ghermez

Members
  • تعداد محتوا

    634
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های ghermez

  1. ghermez

    طبقه بندی تخصصی موشک ها

    با تشكر از مقاله ي خوبتون ميشه بگید موشك هاي ما به خصوص شهاب ها از چه روش هايی استفاده می کنند
  2. [quote][quote]دوست عزيز خواهشاتمامي اين موارد رو دريك تاپيك مثلا فقط تاپيك شناور هاي ژاپني يا....بزنيدتاپيكها خيلي كوتاه ومختصري هستند نيازي به زدن چند تاپيك نيست =====================================[/quote] سلام دوست عزیز این کپی پیستی که میفرمایید نوشته یکی از عزیزان ارتشی هست که خودشون ترجمه کردن و بنده تاپیکش رو زدم. قصد بی احترامی ندارم ولی مگه چند نفر تو همین سایت خودمون هستند که یک مقاله رو ترجمه میکنن و تاپیکش رو میزنن ؟؟ به جز چند نفر و بقیه هم کپی پیست میکنن . تا اونجایی که من دیدم چند ماه اخیر اکثرا تاپیک ها شده بود بحث سیاسی و خبر سیاسی از سایت مشرق و الان یک یا دو هفته هست که تقریبا تاپیک های تخصصی زده میشه .[/quote] ضمن تاييد شما جناب اف 14 در جواب دوستمون اينطوري كه .... بايد خيلي از بست ها بايد ادغام شند ضمنا همان طور كه به مديران گفتم بعضي بست ها فقط ارزش خبري دارند نه چیز دیگه بهتره يك بست جدا گانه بابت چنین مساءلي پستی باز کنید و اونا .... الان سايت كاملا ....
  3. [quote][quote]مگر ناو گان ژاپنى شامل چند تا ناو شكن ميشه كي هر جند وقت يك بار يك سري از ناو شكن هاش معرفي ..... [/quote] سلام من هر چی جمله تون رو میخونم نمیتونم متوجه منظورتون بشم اگه میشه واضحه تر بگید چون ایهام داره . [/quote] ناو گان ژاپن شامل چند ناو شكن و ... است
  4. مگر ناو گان ژاپنى شامل جند تا ناو شكن ميشه كي هر جند وقت يك بار يك سري از ناو شكن هاش معرفي .....
  5. در دوران جنگ تحمیلی تلاش تمام ایرانیان در پیكار با متجاوزین عراقی قابل ستایش است. در این میان نیروهای سه گانه ارتش، سپاه پاسداران، بسیج و داوطلبین مردمی برجسته تر است. بدیهی است كه برابر ساختار و چارت سازمانی هر یك از واحدهای ارتش مأموریت های خاص محوله را انجام می دهند. یگان های تكاور در ساختار ارتش ایران در دهه ۷۰م شامل یگان های تكاور نیروی زمینی و نیروی دریایی بوده است. برابر مفاد استراتژی نظامی ملی ایران، آرایش نظامی از دالان پرداغ تا دهانه فاو در برابر عراق مشتمل بر لشكرهای زرهی، پیاده و پیاده كوهستان، گروه خدمات رزمی هوانیروز، گروه خدمات پشتیبانی رزمی و پایگاه های هوایی بوده است. یگان های تكاور نیروی زمینی در این آرایش نظامی سازماندهی شده بودند و گروه های چندگانه كماندویی نیروی دریایی نیز در آبادان و خرمشهر مستقر شده بودند. یگان های تكاور نیروی زمینی ارتش برابر استاندارد بین المللی ارتش ها متشكل از كلاه سبزها، كلاه مشكی ها و كلاه قهوه ای ها بود و تفنگداران دریایی ارتش نیز كلاه سبزها بودند. سلسله مراتب استراتژیك ارتش از سطح لشكر به سطح سپاه به رده قرار گاه تعیین شده بود كه پست سازمانی قرارگاه در دوران جنگ بود و قبل از آن ارتش،۱ ارتش ،۲ ارتش۳ و به این ترتیب بود. قرارگاه جنوب، قرارگاه غرب و قرارگاه شمال غرب به آرایش نظامی یگان های تكاور مستقر در لشكرهای زمینی و با هماهنگی نیروهای هوایی و دریایی به استقرار كماندوهای دریایی و اسكادران های هوایی می پردازند. ۱۴۰۰ كیلومتر مرز مشترك با عراق نیروی زمینی ارتش ایران را از استقرار پرسنلی و رزمی گسترده ای برخوردار گردانیده است. برابر استراتژی نظامی ایران، نیروی زمینی برجسته ترین و قاطع ترین نیروی كشور است كه می تواند در امتداد مرز با عراق عمل كند. بدیهی است كه استعداد یگان های تكاور نیروی زمینی بیش از نیروی دریایی است. پرسنل یگان های تكاور به لحاظ پیچیدگی عملیاتی از دسته های مختلف رزمی جمع آوری شده و در رده یگان های نخبه نظامی یا رزمی Combat Elite Unites سازماندهی می شوند. كمیته تكاور نیروی زمینی و دریایی مسئولیت سازمانی مذكور را دارا هستند. فرمان عملیاتی یگان های تكاور با سایر واحدها و یگان های كلاسیك متفاوت است. یگان های تكاور زمینی و دریایی توانایی لازم را برای هدایت رزمی و در دو سطح تاكتیك و استراتژی را دارا هستند. یگان های مذكور گاه ابزاری برای پیشبرد استراتژی امنیت ملی كشور نیز بوده اند. كلاه سبزها، هوابرد و رنجرها از یگان های تكاور نیروی زمینی در انطباق با شرایط محیطی تاكتیكی جنگی مأموریت های متنوعی را انجام داده اند. فرماندهان یگان های تكاور نیروی زمینی تا رده نیروی زمینی و وزارت دفاع در تدوین و توسعه استراتژی نظامی ملی كشور حضور داشتند. دستورات محوله از طریق فرماندهی مركب نظارت، كنترل، انضباط، آموزش ارتباط و مخابرات و برآورد اطلاعاتی تا رده تیم توزیع می شد. با شروع جنگ یگان های تكاور در نواحی مختلف مرزی در كنار سایر واحدهای جنگی ارتش به انجام مأموریت ها محوله پرداختند. برجسته ترین مأموریت های محوله Airborne و Seaborne بود. در واقع بعد سوم عملیات نظامی ارتش به یگان تكاور محول شده بود. ضمن آنكه متجاوزین عراقی نیز از آرایش نظامی و یگان های تكاور برخوردار بوده در نتیجه ما شاهد انواع و اشكال جنگ های بعد سوم بین واحدها و یگان های تكاور خودی و دشمن عراقی بودیم. نیروهای تكاور ارتش در سه حوزه آبی _ خاكی جنوب، بیابان و كوهستان غرب و كوهستان جنگل شمالغرب كشور به اجرای مأموریت های بعد سوم جنگ می پرداختند. آنها می بایستی مراقب حملات یگان های تكاور متجاوزین عراقی نیز می بودند كه مانع از صدمات، تلفات و خسارات به یگان های خودی شوند. یگان های تكاور متجاوزین عراقی بیشتر به سبك و سازمان ارتش های كمونیستی بلوك شرق سابق بود در حالی كه یگان های تكاور ارتش ایران شامل زمینی و دریایی برابر استانداردهای بین المللی به ارتش فدرال آمریكا و ارتش سلطنتی بریتانیا نزدیك تر بود. ارتش ایران در دهه ۷۰م عضو پیمان منطقه ای سنتو بود و یگان های تكاور ارتش نیز در این دوران تجارب خوبی از جنگ با عراقی ها و نیز مكانیسم فكر سازی آنها كسب كرده بود. جنگ ظفار، بازپس گیری جزایر سه گانه ایرانی، جنگ ۱۹۷۵ با متجاوزین عراقی به همراه برگزاری مانورهای مشترك رزمی با كشورهای خارجی و بازی های ورزشی ارتش ها یگان های تكاور ارتش ایران را در سطح بالای تكنیكی، تاكتیكی و حتی در سطح استراتژیك قرار داده بود. كاملا بدیهی بود كه یگان های تكاور زمینی و دریایی ارتش ایران از سه سطح استراتژی، تاكتیك و تكنیك به مراتب بالاتر از یگان های تكاور متجاوزین عراقی بود. یكی از جلوه های بارز آن انطباق با شرایط جغرافیایی بود. انطباق با شرایط سخت كوهستانی برای اعراب بسیار مشكل است. آنها عادت به بیابان سوزان دارند. عملیات آبی _ خاكی و جنگ در شرایط سخت كوهستانی برای یگان های تكاور عراقی فوق العاده مشكل است. این در حالی بود كه یگان های تكاور عراقی در لشكرهای گارد ریاست جمهوری، گارد ویژه ریاست جمهوری و تیپ های هوابرد سازماندهی شده بودند. یكی از نكات برجسته روانشناختی سیاسی و نظامی رژیم سابق عراق استفاده از كلاه بر یا كلاه كج در بین اعضای دولت بود. تمام عراقی های زمان صدام حسین علاقمند بودند كه از این نوع كلاه استفاده كنند. یگان های تكاور ارتش عراقی كه عمدتا از نیروی زمینی بودند از آموزش های Spetznas روسی KSK آلمان شرقی برخوردار بودند. تجارب جنگ افغانستان نشان داد كه نیروهای تكاور روسی توسط جنگجویان افغانی قلع و قمع شدند و حتی جنگ افغانستان سهم استراتژیك در فروپاشی اتحاد شوروی داشت. همچنین تجارب مذكور در دوران جنگ تحمیلی برای یگان های تكاور زمینی و دریایی ارتش ایران فراوان است. تكاوران دریایی در زمان محاصره خرمشهر و آبادان به اجرای عملیات Seaborne و تكاوران زمینی نیز در عملیات غرب و شمال غرب به همراه گروه خدمات رزمی هوانیروز شامل لجستیك و عملیات جنگی به اجرای مأموریت Airborne پرداختند. در این میان می توان از لشكر ۵۸ تكاور، تیپ ۵۵ هوابرد، لشكر ۲۱ پیاده كوهستان و لشكر ۲۳ نوهد نام برد. بسیاری از پرسنل نظامی لشكرهای مذكور جزو لشكرهای واحدهای نخبه رزمی شامل لشكر۱ و لشكر ۲ سابق بودند. همچنین گروه های چندگانه كماندوهای دریایی از كمیته تكاور مستقر در حوزه ناو تیپ چهارم دریایی و سایر واحدهای دریایی جنوب از یگان های برتر رزمی برای عملیات Seaborne محسوب می شدند. به نظر می رسد كه یك عقده و حقارتی از جانب عراقی ها نسبت به ارتش ایران وجود داشت كه جنگ تحمیلی آنها را به اجرای نیات شوم واداشت. یگان های تكاور از حداكثر انطباق با محیط نظامی و غیرنظامی با اهداف متفاوت برخوردارند. منظور از عملیات Airborne اعزام به پشت خطوط دشمن و همكاری با نیروهای مخالف دولت دشمن برای انجام عملیات خرابكاری وایذایی است. همچنین یگان های تكاور از اجرای مأموریت های استراتژیك برخوردارند. برای مثال؛ بسیاری از پرسنل یگان های تكاور در عالی ترین سطوح تصمیم گیری ملی كشورهای منطقه حضور دارند و ارتش پاكستان نمونه بارز آن است. یگان های تكاور زمینی ارتش ایران از سال ۱۹۷۵ و نیز در طول سالها جنگ با اكراد مخالف رژیم سابق عراق رایزنی داشت و در بسیاری ازتصمیم گیری های آنها مشاركت داشت. یگان های تكاور بواسطه لباس، كلاه، تجهیزات، روحیه، انضباط و آئین تكاوری Ranger Creed برای سایر واحدهای رزمی ارتش یك روحیه و پشتوانه امنیت رزمی تلقی می شوند. در ارتش سابق عراق استفاده غیر اصولی از لباس و كلاه تكاوران برای سیاستمداران تا پلیس راهنمایی و رانندگی، تا نگهبان بانك تا مستخدم مدرسه باعث شده بود كه مردم در مراسم عروسی نیز از همان لباسی استفاه كنند كه صدام حسین برای سان و رژه استفاده می كرد. تخریب استعداد رزمی، پرسنلی و ظواهر نیروهایی تكاور، تخریب قدرت برتر رزمی نیروهای مسلح تلقی می شود. بسیاری از خلبانان هوایی و هوانیروز شاهدند كه برخی از آنها پس از سقوط در میان نیروهای دشمن عراقی توسط یگان های تكاور نجات یافتند. بسیاری از ساكنین مناطق مرزی شاهدند كه آزادی آنها از چنگال اسارت، متجاوزین عراقی توسط یگان های تكاور زمینی و دریایی صورت گرفت. اصولاً یگان های تكاور پس از جنگ های پرتجربه تشكیل می شوند. برای مثال بریتانیا طی جنگ های هند و چین به تشكیل نیروهای تكاور SAS، SBS و تفنگداران سلطنتی پرداخت. آمریكا پس از جنگ ۱۹۵۳ كره و جنگ ویتنام در دهه ۶۰م به تشكیل واحدهای نخبه رزمی مانند XV۱۱۱ Airborne corps Delta Force پرداختند. فرانسه پس از جنگ های خارجی در آفریقا از میان لژیون های فرانسوی لشكرهای هوابرد و چترباز را گسترش و تعمق داد. مطالعات اخیر نشان می دهد كه بسیاری از بازنشستگان نیروهای مخصوص در كشورهای خارجی برای امور مختلف كشورداری استخدام می شوند. به نظر می رسد كه یگان های تكاور زمینی و هوایی ارتش ایران در دهه ۷۰ میلادی و در پیشبرد استراتژی منطقه ای كشور تشكیل، بسط و توسعه پیدا كردند. امروزه در كشورهای مختلف جهان NGO هایا سازمان های غیردولتی برای جمع آوری نیروهای تكاور برای امور ورزشی، باشگاه های خصوصی و از این قبیل تحت عنوان Veteran Association تشكیل شده است. انجمن های مذكور برای رسیدگی به اوضاع معیشتی، بكارگیری تجارب و قدردانی از نیروهای مخصوص و تكاور انجام وظیفه می كنند. منبع: http://amoozeshnezami.blogfa.com/post/149/%D8%AA%D9%83%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86-
  6. تا دوران گسترش راه آهن سریعترین وسیله حمل و نقل نظامی یا غیرنظامی راه های آبی بودند. جزیره کرت در قرن چهاردهم قبل از میلاد به دست مهاجمینی از سرزمین اصلی افتاد. در حدود 200 سال بعد بود که یک ارتش یونانی به سوی ترویا رهسپار شد تا اولین و معروفترین عملیات محاصره ای تاریخ غرب را رقم بزند. در حدود 700 سال قبل از میلاد فنیقی ها اولین کشتی های جنگی را ساختند. تا آن زمان کشتی های ساخته شده هم برای حمل کالا و هم برای حمل سرباز بکارگرفته می شدند و چند منظوره بودند. تجربه، مهارت دریانوردی و کشتی سازی را افزایش داد و کشتی های جنگی پارویی زاده شدند. با استقلال از وزش باد، این کشتی های باریک و دراز مانورپذیری و شتاب بیشتری نسبت به کشتی های کند تجاری بادبانی آن دوران داشتند. با استفاده از دو ردیف پارو ،یک ردیف بالای ردیف دیگر، فنیقی ها کشتی های جنگی بایریم را توسعه دادند. در قرن پنجم قبل از میلاد بایریم ها توسط کشتی های جنگی با سه ردیف پارو ،ترای ریم، جایگزین شدند. کشتی های جنگی اولیه از نظر عملیاتی پرهزینه بودند؛ آنها به تعداد زیادی پاروزن ماهر نیاز داشتند که به دلیل طرح خاص این گونه کشتی ها هیچ استفاده دیگری نمی شد از آنها کرد. در زمان نبرد ماراتون یک دولت-شهر وابسته به دریا نمی توانست بیش از 20 فروند ترای ریم فراهم آورد. شهرها ناچار بودند از متحدانشان ترای ریم ها را به همراه پرسنل مورد نیازشان قرض کنند و این چنین بود که ایونی ها ،یونانی های مقیم سواحل ترکیه امروزی، توانستند از امپراطوری هخامنشی امتیاز استفاده از ناوگانشان را در عوض قرض دادن آنها به ایرانی ها بدست آوردند. هنگامی که ده سال پس از ماراتن دوباره لبه حمله هخامنشی ها متوجه یونان شد ایرانی ها به صورت قابل فهمی دلگرمتر شده بودند. سربازان هخامنشی در طول سالها مبارزه آبدیده شده بودند و با استفاده از یک ناوگان بزرگ 400 فروندی پشتیبانی می شدند. این ناوگان عظیم برای ناوگان کوچکتر یونانی ها یک غافلگیری نامطبوع بود. برای بار دوم آتنی ها با عنایت آینده نگری رهبرانشان نجات یافتند. تمیستوکلس مردم را به هزینه سودشان از محل معادن نقره در صنعت کشتی سازی تشویق کرده بود. این نیروی دریایی آتن بود که توانست جلوی پیشروی هخامنشی ها را سد کند ولی در عوض سربازان اسپارتی ،که در ترموپیل جنگیدند، به اسطوره تبدیل شدند. در نبردهای دریایی دوران باستان هیچ مزیتی در تاکتیکهای دفاعی وجود نداشت. ترای ریمها با دماغه ای محکم ساخته شده بودند و خدمه ماهر آن می توانستند به سمت کشتی دشمن حمله کنند و با حفظ کردن پاروهایشان از تصادم، بدنه چوبی کشتی حریف را در هم بکوبند. در غیر این صورت شمشیرزنان می توانستند با طناب خود را به عرشه کشتی دشمن بیاندازند در حالیکه تیراندازان افسران و سکان داران دشمن را از فاصله دور از پای می انداختند. به هرحال، یونانی ها توانستند ناوگان هخامنشی را به خلیج سالامیس کشانده و به دام اندازند. خدمه کشتی های یونانی به اندازه حریفشان تجربه نداشتند، کشتی هایشان سنگین تر و کند تر بود اما توانستند تا بر اسکادرانهای پیشروی دشمن که وارد خلیج می شدند تمرکز کنند. در حالیکه کشتی های هخامنشی در گلوی بطری گیر کرده بودند جایی برای استفاده از خدمه ماهرشان نداشتند. یک حمله جناحی به وسیله اسکادرانهای مصری آنها نیز توسط ضدحمله ترای ریم های کورینتایی که از سمت غرب سالامیس می آمدند شکست خورد و ناوگان ایرانی ها نهایتا سراسیمه فرارکردند. تمام نبردهای بزرگ دریایی در مدیترانه باستان در کناره های ساحل روی دادند. کشتی های جنگی پارویی به تعداد زیادی خدمه نیاز داشتند و ترای ریم ها تنها می توانستند برای چند روز آذوقه در خود حمل کنند. پاروزنی به شدت خدمه را تشنه می کرد و کشتی ها ناچار بودند هر شب برای تجدید آذوقه به ساحل بروند. این مسئله اعمال یک محاصره دریایی را با سختی دچار می کرد. اهالی پمپی نتوانستند جلوی اولین حمله سزار و بعدتر مارک آنتونی در سال 48 قبل از میلاد را ،که از طریق دریای آدریاتیک روی داد، سد کنند. کشتی های آن زمان هنگامی که در شب به ساحل می آمدند آسیب پذیر می شدند. این ضعف هنگامی که ناوگان آتن در جنگهای پلوپونزی در سال 405 قبل از میلاد در اطراف آئگوسپوتامی نابودشد، بیشتر نمایان شد. فرمانده اسپارتی ها ،لیساندر، پاروزنان آتنی را قتل عام کرد. آتن قدرت بازسازی عجیبی را در طی 30 سال پس از درگیری ها به نمایش گذاشت اما در حالیکه آتن می توانست تمام ناوگانش را دوباره بسازد خدمه آموزش دیده غیرقابل جانشینی بودند. آتنی ها در نهایت تسلیم شدند. کشتی های جنگی در طی قرون چهارم و سوم قبل از میلاد بزرگتر شدند. ناوگان رومی ها و کارتاژها از کشتی های پارویی چهار ردیفه(quadrirem) و پنج ردیفه (quinquireme) استفاده می کردند. پولیبیوس در نوشته هایش از اولین دوره جنگهای فنیقی (241-264 ق.م) شرح می دهد که رومی ها چگونه اولین کشتی های جنگی خود را با مهندسی معکوس یک کشتی که از کارتاژی ها به غنیمت گرفته بودند ساختند. آنها برای آموزش پاروزنها از ماکتی که در خشکی قرار داده بودند استفاده می کردند. ناوگان روم رفتن بر روی عرشه دشمن را به غرق کردن آن با ضربه ترجیح می داد که این تاکتیک دریانوردان ماهرتری نیز می طلبید. ناوگانهای زیادی در طوفان از بین رفتند اما رومی ها با شکیبایی در دریا باقی ماندند و در نهایت برنده شدند. در حقیقت، رومی ها دیگر خیلی در دریا غریبه نبودند، بسیاری از متحدین آنها ،دولت-شهرهای ایتالیایی، در کنار دریا قرار داشتند و بزرگترین دارایی آنها کشتی های بادبانی بود. آنها در طی اولین دوره جنگهای فنیقی به برتری رسیدند و این برتری را در طی دوره دوم جنگهای فنیقی (202-218 ق.م) نیز نگه داشتند. اگر داستان پلیبیوس واقعیت داشته باشد علت کپی کردن رومی ها از روی کشتی کارتاژها شاید از این روی بوده که کارتاژها کشتی های جنگی بهتری می ساخته اند. در سال 31 قبل از میلاد هنگامی که نبرد آکتیوم جنگ داخلی روم را به نفع اکتاویان (بعدها با نام آگوستوس بر تخت نشست) به پایان برد، کشتی های 5 ردیفه جنگی نبردناوهای استاندارد مدیترانه بودند. کشتی های بزرگتری ساخته شدند اما ثابت شد که کند هستند. کشتی های سبکتر، که می توانستند از بادبان به همراه پارو استفاده کنند، ارزش بیشتری از خود نشان دادند و در هنگام افول نیروی دریایی روم ،هنگامی که دیگر رقیبی برایش وجود نداشت، نقش بیشتری بازی کردند. در طی قرنها صلحی که بعدا از پی آمد کشتی های جنگی از مدیترانه ناپدید شدند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/01%7E35.jpg[/img] [color=red]نبرد اکنوموس: ناوگان رومی به استعداد 330 فروند به سمت آفریقا لنگر کشید اما در حوالی سیسیل توسط 350 فروند کشتی کارتاژی رهگیری شدند. رومی ها نبرد را بردند. آنها 64 فروند کشتی دشمن را سالم تصرف کردند و 30 فروند کشتی دیگر را غرق کردند در حالیکه تلفات شان 24 فروند کشتی بود. هر دو دریاسالار کارتاژ و یکی از کنسول های رومی بعدتر توسط کارتاژی ها شکنجه شدند تا جان دهند. [/color][color=green] نبرد آکسیوم: آخرین نبرد در جنگهای داخلی که پس از ترور سزار انجام شد در سواحل یونانی آکسیوم روی داد. ناوگان مصری کلئوپاترا مرکز دشمن را در هم شکست اما او بادبان کشید و با گنیجنه اش به سمت مصر فرارکرد. کشتی سرفرماندهی مارک آنتونی یک کشتی جنگی خیلی بزرگ با چند ردیف پارو بود اما بیشتر کشتی های دو طرف از نوع 5 ردیفه بودند.[/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/02%7E4.JPG[/img] [color=green]مارکوس آگریپا دریاسالار اکتاویان بود و توانست ارتباط ناوگان مارک آنتونی را با پلوپونز قطع کند و تعدادی از افسران مارک آنتونی را به سمت خود بکشد. مارک آنتونی به دنبال نبردهای زمینی بود و حتی یکبار با اکتاویان بر روی زمین دست و پنجه نرم کرد اما آگریپا اکتاویان را قانع کرد که جنگ را در دریا ادامه دهند. [/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Battle_of_salamis.jpg[/img] [color=brown]نبرد سالامیس: ناوگان پرتعداد ایرانی نتوانست به دلیل انتخاب یک نبردگاه نامناسب از برتری عددی خود بر علیه یونانی ها بهره گیری کند.[/color] نویسنده[color=green]:رضاکیانی موحد[/color] منبع: http://wars-and-history.com/post/378
  7. سلاح ال ار ساخت شرکت ZM آمریکا،در سال های 2000 تا 2007 تولید شده بود و زمانی که طراحی آن در نمایشگاهی در ایالت متحده آمریکا به نمایش گذاشته شد کشور کانادا نیز از آن استقبال کرده و پیشنهاد ادامه تولید این سلاح به صورت مشترک به امریکایی ها داده.این سلاح طوری توجه کانادایی ها را به خود جذب کرده که کانادا نیز خود پیشنهاد تولید شبهه مهمات(مترجم:احتمالا منظور کپی مجوز ساخت مهمات) و بعضی از قطعات یدکی (حتی بند سلاح)را به امریکاییها نیز داده است.تا به این صورت این سلاح مجددا با اهداف تاکتیکی تولید شود. سلاح ال ار 300 در واقع برگرفته از نمونه اصلی سلاح AR-15 و M16 می باشد و با الگو گیری از ساخت این دو سلاح پیشرفت خود را آغاز کرده است.(مترجم:آلن زیتا آن را ارتقا داده است) در واقع این سلاح تقریبا همانند مدل AR-15 عمل میکند. سلاح ال ار 300 در یکی از مدلهای خود همانند سلاح کاربین ام 4 نیز عمل میکند(مترجم:برگه ناظم آتش و قنداق آن) در مدل ZM LR300ML حتی همانند سلاح ام 4 کوتاه و کوماندویی طراحی شده است. همانگونه که این سلاح از AR15 الگو گرفته اما یکی از تفاوتهای ال ار 300 با AR15 در قیمت سلاح است.ال ار 300 نسبت به AR15 گرانتر می باشد. عملکر سلاح با گاز باروت می باشد و در بعضی مدلهای خانواده این سلاح به صورت نیمه اتوماتیک کار می کند. تفاوت دیگر این سلاح با AR15 در پس زدن یکی از قطعات سلاح با نام لوله بافر است. در سلاح ال ار 300 بدون نیاز به پس زدن لوله بافر عمل میکند(بر خلاف AR15) مدلها به ترتیب:1-LR-300SR 2-LR300/14.5 3-LR-300 ML شباهت های سلاح با AR 15: افزایش طول لوله،ماشه،ضامن،خشاب،قاب به صورت پلیمر و فلزی مشخصات: کالیبر:5.56 در 45 میلیمتر/222 رمینگتون عملکرد:برخورد مستقیم گاز باروت،چرخشی طول کلی:مدل اول946 م م،مدل دوم:896 میلی متر،مدل سوم:820 م م وزن:مدل اول:2.95،مدل دوم:2.75،مدل سوم:2.54 نرخ آتش:در مدل اول و دوم لیست نشده،مدل سوم:950 گلوله در دقیقه ظرفیت خشاب:30 گلوله ورژن 2001(طراحی و ساخت اولیه)مدل ML ورژن 2006 با برگه ناظم آتش تک تیر و رگبار در مدل SR ورژن پارا (مخصوص ایالت متحده امریکا)با قنداق جدا شونده با قنداق تا شونده AR-15 منبع: http://mosallah.blogfa.com/9103.aspx
  8. ghermez

