patriot1979

VIP
  • تعداد محتوا

    1,120
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های patriot1979

  1. با عرض عذرخواهی از مدیران و اساتید و دوستان عزیزم برغم آنکه این تاپیک در خصوص سوریه ارائه شده اما با توجه به درج متن زبان اصلی مقاله آنتونی کودرزمَن بعد از قدری سرچ شبکه متوجه صفحه ای در سنترال کلاب شدم که توسط کاربر Captain با کپی صفحاتی از فارس نیوز (که متاسفانه موفق به یافتن صفحات اصلی آن نشدم) ترجمه مجموعه مباحث کودرزمَن را ارائه کرده بود که مشروح آن ذیلا (و عینا) به حضور دوستان عزیز تقدیم می شود: لینک اصلی: http://www.centralclubs.com/topic-t58116.html درس هايي از جنگ 33 روزه لبنان خبرگزاري فارس:آن چه خواهيد خواند متن كامل كتاب "درس هايي از جنگ 33 روزه لبنان " است كه به مناسبت سومين سالگرد پيروزي حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه، براي اولين بار در ايران توسط خبرگزاري فارس ترجمه شده و به صورت سلسله وار منتشر خواهد شد. "آنتوني كردزمن " از سرشناسترين تحليل گران نظامي آمريكاست كه در حال حاضر در "مركز مطالعات راهبردي و بين المللي واشنگتن " مشغول به كار است. آثار وي در بسياري از مراكز نظامي دنيا ، به عنوان منابعي ارزشمند مورد مطالعه و پژوهش قرار مي گيرد. از معروف ترين آثار او مي توان به مجموعه سه گانه اي اشاره كرد كه تحت عنوان "درس هايي از جنگ هاي مهم دنيا " منتشر شده است. اين مجموعه سه جلدي سه عنوان را در بر مي گيرد: "درس هايي از جنگ كره "- "درس هايي از جنگ ايران و عراق " - "درس هايي از جنگ 33 روزه لبنان ". كتاب "درس هايي از جنگ 33 روزه لبنان " به شدت توجه پنتاگون را به خود جلب كرد؛ به گونه‌اي كه طراحان ستاد مشترك فرماندهي ارتش آمريكا به بررسي آن پرداختند و در دولت آمريكا نيز ميان كارشناسان نظامي دست به دست شد و مورد بررسي قرار گرفت.كوردزمن در باره اين كتاب خود مي گويد: "اين بررسي تحليلي ... محدود است؛ زيرا تحليل من از نزديك و با حضور در لبنان و مشاهده جنگ حزب‌الله صورت نگرفت ". بررسي كوردزمن دو هدف را پوشش مي‌دهد: ايجاد پايه و اساسي براي درك جنگ از ديدگاه اسرائيلي‌ها و طرح اين پرسش كه حزب‌الله چگونه و تا چه حد مطلوب جنگيد. نتيجه‌گيري اين كتاب بر اساس ارزيابي‌هاي موجود در طول جنگ، مصاحبه با كارشناسان نظامي اسرائيلي، امريكايي و اروپايي و تحليل‌هاي جديد استراتژيست‌هاي نظامي از جنگ است. به علاوه، نظريات مقامات ارشد دولتي در خاورميانه كه نتيجه جنگ براي آنها بسيار حائز اهميت است و افرادي كه به گفتگو شده است نيز مورد توجه قرار گرفته است. برآيند نهايي اين كتاب با ديدگاه كنوني مقامات كاخ سفيد و اسرائيل در تناقض است؛ از جمله اينكه كردزمن مدعي شده توان دفاعي اسرائيل به طور چشمگيري توانست توان نظامي حزب‌الله را براي آغاز مجدد جنگ از بين ببرد؛يا اسرائيل موفق شد توافق نظامي حزب‌الله را براي پيروزي در جنگ آينده نابود كند و يا اينكه نيروهاي دفاعي اسرائيل پس از اعزام گسترده به جنوب لبنان توانستند بر دشمنان خود چيره شوند و اوضاع را مطابق ميل دستگاه سياسي اسرائيل پيش ببرند. در حاليكه درست، عكس اين مورد حقيقت دارد. از آغاز جنگ تا آخرين عمليات آن، فرماندهان حزب‌الله موفق شدند به چرخه تصميم‌سازي استراتژيك و تاكتيكي اسرائيل در حوزه عمليات‌هاي اطلاعاتي، نظامي و سياسي وارد شوند كه نتيجه آن، پيروزي قطعي و كامل حزب‌الله در جنگ با اسرائيل بود. آن چه خواهيد خواند متن كامل كتاب "درس هايي از جنگ 33 روزه لبنان " است كه به مناسبت سومين سالگرد پيروزي حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه، براي اولين بار در ايران توسط خبرگزاري فارس ترجمه شده و به صورت سلسله وار منتشر خواهد نمود.بخش هايي از اين كتاب در در ويژه نامه اي كه خبرگزاري فارس به مناسبت دومين سالگرد جنگ33 روزه تدارك ديده بود منتشر شد. *فصل اول **مقدمه تاريخ دقيق نظامي همواره خطرناك و نادرست است، بخصوص زماني كه تلاش براي توصيف جنگ به سوي تلاش براي درس آموختن از اطلاعات نامعلوم و متناقض سوق داده شود. با اين حال، واقعيت در انتظار تاريخ نمي‌ماند و نياز است آمريكا در كوتاه ترين زمان ممكن درس‌هايي را كه مي‌تواند از جنگ اسرائيل و حزب‌الله فراگيرد، فراگيرد. آمريكا و متحدانش هم‌اكنون درگير نبردهاي نامتقارن در افغانستان و عراق هستند و بسياري از كشورها به روشني به جنگ‌هاي نامتقارن به عنوان راهي براي غلبه بر برتري حريفان از نظر قواي متعارف مي‌نگرند. تعجيل در قضاوت غيرقابل اجتناب است. آمريكا و متحدانش نياز است در زودترين زمان ممكن درس‌هاي درست را بياموزند و بر طبق آن عمل كنند. *هشدارها و اخطارها خوشبختانه از زمان جنگ اسرائيل و حزب‌الله مواد فراواني علني شده‌اند. اين منابع شامل كميسيون‌هاي "وينوگراد " و "برودت " و اظهارات بعد از جنگ مقامات و فرماندهان اسرائيلي و حزب‌الله مي‌شود. اين منابع همچنين شامل بعد گسترده‌اي از گزارش‌هاي رسانه‌اي، بررسي‌هاي مراكز مطالعاتي اسرائيلي و عرب و كار مراكز تحقيقي آمريكا مي‌شود. گزارش اخير ارايه كننده طيف گسترده‌اي از مصاحبه‌ها و تماس‌هاي شخصي درباره تجربياتي است كه در زمان جنگ و طي سفر به اسرائيل و با حمايت مركز "مبادله پروژه‌اي كميته يهوديان آمريكا " و طي سفر بعدي به خاورميانه و بحث و تبادل‌نظر با مقامات و افسران ارتش عرب به دست آمده است. سفر مرتبط به لبنان و حزب‌الله در زمان جنگ و مصاحبه با سران و مبارزان حزب‌الله ميسر نبود. به هر حال، از زمان جنگ اين امكان وجود داشت كه بطور غيررسمي با افسران و مقامات لبنان گفت‌وگوهايي صورت گيرد. با اين حال، سابقه ديگر جنگ‌‌ها ارايه كننده هشداري روشن درباره اين امر است كه بسياري از داده‌ها و "حقايق " انتشار يافته در زمان و يا اندكي بعد از مناقشه مرهون گمانه‌زني‌ها، سياست و خط‌ و خطوط ايدئولوژيكي است تا منابع موثق. حتي گزارش‌هاي رسمي درباره درس‌هاي آموخته شده نيز مي‌تواند به شدت سياسي و آ‌شكارا نادرست باشد. به عنوان مثال، مطالعات جديد نشان داده بررسي درباره "اداره جنگ " كه در سال 1991 و بعد از جنگ خليج فارس از سوي وزارت دفاع آمريكا منتشر شد، ترسيم كننده تصويري كاملاً غيرواقعي از موفقيت يونيفرم‌پوشان بوده و از بسياري از جنبه‌هاي مهم در واقع اشتباه بوده است. بايد به مخاطبان يادآور شد چندين سال طول مي‌كشد تا صحت داده‌ها و خاطراتي كه از يك جنگ بروز مي‌كند، اثبات شود. چندين دهه طول مي‌كشد تا منابع اصلي در دسترس قرار گيرند بخصوص اگر آنها بسيار محرمانه بوده و يا محتواي اين منابع دردسرساز باشد. *ضرورت درس آموزي سريع مناقشه اسرائيل و حزب‌الله، جنگ عراق و ديگر مناقشات اخير نشان مي‌دهد كه هر تلاشي بايد براي تجربه‌ آموختن صورت گيرد. اسرائيل و آمريكا نشان داده‌اند كه چقدر خطرناك است جنگ‌ها را بر اساس راهبردهاي كلان ناقص و فرضيات راهبردي اداره كرد. هر دوي آنها نشان داده‌اند كه قدرت هايي با فناوري بالا كه براي شكست دشمنان متعارف بهينه ساخته شده‌اند، مي‌توانند در برابر حملات نامتقارن [چريكي] آسيب‌پذير بوده و مي‌توانند مشكلات سياسي ايجاد كنند كه بسياري از مزيت‌هاي نظامي آنها را خنثي كند. مناقشه اسرائيل و حزب‌الله مانند نبرد در عراق به شدت نشان مي‌دهد كه تاكيد بر جنگيدن در جنگ متعارف و با فناوري بالا يا "انقلاب در امور نظامي " كه آمريكا و اسرائيل پيش از جنگ ترويج كرده بودند از اساس ناقص بوده است. اين اتكاي نابجا بخصوص در زمينه تغييرشكل قوا با استفاده از فناوري به عنوان جايگزيني براي تعداد نيروها و يا جانشيني براي مهارت‌ها و حضور نيروي انساني - بخصوص دقت در قابليت حمله دقيق از راه دور و توانايي پيشرفته اطلاعاتي،‌ تجسسي و شناسايي - به كار برده مي‌شود. به عبارت ديگر،‌ هر دوي مناقشات نشان دهنده درس‌هاي اساسي از جنگ به قدمت تاريخ است. شكست دادن دشمن در ميدان نبرد به خودي خود هرگز يك راهبرد و يا پايان راهبردي بزرگ نبوده است. طرح‌هاي كارآمد راهبردي نيازمند طرح‌ها و عملياتي است كه به پيروزي در جنگ مي‌انجام نه فقط پيروزي در درگيري. راهبردهاي كلان نيازمند طرح‌ها و عملياتي هستند كه به نتايج سياسي و اهدافي دست پيدا كنند كه جنگ براي آن به راه افتاده است. پيروزي شامل تغيير شكل موفقيت تاكتيكي به مزيت سياسي پايدار است. اين امر بيشتر براي جنگ‌هاي اختياري است تا جنگ براي [حفظ] موجوديت انجام مي شود. صرف تداوم بقاء يا مزيت محدود تاكتيكي مي‌توانند در جنگي كه براي حفظ موجوديت انجام مي‌شود در زمره اهداف راهبردي معتبر باشد. پايان موفقيت‌آميز مناقشات و موفقيت سياسي پايدار مي تواند تنها جنگ‌هاي اختياري يا محدود را توجيه كند. **فصل دوم *آموزه هايي از بايد ها و نبايد هاي جنگ براي اسرائيل مناقشه اسرائيل و حزب‌الله همانند جنگ عراق ارايه كننده درس‌هايي بود كه در اغلب جنگ‌هاي تاريخ بشريت بسيار آشنا است: جنگ‌هاي محدود دربردارنده نتايج بسيار محدودتر و پيامدهاي نامطمئن بسيار بيشتري به نسبت آنچه هستند كه طراحان جنگ در زمان راه‌ندازي و اداره چنين جنگي متصور هستند. دانستن اين امر بسيار دشوار است كه تا به امروز تا چه اندازه اهداف اسرائيل از جنگ محقق شده و يا در آينده مي‌تواند محقق شود. اما هم اسرائيل و حزب‌الله با بي‌اطميناني‌هاي عمده‌اي در اعلام هر گونه پيروزي توجيه‌پذير مواجه هستند. اسرائيل جنگي "اختياري " را شروع كرد و انجام داد. اسرائيل بعد از حمله كوچك حزب‌الله به نيروهاي دفاعي آن IDF در 12 ژوئيه 2006 كه به مرگ 8 سرباز اين نيروها منجر شد اينگونه برگزيد كه به صورت يكجانبه به جنگ شدت دهد. حزب‌الله همچنين دو سرباز ديگر را هنگام گشت در مناطق مرزي شمال در نزديكي لبنان ربود.IDF در واكنش به اين حمله تلاش كرد مواضع نگهداري راكت‌هاي دور برد و ميان برد حزب‌الله را نابود كند و اين كار را با موفقيت‌هاي چشمگير اوليه‌اي انجام داد. به هر حال اسرائيل بعد از آن تصميم گرفت پا را فراتر نهد. اسرائيلي‌ها در 13 ژوئيه اقدام به بمباران فرودگاه بيروت كردند و بنادر لبنان را بستند. اسرائيل بعد از آن در راه تشديد نزاع به جنگي 33 روزه گام نهاد. با وجود آن كه "فؤاد سنيوره " نخست‌وزير لبنان روز بعد از آن درخواست آتش‌بس كرد اما درگيري‌ها همچنان شدت يافت و حزب‌الله براي نخستين بار در 16 ژوئيه راكت‌هاي دوربرد خود را به اهدافي نزديك "حيفا " شليك كرد. حملات هوايي به اهدافي در لبنان و درگيري زميني در نزديكي مرز همچنان شدت يافت. حزب‌الله مبارزان بيشتري اعزام كرد و درگيري زميني شدت بيشتري يافت و حزب‌الله به شليك راكت‌ها به داخل خاك اسرائيل [سرزمين‌هاي اشغالي] ادامه داد. اسرائيل 30 هزار نيروي ذخيره خود را در 27 ژوئيه بسيج كرد. اسرائيل سپس در اول اوت درگيري زميني را گسترش داد و نيروهاي دفاعي اسرائيل هلي‌بورن نيروها را تا عمق 125 كيلومتري خاك لبنان آغاز كردند و اقدام به هدف قراردادن سران لبناني در دره "بقاع " كردند. حزب‌الله روز بعد از آن 200 راكت ديگر به سوي اسرائيل شليك كرد كه شديدترين گلوله ‌باران تا آن زمان به شمار مي‌رفت. در 11 اوت، اسرائيلي‌ها تصميم گرفتند همه نيروهاي فعال و ذخيره خود را بطور كامل به كار گرفته و جنوب لبنان تا رودخانه "ليتاني " را تسخير كنند. به هر حال، تصميم براي حمله زميني به عمق لبنان در زماني اتخاذ شد كه جامعه بين‌المللي براي آتش‌بس به شدت فشار وارد مي‌كرد و برداشت‌هاي عمومي حاكي از آن بود كه اسرائيل جنگ را بد اداره كرده و تلفات بيش از حد غيرنظامي در لبنان برجاي گذاشته و خسارت غيرضروري به اقتصاد لبنان وارد كرده است. هفته‌هاي ترديد در تصميم گيري درباره چگونه شكل دادن به حملات زميني با تغيير ناگهاني تصميم حمله همراه بود. كابينه اسرائيل در 13 اوت تقريباً بلافاصله بعد از اين كه نيروهاي IDF را ملزم به حمله همه‌جانبه زميني كرد، با آتش‌بس موافقت كرد. با وجود آن كه حملات راكتي حزب‌الله به داخل اسرائيل به نقطه اوج 250 راكت رسيده بود، اين كابينه دست به اين كار زد. آتش‌بس با ميانجيگري سازمان ملل در 14اوت به مرحله اجرا درآمد و ارتش لبنان و يگان نمادين سازمان ملل در 17 اوت شروع به استقرار در منطقه جنوب لبنان كردند. زماني كه جنگ خاتمه يافت، آنچه كه با حمله حزب‌الله به داخل اسرائيل آغاز شده بود به درگيري جدي بدل گشت. با وجود آن كه آمار دقيق ممكن است به مرور زمان تغيير يابد، اما گزارش‌هاي اسرائيلي نشان مي‌دهند حمله اسرائيل كه در ابتدا براي از بين بردن قواي موشك‌هاي دوربرد حزب‌الله طراحي شده بود در نهايت به 15 هزار و 500 نوبت پروازي از سوي نيروي هوايي اسرائيل و حمله به 7 هزار هدف ختم شد. نيروهاي IDF حدود 100 هزار گلوله تانك و توپخانه شليك كردند و دستكم 15 هزار نيرو از بيش از 30 هزار نيروي خود را براي حمله به لبنان به كار گرفتند. با وجود آن كه چنين آماري ابهام آلود تر از داده‌هاي قبلي است اما اسرائيلي‌ها در عوض پذيراي 3 هزار و 970 راكت حزب‌الله بودند. شمار دقيق تلفات نيز تاحدودي نامعلوم است. اما اسرائيلي‌ها 117 الي 119 سرباز خود و 37 غيرنظامي را از دست دادند و حزب‌الله نيز 250 الي 800 مبارز خود را از دست داد. برآوردهاي مختلف نشان از مرگ 900 الي 1191 غيرنظامي لبناني دارد. *اهداف آشكار اسرائيل، رهبري و راهبرد تصميم‌سازان اسرائيلي همانند تصميم‌سازان آمريكايي در مورد جنگ عراق، تصوير روشني از اين امر ارايه نكرده بودند كه با راه‌اندازي جنگ به دنبال چه هستند و يا اين كه در نظر دارند در طول يك دوره زماني مشخص چه چيزي را به انجام برسانند. اينگونه ناكامي‌هاي اسرائيلي‌ها در راهبرد و يا در راهبرد عمده در وقاع جمع‌بندي عمده كميسيون وينوگراد را تشكيل مي‌دهد. كميسيوني كه براي بررسي نحوه اداره جنگ تشكيل شد. سران اسرائيل دچار تفرقه بودند. ارتش آن براي واكنش نظامي نامتقارن حزب‌الله آماده نبود و طرح و راهبرد روشن بلندمدت جنگي در اختيار نداشت. سران غيرنظامي آن بي‌تجربه بودند و راهبرد عمده‌اي براي راه‌اندازي جنگ و يا براي اداره مناقشه در دست نداشتند و تلاش‌هاي نظامي و غيرنظامي بطور ضعيفي در بالاترين سطوح تصميم‌سازي مديريت و هماهنگ شد. به هر حال، در نشستي كه براي خاتمه جنگ برگزار شد، به نظر مي‌رسد تنها يك مقام ارشد اسرائيلي ديدگاه‌هاي تصميم‌سازان اسرائيلي را در طول دوره جنگ جمع‌بندي مي‌كرد. اين مقام ادعا كرد كه اسرائيل در راه‌اندازي جنگ پنج هدف را دنبال مي‌كرد: *نابودي "فرماندهي غربي ايران " قبل از اين كه ايران هسته‌اي شود. *احياي اعتبار بازدارندگي اسرائيل پس از خروج يكجانبه از لبنان در سال 2000 و غزه در سال 2005 و مقابله با بروز وجهه ضعيف از اسرائيل. *مجبور كردن لبنان به مسئوليت‌پذير بودن و عمل كردن همچون يك كشور و خاتمه دادن به وضعيت دولت در دولت حزب‌الله. *تخريب يا زمين‌گير كردن حزب‌الله با توجه به اين كه نمي توان آن را به عنوان يك نيروي نظامي نابود كرد و همچنان به عنوان يك عامل سياسي عمده در لبنان باقي خواهد ماند. *زنده بازگرداندن دو سربازي