oldmagina

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    2,168
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    20

تمامی ارسال های oldmagina

  1. سلام . فعلا که تداخل وظیفه و موازی کاری در نیروی دریایی نداریم . نیروی دریایی سپاه داره به عنوان گارد ساحلی عمل میکنه و ارتش به عنوان نیروی دریایی آبهای عمیق . هر جا هم خطر گیر و گرفت و تحریم هست ، داریم از نیروی دریایی سپاه استفاده می کنیم و نیروی دریایی ارتش رو به عنوان یک نیروی مورد استفاده بین المللی از این حاشیه ها محفوظ نگه می داریم . شناورهای همراه هم که برای همین مجموعه گارد ساحلی هستند که دارند ساخته می شوند و جالب این است که ظاهرا برای جلوگیری از همین تداخل وظایف که می فرمایید ، سپاه شناور جنگی آبهای عمیق نمی سازد ، همانطوری که سپاه نیروی هوایی ندارد و ارتش نیروی موشکی برد بلند . البته این هم مهم است که مفهوم شناور گارد ساحلی فقط عملیات در آبهای کم عمق و ساحلی خود هر کشوری نیست ، یک نگاهی به حضور شناورهای گارد ساحلی آمریکا در خلیج فارس بیندازید ، متوجه منظورم می شوید. شما اگر شناور خودتان را بردارید و ببرید به جای دیگری مثل دریای سرخ یا مدیترانه ، طبیعی است که شناورهای مکمل آن مثل پشتیبانی هم باید همراهش ببرید ، بگذریم که این ناو پهپاد بر هم در واقع یک ناو پشتیبانی محسوب می شود و ناو جنگی نیست . در زمینه کارهایی هم که توسط نیروهای نظامی دنبال می شود ، هر ماموریتی با نظر ستاد کل عنوان می شود و اینطوری نیست که "به نظر میاد آقایون فرماندهان سپاه یه مقداری دارن دنبال مسایلی می رن که خارج از چارچوب استراتژی های تعریف شده است . " در نهایت در موردپهپادهای بزرگ هم در همه جای دنیا می روند زیر نظر نیروی هوایی یا در نیروی دریایی ناو هواپیمابر .
  2. سلام. انتظار داشتید اگر قرار باشه ناوی هم همراهیش بکنه همینجا کنارش ساخته بشه ؟ یا خدمه و تجهیزاتش را هم رویش گذاشته باشند ؟ اونوقت که دیگه نمیشد ناو در حال ساخت . اون موقع باید دوستان تصویر بگذارند با عنوان ناو در حال ماموریت عملیاتی ! در مورد پهپادهایی هم که باید حمل کنه طبیعی است که پهپادهایی با کاربرد دریایی باید حمل بکنه و طبیعی است که پهپادهایی سنگین مثل شاهد 129 و غزه حمل نخواهد کرد .
  3. سلام. واجب ترین پایگاه رو یادتون رفت : چابهار الان برای ما حیاتی ترین پایگاهمون محسوب میشه ! البته نه به عنوان پایگاه مادر .
  4. ادامه ... بعد از پایان جنگ ایران تبدیل به کشوری شد که به همراه یک مجموعه فرسوده و آسیب دیده تسلیحات باقی مانده از قبل انقلاب ، دارای تجهیزات دیگری هم شده بود که در طی جنگ به دست آورده بود . تجهیزات اضافه شده به صورت عمده از بلوک شرق تهیه شده بودند و بنا به ضرورت تحت فشار بودن در زمان جنگ ، هر چیزی که امکان خرید داشت ، خریده شده بود . طیف متنوعی از تجهیزاتی که بیشتر آنها در مقایسه با باقی مانده های تجهیزات قبل از جنگ هم تکنولوژی پایین تری داشتند و فقط کمیت داشتند . با توجه به این که تقریبا همه این تجهیزات از کشورهایی که از اقمار شوروی بودند تهیه شده بود و معمولا کپی های با کیفیت پایین تجهیزات روسی بودند ، معمولا با عجله تهیه شده بودند و کشورهای فروشنده هیچ زیرساختی برای تعمیر و نگهداری آنها به کشورمان نداده بودند ، مشکلات تعمیر و نگه داری و لوازم یدکی حاکم بر نیروهای نظامی بیشتر هم شد. با توجه به تجربه جنگ هشت ساله با عراق و ضعف های مفرطی که مشکلات زیادی برایمان پدید آورده بود ، بازسازی نیروهای نظامی اولویت اول تمام مقامات کشوری بود و با توجه به این که تقریبا هیچ زیر ساختی برای تامین تجهیزات اصلی و سنگین در کشور نداشتیم ، اولین گزینه همان روش قدیمی کشورهای جهان سوم مثل ما بود یعنی خرید خارجی . در این مقطع بود که مشکلات ارتباط نظامی با کشورهای دیگر خودش را به طور واضح نشان داد ، تقریبا همه کشورهای بلوک غرب و بیشتر کشورهای بلوک شرق حاضر به معامله تسلیحاتی عمده با ما نبودند و البته بیشتر تسلیحات قابل خرید بلوک شرق هم مورد رضایت و پسند نیروهای نظامی ما نبودند . از سر ناچاری تعدادی قرارداد در زمینه دریافت خودروهای زرهی و هواگرد با کشورهای بلوک شرق و به طور عمده با شوروی منعقد شد . اتفاقات جدیدی در منطقه و جهان به وقوع پیوست . شوروی به عنوان سنگ پایه بلوک شرق از هم پاشید و تقریبا بیشتر قراردادهای دریافت تجهیزات از شوروی ، ناقص رها شدند . آمریکا و متحدانش که با عنوان امنیت خطوط انرژی و تجارت از اواخر جنگ در دریا حضور داشتند ، بعد از حمله عراق به کویت ، رسما از نظر زمینی هم وارد منطقه شدند . شرایط جدید باعث شد نیاز به تجهیز و بازسازی قدرت نظامی کشور بیشتر و مهم تر احساس شود . اشکال به وجود آمده این بود که تقریبا امکان گزینه خرید واقعی خارجی را از دست داده بودیم ! با توجه به حذف گزینه خرید از امکان بازسازی نیروهای نظامی ، دو امکان جدید مورد توجه قرار گرفتند : اول ایجاد زیر ساخت برای بازسازی و بهینه سازی تجهیزات موجود و دوم ایجاد زیر ساخت برای ساخت و تولید تجهیزات جدید . البته بازهم در هر دو گزینه گوشه چشمی به کمک های خارجی ، مخصوصا بلوک شرق و به طور خاص روسیه که جانشین شوروی شده بود ، وجود داشت . اتفاقی که در این دوره افتاد خیز بلند نیروهای نظامی برای بهینه سازی تجهیزات موجود و تلاش برای طراحی