eco14477
Members-
تعداد محتوا
46 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
تمامی ارسال های eco14477
-
PGM به موشک يا بمبي اطلاق مي شود که مجهز به سيستم هدايت و ناوبري در فاز نهايي پرواز باشد. سيستم هدايت يک PGM در فاز ترمينال به گونهاي است که علائم منتشره از سوي هدف در قالب امواج الکترومغناطيس (EMR) را از فاصله مشخصي از هدف حس کرده و بمب يا موشک را به سمت آن هدايت کند. در سال 1944، در زمان جنگ جهاني دوم براي تخريب و انهدام يک هدف نقطهاي بيش از 100 بمب افکن از زمين برخاسته و بالغ بر 600 بمب را روانه هدف ميکردند. در جنگ ويتنام چنين هدفي با نزديک به 170 بمب مورد تهاجم قرار ميگرفت و در نبردهاي دهه اخير براي نابودي هدفي مشابه تنها چند PGM به کار گرفته ميشده است. سلاحهاي دقيق علاوه بر آنکه از حجم نيرو و انرژي گسيلي به سمت هدف کاستهاند، باعث چابکي نيروها نيز شدهاند. به عنوان مثال تنها از طريق سه سورتي پرواز هواپيماي ترابري C-5 در روز کل مواد منفجرهاي که نيروهاي امريکايي در جنگ خليج فارس (1991) نياز داشتند به منطقه حمل مي شد. اينها از مزاياي غيرقابل اغماضي است که با پيشرفت سيستم هاي هدايت و کنترل به دست آمدهاند. البته با وجود اين مزاياي چشمگير، اهميت سلاحهاي دقيق به طور عملي در جنگ خليج فارس خود را اثبات نمود. اين نبرد شتاب حرکت به سمت استفاده از تسليحات هدايت شونده و دقيق را چندين برابر ساخت به طوري که: - نيروي هوايي آمريکا پس از اين نبرد تعداد پلاتفرمهاي حمل تسليحات هدايت شونده خود را 3 برابر نمود - حجم و تعداد PGM در ماشين جنگي ايالات متحده از قبل تا بعد از جنگ 25% رشد داشت. - نيروي هوايي ايالات متحده، توسعه انواع جديدي از PGM با دقت افزون تر، قابليت رهاسازي و پرتاب دورايستا و نيز قابليت پرتاب در شرايط بد آب و هوايي را در دستور کار قرار داد. برخي از انواع جديد PGM که پس از جنگ خليج فارس روند طراحي و توسعه آنها آغاز شد، عبارتند از (تقريبا همه موارد زير عملياتي شده اند): JSOW - يک سيستم رهاسازي بمب با برد کوتاه است که براي به کارگيري در شرايط بد آب و هوايي به صورت دورايستا طراحي شده است. AGM-154 (JSOW) - يک سيستم تسليحاتي کمهزينه (حدود 200 تا 300 هزار دلار) با قابليت گلايد و رهاسازي از فاصله دور ميباشد يعني بيش از 20 کيلومتر مانده به هدف از ارتفاع پايين و حدود 70 کيلومتر مانده به هدف از ارتفاع بالا، قابل رهاسازي است و بدين ترتيب هواپيماي حامل آن از برد سايتهاي پدافند اطراف نقطه هدف خارج است. اين سيستم فاقد موتور و مجهز به سيستم هدايت GPS در طول مسير و پردازش تصوير و Infrared در انتهاي مسير است. در 1998 عليه سايتهاي پدافند موشکي عراق با موفقيت بهکار گرفته شد که توسط هواپيماي F18 حمل ميشدند. هر مجموعه JSOW 145 بمب کوچک BLU-97 را با خود حمل کرده و در محدودهاي به وسعت يک زمين فوتبال رها ميکند . در سال 2001 در جنگ عراق حدود 40 درصد از اين بمبها بهعلت شرايط محيطي منطقه (باد شديد) از رسيدن به اهداف خود بازماندند که انجام تلاشهايي براي رفع اين نقيصه گزارش شده است. JDAM - يک کيت ارزان قیمت هدايت با استفاده از GPS/INS است که با نصب در انتهاي بمبهاي معمولي (غير هدايت شونده) آنها را به PGM تبديل مي کند. JDAM به طور رسمی از سال 1998 وارد خدمت ایالات متحده شد و در نبردهای بعدی به کار گرفته شد. با این حال تا جنگ اشغال عراق در سال 2003 همچنان بمبهای لیزری به عنوان پرکاربردترین مواد منفجره مورد استفاده مطرح بودند. با این حال ضعف بمبهای لیزری در مقابل شرایط بد آب و هوایی و عوامل جوی و محیطی باعث شد JDAM بهعنوان یک سیستم تسلیحاتی مناسب در تمام شرایط آب و هوایی جایگاه خود را پیدا کند به طوری که در نبرد مذکور حجم و تعداد JDAM های به کار گرفته شده به بمب های لیزری مورد استفاده نزدیک شد. دقت این سیستمهای تسلیحاتی در حدود 13 متر است. البته از جنگ یوگسلاوی (اولین مورد استفاده) تا جنگ شغال عراق دقت بمبهای مجهز به این سیستم افزایش شایان توجهی داشت و به حدود یک تا 3 متر بیش از بمبهای لیزری رسید. یکی از مزایای JDAM به بمبهای لیزری آن است که همزمان هواپیمای رها کننده قادر است تعدادی از این بمبها را به سمت اهداف مختلف روانه کند. در حالی که در بمبهای لیزری به علت محدودیت مرتبط با نشانه گذار لیزری همه بمبهای رها شده به سمت یک هدف روانه میشود و پس از برخورد میتوان بمبهای بعدی را به سمت هدفی دیگر روانه ساخت. WCMD - اين سيستم توانمنديهاي مشابهي را براي سيستمهاي رهاساز بمبهاي خوشهاي فراهم ميکند و آنها را از بمبهاي معمولي غير هدايت شونده به بمبهاي دقيق (دقت حدود 30 فوت) تبديل ميکند. JASSM - نوعي موشک کروز هواپرتاب با توانمندي نفوذ در استحکامات و قابليت رادارگريزي . طبق برخي ارزيابيها توانمندي ايالات متحده در جنگ دقيق (Precision Strike) از زمان جنگ خليج فارس تا کنون 5 برابر شده است
-
نام.....................ملیت............زمان نبرد................تعداد کشته ها. سیموهایها..............فنلاندی.........جنگ بین روسیه وفنلاند........542نفر.......... ایوان سیدورنکو......روسی..........جنگ جهانی دوم.................500نفر.......... نیکولای ایلین........ روسی..........جنگ جهانی دوم.................496نفر........... کولبرتینوو.......... رو سی..........جنگ جهانی دوم................487نفر............. وی.ان.پچلینتسو.... رو سی..........جنگ جهانی دوم...............456نفر............. میخایل بودنکوو... رو سی..........جنگ جهانی دوم................437نفر............ فیودوراوخلوپکوو.. رو سی..........جنگ جهانی دوم...............429نفر............ فیودوردیجاچنکوو.. رو سی..........جنگ جهانی دوم...............425نفر............ واسیلی گولوسوو... رو سی..........جنگ جهانی دوم...............422نفر............ افاناسی گوردینکو.. رو سی..........جنگ جهانی دوم..............417نفر............ منبع : CSA
-
درسال1939میلادی سربازان سرخ به دستوراستالین به کشورکوچک فنلاند حمله ور شدند.استالین انتظاریک پیروزی سهل الوصول وادغام یک کشوردیگررابه امپراطوری خودداشت ولی نتیجه برخلاف انتظاراوبودسربازان فنلاندی تحت فرماندهی فیلدمارشال کارل مانرهایم دست به مقاومت شدیدی برای نجات میهن خودزدنددراین نبردمعروفترین تک تیراندازتاریخ درمیان سربازان فنلاندی خدمت میکردکه نام مستعاراودرمیان سربازان مهاجم روس مرگ سفیدبود. سیموهایهادر17دسامبر1950در یک روستاکوچک واقع در نزدیکی مرز روسیه متولدشد. اودرسن20سالگی جهت گذراندن خدمت سربازی به ارتش فراخوانده شده وبادرجه گروهبانی ازخدمت ترخیص شدسپس به کشاورزی درزمین پدرخودپرداخت تااینکه14سال بعدبه دلیل حمله ارتش سرخ درسن34 سالگی دوباره به خدمت فراخوانده شده دریک واحد تک تیراندازمشغول انجام وظیفه شد: نکته جالب توجه این بودمردی که تبدیل به موفقترین تک تیراندازتاریخ گشت تنها160سانتیمترقد داشت. سیموهایها مجهزبه یک تفنگ موسین-ناگانت مدل82بدون دوربین به همراه یک مسلسل سوومی ام-31 بود هایها درمدت 100روز نبرد ملبس به لباس استتاری سفید ساعتها در دمای منهای20تا40درجه درمیان برفهابه کمین سربازان روسی می نشست اوبه یاری چشمان تیزبین وهدفگیری دقیق واستتارعالیبیشتراز 500سربازروسی رادرمدت100روزبه صورت مرگبارمورداصابت قراردادالبته تعداد542نفرسربازی که هایهاکشته است امارتاییدشده توسط خودروسها میباشدزیرابنابرگفته بعضی منابع تعداد سربازانی که هایها با موفقیت ازبین بردهه است بیش از700نفر اعلام شده است.درروزهای اخرجنگ در6مارس 1940 هایها به علت اصابت یک گلوله ازفاصله نزدیک که واردفک وصورت اوشده بشدت زخمی گردیده و توسط سربازان همقطار خودبه پشت جبهه منتقل شد.سیموهایها به دلیل شجاعتهای فراوان توسط مارشال مانرهایم به درجه ستوان دومی ارتقا پیداکرد.پس ازجنگ به پرورش سگهای ممتاز مخصوص شکار پرداخت وتبدیل به یک شکارچی جهانی گوزن گردید سپس به انتشارکتاب خاطرات خودپرداخت اودریک مصاحبه درسال1998 درموردعامل موفقیت یک تک تیرانداز فقط یک کلمه پاسخ داد:تمرین. سرانجام مردی که برای دفاع ازکشورخود بیش از500سربازدشمن راکشته بود به سن 97 سالگی در اوریل2002 دردهکده زادگاه خود به مرگ طبیعی درگذشت. منبع : CSA
-
ابراهيم جعفري: امضاي توافقنامه امنيتي، آينده عراق را كاملا در اختيار آمريكا قرار ميدهد خبرگزاري فارس: نخست وزير سابق عراق با اشاره به توافقنامه امنيتي گفت: امضاي اين توافقنامه آينده اين كشور را در درازمدت به دست آمريكا خواهد سپرد و همان طور كه در ژاپن و آلمان رخ داد و پس از گذشت 60سال اين دو كشور قادر نيستند در يكي از بندهاي مورد توافق با آمريكا تغييري ايجاد كنند. به گزارش فارس، «ابراهيم جعفري» رئيس جريان جديدالتاسيس" جريان اصلاح ملي "در گفتوگو با پايگاه خبري "نيوزماتيك" با تاكيد بر اينكه "امضاي هر توافقنامهاي با آمريكا خارج از چارچوب سازمان ملل، به نفع عراق نيست"، گفت: تمديد سالانه حضور نيروهاي خارجي در عراق از سوي سازمان ملل براي مشروعيت بخشيدن به حضور اين نيروها و تداوم فعاليتشان در خاك عراق بهترين راه حل و گزينه است. جعفري تاكيد كرد، توافقنامه امنيتي طولانيمدت كه بين دولت عراق و آمريكا براي نهايي كردن نقاط اختلاف در اين توافقنامه در جريان است ،آينده كشور را براي سالهاي متمادي بدست نيروهاي آمريكايي ميسپارد و به نظاميان اين كشور در همه امور مصونيت ميدهد. وي بااشاره به توافقنامه امنيتي آمريكا با آلمان و ژاپن گفت: شصت سال پيش در آلمان و ژاپن چنين توافقنامهاي با آمريكا به امضا رسيد و تا به امروز نظاميان آمريكايي از حق مصونيت كامل در آن كشورها برخوردارند و اين دولتها قدرت نداشتند در اين مدت حداقل يكي از بندهاي امضا شده را تغيير بدهند. جعفري تصريح كرد، فعاليت در چارچوب سازمان ملل به ارتش عراق اين فرصت را ميدهد كه براي چندين سال به خودكفايي امنيتي برسند و در آن صورت نيازي به كمكهاي خارجي و امضاي توافقنامه امنيتي با هر يك از كشورهاي دوست عراق نخواهند داشت. نخست وزير سابق عراق تاكيد كرد، تمامي مسائل در اين امر خلاصه ميشود كه طرف آمريكايي به طور يكجانبه خواهان حضور نيروهايش در خارك عراق است. جعفري خاطرنشان كرد،آمريكا بايد درك كند كه مبادلات تجاري و فناوري در اولويت روابط عراق با آمريكا قرار است ولي نه بر اساس آنكه اين امر به حاكميت ملي عراق ضربه و خدشه وارد كند. نخست وزير سابق عراق گفت: اظهارات تلويحي آمريكا مبني بر بلوكه كردن داراييهاي عراق ناشي از سوء نيت طرف آمريكايي و تلاش براي فشار بر دولت عراق براي امضاي توافقنامه امنيتي بر اساس پيششرط اين كشور است. جعفري تصريح كرد ، نبايد آمريكا و جامعه جهاني با عراق همچون آلمان پس از جنگ جهاني دوم رفتار كنند. توافقنامه امنيتي كه قرار است بين عراق و آمريكا به امضا برسد بحث و مشاجرات زيادي را در سطح محافل سياسي و داخلي اين كشور به راه انداخت و بسياري از نمايندگان پارلمان و سياستمداران عراقي خواستار افشاي جزئيات اين توافقنامه و ارائه آن به ملت عراق پيش از امضاي آن هستند. بيشتر مراجع عراق نيز با صدور بيانيهاي امضاي اين توافقنامه را به ضرر عراق دانسته و آن را ناقض حاكميت اين كشور برشمردند.
