Brave_Heart

VIP
  • تعداد محتوا

    657
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1

تمامی ارسال های Brave_Heart

  1. ۱- دلیل گزینش موتور ویلیامز ۳۳ از میان این همه گزینه موجود در بازار برای مهندسی معکوس چه بوده است؟ توان این موتور بیشتر از آنچه مورد نیاز خا ۵۵ و کپی های ایرانی آن است، می باشد ولی کمتر از موتور آر کیو ۱۷۰! آیا تنها توانسته بودند اطلاعات مربوط به این موتور را از طریق جاسوسی اطلاعاتی به دست آورند؟ واقعا” چه دلیلی داشته است؟ ۲- چرا در یاسین از دو موتور جهش استفاده نمی شود؟ جالب است که در هنگام رونمایی، موتور این هواپیما توربوفن اعلام شد ولی در رونمایی اخیر از موتور اوج به عنوان پیشرانه آن یاد شد!
  2. بالاخره پس از این همه سال چالش و گفتگو، یک روز باید مشخص شود داستان هزینه تمام شده واقعی (تولید و نگهداری) موشکهای زمین به زمین ایران چه میزان است. این واقعیتی است که تکلیف جنگنده هایی مثل فانتوم، فنسر، میراژ، فیتر، تایگر، و ایرگارد و جانشینان آنها مانند سوخوی ۳۰ و جی ۱۰ را مشخص می کند. اگر واقعا” ما چندین هزار موشک نقطه زن و آماده شلیک داریم و توان تولید بومی هزاران فروند دیگر با هزینه ای یک دهم ارزش جهانی را داریم واقعا” نیازی به جنگنده های یاد شده نداریم. این یک واقعیت است و هزینه های نیروی هوایی به طرز چشمگیری کاهش می یابد. در این سناریو، ساختار نیروی هوایی بایستی بر مبنای ایمن کردن آسمان برای پرتابگرهای این موشکها باشد. بنابراین یک نیروی هوایی پویا و کاربردی با شمار کمتری از پرنده های جنگی می تواند شامل ساختار زیر باشد: ۱- جنگنده برتری هوایی: اف ۱۴ یا سوخوی ۳۵ ۲- جنگنده رهگیر نقطه ای: میگ ۲۹ یا میگ ۳۵ ۳- گروه هواپیماهای آموزشی : اف ۳۳/پرستو ؛ پی سی ۷؛ یاسین؛ کوثر ۴- هواپیماهای سوخترسان ۵- هواپیماهای آواکس و جنگ الکترونیک ۶- هواپیماهای خدماتی مشخص است که دسته سوم به همراه پهپادها وظیفه پشتیبانی نزدیک را هم بر عهده خواهند داشت. ولی متأسفانه نشانه های زیادی وجود دارند که خط بطلانی هستند بر ادعاهای موشکی مقامات، چه کمیتی و چه هزینه ای: ۱- خود هوافضای سپاه رو به کاربرد فیترهای عراقی گرفته است!! ۲- ارتش در حال به روز رسانی ایرگاردها به استاندارد پاکستان/بنگلادش است!! ۳- با وجود موشک طلائیه، ارتش در حال به روز رسانی میراژها به توانایی حمل و شلیک موشکهای کلاس نور ۴- شنیده هایی از برنامه برای خرید سوخوی ۳۰ ...... واقعا” اوضاع نابسامانی است. نیروهای هوایی یک کشور در حال توسعه دارای هشت گونه جنگنده است. کابوس نگهداری، آموزش، پشتیبانی، به روز رسانی ،.....
