Royal_falcon

Members
  • تعداد محتوا

    960
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Royal_falcon

  1. Royal_falcon

    فيلم تكان دهنده از ساحل عاج

    واقعآ وحشتناك بود. اونايي كه دارن زنده زنده تو آتيش سوزونده ميشن مال كدوم گروه هستند؟
  2. Royal_falcon

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    قيافه سرباز اولي و دومي تو دو تا عكس بالايي فرق ميكنه. فكر كنم همه افراد گروهان با جنازه اين نوجوان افغاني عكس يادگاري انداختن. ارتش امريكا پر شده از جانوراني كه به جاي زندان و تيمارستان تو كشورهاي ديگه ول ميچرخند.
  3. [size=18][color=blue]قذافی دست به دامن یونان شد [/color][/size] «عبدالعاطي العبيدي»، معاون وزير امور خارجه ليبي پيام «معمر قذافي» را به يونان برده که در آن پيام از «یورگو پاپاندريو»، نخست وزير يونان درخواسته تا با ميانجي گري حملات ناتو به ليبي را متوقف كند. به گزارش «تابناک»، «ديميتري دروتساس»، وزير امور خارجه يونان در جمع خبرنگاران گفت: به نظر مي رسد ليبي در پايان دادن به درگيري ها پيشقدم شده است. قرار است «العبيدي» پس از يونان به مالت و تركيه نیز سفر كند و درخواست هاي مشابهي را به مقامات اين كشور ارائه دهد. [b]«رويترز» در اين خصوص نوشت: عليرغم بروز نشانه هايي از درخواست توقف حملات در ليبي، هيچ نشانه اي از قدم هاي واقعي پايان جنگ در اين كشور ديده نمي شود زيرا اخبار رسيده از اطراف شهرهاي بزرگ در ليبي نشان مي دهد كه قذافي خود را براي حملات وسيع آماده به انقلابيون آماده مي كند.[/b] از سوي ديگر «علي آكين»، مسئول امور كنسولي وزرات امور خارجه تركيه اعلام كرد: نيروهاي هوادار قذافي مانع از جمع آوري مجروحين از سطح شهرها و انتقال آنان به تركيه براي مداوا شده و كشتي امدادي كه به این منظور به سواحل ليبي اعزام شده ناچار شد با تعداد كمي از مجروحين سواحل ليبي را ترك كند. [color=darkblue]وزير امور خارجه تركيه دستور داده بود كه يك كشتي امدادي به سواحل مصراته نزديك شده و مجروحين درگيري ها اعم از نظامي و غير نظامي را به بيمارستان هاي تركيه منتقل كند. «رويترز» همچنین نوشت، اين كشتي با اسكورت 10 فروند جنگنده F16 و دو ناو جنگي تركيه وارد سواحل «مصراته» شده بود اما نتوانست كاري از پيش ببرد.[/color] [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/156388]منبع[/url] ************************************************ [color=blue][b]ارسال دومين محموله ایران براي مردم ليبي [/b][/color] جمعيت هلال‌احمر دومين محموله كمك‌هاي دارويي، غذايي و زيستي را براي كمك به مردم ليبي ارسال مي‌كند. حامد طاهري جبلي در گفت وگو با ايسنا، ضمن اعلام اين خبر گفت: اين محموله به وزن 36 تن شامل اقلام دارويي، لوازم بهداشتي، چادر، پتو و كنسرو است كه پس از اخذ مجوز ورود از طريق كشور مصر به دست آوارگان ليبيايي در مرز ليبي و تونس خواهد رسيد. به گزارش ايسنا، پيش از اين نيز در پنجم فروردين 36 تن اقلام امدادي به همراه 12 امدادگر جمعيت هلال احمر ايران براي برپايي دو بيمارستان صحرايي براي مردم جنگ زده ليبي به اين كشور فرستاده شده بود. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/156303]منبع[/url]
  4. [quote][quote]لطفا دوستان اين بحث بيخود رو تمام كنند كاربران svenskpojke و mina24 هم در نظر داشته باشند كه اين سايت جاي بحث هاي اين چنيني نيست و از طريق آي پي ميشه كاربران مذكور رو شناسايي و تحت پيگرد قرار داد براي همين بحث رو تمام كنيد[/quote] جسارتاً شما کلانتر ميليتاری هستی؟ اين چه طرز صحبت کردن است؟ ما ايرانی ها به حجب و حيا معروفيم. خدا کنه روزی مدير سايت نشی ![/quote] يعني از اين 7 صفحه فقط پست همين دوستمون بهتون برخورده!!
  5. اون هواپيمايي كه ميزنه فكر كنم Mig-23 باشه. كسي ميدونه جنگنده بلژيكي از چه نوعيه؟
  6. آخه اين مطالب اخير چه ربطي داره به عنوان تاپيك؟ در اين كه كشورمون دچار معظل بزرگي به نام فرار مغزهاست شكي نيست.اينكه سرمايه انساني مهمترين سرمايه هر كشوره و سالانه ميلياردها دلار از سرمايه هاي اين مرز و بوم از كشور خارج ميشه درست ولي چه ربطي داره به ترور دانشمنداي عراقي؟ بهتره بدونيد اين تاپيك زماني ايجاد شد كه كشور آمريكا ادعاي مبارزه با تروريسم رو ميكرد در حالي كه خودش داشت با ترور مغزهاي عراقي اين كشور رو از لحاظ قدرت فكر و انديشه مستعمره خودش ميكرد(الان هم داره اين كارو انجام ميده و همون ادعاها رو هم داره!).دوستان خواهشآ به يه پست كه جنبه اظهار نظر داره اينقدر گير ندن ٬ اصل مطلب رو بچسبيد!!
  7. [quote]اول از همه دیگه پول نفت رو به لبنان و غزه و سوریه ندیم ؛ بیایم در عوض سرانه مالی ایرانیان رو افزایش بدیم .[/quote] به به چه نظر جالبي!!! يعني به نظر شما اين آمريكايي كه از اونور دنيا پاشده اومده اينجا پايگاه نظامي زده يا ساليانه ميلياردها دلار پول ماليات دهنده هاي آمريكايي رو حواله ميكنه به حساب اسرائيل و ساير متحدينش مغز خر خورده؟ يا دلش براي مردم سوخته؟ نه داداش اونا براي حفظ امنيتشون اومدن براي حفظ سلطه روي منابع انرژي. براي دليل حمايت از لبنان و سوريه البته به غير از دلايل انساني و اسلامي هم بهتره به اين لينك يه نگاه بندازي تا با اينجور اظهار نظرها زمينه تمسخر خودت رو فراهم نكني [url=http://roshangari.ir/index.php/video.tv?v=9LwY5HledMeW1]چرا باید به فلسطین و لبنان کمک کنیم؟؟؟؟ [/url] اون دو تا دليل ديگه رو هم دولت داره روشون كار ميكنه . مگه طرح هدفمند كردن يارانه ها جراحي اقتصادي نيست؟ اصلاح امور اقتصادي يه فراينده پيچيده و زمانبر هست كه بلاجبار هزينه هايي رو داره . شما كه توان يه سوزن خوردن رو نداري چرا داري از زمين و زمان ايراد ميگيري ؟
  8. علي آقا دستت طلا اين هواپيماهاي C-5 واقعآ غول پيكرند.ميشه يه مقايسه اي بين اين هواپيما و C-130 هاي خودمون انجام بدين. مثلآ از لحاظ قابليت حمل حداكثر بار و نفر ٬ حداكثر ارتفاع و برد ٬ توانايي نشست و برخواست از زمين هاي ناهموار(باندهاي خاكي) و ... كلآ اگه تاپيكي درباره مقايسه هواپيماهاي باري آمريكا هست يه ندايي به ما بدين ممنون ميشم
  9. آقا رضا عزيز تشكر اين از اون ابزارهايي بود كه خيلي دنبالش ميگشتم.واقعآ چيز بدرد بخوريه.
