

alireza
Members-
تعداد محتوا
28 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
اعتبار در انجمن
29درباره alireza

-
رتبه حساب کاربری
سرباز یکم
آخرین بازدید کنندگان پروفایل
بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.
-
شوربختانه عکس متعلق به واقعه دهشتناک زلزله منجیل در سال 69 است.
-
بررسی جامع نیروی هوایی ایران بررسی جامع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
alireza پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
به احتمال زیاد یک نسخه ارتقا یافته از اف 7 تحت پروژه شهید عرفانیان رونمایی میشود.- 4,575 پاسخ ها
-
- 1
-
-
خودروهای ترابری/لجستیکی نیروهای مسلح ایران خودروهای ترابری/لجستیکی نیروهای مسلح ایران
alireza پاسخ داد به Crash تاپیک در خودرو های ترابری نظامی
دوستان سپاسگزار خواهم شد اگر اطلاعاتی مستند از تانکبرها و کشندههایی سنگین آمریکایی پیش از انقلاب و زمان جنگ دوم موجود دارند به اشتراک بگذارند. از قبیل دراگون واگن، ام19، ام 4 و .... -
تاپیک جامع بررسی نزاجا تاپیک جامع بررسی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران (نزاجا)
alireza پاسخ داد به karkas تاپیک در متفرقه نیروی زمینی
با سلام برابر قوانین و دستور ارتش چهار نوع کلاه بره دارد. 1- رنگ سبز- نیروی مخصوص 2- رنگ سیاه/سورمه ای - نیروی ضربت و یا تفنگدار دریایی 3-رنگ خاکی- تکاور 4- قرمز- زرهی با توجه به شرکت تیپ 37 زرهی شیراز یا مرکز آموزش شیراز در مانور فوق و حضور نفرات پایور و وظیفه گردان پیاده مکانیزه از این نوع پوشش استفاده نموده اند.- 367 پاسخ ها
-
- 3
-
-
- نیروی زمینی
- نزاجا
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تانک اصلی میدان نبرد چیفتن تانک اصلی میدان نبرد چیفتن / مبارز Chieftain
alireza پاسخ داد به Mehrdad-h تاپیک در تانک
تانک تیام ترکیبی از برجک تی 55 و توپ ال 7 هندی. موتور و سیسنم انتقال قدرت تانک های چیفتن هم با جایگزینی موتور تی 72 با قدرت 850 اسب ارتقا یافته- 140 پاسخ ها
-
- 1
-
-
- چیفتن بهینه سازی شده
- تانک مبارز
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تحلیل و پیگیری تحولات سوریه - بخش دوم ( از July 2015 )
alireza پاسخ داد به GOLDEN-CROWN تاپیک در اخبار تحلیلی
با تبریک به فرمانده کل قوا ، خانواده و بخصوص فرزندان شهدای نبرد دفاع از حرم بانو حضرت زینب، به مناسبت شکار این موش های کثیف به سرکردگی زهران علوش ... با توجه به بیانیه رسمی ارتش سوریه و فیلم به نمایش در آمده از ساختمان از نمای نزدیک قبل از اصابت و غرش متعاقب آن به نظر این حقیر شکار توسط یک فروند موشک نقطه زن فراصوت و به احتمال غریب به یقین فاتح 110 صورت پذیرفته که با کار اطلاعاتی دقیق و ثبت نقاط توسط نیروهای اطلاعاتی سوریه (موضوعی که توسط سخنگوی ارتش سوریه مورد تاکید قرار می گیرد با عنوان شهروندان وظیفه شناس)و همکاری پهباد های ایرانی این افتخار بزرگ بدست آمده است. انفجار از طبقات پایین و ضلع جنوب شرقی ساختمان به وضوح مشخص است. در هر حال این یک هوک راست سنگین بر سیستم امنیتی اطلاعاتی عربستان ،قطر و ترکیه است و انتقام خون های به ناحق ریخته شده بچه های عزیزمان می باشد.شاید خیلی شعاری سخن گفته باشم ولی شک ندارم اثرات این عملیات به زودی در روند سیاسی سوریه ،عراق و یمن مشاهده می شود.و مطمئن باشید به محض اینکه ابوبکر بغدادی از سوراخش بیرون بیایید همچون دیگر همفکران سلفی اش به پیشگاه داوری الهی رهنمون می گردد.. . -
تاپیک جامع جنگنده های بومی ایران جنگنده چند ماموریته بومی سبک شفق ، برهان ، صاعقه ، آذرخش
alireza پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
Babk Taghvaee:Finally the Saeghe II was unveiled today, before I & Tom will unveil it in May 2015. Tom had drawn an artwork of the airplane for my F-5 book. The Saeghe II is actually a F-5F but with two vertical stabilizers, new NAVAIDS and New Zvezda ejection seats. But there is a question, Why have the IRIAF risked to sacrifice a F-5F for the Project Saeghe 90 (Saeghe II)? The answer is that, the F-5F in question was one of the best Twin Seat Tiger IIs of the 4th TFB. On 21st October 2000, during one of its engine run-ups, one of the technicians jettisoned the airplane canopies mistakenly! The canopies heavily damaged the airplane tail cone and horizontal stabilizers. It was withdrawn from service and cannibalized for its parts. In 2004, the IRIAF HQ decided to send the airplane to Tehran for restoration at Mehrabad's Overhaul Center, but due to lack of hundreds of parts, its fuselage was remained in Dezful. Finally it was delivered to the IAMI in 2009 for part reclamation. In 2011, the project Saeghe II was conducted and fuselage of this F-5F was used to become the first F-5F Saeghe.- 3,409 پاسخ ها
-
- 4
-
-
-
- نیروی هوایی ایران
- جت بومی
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
عمليات والفجر 10 است و جنگنده هاي نيروي هوايي به اشتباه مواضع خودمان را مورد بمباران خوشه اي قرار مي دهند و خوشبختانه به خير مي گذرد.
-
جایگاه زرهی ایران در منطقه تاپیک جامع بررسی جایگاه زرهی ایران در آسیای جنوب غربی
alireza پاسخ داد به RedArmy تاپیک در تانک
آجا:[b]تأملاتي بر نقش يكانهاي زرهي نزاجا در نبردهاي آغازين دفاع مقدس و عمليات طريق القدس: [/b] در دكترين جنگها نقش يكانهاي زرهي به عنوان يك امر سرنوشت ساز و حياتي در تعيين نتيجه نبرد قلمداد مي شود. آنگاه كه تانكها در صحنه نبرد با غرش رعد آساي خود عمليات آفندي را آغاز مينمايند و زمين در زير شني پولادين تانكها به لرزه ميافتد، يكانهاي پياده در صورت فقدان يكانهاي زرهي احساس خطر شديد ميكنند و اينجاست كه واژه شجاعت از جُبن تميز مييابد و صرفاً افراد شجاع ياراي ايستادن در مقابل اينگونه هجمههاي آتشين را دارند. يكانهاي زرهي به علت پويايي و سرعت در عمليات از يك سو و از طرف ديگر به علت دارا بودن حجم آتش بسيار سنگين به عنوان يكي از عوامل اصلي در امر آفند و پدآفند تجلي يافتهاند. نقطه قوت و حياتي در يكانهاي زرهي يا سوار زرهي اين است كه علاوه بر دارا بودن امكان ارتباط و مخابرات مستقل و منسجم، اين يكان به هنگام اتخاذ آرايش رزمي، به ويژه آرايش زنجير به علت دارا بودن صداي مخوف خود سبب ايجاد موج وحشت و هراس در دل دشمن ميشود تا حدي كه ايستادگي در مقابل آنها براي يكانهاي پياده بسيار صعب و توان فرسا ميگردد. بنا به يادداشتهاي سرلشكر عراقي وفيق السامرايي در كتاب «ويراني دروازه شرقي» در آغاز تهاجم ارتش عراق به ايران، ارتش ايران داراي 2000 دستگاه تانك از انواع چيفتن انگليسي و ام 60 آمريكايي بوده است. بنا به اظهارات خبرگان ارتش در آغاز تهاجم رژيم بعثي عراق به ميهن اسلاميمان، بيش از يك سوم توان نظامي نيروي زميني ارتش متوجه و مشغول سركوب غائله آشوبهاي كردستان و ضد انقلاب بود و از طرف ديگر به علت عدم اتخاذ سياستهاي اصولي دولتمردان1 به علت كاهش مدت سربازي به 1 سال و نيز بومي كردن محل خدمت براي كاركنان و بركناري تعدادي از فرماندهان رده بالاي ارتش به دليل مسايل انقلاب از عوامل اصلي كاهش يك سوم ديگر از توان رزم در ارتش، به ويژه نيروي زميني شد. لذا آنچه از اين رويدادها استنباط ميشود، اين است كه نيروي زميني قهرمان ارتش صرفاً با دارا بودن يك سوم از استعداد سازماني خويش به يك نبرد نابرابر و ناجوانمردانه لبيك ميگويد و با تمام توان در مقابل هژموني پان عربيسم (بسياري از كشورهاي عربي، به ويژه اردن، كويت، مصر و عربستان علاوه بر حمايت سياسي، از لحاظ نظامي نيز نفرات و تجهيزات نظامي براي كمك به صدام ارسال كردند) ميايستد. نگاهي به آمار يكانهاي خودي و دشمن در آغاز تهاجم عراق به ايران اسلامي گوياي واقعيات و حقايق بسياري است. كشور تعداد گردان تانك: ايران:2 عراق:8 تعداد گردانهاي سوار زرهي: ايران: 5 عراق:26 از ساعت 11:00 روز 31 شهريور سال 1359 شليك اولين گلوله تانك تيپ 72 در پادگان بعقوبه عراق توسط شخص صدام به سمت ايران، آغازگر يك جنگ و تهاجم نابرابر و دهشتناك عليه مردم مظلوم ايران بود. جنگي كه در نوع خود يكي از طولانيترين، فرسايشيترين و نابرابرترين جنگهاي قرن گذشته محسوب مي گردد. اين نكته مهم را بايد به خاطر سپرد كه حماسه آفرينيهاي ارتش، به ويژه در يكانهاي زرهي نيروي زميني فقط با وجود به كارگيري صرفاً يك سوم ظرفيت جدول ساختار سازماني آن بوده است و همان طور كه گذشت دو سوم از ظرفيت جدول ساختار سازماني نزاجا به دلايل مصرحه پيشين متاسفانه دچار فروپاشي شده بود. با واكاوي در تاريخ دفاع مقدس، به ويژه روزهاي آغازين اين دفاع پر قداست و همچنين در عملياتهاي بزرگ ارتش ايران عليه عراق مانند عملياتهاي ثامنالائمه، طريق القدس، بيت المقدس و ... نقش يكانهاي زرهي و سوار زرهي ساختاري و حياتي قلمداد گرديده است. آنچه در ذيل ميآيد نمونهاي است از مقاومت و پايمردي يكانهاي زرهي نزاجا در روزها و ماههاي آغازين دفاع مقدس: الف: منطقه جنوب كه داراي دو محور است: 1- در دومين روز آغاز تهاجم رژيم بعث عراق به كشور اسلامي ايران در 1/7/59، تهاجم سنگين دشمن در منطقه جنوب در محور شلمچه-خرمشهر-آبادان با يك تيپ مكانيزه از لشكر 5 مكانيزه به عنوان جلودار و در پي آن لشكر 3 زرهي به عنوان نيروي اصلي، تصرف منطقه خرمشهر آبادان در محور شلمچه و شمال آن آغاز شد. در اينجا پاسگاههاي شلمچه، حدود، خين و مومني با دارا بودن صرفاً 16 دستگاه تانك نبرد سختي را آغاز كردند و اين آغاز اولين نبرد زرهي ارتش ايران با عراق بود كه به علت قلت يكان زرهي خودي و كثرت ادوات زرهي دشمن، 12 دستگاه از تانكهاي خودي منهدم شد و كليه خدمه آنها نيز شهيد يا مجروح شدند. در نهايت با وجود باقي ماندن تنها 4 دستگاه تانك در مقابل آن همه ادوات زرهي دشمن، باز هم مقاومت سرسختانهاي تا بذل جان عزيز خويش از خود نشان دادند. 