهای آبی (آب تحت فشار یا آب جوشان) باید درصد ایزوتوپ 235 به 4% - 3% برسد. بنابراین افزایش درصد این ایزوتوپ مورد نیاز است. فرآیند افزایش ایزوتوپ اورانیوم 235 در اورانیوم طبیعی را غنی سازی اورانیوم گویند. تاریخ غنی سازی اورانیوم از جنگ جهانی دوم آغاز شد. برای تهیه اورانیوم بسیار غنی شده (بیش از 90%) که برای ساخت سلاح اتمی مورد نیاز بود، فرآیندهای مختلفی از قبیل الکترومغناطیسی، پخش گازی، سانتریفیوژ، شیمیایی و فتوشیمیایی به کار گرفته شد و بعضی از آنها سریعاً توسعه یافتند. معمولترین روشهای غنی سازی، فرآیندهای پخش و سانتریفیوژ میباشند که پایه صنعتی غنی سازی، در عصر حاضر در جهان را تشکیل میدهند. باید توجه داشت که از روشهای الکترومغناطیسی ، لیزر ، جت آئرودینانیکی و غیره نیز استفاده شده و میشود. شرح مختصری از هر یک از روشهای غنی سازی در ذیل آمده است: الف) روش الکترومغناطیسی روش الکترومغناطیسی در سالهای جنگ جهانی دوم به علت اینکه از روشهای دیگر آسانتر و قابل دسترستر بود توسعه داده شد. این روش بر جداسازی مسیر هگزافلوئور اورانیوم (UF6) یونیده شده، در یک میدان مغناطیسی قوی، مبتنی است. روش غنی سازی در دستگاهی به نام کلکتور انجام میگیرد. ابتدا گاز UF6 یونیده شده توسط الکترودهای میدان الکتریکی سرعت میگیرد و سپس در میدان مغناطیسی بسیار قوی مسیر دایرهای شکلی را در محفظهای خالی از هوا طی میکند. مولکولهای 235UF6 که سبکتر هستند دایرههای کوچکتر را میپیمایند. سپس مولکولهای 235UF6 و 238UF6 در کلکتورهای جداگانه جمعآوری میشوند. پس از جنگ جهانی دوم تا به حال روش الکترومغناطیسی به علت پایین بودن بازده نسبت به سرمایهگذاری لازم، فقط در موارد استثنایی بکار گرفته شده است. ب) روش پخش گاز محفظهای را در نظر بگیرید که با مخلوطی از گازها پر شده و با محیط در حال تعادل گرمایی است، انرژی جنبشی تمام مولکولهای گاز موجود در محفظه مساوی ولی سرعت مولکولهای سبکتر بیشتر از مولکولهای سنگینتر است. در نتیجه مولکولهای سبک بیشتر از مولکولهای سنگین به جداره محفظه برخورد میکنند. چنانچه جداره محفظه دارای سوراخهای بسیار ریز باشد، به گونهای که مولکولها بتوانند تک تک از آن عبور کرده و جریان تودهای گاز امکانپذیر نباشد، گازی که از منفذها عبور میکند بیشتر دارای مولکولهای سبک خواهد بود تا مولکولهای سنگین . بنابراین در این روش گاز UF6 توسط یک نیرو از داخل دیواری متخلخل یا سد عبور داده میشود. این دیوار به خاطر جرم کمتر U235 آن را بیشتر از U238 عبور میدهد و این باعث جدایی تدریجی آنها میشود. این فرآیند به دفعات زیاد بصورت پشت سر هم که آبشار نامیده میشود انجام میگیرد. برای تولید U235 با غلظت 5/3 – 5/2 % این فرآیند 1400 مرتبه تکرار میگردد. در جنگ جهانی دوم این فرآیند برای تهیه اورانیوم بسیار غنی از ایزوتوپ 235 جهت مصارف نظامی، توسعه قابل توجهی یافت. این فرآیند با وجود بازده خوب صنعتی و اقتصادی نیاز به انرژی زیاد دارد. نکته قابل توجه این است که در این فرآیند عبور مولکولها از منفذ شدیداً به فشار گاز بستگی دارد و به همین جهت باید فشار گاز را در هر مرحله به وسیله کمپرسور افزایش داد و از آن جایی که کمپرسور گاز را بیش از حد لازم گرم میکند باید آن را با مبدلهای حرارتی خنک نمود. در واقع در این روش ایزوتوپهای سبک و سنگین با سرعت زیاد از سطح دایرهای شکل عبور داده شده و در نهایت در قسمت انتهایی