  3. نخستین هواپیمای بمب‌افکن کوثر در پایگاه شهید فکوری به زمین نشست به گزارش حوزه دفاعی خبرگزاری تسنیم به نقل از روابط عمومی ارتش، امیر سرتیپ دوم رسولی فرمانده پایگاه شهید فکوری تبریز در مراسم استقبال از هواپیمای کوثر، گفت: مراحل ورود به خط پرواز و عملیات تحت تست هواپیمای کوثر در حال اجرا است و انشالله تغییرات محسوسی در این پرنده شکاری بمب افکن شاهد خواهیم بود. وی افزود: سیستم اویونیک (تجهیزات الکترونیکی هواپیما)، رادار و سایر سیستم‌های این هواپیمای جنگی تغییراتی خاصی داشته و همه مراحل ساخت و پردازش و ارتقای این پرنده در کشور عزیزمان صورت گرفته است. مرجع: https://tn.ai/2336478
  4. آخرین شکار کوسه های آتلانتیک آخرین موفقیت رزمی زیردریایی های نیروی دریایی آلمان نازی در دومین جنگ جهانی، توسط زیردریایی U-2336 در تاریخ 7 ماه می سال ۱۹۴۵ یعنی یک هفته پس از مرگ اسرارآمیز آدولف هیتلر و پنج روز پس از سقوط برلین به دست ارتش سرخ ثبت شده است. باوجود این که آدمیرال کارل دونیتز در تاریخ چهارم ماه می سال ۱۹۴۵ دستور عدم تازش را به نیروی دریایی آلمان ابلاغ نموده بود، چندین فروند از ۶۳ زیردریایی که در آنزمان دور از بنادر و در دریاها و اقیانوس‌ها به مأموریت رزمی مشغول بودند به دلایل فنی و یا تعمدا” این دستور را دریافت نکرده و همچنان به ناامن کردن اقیانوس آتلانتیک مشغول بودند که یکی از آنها زیردریایی پیشرفته U-2336 بود. آدمیرال کارل دونیتز آخرین رئیس جمهور آلمان نازی زیردریایی U-2336 از جدیدترین نسل زیردریایی‌های تایپ ۲۳ نیروی دریایی آلمان نازی معروف به Elektroboot بود که برخلاف خواهر بزرگترش یعنی تایپ ۲۱ تنها توانایی حمل دو اژدر را داشت و حوزه رزم آن بیشتر به نواحی ساحلی دشمن محدود بود (بسیار شبیه به زیردریایی کلاس قدیر کشورمان). زیردریایی کوچک ولی دوربرد تایپ XXIII با ماندگاری بالا در زیر آب که امکان شناسایی توسط جنگنده های دشمن را کاهش می داد. وزن جابجایی این زیردریایی تنها ۲۵۸ تن بود که برای هدایت و عملیاتی نگاه داشتن آن نیاز به ۱۴ تا ۱۸ خدمه داشت. در این رویداد زیردریایی یاد شده به فرماندهی امیل کلوزمایر موفق شد دو فروند شناور انگلیسی و نروژی را به وزن مجموعا” ۴۷۰۰ تن در نزدیکی سواحل اسکاتلند مورد اصابت اژدرهای مرگبار خود قرار داده و به اعماق آبها بفرستد. آخرین شکارگاه کوسه چابک آلمانی در سواحل اسکاتلند این زیر دریایی پس از پایان این مأموریت به بندر کیل بازگشت و تسلیم متفقین شد و سرانجام در عملیاتی با عنوان Deadlight در ژانویه ۱۹۴۶ توسط نیروی دریایی انگلستان غرق گشت.
  5. Brave_Heart

    روزی که جنگ را باختیم ...

    به اعتراف خود علی اکبر ولایتی، در زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نزدیک به ۳۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع از خاک کشور در اشغال ارتش عراق بود. آنوقت ما جنگ را نباختیم؟ بهتر نیست خودفریبی نکنیم؟ اگر آمریکا به عراق حمله نکرده بود،‌ معلوم نبود این بخش از ایران هم از مام وطن جدا نشده بود. موضوع بسیار عجیب دیگر عدم طلب خسارت وارد شده به ایران از سوی مسؤولان جمهوری اسلامی است. انگار نه انگار باید در این زمینه به مردم پاسخگو باشند. آن یکصد میلیارد دلاری که گفته می شود سازمان ملل نیز در آن سالها تأیید کرده بود برابر دویست و نوزده میلیارد دلار امروز ارزش دارد که برای ساختن یک کشور از نو کافی است. البته دو شایعه در این زمینه وجود دارد: ۱- عراقی بودن شمار زیادی از کله گنده های حکومت (برای مثال لاریجانی ها و هاشمی شاهرودی) و فشار آنها مانع از پیگیری حقوقی قضیه شده است. ۲- در توافقات پهنانی، بخشی از این پول توسط مقامات ایرانی به شکل های گوناگون (طلا، ارز، اجازه حضور و پشتیبانی شبه نظامیان طرفدار ایران در خاک عراق، ... ) تصفیه شده و بخش دیگر خرج سرمایه گذاری ها و خوش گذرانی های آقایان و خانواده هایشان در سراسر جهان شده است.