2- محور بعدي دشمن محور بستان- سوسنگرد بود كه در تاريخ 1/7/59 دشمن تلاش كرد با اشغال پاسگاه سوبله كه يك گلوگاه محسوب ميشد، راه عقب روي نيروهاي مستقر در پاسگاههاي مرزي شمال سوبله را سد نمايد. ليكن مقاومت مدافعان پاسگاه با كمك تيپ 3 لشكر 92 زرهي سبب شد كه دشمن صرفا به پاسگاههاي مرزي جاده بستان–فكه دست يابد و اگر اين مقاومت جانانه نبود و دشمن موفق به قطع جاده حميديه و سوسنگرد ميشد، تمامي نيروهاي خودي و مردم منطقه در غرب سوسنگرد و بستان به محاصره در ميآمدند، ليكن با شكست تلاش دشمن در روز دوم جنگ، به علت مقاومت سرسختانه تيپ 1 زرهي و تيپ 3 زرهي لشكر 92 زرهي اهواز، دشمن به اهداف شومش نرسيد و صرفاً موفق به تصرف پاسگاههاي مرزي و تا حدودي پيشروي در جبهه كوشك - طلائيه شد. از ماوقع آنچه گذشت به سادگي بر ميآيد كه در دو محور جبهه جنوب كه عبارت بودند از محور شلمچه–خرمشهر-آبادان و نيز محور بستان-سوسنگرد تقريباً ظرفيت سازماني يكان خودي نسبت به دشمن 1 به 10 بوده و اين يعني اينكه استعداد يكان زرهي دشمن بيش از ده برابر يكان زرهي نزاجا در اين دو محور بوده است، طبيعي است در چنين زماني يكان زرهي پدافند كننده قطعاً اگر موفق به عقب روي نشود، به اسارت در ميآيد، اما ميبينيم كه با تلاش جان بر كفان يكانهاي زرهي نزاجا و با وجود از دست دادن سه چهارم تانكها، اين مدافعان ميهن عزيز اسلامي هيچگاه احساس شكست نكرده و با مقاومت و جسارت تمام در مقابل دشمن بعثي ايستادگي و نبرد مينمايند. ب- محور غرب از دزفول كه به دو محور جنوبي و شمالي تقسيم ميشد: 1- در محور جنوبي (فكه-چنانه-شوش) لشكر 1 مكانيزه عراق بود كه با دو تيپ مكانيزه 1 و تيپ 27 در خط و تيپ 34 زرهي در احتياط تهاجم سنگين خود را به اين منطقه در همان ساعات آغازين روز اول جنگ شروع نمود و در مقابل آن فقط گروه رزمي زرهي 37 شيراز مستقر بود كه با پايداري مدافعان جان بر كف نيروي زميني ارتش 10 دستگاه تانك دشمن منهدم و پيشروي آنها متوقف شد. لشكر يكم مكانيزه دشمن مجدداً در بعد از ظهر يكم مهر 1359 حملات سنگين خود را آغاز و با وجود بيشتر شدن تلفات گروه رزمي زرهي 37 شيراز، در اثر پايمردي و رشادت نيروهاي خودي، تعداد تلفات تانكهاي دشمن را به 24 دستگاه رسانيدند. اين مهم منجر به عقب نشيني دشمن در مواضع 500 متري مرز فكه ميشد. اين آمار تلفات را يك افسر عراقي كه در مورخه 1/7/59 به اسارت نيروهاي خودي درآمده بود كاملا تأييد كرده است. 2- در دوم مهر ماه 1359 به تيپ 1 لشكر 92 زرهي خوزستان دستور داده شد كه با استفاده از گردان 231 تانك مواضع خط مقدم را اشغال و خط پدافندي را ترميم نمايد. لذا دو گردان 264 و 231 از ساعت 9:30 خيز به خيز به سمت غرب پيشروي و از محور بين كوشك و طلائيه به دشمن حمله كردند كه با مقاومت سرسختانه دشمن مواجه شده و در عين وارد آمدن تلفات سنگين به گردان 264 تانك، نيروهاي دشمن مجبور به عقب نشيني و تغيير موضع به عقبتر شدند. در همين روز در محور فكه باقي مانده گروه رزمي 37 زرهي شيراز و گردان 138 و يك گروهان تانك جمعي لشكر 21 و قسمتي از نيروهاي ديگر با استفاده صحيح از موشكهاي ضد تانك تاو و دراگون و آر.پي.جي.7 و با شهامت و فداكاري وصف ناپذير توانستند 25 دستگاه تانك دشمن را منهدم و لشكر 1 مكانيزه دشمن را زمينگير نمايند، به گونهاي كه سرلشكر عراقي وفيق السامرايي در كتاب «ويرانه دروازه شرقي» به اين امر اذعان كامل و آن را با صراحت تاييد كرده است. در هشتمين روز دفاع مقدس(7/7/59) بنا به گزارش ركن دوم لشكر 92 از مجموع تانكهاي تيپ 3 زرهي اين لشكر كه در محور بستان- سوسنگرد مستقر بود فقط 3 تا 5 دستگاه تانك سالم باقي مانده بود و اين حاكي از نهايت پايداري و رزم بي امان يكانهاي ناچيز زرهي خودي در مقابل انبوه يكانهاي زرهي دشمن است. در همين روز (روز هشتم) تيپ 3 لشكر 92 زرهي كه محافظت از سوسنگرد را بر عهده داشت، پيدرپي تقاضاي پشتيباني كردد كه از طريق لشكر 92 زرهي و گردان 148 پياده لشكر 77، 9 دستگاه تانك ام 47 به آنجا اعزام شد و در روز بعد تيپ 3 با كمك گروه رزمي 148 به سمت غرب پيشروي كرده و موفق شد مجدداً تپههاي ا... اكبر را به تصرف خود درآورد. در پانزدهمين روز دفاع مقدس(14/7/59) با تداوم عملياتها در ساعت 6:00 تيپ 2 زرهي و گروه رزمي 37 زرهي شيراز با پشتيباني هوانيروز موفق شدند سر پل غرب كرخه را تا عمق 3 كيلومتر توسعه دهند و پيشروي كنند. با اندك مداقه و تامل در وقايع و نبردهاي پيشين، آنچه كه به ذهن متبادر ميشود اين است كه به رغم كمبودها و نواقص در جدول سازمان و تجهيزات يكانهاي نيروي زميني ارتش، به ويژه يكانهاي زرهي، در محورهاي محل تك تهاجمي دشمن، همه قوا مصروف بر اين شد كه ضمن دفع تهاجم ويرانگر ارتش عراق تا حدودي به تثبيت مواضع و تقويت يكانهاي زرهي و توپخانه پرداخته شود، به نحوي كه در زمان رياست جمهوري بني صدر و تصدي جانشين فرماندهي كل قوا توسط وي به رغم نياز مبرم و حياتي به وجود يكانهاي عملياتي بيشتر در مناطق نبرد هنوز يكانهايي مانند لشكر 88 زرهي زاهدان، لشكر 16 زرهي قزوين، لشكر 77 خراسان، تيپ 23 نيروهاي ويژه هوابرد تهران، گروه 11 توپخانه مراغه، گروه22 توپخانه، گروه 33 توپخانه، گروه 44 توپخانه و گروه 55 توپخانه و تيپ 55 هوابرد شيراز وارد عرصه نبرد نشده بودند و اين در حالي بود كه فقدان شديد اين يكانها در خطوط درگير در جنگ شديداً احساس ميشد، ليكن پس از عزل بني صدر از رياست جمهوري و گرفته شدن سمت جانشين فرماندهي كل قوا از وي، كليه يكانهاي مذكور در عرصه رزم حاضر شده و از طرف ديگر با حضور يكانهاي مردمي واجد روحيه شهادت طلبانه در مناطق جنگي سبب شد كه با انتظام سازمان آنان در قالب گردانهاي 200 الي 300 نفره و ادغام آنان در دل يكانهاي پياده نزاجا جهت آموزش و كسب تجربه، نويدبخش موفقيت در تثبيت مواضع، دفع تكهاي دشمن، فرسايشي نمودن جنگ و از بين بردن ميل به جنگجويي دشمن مهاجم شود، به نحوي كه پس از گذشت مدت زمان قريب به يك سال اولين عمليات آفندي بزرگ ارتش در تاريخ 5 مهر ماه 1360 به همراهي نيروهاي مردمي در راستاي شكست حصر آبادان با موفقيت شكل مي گيرد تا جايي كه در اين عمليات لشكر 3 زرهي عراق كه عامل اصلي در حصر آبادان بود به نحو غير منتظرهاي منهدم ميشود و سبب ايجاد سستي و تزلزل در روحيه دشمن گرديده و باعث ميشود كه دشمن بعثي از هجوم ددمنشانه خود احساس استيصال و انفعال نموده و بيشتر از پيش در حالت تدافعي فرو رود. با شهادت فرماندهان عالي رتبه ارتش در سانحه سقوط يك فروند هواپيماي سي130 كه از مناطق جنگي به تهران مراجعت ميكرد، شهيد والامقام صياد شيرازي به فرماندهي نيروي زميني ارتش منصوب گرديد كه مجموع برآيند اين حوادث سرآغاز تحولات شگرفي در عرصه دفاع مقدس شد و از اين تاريخ به بعد است كه نيروهاي خودي با بازيابي خود و با كسب يك تجربه نوين در عرصه واقعي رزم و نبرد از حالت تدافعي و پدافندي خارج شده و حالت تهاجمي و آفندي ميگيرند. در دكترين و آموزههاي شهيد صياد شيرازي به نحو شاكله مندي انجام عملياتهاي مشترك توسط ارتش و نيروهاي مردمي طرح ريزي و تشكل يافت و از اين پس نيروي زميني ارتش خود را براي انجام عمليات طريق القدس(كربلاي 1) مهيا و تدارك نمود. در جلسات شور ستادي كه با حضور فرماندهي نيروي زميني ارتش (شهيد صياد شيرازي) تشكيل ميشد، افسران قرارگاه مقدم نزاجا تقدم اجراي عمليات را در منطقه جنوب به جبهه مياني خوزستان دادند كه از طرف ديگر لشكر 16 زرهي قزوين با در اختيار گرفتن تيپ 3 زرهي لشكر 92 زرهي خوزستان و يكانهاي سپاه پاسداران در منطقه شمال و جنوب كرخه تك نموده و شهر بستان و مناطق غربي سوسنگرد را آزاد كنند و در نهايت با اتكا به موانع طبيعي منطقه، مانند نهرهاي نيسان و كرانه شرقي هورالعظيم و زمينهاي رملي شمال بستان در منطقه پدافند نمايند. به لحاظ ميزان عِدّهها و عُدّهها، نيروهاي خودي از گسترش و سازمان ذيل برخوردار بودند: جمع گردانهاي رزمايشي نيروي زميني ارتش در اين عمليات به 22 گردان ميرسيد كه شامل 9 گردان تانك، 7 گردان مكانيزه، 1 گردان سوار زرهي و 5 گردان پياده بود. يكانهاي مردمي و سپاه نيز شامل 30 گردان پياده مجهز به جنگ افزارهاي انفرادي و اجتماعي سبك بودند كه استعداد هر گردان بين 200 تا 300 نفر بود. با توجه به آموزش سطح پايين اين يكانها تصميم بر اين گرفته شد كه به صورت تلفيقي در دل يكانهاي نزاجا با دشمن نبرد كنند. - دو گردان پياده از گروه جنگهاي نا منظم زنده ياد