copout

Members
  • تعداد محتوا

    506
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های copout

  1. تو فیلم گودزیلا هم بودن با دوتا موشک یه استادیومو فرستادن هوا
  2. در این مطلب شما ترجمه تحلیل یک کهنه سرباز نیروی هوایی آمریکا به نام داگلاس هرمان را در مورد روز اول جنگ آمریکا و اسراییل با ایران میخوانید . لینک مطلب به زبان انگلیسی : http://www.rense.com/general69/dayone.htm یک توضیح : تمامی مطلب فقط ترجمه ای با کمی تلخیص در متن اصلی است و فقط گویای تحلیل های نویسنده مطلب است و اینجانب فقط کار ترجمه مطلب را انجام داده ام. روز اول جنگ آمریکا و اسراییل با ایران جنگ همانطور که برنامه ریزی شده شروع می شود . خلبانان اسراییلی قبل از سحر تیک اف کرده از لبنان و شمال عراق گذشته و اکنون بر روی کرکوک هستند و در حالیکه اف 15 ها و اف 16 های ساخت آمریکا را به پرواز در می آورند نزدیک کوههای غربی ایران به گروههای مجزا تقسیم می شوند و در حالیکه سکوت رادیویی را رعایت میکنند خود را برای حمله آماده می کنند . لحظاتی قبل از اینکه هوا روشن شود و مسلمانان برای نماز به پاخیزند ( توضیح مترجم : نویسنده تصور می کند نماز صبح بعد از روشن شدن هواست ) موشک ها به هدفهای خود اصابت میکنند . در حالیکه آواکس های نیروی هوایی آمریکا مشغول گشت زنی و مراقبت هستند بمب افکن های سنگین آمریکایی دقایقی بعد وارد می شوند و مناطق را با فرشی از بمب می پوشانند در حالیکه پدافند ضد هوایی ایران مشغول تلاش است . نیروگاه بوشهر به تلی از خاکستر بدل شده است . اهدافی در یزد و نطنز که از ماهها قبل توسط پنتاگون شناسایی شده اند نابود شده اند . تاسیسات غنی ساز ی اورانیوم در نطنز-تاسیسات آب سنگین در اراک – تاسیسات اردکان و اصفهان همگی بوسیله خلبانان اسراییلی و آمریکایی مورد حمله قرار گرفته اند . همچنین تمام تاسیسات موجود در تهران نیز مورد حمله قرار گرفته و نابود شده اند . جنگنده های ایرانی در گروههای پراکنده از روی زمین بلند می شوند . حداقل آندسته از جنگنده هایی که به علت بمباران خلبانان اسراییلی و آمریکایی بر روی زمین نابود نشده اند . تعداد کمی از جنگنده های ایرانی حتی موشک هم شلیک می کنند که ممکن است یک یا دو هواپیمای مهاجم را سرنگون کند . ولی تاپ گان های آمریکایی در اکثر داگفایت ها چیره می شوند . نیروی دریایی ایران همانند نیروی هوایی نمی داند که از کجا مورد حمله قرار گرفته ( همانند ملوانان امریکایی در بندر پرل هاربر ) . حمله در کمتر از چند ساعت نصف سیستم دفاعی ایران را از کار انداخته است . در ساعات اولیه صبح دومین و سومین حمله خلبانان آمریکایی و اسراییلی بر علیه اهداف ثانویه صورت میگیرد . اکنون تنها مشکل قابل توجه قدرت دفاع موشکی ایران است . تعداد قابل توجهی از هواپیماهای مهاجم پتوسط پدافند هوایی ایران سرنگون می شوند . در ساعت 7 و 35 دقیقه به وقت تهران اولین موشک ضد کشتی ایرانی که از یک جنگنده ایرانی شلیک شده یک نفتکش پانامایی که از کویت به مقصد هوستون حرکت کرده را هدف قرار می دهد . موشک به وسط کشتی برخورد می کند و آنرا در تنگه هرمز به آتش تبدیل می کند . همینطور نفتکش های دوم و سوم همه قبل از اینکه کاملا غرق شوند آتش گرفته و دود سیاهی را در فضا پراکنده اند . تا 8 و 15 دقیقه رفت و آمد تمام کشتی ها در خلیج فارس متوقف شده است . کشنی های نیروی دریایی که از اقیانوس هند به پایگاهی در جنوب بحرین اعزام شده اند حملاتی را انجام میدهند . جنگنده های نیروی دریایی بر فراز کشتی های سوخته در تنگه هرمز به پرواز در می آیند ولی دیگر خبری از جنگنده های ایرانی نیست . در ساعت 9 چند ساعت پس از شروع حمله CNN خبر از حمله کامیکازه یک اسکادران از جنگنده های ایرانی به کشتی های نیروی دریایی مستقر در جنوب بحرین میدهد . همه جنگنده های مهاجم ایرانی نابود شده اند ولی قبل از آن دهها موشک ضد کشتی شلیک کرده اند . یک ناو هواپیما بر و دو کشتی مورد حمله و صدمات شدید قرار گرفته اند . هر دو کشتی غرق می شوند و 600 نفر نیز کشته می شوند . ناو هواپیمابر نیز یکساعت بعد غرق می شود . در اواسط صبح همه پایگاهای نظامی ایران بطور کامل یا جزیی آسیب دیده اند . انفجاراتی در تهران رخ میدهد و برق قطع می شود . دفتر شبکه الجزیره مورد اصبت یک بمب ماهواره ای قرار می گیرد. در ساعت 9 و 15 دقیقه به وقت بغداد اولین موشک اسکاد ایرانی به منطقه سبز (توضیح مترجم : در متن اصلی از عبارتGreen zone استفاده شده است .کسی میدونه چیه؟ ) برخورد میکند. برای 30 دقیقه بعدی سیلی از موشک ها که بوسیله GPS هایی که در اختیار سربازان شیعه قرار دارد هدایت میشوند پایگاهای آمریکا در عراق را هدف قرار میدهند . اگرچه خلبانان آمریکایی و اسراییل 90 درصد تاسیسات موشکی ایران را نابود کرده اند ولی باز هم شهاب به تعداد کافی برای نابود کردن منطقه سبز – فرودگاه بغداد – و یک پایگاه تفنگداران دریایی وجود دارد . هزاران سرباز آمریکایی در پادگانها مرده اند . جای تعجب ندارد که CNNو Fox news مقدار تلفات را از مخاطبان پنهان می کنند . در ساعت 9 و 30 دقیق قیمت نفت در بازارهای جهانی شروع به بالا رفتن می کند . در ابتدا آهسته آهسته ولی متعاقبا بر قیمت به سرعت افزوده می شود . ابتدا در هر گالن 4 دلار افزایش سپس 5 دلار و سپس 6 دلار . قیمت ها همینطور به سرعت بالا می روند . همه وسایل موتوری به سمت پمپ بنزین ها هجوم می برند . و ایستگاههای رادیویی نتایج حمله به ایران را جار می زنند . در حالیکه در پمپ بنزین های آمریکا بر سر بنزین زدن دعوا وجو دارد سومسن جنگ خاورمیانه شروع شده است . در واشنگتن سخنگوی کاخ سفید اعلام می کند که حمله تنبیهی یک جنگ تمام عیار و کامل نیست . دونالد رامسفلد بهCNN گفت که ایران ممکن است جا در پای عراق بگذارد و از میوه آزادی لذت ببرد . رییس جمهور یک سخنرانی در ساعت 2 انجام داد . قبل از آن قیمت نفت 2 دلار دیگر بالا رفته بود قیمت هر اونس طلا به 120 دلاررسید و ارزش دلار در مقابل یورو کاهش یافت . CNN خبر از تظاهرات خشونت آمیز ضد آمریکایی در پاریس – لندن – رم – برلین و دوبلین داد . رستوران های FAST food که آرمهای آمریکایی داشتند در اروپا به آتش کشیده شدند . یک کودتای خشونت بار رییس جمهور پاکستان را سرنگون میکند . در بورس نیویورک قیمت ها سقوط می کند . یک فروند موشک شهاب ایرانی به تل آویو اصابت می کند و یک بلوک ساختمان را کلا از بین می برد. اسراییل اعلام انتقام جویی می کند وتهران را به حمله اتمی تهدید می کند . رییس جمهور بوش در ساعت 2 لزران به نظر می رسد . زیر نویس شبکه های خبری حکایت از این دارد که سرام کشورهای خلیج فارس تولید نفت را تا زمان حل شدن منازعه به طور صلح آمیز متوقف کرده اند . رییس جمهور ونزوئلا هوگو چاوز اعلام می کند که در اسرع وقت توقفی در ارسال نفت به آمریکا صورت خواهد گرفت . تونی بلر آمادگی خود را برای میانجی گری بین آمریکا ایران و اسراییل اعلام می کند ولی بلافاصله رد میشود . در ساعت 6 عصر قیمت نفت در حدود 10 دلار افزایش یافته است . یک پمپ بنزین نزدیک تگزاس به آتش کشیده شده است . در غروب آفتاب هنگامی که مسلنانان به خواندن نماز می پردازند در تهران بغداد اسلام آباد آنکارا بیت المقدس ریاض و ... صداهای خشمگینانه ای به گوش می رسد. (البته به نظر میاد این سرباز چیزی از قدرت ارتش و سپاه نمیدونسته که یه همچین اراجیفی نوشته) http://partizan.parsiblog.com/Posts/3/%D8%AA%D8%AD%D9%84%D9%8A%D9%84+%D9%8A%D9%83+%D8%B3%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B2+%D9%83%D9%87%D9%86%D9%87+%D9%83%D8%A7%D8%B1+%D9%86%D9%8A%D8%B1%D9%88%D9%8A+%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%8A%D9%8A+%D8%A2%D9%85%D8%B1%D9%8A%D9%83%D8%A7+%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87+%D8%AC%D9%86%DA%AF+%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%84%D9%8A+%D8%A2%D9%85/
  3. [quote][quote][quote]تا اون سال برسه من دار فانی را ودا کردم اسراییل تا 10 سال دیگه نابوده. اینو نه از روی تعصب میگم نه ساده لوحی. فقط وضعیت فعلی خاورمیانه و پیشرفت نظامی خودمان را کنار هم گذاشتم. یک چیزی هم بگم امام زمان هیچ جمعه ای نمیاد! نه این جمعه میاد نه بعدیاش. ظهور ایشان اصلا در بعد زمان نیست ولی مسلما مکان داره ولی چرا هیچ جمعه ای نماد؟ چون اصلا قرار نیست که اوون بیاد! ما باید بریم. مسافر ماییم نه ایشون ما باید بریم به سوی ظهور این ما هستیم که باید بریم به سمت ایشون این نظر منه. ممکنه مال شما فرق کنه [/quote] اقا رو از کجا میخوای پیدا کنی عزیزم ؟ از تو خیابون ؟ کوچه ؟ بازار؟ شما زمینه سازی کن اقا خودش میاد.ظهور ایشون در بعد زمان نیست پس در چیه ؟ جمعه هم میاد..چه جمعه رمضان باشه ..چه شعبان..چه نوروز....چه رجب ..چه محرم[/quote] بله عزیزم درست گفتی اگر جستجوگر خوبی باشی تو کوچه و خیابون هم حسش میکنی. حتی در درون خانه ات. در تاریکی های سحرگاهان ه اذان صبح حسش کن. مطمئن باش در بعد زمان نیست. چون ما انسانها فقط در دو بعد زمان و مکان معنی پیدا میکنیم و از درک بعد سوم عاجزیم هیچ وقت نمیتونیم پا به حیطه این بعد بزاریم. آیا فکر میکنی که گناه کاران برای همیشه در جهنم رنج خواهند کشید؟ خیر. آنها تا آن [b]زمان[/b] که تاوان اعمال بد خود را بدهند در جهنم خواهند بود. ولی هیچ وقت نمیتونی بفهمی که اون [b]زمان[/b] چقدره. چون با معیار های زمان انسانی فرق داره. ظهور آقا هم در چنین زمانی رخ میده. زمانی مجهول و گیج کننده. هر چی هم بیشتر کنکاش کنی کیج تر میشی!! البته شما منتظر جمعه موئود باش و اصلا خودتو کیج نکن اخوی.[/quote] 1-حس کردن با پیدا کردن خیلی فرق داره مثل اینکه حس کنی بخواد بارون بیاد یا اینکه واقعا بارون بیاد! 2-گناه کارداریم تا گناه کاراقسامشم تا دلت بخواد هست ولی به طورکلی کسی که شرک به خدا داشته باشه یاکفر و یا حتی یه چیزدیگه که اینجا نمیشه گفت...بله تا ابد تو جهنم هستند. 3-تنها کسی که در بعد زمان ومکان جا نمی گیره خداست 4-در زمان ظهور اقا هم شکی در موردمجهول بودنش نیست 5-شما هم برو سر کوچه منتظر باش بلکه اقا رد بشه ببینش بری پیشش منم منتظر روز موعود میمونم و فقط سعی میکنم تا اونجایی که بتونم به اصطلاح ادم باشم و البته اصلا دنبال اقا تو کوچه وخیابون و بیابون وبازار هم نمیگردم
