-
تعداد محتوا
634 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های ghermez
-
نمي دونم دليل چيه گزينه ي نقل قول زدن رو پست ها به كل براي من حذف شده ، پستي هم مي دم تظيمانتش (مثل تنظيم اندازه فونت و تغيير رنگش) براي من وجود نداره،،ويرايش به همين دليل نمي تونم انجام بدم
-
<p><p>قسمت دوم: اولین سقوط زمانی که ایران هنوز در میانه مستقر کردن سربازانش در خاک عمان بود جنگ ادامه یافت. در روز نهم جولای 1973 نیروی هوایی عمان اولین تلفات را به خود دید. در این روز یک فروند استرایک مستر به شماره بدنه 413 سقوط کردن و خلبان بریتانیایی آن کشته شد. زمانی که نیروی هوایی یمن جنوبی چند بار اهدافی را در خاک عمان بمباران کرد نیروی هوایی ایران در کنار حمله به شورشیان پروازهای گشتی بیشتری در طول مرز یمن انجام داد. شورشی ها به زودی حضور نیروهای ایران و ظرفیت فانتوم ها را با حملاتی سنگینی که بر علیه پایگاه هایشان شد متوجه شدند. همزمان، بر روی زمین سربازان عمان به همراه متحدین خارجی خود در طول مسیرهای تدارکاتی شورشیان تعدادی پست نگهبانی درست کردند. این پاسگاه ها از موقسایل در ساحل شروع می شد و به سمت شمال ادامه می یافت و به خوبی مناطق تحت کنترل شورشیان را به دو نیم تقسیم می کرد. زمانی که تفنگداران دریایی ایران با پشتیبانی توپخانه و هلیکوپتر در توماریت موضع گرفتند حلقه محاصره بر گرد شورشیان تنگ تر شد. از سال 1973 یه بعد شورشیان به صورت گسترده ای توسط روسها حمایت می شدند و در عین حال حضور خود را در یمن جنوبی مستحکم تر می کردند. ایرانی ها، که قبلا در مرزهای شمالی خود تحت فشار روسها بودند، مشتاق بودند تا با دشمن تاریخی خود دست و پنجه نرم کنند. به هرحال، اگرچه اعضای نیروی هوایی ایران به خاطر شرکت در این جنگ حس غرور مشترکی داشتند ولی با وجود پیروی هایی که آنها در میانه سال 1973 به دست آورده بودند شرکت آنها در این جنگ بر روی نقاط ضعف نظامی ایران نوری تاباند. سرگرد نوذران دراین باره می گوید: "نیروی زمینی ایران اشتباهات زیادی داشت. مثلا آنها میدانهای مین را بدون تعیین موقعیت دقیق آنها بر روی نقشه ایجاد می کردند و افسرانشان به دفعات وقتی زیر آتش دشمن بودند از قبول آتش تهیه سرباز می زدند. در بعضی موارد آنها از همکاری بین توپخانه و عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی عاجز بودند. نیروی هوایی از نقشه هایی با مقیاس 1:100.000 و نیروی زمینی از نقشه هایی با مقیاس 1:50.000 استفاده می کردند. بعضی از افسرانی نیروی زمینی که برای جایگزین کردن افسران قدیمی وارد عمان می شدند توسط همکاران خود به خوبی توجیه نمی شدند و واحدهای پیشرفته تر ،مانند واحدهای رادار زمینی، به دلیل فقدان تمرین و تجربه توسط آنها به بازی گرفته نمی شدند. با این وجود، ما به تدریج در توجیه افراد جدیدتر و همکاری با نیروی زمینی بهبود پیداکردیم." گزارشهای نیروی هوایی همیشه مساعد بودند. "ما و هوانیروز موثر بودن خود را در عمان بارها و بارها ثابت کردیم. حتی زمانی که درجه حرارت هوا در داخل کابین فانتومها بالای 84 درجه بود هواپیماهای ما بیش از 80 درصد آماده عملیات بودند. دقت بمباران ما به 50 درصد رسیده بود و در مناطقی که دید مناسبی در بیشتر ایام سال وجود نداشت تلفات ما بسیار پایین بود." با افزایش فانتومهای در دسترس ،که توسط آمریکا به ایران فروخته می شد، نیروی هوایی ایران از نیمه سال 1973توانست حضور خود را در عمان افزاش دهد. در دسامبر این سال یک اسکادران فانتوم در توماریت مستقر شدند. آنها به همراه تفنگدارن دریایی یکی از بهترین عملیاتهای برنامه ریزی شده را بر علیه خطوط تدارکاتی شورشیان در منطقه موقسیال انجام دادند. از سوی دیگر، روسها برای مقابله با این خطر جدید سلاح های مدرنی را به شورشیان واگذار کرد که در میان آنها موشک ضدهوایی شانه پرتاب استرلا هم به چشم می خورد. خلبان های ایرانی جزو اولین خلبانهای دنیا بودند که با این سلاح نسبتا خطرناک در میدان رزم روبرو شدند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/1~2.jpg[/img] یک فروند استرایک مستر عمانی در طول سواحل این کشور در سال 1972.در این سال یمن جنوبی از عمان به دلیل نقض حریم هوایی کشورش رسما شکایت کرد. آنها ادعا داشتند که هواپیماهای عمانی (که خلبانهایشان بریتانیایی بودند) 119 بار از مرز بین دو کشور گذشته اند. تیربارچی های عدو با افزایش تهدید علیه خطوط مواصلاتی شورشیان آنها برای حمل تجهیزاتشان به استفاده از لنج های چوبی روی آوردند. اگرچه آنها در حاشیه اقیانوس آرام به آهستگی حرکت می کردند اما معلوم شد که هدف قرار دادن آنها در میان تعداد زیادی لنج که در دریا رفت و آمد می کردند بسیار دشوار است. در طی عملیاتهای گسترده جستجو-شکار بر علیه این لنجها خلبانهای ایرانی با بعضی از خطرناکترین و هیجان انگیز ترین پروازهای این جنگ روبرو شدند. سرگرد نوذران به خاطر می آورد: "در روز 5 ژوئن 1974 دو فروند فانتوم از فرودگاه توماریت به پرواز درآمدند. شرایط هوا داغ، خشک و پرگرد و غبار بود اما خبر خوب این بود که ما یک مأموریت بیشتر در آنجا نداشتیم. وظیفه ما حمله و غرق کردن 3 فروند لنج اعراب بود که فانتومهای ما آنها را در حال حرکت به سمت شمال در طول ساحل کشف کرده بودند. طبق گفته منابع اطلاعاتی عمان لنج ها در بهترین حالت مسلح به مسلسلهای سبکی مانند کلاشینکوف بودند و ما قصد داشتیم در آبهای جزیره کوریه به آنها حمله کنیم. ظاهرا مخاطره این عملیات خیلی پایین بود. همانطور که ما از قبل فهمیده بودیم واژه "مخاطره پایین" معمولا به معنای مخاطره پایین برای نیروهای اطلاعاتی عمان بود و بسیار اتفاق می افتاد که چنین عملیاتی در عمان به سادگی با خلبانهای آویزان بر چترنجات به پایان می رسید... به دلیل طبیعت اهدافمان ما تصمیم داشتیم که فقط با مسلسل به آنها حمله کنیم. برای اینکه سوخت کافی برای یافتن اهداف داشته باشیم فانتوم های ما را به 3 مخزن سوخت اضافی مجهز کرده بودند. بر اساس اطلاعات دریافتی زمان برخواستن ما در ظهر ششم ژوئن تعیین شد تا به موقع بالای سر اهداف خود برسیم. ما طبق برنامه از زمین برخواستیم و در حالی که به سمت منطقه مورد نظر سمت گرفته بودیم به ارتفاع 3000 متری صعود کردیم. کلاغ-1 هواپیمایش را به موازات زمین در آورد و در حالیکه کمک خلبانش هواپیما را به سمت سواحل عمان هدایت می کرد در سکوت رادیویی کنترلهایش را تنظیم کرد. پس از مدتی کمک خلبان گفت که فکر نمی کند اینجا جای خوبی برای پرش با چتر باشد. پس از اینکه خلبان با وی موافقت کرد کمک خلبان اضافه کرد که تنها سه دقیقه تا رسیدن به محل اهداف فاصله دارند. کلاغ-1 به وینگ من خود اشاره کرد و سلاح های خود را برای شلیک آماده کرد. همانطور که فانتوم ها به پرواز بر فراز آب ادامه می دادند لیدر شروع کرد یک چرخش آهسته به سمت راست انجام دهد تا به منطقه مورد نظر برسند تا سپس اجازه دهد که قبل از بازگشت به پایگاه به اهدافشان حمله کنند. پس از دو دقیقه توانستیم دو فروند از 3 فروند لنج مورد نظر را پیدا کنیم ولی سومی را ندیدیم. لیدر فکر می کرد که پیدا کردن این دو لنج هم خوب است و اگر کمی شانس می آوردیم قبل از ترک کردن منطقه ممکن بود که سومین لنج را هم بیابیم. لیدر تصمیم گرفت که به لنج اول حمله کند و دومی را برای کلاغ-2 گذاشت. لنج ها هم فانتوم ها را دیدند و با حداکثر سرعت به سمت ساحل به راه افتادند. ما ارتفاع مان را تا 100 متر کم کردیم و کلاغ-1 خود را در مسیر هدف قرار داد و حمله کرد. لنج اول با شلیک 162 گلوله ناپدید شد. لیدر پرواز هواپیمایش را تا ارتفاع 400 متر بالا کشید و کنار رفت تا راه را برای حمله وینگ من خود بازکند. در این لحظه او اولین اخطار را از وینگ من خود گرفت: -توجه، کلاغ-1! رد دود از طرف جنوب شرقی. همانطور که این خبر خبر از رادیو پخش شد... - تصحیح می کنم کلاغ-1! دو تا رد دود. و پس از آن: -تصحیح می کنم! سه تا رد دود همه از سمت جنوب شرقی! سپس کمک خلبان کلاغ-1 دو رد دود دیگر که از سمت شمال می آمدند را مشاهده کرد. سه موشک سام در یک لحظه! چگونه امکان داشت؟! چرا هیچ اخطاری از دستگاه پیش اخطار( RWR) نرسیده بود؟ بر اساس اطلاعات منابع عمانی در هوای صاف فانتومهای ما در ارتفاع بین 400 تا 500 متر و با سرعت کم پرواز می کردند. چه اهداف خوبی برای شورشیان شده بودیم؟! اردکها بر روی دریاچه نشسته بودند! اما تجربه اوضاع را درست کرد: -کلاغ-2 دنبالم بیا! لیدر پرواز به شدت به سمت چپ غلطید و ارتفاعش را تا 50 متری سطح آب کاهش داد به امید اینکه وینگ منش در جایی که می خواست باشد. لیدر پرواز امیدوار بود و دعا می کرد که موشکها سام-7 باشند تا به حرکت به سمت آنها بتواند گمراهشان کند. زمانی که هر دو فانتوم چرخیدند کلاغ-1 به کلاغ-2 دستور داد تا مخازن سوخت اضافی را رها کند در حالیکه کمک خلبانش رد 2 دود دیگر را در سمت چپ مشاهده کرده بود. ما بیشتر از آنکه نگران این اخطار باشیم نگران سرعت گرفتن هواپیماهایمان اندکی بالاتر از سطح دریا بودیم. شانس به ما روی آورد و دومین لنج را درست روبروی خود پیداکردیم. کلاغ-1 به کلاغ-2 اعلام کرد که ارتفاعش را تا 100 متر افزایش دهد و به لنج حمله کند. خودش تصمیم داشت که در همان نزدیکی باشد و از پشت سر فانتومها مراقبت کند. این باید آخرین حمله آن روز می بود و پس از آن فانتوم ها باید به پایگاه بازمی گشتند. کلاغ-2 جواب داد: -کلاغ-1! سروان اگر اتفاقی نیافتاده به دنبال کارمان باشیم. اما با سام ها چه کنیم؟ -کلاغ-2! برد سام ها کوتاه است. ما الان در امانیم( البته 100درصد مطمئن نبود) و مأموریتمان را تمام می کنیم ستوان! کلاغ-1 ارتفاع گرفت و با توپ 20 میلیمتری خود به لنج حمله کرد. 207 گلوله صرف غرق کردن لنج دوم شود. او در ارتفاع 100 متری هواپیمایش را صاف کرد و به سوی پایگاه بازگشتیم. زمانی که به آنجا رسیدیم 6 فروند هرکولس در حال تخلیه بارهایشان بودند. ما چند بار دیگر هم به آن پایگاه بازگشتیم..." [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/2~3.jpg[/img] 4 فروند فانتوم ایرانی در طی رژه هوایی در تهران در سال 1969. این هواپیماها اولین نمونه از فانتومهای اسطوره ای بودند که به نیروی هوایی ایران پیوستند و همچنین اولین فانتومهای ایران بودند که در طی رهگیری میگ-25 های روسی مأموریتهای جنگی انجام دادند. 2 اسکادران فانتوم در فرودگاه مهراباد مستقر شدند. در سال 1975 آنها به شیراز فرستاده شدند. در طی سالهای دهه 70 اغلب اوقات این هواپیماها مشغول بودند. شکارچیان در کمین نیروی هوایی عمان اولین عملیات زمینی بزرگ ایران در اکتبر 1974 انجام شد و در نتیجه تفنگداران دریایی ایران توانستند شهرهای منستون و رایکوت را آزاد کرده و در آن پایگاه تشکیل دهند. ارتش عمان به همراه واحدهای اردنی و پاکستان در پشت ایرانی ها منطقه را پاکسازی می کردند. فتح منستون و رایکوت سبب شد تا خط دفاعی جدیدی تشکیل شود که فشار بیشتری بر خطوط تدارکاتی شورشیان وارد می آورد. بسیاری از شورشیان به دلیل آشنایی خوبی که با منطقه داشتند توانستند فرار کنند. درحالیکه این عملیات نظامی در جریان بود بریتانیا در فکر تقویت نیروی هوایی عمان با تعداد بیشتر هواپیمای جدیدتر بود. در سال 1974 سه فروند هواپیمای بی.آ.سی-111، هشت فروند بریتن-نورمن بی.ان-2 دیفندر و هواپیمای باری وی.سی-10 خریداری شد. بعدتر در همان سال خریدها با خرید هواپیماهای پیشرفته تر هاوکر هانتر ادامه یافت. اینکه این جنگنده-بمب افکنها ازچه نوعی بودند تا به امروز نامعلوم مانده است. بعضی از این هواپیماها ،که بیشترشان در طی سال 1975 تحویل داده شدند، هواپیماهای دست دوم بریتانیایی بودند. تعدادی هم از کویت و تعداد بیشتری هم از کویت خریداری شده بودند. بعضی از آنها تنها به عنوان منبع قطعات یدکی استفاده شدند و آنهایی که آماده پرواز بودند در اسکادران تازه تأسیس ششم نیروی هوایی عمان سازماندهی شدند. این هواپیماها بیشتر توسط بریتانیایی ها و اردنی ها به پرواز در می آمدند. بعضی از آنها به جایگاه های اضافی برای حمل موشکهای سایدویندر مجهز شده بودند. عملیات ضدشورشی ها قبل از اینکه هانترها عملیاتی شوند به نقطه حساس خود رسیده بود. در ژانویه 1975 سربازان عمان و ایران در نزدیک شارشیته مترکز شدند و یک ماه بعد عملیات تهاجمی بزرگی را با نام "حمار" بر علیه مواضع شورشیان در عاشوق آغازکردند. در این عملیات به صورت گسترده از هلیکوپتر استفاده شد و در نتیجه تعدادی از آنها توسط شورشیان سقوط کردند یا به سختی آسیب دیدند. به هر حال، حمار یک عملیات موفقیت آمیز بود که در طی آن عاشوق به همراه مقادیر زیادی تدارکات شورشیان تسخیر شد. متعاقب آن، نیروی مشترک ایران و عمان به سرعت خود را برای عملیات بعدی آماده کردند که مستقیما به سمت مرز یمن جنوبی انجام می گرفت. در طی نبرد در منطقه حقیف در هشتم مارس 1975 یک فروند بل-205 توسط آتش جنگ افزارهای سبک ساقط شد. ثابت شد که سام-7 ها خطرناک تر هستند و در روز نهم آگوست 1975 توانستند یک استرایک مستر را شکار کنند. خلبان به سلامت از هواپیما بیرون پرید و چند فروند استرایک مستر و هلیکوپتر برای تأمین منطقه و نجات وی اعزام شدند. اگرچه موشکهای دیگری شلیک شدند اما هیچ یک از هواپیماها آسیب ندیدند و خلبان بریتانیایی به سلامت به پایگاه بازگردانده شد. در جمع، تا انتهای سال 1975خلبانهای برتانیایی، ایرانی و اردنی در عمان 23 بار مورد حمله سام-7 ها قرار گرفتند. تنها دو فروند پرنده توسط سام ها سرنگون شدند که یکی از آنها یک فروند کبرای ایرانی بود که در روز 15 سپتامبر هدف قرارگرفت. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/3~3.jpg[/img] از سال 1975 عمان 31 فروندهانتر دیگر از منابع مختلف دریافت کرد. بعضی از آنها ،مانند هواپیمای داخل تصویر، به موشکهای سایدویندر مسلح شده بودند و در نقش دفاع هوایی پرواز می کردند [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/4~1.jpg[/img] بل-214 ها و کبراهای هوانیروز ایران ثابت کردند که در به پایان رساندن جنگ ظفار سودمند بوده اند. کبراها برای پشتیبانی هوایی نزدیک استفاده می شدند در حالی که بل-214 ها سربازان ایرانی و عمانی و یا تدارکاتشان را به پاسگاه های دور افتاده انتقال می دادند. آخرین عملیات تهاجمی بر علیه شورشیان در اکتبر 1975 و در منطقه سرفیت توسط عمانی ها و ایرانی ها انجام شود. این عملیات با پشتیبانی شینوکهای ایرانی ، که توپ و سربازان را به منطقه حمل می کردند، و فانتوم ها و هانترها ،که اهدافی را در درون یمن جنوبی هم بمباران کردند، انجام شد. منطقه به سرعت تسخیر شد. هانترها پایگاه های شورشیان در هاوف و جادیب را به شدت بمباران کردند در حالیکه بمباران ناوشکنهای کلاس سامر هم به یاریشان شتافته بودند. خلبانان هانترها متوجه شدند که شیرجه هایی که برای افزایش دقت بمباران طراحی شده بودند می توانند آنها را همچنین از گزند سام-7 هم بیرون نگه دارند. ثابت شد که این تاکتیک موفقیت آمیز است و تنها یک فروند هواپیما در طی این عملیات آسیب دید و خلبان توانست هواپیما را به پایگاهش برگرداند. پس از موفقیت گسترده در حمله به سرفیت در روز یازده دسامبر 1975 سلطان قابوس اعلام کرد که جنگ داخلی در این کشور به پایان رسیده است. با این وجود، نیروی هوایی عمان دو فروند بل-205 دیگر را در روزهای اول نوامبر و 25 دسامبر از دست داد. تصادفا چند آتشباری توپخانه بین عمان و یمن جنوبی در طول مرزهای مشترکشان روی داد که آنهم در پی امضای قرارداد آتش بس در بهار 1976 متوقف شد. نیروی هوایی عمان و ایران برای مدتی به صورت جسته و گریخته پروازهای شناسایی بر فراز یمن جنوبی انجام می دادند. در طی یکی از این پروازها ، در روز 26 نوامبر 1976، یک فروند آر.اف-3 سی ایرانی در حال پرواز در ارتفاع پایین توسط دو فروند سام-7 مورد اصابت قرارگرفت و سقوط کرد. بدنه هواپیما در دریا و نزدیکی ساحل افتاد. در ابتدا ایران عنوان کرد که یک هواپیمای غیر مسلح این کشور در یک پرواز آموزشی بر فراز عمان توسط ضدهوایی یمن جنوبی هدف قرارگرفته و خدمه آن در حالی که با چتر بیرون پریده بودند مورد حمله قرار گرفته بودند. در حقیقت، خدمه فانتوم به سلامت فرود آمده بودند اما به دست یمنی ها افتاده بودند. خلبان، سرگرد درویش جلالی، نجات پیدا کرد و پس از اولتیماتوم 48 ساعته شاه و پادرمیانی سعودی دستور داده شد که به ایران بازگردانده شود. کمک خلبان او ،ستوان یکم یعقول عاصفی، به هرحال زیر شکنجه جان سپرد. 4 سال پس از این واقعه سرگرد جلالی در طی کودتای نوژه اعدام شد. در طی رژه پس از پیروی انقلاب در هفتم آوریل 1979(19 فروردین 58) آخرین فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی تیمسار امیرحسین ربیعی ، که اندکی بعد اعدام شد، فاش کرد که ایران دست کم 4 نوبت پرواز شناسایی در عمق خاک یمن جنوبی و بیشتر در اطراف بندر القیاده انجام داده است. بر اساس اظهارات او، در حقیقت دو فروند فانتوم شناسایی در این عملیات حضور داشته اند که یکی از آنها آسیب دید و دیگری سقوط کرد. به علاوه، ربیعی گفت که در پاسخ به این سقوط فانتومهای ایرانی بارها و به شدت یمن جنوبی را بمباران کرده اند. اگرچه به صورت رسمی گفته می شود که نیروهای سرویس ویژه هوابرد در سال 1976 از عمان خارج شدند اما آنها برای چند سال دیگر هم در عمان باقی ماندند. ایرانی ها در میانه سال 1977 و پس از اینکه شاه و سلطان قابوس توافق کردند که به صورت مشترک مسئولیت امنیت تنگه هرمز را بر گردن بگیرند از عمان خارج شدند. با این وجود کشتی های جنگی ایران تنگه هرمز را حفاظت می کردند و امنیت حریم هوایی عمان تا زمان سقوط شاه برعهده نیروی هوایی ایران بود. بر طبق مدارک ایران در طی جنگ ظهار عمانی ها 187 نفر کشته و 559 نفر زخمی داشته اند. تلفات بریتانیا به 24 کشته و 55 زخمی و تلفات ایران به 719 کشته و 1404 زخمی ( 5 کشته و 18 زخمی از نیروی هوایی) بالغ شده است. از سوی دیگر شمار شورشیان کشته شده 1400 و زخمی های آنها 2800 نفر برآورد شده است. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/5~3.jpg[/img] گاهی اوقات تمام کوشش خلبانهای بریتانیایی برای جلوگیری از آسیب دیدن اسکای وان های نیروی هوایی عمان در باندهای کوتاه و ناهموار با شکست روبرو می شد. توپخانه یمن جنوبی ،که از آن سوی مرز شلیک می شد، نیز خطر دیگری بود که در کمین هواپیماها بودند. در این تصویر یک فروند بل-214 در حال تخلیه یک فروند اسکای وان از منطقه جنگی در سال 1976 دیده می شود. فقط بگم منبع همون وبلاگ جنگ ها و تاريخه چون فعلا نمي تونم صفحه ويرايش كنم ناچارا....