شهيد دكتر چمران - يكانهاي توپخانه صحرايي نزاجا جمعاً شامل 32 آتشبار كه ماموريت اصلي پشتيباني آتش را بر عهده داشتند. نقش تيپ 3 زرهي لشكر 92 زرهي اهواز در شكست دشمن به مفهوم واقعي كلمه و پدافند منطقه قابل تحسين است. پس از باز شدن معابر و سقوط خطوط مقدم پدافندي دشمن اين يگان از جمله گردان 293 تانك چيفتن به فرماندهي شهيد سرهنگ 2 صفوي ضمن غافلگير ساختن يكانهاي دشمن در ساعت 02:05 با عبور از خاكريز دوم وارد دشت شمال بستان شده و با وصول به جاده بستان-تنگ چزابه ضمن قطع اين جاده با سد كردن راه عقب نشيني دشمن و معابر تقويتي او اين تنگه را تأمين كردند. گردان 125 مكانيزه با فرماندهي سرگرد شهيد كيومرث مخبري با نهايت روحيه سرشار تهاجمي و با وجود ناكامي تيپ 2 كربلاي سپاه در عبور از نهر عبيد كه تلاش چشمگيري را نيز از خود نشان داده بودند، گردان 125 مكانيزه نزاجا موفق شد گردان دفاع الواجبات عراق را منهدم كرده و ضمن وارد ساختن تلفات سنگين بر دشمن و اسير كردن 90 نفر از آنان نبرد بسيار غرور آفريني را با وجود مقاومت سرسختانه گردان تانك القادسيه دشمن براي خود تجربه نمايد. سرانجام در پايان عمليات در منطقه شمال كرخه كه منطقه تيپ 3 زرهي لشكر 92 بود، اجساد بسياري از نيروهاي دشمن در سراسر منطقه به صورت انفرادي يا گروهي پراكنده شده بود، به نحوي كه بيش از 200 تانك و نفربر، 2 گردان توپخانه با كاليبرهاي مختلف و بيش از 115 دستگاه وسايل سنگين مخصوص جاده سازي و بيش از 400 دستگاه خودرو سبك و سنگين و موشك اندازهاي ضد تانك پانهارد با مقادير زيادي از مهمات به جاي مانده بود. ضمناً پاسگاه فرماندهي تيپ 26 زرهي عراق، پاسگاه فرماندهي تيپ 93 پياده و پاسگاه فرماندهي تيپ 33 نيروهاي مخصوص دشمن به علت مجاهدت و شهامت و پيكار دلاور مردان تيپ 3 زرهي لشكر 92 سقوط كرد. در ساعت 6:30 روز 9/9/60 تيپ 1 زرهي لشكر 16 قزوين كه پدافند منطقه بين الوان و مگاسيس را در اين عمليات عهده دار بود، در مقابل تيپ 16 زرهي لشكر 6 و گردانهاي تانك الرافدين- المهاب-حذيقه و گردان 4 مكانيزه و گردان المثني و تيپ 25 مكانيزه مقاومت جانانه حماسي فوقالعادهاي از خود به خرج داد كه در نهايت منجر به دفع پاتك و تحميل شكست بر آنان شد. و سرانجام در تاريخ30/9/60 عمليات طريق القدس كه امام راحل (ره) آن را «فتحالفتوح» ناميدند، با عقب نشيني كامل نيروهاي عراقي به جنوب شط نيسان پايان يافت و اين در حالي بود كه تلفات و خسارات وارده به دشمن بسيار سنگين و مهلك بود، بهگونهاي كه در اين عمليات سترگ، ضمن آزاد سازي 600 كيلومتر مربع از خاك گلگون ميهن اسلامي و انهدام و اغتنام بسياري از ادوات زرهي (70 دستگاه)، تانك(280 دستگاه)، هواپيما (18 فروند) و بالگرد (5 فروند) دشمن متحمل بيش از 3000 نفر كشته، 2000 نفر زخمي و 546 نفر اسير شد. شايان توجه است كه در اين عمليات شكوهمند 6 نفر از فرماندهان تيپ و گردان ارتش حزب بعث به هلاكت رسيده و يكي از فرماندهان ارتش خلق صدام كه در منطقه شيب به علت ترس دستور عقب نشيني داده بود به فرمان صدام اعدام شد. به طور كلي عمليات طريق القدس به عنوان يكي از مهمترين و پيشرفتهترين عملياتهاي آفندي ارتش جمهوري اسلامي ايران با همكاري و همدلي نيروهاي مردمي و سپاهيان سلحشور رقم خورده است كه از نظرگاه قاطبه كارشناسان نظامي اين عمليات يكي از چهار عمليات بزرگ و موفقيت آميز دوران دفاع مقدس است كه در آن از حيث بهرهبرداري از يكانهاي رزمي و كلاسيك اوج هماهنگي و اقتدار را در خود يكجاجع نموده است. بيترديد در نبرد با يكانهاي زرهي دشمن علاوه بر ساير عوامل رزم كلاسيك و نبرد پيشرفته مسئوليت اصلي بر دوش يكانهاي زرهي و مكانيزه مي باشد كه تحقيقاً در اين عمليات شكوه آفرين يكانهاي زرهي لشكر 92 زرهي خوزستان، به ويژه تيپ 3 زرهي و گردان 293 تانك اين لشكر و نيز لشكر 16 زرهي قزوين خصوصاً تيپ 1 زرهي و نيز گردان 125 مكانيزه به فرماندهي شهيد سرگرد مخبري، گردان 114 مكانيزه، گردان 261 تانك، گردان 231 زرهي و گردان 221 زرهي و ساير يكانهاي زرهي و مكانيزه با اجراي عمليات آفندي جسورانه و شجاعانه خود ضمن تصرف اهداف از پيش تعيين شده موفق به ورق زدن برگ زريني ديگر در تاريخ حماسي و عاشورايي دفاع مقدس گرديدند. «يادشان نيك و راهشان بادوام باد» نعمت ا... مصباح كيا -
تصاویر دیدنی اسکورت سوخو-27 و IL-76 روسی توسط F-14 و F-4 ایرانی
alireza پاسخ داد به M-ATF تاپیک در گالري نيروي هوايي
درمورد دوربين :دوربين روسها يك sony ارزان قيمت 7 مگا پيكسلي است كه در رفلكس ويزور كمك خلبان در سايت اصلي به خوبي ديده مي شود. -
جایگاه زرهی ایران در منطقه تاپیک جامع بررسی جایگاه زرهی ایران در آسیای جنوب غربی
alireza پاسخ داد به RedArmy تاپیک در تانک
[quote]حالا آیا ایران تانک هوابرد دارد یا نه ؟ دوستمان گفت [quote]اسکورپیون یک تانک سریع مخصوص عملیات های شناسایی و پشتیبانی سبک است و یک تانک هوابرد نیست. هر تانک سبک وزن را نمی توان به وسیله چتر توسط یگان های هوابرد از هواپیما پایین انداخت. تانک های هوابرد دارای طراحی مخصوصی هستند. نوع طراحی این تانک ها به گونه ای است که در پرتاب آنها به وسیله چتر تعادل چتر و پلیت زیر آن را به هم نزند. همچنین حجم و اندازه آن نیز می بایست متناسب با هواپیمایی باشد که قرار است آنرا به بیرون پرتاب کند. همچنین سیستم تعلیق آن نیز می بایست به گونه ای باشد که تحمل ضربه های شدید برخورد با زمین را داشته باشد. [/quote] دوست دیگری گفت [quote]بیش از 30 سال است که تانک شناسایی اسکورپیون در تیپ 55 هوابرد در مانورهای سالیانه و توسط مربیان بارریزی نخبه این تیپ در منطقه هوایی شیراز و از هواپیمای C-130 با چتر اتومات پرتاب می شود.ولی لزوما تانک اسکرپیون یک تانک هوابرد نیست و به دلیل تعداد پایین فقط در جهت آموزش بارریزی از آن استفاده می شود و در راهبرد نظامی ایران کاربردی ندارد. گزارشی نیز از عملیات هوابرد این تانک در طی جنگ وجود ندارد.[/quote] آخر چی شد ما برای نفوذ نیروهایمان به پشت خطوط به تانکی سبک نیاز داریم که پناه کمی برای نیروی پیاده ایجاد کند عملیات خبیر نشان داد بحث انتقال تجهیزات چقدر مهم است تازه اگر ایران پشت خطوط دشمن و جاده بصره و بغداد نیروهایش شکست نمی خوردند نیروی عمل کننده با تک های سنگین کمتر مواجه می شد و شاید بصره به محاصره می رفت[/quote] دوست خوبم ،در استراژی جنگهای نوین در ارتشهای بزرگ آفند گسترده هوابرد جایگاهی ندارد،معدود عملیات انجام شده مانند مارکت گاردن در جنگ جهانی دوم سرنوشتی محتوم پیدا کرد(عملیات مارکت گاردن بزرگترین عملیات هوابرد نیروهای مخصوص در جنگ جهانی دوم بود که سرانجام با شکست مواجه شد)، وزش بادی با سرعت حتی 5 نات بیشتر از حداکثر مجاز برای محموله های چتر مجهز به هدایتگر خودکار و جی پی اس فاجعه بار خواهد بود چترهای معمولی که جای خود دارد. کدام فرمانده ریسک بالای چنین عملیاتی را می پذیرد. لشکرهای 101و82 هوابرد آمریکا نیز برای عملیات تهاجمی در مقیاس وسیع، هلی برن می شوند. نگارنده تا کنون غیر از رزمایش های آمریکا و شوروی سابق عملیات هوابردی از تانک شریدان و BMD 2 سراغ ندارد. به این موضوع استعداد ناوگان هوایی جهت حمل،ایجاد برتری هوایی و حفاظت از پرنده های محمول و امکان پشتیبانی هوایی نزدیک از تانکها و نفرات پیاده عمل کننده در عمق خاک دشمن را باید اضافه کرد. در حال حاضر عملیات هوابرد در ماموریت های سری و ویژه با پرش نیروهای نخبه برنامه ریزی می شود. -
جایگاه زرهی ایران در منطقه تاپیک جامع بررسی جایگاه زرهی ایران در آسیای جنوب غربی
alireza پاسخ داد به RedArmy تاپیک در تانک
[quote]ممنون آقا علی از اطلاعات خوبتان آیا ما تانکی برای حالت هوابرد داریم[/quote] بیش از 30 سال است که تانک شناسایی اسکورپیون در تیپ 55 هوابرد در مانورهای سالیانه و توسط مربیان بارریزی نخبه این تیپ در منطقه هوایی شیراز و از هواپیمای C-130 با چتر اتومات پرتاب می شود.ولی لزوما تانک اسکرپیون یک تانک هوابرد نیست و به دلیل تعداد پایین فقط در جهت آموزش بارریزی از آن استفاده می شود و در راهبرد نظامی ایران کاربردی ندارد. گزارشی نیز از عملیات هوابرد این تانک در طی جنگ وجود ندارد. -
جایگاه زرهی ایران در منطقه تاپیک جامع بررسی جایگاه زرهی ایران در آسیای جنوب غربی
alireza پاسخ داد به RedArmy تاپیک در تانک
