-
تعداد محتوا
162 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های ANGEL_of_WAR
-
[quote]ایران مشابه اش را نداره ؟؟؟؟ کسی خبر نداره تو پروژه های مخفی !!![/quote] انشاالله بعد از پروژه پراید به این هم میرسیم! عجله کار شیطونه! واقعا وسیله خوبی هست. بخصوص نمونه جنگندش که با دشمن درگیر میشه! جنگ آینده جنگ این ربات ها خواهد بود.
-
نفربر سنگین و قدرتمند تمساح
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به ALI تاپیک در نفربرها و خودروی های رزمی پیاده نظام
تشکر فراوان از داش علی. نظرتون راجبه زرهش چیه؟ به نظر توی عکس ها یکم ضعیف نیست؟ -
[quote]ببخشيد منظوره شما از كذايي چيه؟؟؟ لطفا يه سري به لغت نامه بزنيد و معني اين كلمه رو بيشتر درك كنيد كه هر جايي بكار نبريد. [/quote] همیشه توی زندگیت اینقدر جدی هستی یا وقتی به من میرسی قسمت ادبیاتتون فعال میشه؟
-
تموم شد دیگه ته دیگشه! امیدوارم تحت تاثیر این رای های کذایی قرار نگیری!
-
داش علی انتخاب خودت کدوم هست؟
-
بنام خالق هستی بخش. در این تاپیک قصد داریم به معرفی نارنجک انداز جدید و فوق العاده حرفه ای و انحصاری XM25 بپردازیم که یک سال از ورودش به ارتش ایالات متحده میگذره. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/xm-25-470-0708.jpg[/img] همیشه یکی از راه های حفظ جان در درگیری ها سنگر گرفتن پشت دیوار،درون خانه یا پشت هر مانع دیگر هست! ما در پشت دیوار هستیم و گلوله هایی که به دیوار برخورد میکنند و به ما آسیبی نمیرسانند! بخصوص وقتی در دست آمریکایی ها m4 باشد! خوب! پیشنهاد میکنید از کالیبر قویتری استفاده کنیم؟ باز هم در دیوار نفوظ نمیکند! پس راه حل چیست؟ بهترین وسیله در این مواقع استفاده از یک سیستم IAWS میباشد! یعنی گلوله ای که از بالا روی دیوار رد میشود و روی سر پناه گیرنده منفجر میشود! [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/heckler-and-koch-hk-xm25-e1291076469209.jpg[/img] پناه گرفتن نیروهای طالبان در پشت خانه های کاه گلی افغانستان همیشه برای نیروهای ایالات متحده دردسر بوده! پس آمریکایی ها به فکر روشی افتادن که این مشکل رو به سادگی حل کنند! و نتیجه کار سراحی سلاح فوق پیشرفته و بینظیر XM25 ! نارنجک اندازی که با سیستم فاصله یابی لیزری تشخیص داده بهترین زمان برای انفجار نارنجک در پشت دیوار کی هست! و وظیفه سرباز استفاده کننده هدف گیری روی دیوار است و بقیه کار را به خود سیستم سلاح واگذار میکند! [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/us-soldier-demonstrating-the-xm-25-grenade-launcher.jpg[/img] این سلاح پیشرفته از نارنجک های 25 میلیمتری استفاده میکند که میتونید توضیحات لازم و کافی در مورد این نوع گلوله پیشرفته رو با قلم استاد عزیزمون DASHALI در آخرین پست این تاپیک مشاهده بکنید: http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=13208&start=75 طراحی این سلاح به نظر در سال 2005 آغاز شده و در تابستان 2010 در افغانستان مورد تست نیروهای ارتش قرار گرفت. قیمت تمام شده هر کدام از 5 عدد از این سلاح که در آغاز تحویل داده شده بود معادل 30 تا 35 هزار دلار بود! ارتش ایالات متحده سفارش تحویل 12500 عدد از این سلاح را تا سال 2011 داده است که قیمت تمام شده هر کدام در این سورت معادل 25000 دلار خواهد بود. ارتش ایالات متحده پیش بینی کرده است تا سال 2012 به تعداد کافی از این سلاح در سرار جهان در اختیار نیروهای خود قرار دهد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/xm25_3%7E0.jpg[/img] نوع سلاح: نارنجک انداز ساخت کشور: ایلات متحده وارد خدمت شده: 2010 تا زمان حال مورد استفاده ارتش های: ایالات متحده آمریکا مورد استفاده در جنگ های: افغانستان طراحی: کمپانی هکلر و کوخ - آلیانت تکسیستمز ساخت: کمپانی هکلر و کوخ - آلیانت تکسیستمز تعداد ساخته شده تا کنون: 5 عدد [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/_50224587_xm25_smart_weapon_464in%7E0.gif[/img] وزن: 6.35 کیلوگرم طول: 737 میلیمتر کالیبر نارنجک: 40*25 میلیمتر سرعت گلوله: 210 متر بر ثانیه بر مفید در حالت نقطه زنی: 500 متر برد مفید در حالت استفاده وسیع: 700 متر بر نهایی: 1 کیلومتر [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/xm25.jpg[/img] دیدن ویدئو این سلاح: http://www.youtube.com/watch?v=ytPa8ihfrPU [color=red]تهیه و ترجمه و گردآوری: CALL_OF_DUTY کپی با ذکر منبع میلیتاری بلامانع.[/color]
-
اخبار و تحلیل سوانح نظامی/غیرنظامی تاپیک جامع اخبار سقوط هواگردهای بال ثابت و بالگردها
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به TANK تاپیک در اخبار نظامی
شهادت این عزیز رو خدمت خانواده سرافرازشون تسلیت عرض میکنم. و بسیار برام جالبه کسایی که توی تاپیک ایران و عربستان نیروی هوایی مارو بسیار بالا بردن و الان با این سقوط دارن میکوبنش! تغییر در افکار به این سرعت جالب هست. -
XM25........سلاحی مخوف و جدید!