كه حزب‌الله دستگير كرده بود بدون اين كه تبادل عمده‌اي با زندانيان در اختيار اسرائيل صورت گيرد و نه هزاران نفري كه از سوي نصرالله و حزب‌الله درخواست شده بود. چندان معلوم نيست كه آيا سران اسرائيل اصلاً اتفاق‌نظر واقعي درباره هر يك از ابعاد جنگ داشتند و اين كه درباره همه اين اهداف در زماني كه اسرائيل جنگ را شروع كرد، توافق كرده بودند يا اين كه اين اهداف را بطور مداوم با شرايط مناسب دنبال مي‌كردند. مصاحبه‌هاي بعدي نشان داد كه IDF ممكن است با اين باور وارد جنگ شده باشد كه مي‌تواند حمله‌اي جراحي‌ گونه به مواضع موشك‌هاي حزب‌الله داشته باشد و مجبور نخواهد شد در درگيري عمده زميني و يا در حملات گسترده هوايي عليه اهداف حزب‌الله وارد عمل شود. همچنين معلوم نيست لفاظي هاي انجام شده ،كه بر روي بازگرداندن سربازان دستگير شده متمركز بود تا چه حد واقعي بود و اين دستگيري تا چه حد براي توجيه عمليات نظامي به كار گرفته شد. با شدت گرفتن جنگ، اسرائيلي‌ها احتمالاً اهداف خود را وسعت داده بودند. دسترسي كامل به شرح آنچه كه در سطوح بالا تصميم‌سازي گفته شد و گفته نشد مي‌تواند به روشن شدن برداشت‌هاي مقامات مختلف اسرائيل و افسران ارشد وقت، كمك كند. حتي راهبرد يا راهبردهايي كه اسرائيل به منظور پيشبرد اهداف انتخاب كرد نيز لبريز از ابهام هستند و اين راهبردها با شدت گرفتن دامنه نبرد، تغيير يافته و توسعه پيدا كردند. مباحثه عمده‌اي در اسرائيل اندكي پس از جنگ درباره دامنه بزرگنمايي توان هوايي اسرائيل از سوي "دن حالوتس " رئيس ستاد مشترك ارتش كه يك افسر نيروي هوايي و فرمانده كل پيشين نيروي هوايي اسرائيل بود، درگرفت. افسران نظامي اسرائيل و سران سياسي آن از اظهارنظر درباره اقدام زميني به شدت اجتناب به خرج دادند چرا كه از تكرار اشغالگري اسرائيل در جنوب لبنان و جنگ فرسايشي كه به دنبال تهاجم اسرائيل به لبنان در سال 1982 پيش آمد، بيم داشتند. بسياري از منتقدان، در بحبوحه جنگ يا پس از آن احساس كردند كه حالوتس تصويري غيرواقعي از آنچه كه توان هوايي مي‌تواند در حملات اوليه اسرائيل به انجام برساند به كابينه اسرائيل كه اعضاي آن عموماً ‌فاقد تجربه نظامي و جنگي بودند، ارايه كرده باشد و اين كه حالوتس در آن زمان گام را فراتر نهاده و قول‌هايي فراتر از آنچه ارايه كرد كه مي‌توانست با شدت گرفتن نبرد، محقق سازد. آنها از حالوتس بخاطر موارد زير انتقاد كردند. (الف) نداشتن درك لازم از ضرورت مرحله زميني و نبرد زميني، (ب) بزرگنمايي در قابليت هوايي براي هدفگيري و نابودي دشمن داراي توان جنگ نامتقارن، (ج) بزرگنمايي در تاثيري كه توان هوايي مي‌توانست در مجبور كردن دولت لبنان براي در دست گرفتن كنترل مناطق جنوب و خلع سلاح حزب‌الله به همراه داشته باشد و (د) نداشتن درك لازم از واقعيت‌هاي عمده سياسي و راهبردي موثر بر لبنان و درباره نفوذ سوري‌ها و ايراني‌ها بر آن كشور. ديگر افسران و كارشناسان اسرائيلي به انتقاد از آنچه پرداختند كه بسياري آن را هدايت ضعيف و بي‌تجربه غيرنظامي اسرائيل قلمداد مي‌كردند و مي‌بايست ابعاد عمده راهبردي و سياسي سياستگذاري و طرحريزي جنگ را ارايه مي كرد. آنها نيروهاي دفاعي اسرائيل را مقصر نخواندند. آنها همچنين احساس كردند رهبريت اسرائيل تمايلي به بكارگيري نيروهاي زميني نداشتند مگر آن كه شرايط اينگونه ايجاب مي‌كرد و رهبري قادر به تصميم‌سازي آگاهانه و به هنگام نبود. اين انتقادها به شدت بر صلاحيت فردي "ايهود اولمرت " نخست وزير اسرائيل و "عمير پرتس " وزير دفاع آن متمركز بودند. ادامه دارد... تهيه و ترجمه و ويرايش: ستاد پاسداشت شهداي نهضت جهاني اسلام فارس اختصاصي فارس/پاورقي از كتاب «آنتوني كردزمن»(2) هدف اسراييل نابودي "فرماندهي ايران در غرب منطقه " قبل از هسته‌اي شدن آن بود خبرگزاري فارس: اسرائيل نتوانست حزب‌الله را به عنوان يك نيروي نظامي و يا سياسي نابود كرده و يا آن را به شدت تضعيف كند. اين واقعيت بخصوص در اواخر سال 2006 كه حزب‌الله براي به چالش كشاندن دولت منتخب لبنان از دستاوردهاي سياسي خود بهره گرفت، بسيار روشن شد. برخي از تحليلگران اينگونه مطرح مي‌كنند كه نيروهاي زميني IDF پيشنهاد اقدام زميني قاطع‌تر و حمله تا رودخانه ليتاني را ارايه داده بود و پيشنهاد كرده بود از مواضع و استحكامات ايجاد شده درآن سوي خطوط حزب‌الله به سمت جنوب پيشروي صورت گيرد. آنها در طرح‌ريزي جنگ و بعد از تشديد آن به دنبال اجراي هر دو مورد بودند. يك بار ديگر كميسيون وينوگراد اينگونه مطرح مي‌كند كه اين ديدگاه‌ها تا حدودي درست هستند اما سابقه دقيقي در اين باره در دست نيست كه كدام مقام كدام اقدام را در كدام زمان پيشنهاد داد و چه مباحثاتي ميان آنها انجام شد. بيشترين حرفي كه مي‌توان گفت اين است كه كار كميسيون وينوگراد كه از سوي پارلمان اسرائيل براي بررسي نحوه اداره جنگ تشكيل شده بود سوالات جدي در اين باره برانگيخت كه آيا رهبري [اسرائيل] اصولاً راهبرد و اساس لازم براي جنگ را پس از حملات هوايي آغازين تدوين كرده و پي‌گرفته بودند. آنچه به نظر معلوم مي رسد اين است زماني كه نيروهاي IDF دست به اقدام زميني زدند تعدادي از مقامات ارشد هشدار دادند اقدامي كه عليه مواضع حزب‌الله در نزديكي مرزهاي اسرائيل و لبنان محدود باشد، اقدام عليه مواردي است كه نسبتاً به سود حزب‌الله است و نيروهاي IDF را در نبردي در محل استحكامات و يا درگيري با فاصله نزديك گرفتار خواهد كرد و براي محاصره كردن نيروهاي حزب‌الله و شكست دادن آنها جنگي قاطعانه به شمار نمي رود. مباحثاتي در همين راستا درباره تقابلات ميان سطوح بالاي تصميم‌سازي و كيفيت اطلاعات جاسوسي اسرائيل قبل و در هنگام جنگ درگرفت. به هر حال، تا اين لحظه به نظر مي‌رسد مسايلي كه در زمينه اطلاعات پيش آمد در سطوح تاكتيكي بوده و توجيه كننده و تشريح كننده هيچ يك از خطاهاي بزرگي نيست كه در سطح سران سياسي و يا فرماندهان عاليرتبه به وقوع پيوست. آن خطاها را نمي‌توان بوسيله حدودي توضيح داد كه اطلاعات اسرائيل از آن اطلاع داشت يا نداشت. (الف) ميزان تسليحاتي كه به دست حزب‌الله رسيده بودند، (ب) آمادگي و قابليت حزب‌الله ، (ج) توان و سازمان حزب‌الله و (د) ماهيت استحكامات حزب‌الله در منطقه مرزي. مباحثه‌اي نيز درباره دامنه اين واقعيت وجود داشت كه رئيس اطلاعات نيروهاي دفاعي اسرائيل كه يك افسر نيروهاي هوايي بود و از نحوه انجام جنگ دفاع مي‌كرد و محدوديت‌هاي ژنرال حالوتس را تقويت مي‌كرد. اكنون اين احتمال به نظر مي‌رسد اطلاعات اسرائيل ميزان و ماهيت انتقالات تسليحات سوريه، تعداد و كيفيت مبارزان حزب‌الله (بخصوص جنگجويان "پاره‌وقت ") و سطح آموزش‌ و آمادگي‌ حزب‌الله را دست كم گرفته بود. به هر حال، واقعيت‌ها همچنان پنهان مانده‌اند و حساب‌هاي متناقض بسياري درباره ماهيت اين انتقالات تسليحاتي و اندازه قوي حزب‌الله مطرح مي‌شوند. بار ديگر بايد گفت كه دسترسي كامل به سوابق دقيق از اظهارات مقامات و سوابقي كه در طول جنگ ارايه شد فقط مي‌تواند دقيقاً اين امر را روشن سازد كه چه اشتباهاتي رخ داده است. به هر حال، كميسيون وينوگراد نشان داد كه هر دو انتقاد بخاطر جنگ بجا است. همانند جنگ اكتبر 1973 و در سراسر اقدامات صورت گرفته در سال 1982 در لبنان، بزرگترين شكست‌هاي اسرائيل در سطوح عالي رهبري و فرماندهي سياسي رخ دادند. اين مشكلات در عين حال به ندرت مشكلات خاص هستند. تقريبا يكي از درس‌هاي جهاني تاريخ جنگ‌ها اين است كه سران و فرماندهان در حالي وارد جنگ مي‌شوند كه از همه تجربيات لازم برخوردار نبوده و دستكم داراي طرح‌ها و برداشت‌هاي تقريباً ناقص بوده و در توانايي خود در تدوين واقعيت‌‌هاي جنگ به شدت اختلاف دارند. سران و فرماندهان به ندرت در زمره شكل دادن به موفقيت راهبردي قرار مي‌گيرند اما عناصر حياتي به شمار مي‌روند. در اين مورد بخصوص، سران سياسي و نظامي اسرائيل فاقد عمق و تجربه مورد نياز بخصوص در نبرد با عوامل غيردولتي در جنگي با شكل و ساختاري ناآشنا بودند. با توجه به آنچه كه درباره چالش‌هاي پيش روي اسرائيل و واكنش آن به اين چالش‌ها معلوم است، گزارش ذيل تحليلي است بر دستاوردها و شكست‌هاي اسرائيل در دستيابي به اهداف تعيين شده توسط سران اسرائيلي. *هدف 1: نابودي "فرماندهي غربي ايران " قبل از هسته‌اي شدن ايران اسرائيل نتوانست حزب‌الله را به عنوان يك نيروي نظامي و يا سياسي نابود كرده و يا آن را به شدت تضعيف كند. اين واقعيت بخصوص در اواخر سال 2006 كه حزب‌الله براي به چالش كشاندن دولت منتخب لبنان از دستاوردهاي سياسي خود بهره گرفت، بسيار روشن شد. جنگ در بهترين حالت خود ممكن است شرايطي بوجود آورده باشد كه تركيبي از نيروهاي حافظ صلح و ارتش لبنان به مرور زمان حزب‌الله را خلع سلاح كنند و از ظهور مجدد تهديد راكتي و موشكي عمده‌اي جلوگيري به عمل آورند كه ايران مي‌تواند براي پرتاب سلاح‌هاي شيميايي،‌ بيولوژيك،‌ راديولوژيك و هسته‌اي (CBRN) خود از آن بهره گيرد. به هر حال،‌ اين پيامد چندان روشن نيست. نتيجه نهايي جنگ همچنين بيشتر بر حمايت بين‌المللي از نيروهاي سازمان ملل بعلاوه بر كمك‌هاي اعراب و آمريكا به دولت لبنان بستگي خواهد داشت تا به تاثير حملات نيروهاي دفاعي اسرائيل. *راكت‌ها و موشك‌هاي ميان برد و دوربرد ( برد45 تا 220 كيلومتر) اسرائيل در روزهاي آغازين جنگ در سطح تاكتيكي برخي موفقيت‌هاي مهم بخصوص در نابودي راكت‌هاي ميان‌برد و دوربرد و جلوگيري از شليك سيستم‌هاي پايدار در طول دوره جنگ به دست آورد. بيشتر گزارش‌ها از اين امر حكايت دارد كه حملات نيروي هوايي اسرائيل در دو روز اول جنگ احتمالاً اغلب سكوهاي پرتاب راكت‌هاي ميان برد و دوربرد ارايه شده از سوي ايران را نابود كرد و به نظر مي‌رسد نيروي هوايي اسرائيل توانسته باشد در طول هفته‌هاي بعد، بطور نظام‌مند ديگر سكوهاي پرتاب كننده موشك‌هاي دوربرد و ميان برد ارايه شده از سوي سوريه را نيز نابود كند. رئيس نيروي هوايي اسرائيل در 16 اوت اعلام كرد كه 90 درصد از راكت‌هاي دوربرد حزب‌الله نابود شده است. به هر حال، اين برآورد ممكن است بيش از حد خوشبينانه باشد چرا كه حزب‌الله تعدادي راكت‌انداز غيرواقعي نصب كرده بود كه براي گمراه كردن اسرائيلي‌ها مجهز به اثر حرارتي بودند. يك مقام ارشد نيروي هوايي اسرائيل در ماه سپتامبر از واكنش سريع نيروي هوايي اسرائيل سخن گفت و اعلام كرد كه 90 درصد از موشك‌اندازهاي ميان بردي كه مورد استفاده قرار مي‌گرفتند بلافاصله و پس از شليك نخستين گلوله خود هدف قرار مي‌گرفتند. برداشت كارشناسان اسرائيلي اين بود كه در پايان جنگ شمار اندكي از موشك‌انداز ميان برد و دوربرد باقي ماندند و شواهد و مدارك اندكي در مخالفت با اظهارات آنها ارايه شده است. حزب‌الله نيز در محافل عمومي ادعا نكرد شمار قابل توجهي از اين موشك‌ها باقي مانده باشند. به نظر مي‌رسد كه IDF مركز فرماندهي و كنترل راكت و موشك را نابود كرد. مركزي كه ايران در داير كردن آن براي حزب‌الله كمك كرد اما اين مركز به راحتي مي‌توانست با "لپ تاپ " و فناوري ارتباطاتي تجاري جايگزين شود. با اين وجود، كارشناسان اسرائيلي تصديق مي‌كنند كه ابعاد ارايه راكت‌هاي ميان‌برد 220 ميلي‌متري و 302 ميلي‌متري توسط سوريه براي اطلاعات اسرائيل يك شگفتي بزرگ بود. علاوه بر اين، معلوم نيست كه اسرائيل حساب درستي از پرتاب‌كننده‌ها يا راكت‌ها و موشك‌هايي داشته باشد كه قبل از جنگ از سوي سوريه به حزب‌الله ارايه شده بودند. اين تجهيزات در طول جنگ گسترش يافت. همچنين معلوم نيست كه اسرائيل حساب درستي از راكت‌هاي باقي مانده تامين شده از سوي سوريه و يا سيستم‌هاي ارايه شده از سوي ايران داشته باشد. كارشناسان اسرائيلي برآورد متفاوتي از تعداد و عملكرد دوربردترين سيستم‌هاي ارايه شده از سوي ايران نظير "زلزال 1 " و "زلزال 2 " در هنگام و يا بعد از جنگ داشته‌اند. تناقض آشكاري در منابع غيرمحرمانه وجود دارد. كارشناسان اسرائيلي همچنين اينگونه عنوان مي‌كنند كه ديگر سيستم‌هاي مدرن‌تر مانند "فتح 110 " با برد تا 220 كيلومتر ممكن است منتقل شده باشند. آنها اينگونه توصيف كرده‌اند كه نسخه دوربردتر اين سيستم‌ها قادر است تل‌آويو و يا هر مكان ديگري را در اسرائيل هدف قرار دهد. آنها تخمين زده‌اند كه حدود 18 از 19 تا 21 پرتاب‌كننده در طول موج اول حملات نيروهاي هوايي اسرائيل هدف قرار گرفته‌اند اما آنها يادآور مي‌شوند حزب‌الله ممكن است سيستم‌هاي بيشتري داشته باشد كه تحت فشار ايران و يا به منظور دور نگهداشتن آنها از حملات اسرائيلي‌ها استفاده نكرده باشد. راكت‌هاي زلزال 1 و 2 به عنوان گلوله‌هاي توپخانه‌اي توصيف مي‌شوند و زلزال 3 به عنوان يك موشك بالستيك و يا هدايت شونده با دقت قابل توجه محسوب مي‌شود. حداكثر برد آن معلوم نيست و به بازده دستگاه بستگي داشته و حدود 115 الي 220 كيلومتر است. زلزال 2 نيز با برد اسمي حداكثر 210 كيلومتر مي‌تواند اهدافي در جنوب "عسقلان " در سمت جنوبي لبنان را هدف قرار دهد. زلزال 3 با برد تخميني تا 1500 كيلومتر نيز مي‌تواند هر هدفي در سراسر اسرائيل را نشانه رود. نشانه‌اي دال بر اين امر وجود ندارد كه تاكنون اين موشك در اختيار حزب‌الله قرار گرفته باشد يا اين كه موشكي از اين دست به سمت اسرائيل شليك شده باشد. به هر حال يكي از سوالات مهم اين است كه تاثير حملات اسرائيل تا چه مدت دوام خواهد داشت. افسران و مقامات ارشد اسرائيل اعتراف كرده‌اند كه در طول جنگ ممكن است ايران توانسته باشد موشك‌هاي دوربردتر و يا سيستم‌هاي هدايت دقيقي را در تعداد اندك بدون اين كه دولت لبنان متوجه شده باشد به دست حزب‌الله برساند. چنين رخنه‌اي همچنين توسط نيروهاي صلح‌بان بين‌المللي كه از زمان پايان جنگ در منطقه مستقر شده‌اند و صرفاً در جنوب لبنان فعاليت مي‌كنند، ردگيري نشد. چنين سيستم‌هايي مي‌توانند در شمال منطقه‌ عمليات عمده ارتش لبنان و نيروهاي بين‌المللي مستقر شده و امكان مجهز شدن به سلاح‌هاي شيميايي،‌ بيولوژيك،‌ راديولوژيك و هسته‌اي را دارند. ايران و سوريه بطور متناوب مي‌توانند در زمان بحران كنوني صبر پيشه كرده و سپس تلاش كنند چنين تسليحاتي را در سال‌هاي آتي به داخل لبنان منتقل كنند. يكي از مهمترين محدوديت‌هاي هر جنگي اين است كه تنها به تهديدهاي جاري مي‌پردازد و نمي‌تواند آينده را كنترل كند. *راكت‌هاي بردكوتاه (تا برد 45 كيلومتر) درباره تعداد دقيق راكت‌هاي بردكوتاهي كه حزب‌‌الله در زمان آغاز جنگ در اختيار داشت و اين كه چه تعداد از آنها در دست حزب‌الله باقي مانده تا پيش از اين كه حزب‌الله بتواند بار ديگر بعد از آتش‌بس آن را تامين و دريافت كند، اتفاق‌نظري وجود ندارد. برآورد پيش از جنگ مقامات اسرائيلي از 10 هزار الي 16 هزار راكت كاتيوشاي معمولي و يا تقويت‌شده و مجموع اسمي 13 هزار راكت حكايت دارد. امكان خطاي 5 هزار راكتي به راحتي وجود دارد و بايد به اين امر انتقالاتي اضافه گردد كه دقيقاً قبل از جنگ صورت گرفت و كشف اين امر كه سوريه بيش از آنچه اسرائيل در ابتدا تصور مي‌كرد راكت‌ در اختيار