-
بدون سرنشین میکویان میگ-اسکت بدون سرنشین میکویان میگ-اسکت ( Mig SKAT /Mikoyan )
ghermez پاسخ داد به TANK تاپیک در بی سرنشین ها
[size=4]پهپاد هجومی [url="http://en.wikipedia.org/wiki/MiG_Skat"]اسکت[/url] یکی از دو پهپاد هجومی است که به دستور وزارت دفاع روسیه و توسط دفتر طراحی [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Mikoyan"]شرکت میگویان[/url] طراحی شده است. شرکت سوخو رقیب میگویان در این پروژه می باشد.[/size] [size=4]این پهپاد از طرحی نهانکار و رادار گریز استفاده می کند و دارای دو جایگاه در درون بدنه برای حمل مهمات می باشد. این جایگاه ها برای حمل موشکهایی در اندازه موشک [/size][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Kh-31"]کا.اچ-31[/url][size=4] کفایت می کند. [/size] [size=4]اسکت از یک دستگاه موتور توربوفن آر.دی-5000بی ساخت شرکت کلیموف استفاده می کند. این موتور نمونه پیشرفته ای از موتور آر.دی-33 می باشد. طرح موفقیت آمیز آر.دی-33 در دهه هفتاد میلادی برای نصب بر روی میگ-29 ساخته شد و تا کنون نمونه های زیادی از آن طراحی و در هواپیماهای گوناگونی نصب شده است.[/size] [size=4]اسکت احتمالا به منظور سرکوب دفاع ضدهوایی حریف طراحی شده است. قرار است که نمونه اولیه اسکت به صورت سرنشین دار پرواز کند تا آیین نامه های هوایی روسیه را از سربگذراند. [/size] [size=4]حداکثر وزن اسکت 10 تن در هنگام برخواستن از باند بوده می در ارتفاع پایین می تواند با سرعت 800 کیلومتر بر ساعت پرواز کند. اسکت می تواند 2 تن محموله جنگی را تا شعاع 2000 کیلومتر حمل کند.[/size] [size=4]شرکت میگویان اولین ماکت در اندازه واقعی از این پهپاد را در ماه آگوست 2007 به نمایش عموم گذاشت.[/size] [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/6~4.jpg[/img][/center] [center][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif][color=red]تصویری که از اسکت در نمایشگاه هوایی 2007 روسیه برداشته شده است. بر روی دریچه جایگاه بمب اسکت نام و لوگوی شرکتهایی که در این پروژه شرکت داشته اند نقش شده است.[/color][/font][/size][/center] [center][font=times new roman,times,serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/7.jpg[/img][/font][/center] [center][font=arial,helvetica,sans-serif][size=4][color=red]اسکت به همراه دو تیر موشک کا.اچ-31. این موشکها 110 کیلومتر برد دارند و سرعت آنها به 3.5 ماخ بالغ می شود. گونه های مختلف کا.اچ-31 به صورت ضدرادار، ضدکشتی و ضدآواکس ساخته شده اند.[/color][/size][/font][/center] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif][color=#0000CD]مشخصات[/color][/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]طول:[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]10.25متر[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]عرض:[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]11.5متر[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]پیشرانه:[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]1 دستگاه موتور توربوفن آر.دی-5000بی ساخت کلیموف[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]کشش موتور:[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]5040کیلوگرم؟[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]حداکثر سرعت:[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]800 کیلومتر بر ساعت[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]برد:[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]2000 کیلومتر[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]مهمات:[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]حداکثر 2 تن[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]سقف پرواز:[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif] [/font][/size][/b] [center][b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]12000متر[/font][/size][/b][/center] [b][size=4][font=arial, helvetica, sans-serif]نویسنده :رضاکیانی موحد[/font][/size][/b] [b][size=4]باهمکاری محمدحسین پاز[/size][/b] [b][size=4]منتشر شده در ماهنامه جنگ افزار شماره[/size][/b] منبع: [url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/261"]http://wars-and-hist...og.com/post/261[/url] [color=#ff0000]***************************[/color] [color=#ff0000]ویرایش و منتقل شد.[/color] [color=#ff0000]OPS[/color] -
[font=times new roman,times,serif][size=4]شايد تا امروز فکرمی کرديم که [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Scottish_people"]اسکاتلندی ها[/url] بازمانده [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Celt"]سلت ها[/url]یی هستند که از خاک اروپا وارد جزیره بریتانیا شدند و در شمال آن جای گرفتند. اما کشف جدیدم ،که البته برای من جدید است، این است که اسکاتلندی ها در حقیقت [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Irish_people"]ایرلندی[/url] هستند. یعنی سلتهایی که وارد خاک ایرلند شدند و بعدها خود را به اسکاتلند رساندند. واژه اسکات ،به معنی پیشرو، شاید خود نشان دهنده خواستگاه این قوم باشد. متن کوتاهی از دانشنامه انکارتا(ماکروسافت) را در این باره توسط [/size][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][b]رضا کیانی موحد[/b][/font] [font=arial,helvetica,sans-serif][b]با همکاری محمدحسین پاز[/b][/font][/size][size=4] ترجمه شده است[/size][/font] [size=4][url="http://en.wikipedia.org/wiki/Picts"]پیکتها[/url] قوم جنگجویی بودند که در اسکاتلند امروزی جای گرفته بودند. آنها در قرن اول میلادی توسط ژنرال رومی گنائوس جولیوس آگریکولا در تهاجم به کالدونیا شکست خوردند. آگریکولا به سمت شمال و تنگه فورت پیش روی کردند. ستیزه های پیکتها و [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Britons_%28historical%29"]بریتون ها[/url] از یک سو و لژیونرهای رومی از سوی دیگر سبب شد تا امپراطور هادریان دستور ساخت [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Hadrian%27s_Wall"]دیواری[/url] را در شمالی ترین نقاط امپراطوری بدهد تا از حملات گاه و بیگاه پیکتها به جنوب جزیره جلوگیری کند. بقایای این دیوار هنوز هم بچشم می خورند[/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/1.png[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/3~2.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/2~2.jpg[/img] [size=4][color=#FF0000]قسمتهایی از دیوار هادریان[/color][/size] [center][size=4]پس از اینکه روم در سال 409 ، به دلیل اختلافات داخلی، خاک بریتانیا را تخلیه کرد پیکتها از خلا قدرت موجود استفاده کردند و به جنوب سرازیرشدند. اما کمی بعد [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Anglo-Saxons"]ساکسونها و آنجل ها[/url]از خاک اروپا وارد نقاط جنوبی بریتانیا شدند و دوباره پیکتها را عقب راندند. ساکسونها و آنجلها هر دو از [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Germanic_people"]اقوام ژرمن[/url] بودند. بسیاری از بریتون ها از مقابل یورش ساکسونها به سمت سرزمینهای شمالی تر اسکاتلند فرارکردند و در آنجا پادشاهی[url="http://en.wikipedia.org/wiki/Kingdom_of_Strathclyde"] استراثکلاید[/url] را بنانهادند. تقریبا در این دوران بود که اسکات ها از شمال ایرلند وارد غرب اسکاتلند شدند و پادشاهی با نام [url="http://en.wikipedia.org/wiki/D%C3%A1l_nAraidi"]دالریادا[/url]را تأسیس کردند. البته اسکاتلندی ها هم گروهی از نژاد سلت بودند. در قرن ششم میلادی آنجل ها بیشتر خاک کالدونیا را تسخیر کردند. در همین زمان بود که دین مسیحیت اندک اندک در بین اسکاتلندی ها و پیکتها منتشرشد.[/size][/center] [font=times new roman,times,serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/4.png[/img][/font] سبز:ناحیه سلتی ها. ابي:ناحیه پیکتها. قرمز: ناحیه بریتونها. [size=4]منبع[/size] [url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/236"]http://wars-and-hist...og.com/post/236[/url]
-
ایران : میگ 29 بالگرد : کبرا(به غيرش چيزي نداريم كه انتخاب كنيم) تانک : تي 72 جهان : جنگنده : اف111 بالگرد : كاموف52 تانک :كي 2
-
بمب افکن جی-4.ام ،که نزد متفقین به بتی معروف شده بود، مهمترین بمب افکن سنگین ژاپن در طی جنگ جهانی دوم بود. این هواپیما پس از اعلام نیاز نیروی دریایی این کشور به یک بمب افکن برد بلند که بتواند به اهدافی در فاصله 3700 کیلومتری حمله کند طراحی شد. شرایط در نظرگرفته شده برای این بمب افکن بسیار سختگیرانه بودند و به قیمت از دست رفتن حفاظت خدمه و مخازن بنزین هواپیما بدست آمدند. برای رسیدن به این شرایط تقریبا تمامی زره هواپیما و مسلسلهایی که برای دفاع آن در نظرگرفته شده بودند حذف شدند. مخازن بنزین هم بدون زره باقی ماندند و توانایی درزگیری خودکار نداشتند. نامهای مستعاری چون "سیگار پرنده" یا "کبریت شعله ور" ،که از سوی طرفین جنگ به این هواپیما داده شد، نشان دهنده امکان بالای آتش گرفتن بتی در زمانی که مورد هدف قرار می گرفت بودند. به همین دلیل بتی بود که این بمب افکن نزد خدمه اش هواپیمای چندان محبوبی نبود. اولین نمونه بتی در اکتبر سال 1939 پرواز کرد و طرحی بی عیب از کاردرآمد. با پیشرفت آزمایشها تولید آن در اواخر سال 1940 آغازشد. این نمونه را بمب افکن هجومی تایپ-1 نیروی دریایی مدل 11 نامیدند و در تابستان سال 1941 شروع کردند تا هنگهای پروازی خط مقدم را به آن مجهز کنند. نمونه بعدی جی-4 ام.1 مدل 12 نام گرفت و بر روی آن موتورهای کاسیی-15 نصب شده بود که در ارتفاعات بالا کارایی بهتری داشتند. در اواخر 1942 مدل بهبود یافته بتی با نام جی ام-42 مدل 22 با طرح بال جدید ورقه ورقه، سکان عمودی بزرگتر و موتورهای قوی تر 1800 اسب بخاری کاسیی-21 عرضه شد. شاید علت اصلی معروف شدن بتی حمله ای بود که این هواپیماها سه روز بعد از حمله غافلگیر کننده ژاپن به پرل هاربر به ناوگان بریتانیا کردند. در طی این حمله بمب افکنهای جی-4.ام و جی-3.ام ناوگان 22 هوایی توانستند ناوسرفرماندهی شاهزاده ولز و رزمناو ریپالس را در نزدیکی مالزی غرق کنند. هر دو کشتی اولین کشتی های بزرگ جنگی بودند که در تاریخ تنها توسط حمله هوایی غرق می شدند. در مارس 1942 بتی ها اولین بمباران هوایی برعلیه بندر داروین در شمال استرالیا را رقم زدند. تعدادی از مدلهای اولیه بتی برای حمله بمب های پرنده اوکها بهینه سازی شدند. ام.اک.وای-7 اوکها هواپیمای کوچکی بود که توسط خلبان هدایت می شد و مقدار زیادی مواد منفجره در آن کار گذاشته بودند تا برای حملات کامیکازه بکار برده شود. بتی های مدل جی-4.ام2 به دلیل افزایش وزن شان در زمان نصب اوکها خیلی کند پرواز می کردند و در نتیجه اغلب آنها در روز 21 مارس 1945 قبل ازاینکه بتوانند اوکها های نصب شده در زیرشان را به پرواز درآوردند توسط جنگنده های آمریکایی سرنگون شدند. بتی در حال پرتاب بمب پرنده اوکها زمانی که متفقین به سرزمین اصلی ژاپن نزدیک شدند دیگر برد بلند برای بتی ها مزیتی محسوب نمی شد و درنتیجه بتی مدل 23 طراحی شد. این هواپیما که اولین بار در اوایل 1944 پرواز کرد مجهز به مخازن سوخت با درزگیر خودکار و زره برای خدمه بود. تنها 60 فروند از این گونه تا انتهای جنگ ساخته شد. در آگوست 1942 بتی های مستقر در فرودگاه رابائول اولین ضد حمله بر علیه نیروهای آمریکایی را،که در گوادال کانال پیاده شده بودند، اجرا کردند. از 26 فروند بمب افکنی که در این حملات شرکت کردند دست کم 17 فروند ساقط شدند. یکی از بتی ها که توسط آتش ضدهوایی آسیب دیده بود یک حمله کامیکازه را بر روی کشتی باری جو اف.الیوت اجرا کرد. بتی ها در طی 6 ماه بعدی در گوادال کانال درگیر بودند و تلفات سنگینی به آنها وارد شد. در اویل 1943 نیروی دریایی ژاپن سعی کرد از بتی به عنوان هواپیمای اژدرافکن شب پرواز استفاده کند. در شب 29-30 ژانویه 1943 و در طی نبرد در جزایر رنل، بتی ها توانستند با موفقیت رزمناو سنگین شیکاگو را غرق کنند و در فوریه 1944 یک فروند بتی موفق شد ناوهواپیمابر یو.اس.اس اینترپید را هدف اژدر قرار دهد. در روز 19 آگوست 1945 دو فروند بتی هیئت نمایندگی ژاپن را که وظیفه داشتند آخرین مذاکرات مربوط به تسلیم بی قید و شرط ژاپن را انجام دهند به محل مذاکره حمل کردند. شرکت میتسوبیشی در نهایت تعداد 2416 فروند بتی در طول جنگ جهانی دوم ساخت که این تعداد شامل 30 فروند هواپیمای اسکورت جی-6ام.1 می شد. این نمونه دارای ده نفر خدمه و 19 قبضه مسلسل بود و وظیفه آن اسکورت دیگر بمب افکنها در هنگام حمله بود. مشخصات: پیشرانه: دو دستگاه موتور میتسوبیشی رادیال کاسیی-25 سلاح: 4 قبضه مسلسل 20 میلیمتری، دو قبضه مسلسل 7.7 میلیمتری 1000 کیلوگرم بمب یا یک اژدر 800 کیلوگرمی طول: 19.5 متر عرض بال: 25 متر سطح بال: 78.13 متر مربع ارتفاع: 6 متر وزن خالی: 8350 کیلوگرم حداکثر وزن در هنگام برخواستن: 12500 کیلوگرم حداکثر سرعت: 470 کیلومتر بر ساعت سقف پرواز: 30000 پا شعاع پرواز: 4335 کیلومتر نرخ اوج گیری: 420 متر در دقیقه منبع: http://wars-and-history.mihanblog.com/post/447 نوسينده: رضا كياني موحد
-
[quote name='Generalmohammad' timestamp='1350750945' post='278056'] [quote name='ghermez' timestamp='1350750361' post='278049'] نمي دونم چرا هر تايپيكي من مي زنم تو صحفه مطالب يك ستاره كنارش قرار مي گيره؟كسي مي دونه ؟ [/quote] اين ستاره يعني اينكه شما در اين تايپك پست ارسال كرده ايد ! [/quote] فكر نكنم منظور گرفتي چون خيلي ها به غير من تاپپيك مي زنند و تعداده كمي اين ستاره دارند.