  10. [quote]جناب [size=18][color=red]FBI[/color][/size] لطفا از دادن پستهاي متوالي خود داري كنيد. مگه قوانين رو مطالعه نكرديد. [/quote] دوست عزيز اين دوست جديد الورودمون با اون اسم كاربري خوشكلش فقط اومده انجام وظيفه كنه!! شما زياد جديش نگيرين
  11. [color=blue][b]پيش از تصميم‌ ناگهاني و بي‌سابقه محمدرضاشاه در اواخر سال 1348 به «تاخت‌زدن» حاكميت ايران بر مجمع‌الجزاير بحرين با اعاده حاكميت ايران بر جزاير ابوموسي و تنب بزرگ و كوچك، بحرين «جزء لاينفك ايران» قلمداد مي‌شد.[/b] [/color] دولت ايران در آبان 1336 طي لايحه‌اي بحرين را رسماً استان چهاردهم كشورمان اعلام كرد. در همين راستا در اوايل دهه 1340، «سازمان اطلاعات و امنيت كشور» (ساواك) در زمان رياست سپهبد تيمور بختيار با كمك فكري فعالان حزب پان‌‌ايرانيست در آن تاريخ، طرحي ريخته بودند كه برابر آن با تبليغات وسيع در داخل و خارج بحرين، بحريني‌ها را به ضرورت الحاق رسمي بحرين به ايران مشتاق كنند و تحركات و تظاهراتي در بحرين و ايران براي انجام اين الحاق انجام دهند و با تمهيد مقدمات «اطلاعاتي ـ امنيتي» لازم (ازجمله اعزام مأموران ساواك به شكل مسافر، توريست و بازرگان به بحرين ازيك‌سو و تقويت نيروي دريايي ازسوي ديگر)، در يك روز معين شخص شاه و تيمور بختيار به همراه تعدادي ديگر از رجال سياسي و فرماندهان نظامي در يك فروند هواپيما به‌ منامه حركت كنند و در ميان استقبال پرشوري كه آنجا توسط بحريني‌ها و ايرانيان زائر و مجاور بحرين از هيئت ايراني به عمل خواهد آمد، در عمل بحرين را به تصرف نيروهاي ايراني در آورند.(1) اين نقشه را اسداله علم هم در زمان نخست‌وزيري‌اش (يعني پس از بركناري منوچهر اقبال در تيرماه 1341 و پيش از روي كارآمدن حسنعلي منصور در اسفند 1342) در نظر داشته و حتي به سفير انگليس هم گفته است: [u]«بگذاريد اين جزاير را با اعزام ايراني‌ها به آنجا، ايراني بكنيم و شما هم چشم روي هم بگذاريد.»([/u]2) توسل به تحركات نظامي براي تثبيت حق حاكميت ازسوي دولت‌هاي مختلف جهان بي‌سابقه نبوده و نيست، براي نمونه در سطح منطقه‌اي، ايران براي تثبيت حاكميت خود بر اروندرود نيك از عهده برآمد و در ارديبهشت 1349 باوجود دعاوي عراق به «شط‌العرب» با پشتيباني جت‌هاي جنگنده نيروي هوايي، كشتي ابن‌سينا را از اروندرود وارد خليج‌فارس كرد و زد و برد. در مقابل وقتي صدام حسين به كويت حمله كرد با واكنش امريكا روبه‌رو شد و دوباره بازنده شد. در سطح بين‌‌المللي، هم دولت آرژانتين در ارديبهشت 1361 (مه 1982) با دعوي حاكميت بر مجمع‌الجزاير فالكلندز(Falklands) در اقيانوس اطلس جنوبي در برابر حاكميت استعماري انگلستان، آن جزاير را با پياده‌نظام خود تصرف كرد، اما دولت محافظه‌كار بريتانيا در زمان نخست‌وزيري ماگارت تاچر با لشكركشي و نيز غرق‌كردن كشتي آرژانتيني «بلگرانو» به مقابله مسلحانه پرداخت و ارتش آرژانتين را از آن جزاير بيرون راند و باز در آنجا مستقر شد. سوابق حاكميت ايران بر بحرين با حاكميت تاريخي آن در اروندرود كاملاً مشابه، بلكه از جهت حقوقي با نبود معاهده‌اي در باب بحرين (به خلاف اروندرود) قوي‌تر بود. بايد احتمال داد كه اگر ايران همان‌طور كه حاكميت خود را بر اروندرود درمقابل عراق با يك تحرك نظامي تثبيت كرد، در مورد بحرين هم دست به چنين تحركي مي‌زد و حتي در منامه قشون پياده مي‌كرد، زده بود و برده بود و به سرنوشت آرژانتين (يعني مقابله نظامي بريتانيا) دچار نمي‌شد. هر چند خلاف آن (يعني نوعي واكنش نظامي بريتانيا و حتي عراق) هم در برابر اين اقدام نظامي براي اعاده حاكميت ايران بر بحرين، دور از ذهن نيست؛ چنان‌كه هنگامي كه سپاه ايران در زمان محمدشاه قاجار، هرات را به سرداري سلطان مراد ميرزا حسام‌السلطنه فتح كرد، دولت استعماري انگليس در سواحل خليج‌فارس نيروي دريايي به مانور پرداخت و به دولت ايران اولتيماتوم داد كه از هرات عقب‌نشيني كند. اما مسئله بحرين در دوره محمدرضاشاه كه انگلستان بسيار ضعيف شده بود، با وضع هرات در زمان محمدشاه قاجار كه انگلستان بزرگترين امپراتوري روي زمين بود، قابل قياس نيست، يعني با عنايت به تصميم سال 1968 دولت انگليس به خروج از شرق كانال سوئز كه شامل خليج‌فارس هم مي‌شد، به احتمال قريب به يقين در صورتي‌كه ايران بحرين را بازپس مي‌گرفت، دولت انگليس درآستانه عقب‌نشيني از شرق سوئز و تشكيل فدراسيون «امارات متحده عربي» متوسل به لشكركشي نمي‌شد. امريكا هم در آن تاريخ جز يك پايگاه نيروي دريايي كه در بحرين داشت، در خليج‌فارس مطلقاً ادعايي نداشت و تمام هم و غم آن جلوگيري از نفوذ شوروي بود، از اين‌رو به احتمال قوي، همچنان كه در داخل ايران پايگاه‌هايي براي زير نظر گرفتن شوروي داشت، با ادامه آن پايگاه در بحرين هم با ايران كنار مي‌آمد. عراق هم در اروندرود كه منافع مستقيم داشت، راه به جايي نبرده بود و احتمال اين‌كه با نداشتن دسترسي به خليج‌فارس قادر به مانور نظامي در برابر ايران در درياها باشد، نزديك به صفر بود، از اين‌رو اگر نيروي دريايي دست به تحركي زده بود، به احتمال قوي بدون خونريزي و برخورد نظامي به هدف ملي خود مي‌رسيد. افزون بر مواضع خاص انگليس و امريكا از جهت جو بين‌المللي هم با توجه به سوابق حاكميت ايران امكان پا در مياني بيشتر از سوي مراجع بين‌المللي و درنتيجه بررسي اسناد تاريخي حاكميت ايران بر بحرين در سازمان ملل كه پايه‌اش بر «استثمارزدايي»‌ست [color=red]!!! [/color]وجود داشت و اگر ايران سياست خارجي مستقلي مي‌داشت در آن برهه خاص با داشتن توانمندي‌هاي نظامي، تصرف عملي بحرين (مانند تصرف جزيره ابوموسي) و اعمال حاكميت بر اروندرود، شايد حركتي بود كه به «ريسك» مي‌ارزيد. [color=red][b]طرفداران واگذاري بحرين (امثال اميرعباس هويدا، اسدالله علم، عباس مسعودي، علينقي عاليخاني، اردشير زاهدي و ديگران)[/b][/color]،[b] عمده‌ترين دليل پذيرش انتزاع بحرين از ايران را عدم مشروعيت توسل به نيروي نظامي براي حل مشكلات بين‌المللي و لزوم مراجعه به شوراي امنيت سازمان ملل متحد براي حل و فصل اختلافات مرزي و دعاوي متناقض مالكيت و حاكميت وانمود كردند، درحالي‌كه در عمل در اين ادعا صادق نبودند، چنان‌كه:[/b] [b]نخست، رژيم پهلوي در داخل كشور و براي حل منازعات سياسي با اپوزيسيون داخلي، اصول گفتمان و مذاكره دور ميز را رعايت نمي‌كرد، براي نمونه مصادر امور چند روز پيش از رفراندم 6 بهمن 1341 در مسئله «انقلاب شاه و ملت»، بسياري از سران احزاب ملي و چند روحاني (ازجمله آيت‌الله طالقاني) و عده‌اي از دانشجويان را بازداشت كردند. دوم، رژيم پهلوي در سطح منطقه‌اي هم نه‌تنها براي تصرف جزيره ابوموسي از تحركات نظامي خودداري نكردند، بلكه براي سركوبي شورشيان ظفار به خواهش سلطان عمان به آن كشور لشكركشي كردند، درحالي‌كه اگر اين ادعا درست بود كه ايران مي‌بايست در قضيه بحرين به سازمان ملل متوسل شود كه مبادا نيروهاي مسلح ايراني بدون مجوز از سازمان ملل به بحرين نزديك شوند، چگونه قابل توجيه بود كه همان رژيم بدون هيچ مجوز بين‌المللي به سرزمين‌هاي بيگانه (سلطان‌نشين عمان و مسقط) لشكر بفرستد؟![/b] [b]علاقه بحريني ها به الحاق به ايران:[/b] در مقابل اعزام نيروهاي مسلح ايراني به ظفار كه توجيهي نداشت، تحرك نظامي براي الحاق بحرين به ايران از جهت سوابق تاريخي و ضوابط حقوقي، به مراتب موجه‌تر بود، [b]زيرا دولت ايران در شهريور 1301، قيمت تمبر براي مرسولات پستي به بحرين را «مانند ساير نقاط ايران» معين كرد و در اسفند همان سال عده‌اي از اشخاص سرشناس بحرين از وزارت پست و تلگراف ايران طي نامه‌اي تقاضا كردند كه دفتر پستي بحرين را نيز به‌عنوان يك جزيره ايراني رأساً اداره كند. در همين سال مردم بحرين براي پيوستن به ايران «حزب نجات بحرين» را براي «استخلاص بحرين از عناصر اجنبي و الحاق آن به كشور اصلي» به رهبري شيخ عبدالوهاب زياني (از روحانيون شيعه بحرين) تشكيل دادند و شرط عضويت در حزب را از حفظ داشتن دست كم دو اصل از اصول قانون‌اساسي ايران دانستند. همزمان با اين تحركات، كميسيون مشتركي (متشكل از نمايندگان وزارت‌خارجه و وزارت فوايد عامه) در 29 اسفند 1301‌(19 مارس 1922م) براي اعاده عملي حاكميت ايران در بحرين تشكيل شد و سرانجام در 1303 ش (1924) در مطبوعات كشور و نيز در صحن مجلس شوراي ملي، پيشنهاد شد كه براي نمايندگان مردم بحرين در مجلس شوراي ملي فكري اساسي شود.