    نبرد یرموک

    [size=17]زمان وقوع [/size]: [color=blue] 15-20آگوست 636[/color] [size=17]محل وقوع[/size] : [color=blue]نزدیک رودخانه یرموک[/color] [size=17]نتیجه[/size] : [color=blue]پیروزی قاطع خلفای راشدین[/color] [size=17]تغییرات در قلمروها[/size] : [color=blue]منطقه ساحلی شامات ( شامل فلسطین ، لبنان و بخش هایی از سوریه امروز) به تصرف مسلمین در آمد[/color] [size=17]طرفین درگیر [/size]: [color=green]خلفای راشدین [/color]در برابر [color=red]امپراتوری بیزانس ؛ پادشاهی غسانی[/color] [size=17]فرماندهان:[/size] [color=green]خلفای راشدین :[/color] [color=blue]خالد ابن ولید ،ابوعبیده جراح ،عمرو بن عاص ،شرحبیل ابن حسنه ،یزید ابن ابوسفیان[/color] [color=red]امپراتوری بیزانس ؛ پادشاهی غسانی[/color] [color=blue] تئودور تریتیریوس ( در نبرد کشته شد) ،واهان ، جبله ابن ایهم ،دیریان (کشته شد ) ،بوکینیتور ،گرگوری[/color] [size=17]استعداد[/size] : [color=green]خلفای راشیدین :[/color] [color=blue]15000تا 40000 در تخمین های مدرن 24000 تا 40000 در تخمین های قبلی[/color] [color=red]امپراتوری بیزانس ؛ پادشاهی غسانی:[/color] [color=blue]15000 تا 100000 در تخمین های مدرن 100000 تا 400000 در تخمین های قبلی[/color] [size=17]تلفات[/size] [color=green]خلفا... :[/color] 4 هزار کشته [color=red]امپراطوری:[/color] 45% افراد ( بیش از 50 هزار کشته ) در تخمین های مدرن 70 هزار تا 120 هزار کشته در تخمین های قبلی نبرد یرموک یک نبرد بزرگ بود که میان نیروهای مسلمان تحت فرمان خلفای راشدین و ارتش های امپراتوری روم شرقی ( بیزانس ) درگرفت. این نبرد شامل یک رشته درگیری بود که طی شش روز در آگوست سال 636 میلادی و در کنار رودخانه یرموک (امروزه در مرز میان سوریه و اردن و در جنوب شرق دریاچه طبریه ) به وقوع پیوست. نتیجه نبرد پیروزی کامل مسلمین و پایان سلطه بیزانس بر سوریه بود. نبرد یرموک از نبردهای قاطع و تاثیرگذار در طول تاریخ به شمار می رود و به عنوان نخستین موج بزرگ از فتوحات مسلمین پس از وفات محمد (ص ) شناخته می شود .همچنین می توان آن را آغازگر ورود اسلام به مناطق مسیحی دانست. به منظور بررسی پیشروی سپاهیان عرب و بازپس گیری مناطق از دست رفته ، امپراتور هراکلیوس در می 636 نیروی بزرگی را به مناطق ساحلی شامات اعزام کرد.همگام با حرکت ارتش بیزانس ، نیروهای مسلمان با عقب نشینی از سوریه تمامی نیروهای خود را در تپه های یرموک که با عرستان فاصله چندانی نداشت گرد آوردند و پس از رسیدن قوای کمکی ارتش بیزانس را ،که برتری عددی چشم گیری بر آنان داشت، شکست دادند. نبرد یرموک همچنین به عنوان یکی از پیروزی های چشم گیر خالد بن ولید شناخته می شود. پیروزی ای که جایگاه او را به عنوان یکی از برجسته ترین فرماندهان و تاکتیسین های جنگ سواره در تاریخ استوار می کند. [size=18]مقدمه[/size] طی نبردهای ساسانیان و بیزانسیان در سال 610 هراکلیوس پس از سرنگونی فوکاس، امپراتور بیزانس شد. در همین دوران نیروهای ساسانی بین النهرین را تصرف کردند و در سال 611 با تصرف سوریه وارد خاک آناتولی شده و شهر قیصریه را تصرف کردند. هراکلیوس توانست در 612 ایرانیان را از آناتولی بیرون براند اما در سال 613 که حمله بزرگی را در خاک سوریه علیه ایرانیان شروع کرد به سختی شکست خورد. طی دهه بعد ایرانیان موفق به فتح فلسطین و مصر نیز شدند. در همین حال، هراکلیوس در حال بازسازی ارتش خود و مهیا شدن برای ضدحمله بود. نه سال بعد و در سال 622 ، سرانجام هراکلیوس حمله اصلی خود را آغاز کرد. پس از پیروزهای های خیره کننده او بر ایرانیان و متحدانشان در قفقاز و ارمنستان، هراکلیوس در سال 627 یورشی زمستانی بر ایرانیان را در بین النهرین آغاز کرد و با کسب یک پیروزی قاطع در نبرد نینوا پایتخت دولت ساسانی ،تیسفون، را تهدید کرد. خسرو دوم ( خسروپرویز ) شاهنشاه ایران ، که پس از این اتفاقات ناگوار پی در پی قدرت خویش را از دست داده بود توسط جمعی از اشراف که تحت رهبری پسر خودش بودند سرنگون و کشته شد. پسر خسرو بلافاصله درخواست صلح داد و توافق کرد که نیروهای ایرانی از تمامی متصرفاتشان در امپراتوری بیزانس عقب نشینی کنند. هراکلیوس همچنین طی مراسم باشکوهی صلیب مقدس مسیحیان ( صلیبی که گفته می شود مسیح را بر آن مصلوب کردند) را در سال 629 به اورشلیم بازگرداند. در همین زمان تحولات سیاسی سریعی در شبه جزیره عربستان در حال وقوع بود. جایی که اسلام ظهور کرد و محمد (ص) توانست تمامی عربستان را در حدود 630 تحت یک نظام سیاسی واحد درآورد. با وفات پیامبر در ژوئن 632 ، ابوبکر به عنوان خلیفه و جانشین وی انتخاب شد. بلافاصله پس از جانشینی ابوبکر ، مشکلات متععدی سربرآوردند. تعدادی از قبایل عرب دست به شورش علیه ابوبکر زدند و او نیز با اعلان جنگ بدآنان پاسخ داد. طی جنگ هایی که با عنوان جنگ های رده شناخته می شوند، ابوبکر موفق شد در سال های 632 و 633 تمامی عربستان را بار دیگر تحت فرمان حاکمیت مرکزی شهر مدینه درآورد. با سرکوبی شورش های داخلی، ابوبکر فتوحات خارجی را با حمله به عراق آغاز کرد. با اعزام برجسته ترین فرمانده نظامی عرب ،خالد بن ولید، عراق طی یک سلسله لشکرکشی های موفق علیه ایرانیان به تصرف عرب ها درآمد. با تصرف عراق توسط خالد اعتماد به نفس ابوبکر فزونی یافت و در فوریه 634 وی فرمان فتح سوریه را به ارتش های عرب ابلاغ داشت. حمله مسلمین به سوریه مجموعه ای از نقشه های به خوبی طرح ریزی شده و حساب گرانه بود که به جای جنگیدن صرف ، استراتژی را برای مقابله با نیروهای دفاعی بیزانس مدنظر قرار می داد. به زودی ثابت شد نیروهای مسلمان برای جنگیدن با قوای انبوه بیزانسیان بیش از حد کم شمارند و بنابراین فرماندهان میدان تقاضای نیروی کمکی کردند. به فرمان ابوبکر خالد به همراه نیروهای کمکی از عراق عازم شام شد و فرماندهی عملیات را بر عهده گرفت. در جولای 634 بیزانسیان در نبرد اجنادین شکست سختی متحمل شدند. دمشق در سپتامبر 634 سقوط کرد ، سپس آخرین پادگان بزرگ بیزانس در فلسطین طی نبرد فحل منهزم و غارت شد. خلیفه ابوبکر در سال 634 درگذشت. جانشین او عمربن خطاب درنظرداشت که پیشروی عمیق تری را در داخل سوریه به منظور گسترش قلمرو اسلام ترتیب دهد. با وجود این که لشکرکشی های پیشین تحت فرمان خالد موفق بودند ، عمربن خطاب فرماندهی را به ابوعبیده سپرد. پس از پاکسازی جنوب فلسطین ، مسلمین راه خود را به سمت شمال ادامه دادند. بعلبک و طبریه بدون مقاومت چندانی سقوط کردند و مسلمین در آغاز سال 636 شهر حمص را نیز به تصرف درآوردند. از اینجا بود که مسلمین یورش خود بر مناطق ساحلی شام را آغاز کردند. [size=17]ضد حمله بیزانس[/size] با تصرف حمص ، مسلمین اکنون با شهر حلب امروزی و انطاکیه ،که هراکلیوس در آنجا اقامت داشت، فاصله چندانی نداشتند. هراکلیوس که زنگ هشدار را با این شکست های پی درپی به وضوح دریافت کرده بود خود را برای یک ضدحمله و بازپس گیری مناطق از دست رفته آماده می کرد. در سال 635 یزدگرد سوم شاه ایران به بیزانسیان پیشنهاد اتحاد داد. هراکلیوس دخترش را به عقد یزدگرد درآورد (در برخی روایات نوه اش را) ، این رسمی رومی بود که از دیرباز برای پیمان بستن با متحدان به کار می رفت. در حالی که هراکلیوس برای ضدحمله در سواحل شام آماده می شد یزدگرد نیز همزمان قصد انجام ضد حمله در عراق را داشت که به خوبی طرح ریزی شده بود. هنگامی که در می 636 هراکلیوس ضدحمله اش را شروع کرد یزگرد از انجام عملیات همزمان عاجز ماند ،شاید به دلیل تزلزل در ارکان دولتش، و نقشه ای که می توانست یک پیروزی بزرگ بیانجامد به شکست منتهی شد. عمربن خطاب(رضی الله عنه) توانست هراکلیوس را در یرموک به سختی شکست دهد و سپس یزدگرد را فریب داده و در هم بکوبد. سه ماه بعد یزدگرد نیروی عمده اش را در نبرد قادسیه از دست داد که منجر به از دست رفتن کامل کنترل دولت ساسانی بر مناطق غربی امپراتوری شد. آماده سازی های بیزانسیان از اواخر سال 635 شروع شد و در می 636 هراکلیوس نیروی بزرگی در اختیار داشت که در شمال سوریه و شهر انطاکیه تمرکز یافته بودند. این نیرو از بیزانسیان، اسلاوها، فرانک ها، گرجی ها، ارامنه و عرب های مسیحی تشکیل شده بود. نیروی مشترک به پنج سپاه تقسیم شد که فرماندهی مشترک آن را تئودور تریتوریوس بر عهده داشت. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/03%7E26.jpg[/img] واهان که یک ارمنی و فرمانده سابق پادگان حمص بود نیز به فرماندهی کل لشکر برگزیده شد و تحت فرمان خود نیز یک لشکر تماما ارمنی به همراه داشت. بوکینیتور که یک شاهزاده اسلاو بود سپاهی از اسلاوها و جبله ابن ایهم شاه اعراب غسانی نیز لشکری از عرب های مسیحی را رهبری می کردند. سپاهیان باقیمانده که تماما اروپایی بودند نیز تحت فرمان گرگوری و دیریان قرار گرفتند. هراکلیوس نیز از انطاکیه بر عملیات نظارت داشت. منابع بیزانسی نیکتاس ، پسر فرمانده ایرانی شهربراز را نیز از فرماندهان نبرد به شمار آورده اند اما مشخص نیست او کدام بخش از این ارتش را فرماندهی می کرده است. در همین زمان ارتش مسلمین نیز به چهار بخش تقسیم شده بود: یک لشکر تحت فرمان عمروبن عاص در فلسطین ، یک لشکر در اردن تحت فرمان شرحبیل، نیروی مستقر در دمشق و قیصریه به فرماندهی یزید ابن ابوسفیان و دیگری تحت فرمان ابوعبیده و با همراهی خالد در حمص. از آنجا که نیروهای مسلمان در مناطق مختلف پراکنده بودن هراکلیوس به فکر بهره گیری از این موقعیت و حمله افتاد. هراکلیوس علاقه ای به نبرد صف آرایی شده و بزرگ نداشت بلکه قصد داشت نیروهای مسلمین را در لشکرهای مجزا و پیش از این که با هم یکی شوند با نیروی بزرگ خویش مورد حمله قرار دهد و آنان را یک به یک منهدم کند. با وادار کردن مسلمین به عقب نشینی و یا با نابودی لشکرهای آنان به صورت مجزا هراکلیوس می توانست قلمرو خود را باز پس گیرد. نیروهای کمکی تحت فرمان کنستانتین سوم پسر هراکلیوس به کمک شهر محاصره شده قیصریه فرستاده شدند تا قوای یزید را به دام بیندازند. سپاهیان بیزانس در میانه های ژوئن سال 636 از شهر انطاکیه و شمال سوریه حرکت خود را آغاز کردند. ارتش بیزانس تحت نقشه زیر حرکت می کرد: سپاهیان عرب مسیحی سبک اسلحه تحت فرمان جبله از حلب به سمت حما پیش روی می کردند تا ارتش اصلی مسلمین را در حمص نگهدارند. دیریان باید به یک حرکت جناحی بین جاده حلب و ساحل می پرداخت و از غرب به حمص نزدیک می شد تا به جناح چپ قوای راشدین که توسط جبله در حمص میخ کوب شده بودند حمله کند. گرگوری از راه بین النهرین و شمال شرقی به جناح راست مسلمین یورش می برد. بوکیناتور از راه ساحل به بیروت یورش می برد و شهر دمشق را که اینک دفاع ضعیفی داشت از راه غرب مورد حمله قرار می داد تا سپاه اصلی مسلمین در حمص کاملا به محاصره بیفتد. نیروهای واهان به عنوان ذخیره در راه حمص-حما موضع می گرفتند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/002%7E9.jpg[/img] [size=18]استراتژی مسلمین[/size] مسلمین با پرس و جو از اسرای رومی از آماده سازی های هراکلیوس مطلع شدند. با درک موضوع احتمال شکست و نابودی لشکرهای پراکنده شده توسط نیروهای دشمن، خالد تقاضای تشکیل یک شورای جنگی داد. در این شورا خالد از ابوعبیده خواست تا نیروهای مستقر در فلسطین و شمال سوریه را به مرکز سوریه منتقل کند و سپس تمامی لشکریان مسلمان را در یک ناحیه گردآورد. ابوعبیده فرمان به تجمع نیروها در یک دشت بزرگ در نزدیکی جابیه را داد که مکان مناسبی برای نبرد سواره بود و همچنین رسیدن قوای کمکی از جانب خلیفه عمربن خطاب را آسان می کرد. این موقعیت هم چنین این فایده را داشت که در صورت شکست مسلمین به پایگاه اصلیشان در نجد عقب نشینی کنند. به مردمی نیز که قبلا جزیه پرداخت کرده بودند پولهایشان بازپس داده شد. با این حال، پس از استقرار در جابیه نیز نیروهای مسلمان تحت حملاتی از جانب نیروهای غسانی قرار داشتند و ماندن در این موضع با توجه به این که پادگان بزرگ بیزانسی مستقر در قیصریه نیز ممکن بود به آسانی نیروهای مسلمان را که با ارتش بزرگ بیزانس درگیر می شدند مورد حمله ناگهانی قرار دهد مخاطره آمیز می نمود. با توصیه خالد نیروهای مسلمان به درعا و دیرایوب عقب نشستند تا شکاف میان گلوگاه یرموک و دشت های حرا را پوشش دهند. این جا بود که مسلمین در بخش شرقی دشت یرموک اردوگاه های خود را برپاکردند. این جایگاه یک موقعیت دفاعی خوب به شمار می رفت و مسلمین و بیزانسیان را به یک نبرد قاطع و رودررو رهنمون می شد که بیزانسیان پیشتر از آن پرهیز می کردند. طی این مانورها تنها یک درگیری کوچک میان طلایه داران ارتش بیزانس و سواره نظام سبک تحت فرمان خالد رخ داد. ترجمه : احمد فرصتی منبع: http://wars-and-history.mihanblog.com/post/361
  9. ghermez

