RedArmy

Members
  • تعداد محتوا

    323
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های RedArmy

  1. RedArmy

    جمهوري خلق چين سارق بزرگ

    اينم چين از بعد فضايي برنامه‌هاي فضايي چين از سال 1956 با همكاري روسيه آغاز شد. منشا ظهور برنامه‌هاي فضايي چين دستور كميسيون نظامي و براي رفع نيازهاي دفاعي در داخل كشور بود. اولين كاربردهايي كه چيني‌ها براي استفاده از فضا مدنظر داشتند،‌ استفاده در بخش‌هاي نظامي بوده است. در اول مارس سال 1956 برنامه هوافضايي 12 ساله چين كه به نام پروژه 581 نيز شناخته مي‌شود، تدوين شد. هدف اين برنامه كه اولين پروژه ماهواره‌اي چين بود، قرار دادن ماهواره در مدار تا سال 1959 بود. بدليل روابط صميمانه چين و روسيه در دهه 1950، روسيه تصميم به انتقال تكنولوژي فضايي به اين كشور را گرفت و در اين راستا آموزش دانشجويان چيني را نيز عهده‌دار شد. اما اين حمايتها در سال 1960 به صورت ناگهاني قطع شد و از آن سال به بعد، چين در بخش فضايي تقريبا با هسته بومي به فعاليت خود ادامه داد. در واقع برنامه‌هايي كه براي دسترسي به فضا در چين تدوين شد،‌ باعث پيشرفت اين كشور در زمينه صنايع هوايي،‌ موشكهاي هدايت شونده، ‌راكتها و ... نيز گرديد. به همين دليل اولين محصولات برنامه‌هاي چين در راستاي فضا را نمي‌توان لانچر يا ماهواره ناميد بلكه موشكهاي بالستيكي نظير دانگ‌فنگ (DF) يك و دو وسه وچهار و پنج و چانگ‌زنگ(CZ) يك و دو خروجي‌هاي اوليه اين برنامه بودند. البته موشك دانگ‌فنگ 4 و 5 و چانگ‌زنگ 1و 2 بعدها به عنوان وسايل پرتاب ماهواره نيز مورد استفاده قرار گرفتند. ادامه برنامه فضايي چين منجر به ساخت اولين راكت اين كشور شد. اين راكت كه بر پايه مدل روسي R-2 ساخته شده بود،‌ در اوايل سال 1960 پرتاب شد. پس از آن چيني‌ها در سال 1961 اولين موشك بومي خود را به فضا فرستادند. 24 سال بعد از شروع اين برنامه اولين ماهواره چيني با نام دانگ‌فنگ‌هونگ ساخته شد و با قرار گرفتن در مدار ،‌چيني‌ها بعد از روسيه، آمريكا،‌ فرانسه و ژاپن پنجمين كشور داراي فناوري فضايي شدند. با كسب اين موفقيت، چين مي‌رفت تا در سه دهه‌ي بعد بيش از 55 ماهواره را به فضا بفرستد. پس از ساخت اين لانچرها،‌ چين از سال 1985 برنامه فضايي غيرنظامي خود را أغاز كرد و در اين راستا اقدام به توسعه‌ي سري راكتهاي لانگ‌مارچ نمود كه داراي تكنولوژي مشابه موشك دانگ‌فنگ بود. سري راكتهاي لانگ‌مارچ تاكنون بيش از 30 ماهواره خارجي را كه عمدتا ار آسيا و اروپا بوده‌اند،‌ به فضا منتقل كرده است. دولت ايالات متحده كه به شدت مخالف انتقال تكنولوژي به چين بود، ‌در سال 2000 رسما اقدام به تحريم اين كشوركرد. با اين وجود چين به بهبود طرح راكتهاي خود ادامه داد و عليرغم كمبود سرمايه،‌ لانگ‌مارچ 5 را به بازار عرضه كرد. برنامه فضايي سرنشين‌دار چين برنامه فضايي سرنشين‌دار چين از اوايل سال 1968 