rezatizi

News
  • تعداد محتوا

    5,966
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    6

تمامی ارسال های rezatizi

  1. خوش خدمتی نماینده ملکه برای صهیونیست‌ها اقدام دولت کانادا در خارج ساختن دیپلمات‌های خود از تهران و اخراج کارکنان سفارت ایران از کانادا با استقبال محافل صهیونیستی مواجه شده است. به گزارش مشرق به نقل از مهر، تنش اخیر دیپلماتیک میان تهران و اتاوا که با اقدام نسنجیده مقام‌های کانادایی به وجود آمده است بار دیگر توجهات را به سوی این کشور جلب کرده است. اقدام اخیر دولت کانادا با استقبال شدید محافل صهیونیستی و مقامات رژیم صهیونیستی رو به رو شده است. ساختار حکومتی کانادا هرچند کانادا به صورت رسمی عنوان کنفدراسیون را برای نظام سیاسی خود یدک می کشد، اما در واقع این کشور به صورت فدراسیون و زیر تشریفات سلطنت مشروطه مرتبط با پادشاهی متحده اداره می‌شود. ساختار حکومت در آن از پادشاه یا ملکه انگلیس، دولت جمهوری فدرال، دو مجلس سنا و عوام، دولت‌های استانی و فرماندار کل (به عنوان نماینده ملکه یا پادشاه انگلیس) تشکیل شده است. پادشاه کشور کانادا ملکه انگلستان است که قانون به امضا و نام او رسمیت و ضمانت اجرایی پیدا می‌کند. در اساسنامه آمریکای شمالی بریتانیا که در ژانویه 1868 به مورد اجرا گذاشته شد، اصول قانون اساسی کانادا همانند قوانین بریتانیا نوشته شده است. طبق این اساسنامه کلیه قوانین اجرایی به نام پادشاه یا ملکه و توسط فرماندار کل و شورای سلطنتی ضمانت اجرایی پیدا می‌کند. ملکه انگلستان رهبر رسمی کشور کانادا و کشورهای مشترک المنافع است. به موجب قانون فرماندهی کل نیروهای نظامی به ملکه واگذار شده و در اختیار او می‌باشد. استقبال محافل صهیونیستی از اقدام اخیر دولت کانادا به نظر می‌رسد تصمیم کانادا در قطع روابط دیپلماتیک خود با ایران در چارچوب فشار لابی‌های صهیونیستی فعال در این کشور، آمریکا و انگلیس بوده و با توجه به عدم نفوذ و تاثیر گذاری این کشور در مسایل خاورمیانه این اقدام در راستای تامین منافع رژیم صهیونیستی بوده است. هم اکنون چند لابی قدرتمند در کانادا فعال هستند. به عنوان مثال، کنگره یهودیان کانادا از مهمترین لابی‌هاست که در چند دهه اخیر فعالیت‌های قابل توجهی را در این کشور داشته است. هر چند این لابی در سال 2007 به عنوان زیر مجموعه شورای کانادایی حمایت از یهودیان و اسراییل درآمد و به نام مرکز امور یهودیان و اسراییل تغییر نام داد. ممانعت از برگزاری کنفرانسی در سال 2009 در دانشگاه یورک کانادا قرار بود برگزار شود یکی از اقدامات لابی یهود در کاناداست. این کنفرانس قرار بود با هدف بررسی امکان تشکیل کشور مستقل فلسطینی برگزار شود. مخالفت دولت محافظه کار کانادا با طرح تشکیل دولت مستقل فلسطینی در سازمان ملل متحد نیز در نتیجه تاثیر فشار لابی یهودیان در این کشور و البته همراهی هارپر نخست وزیر کانادا بود. اقدامی شجاعانه و مطلوب میریام زیف (Miriam Ziv) سفیر رژیم صهیونیستی در اتاوا با صدور بیانیه‌ای اقدام دولت کانادا را توصیف کرده است. در این بیانیه آمده است:« ایران تهدیدی برای ثبات و امنیت جهانی است، به تاقدامی شجاعانه و مطلوبععهدات خود در قبال جامعه جهانی عمل نمی‌کند و همواره در صدر اولویت‌های امنیتی اسراییل قرار داشته است. این اقدام نخست وزیر کانادا نمونه خوبی برای جامعه جهانی است تا اقدامات شدیدتری را علیه ایران به مورد اجرا بگذارند.» بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز اقدام دولت کانادا را مورد تمجید قرار داده بود. شیمون پرز رییس جمهور رژیم صهیونیستی هم با صدور بیانیه‌ای خرسندی خود را از اقدام دولت کانادا در قطع روابط با ایران اعلام کرده بود. اقدام اخیر کانادا همچنین با استقبال رییس کنفرانس روسای سازمان‌های یهودی رو به رو شده است. ریچارد استون از قطع روابط کانادا با ایران استقبال و اعلام کرده که امیدوار است سایر سایر کشورها نیز از این اقدام اتاوا پیروی کنند. آبراهام اچ فاکس من مدیر انجمن ضد افترا نیز ضمن تمجید از این اقدام کانادا اعلام کرده است که این عمل اتاوا بیانگر رهبری و پیشرو بودن این کشور در مبارزه علیه ایران است و جامعه جهانی نیز باید از این اقدام تقلید و پیروی کند. هارپر با اصالتی یهودی؛ مسبب اصلی بروز تنش در روابط تهران-اتاوا اقدامات گذشته هارپر نخست وزیر کانادا نیز نشان می‌دهد وی یکی از حامیان سرسخت یهودیان کانادایی است. سال گذشته حزب محافظه کار کانادا با انتشار جزوه‌ای از سیاست‌های سایر احزاب کاندایی در قبال اسراییل انتقاد کرده بود. حمایت هارپر از یهودیان به اندازه‌ایست که بسیاری وی را یک یهودی دوآتشه می‌دانند. ریشه خونی استفن جوزف هارپر به طور مستقیم به یک یهودی آلمانی به نام هین من جانستون برمی‌گردد که در فوریه 1825 به دنیا آمده است. نام "هین من" از سوی یهودیان به دلیل دور زدن قوانین محدود کننده در کشورهای متحد آلمان و البته آلمان انتخاب شده بود. لورن تسکی همسر هارپر نیز ریشه ایرلندی دارد و به ناحیه‌ای تعلق دارد که بسیاری از یهودیان آن به آمریکا و انگلیس مهاجرت کردند. هارپر که روابط بسیار نزدیکی با محافل صهیونیستی و حمایت از اسراییل و یهودیان داردر دیدار خود با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل در اتاوا در ماه مارس سال جاری حمایت خود را از برنامه‌های رژیم صهیونیستی در قبال ایران اعلام کرده بود و دولت ایران را به دروغ گویی در خصوص برنامه هسته‌ای خود متهم کرده بود. دولت کانادا همچنین سال گذشته به درخواست تشکیلات خودگردان فلسطین- البته به رغم حمایت شهروندان کانادایی- برای عضویت در سازمان ملل متحد رای منفی داد. هارپر این اقدام تشکیلات خودگردان را مایه تاسف خوانده و به شدت با آن مخالفت کرده بود. نخست وزیر کانادا همچنین با رایزنیهای خود با سایر کشورها تلاش فراوانی کرد تا آنها را به دادن رای منفی به عضویت فلسطین تشویق کند. حمایت هارپر از اسراییل در شرایطی بود که نظرسنجی صورت گرفته توسط بی بی سی نشان می‌داد که 46 درصد کانادایی‌ها از تشکیل دولت فلسطینی حمایت می‌کردند و تنها 25 درصد آنها مخالف این امر بودند. اما از سوی دیگر، ایرانیان مقیم کانادا نیز از اقدام اخیر دولت کانادا بسیار شگفت زده و خشمگین هستند. نیاز سلیمی رییس شورای جامعه کاندا-ایران نیز اعلام کرده که از شنیدن این اقدام دولت کانادا بسیار ناراحت و وحشت زده شده‌ است. وی که در ماه‌های گذشته تلاش فراوانی برای حل و فصل مشکلات میان تهران و اتاوا انجام داده همچنین اعلام کرده است:« هیچگاه انتظار شنیدن چنین خبری را نداشتم. چنین اقدامی نشانه‌ای صریح در خصوص حمله به ایران است. ما مخالف حمله به کشور و ملت خود هستیم». ایرانیان مقیم کانادا نیز از این اقدام دولت کانادا خشمگین شده‌اند. یکی از ایرانیان پس از خروج از سفارت ایران در اتاوا به این موضوع اشاره کرد:« تنها شهروندان هستند که در این میان آسیب خواهند دید. من از سال 1985 در کانادا زندگی می‌کنم و برای رفتن به ایران به پاسپورت نیاز دارم. سیاستمداران هیچ توجهی به خواسته‌های ما ندارند.» شهروند ایرانی دیگری نیز اعلام کرده است که دانشجویان زیادی در کانادا حضور دارند که با این اقدام دولت کانادا آسیب فراوانی خواهند دید. روابط ایران و کانادا در سال‌های گذشته با فراز و نشیب‌های فراوانی رو به رو بوده است. در سال‌های اخیر هیچ پرواز مستقیمی میان کاندا و ایران برقرار نبوده و دولت کانادا فعالیت‌های مراکز فرهنگی ایرانی و مقامات کنسولی را در سراسر این کشور ممنوع کرده است. کانادا همچنین از سال 2010 تحریم‌هایی را علیه ایران و فراتر از تحریم‌های سازمان ملل وضع کرده است. در مجموع می‌توان گفت که در سال‌های گذشته همواره مقام‌های کاخ سفید و کنگره ایالات متحده پیشرو و پیشقدم در ایجاد تنش و اتخاذ اقدامات ضد ایرانی بوده‌اند، اما هم اکنون از یک سو به دلیل آنکه این کشور خود با بحران اقتصادی شدیدی مواجه است و از سوی دیگر انتخابات ریاست جمهوری امریکا در پیش روست مقام‌های رژیم صهیونیستی این بار با آلت دست قرار دادن مقام‌های کانادایی درصدد اعمال فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی ایران برآمده‌اند. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/153294/خوش-خدمتی-نماینده-ملکه-برای-صهیونیست‌ها
  2. تکذیب خبر ترور نخست وزیر قطر شبکه خبری الجزیره طی خبری فوری انتشار خبر ترور نخست وزیر قطر توسط سامانه پیام کوتاه این شبکه خبری را به دلیل هک شدن این سامانه اعلام و خبر ترور را تکذیب کرد. به گزارش مشرق، فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه نوشت: شبکه خبری «الجزیرة» خبر تلاش برای ترور نخست وزیر قطر در قصر امیری این کشور را رد و اعلام کرد که انتشار این خبر به نام این شبکه و از طریق سامانه پیام کوتاه به دلیل هک شدن سرویس خدمات پیام کوتاه این شبکه بود. در صورتی که این خبر صحت داشته باشد، برای دومین بار طی چند روز گذشته است که حملات سایبری به شبکه خبری الجزیره صورت می‌گیرد. ساعاتی پیش در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی به خصوص توییتر اخباری منسوب به شبکه خبری الجزیره منتشر شد که در این خبر آمده بود که «شیخ حمد بن جاسم آل ثانی» هدف ترور در کاخ امیری در دوحه قرار گرفته است. این خبر افزود که «شیخه موزه بنت ناصر» همسر امیر قطر نیز مورد حمله قرار گرفته و جراحات کوچکی برداشته است. برخی از کاربران اعلام کردند که این خبر را از سرویس خدمات پیام کوتاه شبکه الجزیرة دریافت کرده‌اند. این در حالی است که شبکه خبری الجزیرة در خبری فوری بر روی پایگاه الکترونیکی خود خبر مورد هجوم قرار گرفته شدن نخست وزیر قطر را عاری از صحت و در نتیجه حملات سایبری اعلام کرد http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152960/تکذیب-خبر-ترور-نخست-وزیر-قطر
  3. هلاکت یکی از سرکردگان سعودی القاعده وزارت دفاع یمن از کشته شدن مرد شماره دو القاعده که سعودی الاصل است، در استان حضرموت در جنوب شرق این کشور خبر داد. به گزارش مشرق، مهر به نقل از شبکه خبری روسیا الیوم نوشت: وزارت دفاع یمن از کشته شدن مرد شماره دو القاعده در جزیره العرب در استان حضر موت در جنوب شرق این کشور خبر داد. در بیانیه وزارت دفاع یمن آمده است : تروریست سعودی سعید علی الشهری مرد شماره دو القاعده در عملیات نیروهای مسلح یمن در حضرموت کشته شد. وزارت دفاع یمن جزئیات بیشتری دراین باره ارائه نکرد. الشهری در گوانتانامو زندانی بود پس از اینکه در سال 2007 آزاد شد به عربستان بازگشت و در مرکز ویژه جهادیون دوره آموزشی را سپری کرد و سپس به یمن رفت. در سال 2009 پس از ادغام شاخه های القاعده یمن و عربستان و تشکیل سازمان القاعده در جزیره العرب ،سعید علی الشهری پس از ناصر عبدالکریم الوحیشی مرد شماره دوم آن لقب گرفت. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/153344/هلاکت-یکی-از-سرکردگان-سعودی-القاعده
  4. حمله نیروهای امنیتی سعودی به العوامیه شرق عربستان همچنان صحنه اعتراضات علیه خاندان حاکم بر این کشور است و حمله امروز نیروهای امنیتی سعودی به منطقه العوامیه چندین قربانی به همراه داشت. به گزارش مشرق، فارس به نقل از شبکه خبری «روسیا الیوم» نوشت: نیروهای امنیتی سعودی روز دوشنبه به منطقه العوامیه در منطقه قطیف در شرق عربستان حمله کردند که بر اساس گزارش‌ها این حمله قربانی‌هایی به همراه داشته و در جریان شلیک‌های ادامه دار، تعدادی مجروح شده‌اند. بر اساس گزارش‌ها، 3 خودروی نظامی وارد شهر العوامیه شده و به دنبال دستگیری «عبدالله السریح» از فعالان سیاسی مخالف رژیم آل سعود بوده است. خبرها حاکی از آن است که نیروهای امنیتی عربستان پس از ورود به منطقه اقدام به شلیک بی هدف کرده که این اقدام آنها به مجروح شدن افرادی منتهی شد که در میان آنها یک کارگر آسیایی وجود دارد که در عربستان اقامت داشت. منطقه العوامیه که تابع منطقه القطیف است از سال گذشته شاهد تظاهرات و اعتراضات علیه رژیم آل سعود بوده که این تظاهرات پس از بازداشت شیخ نمر باقر النمر از روحانیون برجسته شرق عربستان به اوج خود رسید به گونه‌ای که هزاران عربستانی در تظاهرات مختلف خواستار آزادی شیخ نمر شدند. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/153331/حمله-نیروهای-امنیتی-سعودی-به-العوامیه