(3)[/b] زماني كه دولت انگلستان (به‌عنوان دولتي كه بحرين را تحت‌الحمايه داشت)، در 1306 ش (1927) قراردادي با عربستان‌سعودي درباره بحرين (و قطر و امارات متصالحه) امضا كرد، دولت ايران نسبت به آن معاهده رسماً اعتراض كرد و از آن به‌عنوان «تجاوز به تماميت ارضي ايران» به جامعه ملل شكايت كرد. وزارت امورخارجه ايران، همچنين طي ارسال يادداشت اعتراض رسمي به سر رابرت كلاويو وزير مختار بريتانيا در تهران به تاريخ اول آذر 1306 (22 نوامبر 1927) يادآور شد كه: «مالكيت ايران بر بحرين محرز... است و … [ماده 6 معاهده] تا درجه‌اي كه مربوط به بحرين است، برخلاف تماميت ارضي ايران و با مناسبات حسنه‌اي كه هميشه بين دو دولت همجوار موجود بوده است، منافات دارد. با اين وجود دولت ايران به اين قسمت از معاهده يادشده جداً اعتراض و انتظار دارد كه اولياي دولت انگلستان به زودي اقدامات لازمه را در رفع آن اتخاذ فرمايند.»(4) مهدي قلي‌خاني مخبرالسلطنه هدايت در مقام نخست‌وزير، طي شكواييه‌اي كه در 2 آذر 1306 (23 نوامبر 1927) به دبيرخانه جامعه ملل تحويل شد، «براي حفظ حقوق مسلم ايران نسبت به جزاير بحرين» رونوشت اعتراض‌نامه‌اي را كه دولت ايران به انگلستان داده بود به جامعه ملل فرستاد. اين دادخواهي ايران، در صفحه 605 «روزنامه جامعه ملل» مورخ ماه مه 1928 به چاپ رسيد و چون وزارت‌خارجه دولت انگليس، مالكيت ايران را نسبت به بحرين انكار كرد، [color=blue]وزارت‌امورخارجه ايران مجدد در 11 مرداد 1307 (2 اوت 1928) خطاب به شارژ دافر آن كشور در تهران، يادداشت بسيار مفصل و مطولي فرستاد و طي آن استدلال كرد كه [b]هيچ‌وقت دولت مستقلي به نام بحرين وجود نداشته است و ايران هم هيچ‌گاه از حقوق خود بر بحرين صرف‌نظر نكرده است و از اين رو قراردادهاي دولت انگليس با شيوخ محلي، نمي‌تواند مانع تداوم حاكميت ايران بر بحرين شمرده شود.[/b] [/color]پس از آن، وزارت‌خارجه در 1309 در زمان وزارت محمدعلي ذكاء‌الملك فروغي و در 1313 در زمان وزارت باقر كاظمي مرتب دعوي حاكميت ايران در بحرين را تعقيب كردند و چون قراردادهايي براي استخراج نفت از بحرين توسط شركت‌هاي نفت امريكايي امضا شد، دولت ايران به دولت امريكا نيز اعتراض كرد، اما به علت ضعف جامعه ملل و سپس شروع جنگ جهاني دوم و اشغال ايران توسط متفقين در شهريور 1320 راه به جايي نبرد. در فاصله‌ چهل و پنج‌ساله 1301 تا 1346 ايران نه‌تنها هيچ‌گاه از اعلام رسمي حاكميت خود نسبت به بحرين كوتاه نيامد، بلكه در پي تصويب لايحه مورخ آبان 1336، هميشه بحرين را «جزء لاينفك ايران و استان چهاردهم كشور» دانست. البته دولت انگلستان به لايحه 1336،‌ اعتراض كرد و مدعي شد كه بحرين «يك كشور مستقل عربي» است و نمايندگان مجلس عوام انگلستان هم آن را تكرار كردند، اما دولت و ملت ايران هميشه در برابر اظهارات انگلستان موضع مي‌گرفت و در همه مجامع بين‌المللي از حاكميت خود بر بحرين دفاع مي‌كرد.(5) [b][color=red]موضع‌گيري ايران در باب بحرين به‌عنوان جزء لاينفك ايران سال‌ها ادامه يافت تا آن‌كه انگليسي‌ها به ذهن شاه القا كردند كه چون بحرين كشور فقيري است و درآمد كافي ندارد ايران به آساني مي‌تواند دست از حاكميت خود بر آن جزاير بردارد![/color][/b] سردنيس رايت(Sir Dennis Wright) سفير اسبق انگلستان در ايران طي گزارش تلگرافي شماره 592 مورخ دوم آوريل 1968 خود به دولت متبوعش تصريح كرده است كه شاه تمايلي به استفاده از نيروي نظامي براي «اشغال بحرين» ندارد، ولي به ملاحظه‌ افكارعمومي مردم ايران نمي‌تواند از «ادعاي مالكيت بحرين» بدون دستيابي به امتياز ديگري دست بردارد.[color=red] وي به فاصله چند روز در گزارش ديگري (به شماره 611 مورخ هفتم آوريل 1968) مي‌نويسد كه شاه را در باب جزاير ايراني خليج‌فارس ملاقات كرده و شاه را از پيوستن به اتحاديه امارات متصالحه (امارات متحده عربي بعدي كه سه سال بعد در 1971 تشكيل شد) ناخشنود يافته است.(6)[/color] [b]با وجود آن سوابق، محمدرضاشاه زير نفوذ و القاي انگليسي‌ها، نخست در مصاحبه‌اي با روزنامه گاردين چاپ لندن درشهريور 1345 (اوت 1966) آنچه را در دل داشت بر زبان آورد كه «بحرين با توجه به اين‌كه ذخاير مرواريد در سواحل آن به پايان رسيده است، از نظر ايران اهميتي ندارد»! در ادامه همين مواضع، شاه در سفري به هند در دي 1347 (ژانويه 1969) در دهلي‌نو اعلام كرد كه دولت شاهنشاهي نمي‌خواهد با «اعمال زور» بحرين را تصاحب كند، بلكه حاكميت بحرين را به دلخواه اكثريت مردم در يك همه‌پرسي آزاد زير نظر سازمان ملل متحد وامي‌گذارد تا اگر اكثريت مردم بحرين علاقه به ملحق‌شدن به ايران داشتند، بحرين در حاكميت ايران بماند و اگر خواستند از ايران تجزيه شده و كشوري مستقل شوند. اين «همه‌پرسي» در عمل يك «راه فرار محترمانه» براي تكذيب حاكميت ايران و محصول توافق شاه با انگليس و امريكا بود، [/b]از اين‌رو مفاد آن به دبيركل سازمان ملل متحد اعلام شد. در پي آن، مقدمات جدايي بحرين از ايران توسط يك هيئت ديپلماتيك ايراني به رياست اميرخسرو افشار (سفير ايران در لندن) طي مذاكره با ويليام لوس(William Luce) نماينده سياسي بريتانياي كبير مقيم بحرين فراهم شد. تصميم بي‌مقدمه و ناگهاني شاه داير به دست برداشتن از حاكميت ايران بر بحرين بدون مراجعه به آراي عمومي اهالي ايران يا بحرين و حتي بدون كسب مشورت از قواي مقننه و قضاييه و حتي وزارت امورخارجه انجام شد. بر اين تصميم ايرادهاي فراواني وارد است كه ما در مقاله «سرگذشت، سرشت و سرنوشت همه‌پرسي» به آنها اشاره كرده‌ايم.(7) نتيجه اين به اصطلاح همه‌پرسي از همان آغاز، هم براي شاه و هم براي انگليس كه بحرين را تحت‌الحمايه خود داشت، معلوم بود. [color=blue]سرانجام همه‌پرسي مناسبي! بدون مشاركت عمومي انجام شد و برگزاركنندگان همه‌پرسي بي‌يال و دُم و اِشكم (يعني نظرخواهي مأموران سازمان ملل متحد از گروهي از اهالي و اصناف وابسته و غيرمستقل بحرين در زمان حضور بريتانيا در بحرين) چنين اعلام كردند كه اكثريت قاطع اهالي بحرين خواستار استقلال‌اند. شوراي امنيت سازمان ملل متحد هم طي قطعنامه شماره 278 مورخ 21 ارديبهشت 1349 (11 مه 1370م) تصويب استقلال بحرين و قبول آن كشور به عضويت سازمان ملل متحد را تصويب كرد و از محمدرضاشاه به دليل آزادمنشي و قبول اصول دموكراسي در بحرين! تقدير و تشكر كرد. براي احراز قانوني نبودن اين تصميم كافي‌ست كه به چگونگي تعامل قوه مجريه با قوه مقننه در چنين مسئله ملي مهمي اشاره شود. دولت ايران، پذيرش قطعنامه شوراي امنيت داير به استقلال بحرين را به مجلسين شورا و سنا گزارش كرد. مجلسين شورا و سنا در 9 فروردين 1349 خبر انتزاع بحرين را به‌عنوان يك امر اجرايي كه قوه مقننه با آن كاري ندارد استماع كردند. واقعاً ‌غريب است كه از بين احزاب سياسي و نمايندگان مستقل، تنها فراكسيون نمايندگان حزب پان‌ايرانيست به اين تصميم دولت اعتراض كردند و دولت اميرعباس هويدا را از اين باب، استيضاح نمودند. مجلس هم به‌ناچار موضوع تصميم را به رأي گذاشت. نمايندگان مجلسين كه اكثريت قريب به اتفاق آنها نماينده طبيعي و حقيقي مردم نبودند و مثل كارگزاران و كارمندان دولت به اين سمت منصوب شده بودند، با اطاعت بي‌قيد و شرط از اراده شاه وقت، انتزاع بحرين را از خاك كشور، در جلسه فوق‌العاده مجلس در روز 24 ارديبهشت 1349 (با 199 رأي موافق و 4 رأي مخالف) تصويب كردند.