  6. دلیل سرعت پایین کرار چیست؟ ۱- پیشرانه با توان کم، یا ۲- طراحی غیر آئرودینامیک، یا ۳- وزن زیاد، یا ۴ ...
  7. ببر در قفس: امیدوارم تکراری نباشد. مصاحبه سرهنگ دوم خلبان محمد جعفر وارسته با تلویزیون رژیم بعث عراق پس از هدف گرفتن هواپیمای اف - ۵ خود در جریان تازش هوایی به شهر اربیل که گویا در سال هفتم جنگ روی داده است: آپارات: https://www.aparat.com/v/VevwC/مصاحبه_تلویزیون_عراق_با_خلبان_اسیر_ایرانی یوتیوب
  8. البته با توجه به فاصله ونزوئلا تا خاک ایالات متحده، موشکهای متعارفی که ایران بتواند صادر کند قادر به رسیدن به اهداف مهم در خاک آمریکا نخواهد بود و اصولا” این گونه کارها مسخره و بی فایده هستند. درباره این ژوزف استالین بدبخت هم ببینید مافیای رسانه چه کاری کرده که از شخصی که تقریبا” تمام دفاتر اصلی طراحی/مهندسی و پژوهشکده های علمی و صنعتی این کشور در زمان او راه اندازی شده اند و حتی سرود ملی کنونی روسیه نیز بر پایه سرودی که بلشویک ها برای او ساختند، است چهره ای منفور به نمایش درآمده است. شوروی سابق در زمان او کاملا” متحول شد و از کشوری که در زمان لنین با خفت و خواری از نخستین جنگ جهانی بیرون رفت به ابرقدرت نظامی - صنعتی - کشاورزی در پایان دومین جنگ جهانی تبدیل شد. البته خونهای بسیاری از مردم خود این کشور در این راه به حق و ناحق به زمین ریخته شد، ولی نتیجه به آن بدی هم که رسانه ها می گویند نبود.
  9. خطری که از بیخ گوش پیشوا گذشت در روز چهارم ژوئن سال ۱۹۴۲ و در روزهای اوج دومین جنگ جهانی، آدولف هیتلر پیشوای آلمان نازی برای یک دیدار مخفیانه و مهم و نیز شادباش گویی به دوست و متحد خود در کشور فنلاند یعنی کارل گوستاو مانرهایم که به تازگی و در آستانه ۷۵ سالگی به مقام فرماندهی کل قوای فنلاند رسیده بود، آلمان را به مقصد این کشور ترک نمود. آدولف هیتلر در میان و گوستاو مانرهایم در سمت چپ نمایه این سفر با پرواز هواپیمای مخصوص پیشوا یعنی فوکه ولف کُندُر (FW—200) از فرودگاه ویژه پیشوا نزدیک به مخفیگاه وی یعنی لانه گرگ (Wolf’s Lair) در پروس شرقی انجام شد و خلبان آن کسی نبود جز هانس باور (Hans Bauer) که سالها پس از پایان دومین جنگ جهانی خاطرات خود را از روزهای خدمت به پیشوا منتشر نمود. با توجه مخفیانه بودن پرواز، فرودگاه مقصد به جای هلسینکی، فرودگاه کوچکی نزدیک به مرکز فرماندهی مانرهایم در ایمولا (Immola) برنامه ریزی شده بود. هواپیمای پیشوا پس از فرود در ایمولا این فرودگاه باند پروازی کوچکی داشت که به هیچ عنوان برای فرود هواپیمای غول پیکر فوکه ولف کُندُر کافی نبود و از این رو خلبان باور مجبور شد پس از فرود بیشترین فشار را بر ترمزهای هواپیما وارد کند که در نتیجه آن کاسه ترمز ارابه فرود سمت چپ قفل و لوله های روغن هیدرولیک ترمز هواپیما شکسته شد. در ادامه، نشت روغن به بخشهای داغ شده ترمز موجب آتش گرفتن ارابه اصلی فرود سمت چپ این هواپیما شد. تا رسیدن هواپیما به ایستگاه پایانی از شدت آتش سوزی کاسته شده بود ولی کاملا” خاموش نشده بود. این موضوع به گونه شگفت آوری توسط دوربین‌های افراد حاضر در فرودگاه به تصویر کشیده شد! آتش سرانجام توسط خدمه فرودگاه نظامی خاموش شد، ولی خطر مهمی بود که پیشوای آلمان از آن سالم بیرون آمد. همچنین این رویداد، کیفیت و ایمنی بالای سیستم فرود هواپیمای کُندُر را نشان می داد. شاید جالب باشد که یادآوری شود بخش‌هایی از گفتگوی آدولف هیتلر با مارشال مانرهایم در این دیدار نیز ضبط و در تاریخ ماندگار شده است که در فضای مجازی با ترجمه انگلیسی در دسترس است.