با تاسيس مركز تحقيقات پزشكي پرواز فضايي توسط "تسين‌هسو-شن"،‌ آغاز شد. تسين‌هسو-شن كه پدر فنون موشكي چين ناميده مي‌شود، داراي تحصيلات هوافضايي در زمينه موشك و فضا بود كه در دهه 1950 به اتهام كمونيست بودن از آمريكا اخراج شد و پس از بازگشت به چين مصمم به گسترش برنامه فضايي در كشورش گرديد. پروژه 714 نيز در راستاي برنامه‌هاي فضايي سرنشين‌دار تعريف شد و هدف آن بردن دو فضانورد به فضا بوسيله فضاپيماي شاگوانگ-1 و تا سال 1973 بود. 19 خلبان نيروي هوايي ارتش چين براي اين منظور در سال 1971 انتخاب شدند. شاگوانگ-1 كه بوسيله راكت CZ-2A پرتاب شد،‌ براي حمل يكي از اين دو فضانورد طراحي شده بود. با وجود 3 سال كار بر روي اين پروژه،‌ بدليل سياستهاي داخلي و با توجه به كمبود بودجه ،‌ اين برنامه در 13 مه سال 1973 كنسل شد. در سال 1978 برنامه‌ي مشابهي تدوين گرديد اما اين برنامه نيز در سال 1980 لغو شد. در سال 1993 و با تخصيص بودجه به چنبن طرح‌هايي، پروژه 921 يا "شنزو" كليد خورد. هدف اين پروژه بردن انسان به فضا بود. برنامه شنزو داراي چهار تست پروازي بدون سرنشين بود كه اولين آن با نام شنزو-1 در 20 نوامبر 1999 انجام شد. در 9 ژانويه 2001 شنزو-2 به صورت آزمايشي پرتاب شد كه حامل چند حيوان آزمايشگاهي بود. شنزو 3و 4 نيز كه حامل چند آدمك تصنعي بودند،‌ در سال 2002 پرتاب شدند. پس از پرتابهاي موفقيتآميز شنزو 4-1،‌ اولين ماموريت سرنشين‌دار چين با شنزو-5 در 15 اكتبر سال 2003 انجام شد. با اين پرواز 21 ساعته در مدار،‌ چين سومين كشوري شد كه توانست به تكنولوژي فرستادن انسان به فضا دست پيدا كند. دو سال بعد شنزو-6 توسعه يافت كه داراي چندين ماموريت از جمله حمل چند فضانورد و پياده‌روي فضايي و ... بود. اين فضاپيما توسط راكت لانگ‌مارچ 2F از مركز پرتاب ماهواره‌اي جيوكوآن پرتاب شد. با موفقيت شنزو-5،‌ چين درخواست پيوستن به ايستگاه فضايي بين‌المللي را مطرح نمود اما با مخالفت شديد آمريكا مواجه شد. مقامات چين نيز اعلام كردند كه مستقلا اقدام به تاسيس يك ايستگاه فضايي خواهند كرد و بر اين اساس پيشنهاد ساخت آزمايشگاه فضايي بدون سرنشين و باسرنشين را ارائه دادند كه طبق پيش‌بيني كارشناسان چين، اين طرح تا سال 2010 عملي خواهد شد. از فوريه سال 2004،‌ اجراي پروژه كاوشگر بدون سرنشين ماه در چين آغاز شد. مطابق برنامه‌ريزيهاي سازمان فضايي چين،‌ اين پرو‍ژه شامل سه فاز مي‌باشد: گردش حول ماه،‌ فرود و نمونه‌برداري،‌ بازگرداندن نمونه‌ها به زمين. فاز اول اين پروژه كه هزينه‌اي در حدود 170 ميليون دلار در بر داشته است شامل يك ماهواره براي گردش حول ماه بود و پيش از سال 2007 به انجام رسيد. فاز دوم تا سال 2010 انجام خواهد شد و فاز سوم هم كه شامل نمونه‌برداري از سطح ماه است تا قبل از سال 2020 به پايان مي‌رسد. در 27 نوامبر سال 2005 مدير برنامه فضايي سرنشين‌دار چين اعلام كرد كه اين كشور