-
تعداد محتوا
792 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
2
تمامی ارسال های Moltke
-
بررسی برنامه اتمی پاکستان و آزمایش هایش ، و نیز توان اتمی هند انشالله برای آینده و در صورت وجود وقت کافی ، چون موضوع مفصلی است و پاکستان منبع اصلی صدور فناوری هسته ای به ایران ، کره شمالی و لیبی هم بوده است . در آزمایش های سال 1998 هندی ها ادعا کردند حداکثر توان سلاح های آزمایش شده 58 کیلوتن بوده که تخمین های مستقل بین 12 تا 25 کیلوتن بود . تنها آزمایش اتمی پاکستان هم که تصاویری از آن در دست است آزمایش چاگای -1 (Chagai -1 ) در 28 می 1998 است که اولین تست واقعی پاکستان بود ( پاکستان بین سال های 1983 تا 1990 ، 24 بار تست سرد و شکافت هسته ای کنترل شده داشت ) . این آزمایش در منطقه چاغی استان بلوچستان و نزدیک مرز ایران و افغانستان انجام شد . چون در منطقه کوهستانی انجام شد خیلی آثار واضحی در تصاویر نمی بینید . این هم تصاویری از آزمایش و محل انجام آن :
- 6 پاسخ ها
-
- 11
-
نبرد باغ آورد جنگ ایران – عثمانی ( 1730 -1735 ) بخشی از جنگ های نادری زمان وقوع : 19 ژوئن 1735 مکان وقوع : باغ آورد ، ارمنستان امروز نتیجه : پیروزی قاطع ایران ، پایان موثر جنگ تغییرات در قلمروها : تسلیم شدن شمار فراوانی از شهرها و پادگان های تحت تسلط عثمانی در قفقاز از جمله گنجه و تفلیس طرف های درگیر : امپراتوری صفوی امپراتوری عثمانی فرماندهان : ایران : نادر عثمانی : کوپرولو عبدالله پاشا ( در نبرد کشته شد ) توان رزمی : ایران : 15 هزار تا 18 هزار نفر ( بدنه اصلی 40 هزار نفره درگیر نشد ) عثمانی : 80 هزار نفر از جمله : 50 هزار سواره نظام موسوم به سپاهی ، 30 هزار نفر پیاده نظام ینی چری ، 40 قبضه توپ تلفات و خسارات : ایران : اندک عثمانی : 40 تا 50 هزار کشته و زخمی ، 32 توپ به تصرف ایرانیان درآمد نادر قلی افشار ، فرمانده ارتش و شاه بعدی ایران ، نقاشی از موزه ویکتوریا و آلبرت بریتانیا نبرد باغ آورد که با نام نبرد مرادتپه هم شناخته می شود آخرین درگیری مهم طی جنگ ایران و عثمانی در فاصله سال های 1730 تا 1735 بود . ارتش ایالتی عثمانی در قفقاز پیش از آن که بخش اصلی سپاهیان ایرانی وارد نبرد شوند به طور کامل توسط گارد پیشرو ارتش نادر منهدم شد . نابودی کامل قوای کوپرولو پاشا سبب شد پادگان های تحت محاصره عثمانی در قفقاز که با شنیدن خبر شکست خردکننده باغ آورد از رسیدن قوای کمکی نومید شده بودند تسلیم نادر شوند . باغ آورد یکی از تاثیرگذارترین پیروزی های نادر بود که در آن با سپاهی با اندازه چهار تا پنج برابر بزرگ تر از نیروهای خودش درگیر شده بود . پیروزی بزرگ نادر در باغ آورد در کنار شاهکارهای نظامی دیگرش در آق دربند ، کرنال و مهمان دوست جایگاه نادر را به عنوان یکی از نوابغ نظامی بزرگ تاریخ استوار می کند . پیش زمینه در 3 نوامبر 1734 نادر پس از تصرف ولایت شیروان و پایتخت آن شماخی طی ماه آگوست ، به دروازه گنجه رسید . استحکامات گنجه چنان قوی بود که نادر به جای حمله مستقیم تصمیم گرفت شهر را محاصره کند . بخشی از نیروها در اطراف گنجه باقی ماندند و باقی سپاهیان به سمت ارمنستان و گرجستان تاختند تا تفلیس و ایروان را محاصره کنند . عبدالله کوپرولو پاشا با قوایی متشکل از 50 هزار سوار ، 30 هزار پیاده و 40 قبضه توپ از قارص و به قصد پایان دادن به محاصره شهرها و شکست قوای نادر رهسپار قفقاز شد . به گفته آبراهام کرتی ، تاریخ نگار ارمنی ، نادر با رسیدن خبر گذشتن قوای کوپرولو پاشا از رودخانه آخوریان چنین گفت : ( به خدا قسم مدت هاست منتظر رسیدن چنین لحظه ای بودم ) . نادر بلافاصله به همراه گارد پیشرو اش که استعدادی بین 15 تا 18 هزار نفر داشت به راه افتاد . شب پیش از نبرد قوای نادر در ارتفاعات ناظر بر دشت که در کنار جنگلی قرار داشت اردو زد . نبرد کوپرولو پاشا با شنیدن اخبار مبنی بر نزدیک شدن نادر و کم تعداد بودن نیروهای او سرعتش را بیشتر کرد . نادر به جای پیوستن به بدنه اصلی نیروهایش گارد پیشرو را در معرض دید عثمانیان قرار داد . نبرد در ساعت 2 بعد از ظهر شروع شد . نادر ابتدا دسته ای از نیروهایش را در جنگل نزدیک صحنه نبرد مستقر کرد ، 3 هزار سرباز را در دره ای که پایین تر از صحنه اصلی درگیری بود جای داد و سپس برای جلب توجه عثمانیان یک حمله مختصر رو در رو را آغاز کرد . قوای عثمانی که در حال استقرار توپ خانه اش در یک تپه کوچک بود با مانور تهاجمی نادر که حمله حدود 2 تا 3 هزار شمخال چی نخبه ( جزایرچی ها ) برای تصرف تپه بود کاملا غافلگیر شد . تصرف تپه به دست ایرانیان و از دست رفتن توپخانه با ارزش مستقر در آن طی مرحله نخست نبرد روحیه سربازان عثمانی را شدیدا تخریب کرد . نادر در این حین واحد دیگری را برای خنثی کردن بخش دیگری از تمرکز توپخانه عثمانی در جناح چپ که با دستور فرماندهی مرکزی عثمانی در حال پیشروی بود اعزام کرد . توپخانه نادر که با داشتن بیش از 500 قبضه زنبورک ( توپخانه سبک مستقر بر پشت شترها که مانورپذیری و تحرک مناسبی داشت ) تقویت شده بود اکنون وارد عمل شد . زنبورک ها در برابر آتش توپخانه سنگین آسیب پذیر بودند ، اما اکنون که توپخانه عثمانی ساکت شده بود نقش مهمی ایفا کردند . آتش نوبتی بیش از 500 قبضه زنبورک و تعداد دیگری توپ سنگین ایرانی با وارد کردن تلفات سنگین مرکز سپاه عثمانی را به طور کامل دچار بی نظمی کرد و نیروهای ایرانی با استفاده از این موقعیت خود را به آن رساندند . توپخانه عثمانی دیگر نتوانست نقشی در نبرد بازی کند . زنبورک چی ایرانی در این زمان نیروهای نادر که در جنگل مستقر بودند با فرمان او و با شروع یک حمله جناحی بی نظمی سپاه عثمانی را به یک شکست فاجعه بار تبدیل کردند . نادر به همراه هزار سوار برگزیده اش راه را بر عقب نشینی دشمن بست . کوپرولو پاشا به دست یک سرباز ایرانی به نام رستم از اسب سرنگون گردید و سرش به عنوان هدیه برای نادر برده شد . افسران عالی رتبه عثمانی و هزاران سرباز دیگر نیز تا آستانه رودخانه آرپاچای ( آخوریان ) تعقیب و کشتار شدند . قتل عام قوای عثمانی چنان گسترده بود که خود نادر بعدها با اغراق در موردش چنین نوشت : ( ما همه ینی چری ها را قصابی کردیم ... حتی یک نفرشان نتوانست بگریزد ، تقریبا همه سواران عثمانی به لطف خدا کشته شدند ) . سرباز توپخانه ایرانی سرعت فروپاشی ارتش عثمانی و افتادن توپخانه بی دفاع آن ها به دست قوای نادر نشان می دهد عثمانیان با دیدن شمار کم نیروهای مستقر شده در برابرشان فریب نادر را خورده بودند و از منظم کردن صفوفشان غافل ماندند . نادر با استفاده از این فرصت منتظر رسیدن قوای اصلی اش نماند . یک حمله سریع و شوک آور به همراه حمله جناحی ناگهانی قوای استتار شده در جنگل که با زمان بندی عالی همراه بود کار را تمام کرد . تاکتیک های نادر در باغ آورد شباهت فراوانی به تاکتیک هایی دارد که اودا نوبوناگا ، جنگ سالار و شوگون مشهور ژاپنی در نبرد اوکه هازاما در سال 1560 میلادی به کار گرفته بود . نبرد باغ آورد پیامدها شکست باغ آورد برای عثمانیان چنان خردکننده بود که از قوای 80 هزار نفری اعزام شده تنها 8 هزار سرباز توانستند به قارص بازگردند . تلفات سپاه نادر اندک بود . باغ آورد به طور موثری به یکی از پرماجراترین جنگ های بین این دو ابرقدرت شرقی پایان داد . در این جنگ امتیازات فراوانی نصیب ایران شد که بعدها از دست رفت و به روابط دو کشور در قرون آینده شکل داد . نادر در نامه ای به حاکم گلستان گفت در هیچ یک از جنگ هایش چنین موفق نبوده است . به یاد پیروزی در باغ آورد و به فرمان نادر تندیسی در محل اردوگاه شب پیش از نبرد ساخته شد . نتایج استراتژیک نبرد بلافاصله نمایان شدند . گنجه و تفلیس بلافاصله تسلیم شدند . با گذشتن نادر از رودخانه آرپاچای و محاصره قارص ، در 13 اکتبر 1735 عثمانیان پذیرفتند ایروان را نیز در برابر رفع