-
تعداد محتوا
1,078 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
11
scorpion57 آخرین امتیاز شما در روز 12 اسفند
scorpion57 شما بیشتری مطالب مورد علاقه کاربران را دارید!
اعتبار در انجمن
4,329 نشان حکمت
درباره scorpion57

-
رتبه حساب کاربری
ستوان دوم
Profile Information
-
Gender
Male
آخرین بازدید کنندگان پروفایل
بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.
-
100روز در شانگهای "100 روز در شانگهای" ماراتن کوتاه چين به سمت بمب هيدروژنی
scorpion57 پاسخ داد به scorpion57 تاپیک در مقالات برتر
متاسفانه فرصت ویرایش تمام شد در تاپیک اول این قسمت رو یادم رفت تصحیح کنم ...با عرض پوزش.واکنش هسته سبک و گروه نظریه هسته سبک صحیح می باشد -
دانشنامه نیروی زمینی دانشنامه نیروی زمینی
scorpion57 پاسخ داد به crazy-doctor تاپیک در دانشنامه نیروی زمینی
. -
100روز در شانگهای "100 روز در شانگهای" ماراتن کوتاه چين به سمت بمب هيدروژنی
scorpion57 پاسخ داد به scorpion57 تاپیک در مقالات برتر
"100 روز در شانگهای" ماراتن کوتاه چين به سمت بمب هيدروژنی(قسمت پایانی) یک اشتباه و یک کشف یک روز، که گروه شانگهای به شبیه سازی های کامپیوتری مشغول بودند، لیو یوکین، برنامه نویس گروه، ناگهان نتیجه شگفت انگیزی از بازدهی سه مگاتنی دریافت کرد- که باعث شد اتاق کامپیوتر سرشار از هیجان شود. فریاد زد که «دنیای جدیدی را پیدا کرده». پس از شنیدن این خبر، یو مین، کای شائوهوی و رهبر تیم فیزیک منگ ژائولی برای اطلاع از این نتیجه به داخل اتاق هجوم بردند. متأسفانه، پس از بررسی دقیق، آنها دریافتند که لیو در وارد کردن جرم سوخت گرما هستهای به برنامه اشتباه کرده است.با این حال، این خطا سرنخ مهمی را برای گروه در مورد اینکه چه جهتی را دنبال کند ارائه داد. همانطور که منگ ژائولی به یاد می آورد، "ما به اشتباه مواد هسته سبک را 20 برابر افزایش دادیم و تصویر فیزیکی یک بمب H-3 مگاتنی را مشاهده کردیم" و اضافه کرد که "اما به وضوح نشان داد که مهم ترین عامل برای تحقق انفجار بمب H افزایش چگالی مواد هسته سبک است." محقق Zhang Suochun نیز این لحظه را به یاد آورد: "پس از تجزیه و تحلیل در مورد دلیل کشف به اصطلاح "دنیای جدید"، مشخص شد که لیو، که مسئول تهیه داده های مدل محاسباتی بود، پارامترهای فیزیکی اشتباهی را پر کرده است که منجر به نتایج محاسباتی غیرواقعی شد. اما این اشتباه به محققان یادآور شد که یکی از مهمترین عوامل در دستیابی به بمب هیدروژنی پربازده، افزایش چگالی مواد هستهای سبک است و طراحی بمبهای هیدروژنی باید مسیری با چگالی بالا را طی کند یو مین متعاقباً تمرکز خود را بر روی مسئله کلیدی افزایش چگالی مواد هسته ای سبک در طراحی بمب محدود کرد.برای دستیابی به درجه بالایی از تراکم، بهبود میزان مصرف انرژی مواد منفجره به تنهایی کافی نیست. یو مین معتقد بود که کلید استفاده از انرژی آزاد شده توسط بمب اتمی برای افزایش چگالی هیدروژن قبل از مصرف در واکنش همجوشی است. پیش از این، محققان امیدوار بودند که انفجار بمب اتمی شرایط دمای بالا و چگالی بالا را برای خود واکنشی همجوشی ایجاد کند. اما این اصل برای مدل کیک لایه تقویت شده، که در آن بسیاری از پدیده های فیزیکی با انفجار بمب اتمی، با اثرات مثبت و مخرب بر شرایط مطلوب فشار و دما، برانگیخته شد، قابل اجرا نبود. موفقیت غیر منتظره یو مین به نظر می رسید که چالش اصلی در حال حاضر در مورد چگونگی تشخیص مواد با خواص مناسب و پیکربندی هایی ست