  5. انتقال سعودالفیصل به‌بیمارستانی درآمریکا سعود الفیصل وزیرخارجه عربستان سعودی که وضعیت جسمی وخیمی دارد برای تکمیل دوره درمانی خود صبح امروز وارد لس آنجلس شد. به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاین، علی الاحمد مدیر موسسه خلیج ]فارس[ با اعلام این خبر گفت: سعود الفیصل پس از طی یک دوره درمانی سنگین در بیمارستان جده برای تکمیل روند درمانی خود به لس آنجلس امریکا آمده است. به گفته این کارشناس برجسته عربستانی مقیم آمریکا وضعیت جسمانی فیصل به شدت وخیم است به گونه ای که در یک ماه گذشته پزشکان مجوز خروج او از کشور را نداده و مجبور شدند در بیمارستان جده او را تحت عمل جراحی قرار دهند. فیصل 70 ساله همچنین دچار سکته قلبی نیز شده و اکنون برای تکمیل مرحله درمانی خود در آمریکا به سر می برد. سعود الفیصل از 1975 تا کنون وزیر خارجه عربستان سعودی بوده است و در این پست در جهان سیاست دارای رکورد است. به گفته علی الاحمد عبدالعزیز، فرزند ملک عبدالله اصلی ترین گزینه برای تصدی پست وزرات خارجه پس از مرگ احتمالی فیصل است. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/153322/انتقال-سعودالفیصل-به‌بیمارستانی-درآمریکا
  6. مقابله به مثل عراق با عربستان سعودی اوضاع آنان (زندانیان عربستانی تبار) مربوط به توافقنامه‌ای است که دولت عراق با عربستان سعودی امضا کرده و اکنون در انتظار موافقت پارلمان عراق است و البته این توافقنامه شامل افراد محکوم به اعدام نمی‌شود. به گزارش مشرق به نقل از فارس، وزیر دادگستری عراق گفت: بغداد حکم اعدام زندانیان سعودی را که به تروریسم محکوم شده‌اند، بدون تردید اجرا می‌کند. «حسن الشمری» وزیر دادگستری عراق گفت: زندانیان سعودی در عراق از قانون عفو عمومی که اکنون در حال تدوین است استفاده نمی‌کنند. وی در این باره افزود: اوضاع آنان (زندانیان عربستانی تبار) مربوط به توافقنامه‌ای است که دولت عراق با عربستان سعودی امضا کرده و اکنون در انتظار موافقت پارلمان عراق است و البته این توافقنامه شامل افراد محکوم به اعدام نمی‌شود. الشمری تصریح کرد: ۷۰ عربستانی با اتهامات مختلف در عراق زندانی هستند، برخی از آن‌ها متهم به عبور از مرز هستند که حدود ۶ تا ۱۰ سال زندانی می‌شوند؛ برخی از آن‌ها نیز طبق قانون مبارزه با تروریسم به اعدام محکوم شده‌اند، همچنین برخی از این محکومان نیز با حکم زندان ابد یعنی ۱۵ تا ۲۰ سال زندان مواجه شده‌اند. الشمری گفت: دستگاه قضایی عراق حکم خود را بدون توجه به گرایش‌های دینی و مذهبی مته‌مان صادر می‌کند و با زندانیان در این کشور طبق اصول حقوق بشر رفتار می‌شود. واکنش بغداد پاسخی است به اقدام عربستان که پیش از این اتباع عراق در این کشور را بدون وکیل محاکمه و محکوم به اعدام کرده بود. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/153266/مقابله-به-مثل-عراق-با-عربستان-سعودی
  7. عربستان در مسیر تلطیف روابط با ایران مقام‌های عربستانی روز یکشنبه اعلام کردند که ریاض 8 نفر از افراد خارجی‌ای که به دلایل امنیتی دستگیر کرده‌ است را به کشورهایشان باز می‌گرداند. به گزارش مشرق به نقل از دیپلماسی ایرانی، امیر احمد بن عبدالعزیز، وزیر کشور عربستان سعودی گفت که به هیچ وجه نمی توانیم به طور قاطع بگوییم که حوادث منطقه قطیف در شرق کشور با تحریک یک کشور خارجی صورت گرفته است. اشاره او به ایران است که پیش از این عربستان بارها مدعی شده بود که اعتراض های مردمی و کاملا دموکراتیکش با تحریک ایران بوده است. اظهارات اخیر وزیر کشور عربستان در حقیقت گامی دیگر به سمت تلطیف فضای متشنج موجود میان عربستان و ایران محسوب می شود. به گزارش پایگاه خبری تحلیلی میدل ایست آنلاین، امیر احمد در ساعت های پایانی روز شنبه در ریاض در حاشیه نشست ویژه اقتصادی دادستانی کل کشور درباره پولشویی همچنین گفت: «وقتی در تظاهراتی پرچم کشور دیگری غیر از پرچم کشور برافراشته شود به این معنا است که تظاهرات با هدایت خارجی صورت می گیرد در حالی که در تظاهرات های اخیر کشور پرچمی غیر از پرچم کشور برداشته نشد و به هیچ وجه به طور قاطع ثابت نشد که کشور خاصی در تحریک این اعتراض ها دست داشته است.» وی در عین حال افزود: «آن چه در جزئی از قطیف رخ داد تجمع توسط اشخاصی خاص و محدود بود و برخی هم جسته و گریخته شعارهایی سر دادند که ممکن است خط گرفته از یکی از کشورهای خارجی بوده باشد.» در نشست فوق العاده سازمان کنفرانس اسلامی که ماه گذشته میلادی در مکه برگزار شد، در سایه پیشنهاد ملک عبدالله، پادشاه عربستان برای میزبانی ریاض از مرکزی با عنوان گفت وگوی میان مذاهب اسلامی که در حقیقت تلاش برای کاستن از اصطکاک های موجود میان شیعیان و سنیان محسوب می شد تا اندازه ای از تشنج حاکم بر روابط ایران و عربستان کاسته شد و دو طرف تا اندازه ای به سمت نزدیکی روابط گام برداشتند. پادشاه عربستان در آن دیدار از محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران به گرمی استقبال کرد و در خلال استقبال از میهمانان وی را دست راست خود نشاند. در اکتبر سال گذشته میلادی که جرقه حرکت های اعتراضی در عربستان آغاز شد، وزارت کشور آن تظاهرات را با تحریک یک کشور خارجی با هدف تهدید امنیت و ثبات کشور دانسته بود و از تظاهرکنندگان خواسته بود که به جای وابستگی به کشورهای دیگر وابستگی و مرجعیت خود را خود کشور قرار دهند. پس از آن که ملک عبدالله در نشست فوق العاده سازمان کنفرانس اسلامی پیشنهاد تاسیس مرکزی برای گفت وگوی میان مذاهب اسلامی داد، علمای شیعیه قطیف از این پیشنهاد استقبال کرده و با صدور بیانیه ای تاکید کردند که به طور قاطع با خشونت و هدف قرار دادن اموال عمومی مخالفند و هر گونه تظاهرات خشونت آمیزی را رد می کنند. منطقه قطیف که اکثریت آن را شیعیان تشکیل می دهند از بهار سال گذشته میلادی تا کنون شاهد تظاهرات مسالمت آمیز در تایید تظاهرات مردمی بحرین بوده است. همگی این تظاهرات ها با سرکوب شدید حکومت آْل سعود مواجه شد که شدیدترین آنها ربوده شدن شیخ نمر باقر النمر، عالم شیعی بود که توسط نیروهای امنیتی در راه بازگشت به خانه اش انجام شده بود. از پاییز گذشته تا کنون نیز در حدود 10 نفر از معترضان عربستانی کشته شده اند. 10 درصد از جمعیت 19 میلیون نفری عربستان را شیعیان تشکیل می دهند که عموما در مناطق شرقی عربستان که سرشاز از منابع نفتی است، زندگی می کنند. سازمان های حقوق بشری اعلام کرده اند که از بهار 2011 تا کنون نیروهای امنیتی نزدیک به 600 نفر را بازداشت کرده اند که البته اکثریت آنها تا کنون آزاد شده اند. در همین رابطه مقام های عربستانی روز یکشنبه اعلام کردند که ریاض 8 نفر از افراد خارجی ای که به دلایل امنیتی دستگیر کرده است را به کشورهایشان باز می گرداند. دولت عربستان نام این کشورها را اعلام نکرده است. این کار با همکاری سازنده متخصصین مرکز محمد بن نایف صورت گرفته و کار انتقال آنها با هماهنگی سازمان های امنیتی آن کشورها صورت می گیرد. دولت عربستان همچنین اعلام کرد، فهرست 85 نفری ای تهیه کرده که قرار است به زودی و با هماهنگی کشورهای مرتبط کار انتقال آنها را نیز انجام دهد. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/153257/عربستان-در-مسیر-تلطیف-روابط-با-ایران
  8. خدمتکار یهودی در کاخ پادشاهی عربستان به گزارش مشرق به نقل از شیعه آنلاین، اخیرا اسنادی در سایت های عربی منتشر شده که نشان می دهد یکی از خدمتکاران کاخ پادشاهی عربستان سعودی، یهودی بوده و همین امر باعث شده وی به بهبود روابط محرمانه میان تل آویو و ریاض کمک کند. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/153219/خدمتکار-یهودی-در-کاخ-پادشاهی-عربستان
  9. آغاز رزمايش مشترك مصر و عربستان نيروهاي دريايي مصر و عربستان رزمايش مشترك دريايي را در آب‌هاي درياي سرخ آغاز كردند. به گزارش مشرق به نقل از ایسنا، يك منبع نظامي مصري در گفت‌وگو با روزنامه الجريدة كويت اعلام كرد: نيروي دريايي مصر رزمايش مشترك دريايي را با مشاركت نيروي دريايي عربستان آغاز كرده است كه اين رزمايش قرار است تا بيستم ماه جاري ميلادي ادامه يابد. وي افزود: رزمايش مشترك مصر و عربستان كه قرار است در آب‌هاي منطقه‌اي عربستان و در درياي سرخ برگزار شود، "مرجان 13" نام دارد. بنا به گفته اين مسئول مصري، در رزمايش مذكور عمليات نبرد دريايي، امدادرساني، كاوش و نجات و مبارزه با تروريست و دزدان دريايي تمرين خواهد شد. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/153079/آغاز-رزمايش-مشترك-مصر-و-عربستان
  10. رقابت قطر و عربستان در حمایت از خشونت این روزها بحث اسلام گرایان افراطی و نفوذ آنها در منطقه بسیار مطرح شده است. از مصر و تونس و لیبی که انقلاب های مردمی باعث سرنگونی نظام های استبدادی شدند گرفته تا سوریه و اردن که با آشوب هایی بدشگون دست به گریبان هستند، همگی سلفی ها نقشی موثر در تحولات جاری در آن کشورها داشته اند. برای همین بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند که با تداوم نفوذ سلفی ها در خاورمیانه کشورهای منطقه در معرض خطری بزرگ قرار دارند که امنیت جهانی را نیز تهدید می کند. به گزارش مشرق، دیپلماسی ایرانی به نقل از پایگاه خبری میدل ایست آنلاین نوشت: متخصصان امور خاورمیانه اکثرا بر این اعتقادند که سلفی ها که عموما سازمان یافته عمل می کنند از حمایت های کشورهای عربستان و قطر برخوردارند و این دو کشور برای تاثیرگذاری بر تحولات منطقه عربی و خاورمیانه دستورالعمل های خود را به آنها دیکته می کنند. اگر چه در طول این مدت ریاض همواره این اتهام ها را رد کرده و تاکید کرده است که خود از آتش افراط گرایی متضرر شده است. جان مواسیون، پژوهشگر در مرکز "پژوهش برای پیشرفت" و رئیس تحریریه مجله "مغرب – مشرق" در مقاله ای که در روزنامه فرانسوی لیبراسیون نوشته است، می پرسد، چرا سلفی ها به مکان های مقدس صوفی ها حمله می کنند؟ وی برای شاهد نوشته خود به نابودی مسجمه های بودا در بامیان افغانستان و قبرهای صالحین بزرگ در مالی و همچین نابود ساختن مکان های مقدس صوفی ها در لیبی اشاره می کند و می نویسد: سلفی ها نه تنها به نشانه های غربی حمله می کنند بلکه همچنین نشانه های سنتی اسلامی و صوفی ها را نیز نابود می کنند. به راستی این سلفی ها کیستند؟ وی در پاسخ سوال خود می نویسد: آنها حرکت هایی هستند که برخواسته از اندیشه وهابی هستند، اندیشه ای که در قرن هجدهم محمد بن عبدالوهاب، روحانی عربستانی آن را مطرح کرد. حامی سرسخت و متعصب این مذهب محمد بن سعود بود که سرسلسله خاندان پادشاهی فعلی حاکم بر عربستان است. پس از آن سلفی مذهب رسمی عربستان شد و ایدئولوژی ای را پیگیری کرد که بر اساس آن تلاش بسیاری می شود تا بر جهان اسلام تاثیر بگذارد. کما این که در حال حاضر به حجابی برای مخفی شدن گروه های خشونت طلب نیز تبدیل شده است. مواسیرون همچنین درباره رفتارهای خشن سلفی ها می نویسد: روحیه خشن سلفی ها باعث شد تا به ویران ساختن مقبره های صالحین گرفته تا نابودی کتاب های و آثار خطی شعری یا پزشکی یا تاریخی یا علمی که جزء بزرگی از میران فرهنگی اسلامی محسوب می شود و در نتیجه به نابودی فرهنگ انسانی از نظر آنها با مذهب وهابی دشمنی دارد، بپردازند. برای همین است که اماکن تاریخی متعلق به محمد رسول الله و خانواده و اصحاب او در عربستان را ویران کردند و به ویرانی مقبره های صوفی ها در مشرق انسانی جهان اسلام که عموما دیدگاه های معتدل و روشنی دارند، می پردازند. وی در پایان مقاله خود می نویسد: سلفی ایدئولوژی دیکتاتوری است که می خواهد از دین بهره برداری سوء کند و خشونت و قلع و قمع را مبرا جلوه دهد و ترس از شیعه را ترویج کند تا به مصالح ویژه خود در حکومت برسد، این مذهب حتی حاضر است برای رسیدن به اهداف خود از اجساد مردم بی گناه عبور کند. در نتیجه می توان گفت که سلفی ها خطری بزرگ برای فرهنگ انسانی هستند که می خواهند اندیشه های انسانی به ارث رسیده در طول تاریخ بشریت را نابود کنند. از سوی دیگر در یادداشتی طولانی زمان فرانس، روزنامه نگار به نقش سلفی ها در سیاست خارجی عربستان اشاره می کند و می نویسد: آیا می توان گفت خشونت گسترده ای که سلفی ها پس از انقلاب تونس در این کشور مرتکب شدند نتیجه گشایشی است که در تونس ایجاد شده است؟ چگونه می توان خشونت های آنها را در کشورهای عربی دیگر مثل مصر حتی آفریقای سیاه یعنی مالی و سومالی را توجیه کرد؟ وی برای شاهد مدعای خود به ضرب و شتم جمال المغربی، نماینده تونسی الاصل پارلمان فرانسه در جشنواره بزرت در روز 16 آگوست اشاره می کند و می نویسد: حادثه سیدی بوزید در تونس باعث شد تا سلفی ها به ده ها تن از شهروندان تونسی حمله کرده و حداقل 7 نفر را زخمی کنند. آنها همچنین باعث لغو نمایش "صنعت 100 درصد تونسی حلال" توسط لطفی العبدلی، کمدین تونسی در شهر خانه بورقیبه شدند. این حوادث نشان از فعالیت های اقلیت تندرویی دارد که فعالیت های گسترده ای را انجام می دهند. سمیر امغار، پژوهشگر و شهروند تونسی نیز می گوید: «در تونس این گونه تصور می شود که سلفی ها از عدم آمده اند اما واقعیت این است که آنها در جامعه تونس ریشه دارند. نظام بن علی نسبت به آنها با تساهل رفتار می کرد و به آنها اجازه فعالیت می داد برای این که عملیات مسلحانه انجام نمی دادند و غیر سیاسی بودند و به طور جدی منتقد جریان های اسلامی بودند. از انقلاب تونس به بعد شاهدیم که سه عامل در جریان های سلفی اختلاط پیدا کردند، یکی این که سلفی ها پس از سقوط بن علی از اروپا بازگشتند، دیگری این که جهادی هایی از عراق به آنها پیوستند و سومین عامل این است که فعالان تندرو از زندان های تونس آزاد شدند.» وی در ادامه می افزاید: «حرکت های سلفی که همیشه در کشورهای اسلامی بودند از حمایت های مالی و سیاسی خارجی برخوردار شدند که جایگاه آنها را تقویت کرد.» العدراوی، پژوهشگر امور سلفی و بنیادگرایی نیز در این باره می گوید: «ظهور جنبش های سلفی ماحصل سیاست خارجی عربستان است. آنها در حقیقت ابزار سیاست خارجی عربستان در کشورهای عربی و اسلامی هستند. از زمان جنگ لیبی تا کنون عربستان سعودی بیشترین استفاده را از جریان های سلفی در سیاست خود برده است.» وی در ادامه می گوید: «در مصر نیز شاهدیم که حزب سیاسی سلفی ها یعنی حزب النور چگونه در انتخابات اخیر این کشور رای آورد و توانست در عرصه سیاسی کشور برای خود جای پایی باز کند. همه اینها ماحصل حمایت های مالی عربستانی ها است که میلیون ها دلار در این راه صرف کرده اند. حزب النور توانست پیشرفت های در خور توجهی به دست آورد چرا که در بازی سیاسی بر خلاف جریان های سنی سیاسی مصری اهل امتیاز دادن نیست و اصولا هر گونه بازی سیاسی ای را رد می کند.» درباره اهداف حمایت عربستان از جریان های سلفی نیز مغار می گوید: «به غیر از اهداف ژئو سیاسی عربستان اهداف دینی را نیز دنبال می کند. این را هم باید بدانیم که اخوان المسلمین نیز از حمایت قطر برخوردارند. برای همین می توانیم بگوییم که یک جنگ پشت پرده ای وجود دارد، جریان های اسلامی در کشورهای عربی همه تلاش خود را به کار گرفته اند تا حمایت یکی از کشورهای عربستان یا قطر را جذب کنند. به همین دلیل عربستان و قطر نیز منطقه را به جولانگاه خود تبدیل کرده اند. رقابت سیاسی شدید شده و جنبش های سلفی به ابزاری برای رویارویی با اخوان المسلمین از سوی عربستان تبدیل شده اند.» http://www.mashreghnews.ir/fa/news/153018/رقابت-قطر-و-عربستان-در-حمایت-از-خشونت
  11. چرا این 3 کشور از اسد متنفرند؟ ترکیه، عربستان و قطر کشورهایی بودند که می‌گفتند سقوط نظام سوریه مسئله امروز یا فرداست اما اینها در ارزیابی خود اشتباه کردند... انگیره‌های این سه کشور نامفهوم است و در یک مسیر نیست. به گزارش مشرق به نقل از فارس، هر روز که می‌گذرد، ابعاد کشمکش بین‌المللی و منطقه‌ای بر سر سوریه بیشتر روشن می‌شود. منطقه‌ای و بین‌المللی بودن بحران سوریه ایجاب می‌کند که راه خروج سیاسی از بحران از راه توازن قوای نظامی داخلی بگذرد و البته عوامل خارجی اصلی مانند واشنگتن و مسکو و تهران و آنکارا را در کنار قاهره و ریاض در نظر بگیرد. عبدالهادی محفوظ نویسنده عرب و رئیس شورای ملی رسانه‌ [لبنان] با بیان این مطلب در گزارشی که در النشره لبنان منتشر کرد افزود: روشن است که برخی کشورها در حساب و کتاب خود در حال بازنگری هستند. ترکیه، عربستان و قطر کشورهایی بودند که می‌گفتند سقوط نظام سوریه مسئله امروز یا فرداست اما اینها در ارزیابی خود اشتباه کردند. برای همین مذاکره با نظام سوریه را رد کردند و برنامه‌های خاص خود را بار گروه‌های مخالف در سوریه کردند. انگیره‌های این سه کشور نامفهوم است و در یک مسیر نیست. ترکیه با سوریه مناسبات بسیار خوبی داشت و سوریه را دروازه ورود به جهان عرب می‌دانست. همچنانکه احمد داود اوغلو وزیر خارجه ترکیه، سیاست صفر کردن مشکلات با همسایگان را از سوریه آغاز کرد. برای همین ترکیه، می‌توانست سهم زیادی در گفت‌وگوی نظام سوریه و مخالفان آن داشته باشد. اما ظاهرا آنکارا به تشکیل نظام سیاسی اسلامی جدیدی در سوریه چشم داشت که پروژه احیای امپراتوری عثمانی را احیا کند اما بدون اینکه تنوع مذهبی، قومی در سوریه را در نظر بگیرد که «سوری بودن» در سایه کشوری که دولتش در ساخت هویت آن سهیم است، ذوب شده است. بنابراین غافلگیری سوریه برای ترکیه همینجا بود که آنکارا دریافت که سوریه قدرتمندتر از آنچه بود که انتظار داشتند. همچنانکه پیامدهای بران سوریه در ترکیه آماده است تا وحدت ترکیه را تهدید کند و نظام اسلامی در آن را به لرزه اندازد و حضور مخالفان و نهاد نظامی و همچنین نقش کردها و ارمنی‌ها را تحت عناوین مختلف زنده کند چه آنکه همچنین می‌تواند علوی‌ها را که تعدادشان کم نیست، بیدار کند. این درباره ترکیه بود. بررسی موضع عربستان، به تأنی و تفکر نیاز دارد. عادت عربستان سعودی این است که هر ایده‌ای را با دقت و بدون بی‌پروایی بررسی کند. عربستان تلاش می‌کند که پل‌های پشت سر را خراب نکند. اگر درنگ ریاض در جانبداریش‌اش از بهار عربی طبیعی باشد و اگر به تغییر در مصر اعتراض کند و تلاش کند وضعیت یمن را [با دخالت نظامی] کنترل کند، اما سرعت عمل ریاض در خصوص سوریه طبیعی نیست. ریاض در قبال سوریه طوری عمل کرد که گویی روند اصلاحات نتیجه نخواهد داشت و باید سیاست تغییر را با قدرت سلاح اجرا کرد. اولا ممکن است در این موضع عربستان عوامل تاثیرگذار جدید دخیل شده باشد. مثلا اینکه «بهار عربی» در هر جایی وارد شود موفق می‌شود پس بهتر است که وارد آن شد و کنترل آن را در دست گرفت. دوما ممکن است که عربستان سعودی از دور شدن سعد الحریری نخست‌وزیر سابق لبنان ناراحت شده باشد و احساس کرده باشد که ایران و سوریه در لبنان تک‌روی می‌کنند. سوما، تمایل عربستان سعودی برای حمایت از جنبش‌های سلفی و نگاه‌ داشتن آن در دایره سعودی، از بیم آنکه القاعده آنان را در اختیار بگیرد. چهارم اینکه بررسی این امکان که تعیین سیاست‌های مربوط به «بهار عربی» در اتحادیه عرب تحت نظارت عربستان تعیین شود خصوصا اینکه این دولت‌های جدید به پول و نفت نیاز دارند. بدین ترتیب سقوط نظام سوریه از ابداعات اتحادیه عرب خواهد بود. پنجم اینکه اگر سیاست‌های عربستان از طریق اتحادیه عرب به نتیجه برسد، آنگاه می‌شود ایران را نیز محاصره سیاسی، اقتصادی و بین‌المللی کرد. سرانجام ششم اینکه اعتقاد دارند که موضع سعودی در قبال نظام سوریه اینطور است که به سیاست غربی‌ها پیوسته و این پوشش امن وسیعی برای سعودی‌هاست. اما قطر. این کشور با سوریه مناسبات محکمی داشت بخصوص امیر قطر با بشار اسد. قطر هم مانند ترکیه همه پل‌ها را خراب کرد. این کشور کوچک و بسیار غنی از منابع نفت و گاز نمی‌تواند سر پیکان اجرای راهبردی مخصوص به خود باشد یا نقشش در پاسخ به بلندپروازی‌های وسیع در منطقه باشد. شبکه الجزیره در روزهایی که قطر نمی‌تواند حضور نظامی یا جایگاه منطقه‌ای بالایی داشته باشد، جایگاه رسانه‌ای به آن بخشیده است. نقش کشورها در گرو وزن و موقعیت ژئوسیاسی آنان است. اینها عواملی است که قطر فاقد آن است؛ قطری که پایگاه آمریکا قلمداد می‌شود؛ پایگاهی که در زمانی که طرح آمریکا در منطقه بخصوص به دلیل عراق و افغانستان ناکام بوده است و در سایه بحران اقتصادی و مالی واشنگتن، برای آمریکا این امکان را فراهم می‌کند که بخشی نظامی از بافت منطقه باشد. سیاست قطر در خصوص سوریه را می‌توان اینگونه ارزیابی کرد که، این سیاست، در خدمت آرزوی قطر برای رقابت با عربستان در داشتن روابط خوب با اخوان المسلمون است. کما اینکه این سیاست در این راستا قرار می‌گیرد که آمریکا اعتراف کند که به ویژگی قطر و قدرت مالی و رسانه‌ای این کشور نیاز دارد. شاید قطر به ترکیه نزدیک‌تر باشد تا به عربستان سعودی. برای همین، قطر در دایره دنباله‌روان آمریکا و ترکیه است نه بیشتر. بنابراین اینطور نتیجه‌ می‌گیریم که دو بازیگر ترکیه و عربستان هستند که می‌توانند در یافتن راهکار حل بحران سوریه شریک باشند. راهکاری سیاسی که به نظر نمی‌رسد غیر از آن راهکاری دیگر وجود داشته باشد. راهکار نظامی نشدنی است همچنانکه آمریکا نه تمایلی به ایجاد مناطق حائل دارد نه منطقه پروازممنوع نه دخالت نظامی. همچنانکه این کشور می‌ترسد که القاعده و جریان سلفی از تعدد معارضان سیاسی سوریه و فقدان برنامه سیاسی معین سوء‌استفاده کنند. این وضعیت،‌ پس از ورود مصر برای اعطای راهکار سیاسی در کنار ایران بعد جدیدی به موضوع سوریه می‌دهد. طرح ایران در راستای تنش‌زدایی با ریاض پس از سفر رئیس جمهوری ایران به عربستان و شهر مکه و در راستای اجلاس سران جنبش عدم تعهدی است که در تهران برگزار شد و موضوع سوریه یکی از موضوعات اصلی آن بود. شکی نیست که برون‌رفت سیاسی، ضرورت اصلاح نظام سیاسی در سوریه و همچنین اعتراض دولت سوریه به دخالت‌های خارجی را می‌طلبد. بدین ترتیب امتیازدهی متقابل، راه ورود به راهکار است. در این حالت، سیاست‌ مسکو و واشنگتن در برخی نقاط، التقاط دارد. با این حال، رسیدن به راهکار هنوز نزدیک نیست. این راهکار به خسته شدن جنگجویان و هراس بازیگران منطقه‌ای از منعکس شدن پیامدهای بحران سوریه به درون کشورشان بستگی دارد. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152772/چرا-این-3-کشور-از-اسد-متنفرند