محاصره قارص تسلیم او کنند . وقایع هم زمان در اروپا روس ها که با شنیدن خبر شکست فاجعه بار عثمانیان از نادر جسور شده بودند با بهانه قرار دادن عبور سپاهی از تاتارهای کریمه از خاک روسیه و دور زدن ساحل دریای سیاه برای رسیدن به قفقاز و کمک به عثمانیان ، آن را نقض حاکمیت خود داستند و با عثمانی وارد جنگ شدند و شهر آزوف را گرفتند . اتریش هم موضع مشابهی داشت ، اما مانند روسیه چندان خوش شانس نبود و در نبرد گروکا از ترکان عثمانی شکست سنگینی خورد . حرکت نادر به سوی شمال نادر پس از عملیات موفقش در قفقاز فرمانداران و حاکمان جدیدی را به حکومت شهرها و قلمروهای قفقاز منسوب کرد و سپس به قصد جنگ با لزگی ها رهسپار شمال داغستان شد . تاتارهای کریمه که اکنون به شمال قفقاز رسیده بودند با شنیدن خبر شکست کوپرولو پاشا به سوی قلمرو خود بازگشتند . لزگی ها به نادر نشان دادند حریف قدری هستند و برف زمستانی و گذرگاه های باریک کوهستانی داغستان نیز کار را برای نادر مشکل تر کرد . رهبر لزگی ها پس از شکست از قوای نادر در ژوئن 1736 به قبایل آوار پناه برد و سایر سران لزگی با نادر صلح کردند . نادر که اکنون قفقاز را در قبضه قدرت خود گرفته بود به خاک اصلی ایران بازگشت تا شاهنشاه ( شاه تهماسب دوم صفوی ) را برکنار کند و سلسله خودش ( افشار ) را ایجاد کند . منبع : http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Baghavard
- 10 پاسخ ها
-
- 44
-
در مورد فتح المبین تا آنجایی که امکانش بوده بله ...اما منابع موجود متاسفانه تصویر کاملی از نبرد نمی دهند ...هیچ خبری از آمار دقیق تلفات خودی نیست...آن چه شما می فرمایید بخشی از توپخانه عراق بوده و نه همه اش ، در منابع ایرانی گفته شده 82 قبضه توپ که در ارتش های عربی می شود تقریبا دو فوج (هنگ ) ...آیا در فتح المبین ایران توانست از آتش توپخانه و هوایی دشمن جلوگیری کند ؟ با توجه به تلفات ادعا شده در منابع خارجی و سکوت ایران یحتمل خیر . در مورد کاربرد کلمه بلیتزکریگ در جتگ ایران و عراق اشاره واضحی از منابع معتبر ندیدم ...قطعا سعیم بر این است که کاملا بی طرف باشم ...اما در کل بهتر است تاکتیک ها و تفکر نظامی ایران در جنگ هشت ساله را بهتر مورد بازبینی قرار داد.
-
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
فعلا که در درگیری های جنوب و مرکز یمن همه کاره نیروهای گارد جمهوری وابسته به علی عبدالله صالح هستند . حوثی ها فقط نقش تبلیغاتی را بازی می کنند . عربستان و متحدانش فعلا بمباران را ادامه می دهند . قبایل مارب و شبوه را هم به عنوان نیروی رزمی پشت سرشان دارند . بمباران تا تضعیف کامل ارتش یمن ادامه پیدا می کند تا علی عبدالله صالح از آرزویش برای قبضه کردن کامل قدرت در یمن دست بکشد . هر وقت به این نتیجه رسید ، اتحادش را با حوثی ها خواهد گسست و به سهمی از قدرت که با آن احساس رضایت کند بسنده می کند . او که مثل حوثی ها کوه نشینی را دست ندارد!! نمی خواهد بر کشوری ویران و تحریم شده و منزوی حکومت کند . جنبش حوثی در کوهستان های صعده قدرت دارد و می تواند تا سال ها در آن به جنگ چریکی و ستیزه جویی (Insurgency) ادامه بدهد ...اما تسلط بر یمن ؟!! ائتلاف که منطقه پرواز ممنوع اعلام کرده . برای اثبات ادعایتان مدرکی دارید ؟ هواپیماهای ایرانی که وارد حریم هوایی بوسنی نمی شدن ...در کرواسی سلاح ها تخلیه می شد و از راه زمین به بوسنی می رسید ...آن هم زمانی که همه غرب و دنیای اسلام با بوسنی بود ، یمن امروز چطور ؟ ، نیروی هوایی و پدافند صرب های بوسنی را قیاس می کنید با ائتلاف عربی امروز!! -
سامانه دفاع هوایی سام-1 سامانه دفاع هوایی سام-1 ، دروازه رویاهای ارتش سرخ (SAM-1/S-25 Berkut)
Moltke پاسخ داد به salar_jetline تاپیک در پدافند هوایی
جناب MR-9 باید دید ازاین تعداد پایگاه هوایی چه تعداد پایگاه های هوایی با ظرفیت بالا بوده اند ، ضمنا نوع رهگیرهای به کار رفته هم مهم است ...مثلا اگر میگ -21 بوده باشد خیلی عجیب نیست با توجه به کیفیت و نحوه هدایت آن ها توسط ایستگاه های زمینی ... -
بر عکس نیست :) ....جام نوشیدنی است . در مورد بنای یادبود اطلاعی ندارم ...باید از مقامات کشور ارمنستان پرسید . در متن توضیح داده شد ...ارتش عثمانی که گمان نمی کرد نیروی کم تعداد نادر قادر به حمله مستقیم باشد برای توپخانه اش مکان استقرار و قوای مدافع مناسب قرار نداده بود و با ناگهانی حمله جزایرچی های ایرانی توپخانه اش را از دست داد . اما در مورد عملیات فتح المبین ، مقایسه نبردی که در سال 1735 میلادی درگرفته با عملیات سال 1982 ایران ، چندان مقایسه مناسبی نیست ...اما سعی می کنم استراتژی و تفکر نادر در جنگ را تا حدی با تفکر نظامی ایران بعد از انقلاب سال 57 از دیدگاه خودم مقابسه کنم : نادر در جنگ هایش هیچ گاه نیروهای کم تجربه و با کیفیت رزمی پایین را مورد استفاده قرار نمی داد . مانند بیشینه سرداران بزرگ تاریخ ، کیفیت برای نادر خیلی مهم تر از کمیت بود . پیاده نظام قزلباش دوره صفوی ( البته منظورم اواخر دوره صفوی است نه اوایلش ، در اواخر دوره صفوی به پیاده نظام معمولی ایران قزلباش گفته می شد ) تا حد زیادی در ارتش نادر به حاشیه رفت و جایش را به پیاده نظام نخبه شمخال چی ( جزایرچی ها ) داد . نادر به جای تکیه بر سواران بی نظم عشایری که بیشتر در جنگ های چریکی کاربرد داشتند و آسیب پذیری شدیدی در برابر آتش توپخانه داشتند ، از سواران عشایری مناطق مختلف و اقوام گوناگون ساکن قلمرو ایران و حتی فراتر از آن ( ترکمانان ، کردها ، بختیاری ها ، پشتون ها و ازبک ها ) ، سواره نظام منظم و باکیفیتی ساخت که در لحظات حساس نبرد از قدرت مانور و تحرک بالای آن ها بهره می جست .در طول تاریخ مثال های دیگری از این نوع واحدهای سواره گارد متحرک خالد بن ولید طی جنگ هایش با امپراتوری های ساسانی و بیزانسی ، و سواره نظام نومیدیایی هانیبال در جنگ های پونیک هستند که ضعف های نیروهای پیاده را پوشش می دادند و در مراحل حساس نبردها وارد عمل می شدند . از طرف دیگر ، همان طور که از آثار مورخانی مثل لارنس لاکهارت می توان برداشت کرد ، نادر با استخدام متخصصان توپخانه فرانسوی توانست بهترین سواره نظام آسیایی دوران خود را در اختیار داشته باشد . توپخانه سنگین ایران که در ابتدا چندان قوی نبود و در محاصره بغداد نشان داد برای محاصره شهرهای بزرگ مناسب نیست در ادامه دوره نادری پیشرفت فراوان کرد .علاوه بر این ، توپخانه سبک و متحرک زنبورک که سلاح منعطف و بسیار موثری بود نیز در سپاه نادری به یک ابزار محبوب تبدیل شد . ارتش نادری در نبردهای مهمش مثل کرنال ، آق دربند ، باغ آورد و مهمان دوست ارتشی است پرتحرک و منعطف که هیچ گاه سعی نمی کند در جنگی سراسری و رودر رو با دشمن درگیر شود و از انواع مانورها ، کمین ها و حرکات شوک آور و ناگهانی بهره می جوید . تنها نبردی که نادر از حمله همه جانبه و مستقیم استفاده کرد نبرد سامراء بود که تنها شکستش هم در همین نبرد رخ داد . نادر در دوره حکمرانی و فرماندهی اش بر خلاف بسیاری از حاکمان دیگر ایران ، سعی داشت در ارتش و دستگاه حکومتی اش بر اصل شایسته سالاری تاکید داشته باشد و از استعدادهای موجود در قلمروش بهترین بهره را ببرد و بر حلقه محدود هم قبیله ای های خودش تکیه نکند . تلاش فراوان کرد که اختلافات مذهبی دوره صفوی که منجر به بروز شورش های فراوان و در نهایت سقوط سلسله صفوی شده بود را کم اثر کند و با ایجاد وحدت میان اهل سنت و شیعیان و جلوگیری از ادامه تنش ها ایران را به کشوری باثبات بدل کند . مثال خوبی از این مساله احمدشاه درانی است . احمدشاه که از طایفه پشتون ابدالی بود از سربازی ساده در سپاه نادر به سرداری برجسته بدل شد و بعدها پس از رسیدن به پادشاهی افغانستان همان تاکتیک های نادر را در جنگ هایش به کار گرفت . نبرد پانیپت که در سال 1761 درگرفت و یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین نبردهای تاریخ شبه قاره هند بود مثالی واضح بر این امر است . البته نادربا همه نبوغ نظامی که داشت ، تمایل شدیدی به استبداد هم داشت و همین خصیصه او در سال های آخر حکمرانی اش به همراه مالیات گیری های سنگین ایران را به صحنه شورش ها و سرکوب های خشن پس از آن تبدیل کرد که سرانجام جان خود او را هم گرفت و جنگ های داخلی پس ازآن نیز منجر به مرگ صدها هزار نفر و ویرانی مطلق کشور شد . ------------------------------------------------------------------------- اما در برابر سوالی که شما فرمودید ، از نظر من تفکر نظامی ایران پس از 1979 ، نمونه ای عجیب از سیستم های نظامی انقلابی است و نظیرش را من بیشتر در چین مائوییست می بینم و نه حتی در شوروی پس از 1917 یا فرانسه پس از انقلاب کبیر و گراند آرمه ناپلئون . در مورد شوروی پس از 1917 و تفکر نظامی اش می توانید به کتاب ارزشمند آقای اورلاندو فایجس تحت عنوان ( تراژدی مردم : انقلاب روسیه 1924 -1891 ) خصوصا جلد دومش با ترجمه آقای احد علیقلیان که توسط نشر نی منتشر شده و در مورد چین کمونیست به کتاب ( مائو ، داستان ناشناخته ) اثر جان هالیدی و جانگ چنگ با ترجمه آقای بیژن اشتری و منتشر شده توسط نشر ثالث مراجعه بفرمایید تا بهتر منظورم را متوجه شوید . تفکر فرماندهان برجسته ارتش سرخ و خصوصا جناح طرفدار تروتسکی را می توان در دو جمله خلاصه کرد : ( ارتش سرخی با حداکثر یک میلیون سرباز اما با تغذیه و لباس و پاافزار خوب هزاربار به مصلحت نزدیک تر است تا ارتشی با سه میلیون سرباز اما نیم گرسنه ، نیم پوشیده , و با یک لنگه کفش ) ، تروتسکی هم با حمله به کسانی که وفاداری به حزب را عامل مهم تر در انتخاب فرماندهان می داستند می گفت ( چند مورد خیانت متخصصان نظامی تربیت شده در نظام تزاری بدتر از تلف شدن یک لشکر کامل به دلیل بی کفایتی فرماندهان بی سواد کمونیست که حتی نمی توانند یک نقشه را بخوانند نیست ) . با سیاست های تروتسکی و فرماندهان دیگری مثل میخاییل فرونزه ارتش نوبنیاد سرخ توانست قوای شورشیان قدری مثل یودنیچ ، دنیکین و کولچاک را شکست دهد و شورش های گسترده قزاقان در جنوب و جنبش باسمه چی در آسیای میانه را سرکوب کند و حتی تا دروازه های ورشو هم پیش برود . در مقابل ، می بینیم که تصفیه های استالینی دهه 1930 چه بر سر ارتش سرخ آورد و یا در چین کمونیست سیاست های مائو باعث شد ارتش آزادی بخش خلق چین در جنگ کره ، درگیری های مرزی اواخر دهه 1960 با شوروی در حوالی رودخانه اوسوری و نیز جنگ سال 1979با ویتنام متحد شوروی با تلفات سنگین و شکست های خونبار کارنامه نامناسبی از خود به جا بگذارد . ایران پس از 1979 متاسفانه از دید من در حال طی کردن همان راه چین مائوییست است . تکیه بر نیروهای کم تجربه و با کیفیت پایین با شعارها و پوشش سیاسی و مذهبی ، دادن تلفات سنگین در هر درگیری حتی پیروزی ها ( کمتر عملیاتی در جنگ ایران و عراق هست که تلفات ایران از عراق کمتر باشد ) ، توجه بیشتر بر تصمیم گیری های صرفا سیاسی تا روش های درست نظامی و متاسفانه ادامه دادن این مسیر تاکنون و سعی در پیاده کردن آن حتی در میان متحدان و دوستان خود ( حزب الله لبنان اندکی از این قضیه مستثناست ) ، از دید من نقطه ضعف است تا قوت ... عملیات فتح المبین نیز شاهد حمله امواج انسانی و حمله رو در رو بود بدون پشتیبانی هوایی مناسب و آتش دقیق توپخانه . هر چند ارتش عراق صدمات فراوان دید اما تلفات ایران هم کم نبود و این در قیاس با تاکتیک های امثال نادر که سعی بر انعطاف فروان ، قدرت مانور بالا ، استفاده از نیروهای متخصص با زمان بندی دقیق و حداقل تلفات خودی در برابر حداکثر تلفات دشمن داشتند چندان جالب نیست .
- 10 پاسخ ها
-
- 18
-
دکتر پارسادوست در آثارشان مساله آمدن افشارها از آناتولی شرقی را تایید می کنند . ایروان از دوره سلجوقی تا شروع جنگ جهانی اول ترکیب جمعیتی مخلوط مسلمان و مسیحی اعم از ارمنی و ترک و ...داشت ...در زمان نادر چظور بوده دقیقا خیر ...اطلاع کامل ندارم سرباز به کار گیرنده توپ کوچک زنبورک که روی شتر سوار می شد .
-
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
سطرهای بالای پستم را بخوانید تا موضع من را بفهمید ...شما و دوستانتان از اول به تظاهرکنندگان سوری هم تروریست و فریب خورده میگفتید... راستی به نظر شما تصرف شهرها با هم دستی وفاداران به جناب علی عبدالله صالح ( که دستش به خون هزاران نفر از خود حوثی ها هم آلوده است و در طی حکومتش یمن را غارت کرد ) ، سرکوب تظاهرات ، حمله به خانه اعضای احزاب دیگر مثل حزب اصلاح ( اخوان یمن ) انقلاب است ؟ راه حل یمن این بود که حوثی ها در صعده و عمران بمانند ( در آن جا شکست ناپذیرند نه در جاهایی که تازه یکی دو ماه است با همکاری هواداران صالح مستقر شده اند ) و در سیستم فدرالی و با همکاری سایر گروه ها در قدرت سهیم شوند ...شما هم اگر علاقه مند به بحثید بهتر است لحنتان را تغییر بدهید . -
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
این که کی کله مبارک شما به کار بیفتد و بفهمید که انسان می تواند یک ناظر بی طرف و بدون جانب گیری باشد و دنیا را سیاه و سفید نبیند الله اعلم ... آقایان محترم ، الان مثلا من می گویم حوثی ها خودشان را بین مردم غیرنظامی پنهان کرده اند و تقصیر خودشان است ؟ می گویم خودشان خانه ها را بمب گذاری کرده اند و می ترکانند که مظلوم نمایی کنند؟ می گویم اهل سنت این رافضی های مشرک !! را باید با هرچه که دارند بزنند؟!! می گویم این ( توطئه خارجی ) است که در یمن برپا شده ؟ می گویم حکومت های دیکتاتوری عرب درگیر این عملیات دموکراتیک هستند ؟ دست به دامان احادیث و روایاتی که 1300 سال پیش داعیان عباسی ساخته اند و الآن شده چوب دست شما می شوم ؟ خون مردم یمن را ارزان می شمارم ؟ نام خدا و پیامبر و بزرگان دین را برای امیال سیاسی ملوث می کنم؟ ولی خودتان را ببینید... بشار شیمیایی نزده...مخالفان خودشان به خودشان تیراندازی کردند...موشک بالستیک و بمب بشکه ای و سربه نیست کردن ده ها هزار نفر در بازداشت گاه ها و تجاوز به زنان و کودکان کار بشار نیست...کشتارهای دسته جمعی کار خود مخالفان است ...این توطئه خارجی است ...این ها همه وهابی و ناصبی هستند....بزنید با خاک یکسان کنید... یک کم مطالعه و تحقیق بد نیست به خدا ...تا یک هفته پیش خیلی ها اصلا نمی دانستند یمن کجاست و چقدر جمعیت دارد و چه تاریخی دارد...حالا به لطف فارس نیوز و صدا و سیما شده اند کارشناس امور یمن !!! هر روز هم به لطف این کارشناسان چند فروند جنگنده ساقط می شود ( البته در دنیای مجازی )....اگر هم کسی انتقاد کرد جوابش حملات گنگستری فحاشی و منفی باران است ... بحث من این بوده است که دین و اخلاق را قربانی سیاست نکنید ...دیگر خود دانید. توصیه می کنم به تاریخ یمن ، خصوصا جنگ های داخلی دهه 1960 و 1990 ، بافت جمعیتی کنونی ، سهم هر کدام از قوای سیاسی آن در این ماجرا اعم از خاندان صالح ، خاندان الاحمر ، جنبش جنوب ، فرماندهان و رهبران سابق جنوبی مثل منصور هادی ، حوثی ها و القاعده یمن توجه بیشتری بفرمایید ...روی مسائل فنی و نظامی تمرکز کنید تا درس های خوبی از ماجرا بگیرید. اگر مایل به بحث دوستانه و منطقی و علمی هستید حاضرم در فرصت های مناسب و با تحلیل هایی همراه با زمینه تاریخی و نظامی شرکت کنم ...اما اگر قرار است با شعار و فحاشی و برچسب زنی و لعن و نفرین روبه رو شوم ...وقت کافی برای خواندن و جواب دادن به افاضات فاضلانه برخی کاربران ندارم ...ما را به خیر و چنین افرادی را به سلامت . خصوصا بعضی ها که یحتمل تازه تایپ کردن را یاد گرفته اند ... حرف چندانی هم در این مدت نزده ام ...چند تاپیک تاریخی بوده و دادن چند مدرک در باره ماجرای حمله شیمیایی 21 آگوست 2013... -
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
