Moltke

Members
  • تعداد محتوا

    792
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های Moltke

  1. عین متن گزارش سازمان ملل درباره آب و هوای دمشق آن روز و توضیحات :   According to the report the weather in Damascus during the early morning of August 21st were well-suited for dispersing a chemical munition. Damascus experienced “falling temperatures” between 2 a.m. and 5 a.m., meaning air was settling towards the ground instead of rising upwards. Says the report: “Chemical weapons use in such meteorological conditions maximixes their potential impact as the heavy gas can stay close to the ground and penetrate into lower levels of buildings and constructions where many people were seeking shelter.” به دولت ایران توصیه نمی کنم ولی به وجدان شما توصیه می کنم از هیچ ظالمی هواداری نکند ...HHL
  2. جناب گریپن اولا که من ندیدم از ظالمین ابراز برائت کنید...بلکه همراهی می کنید وجدان دولت های دیکتاتوری مهم نیست . ولی وجدان اشخاص هست...مگر این که ماکیاولیست ارزشی !! باشید شما ... در مورد عراق بعد از جنگ هم اسناد کافی موجود است . جناب حاج رضوان مورد گرمای هوا را اشاره کردم ...اگر باد شدید بود قطعا به مرکز دمشق هم می رسید چه کار اسد بود چه کار مخالفان مساله اصلی را روشن کنید حاشیه نروید
  3. وقتی می گوییم محض رضای خدا به جای تکیه صرف بر ژورنالیسم آن هم نوع مبتدی کمی مطالعه و تحقیق کنید برای همین است دیگه .ایها الناس ...سارین اگر در انبار مجهز و با مهندسی علمی نباشد به سرعت ناپایدار می شود و خلوصش میل می کند به صفر...بعد راشاتودی جاعل خبر می گوید در شیشه و در منزل !!! چندبار بگویم ...عراق با صرف هزینه میلیارد دلاری به سارین با خلوص 45 تا 60 می رسید که آن هم ظرف دو سه ماه خلوصش می رسید به 25 و بعد 3 و 4 درصد .برای رسیدن به خلوص قبلی باید طی فرایندهای پیچیده متراکم سازی و مخلوط سازی دوباره انجام بگیرد . بعد تنها جایی که در نزدیکی محل حادثه بوده و می شده سارین با خلوص 90 درصد را داشته باشد کجاست ...مقر لشکر چهارم زرهی و گارد جمهوری و فرودگاه مزه...نه شیشه های داخل خانه :) آقای امیرارسلان خان دلیل اول که اصلا فنی نیست و الان هم می بینیم وضع میدانی غوطه چطوره. در مورد دلیل دوم :آن روز باد نمی وزید و سارین هم در گرمای تابستان پایداری اندکی دارد...هیچ گاه به مرکز دمشق نمی رسید در آن گرما
  4. هیچ موسسه بین المللی رسما اسم طرف به کارگیرنده رو نمیاره...مثال جنگ ایران و عراق رو زدم...مدرک هم دادم که جنابعالی مثل این که حوصله خواندن نداری. دروغگویی هم که شاخ و بال ندارد. در همان پست ها بارها حرام بودن عملیات انتحاری را مطرح کردم . کشتارهای صدام و در تاپیک اخیرم جنایت افشار افغانستان را مطرح کردم .منظورم بحث نظامیش بود نه توجیه اخلاقی جناب گریپن . تلفات عراق پس از جنگ هم حدود 120 هزار نفر بوده با آمار خود دولت عراق که با مراجعه با نقشه ها و مدارک مستند می توانید ببینید بیشترش غیرنظامیان سنی قربانی انتقام جویی کور میلیشیاهای شیعه بوده اند.البته این هم نتیجه مستقیم سر به نیست شدن صدها هزار شیعه مخالف صدام بود ولی این که قتل و کوچاندن اجباری عرب های سنی چه از طرف کردها ( خودم کرد هستم ولی حقیقت را انکار نمی کنم )و شیعه ها پس از جنگ عراق کار رایجی بوده انکارکردنی نیست. در مورد بمب گذاری ها هم آن دنیا یقه اسد و آصف شوکت را بگیرید که کمک دست گروه های افراطی سنی در این جنایات بودند. خدایشان نیامرزد. من به بانگ بلند می گویم الا لعنه الله علی قوم الظالمین حتی اگر برادرم باشد . شما جراتش را دارید ؟ جناب حاج رضوان گاز کلر چندان کشنده نیست و در تله انفجاری گذاشتنش سخت نیست.ماجرای غوطه و سارین و برکان و پرتاب بشکه گاز از بالگرد بحث ماست .منطقی بحث کنید .
  5. پست اول رو بخونید می فهمید مدرک چیه ...به علاوه گزارش آقای سلستروم...توانایی به کارگیری سلاح شیمیایی با خلوص 90 درصد در سطح بالا با راکت برکان در اختیار چه کسی بوده ؟ در مورد برنامه شیمیایی عراق و مقایسه اش با گروهی ( حتی گروهی مثل آوم شینریکیو ژاپن با آن همه امکانات ) هم اندکی تحقیق بد نیست . مرد و مردانه بگویید به خاطر منافع حکومت ایران اگر بشار چنین کاری هم بکند بد نیست . دروغ و تزویر صفت انسان باوجدان نیست . انشالله مصداق آیه ختم الله علی قلوبهم نباشید .
  6.   دولت امریکا اکنون اشتباه بودن مساله سلاح های کشتار جمعی را پذیرفته. سراسر امریکا هم پر است از کسانی که در این مورد تحقیق و پژوهش کرده اند و چیزیشان نشده . کمی راست گویی بد نیست . مخالفان اسد ( شورشی ) هستند . کسی که کشتار را شروع کرده دولت و حکومت است . اگر فردا روز حکومت این مخالفان تظاهر کنندگانش را به رگبار بست هم باز چنین اتفاقی می افتد . اگر فردا النصره بخواهد در لاذقیه و طرطوس مخالفانش را به رگبار ببندد من به آن ها حق می دهم زیر مقرهای النصره تونل انفجاری بسازند . این که راکت  جهنم رو قادر به حمل سلاح شیمیایی می دانید نشان دهنده سطح دانشتان در مورد سلاح های شیمیایی است . بیشتر مطالعه بفرمایید در این باب. بله بزرگوار...اصولا جنگ داخلی سوریه از دید شما خودزنی بوذه است و حکومت اسد کاری نکرده . همه حکومت های استبدادی که دچار شورش می شوند به جای این که اشتباهات خود را بپذیرند ( توطعه خارجی!! ) و ( خودزنی ) را علم می کنند . هیچ فرقی هم بین حکومت شرقی و غربی در این مورد نیست. فرق من و شما این است که من به همه مسائل به صورت پدیده های تاریخی نگاه می کنم و در این مورد بی طرف هستم ، شما هر چه را که حکومت کشورمان تایید کند ، تایید می کنید.   با استدلال شما دولت عراق هم می توانست دراواخر جنگ تحمیلی شهرهای بزرگ ایران را با سلاح شیمیایی هدف قرار داده و صدها هزار نفر را بکشد .اصولا مثل این که شما مفاهیمی به اسم بازدارندگی و جنگ محدود را نمی شناسید و فقط total war مد نظرتان است . در سال 1991 هم غربیها اگر کسی را می فرستادند می فرستادند به مناطق تحت تسلط رژیم بعث عراق...چون مخالفانش سلاح های سنگین چندانی نداشتن...همین شیعیان شورشی بعثی های صدامی را در 1991 با اره نصف کردند ، زنده سوزاندند و حرم علی (ع) را به میدان اعدام تبدیل کردند .کارشان هم طبیعی بود . مقصر شورش همیشه حکومت است نه شورشیان. این اصل مسلم تاریخ و علوم سیاسی است . راستی از کی تا حالا احمدشاه مسعود شده تحت نفوذ ایران ؟ مناطق تحت نفوذ ایران مناطق هزاره ها بود که دیدیم چه بر سرشان آمد .   شما هم به جای حاشیه سازی بهتر است بحث فنی و علمی بکنید . در مورد حمله شیمیایی غوطه حرف زدم .مدرک مناسب در این مورد بدهید و از حاشیه سازی پرهیز کنید .
  7.   با این که مدتهاست در این مورد پست نداده ام و اوصلا هم تمایلی ندارم ، لازم است این جا نکاتی مطرح شود : آقای براون موزز برای حرف هایشان اسناد معتبری دارند ...من از طرف مقابل سندی ندیده ام . دلیل طرف مقابل این بود که ارتش عربی سوریه در حال پیروزی است ( بعد از دو سال هم در حال مشاهده این پیروزی ادعایی هستیم ) و نیازی به این کار ندارد و چرا باید در هنگامی که بازرسان سازمان ملل هستند این کار را بکند . این که ده ها تن سارین با غلظت 90 درصد چطور توسط گروه هایی که کل سابقه نظامیشان به یک سال نمی رسید و هیچ زیرساخت صنعتی نداشته اند استفاده شده سوالی است که جوابش فقط از دستگاه تبلیغاتی روسیه پوتین برمی آید .راکت های برکان را چه کسی می ساخت ؟  عراق دوره صدام که میلیاردها دلار و نزدیک دو دهه وقت صرف ساخت سلاح های شیمیایی کرد غلطت سارینی بین 45 تا 60 درصد کسب می کرد ، تازه این هم به محض دو ماه نگه داری به 25 تا 30 درصد کاهش می یافت . لابد مخالفان ده ها موشک برکان با سارین های تر و تازه و یکی دو ساعت پیش تولید شده را عین آب خوردن از شیشه های وارد شده از ترکیه !! ( باز هم ادعای دستگاه تبلیغاتی روسیه ) به غوطه آوردند ، هدف گیری کردند و به سمت خودشان پرتاب کردند.خود شما در صبح همان روز پست دادید که غوطه شرقی غوغاست و میریم که فتحش کنیم !! نگه داری سلاح شیمیایی در محیط مناسب و حفظ غلظت به انبارهای مجهز ، پرسنل کارکشته و سلاح های ویژه طراحی شده این کار نیاز دارد . خود شما هم می دانید در جنگ داخلی سوریه آن هم دو سال پیش چه کسی توانایی چنین کاری داشته . وقتی بازرسان سازمان ملل در جنگ ایران و عراق مسائل را بررسی می کردند نمی گفتند کار کدام طرف است . می گفتند این جا از سارین یا تابون یا موشک اسکاد بی استفاده شده ...