X-Mas

Members
  • تعداد محتوا

    397
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های X-Mas

  1.   طرف داره تیکه میندازه(نه‌ شما کاربر قبلی‌)     راه چاره عربستان هم عراقه ما از ۳ جبهه‌‌ای که در آن‌ درگیر هستیم،به ترتیب در یمن از همه ضعیفتر هستیم،در سوریه وضیعتمان مناسب‌تر هست و در عراق بسیار قوی هستیم از نظر نظامی به دلیل امکان حمایت نامحدود از متحدین اما مشخص نیست که چرا از ظرفیت عراق استفاده نمی‌کنیم..یعنی‌ دقیقا در جایی‌ که قویتر هستیم و دستمان بازتر هست رفتار محافظه کارانه داریم ..از عراق میشود شمال عربستان را تهدید کرد که به مناطق نفت‌خیز این کشور هم نزدیک هست اگر این کار صورت بگیرد در سوریه و یمن هم تأثیرات مثبتش رو خواهیم دید البته در کنار آن‌ باید از نظر تبلیغاتی در بین شیعیان و متحدین،  عربستان را هم عرض اسرائیل قرار بدیم،یعنی‌ همان روند تبلیغی که در برابر اسرائیل داریم باید ضدّ عربستان اتخاذ بشه و مشخصا باید مشروعیت  ال سعود از اساس زیر سوال بره،با این استدلال که اینها یک قبیله از نجد هستند که با زور بر شبهه جزیره‌ حاکم شدند با کمک انگلیس  و چنین حقی‌ ندارند...باید این خط خبری رو به شدت دنبال کنیم   شبیه کاری که با آفرئقای جنوبی هم انجام دادیم در زمان آپارتاید   این مرحله‌ای فراتر از قطع روابط دیپلماتیک هست
  2.   سلام بله شما درست می‌فرمائید،از همه این مواردی  که شما گفتین  از ارتباط ایران و پ ک ک اطلاع دارم،اما نخواستم  حساسیت ایجاد شود و به این دلیل که از صحت برخی‌ از این موارد صد درصد مطمئن نیستم  نخواستم با ذکر یک مورد که شاید کاملا تأیید نشده باشه مدیون بشم...برای همین آمدم حد اقلش رو گفتم...ممکنه در اعترافات اعضای سابق پ ک ک با هدایت مقامات ترک برخی‌ بزرگ نمایی‌‌ها شده باشه از میزان کمک ایران به پ ک ک، اما این نکاتی‌ رو که شما ذکر کردین اگه نه‌ همش،بخش زیادیش به احتمال زیاد درسته در ارتباط با عدم  حضور پ ک ک  در درگیری‌های تجزیه طلبانه اوایل انقلاب منظورم در کنار گروه‌های تروریستی بود،و شما هم  حرف من رو تأیید کردین..بله پ ک ک بعضاً حتا نقش مثبت هم داشته در برخورد با تروریست‌های تجزیه طلب زمان آغاز برخورد نظامی با پ ک ک هم اوائل دهه هشتاد بود اما آغاز تغییر رویکرد ایران از همان اواسط دهه هفتاد و دولت هاشمی‌ رفسنجانی بود که کلا  تصمیم بر قطع همکاری با خیلی‌ از گروه‌های شبهه نظامی و آزادی بخش در جهان  گرفته شد...شما میدونید که در ایران دولت کنترل کامل بر برخی‌ موارد رو نداره و تا آمد فشار بیاره بر برخی‌ نهاد‌های امنیتی برای قطع همکاری کامل با پ ک ک چند سال طول کشید،اما قرار داد امنیتی ایران ترکیه که مقابله با پ ک ک بخش اصلی‌ آن بود در اوائل دهه هشتاد و دولت خاتمی و ریاست جمهوری نجدت سزر در ترکیه بود،نخست وزیر هم عبد الله گول بود اگه اشتباه نکنم یادمه که در آن زمان  برخی‌ از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از مناطق کرد نشین به شدت به این قرارداد ایران و ترکیه اعتراض کردند   جالبه که اگر به برخی‌ از این آقایان بود حزب الله لبنان  هم باید خلع سلاح  و تبدیل به یک حزب صرفاً سیاسی میشد  که مخالفت رهبری و سپاه مانع شد حالا فکرشً رو بکنید اگر این اتفاق شوم افتاده بود وضعیت ما الان چی‌ بود در منطقه مشکل اینه که برخی‌ عمیقا نظم نوین  جهانی‌ رو پذیرفته اند،گویی این نظم غرب محور  وحی الهی هست و هر اقدامی که مخالف آن‌ باشد گناه کبیره اتفاقا وقتی‌ که شما در حوزه‌های اقتصادی و نظامی ضعیف تر هستی‌،یکی‌ از استراتژی‌های نامتقارن استفاده از گروه‌های شبهه نظامی فرا دولتی هست که حزب الله لبنان یک نمونه موفق هست   در روابط کلاسیک بین دولتی،شما هر قدر هم که ارتباط خوبی‌ با کشور‌ها داشته باشی‌،به علت اینکه اولویت منافع ملی‌ هست یک دولت ثروتمند و قدرتمند میاد و با تطمیع و تهدید آن‌ کشور‌ها را مجبور به فاصله گرفتن از شما میکنه...نمونش  سودان و خیلی‌ دیگه از کشور‌هایی‌ که تا همین یکی‌ دو سال پیش متحد ما محسوب می‌شدند و الان ضدّ ما در یمن می‌جنگند
  3.     بحث اراده  پاسخگویی با توان پاسخگویی فرق میکنه به نظر می‌رسه که مشکل بیشتر از اراده باشه...آن هم نه‌ به دلیل اینکه یک عده ترسو و از این حرف‌ها هستند...اینها بحث‌های احساسی‌ هست بلکه برخی‌ متوجه تغییر دکترین سیاسی و نظامی عربستان نیستند،و گمان میکنند که با تنش زدائی ،ایران به طور طبیعی‌ قدرت اول منطقه خواهد شد و مشکل ایران صرفاًً درگیری‌هایی‌ هست که با طرف‌های مختلف دارد...یعنی‌ به زبان ساده فکر میکنند که مشکل خود ایران و سیاست‌هایش هست،و طرف‌های مقابل صرفاً در حال واکنش به ایران هستند اما این طرز فکر، هم با تاریخ در تعارض هست(منظور جنگ‌های ایران باستان و اعراب بادیه نشین شبهه جزیره‌ که هر گاه کمی‌ در خود قدرت دید‌ند از حمله و دست اندازی به ایران دریغ نکردند)   و هم با واقعیت‌های موجود حال حاضر،که کاملا مشخص هست که عربستان با تغییر نسل در رهبری(که به نظر من با مدیریت آمریکا این تغییر نسل انجام شده) قصد جبران رخوت گذشته را دارد و می‌خواهد هر طور که شده خود را به عنوان قدرت برتر منطقه تحمیل کند و در این راه قرار نیست که با ایرانی همسطح همزیستی‌ مسالمت آمیز داشته باشد بلکه تصمیم در محدود کردن هر چه بیشتر ایران هست   حالا اینجا ایران باید به هر قیمتی که شده،حتا با دادن هزینه جلوی این رشد عربستان را بگیرد   شما صدام رو نگاه کن...دلیل اصلی‌ سقوط صدام ایران بود!!!!!! صدام زمانی‌ طناب دار رو گردن خودش انداخت که به ایران حمله کرد...از زمان آن‌ حمله تمام اتفاقات پشت سر هم و به طور به هم پیوسته و وابسته به هم رقم خوردند...     اگر جنگ با ایران نبود،حمله به کویت هم نمیبود...حمله به کویت حاصل شرایط  به وجود   آمده از جنگ با ایران بود اگر ادامه جنگ بعد از خرمشهر هم نبود،که خیلی‌‌ها آن رای اشتباه می‌دانند،باز هم حمله به کویتی نمیبود...و اگر حمله به کویت نبود،عملیات توفان صحرا و تضعیف عراق هم نمیبود...و اگر تضعیف عراق نبود حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا نبود...که اگر آن‌ نبود قدرت گرفتن شیعیان و نفوذ ایران نبود       پس اگر ایران اول انقلاب به عراق باج میداد،حتا اگر صدام حمله هم نمیکرد،باز ما الان عراقی داشتیم قوی،با اقتصادی مستحکم و نیروهای مسلح قدرتمند که نقش تاریخی‌ خودش از ۱۰۰۰ و اندی سال به این طرف،یعنی‌ "دروازه شرقی‌" رو حفظ میکرد   تصمیم درست ایران و  جنگ تحمیلی باعث شد که این دروازه شرقی‌ ۱۰۰۰ و اندی ساله  فرو بریزه در مدت ۲۰ سال!!!!!!   هر چقدر هم ما هزینه جانی و مادی داده باشیم برای این اتفاق،اگر از نظر تاریخی نگاه کنید می‌ارزه  هیچ که بلکه یک شاهکاره ژئوپلیتیکی هست(البته اگر نیایم با اشتباهاتی مثل حمایت از حیدر عبادی با دست‌های خودمون دوباره این دروازه شرقی‌ رو باز سازی کنیم و باز هزار سال پشتش بمونیم!!!!!!!)       حالا در کنار عراق،تنها  دو موجودیت دیگر ظرفیت رقابت با ایران رو دارند در غرب آسیا،با توجه به جمعیت و مساحت و منابع و غیره... ترکیه و عربستان   ترکیه به دلایلی از جمله موقعیت جغرافیایی با محدودیت‌هایی‌ در منطقه مواجه هست...موقعیت جغرافیایی این کشور برای نفوذ در حوزه‌هایی‌ مثل دریای سیاه و بالکان بسیار مناسب هست،اما در خاورمیانه خیر،برای همین هم تا این اندازه در پی‌ عمق بخشیدن به مناطق تحت نفوذ خود در سوریه و عراق است   میمونه عربستان...ما این کشور رو در سالهای گذشته با چالش‌های جدی مواجه کردیم از جمله  در لبنان،عراق،یمن،افغانستان و حتا پاکستان(البته قبل از روی کار آمدن دولت‌های جدید اخیر در این ۲ کشور آخر)  تلاشی در سوریه صورت گرفت که این وضعیت جبران شود،که البته خود عربستان هم محوریت این رو نداشت و تنها بخشی از یک ائتلاف غربی عربی‌ بود...که خوشبختانه علیرغم ایجاد هزینه با موفقیت موجه نشد و حکومت سوریه سقوط نکرد ما هم جواب آن را در یمن دادیم     اینجا بود که عربستان وارد فاز جدید شد که به نظر من از مدت‌ها قبل با همفکری آمریکا در حال ترسیم آن‌ بوده اند که شامل تغییر نسل در رهبری و تغییرات گسترده در مواجهه با تحولات منطقه هست عربستان هم میدونه که با مهار ایران دیگر رقیبی نخواهد داشت...