  4. [img]http://up7.iranblog.com/images/n7ic2cbz866jj5c63n6b.jpg[/img] “نیزه سرنوشت” (Spear of Destiny) یا “نیزه مقدس” موضوع کتابها و داستانهای تاریخی و تخیلی زیادی است. بسیاری عقیده دارند که این نیزه ای است که با آن پهلوی عیسی مسیح(ع) شکافته شده و در داستانها آمده نیزه سرنوشت قدرت های شومی به کسی که آن را در دست بگیرد می دهد. عده ای مانند “تروور راونزکرافت” بر این عقیده اند که هیتلر جنگ جهانی دوم را درجستجوی این نیزه آغاز کرد. نیزه سرنوشت و ربط آن به هیتلر دستمایه اصلی بسیاری از فیلم ها و بازی هاست. از آن نمونه می توان به فیلم تحسین شده “Constantine” یا بازیهایی نظیر”Spear of Destiny” محصول سال ۱۹۹۲ ویا سری بازیهای “Wolfenstein” که بسیاری آن را پدر بازیهای اکشن اول شخص (FPS) می نامند- و چندی پیش نسخه ۲۰۰۹ آن نیز به بازار عرضه شد- نام برد. مقاله ای که می خوانید برگرفته از کتاب “مردان اسرارآمیز“نوشته توماس اسلیمن است . [img]http://up7.iranblog.com/images/rfn3nuvvdyjusei20yeh.jpg[/img] بر اساس یک کتاب خطی ناتمام به نام “من با برادر هیتلر ازدواج کردم”که در اواخر دهه ۱۹۷۰در مرکز کتابخانه عمومی نیویورک کشف شد، “ آدولف هیتلر ” از نوامبر ۱۹۱۲ تا آوریل ۱۹۱۳ در خانه ای واقع در ناحیه “توکستت” شهر لیورپول کشور انکلستان اقامت داشته است. مورخین قبل از بررسی، آن کتاب را یک حیله تصور می کردند . ولی وقتی آن را خواندند بسیاری از آنها به این نتیجه رسیدند که ادعاهای نویسنده کتاب آن قدرها که در ابتدا فکر می کردند عجیب نمی باشد . نویسنده این کتاب جنجال برانگیز “بریجیت هیتلر” همسر”آلویس” برادر ناتنی آدولف می باشد که متولد ایرلند و نام خانوادگی او “دالینگ” بود. او “آلویس هیتلر” را به سال ۱۹۰۹ در نمایش سالیانه اسبها در دوبلین ملاقات کرد. آلویس جوان و شاد اتریشی با زبان انگلیسی نه چندان روان، خود را به بریجیت ۱۷ ساله معرفی کرد. این یکی از همان موارد نادری است که عشق در اولین نگاه به وجود آمد. بریجیت مرتب با این مرد خارجی که میگفت در یک هتل کار میکند دیدار میکرد ولی والدین او وقتی فهمیدند که منظور آلویس از کار کردن در هتل، پیشخدمتی در هتل “شلبورن ” است، او را نپذیرفتند. اما بریجیت که آلویس را دوست داشت با او به لندن رفت و در آنجا با هم ازدواج کردند. یک سال بعد ازدواج بریجیت برای آلویس پسری به دنیا آورد و نامش را “ویلیام پاتریک” گذاشتند. بریجیت پسرش را “پت” و آلویس او را “ویلی” صدا میکرد. در سال دوم ازدواجشان این زوج تصمیم گرفتند که به لیورپول بروند و انجا رستوران کوچکی در خیابان “دال” بزنند که موفقیت چندانی برای آنها نداشت. آلویس که سرسخت بود تصمیم گرفت رستوران را بفروشد و مهمانخانه ای در قسمت دیگر شهر بخرد و چون کار سختی بود آلویس ورشکسته شد. بعد از این ماجرا وقتی در مسابقات اسب دوانی بزرگ ملی پول هنگفتی برنده شد، آینده اقتصادی او اندکی بهبود یافت. او پول خود را در صنعت تولید تیغ ریش تراشی به کار گرفت و با خود فکر کرد که بهتر است در این کار شریکی نیز داشته باشد. بنابراین نامه ای به شوهر خواهرش “آنتون روبال” در وین نوشت و از او خواست تا همراه همسرش به لیورپول بیایند و هزینه مسافرت آنها را هم همراه نامه فرستاد. در یک صبح سرد ماه نوامبر در سال ۱۹۱۲ آلویس به اتفاق همسرش به ایستگاه قطار خیابان لایم رفتند و منتظر رسیدن قطار ساعت یازده و سی دقیقه شدند. وقتی قطار به ایستگاه رسید آنها بی صبرانه در انتظار پیاده شدن آنتون و همسرش بودند ولی در میان ناباوری آنها مرد جوانی رادیدند که از قطار پیاده شد. آن مرد که صورتی رنگ پریده و کت و شلوار کهنه ای به تن داشت به آنها نزدیک شد و دست خود را به طرف آلویس دراز کرد. او آدولف برادر ناتنی آلویس بود. آدولف گفت او به جای”آنتون روبال” که بنا به دلایل مختلفی نتوانسته بود به این سفر بیاید آمده است. بحث تندی به زبان آلمانی میان آن دو در گرفت. شب هنگام آلویس برادرش را به آپارتمان خود در خیابان “آپر استن هوپ” آورد و بریجیت دید که دو برادر رفتار دوستانه تری نسبت به قبل با یکدیگر دارند. او برای آنها شام درست کرد و بعد از شام آدولف به استراحت در اتاق نشیمن پرداخت. بریجیت شوهرش را به خاطر رفتار خشن با برادرش سرزنش کرد. آلویس گفت: آدولف کسی که من همیشه او را برادر هنرمند خودم خطاب میکردم از ارتش اتریش گریخته و برای ۱۸ ماه فراری بوده است. او به همین علت نزد من آمده و وقتی او در ایستگاه قطار این حرف ها را به من زد از اینکه چرا با آغوش باز از او استقبال نکردم متعجب بود. آلویس گفت که آدولف در این مدت با استفاده از هویت برادر مرده شان “ادموند” رفت و آمد می کرده است ولی زمانی که پلیس به حیله او پی برده او با التماس پولی را که آلویس برای مسافرت “آنتون روبال” فرستاده بود را از همسر او گرفته است. بر اساس گفته های بریجیت برادر شوهر ۲۳ ساله او بیشتر وقت خود را در اطراف خانه می چرخید و به بطالت می گذراند و اغلب مشغول بازی کردن با “ویلیام پاتریک” دو ساله بود. آدولف در ابتدا خیلی کم حرف میزد ولی بعد از گذشت چند هفته رفتار دوستانه تری از خود نشان داد و درباره علاقه خود به نقاشی و برنامه های آینده زندگی خود صحبت کرد. او به بریجیت گفت وقتی تقاضای او برای ورود به آکادمی هنر وین توسط یک پرفسور یهودی رد شد چقدر نا امید شد زیرا آن پرفسور به او گفته گرچه استعداد کمی در مهندسی دارد ولی توانایی نقاشی ندارد. او به برادر زنش گفته بود که روزی آلمان جایگاه اصلی خود را در جهان به دست خواهد آورد و هر وقت این سخنان را می گفت یک نقشه جهان متعلق به آلویس را کف اتاق پهن میکرد و شرح میداد که چطور آلمانی ها ابتدا فرانسه و بعد انگلستان را فتح خواهند کرد. در یک مورد وقتی بریجیت به حرفهای او بی اعتنایی کرد، ناگهان آدولف به داد و فریاد پرداخت. بریجیت هم به او گفته بود که او یک آلمانی نیست بلکه یک فراری فقیر اتریشی است و باعث عصبانیت آدولف شد. یک روز وقتی او با برادرش به بیرون رفتند آدولف شیفته سبک معماری ساختمان ها و آثار تاریخی از قبیل گنبد “سنت پل” و استحکامات “تاور بریج” گردید. هنگام بازگشت آن دیکتاتور آینده چند طرح از کلیسای “سنت پل” را رسم کرد. بریجیت در کتاب خود به خانم پرینتس همسایه خود که با ستاره شناسی و مسائل فوق طبیعی سر و کار داشت اشاره کرده است و می گوید که آدولف ساعتها از وقت خود را در خانه او به سر می برده است و از او میخواسته که از آینده اش با او حرف بزند. خانم پرینتس گفته بود که آینده شگرفی در انتظار آدولف جوان است. او با نگاه کردن به کف دست این اتریشی به او گفت که خط سرنوشت او برجسته است و نشان میدهد که او زندگی شگفت انگیزی خواهد داشت. او به این نکته نیز اشاره کرد که خط قلب آدولف از مسیر سرنوشت او عبور میکند و این به آن مفهوم که اگر احساسات بر هدف زندگی او چیره شود خنثی خواهد شد. سر انجام روزی رسید که آدولف باید به خانه اش برمی گشت و او در ماه می سال ۱۹۱۳ لیورپول را ترک کرد و به آلمان بازگشت. بریجیت در کتاب خود می نویسد: خودش را برای پناه دادن مردی که دنیا را در گیر جنگی زیانبار کرد سرزنش میکند و افسوس میخورد چرا به او زبان انگلیسی نیاموخته است. مورخین حضور هیتلر در لیورپول را واقعی دانسته و این دوران را ”دوران گمشده زندگی هیتلر” نامیده اند. هیتلر در کتاب خود نیز به این مدت اشاره نکرده است .به هر حال در بمباران لندن آخرین بمبهای آلمان در لیورپول افتاد و آن خانه ای که هیتلر مدتی در آن اقامت داشت نابود کردید. به هر حال هیتلر به وین بازگشت و در آنجا با فروختن طرح هایی که بر روی کارت پستال میکشید و کارهای دیگر به امرار معاش پرداخت. او در یک پانسیون قدیمی اقامت داشت و همیشه یک پالتوی سیاه که یک یهودی به او داده بود را می پوشید. او همیشه در موزه هافبورگ بود و یک شیئ خاص نظر او را جلب کرد و آن “نیزه مقدس” بود که گفته میشد که پهلوی مسیح با آن سوراخ شده بود. بر اساس افسانه، این نیزه که به “نیزه سرنوشت” شهرت دارد به یک سرباز رومی به نام “لانگینیوس” تعلق داشته است که او مسیح را با آن کشته است و در افسانه شاه آرتور گفته شده است که “جورف” بازرگان این نیزه را از کشور “آریماتیا” به بریتانیا آورده و”سر بالیم” خونخوار “شاه پالهام” را با آن زخمی کرده است. سپس آن نیزه به اتریش برده شده و در موزه هافبورگ به عنوان بخشی از اموال خانواده سلطنتی “هابسبورگ” به نمایش در آمده است. هیتلر نیز در کتاب های مقدس راجع به آن خوانده بود که: “وقتی آنها نزد مسیح آمدند و دیدند که قبلا مرده است پاهای او را نشکستند بلکه یکی از سربازان با نیزه ای پهلوی او را سوراخ کرد که از آن سوراخ خون و آب بیرون آمد”. به نظر می رسید که این همان نیزه ای است که توسط “چارلی مگنی” حمل می شده است و گمان میرفت که این نیزه به او کمک کرده است که در ۴۷ مبارزه پیروز شود. همچنین گفته میشد که وقتی چارلی مگنی بر حسب تصادف آن نیزه را به زمین انداخت ناگهان مرد. سپس آن نیزه به دست “هنریش فولر” موسس خانه سلطنتی ساکسون ها افتاد که او لهستانی ها را به سمت شرق راند. بعد ها نیز به تصرف پنجمین شاه ساکسون ها و نسلهای بعدی او در آمد و به صورت مایملکی شد که “هاهن استافن” از “ساوابیا” چشم طمع به آن دوخت. نکته بسیار مهم در رابطه با این موضوع درباره فردی به نام “فردریک بارباروسا” فاتح ایتالیا است که حتی پاپ را مقهور خود ساخت و او را وادار به تبعید کرد. بارباروسا نیز مانند چارلی مگنی اشتباه مشابهی کرد و هنگامی که در راه عبور برای شرکت در جنگهای صلیبی سوم از روی رود خانه ای در سیسیل می گذشت نیزه از دستش افتاد و ظرف چند دقیقه مرد. به هر حال شنیدن اینگونه داستان ها درباره این نیزه جادویی قوه تخیل آن اتریشی بینوا را خسته کرده بودند [img]http://up7.iranblog.com/images/l4c1ddbk8om0ezv42qee.jpg[/img] [img]http://up7.iranblog.com/images/783i0glebyx5skm7rzmi.jpg[/img] دکتر “والتر جانیز اشتاین” ریاضیدان و اقتصاد دان برجسته و آشتا به امور فوق طبیعی بر این باور بود که رهبر آلمان نازی دانش گسترده ای درباره قدرت های درونی انسان داشت.