که می تواند عوامل فیزیکی را که نقش مثبتی در واکنش دارند ، گسترش دهد ، در عین حال ، مانع از آن عوامل فیزیکی دیگر که نقش مخرب دارند بشود. یو مین مجبور شد دوباره به تفکر عمیق بپردازد. " کای" به یاد می آورد: "در روز جمعه ، 29 اکتبر ، من و یو مین بعد از شام در یک مسیر نزدیک پیاده روی کردیم. وقتی در مورد چگونگی ایجاد شرایط برای احتراق کامل مواد هسته ای صحبت کردیم ، یو مین صریحا اشاره کرد که پیکربندی مدل تقویت شده برای فشرده سازی و احتراق مواد هسته ای مناسب نیست. او دیدگاه های خود را با جزئیات زیادی به من داد و من جذب تفکر تازه و استدلال های غیرقابل انکار او شدم. گفتم: "بايد همين الان انجامش بديم ، باشه ؟ یو مین گفت: "بیایید به دو مدل نگاه کنیم ؛ یکی ایده آل است ، و دیگری به واقعیت نزدیک تر است." یو مین پس از آن اشکال مختلف انرژی آزاد شده از انفجار بمب اتمی را تجزیه و تحلیل کرد و ویژگی ها و نسبت آنها را در کل انرژی مقایسه کرد. این کار به او کمک کرد تا یکی از اشکال انرژی مورد استفاده را روشن کند و یک ساختار پیچیده برای کاهش این از دست دادن انرژی و بهبود میزان مصرف آن پیشنهاد کند. او برآوردها را انجام داد ، از جمله اینکه چه مقدار انرژی برای فشرده سازی لیتیوم دوتریوم لازم است ، تا چه حد لیتیوم دوتریوم می تواند فشرده شود ، و چگونه میتوان مشتعل کرد و واکنش سوزاننده و خودپایدار را حفظ کرد. ایده ی یو مین برای اولین بار این بود که آیا فشرده سازی انرژی بمب اتمی می تواند مواد همجوشی را به طور پایدار بسوزاند. برای رسیدن به این هدف ، آنها از دو مدل استفاده کردند که با آن بخشی از انرژی بمب اتمی را شبیه سازی کردند تا بلافاصله از طریق مکانیزمی در مدل اول، فوراً روی "ثانویه" اثر بگذارند و آن را به عنوان شرایط مرزی بیرونی مدل محاسبه دوم در نظر گرفتند. یو مین گفت: "بیایید به دو مدل نگاه کنیم ، یکی ایده آل است و دیگری به واقعیت نزدیک تر است.’” در غروب روز اول نوامبر، گروه شروع به اجرای برنامه محاسبه مدل جدید یو مین روی کامپیوتر J501 کرد.نتیجه دقیقا همان چیزی بود که یو مین انتظار داشت. در همون حال وهوای هیجانی، آنها به طور موقت یک مدل با نسبت مواد متفاوت اضافه کردند و نتیجه خوب بود. روز بعد، محاسبات مدل دیگری نیز نتایج عالی را به همراه داشت. نتایج شبیه سازی دو طرح از سه مدل نشان داد که آنها می توانند انرژی بمب اتمی را کنترل کنند ، طراحی یک بمب هیدروژنی یک مگاتن اکنون امکان پذیر است. در 5 نوامبر، یو مین در مورد نتایج محاسبات و مفهوم بمب هیدروژنی جدید به گروه توضیح داد. او انتقال انرژی بمب اتمی و پیکربندی اولیه (بمب شکافت) و ثانویه (مواد سبک هسته ای) را در بمب هیدروژنی نشان داد. فرضیه های جسورانه ی یو مین و دانش نظری محکم او همه را متقاعد کرد. گروه در شانگهای بر این باور بودند که یو مین سرانجام با دستیابی به موفقیتی در اصل ساخت بمب H- به اصطلاح«گاو را از بینی نگه داشته است». پس از جلسه توجیهی، رهبران گروه تصمیم گرفتند تیمی را بر اساس «اصل جدید بمب H» تشکیل دهند تا با یو مین برای بهبود بیشتر اصل جدید همکاری کنند. بقیه به بهینه سازی طراحی دستگاه تقویت شده بزرگتر به عنوان وظیفه محول شده خود ادامه می دهند - و برای تکمیل آن عجله می کنند. تیم "اصول جدید" بلافاصله شروع به جمع آوری برنامه های کار جدید اصل h-bomb کرد. در 14 نوامبر ، برنامه جدید آماده شد. برای آزمایش اینکه آیا پیکربندی ویژه مورد استفاده در اصل جدید بمب هیدروژنی مطابق با نظریه