  12. راه اندازی شبکه برای اشغال بحرین! با توجه به مأموریت خطرناکی که به این شبکه داده شده، به مسئولان آن اعدام شده که به طور کاملا آهسته وارد عرصه شوند و با چراغ خاموش حرکت کنند تا اعتراضاتی از سوی انقلابیون بحرین و یا دیگر کشورهای عربی علیه آنان به راه نیفتد. به گزارش مشرق به نقل از شیعه آنلاین، اخیرا شبکه ای ماهواره ای در امارات متحده عربی راه اندازی شد که شبکه خبری "الإتحاد" نام دارد. بررسی های خبرنگار ما نشان می دهد که بودجه این شبکه ماهواره ای توسط رژیم آل سعود تأمین شده و هدف از راه اندازی آن، مقدمه چینی و آماده کردن زمینه برای اتحاد میان عربستان سعودی و بحرین و یا به عبارتی دیگر پیوستن بحرین به عربستان است. با توجه به مأموریت خطرناکی که به این شبکه داده شده، به مسئولان آن اعدام شده که به طور کاملا آهسته وارد عرصه شوند و با چراغ خاموش حرکت کنند تا اعتراضاتی از سوی انقلابیون بحرین و یا دیگر کشورهای عربی علیه آنان به راه نیفتد. گفتني است انقلاب ملت مظلوم بحرين از ١٤ فوريه سال گذشته ميلادي آغاز شد و چند ماه پس از آغاز آن، کشورهاي عربي عضو شوراي همکاري خليج فارس به رهبري عربستان سعودی به بحرین لشکرکشی کردند. در واقع عربستان با این کار بحرین را رسما اشغال کرد و تلاش دارد که بحرین را با عربستان سعودی متحد کند تا بحرین رسما به عربستان بپیوندد. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152757/راه-اندازی-شبکه-برای-اشغال-بحرین
  13. جعبه سیاه آل‌سعود در دستان هکرها هکرهایی که به رایانه‌های شرکت نفت عربستان حمله کرده اند، با اعلام دستیابی به اطلاعاتی سری در خصوص جنایات عربستان در سوریه و بحرین، تهدید کردند که این اطلاعات را فاش خواهند کرد. به گزارش مشرق به نقل از العالم، منابع آگاه از شرکت نفت "آرامکو" عربستان سعودی اعلام کردند که بازجویی افراد مشکوک به همکاری با هکرها آغاز شده است؛ به گفته این منابع، هکرها ماه قبل با استفاده از ویروسی به نام "شیمون" حدود 30 هزار دستگاه رایانه بزرگترین شرکت تولید کننده نفت جهان را از کار انداخته اند. این درحالی است که آرامکو اعلام کرده خسارتهای وارد شده به این شرکت محدود بوده، و به بخش فنی شرکت آسیبی وارد نشده است. سایت "وطن" به نقل از این منابع خاطرنشان کرد، تحقیقات برای یافتن سرنخ‌هایی درباره این حمله ادامه دارد. گروهی به نام "شمشیر قاطع عدالت" با پذیرفتن مسئولیت این حمله رایانه‌ای، اعلام کرده که توانسته با استفاده از ویروس به پرونده های داخلی شرکت نفوذ کند. این گروه با اعلام سیاسی بودن دلیل خود برای حمله به شرکت آرامکو، تهدید کرده است که اسرار این شرکت را فاش خواهد کرد. همچنین، گزارش‌های مشابهی در خصوص حمله به شرکتهای صادر کننده نفت و گاز در خاورمیانه از جمله قطر منتشر شده است. شرکت آرامکو با خودداری از توضیح درباره شایعه های مطرح شده، تأکید کرد که در حال انجام تحقیقات است و درباره گمانه زنی ها توضیحی نمی‌دهد. گروه "شمشیر قاطع عدالت" که توانسته به تابلو الکترونیکی شرکت آرامکو نیز نفوذ کند، با انتشار اعلامیه ای در این تابلو تأکید کرده، "این شرکت منبع اصلی تأمین مالی رژیم برای جنایت در بسیاری از کشورها از جمله سوریه و بحرین است". عربستان سعودی سال گذشته، پس از آغاز انقلاب مسالمت آمیز مردم بحرین، برای جلوگیری از سرنگونی رژیم آل‌خلیفه و سرکوب مردم، نیروهای ویژه نظامی خود را با تجهیزات کامل به بحرین اعزام کرد. عربستان سعودی همچنین یکی از حامیان اصلی عناصر و گروه های مسلح در سوریه و تروریستهای اعزام شده به این کشور است. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152692/جعبه-سیاه-آل‌سعود-در-دستان-هکرها
  14. تجمع مردم‌عربستان در حمایت از شیخ‌نمر مردم عربستان در منطقه الشرقیه این کشور با برگزاری تظاهرات علیه رژیم آل سعود خواستار آزادی آیت الله نمر شدند. به گزارش مشرق، مردم عربستان سعودی در شرق این کشور با برگزاری تظاهرات گسترده در حمایت از آیت الله نمر النمر، روحانی مشهور این کشور که رژیم آل خلیفه او را بازداشت کرده است، شعار دادند و تظاهرات کردند. مردم منطقه الشرقیه عربستان همچنان شعار «هیهات منا الذله» را در خیابان ها فریاد زدند. آیت الله نمر باقر النمر حدود سه ماه پیش در پی تیراندازی نیروهای امنیتی سعودی و که به زخمی شدن وی انجامید بازداشت و راهی زندان شد. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152595/تجمع-مردم‌عربستان-در-حمایت-از-شیخ‌نمر
  15. پاداش ویژه قطر به مرسی یک روزنامه لبنانی با اشاره به سرمایه گذاری قطری ها در مصر به بررسی ماهیت و اهداف آن پرداخته و آن را با مواضع ضد سوری "مرسی" مرتبط دانسته است. به گزارش مشرق به نقل از مهر، روزنامه الاخبار لبنان در مطلبی با عنوان "سرمایه گذاری های قطر در مصر پاداشی برای مواضع محمد مرسی در قبال سوریه" آورده است : 18 میلیارد دلار سرمایه گذاری قطری ها در مصر؛ این موضوعی بود که از سوی "حمد بن جاسم" نخست وزیر و وزیر خارجه قطر مطرح شد. این روزنامه می افزاید: این سرمایه گذاری قطری ها در مصر علامت سئوال فراوانی را درباره ارتباط آن با تحولات بزرگ منطقه از جمله موضوع سوریه به وجود آورده است.آیا هدف از این کمکها ملحق کردن مصر به جبهه ضد نظام بشار اسد است؟ آیا هدف این کمکها اقتصادی است یا موضوعات سیاسی در آن دخیل است؟ الاخبار می نویسد: سرمایه گذاری های جدید قطر در مصر تاثیر زیادی در تصمیمات مقامات مصری دارد به ویژه اینکه از کمک دو میلیارد دلاری قطر نیز نباید غافل شد. سعد الدین ابراهیم مدیر مرکز ابن خلدون و استاد دانشگاه آمریکایی قاهره در این باره معتقد است: قطر مایل است که در پرونده های مربوط به خلیج فارس، مصر حامی آن باشد، زیرا درگیری های پنهان و آشکاری با بحرین و عربستان دارد. وی می افزاید: قطر می خواهد که مصر همواره حامی وی در مسائل عربی باشد و نمی خواهد که فرصتهای سرمایه گذاری را در مصر از دست بدهد. مدیر مرکز ابن خلدون گفت : قطر حجم و امکانات خود را می شناسد و با توجه به اینکه کشور کوچکی است نیاز به همپیمانان قوی دارد. ابراهیم اظهار داشت : قطر به دنبال همپیمان از میان همسایگانش همانند ایران، سعودی و عراق نیست، بلکه به دنبال همپیمانی با کشوری است که به اراضی و منابع آن چشمداشتی نداشته باشد و مصر برای آن بهترین گزینه است. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152568/پاداش-ویژه-قطر-به-مرسی
  16. نشست‌های محرمانه سران بعث در مکه منابع خبری از دیدارهای محرمانه سران حزب بعث کشورهای مختلف حاشیه خلیج فارس تحت نظارت دستگاه اطلاعات عربستان در مکه خبر دادند. به گزارش مشرق به نقل از فارس، یک منبع آگاه از برگزاری نشست‌های محرمانه سران حزب بعث در شهر «مکه مکرمه» در زمان برگزاری مناسک عمره پرده برداشت. این منبع گفت: نشست مذکور با نظارت و حمایت سرویس اطلاعات و امنیت سعودی برگزار شد و زمان برگزاری آن به این جهت هنگام ادای مناسک عمره انتخاب شد تا خبر این نشست به جایی درز پیدا نکند و سفر بعثی‌های مقیم کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به عربستان طبیعی جلوه کند. منبع مذکور در ادامه افزود: سناریویی که سرویس اطلاعات و امنیت سعودی در نظر دارد آن را به اجرا بگذارد، ضربه زدن به ائتلاف‌های شیعیان و از بین بردن وحدت‌ و یکپارچگی آنها و تسلط بر گروه‌های شیعی حوزه خلیج فارس از یک سو و فتنه‌انگیزی و اختلاف‌افکنی میان آنها و بین اهل تسنن از سوی دیگر است تا منطقه بار دیگر شاهد اوضاع حاکم بر آن در سال 2006 باشد. «عزت الدوری»، از سران حزب بعث عراق که از سوی نیروهای امنیتی این کشور تحت تعقیب قرار دارد، در بیانیه‌ای تاکید کرد که طی روزهای گذشته نشستی را با اعضای این حزب در بغداد برگزار کرده است. همچنین «امین هادی»، نماینده ائتلاف دولت قانون عراق نیز با اشاره به اینکه حزب بعث در سال 2003 از بین رفته است، گفت: بعد از آن تاریخ این حزب در کنار القاعده ایستاده و با این گروهک تروریستی ائتلافی تشکیل داده تا با یکدیگر علیه روند سیاسی و تصمیمات بغداد ایستادگی کنند و در ادامه روند فعالیت خود گروه‌های تروریستی مختلفی تشکیل داده‌اند که هم اکنون در عراق با حمایت کشورهای خارجی فعالیت می‌کنند. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152414/نشست‌های-محرمانه-سران-بعث-در-مکه
  17. جریان شناسی اختلافات مرسی با اسد از دریچه ی ذهنی اخوانی محمد مرسی اگر به تحولات سوریه بنگریم؛ بشار اسد باید برود با اصلاحات یا بدون اصلاحات، چون او یک بعثیست! به گزارش مشرق ، شانزدهمین اجلاس کشورهای جنبش عدم تعهد در ایران و در تهران برگزار شد. این اجلاس بیانه ای 700 بندی حول موضوعات متعدد و مختلف جهان داشت. اما همیشه این محتوا و مصوبات جلسات نیست که در جهان سیاست حکم می راند بلکه حواشی و آنچه که از سوی رسانه های مورد توجه قرار می گیرد و تحلیلگران آن را برجسته می کنند صحنه دار اصلی حوزه ی سیاست و دیپلماسی می شوند. به عبارت دیگر این تحلیل ها و ذهن تحلیل گران هستند که متن و حاشیه می سازند نه لزوما اتفاقات و حوادث عالم سیاست. از جمله اتفاقاتی که باعث ایجاد تحلیل های زیادی در اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران شد؛ حضور محمد مرسی رئیس جمهور جدید مصر بعد از انقلاب این کشور در تهران بود. نفس این حضور نیز خود می تواند از زوایای مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد. اما بخشی از سخنان وی که برجسته شده و ذهن تحلیل گران را به خود جلب کرده است، اظهارات محمد مرسی در مورد حوادث سوریه بود. مواضع مرسی در قبال مسئله ی سوریه به صراحت با مواضع ایران در خصوص سوریه متفاوت بود. محمد مرسی در ایران، یعنی در جایی که به عنوان قوی ترین متحد استراتژیک سوریه در منطقه محسوب می شود خواستار ساقط شدن حکومت سوریه شد. او خطاب به مخالفان دولت سوریه گفت: (مخالفان بايد صفوف خود را متحد كنند؛ به گونه‌اي كه همه جريان‌ها را در بر گيرد و مخالفتي در ميان آنها نباشد. ما كاملا آماده‌ايم از اين مساله حمايت كنيم. همه طرف‌ها در بحث سوريه بايد جلوي خونريزي را بگيرند و سوريه‌اي آزاد و جديد را بسازيم و وارد يك مرحله سازندگي در اين كشور شويم ...) همچنین مرسی در جمع وزرای امور خارجه اتحادیه ی عرب در قاهره با مخاطب قرار دادن رهبران و حاکمان سوریه به صراحت از آنان خواست تا از قدرت کنار روند. او گفت: (رهبران سوریه تصمیمی بگیرند تا خون ریزی در سوریه متوقف شود. هم اکنون زمان تغییر در رهبری سوریه است. زمینه ای برای غرور وجود ندارد. رهبران سوریه باید از تاریخ درس بگیرند و نباید وقت را از دست بدهند ... ملت سوریه حرف خود را زد و حضور شما طول نخواهد کشید. رهبران سوریه باید از قدرت کناره گیری کنند و هیچ فرصتی برای سخن گفتن از اصلاحات وجود ندارد.) چه چیز باعث شد تا محمد مرسی در تهران و در نشست جنبش عدم تعهد و همچنین در نشست وزرای امور خارجه کشورهای عرب این مواضع را اتخاذ کند؟ برای آنان که دستی در عالم سیاست دارند مشخص بود که مواضع مصر و ایران در خصوص سوریه با یکدیگر متفاوت است هر چند در مسأله ی فلسطین و مقابله با اسرائیل اشتراکات بیشتری در مواضع دارند. اما سؤال اصلی این است چرا مرسی در قامت مخالف جدی بشار اسد و رهبران فعلی سوریه قد علم کرده است؟ 