این که چه کسی آن توان را داشت روشن بود. راستی چرا همیشه دوستان روس ها دچار فالس فلگ می شوند؟ صرب ها هر وقت کشتارهای بزرگ می کردند می گفتند کار خود بوسنیایی هاست که ناتو دخالت کند . در الجزایر دهه 90 در روستاهایی که چند ده متر با پاسگاه ها و پادگان ها فاصله نداشتند و اهالیشان هم به اسلامگراها رای داده بودند صدها نفر کشتار می شدند و تا چند ساعت بعدش خبری از ارتش و پلیس نبود که به داد مردم برسد ، بعد اسلام گراها متهم می شدند . در سوریه در اوایل اعتراضات خود تظاهر کننده ها خودشان را به رگبار می بستند !! خودشان کشتارهای دسته جمعی بر علیه خودشان انجام می دادند !! در خالدیه حمص خودشان خانه های خودشان را منفجر می کردند وتوپخانه دولتی وجود نداشت !! بعد از مدتی به کارگیری هلی کوپتر و هواپیما از طرف دولت تکذیب شد ...تلویزیون سوریه می گت در اعزاز زلزله آمده است ...بعد شد بمباران هواپیماهای ترکیه . بعدش کاربرد موشک های بالستیک از طرف دولت تکذیب شد...گاز سارین کار خود مخالفان بود ( غوطه به صورت انبوه بود و در چندین مورد دیگر هم استفاده شد ) ، گاز کلر کار خود مخالفان است که از هلی کوپترهای خودشان پرتاب می شود ، آقای اسد هم که می گفت ما بمب بشکه ای استفاده نمی کنیم . :))) کشتار کاتین لهستان را هم اس اس های نازی انجام دادند نه ارتش سرخ ... در آخرین نمونه فالس فلگ استکبار هم آقای مطهری توسط خودشان با گوجه هدف قرار گرفتند :)))
  8. عملیات افشار         مکان : کابل ، محله افشار     زمان : 11 - 10  فوریه  1993     هدف : مقرهای فرماندهی حزب وحدت ، انستیتوی علوم اجتماعی کابل  و عبدالعلی مزاری ، رهبر حزب وحدت اسلامی ، که در اتحاد با گلبدین حکمتیار  از محله افشار اقدام به گلوله باران مناطق پرجمعیت شمال کابل می کرد تلفات : حدود 70 نفر کشته در درگیری های خیابانی ، 700  تا 750 نفر ناپدید  ( توسط نیروهای حزب اتحاد اسلامی عبدالرسول سیاف ربوده شدند )   مجریان عملیات : حزب اتحاد اسلامی ( عبدالرسول سیاف ) ، دولت اسلامی افغانستان     انگیزه عملیات : پایان دادن به بمباران کابل از طرف حزب وحدت اسلامی مستقر در افشار ، تصرف مقرهای فرماندهی سیاسی و نظامی حزب وحدت و دستگیری عبدالعلی مزاری             خرابه های کابل در جریان جنگ داخلی دهه 1990           عملیات افشار عملیاتی نظامی بود که با مشارکت نیروهای دولت اسلامی افغانستان به ریاست برهان الدین ربانی و تحت نظارت احمدشاه مسعود و با همراهی نیروهای حزب اتحاد اسلامی به رهبری عبدالرسول سیاف انجام شد . هدف عملیات انهدام نیروهای حزب اسلامی تحت رهبری گلبدین حکمتیار و حزب وحدت اسلامی عبدالعلی مزاری بود که در محله پرجمعیت افشار  در غرب کابل مستقر بودند . نیروهای حزب وحدت  با حمایت ایران و نیروهای حزب اسلامی مورد حمایت پاکستان از محله افشار اقدام به گلوله باران مناطق شمال کابل می کردند که منجر به مرگ هزاران نفر شد . نیروهای دولت اسلامی افغانستان به منظور پایان آتش باری ، تصرف پایگاه های حزب وحدت و بازگرداندن تمامی کابل به منطقه اقتدار دولت  به افشار حمله کردند . حزب اتحاد اسلامی نیز در این زمان با دولت ربانی در ائتلاف بود .           عبدالعلی مزاری           عملیات به یک نبرد شهری و سپس یک قتل عام تبدیل شد . حزب اتحاد اسلامی سیاف  عملیات را به ( قصابی مکرر ) شیعیان هزاره ساکن در افشار  تبدیل کرد . طبق گزارش ها نیروهای سیاف که مورد حمایت عربستان سعودی بود  افشار را صحنه تجاوز ، کشتار و سوزاندن منازل مسکونی قرار دادند . هر دو حزب وحدت و اتحاد پیشتر نیز در فرایند ربودن سیستماتیک غیرنظامیان ( طرف مقابل ) شرکت داشتند و حزب اتحاد این فرایند را در افشار نیز تکرار کرد . سوای فرماندهان حزب اتحاد ، دو نفر از نه فرمانده دولت اسلامی در افشار نیز مظنون به شرکت در اقدامات ضد بشری در عملیات هستند ( انور دانگر که بعدها به طالبان پیوست و ملا عزت ) . گزارش های دیگری  شامل غارت منازل ، دستگیری بیش از 700 نفر از عوامل ایرانی ( پاسداران ) که از حزب وحدت پشتیبانی می کردند و گلوله باران غیرمسئولانه افشار توسط نیروهای سیاف نیز در مورد عملیات افشار مخابره شد . در یک مورد غیرنظامیان فراری در خیابان های افشار توسط نیروهای مهاجم به رگبار بسته شدند . گزارش هایی نیز در مورد تلاش فرماندهان حزب جمعیت اسلامی ( حزب احمدشاه مسعود ) برای پایان دادن به تجاوزات و جنایات وجود دارد .   در روز دوم عملیات ، احمدشاه مسعود که در آن زمان وزیر دفاع دولت اسلامی افغانستان بود فرمانی برای توقف فوری اقدامات غیرمسئولانه صادر کرد ، اما غارت و نابودی منازل مسکونی در این روز هم ادامه یافت . مسعود برای اطمینان یافتن از امنیت ساکنان افشار یک فرمانده شیعه مذهب را برای ادامه عملیات مامور کرد . سپس فرمان عقب نشینی بخش اعظم  نیروها صادر شد و از سیاف نیز درخواست شد عقب نشینی کند . دولت اسلامی با همکاری غیرنظامیان و حزب وحدت ( دشمن آن زمان دولت اسلامی ) کمیسیونی برای بررسی جنایات صورت گرفته در افشار تشکیل داد . کمیسیون با پرداخت مبالغی توانست 80 تا 200 نفر از افرادی را که در بازداشت حزب اتحاد بودند را آزاد کند . اما حدود 700 تا 750 نفر دیگر هیچ گاه بازنگشتند : احتمالا کشته شدند یا در اسارت جان باختند . کمیسیون هم چنین دریافت که زنان بسیاری هم ربوده شده اند اما خیلی از  خانواده ها از این موضوع اطلاعی به دست نمی دهند .   عبدالرسول سیاف با داشتن مصونیت کامل هم اکنون نیز عضو مجلس ملی افغانستان است .               عبدالرسول سیاف           پیش زمینه و اهداف     در 26 آوریل 1992 رهبران مجاهدین با امضای پیمان صلح و تقسیم قدرت در پیشاور پاکستان موافقت کردند . طی این دوره وحدت سرزمینی افغانستان تحت عنوان ( دولت اسلامی افغانستان )  مورد پذیرش قرار گرفت و سازمان سیاسی افغانستان پس از سقوط حکومت نجیب الله مورد بحث قرار گرفت . برهان الدین ربانی به عنوان رییس جمهور قانونی افغانستان  و احمدشاه مسعود به عنوان وزیر دفاع معین شدند . سوای حزب اسلامی گلبدین حکمتیار که تا حد زیادی تحت نفوذ پاکستان بود بقیه گروه های سیاسی در سال 1993 مشروعیت دولت ربانی را پذیرفته بودند . حکمتیار در پاسخ طی سال 1992 کابل را با ده ها هزار راکت مورد حمله قرار داد . گفته می شود حکمتیار پیشنهاد پست نخست وزیری را نپذیرفت .   پس از چند سری وساطت توسط احمدشاه مسعود که ابتدا موفق بود و سپس شکست خورد ، جنگ بی رحمانه ای میان نیروهای حزب اتحاد اسلامی سیاف ( مورد حمایت عربستان سعودی )  و حزب وحدت اسلامی عبدالعلی مزاری ( مورد حمایت ایران ) درگرفت . طبق اسناد دیدبان حقوق بشر تعداد زیادی از عوامل ایرانی  به حزب وحدت یاری می رساندند . ایران سعی داشت با به حداکثر رساندن قدرت نظامی حزب وحدت در دولت افغانستان  نفوذ داشته باشد . عوامل شخصی و دولتی عربستانی نیز در مورد سیاف و حزب اتحاد اسلامی موضع مشابهی داشتند . آتش بس هایی که نمایندگان مسعود ، ربانی ، مجددی و مسئولان کمیته  بین المللی صلیب سرخ برقرار می کردند بیش از چند روز دوام نداشت . در دسامبر 1992 عبدالعلی مزاری با حکمتیار متحد شد . این اتحاد موجب شد حملات راکتی و گلوله باران کابل توسط حکمتیار شدت بیشتری پیدا کند .   به گفته دیدبان حقوق بشر از این پس ( گلوله ها و راکت ها همه جا فرود می آمد ) .   برنامه عدالت افغانستان  اهداف عملیات افشار را چنین بیان می کند : ( در این عملیات دو هدف تاکتیکی دنبال می شد . نخست ، مسعود قصد داشت با تصرف مقرهای فرماندهی سیاسی و نظامی حزب وحدت عبدالعلی مزاری را دستگیر کند . دوم این که با متصل کردن مناطق تحت کنترل نیروهای سیاف در غرب کابل با مناطق مرکزی تحت کنترل جمعیت اسلامی ، تسلط دولت بر کابل بیشتر می شد . با توجه به وضعیت سیاسی و نظامی کابل در آن زمان ، تصویر واضحی از دلایل حمله دولت اسلامی افغانستان به افشار به دست می آید ) .   احمدشاه مسعود با کشتاری که در عملیات رخ داد مخالف بود . خبرنگار آسوشیتدپرس و اکونومیست که در آن هنگام در کابل حضور داشت  چنین گزارش داده است : (وقتی میلیشیاهای هزاره مورد حمایت ایران که در پاکسازی های قومی درگیر بودند با حکمتیار متحد شدند و گلوله باران سایر مناطق کابل را آغاز کردند ، مسعود به مشاورانش گفت عقب راندن آن ها از مواضعشان این خطر را به دنبال دارد  که سیاف علیه هزاره ها دست به جنایت بزند . از طرف دیگر اگر چنین کاری صورت نمی گرفت  حملات راکتی  و گلوله باران میلیشیاهای هزاره  باعث می شد هزاران نفر دیگر از ساکنان کابل کشته شوند ) .       