تا سال 2020 ساخت ايستگاه فضايي ملي و ماموريت سرنشين‌دار به ماه را انجام خواهد داد. در 24 دسامبر 2005 با موافقت دولت ،‌ بودجه لازم به پرتاب ماهواره ماه‌گرد چين اختصاص داده شد. اين مسئله به پيشبرد پروژه كاوشگر ماه و ادامه برنامه‌هاي فضايي چين نيز كمك كرد. با اين وجود انتظار مي‌رود با حمايت‌هاي دولت اجراي پروژه‌ها زودتر از موعد مقرر انجام گيرد. در فوريه 2006 چين اعلام كرد كه ماموريت شنزو-7 با يك سال تاخير در سال 2008 انجام خواهد شد تا فرصت كافي براي توسعه اين فضاپيما و انجام اولين راه‌پيمايي فضايي اين كشور وجود داشته باشد. در همين سال رئيس سازمان فضايي چين اعلام نمود كه در طي 5 سال آينده (2010-2006) تحقيقات عمده فضايي نيز برروي مريخ متمركز خواهد شد. انجام پرواز كاوشگر مريخ در بازه زماني 2033-2014 و فاز پرواز سرنشين‌دار به اين سياره نيز در بازه 2060-2040 انجام خواهد شد. در حال حاضر چين توجه ديپلماتيك خود را به همكاري بيشتر با اتحاديه اروپا و روسيه متمركز كرده است. در سپتامبر 2006 آناتولي پرمينوف رئيس آژانس فضايي روسيه از امضاء پيمان همكاري با چين خبر داد. بر اساس اين پيمان چين در پروژه آوردن خاك فوبوس (يكي از دو قمر مريخ)‌ به زمين،‌ با روسيه همكاري مي‌كند. با توجه به برنامه‌هاي ارائه شده، اهداف و سياستهاي كلان سازمان فضايي چين را مي‌توان بدين ترتيب تقسيم‌بندي كرد: اهداف كوتاه مدت: - ساخت سيستم مشاهدات زميني براي استفاده طولاني مدت - برپايي يك شبكه مستقل ماهواره‌اي ارتباط از راه دور - ساخت يك سيستم ناوبري و جهت‌يابي ماهواره‌اي مستقل - تامين سرويسهاي پرتاب غيرنظامي - برپايي يك سيستم دريافت متحرك و از راه دور - انجام تحقيقات فضايي در زمينه‌هايي چون ميكروگرانش،‌ مواد فضايي، ‌نجوم و ... - طرح كاوشگر ماه اهداف بلند مدت: - بهبود موقعيت كشور در زمينه علوم فضايي - تاسيس ايستگاه فضايي سرنشين‌دار - ماموريت‌هاي سرنشين‌دار به ماه - تاسيس پايگاه سرنشين‌دار در ماه لازم به ذكر است كه اين سازمان در راستاي اهداف مذكور، ‌مراكز پرتاب ماهواره، مراكز كنترل و ديده‌باني و ‌مراكز تحقيقات فضايي متعددي را تاسيس نموده است. تاكيد بر كلمه روسيه براي اينكه بدونيد روس ها پيشت سر چيني ها استادند. منبع : پايگاه اطلاع رساني هوافضا ايران
  2. f117 عزيز انقدر هم كه شما ميگيد ما بي سياست نيستيم . اينو بدونيد كه اگه ما يك حامي قوي مثل چين و روسيه كه حق وتو دارند داشته باشيم ميتونيم كارامونو خيلي بيشتر پيش ببريم تازه اگه بشه از تكنولوژي هاي اوناهم استفاده كنيم پيشرفتمون چشمگير خواهد شد. فرض كنيد كه آمريكا نه بتونه عليه ما قطعنامه صادر كنه (به كمك حق وتوي چين يا روسيه) نه بتونه مارو تهديد كنه (حمله ي نظامي و ...) واقعا چقدر كاره ما راحت ميشه ديگه نبايد بيخود با يه مشت اروپايي، آفريقايي و ..... سره حقوق خودمون مذاكره كنيم. اينكه وقعا پيشنهاد پوتين به ايران و مقام معظم رهبري چي بوده ، كسي باخبر نيست اما من شنييدم پوتين گفته اگه ايراني ها پيشنهاد مارو قبول كنند ازشون حمايت مي كنيم و حمله به ايران مانند حمله به روسيه خواهد بود ! اينم قيافه پوتين بااون اخمش :lol:
  3. RedArmy

    جمهوري خلق چين سارق بزرگ

    mostafa_by عزيز خيلي ممنون از بابت اطلاعات واقعا يه چيزي ياد گرفتم. من اگه هم يه چيزي مي نويسم واقعا اطلاعتم كافي نيست براي اين به خودم جرات ميدم چيزي بنويسم كه يه چيزي ياد بگيرم و دوستان عيب و نقص اطلاعاتم رو بهم بگن .(من حدود 3ماه فقط نظرات دوستان رو ميديدم تا بالاخره تصميم گرفتم كه نظراتم رو بگذارم خوبي ميليتاري هم به اين بحث هاست) در ابتدا من از ابعاد مختلف نظرم رو به طور كلي از چين گفتم راجع به بعد نظامي چين كه آقا سعيد زحمت كشيدن ، بعد صنعت خودروسازيم من يه اطلاعاته ناقصي دادم خوشحال ميشم در ادامه به صنعت هوافضاي چين بپردازيم (البته در اولين نظرم مقدمه اي راجع به بخشي از توانايي هاي چين در هوافضا گفتم).
  4. سلام به نظر شما دليل سفر سر گي لاوروف به ايران واقعا چيه اونكه حدود دو سه هفته پيش همراه پوتين ايران بود ! به نظر من هدف او از سفر او به ايران گرفتن جواب ايراني ها به پيشنهاد پوتينه ! العان بايد برم اما راجع به اينكه پيشنهاد پوتين به ايران چي بوده هم صحبت خواهم كرد. :lol:
  5. RedArmy

    جمهوري خلق چين سارق بزرگ

    آقا سعيد ممنون از اطلاعاتتون در بعد نظامي چين باز خاطر نشان شوم كه چين به كمك روس ها داره قدرت ميگيره ، در واقع چين نمونه ي ضعيف شده ي شورويه ، از پرچمشون گرفته كه همون پرچم شورويه كه به جاي داس و چكش چند تا ستاره گذاشتن تا يونيفرم هاي نظامياشون كه همون يونيفرم هاي روس هاست يا اينكه خودشونو جز ارتش سزخ ميدونند و ............. من فكر مي كنم نبايد تكنولوژي روس ها و توان نظاميشون رو با چيني كه خوده اونا دارن آموزششون ميدن مقايسه كرد.روسيه فقط اگر توان مالي چين رو داشت العان قدرت اول جهان ميشد. mostafa_by عزيز جمعيت هم يكي از مهمترين فاكتورهاي قدرت نيروي زميني ، البته حرف شما روهم قبول دارم كه سازماندهي و نظم هم عامل قوي در قدرت نيروي زميني ، در مورد آمريكا بايد بگم كه اينقدر كه شما هم ميگيد بي نظم نيستند هرچند كه خود منم اصلا از آمريكا خوشم نمياد..... راجع به نظم چين و كره شمالي بايد بگم شرقي ها اصولا سازماندهي و نظمشون بيشتره وشوروي سابق نيز از اين لحاظ (نيروي زميني فوق العاده منظم) خيلي معروف بوده . روسيه ي فعلي هم به نظر من از كره ي شمالي و چين منظم تره چون خودش داره اونارو آموزش ميده. راجع به هندم شما بي انصافي كرديد هند يه كشور فوق العاده پيشرفته و نظاميه،به طوري كه از بعد نظامي رقيب چين حساب ميشه و انقدر هم نيروي زمينيش ضعيف نيست البته از چين ضعيف تره. اينم تاريخ صنعت قطعه‌سازي و خودروسازي چين سال 2007 در واقع