-
تعداد محتوا
792 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
2
تمامی ارسال های Moltke
-
[right][quote][/right] [right] متاسفانه آمار شما کاملا اشتباه و حرفاتون کاملا بغض آلود هست اصل قضیه رو شما ثابت کن که خاک ایران در اشغال عراق بوده؟ دوست عزیز ما به علت مشکلی که با عراق داشتیم برای اینکه در دشت باز در صورت حمله مجدد صدام دیوانه فوری قیچی نشویم و زیر آتش توپخانه و تانکهایش له نشویم خطوط دفاعی را در بعضی نقاط یک تا دو کیلومتر قبل مرز تعیین کردیم ولی عراق مرزهایش رو به علت قدرت نظامی و زرهی برتر دقیق روی مرز اصلی قرار داده بود که خوب گاهی هم عراقیها این بین تردد و تحرک داشتند دایی خود بنده تعریف میکرد سر سربازان عراقی گاهی دیده میشد و گاهی حتی تا پشت خاکریزهایشان بچه های شناسایی میرفتند تا از تحرکاتشان اطلاع پیدا کنند اگه اینجور که شما میگویید باشه پس حتما الان مرز ما با افغانستان هم در اشغال افغانستان است چون گاهی اوقات از اونطرف میان اینطرف دوست عزیز شما مرز رو در حالت جنگی با دیوار حیاط خونتون اشتباه گرفتید !!! خواهش میکنم بیش از این سیاه نمایی و مغالطه نفرمایید. فقط یک مورد از آمارتون: عراق کلا حدود 125 فروند میراژ اف 1 از فرانسه خرید که حدود 60 فروندش در جنگ با ایران ازدست رفت دوباره چطور شدن 100 تا میراژ حتما زادو ولد نمودن؟ دیگه دلیلی نمیبینم جوابتون رو بدم چون هدف چیز دیگریست نه بحث منطقی بر اساس حقیقت[/right] [right][/quote][/right] [right]بی احترامی جناب عالی و نسبت دادن بغض و مغالطه و سیاه نمایی (کلمات همیشگی برخی بزرگواران) و این که من فرق دیوار خانه با مرز را نمی فهمم را نادیده می گیرم[/right] [right]اما در باب ادعای منطق شما[/right] [right]این که حدود به قول اقای بیگدلی 160 کیلومتر مربع یا کمی بیشتر یا کمتر در اشغال عراق ماند یک واقعیت ثابت شده تاریخی است و این که شما قبولش ندارید یک بی منطقی صریح و اشکار هست[/right] [right]حتما صدام سر هیچ و پوچ و خوشی به اقای رفسنجانی نامه نوشت و نیروهایش را از اینجا بیرون کشید[/right] [right]بهتر است بدانید جاهای خیلی کم وسعت تر از این ها هستند که در موردشان کلی مشاجره و دعوا هست در دنیا[/right] [right]مثل مزارع شبعا که در تصرف اسراییل است و متعلق به لبنان با وسعت 20 کیلومتر مربع[/right] [right]یا کلی جزیره مورد مناقشه بین چین و ژاپن و کره جنوبی و روسیه[/right] [right]اگر فردای امضای قطع نامه معلوم می شد زیر این منطقه مورد اشغال مخازن بزرگ نفت و گاز یا آب یا سنگ های قیمتی و اورانیوم هست،باز هم می گفتید بی ارزش و بی اهمیت؟[/right] [right]راستی اگر خیلی امار دقیق می خواهید بنده معذرت می خواهم[/right] [right]عراق در سال 1991 پیش از جنگ خلیج فارس 86 فروند میراژ اف-1 داشت[/right]
-
[right]جناب بیگدلی[/right] [right]اگر به قول آقارضا قرار هست به جای بحث منطقی کل کل کنیم و به هر صورت و هر راه موجود روی گفته های قبلی مون پافشاری اصلا فایده ای در بحث نمی بینم[/right] [right]بنده مبهوت مانده ام در برابر پاسخ شما[/right] [right]ایران بدهی خارجی نداشت قبول (البته این هم نیاز دارد به مدرک،درست است که بدهیع راق خیلی زیاد بوده ولی این دلیل نمی شود ایران هم بدهی نداشته)...و[/right] [right]دوباره مجبورم می کنید فرض نادرست اگر را در مورد تاریخ به کار بگیرم[/right] [right]فرض بنده روی این بود که صدام حسین به کویت حمله نکرده است[/right] [right]یک مقایسه کوچک بین قوای نظامی و اقتصادی ایران و عراق در سال 1991 در صورتی که ایران قصد بازپس گیری زمین هایش را داشت[/right] [right]به دلیل کاهش شدید قیمت نفت هر دو کشور دچار کمبود پول برای خرید هرگونه تجهیزات نظامی هستند[/right] [right]ارتش عراق:یک میلیون نفر سرباز دائمی به علاوه چند صد هزار جیش الشعبی[/right] [right]حدود 5500 دستگاه تانک از جمله 2000 تانک اسد بابل و تی -72[/right] [right]تانک های مدرنیزه شده تی -55(انیگما) و به همین تعداد نفربر زرهی[/right] [right]نزدیک به ده هزار توپ کششی و خودکششی و پرتابگر راکت چند گانه[/right] [right]نیروی هوایی مجهز به 700 فروند جنگنده از جمله 40 سوخو-24 ،40 میگ-29 ،حدود 100 فروند میراژ اف-1 و سوخو-22 و میگ-25 های مجهز به موشک ضد رادارو نزدیک 20 فروند بمب افکن راهبردی توپولف-16 و 22[/right] [right]زرادخانه بزرگ موشک بالستیک[/right] [right]سلاح شیمیایی در مقیاس بزرگ[/right] [right]دفاع هوایی پیچیده ای که فقط شلیک 2000 موشک هارم در 72 ساعت و حملات اف-117 ها می تواند در هم بشکندش[/right] [right]صنایع نظامی گسترده با قابلیت تولید میراژ-2000 ،آلفاجت و انواع مهمات در صورت وجود درآمد کافی[/right] [right]زرادخانه بزرگ سلاح شیمیایی[/right] [right]قوای نظامی ایران رو که بهتر مستحضرید[/right] [right]کمتر از 100 فروند جنگنده اماده به خدمت ان هم با کمبود شدید مهمات و موشک[/right] [right]حدود 1000 دستگاه تانک که یک دستگاهش هم تانک مدرن به شمار نمی امد[/right] [right]قوای پیاده را بنده اطلاع ندارم چه قدر بوده[/right] [right]ولی روی 800 هزار نفر در صورت بسیج سراسری حساب می شد کرد[/right] [right]در مورد امار نجومی قرارداد با شوروی ، می شود بفرمایید تا سال 1991(فروپاشی شوروی) چه تعداد از این اقلام مورد ادعای شما تحویل شده بود؟بنده با توجه به وضعیت اقتصادی ایران شک دارم که تا 20 سال بعدش هم چنین حجمی از سلاح تحویل ایران می شد( تا حالا هم نشده) حالا خود فروپاشی شوروی هم مزید بر علت[/right] [right]قضیه تفنگداران امریکا در فاو رو هم لطفا روشن بفرمایید[/right] [right]با این وضع ،می شود بفرمایید عراق از چه چیز ایران وحشت داشت؟ایران چطور می خواست خاکش را پس بگیرد؟[/right] [right]در قضیه کویت هم ارتش عراق می خواست با یک ابرقدرت و چندین قدرت بزرگ مثل فرانسه و بریتانیا و ... بجنگد[/right] [right]پوشش دادن مرز عراق و عربستان و کویت نیاز به قوای بسیار عظیمی داشت که دیدیم حتی ارتش عراق هم نتوانست ایجاد کند و قوای ائتلاف با دور زدن قوای عراقی مستقر در کویت و جنوب عراق سر از ناصریه درآوردند[/right] [right]برای همین مرز با ایران را خالی کرد[/right] [right]این عمل هیچ نشانه ای از قدرت نظامی ایران نداشت و ندارد[/right] [right]کافی بود قیمت نفت بالا برود ، که عراق هیچ وقت به کویت حمله احمقانه نکند و تا سال های سال هم خاک ایران را در اشغال نگه دارد[/right]
-
[right]جناب بیگدلی[/right] [right]هر چند که به کارگیری لفظ اگر در مورد تاریخ لفظ چندان درستی نیست[/right] [right]اما شما فرض بفرما عراق به کویت حمله نمی کرد[/right] [right]خیالتان تخت که مناطق زین القوس و سیف سعد تا سالهای سال در تصرف ارتش عراق می ماند و ایران هم نمی توانست پسشان بگیرد[/right] [right]فرمودید تی -72 و میگ و سوخو از شوروی[/right] [right]ده ها برابر همین قراردادها را و از انواع مدرنترش را عراقی ها با شوروی و فرانسه داشتند[/right] [right]خودتان خوب می دانید وضعیت ارتش عراق در پایان جنگ و حتی سال 1991 چگونه بود و ایران چگونه[/right] [right]عراق در حال تبدیل شدن به یک ابرقدرت نظامی (البته از نوع شرقی اش )بود و قرار بود ظرف چند سال آینده به علاوه خرید صدها فروند میگ-29 و سوخو-27 و سوخو-24 به قابلیت تولید انبوه میراژ-2000 و آلفاجت و انواع تجهیزات زرهی و پرنده های بی سرنشین و موشک بالستیک برسد و اگر سرمایه کافی برای این کارها موجود بود پتانسیل اش را هم در حد اعلی داشت که با نزول شدید قیمت نفت و روی دست ماندن بدهی های قبلی اش همه ی این رویاها دود شد و به هوا رفت[/right] [right]در کل بنده دلایل پایان جنگ را مسائل زیر می دانم[/right] [right]پایین امدن شدید قیمت نفت و بدهی های فروان عراق ،متحدان قبلی دیگر حاضر نبودند با دست و دلبازی به صدام تخفیف بدهند[/right] [right]بالا رفتن محبوبیت فرماندهان ارشد عراقی که به دلیل استقلال عملشان در سال های 1988-1987 و عملکرد مناسب در ارتش عراق جایگاه ویژه ای میان پرسنل ارتش و مردم عراق یافته بودند و در حکومت های دیکتاتوری هم چنین افرادی برای راس قدرت تهدید به شمار می روند،پس از پایان جنگ بالافاصله این افراد یا با حوادث ساختگی از بین رفتند یا برکنار شدند،مانند سرلشکر حمید شعبان فرمانده نیروی هوایی و ژنرال ماهر عبدالرشید ،از عوامل عملکرد ضعیف ارتش عراق در جنگ خلیج فارس هم همین تصفیه فرماندهان و افسران مجرب بود[/right] [right]و در پایان عزم جدی صدام برای سرکوب کامل کردها در شمال که به محض پذیرش قطعنامه توسط ایران با انتقال نیروها به شمال و طی عملیات انفال که با استفاده گسترده از سلاح شیمیایی و تخلیه کامل روستاها و کشتار ده ها هزار غیرنظامی این هدف را هم تا حد زیادی عملی کرد[/right]
- 161 پاسخ ها
-
- 11
-
[right][font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000CD][b][size=5]جنگ فرانسه و پروس-قسمت اول[/size][/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/8/88/Collage_Franco-Prussian_War.jpg[/img][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]شرح تصویر :بالا سمت چپ : نبرد اسپشرن ، بالا راست:نبرد مارس لاتور ، پایین چپ :هزیمت در سدان ،پایین راست: نبرد بازیل[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]زمان:19 جولای 1870 - 10 می سال 1871 (نه ماه و دو هفته)[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][b]نتیجه:پیروزی قاطع پروس[/b][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][b][color=#0000CD]آثار[/color][/b] امضای پیمان فرانکفورت[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]تشکیل امپراتوری آلمان[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]تشکیل جمهوری سوم فرانسه [/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]الحاق آلزاس و لورن آلمان [color=#0000FF][b]طرفین درگیر[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]مرحله اول:[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]امپراتوری دوم فرانسه (تا 4 سپتامبر سال 1870) در مقابل اعضای کنفدراسیون شمال آلمان شامل: (پروس (عضو برجسته کنفدراسیون آلمان شمالی بایرن بادن ووتمبرگ[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]مرحله دوم:[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif](جمهوری سوم فرانسه (با شروع در 4 سپتامبر سال 1870[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif](در برابر امپراتوری آلمان (با شروع در 18 ژانویه 1871 [color=#0000FF][b]فرماندهان [/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF0000][b]فرانسه[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]ناپلئون سوم فرانسوا آشیل بازن لویی ژول تروشو پاتریس مک ماهان لئون گامبتا [/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]جوزپه گاریبالدی از پادشاهی ایتالیا[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][b][color=#FF0000]پروس[/color][/b][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]ویلهلم اول اتو فون بیسمارک هلموت فون مولتکه کارل فردریش فون اشتاینمتز شاهزاده فردریش کارل ولیعهد فردریش آلبرشت فون رون[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][b][color=#0000FF]نیروها[/color][/b][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF0000][b]فرانسه[/b][/color] 492،585 سرباز وظیفه 417،366 گارد مجموع:909.951 نفر [color=#FF0000][b]امپراتوری المان[/b][/color] 300.000 نیروی منظم 900.000 سرباز ذخیره مجموع:1،200،000 نفر[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]تلفات[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF0000][b]فرانسه[/b][/color] 138،871 کشته 143.000 زخمی 474،414 اسیر 756،285 مجموع تلفات[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF0000][b]امپراطوری المان[/b][/color] 28،208کشته 88،488 زخمی 116،696 مجموع تلفات[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]جنگ فرانسه و پروس یا جنگ فرانسه و آلمان که در فرانسه با نام جنگ سال 1870 نیز از ان یاد می شود ( 19 جولای 1870 تا 10 می 1871) کشمکش نظامی بزرگی بود که میان امپراتوری دوم فرانسه و پادشاهی پروس که توسط کنفدراسیون شمال المان پشتیبانی می شد ،درگرفت.ایالت های جنوبی المانی زبان مانند بادن ،ووتمبرگ و باواریا نیز از پروس پشتیبانی کرد.این جنگ به سبب پیروزی المان و تاثیرات بعدی ان در اروپا و موازنه قوا اهمیت فراوانی داشت.اتحاد ایالت های المانی سرانجام پس از سالها کشمکش محقق گردید،امری که به تولد ملتی صنعتی و نیرومند منجر شد که موازنه قوا را در اروپا تغییر داد.در فرانسه نیز سیر رویدادهای داخلی به سقوط امپراتوری دوم و حکومت ناپلئون سوم منجر شد.امری که روی کار آمدن جمهوری سوم فرانسه و متعاقبا ظهور جنبش کمون پاریس در سال 1871 را در پی داشت.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]جنگ نقطه اوجی بر تنش میان دو ملت بود که از ادعای خاندان هوهنزولرن (خاندان سلطنتی پروس) بر تاج و تخت اسپانیا پس از خلع ایزابلای دوم ملکه ان کشور در سال 1868 پدید آمده بود.