ترتیب زمانی وقایع   آماده سازی   طبق گزارش دیدبان حقوق بشر ( منابع معتبر و حاضر در صحنه ) ای که با اعضای شورای نظر  ( سازمان سیاسی نظامی تحت نظارت احمدشاه مسعود ) و دولت ربانی در تماس بودند  عملیات نظامی بر ضد حزب وحدت توسط اعضای بلندپایه دولت اسلامی افغانستان طرح ریزی و تایید شد .   طبق گزارش های برنامه عدالت افغانستان هر چند فرماندهان منفرد قابل شناسایی نیستند ، فرماندهان تیپ ها و گردان ها      می توانند شناخته شوند . از جمعیت اسلامی  فرماندهانی مانند محمدقاسم فهیم ، انور دانگر ، ملا عزت ، محمد اسحاق پاشیری ، حاجی بهلول پنجشیری ، بابا جلندار ، خنجر آخوند پنجشیری ، مصدق لالای و باز محمد احمدی بدخشانی در افشار نقش داشتند . از اتحاد اسلامی حاجی شیر علم ابراهیمی ، امیر انور اوریاخالی ، زلمای توفان ، دکتر عبدالله ، جگلان نعیم ، ملا تاج محمد ، عبدالله شاه ، خنجر ، عبدالمنان دیوانه ، امان الله کوچی ، شیرین ، مشتاق لالای و ملا کچکول قابل شناسایی هستند .   در فوریه 1993 مسعود با تعدادی از فرماندهان ناراضی حزب وحدت تماس پنهانی برقرار کرد و آن ها هم به مسعود وعده دادند ضمن همکاری مانع از بروز درگیری های طولانی شوند و در دستگیری مزاری و کابینه اش به او یاری برسانند .     عملیات   نیروهای تحت فرمان محمد قاسم فهیم ، مسئول عملیات های ویژه حزب جمعیت با تعدادی از فرماندهان شیعه تماس گرفتند و از همکاری آن ها مطمئن شدند . این امر موجب شد توپخانه دولتی در موضع مناسب قرار بگیرد و یک توپ 23 میلی متری ZU-23  و 30 نفر از نیروهادر تپه علی آباد مستقر شوند . از این جا می شد سیلوی مرکزی ، افشار ، کرت سه ، کرت چهار و کرت سخی را هدف قرار داد . نیروهای متحد با دولت گلوله باران مناطق اطراف افشار را آغاز کردند . در ساعت 4 صبح روز 11 فوریه حرکت عمومی نیروها آغاز شد . نیروهای دولتی و متحدانشان از بادام باغ به تپه رادار که بخشی از افشار بود رسیدند . برنامه عدالت افغانستان وقایع را چنین شرح می دهد  : ( یک واحد بزرگ مرکب از نیروهای جمعیت و اتحاد از طرف غرب به سوی افشار پیشروی کرد . نزدیک ترین نقطه خط مقدم تا هدف اصلی عملیات پلی تکنیک کابل بود . یک واحد دیگر از نیروهای جمعیت به پیشروی خود از راه مسیر اصلی افشار ، از کرت پروان و هتل بین المللی به طرف انستیتوی علوم اجتماعی ، ادامه داد  و از راه شرق وارد افشار شد . سایر نیروهای دولتی از بخش غربی کابل پیشروی نکردند و با وجود داشتن نیروی کافی تنها به آتش باری ادامه دادند  ) .         محمد قاسم فهیم           بر اساس اسناد همین منبع ، در ساعت 13 ظهر خط دفاعی حزب وحدت متلاشی شد و مزاری و فرماندهانش به همراه قوای باقیمانده شان سعی کردند از مهلکه بگریزند . در ساع 14 انستیتوی علوم اجتماعی به دست نیروهای دولتی افتاد  و خوشحال مینا و افشار هم تصرف شد .   مزاری خط دفاعی بعدی اش را  در نزدیکی سیلوی مرکزی و کرت سخی در حاشیه خوشحال مینا ایجاد کرد تا هم چنان بر بخش عمده غرب کابل تسلط داشته باشد . بسایری از ساکنان افشار پس از این به منطقه تایمانی کابل گریختند . اهداف عملیات تا حد زیادی محقق شد . مقرهای حزب وحدت و بسیاری از مواضع آن تصرف شد . گلوله باران کابل دیگر به آسانی قبل نبود و ادامه آن برای حزب وحدت تقریبا ناممکن شد .         جنایت علیه غیرنظامیان     در جریان و پس از انجام عملیات تجاوزات فراوانی گزارش شد . بخش اعظم گزارش ها از مصاحبه هایی که برنامه عدالت افغانستان و دیدبان حقوق بشر انجام دادند تهیه شده است . بیشتر جنایات پس از پایان عملیات نظامی و شروع ایجاد پست های بازرسی و جستجوی خانه به خانه صورت گرفت .   هر چند بخشی از این اقدامات را نیروهای دولت اسلامی افغانستان انجام دادند ، اسناد موجود نشان می دهد مسئول بخش اعظم جنایات صورت گرفته در افشار حزب اتحاد اسلامی عبدالرسول سیاف بوده است . نیروهای سیاف تحت فرماندهی مستقیم او نقش مهمی در عملیات بازی کردند . نیروی نظامی حزب اتحاد جذب وزارت دفاع نشده بود . شخص سیاف از طریق ارتباطات رادیویی با فرماندهانش در افشار ، فرماندهی عمومی نیروهای حزب اتحاد را بر عهده داشت .   نیروهای حزب اتحاد سربازان حزب وحدت و غیرنظامیان را پس از دستگیری اعدام می کردند . مردان در این نوع اعدام ها هدف اصلی بودند . تعداد دیگری از بازداشت شده ها به مقر سیاف در پغمان برده شدند و مجبور به ایجاد سنگر و قبر برای کشته ها شدند . کسانی که بعدها نجات یافتند شهادت دادند اجساد افراد شکنجه و مثله شده را به چشم خود دیده اند . تجاوز به زنان نیز به صورت گسترده ای گزارش شد . فیلم هایی از اجساد مثله شده زنان و کودکان در خیابان های افشار موجود است . دیدبان حقوق بشر گزارش داد است که حدود 70 تا 80 نفر در درگیری های خیابانی کشته شدند و 700 تا 750 نفر نیز ناپدید شدند . بین 80 تا 200 نفر بعدها با پرداخت مبالغی به فرماندهان حزب اتحاد آزاد شدند .     بحث و مجادله   جان جنینگز ، خبرنگار آسوشیتدپرس که طی عملیات در میان نیروهای مسعود حضور داشت در مورد اتهامات مربوط به کشتار سیستماتیک در افشار پاسخ های مفصلی ارئه داد . جنینگز این احتمال را که تعدادی از نیروهای دولتی به دلیل کینه ای که از نیروهای حزب وحدت ( به سبب جنایات آن ها در حق ساکنان کابل در ماه های قبل ) داشته اند بازداشتی ها را اعدام میدانی کرده باشند رد نکرد .   جنینگز هم چنین روایت کرده است خود وارد ساختمانی شده است که در آن نیروهای حزب وحدت اسیران غیرهزاره را در آن با سیم به هم بسته و سپس اعدام کرده بودند . پیش از این که نیروهای حزب وحدت بتوانند اجساد را بسوزانند پیشروی نیروهای مسعود آنان را وادار به فرار کرده بود . بر طبق همین روایت نیروهای مسعود  در اوج نبرد سعی داشتند غیرنظامیان زخمی هزاره را از معرکه خارج و به درمانگاه برسانند .   با وجود این روایات و  در نظر گرفتن این که در نظر دیدبان حقوق بشر  جنینگز منبع معتبری است  ، دیدگاه سایر منابع دیده بان حقوق بشر در مورد واقعه افشار با دیدگاه جنینگز در تضاد است .         برگزاری نشست توسط مسعود برای حفظ امنیت غیرنظامیان     مسعود که طبق گفته برخی منابع در جمع های خصوصی سیاف را به سبب نقشش در کشتار غیرنظامیان به باد ناسزا گرفته بود در روز دوم عملیات طی جلسه ای در هتل بین المللی کابل برای بحث در مورد حفظ امنیت غیرنظامیان مناطق تصرف شده ترتیب داد . در این جلسه فرمان توقف فوری غارت و آزار غیرنظامیان صادر شد . بخش اعظم نیروها عقب کشیده شدند و تنها پادگان کوچکی برای تسلط بر افشار باقی گذاشته شد . مسعود هم چنین حسین انوری ، فرمانده شیعه مذهب را مسئول تامین امنیت ساکنان افشار قرار داد .     پیمان اسلام آباد ( مارس 1993 )     عملیات افشار و خشونت های عمده دیگر  با امضای پیمان اسلام آباد میان دولت اسلامی افغانستان از یک سو و حکمتیار و متحدانش از سوی دیگر  پایان یافت . مفاد پیمان در اواخر فوریه مورد توافق قرار گرفت و پیمان در 7 مارس امضا شد . پس از چند هفته آرامش نسبی ، حکمتیار پست نخست وزیری در دولت ربانی را پذیرفت . در متن پیمان آمده بود : ( در توافق برای پایان تخاصم مسلحانه ، درک ضرورت ایجاد یک دولت اسلامی با شرکت طیف های گسترده و حضور نمایندگان تمامی اقشار مردم مسلمان افغانستان به منظور پیشبرد روند سیاسی در جوی همراه با صلح  ، هماهنگی و ثبات ، همه گروه های مشارکت کننده بر این موارد  متفقند  :  تشکیل دولت در فرایندی 18 ماهه با ریاست آقای برهان الدین ربانی و نخست وزیری مهندس گلبدین حکمتیار . قدرت قانونی رییس جمهور و نخست وزیر  و کابینه  در این توافق معین شده است ، کابینه توسط نخست وزیر و در همکاری با رییس جمهور و رهبران مجاهدین ظرف دو هفته پس از امضای این پیمان معرفی می شود . یک آتش بس فوری برقرار می شود  و پس از تشکیل کابینه تمامی تخاصمات پایان خواهد یافت ...) . روی گاتمن ، برنده جایزه پولیتزر و عضو انستیتوی صلح ایالات متحده  در کتاب ( ما چطور ماجرا را از کف دادیم : اسامه بن لادن ، طالبان ، و دزدیده شدن افغانستان ) در این مورد چنین نوشته است : ( حکمتیار نخست وزیر شده بود ، اما پس از برگزاری یک جلسه کابینه از ترس این که توسط کابلی هایی که شهرشان توسط او ویران شده بود به قتل برسد هیچ گاه به کابل برنگشت . حتی همراهان نزدیک او هم خجالت زده شده بودند . قطب الدین هلال ، سخنگوی حکمتیار هنوز در شهر حضور داشت که شهر دوباره آماج راکت های حکمتیار قرار گرفت . هلال به مسعود چنین گفت : ما هنوز در شهریم و او ما را راکت باران می کند . باید برویم ، کاری نمی توان کرد ) .         منبع : http://en.wikipedia.org/wiki/Afshar_Operation
  9. Moltke