-
دمیتری مدویدیف رییس جمهور روسیه روز سه شنبه اعلام کرد که سازمان فدرال امنیت روسیه "اف اس ب" طی سال جاری از فعالیت 120 سازمان تروریستی و افراط گرا جلوگیری کرده است. به گزارش «ریا نووستی» رییس جمهور روسیه در مراسم معرفی ژنرال ها و مسئولین نظامی جدید در کرملین اعلام کرد: مبارزه با گروهک ها و تشکیلات جنایی که برای بی ثبات سازی اوضاع در کشور و به ویژه در شمال قفقاز تلاش می کنند، از موضوعات محوری ارگان های امنیتی است. وی تاکید کرد که محل اصلی درآمد این گونه تشکیلات ها از فعالیت گروهک های فرامرزی، قاچاق سلاح و مواد مخدر تامین می شود. به اعتقاد وی توسعه و همکاری های بین المللی در این خصوص با ساختار کشورهای مشترک المنافع، سازمان همکاری های شانگهای و سازمان پیمان امنیت مشارکتی نیز اهمیت دارد.
-
یک سایت اسراییلی با چاپ مقاله یکی از نویسندگان ضمن گشودن باب جدیدی از همکاری با مجاهدین اعلام آمادگی کرد تا مقالات و نوشتههای نویسندگان هوادار این گروه بر ضد ایران را بطور کامل و دائمی در سایت خود منعکس کند. به گزارش «ریا نووستی» از پایگاه اطلاعرسانی "هابیلیان"، همکاریهای متقابل سازمان مجاهدین خلق ایران با اسرائیل که قبل از مرگ صدام حسین بصورت مخفیانه ادامه داشت، بعد از اعدام صدام گسترش یافته و ابعاد جدیدتری به خود گرفته است. بعد از سقوط صدام حسین سران این سازمان از لابی اسراییل درون دولت آمریکا وعدههای زیادی مبنی بر دریافت کمکهای مالی، سیاسی، تبلیغاتی و رسانهای دریافت کردند که تاکنون به تمامی این وعدهها جامه عمل پوشیده شده است. اولین کمک اسرائیل در این راستا ارائه خدمات رسانهای بوسیله یکی از شرکتهای اسرائیلی و از طریق شبکه ماهوارهای "هاتبرد"، که در مالکیت کشور اسرائیل است، برای تقویت پخش برنامههای تلویزیون مجاهدین بود. پیش از آغاز این همکاری برنامههای سازمان مجاهدین از طریق ماهواره "تل استار" پخش میشد که به سبب ضعف بنیه مالی مجاهدین دارای پوشش مناسبی نبود اما کارگزاران اسراییل از طریق شرکت RRST که مرکز آن در تلآویو است، اقدام به تقویت پخش برنامههای سازمان کردند. شایان ذکر است "مثال آلوسی"، نماینده پارلمان عراق نیز که مصونیتش چندی پیش به سبب سفر به اسرائیل و سخنرانی در یکی از مراکز نظامی آن کشور توسط نمایندگان عراق سلب شده بود در راستای تقویت همکاری سازمان مجاهدین خلق ایران با اسرائیل، با اجیر کردن نیروهای مجاهدین از آنها در راه کسب اطلاعات جاسوسی از ایران و انتقال این اطلاعات به سران اسراییل استفاده میکرد.
-
ویلنیوس، 9 مهر، خبرگزاری «ریا نووستی»/ دفتر مطبوعاتی وزارت دفاع لیتوانی روز سه شنبه اطلاع داد که آمریکایی ها گشت نظامی خود بر فراز آسمان کشورهای حاشیه دریای بالتیک (لتونی، لیتوانی و استونی) را امروز آغاز می کند و جایگزین آلمانی ها می شوند. مراسم تحویل ماموریت گشت از آلمان به آمریکا در فروگاه شائولای انجام می شود. وزارت دفاع لیتوانی اطلاع داد که این دومین گشت هواپیماهای آمریکا در چارچوب ماموریت کنترل بر آسمان کشورهای بالتیک است که اولین آن در ماه های اکتبر-دسامبر 2005 بود. این بار 100 نظامی ناتو و چهار جنگنده اف-15اس در آن شرکت دارند. سه کشور لتونی، لیتوانی و استونی در سال 2004 با ناتو درباره اجاره حلقه جنگنده ها برای گشت توافق کرده بودند. تا کنون به نوبت نیروهای هوایی بلژیک، اسپانیا، نروژ، آلمان و دانمارک بر فراز این سه کشور گشت نظامی انجام داده اند. یک چنین گشتی برای مالیات پردازان لتونی سالانه 4 میلیون دلار هزینه بر می دارد. هر نوبت گشت در کل بین 3 تا 4 ماه طول می کشد. مدت اعتبار توافقنامه کنونی در سال 2011 پایان می یابد و کشورهای بالتیک فعالانه مذاکراتی با ناتو برای تمدید آن تا سال 2018 میلادی انجام می دهند.
-
واشنگتن، 9 مهر، خبرگزاری «ریا نووستی»/ "روبرت گیتز" وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا ضمن سخنرانی در برابر دانشجویان دانشگاه دولتی دفاعی آمریکا اعلام نمود که این کشور قصد ندارد در آینده نزدیک جنگی را با هدف تغییر رژیم در هیچ کشوری راه بیندازد. وی گفت: "بعید است که آمریکا در آینده نزدیک عراق و یا افغانستان دیگری را تکرار کند و تغییر رژیم به کمک نیروی نظامی که بدنبال آن باید دولت جدیدی "زیر آتش" ایجاد کرد". به گفته وی، با توجه به ادامه یافتن عملیات در عراق و افغانستان، در حال حاضر برای ارتش آمریکا دشوار خواهد بود که جنگی جدی را به روش های معمولی انحام دهد. اما وی ضمن صحبت درباره خلیج فارس، تنگه تایوان و شبه جزیره کره خاطر نشان نمود که پنتاگون نیروی کافی برای "تنبیه متجاوزین" را دارد. در عین حال رئیس پنتاگون گفت که اکنون نه کشورهایی که قدرت می گیرند و بلکه سازمان های تروریستی که "در محدوده کشوری ضعیف پناه یافته و از طریق هرج و مرج و بی ثباتی اجتماعی نیرو می گیرند"، تهدید اصلی برای آمریکا هستند.
-
دوست دارم تنها يك گلوله به گلويم بخورد گفت: توي دنيا بعد از شهادت، تنها يك آرزو دارم.دوست دارم يك گلوله بخوره به گلوم. تعجب كرديم. گفت: يك صحنه از روز عاشورا هميسه قلب منو آتيش مي زنه! اشاره كرد به جريان بريده شدن گلوي حضرت علي اصغر(عليه السلام) *زندگينامه روستاي "گلبوي كدن" سال 1331 پذيراي حضور نوزادي به نام عبدالحسين شد. باد وباران، گرما وسرما آمدو رفت وكودك به گرماي محفل علم رسيد. سال چهارم دبستان بود كه ه خاطر بيزاري از عمل زشت معلم طاغوتي و فضاي نامناسب، درس ومدرسه را رها كردو در زمين هاي كشاورزي مشغول كار شد. مأوايش تنها مسجد محل شد ولي همچنان در مبارزه با طاغوت ثابت قدم بود ودر دوران خدمت سربازي به جرم پايبندي به اعتقادات ديني مورد اهانت و آزار افسران ونظاميان قرار گرفت. سال 1347 با خانواده اي روحاني وصلت كرد كه شروع انجام مبارزات او گرديد. اعتراضاتش بر خدعه هاي نظام از جمله اصلاحات ارضي منجر به ترك محل زندگي در مشهد شد. پس از چندي به كار بنايي مشغول گرديد و به مرور زمان در كنار كار مشغول خواندن دروس حوزوي شد ولي به علت اوج گرفتن مبارزات، زندان هاي پي در پي، شكنجه هاي ساواك وپيروزي انقلاب اسلامي و ورودش در گروه ضربت سپاه پاسداران از ادامه تحصيل بار ديگر باز ماند. با شروع جنگ تحميلي در اولين روزهاي دفاع به جبهه رفت وبا رشادت هايي كه از خود نشان داد مسئوليت هاي مختلفي بر عهده گرفت كه آخرين مسئوليتش قبل از عمليات خيبر، فرماندهي تيپ18 جواد الائمه(ع) بود وبا همين سمت در 23/12/1363 در عمليات بدر با رمز" يا فاطمة اازهرا(س)" نشان شهادت را در بي نشاني پيكر مطهرش يافت و فرزندانش مرثيه خوان لحظه هاي فراق شدند. *خاطرات: **صورتش را كه ديدم جاخوردم. اندازه چند سال پير شده بود. ساواكي ها يك دندان سالم هم توي دهانش باقي نگذاشته بودند؛ چند وقت مجبور شد دندان مصنوعي بگذارد. آن روز هر چه اصرار كردم برايم بگويد چه بلاهايي سرش در آورده اند، فقط گفت: چيز خاصي نبوده. يك بار كه داشت براي چند تا از دوستانش تعريف مي كرد، اتفاقي حرف هايش را شنيدم. شكنجه هاي وحشيانه اي داده بودندش؛ شكنجه هايي كه زبان ا گفتنش شرم دارد و قلم از نوشتنش عاجز است. او مي خنديد ومي گفت. من گريه مي كردم ومي شنيدم. **روزي كه آزاد شد، همسايه ها خوشحالي مي كردند. يكي شان هم شيريني داد؛ خودش ولي ناراحت بود وغمگين. فكر مي كردم ناراحتي اش مال بلاهايي است كه سرش آورده بودند. همين را به اش گفتم. گفت: اونا كه ناراحتي نداره. گفتم: پس براي چي ناراحتي؟ گفت: براي اينكه شهيد نشدم. گفت: اگر شهيد مي شدم جاي شيريني دادن داشت؛ ولي حالا كه از زير دست اون جلادا زنده برگشتم و توفيق شهادت نداشتم؛ بايد خرما بدن! **خبرهاي نگران كننده اي از منطقه مي رسيد. مي گفتند درگيري ها شديد است. يك گوسفند نذر كردم؛ نذر سالم برگشتن عبدالحسين. از جبهه كه آمد موضوع را به اش گفتم. خودش يك گوسفند خريد. در و همسايه و بعضي از فاميل ها گوسفند را ديده بودند. فهميده بودند نذري است منتظر رسيدن گوشتش بودند. گوسفند را كه كشتيم، عبدالحسين چيزي براي خودمان نگه نداشت. تمام گوشت ها حتي جگر وكله پاچه اش را به صورت مساوي تقسيم كرد. بعد همه آنها را ريخت داخل يك گوني. گوني را گذاشت ترك موتور گازي اش و راه افتاد. فكر كرده بودم خودش مي خواهد آنها را ببرد در خانه دوست وآشنا. ولي اين كار را نكرده بود. وقتي به اش اعتراض كردم، گفت: مگه شما گوسفند را في سبيل الله نذر نكردي؟ گفتم: خوب چرا. گفت: خوب گوشتش بايد مي رسيد دست كساني كه به نون شب شون محتاج بودن. گفت: ما الحمدلله نه خودمون به نون شب محتاجيم، نه دوست وآشناهايي كه داريم. **هم براي او مثل روز روشن شده بود، هم براي من، تا وقتي كه جبهه بود، مشكلاتمان خيلي كمتر بود وزندگي مان آرامتر. همين كه مي آمد مرخصي، مشكلات هم يكي بعداز ديگري شروع مي شد؛ بچه ها مريض مي شدند، وسايل خانه خراب مي شد وخيلي چيزهاي ديگر پيش مي آمد. طوري مي شد كه گاهي به شوخي به اش مي گفتم: نمي شه شما همين مرخصي را هم نياي! هميشه مي گفت: من شما را سپردم به امام رضا (ع)، براي همين هم مطمئنم وقتايي كه توي خونه نيستم، مشكلات و گرفتاري هاتون خيلي كمتر مي شه. **فرمانده پسرم بود. شنيدم بدجوري مجروح شده. آورده بودندش مشهد. رفتم عيادتش. صورتش نوراني بود و روحيه اش عالي. از حال وهوايش معلوم بود مال اين دنيا نيست. بعد از سلام واحوالپرسي، صحبت را كشيدم به بهشت وحوريه هاي بهشتي. گفتم: خلاصه حاج آقا رفتي اون دنيا يكي شون هم براي ما بگير. خنديد وگفت: ما صد تا حوريه اون دنيا رو به همين زن خودمون نمي ديم. گفت: اگر اون مثل شير مواظب بچه هاي من نباشه، توي جبهه هيچ كاري از من برنمي آد. **پدرش بيشتر از شصت سال داشت. عبدالحسين هر بار كه مي ديدش، به اش مي گفت: بابا وسايلت را جمع كن كه اين بار مي خوام با خودم ببرمت جبهه. او زير بار نمي رفت. مي گفت: از من سن وسالي گذشته؛ جنگ مال شما جوون ترهاست. عبدالحسين مي گفت: خدمت به اسلام پير وجوون نمي شناسه. يك بار از سر اعتراض به اش گفتم: اين پيرمرد بنده خدا رو مي خواي ببري جبهه كه چي بشه؟ گفت: خيلي دوست دارم ببرمش اونجا كه شهيد بشه. آخرش هم يك بار هر طور بود، راضي اش كرد وسه چهار ماهي بردش جبهه. **تشريح عمليات مي كرديم. بچه هاي ارتش هم بودند. همه صحبت ها حول وحوش مسايل تاكتيكي مي گرديد، واينكه؛ ما چه داريم، دشمن چه دارد. نوبت عبدالحسين رسيد، بلند شد ايستاد. گفت: بحث هاي تاكتيكي واين حرف ها، نبايد مارو مغرور كنه؛ نگيد عراق تانك داره ماهم داريم. رفت سراغ جنگ هاي صدر اسلام؛ جنگ احد. از غروري گفت كه باعث شكست نيروهاي اسلام شد، و درباره عقيده ومعنويت حرف زد. بعد هم شروع كرد به مقايسه سپاه امام حسين(عليه السلام) وسپاه يزيد(لعنة الله عليه). طولي نكشيد كه زد به صحراي كربلا و بعد هم به گودي قتلگاه. حالا همه بدون استثناء داشتند زار زار گريه مي كردند. صداي عبدالحسين بلند تر شده بودو لرزان تر. گفت: اسلحه ووسيله درسته كه بايد باشه، ولي اون نيرويي كه مي خواد ماشه آرپي چي را فشار بده، بايد قلبش از عشق امام حسين(ع) پر شده باشه وگرنه نمي تونهجلوي تانك هاي پيشرفته دشمن را بند بياره. **وسط جلسه براي كادر فرماندهي ميوه آوردند. بچه ها خسته بودند وگرسنه. آمدند مشغول خوردن بشوند، عبدالحسين نگذاشت.به مسئول تداركات گفت: اين ميوه رو براي همه گرفتي يانه؟ گفت: نه حاج آقا اين سهم بچه هاي فرماندهيه كه بيشتر از بقيه زحمت مي كشند. عبدالحسين ناراحت شد. گفت: ما اينجا نشستيم وداريم نشه مي كشيم؛ نيروهاي ديگه هستن كه بايد اين نقشه ها رو عملي كنند و برن توي دل دشمن. آن روز تا براي همه ميوه نگرفتند لب به ميوه ها نزد. **خانه ما آفتاب گير بود. از اواسط بهار تا اوايل پاييز من وچند تا بچه قد ونيم قد، دايم با گرما دست وپنجه نرم مي كرديم. فقط يك پنكه درب وداغان داشتيم. من نمي دانستم عبدالحسين فرمانده گردان استف ولي مي دانستم حقوق او كفاف خريدن يك كولر را نمي دهد. يك روز اتفاقي فهميدم از طرف سپاه تعدادي كولر به او داده اند تا به هر كس خودش صلاح مي داند بدهد. بعضي از دوستانش واسطه شده بودند تا يكي از آنها راببرد خانه خودش. قبول نكرده بود. به اش اصرار كرده بودند. گفته بود: اين كولرها مال اون خانواده هاييه كه جگرشون داغ شهيد داره، تا وقتي اونا باشن، نوبت به خاوادن من نمي رسه. **از سر شب رفته بوديم شناسايي. وقتي برگشتيم، گفتند: جلسه است. جلسه تا يك ساعت به اذان صبح طول كشيد همين كه پام رسيد به چادر، مثل جناه ها ولو دم روي زمين. عبدالحسين ولي نخوابيد. آستين ها را زد بالا ورفت پاي منبع اب. از صبح فشار كار بيشتر از همه روي دوش او بود، ولي ايستاد به نماز. اذان صبح هم آمد مارا بيدار كرد. بعد نماز باز كار بود وفعاليت. **قبل از عمليات ميمك بود. دلم آرام نداشت. عبدالحسين انگار فهميد اين را. بدون مقدمه گفت: من با تمام وجود به آيه" وما رميت اذ رميت، ولكن الله رمي" اعتقاد دارم. گفت: توي عمليات ها مطمئنم اين خداست كه گلوله من رو به هدف مي نشونه. داشتم نگاهش مي كردم. پرسيد: قرآن داري همرات؟ يك قرآن جيبي كوچك داشتم. گفتم: آره. گفت: براي اينكه حرفم به ات ثابت بشه، همين الان قرآنت را دربيار وباز كن، اگر اين آيه نيومد. قرآن را در آوردم. بسم الله گفتم وبازش كردم. آمد:" وما رميت اذ رميت، ولكن الله رمي". **گفت: توي دنيا بعد از شهادت، تنها يك آرزو دارم. گفتم: چه آرزويي؟ گفتك دوست دارم يك گلوله بخوره به گلوم. تعجب كرديم. گفت: يك صحنه از روز عاشورا هميسه قلب منو آتيش مي زنه! اشاره كرد به جريان بريده شدن گلوي حضرت علي اصغر(عليه السلام) و اين كه امام حسين (عليه السلام) خون مقدس او را به آسمان پاشيدند و گفتند: خدايا قبول كن. عمليات ولفجر يك مجروح شد. گلوله اي تو آخرين حد بردش. خورده بود به گلوش. وقتي مي بردندش عقب؛ از گلوش داشت خون مي امد. مي گفت: ديگه غير از شهادت آرزويي ندارم. با تشكر از گروه فتح الفتوح منبع : Fars News Agency
-
يك خاطره خواندني از جانباز اراكي با 64 بار عمل جراحي من 2 روز در سردخانه بودم خبرگزاري فارس: هشت سال دفاع از مرز و بوم، خاطرات تلخ و شيرين و گاهي عجيب را به همراه داشت كه گوشهاي از اين خاطرات را از جانبازي كه 48 ساعت در جمع شهدا در سردخانه نگهداري شده بود، شنيديم. سيدعلي اكبر ابراهيمي، جانباز 70 درصد جنگ، امروز در گفتگو با خبرنگار فارس در اراك گفت: هشت سال دفاع مقدس، تنها جنگ با عراق نبود، بلكه جنگ با همه دنيا بود. وي كه از زمان جنگ تحميلي تا امروز، بيش از 64 بار مورد عمل جراحي قرار گرفته و هر دو چشمش را از دست داده است، درباره خاطرات خود از 48 ساعت درسردخانه بودن ميگويد: در عمليات كربلاي 5، مسئول گردان زره ذوالفقار بودم، در مراحل آخر عمليات، زماني كه وارد شهرك دويجي عراق شديم، عدهاي از سربازان عراقي خود را تسليم كرده و عدهاي فرار كردند و به اروندرود جزيره توويل رفتند. از خشكي تا جزيره، پلي بود كه عراقيها براي آن كه اسير نشوند، بعد از عبور از روي پل آن را منفجر كردند و آن طرف پل براي خود سنگرهاي محكي ساختند و با استفاده از سلاحهاي مختلف و مجهز به سوي ما شليك ميكردند. ابراهيمي ادامه داد: گردان ما مجهز به توپ 106 و انواع موشكها بود، اما زمانيكه به سوي آنها شليك ميكرديم به علت جريان الكتريسته كه در آب به وجود ميآمد، دقايقي بعد از شيلك، آب آنها را به سمت خود ميكشيد و در خود فرو ميبرد. اين رزمنده دفاع مقدس با اشاره به مقاومت زياد عراقيها در جزيره تصريح كرد: از جزيره تا خشكي، پلي پشت سر عراقيها بود كه با هوانيروز هماهنگ كرديم تا پل را خراب كنند. وقتي پل خراب شد گمان كرديم حتما عراقيها تسليم ميشوند، اما غافل از آن بوديم كه ما تنها با عراق نميجنگيديم بلكه با تمام دنيا ميجنگيديم، چراكه يك ساعت بعد هواپيماهاي عراقي را ديديم كه صندوقهاي چوبي حاوي مواد غذايي و اسلحه و مهمات را به وسيله چتر براي سربازان عراقي به پايين پرتاب ميكردند و بدين وسيله به كمك آنها ميآمدند. جانباز 70 درصد جنگ تحميلي در ادامه گفت: بعد از مدتي برادر جعفري فرمانده لشكر آمد و گفت: "چرا شليك نميكنيد؟" شرايط را برايش توضيح دادم و او گفت: "برويد موشك تاق را بياوريد كه قدرت بسيار بالايي دارد و از آن استفاده كنيد." سپس من با برادر گودرزي، يكي از همرزمانم به اتفاق با جيپ رفتيم تا موشك را بياوريم. بايد از شهر دويجي عراق عبور ميكرديم و وارد مقر تاكتيكي ميشديم. دو تا پل در شهرك بود كه يكي توسط عراقيها اشغال شده بود و يكي هم چند متر آنطرفتر توسط ماشينسازي اراك ساخته شده بود. بعد از اينكه از روي پل رد شديم در آن قسمت تيرها چنان از كنار ما عبور ميكردند كه صداي وز وز زنبور ميداد. به سختي از آن منطقه رد شديم و رفتيم موشك را آورديم. زماني كه موشك را به مكان ابتدايي رسانديم، يكي از سربازاني كه متخصص شيلك با اين نوع اسحله بود، اقدام به شليك به سوي عراقيها كرد. قدرت موشك آنقدر زياد بود كه انفجار عظيمي در نخلستانها به وجود آمد و جنازههاي عراقيها را در اين طرف و آن طرف پرتاب كرد. ابراهيمي گفت: سربازاني كه از قدرت اين موشك جان سالم بهدر بردند، خود را تسليم كردند و ما آنها را به عقب بازگردانديم. من چون خسته بودم از فرمانده گردان خواستم تا دقايقي به عقب برگردم و استراحت كنم من به همراه گودرزي، سوار بر جيپ در حال بازگشت به سنگر بوديم كه ناگهان هوا تاريك شد. بالاي سرمان را نگاه كرديم.چهار هواپيماي توپولف عراقي بالاي سرمان در حركت بودند و به قدري نزديك حركت ميكردند كه اگر من بيلي در دست داشتم به راحتي ميتوانستم به زيرشان بزنم! به گودرزي گفتم سريع از ماشين پايين بپر. و بعد خودم پايين پريدم و به ساختمان خرابهاي كه در آنجا بود، پناه بردم و ديگر چيزي متوجه نشدم. گودرزي ميگفت، بعد از رفتن هواپيماهاي عراقي براي پيدا كردن من به ساختمان ميآيد و وقتي مرا كه با شكم روي زمين افتاده بودم، بلند ميكند، ميبيند كه از گوش و سر و دهانم به شدت خون ميآيد. سريع مرا سوار جيپ كرده و به سنگر درمان منتقل ميكند و نزد پزشك درمانگاه ميبرد. بعد از مدتي پزشك مرا روي برانكارد گذاشته و با صدا زدن گودرزي به او ميگويد كه من شهيد شدهام و قلب و نبضم ديگر نميزند. ابراهيمي گفت: در آنجا گودالي بود كه شهدا را در آن ميريختند و بعد از زياد شدن آنها را به عقب ميفرستادند. به گفته گودرزي مرا داخل گودال انداختند و بعد از اينكه تعداد شهدا زياد شد، ما را به سردخانه خرمشهر انتقال داده و به مدت دو روز در سردخانه نگه داشتند. دو روز در سردخانه بيهوش بودم و زماني كه عكاسي براي گرفتن عكس از شهدا وارد سردخانه شد و نوبت به من رسيد با فلاش دوربين عكاسي او چشمانم باز شد و بلند شدم و نشستم. عكاس كه از ترس دستپاچه شده بود، دوربين خود را رها كرد و فراركنان فرياد زد: "شهيدا زنده شدهن، شهيدا زنده شدهن!" من بلند شدم و فرار كردم. عدهاي دنبالم كردند، اما من از ترس با قدرت به سمت شلمچه فرار كردم. هوا تاريك بود و تا روشن شدن هوا به سنگر فرمانده گردان رسيدم. وقتي وارد سنگر شدم دستم را روي پاي محسن، يكي از رزمندگان گذاشتم و او را بيدار كردم. محسن نشست و گفت: "سلام ابراهيمي! خوش به حالت! راست ميگن كه شهدا زندهن؟" من جواب دادم: "چه ميدونم؟" محسن گفت: "خوش به سعادتت كه شهيد شدي!" و دوباره خوابيد! فكر ميكرد خواب ميبيند. من دوباره او را بيدار كردم. باز هم نشست و حرفهايش را تكرار كرد و دوباره خوابيد. من خيلي عصباني شده بودم. سمت فرمانده گردان رفتم. بيدارش كردم. او هم آنقدر خسته بود كه فكر ميكرد خواب ميبيند. وقتي باهم صحبت كرديم، گفت:"اصغر! اكبر مجروح شد، بردنش عقب. زودتر برو ببينش!" گفتم: "من اصغرم!" حيدري گفت: "اكبر حالا كه وقت شوخي نيست. زود برو تا برادرت رو ببيني." من در جوابش گفت: "من بودم اومدم موشك رو بردم، با گودرزي رفتيم استراحت كنيم. باور كن راست ميگم." حيدري هوشيارانه گفت: "من ديدم كه تو مجروح شده بودي و بردنت عقب. موضوع چيه؟" من موضوع را براش توضيح دادم. حيدري گفت: "اينجور مسائل خيلي زود ميپيچه. زود برو خونه" بعد يكي را مامور كرد كه با من به اهواز بيايد و به اراك برم گرداند. وقتي برگشتم اراك، روز بود. از تعاون سپاه به منزل ما رفته بودند تا موضوع شهادتم را به خانواده خبر بدهند. در نيمه باز بود. داخل حياط را نگاه كردم آنها با مادرم مشغول صحبت بودند كه مادرم مرا ديد و به آنها گفت: "چرا دروغ ميگيد؟ اصغر شهيد نشده. الآن پشت در ايستاده." بعد، من داخل شدم و با مادرم سلام و احوالپرسي كردم. افرادي كه از تعاون سپاه آمده بودند، مات و مبهوت مرا نگاه كردند و از من خواستند كه فردا نزدشان بروم و موضوع را توضيح دهم. بعد از به دست آوردن سلامتيام دوباره به جبهه برگشتم و در يكي از ماموريتها هر دو پايم را از دست دادم و در ماموريتهاي بعدي چشمانم را از دست دادم و تا امروز بيش از 64 بار مورد عمل جراحي قرار گرفتهام. تاپیک ادغام شد. sina12152000