و آن نیزه را همانند و مترادف با عصای جادوگری می دانسته است. مقارن تابستان ۱۹۱۲ اشتاین با یک فروشنده کتابهای مسایل فوق طبیعی در وین ملاقات کرد و چاپ قدیمی کتاب “پارسیوال”که یک افسانه اتریشی درباره یک جام مقدس و شاعر آلمانی قرن سیزدهم “ولفرام ون اشنباخ”آن را نوشته است از او خرید.حواشی این کتاب پر بود از یادداشت های خطی که نشان میداد صاحب قبلی این کتاب نه تنها به امور فوق طبیعی آشنا بوده بلکه کینه کهنه ای نسبت به یهودی ها داشته است.اشتاین وقتی که در صفحه آخر این کتاب نام صاحب قبلی آن که هیتلر بود را پیدا کرد به فروشنده مراجعه کرد و آدرس او را گرفت. او ساعتها وقت خود را صرف شنیدن نقطه نظرهای عجیب آدولف در مورد قوم برتر و موارد سیاسی دیگری که به نظر او نفرت انگیز می آمدند ولی با این شنونده را کاملا به خود جذب میکرد نمود.اشتاین بعدها گفت : با وجودی که هیتلر جوان فقط بیست سال داشت اما احساس می کردم که سرنوشت اسرار آمیزی در پیش رو دارد چون پرتویی از یک جذبه خاص و زیان بار در او دیده می شد. یک روز در گفتگویی بین اشتاین و هیتلر صحبت از آن نیزه مقدس به میان آمد- او عقیده خودش را انطور بیان کرد که آن صلاح باستانی روزی در دستان او قرار خواهد گرفت و به اشتاین در مورد تصویر زنده ای که هنگام مشاهده نیزه در مقابلش ظاهر شده و شاهد آن بوده است چنین گفت: من به آرامی از یک حضور نیرومند در اطراف آن نیزه آگاه میشدم.در واقع آن حضور ترس آور مشابه تصوراتی بود که من در موقعیت های نادر زندگیم وقتی که احساس میکردم سرنوشت بزرگی در انتظار من است آن را به چشم می دیدم.گویی پنجره ای به سوی آینده بر روی من گشوده میشد که من از آن پنجره اشعه یک منبع نورانی را به صورت رویدادی در آینده میدیدم و میدانستم در پس مخالفت با آن خونی که در رگهایم است هیتلردراوج قدرت پیشگویان بزرگ وجهان درمحاصره ارواحوسیله ای برای برتری قوم و مردم و خون من میشود.اشتاین یقین داشت که به احتمال زیاد او خود را در بیست و پنج سال بعدی در شهر “هلدن پلاتز” بیرون موزه” هافبورگ ” می دیده که هزاران نفر از پیروان اتریشی خود را مخاطب قرار داده است. روز ۱۴ مارس ۱۹۳۸ در همان محل هیتلر انضمام اتریش به خاک آلمان را اعلام کرد و دستور بازگشت خاندان “هابسبورگ” به زادگاه معنوی و سرزمین موعود حزب نازی یعنی نورنبرگ را داد.بسیاری از مورخان از این کار هیتلر تعجب کردند زیرا او همیشه خاندان هابسبورگ را به عنوان خائنین خون المان تلقی میکرد- اما از نظر هیتلر آنها به خاطر داشتن “نیزه سرنوشت” از یک اعتبار افسانه اس برخوردار بودند.در سیزدهم اکتبر همان سال آن نیزه با وسواس خاصی به همراهی یک مامور اس اس به قطار حامل سربازان مسلح منتقل و به مرز آلمان برده شد.سپس از آنجا نیزه را به جایگاه جدید خود واقع در محراب کلیسای “سنت کاترین” که اینک تبدیل به موزه جنگی حزب نازی شده انتقال دادند.هیتلر نگرانی وحشت آوری در خصوص از دست دادن نیزه داشت زیرا او میدانست در گذشته کسانی که آن نیزه را از دست دادند خیلی زود مردند. این مسئله که هیتلر کسی که بر روی کارت های پستال نقاشی میکرد چطور قادر شد بدون کنترل و ممانعت برای مدتی بیش از ده سال آن سیاست های بی سابقه و بی رحمانه خود را انجام دهد پرسش دیگری میباشد که همچنان ذهن همگان را به خود مشغول نگاه داشته است. اشتاین معتقد بود که رسیدن هیتلر به آن همه قدرت به خاطر درگیر بودن در حیطه قدرت درون بوده است.نشان رسمی حزب نازی صلیب شکسته (سواستیکا) یک سمبل قدیمی که در بسیاری از فرهنگ های دنیا از جمله ایران هند چین و یونانیان باستان نیز دیده شده است. این سمبل یا نشانه خورشید و یا سعادتمندی تلقی می شده- اما صلیب شکسته آلمان مفهوم عکس آن را داشت که مفهوم اس اس را میدهد.این آرم اولین بار به عنوان جنبش “الحاد نو” توسط “گویدو وان لیست” آلمانی و آشنا به امور فوق طبیعی مورد استفاده قرار گرفت.”لیست” در سال ۱۸۶۲ ودر سن ۱۴ سالگی اصول مذهب کاتولیکی خودش را انکار کرد و قسم خورد روزی معبد بزرگی میسازد و آن را به “ادین” (خدای جنگ در افسانه های اسکاندیناوی) اختصاص میدهد.هشت سال بعد او طرفداران زیادی پیدا کرد.پیروان این پدیده جشن های الحاد را در لحظه اعتدال شب و روز زمستانی و تابستانی بر پا میکردند و خورشید را به عنوان” بالدور” (خدای اسطوره ای اسکاندیناوی که هر چند در جنگ کشته شد ولی بعد از مرگ مثل خورشید زمین که پس از پایان شب دوباره طلوع میکند زنده شد) ستایش میکردند. مراسم ستایش خورشید در بالای تپه ای در شهر وین انجام میگرفت و طی آن در یک موقعیت مناسب “لیست” با دفن کردن ۸ بطری شراب به شکل صلیب شکسته به این آیین مشرکانه خاتمه میداد. در دهه ۱۹۲۰ وقتی که حزب سوسیالیست ملی هنوز در آغاز راه بود- هیتلر متوجه شد که نیاز به یک آرم یا یک نشانه دارد. چالب ترین پیشنهاد از طرف “فردریک کرون” دندان پزشک اهل استرنبرگ که شامل یک صلیب شکسته سیاه درون یک دایره سفید و روی پرچم قرمز رنگ قرار گرفته بود به او داده شد.در واقع رنگ قرمز نشان خون و آرمان اجتماعی دایره سفید به مفهوم خالص بودن خون و نژاد آریایی و ملی گرایی و صلیب شگسته که در مرکز همه این ها قرار گرفته بود به معنای مبارزه برای پیروزی از جانب یک مرد آریایی تفسیر شدند.”کرون” با پیشنهاد خودش تصورات هیتلر را تسخیر کرد. مدت کوتاهی بعد از تولد “صلیب شکسته نازی هیتلر دستور متحیر کننده ای صادر کرد که باعث حیرت همگان شد چون او فرمان داد :از نوشتن و عمل کردن به امور فوق طبیعی باید به شدت جلوگیری شود!اما چرا شخصی مانند هیتلر که خود شیفته امر فوق طبیعی بود خواستار از بین بردن آن شد؟ در سال ۱۹۳۴ پلیس برلین چاپ هزاران کتاب در مورد تصوف و مسایل فوق طبیعی را متوقف کرد و به دنبال آن عملیات گسترده ای برای جلوگیری از فعالیت تمام گروه هایی که در ارتباط با مسایل فوق طبیعی بودند در آلمان آغاز شد. حتی گروه هایی مانند “فرمان آلمان” که فردریک کرون عضو آن بود و نیز “انجمن تول” که بسیاری از اعضای حزب سوسیالیست ملی عضو آن بودند نیز شامل این فرمان شدند. بر اساس مدارکی که به تازگی کشف شده است معلوم شده است که علت مبارزه رهبر نازی با اینگونه افراد این بوده که او آنها را رقیب خود می دیده است. در روسیه استالین هم افرادی را که با امور فوق طبیعی سر و کار داشتند مورد آزار اذیت قرار میداد.در میان بسیاری از گفتگو وگزارش هایی که ما از جانب افراد مختلفی که با هیتلر ملاقات داشته و یا با او کار کرده اند به دست آورده ایم- داستان های مکرری از قدرت عجیب سخنان هیتلر در رابطه با متقاعد کردن و افسون کردن دیگران به چشم میخورد.در آوریل ۱۹۴۳ زمانی که “موسو لینی” در آلمان با هیتلر ملاقات کرد یک حالت افسردگی شدید جسمی وروحی داشت.”جوزف گوبلز” در دفتر خاطرات خود این طور شرح داده که چطور هیتلر توانست موسولینی را دوباره سرزنده کند: هیتلر با به کار بردن تمامی کوشش خود سعی کرد ناراحتی های عصبی او را از بین ببرد و موسولینی را به حالت عادی برگرداند. به طوری که در آن ۴ روزی که نزد هیتلر بود تحول همه جانبه ای در وضعیت روحی او به وجود آمد. قدرت های یگانه هیتلر در خصوص انگیزه دادن توسط “کارل دونیتز”فرمانده ناوگان “یو.بوت”نیز تجربه شده بود. روزی دونیتز در مورد نیروی مرموز هیتلر گفت:من به طور عمد به ندرت به مرکز فرماندهی هیتلر میرفتم زیرا حس میکردم که در اینصورت نیروی ابتکارم بهتر حفظ خواهد شد چون وقتی چند روز در مرکز رویاییرایشسومی اوازان خبرداشت پیشگویان بزرگ (جهان درمحاصره ارواح فرماندهی) می ماندم احساس میکردم باید خود را از تسلط قدرت های او در خصوص تلقین عقایدش رها سازم. “هرمن گورینگ” نیز در مورد هیتلر اینگونه اعتراف میکند : معمولا برای گفتن مطلبی به هیتلر از قبل آن را در ذهن خود آماده میکردم- ما وقتی رودر روی هم قرار میگرفتم همه چیز را از یاد میبردم. بسیاری از صاحب منصبان حزب نازی از جمله افراد گارد اس اس معتقد بودند : هیتلر توسط یک روح کنترل میشود. “هرمن راشینگ” فرماندار “دانزینگ”ادعا کرد: هیتلر اغلب از کابوس های شبانه رنج میبرد وچندین بار نیمه شب از خواب بیدار شده. راشینگ در کتابش با عنوان “هیتلر صحبت میکند”به وحشت شبانه هیتلر اینگونه اشاره کرده است:شخصی نزدیک به هیتلر به من گفت:او در نیمه های شب فریاد زنان از خواب بیدار شده و تقاضای کمک کرده و از ظاهرش پیدا بوده که نیمی از بدنش بی حس شده و او طوری دچار وحشت بوده که تمام بدنش می لرزیده است.. هیچ کس نمی توان در مورد اینکه او یک واسطه بوده فکر نکند. واسطه ها افرادی هستند که به آنها نیروهای فوق طبیعی داده میشود که آنها را از دیگران متمایز میسازد. واسطه ای که توسط نیروهای فوق طبیعی تسخیر شده است.هر چند این مطالب به قدر کافی عجیب می نمایند اما کسان دیگری هم بودند که مانند راشینگ شاهد مهارت های گفتاری هیتلر بودند.”بوخز” یک بار اظهار کرد: من به چشم های هیتلر نگاه کردم گویی چشم های واسطه ای بودند که به حالت خلسه فرو رفته باشد.بعضی اوقات به نظر میرسد که بدن آن فرد صحبت کننده نیز توسط عاملی خاص تحت تاثیر قرار می گیرد.”بچه های شیطان خوش اقبالی شیطان را دارند.”ضرب المثلی است که به طور یقین در مورد هیتلر صادق است.در جنگ جهانی اول روزی هیتلر در سنگر خوابیده بود که خواب دید گلوله توپی باعث مرگ او می شود . او از خواب پرید و به سرعت از آنجا فرار کرد. چند دقیقه بعد سرباز دیگری که جای او را در سنگر گرفته بود توسط گلوله توپ دشمن تکه تکه شد.در سال ۱۹۲۳ هنگامی که هیتلر دسته ای از افراد سوسیالیست ملی را در خیابان های مونیخ هدایت میکرد زره او در رویاهایش هرگز پایان ماجرارا آنگونه که به اتمام رسید مشاهده نکرده بودند..هر چند هرمن گورینگ به شدت آسیب دید ولی به هیتلر صدمه ای وارد نیامد.در سال ۱۹۳۱ هیتلر در پیاده روی شهر مونیخ در حال قدم زدن بود و ناگهان یک اتومبیل فیات به رانندگی میلیونر معروف “لرد هاوارد والدن” با سرعت زیاد با او برخورد کرد .هیتلر بدون اینکه حتی خراشی بردارد از این حادثه جان سالم به در برد به طوری که حتی با والدن دست داده و او را بخشید.در ۲۰ جولای ۱۹۴۴ بمبی که توسط “برت هولد وان استافن برگ” یکی از بزرگان ارتش هیتلر زیر میز کنفرانس هیتلر کار گذاشته بود منفجر شد.هیتلر از این سو قصد جان سالم به در برد و روز بعد استافن خود کشی کرد و ۱۵۰ نفر از همدستان او نیز اعدام شدند. اما وقتی اجازه داد “نیزه سرنوشت” از او دور شود خوش اقبالی خود را از دست داد.چون در اکتبر سال ۱۹۴۴ به خاطر بمباران سنگین متفقین روی شهر نورنبرگ هیتلر آن نیزه را به یک پناهگاه در زیر زمین که به همین منظور ساخته شده بود انتقال داد. ظرف ۶ ماه متفقین پیروزی های بسیاری به دست آورده و توانستند هیتلر را در همان پناهگاه به دام بیندازند.اما هیتلر به چند دلیل تا ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ صبر کرد- سپس با شلیک گلوله ای به سرش خود کشی کرد.شاید این امر یک تصادف باشد اما جشن باستانی “شب والپورگیس” برای کسانی که با امور فوق طبیعی سر و کار دارند نیز در همان تاریخ بوده است.در آن شب ارواح تحت نظارت رئیسشان به شادمانی می پردازند. در روز مرگ هیتلر ستوان “ویلیام هورن” از یکان هفتم ارتش آمریکا آن نیزه را به نام دولت آمریکا ضبط کرد . http://light.persianblog.ir/post/67
