ghermez

Members
  • تعداد محتوا

    634
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های ghermez

  1. ghermez

    معرفی ارتش روم

    [quote]هر لژیون رومی در دوران اقتدار رومی ها 10 سال آموزش طاقت فرسا داشته[/quote] این حرفتون نمی تونم بپذیرم معمولا روم برای جنگ اگر نیرو نیاز داشت و سرباز می گرفت حدود 6 ماه اموزشش می داد (تقریبا این زمان برای اغلب کشورهای باستان وجود داشت).لژیون های قدیمی تر هم که سرجای خودشون مرتب برای حفظ امادگیشون اموزش می دیدند [quote]البته به زعم من به لحاظ کیفیت بهترین سربازهای دوران باستان اسپارتی ها [/quote] در تاریخ از مدت اموزش برای سرباز شدن فقط میشه دو گروه به هم میشه مقایسه کرد یکی اسپارت و دیگری ینی چری های عثمانی ،ینری چری ها دست کم حدود 10 سالی اموزش می دیدند
  2. ghermez

    معرفی ارتش روم

    [b] [size=5][url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/473"][color=#ff0000]استحکامات نظامی[/color][/url][/size][/b] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]زمانی که انسان بیابانگرد به یکجانشینی روی آورد دفاع در برابر اقوام مهاجم به یکی از دغدغه های اصلی وی بدل شد. اقوامی که هنوز به صورت کوچ نشین و بیابانگرد زندگی می کردند به دلیل شرایط خاص زندگی خود از رفتاری خشونت آمیز برخوردار بودند. زمانی که این اقوام به روستاها و شهرها حمله می کردند می توانستند به سادگی روستاییان و شهرنشینان را از پای درآورند چرا که یکجانشینی سبب می شد که روستاییان و شهرنشینان (نسبت به کوچ نشینان) از ملایمت بیشتری برخوردار باشند و خشونت لازم را برای دفع دشمن نداشته باشند. به همین دلیل یکجانشینان همواره در راه به دست آوردن وسایل دفاعی بودند که از هجوم اقوام وحشی جلوگیری کنند.[/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]یکی از ابزارهای مهم دفاعی جوامع شهرنشین دیوارهای دفاعی و قلعه ها بوده است. حصاری که گرداگرد یک شهر (یا روستا) کشیده می شد جلوی تهاجم مهاجمین را به داخل شهر می گرفت. برای رفت و آمد مردم شهر در روزهای عادی دروازه بزرگی در یک یا چند دیوار تعبیه می شد که در زمان حمله دشمن این دروازه ها بسته می شد. مدافعین درون شهر می توانستند از بالای حصار یا از درون برج و باروهایی که در حصار شهر تعبیه می شد حملات دشمن را پاسخ دهند. گاهی برای ایمنی بیشتر یک خندق پر از آب هم به گرد حصار شهر کشیده می شد.[/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]رمی ها در ساخت چنین استحکاماتی استاد بودند. البته رم باستان در ابتدای شکل گیری خود نیازی به کشیدن حصار به دور شهرهایش احساس نمی کرده چراکه نیروی رزمی خود را برای دفاع از خود کافی می دانسته است. اما با گسترش درگیری ها و جنگها، رمی ها نیز به ساختن حصار در اطراف شهرهایشان و ساخت قلعه ها مبادرت کردند؛ قلعه هایی که بسیاری از آنها تا به امروز به صورت ویران و نیمه ویران در نقاط مختلف اروپا، آسیا و آفریقا باقی مانده اند.[/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]رمی ها در زمینه مهندسی رزمی ید طولایی داشتند. آنها به همراه سپاهیان رزمی خود گروه بزرگی از مهندسین را همراه می کردند که وظیفه ساخت پل، اردوگاه، تجهیزات قلعه شکن، انواع منجنیق ها، کندن خندق و ... را داشته اند. آنها حتی می توانستند در هنگام هجوم دشمن نیز به کارشان بپردازند. [/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]معمولا هر لژیون (لشکر) رمی به همراه خود گاری هایی داشتند که الوارهای چوبی و ملزومات مورد نیاز برای ساخت یک دیواره چوبی موقت را در خود حمل می کردند. زمانی که لژیون پس از طی مسافتی تصمیم به استراحت می گرفت افسران مهندسی-رزمی رمی (architecti ) از این ابزار و چوبها اردوگاه موقتی درست می کردند که صبح فردا به هنگام عزیمت لژیون برچیده می شد. البته مهندسین-رزمی بیشتر بر کار نظارت می کردند و تمام افراد لژیون وظیفه داشتند تا در برپاکردن اردوگاه شبانه مشارکت داشته باشند.[/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/marching_camp.gif[/img] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]لژیونرها در این اردوگاه موقت شب را درون چادرهای خود می گذراندند. چادر فرمانده لژیون در مرکز اردوگاه نصب می شد و نقش مقر فرماندهی را داشت. علوفه و ملزومات لژیون در کنار چادر فرماندهی قرار می گرفتند. واحدهای زبده تر نزدیک دیوارهای اردوگاه و واحدهای کم تجربه تر در مرکز اردوگاه قرار می گرفتند.[/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]گاهی لازم بود که در موقعیتهای استراتژیک یک قلعه دائمی ساخته شود که لژیونها بتوانند در آنجا تجدید آذوقه و تجدید قوا کنند. حصارهای رومی در ابتدا به سادگی از چوب و گل ساخته می شد. اما اگر لازم بود که قلعه مورد نظر به صورت یک مقر دائمی برای اقامت یک لژیون دربیاید دیوارهای آن را با دیوارهای سنگی عوض می کردند. البته مصالح در دسترس نیز در ساخت قلعه های رمی نقش اساسی داشتند. [/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]هنگامی که یک اردوگاه به صورت دائمی درمی آمد به دور حصار آن خندق نیز کشیده می شد. برای محافظت از دروازه های اردوگاه برجهایی ساخته می شد که درون آنها ابزارهای پرتابی مانند منجنیق قرار می گرفت. در نقاط مختلف حصار اردوگاه نیز برجکهای دیده بانی نصب می شد.[/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]رمی ها قلعه های خود را کاسترا (casta) و قلعه های کوچکتر را کسلیوم (castellum) می نامیدند. ساده ترین نوع کسلیوم، کمپ یا اردوگاه نام داشت. کمپ شهر کوچکی بود که سربازان و تجهیزات و آذوقه ی آنها را در زمان صلح در خود حای می داد. کمپهای تابستانی دارای چادر بودند و کمپهای زمستانی دارای سربازخانه های سرپوشیده برای اسکان لژیونرها. کمپ ها به رمی ها اجازه می دادند که ارتش خود را در زمان جنگ به استراحت بفرستند و تجدید آذوقه کنند یا در زمان حمله دشمن پشت دیواره های آن پناه بگیرند.[/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]یک اردوگاه استاندارد رمی عبارت بود از یک چهار ضلعی مربع شکل برای یک لژیون و مستطیل شکل برای دو لژیون که دو لژیون به صورت پشت به پشت در آن مستقر می شدند.[/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]هر اردوگاه دارای دو خیابان اصلی عمود بر هم بود. خیابان مهمتر ویاپراتوریا(Via Praetoria) نام داشت و در جهت شمال-جنوب قرار داشت. خیابان دوم ویاپرینسیپالیز(Via Principalis) نام داشت و در جهت شرقی-غربی ساخته می شد. انتهای هر یک از این خیابانها به یک دروازه ختم می شده که ورودیها و خروجی های اردوگاه محسوب می شدند. دروازه شمالی دروازه اصلی (Porta Praetoria) و دروازه جنوبی دروازه پشتی (Porta Decumana) بودند. زمانی که اردوگاه به سرزمین دشمن نزدیک بود دروازه اصلی را در جهتی می ساختند که احتمال حمله دشمن از آن جهت بیشتر بود. در بعضی از اردوگاه های کوچک هم از دروازه پشتی یا دروازه های فرعی چشم پوشی می شد.[/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]مهمترین ساختمان درون اردوگاه مقر فرماندهی یا پرئتوریوم (praetorium) بود که برای فرمانده لژیون ساخته می شد. همان طور که گفته شد پرئتوریم در کنار تقاطع ویاگراتوریا و ویاپرینسیپایز ،یعنی در مرکز اردوگاه، ساخته می شد. در کنار مقر فرماندهی ساختمانهای دیگری مانند انبار،بیمارستان،کارگاه،انبار،اصطبل و زندان ساخته می شد. در اردوگاه یک فروم هم ساخته می شد که تقریبا محل اجتماعات به شمار می آمد. تمامی این ساختمانها حول مقر فرماندهی قرار می گرفتند.[/font][/size][/font][/size][/font][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/castra1.gif[/img] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][background=rgb(255, 0, 0)][color=#FF0000][background=rgb(255, 255, 255)]1- مقر فرماندهی[/background][/color][/background][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][background=rgb(255, 0, 0)][color=#FF0000][background=rgb(255, 255, 255)]2-ویاپراتوریا[/background][/color][/background][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][background=rgb(255, 0, 0)][color=#FF0000][background=rgb(255, 255, 255)]3-ویاپرینسیپالیز[/background][/color][/background][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][background=rgb(255, 0, 0)][color=#FF0000][background=rgb(255, 255, 255)]4-دروازه شرقی[/background][/color][/background][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][background=rgb(255, 0, 0)][color=#FF0000][background=rgb(255, 255, 255)]5-دروازه اصلی[/background][/color][/background][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][background=rgb(255, 0, 0)][color=#FF0000][background=rgb(255, 255, 255)]6-دروازه غربی[/background][/color][/background][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][background=rgb(255, 0, 0)][color=#FF0000][background=rgb(255, 255, 255)]7-دروازه پشتی[/background][/color][/background][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]در کنار دو خیابان اصلی سربازخانه ها به ردیف ساخته می شدند. گاهی که یک قلعه به صورت یک مرکز اصلی و استراتژیک در می آمد در آن بازارچه ای هم ساخته می شد که مردم محلی می توانستند اجناس خود را در آن محل به لژیونرها عرضه کنند.[/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]رمی ها علاوه بر ساخت اردوگاه های دائم و موقت استحکامات دیگری هم مانند دیوارهای دفاعی(شبیه دیوار چین)، پاسگاه، ایستگاه علامت دهی و برجهای نگهبانی می ساختند.[/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/jay_lane.gif[/img] نوسینده و مترجم: رضا کیانی موحد منبع: [url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/473"]http://wars-and-hist...og.com/post/473[/url] تایپیک ارتش روم به پایان رسید( به غیر اون قسمت جدیدی که لینک دادم وکسانی مایل و توانایش داشته باشند اونم ترجمه کنند و بذارند ) این تایپیک در باب استحکامات و قلعه های رومی یک تکه پنج تا شش قسمتی دیگه از همون منبع داشت اما چون دیدم مطلب اقا رضا کامل تره مستقیم از وبلاگشون اوردمش از تمام دوستانی در ترجمه این مقاله همکاری کردند سپاس گذاری می کنم
  3. ghermez

    معرفی ارتش روم

    [color=#ff0000][size=5]اسکورپیون[/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/scorpio01.jpg[/img] [font=Arial","sans-serif]یک عکس از پرتابگر رومی اسکورپیون "عقرب"[/font] [font=Arial","sans-serif] نوع بالیستا. در اساس این ماکت بسیار شبیه بالیستا اما کوچکتر از بالیستای اولیه است. با این وجود این ماشین به عنوان یک توپخانه میدانی ابداع شده بود. بر خلاف بالیستا با اندازه کامل که یک ابزار محاصره برای پرتاب توپهای سنگی بود، اسکورپیو پیاده نظام رومی را با پرتاب تیر به سمت دشمن پشتیبانی می کرد.[/font] [font=Arial","sans-serif]عکس بالا از یک اسکورپیو کامل باز سازی شده توسط انجمن گراد [/font][font=Arial","sans-serif] انگلستان در نمایشی در دژ بیردوزوالد (دیوار امپراطور هادریان== چیزی مثل دیوار چین برای جلوگیری از یورش اقوام بومی شمالی به متصرفات رومی در انگلستان) در ماه می 2007 گرفته شده است.[/font] [size=4]تاکتیک های بیزانس[/size] [right]در زمان بیزانس (بازمانده امپراتوری روم شرقی) قدرت واقعی در میدان نبرد بود، از مدت ها به دست سواره نظام به تصویب رسید. اگر پیاده نظام وجود دارد، آن را از کمانداران، که کمان طیف طولانی تر از کمان کوچکتر از سواران ساخته شده است.[/right] همانطور که با لژیون رومی قدیمی، پیاده نظام هنوز هم در مرکز مبارزه با سواره نظام در بال. اما اغلب در حال حاضر خطوط پیاده نظام ایستاده بود عقب تر از بال سواره نظام، ایجاد یک مرکز 'رد'. هر دشمنی که سعی خواهد کرد و حمله به پیاده نظام را مجبور به بین دو بال از سواره نظام عبور. در زمین پر از تپه و یا در دره های باریک که در آن سواره نظام نمی تواند مورد استفاده قرار گیرد، پیاده نظام خود را سبک تر آن کمانداران در بال بود، در حالی که مبارزان سنگین تر آن سکوتاتی [i](scutati)[/i] در مرکز قرار گرفتند. بال کمی به جلو قرار گرفتند، به ایجاد یک نوع خط هلالی شکل است. در صورت حمله به مرکز پیاده نظام بال کمانداران طوفان از فلش بر مهاجم ارسال کند. اگرچه در مورد بال های پیاده نظام خود را مورد حمله قرار گرفتند، آنها می توانند بازنشسته بینگ سکوتاتی ( behing [i]scutati[/i] )سنگین تر است. [right]اغلب هر چند پیاده نظام بود بخشی از این درگیری در همه، با فرماندهان با تکیه به طور کامل در سواره نظام خود را برای برنده شدن در این روز است. آن را در تاکتیک های شرح داده شده برای این موارد که پیچیدگی جنگ بیزانس، آشکار می شود.[/right] نحوه ی قرار گیری: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/NewPicture013.jpg[/img] [size=3]توضیح:این قسمت گوگلی ترجمه اما چون بد دیدم اوردمش [/size] [size=3]شرح کامل تاکتیک ، روش های جنگی و اصول رزم روم در لینک زیر کامل تره پرداخته اگر کسی می تونه کل این قسمت از منبع ترجمه کنه یا برای اطلاعات عمومی بخونه[/size] منبع: [url="http://www.roman-empire.net/army/tactics.html"]http://www.roman-emp...my/tactics.html[/url] مترجمین: [b] [url="http://www.military.ir/forums/user/12446-emp/"]EMP[/url][/b] [url="http://www.military.ir/forums/user/533-reza4087/"]reza4087[/url] [url="http://www.military.ir/forums/user/7696-rainbow/"]rainbow[/url]
  4. اقا مصطفی وقتی زدمنش تازه یادم اومدم تو سایت ...... اگر میشه لطفا ادغام بشه با مارش ها و سرودهای مشهور نظامی و انقلابی جهان .( این پست هم پاک بشه) به هر صورت می دونید این مطلب مال وبلاگ اقا رضاست و کل زحمتش مربوط به ایشون و دوستان زحمتکشون در وبلاگشون است
  5. سرودها و مارشهای شوروی red army is th strongest دانلود مارش شوروی سرودی حماسی! دانلود : soviet march سرود ملی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1943 به دستور استالین ساخته شد و تبدیل به سرود رسمی اتحاد جماهیر شوروی سابق و روسیه فعلی شد. دانلود: soviet national anthem سرود و مارشهای المان نازی مارش سپاه آفریقایی رومل برای کسانی که به تاریخ جنگها علاقمند هستند جنگ جهانی دوم همواره نقش مهمی را بازی می کند. فکر می کنم که برای این عزیزان مارش سپاه آفریقا ،تحت فرماندهی مارشال رومل، جالب باشد. مارش مذکور را می توانید ازاینجا دانلود کنید یا مستقیم به آن گوش فرادهید. سرودها و مارشهای فرانس سرود ملی فرانس (بدون کلام) سرود مارسییز (La Marseillaise) نام سرود ملی کشور فرانسه است. این نام از نام شهر مارسی در فرانسه گرفته شده است. نام این سرود را در فارسی «مارسیز» و «مارسه‌یز» نیز نوشته‌اند. روژه دو لیل (Rouget de Lisle) افسر ارتش فرانسه و یکی از انقلابیون آن کشور در سدهٔ ۱۹ سرود تاریخی و مهیج مارسییز را سروده که پس از آن سرود رسمی انقلاب فرانسه و سپس سرود ملی کشور فرانسه شد. (ویکیپدیا) دانلود : La Marseillaise ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- Marche Des Parachutistes دانلود: Marche Des Parachutiste ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- Marche De La 2eme DB دانلود: Marche De La 2eme DB ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- Marche De La Legion دانلود: Marche De La Legion ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- Marche De Saint Cyr دانلود : Marche De Saint Cyr منبع: http://wars-and-hist...apage/warsmusic
  6. ghermez