2. سوریه؛ حزب بعث و جنبش اخوان المسلمین سوریه و مصر را می توان دو کشور مهم در جهان عرب دانست که بر عکس کشورهای حاشیه خلیج فارس تنها بر منابع نفتی تکیه ندارند و تلاش دارند تا با فکر و اندیشه جامعه ی خود را مدیریت کنند. این نکته وقتی بیشتر خود را نشان می دهد که بدانیم سوریه و مصر هیچکدام، منابع و ذخایر نفتی ندارند و سوریه حتی گاز هم ندارد و تنها منبع گازی مصر نیز در ازای بهایی اندک به اسرائیل صادر می شود. به عبارت دیگر سوریه و مصر همواره با اندیشه و سیاست رهبران آن رهبری می شوند. اوج سیاست ورزی در سوریه دوران حافظ اسد و اوج سیاست ورزی مصر در دوران جمال عبدالناصر بوده است. بعد از استقلال سوریه از فرانسه دو گروه مهم برای کسب قدرت در سوریه به رقابت پرداختند. حزب بعث و جنبش اخوان المسلمین. ریشه ی تشکیل حزب بعث در جهان عرب به شخصی به نام میشل عفلق بر می گردد. سوری الاصلی که در قاهره درس خواند و تلاش داشت تا سوسیالسم را با ناسونالیسم عرب گره زده و جهان عرب را احیاء کند. این حزب دو کانون مهم در جهان عرب پیدا کرد. سوریه و عراق. در عراق حزب بعث توانست با کودتاهای فراوان توسط اعضای این حزب و در رأس آنها صدام حسین قدرت را در عراق قبضه کند. در سوریه نیز حافظ اسد با طی مراحل قدرت تلاش کرد تا حزب بعث را حاکم کند. او ابتدا افسر ارتش، سپس وزیر دفاع و سپس نخست وزیر سوریه شد. وی بلافاصله چند ماه بعد از نخست وزیری با یک همه پرسی به ریاست جمهوری رسید. جنبش اخوان المسلمین نیز هر چند در ابتدا از مصر نضج یافت اما در مصر ماندگار و محصور نشد. این تفکر به کشورهای فلسطین، اردن، ترکیه، سوریه و حتی ایران نیز صادر شد. از این رو خاستگاه اصلی اخوان المسلمین در جهان عرب کشور مصر بوده و از این کشور به سایر کشورهای اسلامی انتقال یافت. مصر همواره به دلیل وجود دانشگاه الازهر، یکی از پایگاه های اندیشه ای جهان عرب بوده و رهبری سیاسی جهان عرب را حداقل در زمان جمال عبدالناصر بر عهده داشته است. بنیانگذار شاخه ی اخوانی سوریه به شخصی به نام دکتر مصطفی الاسباعی که دوست و هم دانشگاهی حسن البناء بنیانگذار اصلی جنبش اخوان المسلمن در جهان اسلام بوده برمی گردد. این دو دوست دیرینه تلاش داشتند تا آموزه های دینی و اسلامی را در عرصه ی سیاست وارد کنند. اخوانی های سوریه هر چند اهداف مشترکی با اخوانی های مصر در عرصه ی سیاست داشتند اما در روش و تاکتیک با یکدیگر اختلاف داشتند. از زمان اشغال سوریه توسط فرانسه تا روی کار آمدن حزب بعث درآن بین این دو گروه برای کسب قدرت رقابت بوده است. بعد از قدرت یابی حزب بعث سوریه ارتباط اخوان و بعث وارد مرحله ی جدیدی شد. در قبال این قدرت یابی حزب بعث؛ اخوان المسلمین سوریه دو روش را برای مشارکت در قدرت به کار بست. روش مسالمت آمیز یا اصلاح طلبانه و روش جهادی. معتقدین به روش اول به دنبال تصاحب قدرت به صورت قانونی بودند و تلاش داشتند تا با اتخاذ تاکتیکی اخوانی های مصر و ترکیه به تدریج فضای سیاسی را برای خود باز نموده و قدرت را به دست بگیرند. دسته ی دوم که معتقد به روشی جهادی برای مقابله با حزب بعث بودند تلاش کردند تا با برجسته ساختن علوی بودن حافظ اسد به تحریک اهل سنت سوریه پرداخته و بستر را برای سقوط حزب بعث آماده سازند. گروه های جهادی اخوان المسلیمن در سوریه در شهرهای حلب و ادلب که دو مقر مهم اهل سنت سوریه محسوب می شود قیام کرده و تلاش داشتند تا به همکاری اهل سنت دمشق دولت مرکزی را ساقط کنند. همچنین آنان با پی ریزی طرحی نافرجام ترور حافظ اسد را طراحی کردند. پس از این به دلیل عملیات های جهادی از سوی دسته ی دوم اخوان المسلیمن در سوریه و به دنبال سوءقصد به حافظ اسد از جانب اخوانی های سوریه؛ بهانه برای سرکوب شدید اخوان المسلمین در مناطق سنی شنین سوریه آغاز شد. حافظ اسد با تمام قوا این دسته را سرکوب کرد. عدم حمایت اصلاح طلبان اخوان المسلمین با دسته های جهادی، عدم حمایت تمام طوایف سنی از جمله اهل سنت دمشق و سرکوب قدرتمند دولت مرکزی، این قیام کنترل شد. بعد از این اقدام حافظ اسد فعالیت تمامی احزاب سیاسی به غیر از حزب بعث را ممنوع اعلام کرد و فعالیت سیاسی گروه ها و احزاب دیگر به شدت کنترل شد. حتی عضویت در جنبش اخوان المسلمین کیفر اعدام داشت. بعد از مرگ حافظ اسد، جانشین وی بشار اسد با درک ضرورت های جامعه ی سوریه تلاش کرد تا با اصلاحاتی در حزب و آرمان های آن زمینه را برای فعالیت مسالمیت آمیز و قانونی گروه های مختلف آماده سازد. وی زندانیان سیاسی را آزاد کرد، فعالیت دیگر احزاب و گروه های سیاسی را بلامانع دید و تلاش داشت با ایجاد اصلاحاتی زمینه را برای رقابت بدون خشونت گروه ها در سوریه مهیا سازد. این اقدمات رئیس جمهور جوان سوریه بازتاب های جهانی داشت تا جایی که سال 2000 یعنی سال نخست ریاست جمهوری بشار اسد به خاطر این اصلاحات به بهار دمشق معروف شد. حتی در تحولات اخیر سوریه نیز، بشار اسد بسیار تلاش کرد تا با اصلاح قانون اساسی، سوریه را از یک جنگ داخلی تمام عیار نجات دهد. این اقدام بشار اسد هر چند دیرهنگام بود اما گامی بلند در اصلاحات سوریه محسوب می شد. شاید مهم ترین موضوعی که در قانون اساسی جدید جلب توجه می کند این است که قانون اساسی جدید؛ دولت را از انحصار حزب بعث سوریه خارج ساخته و اشاره ای به رهبری انحصاری حزب بعث ندارد. همین مطلب مهمترین خواسته ی احزاب و گروه های مختلف سوریه از جمله جنبش اخوان المسلمین بود و در زمان حافظ اسد تاکید بسیاری بر لغو آن داشته اند. ماده هشتم پیش نویس این قانون می گوید نظام سیاسی کشور بر مبنای اصل تنوع و تکثر سیاسی و اعمال قدرت از طریق رای گیری خواهد بود. بر اساس این ماده، احزاب سیاسی دارای مجوز فعالیت و تجمعات انتخاباتی در حیات سیاسی ملی مشارکت می کنند و باید به اصول حاکمیت ملی و دموکراتیک احترام بگذارند. اصلاحات دوره ی بهار دمشق و اصلاحاتی که از سوی بشار اسد در جریان تحولات داخلی چند ماه گذشته ی سوریه انجام داد؛ گام های بلندی بود که دولت سوریه به منظور کم کردن خشونت و جلوگیری از جنگ داخلی در سوریه برداشت. از طرف دیگر نسل جوان حزب بعث به ضرورت تغییر در آرمان ها و شعارهای 50 سال پیش حزب بعث با توجه به شرایط و نیازهای امروز جامعه ی سوریه پی برد و درصدد اصلاح و تغییر برآمد. به بیان دیگری در حال حاضر پوست اندازی جدی در حزب بعث انجام شد، حزبی که دیگر شباهتی به یک حزب انحصارطلب ندارد و حاضر است با همکاری دیگر احزاب و گروهای سیاسی موجود در جامعه در قدرت سهیم باشد. اما ظاهرا این اصلاحات چندان به مذاق اخوانی ها خوش نیامده است. تا جایی که محمد مرسی در اجلاس وزرای امور خارجه ی اتحادیه عرب به صراحت می گوید: (رهبران سوریه باید از قدرت کناره گیری کنند و هیچ فرصتی برای سخن گفتن از اصلاحات وجود ندارد). 3. چرا مرسی مخالف خوان شد؟ با توجه به جریان شناسی که بیان شد؛ جواب اصلی و واضح این سؤال آن است که ایران به سوریه به عنوان یکی از متحدین استراتژیک خود و یکی از محورهای مقاومت در قبال اسرائیل می نگرد و هرگز حاضر نیست این پایگاه دچار جنگ داخلی و سقوط حکومت مرکزی شود. هر گونه تحولی که باعث از دست رفتن این پایگاه شود، برای ایران خطرناک قلمداد می شود. ایران، سوریه و حزب الله لبنان محور مقاومت بوده و اگر عراق را به این جمع اضافه کنیم؛ بی شک به دلیل داشتن مواضع یکسان می توانند تأثیرگذاری بالایی بر حوادث منطقه داشته باشند. اما مصر، محمد مرسی و دولتی که در آن حاکم است هر چند نسبت به اسرائیل مواضع مشترکی با محور مقاومت در منطقه دارد اما رویکرد آنان به رهبران و دولت فعلی سوریه، از منظر یک حزب متخاصم و رقیب است. به عبارت دیگر مصر هر چند می داند سوریه یکی از کشورهای خط مقدم مبارزه با اسرائیل است اما ترجیح می دهد این وظیفه را گروه های اخوان المسلمین سوریه که نزدیکی فکری با اخوانی های مصر دارند بر عهده داشته باشند تا حزب بعث سوریه. مشکل مرسی با محور مقاومت و مقابله با اسرائیل نیست بلکه از دریچه ی ذهن اخوانی محمد مرسی این حزبی که در سوریه در رأس قدرت است حزبی نامشروع است و باید ساقط شود. اما در اثبات این تحلیل ـ که رویکرد مرسی به مسأله ی سوریه رویکردی حزبی است ـ چند نکته قابل تأمل است. 1) محمد مرسی از سابقه ی رقابت و تخاصم حزب بعث سوریه و جنبش اخوان المسلمین سوریه مطلع است و حتی اصلاحات بشار اسد مبنی بر فضای باز سیاسی را قبول ندارد. این در حالی است که حزب بعث دچار تغییرات فراوان شده و شخص بشار اسد بعد از به قدرت رسیدن اصلاحات و تحولات فراوانی در فضای سیاسی کشور سوریه ایجاد کرد تا جایی که این اصلاحات به بهار دمشق معروف شد. از این رو نباید بشار اسد و حسنی مبارک را با یک چوب راند و آن دور را یکسان انگاشت! 2) مرسی به دنبال به قدرت رسیدن اخوان المسلمین سوریه است تا با اخوانی های فلسطین (گروه حماس) و اخوانی های ترکیه (حزب حاکم) و اخوانی هایی که در مصر قدرت را در دست دارند محور اخوانی ها را برای مقابله با اسرائیل تشکیل دهند. هر چند وجود اخوانی های ترکیه در این جمع محل تأمل است. اما به نظر می رسد مصر و ترکیه با یکدیگر بر سر ساقط نمودن بشار اسد همرأی باشند. 3) محمد مرسی از دریچه ی یک اخوانی به تحولات سوریه می نگرد نه از جایگاه رئیس جمهور مصر انقلابی؛ چرا که او به صراحت در جمع وزرای امور خارجه ی اتحادیه ی عرب بیان داشته که ما به دنبال صدرو انقلاب خود نیستیم. 4) او از دریچه ی یک اخوانی به حوادث سوریه می نگرد نه در قامت رئیس جنبش عدم تعهد؛ چرا که او اگر واقعا نگران خونریزی ها در منطقه است، در نطق وی در تهران، در کنار ابراز نگرانی از خونریزی ها در سوریه، سهمی هم باید برای بحرین باشد. این در حالی است که نه تنها نامی از بحرین و خون هایی که در آنجا ریخته می شود نیست بلکه به صراحت در قامت یک حامی تمام عیار برای نظام حاکم در بحرین ظاهر می شود و در جمع وزرای امور خارجه ی اتحادیه ی عرب بیان می کند: (از اقدامات کشورهای جنوب خلیج فارس برای مقابله با دخالت در سرنوشت آنها، حمایت می کنیم)!!!!! 5) مقایسه ی اوضاع بحرین با سوریه به خوبی نشان می دهد که محمد مرسی رئیس جمهور جدید مصر یک اخوانی است و تحولات را از این دریچه تحلیل می کند. در سوریه اصلاحات فراونی برای ایجاد فضای سیاسی انجام گرفته است این در حالی است که در بحرین نظام حاکم کوچکترین انعطافی نسبت به خواست های مردم ندارد. از طرف دیگر افرادی که در بحرین برای احقاق حقوق خود قیام کرده اند مردم آن کشور هستند اما آنان که در سوریه با دولت مرکزی می جنگند اغلب سوری نیستند و از سوی کشورهای دیگر مسلح می شوند. مردم بحرین از سوی کشور دیگر یعنی عربستان سعودی سرکوب می شوند اما در سوریه مخالفان از سوی دیگر کشورهای منطقه تسلیح می شوند. 6) اگر رویکرد اخوانی ها را به شیعیان در نظر داشته باشیم و آن را در کنار سلام ابتدایی محمد مرسی به خلفای اهل سنت در نطق جنبش عدم تعهد را در کنار عدم حمایت از مردم بحرین بگذاریم نتایج بهتری برای تحلیل خواهیم داشت. مواضع مرسی در اجلاس تهران و در جمع وزرای امور خارجه ی اتحادیه ی عرب بیشتر از سابقه ی ذهن اخوانی مرسی نسبت به رقابت و تخاصم با حزب بعث سوریه بود تا در مقام رئیس جنبش عدم تعهد. از دریچه ی ذهنی اخوانی محمد مرسی اگر به تحولات سوریه بنگریم؛ بشار اسد باید برود با اصلاحات یا بدون اصلاحات، چون او یک بعثیست! http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152855/جریان-شناسی-اختلافات-مرسی-با-اسد