fashnews:روایتی از یک شاهد عینی در باره حماسه هویزه در سی امین سالگرد شهادت حماسه هویزه ، روایتی بی واسطه و دست اول را از آن چه در هویزه گذشت ، به روایت سردار «کلاه کج» که شاهد مستقیم 16 دی ماه 1359 بوده است مرور می کنیم در سی امین سالگرد شهادت حماسه سازان هویزه به فرماندهی شهید سید محمد حسین علم الهدی ، روایتی بی واسطه و دست اول را از آن چه در هویزه گذشت ، به روایت سردار «کلاه کج» که شاهد مستقیم 16 دی ماه 1359 بوده است مرور می کنیم: چند روز قبل از عملیات هویزه٬بچه های اهوازی که در سوسنگرد و تحت مسپولیت من بودند٬ اصرار داشتند که در عملیات حضور یابند . به همین دلیل چندین بار از مسئولین رده بالا تقاضای شرکت در عملیات را نمودم که موافقت نمی شد. در تاریخ دهم دی ماه 1359 برادری به نام «سیامک بمان» که آن موقع در هویزه بود ٬ نزد من آمد و گفت : «یکی از فرماندهان ارتش به نام سرگرد فردوس از ما خواسته که از اینجا برویم چون آنها می خواهند برای دفاع از هویزه جنگ کلاسیک انجام دهند و با این بهانه که ما پیاده نمی توانیم با آنها باشیم ٬ عذر ما را خواسته است .» این بود که فورا با برادر «غلامپور» و دیگران مشورت کردیم و بعد مسئله را با برادر «رحیم صفوی» از ستاد عملیات جنوب ٬ در میان گذاشتیم . قرار شد تا از آن طریق با فرمانده لشکر صحبت کنند . بالاخره پس از هماهنگی های لازم ٬ قرار شد که بچه های ما ٬ هر صد و پنجاه نفر با یک گردان ارتش همراه شوند . صدو پنجاه نفری که با برادر «حسین علم الهدی» بودند ٬ با گردان سرگرد فردوس و صدوپنجاه نفری که مسئولیتشان با من بود ٬ با گردان تانک «سرگرد سلیمی» مامور شدیم . من علاوه بر هفتاد نفر نیروی اهوازی ٬ مسئولیت هشتاد نفر دیگر از بچه های تهران ٬ کرج ٬ کازرون و دیگر جاها را هم به عهده گرفتم و در مدرسه ای در هویزه آنها راسازماندهی کردم . روز پانزدهم دی ماه آماده عملیات بودیم . به این منظور با ارتش هماهنگ کردیم . ما گردان پیاده سپاه بودیم و در این خصوص با گردان سرگرد سلیمی برنامه ریزی کردیم. شناسایی به عهده بچه های ما بود ٬ و از این بابت منطقه برای ما کاملا شناخته شده بود . روز چهاردهم ٬ من و سرگرد سلیمی از منطقه هویزه به پشت دشمن رفتیم ٬ یعنی از دشت باز رفتیم ٬ جاده «کرخه نور» به «جفیر» را قطع کردیم و ا پشت سر دشمن سر در آوردیم . ایستاده بودیم و دشمن را نگاه می کردیم . کنار یکی از سنگرهای تانک که در صحرا به طور پراکنده زده شده بود ٬ با جیپ نیول توقف کردیم و با دوربین٬ دشمن را نظاره می کردیم . سرگرد سلیمی تانکهای عراقی را از پشت دید . به یکی از افسرهایی که همراهمان بود گفت : «سرگرد فلانی٬ این دشت جان می دهد برا یانکه تانکها از همدیگر کورس بگیرند ٬ پشت دشمن را ببین ٬ همه تانکها رویشان به آنطرف است ٬ فردا همه تانکهایشان را می زنیم.» خیلی خوشحال بود . بعد هم در مورد آرایش تانکهایشان در دشت باز ٬ صحبت می کردند. تا اینکه به نزدیکی هویزه آمدیم . ساعت دو بعد از ظهر روز چهاردهم بود . به یکی از تانکهای ارتش رسیدیم . دیدیم این تانک چیفتن ٬ لوله اش رو به هویزه و پشتش به دشمن است . سرگرد ماشین را کنار زد و داد زد : «ستوان فلانی! چرا تانکت به طرف دشمن نیست؟» گفت: «دارم روغن می زنم .» سرگرد گفت: «خیلی زود برش گردان به سمت دشمن . تانک جمهوری اسلامی و ارتش نباید به طرف شهرهای خودمان باشد .» خیلی روحیه سطح بالایی داشت و با این روحیه ٬ ما به موفقیت خود اطمینان حاصل کرده بودیم . بعد به ستوانی رسید که افسر تانک بود . گفت: « فلانی! فردا اولین تانکی که به قلب دشمن می زند خودت هستی.» او هم گفت : «بله قربان٬حتما.» ما آن شب ٬ امیدوار ٬ به دنبال هماهنگ کردن کارها رفتیم . صبح فردا ساعت نه ٬ نیروها را سازماندهی کردیم . قرار بود از سمت هویزه به سمت دشمن حرکت کنیم . از هویزه تا نقطه رهایی که تانکها حرکت می کردند حدود چهار یا پنج کیلومتر فاصله بود و ما فقط سه دستگاه تویوتا داشتیم و باید صدو پنجاه نفر را به نقطه رهایی می رساندیم . آخرین نفرات را که رساندیم ٬ تانکها حرکت کردند . همراه ما یک بیسیم چی از بچه های اصفهان بود . با یک تویوتای قرمز رنگ حرکت کردیم و بچه ها هم کنار تانکها ٬ پیاده به حرکت در آمدند . از نقطه رهایی تا منطقه درگیری هیجده کیلومتر راه بود . تمام این راه را بچه ها پیاده می آمدند . ما تا نیمه راه با ماشین رفتیم و کنار سنگر تانکی ٬ ماشین را با بیسیم چی و یکی از بچه ها گذاشتیم که آن دو خیلی ناراحت شدند ولی چاره ای نبود . ما در کنار تانکها همینطور می دویدیم . ارتشها ٬ نفرات پیاده شان سوار پی ام پی ها بودند و بچه ها را که می دیدند می گفتند : «راه زیاد است ٬ خسته می شوید ٬ نمی توانید پیاده راه بیایید .» ولی بچه ها به عشق عملیات ٬ پیاده می آمدند و شوق زیادی داشتند . بعضی ها اهایشان تاول زده بود و عده ای هم کفشهایشان را درآورده بودند چون نمی توانستند با پوتین راه بروند . به محل درگیری رسیدیم . تانکها آرایش گرفته بودند . چند نفر از بچه ها که خیلی خسته شده بودند را سوار تانک کردیم و بقیه پیاده حرکت کردند . ما با بچه های پیاده ٬ جاده جفیر- کرخه نور را قطع کردیم . خودروهای عراقی را که در حال فرار بودند ٬ بچه ها با آرپی جی می زدند . چهار هلیکوپتر هم بالای تانکهایمان اسکورت می کردند و تانکهای دشمن را که می خواستند به طرف جفیر فرار کنند شکار می کردند. تانکهای ما از پشت ٬تانکهای دشمن را می زدند و ما – نیروهای پیاده – زیر حمایت آتش تانکهای خودمان جلو می رفتیم و مواضع دشمن را می گرفتیم .مقداری که جلو رفتیم ٬ تانکی از تانکهای خودمان ٬ که بچه های پیاده هم سوار آن بودند ٬ مورد اصابت گلوله مستقیم تانک دشمن قرار گرفت و بچه ها پایین افتادند . با دیدن این صحنه ٬ بقیه بچه هایی را که سوار تانکها بودند ٬ پیاده کردیم . در بین راه یک نفربر (ام-113) از ما سوخته بود و بقیه سالم بودند – بجزء تانکی که مورد اصابت قرار گرفت ٬ که آن هم نسوخته بود . به سنگرهای دشمن رسیدیم که خوراکیها و ادوات و تجهیزاتشان بجا مانده بود . تا سر جاده کرخه نور رفتیم . آنجا هم از داخل سنگرها ٬ گروه گروه عراقی بیرون می آمد و همه تسلیم می شدند. صحنه بسیار جالبی که در آن لحظه شاهدش بودم این بود که اتوبوسهای ما زا اهواز آمده بودند و در منطقه مثل مسافر ٬ اسرا را تخلیه می کردند و می بردند ٬ در حالی که آن معرکه محل تخلیه اسرا و آمدن اتوبوس مسافربری نبود . حتی در بعضی جاها ماشینها توی گل گیر می کردند و بچه ها آنها را بکسل می کردند و در می آودند . درگیریها ادامه پیدا کرد . حدود ساعت چهار بعد از ظهر ٬ منطقه فتح شده بود و تانکهای ما به همراه گردانمان به سمت راست منطقه که به «جفیر» منتهی میشد ٬ می رفتند . سمت چپ جاده هم ٬ گردان سرگرد فردوس آرایش گرفت . شب هوا سرد بود و ما تجهیزات نداشتیم ٬ یعنی پتو و محل خواب نبود . ولی منطقه ما به رودخانه کرخه نور نزدیک بود . به یکی از روستاها به نام «حمودی فردوس» که روی خود رودخانه کرخه قرار دارد ٬ وارد شدیم و داخل یکی از طویله ها استراحت کردیم. حدودا چهل نفر بودیم . بچه ها خیلی گرسنه بودند . چند نفر آمدیم و در سنگرهای عراقی مقداری خوراکی پیدا کردیم . مقداری نان خشک شده و چند قوطی کنسرو و کمی گوجه که همه را توی یک گونی سفید ریختیم و بردیم بین بچه ها تقسیم کردیم .بچه ها به عنوان شوخی و مزاح می گفتند : «عجب پیشروی کردیم . این همه جا بود ٬ بعد از این همه پیروزی آمدیم داخل طویله خوابیدیم . » خلاصه شب را همان جا به صبح رساندیم ولی برای تعدادی از بچه ها که نبودند٬ ناراحت بودیم و فکر می کردیم که چطور آنها را پیدا کنیم . در محل درگیری روز قبل٬ تعدادی از بچه ها را دیدیم و در مورد حسین علم الهدی هم که سؤال کردیم ٬ گفتند ایشان در روستای روبروی حمودی فردوس در امتداد رودخانه هستند . ما بسیار خوشحال شدیم . فردا صبح اول وقت چند نفر را فرستادم که به بقیه نیروهایمان در روستای روبرو محل ما را اطلاع دهند و همگی بیایند تا به سمت نیروهای خودی حرکت کنیم . در سه راهی جفیر(که یک راهمان به جفیر٬ راه دوم به هویزه و راه سوم به طرف دب حردان و اهواز می رفت) بچه ها را جمع کردیم و در آنجا من به برادران شهرستانیم(که برای این عملیات به ما ملحق شده بودند ) گفتم که ما از این ساعت به بعد ٬ مسئولیت شما را به عهده نمی گیریم. شما به سوسنگرد ٬ نزد برادر غلامپور برگردید چون ما سه وانت بیشتر نداریم و اینها هم برای 50 یا 60 نفر نیروهای خودمان به زور کفایت میکنند . مسیر را هم که می خواهیم برویم دشت باز است و حتما خودرو می خواهد . بچه ها ناراحت شدند و رفتند ولی من می دانستم که آنها تماما به سوسنگرد بر نمی گردند و عده ای حتما با نیروهای دیگر ٬ مشغول پیشروی می شوند . ما با نیروهای خودمان در سمت راست جاده جفیر و نزدیک آرایش تانکها رفتیم . با سرگرد سلیمی صحبت کردیم و من از روی نقشه موقعیت ها را برای ایشان تشریح کردم که کدام راه به طرف «یزد نو» میرود ٬ کدام به طرف «شط علی» یا «طلائیه» . و گفتم ما باید به طرف این مناطق برویم . سرگرد سلیمی گفت : « ما به شما بیل مکانیکی میدهیم ٬ شما حدود جلوتر از ما کانالی برای بچه هایتان بکنید تا اگر احیانا دشمن قصد پاتک داشت و خواست با موشکهای مالیوتکای زمین به زمین ٬ تانکهای ما را بزند ٬ نفرات شما جواب آنها را بدهند .» نظر به تجربه ای که داشتیم٬ گفتیم: « نمیشود ٬ به دلیل اینکه چون منطقه دشت باز است ٬ بچه ها در این فاصله یک کیلومتری و در بین دو نیرو در معرض تیر مستقیم تانکهای خودی و دشمن قرار میگیرند٬ در ثانی ٬ اگر احتیاج به بازگشت باشد و تانکها عقب بیایند ٬ ما نمی توانیم از داخل کانال بیرون بیاییم و در دشت هموار به عقب برگردیم ٬ چون دشمن مثل برگ بچه ها را از پشت سر می زند و به زمین می ریزد .» سرانجام در مورد فاصله 50 متری توافق کردیم و گفتیم این هم مناسب روز نیست چون جنگ ٬ تانک است نه نیروی پیاده ٬ و تازه ما نیروها را شب می توانیم 100 یا 200 متر در داخل کانال جلو ببریم ولی روز نمی شود . برنامه ها منظم شد و قرار شد ما در جلوی واحد های تانک ٬ نیروهایمان را سازماندهی و آماده کنیم. نیروهای شصت هفتاد نفره مان را به سه گروه 