    14 ساعت در کوه تانگ

    [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/1~9.jpg[/img][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]کوه تانگ ([/size][/font][font=Calibri][size=3][color=#0000ff]Koh Tang[/color][/size][/font][font=Times New Roman','serif][size=4]) جزیره ی کوچکی پوشیده از جنگل بود که تا روز پانزدهم می 1975 بسیاری حتی اسم آن را نشنیده بودند. این جزیره در اختیار خمرهای سرخ کامبوج بود اما ویتنام ،که تنها دو هفته قبل توانسته بود آمریکایی را سایگون بیرون کند، نسبت به آن چشم طمع دوخته بود. زمانی که 200 نفر از سربازان سپاه تفنگداران دریایی آمریکا با هلیکوپتر در کوه تانگ پیاده شدند اسم این جزیره در صدر اخبار جهان قرارگرفت.[/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][b][font=Times New Roman','serif][size=4]بعد از ظهر 12 می 1975؛ خلیج تایلند- آبهای ساحلی جزیره پولو وای[/size][/font][/b][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]بعد از ظهر روز 12 می 1975 بود برای کشتی کانتیربر اس.اس مایاگوئز روزی بد یمن بود. هوا مناسب بود و دریا آرام ولی این آرامش حادثه ای را در دل خود می پروراند. مسیری که این کشتی در پیش گرفته بود قسمتی از آبهای بین المللی بود اما خمرهای سرخ مدعی بودند که مایاگوئز در حال حرکت در آبهای ساحلی این کشور می باشد. همین ادعا بود که کار دست آمریکایی ها داد.[/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 14:18 یک قایق تندروی خمرهای سرخ به مایاگوئز نزدیک شد و راه آن را بست. ناخدا میلر ،ناخدای مایاگوئز، بلافاصله پیام کمک ارسال کردد و کشتی را متوقف کرد. خمرهای سرخ بر روی عرشه مایاگوئز آمدند و فرمانده آنها ،سا مین، با اشاره به نقشه ی کشتی به ناخدا میلر فهماند که باید کشتی را به سمت جزیره ی پولو وای حرکت دهد.[/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]مایاگوئز در حدود ساعت 16:00 به پولو وای رسید و 20 خمر دیگر نیز سوار آن شدند. سا مین اشاره کرد تا میلر مسیر خود را به سمت سواحل اصلی کامبوج ادامه دهد اما میلر به او فهماند که رادار کشتی خراب شده و در نتیجه امکان برخورد با صخره های ساحلی بوجود دارد. سا مین توسط بیسیم فرماندهانش را در جریان گذاشت و قرار شد تا مایاگوئز در همان محل لنگر بیاندازد.[/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/2~7.jpg[/img][/size][/font][/center] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][color=red][font=Times New Roman','serif][size=4]مسیر مایاگوئز به سمت بانکوک ومحلی که خمرهای سرخ آن را توقیف کردند.[/size][/font][/color][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][b][font=Times New Roman','serif][size=4]همان روز؛ واشنگتن-کاخ سفید[/size][/font][/b][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]پیام کمک مایاگوئز توسط یکی از تفنگداران دریایی آمریکا مستقر در اندونزی دریافت شد. در ساعت 5:12 به وقت ساحل شرقی [آمریکا] خبر حادثه به واشنگتن رسید.[/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 12:05 به وقت ساحل شرقی (21:05 به وقت کامبوج) شورای امنیت ملی با حضور پرزیدنت جرالد فورد تشکیل جلسه داد. همزمان، به ناوگان اقیانوس آرام فرمان داده شد تا برای کشف موقعیت مایاگوئز چند فروند هواپیمای شناسایی اعزام کند. اعضای شورای امنیت ملی اعتقاد داشتند که عقب نشینی آمریکا از ویتنام سبب شده تا وجه ی آمریکا در منطقه زیرسوال برود. آنها خواستار اقدامی قاطع بودند و علاقه ای به خویشتن داری نداشتند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]پس از اتمام جلسه، کاخ سفید اعلامیه ای منتشر کرد که در آن فورد این حادثه را یک دزدی دریایی اعلام کرد. وزیر دفاع ،جیمز آر. شلزینگر، دستور داد تا از حرکت مایاگوئز به سواحل کامبوج به هر طریقی ،حتی توسل به زور، جلوگیری شود. از آنجا که آمریکا رابطه ی دیپلماتیک مستقیم با کامبوج نداشت کیسینجر پیامی برای دفتر حافظ منافع چین در واشنگتن ارسال کرد که طی آن درخواست آزادی فوری مایاگوئز و خدمه آن را کرده بود اما چینی ها از دریافت پیام خودداری کردند. کسینجر ناچار همین پیام را به جورج بوش [پدر] ،که مسئول دفتر حافظ منافع آمریکا در چین بود، فرستاد تا تحویل وزارت امور خارجه چین شود. یک پیام شفاهی نیز به پیام کتبی اضافه شد:" اگر کشتی و کارکنانش بلافاصله آزاد نشوند پنوم پنه مسئول عواقب بعدی این حادثه خواهد بود." سناریوی فاجعه کلید خرده بود.[/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][b][font=Times New Roman','serif][size=4]همان روز؛ دریای فیلیپین[/size][/font][/b][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]با دستور شرلزینگر هواپیماهای اوریون مستقر در فیلیپین و فرودگاه نظامی یوتاپائو در تایلند برای تعیین موقعیت مایاگوئز به پرواز درآمدند. ناوهواپیمابر کورال سی دستور گرفت که به جای استرالیا به سمت کامبوج تغییر مسیر دهد. ناوشکن هارولد.ئی هولت و ناوشکن موشک انداز هنری بی.ویلسون نیز دستور گرفتند تا با حداکثر سرعت دریای فیلیپین را به سمت آخرین موقعیت شناخته شده ی مایاگوئز ترک کنند. همزمان به گردان اول از هنگ چهارم سپاه تفنگداران دریایی در فیلیپین و هنگ نهم تفنگداران دریایی در اکیناوا آماده باش داده شد. [/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][b][font=Times New Roman','serif][size=4]13 می 1975؛ خلیج تایلند- شمال جزیره پولو وای[/size][/font][/b][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 8:16 به وقت محلی یکی از اوریون های آمریکایی با پرواز در ارتفاع کم بر فراز پولو وای محل مایاگوئز را کشف کرد. سا مین ،که به حضور هواپیماهای آمریکایی مشکوک شده بود، به میلر دستور داد تا مایاگوئز را به حرکت در آورد. در ساعت 8:45 مایاگوئز به سمت شمال شرق به راه افتاد. اوریون به تعقیب مایاگوئز پرداخت. [/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]با تعیین موقعیت مایاگوئز دریاسالار گایلر،فرمانده ناوگان اقیانوس آرام، به سپهبد جان جی.برنز ،فرمانده لشکر هوایی هفتم، در فرودگاه ناخون فانوم در تایلند دستور داد تا هواپیماهای رزمی خود را به منطقه اعزام کند. در ساعت 13:00 دو فروند اف-111 غیرمسلح ،که از یک پرواز آموزشی بازمی گشتند، در ارتفاع کم و با سرعت زیاد از فراز مایاگوئز گذشتند. پس از آن، سا مین به ناخدا میلر دستور داد تا در حدود 1500 متری شمال جزیره کوه تانگ لنگر بیاندازد. کمی بعد دو فروند فانتوم سررسیدند و شروع به شلیک در آبهای جلوی کشتی کردند. فانتوم ها با کورسیرها و اف-111 تعقیب شدند که به اطراف کشتی شلیک می کردند تا نشان دهند که اجازه حرکت کشتی به هیچ سمتی را نمی دهند. در ساعت 16:15 خمرها به خدمه دستور دادند تا سوار دو فروند قایق ماهیگیری شوند و به ساحل کوه تانگ بروند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][b][font=Times New Roman','serif][size=4]همان روز؛ تایلند- پایگاه هوایی یو تاپائو[/size][/font][/b][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]در تایلند؛ 9 فروند هلیکوپتر اچ.اچ-53 جولی گرین و 10 فروند سی.اچ-53 نایف برای عملیات نجات آماده بودند. اچ.اچ-53 ها قابلیت سوختگیری هوایی داشتند. مخزن سوخت آنها درزگیر خودکارداشت و به سه قبضه مسلسل مسلح بودند. سی.اچ-53ها قابلیت سوختگیری هوایی نداشتند اما در عوض مخزن سوختشان بزرگتر بود. هر سی.اچ-53 دو قبضه مسلسل حمل می کرد. در مجموع اچ.اچ-53ها برای چنین عملیاتی مناسبتر به نظر می رسیدند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]در آن روز سپهبد برنز و ستادش نقشه ی عملیات نجات را طرح می کردند. قرار شد تا 75 نفر داوطلب از واحد دژبان نیروی هوایی در روز 14 می با هلیکوپتر بر روی کانتیرهای قرار گرفته بر روی عرشه کشتی توسط طناب فرود بیایند و کشتی را آزاد کنند. به 5 فروند از اچ.اچ-53 ها و 7 فروند از سی.اچ-53 ها دستور داده شد تا به فرودگاه یوتاپائو حرکت کنند. در حدود ساعت 21:30 یکی از سی.اچ-53 ها سقوط کرد و درنتیجه 18 دژبان و 5 خدمه آن کشته شدند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/3~5.jpg[/img][/size][/font][/size][/font] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][color=red][font=Times New Roman','serif][size=4]سربازانی که در اثر سقوط هلیکوپتر درتایلند جان باختند.[/size][/font][/color][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][b][font=Times New Roman','serif][size=4]همان روز؛ واشنگتن-کاخ سفید [/size][/font][/b][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 10:22 ( به وقت ساحل شرقی) و پس از لغو عملیات نجات به خاطر سقوط هلیکوپتر، شورای امنیت ملی جلسه دیگری تشکیل داد. قرار شد تا رسیدن کشتی های نیروی دریایی و مستقر شدن تفنگداران دریایی در تایلند صبر کنند. فورد دستور داد تا نیروی هوایی از حرکت هر قایق کامبوجی در آن نواحی جلوگیری کند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]سپهبد برنز پیامی به لشکر سوم تفنگداران دریایی در اکیناوا فرستاد تا گردان اول هنگ نهم برای اعزام هوایی به منطقه آماده شود. گردان اول به تازگی از یک مانور نظامی بازگشته بودند و به جای آنها گردان دوم ،که در حال انجام یک مانور بود، به جای گردان اول آماده شد و روز بعد سوار بر یک فروند سی-141 در حال پرواز به سمت به تایلند بود. [/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][b][font=Times New Roman','serif][size=4]14 می 1975؛ خلیج تایلند[/size][/font][/b][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]در صبح روز 14 می، خمرها خدمه مایاگوئز را سوار بر یک قایق ماهیگیری کرده و به همراه دو فروند قایق تندرو کوه تانگ را به سمت کامپونگ سوم ترک کردند. هواپیماهای آمریکایی به قایقهای تندروی خمرها حمله کردند و آنها را غرق کردند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 10:10 قایق ماهیگیری به کامپونگ سوم رسید. فرمانده محلی خمرها از تحویل گرفتن آمریکایی ها سرباز زد و قایق ،ناچار، به مسیرش ادامه داد و در ساحل جزیره رونگ سام لم لنگر انداخت. [/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]زمانی که خدمه مایاگوئز به رونگ سام لم رسیدند ناخدا میلر به فرمانده محلی خمرها تحویل داده شد و تحت یک بازپرسی سرسری قرار گرفت. خمرها از غرق شدن قایقهایشان و حملات بیشتر هواپیماهای آمریکایی بیمناک بودند. میلر توضیح داد که اگر خمرها آنها را به کشتی خود بازگردانند آنها می توانند از طریق دفتر شرکت خود در بانکوک با ارتش آمریکا ارتباط برقرار کنند. درخواست میلر از طریق بیسیم به مقامات بالاتر ابلاغ شد و آنها دستور دادند که میلر و خدمه همراهش به مایاگوئز بازگردانده شوند. قرار شد تا صبح فردا این دستور اجرا شود. مسئله ای که آمریکایی ها خیلی دیر از آن آگاه شدند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][b][font=Times New Roman','serif][size=4]همان روز؛ واشنگتن-کاخ سفید [/size][/font][/b][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]در واشنگتن یک جلسه دیگر شورای امنیت در ساعت 22:30 (به وقت ساحل شرقی) تشکیل شد. یک خط ارتباطی بین واشنگتن و مراکز نظامی و هواپیماهای حاضر در صحنه ایجاد شد. هواپیماها ادعاکردند که می توانند با شلیک به سکان قایق ماهیگری آن را از کار بیاندازند اما پیشنهادشان رد شد. [/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]به اطلاع شورا رسید که وزیر امور خارجه چین از رد کردن پیام آمریکایی ها به کامبوج سر باز زده است. اکنون، عملیات نجات پیچیده تر شده بود چرا که آمریکایی ها نمی دانستند چند نفر از خدمه کشتی در خود کشتی، چند نفر در قایق ماهیگیری و چند نفر هنوز در ساحل کوه تانگ هستند. قرار شد تا یک حمله همزمان به مایاگوئز و جزیره ی کوه تانگ انجام شود. این حمله باید با بمباران چند هدف در سواحل اصلی کامبوج تکمیل می شد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 5:45 (به وقت کامبوج) تفنگداران مستقر در فیلیپین و در ساعت 14:00 گردان دوم تفنگداران دریایی از هنگ نهم از اکیناوا به یوتاپائو رسیدند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][b][font=Times New Roman','serif][size=4]همان روز ؛ تایلند- پایگاه هوایی یو تاپائو[/size][/font][/b][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]در بعد از ظهر روز 14 می به ژنرال برنز دستور داده شد تا عملیات نجات را با حمله همزمان به کوه تانگ و مایاگوئز قبل از طلوع آفتاب فردا انجام دهد. گروهان چهارم از گردان اول هنگ چهارم تفنگداران باید مایاگوئز را بازپس می گرفتند. البته آمریکایی ها فکر می کردند که بیشتر خدمه مایاگوئز در جزیره کوه تانگ نگه داری می شوند. از همین رو گردان دوم از هنگ نهم تفنگداران مأمور شد تا خدمه مایاگوئز مستقر در کوه تانگ را نجات بدهد. به دلیل اطلاعات محدودی که در دسترس بود فرمانده گردان دوم از هنگ نهم تفنگداران ،سرهنگ آستین، و اعضای ستادش برای یک شناسایی هوایی توسط یک فروند هواپیمای یو-21 به کوه تانگ رفت. آنها پس از رسیدن به جزیره برای اینکه عنصر غافلگیری را از دست ندهند سعی کردند از نزدیک شدن به آن خود داری کنند. تفنگداران متوجه شدند که این جزیره ی پوشیده از جنگل تنها دارای دو محل مناسب برای پیاده شدن در شرق و غرب ساحل شمالی خود می باشد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 21:00 طراحی نقشه عملیات کامل شد. قرار شد تا 600 نفر از افراد گردان دوم از هنگ نهم (گروهان های پنجم و هفتم) توسط 5 فروند سی.اچ-53 و 3 فروند اچ.اچ-53 به کوه تانگ حمله کنند. دو فروند هلیکوپتر باید یک حمله ایضایی به ساحل غربی انجام می دادند در حالیکه 6 فروند دیگر باید تهاجم اصلی را در ساحل شرقی اجرا می کردند. نیروهایی که در ساحل شرقی پیاده می شدند باید اول به محلی که گمان می کردند خدمه مایاگوئز در آنجا زندانی شده اند حمله می کردند و پس از آزادی گروگانها با نیروهای ساحل غربی الحاق می کردند. دو موج هلیکوپتر دیگر نیاز بود تا تمامی افراد گردان از تایلند به کوه تانگ حمل شوند. تخمین زده می شد که حداکثر 20 تا 30 نفر از سربازان خمر سرخ در کوه تانگ مستقر باشند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]75 نفر از گروهان چهارم گردان اول از هنگ چهارم تفنگداران به همراه دژبانهایی که داوطلب شده بودند باید به خود کشتی حمله می کردند. قرار شد این افراد ،که یک تیم تخریب چی و یک مترجم هم در میانشان بود، توسط 3 فروند اچ.اچ-53 به ناوشکن هولت حمل شوند. بعد از آن باید ناوشکن هولت در کنار مایاگوئز پهلو می گرفت و این افراد وارد کشتی مایاگوئز می شدند و گروگانها را نجات می دادند. پس از تمام شدن عملیات نجات، ناوشکن هولت باید مسیر بین کوه تانگ تا خاک اصلی کامبوج را مسدود می کرد تا خمرها نتوانند نیروی کمکی به منطقه اعزام کنند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]دو فروند سی.اچ-53 دیگر نیز به عنوان هلیکوپترهای جستجو و نجات در نظر گرفته شده بودند و توسط یک فروند هرکولس فرماندهی پشتیبانی می شدند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]به ناوشکن ویلسون دستور داده شد تا از عملیات نجات در کوه تانگ پشتیبانی کند. هواپیماهای ناوهواپیمابر کورال سی برای حمله به بعضی نقاط خاک اصلی کامبوج آماده می شدند تا از کمک رساندن خمرها به جزیره جلوگیری کنند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=6][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 15:52 به وقت محلی (3 بامداد به وقت کامبوج) آخرین جلسه شورای امنیت ملی تشکیل شد. برنامه عملیاتی توسط ژنرال جونز تشریح شد و فورد بر آن مهر تأیید زد. اندکی بعد این دستور به کابوسی برای فورد تبدیل شد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center][b][font=Times New Roman','serif][size=4]15 می 1975؛ خلیج تایلند- کوه تانگ [/size][/font][/b][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]از بخت بد آمریکایی ها هیچ یک از خدمه ی مایاگوئز در کوه تانگ حضور نداشتند. بدتر آنکه خمرها منتظر حمله ای از جانب ویتنام بودند و چند روز قبل بیش از 100 مرد مسلح را ،به همراه ذخیره کافی سلاح و مهمات، در جزیره مستقر کرده بودند. ساحل جزیره سنگربندی شده بود و خمرها منتظر ورود قوای دشمن بودند اما چشم انتظار آمریکایی ها نبودند.[/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4][b]صبح همان روز؛ خلیج تایلند- ناوشکن هولت[/b] [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 6:13 روز 15 می اولین فاز عملیات نجات با حمل گروهان دی از گردان اول هنگ چهارم تفنگداران دریایی به ناوشکن هولت آغازشد. همان طور که هولت به آرامی حرکت می کرد کورسیر های نیروی هوایی با بمبهای حاوی گاز اشک آور به مایاگوئز حمله کردند تا خمرهای مستقر در کشتی را از پای درآورند. تفنگداران در ساعت 7:25 از ناو هولت ،که در کنار مایاگوئز پهلو گرفته بود، به داخل کشتی هجوم آوردند. پس از یک ساعت جستجو تفنگداران متوجه شدند که کسی در کشتی حضور ندارد.[/size][/font][/center] [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/4~23.jpg[/img][/center] [center][color=red][font=Times New Roman','serif][size=4]تفنگداران درحال ورود به مایاگوئز[/size][/font][/color][/center] [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/5~20.jpg[/img][/center] [center][color=red][font=Times New Roman','serif][size=4]یو.اس.اس هولت در حال یدک کردن مایاگوئز[/size][/font][/color][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4][b]صبح همان روز؛ کوه تانگ- ساحل غربی[/b] [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 6:12 هشت فروند هلیکوپتر ( 5 فروند سی.اچ-53 نایف و 3 فروند اچ.اچ-53 جولی گرین) به دو محل تعیین شده فرود در جزیره کوه تانگ نزدیک شدند. [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساحل غربی نایف-21 در ساعت 6:20 به زمین نشست. زمانی که نایف-21 مشغول تخلیه ی تفنگداران بود آتش شدیدی بر روی آن اجرا شد که یکی از موتورهایش را ازکار انداخت. نایف-21 ،درحالیکه توسط مسلسلهای نایف-22 پشتیبانی می شد، سعی کرد از زمین بلند شود ولی در فاصله 1600 متری ساحل سقوط کرد. نایف-22 نیز صدمه دید اما به همراه تفنگدارانی که درونش بودند بازگشت. نایف-22 تا ساحل تایلند ،که بر زمین خورد، توسط جولی گرین-11 و جولی گرین-12 اسکورت شد. تفنگداران درون نایف-22 بعدتر توسط جولی گرین-12 به یو تاپائو بازگردانده شدند.[/size][/font][/center] [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/800px-US_Marines_on_Koh_Tang2C_1975.jpg[/IMG][/center] [center]نایف-22 پس از فرود اضطراری در تایلند[/center] [center]اندکی بعد سر و کله نایف-32 هم پیداشد. قرار بود که نایف-32 در ساحل شرقی فرود آید اما به محض نزدیک شدن به ساحل توسط یک آر.پی.جی هدف قرار گرفت و خلبانش از فرود آمدن در آنجا خودداری کرد. در عوض، نایف-32 به ساحل غربی و محل سقوط نایف-21 رفت. تفنگداران درون نایف-32 پیاده شدند و3 خدمه نایف-21 سوار آن شدند. 4 هلیکوپتر دیگر هم به دلیل حجم شدید آتش خمرها ،برخلاف نقشه اولیه، به ساحل غربی رفتند و بین ساعت 6:30 تا 7:00 صبح تمام تفنگداران درونشان را در آنجا پیاده کردند.نایف-32 ، جولی گرین41، جولی گرین-42 توانستند 81 سرباز را تحت فرمان در ساحل غربی پیاده کنند و جولی گرین-43 نیز 29 نفر دیگر را ،شامل یک جوخه خمپاره انداز، در جنوب شرقی آنها در فاصله 1000 متری پیاده کرد. سرهنگ آستین در میان این عده بود.