    عملیات افشار

      مسعود تنها در ماجرای افشار با حزب وحدت درگیر شد و کینه خاصی نسبت به شیعه نداشت . در عملیات افشار هم گروه ها و شخصیت های شیعه مثل آقایان آصف محسنی و انوری و خود ناراضیان حزب وحدت همکار بودند .     وقتی فقط در ثانیه آخر و از سر ناچاری با کسی متحد می شوید نباید انتظار چندانی داشته باشید . هر کس اندکی از تاریخ افغانستان باخبر باشد می دادند ایران تا زمان حذف کامل حزب وحدت و هزاره ها از صحنه با هیچ گروه دیگری در افغانستان رابطه مناسب نداشت و این موضوع هم حساسیت مذهبی و بدگمانی بقیه را به دنبال آورد .     همه منابع متفقند افشار به مرکز راکت پرانی به سایر مناطق کابل بدل شده بود .من فقط متن موجود را ترجمه کردم وگرنه در حقیقت محله افشار و خصوصا ساختمان انستیتوی علوم احتماعی کابل به مرکز تجاوزهای شنیع به زنان پشتون و تاجیک ، کوبیدن سر غیرنظامیان با میخ به دیوار ، مرده رقصانی ، بستن افراد به دهانه توپ و راکت انداز و کشتن افراد به صرف داشتن ظاهری شبیه به پشتون ها  ( ریش زیاد و بینی بلند ) تبدیل شده بود .     نتیجه مستقیم سایست های آقای مزاری بود . خود ایشان افتخار می کردند که ( هیچ حزب و گروهی در افغانستان نمانده که حزب وحدت با آن نجنگیده باشد ) . آن روی سکه ایشان هم حکمتیار بود که حتی در زمان حضور شوروی هم به سایر مجاهدین حمله می کرد. کشتار تسلیم شده های کمونیست در جلال آباد هم باعث شد  مقاومت شدید شهر و فضاحت شکست در نبرد جلال آباد به دنبال بیاید . حالا همکه معلوم نیست اواره کجاست . در مورد تسلیم شدن به طالبان هم بعید می دانم آقای مسعود با مزاری کاری را می کرد که طالبان کرد. عکس های تمسخر و تحقیر مزاری دست بسته که دو طالب با گوش هایش بازی می کنند را ببینید بد نیست . ...این که بعدا در مزارشریف و بامیان و یکاولنگ چه بر سر هزاره ها آمد هم بماند ...     مسعود کشته شد اما تاجیک ها و جمعیت اسلامی در صحنه افغانستان به عنوان یک نیروی مهم باقی ماندند ...     سیاست مدار زیرک هیچ وقت لیست دشمنانش را بلندبالاتر نمی کند و همیشه می داند کجا باید ترمز کند ...صرف مدافع بودن خوب است اما لقمه بزرگتر از دهان برداشتن نه .     مسعود متعصب نبود . هیچ پشتون و تاجیکی طرح ( تبدیل غرب کابل به جنوب لبنان دوم ) را تحمل نمی کرد . و البته دنبال کردن سیاست ایجاد میلیشیاهای با انگیزه مذهبی که فقط در لبنان آن هم با شرایطی خاص جواب داده بدون توجه به تفاوت های تاریخی کشورها  ادامه دارد...اول افتخار می شود که در منطقه نفوذ داریم و همه از ما حساب می برند بعد هم که نتایجش به بار می نشیند تعصب اهل سنت و مظلومیت خودی ها می شود دلیلش...     البته هر وقت که خوشمان آمد هم می توانیم سکورلارها را ( مزدور آمریکا و اسراییل ) ، ( غرب زده ) ، ( منافق به امت اسلامی ) و ( فریب خورده ) بنامیم . مسعود تنها پس از ظهور طالبان از ایران کمک دریافت می کرد و خودش هم می دانست در افغانستان ( دوستی ایران یعنی دشمنی پاکستان )...بستگی دارد به جهت گیری های ایران...ایران قبل از انقلاب در میان کشورهای سنی مذهب متحدان خوبی داشت چون سیاست مذهبی در پیش نگرفته بود ... از آن طرف اما چون سیاست ناسیونالیستی داشت با ملی گراهای تندرو عرب قطعا مشکل می داشت . تسامح گروه های دیگر تا حد زیادی به رفتار گروه مورد نظر بستگی دارد ...تندروی مذهبی تندروی مذهبی به دنبال می آورد .
  10. Moltke

    عملیات افشار

      ماجرای تصرف مزارشریف به دست طالبان در تابستان 1377 و کشته شدن اعضای سفارت ایران ( از جمله آقای سردار محمد ناصر ناصری فرمانده سابق سپاه بیرجند و رییس قرارگاه انصار سپاه مشهد ) متاسفانه به طور کامل  در این سایت  قابل بررسی نیست .فرضیه های مطرح شده در این مورد  شامل دخالت عوامل اطلاعاتی پاکستان برای جلوگیری از برقراری رابطه میان ایران و طالبان ، انجام کشتار به دست عوامل افراطی طالبان و یک فرضیه دیگر هستند که مامون رزاق ژورنالیست افغان در کتابش تحت عنوان ( رد پای فرعون ) مطرح کرده و خواندن این یکی را به عهده خود شما می گذارم .     دشمن دشمن من دوست من است ...چون مزاری و حکمتیار هر دو از قدرت سهم بیشتری می خواستند و به تبعشان کشورهای حامی این دو ( ایران و پاکستان ) رابطه ایران با مسعود و حکمتیار خیلی دیر و پس از ظهور طالبان شروع شد ...ایران پیشتر همه تخم مرغهایش را در سبد هزاره ها و حزب وحدت نهاده بود و پس از حذف آن ها از صحنه دیگر نمی توانست متحدان خوبی برای خودش بیابد ...سیاست تبدیل غرب کابل به جنوب لبنان و ایجاد جزیره تحت نفوذ ایران چیزی نبود که مورد پذیرش پشتون ها و تاجیک ها قرار بگیرد و شد آنچه شد ...     مسعود نسبت به بقیه آدم معتدل تری بود ولی جنگ داخلی جنگی اخلاق مدار نیست ...افراد همین آقای مسعود طی جنگ با دولت نجیب الله با موتور از روی سر رانندگان کامیون هایی که برای شهرهای تحت کنترل دولت سوخت و مواد غذایی می بردند رد می شدند!!
  11. Moltke