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به ANGEL_of_WAR تاپیک در تجهیزات و تسلیحات انفرادی
کماندو عزیز به این نکته هم توجه کردید که یک سرباز میتونه حداقل 50 تا نارنجک رو حمل کنه اما 5 یا 6 تا راکت رو میتونه؟ بهتر نیست راکت ها رو در میدان برای وسایل سنگین نگه داشت تا زدن یک نفر پشت دیوار؟ حمل کردن این سلاح با کلی جک آسونتره یا یک آر پی جی با چندتا راکت؟ حالا اگه جنس دیوار بتونی بود یا پشت یک تانک منهدم قایم شده بود چی؟یه اگه توی یک ساختمان با یک پنجره بود که با ما 300 متر فاصله داشت چی؟ داخل کردن یک راکت از پنجره در این فاصله شانس میخواد! -
با تشکر از استادمون داش علی. بنده با برتری 60% به 40% اسلحه آمریکایی رو برنده میدونم. 1. کالیبر یکسان هست! 2. دقت ام-16 رو بیشتر میدونم! البته در شرایط برابر یعنی هردو مجهز به سایت! 3. ریت بالاتر شلیک را داراست. 4. کمتر داغ میکند. 5. لگد کمتری دارد که لازمه همون دقت هست. 6. تنوع ظرفیت خشاب بیشتر
-
تاپیک جامع سرلشکرشهیدعلی صیاد شیرازی (عکس ، خاطره ، فیلم و ..)
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به mamad تاپیک در جنگ آوران
[color=red]برابر سندي كه زمان آن به نبردهاي سنگين چزابه برميگردد، از صياد شيرازي به عنوان احياگر ماشين جنگي ارتش جمهوري اسلامي ايران نام برده شده است. سرويسهاي امنيتي عراق در خصوص اين فرمانده ايراني از چند تن از اسيران ايراني بازجويي ميكنند و بالاخره در گزارش روزانه خود به ستاد عالي ارتش صدام كه ديكتاتور عراق آن را مطالعه ميكرد در خصوص شهيد صياد شيرازي مينويسند: اين فرمانده ايراني جاده صافكن بنبستهايي شده است كه در زمان بنيصدر بين ارتش و سپاه بهوجود آمده بود.[/color] ...................... زير شمشير غمش رقص كنان خواهم رفت كان كه شد كشته او نيك سرانجام افتاد امروز ، سالروز بلندترین پرواز صیاد است ؛ خلبانی که سالیان سال ، برای حفظ دین و میهن و ناموس مردم ، بر بال های بالگردهای جنگی نشست و دشمن را زمینگیر کرد و سرانجام در چنین روزی ، بر بال های ملائک به سوی خود خدا پر کشید. آنچه در زیر می خوانید ، بازروایت خاطراتی چند از این سردار بزرگ ایران و اسلام است: امیر سپهبد علی صیاد شیرازی . راستی چه مردان بزرگی در این سرزمین زیسته اند! و کسانی که از رهگذر شهامت و شهادت صیاد و صیادها امروز ، بر مسندهای رنگارنگ این مملکت تکیه زده اند ، آیا اطمینان دارند که در پاسخ مناسبی در برابر این پرسش شهدا خواهند داشت که "بعد از ما چه کردید؟" نبرد با منافقین به روایت صیاد به آخر جنگ که رسیده بودیم، چند روز قبل از عملیات مرصاد، دشمن سوءاستفاده کرد و در حالی که تازه قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را پذیرفته بودیم، عراقیها سوءاستفاده کردند و ریختند از ۱۴ محور در غرب کشور، آنهایی که با جغرافیا آشنا هستند از تنگ توشابه، بعد پاسگاه هدایت، پاسگاه خسروی، تنگ آب کهنه، تنگ آب نو، نفت شهر، خود سومار، سرنی بیاد به طرف مهران و تا خود مهران حدود ۱۴ محور دشمن آمد حمله کرد و رزمندگان ما را دور زد. ما ۴۰، ۵۰ هزار تا اسیر از آنها داشتیم آنها اسیر از ما کم داشتند یک دفعه تعداد بسیار زیادی اسیر گرفت. خیلی وحشتناک بود. از سوی دیگر دلهای ما را غم گرفته بود، امام هم فرموده بود نجنگید، دیگر تمام شد، من در خانه بودم که ساعت ۸:۳۰ شب از ستاد کل به من زنگ زدند و گفتند که دشمن از سرپل ذهاب و گردنه پاتاق با سرعت جلو میآید، من گفتم خدایا کدام دشمن از یک محور سرش را انداخته پایین میاید! این چه جور دشمنی است؟! گفت: ما نمیدانیم، گفت رسیدهاند به کرند و آنجا را هم گرفتند. بعد هم حرکت کرده به سمت اسلام آباد غرب، بعد هم کرمانشاه و همین طور دارد جلو میآید! این چه دشمنی است؟ ما همچنین دشمنی ندیده بودیم که اینطور از یک جاده سرش را بیندازد پایین و بیاید جلو! گفتند به هر صورت ما نمیرسیم. گفتم: خب حالا شما چه میخواهید؟ گفتند: شما بیایید برویم منطقه. حواسمان پرت شده بود که این دشمن چیست؟ گفتم: فقط به هواپیما بگویید آماده باشد که با هواپیما برویم به طرف کرمانشاه. هواپیما را آماده کردند. ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه به کرمانشاه رسیدیم. در کرمانشاه حالت فوق العادهای بود، مردم از شدت وحشت بیرون از شهر ریخته بودند! جاده کرمانشاه- تاق بستان که تقریباً حالت بلوار دارد، پر از جمعیت بود. ساعت ۱:۳۰ شب پاسدارها آمدند وگفتند که ما در اسلام آباد بودیم که دیدیم منافقین آمدند. تازه فهمیدم که اینها منافقین هستند که کرند و اسلام آباد غرب را گرفتند. یک پادگانی در اسلام آباد بود که ارتشیها آنجا نبودند. منافقین آمده بودند و پادگان ارتش را گرفتند. فرمانده پادگان که سرهنگ بود، مقاومت کرده بود، همانجا اعدامش کرده بودند. منافقین میخواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلام آباد تا کرمانشاه با هروسیلهای که داشتند از تراکتور و ماشین آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی اینها را گرفت، خود مردم بودند. خلبانها فکر کردند منافقین خودیاند آقای شمخانی آن موقع معاون عملیات ستاد کل بود و من وقتی به کرمانشاه رسیدم، آقای شمخانی آنجا بود. اول کار به من گفت: ما که کسی را نداریم که روی زمین دفاع کنیم، نیروهایمان همه توی جبهههای جنوب هستند. اینجا کسی را نداریم. به هوانیروز که پایگاهش همین نزدیکی است، زنگ بزن بگو ساعت ۵ صبح آماده باشند که من بروم توجیهشان کنم. با خلبانها میرویم و حمله میکنیم؛ چون الآن روی زمین کسی را نداریم و با خلبان حمله میکنیم. آقای شمخانی زنگ زد به فرمانده هوانیروز و گفت که من شمخانی هستم. آن فرمانده هم جواب داد: من ارادت دارم به آقای شمخانی ولی از کجا بفهمم که شما شمخانی هستی و از منافقین نباشی؟ آقای شمخانی هر چه میگفت، آن فرمانده گوش نمیکرد. تلفن را داد به من، چون من با خلبانهای هلیکوپترها مأموریتهای زیادی رفته بودم، با اکثر آنها آشنا بودم. همین که زنگ زدم، آن فرمانده اسمش انصاری بود، گفتم: آقای انصاری صدای من را میشناسی؟ تا گفتم صدای من را میشناسی گفت سلام علیکم و احوالپرسی کرد. ساعت ۵ صبح رفتیم. همه خلبانها در پناهگاه آماده بودند. توجیهشان کردم که اوضاع در چه مرحلهای هست. دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همین جور سر پایین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین طور از روی جاده میرفتیم نگاه میکردیم، مردم سرگردان را میدیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشتهاند «گردنه مرصاد». من یک دفعه دیدم، وضعیت غیرعادی است، با خاکریز جاده را بستند یک عده پشتش دارند با تفنگ دفاع میکنند. ملائکه و فرشتگان بودند! از کجا آمده بودند؟ کی به آنها مأموریت داده بود؟! معلوم نبود. هلیکوپتر داشت میرفت. یک دفعه نگاه کردم، مقابل آن طرف خاکریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار میآورند تا از این خاک ریز رد بشوند. به خلبانها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را میزنند. به اینها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. میتوانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: اینها را میبینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبانهای دو تا کبریها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یک دفعه داد و بیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودی اند. چی چی بزنیم اینهارا؟! خوب اینها ایرانی بودند، دیگه مشخص بود که ظاهراً مثل خودیها بودند و من هر چه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشستهایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به خاطر اینکه درجههایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلیکوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چه جوری به اینها بفهمونم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجهام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من میترسم؛ من اگربزنم، اینها خودی اند، ما را میبرند دادگاه انقلاب. حالا کار خدا را ببینید! منافقین ناشی بودند منافقین مثل اینکه متوجه بودند که ما داریم بحث میکنیم راجع به اینکه میخواهیم آنها را بزنیم، سرلوله توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. من خودم توپچی بودم. اگر من میخواستم بزنم با اولین گلوله، مغز هلی کوپتر را میزدم. چون با توپ خیلی راحت میشود زد. فاصله با برد ۲۰ کیلومتر میزنیم، حالا که فاصله ۵۰۰ متری، خیلی راحت میشود زد. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودیها را؟ اینها بچه کرمانشاه بودند، با لهجه کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الآن حسابش را میرسیم. سوار هلی کوپتر شدند و رفتند. اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهمات شان خود ماشین منفجر شد. بعدهم این گلولهها که داخل بود، مثل آتشفشان میرفت بالا. بعد هم اینها را هر چه میزدند، از این طرف، جایشان سبز میشدند، باز میآمدند. من دیگه به هلی کوپتر کبری گفتم: بچه ها! شماها بزنید؛ ما بریم به دنبال راه دیگه. چون فقط کافی نبود که از هوا بزنیم، باید کسی را از زمین گیر میآوردیم. ما دیگه رفتیم شناسایی کردیم؛ یک عده در سه راهی روانسر، یک عده در بیستون و فلاکپ، هرچه گردان بود، اینها را با هلی کوپتر سوار میکردیم، دور اینها میچیدیم. مثل کسی که با چکش میخواهد روی سندان بزند اول آزمایش میکند بعد میزند که درست بخورد. ما دیگر با خیال راحت دور آنها را گرفتیم. محاصره درست کردیم؛ نیروهای سپاه هم از خوزستان بعد از ۲۴ ساعت رسید. نیروهای ارتش هم از محور ایلام آمد. حال باید حساب کنید از گردنه "چهار زبر" تا گردنه حسن آباد، پنج کیلومتر طولش است. همه اینها محاصره شدند ولی هر چه زده بودیم، باز جایش سبز شده بود. بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند... بعضی از آنها فراری میشدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار میکشیدیم، نمیآمدند. میرفتیم دنبال آنها، میدیدیم مردهاند. اینها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی اینها، دخترها مثلاً فرماندهی میکردند. از بیسیمها شنیده میشد: زری، زری! من بگوشم. التماس، درخواست چه بکنند؟ اوضاع برای آنها خراب بود. ما دیدیم اینها هم منهدم شدند... معجزه شد بعد گفتیم، برویم دنباله اینها را ببندیم که فرار نکنند. باز دوباره دو تا هلی کوپتر کبری گیر آوردیم و یک هلی کوپتر ۲۱۴، که رفتم به طرف گردنه پاتاق. از اسلام آباد رد میشدم، جاده را نگاه میکردم که ببینم منافقین چگونه رفت و آمد میکنند. دیدیم یک وانتی با سرعت دارد میرود. حقیقتش دلمون نیامد که این یکی از دستمون در برود؛ به خلبان کبری گفتم: از بغل با اون توپت -توپ ۲۰میلی متری خوبی دارند از دو سه کیلومتری خوب میزند- یک رگباری بزن، ترتیبش را بده. گفت: اطاعت میشه. تا آمدم بجنبم، دیدم هلی کوپتر رفته بالای سرش، مثل اینکه میخواهد اینها را بگیرد، من گفتم: «جلو نرو زیرا اگر بروی جلو، میزنندت.» یک دفعه هلی کوپتر را زدند، دیدم هلی کوپتر رفت، خورد به زمین شخم زده. یک دود غلیظی مثل قارچ، بلند شد؛ مثل اینکه دود از کله ما بلند شد کهای کاش نگفته بودیم: برو! اشتباه کردم. حالا چکار کنیم؟ خلبان را نجات بدهم، ما را هم میزدند؛ آنجا پر منافق بود به هرصورت، خلبانها را راضی کردم که برویم یک آزمایش کنیم، ببینیم میتوانیم خلبان را نجات بدهیم. دیدیم هلی کوپتر دومی گفت: من توپم کار نمیکند، نمیتوانم پشتیبانی کنم؛ برویم آنجا، میزنند. گفتم: هیچی، اینها که شهید شدند، برویم به طرف ادامه هدف. رفتیم محل را شناسایی کردیم. حدود یکی دو گردان نیرو را من توی گردنه پاتاق پیاده کردم و راه را بر آنها بستم که فرار نکنند. برگشتیم، شب شد. صبح ساعت ۸ بود که من توی تاق بستان بودم. یک دفعه، تلفن زنگ زد؛ فرماندهی هوانیروز گفت: فلان کس! دو تا خلبان پیش من هستند، دو تا خلبانی که دیروز گفتی شهید شدند. گفتم: چی؟ من خودم دیدم شهید شدند! گفت: آنها آمدند. بعد، خودمان را به خلبانها رساندیم. تعریف کردند و گفتند: ما رفتیم آنها را از نزدیک کنترل کنیم، ما را زدند؛ سیستمهای فرمان هلی کوپتر، قفل شد. یعنی دیگه کنترلی نبود. ما فقط با هنر خودمان، زدیم به خاک به صورت سینمال، که سقوط نکنیم. وقتی زدیم، یک دفعه دیدیم موتور دارد آتش میگیرد ولی ما زنده ایم. هنوز یکی از کابینها باز میشد. لکن کابین دیگری باز نمیشد، قفل شده بود. شیشهاش را شکستیم، آمدیم بیرون، دوتایی از این دود استفاده کردیم و به طرف تپه مقابل فرار کردیم. بعد، منافقین که آمدند، دیدند جایمان خالی است، رد پایمان را دیدند و دیدند که ما داریم پای تپه میرویم. افتادند دنبال ما. بالای تپه رسیدیم. نه اسلحهای داریم نه چیزی. خدایا! (شهادتین را میگفتیم). کار خدا، یک دفعه دیدیم از طرف ایلام دو تا کبری اصلاً چه جوری شد که یک دفعه آنجا پیدا شدند؟! آمدند به طرف جاده، شروع کردند به زدن اینها و آنها هم پا به فرار گذاشتند. حالا اینها از این طرف فرار میکنند، ما از اون طرف فرار میکنیم. ما هم از فرصت استفاده کردیم به طرف روستاهایی که فکر کردیم داخل آنها، دیگه منافق نیست، رفتیم. بعد، رسیدیم به روستا و خیالمان راحت شد که دیگر نجات پیدا کردیم. تا رفتیم توی روستا، مردم دور ما را گرفتند. منافقین! منافقین! گفتیم: بابا! ما خودی هستیم؛ ما خلبانیم. گفتند: نه، شما لباس خلبانی پوشیدید و شروع کردند به کتک زدن ما. کار خدا یکی از برادرهای سپاه آنجا پیدا شده، گفته: شما کی را دارید میزنید؟ کارتشان را ببینید. کارتمان را دیدند، گفتند: نه بابا! اینها خلبانند. شروع کردند روبوسی و پذیرایی گرم. صبح هم هلی کوپتر کبری آنجا پیدا شده بود. هلی کوپتر کمیته، ساعت ۸ آنها را رسانده بود به محل پایگاه، که آنها را ما حالا دیدیم. به هرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیه شریفه، عمل کرد. که خداوند در آیه شریفه میفرماید: «با اینها بجنگید، من اینها را به دست شما عذاب میکنم و دلهای مؤمن را شفا میدهم و به شما پیروزی میدهم.» (توبه-۱۴) و نقطه آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیف ترین و خبیث ترین دشمنان ما (منافقین) در اینجا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود. صیاد شیرازی به روایت دختر شهید یک روز صدایم کرد و رفتم توی اتاقش. جلوی پایم بلند شد و من از خجالت سرخ شدم. گفت "بیا بنشین. " نشستم. گفت "مریم جان، از فردا بعداز نماز صبح مینشینیم و با هم چهل و پنج دقیقه حرف میزنیم. " این برنامه گذاشتن و این که دقیقاً چهل و پنج دقیقه با هم حرف بزنیم، برایم عجیب نبود. به اخلاقش وارد بودم و می دانستم که همه کارهایش همین طور دقیق است، ولی چیزی که عجیب بود این بود که هر روز باید بنشینیم و حرف بزنیم، ولی درباره چه. همین را پرسیدم. گفت "درباره هرچه خودت بخواهی. " فردا صبح بعد از نماز رفتم اتاقش. اول سوره والعصر را خواند و بعد منتظر ماند تا من حرف بزنم، ولی آن قدر از او خجالت میکشیدم که نمیتوانستم سرم را بلند کنم. دید ساکت ماندهام، خودش شروع کرد به حرف زدن. تا یک مدت خودش موضوع را انتخاب میکرد و دربارهاش حرف می زد. اوایل فقط گوش میدادم، ولی کم کم من هم شروع کردم به حرف زدن. درسم که تمام شد، رفتم و رانندگی یاد گرفتم، ولی بابا نگذاشت تنها پشت فرمان بنشینم و گفت: "درست است که گواهینامه داری، ولی باید دستت راه بیفتد تا بگذارم تنهایی رانندگی کنی. " مدتها صبحها نیم ساعت، چهل و پنج دقیقه میرفتیم بیرون و گشت میزدیم. من پشت فرمان مینشستم و بابا کنارم مینشست و راهنمایی میکرد. دور میزدیم. میرفتیم نان میخریدیم و برمیگشتیم. آن قدر صبحها با هم نشستیم و حرف زدیم و رفتیم بیرون که دیگر آن رودربایستی، آن خجالت و آن فاصله از بین رفت و چقدر شیرین بود و چقدر لذتبخش. پدرم را تازه پیدا کرده بودم و تازه داشتم انس میگرفتم. دو ماه قبل از شهادتش برایم مشکلی پیش آمد. لازم بود به کسی بگویم که هم محرم باشد هم فهمیده و دانا که بتواند مشکلم را حل کند. فکر کردم چطور است به بابا بگویم. دیده بودم که فامیل برای بابا احترام عجیبی قائلند و به او به چشم یک راهنما و یک بزرگتر نگاه میکنند و مشکلاتشان را به او میگویند. من چون تا قبل از آن با بابا رودربایستی داشتم، نمیدانستم که اگر مشکلاتم را برایش بگویم چطور میشود، ولی آن روز تصمیم گرفتم بگویم و گفتم. بابا آن قدر قشنگ مشکل مرا فهمید و راهنمائیم کرد که افسوس خوردم که چرا زودتر حرفهایم را به پدرم نگفتهام. یک دوست خوب و یک معلم دلسوز در زندگیام بود و من ندیده بودمش. آن روز که بابا جواب سئوالم را آن قدر زیبا، واضح و عمیق داد و راهنمائیم کرد، انگار تازه پیدایش کرده باشم. افسوس خوردم که چرا زودتر از این به سراغش نرفتهام. دو ماه بعد بابا شهید شد و آن افسوس و حسرت هنوز با من هست. محقق عراقی: درباره او به صدام گزارش دادند دكتر الجنابي از محققان عراقی ، درباره صیاد شیرازی چنین می گوید: نام صياد شيرازي براي اولينبار توسط عوامل مزدور بعثي كه در كردستان ايران مشغول آشوب و بلوا بودند به ضداطلاعات و استخبارات ارتش عراق وارد شد و همان زمان بود كه با دستور تصفيه اين افسر جوان و انقلابي ايران، رژيم عراق به كشتن او دستور داد. اين دستور توسط نماينده بعثيها در تشكيلات ضدانقلابي كومله به همراه اسامي 27 پاسدار، ارتشي و حزباللهي ايران دراستان كردستان صادر شد. نام صياد شيرازي بيش از هر افسر ارتش ايران در سرويسهاي امنيتي و جاسوسي رژيم صدام ديده ميشد كه اطلاعات آن عمدتا از سوي منافقين و مزدوران صدام در كردستان ايران تهيه و تنظيم شده بود. فرماندهي