[/center] [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/BLT_2_9_Command_group_disembarks_JG43_on_Koh_Tang.jpg[/IMG][/center] [center][color=red][font=Times New Roman','serif][size=4]جولی گرین-43 تفنگداران را در ساحل غربی پیاده می کند.[/size][/font][/color][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4][b]صبح همان روز؛ کوه تانگ- ساحل شرقی[/b] [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 6:30 نایف ها،درحالیکه با آتش شدید ضدهوایی مواجه شده بودند، به ساحل شرقی نزدیک می شدند. نایف-31 هدف دو آر.پی.جی قرار گرفت و مخزن سوخت آن منفجر شد. هلیکوپتر به توپی از آتش تبدیل شد و در نزدیکی ساحل در آب افتاد. یکی از خلبانها، 5 نفر تفنگدار و 2 نفر از افراد نیروی دریایی در اثر سقوط کشته شدند. بازماندگان سانحه تا ساحل شنا کردند و در آنجا 3 تفنگدار پس از رسیدن به ساحل توسط خمرها کشته شدند. دهمین تفنگدار در اثر جراحت در حال بازگشت به سمت بدنه هلیکوپتر کشته شد. 10 نفر از تفنگداران و 3 نفر از افراد نیروی هوایی ،که از سقوط نایف-31 جان به در بردند، مجبور شدند 2 ساعت شنا کنند تا توسط قایقی که ناو ویلسون فرستاده بود جمع آوری شوند. در میان جان به دربردگان یک کنترل کننده مقدم نیروی هوایی هم بود تا با استفاده از بیسیم حملات کورسیرها را به جزیره هدایت کند. [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]نایف-23 نیز توسط یک آر.پی.جی مورد اصابت قرار گرفت و در ساحل شرقی سقوط کرد اما تمام 20 تفنگدار و 5 خدمه اش به سلامت پیاده شدند. آنها یک خط دفاعی تشکیل دادند و کمک خلبان هلیکوپتر با استفاده از بیسیمش در خواست پشتیبانی هوایی کرد. آنها نمی دانستند که تا 12 ساعت دیگر نباید چشم انتظار هیچ نیروی کمکی باشند. این تفنگداران در آستانه جهنم ایستاده بودند.[/size][/font][/center] [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/8~5.jpg[/img][/center] [center][color=red][font=Times New Roman','serif][size=4]ساحل شرقی؛ نایف-23 در بالا و نایف-31 در پایین تصویر دیده می شوند.[/size][/font][/color][/center] [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/9~0.jpg[/img][/center] [center][color=red][font=Times New Roman','serif][size=4]ساحل شرقی؛ نایف-23 درچپ و نایف-31 در سمت راست تصویر هستند. لاشه یکی از قایقهای خمر سرخ هم درتصویر دیده می شود.[/size][/font][/color][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 7 صبح جمعا 109 تفنگدار دریایی و 5 نفر از افراد نیروی هوایی در کوه تانگ بودند اما در سه سرپل مختلف جدا از هم افتاده بودند و بر سرشان گلوله می بارید. تفنگدارانی که در شمالی ترین قسمت ساحل غربی بودند سعی کردند که به سمت جنوب بیایند و با تفنگدارانی که در آنجا بودند الحاق کنند اما با آتش سنگین خمرها به عقب رانده شدند. در ضمن درگیری ها، تفنگداران توانستند خمپاره اندازهای 81 میلیمتری خود را برای ایجاد آتش پشتیبانی بکار بیاندازند. آنها از بیسیم های شان برای گرا دادن به جنگنده های نیروی هوایی حاضر در آسمان منطقه استفاده می کردند. قرار شد که قبل از هر کار تفنگدارانی که در ساحل شرقی به دام افتاده بودند با پشتیبانی آتش یک فروند هرکولس توپدار تخلیه شوند. پس از اجرای آتشباری در ساعت 8:15 جولی گرین-13 ، درحالیکه مسلسلهایش به سمت خمرها آتش می کردند، در 100 متری موقعیت تفنگداران بر زمین نشست اما تفنگداران جرات نکردند که به سمت هلیکوپتر حرکت کنند و دست آخر جولی گرین-13 با مخازن سوخت سوراخ سوارخ شده به سمت تایلند برگشت و در آنجا فرود اضطراری کرد.[/size][/font][/center] [center][b][font=Times New Roman','serif][size=4]صبح همان روز ؛ تایلند- پایگاه هوایی یو تاپائو[/size][/font][/b][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]از 8 فروند هلیکوپتری که به کوه تانگ هجوم بردند هلیکوپترهای نایف-21، نایف-23 و نایف-31 منهدم شده بودند و بقیه آنچنان آسیب دیده بودند که دیگر نمی توانستند به عملیات ادامه دهند. جولی گرین-13 هم در طی عملیات نجات تفنگداران ساحل شرقی آسیب دید و از دور خارج شد. با این حساب تنها جولی گرین-11، جولی گرین-12 و جولی گرین-43 برای حمل باقی مانده گردان دوم از تایلند به پای کار در دسترس بودند. به ناچار، نایف-51 و نایف-52 ،که قرار بود برای عملیات جستجو و نجات کنار گذاشته شوند، برای حمل تفنگداران به تایلند بازگشتند. این 5 فروند هلیکوپتر 127 تفنگدار از موج دوم حمله را بین ساعت 9 تا 10 صبح در فرودگاه یو تاپائو سوار کردند. در ساعت 11:50 نایف-52، نایف-51 و جولی گرین-43 به کوه تانگ رسیدند و سعی کردند در ساحل شرقی فرود بیایند. در زمان فرود آمدن مخزن بنزین نایف-52 هدف آتش خمرها قرار گرفت و خلبانش تصمیم گرفت که به تایلند بازگردد. [color=black]نایف-51 و جولی گرین-43 نیز به دلیل آتش شدید خمرها از فرود آمدن اجتناب کردند.[/color][/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4][b]صبح همان روز ؛ خلیج تایلند- ناوشکن ویلسون[/b] [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 6:07 وزیر اطلاعات و تبلیغات خمرها طی یک اطلاعیه رادیویی اعلام کرد که کشتی و خدمه آن را آزاد خواهد کرد. این اطلاعت توسط ایستگاه سیا در بانکوک دریافت شد و پس از ترجمه در ساعت 7:15 (به وقت محلی) به واشنگتن مخابره شد. واشنگتن نسبت به مقاصد خمرها مشکوک بود و در پاسخ اعلام کرد که عملیات نظامی آمریکا تا زمانی که تمام خدمه ی کشتی آزاد نشوند ادامه پیداخواهدکرد. کیسینجر دستور داد تا حمله هوایی به تاسیسات کامبوج متوقف شود. [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 6:30 به خدمه مایاگوئز گفته شد که به کشتی خود بازخواهندگشت به شرطی که رسما اعلام کنند که با آنها بدرفتاری صورت نگرفته است. کمتر از یک ساعت بعد آنها بر روی عرشه ی یک کشتی ماهیگیری بودند و با اسکورت یک قایق تندرو به سمت مایاگوئز حرکت می کردند. در ساعت 9:35 یک فروند اوریون ،که در حال گشت بود، قایق ماهیگیری را کشف کرد و به ناوشکن ویلسون دستور داده شد تا آن را رهگیری کند. قایق با پرچم سفید به ویلسون نزدیک شد و خدمه ی مایاگوئز در ساعت 9:49 به ناوشکن ویلسون تحویل داده شدند. این خبر به کاخ سفید ارسال شد و در ساعت 11:27 (به وقت کامبوج) فورد در تلویزیون اعلام کرد که خدمه ی مایاگوئز نجات پیداکرده اند اما به این حقیقت اشاره نکرد که این افراد در حقیقت توسط خود خمرها آزاد شده اند.[/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 9:50 فورد فرمان بمباران هوایی کامبوج را صادرکرد و اینترودرها و کورسیر های هواپیمابر کروال سی ،در حالیکه توسط فانتومهای این ناو اسکورت می شدند، بمباران هوایی سواحل این کشور را آغاز کردند.[/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4][b]ظهر همان روز؛ کوه تانگ- ساحل غربی[/b] [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]با آزادشدن خدمه و کشتی مایاگوئز ستاد مشترک ارتش ادامه عملیات نظامی را بی نتیجه خواند و در ساعت 11:55 دستورعقب نشینی در اولین فرصت ممکن صادر شد. هرکولس فرماندهی این پیام را شنید و موج دوم حمله را به پایگاه فراخواند. هیلکوپترها به سمت تایلند تغییر مسیر دادند تا زمانی که سرهنگ آستین ژنرال برنز را متقاعد کرد که برای تأمین افرادش به نیروی کمکی نیاز دارد و در ساعت 12:10 دستور داده شد تا هلیکوپترها دوباره به سمت کوه تانگ بچرخند و افراد موج دوم حمله را هم به کوه تانگ ببرند.[/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]موج دوم حمله ،در حالیکه تفنگداران هلیکوپتر سقوط کرده نایف-22 را نیز در بین خود داشتند، با تأخیر به منطقه ی عملیات رسیدند. به ترتیب نایف-51، جولی گرین-43، جولی گرین-11 و جولی گرین-12 100 نفر دیگر را در ساحل غربی پیاده کردند و 9 نفر زخمی را با خود بردند. حال، تعداد آمریکایی ها به 230 نفر رسیده بود که 25 نفر از آنان در ساحل شرقی به تله افتاده بودند. در همین زمان سرهنگ آستین نقشه می کشید تا واحد جدا افتاده خود را به افراد دیگر گروهان هفتم در شمال ساحل غربی برساند. با حمایت هوایی کورسیرها و آتش خمپاره آنها توانستند در ساعت 12:45 به بقیه افراد گروهان ملحق شوند. اکنون، دو گروه افرادی که در ساحل غربی بودند به هم پیوسته بودند.[/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 14:00 فرمانده خمرها ،ام سون، افرادش را از ساحل عقب کشید و تنها 3 نفر از آنها را باقی گذاشت. در نتیجه این حرکت از حجم تیراندازی طرفین کاسته شد. سرهنگ آستین از هرکولس توپدار درخواست کرد تا او را پوشش دهد که بتواند به 25 نفر جدا افتاده در ساحل شرقی ملحق شود ولی قبل از آن توصیه کرد که یک عملیات تخلیه با هلیکوپتر برای افراد به دام افتاده در ساحل شرقی انجام شود. در ساعت 14:15 جولی گرین-11 و جولی گرین-43 به ساحل شرقی نزدیک شدند اما با آتش سنگینی مواجه شدند. جولی گرین-43 آسیب دید و ناچار شد تا بر روی هواپیمابر کورال سی فرود اضطراری کند. جولی گرین-43 را تعمیر کردند و در ساعت 17:00 این هلیکوپتر به صحنه ی نبرد بازگشت. [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت 16:20 برای هدایت پشتیبانی هوایی یک فروند هواپیمای او.وی-10 ، با نام رمز نیل-68، نیروی هوایی وارد منطقه شد. ورود نیل-68 سبب شد تا بمباران هوایی با دقت بیشتری انجام شود. در ساعت 17:00 ام سون نیروهایش را جمع کرد و آنها را برای تأمین یک انبار مهمات ، که بین ساحل شرقی و غربی واقع شده بود، عقب کشید. او از این که می دید انبار مهمات دست نخوده است و از تفنگداران خبری نیست متعجب شد. حال، با تجدید مهمات خمرها می توانستند دوباره به جنگ تفنگداران بروند.[/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4][b]غروب همان روز؛ کوه تانگ- ساحل شرقی[/b] [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]یک ساعت بعد غروب آفتاب آغاز شد و همزمان کوشش سوم برای نیروهای در تله افتاده ساحل شرقی با استفاده از جولی گرین-11 انجام شد. قرار شد که جولی گرین-12 و نایف-51 با مسلسلهایشان از جولی گرین-11 پشتیبانی کنند. قایقی که از ناو ویلسون فرستاده شده بود هم با 4 قبضه ام-60 خود به کمک هلیکوپترها آمد. قبل از هر حرکتی نیل-68 به هرکولس توپدار، فانتوم ها و کورسیر ها گرا داد تا مواضع خمرها را در ساحل شرقی درهم بکوبند. [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]در این زمان 5 فروند هرکولس دیگر ،در حالیکه هر کدام یک بمب دیزی کاتر حمل می کردند، به آسمان کوه تانگ رسیدند. دیزی کاتر با وزن تقریبی 7 تن بزرگترین بمب هواپرتاب زرادخانه آمریکا به حساب می آمد. این بمب را در مناطق جنگلی ویتنام می انداختند تا با نابود کردن پوشش جنگل مکانی برای فرود موقت هلیکوپترها ایجاد شود. نیل-68 دستور داد تا بمبها در جنوب مواضع تفنگداران رها شوند. در ساعت 18:15 جولی گرین-11 به ساحل شرقی نزدیک شد ولی بر روی زمین ننشست. در عوض، خلبان آن ،ستوان یکم دونالد بکلوند، با مهارت هلیکوپتر خود را در چند قدمی سطح زمین نگه داشت. سوار شدن در هلیکوپتر در این وضعیت دشوار بود چرا که هلیکوپتر دائم بالا و پایین می رفت. جولی گرین-11 چند بار تیر خورد اما در نهایت توانست هر 25 نفر را سوار کرده و به پرواز درآید. کمی پس از حرکت جولی گرین-11 اولین بمب دیزی کاتر منفجر شد و تمام جزیره را لرزاند. سرهنگ آستین به سرعت درخواست کرد تا بمب دیگری بر روی جزیره رها نشود. [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]جولی گرین-11 گزارش کرد که ممکن است کسی در باقیمانده ی لاشه نایف-31 زنده مانده باشد. جولی گرین-12 بر فراز لاشه نایف-31 ایستاد تا خدمه اش درون هلیکوپتر واژگون شده را بررسی کنند. هیچ تفنگداری آنجا نبود و جولی گرین-12 در حالیکه زیر آتش مستقیم خمرها بود به سمت هواپیمابر کورال سی بازگشت.[/size][/font][/center] [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/10~0.jpg[/img][/center] [center][color=red][font=Times New Roman','serif][size=4]تفنگداران سوار بر هلیکوپتر جولی گرین-11 از ساحل شرقی عقب نشینی می کنند[/size][/font][/color][/center] [center][b][font=Times New Roman','serif][size=4]شب همان روز؛ کوه تانگ- ساحل غربی [/size][/font][/b][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]زمانی که شب بدون مهتاب کوه تانگ آغاز شد نایف-51، جولی گرین-43 و جولی گرین-44 ،که همان روز تعمیر شد تا به عملیات بپیوندد، به سمت جزیره رهسپار شده بودند. تخلیه 205 سرباز باقیمانده در ساحل غربی در ساعت 18:40 به همراه آتش پشتیبانی هرکولس توپدار آغازشد. نایف-51 توانست 41 تفنگدار را سوار کرده و به سمت هواپیمابر کورال سی بازگردد. جولی گرین-43 هم 54 نفر دیگر را سوار کرد. زمانی که جولی گرین-44 44 نفر دیگر از تفنگداران را سوار کرد حمله ی خمرها شروع شد و چیزی نمانده بود که باقیمانده تفنگداران قتل عام شوند. چون نیم ساعت طول می کشید تا هلیکوپترها به کورال سی برسند خلبان جولی گرین-44 ،ستوان یکم باب بلو، تصمیم گرفت تا تفنگدران را بر روی ناوشکن هولت پیاده کند. 5 دقیقه بعد جولی گرین-44 دوباره در ساحل کوه تانگ بود و 34 نفر دیگر از تفنگداران را سوار کرد. اما هنوز 32 نفر دیگر از تفنگداران در ساحل غربی مانده بودند.[/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]در ساعت هشت شب نایف-51 در ساحل بر زمین نشست تا در تاریکی شب باقیمانده ی افراد را از ساحل کوه تانگ تخلیه کند. ده دقیقه بعد باقیمانده تفنگداران در راه هواپیمابر کورال سی بودند اما نمی دانستند که سه نفر از همرزمانشان را در ساحل جاگذاشته اند. علاوه بر این، اجساد تفنگداران و خدمه هلیکوپترهای ساقط شده نیز در ساحل باقی ماندند.[/size][/font][/center] [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/11~0.jpg[/img][/center] [center][color=red][font=Times New Roman','serif][size=4]تفنگداران درحال سوار شدن به اچ.اچ-53[/size][/font][/color][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4][b]شب همان روز؛ دریای فیلیپین- ناوهواپیمابر کورال سی[/b] [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]بر روی عرشه ی هواپیمابر کورال سی فرمانده گروه رزمی 73 ،دریادار کوگان، جلسه ای به همراه فرماندهان حاضر در صحنه گذاشت. ستوان کولتر ،از نیروهای ویژه سیل، هم در این جلسه حضور داشت. او به همراه 14 تن از افرادش آماده ی عملیات بودند. کوگان از کولتر خواست تا پس از روشن شدن هوا به وسیله قایق ناو ویلسون و با پرچم سفید به ساحل کوه تانگ برود و درخواست کند تا جنازه ی آمریکایی که بر ساحل مانده اند تحویل را بگیرد و همچنین وضعیت آن 3 تفنگدار را روشن کند. کولتر درخواست دریادار را ردکرد و در عوض پیشنهاد کرد تا شبانه با افرادش به جزیره بازگردند. درخواست کولتر توسط دریادار کوگان رد شد. کوگان دستور داد تا هیچ عملیات نجاتی انجام نشود مگر اینکه تأیید شود سه تفنگدار هنوز زنده هستند. [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4][b]صبح روز16 می 1975؛ آبهای ساحلی کوه تانگ- ناوشکن ویلسون[/b] [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]فردا صبح ناوشکن ویلسون در فاصله کمی بین ساحل شرقی و غربی لنگر انداخت و شروع به ارسال پیامهای رادیویی به زبانهای انگلیسی، فرانسوی و کامبوجی کرد مبنی بر اینکه قصد انجام عملیات خصومت آمیزی را ندارند و فقط می خواهند آمریکایی ها باقی مانده در جزیره (زنده یا مرده) را تخلیه کنند. ویلسون قصد داشت تا در صورت موافقت خمرها یک قایق غیرمسلح به کوه تانگ بفرستد. نیمی از خدمه ی ویلسون بر روی عرشه کشتی جمع شده بودند و با دوربین ساحل کوه تانگ را به منظور یافتن همقطارانشان جستجو می کردند اما هیچ اثری از خمرها یا تفنگداران آمریکایی دیده نمی شد. ویلسون بدون هیچ نتیجه ای ازساحل کوه تانگ عقب نشست. سه تفنگدار به نامهای هارگرو، هال و مارشال مفقود اعلام شدند و در روز 21 جولای 1976 وضعیت آنها به کشته شده در عملیات (بدون بازیابی جسد) تغییر کرد.[/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4][b]صبح همان روز؛ خلیج تایلند- کوه تانگ[/b] [/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]ام سون که در صبح روز شانزدهم به افرادش گفت که ساحل غربی را به دقت جستجوکنند. در حدود 100 متری ساحل یکی از خمرها بر اثر اصابت تیر بر زمین می افتد. خمرها جایی که تیراندازی از آن صورت گرفته بود محاصره کردند و یک آمریکایی مجروح را در آنجا یافتند. با توضیحاتی که ام سون بعدها به آمریکایی ها داد احتمالا این فرد گروهبان سوم هارگرو بوده است. هارگرو به مقر ام سون برده می شود و کمی بعد به دستور مقامات بالاتر اعدام می شود.[/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]تقریبا یک هفته بعد افراد ام سون متوجه می شوند که از ذخایر غذایی آنها کم می شود. آنها شبها کمین می کنند و سه شب بعد دو نفر دیگر را دستگیر می کنند: سرجوخه گری هال و سرجوخه دانی مارشال. ام سون با رادیو کسب تکلیف می کند و دستور داده می شود که آمریکایی ها را با قایق به کامبوج بفرسند، جایی که هر دو تفنگدار پس از شکنجه کشته می شوند.[/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]اگرچه چند نفر در طی این عملیات به مدال رسیدند اما در حقیقت عملیات نجات خدمه مایاگوئز به کابوسی برای سپاه تفنگداران دریایی و نیروی هوایی آمریکا تبدیل شد. عدم وجود اطلاعات کافی، عدم هماهنگی بین واحدهای مختلف نیروی هوایی، تفنگداران دریایی و نیروی دریایی و دست آخر برنامه ریزی ناقص سبب شد تا برای آزادی 39 نفر خدمه کشتی 18 نفر از سربازان آمریکایی کشته شوند و 3 هلیکوپتر به کلی از دست برود. علاوه بر اینها 35 نفر از تفنگداران و 6 نفر از خدمه هلیکوپترها نیز مجروح شدند.[/size][/font][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4]سالها بعد برای جبران این کاستی ها واحد جدیدی با نام نیروی دلتا تأسیس شد که وظیفه داشت در موارد گروگان گیری نظیر حادثه ی مایاگوئز وارد عمل شود. هرچند که نیروی دلتا در اولین عملیات خود در کویر طبس به در بسته خورد اما امروزه یکی از واحدهای نخبه نظامی جهان محسوب می شود.[/size][/font][/center] [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/1101750526_400.jpg[/img][/center] [center][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4][font=Times New Roman','serif][size=4]مترجم : رضاکیانی موحد[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/center] [center]منبع:[/center] [center][url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/472"]http://wars-and-hist...og.com/post/472[/url][/center]
  7. [quote]عراق در بیشتر پیشروی های زرهی خود از آرایش های V و UV استفاده می کرد. متاسفانه در بیشتر موارد تانک هایی که در این دو قالب پیشروی می کردند ، در پیشروی های خود موفق بودند.[/quote] اقا علی عراق موقث پاتکاش از چه ارایشاتی می کرد با این وضع که شما می گی ما باید ........ در باب تاکتیک شکار تانک خودمون در جنگ نحمیلی نمی گید باورش برام سخته بدون اصول بوده باشه حتما یک برنامه ای داشتند
  8. اقا حامد نمی دونم پهپاد کجا دقیقا شکار شده اما فرض کنیم حدود شهر خرمشهر باز هم با چیزی که شما می گی جور در نمی اد .
  9. یکی از کاربران سنترال به نکته ای اشاره کرده دوستان توضیح نمی دهند [quote] یک نکته ای که این خبر داره و به نظر من باید اون رو جدی بگیریم این است: گفته شده که برد این پهپاد 10 کیلومتر است. مسلما یک نیروی بیگانه لب مرز ایران از این پهپاد استفاده نکرده است. این بعنی نفوذ به داخل کشورتوسط نیروهای بیگانه. اگر نگاهی به دارندگان این پهپاد بیاندازیم فرماندهی عملیات ویژه آمریکا رو هم می بینیم. این یعنی این که نفوذهای عمیقی به درون کشورما انجام شده است!!![/quote]
  10. ghermez