قرار داده بود. به گفته افسران ارشد اطلاعاتي اسرائيل، نيروهاي دفاعي اسرائيل تخمين زدند حزب‌الله تا روز شنبه 11 اوت 3 هزار راكت شليك كرد. نيروي هوايي اسرائيل حدود هزار و 600 كاتيوشا را نابود كرد و 7 هزار گلوله باقي مي‌ماند. منابع اطلاعاتي اسرائيل و نيروي هوايي اعتراف كردند كه تقريباً تخمين چنين تعدادي و هدف قرار دادن چنين سيستم‌هاي كوچكي و يا برآورد دقيق از ميزان خسارات غيرممكن بود. اسرائيلي‌ها در طول جنگ ادعا كردند با وجود آن كه ايراني‌ها و سوري‌ها تلاش عمده‌اي در طول نبرد داشته‌اند اما آنها مانع از تامين مجدد چنين راكت‌ها و ديگر تسليحات ايراني و سوري شدند اما اين مقامات يادآور مي‌شوند كه نمي‌توانند چندان به اين امر مطمئن باشند. حزب‌الله از آن زمان مدعي شده تسليحات خود را بار ديگر تامين كرده اما هرگز جزئياتي ارايه نكرده است. آنچه مي‌تواند نشانه گوياتري باشد اين است كه اسرائيلي‌ها بعد از جنگ هيچگونه ادعايي درباره كسب پيروزي در كاهش مستقيم اينگونه تهديدات مطرح نكردند. *ديگر تسليحات مهم حزب‌الله هيچ يك از اسرائيلي‌ها در طول جنگ ادعا نكردند كه اطلاعات اسرائيل دانش صحيحي از ديگر انواع تسليحاتي داشت كه پيش و پس از جنگ در اختيار حزب‌الله قرار گرفتند و يا حتي نوع تسليحاتي كه در دست حزب‌الله وجود داشت. اين مهمات شامل خمپاره‌ها، سلاح‌هاي ضدتانك (از نوع AT-3T، MK II، كونكورس، كورنت، ميتس-ام، آرپي‌جي 29) و موشك‌هاي ضدهوايي و موشك‌هاي كوتاه‌برد سطح به هوا (از نوع SA-7، SA-14، SA-16 و احتمالاً SA-18 و SA-8) بودند. كارشناسان اطلاعاتي نيروهاي دفاعي اسرائيل اعلام كردند كه تنها حدسياتي در اين مورد داشتند ولي گمان مي‌كنند حزب‌الله دستكم چند صد هزار تفنگ سبك و سلاح خودكار در اختيار دارد و چندين ميليون يعني تا 6 ميليون گلوله مهمات در اختيار دارد. يكي از موارد نامعلوم اندازه و نوع مدل‌هاي موشك‌هاي لوله‌اي ضدتانك ساخت آمريكا با نشانه‌گيري چشمي هدايت‌شونده‌اي(TOW) بود كه حزب‌الله از ايران دريافت كرده بود. برخي از گزارش‌ها نشان مي‌دهند كه موشك‌ها از نوع BGM-71As بودند كه به ايران منتقل شده و تحت ليسانس توليد مي‌شوند. ديگر افراد مي‌گويند كه اين موشك‌ها شامل نوع پيشرفته‌تر ساخت ايران بود كه به "توفان 1 " معروف هستند. نيروهاي IDF صندوق‌هاي مهماتي را ضبط كردند كه برچسب TOW روي آنها نوشته شده بود اما برخي از آنها به نظر تاريخ توليد 2001 داشتند و معني آن اين بود كه از ايران آمده‌اند. به هر حال اين كشف به معني اين امر نيست كه چنين موشك‌هايي ساخت ايران باشند. همچنين امكان اين امر وجود دارد كه اين موشك‌ها بخشي از 500 موشك TOW اسرائيل و هزار موشك ساخت آمريكا باشند كه در توافق تسليحاتي "ايران- كنترا " در سال 1985 به ايران منتقل شدند. ادامه دارد فارس اختصاصي فارس/پاورقي از كتاب «آنتوني كردزمن» (3) كارشناسان رژيم صهيونيستي: اسرائيل به شدت حزب الله را دست كم گرفته بود خبرگزاري فارس: افسران و كارشناسان اسرائيل در عين حال، در طول جنگ اين نكته را تصريح كردند كه اسرائيل در زماني كه جنگ آغاز شد به شدت شمار اعضاي آموزش ديده و جنگ‌آور، كيفيت استحكامات مقدم و توانايي سنگرگرفتن، اختفاء و پراكندگي آنها را دست‌كم گرفته بود. تخميني در اين باره وجود ندارد كه شمار موشك‌هاي ضدتانك C-802 باقي مانده در دستان حزب‌الله در زمان آتش‌بس چقدر بوده است اما يكي از كارشناسان اسرائيلي مي‌گويد چندين عدد از اين موشك در اختيار حزب‌الله است. اين موشك‌ها به راحتي در كاميون‌ها و كانتينرهاي معمولي قابل پنهان كردن هستند. همين كارشناس تخمين مي‌زند كه 24 الي 30 عدد از هواپيماهاي بدون سرنشين از نوع "ابابيل " (UAVs) كه مي‌توانند 40 الي 50 كيلوگرم مواد منفجره را تا فاصله 450 كيلومتري حمل كرده و توسط سيستم مكان‌يابي جهاني [جي‌پي‌اس] قابل ردگيري هستند در اختيار حزب‌الله باقي است. (حزب‌الله اين ابابيل‌ها را "مرصاد 1 " نام نهاده است.) اين مشكلات روشنگر درس‌هاي متعدد و مهم جنگ بعلاوه ناتواني IDF در تخمين ميزان خساراتي است كه به حزب‌الله وارد كرده است. بيشتر نظام‌هاي ارزيابي‌هاي اطلاعاتي و ارزيابي از ميزان خسارت ناشي از درگيري بر مواضع تسليحات عمده متمركز بودند. اين ارزيابي‌ها به شمار و نوع تسليحات سبك، تسليحات انفرادي و ديگر سيستم‌هاي كوچك‌تر نمي‌پردازد. آنها همچنين به منظور ردگيري و دنبال كردن انتقال شمار اندكي از سيستم‌هاي بزرگتري نمي‌شوند كه مي‌توانند تاثير عمده‌اي بر جنگ‌هاي نامتقارن داشته باشند. اين محدوديت‌ها مشكلات عمده‌اي در هدف قراردادن و ارزيابي ميزان خسارات جنگ در جنگ‌هايي بوجود مي‌آورند كه با عوام غير دولتي و تقابل نامتقارن انجام مي‌شوند. جنگ‌هايي كه انتقال فناوري در آنها مي‌تواند شگفتي به همراه داشته و حتي انتقال احتمالي فناوري مي‌تواند به تغيير رفتار نظامي منجر شوند. هر كسي با آغاز شدن درگيري‌ها معمولا به فرسايشي شدن جنگ فكر مي‌كند در عمل اين جنگ‌هاي فرسايشي مي‌تواند در مرحله آماده‌سازي و آرايش‌گيري اتفاق بيفتد بعلاوه اين كه براي ايجاد شرايط لازم براي جنگ نامتقارن و شورش‌ها، سال‌ها وقت لازم است. پاسخ به اين تلاش‌ها و انتقالات اسلحه و فناوري نظامي ممكن است نيازمند تغييرات در جمع‌آوري اطلاعات، هدف‌گيري و اولويت‌هاي ارزيابي خسارت جنگ و فناوري در آينده باشد. همانگونه كه در بخش‌هاي بعدي خواهد آمد، بخصوص اگر طرف‌هاي مقابل در جنگ نامتقارن از جنگ اسرائيل و حزب‌الله به ارزش سلاح‌هاي سبك با فناوري بالا پي‌ببرد. انقلاب‌ در امور نظامي ممكن است براي عوامل غيردولتي همانند نيروهاي نظامي مدرن مقرون به صرفه باشد بخصوص وقتي كه آنها بتوانند در درگيري‌هاي محدود و يا در جنگ‌هاي مداوم و فرسايشي مبارزه كنند. از دست دادن زمان براي تصميم‌سازي و مانور ممكن است براي نيروهاي نظامي متعارف حياتي باشد. تعميم آن ممكن است براي نيروهاي نامتقارن از اهميت برابري برخورد باشد. *ممانعت و نابودي تسليحات توسط IDF موجود و محدوديت در تسليح مجدد همانگونه كه پيش از اين گفته شد، اطلاعات موثقي وجود ندارد كه نشان دهد حملات نيروي هوايي اسرائيل و نيروهاي دفاعي آن تا چه اندازه سطح موجودي راكت‌هاي كوچك و ديگر تسليحات حزب‌الله را در طول جنگ از بين برده باشد. نقشه‌هاي غيرمحرمانه از مناطق بمباران مكان‌هايي كه اسرائيل مورد حمله قرار داده مؤيد اين امر است كه ممانعت و نابودي تهيه و تامين مجدد از اهداف اصلي اسرائيل بوده و بسياري از حملات نيروي هوايي اسرائيل به همين منظور صورت گرفت. بر اساس يكي از اين نقشه‌ها، نيروهاي اسرائيلي حدود 70 پل، 94 جاده از جمله مسير تداركات از سوريه به لبنان و دره بقاء، جاده‌هاي شمال لبنان را كه از سوريه به سواحل لبنان و مسير كوهستاني شمال عبور مي‌كنند، بمباران كردند. نيروي هوايي اسرائيل همچنين تلاش ممانعتي گسترده‌اي در شبكه‌ جاده‌اي در بخش‌هاي جنوبي لبنان انجام داد. اين مسير جاده‌اي از جنوب لبنان تا ساحل "صيدون " و "تاير " عبور كرده و به سمت شرق از جاده‌‌هاي ساحلي امتداد داشته و ارتباط داخلي جاده‌هاي "ظاله " (واقع در شرق بيروت) را به "مرجعيون " و "نباتيه " (كه در جنوب ظاله قرار دارند) برقرار مي‌سازد و جاده‌هاي جنوبي از بقاء از طريق ظاله به سمت مرجعيون و "خيام " را شامل مي‌شود. به نظر مي‌رسد اين حملات شامل حملات پرشمار به خودروهاي مظنون بوده كه بعداً معلوم شد بسياري از اين خودروها متعلق به غيرنظاميان و يا خودروهاي امدادي بوده است. به هر حال، چنين اقدامي در جهت ممانعت از تامين تسليحاتي با مشكلات عملي همراه بوده است. با وجود آن كه سوريه تنها مي‌توانست از هفت گذرگاه عمده و شبكه جاده‌اي اندكي براي انتقال تسليحات استفاده كند، اين اقدامات در بهترين حالت خود به نيروهاي دفاعي اسرائيل كمك كرد تا بتوانند تسليحات سنگيني كه بر خودروها سوار شده بودند را ردگيري و از ورود آنها ممانعت به عمل آورد. اين جاده‌ها با عبور و مرور سنگين غيرنظاميان همراه بود. نيروهاي IDF ممكن است موفقيت موقتي در پوشش اهداف بزرگ و قابل رهگيري به دست آورده باشند كه از اين جاده‌هاي عبور مي‌كردند اما حزب‌الله و غيرنظاميان لبناني به سرعت دريافتند كه مي‌توانند تاسيسات گذرگاهي اضطراري درست كنند. گذشته از اين اگر اجازه داده مي‌شد كه ترافيك سنگيني از چنين مسيرهايي عبور كنند عمليات شناسايي نيروهاي دفاعي اسرائيل در بهترين حالت مي‌توانست تنها جابجايي‌هاي آشكار موشك‌ها و راكت‌هاي بزرگي را ردگيري كند كه بار خودروهاي نظامي بودند. آنها نمي‌توانستند درون كاميون‌ها و كانتينرهاي بزرگ را شناسايي كنند. در زمينه تامين سيستم‌هاي كوچك‌تر به حزب‌الله حتي زماني كه نيروهاي فراواني در امتداد مرزها مستقر شده باشند، تامين امنيت مرزي در بسياري اوقات مسئله‌ساز خواهد بود. چرا كه حز‌ب‌الله با انجام عمليات در امتداد مرزهاي 75 كيلومتري لبنان با اسرائيل مي‌توانست اين مشكلات را روشن سازد. نيروهاي دفاعي اسرائيل نيرويي در امتداد مرزهاي 375 كيلومتري لبنان و سوريه ندارند و بطور حتم از امكانات اطلاعاتي، تجسسي و شناسايي هم براي جنگيدن و هم براي ارايه كمك به تجسس منطقه مرزي و خطوط اصلي ارتباطي به سمت جنوب برخوردار نيستند. قاچاق و جابجايي‌هاي غيرقانوني افراد از مدت‌ها پيش در اين مرزها بومي شده است. بسته به اندازه تسليحاتي كه جابجا مي‌شوند، حدود 40 الي 60 گذرگاه با ظرفيت متوسط وجود دارند. بر همين اساس، نيروهاي دفاعي اسرائيل ممكن است توانسته باشند جابجايي‌ها عمده در امتداد اين مسيرها را نظارت كنند اما رهگيري‌ها، اقدامات ممانعتي و جلوگيري از جابجايي در امتداد مرزها يا در داخل لبنان در طول جنگ براي نيروهاي دفاعي اسرائيل ممكن نبود. تامين امنيت مرزي زماني كه اسرائيل اجازه عبورومرور غيرنظاميان از مرز و به سمت جنوب را ارايه كرد و بعد از آن با آتش‌بس موافقت كرد، مشكل‌آفرين‌تر شد. انتقال تسليحات سبك براي نيروهاي لبناني، نيروهاي صلح‌بان سازمان ملل يا امور نظارتي اسرائيل در طول آتش‌بس عملاً غيرممكن بود و شمار اندكي از تسليحات عمده را مي‌توان با رشوه از مرز قاچاق كرد و يا پنهان كرد. زماني كه اسرائيل در 6 سپتامبر 2006 به محاصره دريايي، هوايي و زميني لبنان خاتمه داد، اين اقدام عملاً‌ تضمين كننده توانايي آينده حز‌ب‌الله براي تسليح مجدد دستكم از جهت تسليحات سبك‌تر بود. با اين وجود حز‌ب‌الله توانست در طول جنگ و محاصره اسرائيلي‌ها بسياري از اين سيستم‌هاي خود را حفظ كند. از سرگيري گسترده كشتي‌راني و بندر تجاري و عبور و مرور جاده‌اي به حز‌ب‌الله فرصت بالقوه‌اي براي قاچاق موشك‌ها و راكت‌هاي سايز متوسط با استفاده از خودروهاي تجاري و كانتينرهايي داد كه بخت اندكي براي ردگيري آنها وجود داشت. كشتي‌هاي اختصاص يافته به نيروهاي بين‌المللي همه تلاش خود را انجام خواهند داد اما نظارت بر جابجايي اندك و يك باره از بنادري كه سوءظن كمتري به آنها وجود دارد تقريباً غيرممكن است و انتقالاتي كه از طريق خودروها صورت مي‌گيرد در هر حجم و اندازه‌اي كه باشد امكان جستجوي خودرو به خودرو را حتي براي زماني كه نيروهاي جستجو كننده از هواداران و يا رشوه‌گيران نباشند نيز غيرممكن مي‌سازد. هفته‌نامه تايم در 24 نوامبر 2006 گزار ش داد منابع اطلاعاتي عربستان و اسرائيل عنوان كرده‌اند كه ايران در تسليح مجدد حزب‌الله از طريق سوريه موفق بود. مقامات اطلاعاتي اسرائيل اعلام كرده‌اند كه حزب‌‌الله توانسته نيمي از موشك‌ها و تسليحات سبك موجودي قبل از جنگ خود را از نو ذخيره كند. به هر حال، ديپلمات‌هاي غربي در بيروت گفتند كه شمار اين ذخاير بسيار بالاتر بوده و موجودي حز‌ب‌الله به احتمال فراوان در سطح قبل از جنگ است. حز‌ب‌الله اين انتقالات را تاييد نمي‌كند اما اينگونه عنوان كرده كه "اگر اسرائيل سعي كند بار ديگر به ما حمله كند، ما بيش از اندازه كافي سلاح در اختيار داريم ". اطلاعات عربستان اين گزارش‌ها را تاييد كرده و عنوان مي‌كند كه كاميون‌هاي تامين كننده تسليحات سبك و قطعات موشكي همچون سيل به سوي مرزها جاري شده‌اند. نيروها و تلفات حزب‌الله اسرائيل بعد از جنگ درباره تاثير نبرد بر نيروهاي حزب‌الله مدعي شد كه حز‌ب‌الله 600 الي 800 نيروي خود را از دست داد در حالي كه حز‌ب‌الله نيز در مقايسه با اين امر اعلام كرد كه كمتر از 100 نفر در طول جنگ و 250 نفر بعد از مناقشه كشته شدند. حز‌ب‌الله معمولاً آماري رسمي از تلفات گزارش نمي‌دهد اما "محمود قوماتي " معاون دفتر سياسي حز‌ب‌الله در دسامبر 2006 اعلام كرد "ما به شهداي ما و حدود 250 رزمنده‌اي كه بين 12 ژوئيه تا 14 اوت شهيد شدند، افتخار مي‌كنيم ". برآوردها درباره تلفات متفاوت هستند. به گفته "ياآكوف آميدرور " يكي از تحليلگران اسرائيل، تجربات پيشين نشان مي‌دهند كه آمار اسرائيل نصف تا دو سوم از تلفات واقعي دشمن است. بنابراين، وقتي اسرائيل از مرگ 440 شبه‌نظامي خبر مي‌دهد و نام و آدرس آنها را شناسايي مي‌كند، مي‌توان گفت كه بنا به گفته آميدرور شمار تخميني صحيح تلفات بايد بالاتر از 700 نفر باشد. افسران و كارشناسان اسرائيل در عين حال، در طول جنگ اين نكته را تصريح كردند كه اسرائيل در زماني كه جنگ آغاز شد به شدت شمار اعضاي آموزش ديده و جنگ‌آور، كيفيت استحكامات مقدم و توانايي سنگرگر
  2. آقا، شما چه بخواهید و چه نخواهید با نگاهی به مقالاتی مشابه آنچه که حقیر صرف ارائه مثال ذکر کردم ملتفت می شوید که نمی توان توان نظامی (ایضا قدرت آنالیز راهبردی) حزب الله را نیز چندان دست کم گرفت و با لحاظ کردن تلاش گسترده و سیستماتیک حزب الله برای آپگرید و آپدیت پروفایل تسلیحاتی و تاکتیکی اش بار دیگر نمی توان براحتی باور کرد که اسرائیل در جنگ (های) احتمالی آتی صرف بازبینی و تجدیدنظر در راهبردها و رویکردهای نظامی خود برنده مطلق نبرد خواهد بود. این گردونه بدست دو سوی مخاصمه می گردد ... لطف فرمائید عامل انسانی را به اینها که عرض شد افزون کنید که باز چه ما را خوش آید یا غیر ... در عصر حاضر عامل انسانی اهمیت ویژه ای در برخوردهای «نزدیک» نظامی یافته است. دوستانی که بر مبنای هدف جنگی و سیاسی صهیونیست ها (نابودی حزب الله در مقابل اشغال لبنان یا بخشی از خاک لبنان) سخن از عدم بکارگیری توان آنچنانی نظامی از سوی جهود می کنند به گمانم قدری در اشتباه بسر می برند پس آن حجم عملیات کشتار هوایی چه توجیهی پیدا می کند!؟ وزنه فشار بر حزب الله!؟ یا نیت های دیگر!؟ فکر نمی کنید این مساله با محدودیت های حقیقی و نظامی ورود ادوات و نیروهای نظامی در مقیاس انبوه به مبدا نفوذ به خاک لبنان کمترین ارتباطی داشته باشد!؟ عجبا! شاید هم دوستان تصور می کنند که صهیونیست ها قادر باشند بر سبیل مثال کرور کرور نیروی فلان و بهمان به مرکز شهر بیروت هلی برن کنند و ... غائله را همان جا بخوابانند!؟ امیدوارم هرگز جنگی دیگر از سنخ نبرد 33 روزه رخ ندهد اما اگر چنین سایه شومی بار دیگر بر سر لبنان بیفتد گمان شخصی حقیر این است که با چهره ای دیگر از حزب الله روبرو خواهیم شد.