[/color] محمدرضاه شاه البته در اين ادعا كه بحرين كشور فقيري است و الحاق آن به ايران از جهت اقتصادي به صرفه مملكت نيست، صادق نبود، اما انگيزه و غرض عمده‌اي كه شاه و نيز دولت امريكا در سر مي‌‌پختند اين بود كه با صرف‌نظركردن ايران از بحرين‌، ايران در دولت‌هاي عرب ميانه‌رو نفوذ خواهد كرد و گذشت ايران از دعوي حاكميت بر بحرين، هرگونه بهانه دشمني با ايران را از دولت‌هاي عرب تندرو (مصر و عراق) را نيز از آنها سلب خواهد كرد. شوربختانه اين آرزوي خام، در عالم خارج اتفاق نيفتاد. امريكا اميدوار بود كه پس از عقب‌نشيني داوطلبانه دولت بريتانيا از شرق سوئز ايران را ستون نظامي خود در خليج‌فارس و عربستان‌سعودي را ستون اقتصادي خود در خاورميانه قرار دهد و بدين‌وسيله مانع نفوذ شوروي در منطقه شود. تاريخ نشان داد كه نظام شاهنشاهي اگرچه توانست امنيت خليج‌فارس و تنگه هرمز را حفظ كرده و شورشيان ظفار در سلطان‌نشين عمان را نيز سركوب كند، اما فعالان سياسي و دگرانديشان داخلي (اعم از چپ‌گرا، مذهبي و ملي) در شرايط اختناق داخلي از ايفاي چنين نقشي توسط ايران در منطقه كه مستلزم تحكيم رژيم وابسته به امريكا مي‌شد، راضي نبودند و به همين دليل هم تمامي نيروهاي مخالف داخلي در انقلاب 1357 با هم متحد شدند و درنتيجه رهبران انقلاب مكرر اعلام كردند كه دولت انقلابي ايران نمي‌خواهد به نمايندگي امريكا نقش «ژاندارم منطقه» را بازي كند. ازسوي ديگر، پيروزي انقلاب ايران كه در 1357 با شور و اشتياق اسلام و تشيع به نتيجه رسيده بود، موجي از استعمارستيزي و استبدادستيزي در كشورهاي حاشيه خليج‌فارس ازجمله بحرين ايجاد كرد. ابوالحسن بني‌صدر، شيوخ عرب جنوب خليج‌فارس را «دست‌‌نشانده» استعمار خواند و سخنگويان انقلاب به «صدور انقلاب» به سراسر جهان اسلام اميدوار بودند. در عين حال، وجود اكثريت شيعه در بحرين (و نيز عراق) موجب دغدغه حكام سني مذهب آنها بود، چرا كه شيعيان بحرين، عراق و لبنان براي جنبش مشابهي آماده مي‌شدند كه با حمله عراق به ايران و شروع جنگ هشت‌ساله، وضع دگرگون شد. اكنون چهل و چند سال پس از جداسازي بحرين از ايران، بايد از خود بپرسيم آيا اين تصميم در باب بحرين خدمت بوده است يا خيانت؟ از خودمان،‌ يعني از نسل خودمان و نسل پيش از خودمان آغاز مي‌كنيم، آيا سكوت غريب ملت در برابر اين تصميم قابل توجيه است؟ آيا اين تصميم در مطبوعات، در قوه‌قضاييه و ديگر نهادهاي مرتبط با حفظ يكپارچگي سرزميني كشور و سرانجام در شعر و ادب فارسي چه بازتابي داشته است؟ آيا (در روز واقعه! نه بعد از سقوط رژيم پهلوي) كدام شاعر و نويسنده در اين باب موضع گرفته است؟ [color=red][b]هنگامي كه قرارداد 1919 وثوق‌الدوله منعقد شد عشقي گفت: اي وثوق‌الدوله! ايران ملك بابايت نبود/ مزد… نبود… تا كه بفروشي و… حالا آيا بحرين، ملك پدري محمدرضا شاه بود كه اين‌گونه آن را واگذار كند و با واگذاري آن حتي در مورد جزاير ايراني ابوموسي و تنب بزرگ و كوچك هم يك سند قطعي كه حاكميت بلامنازع ايران را براي هميشه محرز بدارد، از طرف مقابل نگيرد؟ اينها همه نشان مي‌دهد كه رژيم شاهنشاهي تمام زورگويي‌اش براي شهروندان ايراني بي‌دفاعش در داخل بود كه با زور تمام به ايشان فشار مي‌آورد كه بايد عضو حزب رستاخير باشند وگرنه گذرنامه‌شان را بگيرند و از ايران بروند. اما همين رژيم پهلوي پهلوان در مذاكره با امريكا و انگليس از خود استقلالي نشان نمي‌داد. همچنان كه در بهمن 1357 هم سفيران امريكا و انگليس و سپس ژنرال هايزر امريكايي كه بدون اطلاع شاه براي رتق و فتق امور كشورمان به ايران آمده بودند بيشترين تأثير را در تصميم شاه به ترك كشور داشتند.[/b][/color] [color=blue]نتيجه اخلاقي[/color] 1ـ آيا تنها خاقان مغفور فتحعلي‌شاه قاجار كه هفده شهر ايران را پس از مغلوب‌شدن در جنگي نابرابر اجباراً به روس‌ها داد مستحق دشنام ابدي است؟ آيا محمدرضا شاه و اعوان او در انتزاع بحرين (يعني كابينه اميرعباس هويدا، وزارت‌خارجه ايران به سرپرستي اردشير زاهدي، قوه مقننه با آن همه سناتور و نماينده مجلس و ديگر نهادهاي كشوري) هيچ راه فراري از تصويب قاطع اين انتزاع نداشتند؟ 2ـ اگر به فرض، رژيم سابق ايران تصميمي درست مي‌گرفت و در همان تاريخ، به‌جاي «طرح نظامي ـ امنيتي تصرف بحرين» در يك مقطع كار «ديپلماتيك و مذاكرات پشت‌پرده‌اي» در مقطع بعدي، كار زيربنايي فرهنگي مي‌كرد و سپس بر برگزاري بك همه‌پرسي جدي با مشاركت همه باشندگان بحرين پاي مي‌فشرد، بخت بيشتري براي ايراني ماندن اين بخش از سرزمين پدري يا دست‌كم سرفرازي واقعي در برابر جهانيان نداشتيم؟ [b]3ـ آيا ما امروز كه سروصداهاي تجزيه‌طلبي مجدد از بيرون كشور هدايت مي‌شود، هيچ عبرتي از گذشته مي‌گيريم؟ آيا بي‌تفاوتي فرهنگ‌مندان، مطبوعاتيان و دانشگاهيان در اين مسئله مهم ملي پذيرفتني است؟ آيا نهاد هاي فرهنگي نبايد به بانگ بلند و صريح، هرگونه توطئه عليه يكپارچگي سرزمين ايران را محكوم كنند و اين‌گونه توطئه‌هاي ضد ايراني را با موضع‌گيري شجاعانه، در نطفه خفه كنند؟[/b] 4ـ اگر در آن تاريخ، مردم بحرين چه در پي تحركات حق‌طلبانه ايران به شكل يك مانور نظامي و چه در پي يك همه‌پرسي تمام‌عيار قانوني به ايران پيوسته بودند، آيا امروز تسلط ايران بر خليج‌فارس منسجم‌تر و مطمئن‌تر از اين‌كه هست نبود؟ و به فرض كه اختلاف‌هاي ايران و اعراب بر سر بحرين ناتمام مي‌ماند، آيا چنان اختلافي بهتر از اختلاف كنوني بر سر جزاير ابوموسي و تنب بزرگ و كوچك نمي‌بود؟ [b]5ـ اكنون دولت بحرين، دولت مستقلي است و ايران نيز ساليان دراز است كه اين كشور را همچون ديگر پاره‌هاي جداشده از پيكر ايران در شرق و غرب و شمال و جنوب كشورمان باوجود غبن فاحش در مذاكرات سياسي گذشته، رسماً شناسايي كرده است. قدم امروزين ما در جذب و جلب اعتماد مردم اين كشورها به ملت ايران براساس تاريخ مشترك گذشته و منافع مشترك امروز است. ايران و بحرين و همه همسايگان ما بايد بدانند كه دليل حضور امريكا در منطقه طمع امريكا به منابع نفتي ماست وگرنه توجيه سياسي و اقتصادي ندارد كه جان سربازان امريكايي براي حمايت از حقوق شهروندي اتباع كشورهاي خاورميانه به خطر افتد! و يا امريكا همه‌روزه مبالغ كلان از بودجه خود را براي استقرار دموكراسي در اين منطقه هزينه كند! تجربه تاريخي هم نشان مي‌دهد كه دولت امريكا پس از كودتاي 28 مرداد 1332 كه بيشترين نفوذ را در ايران داشت و انگليس كه حامي شيخ‌نشين‌هاي جنوب خليج‌فارس بود، هيچ‌يك براي برقراري مردم‌سالاري در اين كشورها استفاده نكردند. پس ما بايد از تجارب گذشته خود عبرت بگيريم؛ براي كوبيدن رقيب سياسي داخلي يا منطقه‌اي دست‌ كمك به سوي بيگانه دراز نكنيم،‌ بلكه صادقانه اختلاف‌هاي خود را فراموش كنيم و با هم متحد شويم. ايران بايد عضو شوراي امنيت خليج‌فارس شود.[/b] ايالات‌متحده امريكا دويست و سي‌سال پيش، مستعمره انگليس بود. امريكايي‌‌ها با انگليس جنگيدند و به زور، از انگليس مستقل شدند، اما امروز اين دو كشور متحد طبيعي يكديگرند و باوجود همه اختلاف‌ منابع و رقابت‌هاي تجاري و سياسي، در صحنه بين‌المللي از هم پشتيباني مي‌كنند و با هم ائتلاف دارند. چرا ايران امروز با كشورهاي همسايه كه هر كدام يكي از بخش‌هاي جداشده از پيكر ايران قديم‌اند، داراي چنين مناسبات خوبي نباشد؟ اقتدار و استقلال ايران، اقتدار همسايگان ايران است. *سيدحسن امين استاد پيشيسن كرسي حقوق در دانشگاه كلاسكو كاليدونيا ************************************************************** پي‌نوشت‌ها: 1ـ سعيد وزيري، منوچهر. جست‌وجو در گذشته، ص 495ـ492. 2ـ علم، اسدالله. يادداشت‌ها، چاپ علينقي عاليخاني، تهران، انتشارات مازيار، 1383، ص 292ـ291 و صفري، محمدعلي. قلم و سياست: از هويدا تا شريف امامي، ص 279. 3ـ منشور گرگاني، م.ع. نفت و مرواريد، سياست انگليس در خليج‌فارس و جزاير بحرين، تهران، چاپخانه مظاهري، 1325، ص 108ـ101. 4ـ همان، ص 1300ـ129، رمضاني، روح‌الله. خليج‌فارس، ويرجينيا، 1972، ص 248. هم او «حل اختلاف بحرين» مجله حقوق بين‌الملل هند، IJIL، سال 1972، ص 1. 5ـ دانشنامه ايرانيكا، ج 3، ص 509. 6ـ قاسمي، رضا. «به انگيزه درگذشت دنيس رايت»، ميراث ايران، ش 40، ص 29. 7ـ امين، سيدحسن. «سرگذشت سرشت و سرنوشت همه‌پرسي»، ماهنامه حافظ، ش 17 (مرداد 1384)، ص 68ـ58، در ص 65.
