sarbaaz
Members-
تعداد محتوا
5 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
اعتبار در انجمن
0درباره sarbaaz
-
رتبه حساب کاربری
سرباز
-
چكيده تفاوت اساسي بين موشك و راكت ٬ هدايت و كنترل است.بدون هدايت دقيق ٬ موشك ها به سلاحي كم ارزش تبديل مي شوند. راه هاي مختلفي براي كنترل موشك وجود دارد كه از آن مي توان به كنترل به وسيله سطوح آيروديناميكي و كنترل بردار نيروي رانش اشاره كرد.در اين نوشته سعي شده ضمن آشنايي مقدماتي با روش هاي كنترل آيروديناميكي و كنترل بردار نيروي رانش ٬ درباره ي ويژگي هاي هر يك توضيحاتي داده شود. 1- مقدمه سوالي كه بسياري از ما با آن مواجهيم اين است كه يك موشك در حين پرواز چگونه تغيير مسير مي دهد؟ موشك ها فاقد سطوح كنترلي مرسوم و معمولي شامل سكان عمودي ٬ سكان افقي يا شهپرها ( شبيه آنچه كه در هواپيما به كار مي رود ) است. با اين حال از سطوح كنترلي آيروديناميكي مشابهي براي انجام مانور در حين پرواز بهره مي برند.براي آغاز بحث نياز است تا با بعضي اصطلاحات مربوط به پيكره بندي موشك ها آشنا شويم. بخش مهم يك موشك ٬ بدنه آن است.بدنه موشك ٬ شامل سامانه هاي كنترل و هدايت ٬ سرجنگي و سامانه ي پيشرانش است.اغلب موشك ها داراي سطوحي هستند تا نيروي برآي مورد نياز موشك را توليد كرده و توانايي مانورپذيري موشك را افزايش دهد. اين سطوح اسامي مختلفي دارند ٬ به ويژه واژه عمومي بالك براي هر سطح آيروديناميكي موشك به كار مي رود. طراحان موشك كه نامگذاري در تخصص ايشان است ٬ براي اين سطوح اسامي خاصي در نظر گرفته اند ٬ كه شامل سه دسته اصلي كانارد ٬ بال و بالك دم است. 2- كنترل موشك تصوير زير پيكربندي چند موشك را نمايش مي دهد. بيش تر اوقات واژه هاي بال ٬ كانارد و بالك جابه جا به كار مي روند كه مي تواند گمراه كننده باشد. چرا كه اين سطوح به روش هايي كاملآ متفاوت عمل مي كنند كه بستگي دارد نسبت به مركز ثقل موشك در كجا قرار گرفته اند.به طور كلي يك بال ٬ سطح نسبتآ بزرگي است كه نزديك مركز ثقل موشك قرار دارد ٬ در حالي كه كانارد سطحي نزديك دماغه موشك است و بالك ٬ سطحي نزديك انتهاي بدنه موشك است. بيشتر موشك ها به حداقل يك مجموعه از اين سطوح آيروديناميكي مجهز مي شوند ٬ به ويژه بالك كه باعث پايداري پرواز است. بيشتر موشك ها با دو مجموعه سطوحي منترلي تجهيز مي شوند تا نيروي برآي بيشتري توليد كنند يا كنترل پرواز را بهبود بخشند.اما تعداد كمي از موشك ها هستند كه از سه مجموعه سطوح كنترلي استفاده مي كنند. براي تغيير جهت يك موشك در حين پرواز ٬ حداقل يك مجموعه از سطوح آيروديناميكي طراحي مي شوند تا حول يك مركز چرخش دوران كند. بدين ترتيب زاويه حمله بالك تغيير كرده و نيروي براي وترد بر آن نيز تغيير مي كند. تغيير در جهت و بزرگي نيروهاي وارد بر موشك باعث مي شود موشك به مسير متفاوتي تغيير مسير دهد و در نتيجه وسيله پرنده مانور داده و به سوي هدف حركت كند. كنترل موشك با استفاده از كانارد ٬ بال و بالك ( سطوح آيروديناميكي ) جزو روش هاي متعارف كنترل در موشك ها است. اما روش هاي ديگري نيز همچون روش كنترل بردار نيروي رانش يا واكنش جت در برخي موشك ها استفاده مي شود كه اصطلاحآ كنترل غير معمول يا نا متعارف ناميده مي شود. 2-1- كنترل دم روش كنترل دم شايد بيشتر ين استفاده را در كنترل موشك ها داشته باشد. به ويژه براي موشك هاي هوا به هواي برد بلند مانند آمرام و موشك هاي سطح به هوا مانند پاتريوت و رولند. نخستين و اصلي ترين دليل استفاده از اين روش براي چنين موشك هايي ٬ مانورپذيري عالي اين نوع بالك ها در زواياي حمله بالا است كه رهگيري هواپيماهايي با توانايي مانور بالا را ممكن مي سازد. موشك هايي كه از كنترل دم استفاده مي كنند ٬ بيشتر از بال هاي ثابت بهره مي برند تا با ايجاد نيروي برآ ٬ برد موشك را بهبود بخشند كه از آن جمله مي توان به موشك هاي هوا به زمين ماوريك و آ-اس-10 و موشك هاي پدكشتي هارپون و اگزوست اشاره كرد. موشك هارپون -2- كنترل كانارد كنترل كانارد نيز بطور متداول استفاده مي شود ٬ به ويژه در موشك هاي هوا به هواي كوتاه برد مانند سايدواندر. مهمترين مزيت اين نوع كنترل ٬ مانورپذيري بهتر در زواياي حمله پايين است ٬ اما كانارد در زواياي حمله بالا بي فايده و بي اثر مي شود كه به خاطر جدايش جرياني است كه باعث مي شود سطوح وامانده شوند.از آن جا كه كانارد جلوي مركز ثقل است ٬ اثرات ناپايداري به جا گذاشته و از اين رو نيازمند بالك هاي ثابت بزرگي هستند تا موشك را پايدار كنند. اين دو مجموعه بالك نيروي برآي كافي به وجود مي آورند كه نياز به بال را مرتفع مي سازد. پيشرفته ترين زيرمجموعه موشك هاي كنترل كانارد ٬ كانارد هاي دو بخشي هستند. كاناردهاي دو بخشي يك پيشرفتي است كه در نسل اخير موشك هاي هوا به هواي كوتاه برد مانند «پيتون-4» و «مجيك-آر-550» مورد استفاده قرار گرفته است.