-
تعداد محتوا
1,001 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های sorena_ir_army
-
تاپیک جامع اشیاء پروازی ناشناخته پرونده ای برای یوفوها Unidentified flying object
sorena_ir_army پاسخ داد به HIT-LER تاپیک در تاریخ نیروی هوایی
شبی که بشقابپرندهها در آسمان تهران ظاهر شدند یکی از این خلبانان جت میگوید: از پایگاه هوایی به پرواز درآمدیم و در آسمان شهر ری بود که به دو بشقاب پرنده نورانی رسیدیم... به گزارش "ایران" افکار عمومی در امریکا کنجکاو شده از اسرار اشیای پرنده ناشناس سر در بیاورند. بسیاری از مردم با ارسال طوماری از دولت خواستهاند قانون سری بودن تحقیقات فضایی را لغو کند و همه را در جریان مسائل مربوط به بشقابهای پرنده قرار دهند. در دهههای چهل و پنجاه نیز با ظاهر شدن اشیای نورانی ناشناخته در آسمان ایران، بحثهای داغی در محافل علمی کشور درگرفت و مدتها کنجکاوی مردم را برانگیخته بود. یک بار واقعه عجیبی در آسمان حوالی تهران اتفاق افتاد که روزنامههای کیهان و اطلاعات گزارشهای هیجانانگیزی درباره پرواز بشقابهای پرنده منتشر کردند. در این واقعه که نیمههای شب اتفاق افتاد چند هواپیمای جت مجهز به موشک چند شیء پرنده ناشناس را در آسمان تهران تعقیب کردند که این تعقیب و گریز تا حوالی کویر قم ادامه یافت. یکی از این خلبانان جت میگوید: از پایگاه هوایی به پرواز درآمدیم و در آسمان شهر ری بود که به دو بشقاب پرنده نورانی رسیدیم. من و دوستان خلبانم با فاصله چندصد متری این دو شیء ناشناخته را تعقیب کردیم و هر چه سرعت میگرفتیم آنها هم بر سرعتشان میافزودند. این تعقیب و گریز تا حوالی دریاچه نمک قم ادامه داشت که ناگهان هر دو شیء ناشناس ناپدید شدند و به ما دستور داده شد که به پایگاه برگردیم. در سال 54 نیز عکسهای یک جوان تهرانی که از بشقاب پرندهها در تپههای عباس آباد تهیه کرده بود، در روزنامهها چاپ شد که سبب هیجان عمومی شد. ماجرا از این قرار بود: یک جوان تهرانی در سکوت و خلوت سحرگاهی پارک جنگلی عباسآباد با صحنه هیجانانگیز و تکاندهندهای روبهرو میشود، پرواز بشقابهای پرنده بر فراز تپههای عباسآباد... دکتر داریوش ادیب متخصص شیمی و سنگهای قیمتی و صاحب تألیفات بیشمار علمی و یکی از کارشناسان «UFO» (اشیای پرنده ناشناخته) در پیشگفتار کتاب خود به نام «اسرار بشقابهای پرنده» مینویسد: در سال 1365، روزی جوانی نزد من آمد و با هیجان فراوان از حضور بشقابهای پرنده در محوطه پارک جنگلی عباسآباد تهران خبر داد. او اصرار داشت که در ساعتهای اولیه صبح چند بشقاب پرنده در آنجا دیده و از چند شاهد نیز برای ارتباط ادعای خود نام میبرد... با سؤالهایی آمیخته به ناباوری و تمسخر با او برخورد کردم و قاطعانه گفتم مقوله بشقابهای پرنده، ساخته و پرداخته ذهن دانشمندان امریکایی بعد از جنگ جهانی دوم است. دکتر ادیب در ادامه مینویسد: فردای آن روز، آن جوان با حالتی عصبی، ادعای خود را با این عبارت که «امروز هم آنها آمدند» تکرار کرد و من برای خاتمه دادن به این بحث از او خواستم برای صحت حرفهایش بهتر است از بشقابپرندهها عکس بگیرد. دکتر داریوش ادیب میگوید: «در دوران تحصیل در امریکا، خوانده بودم که دو روز پیدرپی بشقاب پرندهای در حوالی نقاط مهمی چون نیروگاههای اتمی یا مراکز رادیو تلسکوپهای عظیم در پرواز بودند، اما هرگز نشنیده بودم که بشقاب پرندهای چند روز متوالی در محلی آن هم در آسمان تپههای عباسآباد آمد و رفت کرده باشد.» دو روز بعد همان جوان با دو حلقه فیلم و در حالی که از شدت هیجان میلرزید، به دیدار دکتر ادیب میآید و با لکنت زبان میگوید: «آنها ... دوباره آ... مد...ند... از آن....ها فیلم گرفتم.» دکتر ادیب این گونه ادامه میدهد: «هنگامی که عکسهای چاپ شده را دیدم، با وجود دلایل حیرتانگیزی که در آنها وجود داشت، اصالتشان باور کردنی نبود... با گذشت دو سال از این ماجرا روزی از پارک جنگلی رد میشدم، به تعدادی باغبان برخورد کردم و ضمن حرف زدن با آنها، ماجرای بشقابپرنده را پیش کشیدم و با کمال تعجب یکی از باغبانها به توصیف روزهایی پرداخت که جوان مورد بحث، بشقابپرندهها را در تپههای عباسآباد دیده و عکس گرفته بود.» به گفته دکتر ادیب برخی از عکسهای جوان ایرانی همراه با تأییدیه کارشناس لابراتوار کداک در انگلیس در شماره سپتامبر 1990 مجله FSR به چاپ رسیده است. ماجرای جوان ایرانی باعث شد تا دکتر داریوش ادیب با علاقهمندی به بحث بشقابپرنده، خود در زمره کارشناسان زبده مطالعات اشیای پرنده ناشناخته «UFO» درآید. [url=http://www.bornanews.ir/Pages/News-87250.aspx]منبع[/url]- 345 پاسخ ها
-
- بشقاب پرنده
- ایران
-
(و 6 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
روسیه به عربستان مجموعه های پدافند موشکی و بالگرد می فروشد [b]معاون شرکت تسلیحاتی 'روس آبارون اکسپورت' روسیه از مذاکرات این کشور با عربستان سعودی برای فروش مجموعه های پدافند موشکی و بالگرد نظامی خبر داد و گفت: دو کشور در آینده نزدیک قراردادی در این زمینه امضا می کنند.[/b] 'آلکساندر میخی یف' روز دوشنبه در جمع خبرنگاران اعلام کرد: روسیه و عربستان سعودی به عقد قرارداد در زمینه صادرات بالگردهای نظامی، تسلیحات پدافند موشکی نزدیک شده اند. وی بدون ذکر ارقام و نوع تسلیحاتی که روسیه قبلاً به عربستان صادر کرده است، خاطرنشان کرد: دو کشور پیشتر نیز قراردادهای تسلیحاتی امضا کرده اند که هم اکنون در دست اجرا هستند. معاون شرکت 'روس آبارون اکسپورت' خاطرنشان کرد: در زمان حاضر تلاش های گسترده ای برای عقد قراردادهای تسلیحاتی جدید با عربستان صورت می گیرد. روسیه از سال 2007 با عربستان برای فروش تسلیحات نظامی به ارزش 6 میلیارد دلار مذاکره می کند. به گزارش منابع خبری روسیه، این کشور برای فروش تسلیحات پیشرفته مانند مجموعه های پدافند موشکی 'اس-300' و 'اس-400' و تانک های 'تی-90 ' و بالگردهای 'ام-ای-35' به عربستان آمادگی دارد. [url=http://avia.ir/Nsite/FullStory/?Id=6341]منبع[/url] [color=red]با تشكر.....منتقل شد......نصير[/color]
-
انفجار پایگاه موشکی سپاه و ناگهان ، چقدر زود ... دیر شد ، نگاهی به رویداد انفجار پایگاه موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
sorena_ir_army پاسخ داد به alala تاپیک در مباحث جامع نظامی
خیر دوست عزیز البته پروژه ی اخیر سپاه بسیار افتخار افرین خواهد بود. -
انفجار پایگاه موشکی سپاه و ناگهان ، چقدر زود ... دیر شد ، نگاهی به رویداد انفجار پایگاه موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
sorena_ir_army پاسخ داد به alala تاپیک در مباحث جامع نظامی
[color=red][size=18]طائب: اتفاقی بزرگ رخ می دهد[/size][/color] رئیس قرارگاه عمار با بیان اینکه یک اتفاق بزرگ بعد از شهادت سردار تهرانی مقدم رخ خواهد داد، گفت: این پروژهای که شهید حسن تهرانی مقدم پیگیری میکرد قطعاً به ثمر خواهد نشست و همه موانع نیز برطرف خواهد شد. حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب رئیس قرارگاه عمار در مراسم بزرگداشت سومین روز شهدای غدیر سپاه به سخنان برخی از دولتمردان مبنی بر به راه افتادن موج بیداری انسانی اشاره کرد و افزود: هرکه می گوید بیداری انسانی نفهمیده چه میگوید و باید برای آنها که به اشتباه بر روی مفهوم عدالت تاکید می کنند باید این مفهوم را توضیح دهیم. مفهوم عدالت را امام (ره) بالا برد و این فرهنگ را که قطعا انسانی است به تمام دنیا صادر کرد بنابراین این بیداری، بیداری اسلامی است. وی در ادامه به اظهارات مداخله جویانه غربیها در مورد جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد و افزود: آنها هرجا میروند می گویند ایران در امور کشورهایی که بیداری اسلامی در آنجا به راه افتاده است دخالت کرده است که البته هم راست میگویند و هم دروغ. طائب با اشاره به تاثیر عمیق فرهنگی آرمان ها و شعارهای انقلاب اسلامی ملت ایران بر روی ملت های منطقه گفت: قطعا جمهوری اسلامی به عنوان الگو و یک مدل موفق نگاه ملت های منطقه را در این سه دهه به خود معطوف کرده است. رئیس قرارگاه عمار شهدای جمهوری اسلامی ایران را سپاه قدس کشور نامید و ادامه داد: سربازان امام زمان (عج) پایشان صدا ندارد و غربیها هرچه نیرو روی نیرو بگذارند حریف آنها نخواهند شد چون عند ربهم یرزقون هستند. وی در بخش دیگری از سخنانش پیشبینی کرد: من از همین جا به شما میگویم که با شهادت سردار حسن تهرانی مقدم یک اتفاق بزرگ رخ خواهد داد و ما خواهیم فهمید خداوند برای چه این بزرگواران را از قفس آزاد کرد. طائب تصریح کرد: این پروژهای که او پیگیری میکرد قطعاً به بهترین شکل به ثمر خواهد نشست و همه موانع نیز برطرف خواهد شد و خواهید دید که خدا چگونه این راه را باز خواهد کرد. منبع: http://www.fararu.com/vdciuqa3.t1aw32bcct.html -
انفجار پایگاه موشکی سپاه و ناگهان ، چقدر زود ... دیر شد ، نگاهی به رویداد انفجار پایگاه موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
sorena_ir_army پاسخ داد به alala تاپیک در مباحث جامع نظامی
با سلام خدمت دوستان بسیار دلگرم شدیم خوشبختانه تولید محصول پژوهشی جدید سپاه تنها دو هفته به تعویق افتاده که جای بسی امیدواری است،امیدوارم با رونمایی از این محصول فناورانه دنیا به عظمت قدرت ایران اسلامی بیشتر پی ببرد. جای شهدا خالی -
روايتي از پرتاب اولين موشک دوربرد ايران زمان شليک فرا رسيد، شمارش معکوس شروع شد. ما هم سعى کرديم در خاکريزها و تپهها خود را مستقر کنيم. به چوپانها گفتيم که خود و گوسفندها را حفظ کنند. هيچ بعيد نبود، موشک در جا منفجر شود. به گزارش "سياستنامه" امروز که جمهوري اسلامي ايران به قدرت موشکي اول منطقه تبديل شده است، جزئيات اولين عمليات موشکي ايران در سال هاي دفاع مقدس که حيرت جهانيان را بر انگيخت از زبان يکي از شاهدان عيني خواندني خواهد بود. اين شاهد امروز يکي ار اعضاي برجسته هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي است. اول وقت، جلسه مديران دانشگاه بهشتي بود.ساعت هفت صبح جلسه شروع شد. کارها مورد مشورت قرار گرفت. دستورهاى لازم داده شد. طبق برنامه بايد يک هفته در تهران مىماندم و بعد دو هفته به منطقه مىرفتم، ولى منشى چند پيام از خلبان رستمى به من داد. مىخواستم به منزل بروم. ناگهان شنيدم يک ماشين از نيروى هوايى اجازه ورود به دانشگاه را دارد و با من کار دارند. فهميدم خلبان رستمى است. خبر داد: دشمن تصميم دارد تمام شهرها را بمباران کند. حتى هواپيماى دشمن به شهر مشهد رسيده است. ما هم ديگر هواپيماى مناسب براى جنگندههاى جديد دشمن نداريم. ضدهوايىها هم برد مناسب را نداشتند. بچههاى جبهه به هواپيماى دشمن مىگفتند "ايرانپيما" و به هواپيماهاى خودى مىگفتند "ميهنتور" به اين ترتيب تقريبا آسمان ايران بىدفاع بود. از همه بدتر، پديده جديد موشک باران تهران بود. مردم، خودجوش، شعار مىدادند: "موشک جواب موشک". اين خواست فطرى مردم بود. خلبان رستمى آمده بود که گروهى آماده کند که من هم جزو آن بودم تا به يک سايت موشکى برويم که براى نمونه از قبل از انقلاب چند موشک خودکشش، "اسکاد B" در آن بود. اين موشکها براى نمونه از طرف روسها به ايران داده شده بود. و براى اينکه آمريکا از بىخطر بودن آن براى اسرائيل باخبر شود، چند نمونه هم به ايران دادند، آن هم از طريق معاهده نظامى "سنتو" تا آمريکا تحريک نشود. روسها و آمريکايىها به کشورهاى اقمارى خود، متعادل اسلحه مىفروختند و براى اينکه تعادل پيمان "ورشو" و "سنتو" به هم نخورد نمونهاى از سلاحهاى راهبردى را که به کشورهاى اقمارى مىدادند به طرف مقابل هم مىدادند که اربابان از وضع يکديگر و نوکرانشان آگاه باشند. حالا چند فروند موشک در يک سايت بود که علىالقاعده قابل استفاده نبود خلبان رستمى آمده بود که امشب مرا با خود برد. دو روز از خلبان رستمى فرصت خواستم که کارهاى خود را در تهران رفع و رجوع کنم و خود را آماده کردم که به مأموريت نامعلومى بروم و آن اولين پرتاب موشک به طرف دشمن (عراق) بود. يک نقشه از "سايت" يا محوطه نظامى مورد نظر به من دادند. ديگر چيزى از مأموريت خود نمىدانستم. آن روز غروب بايد با يک گروه به طرف "سايت" موشکى حرکت مىکرديم. تنها توانستم از پدرم در کوچه خداحافظى کنم و زودتر از وقت مقرر، قبل از افطار به قرارگاه