  12. [color=blue][size=18]عبدی:رهبری قیام مصر در واشنگتن بود،نه میدان تحریر! [/size][/color] [b]عباس عبدی معتقد است دموكراسی‌خواهی در جهان عرب تا پیش از تحولات اخیر در قالب یك پروسه اجتماعی وجود داشت نه یك پروژه سیاسی. مطابق این تحلیل، جنبش­های دموكراسی‌خواه جهان عرب به طور كلی فاقد عنصر رهبری بودند و پس از بروز نارضایتی‌های اخیر نیز در مدتی كمتر از یك ماه نمی­ توانستند این خلاء را پر كنند.[/b] از نظر عبدی، رهبری قیام مردم مصر نه در میدان تحریر كه در واشنگتن و اتاق فرماندهان نظامی‌ مصر بود. وی بر این نكته تاكید می‌كند كه اقتضائات استراتژیك سیاست خارجی آمریكا از زمان حمله به عراق در سال 2003، مانع از ان می­ شود كه واشنگتن در برابر مطالبات جنبش­های شكل گرفته در جهان عرب ایستادگی كند. [b]عبدی تغییر رفتارهای ایالات متحده آمریكا را یكی از نشانه‌های تغییر دنیای كنونی می­ داند.[/b] [color=blue]معمولاً جنبش‌های اجتماعی را پدیده‌هایی مبتنی بر چهار عنصر نارضایتی گسترده، رهبری، سازماندهی و ایدئولوژی می‌دانند. علاوه بر نارضایتی گسترده، آیا آن سه مولفه دیگر در جنبش‌های اعتراضی شكل گرفته در جهان عرب وجود دارند؟[/color] درباره جنبش اجتماعى مى‌توان مفصل‌تر بحث كرد، ولى در حدى كه در این جا مقدور است باید گفت، اگر منظورمان از جنبش اجتماعى اشاره به وجوهى مهم و پایدار از زندگى اجتماعى است، در این صورت جنبش اجتماعى به این معنا نیازمند رهبرى نیست. مثل گرایش به دموكراسى‌خواهى به عنوان یك وجه از زندگى اجتماعى مدرن. در این معنا جنبش اجتماعى یك پروسه و فرآیند عمومى است كه در بطن جامعه وجود دارد و در قالب‌هاى گوناگون و جزیى متجلى مى‌شود و به پیش مى‌رود. ولى هنگامى كه در وضعیت معینى از پیشرفت این پروسه یا فرآیند، تبدیل به پروژه یا طرح مشخصى مى‌شود، در این مرحله مى‌بایست به مرور زمان سازماندهى و رهبرى و شعارها و مطالبات خود را به نسبت مشخص كند. ولى فراموش نكنیم كه این اتفاق و گذار براى تبدیل پروسه به پروژه به صورت لحظه‌اى رخ نمى‌دهد، بلكه برحسب وضعیت اجتماعى، نیازمند زمان است. با این توضیح مقدماتى مى‌توانیم بگوییم كه جنبش (به معناى اول) و پروسه دموكراسى‌خواهى در تمامى كشورهاى منطقه با شدت و ضعفى وجود داشته، در برخى مقاطع ضعیف و در مواردى قوى شده است. ولى تبدیل این پروسه به پروژه‌ای فراگیر و شامل برای دموكراسى‌خواهى، تاكنون در منطقه عربى دیده نشده است. البته در گذشته هم آزادى و دموكراسی یكى از مهم‌ترین شعارهاى جنبش‌هاى جوامع عربى بود. از زمان عبدالناصر در مصر گرفته تا احزاب بعث در عراق و سوریه و حكومت چپ یمن جنوبى و سپس قذافى و امثال آنان، همیشه شعار دموكراسى و حكومت مردم بر مردم و نیز آزادى را در سرلوحه شعارهای خود داشته‌اند، ولى این شعارها یا خالى از مفهوم عینى بود یا در بهترین حالت در قالب تعابیر دهه 50 و 60 میلادى قرن بیستم، در عمل به ضد خودش تعبیر مى‌شد. نامگذارى میدان‌هاى تحریر در اكثر كشورهاى عربى محصول همین دوران و شعارهاست. اما در دهه گذشته تغییرات مهمى در كل جهان و از جمله جهان عرب رخ داده است. [color=orange]مهم‌ترین ویژگى آن اینترنت و ماهواره است. [/color]بویژه آنكه در جهان عرب به دلیل وجود زبان مشترك ولى تنوع حكومت‌ها و ارتباط گسترده این جوامع با جامعه بین‌المللى (در مقایسه با ایرانیان) كه اعراب زیادى در آن فعال هستند، این تغییرات عمیق‌تر بود. در حالى كه در كشورى چون ایران، كه زبان فارسى مخصوص خودش است (بجز افغانستان و تاجیكستان كه با لهجه‌هاى متفاوتى فارسی هستند و در سطح تأثیرگذارى بر ایران هم نیستند)، ابعاد تأثیرپذیرى از ماهواره و اینترنت كمتر از كشورهاى عربى بوده است. این تحول زمینه‌ساز شكل‌گیرى نوعى از سازماندهى شبكه‌اى، و تفاهم فكرى و ارزشى مى‌شود، ولى با توجه به وضعیت بسته كشورهاى عربى تاكنون نتوانسته بودند كه سازوكار رهبرى مناسب را نیز ایجاد كنند (یا حداقل اینكه شواهدى از چنین رهبرى دیده نمى‌شود). [b]گمان می‌كنم كه بروز اتفاقات و رویدادهاى تونس و مصر (لیبى تا حدى فرق مى‌كند)، در ابتدا بیش از آنكه متأثر از جنبش دموكراسى‌خواهى باشند، ناشى از وضعیت ناخرسند كننده اقتصادى بود، ولى چون جنبش دموكراسی خواهی (به معناى اول آن) در بطن جامعه وجود داشت و كم‌كم سازوكارهاى مناسب خود را براى گذر از پروسه به پروژه پیدا كرده بود، در هنگام بحران وارد میدان شد؛ هرچند به طور طبیعى فاقد تجربه و سازوكار رهبرى در مرحله پروژه شدن بود و نمى‌توانست در مدت كوتاه كمتر از یك ماه چنین نقیصه‌اى را برطرف كند و تبدیل به یك جنبش دموكراسى‌خواهى (به معناى دوم) شود و اگر این مسیر طولانى‌تر مى‌شد این جنبش یا موفق به شكل دادن رهبرى خود براى سیر به دموكراسى (در چهارچوب ساختار اجتماعى موجود) مى‌شد، یا اینكه حكومت آن را سركوب مى‌كرد. ولى این مسیر طولانى نشد، دلیل اصلى آن نیز اضافه شدن لكوموتیوى از بیرون بر این قطار بود.[/b] قطارى كه تا دو هفته اول با اتكا به اینرسى اولیه حركت مى‌كرد، پس از آن با لكوموتیو ایالات متحده به حركت خود ادامه داد. بنابراین مى‌توان گفت كه در مرحله آخر جنبش اجتماعى مصر، با اضافه شدن رهبرى جدید، توانست هر سه مولفه نارضایتى گسترده، سازماندهى شبكه‌اى و خواست‌ها و مطالبات را در مسیرى كه مناسب مى‌دانست هدایت كند. [color=blue]تحلیل و ارزیابی شما از عنصر رهبری در جنبش انقلابی مردم مصر و تونس چیست؟[/color] به نظر من سیاست اوباما درباره خاورمیانه از سال گذشته كه به مصر سفر كرد تا حدى قابل پیش‌بینى بود. [b]دولت آمریكا متوجه این بود كه بدون تغییرات دموكراتیك، حكومت‌هاى منطقه مسیر ناپایدارى را طى مى‌كنند و همین امر دیر یا زود موجب بروز بحران در روابط اسراییل و كشورهاى عربى خواهد شد، و لذا از تحول كنترل شده در كشورهاى عربى حمایت مى‌كرد، ولى مشكل این بود كه امكان عملى كردن این ایده در دست نبود و چندان هم نمى‌خواستند كشورهاى غیر دموكراتیك ولى هم‌پیمان خود را تحت فشار قرار دهند.[/b] [color=violet]Royal : به نظر من اين تغييران در بلند مدت ميتونست 2 حالت رو به وجود بياره: يا انقلابي مثل انقلاي ايران درش اتفاق مي افتاد كه مسلمآ براي آمريكا اصلآ خوشايند نيست ٬ يا كشور دچار جنگ داخلي ميشد. تو هر دو مورد منافع آمريكا چه در كشور مورد نظر و چه در كل منطقه به شدت به خطر مي افتاد.[/color] اما حوادث تونس و سپس مصر، آنان را آماده كرد كه با حمایت از این رویدادها، عملاً كنترل جریان را در دست بگیرند و با حذف بن‌على و مهمتر از آن مبارك، كلیت ساختار را حفظ و ضمن بازسازى وجهه خود در میان اعراب، مسیر اصلاحات نسبى را پیگیرى كنند. [b]گمان مى‌كنم كه در مصر البرادعى به صورت نیمه‌رسمى این وظیفه را انجام داد و با درخواست از ارتش مصر براى اقدام مناسب، در افكار عمومى جایگاه ارتش را ارتقا بخشید و در نهایت هم ارتش مصر، مبارك را بركنار كرد و ماجرا حداقل در وجه رادیكال و بحرانى‌اش جمع شد.[/b] [color=red]بنابراین مى‌توان گفت كه جنبش مذكور از زمان ورود پروسه به مرحله پروژه، فاقد رهبرى بود، ولى ایالات متحده به سهولت و با درایت توانست این خلاء را در عمل پر كند.[/color] فراموش نكنیم كه اولین مقام خارجى كه پس از سقوط مبارك به مصر سفر كرد، دیوید كامرون نخست وزیر بریتانیا بود و این سفر از جهت گفته شده معناى كاملاً روشنى دارد. [color=blue]آیا این جنبش‌ها از سازماندهی اصولی و كارآمدی برخوردارند؟[/color] همان طور كه گفتم، سازماندهى آنها متناسب با شرایط مرحله پروسه و فرآیند جنبش دموكراسى‌خواهى بود و براى مرحله پروژه شدن كفایت نمى‌كرد و كارآمدى نداشت، به همین دلیل است كه با استعفا دادن حسنى مبارك تقریباً ماجرا از وضعیت بحرانى خارج شده است و احتمال كمى وجود دارد كه مجدداً بحران گذشته، بازگردد. [color=blue]این جنبش‌ها ظاهراً بدون برخورداری از رهبری واحد و مشخص پیروز شده اند. این امر چطور امكان پذیر است؟[/color] با توجه به آنچه كه گفته شد، گمان نمى‌كنم كه این جنبش فاقد رهبرى واقعى بوده است. هرچند به لحاظ حقوقى كسى یا مرجعى در ظاهر امر رهبرى این جریان را به عهده نداشت، ولى به لحاظ كاركردى وجود رهبرى دیده مى‌شود. [b]به نظر مى‌رسد كه افزایش چشمگیر تظاهركنندگان مصری در چند روز پایانى ماجرا، كه از طبقات شهرى و مدرن اضافه شدند، كاملاً برنامه‌ریزى شده بود، و همین‌ها بودند كه جزو انقلابیون شناخته شدند و بلافاصله پس از سقوط مبارك به میدان تحریر آمدند و خواهان تخلیه آن از سوى تظاهركنندگان اولیه شدند.[/b] [b]جالب اینكه پلیس حسنی مبارك كه تا روز پیش از سقوط وى چهره‌اى بسیار منفور داشت، بلافاصله به انقلاب پیوست و در اولین گام نیز با همراهی ارتش مردم را از میدان تحریر تخلیه كرد.