  3. حال که برخی دوستان و سروران عزیز پای جنگ 33 روزه لبنان رو به میون کشیدن و نظر به اینکه برخی برادران عزیز ما «عالمانه» تصور می کنند که آسمان شکافته شده و ایشان بر کره ارض حاضر شدند تا به دیگران یادآوری کنند که در زمره رمه شریف «عوام» تشریف دارند ... قصد کردم که متن اورژینال مقاله ای رو به قلم آنتونی کوردزمَن (Anthony Cordesman) از اعضای ارشد مرکز مطالعات بین المللی و راهبردی (واقع در واشنگتن) که مورخ 11 مارس 2008 منتشر شده (لینک اصلی: http://csis.org/files/media/csis/pubs/080311_lessonleb-iswar.pdf) به دوستان و اساتید عزیز تقدیم کنم بلکه بهتر بشه زوایای مختلف این موضوع رو وارسی و بازبینی کرد گو اینکه این مقاله از جمله «نگاه طرف مقابل» به ماجراست ... این شما سروران عزیز و این متن مقاله آقای کوردزمَن: (از اساتید گرانقدر ترجمه استدعای یاری دارم ... بنده که مدعی بار گران «برگردان متن» نبودم و نیستم این نکته را محض رفع پیشاپیش بهتان احتمالی افزودم) www.csis.org | The Lessons of the Israeli-Lebanon War Anthony H. Cordesman Arleigh A. Burke Chair in Strategy March 11, 2008 1800 K Street, NW Suite 400 Washington, DC 20006 Phone: 1.202.775.3270 Fax: 1.202.775.3199 Web: www.csis.org/burke/reportsCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 2 Caveats • Data and Reporting often uncertain. • Deep internal political debates in Israel. Charge and countercharge not resolved by Winograd Commission. • Everyone one seeks to advance their own cause, service, branch, program, and ―thing.‖ • Hezbollah controls information on its operations, all data is seen as political weapon. • Outcome in terms of politics and deterrence dictated by Lebanese politics, and tensions between Israel, Syria, Iran, and Arab states.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 3 Summary of Action  Israel fought an ―optional war‖ in which it chose to unilaterally escalate from a minor Hezbollah attack on July 12, that abducted two IDF soldiers during a patrol in the northern border area near Lebanon.  ―One day‖ air war drifted into a major 33-day campaign.  Eventually led the IAF to fly some 15,500 sorties and attack roughly 7,000 targets.  IDF fired some 100,000 tank and artillery rounds, and committed at least 15,000 troops to attacks in Lebanon out of a force that rose to roughly 30,000.  While such counts are uncertain, it received some 3,970 Hezbollah rockets in return. More than 100 a day; nearly 250 on last day.  The casualty data are somewhat uncertain, but Israel lost 117-119 soldiers and 41 civilians. This compare with 900 troops killed in 18 year of occupation in Lebanon.  The Hezbollah lost 70 to 600 fighters. Various estimates claim some 900 to 1,110 Lebanese civilian deaths, loss of 15,000 housing units, $10 billion in economic and infrastructure costs.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 4 Grand StrategyCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 5 Failing Before the War Began: Grand Strategic Weaknesses  Failure to calculate the cost-benefits of escalation at all times before and during conflict.  Failure to accurate characterize the opponent.  Failure to understand the nature of the Lebanese state and reaction of outside states.  Inability or failure to describe a credible grand strategic outcome in advance of going to war.  Unrealistic estimate of own tactical capabilities in terms of airpower.  Lack of planning and definition of ground campaign.  No plan for ―stability operations.‖  Decoupling of diplomatic actions, warfighting, and focus on conflict termination.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 6 Failing Before the War Began: Major Israeli Strategic Goals  Destroy the ―Iranian Western Command‖ before Iran could go nuclear.  Restore the credibility of Israeli deterrence after the unilateral withdrawals from Lebanon in 2000 and Gaza in 2005, and countering the image that Israel was weak and forced to leave.  Force Lebanon to become and act as an accountable state, and end the status of Hezbollah as a state within a state.  Damage or cripple Hezbollah, with the understanding that it could not be destroyed as a military force and would continue to be a major political actor in Lebanon. • ―We will not go part way and be held hostage again. We’ll have to go for the kill – Hezbollah neutralization.‖ (Ambassador Daniel Ayalon)  Bring the two soldiers the Hezbollah had captured back alive without major trades in prisoners held by Israel—not the thousands demanded by Nasrallah and the Hezbollah.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 7 When You Don’t Need Grand Strategy; Only to Endure Hezbollah Strategic Goals  Survive, adapt to Israeli-driven escalation.  Inflict maximum casualties in forward area, win in limited battle of attrition.  Demonstrate ability to strike into Israel with short and long-range weapons.  Dominate media battle, war of perception, struggle for international political support.  Enhance postwar status in Lebanon and Islamic World.  Emerge with political leadership, most weapons, key cadres intact.  Prevent ceasefire, Lebanese Army, international force from disarming and containing.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 8  ―This Israel, which possesses nuclear weapons and the most powerful air force in the region, by God, it is weaker than a spider web..‖  ―The Israeli Air Force could destroy the Lebanese Army within hours, or within days, but it cannot do this with us…We don’t have a classical presence. We exercise guerilla warfare…Lebanon still needs the formula of popular resistance.‖  ―You wanted an open war. Let it be an open war. Your government wanted to change the rules of the game. Let the rules of the game change.‖  ―You don’t know who you are fighting today. You are fighting the children of the Prophet Mohammed. You are fighting people who have faith.‖  The surprises I promised will begin from now…We are not a regular army. We will not fight like a regular army.‖  ―I don’t want to raise expectations. I never said the Israelis cannot reach any place in Southern Lebanon. Our dogma and strategy is that when the Israelis come, they must pay a high price. This is what we promise and this is what we will achieve, God willing.‖  . Nasrallah on War Robin Wright, Dreams and Shadows, Penguin, 2008Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 9  We did not think, even one percent, that the capture would lead to a war at this time and of this magnitude. You ask me, if I had known on July 12…that the operation would lead to such a war, would I do it? I say no, absolutely not.‖  ―Today is the day to keep up our promises. All our brothers will be in your service starting tomorrow…Completing the victory can come with reconstruction.‖  Accepts government’s seven point plan, including dismantling militia.  Agree to let army deploy through its southern strongholds.  Accepts UN resolution and deployment of 15,000 UN troops.  Holds back Hezbollah fighters from attacking IDF troops remaining in Lebanon.  Shuts down 14 positions around Shebaa farms, closes checkpoints, seal tunnel and bunkers, remove weapons.  But, turns inward in political struggle, deploys in depth, more than rebuilds strength in fighters, rearms with Iranian and Syrian support (“40,000 missiles and rockets”) Hezbollah’s Limited ―Victory:‖ Immediate Post War Actions Robin Wright, Dreams and Shadows, Penguin, 2008Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 10 Strategic Outcome: No One Wins or Loses  Impact on Israeli level of deterrence is ambiguous.  Israeli military weaknesses exposed, but Israel seeks to correct.  Hezbollah gains some credit, but internal and external impact is mixed.  Hezbollah turns inward, establishes more depth, and rearms: ―40,000‖ rockets and missiles,‖ but does not restore position in south.  Lebanon is not a ―normal state,‖ Lebanese Army does not establish security and even weaker and more divided.  UN does not establish security.  Syria and Iran remain in prewar role.  Peripheral conflicts and tensions remain acute.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 11 Key Strategic Lessons  Grand strategic decisions regarding character of enemy, operating environment, capabilities, andconflict termination are critical.  Pursue a Decisive Strategy within the Planned Limits of the War  Prepare for Conflict Escalation, Alternative Outcomes, and “Plan B”  Prepare for Conflict Termination  Don’t Fight Enemy on Its Own Terms  Acountability and Responsibility  Fighting in Civilian Areas and the Problem of Collateral Damage  Civilians as the First Line of Defense  Unavoidable Limits of Intelligence, Targeting, and Battle Damage Assessment  Rethinking Force Transformation  Rethink Deterrence, Intimidation, and the Political, Perceptual, Ideological, and Media Dimension of War  Examine and Define ―Proportionality‖Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 12 Lessons that Are Shared with Other WarsCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 13 Common Lessons with Iraq and Vietnam - I • Political wars must be won on political basis: Limited wars are wars of perceptions, ideology and ―weapons of mass media.‖ • A successful asymmetric opponent seeks to fight a major conventional power above and below its level of conventional competence and superiority. • Vastly cheaper to use infantry and irregular forces than conventional forces, progressively easier to given such forces more advanced weapons. • Population can be the best shield at every level: perceptual/political, ―sea to swim in,‖ use civilian casualties and collateral damage as shield and weapon of influence. • Value of ―distributed networks:‖ Loose hierarchies, core cadres, limited survivable communications, relatively static fighting create ―humancentric‖ approach to ―netcentric war.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 14 Common Lessons with Iraq and Vietnam - II • Acute sensitivity to casualties and hostages versus willingness to sacrifice. Armor, personal protection, tactics critical. • Reliance on infantry, light/crew portable weapons, civilian vehicles, couriers and limited communications, MOBA, fighting in prepared areas all combine to create a low-tech form of stealth. • Severe limits to targeting, prompt effective kills, BDA, and broader effects analysis still severely limit air and artillery operations. • Low level tactical skills are critical. Training, discipline, motivation and leadership key. • Must win on the ground and stay there to win. • Defeat is always relative as long as sanctuaries and outside sources of aid and supply help.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 15 Lessons Relating to Missiles and RocketsCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 16 Rockets and UAVs as ―Stealth‖  Stealth is normally thought of as high technology. It is not.  Conventional forces still have sensors geared largely to major military platforms and operating in environments when any possible target becomes a real target. None of these conditions applied to most Hezbollah weapons, and the problem was compounded by the fact that a light weapon is often easier to move and place without detection in a built-up area than a heavy one.  Signature issue applies to small rockets like the Qassam and Kaytusha that require only a vestigial launcher that can be place in a house or covert area in seconds, and fired with a timer. Israeli video showed numerous examples of Hezbollah rushing into a home, setting up a system, and firing or leaving in a time in less than a minute.  Also applies to UAVs. Israel’s normal surveillance radars could not detect the Iranian UAVs, and the IDF was forced to rush experiments to find one that could detect such a small, low-flying platform. (This may be an artillery counterbattery radar but Israeli sources would not confirm this.)Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 17 Longer Range Rocket/Missile Threats  Israel did preempt before effective systems were deployed with the combination of accuracy and lethality to have more than political or terror impact.  Limited real-world lethality because systems used were not guided or precise, limits to targeting capabilities: • Syrian Ra’ad rockets with a maximum range of 45 kilometers and a and systems like the Fajr 3 and Fajr 5, with ranges of 45-75 kilometers, capable of striking targets as far south as Haifa and Naharia. • Fajr 3, or Ra’ad, has a range of 45 kilometers, a 45-50 kilogram warhead, a 220 to 240- mm diameter, a 5.2-meter length, and a weight of 408 kilograms. A total of some 24-30 launchers and launch vehicles, carrying up to 14 rockets each, seem to have been present. Syrian 302-mm Khaibar-I or M302 artillery rockets with a range of up to 100 kilometers and a 100-kilogram warhead, • Fajr 5, which is 333mm rocket with ranges of 70-75 kilometers. The Fajr 5 is launched from a mobile platform with up to four rockets per launcher, and has a maximum range of 75 kilometers, a 45-kilogram warhead, a 333-mm diameter, a 6.48-meter length, and a weight of 915 kilograms. A total of some 24-30 launchers and launch vehicles seem to have been present. • Zelzal 1, 2, and 3 with ranges of 115-220 kilometers. The Zelzal 2 is a derivative of the Russian FROG 7, and has a range in excess of 115 kilometers and which some sources put as high as 220 kilometers. It has a 610-mm diameter, a 8.46-meter length, and a weight of 3,545 kilograms. It requires a large TEL vehicle with a large target signature. •Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 18 UAV Threat?  Question for the future.  Iranian Ababil can fly up to 300 kilometers per hour and carry up to a 45-kilogram payload. Had some 12-20.  The system has a maximum range of 150 to 450–kilometers, depending on mission profile and payload, and a ceiling of 4,300 meters.  Exact height at the time it was shot down is unclear, but it does not seem to have low-altitude terrain avoidance features.  Two IAF F-16C to shoot down an armed Ababil with an air-to-air missile on August 8 th . The Ababil did penetrate within 15 kilometers of Haifa, flying south.  It if had not been intercepted, it could have hit a target virtually anywhere in Israel, although its GPS guidance gives it at best a 10 meter accuracy and its payload is limited. •Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 19 Rocket and UAV Threat ―Growth‖  10,000-16,000 rocket/missile inventory over 6 years.  Several hundred (?) medium and long-range rockets and missiles. (Zelzal, 302mm,  Detect and kill large TELs on first day and then after first round; medium and long-range rocket/missile inventory less clear.  Syrian “Surprise” in deploying long-range missiles.  Command center with Iranian assistance, survivable C3I to fire 200 per day by end of war.  For future, no certain way to detect deployments of CBRN, area warheads; missile vs. rocket, guidance. Panic, ―Weapons of Mass Media‖ • GPS allows on the ground/precision LOS targeting. • Take apart TELs, built in country TELs, assemble missiles. • Sudden deployment, ship deployment, volley saturation of defense. • UCAV/Cruise adds complexity as small, low cross section, low flyer.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 20 Lessons for CounterinsurgencyCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 21 New Challenges : Neither ―Toys‖ nor ―Boots on the Ground‖ Will Work  First, warfighters must focus relentlessly on the desired outcome of the war and not simply the battle or overall military situation  Second, warfighters need to understand, as Gen. Rupert Smith has pointed out, enemies will make every effort to try win counterinsurgency conflicts by finding ways to operate below or above the threshold of conventional military superiority.  Third, warfighters and their political leaders need to acknowledge that enemies can fight above the threshold of US conventional ability, not just beneath it.  Fourth, the US does need to improve counterinsurgency technology, but cannot win with ―toys.‖  Fifth, the best ―force multiplier‖ will be effective allies, and interoperability with a true partner.  Sixth, political legitimacy in counterinsurgency is measured in local terms and not in terms of American ideology.  Seventh, the US needs to have a functional interagency process and partner our military with effective civilian counterparts.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 22 The ―Whack a Mole‖ Lesson: ―Win‖ for Six Weeks Without Hold  Israel claimed up to 500-600 killed versus less than 100 admitted by various Hezbollah sources ( ―official‖ Hezbollah figure seems to be 71).  Israeli officers made it clear that Israel sharply underestimated the number of trained and combat capable cadres that existed when the war started, the quality of their forward defenses, and their ability to take shelter, hide, and disperse.  Israeli officials admit no way to really estimate the number of killed and wounded. The IDF does feel a significant part of the key leaders and cadres have been killed or captured but has given no details. Hezbollah deliberately never reports total forces or casualties.  Estimates of core Hezbollah forces ranged from 2,000 to 3,000 before the fighting started, and that Hezbollah reserves range from several thousand to more than 10,000. The most that can be said is that substantial numbers of Hezbollah survive, and losses in killed, wounded, and captured probably range from 15-25% of the initial force. Probable numerical losses were offset by wartime recruiting of less experienced personnel.  The ratio of casualties:Israel lost some 118 killed out of some 3,000-15,000 troops deployed into combat areas during various periods of the war. Even a best-case loss ratio of 6:1 is scarcely a victory for Israel, given its acute sensitivity to casualties.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 23 Hezbollah Communications/EW  Reports of jamming and successful hacking/COMINT of IDF claimed to be untrue.  Couriers, land lines, delegation made efficient IDF COMINT and SIGINT very difficult.  Land-line and rear command center control of rocket launches to last day. Redundant C3I centers.  Leadership and cadres largely immune to IDF COMINT/SIGINT.  Never stop Hezbollah TV/radio and propaganda.  Same aspects of ―distributed networks‖ as Iraq, Afghanistan, Al Qa'ida.  Liaison with Syria (Iran) preserved.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 24 Lessons for AirpowerCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 25 Overall Role of Airpower  By August 10 th , the IAF had flown some 8,000 fighter sorties and 1,600 attack helicopter sorties with no losses to combat.  At the end of the war, it had flown over 15,000 sorties, some 10,000 fighter sorties, and lost one aircraft in combat and four in accidents.  Initial focus was medium and long range missiles and rockets.  Primary missions were attack on Hezbollah rockets, rear area targets and close support.  Flew extensive coercive missions  Sought to block resupply and reinforcement.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 26 The Mixed Merits of Airpower • Can kill big things, weapons, buildings with known functions that stay active. • Close fixed and rotary wing air support excellent/land-air teaming steadily improving. • Most dense mix of sensors, UAVs, aircraft in history still could only find the big things, detect and characterize ―flares‖. • As usual, minimal impact in attacking leadership. • Interdiction and counter-supply efforts had limited impact. • Little killing capability against infantry and fighters in built-up areas. • Poor hard point kills against shelters, communications. • ―Strategic‖ bombing failed to intimidate, suppress, force desired political action. • Steadily escalating limits to collateral damage and civilian casualties.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 27 Airpower, Escalation, and Jointness • Achieved major objective of striking most known Iranian-supplied medium and long range missile in days. (Did not initially know of many Syrian-supplied systems.) • Then escalated to air-dominated effort to win by deep strikes and strategic bombing. • Classic‖Douhet‖ mistakes in overestimating impact of airpower in strategic bombing and political impact inside and outside Lebanon. • Shifted to real jointness only at end of war when ground forces lacked meaningful war plan, objectives, and proper combination of maneuver and combined arms.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 28 Role in ―Post Boost Phase Attacks  The IAF reacted quickly to the fact that Israel sharply underestimated Syrian deliveries of medium range rockets.  Was able to create dense 24/7 sensor and attack coverage over much of southern Lebanon and attack and destroy almost all major Hezbollah missile launchers within minutes after they fired.  Helped improvise radar coverage to detect low signature Hezbollah UAVs and include them in its air defense activities.  But, IAF/IDF never published detailed estimates of success of anti-missile campaignCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 29 The Problem of ―Strategic Bombing‖  Like virtually all air forces and air operations before it, the IAF exaggerated its ability to use airpower to coerce and intimate governments and political behavior.  Lebanon did not react to IAF efforts to force it to deploy south and shut down the Hezbollah in ways favorable to Israel. There certainly is no evidence to that IAF strikes did more than make Lebanese leaders turn to the international community for support in forcing Israel to accept a ceasefire, provoke Hezbollah leaders to even more intense efforts, and produce a more hostile reaction in the Arab world.  The advocates of escalation to intimidate and force changes in behavior at the political level are sometimes right; far more often, they are wrong. More often than not, such attacks provoke more hostility and counterescalation.  If there is a lesson here, it is that it been clear from Douhet to the present that the advocates of airpower have no better political understanding of this aspect of airpower than any man on the street and probably less. They tend to sharply exaggerate its ability to influence or intimidate leaders and politicians, and act as a weapons of political warfare.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 30 Role in Counter Rear Area Targets  Less clear what IAF accomplished in interdiction missions, and how well carried out missions like attacking Hezbollah supply routes, facilities, and hard targets.  Preliminary reports indicate that it hit a large number of targets that were suspect but not confirmed, and that Hezbollah dispersal and evacuations turned many into ―empty holes.‖  The IAF’s ability to attack the Hezbollah leadership seems to have been very limited.  Neither air nor special forces did well in attacking cadres in this war.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 31 The Physical Damage ―So What‖ Lesson  No convincing evidence interdiction efforts had major impact on fighting. Hezbollah relied on prepositioned equipment,and found emergency ways to work around damage; did more to hurt civilians than Hezbollah.  Many attacks may have done Israel as much harm in terms of future hostility as good in terms of immediate tactical benefits.  Value of most air strikes on rear area surface targets unclear. Prewar use did not mean were used in wartime or strikes affected Hezbollah warfighting capabilities.  Limited ability to locate and hit targets and complexes with tunnels, shelters, underground facilities.  When IDF did destroy fixed Hezbollah facilities both in the rear and forward areas, this was often of little value unless these held large amounts of munitions, however.  Most Hezbollah facilities were not filled with high technology or valuable equipment, and the IAF and artillery strikes that hit such facilities in populated areas created substantial problems in terms of perceived attacks on civilians and collateral damage.  Were never able to perform key roles like suppressing Hezbollah broadcasts.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 32 The Civilian Casualty, Collateral Damage ―Backlash‖ Lesson  Lebanon reported some 1,110 civilian dead, 3,700 civilians wounded, and 980,400 displaced at the peak of the fighting.  It has also made claims that the war cost it some $2.4 to $6 billion worth of damage, some $398 million worth of damage to electric facilities and key infrastructure equipment, and over 150,000 residences destroyed.