تجهیزات جدید بر اساس زیرساختهایی بود که داشت ایجاد می شد ؛ البته بیشتر این زیرساختها با هدف اولیه تعمیر و نگهداری ایجاد شده بودند و این اقدام برای ساخت تجهیزات جدید ، بیشتر در حد نمونه سازی و اثبات تکنولوژی اتفاق افتاد . در همین دوره تلاش برای بازسازی و بهینه سازی تجهیزات موجود بود که بهینه سازی هایی روی بیشتر تجهیزات قدیمی به صورت نمونه سازی رونمایی شد . نمونه هایی که بیشتر در حد همان تک نمونه های نمایشی باقی ماندند و فقط محدود به شرکت در رژه ها و نمایشگاهها شدند که هنوز هم در تمام ؤزه ها و نمایشگاهها حضور دارند و همواره مایه انتقاد هم قرار می گیرند . مشکل اصلی در این زمینه عدم امکان تامین مالی تعمیم این پروژه ها از طرف کشور بود و البته وجود نداشتن زیرساخت مناسب تولید یا همان خط تولید . دقت به این نکته مهم است که که تاسیسات ایجاد شده در این دوره هم باز برای تعمیر و نگهداری بودند و ظرفیت تولید نداشتند . با توجه به مشکلات پیش آمده ، تقریبا تمام امیدها برای بازسازی عمده و گسترده در تجهیزات نظامی از دست رفت و سیستم نظامی با توجه به مشکلات مالی کشور به نتیجه رسید که از دو امکان باقی مانده استفاده کند . امکان اول بازسازی تجهیزات موجود برای عملیاتی نگهداشتن آنها بود . با این کار حداقلهایی که لازم داشتیم برآورده می شد . این کار همان چیزی بود که با اصطلاح عمر دهی انقلابی به تجهیزات موجود مشهور شد. امکان دوم با توجه به محدودیت شدید امکانات مالی و تحقیقاتی ، متمرکز کردن تمام امکانات مالی و زیرساختی و تحقیقاتی در محور یک تکنولوژی خاص نظامی بود تا بشود حداقل در آن یک زمینه کار را درست و کامل جلو برد . با توجه به تجهیزات موجود و امکان دسترسی به تکنولوژی و همچنین استراتژیک بودن آن تکنولوژی و امکان ایجاد بازدارندگی توسط سلاحهای حاصل ، اولویت اول حوزه موشکی قرار گرفت . در واقع تمام کارهای تسلیحاتی در کشور در سایر حوزه ها منحصر به تعمیر و نگهداری شد و تمام توجهات و بودجه ممکن به طرف این رشته سرازیر شد که البته در یک بازه قابل قبول نتایج خوبی هم ایجاد کرد و بعد از پایان جنگ برای اولین بار منجر به این شد که با برتری تقریبا مطلق در منطقه در یک حوزه خاص ، امکان بازدارندگی حداقلی برای کشور به وجود آمد . بعد از این که تقریبا سرمایه گذاری های حوزه موشکی نتیجه داد و زیرساختهای تقریبا مناسب در این بخش ، این بار نه در فقط در موضوع تعمیر و نگهداری ، بلکه در زمینه خطوط تولید و ساختارهای تحقیق و توسعه ایجاد شد ، این فرصت پیش آمد که با باز شدن یک امکان در زمینه کمک گرفتن از چند کشور محدود در زمینه هوایی ، به یک باره تمرکز اولیه ای در زمینه هواپیماها و طراحی های جدید ساختارهای هواگردها به وجود بیاید ، متاسفانه با بسته شدن سریع این پنجره ، قبل از این که انتقال واقعی تکنولوژی اولیه اتفاق بیفتد ، تمام این کارها قبل از شروع در همان نمونه های اولیه ماند ولی در همان زمان امکان جدیدی در یک شاخه خاص مورد توجه قرار گرفت ، این امکان ، دسترسی ایجاد شده به نمونه های به روز پهپادهای رزمی و شناسایی بود . با همین اتفاق ، محور دوم تمرکز مالی و تحقیقاتی بعد از حوزه موشکی به طرف ایجاد ساختارهای جدید در زمینه تولید و تحقیق و توسعه پهپادها رفت . به این ترتیب دومین اولویت برای تمرکز توسعه یک محور خاص در کشور ، بعد از حوزه موشکی در زمینه پهپادی شد که نتایج آن در این روزها کاملا مشخص و واضح است . این روزها در دو حوزه موشکی و پهپادی تقریبا صنایع نظامی توسعه یافته ای در کشور وجود دارد و این بخشها هم دارای بخشهای قابل قبول تعمیر و نگهداری و هم خطوط قابل اعتماد تولید و هم بخشهای مناسب تحقیق و توسعه هستند . به نظر می رسد این روزها محور جدیدی از تمرکز دارد صورت می گیرد که ظاهرا بنابر نیاز و دسترسی های ایجاد شده ، فعلا در زمینه دریایی پیش می رود ، البته این یک برآورد فعلی است و چون علی رغم ایجاد زیرساختهای اولیه برای ساخت و تولید ، هنوز زیرساختهای موثری در زمینه تحقیق و توسعه ایجاد نشده است و این امکان هنوز وجود دارد که با بروز اتفاقی مانند آنچه که برای تمرکز برای شروع توسعه در حوزه هواپیما اتفاق افتاد ، شاهد تغییر جهت دیگری در زمینه امکانی دیگر باشیم . البته همزمان همچنان تلاش طولانی مدت برای خرید تجهیزات و تسلیحات برای حفظ یکپارچگی حداقلی ساختار نظامی در دستور کار است که گذشت زمان ثابت کرده است متاسفانه در دنیای امروز که با قانون جنگل پیش می رود ، راه قابل اعتمادی نیست . البته همچنان برای برآورد نیازهای اولیه نظامی در سایر زمینه هایی که فعلا امکانی برای آنها نداریم ، یک الزام منطقی به نظر می رسد. این روزها علی رغم تکمیل تقریبا چرخه تسلیحات در زمینه موشکی و پهپادی و ورود در تک حوزه ای جدید تر هنوز هم حرفهای زیادی در زمینه توسعه یک جانبه در سیستم نظامی به گوش می رسد که بیشتر آنها به خاطر توجه نکردن به امکان محدود مالی و تحقیقاتی در کشور و محدودیتهای دسترسی به تکنولوژی ایجاد شده برای کشور است . با نگاهی به گذشته این مسیر میتوان گفت که راه فعلی که همان تمرکز تمام امکانات در یک حوزه خاص و پیشبرد آن و سپس پرداختن به حوزه دیگر ، عملی ترین و نتیجه بخش ترین راه حل برای شرایط ما بوده است و اگر چه با این روش راهی طولانی برای تکمیل متوازن قدرت نظامی در پیش داریم اما راهی مطمئن است .