  18. رخنه وهابیت در تونس با دلارهای سعودی با آغاز انقلاب مردمی در تونس، عربستان سعودی و قطر و دولت انگلیس دلارهای زیادی را برای تبلیغ گسترده وهابیت تکفیری در تونس هزینه می کنند و بسیاری از مساجد این کشور را نیز اشغال کرده‌اند. به گزارش مشرق به نقل از فارس، پایگاه خبری عربی پرس در مقاله‌ای به قلم احمد نظیف نوشت که عربستان، قطر و کشورهای حوزه خلیج فارس با حمایت های مالی خود خواهان گسترش تفکرات سلفی در تونس هستند. وی در این مقاله به تشریح فعالیت‌های فرهنگی وهابی‌ها در تونس پرداخته و با ارائه دلایل روشن از صرف هزینه‌های کلان مالی شیوخ حوزه خلیج فارس و اروپا برای گسترش وهابیت در تونس و ایجاد درگیری‌های مذهبی در این کشور پرده برداریم. دلارهای نفتی در خدمت وهابیت کمال ساکری، محقق و پژوهشگر تونسی می‌نویسد: تونس هم‌اکنون با توطئه‌ای به تمام معنای کلمه روبروست، چرا که وهابیها به کمک دلارهای نفتی و حمایت شیوخ حوزه خلیج فارس جای پای خود را در این کشور محکم کرده‌اند و بیم آن می‌رود که فرهنگ، مساجد و ذهن دختران و پسران این خطه را به تسخیر خود درآورند. در همین راستا شیخ عبد الفتاح مورو، رهبر برجسته جنبش النهضه و رئیس دو سوم ائتلاف حاکم در گفت‌وگو با رادیو"شمس إف إم" از توطئه عوامل عربستان برای گسترش تفکرات رادیکال وهابی‌ها در این کشور پرده برداشت. وی در پاسخ سؤالی مبنی بر اینکه آیا چهره های مذهبی و مبلغان سعودی در پی گسترش وهابیت در تونس هستند، گفت: این افراد، جوانان کم آشنا به مسایل دینی و تازه به سن تکلیف رسیده را شناسایی و اصول تفکرات حنبلی را به آنها می‌آموزند تا در آینده از قدرت تأثیرگذاریشان بهره‌مند شوند. روزی نمیگذرد که مبلغان و چهره‌های سرشناس وهابیت از جمله «وجدی غنیم» و «عائض قرنی» و ... به سخنرانی و تشکیل جلسات بحث و گفت‌وگو در این کشور نپردازند. دسته سوم و البته خطرناکتر آنهایی هستند که هر از چند گاهی در تونس حضور یافته و بر دوره های آموزشی گسترش تفکرات سلفی وهابیت نظارت می کنند. نقش انجمن‌های مدعی اسلام در گسترش تفکرات سلفی در همین راستا از زمان سقوط نظام حاکم، دهها نفر از این افراد بر دوره‌های شرح و تفسیر کتاب‌های محمد بن عبد الوهاب، بانی وهابیت، ابن تیمیه و وهابی‌های دیگر همچون ابن باز، آلبانی و ابن عثیمین نظارت‌ داشته‌اند. در این باره انجمن اسلامی «ابن ابی زید قیروانی» در حی خضراء به داشتن رویکرد سلفی و وهابی خود معروف شده است. این انجمن در مقام نظارت بر کمیته مساجد حی خضراء، بر تمام مساجد این منطقه سیطره یافته است. اخیراً مرکزی به نام «آکادمی علوم دینی ابن ابی زید قیروانی» تأسیس شده و در سایت آن آمده است که شیخ «احمد بن عمر حازمی» از وهابی های سعودی، تدریس در این نهاد دینی را برعهده دارد. این فرد با الهام از اصول فکری استادان برجسته وهابی خود همچون ابن باز، عثیمین و...دوره های علمی را برگزار می‌کند. با نگاه به مضامین این اصول فکری در می‌یابیم که حازمی، با برگزاری این دوره ها به بیان تفکرات سلفی وهابیت می‌پردازد. بر پایه این تفکرات، دیگر مذاهب اسلامی همچون شیعه، تصوف، اشعری و دیگر شاخه‌های مخالف وهابیت از هیچ جایگاهی برخوردار نیستند. فعالیت حازمی و مؤسسه وی به مراکز داخلی تونس محدود نشده است. وی در مسجد "الرحمه" واقع در حی خضراء به شرح کتاب "توحید" محمد به عبدالوهاب می‌پردازد و در جنوب کشور، شرح کتاب «سرشناسان فرقه پیروز» که در آن بی‌پرده به مبارزه با مذاهب مخالف وهابیت تأکید شده را در دستور کار خود قرار می دهد. فعالیت مؤسسه به اینجا ختم نمی‌شود چرا که با فراهم نمودن مسکن و امکانات رفاهی برای افراد، آنها را به پایتخت کشانده تا با اندیشه‌های وهابی آشنا شوند. این مرکز با فراهم کردن زمینه اقامت طولانی مدت افتخاری برای شیخ حازمی به وی امکان می دهد با برگزاری ده‌ها دوره به تبلیغ تفکر سلفی وهابیت بپردازد. «انجمن اسلامی خیریه» دومین مرکز تبلیغ افکار سلفی در تونس از این مؤسسه که بگذریم «انجمن اسلامی خیریه» ، مرکز دیگری است که در خدمت وهابیت قرار دارد. نسبت این انجمن که دارای رویکرد سلفی و سروری است، به محمد سرور زین الدین روحانی سوری وابسته به اخوان المسلمون است که بعدها از آنها جدا شد. البته "سروریه" هم یکی از شاخه های وهابیت به شمار می‌رود که تفکرات اخوانی و سلفی را با هم داراست. این انجمن که بعد از سقوط نظام تونس به وجود آمده در تمام مناطق این کشور شعبه داشته و میلیون‌ها دلار از انگلیس و به طور خاص از مؤسسه "منتدی الاسلامی" که دارای رویکرد وهابی سروری است دریافت می کند. دیگر آنکه برای شرکت «نشر و توزیع بیان» که به چاپ کتاب های وهابیت می پردازد بازاریابی می کند. از جمله این کتاب‌ها می توان به تألیفات ابن عبد الوهاب، ابن تیمیه و آلبانی اشاره کرد. این انجمن علاوه بر فعالیت های به ظاهر خیریه، به منظور برگزاری دوره‌های آموزشی، ده‌ها تن از مبلغان و بزرگان وهابی کشورهای حوزه خلیج فارس و طلبه های تونسی که در شام و کشورهای مذکور تحصیل کرده اند را به تونس دعوت می‌کند. این مرکز اخیراً نیز از ابوسفیان سلمی، چهره سلفی بحرین درخواست نموده است تا به تبلیغ وهابیت پرداخته و با شیعه مبارزه کند. جالب‌تر آنکه شعبه این انجمن در شهر سوسه از 15می تا 2 ژوئن دوره آموزش سحر و جادو را زیر نظر خالد الحبشی وهابی سعودی متخصص‌ در زمینه (جادوگری و طلسم) برگزار نموده است. این شخص همان خطیب مسجد سلمان در شهر جده عربستان است. شعبه مذکور از ده‌ها مبلغ وهابی همچون طلال دوسری، عبدالعزیز بن نوفل و محمد موسی شریف دعوت به عمل آورده است . شعبه شهر "منستیر" هم پذیرای زکی الیحیی، خطیب مسجد سوق دخلانی در "مکنین" بوده است. در همین راستا انجمن مذهبی نویسندگان اهل تسنن قیروان هم از محمد بن عبدالله الدویش متخصص حوزه کودکان دعوت نموده تا دوره‌هایی را در این باره برگزار نماید. در ماه مارس گذشته هم بخش زنان انجمن اسلامی خیریه زیر نظر أم بتول، دوره آموزش حجامت را برگزار نمود. شیخ عبد المجید منصور از دیگر وهابیون سعودی در ماه رمضان برای ایراد سخنرانی و آموزش تفکرات سلفی وهابیت وارد پایتخت تونس شد. این شخص همچنین در چهارمین نشست تبلیغی وهابیون حضور یافت. (16 اوت - حی تضامن – میدان هیشر تونس). در همین ماه، فهد زلفاوی به دعوت انجمن وهابی «طریق الارتقاء» که با پول قطر و عربستان تغذیه می‌شود، وارد شهر تطاوین در جنوب تونس شد و فعالیت های تبلیغی زیادی را در مسجد عباس به انجام رساند. باید گفت کمی پیشتر، جریان سلفی با در اختیار گرفتن این مسجد به مقام "عبد بوجلیده" تعرض کرده است. «نور الدین خادمیم وزیر امور دینی تونس در مصاحبه با شبکه فرانس پرس گفته است که مساجد کانون مبارزات سیاسی نبوده و باید محلی برای تبلیغ ارزش‌های http://www.mashreghnews.ir/fa/news/151933/رخنه-وهابیت-در-تونس-با-دلارهای-سعودی
  19. درخواست تسلیحاتی اسراییل از آلمان یک مقام ارشد جاسوسی و نظامی رژیم صهیونیستی در سفر به برلین از مقامات آلمان خواسته است تا ˈهرگونه فروش سلاح به کشورهای عربی را با تل آویو هماهنگ کندˈ. به گزارش مشرق به نقل از ایرنا، آموس گلعاد رییس بخش دایره سیاسی و امنیتی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی که اخیرا به آلمان سفر کرده از مقامات برلین خواست در باره فروش سلاح های آلمانی به کشورهای عربی بویژه پس از قرارداد فروش دو زیردریایی آلمانی به مصر، با تل آویو هماهنگی کند. نشریه هاآرتص چاپ فلسطین اشغالی به نقل از یک کارمند عالیرتبه رژیم صهیونیستی نوشته است که گلعاد چهارشنبه و پنجشنبه گذشته برای مذاکره و رسیدن به تفاهم در باره فروش سلاح به کشورهای عربی و حفظ برتری نظامی این رژیم به آلمان سفر کرد. این کارمند رژیم اشغالگر قدس گفت که آلمان سال گذشته فروش تسلیحات را به کشورهای عربی افزایش داد و قراردادهایی را نیز برای فروش تانک به این کشورها و زیردریایی به مصر امضا کرد. این منبع افزود: اسراییل تلاش می کند شبیه تفاهمنامه هایی که با آمریکا دارد با آلمان نیز امضا کند و هدف از این اقدام، تشکیل یک هیات مشورتی با ماموریت کسب اطمینان از این موضوع است که قراردادهای فروش سلاح آلمانی به کشورهای عربی، هیچ ضربه ای به برتری نظامی تل آویو در منطقه نمی زند. براساس این گزارش، گلعاد در برلین با مقامات آلمان در وزارت دفاع و خارجه و همچنین آنگلا مرکل صدراعظم این کشور دیدار و در باره قراردادهای فروش سلاح با کشورهای عربی مداکره کرد. این گزارش به نقل از یک مقام رژیم صهیونیستی که در نشریه آلمانی ˈبیلدˈ انتشار یافته است، نوشت: تل آویو از قرارداد فروش دو زیردریایی آلمانی به قاهره نگران است، زیرا مصر کنونی با زمان حسنی مبارک رییس جمهوری برکنار شده این کشور، تفاوت دارد. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152875/درخواست-تسلیحاتی-اسراییل-از-آلمان
  20. سفر مقامات نظامی آمریکا به اسراییل یک روزنامه آمریکایی از سفرهای محرمانه فرماندهان و افسران ارشد ارتش آمریکا به اسرائیل با هدف گفت‌وگوهای صریح و اعلام گزارش آنها به مقامات اسرائیلی درباره تحولات در ایران و سوریه خبر داد. به گزارش مشرق به نقل از فارس، روزنامه آمریکایی «ورلد تریبیون» نوشت که ارتش آمریکا در حال اعزام افسران و فرماندهان ارشد خود به اسرائیل به منظور گفت‌وگوهای صریح آنها با مقامات صهیونیستی درباره برنامه هسته ای ایران است. بر اساس این خبر، مقامات آگاه اعلام کرده اند که رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا سفرهای اعضای ارشد و همچنین فرماندهان عالیرتبه ارتش این کشور را به اسرائیل تائید کرده است؛‌ بر اساس اعلام این مقامات‌، هدف از این سفرها،‌ ارتقاء همکاری های نظامی میان اسرائیل و آمریکا، به خصوص در قبال کشورهای ایران و سوریه تعریف شده است. یکی از مقامات آگاه ضمن اشاره به اهمیت وجود رابطه صریح و آزاد میان مقامات آمریکایی و اسرائیلی اعلام کرد که این روابط به معنای وجود تماس پایدار میان سران دو کشور است. در ادامه خبر این روزنامه آمریکایی آمده است که «جیمز وینفلد» از سران نظامی نیروی دریایی آمریکا و معاون رئیس ستاد مشترک ارتش این کشور دیدارهایی با سران اسرائیلی داشته است؛ مقامات آگاه در این باره اعلام کرده اند که وینفلد در جریان دیدار با میزبانان اسرائیلی خود، آنها را در جریان تحولات ایران و سوریه قرار داده است. بر اساس نوشته این روزنامه، ورود وینفلد به اسرائیل یک هفته بعد از آن صورت گرفت که ژنرال «مارتین دمپسی» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا قابلیت های رژیم صهیونیستی برای نابود کردن تاسیسات هسته ای ایران را زیر سوال برد؛ دمپسی اخیرا در ارائه گزارش خود در لندن اعلام کرده است که نمی خواهد در اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران «همدست» باشد. در ادامه خبر این روزنامه آمریکایی آمده است که نیروی هوایی آمریکا نیز در حال اعزام یکی از فرماندهان ارشد خود به اسرائیل بدنبال ورود وینفلد است؛ این فرمانده با نام «کریگ فرانکلین» اعلام هویت شده است. انتظار می رود که فرانکلین درباره مانور دفاعی موشک های بالستیک به نام «چالش سخت 2012» که میان آمریکا و اسرائیل و برای اواخر ماه اکتبر سال جاری میلادی برنامه ریزی شده است نیز با مقامات اسرائیلی گفت و گو داشته باشد. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152423/سفر-مقامات-نظامی-آمریکا-به-اسراییل