    نبرد آق دربند

    بسم الله الرحمن الرحیم   نبرد آق دربند       بخشی از جنگ های نادری   جنگ ایران – عثمانی ( 1735- 1730 )   زمان وقوع : 24 تا 26 اکتبر 1733   مکان وقوع : عراق امروزی   نتیجه : پیروزی تاکتیکی قاطع ایران   تغییرات در قلمروها : ارتش ایران به تصرف عراق تحت فرمان عثمانیان نزدیک می شود ، اما بروز شورش در ایران آن را ناچار به بازگشت می کند          طرف های درگیر :   امپراتوری صفوی   امپراتوری عثمانی     فرماندهان و رهبران :   ایران :   نادر   حاجی بیگ خان         عثمانی :   توپال عثمان پاشا  ( در نبرد کشته شد )   ممیش پاشا  ( در نبرد کشته شد )     توان رزمی :   ایران : 50 تا 80 هزار نفر   عثمانی : 100 هزار نفر       تلفات و خسارات :    ایران : اندک   عثمانی : 20 هزار نفر ، تمامی توپخانه           نبرد آق دربند آخرین نبرد در لشکرکشی نادر به میان رودان بود . در این نبرد نادر انتقام شکست خود در نبرد سامراء را از سردار برجسته عثمانی ، توپال عثمان پاشا گرفت . نبرد آق دربند ادامه زنجیره وار شکست ها و پیروزی های طرفین در فرایندی نسبتا متوازن بود . هر چند نبرد با پیروزی خردکننده ایرانیان بر عثمانیان پایان یافت ، نیروهای ایرانی به سبب بروز شورش در حال گسترشی در جنوب ایران تحت رهبری محمد خان بلوچ  ناچار به بازگشت به خاک کشورشان شدند . امری که آرزوی نادر برای تکمیل کردن عملیات و فتح بغداد را بر باد داد .             پیش زمینه       پیامدهای سامراء     شکست سامراء علاوه بر کاهش نیروی رزمی موثر ایران به 30 هزار نفر و شکسته شدن محاصره بغداد نتایج  درازمدت دیگری هم داشت . مرگ بسیاری از سربازان جنگ آزموده و از دست رفتن سلاح های گران بهای محاصره و توپخانه به آسانی قابل جبران نبود و نادر مجبور بود برای تقویت دوباره روحیه سربازانش که تا پیش از این شکست خود را شکست ناپذیر می دانستند اقدامات جدی صورت دهد . نادر با گردهم آوردن افسرانش به اشتباهات خود اعتراف کرد . او در این گردهمایی اظهار داشت سرنوشت خود و سربازانش را یکی می داند و دلاوری و فداکاریشان را ارجی والا می نهد . هم چنین قول داد با پیروزی های جدید خاطره این شکست را از ذهن همگان خواهد بزداید . اظهارات نادر سبب احترام یافتن بیشتر او میان افسران و سربازانش شد . روح جنگاوری در میان قوای نادر شروع به صعود دوباره کرد  و نادر را از پیروزی اش در مواجهه دوباره با ترکان عثمانی اطمینان بخشید . در همین حال در جنوب ایران شورشی به رهبری محمد خان بلوچ بر پا شد . محمد خان پیروان بسیار یافته بود و از طرف قبایل عرب جنوب ایران نیز مورد حمایت بود . نادر تصمیم گرفت نخست کار توپال عثمان پاشا را یکسره کند و بعد از آن برای سرکوب محمد خان  به ایران بازگردد.         سازمان دهی دوباره ارتش ایران         رسیدن خبر شکست نادر در سامراء  به مثابه جرقه ای بود که در انبار باروت رخ دهد . در سراسر ایران زمزمه شورش شنیده می شد . این خبرها عزم نادر برای پیروزی قاطع بر عثمانیان و فرو نشاندن تمایل برای شورش در ایران را بیشتر کرد . نادر مصمم بود توپال عثمان پاشا ، تنها سرداری که توانسته بود او را در یک نبرد شکست دهد ( و تا پایان عمر نادر هم باقی ماند ) ، را نابود کند . با صدور فرمان بسیج عمومی نیرو و تدارکات ، نادر توانست طی 40 روز نیروی عظیمی متشکل از 50 هزار سرباز  و تدارکاتی شامل بیش از 140 هزار راس اسب ، قاطر و شتر بارکش برای نقل و انتقالات جمع آوری کند . با این حال این گردآوری نیرو سبب وارد آمدن رنج و فشار هولناکی بر مردم ایران ، خصوصا مردم غرب کشور شد که ناچار شدند مالیات های گزاف و غیرعادلانه حکومتی را تحمل کنند . 200 هزار تومان مالیاتی که فراهم شده بود به سربازان پرداخت شد تا روحیه جنگی تازه ای به دست آورند . از گفتگوی نادر با یکی از درباریانش تا حد زیادی می توان  نحوه تفکر او را درک کرد  : " می دانی چرا در مورد من دائما حرف می زنند ؟  چون من نخواهم گذاشت کشور حتی یک لحظه در حالت صلح و آرامش به سر ببرد . همه چیز را نابود و منهدم خواهم کرد ، چون من آدمی نیستم ، خشم خدا هستم که بر بشر فرود آمده " . چنین سخنانی شخصیت خودشیفته و به شدت تهاجمی نادر را به خوبی نشان می دهد . البته همین شخصیت بود که از نادر  چنان نابغه جنگی ساخت که هم از طرف مورخان هم عصر خودش و مورخان بعدی نیز مورد ستایش بود و هست . اصلاحات نادر پیاده نظام ارتش ایران را به سه بخش تقسیم کرد . در بخش اول جزایرچیان قرار داشتند ، تفنگداران نخبه ای که با بهترین و سنگین ترین تفنگ فتیله ای موجود ، موسوم به جزایر مسلح می شدند . قراچورلوها پشت سر جزایرچیان قرار می گرفتند و آنان نیز مجهز به تفنگ فتیله ای بودند . در پایان پیادگان عادی با شمشیر و نیزه که مخصوص جنگ های تن به تن و نزدیک بود ترکیب پیاده نظام ایران را کامل می کردند . این اصلاحات ارتش ایران را به نیروی مرگ باری تبدیل کرد که با محیط های مختلف رزمی سازگار بود . توپال پاشا بیش از آن که مشتاق درگیری جدیدی باشد در پی جبران تلفاتی بود که در سامراء متحمل شده بود ( بیش از یک چهارم سربازان او در این نبرد کشته یا زخمی شدند )  و از استانبول نیز درخواست کرد به جای او سردار جوان تری برای رهبری نیروها فرستاده شود ( توپال عثمان در این زمان حدود 70 سال سن داشت ) . تا شروع حمله دوباره ایرانیان ، حکومت عثمانی توانست سپاهی 100 هزار نفری در خاک عراق تحت تسلطش فراهم آورد .           مانورها و تاکتیک های عصر اسب و تفنگ های فتیله ای     پیاده نظام   آرایش و شیوه های رایج جنگی  تفنگداران شرقی تا دوره اخیر و انجام تحقیقات در این مورد چندان شناخته شده نبود . ارتش عثمانی شامل پیاده نظام نخبه ینی چری می شد که از اواخر قرن 16 میلادی به تفنگ های فتیله ای مجهز شده بودند . در همان دوره ارتش های صفوی عمدتا از سواره نظام تشکیل می شدند  تا آن که شاه عباس اول در مواجهه با قدرت آتش بالای عثمانیان ، اصلاحاتی را صورت داد که تفنگ داران و توپخانه را نیز وارد سازمان رزم سپاه صفوی کرد . هر چند میزان شباهت اصلاحات شاه عباس به شیوه های رزمی عثمانیان مشخص نیست ، به نظر می رسد این شباهت اندک نبوده است . درگیری های پرشمار میان دو امپراتوری به دو طرف امکان می داد به خوبی با روش های یکدیگر آشنا شوند . یک وقایع نگار عثمانی به نام عبدالقادر که یک مانور توپخانه را در اوایل قرن 17 میلادی از نزدیک مشاهده کرده بود در مورد نحوه آتش باری نوبتی  پیاده نظام عثمانی که تا قرن 18 نیز رایج ماند و تقریبا در سراسر اروپا استفاده می شد  توضیح مختصری داده است : " و در میانه میدان هنگ ینی چری در سه ردیف ایستاد ، سپس ابتدا ردیف اول و بعد از آن ردیف دوم شلیک کردند . در همین حال سربازان ردیف اول شروع به پر کردن دوباره تفنگ هایشان کردند . با شلیک ردیف سوم ، ردیف دوم نیز پرکردن دوباره تفنگ ها را آغاز کرد . ردیف اول اندکی بعد باز هم شلیک کرد " . ترکیب پیادگان ایرانی هم شیوه مشابهی را نمایش می دهد . ترکیب جزایرچیان و قراچورلوها آتش باری نوبتی با دو ردیف را نمایش می دهد . به علاوه ، در گزارش نبردهای نادر بارها با صحنه آتش باری منظم ، گسترده و ادامه دار پیاده نظام ایران مواجه می شویم . جهان گرد یونانی ، واتاتز ، در مورد تفنگداران ایرانی چنین گفته است : " ... پیاده نظام ، منظورم آن هایی است که تفنگ حمل می کنند ، در واحدهای بزرگ مانورهای تمرینی اجرا می کردند . آنان ضمن تمرین مداوم به هدف های معینی شلیک می کردند " . هر چند نیروهای جدیدی که نادر در غرب ایران گردآورده بود در حال اجرای تمرین های بسیار مناسب و عالی بودند ، بر خلاف 30 هزار سربازی که نادر در سامراء از دست داده بود فاقد تجربه حضور در یک میدان رزم واقعی بودند . توپال عثمان نیز در وضعیت مشابهی بود و ناچار شد تلفات 20 هزار نفری خود را با گردآوری نیروهای جدید از ایالت های امپراتوری در شامات جبران کند .         ینی چری های عثمانی            سواره نظام       سواره نظام ایران ترکیبی از نیروهای منظم و سواران قبایلی بود . واتاتز در مورد تمرین های سواران ایرانی هم توضیحات خوبی ارائه می دهد  : "  آنان از هر سو حمله می کردند و مسیرهای دایره وارشان را تغییر می دادند . در ابتدا ستون های مهاجم به هم نزدیک بودند و سپس از هم جدا می شدند . پس از مدتی باز هم تجمع می یافتند . آن ها گاه عقب می نشستند و سپس دست به ضد حمله می زدند . " سواره نظام هم به بخش های مختلفی تقسیم می شد . متشخص ترین بخش ها ( سواران سلطنتی )  و ( سواران سپاه خراسان ) بودند .آن ها با شمشیرهای منحنی برنده ایرانی و تفنگ های فتیله ای جدید مجهز می شدند که بیشتر در درگیری های کوچک و شبیخون ها مورد استفاده بود . سواران ایرانی در مواجهه های مختلف ثابت کردند بر همتایان عثمانی شان برتری دارند و آوازه شان به عنوان یکی از بهترین نیروهای سواره نظام دنیا در جهان پیچیده بود . البته سواران عثمانی نیز نیروی ضعیفی نبودند . سپاهی ها سواران سنگین اسلحه ای بودند که  جنگ جویان اشرافی و زمین دار عثمانی  آن را تشکیل می دادند . سواران آقینجی و سواران قبایلی بخش های دیگر سواره نظام عثمانی بودند . البته سپاهی ها خود به دو بخش حقوق بگیر داوطلب و نیروهای رسمی تقسیم می شدند . این نیروها به گرز ، سپر ، زنجیرهای جنگی ، شمشیر ، کمان ترکیبی ، نیزه و تبر مجهز می شدند . تجهیزات سپاهی های آناتولی و سپاهی های روملی ( بالکان ) تفاوت چندانی نداشت ، اما آناتولیایی ها  پوشش ، زره و کلاه خودهای بهتری داشتند .         سوار نیزه دار ایرانی       تحرکات اولیه     در 2 اکتبر 1733 ارتش ایران از همدان راهی کرکوک شد . نادر با ورد دوباره به قلمرو عثمانی در عراق توپال عثمان را به نبرد دیگری فرا می خواند . در 24 اکتبر عناصری از ارتش های دو طرف در منطقه لیلان واقع در جنوب کرکوک با هم درگیر شدند . این درگیری که نتیجه قاطعی نداشت منجر به عقب نشینی نیروهای عثمانی به کرکوک شد . قلعه سورداش در شمال شرق کرکوک به دست نیروهای ایرانی افتاد . جاسوسان نادر به او خبر دادند یک قوای 12 هزار نفره از راه دره آق دربند در حال نزدیک شدن است . توپال پاشا این نیرو را به فرماندهی ممیش پاشا  به عنوان گارد پیشرو فرستاده بود و خود به همراه بدنه اصلی ارتش عثمانی در پی می آمد . نادر نیز طلایه ای تحت فرمان حاجی بیگ خان اعزام داشت تا قوای ممیش پاشا را به سوی قوای اصلی ارتش ایران بکشاند . نیروهای ممیش پاشا با تعقیب قوای حاجی بیگ خان به کمین 15 هزار سرباز ایرانی افتادند که ظرف مدت کوتاهی آنان را با آتش باری سنگین از دو طرف منهدم کردند . ممیش پاشا که اندکی پیش خبر شکست ایرانیان  را به توپال عثمان داده بود و تقاضای نیروی بیشتری برای تعقیب آنان داشت در این کمین کشته شد .         نبرد     مرحله اول     شکست قوای ممیش پاشا سبب شد بدنه اصلی سپاه نادر به سرعت به سوی نیروهای عثمانی که 5 کیلومتر با آنان فاصله داشتند پیش روی کند . توپال عثمان که حس می کرد اتفاقات متفاوتی رخ خواهد داد پیشروی اش را متوقف کرد تا به صفوف نیروهایش نظم بدهد . با نزدیک شدن به قوای دشمن ، نادر پیاده هایش را به خط کرد و برای درگیری با ینی چری ها فرستاد . برای مدت دو ساعت  ، پیاده های ایران و عثمانی در حال آتش باری به سوی یک دیگر بودند . در عصر تفنگ های فتیله ای و اسب ، شلیک های اولیه مهم ترین شلیک ها بودند . سر و صدا ، دود و گرد و خاک ناشی از شلیک انبوه تفنگ ها و توپ خانه آن دوران دید سربازان و افسران را مختل می کرد . در چنین وضعیتی شلیک های اولیه بودند که تاثیر بیش تری داشتند  و هرج و مرج  از تاثیر آتش باری های نوبت بعد می کاست . یکی از مشکلات فرماندهان این دوره ، موثر نبودن فرمان پایان آتش باری و اجرای فرامین بعدی بود . یک یگان تفنگ چی همواره این مشکل را داشت که ممکن بود تا پایان نبرد سر جای خود بماند و به آتش باری بی فایده و عدم تحرک ادامه دهد .       مرحله نهایی     تفنگداران ایرانی در این مرحله از نبرد دیسیپلین بالای خود را نشان دادند . پس از دو ساعت آتش باری ، آنان فرمان افسران خود را به خوبی اجرا کردند و با متوقف کردن تیراندازی ، شمشیر کشیده و به صفوف ینی چری ها حمله کردند . نادر ضمن زمان بندی مناسب در همین لحظه  جناح های راست و چپ سواره نظام خود را ، هر کدام به استعداد 15 هزار سوار ، به حرکت درآورد . جناح راست را حاجی بیگ خان فرماندهی می کرد و نادر شخصا فرماندهی جناح چپ را بر عهده داشت . نقشه نادر این بود که سواره نظام از جناحین و پیاده ها از رو به رو نیروهای عثمانی را از پا درآورند . این حمله شدید  صفوف ینی چری ها را کاملا متلاشی کرد . توپال عثمان که سرنوشت ناخوشایندی را در برابر چشمانش می دید ، سوار بر اسب وارد مستقیما میدان نبرد شد . روباه پیر از سردار جوان ترک نژاد که به تازگی در سامراء شکستش داده بود فریب خورده بود . اما غرور نظامی توپال عثمان باعث شد مرگ در میدان نبرد را بر فرار ترجیح دهد . توپال عثمان دو بار در حین نبرد مورد اصابت گلوله قرار گرفت و سرانجام یک سوار ایرانی سرش را از تنش جدا کرد و برای نادر برد . نبرد با تلفات 20 هزار نفره سپاه عثمانی خاتمه یافت و تمامی توپخانه و تدارکات نیز به دست سپاه نادر افتاد . انتقام شکست سامراء گرفته شده بود . نادر به احترام سردار پیر عثمانی و به پاس شجاعتش ، سر و جسد او را به همراه هم با حفظ تشریفات ویژه به بغداد فرستاد تا به خاک سپرده شود .       نبرد آق دربند     پیامدها     نادر امیدوار بود بتواند بغداد را از نو محاصره کند و با تصرف آن تدارکاتی را که حاصل می شد برای لشکرکشی جدید به قفقاز به کار بگیرد . احمدپاشا حاکم بغداد  با شنیدن خبر شکست و مرگ توپال عثمان آماده شد در قبال صلح مناطقی را به نادر واگذار کند ، هر چند  که دربار  عثمانی در استانبول به او چنین اجازه ای نداده بود . عثمانیان با شنیدن خبر شکست هولناک آق دربند شهر تبریز را تخلیه کردند . اما در همین زمان شورش محمد خان بلوچ در حال تبدیل شدن به تهدیدی جدی برای نادر بود . نادر از چیدن همه میوه های حاصل از پیروزی آق دربند محروم شد و ناچار به سوی جنوب ایران حرکت کرد تا شورش را در هم بکوبد . در هر حال ، توپال عثمان و پیروزی اش در نبرد سامراء مهم ترین عواملی بودند که از افتادن میان رودان به دست نادر جلوگیری کردند . اگر توپال عثمان در سامراء شکست می خورد بدون هیچ شکی بغداد در قبضه نادر می بود و شاید سال های سال در دست ایرانیان می ماند . شاید همین شجاعت و کاردانی توپال عثمان بود که نادر را تحت تاثیر قرار داد و او را با مشاهده پیکر سردار پیر به سکوت افکند .         منبع :   http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Agh-Darband
  12. Moltke