    نبرد یرموک

    [size=18]روز دوم[/size] [color=blue]مرحله اول[/color] در روز 16 آگوست ، واهان در شورای جنگی تصمیم بر این گرفت که حمله را پیش از طلوع آفتاب آغاز کند ، بدین منظور که مسلمین را در حال نماز صبح و در حالت غیرآماده غافلگیر کند. نقشه واهان درگیر کردن قلب سپاه مسلمین با دو لشکر مرکزی خود برای متوقف کردن آنان بود،در حالی که هدف اصلی رخنه در صفوف جناحین مسلمین برای دورکردن آنان از میدان اصلی نبرد یا راندن آنان به داخل مرکز سپاه بود. به منظور مشاهده میدان نبرد، واهان دارای جایگاه مخصوصی همراه با محافظان شخصی ارمنی بود. فرمان حمله غافلگیرانه به لشکریان بیزانسی داده شد. بیزانسیان خبر نداشتند که خالد برای مقابله با چنین وضعی دیده بان های شبانه ای را در فاصله ای دورتر از اردوگاه مستقر کرده ،امری که باعث باخبر شدن مسلمین و آماده شدن آنان برای نبرد می شد. در قلب سپاه فشار بیزانسیان چندان زیاد نبود. منظور آنان بیشتر متوقف کردن مسلمانان و عدم اجازه دادن به آنان برای کمک به سایر بخش های سپاه بود. با وجودی که در مرکز وضع متعادل بود ، در جناحین وضعیت فرق می کرد. بوکینیتور فرمانده جناح چپ بیزانسیان که لشکریانش را اسلاوها تشکیل می دادند دست به حمله زد و جناح راست مسلمین را وادار به عقب نشینی کرد.عمروعاص فرمانده جناح راست مسلمین سواران ذخیره اش را برای مقابله فرستاد که پیشروی بیزانسیان را خنثی کرد و تعادل را برای مدتی در این بخش برقرار کرد،اما برتری عددی بیزانسیان مسلمانان را مجبور به عقب نشینی به سمت اردوگاهشان کرد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/2%7E0.PNG[/img] [color=blue] مرحله دوم[/color] خالد که از وضعیت جناحین آگاه بود به سواران جناح راست فرمان حمله به گوشه شمالی جناح چپ دشمن را داد و در همین حال با گارد متحرک خویش به گوشه جنوبی این جناح حمله برد. در این زمان پیادگان جناح راست مسلمین نیز دست به حمله زدند. این حمله سه طرفه موجب شد بیزانسیان ناچار شوند از مواضعی که به دست آورده بودند عقب بنشینند و عمروعاص بتواند به جایگاه پیشین برگشته و سپاهیانش را دوباره نظم بدهد. وضعیت جناح چپ مسلمانان به فرماندهی یزید اهمیت بیشتری داشت. در حالی که جناح راست از حمایت گارد متحرک برخوردار بود جناح چپ در برابر برتری عددی بیزانسیان چاره ای جز عقب نشستن نداشت. آرایش سربازان گرگوری اگر چه کند حرکت می کرد اما دفاع مناسبی داشت. یزید برای ضد حمله از سوارانش استفاده کرد اما این حمله نیز عقب رانده شد. با وجود مقاومت شدید، نیروهای یزید برای مدتی تا اردوگاه عقب رانده شدند و به نظر رسید نقشه واهان در حال موفق شدن است. قلب سپاه مسلمین متوقف شده بود و جناحین نیز از آن جدا و عقب رانده شده بود همچنین روحیه شان تخریب شده بود. مسلمین عقب نشسته به اردوگاه با عده ای از زنان به رهبری هند مواجه شدند. آنان در حالی که چادرهایشان را برکنده و تیرک چادرها را به دست گرفته بودند یکی از اشعار قدیمی عربی (همان شعری که در جنگ احد بر علیه مسلمین خوانده شد) را خطاب به سپاهیان خواندند: ای شمایی که در برابر زنانتان فرار می کنید زنانی که هم زیبا هستند و هم پاکدامن آنان را به چنگ دشمن بی ایمان می سپارید دشمنی منفور و شیطانی آنان را به بردگی ، فساد و رسوایی می سپارید این شعر خون بسیاری از سپاهیان را به جوش آورد و سبب شد به میدان نبرد بازگردند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/3.PNG[/img] [color=blue]مرحله سوم[/color] پس از این که تعادل به وضعیت جناح راست بازگشت،خالد به گارد متحرکش فرمان حمایت از جناح چپ را داد. خالد یکی ازواحدهایش را تحت فرماندهی ضرار ابن ازور جدا کرده و به او فرمان داد جهت منحرف کردن فکر دشمن به بخش چپ مرکز سپاه دشمن به فرماندهی دیریان حمله کند و جناح راست پیش آمده بیزانسیان را ناچار به عقب نشینی کند. خود او همراه با باقیمانده سوارانش به جناح گریگوری حمله کرد. با این حمله همزمان بیزانسیان بازهم عقب نشستند ،البته به آرامی زیرا قصد داشتند آرایش خود را حفظ کنند. با غروب آفتاب مراکز دو سپاه از هم جدا شدند اما جناحین تا طلوع در برابر هم صف آرایی خود را حفظ کردند. کشته شدن دیریان و ناکام ماندن نقشه واهان روحیه بیزانسیان را پایین آورده بود، در حالی که ضد حمله های موفق خالد مسلمین را با وجود تعداد کمترشان جسور کرده بود. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/4.PNG[/img] [size=18]روز سوم[/size] در 17 آگوست ، واهان به ناکامی ها و اشتباهات دیروز خود اندیشیده بود. حملات او علیه جناحین با وجود پیشرفت اولیه ناکام مانده بود. تلخ ترین مساله برای او از دست دادن یکی از فرماندهانش بود. ارتش بیزانس اکنون تصمیم داشت نقشه کمتر جاه طلبانه ای اجرا کند: حمله به نقاطی خاص از سپاه مسلمین. تصمیم واهان تحت فشار گذاشتن جناح راست نسبتا بی حفاظ مسلمین بود ، جایی که نیروهای سواره او قابلیت مانور بهتری نسبت به منطقه استقرار جناح چپ مسلمانان ،که ناهموار بود، داشتند. هم چنین قرار بر این شد که بوکینیتور با اسلاوهایش به محل اتصال مرکز سمت چپ و جناح چپ مسلمین حمله کند، امری که به مجزا شدن این دو بخش منجر می شد و امکان می داد با هر دو بخش جداگانه جنگید. [color=blue]مرحله اول[/color] نبرد با حملات بیزانسیان به جناح راست و مرکز سمت راست مسلمانان ادامه یافت. پس از یک سری حملات، جناح راست مسلمین و کمی پس از آن مرکز سمت راست عقب نشستند. آنان باز هم با زنان و اشعار آنان رو به رو شدند. البته این نیروها موفق شدند از اردوگاه کمی فاصله بگیرند و موضع خود را برای یک ضدحمله حفظ کنند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/5.PNG[/img] [color=blue]مرحله دوم[/color] با توجه به این که ارتش بیزانس بر جناح راست مسلمین متمرکز شده بود، خالد و گارد متحرکش به همراه سواران جناح راست دست به یک حمله زدند. خالد و سوارانش به بخش راست مرکز سمت چپ دشمن و سواران جناح راست مسلمین به بخش چپ آن قسمت حمله کردند. خالد همزمان به سواران جناح راست فرمان داد به قسمت چپ جناح چپ بیزانس نیز یورش ببرند. نبرد به زودی به یک حمام خون تبدیل شد و بسیاری از افراد از هر دو طرف کشته شدند. حمله های جناحی خالد باعث شد بیزانسیان به همان مواضعی که در ابتدای نبرد داشتند برگردند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/7.PNG[/img] [size=18]روز چهارم[/size] 18 آگوست روز تعیین کننده نبرد به شمار می آید. [color=blue]مرحله اول[/color] با توجه به خسارات وارده به جناح راست مسلمین در روز پیش واهان تصمیم داشت همان نقشه را ادامه بدهد. بوکینیتور با حمایت ارمنی ها و عربهای تحت فرمان جبله، با سربازان اسلاوش به جناح راست و مرکز سمت راست مسلمین حمله برد. خالد باز هم با گاردش وارد عمل شد و با یک حمله همه جانبه به همراه دو جناح ، آنها را از پیش روی بازداشت و به همان مواضع قبلی عقب راند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/8.PNG[/img] [color=blue]مرحله دوم[/color] خالد گاردش را به دو بخش تقسیم کرده و در حالی که پیادگان مسلمان مرکز سمت راست در جبهه خود حمله را شروع کردند، به طرفین مرکز سمت چپ بیزانسیان حمله کرد. با این حمله سه جانبه بیزانسیان مجبور به عقب نشینی شدند. با آمدن بعد از ظهر و در حالی که خالد و گاردش با بخش ارمنی سپاه بیزانس درگیر بودند وضع برای مسلمانان به وخامت گرایید. با ورود کمانداران سواره بیزانسی به میدان نبرد و حمله آنان به نیروهای ابوعبیده و یزید به منظور جلوگیری از نفوذ آنان به خطوط بیزانس، بسیاری از مسلمانان با اصابت پیکان های دشمن بینایی خود را از دست دادند، به طوری که آن روز «روز چشم های کور» نامیده شد. گمان بر این می رود که ابوسفیان هم در این روز یکی از چشمان خود را از دست داده باشد. سپاهیان مسلمان سوای یک واحد تحت فرمان عکرمه ابن ابی جهل که در بخش چپ نیروهای ابوعبیده قرار داشت عقب نشینی کردند. عکرمه به همراه چهارصد سوارش با حمله به بیزانسیان عقب نشینی مسلمین را پوشش داد. در همین زمان سایر واحدها خود را دوباره سازماندهی کردند تا با ضدحمله موقعیت های پیشین خود را بازیابند. تمامی مردان عکرمه یا به سختی مجروح یا کشته شدند. خود عکرمه هم که از کودکی دوست خالد بود به شدت زخمی شد و با غروب آفتاب درگذشت. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/9.PNG[/img] [size=18]روز پنجم[/size] با گذشت چهار روز از حملات واهان نیروهای او نتوانسته بودند هیچ دستاورد مهمی به دست آورند و دچار تلفات شدیدی نیز شده بودند، به خصوص در ضد حمله های جناحی خالد. در روز 19 آگوست، واهان افرادی را به منظور مذاکره به سوی مسلمین اعزام کرد، بیشتر به منظور به دست آوردن وقت برای سازماندهی دوباره نیروهای بی روحیه اش. اما خالد که پیروزی را نزدیک می دید این پیشنهاد را رد کرد. تا این زمان مسلمین از استراتژی دفاعی پیروی می کردند، اما با دریافتن این نکته که بیزانس دیگر توان چندانی برای نبرد ندارد خالد دست به سازماندهی نیروهایش برای عملیات تهاجمی زد. تمامی سواره نظام تحت یک فرماندهی واحد و به صورت واحد منسجمی که هسته آن را گارد متحرک خالد تشکیل می داد درآمدند. این واحد نیرومند 8 هزار نفره نیروی موثری برای عملیات تهاجمی روز بعد بود. بقیه روز بدون اتفاق خاصی سپری شد. نقشه خالد این بود که دشمن را به دام بیندازد و همه راه های موجود برای فرار سواره نظام آنان را ببندد. سه گذرگاه طبیعی وجود داشت: وادی الرقاد در غرب ،وادی الیرموک در جنوب و وادی الالله در شرق. مسیر شمالی توسط سواران مسلمان مسدود شده بود. در مسیر دره های عمیق وادی الرقاد و در ناحیه عین الذکر یک پل وجود داشت، مهمترین مسیر استراتژیک منطقه. خالد ضرار را با 500 سوار به منظور تصرف پل اعزام کرد. ضرار با دور زدن جناح شمالی بیزانسیان پل را گرفت. این مانور موفقیت خود را روز بعد اثبات کرد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10.PNG[/img] [size=18]روز ششم[/size] در روز پایانی نبرد خالد با یک نقشه ساده اما حساب شده وارد نبرد شد. با حجم بزرگ نیروی سواره ای که او در اختیار داشت تصمیم بر آن گرفت که با حذف کامل سواران بیزانسی از میدان نبرد، پیاده نظام را که بخش اصلی لشکر امپراتوری بود از جناحین مورد حمله قرار دهد. هم چنین قصد داشت با فشار آوردن به جناح چپ دشمن آنان را به سمت غرب و دره های آن ناحیه براند. [color=blue]مرحله اول[/color] خالد فرمان یک حمله همه جانبه را صادر کرد و خود با سوارانش بیشتر درگیر جناح چپ دشمن شدند. بخشی از سواران مسلمان با سواره نظام جناح چپ بیزانس درگیر شدند و بقیه به پیاده نظام این جناح یورش بردند. در همین حال جناح راست مسلمین هم حمله خود را شروع کرد. این حمله دوطرفه جناح چپ بیزانسیان را درهم ریخت و با عقب نشستن آنان و برخورد آنان با مرکز سمت چپ، نظم این قسمت از لشکر امپراتوری هم از دست رفت. بقیه سواران مسلمان به سواره نظام جناح چپ بیزانس حمله کردند. با این حمله سواران بیزانسی به طرف شمال رانده شده و از صحنه نبرد جدا شدند. جناح راست مسلمین اکنون به مرکز سمت چپ بیزانسیان یورش برد در حالی که مرکز سمت راست مسلمین هم به این قسمت که روبرویش بود حمله می کرد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/11.PNG[/img] [color=blue]مرحله دوم[/color] واهان که از به کارگیری سواران مسلمان در حجم وسیع آگاه شده بود فرمان به گرد هم آیی سوارانش داد ، امری که به کندی رخ داد و حملات مداوم سواران خالد مانع شکل گیری آن شد. اکثر سواران بیزانسی به سوی شمال تارانده شدند و این منجر به تنها شدن پیاده نظام بیزانس شد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/12.PNG[/img] [color=blue]مرحله سوم[/color] با تارو مار شدن سواره نظام بیزانس، خالد هجوم سوارانش را بر مرکز سمت چپ دشمن متمرکز کرد و با همراهی پیاده نظام توانست این بخش از سپاه دشمن را به طور کامل در هم بشکند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/13.PNG[/img] [color=blue] [size=18]مرحله پایانی[/size][/color] با درهم شکستن مرکز سمت چپ، عقب نشینی همگانی بیزانسیان شروع شد. خالد سوارانش را به شمال برد تا راه فرار دشمن را مسدود کند. رومی ها به سمت غرب، جایی که وادی الرقاد و پل عین الذکر قرار داشت عقب نشینی کردند. ضرار و 500 سوارش این جا مستقر بودند. در حقیقت نقشه خالد هم همین بود. رومی ها به تله افتادند. برخی از آنان به داخل دره ها سقوط کردند و برخی هم در تلاش برای فرار از راه آب غرق شدند. با این حال، بسیاری از سربازان توانستند از این قتل عام بگریزند. یوناه، راهنمای یونانی ارتش مسلمین در این نبرد کشته شد. مسلمانان در این نبرد اسیری نگرفتند، هر چند ممکن است در تعقیب های بعدی اسرایی هم گرفته باشند. تئودور تریتوریوس در نبرد کشته شد. نیکیتاس توانست بگریزد و به حمص برسد. جبله ابن ایهم موفق به فرار شد و مدتی بعد، برای دوره ای کوتاه و با شرایطی به مسلمین پیوست، هرچند بعدها باز هم به دربار بیزانس پیوست. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/14.PNG[/img] [size=18]پیامدها[/size] بلافاصله پس از نبرد، خالد و گارد متحرکش دست به تعقیب فراریان رومی در جهت شمال زدند. در نزدیکی دمشق خالد آنان را یافت و به آنها حمله کرد. در این درگیری واهان ، شاهزاده ارمنی و فرمانده کل سپاه که موفق به فرار از یرموک شده بود کشته شد. خالد سپس وارد دمشق شد و گفته می شود با استقبال مقامات محلی روبرو شد و شهر را تحت کنترل درآورد. هنگامی که اخبار نبرد به هراکلیوس در انطاکیه رسید ، او را خشمگین و افسرده کرد. هراکلیوس اشتباهاتش را به ازدواجش با برادرزاده اش مارتینا نسبت داد. اگر نیرویی در اختیار داشت شاید می توانست قلمروش را پس بگیرد، اما او دیگر نه پول و نه سپاهی برای محافظت از قلمروش نداشت.هراکلیوس در یک مراسم رسمی برای شفاعت به کلیسای انطاکیه رفت. در این مراسم و در حضور مشاوران، هراکلیوس شکستش را این گونه توجیه کرد که «این شکست مجازات خداوند به خاطر گناهان مردم و از جمله خود او» بوده است. هراکلیوس شبانگاهان انطاکیه را با یک کشتی به قصد قسطنطنیه ترک کرد. روایت است که به هنگام ترک انطاکیه، هراکلیوس این گونه با سوریه وداع کرد : «بدرود ، بدرود برای همیشه ای سوریه... ای سرزمین زیبای من اکنون به دست کافران افتاده ای صلح بر تو باد ای سوریه برای دشمنان چه سرزمین زیبا و فرح بخشی خواهی بود» هراکلیوس به همراه خود صلیب مقدس مسیحیان را نیز به همراه برد، تا مبادا به دست اعراب مهاجم بیفتد. یک پل موقت برای عبور امپراتور از بسفر و رسیدن به قسطنطنیه ساخته شد. هراکلیوس پس از ترک سوریه نیروهای باقی مانده اش را برای دفاع از مصر و آناتولی سازماندهی کرد. ارمنستان بیزانس (جنوب ترکیه امروزی) در حملات سال های 638-639 مسلمین و پس از این که هراکلیوس فرمان به خالی کردن تمام دژهای شرق کوه های توروس و ایجاد منطقه حائل داد سقوط کرد. طی حملات سال های 639-642 مسلمانان به فرماندهی عمروعاص ،فرمانده جناح راست ارتش مسلمین در نبرد یرموک، مصر تحت فرمان بیزانس را نیز اشغال کردند. [size=18]ارزیابی[/size] نبرد یرموک را در تاریخ نظامی می تواند به عنوان نمونه ای از نبردهایی که در آن یک نیروی کوچک با فرماندهی برتر بر یک نیروی بزرگ پیروز می شود درنظرگرفت. فرماندهان ارتش امپراتوری بیزانس به دشمنشان اجازه دادند میدان نبرد را به میل خود انتخاب کند. هر چند که توانایی تاکتیکی شان از حریف چیزی کم نداشت. خالد می دانست با دشمنی روبرو است که بر نیروهایش برتری عددی دارد و بنابراین تا روز آخر نبرد استراتژی دفاعی را که با حجم نیروهایش تناسب داشت به کار گرفت. هنگامی که در روز آخر تصمیم به عملیات تهاجمی گرفت، این کار را با درجه ای از تصور ذهنی خلاق، دلاوری و تیزبینی انجام داد که هیچ یک از فرماندهان بیزانس نتوانستند چنین کاری را انجام دهند. هر چند که افراد کمتری در اختیار داشت، اما در یک عمل جسورانه اما با اعتماد به نفس یک نیروی سواره را شبانه به پشت نیروهای دشمن اعزام کرد. خالد ابن ولید یکی از برترین فرماندهان سواره نظام در طول تاریخ بشر به شمار می رود. نحوه به کارگیری نیروهای سواره در میدان نبرد از طرف خالد نشان داد که او به خوبی ضعف ها و توانایی های این نیروها را می شناسد. گارد متحرک او با تحرک دائمش از یک نقطه به نقطه دیگر عامل مهمی در تغییر وضعیت نبرد بود. واهان و فرماندهان بیزانسی نتوانستند تاکتیکی برای مقابله با واحدهای سواره نظام مسلمین اجرا کنند و در بهره گیری از برتری عددی نیروهای خود عاجز ماندند. سواره نظام بیزانسی در طول شش روز نبرد ساکن باقی ماند و از قابلیت هایش در نبرد استفاده ای نشد. آن ها هیچ گاه حمله قاطعی صورت ندادند و با وجودی که در روز چهارم می توانستند در جریان نبرد تاثیر فراوانی بگذارند در انجام این کار هم ناتوان ماندند. اختلاف بین فرماندهان عامل مهمی در شکست بیزانس بود. البته می توان کارکشته و کهنه سرباز بودن بخش بزرگی از سپاهیان مسلمان را هم عامل دیگری به شمار آورد. استراتژی هراکلیوس برای شکست مسلمین در سوریه لازم بود به سرعت اجرا شود، اما فرماندهان میدانی بیزانسی این طرح را اجرا نکردند. به طرز طعنه آمیزی، در نبرد یرموک خالد همان استراتژی هراکلیوس را در مقیاس کوچکتری اجرا کرد: با بکارگیری و تحرک سریع نیروهایش ، خالد قادر به تجمع نیروهای ویژه در نقاط خاص می شد و با این تاکتیک توانست ارتش پرشمارتر بیزانس را شکست دهد. واهان هیچ گاه نتوانست از برتری عددی نیروهایش بهره ببرد، شایط به خاطر وضع ناهمواری زمین. هم چنین واهان نتوانست در هیچ نقطه نیروهایی را که برتری خاصی داشتند تمرکز بدهد و از آن برای یک عملیات درهم کوبی قاطع بهره ببرد. هر چند او شش روز در حال حمله بود، خطوط استقرار سپاهیانش ثابت باقی ماند. این ها همگی برعکس عملیات تهاجمی موفق خالد در روز آخر نبرد است که در آن به طرز موثری تمامی نیروهای سوارش را به کار گرفت و با مانور آنان به پیروزی رسید. جورج .اف . نافزیگر در کتاب «اسلام در جنگ» ، نبرد یرموک را این گونه توصیف می کند: «اگر چه یرموک امروزه کمتر شناخته شده است ، یکی از قاطع ترین و سرنوشت سازترین نبردهای تاریخ بشر به شمار می رود ، اگر سپاهیان هراکلیوس پیروز می شدند ، جهان امروز بسیار متفاوت از آنی می بود که اکنون هست ...» منبع: http://wars-and-history.mihanblog.com/post/363
  10. ghermez