مورد نظر برسم. تقريبا تمام افراد گروه آمدند. افطارى خورديم و نماز خوانديم. يک معارفه کلى شد خلبان رستمى مسؤول گروه بود. خيلى منظم و مرتب همه سوار اتوبوس شديم. بيست نفر بوديم، و بايد در اتوبوس توجيه مىشديم. تقريبا نيمههاى شب به همان قرارگاه خودمان رسيديم. يک ضرب به اتاق جنگ رفتيم. در اتاق جنگ ماکت منطقه جنگى قرار داشت و همه دور آن جمع شديم تا بفهميم چه کار بايد کرد. منطقه مأموريت ما خطوط شمالى جبهه بود، ولى نمىدانم چرا به محور ميانه آمديم. شايد بعضى از مهندسان در محور بودند که بايد با هم آشنا مىشديم. نيمه شب به طرف "سايت" حرکت کرديم. گروه ما خيلى کوچک شده بود. گروههاى ديگر مأموريت ديگر داشتند. اکثر گروه ما مهندسى محاسبات پرتاب، الکترونيک و مکانيک بودند. چهار نفر ديگر کارگر فنى بودند، ولى ده تا مهندس را در کار عملى در جيب خود جا مىدادند. من هم نخودى بودم. چون رشته معمارى به درد پرتاب نمىخورد. خلبان رستمى هم مسوول گروه بود. همه نيروى داوطلب بوديم. تنها لباس او درجه نظامى داشت. بقيه ما لباس ساده بسيجى داشتيم. يکى از کارگران فنى به نام حاجآقا آلعلى خيلى شوخ و "آچار فرانسه" بود و در هيچ کار فنى، نمىماند. لودر، جيپ، تانک، همه چيز تعمير مىکرد. بعضى از چيزها را سر هم کرده بود و ماشين مينکوب ساخته بود و لندرور "شنىدار" درست کرده بود. خيلى چيزهاى عجيب و غريب ديگر او در "مينىبوس" از طرحهاى خود صحبت مىکرد. ماجراى ساخت بولدزر او که زير آب کار مىکرد جالب بود. يکى ديگر از بچهها که او هم کارگر فنى بود از ساخت هدايت امواج راديويى صحبت کرد. هواپيماى کوچک هدايت شونده، هدايت از دور جهتگراى توپخانه که ديدهبان، مستقيم لوله توپ را در جهت مناسب با امواج راديويى مستقر کند. بين راه يک ايستگاه صلواتى بود. تصميم داشتيم در آنجا استراحت کنيم و شام بخوريم که همين کار را کرديم. بعد از اذان صبح، به طرف پايگاه راه افتاديم. هوا کمکم روشن مىشد. منطقه جالبى بود. پر از گوسفند. چند چوپان جوان دنبال ماشين مىدويدند. از پايگاه خبرى نبود. فقط چند آغل غار مانند ديدم که احساس کردم بايد با تکنيک جديد، حفارى شده باشد، ولى پر از بز و گوسفند بود. اين منطقه در کنترل ارتش بود. از جبهه فاصله زيادى داشت. چون قبلاً ماکت منطقه را ديده بودم، تجسمى از وضع پايگاه داشتم. احتمالاً پس از پيچ تندى بايد به يک در بزرگى که در دهانه يک دره بود وارد مىشديم. تقريبا حدسم درست بود. مردم بومى اينجا، لر و شيعه بودند. از لحاظ جغرافياى انسانى، منطقه امنى بود. مردم خيلى همکارى مىکردم. هيچ نفوذى و ستون پنجمى، اين دور و برها نمىتوانست نفوذ کند. مردم عشاير اين منطقه خيلى هوشيار بودند. ناگهان يک در ورودى نظامى را که استتار بود، مشاهده کرديم. خلبان رستمى با لباس رسمى به دژبانى رفت، ناگهان در کشويى باز شد و ما با مينىبوس وارد شديم. چند سرباز با تفنگ، پيشفنگ کردند. جورى سر و صدا راه انداختند که ما همه ميخ شديم. مينىبوس درب و داغون ما وارد يک محوطه عظيم طبيعى شده بود که کوههاى اطراف آن، مانند محوطه قرارگاه توپخانه اصفهان بود. مکانى مثل يک کاسه که دور و اطراف آن را کوه فرا گرفته و شيارهاى خوبى در هر قسمت از کوهها به وجود آمده بود. داخل هر شيار تونلى زده بودند و تأسيساتى داير بود. هيچ ساختمان مصنوع بشر، در محوطه ديده نمىشد، مگر ورودى تونلها. جلوى يکى از تونلها ايستاديم. يک ستوان جلو آمد. خيلى رسمى و با جديت به خلبان رستمى سلام نظامى داد و با داد و بيداد گزارشى از وضع قرارگاه داد و خود را در خدمت اعلام کرد. ما هم با ساکهاى خود از مينىبوس پياده شديم. از لحاظ مکانيابى انگار طبيعت، اينجا را طراحى کرده بود که يک کاسه تمام عيار باشد و خيلى از تأسيسات را در خود جا دهد. در اصفهان هم براى توپخانه از طريق پيمان "سنتو" چنين جايى پيدا شده بود. شايد از طريق ماهواره پيدا کردن يک چنين جاهايى آسانتر باشد، ولى از روى عکس هوايى هم مىتوان چنين جواهرهايى را کشف کرد. چون دستور مستقيم از فرماندهى کل قوا بود ما را تحويل رفتند. معلوم بود هيچ آثارى از انقلاب و جنگ در اينجا وجود نداشت. همه افراد با وسواس اين منطقه را تميز نگه داشته بودند. همه سربازها و درجهداران منظم در جاى خود منتظر دستور بودند. خلبان رستمى از ستوان خواست که به همه دستور آزاد بدهد. دستور داده شد. فقط يک خرده، پاها باز شد. هيچ فرق چندانى از نظر ما نکرد. ما نمىدانستيم چه کار کنيم. جو نظامى ما را گرفته بود. ما هم سيخ مقابل پرچم ايران که جلوى دفتر کار قرار داشت، ايستاده بوديم، ولى در صف نبوديم. بالاخره وارد دفتر شديم و روى صندلى نشستيم. سريع به يک تونل عظيم رفتيم که در آن يک "لانچر" خودکشش بود. مثل يک تريلر چندين چرخ که روى آن يک موشک عظيم بود يا حداقل براى من که اولين بار يک هيولا مىديدم عظيم جلوه مىکرد. همه وسايل پرتاب داخل تريلر قرار داشت. سکو پرتاب روى تريلر قابل بالا و پايين کردن و تمام وسايل و محوطه تميز بود. جناب ستوان، يک دفترچه از تعميرات به عمل آمده روى موشک را به خلبان رستمى داد. معلوم شد چندين کارشناس از کشورهاى دوست عربى آمده و روى آن کار کردهاند، ولى نتوانستهاند کارى انجام دهند. اکثر کشورهاى عربى از بلوک شرق محسوب مىشدند و افراد متخصص آنان در شوروى آموزش ديده بودند. حالا نوبت ما بود که وسايل مختلف را بازرسى و تعمير کنيم. هرکس شروع کرد به "آزمايش" قسمتهاى مختلف هدايت و پرتاب موشک. کمترين خطايى باعث انفجار موشک در تونل مىشد. همه با سکوت و دقت شروع به کار کردند. محور کار، بيشتر در زمينه ابزار الکترونيکى بود. بعد از چند ساعت کار، قسمتهايى از "لانچر" جدا شد و در کف تونل قرار گرفت. من هم با چند سرباز مشغول نقشهبردارى از داخل تونل شدم تا نقشه کامل محوطه را تهيه کنم. همه کار مىکردند، محوطه بر خلاف قبل شلوغ پلوغ شد. همه چيز "آزمايش" و وسايلى که بايد از عقبه مىآمد فهرست شد. داخل تونل اصلاً نفهميديم که شب شد. اذان مغرب، ما را هوشيار کرد. اکثر بچهها دست از کار کشيدند. بعد از نماز ما هم افطارى خورديم. در ماه رمضان هم شام مىخورديم، هم افطار و هم سحرى. چون مسافر بوديم بقيه صبحانه و ناهار هم جاى خود برقرار بود. بعضى اوقات عصرانه هم مىخورديم! پس از دو ساعت استراحت هم مشغول به کار شدند. در همين وقت خلبان رستمى وارد تونل شد و مرا صدا کرد. گفت: بىسيم تو را مىخواهد. بايد به ماموريت ديگرى مىرفتم. رفتم و بعد از چند روز با لباس خاکى و بدن عرق کرده و خاک گرفته دوباره به دروازه پايگاه وارد شدم. دژبان در را باز کرد و سلام نظامى داد. در تونل را يک سرباز باز کرد و ما هم وارد تونل شديم. وضع عجيب و غريبى بود. بچهها به حدى شبانهروزى کار کرده بودند که وضع آنها هم از من بهتر نبود: خاکى، عرق کرده و خسته. با کمال تعجب، جناب سروان هم همرنگ جماعت شده بود؛ کلاه نداشت و با دمپايى اين ور و آنور مىرفت. خلاصه بچههاى بسيج اين جماعت ارتشى را خراب کرده و آنها را از ريخت و قيافه انداخته بودند. اما در عوض آنها همه دست به آچار بودند. قيافه همه خسته نشان مىداد، ولى همه خوشحال بودند. براى اينکه اولين بار بود که تمام دستگاههاى الکترونيک را تعمير کرده بودند. قبلاً چند ماه، کارشناسان خارجى روى آن کار کرده بودند، ولى نتوانسته بودند آن را راه بيندازند. دو نفر از بچههاى الکترونيک بر سر محاسبه پرتاب و برد موشک بر سر "تانژانت" و "کتانژانت" دعوا داشتند. يکى مىگفت بايد با "tg" پرتاب شود و ديگرى مىگفت بايد با "cotg" پرتاب شود. ما که چيزى نمىفهميديم. کلى محاسبات جلوى آنها بود. کنار "لانچر" سفره انداخته بودند و بساط چاى هم برقرار بود. من هم بىنصيب نماندم. اگر وضع "تانژانت و کتانژانت" مشخص مىشد، سکوى پرتاب "لانچر" را بيرون مىبرديم. طبق محاسبات اين موشک به پايتخت دشمن نمىرسيد. تمام محاسبات را با آخرين برد موشک به يک محوطه صنايع "ش.م.ه" دشمن که نزديک پايتخت بود، متمرکز کردند. به سختى سيصد کيلومتر را در حافظه کامپيوتر موشک ثبت کردند. اين مجموعه را کشورهاى غربى در اختيار دشمن قرار داده بودند و تقريبا در کشورهاى جهان سومى استثنايى بود. حال همه چشمها به ما دوخته شده بود. مخصوصا اينکه اين مجمع صنايع نظامى در سى کيلومترى پايتخت عراق مستقر بود. همه در رويا خود را موفق مىديديم، ولى دعوا روى محاسبات پرتاب و همچنين تغييرات اين چند روزه چندان قابل اطمينان نبود. شايد هم موشک در همين جا منفجر مىشد و همه پودر مىشديم. در هر صورت همه فعاليت خود را کردند. بالاخره حاج آل على پشت "لانچر" خودکششى نشست. مثل يک تريلر بزرگ بود و موشک پشت آن سوار بود. بايد آن را به محوطه مىرسانديم. غار، بيش از يک در کشويى آهنى ضدانفجار نداشت. آل على پشت فرمان نشست. استارت زد. دود غليظى فضا را فرا گرفت و موتور با هيبت غولآسايى، نعره مىکشيد. در کشويى باز شد. على آقا، متخصص در ماشينآلات سنگين بود. ديپلم داشت، ولى در کار عملى حرف نداشت. ماشين را در دنده يک گذاشت ولى صداى عجيب و غريبى از گيربکس به گوش مىرسيد. زود ماشين را خاموش کرد. گفت گيربکس دستکارى شده است. جناب سروان با تعجب گفت يقينا کار کارشناسان کشورهاى دوست عربى است که نه تنها وسايل الکترونيک را دستکارى مىکردند بلکه به گيربکس آسيب زدهاند. بچهها تصميم گرفتند اين غول را هول بدهند و يک تراکتور هم آن را بکشد تا بتوانيم به محوطه برسيم. همه دست به کار شدند. سيم بکسل، تراکتور، همه سربازها و افسرها براى کشيدن "لانچر" به محوطه بسيج شدند، حتى نگهبانها. موج شعار "موشک جواب موشک" همه را فرا گرفته بود. سعى عجيبى بود. اين غول بىشاخ و دم راه افتاد. على آقا يا همان آل على، پشت فرمان بود. غول به نزديکى در غار رسيد. هر چه به در نزديکتر مىشد، تعجب همه بيشتر مىشد. با کمال تعجب "لانچر" به درگير کرد. لانچر حدود ده سانتىمتر بزرگتر از در غار بود. هيچکس نمىدانست اين غول از چه درى وارد غار شده که حالا بيرون نمىرود. همه چشمها به طرف من دوخته شد. من هم هر چه نقشه سايت، عکس هوايى و برداشت خود را از اين مجموعه نگاه مىکردم، چيزى غير از در غار به نظرم نمىرسيد. همه در ناباورى و يأس قرار گرفتند، ولى نمىدانستيم راز اين کار چيست. از جناب سروان که قبل از انقلاب در اينجا گروهبان بود، خواستم چيزى بگويد. چيزى نداشت، فقط گفت ايرانىها حق داخل شدن به اينجا را نداشتند، مگر چند نفر محدود که آنها هم بعد از انقلاب فرار کردهاند. از او خواهش کردم هر چيزى که يادش مىآيد بگويد. رفتيم قسمتهاى ديگر غار را سر زديم، ولى هر راهرويى کوچکتر بود. اولين کارى که کردم، فرض کردم از همين در که تنها در غار بود اگر موشک شليک شود چه مىشود. ديدم هيچ، اگر از اين محوطه کوچک موشک پرتاب شود، يقينا محوطه آسيب سختى مىبيند. حداقل فضايى که ما براى پرتاب نياز داشتيم، دو برابر محوطهاى بو دکه تمام درهاى غار به آن باز مىشد. پس اين در براى پرتاب موشک و احتمالاً ورود موشک به کار نرفته است. پس اين غول چگونه وارد غار شده است؟ همه شروع کردند به گشتن تا اينکه کليدى، چيزى، ابزارى، يا اتاق فرمانى پيدا شود تا قسمتى از ديواره غار از جاى خود حرکت کند. هر چه مىگشتيم، مأيوستر مىشديم. ديگر نيمههاى شب شده بود. "لانچر" جلو آمده بود و جاى خواب بچهها را که چند شب آنجا خوابيده بودند گرفته بود. خواستند جاى تميز ديگرى پيدا کنند اما همه جا پر از روغن، ابزار و خلاصه کثيف بود و کسى هم حال تميز کردن نداشت. حتى سربازها هم "دمغ" بودند. لباس همه کثيف شده بود. هنوز دود کاميون يا لانچر از محوطه غار کاملا خارج نشده بود. بعيد بود که آمريکايىها اين قدر بىسليقه باشند که کاميون را داخل غار روشن کنند. پس کليد کار کجاست؟ حاج آل على، ناگهان بلند به همه گفت: مردم مىگويند "موشک جواب موشک" شما کارى نکنيد که اين شعار تبديل شود به "پوشک جواب موشک". همه بىاختيار خنديدند. تصميم گرفتيم شب استراحت کنيم و در روز از بالاى کوه و محوطه و از داخل جستجو را ادامه دهيم. يک قسمتى از غار که شبکه فلزى داشت، قابل تميز کردن بود. بچهها مشغول تميز کردن شدند تا حداقل کمى استراحت کنند.