آن سطح، از هم جدا میشوند. در این روش غنای سوخت مورد احتیاج برای رآکتورهای نیروگاههای قدرت در 20 مرحله حاصل میشود اما به علت ظرفیت پایین هر کدام از این دستگاهها در هر مرحله تعداد زیادی از این دستگاهها به صورت موازی به یکدیگر متصل میشوند. ج) روش غنی سازی لیزری توسعه لیزر از دهه 60 به بعد توجه کشورهای جهان را درباره غنی سازی با این روش جلب کرد. قابلیت تنظیم طول موج در لیزرهای رنگی، امکان استفاده از این روش برای جداسازی ایزوتوپهای مختلف را فراهم ساخت. دو فرآیند مختلف برای جداسازی ایزوتوپی با لیزر که توسعه یافتهاند جداسازی اتمی و جداسازی مولکولی میباشد. باید توجه داشت که در سالهای اخیر به دلیل رقابت شدید تولیدکنندگان و بالا بردن ظرفیت تولید، هزینههای مربوط به غنی سازی کاهش داشته است. اورانیومی که برای تسلیحات هستهای مورد استفاده قرار میگیرد، دارای غنای U235 حدود 90% یا بالاتر میباشد. همچنین رآکتورهایی که برای پیشرانش کشتیها و زیردریاییها طراحی میشوند به اورانیوم با غنای بالا احتیاج دارند. بنابراین این رآکتورها دارای حجم کمتری بوده و تعداد تعویضپذیری سوخت آنها نیز کمتر میباشد. غنی سازی اورانیوم برای اولین بار در اواسط دهه 1940 میلادی در آمریکا به روش پخش گازی انجام شد. سه کارخانه بزرگ غنی سازی با روش پخش گازی در آمریکا تمام احتیاجات غنی سازی جهان غرب را تأمین میکردند. هم اکنون یکی از این سه کارخانه از کار افتاده است. در سال 1979 در تریکاستین واقع در جنوب فرانسه یک کارخانه غنی سازی با روش پخش گازی احداث شد که هم اکنون نیز در حال کار است. این کارخانه توانایی تولید 2700 تن اورانیوم با غنای 3% را دارد که برای صد رآکتور هستهای با توان 1000 مگاوات کافی میباشد. هم اکنون کارخانههای غنی سازی با روش سانتریفیوژ در آلمان، ژاپن، هلند و انگلیس در حال کار میباشند. این کارخانهها نسبت به کارخانههای غنی سازی با روش پخش گازی به انرژی کمتری در واحد غنی سازی احتیاج دارند. ساخت مجتمعهای سوخت میله سوخت یک جزء جابهجا شدنی قلب رآکتور است که ماده سوختنی در آن بصورت قرص یا به اشکال دیگر جای داده شده است. در رآکتورهای مختلف شکل میله سوخت از نظر قطر و طول و ظاهر آن متفاوت است و در بعضی از راکتورها میلهها بصورت انفرادی در رآکتور جاگذاری میشوند (رآکتورهای گازی) در حالیکه در بعضی دیگر تعدادی از میلهها در کنار هم قرار گرفته و ساختاری به نام مجتمع سوخت را تشکیل میدهند. هگزافلوئور اورانیوم غنی شده به کارخانه ساخت مجمتع سوخت منتقل میشود تا در آنجا به پودر دی اکسید اورانیوم (UO2) تبدیل شود. این پودر پس از اینکه به قرصهای کوچک پرس شده تبدیل شد، سینتر میگردد تا یک شکل سرامیکی به خود بگیرد. سپس این قرصها درون یک سری لولههای نازک که معمولاً از جنس آلیاژ زیرکونیوم یا فولاد ضدزنگ میباشد، قرار داده میشود. این لولهها کاملاً آببندی شده و نهایتاً بصورت مجموعهای در درون دسته یا مجموعه قرار میگیرد تا یک مجتمع سوخت را تشکیل دهد. این مجتمع در قلب یک رآکتور هستهای قرار میگیرد. مجتمعهای سوخت از اجزاء مختلفی تشکیل میشود که به طور مختصر در پایین شرح داده شده است. الف) پایه مجتمع پایه مجتمع از یک قاب چهارگوش از فولاد ضدزنگ که صفحه مشبکی در 4 گوشه به آن جوش خورده است تشکیل میشود. این پایه 4 زانو دارد و دارای سوراخهای متمرکز کنندهای است که به وسیله آنها میتوان مجتمع سوخت را به