-
نمي دونم چرا هر تايپيكي من مي زنم تو صحفه مطالب يك ستاره كنارش قرار مي گيره؟كسي مي دونه ؟
-
براي اشنايي بيشتر با جنبش ظفار: [url="http://www.military.ir/forums/topic/5781-%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D8%B8%D9%81%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%85%D8%A7%D9%86/page__hl__%D8%B8%D9%81%D8%A7%D8%B1"]http://www.military..../page__hl__ظفار[/url]
-
از اوليل قرن نوزده ارتش هايي كه در مناطق كوهستاني خدمت مي كنند ازتوپ ها يا هويتزر هاي سبكي بهره مي گيرندكه بتوان آنها را به چند فطعه مجزا تقسيم كرد تا به وسيله ي قاطر قابل حمل باشد. برخي از ارتش ها براي حفاظت بيشتر از نيروهاي پياده نظام خود در انواع نواحي و زمين ها از سلاح هاي مشابهي بهره مي گيرند . در جنگ جهاني دوم نقش جديدي براي اين قطعات سبك ايجاد شد و ان هم پشتيباني نيروهاي هوابرد از چتر بازان و خدمه هواپيماي بدون موتور بود قاطر بار: در اين تصوير حيوان حامل لوله يك هويتزر كوهستاني مشاهده مي كنيد. در مناطق شيب دار نسبت قدرت به وزن و شليك مناسب يك هويتزر سبب مي گرديد نسبت به يك توپ موثر تر واقع شود. توپ 10 پوندي ساخت انگلستان: اين ساح به توپ كوهستاني ارتش بريتانيا _هند در سال1901 و 1915مشهور مي باشد كه توسط 5 قاطر قابل حمله مي باشند و لوله آن به دو قطعه قسمت مي شد. مشخصات : كاليبر: 2/75 اينچ(70 ميلي متر ) برد: 6000 يارد(5500 متر) نوع مهمات : مجزا، شراپنل وزن گلوله: ib 10(4/5 كيلوگرم) منتشر شده در ماهنامه جنگ افزار شماره 78ص 22 فقط بگم اين مطلب يك قسمت ديگرش مونده و نمي دونم تكراريه يا نه ،من به طور مستقيم از ماهنامه جنگ افزار نقلش كردم.
-
عراده های توپ قابل بسته بندی عراده های توپ قابل بسته بندی
ghermez پاسخ داد به ghermez تاپیک در هویتزر ها
نوع92 توپ 70ميليمتري پياده نظام ژاپن: از اين سلاح به طور موثر در جنگ جهاني دوم استفاده شده است. اين توپ به چرخ هايي از جنس فولاد ورقه و يك محافظ مجهر بود، به طوريه يك يا ارتفاع هر دو چرخ قايل تنظيم متانسب با زمين بود. در كشورهاي چين و ويتنام هنوز هم از اين توپ استفاده مي شود. مشخصات كاليبر:2/75 اينچ (70ميلي متر ) برد: 3000 يارد(2745 متر) نوع مهمات: نيمه ثابت(E (H، دودزا، شراپنل، ضد زره و وزن گلولهHE:4/36IB(3/8 كيلو گرم) هويتزر75 ميلي متريقابل بسته بندي ايلات متحده با عنوان M1A1: اين هويتزر كه در تصوير بر روي درشكه M8 مشاهده مي كنيد، در اصل براي حمل 6 قاطر طراحي شده است و اغلب مورد استفاده چتر بازان در جنگ جهاني دوم بود عنوان سلاح بعد از جنگ M116 تغيير يافت و در سال 1944 به وسيله ي لشكر يكم هوابرد انگلستان مورد استفاده قرار گرفت. مشخصات كالبير:2/95 اينچ (75ميلي متر) برد: 9760 يارد( 8925 متر) نوع مهمات: نيمه ثابت(HE) ،ثابت(HEAT) وزن گلوله M1A1) HE ): 13/76 IB(6/24 كيلو گرم) هويتزر قابل بسته بندي 105 ميلي متري 105/4 مدل 56 ايتاليا: اين سلاح تطبيق پذير در سال 1957 معرفي گرديد و حداقل در 17 كشور جهان از جمله انگلستان مورد استقاده قرار گرفت اين هويتزر قابل حمله به وسيله ي هواپيما، پاراشوت، خودروهاي يدك كش سبك و يا 11 قاطر بار كش بود. حتي انسان هم مي توانست در فواصل كوتاه آن را به صورت بسته بندي حمل كند. مشخصات: كاليبر : 4/12 اينچ( 105ميلي متر) برد: 11/564يارد (10575متر) نوع مهمات : نيمه ثابت( منور و دودزا و HE)، ثابت(HEAT) وزن گلوله HE : 42IB(19/06 كيلو گرم) -
بررسی و مقایسه تانک ARJUN هندی و تانک ALKHALID پاکستانی
ghermez پاسخ داد به ALI تاپیک در مقایسه ادوات جنگی
[quote name='100' timestamp='1349729848' post='276634'] نمی شه برجک های بزرکتری برای تانک های پایه شرقی ( روسی ) طراحی کرد !؟ انگار از دم ( از تی 55 تا تی 90 اس ام تی ) همین مشکل کوچک بودن برجک رو دارند !! [/quote] شرمنده به جاي اقا علي جواب مي دم اندازه تانك مانع از چنين كاري ميشه ، اقا علي مفصل خودشون پاسخ مي دهند -
بررسی و مقایسه تانک ARJUN هندی و تانک ALKHALID پاکستانی
ghermez پاسخ داد به ALI تاپیک در مقایسه ادوات جنگی
من كه تو زمينه ها اصلا تخصص ندارم باب همين سوالم.... [font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4]موتور 6TD F[/size][/font] از نوع توربينيه ديگه (مشابه ابرامزها) يك سوال ديگه ارجون اتولودرش زنجيريه يا چرخ فلكي -
پیش زمینه قرارداد ورسای ،که به جنگ جهانی اول پایان داد، آلمان را از داشتن هر گونه تانک،زیردریایی یا هواپیمای جنگی محروم ساخته بود. قرار بود تا کشورهای برنده جنگ ناظرانی در آلمان مستقر کنند تا بر اجرای دقیق مفاد قرارداد ورسای نظارت کنند و هرگونه سرپیچی آلمان را از این قرارداد گزارش دهند. در ابتدا آلمان نمی خواست که قراداد ورسای را زیرپا بگذارد. اما پس از اینکه سربازان فرانسوی و بلژیکی منطقه روهر را به عنوان غرامت جنگی خود اشغال کردند ورق برگشت. آلمان از داشتن ستاد کل هم محروم شده بود اما ژنرال های کهنه کار ارتش تصمیم گرفتند تا در جمع های خصوصی خود به بررسی جنگ گذشته بپردازند و راهکاری برای تجدید سلاح مجدد آلمان پیداکنند. آنها در اولین گام تصمیم گرفتند یک دانشکده جنگ سری در برلین تأسیس کنند تا نیروی انسانی مورد نیاز برای ارتش آینده آلمان را در آنجا پرورش دهند. از طرف دیگر چون آلمان نمی توانست در درون کشور خود نیروی زرهی داشته باشد تصمیم گرفت که این نیرو را در خارج از کشور خود پرورش دهد تا در هنگام نیاز بتواند به سرعت یک نیروی زرهی پرقدرت را وارد میدان کند. آلمان در طی جنگ تنها یک مدل تانک ساخته بود که از نظر فنی نتوانسته بود به موفقیتی نائل شود. کارخانجات آلمان نیاز داشتند تا با مطالعه پیشرفت دیگر کشورها مطالعه مسائل فنی مربوط به طراحی تانک را از صفر آغاز کنند. از دیدگاه تاکتیکی نیز پس از پایان جنگ جهانی اول تفکرات مخالفی درباره نحوه استفاده از این سلاح جدید در حال جدال با یکدیگر بودند. مکاتب سنتی نظامی تأکید داشتند که تانکها باید پابه پای نیروی پیاده نظام در عملیات شرکت کنند و به پیاده نظام در شکستن خطوط دفاعی دشمن کمک کنند. این نقشی بود که از ابتدا برعهده تانک گذاشته شده بود و همین تاکتیک در طی جنگ جهانی اول از سوی متفقین اعمال می شد. اما با پایان جنگ نظریاتی مخالف با این نظرات سنتی نیز بوجودآمد. در فرانسه مارشال دوگل و در بریتانیا لیدل هارت بر این اعتقاد بودند که باید رسته تانک به عنوان یک رسته مستقل وارد کارزار شود و بدون نیاز به پشتیبانی پیاده نظام به صورتی عمیق در عمق خاک دشمن نفوذ کرده و ضربات استراتژیکی بر پیکر دشمن وارد کند. چون آلمانها در طی جنگ جهانی اول استفاده اندکی از تانک کرده بودند (عمدتا توسط تانکهایی که از دشمنانشان به غنیمت گرفته بودند) نیاز داشتند تا این تفکرات مخالف هم را به صورت عملی بررسی کنند تا راهکارهای مناسب را برای جنگهای زرهی آینده انتخاب کنند. به هرحال، آلمان رابطه خود را با شوروی (سابق) در سال 1922 و با امضای قرارداد راپالوعادی کرد. در آن زمان هر دو کشور از جامعه جهانی رانده شده بودند و همین مسئله هر دو کشور را به هم نزدیک تر می کرد. روسها به تخصص فنی آلمانها نیاز داشتند و آلمانها به پوششی که روسها به فعالیتهای غیرمجاز نظامی آنها می دادند. در سال 1924 ،به عنوان اولین گام، آلمان در مسکو یک دفتر نمایندگی افتتاح کرد. روسها تصمیم داشتند تا تکنولوژی ساخت هواپیماهای جنگی، زیردریایی و ... را از آلمانها دریافت کنند. قرار شد تا روسها در عوض تسهیلاتی که در اختیار ارتش آلمان قرار می دهند تعدادی از متخصصان اسلحه سازی و افسران ارتش سرخ به آلمان فرستاده شده و در آنجا دوره ببینند. نهایتا در دسامبر 1926 آلمان و شوروی (سابق) قراردادی را امضا کردند که بر اساس آن آلمان یک آموزشگاه زرهی در داخل سرزمین روسیه تأسیس می کرد. این آموزشگاه در سال 1929 در نزدیکی شهر غازان تأسیس شد و در حدود 30 تن از فرماندهان مشهور بعدی تانک ورماخت از دل آن بیرون آمدند. در کنار آموزشگاه زرهی کاما، یک آموزشگاه خلبانی در لایپتسک و یک آموزشگاه جنگهای شیمیایی نیز در شوروی سابق تأسیس شد تا پرسنل مورد نیاز ارتش آلمان را آموزش دهد. در عوض این تسهیلات، آلمان به روسها قول داد تا پیشرفتهای فنی را که در این تأسیسات به دست می آورد با روسها به اشتراک بگذارد و به روسها اجازه دهد تا در کنار آلمانها مانورهای تاکتیکی را انجام دهند. آموزشگاه پس از بازشدن آموزشگاه زرهی کاما، این آموزشگاه در حدود یک دوجین از افسران آلمانی را در خود جای داد و آنها به مدت 2 سال تحت تعلیم قرارگرفتند. این آموزشگاه دارای سه دستگاه تانک سنگین 26 تنی با موتور بی.ام.و و مسلح به توپ 75 میلیمتری و 6 دستگاه تانک سبک 12 تنی مسلح به توپ 37 میلیتری و چند دستگاه تانک سبک انگلیسی بود. تانکهای ساخت انگلیس توسط روسها در اختیار آموزشگاه کاما قرار گرفته بود. علاوه بر افسران ارتش، این آموزشگاه به بعضی از شرکتهای آلمانی مانند شرکت کروپ، دایملر و راینمتال نیز در جهت طراحی تانکهای جدید خدمات می داد. طراحانی که در این آموزشگاه کار می کردند بعدها توانستند تانکهای پانزر-1 و پانزر-2 را طراحی کنند. بسیاری از افسرانی که در آموزشگاه کاما دروه دیدند بعدتر به عنوان فرماندهان عالی رتبه زرهی ورماخت درآمدند. از میان آنها می توان از ارنست ولچهیم، ورنر فون بلومبرگ، والتر مدل، ویلهلم ریتر فون توما را نام برد. گودریان ،که پیشتازترین فرد در ارتش آلمان در زمینه زرهی بود و تمامی مقالات و کتابهایی که دراین باره منتشر شده بود مطالعه کرده بود در آموزشگاه کاما نقش مدرس داشت و توانست تجربه دست اولی درباره جنگهای زرهی کسب کند. درحالیکه در آموزشگاه کاما افسران آلمانی اجازه نداشتند تا یونیفرم ارتش این کشور را به تن کنند از لباس غیرنظامی یا گاه یونیفورم ارتش سرخ استفاده می کردند. خاتمه کار در اوایل دهه 30، وضعیت سیاسی آلمان و شوروی(سابق) تغییر کرد. شوروی در حال نزدیک شدن به دنیای غرب بود در حالی که آلمان سعی می کرد به فرانسه نزدیک شود. در دسامبر 1932، آلمان در کنفرانس ژنو شرکت کرد و احساس کرد که دیگر نیازی به یک آموزشگاه سری زرهی ندارد. با افزایش قدرت حزب نازی در آلمان در ژانویه 1933، فاصله بین آلمان نیازی و شوروی کمونیست بیشتر و بیشتر شد تا جاییکه آموزشگاه زرهی کاما در سال 1933 برچیده شد. هیتلر کمونسیم را بزرگترین دشمن خود به حساب می آورد و حاضر به هیچ گونه همکاری با روسها نبود. به هرحال، این پایان کار تجدید سلاح آلمان نبود و هیتلر پس از اندکی برنامه تجدید سلاح آلمان را به صورت علنی ادامه داد. نويسنده: رضاکیانی موحد منبع: http://wars-and-hist...og.com/post/428