    نبرد یرموک

    [size=18]میدان نبرد[/size] میدان نبرد در 65 کیلومتری جنوب شرق بلندی های جولان که میان فلسطین ، سوریه و اردن قرار دارد و نیز شرق دریاچه طبریه واقع شده است. نبرد در دشت یرموک درگرفت. دشتی که بخش غربی اش به یک دره با عمق 200 متر که با نام وادی الرقاد شنخته می شود ختم می شد. این دره به رودخانه یرموک که شعبه ای از رود اردن محسوب می شود منتهی می شود. جریان آب این رودخانه بسیار تند و عمق رودخانه نیز بالاست. در شمال دشت ناحیه جابیه و در شرق آن نیز تپه های عزرا قرار دارند هر چند این تپه ها خارج از محدوده اصلی نبرد بودند. در واقع، تنها یک نقطه سوق الجیشی در میدان نبرد وجود داشت. یک تپه به ارتفاع 100 متر مشهور به تل الجمعه( مکان گردآمدن). این تپه برای نیروهای مسلمانی که روی آن گرد آمدند میدان دید خوبی از دشت یرموک فراهم می کرد. عبور از دره نزدیک دشت در سال 636 راه های کمی داشت : یک پل اصلی که اکنون در حوالی روستای کفرالمآء قرار دارد. از لحاظ تدارکاتی دشت یرموک دارای منابع آب و علوفه مناسبی برای هر دو طرف نبرد بود. همچنین یک مکان عالی برای مانورهای سواره نظام به شمار می آمد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Battlefield_of_yarmouk-mohammad_adil.jpg[/img] [color=blue][size=18]ترکیب نیروها[/size][/color] بیشتر مورخین اولیه اسلامی شمار لشکریان مسلمان را بین 24 هزار تا 40 هزار نفر و شمار بیزانسیان را بین 100 هزار تا 200 هزار نفر برآورد کرده اند. تخمین های مدرن متفاوت هستند: بیشتر مورخان جدید شمار سپاهیان بیزانسی را 80 هزار تا 120 هزار نفر و عده کمی هم بین 15 و 20 هزار تا 50 هزار نفر دانسته اند. ارتش مسلمین نیرویی بین 24 تا 40 هزار نفره برآورد می شود. این تخمین ها بر پایه برآورد توانایی لجستیکی طرفین، توان طرفین برای ادامه نبرد و محدودیت های موجود برای عرب ها و رومیان استوار است. در هر حال بیشتر مورخان معتقدند لشکر بیزانسیان برتری عددی چشمگیری بر لشکر مسلمین داشته است. [size=18][color=green] ارتش راشدین:[/color][/size] طی شورای جنگی ، فرماندهی میدان نبرد از طرف ابوعبیده به خالد واگذار شد. پس از واگذاری فرماندهی ، خالد سپاهیان مسلمان را به 36 واحد پیاده و 4 واحد سواره تقسیم کرد. خود خالد به همراه ملتزمین شخصی و گارد متحرکش به عنوان ذخیره باقی ماندند. سپاه به وضعیت (( تابعه)) درآمد : یک صف آرایش محکم و دفاعی پیاده نظام. سپاه به صورت یک صف 12 کیلومتری که به جانب غرب پیش می رفت درآمد. جناح چپ در طول رودخانه یرموک حرکت می کرد،جناح راست در جاده جابیه قرار گرفت و از راه بلندی های تل الجمعه به سوی شمال می رفت. بین این جناح ها شکاف های قابل توجهی وجود داشت که امکان می داد با ارتش بیزانس در یک صف 13 کیلومتری درگیر شود. قلب سپاه تحت فرماندهی ابوعبیده جراح در بخش چپ و شرحبیل ابن حسنه در سمت راست بود. فرماندهی جناح چپ سپاه بر عهده یزید و جناح راست نیز بر عهده عمروعاص قرار داشت. هر سه قسمت مذکور دارای واحدهای ذخیره سواره نظام بودند تا در صورت عقب رانده شدن دست به ضدحمله بزنند. جناح چپی که پشت قلب سپاه حرکت می کرد شامل گارد متحرک تحت فرمان خالد بود. اگر خالد در حین نبرد دچار مشکل می شد، فرماندهی این گارد به ضرار ابن ازور سپرده می شد. در طول نبرد ممکن بود خالد از سواران ذخیره اش به نحو موثری نیز استفاده کند. خالد چندین دیده بان را نیز اعزام داشت تا تحرکات بیزانسیان را به دقت زیر نظر داشته باشند. در پایان جولای سال 636 واهان جبله را به همراه سواران سبک اسلحه اش به عنوان طلایه جلو فرستاد، اما آنان توسط گارد متحرک عقب رانده شدند. پس از این درگیری به مدت یک ماه تصادمی بین طرفین رو نداد. [color=green][size=15]تسلیحات مسلمانان :[/size][/color] کلاه خودهای آبکاری شده شبیه کلاه خودهای ساسانی در نبرد استفاده می شدند. جوشن نیز به همراه کلاه خود در محافظت بخش های حساس صورت به کار گرفته می شد. چکمه های ضخیم چرمی شبیه صندل های رومی نیز توسط سربازان مسلمان به طور گسترده ای استفاده می شد. زره های چرمی ضخیم و زره های بافته شده نیز مورد استفاده بودند. سربازان پیاده معمولا نسبت به سواران زره های مقاوم تری داشتند. سپرهای بزرگ چوبی و ترکه ای نیز مورد استفاده قرار می گرفت. نیزه های پیاده ها حدودا 2.5 متر و نیزه های سواران تا 5.5 متر طول داشت. شمشیرهای کوتاه پیاده نظام و شمشیرهای بلند شبیه شمشیرهای ساسانی در جنگ به کار گرفته شد. شمشیرهای بلند بیشتر توسط سواران استفاده می شد. کمان های مورد استفاده حدود دو متر طول داشتند، شبیه کمان های بلند معروف انگلیسی. حداکثر برد کمان های سنتی عربی حدود 150 متر بود. کمانداران عرب هر چند فاقد توانایی های کمانداران سواره بودند، اما توانایی خود برای شکست یورش های سواره نظام سبک را به خوبی ثابت کرده بودند. [color=red][size=18]لشکر بیزانس[/size][/color] چند روز پس از تجمع نیروهای مسلمان در یرموک، ارتش بیزانس که طلایه آن نیروهای سبک اسلحه غسانی بودند پیش آمد و در ناحیه وادی الرقاد اردوگاه مستحکمی برپا کرد. جناح راست ارتش بیزانس در انتهای جنوب دشت قرار داشت،حدود یک مایل دورتر از دره وادی الالان و نزدیک رودخانه یرموک. جناح چپ در طرف شمال و نزدیک تپه های جابیه قرار داشت و نسبتا بی دفاع بود. واهان ارتش امپراتوری را به جانب شرق و در صفی سیزده کیلومتری آرایش داده بود و سعی می کرد تمام ناحیه بین گلوگاه یرموک در جنوب و جاده رومی به طرف مصر در شمال را پوشش دهد و وظیفه پوشش سایر شکاف ها را به لشکرهای دیگر داده بود. سواره نظام سنگین منظم رومی یا کاتافراکت ها میان هر چهار لشکر سپاه تقسیم شده بود.آرایش به شیوه ای بود که پیاده نظام در صف مقدم و سواره نظام به عنوان نیروی ذخیره به کار می رفت. واهان نیروهای جبله را که سواران سبک با ترکیبی از اسب و شتر بودند را به عنوان طلایه به پیش فرستاد تا از ارتش اصلی تا هنگام ورودش حفاظت کنند. منابع مسلمان به این نکته اشاره می کنند که مردان گرگوری با زنجیرهایی به هم متصل شده بودند تا نشان دهند تا دم مرگ خواهند جنگید و فرار برایشان معنی ندارد. این زنجیرها هم چنین مانعی برای سواران دشمن به شمار می رفت. مورخان مدرن بر این اعتقادند که بیزانسیان از آرایش قدیمی رومی -یونانی ،که در آن سربازان شانه به شانه هم و با سپرهای قفل شده به هم می جنگیدند، بهره بردند. در این آرایش در هر گروه حدود بیست سرباز با سپرهایشان مانع برخورد پرتابه های دشمن می شوند. [size=15] [color=red]تسلیحات بیزانسیان[/color][/size] سواران بیزانسی از نوعی شمشیر بلند مشهور به اسپاتیون، نیزه های سبک معروف به کونتاریون و کمان و تیردان هایی با چهل پیکان استفاده می کردند. سواره نظام سنگین مشهور به اسکوتاتوی از شمشیرها و نیزه های کوتاه استفاده می کرد. نیروهای سبک اسلحه و کمانداران بیزانسی سپرهای کوچکی به همراه داشتند. زره سواره نظام از یک جوشن که تا زانو امتداد داشت همراه با کلاهخودهای آویز دار تشکیل می شد. همچنین محافظ گلو و صورت نیز به همراه داشت. پیاده نظام نیز دارای جوشن ، کلاه خود و محافظ ساق پا بود. زره های صفحه ای سبک و زره پولکی نیز به طور وسیعی استفاده می شد. [color=blue][size=18]تنش در ارتش بیزانس[/size][/color] استراتژی خالد در عقب نشینی از مناطق تصرف شده و جمع آوری نیروهایش در یک نقطه برای نبردی قاطع بیزانسیان را ناچار کرد در پاسخ پنج لشکرشان را ادغام کنند. بیزانسیان مدتها بود به دلیل عدم توانایی لجستیکی لازم مایل به درگیری های مقیاس بزرگ و نبردهای سرنوشت ساز نبودند. دمشق نزدیک ترین پایگاه تدارکاتی در دسترس بود، اما منصور حکمران دمشق قادر به پشتیبانی از ارتش عظیمی که در یرموک گرد آمده بود نبود. گزارش هایی از درگیری ساکنان محلی با سربازان به دلیل کمبود مواد غذایی ( زمان درگیری اواخر تابستان بود) وجود داشت. برخی از درباریان بیزانسی واهان را به دلیل عدم پیروی از توصیه هراکلیوس برای پرهیز از درگیری بزرگ با عرب ها به خیانت متهم می کردند. البته با توجه به تجمع سپاهیان عرب در یرموک واهان گزینه دیگری در اختیار نداشت. روابط میان فرماندهان ارتش بیزانس چندان دوستانه نبود. میان واهان، تریتوریوس، جاراجیس و بوکینیتور منازعه قدرت وجود داشت. جبله با وجود آشنایی فراوانش به منطقه و وضعیت محلی نادیده گرفته می شد. جو بی اعتمادی میان عرب ها، ارمنی ها و یونانیان وجود داشت. اختلاف دیرینه میان فرقه های مسیحی نیز سبب شعله ور شدن تنش های پنهان می شد. این مسایل سبب عدم طرح ریزی و اجرای مناسب شد ، که نتیجه ای جز شکست فاجعه بار برای بیزانس نداشت. [color=blue][size=18]نبرد[/size][/color] برای داشتن درکی بهتر از توصیف نبرد ، لازم است ابتدا با وضعیت لشکرهای متخاصم آشنا شد. خطوط نبرد میان مسلمین و بیزانسیان به چهار بخش تقسیم می شد: جناح های چپ و راست ، بخش های چپ و راست مرکز سپاه. واهان از جانب هراکلیوس توصیه شده بود تا زمانی که درهای مصالحه باز است با عرب ها وارد نبرد گسترده نشود. شاید این دستوربه این دلیل بود که نیروهای یزدگرد در عراق هنوز آماده نبرد نشده بودند. واهان ابتدا گرگوری و سپس جبله را برای مذاکره اعزام کرد اما تلاشهای آنان بیهوده بود. پیش از نبرد واهان خالد را نیز برای مذاکره دعوت کرد که نتیجه مشابهی دربرداشت. مذاکرات نبرد را یک ماه به تاخیر انداخت. در همین حال خلیفه عمربن خطاب که لشکریانش در قادسیه در حال تهدید امپراتوری ساسانی بودند فرمانده اش سعد ابن ابی وقاص را موظف به انجام مذاکراتی با یزدگرد و فرمانده سپاهش رستم فرخ زاد و دعوت آنان به اسلام کرد. این به احتمال زیاد یک اقدام تاکتیکی بود که عمربن خطاب در حال انجام آن در جبهه ایران بود. در همین زمان او برای خالد نیروی کمکی اعزام کرد. این نیروی 6 هزار نفره که غالبا از اهالی یمن بودند، شامل هزار نفر از صحابیان پیامبر و حدود 100 نفر از افراد حاضر در جنگ بدر و تعدادی از افراد برجسته مانند زبیر ابن عوام ، ابوسفیان و همسرش هند بنت عتبه می شد. عمربن خطاب نخست قصد داشت رومیان را در هم بشکند و به همین منظور بهترین نیروهایش را مامور این کار کرد. ورود پیاپی نیروهای کمکی عرب بیزانسیان را نگران کرد. آنان هراسان از ادامه رسیدن نیروهای کمکی و افزون شدن نیروی سپاهیان مسلمان به این نتجه رسیدند که چاره ای جز حمله ندارند. نیروهای کمکی اعزامی به یرموک در قالب دسته های کوچک اعزام می شدند تا این تصور میان بیزانسیان به وجود بیاید که ورود این نیروها دائمی است و روحیه شان تخریب شود. همین تاکتیک به طرز مشابهی در قادسیه نیز به کار گرفته شد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%DB%8C%D8%B1%D9%85%D9%88%DA%A9.PNG[/img] [size=18]روز اول[/size] نبرد در 15 آگوست سال 636 آغاز شد. با طلوع آفتاب دو لشکر با فاصله ای حدود یک مایل در برابر یکدیگر صف آرایی کردند. در منابع اسلامی چنین آمده است که پیش از آغاز نبرد، جورج که فرمانده یکی از واحدهای بیزانسی در سمت چپ مرکز سپاه بود، به سپاهیان اسلام پیوست و مسلمان شد. گفته می شود او همان روز در حالی که در سپاه اسلام می جنگید کشته شد. ابتدا، بیزانسیان چند تن از پهلوآنان خود را برای نبرد با همتایان مسلمانشان فرستادند. مبارزان مسلمان شمشیرزنان و نیزه اندازان ماهری بودند که در کشتن فرماندهان حریف به منظور تخریب روحیه دشمن مهارت خاصی داشتند. در میانه روز و پس از کشته شدن چند تن از بزرگان سپاه بیزانس در نبرد تن به تن ، واهان فرمان یک حمله محدود توسط یک سوم از پیاده هایش را داد، به این منظور که استراتژی و قدرت سپاهیان مسلمان آزموده شود و شاید نیز با توجه به برتری محسوس عددی و تسلیحاتی بتوان خطوط مسلمین را درهم ریخت. با این وجود این نقشه ناکام ماند. بسیاری از سربازان امپراتوری قادر به تحمیل برتری عددی خود بر کهنه سربازان مسلمان نبودند. درگیری نسبتا ملایم بود، سوای برخی نقاط که در آن ها شدید شد. واهان سایر نیروهایش را وارد نبرد نکرد و با غروب آفتاب هر دو طرف درگیری را متوقف و به اردوگاه های خود بازگشتند. منبع: http://wars-and-history.mihanblog.com/post/362
  11. برای شروع در ابتدا مشخصات این سلاح خوش دست را نمایش داده اما ما بر طبق روال معمول خود به تشریح این سلاح می پردازیم و در ادامه مشخصات و تصویر این سلاح را با هم خواهیم دیدمترجم:برای شروع به نظرم بهتره روال این سایت رو کمی تغییر بدیم) زیگ(sig) 516 از سری سلاح های ساخت کارخانه زیگ زاور میباشد.در واقع این سلاح از تاکتیکی ترین سلاح های ساخت این کارخانه ی بین المللیست.این سلاح در درجه اول برای بازار امریکا در نظر گرفته شده و دو نسخه نیمه اتوماتیک آن برای اجرای قانون(مترجم:پلیس)و بازار غیر نظامی در نظر گرفته شده است. زیگ 516 از لحاظ عملکرد و ساختمانی به خانواده ام 16 و ای آر 15 می باشد اما در قسمت عملکرد رگولاتور گاز و پیستون قابل تنظیم آن کمی متفاوت تر و پیشرفته تر نسبت به دو سلاح ام 16و ای ار 15 است. این امکان وجود دارد که این سلاح جای همه سلاح های سازمانی ارتش ایالت متحده را بگیرد.هم اکنون نیز سلاح زیگ 516 در حال رقابت با سلاح کاربین ام 4 نیز می باشد. سلاح زیگ 516 از لحاظ پیکر بندی شبیه به ام 16 و ای ار 15 میباشد و همانند همین سلاح ها از الیاژ الومینیوم و با استفاده از یک سری پینها دو طرف بدنه به هم بسته می شوند. دقت تیراندازی در هر دو نسخه از سلاح 18 اینچ میباشد. دو نسخه از این سلاح وجود دارد:مدل پاترول و مدل مارکسمن. قنداق ان تلسکوپی و قابل تنظیم میباشد(مترجم:در مدل پاترول) در تصاویر که نمایش داده شده فاقد دستگیره حمل می باشد اما قابل نصب هست. سایت نشانه روی آن در صورت فاقد دستگیره حمل و یا دوربینهای نشانه روی بسیار کوچک می باشند. و حال مشخصات: نمونه ها:1-پاترول.2-مارکسمن کالیبر:در نمونه پاترول:کالیبر ناتو(مترجم:45×5.56)در نمونه مارکسمن:0.223 رمینگتون عملکرد:پیستون گاز(رگولاتور گاز قابل تنظیم)کورس کوتاه.و قفل بسته طول کلی:درنمونه اول:920تا947 م م.در نمونه دوم:914تا1003 م م طول قبضه:نمونه اول:16 اینچ.نمونه دوم:18 اینچ وزن منهای خشاب:3.3 کیلوگرم.در مدل مارکسمن:3.5 کیلوگرم نرخ آتش:در مدل اول:750 الی 900 گلوله در دقیقه.در مدل مارکسمن:لیست نشده(n/a) فضای خشاب:3 گلوله مدل پاترول مدل مارکسمن منبع: http://mosallah.blogfa.com/9101.aspx
  12. [size=18]مقدمه[/size] بیش از سه ماه از آغاز جنگ تحمیلی می گذشت. نیروی هوایی کشور بعثی عراق که خود را در برابر نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران عاجز می دید، در اقداماتی ناجوانمردانه اقدام به حمله به مناطق مسکونی و مردم بی دفاع کشورمان نموده بود. باید چاره ای اندیشیده می شد و پاسخی قاطع به حملات نیروی هوایی عراق داده می شد. از طرفی نیروی زمینی این کشور هم به پیشروری خود ادامه می داد. کارخانه تانک سازی با تعمیر و نوسازی و ساخت تجهیزات جدید (البته بخصوص تعمیرات تانک) نقش عمده ای در تجهیز و نوسازی نیروی زمینی داشت. از سوی دیگر چاه های نفت 99 عراق واقع در استان کوت، به عنوان یکی از شریان های اصلی صدور نفت عراق و براساس اطلاعاتی که به دست آمده بود از مجموعه مهم ترین چاه های نفت عراق بود؛ لذا تصمیم گرفته شد که در یک حمله برق آسا، هر دو هدف نابود شود. [size=18] عملیات طرح ریزی می شود[/size] کارهای ابتدایی انجام پذیرفت. مسیر پروازی رفت و برگشت، موانع و استحکامات دشمن مشخص شد. تمامی شاخص های پروازی از قبیل کوه های مرتفع، دره های عمیق و پستی بلندی ها، یک به یک بر روی نقشه علامت گذاری شدند. فاصله نقاط از یکدیگر، سرعت جنگنده ها، ارتفاع آنها، فاصله مبداء تا هدف، میزان سوخت مصرفی برای رفت و برگشت و نوع بمب ها نیز در اسرع زمان مشخص گردید. همچنین محلی ایستایی برای هواپیمای سوخت رسان مشخص شد که در آن محل تانکر سوخت رسان گردش کند تا در صورت کمبود سوخت جنگنده ها، به یاری آنها بشتابد. همچنین پایگاه های کمکی برای فرود اضطراری نیز مشخص شد و آنها در جریان این عملیات قرار گرفتند. [size=18]در اتاق بریفینگ عملیات تشریح می شود[/size] یک روز قبل از عملیات، در اتاق بریفینگ فرمانده دسته عملیاتی شروع به تشریح عملیات می ئماید و قرار می شود به این شکل عمل شود: عملیات با چهار فروند جنگنده بمب افکن انجام می پذیرد. بمب افکن ها در قالب دو گروه دو فروندی، با فاصله زمانی مشخص از پایگاه به پرواز می آیند و هر کدام از دو جهت مختلف وارد خاک عراق می شوند و اهداف را بمباران می کنند. با توجه به حساسیت بمباران چاه های نفت، قرار می شود که هر دو گروه ابتدا به سمت چاه ها پرواز کنند و هرگروهی که زودتر به چاه ها رسید، آن جا را بمباران کنند و سپس به گروه دیگر اطلاع دهند تا آنها به سمت شرق استان کوت رفته و کارخانه تانک سازی در مجاورت پایگاه هوایی این شهر را بمباران کنند. همچنین مقرر شد هواپیماها بعد از رسیدن به هدف، از روی آن رد شوند و بعد از گردش به سمت ایران و در راه بازگشت اهداف را بمباران کنند و مسیر را تا مرز ادامه دهند. قرار شد بعد از پایان عملیات یک فروند هواپیمای شناسایی نیز به محل اعزام شده و از محل عکس برداری کند. مقررشد گروه اول بعد از به پرواز درآمدن از طریق جنوب اهواز و عبور از فراز هورالهویزه، وارد خاک عراق شوند و گروه دوم نیز از مسیر شمال و با عبور از فراز کوهستان ها و ارتفاعات دهلران خود را به هدف برسانند و آن را منهدم کنند. مسیرهای تعیین شده برای هر گروه، از ویژگی های خاصی برخوردار بودند. [size=18] مسیر هر دو گروه با سختی ها زیاد همراه بود[/size] مسیر