منظور یکنواخت کردن میزان سوخت 90 درجه چرخانید. ب) کلاهک مجتمع کلاهک مجتمع نیز از فولاد ضدزنگ ساخته شده و دارای یک قاب چهارگوش است که صفحهای به آن جوش داده شده است. در قاب کلاهک، 4 سوراخ متمرکز کننده وجود دارد که دوبهدو به طور مورب روبروی یکدیگر قرار گرفته و میلهایی از صفحه تکیهگاه بالایی مجتمعهای سوخت وارد این سوراخها میشوند. بدین ترتیب امکان حرکتهای افقی و شعاعی مجتمعهای سوخت محدود است. فنرهای ورقهای به وسیله پیچ در روی چها ضلع قاب محکم شدهاند. این فنرها از حرکات عمومی میلههای سوخت که به علت شناور بودن آنها در آب به وسیله نیروی ارشمیدس نیروی حرکت آب و غیره بوجود میآید جلوگیری میکنند. بر روی صفحه کلاهک شماره مجتمع حک شده است. از این شماره برای شناسایی مجتمع، چرخانیدن و نقل و انتقال آن استفاده میشود. همچنین برای انتقال مجتمع، قلابی در روی کلاهک وجود دارد. ج) شبکه نگهدارنده نقش این شبکهها که به فواصل حدود 50 سانتیمتر از یکدیگر در طول مجتمعهای سوخت قرار میگیرند، جلوگیری از حرکت شعاعی و خم شدن میلههای سوخت در اثر تنشهای ناشی از درجه حرارت و تابش پرتوها در رآکتور است. هر واحد شبکه دارای فنرهای تیغهای است که میلههای سوخت را که از میان واحد میگذرند، به دکمههای روبرویی میفشارد. بدینوسیله از ارتعاش میلههای سوخت جلوگیری شده و فواصل میلهها ثابت میماند. زائدههای دیگری نیز در شبکه برای هدایت جریان آب خنک کننده وجود دارد که جهت آب را برای نیل به تعادل حرارتی در شبکه تنظیم میکند. در جدارهای بیرونی شبکه نیز زائدههایی به نام زائده ردکننده پیشبینی شده است. وجود این زائدهها سبب میشود که در موقع خارج کردن مجتمعهای سوخت از داخل رآکتور از بهم چسبیدن بستههای مجاور جلوگیری به عمل آید. تثبیت میلههای سوخت و تنظیم موقعیت آنها در شبکه، به وسیله فنرها و دگمههای اتکایی تأمین میشود. فنرها تنها نیروی لازم برای جلوگیری از تکان خوردن میلهها را ایجاد میکنند. نیروی فنر بگونهای تنظیم میشود که کمترین مقدار آن بتواند از حرکت مماسی میله سوخت و شبکه جلوگیری کند و بیشترین مقدار آن به وسیله نیروی اصطکاک که در اثر انبساط محوری میله سوخت به وجود میآید، محدود میگردد. ح) لولههای هدایت کننده میلههای سوخت در داخل هر مجتمع سوخت تعدادی لوله هدایت کننده میلههای کنترل جهت کنترل توان حرارتی رآکتور قرار دارند. تعداد این لولهها در مجتمعهای مختلف متفاوت و حدود 24-20 است. لولههای هدایت کننده به کلاهک، پایه و شبکه نگهدارنده متصل شدهاند. جنس لولههای هدایت کننده از فولاد ضدزنگ است. اتصال لوله هدایت کننده به کلاهک مجتمع سوخت با بکارگیری یک بوش که در انتهای لوله هدایت کننده قرار گرفته است تأمین میشود. د) اسکلت مجتمع سوخت کلاهک و پایه، شبکههای نگهدارنده و لولههای هدایت کننده اسکلت مجتمع سوخت را تشکیل میدهند. اسکلت سبب میشود که ار وارد شدن نیروهای خارجی به مجتمع سوخت در حین عملیات جاگذاری و جابهجایی آن در رآکتور به عمل آید. همچنین وجود اسکلت، سقوط آزاد میلههای کنترل را در شرایط اضطراری تضمین میکند. باید توجه داشت که اجزاء تشکیل دهنده مجتمع سوخت قبل از سوار شدن به صورت مجتمع باید مورد بازبینی دقیق و کنترل کیفی قرار گیرند. ابعاد، خواص مکانیکی و ناخالصیهای شیمیایی هر یک از اجزاء باید کنترل گردد. اندازهگیری، ارزیابی و ثبت اطلاعات به وسیله دستگاههای مجهز به کامپیوتر صورت میپذیرد. اندازهگیری