[/b] بنابراین باید گفت كه این جنبش نه تنها رهبرى داشت، بلكه داراى یك رهبرى بسیار منسجم و با برنامه بود. البته این رهبرى در میدان تحریر نبود، بلكه در جاى دیگرى قرار داشت؛ در واشنگتن و اتاق فرماندهان نظامى مصر بود. وابستگى مبارك به واشنگتن این امكان را براى آمریكا ایجاد كرد كه كاركرد رهبرى را عهده‌دار شود، در حالى كه اگر مصر هم مثل لیبى وابستگى مستقیمى به آمریكا نداشت، احتمالاً شاهد بحرانى‌تر شدن اوضاع مصر مثل این كشور مى‌شدیم. نكته دیگری كه فكر می‌كنم نباید فراموش كرد كم عمق بودن رهبری و حتی مطالبات مردم در جنبش مصری‌ها بود. هر چند این نكته منفی نیست ولی نمی‌توان آن را انقلاب نامید [b]زیرا اگر انقلاب بود مصری‌ها در برابر جنایات قذافی سكوت نمی‌كردند و حداقل داوطلبان عرب و مصری برای دفاع از مردم لیبی عازم آنجا می‌شدند.[/b] [color=blue]آیا در جنبش‌های دموكراسی خواه جدید و اصولاً در برخی از جنبش‌های سیاسی و اجتماعی می‌توان به وجود پدیده "رهبری متكثر" قائل بود؟ رهبری متكثر چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟[/color] بازى با كلمات مشكلى را حل نمى‌كند. رهبرى یك مفهوم كاركردى دارد. هر جنبشى در مرحله پروسه داراى رهبرى متكثر است و هر كدام آنان یا پیروان‌شان در مسیر رودخانه‌اى كه جهت آن به واسطه ضرورت‌هاى اجتماعى تعیین شده حركت مى‌كنند، ولى در مرحله پروژه، متكثر بودن رهبرى معنا ندارد. اگر هم تعدادى رهبر وجود دارند در نهایت باید تكثر خود را در ذیل چارچوبى جمعى و معین وحدت بخشند. [color=blue]به نظر شما اگر حمایت دولت آمریكا از مردم مصر و تونس نبود، بن علی و مبارك سرنگون نمی‌شدند؟[/color] [b]ممكن بود سرنگون شوند، ولى در این صورت نتیجه به وضعیت لیبى نزدیك‌تر بود تا وضعیت فعلى مصر. ضمن اینكه دفاع احتمالی آمریكا از بن‌على و مصر، اوضاع منطقه را از حیث انفجار فضاى ضد آمریكایى میان مردم بحرانى‌تر هم مى‌نمود.[/b] البته این احتمال هم وجود داشت كه این رژیم‌ها در كوتاه‌مدت بتوانند مردم را سركوب كنند. با وجود این بحث درباره این فرض بیهوده است، و فقط یك ورزش ذهنى است، زیرا ایالات متحده برحسب راهبردش در عراق (حتى در زمان بوش)، تصور نمى‌رفت كه در برابر جنبش‌هاى اجتماعى علیه بن‌على و مبارك ایستادگى كند. نه تنها ایستادگى نمى‌كرد، بلكه حتی گمان نمى‌رفت كه موضع بى‌طرفى هم بگیرد. [color=red]وقتى مى‌گوییم دنیا تغییر كرده، یك وجه مهم این تغییر هم تغییر رفتارهاى ایالات متحده است.[/color] وقتى كه آمریكایى‌ها در بحرین هم از سركوب دفاع نمى‌كنند، مصر و تونس كه جاى خود دارد. [color=blue]آیا حمایت امریكا از انقلاب مردم تونس و مصر به ماهیت رهبران سیاسی معترض در این دو كشور نیز ارتباط داشته است؟[/color] نه این موضوع تأثیر تعیین‌كننده‌اى نداشت. ضمن اینكه مطابق آنچه كه گفتم معترضین از حیث داشتن رهبری دچار خلاء بودند و با قاطعیت نمی‌شد گفت كه رهبری چه ماهیتی دارد. [color=blue]آینده سیاسی مصر و تونس را تا چه حد در گرو عملكرد رهبران كنونی انقلاب‌های این دو كشور می‌دانید؟[/color] [b]همان گونه كه گفته شد، رهبران موجود اعم از احزاب و گروه‌ها یا جوانان میدان تحریر، در سطحى نبودند كه این جنبش را به تمامى هدایت كرده و به جایى كه مى‌خواهند (اگر اصولاً بتوان گفت چنین خواست روشنى بیش از سقوط مبارك در ذهن آنان وجود داشت) برسانند. بنابراین اطلاق عنوان رهبران انقلاب به آنان خالى از ابهام نیست (هم از حیث رهبر بودن و هم از حیث انقلاب بودن).[/b] ولى آینده جامعه مصر نه تنها به رهبران حزبى گوناگون آنجا بستگى دارد، بلكه به مسایل اقتصادى و سایر تحولات جامعه عرب و جهان نیز مرتبط است، و چون آشنایى دقیق و كاملی با مسایل داخلى آنجا ندارم، درك روشنى هم از اهمیت و تقدم و تأخر و میزان تأثیرگذارى هر یك از این عوامل را هم ندارم كه بیان كنم. منبع : دیپلماسی ایرانی [code]http://www.ayandenews.com/news/26573[/code]
  13. من كه فكر نميكنم خود اماراتي ها با اون تركيب جمعيتيشون(نسبت بومي به مهاجر 1 به 4) بتونند انقلابي انجام بدن. حكام امارات بخصوص دوبي و شارجه هم كه خيلي خوب به وضع اقتصادي مردمشون ميرسن.
  14. [color=blue][b]استفاده از هواپیماهای بزرگ در بسیاری از مسیرها با محدودیت مواجه است. پروازهای محدود به برخی از شهرها و یا نبودن فرودگاه فعال موجب شده است تا رفت و آمدهای هوایی با مشکلاتی همراه باشد. از این رو بسیاری از کشورها با تولید و یا خرید هواپیماهای سبک این محدودیت را رفع کرده اند.[/b][/color] تولید هواپیماهای سبک و فوق سبک برای راه اندازی تاکسی هوایی از برنامه های دولت در بخش حمل و نقل است که در این زمینه پژوهشگران کشور با طر احی و ساخت هواپیماهای "ایران 140"، "صاعقه"، "فجر 3" زمینه های مناسبی را برای اجرای این هدف فراهم کرده اند. با توجه به این محدودیت ها در کشور، در سالهای اخیر اقدام به تولید هواپیماهای سبک و فوق سبک شده است. این هواپیماها با مصرف سوخت کم قادرند با سرعت 300 کیلومتر در ساعت مسافران را در هر زمان با بالاترین امنیت به مقصد برسانند. [b]"ایران 140"، "صاعقه"، "فجر 3" و هواپیمای خورشیدی از جمله هواپیماهایی است که در کشور طراحی و تولید شده است. علاوه بر اینها هواپیمای سبک بدون سرنشین چون "شاهین 1 و 2 " ، "مهاجر 2 "، "صاعقه 2 " و "چمران 2 " نیز تولید شده است. این هواپیماها ضد بالگرد، ضد ستونهای زرهی و خودروی، رادار گریز و ضد الکترونیک هستند.[/b] [color=blue][b]هواپیمای سبک ایران 140[/b][/color] [color=orange]عكس:[/color] http://iranto.ca/Fa/images/stories/news7/iran-140.jpg http://cdn-www.airliners.net/aviation-photos/middle/1/7/6/1486671.jpg هواپیمای سبک ایران 140 از جمله دستاوردهای کشور در حوزه هوایی است. این هواپیما از نوع هواپیماهای پیشرفته است و می تواند با سرعت 500 کیلومتر در ساعت 52 مسافر را جا به جا می کند. این هواپیما، هواپیمای کوتاه برد منطقه ای است که دارای دو موتور ملخ دار است که برای مسافتهای کوتاه طراحی و ساخته شده است. هواپیمای ایران 140 می تواند یک تا یک ساعت و نیم پرواز کند و می تواند بیش از 40 فرودگاهی که در روز، ماه و یا سال به دلیل عدم هواپیما پرواز ندارد را فعال کند. مهندس محمد اسلامی معاون امور صنایع و تحقیقات وزارت دفاع در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به مزایای این هواپیماهای سبک خاطرنشان کرد: در دنیا در بخش هوانوردی تلاش می شود با عرضه فراوان و ظرفیت کم خدمات را ارائه کنند. به این ترتیب می توانند با فرکانس بالا ساعت به ساعت میان چند شهر پرواز کنند و مسافران را جا به جا کنند. وی از راه اندازی این هواپیما در خط هوایی تهران-اصفهان خبرداد و گفت: طبق برنامه ریزیها قرار است این هواپیمای سبک در برنامه پروازی سایر شهرها گنجانده شود. اسلامی ادامه داد: در بخش هوانواردی کشور بیشتر سعی می شود با ظرفیت بالا و فرکانس پایین خدمات لازم ارائه شود به گونه ای که در مسیر یک ساعته هواپیمایی با ظرفیت 150 نفر با زمان پروازی سه روز در میان اقدام به جابجایی مسافران کند در حالی که می توان با جایگزین کردن هواپیماهای سبک این خلاء را پر کرد. [color=blue][b]هواپیمای فجر3[/b][/color] [color=orange]عكس:[/color] http://gallery.military.ir/albums/userpics/1444234.jpg به گزارش مهر، هواپیمای فجر 3 هواپیمای تمام کامپوزیتی در رده سبک، تک موتوره با قابلیت حمل 4 سرنشین در دو مدل ارابه فرود ثابت ( F3-A ) و ارابه فرود متحرک ( F3-B ) است. ماموریت اصلی فجر 3 آموزش خلبانی حرفه ای است ولی برای انجام سایر ماموریت ها از جمله گشت زنی، شناسایی، ترابری سبک، امور پستی و VIP کاربرد دارد. از ویژگی های منحصر به فرد این هواپیما می توان به مواردی چون سازه تمام کامپوزیتی با عمر خستگی هزار و 800 ساعت، آیرودینامیک عالی و قابلیت مانور بالا اشاره کرد. علاوه بر اینها، مجهز به Fowler Flap (نوعی باله متصل شده به بال است که اجازه حرکت به عقب و پائین را می دهد و باعث افزایش سطح بال می شود) است و از سوخت Avgas یا سوخت هواپیما استفاده می کند. [color=blue][b]هواپیمای خورشیدی برای ماموریتهای مخابراتی[/b][/color] [color=orange]بدون عكس [size=7](اگه شما عكسي پيدا كرديد به ما هم خبر بديد) [/size][/color] به گزارش مهر، یکی از کارکردهای ماهواره ها انجام ماموریتهای مخابراتی است و از آنجایی که هواپیماهای خورشیدی قادر هستند در ارتفاع خیلی بالا پرواز کنند می توانند ماموریتهای مخابراتی ماهواره ها که در ارتفاع خیلی بالا انجام می دهند را انجام دهند. از این رو پژوهشگران مرکز هوافضای جهاد دانشگاهی شریف هواپیمای بدون سرنشینی برای انجام ماموریتهای مخابراتی را طراحی