پنجاه يكمين سال تأسيس صنعت خودروسازي چين است. نخستين كارخانه خودروسازي چين (FAW) توليد كاميون خود را در سال 1956 آغاز كرد. توليدات اين صنعت تا سال 1986 عملاً شامل خودروهاي تجاري و يا ديگر خودروهاي عمومي بود. اقتصاد و برنامه‌ريزي چين تا سال 1993 عملاً متمركز بوده و برنامه‌هاي پنجساله نيز مطابق با روش شوروي در سال 1952 به اجرا گذاشته شد. نخستين تلاش‌هاي اين كشور براي ايجاد صنعت خودروسازي نيز برمبناي انتقال تكنولوژي توليد كاميون از شوروي انجام گرفت. سياست صنعتي كشور با قطع روابط با شوروي در سال 1960 تغيير يافت و موجب واگذاري قدرت به مقامات استاني شد. اين امر به نوبه خود بخش‌بندي4 صنعت خودرو را به همراه داشت. به‌گونه‌اي كه صدها كارخانه مستقل توليد كاميون، در پيوندي عمودي با يكديگر در سراسر اين كشور پهناور، تأسيس شد. از ديگر سو، هزاران فعاليت مهندسي نيز براي سرويس‌دهي به موازات اين كارخانه‌ها رشد يافتند كه حجم پايين قطعات را در شرايطي اوليه و كاربر توليد مي‌كردند. وقوع انقلاب فرهنگي در 1966 و انزواي خود خواسته چين از جهان خارج نيز موجب عدم ورود فناوري جديد به داخل كشور شد. طرح‌هاي منسوخ، همچنان در توليد باقي ماندند و كشور نسبت به همسايگاني كه به سرعت در حال رشد بودند از جمله ژاپن و كره عقب ماند، اما با ورود «دنگ شيائوپنگ» به صحنه سياسي چين در 1980، صنعت خودروسازي نيز به يكي از صنايع اصلي براي بازسازي كشور تبديل شد. او مسئوليت بازسازي صنعت خودرو را به وزارت ماشين‌سازي (MMB) واگذار كرد و اختيار گسترده‌اي را براي عقلايي و مدرن كردن صنعت با استفاده از تكنولوژي خارجي و حركت به اقتصاد بازار قايل شد. صنعت خودروسازي چين تا 1986 همچنان بر توليد كاميون تمركز داشت، اما كمبود ارز خارجي به دليل واردات خودروهاي سواري، تغيير اولويت‌بندي توليد خودرو به سوي خودروهاي سواري را تسريع كرد. بر اين اساس، برنامه توليد خودروي سواري در چين، اجازه تشكيل 6 سرمايه‌گذاري مشترك با خودروسازان را صادر كرد و در واقع اين سرمايه‌گذاري‌ها، پايه‌هاي نوين صنعت توليد خودروي سواري چين را تشكيل دادند. وزارت ماشين‌سازي (MMB) چين با توجه به ضرورت قانونمندي و شكل‌دهي صنايع قطعه‌سازي شركت صنايع ملي خودروسازي چين، سال‌هاي پيش از انقلاب فرهنگي را مجدداً احيا كرد. در آن زمان، سازمان CNAIC نيز به نوبه خود برنامه‌هاي پنج ساله‌اي را به شيوه اتحاد جماهير شوروي سازماندهي كرد، اما در اين فاصله 16 ساله، انبوهي از توليدي‌هاي پراكنده و هدايت نشده در كشور ايجاد شده بود و سازمان جديد در واقع بايد آنها را سازماندهي مي‌كرد. در اين سال‌ها حدود 200 خودروساز و همچنين در حدود 2000 قطعه‌ساز در كشور وجود داشتند كه در مجموع سالانه 220 هزار دستگاه خودرو و غالباً كاميون‌هاي قديمي و اتوبوس توليد مي‌كردند و تنها خودروي سواري در واقع سدان‌هاي بزرگ مورد استفاده دولت بود. ساختار