  10. حالا شما دارید مسخره می کنید، ولی فنسر بمب افکن بدی نیست و تنها جنگنده ما است که توان SEAD دارد. از سی و پنج فروند سوخوی ۲۴ که از عراق و شوروی دریافت کردیم، نه فروند را تاکنون در سوانح گوناگون متأسفانه از دست داده ایم و بنابراین بایستی بیست و شش فروند داشته باشیم که با فرض بدبینانه حتی پنجاه درصد آمادگی، باید حداقل سیزده فروند آماده رزم داشته باشیم که نداریم! به نظر می رسد گفته های بابک تقوایی در زمینه سوخوها درست بوده و بیشتر ناوگان متأسفانه زمینگیر است. ای کاش می‌شد کاری برایشان کرد! ممکن است کمی باور نکردنی به نظر برسد، ولی با کمی تغییر به راحتی قابلیت حمل دو فروند خا ۵۵ و مشابه ایرانی اش در نمونه های مختلف (سومار، هویزه، طلائیه) را در دو جایگاه اصلی زیر بال خود دارد و به نوعی تنها بمب افکن به راستی راهبردی ما است. هر بال آن یک جایگاه اصلی و ثابت دارد که مخازن سوخت ۳۰۰۰ لیتری را به راحتی حمل می کند که معادل وزنی برابر با ۲۴۰۰ کیلوگرم است و بنابراین نباید مشکلی با خا ۵۵ با وزن حدود ۱۷۰۰ کیلوگرم داشته باشد. بنابراین تازش هوایی به اهداف راهبردی فراتر از تصور کنونی (حتی فراتر از برد موشک خرمشهر) به آسانی برای نیروی هوایی فراهم خواهد شد، آنهم با هزینه ای بسیار کمتر! نمی دانم جنگنده های جدیدی که روسیه به بازار جهانی عرضه می کند جایگاههایی با این توان حمل مهمات (هر جایگاه تا ۲۵۰۰ کیلوگرم) را دارند یا خیر که بتوانند موشکهای راهبردی مانند خا-۵۵ را حمل نماید (بعید می دانم). یک مرد تو این نیروی هوایی پیدا می شود فکرش به این چیزها قد بدهد؟
  11. برادر من! اگر برتری هوایی نداشته باشید که اصلا” سوخوی ۲۲ مورد اشاره شما توانایی پرواز از زمین نخواهد داشت که بخواهد بیاید و موشک کروز پرتاب کند. از همه مهم‌تر، باختن روحیه مردم و سربازان تحت برتری هوایی دشمن است (هر لحظه آژیر خطر، صدای انفجار، سلاحهای ضدهوایی، و شکسته شدن دیوار صوتی) که همواره از نخستین جنگ جهانی تاکنون ادامه داشته و زمینه را برای تسلیم و خفت کشور فراهم می کند. با نداشتن برتری هوایی پشت جبهه به سرعت از بین می رود !
  12. نکته شگفت آوری که در این میان به راستی جای پرسش دارد این است که در این چند سال گذشته گونه های مختلفی از موشکهای زمین به زمین، زمین به هوا، دریا به دریا، خشکی به دریا، هوا به زمین، هوا به دریا، زیر دریا به دریا و ... تولید و عرضه شده اند ولی دریغ از یک موشک هوا به هوای جدید با ویژگیهای پیشرفته؟؟؟ تنها و تنها موشک هاوک روی بدنه فونیکس سازگار و ‌با شمارگانی کمتر از انگشتان دست به نیروی هوایی تحویل شده که اصل و فرع آن پروژه هم به زمان جنگ با عراق بر می گردد. البته این امر برگ تأییدی است بر آنچه دوستان در انجمن بارها به آن اشاره داشته اند و آن در کمال تأسف فراموشی کامل نیروی دفاع هوایی از سوی تصمیم گیرندگان نظامی کشور است. واقعا” این آقایان نمی فهمند که در یک نبرد واقعی با یک دشمن واقعی اگر برتری هوایی وجود نداشته باشد، این موشکهای نمایش داده شده زمانی برای پرتاب نخواهند داشت؟
  13. به نظر می رسد همان موشک نقطه زن و کوتاه بردی است که در مصاحبه ها اعلام شد بنا به نیازمندیهای نبرد سوریه در کوتاه مدت طراحی و عملیاتی شد.