ترکیه که گفته شد به چه علت و قطر هم که با ایجاد محور اخوانی با ترکیه خواب‌هایی‌ دیده بود مهار شد و قلاده به گردنش انداخته شد پس با حمایت همه جانبه آمریکا در حال تاخت و تاز هست و دیگه فایده نداره که بیایم دنبال تنش زدائی  و مسائلی‌ از این قبیل باشیم دیگه داور سوت مسابقه رو زده و فقط باید به دنبال پیروزی بود،نه‌ مصالحه همان برخوردی که با صدام شد،باید با عربستان بشود...نه‌ ما از آن‌ زمان ضعیفتر هستیم و نه‌ آنها از صدام در اوج ،قویتر البته آمریکا و غرب هم درسته که محکم پشت عربستان ایستاده اند اما نشان داده اند که  اگر منافعشان ایجاب کند در تغییر ۳۶۰ درجه مواضع تردید نمیکنند       اینجا برجام اهمیت اصلی‌ خودش رو پیدا میکنه... چه درست چه غلط باعث آغاز فرآیندی شده  که منجر به کاهش نسبی‌  تنش با غرب شده و کاهش فشار‌ها بر ایران...ما باید از این فرصت در جهت تحکیم موقعیت خود در منطقه و در برابر رقبای منطقه‌ای استفاده کنیم...نه‌ اینکه حالا که برای رسیدن به برجام امتیازاتی به غرب دادیم بیایم و به امثال عربستان هم امتیاز بدیم...و باید بتوانیم گسترش نسبی‌ روابط با غرب رو همزمان با افزایش برخورد با عربستان جلو ببریم     پی‌‌‌نوشت:به شخصه موافق کاهش تنش با غرب در این مرحله هستم،اما جزئیات و فرآیندی که منجر به برجام شد رو مناسب نمی‌دونم و معتقدم که امتیازات داده شده حد اکثری و امتیازات گرفته شده حد اقلی بوده...ولی‌ به هر حال این نتیجه به دست آمده و فایدش میتونه این باشه که در صورتی‌ که غرب تشخیص بده که حمایت بی‌ چون و چرا از عربستان برایش هزینه‌های زیادی خواهد داشت،مجبور به ادامه حمایت نشه از ترس ایران ،و به جای برخورد شدید و پر هزینه با ایران برای دفاع از عربستان،به سمت تعامل با ایران سوق داده بشه
  4.   همه این موارد میتونه باشه،اما مهمتر از اینها ترس از پژاک هست...قدرت گیری پ ک ک مساوی خواهد بود با قدرت گیری پژاک که این مشکل هم البته حاصل اشتباه راهبردی ایران در برخورد با پ ک ک هست   تا اواسط دهه هفتاد شمسی‌ ایران با پ ک ک رابطه داشت،نه‌ گسترده که بخواد سلاح به مقدار زیاد در اختیارش قرار دهد یا کمک مستشاری دهد،بلکه اجازه استفاده از خاک خود را بعضاً میداد   این رو اضافه کنم که  بر خلاف آن‌ چه برخی‌ تصور میکنند پ ک ک  هیچ نقشی‌ در درگیری‌های تجزیه طلبانه اول انقلاب در  ایران نداشته...یعنی‌ پ ک ک ربطی‌ به کموله و حزب دموکرات و پالیزبان و غیره نداشت... اما از دهه هفتاد سیاسیت دولت وقت ایران ارتباط حد اقلی با سازمان‌های مسلح بود،به نفع رابطه بهتر با دولت ها ما این روند رو در دیگر مناطق خاورمیانه هم دیدیم به عنوان مثال گروهی بود به نام حزب الله حجاز،که بر علیه عربستان فعالیت میکرد...اما دولت وقت ایران در زمان هاشمی‌ رفسنجانی برای تنش زدائی  با عربستان حمایت از این گروه رو قطع کرد!!!!!که البته در حال حاضر نتایج فاجعه بار این سیاست رو میبینیم،که دستمان از ابزار‌های ضربه زدن در داخل عربستان خالی‌ هست   پس در ارتباط با پ ک ک و ترکیه هم اتفاق مشابهی رخ داد حالا پ ک ک در دوران ارتباط با ایران پایگاه‌هایی‌ در ایران ایجاد کرده بود و مدام در مرز رفت و آمد داشت،ایران هم که دیگر تصمیم به حمایت از اینها را نداشت و در پی‌ گسترش روابط با ترکیه بود(اوائل دهه ۸۰ شمسی‌) پس از اینکه دید پ ک ک همچنان از سرزمین ایران برای اقداماتش ضدّ ترکیه استفاده می‌کند و به هشدار‌ها برای صرف نظر کردن از خاک ایران توجهی‌ نمیکند،شروع به برخورد قهر آمیز کرد و از نیروی نظامی برای جلوگیری از عبور و مرور و استقرار اعضای پ ک ک استفاده کرد   این اتفاقات منجر به فرایندی شد که در آن‌ پ ک ک ایران رو هم در زمره دشمنان دید و شاخه ایرانی خودش،پژاک رای ایجاد کرد...که همین مسئله مورد سؤ استفاده برخی‌ کشور‌ها قرار گرفت که بلافاصله از طریق سرویس‌های اطلاعاتی‌ خود با این سازمان تازه تأسیس ارتباط برقرار کردند و تلاش کردند آن‌ را به عنوان بخشی از پروژه فشار به ایران در بیارند لازم به ذکر هست که تا آن‌ زمان کشور‌های فوق(اسرائیل،آمریکا،فرانسه)از تحرکات تجزیه طلبانه در شمال غرب کشور ناا امید شده بودند و ایران موفق شده بود سازمان‌های تروریستی مثل کموله و به ویژه حزب دموکرات رو نه‌ تنها در ایران بلکه حتا در کردستان عراق مهار کند و  توان عملیاتی اینها را به نزدیک صفر برساند ...و اگر نبود دشمن خودساخته جدیدی به نام پژاک وضعیت امنیتی و به طبع اقتصادی این مناطق بهتر از حال حاضر می‌بود و از شهادت افراد زیادی مثل شهید کاظمی،شهید جعفر خوانی و غیره جلوگیری میشد   جالبه که کشور ترکیه هم که ایران برای تنش زدائی و گسترش روابط با آن‌، این مصیبت را به جان خرید،کمتر از ۱۵ سال بعد به متحد استراتژیک ایران،یعنی‌ سوریه حمله ور شد و ادامش رو هم که مربوط میشه به این روز ها
  5. دیدید دوستان دیشب در استاتوس گفتم که باید هر چه سریعتر روابط دیپلماتیک رو ما قطع کنیم ،تا عربستان این کار رو نکرده...در آن‌ صورت ما خودمون رو طلبکار نشان می‌دادیم،که به علت وحشیگری عربستان در ترور نمر قطع روابط میکردیم...اما الان آنها خودشان رو طلبکار قلمداد میکنند...چند سال دیگه خواهند نوشت که عربستان به علت حمله به سفارتش در تهران روابط دیپلماتیک رو قطع کرد و دیگه نمیان پشت بندش ببینن که چی‌ منجر به این حمله شد،اما اگر ما این کار را زودتر انجام داده بودیم مینوشتند که ایران در اعتراض به سرکوب شیعیان و قتل عالم دینی روابطش رو قطع کرد   یک نکته هم در ارتباط با جنجال رسانه‌‌ای حمله به  سفارت   یاد آوری می‌کنم که تجاوز به دو نوجوان ایرانی به دست دو مأمور دولتی،کشتار منا،کشتار یمن،سرکوب بحرین،حمایت از تروریسم در منطقه،انفجار سفارت ایران در لبنان،کشتار شیعیان نیجریه و اعدام شیخ نمر مستقیم و غیر مستقیم کار دولت عربستان بود و نه‌ کسانی‌ که سفارت رو آتیش زدند!!!!!! و همه اینها هم قبل از آتش زدن سفارت اتفاق افتاده!!!!!اصل و فرع رو قاطی‌ نکنیم...جایگاه دشمن جانی رو با برجسته کردن یک عده جوگیر فراموش نکنیم...دیروز اون یکی‌ کاربر گیر داده بود به بیانیه مراجع عظام که چرا مثلا گفتن ۴۷ مظلوم و بقیه سلفی بودن و اینها.. و دریغ از یک تحلیل در ارتباط با واکنش ما به عربستان...امروز هم سفارت!!!!!!ولش کنید...بیاین یک خاکی تو سرمون بریزیم ببینیم  با این بن سلمان و الجبیر چه کار باید کرد آن عده جوگیر اشتباه کردند و باید تنبیه بشوند،اما همین پرداختن بیش از حد به بحث سفارت هم در تحت الشعا قرار گرفتن اعدام نمر تأثیر گذار هست   و در ارتباط با واکنش‌های رسمی‌ ما به عربستان بیانیه رئیس جمهور  رو  که دیدم، متأسفانه در همان بیانیه هم  اعدام نمر رو محکوم میکنند و بلافاصله به موضوع سفارت می‌پردازند...در واقع  این استنباط از بیانیه آقای روحانی میشه که رئیس جمهور کشتن نمر و حمله به سفارت رو هم عرض می‌پندارند   اعدام نمر ارزش یک بیانیه مستقل و محکم رو نداشت؟     باید بحث برخورد با بی‌قانونی آتش زدن سفارت سپرده میشد به وزیر کشور،و نه‌ اینکه رئیس جمهور مستقیم ورود پیدا کنه...آن هم تأکید می‌کنم در همان بیانیه محکومیت اعدام نمر... اگه با دقت به بیانیه نگان کنیم ترجمه میشه این عربستان تو یک  اشتباه کردی(اعدام نمر)،ما هم کردیم(حمله به سفارت)...پس بیاو روابط رو خراب تر نکنیم!!!!!!! نمیگم که رئیس جمهور خدائی نکرده خواسته این رو بگه....ولی‌ به طور ناخواسته چنین برداشتی میشه کرد
  6. البته عزل منصور هادی اقدام خیلی‌ مهم و حساسی بود و بعید میدونم که بدون اطلاع ایران انجام شده باشه...اگه خاطرتون باشه بلافاصله بعد از این اتفاق پرواز‌های ایران به یمن به ۲۸ پرواز رفت و برگشت در هفته افزایش پیدا کرد که اصلا چنین ظرفیتی از نظر مسافر بین دو کشور وجود نداره و مشخصه که این پرواز‌ها پوششی برای انتقال تجهیزات بوده..از طرف انصار الله هم سریع هیأت‌هایی‌ آمدند به ایران و قرار داد‌های رسمی‌ بین دو کشور امضا شد در زمینه‌های بهداشت و رادیو تلویزیون!!!یعنی‌ ایران مثل یک دولت رسمی‌ با آنها برخورد کرد...گویی از قبل هماهنگ بوده عزل هادی.... اما طبعا مطمئن نیستم،و صرفاً از رویی مشاهدات به این نتیجه رسیدم شما نظرتون چی‌ هست،و این دست‌های پنهان کی‌ هستند؟یعنی‌ شما معتقد هستین که طرف‌هایی‌ برای انصار الله دام پهن کردند و اینها بدون هماهنگی‌ ایران دست به این کار زدند؟(البته بریم تاپیک یمن