20 نفره یا کمی بیشتر تقسیم کرده . یکی از گروه ها به مسئولیت برادر «محمود کاظمی» (که بعدها به شهادت رسیدند) و گروه دیگری به مسئولیت برادر (حسین امیری )و گروه سوم با پرویز رمضانی بود ٬ که این دو نفر هم بعدها به اسارت دشمن در آمدند . در سه سنگر تانک مستقر شدیم تا بیل مکانیکی بیاورند . ظهر شد و غذا آوردند و سهم بچه های خودمان را گرفتیم ٬ غذا ماست پاستوریزه و بیسکویت و برنج استامبولی بود . یکی از ماشینهای مان را آورده بودیم و کنار یکی از سنگرهای تانک گذاشته بودیم . بعد من روی ماشین رفتم و از بالای آن ٬ دشت جفیر را نگاه میکردم که نقطه های سیاهی را از دور مشاهده کردم . زود پایین پریدم و بچه ها را که در حال غذا خوردن بودند ٬ موقتا به حال خودشان گذاشتم تا قضیه معلوم شود . دوربین را برداشتم و دوباره روی سقف ماشین رفتم و نگاه کردم . گرما و حرارت زمین سراب ایجاد کرده بود و مانع از آن می شد که درست ببینم سیاهی ها چه هستند ٬ بعید نبود که تانک باشند . چشمهایم را کمی ماساژ دادم برادر شهید «نعمت اله مرجانی » که کمک آرپی جی زن بود و در جاده سوسنگرد با من بود . داشت به من نگاه می کرد و چیزی فهمیده بود ٬ گفت : «نکنه باز چیزی دیدی؟» گفتم : « آره به خدا ٬ باز مثل چیزی دیدم . » وقتی خوب نگاه کردیم ٬ دیدیم تانکهای عراقی در دشت باز ٬ آرایش وسیعی گرفته اند و جلو می آیند . پایین پریدم و به بچه ها خبر دادم . آنها غذا خوردن را نیمه کاره رها ساخته و فورا خود را آماده کردند. سریع جریان را به سرگرد سلیمی اطلاع دادیم تا اقدامی انجام شود . تانکهای ما که آرایش گرفته بودند ٬ نیمی در دشت باز بودند و نیمی دیگر در سنگرهای تانک نیمه کاره ٬ قسمتی برجکشان بیرون بود . سمت راست هم که تامین نداشتیم ٬ قرار بود تیپ دو زرهی لشکر 92 بیاید که تا آن موقع نیامده بود . لذا اجبارا سرگرد سلیمی یک گروهان از تانکهایش را برای تامین سمت راست فرستاد . احتمالا گروهان سوم هم تامین دشت باز بود . در حین آماده شدن دیدیم که یکی یکی تانکهای چیفتن ما دارد می سوزد ٬ برجک تانکی می پرد ٬ چند نفر سوخته از تانکی دیگر بیرون میکشند ٬و ... این حالت را که مشاهده کردیم ٬ بچه ها را جمع کردیم و گفتیم آماده باشید که وضع دارد ناجور می شود . به برادر رمضانی گفتم: «برو بچه ها را آماده کن ٬ به محض اینکه تانکهای ما عقب کشیدند ٬ بچه ها را عقب بکشید ونگذارید هیچکدام از آنها در دشت باز بمانند .» او گفت : «اِ؟؟ عقب نشینی!؟» گفتم : «بله عقب نشینی . اینجا اگر تانک عقب بکشد ٬ باید نیروی پیاده هم عقب بکشد .» بچه ها گفتن: «ما باید کاری کنیم که ارتشی ها روحیه داشته باشند و عقب نروند .» گفتم : «با چه چیزی بمانند؟ این تانکها یکی یکی دارد در دشت زده می شود ٬ نه آرایشی هست ٬ نه سنگری درست و حسابی ٬ نه موضعی .» آخرین چیفتن دردست یک ستوان سوم ٬ افسر تانک بود . او به من نگاه می کرد و اشکش سرازیر بود . خرج گلوله تانکش را به زمین زد و با حسرتی گفت : «برادر٬ من با این ٬ در مقابل دشمن چکار می توانم بکنم؟» بعد به سربازهایش که خدمه تانک بودند گفت جمع شوید که برویم ٬ و عقب رفتند. در این لحظه دیدم یکی از بچه ها با ژ3 ایستاده و به طرف تانکهای دشمن ٬ از فاصله دور شلیک می کند. یقه او را گرفتم و کشیدم و گفتم : «برو ٬ معطل نکن! برگرد .» او را به بچه ها رساندم . بعد سراغ عده ای دیگر از بچه ها رفتم. ناگهان یک گلوله مستقیم آمد و به عقب خودروی ما که کنار یک سنگر تانک گذاشته بودیم اصابت کرد. چون گلوله توپ انفجاری نبود و از نوع گلوله های باریک ضد زره بود ٬ پشت ماشین و رینگ را سوراخ کرد و از صندلی عقب رد شد و در عقب را سوراخ کرد و آمد بیرون چند تا کیسه خواب هم عقب ماشین داشتیم که آتش گرفته بودند . فورا آنها را در آوردیم و جای ماشین را عوض کردیم . همین موقع یک سرباز آمد و گفت : «برادر؟ تو را به خدا ٬ بیا فرمانده ام پایش قطع شده ٬ بیایید کمک کنید و نگذارید فرمانده ام اینجا بماند و اسیر شود .» دیگر تانکهای دشمن نزدیک شده بودند سوار ماشین شدیم و به اتفاق سربازی که داشت گریه می کرد به طرف فرمانده مجروحش رفتیم . تیر مستقیم و تیر دوشکا از نزدیک شلیک میشد و از اطراف ما عبور می کرد . موشکهای مالیوتکا هم از روی ماشین رد میشدند . عراقی ها رسیده بودند. فرمانده مجروح کنار تانکی افتاده و یک پایش قطع شده بود . او را سوار کردیم و به راه افتادیم و خدا بسیار به ما رحم کرد که از بین آن همه آتش و تیر و موشک ٬ سالم بیرون آمدیم و دور شدیم . در سه راهی جفیر یک آمبولانس ارتشی را به اجبار نگه داشتیم و آن افسر را داخل ماشین گذاشتیم و فرستادیم . تا شب کنار رودخانه کرخه نور ماندیم ٬ یعنی یک خیز از سه راه جفیر عقب تر . شبانه به طرف هویزه آمدیم . تعدادی از نیروهایمان آنجا بودند و تعدادی به سوسنگرد رفته و از پشت سوسنگرد ٬ از جاده «جلالیه» به طرف کرخه نور آمده بودند . در هویزه تعدادی از برادران به ما گفتند نفراتتان را اینجا نگه داریپد و ازهویزه محافظت کنید . ما ناراحت شدیم و گفتیم یک لشکر تانک ارتش نتوانست مقابله کند و نفرات میان دشت ماندند آنوقت ما چندنفر پیاده از یک شهر حفاظت کنیم ؟ با نیروها ٬ از جاده جلالیه به کرخه نور رفتیم . روز شانزدهم بود. تانکها و نفربرهایمان مانند خرما به هم چسبیده بودند و کسی نبود آنها را آرایش دهد . به سرگرد سلیمی موضوع را گفتم . ایشان با حالتی پریشان گفت : « برادر فلانی! تمام افسرهایم از دست رفتند٬ تانکها و تجهیزاتم از دست رفتند ٬ نفراتم از دست رفتند .» خیلی ناراحت بود . گفتیم حداقل این چند تانک را حفظ کنیم اگر بمباران شود ٬ همه شان می سوزند . دشمن مرتبا بالای سر بچه ها رگبار می زد و منطقه را شناسایی می کرد و به نیروهای خودشان اطلاع می داد . چند هلیکوپتر دشمن دائما با موشک به طرف تانکهایمان شلیک می کردند. تانکها می سوختند و نفربرها و خودروهای عامل مهمات آتش گرفته بودند . حالت خیلی بدی پیدا شده بود . همه گیج بودیم . کسی نمی دانست چه کار باید بکند . بعد ما به عقب آمدیم که نیروهایمان را سازماندهی کنیم و از یک مقام بالاتر کسب تکلیف کنیم . دیگر شب شده بود . به همین دلیل تا صبح در حمیدیه ماندیم و صبح روز هفدهم نیروهایی که در اهواز و حمیدیه بودند را به صورت حرکت دادیم و جلو بردیم و از جلالیه عبور کردیم . به انتهای جلالیه که رسیدیم ٬ دیدیم چند تویوتای وانت بچه ها را سوار میکنند . کمی جلوتر ٬ در حال حرکت ٬ دیدیم که هواپیمای دشمن با سطح پرواز تقریبا 50 متر از زمین به طرفمان می آید گفتیم الان است که ستون را بزند ولی به لطف خدا ٬ رگباری که بست کناره جاده را زد و فقط یک عرب روستایی دستش قطع شد . ما ناراحت بودیم که چرا هواپیماهای دشمن بچه های ما را همینطور میزنند ولی هواپیماهای ما نمی آیند . از جاده جلالیه که به طرف کرخه نور سرازیر شدیم ٬دیدیم تانکهایمان آنجا هستند.گفتیم »: چرا آمده اید؟»گفتند:«عقب نشینی کردیم وازکرخه نورآمدیم اینجا.»دیگر گریه ام گرفت.خیلی ناراحت شدم . به هرحال بعدحرکت کردیم وبه خط مقدم کنارجاده حمیدیه- سوسنگرد رفتیم. ما با تیپ قزوین بودیم . وقتی به آن منطقه رسیدیم٬نیروهارا سازماندهی کردیم ودرکنارواحدهای ارتش به عنوان نیروی پیاده ٬پدافند کردیم وچند پاتک دشمن رادفع نمودیم.دراینجا لشکر16هم با آن قدرتی که داشت ٬مانده بود.گردانهایی که از جلوبرمی گشتند٬ ازآن همه تانکی که داشته ورفته بودند ٬شش هفت تانک برمیگرداندند. یا خدمه ها آنهارا گذاشته وآمده بودند ویا دشمن آنها را زده بود ویا اینکه از کار افتاده ومانده بود.درحالی که درمنطقه هویزه طبق آمار صحیح ٬ نودوسه دستگاه چیفتن سالم به جز نفربرها وخودروها برایمان مانده بود . از نیروهای برادر حسین علم الهدی پرسیدیم ٬ گفتند که آنها سمت چپ بودندوآنجا ماندند. تانکها عقب کشیده بودند وآنها در مقابل پیشروی دشمن مقاومت کرده بودند . به نقل از مشرق -
جایگاه زرهی ایران در منطقه تاپیک جامع بررسی جایگاه زرهی ایران در آسیای جنوب غربی
alireza پاسخ داد به RedArmy تاپیک در تانک