  5. سلام گاهی وقتها وقتی در متن یک موضوع قرار داریم انتقادهایی به آن وارد می کنیم . جالب است که معمولا وقتی از این موضوع فاصله هم می گیریم ، معمولا تمایل داریم همان قضاوتمان را درست بدانیم و نیازی به بررسی مجدد موضوع احساس نمی کنیم . البته طبیعی است که در این هنگام به علت نگاه وسیعتری که می توانیم به موضوع داشته باشیم ، احتمال زیادی دارد که نظر کاملتری داشته باشیم یا حتی نظری متفاوت ابراز کنیم . سالها قبل ما کشوری بودیم که عملکردمان در چهارچوب ابرقدرت دنیای غرب تعریف می شد و طبیعی بود که برنامه ریزی و تامین نیازهای سخت افزاری نظامی ما هم توسط همین سیستم تامین می شد. طبیعی بود که با این ارتباط سیستمی همه جانبه نظامی برایمان فراهم بود و می توانستیم در بیشتر زمینه ها امکانات متناسب با همدیگر داشته باشیم ، هر چند در همان زمان هم محدودیتهایی در امکان دریافت تسلیحات برایمان وجود داشت. زمانی که انقلاب ایران در سال 1357 به پیروزی رسید ، از نظر نظامی ایران در میانه یک نوسازی سیستم قرار داشت و برنامه ای برای توسعه همه جانبه در توان نظامی برایش در حال اجرا بود . برنامه ای که فسمتهایی از آن اجرایی شده بودند ، قسمتهایی در میانه اجرا قرار داشتند و قسمتهایی هم روی کاغذ برنامه ریزی شده بودند .مطابق برنامه ریزی های انجام شده قرار بود در بازه زمانی مشخصی ایران به یک قدرت متناسب هوایی ، زمینی ، دریایی دست پیدا کند تا بتواند علاوه بر یک عنصر اصلی در استراتژی مقابله با توسعه شوروی ، سایر کشورهای تحت پوشش سیستم ابرقدرت غربی را در منطقه زیر چتر خودش بگیرد. در روزهای پیروزی انقلاب تعداد زیادی از قراردادهای نظامی لغو شد، تعدادی از آنها توسط طرفهای خارجی و تعدادی از آنها توسط طرفهای داخلی . یک تعداد کمی از آنها هم بدون لغو به اما و اگر ماند. نتیجه این اتفاق در زمینه نظامی این بود که ما دارای یک نیروی نظامی ناقص توسعه یافته و متاسفانه با توسعه نامتوازن در زمینه های مختلف شدیم . اشکال بزرگتری که این نیروی نظامی با آن مواجه بود پشتیبانی آن بود . البته مساله پشتیبانی دو وجه خیلی مشخص داشت ، یکی تسلیحات و قطعات یدکی مصرفی و دیگری صنایع تعمیر و نگهداری . طبیعی بود که مقداری تسلیحات و لوازم یدکی ، همزمان با ورود سخت افزارهای پایه آنها وارد شده بود و انبار شده بود ، پس در این بخش یک حداقل مصرفی موجود بود ولی چون امکان تهیه جدید وجود نداشت ، محدودیت در استفاده گسترده به وجود می آمد . در مورد زیرساختها و پرسنل تعمیر و نگهداری ، تعدادی از زیر ساختها ایجاد شده بودند ، تعدادی در حال ساخت و گسترش بودند و در مواردی هم هنوز اقدامی برای زیرساختهای پشتیبانی تا آن زمان ایجاد نشده بود . با توجه به این که دیگر پشتیبانی توسط شرکای قبلی نظامی صورت نمی گرفت . در زمینه پرسنل هم گستره ای از تکنسین ها در بیشتر مواردی که زیر ساخت تعمیر و نگهداری به وجود آمده بود ، تربیت شده بودند و آماده کار بودند . البته مشکل این بود که در این زمینه تقریبا همه پرسنل تربیت شده فقط تکنسین بودند و کسی آموزشی برای ایجاد توانایی در زمینه تحقیق و توسعه در میان آنها ندیده بود. به همین نسبت بعضی از تسلیحات موجود در عمل قابلیت کارآیی اسمی شان را از دست دادند . یکی از مهمترین موضوعات در این نیروی انسانی ساختار نظامی موجود این بود که تمام آموزشهای این نیروها بر پایه یک سیستم نظامی متقارن و بدون محدودیت در جنگ افزار و تسلیحات صورت گرفته بود و تمام راههای مقابله ای نظامی طراحی شده با اتفاقات ممکن آینده هم بر همین اساس چیده شده بود. اتفاق مهم دیگری که در سال 57 و 58 افتاد ، از دست رفتن بسیاری از نیروهای ستادی و افسران ارشد ارتش بود که نتیجه استفاده حکومت قبل از ارتش برای مقابله با حرکتهای مردمی در زمان انقلاب ، به جای پلیس بود . تعدادی که می توانستند در این بحبوحه از ایران خارج شدند ، تعدادی هم در جریان انقلاب دستگیر و محاکمه شدند که به اعدام یا زندانی شدن ختم شد. تعداد زیادی هم با عناوین مختلفی مورد تصفیه قرار گرفتند . در همین زمان تعمیر و نگهداری تسلیحات به پایین ترین کیفیت ممکن رسید . تحرکاتی دیگری هم بعدا در مخالفت با سیستم جدید اتفاق افتاد و بازهم پای نیروهای نظامی را به وسط کشید ، که یکی از شاخصترین آنها کودتای نقاب بود ، این اتفاقات باعث شد که حتی همین نیروی باقیمانده در خدمت که از تمام این ماجراها مبرا مانده بود ، درگیر یک تصفیه کاملا بدبینانه قرار بگیرد . در واقع با این که ظاهرا کودتایی مثل نقاب به هدف اولیه ای که عنوان می شد نرسید ولی هدف ثانویه ای که در آن زمان کسی در داخل کشور ایران به آن فکر هم نمی کرد را محقق کرد و متاسفانه قسمت عمده افراد حذف شده در نتیجه آن از زبده ترین یگانهای نظامی موجود بودند . زمان به 31 شهریور 1359 رسید و عراق حمله کرد . کشور ما در این زمان دارای یک نیروی نظامی کاملا تضعیف شده از نظر نیروی موثر نظامی با ساختار تسلیحاتی نامتوازن و ناکافی و تجهیزات به شدت بد نگهداری شده بود . مساله اصلی این بود که تمام نقشه های نظامی طراحی شده قبلی برای مقابله ، به شکل کلاسیک و یک نیروی متوازن آماده با تجهیزات و تسبیحات کافی بود و متاسفانه اصلا قابلیت اجرایی نداشتند . سخت افزارهای غیر آماده اولین موردی بود که به چشم می آمد و بعد به تدریج عدم امکان جایگزینی سخت افزارهای از دست رفته ، پشتیبانی ناکافی ، محدودیت در قطعات یدکی و محدودیت در تسلیحات مورد استفاده به تدریج خودش را نشان داد . نتیجه این محدودیتها بود که باعث شد در معدود عملیاتهای کلاسیک اول جنگ که بر اساس آموزه های استاندارد رزمی انجام شد ، چنان ضربات سختی خوردیم که دیگر تا پایان جنگ تقریبا هیچ عملیات کلاسیک رزمی دیگری اتفاق نیفتاد . در طی جنگ ایران و عراق ، طرف ایرانی ، بسیاری از داشته هایش را بدون توان جانشینی از دست داد و تعداد محدودی هم که باقی ماندند دچار معضل عظیمی با عنوان نبود تسلیحات و لوازم یدکی روبرو بودند و غیر عملیاتی . در واقع بازهم بیشتر تجهیزات باقی مانده فقط روی کاغذ وجود داشتند و عملیاتی نبودند . البته این را هم باید در نظر گرفت که همین موقعیت حداقلی هم به خاطر همان ساختارهای تعمیر و نگهداری ایجاد شده موجود و همت تکنسین های تربیت شده بود که هنوز وجود خارجی داشتند . با پایان جنگ ایران تبدیل شد به یک کشور با تجهیزات نظامی فرسوده از جنگی طولانی مدت که امکانی عملا برای نوسازی ساختار نظامی نداشت . زیرساخت مهمی برای تحقیق و توسعه در زمینه تکنولوژی های جدید نداشت و حتی امکانی برای توسعه و ارتقا برای سخت افزارهای فرسوده موجود را هم نداشت . قسمت عمده ای از زبده ترین نیروهای آموزش دیده باقی مانده از مشککلات قبلی را هم از دست داده بود . در واقع نیروی نظامی با ساختار انسانی و تجهیزاتی به شدت تضعیف شده . ادامه دارد ....