واژه كانارد دو بخشي يا دو تكه بدين معناست كه موشك در واقع دو مجموعه كانارد در نزديكي هم دارد كه يكي دقيقآ پشت ديگري قرار گرفته است. نخستين كانارد ثابت و دومين كانارد متحرك است.مزيت اين روش آن است كه نخستين مجموعه كانارد گردابه هاي پر انرژي ايجاد مي كند كه سرعت جريان عبوري از روي دومين كانارد را افزايش مي دهد و در نتيجه آنرا موثرتر مي كند. افزون بر اين ٬ گردابه ها جدايش جريان را به تاخير انداخته و اجازه مي دهد كه بدون رسيدن به حالت واماندگي ٬ كاناردها به زواياي بالاي حمله دست يابند.رسيدن به زواياي حمله بالا ٬ به موشك توانايي مانورپذيري بيشتري نسبت به يك موشك تك كانارد مي دهد. موشك هوا به هواي سايدواندر با روش كنترل كانارد موشك مجيك با كانارد دوبخشي -3- كنترل بال كنترل بال يكي از نخستين روش هاي كنترل موشك ها است. اما اين روش در طراحي هاي امروزي كمتر مورد استفاده قرار مي گيرد. موشك هاي برد بلندي همچون «اسپارو» و «هارم» از اين نوع كنترل استفاده مي كنند. عمده ترين مزيت كنترل بال اين است كه انحراف بال باعث حركت و تغيير مسير ناگهاني بدنه مي شود. اين ويژگي در مورد خطاهاي كوچك رهگيري مفيد بوده و باعث مي شود موشك هنگام مانورهاي بزرگ نيز همچنان بر روي هدف قفل شده باقي بماند.مهمترين عيب اين نوع كنترل اين است كه بال ها بايد آنقدر بزرگ باشند تا هم ايجاد نيروي برآ نموده و هم روي كنترل موشك موثر باشد كه در نتيجه باعث بزرگي بيش از اندازه موشك خواهد شد.افزون بر اين ٬ بال ها گردابه هاي قوي توليد مي كند كه ممكن است بر روي بالك و دم تاثير منفي داشته و منجر به چرخش موشك شود. اين رفتار به چرخش القايي معروف است كه اگر به اندازه كافي بزرگ باشد ٬ ممكن است سامانه ي كنترل قادر به خنثي نمودن آن نباشد. موشك هارم با روش كنترل بال -4- كنترل غير معمول سامانه هاي كنترل غير معمول دسته وسيعي است كه شامل فناوري هاي پيشرفته است. بيشتر اين روش ها شامل تغيير بردار نيروي رانش است.تغيير بردار نيروي رانش به معناي منحرف ساختن گازهاي خروجي موشك است تا نيروي رانش را مولفه هاي عمودي و افقي تقسيم كند.اين نيروي ايجاد شده ٬ دماغه موشك را به سمت جديد كشانده و باعث گردش آن مي شود.روش ديگر كه فقط در هنگاك شروع حركت به كار مي رود به نيروي واكنش جت معروف است.موتورهاي جت واكنشي همواره بخش هاي كوچكي در سطح موشك هستند كه يك جت خروجي عمود بر سطح موشك ايجاد مي كنند و اثري شبيه به تغيير بردار نيروي رانش دارند. اغلب اين روش هاي كنترل همزمان با كنترل توسط سطوح آيروديناميكي در موشك هاي دقيقي چون پاتريوت به كار مي رود ٬ تا توان مانورپذيري را افزايش دهد. در موشك پاتريوت روش كنترل توسط سطوح آيروديناميكي به طور همزمان با روش كنترل « واكنش جت » مورد استفاده قرار مي گيرد.بزرگ ترين مزيت اين تكنيك ها توان كاركرد بالا در سرعت هاي خيلي پايين و يا در محيط خلاء است كه جريان هوا كم است و يا اصلآ وجود ندارد. در اين شرايط بال هاي معمولي توان عمليات ندارند.مهم ترين عيب اين سامانه ها نيز وابستگي به سوخت و يك بار مصرف بودن اين كنترل ها است. بايد توجه داشت كه اغلب موشك هايي كه از كنترل نامتعارف استفاده مي كنند به يكي از سطوح آيروديناميكي مانند بالك يا كانارد مجهز هستند. موشك پاتريوت با روش كنترل نامتعارف ( كنترل همزمان توسط سطوح آيروديناميكي و واكنش جت) ((منبع www.bolandaseman.mihanblog.com ))
-
هواپيماي F-14 Tomcat بيشتر به دليل سيستم تسليحاتي و راداري اش بسيار مشهور است. به طوري که سيستم راداري با قدرت رادار به کار رفته در هواپيماي تامکت در زمينه تعداد هدف در يک زمان، در هيج هواپيماي ديگري يافت نشده است. اين رادار در حقيقت براي هدايت و کنترل موشک هاي قدرتمند فينيکس به وجود آمد. ترکيب چنين سيستم راداري مقتدري با سامانه تسلحاتي AIM-54 Phoenix به تامکت امکان اين را مي داد که به راحتي از ناو هواپيمابر حامل آن دور شود، بدون آن که براي آن ترسي از وجود دشمن نهفته باشد. با اين سيستم راداري تامکت القابي چون Mini AWACS نيز پيدا کرد و حتي در نيروي هوايي کشورمان، اين جنگنده بارها در نقش شناسايي جنگنده ها به عنوان هواپيماي پيش اخطار در معيت فانتوم ها بدون هيچ اسلحه اي پرواز کرده است. در مقاله زير به تحليل چگونگي طراحي AN/AWG-9 و خصوصيات آن خواهيم پرداخت: AN/AWG-9 طرحي انقلابي براي زمان خود بود. قبل از معرفي اين سيستم راداري، خدمه پروازي هواپيما هاي جنگنده مي بايست انبوهي از سيگنال هاي برگشت خورده را که بر روي سکوپ رادار خودنمايي مي کرد، از هم تميز داده و هدف اصلي را کشف مي کردند. AN/AWG-9 از نخستين سيستم هاي راداري