کافی است یا خیر، یو مین از تیم شبیه سازی مونت کارلو خواست تا یک برنامه شبیه سازی عددی اختصاص داده شده به این مشکل را توسعه دهند. این تیم برنامه کامپیوتری را در عرض یک هفته تکمیل کرد -(معمولا این کار یک تا دو ماه معمولاً طول می کشید). سه روز کامل محاسبات بعد، نتایج شبیهسازی عددی به یو مین یک طرح خاص از پیکربندی را نشان داد و تأیید کرد که استفاده از بمب اتمی برای راهاندازی بمب ثانویه امکانپذیر است. در همین حال، گروه "اصول جدید" به کار گسترده خود به سرپرستی یو مین ادامه داد و تعدادی از پدیده ها و قوانین فیزیکی مهم را کشف کرد. یو مین نتایج تحقیق را در یک طرح فیزیک کامل بمب هیدروژنی، از جمله اصل انتقال انرژی از ماده اولیه به ماده ثانویه و پیکربندی خلاصه کرد. دنگ جیاکسیان، مدیر بخش نظری آکادمی نهم، در اواخر نوامبر، با اطلاع از اخبار مربوط به موفقیت یو مین در اصل بمب هیدروژنی، بلافاصله به شانگهای پرواز کرد. دنگ و یو به طور مفصل در مورد اصل جدید بحث کردند و نتایج محاسبات را تجزیه و تحلیل کردند که دنگ را متقاعد کرد که آن را تأیید کند. در اوایل دسامبر، از یو مین خواسته شد که برای گزارش یافته های جدید خود به پکن بازگردد، در حالی که سایر اعضای تیم "اصل جدید" در شانگهای می مانند تا طرح جدید را عمیقا مطالعه کنند و محاسبات خود را بهبود بخشند. این گروه در شانگهای همچنین به کار طراحی بهینه سازی بمب هوایی هیدروژنی سه فاز ادامه داد. سرانجام، در اوایل ژانویه 1966، محققان با اصل بمب هیدروژنی جدیدی که برای نزدیک به 100 شبانه روز در شانگهای به شدت به دنبال آن بودند، به پکن بازگشتند. آزمایش بمب در 9و10 دسامبر 1965، آکادمی نهم جلسه برنامه دو ساله بعدی خود را برای سال های 1966-1967 در مورد تحقیق و تولید سلاح های هسته ای در پایگاه تحقیقاتی و ساخت سلاح هسته ای چینگهای (کارخانه 221) برگزار کرد.در این نشست، یو مین به طور مفصل طرح نظری اصل بمب هیدروژنی دو مرحله ای را که از بمب اتمی به عنوان عامل اصلی برای راه اندازی بمب ثانویه استفاده می کند، و همچنین مشکلات فنی و ساختاری کلیدی را که برای تحقق این طرح باید حل می شد، معرفی کرد. او همچنین الزامات اولیه، از جمله برای آزمایش های انفجار، پردازش و ساخت دستگاه، و آزمایش هسته ای و تجزیه و تحلیل پس از آزمایش را مطرح کرد. اکثر شرکت کنندگان با اصل جدید h-bomb پیشنهادی یو مین موافق بودند.. آنها بر این باور بودند که اکنون امکان دستیابی به یک بمب هیدروژنی کلاس یک مگاتن با حجم نسبتاً کوچک، وزن سبک و نسبت همجوشی بالا در اواخر سال 1967 تا اوایل سال 1968 وجود دارد. در این نشست، معاون وزیر لیو شیائو در مورد سیاست جدیدی برای دستیابی به موفقیت در مورد بمب هیدروژنی تصمیم و طرح جدید را به عنوان هدف اصلی در نظر گرفت.طرح جدید به عنوان اولین گزینه و مسیر اصلی برای توسعه کلاهک هسته ای موشکی خواهد بود. لیو همچنین تصمیم گرفت تحقیقات و آزمایش بمب سه فاز تقویت شده را به عنوان یک استراتژی پشتیبان تکمیل کند. بعداً، یو مین اظهار داشت که در نگاهی به گذشته، تصمیم سریع لیو مانع از به تاخیر افتادن برنامه توسعه توسط انقلاب بزرگ فرهنگی شد، انقلابی که تنها چند ماه بعد شکست و یک دهه به طول انجامید. اگر لیو شیائو دو بار فکر می کرد، شاید موفقیت بمب H هرگز محقق نمی شد. یک برنامه دو ساله جدید شامل آماده سازی برای سه آزمایش هسته ای بود که با هدف دستیابی به موفقیت در تأیید اصل H-bomb بود. اول، آنها آزمایش مدل کیک لایه 596L را در