  6. در مورد حوادث اخیر : حارث ابن حوط نزد امام علی آمد و گفت:آیا بمن گمان مى برى كه من اصحاب جمل را بر ضلالت و گمراهى می دانم ؟ امام علیه السّلام فرمود: اى حارث تو به زیر (پای) خود نگاه كردى و به بالاتر نگاه نكردى ، پس سرگردان ماندى ، تو حقّ را نشناختى تا اهلش را بشناسى، و باطل را نشناختى تا پیروش را بشناسى، حارث گفت: من با سعد ابن مالك (سعد ابن ابى وقّاص) و عبد اللّه ابن عمر (ابن خطّاب) كناره گرفته به گوشه اى مى روم، امام فرمود: سعد و عبد اللّه ابن عمر یارى حق نكردند و باطل را فرو نگذاشتند . نهج البلاغه : حکمت 254
  7. سوال مهم این است که آیا اعلام نظری از مراجع رسمی یا نیمه رسمی در این زمینه بوده است یا این نظر شما و سایر دوستان تحلیلگر است ؟
  8. سلام از کجا معلوم است که یک صحنه سازی با قطعات بدست آمده از اوکراین نباشد ؟
  9. بنا به گفته جناب پاشینیان ، ارمنستان دارد آماده توافق احداث خط سوم انرژی با ایران می شود . دریافت گاز بیشتر و همچنین مبادله برق بیشتر ! https://fa.alalam.ir/news/6437448/نخست-وزیر-ارمنستان-ایران-بازیگر-بسیار-مهم-در-مسائل-منطقه-ای-و-بین
  10. سلام فکر می کنید پهپادها در اوکراین عملیات نمی کنند یا این که خبری از این عملیات ها درز نمیکنه ؟ یا این که جاهای دیگه اتفاقاتی داره میفته که باعث فروکش کردن درگیری ها شده است ؟ در مورد عقب نشینی روسها در خرسون هم اگر با قواعد جنگ و منطقی به موضوع نگاه کنیم بیشتر شبیه یک تدارک تله به نظر می آید . مشکل این است که نه روسها و نه اوکراینیها معمولا بر اساس منطق عمل نمی کنند
  11. سلام چند تا گزاره : 1 - غیر از همین مورد پهپادی که به شکل سالم به دست اوکراینی ها رسید ، هیچ گزارش رسمی دیگری از طرفین درگیری در مورد حضور مهاجر 6 در جنگ اوکراین وجود ندارد . 2 - حضور یک پهپاد مسلح کامل در آن منطقه و در ارتفاع پایین و روی دریا ، در صورتی که بیشترین ماموریتها معمولا شناسایی و از ارتفاع بالا هستند و ماموریتهای انهدامی در اوکراین تقریبا همیشه با گل شمعدانی صورت گرفته است . 3 - پاک نشدن هیچکدام از علایم و نشانه های سخت افزاری و تجهیزات در یک پهپادی که به منطقه دشمن نفوذ عمقی می کند ( مراجعه کنید به شکل حضور اف 4 های ایران در بمباران داعش در عراق ) و حتی پاک نشدن علایم و شماره سریال روی آن که در روی شاهد ها تجربه ای کاملا برعکس آن از قبل وجود داشت ( تبدیل شدن به گل شمعدانی ) ... یک سوال : چقدر احتمال می دهید که ایران توانایی انجام یک عملیات فریب واقعی با یک نسخه خاص از مهاجر ، برای پوشش منابع اصلی تجهیزات واقعی استفاده شده در مهاجر واقعی را داشته باشد ؟
  12. رئیس‌جمهور لبنان اعلام کرد پس از مشورت و رایزنی با نخست‌وزیر و رئیس پارلمان این کشور، نسخه نهایی توافق مرزی با اسرائیل را پذیرفته است. ما میدان نفتی قانا را به صورت کامل به دست آوردیم. لبنان با این توافق به هیچ عنوان وارد مسیر عادی‌سازی نشده است. ما تضمین‌هایی از آمریکا و فرانسه برای از سرگیری فعالیت‌های نفتی در آب‌های لبنان دریافت کردیم. https://www.asriran.com/fa/news/861804/موافقت-لبنان-با-نسخه-نهایی-توافق-مرزی-با-اسرائیل
  13. نمایشگاه نیروی هوایی ، پایگاه شهید لشکری ، تهران سوم مهر 1401 پهپاد آموزشی بهروز : صندلی پران اف 4 و ملزومات آن : پهپادهای آموزشی شهاب و سفیر : پهپاد کمان 12 : هواپیماهای مدل موجود در غرفه فروش : هواگردهای به نمایش درآمده : و در آخر : پی نوشت : با کلیک روی عکسها می توانید آنها را با اندازه بزرگتر را ببینید .
  14. سلام سایز موشک با این افزایش برد تفاوتی کرده است ؟ برد رادار هم افزایش یافته است ؟ این افزایش برد تاثیری در مانورپذیری موشک ندارد ؟
  15. سلام احتمالا این ترجمه درست باشه : " پهپادهای ایران در یمن، سوریه و غزه احمقانه به نظر می رسیدند، اما به طور فزاینده ای در حال ارتقا هستند ." پی نوشت : متاسفانه خوندن مقاله کامل وال استریت ژورنال ، عضویت می خواهد و من به متن اصلی دسترسی نداشتم .
  16. عملیات دونباس مانشتاین ، فوریه 1943 ارتش شوروی بدنبال ضد حمله موفق در استالینگراد ، در ژانویه 1943 تعدادی حمله موفق دیگر نیز انجام داد . در پایان همین ماه ارتش شوروی در برنامه ریزی های انجام شده به نتیجه رسید که نیروهای آلمانی را تا آنسوی رودخانه دنیپر عقب براند . فرماندهی عالی شوروی ( STAVKA ) با نقشه های طراحی شده برای آزاد کردن همزمان منطقه صنعتی حاشیه دونتس ، خارکف و کورسک و همچنین عقب راندن آلمانی ها تا حد ممکن به طرف شرق ، موافقت کرد . برای اجرای این نقشه نیاز بود که عملیات ها یه صورت پشت سر هم و بدون وقفه عملیاتی انجام شود . این کار با استفاده از نیرویی انجام می شد که از ابتدا عملیات را شروع می کرد و به طور مداوم در این سری عملیاتها تضعیف می شد ، همچنین حمایتی که باید از آنها صورت می گرفت توسط خطوط پشتیبانی بسیار طولانی شده ، انجام می شد و عملا هیچ نیروی عملیاتی ذخیره ای نیز نداشتند . ماموریت فیلد مارشال مانشتاین ( Manstein ) آلمانی حفظ جناح جنوبی آلمان در دونباس بود . انگاره دفاعی او این بود که به نیروهای شوروی اجازه پیشروی در بعضی مناطق را بدهد ، فقط از چند موقعیت حیاتی به صورت محکم دفاع کند و با کاهش عمدی نیروهای خودش در سایر نقاط ، یک نیروی ضربت ( striking force ) برای پیاده کردن یک پاتک هماهنگ شده ، ایجاد کند . نیروهای کمکی شروع به افزوده شدن به "ارتش گروه دن" ( Army Group Don ) وی کردند . او لشکر اول پانزر را برای دفاع از وروشیلوگراد ، به عنوان نیروی میخکوب کننده ( fixing force ) ، لشکر چهارم پانزر را به همراه لشکر اعزامی هولیت ( Hollidt ) برای دفاع از نواحی مرکزی و جنوبی خطوط مانشتاین و سپاه یکم اس اس پانزر را برای دفاع از خارکف مستقر کرد. سپاه یکم اس اس پانزر که شامل لشکرهای یکم ( Leibstandarte Adolf Hitler ) ، دوم ( Das Reich ) و سوم ( Totenkopf ) اس اس پانزر بود ، نیروی ضربت ( striking force ) او را تشکیل می دادند . فرماندهی عالی شوروی اجرای نقشه هجومی اش را ادامه داد ؛ اگرچه با