  5. به این نشان نگاه کنید . [img]http://up3.iranblog.com/images/pk1z7j5d00uqvupkodc.jpg[/img] شما این نشان را به چه چیزی می شناسید ؟؟!! باید بپذیریم که امروز این نشان که موسوم به « صلیب شکسته » است ، سمبولی برای نژاد پرستان شده است . حتی این روز ها تبدیل به یک نشان برای شیطان پرست ها هم شده است . اما به راستی اصل این نشان از کجا آمده است ؟ استاد عبدالعظیم رضایی در کتاب « اصل و نسب و دین های ایرانیا ن باستان » این چنین می گوید : « این نشانه که صلیب ( چلیپا ) شکسته نامیده شده است ، در حقیقت صلیب شکسته نیست و در کیش مسیحی به آن به دیده احترام نگریسته نشده است ، ابعاد چلیپا نیز به یک اندازه نیست و تنها دو خط آن با هم برابر است و بیشتر به اندام انسانی می ماند که دست ها را گشوده باشد . گاهی نیز به سبب آن که هیتلر این نشانه را در حزب نازی به کار برده و بر روی بازو های هموندان حزب و نیز سربازان SS قرار داشت ، و از آن جهت که نازی ها پیکاری سخت و آشتی ناپذیر را با یهودیان آغاز کرده بودند آن را ضد یهود خوانده اند . باید دانست که این نام گذاری هم درست نیست و تنها یک اصطلاح نابجا می باشد . ضد یهودی بودن این نشان از آنجا پیدا شد که شناخت کلی این نشانه با آوازه ستیز و پیکار با یهودیان یک جا فراهم آمد و در نتیجه ذهن مردم این نام را ساخت و پرداخت . لیکن این نشانه آریایی است ، زیرا در ایران و هند هزاران سال پیشینه دارد و به احتمال زیاد از ایران بر اثر ارتباط و رفت و آمد سیاسی ، اقتصادی و تماس های نظامی دوران باستان به یونان رفته است و سپس نازی ها در دوران نیرومندی خود تعصب و فلسفه برتری نژادی را می ستودند ، تبلیغات و آموزشهای خود را متوجه این کار کردند و به این نشانه ارزش سمبولیک آریایی بودن خود دادند.» این نشان چگونه یافت شد؟ این نشانه نخستین بار در حدود خوزستان یافت شده و مربوط به هفت هزار سال پیش از میلاد می باشد ، به این ترتیب پیشینه تاریخی آن در ایران بسی کهن تر از پیشینه آن نزد آریایی های هند است . هرتسفلد آن را «گردونه خورشید » نامیده است . آثار یافته شده از ایران باستان نشان می دهد این نماد تنها در یک دوره خاص مورد توجه مردم نبوده است . از قبل از زرتشت گرفته تا دوران اسلامی این نماد در آثار دیده می شود و به آن به دیده احترام نگریسته می شده است . به تصاویری که از آثار باستانی بدست آمده است بنگرید : در گرمی (Germi) مغان آذربایجان گورهای خمره ای از دوره اشکانی بدست آمده که در میان آنها پارچه ای بسیار زیبا یافت شده است که در شکل زیر می بینید . [img]http://up9.iranblog.com/images/yywdamy2z3h0u494q5.jpg[/img] پارچه دوران اشکانی تکه خمره ای سفال مربوط به دوره اشکانیان در سال 1344 خورشیدی در گرمی آذربایجان به دست آمده است که این نقش بر روی آن به گونه برجسته و زیبا دیده می شود ، این سفال در نهایت استحکام و زیبایی ساخته شده و در موزه ایران باستان به شماره 3405 ثبت است . [img]http://up9.iranblog.com/images/fyzye8bjy9rmek8ipud.jpg[/img] شیر بر جام زر کلاردشت ، نقش گردونه مهر بر ران شیر دیده می شود . شیر جانور شکوهمندی نزد آریایی ها می باشد و شکل آن نماد ایرانیان است . [img]http://up9.iranblog.com/images/noovkm2zgq87nd5er74b.jpg[/img] گردونه مهر بر روی ران شیر دیده می شود کاسه زرین زیبایی در روز پنجشنبه 23 مرداد 1337 خورشیدی در کاوش های تپه حسنلو که در جنوب باختری دریاچه ارومیه قرار دارد به دست آمده که از هر دید قابل توجه می باشد . روی این کاسه نگاره های زیادی دیده می شود . یکی از این نگاره ها نقش شیر و شیر بان است . مرد شیربان افساری بر سر شیر زده و بر پشت جانور نیرومند زینتی گذارده که با تسمیه و سیه بند بسته شده ، که خود نشانه چیرگی انسان بر جانوران و بهره وری از آنهاست ، و یا شاید شی را رام کرده و بر آن سوار می شده اند . در این جان نیز بر ران شیر نقش گردونه مهر دیده می شود . [img]http://up9.iranblog.com/images/edkkzi82linsz720vn5e.jpg[/img] جام تپه حسنلو گردنبند عقیق زیبایی با مهره های ریز و درشت مربوط به دوره اشکانی در کاوش های باستان شناسی سال 1345 خورشیدی در جوبن گیلان بدست آمده که بر روی مهره های این گردنبند نقش گردونه مهر با رنگ سفی در نهایت زیبایی و استادی با شکل هندسی منظم دیده می شود . [img]http://up9.iranblog.com/images/r5au8yvwcin370co16z6.jpg[/img] بخشی از گردنبند اشکانی گردونه خورشید نخست به این شکل[img]http://up6.iranblog.com/images/hfcjnw7npyswby3xwr1.jpg[/img] بوده و کم کم خطوط منحنی از بین رفته شده ، گاهی به صورت[img]http://up6.iranblog.com/images/zdrz6y79hu5lz4wua2sk.jpg[/img] یافته شده است . مثلاً بر لیوان سفالین مربوط به 3100 سال پیش از میلاد که در سیالک کاشان به دست آمده نگاره [img]http://up6.iranblog.com/images/zdrz6y79hu5lz4wua2sk.jpg[/img] در زیر انحنای شاخ گوزن پیداست . [img]http://up9.iranblog.com/images/lo5ibfvwdjm1qk8pkjex.jpg[/img] لیوان سفالین [img]http://up9.iranblog.com/images/60rrrbdkuryjwwchmgp.jpg[/img] بر ظروف سفالی پایه داری که در تپه حصار دامغان مربوط به 5000 سال پیش از میلاد در کاوشهای سال 1310 خورشیدی یافت شده است ، نقش بز کوهی ( که مظهر سود بخش و سود رسانی طبیعت است ) با نشانه ای شبیه به ستاره یا خورشید ، در میان خمیدگی شاخ آن دیده می شود . [img]http://up9.iranblog.com/images/2jxpnawtno8z7ygqolg4.jpg[/img] ظرف سفالین از دامغان در کتاب مذاهب بزرگ جهان تصویری است که از کف پیای بودا و بر آن نگاره هایی است که شناساننده باورها و آئین و سمبول اوست از جمله بر چهار انگشت پای وی نشانه گردونه مهر با ابعاد برابر دیده می شود . [img]http://up9.iranblog.com/images/2wpixs7e1x3i3ov1vtc.jpg[/img] نقش پای بودا [img]http://up9.iranblog.com/images/uuozy7hro5qsni6t9eu.jpg[/img] کوزه یونانی با نقش گردونه مهر [img]http://up9.iranblog.com/images/qwq92bqbgzvc471zhhiq.jpg[/img] سفال از تل باکون [img]http://up9.iranblog.com/images/gn3egp45x40d8jr5uacs.jpg[/img] قیچی باغبانی با نشانه گردونه مهر نماد های دیگری که از گردونه مهر اقتباس شده اند همه ما با نماد مشهور فَرَوَهَر آشنا هستیم . این نماد باز گو کننده ی بسیاری از موارد نیک و انسانی است که بحث درباره ی تک تک آنها در این مجال نمی گنجد . باید توجه داشت که شکل فروهر به گردونه ی مهر بسیار نزدیک است . می توان پنداشت در زمانی که از اهمیت مهر کاسته شده نشانه مقدس میترائیسم رفته رفته به شاهین مبدل شده و این شاهین و نگاره فروهر تمام جاذبه معنوی و روحانی این نشانه را گرفته و مظهر فر و شکوه مینوی گردیده است .[img]http://up9.iranblog.com/images/9dq22fgnf3z6m24ss5rn.jpg[/img] تأثیر گردونه ی مهر تنها در دوران باستان و قبل اسلام نبوده است . این نماد حتی بعد از اسلام گرامی داشته شده است و جالب آنکه در برخی مواقع حتی شیعیان برای زینت دادن به آثار خودشان از این نماد اقتباس می کردند . به آثار زیر توجه فرمایید. [img]http://up9.iranblog.com/images/oahupwn1uqo8zi8vbm.jpg[/img] کاشی کاری سر در ورودی بقعه ی با یزید بسطامی با نشانه گردونه خورشید [img]http://up3.iranblog.com/images/t67zbji1m4sba9b9gboa.jpg[/img] قسمتی از آجر کاری نمای بیرونی گنبد علویان در همدان [img]http://up3.iranblog.com/images/s7go2uo2w7nx9nhuteg4.jpg[/img] بدنه خارجی گنبد مدرسه طلاکاری در سمرقند مربوط به قرن 11 هجری [img]http://up3.iranblog.com/images/f5iodlpekb1hq90jl0u2.jpg[/img] فرش شاه سلطان حسین صفوی در حجره مدرسه چهار باغ . زینت داده شده با نماد گردونه مهر [img]http://up3.iranblog.com/images/93rxlt3vd6psc6t3ad4.jpg[/img] [img]http://up3.iranblog.com/images/lvf9xpd37uf4i4956cbz.jpg[/img] این هم تصویر مرکز ساختمان نیروی دریایی آمریکاو طرح صلیب شکسته بر روی درختان در المان اینا هم چند تا عکس از گردونه مهر بر روی اشیاء: http://up3.iranblog.com/images/0sae46g3i0tg3o2vwv3.jpg http://up3.iranblog.com/images/g2siqzst8af6qqvlce4i.jpg http://up3.iranblog.com/images/1thez6h63hbbaym58wrg.jpg http://up3.iranblog.com/images/0tqtddaj7z2s1164m8.jpg http://up3.iranblog.com/images/sptl58g6h0pnfkuankas.jpg http://up3.iranblog.com/images/c7nzsyp3xknhrgl9o4b9.jpg http://up3.iranblog.com/images/b8sk88v40a4aeyvlh.jpg منبع: http://antidivil.mihanblog.com/post/125