-
[font=times new roman,times,serif][size=4]در فصلنامه نگین ایران (وابسته به مرکز مطالعات دفاع مقدس سپاه پاسداران) شماره 29 (تابستان 88) گزارشی از حمله عراق به قصر شیرین قبل از روز 31 شهریور 59 ( صفحات 101 تا 108) درج شده است. نویسنده این مطلب حاج اسدلله احمدی از روایان مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس هستند. در این گزارش به درگیریهای مرزی بین ایران و عراق در اطراف قصرشیرین و نقش سپاه پاسداران در دفاع از این منطقه پرداخته شده است. قسمت جالب این گزارش برای من پاراگراف زیر است که بدون هیچ دخل و تصرفی شما را به خواندن آن دعوت می کنم:[/size][/font] [font=times new roman,times,serif][size=4]حدود 6 ماه قبل از جنگ یعنی اوایل فروردین 1359 حملات توپخانه ای عراق شروع می شود. برادران سپاهی برای خنثی نمودن این اقدامات به تشکیل [b]گروه های برون مرزی[/b] اقدام می کنند[...] تا مانع از حمله ارتش عراق به پاسگاه های مرزی ایران شوند. [/size][/font] [font=times new roman,times,serif][size=4]در جای دیگری از این گزارش می خوانیم:[/size][/font] [font=times new roman,times,serif][size=4]بر اساس شواهد موجود، افرادی نیز بودند که علیرغم خدمت در سپاه، از صلاحیت لازم برخوردار نبودند. به عنوان مثال، فرمانده سپاه قصرشیرین شخصی به نام رضایی بود که علاوه بر مسائلی که در زمان مسئولیتش داشت یک افسر عراقی را که ادعا می کرد از عراق فرار کرده و برای همکاری با آنها به آنجا آمده در سپاه نگهداری می کرد. این افسر حدود یک هفته به تمام پاسگاه ها سرکشی نموده و از تمام تجهیزات و استعدادهای پاسگاه هایی که در اختیار سپاه بود با خبر می شود و سپس [b]به بهانه انجام عملیات ایذایی به همراه یکی از برادران سپاه به خاک عراق می رود[/b] و در آنجا برادر سپاهی را تسلیم نیروهای عراقی می کند. و بدین ترتیب عراق یک شناسایی کامل از وضعیت پاسگاه های در اختیار سپاه به دست می آورد.[/size][/font] [font=times new roman,times,serif][size=4]منبع:[/size][/font] http://wars-and-history.mihanblog.com/post/423
-
تعرفه و جزييات فروش اينترنت پرسرعت ADSL در كشور
ghermez پاسخ داد به mahdavi3d تاپیک در رایانه و شبکه
[quote name='SHAHABESAGEB' timestamp='1349123992' post='275075'] [quote name='copout' timestamp='1349119744' post='275043'] ا ا ... من دارم برای 128 با 3 گیگ ماهی 12600 میدم... اینجا نوشته 256 ..12500 [/quote] من 256 مخابرات دارم که نا محدوده و هر ماه در حدود 12 هزار(و چند صد ) تومن در ازاش میدم و سرعت دانلودش هم درحدود 30 کیلوبایته. در ضمن زمانی که رفتم سرعت رو 128 به 256 افزایش بدم چیزی از دانشجو بودن نپرسیدن ! [/quote] خوش به حالت تو ولايت ما همين سرويس حدود پنجاه و خورده اي هزار تومن است -
Galiote [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/ships_galiote.jpg[/IMG] [font=Arial","sans-serif]در مدیترانه به قایقهایی گفته میشود که یک بادبان و 20 پارو داشته است. در شمال اروپا به قایقهای یک یا دو بادبانی گفته میشود که بادبان کوچکی بالای بادبان اصلی داشته و بدنه آن شیب کمی به اطراف داشته است.[/font] Galleass [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/ships_galleass.jpg[/IMG] [font=Arial","sans-serif]نوعی کشتی در کلاس بین کشتیهای بادبانی و پارویی بوده اند که فقط در هنگام وزش باد موافق، از بادبان استفاده میکرده و در سایر مواقع، از پارو کمک میگرفته اند. برای این کار، شاهین (جلوی) کشتی عمیق تر و همچنین بلندتر از قایقهای پارویی ساخته میشده است. چند بادبان مثلثی که در بالای دکل قرار داشته اند، به دلیل ضعف طراحی ذاتی، چندان موثر عمل نمیکرده اند. به همین دلیل، کشتی دارای سرعت و مانورپذیری قابل توجهی نبوده است. 6 عدد از این کشتی در ناوگان معروف [/font]Armada[font=Arial","sans-serif] (رجوع شود به جنگ انگلستان و اسپانیا) مشغول به خدمت بوده اند، ولی به دلیل هوای طوفانی کانال انگلیس و دریای شمال، هیچگونه موفقیتی به دست نیاوردند.[/font] Galleon[font=Arial","sans-serif]*[/font] [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/ships_galleon.jpg[/IMG] [font=Arial","sans-serif]کشتی بزرگ با 3-4 دکل و مکعبی شکل که به صورت گسترده توسط اروپاییها (به خصوص اسپانیا و پرتغال) در قرون 16 تا 18 استفاده میشده است. این کشتی ها همواره مسلح به چند توپ بوده اند، چه در مواقع کاربرد نظامی و چه کاربرد تجاری.[/font] Galleon[font=Arial","sans-serif] ها از تکامل [/font]caravel[font=Arial","sans-serif] و [/font]carrack[font=Arial","sans-serif] به وجود آمدند تا در آبهای خروشان اقیانوسها توان فعالیت داشته باشند. جلوی کشتی را کوتاهتر از حد معمول طراحی میکردند که به دلیل آبخوری کمتر، اصطکاک کمتری با آب داشته و سرعت و مانورپذیری بالاتری پیدا میکرده است. مهمترین وجه تمایز آن با مدلهای قبلی کشتی ها، طول درازتر و عرض کمتر آن بوده، همچنین محل قرارگیری آذوقه و استراحتگاه در انتهای آن بوده، نه در وسط آن.[/font] [font=Arial","sans-serif]حداقل در پرتغال، [/font]carrack[font=Arial","sans-serif] ها بزرگتر از [/font]Galleon[font=Arial","sans-serif] ها بوده اند. زیرا وزنی در حدود 1000 تن داشته اند، درحالیکه [/font]Galleon[font=Arial","sans-serif] ها حدود 500 تن وزن داشته اند. [/font]Carrack[font=Arial","sans-serif] ها برای حمل بار از شرق دور به اروپا به کار میرفته اند، در حالیکه [/font]galleon[font=Arial","sans-serif] از ابتدا برای منظور نظامی طراحی شده بودند و کشتیهای جنگی به شمار میرفته اند. همچنین بدنه محکمتر و قدرت آتش بسیار بیشتری داشته و قیمت ساخت آنها نیز ارزانتر بوده است. (هر 5 [/font]galleon[font=Arial","sans-serif]، قیمتی برابر 3 [/font]carrack[font=Arial","sans-serif] داشته است.) به همین دلیل، گزینه بسیار بهتری برای نیروی دریایی بوده اند. ادعاهای بی شماری درباره اینکه این کشتی ها در ابتدا در کدام کشور ساخته شده اند وجود دارد، و تکامل در ساخت آنها، قضیه را حتی پیچیده تر هم میکند. ولی چیزی که مورد توافق همگان است، اینست که همه قدرتهای آتلانتیک دارای این کشتی بوده اند و با توجه به نیازهایشان و نیز رصد دشمنان، اقدام به بهینه سازی آن میکرده اند.[/font] [font="Arial","sans-serif"]*در مورد اين يكي قبلا توضيح داده بودم اما مطلب حاوي نكات جديدي بود باز .............[/font] [font="Arial","sans-serif"] [/font] Galley [font="Arial","sans-serif"] [/font][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/ships_galley.jpg[/IMG] [font="Arial","sans-serif"]قایق پارویی بزرگی که در دریا به کار میرفته است، گرچه به معنای اشپزخانه سیار روی کشتی هم هست. این قایقها از 3000 سال پیش در دریای مدیترانه تا قرن 18 به کار میرفته اند. در نسل اول، پاروها به شکل ابتدایی در کنار هم قرار داشته اند که در طول قرنهای بعدی، به تدریج این طراحی تغییر کرده است. سلاح این قایقها، الوار دژکوبی در پیشانی کشتی بوده است. در قرون 16 و 17، توپها در کناره [/font]galley[font="Arial","sans-serif"] ها به کار میرفته اند، اما به دلیل ساختار نامناسب، تنها قادر به شلیک به روبرو بوده اند. اینها کشتیهای استاندارد به کار رفته در دوره یونان و روم باستان بوده اند.[/font] [font="Arial","sans-serif"] [/font] [font="Arial","sans-serif"]مترجم هليايا[/font] [font="Arial","sans-serif"] [/font] heliaa
-