    نبرد آق دربند

     کار خودشو کرده...منتها سواره نظام عثمانی حریف  سواران پشتون  و ترکمن  که بخش اصلی سواره نظام نادر بودند نمی شد ( بعدها ازبک ها هم اضافه شدن ) ... عثمانی ها کلا سواره نظام  خیلی خوبی نداشتن و بهترین سوارایی که می تونستن جور کنن تاتارهای کریمه بودن که تو این نبرد حضور نداشتن ...سپاه عثمانی یک ارتش پیاده قوی بود و نه سواره .
  13. Moltke

    نبرد آق دربند

    همه سواحل که نه ...نادر یک لشکرکشی به عمان داشت که در پایان ناکام موند...تلاش هایی هم برای ایجاد نیروی دریایی قوی کرد که پس از مرگش از هم پاشید .
  14. خیر...مدارک چندانی در مورد میزان موفقیت این موشک ها در دست نیست...اگر علیه اهداف دریایی استفاده شده باشند بعید نیست با توجه به جنگ الکترونیک قوی اسرائیل به سرنوشت موشک های استایکس سوری در نبرد دریایی لاذقیه دچار شده باشند .
  15. در اصل بله ، ولی مثل موشک های KH-22 کیچن و KSR-5 قابلیت حمله به اهداف ساحلی و زمینی را هم دارد . عراق طی جنگ از این دو موشک آخری علیه جزیره خارک و برخی فرودگاه های ایران استفاده کرد .
  16. خواهش می کنم اطمینان قطعی که خیر ، اما منابع روس که مدعیند بدون اطلاع مصری ها انجام شده می گویند اسکاد...در جبهه سوریه راکت فراگ -7 استفاده شد ، علیه پایگاه هوایی رامات دیوید که البته پاسخ کوبنده اسرائیل و انهدام ستاد مشترک ارتش سوریه در قلب دمشق رو به دنبال داشت .     شوروی سابق تا پیش از سال 1956 و بحران سوئز حساسیت خاصی روی اسرائیل نداشت ، اما پس ازآن و مشاهده حمایت فرانسه و بریتانیا از اسرائیل برای افزایش نفوذ خود دست به تجهیز کشورهای عربی به سلاح زد ونوع سلاح های تحویلی هم بستگی به سطح روابط داشت . تا پیش از 1967 اکثر سلاح های ارتش اسرائیل فرانسوی بود و بعد از این جنگ بود که کم کم پای ایالات متحده هم به ماجرا به طور گسترده باز شد .
  17. Moltke