بود که مجهز به يک پردازنده سيگنال مستقل براي فيلتر اطلاعات برگشتي و شناسايي دقيق هدف بود. چنين سيستمي به دستيابي خدمه به تصويري بسيار واضح تر از آنچه آسمان مي گذشت، کمک بسياري مي کرد. سيستم کلي AN/AWG-9 متشکل از دو قسمت تامين برق، سه قسمت کامپيوتر همه منظوره، پنج پردازنده سيگنال، چهار بخش کنترل رادار، سه قسمت فرستنده، سه بخش هدايت موشک، پنج يونيت مرتبط با دستگاه هاي نمايش دهنده رادار در کاکپيت و آنتن رادار است. آنتن اين رادار به شکل دايره اي توري شکل است که قطري در حدود يک متر دارد. قسمت هاي IFF يا تشخيص دوست از دشمن در جلوي اين آنتن که به صورت دو رديفي است به خوبي مشاهده مي شود. قدرت خروجي رادار AN/AWG-9 در حدود 10 کيلووات است. قسمت فرستنده اين رادار مي تواند امواج ادامه دار يا CW، امواج پالسي و امواج پالس دوپلر PD را توليد نمايد. مزيت اينکه AN/AWG-9 مجهز به پردازنده سيگنال است غير از ارائه تصويري واضح از اوضاع بيرون هواپيما، مي تواند در قابليت Look Down-Shoot Down يا نگاه به پايين- شليک به پايين نيز در نظر گرفته شود. وجود پردازنده سيگنال به رادار کمک مي کند که به راحتي امواج بازگشتي حاصل از برخورد با زمين را از امواج حاصل از برگشت از يک هواپيما تميز داده و بدين ترتيب، با نگاه به پايين قادر به جستجو و اسکن فضاي زير هواپيما و ارتفاعات پايين تر نيز باشد که اين مسئله در هواپيماهاي رهگير بسيار حائز اهميت است. ويژگي نگاه به پايين براي شناسايي موشک هاي ضد کشتي ملقب به Sea-Skimming که در ارتفاع بسيار پايين پرواز مي کنند نيز بسيار موثر مي نمايد. سيستم راداري AN/AWG-9 قادر به تشخيص اهداف در ارتفاعات بسيار پايين، حتي در ارتفاع بيست متري و هدف هايي در ارتفاعات بسيار بالا مانند ارتفاع بيست و پنج کيلومتري است. در حالت عادي و شرايط بهينه، برد اين رادار به 340 کيلومتر مي رسد که گفته مي شود قدرت رادار AN/AWG-9 بسيار فرارتر از اين مقادير بوده و به حدود 700 کيلومتر مي رسد و برد کم عملياتي آن به دليل محدوديت ديد آنتن رادار در فضاي مخروطي کوچک جلوي هواپيماست. تکنسيني در حال تست رادار AN/AWG-9 زرگترين و قابل توجه ترين توانايي رادار AN/AWG-9 در تشخيص همزمان تعداد 24 عدد هدف پرنده در سرعت ها و ارتفاعات مختلف است که البته، تامکت با کمک چنين راداري مي تواند شش عدد از اين بيست و چهار هدف را درگير کرده و دريک زمان به همه آن ها با موشک هاي فينيکس حمله ور شود. شرکت هيوز در سال هاي اوليه توليد و تست موشک فينيکس دست به آزمايش مشابهي زد. در اين تست، شش هدف پرنده يا درون، که چند فروند از آنان نقش جنگنده هاي دشمن و چند عدد ديگر نقش هواپيماهاي بمب افکن دشمن را ايفا مي کردند به پرواز درآمدند. رادار F-14 به به راحتي هر شش هدف را که با سرعت هاي مختلف زير صوت و بالاي صوت پرواز مي کردند شناسايي نمود و موشک هاي فينيکس را در يک زمان روانه اهداف کرد. از شش موشک فينيکس، چهار فروند آن ها به اهداف برخورد کرده هدف ها را با کلاهک جنگي خود به طور کامل نابود کردند. دليل عدم برخورد موشک فينيکس به اهداف ديگر چنان بيان شد که در يکي از شليک ها اشکالي براي موشک فينيکس پيش آمده بود که مانع از برخورد شد و در مورد ديگر اعلام شد که عدم برخورد به دليل استفاده از هدف پرنده يا Drone بوده است که امواج راداري را نمي توانسته به خوبي منعکس نمايد و اگر در شرايط واقعي هواپيمايي واقعي به پرواز در آمده بود، به طور قطع موشک بدان برخورد مي کرد. مانند بسياري از رادارهاي امروز، AN/AWG-9 نيز به حالت TWS-Track While Scan مجهز است. در اين حالت رادار براي هر هدف فايل مشخصي در کامپيوتر دروني ايجاد مي کند که اين فايل حاوي فاصله هدف تا هواپيما و موقعيت آن است. هر لحظه که رادار امواج جديدي از سوي هدف دريافت کند، رادار آن را با اطلاعات قبلي مقايسه کرده و در صورت مشاهده تغيير فايل مربوط بدان هدف را Update و به روز رساني خواهد کرد. اين خاصيت به رادار کمک مي کند که تنها قفل کردن آن متوجه يک هدف نباشد و رادار به راحتي بتواند اهداف ديگر را نيز در يک زمان اسکن نمايد. موقعيت قرارگيري آنتن رادار AN/AWG-9 در داخل مخروط دماغه F-14 روشي مشابه به رادار کمک مي کند که چندين موشک فينيکس شليک شده را به درستي با انتقال فايل هاي حاوي اطلاعات هدف به آن ها هدايت کند. همچنين، رادار AN/AWG-9 قادر است که با توجه به اطلاعاتي که گردآوري کرده، خطرناک ترين و تهديدآميز ترين هدفها را شناسايي کرده و موشک ها را ابتداً به سمت آن ها شليک نمايد. همين ويژگي جالب به بقاپذيري بيشتر هواپيماي لانچر يا شليک کننده در يک محيط جنگي پرخطر کمک زيادي مي نمايد. حالت هاي ديگري نيز وجود دارد که خلبان را در هدف گيري مقابل هواپيماهاي مهاجم