  14. روزی روزگاری برنامه ای بود برای تولید انبوه موشک سوخت جامد و دوربردی با نام غدیر. چه بود و‌ چه شد الله اعلم:
  15. البته گونه دیگری از پهپاد کرار رهگیر مجهز به رادار هم در زمان رونمایی مرآتی (راستی این بنده خدا کجاست که دیگر خبری ازش نیست؟) نشان داده شد: ‌
  16. نکته جالب مکان استوانه ای شکل (تونل مانند) کارخانجات دورود است که دلیل آن مشخص نیست، زیرا که نور خورشید کاملا” مشخص بوده و نشان می دهد تأسیسات زیرزمینی یا درون کوهپایه ای نیست. با توجه به بنر پیشرانه ۱۰۰۰ اسب بخاری، بد نیست نگاهی به توانایی های این پیشرانه روسی (V-92) و مقایسه آن با پیشرانه پیشین (V-84) داشته باشیم: هر دو پیشرانه دارای قابلیت اطمینان بالا در شرایط محیطی گرم و سرد و محیطهای آلوده به ذرات ریز و شن هستند. تفاوت اصلی افزودن توربوشارژ در وی-۹۲ به سوپر شارژ پیشین در وی-۸۴ است که باعث افزایش قدرت و کاهش مصرف سوخت شده است. یعنی پیشرانه وی-۹۲ همزمان دارای توربوشارژ و سوپر شارژ است. البته روس‌ها پیشرانه جدیدتری با توان ۱۲۰۰ اسب بخار هم دارند که به هر دلیلی ایران به آن دسترسی نداشته و یا آن را انتخاب نکرده است. هر سه پیشرانه ساخت کارخانه تراکتورسازی Chebyalinsk هستند.
  17. البته مسؤولان زپرتی و شعار پرور ج.ا. هم از عمق فاجعه ای که شما به ظرافت به آن اشاره کردید یعنی ارتش زپرتی و شعاری ایران با سطح آموزشهایی مربوط به دوران پس از دومین جنگ جهانی و کمکهای مشاوران نظامی غربی در برنامه اصل چهار ترومن و پس از آن پیمان سنتو از من و شما بیشتر آگاهند. به همین دلیل هم راهبرد نظامی خود را از تدافعی به تهاجمی تغییر داده و در صدر آن برنامه های اصلی خود را بر پایه نابودی سریع زیر ساختهای اقتصادی و نظامی کشور متخاصم با تهاجم وسیع موشکی/پهپادی تنظیم کرده اند. این موضوع در سخنان علی شمخانی در جریان بازدید از نمایشگاه پهپادهای غنیمتی و ساخت سپاه به صراحت اعلام شد. یعنی به جای این که جنگ احتمالی در جبهه ها پیگیری شده و احتمالا” به درازا کشیده شود، با نابودی سریع زیر ساختهای اقتصادی و نظامی کشور متخاصم آن را به پای میز مذاکره و تسلیم بکشانند. واقعیت امر را هم بخواهید، این هم یک استراتژی به حساب می آید و نقاط قوت و ضعف خود را دارد، وگرنه کیست که نداند ارتش ایران توان جنگیدن رو در رو با ارتش‌های پاکستان و ترکیه را به هیچ عنوان ندارد.