کردند. این هواپیما قادر است در ارتفاع 60 هزار پا پرواز کند و ماموریتهای مورد نظر را انجام می دهند. در طراحی و ساخت هواپیمای بدون سرنشین خورشیدی از انواع مواد کامپوزیتی پیشرفته استفاده شد. این امر موجب کاهش وزن و استحکام بالا در این نوع هواپیما شده است. انرژی مورد نیاز هوایپمای خورشیدی از طریق سلولهای خورشیدی تامین می شود. سلول های خورشیدی مورد نیاز برای این نوع پرنده بسته به نوع ماموریت، دارای اندازه های متفاوت است ولی 80 درصد از بال هواپیما از سلولهای خورشیدی پوشیده می شود. [color=blue][b]مهاجر 2 [/b][/color] [color=orange]عكس:[/color] http://gallery.military.ir/albums/userpics/mohajer2.jpg به گزارش مهر، مهاجر 2 پرنده بی سرنشین شناسایی و مراقبت هوایی با توانایی ارسال زنده اطلاعات پروازی و تصاویر دریافتی به ایستگاه کنترل زمینی است. این هواپیمای بی سرنشین دارای حداکثر سرعت 200 کیلومتر بر ساعت و دارای پایایی 90 دقیقه است. گفته می شود ااین هواپیما دارای بدنه تمام کمپوزیت (مواد مرکب) است و سقف پرواز آن 11000 پا بوده و تا مسافت 50 کیلومتری قادر به ارسال تصاویر زنده است. [b][color=blue]صاعقه 2[/color][/b] [color=orange]عكس:[/color] http://gallery.military.ir/albums/userpics/saeghe2.jpg هواپیمای بدون سرنشین صاعقه 2 برای افزایش مهارت کارکنان پدافند هوایی به عنوان هدف برای موشکها توپها و پدافند زمینی مورد استفاده قرار می گیرد. این هواپیما با حداکثر سرعت 250 کیلومتر بر ساعت می تواند تا ارتفاع 11000 پا به مدت 90 دقیقه پرواز کند. هواپیمای صاعقه 2 و مهاجر 2 توسط شرکت قدس طراحی و ساخته شده اند. [b][color=blue]فراز 2 [/color][/b] [color=orange]عكس:[/color] http://gallery.military.ir/albums/userpics/faraz2.jpg به گزارش مهر، فراز 2 یک هواپیمای بدون سرنشین کوچک (مینی پهپاد) است که توسط دست پرتاپ می شود و می توان آن را در یک کوله پشتی قرار داد. در واقع این مینی پهپاد رقیب Pointer آمریکایی است. فراز 2 دارای یک موتور الکتریکی است و حداکثر سرعت آن 90 کیلومتر بر ساعت است و تا شعاع 10 کیلومتری می تواند تصاویر زنده را به یک کامپیوتر ارسال کند. ارتفاع پرواز آن 3000 متر است . این هواپیما 0.5 ساعت مداومت پروازی دارد. منبع: http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1277269
  15. بــــــــله!!! باز هم يه واكنش غريزي از طرف دوستان مدعي دموكراسي به سبك غربي! دوستانی که اگر صدها بار هم جواب سولات تکراریشون رو بدی باز هم از روی غرض ورزی همون سوال رو با پس و پيش کردن جملات دوباره تکرار میکنند. دوستاني كه آرزوشون تكرار حوادث بعد از انتخابات در ايرانه.دوستاني كه از هر فرصتي براي توهين و ضربه زدن به اين انقلاب استفاده ميكنند كه نمونه جديدش در 25 بهمن و 1 اسفند بود.دوستاني كه دروغ بخش جدايي ناپذيري از زندگيشون شده و اگه يه روز صبح از خواب بيدار بشن و به اين مملكت و دوسدارانش فحش ندن روزشون شب نميشه. دوستاني كه چهره واقعيشون رو در روز عاشورا نشون دادند و امسال مريم رجوي تو پيام نوروزيش واسشون نامه فدايت شوم فرستاده!! با اين تفاسير نميدونم چرا هنوز دارم بهشون ميگم دوست . ميگن هر كسي رو بايد از روي گروه دوستانش شناخت .در مورد شما كه دنباله رو و پيرو بزرگترين خائنان چند سال گذشته اين كشور هستيد اين شناخت حاصل شده.بنده پاسخ به پست شما رو با همون سبک خودتون نه در شان خودم ميدونم و نه در شان اين سايت.باشد كه آيندگان از اين روزها قضاوت كنند. ******************************************************* چند خبر از حوادث كشور هاي منطقه: [color=blue][b]نيروهاي امنيتي بحرين به مردم حمله كردند [/b][/color] نيروهاي امنيتي بحرين كه از پشتيباني نظاميان عربستاني برخوردار هستند به تظاهرات مسالمت‌آميز امروز مردم بحرين حمله كردند. شبكه خبري پرس‌تي‌وي گزارش داد كه نيروهاي امنيتي بحرين به تظاهرات مردم اين كشور حمله‌ور شدند. هزاران بحريني امروز و پس از نماز جمعه تظاهرات بزرگي را عليه رژيم آل‌خليفه برگزار كردند. اين در حالي است كه همزمان با روز خشم در بحرين،‌ تانك‌ها و خودروهاي زرهي رژيم آل‌خليفه در مناطق مختلف شهرهاي اين كشور مستقر شده‌اند. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/155263]منبع[/url] [color=blue][b]حمله مزدوران پادشاه اردن به انقلابيون [/b][/color] برخي از مزدوران دولت اردن با پرتاب سنگ به سوي معترضان اين كشور در ميدان "جمال عبدالناصر " واقع در "امان " منجر به زخمي شدن صدها تن از انقلابيون اردني شدند. به گزارش فارس به نقل از شبكه "بي‌بي‌سي "، مزدوران دولت اردن در اقدامي امروز جمعه با معترضان اين كشور كه خواستار اصلاحات بودند در "امان " پايتخت اردن درگير شدند. گزارشگران اعلام كردند كه حاميان پادشاه اردن به سمت صدها معترض اين كشور كه در ميدان "جمال عبدالناصر " تجمع كرده بودند، سنگ پرتاب كردند و شماري از آنها را مجروح كردند. به گفته شبكه بي‌بي‌سي، معترضان خواستار استعفاي "معروف بخيت " نخست‌وزير اردن، ايجاد اصلاحات در پارلمان و محاكمه مقامات فاسد اين كشور شدند. عبدالله دوم ماه گذشته، بخيت را پس از آنكه تظاهرات گسترده خياباني در اردن برگزار شد، به عنوان نخست‌وزير برگزيد. بر اساس اين گزارش، تظاهرات روز گذشته در اردن نشان داد كه چپگرايان و اعضاي اسلام‌گراي مخالف دولت اردن به تظاهرات دانشجويان اين كشور پيوستند. برخي از شاهدان ماجرا اعلام كردند كه در اين تظاهرات نزديك به 35 نفر زخمي شدند كه بيشتر آنها از قسمت سر دچار جراحت شدند. در نامه‌اي كه روز چهارشنبه در روزنامه‌هاي اردن به چاپ رسيد، ملك عبدالله از بخيت خواسته تا اصلاحاتي را در پارلمان به وجود آورد. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/155241]منبع[/url] [color=blue][b]سوریه حامی مقاومت می‌ماند [/b][/color] مشاور رئیس جمهوری سوریه ضمن تاکید بر حمایت از مقاومت و اقدامات گسترده دولت برای حل مشکلات اقتصادی مردم، خاطر نشان کرد : سوریه به خاطر حمایت از مقاومت، در معرض توطئه های دشمنان قرار گرفته است. به گزارش خبرگزاری رسمی سوریه(سانا)، "بثینه شعبان" گفت : سوریه به زودی تصمیمات مهمی در راستای توجه به درخواستهای مردمی اتخاذ خواهد کرد. مردم ما در تصمیمات کشور سهیم خواهند شد. وی افزود : کمیته ای برای بررسی اوضاع درعا و خواسته های مردمی تشکیل شده است.اقداماتی برای افزایش حقوق کارکنان دولتی و بیمه آنها، ایجاد فرصتهای شغلی برای بیکاران و مقابله با فساد انجام خواهد شد. وی تصریح کرد: لغو حالت فوق العاده مورد بررسی قرار می گیرد و قانون جدیدی برای احزاب در سوریه وضع می شود. همچنین قانون جدیدی برای رسانه ها وضع می شود تا آزادی و شفافیت بیشتری را به دنبال داشته باشد. با بازداشتهای بی مورد برخورد می شود. شعبان گفت : سوریه به خاطر حمایت از مقاومت مورد هدف قرار گرفته است؛ ما همواره حامی مقاومت بوده ایم و حامی آن باقی می مانیم. هر کس که روزنامه اسرائیلی را بخواند متوجه این حملات می شود. بی ثباتی به نفع مردم سوریه نیست. از سوی دیگر، مقامات سوری باندهای مسلح را مسئول وقایع شهر درعا که جمع زیادی کشته شدند دانستند. آنها طرفهای خارجی را به نشر اکاذیب متهم کردند. اخبار دیگر اینکه بشار اسد رئیس جمهوری سوریه "فیصل احمد کلثوم" استاندار درعا را برکنار کرده است. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/155244]منبع[/url][hr]
  16. [quote]گریپن عزیز بنده خودم در همین تاپیک زیاد درباره ایران نوشتم؛ آیا این موضوع شما رو آزار میده؟ خیلی از دوستان دیگر هم نوشتن، بله درسته ممکنه عده ای هم باشن که از چیزی یا کسی عصبانی و دلگیر هستن و درشت هم بنویسن؛ اما در کل با شما موافق ام که باید شفاف و صادقانه نوشت، شما هم شاید هم نظر باشید که تحولات دنیای عرب در دو ماه اخیر بر همسایگان هم اثر خواهد گذاشت: خواه تحلیل، خواه بازخورد در میان ملت ها، خواه واکنش و موضع گیری دولت ها. شاید هدف از نوشتن همه دوستان در اینجا صحبت درباره مصالح و منافع کشور خودمون باشه: برای مثال، بنده حقیر فکر می کنم حمایت ما از فلسطینیان و لبنان در مقابل رژیم صهیونیستی و همینطور سوریه موضعی اصولی و بر مبنای تعاریف ایدئولوژیک ما از روابط و منافع متقابله.[/quote] دوست عزيز منظور آقاي گريپين شما نبوديد. در چند روز اخير عده اي از كاربران قديمي سايت كه بن شدند از فرصت باد آورده تعطيلات نوروز استفاده كرده و با ايجاد اكانت دوم (كه خلاف قوانين سايته) وارد بحثها شده و عقده هاي چند سال پيش رو بازگو ميكنند. يكي از همين افراد آقاي ANGEL_of_WAR هستند كه قبلآ با نام كاربري call-of-duty در سايت فعاليت ميكردند كه مواضع ايشون در رابطه با رهبر و نظام و دولت و كلآ خيلي مسائل ديگه براي بيشتر كاربران قديمي سایت مشخصه. براي آشنا شدن دوستان جديد هم با نظرات ايشون سري به اين لينك بزنند بخصوص در بخش بحث هاي سياسي: [url=http://nforum.gigfa.com/index.php]جنجال فروم[/url]