  7. سلام به نظر همین عراق میتونه فرصت خوبی‌ برای ضربه زدن به ال سعود باشه ما در یمن درگیر شدیم،که البته اشتباه کردیم و نباید منصور هادی را عزل میکردیم که منجر به این اتفاقات بشه،به دلیل اینکه هنوز حوثی‌ها آمادگی کامل رو برای یک جنگ تمام عیار با عربستان نداشتند،و دوری یمن و محاصره آن‌ دست ما رو بسته،که البته در تاپیک یمن میتونیم بهتر به این قسمت بپردازیم در سوریه هم طرف مقابل جنگ را به ما تحمیل کرد و ما مجبور به دفاع هستیم اما در عراق ما اولا از نظر ترکیب جمعیتی مثل سوریه مشکل نداریم،و مهم تر از آن‌ هممرز هستیم و امکان حمایت نامحدود رو داریم در این کشور این شرایط ما رو قادر می‌سازه که دست به اقدامات تهاجمی بزنیم...البته طرف مقابل هم اینها رو می‌دانست و برای همین اول بحث اعتراضات عشایر ال انبار   بر ضدّ نوری مالکی رو پیش کشید و بعد داعش،چون که متوجه پتانسیل بسیار بالای عراق در راستای سیاست‌های جبهه‌ مقاومت بودند   حالا همین حمله داعش می‌توانست فرصت خوبی‌ برای ما باشه که ضمن امنیتی کردن فضای داخلی‌ عراق،با عناصر سیاسی مخالف ما در این کشور برخورد کنیم،مثل احزاب و قبایل طرفدار کشور‌های عربی‌،چهره‌های بعثی و غیره،کسانی‌ که با سؤ استفاده از فضای باز سیاسی عراق شیطنت میکردند و همین‌ها نقش جاده صاف کن داعش رو بازی کردند...با ورود داعش میشد فضا رو بست با توجیهات امنیتی و با اینها به شدت برخورد کرد..از آن‌ مهم تر این فرصت فراهم شده بود که ارتش رو از عناصر بعثی پاکسازی کنیم با این استدلال که اینها در برابر داعش بی‌ کفایت هستند و بلکه خائن،و افراد نزدیک به مقاومت رو در پست‌های کلیدی ارتش و دست گاه‌های امنیتی قرار بدیم   این کاری بود که باید میکردیم،که نکردیم..و بدتر آمدیم و از یک موجودی مثل عبادی حمایت کردیم که بر عکس نکات بالا آامد و به آن‌ جماعتی که بالا اشاره کردم پست و مقام داد به بهانه آشتی‌ ملی‌ و تلاش کرد و میکنه که نیروهای نزدیک به مقاومت و ایران رو به حاشیه برونه...     پس اولین قدم اینه که به این اشتباه پی‌ ببریم و دنبال جبران باشیم... جبران یعنی‌ عزل حیدر عبادی که امکانش هست و اگر ایران بخواد میتواند این کار را بکند و من می‌تونم جزئیات احزابی که این کار رو خواهند کرد رو بگم به طور کلی‌ راهش راضی‌ کردن جناح مقتدا صدر و عمار حکیم هست که کاملا امکان پذیر هست...افراد حزب الهی و احزاب مقاومت و طیف مالکی هم که حتما موافق هستند .. میمونه  راضی‌ کردن کرد‌ها یا بخشی از آنها   با دادن امتیازاتی از مناطق سلفی و بعثی نشین اطراف موصل(و نه‌ مناطق شیعه نشین ترکمن و عرب اطراف کرکوک که باید تحت کنترل بغداد بمانند)، یعنی‌ از کیسه خلیفه میبخشیم...دولت مرکزی عراق از مناطق بعثی  نشین و طرفدار داعش که مخالف دولت و شیعیان هستند به کرد‌ها می‌بخشه تا کرد‌ها در راستای انتخاب یک نخست وزیر هماهنگ با ما همکاری لازم رو انجام بدهند،کسی‌ که قراره دقیقا حال همین بعثی‌های موصل و الرمادی و غیره رو بگیره...یعنی‌ دهنشون دو بار مورد عنایت قرار میگیره،از طرف کرد‌ها و از طرف بغداد...اعتراض هم نمی‌تونند بکنند به دلیل اینکه دولت قانونی‌ بغداد حق داره با توافق با اقلیم مناطقی رو به اقلیم بدهد و این کار خلاف قانون نیست،البته با رای پارلمان که اکثریتش رو شیعیان تشکیل میدهند و اگر چند تا شیعه هم موافق نبودند و بازی در آوردند مثل امثال عبادی،با رای کرد‌ها اکثریت به دست میاد این نخست وزیر جدید،که اگه خواستید می‌تونم بگم کی‌ میتونه باشه(یکیش فالح فیاض مشاور فعلی امنیت ملی‌ و از چهره‌های امنیتی حزب الدعوه و از اعضای سابق گردان‌های شهید صدر وابسته به حزب الدعوه،که گروهک مجاهدین خلق هم کینه شدید از وی دارد و البته هستند افراد دیگری...)باید همان کارهایی رو که گفتم در راستای پاکسازی ارتش و برخورد با گروه‌های مخالف مقاومت انجام بده و البته پاکسازی هر چه سریعتر داعش از عراق همزمان باید قانونی‌ تصویب بشه که بر طبق آن‌ بخشی از استان ال انبار ضمیمه استان کربلا بشه...خاطر نشان می‌کنم که تا چند سال پیش بخش‌های زیادی از ال انبار فعلی در تقسیمات کشوری جزوی از کربلا بوده و شرایط فعلی حاصل تغییرات  اعمال شده از طرف صدام بوده  با این تقسیم فلوجه و رمادی و برخی‌ از شهر‌های نسبتا بزرگ غرب عراق میمونه زیر نظر ال انبار،اما مناطق صحرایی هم مرز با عربستان و سوریه جدا میشوند که البته مناطق کم جمعیت و بلکه بی‌ جمعیتی هستند و زیاد حساسیت ایجاد نخواهد کرد... این اتفاق بیفته حتا اگر در آینده قرار بر این شد که ساختار فدرالی اعمال شود و مناطق سنی نشین خودمختاری داشته باشند این شامل مرز سوریه و عربستان نخواهد شد،و میتوان امنیت شهر‌هایی‌ مثل فلوجه و رمادی رو که اهمیت زیادی برای ما ندارند به خود نیروهای بومی منطقه داد و این رو هم به عنوان امتیاز برای طرف مقابل جا انداخت که از طرف ما داره به آنها داده میشه،در حالی‌ که برای ما کنترل مرزها و به ویژه مرز سوریه برای حفظ امتداد سرزمینی با مدیترانه مهم هست حتا اگر عراق به سمت تجزیه کامل هم برود،باز با این تقسیم منافع جبهه‌ مقاومت تهدید نخواهد شد      این به طور خلاصه اقداماتی هست که باید در عراق صورت بگیره،که باعث تسلط کامل جبهه‌ مقاومت بر این کشور و به طبع در انزوا قرار گرفتن عربستان و عواملش میشود با تکمیل این فرایند که میتونه حتا تنها چند ماه به طول بینجامه،با تجهیز گسترده و وسیع گروه‌های مقاومت عراق با تجهیزاتی در سطح حزب الله البته از نظر  کمیت وسیعتر،از جمله موشک‌هایی‌ در کلاس فاتح و زلزال،موشک‌های ضدّ زره،و ایجاد سیستم‌های دفاعی در مرز با عربستان با استفاده از تونل ها،کمین گاه‌ها  و پناه گاه‌های زیر زمینی‌ شبیه آنچه که حزب الله در جنوب لبنان یا شورشیان در سوریه انجام داده اند،با همه این تمهیدات میتوان از ظرفیت نیروهای مردمی عراق برای به چالش کشیدن امنیت مرز‌های شمالی‌ عربستان استفاده کرد... که هممرزی و نزدیکی‌ ایران و امکان کمک نامحدود به عراقی‌‌ها ،عربستان رو در وضعیت بسیار دشواری قرار خواهد داد،با در نظر گرفتن این مورد که مناطق اصلی‌ نفت‌خیز در شرق عربستان در تیرسر مبارزان عراقی خواهند بود
  8.   البته شیعیان به قول معروف با جنم   هم داریم،مثل فرماندهان گروه‌های مقاومت،اما دولت عبادی پست‌های کلیدی رو در اختیار اینها نمی‌ذاره از طرفی‌ اینکه نازیونالیسم در شیعیان عراق قوی نیست به نفع ما و مقوله جبهه‌ مقاومت فرا ملی‌ هست  به نظر تقسیم عراق برای ما بهتر باشه،همان طور که تقسیم سوریه و  یمن به نفع ما میتونه باشه... البته کیفیت این تقسیم‌ها مهم هست چند تاش اینکه مثلا باید امتداد سرزمینی بین ایران و مدیترانه حفظ بشه،منابع انرژی مناسب در مناطق خودی باشه،در عراق عربستان با مناطق غیر خودی هم مرز نباشه  
  9.    با سلام این اتفاق در شرف وقوع بود،اما متأسفانه ایران با حمایت از  فردی مثل عبادی باعث شد که دولت عراق در راستای اهداف آمریکایی‌ها تلاش کند تا حشد الشعبی تضعیف شود و ارتش عراق مثلا قوی...که البته نشد،اما جلوی قدرتگیری و نفوذ بیشتر گروه‌های شبهه نظامی شیعه رو گرفت... اگر ایران این امتیاز بی‌ مورد رو نمیداد(به اعتراف امیر عبد الهیان معاون وزارت امور خارجه این تصمیم در راستای نشان دادن حسن نیت ایران به عربستان انجام شد!!!!!که در جواب این حسن نیت ما به ترتیب با افزایش کمک به تروریست‌های سوریه،کشتار منا،کشتار شیخ زکزکی و چند صد تن‌ از یارانش،اعدام شیخ نمر پاسخ داد)...اگر این کار صورت نمی‌گرفت الان ایران با یک نخست وزیر هماهنگ با ما حرف اول را میزد در عراق،سرزمین‌های بسیار بیشتری از دست داعش آزاد میشد،با افسران و سران قبائل و سیاست مداران بعثی و ضدّ ایران برخورد میشد و چه بسا نیروهای بیشتری برای کمک به سوریه اعزام می‌شدند از عراق   از طرفی‌ عراق می‌توانست راحت تر به عنوان  مقصد حملات نیرو‌های مردمی  به مرز‌های شمالی‌ عربستان مورد استفاده قرار گیرد که متأسفانه ایران با ساده لوحی تمام در روی کار آمدنش نقش اساسی‌ داشت 