نیروی فنر در شبکه نگهدارنده میلههای سوخت بوسیله یک مدل میله و بلورهای پیزوالکتریک که در طول محور قرار گرفتهاند انجام میشود. پس از خاتمه عملیات کنترل کیفی، اجزاء مجتمعهای سوخت برای مراحل مختلف آماده میشوند. این عملیات شامل مراحل زیر است: - لاک زدن میلههای سوخت - پیش مونتاژ میلههای سوخت - ساخت اسکلت مجتمع سوخت - کنترل کیفی اسکلت مجتمع سوخت - مونتاژ مجتمع سوخت - لاک زدایی میلههای سوخت پس چرخه : دو فرآیند ممکن است بر روی سوخت مصرف شده انجام گیرد: 1) بازفرآبری از طریق مجموعهای از فرآیندهای شیمیایی. 2) دفن سوخت مصرف شده (زمانی که بازفرآبری مقرون به صرفه نیست یا به دلایل دیگر نباید انجام شود). سوخت مصرف شده شامل 96% اورانیوم اولیه بوده و میزان U235 قابل شکافت در آن تا حدود 1% کاهش یافته است. در طی فرآیند شکافت 1% سوخت مصرف شده به پلوتونیوم تبدیل شده و 3% باقیمانده به عنوان پسمان در مقایسه با بقیه از پرتوزایی بالایی برخوردار است (محصولات شکافت و اکتینیدها). بازفرآوری: یکی از ویژگیهای سوخت هستهای نسبت به سوختهای دیگر وجود مقدار زیادی مواد قابل استفاده در سوخت مصرف شده پس از پایان یک دوره بهرهبرداری از آن است. از اورانیوم با غنای 4%-2% که ماده اصلی سوخت اغلب رآکتورهای قدرت را تشکیل میدهد، تنها 2%-1% برای تولید انرژی مورد استفاده قرار میگیرد و بقیه آن به اضافه پلوتونیوم، ایزوتوپهای قابل استفاده دیگر و پارههای شکافت در سوخت مصرف شده باقی میماند. در فرآیند بازفرآوری این مواد از یکدیگر جدا شده و بخش مهمی از آن میتواند مورد استفاده قرار گیرد، اورانیوم و پلوتونیوم به چرخه سوخت برگشت داده میشوند. به این ترتیب که اورانیوم بدست آمده را به کارخانه تبدیل فرستاده و سپس آن را به منظور غنی سازی مجدد و نهایتاً ساخت سوخت تازه به کارخانه مربوطه انتقال میدهند. همچنین پلوتونیوم را میتوان به مدت طولانی ذخیره کرد و یا آن را با اورانیوم ترکیب کرد تا از آن در تولید نوعی سوخت ترکیبی (MOX) به صورت اکسید مخلوط استفاده کرد. این عنصر در ترکیب سوخت رآکتورهای زاینده نیز نقش اساسی دارد. بنابراین جدا کردن قطعات مجتمع سوخت، (جداسازی مواد شکافتپذیر و بارور از پارههای شکافت و سایر ناخالصیهای موجود در سوخت مصرف شده در رآکتور)، حل کردن مواد سوخت در اسید و پالایش شیمیایی محلول حاصل، از اهداف اصلی بازفرآوری است. جداسازی مواد شکافتپذیر و بارور با درجه خلوص بالایی انجام میگیرد تا بتوان آنها را طی مراحل بعدی به شکل مناسب فلزی یا سرامیکی برای استفاده مجدد در رآکتورها درآورد. ناخالصیها و پارههای شکافت در این مرحله به شکل پسمانهای جامد، مایع و یا گازی جدا و به شیوههای مناسب انبار و یا دفع میشوند. محصولات شکافت که به صورت گاز میباشند به منظور برداشت جزء خاصی از آنها فیلتر میشوند و محلول و اکتینیدها تغلیظ شده و سپس در تانکهای خنک شدهای به منظور جامدسازی احتمالی این مواد ذخیره میشوند. محصولات شکافت و اکتینیدها پسمانهای با پرتوزایی بالا میباشند که باید به طور دائمی از محیط مجزا شوند. باید توجه داشت که پرتوزایی بالای سوخت مصرف شده و لزوم ایجاد تأسیسات فنی گسترده و پیچیده برای جلوگیری از آلودگی محیط زیست مشکل اساسی این فناوری را تشکیل میدهد. در تأسیسات بازفرآوری به دلایل زیر سعی میشود که تمام محتوای اورانیوم و پلوتونیوم بازیافت شود: - اجتناب از مخاطرات ناشی از وجود