  18. ستاره؟ کدامیک از ستاره های گیتی این شکلی هستند؟ اینقدر این دروغ هدفمند در دویست سیصد سال گذشته از رسانه‌ها پخش شده که شما هم مانند بیشتر مردم دنیا باور کردید این نشان پنج پَر یعنی ستاره! هیچ یک از ستارگان گیتی چه با چشم مسلح چه نامسلح این شکلی نیستند. این نشان پنج پر یک نماد شناخته شده است که هر پَر آن نشانی از یکی از پنج فرزند ارشد یک خاندان معروف است که در یک تصمیم تاریخی توسط پدرشان به کنترل مالی کشورهای مهم اروپا مشغول شدند و بعدها کنترل مالی بیشتر کشورهای جهان را به دست گرفتند. تاریخ صد و چند سال گذشته کاملا” تحت تأثیر فرماندهی مالی این خاندان بر جهان بوده است و حتی در سفرنامه ناصرالدین شاه به اروپا هم به صراحت از آنها نام برده شده است. مضحک تر این که مخاطب نامه رسمی لرد بالفور برای اعلام تصمیمی با اهمیتی بین المللی یعنی تشکیل یک کشور جدید در جهان یکی از اعضای این خاندان بوده است! یعنی وزیر خارجه ابرقدرت زمان یعنی بریتانیای کبیر (نوکر) به یک شخص نامه نوشته است! این جمله آخر را چندبار بخوانید که کسی بهش توجه نکرده است. مخصوصا” متن اصلی آن را بخوانید تا با نحوه نگارش آن یعنی تعهد دادن پیمانکار به کارفرما بیشتر آشنا شوید. بعدا” هم این به اصطلاح ستاره به یکی از نماد های اصلی فراماسونری که خود یکی از ابزارهای آنها برای نفوذ در کشورهای دیگر بود، تبدیل شد. نسخه قرمز روی پارچه (پرچم شوروی، چین، ویتنام، ...) آن هم که نام خانوادگی این خاندان است. در کشورهایی که تحت سلطه آنها قرار می گیرند این نشان با یا بدون پرچم قرمز بلافاصله رسمیت پیدا کرده است. پس از رویدادهای بهمن ۵۷ که لژهای فراماسونری به دست جوانان پر شور و حال آن دوره افتاد (کتاب کمیاب و جالبی هم در همان سال ۵۸ چاپ شد که تا مدتها در کتابخانه دانشگاه تهران قابل دسترسی بود) و ریشه اصلی این سازمان برای آنها مشخص شد، تصمیم گرفته شد که برای درجات نظامی سپاه پاسداران که آرمان‌هایی تابو شکنانه داشت از این نماد پر رمز و راز استفاده نشود که همین طور هم شد و از گونه هشت پَر استفاده شد. حالا پشت پرده اصلی رویدادهای سال ۵۷ چه بود که الان پس از چهل و دو سال کاربرد این ستاره آنهم با رنگ اصلی یعنی قرمز در ارتش دوباره رونق گرفته الله اعلم!!!
  19. همانند داستان‌های سال ۵۷ کشور خودمان، موضوع خیلی پیچیده تر از این حرف ها است. بصورت تصادفی در فضای مجازی به چیزی برخوردم که بد ندیدم با دوستان به اشتراک بگذارم. ببینید چگونه یک شرکت اروپایی دست اندرکار صنایع فولادسازی درباره آینده انرژی کشورهای شمال آفریقا بحث کرده است. نظام سرمایه داری این گونه برای جهان برنامه ریزی می کند:
  20. همان گونه که بنده هم عرض کردم نقص فنی بوده ولی نه در ارتباط با ارابه های فرود. اگر ارابه های فرود نقص فنی داشتند هواپیما روی باند فرودگاه یا جاده آسفالت سینه نشینی می کرد نه جایی پر از سنگ و خاک. هواپیما احتمالا” دچار نقص فنی شده و تصمیم به فرود اضطراری گرفته ولی شاگرد و استاد فراموش کرده اند که چرخها را باز کنند.