حالت "خوف و رجا" بود. بچه با شلنگ آب قسمت فلزى را شستند و سريع آنجا را تميز کردند. همه کار مىکردند. سربازها رفتند و در آسايشگاه خود و افراد اعزامى خلبان رستمى در سايت کنار موشک خوابيدند. کيسه خواب، پتو، همه چيز آماده شد. همه دراز کشيدند ولى کسى خوابش نمىبرد. بوى خاصى پس از شستشو در محوطه پيچيد. مثل بوى پشم گوسفند بود. تصميم گرفتيم آن شب تمام چراغها را خاموش کنيم تا شايد بتوانيم بخوابيم. در آهنى غار هم باز بود و سر موشک خارج از غار. اين بدترين حالت بود، چون اگر يک بمباران انجام ميشد، موشک منفجر مىشد. از همه بدتر اينکه تراکتور بيرون بود و نمىتوانستيم کاميون حامل موشک را به داخل بکشيم. تاکنون اين منطقه مورد تهاجم قرار نگرفته بود؛ ولى معلوم نبود امشب "بز نياوريم." تجسم انفجار اين مشک داخل غار باعث شد دوباره همه بلند شوند. هر چه زور زديم کاميون تکان نخورد. دنبال جايى مىگشيم که طناب را به آن ببنديم و با قرقره آن را بکشم. هيچ جاى مناسبى در غار پيدا نشد که قرقره را به آن نصب کنيم. ناگهان يکى از بچهها که پتوى خود را روى يک دسته فلزى انداخت بود آن را به همه نشان داد، شايد فرجى باشد. پتو را کنار زديم. دوباره بچهها کيسه خواب و ديگر وسايل خواب خود را از کف فلزى برداشتند و آماده شدند که طناب را به کمک چند قرقره بکشند. خوشبختانه قسمت فلزى کف غار حالت شيار و شبکهاى داشت و انسان روى آن سر نمىخورد؛ ولى قسمتهاى ديگر همه صاف و صيقلى بود. طناب به آرامى محکم شد و حالت کشش پيدا کرد. کاميون با موشک آرام، آرام راه افتاد. طناب از سيم بکسل بهتر بود؛ چون اگر پاره مىشد، حداقل جرقه يا ضربهاى به موشک اصابت نمىکرد؛ چون با هر ضربه، فاجعهاى رخ مىداد. فکر انفجار موشک ذهن همه را مشغول مىکرد. کاميون چند سانتىمتر راه نيفتاده بود که ناگهان صداى مهيبى همه جا را فرا گرفت. صداى يا الله، يا على، يا ابوالفضل بلند بود و خلاصه هر کس به کسى متوسل مىشد. صدا همه غار را فرا گرفت. نفهميدمچى شد. در يک لحظه همه خود را در زمين و هوا ديديم. نفهميديم که انفجار بود يا چيز ديگر. موشک منفجر شده بود؟ طناب هم اگر پاره مىشد، اين قدر سر و صدا نداشت. خلاصه بعد از چند ثانيه که براى ما چند ساعت طول کشيد - و شايد در همان چند لحظه تمام خاطرات زندگى براى هرکس دوره شد - ما به زمين افتاديم و روى هم در غلتيديم. همه جا تاريک شد. تنها، نورى از محوطه به داخل غار مىتابيد. سکوت و سکون همه جا را فرا گرفت. فقط ناله بعضى از دوستان به گوش مىرسيد. نمىدانستيم چه اتفاقى افتاده است. سربازان که در آسايشگاه بودند با صداى مهيبى که شنيده شد به طرف غار آمدند. هرکس چراغ قوهاى داشت. نمىدانستيم مردهايم يا زنده؛ ولى درد، به ما فهماند که زندهايم. پاى چوبى من درآمده بود و نمىدانستم کجا افتاده و حتى خودم کجا هستم. بوى تعفن خاصى به مشام مىرسيد. ناگهان احساس کردم تعداد زيادى گاو و گوسفند نعره زنان در حال فرارند. نمىدانم رويا بود يا نه؛ ولى بوى پشکل و پشم مشام ما را مىآزرد. آرام آرام يکديگر را صدا کرديم. يکى از سربازان فيوزهاى برق را دوباره راه انداخت. چراغها و پروژکتورها روشن شدند. خودمان را در وضع عجيبى ديديم. موشک در آرامش خوابيده بود؛ ولى بچهها در گودالى افتاده بودند که در انتهاى آن صداى گاو و گوسفند به گوش مىرسيد. همه ما را بالا آوردند. پاى چوبى من هم پيدا شد. هنوز سر و وضع خود را تميز نکرده بوديم که ناگهان همه تکبير گفتند، سربازها که خيلى جوان بودند پايکوبى مىکردند. غلغلهاى بود. تازه فهميديم چى شده بود. با خدا باش، خدا با توست. دستگيرهاى که طناب به آن وصل شده بود در واقع اهرم يک "رمپ" فلزى بود که وصل مىشد به يک تونل با پيچ سى درجه که از آن تونل موشکها را وارد غار اصلى يا "شيلتر" مىکردند. انتهاى غار بعد از پيچ هم يک در فلزى داشت، که بعد از انقلاب از تورفتگى آن براى آغل گوسفندان استفاده مىکردند و آن طرف کوه بود. به عبارتى موشک از خارج محوطه آن طرف کوه وارد مىشد و از رمپ بالا مىآمد و در ايستگاه نگهدارى مىشد و از در جلو افراد و وسايل تعمير و نگهدارى را وارد مىکردند؛ چون ورود موشکها يک بار انجام شده و ديگر خارج نشده بود، ورودى اصلى بعدها توسط چوپانها کور شده بود. مخصوصا بعد از انقلاب که بيشتر جنبه نگهدارى موشک براى ارتش مطرح بود تا استفاده از آن. حالا اين راه کشف شده بود. متأسفانه آنهايى که فرار کرده بودند تمام نقشههاى مجموعه را منهدم کرده يا با خود برده بودند. خوشبختانه با اين عمل، حداقل پنج فروند موشک آماده مىشد که از اين محوطه خارج شود و شايد هم مىتوانستيم آنها را شليک کنيم. ديگر کسى خوابش نمىبرد. همه گروه مجبور بوديم حمام برويم. سربازها با جان و دل به ما خدمت مىکردند. آنها شروع کردند به تميز کردن "رمپ" و رسيدن به در فلزى، که گوسفندها از آن فرار کرده بودند و چوپانها در دل شب دنبال آنها مىگشتند. تصميم داشتيم که وقتى هوا روشن شد در فلزى را باز کرده و محوطه را تميز کنيم. ما هم آن شب را در آسايشگاه خوابيديم. جناب سروان با سربازانش محوطه کار را تميز کردند. به حدى هيجانزده بودم که با تمام خستگى صبح سحر آماده کار شدم. سحرى و صبحانه به هم وصل شد. هوا که روشن شد با يک موتور سوار حرکت کردم که ورودىهاى خارج از محوطه را بازرسى کنم. عملاً براى شناسايى کامل ورودى، من مشغول هماهنگى شدم. کارها را تقسيم کردم. عدهاى از داخل مشغول تميز کردن شدند، من هم از بيرون مشغول شناسايى شدم. يکى از ورودىها از ديواره سنگى پر شده بود. معلوم بود چوپانان محلى براى اينکه ورودى را تا مرز در فلزى براى گوسفندان قابل استفاده کنند، يک ديواره سنگى جلوى غار کشيدهاند و يک ورودى کوچک براى گوسفندان ايجاد کرده بودند. عملاً بعد از انقلاب محوطه بيرون بىاستفاده افتاده بود و ارتش بيشتر از داخل پايگاه محافظت مىکرد. مردم هم احساس مىکردند تا در ورودى که از جنس فلز بود براى استفاده شخصى اشکالى ندارد. وقتى به آغل گوسفندان يا به عبارتى ورودى اصلى غار رسيدم، هنوز خيلى از گوسفندان پراکنده و چوپانان با سختى دنبال آنها بودند. شايد همين حالت گوسفنددارى بود که دشمن احساس مىکرد اين پايگاه تخليه شده است و به آن کارى نداشت. نفوذ ستون پنجم هم به اين ارتفاعات سخت بود. تازه مردم بومى اينجا با ما بودند و سخت از اطراف محافظت مىکردند. مىدانستند امنيت پايگاه براى آنها هم مهم است. مسوولان پايگاه هم فقط از داخل محافظت مىکردند و نيازى به بيرون نبود. اصلاً فکر نمىکردند ماشينآلات سنگين مثل "لانچر" بايد از اين قسمت حرکت کند. وقتى وارد غار شديم با چراغ قوه اطراف را نگاه کرديم. حدود دو متر کف غار از کود گوسفندان بالا آمده بود. خيلى کثيف و تاريک بود و بوى مشمئزکنندهاى به مشام مىرسيد. تا ساق پا در کف فرو مىرفتيم. پس از گذشت حدود بيست متر با يک پيچ نزديک به سى درجه به در فلزى رسيديم. در قابل باز شدن نبود. بايد از کف خاکبردارى مىشد و تقريبا حجم آن هم زياد بود. همين وقت خلبان رستمى با جناب سروان با عدهاى از افراد در يک وانت به ما رسيدند. به خلبان رستمى طرح خود را گفتم. سريع دو دستگاه لودر آوردند. طبق نقشهاى که سريع براى آنها کشيديم، يک لودر در قسمت مناسبى از کوه، مشغول کندن آغل براى گوسفندان شد و لودر ديگر به جان ديوار تيغهاى و کف غار افتاد که مملو از پشکل بود. عدهاى ديگر هم از داخل، محوطه را تميز مىکردند. تا عصر يک نفس کار شد. حداقل گوسفندها، خانه جديد پيدا کردند. چوپانها هم راضى بودند. ما هم شروع کرديم به تعمير سيستمهاى برق و تأسيسات حرکتى که با سيم بکسل بود. نزديکهاى غروب پس از روغنکارى "وينچ" و درها سيستم برقى را راه انداختيم. در زوزهکشان باز شد. محوطه داخل غار با آن طرف کوه ارتباط برقرار کرد. ديگر نياز نبود مسافت پانصد متر را دور بزنيم و به داخل پايگاه برويم. از اين راه راحت اياب و ذهاب مىکرديم. همه چيز براى بيرون آوردن موشک آماده شد. فقط مشکل دندههاى موتور بود که بتواند روى پاى خود بيرون بيايد. از آل على هم خبرى نبود. از ديشب تا کنون از او خبرى نبود. تصميم گرفتم با تمام نيروى انسانى و به کمک چند وانت "لانچر" را به بيرون بکشيم. تقريبا کار خطرناکى بود؛ چون اگر يک سيم بکسل پاره مىشد يا حرکت اصطکاکى پيش مىآمد، احتمال انفجار موشک خيلى زياد بود. منتظر تاريکى شب شديم که در پوشش شب اين کار انجام شد. شايد ماهواره دشمن به اين منطقه حساس شده باشد و يا پروازهاى شناسايى، مشکلاتى براى ما ايجاد کنند. در هر صورت، لانچر بايد از يک تونل يا چند پيچ حدود سى درجه عبور مىکرد. اين پيچ و خمها براى آن بود که اگر در جلوى در غار انفجارى به وجود آيد، موج به داخل غار نفوذ نکند. عدهاى از افراد روزه بودند و افطار کردند. ما هم به آنها کمک کرديم. بعد از نماز جماعت کار ما شروع شد. همه زير لب دعاهايى را که مىدانستند زمزمه مىکردند و کار در سکوت انجام مىشد. بايد کار با حوصله و دقت انجام مىگرفت. مجبور بوديم موتور را روشن کنيم که بوستر ترمز در سرازيرى رمپ کمک کند. سکوت محوطه با دود غليظ و سر و صداى موتور و اگزوز شکسته شد. عدهاى هول مىدادند و يک وانت هم مىکشيد. لانچر آرام آرام راه افتاد. الحمدلله ترمزها، خوب کار مىکردند. با هزار بدبختى لانچر از رمپ سرازير شد و پايين آن آرام گرفت. سريع موتور را خاموش کردند؛ چون دود همه را خفه مىکرد. هواکشها کار نمىکردند. ما هم وقت تعمير آنها را نداشتيم. بايد با دست و وانت، موشک را مىکشيديم. حدود دو ساعت طول کشيد تا ما به اولين پيچ تونل رسيديم؛ چون اگر عجله مىکرديم و بدنه موشک به جايى مىخورد، کار همه ساخته بود. حالا اگر به بيرون محوطه مىرفتيم تازه بايد آن را به يک فضاى مسطح مىبرديم تا شليک انجام شود. همه خسته شده و حالت عصبى پيدا کرده بودند. دوباره دستور استراحت داده شد. کار خطرناکى بود. در وقت استراحت در محوطه بيرون پايگاه تجمع کرديم. براى احتياط چند موتور سوار مسلح گشت مىزدند تا از خطر احتمالى پايگاه را محفوظ دارند. اين اولين ارتباط داخل و خارج پايگاه بود و نفرات ما براى گشتزنى کم بود. بچهها بيرون نشسته بودند. معلوم نبود اين همه زحمت به نتيجه برسد يا نه؛ ولى کسى به روى خودش نمىآورد. بايد اين قدم اول برداشته مىشد تا مراحل بعدى طى مىشد. زير آسمان پرستاره بودن و چاى داغ، ما را از حال و هواى جنگ دور کرده بود و هر کس چيزى مىگفت و بقيه مىخنديدند. در همين اوقات، چراغ يک ماشين از پايين دره ديده شد که به بالا مىآيد. بچهها در قسمتهاى مختلف جاده موضع گرفتند. آخر اين وقت شب اياب و ذهاب خطرناک بود. ستون پنجم هم مىدانست که با چراغ روشن نيايد؛ اما شايد کلکى در کار باشد. چراغ قوهها هم خاموش شد و منتظر مانديم. چند پيچ ديگر مانده بود که چند نفر از بچهها جلو رفتند تا ماشين از آنها رد شود و آنها از پشت و ما هم از جلو ماشين را محاصره کنيم. تقريبا ماشين به ده مترى ما رسيد. يکى از سربازان با صداى مهيبى "ايست" داد. يک نفر هم کنار جاده به طرف ماشين "قراول" رفت. از عقب هم به او ايست دادند. راننده فهميد از چند طرف محاصره است. کاملاً غافلگير شد. سکوت همه جا را فرا گرفت. دستور داده شد که راننده پياده شود. ظاهرا کس ديگرى با او نبود. يک نفر با چراغ قوه و اسلحه به طرف او رفت. وقتى نور به صورت راننده افتاد، بنده خدا زبانش بند آمده بود و او کسى جز حاج آل على نبود. فکر کرد پايگاه دست دشمن افتاده است. بعد از احوالپرسى، به او يک ليوان چاى دادند. گفت: اينجا چه کار مىکنيد؟ و چرا اين بساط را پهن کرديد؟ وقتى ماجرا را فهميد که لانچر تقريبا اول تونل است و تا آنجا را کشيديم، گفت سريع دست به کار شويد. من از کارخانه تراکتورسازى تبريز نمونههايى را پيدا کردهام که انشاءالله به کار ما بيايد. بنده خدا معلوم بود بدون خواب، يک نفس در کار بوده و خود را به ما رسانده است. همه سريع به طرف لانچر رفتند. جا خيلى تنگ بود. نه مىتوانستيم عقب برويم و نه جلو. خلاصه، گيربکس را پايين آوردند و دوباره جا زدند و موتور را روشن کردند. تقريبا نيمههاى شب کار تمام شد. دود غليظى در تونل پيچيد. همه از دور و بر "لانچر" فاصله گرفتند. فقط آلعلى پشت فرمان نشسته بود. دنده ماشين به سختى با صداى گوشخراشى جا رفت. لانچر روى پاى خودش حرکت مىکرد. با تمام دودى که راه انداخته بود غرشکنان عقب مىرفت؛ چون بايد از "رمپ" پايين مىآمديم، لازم بود همين طور عقب عقب از تونل خارج شويم. سعى مىکرديم با پروژکتورهاى سيار آل على را هدايت کنيم. بعضى از بچهها ماسک ضدگاز زدند. بعد از حدود نيم ساعت لانچر با ته از غار بيرون آمد. همه تکبير گفتند. بيچاره آل على عين زغالىها شده بود. خلبان رستمى روى موتور به او گفت دنبالش بيايد. حالا لانچر با دنده دو حرکت مىکرد. مثل يک کاميون معمولى قدرت "مانور" داشت. خيلى سريع به يک محوطه باز رسيديم. جهت کلى موشک رو به هدفى بود که از پيش تعيين شده بود. حالا بچههاى الکترونيک مشغول به کار شدند. همه چيز سريع پيش مىرفت. تصميم گرفتيم اول صبح عمليات را آغاز کنيم تا هوا روشن شود و بچهها با دقت بيشتر بتوانند جهتيابى کنند. صبح چوپانان ديدند يک مجسمه ابوالهول جلوى آنها سبز شده است. حتى گوسفندها هم "بر و بر" ما را نگاه مىکردند. همه آنها سحر به صحرا مىرفتند. هر چه نيرو داشتيم دور لانچر مستقر کرديم. يک تور استتار هم احتياطا روى آن انداختيم. چند ضدهوايى روى وانت گذاشتند و دور و اطراف گشت مىدادند. قبلاً خلبان رستمى با فرماندهى هماهنگ کرده بود که نيروهاى نفوذى ما در نزديکى هدف مستقر شوند و ما را از اصابت موشک باخبر کنند. تهران هم در انتظار بود. هدف هم مهم بود: زرادخانه "ش.