اين خودروسازان و قطعه‌سازان همانند خودروهاي توليدي آنها كاملاً قديمي و منسوخ بود. تأمين‌كنندگان، تابع خودروسازاني بودند كه تأمين آنها را برعهده داشتند؛ تخصيص منابع، نيروي انساني، تجهيزات و غيره نيز توسط توليدكننده از طريق سيستم برنامه‌ريزي مركزي انجام مي‌شد. خودروها نيز پس از توليد به جاي فروش تجاري در بازار به مصرف كننده اختصاص مي‌يافت و در اين بين، كيفيت چندان معنا و مفهومي نداشت. شركت صنايع ملي خودروسازي چين CNAIC با احياي مجدد فرايند، اصلاحات را آغاز كرد. يكي از مهم‌ترين ابتكارات اين شركت، تشكيل انجمن قطعه‌سازان چيني7 (CAPAC) بود. اين انجمن نيز سازمان ديگري با برنامه‌ريزي متمركز بود كه وظيفه ارزيابي شركت‌هاي قطعه‌ساز و انتخاب و شناسايي شركت‌هاي نيازمند به حمايت دولت را برعهده داشت. اين شركت، در نهايت 57 قطعه‌ساز را كه بسياري از آنها تحت پوشش خودروسازان (Subsidiaries) بودند انتخاب كرد. اين شركت‌ها در واقع همان شركت‌هايي بودند كه بعدها قادر به ايجاد سرمايه‌گذاري مشترك با قطعه‌سازان خارجي شدند. در اوايل دهه 1990، ضرورت افزايش سرعت تغيير و تحول در صنعت خودرو از سوي دولت مورد تأكيد قرار گرفت. حزب كمونيست چين، در نوامبر 1993 «اقتصاد بازار سوسياليستي» را اعلام كرد كه براساس آن مسئوليت صنايع كشور براساس نيروهاي بازار، واگذار مي‌شد. دولت چين در فوريه 1994 با انتشار سند (Document) اجراي سياست صنعت خودروسازي كشور (IPMI)، هدف‌هاي كليدي متعددي را براي سرمايه‌گذاري خارجي در صنعت خودرو صادر كرد كه در واقع نخستين گام در قانونمندي و تشويق توسعه صنعت قطعه‌سازي به صورت مستقل، به شمار مي‌رود. در اين صنعت، 10 قطعه اصلي به عنوان حوزه «داراي اهميت عمده» معرفي شد. اهداف سياست صنعت خودرو كشور، (IPMI) در بخش قطعه‌سازي در نمايشگاه و سمينار معرفي صنعت قطعه‌سازي كه در سال 1995 در پكن برگزار شد، تشريح شد. اين سند، همچنين خواهان ايجاد سه يا چهار خودروساز بزرگ مستقل در كشور بود كه ترجيحاً شامل Dongfeng, FAW, SAIC بود. اين شركت‌هاي به اصطلاح Giant- Giant Enterprises با تركيبي از سرمايه‌گذاري مشترك و برندهاي خود در سال 2003 حدود 51 درصد از بازار خودروي چين را در اختيار داشتند. 9 شركت ديگر نيز جمعاً 40 درصد بازار را تأمين كردند. اين شركت‌ها همچنين بلافاصله از تغييرات پيش آمده در قوانين بهره برده و فرايند تصاحب خود را با خريد بسياري از خودروسازان كوچك و مستقل و همچنين قطعه‌سازان آغاز كردند. به اين ترتيب، شركت‌هاي بزرگ خودروسازي كه به صورت عمودي با يكديگر پيوند خورده بودند، شكل گرفتند. اينم تصويري از يك كشنده ي چيني كه تو ايران خوب فروش كرد
  6. RedArmy

    جمهوري خلق چين سارق بزرگ