حرکت هر چه بیشتر نیروهای شوروی به سمت غرب ، خطوط تدارکاتی طولانی تر می شد . در بیستم فوریه نقشه طراحی شده مانشتاین ، وارد مرحله عملیاتی شد . لشکر دوم اس اس پانزر از جنوب کراسنوگراد حمله کرد و با شکست سپاه ششم روسها ، خوش را به لشکر پانزدهم پیاده در نووموسکوسک رساند . جایی که ارتباطات بین لشکر 267 تفنگدار شوروی و سپاه 106 تفنگدار شوروی با عقبه را انجام می داد . در بیست و یکم فوریه نیروهای آلمانی با تثبیت موقعیتشان برای پیشروی به سمت پاولوگراد آماده شدند . در همان زمان سپاه چهلم پانزر به نیروی متحرک جبهه جنوب غربی حمله کردند و در نهایت آن را تار و مار کردند . واحدهای لشکر سوم اس اس پانزر به منطقه کراسنوگراد حرکت کردند تا برای پیشروی شان به سمت پاولوگراد آماده شوند . علی رغم به وجود آمدن این موقعیت جدید ، جبهه شوروی از نقشه های هجومی خود منصرف نشد. فیلد مارشال اریش فون مانشتاین ، منطقه دونتس اوکراین در ژوئن 1943 در بیست و دوم فوریه لشکر دوم اس اس پانزر وارد پاولوگراد شد و ارتباطات بین سپاه سی و پنجم تفنگداران گارد با فرماندهی شان در ارتش ششم را قطع کرد . لشکر سوم اس اس پانزر با پیشروی خودش رخنه بین نیروهای اصلی ارتش ششم و لشکر تفنگدار دویست و شصت و هفتم را گسترش داد . در بیست و سوم فوریه لشکر های ششم و هفدهم پانزر ، همان ارتش چهارم پانزر که به عنوان نیروی میخکوب کننده رزرو شده بود ، پیشروی خودشان را شروع کردند و ارتش ششم و ارتش اول گارد را در هم کوبیدند و ضمن قطع خطوط تدارکاتی سپاه بیست و پنجم تانک که همچنان دستور ادامه پیشروی داشت ، آنها را به محاصره درآوردند . لشکر دوم اس اس پانزر موقعیتش را در پاولوگراد تثبیت کرد . لشکر سوم اس اس پانزر پیشروی اش را در مقابل سپاه شانزدهم تانک گارد و لشکر سی و پنجم تفنگدار گارد ادامه داد و ستون جنوبی آن به نزدیک منطقه شمالی پاولوگراد رسید . لشکر های ششم و هفدهم پانزر از قسمت جنوب غربی به سمت شمال شروع به پیشروی کردند و در نهایت با اتصال به سپاه یکم اس اس پانزر برای پیشروی بیشتر به سمت شمال در بیست و چهارم فوریه آماده شدند . ارتشبد نیکلای واتوتین ، اوکراین ، 1943 عصر بیست و چهارم فوریه بود که ارتشبد واتوتین ( Vatutin ) فرمانده جبهه جنوب غربی شوروی در نهایت وضعیت خطرناکی که نیروهایش با آن روبرو بودند را تشخیص داد و دستور داد آنچه از نیروهای جبهه جناح راست باقی مانده است به حالت دفاعی تغییر وضعیت بدهد. ضد حمله آلمانیها ادامه پیدا کرد و در نهایت در روز چهاردهم مارس دوباره خارکف توسط آلمانیها تصرف شد. منبع
  17. بسم الله الرحمن الرحیم با چه کسی تماس خواهید گرفت ؟ رمز گشایی تفاوت بین نیروهای رزمی ذخیره ، واکنش سریع ، ضربتی و عملیاتی نویسنده : سرهنگ دوم بازنشسته MICHAEL T. CHYCHOTA و سرهنگ دوم باز نشسته EDWIN L. KENNEDY JR منبع : July-September 2014 INFANTRY قسمت اول : در فیلم 1984 ، وقتی فرمانده واحد ارتش جهانی وقتی با مشکلی در ابعاد وسیع و پیامدهای وخیم مواجه می شود ، نمی تواند راهنمایی های دکتر ادموند سانتز و دکتر پیتر ونکمن را به کار ببندد و شکارچیان روح را فرا می خواند . بر خلاف این فیلم امروزه فرماندهان نظامی گزینه های متعددی را در دسترس دارند که برای تماس شرایط اضطراری فراخوانی کنند . نیروی واکنش سریع ( quick reaction force ) (QRF) گستره وسیعی را دارد . این گستره شامل نیروی پاسخ فوری (the rapid response force یا the ready reaction force) (RRF) ، نیروی عملیات رزمی ( the tactical combat force ) (TCF) و نیروهای ذخیره ( reserve ) تا عناوین ستایش آمیزی مثل نیروهای ضربتی ( striking force ) می شود ، آنها به اصطلاح نیروهای آماده ای هستندکه مقتدرانه می جنگند تا مقر فرماندهی تحت پوشش خود را نجات دهند . متاسفانه این که در چه وضعیتی با کدام واحد تماس بگیرید و اینکه آن واحد در کجا مستقر شده است همه در پشت ابرهای متعدد اعجاب انگیزی از قوانین فراموش شده ذکر شده اند . اینها به طور واضح نه در نگارشهای قوانین ارتش ( Army Doctrine Publication ) (ADP) مشخص شده اند و نه در نگارشهای منبع قوانین ارتش ( Army Doctrine Reference Publication ) (ADRP) . به عنوان مثال یک افسر فرمانده جوان تازه کار که برای اولین بار فرماندهی گروهان را به عهده گرفته است ، اطلاع دارد که بر طبق گفته فرمانده گردان ، در صورت بروز مشکل در منطقه تحت کنترل وی ، نیروهای ذخیره به سرعت خودشان را برای کمک به محل خواهند رساند . این نیروها شامل نیروهای پیاده هستند که احتمالا با واحدهای زرهی ، مهندسی و توپخانه پشتیبانی می شوند . آنها ضمن خواباندن آشوب به وجود آمده و کشتن آدمهای بد ، امنیت را دوباره برقرار خواهند کرد . سوال مطرح شده این است : فرمانده گردان ( یا هر رده فرماندهی دیگری ) چگونه می تواند این سازمان نیروهای کمکی مورد نیاز را سازماندهی کند ، موقعیت دهد و بکار بگیرد تا بتواند ما را از نابودی نجات دهد یا دستاوردهایمان را حفظ کند ؟ بیشتر سرگردهایی که تحت آموزش در دوره عالی ( the Command and General Staff Officer’s Course ) قرار می گیرند از انواع و اهداف بکار گیری نیروها گیج می شوند . این اتفاق مخصوصا در عملیاتهای متعارفی رخ می دهد که بر اساس سالها تجربه هدایت عملیاتهای ضد پارتیزانی ( ضد شورش ) ( counterinsurgency ) (COIN) انجام می شوند . این چیزی است که در بحثهای کلاسی شنیده می شود و در برگه نیازهای دانش آموزان هم دیده می شود . ادامه دارد ... تمرین نیروهای پاسخ فوری (RRF) ناتو در اسلوونیا بعد از آغاز حمله روسیه به اوکراین
  18. سلام اینو بگذارید کنار خبرهای این که سربازان روس توی اوکراین دارند از شبکه موبایل اوکراینی ها و سیم کارت اونها استفاده می کنند در مورد روش جنگیدن روسها هم اشکال این است که روسها دقیقا به شیوه ای که بلدند می جنگند ولی حواسشون نیست روششون هنوز مال جنگ جهانی دومه که خیلی وقته برای این شیوه روشهای مقابله موثری ساخته شده ، ضمن این که الان نمیتونند از امتیاز امواج انسانی بیشمار برای جنگ استفاده کنند و این لنگشون میکنه !