  21. طنین شعار مرگ بر آمریکا و اسراییل در یمن دیروز شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل در تظاهرات مردم یمن طنین انداز شد. به گزارش مشرق به نقل از پرس تی وی، صدای خشم مردم یمن از اقدامات آمریکا و عربستان سعودی و اسرائیل روز به روز بلندتر می شود. در همین راستا، مردم یمن روز گذشته تظاهرات گسترده ای برپاکردند. هزاران نفر در این تظاهرات شرکت داشتند. شرکت کنندگان در این تظاهرات، مداخله آمریکا و عربستان سعودی و اسرائیل را در امور داخلی کشورشان محکوم کردند. تظاهرکنندگان یمنی شعار می دادند « مرگ بر آمریکا » و « مرگ بر اسرائیل» و « مرگ بر آل سعود». آنها تاکید داشتند پیروزی از آن اسلام است. این تظاهرات پس از اقامه نمازجمعه در چندین شهر یمن برپا شد. مردم یمن در تظاهرات شهر صعده در شمال این کشور، در اعتراض به حضور نیروهای نظامی آمریکا و عربستان سعودی شعارهایی سردادند. آنها حملات آمریکا با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین را در یمن محکوم کردند و خواستار اقدام دولت یمن برای مقابله با این رویه شدند. معترضان یمنی محاکمه بقایای رژیم سابق را خواستار شدند. تظاهرات مشابهی در شهر صنعاء پایتخت یمن برپا شد. درحالیکه یمن در مسیر انتقال قدرت حرکت می کند، شرکت کنندگان در تظاهرات صنعاء تاکید کردند عناصر رژیم گذشته که در سرکوب مردم در تظاهرات دست داشته اند باید تحت پیگرد قضائی قرار بگیرند. مردم یمن روز گذشته را اینگونه نامگذاری کرده بودند که « پیگرد قضائی نزدیک است». یک شهروند یمنی در این تظاهرات در صنعاء گفت:« ما خواهان آن هستیم که علی عبدالله صالح رئیس جمهور سابق یمن و همه مقامات رژیم گذشته محاکمه شوند که در کشتار معترضان جوان یمنی دست داشته اند. این مقامات رژیم سابق باید بدانند که چنگال عدالت به دنبال آنها است و گناهان آنها بخشوده نخواهد شد. درواقع، همه مقامات فاسد دولتی باید تحویل چنگال عدالت شوند.» خواسته دیگر مردم یمن در تظاهرات دیروز آن بود که همه مقامات جدید و قدیم یمن باید محاکمه شوند که سابقه دیرینه ای در زمینه فساد مالی دارند و همچنین برای تداوم حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در یمن زمینه سازی می کنند. مردم یمن تاکید دارند تنها با مجوز دولت یمن ، این امکان برای هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی فراهم می شود تا در یمن عملیات انجام بدهند. یک خانم یمنی نیز در این تظاهرات گفت:« تنها در صورتی هواپمیاهای بدون سرنشین آمریکایی می توانند بر فراز یمن پرواز کنند و عملیات انجام بدهند که دولت یمن با این کار موافقت کرده باشد.به همین علت، مقامات دولتی یمن نیز باید محاکمه شوند که اجازه می دهند هواپیماهای بدون سرنشین در خاک یمن عملیات انجام بدهند.» درحالی مردم یمن بر محاکمه مقامات سابق کشورشان تاکید دارند که علی عبدالله صالح با طرحی که آمریکا و عربستان سعودی برای آن میانجیگری می کردند مصونیت سیاسی دریافت کرد و پارلمان هم این رای را تایید کرد. اما مردم انقلابی یمن این قانون را به شدت رد می کنند. معترضان یمنی می گویند خون شهدای انقلاب به هدر نخواهد رفت و محاکمه همه افرادی که در کشتار جوانان یمنی در زمان انقلاب دست داشته اند همچنان یکی از خواسته های اصلی مردم یمن است. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152373/طنین-شعار-مرگ-بر-آمریکا-و-اسراییل-در-یمن
  22. هشدار روسیه به اسرائیل در مورد حمله به ایران روسیه در مورد حمله به ایران ، به اسرائیل هشدار داد و تاکید کرد هیچ نشانه ای مبنی بر تلاش ایران برای ساخت سلاح اتمی وجود ندارد. به گزارش مشرق به نقل از انتخاب ؛ سرگی ریباکوف معاون وزیر امور خارجه روسیه گفت: "به آن هایی که به راه حل های نظامی عادت کرده اند هشدار می دهیم که چنین اقدامی برای ثبات منطقه مصیبت بار خواهد بود و به امنیت و اقتصادی ضربه های سختی خواهد زد. همچنین تاثیرات آن از مرزهای منطقه فراتر خواهد رفت." ریباکوف که به نوشته اینترفکس، دیپلماسی روسیه درباره برنامه اتمی ایران را هدایت می کند، اظهار داشته است: "همانگونه که پیشتر هم گفته بودیم نشانه ای از وجود بعد نظامی در برنامه اتمی ایران مشاهده نمی کنیم." او افزود: "ایران تحت کنترل بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار دارد." http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152313/هشدار-روسیه-به-اسرائیل-در-مورد-حمله-به-ایران
  23. تا 24 مهر ایران را تحریم کنید مقام های اتحادیه اروپا از تصمیم این اتحادیه برای تصویب تحریم هایی جدید علیه ایران تا 15 اکتبر 2012 (دوشنبه، 24 مهر 1391) خبر می دهند. به گزارش مشرق به نقل از ایران هسته ای، وزیر خارجه اروپایی در حاشیه نشست دو روزه وزرای خارجه اتحادیه اروپا که در پافوس قبرس برگزار می شود، خبر داده اند که تصمیم در این باره گرفته شده و درون اتحادیه درباره لزوم آن اجماع وجود دارد. بنابر گزارش جاستينا پاولاک و سباستين موفت برای خبرگزاری رویترز از پافوس در 17 شهریور، گیدو ویستروله وزیر خارجه اتحادیه اروپا در حاشیه این اجلاس به خبرنگاران گفته است: «کوتاهي ايران در عمل کردن به درخواست هاي بين المللي درخصوص کاهش فعاليت هاي هسته اي خود بدين معني است که طي چند هفته آينده بايد درباره تحريم هاي جديد عليه اين کشور گفتگو شود. تحريم ها عليه ايران ضروري است و بايد هرچه سريعتر انجام شود. من يک اراده سياسي ازطرف ايران براي انجام دادن مذاکراتي اساسي مشاهده نمي کنم اگر ايراني ها به ميز مذاکره بازنگردند، احتمالا با مرحله جديدي از تحريم ها روبرو خواهند شد. اين مسئله در سال آينده اتفاق نخواهد افتاد. بحث در اين زمينه به چند هفته آينده مربوط مي شود. نتيجه سه دور مذاکرات امسال بين ايران و قدرت هاي جهان نااميد کننده بوده است». لوران فابیوس وزیر خارجه تازه کار فرانسه هم در اظهاراتی مشابه با بیان این ادعا که «ديپلماسي با بن بست روبرو شده» گفته است: «ما طي چند روز آينده درباره جزئيات مربوط به افزايش تحريم ها عليه ايران گفت وگو خواهيم کرد. اقدامات جديد عليه ايران ممکن است شامل بخش هاي مالي، تجاري و نفت ايران شود». همچنین ویلیام هیگ وزیر خارجه انگلیس هم خواستار وضع تحریم های جدید علیه ایران شده است. وی گفته است: «من فکر مي کنم مهم است درباره برنامه هسته اي ايران، کار بسيار خوبي که کاترين اشتون انجام داده و مذاکرات 1+5 با ايران صحبت کنيم. لازم است فشار به ايران را افزايش دهيم، تحريم ها را تشديد کنيم و برتحريم هاي قبلي اتحاديه اروپا که تاکنون اجرا شدند، بيافزايم چرا که اين تحريم ها تاثير جدي بر ايران دارند. بسيار اهميت دارد که با موضوع هسته اي ايران مقابله و برخورد شود اما بهتر است که اين کار از راه مسالمت آميز و از طريق تحريم ها و همچنين مذاکرات انجام شود». اگرچه این 3 وزیر درباره زمان اعمال تحریم های جدید سخنی نگفته اند، اما خبرگزاری آلمان در گزارشی از پافوس خبر داده که زمان پیشنهای آلمان برای تصویب این تحریم ها 15 اکتبر است. از دید تحلیلگران در تهران، اروپا اساس در موقعیتی نیست که بتواند تحریم جدیدی علیه ایرانوضع کند چرا که سقف تحریم ها در مصوبه اول ژوئیه 2012 اتحادیه که منجر به تحریم خرید نفت و معامله با بانک مرکزی ایران شد اعمال شده است. بنابراین هر نوع تحریم جدید لزوما سمبلیک خواهد بود. در عوض نگاهی به نظر می رسد تحریم های جدید در صورت اعمال، بیش از هر چیز پاسخی است به فشار های اخیر اسراییل که تحلیلگران عقیده دارند در اصل هدفی جز وادار کردن امریکا و اروپا به تشدید تحریم ها علیه ایران نداشته است. لزم به ذکر است اتحادیه اروپا در مصوبه روز 2 اوت 2012 شورای اروپا نام 5 مقام ایرانی را از تحریم خارج کرد. پیش از آن در مصوبه 23 آوریل 2012 الف صدقی رییس و مدیر غیر اجرایی بانک ملی و دو شرکت کشتی رانی والشیپ در الجزایر و موریسون منون در امارات را نیز از تحریم ها معاف کرده بود. تحلیلگران عقیده دارند هنوز روشن نیست که اتحادیه اروپا به واقع در این باره به جمع بندی رسیده باشد اما در صورت اعمال چنین تحریم هایی حتما دورنمای مذاکرات ایران و 1+5 آسیب جدی خواهد دی http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152870/تا-24-مهر-ایران-را-تحریم-کنید
  24. دیپلماسی آمریکا در برابر ماجراجویی تل آویو مشرق--- بعد از مواضع افراطی و ماجراجویانه ای که نتانیاهو تلاش کرد از تل آویو به دنیا نشان دهد و بی اعتنایی افکار عمومی داخل و خارج از رژیم صهیونیستی به این مواضع، به نظر می رسد احساس بی اعتباری به دولت نتانیاهو دست داده است. این مسئله را حتی می توان در اظهارات مقامات رسمی آن ها مشاهده کرد. آن ها اعلام می کنند که به نظر می رسد هیچ کسی برای نقطه نظرات تل آویو ارزشی قائل نیست و این صرفا به موضع امریکا بر نمی گردد. با این وجود در ایران یکی از بزرگترین اجلاس های بین المللی برگزار شد. از سوی دیگر خانم هیلاری کلینتون در جاکارتا می گوید که ایران حق استفاده و بهره گیری از انرژی صلح آمیز هسته ای را دارد و بر ضرورت عدم دستیابی ایران به سلاح های هسته ای تاکید می کند. یعنی علی رغم همه این تلاش ها تغییری در موضع امریکا ایجاد نشده است. بنا به اخبار برخی از رسانه های غربی حتی یکی از نزدیک ترین مشاوران بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، می گوید مشاجره های شدید داخلی در صحنه سیاسی این رژیم بر سر حمله به ایران می تواند به قتل و ترور سیاستمداران ارشد اسرائیل به دست نیروهای مخالف داخلی منجر شود. تساخی هانگبی، عضو ارشد حزب حاکم لیکود، در مصاحبه ای با روزنامه معاریو بصراحت به این موضوع اشاره کرده است. وی در گفتگو با معاریو گفته است که «در فضای ایجاد شده در جامعه و سیاست اسرائیل (بر سر ایران) ممکن است افرادی به کارهایی غیرمنطقی مانند قتل رهبران کشیده شوند تا مانند ایگال عامیر (با قتل نخست وزیر) بخواهند، از نظر خود، اسرائیل را نجات بدهند» از سوی دیگر چندی پیش در امریکا آقای بایدن هم در یک موضع گیری در یورک پنسیلوانیا در حضور کارگران سفیدپوست به آقای رامنی حمله کرد و اعلام کرد که او به دنبال جنگ افروزی در حوزه سوریه و ایران است و قصد دارد که امریکا را مجددا به عقب برگرداند. در حالی که امریکا در حال خروج از بحران است. روی این صحبت و نفی سیاست جنگ افروزی، علاوه بر اعلام موضع بایدن در مورد رامنی با مقامات تل آویو است. این بیانگر این است که امروزه نگاه و مواضع امریکا و رژیم تل آویو در خصوص خطوط قرمز کاملا متفاوت است و درک آن ها از موضوع قابلیت و بحث آستانه در دو سوی کاملا متفاوت قرار گرفته است. به نحوی که قابلیت هسته ای ایران به هیچ عنوان به معنای ورود ایران به آستانه سلاح های هسته ای نیست. نگاهی امروز غرب بسیار موشکافانه و دقیق و حرفه ای دنبال می کند بیانگر این است که ایران اراده ای برای دستیابی به سلاح هسته ای ندارد و هم چنان که در گزارش های آژانس هم در گذشته دیده می شد، بحث تلاش ایران برای انحراف مشاهده نشده است. در کلیه گزارش های آژانس این مسئله مشترک بوده است. به هر حال آن چه امروز شاهد آن هستیم این است که امریکا در حال پرهیز کردن از سیاست هایی با فهرست اسرائیلی در برابر ایران است. از سوی دیگر مشاهده می کنیم که در خصوص تخمین راهبردی از اراده ایران، اختلافات جدی وجود دارد. نگاهی که کشورهای غربی خصوصا امریکا نسبت به عقلانیت راهبردی در ایران دنبال می کنند، با نگاهی که دولت نتانیاهو برای بقای خود و حفظ سیاست های خود پیگیری می کند متفاوت است. جامعه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بحث تغییرات ژئوپلیتیک را با اولویت بسیار بالای تهدید برای رژیم اسرائیل مطرح کرده و معتقد است تحولات در سیاست خارجی مرسی و رفتار او به سمت تشکیل نوعی موازنه جدید در محیط منطقه ای و بین الملل و از طرف دیگر خروج تدریجی سوریه از یک نبرد امنیتی و هم زمان می تواند حس انتقام در منطقه را در بین پیرامون اول رژیم صهیونیستی به شدت بالا برد، اولویت های بالای خطر علیه این رژیم را تشکیل می دهند. آن ها فکر می کنند در صورت ایجاد یک نبرد امنیتی، به هر حال رژیم صهیونیستی به صورت پنهان یکی از دارندگان سلاح هسته ای محسوب می شود و می تواند در برابر هر وضعیتی برای خود پاسخی تعریف کند. اما وقتی بر روی زمین موقعیت تغییر می کند، شرایط کاملا متفاوت است. اتفاقی که امروز در رژیم صهیونیستی رخ داده این است که بین جامعه سیاسی، جامعه افکار عمومی و جامعه اطلاعاتی و مقامات ارشد حرفه ای سابق، پیرامون بحث هسته ای ایران یک اختلاف نظر واضح وجود دارد. به همین دلیل حتی یک اجماع در خصوص بحث برآورد دقیق از موضوع ایران وجود ندارد. و به همین دلیل جلسه جامعه اطلاعاتی اسرائیل قبل از برگزاری کنسل می شود و اگرچه مقامات تلاویو علت ان را درز اطلاعاتی به رسانه ها عنوان کرده اند و باز به همین دلیل است که رژیم اسرائیل تلاش می کند تا با جوسازی، اولویت های تهدید را تحمیل کند و بتواند بر اساس برخی سناریو ها، شرایط را به نفع خود مطلوب نماید. امروزه آقای اوباما شاهد یک کمپین ضد اوباما تحت پرچمداری دولت نتانیاهو است. به هر حال این موضوع برای دولت امریکا یک موضوع واضح است. بحث پرهزینه بودن رژیم صهیونیستی برای امریکا، امروزه یک دغدغه است. این دغدغه ای است که امریکایی ها سعی کرده اند تا به حال در مورد آن به طور رسمی صحبت نکنند. همان طور که می دانید طی روزهای اخیر شاهد انتشار برخی مقالات در نشریات مطرح امریکایی بودیم که چرا کسی راجع به سلاح های هسته ای اسرائیل در امریکا سخن نمی گوید؟ این ها هشدارهایی است که خود واشنگتن به طور ضمنی به تل آویو می دهد که رفتار خود را تنظیم کند. در خبرها دیدیم که سفیر امریکا در تل آویو با ادبیات بسیار جدی بر ضرورت نگه داشتن ادبیات دیپلماتیک و اخلاقی به مقامات تل آویو هشدار داد. جدا از این بحث ها، امروزه در موضوع برآورد اطلاعاتی، نکته ای که علاوه بر اولویت های تهدید مطرح می شود، بحث میزان موفقیت در بازدارندگی برنامه هسته ای ایران به سبک حمله است. برآورد امریکایی ها در این خصوص بسیار مشخص است. آن ها معتقدند اسرائیلی ها توانایی لازم را برای انهدام نظامی برخی از سایت های ایرانی در اختیار ندارند. برای مثال در خصوص فردو، اصلا از نظر تسلیحاتی رژیم صهیونیستی در این سطح و اندازه نیست. به همین دلیل مسئله را درک می کنند و معتقد هستند تهدیدهایی که رژیم صهیونیستی انجام می دهد بر اساس سلاح های متعارف هیچ موفقیتی نخواهد داشت. البته شاید در برآورد امریکایی، ممکن است امریکایی ها دارای سلاح هایی باشند که بتواند با تخریب بالا عمل کند. این بحث دیگری است. به همین دلیل میزان موفقیت حمله امروزه هم در جامعه رژیم صهیونیستی و هم در داخل امریکا با سوال مواجه است. این سوال برای آن ها بی پاسخ است که اگر دست به یک ماجراجویی زدند، هزینه آن چقدر خواهد بود؟ آیا پیامد آن یک جنگ منطقه ای است؟ آیا هدف زخمی کردن ایران است؟ آیا منجر به این خواهد شد که ایران وارد عرصه جدیدی از پاسخ راهبردی شود؟ این ها نکات بسیار جدی و حساسی است که یقینا مقامات حرفه ای سیاسی و اطلاعاتی به آن توجه دارند و می دانند که در این خصوص توان و قدرت پاسخ ایران به چه سمت و تا چه حد است. از سوی دیگر شاهد تاثیرات بعد از یک واقعه هستیم. یعنی آن ها در یک حالت فرضی می گویند که اگر اتفاقی در این خصوص بیفتد، تنها می تواند برنامه ایران را به تاخیر بیندازد وگر نه هیچ گونه تغییری در برنامه ایران ایجاد نخواهد کرد. به همین دلیل معتقد هستند که رژیم اسرائیل در حال شلیک کردن تیرهای مشقی است و هیچ تاثیر و هدف مشخصی را در این خصوص دنبال نمی کند. از این منظر در بحث های استراتژیک باید توجه داشت که برآورد ها و رویکردها و انتخاب های راهبردی، سه بحث متفاوت هستند. امروزه در بحث برآوردها صحبت می کنیم که برآورد رژیم صهیونیستی با توجه به جلسات رسمی و غیر اعلام نشده ویا نیمه تمام که طی روزهای اخیر دنبال کرده اند، به کدام سمت می تواند حرکت کند؟ امروزه توان مخالفت جامعه اطلاعاتی امریکا با رژیم صهیونیستی بسیار بالا است و رژیم صهیونیستی تلاش می کند تا بتواند با کارتهای اطلاعاتی و اضافه کردن برخی از اطلاعات دست ساز، محاسبات را در جدول برآورد ها تغییر دهد و به این وسیله بتواند سیاست غرب را در مقابل ایران تغییر دهد. چنین بنظر می رسد که رژیم تلاویو تلاش میکند با همراه سازی برخی از کشورهای غربی در راستای اهداف خود دولت امریکا را تحت تاثیر مواضع خود قرار دهد و با ائتلاف ساری جدیدی مواضع خود بر علیه ایران را تقویت کند. این موضع می تواند با چراغ سبز لابی یهود در کانادا صورت گرفته باشد وبی دلیل نیست که به ناگهانی بدون هیچ اتفاق جدیدی کانادا سفارت خود در تهران را تعطیل می کند. جدا از این موضوع شاهد مواضع بسیار دقیق فرانسوی ها بودیم. وزیر خارجه فرانسه، رسما اعلام کرد که حمله به ایران یک اشتباه واضح از سوی رژیم اسرائیل است. وقتی این صدا از پاریس و واشنگتن بلند می شود، بیانگر این است که آتلانتیسم مخالف رفتار رژیم صهیونیستی در خاورمیانه است. این باعث شده که هیچ کس به این مواضع بی هدف و ساختگی توجه جدی نکند. نه تنها در حوزه افکار عمومی منطقه، کشورهای منطقه، محیط بین الملل و داخل جامعه رژیم صهیونیستی بلکه در میان حامیان این رژیم، یک اختلافات بسیار جدی و راهبردی بروز کرده است. از طرف دیگر در برخی از محاسبات این موضوع وجود دارد که اساسا توان رژیم صهیونیستی برای یک نبرد احتمالی بلند مدت تا چه میزان است؟ آیا رژیم صهیونیستی می تواند در مقابل یک نبرد طولانی احتمالی بعد از حمله احتمالی به ایران مقاومت کند؟ نظر همه کارشناسان سیاسی نظر مشخصی دارند. آن ها می گویند اولین مسئله این است که توان ایران برای پاسخ نزدیک به رژیم صهیونیستی بسیار بالا است. در حالی که اسرائیل هیچ گونه توان پاسخ نزدیک به ایران ندارد. یعنی نمی تواند از محیط یک کشور ثانویه برای درگیری با ایران استفاده کند. در حالی که ایران این توان را دارد و حتی چندی یپش شاهد تهدید دمشق هم بودیم. مقامات سوری اعلام کردند که می توانند با سیستم موشکی رژیم اسرائیل را سال ها به عقب برگردانند. این جدا از بحث هشدارهایی بود که سید حسن نصر الله از لبنان داد. علاوه بر این واقعیت صحنه به گونه ای است که رژیم تلاویو توان مقاومت در یک جنگ میان مدت را هم ندارد. در جنگ های بیست و دو روزه و سی و سه روزه نشان داد که وقتی این رژیم وارد صحنه عملیات می شود چگونه سریعا دچار فرسایش می شود و نمی تواند یک جنگ بلند مدت را اداره کنند. وقتی امروز سید حسن نصرالله اعلام می کند که در نبرد بعدی مواضع حزب الله الزاما تدافعی نیست و حتی تهاجمی خواهد بود، این یک پیام دیگر و راهبرد دیگر ی را مشخص و ارسال می کند و سطح درگیری را تعیین می کند. هر گونه پیامد عملیات ماجراجویانه در حمله به ایران منجر به مشوش شدن کل منطقه خواهد شد. رژیم اسرائیل با توجه به تهدیدها و اعلامیه های رسمی، از هم اکنون مقصر این وضعیت است و غرب باید این مسئله را درک کند. غرب بایستی دست از نصیحت رژیم صهیونیستی بردارد و با پاسخ های عملی و مشخص رفتار دولت نتانیاهو را تنظیم نماید. چرا که این مسیر می تواند وارد یک وضعیت کاملا خارج از کنترل شود. به هر حال بحث توانایی انجام یک جنگ نزدیک و جنگ از راه دور امروزه یک معادله مهم در بحث های اطلاعاتی و نظامی است. این می تواند مختصات وضعیت را مشخص کند. از این منظر به نظر می رسد که با توجه به شناختی که همه کشورهای جهان از جامعه اطلاعاتی اسرائیل دارند، بایستی رهبران سیاسی رژیم صهیونیستی را با پیامدها آشنا کنند. همان طور که می دانید بعضی از رهبران اطلاعاتی این رژیم اعلام کرده اند که اساسا بحث حمله نیست. اسرائیل باید به پیامدهای چنین اقدامی طی ده سال آینده فکر کند. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152488/دیپلماسی-آمریکا-در-برابر-ماجراجویی-تل-آویو
  25. چرا نتانیاهو درباره ایران عقب نشست؟ مقام های دولت امریکا در هفته های گذشته به صراحت تاکید کرده اند که با هیچ نوعی از درگیری نظامی با ایران همراهی نخواهند کرد. صریح ترین اظهار نظر در این باره متعلق به مارتین دمپسی رییس ستاد ارتش امریکا بود که گفت کشورش هرگز «هم دست» چنین حمله ای نخواهد شد.سیاستمداران اسراییلی به شدت به نتانیاهو هشدار داده اند که در حال فراتر رفتن از مرزهای مجاز است و با دخالت بیش از حد در امور داخلی امریکا ممکن است به روابط راهبردی اسراییل و امریکا چنان صدمه ای بزند که قابل جبران نباشد. به گزارش مشرق به نقل از فردا، بعد از چند ماه لفاظی و هیاهوی سران تل آویو درباره حمله به ایران رسانه های صهیونیستی و امریکایی از تعدیل یکباره لحن بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک درباره برنامه هسته ای ایران خبر می دهند. نتانیاهو و باراک که تا پیش از این هیچ فرصتی را برای تاکید بر اینکه خود را برای درگیری نظامی با ایران آماده می کنند از دست نمی دادند، اما در روزهای گذشته آشکارا لحنی متفاوت در پیش گرفته اند. بنیامین نتانیاهو که جلسه روسای سازمان های اطلاعاتی با کابینه امنیتی اش را روز چهارشنبه به دلیل آنچه اعتراض به درز اطلاعات محرمانه خوانده لغو کرد، روز گذشته برای اولین بار در ماه های اخیر طی اظهاراتی تاکید کرد عقیده دارد به شرطی که تحریم ها علیه ایران تشدید شود، همچنان می توان به دیپلماسی در مورد ایران زمان داد. کانال ده تلویزیون اسرائیل نیز روز پنجشنبه 16 شهریور 1391 به نقل از منابع ناشناس بسیار نزدیک به نتانیاهو گزارش کرد که احتمال حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران در حال کمتر شدن است. دراین گزارش آمده است: «نخست وزیر اسرائیل قرار است در پایان ماه جاری در نیویورک با رئیس جمهوری آمریکا ملاقات کند و اگر در این دیدار اوباما بر خطوط قرمز تاکید کند و شخصا پای بندی خود را ابراز دارد اسرائیل به ایران حمله نخواهد کرد». در همین حال ایهود باراک هم در اظهاراتی تنها به «حق تصمیم گیری مستقل اسراییل درباره ایران» اشاره کرد بی آنکه از حمله نظامی علیه ایران سخنی بر زبان بیاورد. بنابر گزارش خبرگزاری آلمان از تل آویو در روز جمعه 17 شهریور، ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی که پنجشنبه شب در حزب استقلال تل آویو سخنرانی می کرد، اظهار داشت: «اسرائیل و آمریکا ساعت‌هایی در اختیار دارند که هر یک در مورد برنامه هسته ای ایران با سرعت های متفاوتی جلو می رود. هر چند اسرائیل و آمریکا اختلافاتی دارند اما اسرائیل بر حق خود برای اقدام مستقل تاکید و آمریکا این موضوع را درک می کند. هیچ شکی در مورد آمادگی اسراییل برای رویارویی با این چالش در همه سطوح وجود ندارد و تنها اسرائیل در خصوص آینده و امنیت خود تصمیم گیری خواهد کرد». پایگاه مطالعاتی «ایران هسته ای» درباره علت این تغییر موضع ناگهانی، تحلیل راهبردی جالبی را ارائه داده است و در چند محور آن را تشریح کرده است. نخست، عده ای از تحلیلگران عقیده دارند این تغییر لحن در واقع محصول جلسه اطلاعاتی روز چهارشنبه است که در آن اعضای جامعه نظامی و اطلاعاتی اسراییل مجددا و به صراحت بر مخالفت خود با هرگونه رویارویی نظامی با ایران و تبعات غیر قابل پیش بینی و بسیار خطرناک آن تاکید کرده اند. علت دوم مربوط به امریکاست. مقام های دولت امریکا در هفته های گذشته به صراحت تاکید کرده اند که با هیچ نوعی از درگیری نظامی با ایران همراهی نخواهند کرد. صریح ترین اظهار نظر در این باره متعلق به مارتین دمپسی رییس ستاد ارتش امریکا بود که گفت کشورش هرگز «هم دست» چنین حمله ای نخواهد شد. از سوی دیگر، سیاستمداران اسراییلی به شدت به نتانیاهو هشدار داده اند که در حال فراتر رفتن از مرزهای مجاز است و با دخالت بیش از حد در امور داخلی امریکا ممکن است به روابط راهبردی اسراییل و امریکا چنان صدمه ای بزند که این صدمه هرگز –بویژه اگر اوباما مجددا در انتخابات رای بیاورد- قابل جبران نباشد. سومین علت مربوط به نزدیک شدن زمان دیدار نتیانیاهو و اوباما در حاشیه نشست سران کشورهای جهان در نیویورک است که هر ساله در ماه سپتامبر برگزار می شود. ظاهرا قرار است نتانیاهو و اوباما در حاشیه این اجلاس دیدار کنند و عقیده صهیونیست ها این است که بهتر است فتیله لفاظی علیه ایران را پایین بکشند تا شاید در این دیدار اوباما برخی از خطوط قرمز پیشنهادی اسراییل درباره ایران را بپذیرد و به آن متعهد شود. به عقیده کارشناسان در تهران، مهم ترین خط قرمزی که نتایناهو در پی تحمیل آن به اوباماست این است که رسما اعلام کند هرگز هیچ سطحی از غنی سازی در ایران را نخواهد پذیرفت. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152370/چرا-نتانیاهو-درباره-ایران-عقب-نشست