گروه اول از روی نیزارها می گذشت که این باعث می شد تا نیمی از مسیر از دید رادارها و ضدهوایی دشمن در امان باشند، اما مشکل این بود که امکان داشت پرندگان بر اثر غرش هواپیما از میان نیزارها به پرواز درآیند و با هواپیما برخورد کنند. در آن سرعت بالا و آن ارتفاع، برخورد پرنده با هواپیما مثل برخورد گلوله ضدهوایی با جنگنده بود. سوابق هم نشان می داد که خلبانان ما، قبلا هم با این مشکل روبه رو شده بودند؛ نکته دیگر این بود که بعد از گذشتن از روی نیزارها، هواپیما به علت وسعت دید و مسطح بودن زمین، در هنگام ورود به خاک عراق در دید رادارهای دشمن قرار می گرفت. مسیر گروه دوم عبور از لابه لای کوهستان های صعب العبور و دره های عمیق بود که این یک حسن خوب بود ولی به دلیل این که بعد از خارج شدن از کوهستان ها در رینگ (دایره) پدافندی دشمن قرار می گرفت، برای خلبان خطر آفرین بود. ولی به هر قیمتی باید این عملیات انجام می شد. اولین گروهی که به چاه ها می رسید، بعد از بمباران هدف گروه دیگر را مطلع و خود بلافاصله با تمام سرعت به طرف ایران حرکت می کرد. سرانجام کار بریفینگ تمام شد و به تمامی سوالات خلبانان پاسخ داده شد و مقرر شد که عملیات با حفظ اصول حفاظتی، در بامداد روز بعد انجام شود. [size=18]جنگنده ها پروازمی کنند و عملیات آغاز می شود[/size] صبح زود، چهار فروند جنگنده بمب افکن مسلح در سکوت کامل رادیویی به پرواز درآمدند و بعد از لحظاتی به دو دسته دو فروندی تقسیم شده و هرکدام مسیر پیش بینی شده خود را پیش می گیرند. هر دو گروه به محض قرار گرفتن در مسیر پروازی، ارتفاع خود را کم کرده و با سرعت 450 نات (حدود 900 کیلومتر) به سمت مرز به پیش می روند. از لابه لای قلل پر برف و دره های عمیق و وارد خاک عراق می شوند. گروه دوم در لحظه عبور متوجه یک لشکر زرهی عراق می شوند ولی به خاطر این که دشمن از حضور آنها مطلع نشود و آنها بتوانند هدف اصلی را نابود کنند، به راه خود ادامه می دهند. در همین زمان نیروهای زرهی دشمن به دلیل مشاهده هواپیما ها در ارتفاع کم، به سمت آنها شلیک می کنند که خوشبختانه هواپیماها آسیبی نمی بینند. هر دو گروه با سرعت از سمت جنوب و شمال شرق به سمت بغداد پیش می روند. در همین لحظات ورود هواپیماهای ایرانی به پدافند بغداد اطلاع داده می شود و به یک بار سدی از آتش آسمان را فرا می گیرد و آسمان پر از گلوله ضدهوایی می شود؛ ولی این نمی تواند خللی در انجام این عملیات بزرگ ایجاد کند و هواپیماها با تماس رادیویی با یکدیگر، با توکل بر خداوند متعال پیش می روند. - [size=18]گروه اول چاه های نفت را به آتش می کشد[/size] گروه دوم در چند مایلی چاه های نفت قرار داشت که گروه اول زودتر به آن جا رسیده و آن را در هم می کوبند. قارچ سیاه رنگی از دود به آسمان برمی خیزد. گروه اول موفق شده بود چاه های نفت 99 را منهدم کرده و آن جا را به آتش بکشد. حجم آتش به حدی بود که حتی از آسمان شهر دزفول نیز قابل مشاهده بود. فرمانده گروه اول سریعا موضوع را به فرمانده گروه دوم سروان "جدیدی" اطلاع می دهد و می گوید ماموریت اول با موفقیت انجام شد، لزومی ندارد که شما به سوی هدف بیایید، به سمت هدف دوم حرکت کنید. سروان جدیدی هم به اطلاع شماره دو سروان آرام می رساند. در این لحظات به لحاظ سرعت بالا، گروه دوم نیز برفراز چاه های نفت رسیده بود. زبانه های آتش تا ارتفاع 50 پایی بالا می آمد. هر دو هواپیما گروه دوم گردش کرده و مسیر خود را به سمت پایگاه هوایی کوت تغییر می دهند. آتش دشمن لحظه ای قطع نمی شد و امان را از خلبانان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران گرفته بود. در همین موقع چندین موشک به سمت هواپیماها شلیک می شود و با مهارت خلبانان و استفاده از تاکتیک های مناسب، موشک ها منحرف می شود. در نزدیکی پایگاه هوایی کوت هر دو جنگنده گردشی سریع می کنند تا به شکلی قرار گیرند که در راه بازگشت به ایران هدف را بمباران کنند. جنگنده ها برای این که بتوانند این کارخانه را در راه بازگشت بمباران کنند، باید از کنار پایگاه هوایی کوت می گذشتند. این پایگاه هوایی لانه زنبور دیگری بود. سایت های موشکی سام 2 و3 و 6 و همچنین توپ های 23 میلیمتری ضدهوایی مستقر در اطراف آن خطری جدی به حساب می آمد. [size=18]گروه دوم به کارخانه تانک سازی می رسد[/size] با نزدیک شدن هواپیماها به این پایگاهف پدافند آتش سختی به سوی آنها می گشاید ولی خوشبختانه علیرغم اصابت چندین گلوله ضد هوایی به زیر بدنه هواپیما، جنگنده ها موفق می شوند به سلامت از کنار آن عبو کنند. فرمانده دسته پرواز در این هنگام آخرین گردش را انجام می دهد و خود را آماده بمباران اهداف می کند. در این لحظه هدف کاملا در دید قرار دارد. یک ساختمان عظیم با سقفی قرمز رنگ که نظیر آن در کارخانه ایران خودرو نیز بود. سروان جدیدی لیدر گروه دوم، در رادیو هواپیما اعلام می کند شماره 2 (سروان آرام) هدف را می بینی؟ و بعد از تایید شماره 2 فرمان حمله به آن را صادر می کند. هواپیمای شماره 2 حدود یک مایل از شماره 1 فاصله می گیرد تا در هنگام رها ساختن بمب از جانب شماره 1 در معرض ترکش بمب های هواپیمای وی قرار نگیرد. در این لحظه خلبانان حال خاصی داشتند. به یاد فرزندان معصومی که دربمباران های ناجوانمردانه عراقی ها به شهادت رسیده بودند افتادند، به یاد کودکان شیرخوار و بیماران بستری شده دربیمارستان ها، به یاد دختران زنده به گور شده توسط عراقی ها در حاشیه مرزها. نشانه هواپیماها را با دقت بر روی هدف قرار می دهند. [size=18] کارخانه تانک سازی و هلی کوپترهای جنگی، همگی نابود می شوند[/size] هواپیمای شماره 1 با شیرجه ای بدون نقصف بمب های خود را بر روی هدف رها می کند. سقف کارخانه تانک سازی مانند فیلم های سینمایی از جا کنده شده و در هوا تکه تکه می شود. ساختمان اصلی کاملا منهدم می شود. شماره 2 قسمتی دیگر را برای بمباران انتخاب کرده و به سمت آن شیرجه می رود که ناگهان در قسمتی از کارخانه متوجه دو فروند هلی کوپتر جنگی عراق از نوع میل می شود که قصد پرواز و درگیری داشتند. شماره 2 بلافاصله تصمیم خود را عوض می کند با روشن کردن دوربین فیلمبرداری هواپیماف به سمت هلی کوپترها شیرجه رفته و بمب هایش را بر روی آنها رها می کند. هواپیمای شماره 2 با آن که مجاز به گردش به سمت کارخانه نبودف با گردشی سریع سعی می کند از انهدام هلی کوپترها مطمئن شود. کارخانه و هلی کوپترها در آتش می سوختند. سپس بلافاصله گردش کرده و با لیدر تماس می گیرد و وقایع اتفاق افتاده را اطلاع می دهد. فرمانده دسته پروازی با شنیدن این خبر ندای الله اکبر سر داد. دیگر احتیاج به استفاده از هواپیمای شناسایی و عکس برداری نبود. دود ناشی از سوختن چاه های نفت و کارخانه، فضای آسمان را دود آلود کرده بود و از فاصله دور آتش قابل رویت بود. [size=18]پاسگاه مرزی هم هدف قرار می گیرد[/size] گروه دوم بعد از بمباران کارخانه تانک سازی راه خود را به سمت ایران پیش گرفته بودند ولی یک مشکل وجود داشت و آن هم سوخت هواپیما بود که به دلیل طی مسافت اضافی، به میزان قابل توجهی کم شده بود. هر دو جنگنده با اصلاح سمت خود ارتفاع را کم کرده و با سرعت 1100 کیلومتر به سمت ایران حرکت می کنند. در بین راه باید از استان العماره می گذشتند. آن جا یک پارچه آتش پدافند بود. آنها می خواستند به هر قیمتی مانع از عبور هواپیماها شوند. ولی با لطف خداوند و مهارت خلبانان موفق می شوند به مرز برسند. با رسیدن به مرز، هواپیماها به یک پاسگاه مرزی می رسند. هواپیمای شماره 2 بلافاصله به سمت آن شیرجه می رود و پاسگاه را به مسلسل می بندد. در انجام این کار شماره 2 افراط می کند و تا حدی به سمت زمین پیش می رود که هواپیما درحال برخورد کردن با برجک پاسگاه قرارمی گیرد. این کار با اعتراض شدید شماره 1 (فرمانده دسته) مواجه می شود و شماره 1 می گوید ما باید طبق نقشه عمل کنیم و مجاز به این کار نیستیم. که شماره 2 با عذرخواهی قول می دهد که دیگر از برنامه خارج نشود. [size=18]عملیات با نهایت موفقیت به پایان می رسد[/size] در نهایت با گذشتن از مرز، هواپیماها به سلامت در پایگاه مبداء به زمین می نشینند و حماسه ای دیگر ثبت می شود در یک عملیات جسورانه ضربه سختی بر پیکره نیروهای دشمن وارد می شود و هر چهار هواپیمای ایران نیز با سلامت به زمین می نشینند. پس از ظهور و چاپ عکس ها و فیلم های گرفته شده توسط سروان آرام (شماره 2 گروه 2)، تصاویر زیبایی از سوختن کارخانه و هلی کوپترها بدست می آید. و بدین ترتیب برگ زرین دیگری بر کارنامه پرافتخار نیروی هوایی افزوده می شود. منبع: http://newcoy.persianblog.ir/post/412
  13. [quote name="ghermez"][quote]با تشکر از شما بابت زحمتی که کشیدین. یپشنهاد میکنم برای هر چه کامل تر شدن تاپیک در مورد پاترول Flat Dark Earth این سلاح هم نکاتی رو یادآور بشید. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/516-P-FDE_detail-hero.jpg[/img][/quote] [color=blue]من توانایی ترجمه ندارم کسانی زیاد نمی شناسم به جز چند نفر که اونا هم سرشون شلوغه به همین دلیل فقط به وسیله گوگل ترجمه شده متن اصلی گذاشتم هر کی می تونه.... همچنین مطلب غیر مرتبط بود مدیران حذفش کنند [/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/41qghU0hYzL.jpg[/img] [size=18]Tokyo Marui SCAR-L Mk.16 Mod.0 Flat Dark Earth (Recoil Shock) Overviews[/size] This weapon, the U.S. Joint Force Special Operations (Special Operations Command (SOCOM)) for, fabrics National Herstal (FNH) is manufactured by Mojuraasarutoraifuru. Special Forces Combat Assault Rifle (SCAR) in order to meet the requirements of the competition trial program was named the FNH submitted to the trial. The full responsibility for U.S. Navy weapons station, employment test (NSWC-Crane or Crane). After months of trials from 10 USSOCOM FNH formal contract was signed after March 2005, Land, Sea, Air Force, Marine Corps observers, large-scale fire tests were conducted under conditions of combat, then the system FNHSCAR Initial production testing was completed in June 2007. The delay has some improvements, in April 2009 improved GEN.4 (4 generations) SCAR-L: lever the U.S. Army 600 / pilot was initiated is sent to the 75th Ranger Regiment.SCAR distinctive upper receiver is aluminum and has a lower position Rongureiru Saidoreiru barrel and two removable sides. The Roareshiba, M4/M16 pistol grip for a . Fitted mouth is spread like a magazine change Ishi Yasu magazine, magazine catch, Safety is a right and left sides can be operated from . Front Sight is equipped with flip-up body with a gun. Various optics (optical) is designed to not disturb the site. Gasuopereshonshisutemu, 63 Stoner, HKG36 Kuni Kon-series structure, is called, M1 is equipped with a type of carbine as a completely closed. FOR AIRSOFT USE ONLY [size=18] توکیو Marui SCAR-L Mk.16 Mod.0 تخت زمین تاریک (شوک پس زدن) نگاهی[/size] این سلاح، ایالات متحده عملیات مشترک نیروی ویژه (فرماندهی عملیات های ویژه (SOCOM))، پارچه Herstal (FNH ملی) توسط Mojuraasarutoraifuru ساخته شده است. نیروهای ویژه مبارزه با تفنگ حمله (SCAR) به منظور دیدار با الزامات برنامه رقابت محاکمه FNH را مشاهده کنید به محاکمه نامگذاری شد. مسئولیت کامل برای ایستگاه سلاح نیروی دریایی ایالات متحده، آزمون استخدامی (NSWC-کرین یا جرثقیل). پس از چند ماه از محاکمه از 10 USSOCOM قرارداد FNH رسمی پس از ماه مارس سال 2005 امضا شد، زمینی، دریایی، نیروی هوایی، دریایی سپاه ناظران، آزمون آتش در مقیاس بزرگ تحت شرایط مبارزه انجام شد، سپس سیستم FNHSCAR تست تولید اولیه در ماه ژوئن به پایان رسید 2007. تاخیر برخی از بهبود، در آوریل 2009 بهبود GEN.4 (4 نسل) SCAR-L: اهرم ارتش ایالات متحده 600 / خلبان آغاز شد به 75 تکاور گیرنده مشخص Regiment.SCAR بالا فرستاده می شود آلومینیوم و یک موقعیت پایین تر Rongureiru Saidoreiru در هر بشکه و دو طرف قابل جابجایی است. Roareshiba، M4/M16 گرفتن تپانچه را برای . دهان ساخته می شود مانند یک مجله تغییر Ishi Yasu مجله، گرفتن مجله گسترش ایمنی، طرف راست و چپ را می توان از عمل است. دید جلو بدن با تلنگر به بالا با یک تفنگ مجهز شده است. اپتیک های مختلف (نوری) طراحی شده است به سایت مزاحم نشوید. Gasuopereshonshisutemu، 63 Stoner، HKG36 ساختار، Kuni کن سری نامیده می شود، M1 با یک نوع از تفنگ لوله کوتاه سبک به عنوان یک به طور کامل بسته مجهز شده است. برای استفاده از تالار منبع: http://bestslingshot.hatenablog.com/entry/Tokyo-Marui-SCAR-L-Mk.16-Mod.0-Flat-Dark-Earth-Recoil-Shock
  14. [quote]با تشکر از شما بابت زحمتی که کشیدین. یپشنهاد میکنم برای هر چه کامل تر شدن تاپیک در مورد پاترول Flat Dark Earth این سلاح هم نکاتی رو یادآور بشید. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/516-P-FDE_detail-hero.jpg[/img][/quote] [color=blue]من توانایی ترجمه ندارم کسانی زیاد نمی شناسم به جز چند نفر که اونا هم سرشون شلوغه به همین دلیل فقط به وسیله گوگل ترجمه شده متن اصلی گذاشتم هر کی می تونه.... همچنین مطلب غیر مرتبط بود مدیران حذفش کنند [/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/41qghU0hYzL.jpg[/img] [size=18]Tokyo Marui SCAR-L Mk.16 Mod.0 Flat Dark Earth (Recoil Shock) Overviews[/size] This weapon, the U.S. Joint Force Special Operations (Special Operations Command (SOCOM)) for, fabrics National Herstal (FNH) is manufactured by Mojuraasarutoraifuru. Special Forces Combat Assault Rifle (SCAR) in order to meet the requirements of the competition trial program was named the FNH submitted to the trial. The full responsibility for U.S. Navy weapons station, employment test (NSWC-Crane or Crane). After months of trials from 10 USSOCOM FNH formal contract was signed after March 2005, Land, Sea, Air Force, Marine Corps observers, large-scale fire tests were conducted under conditions of combat, then the system FNHSCAR Initial production testing was completed in June 2007. The delay has some improvements, in April 2009 improved GEN.4 (4 generations) SCAR-L: lever the U.S. Army 600 / pilot was initiated is sent to the 75th Ranger Regiment.SCAR distinctive upper receiver is aluminum and has a lower position Rongureiru Saidoreiru barrel and two removable sides. The Roareshiba, M4/M16 pistol grip for a . Fitted mouth is spread like a magazine change Ishi Yasu magazine, magazine catch, Safety is a right and left sides can be operated from . Front Sight is equipped with flip-up body with a gun. Various optics (optical) is designed to not disturb the site. Gasuopereshonshisutemu, 63 Stoner, HKG36 Kuni Kon-series structure, is called, M1 is equipped with a type of carbine as a completely closed. FOR AIRSOFT USE ONLY [size=18] توکیو Marui SCAR-L Mk.16 Mod.0 تخت زمین تاریک (شوک پس زدن) نگاهی[/size] این سلاح، ایالات متحده عملیات مشترک نیروی ویژه (فرماندهی عملیات های ویژه (SOCOM))، پارچه Herstal (FNH ملی) توسط Mojuraasarutoraifuru ساخته شده است. نیروهای ویژه مبارزه با تفنگ حمله (SCAR) به منظور دیدار با الزامات برنامه رقابت محاکمه FNH را مشاهده کنید به محاکمه نامگذاری شد. مسئولیت کامل برای ایستگاه سلاح نیروی دریایی ایالات متحده، آزمون استخدامی (NSWC-کرین یا جرثقیل). پس از چند ماه از محاکمه از 10 USSOCOM قرارداد FNH رسمی پس از ماه مارس سال 2005 امضا شد، زمینی، دریایی، نیروی هوایی، دریایی سپاه ناظران، آزمون آتش در مقیاس بزرگ تحت شرایط مبارزه انجام شد، سپس سیستم FNHSCAR تست تولید اولیه در ماه ژوئن به پایان رسید 2007. تاخیر برخی از بهبود، در آوریل 2009 بهبود GEN.4 (4 نسل) SCAR-L: اهرم ارتش ایالات متحده 600 / خلبان آغاز شد به 75 تکاور گیرنده مشخص Regiment.SCAR بالا فرستاده می شود آلومینیوم و یک موقعیت پایین تر Rongureiru Saidoreiru در هر بشکه و دو طرف قابل جابجایی است. Roareshiba، M4/M16 گرفتن تپانچه را برای . دهان ساخته می شود مانند یک مجله تغییر Ishi Yasu مجله، گرفتن مجله گسترش ایمنی، طرف راست و چپ را می توان از عمل است. دید جلو بدن با تلنگر به بالا با یک تفنگ مجهز شده است. اپتیک های مختلف (نوری) طراحی شده است به سایت مزاحم نشوید. Gasuopereshonshisutemu، 63 Stoner، HKG36 ساختار، Kuni کن سری نامیده می شود، M1 با یک نوع از تفنگ لوله کوتاه سبک به عنوان یک به طور کامل بسته مجهز شده است. برای استفاده از تالار منبع: http://bestslingshot.hatenablog.com/entry/Ballistic-Plates-Bulletproof-2-Ceramic-Body-Armor-SAPI-Ballistic-Plates-Level-III-3-Size-10X12-Inches-Israeli-Made-