[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Alfred_Graf_von_Schlieffen.jpg[/img][/center] [center][size=4][size=3][color=#CC0000][b]فون اشلیفن[/b][/color][/size][/size][/center] [font=times new roman,times,serif][size=4]تاریخ نویسان اولین حرکتی که منجر به جنگ بی پایان جهانی اول گردید را تشریح می کنند و ادعا می کنند اگر در سلسله فرماندهی تصمیم قاطعی گرفته می شد احتمالا جنگ تا کریسمس به پایان می رسید و از طولانی شدن این مصیبی که 4 سال به طول انجامید اجتناب می شد. به هرحال، فراتر از فعل و انفعالات ارتشها و فرماندهان، عوامل تاکتیکی و پشتیبانی داستانی بر خلاف پیشگویی های خوش بینانه صاحبنظران درباره یک نبرد کوتاه و قاطع را بوجود آوردند.[/size][/font] [font=times new roman,times,serif][size=4]ارتش آلمان نیرویی بود که تماما درگیر جنگ شد. قدرت اول اروپا از مقابله همزمان با فرانسه و روسیه در دو جبهه دور از هم هراسان بود. [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Alfred_von_Schlieffen"]کنت فون اشلیفن[/url][/size][size=4] ، رئیس ستاد ارتش آلمان از 1893 تا 1905، خیال می کرد که می تواند فرانسه را قبل از روسیه، که وسعتش بی مانندش مانع بسیج شدن سریعش می شد، شکست دهد. علی رغم قوانین بین المللی، اشلیفن نقشه کشید تا 90 درصد نیروهای متحرک آلمان را وارد خاک کشور بی طرف بلژیک کند. آنها می توانستند پشت خطوط فرانسوی ها را ببندند و آنها را مجبور به حمله کنند تا ارتباط واحدهایشان با یکدیگر مجددا برقرار شود. این یک کلیشه تاریخی است که نقشه فون اشلیفن را با تاکتیک هایی که هانیبال در [url="http://wars-and-history.com/post/313"]نبرد کانای[/url][/size][size=4] (216 قبل از میلاد) بکار برد مقایسه می کنند اما حقیقت این است که فون اشلیفن بیشتر وام دار مانورهای استراتژیک ناپلئون در نبرد اولم(1805 میلادی) بوده است. پس از شکست فرانسه، جاده ها و خط آهن داخلی آلمان این مزیت را به ارتش این کشور می داد که با سرعت نیروهایش را به جبهه شرق منتقل کند.[/size][/font] [font=times new roman,times,serif][size=4]منتقدین، جانشین فون اشلیفن ،[url="http://en.wikipedia.org/wiki/Helmuth_von_Moltke_the_Younger"]مولتکه[/url][/size][size=4]، را به دلیل ضعیف کردن جناح راستش در هنگام اجرای طرح فون اشلیفن در جنگ جهانی اول مورد شماتت قرار می دهند اما نقشه اصلی با این فرض که دشمن مانند نقشه عمل خواهد کرد به صورت وخیمی خدشه دار شده بود. در عوض، جوفره ،سرفرمانده ارتش فرانسه، با وجود شکست فاجعه بار در نبرد فرونتیرز (14-25 آگوست 1914) نیروهایش را مجددا گرد هم آورد. او هیچ ذخیره ای در دسترس نداشت اما با استفاده از راه آهن سربازانش را از جبهه هایی که از درگیری دور بودند به جناح خارجی آلمان ها انتقال داد. نیروهای درگیر آلمانها نیز تاب خوردند و هنگامی که شناسایی هایی هوایی یک شکاف را بین ارتشهای آلمان یافتند مرکز آنان توسط نیروهای بریتانیایی از هم شکافت. هنگامی که جوفره به پیش می تاخت ،فرمانده لاف زن آلمانها مولتکه، ابتکار عمل را از دست داد. آلمانها به تجهیزات بیسیم کافی دسترسی نداشتند و فرانسوی ها مخابرات آلمان را با استفاده از امواجی که از برج ایفل ارسال می شد قطع کردند. یک افسر رده پایین ستاد آلمان در جبهه، یکی از خطیرترین فرمانهای تجاوزکارانه تاریخ را اجرا نکرد درحالیکه این یک مسئله عملیاتی بود. راست ترین ارتشهای آلمان 30 کیلومتر عقب نشینی کردند و ،مانند جنگهای داخلی آمریکا، پشت رودخانه آیسن به کندن کانال و خندق پرداختند. با خنثی کردن طرح فون اشلفین ، جفره مهمترین نبرد جنگ ، وشاید تمام قرن، را برد.[/size][/font] [font=times new roman,times,serif][size=4]تاکتیکهایی که بعدتر بکارگرفته شدند کمتر از جنگ پروس و فرانسه انعطاف پذیر بودند. تفنگهای هجومی و مسلسلها قبل از اینکه پیاده نظام بتواند خط جدیدی را مستقر کند آنها را قلع و قمع می کردند. در لی کاتو یک گلوله شرپنل یک جوخه پیاده نظام آلمان را از بین برد. پس از سالها مانورهای غیرواقعی در زمان صلح، پیاده نظام فرانسه و آلمان زیر آتش یکدیگر قرار گرفتند. پیاده نظام شلوارقرمز فرانسه با وجود پشتیبانی توپخانه با هراس از حمله به دشمن یورش برد. تاکتیکهای آلمان ها آینه تمام نمای استراتژی آنها بود. انبوه پیاده نظام سعی می کرد تا یک یا هر دو جناح دشمن را مشغول کند در حالیکه آتش توپخانه در برابر خطوط مقدم دشمن اجرا می شد.[/size][/font] [font=times new roman,times,serif][size=4]تنها حرفه ای های ارتش بریتانیا با استفاده از تجارت جنگ بوئر به آتش و حرکت پرداختند و در "لحظه دیوانگی"[url="http://mihanblog.com/blog/post/edit/postrowid/430/atrty/1347816367/avrvy/429267//key/1661382df60711c8b5a38cc98137aa4b#_edn1"][size=4][i][/size][/url] از 15 شلیک نشانه روی شده استفاده کردند. فرانسوی ها از کمبود افسران با تجربه وظیفه در هدایت آتش پیاده نظام رنج می بردند اما توپچی های آنها با مهارت توانستند با "توپ 75 میلیمتری" هایشان ،بهترین و سریعترین آتشبار صحرایی آن زمان، تله های توپخانه ای را سر راه دشمن بگسترانند.[/size][/font] [font=times new roman,times,serif][size=4]نقشه فون اشلیفن با دشواری های لجستیکی بیشماری مواجه شد. سربازان ممکن بود که در خارج از شهرها زنده بمانند اما حتی علفزارهای فرانسه ها برای تغذیه اسبهای بیشماری ،که ارتشها نیازمند به آنها بودند، کفایت نمی کرد. اسبهای بی بهره از علوفه سبب شدند تا توپخانه عقب بماند و سواره نظام تحرک خویش را از دست بدهد. توپهای صحرایی می توانستند 4 بار سریعتر از توپهای سال 1870 شلیک کنند اما مهماتی برایشان فراهم نبود. یک سپاه نیروی زمینی در سال 1940 روزانه به 300 تن ملزومات نیاز داشت که توسط گاری های اسبی و از فاصله دست کم 12 مایلی حمل می شدند. بعضی از واحدهای آلمانی از راه آهن بلژیک 80 مایل فاصله داشتند. به هر حال، متفقین پشت خطوط شان ارتباطات بهتری داشتند و می توانستند برای ارسال مهمات و جابجایی سرباز از راه آهن فرانسه استفاده کنند. حتی اگر ضربه استراتژیک جوفره وارد نمی شد رودخانه مارن حداکثر جایی بود که آلمانها می توانستند تا آنجا پیشروی کنند.[/size][/font] [font=times new roman,times,serif][size=4]تعداد خالص سربازان و توپهای دو طرف از یک تصمیم گیری قاطع جلوگیری کرده بود، جز بی کفایتی ها که حرفه ای گری ستادهای آلمان و فرانسه را غیرمشابه کرده بود. هر دو ارتش به صورت ظالمانه ای بدست فرماندهان شکست خورده،از جمله خود فون مولتکه، آسیب دیدند. سپاه هایی که با گاری های ملزومات و توپخانه متورم شده بودند تبدیل به چاقویی کند شدند که فقط جاده ها را اشغال می کردند. وزن ماشین آلات از ضربات درخشانی که در زمان ناپلئون با سرعت به پیروزی منتهی می شد جلوگیری می کردند.[/size][/font] [center][font=times new roman,times,serif][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/01.jpg[/img][/font][/center] [center][font=times new roman,times,serif][size=4][color=red][size=3]آلمان یکی از آخرین قدرتهای نظامی بود که به استفاده از مسلسل روی آورد اما در سال 1914 آنها از مزیتهایی بهره می گرفتند. آنها برای مقابله با استحکامات فرانسه و بلژیک از توپهای خوبی استفاده می کردند. توپهای سنگین و مسلسل تاکتیکهای قدیمی پیاده نظام را منسوخ کردند.[/size][/color][/size][/font][/center] [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Schlieffen_Plan.jpg[/img] [size=4][color=red][size=3]طرح اولیه فون اشلیفن[/size][/color][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/marne01.jpg[/img] [size=4][color=red][size=3]اجرای طرح فون اشلیفن توسط فون مولتکه و ضد حمله جوفره[/size][/color][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/le_cateau_battle.jpg[/img] [size=4][color=red][size=3]نبرد لاکاتیو. توقف حمله آلمان ها توسط شلیکهای 15 تایی سربازان بریتانیایی.[/size][/color][/size] (1):[size=4] تیراندازی سریع در زمانی کوتاه؛ اشاره است به روش تمرین تیراندازی انگلیسی ها که باید یک هدف به قطر 12 اینچ را در فاصله 300 یاردی در زمان یک دقیقه 15 بار هدف قرار می دادند.[/size] نويسنده: [b][size=5][b][size=5][size=4]رضا کیانی موحد[/size][/size][/b][/size][/b] [b][size=5][b][size=5][size=4]منبع:[/size][/size][/b][/size][/b] [url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/430"]http://wars-and-hist...og.com/post/430[/url][/center]
-
Gallivat: [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Gallivat.jpg[/IMG] این نوع کشتی که در قرن هجدهم ( 18 ) استفاده از آن رایج بود برای حرکت و جلو رانده شدن از 1الی 2 بادبان و 40 تا 80 نفر پارو زن استفاده می کرد و همچنین دزدان دریایی که در اقیانوس هند بودند از این مدل بهره می بردند . Goélette: [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Goelette.jpg[/IMG] این مدل ، یک نسخه از کشتی بادبانی دو یا چند دکله معمول فرانسه می باشد که دارای دو دکل در جلو و چند دکل در عقب کشتی است . Gunter Rig: [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Gunter_Rig.jpg[/IMG] این مدل به عنوان یک نمونه ای که در آن یک سیم از ابتدای یک بادبان به انتهای بادبان دیگر متصل شده که بادبان ها بر روی دو دکل متصل به هم نصب شده اند ، تعریف شده است . همچنین یک بلوک سفر در امتداد میان این سیم و ریسمان بادبان ، به این بلوک متصل می باشد که این اجازه را می دهد تا با یک ریسمان به دکل عمودی متصل شود اما با این وجود یک ریسمان بادبان دیگر برای کنترل ارتفاع دکل مورد نیازاست . Hermaphrodite Brig: [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Hermaphrodite_Brig.jpg[/IMG] این مدل کشتی ( بریگ ) دو دکله قرن نوزدهم ( 19 ) ، با وجود انواع آن در گذشته ، یک کشتی بسیار محبوب در زمان خود به حساب می آمد . این مدل کوچکتر از کشتی یا کرجی است که به همین دلیل برای انجام کارها ارزان تر می باشد و همچنین به خاطر طراحی خوب بدنه می توان بریگ را در بنادر کوچک و تمام بنادر دنیا مورد استفاده قرار داد . نیروی دریایی سلطنتی انگلستان بریگ های خود را تا قرن بیستم ( 20 ) حفظ و از آن ها برای مقاصد آموزشی استفاده کرد . طول : 125 فوت آبخور : 12 فوت تناژ : 234 تن مترجم: [b] [url="http://www.military.ir/forums/user/10129-f14aa/"]F14AA[/url][/b]
-