  10.   احسنت،منم اول که نوشته دوستمون رو خوندم می‌خواستم مثبت بزنم که آخرش رو دیدم نظرم عوض شد...این دوستان باید توجه داشته باشند که حتا در حالت خوشبینانه که عربستان دست از صدور تروریسم و وهابیت بردارد و تنها به فکر پیشرفت خودش باشد،همین بزرگتری تهدید برای آینده کشور و نقش هژمون ما در منطقه خواهد بود...اگر اصلاحات اقتصادی و سیاسی و در حوزه دکترین نیروهای مسلح عربستان با موفقیت انجام بشه،این کشور غولی میشه که ما رو به حاشیه خواهد راند!!!هنوز فرصت برای ساقط کردن مسیر ال صعود رو داریم...دیر بجمبیم دیگه کسی‌ جلودارش نمیتونه بشه ضمن اینکه این پیشنهاد دوستمون یعنی‌ دست هارو بالا بردن وسط معرکه،که هیچ چیز بدتر از این نیست..در این صورت اگر هم مذاکره‌ای بشه ما در موضع ضعف خواهیم بود   باز هم درسته...اینو  وصل می‌کنم به قسمت آخر پست قبلیم و اینکه سیاست تهاجمی عربستان همزمان شده با رخوت و عقبنشینی ایران در پرونده‌های مختلف منطقه‌ای ،که حاصل دیدگاه اشتباه ییفی از مسئولین هست که گمان میکنند با این عقبنشینی‌ها غرب ایران رو به عنوان قدرت برتر منطقه به رسمیت خواهد شناخت،در حالی‌ که متوجه نیستند که اگر ایران قدری هم نفوذ و قدرت در منطقه داره مدیون همین سیاسیت‌های از نظر برخی‌ ماجرا جویانه هست...اگر حزب الله نبود،اگر نیروهای شبهه نظامی عراقی نبودند،اگر سوریه نبود الان ایران یک کشور درجه ۲ هم نبود از نظر تأثیر گذاری حالا به نظر غرب برنامه ریزی دقیقی‌ رو در پیش گرفت به ویژه بعد از سال ۸۸ تا افرادی که دقیقا همین تفکرات اشتباه رو دارند در راس امور قرار بگیرند،و کاری رو که موفق به انجامش در آن‌ سال با شورش خیابانی نشدند اینبار با تشدید تحریم‌ها با گرایی عوامل داخلی‌،و همزمان ایجاد التهاب  در بازار ارز از طریق تزریق شدید سرمایه به دست همین عوامل داخلی‌ در این بازار و بالا بردن مصنوعی  درخواست ارز و گرونی ارز و تورم و بقیه ماجرا...همه در راستای زمین زدن کشور و مقاومتش در برابر تحریم‌ها و از همه مهمتر تأثیر گذاری بر افکار عمومی‌ ایران و خسته کردن آن‌ از برنامه هسته‌ای و انتخابات سال ۹۲ و ادامه ماجرا تا اینجا...عقبنشینی‌های ایران و پیشروی‌های همزمان عربستان با زوج الجبیر ، بن سلمان!!!!همش پیشبینی‌ شده بود
  11. با سلام   بله همانطور که دوستان گفتند عربستان بر خلاف تبلیغات ما اصلا به سوی سقوط و باتلاق نمیره بلکه داره زمینه‌های تبدیل شدن به قدرت اول منطقه رو فراهم میکنه به نظر می‌رسه که این انتقال قدرت از نسل قدیم به جدید در عربستان از مدت‌ها پیش با هماهنگی‌ آمریکایی‌ها در حال برنامه ریزی بوده و درست زمانی‌ که رسانه‌‌ها صحبت از مشکلات بزرگ در عربستان بعد از مرگ ملک عبد الله  میکردند،اینها در حال برنامه ریزی برای خیز بزرگ بودند و در این میا‌‌ن به نظر عادل ال جبیر نقش به سزایی داشته و دارد...در اصل مغز متفکر عربستان نوین همین شخص هست که از زمان حضور در راس سفارت عربستان در آمریکا با همفکری آمریکایی‌ها در حال ترسیم نقشه راه برای آینده عربستان بوده و  جالبه که اولین نفر هست که در خارج از خاندان سلطنتی به پست وزارت مهمی‌ مثل خارجه دست پیدا میکنه...به نظر کسانی‌ که قصد کشتن این موجود خبیث رو داشتند در آمریکا از این برنامه‌ها اطلاع داشتند(البته این سخن در ردّ یا تأیید تحلیل‌های رسانه‌‌ها در ارتباط با ماجرای ترور الجبیر نیست)   محمد بن سلمان هم به این علت انتخاب شد برای اتخاذ پست ریاست آینده مملکت سعودی تا معضل کهولت سنّ پادشاهان این کشور و مشکلات و بی‌ ثباتی ناشی‌ از آن‌ حل بشه،و از طرفی‌ با برخورداری از شور جوانی‌ و البته جاه طلبی به شکل حاکمان سابق محافظه کار نباشد... یعنی‌ انتخاب محمد بن سلمان صرفاً در اثر اراده ملک سلمان و اتفاقی نبوده بلکه برنامه از قبل با هماهنگی‌ آمریکا و الجبیر ریخته شده بود بحثی‌ هم که مدام مطرح میشه در ارتباط با مشکلات اقتصادی عربستان و کسری بودجه و ریاضت اقتصادی  و غیره به نظر نمیرسه درست باشه... در واقع عربستان در حال اجرای اصلاحاتی هست در راستای کاهش وابستگی به نفت،و این ریاضت‌ها هم شامل کم کردن سوبسید‌های سنگینی‌ هست که مفت داده میشد و باعث تنبلی و کرختی در بین شهروندان و به ویژه جوانان شده بود...یک چیزی تو مایه‌های هدفمندی یارانه‌های ایران،البته با نظارت و هدایت و کمک آمریکا از طرفی‌ بن سلمان چندی پیش اعلام کرد که قصد دارد از الگوی اقتصادی امارات استفاده کند،کشوری که توانسته  در کنار نفت از ظرفیت‌هایی‌ مثل توریسم و به ویژه بورس بازی و فاینانس جهانی‌ برای پیشرفت اقتصاد خود استفاده کند که از چند سال پیش هم به سمت صنعت  هایتک گام برداشته،البته با همکاری طرف‌های غربی    همین امارات کوچک و کم جمعیت در بیست سال اخیر تا حدی ما رو در منطقه خلیج فارس از منظر اقتصادی کنار زده و فرصت‌های سرمایه گذاری زیادی رو که میتونسته نسیب ما بشه به سمت خودش جذب کرده و از ما گرفته،حالا شما فرض کنید کشوری به بزرگی‌ و جمعیت عربستان به چه شکلی‌ خواهد بود در صورت اجرای این سیسیت ها، و به طبع ما هر چه بیشتر به حاشیه رانده خواهیم شد در منطقه     به اینها اضافه کنید تلاش عربستان در جهت افزایش فعالیت نظامی خود در خارج از مرز ها،که شاید گزاف نباشه اگر این رو یک تغییر دکترین بنامیم   در همین چند ماه اخیر از طرف مقامات آمریکایی صحبت‌های متعدّی در ارتباط با لزوم بازنگری عربستان در سیایست‌های قدیمی‌ خود شده،به ویژه در بخش نیروی زمینی‌،که شخص اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا از وضعیت نیرو زمینی‌ کشور‌های حاشیه خلیج فارس انتقاد کرد و گفت که این کشور‌ها باید توان خودشون رو افزایش بدهند و همیشه منتظر حمایت آمریکا نباشند،و جالبه که به ایران هم اشاره کرد و گفت که نفوذ فعلی ایران نتیجه جسارت و فعالیت این کشور بر روی زمین هست...برخی‌ حتا این سخنان وی رو نوعی توهین به عربستان دانستند،اما به نظر بیشتر تلنگری بود به برخی‌ طرف‌های محافظه کار که هنوز در ساختار قدرت عربستان حضور دارند و در برابر سیاست‌های هجومی  الجبیر و بن سلمان مقاومت میکنند   یعنی‌ اگر این برنامه‌ها پیش بروند ما در ۱۵-۲۰ سال آینده با عربستانی طرف خواهیم بود که یک غول اقتصادی و قدرت اول منطقه در تمام زمینه‌ها خواهد بود...و  این یعنی‌ خداحافظی با برنامه چشم انداز ۲۰ ساله ایران     جالبه که این سیاست‌های هجومی سعودی داره درست زمانی‌ آغاز میشه که ایران در رخوت و محافظه کاری فروع رفته،و به دلیل احساس نیاز شدید به از سرگیری روابط با غرب، در حال به اصطلاح  تنش زدائی هست و در وضعیتی نیست که بتواند جلوی سیاست‌های سعودی‌ها قد علم کند،که همه ما نمونه‌هایش رو در سکوت ایران در برابر اقدامات خصمانه یک سال اخیر عربستان دیدیم و میبینیم متأسفانه برخی‌ از مسئولین ما با ساده اندیشی‌ گمان میکردند که آمریکا به علت  تصمیم به خروج از خاورمیانه جهت شیفت به شرق آسیا ایران را به عنوان محور و ژاندارم منطقه خواهد پذیرفت  به علت ثبات داخلی‌ و نفوذ ایران در منطقه، و از اینجا عقبنشینی و امتیازات زیادی رو که به آمریکا داده شد در ۲ سال اخیر توجیه کردند.. مثل عراق و ماجرای روی کار آوردن حیدر عبادی،تأیید خلع سلاح شیمیائی سوریه(که در داخل ایران بر سر این موضوع اختلاف بود،که حتا منجر شد یک سیاست‌مدار معروف ایران که قبلا رئیس جمهور هم بوده در سفر به مازندران ۲ بار علناً و در سخنرانی اعلام کند که حمله شیمیائی غوطه دمشق کار بشار اسد بوده!!!که بعد از تکذیب بار اول باز این جمله را تکرار کرد این رئیس جمهور سابق جهت فشار به طرف‌هایی‌ در ایران که مخالف این توافق خلع سلاح بودند،مثل سپاه)...و برخی‌ دیگر از امتیازات که در افغانستان و لبنان داده شد به طرف آمریکایی در این ۲ سال و البته برجام هم که بحث مفصلی داره...     اما کم کم داره مشخص میشه که آمریکا طبق معمول فقط امتیاز میگیره و قصدی برای همکاری متقابل نداره،و لیدر و ژاندارم آینده در منطقه قرار نیست ایران مهربون و تنش زدا باشه،بلکه این نقش را  عربستان بن سلمان و الجبیر در اختیار خواهند گرفت