ياري مي نمايد. حالت جستجوي پالس دوپلر يا PDS اطلاعاتي از قبيل فاصله تا هدف و سمت آن را براي خلبان فراهم مي کند. حالت ديگري نيز براي يافتن اطلاعات فاصله تا هدف وجود دارد که بدان RWS نيز مي گويند. در اين حالت رادار با توليد امواجي با فرکانس بسيار بالا، مي تواند نرخ تغيير فاصله و زماني که طي آن هدف به يک ميزان مشخص به هواپيما نزديک مي شود را نيز پيدا کرده و به اين شکل داده هاي دقيقي از موقعيت هدف را به خلبان گزارش مي کند. حالت Pulse Doppler Single Target Track يا PDSTT نيز براي مواقعي به کمک خلبان مي آيد که هدف او در حال انجام مانورهاي شديد بوده و به وسيله حالت اسکن عادي قابل تراک کردن نباشد. در اين حالت اگرچه رادار تنها بر روي يک هدف قفل است، اما تعقيب هدف در چنين شرايطي بسيار قابل اعتماد بوده و امکان گم کردن هدف بسيار کم است. همچنين در اين حالت سيستم JAT يا Jam Angle Track نيز فعال مي باشد که براي تعقيب هدف هايي که از سيستم هاي اخلالگر الکترونيکي ECM استفاده مي کنند کاربرد گسترده اي دارد. رادار AN/AWG-9 داراي فرستنده امواج دنباله دار نيز هست چرا که موشک AIM-7 Sparrow به دليل سيستم هومينگ نيمه فعالش براي هدايت نياز به چنين امواجي دارد. حالت Vertical Scan Lock-on يا VSL نيز براي نبرد هاي نزديک بسيار کار آمد است. در اين حالت جستجو، مي تواند به صورت عمودي چهل درجه از فضاي مقابل هواپيما را اسکن نمايد. در دورزدن هاي سريع که در نبرد هاي داگفايت به وجود مي آيد، هواپيما تقريباً به حالت گردش روي يک بال در مي آيد که در چنين شرايطي، اسکن VSL مي تواند تمام فضاي جلوي هواپيما را براي قفل کردن روي هدفي که در نزديکي هواپيما قرار دارد پوشش دهد. حالت Pilot Rapid Location يا PRL هم يک حالت قفل راداري است. در اين حالت، خلبان روي صفحه HUD محدودي اي دايره اي شکل را مي بيند که اين محدوده در حقيقت همان محدود امواج رادار هستند. براي هدف گيري و قفل روي هدف، خلبان بايد هواپيماي هدف را به صورت بصري درون اين دايره به اصطلاح گير بيندازد، يعني هواپيما را به سمتي که هدف در آن قرار دارد متمايل کند. اين حالت در نبرد هاي نزديک که هواپيماي دشمن به طور چشمي قابل روئيت است کاربرد زيادي دارد. حالت ديگري نيز براي رادار تواناي AN/AWG-9 وجود دارد که به Infra Red Search and Track يا IRST مشهور است. در اين حالت خلبان رادار را خاموش مي کند و به کمک سيستم جستجوي مادون قرمز به دنبال رد حرارتي گرماي موتورهاي هواپيماهاي دشمن مي گردد. مزيت اين حالت اين است که چون رادار خاموش است و هيچ موجي منتشر نمي شود، هيچگاه خلبان دشمن نمي تواند پي به وجود هواپيماي خودي پي ببرد. در صورت يافتن امواج مادون قرمز حرارتي هواپيماي دشمن، رادار به صورت اتوماتيک روشن شده و روي هدف قفل مي گردد و در اين حالت، خلبان مي تواند قبل از اينکه دشمن قادر به انجام کاري باشد يا مثلاً سيستم هاي ضد عمل الکترونيکي خود را فعال نمايد، موشک خود را روانه هدف کند. هواپيماي جنگنده F-14 تامکت، جنگنده رهگيري بود که مختص رهگيري هدف هاي هوايي و دفاع هوايي از ناو هاي هواپيمابر آمريکايي طراحي شده بود. اما اين جنگنده، علاوه بر پتانسيل بالايي که در رهگيري هوايي داشت، مي توانست با اندکي تغيير و تکميل، جنگنده اي مناسب حال حمله هاي هوابه زمين نيز شود. اين تغيير نظر نيروي دريايي را نيز براي در اختيار داشتن جنگنده اي ناونشين با قابليت هاي چند منظوره تامين مي کرد و او را از خريد جنگنده هاي جديد و هزينه هاي ناشي از افزودن چنين جنگنده هايي به اسکادران هاي موجود، بي نياز مي نمود. بر همين اساس بود که طرح هاي اوليه براي ارتقاي تامکت به يک هواپيماي نسبتاً چند منظوره که توانايي هاي هوا به زمين نيز داشت ريخته شد. با تغييرات اندک ظاهري، سرانجام هواپيماي F-14D با توانايي هاي تازه متولد گشت. ارتقاي اين جنگنده به هواپيمايي که قادر به حمل بمب ها و راکت هاي معيني باشد، تنها بهبود موجود در مدل D نبود. بلکه آن چه که اين مدل را کاملاً از مدل هاي قبلي متمايز مي کرد، نصب سيستم جديد راداري AN/APG-71 بود. با معرفي مدل D تامکت، رادار قديمي AN/AWG-9 که شايد طراحي نخستين آن مربوط به سال 1968 مي شد دستخوش تغييرات نسبي زيادي گشته و به جز سيستم تامين نيروي برق و فرستنده رادار، کليه اجزاي ديگر رادار قديمي تعويض شده و به مدل هاي جديد تغيير يافتند. بر خلاف رادار AN/AWG-9 که پردازش آن بيشتر بر اساس پردازش آنالوگ بود، رادار جديد AN/APG-71 از پردازنده سيگنال رقمي بهره مي جويد که علاوه بر بهبود عملکرد، امواج ساطع شده از سوي اين رادار خطر کمتري براي شناسايي شدن توسط هواپيماهاي دشمن را دارند. سرعتي که رادار در آن به پردازش اطلاعات مي پرداخت، در رادار AN/APG-71 