در معرض دید عموم قرار گرفتن ((تلگرام امس)) خود باعث توهین های متقابل بین پادشاه پروس و سفیر فرانسه گردید که این خود تنش های بیشتر در افکار عمومی دو ملت را در پی داشت.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]فرانسه دست به تحرکات نظامی زد و در 19 جولای 1870 به پروس اعلان جنگ داد،اما سایر ایالت های المانی هم به جبهه پروسی ها پیوستند.به زودی روشن شد نیروهای پروسی و المانی برتری اشکاری دارند، به ویژه تکنولوژی برتر ان ها در استفاده موثر از راه آهن و توپ های فولادی ساخت کارخانه کروپ.پروسی ها در آن زمان چهارمین شبکه متراکم راه آهن دنیا را داشتند ،در حالی فرانسوی ها در این عرصه پنجم بودند.سلسله ای از پیروزی های سریع آلمانی ها در شرق فرانسه منجر به نبرد سدان شد که در ان شخص ناپلئون سوم و همه ارتش تحت امرش در دوم سپتامبر به اسارت گرفته شدند.با این وجود جنگ پایان نیافت،در چهارم سپتامبر جمهوری سوم فرانسه در پاریس اعلام موجودیت کرد و مقاومت فرانسوی ها تحت لوای ((دولت مقاومت ملی )) و بعدها رهبری آدولف تی یر ادامه یافت.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]پس از پنج ماه درگیری قوای آلمان ارتش دوباره شکل گرفته فرانسوی ها را در شمال فرانسه شکست دادند.پس از یک محاصره طولانی که به دلیل اولین کاربرد آتش ضدهوایی در تاریخ نظامی مشهور شد،پاریس در 28 ژانویه 1871 سقوط کرد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]ده روز پیش از سقوط پاریس ، ایالت های المانی اتحاد خود را به عنوان (( امپراتوری آلمان)) تحت رهبری ویلهلم اول پادشاه پروس به عنوان یک دولت-ملت ،در کاخ ورسای اعلام کردند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در حالی که در فرانسه جنبش کمون پاریس در حال خیزش بود،پیمان فرانکفورت سرانجام در 10 می 1871 میان دو طرف امضا شد.در این پیمان حاکمیت آلمان جدید بر مناطق فرانسوی نشین آلزاس و لورن به رسمیت شناخته شد.این مناطق تا پایان جنگ جهانی اول و امضای پیمان ورسای تحت حاکمیت آلمان باقی ماندند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]ریشه ها[/b][/color] علت های جنگ فرانسه و پروس ریشه های عمیقی در توازن قوائی در اروپا داشت که بعد از ناپلئون شکل گرفت. جنگ فرانسه و پروس منجر به شکست فرانسه شد و ناپلئون به جزیره سنت هلن تبعید گشت. فرانسه نمی توانست از دست دادن تدریجی مناطق و مزایای جغرافیایی به نفع پروس را تحمل کند ، این در حالی بود که تاثیر پروس بر مناطق آلمانی نشین بیشتر می شد. همانطور که اوتو فون بیسمارک بعد از فشار برای استعفا از نقش صدرالعظمی نوشته است ، " من می دانم که جنگ فرانسه و پروس باید قبل از اتحاد آلمان صورت بگیرد". امپراطور فرانسه ناپلئون سوم و نخست وزیرش امیل اولیور که مشتاق بودند تا فرانسه را از مشکلات سیاسی داخلی رها کنند به پروس اعلام جنگ دادند. بیسمارک با منتشر مردن تلگرامی از سوی ویلهلم اول شاه پروس فرانسوی ها را برای ورود به جنگ تحریک کرد. بیسمارک تظاهر به این کرد که شاه پروس تمایل به خوار و خفیف نشان دادن فرانسه دارد . شش روز بعد فرانسه به پروس اعلام جنگ داد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]نیروهای طرفین[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]قوای فرانسه متشکل از حدود 400 هزار نفر سرباز منظم بود که اکثرا کهنه سربازان فرانسوی بازمانده از جنگ های کریمه ، الجزایر ، و جنگ فرانسه و اتریش در ایتالیا بودند. پیاده نظام به تفنگ های شاسپو مجهزبود که از اسلحه های مدرن خان دار آن روز تلقی می شد. با حلقه آب بند لاستیکی ، این سلاح دارای بردی در حدود یک و نیم کیلومتر بود و در زمان کوتاهی مسلح می شد. توپخانه نیز دارای توپ های جدید بود که وزن گلوله آنها 4 کیلوگرم بود. علاوه بر این ارتش دارای مسلسل های اولیه ای بود که می توانستند با قدرت آتش بالایشان موثر باشند و ضعفشان برد کم وثابت بودنشان بود که شبیه توپ ها می نمود. ارتش توسط ناپلئون سوم سازماندهی شده بود ومارشال هایش فرانسوا آشیل بازن ، پاتریس مک ماهان و ژول تروشو بودند. ارتش پروس یک ارتش منظم دائمی نبود و به صورت سرباز وظیفه ای بود. خدمت برای تمام مردان در سن جنگ اجباری بود و پروسی ها در شمال و جنوب آلمان می توانستند به ارتش ملحق شوند و ارتشی 2/1 میلیون نفره در زمان جنگ را پدید می آوردند که همین تعداد نفرات برای دشمن اثرات سو ء و بدی در فرمول ها و طرح هایش داشت. همچنین این ارتش با تفنگ های سوزنی مسلح بود که 25 ساله از طراحی آن می گذشت. نقص سلاح نفرات با توپ های مشهور 3 کیلوگرمی ساخت شرکت کروپ جبران می شد که بردی حدود 5/4 کیلومتر داشتند. نرخ آتش آن ها هم قابل مقایسه با توپ های فرانسوی بود. ارتش پروس تحت فرماندهی فیلد مارشال هلموت فون مولتکه رئیس کل ستاد ارتش پروس بود. ارتش پروس ، تنها ارتشی در اروپا به شمار می امد که دارای ستاد ارتش بود و تمام عملیات ها ، حرکات، لجستیک و ارتباطات درجنگ زیر نظر این بخش بود. عملا رئیس ستاد ارتش در ارتش پروس بالاترین مقام بود بود چرا که او در مقابل خاندان سلطنتی به بالاترین درجه فرماندهی منسوب می شد. برای مثال ولیعهد پروس نتوانست با پشنهاد فرماندهی ستاد ارتش ژنرال لئون هارت مخالفت کند . این اطلاعات نشان می دهد که ارتش فرانسه دارای ساختار ارتش قوی بود درحالیکه پروس و دیگر ایالت های آلمان نیاز به چند هفته وقت برای جمع اوری نیروهای خود داشتند. همچنین مزایای اولیه جنگ و تجربه نیز به نفع فرانسه بود. تاکتیک فرانسوی ها متوجه استفاده سلاح های نفرات در حالت دفاعی درجنگ بود و تاکتیک آلمان ها متوجه توپخانه در نقش هجومی.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]خلاصه ای از سیر نظامی درگیری ها[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]تحرک پذیری بالای آلمانی ها، در تضاد کامل با به هم ریختگی و آشفتگی جبهه فرانسه بود. آلمانی ها حدود 380 هزار نیرو را در طول 18 روز (آغاز آن در 14 جولای) به جبهه منتقل کردند، در حالیکه بیشتر فرانسویها یا دیر به میدان نبرد رسیدند یا اینکه تجهیزات کافی به همراه نداشتند. هر دو نیروی آلمانی و فرانسوی، با همدیگر در هر دوجبهه راست و چپ خط نبرد درگیر شدند. پس از شکستی در نبرد وورث در 6 آگوست 1870، فرمانده جناح راست (جنوبی) فرانسوی ها، مارشال مک ماهان، به سمت غرب گریخت. همان روز و در 40 مایلی (64 کیلومتری) شمال غربی آن، فرمانده جناح چپ فرانسه، مارشال بازن، از ساربروک بیرون رانده شد و به سمت غرب و قلعه متز عقب نشینی کرد. پس از آن و بعد از تحمل دو شکست دیگر در نبردهای روزهای 16 و 18 آگوست، (نبرد مارس لاتور و نبرد گریولات) ارتش او رو به نابودی رفت و مجبور شد پشت خطوط دفاعی متز پناه بگیرد تا اینکه کمبود مواد غذایی و قحطی، سرانجام او را مجبور به تسلیم در 29 اکتبر کرد. جناح چپ فرانسویها که تحت فرمان مک ماهان بود و شخص ناپلئون سوم هم به او کمک میکرد، تلاش هایی برای آزادی بازن داشت، ولی خود و نیروهایش در نبرد فاجعه آمیز سدان در 31 آگوست، به محاصره آلمانی ها در آمدند. سرانجام 83 هزار فرانسوی و مک ماهان وناپلئون سوم در 2 سپتامبر تسلیم شدند. از آنجا که ارتش بازن در متز مستقر بود، نتیجه جنگ تقریبا با این پیروزی معلوم شد. گرچه نیروهای مقاومت فرانسوی همچنان کم و بیش به مبارزه ادامه می دادند و دولت مقاومت ملی را در 4 سپتمبر 1870 تاسیس کرده، براندازی امپراتوری و جمهوری سوم را اعلام نمودند. در 19 سپتمبر، آلمانی ها محاصره پاریس را آغاز کردند. ژول فاور، وزیر خارجه دولت جدید، برای مذاکره نزد بیسمارک رفت؛ ولی وقتی متوجه شد آلمانی ها تسلط بر مناطق آلزاس و لورن را خواستار هستند مذاکرات را بی نتیجه دید.. لئون گامبتا که نقش اصلی را در دولت جدید به عهده داشت، بعد از فرار از پاریس به کمک یک بالون، ارتش جدید فرانسه را در شهرهای مجاور تشکیل داد. ولی تلاش آنها در مقابل آلمانی ها نتیجه ای جز شکست نداشت. سرانجام بازن و 140 هزار سربازش در 27 اکتبر در متز تسلیم نیروهای آلمانی شدند و پاریس در 28 ژانویه 1871 سقوط کرد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/cd/FrancoPrussianWarFrontierJuly1870.jpg/700px-FrancoPrussianWarFrontierJuly1870.jpg[/img][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]نیروهای طرفین در 31 جولای[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]هجوم ارتش فرانسه[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]ناپلئون سوم در 28 جولای 1870،پاریس را به مقصد متز ترک کرد و فرماندهی ارتش راین را که 202 هزار و 448 نفر سرباز آموزش دیده بودند (و همچنان به آنها اضافه میشد) به عهده گرفت. مارشال مک ماهان فرماندهی سپاه یکم (شامل 4 لشکر پیاده) در نزدیکی ویزمبورگ را به عهده داشت، همچنین مارشال فرانسوا کانرابر فرمانده سپاه ششم (4لشکر پیاده) را درشالون-مارن در شمال فرانسه بود که وظیفه دفاع از شمال فرانسه را در صورت تهاجم پروسی ها از طریق بلژیک به عهده داشت. نقشه حمله را مدتها قبل مارشال آدولف نیل که تازه فوت شده بود کشیده بود، که شامل هجوم گسترده از تیونویل به سمت تریر و سپس به درون استان راین لاند پروس بود. ولی این نقشه کنار گذاشته شد و از نقشه تدافعی ژنرال شارل فروشارد و ژنرال بارتولومی لبرون استفاده کردند که شامل استقرار نیروهای ارتش راین در حالت تدافعی در نزدیکی مرز آلمانی ها بود تا ضد حمله آنها را خنثی کند. از آنجا که اتریش و دوک نشین های باواریا و ووتمبرگ و بادن قرار بود جنگ انتقامی علیه پروس را آغاز کنند، سپاه یکم، مسئولیت حمله به کنت نشین باواریا را به عهده گرفت تا ایالتهای جنوبی آلمانی ها را به کمک ارتشهای اتریش-مجارستان، "آزاد" کند. سپاه ششم هم به هر کدام از این ارتشها که نیاز به کمک داشتند، کمک میکرد. ولی نقشه فروسارد اصلا به خوبی پیش نرفت و ارتش پروس بسیار سریعتر از چیزی که پیش بینی می شد، نقل و انتقال خود را انجام داد. ارتش اتریش-مجارستان که هنوز از جنگ اتریش-پروس بهبود پیدا نکرده بود، از ملحق شدن به جنگ خودداری کرد، مگر اینکه ایالتهای جنوبی آلمان از فرانسویها استقبال کنند (و مقاومتی در جنگ نکنند). بر خلاف پیش بینی ها، ایالتهای جنوبی آلمان برای مقابله با فرانسویها، به کمک پروس آمدند و ارتشهایشان را به جبهه های نبرد منتقل کردند. ناپلئون سوم تحت فشار شدید داخلی بود تا قبل از این که قوای مولتکه با قدرت کامل منتقل و مستقر شوند دست به حمله بزند. مشاهدات انجام شدن توسط ژنرال فروسارد نشان می داد تنها لشکر 16 پیاده ارتش پروس از شهر مرزی ساربروک در برابر کل ارتش راین دفاع می کند،.بنابراین ارتش راین در 31 جولای به منظور تصرف ساربروک پیش روی به سوی رودخانه سار را آغاز کرد. سپاه دوم ژنرال فروسارد و سپاه سوم مارشال بازن در دوم اگوست از مرز آلمان عبور کردند و با یک سری حملات مستقیم سعی کردند هنگ چهلم از لشکر 16 پیاده ارتش پروس را از شهر ساربروک بیرون برانند.طی درگیری های ساربروک برتری تفنگ شاسپو بر همتای سوزنی پروسی اش اثبات شد و تفنگ داران فرانسوی قادر به هدف قرار دادن مدافعان پروسی در فاصله های دورتر بودند.با این وجود پروسی ها به خوبی مقاومت کردند و تلفات فرانسوی ها 86 کشته و زخمی در برابر 83 کشته و زخمی پروسی بود.ساربروک ثابت کردنقطه ضعف های بزرگی در قضیه لجستیک فرانسوی ها وجود دارد.تنها یک خط راه اهن برای المانی ها در منطقه وجود داشت اما حتی نیروی کوچکی هم قادر به دفاع از ان بود.راه ابی در طول مرز قرار داشت و خطرناک می نمود.در حالی که طرح اولیه فرانسوی ها مبتنی بر حمله به راین لند در مرحله اول و سپس برلین بود،ژنرال لوبوف و ناپلئون سوم از منابع خبری خارجی اخبار هشداردهنده ای راجع به تجمع ارتش های پروسی و باواریایی در جنوب شرقی به علاوه نیروهایی در شمال و شمال شرق دریافت می کردند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در واقع مولتکه سه ارتش را در منطقه درگیری مستقر کرده بود.ارتش اول پروس با قوای 50 هزار نفر تحت فرمان کارل فون اشتاینمتز در جبهه سار-لوئیس ،ارتش دوم پروس با قوای 134 هزار نفر به فرماندهی شاهزاده فردریش کارل در جبهه فورباخ-اسپیشرن و ارتش سوم 120 هزار نفره پروس به فرماندهی ولیعهد پروس شاهزاده فردریش ویلهلم در طول خط مرزی ویزمبورگ.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/9b/French_soldiers_in_the_Franco-Prussian_War_1870-71.jpg/640px-French_soldiers_in_the_Franco-Prussian_War_1870-71.jpg[/img][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]سربازان فرانسوی[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][b][color=#0000FF]پیشروی ارتش پروس[/color][/b][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF0000][b]نبرد ویزمبورگ[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]با توجه به اطلاعات کسب شده از سربازان اسیر پروسی و یک مقام پلیس محلی،ارتش دوم پروس در 48 کیلومتری ساربروک و نزدیک شهر ویزمبورگ قرار داشت.ژنرال بابوف و ناپلئون سوم تصمیم به عقب نشینی به مواضع دفاعی گرفتند.ژنرال فروسارد بدون قاعده مشخص و با شتاب فراوان نیروهای ارتش راین مستقر در ساربروک را به اسپیرشن و فورباخ بازگرداند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]مارشال مک ماهان که اکنون از همه به ویزمبورگ نزدیک تر بود چهار لشکرش را در یک خط دفاعی 20 کیلومتری به صورت مجزا مستقر کرد تا در برابر تهاجم احتمالی پروسی ها واکنش نشان دهد.