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 33 Role in Attack/CAS Missions: The Positive Side  IAF seems to have has some effect in suppression missions with fixed and rotary wing aircraft– at least in missions supporting Israel’s land operations.  IDF army officers at the front noted that most such sorties were flown with delivery accuracies approaching 10 meters and close air support was extremely responsive. They also noted that in spite of the shallow front, air and artillery operated closely together.  The IDF was able to deconflict air support and artillery missions, as well as fixed and rotary wing missions, with high levels of effectiveness. It fired well over 40,000 artillery rockets and some estimates go as high as 100,000 or more.  These were often targeted interchangeably with air strikes, and precision GPS fire and target location allowed the 10-meter accuracies for many air and artillery strikes. (These data are average accuracies; substantial error can take place in individual cases).Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 34 Role in Attack/CAS Missions: The Negative Side  The IDF estimates that the Hezbollah had only one major line of fixed defenses and that these were in the areas near the border where the ground war was active after the first few days of the conflict. These defenses included shelters, storage areas, command posts, etc.  After action reports indicates that air strikes had little physical effect on these sites and facilities and key shelter areas were not located until ground troops occupied them.  Few signs of air inflicted casualties and almost no killing impact in cases, shelters, tunnels.  Suppressive effect limited to operations at moment of air strike; could return to combat from sheltered and tunnel areas if not exposed.  Air-land battle may well have shown the Hezbollah that deep shelters have value, but that taking advantage of normal civilian buildings and built up areas provides the same cover and facility capability, is much harder to target and predict, provides nearly the same ride out capability for concealed troops, and allows the Hezbollah to disperse, maneuver, and adopt a defense in depth tactic. Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 35 The Problem of BDA  Discussions with IAF personnel indicate that it has the same continuing problems with making accurate battle damage assessments (BDA) during combat that have characterized since its creation, and which were major problems in the 1967, 1973, and 1983 wars.  These problems characterize US and other NATO country air forces. The technical and analytic state of the art for both targeting and BDA still have severe limitations.  Air forces almost inevitably make exaggerated claims in the heat of battle.  These limitations are particularly clear in the record of postwar examinations of the actual impact of past air attacks on rear area targets, whether they are fixed enemy facilities, enemy supply routes and logistics, or leadership targets.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 36 Anti-Air Threat  IAF only lost one aircraft to hostile fire in some 15,500 sorties, although it lost four aircraft to accidents.  Israeli intelligence estimated, however, that the Hezbollah the SA-7 (Strela 2/2M or Grail) and SA-14 Gremlin manportable surface-to-air missile system, probably had the SA-16 Gimlet, and might have the SA-18 and a token number of SA-8s.  The SA-14 and SA-16 are much more advanced than the SA-7, but still possible to counter with considerable success. The SA-18 Grouse (Igla 9K38) is more problematic.  Possible Hezbollah it may have been given a few SA-8 Gecko (Russian 9K33 Osa) SAM systems that are vehicle mounted, radar-guided systems with up to a 10-kilomter range, and six missiles per vehicle.  IAF was concerned that these systems would allow the Hezbollah to set up ―ambushes‖ of a few IAF aircraft without clear warning—a tactic where only a few SA-8s could achieve a major propaganda victory. This concern, coupled to the risk of SA-16 and SA-18 attacks, forced the IAF to actively use countermeasures to an unprecedented degree during the fighting.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 37 Anti-Air Lessons  New SHORADS create more lethal and unpredictable threat in terms of transfer, location, numbers.  No way to kill or suppress.  Limited kill capability.  Force change in mission profile.  Force expansive use of countermeasures.  Like ATGMs, SSMs/rockets, anti-ship missiles, provide low cost force multipliers in asymmetric warfare.  Syria, Iran Hezbollah, others already have learned this lesson.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 38 Lessons for Ground ForcesCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 39 Ground Force ―Classics‖  Ground action must have a strategic and grand strategic purpose. Ground wars are won on the ground, no matter how helpful airpower can be.  Wars of maneuver are preferable to wars of attrition.  Readiness: Critical value of funding high readiness levels, and constant validation of actual readiness.  Training: Critical value of Large-scale realistic exercises, challenging command post exercises, small unit and combined arms training, and reserve call ups. • Reserve forces take extra preparation.  Clear War Plans and Objectives: Have a decisive plan and clear objectives.  Effective joint operations and combined operations require effective war plans.  Special forces require focused objectives, plans to support, tight coordinationCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 40 The Cost of Weak Training and Readiness  Neither actives or reserves trained at high levels for combat; reserve training particularly weak.  Lack of both large-scale and small unit exercise training affected command and reactions at every level.  Poor to very poor logistics.  Move into Hezbollah ambushes in obvious terrain areas; bunched armor and troops and increased vulnerability.  Slow movement and reaction allowed relatively static Hezbollah forces to get into IDF decision-making and maneuver tactics.  Armored forces not prepared for swarming of Hezbollah ATGMs and other anti-tank weapons.  Not trained to fight a Hezbollah force fighting from prepared positions, tunnels, in built-up areas.  Special forces limited in role and sometimes committed to marginal objectives.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 41 MOBA Still Tends to Equalize the ―Killing Ground‖  Flexible use of defensive barriers in built-up areas is still effective; tunnels, hard points, hiding spots, prepositioned supplies still help.  Fighting in the place you know offers significant advantages.  Minimizes some aspects of insurgent C3I problems.  ISW&R remains are major challenge.  So do civilian casualties and collateral damage.  At the end, key cadres tend to escape, casualties have relatively low value.  The objective tends to become worthless or become a prison unless you can ―win, hold, and build.‖  There is always another built up defensive line unless MOBA shifts to decisive maneuver warfare.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 42 Tank, Anti-Armor Lessons  Swarming works  New generation systems more lethal, easier to operate.  All armor is vulnerable.  Only heaviest armor can take lead in predictable lines of advanced.  ATGMs kill people and facilities too.  Can only directly defend on line of sight, attack basis.  MOBA and terrain favor ATGMs.  Tradeoffs in cost-benefit of legacies, upgrades, warning, active defenses uncertain.  Strategy and tactics may be key defense.  More generally, the cost of high technology and light arms killers presents a major threat: IEDs/EFPs, ATGMs, SHORADs/MANPATS, small cruise missiles all present a potential major increase in insurgent and asymmetric lethality.  FCS? MRAP? Helicopters? Convoys? Tankers?Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 43 Anti-Tank Missiles/Weapons  AT-3 Sagger, AT-4 Spigot (Fagot 9K111), and AT-5 Spandrel (Konkurs 9K113) wire-guided systems which become progressively more effective and easier to operate as the model number increases.  TOW, Toophan, Russian AT-13 Metis-M 9M131 which only requires the operator to track the target, and the AT-14 Kornet-E 9P133, a third generation system, that can be used to attack tanks fitted with explosive reactive armor, and bunkers, buildings, and entrenched troops.  Many bore serial numbers that showed they came directly from Syria, but others may have come from Iran.  AT-14 can be fitted to vehicles or used as a crew-portable system. It has thermal sights for night warfare and tracking heat signatures, and the missile has semiautomatic command-to-line-of-sight laser beam-riding guidance. It flies along the line of sight to engage the target head-on in a direct attack profile. It has a nominal maximum range of 5 kilometers. Can be fitted with tandem shaped charge HEAT warheads to defeat tanks fitted with reactive armor, or with high explosive/incendiary warheads, for use against bunkers and fortifications. Maximum penetration is claimed to be up to 1,200mm.  Improved version of the 105.2-mm rocket-propelled grenade called the RPG-29 or Vampire. Heavier system than most previous designs, with a tandem warhead. It is a two-man crew weapon with a 450-meter range, and with an advanced 4.5- kilogram grenade. Can be used to attack both armor and bunkers and buildings. Some versions are equipped with night sights. •Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 44 Damage to IDF Armor - I  Weapons used with great tactical skill, and few technical errors, reflecting the ease with which third generation ATGMs can be operated. Did serious damage to buildings as well as armor.  Hezbollah used the same ―swarm‖ techniques to fire multiple rounds at the same target at the same time often used in similar ambushes in Iraq.  IDF sources initially estimated that at least 500 ATGMs were fired during the fighting. They reported that a total of 60 armored vehicles of all types (reports these were all tanks are wrong) had been hit as of August 11 th . Most continued to operate or were rapidly repaired in the field and restored to service. Only 5- 6 of all types represented a lasting vehicle kill.  According to work by Alon Ben-David, the IDF concluded after the ceasefire that some 45% of the IDF main battle tanks that had been hit by ATGMs during the war had some form of penetration.  A total of some 500 Merkava were committed to battle. Roughly five were destroyed by underbelly mines and tactics. Some 50 Merkava 2,3, and 4s were hit, and 21(22?) were penetrated. A total to 11 did not result in fatalities, but 10 other penetrations caused 23 crew casualties. ATGMs also produced major infantry casualties, particularly when IDF reservists bunched inside a building hit by an ATGM. •Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 45 Damage to IDF Armor - II  … We knew the organization had advanced anti-tank rockets; the IDF's Military Intelligence even acquired one. We also understood that Hezbollah was positioning anti-tank units; however, we failed to understand the significance of the mass deployment of these weapons.  The result: Anti-tank weapons caused most of the IDF casualties in the war - nearly all the Armored Corps' casualties and many from the infantry units. More infantry soldiers were killed by anti-tank weapons than in hand-to-hand combat. Many of the infantry soldiers who lost their lives because of anti-tank weapons entered houses in the villages; the rockets penetrated the walls, killing them.  … Hezbollah used seven different types of rockets in the war - four of them the most advanced available and all produced by Russia and sold to Syria. The most advanced rockets can penetrate steel armor of 70-centimeter to 1.2-meter thickness. After the armor has been pierced, a second warhead explodes inside the tank. MI acquired one of these rockets and understood that Hezbollah was positioning anti-tank units. However, the IDF was inadequately prepared for this development.  Four Israeli tanks hit large landmines. Three of the tanks, which lacked underbelly protective armor, lost all 12 crewmembers. The fourth had underbelly protective armor; of its six crew members, only one died.  Anti-tank missiles hit 46 tanks and 14 other armored vehicles. In all these attacks, the tanks sustained only 15 armor penetrations while the other armored vehicles sustained five, with 20 soldiers killed, 15 of them tank crew members. Another two Armored Corps soldiers, whose bodies were exposed, were killed. In another location, Wadi Salouki, Hezbollah carried out a successful anti-tank ambush, hitting 11 tanks. Missiles penetrated the armor of three tanks; in two of them, seven Armored Corps soldiers were killed. Two of the other tanks were immobilized.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 46 Lessons for Naval OperationsCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 47 Asymmetric Naval Threats  Anti-ship missiles can be used by irregulars. No way to be certain of when, where, how.  Only one tool. See floating mines, small craft with low detectability, suicide attacks, RPGs, floating mines, UAVs.  Land and sea-based SSMs and rockets.  Infiltration and arms shipments, not just attacks. (Gaza key zone).  Targets can be ships, land, offshore.  State actors like Iranian IRGC long a major threat.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 48 Anti-Ship Missiles: C-802  Hezbollah C-802 missile that damaged an Israeli Sa’ar 5, one of Israel’s latest and most capable ships, struck the ship when it was not using active countermeasures.  It may or may not have had support from the coastal radar operated by Lebanese military fires destroyed by IAF forces the following day.  Yingji YJ-2 (C-802) is powered by a turbojet with paraffin-based fuel. It is subsonic (0.9 Mach), weighs 715 kilograms, has a range 120 kilometers, and a 165 kilogram (363 lb.).  Small radar cross section and skims about five to seven meters above the sea surface when it attacks the target. It has good anti-jamming capabilityCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 49 Putting the Lessons in a Broader Context: Learning From Both Israeli and US MistakesCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 50 Complexity of the ―Long War‖  Struggles to deal with national threats, often of very different kinds and fought on different terms;  International struggles to defeat terrorist movements that cut across national lines, and often cultures, political systems, and religions;  An ideological and political battle against Islamist extremism, and tensions between the West and Middle East, that act as a breeding ground for terrorism and the tolerance or support of terrorist movements;  A struggle to deal with new forms of national and global vulnerability such as proliferation, increasing dependence on information technology and netting; critical infrastructure, and the secure, just-in-time flow of global trade.  The problem that terrorism/insurgency cannot be separated from asymmetric warfare and insurgency, state use of terrorists as proxies or false flags, or terrorist use of states as sanctuaries.  Cannot separate forces or technology from need for humanitarian, nation-building, stability operations.  All military actions have broader consequences, part of information warfare, public diplomacy, war of perceptions.  More than local perceptions count: World opinion, world media, NGOs, UN, etc.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 51 Redefine Jointness: Similar Israeli and US Lessons from Iraq and Afghanistan  Democratic national command structures are extremely unlikely to be prepared for the full complexities of war.  Checks and balances are critical in deciding to go to war and to escalate.  War must be tied to grand strategy and conflict termination • Must be a working interagency process to link political leadership, command, intelligence, and diplomacy. • Need practical plans and capability to execute conflict termination and deal with aftermath.  Limited war and escalation planning require new civilmilitary jointness, gaming, modeling, and independent voices.  Ideology and belief structures are no substitute for realism. Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 52 Redefine Jointness: Different US Lessons from Iraq and Afghanistan  Concept of Civil-Military Operations • Inter-service of course, but not enough • US plans now recognize that there is a civil military triad where dollars = bullets, and ―governance‖ and ―development‖ are as important as ―security.‖ • Ideological, political, diplomacy, psyops, and information warfare should become fourth element of this ―triad.‖  New priorities for Jointness: • Civil-military, logistics, force protection/rear areas • Advisory efforts, embedded training teams/operations, provincial recovery teams • NSC, State, Homeland Defense, Embassy, command team • Local forces, allied ministries, local governance, police/courts • Support UN, NGO, World Bank/IMF – hierarchy of integration.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 53 Rethinking Force Transformation  In all but existential conflicts, understanding these issues involves learning how to fight in built-up and populated areas in ways than deprive the enemy as much as possible of being able to force the US and its allies to fight at their level and on their own terms.  Learn what cannot be done, and to avoid setting goals for netcentric warfare, intelligence, targeting, and battle damage assessments that are impossible, or simply too costly and uncertain to deploy. No country does better in making use of military technology than the US, but nor is any country so wasteful, unable to bring many projects to cost-effective deployment, and so prone to assume that technology can solve every problem.  US needs to approach these problems with ruthless realism at the political, tactical, and technical level. It needs to change its whole set of priorities affecting tactics, technology, targeting, and battle damage to give avoiding unnecessary civilian casualties and collateral damage the same priority as directly destroying the enemy.  This means working with local allies and improving HUMINT to reduce damage and political impacts. It also means developing real time capabilities to measure and communicate what damage has actually been done. The US must use the information to defeat hostile lies and exaggeration but also to improve performance in the future.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 54 Short-Term Tactical ―Fixes‖ are Case Specific and Largely Field Driven  One Size Does Not Fit All; Malaysia is not Vietnam is not Iraq  Requirement: Field-driven, Field-Approved, or Does Not Exist.  Final Product: Field-proven, Field-adaptable, Built in MOEs. • Never let Program Manager or Manufacturer (Contractor) report on effectiveness. • ―First Do No Harm‖  Workload, Training, Integration Critical  Survive this Adaptive & Creative Enemy  Transferable to Range of Allies  A ―Net‖ is Not a Half-Assed IT Dinosaur or a Failure Prone ToyCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 55 Longer-Term Tactical, Strategic, And Grand Strategic ―Fixes‖ are Different  Need Modular, Upgradeable, Flexible Systems for ―Long War.‖  Do Not Replace Existing Warfighting Needs, But  QDR 2006, New JCS National Military Strategy for Counterterrorism raise additional needs: • Collateral damage, political situational awareness, ―war of perceptions,‖ ―strategic corporal‖ critical. • Effects-based operations probably impossible, but must try to measure ―backlash‖ effect. • ―Jointness‖ often Interagency  Allied use and support at NATO, UN, and local level critical.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 56 New Forms of Situational Awareness  ―Blue force, red force, gray force, ―red card‖ tracker: US/allied, insurgent/terrorist, neutral/public situational awareness with clear no strike/no go/sensitive flags.  Effects-based warning versus Effects-based operations.  Focus on key hostile systems: IEDs, urban low-level, targeted killing, allied protection.  Rethink damage assessment.  Political awareness: Internet, Media, Public Opinion.  Near-realtime ―fusion.‖  Reliable, non-hierarchical field distribution.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 57 New Types of Force Protection  Active and passive armor, uparmoring, detection.  Legacy system modification, renovation, and upgrading. (M1A1 vs. FCS)  Personal protection: IED, mine, fragmentation, sniper.  Warning and avoidance systems.  Area surveillance and near-real time warning: Red Force Tracker on Blue Force Tracker.  Facilities protection; barriers and area defenses.  Secure area entry and activity security.  Real-time precision fire support.  Secure, high speed logistics.  Cut service support and rear area footprint.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 58 Redefining Precision, Targeting, and BDA  Near real-time strike capability to support operations through theater include convoys and logistics.  Redefine ―effects based‖ operations in ―long war,‖ political, and asymmetric conflicts or reject the impossible.  Target, kill, and reliably confirm BDA by the man, the cadre, the home, vehicle, and non-military installation.  Precision kill in MOBA with minimal civilian losses and collateral damage.  Know the casualties; establish record to prove limits to civilian losses, collateral damage, target ―guilty.‖ Avoid ―weapons of mass media.‖  Allied interoperability.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 59 Supplement/Replace HUMINT  Rethink the red side of netcentric. Red tracker-plus  Find the man, the cadre, know the building.  Real-time and persistent ―fusion‖ of HUMINT, UAVs, UGS, COMINT, SIGNIT, ELINT, PHOTINT.  Adaptable to new languages and cultures.  Field deployable displays, protected command/intel centers.  Clearly oriented towards IFF, avoiding innocent.  Capable of interoperability.  Automated, quasi AI, analysis and displays.  Transparent with man in the loop.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 60 Rethink Missile, Rocket, Air Defense  Wars validate need for TABMs with wide area theater coverage; cruise missiles, advanced air,  BUT, • Rapid mortar, artillery location and kill equally critical. • Artillery rocket defense at single round and volley level. • Looking at blurring of rocket versus missile: Ranges of over 100 KM, ―stealth‖ TELs. • Instant warhead type characterization: CBRN problem (Must be reliable, characterize, and no false alarms. • Suicide aircraft, UCAVs, commercial ship, jury-rigged cruise and launcher. • Attack modes shifts to short range tactical: Locate, preempt, kill in boost phase or TEL after first round.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 61 ―Alliedcentric‖ Systems  Shared systems/real-world interoperability.  Not just military: Ministries, security, police, governance, courts.  Compartmented security with maximum transfer  Simple, maintainable, training built-in.  Transferable legacy; affordable sustainment  Faster decision-making loop, but: • People cheaper than IT.  Accept uncertain status of ―ally:‖ Risk of changing sides, ethnic/sectarian/tribal rivalries and shifts. • Time limit/off switch/IFF-self defeat/destructCopyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 62 Complex Counterinsurgency I  Detect, characterize, and attack informal, affiliated, nonhierarchical networks • Non-state actors cutting across national and regional lines with multiple centers of conflict.  Support public diplomacy/political warfare: Give allies key role.  Deal with reactive, delegated, disassociated cells and ―emirs.‖  Communicate insurgent/terrorist propaganda, political actions in real time; monitor public opinion.  Monitor and warn of new tactics, actions, ideology on global basis.Copyright Anthony H. Cordesman, all rights reserved 63 Complex Counterinsurgency II  Link aid, economy, infrastructure into situational awareness.  Create common, integrated reporting with measures of effectiveness.  Support interagency needs in US; communicate field needs.  Embassy team-centric, with advanced field (Provincial reconstruction team) capability.  UN, NGOs, World Bank, etc.  Define role for news media.