  6. [quote]بسمه تعالی با سلام بطور کلی خدمتتون عارضم که انقدر به این دست مسایل مهم مذهبی به دید احساسی نگاه نکنید اون هم در عصری که شبهه افکنی در مسایل اعتقادی شیعه و مسلمانان بیش از پیش فعال هست. دوستان عزیز مقاله مربوطه رو بطور اجمال خوندم و اینکه از شناختن دو تن ار این دست دانشمندان قرن 21 اسلامی! بسی مشعوف شدم که سعی کرده اند به زعم خویش ماهرانه صغری کبری کنند که بیشتر برای عوام الناس جذاب و هیجان انگیزه و به همون نسبت بسیاری از فرضیه هاش هم طولانی و پیچ در پیچ و این شاخه اون شاخه کرده تا خواننده رو توی اصل نگه داره . این هم البته بخاطر این معضل ریشه ای هست که متاسفانه در عصر معاصر بیش از پیش رشد و فضا پیدا کرده و اون هم " تفسیر و تاویل قرآن کریم" هست که داره تقریبا عمومیت پیدا میکنه. و تا یک نفر اصول و کلام و تاریخ اسلام و صرف و نحو و ادبیات عرب یا حتی رجال و بدایة رو متسلط میشه البته حال در چه حد الله اعلم! یه جورایی مایل میشه به تفسیر نوشتن! جالب اینکه در توجیه هم عنوان میشه که تفسیر آیات از روی آیات هست! و یا حتی از روی روایات . حال آنکه تفسیر قرآن کار هر کسی نیست چون قرآن کریم متشکل از خاص و عام و محکمات و متشابهات و ناسخ و منسوخ است و شناخت اینکه در دایره هر کدام چقدر از آیات و کدام فرامین و راهنماییها و .... قرار میگیرد کار هر کس نیست و این فقط در حیطه علم کسی است که بر شناخت دقیق معارف الهیه و اصول و فروع دینیه و سنن نبویه و علویه اشراف کامل داشته باشد مضافاً اینکه سخنان معصومین علیهم السلام که مورد احتجاج است نیز بهاکذا دارای خاص و عام و محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ است و این شخص کسی نیست جز امام معصوم که عالم به علم لدن و اقیانوس علم بیکران الهیست و ولی مطلق خداست که بر علوم نیز ولایت و احاطه جمعیه دارد و هیچ کس بیش از ایشان نیز بر سخنان معصومین علیهم السلام اشراف و شناخت و احاطه ندارد. فلذا به اعتقاد شیعه و مفسران مرجع و ابتدایی شیعه که خود را تنها مدوّنین و کاتبین تفاسیر و تاویل اهل بیت علیهم السلام میدانستند و بخود هیچ اجازه ورود تفسیر و تاویل شخصی در این کتابت و تقریر نمیدادند و فقط در تدوین و جمع آوری آن کوشش شبانه روزی و دقیق و طاقت فرسا میکردند تفاسیر عامه(که به استناد غیر از روایات و شرح و تفسیر معصومین(ع) است) رو قابل اعتنا نمیدانستند چون پر از اشکال و نقص و حتی بعضا تناقض بود که منجر به گمراهی میشد. فلذا هر تفسیری بجز اینکه نوشتن و تدوین سخنان معصوم(ع) از آیات قرآن و حدود اجازه ایشان بر شرح مندرجات باشه قطعا مردود است. بله مشخصا و تحقیقاً قران کریم که لسان صامت خدای سبحان است مملو از زمز و راز و کنوز بسیار مخفی است و کتابیست که هیچگاه شامل مرور زمان نخواهد شد و همیشه تازه است و تنها زمانی که بر آن مترتب است زمان ازلیت است (یعنی متعلق به زمان حی و زنده دارد و زمانی که نه ابتدا دارد و نه انتها)و اگر بگوییم اینکه چون از گذشته و گذشتگان خبر داده پس محتص زمانی مشخص هست این یعنی نشناختن قرآن و شان و منزلت کلام حق جل و اعلا. چون این کلام کلام کسی است که در هیچ قالب زمانی بغیر از زمان ازلی نیست .اینکه به تعبیر علما و بزرگان قران کتابیست برای زمان حال و مضارع ، مشخصا این هم درست است چون زمان مضارع زمانیست در بطن ازلیت با این توضیح که ازلیت برای ما به حسب ظاهر از زمان الست است که فرمود: الست بربّکم... و جواب دادیم: قالو بلی شهدنا. بله قرآن پر از کنوز و رموز است . بله آیات کریمه قرآن هر کدام دارای وجوه سبعه است و هفت وجه دارد برای همین شیعه معتقد است که باید قرآن را با تاویل و تفسیر اولیای معصوم دین که ولی مطلقه پروردگارند آموخت و عمل کرد . بله قرآن هفتاد و دو بطن دارد و هر بطن آن نیز هفتادو دو بطن و .... و هر آیه نیز بهاکذا هفتادو دو بطن و هر بطنش هفتاد و دو بطن و ..... که این وظیفه ما رو بعنوان یک شیعه مولا و یک مسلم واقعی در شناخت قرآن و کلاً در شناخت کلام الله ، چه کلام الله صامت که قرآن کریم است و چه کلام الله ناطق که ذوات مقدسه معصومین و اهل بیت علیم السلامند بیش از پیش سنگین مینماید. بله تحقیقاً مشخص شده که در قرآن رموز علوم بسیاری نهفته از علم ریاضیات و نجوم گرفته تا زیست شناسی و پزشکی و ..... یعنی علوم طبیعی و الهیات و .... و لذا نمیشود ابتدائاً پنداشت که صرفا اگر کسی یک علم یا بخشی از یک علم مانند علم العداد یا علم الحروف که مقسوم علم جفر هستند را اگر بهش دست پیدا کرد مطلق درست گفته تا اینکه اهل فن این علم در این خصوص نظر قاطع ندهند و و روشها و اعمال و سیر اعمال جفریه رو بررسی نکنند. پس احساسی و سرسری نگاه نکنیم. مثلا تا به حال به این فکر کردیم که یکی از اکابر و علمای بسیار بزرگ جفر و جفر کبیر مرحوم علامه شیخ بهایی قدس سره بوده و هست که بسیاری از معادلات و روابط جفریه مکتوب که امروزه در دست اهل این علم است از رسالات ایشان بوده چطور در مورد قرآن بدین ریزی وارد هر آیه از قرآن کریم نشده اند؟ یا علمای دیگری مانند مرحوم عطاری رضوان ا... علیه و .....؟ با اینکه به اتفاق از مالامال بودن قرآن کریم از رموز و کنوز مخفی گوناگون از تمام ازمنه خبر داده اند. اما در مورد ظهور و عصر ظهور هم همونطور که در تاپیک مربوطش که چند وقت پیش خیلی هم پر سر و صدا و شلوغ بود توو سایت گفتم برای ما فقط و فقط احادیث و اخبار و روایات محکم و مستند اهل بیت علیهم السلام حجت و فرض است و لاغیر.که ما رو موظف به[b][color=blue] "مصداق شناسی"[/color][/b] کرده و نه به[b][color=red] " مصداق تراشی"[/color][/b] . یا علی مدد.[/quote] عزیزم تنهایی فهمیدی تفسیر کار هر کسی نیست یا کسی بهت کمک کرد!!خوب معلومه برادر تفسیر کار هر کس نیست و فقط از عهده کسانی بر میاد که مسلط به علوم مختلف مثل اصول یا فقه یا ....منم فقط روشای اصلی تفسیرو گفتم از روایات و ایات با ایات و صد البته ظاهر قران شما روش دیگه یاد داری بگو تا ما هم بهره ببریم والبته بازم میگم تفسیر کار هر کسی نیست و همچنین استفاده از این روشها.ما هزاران روایت داریم که شامل محکم و متشابه وناسخ و منسوخ و ....میشه که استفاده از این احادیث کار هر کسی نیست ولی این فقه ای که ما الان استفاده میکنیم حاصل قرنها تلاش علمای ما در استفاده از قران وروایاته و که خیلی از این تفاسیرقران از روی روایات برداشت شده است و مطمئنا هیچکس از بزرگان ما نظر شخصیه خودشو در این موارد وارد نکرده و از روی هوا صحبت نکرده این تفسیری هم که در مورد اعداد بیان شد سراسر مشکل داره و البته اگه منظورتون از 2 دانشمندان قرن 21 یکیشون من بودم که صد البته منظورتون هیمن بود باید بگم من ادعایی ندارم و فقط چیزی رو که مطالعه کردم و میدونم رو بیان کردم شما که قراره رسالتون همین روزا بیاد بیرون تو تاپیکای این چنینی حضور فعال داشته باشید تا امثال من نتونن ملتو گمراه کنن.
  7. [quote]تا اون سال برسه من دار فانی را ودا کردم اسراییل تا 10 سال دیگه نابوده. اینو نه از روی تعصب میگم نه ساده لوحی. فقط وضعیت فعلی خاورمیانه و پیشرفت نظامی خودمان را کنار هم گذاشتم. یک چیزی هم بگم امام زمان هیچ جمعه ای نمیاد! نه این جمعه میاد نه بعدیاش. ظهور ایشان اصلا در بعد زمان نیست ولی مسلما مکان داره ولی چرا هیچ جمعه ای نماد؟ چون اصلا قرار نیست که اوون بیاد! ما باید بریم. مسافر ماییم نه ایشون ما باید بریم به سوی ظهور این ما هستیم که باید بریم به سمت ایشون این نظر منه. ممکنه مال شما فرق کنه [/quote] اقا رو از کجا میخوای پیدا کنی عزیزم ؟ از تو خیابون ؟ کوچه ؟ بازار؟ شما زمینه سازی کن اقا خودش میاد.ظهور ایشون در بعد زمان نیست پس در چیه ؟ جمعه هم میاد..چه جمعه رمضان باشه ..چه شعبان..چه نوروز....چه رجب ..چه محرم
  8. من قبلا تو همین سایت در مورد ناو هواپیما بر خونده بودم البته بزرگترینش که طولش 345 متره حالا این بزرگترین ناو امریکا 12 متر افت طول داره یا مطلبی که من خوندم مشکل داشته؟
  9. خیلی جالب بود ولی خوب واقعا با موتور الکتریکی پرواز میکنه؟ اخه هواپیماهای کوچیک کنترل دار معمولا از موتور الکتریکی استفاده نمیکن من دیدم که دود میکنن
  10. [quote]این مال زمان رامسفلد و بوشه.خواهشا مطالب 100سال پیش رو ارسال نکنید[/quote] هنوز که بهمون حمله نکردن پس فرقی نمیکنه مال زمان بوش یا اوباما
  11. سلام .در مورد تفسیر قران ما 3 راه داریم یا ظاهر قران یا تفسیر بوسیله ایات قبل وبعد و یا تفسیر بوسیله روایات..اما در مورد ظاهر ..ما یه علم داریم به نام علم اصول که یه بخش از اون درباره حجیت ظواهر ایات قران بحث میکنه که ایا حجت است یا نه که دست اخر این مورد رو که ظواهر حجت است رو تایید میکنن مثل دستور خداوند در مورد انجام ندادن زنا که از متن قران میشه مطلب رو برداشت کرد.اما در باره تفسیر بوسیله ایات قبل وبعد حتی ایات سوره های دیگه ..این تفسیر هم صحیحه مثل این که خدا در یه جای قران گفته مدت حمل و شیر دادن مادر دوسال کامله ودر جای دیگه میفرماید مادران باید 18 ما کودکان خودرا شیر بدهند که از این دو ایه فهمیده میشه کمترین مدت حمل 6 ماهه.تفسیر بوسیله روایات مثل سارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما که در مجلسی در دربار امام حضور داشتن فکر کنم امام صادق (ع) که دزدی رو اوردن و میخواستن دستشو قطع کنن یکی گفت از ارنج و یکی گفت از بازو که دست اخر امام فرمود انگشتان و ...از این گونه روایات میشه قران رو تفسیر زد و اما این تحقیق فرد در مورد اعداد و غیره ایا بر اساس ایات قبل و بعد بوده ؟ جواب خیر.بر اساس روایات بوده؟جواب خیر .بر اساس تحقیق شخصی فرد حالا با کمک چند نفر بوده؟جواب بله.ما تفسیر قران بجز سه مورد بالا که گفتم رو قبول نداریم(شیعه)هرچند با تحقیق گسترده فرد اما بر اساس رای و نظر افراد معمولیه.با این حسابی که این فرد محاسبه کرده پس ما تعداد حروف سوره بقره رو بشماریم لابد تاریخ تولد حضرت ادم در میاد!! و اینکه همه میدونیم نابودی اسرائیل با جنگ اخرالزمانه مصادفه(بر اساس دهها روایاتی که وارد شده)ونابودی اسرائیل و جنگ اخرالزمان مصادف با ظهور اقاست. پس این فرد برای ظهور هم تاریخ تعیین کرده که دوستمون اشاره کرد و هر کس برای ظهور تاریخ تعیین کنه کذابه.و اما اینکه گفتید نابودی اسرائیل همزمان با ظهور اقا رو قبول ندارید در واقع دارید یه تعداد خیلی زیادی از روایات رو رد میکنید .حالا نتیجه گیری با خود شماست که این پیشگویی رو قبول کنید یا نه.