م.ر". فقط صداى قلب خود را مىشنيديم و صداى بع بع گوسفندها را. بچههاى الکترونيک روى کاغذها و اعداد و ارقام غرق بودند. زمان شليک فرا رسيد، شمارش معکوس شروع شد. ما هم سعى کرديم در خاکريزها و تپهها خود را مستقر کنيم. به چوپانها گفتيم که خود و گوسفندها را حفظ کنند. هيچ بعيد نبود، موشک در جا منفجر شود. وقتى دستور آتش داده شد، صدا مهيبى با آتش زياد و گرد و خاک بسيار محوطه را فرا گرفت. ناخودآگاه همه سر خود را در دو دست گرفتيم و درازکش خوابيديم. نمىدانم چقدر طول کشيد؛ ولى احساس کرديم صداى موشک لحظه به لحظه از ما دورتر مىشود و در دود و گرد و غبار مىتوانستيم آتش عقب آن را ببينيم. هرکس دوربينى داشت، با آن نگاه مىکرد. موشک رفت؛ ولى کجا؟ همه منتظر خبر بوديم. بىسيم با "وزوز" زياد مشغول به کار بود. خبرها با رمز رد و بدل مىشد. حالا منتظر نيروهاى نفوذى خود در دل خاک دشمن بوديم. سريع لانچر را به داخل پايگاه آورديم. درها سريع بسته شد. نگهبانها به سر پست خود رفتند و ما هم در اتاق بىسيم پايگاه مستقر شديم تا از نتيجه کار خود باخبر شويم. تقريبا نيم ساعت شد؛ ولى خبرى نشد. نيروهاى نفوذى ما، هيچ خبرى از موشک ندادند. کم کم اين احساس به ما دست داد که شايد موشک فرارکرده. با ايستگاههاى ديگر خود در عمق خاک دشمن تماس گرفتيم، آنها هم خبرى نداشتند. ديگر نااميد شده بوديم. معلوم نبود موشک کجا فرار کرده که هيچکس از آن خبر نداشت. بچههاى الکترونيک باز هم شروع به دعوا کردند. يکى گفت چرا "تانژانت" نگذاشته، حالا ديدى چى شد؟ از خستگى همه خوابيديم. وضع همه درب و داغون بود. هر کس گوشهاى افتاد. ديگر اميد ما از اطلاعرسانى عوامل نفوذى در عمق خاک دشمن قطع شد. به غير از نگهبانان همه بيهوش شدند. چند روز کار طاقتفرسا و آخر هم هيچ. نزديک ظهر بود. در حالت خواب و بيدارى بوديم. ناگهان بلندگوى پايگاه صداى مارش نظامى را از راديوى ايران پخش کرد. هر وقت اين مارش زده مىشد و گوينده مىگفت "شنوندگان عزيز، شنوندگان عزيز" همه مىفهميديم عمليات پيروزمندانهاى رخ داده است؛ اما اين بار گوينده شورش را در آورده بود. هى مىگفت: "شنوندگان عزيز، شنوندگان عزيز"؛ ولى اصل خبر را نمىداد. تقريبا همه بيدار شديم؛ ولى حال بلند شدن نداشتيم. حتما خبر مهمى بود. معلوم بود پيروزى بزرگى است. ما که شکست خورديم حداقل يک پيروزى بزرگ درد ما را کم مىکرد. همه زير پتو ول مىخورديم تا اين گوينده چيزى بگويد. جان ما را به لب رساند. بىسيم ما که خفه شده بود و از ديدهبانهاى نفوذى خودى خبرى نمىرسيد. تقريبا ارتباط ما قطع شده بود. فقط صداى راديو جاذبه داشت. ناگهان از راديو خبر رسيد که ايران براى اولين بار موفق شد که قلب پايتخت دشمن را هدف موشک قرار دهد! معلوم شد يک يگان موشکى ديگر به موازى ما وارد عمل شده بود و آنقدر خود را نزديک جبهه رسانده که توانسته بود با دقت مرکز حساس پايتخت را هدف بگيرد. دقت عمل فوقالعاده بالا بود. يک موشک با دقت زايدالوصفى که بايد از فنآورى بالايى برخوردار باشد، به بزرگترين و مرتفعترين بانک در پايتخت دشمن اصابت کرده و آن را منهدم کرده بود. شايد بچهها از قسمتهاى ديگر به فنآورى هدايت ليزرى دست يافتهاند. همه از جا پريديم. تکبير گفتيم. مهم نبود ما باشيم يا ديگرى. مهم اين بود که دشمن بازداشته شود تا با موشک به شهرهاى ما حمله نکند. معلوم بود، اينجا سر کار بودهايم. بىانصافها نگفتند که جاى ديگر اين فنآورى پيشرفته را در اختيار دارند و ما را اين قدر به دردسر انداختند. شايد هم ما براى رد گم کردن دشمن بايد فعال مىشديم تا جاى ديگر عمل کنند؛ ولى از مسوولان ستاد اين همه پيچيدگى و ضريب هوش بعيد بود، ولى حالا که شد، ما هم اعتماد به نفس بيشترى به دست آورديم که خلاصه تهران هم کارى کرد؛ چون در جبهه عملاً هر چه بود در خطوط اول بود و ستادهاى مرکزى فقط هورا مىکشيدند و ما هم لنگ مىکرديم و اين بار برعکسش شد. بچهها جاهاى خواب خود را جمع کردند. همه به هم تبريک مىگفتند. من به خلبان رستمى گفتم اگر اجازه بدهيد من به تهران بروم. تقريبا اکثر بچهها مىخواستند برگردند. چند فروند موشک ديگر در پايگاه بود که مىتوانستند روى لانچر نصب کنند و براى کار ايذايى استفاده شود؛ ولى ديگر به ما نيازى نبود. تقريبا آماده شديم که برگرديم. ناگهان بىسيم به صدا درآمد. بىسيمچى هاج و واج بود. گوشى را به خلبان رستمى داد. يکى از دوستان نزديک در تهران بود، به خلبان تبريک مىگفت. حتما درجه و ترفيع گرفته بود. شايد هم بچهاش دنيا آمده بود؛ ولى خانمش هفتماهه بود! شايد بچه عجله داشت. ناگهان خلبان غش کرد! اين ديگر چه خوشى است که خلبان غش کند؟ زبانش بند آمد. با "تته، پته" به ما گفت که موشک ما تا پايتخت رفته و به بانک مرکزى خورده است. ما به جاى غش کردن، عين مجسمه به همديگر نگاه مىکرديم. سکوت عجيبى بود. معلوم شد، موشک فرار کرده و از برد عادى خود حدود چهل کيلومتر بيشتر رفته است. حاج آل على با صداى بلند آيه ۱۷ سوره انفال را خواند که "خداوند تير را پرتاب کرد"، حالا بايد گفت که: "خداوند موشک را پرتاب کرد نه شما". آرامش خاصى بر همه مستولى شد. احساس مىکردند همه چيزمان خدايى است، حتى شادى نمىکرديم. احساس مىکرديم آنقدر خدايى شدهايم که به شادى نيازى نيست. همه با آرامش رفتيم که دومين موشک را براى پرتاب آماده کنيم. بعد از مدتى به خودمان آمديم. کمکم، احساس قدرت مىکرديم. چهار فروند موشک ديگر داشتيم. دنياى سرمايهدارى و کمونيستها هر دو به توافق رسيدند که ايران را سخت محاصره اقتصادى کنند تا قطعنامه ۵۹۸ را بپذيرد. ايران هم صفت دنياى سرمايهدارى را مىدانست که طالب جنگهاى کنترل شده و کوتاه مدت است نه جنگى که پايان آن در دست آنها نباشد. ايران مىخواست جنگ را طولانى کند و اين براى جهان سرمايهدارى که در مناطق نفتخيز احتياج به کنترل داشت ضرر زيادى بود. کسى هم فکر نمىکرد ايران بتواند اين همه تحمل جنگ را داشته باشد و طولانىترين جنگ معاصر را تحمل کند. با آنکه توان داشتيم که موشک را به قيمت خوب از واسطهها بخريم؛ ولى به ما نمىدادند. دنياى سرمايهدارى گونهاى است که اگر پايش پيش بيايد براى پول به همه چيز خيانت مىکنند. به شرط آنکه اسمشان رد نشود. خيلىها زيرآبى به ما خبر مىرساندند. همه چيز براى ما قابل استفاده بود. از موتور قايقهاى ورزشى تا موشک؛ اما پرتاب اولين موشک ايران باعث شد تا ولولهاى در غرب بيفتد . پرتاب موشک چنان سر و صدايى ايجاد کرده بود که همه فکر کردند قدرت جديدى به ما موشک داده است. همين امر باعث شد که از بلوکهاى مختلف به ما موشک بدهند و ما هم به جاى ادامه ساخت شروع به خريد کرديم و اين امر باعث شد راحتى خريد را به سختى ساخت ترجيح دهيم. در هر صورت جنگ به مرحله جديدى رسيد و ما به موشکهاى متنوعى دست يافتيم. يقينا هم غرب سعى داشت فنآورى پيشرفتهترى را به دشمن بدهد، به ويژه تجهيزات خطرناک "ش.م.ر". [url=http://jahannews.com/vdcdzk0fjyt0ns6.2a2y.html]منبع[/url]
-
تاپیک جامع نسخه های رزمی ایران140 تاپیک جامع بررسی نسخه های رزمی هواگرد ایران-140 (ترابری تاکتیکی / ای وکس /گشت دریایی/ الینت)
sorena_ir_army پاسخ داد به IRGCAF تاپیک در پشتیبانی و ترابری
گزارش مشرق از یک توانمندی افتخار آمیز دیگر تجهیز پرنده های ایران به «چشمان عقاب» +عکس كاربرد این سامانه نصب بر انواع پرنده هاي با و بدون سرنشين، نصب بر انواع شناورها و وسايل متحرك شناسائي به عنوان ابزار شناسایی و مراقبت هوايي و دريايي است. همچنین استفاده جهت لينك با سلاح و همراستايي با آن که روی بالگرد بل209 کبرا با موفقیت آزمايش شده است و هدفگیری برای شليك در روز و شب باHelmet (کلاه پرواز خلبان) و قابلیت استفاده به عنوان سر جستجوگر(seeker) تصويري موشك نیز از جمله قابلیت های این سامانه است. به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، آگاهی از موقعیت در صحنه نبرد از دیرباز یکی از مهمترین نیازهای پیشبرد عملیات بوده و امروزه روش های متعددی برای کسب اطلاعات لازم توسعه داده شده است. یکی از این راه ها بکارگیری وسایل پروازی به عنوان سکوی متحرک تصویربرداری است. اینکار به مرور باعث بوجود آمدن سامانه هایی برای تصویربرداری هرچه بهتر شده است که در اینجا به یک نوع از این تجهیزات اشاره می کنیم. سکوهای تصویربرداری هوایی با توجه به استقرار بر روی هواگردها با مشکلات ناشی از تأثیر شرایط پروازی بر روی تصاویر ارسالی روبرو هستند. از اینرو تلاش های زیادی برای رفع این مشکلات شده است. بکارگیری پایدارسازهای ژیروسکوپی برای مستهلک کردن حرکت های ناخواسته وارد شونده به سامانه یکی از روشهای مؤثر است که سامانه های امروزی به آنها مجهز هستند. البته در نمونه های دریایی این سامانه های الکترواپتیکی نیز از این روش بهره برداری شده است. با اضافه کردن امکاناتی که فناوری تحلیل تصویر در اختیار انسان قرار می دهد قابلیت های سکوهای تصویربرداری هوایی بسیار افزایش می یابد از جمله توانایی تشخیص خودکار اهداف تعریف شده و ردگیری اهداف ثابت و متحرک که این سامانه ها را به وسایل بسیار ارزشمندی تبدیل کرده است. همچنین کمک به هدفگیری سلاح ها و جهت گیری دوربین و سکو با توجه به حرکت های سر و حتی چشم کاربر نیز از امکانات نمونه های پیشرفته این سامانه ها است. برای بررسی تأثیرات این سامانه در پرواز بالگرد در مأموریت شناسایی می توان به آسودگی بیشتر خلبان برای اجرای مانورهای پروازی با توجه به قفل کردن دوربین سامانه بر روی هدف و همچنین پوشش دادن منطقه وسیعتری با توجه به قابلیت زوم دوربین ها اشاره کرد. در پهپادها نیز در صورت ورود پرنده به جریانات جوی نامطلوب چنین سامانه ای باعث می شود تا کمترین تأثیرات و لرزش ها به دوربین منتقل شده و کیفیت مطلوب تصویر برداری حفظ شود. همچنین با قفل کردن دوربین سامانه بر روی منطقه یا هدف خاصی پرنده دارنده آن می تواند به تغییر مسیر در صورت لزوم اقدام کرده و یا در صورت ضرورت به پرواز در مسیر خاصی از بابت زیر نظر بودن هدف نگرانی نداشته باشد. این ویژگی شاید در هواگردهایی مانند ایران-140 دریایی بسیار مفید باشد و حتماً نمونه ای از این سامانه ها را در هواپیمای مذکور خواهیم دید. چند نمونه از سامانه های پایدار شده در کشورمان ساخته شده است که از نظر قابلیتها و مشخصات عملکردی کاملاً با نمونه های خارجی قابل مقایسه هستند.در تصویر زیر یک سکوی پایدار شده ساخت شرکت های خارجی و تصویر گرفته شده از نمونه نصب شونده بر روی ادوات سطحی از آن را مشاهده می کنیم که تشخیص اهداف و قفل کردن روی یکی از آنها مشخص است. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/9/106380_203.jpg در معرفی نمونه های داخلی ابتدا با سامانه ای که با نام «EOG» معرفی شده است آشنا می شویم. «EOG» يك سامانه پايدار شده ژيروسكوپي با دو محور پايداري است كه در مدل هاي مختلف طراحي و ساخته شده و بر روي بالگردهاي متعددي از جمله بل209 و 214 و 205، شينوك، ميل171 و ... و پرنده هاي بدون سرنشين مانند ابابيل نصب شده است. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/9/106379_887.jpg نمونه های مختلف ایرانی از ويژگي های آن می توان به بهره گيري از فناوري DIRECT DRIVE و ژيروسكوپ هاي بسيار دقيق اشاره کرد که دقت پايداري بالايي را حاصل نموده است. قابليت نصب دوربين هاي حرارتي سرد شونده و فاصله ياب ليزري eye safe و بکارگيري ردگير تصويري قدرتمند TR-SHZ، که آن هم از محصولات صنایع داخلی است از ويژگي هاي منحصر به فرد اين سامانه به شمار می رود. همچنين از پايدارسازي تصويري هم علاوه بر پايدارسازي ژيروسكوپي استفاده مي شود. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/9/106376_417.jpg سامانه اپتیکی پایدار شده زیر بدنه بالگرد هجومی کبرا به گزارش مشرق، كاربرد این سامانه نصب بر انواع پرنده هاي با و بدون سرنشين، نصب بر انواع شناورها و وسايل متحرك شناسائي به عنوان ابزار شناسایی و مراقبت هوايي و دريايي است. همچنین استفاده جهت لينك با سلاح و همراستايي با آن که روی بالگرد بل209 کبرا با موفقیت آزمايش شده است و هدفگیری برای شليك در روز و شب باHelmet (کلاه پرواز خلبان) و قابلیت استفاده به عنوان سر جستجوگر(seeker) تصويري موشك نیز از جمله قابلیت های این سامانه است. مکانیابی اهداف، ردگیری خودکار اهداف و ارتباط با نمایشگر نقشه متحرک از دیگر قابلیت های آن است. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/9/106375_689.jpg سامانه اپتیکی هماهنگ شده با کلاه خلبان بالگرد در زمینه مشخصات فني آن می توان به پايداري ژيروسكوپي با دقت بالا در دو محور، قابليت نصب ماژولار دوربين هاي حرارتي سردشونده و غير سردشونده و فاصله ياب ليزري، جرم 15 تا 40 کیلو گرم بسته به امکانات اضافی و نوع دوربين، قطر کمتر از 450 میلیمتر و محدوده حركت 360 درجه افقي پيوسته و 220 درجه عمودي اشاره کرد. سکوی هوایی پایدارشده ژیرسکوپی عقاب1 این سامانه یک مجموعه 300 میلیمتری کوچک از وسیله معرفی شده است که در دو محور به صورت ژیروسکوپی پایدار شده و پایداری تصویری بهتر از 0.5 میلی رادیان دارد و برای بالگردها و هواپیماهای بدون سرنشین در مأموریت نظارت بر مرز و میدان نبرد، شناسایی و جستجو و نجات به کار می آید. این سامانه یک دوربین پرقدرت با لنزی با قابلیت زوم نزدیک به 30 برابر را با یک دوربین جلونگر فروسرخ و یک مسافت یاب لیزری بکار می گیرد تا سامانه ای با کارکرد دوگانه روزانه و شبانه بوجود آید. تصاویر معمولی و فروسرخ در نمایشگر نصب شده در کابین نمایش داده می شوند. نمادهای لازم برای استفاده بهتر از تصاویر در عملیات توسط یک پردازشگر سازنده این نمادها بر روی تصاویر قرار داده می شود. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/9/106378_596.jpg یک نمونه از سامانه های ایرانی که با دسته جهت دهی می شود ویژگی های اصلی این سامانه نظارت روزانه و شبانه با کارایی بالا، حرکت 360 درجه در افق، جرم کم 15 تا 40 کیلوگرم، ارتباط داده ای با سامانه کنترل آتش، توانایی بهسازی تصویر، قابلیت تطبیق دادن تصاویر، توانایی ردیابی اهداف است. از قابلیت های دیگر آن باید پردازشگر تصویر، ارسال بیدرنگ تصاویر به ایستگاه زمینی، ارسال و دریافت داده ها و ثبت کننده دیجیتال تصاویر و مسافت یاب لیزری تا برد حدود 20 کیلومتر را نام ببریم. این سامانه توانایی دوران 100- تا 120+ درجه در بلندا، دمای کاری 20- تا 55+ درجه سانتیگراد، زوم اپتیکال 26 و زوم دیجیتال 12 برابر و کنترلی ساده برای دوربین داشته و امکان بکارگیری نمایشگرهای 5.8 تا 17 اینچی همراه آن وجود دارد. نمونه دیگری از این نوع سامانه ها نیز با قطر 250 میلیمتر و جرم 13 تا 18 کیلوگرم، مسافت یابی لیزری 80 تا 10هزار متر و و برخی مشخصات یکسان با نمونه های معرفی شده در بالا که احتمالاً به دلیل استفاده از دوربین مشابه است توسط بخش خصوص تولید شده. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/9/106377_248.jpg نمونه تولید شده در بخش خصوصی بهره گیری از چنین سامانه هایی خصوصاً با قابلیت های افزوده در زمینه هدف گیری و ارتباط با سامانه کنترل آتش بر روی بالگردهای پرتعداد کشورمان علاوه بر هواپیماهای بدون سرنشین به افزایش قابل توجه کارایی این ناوگان و توانایی اجرای مأموریت های متنوع در شرایط مختلف انجامیده است که حاصل تلاش متخصصان داخلی کشور و عزم آنان برای دستیابی به بهترین سامانه ها است. [url=http://www.mashreghnews.ir/fa/news/76360/تجهیز-پرنده-های-ایران-به-چشمان-عقاب-عکس]منبع[/url] [color=orange] تصاویر به لینک تبدیل شد.! منتقل شد به اخبار نظامی 00Amin[/color] -
تاپیک جامع برنامه فضایی ایران تاپیک جامع برنامه فضایی ایران
sorena_ir_army پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در اخبار نظامی
[quote]اخبار مربوط به ماهواره ها را مرور مي كردم كه به نكته اي برخورد كردم. "هيتنا" در خبري با عنوان "جاده ناهموار فضايي شدن" نوشته است كه ماهواره رصد بر خلاف انتظار فقط 18 روز در مدار فعال بود. به هيچ سند يا نكته اي كه نشان بدهد كه اين موضوع را از كجا آورده هم اشاره اي نكرده است. (و البته با جستجويي كه انجام دادم، تنها خبرگزاري است كه اين خبر را درج كرده است) [align=justify] متاسفانه ساخت این ماهواره ها در شرایط و فضایی صورت گرفت که محدودیت در انتخاب پرتابگر به مدار، مانع از پرتاب این ماهواره ها به ارتفاع بالا می شد و قرار گرفتن ماهواره در ارتفاع کم موجب کاهش عمر مداری آن می گردد که در یکی از آخرین نمونه های آن [b]ماهواره رصد بر خلاف انتظار فقط 18 روز در مدار فعال بود. [/b]هرچند علم ماهواره برها جزء علوم فوق فناوری به حساب می آید ولی سرمایه گذاری در این بخش می تواند موجب افزایش توان موشکی کشور در زمینه های نظامی و غیرنظامی شود. ضمن اینکه با پیشرفت ماهواره برها می توان محموله را در ارتفاع بالاتری قرار داد که این خود می تواند به افزایش عمر مداری ماهواره ها کمک نماید. بعنوان نمونه چندی پیش رئیس دانشگاه صنعتی شریف در مصاحبه ای اعلام کرد که ماهواره این دانشگاه با هدف قرار گرفتن در ارتفاع 36000 کیلومتری از سطح زمین طراحی و ساخته شده . این ماهواره زمانی پرتاب خواهد شد که ظرفیت پرتاب ماهواره به این ارتفاع در کشور فراهم شود. یکی از راه هایی که در کوتاه مدت قابل اجراست پرتاب ماهواره به مدار پایینی زمین و سپس انتقال آن به مدارهای بالایی بوسیله مانورهای مداری می باشد. اقدامی که علاوه بر هزینه بیشتر قابلیت اطمینان کمتری نیز دارد، چراکه بیشتر وزن ابتدایی ماهواره را سوخت آن اشغال خواهد کرد. با توجه به اینکه صنایع موشکی کشور به طور کامل در انحصار بخش های نظامی می باشد و این بخش ها نیز تمایلی به طراحی و ساخت راکت های فضایی با هدف حمل محموله به فضا را ندارند، انتظار نمی رود پیشرفتی در این زمینه یعنی ساخت ماهوار برها صورت گیرد. [color=olive]سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۰[/color] هيتنا http://www.hitna.ir/5296-fa.html[/align][/quote] اتفاقآ صنایع دفاع تمام تلاش خود را می کند تا بتواند ماهواره برهای قدرتمندتر برای قرار دادن اجرام سنگین تر و در ارتفاعی بالاتر را طراحی کند و در یک برنامه ی 5 ساله که یک سالی هم از ان می گذرد این برنامه را دنبال می کند.من نمی دانم چرا هیتنا به دنبال سیاه نمایی است. -
انفجار پایگاه موشکی سپاه و ناگهان ، چقدر زود ... دیر شد ، نگاهی به رویداد انفجار پایگاه موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
sorena_ir_army پاسخ داد به alala تاپیک در مباحث جامع نظامی
با سلام خدمت دوستان حادثه ی بسیار دردناکی بود که ما در ان یکی از دانشمندان بزرگ جهاد خودکفایی سپاه رو از دست دادیم و من وقتی خبر شهادت سردار تهرانی مقدم رو شنیدم واقعآ بغض کردم.ان شاالله به برکت خون شهدای این حادثه شاهد پیشرفت بیشتر نیروهای نظامی و افزایش بازدارندگی کشور عزیزمان خواهیم بود.در مورد ایجاد این حادثه هم باید بگویم که این حادثه بر اثر یک اتفاق یا سهل انگاری رخ داده است و نه چیز دیگری فقط در همین حد کافی است که برخی ها بدانند. از سایر دوستان (مثل جناب ops) خواهشمندم اگر اطلاعاتی دارند ان را به هیچ عنوان در سایت بازگو نکنند. سردار تهرانی مقدم خاری بود در چشمان دشمنان اسلام و ایران و چه بسیارند این گونه خارها در ایران سردار روح تو و همرزمانت شاد مرگ بر خائن و مرگ بر اسرائیل -
تاپیک جامع موشکهای بالستیک جریکو تاپیک جامع موشکهای بالستیک جریکو
sorena_ir_army پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در موشک های بالستیک
حال از همین جریکوی 3 ام بگذریم اسرائیل سال هاست که توانایی حمله ی هسته ای به کشور ما رو داره و این موضوع باعث میشه که ما علاوه بر قدرت کلاسیک بر قدرت هسته ایمان هم بیفزاییم. -
موفقیت محققان کشور برای افزایش ذخیره دادهها با فناوری نانو
sorena_ir_army افزود یک موضوع در رایانه و شبکه
موفقیت محققان کشور برای افزایش ذخیره دادهها با فناوری نانو پژوهشگران ایرانی با همکاری پژوهشگران انگلیسی و بلژیکی طی اجرای پروژه پژوهشی موفق به افزایش تراکم ذخیره داده ها به کمک نانو لایه مغناطیسی شدند. به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر فرزاد نصیرپوری - عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی سهند تبریز با بیان اینکه این طرح با هدف ساخت ادوات حافظه مغناطیسی با استفاده از معماری سه بعدی از یک نانو لایه فرومغناطیسی اجرایی شد، گفت: در این پژوهش ساختارهای چند وجهی سه بعدی با استفاده از روش لایه نشانی الکتروشیمیایی ساخته شده و خواص مغناطیسی یک ساختار سه بعدی به طور منفرد مورد مطالعه قرار گرفت. وی با اشاره به نحوه اجرای این طرح خاطر نشان کرد: نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که منحنی های "مغناطش" ساختار سه بعدی فرو مغناطیسی، نشاندهنده پله های تیز است و هر یک از این پله ها می تواند برای ذخیره 2 بیت مغناطیسی استفاده شود. نصیری پور به بیان مزایای این پژوهش پرداخت و ادامه داد: سهولت ساخت، ارزان بودن روش لایه نشانی، افزایش حالت های مغناطیسی برای ذخیره و استفاده از مکانیزم گردابی مغناطیسی از مزایای این کار پروژه است. عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی سهند تبریز همچنین با اشاره به مراحل بعدی این طرح، اضافه کرد: مینیاتوری سازی معماری ساختارهای سه بعدی و اندازه گیری خواص مغناطیسی گام بعدی این تحقیقات است. [url=http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1453806]منبع[/url] -
تصاویر مراسم تحلیف و دانش اموختگی دانشگاه افسری امام علی (ع)
sorena_ir_army افزود یک موضوع در گالري عكس و فيلم
تصاویر/بازدیدرهبرانقلاب ازدانشگاه امامعلی(ع) مراسم تحلیف و دانش اموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108594_558.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108595_101.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108596_510.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108597_958.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108598_382.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108599_850.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108600_378.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108601_619.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108602_984.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108603_717.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108604_358.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108605_772.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108606_691.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108607_210.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108608_746.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108609_392.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108610_639.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108611_832.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108612_532.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108613_840.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108614_925.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108615_716.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108616_473.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108617_716.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108618_813.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108619_507.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108620_870.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108621_397.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108622_482.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108623_137.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108624_106.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108625_283.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108626_880.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108627_148.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108628_186.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108629_450.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108630_252.jpg [url=http://www.mashreghnews.ir/fa/news/78459/تصاویربازدیدرهبرانقلاب-ازدانشگاه-امامعلیع]منبع[/url] [color=orange] تصاویر به لینک تبدیل شد ! منتقل شد به بخش جنگ 00Amin[/color] -