  21. فرود به اشتباه با چرخهای بسته در پروازهای آموزشی زیاد رخ می دهد که دلیل اصلی آن نخست بی تجربگی کارآموز و دیگری حواس پرتی استاد خلبان و مراقبت برج برای یادآوری این موضوع به شاگرد خلبان است. البته با توجه به این که تی-۹۰ گرامی ما روی بخش خاکی سینه به زمین زده است نشان می دهد هواپیما احتمالا” دارای نقص فنی بوده و حتی قادر به فرود هواپیما روی جاده آسفالت مجاور خود هم نبوده است، البته گویا تلاشی هم در این راه نشان داده چرا که هواپیما به موازات جاده است. راستی اون دوستمان دارد با موبایلش از چه چیزی درون کاکپیت فیلم برداری می کند؟؟؟
  22. ببر سوار ایتالیایی یکی از بهترین فرماندهان تانک تایگر در جبهه شرق، افسری جوان متولد شهر رم در ایتالیا با نام آلفردو کارپانتو (Alfredo Carpaneto) بود که روی هم رفته پنجاه شکار تانک (عمدتا” تی - ۳۴) ثبت شده در کارنامه پیروزهای خود داشت. او که بصورت داوطلب به ارتش آلمان پیوسته بود خدمت خود را در گردانهای ۲ و پس از آن ۵۰۲ زرهی ارتش آلمان سپری نمود. مسلط بودن به زبان آلمانی که ناشی از سالها زندگی در کشور اتریش بود، به موفقیت او در ارتش آلمان کمک شایانی نمود. گردان ۵۰۲ زرهی سرنوشت غرورآفرین در روز ۲۶ ژانویه ۱۹۴۵، به تانک گروه تایگر دستور داده شد تا از یورش زرهی ارتش سرخ شوروی به نیوهاوزن (Neuhausen) در ناحیه پروس شرقی جلوگیری کنند. آلفردو سوار بر ببر خشمگین خود پس از یک شبیخون موفق، آلفردو شش دستگاه تانک تی -۳۴ روسی را در یک درگیری بسیار کوتاه نابود کرد ولی به دلیل شمار بسیار زیاد تانک‌های ارتش سرخ مجبور به عقب نشینی شد. متأسفانه در حال عقب نشینی بود که تایگر او در گل و لایی که زیر یک لایه ضخیم یخ پنهان بود فرو رفت و از حرکت باز ایستاد. آلفردو تصمیم به مقاومت گرفت و در حالیکه تنها برجک تانک او می چرخید موفق شد دو دستگاه تانک تی -۳۴ دیگر دشمن را از کار بیاندازد. با مشاهده تلفات وحشتناک (پانزده دستگاه در کمتر چند ساعت که هشت دستگاه آنها توسط تانک آلفردو شکار شده بودند) فرماندهان زرهی ارتش سرخ موقتا” دست از یورش برداشتند و این فرصت مناسبی برای آلمانی‌ها بود تا تانک آلفردو را از گل و لای بیرون کشیده و دستی به سر و روی آن بکشند. ببر آلمانی در جبهه شرق نبرد به زودی در همان روز در ناحیه ای دیگر ولی نزدیک به نیوهاوزن از سر گرفته شد ولی اینبار ارتش سرخ که طعم تلخ آرواره های ببرهای آلمانی را چشیده بود تانک‌های ژوزف استالین-۲ خود مجهز به توپ مخوف ۱۲۲ میلیمتری را برای رویارویی با ببرها به میدان فرستاد و در نبردی کاملا” نابرابر تانک آلفردو مورد هدف قرار گرفته و خود نیز در این رویارویی درحالی که تنها ۳۰ سال سن داشت، جان خود را از دست داد. به پاس خدمات او، نشان شوالیه آهنین پس از مرگ به او اهدا شد. تانک ژوزف استالین- ۲
  23. اسکادران لندن سیزدهم ژوئن سال ۱۹۱۷ شهروندان لندن با شنیدن صداهایی از آسمان، سرها را بلند کرده و از سوی شرق، چهارده فروند هواپیمای دو باله را در حال پرواز به آسمان پایتخت کشورشان مشاهده کردند. گویا هواپیماهای نیروی هوایی سلطنتی انگلستان در آستانه یک رژه هوایی با شکوه بر فراز این کلانشهر بودند. با رسیدن هواپیماها به آسمان شهر، عده ای از شهروندان شروع به تشویق و تحسین قدرت هوایی ارتش کشورشان بودند که ناگهان اجسامی را مشاهده کردند که از آن هواپیماها جدا شده و به سرعت به سوی زمین سقوط می کردند! بله! لندن چند ماه پس از آخرین یورش هوایی زپلین ها که