  12. خلفای اموی و عباسی در سركوب تكنولوژی ساخت قالیچه های پرنده نقش اساسی را ایفا كردند نیما ملك محمدی – قرن ها پس از آن كه قالیچه های پرنده تنها یك افسانه هزار و یك شبی تصور می شد، هنری بك، كاشف فرانسوی، شواهد مستند از وجود قالیچه های پرنده در ایران یافته است. هنری بك در سرداب های زیرزمینی قلعه الموت، در نزدیكی دریای خزر، طومارهایی یافته است كه شواهد جدیدی در مورد قالیچه های پرنده به دست می دهد.این طومارها كه به طرز خارق العاده ای سالم مانده اند، در اوایل قرن سیزدهم میلادی توسط یك محقق یهودی به نام اسحاق بن شریره نوشته شده است. پس از آن كه پروفسور جی. دی . سپتیموس، زبان شناس مشهور، این متون را از زبان فارسی به انگلیسی ترجمه كرد، این دست نوشته ها باعث جنجال های زیادی در جامعه علمی جهان شدند. مدت كوتاهی پس از انتشار ترجمه این متون، كنفرانسی با حضور كارشناسان برجسته بین المللی در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی لندن برگزار شد. بسیاری از مورخان با حمله به بك، این دست نوشته ها را جعلی خواندن. اما پروفسور سپتیموس كه به خاطر عدم شركت بك در این كنفرانس به خاطر تولد فرزندش دفاع از او را به عهده داشت، گفت كه این متون باید به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرند. قدمت این دست نوشته ها اكنون در انستیتوی لئوناردو داوینچی شهر تریست، به كم روش رادیو كربن در حال تعیین است. بنا بر نوشته های بن شریره، حكام مسلمان متعصب آن زمان قالیچه های پرنده را وسیله ای شیطانی می دانسته اند و به همین خاطر دانش و سازندگان آن را سركوب كرده اند و ردپای آن را از تاریخ به دقت پاك كرده اند.هر چند قالیچه های پرنده تا اواخر قرن سیزدهم میلادی بافته و فروخته می شده اند، اما استفاده از آن در انحصار افراد خاصی بوده است. بنابر یادداشت های بن شریره، نخستین اشارات به قالیچه های باستانی در دو متن باستانی صورت گرفته است. یكی از این كتاب ها، مجموعه ای از ضرب المثل ها است كه توسط شامشاد، وزیر نبوكدنزر پادشاه بابلی جمع آوری شده است و منبع دیگر، مجموعه ای از گفتگوهای باستانی است كه توسط شخصی به نام ژوزفوس نگاشته شده است. بر اساس نوشته های بن شریره، قالیچه های پرنده ای كه می توانستند چند متر بر فراز زمین شناور باشند، نخستین بار توسط كیمیاگران و صنعت گران دربار ملكه صبا ساخته شد و ملكه صبا آن را به نشانه عشق خود برای حضرت سلیمان فرستاد. اما وقتی ملكه صبا خبر برخورد سرد حضرت سلیمان را با هدیه اش شنید، دل شكسته شد و صنعت گران خود را از دربار بیرون كرد. این صنعت گران در نهایت در ناحیه بین النهرین و در نزدیكی شهر بغداد ساكن شدند و كسب و كار خود را ادامه دادند. بن شریره در یادداشت های خود به توضیح چگونگی كار این قالیچه های پرنده می پردازد، اما متأسفانه اكثر اصطلاحات و عبارات فنی به كار رفته در این قسمت قابل فهم نیست. اما از قسمت های قابل خواندن متن چنین بر می آید كه قالیچه های پرنده هم مانند قالیچه های معمولی روی دار بافته می شده اند و تفاوت آنها با قالیچه های معمولی در مرحله رنگرزی بوده است. صنعتگران دربار ملكه صبا گل مخصوصی «به دست آمده از چشمه های كوهستان» كشف كرده بودند كه هنگامی كه در معرض حرارت شدید، «داغ تر از آتش حلقه هفتم جهنم» در ظرفی محتوی روغن یونانی قرار می گرفت، خاصیت ضد مغناطیسی پیدا می كرد. با توجه به مغناطیس بودن كره زمین، وجود میلیون ها محور مغناطیسی كه از قطب جنوب تا قطب شمال كشیده شده اند، قالیچه هایی كه الیافشان به این گل آغشته می شد می توانستند از سطح زمین فاصله بگیرند. این فاصله با توجه به غلظت و میزان گل به كار رفته، از یك متر تا چند ده متر می رسید. محورهای مغناطیسی مانند ریل های هوایی عمل می كردند و قالیچه می توانست در امتداد این محورها پیش رود. براساس یادداشت های بن شریره، كتابخانه اسكندریه تعداد زیادی از این قالیچه های پرنده را در اختیار داشته است و آن را برای گردش میان قفسه های مملو از پاپیروس كتابخانه، در اختیار مراجعه كنندگان به كتابخانه می گذاشته است. این كتابخانه كه در یك زیگورات قرار داشته است، بیش از 40 هزار طومار خطی در اختیار داشته است كه توسط سیصد نسل از كاتبان نگاشته شده بود. سقف این كتابخانه آن قدر بلند بوده است كه بسیاری از مراجعه كنندگان ترجیح می داده اند به حالت شناور در هوا و روی قالیچه های پرنده مطالعه كند. براساس یادداشت های بن شریره، ساخت قالیچه های پرنده در سرزمین های اسلامی به دو دلیل سركوب شد. نخست این كه حكام متعصب مسلمان می گفتند بشر قرار نیست پرواز كند و قالیچه های پرنده باعث به هم خوردن نظم امور می شوند. دلیل دوم بیشتر اقتصادی بود. بسیاری از اشراف و ثروتمندان عرب ثروت خود را مدیون گله های شتر و اسب خود بودند و دلشان نمی خواست چند صنعتگر فقیر و بی چیز با ساخت قالیچه های پرنده كسب و كار آنها را نابود كنند. قالیچه های پرنده در زمان حكومت خلفای اموی و عباسی به شدت سركوب شدند و در نهایت در سال 1226 میلادی و با حمله مغول به آسیای مركزی، در هرات و بلخ و بخارا حمام خون به راه افتاد. مغول در جریان غارت و تاراج خود، چند قالیچه پرنده هم پیدا كردند و هنگامی كه مردی به آنها گفت این قالیچه ها تیزروتر از اسب های پاكوتاه مغول هستند، چنگیرخان چنان از این توهین برآشفته شد كه سر مرد را از تنش جدا كرد و دستور داد تمام قالیچه های پرنده قلمروی وسیعش را جمع آوری و نابود كنند. http://ufo-ir.blogfa.com/post-4.aspx
  13. این تفسیر به رای شخصی فرده به نظر من که اصلا درست نیست .
  14. دوستان اینم یه فیلم حالا نمیدونم ضد ایرانیه یا ضد حزب الله ولی صد در صد ضد اسلامیه من تو نت خیلی گشتم ازش نقدی نیست داستانشم نیست اینا چند تا عکسه ازش که خودم از تو فیلم گرفتم اسم فیلمشم پرواز تند(flight of fury) با بازی steve toussaint و angus maclnnes است . [img]http://up1.iranblog.com/images/unq8uo7m2ia6oq6lwxv.jpg[/img] [img]http://up9.iranblog.com/images/hl6cs9xgzrtp1898ty50.jpg[/img] [img]http://up9.iranblog.com/images/3gbc6pknqb247sbv93x.jpg[/img] [img]http://up9.iranblog.com/images/sn9ey033q2dfaiyun1l4.jpg[/img] [img]http://up9.iranblog.com/images/rlg0ctv5jz8bi81veo.jpg[/img] [img]http://up9.iranblog.com/images/otil6gap6pa1rfbixbdt.jpg[/img] و همینطور دلتا فورس محصول سال 1986 امریکا یک فیلم ضد اسلامی و ضد ایرانی است در این فیلم قهرمان داستان به مقر نیروهای حزب الله حمله میکند و بسیاری از اعضای حزب الله را میکشد نکته جالب توجه این است که در داخل ساختمان نیروهای حزب الله عکس امام خمینی را در بسیاری از اتاقها میبینیم که نشان دهنده این است که اگر حزب الله تروریست است رهبر این تروریستها امام خمینی است [img]http://up9.iranblog.com/images/0udq2s5eveqhvzqrbbo.jpg[/img]
  15. copout

    قیمت تبلت های برتر بازار ایران+عکس

    [quote]می تونم بپرسم تبلت چه ربطی به سایت نظامی داره؟[/quote] دمت گرم دیگه داداش بخش رایانه و اینترنتو تو این سایت ندیدی؟ جرات داری از اقا سعید بپرس
  16. copout

    اخبار برتر نظامی

    روسیه یه چندتا هم بما بفروشه
  17. دوستان یه فیلم البته فیلم سینمایی نه سریال ضد ایرانی 24 میگن مجموعه هشتمش ضد ایرانیه من نتونستم نقد جامعی پیدا کنم اگه دوستان اطلاعی دارن دریغ نکنن
  18. من نتونستم تو سرچ میلیتاری این مطلب رو پیدا کنم البته به خاطر اینترنت کندم و1470 مطلبی که باز کرد.مدیران عزیز اگه تکراریه خودشون زحمتشو بکشن ممنون
  19. استفاده از عوامل میکروبی ( باکتری ، ویروس ، قارچ و یا سموم تولید شده توسط آنها ) به دوران بسیار قدیم باز میگردد و کسی نمی تواند ادعا کند که برای اولین بار چه کسی از عوامل بیولوژیکی استفاده کرده است، ولی طبق موارد ثبت شده یکی از کهن ترین حیله های استفاده از میکروب در جنگها، انداختن اجساد فاسد بیماران در آب بود، در قرن چهاردهم در شبه جزیره کریمه با انداختن اجساد در چاه های آب، تعداد زیادی از پا درآمدند، در سال 1248 میلادی بیماری مرگ سیاه یا طاعون سبب کشته شدن بیش از شش میلیون نفر از مردم اروپا شد، در قرن پانزدهم میلادی چند هزار نفر بر اثر بیماری تیفوس کشته شدند، ارتش ناپلئون بناپارت در عقب نشینی خود عمده افرادش را بر اثر بیماری اسهال ، تیفوس و ذات الریه از دست داد، در سال 1873 میلادی، انگلیسی ها در قاره آمریکا برای نابودی بومیان سرخ پوست استراتژی کثیف و غیر انسانی را به کار بردند، آنها اقدام به توضیع پتوهایی به صورت هدیه به سرخ پوستان کردند، این پتوها قبلا توسط بیماران آلوده به بیماری آبله مورد استفاده قرار گرفته بود، سرخ پوستان با استفاده از این پتوها دچار بیماری آبله شده و تعداد زیادی از آنها کشته شدند و مشابه این کار را نیز در 20 سال بعد در هند و چین انجام دادند. در جنگ جهانی اول آلمانی ها برای نابود کردن اسبهای سواره نظام فرانسه از عوامل بیولوژیکی استفاده نموند و در اواخر جنگ نیز علیه سربازان انگلیسی که در خندق ها موضع گرفته بودند. با شروع جنگ جهانی دوم هر چند که آلمانی ها پیشتاز توسعه عوامل شیمیایی بودند و زرادخانه آنها مملو از انواع بمب های شیمیایی بود، اما هرگز آدولف هیتلر اجازه استفاده از آنها بر علیه دشمنانش را نداد. برای مثال اگر در نورماندی از بمب های شیمیایی علیه متفقین استفاده کرده بود، حتما آنها را شکست داده و آنها را وادار به عقب نشینی می کرد. همچنین در نبردهایش با روسیه اگر از بمب های شیمیایی که در اختیار داشت، استفاده میکرد، کشور روسیه را به آسانی به زانو در می آورد!!! ( بعد میگن آدولف هیتلر یک جنایتکار بزرگ بود ). ژاپنی ها نیز در عوامل میکروبی از تمامی کشورهای جهان جلوتر بودند. در سال 1942 فرماندهان ارتش ژاپن پس از جلسات مخطلف دست به احداث یک واحد تحقیقاتی بزرگ در زمینه عوامل میکروبی زدند، این واحد مخفی که جزو بزرگترین کارخانه های تولید میکروب بود، واحد نظامی 