  4. آدرس صفحه اصلی: http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1554947 فرماندهان پنتاگون: اوباما دستور بررسی طرح حمله به سوریه را صادر کرد دو تن از فرماندهان ارشد پنتاگون اعلام کرند با وجود آنکه دولت این کشور همچنان راه حل دیپلماتیک را برای پایان دادن به موضوع سوریه ترجیح می دهد اما با این حال اوباما دستور بررسی طرح های حمله به این کشور عربی را نیز صادر کرده است. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از بوستون گلوب، این فرماندهان ارتش آمریکا پس از آن از صدور فرمان بررسی طرح های ابتدایی حمله به سوریه توسط باراک اوباما سخن می گویند که روز سه شنبه سناتور "جان مک کین" از لزوم حمله هوایی به سوریه سخن گفته بود. اشاره ای به نام این دو فرمانده نشده اما بوستون گلوب در مورد این دو فرمانده می نویسد : این دو فرمانده درباره خطرات پیرامون حمله به سوریه نیز به پنتاگون هشدار داده اند. این در حالی است که "لئون پانتا" وزیر دفاع و ژنرال "مارتین دمپسی" رئیس ستاد مشترک آمریکا پیشتر با حضور در جلسه استماع سنا درباره وضعیت موجود در سوریه توضیحاتی را ارائه کرده بودند. رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در این جلسه گفت: نظامیان آمریکایی آماده اند در صورتی که از آنها خواسته شود در مسئله سوریه دخالت کنند. وی با این حال اذعان کرد که تا کنون درخواستی از سوی اتحادیه عرب برای مداخله نظامی در این کشور نشده است. از سوی دیگر "لئون پانتا" وزیر دفاع آمریکا در سخنرانی خود در کنگره آمریکا اعلام کرد این کشور برنامه ای برای حمله نظامی به سوریه ندارد.
  5. با عرض معذرت فراوان از بابت پست متوالی: این مقاله پاپ ساینس هستش درباره بتن های جدید ایرانی آدرس صفحه اصلی: http://www.popsci.com/technology/article/2012-03/could-irans-ultra-tough-concrete-withstand-bunker-busting-bombs Could Iran's Ultra-Tough Concrete Withstand Bunker-Busting Bombs? Iran may not impress us with its flying saucer drones, but the country does at least one thing better than anyone else: Make concrete. Iran is in an earthquake zone, and its engineers make some of the world’s toughest building materials, which could conceivably withstand small earthquakes. Or, as it happens, artificially-induced earth shaking. Like from bombs. Apparently our own defense secretary, Leon Panetta, is worried that American bunker-busters may not be able to penetrate Iran’s deepest bunkers, especially considering Iran’s smart ultra-high performance concrete. The Economist explains how Iranian concrete mixers dope their material with quartz powder and special fibers, which allow the concrete to withstand higher pressure and remain rigid even in shaky conditions. High-performance concrete can be used for plenty of legitimate, peaceful purposes, like constructing safer bridges, tunnels and dams, making stronger sewer pipes and even soaking up pollution. And Iran is far from the only country looking at tougher concrete — a few years ago, MIT scientists studied how nano-deformations in concrete can destabilize it, and examined how silica fumes could improve concrete recipes. But a special concrete designed to survive shaking could also be used to protect secret underground nuclear facilities from attack. Iran has at least considered this use, having studied their souped-up concrete’s ability to withstand steel projectiles, the Economist says. This is especially worrisome in the face of rising tensions amid “loose talk of war,” as President Obama put it Sunday. Here's hoping Iran’s concrete will not be put to the test anytime soon. و این هم مقاله اکونومیست هست با همین سوژه و نقل قول هایی از وزیر دفاع یانکی ها: آدرس صفحه اصلی: http://www.economist.com/node/21548918 Bunker-busting Smart concrete Iran makes some of the world’s toughest concrete. It can cope with earthquakes and, perhaps, bunker-busting bombs A DUAL-USE technology is one that has both civilian and military applications. Enriching uranium is a good example. A country may legitimately do so to fuel power stations. Or it may do so illegitimately to arm undeclared nuclear weapons. Few, however, would think of concrete as a dual-use technology. But it can be. And one country—as it happens, one that is very interested in enriching uranium—is also good at making what is known as “ultra-high performance concrete” (UHPC). Iran is an earthquake zone, so its engineers have developed some of the toughest building materials in the world. Such materials could also be used to protect hidden nuclear installations from the artificial equivalent of small earthquakes, namely bunker-busting bombs. To a man with a hammer… Leon Panetta, America’s defence secretary, seems worried. He recently admitted that his own country’s new bunker-busting bomb, the Massive Ordnance Penetrator (MOP, pictured above being dropped from a B-52), needs an upgrade to take on the deepest Iranian bunkers. But even that may not be enough, thanks to Iran’s mastery of smart concrete. UHPC is based—like its quotidian cousins—on sand and cement. In addition, though, it is doped with powdered quartz (the pure stuff, rather than the tainted variety that makes up most sand) and various reinforcing metals and fibres. UHPC can withstand more compression than other forms of concrete. Ductal, a French version of the material which is commercially available, can withstand pressure many times higher than normal concrete can. UHPC is also more flexible and durable than conventional concrete. It can therefore be used to make lighter and more slender structures. For this reason, Iranian civil engineers are interested in using it in structures as diverse as dams and sewage pipes and are working on improving it. Mahmoud Nili of Bu-Ali Sina University in Hamadan for example, is using polypropylene fibres and quartz flour, known as fume, in his mix. It has the flexibility to absorb far heavier blows than regular concrete. Rouhollah Alizadeh may do better still. Dr Alizadeh, a graduate of the University of Tehran, is currently working at Ottawa University in Canada on the molecular structure of cement. Once again, this research is for civilian purposes and could pave the way for a new generation of UHPC with precisely engineered properties and outstanding performance. One way to tamper with the internal structure of concrete is to use nanoparticles. Ali Nazari and his colleagues at Islamic Azad University in Saveh have published several papers on how to do that with different types of metal-oxide nanoparticles. They have worked with oxides of iron, aluminium, zirconium, titanium and copper. At the nanoscale materials can take on extraordinary properties. Although it has been demonstrated only in small samples, it might be possible, using such nanoparticles, to produce concrete that is four times stronger than Ductal. All of which is fine and dandy for safer dams and better sewers, which threaten no one. But UHPC’s potential military applications are more intriguing—and for many, more worrying. A study published by the University of Tehran in 2008 looked at the ability of UHPC to withstand the impact of steel projectiles. These are not normally a problem during earthquakes. This study found that concrete which contained a high proportion of long steel fibres in its structure worked best. Another study, published back in 1995, showed that although the compressive strength of concrete was enhanced only slightly by the addition of polymer fibres, its impact resistance improved sevenfold. Western countries, too, have been looking at the military uses of UHPC. An Australian study carried out between 2004 and 2006 confirmed that UHPC resists blasts as well as direct hits. The tests, carried out at Woomera (once the British empire’s equivalent of Cape Canaveral), involved a charge equivalent to six tonnes of TNT. This fractured panels made of UHPC, but did not shatter them. Nor did it shake free and throw out fragments, as would have happened had the test been carried out on normal concrete. In a military context, such shards flying around inside a bunker are a definite plus from the attackers’ point of view, but obviously not from the defenders’. Those people who design bunker-busters no doubt understand these points and have their own secret data to work with. Nevertheless, during the Gulf war in 1991 the American air force found that its 2,000lb (about a tonne) bunker-busters were incapable of piercing some Iraqi bunkers. The bomb designers went back to the drawing board and after two generations of development the result, all 13 tonnes of it, is the MOP. So heavy is it that the weapon bays of B-2 stealth bombers have had to be strengthened to carry it. It can, reportedly, break through over 60 metres of ordinary concrete. However, the bomb it is less effective against harder stuff, penetrating only eight metres into concrete that is just twice as strong. It is therefore anyone’s guess (at least, anyone without access to classified information) how the MOP might perform against one of Iran’s ultra-strong concretes. America’s Defence Threat Reduction Agency (DTRA), the organisation that developed the MOP, has been investigating UHPC since 2008. This investigation has involved computer modelling and penetration testing. The agency’s focus appears to be on the idea of chipping away at a target with multiple hits. However, this approach requires great precision; and the air force is ordering only 20 MOPs, so there is little room for error. Deep bunkers can be tackled in other ways. The DTRA has looked at what is known in the jargon as functional defeat, in other words bombing their entrances shut or destroying their electrical systems with electromagnetic pulses. They are also working on active penetrators—bombs which can tunnel through hundreds of metres of earth, rock and concrete. Development work is also under way on esoteric devices such as robot snakes, carrying warheads, which can infiltrate via air ducts and cable runs. In the meantime, though, the Pentagon is stuck with the “big hammer” approach. The question is how reliably that hammer would work if the order were given to attack Iran’s underground nuclear facilities. It would be embarrassing if the bunkers were still intact when the smoke cleared. دوستان چیره دست ما در ترجمه نیازمند یاری شما هستیم.
  6. لزومی به مشاجره نیست آقا. زمان نشانگر واقعیت ها خواهد بود. در آغاز نبرد 33 روزه خیلی ها بسیار رادیکال تر و موکدتر از جنابعالی از نابودی بی چون و چرای «گروه شبه نظامی!؟» حزب الله داد سخن سر میدادن ... شما ظاهرا هنوز باور نکردید یا متوجه نیستید که ایران سی سال قبل برای امروز این منطقه برنامه هایی آماده کرده بود ... بله ... همه تاریخ می خونن ... ما هم می خونیم! خوش باشید
  7. پاسخ شما رو دادم ... اگر بخواید می تونید دریافت کنید! وگرنه هر طور میل شماست قربان! چه عجب! بالاخره صحبتی هم از تلفات به حلبی های پرنده صهیونیستی به میون اومد! شما با بزرگنمایی یک سوی ماجرا و کوچک نمایی سوی دیگه یک روایت دو قطبی بسیار کج و معوج ارائه می دید بطوری که هر کس ندونه تصور می کنه که جهود (با کمال قدرت این واژه رو بکار می برم) قراره با بورکینافاسو وارد مجادله نظامی بشن!؟ شباهت جالب توجهی بین توصیف شما از اوضاع احوال (گیرم نظامی) سوریه و اون تصویری وجود داره که در این تبلیغ ضد ایرانی اخیر صهیونیست ها که با همکاری سامسونگ تهیه شده بود از «ایران» نشون داده می شد! برهوت و شتر و ساربان ... !؟ واقعا تصور می کنید ارتش سوریه یک «چیز کاغذی» باشه!؟
  8. موشک های بالستیک یا هر موشک دیگه ای آقا جان سوسیس های پولادی نیستن! مجهز به انواع و اشکال کلاهک های جنگی متعارف و نامتعارف هستن سوریه مطمئنا درباره انتخابش در این قبیل موارد هیچ محدودیتی نمی بینه ... الان الانه آقای عزیز ... نه دهه 60 یا 1973 ... اون دوره مرد! گذشت! نص و ادله تاریخی هم بجای خود! این فقط حضرتعالی و بنده نیستیم که متن تاریخی تورق می کنیم! بیاد داشته باشیم که در این غائله ایران و حزب الله هم بیکار نمی شینن! و خیلی از فاکتورهای اطلاعاتی از پیش در نظر گرفته شده هم در این برخورد موثره ... این تنها جهود نیستن که مانند کلاغی در آسمان سوریه پرواز می کنن!؟ سوریه هم چشم و گوش های خودشو در تمام این مدت داشته ... لطفا به فقدان عمق راهبردی طرف مقابل هم خوب فکر کنید! معرفی میکنم: مرکاوا مایه مباهات صهیونیست ها در نبرد 33 روزه!
  9. برادر من! بیانات شما از این قراره: سوریه ظاهرا قصد داره با موشک های معدودی که در اختیارشه (حوالی یکی دو جین ...!) !؟؟؟؟ در برابر موجودات اونوری اسشمو نبر (!) یه قل دو قل بازی کنه!؟؟؟؟ حالا رخصت می فرمایید دیگران هم به رای خود باشند ... ؟ با می باید از محضر حضرتعالی کسب اجازه کنیم؟ نیروی زمینی اونوری ها هم می خواد وارد سرزمینی بشه که تقریبا 9 برابر خودش وسعت داره ... فلسطین اشغالی حدود 23000 کیلومتر مربع و سوریه حوالی 186000 کیلومتر مربع مساحت دارن ... حالا شما لطف نموده پیدا کنید پرتقال فروش را ... ؟ به همین راحتی سرشونو میندازن پایین و میان تو ...
  10. یالعجب! قربان صداقت برخی دوستان بروم! ظاهرا می باید ابتدا و پیشاپیش به شکست تکنیکی و تاکتیکی خود در برابر فرنگی ها جهود یا هر موجود دیگری اعتراف کنیم و بعد می توانیم درباره الباقی ماجرا قدری به گفتگو بنشینیم!؟
  11. این دوست عزیز اصولا ملتفت مقصود بنده از ماجرای «IEDs» نشد ...! مقصود کلاهک های لود شده با «تکه های انفجاری» زمان دار اتوماتیک (الگویی شبیه به مین های هوشمند) بود ... که براحتی در اقسامی از سامانه های موشکی میان برد و دوربرد قابل بکارگیری هستش ... در این صورت دیگه حتی مساله تخریب باند بر فرض مثال اهمیتی نداره چرا که ایمنی هواگردها در محل پرواز زیر سوال رفته ...
  12. من جوابی برای شما کاربر محترم ندارم ... اون قوم هم فاصله چندانی با این ننگ بشری ندارن کافیه به آمار زائرین جهود روانه این بنای ساخته شده بر خون مردم بیگناه نگاهی بندازید (هر کلیمی که پاشو در اون محوطه آکنده از بوی خون بگذاره شراکت مستقیم داره با جهودی که ازشون اسم بردم) ... اون اقلیتی هم که ازشون ممکنه حرف بزنید نه موثر هستن و نه فعال ... اوه! راستی فراموش کردم تبریک عرض کنم بابت دفاع از جهود ... بحثی با شما ندارم آقا ... معنای طنز رو در زمان برخورد نظامی می فهمید ...
  13. اول اینکه خوشبختانه خالق جیمز باند و توهمات جیمز باندی حضرات ساکسون و ... شی (و خلف نژادی اینها) تشریف دارند ... نه ایرانیان، دوم اینکه ضرب نواز سمفونی جنگ و کشتار و تعدی ما ایرانیان نیستیم که نگرانی و ملاحظه ای در باب پاسخگویی به این قبیل مهملات داشته باشیم، سوم اینکه خیر دوست عزیزم، نه تنها «اونطوری که میخوان(!؟)» نمی توانند کاری از پیش ببرند بلکه یحتمل با مضحکه و استهزاء و خفت محل واقعه را ترک می کنند ... ایرانیان در دفاع از سرزمین مادری با احد الناسی تعارف و مزاحی ندارند و نداشته اند. بد نیست یک بار دیگر شرایط حال حاضر جهان، خاورمیانه و مناسبات سیاسی را در این منطقه مطالعه بفرمایید. دست کم نگرفتن حریف مترادف دست کم گرفتن خود نیست.
  14. می بخشید البته به نص بحث ارتباطی نداره اما این ترم تخصصی علوم شناختی یعنی «تفکر آرزومندانه» (Wishful Thinking) نظر حقیر رو جلب کرد ... ببینید دوستان، تفکر آرزومندانه به حالتی از زنجیره استدلالی گفته میشه که متقاعد شدن (در واقع، نوعی ترجیح منطقی- روانشناختی و نه منطقی از سنخ گزاره های منطق صوری) به «مطلوبیت» چیزی (پدیده، عینیت، مشاهده، شیء) به تعبیر «صحت (حقیقت داشتن)» اون چیز ختم بشه (در علوم شناختی روند معکوس این سلسله استدلالی «دلیل تراشی» [rationalization] نامیده میشه) ... و اما بهتره دوستانی که از این ترمینولوژی گاها بهره می برن به این نکته مهم هم توجه داشته باشن که یک فرد بسختی می تونه خود رو در بحث (و دقیقا بحث هایی که داده های بسیار ملموس تر رو برای بیان نوعی «همبستگی معنایی میان این داده ها» یا «خلق تصویری به اصطلاح حقیقی تر از کلیتی از این عینیت ها») از دلیل تراشی یا تفکر آرزومندانه «کاملا مبری بدونه» ... حقیر این پانوشت بی اهمیت رو عرض کردم تا دست کم یادآوری بشه که بسادگی نمیشه دیگران رو با این الفاظ مورد خطاب قرار داد.