    جنگ چالدران

    برای اولین بار و اخرین بار جر و بحث و توهین به همدیگه به هر نحوی مستقیم یا غیر مستقیم تحمل نمی کنم ،مطالب مربوط به خودتون بگید و کاری به دیگری نداشته باشید بحث فقط رو بعد نظامی اتفاقاتی که باعث شد این شکست اتفاق بیافته باشه ............................................................................... جناب مولتکه این طور که شما می گی مغول رو سفید نسبت شاه اسماعیل در اومد.
  11. ghermez

    معرفی ارتش روم

    [size=6]وسایل محاصره[/size] [color=#ff0000][size=5]برج محاصره[/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/siege-tower-01.jpg[/img] مدلي از برج محاصره رومي در موزه تمدن شهر رم. ‌‌‌‌‌ اين برج عظيم الجثه كه بر روي چرخ قرار دارد، معمولا براي تامين ارتفاع مورد نياز براي تيراندازها و منجنيق ها به كار مي رفته است. با اين مزيت برج، سربازان مي توانستند تير هايشان را به سوي افرادي كه بالاي ديوار شهر ها و برج ها سنگر گرفته اند، پرتاب كنند تا در كنار آن، سرباز هاي ديگر بتوانند فرصت كافي براي ايجاد سوراخي در ديواره قلعه دشمن را پيدا كنند بدون اينكه نگران مورد هدف قرار گرفتن از بالاي ديوار باشند. همچنين در اين مدل منحصر فرد دژكوپي بر پايه آن ساخته شده است تا سربازاني كه برج را به كار مي گيرند، بتوانند در كنار آن با ايمني به كار خود مشغول باشند. [color=#ff0000][size=5]بالیستا(قلاب انداز):[/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/ballista01.jpg[/img] یک سنگ ( قلاب) انداز نوسازی شده و کامل ، مطعلق به گارد خیابان ارماین در انگلستان،به نمایش گذاشته شده در قلعه بردوسوالد در می 2007.گرچه زه آن محکم بسته نشده بود ولی یک گوی سنگی را به فاصله 25 تا 35 متری پرتاب کرد و به ارتفاع بالایی رساند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/ballista02~0.jpg[/img] مکانیزم پیچش بازوی راست سنگ (قلاب)انداز.طناب های پیچیده شده نیرویی فراهم میکنند که بازوها را به جلو حرکت می دهد.هرچه طناب ها بیشتر پیچیده شده باشند نیرو بیشتر می شود. [color=#ff0000][size=5][i][b]منجنیق:[/b][/i][/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/onager01.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/onager02.jpg[/img] تصویر بالا، یک نمونه‌ی بازسازی شده از یک منجنیق‌کوچک گارد خیابانی در بریتانیا است که در بیردسوالد فورت در می ۲۰۰۷ به نمایش گذاشته شد. با وجود یک طناب لق، این منجنیق ۳۰ تا ۴۰ یارد سنگ‌ها را پرتاب میکرد. پایین، تصویری از یک منجنیق کوچک که در موزه‌ی دلا‌سیویلتای رم به نمایش در امده است، می‌باشد. این ماشین، توپخانه‌ی سنگین دوران باستان است. گیره‌های سمت چپ (تصویر اول)(پشت منجنیق)، اهرم هایی هستند که سرباز ها با ان، دستگاه را مسلح میکنند(پرتاب کننده‌ی سنگ را به عقب می‌کشند) در سمت راست (تصویر دوم)(در حقیقت جلوی منجنیق) یک بالشتک قرار گرفته تا ضربه‌ی شلیک را گرفته و مانع از هم پاشیدن ماشین شود. مترجمین: [b] [/b] [b] [url="http://www.military.ir/forums/user/11916-hajj-abbas/"]HAJJ_ABBAS[/url][/b] [b][url="http://www.military.ir/forums/user/8819-amirattari/"]amirattari[/url][/b] [b] [/b] [b] [url="http://www.military.ir/forums/user/11973-senaps/"]senaps[/url][/b]
  12. ghermez