به ميزان شش برابر افزايش يافته است. مي دانيم که هنگام پرواز چند جنگنده در فرميشن يا آرايش پروازي نزديک به هم، امواج راداري تنها مي توانند يک برخورد را تشخيص دهند. درنتيجه چنين عملي، روي صفحه سکوپ رادار به جاي نشان دادن چند جنگنده در حال پرواز در کنار يکديگر، به دليل نزديکي جنگنده ها تنها يک نشان از وجود جنگنده ديده مي شود که خود مشکل بزرگي در شناسايي توانايي هاي هدف محسوب مي شود. در حالت عادي براي برگشت امواج جداگانه و تشخيص جداگانه اهداف، مي بايست فاصله بين اهداف حداقل 150 متر باشد. اما سيستم راداري AN/APG-71 به مدد بهره گيري از سامانه هاي افزايش وضوح ديد رادار داراي قدرت بيشتري در شناسايي اهداف بوده مي تواند از کوچکترين فضا براي تشخيص جنگنده هاي مختلف استفاده نمايد و بدين شکل، يکي از مشکلات عمده رادار هاي نسل قبل را مرتفع کند. البته بايد اين مسئله را نيز در نظر داشت که چنين قوه تشخيصي، به فاصله پنجاه مايلي محدود مي شود و در فواصل بيشتر اين سيستم همانند يک رادار معمولي عمل خواهد کرد و قادر به تشخيص جداگانه جنگنده هاي در حال پرواز در کنار هم نخواهد بود. همچنين، سيستم رادار AN/APG-71 مي تواند از عوارض زمين نيز براي رهاسازي دقيق مهمات بر روي تجهيزات زميني نقشه برداري نمايد که با توجه به نقش جانبي تامکت مدل D، چندان هم دور از انتظار نيست. گفتني است کل رادار AN/APG-71 داراي وزني بالغ بر 500 کيلوگرم است. اين رادار به دليل توليد فرکانس هاي قوي موج هاي راداري گرماي زيادي توليد مي کند که به وسيله سيستم تهويه هوا خنک مي شود. رادار AN/APG-70 که در هواپيماي F-15E Strike Eagle به کار رفته است، در حقيقت يکي از مدل هاي AN/APG-71 است که به توليد رسيده است و هم اکنون تحت عنوان هاي مختلفي چه براي نيروي هوايي آمريکا چه براي نيروي هوايي کشورهايي مانند اسرائيل با کد I و عربستان صعودي با کد S توليد مي شود. بد نيست بدانيد که در مدل S که در هواپيماهاي F-15E عربستان صعودي نصب شده است، توانايي نقشه برداري عوارض زمين وجود ندارد. سيستم شناسايي هوابرد TARPS سامانه هوابرد شناسايي تاکتيکي يا Tactical Airborne Reconnaisance Pod System که به تارپس مشهور است بدون شک يکي از مهمترين و قابل توجه ترين سيستم هاي جانبي است که با راحتي مي تواند روي تامکت سوار شود. پس از به خدمت گرفتن تامکت در USN، با توجه به قديمي شدن هواپيماهاي RF-4 که فانتوم هايي بوند که در نقش شناسايي انجام وظيفه مي کردند، نيروي دريايي آمريکا به خوبي خلاء موجود را براي يک هواپيماي شناسايي جديد احساس کرد. هزينه براي طراحي يک هواپيماي شناسايي جديد بسيار زياد بود و از سوي ديگر، هواپيماي شناسايي قابلي هم ديگر در نيروي دريايي در حال خدمت نبود. بنابراين، باز نگاه ها به تامکت دوخته شد. آيا اين هواپيما مي توانست در نقش يک پرنده شناسايي هم خدمت کند؟ جواب آري بود. هر چند امکان نصب سيستم هاي درون ساخته يا Built-in بر روي تامکت ها وجود نداشت، اما با طراحي و توليد سيستمي جداگانه که در بيرون از هواپيما نصب مي شد، هواپيماهاي تامکت مجهز به سيستم TARPS، با نام RF-14 شناخته شده و وارد خدمت شدند. سيستم شناسايي تامکت شامل سه دوربين با قابليت هاي ويژه و همچنين حدود يک کيلومتر نوار فيلم مورد استفاده دوربين ها بود که در محفظه آلومينيومي آيروديناميکي در زير هواپيما نصب مي شد! سيستم TARPS نصب شده زير بدنه تامکت اين سيستم که در هنگام نصب در زير تامکت در جايگاه موشک فينيکس زير بدنه نصب مي شود، بيشتر شباهت به يک مخزن سوخت اضافه دارد. در هنگام نصب اين سيستم در سمت راست زير بدنه در قسمت عقب، نبايد در کنار آن هيچ موشکي نصب گردد. کل اين سيستم در حدود شش متر طول، در حدود هشتاد سانتي متر قطر و وزني بالغ بر پانصد کيلوگرم دارد. سه دوربيني که در اين سيستم وجود دارند، کارائي کاملاً متفاوت و البته مورد استفاده متفاوتي نيز دارند. اين سه دوربين به هواپيماي RF-14 کمک مي کند تا در يک سورتي، قادر به انجام يک ماموريت شناسايي کلي باشد، بدون آن که نياز به پرواز هاي بعدي شناسايي احساس شود. در جلويي ترين نقطه اين سيستم، دوربين KS-87 قرار گرفته است. ورودي لنز اين دوربين به شکل ذوزنقه است. لنز اين دوربين مي تواند در طول محور عمودي، به سمت بالا يا پايين چرخيده و ميدان ديد مناسبي را فراهم نمايد. اين سيستم بيشتر در ارتفاع و هنگامي که مکان و موقعيت هدف معلوم است کارائي خود را نشان مي دهد. در نقطه وسط سيستم دوربين KA-99 قرار گرفته که قادر به تهيه تصاوير با وضوح بالا خصوصاً در مواقعي که هواپيما در ارتفاع پايين و با سرعت بالا در حال پرواز است مي باشد. اين دوربين مي تواند از هر دو سمت راست و چپ هواپيما عکس برداي کند. براي شرايط آب و