ژوئن 1966 ، همانطور که قبلاً برنامه ریزی شده بود انجام دادند، تا بررسی کنند که آیا محاسبات نظری عملکرد مواد گرما هسته ای بر اساس داده ها مطابق با مشاهدات است یا خیر. آزمایش دوم شامل منفجر کردن یک بمب هیدروژنی دو مرحلهای با بازده کاهشیافته در یک برج در اواخر سال 1966 برای تأیید اصل بمب هیدروژنی بود. سومین و آخرین آزمایش سپس با انفجار هوایی بمب اچ با توان کامل سه مگاتنی در پایان سال 1967 یا آغاز سال 1968 بود - آنها امیدوار بودند که این موفقیت نیم سال زودتر از آنچه در ابتدا برنامه ریزی شده بود به دست آید. علاوه بر این، این طرح شامل آزمایش پشتیبان یک بمب اتمی هوایی سه فاز تقویت شده یک مگاتنی در صورت شکست آزمایش نمونه کاهش بازده بود. این سه آزمایش اغلب به عنوان "سه گانه توسعه بمب H در چین" نامیده می شود آزمایش اول: بمب اتمی تقویت شده (596L) اولین آزمایش "سه گانه" بدون مشکل و حتی زودتر از موعد انجام شد. در 9 می 1966، بمب اتمی تقویت شده 596L از هواپیمای H-6a پرتاب شد. بر فراز سایت آزمایش Lop Nor، یک دریاچه نمک سابق واقع در شمال غربی چین که اکنون خشک است، منفجر شد. بازده بمب آزمایشی 220 کیلوتن تخمین زده شد و آزمایش کد عملیات 21-72 بود. قوطی بزرگ حاوی دستگاه 629 در 26 دسامبر 1966 به برج 102 متری منتقل شد. آزمایش دوم: بمب هیدروژنی کم بازده ( 629) با این حال، آزمایش دوم در این سری، چالش برانگیزتر بود. برای انجام آزمایش اصلی بمب H تا اواخر سال 1966، آکادمی نهم ابتدا باید به مسائل کلیدی در تئوری، آزمایش، طراحی، پردازش و ساخت بپردازد.بلافاصله پس از انتشار برنامه دو ساله، در ژانویه 1966، بخش آزمایشی مجموعه ای از آزمایشات انفجار را برای نهایی کردن پارامترهای فیزیکی "اولیه" آغاز کرد. اصل اساسی بمب هیدروژنی پیشنهاد شده توسط یو مین این بود که انرژی قابل کنترل تولید شده توسط بمب اتمی را از طریق یک ساختار کاملاً تعریف شده به نام "سیستم انتقال انرژی" به ثانویه منتقل کند. بنابراین، مهم ترین چالش، طراحی اولیه بود تا در هنگام وارد کردن سیستم انتقال انرژی به دستگاه، به طور تصادفی منفجر نشود. طراحی همچنین باید تضمین می کرد که این سیستم در طول فرآیند انتقال انرژی پس از انفجار بدون آسیب باقی می ماند. سه مشکل فنی تقریباً غیرقابل حل و در عین حال نامشخص در منابع موجود، ابتدا در طرح ساختار "ماشه" پیشنهاد شده توسط بخش نظری برای شبیه سازی آزمایش انفجار شناسایی شده بود، که یو مین و محققانش زمان و تلاش قابل توجهی را برای یافتن راه حل صرف کردند. این برج برای آزمایش دستگاه 629 در سایت آزمایش Lop Nur در شمال غربی چین ساخته شد، که توسط یک ماهواره شناسایی ایالات متحده در 8 دسامبر 1966 عکسبرداری شد. این آزمایش در 28 دسامبر 1966 انجام شد. پس از بیش از سه ماه تلاش بی وقفه، صدها شبیه سازی آزمایش انفجار، و تحقیقات و تحلیل های مکرر، پیکربندی ساختاری سیستم "ماشه" سرانجام حل شد. در 7 آوریل، بخش تئوری مدل نظری اصلی را بر اساس نتایج شبیهسازیها اصلاح کرد. مدل طراحی نظری دستگاه آزمایش اصلی بمب هیدروژنی با نام رمز 629 متولد شد.