  12.    سلام                       در ایران این تمایلات کاملا قابل مهار هست...مشکل جدایی‌ طلبی در ایران یک مسئله وارداتی‌ هست و از کمتر از یک قرن پیش با تاثیر پذیری برخی‌ سران اقوام مختلف از نازیونالیسم و شوونیسم غربی به وجود آمده،البته به همراه تحریک مستقیم عوامل کشور‌های قدرتمند در حالی‌ که کشور‌های همسایه ما اصولا کشور‌های جعلی هستند که با خط کش انگلیس و فرانسه به وجود آمده اند...حتا ترکیه هم اصالتش قابل مقایسه با ایران نیست و از طریق اعمال قدرت و برتری یک قوم بر اقوام دیگر شکل گرفته(منظور عثمانی ها)،اما در ایران به نوعی اقوام در هم دیگه  حل شده اند،در کشور‌های دیگه مخلوط شده اند نهایتأ اما حل بودن فرق میکنه ...     مفهوم "ایران زمین" از ۲ هزار سال پیش به بار نشسته که خودش حاصل چند هزار سال در همتنیدگی اقوام مختلف در یک سرزمین بوده..از همان زمان در کتیبه‌ها افرادی از اقوام مختلف به ایرانی بودن خود اشاره میکردند...کلا اینها پروسه‌هایی‌ هست که قرن‌های زیادی بلکه شاید هزار سال بیشتر زمان نیاز داره تا به بلوغ برسه،پس قطعا در جاهایی‌ مثل عراق و سوریه و ترکیه چنین چیزی نمیتونه باشه     به عبارت دیگر تفاوت‌های کرد‌ها با اکثریت جمعیت در عراق سوریه و ترکیه خیلی‌ بیشتر از تشابهات هست،نمیتونیم بگیم که کرد‌ها هویت مشترکی با این کشور‌ها دارند،اما در ارتباط با ایران میشه این حرف رو زد،و هویت یکی‌ هست...البته منظور از ایران فقط فارس‌ها نیستند بلکه همان مفهوم ایران زمین گسترده تر هست که گذشتگان به آن اشاره میکردند مسئله بعدی سیستم حکومت خاص ایران هست،و اینکه اصالت رو میده به اسلام و تقوا و کاری به نژاد و زبان و مسائل اینچنینی نداره...الان رهبر عالی‌ مذهبی‌ و سیاسی ایران اصالت ترک دارد،قبل از وی فارس بود،و چه بسا در آینده کرد یا عرب و یا از هر قوم دیگری باشد...مهم دارا بودن خصوصیات مشخص مذهبی و سیاسی هست و اگر از بعد اعتقادی به قضیه نگاه کنیم امام زمان غیر مستقیم علما رو در انتخاب رهبر هدایت می‌کند پس در این شرایط جدایی‌ طلب کسی‌ خواهد بود که قصد جدا شدن از مملکت اسلام و امام زمان را دارد و با واکنش منفی‌ مذهبیون حتا در قوم خود مواجه خواهد شد البته مسائلی‌ مثل تفاوت در توسعه یافتگی  مناطق مختلف کشور،تبعیض در اختصاص منابع و انحصار  قدرت در دست  افرادی محدود و غیره...ضربه میزنه به وحدت و اجازه میده که شووینیسم وارداتی از غرب تأثیر خودش رو بذاره و باید فکری برای حل این مسائل کرد...اگر به این موارد رسیدگی بشه شک نکن که جدایی‌ طلبی خیلی‌ رنگ می‌بازه،به این دلیل که در ایران دلیل و اصالت تاریخی‌ نداره و موضوع ایست وارداتی
  13.   با سلام در عراق درسته که بارزانی با اسرائیل رابطه داره،اما ی پ گ در سوریه اینگونه نیست...حتا تا همین یکی‌ دو سال پیش  آمریکا هم زیاد ی پ گ رو تحویل نمی‌گرفت تا اینکه اخیرا به این نتیجه رسید که با این گروه ارتباط برقرار کند...حالا میدونید که تا قبل از آن‌ چه کشوری با ی پ گ بیشتر رابطه داشت؟  ایران از همان اول آغاز درگیری ها، رایزنیهای ایران با میانجیگری جلال طالبانی باعث شد که کرد‌ها بیخیال اسد بشند در ازای عقبنشینی ارتش سوریه از اکثر مناطق کرد نشین،که این در همان سال اول بود و دیدیم که از آن‌ موقع کرد‌های ی پ گ جزو اپوزیسیون نیستند و با سیاست‌های منطقه‌ای و جهانی‌ برای براندازی اسد همکاری نکردند.. در سال ۲۰۱۳ هم همزمان با عملیات القصیر اینها یک حمله گسترده رو ترتیب میدند بر ضّد النصره و دیگر گروه‌های افراطی نزدیک به ترکیه که این عملیات کاملا هماهنگ با ما بوده...حتا اگه به تغییر لحن برخی‌ از رسانه‌‌های  ایران  در آن‌ زمان نسبت به ی پ گ  دقت کرده باشین این موضوع مشخص بود... که هم ما و هم آنها از این هماهنگی‌ سود بردیم... به نظر شما چرا فرودگاه قامشلی با وجود اینکه در قلب مناطق کردنشین قرار داره، در کنترل اسد هست و کرد‌ها آن را اشغال نکردند؟ البته الان با آمریکا روابط نزدیکی‌ برقرار کرده اند اما این به معنای مخالفت با ما نیست...کرد‌ها یک هدف دارند و هر طرفی‌ که بتواند در رسیدن به آن خواسته کمکشون کنه،با آن‌ رابطه برقرار میکنند در عراق هم به این شکل...البته بارزانی وضعیتش فرق میکنه و روابط قدیمی و مستحکمی با آمریکا و اسرائیل داره،اما این باعث نشد که با ایران رابطه نداشته باشه... همین یکی‌ دو ماه پیش سردار سلیمانی سفری به کردستان عراق داشتند و به طور تلویحی از بارزانی حمایت کرد،یعنی‌ در دیدار با مسولین احزاب مختلف گفت که ایران خواستارر آرامش هست و شرایط فعلی باید با ارمش همراه باشه و دلیل این سفر هم این بود که اعترضات و حرکت‌هایی‌ در مخالفت با بارزانی انجام میشد و صحبت از عزل وی بود...پس سردار با همه آشنایی که از بارزانی داره و روابط وی با اسرایل،باز موافق سقوتش نبود  یا همین کمک ایران به اربیل در دفاع در برابر حمله داعش  در سال گذشته ما حتا در مقطعی در دهه هفتاد شمسی‌ با پ ک ک هم ارتباط‌هایی‌ داشتیم،نه‌ به صورت گسترده،اما تماس‌هایی‌ بوده...و کلا  پ ک ک اصلا در درگیری‌های غرب کشور در اوائل انقلاب و حتا بعد از آن‌ نقش نداشته...جالبه که روابط خوبی‌ هم با احزاب تجزیه طلب ایرانی از جمله حزب دموکرات نداشت پ ک ک !!!! این پژاک هم به عنوان شاخه ایرانی پ ک ک از اول نبوده،یک مشکل نسبتا نو ظهوری هست که در شکل گیریش شاید ما هم مقصر بوده باشیم تا حدودی به علت قطع ارتباط با پ ک ک در دولت‌های رفسنجانی و خاتمی به علت تلاش برای تنش زدائی و نزدیک شدن به ترکیه     البته حرف زیاده،مثل دلیل لجبازی بارزانی در چند سال اخیرو مخالفتش با مالکی  در حالی‌ که وی و کلا کرد‌های عراق از متحدان استراتژیک    شیعیان این کشور بودند که هم در دوران مبارزه با صدام و هم ترسیم قانون اساسی‌ جدید عراق در کنار هم بودند اما به دلایلی که همش هم تغثیر کردها نبود دچار اختلاف شدند از تفاوت‌های بسیاری که در میا‌‌ن احزاب و گروه‌های کرد وجود داره هم میشه حرف زّد،مثل تفاوت طالبانی و بارزانی،اختلافات پ ک ک و ی پ گ با بارزانی و اینکه کلا وقتی‌ که میگیم کرد همه رو یکجور نگاه نکنیم این موضوعات رو می‌تونیم در پست‌های دیگه باز کنیم،اما به طور کلی باید بدونیم که کرد‌ها همه به یک شکل مثلا نوکر فلان و خائن نیستند و پیچیدگی‌های زیادی بین آنها وجود داره و این ایجاب میکنه که بشینیم و بر رسی کنیم که کجا و چگونه میتونیم با ایجاد همکاری با کرد ها به منافع ملی‌ و منافع جبهه‌ مقاومت  برسیم ،همان طور که قبلا هم این همکاری رو بارها در سوریه،عراق زمان صدام و غیره داشتیم و اگر جایی‌ هم نیاز به ایستاتگی هست ایستادگی کنیم،نه‌ اینکه از اول تا می‌شنویم کرد موضع منفی‌ بگیریم درست نیست   ضمناً یکی‌ از منافع جدایی‌ احتمالی‌ مناطق کرد نشین تغییر بالانس جمعیتی در منطقه به نفع ما خواهد بود،به صورتی‌ که درصد جمعیت  طرف‌های موافق ما در عراق و سوریه نسبت به کّل جمعیت افزایش پیدا میکنه...که یک نکته خیلی‌ مهم و پاشنه آشیل ما در سوریه همین جمعیت هست در بلند مدت،که با جدایی‌ برخی‌ مناطق این مشکل تا حد  زیادی حل میشه مشکل تجزیه طلبی مناطق کرد نشین ایران هم به دلایل متعددی از جمله،زبان،نژاد،فرهنگ،سیستم حکومتی خاص ایران و غیره قابل مهار هست و شرایط ما قابل مقایسه با کشور‌های جعلی همسیه‌مان نیست در این زمینه البته باز همه این موارد چه مثبت چه منفی‌ جای بر رسی داره،اما نیایم از پیش بگیم فلان گروه حتما خطر هستند  و دشمن تراشی کنیم
  14. برعکس رسانه‌‌های غربی هم پر از دروغه آن هم از نوع شاخدارش   چند تا مثال میزنم...وقتی‌ که چند نفر به علت تجاوز اعدام میشند،میگن که به علت رابطه همجنسگرایانه اعدام شدند،یا چند سال پیش یک تصویر بود از یک سیرک خیابانی که یک بچه رو با پیکان از روی دستش ردّ می‌شدند،یعنی‌ جزو نمایش بود،در رسانه‌‌های غربی گفتند این یک کودکی هست که در ایران به جرم دزدیدن نان گرفته شده و دادگاه اسلامی این تنبیه رو در نظر گرفته!!! یا یک خبری بود که مسیحی‌‌ها و کلیمی‌ها در ایران مجبور هستند علامت بزارند روی سینشون که مشخص باشن از بقیه مردم خلاصه از اینجور خبر‌ها زیاده و اگه از یک شهروند غربی که زیاد اهل تحقیق نیست سوال کنی‌،چیزهای عجیب و غریبی از ایران میگه که آدم شاخ در میا‌‌‌ره...این‌ها رو هم از رسانه‌‌هاشون شنیده   یا در سال ۲۰۱۱ تصویر تظاهرات به نفع بشار اسد رو به عنوان مخالفین اسد جا می‌زدند،با اینکه اگه یکی‌ دقت میکرد عکس اسد  مشخص بود در بین مردم :straight: (تصویر جدی نه‌ کاریکاتوری و وحشتناک و اینها)   یا تصویر خاکسپاری بعد از یک حادثه طبیعی‌ رو به عنوان گور‌های دسته جمعی‌ قدافی جا زدند و خیلی‌ مثال‌های دیگه پس زیاد رسانه‌‌های غربی رو بزرگ نکنید...بله خبر‌های دو پهلو و جهت دار هم زیاد دارند،اما دروغ محض و تخریب صرف هم همیشه جزو برنامه‌ها شون بوده، و صدا و سیما هم مثلا اومده از اینها تقلید کنه