    جنگ چالدران

    [quote]تلفات ذكر شده در آخر مقاله خيلي با عقل جور در نمي ياد. با توجه به اينكه ايران توپ و تفنك نداشته بايد تلفات بيشتري بهش وارد شده باشه. ويكي پديا تلفات ايران رو در حدود 5 و تلفات عثماني رو در حدود 2 هزار نفر ذكر كرده[/quote] متوجه نشدم توضیح بدید کل سباه ایران تقریبا همین تعداد بود نکته دیگه هم ایرانی ها و هم عثمانی ها از سلاح اتشین استفاده کردند منتها تفنگ های یا تقریبا معادلش اون دوره (چون نمیشه اسمش تفنگ به معنای امروزی نهاد)هم سنگین و فقط از فاصله نزدیک قابل تاثیر بودند تفاوت ایران و عثمانی در مورد عدم داشتن و داشتن توب بود
  13. [color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از دیدگاه تاریخی، سقوط ناپلئون در جنگ واترلو عصر جدیدی را در اروپا آغازکرد. این عصر دارای خصوصیاتی ویژه بود که در قرون گذشته و در هیچ کجای دنیا مانندی نداشت. از جمله این ویژگی ها می توان موارد زیر را برشمرد:[/font][/size][/color] [color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]الف- میل کشورهای اروپایی به ثبات سیاسی و عدم علاقه آنها به کشورگشایی های بزرگ( به سبک بناپارتی) . این بی علاقگی سبب محافظه کاری سیاسی شدیدی در میان سیاستمداران اروپایی شد تا جایی که با اغلب نوآوری های سیاسی و رفورمهای اجتماعی مخالفت صورت می گرفت. حرکتهای سیاسی و اصلاح طلبان داخلی چنان انرژی و وقت سیاستمداران را می گرفتند که آنها ناچار بودند تا حد امکان از درگیری نظامی با همسایگان خود پرهیز کنند و در صدد تحریک کشورهای قدرتمند دیگر برنیایند. جاه طلبی های ارضی در برنامه های سیاسی سران سیاسی اروپا جایی نداشت.[/font][/size][/color] [color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]ب- رشد یک نظام اقتصادی یکپارچه و ایجاد شبکه های بین المللی مالی-تجاری. نیاز اساسی چنین نظامی ثبات اقتصادی و سیاسی و اجتناب از جنگهای بیهوده بود. با یکپارچه شدن صنایعی مانند بانکداری و بیمه، کشورهای اروپایی هر چه بیشتر به سمت رفع اختلافات خود از طریق مذاکره روی آوردند.[/font][/size][/color] [color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]ج- رشد سریع حمل و نقل جدید(راه آهن و کشتی بخار) که سبب به هم پیوستن بیشتر بازارهای منطقه ای و ادغام آنها در یک بازار یکپارچه جهانی می شد. دیگر امکان داشت که مازاد تولیدات یک منطقه کوچک به راحتی به بازارهای کشورهای دیگر صادر شود و برای مردم آن منطق تراز تجاری مثبتی ایجاد کند. حمل و نقل جدید رشد اقتصادی بسیاری از مناطق سابقا عقب افتاده را در بر داشت.[/font][/size][/color] [color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]د- لغو تدریجی تعرفه های و موانع تجاری و حرکت به سوی اقتصاد آزاد و در نتیجه بازهم حرکت بیشتر به سمت صلح در تمامی قاره اروپا و دوری از درگیری نظامی.[/font][/size][/color] [color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]ه- حرکت به سوی سرمایه گذاری های بلند صنعتی و بازرگانی و در نتیجه رشد و توسعه ی اقتصادی کشورها و افزایش درآمد سرانه ملی.[/font][/size][/color] [color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]و-گسترش علم آمارگیری و استفاده از آن در برنامه ریزی.[/font][/size][/color] [color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]ز- گسترش کارخانجات صعنتی و تقسیم کار به شیوه ی جدید. نیاز به کارگر ساده (و البته به تعداد زیاد) برای صنایع جدید سبب شد تا نظام آموزشی مدرنی برقرار شود که بچه ها را تا حد میانگین مورد نیاز این کارخانجات آموزش دهد. خروجی این نظام آموزشی در حقیقت ورودی کارخانجات و صنایع را تشکیل می داد(گذر از آموزش مکتبخانه ای یا سینه به سینه به مدارس مدرن).[/font][/size][/color] [color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]ح- موارد بالا به رشد فوق العاده تکنولوژی در نیمه اول قرن نوزدهم منجر شد که از آن به عنوان "انقلاب صنعتی" یاد می کنیم. این انقلاب صنعتی تقریبا در اکثر زمینه ها زندگی مردم را دگرگون کرد؛چه در کشورهای صنعتی و چه در کشورهای غیرصنعتی.[/font][/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Image_2~0.jpg[/img] [color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]اغلب، نقطه شروع این جهش تکنولوژی یا همان انقلاب صنعتی را اختراع ماشین بخار توسط جمیز وات می دانند. اما باید به خاطر داشت که سالها طول کشید تا انقلاب صنعتی تأثیر خود را در جنگها و عملیات نظامی نشان دهد. مثالهایی ازاین ابداعات جدید را می توان بکارگیری راه آهن در لجستیک و جابجایی ارتشها، بکارگیری تلگراف در ارتباطات بین واحدهای نظامی و فرماندهان، ایجاد روشهای جدید تولید فولاد (که در ساخت توپ و تفنگ های با کیفیت تر تأثیر داشت)،بکارگیری موتور بخار در کشتی ها(که کشتی های جنگی سریع تر و مانورپذیرتری نتیجه داد) دانست.[/font][/size][/color] [color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]این روشهای جدید سبب شد که جنگهای قرن نوزدهم (برخلاف قرن هجدهم) اغلب کوتاه مدت بوده و به سرعت به نتیجه برسند(به استثنای جنگهای داخلی آمریکا البته).[/font][/size][/color] [color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]اما بپردازیم به جنگهای پروس با اتریش و (اندکی بعد) فرانسه در میانه قرن نوزدهم. قبل از هر چیز نگاهی به وضعیت عمومی این سه قدرت در آن دوران بیندازیم:[/font][/size][/font][/size][/color] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman]الف-امپراطوری پروس[/font][/size][/b][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]در سال 1850 پروس یکی از قدرتهای متوسط اروپا به شمار می آمد. در آن زمان آلمان تشکیل شده بود از یک اتحادیه (شامل سی و نه ایالت یا دوک نشین) آلمانی زبان و کشوری به نام آلمان اصلا وجود خارجی نداشت. پروس علاقه داشت تا تمامی این ایالات را زیر چتر خود گرفته و آلمان متحدی ایجاد کند ولی رقیب اصلی وی در این مورد امپراطوری اتریش-مجارستان (هابزبورگ) بود که از اتریش، مجارستان و قسمتهای دیگری از اروپای مرکزی تشکیل شده بود. هابزبورگ با اتحاد آلمان مخالف بود و در این مخالفت یاری تعدادی از حمایت ایالات کوچک آلمان (که از زیر یوغ پروس رفتن اکراه داشتند و خواستار استقلال خود بودند) و روسیه برخوردار بود. در سال 1850 هر دو قدرت ژرمن طی قرار داد اوئیل موتز تصمیم گرفتند از کسب امتیاز بیشتر در مسئله آلمان خودداری کننند و پروس هم طرح وحدت آلمان را رها کرد.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از طرف دیگر فشار فرانسه بر مرزهای غربی پروس وضع برای پروس را بدتر می کرد. پروس از نظر جغرافیایی یک کشور یکپارچه نبود و دو قسمت اصلی آن (پروس غربی و پروس شرقی) با فاصله از همدیگر قرار داشتند. ضعف استراتژیک پروس وضعیتی پیچیده برای این کشور رقم زده بود. از طرف شرق هم این کشور همسایه روسیه بود که پس از سقوط ناپلئون تبدیل به یکی از قدرتهای برتر و تصمیم گیرنده در امور قاره شده بود و پروس همواره تهدید ارتش 800 هزار نفری روسیه را در پشت دیوارهای خود حس می کرد و ناچار بود که واکنشهای روسیه را در برابر اقدامات خود محاسبه کند.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]نقطه قوت اصلی پروس آموزش و پرورش این کشور بود. نظام آموزش مدرن پروس به این کشور اجازه می داد تا تعداد زیادی از افراد معمولی جامعه (بچه های خانواده های سطح پایین و متوسط) را زیر پوشش قرار دهد و از آنها کارگران ساده بوجود بیاورد که با آموزش تخصصی بیشتر می شد آنها را به کارگران ماهر تغییر داد. اما این نظام می توانست برای ارتش هم مفید باشد چرا که کسانی که در این نظام آموزش می دیدند همانگونه که حداقلهای لازم برای کارکردن در کارخانجات را فرامی گرفتند حداقلهای لازم برای خدمت نظام را نیز فرامی گرفتند. خدمت نظامی برای مردان تا 3 سال اجباری شد. بعد از آن یک دوره 4 ساله ذخیره و بعد از دوره ذخیره یک دوره احتیاط طولانی وجود داشت. با اجباری شدن خدمت زیر پرچم (که تا آن زمان در اروپا سابقه نداشت) پروس می توانست نیروی انسانی عظیمی را در هنگام نیاز برای عملیات نظامی خود بسیج کند و هیچ گاه از کمبود نیروی انسانی رده پایین در ارتش خود در رنج نباشد. پروسی ها می توانستند سالی 7 بار مردان خود را از دوره های خدمت گذشته به زیر پرچم احضار کنند. افراد دوره احتیاط در پادگانها و پشت جبهه خدمت می کردند و بقیه سربازان نیازهای رزمی واحدها را برآورده می کردند.[/font][/size][/color][/font][/size] [color=#000000][font=times new roman,times,serif][color=#0000ff][size=4]البته بسیج کردن سربازان به خودی خود نقطه مثبتی نیست. در همان زمان روسیه می توانست تا چند برابر پروس سرباز بسیج کند اما از تجهیز حتی 200هزار نفر از آنها عاجز بود. در جنگ کریمه در طی یک نبرد روسها یازده هزار نفر تلفات داشتند که ده هزار نفر آنها بر اثر بیماری هایی مانند اسهال و... بود. در صورتی که انقلاب صنعتی و تولید انبوه به پروسی ها اجازه می داد تا تمام سربازانشان را به خوبی مسلح کرده و تغذیه کنند.[/size][/color][/font][/color] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]نقطه قوت دوم پروس صنایع رو به رشد آن بود. این کشور صنایع مدرن خود را در راه ساخت شبکه وسیع راه آهن، تولید توپهای ته پر و تفنگهای مدرن ته پر بکار گرفت. با استفاده از شبکه گسترده تلگراف فرماندهان عالی ارتش پروس می توانستند با سرعت با فرماندهان حاضر در صحنه نبرد ارتباط برقرار کنند و وضعیت نبرد را کنترل کنند. البته همان طور که تجربیات عملیاتی نشان دادند بکارگیری این تکنولوژی های جدید چندان هم بدون اشکال نبود. در جنگ سادوا قطع شدن خطوط تلگراف برای فرماندهان مشکل آفرین شد. از طرف دیگر خطوط راه آهن می توانستند افراد و تجهیزات ارتش را فقط تا مرزهای پروس حمل کنند و از آنجا به بعد ارتش پروس برای جابجایی ناچار بود به شبکه حمل و نقل محلی تکیه کند.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]اما این مشکلات برای پروس چندان مهم نبودند چرا که پروسی ها سازمانی را در ارتش خود بوجود آورده بودند که تا آن زمان در تاریخ جنگها بی سابقه بود: [b]ستاد کل ارتش[/b]. تا قبل از آن، در کشورهای اروپایی، ستاد ارتش تنها در زمان جنگ تشکیل می شد و وظیفه هدایت عملیات نظامی و مأموریتهای لجستیک برای پشتیبانی از حرکتهای نظامی را برعهده داشت. پس از پایان هر جنگ ستاد ارتش کشورها منحل می شد تا جنگی دوباره آغاز شود. اما پروسی ها زیر نظر مولتکه و بیسمارک سازمان ثابت و پایداری به عنوان ستاد کل ارتش ایجاد کردند. این ستاد وظیفه داشت نقشه های لازم برای جنگهای آینده را ترسیم کند. احتمالات مختلف را بررسی کند. راه کارهای مناسب را بیابد. نیازهای لجستیکی را برآورده کند تا در زمان شروع هر جنگی وظایف هر واحد نظامی و فرماندهان شان مشخص شده باشد. [/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از طرف دیگر، ستاد کل بر امر سربازگیری اجباری و آموزش این سربازان برای جنگهای آینده اشراف داشت. افسران پروسی آموزش می دیدند تا بر تعداد زیادی از سربازان وظیفه فرماندهی کنند و در صورتی که ارتباط آنها با فرماندهانشان قطع شد با تکیه بر ابتکار خود عمل کنند. ارتشهای پروسی می توانستند به صورت مستقل از هم وارد میدان نبرد شوند و به کمک ارتشهای آسیب دیده بشتابند(نمونه اش در جنگ سادوا روی داد).[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]اما مهمترین وظیفه این سازمان این بود که جنگهای قبلی (و مانورهای نظامی) را به دقت بررسی کند، اشکالات وایرادات هر واحد و هر فرمانده و هر تاکتیک را بیابد و راه حلی برای حل مشکلاتی که در جنگهای قبلی وجود داشت بیابد. مثلا با کشف اشکالات توپخانه در جنگ با اتریش توپهای جدیدی ساخته شد که در جنگ با فرانسه از آنها استفاده شد. [/font][/size][size=5][font=Times New Roman","serif][size=4]یا در طی جنگ با فرانسه توان جابجایی راه آهن پروس رشدی برابر با 100 درصد داشت.در نبرد سدان، مولتکه از نبرد کونیگراتز درس گرفت و اجازه نداد تا یک نفر از سربازان فرانسوی از حلقه محاصره سربازانش فرار کنند. [/size][/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از همین رو، این سازمان به صورت قلب تپنده سازمان نظامی ارتش پروس در آمد و آن چیزی را سبب شد که بعدها "انقلاب آلمان" نامیده شد.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman]ب-امپراطوری هابزبورگ[/font][/size][/b][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]اگرچه هابزبورگها مشکلات استراتژیک پروس را نداشتند اما از مشکلات خاص خود رنج می بردند. این کشور از تعداد زیادی ملیتهای گوناگون مانند اسلاو، ژرمن، مجار و... تشکیل شده بود که هماهنگ کردن این ملیتها خود مشکلی بزرگ بود. به عنوان مثال در سال 1865 ارتش امپراطوری اتریش-مجارستان دارای 130000 نفر آلمانی، 95000 نفر چک و اسلواک، 38000 نفر لهستانی، 22500 نفر مجار، 27000 نفر کروات و 5000 نفر از ملیتهای دیگر بود.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]هابزبورگها همواره دارای مشکل گریز از مرکز ملیتهای زیردست خود بودند. مجارها،ایتالیایی ها و... هر یک در پس کسب استقلال خویش بودند و دولت محافظه کار مترنیخ ناچار بود که برای سرکوبی این حرکات استقلال طلبانه نیروی نظامی و هزینه گزافی را صرف کند.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از سوی دیگر، جنگهای ناپلئونی اقتصاد کشور را به شدت تحلیل برده بود و هابزبورگها ناچار بودند تا هزینه های نظامی خود را در حداقل نگه دارند که به هیچ وجه برای ایجاد یک ارتش قدرتمند کافی نبود. ارتش بی کفایت و فاسد هابزبورگ هم در هدر دادن این بودجه ناکافی مزید بر علت شده بود.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از نظر صنعتی، اتریش-مجارستان آشکارا از کشورهایی مانند بریتانیا،فرانسه و پروس عقب افتاده بود و زمانی که پروسی ها ارتش خود را به تنفگهای دارای سوزن (ته پر) مجهز کردند ارتش هابزبورگ هنوز از تفنگهای فتیله ای استفاده می کرد. البته زمانی که جنگ با پروس آغازشد اتریشهای توپهای بهتری نسبت به رقیب در دست داشتند.[/font][/size][/color][/font][/size] [font=times new roman,times,serif][color=#0000ff][size=4]یکی از معضلات هابزبورگ ناتوانی آنها در تغذیه سربازان زیادشان بود. اتریش-مجارستان در زمان صلح برای جلوگیری شورش سربازان آنها را به خانه های خود باز می گرداند و در نتیجه جمع آوری آنها در زمان نیاز مدتها زمان می برد.[/size][/color][/font] [font=times new roman,times,serif][color=#0000ff][size=4]از سوی دیگر هابزبورگ از کمبود خطوط راه آهن رنج می برد. در حالیکه پروس برای حمل سربازان و تجهیزات به جبهه جنگ از 5 خط راه آهن استفاده می کرد اتریشی ها تنها یک خط راه آهن در اختیار داشتند.[/size][/color][/font] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman]ج-امپراطوری فرانسه[/font][/size][/b][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]با اینکه فرانسه پس از ناپلئون به سرعت سربلند کرد و در صدد جبران خسارات جنگهای دوران بناپارت شد اما خسارات وارده چنان بود که هیچ گاه اجازه نداد تا فرانسه تا حد بریتانیا (رقیب تاریخی خود) در انقلاب صنعتی مشارکت و پیشرفت داشته باشد. فرانسه در دوران بناپارت و جنگهای انقلا حدود 1.5 میلیون نفر تلفات داد و آهنگ افزایش جمعیت آن کندتر از بقیه قدرتهای اروپا شده بود. در اثر جنگ کریمه (1854-1856) موجودی طلای خزانه فرانسه به صفر رسید و قدرت کشاورزی رو به کاهش داشت.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از نظر سیاست خارجی، جاه طلبی های دوران بناپارت سبب شد تا قدرتهای قاره همواره در جهت محدود کردن نفوذ فرانسه کوشش کنند تا افکار انقلابی فرانسوی ها به کشورهای پادشاهی آنها نفوذ نکند. ضعف دیپلماسی خارجی فرانسه نیز سبب شد تا این کشور از تمرکز بر روی یک هدف واحد باز بماند و نیروی خود را در میان مستعمرات (در رقابت با بریتانیا) و در کشمکشهای مرکز اروپا (رقابت با هابزبورگ و پروس) به تحلیل برد.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]مشکل دیگر فرانسویها رهبری عالی این کشور بود. فرانسه افسران جزء خوبی داشت که در طی جنگهای مستعمراتی و جنگ کریمه کار آزموده شده بودند. اما ناپلئون سوم اگرچه از اسم بناپارتها بهره می گرفت از نظر استعداد نظامی به هیچ وجه با ناپلئون بناپارت قابل مقایسه نبود.[/font][/size][/color][/font][/size] [font=times new roman,times,serif][color=#0000ff][size=4]فرانسه ،بر خلاف پروس، از سربازان حرفه ای استفاده می کرد که با قراردادی 7 ساله به ارتش می پیوستند. فرانسوی ها کهنه سربازان خود را برتر از سربازان وظیفه پروسی می دانستند ولی از نظر دیسیپلین نظامی، اعتیاد به الکل و.... برتری با سربازان پروسی بود. در حالیکه سربازان پروسی توسط واحدهایشان به سمت جبهه سوق داده می شدند. بسیاری از سربازان و افسران وظیفه از واحدهای خود جاماندند و مدتها بعد از آغاز نبرد به واحدهای خود پیوستند.[/size][/color][/font] [font=times new roman,times,serif][color=#0000ff][size=4]راه آهن فرانسه نیز ،شبیه پروس، گسترده و آماده بهره برداری توسط نیروهای نظامی این کشور نبود.[/size][/color][/font] [font=times new roman,times,serif][color=#0000ff][size=4]فرانسوی نتوانستند از جنگهای کریمه و جنگ هابزبورگ-پروس درسهای اساسی دریافت کنند و اگر هم درسی گرفتند نتوانستند آن را در نیروهای نظامی خود پیاده کنند. درحالیکه پروسی ها سواره نظام خود را به عنوان یک نیروی پیش آهنگ، دیده بان و چریک بکار می گرفتند فرانسوی ها هنوز به روش منسوخ حملات سواره نظام سنگین بر علیه پیاده نظام چسبیده بودند که در نبرد سدان برای آنها فاجعه آفرید.[/size][/color][/font] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman]سیر وقایع[/font][/size][/b][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]بحث پایانی درباره سیر وقایعی است که منجر به درگیری پروس با اتریش و فرانسه شد و نتیجه ای که این جنگها بر جغرافیای سیاسی اروپا گذاشت.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman]الف- جنگ هابزبورگ-پروس[/font][/size][/b][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]در سال 1863 پادشاه دانمارک مرد و مشکل جانشینی برای دو ایالت ژرمن شلسویک و هلشتاین باقی ماند. وارث قانونی این دو دوک نشین دوک اگوستنبورگ بود نه پادشاه جدید دانمارک. دانمارکها قصد نگه داشتن دوک نشین ها را داشتند و اعضای اتحادیه ژرمن از پروس و هابزبورگ (به عنوان برادران بزرگترخود) درخواست کردند که این ایالتها را از دانمارک پس بگیرند.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]بیسمارک (صدراعظم وقت پروس) قصد داشت که هر دو ایالت را ضمیمه خاک پروس کند اما برای این کار دلایل کافی در دست نداشت. در مرحله اول ارتش متحد پروس و هابزبورگ توانستند دوک نشینها را از دانمارک پس بگیرند. با طولانی شدن مذاکرات قرار شد که شلسویک به پروس و هلشتاین به اتریش برسد. اتریش که توانایی اداره هلشتاین را نداشت مسئله را به اتحادیه ژرمن واگذار کرد و همین تصمیم بهانه بیسمارک برای اعلان جنگ به هابزبورگ شد.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]دیپلماسی دقیق بیسمارک سبب شد تا مولتکه با خیال راحت از دخالت قدرتهای بزرگ (روسیه، فرانسه و بریتانیا) به اجرای نقشه هایش بپردازد. ارتشهای مولتکه از 3 مسیر مختلف وارد بوهیمی شدند و در سادوا به جنگ ارتش هابزبورگ رفتند. البته یک چهارم قوای هابزبورگ هم در ایتالیا درگیر بودند که فقدان آنها بر سرنوشت نهایی جنگ تأثیر می گذاشت.[/font][/size][/color][/font][/size] [color=#0000ff][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/empress_of_britain.jpg[/img][/color] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]جنگ در طی 7 هفته پایان گرفت و وین ناچار به صلح با شرایط بیسمارک شد. پس از آن پروس توانست ایالتهای آلمانی زبانی را که با اتریش-مجارستان متحد شده بودند به خود منضم کند و رویای آلمان متحد تقریبا به حقیقت پیوست. 5 میلیون نفر تبعه جدید به مردم پروس اضافه شد و 3 ارتش به ارتش این کشور پیوست.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman]ب-جنگ پروس-فرانسه[/font][/size][/b][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]با پایان جنگ 7 هفته ای دیپلماسی بیسمارک فرانسه را هدف قرارداد. ناپلئون سوم قول داده که در طی جنگ 7 هفته ای دخالتی نکند به شرط آنکه پروس در قضیه فروش لوگزامبورگ به فرانسه مخالفت نکند. درز کردن خبر معامله سبب اعتراض در کشورهای آلمانی زبان شد و بیسمارک به ناپلئون اطلاع داد که تنها می تواند با استقلال لوگزامبورگ موافقت کند (نه با الحاق آن به فرانسه). بقیه کشورهای ژرمن ،که هنوز از پروس استقلال داشتند، قول کمک دادند و پروس توانست لشکری بزرگ بسیج کند.