731 نامگذاری شد و فرماندهی آن را به فرد بی رحمی به نام ژنرال ( شیرو ایشی ) سپردند. این واحد قویترین میکروب های دنیا را تولید می نمود که از جمله آنها می توان به ( تیفوئید ، پاراتیفوئید ، آبله ، طاعون ، سیاه زخم و ...) اشاره کرد، ژنرال ایشی از هزاران اسیر جنگی با ملیت های چین ، روسی و آمریکایی به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده نمود. ژاپن در خلال جنگ جهانی دوم با بالون هایی مخصوص که هر کدام یک بمب 15 کیلویی را حمل می نمود، دست به بمباران شیمیایی خاک آمریکا زد. این بالون های ویژه، به وسیله جریان بادی که از بالای ژاپن عبور می کرد و به آمریکا منتهی می شد کار می کردند. البته از صدها بالونی که ساخته شد تنها کمتر از 30 عدد توانستند بمبهای خود را برروی آمریکا بریزند و بقیه یا بر اثر تغییر دما و یا تغییر جریان باد نتوانستند خود را به آمریکا برسانند و یا در اقیانوس سقوط کردند. ( توضیح درباره شکل، نحوه ساخت و شیوه کار این بالون ها مفصل و خواندنی است که انشاالله در مقاله ای جداگانه به آن می پردازیم ). واحد 731 با آزمایش بیماری های متفاوت نحوه، چگونگی و مدت اثر انواع عوامل را برروی بدن انسان های زنده بدست می آورد. پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم و پیروزی آمریکا بر آن، نیروهای آمریکایی اخبار و گزارشهایی از واحد 731 دریافت کردند، دولت آمریکا پس از اطلاع از وجود چنین آزمایشگاهی، این مسئله را مخفی و هرگز ژنرال ایشی و سایر جنایتکاران واحد 731 را محاکمه نکرد. دولت آمریکا دستور داد تا ژنرال ایشی و همکارانش در واحد 731، به پادگان "دتریک" مریلند، منتقل شوند و نتیجه تحقیقاتشان را به مرکز شیمیایی آمریکا ارائه دهند. بعد از اتمام جنگ جهانی دوم، طبق اسرار نظامی فاش شده، به این نکته می توان اشاره کرد که آمریکا و انگلیس در سال 1944 برای تسلیم کردن آلمان، تصمیم به استفاده گسترده از عامل میکروبی سیاه زخم (یکی از بدترین میکروب های موجود روی زمین) علیه شهرهای بزرگ آلمان از جمله ( آخن، اشتوتگارت، فرانکفورت، ویلهلم، شاخن و برلین ) را داشتند. در جنگ 1952 کره، کشور چین آمریکا را متهم به استفاده از عوامل میکروبی در کره شمالی کرد. این اتهام بر اساس مشاهدات محلی و اعترافات اسیران جنگی صورت گرفته بود. با تحقیقات به عمل آمده توسط گروهی از دانشمندان بی طرف، مشخص شد که آمریکایی ها با پخش موشهای ناقل طاعون، پرنده های آلوده به سیاه زخم و همچنین استفاده از عوامل میکروبی در وسایلی مانند دستمال، جوهر خودنویس و ... مردم کره شمالی را آلوده و از پا در می آوردند، گزارش 700 صفحه ای دانشمندان، خود گواهی بر این امر می باشد. ارتش آمریکا بیش از 31 عامل میکروبی را علیه مزارع گندم و برنج در خلال سالهای 1951 تا 1969 به صورت آزمایش بکار برد، در تاریخ 2 ژانویه 1969 در خواستی از از دبیر کل سازمان ملل به مدیر کل سازمان بهداشت جهانی ارائه شد. این درخواست در خصوص تحقیقات برروی سلاح های بیولوژیک و تهیه گزارش همکاری لازم با سازمان ملل به عمل آید. این گزارش در تاریخ 29 ژانویه 1969 در سطح عمومی مطرح شد که نتایج زیر را داشت: 1_ عوامل شیمیایی و میکروبی به سرعت می توانند پخش شوند و جان مردم غیر نظامی را نیز به خطر بیندازند و همچنین این عوامل " دیر تشخیص " بوده و خطر بزرگی برای جوامع بشری به شمار می آیند. 2_ در صورت استفاده شدید از عوامل شیمیایی و میکروبی، میزان ضایعات به حدی می شود که کلیه امکانات بهداشتی جوابگوی درمان افراد نخواهند بود. 3_ این سلاح ها باعث تغییر منفی در محیط زندگی انسان می شوند. 4_ این عوامل تاثیر غیر قابل پیشبینی و ناشناخته ای برروی محیط کره زمین دارند. 5_ این سلاح ها به صورت محدود و توسط تروریست ها هم می تواند خطرات عمده ای را متوجه جامعه بشری کند. در سال 1972 طبق کنوانسیون منع تولید سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی که آمریکا و شوروی سابق نیز جزو امضا کنندگان آن بودند، قرار شد که دول امضا کننده طبق هیچ شرایطی عوامل میکروبی و شیمیایی را آزمایش، تولید و انبار نکنند، هرچند که این قرار داد و قرار دادهای بعدی به فراموشی سپرده شدند. در یکی از شب های آوریل 1979 در تاسیسات نظامی شماره 19 شوروی سابق در شهر "سوردلاوک" انفجاری رخ داد، بلافاصله ابری از سیاه زخم بر فراز شهر ظاهر شد و عده زیادی از مردم را بیمار نمود، هزاران نفر از مردم شهر به دلیل بیماری کشته شدند. http://www.iran-bax.com/showthread.php?t=1021
  20. [quote][quote]اقایان به نظر شما اگر ناوگان ابران به منطقه اطلس بروند از کوبا یا ونزوئلا برای تامین نیازهای خود استفاده میکنند این در حالی است که فاصله ساحل ونزوئلا تا مرز امریکا بیش از 4000 کیلومتر است اگه کسی اطلاعاتی در این ضمینه داره زحمتشو بکشه ذستتون درد نکنه و این ناوگان قابلیت حمل موشکهای ا ز جمله قدر1 رو دارن یا نه اگه ما بتونیم یه چندتا بمب emp بر روی ناوها سوار کنیم به مولا عالی میشه نظراتونو بنویسید دمتون گرم [/quote] اگه یه ناو هواپیما بر بسازیم همه مشکلات حل میشه. و اینکه یکی در مورد این بمب emp یه توضیح مختصر بده. آیا برای ساخت به تکنولوژی بمب اتم نیاز داره؟ آیا ساختش راحتتر از ساخت بمب اتم هست؟ احتمال اینکه ایران داشته باشه چقدره؟[/quote] درباره بمب emp در همین سایت موجود است : http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=182&postdays=0&postorder=asc&start=0 htt p://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=3842
  21. copout

    تفنگ Winchester 70

    جدی این همه تنوع گلوله تو یه اسلحه جالبه
  22. حالا قدرت انفجاری این موشکها چقدره ؟ راسته که میگن شهاب 3 میتونه زمینی به بزرگی 9 تا زمین فوتبال رو بترکونه ؟ اگه اینطوری برای ترکوندن اسرائیل چند تا موشک لازم داریم؟
  23. [img]http://up5.iranblog.com/images/995gl6mf618hdcw6fa9.jpg[/img] کارگردان : مایک نیوول «جك گيلنهال» در نقش «شاهزاده، «گما آرترتون» در نقش «تهمينه»، «آلفرد مولينا» در نقش «شيخ عمر»، «بن كينگزلي» در نقش «نظام» منتقد سينمايي سايت خبري «هافينگتون پست» گفت: فيلم «شاهزاده ايراني» به طرز تاسف باري تاريخ ايران را تحريف كرده است. به گزارش خبرگزاري فارس، منتقد سينمايي سايت آمريكايي «هافينتگتون پست» پس از مشاهده اين فيلم هاليوودي گفت: در اين فيلم تاريخ ايران به شدت تحريف شده است. وي در اين باره مي‌نويسد: من هفته گذشته فيلم «شاهزاده ايراني: ماسه‌هاي زمان» را ديدم و در حالي كه اشتياقي براي تماشاي ماجراهاي اين فيلم داشتم خيلي زودتر از آنچه بشود فكرش را كرد، اشتباهات تاريخي درون فيلم من را سرجايم ميخكوب كرد و متاسفانه تعداد آن‌ها هم خيلي خيلي زياد بود. اين منتقد سينمايي افزود: در 15 ثانيه اول فيلم، نقشه‌اي از گستردگي امپراطوري 2500 ساله ايراني‌ها نشان داده شد كه بنا برآن، منطقه شرقي شبه جزيره عربستان تحت سلطه سلسله عباسيان بود و البته اگر به عرب‌ها برنخورد، اين مسئله بسيار خنده‌دار است چون خليفه عباسيان تا قرن نهم بعد از ميلاد مسيح اصلا وجود خارجي نداشت و آنچه كه از امپراطوري ايران نيز باقي مانده بود در قرن هفتم بعد از ميلاد مسيح با گسترده شدن امپراطوري اسلام از ميان رفت. وي گفت: به علاوه در حالي كه موضوع اصلي فيلم درباره اتفاقاتي است كه در صدر امپراطوري پارس به وقوع پيوسته ولي تمامي معماري‌ها براساس معماري اسلامي با آن طرح‌هاي هندسي و گنبدها طراحي شده، تا آنجا كه در اين فيلم تمام شهرها مناره دارند. اين منتقد سينمايي گفت: در جاي ديگري از فيلم شاهد آن هستيم كه يكي از حملات شاهزاده دستان (شخصيت اصلي فيلم) و ايراني‌ها در قلعه تصرف شده الموت رخ مي‌دهد در حالي كه اين قلعه كه امروزه در كوه‌هاي البرز قرار دارد تا قرن نهم پس از ميلاد مسيح، ساخته نشده بود. وي همچنين افزود: در اين فيلم شاهد آن هستيم كه شاهزاده دستان در ايران توسط حشاشيون تعقيب مي‌شود، در حالي كه اين فرقه تا قرن يازدهم پس از ميلاد وجود خارجي نداشته‌اند. وي گفت: پس از تماشاي اين فيلم از آنچه كه بيش از همه مطمئنم اين است كه اين فيلم بسياري از ايرانيان را به خشم خواهد آورد، چون در اين فيلم سربازان ايراني كاملا عربي صحبت مي‌كنند آنهم با لهجه مراكشي! منتقد سينمايي هافينتگتون پست در نهايت در انتقاد از سازندگان اين فيلم مي‌نويسد: چه خوب بود كه نويسندگان اين فيلم لااقل براي حفظ درستي تاريخ به خاطر حساسيتي كه داراست، لااقل چنددقيقه‌اي را با يك تاريخ شناس خاورميانه‌اي مي‌گذراندند، در عصر جديد ارتباطات با اين همه فن‌آوري و امكانات، براي يك اثر هاليوودي هيچ توجيهي براي چنين اشتباهات فاحشي وجود ندارد. اين منتقد از در دست داشتن كمان‌هاي پولادي توسط ايراني‌ها در جنگ‌هاي اين فيلم نيز انتقاد كرده و مدعي شده كه در آن زمان، ‌ايراني‌ها كمان پولادي نداشته‌اند و اين تكنولوژي در اختيار اروپايي‌ها بوده‌ است. [img]http://up5.iranblog.com/images/ehhrity9l48j715gxwhm.jpg[/img] رونمایی از بمب اتمی ایران در فیلم 'شاهزاده ایرانی' چند ماه پیش فیلم سینمایی «شاهزاده پارسی» (Prince of Persia) در امریکا اکران شد. این فیلم پر هزینه و کاملا حرفه‌ای که پیش‌بینی می‌شود در اسکار آینده جوائزی را از آن خود کند، در قالب یک افسانه شرقی به روایت بخشی از تاریخ، فرهنگ و آینده ایران می‌پردازد که از نقطه نظر فرهنگی و سیاسی و با توجه به مناسبات کنونی داخلی و خارجی بسیار حائز اهمیت است. پرداخت قوی و در نگاه اول مثبتِ فیلم از آنچه به سرزمین پارس تعلق دارد و همچنین جذابیت ساختار و خط داستانی آن کم و بیش از سوی مخاطبان خارجی و تا حدی ایرانی مورد اقبال و استقبال قرار گرفت. هرچند ایده اصلی این فیلم از بازی ویدئویی که به همین نام تولید شده، برآمده است ولی داستان و درون مایه آن یک اثر مستقل بوده و هیچگونه ارتباطی با بازی نداشته و می تواند به عنوان یک اثر رسانه ای مستقل مورد بررسی قرار گیرد. نگاهی کوتاه