صياد شيرازي در نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران بار ديگر نام و شخصيت اين افسر را بر روي ميز سرويسهاي استخباراتي ارتش صدام آورد. در ابتدا آنها نسبت به عملكرد وي و ارتقا به سطح فرماندهياش ابراز ترديد ميكردند اما تشكيل قرارگاههاي مشترك سپاه و ارتش ايران براي باز پسگيري اراضي اشغال شده كه شوك آن با شكست محاصره آبادان به رژيم بعث وارد شد آنها را وادار به كنكاش بيشتر در عملكرد اين فرمانده ايراني كرد. برابر سندي كه زمان آن به نبردهاي سنگين چزابه برميگردد، از صياد شيرازي به عنوان احياگر ماشين جنگي ارتش جمهوري اسلامي ايران نام برده شده است. سرويسهاي امنيتي عراق در خصوص اين فرمانده ايراني از چند تن از اسيران ايراني بازجويي ميكنند و بالاخره در گزارش روزانه خود به ستاد عالي ارتش صدام كه ديكتاتور عراق آن را مطالعه ميكرد در خصوص شهيد صياد شيرازي مينويسند: اين فرمانده ايراني وحدت عملياتي بين نيروهاي سپاه و ارتش را به شدت پشتيباني ميكند و از افسران مورد اعتماد رهبري ايران است. وي با انتقال تجربيات و آموزش نظامي به پاسداران و بسيجيان موافقت نموده و جاده صافكن بنبستهايي شده است كه در زمان بنيصدر رييسجمهوري مغرول شده ايران بين ارتش و سپاه بهوجود آمده بود. عمليات فتحالمبين خشم ارتش بعثي عراق را از صياد دوچندان كرد و قابليتهاي او در كنار ساير فرماندهان سپاه و ارتش در عمليات آزادسازي خرمشهر منجر به آن شد پرونده عملكرد صياد شيرازي در استخبارات عراق قطورتر شود تا اينكه با تماسهاي عميقتر منافقين با رژيم صدام در سال 1363 فهرستي از اسامي فرماندهان و مسوولين جنگ در ايران توسط رژيم صدام به منافقين داده شد كه از آنهاخواسته شده بود به ترور و كشتن اين افراد اقدام كنند كه نام صياد شيرازي نيز در بين اين فهرست ديده ميشود. منافقين نيز كه از عملكرد صياد شيرازي بهشدت به خشم آمده بودند مسير اين ترور را در پرونده مخوف و تروريستي خويش باز گذاشتند. در سال 1366 در جلسهاي كه در منطقه الرشيد بغداد و در يك مجموعه تفريحي برپا شد مسوولين امنيتي عراق بهخاطر عدم توفيق منافقين در ترور صياد شيرازي از تروريستهاي منافق انتقاد كردند. حضور صياد شيرازي در سركوب منافقين در عمليات مرصاد نيز بار ديگر ضربهاي كاري از سوي اين افسر انقلابي ارتش ايران بر پيكر رژيم بعث و منافقين وارد كرد. سران منافقين با اين خشم سالها انتظار كشيدند تا از اين مرد جنگي ايران انتقام بگيرند. منابع: ساجد ، ایران ، رمز عبور ، آوینی ، ایسنا ، مرکز اسناد -
تاپیک جامع سلاح انفرادی msar stg-556 تاپیک جامع سلاح انفرادی MSAR STG-556
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به insidman تاپیک در سلاح های هجومی
ممنون! آ-یو-جی سلاح خوب و مدرنی هست. فقط یکم لگدش ازیت میکنه که نمیدونم در مدلهای بالاتر رفع شده یا نه! -
XM25........سلاحی مخوف و جدید!
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به ANGEL_of_WAR تاپیک در تجهیزات و تسلیحات انفرادی
ممنون. دوستان بنظرتون این سلاح ارزش این هزینه رو داره؟ بنظرتون چرا از یه راکت برای تخریب دیوار استفاده نکردن؟ چرا این همه هزینه رو صرف این سلاح کردن؟ -
[quote]به نظرت مردم عربستان چقدر دوام ميرن زير موشك بارون به نظرت با قدرت تمام ميايستند زير موشك بارون يا فرار وبرقرار ترجيح ميدن اصلا تاحالا يك جنگ درستو حسابي ديدن درجنگ عراق كويت عربستان از ترس دست به دامن امريكا شد كه هيچ مقداري از خاكشم خالي كرد ونيروهاش وعقب برد مردمشم داشتم ميرفتن به سمت جنوبي ترين نقطه عربستان . اگر50 عدد موشك با تخريب بسيارزياد به سمت عربستان شليك بشه شك نكن مردكش كه هيچ خود السعودم درم ميرن [/quote] انشاالله که همینطور باشه! وبه راحتی جنگ رو ببریم!
-
[quote]بينم من كجاي جملم نوشتم كلهك هسته اي براي خودتون تحليل كردين؟ مگه فقط موشك ها براي بردن كلهك هسته اي به كار ميره لطفا با دقت بخوانيد پست ها.[/quote] شما نگرفتین منظورمو! منظورم این بود مگه روی شهاب 1 و 2 کلاهک هسته ای سوار کردی؟ با چه بینشی میگید با 50 تا جنگ تموم میشه؟ بگید تا ماهم روشن بشیم.
-
[quote]كه در صروت شليك بيش از 50 عدد شهاب 1 يا 2 اونم 3 نه زيزا عربستان در برد اين دو موشك قرار دارد به نظرم جنگ به پايان ميرسد [/quote] از کی تا حالا کلاهک هسته ای داریم که من خبر نداشتم؟
-
XM25........سلاحی مخوف و جدید!