GPS jammer +Glonas jammer
-
تاپیک جامع موشکهای بالستیک جریکو تاپیک جامع موشکهای بالستیک جریکو
sorena_ir_army پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در موشک های بالستیک
[quote]بعید میدونم که رژیم صهیونیستی در فاصله بیش از 2000 کیلومتر دشمنی داشته باشه ! پس این موشک به چه دردش میخوره؟[/quote] خیلی از کشورها دشمن انچنانی ندارند اما همواره در پی افزایش قدرت و ایجاد بازدارندگی در برابر ابر قدرت ها هستند.در ضمن عقاید اخرالزمانی صهیونیست ها باعث میشه که ان ها همه ی دنیا رو به چشم تهدید نگاه کنند گرچه در ظاهر خود را دوست نشان می دهند. -
تاپیک جامع عکس های نیروی هوایی ترکیه
sorena_ir_army پاسخ داد به Sorena_Noshad تاپیک در گالري نيروي هوايي
برخی ها خوب بلدند تاپیک را منحرف کنند؛واقعآ جای تاسف دارد. -
[quote][quote]قصد منحرف کردن بحث رو ندارم ولی برای اینکه داستان مقایسه این تانک با ذ 3 متوقف بشه اینو عرض می کنم: دوستان دقت کنید که تانک در دکترین نظامی فعلی ما اولویتی نداره نه تهدیداتی که علیه ما هست با تانک بر طرف میشه و نه نوع دفاعی که ما برنامه ریزی کردیم با تانک همخوانی داره انصافا قبول کنید که اگر فرماندهان ما نیاز داشتند در کشور قطعا امکان ساخت تانکی حتی به مراتب بهتر از این نمونه ترک وجود داشت ضمنا خریدن کیت های ماژول های مختلف تانک ها از روسیه برای ما کاره سختی نیست و روسیه هم به راحتی بهمون می فروشه تا روی تانک مثلا بومی نصب کنیم! اما یک سوال کاملا جدی مطرح میشه : ایا با توجه به شرایطی که عرض شد برای کشور ما ارزش داره برای هر دستگاه 3 میلیون دلار هزینه کنه ؟ که نهایتا چی بدست بیاره؟این سوال رو از خودتون بپرسین که این تانکه قراره چی کار کنه؟ 1000 تانک میشه 3 میلیارد دلار خالص هزینه ساخت تازه هزینه خط تولید و اموزش و نگه داری بماند بنظرتون این 3 میلیارد دلار چه تغییری در معادلات ایجاد میکنه؟کسی رو مرعوب می کنه؟ یا شانس دفاع ما رو افزایش می ده؟ حالا اینطور در نظر بگیرید که با همین 3 میلیارد دلار 10 گردان پدافند دور برد بسازیم(حالا چی؟) حالا اینطور در نظر بگیرید که با همین 3 میلیارد دلار 600 موشک شهاب بسازیم(حالا چی؟) اینطور در نظر بگیرید که 1000 موشک پاد کشتی بسازیم اینطور در نظر بگیرید که 3 تا زیر دریایی مدرن بسازیم یا 30 تا جنگنده رو به اویونیک جدید مجهز کنیم تمام مواردی که در بالا ذکر کردم که در دسترس هست حال انصافا یک فرمانده لایق باید به فکر چی باشه؟به فکر رونمایی یا روز موعود؟اون باید در روز جنگ پاسخگو باشه ! و به نظرتون می تونه با کدوم یکی از مواردی که در بالا ذکر شد پاسخگو باشه؟ کدومش با دکترین ما سازگارتره؟ اسرائیل غول تانک سازیه چون بهش در درگیری هاش احتیاج داره(چه در مورد کشور های همسایه چه در مورد مبارزین فلسطینی) تصور کنید که اگر اسرائیل این یگان زرهی قوی رو نداشت چقدر تلفاتش بالاتر بود امریکا برای تهاجم هاش بهش احتیاج داره ارتش امریکا رو در عراق بدون تانک در نظر بگیرید تلفات؟ و.... هر کشوری بنا به شرایطش پول رو هزینه می کنه . ما که عرب نیستیم البوم عکس بیارن جلومون بگیم 50 تا از این 100 تا از اون. ما می دونیم که از دهه اینده هیچ احدی حماقت حمله زمینی به ما رو نخواهد کرد.کسی اینجا هست که شک داشته باشه؟ ولی در این حال این احتمال خیلی زیاده که در دهه اینده مورد تهاجم هوایی قرار بگیریم خوب پولا رو کجا خرج کنیم؟[/quote] [size=24]BRAVO[/size] شما درست ميگيد ولي بد نبود يه تانك پيشرفته براي رفع تهديد داخلي داشتيم مثل گروهك هاي تروريستي غرب و شرق كشور كه فكر مي كنم تانك مي تونست خيلي راه گشا باشه[/quote] دوست عزیز تانک به درد جنگ با نیروهای چریکی و اشرار نمی خوره برای مبارزه با این گروهک ها استفاده از پهپاد و نیروهای ضدچریک حرفه ای بهترین گزینه هستش.گرچه برای عقب نماندن از دنیا بایستی بر روی نسل جدید تانک ها هم سرمایه گذاری کنیم.
-
با سلام خدمت دوستان تانک التای یک دستاورد بزرگ برای ارتش ترکیه هست و باید به ترکیه ای ها افرین گفت البته گرچه این تانک ظاهر فریبنده ای داره اما از لحاظ فنی قابل رقابت با تانک های نسل جدید شرقی و غربی نیست اما در کل برای بار اول طرح نسبتآ خیره کننده ای است. من به شخصه این تانک رو شالوده ای از لئوپارد 1 و ابرامز ام 1 می دانم.
-
تاپیک جامع بررسی درگیری هند-چین تاپیک جامع بررسی درگیری هند-چین
sorena_ir_army پاسخ داد به aminor تاپیک در اخبار تحلیلی
نه اصلآ گرچه امریکا تا حدی از این درگیری ها سود می برد اما استراتژی امریکا در واقع قرار دادن هند در مقابل چین و جلوگیری از قدرت روز افزون چین در اسیای شرقی هستش. -
بمب بسیار قدرتمندیه اما حتی بمب های اتمی تاکتیکی هم توان نفوذ به عمق 90 متری زمین رو ندارند به خصوص اگر تاسیسات در دل کوه باشه و با بتن مسلح هم مقاوم سازی شده باشه. مسئولین ما فکر همه جا را کرده اند من نمی دانم چرا اینقدر اسرائیلی ها حرف از بمباران تاسیسات اتمی ایران می زنند در حالی که به خوبی می دانند با این کار نه تنها به ایران ضربه نمی زنند بلکه ساخت سلاح های هسته ای توسط ایران را توجیه می کند.
-
تاپیک تحلیلی حمله به تاسیسات هسته ای ایران به آخرالزمان خوش آمدید !!!! تحلیل و بررسی حمله به تاسیسات هسته ای ایران
sorena_ir_army پاسخ داد به Lich تاپیک در اخبار تحلیلی
چه غلطا!!!!!!!!! این انگلوساکسون ها و اربابان صهیونیستیشان برای مردن خیلی عجله دارند.- 684 پاسخ ها
-
- جمهوری اسلامی ایران
- تاسیسات هسته ای
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
زيردريايي K-535 يوري دلگروکي اولين زيردريايي موشک بالستيکي (SSBN) از کلاس بوري از پروژه 955 است که براي نيروي دريايي روسيه ساخته شده و از نسل چهارم زيردريايي هاست. اين زيردريايي عظيم نام خود را از بنيانگذار شهر مسکو، يوري دلگروکي گرفته است. و در تاريخ 2 نوامبر 1996 به آب انداخته شد و طبق اولين برنامه ريزي ها قرار بود در 2001 به خدمت گرفته شود. کلاس بوري قرار است جايگزين کلاس هاي دلتا 4 و کلاس تايفون شود و همچنين هسته اصلي و مرکزي ناوگان روسيه را تشکيل خواهند داد. همچنين از اين کلاس، 3زيردريايي ديگر در دست ساخت ميباشند. زيردريايي "الکساندر نوسکي" از کارگاه بيرون آمده و زيردريايي هاي "ولادمير مونوماخ" و "سوياتيتل نيکولاي" نيز در کارگاه در حال ساخت ميباشند. فدراسيون روسيه قصد ساخت 8 زيردريايي کلاس بوري را داشته که با استناد به اطلاعات موجود نصف اين تعداد در حال تکميل شدن هستند. [img]http://www.militaryparsi.ir/images/stories/submarine/Yury_Dolgorukiy/yury-dolgorukiy-k-535.jpg[/img] لازم بذکر است که زیردریایی یوری دلگروکی تحت پروژه 955، زیردریایی های ولادمیر مونوماخ و الکساندر نوسکی تحت پروژه 955A (که در این پروژه آنها بجای 6 جایگاه پرتاب،از 16 جایگاه استفاده میشود). و همچنین سویاتیتل نیکولای تحت پروژه مدرنیزه 955U که در آنها از 20 جایگاه پرتاب بولاوا استفاده خواهد شد، ساخته میشوند. با پيشرفت ساخت و توسعه موشکهاي بولاوا، با اينکه قرار بود زيردريايي هاي کلاس بوري از موشکهاي SS-N-28 استفاده کنند، در زيردريايي هاي اين کلاس براي استفاده از بولاوا تغييراتي ايجاد شد. موشک Bulava کوچکتر از مدل هاي اصلي SS-N-28 ميباشند، و طي معاهده استارت I در سال 2007 تصميم گرفته شد که تمام زيردريايي هاي کلاس بوري بجاي 12 موشک از 16 موشک (برخلاف تصميم اوليه) استفاده کنند. [img]http://www.militaryparsi.ir/images/stories/submarine/Yury_Dolgorukiy/Yury-Dolgorukiy.jpg[/img] اين زير دريايي در تاريخ 15 آوريل 2007 در حالي که حدود 85درصد کار ساختش تمام شده بود از کارگاه ساخت به سمت اسکله ي راه اندازي در سِوِرودوينسک خارج شد. بر اساس منابع موجود، دولت روسيه بالاي 5 ميليارد روبل(روسيه) را به تکميل اين پروژه عظيم اختصاص داده است. سرانجام يوري داگروکي در تاريخ 21 نوامبر 2008 از بندر کارگاه شهر سِوِرودوينسک، جايي که تجهيز و عمليات نهايي در آنجا انجام شد، راه اندازي شد. راکتور اين زيردريايي براي اولين بار در تاريخ 21 نوامبر 2008 فعال شد و نهايتا اين دژ زيرآبي در تاريخ 19 ژوئن 2009 به سمت آبها حرکت کرده و عملياتش رو شروع کرد. [img]http://www.militaryparsi.ir/images/stories/submarine/Yury_Dolgorukiy/Yury-Dolgorukiy-1.png[/img] در ژوئن 2010 زيردريايي مورد نظر يکي از آخرين تستهاي مربوطه که شامل تست سيستم ناوبري، سيستم کنترل وضعيت شناوري و برخي از ويژگي هاي ديگر بود را پشت سر گذاشت. اين زيردريايي در سپتامبر 2010 آخرين آزمايش ها را با موفقيت گذراند و آماده ملحق شدن به نيروي دريايي شد. ابتدا قرار بود اژدر ها در دسامبر 2010 و سپس سيستم موشکي اصلي بولاوا ( RSM-56) يا R30 نيز در همان ماه تست شوند. اما آزمايشات به اوايل تابستان 2011 و البته بدليل وجود شرايط يخبندان درياي سفيد موکول شدند. انتظار ميرفت که اين دژ با شکوه در نيمه اول 2011 به ناوگان دريايي فدراسيون روسيه ملحق شود، اما در دسامبر 2010 اعلام شد چند نقص فني شناسايي شده و زيردريايي براي بررسي و تعميرات به بندرگاه بازگشت. تعميرات کمتر از 6ماه زمان ميبرند و بعد از اين زيردريايي به تست هاي موشک بولاوا ميپردازد. و احتمالا در اواسل نيمه دوم 2011 آماده خدمت ميشود. [img]http://www.militaryparsi.ir/images/stories/submarine/Yury_Dolgorukiy/Yury-Dolgorukiy-2.jpg[/img] [color=red]مشخصات[/color] کشور سازنده: روسيه نام: K-535 Yuriy Dolgorukiy طراح: Rubin Design Bureau کمپاني سازنده: کشتي سازي سِوماش تاريخ آغاز پروژه: 2 نوامبر 1996 راه اندازي: 13 فوريه 2008 وضعيت: تکميل/آماده به ورود به خدمت تاريخ ورود به خدمت: بعد از پايان آزمايش هاي موشک بولاوا (احتمالا 2011) نوع: زيردريايي موشکي بالستيکي هسته اي کلاس زيردريايي: کلاس بوري (Borei) وزن: 14720 تن (در حالت شناور روي سطح آب) 24000 تن (در حالتي که در اعماق باشد) پرسنل: 110 افسر و متخصص فعال و 55 نفر ذخیره. هزينه ساخت هر زيردريايي: 826 ميليون دلار حد اکثر عمق: 450 متر [color=red]ابعاد:[/color] طول کل: 170 متر عرض (فاصله دوبال مجاور): 13.5 متر ارتفاع: 10 متر پيشرانه ها: 1 x راکتور هسته اي OK-650B 1 * توربين بخاري AEU 1* محور سرعت: روي سطح آب: 15 گره دريايي زير سطح آب: 29 گره دريايي تجهيزات رزمي: 16 x موشک بالستيک مخصوص زيردريايي بولاوا 21 x موشک کروز (اژدر) 533 م م SS-N-15 (تعداد جايگاه هاي شليک اژدر 6 لوله ميباشد) [url=http://www.militaryparsi.ir/maritime/worlds-navies/submarine/934--Yuriy-Dolgorukiy.html]منبع:میلیتاری پارسی[/url]
-
استاکس نت؛ نخستین سلاح سایبری قرن استاکس نت؛ نخستین سلاح سایبری قرن
sorena_ir_army پاسخ داد به nasirirani تاپیک در جنگ نرم و سایبری