-
جانشين فرمانده كل ارتش در گفتگوي مشروح با فارس: خيليها فيل جنگ را در تاريكي لمس كردهاند خبرگزاري فارس: جانشين فرمانده كل ارتش با بيان اينكه خيلي از ما فيل جنگ را در تاريكي لمس كرديم، گفت: در نگاه كلي بايد تاكيد كنم كه ما هيچ عمليات ناموفقي در دوران جنگ نداشتيم چراكه برخي از عملياتهاي به ظاهر ناموفق نيز در تبديل روحيه پدافندي به آفندي و بالا بردن وحدت و هماهنگي نيروها تاثير زيادي داشت. امير سيدعبدالرحيم موسوي جانشين فرمانده كل ارتش در سال 58 وارد اين نيرو شد و دورههاي افسري خود را با موفقيت در دانشگاه افسري امام علي (ع) به پايان رساند. وي دورههاي تخصصي خود را در لشكر 28 كردستان گذراند و در طول 8 سال دفاع مقدس نيز با حضور در اين لشكر و انجام عملياتهاي موفق در منطقه كردستان، يكي از فرماندهان موفق و غيور ارتش به شمار ميآمد كه بارها به خاطر اين رشادتهاي خود مورد تقدير قرار گرفت. امير موسوي پس از دوران دفاع مقدس با طي دورههاي عالي دانشگاه افسري امام علي (ع)، مسئوليتهايي چون فرماندهي تيپ را در نيروي زميني ارتش بر عهده داشت و در زمان غائله طالبان نيز با توجه به حساسيت منطقه به عنوان فرمانده ارشد ارتش در منطقه شمال شرق كشور منصوب شد. وي پس از حضور موفق در شمال شرق كشور به عنوان جانشين معاونت عمليات ارتش منصوب شد و پس از دريافت مدرك دكترا از دانشگاه عالي دفاع ملي به فرماندهي دانشگاه افسري امام علي (ع) ارتش منصوب شد. امير موسوي پس از تصدي مسئوليت معاونت طرح و برنامه نيروي زميني ارتش، در سال 84 با حكم مقام معظم رهبري به عنوان رئيس ستاد مشترك ارتش منصوب شد و اكنون نيز در مسئوليت جانشين فرمانده كل ارتش به ادامه خدمت در ارتش جمهوري اسلامي ايران ميپردازد. جانشين فرمانده كل ارتش در گفتگوي مشروح با فارس به برخي از سوالات پيرامون نقش ارتش در دوران دفاع مقدس و مشكلات اين نيرو در آن دوران پرداخته است. * برخي بي عقليها و خيانتها به ارتش ضربه زد جانشين فرمانده كل ارتش با تاكيد بر اينكه برخي بي عقليها و خيانتها مانند تقليل سربازي به يك سال و اينكه هر كس برود در محل تولد خودش خدمت كند يا لغو قراردادهاي خريد تجهيزات موجب تضعيف ارتش در دوران پيش از جنگ شد، تصريح كرد: از اينها كه بگذاريم فرماندهي بني صدر نيز بر مشكلات افزود، چون بنيصدر حكم فرماندهي كل قوا را از امام (ره) گرفته بود همه خود را ملزم به اطاعت از او ميدانستند و اين در حالي بود كه بني صدر كمترين اطلاعي از مسائل نظامي نداشت و به همين خاطر برخي به هر نحو كه ميشد، با او مخالفت ميكردند. وي گفت: به همين دليل بود كه مقام معظم رهبري كه آن موقع نمايندگي امام (ره) در شوراي عالي دفاع را بر عهده داشتند، دستور ايشان مبني بر عمليات آزادسازي سوسنگرد را شبانه به تيپ 92 زرهي ارتش ابلاغ كردند تا بني صدر مطلع نشود. * هيچ عمليات ناموفقي در دوران جنگ نداشتيم امير موسوي با بيان اينكه بني صدر لطمات زيادي به جنگ زد، اظهار داشت: در حالي كه حضرت امام تلاش ميكرد تا در جامعه و در بين مسئولان وحدت ايجاد كند، ولي بني صدر هر روز كار را خرابتر ميكرد ولي با اين حال معتقدم نبايد تمام شكست هاي آن مقطع را به گردن او انداخت. وي افزود: جدا از كارشكنيهاي بنيصدر، شكست هاي سال اول جنگ تا حدي طبيعي بود و بايد ديد ما در سال اول جنگ چه اهدافي را دنبال ميكرديم. اين فرمانده عالي رتبه ارتش با بيان اينكه امروز وقتي عملياتي مثل كرخهنور را با عمليات بزرگي مانند ثامن الائمه مقايسه مي كنيم، مي گوييم آن عمليات ناموفق بود، تصريح كرد: برخي از عملياتهاي سال اول را با هدف تبديل روحيه پدافندي به آفندي انجام داديم و از آن گذشته ما بسياري از مسائل را كه بلد نبوديم در همان مقطع ياد گرفتيم لذا هر كدام از اين عملياتها در افزايش توان كشورمان نقش مثبت داشت. وي با تاكيد بر اينكه بني صدر در طراحي عملياتها نقش چنداني نداشت، خاطرنشان كرد: ولي به هر حال بنيصدر، فرمانده كل قوا بود و عملكرد و تصميمگيري هاي او در نتيجه عملياتها موثر ميگذاشت. امير موسوي افزود: به همين دليل بود كه بعد از عزل بنيصدر تغييرات زيادي در لشكرها به وجود آمد و بجز لشكرهايي مثل لشكر 21 كه در كردستان بود و لشكر 77 ثامن الائمه(ع)، بقيه لشكرها دچار تغييرات زيادي شدند.
-
* ديدگاه دقيق امام (ره) ارتش را منسجم كرد جانشين فرمانده كل ارتش با اشاره به وضعيت ارتش در مقطع شروع جنگ تحميلي خاطرنشان كرد: بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تعداد زيادي از فرماندهان ارتش يا فرار كردند و يا اعدام شدند ولي ارتش ساختار محكمي دارد كه حتي اگر تكهاي از آن جدا شود به سرعت خود را ترميم ميكند. وي گفت: اتفاقاتي كه در اوايل انقلاب در ارتش افتاد، تا حدي طبيعي بود ولي همان گونه كه مقام معظم رهبري نيز فرمودند: "هر سازمان ديگري به جاي ارتش بود، در زير اين فشارها چندين بار مضمحل ميشد." موسوي، ارتش را يك سازمان منسجم و ديسيپلينمحور عنوان كرد و افزود: اين نظم و انضباط و اطاعت پذيري از فرمانده از همان ابتداي آموزش به نيروها آموزش داده مي شود. وي ادامه داد: با پيروزي انقلاب اسلامي، رهبري به دست مجتهدي افتاد كه ما طي 15 سال قبل از آن، تنها به عكس او نگاه كرده و گريه ميكرديم. امير موسوي در خصوص ديدگاههاي نظامي بنيانگذار انقلاب اسلامي نيز گفت: امام (ره) با اينكه هيچ دوره نظاميگري نديده بود ولي بسيار خوب ميدانست كه دست بر چه نقاطي بايد بگذارد و به همين خاطر هم بود كه در همان سال اول، موضوع لزوم اطاعت از فرمانده، انسجام، رژه منظم و روز ارتش را حكم كردند. * كمكهاي مردمي به جبههها يك ژست تبليغاتي نبود امير موسوي با بيان اينكه نيروهاي مسلح كشور در طول 8 سال دفاع مقدس هرآنچه داشتند، پاي كار آوردند، اظهار داشت: صرف نظر از تعداد كمي از افرادي كه به دليل عدم شناخت لازم از واقعيتها و يا از روي ترس، با جنگ بيگانه بودند، همه كشور در حال جنگ بود و پشتيبانيهايي كه در همان موقع از سوي مردم صورت ميگرفت به هيچ وجه قابل مقايسه با توان رزمي نيست. وي افزود: اينكه گفته ميشود مثلا يك پيرزن براي پشتيباني از رزمندگان يك تخم مرغ اهدا كرد، اين يك ژست تبليغاتي نيست بلكه واقعا اتفاق افتاد. خود من يك مرتبه در سنگر يك بسته حاوي 10 عدد پسته، سه شكلات و يك نامه دريافت كردم كه از متن نامه به راحتي ميشد فهميد نويسنده آن دانشآموز ابتدايي است. موسوي ادامه داد : آن بسته به هيچ عنوان قابل مقايسه با توان رزمي نيروها نبود ولي آيا اين كمكهاي از عمق دل، در پيروزيها نقش نداشت؟ من معتقدم كه نقش اساسي داشت. * رزمندگان به خاطر وفاداري به امام (ره) ميجنگيدند جانشين فرمانده كل ارتش با بيان خاطرهاي از دوران دفاع مقدس در خصوص وفاداري نيروها به امام خميني(ره) گفت: سال 60 در نزديكي ارتفاعات الله اكبر نوجواني را ديدم كه شايد قدش كمي از اسلحه كلاشينكف بلندتر و لباس استتار پوشيده بود. از او پرسيدم اهل كجايي؟ گفت: نزديك زابل. پرسيدم چرا آمدي اينجا؟ جواب داد: به خاطر امام (ره). گفتم: امام را كجا ديدي، در تلويزيون؟ گفت: نه. بعد عكسي از حضرت امام (ره) را از جيبش درآورد و گفت: اين امام من است. امير موسوي افزود: آن جوان حتي امام را هم نديده بود ولي تا اين حد به ايشان وفادار بود. * ارتش و سپاه هيچ عمليات مستقلي در جنگ تحميلي نداشتند معاون سابق هماهنگ كننده كل ارتش با بيان اينكه در عملياتهاي زميني، ارتش و سپاه هيچ عمليات مستقلي نداشتند، يادآور شد: منحصر كردن جنگ به ارتش و سپاه، ظلم به تاريخ، ملت، اهداف و آرمانها است چرا كه اين دو سازمان هيچ عمليات مستقلي بدون كمك مردم و نيروهاي بسيج در طول هشت سال دفاع مقدس نداشتند. وي همچنين با ياد آوري نقش موثر جهاد سازندگي در هشت سال دفاع مقدس گفت: اگر نقش جهاد در طول اين سالها بيشتر از ارتش و سپاه نبود كمتر از آنها نيست و متاسفيم كه در طول سالهاي بعد از جنگ، عملكرد جهاد سازندگي را فراموش كردهايم. وي ادامه داد: شايد به دليل ادغام جهاد سازندگي در يك سازمان ديگر باشد كه باعث شده تا عملكرد اين نهاد انقلابي از يادها برود. * نزديكي ارتش و سپاه اوج هنر شهيد صياد بود موسوي با اشاره به برخي اختلاف نظرهاي سالهاي ابتدايي جنگ بين ارتش و سپاه اظهار داشت: ما در ارتش نيز فرماندهاني داشتيم كه حاضر به كار با سپاه نبودند. وي گفت: ما بايد مسايل مربوط به آن سالها را در شرايط زمان خود مورد بررسي قرار دهيم، مدل اين دو سازمان با هم متفاوت بود و اين تفاوت بر ديدگاه برخي افراد نيز تاثير گذاشته بود. جانشين فرمانده كل ارتش خاطرنشان كرد: نزديكي اين دو سازمان در آن سالها كار بسيار سختي بود كه انجام آن اوج هنر شهيد صياد شيرازي بود كه با كمك فرمانده وقت كل سپاه موفق به انجام آن شد. وي ادامه داد: صياد شيرازي فرمانده خوشنام و خوش سابقهاي بود كه چون از اساتيد مركز توپخانه نيز به حساب ميآمد، اكثر نيروها از شاگردانش بودند كه به همين خاطر مورد احترام فراوان بود. از سوي ديگر صياد شيرازي كسي بود كه براي كمك به حل غائله كردستان به منطقه رفت و زحمات زيادي كشيد و در پي اختلاف با بني صدر، دو درجه او را گرفتند كه همه اينها بر محبوبيت صياد مي افزود. * خاطرهاي از سرلشكر صفوي امير موسوي با ذكر خاطرهاي از زبان سرلشكر رحيم صفوي فرمانده سابق كل سپاه گفت: سردار صفوي در مقطعي قبل از انقلاب افسر وظيفه در تيپ 55 هوا برد ارتش بوده و با موضوعات نظامي اشنايي داشت. ايشان برايم تعريف كرد كه سرهنگ لطفي از اميران بازنشسته ارتش كه فرماندهي لشكر 16 زرهي ارتش را بر عهده داشت در دوران جنگ، براي بازديد به منطقه تحت مسئوليت سردار صفوي آمده بود و از او خواسته بود تا از روي نقشه، منطقه را برايش توجيه كنن. سردار صفوي نيز اين كار را انجام داده و مورد تشويق امير لطفي قرار گرفته بود. سپس سردار صفوي به گفت بود: ميتوانم يك سوال از شما بپرسم؟ امير لطفي هم اجازه داد. سرهنگ لطفي بيشتر اوقات عينك آفتابي به چشم داشت و دستكش به دست ميكرد. سردار صفوي پرسيد بود شما با اين عينك و دستكش، در صورت بروز درگيري، چطور ميخواهيد بجنگيد؟ امير لطفي هم در جواب گفته بود: من پوستم به نور حساس است و اگر از دستكش استفاده نكنم پوستم آسيب ميبيند، حالا اگر خدا قسمت كرد و براي جنگيدن در كنار هم بوديم، مي بيني كه ما هم چگونه ميجنگيم. كه بعدها هم چندين بار سردار صفوي و امير لطفي در كنار هم حماسه هاي بزرگي آفريدند. * پاسخ امام (ره) به يك استفتاء جنگي امير موسوي با بيان اينكه خيلي از ما فيل جنگ را در تاريكي لمس كرديم، گفت: شايد خيلي از مسئولان و نيروها درك و ديدگاه درستي از جنگ نداشتند و همين امر در روند جنگ نيز حداقل در سال هاي ابتدايي تاثير مي گذاشت. وي افزود: به همين خاطر بود كه عدهاي با همين ديدگاه نامهاي به امام (ره) نوشتند و گفتند كه اگر بخواهيم به برخي از طرحها عمل كنيم شكست خواهيم خورد و نظر امام (ره) را در اين رابطه خواسته بودند، امام نيز در جواب فرمودند: "اطاعت از فرمانده حتي اگر منجر به شكست شود واجب است و تخطي جايز نيست". اين مسئله نشاندهنده دقت حضرت امام(ره) در خصوص مسايل مربوط به ارتش بود و اين قدرت معنوي فوقالعاده بالاي ايشان در انسجام هرچه بيشتر ارتش موثر بود. * نظرات ارتش در مورد جنگ اكثرا محرمانه است جانشين فرمانده كل ارتش در پاسخ به اين سوال كه چرا ما در مقاطعي مانند پايان جنگ، اظهار نظري از سوي ارتش نميبينيم، تاكيد كرد: ارتش در تمام معادلات نظامي حرف براي گفتن دارد و اين طور نيست كه بينظر بوده باشد ولي اسناد ارتش گاهي حتي بعد از 50 سال هم چاپ نميشود. امير موسوي وضعيت ارتش را در طول زمان، آهسته و پيوسته خواند و گفت: غير از اوائل دفاع مقدس كه از دانش آموزان دانشگاهي افسري براي جنگ استفاده شد، ديگر در اوج جنگ نيز حتي يك ساعت از آموزش دانشگاه افسري كم نگذاشتند. وي گفت: من هم نميدانم ارتش در خصوص پايان جنگ چه نظري داشت ولي فكر ميكنم آنها با فراز و فرود زيادي مواجه نشدند و نظر شخصي من اين است ارتش نظر قاطعي در مورد ادامه جنگ نداشت و اين در حالي است كه فرماندهان ارتش، قطعا برآورد وضعيت را به مقامات عالي رتبه ميدادند؛ كاري كه حتي امروز هم انجام ميشود. رييس سابق ستاد مشترك ارتش در خصوص حضور كمرنگ فعاليتهاي ارتش در دوران دفاع مقدس در رسانهها نيز اظهار داشت: اين اتفاق امروز هم ميافتد و در مقاطع مختلف كه اظهار نظرهايي در خصوص برخي موضوعات ميشود، برخي ميگويند پس چرا ارتش نظري نميدهد؟ حتي گاهي اين سوال براي پرسنل خود ما هم بوجود ميآيد. *گفتگو از مهدي بختياري
-
اخبار دفاعی جمهوری اسلامی ایران اخبار دفاعی جمهوری اسلامی ایران I
eco14477 پاسخ داد به SAEID تاپیک در اخبار نظامی
با عرضه توليدات هوايي وزارت دفاع ايران در نمايشگاه هوا فضاي اوكراين شركت كرد خبرگزاري فارس: نمايندگان ايران براي اولين بار در ششمين نمايشگاه بينالمللي هوا فضاي اوكراين شركت كردند. به گزارش خبرنگار دفاعي خبرگزاري فارس، ششمين نمايشگاه بينالمللي هوا فضاي اوكراين با حضور بيش از 220 شركت داخلي و خارجي در كييف در حالي برگزار شد كه نمايندگاني از 22 كشور جهان از جمله جمهوري اسلامي ايران، آخرين دستاوردها و فناوريهاي خود را در زمينه صنعت هواپيماسازي در معرض ديد عموم قرار دادند. شركت هواپيماسازي ايران (هسا) به نمايندگي از وزارت دفاع كشورمان در اين نمايشگاه شركت داشته و جديدترين طرحها و توليدات هوايي ايران را به نمايش گذاشت. ايران و اوكراين هم اكنون در حال ساخت مشترك هواپيماهاي ايران 140 هستند كه به زودي چند فروند از آن عملياتي خواهد شد. اين اولين بار است كه نمايندگاني از كشورمان در نمايشگاه بينالمللي هوا فضاي اوكراين شركت كردند. پرواز هواپيماها و بالگردهاي مختلف و همچنين به نمايش گذاشتن بزرگترين هواپيماي باري جهان با نام آنتونوف 225 با وزن كلي حدود 600 تن كه فقط يك فروند از آن ساخته شده و اكنون در اختيار اوكراين است، از جمله برنامه هاي اين نمايشگاه بوده است.- 6,703 پاسخ ها
-
- اخبار داخلی
- نظامی
- (و 10 بیشتر)
-
برخي از انواع PGM که در جنگ هاي اخير مورد استفاده قرار گرفته اند عبارتند از: 1- بمبهاي ليزري بمبهاي ليزري پرتعدادترين PGM هاي در اختيار ارتش ايالات متحده هستند. در طول جنگ خليج فارس، بمبهاي ليزري عليه اهداف استراتژيک عمدتا توسط هواپيماهاي F-111F و F-117 و بعضا A6-B حمل ميشدند. البته هر سه اين هواپيماها هم اکنون از خدمت بازنشسته شدهاند. در جنگ خليج فارس فقط 229 هواپيماي امريکايي قادر به حمل و پرتاب بمبهاي ليزري بودند، اين تعداد تا سال 1996 به 500 فروند رسيد و در حال حاضر بسياري از هواپيماهاي جنگي اين کشور قادر به حمل و پرتاب انواع بمبهاي ليزري ميباشند و البته بمبهاي ليزري با محدوديت هايي نيز مواجه هستند. مهمترين آنها کارايي بسيار پايين در شرايط بد جوي است (باران، ابر، غبار، دود و ...) با این وجود در حال حاضر دقیقترین سیستمهای تسلیحاتی ایالات متحده همین بمبهای لیزری هستند که در شرایط آب و هوایی مناسب دقتی در حدود 8 تا 10 فوت (2.4 تا 3 متر ) دارند. از دیگر محدودیتهای این بمبها آن است که در یک هدفگیری بمبهای رها شده فقط به سمت یک هدف قابل روانهسازی هستند. آن هم هدفی است که توسط نشانهگذار لیزری برای بمبهای مورد نظر رنگ شده است. 2- موشكهاي كروز استفاده از موشكهاي كروز كه نوعي PGM به شمار ميروند و استفاده از آنها در جنگهاي آمريكا به طور تصاعدي افزايش داشته است، در حال حاضر بسيار ارزانتر و سهلتر از گذشته شده است. هرچند همچنان این موشکهای کروز جز گران قیمتترین و پرهزینهترین سیستمهای تسلیحاتی هدایت شونده به شمار میروند. در گذشته، بهكارگيري نسلهاي پيشين اين موشكها (كه در جنگ اول خليج فارس مورد استفاده قرار گرفت) مستلزم استفاده از نقشههاي دقيق پستي و بلنديهاي مسير بوده كه براي يك عمليات خاص نقشهاي با 100 ميليون Data Point را شامل ميشد. اين نقشه براي استفاده در سيستم هدايت TERCOM اين موشكها مورد استفاده قرار ميگرفت (شكل 7). اين درحالي است كه پس از تجربه جنگ خليج فارس، با ارتقاي تكنولوژي در دو دهه اخير، سيستمهاي هدايت بسيار ارزانتري بر مبنايGPS طراحي شده و هماكنون موشكهاي كروز بر پايه اين سيستمها در اختيار ايالات متحده ميباشند. بنابراين دشمن احتمالي ميتواند به تعداد زياد از اين موشكها استفاده كند و محدوديتي به لحاظ نقطه پرتاب و مسير پرتاب ندارد. بدين ترتيب ميتواند آن را در اختيار ساير كشورها يا گروهها قرار داده و از آنها براي پرتاب استفاده كند. اين موشكها بسيار چابكتر (Agile) از مدلهاي پيشين هستند چون نياز به نقشه مسير نداشته و به سرعت ميتوانند براي پرتاب آماده شوند. موشكهاي كروز هواپرتاب تاكنون به علت بزرگي و حجيم بودن امكان حمل و پرتاب از هواپيماهاي چابك و سريع را نداشتهاند و عموماً با استفاده از هواپيماهايي نظير بمب افكن B52 پرتاب ميشدهاند. اين موضوع در صورتي كه هدف مورد نظر در عمق زيادي از خاك باشد ميتواند براي بمبافكنها خطرآفرين باشد و احتمال پرتاب اين موشكها را كاهش دهد. همچنان كه در جنگهاي پيشين در عراق نيز تعداد موشكهاي CALCM پرتاب شده بسيار كمتر از موشكهاي تاماهاوك بود. عدم توازن در برابري ماشين جنگي ايالات متحده و شوروي سابق باعث توسعه ابزارها و تاكتيكهاي نبرد نامتقارن توسط ايالات متحده گرديد. يكي از مباني و در عين حال ابزارهاي اين منظور، تكنولوژي پنهانكاري و استفاده از عامل غافلگيري در تسليحات جديد بود. اين ايده پس از جنگ سرد نيز دنبال شد. به طوري كه يكي از نمودهاي آن موشكهاي كروز با تكنولوژي پنهانكاري و سرعت بالا( High Subsonicيا Supersonic) است كه در سالهاي اخير در دست تحقيق و توسعه بودهاند و نسل بعدي موشکهاي کروز به شمار ميروند. طبعاً بخشي از انگيزه توسعه اين موشكها پاسخ به تكامل سيستمهاي پدافندي شرقي بوده است (روسيه و چين). منبع: AVIA
-
تاپیک جامع قطعنامه ها و تحریم های علیه جمهوری اسلامی ایران
eco14477 پاسخ داد به Parviz تاپیک در اخبار تحلیلی
توافق اعضای دائم شورای امنیت و آلمان بر سر پیش نویس قطعنامه جدید علیه ایران پس از انتشار خبر تعویق نشست 1+5 به واسطه مخالفت مسکو، از به کارگیری شمشیری دولبه از سوی روس ها در مقطع فعلی معادله هسته ای ایران حکایت می نماید. به نظر می رسد به رغم اغلب مواضع و تحلیل های ارائه شده مبنی بر غیرمنتظره بودن صدور قطعنامه جدید علیه ایران، باید این اقدام مسکو را اقدامی تاکتیکی و از پیش طراحی شده در چارچوب دیپلماسی قفقازی روسیه ارزیابی نمائیم. بر این اساس مسکو، در اقدامی از پیش طراحی شده در چارچوب رویکرد همیشگی خود در قبال مسائل ایران، اعلام موضع اجماعی 1+5 در خصوص کلیات قطعنامه جدید شورای امنیت را عهده دار می شود؛ این اقدام حساب شده روسیه را باید به مثابه به کارگیری «شمشیری دو لبه» از سوی مسکو نگریست که از سویی ایران و از سوی دیگر جبهه ضد ایرانی گروه 1+5 را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد. شمشیر دولبه روسیه که به عنوان تاکتیک مسکو در این مقطع زمانی در دستور کار قرار گرفته به خوبی توانسته اجماع کمرنگ شده 1+5 در گذر زمان را با به کارگیری مکانیزم قطعنامه ای (ولو در ابعاد شکلی) حداقل در مقطع کنونی مواجهه با ایران، ساماندهی کند؛ این اقدام مسکو نه تنها تا حدودی تعادل در مواضع این کشور در قبال ایران را به آمریکا و هم پیمانان او گوشزد می کند که فی نفسه قطعنامه ای جدید را به مجموع کارنامه هسته ای ایران می افزاید و این چیزی است که جناح رادیکال 1+5 کم و بیش در پی آن بوده و هستند. اما لبه دیگر این شمشیر دو لبه متوجه جمهوری اسلامی ایران است؛ هر چند که مسکو توانست با پیشگامی در ارائه پیش نویس قطعنامه جدید به شورای امنیت و تصویب زودهنگام آن، رضایت نسبی 1+5 را در رویه کلی ضد ایرانی شان جلب کند اما بدون شک روس ها در گام بعدی خود برای « فروش» همین قطعنامه به تهران نیز اقدام خواهند کرد! و این مرحله ای حساس است که با توجه به پیشینه روسیه در این چارچوب، برای پاسخگویی و مواجهه مناسب باید در دستور کار دستگاه دیپلماسی کشور قرار گیرد. با توجه به مسائل مذکور به نظر می رسد که باید نگاه مسکو به مسئله هسته ای ایران حداقل در این مقطع زمانی را به عواملی خارج از آن همچون مسائل مربوط به قفقاز و آنچه دیپلماسی قفقازی ایران خوانده می شد نیز مرتبط نمائیم؛ در همین چارچوب توجه به این نکته لازم می نماید که قطعنامه جدید شورای امنیت علیه ایران پس از مذاکرات سرگی لاوروف و کاندولیزا رایس صادر شده است. به هر حال با نیم نگاهی به مواضع سابق روسیه در خصوص ایران در می یابیم که اعلام موضع طلبکارانه از سوی مسکو در آینده نه چندان دور به واسطه پیشگیری از صدور قطعنامه ای با محتوای رادیکال تر و به اصطلاح تنبیهی تر به هیچ وجه دور از ذهن نیست و این نکته ای است که قطعا بسیاری از مقامات ایرانی از جمله رئیس مجلس شورای اسلامی به آن پی برده اند؛ اما باید دید در مواجهه با گام آتی مسکو و همچنین گروه 1+5، « تصمیم دیگری » که لاریجانی از آن سخن رانده، چه خواهد بود؟ منبع : خبرگزاری مهر -