Moltke پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
اگر همه این ماجرا نقشه علی عبدالله صالح برای بازگشت به قدرت و گرفتن ژست حافظ وحدت یمن بود چه خواهید گفت ؟ -
ضمن تشكر از جناب قادر من تاريخ نويس نيستم ، علاقمند به تاريخم :) سعي مي كنم در مسائل تاريخي اين اصل را رعايت كنم : ( تاريخ را آن طور كه بوده و هست ببين و تحليل كن نه آن چنان كه خودت و ديگران دلشان مي خواهد ) . در بحث پژوهش تاريخي متاسفانه يك علاقمند به تاريخ در ايران با چالش هاي جدي مواجه است . منابع تاريخي و رشته تاريخ آن هم در سبك مدرن آن در ايران بسيار كم ياب و ضعيف است . به لطف انزوا و وضعيت اقتصادي و فرهنگي و روابط بين الملل كشور ما ، دسترسي به اسناد و كتاب هاي معتبر موجود در كتابخانه ها و پژوهشگاه هاي كشورهاي ديگر كه هيچ ، دسترسي به كتاب هايي كه در سايت هايي مثل eBay و آمازون هم وجود دارند تقريبا ناممكن است . تاريخ نويسي ايران به خصوص پس از دوره تيموري بسيار ضعيف است و بيشتر به افسانه سرايي شبيه است تا تاريخ نويسي ... عمق فاجعه اي را كه بر سر تمدن ايراني و اسلامي امده وقتي درك مي كنيد كهمثلا تاريخ كامل ابن اثير ( كه هنوزبا گذشت نزديك 8 قرن با سبك كرونولوژيك و دقت تحسين برانگيزش تازه مي نمايد ) را با تواريخ دوره قاجاري و افشاري مقايسه كنيد .تنها در ابتداي قرن بيستم و در آثار احمد كسروي است كه رگه هايي از تاريخ نويسي مدرن را مي شود ديد . به همين سبب تاريخ نويسي هاي دوره قاجار تصوير مناسبي از جنگ ايران و روس به دست نخواهد داد و براي بررسي كامل مساله لازم است به اسناد و كتاب هايي كه در روسيه و ساير كشورها در اين مورد تهيه شده نيز دسترسي داشت . در هر حال من اين جا سعي مي كنيم ضمن مقايسه اي كلي ميان وضعيت ايران و عثماني ، پاسخي هر چند اندك داده باشم در اين رابطه كه انشالله مقدمه اي شود براي پژوهش ها و بحث هاي بعدي ------------------------------------------------------------------------------- كشور تركيه امروزي بر خلاف ايران ، حداقل از دوران سلجوقيان روم تا قرن 20 ام يك دستگاه ديوان سالاري نسبتا منظم به پيروي از سنت حكومت بيزانسي و بقاياي آن ( امپراتوري ترابوزان ) به خود ديده است . بر خلاف كشور ما كه از دوران سلجوقي به بعد هيچ گاه دستگاه اداري و ديواني مناسبي نداشت و گرفتار طوفان درگيري ها و اتحادهاي عشايري بود و در آن خان ها و بيك ها همواره نقشي برتر از وزرا و دبيران داشتند . يكي از دلايلي كه آناتولي به مدت چهار قرن و اندي تحت تسلط خاندان عثماني باقي ماند ولي كشور ما چندين سلسله عوض كرد ( در همان دوره حكومت عثمانيان ايران ظهور و سقوط سلسله هاي تيموري ، قراقويونلو ، آق قويونلو ، صفوي ، افشر و قاجار را به خود ديد ) و هر از چند گاه درگير جنگ هاي خونين داخلي و شورش هاي بزرگ مي شد نيز همين بود . ارتش عثماني بر خلاف ايران كه همواره متكي بر اتحادهاي قبايلي و ارتشي رنگارنگ و نامطمئن بود ( در دوره نادرشاه اين وضعيت كمي بهبود يافت ) ، از ابتدا بر زمين داران تحت نفوذ سلطان كه اختيارات و قدرت مانور بسيار كمتري نسبت به سران قبايل كوچ نشين داشتندمتكي بود و ايجاد سپاه يني چري ( البته بعدها خودش به معضل بدل شد ) و آشنايي و به كارگيري سريع سلاح هاي آتشين وضعيتش را بهتر كرد . سلطان عثماني نسبت به شاه ايران تسلط و كنترل بيشتري بر قلمروش داشت كه از دستگاه اداري و ديوانسالاري بهتر و باسوادتر ناشي مي شد ...در ابتدا عثمانيان هم با مقاومت عشاير آناتولي رو به رو شدند كه نمونه اش اتحاد قبايل شرق و مركز آناتولي با تيمور براي كاهش قدرتشان بود اما در پايان نظم و كيفيت كار عثماني بر بي نظمي عشايري غلبه كرد. به همين سبب سلطنت عثماني براي اجراي اصلاحات اداري و نظامي اش انعطاف بيشتري داشت وارتشش در قرون 18 و نوزده با اصلاحات و تدابيري كه انجام داد شايد در حد ارتش هاي مدرن اروپايي نبود ، يك سر و گردن بالاتر از هند امپراتوري مغولان بابري ، چين منچو ، ايران ( سواي دوره كوتاه نادري ) ، خان نشين هاي خوقند و بخاراي آسياي ميانه و سلطنت مراكش قرار مي گرفت . وقتي عباس ميرزا براي بار نخست كوشيد در ايران ارتش منظم ايجاد كند با مخالفت شديدي رو به رو شد كه از تمايل سران عشاير و نيروهاي مركز گريز براي حفظ آزادي عمل و قدرتشان ناشي مي شد . با ايجاد ارتش منظم ديگر نقش اتحادهاي قبايلي اهميت گذشته را نمي داشت و حكم پادشاه در اقصا نقاط قلمروش جاري مي شد . ماليات گيري براي حكومت مركزي آسان تر مي گشت .با وضع موجود نگه داري ارتش منظم ممكن نبود چون دستگاه مالياتي و شيوه هاي قديمي اقتصادي كفاف نگه داري ارتش منظم را نمي داد ...پادشاهي قاجار پادشاهي ناتواني بود كه تنها با ايجاد درگيري ميان رقباي قبايلي خودش را سرپا نگه داشته بود . بله ، آذربايجان سهم اصلي درگيري را بر دوش داشت ، اما اين مساله از ناكارآمدي و ضعف لجستيك و ساختاري حكومت ايران ناشي مي شد و نه عدم تمايل ساير ولايات براي كمك . اگر جنگي در جنوب يا شرق يا غرب نيز درمي گرفت براش بر عهده ولايات موجود در همان مناطق مي بود . جنگ ايران و روس نشان داد ايران يا بايد از سنت هاي نادرست حكومتي اش دست بكشد يا آماده شكست هاي بدتر و دردناك تر باشد ... اما تجارب اين جنگ با منافع بخش هاي صاحب نفوذ جامعه ايران در تضاد بود و سابقه چندين قرني حكومت عشايري و قرار گرفتن ايران در ميانه ( بازي بزرگ ) قدرت هاي بزرگ آن روزگار نگذاشت ايران نه ژاپن عهد ميجي كه حداقل تركيه قرن 20 امي شود .
- 14 پاسخ ها
-
- 13
-
یک دلیل موفقیت هر چند اندک عثمانی در گالیپولی داشتن تعدادی واحدهای هر چند کم حجم آشنا با جنگ مدرن بود . عثمانیان از اواسط قرن 18 میلادی و با شکست های فاجعه بارشان از روسیه فهمیده بودند که اصلاح ساختار سیاسی و نظامی حکومت ضروری است و به همین سبب مستشاران فرانسوی و بعدها پروسی را به خدمت گرفتند و اصلاحات نسبتا گسترده ای را شروع نمودند . هر چند ساختار غیرمنعطف حکومت عثمانی و مخالفت نهادهای سنتی مثل ینی چری ها و برخی روحانیون و نیز دخالت ها و درگیری های خارجی این روند را تضعیف کرد ...در نهایت سبب شد عثمانی به سرنوشت کشورهای شرقی دیگری مثل هند و چین دچار نشود و با وجود حملات فراوان خارجی استقلال حداقل آناتولی را حفظ کند و هم چنان در جهان اسلام کشوری مهم باقی بماند ...این که جامعه ترکیه امروز تفاوت فراوانی با دیگر جوامع سنتی خاورمیانه دارد نتیجه همین اصلاحات با سابقه چند قرنی است. جناب parvaaz در پست خصوصی و در فرصت مناسب پاسخ همه سوالات شما را خواهم داد.
-
حقا که دستگاه تبلیغاتی و نظام آموزشی کشور ما در مسموم کردن حتی ساده ترین مسائل به سیاست و کینه توری کور موفق عمل کرده ...شما که حوصله مطالعه نداری لااقل کتاب شیمی دبیرستانتو باز کن ببین موزلی چکاره بوده بعد فحاشی کن.سرباز وظیفه هم بوده نه این که به میل خودش رفته باشه. اگر ملتفت نشدی هم از نیوتن و گرین و هاردی و راسل تا فارادی را چون بریتانیایی بودن و در کله مبارکت به همین دلیل گناهکارند لعنت کن. به مدیران محترم توصیه می کنم اندکی در صدور اجازه عضویت در سایت دقت کنند تا بیش از این شاهد فضاحت و به قعر رفتن کیفیتش نباشیم .
- 14 پاسخ ها
-
- 21
-
جنگ جهانی اول با تجهیزات و تاکتیک های راکد و مایل به سکونش برای عملیات های آبی خاکی مدرن زود بود.تحرک بالا و بازگشت به عصر تعرض های ناپلئونی با ابزارهای این دوره و خطوط لجستیکی ناامن کار سختی بود و بریتانیا در پیاده کردن و پشتیبانی موثر قوای خود در خاورمیانه هم در مرحله اول ناکام بود ...نبرد کوت العماره در جنوب عراق به ناکامی دیگر بریتانیا در این مورد بدل شد. سوای این مسائل گالیپولی صحنه مرگ هنری موزلی ، شیمیدان جوان و بااستعداد بریتانیایی هم بود و از این لحاظ در تاریخ علم هم واقعه دردناکی محسوب می شود...