    نبرد سامراء

       نبرد سامراء   جنگ ایران – عثمانی (1730-1735) بخشی از جنگ های نادری     زمان وقوع :19 جولای 1733 میلادی مکان وقوع : عراق ، حوالی سامراء نتیجه : پیروزی قاطع عثمانیان تغییرات در قلمرو : عراق تحت فرمان عثمانیان باقی ماند       طرف های درگیر :     امپراتوری صفوی   امپراتوری عثمانی     فرماندهان و رهبران :     ایران : نادر   عثمانی : توپال عثمان پاشا   توان رزمی :   ایران : 70 هزار سرباز ، چند ده قبضه توپ   عثمانی : 80 هزار سرباز ، 60 قبضه توپ   تلفات و خسارات :   ایران : 30 هزار نفر ، 3 هزار اسیر ،500 نفر اعدام شدند ، همه توپ ها و زنبورک ها   عثمانی : 20 هزار نفر   نبرد سامراء درگیری کلیدی میان دو سردار بزرگ ایرانی و عثمانی ، نادر افشاری و توپال عثمان پاشا بود که به ترک محاصره بغداد از طرف سپاهیان نادر و بقای قدرت باب عالی استانبول در عراق منجر شد . نبرد خونین سامراء با تلفاتی 50 هزار نفره نیروی ایرانیان را به انهدامی کامل رهنمون شد و توان طرف پیروز عثمانی را نیز به شدت تحلیل برد .   علاوه بر تاثیر سرنوشت ساز این نبرد برای شهر بغداد ، این تنها شکست عمده نادر در میدان های جنگ بود . نادر بعدها در نبرد آق دربند که در آن توپال عثمان شکست خورد و کشته شد انتقام خود را بابت تحقیر در سامراء از سردار عثمانی گرفت .           قلمرو حکومت افشاری در اوج قدرتش   محاصره بغداد و ورود توپال عثمان پاشا به صحنه   نادر پیشتر بغداد را با یک قوای نیرومند 100 هزار نفره محاصره کرده بود . نادر با بنا کردن برج ها و کندن خندق های متعدد در اطراف بغداد آن را در یک حلقه آهنین محصور کرده بود ، امری که احمد پاشا حاکم بغداد را به فکر تسلیم کردن شهر انداخت . اما  در آغاز مذاکرات به احمد پاشا خبر رسید که برجسته ترین سردار امپراتوری و وزیر سابق ، توپال عثمان پاشا به همراه ارتشی 80 هزار نفره شامل نیروهای ورزیده پیاده ینی چری و سواران سپاهی ( سپاهی ها سواره نظام سنگین عثمانی بودند ) و 80 قبضه توپ از راه شمال عازم نجات بغداد است .   توپال عثمان با همه دشمنان پیشینی که نادر با آن ها مصاف داده بود متفاوت بود . پیروزی در نبردهای قبلی به نادر حس شکست ناپذیری داده بود . نادر 12 هزار نفر از قوایش را برای نگه داشتن محاصره بغداد به جا نهاد و خود با 70 هزار سرباز و چند ده قبضه توپ به سوی سامراء در شمال تاخت .   تشدید محاصره بغداد   نادر برای فشار بر حاکم و ساکنان بغداد اقدام به منحرف کردن مسیر رودخانه های گذرنده از بغداد کرد . امر بی رحمانه ای که با وجود مرگ 60 هزار تن از ساکنان شهر باعث تسلیم شدن آن نشد .   توپخانه ارتش نادر که بیشتر از توپ های مخصوص نبردهای میدانی تشکیل شده بود از تخریب استحکامات بغداد عاجز ماند . ایرانیان هنوز به توپخانه مخصوص محاصره مجهز نبودند . تنها امید نادر تسلیم شدن شهر به دلیل فشار گرسنگی بود ، اما از آن سو حاکم بغداد می دانست سقوط شهر بغداد به معنی سقوط کل ولایت بغداد و شاید حتی عراق عرب است و برای او بهایی بسیار سنگین در بر خواهد داشت .   توپال عثمان ،  روباه پیر   توپال عثمان اصالتی آناتولیایی داشت ، اما در شبه جزیره پلوپونز ( موریا ) یونان متولد شده و بزرگ شده بود . در جوانی به خدمت حکومت سلطان درآمد . در حین عزیمت به مصر ، کشتی حامل توپال عثمان از طرف دریانوردان جزیره مالت مورد حمله قرار گرفت . توپال عثمان به مالت برده شد و بعدها در مقابل پراخت فدیه آزاد شد . شرکت در عملیات روخانه پروث که در آن پتر کبیر ، تزار روسیه شکست خورد ، و درخشش در جنگ با جمهوری ونیز موجب شد توپال عثمان در سن 24 سالگی به مقام بیگلربیگی و پاشایی امپراتوری دست یابد .   توپال سرانجام به مقام وزیر اعظم امپراتوری رسید ، هر چند کشمکش های سیاسی پایتخت باعث شد تنها شش ماه در این منصب بماند . با انتصاب به مقام ( سرعسکر ) امپراتوری ، توپال عثمان هفتاد ساله که در این زمان حکومت ایالت های تفلیس و طرابوزان را بر عهده داشت برای رویارویی با نادر فراخوانده شد .   توپال عثمان برجسته ترین و نیرومندترین حریف نادر در جنگ ها بود که شجاعت و تجربه اش با نادر برابری می کرد . شاید مقدر بود که نادر دریابد هیچ مردی شکست ناپذیر نیست .     نقاشی از توپچی های عثمانی     نبرد سامراء   توپال در همان ابتدا توانایی خود را نشان داد . سپاهیان طلایه و نگهبانان قسمت عقبه سپاه  توپال به فرمان او به هنگامی که در معرض دید دیده بانان نادر بودند نامنظم و  با تظاهر به ضعف پیشروی می کردند ، اما به هنگام شب آرایش واقعی و تقویت شده به خود می گرفتند . نادر بخش بزرگی از سواره نظام خود را برای حمله به جناح چپ قوای عثمانی اعزام کرد اما نیروهای عثمانی که پرشمارتر از آنی بودند که نادر براساس گزارش ها گمان می کرد، با به کارگیری توپخانه آنان را عقب راندند .   تصمیم بعدی نادر شکست عثمانیان در یک حمله  رودررو با شرکت 50 هزار نفر از سربازانش بود . با این حمله شدید ، مرکز سپاه عثمانی مجبور به عقب نشینی تا نزدیکی اردوگاه خود شد و تعدادی از توپ های آنان هم به دست قوای نادر افتاد . در این لحظه فرار 2 هزار نفر از سربازان کرد سپاه عثمانی توپال عثمان را در معرض شکست کامل قرار داد . اما ورود 20 هزار نیروی ذخیره به فرمان وی باعث عقب رانده شدن ایرانیان و تصرف دوباره توپ ها گردید .   نبرد با فراز و نشیب های متوالی برای طرفین تا حوالی ظهر ادامه یافت . هوشمندی توپال عثمان در موضع گیری سبب شده بود نیروهای عثمانی برای دسترسی به آب رودخانه دجله که پشت سرشان بود مشکلی نداشته باشند ، در حالی که ایرانیان با ادامه نبرد و تابش شدید آفتاب میان رودان به تشنگی و فرسایش مضاعفی دچار شدند که برای فرونشاندن آن منبع مناسبی در کار نبود . موضع گیری توپال عثمان امتیاز دیگری هم داشت : جهت وزش باد به سوی لشکریان نادر بود و گرد و خاک ناشی از آن دید ایرانیان را مختل کرد . سرانجام خیانت یکی از قبایل عرب متحد نادر در لحظات سرنوشت ساز نبرد ، باعث شد حتی نیروهای جنگ آزموده نادر در وضعیت وخیمی گرفتار شوند .   ورود سواره نظام 12 هزار نفره نیرومند قبیله پشتون ابدالی ( احمد شاه  درانی ، سردار بزرگ و سرسلسله درانیان از همین قبیله بود ) که نادر در لحظات سخت به آن پشتگرم بود نیز نتوانست صفوف مستحکم ینی چری های عثمانی را بشکافد و تنها بر هرج و مرج و حمام خونی که نبرد سامراء به آن تبدیل شده بود افزود .   نادر برای روحیه بخشیدن به نیروهایش که دم به دم تحت فشار شدید تری قرار می گرفتند شخصا وارد میدان نبرد شد و یکی از سواران عثمانی را با ضربت نیزه به زیر کشید ، اما خودش نیز در کشاکش نبرد از اسب سرنگون شد . پخش شدن شایعه مرگ نادر در میان سپاهیان خسته ایرانی فروپاشی سپاه نادری را کامل کرد . پس از 9 ساعت درگیری شدید ، مقاومت سازمان یافته ایرانیان در هم شکست و به عقب نشینی بی نظم به سوی جنوب تبدیل شد . نادر برای اولین و آخرین بار  در یک نبرد میدانی شکست خورده بود . دو سردار سپاهیانشان را با قدرتی وصف نشدنی رهبری کردند  ، اما توپال عثمان با وجود تحمل تلفاتی هولناک توانست پیروزی قاطع  و شکوهمندی به دست آورد .         نبرد سامراء :     1-نادر به دلیل ورود پنهانی نیروهای کمکی عثمانی در شب پیش از شکست جناح چپ عثمانی عاجز می ماند     2- نادر که از شکست اولیه اش خشمگین شده حمله ای همه جانبه ترتیب می دهد که عثمانیان را تا نزدیکی اردوگاهشان عقب می راند .   3- قوای ذخیره 20 هزار نفره توپال عثمان وضعیت را به سود او برمی گرداند . ادامه نبرد منجر به تخریب روحیه ایرانیان و پیروزی قاطع اما پر تلفات عثمانیان می شود .     نتیجه   نیمی از سربازان نادر در این نبرد از دست رفتند و تقریبا همه توپخانه به دست عثمانیان افتاد . 30 هزار تن کشته و زخمی و 3500 تن اسیر شدند که از این میان 500 نفر بلافاصله اعدام شدند . عثمانیان هم یک چهارم از سربازانشان را در این نبرد پرتلفات از دست دادند . با این حال این پیروزی پرتلفات باعث نجات بغداد و احمدپاشا  شد  : مدافعان بغداد که با شنیدن خبر پیروزی توپال عثمان روحیه ای مضاعف یافته بودند با باز کردن دروازه ها محاصره کنندگان را شکست داده و وادار به فرار کردند . در 24 جولای 1733 توپال عثمان و سربازانش در رژه ای پیروزمندانه وارد بغداد شدند .         پرچم سلسله افشاری       منبع :   http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Samarra_%281733%29   
  18. Moltke

    نبرد سامراء

    خواهش می کنم...بخش تاریخ سایت احتیاج به مطالب جدید داره و من هم سعی می کنم بخشی از این کار رو به عهده بگیرم. بله...سه ماه بعد نادر در نبرد آق دربند توپال عثمان را شکست داد و کشت.انشالله در نوبت بعدی تاپیک نبرد آق دربند را هم ایجاد خواهم کرد . اما مساله این است که با وجود همه تلاش های نادر عراق عرب و بخش مرکزی میان رودان هیچ وقت به قلمرو ایران برنگشت.
  19. Moltke