  19. با چه کسی تماس خواهید گرفت ؟ رمز گشایی تفاوت بین نیروهای رزمی ذخیره ، واکنش سریع ، ضربتی و عملیاتی قسمت آخر : به علت طبیعت تهدیدها و درگیری های رخ داده در عراق و افغانستان ، یک سازمان نسبتا جدید طراحی و مدون شد . به علت برجابودن و این که عملیاتهای ضد پارتیزانی نسبتا به شکل ایستایی صورت می گیرد و در این موارد اعمال دفاعی یا هجومی ماهیت و گستره محدود دارد ، یک نیرو که در طراحی عملیات به دفاع یا حمله اختصاص داده نشده است به نام نیروی واکنش سریع ( quick reaction force ) (QRF) طراحی شد. همانند نیروهای ذخیره ، نیروی واکنش سریع (QRF) هم یک نیروی اختصاص نیافته است که هدف طراحی آن ، انجام پاسخهای سریع برای نیروهای عمل کننده در یک منطقه یا عملیات ، است . سریع بودن این نیرو فقط به مفهوم سرعت در پاسخ نیست ، بلکه سرعت در رسیدن به منطقه مورد نیاز را هم شامل می شود . نیروی واکنش سریع باید تحرک بالایی داشته باشد و بتواند برای کمک رساندن به واحدی که قرار است به کمکش برود ، در زمان مناسب عمل کند و بتواند از شکست قطعی یا نابودی آن واحد جلوگیری کند . یک نیروی واکنش سریع با این که عملا نیرویی پاسخ دهنده است ولی به مفهوم یک نیروی پاسخ دهنده ( response force ) که در عملیاتهای متعارف و در مقابل تهدید های سطح یک و سطح دو عمل می کند ، به شمار نمی رود . نیروهای واکنش سریع در تمام مناطقی که نیروها برای حفظ ثبات مستقر شده اند یا در عملیاتهای ضد پارتیزانی هستند ، عمل می کند . چاپ مشترک 2-1 وزارت دفاع از لغتنامه ارتش و اصطلاحات مربوط به آن ، مشخص می کند که یک نیروی پاسخ دهنده "یک نیروی متحرک با پشتیبانی آتش مناسب اختصاص یافته ، معمولا توسط فرمانده منطقه ، است که با تعدیدهای سطح دو در مناطق پشت جبهه مقابله می کند " . نیروهای واکنش سریع طراحی شده اند که در موقعیتهای باثبات و عملیات ضد پاتیزانی که معمولا به شکل متعارف رخ نمی دهند ، عمل کنند . و با توجه به که این در اصول تدوین شده ، سطح تهدید به صورت معمول در مورد عملیاتهای ثبات یا ضد پارتیزانی تعریف نشده است ، پس سطح تهدید برای به کارگیری آنها کاربردی ندارد . اگر چه ممکن است در نگارشهای جدید این اصول و مشخص کردن نیروهای چندبنیادی ( hybrid forces ) با قابلیتهای متعارف و نامتعارف همزمان ، این موضوع تغییر یابد . در حدول زیر انواع نیروها ، اختصاص یافتن آنها در حین برنامه ریزی ، اندازه نیروهای به کار برده شده و نوع عملیاتهایی که در آن به کارگیری می شوند ، مشخص شده است . این یک تلاش برای دسته بندی کاربری انواع نیروهاست و همچنین برای نشان دادن ملاحظاتی که در برنامه ریزی به کارگیری آنها را تحت تاثیر قرار می دهد . در نهایت ، اگر نیروهای درگیر در موضوع درک صحیحی از اصول نداشته باشند و تاثیر آن را در سطح دو و سه متوجه نشوند ، این که چه انواعی از نیروها طراحی شده اند و اینکه با کدام نیرو تماس بگیرند ، می تواند گیج کننده باشد . این امر مخضوصا برای فرمانده و نیروهای برنامه ریزی کننده ، نیازهای پشتیبانی ، اندازه و موقعیت عناصر مشارکت کننده و لیست اولویتهای پشتیبانی و آتش برای واحدهای مشارکت کننده ، بسیار مهم است . دکتر سانتز و دکتر ونکمن می توانند مطمئن باشند که بعد از آشنا کردن خودشان با این اصولی که گفته شد ، به راحتی می توانند نیروی درست مورد نیاز خود را انتخاب کنند . منبع : infantry magazine ، Jul-Sep 2014 پچ بازوی نیروی واکنش سریع ، مرکز آموزشی هایپرز فری ، ویرجینیای شرقی ، 17 آگوست 2012
  20. با چه کسی تماس خواهید گرفت ؟ رمز گشایی تفاوت بین نیروهای رزمی ذخیره ، واکنش سریع ، ضربتی و عملیاتی قسمت چهارم : یکی از نیروهایی که در طی دوازده سال اخیر موضوع گفتگوی عادی در مورد نیروهای نظامی نبوده است ، نیروی عملیات رزمی ( TCF ) است . دلیل این موضوع هم به طور مشخص این است که در سطح تنش پایین ، از درگیری های غیرمتعارف که نیروی عملیات رزمی در آنها استفاده می شوند ، اجتناب می شود ( به طور مثال نبرد در برابر تهدید های سطح 3 ) . بر خلاف ویتنام و آنچه به صورت بالقوه ممکن است در اروپا رخ بدهد ، حملات ضد پارتیزانی در عراق و افغانستان در مناطقی که پایگاههای پشتیبانی اصلی ایجاد شده اند ، شامل مقابله با تهدیدهای سطح 3 نمی شود . تهدیدهای ایجاد شده توسط یک نیروی متعارف ( conventional ) یا نیروی متحرک ( mobile force ) نیست بلکه توسط یک نیروی کوچکتر و نامتعارف رخ می دهد . مبدا ایجاد نیروی عملیات رزمی به توسعه اصول جنگ هوازمینی ( Air Land Battle ) (ALB) برمی گردد . توسعه دهندگان اصل ( doctrine ) جنگ هوازمینی (ALB) عملیاتهای رخ داده در جبهه شرقی جنگ جهانی دوم ، بین شوروی و آلمان و همچنین نبردهای رخ داده در ارتفاعات جولان در 1973 را مطالعه کردند . توسعه دهندگان اصول جنگ در آمریکا متوجه شدند که با خیلی از همان مشکلات در مقابل پیمان ورشو روبرو هستند که آلمانیها قبلا در مقابل شوروی و بعدها اسرائیلیها در مقابل سوریها روبرو بودند . علاوه بر آن اصول رزمی مدرن شوروی بر پایه ایجاد رخنه های عمقی در دفاع ناتو (NATO) به شکل تانک سوار ( desant ) یا ستونهای متحرک زرهی ( mobile armored columns ) ( واحدهای عملیاتی متحرک (OMGs) یا واحدهای متحرک (MGs) ) بنا شده بود . قدرت این نیروهای متعارف در مقابل نیروهای حمایتی و واحدهای دفاع منطقه ای ناتو که در پشت جبهه قرار داشتند ، به قدری زیاد بود که امکان مقابله وجود نداشت . بر اساس اندازه و نوع تهدید ، تهدید پشت جبهه به سطح یک تا سه تقسیم بندی می شود. این نیاز باعث تشکیل نیروی متعارفی برای جنگیدن در مقابله با تهدیدهای سطح سه ای شد که