- 14 پاسخ ها
-
- 13
-
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
خیلی ساده...من با سند و مدرک علمی و فنی ماجرای غوطه را بررسی کردم...جز لعن و نفرین و شعار و برچسب و ژورنالیسم هم جوابی نگرفتم ...آن ها که باید می فهمیدند فهمیدند. ماجرای غوطه مهم بود برای همین مطرحش کردم . کار من در این سایت محدود می شود به تاپیک های تاریخی آن هم مسائل کمتر کاویده شده تاریخ...برادران هم می توانند به روند مورد علاقه شان ادامه دهند و با همون غول ها!! بسازند تا ببینیم آن دنیا هم از این جواب ها دارند بدهند ... ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار حق نگهدار... -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
عین متن گزارش سازمان ملل درباره آب و هوای دمشق آن روز و توضیحات : According to the report the weather in Damascus during the early morning of August 21st were well-suited for dispersing a chemical munition. Damascus experienced “falling temperatures” between 2 a.m. and 5 a.m., meaning air was settling towards the ground instead of rising upwards. Says the report: “Chemical weapons use in such meteorological conditions maximixes their potential impact as the heavy gas can stay close to the ground and penetrate into lower levels of buildings and constructions where many people were seeking shelter.” به دولت ایران توصیه نمی کنم ولی به وجدان شما توصیه می کنم از هیچ ظالمی هواداری نکند ...HHL -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
جناب گریپن اولا که من ندیدم از ظالمین ابراز برائت کنید...بلکه همراهی می کنید وجدان دولت های دیکتاتوری مهم نیست . ولی وجدان اشخاص هست...مگر این که ماکیاولیست ارزشی !! باشید شما ... در مورد عراق بعد از جنگ هم اسناد کافی موجود است . جناب حاج رضوان مورد گرمای هوا را اشاره کردم ...اگر باد شدید بود قطعا به مرکز دمشق هم می رسید چه کار اسد بود چه کار مخالفان مساله اصلی را روشن کنید حاشیه نروید -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
وقتی می گوییم محض رضای خدا به جای تکیه صرف بر ژورنالیسم آن هم نوع مبتدی کمی مطالعه و تحقیق کنید برای همین است دیگه .ایها الناس ...سارین اگر در انبار مجهز و با مهندسی علمی نباشد به سرعت ناپایدار می شود و خلوصش میل می کند به صفر...بعد راشاتودی جاعل خبر می گوید در شیشه و در منزل !!! چندبار بگویم ...عراق با صرف هزینه میلیارد دلاری به سارین با خلوص 45 تا 60 می رسید که آن هم ظرف دو سه ماه خلوصش می رسید به 25 و بعد 3 و 4 درصد .برای رسیدن به خلوص قبلی باید طی فرایندهای پیچیده متراکم سازی و مخلوط سازی دوباره انجام بگیرد . بعد تنها جایی که در نزدیکی محل حادثه بوده و می شده سارین با خلوص 90 درصد را داشته باشد کجاست ...مقر لشکر چهارم زرهی و گارد جمهوری و فرودگاه مزه...نه شیشه های داخل خانه :) آقای امیرارسلان خان دلیل اول که اصلا فنی نیست و الان هم می بینیم وضع میدانی غوطه چطوره. در مورد دلیل دوم :آن روز باد نمی وزید و سارین هم در گرمای تابستان پایداری اندکی دارد...هیچ گاه به مرکز دمشق نمی رسید در آن گرما -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
هیچ موسسه بین المللی رسما اسم طرف به کارگیرنده رو نمیاره...مثال جنگ ایران و عراق رو زدم...مدرک هم دادم که جنابعالی مثل این که حوصله خواندن نداری. دروغگویی هم که شاخ و بال ندارد. در همان پست ها بارها حرام بودن عملیات انتحاری را مطرح کردم . کشتارهای صدام و در تاپیک اخیرم جنایت افشار افغانستان را مطرح کردم .منظورم بحث نظامیش بود نه توجیه اخلاقی جناب گریپن . تلفات عراق پس از جنگ هم حدود 120 هزار نفر بوده با آمار خود دولت عراق که با مراجعه با نقشه ها و مدارک مستند می توانید ببینید بیشترش غیرنظامیان سنی قربانی انتقام جویی کور میلیشیاهای شیعه بوده اند.البته این هم نتیجه مستقیم سر به نیست شدن صدها هزار شیعه مخالف صدام بود ولی این که قتل و کوچاندن اجباری عرب های سنی چه از طرف کردها ( خودم کرد هستم ولی حقیقت را انکار نمی کنم )و شیعه ها پس از جنگ عراق کار رایجی بوده انکارکردنی نیست. در مورد بمب گذاری ها هم آن دنیا یقه اسد و آصف شوکت را بگیرید که کمک دست گروه های افراطی سنی در این جنایات بودند. خدایشان نیامرزد. من به بانگ بلند می گویم الا لعنه الله علی قوم الظالمین حتی اگر برادرم باشد . شما جراتش را دارید ؟ جناب حاج رضوان گاز کلر چندان کشنده نیست و در تله انفجاری گذاشتنش سخت نیست.ماجرای غوطه و سارین و برکان و پرتاب بشکه گاز از بالگرد بحث ماست .منطقی بحث کنید . -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
پست اول رو بخونید می فهمید مدرک چیه ...به علاوه گزارش آقای سلستروم...توانایی به کارگیری سلاح شیمیایی با خلوص 90 درصد در سطح بالا با راکت برکان در اختیار چه کسی بوده ؟ در مورد برنامه شیمیایی عراق و مقایسه اش با گروهی ( حتی گروهی مثل آوم شینریکیو ژاپن با آن همه امکانات ) هم اندکی تحقیق بد نیست . مرد و مردانه بگویید به خاطر منافع حکومت ایران اگر بشار چنین کاری هم بکند بد نیست . دروغ و تزویر صفت انسان باوجدان نیست . انشالله مصداق آیه ختم الله علی قلوبهم نباشید . -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
دولت امریکا اکنون اشتباه بودن مساله سلاح های کشتار جمعی را پذیرفته. سراسر امریکا هم پر است از کسانی که در این مورد تحقیق و پژوهش کرده اند و چیزیشان نشده . کمی راست گویی بد نیست . مخالفان اسد ( شورشی ) هستند . کسی که کشتار را شروع کرده دولت و حکومت است . اگر فردا روز حکومت این مخالفان تظاهر کنندگانش را به رگبار بست هم باز چنین اتفاقی می افتد . اگر فردا النصره بخواهد در لاذقیه و طرطوس مخالفانش را به رگبار ببندد من به آن ها حق می دهم زیر مقرهای النصره تونل انفجاری بسازند . این که راکت جهنم رو قادر به حمل سلاح شیمیایی می دانید نشان دهنده سطح دانشتان در مورد سلاح های شیمیایی است . بیشتر مطالعه بفرمایید در این باب. بله بزرگوار...اصولا جنگ داخلی سوریه از دید شما خودزنی بوذه است و حکومت اسد کاری نکرده . همه حکومت های استبدادی که دچار شورش می شوند به جای این که اشتباهات خود را بپذیرند ( توطعه خارجی!! ) و ( خودزنی ) را علم می کنند . هیچ فرقی هم بین حکومت شرقی و غربی در این مورد نیست. فرق من و شما این است که من به همه مسائل به صورت پدیده های تاریخی نگاه می کنم و در این مورد بی طرف هستم ، شما هر چه را که حکومت کشورمان تایید کند ، تایید می کنید. با استدلال شما دولت عراق هم می توانست دراواخر جنگ تحمیلی شهرهای بزرگ ایران را با سلاح شیمیایی هدف قرار داده و صدها هزار نفر را بکشد .اصولا مثل این که شما مفاهیمی به اسم بازدارندگی و جنگ محدود را نمی شناسید و فقط total war مد نظرتان است . در سال 1991 هم غربیها اگر کسی را می فرستادند می فرستادند به مناطق تحت تسلط رژیم بعث عراق...چون مخالفانش سلاح های سنگین چندانی نداشتن...همین شیعیان شورشی بعثی های صدامی را در 1991 با اره نصف کردند ، زنده سوزاندند و حرم علی (ع) را به میدان اعدام تبدیل کردند .کارشان هم طبیعی بود . مقصر شورش همیشه حکومت است نه شورشیان. این اصل مسلم تاریخ و علوم سیاسی است . راستی از کی تا حالا احمدشاه مسعود شده تحت نفوذ ایران ؟ مناطق تحت نفوذ ایران مناطق هزاره ها بود که دیدیم چه بر سرشان آمد . شما هم به جای حاشیه سازی بهتر است بحث فنی و علمی بکنید . در مورد حمله شیمیایی غوطه حرف زدم .مدرک مناسب در این مورد بدهید و از حاشیه سازی پرهیز کنید . -
تحولات سوریه (1) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
Moltke پاسخ داد به death-white تاپیک در اخبار تحلیلی