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]در آغاز جنگ فرانسه دست کم بر روی کاغذ بر پروس برتری داشت. جمعیت این کشور از پروس بیشتر بود. ارتش آن با تجربه تر بود و به تازگی به بهترین تفنگ دنیا ([/font][/size][/color][url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/444"][color=#0000ff]تفنگ گلنگدنی چاسپات[/color][/url][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]) مسلح شده بود[size=4][font=times new roman,times,serif].[/font][/size][/font][/size][size=4][font=times new roman,times,serif][size=4][font=times new roman,times,serif]تفنگ چاسپات دارای بردی برابر با 1500 یارد بود و در برابر تفنگ دریسه پروسی ها که نرخ آتش 4 تیر در دقیقه داشتند می توانست 8 تا 15 تیر در دقیقه شلیک کند.[/font] [/size][/font][/size][size=5][font=Times New Roman][font=times new roman,times,serif] [/font]در ضمن فرانسوی به نوعی مسلسل [/font][/size][font=Times New Roman","serif][size=4]([/size][/font][i][font=Times New Roman","serif][size=3]Mitrailleuse[/size][/font][/i][font=Times New Roman","serif][size=4]) با نواخت 100 تا 200 گلوله در دقیقه [/size][/font][size=5][font=Times New Roman] دست یافته بود. از طرفی فرانسه انتظار داشت که با آغاز جنگ هابزبورگ و ایتالیا به این کشور بپیوندند. البته اینها بخشی از حقایق بود. فرانسه ،چون علت پیروزی پروس بر هابزبورگ را نه تاکتیکهای مدرن مولتکه بلکه در استفاده از تفنگهای ته پر می دانست، بیشتر بودجه نظامی خود را صرف خرید تفنگهای مدرن چاسپات کرده بود و پولی برای بسیج عمومی مردانش باقی نمانده بود. نیروهای فرانسه و توپخانه این کشور در کشور پراکنده بودند در حالیکه 15 روز پس از آغاز جنگ سه ارتش پروسی در حال پیشروی در فرانسه بودند. از سوی دیگر، با آغاز جنگ نه اتریش و نه ایتالیا به کمک فرانسه نیامدند.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]اما در عوض آلمان دارای خطوط راه آهن بیشتر و منظم تری بود. تولید ناخالص ملی و تولید آهن و فولادش از فرانسه بیشتر بود و 50 درصد بیش از فرانسه از منابع جدید انرژی استفاده می کرد. بسیج نیروی نظامی در پروس به سادگی صورت گرفت و افرادش را به جبهه اعزام کرد. جبهه مولتکه با قدرت بر ارتشهایش نظارت می کرد و برای اوضاع غیرمترقبه نقشه های جدید طرح می کرد در صورتی که مارشال بازن بی کفایت بود و ناپلئون هم دست کمی از فرمانده اش نداشت. تاکتیکهای پروسی ها برتری چاسپات را خنثی کرد و فرانسوی ها از مسلسلهایشان در خطوط مقدم استفاده نکردند.[/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/0002.jpg[/img][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]یک حمله رعد آسا ( از نوع بلیتزریخ هیتلر) فرانسه را در هم کوبید. امپراطوری دوم جای خود را به جمهوری سوم داد. آلزاس و لورن به پروس واگذار شد و 5 بیلیون فرانک غرامت بر مردم فرانسه تحمیل شد. با اعلان رسمی شاهزادگان و دوکهای ژرمن، ویلهلم اول رسما شاه آلمان شد و رایش دوم زاده شد. جمعیت این کشور تازه زاده شده به 41 میلیون نفر می رسید (در مقایسه با 36 میلیون نفر فرانسه و اتریش-مجارستان). اکنون برلین ،که تا 200 سال پیش اهمیتی در بین قدرتهای اروپایی نداشت، در صحنه سیاسی اروپا فعال مایشاء شده بود و در طی 20 سال بعدی این بیسمارک بود که سرنوشت اختلافات سیاسی و پیمانها را در اروپا تعیین می کرد.[/font][/size][/font][/size][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/0003.jpg[/img][/color][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman][b]نتیجه[/b][/font][/size][/color][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]همان گونه که ذکر شد این دو جنگ با وجود کوتاه مدت بودن خود اولین جنگهایی بودند که تأثیر انقلاب صنعتی را به صورت کامل در میدان رزم نشان می دادند. بزرگترین تأثیر این دو جنگ بر روی دیدگاه استراتژیستها و نظامیان بود. آنها فکر می کردند که از این به بعد پیشرفتهای صنعتی به آنها اجازه می دهد تا به پیروزیهای برق آسا دست پیداکنند و در چند هفته دشمن را نابود کنند. باور عموم متخصصان این بود که کشوری در جنگ بعدی شکست می خورد که سلاح جدید به دست نیاورده، ارتش بزرگ بسیج نکرده و از راه آهن و تلگراف استفاده نکرده است.[/font][/size][size=5][font=Times New Roman]فرض اساسی بر این بود که در جنگهای آینده تمامی مردم یک کشور درگیر جنگ خواهند شد و تمامی صنایع و امکانات کشور برای رسیدن به یک پیروزی سریع بر دشمن بکار خواهند گرفته شد.[/font][/size][/color][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]البته تمام این پیش داوری ها با وقوع جنگ جهانی اول با شکست روبرو شدند. نقشه ای که آلمان برای آغاز جنگ بعدی(جنگ جهانی اول) طراحی کرده بود (معروف به [/font][/size][/color][url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/430"][color=#0000ff]نقشه فون اشلیفن[/color][/url][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]) بر مبنای محاسبات بالا و رسیدن به یک پیروزی کوتاه مدت بود که البته دیدیم این جنگ به مدت 4 سال ادامه پیداکرد.[/font][/size][/color][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][font=Times New Roman][size=5]توجه: این نوشتار بر اساس فصل چهارم کتاب [b]پیدایش و فروپاشی قدرتهای بزرگ[/b](صفحات 211-277)-پل کندی- عبدالرضا غفرانی-چاپ دوم 1385- انتشارات اطلاعات و صفحات 30 تا 40 [b]اطلس تاریخی جهان[/b] جلد چهارم کالین مک ایودی- فریدون فاطمی چاپ اول-1365 نشر مرکز تهیه شده است. خواندن [/size][/font][/color][url="http://www.militaryhistoryonline.com/general/articles/effectofindustrialization.aspx"][color=#0000ff]اینجا[/color][/url][color=#0000ff][font=Times New Roman][size=5] و [/size][/font][/color][url="http://www.wzaponline.com/InductrialRevolution.pdf"][color=#0000ff]اینجا[/color][/url][color=#0000ff][font=Times New Roman][size=5] هم بی فایده نیست البته.[/size][/font][/color][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5]نوسینده :[/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][url="http://www.military.ir/forums/user/199-rezakiani/"]RezaKiani[/url][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5]منبع:[/size][/font][/size][/font][/size] [size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/470"]http://wars-and-hist...og.com/post/470[/url][/font][/size][/font][/size] متاسفانه اون همه زحمت بابت ترجمه [size=4][url="http://www.military.ir/forums/topic/23528-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF%DA%A9%D9%88%D9%86%DB%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D8%B2/"][color=#0000ff]نبرد سادوا[/color][/url][/size][b][size=5][font=Times New Roman] [size=4]و[/size] [/font][/size][/b][size=4][url="http://www.military.ir/forums/topic/23580-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B3/"][color=#0000ff]جنگ پروس-فرانسه[/color][/url][/size][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman] [/font][/size][/b][/color] بر باد فنا ، البته خودم هم بهتر دیگران نیستم اما انتظارم این بود دوستان با سواد سایت یک تحلیلی روش انجام بدهند اگر رضا نبودند که چنین تحلیل هایی انجام بدهند دیگه هیچ
  14. باروش برام سخته ما نمونه ی اصلیه تجهیزاتمون تو نمایشگاه ها و رژه ها ببینیم . ایرانی که دست هر چیز می کنه و یک ابتکارتوش به خرج می ده امکان نداره دست تو این هم نکرده باشه. یک نمونه ی بارز دیگر هم در تانک ذوالفقاره ، هیچ کدام از ما نتونستیم این تانک از نزدیک ببینیم و فقط رو ی محدود عکس ها و فیلم ها حدس ها یی می زنیم .
  15. اینو الان پیدا کردم .نکات خوبی داره [b] [/b] [b] [/b] [quote] [b] [size=4][url="http://siasy1.mihanblog.com/post/46"]جنگ فرانسه و پروس و تشکیل امپراطوری آلمان[/url][/size][/b] [font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3][b]دراین جنگ که در سال 1870 رخ داد قدرتهای اروپایی مانند انگستان و روسیه هم که از جاه طلبی های ناپلئون به تنگ آمده بودند انتظار اینرا می‌کشیدند که کسی فرانسه را گوشمالی بدهد و بیسمارک بهترین گزینه بود. جنگ به سرعت به شکست و تسلیم شدن ناپلئون سوم انجامید. بعد از جنگ شاهزاده های آلمان هم تاج خود را تسلیم گیوم کردند و به این ترتیب در 18 ژانویه 1871 امپراطوری آلمان اعلام [/b][/size][/font][/size][/font][size=4][font=B Yagut][font=arial,helvetica,sans-serif][b]موجودیت کرد. [/b][/font][/font][/size] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4]اوضاع بین المللی از 1870 تا تشکیل اتفاق مثلث [/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4]تفوق المان بر اروپا( سیستم اول بیسمارک)[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]شکست اتریش و فرانسه از پروس در 1866 و 1871، وتشکیل امپراطوری آلمان از یک طرف و قدرت اقتصادی آلمان از طرف دیگر در سایه سیاست زیرکانه بیسمارک توانست آلمان را بین سالهای 1871-1914 به قدرت برتر اروپا تبدیل کند. بیسمارک بعد از شکست دادن فرانسه با زیرکی دریافت که جنگ نمی‌تواند برتری آلمان را در اروپا تضمین کند لذا سیستم های سه گانه خود را که بر پایه دیپلماسی استوار بود طراحی کرد. دراین سیستم بیسمارک خواهان حفظ وضع موجود اروپا ،انزوای فرانسه وجمع شدن تمام قدرتها حول محور دیپلماسی آلمان بود.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [b] [/b] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4]بحران بالکان(1875-78)و پایان سیستم اول بیسمارک[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]بحران بالکان درواقع نتیجه زوال روز افزون امپراتوری عثمانی بود.روسیه از دیر باز مترصد فرصت بود تا متصرفات اروپایی عثمانی را از چنگ این امپراطوری در آورد، تا این زمان رقابت قدرتهای اروپایی مانند فرانسه و انگلستان موجب حفظ تمامیت ارضی عثمانی شده بود. در این زمان انگلستان دیگر از دوام رژیم عثمانی قطع امید کرده بود. فرانسه گرفتار مشکلات داخلی بود بنابر این مرد بیمار اروپا در مقابل روسیه حامی نداشت. در چنین شرایطی بحران از بوسنی وهرزگوین شروع شد .صربهای مسیحی بوسنی علیه اقلیت مسلمان که با حمایت ترکها درآنجا سکونت داشتند شورش کردند. دامنه این شورش ها به سایر مناطق بالکان مانند مونته نگرو و رومانی کشیده شد. بلغارها نیز با حمایت روسیه دست به شورش زدند . شورش بلغارها با سرکوب و قتل عام توسط عثمانی سرکوب شد در این سرکوب ها کنسول های آلمان و فرانسه نیز کشته شدند، به نظر می رسید که بعد از این اتفاق باید دولتهای اروپایی علیه عثمانی موضع بگیرند اما قدرتهای اروپایی نه تنها نفع چندانی در بالکان نداشتند بلکه حتی از قدرت یافتن روسیه در این منطقه در هراس بودند.لذا تلاش کردند که مانع از جنگ بین دو کشور شوند. روسیه برجنگ اصرار داشت وبلاخره با تطمیع اتریش مبنی بر الحاق بوسنی و هرزگوین به این کشور بعد ازجنگ بی طرفی اتریش را بدست آورده رضایت انگلیس را نیز جلب کرد. و درنهایت در 1877به عثمانی اعلام جنگ داد. تا وقتی که عثمانی می توانست به خوبی در مقابل روسیه مقاومت کند دولتهای اروپایی فقط ناظر جنگ بودند اما هنگامی که روسیه از دوطرف طرابوزان و ادرنه شروع به پیشروی کرد ،ودر شرایطی که این کشور پیروزیهای زیادی در بالکان به دست آورده بود دول اروپایی به خصوص انگلستان روسیه را مجبور به صلح با عثمانی کرد. قرارداد صلح سن استفانو بین عثمانی و روسیه بر همین اساس منعقد شد. مفاد این قرار داد که بسیار به نفع روسیه بود و بر اساس آن بسیاری از بخشهای اروپایی عثمانی به روسیه واگذار می شد، مورد اعتراض رقبای روسیه‌یعنی اتریش و انگلستان واقع شد و سبب شد که این دو کشورتزار را تحت فشار گذاشته و او را به قبول تشکیل کنگره ای برای تغییر مفاد قرار دارد سن استفانو وادار نماید.این کنگره به تاریخ 1878 در برلین تشکیل شد و بسیاری از مفاد قرارداد سن استفانو را تغییر داد. این کنگره هم فقط بر پایه نظرات قدرتهای بزرگ تصمیم اتخاذ کرده نظرات ،منافع و احساسات دول کوچکتر کاملا نادیده گرفته شد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]در نتیجه این کنگره: 1- مردم بالکان از تصمیم گیری کنگره ناراضی بودند. این مردم از یک طرف با عثمانی می جنگیدند و از حمایت اتریش و روسیه بر خوردار بودند ، از طرف دیگر باید از رقابت این دو امپراتوری استفاده کرده و مانع از طمع آنها به سرزمینشان می شدند. نارضایتی مردم بالکان این منطقه را به صورت کانون بحران درآورد. 2-روسیه از حسن نظر آلمان ناامید شده و از اتحاد مثلث خارج شد که منجر به فروپاشی سیستم اول بیسمارک گردید.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]3- از جنگ احتمالی بین قدرتهای برتر اروپا یعنی انگلستان اطریش و روسیه جلوگیری به عمل آمد. در نهایت با خروج روسیه از اتحاد مثلث سیستم اول بیسمارک فروپاشید،اما صدر اعظم آلمان در همان حال خطوط کلی سیاست دوم سیستم خود را طراحی و ترسیم نمود.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [b] [/b] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4]بحران بالکان(1875-78) و پایان سیستم اول بیسمارک[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]سیستم دوم بیسمارک[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]بحران بالکان نشان داد که متحد ساختن روسیه و اتریش کار آسانی نیست و بیسمارک دید که ناگزیر است یکی از این دو را انتخاب کند، بیسمارک تصمیم گرفت اتریش را انتخاب کند. وی برای عملی کردن این تصمیم با دو مشکل عمده مواجه بود که با تلاش توانست بر آنها فایق آید. مشکلات بیسمارک در این راه عبارت بودند از:[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]1-مخالفت گیوم اول امپراطوری آلمان با انتخاب اتریش به دلیل احترامی که برای تزار قایل بود و ازطرفی فکر میکرد این سیستم آلمان را در مقابل وحدت روسیه و فرانسه قرار می دهد وگیوم این را خلاف شئون اعتقادی خود می دانست.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]2-اصرار اتریش مبنی بر اینکه این اتحاد علیه روسیه باشد نه فرانسه[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]بیسمارک با زیرکی پیشنهاد اتریش را پذیرفت و قرار شد که اگر هرکدام از این دو کشور مورد حمله روسیه قرارگرفت به همدیگر کمک کنند و اگر کشور دیگری مثل فرانسه به آنها حمله کرد حفظ بی طرفی کافی است. بیسمارک به این ترتیب می خواست انزاوای روسیه را هم به تزار نشان دهد. از طرف دیگر بیسمارک سیاست نزدیکی با انگلستان را در پیش گرفت که بیش از پیش روسیه را دچار وحشت کرد. و سبب شد که خود را منزوی احساس کند. بیسمارک زیرکانه دریافته بود که روسیه تزاری و فرانسه جمهوری نمی‌توانند به هم نزدیک شوند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]تزار در صدد احیای مجدد اتحاد بین سه امپراتور بر آمده و در سپتامبر 1879 نماینده‌ای به برلین فرستاده و سعی کرد آلمان را تشویق به عقد مجدد پیمان بین سه امپراتور کند. بیسمارک نیز که منتظر این فرصت بود از این پیشنهاد استقبال کرد و این پیمان در 1881 بین سه امپراتور به امضا رسید که بر مبنای آن:[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]1-بی طرفی در هنگامی که سومی در وضعیت جنگ با کشوری خارج از این پیمان قرارگیرد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]2-اتریش و روسیه متعهد شدند که به طور یک جانبه در صدد تغیر وضع موجود در بالکان برنیایند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]3-بر اساس یک پروتکل جداگانه قرار شد که اتریش بوسنی و هرزگوین را به خاک خود ضمیمه کند و روسیه دو پرنس نشین بلغارستان و روملیا را زیر نظر بگیرد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4]اتحاد مثلث[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]از سال 1881 ایتالیا که در صدد کسب حیثیت در اروپا بود به دنبال متحدی بود تا بتواند از انزوا خارج شود. د ررقابت بین فرانسه و آلمان ایتالیا آلمان را مناسب تشخیص داد به دلیل اینکه خاطره خوبی از فرانسه و ناپلئون سوم نداشت با پیوستن ایتالیا به اتحاد اتریش وآلمان وتشکیل اتحاد مثلث سیستم دوم بیسمارک به اوج خود رسید به این ترتیب بیسمارک توانست از طرفی با پیمان بین روسیه اتریش و آلمان دو رقیب یعنی اتریش و روسیه را در پیوند با آلمان قرار دهد. از طرفی با اتحاد مثلث دو دشمن دیرینه‌یعنی اتریش و ایتالیا را تابع سیاست‌های خود کند، وفرانسه را در انزوا قرار دهد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3] [/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4]اروپا ازاتحاد مثلث تا سقوط بیسمارک [/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]اتحاد مثلث برای بار دوم در سال 1887 تجدید شد. در این چند سال تحولات زیادی رخ داده بود رقابت روسیه و اتریش دوباره جان گرفته بود اتریش در پناه آلمان و با استفاده از ضعف شاهزاده‌های بالکان به توسعه نفوذ خود در بالکان ادامه میداد. و روسیه در همه جا در حال پسروی بود و هیچ یک از امتیازاتی را که در کنگره برلین به دست آورده بود در دست نداشت روسیه علت این شکستها را حمایت آلمان از اتریش می دانست.بنابراین در این تجدید عهد روسیه از امضای پیمان سر باز زد. خروج روسیه از کادر دیپلماسی بیسمارک با بازگشت موج ناسیونالسیم در فرانسه مقارن بود که این موضوع بر نگرانی بیسمارک می افزود.خروج روسیه از پیمان و احتمال جنگ با فرانسه نقش ایتالیا را برای بیسمارک پررنگتر می کرد.ایتالیا نیز این موضوع را دریافته بود و سعی میکرد از این موضوع بهره برداری کند بنابراین تجدید اتحاد مثلث با دو کنونسیون همراه بود[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]1-کنوانسیون ما بین ایتالیا و اتریش که بر اساس آن وضع موجود در بالکان حفظ شده ودر صورتی که اتریش متصرفاتی در این منطقه به دست آورد ایتالیا را نیز سهیم گرداند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]2-کنوانسیون بین آلمان و ایتالیا که آلمان را متعهد به حمایت از نفوذ ایتالیا در شمال آفریقا و مقابله با تجاوز فرانسه به مناطق نفوذ ایتالیا می کرد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]بیسمارک می دانست که آلمان توانایی چندانی در خارج از اروپا ندارد بنابراین سعی کرد که ایتالیا و انگلستان را به هم نزدیک کند بیسمارک در این زمینه هم موفق شد و پیمانی بین ایتالیا وانگلستان منعقد گردید که بر اساس آن ایتالیا حضور انگلستان را در مصر به رسمیت شناخت و انگلستان تعهد کرد که با تصرف لیبی توسط فرانسه مخالفت کند همچنین طرفین حفظ وضع موجود در فرانسه را مورد تاکید قرار دادند . اسپانیا نیز به عنوان یک کشور مدیترانه به این پیمان پیوست. این پیمان از کارهای مهم بیسمارک بود زیرا توانست ایتالیا، اتریش،‌و انگلستان را با خود همراه کند. در این شرایط بیسمارک فقط نگران بهبود روابط فرانسه و روسیه بود بویژه که فرانسه تلاشهایی را در جهت بهبود روابط شروع کرده بود. اما روسیه چندان نظر خوشی نسبت به فرانسه جمهوری نداشت. این بد بینی به کمک بیسمارک آمد و در جون 1887 پیمان مخفیانه‌ای با روسیه بست که به پیمان تضمین دوباره مشهور شد بر اساس این پیمان از نفوذ روسیه در بلغارستان و تنگه های بسفر و داردانل حمایت می کرد. به این ترتیب بیسمارک موفق شد تمام اروپا را حول محور سیاست‌های خود جمع کند. سیستم بیسمارک یک ضعف عمده داشت و آن عدم سازگاری تعهدات آلمان در مقابل روسیه و اتریش بود. سال 1888 نقطه عطفی در سیاستهای آلمان بود در این سال گیوم اول درگذشت و گیوم دوم با سیاستهای بیسمارک چندان موافق نبود لذا بیسمارک استعفا داده و با فروپاشی سیستم بیسمارک سیاست اروپا وارد مرحله جدیدی شد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]منبع:[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font] [font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][url="http://siasy1.mihanblog.com/post/46"]http://siasy1.mihanblog.com/post/46[/url][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/quote] [b] [/b] [b] [/b] [b] [/b] [b] [/b] [b] [/b]
  16. ghermez