  15. دوست عزیزم جناب Fanoskhe با سلام و احترام بیکران ارتقا سطح بهداشت عمومی و خدمات پزشکی احتمال وقوع چنین رخدادی را در شرایط نرمال تا حدودی بسیار زیادی کاهش داده است. در وضعیت جنگی نیز هر پدیده مشکوکی می تواند منجر به اندیشیدن تمهیدات پزشکی و بویژه قرنطینه های پزشکی نظامی بسیار سخت گیرانه گردد (حتی کدهای قرمز قرنطینه نظامی یعنی Shoot to kill یا Elimination و Eradication که معنایی جز حذف سریع و کامل توده های مشکوک یا مبتلا در منطقه نبرد ندارد). از آن گذشته، هیچ یک از کشورهای توانمند جهان طی دهه های اخیر بیکار ننشسته و اکیپ های مانیتورینگ پزشکی نظامی را برای پایش نقشه اپیدمیولوژی بیماریهای بسیار مرگبار مسری و همچنین الگوی بروز و پراکنش بیماری های نوظهور مرگبار یا ناتوان کننده بویژه در شرق آسیا و مناطق مرکزی تا کرانه های غربی آفریقا، همچنین در برخی نواحی روسیه و برخی جزایر اقیانوسیه بسیج کرده اند و دست کم از این بابت خیالتان راحت باشد که حواس بسیاری از کشورهای جهان جمع آن دشنه های کوچک اما زهرآگین یکدیگر است! با این حال، بله ... احتمال بهره گیری از ویروس های کشنده یا ناتوان کننده هوازاد برای حملات بیولوژیک محدود بر ضد توده های انسانی (اعم از نظامی و غیرنظامی) آن هم در قالب «امراض ناتوان کننده» و یا بالاخص تهاجمات اقتصادی به زیربخش های دامپروری یا کانون های تولید کشاورزی (پاتوژن های دامی و گیاهی) همچنان بسیار بالاست. اولین راه های مقابله شناسایی پاتوژن و پایش پراکنش آلودگی، قرنطینه و توسل به تکنیک های تهاجمی سرولوژیک و واپسین تیر ترکش: نابودی کانون های آلودگی خواهد بود (در زیربخش های دامی و گیاهی اولین و آخرین چاره نابودی سریع کانون آلودگی یا توده مبتلاست). در ضمن، فراموش نکنید جنگ افزار بیولوژیک شمشیری دو لبه است که یک تیغه تیز آن همواره ممکن است بر سر بکارگیرنده فرود آید (حتی امکان پاتک بیولوژیک در صورت شناسایی، سنتز و استحصال فرم مناسب بکارگیری نظامی بر ضد نیروی متخاصم متولی ضربه اول بسادگی وجود دارد). بعید است طی جنگ های آینده براحتی دست به چنین تسلیحات مرگباری برده شود چرا که چنین انتخابی تونل وحشتی از حملات فاجعه بار زیستی را خواهد گشود.
  16. جناب گوبلز عزیز سلام و از شما بی نهایت سپاسگزارم.
  17. سلام دوست گرامی حسن قضا اینجاست که بنده بر سر « طبل توخالی تهدید » با شما هم نظر ام؛ با این حال، فی نفسه اشکالی بر مطلع بودن از پیرامون وارد نیست ... ایده جنابعالی برای حقیر قطعا محترمه.
  18. آدرس صفحه اصلی: http://www.presstv.ir/detail/229322.html دوستان عزیز لطفا در برگردان مساعدت و تسریع بفرمایید. US Air Force Chief of Staff General Norton Schwartz says the military is prepared for a possible military offensive against Iran over the country’s nuclear energy program. "We have an operational capability and you wouldn't want to be there when we used it," he said when asked about a 30,000-pound Massive Ordnance Penetrator (MOP) bomb. The general, however, refused to comment if the MOP bomb could reach underground nuclear sites in Iran. "Not to say that we can't continue to make improvements and we are," he said on Wednesday. "The bottom line is we have a capability but we're not sitting on our hands, we'll continue to improve it over time," Schwartz added. The US and Israeli officials have intensified anti-Iran war rhetoric in recent months to put more pressure on the country over its peaceful nuclear energy program. Asked about whether Iranian nuclear sites are immune to US air power, Schwartz said, "It goes without saying that strike is about physics. The deeper you go the harder it gets." The general noted that the US arsenal "is not an inconsequential capability," saying that the outcome of any preemptive attack would depend on the goal of the strike. "What is the objective? Is it to eliminate, is to delay, is to complicate? I mean what is the national security objective. That is sort of the imminent argument on all of this," he said. The US, Israel and some of their allies accuse Tehran of pursuing military objectives in its nuclear energy program, using this pretext to impose sanctions against Iran and threaten the country with military attack. Iran is a signatory to the Nuclear Non-Proliferation Treaty and a member of the International Atomic Energy Agency and therefore entitled to develop and acquire nuclear technology for peaceful purposes.
  19. آدرس صفحه اصلی: http://www.irna.ir/NewsShow.aspx?NID=80011053 سرتیپ پاسدار 'سید مهدی فرحی' روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار حوزه دفاعی ایرنا افزود: امروز دانشمندان و متخصصان متعهد كشور به توانمندی طراحی و ساخت انواع ماهواره های تحقیقاتی دست یافته اند كه نمونه های آن نیز با موفقیت به فضا پرتاب شدند و در مدارهای تعیین شده قرار گرفتند. وی تصریح كرد: در شش ماهه اول سال آینده ماهواره 'طلوع' با استفاده از ماهواره بر كاملا بومی 'سیمرغ' به فضا پرتاب می شود. سردار فرحی خاطرنشان كرد: ما به دنبال آن هستیم كه با استفاده از ماهواره برهای بومی، ماهواره های تا وزن 100 كیلوگرمی را در مدار 500 كیلومتری قرار دهیم. ماهواره 'طلوع'، نخستین ماهواره سنجش از راه دور ایران است كه در 14 بهمن سال 1388، روز ملی فناوری ماهواره ای با حضور رییس جمهوری رونمایی شد. این ماهواره قرار است توسط ماهواره بر 'سیمرغ' به فضا پرتاب شود و دارای فناوری هایی مانند محموله تصویربرداری، كنترل وضعیت مكانیزم ها و سلول های خورشیدی است. ماموریت اصلی این ماهواره، تصویربرداری تك طیفی با تفكیك پذیری 50 متر، ذخیره و ارسال داده های تصویر به ایستگاه های زمینی است. رییس سازمان صنایع هوا فضا یادآور شد: با توجه به ویژگی های تصاویر ماهواره طلوع از این ماهواره می توان در اموری چون نقشه برداری زمین در مقیاس بزرگ، مطالعه و بررسی حوضچه های آبی و دریا، مشاهده و ارزیابی تخریب منابع طبیعی، بررسی علوم كشاورزی، جنگلی، مشاهده پوشش ابرها، پراكندگی انسانی و ارزیابی بلایای طبیعی نظیر زلزله،‌ سیل‌ و آتش سوزی بهره مند شد. سردار فرحی تصریح كرد: در فاز بعدی و در یك برنامه 3 الی 4 ساله قرار است ماهواره بر 'سفیر3' ساخته شود كه بدین ترتیب می توانیم ماهواره های تا 500 كیلوگرمی را در مدار یك هزار كیلومتری قرار دهیم. وی از مزیت های قرارگرفتن ماهواره ها در مدارهای بالا را افزایش عمر و عملكرد ماهواره ها و دقت بالای اطلاعاتی عنوان كرد. رییس سازمان صنایع هوافضا افزود:ماهواره هایی كه درمدارهای بالا قرار می گیرند، می توانند كاربردهای مختلفی از جمله در عرصه های هواشناسی، جغرافیایی و مقابله با بلایای طبیعی داشته باشند. ** افق آینده صنایع هوافضا بسیار روشن است سردار فرحی با بیان این كه افق آینده صنایع هوافضای كشور، افقی بسیار روشن و خوب است، گفت: اگر بتوانیم نرخ رشد توسعه ای كه در عرصه های مختلف هوایی، فضایی، هوانوردی و سایر فناوری ها كه در طی 20 سال گذشته داشته ایم را برای 20 سال آینده ترسیم كنیم، چشم انداز بسیار خوبی در هر چهار حوزه خواهیم داشت. وی یادآور شد: عرصه های هوایی، فضایی، هوانوردی و سایر فناوری ها، می تواند گستره بسیار بزرگی را برای اشتغالزایی، جذب متخصصان و افراد نخبه در سراسر كشور به خود اختصاص دهد. [color=red]ادغام شد. REZAT1980[/color]
  20. آدرس صفحه اصلی: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901210000762 به گزارش خبرگزاری فارس از بوشهر، مدیرعامل موسسه شهید محلاتی بوشهر، مجری بازسازی ناوچه‌های موشک انداز صبح امروز در این آیینی در ارتباط با پروژه بازسازی شناورهای تندر گفت: برای اجرای این پروژه بیش از یک‌میلیارد و 400 میلیون تومان اعتبار هزینه شده و بازسازی ناوچه‌ها نیز در مدت هشت ما صورت گرفته است. ابوالقاسم والاگهر افزود: 17 هزار و 900 قلم تجهیزات در شناورها تعویض و 30 هزار نفر ساعت کار نیز انجام شد. وی تصریح کرد: در اجرای این پروژه 21 هزار و 900 عنوان فعالیت روی شناورها انجام و بازسازی با موفقیت انجام شد. مدیرعامل موسسه شهید محلاتی بوشهر در ارتباط با فعالیت‌های انجام شده نیز بیان کرد: بهینه‌سازی بدنه، گیربکس، ایمنی، اطفا حریق، سیستم‌های کنترلی، تعویض رادار، بازسازی سیستم‌های دفاعی و رنگ شناورها از جمله اقدامات انجام شده روی شناورهای بازسازی شده است. والاگهر ادامه داد: موتور شناورها، ژنراتورها، سیستم برق، بازسازی پمپ‌ها و سیستم لنگر و زنجیر شناورها نیز بازسازی و تعمیر شد. وی خاطر نشان کرد: در اجرای این پروژه اشکالات اساسی در بخش‌های مختلف شناور از جمله سیستم‌های کنترلی شناور که همیشه درگیر تعمیر آن‌ها بودیم نیز اصلاح و بازسازی شد. مدیرعامل موسسه شهید محلاتی بوشهر موسسه شهید محلاتی از سال 75 کار خود را آغاز کرده و از سال 81 رسما راه اندازی اولیه شد و امروز با 9 هکتار وسعت در بخش‌های مختلف صنعت دریایی فعالیت می‌کند. والاگهر گفت: تامین تمام تجهیزات کارخانه کشتی‌سازی در این مجموعه صورت می‌گیرد. وی افزود: طول پهلوگیری این مجموعه 400 متر است و 320 نیرو که 85 درصد آن‌ها بومی هستند در این مجموعه مشغول فعالیت هستند.
  21. آدرس صفحه اصلی: http://www.khabaronline.ir/detail/201314/World/middle-east طرح عملیات نظامی پنتاگون علیه سوریه خاورمیانه - ایسنا نوشت: در حالي كه نماينده سوريه در شوراي حقوق بشر سازمان ملل نشست اين شورا كه درباره اوضاع سوريه برگزار شده بود را ترك كرد، منابع آمريكايي از طرح عمليات نظامي پنتاگون عليه سوريه و بررسي تمام گزينه‌هاي نظامي عليه اين كشور خبر دادند. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به نقل از روزنامه فرامنطقه‌اي القدس العربي، فيصل الحموي، نماينده سوريه در شوراي حقوق بشر سازمان ملل عنوان داشت: هيات سوري از نشست اضطراري شوراي حقوق بشر سازمان ملل در خصوص سوريه خارج شد. وي در ادامه افزود: هدف واقعي از برگزاري اين نشست طولاني كردن بحران از طريق حمايت چنين نشست‌هايي از گروه‌هاي مسلح در سوريه است. الحموي همچنين عنوان داشت: اين اقدام نشان داد كه به صورت آشكار با معنا و مفهوم حمايت از انسان‌ها براي اهداف سياسي بازي مي‌شود. وي در ادامه افزود: هيات سوريه اين نشست را مشروع نمي‌داند بنابراين هر قطعنامه و مصوبه‌اي كه از اين نشست صادر شود جانبدارانه خواهد بود و ما آن را مشروع نخواهيم دانست. الحموي همچنين افزود: تحريم‌هاي اقتصادي يك‌جانبه فجيع‌ترين نقض حقوق بشر به شمار مي‌آيد چرا كه اين اقدامات در درجه نخست شهروندان، زنان، كودكان و سالخوردگان را هدف قرار مي‌دهد. وي عنوان داشت: برخي به جاي آنكه كمك كنند تا شرايط بهتر شود كنار ايستاده‌اند. همكاري‌هاي مشترك با كميته صليب سرخ جهاني باعث شد تا كمك‌هاي بشردوستانه به برخي از اماكن آسيب‌ديده در سوريه رسانده شود. وي در ادامه افزود: سوريه از چنين كمك‌هايي از سوي ديگر كشورها استقبال مي‌كند. ما از جامعه بين‌المللي مي‌خواهيم به صورت مستقيم با دولت سوريه مانند كميته صليب سرخ وارد مذاكره شود. در آغاز نشست شوراي حقوق بشر سازمان ملل ناوي پيلاي، كميسيونر عالي حقوق بشر سازمان ملل از دادگاه كيفري بين‌المللي خواست تا تصميماتي در قبال مساله سوريه اتخاذ كند. اين در حالي است كه عدنان المنصر، سخنگوي رئيس جمهوري تونس عنوان داشت، اين كشور آماده است به بشار اسد، رئيس جمهوري سوريه و خانواده‌اش پناهندگي سياسي دهد. پيش‌تر رئيس جمهوري تونس در كنفرانس "دوستان سوريه" عنوان داشت كه روسيه مي‌تواند به بشار اسد پناهندگي دهد. از سوي ديگر منابع آمريكايي در گفت‌وگو با شبكه خبري سي‌.ان‌.ان اعلام كردند كه وزارت دفاع آمريكا (پنتاگون) طرح عمليات نظامي عليه سوريه را آماده كرده است. اين منابع در ادامه افزودند: طرح مذكور آماده اجراست و در صورتي كه كاخ سفيد دستور دهد اين طرح عملياتي مي‌شود. منابع آمريكايي همچنين عنوان داشتند: اين طرح بعد از تحليل‌ها و ارزيابي‌هاي صورت گرفته از سوي تحليل‌گران وزارت دفاع آمريكا تدوين و آماده شد. آنها همچنين تاكيد كردند: براساس اين طرح، گزينه‌هاي نظامي مختلفي روي ميز است تا عليه نظام سوريه استفاده شود. در اين طرح نوع سلاح‌ها و تجهيزات نظامي مناسب نيز به همراه تعداد نيروهاي لازم مشخص شده است. منابع آمريكايي همچنين تاكيد كردند: استفاده از هواپيماهاي ارتش آمريكا در چنين عملياتي مساله ساده‌اي نخواهد بود اما رهبران سياسي و نظامي آمريكا به صورت جدي اين مساله را بررسي مي‌كنند. منابع آمريكايي خاطرنشان كردند: چنانچه به ارتش آمريكا دستور داده شود، عليه سوريه وارد عمل شود نيروهاي مسلح آمريكا بايد طرح‌هاي نظامي بيشتري را آماده كنند. آنها همچنين اعلام كردند: وزارت دفاع آمريكا راه‌هاي حمايت از انبارهاي سلاح شيميايي سوريه را نيز بررسي كرده است. اين منابع آمريكايي همچنين عنوان داشتند: واشنگتن از تحولات سوريه و اقدامات نيروهاي اين كشور تصاوير هوايي تهيه كرده است و عليه نهادهاي ارتباطي و نظامي جاسوسي مي‌كند.
  22. و یک ویروس کشنده دیگر: ویروس ماربورگ (Marburg Virus) عامل تب هموراژیک (خونریزی دهنده) ماربورگ (Marburg Virus Fever) است. این بیماری انسان و نخستینی های غیرانسانی (از تیره میمون ها) را مبتلا می سازد. بوسیله‌ی ویروس RNA دار منحصر به فرد ژنتیکی از خانواده فیلو ویروس (Filovirus Family) و به طریق زونوتیکی (آلودگی حیوانی) منتقل می شود. کشف آن منجر به تشکیل این خانواده ویروسی شد. چهار مونه (Type) ویروس ابولا تنها اعضای شناخته شده دیگر این خانواده هستند. شرح مختصر ویروس بیماری زا: نام انتخاب شده کمیته بین المللی رده بندی ویروس ها: MBGV، برخوردار از ژنوم RNA تک رشته ای منفی، نام های دیگر برای این بیماری: Green Monkey Disease (به معنای مرض میمون سبز آفریقایی؛ نام علمی گونه میمون سبز آفریقایی: Cercopithecus aethiops) و نیز African hemorrhagic fever (تب خونریزی دهنده آفریقایی)، ناقل: همچنان ناشناخته، ویروس بیماری زا احتمالا بومی آفریقای مرکزی است جایی که نخستین موارد ابتلا به این بیماری در پژوهشگرانی در تماس با این گونه میمون بودند گزارش گردید. سرایت و انتشار بیماری از راه تماس بدن فرد با مایعات بدن شخص آلوده رخ می دهد. روش های شناسایی پاتوژن و بیماری: اندازه گیری مدت زمان انعقاد خون، ترومبوسيتوپني (کاهش شدید پلاکت های خون)، ناهنجاری ساختاری مشهود گرانولوسیت ها (نوع خاصی از سلول های دفاعی بدن انسان)، ردیابی پادگن و پادزای مربوط به ویروس بیماری زا بویژه IgG و IgM مرتبط با ویروس ابولا (anti-Ebola Virus)، پروتئینوریا (افزایش شدید میزان پروتئین در خون و مشاهده ادرار خونی در موارد وخیم)، سطح بسیار بالای آنزیم های کبدی در خون، تست PCR و تکثیر و ردیابی قطعه یا قطعات ژنومی اختصاصی ویروس بیماری زا نشانگان: بیماری با سردردهای وحشتناک موسوم به سردردهای کورکننده آغاز می شود، تهاجم گسترده ویروس به بافت کبدی و آزادسازی سریع و شدید فاکتورهای انعقاد در جریان خون که وقوع انعقاد و لخته شدن خون بشکلی غیرقایل پیش بینی و مهارناپذیر در نواحی مختلف و بافت های متفاوت بدن را در پی خواه داشت به توقف ناپذیری هر خونریزی کوچک و طبیعی روزمره یا ناشی از سن و تبدیل آن به یک خونریزی کشنده منجر خواهد شد؛ این خونریزی ها اغلب در نواحی مانند معده، روده ها و لثه ها که همواره خونریزی بطور طبیعی و به میزان اندکی در آنها رخ می دهد، که این وضعیت به اسهال خونی شدید و حتی استفراغ خونی یا استفراغ قهوه ای (hematemesis) می انجامد. چشم ها کاملا خونی مشاهده می شود. در 25% موارد خونریزی و از دست دادن مستمر مایعات بدن منجر به حالتی موسوم به خواب مرگ (lethargy)، از کار افتادن مداوم اندام های حیاتی بدن و در نهایت شوک های متعدد خونی و عصبی و مرگ به فاصله دو هفته از ابتلا به بیماری خواهد شد. درمان و پیشگیری: هیچ واکسنی برای این ویروس بیماری زا در دسترس نیست و تنها درمان های بالینی همچون مراقبت های شدید برای حفظ عملکرد طبیعی عروق بدن، سرم های یونی برای نگه داشتن توازن طبیعی مایعات جهت حفظ عملکرد طبیعی کلیه ها و تعادل یونی خون، انتقال کنسانتره پلاکت (platelet transfusion ) به منظور حفظ وضعیت نرمال انعقاد خون و اقدامات لازم برای مقابله با شوک و بهبود آن این ویروس بسادگی با استفاده از وایتکس (هیپوکلریت سدیم) و گلوتارآلدئید و همچنین گرمای شدید و پرتو ماورای بنفش از میان می رود. ویژگی ها و کاربردهای بالقوه عامل بیولوژیک بیماری ناشی از آلودگی به این ویروس همچون سایر تب های خونریزی دهنده آفریقایی هولناک است، اما همانند ویروس ابولا، آغاز سریع این بیماری (دوره نهفتگی ناچیز و گسترش سریع بیماری)، انتقال هوازاد بسیار اندک و کشندگی بالا کاربرد نظامی این ویروس را تا حدودی زیادی محدود می کند. همچنین این ویروس برای چند روز در محلول های فیزیولوژیک فعال باقی می ماند اما پس از خشک کردن محلول از میان می رود. انتشار ویروس از طریق پخش افشانه و قطرات مایعات افراد آلوده از ریسک بالایی (در اثرگذاری بر هدف-م) برخوردار است و تنها در صورتی که مایع حامل مناسبی برای این پاتوژن ویروسی یافت شود این عامل بیولوژیک از پتانسیل مناسبی برای کاربرد نظامی برخوردار خواهد بود. تنها چیزی که درباره منشاء این عامل ویروسی می دانیم این است که توسط میمون سبز آفریقایی انتقال یافته است اما بنظر نمی رسد که این گونه نخستینی حامل طبیعی این ویروس بیماری زا بوده باشد و متاسفانه هیچ گونه اطلاعاتی در خصوص حامل طبیعی و ناقلین احتمالی این ویروس در دسترس نیست. این عامل بیولوژیک نام خود را از شهر ماربورگ در آلمان غربی سابق گرفته است که بیماری برای نخستین بار در افرادی که در معرض برخورد و تماس نزدیک (پژوهشگران -م) با یک کلونی میمون سبز آفریقایی بتازگی وارد شده (از آفریقا) قرار گرفته بودند مشاهده گردید. شایعاتی مبنی بر سرقت برخی نمونه های زیستی- آزمایشگاهی (مشخص نشده مقصود میمون سبز آفریقایی است یا نمونه های خون یا ؟- م) توسط ماموران اطلاعاتی آلمان شرقی برای تحویل به متخصصین بخش تسلیحات بیولوژیک اتحاد جماهیر شوروی سابق وجود داشته است اما بنظر نمی رسد کل ماجرا چیزی فراتر از چند مورد تبادلات علمی نمونه های تحقیقاتی (علوم زیستی و پزشکی) بوده باشد. ادامه دارد ...