Chebec (خبک) [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Chebec.jpg[/img] خبک طراحی اصلیش را از گالی ها و گالیس های مدیترانه دارد. ریشه خبک احتمالا از یک کلمه عربی به معنی کشتی کوچک آمده و به سه نحو در انگلیسی داخل شده:خبک و چبک و زبک. با این حال، وجود این کلمه در زبانهای دیگر (یا حد اقل علم به وجودش) نشان دهنده محبوب بودنش در بقیه اروپاست. این کشتی ها دماغه باریک و بلند داشتند و مانند گالی های قبل خودشان با پارو کار می کردند. قصد این بود که سریع و مانورپذیر باشند، چه با پارو زدن و چه با استفاده از بادبان. در قرن 17 و 18 میلادی کشتیزانی در مدیترانه توسط دزدان دریایی مسلمان که در شاخ آفریقا مستقر بودند مورد تحدید قرار گرفت. این دزدان ابتدا ترجیح می دادند از گالی استفاده کنند چون پاروی آن اجازه می داد کشتی های تجاری را در باد کم هم بگیرند. ولی به مرور زمان کشورهای معامله کننده شروع به پاسخ دادن کردند و کشتی جنگی فرستادند تا دزدان را مورد حمله قرار دهد. گالی ها چابک بودند و آدم هم زیاد حمل می کردند ولی طراحی نشده بودند تا دربرابر توپهای جانبی کشتی جنگی مدرن مقاومت کنند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Chebec2.jpg[/img] در پاسخ دزدان بربر گالی خود را ارتقا دادند تا به یک طرح جدید که توانایی رقابت با کشتی های جنگی فرستاده شده را داشته باشد برسند. برای جا دادن توپ در کناره کشتی آنها کشتی را پهن کردند تا عرشه بزرگ شود و کشتی پایدار شود و تمام یا اکثر پاروزن ها را حذف کردند تا توپ گذارند جایشان. این باعث شد تمرکز توان از روی پاروزنی به بادبان برود و 3 تا بادبان عظیم لاتین (مثلثی شکل) گذاشتند. بنا بر این یک نوع جدید خبک زاده شد. دگل جلویی (پیش دگل) آنها معمولا به جلو متمایل است در حالی که دگل اصلی و دگل عقبی (پس دگل) یا عمودی است یا کمی به عقب متمایل است. یاردهای عظیمشان (بازوهای افقی دکل) آنقدر بزرگ بود که معمولا از دو تیر که با طناب به هم بسته شده بودند ساخته می شد (بیشتر شبیه به دکل تا شبیه به یارد معمولی). بیشتر خبک ها تیر جلوی دماغه نداشتند ولی عقبشان معمولان یک عرشه دراز داشت. تعداد معدودی از کشورهای غربی بادبان مربعی را روی دگل اصلی و بعضا دگل عقبی خبک استفاده کردند. دگلهای اصلی که بادبان مربعی داشتند می توانستند بادبان کمکی هم روی دگل داشته باشند و حتی می توانستند سکوی دیدبانی هم در بالا داشته باشند. حتی ممکن بود بادبان اصلی دگل عقب لاتین باشد ولی بادبان کمکی بالایش مربعی باشد که به این خیکها، پلاکر-خبک می گفتند. به هر حال معمولا خبکهای استاندارد از بادبانهای تکی لاتین برای هر دگل استفاده می کردند و بادبان کمکی یا جایگاه دیدبان نداشتند. بادبان لاتین امتیازهای زیادی نسبت به مربعی داشت و مهمترین آن امکان تولید نیرو در زوایای بسیار کم با باد بود که برای بادبان مربعی مقدور نبود. این باعث می شد وقتی در مسیر با زوایای کم حرکت می کنند، سریع بتوانند به کشتی با بادبان مربعی برسند و سریع هم از آن دور شوند. دزدان دریایی خیلی خبک را دوست داشتند چون سرعت و مانور خوبی داشت و کم هم در آب فرو می رفت که باعث میشد بتواند جاهایی برود که کشتی های بزرگ نتوانند بیایند. این خصوصیات توسط بسیاری از نیروهای دریایی اروپایی شناسایی شد و از این کشتی به سرعت در نقس ضد دزد و محافظ در کاروانهای مدیترانه بهره برداری شد. به عنوان کشتی جنگی، خبک تا 36 توپ می توانست نصب داشته باشد و با توجه به وزن این توپها قدرت آتش آن قابل قیاس با کرجی های توپدار نیروی دریایی یا حتی فریگینهای آن زمان می توانست باشد. خبک در حال دریانوردی منظره زیبایی ایجاد می کرد و گفته می شود طراحی آن بکب از سریعترین و چابکترین ها در مدیترانه بوده. بعضی از خصوصیاتی که آن را در دریاهای سبک موفق گردانده بود، باعث شده بود در دریاهای مواج و طوفانب بدرد نخورد. پهلوی کم بیرون زده از آب و همچنین کمی فرو رفتن آن در آب باعث شده بود مستعد قرق شدن شود و اگر موج از حد متوسط بالاتر می بود، شدیدا خبک را حول محور طولی می چرخاند. بنا بر این مزایای آن منج ربه نا مناسب شدنش در اقیانوس آزاد می شد. همچنین خبک یک کشتی سبک بود و بر خلاف الوار سنگین و ضخیم استفاده شده در کشتی های آن زمان، خبک ظریف و برازنده بود. آنها غزال بودند نه اسب جنگی و تاکتیک آنها در جنگ هم این را نشان می داد. کاپیتانهای خبک متنفر بودند که با کشتیهایی با توان آتش مانند خودشان درگیر شوند و در عوض سعی می کردن دبا مانور و سرعتشان تعداد زیادی دزد را سریعا روی عرشه دشمنشان پیاده کنند. کیفیت و سرعت خبک و کمی فرورفتن در آب او و تواناییش در حرکت در زوایای بسیار کم با باد برای تجار هم بسیار جالب بود، مخصوصا برای تجاری که تجارت بندر به بندر می کردند و مخصوصا برای قاچاقچیان. با وجودی که خدمه زیادی می خواست و جای کمی هم برای کالا نسبت به کشتی های هم سایز خود داشت، خصوصیات دریایی آن و قدرت آتشش آن را به یک انتخاب عالی برای یک کشتی بندری و سریع تبدیل کرده بود. به گواه تاریخ، خبک در دریاهای کاریبیان خیلی خوش ندرخشید. مثلا، او به راحتی نمی توانست دور اروپا را بزند. کاپیتان خبک باید ریسک قرق شدن کامل را در دریای مواج و آب و هوای بد می پذیرفت که با آب و هوای نسبتا آرام مدیترانه که کشتی برای آن طراحی شده بود بسیار متفاوت است. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/chebec1.jpg[/img] مترجم: [b] misalu2001[/b]
-
منبع موثقي نيست بيشتر يك نوع احتماله. چندين بار قبلا تو سايت هم عنوان شده
-
Collier [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Collier.jpg[/img] نوعی کشتی که برای تجارت (و حمل و نقل) ذغال سنگ به کار میرفته است. تنها راه ممکن برای صاحبان معادن زغال سنگ در Tyneside در شمال انگلستان که بتوانند محصولاتشان را به لندن برسانند، راه دریا بوده است. ارزانترین مدل کشتی برای ساخت و استفاده برای چنین کاری، Collier Brig بوده اند. بدنه آن بدون هیچگونه تجهیزت یا وسایل رفاهی و بدون هیچ جایگاهی در ابتدا یا انتها بوده است. میتوان تصور کرد که زندگی بر روی آنها، بسیار سخت و کثیف بوده است، حتی با معیارهای بسیار پایین بهداشتی در آن زمان! حتی بادبانها هم پس از چند هفته کاملا از دوده زغال، سیاه میشده اند. معمولا از دهانه رود Tyne (شمال انگلستان) به کمک وسایل مختلف بارگیری میشده اند. از آنجا که زغال سنگ در حکم "طلای سیاه" بوده است، این کشتی ها مورد هجوم دزدان دریایی نیز قرار میگرفته اند. برای مقابله با آن، یا به صورت گروهی و یا با کشتی های اسکورت حرکت میکرده اند. با افزایش تعداد آنها و نیاز بیشتر به زغال، انبوهی از آنها وارد رودخانه میشدند که بی شباهت به black armada نبوده است! (شبیه به ناوگان کشتیهای دزدان دریایی) ناوگان Geordie بزرگترین این ناوگانها بود و همیشه طعمه ای برای گروههای مختلف به شمار میرفته است. دکلها، بادبانها و پاروها به ساده ترین شکل ممکن ساخته میشده اند تا طول عمر و استحکام بیشتری به آن دهند. نسلهای بعدی آنها، پاروهای بلندتر و طول بیشتری داشته اند. در کل، لندن به کمک این کشتی ها، در طول 250 سال گرم نگه داشته میشد! Fluyt [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Fluyt.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Fluyt1.jpeg[/img] کشتی تجاری با 3 دکل که برای صرفه جویی در هزینه ها، توسط هلندیها ساخته میشد و بیشترین بار ممکن را با کمترین خدمه حمل میکرد. بدنه آن مکعبی شکل بوده و انتهای بلندی داشته است. گرچه به هیچ وجه امکان مقابله با دزدان دریایی را نداشته است. همچنین به آن Fluyt, Fleut و Fluit هم گفته میشده است. Fly-Boat [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Fly-Boat.jpg[/img] کشتی هلندی ته پهنی (قرن 16 تا 19) که انتهای آن بسیار مرتفع و مجلل بوده، و دارای یک یا دو دکل در کنار دکل اصلی بوده است. وزن آنها حدود 600 تن و برای حمل انسان-بار در مسیرهای ساحلی استفاده میشده اند. Fore & Aft Rig [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Fore___Aft_Rig.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Fore___Aft_Rig1.jpg[/img] fore-and-aft rig نوعی کشتی بوده که تمام سطح آن از بادبانهای زیاد پوشیده شده که در سول یکدیگر قرار داشته اند. همچنین به آن fore-and-aft rigged گفته میشده است. Full Rigged Ship: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Full_Rigged_Ship.jpg[/img] (کشتی کاملا مجهز ؟ ) به شناوری بادبانی با ارایش دکل (بادبان ) چهار گوش ( نوعی از ارایش متداول بادبان / square rig / تمامی این شناورها از این ارایش استفاده میکردند ) و تعداد سه دکل یا بیشتر گفته میشده ... این شناورها بعضی مواقع تنها با عنوان کشتی (ship) نامیده میشدند خصوصا در قرن 18 وابتدای قرن نوزدهم که برای متمایز کردن از شناورهای دیگر مثل قایق های بادبانی و کشتی های کوچک دو دکله سریع ....و غیره بکار میرفته ( schooners, Barque Barquentines, brigs) Fuste نوعی کشتی کوچک سریع و کشیده با نیم رخ کوتاه که دارای بادبان و پارو بوده است ... احتمالا از طرح تارتن(tartan - کشتی های کوچک مدیترانه ای که بادبان مثلثی - [b]lateen sail[/b] - بزرگی داشتند ) مشتق شده است ...این کشتی ها سریع بودند و میتوانستند از پارو و بادبان همزمان استفاده کنند این شناورها به سرعت مورد علاقه بربرها ( شمال افریقا !!) و دزدان دریایی مراکش ( سلا ) قرار گرفتند Gaff Rig [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Gaff_Rig.jpg[/img] یک نوع قایق بادبانی است که در آن بادبان چهارگوش و کشیده شده از ابتدا تا انتهای قایق است که از بالاترین نقطه ی آن کنترل می شود. معمولا به قسمت بالایی دکل این قایق ها، که به طور خاصی برای کنترل این نوع بادبان ها ساخته شده اند، گف می گویند. گف باعث میشود که بادبان های سرتاسری 4 گوش شوند و مساحتشان دو برابر مساحت بادبان های مثلثی شود که توسط همان دکل قابل استفاده است. Galera (Galere) [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Galere.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Galera.jpg[/img] یک کشتی پارویی قرن هفدهم میلادی. طول: 55 متر. عرض: 8.7 متر. وزن: 190 تن Frigate [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/frigate.jpg[/img] کشتی متوسط-وزن و دارای 3 بادبان و بدنه مکعبی که در دو عرشه خود، انواع سلاحها را حمل میکرده است. تنها در عرشه بالایی خود، بین 28 تا 60 اسلحه حمل میکرده که در قرن 18-19 به منظور اسکورت بقیه کشتی ها استفاده میشده است. کشتی آمریکایی super-frigates در 1812، برای ساخت از این کشتی الهام گرفته است. طول: 212 فوت پهنا: 48 فوت عمق: 19 و یک چهارم فوت تناژ: 1605 تن خدمه (در هنگام جنگ): 815 نفر مترجمان: [b] heliaa[/b] و [b] Aspahbod[/b] و [b] crazy-doctor[/b]