هوايي که چندان براي عکاسي شناسايي جالب نيست مي توان از دوربين مادون قرمز AAD-5 استفاده کرد. اين دوربين با استفاده از امواج گرمايي ساطع شده از اجسام سطح زمين به خصوص تجهيزاتي چون ماشين ها و تانک هاي زره پوش دشمن مي تواند تصاويري با وضوح بالا تهيه نمايد. حساسيت اين دوربين به کوچک ترين امواج مادون قرمز از نکات قابل توجه در مورد اين دوربين به شمار مي آيد. دوربين با لنز ذوزنقه اي شکل TARPS به خوبي معلوم است در قسمت عقب سيستم TARPS، خط انتقال اطلاعات AN/ASQ-172 قرار گرفته است که تمامي تصاوير تهيه شده به وسيله دوربين هاي شناسايي را مي تواند به کابين عقب که مسئول RIO قرار گرفته است منتقل نمايد. بدين وسيله خلبانان RF-14 مي توانند درصد موفقيت و همچنين کيفيت تصاوير تهيه شده را در طي ماموريت سنجيده و در صورت عدم رضايت اقدام به تکرار عمليات شناسايي نمايند. بد نيست بدانيد که تمام مدل هاي F-14 قادر به حمل سيستم تارپس نيستند. اگر چه مدل هاي D به صورت پيشفرض داراي امکانات نصب تارپس مي باشند، اما مدل هاي A و B مي بايست از نو سيم کشي شوند تا بتوانند اين سيستم را حمل کنند. به صورت معمول، در هر اسکادران مي بايست چهار فروند از هواپيماها، RF-14 هاي مجهز به TARPS باشند. اولين استفاده از سيستم تارپس به سال 1981 باز مي گردد که براي نخستين بار در چهار هواپيماي تامکت اسکادران VF-84 جولي راجرز نصب شد. نماي شماتيک چگونگي قرار گيري دوربين ها و سيستم هاي ديگر در TARPS چه در عمليات طوفان صحرا و چه در عمليات يوگسلاوي، سيستم TARPS بارها به کمک نيروهاي آمريکايي آمده و اطلاعات ارزشمندي را براي آنان گردآوري کرد. پس از فرود يک تامکت بازگشته از يک ماموريت شناسايي فيلم مصرف شده از سيستم جدا شده و تا زمان چاپ تصاوير، زماني حدود 30 دقيقه مي بايست طي شود. در مواقعي که برنامه ريزان نبرد نياز به به روزترين اطلاعات دارند، شايد همين نيم ساعت هم زمان زيادي باشد، به همين دليل گونه جديدي از سيستم تارپس توسعه يافته که مجهز به دوربين هاي ديجيتالي ويژه بوده و قادر است که هر تصوير را ظرف مدت سي ثانيه به مرکز اطلاعات منتقل نمايد. البته برد اين انتقال به برد رادار F-14 که در حدود 340 کيلومتر است محدود مي شود. گفتني است که اين مدل از سيستم تارپس، TARPS DI يعني سيستم تارپس با امکان تصويربرداري دقيق ديجيتالي از اهداف زميني ناميده مي شود. (منبع www.pishran.com)
-
شرمنده ام كه به اندازه كافي دقت نكردم. :D
-
در اين نظر که هواپيماي فانتوم يکي از بهترين هاي تاريخ هوانوردي جهان به شمار مي آيد، شکي نيست. اما اگر کمي بيشتر دقت کنيم، در بدنه اين هواپيماي مخوف، قلب هاي تپنده اي خفته اند که موتورهاي J-79 نام دارند. http://www.pishran.com/upimages/34239phantom%20engine.jpg موتورهايي که به معناي واقعي غول پيکر، بزرگ و عظيم الجثه بوده و در نوع خود، تنها موتورهاي توربوجت جهان با توان توليد کشش فوق العاده زياد بوده و مي باشند. http://www.pishran.com//upimages/52258j79-2-4.jpg موتور غول پيکر J-79 روي استاند مخصوص موتور در سال هاي دهه پنجاه ميلادي، هواپيماها اکثراً مي توانستند به راحتي به سرعت هاي بالاي سرعت صوت دست پيدا کنند. اما هدف بيشتر شرکت هاي هواپيماسازي، ساخت جنگنده اي بود که قادر باشد با سرعت بالاي دو ماخ پرواز نمايد. موتورهاي موجود در آن زمان، هيچ يک قدرت کنترل هواي ورودي به موتور را نداشته و در سرعت هاي بالا، دچار حالت Flame Out يا خاموشي موتور در اثر از کار افتادن محفظه هاي احتراق مي شدند. در همين حال بود که شرکت جنرال الکتريک، با بهره گيري از دانش و تجربه قبلي در ساخت موتورهاي جت، به طراحي و ساخت موتور توربوجت جديد J-79 اقدام کرده و در مدت سه سال، آن را به مرحله توليد رساند. اين موتور، براي نخستين بار مجهز به سيستم استاتورهاي متغير بود. بدين معني که اين موتور، به راحتي مي توانست مقدار هواي ورودي را کنترل کرده و مانع بروز هر گونه اشکال در سرعت هاي بالا شود. سيستم استاتور هاي متغير بعد از موتور J-79، تقريباً در تمامي موتورهاي توربوجت و توربوفن بعدي، به يک تکنولوژي معمول براي کار در سرعت هاي بالاي دو ماخ تبديل شد http://www.pishran.com//upimages/86687Ge-j-79.jpg موتور توربوجت J-79 براي نخستين بار داراي سيستم استاتور هاي متغير بود وتور جت J-79، براي نخستين بار در سال 1955 آزمايش گرديد. اين موتور، ابتدا در محفظه نگهداري بمب هواپيماي بمب افکن B-45 نصب شد. سپس پس از برخاستن هواپيما و ارتفاع و اوج گيري آن، موتور با احتياط توسط جک هاي هيدروليکي از محفظه بيرون آورده شده و در قسمت زيرين هواپيما قرار گرفت. در اين حال، خلبان هواپيما هر چهار موتور قديمي J-47 هواپيما را خاموش نموده و موتور