این ارایش ناشی از کمبود تدارکات بود و هر لشکر را ناچار می کرد خودش برای تامین تدارکات یگان های سیورساتش را در مناطق مجاور به فعالیت وادارد.ان چه وضع را بدتر می کرد رفتار ژنرال اگوست آلکساندر دوکرو ،فرمانده لشکر یکم ارتش تحت فرمان مک ماهان بود.در تاریخ یک اگوست ژنرال دوکرو به ژنرال آبل دوای ، فرمانده لشکر دوم اطلاع داد : ((اطلاعاتی که من دریافت کرده ام به من می گوید دشمن نیروی قابل توجهی در نزدیکی پست های خطوط اولیه ما ندارد و تمایلی به حمله در ان ها مشاهده نمی شود )).دو روز بعد او به مارشال مک ماهان گفت که حتی یک موضع دشمن را نیافته است،((به نظر من تهدید باواریایی ها فقط یک بلوف است)).در حالی که دوکرو تهدید حمله از سوی المانی ها را نادیده می گرفت ،مک ماهان هنوز سعی می کرد به سایر لشکرهای تحت فرمانش هشدار بدهد ،اما موفقیتی کسب نکرد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]نخستین برخورد در جنگ فرانسه پروس در چهارم اگوست 1870 روی داد. سپاه اول ژنرال دوای و تعدادی سواره نظام ضمیمه شده که برای بررسی اوضاع مرزها آن هم بدون پشتیبانی حرکت کرده بودند ، مورد حمله خرد کننده اما بدون قاعده ارتش سوم آلمان قرار گرفتند.با گذشت روز وضع برای فرانسوی ها بدتر می شد ، عناصری از یک سپاه باواریایی و دو سپاه پروسی هم وارد میدان نبرد شدند و توسط توپخانه نیز پشتیانی می شدند.با توجه به برد زیاد و آتش دقیق تفنگ های شاسپو ،ژنرال دوای در ابتدا موضع دفاعی بسیار قوی در اختیار داشت، اما نیرویش کوچکتر از این بود که بتواند موضعش را حفظ کند.دوای در انتهای صبح با انفجار اتفاقی یکی از مسلسل ها در نزدیکی اش کشته شد.این که چه کسی جای او را گرفت اهمیتی نداشت ،محاصره شهر توسط دشمن کل لشکر را در مخمصه انداخته بود. نبرد در داخل شهر با شدت ادامه داشت و به جنگ خانه به خانه تبدیل شد.با وجود حملات بی وقفه پیادگان پروسی ،سربازان لشکر دوم مواضعشان را حفظ کردند.مردم شهر ویزمبورگ سرانجام تسلیم المانی ها شدند.ان هایی که تسلیم نشدند با به جا گذاشتن 1000 اسیر و همه مهمات باقی مانده شان به طرف غرب عقب نشینی کردند.در حین این وقایع پروسی ها ارامش خود را حفظ کردند ، در حالی که فرانسوی ها به طرز غم انگیزی هنوز از حجم وحشتناک قدرت پروسی ها آگاه نبودند. [color=#FF0000][b]نبرد اسپیشرن[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]نبرد اسپیشرن در 5 آگوست دومین شکست از سه شکست سنگین فرانسه بود. مولتکه یک نقشه اصلی برای نگه داشتن ارتش بازن در رودخانه سار داشت تا بتداند با ارتش دوم از جلو و ارتش اول از جناح چپ حمله کندو در همین حال با ارتش سوم راه عقب نشینی ان ها را ببندد. در همین حال ژنرال سالخورده کارل فون اشتاینمتز در یک حرکت غیر طرح ریزی شده و شگفت آور ارتش اول جنوب را از موقعیتش در موزل حرکت داد. او مستقیم به سمت شهر اسپیشرن حرکت کرد و با این کار خطوط شاهزاده فردریک کارل را با واحدهای سواره نظام جلو خود قطع کرد. شاهزاده فردریک کارل مواضع اتش باری خود را نزدیک ارتش ژنرال فروسارد در یک دشت در جنوب شهر اسپیشرن مستقر کرد. درجبهه فرانسه برنامه ریزی بعد از فاجعه ی ویزمبورگ به امری ضروی تبدیل شده بود. جنرال لوبوف به شدت خشمگین شده بود و تصمیم داشت با گذشتن از رودخانه سار شکست های به وقوع پیوسته را جبران کند. با اینحال برنامه ریزی برای رویارویی بعدی بیشتر بر پایه واقعیت آشکار رویدادها به جای احساسات و غرور بود. بعنوان یک ناظر ، جنرال وولف به او و افسرانش گفت که حمایت کردن از آنسوی سار غیر ممکن خواهد بود. از این رو ارتش فرانسه گرفتن موقعیت دفاعی را اغاز کرد به گرفتن موقعیت دفاعی که علیه اما همچنین جناح چپ ارتش ناتوان از حمایت کردن بقیه واحدها بود. در حالی که ارتش فرانسه زیر نظر ژنرال مک ماهان مشغول نبرد وورث با ارتش سوم آلمان بود, ارتش اول آلمان زیر نظر اشتاینمتز به پیشرویش در غرب ساربروک خاتمه داد. یک گشت از ارتش دوم آلمان زیر نظر شاهزاده فردریک کارل در نزدیکی ارتش ژنرال فروسارد در دشت های جنوب شهر اسپیشرن پست های آتش باری ایجادکردند و آن را بعنوان یک نشانه از عقب نشینی فروسارد تلقی نمودند. با نادیده گرفتن طرح مولتکه ، هر دو ارتش آلمان به سپاه دوم فروسارد که در استحکامات بین اسپیشرن و فورباخ موضع گرفته بود یورش بردند. فرانسوی ها از برتری عددیشان در آغاز نبردغافل بودند چنانکه ارتش دوم المان به همه آنها در یکبار حمله نکرد.فورسارد که حملات اولیه را زد و خوردهایی جزیی و بی اهمیت می دانست از سایر واحدها درخواست کمک نکرد. زمانی که سرانجام متوجه شد چه نیروئی در برابرش قرار دارد , خیلی دیر شده بود. نقص جدی ارتباطات بین فروسارد و نیرو های ذخیره بازن وجود داشت، ارتباطات به حدی کند بود که در زمان رسیدن درخواست نیروی ذخیره برای حرکت به سوی اسپیشرن , سربازان آلمانی از ارتشهای اول و دوم در ارتفاعات مستقر شده بودند. به دلیل نرسیدن نیروهای ذخیره ، فروسارد به اشتباه بر این باور بود که نیروهایش در معرض خطر بزرگ مورد حمله قرار گرفتن از جناحین هستند ،زیرا خبرها حاکی از تجمع سربازان آلمانی تحت فرمان ژنرال فون گلوم فورباخ بود. بجای ادامه دفاع از ارتفاعات , ژنرال فروسارد با پایان دادن به نبرد در سپیده دم به سمت جنوب عقب نشینی کرد. تلفات آلمانی ها بعلت تفنگ پیشرفته و موثر شاسپو نسبتا زیاد بود.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]با فرارسیدن صبح آلمانی ها حیرت زده شدند : آنها متوجه شدند که تلاششان بیهوده نبوده و فروسارد موضعش در ارتفاعات را رها کرده بود. [/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][b][color=#FF0000]نبرد وورث[/color][/b][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]این نبرد هم چنین با نام های نبرد رایششوفن و نبرد فروشویلر هم شناخته می شود[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]دو ارتش 2 روز بعد در 6 آگوست 1870 نزدیک وورث در شهر فروشویلردوباره درگیر شدند.فاصله شهر از ویزمبورگ کمتر از 10 مایل (16 کیلومتر) بود .[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]ارتش سوم آلمان با 140,000 سرباز تقویت شده بود. ارتش فرانسه هم در حال تقویت شدن بود اما به سبب روند کند سربازگیری تعداد نیروها هنوز 35,000 بود. با وجود تعداد نفرات کمتر ، فرانسویها از موضعشان در خارج شهر دفاع می کردند . با رسیدن بعد از ظهر هر دو طرف متحمل بیش از 10,000 نفر تلفات شده بودند و ادامه مقاومت برای فرانسوی ها غیرممکن شده بود.شرایط هر لحظه برای فرانسویها وخیم تر می شد , آلمانی ها شهر فروش ویلر را گرفته بودند که درست وسط خطوط فرانسویها واقع شده بود. هر امیدی برای پیروزی از دست رفته بود و قتل عامی در شرف شکل گیری بود. ارتش فرانسه موضعش را رها کرد و در جهت غرب عقب نشست، به این امید که به بقیه نیروهای فرانسه مستقر در کوه های ووژ بپیوندند. ارتش سوم آلمان فرانسوی های در حال عقب نشینی را تعقیب نکرد. آن ها در آلزاس ماندند و به آهستگی به سوی جنوب حرکت کردند, در حین این حملات و پادگان های مجاور فرانسوی نابود می شدند[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif] نبرد وورث اولین درگیری بزرگ طی جنگ فرانسه و آلمان با بیش از 100,000 سرباز در میدان جنگ بود.این نبرد همچنین یکی از اولین درگیری هایی بود که سربازهایی از ایالت های مختلف آلمان(پروس،بادن،باواریا و ساکسونی) در ان دوشادوش هم می جنگیدند. این واقعیت موجب شده است بعضی از تاریخ دانان رزمگاه وورث را "گهواره آلمان" بنامند. نبرد بدون هزینه نبود ، پروسی ها تلفاتی در حدود 10500 کشته و زخمی داشتند . وضعیت مک ماهان بدتر بود بود، تلفات فرانسوی ها به 19,200 نفر کشته ،زخمی یا اسیر رسیده بود. [img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/7/77/ReichshoffenMorot1870.jpg[/img][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]نبرد وورث[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]انشالله قسمت بعدی هم در فرصت مقتضی تقدیم خواهد شد[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]مترجمان[/font][/right] [right] [font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://www.military.ir/forums/user/9721-moltke/"]Moltke[/url][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][url="http://www.military.ir/forums/user/46-arminheidari/"]arminheidari[/url] [url="http://www.military.ir/forums/user/12353-ensaniat/"]ensaniat[/url] [url="http://www.military.ir/forums/user/11954-heliaa/"]heliaa[/url] [url="http://www.military.ir/forums/user/11973-senaps/"]senaps[/url][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]همچنین با سپاس فراوان از جناب قرمز که انتخاب موضوع و هماهنگی میان مترجمان را برعهده داشتند[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]مدیران محترم زحمت انتقال تاپیک را بکشند[/font][/right]
- 24 پاسخ ها
-
- 18
-
[right][font=tahoma,geneva,sans-serif]از اونجایی که ممکنه یکی دو ماهی نباشم تو سایت این مقاله رو تقدیم می کنم به همه دوستان تا جبرانی باشه واسه این غیبت[/font][/right] [right][font=tahoma,geneva,sans-serif]----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- [/font][/right] [right][font=tahoma,geneva,sans-serif][b][color=#0000FF][size=5]جنگ فرانسه و پروس - قسمت دوم و پایانی[/size][/color][/b][/font][/right] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF0000][b]نبرد مارس لاتور[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در حالی که ارتش پروس با نیروی خرد کننده ای به پیش می رفت،حدود 130 هزار سرباز فرانسوی پس از شکست های پی در پی ارتش فرانسه در استحکامات متز به محاصره افتادند.تلاش انان برای ترک استحکامات متز و پیوستن به قوای فرانسوی مستقر در شالون با مقابله گشتی های سواره نظام پروسی تحت فرمان سرگرد اسکار فون بلومنتال با شکست مواجه شد.چهار روز پس از این عقب نشینی و در 16 آگوست،یک نیروی 30 هزار نفره پروسی متشکل از سربازان سپاه سوم ( زیرمجموعه ای از ارتش دوم پروس) تحت فرمان ژنرال کنستانتین فون آلونسلبن ،نیروهای فرانسوی را در نزدیکی وینویل ،شرق مارس لاتور پیدا کرد.با وجود برتری شماره چهار به یک فرانسوی ها ، سپاه سوم پروس دست به یک حمله پر از ریسک زد.فرانسوی ها شکست خوردند و سپاه سوم ویون ویل را تصرف کرد، و این به معنی بسته شدن راه عقب نشینی فرانسویان به سمت غرب بود.نیروهای مستقر در قلعه متز که راه عقب نشینی شان بسته شده بود ناچار به وارد شدن در نبرد سواره ای شدند که اخرین درگیری بزرگ سواره نظام در اروپای غربی به شمار می آید.نبرد به زودی درگرفت و سپاه سوم پروس با حملات پی در پی سواران فرانسوی درهم شکست و بیش از نیمی از سربازانش را از دست داد.فرانسوی ها هم تلفاتی معادل 16 هزار نفر داشتند،اما برتری عددی شان باعث شد پیروز از میدان به درایند.در 16 آگوست فرانسوی ها این شانس را داشتند که از موضع دفاعی پروسی ها بگریزند و عقب نشینی کنند.دو سپاه المانی در موز به گارد پیشرویی که گمان می کردند محافظی برای عقب نشینی فرانسوی هاست حمله کردند.با وجود این اشتباه محاسباتی ،این دو سپاه پروسی توانستند برای یک روز تمام راه را بر کل نیروهای فرانسوی ببندند.با وجود برتری شماره پنج به یک فرانسوی ها ،اعتماد به نفس شگفت اور المانی ها بر دودلی فرانسوی ها غالب امد.فرانسوی ها شانس پیروزی در یک نبرد قاطع را از دست دادند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/f3/Battle-Mars-Le-Tour-large.jpg/640px-Battle-Mars-Le-Tour-large.jpg[/img][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]حمله سواران آلمانی به توپخانه فرانسه در نبرد مارس لاتور[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF0000][b]نبرد گریولات[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]نبرد گریولات ، یا گریولات سنت پریوات بزرگترین نبرد در طول جنگ فرانسه و پروس بود.نبرد در ده کیلومتری غرب متز و در ناحیه لورن درگرفت.پروسی ها که مسیر نیروهای فرانسوی در حال عقب نشینی پس از نبرد مارس لاتور را رهگیری کرده بودند عزم خود را برای نابودی کامل قوای فرانسویان جزم کردند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]قوای متحد المانی تحت فرمان فیلد مارشال کنت هلموت فون مولتکه از ارتش های اول و دوم پروس و کنفدراسیون شمال المان به وجود امده بود و شامل 210 گردان پیاده،133 اسکادران سواره نظام و 732 قبضه توپ سنگین به استعداد188 هزار و 332 سرباز و افسر می شد.در برابر پروسی ها ارتش راین فرانسه به فرماندهی مارشال فرانسوا آشیل بازن صف ارایی کرده بود که استعدادی در حدود 183 گردان پیاده ،104 اسکادران سواره نظام و 520 قبضه توپ سنگین داشت (112 هزار و 800 سرباز و افسر) و در محدوده ای به طول جناح چپ مستقر در شمال و در شهر روزریو و جناح راست مستقر در جنوب و سنت پریوات موضع گرفته بود.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]ساعت هشت صبح روز 18 اگوست با صدور فرمان پیش روی ارتش اول و دوم پروس به سوی مواضع فرانسوی از سوی مولتکه نبرد آغاز گشت.