    معرفی ارتش روم

    [size=6]تاکتیک ها[/size] [color=#ff0000][size=5][background=rgb(255, 255, 255)]لاک پشت[/background][/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/tortoise-01.jpg[/img] تشکیل لاک دفاعی لاکپشتی( قرار دادن سپر ها به شکلی که دیواری در اطراف و بالای سر انها ایجاد میکند)یکی از اولین ساخاتر های نبوغ‌امیز رومی ها در جنگ بود. وقتی که نیرو ها به این ساختار در ‌می‌امدند، تقریبا در مقابل نیزه ها و یا سایر اشیا پرتاب شده از بالای دیوار های دفاعی غیر قابل نفوذ می‌ماندند. [color=#ff0000][size=5]اورب[/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/orb-02.jpg[/img] اورب(یا گوی)، یک ساختار دفاعی به شکل دایره‌ی کامل است که میتواند توسط واحدی که از لشکر اصلی جدا شده و در محاصره‌ی کامل دشمن قرار گرفته است، یا به وسیله‌ی هر تعداد از نیروها که در طول جنگ جدا افتاده‌اند یا تنها انها از ارتش باقی مانده اند؛ ایجاد شود. ازاین رو، میتوان ان را ساختاری برای اخرین ایستادگی های واحد ها از لشکری در حال شکست قلمداد کرد یا به عنوان قدرت‌نمایی یکی از واحدهای جدا شده از لشکر دانست که تلاش میکنند تا موقعیت نیروها را حفظ کنند تا سایر واحد ها و نیروهای لشکر به انها ملحق شوند.در هر دو حالت، چون این واحد خود را در تور محاسره‌ی دشمن می‌بیند،این ساختار، چیزی نیست که هیچ سربازی دوست داشته باشد خودش را در ان ببیند. همانطوری که در مثال بالا می‌بینید، افسر ها و کماندار ها در وسط این کره می‌بینیم. [color=#ff0000][size=5]مقابله با سواره نظام![/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/repel-cavalry-01.jpg[/img] براي مقابله با سواره نظام دشمن، افسران ارتش روم نوعي آرايش دفاعي را ترتيب ديدند كه در آن رديف جلويي ديواره دفاعي تنگي را تشكيل مي دهد كه از لا به لاي آن نيزه هايي بيرون زده است. بدون شك استفاده از اسب براي شكستن چنين آرايشي بسيار سخت خواهد بود. زماني كه اسب ها به آرايش دفاعي رسيده و با حجم نيزه هاي نشانه رفته بسويشان روبه رو شوند، طبيعتاً متوقف خواهند شد. در اين لحظه است كه اسب و سواركار در آسيب پذيرترين حالت قرار دارند و رديف هاي عقبي به راحتي مي توانند نيزه هايشان را به سمتشان پرتاب كنند. با توجه به مسافت كوتاه و آموزش هايي كه سرباز هاي لژيون ديده اند، به احتمال زياد چنين سواره نظام متوقف شده اي، با دست پاچگي مجبور خواهد شد تا با چرخشي عقب نشيني كند. با اين حال اسب ها هدفي بسيار آسان خواهند بود. اگر حضور تيراندازها در اين آرايش لحاظ شود، اثر آن بر روي سوار نظام بسيار ويرانگر خواهد بود. [color=#ff0000][size=5]آرایش زد و خرد: [/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/skirmishing-01.jpg[/img] آرایش زد و خرد ضروریترین شیوه برای روبرویی در جنگ های نزدیک و فشرده توسط نیروهای هنگ بود. یک خط فاصله دار بزرگ که همه نفرات خط با چند گام فاصله کنار هم می ایستادند، که باعث دو برابر شدن میزان صف ها می گشت. اما فاصله خالی بوجود آمده بین نفرات توسط خط بعد پوشیده می شد. ریشه این آرایش بسیار شبیه در روش سربازان رومی یافت می شود ، که نیروهای سبک درگیر شونده رومی به عنوان نیروی اصلی پیشتاز از این روش استفاده می کردند. فواصل زیاد در خط اجازه می داد که هر سرباز جابجایی زیادی داشته باشد و چندین بار از این فضاها استفاده کند. بدین طریق نبرد های سخت راحت تر می گشت و امکان می داد تا سرباز حملات شدید و عقب نشینی سریع را داشته باشد. همچنین در این آرایش واحد های دوست امکان رد شدن شریع از خط را داشتند که بدون برهم زدن خط ممکن می گشت، این روش که توسط ارتش های پیروز در جنگ های بزرگ استفاده می شد و کسانی که مسیر نبرد را گم می کردند به راحتی کشته می شدند. [color=#ff0000][size=5]آرایش مثلثی[/size][/color] [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/img23.jpg[/IMG] [IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/wedge-01.jpg[/IMG] آرایش مثلثی (گوه ای)یک آرایش تهاجمی است برای شکستن صفوف دشمن در یک دشت باز.یک تعداد نسبتا کم از لژیونرهای می توانند به صورت مثلثی قرار بگیرند و پیشروی خود را بسمت صفوف دشمن آغاز کنند.همانطور که بقیه لژیونرها به این آرایش از پشت یاری می رسانند،فشارآنها می توانند صفوف دشمن را از هم بگسلد. از آنجا که شکستن صفوف دشمن اغلب به صورت کلیدی به پیروزی در نبرد می انجامید آرایش مثلثی یک تاکتیک حیاتی مهم در ارتش رم بوده است توضیح: این آرایش یکی از نقاط تفاوت فالاکنسهای یونانی با لژیونرهای رمی است. اصولا از نظر انعطاف پذیری لژیونرها بسیار از فالانکسها برتر بودند مترجمین: [b] [url="http://www.military.ir/forums/user/199-rezakiani/"]RezaKiani[/url][/b] [b] [url="http://www.military.ir/forums/user/8819-amirattari/"]amirattari[/url][/b] [b] [url="http://www.military.ir/forums/user/46-arminheidari/"]arminheidari[/url][/b] [b] [url="http://www.military.ir/forums/user/4347-ernesto-rommel/"]Ernesto_Rommel[/url][/b] [b] [url="http://www.military.ir/forums/user/11973-senaps/"]senaps[/url][/b]
  17. ghermez

    ارتش قوي تر است يا سپاه

    [quote]بيشتر عمليات آفندي جنگ توسط لشکرهاي سپاه انجام مي شد و طبيعي است که نيروهاي آفندي به نسبت نيروي پدافندي تلفات و خسارت بيشتري داشته باشد [/quote] من جنبه ی بدافندش فقط منظورم بود بس حرفتون نمی تونم ببذیرم بردار نجف می تونه باسخی کاملی به ما در زمینه بده اما مثلا در زمینن ی اموزش دوره ی تکاوری من فهمیدم سباه حدود یک ساله در حالی که ارتش 2 ساله؟ این ....... نگید سباه امورش کامل تره و می تونه تو مدت زمان کوتاه تری ..... دنبال توجیه نباشید جواب علمی و منطقی می خوام اقا سعید خودشون احتمالا نظامی باید جوابی داشته باشند اقا رضا چطور؟ مگر مشکلی داره ؟ من اهل اسبم انچنان نیستم به همین علت.....
  18. ghermez

    ارتش قوي تر است يا سپاه

    چند صفحه از این تایپیک خوندم هیچ ازش نفهمیدم سئوال طوری دیگری مطرح می کنم از نظر اموزش کدامشون برتری دارند ؟ من خیلی جا هها خوندم سپاه به دلایل اینکه اصول رزم جنگ را خوب رعایت نمی کرد تلفاتش در جنگ تحمیلی بالا بود بر عکس ارتش چون بر طبق اصول می جنگدید تلافات کمی داشت ( منظورم نوع جنگیدن و شیوه ی جنگیدن نیست پس بحث حاشیه نبرید )
  19. ghermez