خبرگزاري فارس: در پي انتشار خبر فروش مجوز ورود به وزارت دفاع رژيم صهيونيستي، ارتش اين رژيم تحقيقات خود را درباره اين رسوايي جديد آغاز كرده است. به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري فرانسه، شبكه 10 تلويزيون خصوصي رژيم صهيونيستي يكشنبه گزارش داد كه يك سرباز به اتهام فروش فرمهاي مجوز ورود به مجموعه وزارت دفاع در تلآويو دستگير شد. مجموعه ساختمانهاي وزارت دفاع رژيم صهيونيستي شامل مقر نيروي هوايي و ارتش ميشود. اين شبكه تلويزيوني افزود: «اين سرباز كه در يگان محافظت از اين تأسيسات خدمت ميكند، مجوزهاي ورود را به افسران و شهروندان غيرنظامي فروخته و با اين اقدام يكي از حساسترين اماكن اسراييل را به خطر انداخته است.» منبع: Fars News Agency
-
درست از فرداى پايان جنگ دوم جهانى، دنياى غرب با قدرت مهاجمى روبرو شد كه نه تنها ضعيف تر از ارتش رايش نبود بلكه با بهره گيرى از تجارب جنگ با آلمان و بلعيدن نيمى از اروپا و شمال ژاپن اكنون مبدل به قدرت زمينى اول جهان شده بود. ارتش سرخ. نامى كه در دهه هاى ۵۰ ، ۶۰ ، ۷۰ و حتى ۸۰ پشت ژنرال هاى غربى را مى لرزاند. استالين در ۱۹۵۰ دست بالا رادر كليه جبهه هاى جهان به جز اروپاى غربى داشت. كمونيسم، مانند آتشى كه به كاغذ روزنامه هاى خشكيده سرايت كند به سرعت در حال گسترش بود. در ۱۹۴۹ مائوتسه دونگ در چين با بيرون راندن نيروهاى ملى گرا به فرماندهى چيانگ كاى شك عملاً پرجمعيت ترين كشور جهان يعنى چين را به اردوى «سرخها» كشانده و وضعيت دول استعمارى نظير آمريكا، فرانسه و انگليس را در شبه جزيره كره، هند و چين و كلاً شرق آسيا به شدت تضعيف كرده بود. در اين ميان وضعيت شبه جزيره كره از هميشه حساس تر بود. شبه جزيره از ۱۹۴۵ به دو قسمت (شمالى تحت نفوذ روسها و جنوبى تحت نفوذ آمريكا) تقسيم شده بود اما نيروهاى قسمت شمالى با تحريك روسها و چينى ها تصميم گرفتند «مرز قراردادى» را از بين ببرند. عبور از مدار ۳۸ درجه مدار ۳۸ درجه خط جغرافياى سياسى ۲ كشور را تعيين مى كرد و سازمان ملل نيز از خط فرضى مذكور حمايت مى كرد. اما رهبرى كره شمالى در اين زمان بر عهده مردى قدرت طلب به نام كيم ايل سونگ بود كه تا نيم قرن بعد نيز در عرصه سياسى كره حضور داشت. به دستور وى ۷ لشكر آموزش ديده كره شمالى در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰ با عبور از مدار ۳۸ درجه نيروهاى ضعيف و پراكنده كره جنوبى را از هم پاشيده و به سرعت مسير پايتخت كره جنوبى يعنى سئول را پى گرفتند. آمريكا به عنوان متحد اصلى كره جنوبى در اين زمان نيروى قابل توجهى براى مقابله با مهاجمان شمالى نداشت و تنها سعى كرد با استفاده از نيروى هوايى سرعت هجوم آنها را كند كند. در روزهاى ۲۷ و ۲۸ ژوئن جنگنده هاى جت آمريكايى با ساقط كردن ۷ هواپيماى كره اى از نوع ياك _ ۹ و ال _ اى _ ۷ نخستين ضربه را به نيروى هوايى كره زدند. در ۲۸ ژوئن داگلاس مك آرتور فرمانده قواى آمريكا در خاور دور دستور بمباران خطوط تهاجمى شمالى ها را داد. در روزهاى ۲۸ و ۲۹ ژوئن بمب افكن هاى مهيب ب _ ۲۹ و ب _ ۲۶ موسوم به دژ پرنده با بمباران همزمان پايگاههاى نظامى و هوايى كره شمالى ضربات سنگينى به آنها وارد كردند به ويژه آنكه ۲۵ هواپيماى كره اى در پيونگ يانگ پايتخت كره شمالى بر روى زمين منهدم شدند. اما اين وقايع تأثيرى بر توان زمينى شمالى ها نداشت و آنها در ۳۰ ژوئن ديوار دفاعى جنوبى ها در رودخانه «مان» را شكسته و به جنوب سرازير شدند. ورود سازمان ملل در اول جولاى ۱۹۵۰ با دستور ترومن رئيس جمهور آمريكا دهها هزار سرباز آمريكايى در بندر بوسان كره جنوبى (در جنوب شرق اين كشور) پياده شدند. اين در حالى بود كه شوراى امنيت سازمان ملل نيز طى قطعنامه اى كه از سوى روسها و چينى ها وتو نشد از كشورهاى مختلف درخواست كرد كه به كمك كره جنوبى بشتابند. جنگنده هاى اف-۸۰ آمريكايى كه اولين نسل از جت هاى با سرعت مافوق صوت بودند در كنار هواپيماهاى موستانگ و بى _ ۲۶ در يك گروه عظيم ۱۴۰ فروندى از روى ناوهاى هواپيمابر و پايگاههاى محلى، عليه اهداف كره شمالى به پرواز درآمدند. شدت بمباران به اندازه اى بود كه كره اى ها براى مدتى دچار انفعال شدند. بويژه آنكه بمب افكن هاى سنگين آمريكايى از ارتفاع بالا بمباران مى كردند و هواپيماهاى جت نيز به دليل سرعت عمل قابل رهگيرى نبودند. اما شمالى ها در روى زمين بر سرعت خود افزودند و سئول پايتخت كره جنوبى سقوط كرد. ظرف ۱۰ روز كل كره جنوبى به جز بندر بوسان به اشغال شماليها درآمد. ضدحمله متحدان با ورود استراليا، ژاپن، انگليس و ۱۱ كشور ديگر به سود كره جنوبى ورق برگشت و شهر بوسان كه پس از يك هفته نبرد تا سقوط فاصله اى نداشت بيش از ۵۰ روز مقاومت كرد. البته يكى از دلايل طولانى شدن اين مقاومت بمباران بى وقفه بمب افكن هاى عظيم بى _ ۲۹ بر روى قواى كره شمالى در اطراف بوسان بود به طورى كه در يك حمله در ۱۶ اوت ۱۹۵۰ ، ۹۸ فروند از اين هواپيماهاى غول پيكر ۴۰ هزار سرباز شمالى را به گونه اى زير بمباران گرفتند كه از بين آنها كسى حتى به عنوان مجروح جان به در نبرد. بررسى هاى بعدى نشان داد كه بمباران اين هواپيماها اثرى معادل ۳۰ هزار گلوله توپ سنگين را بر نيروى مهاجم داشته است. در اوايل سپتامبر حملات متعدد به بوسان بى نتيجه ماند و در ۱۰ سپتامبر نيروهاى سازمان ملل متحد در پناه بمباران سنگين هواپيماهاى آمريكايى خط محاصره بوسان را شكسته و نيروهاى مضمحل شده شمالى را عقب راندند. از آن طرف مك آرتور با انجام يك عمليات آبى _ خاكى سئول را آزاد كرد و واحدهاى پراكنده شمالى به آن سوى مرز عقب رفتند. اين بار نوبت جنوبى ها بود كه با پيشگيرى متحدان به داخل كره شمالى حمله كنند. پيشروى به داخل كره شمالى در ابتدا بسيار ساده صورت گرفت اما خبر وحشتناكى در اين زمان به ستاد ارتش آمريكا رسيد. ورود چين به جنگ مائو در اين زمان درنگ را جايز نديد و به واحدهاى بزرگ زرهى و پياده خود كه در شرق چين مستقر بودند دستور داد تا از شمال وارد كره شوند. هنگامى كه تفنگداران و چتربازان واحد ۱۱۸ آمريكا آماده ورود به پيونگ پانگ بودند ناگهان احساس كردند پاسخ آتش آنها را حريف قدرتمندترى جواب مى دهد. اين حريف واحدهاى ارتش خلق چين بود. در ماه نوامبر مجدداً همه چيز به زيان جنوبى ها تغيير كرد. ژنرال «پيااو» ۱۸ لشكر نيروى چينى را وارد كارزار كرد و در اولين برخورد قواى متحدين را كاملاً خرد و نابود كرد. اين بار از نيروى هوايى نيز كارى ساخته نبود چرا كه جتى جديد به نام ميگ ۱۵ جنگنده هاى نسل قبلى آمريكا نظير اف _ ۸۰ و موستانگ را مانند برگ خزان بر زمين مى ريخت. خلبانان ورزيده ميگ در موج بعدى حملات خود بمب افكن هاى بزرگ بى _ ۲۹ را مورد حمله قرار دادند. اين غول هاى پرنده عليرغم بزرگى جثه به دليل كندى عمل به شدت آسيب پذير بودندو اگر بدون جنگنده محافظ حركت نمى كردند انهدام آنها توسط ميگ ۱۵ به سادگى انجام مى شد. اما از ماه دسامبر ۱۹۵۰ با ورود جنگنده مدرن اف _ ۸۶ موسوم به سيبر، آمريكاييها تاحدودى موفق به عقب راندن نيروى هوايى چين و كره شمالى شدند. از اين زمان به بعد آمريكا در پناه اين جنگنده ها بمب افكن هاى بزرگ خود را بر فراز قواى زمينى چين مى فرستادند. بارها اتفاق مى افتاد در حالى كه جنگنده هاى ميگ با سيبرهاى محافظ درگير نبرد بودند بى _ ۲۹ ها نيز به بمباران اهداف خود مى پرداختند. تسخير مجدد سئول در ژانويه ۱۹۵۱ چينى ها با استفاده از برترى قابل ملاحظه قواى خود متحدين را از سئول عقب راندند و حتى بمباران هاى شديد آنها توسط واحدهاى پروازى آمريكا سرعت پيشروى آنها را كم نكرد. آمريكا تنها در ۵ روز ۲۶۰۰ سورتى پرواز عليه آنها انجام داد كه منجر به كشته و زخمى شدن حدود ۳۸هزار چينى شد. (در ماه دسامبر نيز ۳هزار چينى در اثر بمباران كشته شده بودند). اين بمباران ها سرانجام در ماه فوريه كار خود را كرد و چينى ها و شمالى ها در جنوب غرب كره جنوبى متوقف شدند. البته تلفات هوايى آمريكا نيز در اين مدت سنگين بود. از جمله سقوط ۳ فروند بى ۲۹ و غيرقابل استفاده شدن ۵ فروند ديگر آنها. آغاز نبردهاى سنگين هوايى از اوايل سال ۱۹۵۱ با ورود خلبانان جديد و ورزيده آمريكايى، تلفات شمالى ها رو به افزايش گذاشت به طورى كه شماره ميگهاى ساقط شده از ۱۰۰ فروند گذشت (در جنگ كره در مجموع ۷۹۰ ميگ ۱۵ سقوط كرد) و از آن طرف حملات متمركز متحدان خطوط آهن، جاده ها و پل هاى مورد استفاده كمونيستها را به شدت تخريب كرد. اما شمالى ها همزمان با تقويت پدافند خود و سرعت دادن به بازسازى ها، حملات هوايى متحدين را خنثى كرده و تنها طى ۳ ماه ۸۱ هواپيماى آمريكايى و متحدين آنها را ساقط كردند. از سوى ديگر از ژوئن ۱۹۵۱ روسها رسماً با آموزش خلبانان چينى محور پكن _ پيونگ يانگ را تقويت كرده و از ماه سپتامبر نيروى هوايى آمريكا را مجبور به عقب نشينى كردند. از جمله نبردهاى بزرگ اين دوره نبرد ماه اكتبر بود. در اين حمله ۸ بمب افكن بى _ ۲۹ تحت حفاظت ۵۰ جت قدرتمند اف ـ ۸۴ با حركت به سمت پايگاههاى هوايى شمال كره سعى كردند بازوان اصلى نيروى هوايى شمال را از كار بيندازند اما ناگهان با ۱۰۰ ميگ ۱۵ آماده مبارزه مواجه شدند، اف - ۸۴ها از گروه جدا شده و به نبرد با واحدهاى شمالى رفتند غافل از آنكه ۵۰ ميگ ديگر آماده براى ورود به صحنه و حمله به بمب افكنهاى بى ۲۹ مى شدند. در آن روز آمريكاييها يكى از بزرگترين شكستهاى هوايى اين جنگ را تحمل كردند. از ۸ بمب افكن بى - ۲۹ ، ۳ بمب افكن ساقط و ۵ فروند ديگر با وضعيتى دشوار در حالى كه نيمى از خدمه خود را از دست داده بودند به جنوب بازگشتند. آمريكا در اين زمان پى برد كه نبرد شبه جزيره كره نبردى درجه دو با خلبانان جهان سومى نيست بلكه خلبانان كره شمالى و چين با ابراز شجاعت خود دست كمى از آمريكاييها ندارند بنابراين در ماه نوامبر ۱۹۵۱ دست به آخرين تلاش خود زد. استفاده از تيپ شكارى پنجاه و يكم به فرماندهى فرانسيس گابرسكى. اين