با وجود پیشرفت در محاسبات تئوری و آزمایشهای شبیهسازی انفجار، کار طراحی دستگاه 629 - مرحله دوم «سهگانه» - از برنامه عقب ماند زیرا «انقلاب بزرگ فرهنگی» پس از 16 می 1966 به سرعت در سراسر کشور گسترش یافت. تا نوامبر 1966 که هر دو طرح آزمایشی نهایی و آزمایشی نهایی مشخص شدند. بر خلاف طراحی اولیه بمب H-بمب ایالات متحده، نمونه چینی دارای دو توپ بود، یکی برای اولیه (یا "ماشه") و دیگری برای "محرک" ثانویه { در مورد اینکه چرا چینی ها این اسم رمز را انتخاب کردند، تفاسیر مختلفی وجود دارد. برخلاف بمب اتمی «596»، آزمایش اصلی بمب هیدروژنی هیچ بیانیه رسمی در مورد نام رمز آن 629 نداشت. یکی از نظامیان سابق گزارش داد که این آزمایش مربوط به «639» بود، ماه و سالی که "مارشال نی" در سپتامبر 1963 به مؤسسه نهم دستور داد تا بر روی بمب H-بمب کار کند. سازندگان اعلام کردند که "639" برای بمب H-بازده کامل آزمایش شده در سال 1967 بود، و طبق گزارش ها، دستگاه آزمایش اصلی آن با نام رمز "629" بود زیرا برای آزمایش بازده کاهش یافته بود، بنابراین یک کد "کاهش یافته" به آن داده شد. با این حال، نظامی دیگری که در شبیهسازی عددی هر دو طرح بمبهای H-629 و 639 شرکت داشت، ذکر کرد که نام رمز 629 مربوط به آن تاریخ نیست، بلکه به پیکربندی دستگاه مربوط میشود. } بمب اصلی639 نمونه اولیه 629 شبیه اولین بمب اتمی 596 بود که در سال 1964 آزمایش شد، که دارای هسته اورانیوم 235 جامد با منبع نوترونی اورانیوم دوترید و بدون مواد گرما هسته ای بود.بازده دستگاه 596 حدود 20 کیلوتن تعیین شده بود.در حالی که بازده طراحی دستگاه 629 حدود 100 کیلوتن بود. این بازده کلی محدود، نیازمند این بود که ثانویه میزبان مواد گرما هستهای کمتری باشد و از فلز سرب برای جایگزینی اورانیوم طبیعی استفاده کند. پیکربندی دستگاه بمب H بسیار پیچیده تر از اولین دستگاه بمب اتمی بود. برخی از قطعات اشکال غیرمعمولی داشتند که طراحی و ساخت مهندسی را دشوار میکرد و با تأخیر ایجاد شده توسط طرح تئوری طراحی پیچیدهتر میشد. در 18 دسامبر 1966، با تلاشهای بیوقفه، صنایع دفاع تولید یک دستگاه 629-1 را که برای آزمایش «داغ» آماده بود، تکمیل کردند. دستگاه بمب هیدروژنی دو مرحله ای کاهش یافته که به نام 629 شناخته می شود، قرار بود در بالای برج پشتیبان اولین آزمایش بمب اتمی 596 منفجر شود تا اندازه گیری دقیق تری از بازده بمب H و کاهش هزینه کلی به دست آید. علاوه بر این، برای به حداقل رساندن آلودگی از چنین موقعیت انفجار کم، بازده دستگاه 629 باید کاهش می یافت این نگرانی وجود داشت که انفجار در ارتفاع پایین منجر به آلودگی گسترده و تشعشعات زمینی شود. برای رفع این مشکل، رهبران سایت آزمایش هستهای پیشنهاد کردند که زمین اطراف برج را با دایرهای به شعاع 50 متر با لایهای از سنگهای خرد شده به ضخامت 20 سانتیمتر که با یک لایه بتنی به ضخامت 10 سانتیمتر پوشانده شده است، محکم کنند.علاوه بر این، آنها پیشنهاد کردند که یک حلقه اضافی تا شعاع 230 متر با لایه ای از سنگ های خرد شده به ضخامت 10 سانتی متر هموار شود. با این اقدامات، آنها امیدوار بودند که تابش تشعشعات را حدود دو سوم کاهش دهند محل برج دوم مورد استفاده برای آزمایش 1966 دستگاه 629 از اصل بمب H .سایه های دایره های شعاع 50 متری و 230 متری همچنان قابل مشاهده است. در 28 دسامبر 1966، بمب هیدروژنی 629-1 تحت نظارت مارشال نی رونگژن،با موفقیت منفجر شد. کد عملیات 21-42 بود.بازده انفجار 122 کیلوتن اندازه گیری شد.که بزرگتر از مقدار نظری محاسبه شده بود.