  15. [quote]من قصد ورود به بحث‌هاي دوستان رو ندارم. ولي اي كاش دوستان بزرگوار، كمي درخصوص سابقه‌ي كشتارهاي دولت سوريه در سالهاي گذشته تحقيق مي‌فرمودن تا مي‌ديدن كه اتفاقاً يكي از تاكتيك‌هاي ايجاد رعب و وحشت ارتش سوريه، كشتار دسته جمعي خانواده‌هاست. بدين معني كه وارد هر خانه‌اي مي‌شدن كه جزو خانواده‌ي معترضين بوده و يا به ايشان پناه داده، تمامي اعضاء خانواده، از پيران گرفته تا نوزادان رو قتل عام مي‌كردن كه باعث ايجاد وحشت در بين مردم و عدم جا دادن به معترضين بشه. اين قضيه هم مربوط به وقايع سال گذشته نيست كه بگيم امريكا و اسرائيل درشون دست دارن! اين قضايا مربوط به سال‌هاي 80 هست. البته حكومت بعثي عراق هم در اين زمينه ركورد داره و سوابقش بر همه معلوم. حتي اين مسئله، بارها به تأكيد ناظران بين المللي رسيده و البته جزو گزارشات فعالان حقوق بشر سوري هم هست. --------------------------------------------------- منتهاي مراتب دوستان بزرگوار با چنان تعصبي روي اين قضيه بحث مي‌فرماين كه گويي ارتش سوريه يك ارتش پاك انساني و مقدسه و اصلاً جنايتي نمي‌كنه و تيرهاشون هم فقط تروريست كشه و در مقابل، معترضين هم مشتي تروريست و وحشي هستن كه بي‌خود و بي‌جهت، خانواده‌هاي موافق خودشون رو به گلوله مي‌بندن و الكي همه رو مي‌كشن!! بعد هم مسئله‌ي گلوله باران سنگين روزهاي اخير ارتش سوريه هم امري انكار ناشدنيه! لابد ارتش سوريه به سمت شهرهاي خالي از سكنه اين اقدامات رو انجام داده!! ================================ اي كاش دوستان كمي بدون تعصب روي اين قضيه بحث مي‌كردن و حداقل منابع طرف مقابل رو هم مي‌خوندن. اينطور شايد كمي بيشتر جانب اعتدال رو رعايت مي‌فرمودن (بي‌طرفي پيشكش). ================================ هرچند كه مي‌دونم بسيار بيهوده نوشتم اين چند سطر رو و دوستان كماكان به سبك و سياق خويش، به هواداري از رژيم سوريه ادامه خواهند داد و اين جنايت‌ها رو بطور كامل انكار خواهند كرد، ولي بنده وظيفه‌ي خودم مي‌دونستم كه حداقل براي ثبت در تاريخ ميليتاري، اين تذكر رو خدمت دوستان عرض كرده باشم تا فرداي روز مدعي اين باشم كه اين‌ها رو گفتم و دوستان گوش نكردن!! در آخر بايد گفت تاريخ چيزي نيست كه با گفته‌هاي امروز ما نوشته بشه.[/quote] من تا حالا این تاپیک باز نکرده بودم برای این کار هم دلایلی دارم برای خودم اما در صورت چون اقا مصطفی اینجا نظر دادن و به عنوان یک فرد...... می شناسمشون و برای اظهار نظر ایشون احترام خاصی براشون قائلم سوالاتی دارم ارشون شما حق را به کدامشون می دید؟ ایا مخالفان در مورد جنایت ها و کشتارها و هم چنین نقض اتش بس راست می گن و یا بشار اسد؟ ( البته مشخصه هر دو گروه بی تقصر کاملا نیستند) ایا دخالت ها کشورما صحت داره و انچه در باب ما در سانه های خارجی می گن کاملا واقعیته ، در مورد اونا و دخالت های کشورهای خارجی و عربی چطور؟ نقش القائده چطور تفسیر می کنید؟ اوضاع سوریه چطور ارزیابی می کنید و ایا بشار اسد رفتنیه یا نه؟
  16. [color=blue]حیفم می اد چرا خود دوست عزیز رضا کیانی موحد خودشون مقالاتشون را تو سایت قرار نمی دن تا مورد بحث قرار بگیره و این سایت را مورد ...و من فقط به عنوان نقل کننده ...[/color] ........................................................................ گاهی که صورت جلسه های مربوط به عملیات دوران جنگ را می خوانم به ویژه از فرمایشات حاج محسن محظوظ می شوم. گاهی هم به خودم می گویم که باید شاکر باشیم که این بنده خدا با این وسعت معلومات در رقابت ریاست جمهوری برنده انتخابات نشد و گرنه که چه دسته گلهایی که به آب نمی داد. به هرحال در دوران گرانی دلار و افزایش قیمت حاملهای انرژی و ... نگاهی اجمالی به بعضی از این درافشانی ها گاه گاهی برای حفظ روحیه و افزایش ضریب طرب لازم است. اما قبل از هر چیز بد نیست مقدمه ای درباره مطلبی که در پی خواهد آمد بدانید. اینکه من از کلماتی چون "ظاهرا" ، "شاید" و "احتمالا" زیاد استفاده کرده ام به این دلیل است که درباره این وقایع اسناد رسمی بسیار اندکی وجود دارد و نمی توان با قطعیت درباره اتفاقات آن روزها چیزی نوشت. لازم به یادآوری است که در نقل قولهایی که صورت گرفته هر جا پرانتز یا !!! دیدید از متن اصلی نیست و توسط من به متن اضافه شده است. در روز 30 شهریور 1366 هلیکوپترهای آمریکایی یک کشتی ایرانی را که شبانه در حال مین ریزی آبهای بین المللی بود به توپ بستند. این کشتی ایران اجر نام داشت و توسط کماندوهای آمریکایی تسخیر و پس از 5 روز غرق شد. این حمله با حمله لفظی مقامات ایرانی همراه شد که به آمریکا وعده تلافی داده بودند. نیروی دریایی سپاه برای یک عملیات انتقامی خود را آماده کرد. اینکه فرمان اجرای این عملیات توسط مقامات سیاسی نظام به سپاه ابلاغ شد یا اینکه خود فرماندهان سپاه تصمیم گرفتند که ضرب شستی به آمریکایی ها نشان بدهند معلوم نیست. آنچه مشخص است این است که نه مقامات سیاسی و نه فرماندهان سپاه از حضور نیروهای آمریکایی در منطقه دل خوشی نداشتند. با حضور آمریکا در منطقه توانایی ایران در مقابله به مثل با حملات عراق به تانکرهای ایرانی به شدت افت می کرد. داستان هرچه که بود در روز 11 مهر تعداد زیادی از قایقهای تندروی سپاه در اطراف جزیره فارسی گرد هم آمدند. ظاهرا یک فروند کشتی جنگی بزرگتر از طرف نیروی دریایی ایران (به عنوان ناوسرفرماندهی) وظیفه هدایت این ناوگان را برعهده داشته است. خبرگزاری های خارجی نوشتند که این ناوگان به سمت بندر خفجی عربستان حرکت کردند و عربستان توسط هواپیماهای خود آنها را پراکنده کرده اند و قایقهای ایرانی از میانه مسیر ناچار به بازگشت شده اند. با توجه به نبودن مدارک رسمی درباره این واقعه توضیح اتفاقاتی که در آن روز افتاد غیرممکن است اما بنا بر مطالعات من از خاطراتی که بعضی از بچه های سپاه درباره وقایع آن روز در اینترنت منتشر کرده اند به این نتیجه می رسیم که قایقهای سپاه پس از تجمع در اطراف جزیره فارسی اصلا آبهای ایران را ترک نکرده اند. شاید عربستان با آگاهی از حمله قریب الوقوع ایران مقامات سیاسی ایران را تهدید کرده و آنها هم جلوی عملیات نظامی سپاه را قبل از آغاز آن گرفته اند(در متنی که در ادامه خواهید خواهند محسن رضایی به وجود عوامل نفوذی عربستان در ایران اشاره ای مبهم داشته است). شاید هم فرماندهان نیروی دریایی ارتش توانسته بودند تحرکات دفاعی عربستان (یا ناوگان ناتو) را رصد کنند. نیروی دریایی ایران دارای هواپیماهای گشت دریایی اوریون بود که در آن زمان در نوع خود از بهترینها بودند و توسط همین هواپیماها بود که مسیر حرکت کاروانهای دریایی ،که آمریکا آنها را اسکورت می کرد، برای ایران مشخص می شد. ممکن است که اخطاری توسط فرماندهان نیروی دریایی ارتش به فرماندهان سپاه داده شده باشد مبنی بر اینکه عربستان (یا ناتو)در وضعیت آماده باش کامل به سر می برد و هر حمله ای به تأسیسات نفتی این کشور بدون نتیجه خواهد ماند. فردای آن روز ایران این تجمع دریایی را مانور "آزادی جزیره" خواند و هدف از آن را آمادگی و آموزش یگانهای نیروی دریایی سپاه اعلام کرد. روزنامه کیهان 12 مهر 66 از قول حسین علایی ،فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه، می نویسد: این مانور به منظور دفاع از جزیره خارک و حوزه های نفتی خلیج فارس طراحی شده و یکی از سلسله مانورهای محدود سپاه در خلیج فارس بود که از سه روز پیش شروع شده بود و شنبه شب پایان یافت. در این مانور مانور واحدهایی از منطقه دوم نیروی دریایی سپاه شرکت داشتند و ضمن تمرین کنترل تحرکات خارجی فرضی در منطقه، سایر اهداف این مانور را با موفقیت تمرین کردند. روزنامه اطلاعات 11 مهر هم از قول نخست وزیر وقت ،مهندس موسوی، می نویسد: این مانور به مثابه آزمایشی در برابر توطئه قدرتهای استکباری در خلیج فارس بود که نتایج درخشانی به دنبال داشت!!! و ما از دیروز شاهر حساسیت قدرتهای بیگانه در خلیج فارس هستیم. ما در خلیج فارس ایستاده ایم و در آنجا خواهیم جنگید به همان صورتی که در خشکی ایستاده و جنگیده ایم و این مانور هشداری است به قدرتهای سلطه گر. البته قدرتهای سلطه گر تهدید سپاه و مهندس موسوی را کاملا جدی گرفتند و حضور نظامی خود را در منطقه افزایش دادند و هرچه کشتی مین روب داشتند به خلیج فارس فرستادند. در روز 12 مهر در جزیره خارک جلسه ای با حضور فرماندهان نیروی دریایی سپاه انجام شد تا با حضور فرماندهان حاضر در عملیات یک جمع بندی صورت بگیرد. سخنان حسین علایی در این جلسه شنیدنی هستند: اوایل حضور قدرتهای بزرگ در خلیج فارس چون آماده بودیم ابتکار عمل دست ما بود(منظور سردار آن زمانی است که سپاه با قایقهای تندرو به کشتی های تجاری و نفتکشهای کویت و عربستان در مسیرهای بین المللی حمله می کردند و کسی نبود که از آنها دفاع کند)... مدتی است که ابتکار از دست ما خارج شده است.(یعنی از وقتی که کشتی های آمریکایی نفتکشهای کویت را اسکورت می کنند نمی توانیم به راحتی آنها را مورد حمله قرار دهیم)... این کار(مانور انجام شده) اگرچه موفق نبود ولی مانور بسیار خوبی بود که با پی بردن به ضعفهای خود برای ادامه کار مفید است.... سند شماره 1554/د مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ. راوی قرارگاه نیروی دریایی سپاه سعید سرمدی صفحات 13 تا 52 واقعا معلوم نیست که اگر مانور موفقیت آمیز نبوده چرا روزنامه کیهان آن را از زبان سردار موفقیت آمیز توصیف کرده است. تنها توضیح منطقی همان قضیه حمله به خفجی است. سردار علایی در ادامه آن جلسه ادامه می دهد: پاسخگویی به شرارتهای عراق ضعیف شده (همان قضیه مقابله به مثل در جنگ نفتکشتها که قبلا اشاره کردم)...شروع عملیات کوچک آمرکایی ها علیه ما، دارد صحنه را دگرگون می کند(یعنی فشار نظامی و سیاسی بر روی ایران زیاد شده) ... ما در وضعیتی قرارداریم که مجبوریم درگیر شویم، یعنی آنها درگیر شدند.... باید توان خود را اضافه کنیم و ضربه وارد کنیم... مأموریت جنگیدن در خلیج فارس به قوت خود باقی است. این جمله "ما در وضعیتی قرارداریم که مجبوریم درگیر شویم، یعنی آنها درگیر شدند" جمله با معنایی است. زمانی که آمریکا قبول کرد که کشتی های کویتی را اسکورت کند این امر به مذاق بسیاری از فرماندهان سپاه و سران سیاسی شیرین بود چرا که فکر می کردند می توانند با خود شیطان بزرگ روبرو شوند و او را به زانو درآورند. شاید آن زمان فکر می کردند که با یک حمله به کاروانهای اسکورت شده نفتکشها یا مین ریزی آنها چنان آبروریزی برای نیروی دریایی آمریکا و کشورهای دیگر ناتو بوجود می آید که ناچار می شوند صحنه را برای نیروی دریایی ایران و نیروی دریایی سپاه خالی کنند. اما درگیری هایی که پس از آن بین آمریکا و ایران روی داد نشان دادند که آمریکایی ها ریسک ضربه خوردن را قبول می کنند به شرط آنکه بتوانند جریان صادرات نفت را به هر صورت که شده برقرار نگه دارند. دقایق اولیه بازی به قول فوتبالیستها به ارزیابی حریف گذشت اما آمریکا با غرق کردن ایران اجر نشان داد که به هر صورت که شده در مقابل ایران خواهد ایستاد. حقیقت این است که سپاه با تمام رجز خوانی هایی که از قبل کرده بود خود را برای این موقعیت به هیچ وجه آماده نکرده بود و فرماندهی عالی سپاه هیچ نقشه ای برای روبرویی با این وضعیت نداشت. شاید آنها فکر می کردند که تنها حضور فیزیکی قایقهای تندرو می تواند ناوهای آمریکایی را فراری دهد. شاید هم بر روی شهادت طلبی خدمه این قایقها حساب ویژه ای باز کرده بودند. وقتی سردار می گوید: "ما در وضعیتی قرارداریم که مجبوریم درگیر شویم، یعنی آنها درگیر شدند." بدین معنی است که نیروی دریایی سپاه فکر نمی کرده که با آمریکا درگیر شود ولی چون آمریکایی ها با ایران درگیر شده اند سپاه هم ناچار است که مقابله کند و با آمریکا درگیر شود. در همان روز 12 مهر یک جلسه دیگر هم برقرار شد اما اینبار جلسه با حضور محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه) با غلامعلی رشید(معاون عملیاتی محسن رضایی)، حسین علایی (فرمانده نیروی دریایی سپاه) و جانشین وی (سید علی حسینی تاش) برای طرح ریزی یک استراتژی کلان دریایی انجام شد. متنی که برای مطالعه امروزتان انتخاب کردم سخنان دکتر رضایی در همین جلسه است: خلیج فارس تجربه جدیدی است. ما نمی توانیم افراد زمینی باشیم و فقط با تعویض اسم به نیروی دریایی تبدیل شویم. مهم، پیداکردن نقطه آغاز و تسلط بر آن است!!!(یعنی از دید کلان سپاه برای درگیری با آمریکا هنوز هیچ برنامه ای ندارد. تازه سردار رضایی دنبال این است که باید از کجا شروع کند) در جنگ خلیج فارس نکته مهمی است و آن اینکه فرصت نداریم و به سرعت باید طی کنیم!!!( به سرعت طی کنند) تجارب عملیاتهای خیبر و بدر و فاو و العمیه هست، هرچند آنها در آب ساکن بوده، وضع دشمن و منطقه به گونه ای است که نمی توانیم زمانی طولانی برای تسلط صرف کنیم(اگر کسی معنی جمله قبل را فهمید به ما هم اطلاع بده). حضور آمریکا باعث تثبیت عراق، کویت و عربستان می شود(ترس اصلی سپاه از همین بود)... امریکا با حضور در منطقه، کشتار حجاج خانه خدا و زدن کشتی ایران اجر می خواهید حیثیت ما را، که حاصل خون شهداست زیر سوال ببرد!!!(توهم توطئه سبب شده که سردار رضایی فکر کنند کشتار حجاج ایرانی در مکه و جنگ ایران وعراق و همه بدی ها و شرور عالم قاعدتا باید زیر سر آمریکا باشد)... در یک عملیات دریایی چند موضوع مهم وجود دارد: 1- راهپیمایی!!! که یک عمل مهم است. زمان، سرعت قایق و زمان بندی آن، تناژ قایق!!!(تناژ برای یه قایق موتوری که حداکثر می تونه یه دوشکا یا مینی کاتیوشا حمل کند) و ... قبل از آنکه با یک دشمن جدی روبروشویم(احتمالا منظور سردار رضایی همان مانور جزیره است)، مشکلات راهپیمایی را دیدیم، نتایج را جمع بندی کنید. با سکانی ها جلسه بگذارید و نکاتی را از آنها یادبگیرید.(فرمانده نیروی دریایی سپاه باید با قایق رانها جلسه بگذارد و از آنها درس بگیرد). مشخص شود چند ساعت راهپیمایی بدون خستگی ممکن است. چقدر استراحت لازم است و... 2- چگونگی هجوم، درگیری، تاکتیک حمله، آرایش و سازماندهی و همچنین سوختگیری در حین عمل (سوختگیری در حین عمل؟؟ یعنی چی؟ یعنی وسط درگیری؟) را بررسی و نتایج آن را جمع بندی کنید. 3- نکته دیگر غافلگیری و حفاظت است. امریکا و حجاز (منظور عربستان سعودی است) منابع نفوذی زیدی دارند و منابع نفوذی در خلیج فارس بیشتر از جنگ ایران و عراق است(چشمتان روشن)... نیروی دریایی باید در دریا، در وسط خلیج فارس!!! مستقر شود. باید بویه گذاری و علامت گذاری کنید که قایقها گم نشوند.(جی پی اس هنوز اختراع نشده بوده) در نقاط مختلف خلیج فارس مستقرشوید!!!(با قایقی که حداکثر به اندازه یک روز سوخت و غذا می تواند حمل کند معلوم نیست چه گونه باید در نقاط مختلف خلیج فارس مستقر شد؟) اگر استقرارمان در زمین باشد، مشخص است که در هنگام عمل در دریا بی سیم از کار می افتد و قایق خراب می شود. باید سازمان خود را تمرین کنیم!!!(جمله را دارید؟) سلاح ها را روی قایق سوار کنیم. تمرین کنیم که در زمان عملیات خودمان را نزنیم. در فرهنگ دریا زندگی کنید!!! نیروی دریایی نمی تواند در خشکی و اسکله باشد!!! (از کرامات شیخ ما این است) کار و تاکتیک دریا و آشنایی با جو و هوا این است که در دریا باشید. درست است که امکانات شما ضعیف است، ولی باید به استقبال مشکلات برویم، امکانات پشت سر ما می آید!!! (یعنی اگر با نیروی دریایی آمریکا درگیر بشوید بعد از چند مدت خود به خود صاحب چند فروند ناوهواپیمابر و زیردریای اتمی خواهید شد) اگر به خاطر کمبود امکانات متوقف شویم، ضرر می کنیم. نقطه اتکا را به گروه هایی بدهید که بروند کار کنند(همان گروه هایی که قبلا ذکر خیرشان بود که هر کشتی را که می دیدند می زدند برخلاف مصالح نظام و دستورات مافوق و بعد هم تشویق می شدند)، بررسی کنند، نیازهای واقعی را مشخص کنید. اول بپذیرید که باید به دریا بروید، درخواستهایتان هم واقعی می شود. در سازمان دهی بازنگری کنید و در حال تمرین و مانور بمانید!!! تاکتیک عملیات مهمترین کار شماست!!! امیدواریم به زودی اعلام آمادگی کنید. سند شماره 1554/د مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ. راوی قرارگاه نیروی دریایی سپاه سعید سرمدی صفحات 76 تا 82 مرور و بررسی آنچه پس از این جلسات در صحنه خلیج فارس روی داد مجال دیگری را می طلبد. شما فعلا به همین فرمایشات گهربار اکتفا کنید و یک مدت در فرهنگ دریا زندگی کنید. ما هم بعدا در خدمت خواهیم بود. نویسنده: [color=green]رضاکیانی موحد[/color] لینک منبع: http://wars-and-history.mihanblog.com/post/category/18
  17. سلام فکر کنم بهبود یافته و مدرن شده ی ژ-3 باشه ، از یک ارتشی شنیدم ارتش داره به آرامی ژ-4 رو جایگزین ژ-3 ها در سازمان نیروهای رزمش می کنه ( ولی روند آرام هست !! ) من با ایکنه خودم پست زدم اما... با توجه به تاریخش جور در نمی اد اول ژ4 بعد ژ3 یهنی چی
  18. [quote][color=darkblue]با تشکر از دوستان. [quote]کشور ایران هم تانک تی 55 داره؟ اگه بتونه این تانکها رو به نفر بر تبدیل کنه مفید واقع میشه یا اینکه کاربرد همچین نفربرهایی در دکترین نظامی فعلی ایران جایی نداره؟[/quote] بله ، ایران هم تعداد زیادی تی 55 روسی و تعداد زیادی نمونه های چینی این تانک (تایپ 59) را در اختیار دارد. [/color][/quote] یهنی ما می خوایم یا تی55 بریم به جنگ آبرامز ، فرماندهان ما..... رای من به ACHZARIT است
  19. [quote][quote] 130 هواپیمای پیشرفته اف 16 50 جنگنده میراژ (2000- 9) 40 جنگنده میراژ (2000) 50 هواپیمای اف 15 50 هواپیمای هاک [/quote] این آمار معلوم نیست از کجا در اومده !!!!! نیروی هوایی امارات در حال حاضر دارای این وضعیت هست: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Untitled%7E2.png[/img][/quote] اینو راست می گی من هرچی فکر می کنم این اف15 از کجا موندم مگر به غیر رژیم صهیونیستی و عربستان کشور دیگه دارای اف 15 است؟
  20. ghermez