-
Dromon : [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Dromon.jpeg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Dromon1.jpeg[/img] زمانی که امپراطوری روم غربی در مقابل قبایل ژرمن و مشکلات داخلیش سقوط کرد، امپراطوری روم شرقی(که امپراطوری بیزانس نامیده میشد) شکوفا گشت. نیروی دریایی بیزانس برای نجات امپراطوری غربی، نیرو و ملزومات حمل میکرد. نیروی دریایی برای همراهی و محافظت از کشتیهای ملزومات بر قایقهای نظامی(گالی) تکیه داشت که درومون یا قایق تندرو خوانده میشدند. درومونهای اولیه یک ردیف پاروزن داشتند ولی بعدها کشتی سازان بیزانسی طبقه دومی برای پاروزنها ایجاد کردند(برای بهسازی و افزایش سرعت دو طبقه پاروزن قرار دادند). [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/ships_dromon3.jpg[/img] Dinghy [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Dinghy1.jpg[/img] قایق کوچکی که برای حمل افراد یا آذوقه بین کشتی و ساحل به کار میرفته است. گرچه معمولا فقط دارای بادبان بوده است، ولی گاهی اوقات نمونه پارودار آن نیز تولید میشده است. Dory [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/dory.jpg[/img] یک قایق کوچک (ماهیگیری) ته پهن به طول 5-7 متر (15 تا 22 فوت) است که doree یا dorey نیز خوانده میشده است. نیروی دریایی سلطنتی، به آن dorey میگفته است. کم وزن و تطبیق پذیر بوده و معمولا در دریای آزاد برای ماهیگیری تجاری به کار میرفته است، گرچه در رودخانه های عمیق برای حمل الوار هم کاربرد داشته است. ظرفیت آنها بین 2 تا 4 نفر (با حساب پاروزن) بوده است. East Indiaman [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/ships_east_indiaman.jpg[/img] کشتی تجاری مسلحی که به کمپانی هند شرقی تعلق داشته است. طول بیشینه: 171 فوت از ابتدای دماغه تا انتهای کشتی طول بدنه: 116 فوت عرض بدنه: 30 فوت ارتفاع بدنه: 20 فوت رنگ بندی: مشکی با طرحهای زرد و کرم. سبز، مشکی و قرمز در عرشه، مسی در قسمت پایین آبخور ارتفاع دکل اصلی: 120 فوت، که 106 فوت آن بالای عرشه دیده میشده است. بلندترین تیر طولی: 52 فوت و 8 اینچ کوتاهترین تیر: 14 فوت طول مجموع طنابها: 17 مایل تعداد بادبان: 21 مساحت بادبانها: 9409 فوت مربع Ballast (چیزهای سنگینی که ته کشتی نگه میدارند): 150 تن نحوه ساخت: قالبگیری سرد (چوب و اپوکسی)، چوب استاندارد چوب درخت صنوبر و بلوط بوده است بدنه کشتی با خط عمود (مثل دکل) زاویه 30 درجه داشته و کف آن کاملا پهن و صاف و به صورت متقاطع در طول و عرض بوده است. انتهای کشتی نیز مانند جلوی آن زاویه کمی با خط عمود داشته و اندکی به عقب کشیده شده است که باعث شده ابتدا و انتهای کشتی هم شکل به نظر بیایند. Fifie [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/ships_fifie.jpg[/img] طراحی این کشتی بادبانی در سواحل شرقی اسکاتلند از 1850 تا قرن 20 بوده است. بیشتر برای ماهیگیری (شکار شاه ماهی) با تور به کار میرفته و به همین نام معروف بوده است. به دلیل تنوع زیاد آن، با توجه به اندازه تنه و عقب کشتی و طول دماغه دسته بندی میشده است. به خاطر بدنه پهن و طویل، تعادل مناسبی در دریا داشتند و اجازه نصب تعداد زیادی بادبان را میداده اند، گرچه از قدرت مانود آن در لنگرگاههای کوچک کم میکرده است. در طراحی آنها، از اواخر دهه 1860 و اوایل 1870، الوار را در کنار هم میچیده اند، به جای روش مرسوم در سایر کشتیها که آنها را روی هم قرار میداده اند. از 1905 به بعد، این کشتی به کمک موتور بخار حرکت میکرده است. (به جای بادبان) Fire Ship [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/ships_fire_ship.jpg[/img] نوعی کشتی (انتحاری) بوده است که پر از مواد منفجره میشده و به سمت ناوگان دشمن حرکت داده میشده است تا با ایجاد انفجار به آنها خسارت بزند یا آرایش آنها را به هم بزند. Fishing Smack [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/ships_fishingsmack.jpg[/img] نوعی کشتی بوده که از قرن 19 تا حتی زمان جنگ جهانی دوم، وظیفه حمل ماهی داشته است. نوع معمول آن دارای دو بادبان در ابتدا و انتها بوده، ولی شکل آنها از بندری به بندر دیگر تغییر میکرده است. بعضی از آنها دارای دکل بالایی (بادبان کوچکی در بالای بادبان اصلی) بوده، در حالیکه برخی دیگر دارای بادبان سه گوشی در جلو داشته اند. تعداد زیادی از این کشتی در Brixham، Grimsby و Lowestoft به کار میرفته است. رنگ بادبان، معمولا قرمز اخری (قرمز مایل به زرد) بوده که جلوه خاصی به ناوگان این کشتی میداده است. طول: 66 فوت پهنا: 18 فوت و 6 اینچ عمق: 9 فوت و 6 اینچ مترجمان: [b] heliaa[/b] و [b] Reichsmarschall[/b]
-
تاپیک جامع شهید حسن باقری تاپیک جامع شهید حسن باقری
ghermez پاسخ داد به hamed_713 تاپیک در جنگ آوران
در بين تمام سرداران جنگ هميشه دو نفر بيشتر مورد تعريف و تمجديد قرار مي دهم و اونا هم پايه با ديگر سردار بزرگ جهان قرار مي دهم يكي شهيد حسن باقري كه اون را برترين سردار جنگ مي دونم و ديگري شهيد احمد متوسليان كه هميشه اون را با جمله ي [size=5]من يك نطامي ام[/size] [size=4] در[/size] هنگام تحويل گرفتن فرماندهي يكي از لشكر ها خطاب به سريازان گفته بود به خاطر مي ارم -
[size=5]Corvette[/size] (ناوچه): [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Corvette_nwchh.jpg[/img] یک ناوچه دارای قابلیت مانور پذیری بالا می باشد و یک ناو جنگی سبک به شمار می آید که کوچک تر از فریگیت است . تقریبا تمام نیروی دریایی های مدرن از ناوچه های کوچکتر از فریگیت برای ماموریت های ساحلی استفاده می کنند که این شامل همه ی نیروی دریایی ها نمی شود در عصر دریانوردی ، ناوچه یکی از انواع کشتی های جنگی بود . نقش ناوچه های سبک شامل گشت دریایی ، جنگ های کوچک ، پشتیبانی از ناوگان های بزرگ می باشد . نیروی دریایی بریتانیا در سال 1650 شروع به استفاده از ناوچه کرد که به عنوان کشتی های کوچک بادبانی ارجاع شده بودند .اولین استفاده از ناوچه در نیروی دریایی فرانسه در سال 1670 بود . اکثر ناوچه ها و کشتی های کوچک بادبانی در قرن 17 در حدود 12تا 18 متر طول و 40 تا 70 تن وزن داشتند و بر روی آنها 4 تا 8 تفنگ کوچک نصب بود . تا سال 1800 طول و وزن ناوچه های سبک افزایش یافت که طول آن ها به حدود 30 متر و وزن 400 تا 600 تن رسید . یکی از بزرگترین ناوچه های عصر دریا نوردی ناوچه آمریکایی USS Constellation بود که در سال 1855 ساخته شد . این ناوچه دارای 54 متر طول و 24 قبضه اسلحه بود . این ناوچه آنقدر بزرگ بود که کارشناسان دریایی آن را در دسته فریگیت ها قرار دادند . [size=6])[/size] [size=5]Cutter [/size]: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Cutter_kwtr~0.jpg[/img] Cutter ها در طول قرون 18 و 19،یک کشتی کوچک،مسلح در جلو و عقب،دارای دو یا بیشتر از دو بادبان،یک قوس و با مجموعه ای از دکل بیشتر از قایق های جنگی بود.امروزه Cutter یک نوع کشتی برای بسیاری از نهاد های دولتی است که برای اجرای قانون دریایی و گمرکی به کار می رود [size=5]Dhow( [/size]داو)[size=5]:[/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/dhow.png[/img] کشتی بادبانی سنتی عربی با یک یا پند بادبان مثلثی شکل که معمولا در سواحل شبه جزیره ی عربستان، هند و شرق آفریقا استفاده می شود. یک داو بزرگ میتواند تا 30 نفر خدمه داشته باشد در حالی که کشتی های کوچکتر حدودا 12 نفر خدمه دارند. متاسفانه تصویری از داو های اولیه وجود ندارد. بیشتر اطلاعات ما درباره ی ساخت شناور های اولیه از منابع یونانی و رومی به دست می آید. با وجود این که این کشتی ها معمولا با تاجران عرب پیوند داشته اند، اصالتا هندی هستند و بیشتر چون مورد نیاز برای ساخت آنها از جنگل های هندوستان می آید. [size=5]Drakkar (دراکار):[/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/drkrDrakkar.jpeg[/img] بزرگترین کشتی های وایکینگ ها هستند که برای جنگ استفاده می شدند و به آنها "کشتی اژدها" گفته می شد. این شناورها نسبتا جدید بودند (قرن 11 میلادی) و توسط شاهانی مانند اولاف تریگواسون توسعه پیدا کردند. دراکار ها گرچه بسیار اثرگذار بودند، اما ساخت و نگهداری آنها سخت و هزینه بر بود. بزرگترین کشتی اژدها، "مار طویل" ،160 پا طول و 25 پا عرض و 72 پارو داشت و می توانست تا 300 جنگجو را در خود جای دهد. [size=5]Drifter [/size](دریفتر): معمولا برای ماهیگیری استفاده می شود. توسط باد و امواج دریا روی سطح آب جا به جا می شود. مترجمان: F14AA ، Aspahbod ، zzvf [size=6]................................................................[/size][size=6]..................[/size] [size=6]................................................................[/size][size=6]..................[/size]