سرهنگ خلبان كه از تك خالهاى جنگ دوم جهانى بود با به كارگيرى شيوه هاى جديد و بهره گيرى از خلبانان مجرب ظرف ۳ ماه بازى را مجدداًبه سود آمريكا برگرداند. تنها در ماههاى ژانويه و فوريه ۱۹۵۲ ، ۸۳ ميگ ۱۵ به دست واحد او منهدم شدند در حالى كه تنها ۶ هواپيما از دست داد. در واحدهاى تحت فرمان او خلبانان مانند سروان جوزف مك دانل با ۱۶ پيروزى هوايى ، سرهنگ جابارا با ۱۵ پيروزى ، سروان فرناندز با ۱۴ پيروزى و سرهنگ دوم ديويس با ۱۴ پيروزى شرايطى را براى چينى ها و شمالى ها به وجود آوردند كه پس از آن كره اى ها جنگنده هاى خود را تنها براى مواقع ضرورى به كار مى گرفتند. مذاكرات صلح نيروهاى سازمان ملل اما در زمين قادر به پيشروى قابل ملاحظه اى نبودند چرا كه سيل داوطلبان چينى در كنار مبارزه شجاعانه شماليها بدانها اجازه نفس كشيدن نمى داد. آنها خواستار آتش بس بودند حال آنكه شمالى ها شرايط مذاكره را نمى پذيرفتند. در بهار ۱۹۵۲ آمريكا سعى كرد با بمبارانهاى شديد كره را مجبور به قبول آتش بس كند. شبكه هاى راه آهن ، نيروگاهها، پلها و خطوط تداركاتى كاملاً منهدم شدند و كارى از جنگنده هاى شمال نيز ساخته نبود چرا كه مستشاران روس نيز تحت فشار بين المللى از كره شمالى رفته بودند. آمريكا زمانى كه مقاومت كره شمالى را ديد در ماه مه ۱۹۵۳ با حمله به سدهاى اين كشور دست به اقدامى زد كه به نوعى جنايت جنگى بود چرا كه با از بين بردن سدهاى مذكور عملاً تلاش يك سال مردم اين كشور در كاشت محصول برنج كه غذاى اصلى آنها بود از بين رفت مضافاً آنكه جاده ها، روستاها و ارتباطات زمينى آنها نيز كلاً قطع شد. آتش بس در ۲۸ ماه مه صدها هزار سرباز چينى و كره اى دست به آخرين تلاش براى بيرون ريختن آمريكاييها زدند اما صدها هواپيماى جنگى بارانى از آتش را بر سر آنها فرود آوردند و عمليات مذكور را با شكست مواجه كردند. دراين نبردها ۷۲هزار شمالى كشته شدند. سرانجام كره شمالى در ۲۷ ژوييه تن به آتش بس دادچرا كه چاره اى نداشت بنابراين طرفين به مدار ۳۸ درجه بازگشتند. نتايج اين نبرد نبرد كره از جمله پرتلفات ترين نبردهاى نيمه دوم قرن بيستم است در اين نبرد ۵۴ هزار آمريكايى كشته و حدود ۳۰۰ هزار نفر زخمى ، مفقود و اسير شدند نبرد كره براى هيچ كس پيروزى نداشت و فقط تلفات در پى داشت. ۲۰هزار سرباز سازمان ملل ، ۹۰۰ هزار چينى و كره شمالى و ۴۰۰ هزار غيرنظامى تلفات ديگر اين جنگ بودند. اما جنگ كره را مى توان اولين اقدام جدى چينى ها براى ورود به عرصه بين الملل دانست آن هم در منطقه اى كه براى آمريكا اهميت بسيار زيادى داشت. شكى نيست اگر شمالى ها در هوا جنگ را نمى باختند جنگ به سود آنها تمام مى شد. كره شمالى در عين حال اولين ميدان آزمايش قدرت جتهاى جديد بود. جتهايى كه از نظر چابكى و سرعت اصلاً با هواپيماهاى ۲موتوره جنگ دوم جهانى قابل مقايسه نبودند.
-
برد بمب 2هزار پوندي «قاصد» به 50 كيلومتر افزايش يافت
eco14477 افزود یک موضوع در بمبها و راکت های هوایی
رئيس جهاد خودكفايي نيروي هوايي ارتش: برد بمب 2هزار پوندي «قاصد» به 50 كيلومتر افزايش يافت خبرگزاري فارس: امير كارشكي با اعلام خبر ساخت نسل دوم بمب 2هزار پوندي و هوشمند «قاصد»، برد بالاي 50 كيلومتر را از ويژگيهاي اصلي اين بمب اعلام كرد. به گزارش خبرنگار دفاعي خبرگزاري فارس، امير محمدرضا كارشكي رئيس جهاد خودكفايي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي پنجشنبه شب در حاشيه مراسم بزرگداشت عمليات كمان 99 در جمع خبرنگاران، بزرگترين دستاورد جهاد خودكفايي اين نيرو را بومي سازي تسليحات دانست و عنوان كرد: بومي سازي ساخت تسليحات از ارزشمندترين كارهايي است كه در جهاد خودكفايي نيروي هوايي ارتش موفق به انجام آن شديم. وي افزود: با بومي كردن ساخت تسليحات ديگر هيچ گونه وابستگي به خارج نخواهيم داشت و اكنون نيز با توجه به اين خودكفايي، هيچ مشكل عملياتي در داخل نداريم. رئيس جهاد خودكفايي نيروي هوايي ارتش با اعلام خبر ساخت نسل دوم بمب 2هزار پوندي «قاصد»، برد بالاي 50 كيلومتر و نقطه زني اين بمب هوشمند را از ويژگيهاي اصلي آن اعلام كرد. -
اخبار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور
eco14477 پاسخ داد به reformist تاپیک در اخبار عمومی
نخستوزير بحرين: ايران دوست و همسايه بحرين است خبرگزاري فارس: نخستوزير بحرين جمهوري اسلامي ايران را دوست و همسايه كشورش برشمرد و گفت: بين ما و ايران احترام متقابل حكمفرماست. به گزارش خبرگزاري فارس ، «جمال خاشقجي» سردبير روزنامه الوطن چاپ عربستان سعودي با شيخ «خليفه بن سلمان آل خليفه» نخست وزير بحرين مصاحبهاي اختصاصي انجام داده كه امروز يكشنبه به طور همزمان در روزنامه مزبور و كليه روزنامههاي بحريني به چاپ رسيد. مصاحبه كننده در بخشهايي از اين مصاحبه سؤالهايي پيرامون جمهوري اسلامي ايران مطرح كرده كه در زير ميخوانيد. سردبير الوطن: ظاهراً چنين به نظر ميرسد كه ادبيات سياسي ايران در قبال شوراي همكاري مبهم و گنگ است، به ويژه اظهارات اخيري كه تا مرحله تحريك به تغيير نظام حاكم در كشورهاي شوراي همكاري پيش رفته و تهديد كرده در صورتي كه مورد تهاجمي قرار گيرد تنگه هرمز را بسته و به پالايشگاههاي نفت حمله خواهد كرد. علاوه بر ادعاهايي كه شريعتمداري در مورد بحرين مطرح و ادعاي وابستگي بحرين به ايران را بيان كرد، اين اظهارات نه تكذيب شد و نه عذرخواهي شده است؟ نخست وزير بحرين: ما چه در اين سو و يا آن سو اظهارنظرها را از طرفهاي مختلف ميشنويم و دنبال ميكنيم، جمهوري اسلامي ايران براي ما يك كشور همسايه و دوست است و بين ما احترام متقابل حكمفرماست، همچنان كه روند همكاريهاي سياسي و اقتصادي فيمابين بر اساس اعتقاد مشتركمان به اهميت تقويت و تحكيم روابط دوجانبه و حفظ منافع مشتركمان و تقويت آن، با گامهاي تند و شتابزدهاي به پيش ميرود. ديدگاه ما در كشورهاي شوراي همكاري در خصوص هرگونه تيرگي و بحران در منطقه واضح و يكپارچه ميباشد و هيچ گونه تغييري در آن روي نداده است، همه با بروز هرگونه جنگ جديدي در منطقه مخالفند و ديگران را نسبت به وقوع آن و خسارتهاي ناشي از آن در تمامي عرصههاي سياسي، اقتصادي و زيست محيطي برحذر ميدارند. ما همواره همه را به دوري از هرچيزي كه موجب بروز مشكل و نگراني در منطقه شود، از هر طرفي كه باشد، فراخواندهايم و همواره خواهان دور كردن منطقه از درگيريها و جنگها بوده وهستيم. منطقه ما در مدت زمان كوتاهي جنگهاي پياپي را متحمل شده و اين جنگها تاثيرات منفي در امنيت، ثبات و تلاشهاي توسعهاي داشته و اين براي ما كافي است. ما معتقديم گفتگوي سازنده از طريق مجاري آرام ديپلماتيك ميتواند به حل تمامي مسائل بينالمللي كمك كند. ما معتقديم كه منطقه به مرحلهاي رسيده كه همه دولتهاي آن ميبايست به امنيت، ثبات و صلح متمسك شوند و بايد تمركز همه كشورها به رشد و توسعه ملتهايشان باشد و همه بايد در جهت دستيابي و تحقق يافتن چنين هدفي تلاش كنند، جنگها مشكلي را حل نميكند و به درگيريها خاتمه نميدهد و از آن كسي برنده و يا بازنده خارج نخواهد شد. (كسي شكست نميخورد و پيروز نميشود). بلكه همه شكست ميخورند و بازنده ميباشند. لذا به خاطر منافع همگان بايستي از اوج گيري يا بحران سازي پرهيز كرد. بار ديگر مايلم تاكيد كنم كه بايد بين خود و طرف مقابل چه در داخل منطقه و يا خارج از آن، به گونهاي كه منافع مشتركمان را در سطوح مختلف تامين كند، به گفتگو بنشينيم تا بتوانيم از اين طريق امنيت منطقهاي خود را تضمين كرده و بين خود و ديگران اعتماد سازي و اطمينان خاطر ايجاد كنيم و در اين صورت همه ما خواهيم توانست به رشد، توسعه، آسايش و رفاه دست يابيم. * هيچ تهديدي دريافت نكرده ايم و روابط ما با تهران خوب است سردبير الوطن: شما در بحرين ميزبان پايگاه دريايي آمريكا هستيد، آيا نميترسيد كه كشور شما (در صورت بروز جنگ) در معرض تهاجم ايران قرار گيرد؟ و آيا از تهران در اين زمينه تهديدي دريافت نكردهايد؟ نخست وزير بحرين: ما تاكيد كرديم كه مايل به صحبت در مورد جنگ و يا تهديد نيستيم، ما معتقديم در روابط خود با منطقه خليج فارس اسباب و دلايل آن را پشت سر گذاشتهايم و نمي توانيم به عقب برگرديم. حضور فرماندهي ناوگان آمريكا در بحرين بر اساس توافقنامههاي دوجانبه بين دو كشور و در چارچوب روابط ظرف چند دهه گذشته است، تاكنون هيچ گونه تهديدي در مورد بحرين دريافت نكردهايم و روابط ما با تهران خوب است و داراي منافع مشترك هستيم. سردبير الوطن: آيا معتقد نيستيد كه امنيت ملي كشورهاي خليج فارس در معرض خطر خارجي است؟ برخي معتقدند كشورهاي شوراي همكاري براي مقابله با خطر تهديد منطقهاي نيازمند به چتر حمايتي خارجي (از خارج منطقه) هستند. آيا چنين طرحي در سطوح رسمي كشورهاي خليج فارس مطرح نشده است؟ نخست وزير بحرين: امنيت و ثبات در منطقه تضمين كننده زندگي در صلح است بدون اينكه نيازي به حمايت بيگانه و يا مداخله خارج از منطقه باشد. البته در هر موضوعي كه مرتبط با امنيت و ثبات منطقه باشد بايد به طور مداوم بين كشورهاي شوراي همكاري كه از طريق توافقنامههاي زياد سياسي، امنيتي، دفاعي و نيز اقتصادي با يكديگر مرتبط هستند، هماهنگي و رايزني به عمل آيد. جهان امروز با آنچه قبل از اين بود تفاوت نكرده است، امروزه دورترين نقطه جهان فوراً از نقطه ديگري از زمين متاثر خواهد شد، منافع كشورهاي مختلف در سراسر جهان با يكديگر مرتبط شده است، به طوري كه به سختي ميتوان از منافع يك منطقه و يا يك قاره، فارغ از ساير مناطق و قارهها صحبت كرد، اين يك مسئله طبيعي است كه كشورها در جهت حفظ منافع خود تلاش كنند و منافع خود را بدون تاثير پذيري تضمين كنند. هم چنانكه ميدانيد كشورهاي شوراي همكاري از دير باز به اهميت همكاري امنيتي و نظامي فيمابين خود پي بردهاند و در اين زمينه گامهاي جدي و بزرگي برداشتهاند و به حد خوب و دلخواهي از هماهنگي امنيتي و نظامي دست يافتهاند و روند هماهنگي با توجه به عنايت رهبران كشورهاي خليج فارس همچنان ادامه دارد و روند تمرينهاي مشترك (رزمايشها) بين كشورهاي منطقه به طور مداوم با هدف افزايش سطح بالاي آمادگي امنيتي و رزمي همچنان ادامه دارد. ما معتقديم كه تقويت و حمايت چتر امنيتي كشورهاي خليج فارس مهمترين محور قابل تمركز كشورهاي منطقه است كه اميدواريم خداوند آن را از هر گزندي مصون و محفوظ نگهدارد. منبع : خبرگزاري فارس دوست عزيز نيازي نيست در داخل متن نام خبرگزاري رو بزرگ كنيد ، همين كه در انتهاي متن منبع ذكر شود كافيست باتشكر Ahmad6644 -
اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل
eco14477 پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در اخبار عمومی
با سلام نمی دونستم- 3,986 پاسخ ها
-
- تهدیدات
- جمهوری اسلامی ایران
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل اخبار مرتبط با تهدیدات امریکا و اسراییل
eco14477 پاسخ داد به sina12152000 تاپیک در اخبار عمومی
سيديحيي رحيم صفوي در جمع دانشجويان دانشگاه اصفهان بيان داشت: تهديدهاي رژيم اشغالگر قدس پوچ و توخالي است و اسرائيليها ظرفيتهاي سياسي، نظامي و اقتصادي لازم براي حمله به ايران را ندارند. مشاور عالي مقام معظم رهبري در امور نيروهاي مسلح گفت: شمارش معكوس براي نابودي رژيم صهيونيستي آغاز شده است و آيندهاي براي اين رژيم در خاورميانه وجود ندارد. وي درباره زمان جنگ تحميلي كه امام با شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه حضور داشتند، در حالي كه برخي افراد شعار جنگ جنگ تا پيروزي را سر ميدادند، پاسخ داد: بسياري از شعارها در آن زمان سياسي بود. وي اظهار داشت: اگر ما بتوانيم شعار اصلي كه انقلاب است را زنده نگاه داريم، كشورمان را براي ساليان طولاني بيمه كردهايم. رحيم صفوي در ارزيابي تهديد حمله اسرائيل كه توسط گاردين منتشر شده است، تصريح كرد: در درون رژيم اشغالگر قدس حزبهاي ليكود، كادميا و حزب سوم به شدت با يكديگر درگير هستند و در حال حاضر حماس با موشكهايي كه در نوار غزه توليد ميكند، به تنهايي قادر است بيش از 250 هزار شهركنشين صهيونيست را هدف قرار دهد. وي افزود: صحبتهاي بسياري از اسرائيليها پس از جنگ 33 روزه اين است كه سيدحسن نصرالله به عنوان رهبر نيروهاي مقاومت حزبالله چگونه در برابر نيروهاي تا دندان مسلح صهيونيست ايستاد و حال چگونه ممكن است كه نيروهاي رژيم اشغالگر قدس توانايي مقابله با نيروهاي سيدعلي خامنهاي را داشته باشند. مشاور عالي مقام معظم رهبري در نيروهاي مسلح در پاسخ به سئوال ديگري مبني بر اينكه وظيفه نيروهاي بسيج براي آينده ايران اسلامي چيست، اظهار داشت: وظيفه امروز بسيج حفظ ارزشهاي انقلاب اسلامي است و بسيج بايد روحيه مردمداري، مردمياري، حفظ ارزشهاي انقلاب و نظام را در تمام عرصهها داشته باشد. وي تصريح كرد: امروز ايران اسلامي نقش مهمي در خاورميانه دارد و بايد با تلاش براي رفع موانع و مشكلات و ايجاد رفاه، آسايش، امنيت و استقلال به عنوان يك كشور درجه اول خود را به دنيا معرفي كنيم. lمنبع: سپاه نیوز- 3,986 پاسخ ها
-
- تهدیدات
- جمهوری اسلامی ایران
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
شتابزدگي در برگزاري نشست شوراي امنيت، پذيرش خواستههاي روسيه، ناكامي در اعمال تحريمهاي جديد نشان ميدهد كه آمريكا از تمام خواستههاي ضدايراني خود دست كشيد تا قطعنامهاي سياسي و بيمحتواي تازهاي عليه ايران به تصويب برساند.
-
سفير روسيه در سازمان ملل: قطعنامه جديد امكان طرح گزينه نظامي عليه ايران را از بين ميبرد به گفته نماينده روسيه در نيويورك، قطعنامه جديدي كه به ابتكار عمل مسكو در شوراي امنيت تصويب شده، نه تنها شامل تحريم جديدي نيست، بلكه مانع از حل و فصل نظامي مسئله هستهاي ايران ميشود. "ويتالي چوركين"، نماينده روسيه در سازمان ملل متحد اعلام كرد، قطعنامه جديد در خصوص ايران كه روز شنبه در شوراي امنيت به تصويب رسيد، به گونهاي تنظيم شده تا مانع از هر نوع امكاني براي حل و فصل نظامي مسئله هسته اي اين كشور شود. شوراي امنيت سازمان ملل متحد روز گذشته قطعنامهاي را در خصوص ايران به تصويب رساند كه صرفا تاييد كننده تصميمات قبلي اين شورا در مورد برنامه هستهاي ايران است. اين سند كه به ابتكارعمل هيئت نمايندگي روسيه به ساير اعضاي شوراي امنيت پيشنهاد شده، به هيچ وجه اعمال تحريمهاي جديدي بر ضد تهران پيشبيني نكرده است. به عقيده طرف روسي تصويب اين قطعنامه از آن جهت لازم بود تا ثابت كند كه فعاليت در چارچوب گروه كشورهاي عضو «1+5» در حل و فصل مسئله هستهاي ايران ادامه دارد و مسكو خود را همچنان در خصوص توافقات صورت گرفته قبلي در اين زمينه پايبند ميداند. قطعنامههاي قبلي شوراي امنيت سازمان ملل درباره برنامه هسته اي ايران كه در دسامبر سال 2006، در ماه مارس سال 2007 و در ماه مارس سال جاري به تصويب رسيدهاند، از تهران درخواست كرده بودند از ادامه فعاليت غنيسازي اورانيوم دست برداشته و برنامه موشكي خويش را نيز كاهش دهد. درخواست براي تعليق فعاليت غنيسازي اورانيوم در شرايطي صورت ميگيرد كه ايران به عنوان عضوي از معاهده منع گسترش تسليحات هستهاي (انپيتي) و بنا بر تعهدات مندرج در اين معاهده حق دارد از غنيسازي و استفاده از انرژي صلحآميز هستهاي برخوردار باشد در صورتي كه فعاليتهاي خود را به بازرسان آژانس اعلام كند. محمد البرادعي، مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي نيز در گزارشهاي متعدد خود با اشاره به بازرسيهاي صورت گرفته از برنامه هستهاي ايران بر نبود انحراف در مواد هستهاي اعلام شده از سوي ايران تاكيد كرده است. از اين رو درخواست از ايران براي تعليق فعاليت غنيسازي تلاشي براي محروم كردن تهران از حقي است كه بنا بر معاهده انپيتي به آن داده شده است. منبع : ريانووستي
-
روسيه درخواست ناتو براي بازرسي از پايگاه موشكي خود را رد كرد خبرگزاري فارس: وزارت خارجه روسيه شنبه اعلام كرد، مسكو به بازرسان اهل لهستان و جمهوري چك اجازه نميدهد از پايگاههاي موشكي آن ديدن كنند اما درباره حضور ناظران خود در سايتهاي سپر موشكي آمريكا در اروپا آماده است. به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري ريانووستي، وزارت خارجه روسيه طي بيانيهاي اعلام كرد: «پايگاههاي موشكي آمريكا نزديك مرزهاي روسيه مستقر ميشوند و از ما ميخواهند پايگاههاي راهبردي خود را در دسترس متحدان واشنگتن (جمهوري چك و لهستان) قرار دهيم.» اين بيانيه ميافزايد: هيچ منطقي در پس چنين تقاضاهايي وجود ندارد زيرا آمريكا با استقرار سپر موشكي و پايگاههاي خود در منطقه به تهديد امنيت روسيه ميپردازد. بر اساس اين بيانيه، كل آنچه كه در اين تقاضاها مشاهده ميشود نبود تمايل براي گفتگوي حرفهاي به منظور دستيابي به نتايج واقعي است و به نظر ميرسد كه لهستان و جمهوري چك به گفتگوهاي سازنده درباره اين موضوع علاقه ندارند. وزارت خارجه روسيه تكرار كرد كه مسكو بر ادامه مذاكرات درباره سپر موشكي آمريكا كه قرار است در مركز اروپا مستقر شود، تأكيد ميكند و روسيه براي هر زماني كه ديگر طرفين حاضر باشند، آمادگي دارد.
-
با اشاره به برگزاري رزمايش نظامي اخير در روسيه گاردين: روسيه خود را براي جنگ با آمريكا آماده ميكند خبرگزاري فارس: يك روزنامه انگليسي در گزارشي با اشاره به انتشار خبر بازسازي كلي نيروهاي هستهاي راهبردي روسيه آن را روشنترين نشانه رويارويي احتمالي نظامي روسيه با آمريكا و ناتو دانست. به گزارش فارس، روزنامه "گاردين" در شماره امروز خود نوشت: روسيه ديروز بازسازي كلي نيروهاي هستهاي راهبردي و ارتش خود را اعلام كرد كه ميتوان گفت روشنترين پيامي است كه ممكن است به معني آمادگي مسكو براي يك رويارويي نظامي تمام عيار با آمريكا و ناتو [سازمان پيمان آتلانتيك شمالي] باشد. "ديميتري ميدويديف" رئيس جمهوري روسيه اين خبر را پس از برگزاري بزرگترين رزمايش نظامي كشورش پس از دوران جنگ سرد اعلام كرد و گفت روسيه يك سامانه دفاع فضايي و يك ناوگان زيردرياييهاي هستهاي را تا سال 2020 خواهد ساخت. وي گفت: جنگ مختصر تابستان امسال با گرجستان كه به شكاف بيشتر ميان مسكو غرب منتهي شد، لزوم داشتن ارتشي قدرتمند در وضعيت آمادگي دائمي را براي روسيه نشان داد. به نوشته اين روزنامه انگليسي ابتكار دفاعي ميدويديف دستكم براي ده سال گذشته در روسيه بزرگترين، در نوع خود محسوب ميشود. خبر اين اقدام روسيه در حالي منتشر ميشود كه آمريكا همچنان در تلاش است تا سامانه دفاع موشكي خود را در اروپاي مركزي مستقر سازد و در اين زمينه با دو كشور جمهوري چك و لهستان به توافقاتي نيز دست يافته است. گاردين در ادامه نوشت: خبر ديروز رئيس جمهوري روسيه همچنين اقدامي متقابل در برابر طرحهاي مورد حمايت آمريكا براي پيوستن گرجستان و اوكراين به ناتو محسوب ميشود. مسكو با گسترش ناتو مخالف است و بر اين باور است كه اين اقدام منافع منطقهاي اين كشور را به خطر مياندازد. روسيه همچنين آمريكا را به ترغيب و حتي شركت در حمله گرجستان به منطقه جدايي طلب اوستياي جنوبي متهم كرده است. ميدويديف خطاب به نيروهاي روسيه تاكيد كرد كه مسكو به "سامانه بازدارنده هستهاي تضمين شده" نياز دارد تا سال 2020 به كار گرفته شود. وي همچنين هشدار داد نيروهاي مسلح بايد براي "سناريوهاي سياسي و نظامي گوناگوني" آماده باشند. ميدويديف در اين سخنراني قول بازسازي ناوهايي را داد كه شامل زيردرياييهاي هستهاي مسلح به موشكهاي كروز است و همچنين طرحهايي را براي يك سامانه دفاع هوايي و فضايي اعلام كرد. به نوشته اين نشريه انگليسي وي پس از مشاهده رزمايش نظامي در "اورلاس" جنوبي اين سخنان را ايراد كرد. به گفته يك تحليلگر برجسته، رزمايش فوق با حضور 40 هزار نيروي ارتش روسيه و هفت هزار و 300 قطعه ادوات سنگين و موشكهاي با قابليت سلاحهاي هستهاي با هدف شبيه سازي جنگ با آمريكا شبيه سازي شده بود. بر همين اساس "پاول فلگنهاور" تحليلگر دفاعي به گاردين گفت: اين بسيار مهم است. در حال حاضر رهبري كنوني روسيه بر اين باور است كه جنگ با ناتو بسيار نزديك است. اين اولين بار از زمان فروپاشي شوروي سابق است كه ارتش روسيه به طور واقعي خود را براي يك جنگ تمام عيار هستهاي با آمريكا آماده ميكند. وي افزود: من معتقدم ما [روسها] به غرب پيام جدي فرستاديم. اين پيام با ما با احترام رفتار ميكند، و در صورتيكه شما به حيات خلوت ما نياييد ما نيز به حيات خلوت شما نخواهيم آمد. روسيه خواستار تقسيم جهان به محدودههاي نفوذ است. در صورتيكه اين چنين نباشد، ما براي جنگ هستهاي آماده خواهيم شد. اين تحليلگر روسي تصريح كرد كه ارتش روسيه قديمي است اما هنوز كارآمد است. فلنگهاور گفت: ارتش ما در زمينه توسعه آن عقب افتاده است اما هنوز ميتوانيم يك پتانسيل هستهاي قابل ملاحظه داشته باشيم. اين پتانسيل ميتواند شمار زيادي از مردم را به كشتن دهد.