اورانیوم و پلوتونیوم در پسمانهای انبار شده. - جلوگیری از انباشته شده مواد قابل شکافت در تأسیسات بازفرآبری به دلیل خطر بحرانی شدن. - حسابرسی اورانیوم و پلوتونیوم از نظر ضوابط. پادمان هستهای ایجاب میکند که در تأسیسات بازفرآوری در حال حاضر بیش از 99.8 درصد اورانیوم و 99.5 درصد پلوتونیوم از سوخت مصرف شده جدا شود. قابل ذکر است که ترکیب سوختهای مصرف شده که ماده اولیه کارخانه بازفرآبری است به عوامل زیر بستگی دارد: - ترکیب اولیه سوخت رآکتور. - طیف انرژی نوترونها در قلب رآکتور و آهنگ تولید حرارت در سوخت. - مدت زمان تابشدهی سوخت در رآکتور و مدت زمان خنک شدن و نگهداری سوخت مصرف شده قبل از شروع عملیات بازفرآبری. اگرچه میزان پسمانهای با فعالیت پرتوزایی بالا کم است اما قابل ذکر است که این رقم 99% پرتوزایی حجم کلی پسمانهای پرتوزایی است که در تمام برنامههای نیروگاههای هستهای تولید میشود. این محصولات شکافت و اکتینیدها به منظور رسیدن به پرتوزایی معادل با پرتوزایی همان سنگ معدن اولیه که از آن سوخت هستهای تهیه شده به 10000 سال واپاشی احتیاج دارند. حجم پسماندهای با پرتوزایی بالا (HLW) که بعد از جامدسازی از یک رآکتور با توان 1000MW تولید میشود در حدود 3 مترمکعب میباشد. توان بازفرآوری سوخت مصرف شده بازده تولید انرژی هستهای را چندین برابر میسازد زیرا میتوان اورانیوم بازفرآوری شده را به منظور تولید سوخت تازه دوباره غنی کرده و بدینوسیله بازده استفاده از منابع محدود موجود بر روی زمین را به نحو بسیار قابل ملاحظهای افزایش داد. " -
توافق هسته ای (1) " توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)
oldmagina پاسخ داد به DR_CHAMRAN تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام باور کنید من آخرش موندم چطوری به شما و بعضی دوسان گرامی باید توضیح داد . باور کنید یک جمله ساده است : دوستان گرامی با فتوای رهبر انقلاب هرگونه ساخت و استفاده از بمب اتمی و هسته ای حرام است. می خواهید قبول کنید ، می خواهید قبول نکنید . رهبر انقلاب به عنوان بالاترین و ارشد ترین فرد مملکت فرمودند که ما نمی خواهیم و نخواهیم خواست که بمب اتمی ( یا به قول شما اورانیوم غنی شده با درصد بالا برای مقاصد نظامی ) تولید کنیم . نگران سوخت راکتور تهران هم نباشید . ما الان اورانیوم غنی شده کافی ( در حال طی پروسه ساخت صفحات سوختی ) تا بعد از اخر عمر راکتور تحقیقاتی تهران را دارا هستیم. به لطف خدا بعد از آن هم از اراک بهره برداری خواهیم کرد. -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
oldmagina پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
سلام به نظرم خبر جالبی است : "آقای لاریجانی در ابتدای حضور خود در دمشق به منطقه زینبیه رفت و در حرم حضرت زینب(س) حضور یافت . قرار است رئیس مجلس به زیارت حرم حضرت رقیه(س) نیز برود." -
تحولات عراق (1) تحلیل و پیگیری تحولات عراق
oldmagina پاسخ داد به super_comando تاپیک در اخبار تحلیلی
چیزی غیر از این نمیتونم بگم : خیلی پررویی ! صد رحمت به سنگ پای قزوین. hee_hee احتمالا شما به جای تمام کردها حرف میزنید که کس دیگه ای لازم نیست جاشون حرف بزنه ؟ :applause: برای این که اسپم نشه : پایگاه خبری عراقی السومریه نیوز در خبری فوری نوشت که نیروهای مبارزه با تروریسم طی عملیات هلی برن کنترل فرودگاه تلعفر را در استان نینوا به دست گرفتند.