پیشتر شبها انجام می شد، اکنون در روز روشن مورد تازش نخستین دسته از بمب افکن های یگان “بمب افکن های دوربرد راهبردی (Long Range Strategic bombers)” نیروی هوایی پادشاهی آلمان قرار گرفته بود. یگانی که به تازگی و در ماه مارس ۱۹۱۷ در کشور بلژیک برای یورش به انگلستان و با نام London Geschwader (اسکادران لندن) و از بمب افکن های پیشرفته گوتا جی-۴ سازمان یافته بود: فرمانده این اسکاردران نیز افسر سابق پیاده و خلبانی سی و دو ساله ای به نام هوفمن برندربرگ بود: این بمب افکن محصول مشترک سه کارخانه ‘زیمنس’، ‘ال وی جی’، و صد البته ‘گوتا’ بود. نسخه پیشرفته جی -۴ از بدنه ای با پوششتمام چوبی بود (در نسخه های پیشین بدنه با پارچه پوشیده شده بود) که سه خدمه داشت: خلبان، تیربارچی در دماغه، و افسر بمباران/تعمیرات. این هواپیما از دو دستگاه پیشرانه دایملر D-IVa به توان هر یک ۲۶۰ اسب بخار بهره می برد و به آسانی توانایی پرواز رفت وبرگشت به لندن را از خاک اروپا داشت. همچنین این بمب افکن توانایی حمل پانصد کیلوگرم بمب و دو دستگاه تیربار ۷٫۹۲ میلی متری پارابلوم MG-14 را داشت. در جریان این یورش ناگهانی، ۱۱۸ بمب شدید الانفجار به روی لندن رها شدند که کشته شدن ۱۶۲ شهروند و زخمی شدن ۴۲۶ نفر دیگررا به همراه داشت. شکست کامل نیروی هوایی سلطنتی در سرنگونی حتی یک فروند از این بمب افکنهای گوتا، سرافکندگی شدیدی را برای نظامشان ودولتمردان بریتانیا به همراه داشت به گونه ای که جرج پنجم پادشاه این کشور در آنزمان که ریشه خانوادگی آلمانی داشت، کلمه ‘گوتا’ رااز نام فامیلی این خاندان برداشته و آن را با ویندسور جایگزین کرد که تا امروز هم ادامه دارد.
  24. پرواز گروهی با کمترین بازه زمانی (MITO - Minimum Interval Take Off) روش تاکتیکی است که بخش استراتژیک نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا (SAC - Strategic Air Command) در دوران جنگ سرد برای به پرواز درآوردن شمار زیادی از بمب افکن های خود در بازه های زمانی بسیار کوتاه طراحی و عملیاتی کرد. در این تاکتیک، پس از اعلام خطر تازش هسته ای دشمن، شمار زیادی از بمب افکن های استراتژیک نیروی هوایی ایالات متحده یکی پس از دیگری در فاصله های زمانی بین دوازده تا پانزده ثانیه به پرواز در می آیند تا نه تنها از خطر نابودی در امان باشند، بلکه در کوتاهترین زمان ممکن پاسخ هسته ای را به دشمن وارد سازند. در ادامه طرح، پرواز هواپیماهای سوخت رسان نیز به این تاکتیک افزوده شد تا ماندگاری بمب افکن ها در آسمان را افزایش دهند. با جستجو در فضای مجازی، می توان شمار زیادی فایل تصویری دیدنی مربوط به اجرای چنین تاکتیک تأثیرگذاری را مشاهده نمود؛ ولی بدون شک بهترین و جذاب ترین آنها مربوط به فیلم سینمایی “گردهمایی عقابها (۱۹۶۳)” با بازی راک هادسون (بعدها بر اساس ابتلا به ایدز در سال ۱۹۸۵ درگذشت) و راد تیلور (درگذشته به سال ۲۰۱۵) است که گروهی از بمب افکن های B-52G مجهز به موشکهای کروز AGM - 28 Hound Dog یکی پس از دیگری در جلوی دوربین هالیوود به اجرای چنین تاکتیکی می پردازند:
  25. بر پایه گفتار صریح وزیر دفاع، ‌موشکهای پیشین تحویل شده به ایران دارای برد ۱۵۰ کیلومتر بودند. از این ‌‌رو ایشان یکی از برتری های سامانه باور بر اس ۳۰۰ را برد ۲۰۰ کیلومتری موشکهای آن نسبت به اس-۳۰۰ بر شمردند. اگر ایران بتواند موشکهای برد بلندتر اس ۲۰۰ را که تا ۳۰۰ کیلومتر برد داشتند (نسخه دوبنا) هم دریافت کند، خیلی خوب می شود.