  15. ببخشید اینهایی که علامت گذاشتین  دستگاه آبپاش جهت مقابله با حریق نیستند؟من در کشتی‌های تجاری و مسافربری زیاد دیدم از نزدیک..البته شاید اشتباه می‌کنم،تصویر تار هست
  16. دوستان نقشه ویکی   جنگ در ترکیه هم آمد https://en.wikipedia.org/wiki/Template:Turkish_Insurgency_Detailed_Map
  17. http://www.shia-news.com/fa/news/108750/%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A2%D9%84%E2%80%8C%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82-%DA%86%D9%87-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF   بخشی از این مقاله: افشاگری مطبوعات آمریکایی و غربی همزمان با ورود نظامیان آمریکایی به استان الانبار عراق، مطبوعات آمریکایی و غربی گزارش هایی منتشر کردند که افشا می کرد، ارسال نیروهای ویژه آمریکایی به استان الانبار در غرب عراق در چارچوب طرح جامع سیاسی صورت می گیرد که کاخ سفید آن را برای عراق تدارک دیده است. به موجب این طرح، نیروهای ویژه آمریکایی که هم اکنون وارد عراق شده اند، هسته نیروهای نظامی خواهند بود که از اعلام تشکیل اقلیم سنی در عراق پس از آزادسازی شهر «رمادی» و تدارک برای آزادسازی شهر موصل از سیطره داعش حمایت و دفاع خواهند کرد. به نوشته این مطبوعات پایه و اساس نیروهای شرکت کننده در آزادسازی مناطق و شهرهای مختلف استان الانبار و از جمله شهر موصل در استان نینوا را نیروهای محلی و بومی تشکیل می دهند که اسامه و اثیل النجیفی در آنها نفوذ بسیار دارند و از بازماندگان پلیس موصل به شمار می آیند و مشاوران نظامی ارتش ترکیه بر آموزش آنها اشراف و نظارت داشته اند. سایه جنگ سنی – سنی بر مناطق سنی نشین عراق منابع آگاه در بغداد و امان تاکید می کنند، عرصه سیاسی و امنیتی مناطق سنی نشین عراق روزهای بسیار سخت و حساسی را سپری می کند و احزاب، گروه ها و جریان های فعال در این مناطق تلاش گسترده ای را برای جذب حمایت های مالی و نظامی بین المللی و نیروی انسانی از افراد بومی و محلی برای تشکیل گروه های مسلح آغاز کرده اند تا به محض غلبه بر داعش، وارد عرصه سیاسی و میدانی مناطق آزاد شده شوند. این تحرکات موجب شده تا سایه منازعات و درگیری های طایفه ای بر این مناطق سایه بیفکند که در صورت محقق شدن تلاش های دولت مرکزی برای بازسازی این مناطق از جمله زیر ساخت های آن با شکست مواجه و راه را برای ورود بیگانگان به داخل کشور هموار خواهد کرد. در این راستا منابع محلی در استان های سنی نشین عراق افشا کردند که قطر به تازگی 500 میلیون دلار کمک مالی به کمیته عالی هماهنگی شش استان سنی نشین عراق که مجری سیاست های دوحه در این مناطق شمرده می شوند، طی دیدار شیخ «محمد بن عبد الرحمن آل ثانی»، معاون وزیر خارجه قطر با «رافع العیساوی»، وزیر سابق و تحت پیگرد دارایی عراق در دوحه پرداخت کرده است. از سوی دیگر، شیخ «ضاری الدلیمی»، فعال سیاسی عراقی در صفحه فیس بوک خود نامه ای خطاب به «خمیس خنجر»، بازرگان و تاجر عراقی که به حمایت از تروریسم و گروه های تروریستی در عراق معروف است، منتشر کرد و در آن خواستار توضیح از وی درباره نشستی شد که هفته های اخیر بین حاکمان امارات و شماری از شیوخ استان الانبار عراق در دبی برگزار شده بود. در همین راستا «خالد الاسدی»، نماینده پارلمان عراق از فراکسیون «ائتلاف دولت قانون» از اقدام «یوسف قرضاوی» و دولت ترکیه جهت اجرای طرح تشکیل منطقه سنی نشین در عراق به ریاست «طارق الهاشمی»، معاون سابق و تحت پیگرد رئیس جمهوری عراق پرده برداشت و خاطر نشان کرد: آنکارا تلاش دارد با کمک حامیان تروریسم در عراق و منطقه زمینه تاسیس چنین منطقه ای را در عراق فراهم کند. از سوی دیگر، «محمد العبودی»، روزنامه نگار عراقی از نزاع بر سر مناصب و پست ها میان نیروها و محافل اهل سنت عراق سخن می گوید. ماموریت نیروهای ویژه آمریکایی در عراق به موازات این افشاگری ها، مقاومت اسلامی در عراق گزارش هایی منتشر کرده است که تاکید می کند، حضور این نیروها در عراق ارتباطی با مبارزه با داعش و تروریسم در عراق ندارد، چون داعش زاییده و دست پرورده آمریکا و مهمترین هم پیمان واشنگتن در سوریه و عراق است و ممکن نیست، آمریکایی ها با آن مبارزه کنند. این گزارش ها برای این نیروها آمریکایی دو هدف اصلی متصور است: یک: هدف گیری گروه های مقاومت و بسیج مردمی عراق و فرماندهان میدانی آنها دو: حمایت و دفاع از تشکیل اقلیم سنی در عراق با همکاری نظامیان ترکیه و نیروهای پیشمرگه کردستان عراق، پس از عملیات آزادسازی شهر موصل پافشاری واشنگتن جهت اعزام این نیروها به عراق در زمانی صورت می گیرد که طرح آمریکا با مشارکت عربستان سعودی و قطر و ترکیه و اردن در حمایت از گروه های تروریستی مسلح در سوریه در پی ورود مستقیم روسیه به عرصه میدانی سوریه معادلات راهبردی حاکم بر میدان را به سود ملت، دولت و ارتش سوریه تغییر داد و طرح تقسیم سوریه را با شکست مواجه کرد. «آشتون کارتر»، وزیر دفاع آمریکا پیشتر طی تصریحاتی درباره این نیروها توضیح داده بود که این نیروهای ویژه آمریکایی تحت عنوان «نیروهای واکنش سریع» به عراق اعزام خواهند شد و زبده ترین و متخصص ترین نیروهای یگان ویژه «دلتا» یا همان «سل تیم 6» هستند. گزارش های منابع آگاه آمریکایی و نزدیک به پنتاگون تاکید می کند که این نیرو دست کم 200 نظامی نخبه آمریکایی را در بر خواهد گرفت که مهارت های ویژه ای در ترور و ربودن افراد دارند. بنابر تاکید این گزارش ها نیمی از این نیروی 200 نفره را کماندوهایی تشکیل می دهند که دوره های نظامی خاص و آموزش های ویژه ای را در زمینه یورش به خانه ها، کشتن افراد و به اسارت گرفتن آنها دیده اند و اعزام آنها از سوی آمریکا اعتراف ضمنی کاخ سفید به ناتوانی در غلبه بر داعش در عراق شمرده می شود.                                                                                         ------------------------------------------------ پی‌‌‌نوشت:در این مورد به علاوه موارد دیگری که در مقاله بالا آورده شده نوعی بی‌ تحرکی از طرف دولت عبادی میبینیم،که فراتر از آن‌ حتا  به نظر هماهنگی‌ و همراهی هم با این طرح‌ها وجود داره از طرف عبادی...یعنی‌ امکان نداره آدم انقدر نفهم باشه که متوجه این تحرکات شرح داده شده در مقاله فوق نباشه،پس به عمد مقابله‌ای صورت نمیگیره اینها رو بذاریم کنار تلاش‌های عبادی برای تضعیف حشد ال شعبی،مخالفت عبادی با حضور سردار سلیمانی و سپاه قدس در عراق،تصویب قانون گارد ملی‌ عراق به درخواست آمریکا در کابینه عبادی(البته باید مجوز مجلس رو بگیره) که به تشکیل نیرو‌های مسلح سنی بعثی نزدیک به عربستان،قطر و ترکیه مشروعیت می‌بخشه ... همه اینها  مشخص میکنه که حیدر ال عبادی قرار نیست مشکلات عراق رو به شیوه‌ای که به نفع محور مقاومت هست حل کنه،بلکه در واقع نقش تخریبچی و جاده صافکن آمریکا در درون شیعیان رو بازی میکنه،یعنی‌ قراره مقاومت شیعیان در برابر این طرح‌ها رو با اقداماتش خنثا کنه و به این دلیل که شیعه هم هست آمریکا امیدوار هست که گروه‌های شیعه و ایران برخورد جدی با وی نکنند باید اقدامات لازم برای عزل وی انجام بشه...همین الان هم دیره
  18. سلام ببخشید،بر فرض که کرد‌ها مناطق شمال حلب رو بگیرند  تا عفرین و کانتون‌های خودشون رو با هم متصل کنند..ضررش برای ما چیه؟میدونم که خواهید گفت آنها ممکنه دیگر این مناطق رو به دولت سوریه پس ندهند،اما منظور من همین هست،اگر این مناطق هم در دست کرد‌ها بماند چه آسیبی به ما خواهد رسید؟اصولا هدف راهبردی ما و جبهه‌ مقاومت چی‌ هست؟چی‌ از سوریه می‌خواهیم؟ آن موردی که ما به دنبال آن‌ هستیم با تحرکات کرد‌ها به خطر نخواهد افتاد،که بلکه اگر درست عمل کنیم حتا عملکرد کرد‌ها به نفع ما هم میتونه باشه   نکته‌ای که من رو بیشتر نگران میکنه،حضور قسمتی‌ از نیروهای سابق ارتش آزاد و برخی‌ قبایل عرب در کنار کرد‌ها تحت عنوان نیروهای سوریه دمکراتیک هست،که این کار ابتکار آمریکا بوده...اگر کرد‌ها بخواهند به فراتر از خودمختاری یا استقلال فکر کنند،یعنی‌ بخواهند در جهت ساقط کردن حکومت سوریه با معارضین همکاری کنند،بله میشوند مشکل،اما اگر تنها هدفشان استقلال باشه و شرایط اسد و حکومت مرکزی برایشان مهم نباشد،تهدید نیستند .که تا این لحظه هم این طور بوده و به طور کلی‌ در سوریه به منافع ما آسیب نرسوندند و حتا بعضاً همکاری هم داشته اند