در ساعت 12 ظهر ژنرال ماینشتاین فرمانده لشکر 25 پیاده پروس اتش باری توپخانه به سوی دهکده آمانویلر را اغاز کرد.طی شب گذشته و ساعات اغازین صبح فرانسوی ها دست به کندن گودال و کانل زده بودند و توپخانه و مسلسل هایشان را در مواضع پنهانی قرار داد بودند.با اطلاع یافتن از حمله پروسی ها ، فرانسویان در پاسخ آتش سنگین و پرحجمی را روانه یگان های در حال پیشروی پروسی کردند.در ابتدای نبرد به نظر می رسید با توجه به برتری تفنگ های شاسپو ، روند درگیری به نفع فرانسوی هاست.اما برتری توپخانه پروسی ها که مجهز به توپ های تمام فولادی و ته پر ساخت کروپ بودند این وضعیت را بر هم زد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در ساعت 14:30 ژنرال اشتاینمتز فرمانده ارتش اول پروس نیروهای سپاه هشتم را به صورتی یک جانبه در منطقه مانس راوین به حرکت دراورد، اما به زودی این نیروها با اتش مرگبار تفنگ ها و مسلسل های فرانسوی زمین گیر شدند.ساعت 15 توپخانه سپاه های هفتم و هشتم در پشتیبانی از این حمله دست به اتشباری سنگین زد.در ساعت 16 و در حالی که حمله در استانه شکست بود ژنرال اشتاینمتز فرمان سپاه هقتم با پشتیبانی لشکر اول سواره نظام را صادر کرد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]ساعت 16:50 و در حالی که یورش های جنوبی پروسی ها در معرض واپس زده شدن بودند ،تیپ سوم گارد پیاده از ارتش دوم پروس به مواضع فرانسوی تحت فرمان ژنرال کانرابرت در سنت پریوات حمله برد. در ساعت های 17:15 و 17:45 تیپ های چهارم و اول گارد پیاده پروس نیز به این حمله پیوستند.همه این حملات با اتش مرگبار تفنگ ها و مسلسل های فرانسوی مستقر در گودال ها و خندق ها با توقف روبرو شدند.در ساعت 18:15 دقیقه ، تیپ دوم گارد پیاده که اخرین تیپ وارد نبرد نشده از لشکر اول گارد پیاده پروس بود نیز موظف به حمله به سنت پریوات شد و اشتاینمتز نیز اخرین واحدهای ذخیره ارتش اول را به سوی مانس راوین اعزام کرد.با رسیدن ساعت 18:30 بخش عمده ای از نیزوهای سپاه های هفتم و هشتم دست از درگیری کشیدند و به سوی مواضعشان در روزنویل عقب نشستند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]با شکست ارتش اول ،شاهزاده فردریش کارل فرمان اتشباری سنگین توپخانه بر روی مواضع کانرابرت را صادر کرد تا از شکست حمله نیروهای گارد جلوگیری شود.در ساعت 19 لشکر سوم از سپاه دوم تحت فرمان ژنرال فرانسکی در راوین دست به پیشروی زد ،در همین حال سپاه دوازدهم پس از تصرف کامل شهر رونکورت به همراه بازماندگان لشکر اول گارد پیاده حمله تازه ای را علیه سنت پریوات ترتیب داد.با فرارسیدن ساعت 20 با ورود لشکر چهارم پیاده از سپاه دوم به جناح چپ پروسی ها در مانس راوین خطوط پروسی ها به وضع تعادل برگشت.متعاقبا لشکر اول گارد پیاده و سپاه های هفتم و هشتم با تصرف سنت پریوات فرانسوی های به شدت تلفات دیده را وادار به عقب نشینی کردند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در حالی که پروسی ها به شدت در جریان نبرد خسته شده بودند ، فرانسوی ها توانایی انجام یک ضد حمله را داشتند.با این حال ژنرال بورباکی وارد کردن واحدهای گارد قدیمی فرانسه به میدان نبرد را رد کرد فزیرا تا همین لحظه هم او معتقد به ((شکست خوردن)) نیروهای خودی بود.با رسیدن ساعت 22 اتش باری در میدان نبرد تا حد زیادی فروکش کرد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]صبح روز بعد ارتش راین با انصراف از ادامه درگیری به استحکامات متز بازگشت،جایی که در ان محاصره شد و دو ماه بعد ان تسلیم شد.تلفات به خصوص برای مهاجمان پروسی هولناک بود.بیش از 20163 سرباز المانی طی نبرد کشته ،زخمی یا ناپدید شدند.تلفات فرانسوی ها 7855 کشته و 4420 زخمی (نیمی از انان اسیر شدند) و در کل 12275 نفر بود.تلفات پروسی ها بیشتر ناشی از تفنگ های شاسپو ، و تلفات فرانسوی ها بیشتر از گلوله های توپخانه ساخت کروپ پروسی ها بود.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در یک نابرابری جالب ،تلفات سپاه دوم ژنرال فروسارد از ارتش راین 631 نفر بود ، در حالی که طرف مقابل یعنی ارتش اول پروسی ها تحت فرمان اشتاینمتز در پوینت دوژور با مقاومت نیروهای فروسارد متحمل تلفات 4300 نفره شده بود.تلفات لشکرهای گارد پروسی بدتر از این بود، 8000 نفر تلفات از کل 18000 نفر استعداد قوا.گارد ویژه جاگر ( شکارچی) از کل نیروی 700 نفره اش 19 افسر ، یک جراح و 431 سرباز را از دست داد.تیپ دوم گارد پیاده 39 افسر و 1076 سرباز و تیپ سوم گارد 36 افسر و 1060 سرباز تلفات داشتند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در جبهه فرانسه ،یگان های مستقر در سنت پریوات نیمی از قوای خود را از دست دادند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/1f/Gravelotte.JPG/640px-Gravelotte.JPG[/img][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]نبرد گریولات[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF0000][b]محاصره متز و نبرد سدان[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]با شکست ارتش راین ژنرال زنرال بازن در گریولات ، فرانسوی ها ناچار به عقب نشینی به متز شدند ، جایی که توسط نیروی 150 هزار نفره ارتش های اول و دوم پروس تحت محاصره قرار گرفتند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]شکست خردکننده بعدی فرانسوی ها با تسلیم شدن 180 هزار سرباز در 27 اکتبر رقم خورد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در نتیجه شکست گریولات ، ناپلئون سوم و فیلد مارشال مک ماهان برای نجات متز و بازن ((ارتش شالون)) را تشکیل دادند.تحت فرماندهی شخص ناپلئون سوم و مک ماهان ، ارتش شالون با حرکت در جناح چپ در حال پیشروی به سمت مرز بلژیک در شمال شرقی بود تا پیش از رسیدن قوای کمکی پروسی ها بتواند با نیروهای بازن در متز ارتباط برقرار کند.پروسی ها تحت فرماندهی مولتکه از این فرصت استفاده کردند تا فرانسوی ها را در یک حمله گازانبری به دام بیندازند.با باقی نهادن ارتش های اول و دوم در متز ، مولتکه ارتش موز را با پیوند دادن سه سپاه از نیروهای تحت فرمان ولیعهد ساکسونی و ارتش سوم پروس ایجاد کرد و این نیرو را به سمت شمال حرکت داد .قوای پروس و فرانسه در 30 اگوست در بیمون با هم برخورد کردند.پس از یک درگیری سنگین و از دست دادن 5 هزار سرباز و 40 توپ ، فرانسوی ها به سمت شهر سدان عقب نشینی کردند.پس از استقرار در سدان ، ارتش شالون به نحو غافلگیر کننده ای توسط قوای پروس محاصره شد.ناپلئون سوم بلافاصله دستور شکستن محاصره را داد.با زخمی شدن مک ماهان در روز بعد فرماندهی به ژنرال آگوست دوکرو واگذار شد.روز یک سپتامبر نبرد میان ارتش شالون به استعداد 202 گردان پیاده ، 80 اسکادران سواره نظام و 564 قبضه توپ با ارتش موز پروسی ها به به استعداد 222 گردان پیاده ، 186 اسکادران سواره نظام و 774 قبضه توپ آغز شد.ژنرال دوویمفن فرمانده سپاه پنجم ذخیره فرانسوی ها امیدوار بود حمله ای مرکب از سواران و پیادگان را علیه سپاه یازدهم پروس ترتیب دهد. اما در ساعت 11 صبح توپخانه پروس شروع به وارد کردن تلفات به فرانسویان کرد ، در حالی که نیروهای تازه پروسی وارد میدان نبرد شدند.سواره نظام فرانسه تحت فرمان ژنرال مارگرت سه حمله جداگانه علیه دهکده فلورین که سپاه یازدهم پروس در ان مستقر بود ترتیب داد.مارگرت در همان حمله اول کشته شد و دو حمله دیگر هم با تلفات سنگین شکست خورد.با پایان یافتن روز ،بدون هیچ امیدی به شکستن محاصره ، ناپلئون سوم حملات را متوقف کرد.فرانسوی ها تا اینجا 17 هزار کشته ، زخمی و 21 هزار اسیر تلفات داشتند.پروسی ها تلفات خود را 2320 کشته ،5980 زخمی و 700 اسیر و ناپدید گزارش کردند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]روز بعد ،و در دوم سپتامبر ناپلئون و 104 هزار سربازش خود را تسلیم پروسی ها کردند.با به اسارت گرفتن یک ارتش کامل فرانسوی و رهبر فرانسه ، پروسی ها پیروزی عظیمی کسب کرده بودند.شکست فرانسه در سدان روند جنگ را به نفع پروسی ها شکل داده بود.یک ارتش کامل فرانسه اکنون در متز محاصره بود ، و دیگر نیروی فرانسوی قابل توجهی برای مقابله با حمله پروسی ها وجود نداشت.با این وجود ، جنگ 5 ماه دیگر هم به درازا کشید.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/cf/BismarckundNapoleonIII.jpg/800px-BismarckundNapoleonIII.jpg[/img][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif] دیدار بیسمارک و ناپلئون سوم پس از اسارتش در نبرد سدان[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]دولت دفاع ملی[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]وقتی اخبار شوک آور تسلیم امپراتور ناپلئون سوم به پاریس رسید ، امپراتوری دوم فرانسه در یک روند بدون خون ریزی سرنگون شد و دولتی به رهبری ژنرال تروشو، ژنرال فاور و لئون گامبتا قدرت را در 4 سپتامبر در پاریس به دست گرفت. آنان سلطنت دوره دوم بناپارتی ها را ملغی اعلام نموده و تشکیل دولت دفاع ملی را اعلام نمودند که خود راهگشای روی کارامدن جمهوری سوم در فرانسه شد.ناپلئون سوم به آلمان منتقل شده و پس از آن به عنوان تبعید راهی بریتانیا شد ، و در سال 1873 در آنجا درگذشت.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]پس از فاجعه های متز و سدان ،دیگر قوای فعال قابل توجهی برای فرانسوی ها موجود نبود.پروسی ها امیدوار به متارکه جنگ و پایان دشمنی ها طی یک فرایند رسمی بودند.بیسمارک صدراعظم آلمان خود بیش از همه خواستار پایان زودهنگام جنگ بود.همسایگان پروس چندان روابط دوستانه ای با ان نداشتند و بیسمارک خطر احتمال مداخله آنان در صورت ادامه دار شدن جنگ را درک می کرد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در مرحله اول دست یابی به صلح ممکن به نظر می رسد.پروسی ها براین گمان بودند که فرانسوی ها تمایلی به ادامه جنگ ندارند ، و بیسمارک دولت مردان فرانسوی را دعوت به مذاکره در شاتودفریر نموده ، لیستی از شرایط نه چندان سنگین از جمله درخواست های محدودی در قلمرو آلزاس را به آنان ارائه داد.قبلا و از سال 1840 نیز ادعاهایی در مورد مرز فرانسه در طول رود راین وجود داشت و آلمانی ها خواستار در اختیار گیری هر دو حوضه رود راین بودند.با توجه به این که بسیاری از مناطق به تازگی تصرف شده توسط آلمانی ها کاتولیک نشین بودند،بیسمارک ادامه این روند را به صلاح نمی دید.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]رد کردن متارکه جنگ توسط فرانسه و ادامه تنش[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در حالی که دولت جمهوری خواه فرانسه آماده واگذاری بخشی از قلمرو استعماری اش در آفریقا و جنوب شرق اسیا به پروسی ها بود ، ژول فاور به عنوان یکی از رهبران برجسته دولت در 6 سپتامبر اعلام کرد : (( فرانسه حاضر به مذاکره در مورد حتی یک اینچ از خاک اصلی اش و یک تکه سنگ از استحکاماتش نیست)).دولت دفاع ملی فرمان سربازگیری در سراسر فرانسه را صادر کرد، متعهد شد قوای دشمن را از خاک فرانسه بیرون براند و از نو به پروس اعلان جنگ داد.تحت این شرایط ، پروسی ها که نیروی قابل توجهی را در نزدیکی خود نمی دیدند و می دانشستند عمده قوای فرانسه حول و حوش پاریس دست به ایجاد سنگر و استحکامات زده، برای تحت فشار گذاشتن رهبران فرانسه تصمیم به حمله به پاریس گرفتند.در 15 سپتامبر نیروهای آلمانی به حومه شهر به شدت استحکام بندی شده پاریس رسیدند و آن را هم مانند متز به محاصره درآوردند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]به هنگام آغاز نبرد ، افکار عمومی اروپا به شدت متمایل به المانی ها بود.برای مثال ،بسیاری از ایتالیایی ها با مراجعه به سفارت پروس در فلورانس آمادگی خود را برای اعزام به صورت داوطلب اعلام کردند و یک دیپلومات پروسی به دیدار جوزپه گاریبالدی در کاپررا رفت.درخواست بیسمارک در مورد آلزاس باعث تغییر ناگهانی جهت گیری در ایتالیا شد.بهترین مثال در این مورد واکنش گاریبالدی بود.گاریبالدی در 7 سپتامبر به روزنامه موویمنتو شهر جنوا چنین گفت: (( تا دیروز می گفتم جنگ تا مرگ بناپارت ، اما امروز می گویم : نجات جمهوری فرانسه به هر وسیله)).گاریبالدی به زودی عازم فرانسه شد و فرماندهی ارتش تازه تاسیس (( ووژ)) را بر عهده گرفت.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF0000][b]محاصره پاریس[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]محاصره پاریس که از 19 سپتامبر 1870 شروع شد و تا 28 ژانویه 1871 به طول انجامید شکست نهایی ارتش فرانسه در جنگ را رقم زد.در 18 ژانویه 1871 شکل گیری (( امپراتوری آلمان )) توسط امرای آلمانی در تالار ایینه کاخ ورسای به جهانیان اعلام شد.دولت جدید فرانسه که با محاصره پاریس روبه رو شده بود سعی کرد ارتش های جدیدی در استان های مختلف سامان دهد.وظیفه این نیروها شتافتن به سوی پاریس و حمله به محاصره کنندگان از جهات مختلف بود.در همین حال شهروندان مسلح شده فرانسوی یک نیروی چریکی تحت عنوان (( تفنگ داران آزاد)) به منظور حمله به خطوط تدارکاتی آلمانی ها ایجاد کردند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]با توجه به این رویدادها ، افکار عمومی آلمان خواهان گلوله باران پاریس شده بود.