    مقاله ایران در نبرد نابرابر

    با تشکر از اقای ارنستو مقاله ی زیبایی بود من به طور خلاصه خواندمش. اما ایکاش یک فهرست بندی کلی براش قرار می دادی.
  21. یک ترجمه تحت لفظی می کردی خوب بود برای بی سواد ها امکان فهمیدن خبر وجود نداره
  22. من فکر می کردم حداکثر 3 تا 4 غنمیتی داشته باشیم واقعا بالای 20 تا..... یک مقلیسه کوچک هم با اف16 بکنید
  23. [color=blue]چرا یکی نرفت یکی از نظرات طرفداران این.....[/color] این آقای دکتر چرا منافعش رو ننوشته : 1) رعایت جهانی کپی رایت یعنی رعایت کپی رایت محصولات ایرانی در جهان : آیا می دانید که مخترعین داخل برای اینکه در خارج از کشور، کسی محصولشون رو کپی نکنه،مجبورند در خارج از ایران (و معمولا در آمریکا!) محصولشون رو به ثبت برسونند! 2) مثلا در مورد ویندوز 350 هزارتومانی نوشته اند ولی در مورد لینوکس «مفت» چیزی ننوشته اند (که در تمام زمینه ها از ویندوز سرتر است ولی چون مردم نمی شناسند فکر می کنند که ویندوز از لینوکس بهتره!).من از دو سال پیش به صورت جدی شروع کردم (و حتی دوره هاش رو گذروندم) و امروز به راحتی ویندوز و لینوکس رو کنار هم دارم و ار لازم باشه به راحتی می تونم مهاجرت کامل کنم به لینوکس. 3) من یک برنامه نویسم.همیشه یک مشکل دارم.اینکه چطور قفلی بگذارم که دیگران مجانی از این همه زحمت من استفاده نکنند! این کپی رایت شاید مرهمی بر درد کهنه ما باشه.اتفاقا عدم کپی رایت باعث شده که رشد فناوری اطلاعات در کشور ما کم باشه چون مطابق زحمتش،درآمد نداره! 4) آیا می دونید بسیاری از زمان های ما به خاطر عدم آگاهی هدر می ره! اینکه هر کسی تا ویندوزش خراب شد ،سریع ویندوز نصب می کنه!!!! این کار می دونید چقدر زمان از ما تلف می کنه! من شخصا نصب ویندوزم (با نرم افزار های جانبی) نزدیک دو روز وقت می بره.به همین دلیل توی نگهداریش خیلی دقت می کنم.ویندوز هایی که نصب می کنم حداقل باید دوسال کار کنند (و خیلی بیش از اینها کار می کنند!).رعایت کپی رایت شاید کمی اطلاعات عمومی رو بالا ببره و «هدر رفت» وقت رو کاهش بده.دوستی دارم که مسئول IT شرکتی با حدود 40 کامپیوتره.میگفت که هر 2 روز،ویندوز 3 کامپیوتر رو عوض می کنه!یعنی عمر هر ویندوز به طور متوسط 15 روزه!!!!! 5) در ضمن استناد به ایه نفی سبیل هم درست نیست.همین الان خیلی از کنوانسیون های و قرارد داد های بین اللمللی در مجلس تایید میشه و.. نظر در این مورد به عهده شورای محترم نگهبان است. 5) خیلی حرف برای گفتن دارم (هر کدوم جوابی دارند) ولی این اخریشه : «انحصار فناوری و دانش» هم ممکن نیست.چون در بد ترین حالت،مثل الان عمل می کنیم!الان چطور به اطلاعات دست پیدا می کنیم (از اون کتابی که 100 نسخه چاپ میشه،یه کپی می گیریم!) بعدا که دستگاه کپی رو جمع نمی کنند.میشه دوباره مثل الان کپی گرفت.قطعا انسان های خلاقی مثل ما،راه نشرش رو پیدا می کنند!(احتیاج مادر اختراع است) در نهایت نمی خوام بگم که کپی رایت سر تا پا حسن است.ولی به نظر من (که سالهاست با درد عدم کپی رایت سر می کنم) منافعش بیشتر از مضراتش است.البته ما هم باید خودمون رو آماده کنیم تا موقع اجرا،«کاسه چه کنم» دستمون نگیریم و بتونیم با این موضوع کنار بیایم. منبع: http://www.mashreghnews.ir/fa/news/115105/%D9%BE%D8%B0%DB%8C%D8%B1%D8%B4-%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D8%B4%D8%AF%DB%80-%DA%A9%D9%BE%DB%8C%E2%80%8C%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AA%D8%AD%D9%85%DB%8C%D9%84-%D9%87%D8%B2%DB%8C%D9%86%DB%80-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D9%81-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1
  24. جناب 100 کلا خیلی نامیدی حرف می زنید. تو چند تا پست که توش مساءل نظامی و حرفی از ایران گفته شده اظهار نظراتون خیلی منفیه. انگار شما تو دل این گونه کارها اید که این طور محکم و با اطمینان سخن می گید. من یکی خودم به باور 373 اعتقادی ندارم. قبول دارم نه تانک و اسلحه انفرادی خوب و یا هواپیما به درد بخور و یا حتی یک ناو درست حسابی نداریم، اما ین قدر ها هم نامید نیستم.
  25. ghermez