وزن دستگاه 629 ممکن است تقریباً 1500 کیلوگرم باید بوده باشد به گفته شاهدان، دستگاه 629 در یک مخزن عایق بزرگ قرار داده شد و وزن کل آن (شامل دستگاه 629، مخزن، و براکت نگهدارنده دستگاه) کمی بیش از دو تن بود علاوه بر این، مخزن بلندتر (تقریباً 1.3 برابر بیشتر) از مخزن 596 با همان قطر بود. گزارش شده است که وزن کل (شامل دستگاه 596، مخزن و براکت) حدود 1500 کیلوگرم بوده و خود دستگاه 596 بیش از 900 کیلوگرم وزن داشت این نشان می دهد که وزن کل مخزن و براکت برای دستگاه 596 ممکن است بیش از 500 کیلوگرم بوده باشد. با توجه به اینکه وزن مخزن دستگاه 629 حتی از وزن دستگاه 596 نیز سنگین تر است، وزن دستگاه 629 ممکن است حدود 1500 کیلوگرم بوده باشد ابر دود قارچی شکل که توسط آزمایش اصلی بمب هیدروژنی چین (دستگاه 629) در 28 دسامبر 1966 تشکیل شد. آزمایش سوم: بمب هیدروژنی تمام بازده (دستگاه 639) در 30 تا 31 دسامبر 1966، به دنبال آزمایش موفقیت آمیز اصل بمب هیدروژنی، مارشال نی جلسه ای را در سایت آزمایش Lop Nor برگزار کرد تا در مورد ماموریت انجام آخرین مرحله از "سه گانه" بحث کند: آزمایش انفجار هوایی بمب هیدروژنی کامل (با نام کد 639). رهبران برنامه تصمیم گرفتند که دستگاه 639 همان اصل و پیکربندی دستگاه 629 کم بازده آزمایش شده را داشته باشد و از قسمت های باقیمانده که قبلاً برای بمب هوایی تقویت شده سه فاز (به اصطلاح دستگاه "پشتیبان" 658) ساخته شده بود، از جمله پوسته بدنه آن استفاده کند. برنامه 658 گزینه دست دومی برای اکتشاف اصل بمب H بود. اما اکنون، با موفقیت در مسیر اول، این گزینه پشتیبان می تواند از بین برود. بمب دستگاه 639 یک بمب هیدروژنی با بازده کامل و کلاس یک مگاتن خواهد بود. این آزمایش قرار بود در 1 اکتبر 1967 انجام شود. مارشال نی رونگژن (سمت چپ)، ژانگ ژنهوان (مرکز) و کیان ژوزون (راست) در حال ورود به جلسه ای برای بحث در مورد دستگاه آزمایش انفجاری بمب هیدروژنی کامل 639 در سایت آزمایش هسته ای Lop Nor در 30 دسامبر 1966. با این حال، در ژانویه 1967، پنگ هوانو، معاون وقت آکادمی نهم، حدس زد که فرانسوی ها اولین آزمایش بمب H-بمب خود را در سال 1967، قبل از برنامه اولیه آن در سال 1968 انجام خواهند داد.این خبر باعث شد که نظامیان تاریخ آزمایش را از 1 اکتبر تا 1 ژوئیه پیش بیاندازند تا انفجار بمب H- آنها قبل از انفجار فرانسوی ها اتفاق بیفتد. از این لحظه به بعد، «پیشتر بودن از فرانسه» به شعاری تبدیل شده بود که در میان طوفان فزاینده انقلاب فرهنگی، همگان را به طراحی بمب H-bomb اختصاص داد. هدف شکست دادن فرانسه، ناهماهنگی را که در بخش نظری آکادمی نهم شروع شده بود، کاهش داد، و همه اکنون روی ساخت و آزمایش بمب H در اسرع وقت متمرکز شده بودند. طراحی تئوری دستگاه 639 نسبتاً ساده بود، زیرا عمدتاً مبتنی بر دستگاه کم بازده 629 بود. دستگاه اولیه از همان طراحی دستگاه 629 استفاده می کرد، در حالی که دستگاه ثانویه فقط به چند اصلاح نیاز داشت، مانند افزودن مواد لیتیوم دوترید بیشتر برای داشتن عملکرد کامل و جایگزینی فلز سرب طبیعی. بازده طراحی از یک و نیم تا سه مگاتن متغیر بود.تا ماه فوریه، طراحان سلاح، طراحی اولیه بمب هیدروژنی 639 را تکمیل کرده بودند و تا ماه مه، طراحی نهایی و آماده ساخت شد. در 5 ژوئن، پردازش و ساخت اولین دستگاه 639 به پایان رسید.