    نبرد جهرا

    [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Jahra-castle.jpg[/img][/center] [center][color=#0000cd][size=5]نبرد جهرا[/size][/color][/center] [center][size=4][size=5]تاریخ : [/size]اکتبر 10، 1920 [size=5]مکان: [/size]جهرا، در غرب کشور کویت[/size][/center] [center][size=4][size=5]متارضین:[/size][/size][/center] [center][size=4]اخوان در برابر کویت[/size][/center] [center][size=4][size=5]فرماندهان[/size][/size][/center] [center][size=4]اخوان[/size][/center] [center][size=4]فیصل بن سلطان دویش[/size][/center] [center][size=4]کویت:[/size][/center] [center][size=4]سالم مبارک صباح[/size][/center] [center][b]اختلافات ارضی[/b] در سال 1919 به دلیل اختلافات ارضی رابطه ی بین ملک عبدالعزیز آل سعود و شیخ سالم بن مبارک الصباح تیره شده بود. در سپتامبر آن سال امیر کویت تصمیم گرفت تا در خلیج بلبول شهر و قلعه ای بسازد. او این منطقه را بر اساس قرارداد 1913 انگلیس-عثمانی قسمتی از خاک کویت می دانست. ملک عبدالعزیز به صورت کتبی به شیخ سالم اعتراض کرد ولی امیر کویت اعتراض او را وارد ندانست. ملک عبدالعزیز به سرگرد جان مور ،مامور سیاسی انگلیس در کویت، شکایت کرد و او امیر کویت را محق دانست.[/center] [center] [b]اختلاف با اخوان[/b] قبائل اخوان از اتباع آل سعود بودند و در سال 1920 به کویت هجرت کردند و در منطقه آبار شروع به ساخت دهکده ای کردند. شیخ سالم به رهبر آنها ،هایف بن شقیر، اعتراض کرد و چون از اعتراضش نتیجه ای نگرفت 300 نفر از افرادش را به فرماندهی شیخ دعیج بن سلمان الصباح برای ترساندن آنها ارسال کرد. با رسیدن افراد شیخ کویت، امیر ارطاویه ،فیصل بن سلطان دویش، به طرفداری اخوان 2000 نفر به حمض فرستاد که افراد امیرکویت را فراری دادند. عبدالعزیز آل سعود به فیصل دویش اعتراض کرد که چرا به جای دفاع به حمله روی آورده است و اخوان در پاسخ گفتند که امیر کویت آغاز کننده درگیری نظامی بوده است. در کویت، شیخ سالم الصباح ضاری بن طواله را ملاقات کرد و او را به همراه دعیج بن سلیمان به جنگ اخوان فرستاد. در میان راه بین دو فرمانده اختلاف ایجاد شد و آنها و افرادشان بدون درگیری بازگشتند.[/center] [center] [b]بنای استحکامات[/b] پس از این درگیریها امیر کویت تصمیم به ساخت یک شهر (پایگاه) نظامی در مرز خود با عربستان گرفت. در روز 22 می 1920 کارهای ساخت این شهر (پایگاه) آغاز شد. دیوارهای دور این شهر مانند یک قلعه نظامی ساخته شده بود و برای آن دروازه هایی تعبیه شد. بر روی دیوارها برج و باروهایی تعبیه شد که مدافعان شهر در آن سنگر بگیرند و بتوانند به مهاجمین تیراندازی کنند. در ماه اکتبر به شیخ سالم خبر رسید که نیروهای اخوان به جنوب مرزهای کویت وارد شده اند و او به همراه مردانش برای مقابله با آنها به راه افتاد. اخوان در روز 7 اکتبر به وفرا در جنوب کویت رسیدند. آنها 4000 نفر نیرو داشتند که 500 نفر از آنها سواره بودند. روز بعد آنها از وفرا به صبیحیه رفتند و 2 روز بعد به جهرا رسیدند. نیروهای شیخ سالم بین 1500 تا 3000 نفر برآورد می شود که 500 نفر از آنها سواره بودند.[/center] [center] [b]نبرد[/b] در ساعت 6 صبح روز دهم اکتبر اخوان به جهرا حمله کردند. حمله آنها چنان شدید بود که شیخ سالم و نیروهایش در گوشه جنوبی شهر به دام افتادند. امیر کویت و 600 نفر از افرادش به قصر سرخ فرار کردند و آنجا تحت محاصره قرارگفتند. جهرا در ساعت 9 صبح کاملا سقوط کرده بود و امیر به همراه افرادش در قصر به دام افتاده بودند. فیصل دویش از امیر کویت درخواست صلح کرد و تهدید کرد که در صورت رد شدن تقاضایش حمله به قصر را شروع می کند. شرایط فیصل دویش عبارت بود از انجام مناسک اسلامی، ممنوع شدن سیگار و تکفیر ترکها. شیخ سالم الصباح در جواب گفت: " اما اسلام! به حمد خدا که ما مسلمانیم و حتی یک رو از دین اسلام خارج نشدیم و محافظ ارکان اسلام هستیم، با منکرات مبارزه می کنیم. اما ترکها! تا الان کافر بودن آنها برای ما ثابت نشده است." حوالی غروب بود که اخوان آماده حمله به قصر شدند. در شهر ولیعهد کویت، نیروهایی را برای کمک به امیر کویت ارسال کرد.[/center] [center] [b]صلح[/b] حملات فیصل دویش در روز اول به قصر بی نتیجه ماند. از طرفی مدافعان قصر با کمبود آب مواجه شده بودند. با آغاز روز دوم نبرد فیصل دویش ادامه حمله به قصر را بی فایده دانست و یکی از روحانیون همراهش را به عنوان سفیر به قصر فرستاد. امیر کویت با صلح موافقت کرد. نیروهای اخوان در روز 12 اکتبر از جهرا عقب نشستند و امیر کویت به همراه افرادش به شهر کویت بازگشتند. اما امیر کویت در باطن صلح را قبول نکرده بود و هنگامی که دو روز بعد فیصل دویش از وی خواست که مذاکرات صلح را ادامه دهند از این امر امتناع کرد. دویش در روز 18 اکتبر جفران الفغم را به کویت فرستاد ولی امیر کویت از ملاقات با وی سرباز زد. امیر کویت همزمان از انگلیسیها درخواست کمک کرد. بعد از یک هفته، امیرکویت حاضر شد با جفران ملاقات کند در حالیکه سرگرد مور هم در جلسه حضور داشت. شیخ سالم شرایط اخوان را نپذیرفت و سرگرد مورد در یک یادداشت رسمی از جانب حکومت بریتانیا اخوان را تهدید کرد که هر چه زودتر از خاک کویت خارج شوند. جفران نزد فیصل دویش بازگشت و در نامه ای به عبدالعزیز آل سعود شکایت کرد.[/center] [center] [b]مداخله بریتانیا[/b] در روز 21 اکتبر ناوهای جنگی نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا با نامهای اسپیکل و لورنس وارد کویت شدند و هواپیماهای جنگی این کشور در کویت بر زمین نشستند. یک روز بعد یک ناوجنگی دیگر وارد کویت شد. هواپیماهای انگلیس اعلامیه هایی بر سر اخوان می ریختند که در آنها از اخوان خواسته شده بود که هرچه زودتر از خاک کویت عقبنشینی کنند. فیصل دویش در پاسخ، نامه ای به امیر کویت نوشت و از این که امیر کویت با حیله گری آنها را از سر خود باز کرده اعتراض کرد.[/center] [center] [b]بعد از جهرا[/b] پس از عقب نشینی اخوان از کویت، شیخ خزعل ،حاکم خوزستان، وساطت بین امیر کویت و عبدالعزیز آل سعود را برعهده گرفت. یک هیئت سیاسی از طریق بحرین وارد عربستان شد تا مذاکرات صلح را سامان دهد اما در این میان امیر کویت درگذشت و ولیعهد او ،شیخ احمدجابر الصباح، حاکم کویت شد. با این تغییرات سیاسی، عبدالعزیز آل سعود تصمیم گرفت که با امیر جدید کویت مدارا کند و هرچه زودتر به اختلافات پایان دهد.[/center] [center] [b]مرزها[/b] در روز دوم دسامبر 1922 معاهده ای برای تعیین مرزهای بین دو کشور بین عبدالله دملوجی ،از طرف پادشاه عربستان، و سرگرد جون ،از طرف امر کویت، بسته شد و به اختلافات ارضی بین دو کشور پایان داده شد.[/center] [center]مترجم:[/center] [center][b] [url="http://www.military.ir/forums/user/199-rezakiani/"]RezaKiani[/url][/b][/center] [center]منبع:[/center] [center][size=1][url="http://ar.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%83%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%AC%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A1"]http://ar.wikipedia....i/معركة_الجهراء[/url][/size][/center]
  20. ghermez

    معرفی ارتش روم

    [quote name='SAEID' timestamp='1356994191' post='291524'] تشکر از دوستانی که این مقاله رو تهیه کردند. یک سوال. چرا این رومی ها دست و پاها رو حفاظت نمی کرن البته اونطور که در عکسها دیده میشه؟ [/quote] اقا سعید گشنم جوابو بیدا کردم اما به صورت انگلیش!کسی می تونه زحمت ترجمه اش بکشه Attempting to hit a small target like someones foot with a spear, axe or sword is difficult when the opponent is within range to use such weapons, as your not fighting in isolation. Your actively dodging blows from your opponent, those next to him, whilst at the same time making sure your not in the way of your fellows trying to do the same to them. And of course to hit someone's feet you have to look down, and then stab downwards, which means your less likely to be able to defend in coming attacks, whilst at the same time exposing your head, right shoulder and back to a weapon thrust. When you read battle accounts in Ammianus, Julian etc its pretty certain that the vast majority of casualties are caused when one army routs and then the pursuers slash at the backs and legs of those who are fleeing. سوالات خوبی تو منبعی جواب بیدا کردم مطرح شده منبع اش می ذارم اگر کسی توان ترجمه داره ترجمه اش کنه... http://www.romanarmytalk.com/rat/17-roman-military-history-a-archaeology/275688-foot-protection-in-battle.html
  21. ghermez

    نبرد جهرا

    [quote name='senaps' timestamp='1356988922' post='291510'] ------------------ سوال من اینه که ترکا همیشه با انگیسا تو یه جا حضور داشتن ومستعمره‌شون بوده؟! اخه ترکا و انگلیسا با هم تو کویت دنبال چی بودن؟! [/quote] اون سال ها سال های فرو پاشی عثمانی ( حدود سال های پایانی جنگ اول جهانی ) و شبه جزیره هم مستمره عثمانی و می دونید انگلیس ها باعث.... همزمان هم حضور نداشتند
  22. ghermez

    نبرد جهرا

    [quote name='senaps' timestamp='1356987844' post='291505'] سلام.... بسیار عالی در اومده فقط تا جایی که یادم میاد و ترجمه‌‌ای که هرگز تموم نشد، یه مقدمه‌ی کوچیک داشت که ظاهرا اینجا نیومده! به هر حال تشکر میکنم از قرمز عزیز و کیانی عزیز تاپیک بسیار خوب و جالبی هستش... [/quote] این متن تقریبا خلاصه شده است و ترجمه کمله به کلمه نیست جناب کیانی کل زحمتش همراه با دوستشون کشیدند
  23. ghermez

    معرفی ارتش روم

    [size=5][color=#ff0000]سواره نظام[/color] [color=#008000]قرن 1 بعد از میلاد[/color][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/cavalry-02.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/cavalry-01.jpg[/img] اسب سواری جناح ها در قرن اول پس از میلاد برای حفاظت، زره به تن میکردند، کلاهخود گالیک داشتند و زره مستطیلی بزرگی داشتند. اسلحه آنها شامل نیزه ای بلند به نام هاستا و شمشیر بلندی به نام سپاثا میشده است. برای سواری راحت تر و تحرک بیشتر، نوعی شلوار کوتاه به پا میکرده اند. سواره نظام ایتالیایی هیچگاه عملکرد خوبی در جنگها نداشت. اسپانیایی ها و فرانسویها و نومیدی ها، بسیار قدرتمندتر ظاهر شدند. تا آخر قرن اول، سواره نظام رومی ها متشکل از سوارانی از تمام قسمتهای امپراتوری بود . [color=#ff0000][size=5]سواره نظام جدید [/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/late-cavalry-01a.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/late-cavalry-01b.jpg[/img] براي نمونه سواره نظام اواخر دوران امپراطوري روم ( قرن پنجم بعد از ميلاد) داراي کلاه خود و زره زنجييري مشابه شواليه هاي قرون وسطاي ميبود. وي يک سپر و نيزه سبک رو حمل ميکرد. شمشير سواره نظام رومي سپاثا نام داشت. که يک شمشير با تيغه بلند بود که فاصله بيشتري رو به سوار براي حمله دراختيار سوار ميزاشت در مقايسه با شمشير هاي مرسوم کوتاه رومي آنزمانگلادیوس نوع اسلحه و زره سوار رومي رو ميتوان اين گونه تصور کرد: تيردان حاوي تيرها در پشت زين حمل ميشد. سواره نظام رومي در جنگ حمله به جناحين دشمن رو ترجيح ميدادند. اين روش هنگامي کارايي ويرانگر خودش رو نشون ميداد که سواره نظام از پشت سر به دشمن در حال فرار حمله ميکرد و سربازان در در حال فرار توسط سواره نظام از پشت سر توسط نيزه در واقع به سيخ کشيده ميشدند. بيشتر تلفات در جنگ هاي باستان به همين شيوه رخ مي داد :هنگامي که ارتش دشمن شکست ميخورد و نظم و ترتيب آن از بين ميرفت و سواره نظام بر دشمن شکست خورده و در حال فرار از پشت سر ميتاخت. اين رو در نظر داشته باشيد که سوار رومي از رکاب استفاده نميکرد [size=5][color=#ff0000]تریال[/color] [color=#008000]قرن ۲ و ۳ قبل از میلاد[/color][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/triarius-01.jpg[/img] تریال ها ستون فقرات جمهوری لژیون اولیه بودند. " به تریری رسیده" جمله‌ای بود که وقتی وضع بسیار خراب میشد و بحران ها راه می‌افتاد گفته میشد چرا که یکی از اهداف تریری ها کنترل این مسئله بود. انها عملکردی بسیار شبیه به هاپلیت ها(نیروهای پیاده‌ی یونان) داشند و شبیه به انها عمل می‌کردند، به شکل دیواری از سپر، نیزه بدست و اماده‌ی حمله. در اینجا، تریالی شکل متصور شده ایم (عکس)تریال با یک سپر منحنی بزرگ(بزرگ تر و سنگین تر از سپر لژیون های اینده)، یک کلاه از جنس برنز با دو طاق کناری برای حفاظت از صورت، زره زنجیری بدن، یک شمشیر و نیزه‌ای بلند برای دور نگه داشتن دشمن از خود را با خود دارد. با دقت به پاها نگاه کنید، تنها پای چپش یک محافظ برنزی دارد چرا که تریال ها هنگام حمله پای چپ را ستون کرده، در جلو قرار می‌دهند، نزدیک ترین قسمت به دشمن. . [color=#ff0000][size=5]آپتیو[/size][/color] [color=#008000][size=5]قرن اول میلادی:[/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/optio-01.jpg[/img] بر عکس سنچوریون ها ،تجهیزات و زره آپتیو ها کمی متفاوت تر از یک سرباز معمولی بود. شاخص اصلی این صف ،اعضای آپتیو بودند. عموما اعتقاد بر این است که کاربرد اصلی این گروه در کمک به آرایش در صف ها و ستون ها بود. دسترسی به دسته جلویی زین به او اعطا می کند،نیز اجازه می دهد که آپتیو توجه داشته باشد به افراد تنها در صفوف نبرد. بیشتراز این،گفته شده که آپتیو یک حلقه مخصوص می پوشیده که دلالت بر رتبه او داشته است. این مثال خوبی از یک آپتیو است که می پوشد یک تاج که فقط در رژه هااستفاده می شده است . او یک شنل قرمز می پوشد.معمولا برای تشخیص از سنچوریون . اما برای آپتیو ها موقعیت دو در فرمان معین شده است.این در واقع ممکن است. [size=5][color=#ff0000]لژیون سلطنتی[/color] [color=#008000]قرن اول میلادی[/color][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/legionary-1st-AD-mail~0.jpg[/img] لوریکا همَتا(زره زنجیری): یک سرباز لژیون قرن اولی زره زنجیری ،لوریکا همَتا،و نوعی کلاه خود فرانسوی )گالیک) سلطنتی می پوشد.همچنین او دارد همراهش سپر بزرگ مشهور مربعی [size=5][color=#ff0000]دنکانوس[/color] [color=#008000]قرن اول بعد از میلاد[/color][/size] دنکانوس اولین مرد از دسته 8 نفره سربازان (یا کانتوبرنیوم) بود که سربازی معمولی بدون وظایف رسمی فرماندهی و معمولا موظف به وظایف مرتبط به خیمه و سربازخانه بود. در زندگی روزمره سربازخانه شغل این سرباز از اهمیت بالایی برخوردار نبود اما هنگامی که ارتش در حال حرکت بود و نیاز به استقرار و ضد استقرار داشت، دکانی بیش از معمول از اهمیت زیادی به عنوان فرماندهی دسته برخوردارمی گشت تا خیمه ها باز شده و بنا شوند. نشانه دنکانوس 2 پر بر روی کلاهخود او بود. [color=#ff0000][size=5]ماریوس [/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/marius-mules.jpg[/img] سربازان ارتش روم مقدار قابل توجهی بار و توشه راه با خود حمل می نمودند. زمانی در ماه مارس این سربازان با خود وسیله خلاقانه را بر روی شانه های خود حمل کردند که شبیه به چنگال عصا مانند بود ودر حمل بار و تجهیزات کمک شایانی می نمود. در اینجا یک سرباز هنگ این وسیله را به همراه نیزه ی رومی اش روی دوش خود قرار داده است. این کار باعث کاهش وزن بار حمل شده توسط سرباز گشته است که آنها به اسم ماریوس قاطر از آن نام می بردند که بعد از ابداع این وسیله از سوی ژنرال معروف روم این اسم برقرار گشت. [color=#ff0000][size=5]لژیونر اواخر عمر اپراطوری[/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/22.jpg[/img] سلاح و تجهیزات لژیونها در اواخر امپراطوری روم عموما یک سپر بزرگ، یک کلاه خود بزرگ که شباهت زیادی به کلاه خودهای شوالیه ها در اواخر قرون وسطا داشت و یک لباس زره که از حلقه های زیادی بافته شده بود و یا فلسی شکل که تکه ها طبقه طبقه روی هم قرار گرفته اند تشکیل شده بود.نیزه مشهور(pilum spear) از چندین سرنیزه مختلف به صورت وسیعی استفاده می کرد که به خوبی نیزه های بلند علیه سواره نظام به کار می رفت. ( سبک، نیزه های پرتابی کوتاه که در تصویر نشان داده شده است). [color=#ff0000][size=5]تمرین لژیونر[/size][/color] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/legionary-practice.jpg[/img] سربازان ارتش روم روزانه های رزمی خود را تمرین کنید. برای این کار آنها را سپر ساخته شده از سبد و شمشیر چوبی را به منظور آسیب هر یک از دیگر استفاده کنید. مترجمان: [b] [url="http://www.military.ir/forums/user/1141-hans/"]hans[/url][/b] [b][url="http://www.military.ir/forums/user/12446-emp/"]EMP[/url][/b] [url="http://www.military.ir/forums/user/2804-azarakhsh/"]Azarakhsh[/url] [url="http://www.military.ir/forums/user/11954-heliaa/"]heliaa[/url] [url="http://www.military.ir/forums/user/3758-stuka/"]Stuka[/url] [url="http://www.military.ir/forums/user/11973-senaps/"]senaps[/url] [b] [url="http://www.military.ir/forums/user/46-arminheidari/"]arminheidari[/url][/b] قسمت معرفی سربازان تمام شد قسمت بعدی درباره ی توع تاکتیک ها رایجشون است با توجه این تایپیک همه چیز ارتش رومی اهم سرباز ، تاکتیک.... معرفی می کنه و منم تو اسم مناسبی برای تایپیک انتخاب نکردم یکی از مدیران یک اسم مناسب برای تایپیک بذاره
  24. ghermez

    گزارش مشکلات سایت

    یکی برام توضیح بده محدودیت پیام برای چیه؟
  25. [quote name='call-of-duty' timestamp='1356866648' post='291167'] [quote name='Generalmohammad' timestamp='1356863961' post='291161'] [quote name='rezatizitizi' timestamp='1356848048' post='291130'] ۱۲۰ کشور در سوریه دخالت دارند/جنگ تروریست‌ها با یکدیگر [url="http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911008000281"]http://www.farsnews....=13911008000281[/url] [/quote] لطف كنيد نام ببريد ... [/quote] [b]همه دنیا تروریستن منهای جنوب لبنان و سوریه و ایران و چین و روسیه و کره شمالی[/b] [/quote] بر عکس ما هستیم. جناب کلاف به غیر اخبار رسانه ای اطلاعات دیگری ( افراد مطلع اهم نظامی و غیر نظامی در سوریه ) دارید؟ نمی دونم تو رسانه ها کدامش بدند و کدامش بدتر