ژنرال بلومنتال که رهبری محاصره را بر عهده داشت به دلایل اخلاقی با این امر مخالفت نمود. او در این مورد توسط فرماندهان رده بالایی مانند ولیعهد و مولتکه نیز پشتیبانی می شد.همه این افراد همسران انگلیسی داشتند و به همین خاطر تحت تاثیر تفکر لیبرال انگلیسی بودند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF0000][b]عملیات لوآر[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]لئون گامبتا به عنوان فرستاده دولت ، با استفاده از یک بالون که از گاز شهری استفاده می کرد از خطوط آلمانی ها گذشت و شکل گیری دوباره ارتش های فرانسه را آغاز کرد.شنیدن خبرها و شایعاتی در مورد طرح (( کشتارجمعی و انهدام)) از سوی آلمان ها باعث خشم فرانسویان و بیشتر شدن حمایت انان از دولت شد.در طول چند هفته قوای تازه ای به استعداد 500 هزار نفر گردآوری شد.آلمانی ها که اهمیت این موضوع را دریافته بودند نیروهایی را به استان های مختلف فرانسه اعزام کردند تا با کشف و انهدام ارتش های تازه تاسیس مانع از شکسته شدن محاصره پاریس شوند.آلمانی ها برای اشغال کامل فرانسه آماده نبودند.این امر باعث پراکنده شدن بیش از حد نیروهای انها بود و باعث می شد در مقابل دانمارکی ها و اتریشی ها که در سال های 1864 و 1866 از پروسی ها شکست خورده بودند آسیب پذیر شوند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در ده اکتبر نیروهای آلمانی و قوای دولتی فرانسه نزدیک شهر اورلئان با هم درگیر شدند.آلمانی ها نخست پیروز میدان بودند، اما فرانوسوی ها با رسیدن نیروهای کمکی در 9 نوامبر در کولمیر به پیروزی رسیدند.اما پس از تسلیم شدن پادگان متز بیش از 100 هزار نیروی به خوبی مجهز آلمانی به ارتش های جنوبی پیوستند و این سبب ترک شدن شهر اورلئان در 4 دسامبر و شکست نهایی فرانسویان در نبرد لومان شد.(10 تا 12 ژانویه 1871).[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]یک ارتش دیگر فرانسوی که در شمال پاریس مستقر بود نیز طی یک سلسله درگیری در آمین (27 نوامبر 1870) ،باپامه (3 ژانویه 1871) و سنت کوئنتین (13 ژانویه 1871) به عقب رانده شد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#FF0000][b]عملیات شمال[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]با شکست ارتش لوآر ، گامبتا به ارتش شمال تحت فرمان ژنرال فایدهرب رو آورد.ارتش شمال چند پیروزی کوچک در شهرهایی مانند هام،لاهال و آمین به دست اورده بود و به خوبی توسط یک رشته استحکامات در شمال فرانسه محافظت می شد.نیروهای فاید هرب دست به حملاتی علیه واحدهای تک افتاده پروسی می زدند و بلافاصله به سمت شمال عقب می نشستند.با وجودی که ارتش شمال به کارخانه های اسلحه سازی در شهر لیل دسترسی داشت، سربازان این ارتش به دلیل مشکلات شدید در رسیدن تدارکات دچار تضعیف روحیه و کاهش آمادگی رزمی شده بودند.در ژانویه 1871 گامبتا ژنرال فایدهرب را مجبور به ترک استحکامات و نبرد در زمین باز کرد.نیروهای فایدهرب به سبب تضعیف روحیه، نبود تدارکات و سرمای هولناک زمستان به شدت تضعیف شده بودند و خود ژنرال فاید هرب هم به سبب وضعیت نامساعد جسمی ناشی از چند دهه خدمت در غرب افریقا قادر به رهبری مستقیم نیروها نبود.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]طی نبرد سنت کوئنتین ،ارتش شمال شکست خردکننده ای خورد و به کلی از هم پاشید و این امر موجب شد نیروهای پروسی با خیال راحت در شرق مستقر شوند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]عملیات شرق[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]پس از انهدام ارتش لوآر ،بازمانده های این ارتش تحت فرماندهی ژنرال بورباکی در شرق فرانسه تجمع کردند تا ارتش شرق را شکل بدهند.در آخرین تلاش برای قطع خطوط ارتباطی پروسی ها در شمال شرق فرانسه ، نیروهای بورباکی به سوی شمال و دژ محاصره شده بلفورت حرکت کردند تا با شکست پروسی ها جان تازه ای به مدافعان بی روحیه فرانسوی بدهند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در نبرد لیزن ،تلاش نیروهای بورباکی برای خطوط المانی تحت فرمان ژنرال آگوست فون وردر شکست خورد.با ورود (( ارتش جنوب )) پروس تحت فرمان ژنرال فون مانتویفل ، نیروهای بورباکی به سمت کوهستانهای در مرز با سوئیس رانده شدند.نیروهای بورباکی که در معرض اضمحلال بودند به سوئیس گریختند و سوئیسی های بی طرف در جنگ هم در یک فوریه آنان را خلع سلاح و زندانی کردند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/aa/Bapaume-tableau-Faidherbe.jpg/800px-Bapaume-tableau-Faidherbe.jpg[/img][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]نگاره ای از نیروهای ارتش شمال[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]متارکه جنگ[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در 28 ژانویه 1871 دولت دفاع ملی پیمان متارکه جنگ را با پروسی ها امضا کرد.در حالی که پاریس با قحطی روبه رو شده بود و ارتش های گامبتا هم یکی پس از دیگری نابود می شدند ،ژول فاور وزیرخارجه فرانسه در 24 ژانویه به ورسای رفت تا در باره شرایط صلح با بیسمارک گفتگو کند.بیسمارک با پایان محاصره پاریس و ورود فوری محموله های غذایی ( از جمله واگن های حامل میلیون ها بسته جیره غذایی متعلق به ارتش المان) به پاریس موافقت کرد، به این شرط که دژهای حول و حوش پاریس تسلیم پروسی ها شود.با تسلیم این دژها ،ارتش فرانسه دیگر قادر به دفاع از پاریس نبود.با وجود این که افکار عمومی در پاریس مخالف هرگونه امتیازدهی یا تسلیم پروسی ها بود ، دولت فرانسه دریافته بود دیگر بیش از این قادر به نگه داشتن شهر نیستند و نیروهای گامبتا هم نمی توانند محاصره شهر را بشکنند.در 25 ژانویه رئیس جمهور تروشو استعفا داد و ژول فاور جای او را گرفت.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]شرایط متارکه جنگ در نیمه شب 25 ژانویه به اجرا درآمد.برخی منابع چنین روایت می کنند که فاور در راه برگشت از ورسای به پاریس بغضش شکست و به اشک ریختن افتاد و خود را به آغوش دخترش انداخت ، در حالی که سکوت بر حومه پاریس مستولی شده بود.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]گامبتا در شهر تور بود و در 30 ژانویه خبر تسلیم دولت در پاریس را دریافت کرد.گامبتا با خشم تسلیم شدن را رد کرد و به نیروهای آلمانی در اورلئان حمله کرد و با شکست موجه شد.تعدادی از دیپلماتهای پروسی در 5 فرویه با قطار وارد تور شدند تا با گامبتا مذاکره کنند ، و روز بعد گامبتا نیروهای محلی را به دولت دفاع ملی واگذار کرد و این سبب آتش بس در سراسر خاک فرانسه شد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]فعالیت های دریایی پروس و فرانسه[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در اغاز نبرد دولت فرانسه تصمیم به محاصره سواحل آلمان داشت ، چیزی که نیروی دریایی کوچک کنفدراسیون شمال آلمان قادر به ممانعت از ان نبود.با این حال این طرح موفقیت اندکی داشت.سربازان وظیفه ای که توقع بر حاضر بودنشان در هنگام جنگ بود، بیشتر در حال فعالیت در شرکت های ماهیگیری در نیوفوندلند یا اسکاتلند بودند و این نیروی انسانی مطلوب را کاهش می داد.بنابراین تنها بخش کوچکی از ناوگان 470 فروندی فرانسه در 22 جولای وارد آب های آزاد شد.از مدت ها قبل ، ناوگان فرانسه دچار کمبود زغال سنگ برای سوخت کشتی هایش بود.محاصره ناموفق بندرگاه ویلهلمزهافن و دستورات متناقض در مورد اعزام شدن به دریای بالتیک یا بازگشت به فرانسه باعث کم اثرتر شدن محاصره دریایی شد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]برای کاهش فشار از سوی پروسی ها بر مناطق آلزاس و لورن ،ناپلئون سوم و فرماندهی عالی فرانسه در ابتدای جنگ طرح هایی برای عملیات آبی خاکی و پیاده شدن در شمال آلمان داشتند.امید براین بود نه تنها نیروهای آلمانی از جبهه اصلی منحرف شوند ، بلکه دانمارکی ها هم با ارتش نیرومند 50 هزاره و ناوگان نسبتا قابل توجهشان به این تهاجم بپیوندند.اما به زودی مشخص شد پروسی ها دفاع مستحکمی برای بنادر عمده شان ترتیب داده اند ، از جمله یگان های توپخانه ساحلی مجهز به توپ های ساخت کروپ که قادر به هدف قرار دادن کشتی های فرانسوی از فاصله 4 هزار یاردی ( 3700 متری) بودند.ناوگان فرانسه فاقد سلاح های سنگین قادر به مقابله با این یگان های دفاع ساحلی بود ، و وضعیت توپوگرافی نامناسب خط ساحلی پروس هم مشکلات را دو چندان می کرد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]تفنگداران دریایی فرانسه که برای حمله به شمال آلمان آماده شده بودند ناچار به پیوستن به ارتش شالون شدند و آنان نیز در نبرد سدان به اسارت درامدند.پس از کمبود شدید افسر و درجه دار در ارتش فرانسه به سبب وقوع فاجعه های سدان و متز ، بیشتر افسران نیروی دریایی فرانسه به امر هدایت گاردهای متحرک که به تازگی تشکیل شده بودند اختصاص داده شدند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]با فرارسیدن فصل پاییز و توفان های فصلی دریای شمال ،محاصره دریایی کم اثرتر وکم اثرتر شد.در سپتامبر 1870 و فرارسیدن زمستان ، محاصره به کلی رها شد و ناوگان فرانسه بیشتر به سواحل نزدیک به کانال مانش و انگلستان منتقل شد و تا پایان جنگ آن جا باقی ماند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]برخوردهای محدودی بین کشتی های فرانسوی و آلمانی در جاهای دیگر درگرفت ،از جمله تهدید کشتی آلمانی (( هرتا)) توسط ناو فرانسوی ((اف.اس دوپلکس)) در بندر ناکازاکی ژاپن و همچنین نبرد بین قایق های توپ دار (( متئور)) پروس و فرانسوی (( بووه)) در خارج از بندر هاوانا در نوامبر 1870.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/5/59/FrenchFleet1870.jpg[/img][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]ناوگان فرانسه[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][b][size=5]عوامل پیروزی آلمان[/size][/b][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]پیروزی سریع آلمان بر فرانسه ناظران بی طرف را شگفت زده کرد ، بیشتر آنان در انتظار پیروزی فرانسه و یا حداقل یک درگیری طولانی مدت بودند.استراتژی های به کارگرفته توسط آلمانی ها تا بعد از پایان درگیری در بقیه بخش های جهان ناشناخته بود.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]سیستم ستاد ارتش[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]سیستم ستاد ارتش پروس که توسط هلموت فون مولتکه توسعه یافته بود ، تاثیرگذاری بالای خود را در برابر سیستم سنتی فرانسوی ها اثبات کرد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]نظر برخی از تحلیل گران در این مورد:[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]((مولتکه می توانست بر روی توانایی های افسران پروسی برای یافتن راه حل های تاکتیکی برای غلبه بر مشکلات جنگ حساب کند،این افسران از سال 1847 به طور منظم وارد خدمت شدند و توانایی های خود را در جبهه بوهم در سال 1866 اثبات کردند.))[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]نقل قول از هاجو هولبورن ، ((مفاهیم استراتژیک مولتکه))[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif](( دلیل اصلی فروپاشی ارتش فرانسه در سال 1870 سیستم فاسد و نادرست آموزشی و نحوه انتخاب ،ارتقا و استخدام افسران بود.این سیستم در واقع برای جذب نخبگان در ارتش ایجاد شده بود ، اما به نحو عجیبی در عکس این جهت عمل می کرد.این سیستم عامل مستقیم دور شدن قوه تفکر از فرماندهی عالی ارتش فرانسه بود.این نقص خود را به خوبی در تمامی تصمیمات نادرست و توجیه ناپذیر سیستم نظامی فرانسه نشان می دهد.سرزنش افسران فرانسوی به دلیل بی تاثیری شان در میدان نبرد امر نادرستی است.آنان هرآن چه در توان داشتند در این کارزار به عمل نهادند ،عامل شکست آنان عدم آموزش دیدگی کافی برای مواقع جنگ و نبود تمرین در دوران صلح بود ، به خصوص تمرین های برای افزایش خلاقیت))[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]نقل قول از دالاس .دی.ایرواین ، ((سیستم های ستادی فرانسه و پروس پیش از 1870))[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]سربازگیری همگانی[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]آلبرشت فون رون ،وزیر دفاع پروس از 1859 تا 1873 ، طرحی را ارائه داد که به موجب آن هر مرد پروسی قادر به جنگیدن باید به هنگام تحرک نیروها و جنگ به خدمت احضار می شد.در نتیجه این سیاست ،با وجود این که جمعیت فرانسه بیشتر از همه ایالت های آلمانی حاضر در جنگ بود ،آلمانی ها توانستند قوای پرشمارتری به میدان بیاورند.فرانسه 38 میلیونی قوای 500 هزار نفره به میدان آورد ، در حالی که ایالت های المانی با جمعیت 32 میلیونی شان ارتشی به استعداد 550 هزار نفر روانه جنگ کردند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]راه آهن[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در ابتدای جنگ ،462 هزار سرباز آلمانی به سرعت در مرزها مستقر شدند در حالی که فرانسوی ها توانستند تنها 270 هزار سرباز را در برابر این نیرو مستقر کنند.فرانسوی ها به دلیل مدیریت و طراحی ضعیفشان از یک نیروی رزمی 100 هزار نفره محروم شدند،بدون این که حتی یک گلوله شلیک شده باشد.این مساله تا حدی به نحوه سازماندهی دو ارتش در زمان صلح برمی گشت.هر سپاه پروسی در حلقه معینی در اطراف شهر عمده هر منطقه مستقر بود.