    تانک سبک دوزیست PT-76

    از زمان وقوع جنگ ماراتون تا به امروز، داشتن تجهیزات مناسب برای عملیات آبی-خاکی از نیازهای اساسی نیروهای نظامی بوده است. بدین منظور، ابزار و تجهیزات مختلفی ساخته شده است که از میان آنها می توان به تانکهای آب-خاکی اشاره کرد. این تانکها ابزار قدرتمندی برای عملیات عبور از موانع آبی، رودخانه ها، پیاده کردن نیرو در ساحل دشمن و گرفتن سرپل به حساب می آیند. بد نیست که به معرفی یکی از تانکهای آبی-خاکی معروف جهان از شوروی سابق بپردازیم. پس زمینه پس از پیروزی ارتش سرخ مسکو در جنگ جهانی دوم اندیشه بهره برداری از تانکهای سبک در این نیرو دوباره احیاشد. به دلیل ضعف عمومی تانکهای سبک در مصاف با تانکهای متوسط و سنگین آلمان نازی، ارتش سرخ در میانه جنگ تصمیم گرفت که به استفاده از تانکهای سبک و سریع در خط مقدم پایان دهد و از بدنه آنها برای ساخت خودروهای زرهی مناسب در خطوط عقب جبهه استفاده کند. در دوران بین دو جنگ جهانی، روسها در زمینه ساخت تانکهای آبی-خاکی سرآمد دیگر کشورها بودند. بنا بر آموزه های زرهی ارتش سرخ، این تانکهای سبک باید در نقش شناسایی وارد عمل می شدند و از این رو لازم بود که توانایی عبور از رودخانه ها و دریاچه ها را داشته باشند. پس از پایان جنگ جهانی دوم این تجربیات دوباره بر روی میز طراحان تانک شوروی قرارگرفت. در سال 1948 طراحی به نام ساسمورین طرح جدیدی از یک تانک آبی-خاکی به کارخانه کیروف ارائه داد. این طرح به دلیل سادگی، هدایت پذیری عالی و توانایی خارج از جاده خوب خود بسیار موفق از آب درآمد. برای حرکت این تانک در آب یک دستگاه جت آبی طراحی شد که در زمان خود طرحی انقلابی به شمار می آمد. مراحل بعدی پیشرفت پروژه بین سالهای 1949-1952 کامل شد و درنهایت در روز 16 آگوست 1952 خودروی زرهی جدید به صورت رسمی پی تی-76 نام گرفت. تولید انبوه پی تی-76 در سال 1953 در کارخانه ها کیروف و تراکتورسازی ولگوگراد آغازشد. در سال 1958نمونه بهبود یافته ای از پی تی-76 معرفی شد که تا سال 1968 تولید آن ادامه یافت. این نمونه جدید پی تی76بی نام گرفت. تنفگدار دریایی روسیه در کنار پی تی-76(1989) توپ هجومی آی اس یو-85 ساخته شده بر روی بدنه پی تی-76. موشک انداز سام-6 نصب شده بر روی بدنه پی تی-76 پی تی-76 ارتش لهستان در حین تمرینهای آبی-خاکی مشخصات فنی پی تی-76 از یک طراحی سنتی بهره گیری کرده است. در چنین طرحی جایگاه راننده درجلو، جایگاه خدمه رزمی در میان و جایگاه موتور در عقب تانک قرار دارند. پی تی-76 دارای 3 نفر خدمه می باشد؛ راننده، گلوله گذار و فرمانده که نقش بیسیمچی و توپچی را نیز بازی می کند. این تقسیم وظایف باعث می شود تا فرمانده نتواند به خوبی وظایف خود -مخصوصا وظیفه شناسایی صحنه نبرد- را به انجام رساند. فرمانده در سمت چپ و گلوله گذار در سمت راست برجک تانک جای گرفته اند. برای فرمانده و گلوله گذار دریچه بزرگی در سقف برجک کارگذاشته شده است که به سمت بالا و جلو بازمی شود. دریچه فرمانده و گلوله گذار در تصویر بالا به خوبی دیده می شود. صندلی راننده در وسط بدنه قراردارد و برای او یک دریچه و 3 چشمی و 1 پریسکوپ درنظرگرفته شده است. در زیر پای راننده یک دریچه خروج اضطراری درنظرگرفته شده است که تمام خدمه می توانند از آن استفاده کنند. در هنگام رزم شبانه پریسکوپ راننده به یک دستگاه دید در شب وصل می شود که تا فاصله 60 متر دید واضحی برای راننده فراهم می کند. موتور پی تی-76 یک دیزل 6 سیلندر خطی با نام وی-6 است که توان خروجی آن 240 اسب بخار در 1800 دور/دقیقه می باشد. وی-6 دارای یک گرمکن داخلی است تا در روزهای سرد سال بتوان موتورتانک را بدون اشکال روشن کرد. جعبه دنده پی تی-76 یک جعبه دنده 5 دنده بوده و در اصل متعلق به تانک معروف تی-34 است. سیستم تعلیق پی تی-76 سیستم میله-چرخشی بوده و تانک از 6 چرخ استفاده می کند. خورشیدی تانک در عقب و هرزگرد آن در جلو قرارگرفته اند. چرخها را توخالی ساخته اند تا شناوری تانک بیشتر شود. استفاده از این تمهید ساده 30 درصد به توان شناوری تانک اضافه کرده است. پی تی-76 می تواند از مانعی به ارتفاع 1.1 متر بالا رفته و از خندقی به عرض 2.8 متر عبور کند. این تانک سبک می تواند شیبهای 52 درجه را به راحتی بپیماید. نصب 4 مخزن سوخت خارجی در قسمت عقبی بدنه پی تی-76 پیش بینی شده است. برد تانک با استفاده از این مخازن تا 110 کیلومتر افزایش می یابد. یکی از نقاط ضعف پی تی-76 این است که تنها راننده تانک دارای دوربین دید در شب است و این امر باعث می شود که ارزش رزمی تانک در شب بسیار کاهش یابد. دید خدمه در روز 4000 متر و در شب حداکثر 600 متر است. شناوری توانایی عبور از آب تانک سبک پی تی-76 سحرآمیز است. بدنه قایق شکل آن کمترین مقاومت را در برابر آب ایجاد می کند. صفحه آهنی نصب شده در جلوی تانک در هنگام شناوری برافراشته می شود که به پایداری حرکت کمک زیادی می کند و جلوی تانک را بالاتر از آب قرارمی دهد. راننده یک پریسکوپ مخصوص حرکت در آب دارد که با استفاده از آن می تواند به ورای این صفحه نگاه کند. در هنگام حرکت در خشکی این صفحه جمع شده و در بالای بدنه قرار می گیرد ونقش یک زره اضافی را بازی می کند. برای مواقع اضطراری 2 دستگاه پمپ برقی آبکشی -و یک پمپ دستی- در تانک تعبیه شده اند که آب درون بدنه را خارج می کنند و حتی اگر تانک در آب هدف قرارگیرد و بدنه آن سوراخ شود شناوری آن را تضمین می کنند. دو دستگاه جت آبی پیشرانه تانک را در آب تامین می کنند که خروجی آنها در پشت و طرفین تانک قرارگرفته است. این خروجی ها دریچه ای دارند که می توانند به صورت کامل یا نیمه بسته شوند. با استفاده از این دریچه ها تانک می تواند در آب بچرخد یا حتی دنده عقب بگیرد. این سیستم توسط فردی به نام کنوووالو طراحی شد و بعدها در نفربر بی تی آر-50 نیز از آن استفاده شد. در عقب بدنه دریچه ای نصب شده است که می توان آن را به اسنورکل[1] متصل کرد. پی تی-76 می تواند از هر گونه مانع آبی عبورکرده، در دریا شنا کند و همچنین می تواند توپ خود را حتی در حالت شناوری شلیک کند. بزرگترین مزیت پی تی-76 آن است که می توان با آن بدون هیچگونه آماده سازی قبلی به آب زد. تنها عمل مورد نیاز درهنگام ورود به آب برپاداشتن صفحه فلزی ذکرشده در بالا است. حفاظت قطر زره پی تی-76 از 5 تا 20 میلیمتر متغیر است. این زره در برابر آتش سلاح های سبک و ترکشهای کوچک مناسب است اما نمی تواند خدمه را در برابر آتش مسلسلهای سنگین 12.7 میلیمتری، کالیبر 50 یا ترکشهای بزرگ محافظت کند. پی تی-76 های اولیه دارای سیستمهای حفاظت در برابر حملات ش.م.ه نبودند اما در پی تی-76بی یک سیستم حفاظت ش.م.ه نصب شد. سلاح سلاح اصلی پی تی-76 یک قبضه توپ 76 میلیمتری خان دار "دی-56تی" است. برد موثر این توپ 1500 متر و نرخ آتش آن 6 تا 8 گلوله در دقیقه می باشد. پی تی-76 می تواند 40 گلوله با خود حمل کند. توپ دی-56تی می تواند انواع مختلفی از گلوله را شلیک کند. قدرت این توپ برای هدف قراردادن تانکهای مدرن کم است اما گلوله آن می تواند به خوبی در زره انواع زرهپوش و خودروهای سبک نفوذکند. بزگترین نقطه ضعف مدل اولیه پی تی-76 این بود که توپ آن دارای تثبیت کننده نبود و شلیک موثر آن در حین حرکت تانک امکان نداشت. این اشکال در نمونه بی تصحیح شد و توپ اصلی به یک تثبیت کننده 2 محوره مجهزشد و این نمونه می تواند در زمان حرکت کردن هم شلیک کند. هر دو نمونه دارای دستگاه خارج کننده دود در قسمت عقب برجک هستند. یک مسلسل 7.62 میلیمتری به صورت هم محور با توپ اصلی بر روی برجک نصب شده است. بعضی از پی تی-76 ها به یک قبضه دوشکای اضافی بر روی برجک مسلح شده اند تا بتوانند در برابر هواگردهایی که در ارتفاع پایین پرواز می کنند از تانک حفاظت کنند. بعدها بر روی شاسی پی تی-76 طیف گوناگونی از سلاح ها نصب شد. از جمله این سلاح ها می توان به انواع توپ، موشک ضدتانک، موشک سام، موشک بالستیک، کاتیوشا و توپ ضدهوایی اشاره کرد. پی تی-76 از دیدگاه فنی تانکی قابل اعتماد است، می توان آن را به سادگی بکارگرفت و درمیدان جنگ هدایت کرد. پی تی-76 تحرک خوبی برای عملیات شناسایی دارد ولی به دلیل زره و توپ ضعیف اش برای یک مبارزه زرهی واقعی مناسب نمی باشد تجهیزات فرمانده/توپچی دارای یک جایگاه در برجک است که می تواند توسط دست تا 360 درجه بچرخد و 2 پریسکوپ بر روی آن نصب شده است. او همچنین در سمت چپ توپ به یک دستگاه نشانه روی چشمی با بزرگنمایی X4 دسترسی دارد و از یک فاصله یاب چشمی "تشکا-66" استفاده می کند. یک ابزار دیده بانی "تی پی کایو-2 بی" نیز برای عملیات شناسایی تجهیزات فرمانده را تکمیل می کند. گلوله گذار از یک دستگاه دیده بانی "مارک-4" استفاده می کند. در نمونه های اولیه بیسیم "10-آرتی-26ئی" و در نمونه بی از بیسیم پیشرفته تر "آر-113" نصب شده است. دستگاه دید در شب "تی وی ان-28" به راننده تانک اجازه می دهد که شبها تانک خود را هدایت کند. پی تی-76 مجهز به سیستمهای مدرن حفاظتی فعال نیست. این امر باعث می شود که پی تی-76 به شکارخوبی برای موشکهای جدید -مخصوصا موشکهایی با هدایت لیزری- تبدیل شود. تاریخچه خدمتی پی تی-76 یکی از پرتعداد ترین تانکهای تولید شده پس از جنگ جهانی دوم می باشد. درحدود 12000 دستگاه پی تی-76 ساخته شد که 2000 دستگاه آن صادر شد. علاوه بر شوروی سابق، این تانک به عنوان تانک استاندارد شناسایی پیمان ورشو درآمد و در بیش از 25 ارتش جهان به خدمت درآمد. این تانک برای انواع عملیات آبی-خاکی و پیاده شدن در خشکی بکارگرفته می شود. پی تی76 در لشکرهای زرهی و مکانیزه و تفنگداران دریایی ارتش سرخ خدمت می کرد. سالها بعد بی ام پی-1 و بی آر ام-1 جای پی تی-76 را درخط مقدم گرفتند اما هنوز هم می توان تعدادی از آنها را در گروهانهای شناسایی بعضی هنگهای زرهی یا مکانیزه و واحدهای تفنگداران دریایی روسیه پیداکرد. در کنار نقش شناسایی، پی تی-76 اغلب در اولین موج حمله در عملیات عبور از آب و گرفتن سرپل در ساحل دشمن بکارگرفته می شود. بزرگترین نقطه ضعف بی ام پی-1 و بی آر ام-1 در برابر پی تی-76 این بود که این دو زرهپوش توپ ضعیف تری نسبت به پی تی-76 داشتند. تجهیزات شناسایی بی آرام-1 قوی تر از پی تی-76 بود و هر دو زرهپوش حفاظت و تحرک بهتری نسبت به پی تی-76 داشتند و می توانستند تا 8 سرباز را با خود حمل کنند. پی تی-76 به تعداد زیادی از کشورهای دوست شوروی صادر شد و هنوز هم در بسیاری از کشورهای جهان سوم خدمت می کند. ارتش لهستان آنها را در لشکر هفتم دفاع ساحلی سازماندهی کرده است. ویتنام شمالی از پی تی-76 هایش در نبرد "خه سان" و "لانگ وی" بهره گرفت. در نبرد لانگ وی، 12 دستگاه پی تی-76 به یک اردوگاه آمریکایی حمله کردند که حداقل 5 دستگاه از آنها منهدم شدند ولی نقش حساسی در به پیروزی رساندن عملیات بازی کردند. در تنها نبرد زرهی جنگ ویتنام در سال 1969 ویتنامی ها حمله ای به "بن هت" کردند. در این عملیات پس از آتشباری مواضع آمریکایی ها با توپخانه، ویتنامی ها با 10 دستگاه پی تی-10 و چند دستگاه زره پوش به سمت مواضع آمریکایی ها پیشروی کردند. 2 دستگاه از تانکها در میدان مین گرفتار و منهدم شدند. 2 دستگاه دیگر به همراه یک دستگاه زرهپوش توسط یک جوخه تانک آمریکایی هدف قرارگرفتند و 6 دستگاه تانک باقی مانده توسط آتش توپخانه از بین رفتند. طرف آمریکایی تنها یک دستگاه تانک ام48 آسیب دیده داشت. پی تی-76 منهدم شده ویتنام شمالی در نبرد بن هت(1969) پی تی-76 در درگیریهای نظامی هند و پاکستان در سالهای 1965 و 1971 نیز شرکت داشت. اگرچه پی تی-71در سال 1971 دیگر یک تانک مدرن محسوب نمی شد اما تعداد زیاد آنها و تاکتیکهای برتری که نیروی زمینی هند بکارگرفت باعث شد تا این تانکها نقش حساسی در شکست پاکستان بازی کنند. در پاکستان شرقی -بنگلادش امروزی- تعداد زیادی پی تی-76 در مقابل تانکهای سبک ام24 پاکستان صف آرایی کردند. ام24 تانکی متعلق به دوران جنگ جهانی دوم بود و در برابر پی تی-76 حرفی برای گفتن نداشت. اما در پاکستان غربی پی تی-76 ها در مقابل ام48 ها و تایپ59 های ارتش پاکستان قافیه را واگذارکردند. در جنگ 6 روزه اعراب- اسرائیل اسرائیلی ها توانستند در حدود 200 دستگاه تی-54، تی-55 و پی تی-76 مصری را به غنیمت بگیرند. بزرگترین موفقیت رزمی پی تی-76 در جنگ رمضان به دست آمد. در طی این جنگ تیپ 135 تفنگداران دریایی مصر با استفاده از این تانکها دریاچه بیتر به عرض تقریبا 30 کیلومتر را طی کردند و با غافلگیری کامل در سمت دیگر کانال سوئز سرپلهای مورد نظر طراحان عملیات را تسخیر کردند. پی تی-76 در جنگهای داخلی آنگولا (1975-2002) نیز بکارگرفته شد. پی تی-76 در جنگهای داخلی یوگوسلاوی، جنگ 10 روزه اسلوونی و جنگ استقلال کرواسی شرکت کرد. اندونزی در سال 2000 برای سرکوب شورشی های جزیره "آمبون" پی تی-76 هایش را به کارزار اعزام کرد. زی اس یو-23-4 بر روی بدنه پی تی-76 تاریخچه عملیاتی جنگ ویتنام (1959-1975) جنگ دوم هند و پاکستان (1965) جنگ 6 روزه(1967) اشغال چکسلواکی (1968) جنگ سوم هند و پاکستان(1971) جنگ رمضان(1973) جنگهای داخلی آنگولا(1975-2002) جنگ اول خلیج فارس(1991) جنگهای داخلی یوگوسلاوی (1991-2001) جنگ 10 روزه(1991) جنگ استقلال کرواسی(1991-1995) جنگ دوم چچن (1999 تا به امروز) شوروش جزیره آمبون(2000) جنگ دوم خلیج فارس(2003) انواع اوتی-62 ساخت مشترک لهستان و چکسلواکی سابق. کا-1 ساخت آلمان شرقی سابق. پی تی-76 مدل آ ساخت شوروی. پی تی-76 مدل بی ساخت شوروی. پی تی-71 ساخت شوروی؛ مجهز به موشک مالیوتکا.( با پی تی-71 ساخت اسرائیل اشتباه گرفته نشود.) پی تی-76 ساخت شوروی؛ مجهز به توپ 57 میلیمتری اتوماتیک. پی تی-76 کا ساخت شوروی؛ تانک فرماندهی. پی تی-76 ام ساخت شوروی؛ با بدنه بزرگتر برای استفاده تفنگداران دریایی. هیچ گاه به خدمت گرفته نشد. پی تی-85 ساخت شوروی؛ مسلح به توپ 85 میلیمتری. پی تی-90 ساخت شوروی؛ مسلح به توپ 90 میلیمتری. آبجکت-280 ساخت شوروی؛ مسلح به یک قبضه کاتیوشا 16 لوله 130 میلیمتری. پی تی-76 آرکااچ ساخت شوروی؛ تانک شناسایی درمحیطهایی با آلودگی ش.م.ه. بی تی آر-50 ساخت شوروی؛ نفربر زرهی آبی-خاکی. ام تی پی-1ساخت شوروی؛ تانک تعمیراتی. یو آر-67 ساخت شوروی؛ مین جمع کن مجهز به موشک انداز یوآر97. زی اس یو-23-4 ساخت شوروی؛ توپ ضدهوایی خودکششی 23 میلیمتری. آ اس یو-85 ساخت شوروی؛ توپ هجومی هوابرد. فراگ-2 ساخت شوروی؛ موشک انداز تاکتیکی. فراگ-5 ساخت شوروی؛ موشک انداز تاکتیکی. 2کا12کاب ساخت شوروی؛ موشک انداز پدافند هوایی مسلح به موشکهای سام-6. پی تی-76 بی ساخت اندونزی؛ مسلح به توپ 76 میلیمتری کاکریل. پی تی-71 ساخت اسرائیل؛ مجهز به موتور قوی تر، فاصله یاب لیزری، توپ 90 میلیمتری، تجهیزات هدایت آتش جدید، دوربین دید در شب. پی تی-85 ساخت کره شمالی. تایپ-60 ساخت چین. تایپ-63 ساخت چین. پی تی-76 مدل2 ساخت لهستان؛ مسلح به دوشکا. اوتی-62توپاس ساخت لهستان و چکسلواکی سابق؛ نفربرزرهی آبی-خاکی. دبلیو پی تی-76 ساخت لهستان؛ مسلح به موشک فراگ. پی تی-76بی ساخت روسیه؛ مجهز به موتور قویتر. پی تی-76 ساخت آمریکا؛ مجهز به موتور و تجهیزات آمریکایی. پی تی-76 ساخت ویتنام؛ مسلح به مسلسل ضدهوایی. دارندگان افغانستان، آلبانی، آنگولا، بنین، بوسنی، بلغارستان، کامبوج، کوبا، مصر، گینه، گینه بیسائو، مجارستان، هندوستان، اندونزی، اسرائیل، لائوس، ماداگاسکار، مالی، موزامبیک، نیکاراگوئه، کره شمالی، پاکستان، چین، روسیه، سوریه، اوگاندا، ویتنام، زامبیا. دارندگان سابق: بلوروس، کرواسی، چکسلواکی، آلمان شرقی، فنلاند، عراق، لهستان، اکراین، آمریکا، آلمان غربی، یوگسلاوی. جدول مشخصات پی تی-76 مدلهای 1و2و3: نیروی محرکه: قدرت:240 اسب بخار موتور: 6 سیلندر دیزل نسبت قدرت به وزن:16.4 اسب بخار/تن حداکثرسرعت در جاده: 44 کیلومتر بر ساعت حداکثرسرعت خارج از جاده:25 کیلومتر بر ساعت حداکثر سرعت در آب: 10.2 کیلومتر بر ساعت برد در خشکی :370-400 کیلومتر برد در آب: 100 کیلومتر متفرقه: وزن:14200 کیلوگرم طول: 7.63 متر عرض: 3.14 متر ارتفاع: 2.35 متر توانایی عبور از خندق: 2.8متر ارتفاع عبور از پله: 1.1 متر بالا رفتن از شیب: 52 درجه خدمه:3 نفر تسلیحات و زره 1 قبضه توپ 76.2 میلیمتری دی-56تی به همراه 40 گلوله 1 قبضه مسلسل کالیبر7.62 به همراه 1000 گلوله قابلیت نصب مسلسل 12.7 میلیمتری حداکثر زره: 20 میلیمتر حفاظت ش.م.ه: ندارد. زره واکنشی انفجاری: ندارد. تولید: تعداد: 12000 دستگاه از هر دو مدل آ و بی سال ورود به خدمت:1952 جدول مشخصات پی تی-76بی نیروی محرکه: قدرت:263 اسب بخار موتور: 6 سیلندر دیزل نسبت قدرت به وزن: 17.1 اسب بخار/تن حداکثرسرعت در جاده: 44 کیلومتر بر ساعت حداکثرسرعت خارج از جاده:25 کیلومتر بر ساعت حداکثر سرعت در آب: 10.2 کیلومتر بر ساعت برد در خشکی :480 کیلومتر برد در آب: 120 کیلومتر متفرقه: وزن:15.400 کیلوگرم طول: 7.62 متر عرض: 3.14 متر ارتفاع: 2.25 متر توانایی عبور از خندق: 2.8متر ارتفاع عبور از پله: 1.1 متر بالا رفتن از شیب: 52 درجه خدمه:3 نفر تسلیحات و زره 1 قبضه توپ 76.2 میلیمتری دی-56تی اس به همراه 40 گلوله 1 قبضه مسلسل کالیبر7.62 به همراه 1000 گلوله قابلیت نصب مسلسل 12.7 میلیمتری حداکثر زره: 20 میلیمتر حفاظت ش.م.ه: دارد زره واکنشی انفجاری: ندارد تولید: تعداد: 12000 دستگاه از هر دو مدل آ و بی سال ورود به خدمت:1958 *اسنورکل: [1] نوعی لوله هواکش برای حرکت تانک در زیرآب و تامین اکسیژن خدمه و موتور تانک. منبع: http://wars-and-history.mihanblog.com/post/353 ترجمه و تالیف : رضا کیانی موحد