به طور مشخص تواتایی شان در سطحی بود که توسط نیروهای معمول پشت جبهه ناتو قابل غلبه نبودند . نیروهای عملیات رزمی به راه حل این موضوع تبدیل شدند و بنابراین نیاز به واحدهای حرکت و مانور ( که قبلا نیروهای رزمی خوانده می شدند ) دارند که مسلح به تجهیزاتی شده اند که بتوانند مانند نیروهای متعارف بجنگند . نیروهای روسی سوار بر خودروهای زرهی در حال حرکت به سمت ماریوپل 16 آوریل 2022 حملات عمقی شوروی برجسته ترین نگرانی ورماخت آلمان و بعدا ناتو بودند . منظور حملات عمقی شوروی ضربه زدن به مناطق ضعیف پشت جبهه و مختل کردن تدارکات ، پشتیبانی و فرماندهی و کنترل در صحنه اصلی جنگ بود . البته هدف خیلی مهمتری نیز می توانست نابودی واحدهای حامل هسته ای تاکتیکی در زمان جنگ سرد باشد . راه حل ورماخت برای مقابله با تهدید منطقه پشت جبهه توسط شوروی ، پاسخ به نیاز به نیروهای توجیه شده برای مقابله اختصاصی با نیروهای خط شکن شوروی بود و بنابراین نیروی رزمی اش را از خطوط مقدم ( front lines ) می گرفت . علاوه بر این با ادامه یافتن جنگ آلمانیها متوجه شدند که "مقدم" ( front ) می تواند هر جایی باشد و الزاما در خط اول نیست ، بنابراین شروع به راه اندازی آموزش و ایجاد نیروهای پشتیبان کردند که از خودشان در مقابل آنچه ما الان به عنوان تهدید های سطح یک و دو طبقه بندی می کنیم ، دفاع کنند . تعدادی از راه حل های خلاقانه آزمایش شدند اما بزرگترن تاثیر فهمیدن این نکته بود که نیروهای شوروی وقتی در پشت جبهه قرار گرفتند ، قابل جداسازی و نابودی هستند . این با تاثیر روحی قرار گرفتن دشمن در پشت سر ( enemy in the rear ) مقابله می کرد . به عنوان نتیجه تجربیاتشان از جنگ جهانی دوم ، پاسخ مدرن شوروی - روسیه ایجاد واحدهای رزمی متحرک و حمایت پشتیبانی قوی تر از آنها بود . تهدید های سطح یک پشت جبهه نیاز به نیروهای متحرک برای درگیری با آنها ندارد . اگرچه مقابله با تهدیدهای سطح دو ممکن است نیاز به پاسخهای وسیع تر و با سطح بالاتری از توانایی داشته باشند . یک نیروی متحرک با آتش پشتیبانی اختصاص یافته مناسب ، معمولا زیر نظر فرمانده منطقه ، می تواند با تهدیدات سطح دو در پشت جبهه مقابله کند . نیروهای آشنا با مقابله تهدیدات دو ، نیروهای پاسخ دهنده ( response forces ) خوانده می شوند . ادامه دارد ... ستون متحرک تانکهای روسی در اوکراین ، 17 آپریل 2022
  21. با چه کسی تماس خواهید گرفت ؟ رمز گشایی تفاوت بین نیروهای رزمی ذخیره ، واکنش سریع ، ضربتی و عملیاتی قسمت سوم : در مجموع یک فرمانده جوان چگونه می تواند متوجه تفاوت بین نیروی ذخیره و نیروی ضربت بشود ؟ بر مبنای آنچه در ADRP 3-90 بیان شده است ، واضح ترین تعریفی که ما را به مشخصات نیروی ضربت می رساند این است : " دفاع متحرک یک وظیفه دفاعی است که بر تخریب یا نابودی دشمن تمرکز دارد . این کار از طریق حمله قاطع توسط نیروی ضربت انجام می شود . دفاع متحرک برای تخریب یا نابودی دشمن بر این موضوع تمرکز می کند که به نیروهای دشمن اجازه پیشروی به سوی نقطه ای را بدهد که در آن محل آنها به شکل در معرض پاتک اساسی توسط نیروهای ضربت قرار بگیرند .نیروی ضربت یک نیروی اختصاصی پاتک در دفاع متحرک است که با حجم نیروی رزمی موجود ترکیب می شود . یک نیروی میخکوب کننده ( fixing force ) مکمل نیروی ضربت است . فرمانده ، نیروهای میخکوب کننده را به کار می گیرد تا جلوی نیروهای حمله کننده دشمن را در موقعیت مشخصی سد کند، ، این کار برای هدایت نیروی دشمن به منطقه غافلگیری صورت می گیرد ، همچنین حفظ مناطقی که نیروی ضربت حمله اش را از آن طرف صورت می دهد ، بر عهده این نیرو است . " علاوه بر آن ADRP 3-90 خاطر نشان می کند که " یک دفاع فعال برای انجام عملیات نیاز به منطقه ای با عمق قابل توجه دارد . فرمانده باید توانایی شکل دادن به منطقه جنگی را به شکلی داشته باشد که نیروی دشمن خطوط ارتباطی ( lines of communication ) (LOCs) خیلی طولانی با عقبه پیدا کند ، پهلوی نیروهایش در معرض قرار دهد و قدرت جنگی اش را پخش کند . علاوه بر این فرمانده باید توانایی این را داشته باشد که با هدف جدا سازی و نابودی قوای دشمن ، نیروهای دوست را در دور و پشت سر نیروی دشمن مستقر سازد . به طور معمول دفاع فعال در سطح سازمان نظامی برابر لشکر و بالاتر صورت می گیرد ، اگر چه گروههای رزمی تیپ ( brigade combat teams ) ( BCTs ) یا گردانهای مانوری ممکن است به عنوان قسمتی از نیروی میخکوب کننده یا نیروی ضربت به مشارکت گرفته شوند ." بر اساس این راهنما واحدهای کوچکتر از لشکر دفاع فعال را اجرا نمی کنند ولی این واحدهای کوچکتر می توانند قسمتی از دفاع فعال باشند . اینجا سوال جدیدی پیش می آید : در سطح لشکر و بالاتر چه چیزی باعث می شود که نیروی ذخیره با نیروی ضربت متفاوت در نظر گرفته شود ؟ ADRP 3-90 خاطر نشان می کند " نیروی مدافع عملیاتهایی را از نظر زمانی و مکانی در عمق ساختار دشمن هدایت می کند تا نیروها و دارایی های کلیدی دشمن ، مخصوصا توپخانه و نیروهای ذخیره اش ، را از بین ببرد یا رسیدن به موقع آنها به محل مورد نیاز را مختل کند . این کار به نبروهای مدافع فرصت می دهد تا دوباره ابتکار عمل را به دست بگیرند . این شامل انجام عملیاتهای ایذایی برای مختل کردن تمرکز و آمادگی نیروهای دشمن نیز می شود . نیروی مدافع قبل از این که دشمن موفقیت به دست آمده اش را تثبیت کند ، به سرعت با نیروی ذخیره و نیروهای در دسترس یا نیروی ضربت پاتک می کند . برای انجام این کار از جنگال هم کمک گرفته می شود . " با توجه به این مطالب سوال این است : آیا نیروی ذخیره و نیروی ضربت واقعا دو موجود مجزا هستند ؟ بر مبنای منابع آنها دو نیروی جدا و متمایز هستند منتها در موارد متعددی به خاطر تشابه در ماموریت اشتباه گرفته می شوند . بزرگترین تفاوت در این است که نیروی ضربت در همان زمان طراحی دستور عملیاتی ( operation order ) (OPORD) یا نقشه عملیاتی ( operation plan ) (OPLAN) یک نیروی با ماموریت مشخص است ولی ماموریت نیروی ذخیره در زمانی که به کار گرفته می شود مشخص می گردد . این کار پیامدهایی برای اختصاص نیرو یا آتش پشتیبانی برای نیروی ذخیره دارد . به عنوان مثال چون نیروی ضربت ماموریت مشخصی دارد ، به طور خودکار در طرح مانور عملیات قرار می گیرد و نیروهای وابسته یا پشتیبانی کننده اش هم مشخص می شوند ، پشتیبانی که در هیچ کجای دیگری به کار گرفته نخواهد شد ، مگر این که از یگان مشخص شده منفک شود . در مقابل نیروی ذخیره چون هیچ ماموریتی دریافت نکرده است ، هیچ پشتیبانی آتش یا اولویت تدارکاتی برایش تعریف نشده است . به طور معمول تا زمان گرفتن ماموریت واقعی ، هیچ پشتیبانی به این واحد تعلق نمی گیرد . با اینکه یک نیروی ذخیره می تواند برای ماموریتهای احتمالی بر اساس محتمل ترین و خطرناکترین شیوه های عملیات دشمن (MLECOA/MDECOA) برنامه ریزی کند ولی ممکن است واقعا در صحنه عملیات به کار گرفته نشود . نیروی ذخیره یک نیرو برای رویدادهای پیش بینی نشده است و نه قسمتی از طرح مانور اولیه . اینجا جایی است که ما با یک معما مواجه می شویم : با توجه به این که "نیروی ضربت" قسمتی از دفاع متحرک است ، همچنین پایین ترین سطح انجام دفاع متحرک در سطح لشکر یا گروه رزمی مشترک ( joint task force ) (JTF) صورت می گیرد ، چگونه گروه تیپهای رزمی یا گردانها طرح مانور با نیروی ماموریت یافته طراحی شده برای پاتک به دشمن در منطقه اصلی عملیات ( main battle area ) (MBA) را انجام می دهند ؟ از نظر اصولی پاسخ باید استفاده از نیروی ذخیره باشد . بنابراین در یگانهایی در سطح تیپ رزمی و پایین تر از آن هر گونه نیروی استفاده شده برای پاتک نیروهای ذخیره هستند و نه نیروهای ضربت . اگر چه به این مفهوم است که طراحی هماهنگی نیروی ذخیره با سایر عناصر پشتیبانی ، به علت این که سایر عناصر پشتیبانی هیچ ارتباط و پشتیبانی مشخصی از نیروی ذخیره تا زمان ماموریت گرفتن آنها نداشته اند ، کار بسیار پیچیده ای خواهد بود. این کار نیاز به انعطاف پذیری فوق العاده در بین یگانهای مورد شمول دارد . ادامه دارد ... بخشی از مثال یک طرح عملیات
  22. با چه کسی تماس خواهید گرفت ؟ رمز گشایی تفاوت بین نیروهای رزمی ذخیره ، واکنش سریع ، ضربتی و عملیاتی قسمت دوم : پاسخ به این سوال که با چه کسی تماس خواهید گرفت ، باعث می شود که به ADRP 1-2 مراجعه کنیم . عنوان این بخش اصطلاحات و علامتهای نظامی است و در صفحه 32-1 نیروی ذخیره ( reserve ) به این شکل تعریف شده است " ذخیره ( اصطلاح نظامی ) - آن قسمت از بدنه نیروها که در ابتدای عملیات از به کاربردن آنها در میدان خودداری می شود ، این کار به علت در دسترس بودن آن نیروها در حرکتهای سرنوشت ساز در عملیات ( بنابر ADRP 3-90 در هر دو حرکت تهاجمی و دفاعی ) صورت می گیرد. " . جستجوهای بعدی منجر به پیدا کردن اصطلاح "نیروی ضربتی" ( striking force ) در صفحه 34-1 به این مضمون می شود " نیروی تهاجمی - نیروی پاتک اختصاصی در یک دفاع متحرک ( mobile defense ) که با بدنه توان رزمی موجود ترکیب می شود ( در بخش ADRP 3-90 دفاع متحرک را هم ببینید )" . در بخش اصطلاحات و علامتهای نظامی هیچ اشاره ای به تعریف سازمان نیروهای واکنش سریع ( QRF ) مثل نیروی عملیات رزمی ( TCF ) ( یا هر توع دیگری از نیروهای واکنشی یا عمل متقابل ) نشده است . اگرچه یک اشاره سطحی در بخش لشکر و سپاه و شیوه عملیاتهای گروه رزمی مشترک ( joint task force ) (JTF) مشخص می کند که نیروهای واکنش سریع ( QRF ) و نیروهای عملیات رزمی ( TCF ) در این سازمانها ماموریت دریافت می کنند و وظایف عملیاتی مشخصی دارند . مطابق ADRP 3-90 و تعریفی که از نیروهای ذخیره کردیم ، نیروی ذخیره در ابتدا یک نیرو با وظیفه مشخص شده نیست و بنابر این به صورت طبیعی تا زمانی که ماموریت بگیرد به تجهیزات کاملی که برایش فراهم است ، مجهز نشده است . این به طور معمول چالش اصلی آرایش واحد هنگام دریافت ماموریت است . فرمانده نیروی ذخیره را بدون در نظر گرفتن این که کدام عامل فعلا در عملیات اولویت دارد ، تشکیل می دهد . فرمانده اندازه مورد نظر نیروی ذخیره را بر اساس سطح عدم اطمینان و ریسک موجود در وضعیت فعلی عملیاتی مشخص می کند . محل استقرار برای واحد ذخیره بستگی به ماموریتی دارد که بیشترین احتمال به کار گیری نیروی ذخیره در آن وجود دارد و یا در محلی که بالاترین احتمال بقای واحد در آنجا است . فرمانده می تواند برای واحد ذخیره انجام طیف گسترده ای از ماموریتها را مشخص کند تا در هنگام به کارگیری انجام دهند ، همچنین واحد ذخیره باید آماده باشد که در صورت نیاز ماموریتهای غیر از موارد مشخص شده را هم انجام دهد . وظایف اولیه واحد ذخیره اینها هستند : در ابتدا وارد عملیات نمی شوند . مزیت ایجاد موفقیت در موقعیت های غیر منتظره را دارند . مزیت انجام مقابله با عملیاتهایی که یکپارچگی عملیات نیروهای خودی را تهدید می کند ، را دارند . یک فرمانده باید همیشه یک نیروی ذخیره داشته باشد و در صورت واگذاری ماموریت به نیروی ذخیره پیش بینی شده ، در اولین فرصت ممکن یک نیروی ذخیره جدید ایجاد کند . بر خلاف نیروی ضربتی ، اندازه نیروی ذخیره بستگی به ریسک عملیات و تعداد نیروهای موجود دارد . ادامه دارد ... نیروهای ذخیره چینی مستقر در یین چوان در حال استراحت در بین تمرینات