محل زندگی افراد ذخیره به ندرت بیش از یک روز با محل فراخوانی شان فاصله داشت.در تقابل با پروسی ها ،بیشتر سربازان فرانسوی دور از محل های فراخوانی خود زندگی می کردند.سربازان ذخیره معمولا چند روز از محل های اعزام به خدمت خود فاصله داشتند ، و راه بیشتری هم برای رسیدن به یگان های رزمی باید پیموده می شد.این خود سبب ایجاد راه بندان در خطوط راه آهن می شد.این مسائل خود به همراه تفاوت در آماده سازی های پیش از نبرد تشدید می شدند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]ستاد ارتش پروس تحرکات راه آهن به هنگام جنگ را به صورت دقیقه به دقیقه طراحی کرده بود و این در هماهنگی کامل با گردانندگان سیستم راه آهن پروس بود.شبکه راه اهن فرانسه که توسط چند کمپانی مجزا مدیریت می شد ، بر اساس اهداف خالصا تجاری شکل گرفته بود و عوض شدن خطوط و واگن ها در مسیر آلزاس و لورن زمان طی مسیر را زیاد می کرد.ارتش فرانسه ارتباط چندانی با شبکه راه آهن نداشت و افسران فقط موظف یودند هر قطار در دسترس را به کار بگیرند.بی مسئولیتی و بی نظمی کامل بر نحوه اعزام نیروهای فرانسوی با راه اهن سایه افکنده بود.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]انزوای سیاسی[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]هر چند اتریش و دانمارک به سبب شکست های اخیرشان از پروس تمایل به انتقام گیری داشتند ، با دیدن عدم اعتماد به نفس فرانسوی ها از مداخله خودداری کردند.ناپلئون سوم همچنین از ایجاد اتحاد موثر با امپراتوری روسیه و پادشاهی بریتانیا عاجز ماند و مجبور شد به تنهایی با آلمان بجنگد ، البته این تا حد زیادی به دلیل تلاش های سیاسی بیسمارک بود.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]تسلیحات[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif](( فرانسوی ها تفنگ ته پر شاسپو را در اختیار داشتند که بر تفنگ های سوزنی پروسی ها برتری داشت، همچنین مترالیوز که یک مسلسل نسل اول به شمار می آمد.اما توپخانه فرانسوی ها در برابر توپخانه ته پر و تمام فولادی پروسی ها رده خارج به حساب می آمد.برتری توپخانه پروسی ها در نبرد گریولات نشان داد تاثیرگذاری اش بیشتر از برتری پیاده نظام فرانسوی هاست)).[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]قدرت های دیگر نیز بلافاصله سیستم ستاد ارتش و سربازگیری همگانی ، استفاده نظامی از راه آهن و تلگراف را که تاثیر انکارناپذیر در پیروزی پروس داشتند اقتباس کردند.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][size=5][b]نتیجه نبرد[/b][/size][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]واکنش پروس و عقب نشینی[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]ارتش پروس در 17 فوریه یک رژه پیروزی جزیی در پاریس برگزار کرد و بیسمارک هم با اعزام محموله های غذایی به پاریس و عقب نشینی نیروها به شرق پاریس تعهد خود به آتش بس را نشان داد.این نیروها متعهد شدند پس از پرداخت غرائمی به ارزش 5 میلیون فرانک خاک فرانسه را ترک کنند.نیروهای آلمانی مستقر در عمق خاک فرانسه به مناطق آلزاس و لورن عقب نشینی کردند.بیش از 200 هزار نفر از جمعیت پاریس ،عمدتا از طبقه متوسط به مناطق روستایی مهاجرت کردند.پاریس به سرعت با ارسال سوخت و غذای مجانی توسط پادشاهی بریتانیا و منابع دیگر پشتیبانی شد و وضعیت به حالت عادی برگشت.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/4/4f/Okupacja1871.png[/img][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]مناطق اشغالی توسط پروسی ها[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]واکنش فرانسویان به شکست[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]انتخابات عمومی در فرانسه دولت به شدت محافظه کاری به رهبری آدولف تی یر را بر سرکار اورد.تی یر که از جو سیاسی خطرناک پاریس نگرانی داشت خود و دولتش را در ورسای جای داد.دولت جدید که عمده اعضایش را سیاستمداران محافظه کار از طبقه متوسط شهرنشین تشکیل می دادند به زودی دست به وضع قوانینی زد که خشم عمومی را در پاریس به دنبال داشت.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]از جمله این قوانین ،(( قانون بلوغ )) بود که بر اساس آن تمامی بدهی های اماکن اجاره ای که در پاریس پس از سپتامبر 1870 متروک شده بود و همچنین همه بدهی های عمومی در سراسر فرانسه که به آن ها مهلت قانونی داده شده بود باید ظرف 48 ساعت پرداخت می شد.مردم پاریس خود انبوهی از بدهی برای پرداختن به فاتحان پروسی را بر خود تحمیل شده می دیدند و این دستور دولت هم بار مضاعفی بر دوششان می انداخت.با پاریسی تحت حمایت گارد ملی و چند واحد منظم نظامی در داخل شهر ،رهبران چپ گرا در هتل دوویل تجمع کرده و تشکیل (( کمون پاریس)) را اعلام کردند.جنبش کمون پاریس با قساوت هر چه تمام تر توسط دولت ورسای سرکوب شد،20 هزار نفر کشته شدند و بخش های بزرگی از پاریس تخریب شد.در دهه 1890 ، پس از کشف یک سند معتبر نظامی فرانسوی در سطل کاغذ باطله سفارت المان توسط یک مامور سازمان ضد جاسوسی فرانسه ،(( قضیه دریفوس)) در فرانسه جنجال به پا کرد.یک افسر یهودی الاصل فرانسوی از ناحیه آلزاس به نام آلفرد دریفوس ، در این مساله مقصر شناخته شده و به حبس ابد محکوم شد.بعدها از دریفوس اعاده حیثیت گردید و وی آزاد شد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]پیمان فرانکفورت ، علاوه بر واگذاری شهر استراسبورگ و استحکامات متز به آلمان ، آلمان را به فرمانروای مناطق آلزاس و بخش شمالی ناحیه لورن (موزل ) تبدیل کرد.هر دو ناحیه (خصوصا آلزاس) دارای اکثریت جمعیت آلمانی زبان بودند و بیش از 80 درصد از معادن اهن فرانسه به علاوه کارخانه های ماشین سازی بزرگ در ان ها قرار داشت.از دست دادن این مناطق تا سالها مایه سرافکندگی فرانسویان بود و خود به عاملی برای حمایت عمومی از آغاز جنگ جهانی اول تبدیل شد که در آن فرانسه توانست این قلمروها را باز پس بگیرد.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]کمون پاریس[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]کمون پاریس دولتی بود که در دوره زمانی کوتاه بین 18 مارس تا 28 می 1871 بر پاریس فرمان راند.رهبری این دولت از اتحاد میان مارکسیستها و آنارشیستها پدید امده بود و آنان نیز از ایجاد نخستین دولت به رهبری طبقه کارگر در طول دوره انقلاب صنعتی بسیار خشنود بودند.کمون پاریس نتیجه مستقیم شکست فرانسه در جنگ بود.نارضایتی میان کارگران فرانسوی و ضایعات جنگ از عوامل اصلی شکل گیری کمون پاریس بود.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][b][color=#0000FF]اتحاد آلمان[/color][/b][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]تشکیل امپراتوری آلمان موازنه قوایی را که پس از کنگره وین و پایان جنگ های ناپلئونی در اروپا پدید امده بود به طور کامل برهم زد.آلمان جایگاه خود را به عنوان قدرت اول خاک اصلی اروپا و دارنده یکی از نیرومندترین ارتش های جهان به دست اورد.با این که بریتانیا ابرقدرت جهانی باقی ماند،.فعالیت های سیاسی اش در خاک اصلی اروپا بسیار محدود شد و به آلمان این اجازه را داد نفوذ خود را در خاک اصلی اروپا اعمال کند.ازدواج ولیعهد آلمان با دختر ملکه ویکتوریا برجسته ترین مورد در روابط میان آلمان و انگلستان بود.[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/17/Wernerprokla.jpg/640px-Wernerprokla.jpg[/img][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]انتخاب ویلهلم اول به عنوان امپراتور آلمان از سوی امرای آلمانی در کاخ ورسای[/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif][color=#0000FF][b]جنبه لهستانی ماجرا[/b][/color][/font] [font=tahoma,geneva,sans-serif]در استان پوزن پروس که دارای جمعیت لهستانی بزرگی بود ،نارضایتی و تظاهرات های بزرگ لهستانی ها در خشم از پیروزی های پروسی-آلمانی در جنگ نمودی از یک جنبش قوی ناسیونالیستی میان لهستانی ها بود.درخواستهایی برای فرار سربازان لهستانی الاصل در خدمت ارتش پروس نیز مطرح شد، اما جواب درخوری نگرفت. یک گزارش هشداردهنده در 16 آگوست در مورد وضعیت استان پوزن به بیسمارک مخابره شد و در پاسخ قوای ذخیره در استان های مجاور به حال آماده باش درامد.جنگ فرانسه و پروس به یک رخداد مهم در روابط آلمانی ها و لهستانیان نیز تبدیل شد و آغازی بود بر یک روند طولانی و سرکوبگرانه از سوی مقامات آلمانی برای (( آلمانیزه)) کردن مناطق مورد مناقشه.[/font]
- 24 پاسخ ها
-
- 10
-
[right][quote name='anoushiravan1' timestamp='1355899315' post='289456'] چرا آلمان با وجود تصرف پاریس فقط به دو ایالت قانع شد؟ چرا کل فرانسه رو ضمیمه خاک آلمان نکرد؟ چرا پاریس به عنوان پایتخت فرانسه رو در اشغال نگه نداشت؟ [/quote][/right] [right]نگه داشتن یک ملت سی و چند میلیون نفری آن هم با قدرت نظامی و سابقه فرهنگی بالا؟[/right] [right]چجوری و با چه نیرویی اون وقت؟ با چه لجستیکی؟[/right] [right]توی مقاله دیدین ارتش پروس ارتش دائمی نشده بود هنوز و سربازاش تو وقت نیاز احضار می شدن[/right] [right]البته تو جنگ جهانی اول تغییر کرد این قضیه[/right] [right]قرن نوزدهم قرون وسطا نبود برادر من[/right] [right]شاید می شد کشورهای عقب مونده رو این طوری کرد[/right] [right]ولی کشوری مثل فرانسه رو هرگز[/right] [right]دوران اشغال خاک کشورها خیلی وقته تموم شده[/right] [right]ولی بعضی ها خیال می کنند هنوزم پیروزی یعنی اشغال کامل خاک حریف[/right]
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
جناب حاج رضوان مقایسه جمعیت تقریبا سی درصدی شیعیان لبنان و وجود سایر گروه های اقلیتی ان هم نه با قدرت قاطع با سوریه قیاس مع الفارق هست شیعه های اثنی عشری تو سوریه یک درصد جمعیتن با علوی ها فوقش ده دوازده درصد اون هم بدون هیچ منطقه استراتژیک و امنی لابد محله سیده زینب پایگاه میشه؟ دورتادورشون سنی ها هستن با جمعیت خیلی بیشتر و شهرهای بزرگ و مناطق صنعتی خیلی از همین علوی ها هم تو مناطق اکثرا سنی ساکن هستن ضمن این که قضیه اسراییل تو لبنان باعث شده بود خیلی سنی ها به حزب الله و امل حساس نباشن کاملا برعکس سوریه در سوریه این شرایط اصلا مهیا نیست حتی کردها رو کنار بذاریم 65 درصد جمعیت اعراب سنی هستن ضمن این که ترکیه و اردن و معارضان لبنانی هرگز چنین چیزی رو تحمل نمی کنند -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
از دوستان خواهش می کنم در صورت تمایل بحث رو در پی ام ادامه بدن که به انحراف نره تاپیک خانم هلیا با استقلال کردستان عراق خاطر کردهای ترکیه هم جمع می شه که حامی خوبی دارن پ ک ک هم خواهان استقلال کامل نیست با چنین وضعی احتمال میانجیگری اقلیم میان پ ک ک و ترکیه هم هست که در قبال حمایت ترکیه و دادن ازادی بیشتر به کردهای ترکیه پ ک ک هم دست از ادعای استقلال برداره و به خودمختاری و سهم در حکومت راضی بشه تلفات جنگ های ترکیه و پ ک کدر دوره حزب اردوغان هم یک صدم تلفات دهه نود نیست هر درگیری هر چقدر هم طول کشیده باشه بالاخره یه دوره ای با توافق طرفین در صورت تامین منافع تمومی داره جناب بیگدلی حیات اقتصادی کردستان عراق اونقدرهام محتاج ایران نیست مرز ترکیه بازه ایران هم برای دور زدن تحریم و بازارهایی که محصول توش بفروشه تو این وضعیت ناجور چندان از بازار کردستان عراق بی نیاز نیست ضمن این که در صورت محرز شدن دخالت مستقیم ایران تو قضیه ،دشمنای منطقه ای ایران که چندان هم ضعیف نیستن از این فرصت طلایی برای تضعیف ایران حداکثر استفاده رو خواهند کرد ناارامی در کردستان ایران هم نتیجه مستقیمش خواهد بود چه خوشمون بیاد چه نیاد که خودت می دونه چه تاثیر مخربی داره بعید می دونم ایران علاقه ای داشته باشه به این -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[right]متاسفانه دوستان تحلیل های سنتی و قدیمی دارند ان هم متاثر از تعصبشان[/right] [right]نکته به نکته بررسی می کنم قضیه رو[/right] [right]ترکیه همین الانش هم ارامش نسبی تو مناطق کردنشین رو مدیون نفوذ حزب عدالت و توسعه هست با نفوذش بین کردهای مذهبی و همچنین کمک های اقلیم کردستان[/right] [right]وگرنه وضعش از سوریه الان بدتر بود تو مناطق کردنشین[/right] [right]خود ترکیه هم می دونه باید کم کم وسایل فدرالی شدن خودش رو مهیا کنه[/right] [right]البته نه تو یه سال دو سال[/right] [right]حالا هر چه نفوذ کردهای مذهبی و اقلیم کردستان بیشتر،تندروهای پ ک ک نفوذشون کمتر[/right] [right]کردهای ترکیه همشون پ ک ک نیستن....پ ک ک به خاطر قدرت رسانه ای و نظامیش اسم بزرگی داره...وگرنه کردهای مذهبی و حامیان اقلیم کمتر از اونا نیستن تو پایگاه مردمی[/right] [right]در هر حال...تو قضیه استقلال کردستان حتی پ ک ک هم با اقلیم کردستانه و امادگی درگیری با دولت عراق رو اعلام کرده[/right] [right]همه اقلیت ها زمانی بازیچه بودن...