  17. [quote]آیا بین ماهایی که ادعای اسلام و پیروی از پیامبر اکرم (ص) رو داریم و ادعای پیروی از عقل و منطق رو یدک میکشیم انجام همچین اعمالی در برابر مردم مسلمان کشور خودمون آیا تناقضی با [color=blue]دین و آیین ما[/color] نداره؟ چرا باید همیشه بجای گوش دادن به حرف مردم اول اونهارو به خاک و خون بکشیم و وقتی که دیدیم مردم دست بردار نیستن و وضعیت وخیم تر شده تازه به حرف مردم گوش بدیم که[color=red] چی میخوان و چی میگن؟[/color][/quote] [b]؟؟؟[/b] واقعآ شما كه در جريان هستيد به ما بگوييد كه چي ميخوان و چي ميگن؟
  18. با تشكر از دوست عزيز علي آقا [quote] سطح حفاظتی خودرو در حالت معمولی معادل [color=red]LEVEL 1 استاناگ[/color] است و در برابر گلوله های کالیبر 7.62 مقاومت کامل دارد ، در صورت نصب بسته های انفجاری RA بر روی بدنه آن و تقویت کفی آن با یک زره مخصوص V شکل مقاومت آن معادل [color=red]LEVEL4 استاناگ 4569 [/color]خواهد رسید.[/quote] اون قرمزا يعني چه؟(بيسوادييه ديگه چه كنيم!!) ميشه عكسي از كفي اين MPV در حالت معمولي و در حالت تقويت شده با زره V شكل بزاريد. اين نوع زره توانايي مقاومت در برابر بمب هاي استفاده شده در عراق رو داره؟(اين هم يه بيسواديه ديگه!! نميدونيم قدرت تخريبي بمبهاي كنار جاده اي مورد استفاده در عراق چقدره)
  19. چند سال قبل يكي از مقامات بلند پاييه انگليس(نميدونم نخست وزير بود يا وزير دفاع بود يا...) درباره اين وجود اين گونه كدها در جنگنده F-35 ابراز نگراني كرده بود و حتي تهديد به لغو قرارداد خريد اين جنگنده كرده بود. اين گونه كدها مويد همون ضرب المثل قديمي شمشير دسته خودش رو نمي بره هست! نمونش هم جنگ دريايي ايران و آمريكا در خليج فارسه(همون جريان موشك ضد كشتي شليك شده از جنگنده ايراني و انحرافش به وسيله مثلآ جنگ الكترونيك كشتي آمريكايي)
  20. [quote]جای تاسف وجود داره که بعضی دوستان طوری از این حکومت های سراسر فساد دفاع می کنن و می گن انقلاب مخملی آمریکا نه این خشم مردم این کشورها از سال ها خورده شدن حقشونه حسنی مبارک بن علی خاندان بحرین و...... همه با انقلاب آمریکایی مواجه بودن !!!!!!!! همه رو آمریکا هدایت کرده !!!!!!!! این استدلال های دوستان واقعا خنده داره آمریکایی ها اونقدر دیگه نفوذ ندارن که بتوانند این کار ها رو بکنن گذشت دوران مرحوم دکنر مصدق گذشت خود آمریکایی ها هم می دونن[/quote] [color=red]نفوذ آمريكا امروزه از طريق ابزاري به نام رسانه هست.[/color] درسته كه آمريكايي ها ديگه اون نوع نفوذي رو كه در سالهاي بعد از جنگ جهاني داشتند رو ندارند اما امروزه نفوذي قدرتمند تر دارند كه ردي از خودش به جا نميزاره.بله همون رسانه اعم از شبكه هاي خبري و تلوزيوني٬روزنامه و اينترنت . آمريكايي ها از هيتلر درس بزرگي گرفتند و اون [b]استفاده هوشمندانه از رسانه ها براي كنترل اذهان عمومي [/b]هست.كنترل ذهن يعني كنترل عملكرد افراد و اين مهمترين ابزار آمريكا براي هدايت پروژه هاي خود به نام مردم هست ٬ مردمي كه به گمان خود در حال تغييراتي در زندگيشان هستند اما درست در همون جهتي حركت ميكنند كه تئوريسين هاي غربي به صورت كاملآ زيركانه اي براشون برنامه ريزي و ديكته كرده اند! بله از نظر من اين به ظاهر انقلابها ٬ هدايت شده از طرف آمريكا و غرب هست. حالا شما ميفرماييد دليلتان چيست بنده پاسخ ميدهم موتور محرك اين انقلابها در آمريكا هست.همون اينترنتي كه با فيس بوك براي تجمع مردم بيانيه ميده ٬ همون شبكه هاي خبري كه با آب و تاب خبرهاي درگيري ها رو منتشر ميكنه تا با تحريك احساسات مردم اونا رو به انقلاب و مثلآخيزش در مقابل ظلم تشويق كنه در حالي كه مصوبين اصلي استمرار حكومت اين ظالمان در حاشيه امنييت قرار ميگيره. از شما سوالي ميپرسم ديكتاتورهاي منطقه رو چه كسي آورده و ازشون در جهت تامين منافع خودش حمايت ميكرد؟ مسلمآ پاسخ شما آمريكا خواهد بود. پس چرا بعد از انقلابات انجام گرفته تغييري در رفتار حكومت انقلابي با آمريكا ايجاد نشده؟ اگر معناي انقلاب مبارزه با ظالم هست پس چرا تغييري در رفتار با عامل ايجاد و قوام ظالم انجام نميگيرد؟
  21. [quote]نفت بحث اصلي نيست! اگه فرض بگيريم كه 4/5 ليبي يعني همه ليبي بجز مناطق شمالي صحرايي و غير قابل سكونت هستند، اونوقت جدا كردن منطقه شمالي و جنوبي ليبي نفعي نداره كه اين همه سر وصدا بشه براش!!!! تو سودان فرق ميكرد! چون منطقه شمالي سودان مخالفان غرب بودن و منطقه نفتي جنوب موافقان غرب! پس جداسازي خيلي معنا و مفهوم داشت! اما در ليبي بحث به نوعي عجيب و گنگه! در تمام ليبي هيچ خبري نيست مگر در چند شهر دست شمار مصراته،‌اجدابيا، طرابلس و بن غازي! قزافي مثل صدام حسين،‌يه مهره تاريخ مصرف گذشته اس! و فرقش اينه كه صدام رفت تو سوراخ قايم شد و حتي يه تير شليك نكرد،‌قزافي از خريدهاش استفاده ميكنه! اما عليه چه كساني و با چه هدفي؟ كل اين ماجرا بو داره![/quote] آخه تمام شهرهاي مهم ليبي به غير از سبها كه تو مركزه بقيه شهرهاي ساحلي مديترانه هستند! شما فكر ميكنيد مگه جمعيت ليبي چه قدره؟ نگاه به بزرگي كشورشون نكنيد كلآ 6 ميليون نفر هم نميشن!! تو اطلس طبيعي در باره تركيب جمعيتشون اينطوري نوشته: [color=blue]ليبيايي=57درصد***بدوي=14درصد***مصري=8درصد***بربر=7درصد***غيره=6درصد[/color] بگذريم ٬ به نظر بنده تمام اتفاقات ماههاي اخير در واقع اجراي پروژه انقلابهاي مخملي آمريكاست. شروع اين قضايا ابتدا در آسياي ميانه سپس ايران (كه شكست خوردند)بعد آفريقا و در نهايت خاور ميانه هست. البته اين جور بحثها جاش اينجا نيست و آقا مصطفي تو تاپيك تظاهرات و درگیری های کشورهای عربی در اين باره به طور مفصل توضيح دادند.
  22. [quote][quote][quote][quote]اما تمامي بمبها وموشكهايي كه جنگندهاي مثل اف 4م تواندحمل كندو حمل ميكند [/quote] سلام شما مگه تا حالا صاعقه اي رو در حال حمل موشك هم ديديد؟[/quote] بله موشك هم حمل ميكنه! من خودم چندين بار اين هواپيما رو در اطراف فرودگاه تبريز چه به صورت مسلح و چه به صورت غير مسلح ديدم.هميشه هم يك يا چند فروند F-5 اسكورتش ميكنند.[/quote] با چه موشکی دیدید؟ شما گفته بودی همه موشکهایی که اف-4 میتونه حمل کنه، یعنی صاعقه AIM-7 هم می تونه حمل کنه؟ شما همچین چیزی دیدید؟[/quote] دوست عزيز بنده چنين چيزي نگفتم!!! در واقع اون دومين پست بنده تو اين تاپيكه كه اوليش هيچ ربطي به هواپيما و ... نداشت ! در مورد نوع بمب هم بنده به علت نداشتن هيچ نوع تخصصي در اين زمينه نميتونم جوابي بدم. فقط ميتونم بگم جيزايي كه زير صاعقه وصل ميشه مخزن سوخت نيست!
  23. [quote]سلام. من هنوز نمي فهمم تو ليبي چه اتفاقي داره ميوفته!!!!! چرا همه جنگ ليبي فقط تو نوار شماليه اين كشوره؟ پس بقيه كشور ليبي چي؟ اكثريت اين مملكت كجان؟ اصلا حرفي جز شهراي شمالي و ساحلي نيست! بحث اصلا سر نفت نيست انگار!!!! فقط لشگر كشيه! تمرينه تجهيزاته؟ واقعا چه اتفاقي افتاده؟ مثل بازي موش و گربه شده!!!! كل اين جنگ مسخره و بوداره!!![/quote] چون بخشهاي مركزي و جنوبي ليبي بيابانه(صحراي بزرگ آفريقا) و خالي از سكنه! در مورد بخش دوم حرفهاتون باهاتون موافقم. اين جنگ در واقع يه هشداره به كساني كه سعي كنند در مقابل اين انقلابهاي هدايت شده مقاومت كنند.
  24. Royal_falcon

    M24....خوش دست و مرگ آور!

    [quote][quote]برا اسنايپر پليسي مناسب تر نيست ؟[/quote] بله دوست عزیز مورد استفاده پلیس هم قرار میگیره. برای نیروهای ارتش هم بسیار کارآمد هست. بسیار خوش دست و سبک هست و دارای برد نسبتا خوبی هست[color=red].برد موئثر 800 متر برای درگیری [/color]در مناطقی مانند [color=red]جغرافیای افغانستان [/color]یا عراق خوب جواب میده. چون اغلب درگیری با نیروهای طالبان در مناطق کوهستانی و درگیری های عراق در مناطق شهری هست.[/quote] درگيري در افغانستان معمولآ يا در فواصل دور كه از برد اين سلاح بيشتره انجام ميگيره يا در فواصل بسيار نزديك كمتر از 100 متر.من فكر كنم اين سلاح بيشتر به درد جنگهاي شهري بخوره تا درگيري در كوهستان و بيابان.
  25. [quote][quote]اما تمامي بمبها وموشكهايي كه جنگندهاي مثل اف 4م تواندحمل كندو حمل ميكند [/quote] سلام شما مگه تا حالا صاعقه اي رو در حال حمل موشك هم ديديد؟[/quote] بله موشك هم حمل ميكنه! من خودم چندين بار اين هواپيما رو در اطراف فرودگاه تبريز چه به صورت مسلح و چه به صورت غير مسلح ديدم.هميشه هم يك يا چند فروند F-5 اسكورتش ميكنند.