  19. سلام از توضیحات مبسوط شما ممنونم...پس با این حساب از نظر نیرو انسانی‌ کفه ترازو کمی‌ به نفع طرفداران هادی میچربه..اگر به اینها القاعده و نیروهای ائتلاف رو هم اضافه کنیم بیشتر هم میشه،مگر اینکه انصار الله افزایش نیرو داده باشه در این مدت... من خاطرم هست که در جریان جنگ سال ۲۰۰۹ گفته میشد که حوثی‌ها نزدیک به صد هزار فرد مسلح آماده نبرد دارند..البته آنجا همه مسلح هستند و آموزش اولیه رو تقریبا اکثر مرد‌ها دیده اند،مهم تأمین تجهیزات هست آمار ۳۵ هزار مخلافی هم فقط در شهر  تعز ، به نظر بزرگنمایی میاد..برای یک شهر اینقدر نیرو؟بعیده و اما یک نکته مهم!و آن‌ اینکه بالاخره این جنبش جنوب حرف حسابش چیه؟از اشتباه حوثی‌ها در لشکرکشی به جنوب گفته شده،اما این نمیتونه دلیل کافی‌ برای دشمنی جنبش جنوب با حوثی‌ها باشه...از دیرباز اینها یک هدف داشتند و آن استقلال جنوب بوده،اما به نظر نمیرسه هادی چنین طرحی داشته باشه...هدف هادی و حامیانش فتح صنعا و حکومت در تمام یمن هست خود شما هم میدونید که هادی علیرغم اصالت جنوبی از افرادی بوده که در زمان معاونت صالح در سرکوب جنوب نقش اساسی‌ داشته...در زمان انتخباتی هم که برای به قدرت رساندن هادی انجام شد،انصار الله سکوت کرد اما خاطرم هست که همین جنوبی‌ها مخالف بودند و حتا درگیری فیزیکی‌ داشتند و کشته دادند در اعتراض به انتخابات!!!تا همین قبل از سقوط هادی هم روزانه خبر از درگیری جنوبی‌ها با ماموران هادی و کشته شدن جنوبی‌ها در این درگیری‌ها میامد...رئیس جنبش جنوب علی‌ سلیم البیض هم آدم عاقلی به نظر می‌رسید و در سالهای گذشته این جنبش روابط مناسبی هم با ایران برقرار کرده بود.خاطرم هست که حتا تظاهرات روز جهانی‌ قدس در عدن برگزار میشد با شرکت ده‌ها هزار نفر و بلکه بیشتر که در سرزمین‌های غیر شیعه بی‌ سابقه هست!!! از نظر تاریخی‌ ,هم که یمن جنوبی در اردوگاه شوروی و مخالف عربستان و شیخ‌های خلیج فارس بوده , با احزابی مثل اصلاح هم که دشمن خونی بودند،حالا در کنار آنها قرار   گرفته اند   پس چه اتفاقی‌ افتاده؟اینکه بگیم از اشغال عدن به دست انصار و صالح ناراحت شدند و قصد انتقام دارند قابل قبول نیست..برای اتخاذ تصمیماتی مثل شرکت در جنگ در کنار عربستان و هادی دلیل راهبردی نیاز هست،اما هادی که می‌خواهد بر یمن یکپارچه حکمرانی کند و دشمن جنوب بوده چجوری از طرف جنوبی‌ها به وی اعتماد میشه؟  حتا خاطرم هست که سید بدر الدین در اوائل تسلط بر صنعا به جنوبی‌ها پیشنهاد همکاری داد و از رهبر این جنبش برای گرفتن پست ریاست شورای ریاست جمهوری موقت یمن دعوت کرد آیا به دلیل رشوه تمام آرمان‌ها و اهداف خودشون رو فراموش کردند؟شما مثلا کرد‌ها رو ببین،با اسد نیستند اما با وی دشمنی هم نمیکنند،هدفشون استقلال هست و کاری به کار دولت مرکزی ندارند،و رفته رفته این سیاست بیطرفانه داره به هدفشون نزدیکشون میکنه..اما این جنوبی‌ها انگار شدن مزدور هادی و عربستان با رصد برخی‌ صفحات مجازی نزدیک به حراک جنوبی هم چیزی دستگیرم نشد و تنها متوجه شدم که روی این جنوبی بودنشون خیلی‌ تعصب دارند و از شمالی‌‌ها هم به طور عام،نه‌ تنها انصار و صالح ،خوششون نمیاد.اما این باز دلیل کافی‌ نیست...به نظر از هدفشون که جدایی‌ جنوب هست با ادامه این روند دور میشوند  شما چه نظری در این ارتباط دارید؟
  20. سلام منظور در کنار انصار و صالح یا بر علیه اینها؟   پس هادی کلا نزدیک به ۱۵۰ هزار نیرو داره؟۱۰۰ هزار ارتشی سابق،۳۰ هزار نیروی وطنی به گفته شما(اینها کیند،همون قبایل طرفدار هادی؟)و ۱۵ هزار نیرو مخلوفی...البته نیروهای به اصطلاح مقاومت مردمی متشکل از جدایی‌ طلبان جنوب و اخوانیها هم باید اضافه کرد یا بین همون ۳۰ هزار نفر هستند؟
  21. با سلام یک مورد در ارتباط با فیلم شکار ظهران علوش... فیلمی منتشر شده با آرم معروف "اعلام الحربی"...این آرم را به صورت سفید رنگ در سمت راست تصویر و با فونت و خط شبیه به هم در تصاویر نیروهای نزدیک به جبهه‌ مقاومت در کشور‌های مختلف  میبینیم  این فیلم حمله به علوش https://www.facebook.com/Syrianmilitarycapabilities/videos/1045641238811740/?theater   نمیدونم منظورم رو رسوندم یا نه‌ به این فیلم‌ها دقت کنید   حوثی ها https://www.youtube.com/watch?v=zrfgbx9C-Fg حزب الله https://www.youtube.com/watch?v=ixJuV-kJWNU نبرد‌های جنوب حلب  https://www.youtube.com/watch?v=S7E4QIGG_I0و در تصاویر رزمندگان عراقی هم زیاد دیده میشه   این نوشته به این صورت در همه اینها مشترک هست...البته اعلام حربی یعنی‌ بیانیه جنگی،یا خبر جنگی،هم چین چیزی و میتونه در خیلی‌ از تصاویر که مربوط به مناطق جنگی میشه به کار بره از طرف هر گروهی،اما منظور من به این شکل واحد هست در سوریه این آرم "اعلام الحربی" به این شکل در تصاویری قرار داره که عملیات با حضور سپاه،حزب الله،مجاهدان عراقی،فاطمیون و غیره انجام میشه،در طرف سوری هم غالباً نیروهای دفاع وطنی نقش اصلی‌ رو در این عملیات‌ها دارند...مثل همین عملیات جنوب حلب در تصاویری که ارتش سوریه از عملیات‌هایی‌ که در آنها خودش نقش محوری رو داره  میده بیرون چنین آرمی رو نمی‌بینیم   و البته من ندیدم در فضای مجازی کسی‌ به این مورد اشاره کرده باشه،حتا در این سایت هم ندیدم...حالا نمیدونم شاید از بدیهیات هست که دوستان اشاره نکردین و یا برداشت من اشتباه هست   و اگر این طور هست،پس فیلم شبکه المیادین فیلم خام هست و فیلم رسمی‌ و تبلیغاتی همان هست که در بالا قرار دادم و مشخص میکنه که کار ما بوده..درسته؟   لینک های مشکل دار را درون کد قرار دهید پینوشت:همین الان اخبار شبکه خبر جزئیاتی از حمله به علوش رو تشریح کرد،و مرعاتی صحبت از این کرد که "قرارگاه نصر" در ساعت ۱۷ محل اختفا علوش رو تأیید کرد و در ساعت ۱۸ و اندی عملیات انجام شد...در حین این صحبت‌های مرآتی اتاقی رو به تصویر کشید،که شبیه اتاق کنترل عملیات بود با مانیتور و تصاویر پهبادی و غیره،و شخصی‌ رو از پشت سر نشان داد با لباس نظامی شبیه یونیفرم سپاه(خاکی کمرنگ متمایل به بژ)
  22. با سلام دوستان این خبر صحت داره؟  http://www.almasdarnews.com/article/breaking-yemeni-army-houthis-capture-jabal-al-aswad-and-jabal-sadbah-in-southern-yemen/ میگه انصار الله برخی‌ از مناطق کوهستانی در  الجوف را باز پسگرفته ...البته نوشته جنوب یمن که اشتباه کرده
  23. نگرانی‌ بیشتر از بابت کارهایی هست که آمریکا در حال انجام در پایگاه‌های عراق هست...یعنی‌ به بهانه مبارزه با داعش در حال آموزش افسرانی غالباً با گرایشات بعثی و نازیونالیستی ضّد ایران هست تا این افراد پست‌های کلیدی ارتش عراق رو در دست بگیرند در حالی‌ که یکی‌ از درخواست‌های ایران حتا از زمان مالکی(که عدم جواب مثبت به این درخواست آخر سر کار دستش داد) پاکسازی ارتش عراق از عناصر بعثی و جایگزینی آنها با افراد نزدیک به جبهه‌ مقاومت بوده...به نظر نمیاد عبادی در این جهت حرکت کنه به ویژه با انتخاب شخصی‌ مثل خالد ال عبیدی به عنوان وزیر دفاع،و احتمالا بیشتر به دنبال انتخاب افرادی هست برای ارتش  که مورد نظر آمریکا هستند حشد الشعبی هم نیروی موثری هست،اما همانطور که آقای آرمانی هم گفتند بعید نیست که بعد از جنگ شروع کنند به درخواست خلع سلاح حشد...اگر خودی‌ها رو در ارتش عراق هم نفوذ بدیم،ضرر نکردیم،البته اگه عبادی بذاره ویزا..از چه بابت می‌فرمائید  ایران خواستار آن‌ بوده است؟اگر بحث امنیتی هست که با کنترل پاسپورت در مرز‌ها حل میشه و کلا با صدور یک و نیم میلیون ویزا در ۱۰ روز فرصتی برای بررسی امنیتی نمیمونه و بیشتر به نظر می‌رسه اقدامی سمبلیک برای اذیت کردن ایران از طرف عبادی بوده باشه..مثلا میخواسته بگه من نسبت به ایران استقلال عمل دارم!!!!