    نبرد مرج الصفر

    نبرد مرج الصفر       بخشی از جنگ مملوک – ایلخانی زمان وقوع : 22 – 20  آوریل 1303 میلادی مکان وقوع : غباغب ، 25 مایلی جنوب دمشق نتیجه : پیروزی قاطع ممالیک ، پایان یورش های مغولان به سوریه       طرف های درگیر :   سلطنت مملوک   ایلخانان   پادشاهی ارمنی کیلیکیه         فرماندهان و رهبران     ممالیک : سیف الدین سالار بیبرس دوم الناصر محمد ابن تیمیه   ایلخانان و ارمنی ها : قتلغ شاه مولای هتوم دوم       واحدهای درگیر :   ممالیک : نامعلوم ایلخانان : سواره نظام مغول ، کمانداران و شهسواران ارمنی       تلفات و خسارات :   ممالیک : سنگین ایلخانان : سنگین       نبرد مرج الصفر که با نام نبرد شقحب نیز شناخته می شود در فاصله روزهای 20 تا 22 آوریل 1303 میلادی میان سپاهیان سلطنت مملوک  از یک سو و ایلخانان مغول و متحدان ارمنیشان از سوی دیگر درگرفت . دشت های اطراف شهر کسوه در جنوب دمشق به میدان صف آرایی دو طرف تبدیل شد . نبرد به شکست فاجعه بار ایلخانان منجر شد و به حملات غازان خان ، پادشاه ایلخانی به سوریه خاتمه داد .           قلمرو ممالیک در 1279 میلادی        درگیری های پیشین   در پی زنجیره ای از پیروزی های مغولان که با فتح خوارزم در سال 1218 شروع شد مغولان به سرعت بر ایران و قلمرو سلطنت سلجوقی روم در آسیای صغیر سروری یافتند . سپاهیان مغول با همراهی نیروهایی از پادشاهی های مطیع شده  ارمنی کیلیکیه  و گرجستان در سال 1258 بغداد را غارت کردند و در سال 1260 حلب و دمشق نیز به سرنوشت مشابهی دچار شدند . در همان سال نخستین شکست بزرگ مغولان در نبرد عین جالوت به وقوع پیوست و مغولان با رها کردن دمشق و حلب به آن سوی فرات پس نشستند . چهل سال بعد  ، غازان خان ، ایلخان جدید ایران یورشی دوباره به سوریه آغاز کرد و در سال 1299 موفق به تصرف حلب شد . با شکست نیروهای مملوک در نبرد وادی الخزندر  دمشق نیز به سرعت به تصرف قوای غازان درآمد . پس از ارسال طلایه های کوچکی به جنوب که تا نزدیکی غزه هم رسیدند ، قوای غازان از سوریه عقب نشینی کرد .       یورش های مغولان در سوریه ، 1299 تا 1303       گرویدن غازان به اسلام     وقایع پیش از نبرد   در سال 1303 ، غازان سردارش قتلغ شاه را با سپاهی مامور تصرف سوریه کرد . ساکنان و مردم شهرهای حلب و حماه به دمشق گریختند . در این حین شاهزاده بیبرس دوم در دمشق  سکونت داشت  و با فرستادن پیامی به الناصر محمد ، سلطان  مملوک از او خواست برای جنگ با مغولان از مصر حرکت کند . در حالی که مغولان در حال حمله به حماه بودند نیروهای مملوک به سوریه رسیدند . مغولان در 19 آوریل برای جنگ با سپاهیان سلطان به دمشق رسیدند . نیروهای مملوک در دشت مرج الصفر اردو زدند تا روز بعد همان جا با مغولان رو در رو شوند .       زره سواره نظام سنگین ممالیک     نبرد   نبرد در روز دوم رمضان 702 هجری ( 20 آوریل 1303 میلادی ) آغاز شد .نیروهای قتلغ شاه در کنار رودخانه واقع در محل موضع گرفتند . جناح چپ 10 هزار نفره قتلغ شاه به جناح راست ممالیک حمله برد و تلفات سنگینی بر آنان وارد آورد . مرکز سپاه و جناح راست نیروهای مملوک تحت فرمان امیر سالار و بیبرس به همراه نیروهای نامنظم بیابانگرد بدوی  در پاسخ وارد عمل شدند . با این حال مغولان فشار خود بر جناح راست ممالیک را ادامه دادند و برخی از نیروهای مملوک نبرد را از دست رفته پنداشتند . با این حال جناح چپ سپاه مملوک به مقاومت ادامه داد . قتلغ شاه برای نظاره پیروزی سپاهش روی یکی از تپه های نزدیک مستقر شد و در حالی که در حال فرمان دادن بود مصریان تپه را محاصره کردند ، امری که به تلفات سنگین مغولان در پای تپه منجر شد . صبح روز بعد نیروهای مملوک عامدانه صفوف خود را گشودند تا مغولان را به فرار و گذشتن از رودخانه ترغیب کنند . در همین زمان نیروهای کمکی مملوک هم از راه رسیدند و نیروهای مغول را که در کناره رودخانه برای نوشیدن آب ایستاده بودند مورد حمله قرار دادند . درگیری تا ظهر ادامه یافت و روز بعد پیروزی ممالیک مسجل شد .     نتیجه   طبق گفته مورخ قرون وسطایی مصری ، المقریزی ، رسیدن قتلغ شاه به غازان خان در کشوف و دادن خبر شکست مغولان ، غازان را به چنان خشمی دچار کرد که در اثر آن خون دماغ شد . پیام های پیروزی به مصر و دمشق ارسال شد و سلطان الناصر محمد وارد دمشق گردید . نیروهای مملوک به تعقیب مغولان تا اطراف قریتین در حوالی حمص ادامه دادند . سلطان با بازگشت به مصر از راه دروازه پیروزی ( باب النصر ) وارد قاهره شد و اسرای مغول را که به زنجیر بسته بودند در معرض تماشای مردم نهاد . نوازندگان و رقاصان از همه جای مصر برای جشن گرفتن پیروزی فراخوانده شدند . شهرها و قلعه ها آذین بسته شدند و شادمانی و جشن چندین روز ادامه یافت .       سکه از دوران الناصر محمد        منبع : http://en.wikipedia....l-Saffar_(1303)
  20. البته در حمایت گسترده روسیه شکی نیست ولی در نظر داشته باشید منطقه دنباس از دوره تزاری تا کنون قلب صنعت روسیه و شوروی بوده و جمعیت تحصیل کرده و دانشمندان و مهندسان خبره کم ندارد...تعمیر تانک و نفربر در چنین ناحیه ای کار چندان عجیبی نیست .
  21. Moltke

    نبرد مرج الصفر

    بله...ابن تیمیه در جنگ ممالیک با مغولان از لحاظ تبلیغاتی و تهییج روحیه سربازان ممالیک نقش اساسی داشت .
  22.   خیلی ببخشید جناب چکا ولی این توجیه مذهبی شما مشکلات عدیده ای دارد   اولا اگر با زبان عربی آشنا باشید می بینید افعال به کار رفته در آیات سوره اسرا حالت ماضی و گذشته دارند و بر وقایعی که در گذشته رخ داده دلالت می کنند   در هم کوبیدن شدن یهودیان در طول تاریخ هم بارها و بارها اتفاق افتاده ، حملات امپراتوری آشور ، نابودی اورشلیم توسط نبوکدنضر دوم ( بخت النصر) ، حمله تیتوس فلاویوس وسپاسیانوس سردار و امپراتور بعدی روم و کشتار جمعی یهودیان ،  سرکوب شورش شمعون برکخبا توسط امپراتور هادریان و بازهم نسل کشی یهودیان ، سرکوب و کشتارهای پی در پی توسط بیزانسیان ، کشتار یهودیان به همراه مسلمین توسط صلیبیان و یهودستیزی های اروپاییان در قرون اخیر ...   این اشارات قرآن هم کاملا می تواند بر این وقایع تطبیق پیدا کند و نه دوره ای کنونی و یا آینده...   خدایی که مسلمانان می پرستند خدای کینه توزی نیست که انتقام گذشتگان را از آیندگان بگیرد ...   پس لطفا در کاربرد کلام الله دقت فرموده و از تبدیل آن به ابزاری برای توجیه مقاصد سیاسی خودداری کنید   والسلام   ----------------------------------------------------------- جناب Ehsan- aminator   شما اطمینان صد درصد دارید که این آیه قرآن منظورش همه یهودیان در همه دورانهاست ؟ یا قبایل یهود متخاصم با پیامبر ؟ با این تفسیر شما هم مردم بیابانگرد عرب همیشه در طول تاریخ کافر و نفاق خواهند بود ها !!! چون آیه ای هم در ذم بیابانگردان عرب صدر اسلام هست ... بیشتر دقت بفرمایید ...
  23.   دوست گرامی اگر دقت کرده باشید در میان مخالفان فقط داعش و النصره از این نوع عملیات استفاده می کنند چون در تفکر آن ها این نوع عملیات مشکلی ندارد ...البته از لحاظ نظامی هم چون مخالفان فاقد نیروی هوایی و توپخانه و سلاح های سنگین به میزان کافی هستند در برابر اهداف مستحکم عملیات انتحاری از گزینه های محدود در دسترسشان است . متاسفانه بحران های سوریه و عراق از مرحله کنترل صحیح خارج شده اند و تا مدت های مدید شاهد کشتار و خون ریزی خواهیم بود . شاید چند دهه...
  24.   عملیات انتحاری یعنی خودکشی و شرعا حرام است . توجیه سیاسی و نظامی دارد اما شرعی ... آن فرد انتحاری خودش را وسط زن و بچه یک جماعت که  متخاصم می داند منفجر می کند و در پاسخ به اقدامات طرف مقابل . مثل بمباران و یا پرتاب راکت به مناطق غیرنظامی...شاید اگر موشک و بمب  داشت چنین کاری نمی کرد . اصل قبیح مساله کشتن غیرنظامیان است که اتفاقا در نظر شما اگر توسط خودی ها با بمب بشکه ای و راکت برکان و توپخانه انجام بگیرد خیلی هم خوب است ، ولی با انتحاری بد .   -----------------------------------------------------------------   آقای alavi66 در تفکر جهادی همه افراد همسو با یک دولت سکولار کافر حربی هستند ...  و در مورد مسائل جنگی : حتی اگر احتمال زنده ماندن خیلی ضعیف باشد هم با علیات انتحاری تفاوت دارد...
  25.   مشکل برخورد نیست برادر مشکل ذهنیت امثال ایشونه که باید سعی کنیم اصلاح بشه مشکل این است که ایشان دولت عراق و حکومت سوریه را برابر گرفته اند با مذهب شیعه ، گروه داعش را گرفته اند مذهب اهل سنت . عملیات انتحاری کاری است که گروهی کاملا سکولار مثل ببرهای تامیل در آن رکورددار است . حزب  سکولار و چپ گرای کارگران کردستان ترکیه در دهه 90 بارها به آن دست زده . بهتر نیست به جای توهین به مذاهب ، ریشه ها و دلایل و انگیزه ها را بررسی کنیم ؟ مثلا این که  اگر در دوره صفویه گوشت دشمنان توسط عده ای صوفی خورده شود باید مذهب شیعه را با آن لجن مال کنیم ؟!!