اما این که تا کی بازی طول بکشه هم قضیه دیگریه[/right] [right]لشکر عراق رو هم بنده نمی دونم از رو چی میگن دوستان[/right] [right]ارتش صدام تا وقتی دست به سلاح شیمیایی نبرد به ستوه اومد از دست کردهایی که یک هزارم قدرت الان رو هم نداشتن اون هم با اون ارتش و نیرو[/right] [right]چه برسه به دولت لرزان الان مالکی[/right] [right]این که ارتش عراقی که نه پشتیبانی هوایی نداره و نه نیروی زرهی مناسبی هم بتونه خطوط دفاعی کردها رو بشکنه کمی خیالبافیه[/right] [right]القاعده و عرب های مخالف دولت هم که تو منطقه مناقشه تا بخوای فراوونن[/right] [right]و اونا هم بیشتر با دولت عراق دشمنن تا کردها[/right] [right]نقش اسراییل رو هم نادیده نگیرین[/right] [right]اسراییل هم چندان با قضیه کردستان مستقل مشکلی نداره[/right] [right]جناب 100[/right] [right]محض اطلاع شما[/right] [right]کردستان عراق در حال حاظر صادرات نفت روزانه 200 هزار بشکه داره که کم نیست برای یک منطقه شش هفت میلیونی[/right] [right]تا چندسال دیگه برنامه رسوندن به یک میلیون بشکه رو هم داره[/right] [right]بمونه چند میلیارد بشکه ذخایر کشف شده و دست نخورده[/right] [right][color=#ff0000][b]البته همه این ها در صورت بروز درگیریه که اون رو من بعید می دونم[/b][/color][/right] -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[right]اعلان مستقیم خیر[/right] [right]ولی در صورت درگیری احتمالی تمایل بیشتری به پیروزی کردها دارد تا دولت مرکزی عراق[/right] [right]حزب عدالت و توسعه منافع فراوان اقتصادی و پیوند سیاسی با کردهای عراق دارد[/right] [right]و برعکس روابطی تیره با دولت مالکی[/right] [right]روی نفوذ اقلیم کردستان برای کنترل کردهای سوریه هم حساب می کند[/right] [right]جناب رومل[/right] [right]اتفاقا استقلال کردستان عراق هم به نفع ترکیه هست هم غرب هم کشورهای عربی[/right] [right]چون توی صف بندی مذهبی که برخی در اتشش دمیدند کردها هم در جناح مقابلشان هستند[/right] [right]نسل کشی هم خیالتان تخت[/right] [right]نه دنیای امروز دنیای دهه های هفتاد و هشتاد قرن بیستمه نه کردهای حالا کردهای اون زمان[/right] -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[right]جناب 100[/right] [right]مثل این که شما خبر ندارید قدرت در ترکیه دست کیه[/right] [right]و این جناح چه روابط حسنه ای با اقلیم کردستان داره[/right] [right]و چه سرمایه گذاری هایی توش داره[/right] [right]و تو خود ترکیه هم با هزار زحمت توانسته کردهای مذهبی رو به خودش جذب کنه[/right] [right]کردستان مدتهاست دیگه جزوی از عراق محسوب نمی شه[/right] [right]و مردمش هم حکومتی مثل حکومت مالکی رو نمی خوان و استقلال رو ترجیح می دن و تا اخرین نفس هم براش می جنگن[/right] [right]حتی مذهبی هاشون هم استقلال رو بیش از سلطه یک دولت مذهبی غیر از مذهب خودشان دوست دارن[/right] [right]دولت مرکزی عراق نه نیروی اطلاعاتی و نه توان نظامی چنین کاری رو نداره[/right] [right]حتی اعراب سنی مذهب هم مایل به پیروزی کردها هستند تا دولت مرکزی[/right] [right]مثل این که نمی دانید همین اروپای امروز چطور شکل گرفته[/right] [right]وگرنه این قدر روی واژه تمامیت ارضی اون هم برای کشوری که سابقه تشکیلش 90 سال بیشتر نیست حساسیت نداشتید[/right] -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[right]در مورد تشکیل دولت علوی تو سوریه[/right] [right]این فعلا خوش خیالی هست[/right] [right]خیلی از علوی ها توی مناطق اکثرا سنی نشین هستند[/right] [right]مثل حمص و حما و دمشق[/right] [right]با سقوط دولت مرکزی و دمشق اینها اگر بخواهند دولت شوند باید به مناطق علوی نشین فرار کنند[/right] [right]در همان مناطق ساحلی هم خیلی جاها هستند با اکثریت سنی یا مرز با لبنان[/right] [right]مثل بانیاس[/right] [right]اختیار با خود علوی هاست[/right] [right]اگر دلشان خواست به اندازه جمعیتشان در قدرت سهیم باشند که هیچ[/right] [right]وگرنه منتظر کشتار و انتقام جویی سنی ها باید باشند و برگردند به همان وضعیتی که قبل از امدن فرانسوی ها و استعمار سوریه داشته اند[/right] [right]یعنی گاو گوسفند و روستاهایشان در جبل العلویین[/right] [right]شمال هم که ترکیه هست و هرگز تشکیل چنین حکومتی رو تحمل نخواهد کرد[/right] [right]مقایسه سوریه هم با سومالی از ان حرفهاست[/right] [right]دورتادور سوریه دولت هایی هستند که ناارامی تو مرزهاشون رو برنمی تابند[/right] [right]چه اسراییل و چه اردن و چه ترکیه[/right] [right]در باب جنگ دولت مرکزی عراق و کردها[/right] [right]دولت عراق توانایی چنین کاری ندارد[/right] [right]نه سلاح مناسب دارد و نه حمایت خارجی مناسب[/right] [right]همه کشورهای عربی و ترکیه در صورت چنین جنگی طرف کردستان را می گیرند به علاوه هزاران رزمنده کرد از سایر مناطق کردنشین در کشورهای همسایه[/right] [right]دخالت غرب و امریکا هم جای خودش[/right] -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[right]چه دنیای جالبی[/right] [right]یکی دارد به بهانه ظهور امام زمانی که توی مذهبش ( که اقلیتی هستند درجهان و جهان اسلام) بهش اشاره شده مجوز سلاخی صدها هزار نفر را می دهد[/right] [right](( یکی دیگر می گوید برای جلوگیری از سلطه ((نواصب [/right] [right]هرکاری مجاز است[/right] [right]لابد در جناح روبرو هم خیلی ها میگویند باید دنیا را از وجود ((روافض)) پاک کرد[/right] [right]وای به حال هر چه مسلمان است و اسلام[/right] [right]این جا تنها چیزی که معنی ندارد انسانیت است[/right] [right]بعدش به کمونیست ها و کسانی که به خدا هم اعتقاد ندارند گیر می دهند[/right] [right]نمی خواستم غیر بحث نظامی دیگر حرفی بزنم[/right] [right]ولی بحث به حدی چندش آور شده که نمی شود تحملش کرد[/right] -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[right]حالا اگر همین فسفر سفید و موشک اسکاد هم دردی از جناب اسد و نظامش دوا کرد نوش جانش[/right] [right]ما که فهمیدیم فردایش اگر شیمیایی هم استفاده کرد و صدها هزار نفر (حتما همشان تروریستند دیگر) هم استفاده شود اصلا مشکلی ندارد[/right] [right]برای محور مقاومت استفاده از هر سلاحی ان هم ضد هرکسی که عنصر نامطلوب تشخیص داده شد مجاز است با توجه به اظهارات دوستان[/right] -
زحمت انتخاب مقاله و ارائه متن رو جناب قرمز کشیدن ترجمه رو بنده و خانم هلیا انجام دادیم مدیران لطف کنن منتقلش کنند نبرد زاما زمان: 19 اکتبر 203 پیش ازمیلاد محل : زاما، در نزدیکی کارتاژ نتیجه : پیروزی قاطع روم . پایان جنگ دوم پونیک کشورهای درگیر : روم و نومیدیا در برابر کارتاژ و گل فرماندهان : روم : اسکیپیوی افریقایی کارتاژ : هانیبال نیروها روم: 40،000 شامل 34،000 پیاده نظام 9000 سواره نظام کارتاژ: 51،000:شامل 45،000 پیاده نظام 4000 سواره نظام 80 فیل جنگی تلفات روم: 2500 کشته کارتاژ: 20،000 کشته 20،000 اسیر نبرد زاما که در 19 اکتبر سال 202 پیش از میلاد درگرفت پایان قاطع دوره دوم جنگ های پونیک را رقم زد.یک ارتش رومی تحت فرمان پابلیوس کورنلیوس اسکیپیو آفریکانوس ( اسکیپیوی آفریقایی) نیروی کارتاژی تحت فرمان رهبر افسانه ای کارتاژیان هانیبال را شکست داد.مدت کوتاهی پس از این شکست سنای کارتاژ درخواست صلح کرد و سنای جمهوری روم هم با وضع شرایط تحقیرکننده ای آن را پذیرفت و به این جنگ 17 ساله پایان داد. پیش زمینه با عبور از کوهستان های آلپ ، هانیبال در سال 218 پیش از میلاد به شبه جزیره ایتالیا رسید و در چند نبرد بزرگ با ارتش رومی پیروز شد. رومیان که از شکست دادن هانیبال در خاک خودشان عاجز مانده بودند تصمیم به انتقال نبرد به خاک کارتاژ گرفتند. کارتاژیان ناچار به فراخواندن هانیبال شدند و هانیبال به هنگام پیاده شدن اسکیپیو در جنوب شبه جزیره بود. (سال 203 پیش از میلاد) پس از پیروزی قاطع اسکیپیو در اسپانیا و در نبرد ایلیپا در سال 206 پیش ازمیلاد شبه جزیره ایبری برای رومیان امن شده بود.سال بعد اسکیپیو به رم بازگشت و در سنا متفقا به عنوان کنسول برگزیده شد.او که اکنون به اندازه کافی نیرومند شده بود طرح پایان جنگ با حمله به خاک اصلی کارتاژ را مطرح کرد. سنا نخست با این طرح جاه طلبانه مخالفت کرد.بیشینه سنا با ترغیب فابیوس ماکسیموس این طرح را بسیار پرهزینه می دانست.سرانجام اسکیپیو و هوادارانش سنا را قانع کردند و به اسکیپیو برای تهیه مقدمات حمله اختیار تام داده شد. اسکیپیو در وهله اول نیروی منظم حکومتی در اختیار نداشت.نیروی ابتدایی که او همراهشان به سیسیل رفت یک قوای هفت هزار نفره از داوطلبان ناهمگون بود.بعدا او توانایی فراخوانی به خدمت قوای منظم منظم در سیسیل را که بازمانده های لژیون های پنجم و ششم بودند به دست اورد.این نیروها به عنوان تنبیهی برای شکست در نبرد کانای به سیسیل تبعید شده بودند.اسکیپیو قوایش را با سربازگیری و فراخوانی سربازان فراری تقویت کرد. با پیاده شدن در اوتیکا اسکیپیو قوای کارتاژ را در نبرد دشت های بزرگ در سال 203 پیش ازمیلاد شکست داد. کارتاژی های غافلگیرشده چاره ای جز پیشنهاد صلح به اسکیپیو که البته شرایط نسبتا معتدلی هم داشت نداشتند.طبق قرارداد امضا شده میان اسکیپیو و کارتاژیان،کارتاژ قلمرو افریقایی خود را حفظ می کرد اما قلمرو ماورا البحری خود را از دست می داد،چیزی که قبلا به انجام رسیده بود. ماسینیسا حاکم نومیدیا می توانست قلمرو خود را در آفریقا گسترش دهد.همچنین کارتاژ ملزم به محدود کردن ناوگان خود و پرداخت غرامت جنگی می شد.سنای روم نیز شرایط را پذیرفت.سنای روم در سال 203 پیش از میلا هانیبال را از ایتالیا فراخواند. سرانجام کارتاژیان با غارت محموله های یک ناوگان صدمه دیده رومی در خلیج تونس قرارداد را نقض کردند.کارتاژیان دیگر قرارداد را مفید نمی دیدند و با وجود اعتراض شدید روم ان را رد کردند. نحوه ی استقرار هانیبال لشکری متشکل از سربازان مزدور ، شهروندان محلی و کهنه سربازان بازمانده از نبردهای ایتالیا را رهبری می کرد ، در حالی که سپاه اسکیپیو را لژیونرهای رومی و نیز بخشی از ان را سواران نومیدیایی تشکیل می دادند. نبرد در زاما ، 130 کیلومتری جنوب غربی شهر تونس کنونی درگرفت. هانیبال پیش از اسکیپیو به دشت های زاما رسید، جایی که برای مانورهای سواره نظام مناسب بود.این امر به اسکیپیو که وابسته به سواره نظام سنگین رومی و نیز سواران سبک اسلحه نومیدیایی بود دست بالا را در نبرد می داد.هانیبال قوایش را در جهت شمال غربی به صف کرد و اسکیپیو نیز نیروهایش را در جهت جنوب شرقی مقابل سپاهیان کارتاژ آرایش داد. لشکر هانیبال دارای 45 هزار پیاده ،6 هزار سوارو 80 فیل بود.در حالی که اسکیپیو 34 هزار پیاده و 6 هزار سوار در اختیار داشت. هانیبال سواران باتجربه اش را در جناحین قرار داد و پیادگانش را در سه صف پشت سر هم پشت فیل هایش گذاشت. صف اول آمیخته ای از سربازان مزدور اهل گل ، لیگوریا و جزایر بالئاری بود.در صف دوم شهروندان داوطلب لیبیایی و کارتاژی جای گرفتند و صف سوم از کهنه سربازان نبردهای ایتالیا تشکیل می شد.هانیبال کهنه سربازانش را تعمدا در صف سوم جای داده بود تا نیروهای اسکیپیو را که تمایل داشتند در قلب سپاهش نفوذ کنند در یک حمله گازانبری به دام بیندازد ، همان کاری که در نبرد ایلیپا انجام داده بود. برخی مورخان براین عقیده اند که حدود 4000 مقدونی تبار هم در صف دوم سپاه هانیبال حضور داشتند ، عقیده ای که عموم مورخان آن را رد کرده و تبلیغات رومی ها به حساب می اورند.با این حال برخی معتقدند ممکن است تعدادی مقدونی اجیر شده بدون تایید مقامات محلی شان به ارتش هانیبال ملحق شده باشند. نیروهای اسکیپیو ارایش مشابهی داشتند: هاستاتی ها در صف اول ، پرینسیپ ها در صف دوم و تریاری ها در صف سوم.جناح راست که نیرومندتر به حساب می اید سواران نومیدیایی تحت فرمان ماسینیسا را شامل می شد،و در جناح چپ سواره نظام سنگین ایتالیایی به فرماندهی لائلیوس قرار گرفته بودند.نگرانی اصلی اسکیپیو فیل های هانیبال بود که برای ان هم تدبیر زیرکانه ای اندیشیده بود. اسکیپیو می دانست در صورت صدور فرمان حمله فیل ها تنها قادرند در یک خط مستقیم حمله کنند.بنابراین در میان صفوف لشکریانش شکاف هایی ناگهانی ایجاد کرد تا فیل ها بدون زدن آسیب جدی از میان این شکاف ها رد شوند. هانیبال و کارتاژی ها در نبردهای قبلی مانند نبرد کانای بر قدرت سواره نظام تکیه داشتند .اسکیپیو که اهمیت این موضوع را دریافته بود با تقویت هم پیمانی با نومیدیایی ها و ایجاد یک نیروی سواره نظام جدید در جزیره سیسیل سعی کرد در نبرد زاما برتری را در این رابطه به دست بیاورد. هانیبال امیدوار بود قدرت فیل ها و تراکم دو صف اول سپاهش قوای اسکیپیو را تحلیل ببرد و در پایان بتواند توسط کهنه سربازانش کار نیروهای رومی را یکسره کند.با این که آرایش هانیبال به خوبی طرح ریزی شده بود در از هم پاشاندن شیرازه سپاه رومیان ناکام ماند. گفته می شود دو سردار پیش از نبرد با هم ملاقات کردند. http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/512px-Mohammad_adil_rais-battle_of_zama-1.PNG نبرد در اغاز نبرد هانیبال فیل ها و پیشاهنگان سپاهش را برای در هم شکستن خطوط رومیان و کشف نقاط رخنه پذیر در سپاهشان روانه کرد.حمله با مقاومت پیشاهنگان سپاه روم مواجه شد.به علاوه اسکیپیو به سوارنش فرمان داد با صدای بلند شیپورها فیل ها را بترسانند که تا حدی موثر واقع شد و برخی از فیل ها با برگشتن به سوی سپاه کارتاژ باعث بی نظمی هایی در جناح چپ ان شدند.با بهره گیری از این موقعیت مانیسا سواران نومیدیایی اش را به طرف جناح چپ کارتاژ حرکت داد .در این جناح تعدادی سوار نومیدیایی حضور داشتند و به دلایلی نامعلوم صحنه نبرد را ترک کردند.