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به ANGEL_of_WAR تاپیک در تجهیزات و تسلیحات انفرادی
با تشکر از داش علی بابت انتقال. به دوستان پیشنهاد میدم این ویدئو رو هم مشاهده بفرمایند: http://video.foxnews.com/v/4438880/xm-25-rifle-in-action -
کوچه تک تیراندازان - وحشتناک ترین قتلگاه در جنگ بوسنی
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به Mehrdad-h تاپیک در جنگهای معاصر
[quote]عجب روزگاريه.... چند ماه نميشه بروبچ بوسني بر عليه ايران راي مثبت دادند. http://www.asriran.com/fa/news/119834 [/quote] بنظر من حساب هر حکومتی از ملتش جدا شده! هرچند نظر مردم بوسنی راجبه ایران رو نمیدونم اما نباید نظر حکومت رو نظر مردم اون کشور هم دونست! -
تاپیک جامع خانواده سلاح اچ.کا.416 (h&k- hk416 ) تاپیک جامع خانواده سلاح اچ.کا.416 (H&K- HK416 )
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به saman_777 تاپیک در سلاح های هجومی
درسته کم هست و برای درگیری های نزدیک مناسب هست. خود m4 رو که میبینید 500 متر برد مفیدش هست و این سلاح به علت طول لوله و سایر تغییرات حدود 100 متر برد مفیدش کمتر هست! این نوع سلاح برای درگیری در فضای بسته شهری و روستایی مناسب هست و در صحرای باز از این نوع سلاح استفاده نمیکنند. -
تاپیک جامع خانواده سلاح اچ.کا.416 (h&k- hk416 ) تاپیک جامع خانواده سلاح اچ.کا.416 (H&K- HK416 )
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به saman_777 تاپیک در سلاح های هجومی
بسیار ممنون دوست عزیز. خیلی جالبه پس از شلیک لوله رو در میاره و توی دستش میگیره و اشاره میکنه که اصلا گرم نشده! حتما بخاطر توع آلیاژ مورد استفاده در لوله بوده. -
تاپیک جامع خانواده سلاح اچ.کا.416 (h&k- hk416 ) تاپیک جامع خانواده سلاح اچ.کا.416 (H&K- HK416 )
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به saman_777 تاپیک در سلاح های هجومی
[quote]واقعا اسلحه جالبی هستش یه سوال داشتم ایا دقت این اسلحه به اندازه ACR هستش؟[/quote] فکر نکنم دقت ACR رو داشته باشه. -
تاپیک جامع خانواده سلاح اچ.کا.416 (h&k- hk416 ) تاپیک جامع خانواده سلاح اچ.کا.416 (H&K- HK416 )
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به saman_777 تاپیک در سلاح های هجومی
[quote]سلام اصولا ادم از ديدن اين عروسك ذوق زده ميشه !... اقا مسعود اون خشاب 100 عددي درست هست ؟ اگر عكسي داريد ازش بگذارين ممنون ميشم . سرعت گلوله در دهانه لوله و برد مفيد را هم ذكر كنيد اون عكس كه سرباز با اسلحه رفته تو گل و لاي خودش خيلي گوياست[/quote] بله 100 عددی هم میخوره! متاسفانه عکس این خشاب روی این سلاح رو پیدا نکردم! اما چون خشاب اون با m4 یکی هست باید اینجوری باشه: [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Beta_C-Mag_on_M4.jpg[/img] سرعت گلوله هم بسته به نوع خشاب و طول لوله فرق میکنه! و از 788 تا 917 متر بر ثانیه هست. برد مفید رو هم 400 یارد ذکر کردن. [quote]دست تركيه افتاده نگران نباشيد فقط كافيه يك مقداري بيش از معمول خرج كنيم آن وقت بدست مي آوريم دستتم درد نكنه بابت مطالب جالبت[/quote] ناتو به ما سلاح بده؟ اونم ترکیه که خودش 2010 این سلاح رو گرفته؟ -
تاپیک جامع خانواده سلاح اچ.کا.416 (h&k- hk416 ) تاپیک جامع خانواده سلاح اچ.کا.416 (H&K- HK416 )
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به saman_777 تاپیک در سلاح های هجومی
ممنون از همه دوستان. داش مجید سایزش زیاد بزرگ نیست. میتونید با گرفتن کلید کنترل و چرخاندن اون چرخ روی ماوس صفحه مرورگر رو پهناور تر کنید. -
[quote]ولي خودمونيم اهل عمل بوده فجيه تو كار لول مول و بس و غيره نبوده اسل شيره ميكشيده [/quote] جانم؟ به زبان فارسی ساده ترجمشو میگید؟ یک کلمه هم نفهمیدم!