با این که مدتهاست در این مورد پست نداده ام و اوصلا هم تمایلی ندارم ، لازم است این جا نکاتی مطرح شود : آقای براون موزز برای حرف هایشان اسناد معتبری دارند ...من از طرف مقابل سندی ندیده ام . دلیل طرف مقابل این بود که ارتش عربی سوریه در حال پیروزی است ( بعد از دو سال هم در حال مشاهده این پیروزی ادعایی هستیم ) و نیازی به این کار ندارد و چرا باید در هنگامی که بازرسان سازمان ملل هستند این کار را بکند . این که ده ها تن سارین با غلظت 90 درصد چطور توسط گروه هایی که کل سابقه نظامیشان به یک سال نمی رسید و هیچ زیرساخت صنعتی نداشته اند استفاده شده سوالی است که جوابش فقط از دستگاه تبلیغاتی روسیه پوتین برمی آید .راکت های برکان را چه کسی می ساخت ؟ عراق دوره صدام که میلیاردها دلار و نزدیک دو دهه وقت صرف ساخت سلاح های شیمیایی کرد غلطت سارینی بین 45 تا 60 درصد کسب می کرد ، تازه این هم به محض دو ماه نگه داری به 25 تا 30 درصد کاهش می یافت . لابد مخالفان ده ها موشک برکان با سارین های تر و تازه و یکی دو ساعت پیش تولید شده را عین آب خوردن از شیشه های وارد شده از ترکیه !! ( باز هم ادعای دستگاه تبلیغاتی روسیه ) به غوطه آوردند ، هدف گیری کردند و به سمت خودشان پرتاب کردند.خود شما در صبح همان روز پست دادید که غوطه شرقی غوغاست و میریم که فتحش کنیم !! نگه داری سلاح شیمیایی در محیط مناسب و حفظ غلظت به انبارهای مجهز ، پرسنل کارکشته و سلاح های ویژه طراحی شده این کار نیاز دارد . خود شما هم می دانید در جنگ داخلی سوریه آن هم دو سال پیش چه کسی توانایی چنین کاری داشته . وقتی بازرسان سازمان ملل در جنگ ایران و عراق مسائل را بررسی می کردند نمی گفتند کار کدام طرف است . می گفتند این جا از سارین یا تابون یا موشک اسکاد بی استفاده شده ...این که چه کسی آن توان را داشت روشن بود. راستی چرا همیشه دوستان روس ها دچار فالس فلگ می شوند؟ صرب ها هر وقت کشتارهای بزرگ می کردند می گفتند کار خود بوسنیایی هاست که ناتو دخالت کند . در الجزایر دهه 90 در روستاهایی که چند ده متر با پاسگاه ها و پادگان ها فاصله نداشتند و اهالیشان هم به اسلامگراها رای داده بودند صدها نفر کشتار می شدند و تا چند ساعت بعدش خبری از ارتش و پلیس نبود که به داد مردم برسد ، بعد اسلام گراها متهم می شدند . در سوریه در اوایل اعتراضات خود تظاهر کننده ها خودشان را به رگبار می بستند !! خودشان کشتارهای دسته جمعی بر علیه خودشان انجام می دادند !! در خالدیه حمص خودشان خانه های خودشان را منفجر می کردند وتوپخانه دولتی وجود نداشت !! بعد از مدتی به کارگیری هلی کوپتر و هواپیما از طرف دولت تکذیب شد ...تلویزیون سوریه می گت در اعزاز زلزله آمده است ...بعد شد بمباران هواپیماهای ترکیه . بعدش کاربرد موشک های بالستیک از طرف دولت تکذیب شد...گاز سارین کار خود مخالفان بود ( غوطه به صورت انبوه بود و در چندین مورد دیگر هم استفاده شد ) ، گاز کلر کار خود مخالفان است که از هلی کوپترهای خودشان پرتاب می شود ، آقای اسد هم که می گفت ما بمب بشکه ای استفاده نمی کنیم . :))) کشتار کاتین لهستان را هم اس اس های نازی انجام دادند نه ارتش سرخ ... در آخرین نمونه فالس فلگ استکبار هم آقای مطهری توسط خودشان با گوجه هدف قرار گرفتند :))) -
عملیات افشار مکان : کابل ، محله افشار زمان : 11 - 10 فوریه 1993 هدف : مقرهای فرماندهی حزب وحدت ، انستیتوی علوم اجتماعی کابل و عبدالعلی مزاری ، رهبر حزب وحدت اسلامی ، که در اتحاد با گلبدین حکمتیار از محله افشار اقدام به گلوله باران مناطق پرجمعیت شمال کابل می کرد تلفات : حدود 70 نفر کشته در درگیری های خیابانی ، 700 تا 750 نفر ناپدید ( توسط نیروهای حزب اتحاد اسلامی عبدالرسول سیاف ربوده شدند ) مجریان عملیات : حزب اتحاد اسلامی ( عبدالرسول سیاف ) ، دولت اسلامی افغانستان انگیزه عملیات : پایان دادن به بمباران کابل از طرف حزب وحدت اسلامی مستقر در افشار ، تصرف مقرهای فرماندهی سیاسی و نظامی حزب وحدت و دستگیری عبدالعلی مزاری خرابه های کابل در جریان جنگ داخلی دهه 1990 عملیات افشار عملیاتی نظامی بود که با مشارکت نیروهای دولت اسلامی افغانستان به ریاست برهان الدین ربانی و تحت نظارت احمدشاه مسعود و با همراهی نیروهای حزب اتحاد اسلامی به رهبری عبدالرسول سیاف انجام شد . هدف عملیات انهدام نیروهای حزب اسلامی تحت رهبری گلبدین حکمتیار و حزب وحدت اسلامی عبدالعلی مزاری بود که در محله پرجمعیت افشار در غرب کابل مستقر بودند . نیروهای حزب وحدت با حمایت ایران و نیروهای حزب اسلامی مورد حمایت پاکستان از محله افشار اقدام به گلوله باران مناطق شمال کابل می کردند که منجر به مرگ هزاران نفر شد . نیروهای دولت اسلامی افغانستان به منظور پایان آتش باری ، تصرف پایگاه های حزب وحدت و بازگرداندن تمامی کابل به منطقه اقتدار دولت به افشار حمله کردند . حزب اتحاد اسلامی نیز در این زمان با دولت ربانی در ائتلاف بود . عبدالعلی مزاری عملیات به یک نبرد شهری و سپس یک قتل عام تبدیل شد . حزب اتحاد اسلامی سیاف عملیات را به ( قصابی مکرر ) شیعیان هزاره ساکن در افشار تبدیل کرد . طبق گزارش ها نیروهای سیاف که مورد حمایت عربستان سعودی بود افشار را صحنه تجاوز ، کشتار و سوزاندن منازل مسکونی قرار دادند . هر دو حزب وحدت و اتحاد پیشتر نیز در فرایند ربودن سیستماتیک غیرنظامیان ( طرف مقابل ) شرکت داشتند و حزب اتحاد این فرایند را در افشار نیز تکرار کرد . سوای فرماندهان حزب اتحاد ، دو نفر از نه فرمانده دولت اسلامی در افشار نیز مظنون به شرکت در اقدامات ضد بشری در عملیات هستند ( انور دانگر که بعدها به طالبان پیوست و ملا عزت ) . گزارش های دیگری شامل غارت منازل ، دستگیری بیش از 700 نفر از عوامل ایرانی ( پاسداران ) که از حزب وحدت پشتیبانی می کردند و گلوله باران غیرمسئولانه افشار توسط نیروهای سیاف نیز در مورد عملیات افشار مخابره شد . در یک مورد غیرنظامیان فراری در خیابان های افشار توسط نیروهای مهاجم به رگبار بسته شدند . گزارش هایی نیز در مورد تلاش فرماندهان حزب جمعیت اسلامی ( حزب احمدشاه مسعود ) برای پایان دادن به تجاوزات و جنایات وجود دارد . در روز دوم عملیات ، احمدشاه مسعود که در آن زمان وزیر دفاع دولت اسلامی افغانستان بود فرمانی برای توقف فوری اقدامات غیرمسئولانه صادر کرد ، اما غارت و نابودی منازل مسکونی در این روز هم ادامه یافت . مسعود برای اطمینان یافتن از امنیت ساکنان افشار یک فرمانده شیعه مذهب را برای ادامه عملیات مامور کرد . سپس فرمان عقب نشینی بخش اعظم نیروها صادر شد و از سیاف نیز درخواست شد عقب نشینی کند . دولت اسلامی با همکاری غیرنظامیان و حزب وحدت ( دشمن آن زمان دولت اسلامی ) کمیسیونی برای بررسی جنایات صورت گرفته در افشار تشکیل داد . کمیسیون با پرداخت مبالغی توانست 80 تا 200 نفر از افرادی را که در بازداشت حزب اتحاد بودند را آزاد کند . اما حدود 700 تا 750 نفر دیگر هیچ گاه بازنگشتند : احتمالا کشته شدند یا در اسارت جان باختند . کمیسیون هم چنین دریافت که زنان بسیاری هم ربوده شده اند اما خیلی از خانواده ها از این موضوع اطلاعی به دست نمی دهند . عبدالرسول سیاف با داشتن مصونیت کامل هم اکنون نیز عضو مجلس ملی افغانستان است . عبدالرسول سیاف پیش زمینه و اهداف در 26 آوریل 1992 رهبران مجاهدین با امضای پیمان صلح و تقسیم قدرت در پیشاور پاکستان موافقت کردند . طی این دوره وحدت سرزمینی افغانستان تحت عنوان ( دولت اسلامی افغانستان ) مورد پذیرش قرار گرفت و سازمان سیاسی افغانستان پس از سقوط حکومت نجیب الله مورد بحث قرار گرفت . برهان الدین ربانی به عنوان رییس جمهور قانونی افغانستان و احمدشاه مسعود به عنوان وزیر دفاع معین شدند . سوای حزب اسلامی گلبدین حکمتیار که تا حد زیادی تحت نفوذ پاکستان بود بقیه گروه های سیاسی در سال 1993 مشروعیت دولت ربانی را پذیرفته بودند . حکمتیار در