جديد J-79 را روشن کرد. جالب اينجاست که اين موتور، به تنهايي قادر بود بمب افکن را در حال پرواز نگه دارد. موتور J-79، سپس به عنوان موتور برگزيده براي هواپيماي F-104 ستارفايتر در نظر گرفته شد. با اين موتور، ستارفايتر توانست تا حدود 1.400 مايل بر ساعت سرعت بگيرد، بدون آن که با مشکلاتي که موتورهاي قبلي به بار مي آوردند، مواجه شود. http://www.pishran.com//upimages/17594GE-J79-cutaway-display.jpg نماي برش خورده از کمپرسور هفده مرحله اي موتور J-79 ساختار کلي موتور J-79، از يک کمپرسور محوري با هفده طبقه روتور و استاتور تشکيل شده که در موتور هاي توربوجت، واقعاً بي نظير است. اين کمپرسور محوري، قادر است هوا را تا ميزان 35 برابر نسبت به فشار معمولي، فشرده و متراکم نمايد. سيستم احتراق اين موتور، به صورت محفظه اي يا Can-Annualr است که در هر محفظه، احتراق به طور جداگانه صورت مي پذيرد. در اين موتور، تعداد ده محفظه ي احتراق تعبيه شده است. طبيعي است که براي به حرکت در آوردن کمپرسور سنگين و حجيم اين موتور، نيروي بسياري لازم است. اين نيرو را، سيستم توربين سه مرحله اي موتور J-79 فراهم مي آورد که باز به دليل به کار بردن چند مرحله توربين در يک موتور تک شفتي، در نوع خود بي رقيب است. سيستم پس سوز نيز به دليل توربوجت بودن موتور، به طور کامل از هواي گذرا از توربين استفاده مي نمايد. موتور J-79، قادر به توليد نيروي کششي برابر با 17.000 تا 19.000 پوند تراست در حالت پس سور روشن مي باشد. http://www.pishran.com//upimages/49546f4engine2.jpg موتور J-79 در حال نصب بر روي هواپيماي فانتوم قطر خارجي موتور برابر با يک متر و طول موتور، چيزي در حدود شش متر است. موتور J-79، براي نخستين بار امکان به اصطلاح تخته گاز نمودن موتور از حالت استراحت را بدون هيچ گونه مشکل و يا استال شدن کمپرسور فراهم آورد. گفتني است در حالتي که موتور از دورهاي پايين به يک باره به فول پاور برسد، فشار بسياري بر کل سازه موتور وارد مي آيد. موتور J-79، در هواپيماهاي متفاوتي از جمله F-104 ستارفايتر، جنگنده کفير اسرائيلي و B-58 هاستلر به کار رفته است که شاخص ترين کاربرد آن، به استفاده از اين موتور در هواپيماي اف-4 فانتوم مربوط مي شود، ترکيب هواپيماي فانتوم با موتوري همچون J-79، توانسته است از آن جنگنده اي به ياد ماندني بسازد. air.blogfa
-
بروزانقلاب اطلاعات وگسترش فناوري وابسته به آن زندگي بشريت را به شدت تحت تاثير خود قرار داده است .اين تكنولوژي در عين حال كه داراي قايليتها ،توانمندي ها و فرصتهاي زيادي است تهديدات و چالشهايي را براي بشريت به طور عام وجهان اسلام به طور خاص سبب شده است. انقلاب ارتباطات باعث تغييربسياري از مفاهيم و فرايندها و تعريف مفاهيم جديدي شده است.يكي از اين مفاهيم جنگ وجهاد است. گسترش انقلاب اطلاعات درجهان ،عمليات تهاجمي ، نظامي و تاكتيك هاي جنگي را متحول كرده است.به صورتي كه براي نابودي يا مغلوب يا تضعيف نمودن دشمن ديگر نياز به جنگ هاي بزرگ وخونين وفرسايشي نيست .بلكه هاي جنگهاي اطلاعاتي به تنهايي يا به همراهي عمليات هاي نظامي كوچك نيز قابليت وارد نمودن صدمات ولطمات زياد به دشمن را دارا مي باشند. جنگ اطلاعاتي عبارت است از استفاده از شبكه هاي الكترونيكي براي تخريب و يا از كار انداختن اطلاعات ديجيتالي و غير عملياتي كردن زير ساخت هاي اطلاعاتي كه مي تواند عليه يك جامعه يا نيروي نظامي باشد. جنگ اطلاعاتي با توجه به نوع هدف و نحوه عملكرد به دو گونه قابل تصور است. ۱-جنگ سايبر نتيك(CYBERWAR) ۲-جنگ شبكه اي (NETWAR) ۱-جنگ سايبر نتيك(CYBERWAR): جنگ سايبرنتيك نيز با هدف از هم گسيختن سيستمهاي اطلاعاتي و مخابراتي، سيستمهاي كنترل و فرماندهي، ارتباطات، خبرگيري و جاسوسي نيروي نظامي دشمن و غيرعملياتي كردن آنها در صحنه نبرد و يا در حالت عادي صورت ميگيرد با توجه به مطالبي كه ذكر شد و با توجه به استفاده ابزاري دشمن از فضاي مجازي براي هجوم و يورش عظيم به جهان اسلام و بالاخص شيعه به نظر مي رسد مي بايست به مفهوم جهاد (JIHAD) در اسلام از ديدگاه جديد نگاهي نو انداخت و به راهكارهاي عملياتي جهاد ، واژه اي به نام جهاد مجازي (Virtual Jihad) اضافه نمود .و با بالا بردن سطح علم و آگاهي نسبت به دفاع و جنگ در فضاي سايبر ،سربازان شهادت طلبي را در اين راستا آموزش داد. به نظر مي رسد جهاد مجازي (Virtual Jihad) در محورهاي زير مي بايست مورد توجه و بررسي قرار گيرد. ۱-جهاد سايبرنتيك (CYBER JIHAD) الف-تدافعي (CYBER DEFENCE JIHAD) ب-تهاجمي (CYBER ATTACK JIHAD) ۲-جهاد شبكه اي (NET JIHAD) الف-تدافعي (NET DEFENCE JIHAD) ب-تهاجمي (NET ATTACK JIHAD) ۱-جهاد سايبرنتيك (CYBER JIHAD) در جنگ سايبرنتيك دشمن سعي دارد با كليه امكانات باعث از هم گسيختن سيستمهاي اطلاعاتي و مخابراتي، سيستمهاي كنترل و فرماندهي، ارتباطات، خبرگيري و جاسوسي نيروي نظامي دشمن و غيرعملياتي كردن آنها در صحنه نبرد و يا در حالت عادي شود. الف-تدافعي هر چند كه در اين زمينه در مقابله با دشمن عقب هستيم ولي بايد اين خلا را هر چه زودتر پر كنيم.