به داستان فیلم «دَستان» یک نوجوان باهوش و جسور خیابانی است که به دلیل ویژگی های خاص اش از سوی پادشاه به پسر خواندگی پذیرفته می شود. سالها گذشته است و اکنون او در کنار فرزندان خونی پادشاه، به عنوان یک جنگجو به سرزمین پارس خدمت می کند. «نِظام» مرد اَمینی که همگی از جمله دَستان به او اعتماد دارند و از مشاوران پادشاه به شمار می آید اعلام می کند، حاکم شهر الَموت، در تجهیز دشمنان سرزمین پارس به سلاح های جدید، همکاری داشته است. بنابراین باید به این شهر حمله کرد و این حاکم خائن را که قصد مقاومت دارد برکنار نمود. همه فرزندان پادشاه به درخواست نظام، بسیج می شوند و الموت را تصرف می‌کنند. شاهزاده مؤنث الموت دختر زیبایی به نام تهمینه است که پس از به آتش کشیده شدن شهر به اسارت در می آید. دستان پس از نبرد تن به تن با حاکم الموت او را از پای در می آورد و خنجر عجیب او را غنیمت می گیرد. در جشن پیروزی، پادشاه به پاس شجاعت و رشادتی که دستان از خود نشان داده تهمینه را به عنوان همسر او معرفی می کند. درست در همین لحظه پادشاه مسموم می‌شود و جان می‌سپارد. جشن به آشوب کشیده می‌شود و همه شواهد نشان می‌دهد دستان قاتل پادشاه است. دستان و تهمینه به همراه خنجر عجیب از شهر می گریزند. دستان به دنبال راهی است که بی گناهی خود را ثابت کند. او تصور می کند فرزندان خونی پادشان این توطئه را طرح ریزی کرده اند؛ به همین دلیل مخفیانه به شهر باز می گردد و به سراغ نظام که مورد اعتماد اوست می رود و ماجرای بی گناهی خود را بازگو می کند. اما در حین صحبت، سربازان او را محاصره می‌کنند. اما دستان باز هم موفق به فرار می شود. تهمینه راز خنجر اسرار آمیزی که دستان از حاکم الموت به غنیمت گرفته را برای او بازگو می کند. این خنجر که در واقع یک هدیه الهی به مردم سرزمین پارس است می‌تواند زمان را به عقب بازگرداند و امکان جبران اشتباهات را فراهم آورد و صاحب آن همچنین می تواند به قدرت بی پایانی در تسلط به سرزمین پارس دست یابد. دستان متوجه می شود همه این توطئه ها کار «نظام» بوده است و او به دروغ حاکم الموت را خائن و شریک دشمنان سرزمین پارس معرفی کرده تا خنجر اسرار آمیز را به چنگ آورد و با قتل پادشاه خود به حکومت بر سرزمین پارس برسد. اهرُم اجرایی نظام گروهی آدمکش حرفه ای هستند به نام هاساسین که به دستور او مأمور می‌شوند با کشتن دَستان، خنجر اسرار آمیز را برای او بیاورند. در نبرد پایانی دستان موفق می شود به کمک خنجر زمان را به عقب برگرداند و اجازه ندهد نظام به حکومت برسد. شاهزاده ایرانی در پی چیست؟ فیلم سینمایی شاهزاده ایرانی را بر اساس آنچه در ادامه ارائه خواهد شد، باید آغاز یک خط رسانه ای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران به شمار آورد. می توان انتظار داشت محصولات دیگر این خط رسانه ای در دیگر قالب‌های تصویری یا نوشتاری، در آینده نزدیک عرضه شود. شاهزاده ایرانی تقابل دو جبهه خیر و شر در ایران را به تصویر می کشد که هر یک، از عناصر کاملا مشخص و هدفمندی قوام یافته اند و همه این عناصر برای مخاطب ایرانی معنای خاص و روشنی را تداعی می کنند. در یک سو دَستان، قهرمان خیابانی و مردمی سرزمین پارس قرار دارد و در سوی دیگر «نظام» حیله گر و قدرت طلبی که می کوشد حکومت فراگیر خود را بر این سرزمین تثبیت نماید. شاهزاده ایرانی با به عقب برگرداندن زمان از به قدرت رسیدن نظام جلوگیری می کند. نظامی که در ابتدا مورد اعتماد همگان بود و ملجأ و پناه دستان به شمار می رفت. دستان زمان را به عقب بازمی گرداند تا چینش کسانی را که در سرزمین ایران حکومت می کنند تغییر دهد. چرا که روزهای سپری شده نشان داده که قلب نظام برای منافع خود می تپد نه سرزمین پارس. نظام در پی تصاحب خنجری است که میراث سرزمین پارس و هدیه خداوند به مردم آن، معرفی می شود. نظام سعی دارد با دستیابی به این خنجر (که یک ابزار جنگی و نمادی از سلاحی غیر متعارف و نابودگر همچون بمب اتمی) است، جنگی بزرگ و آخرالزمانی به راه اندازد که سیطره او را بر سرزمین پارس و بسیاری مناطق دیگر تضمین می کند. این جمله از زبان تهمینه خطاب به دستان بیان می شود که ما باید جلوی آغاز این «آرماگدون» را بگیریم. واژه آرماگدون برگرفته از نام منطقه ای در بیت المقدس است و در کتاب مقدس به جنگی بزرگ اطلاق می‌شود که جبهه شر و باطلِ آن از سرزمین های شرقی بیت المقدس هستند. خنجر هرچند نمادی از سلاح نامتعارف جنگی است ولی به خودی خود بد نیست بلکه اتفاقا از سوی خداوند به مردم سرزمین پارس عطا شده است؛ آنچه مهم به نظر می‌رسد، این است که خنجر در اختیار نظام خودکامه قرار نگیرد. جالب اینکه در سکانس مربوط به آزاد شدن نیروی خنجر توسط نظام، پدیده‌ای شبیه به انفجار اتمی شهر را نابود می کند. نظام کیست یا چیست؟ «نظام» بر خلاف دیگر اسامی کاراکترها نه به «نظام الملک طوسی» قابل بازگشت است و نه دیگر شخصیت‌های تاریخی دوره ای که فیلم درباره آن سخن می‌گوید. این اسم و دیگر عناوین موجود در فیلمنامه را باید نمادین(سمبلیک) به شمار آورد. این شیوه از تکنیکهای رایج فیلنامه‌نویسی است. هاساسین یا حشاشین؟ اهرم اجرایی نظام، گروهی از آدمکش‌های حرفه ای و شیطانی هستند که هاساسین نامیده می شوند. هاساسین همان حشاشین هستند که به عنوان یکی از گروه های مبارزه شیعی (فرقه اسماعیلیه) در تاریخ ایران شهرت جهانی دارند. هرچند درباره حسن صباح رهبر این گروه و صحت و سقم وجود خارجی چنین فردی اختلاف نظرهای جدی میان مورخین وجود دارد ولی گروه حشاشین به عنوان یکی از شاخه های نظامی اسماعیلیه و حتی در برخی منابع شیعه اثنی عشری مورد تأیید است. در این فیلم حشاشین به عنوان اهرم اجرایی نظام در پیشبرد اهدافش معرفی می شوند. جالب اینکه حشاشین در تبلیغات جهانی سه شهرت عمده دارند: شیعه بودن، تروریست بودن و شیطانی بودن در فیلم شاهزاده ایرانی. شیطانی بودن نظام و حشاشین با مارهایی که همواره در آستین و محل زندگی آنها وجود دارند و به آنها در انجام مأموریت هایشان کمک می کنند، مورد تأکید قرار می گیرد. این مارها نظام و حشاشین را به اهریمن های افسانه ای ایران همچون ضحاک نیز پیوند می زنند. در تمامی دایره المعارف ها و مدخل های انگلیسی گفته شده است که حشاشین گروه تروریستی از شیعه اسماعیلیه بودند که با داروهای روانگردان و مواد مخدر و همچنین وردها و طلسم های شیطانی افراد را مسخر خود می کردند. این منابع همواره در توضیح خونریز بودن این گروه می گویند واژه assassin به معنای آدم کش و قاتل در زبان انگلیسی از حشاشین نام این گروه مشتق شده است. شبکه هیستوری چندی پیش مستندی سیاه درباره جهوری اسلامی پخش کرد که در آن خط ترور را از زمان حسن صباح و حشاشین تا زمان جمهوری اسلامی ایران و بسیجیان امتداد داده بود. این گونه برنامه ها که تعداد آنها کم نیست و می توان فهرستی از آنها ارائه کرد از مدت ها پیش میان حشاشین، تروریسم و جمهوری اسلامی ایران در ذهن مخاطب غربی پیوند ایجاد کرده اند. ترسیم جهت‌دار سبک زندگی ایرانیان مسأله مهم دیگر اینکه فیلم از نظر فرهنگی، تمامی مؤلفه های اسلامی و حتی ایرانی را در مناسبات روزمره حذف کرده و همه روابط با الگویی امروزی و غربی شکل می گیرد. از فرهنگ-نشان های ایرانی تنها به مواردی چون تعدد زوجات و حرمسرا، اشاره شده است. بررسی موارد ریز و قابل توجه این فیلم در این محور، نیازمند فرصت مستقلی فراتر از یک گزارش اولیه و اجمالی است. نقشه ابتدایی فیلم و برخی معماری‌ها تداعی کننده دوره سلجوقیان است ولی با این حال فیلم از نظر تاریخی دچار تشویش و بی نظمی است و حتی برخی از پلان ها به حکومت عثمانی و سرزمین هندوستان ارجاع دارد. انتخاب گلشیفته برای تهمینه در فوریه 2008 گلشیفته فراهانی برای تست بازی در نقش تهمینه در این فیلم به لندن دعوت شده بود که در فرودگاه امام خمینی(ره) به دلیل مسائل مربوط به فیلم ریدلی اسکات و بازی وی در آن فیلم ممنوع الخروجی او اعلام شد. تلاش سازندگان فیلم برای استفاده از گلشیفته فراهانی نشان می دهد به پرمخاطب شدن فیلم در ایران از ابتدا توجه خاصی مبذول شده است. مدل آینده نگاری تاریخی جنگ نرم شاهزاده ایرانی یک اثر حرفه ای هالیوودی است. مخاطب ایرانی با آن ارتباط برقرار می کند و تا حدی آن را می پذیرد. شاهزاده ایرانی به سبک فیلم 300 اهانت آمیز نیست. شاهزاده ایرانی می کوشد به بازخوانی و بازنگاری تاریخ ایران در اذهان مخاطب جهانی و همچنین مخاطبان ایرانی فیلم، دست بزند؛ بازنگاری که با نگاه به آینده صورت می پذیرد و بر اساس طرحی که برای ایران اسلامی تدارک شده، شکل گرفته است. آینده نگاری تاریخی یکی از شگرد های کهنه جنگ نرم است که بر اساس آن برای برانگیختن جامعه هدف، به خلق تاریخ مجعول و یا تغییر ضریب دهی عناصر تاریخیِ مورد توجه جامعه هدف می پردازند. اگر خط رسانه ای شاهزاده ایرانی امتداد یابد، باید منتظر بود در آثار مشابه که بی شک تنها به قالب فیلم سینمایی منحصر نخواهد بود، پشتوانه تاریخی برای مبارزه ایران در ذهن مخاطبان جهانی و داخلی فراهم شود. بر اساس شگرد آینده نگاری تاریخی در جنگ نرم، آنچه که امید می رود در آینده‌ی یک سرزمین تحقق یابد، در گذشته آن تصویر می شود؛ تا مخاطبان به این باور برسند که ما نیز همانند گذشتگان سرزمین‌مان می توانیم نقش آفرینی کنیم. اینکه این نقش آفرینی چه باشد به اهداف طراحان مدل آینده نگاری تاریخی بستگی دارد. در این مدل آنچه اهمیت ندارد تطبیق سناریوی نوشته شده با داده ها و واقعیت های تاریخی است. آنچه مهم است این که کلیت داستان تصویری از ساختار آینده را در گذشته جامعه هدف ترسیم کند. آینده نگاری تاریخی در پی آن است به مخاطب نشان دهد تقابلی که او امروز با آن روبروست و یا باید خود را با آن روبرو ببیند، در تاریخ سرزمین او ریشه دارد و او با یک رسالت تاریخی مواجه است. [img]http://up5.iranblog.com/images/ym7vtpkxiw82em32kt8c.jpg[/img]
  24. جالب بود من همیشه فکر میکردم 35 بزرگتر از 22 باشه ولی مثل اینکه یه 4 متری کوتاهتره