پاسخ طی سال 1992 کابل را با ده ها هزار راکت مورد حمله قرار داد . گفته می شود حکمتیار پیشنهاد پست نخست وزیری را نپذیرفت . پس از چند سری وساطت توسط احمدشاه مسعود که ابتدا موفق بود و سپس شکست خورد ، جنگ بی رحمانه ای میان نیروهای حزب اتحاد اسلامی سیاف ( مورد حمایت عربستان سعودی ) و حزب وحدت اسلامی عبدالعلی مزاری ( مورد حمایت ایران ) درگرفت . طبق اسناد دیدبان حقوق بشر تعداد زیادی از عوامل ایرانی به حزب وحدت یاری می رساندند . ایران سعی داشت با به حداکثر رساندن قدرت نظامی حزب وحدت در دولت افغانستان نفوذ داشته باشد . عوامل شخصی و دولتی عربستانی نیز در مورد سیاف و حزب اتحاد اسلامی موضع مشابهی داشتند . آتش بس هایی که نمایندگان مسعود ، ربانی ، مجددی و مسئولان کمیته بین المللی صلیب سرخ برقرار می کردند بیش از چند روز دوام نداشت . در دسامبر 1992 عبدالعلی مزاری با حکمتیار متحد شد . این اتحاد موجب شد حملات راکتی و گلوله باران کابل توسط حکمتیار شدت بیشتری پیدا کند . به گفته دیدبان حقوق بشر از این پس ( گلوله ها و راکت ها همه جا فرود می آمد ) . برنامه عدالت افغانستان اهداف عملیات افشار را چنین بیان می کند : ( در این عملیات دو هدف تاکتیکی دنبال می شد . نخست ، مسعود قصد داشت با تصرف مقرهای فرماندهی سیاسی و نظامی حزب وحدت عبدالعلی مزاری را دستگیر کند . دوم این که با متصل کردن مناطق تحت کنترل نیروهای سیاف در غرب کابل با مناطق مرکزی تحت کنترل جمعیت اسلامی ، تسلط دولت بر کابل بیشتر می شد . با توجه به وضعیت سیاسی و نظامی کابل در آن زمان ، تصویر واضحی از دلایل حمله دولت اسلامی افغانستان به افشار به دست می آید ) . احمدشاه مسعود با کشتاری که در عملیات رخ داد مخالف بود . خبرنگار آسوشیتدپرس و اکونومیست که در آن هنگام در کابل حضور داشت چنین گزارش داده است : (وقتی میلیشیاهای هزاره مورد حمایت ایران که در پاکسازی های قومی درگیر بودند با حکمتیار متحد شدند و گلوله باران سایر مناطق کابل را آغاز کردند ، مسعود به مشاورانش گفت عقب راندن آن ها از مواضعشان این خطر را به دنبال دارد که سیاف علیه هزاره ها دست به جنایت بزند . از طرف دیگر اگر چنین کاری صورت نمی گرفت حملات راکتی و گلوله باران میلیشیاهای هزاره باعث می شد هزاران نفر دیگر از ساکنان کابل کشته شوند ) . ترتیب زمانی وقایع آماده سازی طبق گزارش دیدبان حقوق بشر ( منابع معتبر و حاضر در صحنه ) ای که با اعضای شورای نظر ( سازمان سیاسی نظامی تحت نظارت احمدشاه مسعود ) و دولت ربانی در تماس بودند عملیات نظامی بر ضد حزب وحدت توسط اعضای بلندپایه دولت اسلامی افغانستان طرح ریزی و تایید شد . طبق گزارش های برنامه عدالت افغانستان هر چند فرماندهان منفرد قابل شناسایی نیستند ، فرماندهان تیپ ها و گردان ها می توانند شناخته شوند . از جمعیت اسلامی فرماندهانی مانند محمدقاسم فهیم ، انور دانگر ، ملا عزت ، محمد اسحاق پاشیری ، حاجی بهلول پنجشیری ، بابا جلندار ، خنجر آخوند پنجشیری ، مصدق لالای و باز محمد احمدی بدخشانی در افشار نقش داشتند . از اتحاد اسلامی حاجی شیر علم ابراهیمی ، امیر انور اوریاخالی ، زلمای توفان ، دکتر عبدالله ، جگلان نعیم ، ملا تاج محمد ، عبدالله شاه ، خنجر ، عبدالمنان دیوانه ، امان الله کوچی ، شیرین ، مشتاق لالای و ملا کچکول قابل شناسایی هستند . در فوریه 1993 مسعود با تعدادی از فرماندهان ناراضی حزب وحدت تماس پنهانی برقرار کرد و آن ها هم به مسعود وعده دادند ضمن همکاری مانع از بروز درگیری های طولانی شوند و در دستگیری مزاری و کابینه اش به او یاری برسانند . عملیات نیروهای تحت فرمان محمد قاسم فهیم ، مسئول عملیات های ویژه حزب جمعیت با تعدادی از فرماندهان شیعه تماس گرفتند و از همکاری آن ها مطمئن شدند . این امر موجب شد توپخانه دولتی در موضع مناسب قرار بگیرد و یک توپ 23 میلی متری ZU-23 و 30 نفر از نیروهادر تپه علی آباد مستقر شوند . از این جا می شد سیلوی مرکزی ، افشار ، کرت سه ، کرت چهار و کرت سخی را هدف قرار داد . نیروهای متحد با دولت گلوله باران مناطق اطراف افشار را آغاز کردند . در ساعت 4 صبح روز 11 فوریه حرکت عمومی نیروها آغاز شد . نیروهای دولتی و متحدانشان از بادام باغ به تپه رادار که بخشی از افشار بود رسیدند . برنامه عدالت افغانستان وقایع را چنین شرح می دهد : ( یک واحد بزرگ مرکب از نیروهای جمعیت و اتحاد از طرف غرب به سوی افشار پیشروی کرد . نزدیک ترین نقطه خط مقدم تا هدف اصلی عملیات پلی تکنیک کابل بود . یک واحد دیگر از نیروهای جمعیت به پیشروی خود از راه مسیر اصلی افشار ، از کرت پروان و هتل بین المللی به طرف انستیتوی علوم اجتماعی ، ادامه داد و از راه شرق وارد افشار شد . سایر نیروهای دولتی از بخش غربی کابل پیشروی نکردند و با وجود داشتن نیروی کافی تنها به آتش باری ادامه دادند ) . محمد قاسم فهیم بر اساس اسناد همین منبع ، در ساعت 13 ظهر خط دفاعی حزب وحدت متلاشی شد و مزاری و فرماندهانش به همراه قوای باقیمانده شان سعی کردند از مهلکه بگریزند . در ساع 14 انستیتوی علوم اجتماعی به دست نیروهای دولتی افتاد و خوشحال مینا و افشار هم تصرف شد . مزاری خط دفاعی بعدی اش را در نزدیکی سیلوی مرکزی و کرت سخی در حاشیه خوشحال مینا ایجاد کرد تا هم چنان بر بخش عمده غرب کابل تسلط داشته باشد . بسایری از ساکنان افشار پس از این به منطقه تایمانی کابل گریختند . اهداف عملیات تا حد زیادی محقق شد . مقرهای حزب وحدت و بسیاری از مواضع آن تصرف شد . گلوله باران کابل دیگر به آسانی قبل نبود و ادامه آن برای حزب وحدت تقریبا ناممکن شد . جنایت علیه غیرنظامیان در جریان و پس از انجام عملیات تجاوزات فراوانی گزارش شد . بخش اعظم گزارش ها از مصاحبه هایی که برنامه عدالت افغانستان و دیدبان حقوق بشر انجام دادند تهیه شده است . بیشتر جنایات پس از پایان عملیات نظامی و شروع ایجاد پست های بازرسی و جستجوی خانه به خانه صورت گرفت . هر چند بخشی از این اقدامات را نیروهای دولت اسلامی افغانستان انجام دادند ، اسناد موجود نشان می دهد مسئول بخش اعظم جنایات صورت گرفته در افشار حزب اتحاد اسلامی عبدالرسول سیاف بوده است . نیروهای سیاف تحت فرماندهی مستقیم او نقش مهمی در عملیات بازی کردند . نیروی نظامی حزب اتحاد جذب وزارت دفاع نشده بود . شخص سیاف از طریق ارتباطات رادیویی با فرماندهانش در افشار ، فرماندهی عمومی نیروهای حزب اتحاد را بر عهده داشت . نیروهای حزب اتحاد سربازان حزب وحدت و غیرنظامیان را پس از دستگیری اعدام می کردند . مردان در این نوع اعدام ها هدف اصلی بودند . تعداد دیگری از بازداشت شده ها به مقر سیاف در پغمان برده شدند و مجبور به ایجاد سنگر و قبر برای کشته ها شدند . کسانی که بعدها نجات یافتند شهادت دادند اجساد افراد شکنجه و مثله شده را به چشم خود دیده اند . تجاوز به زنان نیز به صورت گسترده ای گزارش شد . فیلم هایی از اجساد مثله شده زنان و کودکان در خیابان های افشار موجود است . دیدبان حقوق بشر گزارش داد است که حدود 70 تا 80 نفر در درگیری های خیابانی کشته شدند و 700 تا 750 نفر نیز ناپدید شدند . بین 80 تا 200 نفر بعدها با پرداخت مبالغی به فرماندهان حزب اتحاد آزاد شدند . بحث و مجادله جان جنینگز ، خبرنگار آسوشیتدپرس که طی عملیات در میان نیروهای مسعود حضور داشت در مورد اتهامات مربوط به کشتار سیستماتیک در افشار پاسخ های مفصلی ارئه داد . جنینگز این احتمال را که تعدادی از نیروهای دولتی به دلیل کینه ای که از نیروهای حزب وحدت ( به سبب جنایات آن ها در حق ساکنان کابل در ماه های قبل ) داشته اند بازداشتی ها را اعدام میدانی کرده باشند رد نکرد . جنینگز هم چنین روایت کرده است خود وارد ساختمانی شده است که در آن نیروهای حزب وحدت اسیران غیرهزاره را در آن با سیم به هم بسته و سپس اعدام کرده بودند . پیش از این که نیروهای حزب وحدت بتوانند اجساد را بسوزانند