عملیات 23/7/1359 لشکر 21 حمزه(ع) در غرب رودخانه کرخه (منطقه دزفول و شوش مهدی انصاری چکیده: در حمله سراسری ارتش عراق به مرزهای جمهوری اسلامی از جمله محورهای اصلی هجوم در منطقه جنوب ، محور عمومی عماره ـ عین خوش ـ پل کرخه ـ دزفول و محور علی غربی ـ فکه – چنانه ـ شوش بود. پدافند این منطقه به تیپ 2 لشکر 92 زرهی اهواز و یک گروه رزمی از تیپ 37 محول شده و پوشش مناطق مرزی به عهده پاسگاههای ژاندارمری بود. با شروع تهاجم لشکر 10 زرهی عراق، نیروهای پدافند کننده نه تنها موفق نشدند پیشروی دشمن را متوقف کنند و عملیات تاخیری انجام دهند، بلکه به سرعت عقب نشینی کردند. اما لشکر 1 بر سر راه خود در فکه و چنانه با مقاومت خودی روبرو شد و گروه زرهی شیراز که عقبه اش در پل نادری بود، پس از اطلاع از عقب نشینی تیپ 2 از پل نادری و اشغال سه راه قهوه خانه توسط دشمن، از مقاومت دست برداشت و با از هم پاشیدگی سازمان عقب نشینی کرد طوری که نیروها و یگانهای آن با وضع نامطلوبی از رودخانه کرخه گذشتند و خود را به شرق رودخانه رساندند. عملیات پیشروی و تعقیب توسط یگانهای دشمن روز ششم مهرماه پایان یافت و عراقیها در غرب رودخانه کرخه متوقف شدند. تا این زمان تمام قسمت غرب رودخانه کرخه در منطقه دزفول و شوش به اشغال ارتش عراق در آمد و این رودخانه خط تماس نیروهای خودی و دشمن قرار گرفت. کلمه های کلیدی: • جنگ ایران و عراق • ارتش عراق • عملیاتهای دفاع مقدس • مرزهای جمهوری اسلامی • رودخانه کرخه • منطقه دزفول و شوش • لشکر 21 حمزه(ع) مقدمه در حمله سراسری ارتش عراق به مرزهای جمهوری اسلامی از جمله محورهای اصلی هجوم در منطقه جنوب ، محور عمومی عماره ـ عین خوش ـ پل کرخه ـ دزفول و محور علی غربی ـ فکه – چنانه ـ شوش بود. پدافند این منطقه به تیپ 2 لشکر 92 زرهی اهواز و یک گروه رزمی از تیپ 37 محول شده و پوشش مناطق مرزی به عهده پاسگاههای ژاندارمری بود. با شروع تهاجم لشکر 10 زرهی عراق، نیروهای پدافند کننده نه تنها موفق نشدند پیشروی دشمن را متوقف کنند و عملیات تاخیری انجام دهند، بلکه به سرعت عقب نشینی کردند. اما لشکر 1 بر سر راه خود در فکه و چنانه با مقاومت خودی روبرو شد و گروه زرهی شیراز که عقبه اش در پل نادری بود، پس از اطلاع از عقب نشینی تیپ 2 از پل نادری و اشغال سه راه قهوه خانه توسط دشمن، از مقاومت دست برداشت و با از هم پاشیدگی سازمان عقب نشینی کرد طوری که نیروها و یگانهای آن با وضع نامطلوبی از رودخانه کرخه گذشتند و خود را به شرق رودخانه رساندند. عملیات پیشروی و تعقیب توسط یگانهای دشمن روز ششم مهرماه پایان یافت و عراقیها در غرب رودخانه کرخه متوقف شدند. تا این زمان تمام قسمت غرب رودخانه کرخه در منطقه دزفول و شوش به اشغال ارتش عراق در آمد و این رودخانه خط تماس نیروهای خودی و دشمن قرار گرفت. فرمانده تیپ2 لشکر 92 به علت آنکه در کودتای نوژه دست داشت دستگیر شده بود لذا تا تاریخ پنجم مهر، تیپ 2 لشکر 92 فرمانده نداشت و یک سرگرد مخابرات آن را سرپرستی می کرد. در این تاریخ سرهنگ زرهی ستاد «امرالله شهبازی» به عنوان سرپرست تیپ در منطقه نبرد خود را به تیپ معرفی کرد. تیپ 2 در تاریخ 11 مهر طی عملیاتی سرپلی به عمق 1 تا 3 کیلومتر و عرق 5 کیلومتردر پای پل کرخه تصرف کرد. عملیات نسبتاً موفق تیپ 2 در تصرف و تامین سرپل، اعجاب فرماندهان ارتش از جمله فرمانده نیروی زمینی (تیمسار ظهیرنژاد) ، جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش (تیمسار فلاحی) و فرمانده کل قوا (بنی صدر) را برانگیخت. و این موفقیت موجب شد در برآورد وضعیت کارایی رزمی ارتش عراق رو به زوال تصور شود و نتیجه گرفته شود که چنانچه قبل از تثبیت مواضع نیروهای عراقی، با نیروی نسبتاً قابل ملاحظه ای به قوای دشمن حمله شود، نیروهای عراقی یارای مقاومت نداشته و سریعاً به سمت غرب عقب نشینی کنند و همین انگیزه اصلی طرحریزی و اجرای عملیات بیست و سوم مهر 1359 شد. اهداف عملیات پیش بینی می شد که هدف اصلی دشمن در این محور ، عبور از رودخانه کرخه، رسیدن به شهرهای دزفول و اندیمشک و بستن جاده دزفول ـ اهواز و در نتیجه قطع ارتباط تهران ـ خوزستان و اشغال کامل خوزستان باشد. بنابراین، مبنای تصمیم گیری برای اجرای عملیات در این محور براین اصل استوار شد که قبل از اینکه دشمن موفق به تحکیم مواضع اشغالی در غرب رودخانه کرخه شود و بتواند مرحله بعدی هجوم را شروع کند، باید هرچه سریعتر قوای دشمن را از سرزمینهای اشغالی بیرون راند تا ضمن از بین رفتن امکان عبور دشمن از رودخانه کرخه و احتمال اشغال دزفول و اندیمشک و قطع جاده ارتباطی خوزستان ، شهر دزفول نیز از برد توپخانه سنگین دشمن خارج شود. در دستور جزء به جزء شماره 1 قرارگاه تاکتیکی نیروی زمینی ارتش (دزفول) در این زمینه چنین آمده است: «منظور اصلی از این عملیات انهدام نیروهای موجود دشمن در منطقه است و کلیه پرسنل و یگانها باید از هر گلوله خود برای از بین بردن دشمن، حداکثر استفاده را به عمل آورند و از فرار دشمن جلوگیری نمایند.»(1) موقعیت منطقه عملیاتی منطقه عمومی عملیات غرب رودخانه کرخه در منطقه پای پل و محور عین خوش تا تپه های ابوصلیبی خات، در حدود 30 کیلومتری جنوب و تپه های عل گره زد در 15 کیلومتری غرب پل کرخه بود. بطور کلی منطقه عملیات پوشیده از تپه ماهور است و جاده اندیمشک ـ دهلران از مرکز آن عبور می کند. طرفین جاده از دامنه جنوبی تپه های علی گره زد در منطقه ای به طول 8 کیلومتر و به عرض حدود 6 کیلومتر شیب ملایمی دارد. بقیه منطقه پوشیده از تپه ماهور است که تا ارتفاعات عین خوش و دوسلک امتداد دارد و دشت عباس بزرگترین دشت منطقه بعد از ارتفاعات علی گره زد قرار دارد. تپه های اسکندر خندان و سپتون در شمال جاده دهلران در بعضی قسمتها شیب تندی دارد و برای خودروهای شنی دار و چرخدار غیرقابل عبور است ولی حرکت خوردوهای زرهی در سایر تپه ها غالباً بدون اشکال انجام می شود. عوارض حساس منطقه که تصرف هر یک از آنها در تامین منطقه اهمیت شایانی دارد از شرق رودخانه تا غرب و جنوب غرب به ترتیب عبارتست از: تپه کمانه در شرق رودخانه، تپه های اسکندر خندان، تپه چشمه و تپه های سپتون در غرب رودخانه، تپه کوت کاپون در سه راهی و بالاخره تپه های علی گره زد و شاوریه در غرب منطقه و تپه های رادار و ابوصلیبی خات در جنوب منطقه. رودخانه کرخه در این منطقه غیرقابل عبور است. یک پل ثابت 40 تنی در محلی (موسوم به پای پل) احداث شده و تنها محل عبور از رودخانه است. برای انجام عملیات یک پل شناور 60 تنی نیز احداث گردید. در منطقه عملیاتی شهر و آبادی بزرگی وجود ندارد. چند آبادی کوچک در کنار رودخانه کرخه هست که حائز اهمیت نیستند. ایستگاه رادار پایگاه هوایی دزفول مهمترین تاسیسات احداثی در منطقه بود که در طول عملیات در اثر گلوله باران خودی و دشمن بکلی منهدم شد.(2) ابلاغ ماموریت و زمانبندی عملیات موفقیت نسبی عملیات 11/7/59 تیپ 2 لشکر 92 زرهی در تصرف سرپلی در غرب رودخانه کرخه مبنای تصمیم گیری برای تعرض متقابل به دشمن در این منطقه شد. برای این منظور، لشکر 16 زرهی که در حال انتقال از نقاط استقرار خود در پادگانهای قزوین، زنجان و همدان و منطقه عملیاتی کردستان به دزفول بود، در نظر گرفته شده بود. از سوی دیگر، همزمان لشکر 21 پیاده نیز که در کردستان آرایش گرفته بود، جمع آوری و به دزفول انتقال یافت. چون اکثر ادوات سنگین لشکر 21 در تهران قرار داشت سریعتر از لشکر 15 زرهی انتقال یافت و قبل از 20 مهر به منطقه دزفول رسید. نظر فرمانده نیروی زمینی ارتش، اجرای سریع تعرض متقابل بود تا به دشمن فرصت تحکیم مواضع داده نشود. به همین خاطر و با توجه به آمادگی بیشتر لشکر 21، این لشکر به جای لشکر 16 برای عملیات انتخاب شد و با احضار فرمانده آن به قرارگاه مقدم نیروی زمینی، ماموریت حمله به صورت شفاهی توسط فرمانده نیرو ابلاغ و از وی خواسته شد که ماموریت در تاریخ 21 مهر به اجرا در آید، ولی با اصرار فرمانده لشکر برای دادن مهلت بیشتر جهت کسب آمادگی و همچنین با پیشنهاد ستاد قرارگاه مقدم، زمان حمله به 23 مهر 1359 موکول گردید.(3) در پی آن، قرارگاه تاکتیکی نیروی زمینی ارتش (مستقر در دزفول) طی «دستورالعملی مکتوب موسوم به دستور جزء به جزء شماره 1» ماموریت یگانها را چنین ابلاغ کرد: الف ـ لشکر 21 پیاده 1-عناصر آن لشکر در منطقه دزفول از خط سرپل تیپ 2 لشکر 92 زرهی [اقدام به] تک کرده و ارتفاعات علی گره زد ایستگاه رادار را تصرف نمایید. 2-در صورت عدم مقاومت جدی دشمن، تک را به سمت غرب ادامه دهید و به ترتیب تقدم، ابتدا ارتفاعات تپه دوسلک و بعد عین خوش را تصرف و تامین نمایید. 3-ترجیحاً یگانهای پیاده را در سمت راست [محور] پیشروی و ارتفاعات شمال محور دهلران و یگانهای زرهی را در سمت چپ در محور دوسلک بکار برید. 4-گردانهای 138 و 141 پیاده سازمانی را از ساعت 7 روز 21/7/59 زیر امر بگیرید. ب ـ لشکر 16 زرهی 1-کلیه عناصر لشکر که به منطقه دزفول وارد شده اند سریعاً سازمان رزمی بگیرند. 2-آماده باشید به عنوان احتیاط نیرو در منطقه دزفول بنا به دستور عناصر لشکر 21 پیاده را دنبال نمایید. 3-آماده باشید پس از عبور یگانهای لشکر 21 پیاده از رودخانه، یک گروه رزمی در شرق رودخانه کرخه در منطقه پای پل کرخه مستقر سازید. علاوه بر اینها در این ابلاغیه به فرماندهی عملیات دزفول، یگانهای توپخانه، یگان هوانیروز مستقر در منطقه دزفول و پایگاه هوایی دزفول دستور پشتیبانی از لشکر 21 داده شد.(4) سازمان رزم لشکر 21 پیاده برای انجام دادن عملیات 4 گردان پیاده، 2 گردان تانک (با استعداد حدود 60 تانک چیفتن) و 6 گردان توپخانه در اختیار داشت. علاوه بر آن دو گردان 138 و 141 لشکر 21 که زیر امر لشکر 92 بودند، مجدداً به لشکر 21 واگذار شد و به منظور تقویت این لشکر، گردان 291 تانک لشکر 77 پیاده (منهای یک گروهان آن) نیز زیر امر لشکر 21 قرار گرفت. در مجموع تعداد گردانهای عمل کننده در حمله 23 مهر، 12 گردان پیاده و زرهی و 10 گردان توپخانه (با احتساب گروه 55 توپخانه و تیپ 2 زرهی لشکر 92) بود.(5) تعداد رزمندگان پاسدار، بسیج عشایر و در منطقه محدود بود و به علت عدم همکاری قبلی، ایجاد هماهنگی به سادگی امکان پذیر نبود و در طرح عملیاتی ماموریتی برای رزمندگان غیر ارتشی منظور نشده بود.