اتحاد انديشمندان و دولتمردان جهان اسلام در اين راستا امري ضروري به نظر مي رسد. آموزش و فراهم سازي امكانات و اطلاعات و زير ساختهاي اصلي اين فضا و توليد داخلي آن در جهان اسلام مهترين راهكار در اين زمينه است. ب-تهاجمي با توجه به توانايي فني بالا غرب براي جنگ در فضاي سايبر آمريكا خود عامل بيشترين حملات در اين فضا بوده است. اقدامات سيا برا ي تحقق بخشيدن به اين جنگ عليه اسلو بودان ميلوشويچ رئيس جمهور صربستان(جهت حمله الكترونيكي به بانكهايي كه او حساب دارد براي بلوكه ،انتقال و يا مخدوش كردن دارايي هاي آن) جز اولين پيشنهادات بريا شروع چنين جنگي بود و يا اسرائيلي ها با هك كردن سايت هاي اسلامي و حمله به سايت هاي رسمي دولت هاي عرب تلاش مي كنند به كشورهاي اسلامي عربي لطمات مادي وارد آورند درمقابل جوامع پيشرفته غربي كه به شبكههاي الكترونيكي بسيارمتكي ووابسته هستند ،آسيبپذيريشان در برابر حملات تروريستي، سرقت و خرابكاري در سطح ملي مطرح است. به همين دليل بايد با ملاك قرار دادن تئوري ((تهاجم بهترين دفاع است)) خود را براي مبارزه در اين فضا آماده كنيم. اين خطر بهگونهاي كه است ((حتي يك مقام امنيتي آمريكا گفتهاست كه با يك ميليارد دلار و بيست نفر متخصص خبره رايانه ميتواند كل امريكا را فلج كند. يك تروريست! نيز ميتواند به اين توانايي دست يابد.)) از اين رو، تاثير حمله به شبكههاي رايانهاي از تاثير حملات شيميايي و ميكروبي بيشتر است. بر طبق گزارش رسمي ،استراتژي وزارت امنيت اخلي آمريكا براي مقابله با فعاليتهاي سازمان يافته تبهكاري !از طريق وب داراي نقاط ضعف فراواني است. در اين گزارش تاكيد شده كه مقامات اين وزارتخانه براي مقابله با چالشهاي درازمدت حاصل از تهديدهاي سايبر بايد مدت زمان بيشتري را صرف كنند. گفتني است كه در اين گزارش، تروريسم سايبر يكي از 5 تهديد امنيتي عمده براي ايالات متحده دانسته شده است. آقاي خاخام Abraham Cooper جانشين مركز Simon Wiesenthal در لوس آنجلس (Los Angeles) با آگاهي از اين مطالب مي گويد: ((terrorists are deeply involved in the Internet)) تروريستها شديدا در اينترنت در گير شده اند. او براي مثال از هك شدن سايت آيپاك (AIPAC) لابی اسراييلي مستقر در آمريكا America-Israel Public Affairs Committee)) ياد كرده و احساس نگراني مي كند.(منبع سايت jpost) لازم به ذكر است اين جنگ مدتهاست كه بين غرب و اسراييل عليه اسلام آغاز شده است. بعنوان مثال در سال 2000 ميلادي سايت حزب الله لبنان(Hezbollah) كه يك سايت ضد صهيونيستي(anti-Zionist) است توسط يك گروه هكر اسراييلي هك شد و پرچم اسراييل و سرود ملي اسراييل روي آن قرار گرفته شده بود. در مقابل حزب الله لبنان در يك ضد حمله به وب سايت اصلي دولت اسراييل (http://www.israel.org) و وب سايت وزات خارجه اسراييل (Www.israel-mfa.gov.il) حمله كرده و آن را هك نمودند . سايت بي بي سي گزارش داد كه سايت آيپاك توسط دكتر Nuker موسس انجمن هكر پاكستان مورد حمله قرار گرفت و اطلاعاتي از اعضاي اين سايت به سرقت رفت. اين گروه در پيغامي علت اين كارشان را ظلم وجنايتهاي اسراييل عليه فلسطينيان و حمايت مستمر آمريكا ازاين جنايات عنوان كردند. ۲-جهاد شبكه اي (NET JIHAD) در جنگ شبكه اي دشمن سعي دارد با تسلط بر فضاي سايبر و استفاده از امكانات آن از جمله تاسيس و حمايت از سايتها و وبلاگهايي كه با انتشار مطالب ،در راستاي تخريب و تضعيف و تغيير ارزشها و باورهاي جامعه اسلامي تلاش كند .و تفكر و فرهنگ غربي را در تمام ابعاد آن گسترش دهد.در مقابل اين روش دو راهكار ارائه مي شود. الف-تدافعي در اين روش مي بايست با تسلط بر فضاي سايبر ،ايجاد و افزايش ضريب نفوذ سايتها اسلامي با زبانها اقوام هاي مختلف مسلمانان از يك سو به تحكيم تفكر اسلامي در ميان مسلمانان پرداخت.و از سوي ديگر به پاسخ گويي شبهات و ايرادات مطرح شده به فرهنگ اسلامي پرداخت . ب-تهاجمي در اين روش مي بايست با تسلط بر فضاي سايبر و ايجاد وگسترش سايتها ،به فرهنگ غرب تاخت و آن را با چالشهاي مختلف مواجه كرد و با استفاده ازكليه نيروها به خصوص انديشمندان منتقد غربي به تبيين مباني آنان پرداخت و افكار عمومي ملتها را به مخالفت و معاندت با سياستهاي دولتهايشان هدايت كرد. و از سوي ديگر با مورد حمله قرار دادن منابع اطلاعاتي و سايتهاي آنان در صدد ايجاد توازن قوا در اين جنگ نابرابر شويم. (منبع www.mobarezin.com)