-
تاپیک جامع خانواده سلاح اچ.کا.416 (h&k- hk416 ) تاپیک جامع خانواده سلاح اچ.کا.416 (H&K- HK416 )
ANGEL_of_WAR پاسخ داد به saman_777 تاپیک در سلاح های هجومی
بنام دوست که هرچه بوده و هست از اوست. سلام خدمت اعضای خانواده بزرگ میلیتاری. در این تاپیک به معرفی سلاح فوق العاده HK416 میپردازیم. http://up.iranblog.com/images/bnggirwyla0aqm9788k1.jpg [img]http://up.iranblog.com/images/bnggirwyla0aqm9788k1.jpg[/img] به سرعت و خوش دستی mp5 فکر کنید و کارآمدی m4 های معروف امریکایی! نظرتون راجبه ترکیبش چی میتونه باشه؟ کمپانی هکلر و کوخ آلمان دست به این کار زده و این سلاح بسیار خوب رو برای ایالات متحده طراحی کرده! در سال 2005 کمپانی اسلحه سازی هکلر و کوخ آلمان سفارش طراحی و ساخت یک سلاح سبک و سریع و قوی و حرفه ای رو از نیروی ویژه ایالات متحده دریافت کرد. کمپانی هکلر و کوخ مسئولیت طراحی این اسلحه رو به نابغه کمپانی خود یعنی ارنست ماچ واگذار کرد و به خوبی از پس این سفارش براومد. http://up.iranblog.com/images/fho4s1er7hutbsstq506.jpg [img]http://up.iranblog.com/images/fho4s1er7hutbsstq506.jpg[/img] سلاحی که به گفته سازندگان و تستر های آن بسیار قابل اعتمادتر از اسطوره هایی مانند M4 و M16 معرفی شد! این سلاح در مدت کوتاهی جواب خود رو پس داد به صورتی که در آپریل 2007 به عنوان سلاح نیروهای ارتش نروژ نیز به کار گرفته شد! از مهمترین برتری های این سلاح نسبت به اسطوره های آمریکایی به گفته سازندگان اعتماد بیشتر امنیت بیشتر لگد و صدای کمتر و کمترین خا و گیر کردن گلوله میباشد. یک نکته خوب آن قابلیت اتچ کردن نارنجک انداز 46*40 میلیمتر روی آن با توجه به جسه کوچک آن میباشد. http://up.iranblog.com/images/dbxsa7ydiynbzn55tjpy.jpg [img]http://up.iranblog.com/images/dbxsa7ydiynbzn55tjpy.jpg[/img] اضافه کردن یک سایلنسر و رد دوت میتونه برای نیروهای ضربتی و پلیسی نیز بسیار ایده آل شود! این سلاح در بین نیروهای آمریکایی بسیار مورد پسند تر از M4 واقع شد! جالبه بدونید پروژه سلاح xm8 در سال 2005 بدلیل ساخت این سلاح بود که کنسل شد! http://up.iranblog.com/images/dqm3w0o1vjdk6bmb85ac.jpg [url=http://up.iranblog.com/images/dqm3w0o1vjdk6bmb85ac.jpg][img]http://up.iranblog.com/images/dqm3w0o1vjdk6bmb85ac.jpg[/img][/url] نوع: سلاح اصلی نبرد (آزلت رایفل) کشور سازنده: آلمان ورود به خدمت: از 2005 تا زمان حال کشورهای استفاده کننده:آلبانی،استرالیا،فرانسه،آلمان،اندونزی،ایرلند،ایتالیا،ژاپن،هلند،لهستان،ایالات متحده آمریکا،نروژ،( کشورهای: صربستان،اسلواکی،ترکیه،مالزی از سال 2010 این سلاح را به خدمت گرفته اند) مورد استفاده در جنگ های: عراق و افغانستان http://up.iranblog.com/images/6s7k5iyvc1vgqlbi1hdz.jpg [img]http://up.iranblog.com/images/6s7k5iyvc1vgqlbi1hdz.jpg[/img] طراح: ارنست ماچ کارخانه سازنده: هکلر و کوخ سال ساخت: 2005 انواع: D10RS, D14.5RS, D16.5RS, D20RS, HK416C, MR223, HK417 وزن: HK416C: 2.950 kg (6.5 lb) D10RS: 3.020 kg (6.66 lb) D14.5RS: 3.490 kg (7.69 lb) D16.5RS: 3.560 kg (7.85 lb) D20RS: 3.855 kg (8.50 lb) طول: HK416C: 690 mm (27.2 in) stock extended / 560 mm (22 in) stock collapsed D10RS: 797 mm (31.4 in) stock extended / 701 mm (27.6 in) stock collapsed D14.5RS: 900 mm (35.4 in) stock extended / 804 mm (31.7 in) stock collapsed D16.5RS: 951 mm (37.4 in) stock extended / 855 mm (33.7 in) stock collapsed D20RS: 1,037 mm (40.8 in) stock extended / 941 mm (37.0 in) stock collapsed طول لوله: HK416C: 228 mm (9.0 in) D10RS: 264 mm (10.4 in) D14.5RS: 368 mm (14.5 in) D16.5RS: 419 mm (16.5 in) D20RS: 505 mm (19.9 in) عرض: 78 میلیمتر ارتفاع: HK416C: 236 mm HK416: 240 mm http://up.iranblog.com/images/0qi6kqptfd6z73xms7p.jpg [img]http://up.iranblog.com/images/0qi6kqptfd6z73xms7p.jpg[/img] کالیبر: 45*5.56 استاندارد ناتو مسلح سازی: گازی- روتیتینگ بولت ریت شلیک: 700 تا 900 دور در دقیقه خشاب: 20 ، 30 ، 100 عددی عکس های دیگر: http://up.iranblog.com/images/0r6h46pyd9jota0q36jf.jpg [img]http://up.iranblog.com/images/0r6h46pyd9jota0q36jf.jpg[/img] http://up.iranblog.com/images/5rpry60h4bikegps0fq.jpg [img]http://up.iranblog.com/images/5rpry60h4bikegps0fq.jpg[/img] http://up.iranblog.com/images/muh6w5231i19954eaq4m.jpg [img]http://up.iranblog.com/images/muh6w5231i19954eaq4m.jpg[/img] [color=red]تهیه و گردآوری و ترجمه: CALL_OF_DUTY کپی با ذکر منبع بلامانع.[/color] -
حرفت حقه رضا جان. اما بابا یکم غیرت یکم انسانیت! هیچی! روی الماس و طلا و نفت خوابیدن اما شدن سگ این و اون کشور! یه همت دسته جمعی میخواد تا با اردنگی پای هرچی استعمارگر هست رو قطع کنن! اما دریغ...