    mostafa_by عزيز ممنون از نظرت اما من كه گفتم از بعد طراحي و ساخت تجهيزات نظامي چين آنچنان قدرت محسوب نميشه اما علم كپي كردن يا همون مهندسي معكوس خودش يه علم فوق العاده پيشرفته است كه چين از اين علم بهره ميبره و به زودي خودشو به اولين قدرت جهان تبديل ميكنه . ما همه ميدونيم كه براي ساخت وسايل متنوع علم نياز است و اين علم يه شبه منتقل نميشه و زمان ميبره بايد از كارهاي ساده مثل مونتاژ شروع كرد و كم كم به اون علم رسيد . مهندسي معكوس هم باعث انتقال تكنولوژي ميشه. اين كارو خوده ماهم كرديم تكنولوزي تانك تي-72 رو از روسيه خريديم و روي آن بسيار كار كرديم حالا امروز به جايي رسيديم كه خودمان تانكي مانند ذوالفقار-3 توليد ميكنيم (راجع به انتقال تكنولوژي تانك تي-72 بعدا مقالعه اي مي نويسم كه از يك دكتر مكانيك كه تو اين انتقال تكنولوزي حضور داشته شنيدم). در واقع چين فعلا در حال انتقال تكنولوژي از ساير كشورهاست اما خودش هنوز اقدام به ساخت چيز قابل توجهي نكرده ما هم منتظر مي مانيم تا ببينيم چين آخر خودش چه چيزي ميسازه كه تو دنيا تك باشه. در مورد نيروي زميني چين هم بگم كه يك ميليارد و چهارصد ميليون آدم كم تعدادي نيستند بايد هم چين قوي ترين نيروي زميني رو داشته باشه ، چون معمولا قدرت نيروي زميني بستگي به تعداد سربازها داره ، اگه يه تعداد بسيار زياد سرباز با تير كمون هم باشند مي تونند تعداد كمي از سربازان مجهز به اسلحه رو از بين ببرند.
  7. دوستان شما درست ميگيد اگر ايرانيها امكانات روسها و آمريكايي هارو داشتند و با هواپيماهاي ساخت خودشون پرواز مي كردند از اونا سرتر بودند .
  8. RedArmy

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    سلام من شنيده ام تمام موتورهايي كه امروزه شركت هاي هواپيماسازي مانند ايرباس از اونا استفاده ميكنند ساخت كمپاني جنرال موتوره و فقط به غير از آمريكايي ها روس ها تكنولوژي اينو دارند كه مي تونند موتور براي هواپيماهاي خودشون بسازند. مثلا موتورهاي هواپيماهاي توپولوف - ياك و ....... روسيه كشور پيشرفته اي اگر از لحاظ اقتصادي و مالي مثل آمريكا بود 100 مرتبه از آمريكاي العان پيشرفته تر و قوي تر بود . براي مثال همين العان بودجه ي دفاعي آمريكا سالانه 530 ميليارد دلاره اما روسيه سالانه 32 ميليارد دلار با اين وجود روسيه عقب ننشسته و تنها كشوريه كه ميتونه از لحاظ نظامي با آمريكا رقابت كنه حتي بودجه دفاعي اسراييل كه وسعتش يك بيستم روسيه ام نيست سالانه 62 ميليارد دلاره چيزي حدود دو برابر روسيه! به زودي مقاله اي راجع به چشم اندازهاي صنايع هواپيماسازي روسيه مي نويسم. اينم تصويري از هواپيماي سوخوي سوپرجت100
  9. در خط اول منظورم ميتونند بود . ببخشيد دوستان :lol:
  10. دوستان خبر خريد 250 فروند سوخوي-30 حدود يك ماه پيش از سوي فرمانده ي نيروي هوايي ارتش تكذيب شد.
  11. به نظر من ما نبايد از ترك ها و عربها غافل بشيم ! مخصوصا تركيه با نيروي هوايي قدرت مندش كه مي تونه كل نيروي هوايي اين كشورهاي عربي پودر كنه . اينم تصويري از يك اف-16 نيروي هوايي تركيه