  23. ادامه داستان ویروس های بیماری زا: Lassa fever (تب لاسا) شرح مختصر آرناویروس : لاسا ویروس که عامل به وجود آورنده لاسا فیور است یک آرناویروس است که یک فامیل آرناویریده است از گروه Single Stranded RNA Viruses (و دو RNA کوچک زیرژنومی) که منظره دانه ای دارد به علت حضور ریوزوم ها در وبیریون که شامل ویروس های Jumiu Machupo است و عامل به وجود آورنده ی منژیت لنفوسیتیک و تب لاسا است که معمولا" توسط جوندگان وحشی (گونه ای موش های صحرایی با جثه ای نه چندان بزرگ با نام علمی Mastommys natalensis) آلوده از راه آلوده شدن غذا و یا استنشاق ویروس های airborne ( پاتوژن های هوازاد که توسط هوا و در حقیقت از راه تنفس منتقل می شوند) به انسان سرایت می کند (ذرات ویروسی که در محلول ادرار جونده ناقل بوفور یافت می شود پس از خشک شدن در سطح خاک با غبار و باد جابجا می شود و از طریق تنفس فرد را آلوده می کند). متاسفانه سرایت انسان به انسان مشاهده شده است. Lassa fever عفونت شدیدی است که سراسر بدن را در برمی گیرد و براثر یک ویروس ایجاد می شود . تب لاسا بیشتر ارگان های داخلی و اصلی را مبلا می کند ولی به سیستم اعصاب مرکزی حمله نمی کند . یک موش کوچک در افریقا حامل این ویروس است که این بیماری را سبب می شود . تب لاسا اولین بار در لاسا نیجریه در استفرغ، درد قفسه ی سینه و درد قسمت های فوقانی شکم بشوند . در بعضی افراد ممکن است تورم صورت و گردن ، خونروی لثه ها ،راش ، سرفه و گیجی دیده شود ودر عده ی دیگری از مردم عفونت گسترش پیدا می کند و شدید می شود و باعث اختلال روانی ، پیدا شدن مایع در ریه ها و تشنج می شود که خطر مرگ وجود دارد . این بیماری مخصوصا" در افریقا (بویژه غرب آفریقا) با لاسا ویروس شیوغ دارد و میزان مرگ و میر در آن قاره بالاست و علائم و ویژه ی آن تب بالا و نارسایی قلب و کلیه ها است . تب لاسا با تست خون تشخیص داده می شود که بالا رفتن آنتی بادی ها شاخص آن است . آنالیز ادرار وجود پروتئین را نشان می دهد و رادیو گرافی از ریه ها التهاب و پیدا شدن مایع را در ریه ها مشخص می کند. کشت ویروسی در سلول های VERO (همونطور که می دونید کشت ویروسی صرفا در محیط های زنده ممکن هست؛ سلول های لاین یا رگه VERO سلول های زنده بافت پوششی کلیه نوعی میمون به نام میمون سبز آفریقایی هستن؛ اینها سلول های مدل آزمایشگاهی ویژه مطالعات پزشکی و بیولوژی هستند) برای ردیابی ویروس در خون بیمار، تشخیص بالا رفتن سطح آنزیم ترانس آمیناز در خون (با توجه کنترل ویروس پاتوژن بر نظام سنتز پروتئین سلول)، آزمون PCR (واکنش زنجیره ای پلیمراز یا Polymerase Chain Reaction که برای تکثیر مصنوعی قطعه یا قطعات خاصی از یک مولکول DNA الگو در آزمایشگاه صورت می گیرد) برای ردیابی و تایید وجود بخش های اختصاصی از توالی ژنومی ویروس بیماری زا در خون در فازهای اولیه آلودگی، تغییر شکل بافت کبد و التهاب و بافت مردگی (نکروز) توأم با خونریزی و شناسایی واکنش IgM در تست ELISA از جمله سایر روش های شناسایی این آلودگی ویروسی محسوب می شوند. درمان : شامل خوردن مقدار زیادی مایعات و همچنین طبیعی کردن مایعات از راه وریدی است . Ribavirin به طور قابل ملاحظه یی عمر بیشتری را نوید می دهد در صورتی که دارودرمانی در عرض 6 روز از شروع علائم باشد. پلا سمای آنتی لاسافیور گاهی در افراد ی که بد حال هستند باید به کاربرد. ویژگی ها و کاربردهای بالقوه عامل بیولوژیک اطلاع چندانی در خصوص تاریخچه و سابقه زیستی- تکاملی این مونه ویروسی در دست نیست. موش ناقل در برابر جمعیت غالب موش قهوه ای (البته در صورت غلبه جمعیتی) قادر به رقابت و گسترش جمعیت نیست و از همین رو بعید است که بتوان از جونده ناقل برای حمله بیولوژیک به شهرهای بزرگ و کانون های تمرکز جمعیت بهره جست. با این حال، استفاده نظامی از ویروس تب خونریزی دهنده لاسا در فرم آئروسل (ریزگرد) همراه با ماده حامل پایدارکننده مناسب (در صورتی که بتوان چنین ماده ای را تهیه کرد) میسر خواهد بود. میزان مرگ و میر حدود 40% است که درمان بالینی و استفاده از داروی ضد ویروس 15% از این میزان می کاهد. انتشار بیماری را می توان (البته در شرایطی که موش ناقل در محیط هدف وجود ندارد) از طریق مراقبت های پرستاری بسیار سخت گیرانه و دقیق جهت به حداقل رساندن پراکنش مایعات بدن بیماران و همچنین نابودی وسایل و ادوات و اشیاء مشکوک و آلوده تا حدودی تحت کنترل قرار داد.
  24. BlackBird عزیزم با سلام و احترام بیکران تا این لحظه که برای شما می نویسم هیچ موردی از چنین عارضه ای با مشخصاتی شبیه به آنچه در ژانر سینمای وحشت و همچنین علمی- تخیلی نمایش داده می شود در تاریخ پزشکی به ثبت نرسیده است ... اما ... نمونه مطالعاتی جالبی در بخشی از آفریقا در اواخر دهه 50 میلادی توسط یک تیم پزشکی یافت شد که اطلاعات تکمیلی آن را در ادامه و اندکی بعد به اطلاعتان می رسانم. نام محلی این عارضه Kuru بود. و اما ادامه ماجرا ... برای بررسی دقیق تر موضوع باید حدود دو قرن به گذشته بازگردیم: در 1755 مجلس عوام بريتانيا از بروز يك بيماري كشنده در گوسفندان خبر داد كه زيانهاي اقتصادي فراواني ايجاد مي كند. اين بيماري را اسكراپي (scrapie) ناميدند (عارضه ای مشابه جنون گاوی [scrapie از واژه scarp به مفهوم خراشیدگی و زخم و جراحت استخراج شده چرا که جانور مبتلا با حرکات غیرارادی و حتی هیستریای بدنی نواحی مختلف بدن خود را زخمی و مصدوم می کند]). و حالا به دهه دوم سده 20 میلادی می رویم هنگامی که: در 1920 دو نورو لوژیست آلمانی به نام های کرو تسفلد و جاکوب نوعی بیماری دژنراتیو (مضمحل کننده) عصبی را در انسان گزارش کردند که موجب ناتوانی و در نهایت مرگ می گردد.این بیماری همان بیماری است که بعد ها بیماری CJD - Creutzfeldt-Jakob disease - نامیده شد. و قدری بعد: در 1936 محققين فرانسوي قابل انتقال بودن اسكراپي را از گوسفندان بيمار به گوسفندان سالم گزارش دادند. در همان سال، انگليسي ها مشاهده كردند كه صدها گوسفند با واكسني كه از بافت مغز گوسفندان تهيه شده بود، مبتلا به اسكراپي شدند که محققان را تا حدودی شگفت زده کرد. ... این بیماری تا سال 1960 مورد توجه زیادی قرار نگرفت تا در این سال توانستند آنرا به صورت تجربی به شامپانزه انتقال انتقال دهند و اما بیماری در انسان... «سال های متمادی نوعی بیماری پیشرونده کشنده به نام Kuru در بین اهالی گینه جدید مشاهده می شد ولی علت آن را نمی دانستند.» در 1957 احتمال داده شد که بیماری با کانیبالیزم (همنوع خواری) ارتباط دارد (تا اواخر دهه 50میلادی موارد متعددی از گرایش سنتی به همنوع خواری در برخی درگیری های طایفه ای و اغلب محلی در میان قبایل بدوی تر و جوامع جدا افتاده تر در گینه گزارش شده است اما از 1958کانیبالیزم جرم قانونی و تحت پیگرد قضایی قرار گرفت و ممنوع شد). در 1959 در حالیکه بیماری اسکراپی در گوسفندان به دست فراموشی سپرده شده بود.دامپزشکان آمریکایی اعلام کردند که بیماری کورو در انسان مشابه اسکراپی در گوسفندان است. این بیماری از گروه بیماری های پرایونی (Prion) است که پروتئین های خودهمانندساز با قابلیت انتقال (در برخی موارد برخوردار از قابلیت جابجایی فیزیکی) در دستگاه عصبی مرکزی پستانداران عالی است این عامل پروتئینی ابتدا در 1980 کشف و نقش آن در بیماری زایی در 1982 مسجل شد. بیماری های پرایونی مطلقا در نظام عصبی مرکزی پستانداران عالی بروز و ظهور می یابند و نشانه های رفتارشناختی ویژه ای دارند. پرایون در حقیقت شکل دفرمه و ناقص و مختل کننده یک پروتئین مهم مشابه است که در تکامل سیستم عصبی مرکزی در پستانداران عالی نقش مهمی ایفا می کند. بجز دو مورد CJD و Kuru دو بیماری پرایونی مهم دیگر نیز در انسان شناسایی شده است. علائم بارز بیماری های پرایونی که شامل بیماری Kuru نیز می شود: اختلال حافظه- فراموشي-اختلال توجه و شناخت-دمانس (اختلال گذرا و نسبی مشاعر)-ديزاريانتاسيون (اختلال شدید در تعادل) اختلالات رفتاري نظير: ديسفوريا (بی قراری شدید و تقریبا غیر قابل کنترل)-علائم قطع دارو-اضطراب-بيقراري-تحريك پذيري-خشونت-افسردگي- بيخوابي آتاكسي(راه رفتن نا موزون و رعشه ارادی) -لرزش-ناهماهنگي حركات-اختلال تعادلي هيپوكينزي (کاهش شدید تحرک عضلانی)-ميوكلنوس(حرکات ناگهانی شدید و غیر قابل پیش بینی) -فاسيكولاسيون هاي خشن (انقباضات شدید ماهیچه ای بصورت غیرارادی)- كِرِه آتتوز (حرکات عجیب و تقریبا غیر ارادی انگشتان، مچ ها و گردن با قدرت زیاد که گاه منجر به اسپاسم موضعی شدید می شود) و اما اصل مطلب مورد بحث شما دوست عزیزم: بیماری Kuru در فازهای پیشرفته خود موجب بروز برخی علائم ظاهری در پوست می شود که طیفی از جوش های بد شکل تا زخم های سطحی را در بر می گیرد. البته بیمار بخت برگشته بشکلی بازگشت ناپذیر طی سه ماه تا (حداکثر) دو سال به استقبال مرگ خواهد رفت. اما آنچه که تحت عنوان بیماری آدمخواری به این مرض پرایونی نسبت داده اند چندان جدی و دقیق نیست و اغلب ناشی از توجه دنیای رسانه و افکار عمومی به این قبیل بیماری های خاص است. شاید یکی از علل این توجه این بود که در سال های ابتدایی شناسایی این بیماری از آن تحت عنوان laughing disease یا سندرم مرد خندان یا سندرم خنده یاد می کردند چرا که مشاهدات نخستین گروه های پزشکی اعزام شده به گینه نشان می داد که بسیاری از قربانیان بشکلی غیر عادی و ناهنجار می خندند که طبیعتا با توجه به مطالب یاد شده بالا دلیل آن بطور حتم به نشانگان معمول بیماری های پرایونی بویژه اختلال مشاعر و حالات عصبی نامتعارف بازمی گردد. با این حال، موردی از میل به اعمال خشونت مستقیم و آگاهانه نسبت به انسان ها در این بیماران به ثبت نرسیده است. خوشبختانه هنوز هیچ دلیلی برای ترس از طغیان زامبی های آدمخوار نداریم!
  25. patriot1979

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    آدرس صفحه اصلی: http://www.fararu.com/vdccxpqss2bqx48.ala2.html فرارو- يك كارشناس مسائل نفت گفت: «ميزان نفتي كه از تنگه هرمز ترانزيت مي شود در حدود 20 درصد نفت دنيا را شامل مي شود و به اعتقاد من بستن تنگه هرمز نه عاقلانه است و نه امكان پذير است. ايران و كشورهاي ديگر توليدكننده نفت بايد حافظ تنگه هرمز باشند و من فكر نمي كنم در ايران هم كسي به دنبال بستن تنگه هرمز باشد.» عربستان با هدف مقابله با افزایش قیمت نفت که قیمت بنزین در آمریکا را به شدت بالا برده از هفته گذشته تولید نفت خود را افزایش داده است. پس از گزارش آژانش بین‌المللی انرژی اتمی در مورد برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، قیمت نفت برنت دریای شمال به بیش از 126 دلار در هر بشکه رسید. پس از این افزایش قیمت، عربستان به عنوان نخستین صادرکننده نفت در جهان، صادرات نفت خود را در هفته گذشته افزایش داد. گفته مي شود عربستان صادرات نفت خود را در هفته گذشته به بيش از 9 ميليون بشكه در روز رساند؛ در حالي كه اين كشور در ماه ژانويه به طور متوسط روزانه هفت و نيم ميليون بشكه نفت صادر مي كرد. شايان ذكر است پيش از اين عربستان بارها اعلام کرده بود که حاضر است هرگونه کمبود در صادرات از سوی ایران را جبران کند. دكتر منصور معظمي سفير سابق ايران در برزيل و كارشناس مسائل نفت در گفتگو با فرارو گفت: «دولت عربستان در راستاي سياست همكاري با اتحاديه اروپا خواستار آن است كه پاسخگوي بخشي از نيازهاي بازار باشد. برداشت من بر اساس اطلاعات موجود اين است كه بيشترين ظرفيت توليد نفت عربستان حدود 10 ميليون بشكه است و امكان افزايش توليد بيشتر را ندارد. لذا تنها در اين سقف مي تواند توليد كند.» وي ادامه داد: «من معتقدم اين سياست عربستان در تناقض با چند موضوع است. اول اينكه خلاف سياست هاي اوپك است. دوم اينكه طبق منشور اوپك، اعضاي اين سازمان بايد با هم همكاري داشته باشند به طوري كه وقتي عضوي به هر دليل مشكلي پيدا مي كند ديگر اعضا نبايد به جاي همراهي به مقابله با آن كشور بپردازند؛ لذا اين كار عربستان مقابله با منشور اوپك است. نكته بعدي اين است كه من معتقدم در هيئت حاكمه عربستان هنوز كساني حاكم هستند كه برخوردار از عقل و منطق هستند و ادامه اين روند درآينده منجر به اين خواهد شد كه افكار عمومي در عربستان از آنها بپرسند كه چرا اين همراهي را با غرب عليه ايران انجام دادند. لذا ما از دوستانمان در عربستان انتظار داريم اين سياست را دنبال نكنند.» اين كارشناس مسائل نفت گفت: «بايد به ياد داشت كه اتحاديه اروپا در حال حاضر هيچ راهي ندارد جز اينكه بيايند دست به دامن عربستان شوند و از اين طريق بخشي از مشكلات خود را حل كنند. از نظر من اتحاديه اروپا به لحاظ اقتصادي ورشكسته است و ارزيابي اي كه موسسات اعتباري معتبر دنيا بر روي اقتصاد اتحاديه اروپا دارند هر روز نزول رتبه اقتصادي اين اتحاديه را اعلام مي كنند. بدين لحاظ است كه اين اتحاديه با عربستان همكاري مي كند و انتظار دارد كه عربستان به آنها كمك كند، و در صدور نفت خود به اروپا تخفيف دهد و تقسيط كند. ولي در دراز مدت اين مسئله اي است كه قطعا عربستان را دچار مشكل و گرفتاري خواهد كرد. به بيان ديگر به هيچ وجه عربستان با ظرفيت توليدي كنوني امكان اينكه بتواند جايگزين نفت ايران شود را ندارد.» معظمي درباره احتمال بسته شدن تنگه هرمز و پيامدهاي آن گفت: «ميزان نفتي كه از تنگه هرمز ترانزيت مي شود در حدود 20 درصد نفت دنيا را شامل مي شود و به اعتقاد من بستن تنگه هرمز نه عاقلانه است و نه امكان پذير است. ايران و كشورهاي ديگر توليدكننده نفت بايد حافظ تنگه هرمز باشند و من فكر نمي كنم در ايران هم كسي به دنبال بستن تنگه هرمز باشد و اميدوارم اين اتفاق هيچگاه نيفتد چرا كه تبعات سنگين سياسي، اقتصادي و اجتماعي دارد و البته انجام اين كار مقداري سخت و بعيد به نظر مي رسد.» وي ادامه داد: «اما اگر روزي به هر دليل اين اتفاق بيفتد به طور قطع يقين آثار بسيار سنگيني بر روي اقتصاد انرژي در دنيا خواهد گذاشت و شاهد افزايش قيمت بالاي نفت خواهيم بود. از سوي ديگر مسئله مهمتر اين است كه كشورهاي توليدكننده نفت بايد به دنبال رضايت و آرامش مشتري باشند. لذا اگر اين اتفاق بيفتد به يك ناامني و از دست دادن مشتري كمك مي كند كه به اعتقاد من اين امر درعالم تجارت يك كار غيرعقلايي است. بنابراين به طور خلاصه بايد گفت از نظر گيم تئوري امكان انجام اين كار صفر است.» معظمي درباره نحوه برخورد ايران با عربستان گفت: «افزايش ظرفيت توليد به معناي افزايش توليد نيست و عربستان كاري را مي كند كه در سال هاي متمادي ديگران هم انجام مي دهند و اكنون در شرايط كنوني اين موضوع برجسته شده است. بنابراين ايران بايد از طريق جلسات اوپك اعتراض كرده و خواستار تشكيل جلسات فوري شود تا اين همراهي از سوي عربستان صورت نگيرد و اعضاي اوپك متعهد شوند كه در سقف توليد مصوب اوپك توليد كنند.» [color=orange] ادغام شد . 00Amin[/color]