(6) طرح مانور عملیات تدبیر عملیات فرمانده لشکر 21 برای انجام ماموریت محوله در دو محور و به صورت زیر طراحی شد: 1-تیپ 3 لشکر 21 با سه گردان پیاده از سرپل موجود در محور ارتفاعات شمال غربی پل تک نماید و با انجام یک مانور احاطه ای از جناح چپ دشمن به تپه های شاوریه و علی گره زد حمله کرده، آن را به تصرف در آورد؛ 2-تیپ 1 لشکر 21 با یک گردان پیاده و یک گروه رزمی تانک در محور سرپل، سه راه قهوه خانه به تپه ابوصلیبی خات تک کرده و آن را تصرف و یا تامین نماید. همزمان در این محور گردان سوار زرهی لشکر در امتداد کرانه غربی رودخانه پیشروی و جناح چپ لشکر را تامین کند.(7) در حالی که قرارگاه مقدم نیروی زمینی به لشکر 21 ماموریت آفندی داده بود، به تیپ 84 پیاده نیز دستور داد که آماده باشد از مواضع اشغالی به سمت عین خوش تک نماید ولی این تیپ آمادگی لازم را برای عملیات تهاجمی نداشت. همچنین تیپ 2 دزفول و گروه رزمی 37 به علت عدم توان لازم فقط عهده دار پدافند از سرپل شدند. از طرف دیگر ، قرارگاه مقدم نیروی زمینی به خاطر نگرانی از تک دشمن قبل از تک لشکر 21، به لشکر 16 زرهی دستور آماده باش داد تا در صورت تهاجم دشمن با پدافند در ساحل شرقی رودخانه کرخه، از عبور نیروهای عراقی از رودخانه جلوگیری نماید.(8) وضعیت دشمن در یک ماهه اول جنگ، فعالیتهای اطلاعاتی نیروهای خودی خیلی ضعیف بود و اطلاعات معتبری از چگونگی سازمان و گسترش نیروهای دشمن در دست نبود و اطلاعات کلی نشان می داد که لشکرهای 1 مکانیزه و 10 زرهی ارتش عراق به ترتیب در محور فکه، دوسلک، ایستگاه رادار، رودخانه کرخه و محور ربوط، عین خوش، علی گره زد، رودخانه کرخه در خاک ایران پیشروی کرده اند. براساس اطلاعات کلی بدست آمده از مدارک موجود، استعداد تقریبی یگانهای دشمن که پس از پیشروی در غرب رودخانه کرخه در جبهه دزفول و شوش مستقر شده بودند، به شرح زیر بود: لشکر1 مکانیزه شمال دو تیپ مکانیزه و دو تیپ زرهی بود که در مجموع 8 گردان مکانیزه، 7 گردان تانک، یک گردان شناسایی، 5 یگان کماندو، سه گردان توپخانه صحرایی، دو گردان پدافند هوایی، یک گردان ضدتانک و عناصر دیگر پشتیبانی رزمی و پشتیبانی سرویس رزمی در اختیار داشت. لشکر 10 زرهی شامل دو تیپ زرهی و یک تیپ مکانیزه و در مجموع دارای 7 گردان تانک، 5 گردان مکانیزه، یک گردان شناسایی، 4 گردان توپخانه صحرایی، یک گردان دفاع الواجبات، یک گردان پدافند هوایی، یک گردان ضدتانک، یک گردان موشکی، یک تیپ پیاده (با 3 گردان پیاده) و عناصر دیگر پشتیبانی رزمی و پشتیبانی سرویس رزمی بود. با توجه به سازمان دو لشکر یاد شده، جمع گردانهای عمل کننده دشمن در منطقه عملیاتی غرب کرخه (جبهه دزفول و شوش) 36 گردان مانوری، 7 گردان توپخانه و 4 گردان ضدهوایی بود. با وجود توان بالای قوای مهاجم، دشمن از ادامه حمله به سمت شرقی رودخانه کرخه خودداری کرد و حتی در مقابل حمله تیپ 2 زرهی که از توان ناچیزی برخوردار بود، حدود 3 کیلومتر عقب نشینی کرد که در برآورد وضعیت دشمن همین نکته به عنوان دلیلی بر ضعف روحیه نیروهای آن تلقی شد و مبنای تصمی گیری برای این عملیات گردید.(9) در آستانه عملیات در روزهای 17،18 و 19 مهر دشمن با آتش شدید توپخانه مواضع یگانهای خودی را زیر آتش گرفت و در منطقه شوش تظاهر به حمله کرد که با پشتیبانی هوایی و هوانیروز حرکات دشمن متوقف شد. در 18مهرماه یک هیات بازرسی از افسران قرارگاه مقدم نیروی زمینی برای بررسی وضعیت واحدهای مستقر در پای پل کرخه و شوش اعزام شد و به این نتیجه رسید که استعداد رزمی یگانهای خودی خیلی ضعیف است ولی روحیه پرسنل برای مقاومت و مبارزه قابل تحسین است. در روز 19 مهرماه خبر بسیار نگران کننده عبور نیروهای دشمن از کارون و قطع جاده اهواز ـ آبادان دریافت شد و همزمان با آن خبر دیگری مبنی بر قصد حمله قوای متجاوز به سرپل کرخه و عبور از این رودخانه رسید و نتیجه گرفته شد که دشمن قصد دارد حمله متوقف شده خود را برای تصرف دزفول ، اهواز و آبادان مجدداً از سر گیرد. در این روزها وضعیت منطقه خرمشهر و بستان بشدت بحرانی بود و بالاخره در 23 مهر بستان به تصرف دشمن در آمد. تحرکات یادشده دشمن موجب شد با وجود اینکه ماموریت اجرای حمله به لشکر21 ابلاغ شده بود، در عین حال ماموریت دفاع در منطقه سرپل هم به این لشکر واگذار گردد. لذا لشکر 21 به جای اینکه یگانهای خود را جمع کند و به آنها سازمان، آموزش و تمرین دهد، ناچار آنها را در مواضع دفاعی گسترش داد.(10) در نتیجه در آستانه عملیات سه نقطه ضعف اساسی وجود داشت: 1-عدم آمادگی کافی نیروها از نظر آموزشی، عدم آشنایی عملی با خصوصیات جنگ منظم و بکارگیری جنگ افزارهای لازم برای این نوع جنگ؛(11) 2-عدم شناسایی و نداشتن اطلاعات کافی از منطقه عملیات و وضعیت دشمن، بخصوص در رده های پایین عمل کننده؛(12) 3-عدم رعایت حفاظت، بطوری که زمان حمله لشکر 21 را علاوه بر اینکه کلیه پرسنل نظامی و غیرنظامی منطقه می دانستند، دشمن نیز از این موضوع کاملاً اطلاع داشت و به منظور برهم زدن این عملیات، اقدام به حمله روز 22 مهرماه کرد.(13) حمله مختل کننده دشمن در روز 22 مهرماه در ساعت 16 روز 22 مهرماه دشمن برای ایجاد اختلال در عملیات قریب الوقوع نیروهای خودی، به منطقه سرپل در غرب رودخانه کرخه حمله کرد و به تیپ 2 زرهی لشکر 92 که پدافند این منطقه را برعهده داشت، فشار آورد. در پی این حمله، توپخانه خودی با حداکثر توان منطقه را زیر آتش گرفت و با توجه به احتمال سقوط سرپل، به لشکر 21 دستور داده شد که تیپ 3 پیاده را شبانه به سرپل بفرستد و مانع سقوط سرپل شود. بالاخره با مقابلة مناسبی که بخصوص با توپخانه به عمل آمد، فرمانده تیپ 2 (لشکر 92) گزارش داد که نیروهای دشمن از ساعت 22 عقب نشینی به مواضع قبلی خود را شروع کردند و به این ترتیب تک دشمن پایان یافت.(14) قابل توجه است که دشمن از همان راه کارهایی استفاده کرد که محورهای عملیات نیروهای خودی بود. شرح عملیات با شکست تک مختل کننده نیروهای عراقی، میزان احتمال موفقیت برای آفند لشکر 21 پیاده حمزه(ع) افزایش یافت و عملیات روز 22/7/59 عراق باعث شد که تیپ3 لشکر 21 قبل از برنامه پیش بینی شده، در پشتیبانی از یگانهای سرپل از رودخانه عبور نماید و در ارتفاعات شمالی علی گره زد مستقر شود. عملیات آفندی لشکر 21 به علت تراکم در عبور از پل های ثابت و شناور با یک ساعت تاخیر در ساعت 7 صبح مورخه 23/7/59 آغاز شد. تیپ1 پیاده لشکر عملاً با زیر امر گرفتن گردان 250 زرهی متشکل از تانکهای چیفتن و گردان 291 تانک لشکر 77 و گردان 131 در واقع به یک تیپ زرهی با قرارگاه تیپ پیاده تبدیل شده بود. برابر طرح، این تیپ می بایستی با یک گردان زرهی در محور دهلران پیشروی کرده و تپه علی گره زد را از سمت شرق مورد تهدید قرار دهد و با یک گردان تانک دیگر روی محور سه راه قهوه خانه به سمت تپه ابوطلیبی خات حرکت و آن را تصرف نماید. تیپ 3 پیاده نیز ماموریت داشت با سه گردان پیاده از ارتفاعات شمالی محور دهلران به سمت جنوب تک نماید و قسمت غربی تپه علی گره زد را تصرف کند. تیپ3 پیاده به علت باز بودن هر دو جناح و عدم آشنایی با منطقه و سایر مشکلات نتوانست هیچ گونه حرکتی به سمت هدفهای واگذاری انجام دهد و لذا عملیات لشکر 21 پیاده حمزه(ع) به تک تیپ 1 محدود گردید. یگانهای تانک تیپ1، در حول محور پل نادری سه راهی قهوه خانه با پشتیبانی آتش شدید توپخانه به حرکت در آمدند. در لحظات اولیه دشمن هیچ گونه عکس العملی از خود نشان نداد. یگانهای تانک به تصور آنکه دشمن پس از عملیات مختل کننده روز قبل منهدم شده و هنوز نتوانسته است پدافند خود را سازمان بدهد و با احتمال اینکه از منطقه عقب نشینی نموده است بر سرعت حرکت خود افزودند و شاید در آن لحظه به سبب شوق تصرف هدفهای واگذاری ، ملاحظات تاکتیکی لازم در اتخاذ آرایش را از یاد برده بودند. به هرحال دو ستون از یگانهای حمله ور تانک شش کیلومتر از پل نادری یعنی خط سرپل دور شدند و در حدود دو کیلومتری خط پدافند دشمن قرار گرفتند که آتش ضدتانک دشمن در ساعت 8 صبح بر روی تانکهای در حال حرکت باز شد. هرچه فاصله یگانها با خط مقدم دشمن نزدیکتر می گردید حجم آتشهای ضدتانک دشمن افزایش می یافت، دشمن در آن روز تمامی جنگ افزارهای ضدزره خود را در امتداد جاده دهلران به سمت شمال مستقر کرده بود و تانکهای در حال حرکت به سمت تپه علی گره زد را از پهلو هدف قرار می داد. در ساعت 9 صبح با پیشروی یگانهای تانک بر حجم آتش دشمن افزوده شد و یگانهای حمله ور که انتظار چنین عکس العمل شدیدی را نداشتند و از آنجایی که اطلاعات صحیحی نیز از دشمن به آنها داده نشده بود، احساس کردند که در دام افتاده اند، آنگاه سراسیمه در تلاش برای خروج از دام گسترده شده توسط دشمن افتادند. زمین عملیاتی، منطقة باز و مسطحی بود که شیب آن از طرف نیروهای خودی به سمت دشمن بود و اگرچه زمین از نظر پدافندی برای نیروهای خودی مزیت فراوانی داشت و آنان را در یک موضع سرکوب نسبت به دشمن قرار داده بود ولی همین زمین برای حرکت یگانهای تانک به صورت سالن سینمایی بود که پرده آن نسبت به سطح سالن در ارتفاع بالاتری قرار داشت و هرگونه حرکتی در پرده در معرض دید تمامی تماشاگران حاضر در سالن بود و حرکت تانکها از سطح بالا به طرف پایین آن هم در زمین باز، پرده متحرکی را در مقابل دید دشمن به وجود آورده بود که از دید آنها مخفی نمی ماند بویژه آنکه تانکهایی که بایستی به سمت تپه علی گره زد حرکت می کردند، پس از عبور از خط سرپل به سمت غرب ادامه حرکت داده و مسیر حرکتشان تقریباً موازی جاده آسفالته دهلران