عان نشریه ستاد مشترک ارتش آمریکا: استاكسنت یك حمله سایبری غیرقانونی به ایران بود+سند نشریه ستاد مشترک ارتش آمریکا با اذعان به غیرقانونی بودن حمله سایبری استاکس نت علیه ایران، نوشت : ویروس استاكسنت که تاسیسات غنیسازی اورانیوم ایران در نطنز را هدف قرار داده بود؛ به گونهای برنامهریزی شده بود تا سانتریفوژهای كنترل شده حساس برای تولید مواد هستهای را هدف بگیرد. به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق؛ نشریه ستاد مشترک ارتش آمریکا می نویسد: واقعه استاكسنت حقیقتاً یك حمله سایبری بود كه تا بدین لحظه نیز وقوع آن رسماً اعلام نگردید. این بدافزار كه با نیت قبلی طراحی شده است، با هدف تخریب فیزیكی تجهیزات دولتی دولت– ملت خاصی را هدف گرفت. نشریه ستاد مشترک ارتش آمریکا نوشت: كرم رایانهای استاكسنت كه جمهوری اسلامی ایران را هدف گرفت، فقط یك تهدید سایبری نبود، ظاهراً این حمله خارجی علاوه بر رایانههای ویژه كنترل خودكار مثلاً نیروگاههای آبی و نیز شبكههای برق، به طور اخص تاسیسات غنیسازی اورانیوم در نطنز را هدف گرفته بود. معهذا، تهران تاخیر در راهاندازی نیروگاه هستهای بوشهر را به "دلایل فنی " نسبت داده و ویروس استاكسنت را مقصر واقعی این حادثه ندانست. این نشریه همچنین با تاکید بر غیر قانونی بودن این حمله سایبری نوشت: بیانیه رسمی كشور قربانی میتوانست تاییدی بر وقوع این حمله سایبری باشد و اینكه به جامعه بینالمللی اجازه دهد تا این مصداق عینی را به مثابه یك حمله سایبری بررسی نماید. با وضعی كه پیش آمد، این حادثه در زمره یكی دیگر از حوادث سایبری غیرمحرمانه قرار گرفت و بدین ترتیب فرصت تعیین مرزهای قابل تشخیص برای رفتار غیرقانونی در فضای مجازی از دست رفت. در جولای 2010 خبری فوری با این مضمون انتشار یافت كه اخیراً یك ویروس جدید رایانهای كشف شده است. شنیدن این خبر برای مخاطبان عادی احتمالاً فقط خمیازهای از سر بیحوصلگی را به دنبال داشته است. روی هم رفته، به نظر میرسد كه روزانه یك "تهدید سایبری" جدید گزارش شده و هر روز شناسایی ویروسهای جدید رایانهای به اطلاع عموم رسانده میشود. در بیشتر موارد تا قبل از اینكه حادثه ناخوشایندی رخ دهد، سازندگان نرمافزارهای آنتی ویروس تلاش میكنند تا نرمافزاری را توسعه دهند كه بدافزارهایی را هدف گرفته و از كار میاندازند كه با هدف سوءاستفاده طراحی شدهاند. اما از نظر كاربران ماهر و باتجربه در حوزه سایبری، واقعه جولای 2010 از اهمیت بسزایی برخوردار بود. "استاكس نت" كه به عنوان یك ویروس رایانهای شهرت یافت، در مقایسه با ابزارهای هك معمولی به مراتب پیچیدهتر بود. این كد پیشرفته و پرقدرت یك كرم رایانهای است كه خود به خود تكثیر یافته و كنترلكنندههای منطقی قابل برنامهریزی(PLC) را هدف میگرفت، یعنی سیستمهای ساده رایانهای كه برای اجرای وظایف خودكار در بسیاری از پردازشهای صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد. PLC بخشی از سیستمهای كنترل است كه از آنها اغلب با عنوان سیستم كنترل سوپروایزری و اخذ دادهها(SCADA) یاد میكنند. سیستم SCADA برای دنیای صنعتی مدرن بسیار حیاتی بوده و تجهیزاتی از قبیل نیروگاههای آبی، تاسیسات خودكار و شبكههای برق را كنترل میكنند. استاكسنت قادر نیست به طور مستقیم و از طریق سیستمهای اسكادا گسترش یابد. این ویروس با اجرا بر روی سیستم عامل ویندوز در بین رایانهها انتشار یافت. در آنجا؛ این ویروس سیستم رابط رایانه به اسكادا را جستجو میكرد. اگر این رابط وجود داشت، استاكسنت به گونهای برنامهریزی شده بود كه بتواند یك PLC را هدف بگیرد– البته نه هر PLC . استاكسنت فقط PLC هایی را برمیگزیند كه ساخت شركت زیمنس باشد. كد استاكسنت میتواند بر روی سیستمهای رایانهای سراسر جهان فعال گردد و بر روی حافظه اصلی رایانه استقرار یابد. تا زمانیكه كاربر به وجود آن شك نكند، این قابلیت را دارد كه در آنجا ساكت و بیحركت باقی بماند. آمار و ارقام حاكی از آنست كه این ویروس ایران را هدف گرفته بود و تقریباً 60 درصد موارد نفوذ استاكسنت بر روی سیستمهای ایران اتفاق افتاد. در حقیقت، ویروس استاكسنت به گونهای برنامهریزی شده بود تا سانتریفوژهای كنترل شده حساس برای تولید مواد هستهای را هدف بگیرد. به نظر میرسد كه هدف اصلی تاسیسات غنیسازی اورانیوم ایران در نطنز بود. پس از انتشار خبر آلوده شدن سیستمهای رایانهای به ویروس استاكسنت، مقامات ایران بیانیهای صادر كردند مبنی بر اینكه تاخیر در راهاندازی نیروگاه هستهای بوشهر "به دلایل فنی" بوده اما هرگز اعتراف نكردند كه این مسئله ناشی از انتشار ویروس استاكسنت بوده است. رئیسجمهور احمدی نژاد در یك كنفرانس خبری اظهار داشت كه نرمافزارهای آلوده به تجهیزات سانتریفوژ آسیب وارد نمودند هرچند كه او به ویروس استاكسنت یا سایت نطنز مستقیماً اشارهای نكرد. موضع منفعلانه تهران در قبال این كرم رایانهای نشان میدهد كه جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسید كه صدور بیانیه عمومی با این مضمون كه مورد حمله سایبری قرار گرفته اصلاً به به نفع تهران نخواهد بود. این مقاله برخی از دلایل احتمالی اینكه تهران چگونه به این نتیجه رسید را مورد كنكاش قرار میدهد. این منبع در بیان این دلایل آورده است: پیش از ماجرای استاكسنت، از مهمترین وقایع حوزه سایبری احتمالاً میتوان به مورد جمهوری گرجستان و استونی اشاره كرد اما هیچیك از مثالهای فوق در حد و اندازه یك حمله سایبری نبودند. حملات مختل كننده سرویس(DDoS) به پایگاههای اینترنتی دولت گرجستان در اواسط جولای 2008 آغاز گردید. سه هفته بعد، این حملات افزایش یافت و با عبور ارتش روسیه از مرز مشترك با اوستیای جنوبی از استانهای گرجستان همزمان شد. در نهایت، این جنگ بالغ بر 1000 نفر تلفات و دهها هزار شهروند بیخانمان برجای گذاشت. سهم حوزه سایبری در نبرد مسلحانه گرجستان هیچ تعریف مشتركی از یك حمله سایبری را به دست نداد و در پرتو نابودی و مرگ انسانها به دلیل حملات نظامی اهمیت خود را از دست داد. وضعیت در استونی سال 2007 اندكی متفاوت بود بطوریكه حمله سایبری با یك رویداد واقعی مقارن نشد. پس از آنكه دولت استونی مجسمه متعلق به شوروی بازمانده از دوران جنگ جهانی دوم را از مركز تالین به یك قبرستان نظامی تغییرمكان داد، "هكرهای" روسی(كه به دلایل میهنپرستانه یا ایدئولوژیك دچار احساسات شدند) اقدامات مختل كننده سرویس را علیه پایگاههای اینترنتی دولت استونی آغاز كردند. سرانجام، این اقدامات آنها موجب شد تا شهروندان استونی از دسترسی به وبسایتهای دولتی، سیستمهای بانكداری الكترونیكی و بسیاری دیگر از مراكز تجاری باز ماندند. استونی جهت پشتیباتی از دولت وقت در برابر ان حمله سایبری به سازمان پیمان آتلانتیك شمالی(ناتو) توسل جست اما درخواست آنها مورد قبول قرار نگرفت. بین اعضای ناتو این توافقنامه وجود داشت كه عملیات سایبری هر اندازه هم كه جدی باشد به عنوان یك حمله سایبری تلقی نمیگردد. تجربه ماجرای استونی به اینجا ختم شد كه ناتو هر عملیات سایبری را یك حمله تهاجمی نداند. از نگاه اعضای ناتو، یك حمله واقعی احتمالاً سیاست دفاع از خود را از سوی متحدان به دنبال خواهد داشت. "مگر آنكه وزیر دفاع ناتو حمله سایبری را به عنوان یك اقدام نظامی آشكار تعریف نماید." با اینحال، موضع ناتو در قبال حملات سایبری ممكن است تغییر یابد. نشریه ستاد مشترک ارتش آمریکا نوشت: شواهد حاكی از آنست كه با وجود شناسایی ویروس استاكسنت جمهوری اسلامی ایران آن را موضوعی عادی و بدیهی تلقی كرد. بلافاصله پس از وقوع حادثه استاكسنت، یكی از مقامات ایران اعلام كرد كه ایران تحت "حمله سایبری" قرار گرفته اما بلافاصله سكوت اختیار كرد. پس از آن، دیگر هیچ علامتی وجود نداشت مبنی بر اینكه این واقعه در تهران از چه زاویهای نگاه خواهد شد. هرچند رسماً هیچ تعریف توافق شدهای در رابطه با حمله سایبری وجود ندارد اما بیشتر محققان آن را مشابه با حملات فیزیكی سنتی تعریف مینمایند. تنها تعریف مشترك از حملات سایبری بدینگونه است: "عملیات سایبری كه به صورت منطقی انتظار میرود سبب مرگ یا بروز خسارت به افراد یا آسیب و تخریب اجسام گردد." واقعه استاكسنت حقیقتاً یك حمله سایبری بود كه تا بدین لحظه نیز وقوع آن رسماً اعلام نگردید. این بدافزار كه با نیت قبلی طراحی شده است، با هدف تخریب فیزیكی تجهیزات دولتی دولت– ملت خاصی را هدف گرفت. این نشریه با اغراق می نویسد: سانتریفوژها به شدت آسیب دیدند بطوریكه انگار كه با چكش به آنها ضربه زده باشند. سانتریفوژهای آسیب دیده نقش مهمی در جاهطلبیهای هستهای ایران ایفا میكردند. سایر كشورهای جهان چه بخواهند یا نخواهند، جمهوری اسلامی ایران در حال پیشروی به سوی قابلیت هستهای مستقل است اما سایر كشورها با دخالت خود آشكارا حاكمیت ایران را نقض میكنند. این بدان معناست كه ایران نه تنها مورد حمله واقع شده، بلكه این حمله لطمات جدی به برخی از سیاستهای دولت وارد آورد. این نشریه رفتار سیاستمداران ایران را در قبال استاکس نت چنین توصیف می کند: "موضع منفعلانه" ایران در قبال ماجرای استاكسنت كارشناسان حوزه سایبری را سردرگم ساخت. سرانجام اینكه، برای تشریح زوایای پنهان و آشكار این واقعه، پرونده مستند و بدون ابهامی از یك حمله سایبری وجود داشت! اما در محافل رسمی بحث اندكی از این موضوع به میان آمد زیرا ایران فرصت شكایت از این حمله غافلگیركننده را از دست داد. چندان عادی نیست كه ببینیم كشوری مورد حمله قرار گیرد اما تمایلی نداشته باشد تا از آن صحبت نماید. جامعه ملل(برای مثال، سازمان ملل متحد، اتحادیه عرب یا برخی دیگر از سازمانهای بینالمللی) احتمالاً اكراه دارند از اینكه اذعان نمایند كشوری مورد حمله قرار گرفته است آن هم زمانیكه ظاهراً تصوری غیر از این دارند. روی همرفته، اگر كشوری خود به این نتیجه نرسد كه دچار اشتباه شده، پس در صلاحیت جامعه بینالمللی نیست تا تلاش كند كه چیزی غیر از این را به طرف مقابل بقبولاند. شاید این وضعیت غیرعادی در مورد فضای مجازی منحصر به فرد باشد. دشوار است كه بتوان بمباران توپخانه یا حمله سربازان را چیزی به غیر از یك حمله واقعی تفسیر كرد. اما در حوزه مجازی، این موضعگیری انفعالی و نادیده گرفتن تبعات احتمالی آن میتواند برای جامعه بینالمللی خطراتی را به همراه داشته باشد. مشكل نادیده گرفتن ماجرای فوق در اینجاست كه نفوذ ویروس استاكسنت نه تنها یك حمله سایبری بلكه طبق حقوق بینالملل به منزله یك حمله غیرقانونی بود. علاوه بر نقش قانون ممنوعیت عمومی در خصوص استفاده از زور علیه كشور دیگر، این واقعه مسلماً حقوق جنگ را نقض كرده است. حقوق جنگ مقرر میدارد كه حملات باید هدفمند باشند، یعنی طرفین جنگ فقط باید اهداف نظامی را هدف بگیرند. استاكسنت یك كرم رایانهای است كه خود به خود تكثیر میشود. این بدافزار شامل برخی سیستمهای كنترلی است اما برای جلوگیری از نفوذ آن به داخل سیستمهای غیرنظامی در سراسر جهان تمركز بر این سیستمها به تنهایی كافی نخواهد بود. انگیزههای ایران نشریه ستاد مشترک ارتش آمریکا ادامه داد: ایران با چه انگیزهای اعتراف نكرد كه مورد حمله قرار گرفته است؟ به عنوان قربانی حمله، ایران شاید مورد حمایت جامعه بینالمللی قرار میگرفت. حداقل اینكه، ممكن بود برای جلوگیری از حملات مشابه در آینده علیه این كشور به محكوم كردن این اقدام از جانب سایر كشورها امیدوار باشد. در ادامه دلایلی را به بحث میگذاریم مبنی بر اینكه چرا جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت ماجرای استاكسنت را به عنوان یك حمله سایبری رسماً اعلام نكند. هرچند كه شخصاً در خصوص اینكه چرا تهران چنین سیاستی را برگزید، نظری ندارم اما احتمالاتی وجود دارند كه اساساً برپایه آمار و احتمال مطرح خواهند شد. در ابتدا نیز با محتملترین گزینه آغاز میكنیم. این نشریه مدعی دلایل زیر است: سرافكندگی. احتمال دارد كه تهران به دلیل از دست دادن بخش قابلتوجهی از ظرفیت تولید مواد تسلیحات هستهی آن هم به خاطر یك بدافزار رایانهی دچار احساس شرمساری شده باشد، بویژه زمانیكه ادعا میكند توانمندی فوقالعادهای در حوزه سایبری دارد. ضمن اینكه، آنچه وضعیت را بدتر میسازد اینكه معمولترین گزینه پیشنهادی برای معرفی عامل اصلی این ماجرا همان دشمن بزرگ ایران یعنی اسرائیل است. فیلم ویدئویی مراسم بازنشستگی فرمانده نیروهای دفاع اسرائیل نشان داد كه اسرائیل در حمله سایبری به برنامه هستهای ایران تا حدودی دخالت داشت: "در فیلم دستاوردهای عملیاتی ژنرال گابی اشكنازی به ماجرای استاكسنت نیز اشاره شده است، ویروس رایانهای كه سایت غنیسازی هستهای نطنز را{در سال 2010}از كار انداخت." نامربوط بودن. جمهوری اسلامی ایران احتمالاً تصور كرده است كه شكایت از مسببان این واقعه جدی گرفته نخواهد شد زیرا تهران در خصوص برنامه هستهای هنوز با جامعه بینالمللی اختلاف دارد: "انگلیس و بسیاری دیگر از كشورها در خصوص سیاستهای دولت ایران به شدت نگرانند؛ عدم موفقیت در رفع نگرانیهای جدی نظام بینالمللی در مورد برنامه هستهای، حمایت از تروریسم و گسترش بیثباتی در منطقه و تداوم نقض حقوق بشر در قبال مردم خویش و اینكه برای محافظت از آنها حتی تعهدات بینالمللی را امضا نموده است." طبق مقالهای كه در روزنامه نیویورك تایمز انتشار یافت، "شورای امنیت سازمان ملل متحد روز چهارشنبه چهارمین دور تحریمها علیه برنامه هستهای ایران را تصویب كرد اما این اقدامات در رفع شك و تردیدات چندان موثر نبوده بطوریكه آنها– یا حتی سایر اقدامات آمریكا و اروپا– نمیتوانند هدف همیشگی شورای امنیت: یعنی توقف روند تولید سوخت هستهای ایران را محقق سازند." بهعلاوه، حتی اگر ایران توانسته باشد سازمان ملل متحد را متقاعد سازد كه باید اقدام دیگری را در دستوركار قرار دهد، پس شانس اندكی برای اقدام متقابل یا حتی محكوم نمودن اسرائیل از كانال شورای امنیت وجود دارد. حفظ گزینههای آتی. جمهوری اسلامی ایران نمیتواند امیدوار باشد كه در میادین نظامی سنتی با غرب رقابت كند، بنابراین ظاهراً در تلاش است تا با توسعه قابلیت هستهای خود را به سطح قابلقبولی برای بازی در این میدان برساند. همچنین، امیدوار است كه با توسل به همین توجیه قابلیت حمله نامتقارن سایبری را توسعه بخشد. سردار علی فضلی، جانشین فرمانده بسیج در روزنامه دولتی ایران چنین اظهار داشت كه ارتش سایبری ایران متشكل از اساتید دانشگاه، دانشجویان و طلاب است. خبرگزاری نیمهدولتی مهر در گزارشی به نقل از فضلی گفت حملات آنها به تلافی حملات مشابه علیه ایران خواهد بود. درباره اهداف احتمالی یا زمان حملات هیچ جزئیات بیشتری ارائه نگردید: یك روزنامه دولتی در اعتراف ضمنی به این مسئله كه ایران درگیر جنگ سایبری شده است، گزارش داد... هكرهای ایرانی كه در خدمت نیروی قدرتمند شبه نظامی بسیج انقلاب اسلامی هستند حملات خود را علیه پایگاههای اینترنتی "دشمنان"آغاز كردهاند. فضلی گفت: "همانگونه كه دشمنان حملات سایبری علیه ما ترتیب دادند، ارتش سایبری بسیج نیز متشكل از اساتید، دانشجویان و طلاب به پایگاههای اینترنتی دشمن حمله میكند. بدون توسل به قدرت بسیج، نمیتوانستیم دشمنان را زیرنظر گرفته و با آنها مقابله نماییم." موضوع مشابه ممكن است همان "دستهای آلوده" باشد. در چنین حالتی اگر كشوری اقدام خاصی انجام نمیدهد، احتمالاً به این دلیل است كه باید در طرح شكایت جوانب احتیاط را در نظر داشته باشد آن هم درست زمانی كه آثار جرم هنوز بر روی دستان او به خوبی قابل تشخیص است. برای مثال، انفجار خط لوله انتقال شوروی در اوایل دهه 1980 میتوانست به مثابه یك حمله سایبری تلقی گردد– اما این مورد فقط در حد یك احتمال بود زیرا اتحاد جماهیر شوروی نرمافزار آلوده مدیریت خط لوله انتقال را از كانادا سرقت كرد. در نتیجه، حتی اگر مسكو به این نتیجه میرسید كه "قربانی" این طرح شده اما هرگز از دولت كانادا شكایت نمیكرد. اعتقاد به اینكه چنین عملیاتی قانونی است. اگرچه بیشتر كارشناسان حقوقی معتقدند كه حمله سایبری منتج به تخریب فیزیكی اموال به مثابه یك حمله واقعی است اما در این خصوص مستندات قطعی وجود ندارد. اطلاعات اندكی در دست است مبنی بر اینكه جمهوری اسلامی ایران در خصوص قوانین سایبری به چه اصولی اعتقاد دارد. از انفعال جامعه ملل چنین بر میآید كه میتوان استنباط كرد هیچ محدودیت بینالمللی در رابطه با فعالیتهای صرفاً سایبری وجود ندارد. دشواری در نسبت دادن. دشواری در نسبت دادن چنین اقداماتی به فرد خاصی به ماهیت فضای مجازی و اینترنت برمیگردد. رایانههای مناسب، نقاط جهش رابط و بسیاری از تكنیكهای دیگر تعیین خاستگاه چنین اقداماتی را مشكل مینمایند. در این مورد، اگرچه به زعم ایران چندین مظنون معلومالحال وجود دارد اما احتمالاً نمیتواند ثابت نمایند چه كسی در پس ماجرای استاكسنت قرار دارد. یكی از دلایل اینكه چگونه اینترنت چالشهای جدیدی را در تشخیص مبدا اینگونه اقدامات بوجود آورده است، ظهور بازیگران مستقل در سطوح مختلف است. در حال حاضر، تكنیكهای سایبری امكان ارتباط غیرحضوری بین بازیگران را فراهم میسازند تا چنین اقداماتی موثرتر و مخربتر واقع شده اما در عین حال خطر شناسایی آنها نیز به حداقل برسد. از نكات قابلتوجه مسئله هكرهاست كه در سال 2007 با ماجرای استونی و سال بعد از آن با اقدامات مهم دیگری در لیتوانی و گرجستان توجه همگان را به خود جلب نمودند. در نمونه جالبی از كمرنگ ساختن خط بین سیاست دولت و بازیگران جنایی مستقل، گروهی تحت عنوان "گرجستان را متوقف سازید" حمله سایبری به تفلیس را تسهیل نمودند. این گروه متشكل از هكرهای ملیگرا بودند كه همراه با فهرست اهداف موردنظر در گرجستان كیتهای ویژه حملات مختل كننده سرویس را در اختیار هكرهای تازهكار قرار میدادند. آنها همچنین بدافزارهای پیشرفتهتری را به كاربران واگذار میكردند كه دستورالعمل نحوه استفاده از آن را نیز با خود به همراه داشت. این سرویسها در پایگاه اینترنتی این گروه قابل دریافت بود. اما همه هكرها روسی نبودند. پایگاه اینترنتی ویكیلیكس این مسئله را تایید كرده و اطلاعات مهمی را در این زمینه انتشار میدهد. پس از انتشار اسناد محرمانهای كه از دولت آمریكا به سرقت رفته بودند، بسیاری از شركتهای خصوصی آمریكا در تلاش برای به حداقل رساندن اثرگذاری سایت ویكیلیكس تدابیر مهمی را اتخاذ نمودند. اغلب شركتهای مالی این اقدامات را در پیش گرفته و مانع از هرگونه انتقال پول به حساب ویكیلیكس شدند. در نتیجه سیاست شركتهای مالی، گروه هكرهای تقریباً مستقل با توزیع رایگان بدافزارهای قابل دانلود همراه با دستورالعمل نحوه استفاده از آن به شركتهای هدف پاسخ دادند. فعالیت گزارش شده برخی از هكرهای ناشناس خسارت فیزیكی به رایانهها وارد نساخت. اما حتی اگر خسارت فیزیكی نیز به بار میآورد، بعید بود آن را به مثابه "حمله سایبری" تلقی كنند زیرا متخلفان از میان شهروندانی مستقل بودند كه فقط به پیشنهاد سازمانی بالاتر عمل كردند. از آنجائیكه شناسایی افراد پشت پرده تخلفات سایبری در اغلب موارد غیرممكن است، پس در شرایط واقعی برخی از كشورها راحت هستند تا با اینگونه حوادث به عنوان پرونده جنایی برخورد نمایند تا به مثابه یك اقدام جنگی احتمالی. در این صورت شاید بتوان فهمید كه استونی در سال 2007 چگونه علیه این اقدام موضعگیری كرد: "از نگاه مقامات استونی، بدیهی است كه حملات سایبری میتوانند– و باید – به مثابه جرائم سایبری در نظر گرفته شوند." از سوی دیگر، حتی استونی نیز ممكن است مسائل را به گونهای متفاوت بنگرد البته اگر "حملات سایبری" مخرب باشند– مانند ویروس استاكسنت– نه آنكه از نوع مختلكننده سرویس یا مشابه با آن. با استناد به این منطق، در دنیای عجیب توطئه بینالمللی، حتی این احتمال وجود دارد كه ایران راساً ماجرای استاكسنت را برنامهریزی كرده باشد تا خود را به عنوان قربانی دول غربی نشان دهد؛ حال آنكه همزمان بهانهای برای تاخیر در پیشبرد برنامه هستهای داشته باشد. این نظریه كاملاً حدسی بوده و هیچ مدركی برای اثبات آن وجود ندارد. علاوه بر دلایل فوق، چندین مورد دیگر نیز وجود دارند كه به نظر نمیرسد در مورد انگیزههای ایران صدق كند. حتی اگر این موارد به ماجرای استاكسنت نیز ارتباط نداشته باشند، اما بررسی اجمالی آنها در حوزه وسیع عملیات سایبری خالی از لطف نیست. ترس. در تئوری، كشوری میتواند از واكنش دشمن خود دچار بیم و هراس گردد كه به مبارزه دعوت شده باشد. دشمن سایبری چنانچه در عمل انجام شده قرار گرفته باشد، ممكن است ناگهان تصمیم بگیرد كه از گزینههای تهاجمیتری استفاده نماید. اما در این مورد بعید است كه ترس عامل تاثیرگذاری در تصمیم ایران باشد. فریب. احتمال دارد كه قربانی حمله سایبری به این نتیجه برسد شناسایی عامل حمله را فاش نسازد. برای مثال، كشور قربانی ممكن است بخواهد اطلاعات مربوط به تاكتیكهای دشمن دست یابد. اما این محدودیت احتمالاً زمانیكه وقوع چنین حملهای برملا شود، از بین خواهد رفت. تحتالشعاع حوادث دیگر قرار گرفتن. اگر حمله سایبری در چارچوب فعالیتهای جاری اتفاق افتد، ممكن است كه اعلام رسمی آن اهمیتی نداشته باشد. این مشابه با وضعیتی است كه در گرجستان رخ داد. در زمان پرتاب بمب و شلیك تانكها، اختلال سایبری ارزش توجه چندانی نداشت– البته مورد گرجستان تا حد یك حمله سایبری مطرح نگردید. این مسئله همچنین زمانی رخ داد كه اسرائیل برای انهدام پدافند هوایی سوریه پیش از حمله هوایی واقعی از تكنیكهای سایبری بهره گرفت كه در جریان آن سایت نظامی سوریه را در سال 2007 منهدم ساخت. این واقعه سایبری ممكن است به مثابه "یك حمله" تلقی گردد اما زمانیكه با پرتاب بمبهای واقعی مقارن شد، در ویرانههای به جا مانده اهمیت خود را از دست داد. در پایان اینكه، چه اهمیتی دارد ایران رسماً وقوع چنین حملهای را اعلام نكرده است. هرچند در محافل مختلف دلایلی وجود دارند كه میتوان نتیجه گرفت اسرائیل در پس پرده ماجرای استاكسنت حضور دارد اما جامعه بینالمللی شك دارد كه مستندات كافی برای اعلام قاطعانه نام كشور اسرائیل به عنوان مقصر اصلی ماجرا وجود داشته باشد. حتی اگر چنین مداركی نیز در اختیار بود، تهران احتمالاً هیچ گام موثری برای طرح شكایت در شورای امنیت سازمان ملل متحد برنمیداشت. مایه تاسف است كه آشكارترین نمونه حمله سایبری ظاهراً بدون تصمیم قطعی نادیده گرفته شده است كه میتوانست با صدور بیانیه رسمی از جانب كشور قربانی پیگیری شود. ماجرای استاكسنت همچون بسیاری دیگر از اقدامات تهاجمی كه در زمان خود شهرت داشتند –Titan Rain ، Moonlight Maze، Operation Aurora – به تدریج رنگ باخت. به نظر میرسد كه این ماجرا به یك اقدام سایبری غیرمحرمانه تبدیل شده است و احتمالاً بهترین فرصت برای تعیین مرزهای قابلتشخیص برای رفتار غیرقانونی در فضای مجازی را از دست دادهایم. تاكنون، به نظر میرسد كه روش معمول كشورها در فضای مجازی مبتنی بر این شعار است: "با دیگران به گونهای رفتار كن كه بتوانی خود از آن بگریزی." متاسفانه، تا زمانیكه یك بازیگر بزرگ نظیر ایالات متحده آمریكا خود مورد حملات سایبری مخرب قرار نگیرد، احتمالاً وضع به همین منوال باقی میماند. [url=http://www.mashreghnews.ir/fa/news/76670/استاكسنت-یك-حمله-سایبری-غیرقانونی-به-ایران-بودسند]منبع[/url] -
Lockheed Martin UGM-96 Trident I موشک بالستیک دوربرد و زیردریایی
sorena_ir_army پاسخ داد به babak1985 تاپیک در تسلیحات زیر سطحی
اصولآ موشکی مانند ترایدنت نسل 2 اوج فناوری موشکی غرب هستش و باید گفت که این موشک یک موشک بسیار ترسناک برای رقیبان اسیایی غرب مانند چین و روسیه هستش. کلاهک این موشک با فناوری MIRV و سرعت فرودی معادل 27 ماخ توانایی عبور از هرگونه سپر ضد موشکی را تا سال های سال خواهد داشت. ترکیب یک زیر دریایی فوق سنگین و پیشرفته با چند فروند موشک بالستیک هسته ای رادار گریز تضمین کننده ی امنیت ما برای همیشه خواهد بود. در اخر از شولا و کاپیتان پایلوت تشکر می کنم. -
تاپیک جامع جنگنده های بومی ایران جنگنده چند ماموریته بومی سبک شفق ، برهان ، صاعقه ، آذرخش
sorena_ir_army پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
[quote]انگار میخواییم شفق هامون رو رونمایی کنیم... [/quote] الکی دلمون رو صابون نزنیم من قول میدهم تا 5-6 سال اینده جنگنده ی شگفت انگیزی در ایران رونمایی نخواهد شد.به نظرم یک جنگنده ی نسل 4 رونمایی خواهد شد شاید هم یک کپی ارتقاع یافته ار مدل های کنونی.- 3,409 پاسخ ها
-
- نیروی هوایی ایران
- جت بومی
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
[quote]اينا تو ايران پيدا ميشه؟ از كجا بايد تهيه كرد؟ قيمت تقريبي شون هم اگه لطف كنيد ممنون ميشم[/quote] توی تهران میشه از گمرک و میدان امام حسین انواع لباس ها و تجهیزات انفرادی رو تهیه کرد البته تنوع جنس در گمرک بیشتره،از بقیه ی شهرستان ها هم خبری ندارم.