سایر فیل ها با استفاده از تاکتیک اسکیپیو از میان شکاف ها عبور داده شدند و به پشت سپاه کشیده شدند تا در انجا با آنان درگیری صورت بگیرد.نقشه اسکیپیو برای برطرف کردن تهدید فیل ها جواب داد.نیروهای اسکیپیو باز هم به آرایش سنتی رومی بازگشتند.لائلیوس فرمانده جناح چپ رومیان با قوایش به جناح راست کارتاژیان یورش برد.سواران کارتاژی با عمل به توصیه های هانیبال سواران رومی را به دنبال خود به محلی دور از میدان نبرد کشیدند تا انان را از حمله به بخش اصلی سپاه بازدارند.اسکیپیو اکنون قلب سپاهش را مستقیما به سوی قلب سپاه تحت فرماندهی هانیبال حرکت داد.هانیبال دو صف اول را به پیش فرستاد و کهنه سربازانش را ذخیره نگه داشت.پس از مدت کوتاهی صف اول سپاه هانیبال توسط هاستاتی های اسکیپیو عقب رانده شد.هانیبال به سربازان صف اول فرمان داد به صف دوم بپیوندند و خود را در ان سازمان دهند.بسیاری از انان موفق به فرار شدند و توانستند این فرمان هانیبال را اجرا کنند.هانیبال این بار هجوم را با صف دوم اغاز کرد. درگیری سنگینی درگرفت که طی ان هاستاتی ها با تلفات سنگین مجبور به عقب نشینی شدند.اسکیپیو صف دوم یعنی پرینسیپ ها را به کمک هاستاتی ها فرستاد.با رسیدن پرینسیپ ها سپاهیان رومی توانستند صف دوم قوای هانیبال را شکست دهند.طبق فرمان هانیبال صف دوم نمی توانست به صف سوم بپیوندد و مجبور بود در جای خود بماند.سوران کارتاژی تا کنون به خوبی دستورات هانیبال را اجرا کرده بودند و اثری از سواره نظام رومی در میدان اصلی نبرد نبود.وقتی سواران رومی به حد کافی از میدان نبرد دور شدند سواره نظام کارتاژ به سواران رومی یورش برد اما در پایان شکست خورد.در این لحظه توقفی در صحنه نبرد پیش امد.دو سپاه دوباره نیروهای خود را آرایش دادند.اسکیپیو همه سپاهش را در یک صف قرار داد.هاستاتی ها در مرکز ،پرینسیپ ها در جناح های داخلی و تریاری ها در جناح های خارجی.هانیبال در انتظار حمله اسکیپیو ماند.درگیری که در پیش امد خونین و سهمگین بود بدون این که به هیچ طرفی برتری قابل ذکری بدهد. روند نبرد به سود رومی ها پیش می رفت.سواره نظام روم به میدان نبرد بازگشت و از پشت به کارتاژی ها یورش برد.سپاه کارتاژ محاصره و مضمحل شد.هزاران نفر از کارتاژی ها و خود هانیبال توانستند از کشتار بگریزند.هانیبال شکست تعیین کننده ای خورد که به مقاومت از سوی کارتاژ خاتمه داد.بیش از 20 هزار تن از سپاهیان هانیبال در زاما کشته و 20 هزار تن دیگر اسیر شدند.تلفات رومیان حدود 2500 کشته بود. عواقب به زودی پس از پیروزی اسکیپیو در زاما، به دلیل درخواست سنای کارتاژها برای صلح، جنگ به پایان رسید. برخلاف عهدنامه جنگ اول پونیک آنها شرایط چنان سختگیرانه بود که کارتاژها دیگر هیچوقت برتری رومی ها بر مدیترانه را به چالش نکشیدنند. این شرایط، امکان ایجاد نیروی نظامی قدرتمند در کارتاژ در آینده را از آنها گرفت، گرچه اوضاع اقتصادیشان به زودی به خوبی اول شد، چون زیاد نیاز نداشتند پولی برای ارتش مزدورها بپردازند. همچنین یکی از این شرایط این بود که کارتاژی ها حق نداشتند بدون رضایت روم، جنگی را شروع کنند. همین، بهانه لازم را به رومی ها داد تا جنگ سوم پونیک را شروع کنند، به این دلیل که کارتاژی ها در مقابل تجاوز نومیدیا از خودشان دفاع کردند. وقتی روم جنگ سوم پونیک را 50 سال بعد آغاز کرد، کارتاژی ها آنقدر ضعیف شده بودند که حتی نتوانستد برماسینسیا بسیار ضعیف و پیر در آفریقا غلبه کنند! گرچه خطی دفاعی در شهر اصلیشان تشکیل دادند و تا مدتها در برابر محاصره، ایستادگی کردند، ولی سرانجام این شهر نیز فتح شد و تنها کاملا از بین رفت. تنها 55 هزار نفر جان به در بردند. http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/500px-Mohammad_adil_rais-battle_of_zama-2.PNG هانیبال نبرد را با حمله فیل هایش به رومی ها شروع می کند.اسکیپیو به سواره نظامش فرمان می دهد با صدای شیپور فیل ها را بترسانند. فیل های وحشت زده به طرف جناح چپ کارتاژ برمی گردند و نظمش را به هم می ریزند http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/500px-Mohammad_adil_rais-battle_of_zama-3.PNG جناح راست رومی ها به سواران کارتاژ حمله کرده و شکستشان می دهد،همین طور جناح چپ رومی ها جناح چپ راست کارتاژ را.فیل ها در کوره راه ها به دام افتاده و کشته می شوند http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/500px-Mohammad_adil_rais-battle_of_zama-4.PNG سواران شکست خورده کارتاژی می گریزند.اسکیپیو به صفوف اول و دوم هانیبال یورش برده و ان ها را درهم می شکند http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/500px-Mohammad_adil_rais-battle_of_zama-5.PNG اسکیپیو و هانیبال نیروهایشان را در یک صف دوباره آرایش می دهند و نبرد تا زمان بازگشت سواره نظام رومی و حمله از پشت ان ها به پیادگان هانیبال در حالت بن بست می ماند مترجمان Moltke و heliaa برداشت فقط با ذکر نام مترجمان و میلیتاری با تشکر تاپیک منتقل شد علی
- 20 پاسخ ها
-
- 22
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[right]جناب حاج رضوان[/right] [right]این که به کارگیری سیستم های مثل سام-8 و یا هلیکوپترهای میل نیاز به زیرساخت و افراد متخصص دارد شکی نیست[/right] [right]ولی در این هم شکی نیست که تصرف یا نابودی این ها مساوی است با تضعیف توان نظامی قوای حکومتی[/right] [right]این که شما می فرمایید در جریان جنگ تاثیری نداره رو نمی دونم با چه پشتوانه ای هست[/right] [right]در مورد موشک های اسکاد[/right] [right]این موشک ها علیه پایگاه نظامی شیخ سلیمان در حومه غربی حلب که کاملا نزدیک به مناطق شهری و غیرنظامی هست شلیک شدن[/right] [right]عکس هایی البته نه چندان معتبر هم از شلیک این موشک ها در نزدیکی دمشق موجوده[/right] [right]این که چه دلیل عقلی برای شلیک این سلاح های کم دقت علیه پیاده های ارتش ازاد هست رو فرماندهان ارتش اسد باید جواب بدهند[/right] [right]در مورد وضعیت دمشق و حومه اش[/right] [right]سایت موسسه مطالعات جنگ[/right] [right]به آدرس[/right] [right][url="http://www.understandingwar.org"]http://www.understandingwar.org[/url][/right] [right]مقالات بسیار خوبی در مورد جنبه نظامی قضیه سوریه داره[/right] [right]همین یک هفته پیش بررسی خوبی روی وضعیت دمشق و حومه اش داشت[/right] [right]و همین طوری خیلی مقاله های دیگه[/right] [right]توصیه می کنم اگه می خواهید دور از غوغای رسانه ای و صرف نظامی قضایا رو ببینید به این سایت مراجعه بفرمایید[/right] -
[right]تصرف یک پایگاه راداری در حومه حلب توسط مخالفان[/right] [right][url="http://www.youtube.com/watch?v=dlFwEj3AHNQ&feature=youtu.be&t=1m11s"]http://www.youtube.com/watch?v=dlFwEj3AHNQ&feature=youtu.be&t=1m11s[/url][/right]
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[right][quote]معمولا در واحدهای ارتش افرادی از استان های مختلف جمع میشن، حال در نظر بگیرید در شهری چون حلب اغلب از اهالی اون شهر جز شورشیان هستند[/quote][/right] [right]تحلیل بسیار مناسبی ارائه دادند جناب رومل[/right] [right]نکته ای که خوب بهش اشاره کردید همین بود[/right] [right]ولی چه کنیم که در نظر برخی دوستان شورشیان همگی افغانی و چچنی و عرب خلیجی هستند و اصولا غیر سوری[/right] [right]خوب و بدشان به کنار[/right] [right]این که بخش اعظم جنگجویان مخالف خودشان از مردم سوریه هستند یکی از بحث ها بوده[/right] -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[quote name='Haj_Rezvan' timestamp='1355397295' post='288190'] کسی از دوستان ویدیویی از برخورد ارتش سوریه با اسرا داره؟ [/quote] ارتش حکومتی سوریه از مخالفان مسلح اسیر نمی گیره درجا خلاصشون می کنه سوای عده معدودی که می برن تلویزیون و با قیافه سیاه و کبود ازشون اعتراف می گیرن اگه در مورد برخورد قوای حکومتی با غیرنظامیان توی ایست های بازرسی ویدئو می خواید تا دلتون بخواد موجوده -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[right]برادر رضوان گرامی[/right] [right]شلیک موشک اسکاد یا مشابهش از طرف یک حکومت به طرف شهرهای کشور خودش را خودتان بهتر می دانید چه معنایی دارد از لحاظ اخلاقی و حقوقی قضیه[/right] [right]دیگر نمی شود در اینجا بهانه اورد که مناطق تحت کنترل تروریست ها را زدیم[/right] [right]بحث بنده هم روی خوبی و بدی این کار نبود[/right] [right]این خودش نشانی از به استیصال رسیدن نیروهای نظامی حکومتی است.آخر من نمی دانم موشک اسکاد با دایره خطای چند صد متری یا حتی چند کیلومتری چه کاربردی در برابر قوای پیاده پنهان شده در عوارض شهری یا طبیعی دارد؟[/right] [right]سوای ایجاد رعب و وحشت میان غیرنظامیان و کشتار و تخریب گسترده شما برای موشک اسکاد چه کاربرد دیگری قایلید؟[/right] [right]البته احتمالش هست موشک های جناب اسد به کمک نبوغ متخصصین سوری و برادر غیر سوری به حسگرهایی مجهز شده اند که از چندصد کیلومتر ان ورتر تروریست را از غیرتروریست تشخیص می دهند[/right] [right]!!!!؟[/right] -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[right][quote name='bigdelimohamad9' timestamp='1355345784' post='288123'] با این تفاصیل ارتش سوریه از ما خیلی مجهزتره ! جالبه که با اعتماد به نفس معروف ایرانی اونو محتاج حمایت خودمون می دونیم [/quote][/right] [right]این که در بخش زرهی ارتش حکومتی سوریه از ایران حجم بزرگتری دارد شکی درش نیست[/right] [right]البته در جنگ های چند دهه اخیر هم مشخص شد که این توده بی کیفیت و به ظاهر ترسناک در نبردهای مدرن به حساب نمی اید[/right] [right]عراقی ها که در بهینه سازی و تولید و تعمیر تانک های روسی (نمونه اش تانک های انیگما و شیربابل)آن هم در بیست و چند سال قبل دست بالایی داشتند را دیدیم در جنگ خلیج فارس و 2003 چه برسرشان امد[/right] [right]در برابر برتری هوایی و تانک های پیشرفته رقبا گله گوسفندانی هستند در برابر گرگها[/right] [right]همین درگیری داخلی نشان می دهد در برابر ساده ترین سلاح های ضد تانک هم اسیب پذیر هستند[/right] [right]کمک ایران به سوریه برمی گردد به در اختیار گذاشتن کمک های فنی در موشک های بالستیک و همچنین گازوییل برای سوخت ادوات زرهی و مهمات این ادوات و همچنین مشاوره های نظامی[/right] [right]راستی به کارگیری موشک های اسکاد توسط ارتش شریف عربی سوریه بر ضد وهابی های خونخوار درنده وحشی ضد سوری را هم تبریک می گویم[/right] [right]طبق مشاهدات ماهواره ها و با تایید پنتاگون و ناتو ، در چند روز گذشته حداقل چهار موشک اسکاد به سوی شهرهای شمالی سوریه شلیک شده[/right] -
[right]اگه مایل به شاخ درآوردن هستید اینو ببینید[/right] [right][url="https://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=Br-sPB8RML8"]https://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=Br-sPB8RML8[/url][/right]
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
[right]هیچی دیگه[/right] [right] سایت معتبر الحقیقه ادعا فرمودن که این فیلم یکی دو دقیقه رو یکی از صفحه های فیس بوک مخالفان بوده و اون ها هم تونستن قبل از پاک شدن عکس بگیرن از صفحه[/right] [right]راستی جناب امینور از پیروزی های شکوهمند ارتش شریف عربی سوریه و نیروهای مردمی بر حیوانات انسان نمای تروریست خون آشام وحشی وهابی غیرسوری چه خبر؟[/right] -
[right]دوستان از نقش سواره نظام نومیدیایی غافل موندن.میشه گفت یکی از بهترین سواره نظام های سبک دنیای قدیم بودن.[/right] [right]تو ماجرای هانیبال اخرش نفهمیدم چطور اولش این نومیدیاییها متحد کارتاژ بودن بعدش ضدش شدن[/right] [right]هانیبال تو ایتالیا مشکلش این بود که واسه محاصره سلاح خوب نداشت[/right] [right]یعنی هر چی تو جنگ میدونی فرماندهیش توپ بود ولی تو محاصره ابزار و آلات درست حسابی نداشت[/right] [right]همون طور که چنگیزخان و ژنرالهاش[/right] [right]البته مغول ها باهوشتر از کارتاژی ها بودن و هر جایی رو که می گرفتن فوری مهندسا و نجارا و صنعتگرای خوبشو جدا می کردن که براشون منجنیق و ابزار محاصره بسازن[/right] [right]در هرحال[/right] [right]کارتاژی ها ملت بزرگی بودن که از صجنه تاریخ محو شدن[/right] [right]این سخن کاتو ژنرال رومی که ((کارتاژ باید نابود شود)) یکی از پرکاربردترین جمله های تاریخ شد[/right] [right]تو دوره ناپلئون هم روزنامه های فرانسه مدام این جمله رو خطاب به انگلیس به کار می بردن که البته اونجا قضیه برعکس شد[/right] [right]راستی دوستان علاقمند بشتابید ها........حیفه این تاپیک ها زود برن تو بایگانی و قبرستان تاریخ[/right]
-
عملیات گردباد، نجات دوباره مجارستان توسط ارتش سرخ
Moltke پاسخ داد به komsomolets تاپیک در جنگهای معاصر
[right]خب چکای عزیز داریم می رسیم به یه جای خوب[/right] [right]نظر بنده این هست که توی کشورهایی که شما اسم بردید مثل کوبا و کره و ویتنام جنبش های اصیل کمونیستی به وجود اومدن که حالا چه خوب چه بد تونستن با وجودی که چندان هم از حمایت روس ها بهره نمی بردن خودشونو سرپا نگهدارن[/right] [right]ولی به نظر من سیستم کشورهای اروپای شرقی یک سیستم تحمیل شده و زورکی بود و نه برامده از بطن خود جامعه[/right]