در حدفاصل سه راه قهوه خانه تا تپه علی گره زد قرار داشت. لذا این یگان تانک با پهلوی باز، خود را در معرض دید دشمن قرار داده و بطور صد در صد در مقابل آتشهای ضدتانک دشمن که از قبل پیش بینی شده بود، قرار گرفته بود. این حرکت غیراصولی با عکس العمل شدید دشمن مواجه شد و تلفات و خسارات فراوانی برجای گذاشت. پرسنل یگانهای حمله ور علی رغم شوق و علاقه ای که برای رسیدن به هدفها داشتند، ناگزیر به پراکندگی تن دادند و این پراکندگی باعث از هم گسیختن یگانها گردید. در ساعت 10 صبح لشکر 21 گزارش نمود که تیپ1 و گردان سوار زرهی در حال محاصره و انهدام می باشند و در پیامی دیگر اعلام شد که تیپ1 در شمال جاده در فاصله 4 کیلومتری سه راه قهوه خانه زمین گیر شده و سه چهارم تجهیزات و پرسنل خود را از دست داده است و باقیمانده آن در حال محاصره شده می باشند. گروه رزمی 291 تانک در فاصله بین سه راه قهوه خانه و رودخانه کرخه در داخل شیار عمیقی که توسط دشمن حفر شده، متوقف گردیده است و اکثر وسایل خود را از دست داده است و تعدادی از خدمه تانکها زخمی شده و حدود 7 دستگاه نیز در منطقه رها گردیده است. در ساعت 12 فرمانده لشکر وضعیت یگانهای درگیر را وخیم اعلام نمود و خواستار تدبیر فرمانده نیروی زمینی شد. دستور رده مقدم نزاجا به یگانهای منطقه بدین ترتیب بود که لشکر 21 پیاده حمزه(ع) سعی نماید در موقعیتی که هست باقی بماند و تلاش در نگهداری سه راهی قهوه خانه نماید؛ به تیپ 2 زرهی دستور استقرار در کرانه شرقی رودخانه کرخه داده شد. در حقیقت با این دستور پیش بینی سه رده پدافندی در عمق به عمل آمده بود تا در صورتی که دشمن بعد از شکست دادن نیروهای تک کننده قصد حمله و عبور از رودخانه را داشته باشد با مقاومتهای متوالی در سه رده مواجه گردد. لشکر 21 پس از دریافت این پیام، پاسخ داد که موقعیت موجود برای اتخاذ وضعیت پدافندی مناسب نمی باشد و هر دو یگان حمله ور تابعه تیپ1 در شرف انهدام بوده و در صورتی که نتوان تحت حمایت آتشهای پشتیبانی یگانها را به عقب آورد نابودی آنها حتمی است. آخرین پیام فرمانده لشکر 21 حمزه(ع) به شرح زیر مخابره شد: «قسمت عمده نیروهای ما از بین رفته اند، وضع گردان سوار زرهی نسبتاً خوب است. دستور داده شد تا آخرین نفس بجنگند حتی اگر تا آخرین نفر شهید شوند. اگر دستور دیگری هست بگویید من خود در خط مقدم هستم.» سرانجام تصمیم گرفته شد که لشکر 21 پیاده حمزه(ع) تلاش نماید یگانهای خود را از محاصره خارج و در ارتفاعات منطقه (ارتفاعات خرولی) پدافند کند، گردان سوار زرهی را که در عمق بیشتری تا دامنه های تپه ابوصلیبی خات پیش رفته بود مجدداً حمله متقابل دشمن انجام نگرفته بود بلکه یگانهای سوار زرهی و گردان 291 تانک با استفاده از فضای خالی بین جاده سه راه قهوه خانه به فکه که توسط دشمن اشغال نشده بود پیشروی نموده و در نتیجه خود به خود بین رودخانه و دشمن به محاصره افتاده بودند. با توجه به مشکلات و بی نظمیهای پیش آمده، در نهایت به لشکر ابلاغ گردید که به غیر از عناصر زرهی بقیه یگانها را در شرق رودخانه جمع آوری و مجدداً شروع به سازماندهی نماید. بدین ترتیب با تمامی وسایل و تجهیزات زرهی باقیمانده از یگانها یک گروهان سازمان داده شد و گردان 291 تانک که از وضعیت بهتری برخوردار بود در اختیار تیپ 2 دزفول برای تقویت خط سرپل قرار گرفت و بقیه عناصر لشکر را به شرق رودخانه تغییر مکان دادند و عملیاتی که نتایج آن درخشان پیش بینی شده بود، نتیجه معکوس داد و علاوه بر وارد شدن صدمات و خسارات ، در کاهش روحیه پرسنل تاثیر وافری به جای گذاشت.(15) نتایج و ارزیابی عملیات بطور کلی در عملیات روز 23/7/59 در غرب رودخانه کرخه، لشکر 21 پیاده حدود 60 تانک از دست داد که بیش از 50 دستگاه آن از نوع تانک چیفتن تحت امر تیپ 1 پیاده بود. گردان 291 تانک که حدود 30 تانک داشت کمتر از 10 تانک از دست داد. گردان سوار زرهی نیز تعداد معدودی تانک اسکورپیون از دست داد. تلفات پرسنلی لشکر نیز حدود 400 شهید و مجروح و مفقود بود.(16) این عملیات نه تنها لشکر نیمه آماده (لشکر 21) را از کار انداخت، بلکه این عدم موفقیت در روحیه پرسنل تیپ 2 زرهی (لشکر 92) و سایر مدافعین سرپل نیز اثرات نامطلوبی گذاشت به نحوی که آنها نیز بطور مدام درخواست تعویض می کردند.(17) علل و عوامل مختلفی باعث عدم موفقیت عملیات 23/7/59 در غرب رودخانه کرخه شد که مهمترین آنها عبارتست از: - ساده اندیشی و خوش باوری نسبت به توان دشمن و تصور ضعف و زبونی قوای عراقی و تلقی ضعف روحیه نیروهای مهاجم و اینکه به محض کمترین فشار فرار کرده و یا تسلیم خواهند شد. از سوی دیگر قطعی دانستن موفقیت حمله، که بیشتر از موفقیت نسبی حمله 11/7/59 تیپ 2 (لشکر 92) در تصرف سرپلی در غرب رودخانه کرخه ناشی می شد؛(18) -عدم آمادگی : عجله و شتاب در اجرای تعرض قبل از کسب آمادگی لازم، عدم آمادگی پرسنل عمل کننده از نظر آشنایی با خصوصیات جنگ منظم و عدم آشنایی کافی با کاربرد جنگ افزار، ضعف سیستم فرماندهی و کنترل و انضباط؛(19) -عدم شناسایی: نداشتن اطلاعات صحیح و دقیق از وضعیت زمین و استعداد و گسترش دشمن، نبودن وقت کافی برای شناسایی و کسب اطلاعات لازم از دشمن؛(20) -عدم رعایت حفاظت و غافلگیری: طوری که دشمن سریعاً در جریان طراحی عملیات قرار گرفت و اصل غافلگیری در زمان طرحریزی ، اجرا و در روش هدایت رعایت نشد(21) -عدم هماهنگی هدف با توان لشکر 21 و توان بالای قوای دشمن در منطقه عملیاتی نسبت به توان قوای عمل کننده؛(22) -بی توجهی به نظرات و طرحهای برادران سپاه و به حساب نیاوردن نیروهای مردمی، هنگام طراحی عملیات. علاوه بر مسائل مذکور که در هنگام طرحریزی عملیات به آن توجه لازم نشد، عوامل دیگری نیز در اجرای عملیات ضعفهای طراحی را تشدید کرد که مهمترین آنها عبارتند از: -از بزرگترین مشکلات در جریان عملیات ضعف و کنترل فرماندهی در کلیه رده های فرماندهی بود؛(23) -عدم هماهنگی لازم بین رده های عمل کننده در اجرای عملیات؛(24) -عدم توجه به مساله تامین در هنگام پیشروی، حرکت با آرایشی شبیه راهپیمایی، بی توجهی به جناحین و عدم تامین آن در هنگام پیشروی؛(25) -وحشت و اضطراب بیش از حد نیروهای عمل کننده و مخصوصاً خدمه تانکها با شروع ضربات دشمن؛(26) -عدم بکار گرفتن نیروهای مردمی که می توانستند با ایستادگی خود و روحیه دادن به نیروهای نظامی و جلوگیری از فرار آنها حداقل از ضایعات بیش از حد بکاهند. با این حال در طرحریزی عملیات نکاتی مورد توجه قرار گرفته بود که باعث کاهش ضایعات شد: -با در نظر گرفتن احتمال عدم موفقیت لشکر 21، به تیپ 2 زرهی لشکر 92 دستور داده شده بود که بدون دستور، هیچ تغییری در وضعیت دفاعی خود ندهد. همچنین لشکر 16 زرهی برای دفاع رده دوم منظور شده بود؛ -پشتیبانی آتش هوایی، هلی کوپتری و توپخانه ای نسبتاً مناسبی پیش بینی شده بود که در جلوگیری از حوادث ناگوارتر از آنچه ببار آمد، نقش موثری داشت. -علاوه بر اینها، با وجود اینکه تیپ1، گروه رزمی 291 و گردان سوار زرهی در معرض محاصره و انهدام قرار گرفتند، موفق شدند خود را از دام دشمن رها کنند و ضایعات کمتری متحمل شوند.(27) والسلام مآخذ (1) سند 44803، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص 22، دستور جزء به جزء شماره 1 قرارگاه تاکتیکی نزاجا در خوزستان، 20/7/59. (2) سند 44803، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص ص 9-7. (3) مآخذ شماره 2، ص 187. (4) مآخذ شماره 2، ص 22 و 21. (5) مآخذ شماره 2، ص 186 و ص 186؛ و کتاب ارتش. (6) مآخذ شماره 2، ص 180. (7) سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس جلد اول ( تهران، سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، 1372) ص133، ص ص 134-133. (8) پیشین، ص 134. (9) مآخذ شماره2، ص ص 186-185. (10) مآخذ شماره 2، ص 190-189. (11) مآخذ شماره 2، ص 181. (12) مآخذ شماره2، ص 64 و ص 183. (13) مآخذ شماره 2، ص 193. (14) مآخذ شماره 2، ص 193. (15) کتاب ارتش ص ص 139-135. (16) مآخذ شماره 2، ص 201. (17) مآخذ شماره 2، ص 202. (18) مآخذ شماره 2، ص 165، ص 186، ص 188، ص 206. (19) مآخذ شماره 2، ص 164، ص 176، ص 181. (20) مآخذ شماره2، ص 164، ص 177، ص 182. (21) مآخذ شماره2، ص ص 178-175. (22) مآخذ شماره2، ص 177، ص 186. (23) مآخذ شماره 2، ص 198. (24) مآخذ شماره 2، ص 179. (25) مآخذ شماره 2، ص 177. (26) مآخذشماره 2، ص 199. (27) مآخذ شماره 2، ص 207، 206. از مجموعه مقالات تاریخی - سیاسی منابع: پژوهشگاه علوم ومعارف دفاع مقدس -
تاپیک جامع پروژه قائم (عج) تاپیک جامع پروژه قائم (عج) / تطبیق موشکهای کروز C-802 با جنگنده های اف-4 فانتوم
alireza پاسخ داد به Sorena_Noshad تاپیک در موشکهای هوا به سطح
دوست عزیز جناب MOHAMMAD با احترام و تشکر در مورد پاسخگویی شما،اصراری بر اثبات توانایی حمل مخازن اوتبرد و یا سنر و یا پایلون ها ندارم. اساسن سوالم در مورد فانتوم نبست،دوستانی که پاسخ سوال مرا دارند می دانند در چه موردی می پرسم بحث در مورد پاد هدفگیری و هدایت موشک نور است که به پایلونهای داخلی فانتوم متصل می گردد.و در پایلونهای خارجی که به صورت استاندارد محل اتصال اوتبردهای 370 لیتری است موشک نور حمل میگردد.(مخازن دو رنگ مورد نظر شما در این محل قرار دارد.)