یادمه که روز‌های اوج ازدحام در مرز‌ها آقای جهانگیری و وزیر کشور به عبادی و الغبان تلفن زدند...فکر کنم خواستار برداشتن ویزا بودند که عراق موافقت نکرد..البته این یک حدس هست،رسما چیزی اعلام نشد،فقط مسئولین گفتند که عراق روی بحث ویزا جدی هست!!!!از این ناراحتم که بین عراق و ترکیه اردوغان نیاز به ویزا نیست،اما برای شهروندان ایران که خون دادن برای عراق ویزا می‌خواهد عبادی به نظر من مناطقی که تا الان آزاد شدند از داعش مناسب هستند،یعنی‌ مناطقی بوده که امنیزت مرز‌های ایران و شهر‌های مقدس رو تأمین میکنه...اما باید یک خط در ال انبار تا مناطق مرزی نزدیک سوریه هم آزاد بشه تا راه لجستیک زمینی‌ به سمت سوریه باز بشه...باید نیروهای مقاومت عراقی آماده باشند تا بعد از اینکه سوریه پالمیرا رو آزاد کرد و زمان حمله به دیر الزور رسید از شرق وارد عمل بشوند بر علیه داعش به کمک ارتش سوریه....در نظر داشته باشید که منطقه صحرایی ال انبار تا مرز سوریه برای ما از اهمیت حیاتی‌ برخوردار هست،بسیار بیشتر از موصل،که اتفاقا برای ما زیاد مهم نیست اگر در این مناطق حشد الشعبی مستقر نشه و به دست نیروهای قبیله‌ای ال انبار از دست داعش پس گرفته بشه،این نیروهای قبیله‌ای یا سهوات خط لجستیک زمینی‌ ما رو به سمت سوریه خواهند بست بعید میدونم حیدر عبادی اجازه حضور حشد رو در این مناطق بده،و کندی عملیات آزادسازی ال انبار به دستور عبادی،میتونه اقدامی از طرف این فرد با هماهنگی‌ آمریکا  در جهت جلوگیری از کمک بیشتر حشد به سوریه باشه   در ماه آگوست خبر‌هایی‌ بود مبنی بر اخلال عبادی در انتقال سلاح و مهمات از ایران به سوریه از طریق بازرسی هواپیمای ایران که این کار باعث عصبانیت شدید گروه‌های مقاومت عراق شد بلافاصله بعد از این اتفاق در جلسه‌ای در ارتباط با اصلاحات عبادی که سردار سلیمانی هم حضور داشت،درگیری لفظی بین عبادی و سردار رخ میده http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1951906/%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1+%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C+%D8%A8%D9%87+%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C+%DA%86%D9%87+%DA%AF%D9%81%D8%AA%D8%9F.html در ماه‌های گذشته هم برخی‌ از گروه‌های عراقی مثل عصاعب و کتأاب و بدر هشدار‌های شدید به عبادی دادند و حتا صحبت از درخواست جلسه همپیمانی ملی‌(تمام احزاب متحد شیعه در مجلس) برای عزل عبادی بود که البته فعلا مورد موافقت قرار نگرفت  خلاصه اینکه این آدم داره درگیری  شیعه و تکفیری - بعثی رو ،به درگیری شیعه - شیعه تبدیل میکنه،دقیقا همان چیزی که آمریکا می‌خواست کلا این عبادی نبودنش از بودنش بهتره،گزینه‌‌های جایگزین هم در پست قبلی‌ نام بردم
  24. با سلام و تشکر از پاسخ شما   ببینید اگر منظور مقایسه اخلاقی‌ حوثی‌ها با گروه‌های نام برده هست که اصلا این طور نیست،اما مقایسه در ابعاد فنی‌ چه ایرادی داره؟ما داریم از گروه‌هایی‌ صحبت می‌کنیم که در برابر ارتش  یک یا چند کشور می‌جنگند و از فاز چریکی صرف وارد فاز تصرف مناطق و شهر‌ها و حکومت داری شده اند...این خصوصیت مشترک حوثی‌ها و این گروه‌های تروریستی هست،صرف نظر از حق بودن حوثی‌ها و باطل بودن دیگران بحث عقبنشینی از جنوب رو تا حدودی قبول دارم،لابد نمی‌شده مقاومت کرد که عقب کشیدن...هر چند باز هم میگم اگه فرضاً در عدن یک چیزی مثل غوطه شرقی‌ یا غزّه ایجاد میشد و چند محله عدن کماکان مقاومت میکردند،خاری در گلوی سعودی‌ها بود،ولی‌ قبول، دلیل سیاسی هم داشت کشیدند عقب... اما مناطق شمالی‌ دیگه چرا؟مثلا از شهر الحزم چرا تقریبا بدون مقاومت عقب کشیدند؟شهری در نزدیکی‌ صنعا؟سوال من کاملا فنی هست...پرسیدم که به چه علت از الگوی موفق دفاع از طریق شبکه‌های زیر زمینی‌ استفاده نمیکنند حوثی ها؟روشی‌ که کارایی خودش رو در غزّه،در لبنان و متأسفانه در سوریه بر علیه خود ما نشان داده و همچنین پرسیدم که آیا برای ایجاد چنین شبکه‌هایی‌ کمبود امکانات دارند حوثی ها؟که فکر نمیکنم،هر چی‌ باشه امکانات آنها و ارتش علی‌ عبد الله صالح از ظهران علوش در غوطه شرقی‌ که کمتر نیست یک نکته هم در ارتباط با صحبت شما،اینکه درسته در جنگ چریکی گرفتن یا از دست دادن زمین اصل نیست،اما توجه داشته باشید که حوثی‌ها از فاز یک گروه صرفاً چریکی عبور کرده اند و تبدیل به یک نیرویی شده اند که نیمی از کشور رو در اختیار گرفته از جمله شهر‌های بزرگ و مهم،به ویژه پایتخت...گروهی هستند که دایعه حکومت داری دارند و مسلما یکی‌ ا ویژگی‌های یک حکومت توانایی‌ حفظ شهر‌های در اختیار خود هست قبول دارم که عقبنشینی هم جزئی از تاکتیک هست،اما اگر فرضاً در چند ماه آینده منصور هادی صنعا رو تصرف کنه،اسم این رو نمیشه چیزی جز شکست گذشت...بله مقاومت حوثی‌ها به آخر نمیرسه،اما به هر حال چند سال به عقب برمی‌گردیم،زمانی‌ که حوثی‌ها در کوه‌های سعده به دنبال دفاع از خودشون بودند مثلا شما در نظر بگیر اگر حلب و ادلب کاملا به دست ارتش سوریه آزاد بشوند،یا رمادی و موصل به دست ارتش عراق،جنگ تمام نمیشه و داعش و تروریست‌های دیگر کماکان فعال خواهند بود،اما ما خوشحال خواهیم بود و صحبت از شکست سنگین طرف مقابل خواهیم کرد...حالا بر عکسشم اگر صنعا سقوط کنه صدق میکنه کلا بررسی عملکرد نظامی حوثی‌ها به ما کمک میکنه که بفهمیم آیا اقدام در عزل منصور هادی از راه نظامی کار درستی‌ بوده یا خیر   در پایان اضافه کنم که تحولات یمن مثل دیگر تحولات منطقه و حتا خارج از منطقه مستقیماً  به ما مربوط میشه،و بخشی از اتفاقاتی هست که توازن قوا را در منطقه و جهان در آینده مشخص خواهد کرد فقط هم ما نیستیم،برای همه طرف‌ها اینگونه هست،و اینکه جنگ ما نیست و تنها کمک انسان دوستانه می‌کنیم و غیره یک بحث غیر کارشناسی هست...تمام جنگ‌ها و اتفاقات این روز‌ها به ما و به خیلی‌ از کشور‌های دیگه مربوط میشه چرا؟بهتر نیست با تحولات منطقه به صورت فعالانه برخود کنیم و تنها نظاره‌‌گر خبر‌ها نباشیم؟شاید از بحث‌های ما یک نکات مثبتی بیرون آمد و مسئولین استفاده کنند
  25. منظور من بیشتر عقبنشینی از عدن و شهر‌های جنوبی بود چرا آن‌ سماجتی رو که تروریست‌های سوری از خودشون نشون میدن و حاضر نیستند از  یک منطقه کوچک یا روستا به راحتی‌ بگذرن،حوثی‌ها چرا این طور عمل نمیکنند؟شما زبدانی رو ببین که در نهیات با گرفتن تلفات زیاد و البته معامله حاضر به عقب نشینی شدند تروریست ها...محله وعر حمص رو ببین...غوطه شرقی‌ و جوبر هم که دیگه آخرشه و کماکان مقاومت میکنند من میخوام بدونم که به چه دلیل حوثی‌ها قادر به اینگونه مقاومت در منطقه شهری نیستند؟چرا شهر عدن به این بزرگی‌ ظرف چند روز از دست رفت؟ حالا این بحث مطرح هست که عقبنشینی از جنوب تاکتیکی بوده و بافت جمعیتی جنوب طوری نبود که بشه مقاومت کرد...اما شهر الحزم چی‌؟همین چند روز پیش این شهر نسبتا بزرگ مرکز استان رو به راحتی‌ در مدت یکی‌ دو روز از دست دادند دقیقا اطلاع ندارم اما به نظر می‌رسه که مشکل بیشتر به اراده مدافعان مربوط بشه تا امکانات..بالاخره امکانات حوثی‌ها کمتر از مخالفین سوری در محاصره نیست(توجه کنید منظورم مخالفین شمال و جنوب سوریه نیست،بلکه آنهایی که در مناطق مرکزی محاصره هستند) بله تا قبل از این عقبنشینی‌های اخیر عملکرد بدی نداشتند حوثی ها(هر چند باز تأکید می‌کنم باید سعی‌ میشد که تا جایی‌ که ممکنه در جنوب مقاومت کرد)،اما مشکل اینجاست که پیشروی‌های چند روز اخیر هادی خیلی‌ هم بی‌ اهمیت نبودند و اگر ادامه پیدا کنند تا چند ماه آینده شاهد حمله به صنعا خواهیم بود حوثی‌ها باید از دشمن(داعش و النصره و غیره)درس بگیرند و بفهمند که در این جنگ تنها راه موفقیت این هست که هر متر از زمینی‌ که دستشون هست رو به عنوان سنگر و زمین مهم در نظر بگیرند و برای دفاع از آن یا بکشند یا کشته بشند!!!!!این که تا عرصه براشون تنگ میشه بزارن چند ده کیلومتر عقبنشینی کنند منجر به شکست آنها،و متقابلاً شکست راهبردی ما در منطقه میشه اگر جیش‌ الاسلام،اجناد شام،احرار شام و النصره هم این گونه عمل میکردن ما از مدت‌ها پیش پیروز جنگ سوریه بودیم  مگه چی‌ از تروریست‌های سوری کم دارند؟ از نظر نیروی انسانی‌ هم که در مضیقه نیستند