پیشروی نیروهای مسعود آنان را وادار به فرار کرده بود . بر طبق همین روایت نیروهای مسعود در اوج نبرد سعی داشتند غیرنظامیان زخمی هزاره را از معرکه خارج و به درمانگاه برسانند . با وجود این روایات و در نظر گرفتن این که در نظر دیدبان حقوق بشر جنینگز منبع معتبری است ، دیدگاه سایر منابع دیده بان حقوق بشر در مورد واقعه افشار با دیدگاه جنینگز در تضاد است . برگزاری نشست توسط مسعود برای حفظ امنیت غیرنظامیان مسعود که طبق گفته برخی منابع در جمع های خصوصی سیاف را به سبب نقشش در کشتار غیرنظامیان به باد ناسزا گرفته بود در روز دوم عملیات طی جلسه ای در هتل بین المللی کابل برای بحث در مورد حفظ امنیت غیرنظامیان مناطق تصرف شده ترتیب داد . در این جلسه فرمان توقف فوری غارت و آزار غیرنظامیان صادر شد . بخش اعظم نیروها عقب کشیده شدند و تنها پادگان کوچکی برای تسلط بر افشار باقی گذاشته شد . مسعود هم چنین حسین انوری ، فرمانده شیعه مذهب را مسئول تامین امنیت ساکنان افشار قرار داد . پیمان اسلام آباد ( مارس 1993 ) عملیات افشار و خشونت های عمده دیگر با امضای پیمان اسلام آباد میان دولت اسلامی افغانستان از یک سو و حکمتیار و متحدانش از سوی دیگر پایان یافت . مفاد پیمان در اواخر فوریه مورد توافق قرار گرفت و پیمان در 7 مارس امضا شد . پس از چند هفته آرامش نسبی ، حکمتیار پست نخست وزیری در دولت ربانی را پذیرفت . در متن پیمان آمده بود : ( در توافق برای پایان تخاصم مسلحانه ، درک ضرورت ایجاد یک دولت اسلامی با شرکت طیف های گسترده و حضور نمایندگان تمامی اقشار مردم مسلمان افغانستان به منظور پیشبرد روند سیاسی در جوی همراه با صلح ، هماهنگی و ثبات ، همه گروه های مشارکت کننده بر این موارد متفقند : تشکیل دولت در فرایندی 18 ماهه با ریاست آقای برهان الدین ربانی و نخست وزیری مهندس گلبدین حکمتیار . قدرت قانونی رییس جمهور و نخست وزیر و کابینه در این توافق معین شده است ، کابینه توسط نخست وزیر و در همکاری با رییس جمهور و رهبران مجاهدین ظرف دو هفته پس از امضای این پیمان معرفی می شود . یک آتش بس فوری برقرار می شود و پس از تشکیل کابینه تمامی تخاصمات پایان خواهد یافت ...) . روی گاتمن ، برنده جایزه پولیتزر و عضو انستیتوی صلح ایالات متحده در کتاب ( ما چطور ماجرا را از کف دادیم : اسامه بن لادن ، طالبان ، و دزدیده شدن افغانستان ) در این مورد چنین نوشته است : ( حکمتیار نخست وزیر شده بود ، اما پس از برگزاری یک جلسه کابینه از ترس این که توسط کابلی هایی که شهرشان توسط او ویران شده بود به قتل برسد هیچ گاه به کابل برنگشت . حتی همراهان نزدیک او هم خجالت زده شده بودند . قطب الدین هلال ، سخنگوی حکمتیار هنوز در شهر حضور داشت که شهر دوباره آماج راکت های حکمتیار قرار گرفت . هلال به مسعود چنین گفت : ما هنوز در شهریم و او ما را راکت باران می کند . باید برویم ، کاری نمی توان کرد ) . منبع : http://en.wikipedia.org/wiki/Afshar_Operation
- 8 پاسخ ها
-
- 42
-
مسعود تنها در ماجرای افشار با حزب وحدت درگیر شد و کینه خاصی نسبت به شیعه نداشت . در عملیات افشار هم گروه ها و شخصیت های شیعه مثل آقایان آصف محسنی و انوری و خود ناراضیان حزب وحدت همکار بودند . وقتی فقط در ثانیه آخر و از سر ناچاری با کسی متحد می شوید نباید انتظار چندانی داشته باشید . هر کس اندکی از تاریخ افغانستان باخبر باشد می دادند ایران تا زمان حذف کامل حزب وحدت و هزاره ها از صحنه با هیچ گروه دیگری در افغانستان رابطه مناسب نداشت و این موضوع هم حساسیت مذهبی و بدگمانی بقیه را به دنبال آورد . همه منابع متفقند افشار به مرکز راکت پرانی به سایر مناطق کابل بدل شده بود .من فقط متن موجود را ترجمه کردم وگرنه در حقیقت محله افشار و خصوصا ساختمان انستیتوی علوم احتماعی کابل به مرکز تجاوزهای شنیع به زنان پشتون و تاجیک ، کوبیدن سر غیرنظامیان با میخ به دیوار ، مرده رقصانی ، بستن افراد به دهانه توپ و راکت انداز و کشتن افراد به صرف داشتن ظاهری شبیه به پشتون ها ( ریش زیاد و بینی بلند ) تبدیل شده بود . نتیجه مستقیم سایست های آقای مزاری بود . خود ایشان افتخار می کردند که ( هیچ حزب و گروهی در افغانستان نمانده که حزب وحدت با آن نجنگیده باشد ) . آن روی سکه ایشان هم حکمتیار بود که حتی در زمان حضور شوروی هم به سایر مجاهدین حمله می کرد. کشتار تسلیم شده های کمونیست در جلال آباد هم باعث شد مقاومت شدید شهر و فضاحت شکست در نبرد جلال آباد به دنبال بیاید . حالا همکه معلوم نیست اواره کجاست . در مورد تسلیم شدن به طالبان هم بعید می دانم آقای مسعود با مزاری کاری را می کرد که طالبان کرد. عکس های تمسخر و تحقیر مزاری دست بسته که دو طالب با گوش هایش بازی می کنند را ببینید بد نیست . ...این که بعدا در مزارشریف و بامیان و یکاولنگ چه بر سر هزاره ها آمد هم بماند ... مسعود کشته شد اما تاجیک ها و جمعیت اسلامی در صحنه افغانستان به عنوان یک نیروی مهم باقی ماندند ... سیاست مدار زیرک هیچ وقت لیست دشمنانش را بلندبالاتر نمی کند و همیشه می داند کجا باید ترمز کند ...صرف مدافع بودن خوب است اما لقمه بزرگتر از دهان برداشتن نه . مسعود متعصب نبود . هیچ پشتون و تاجیکی طرح ( تبدیل غرب کابل به جنوب لبنان دوم ) را تحمل نمی کرد . و البته دنبال کردن سیاست ایجاد میلیشیاهای با انگیزه مذهبی که فقط در لبنان آن هم با شرایطی خاص جواب داده بدون توجه به تفاوت های تاریخی کشورها ادامه دارد...اول افتخار می شود که در منطقه نفوذ داریم و همه از ما حساب می برند بعد هم که نتایجش به بار می نشیند تعصب اهل سنت و مظلومیت خودی ها می شود دلیلش... البته هر وقت که خوشمان آمد هم می توانیم سکورلارها را ( مزدور آمریکا و اسراییل ) ، ( غرب زده ) ، ( منافق به امت اسلامی ) و ( فریب خورده ) بنامیم . مسعود تنها پس از ظهور طالبان از ایران کمک دریافت می کرد و خودش هم می دانست در افغانستان ( دوستی ایران یعنی دشمنی پاکستان )...بستگی دارد به جهت گیری های ایران...ایران قبل از انقلاب در میان کشورهای سنی مذهب متحدان خوبی داشت چون سیاست مذهبی در پیش نگرفته بود ... از آن طرف اما چون سیاست ناسیونالیستی داشت با ملی گراهای تندرو عرب قطعا مشکل می داشت . تسامح گروه های دیگر تا حد زیادی به رفتار گروه مورد نظر بستگی دارد ...تندروی مذهبی تندروی مذهبی به دنبال می آورد .
-
ماجرای تصرف مزارشریف به دست طالبان در تابستان 1377 و کشته شدن اعضای سفارت ایران ( از جمله آقای سردار محمد ناصر ناصری فرمانده سابق سپاه بیرجند و رییس قرارگاه انصار سپاه مشهد ) متاسفانه به طور کامل در این سایت قابل بررسی نیست .فرضیه های مطرح شده در این مورد شامل دخالت عوامل اطلاعاتی پاکستان برای جلوگیری از برقراری رابطه میان ایران و طالبان ، انجام کشتار به دست عوامل افراطی طالبان و یک فرضیه دیگر هستند که مامون رزاق ژورنالیست افغان در کتابش تحت عنوان ( رد پای فرعون ) مطرح کرده و خواندن این یکی را به عهده خود شما می گذارم . دشمن دشمن من دوست من است ...چون مزاری و حکمتیار هر دو از قدرت سهم بیشتری می خواستند و به تبعشان کشورهای حامی این دو ( ایران و پاکستان ) رابطه ایران با مسعود و حکمتیار خیلی دیر و پس از ظهور طالبان شروع شد ...ایران پیشتر همه تخم مرغهایش را در سبد هزاره ها و حزب وحدت نهاده بود و پس از حذف آن ها از صحنه دیگر نمی توانست متحدان خوبی برای خودش بیابد ...سیاست تبدیل غرب کابل به جنوب لبنان و ایجاد جزیره تحت نفوذ ایران چیزی نبود که مورد پذیرش پشتون ها و تاجیک ها قرار بگیرد و شد آنچه شد ... مسعود نسبت به بقیه آدم معتدل تری بود ولی جنگ داخلی جنگی اخلاق مدار نیست ...افراد همین آقای مسعود طی جنگ با دولت نجیب الله با موتور از روی سر رانندگان کامیون هایی که برای شهرهای تحت کنترل دولت سوخت و مواد غذایی می بردند رد می شدند!!
- 8 پاسخ ها
-
- 10