به دنبال این برنامه دو ساله، کارخانه 221 در استان چینگهای در مجموع 8 بمب آزمایشی آماده کرد: چهار بمب وزنه برای آموزش هواگیری نیروی هوایی، دو بمب تله متری برای تمرین جامع در سایت آزمایش هسته ای، و دو بمب هیدروژنی که یکی از آنها به عنوان پشتیبان در انبار کارخانه 221 باقی مانده بود. در 8 ژوئن، اجزا و قطعات کلیدی دستگاه 639 از چینگهای به فرودگاه مالان در نزدیکی محل آزمایش ارسال شد، جایی که قرار بود مونتاژ شوند. در 17 ژوئن 1967، چین اولین آزمایش انفجار هوایی بمب هیدروژنی خود (دستگاه 639) را با موفقیت انجام داد که با کد عملیاتی 21-73 بود. این بمب از یک بمب افکن Hong-6A بر فراز مرکز انفجار هوایی سایت آزمایش Lop Nor (پایه 21) پرتاب شد. فرود بمب توسط یک چتر نجات کند شده بود. بر اساس تجزیه و تحلیل پس از آزمایش اندازه گیری های مختلف، از جمله تجزیه و تحلیل رادیوشیمیایی نمونه های هوا، قدرت انفجار بمب هیدروژنی 639 3.3 مگاتن برآورد شد. ارتفاع انفجار اندازه گیری شده 2930 متر بود و زمین صفر انفجار در فاصله 64.8 متری از مرکز انفجار هوا بود که مطابق با نقطه هدف روی زمین بود. ویدئو تست هوایی بمب هیدروژنی چین: https://thebulletin.org/wp-content/uploads/2024/04/device-639-detonation.mp4 چین با پرتاب موفقیتآمیز بمب هیدروژنی در ژوئن 1967، سهگانه ساخت بمب H- خود را تکمیل کرد، قبل از آن آزمایش بمب اتمی تقویتشده در می 1966 و آزمایش اصلی بمب H در دسامبر 1966 انجام شده بود. با موفقیت بمب آزمایشی 639، چین در کمتر از سه سال پس از اولین بمب اتمی بدون کمک خارجی تست بمب هیدروژنی خود را به ثبت رساند. منابع:https://www.belfercenter.org/ https://thebulletin.org/#navbar-brand https://www.caixinglobal.com/- 2 پاسخ ها
-
- 17
-
-
-
100روز در شانگهای "100 روز در شانگهای" ماراتن کوتاه چين به سمت بمب هيدروژنی
scorpion57 افزود یک موضوع در مقالات برتر
"100 روز در شانگهای" ماراتن کوتاه چين به سمت بمب هيدروژنی(قسمت اول) بالا بردن کتاب قرمز کوچک در جشن اولین آزمایش بمب اتمی چین در 16 اکتبر 1964 در 28 دسامبر 1966 ، چین اولین آزمایش بمب هیدروژنی خود را تنها دو سال و دو ماه پس از انفجار موفق اولین بمب اتمی با موفقیت انجام داد—. با این کار ، چین سریع ترین کشور در میان پنج کشور اولیه سلاح هسته ای (ایالات متحده ، روسیه ، چین ، انگلستان و فرانسه ، که به طور کلی به عنوان P5 شناخته می شوند) شد که از اولین انفجار بمب اتمی خود به اولین انفجار بمب هیدروژنی خود سید هنوز آگاهی بسیار محدودی در ادبیات غربی در مورد چگونگی ساخت اولین بمب H چین وجود دارد. این مقاله به طور مفصل یک نقطه عطف از توسعه بمب هیدروژنی چین—را بررسی می کند و تلاش هایی را که منجر به یک سری از سه آزمایش هسته ای شد که در سال های 1966 و 1967 اتفاق افتاد و اغلب "سه گانه" توسعه بمب H در چین نامیده می شود ، توصیف می کند. اکتشافات اولیه زیر قول زدن مسکو چین رسما برنامه تسلیحات هسته ای خود را در 15 ژانویه 1955 آغاز کرد.حدود دو سال بعد ، چین و اتحاد جماهیر شوروی توافقنامه فنی دفاعی جدید را در مسکو امضا کردند. بر اساس این توافق ، قرار بود مسکو نمونه اولیه یک مدل بمب اتمی و مواد فنی مربوطه را به پکن ارائه دهد. با این حال ، در ژوئن 1959 ،که بسیاری از تأسیسات مهم مربوطه در برنامه تسلیحات هسته ای چین در اوج ساخت و ساز بودند ، روابط شوروی و چین وخیم شد ، و مسکو نامه ای به پکن ارسال کرد که رسما اعلام کرد مدل و داده های وعده داده شده را ارائه نخواهد داد. از نیمه دوم سال 1959 به بعد ، وزارت دوم صنعت ماشین سازی-وزارت دولت چین که بر صنعت هسته ای نظارت دارد—سیاست دولت مرکزی را دنبال کرد و به توانایی های خود کشور برای تکمیل وظیفه توسعه بمب اتمی تکیه کرد. در اوایل سال 1960 ، موسسه تحقیقات سلاح هسته ای پکن- موسسه نهم نامیده و تحت رهبری وزارت دوم قرار گرفت و شروع به کاوش در علم و فناوری بمب اتمی و کار سخت بر روی برنامه بمب اتمی کردند ، وزیر آن زمان وزارت دوم لیو جی دنبال بررسی راه هایی برای توسعه بمب هیدروژن کشور بود. قبل از این ، او در مذاکره توافق 1957 با دولت شوروی شرکت کرده بود. علاوه بر اطلاعات مربوط به بمب اتمی ، بر اساس این توافق ، چین همچنین قرار بود نمونه ای از بمب هسته ای تقویت شده ، به نام بمب "کیک لایه ای" را دریافت کند. لیو درک کرد که بمب هسته ای تقویت شده ارائه شده توسط مسکو یک بمب اتمی خواهد بود ، نه یک بمب هیدروژنی. او احساس کرد که بمب های هیدروژن و بمب های اتمی می توانند در اصل و ساختار بسیار متفاوت باشند. (یک بمب اتمی از اورانیوم یا پلوتونیوم استفاده می کند و به شکافت متکی است ، یک واکنش هسته ای که یک اتم یا هسته را تقسیم می کند و مقدار زیادی انرژی آزاد می کند; یک بمب هیدروژنی یا بمب H از شکافت برای ایجاد یک واکنش همجوشی استفاده می کند که دو هسته اتمی را برای تشکیل یک هسته سنگین تر ترکیب می کند و مقدار بسیار بیشتری انرژی را آزاد می کند.) وقتی رهبر تیم متخصص شوروی از وزارت دوم بازدید می کرد ، لیو از این فرصت استفاده کرد تا از او در مورد تفاوت اصولی و ساختاری بین بمب هیدروژنی و بمب اتمی سوال کند. اما هیچ یک از پاسخ هایی که دریافت کرد او را راضی نکرد.لیو فهمید که اتحاد جماهیر شوروی تکنولوژی بمب هیدروژنی را با چین به اشتراک نمی گذارد. بنابراین لیو متوجه شد که برای پیشرفت در نظریه بمب هیدروژنی زمان قابل توجهی لازم است و فکر کرد که برای شروع این کار نمی تواند تا پس از موفقیت اولین بمب اتمی چین صبر کند. دفتر نهم ، تحت وزارت دوم در سال 1958 تاسیس شد و مسئول توسعه سلاح های هسته ای و ساخت تحقیقات و تولید سلاح های هسته ای شمال غربی [چینگهای] مستقر در استان چینگهای (که اغلب به عنوان پایگاه 221 نامیده می شود) بود. موسسه سلاح های هسته ای پکن (مؤسسه نهم) ، همچنین تحت اداره نهم ، در سال 1958 برای دریافت و مطالعه داده ها و فناوری شوروی در مورد بمب اتمی تاسیس شد. کار عمده سلاح هسته ای تا حدود سال 1964 در آنجا انجام شد ، زمانی که ساخت پایگاه 221 چینگهای تکمیل شد. در فوریه 1964 ، دفتر نهم و موسسه نهم در آکادمی نهم تحقیقات و طراحی سلاح های هسته ای وزارت دوم ترکیب شدند. در مارس 1965 ، اداره آکادمی نهم سپس از پکن به پایگاه 221 چینگهای (به زودی به نام کارخانه 221 تغییر نام داد) نقل مکان کرد. شعبه پکن آکادمی نهم هنوز به عنوان موسسه نهم پس از سال 1965 شناخته می شد. یک موسسه جدید لیو سپس با کیان سانکیانگ ، معاون وزیر وزارت دوم ، درباره ایده راه اندازی یک برنامه بمب هیدروژنی بحث کرد. اما از آنجا که صنایع دفاعی در موسسه نهم به طور فعال برای توسعه اولین بمب اتمی کار می کردند و برای جلوگیری از حواس پرتی تلاش های خود ، کیان موافقت کرد که یک نیروی تحقیقاتی جداگانه در موسسه انرژی اتمی (به عنوان "موسسه 401" نامیده می شود) ایجاد کند که در آن به عنوان مدیر خدمت می کرد.در دسامبر 1960 ، معاون مدیر موسسه 401 ، پنگ هوانو ، "گروه اکتشاف نظریه در دستگاه واکنش هسته نور" را ایجاد کرد ، که به عنوان "گروه نظریه هسته نور" نامیده می شود."در آوریل 1961, پنگ خودش به عنوان معاون مدیر به موسسه نهم پیوست قبل از اینکه در سال 1963 رهبری برنامه تحقیقاتی بمب هیدروژن را به عهده بگیرد. در ژانویه 1961 ، یو مین-فیزیکدان که بعدا به عنوان "پدر بمب هیدروژن چین" و یک شخصیت برجسته در توسعه کلی سلاح های هسته ای چین شناخته شد—به گروه نظریه هسته سبک پیوست که به تدریج به 40 نفر گسترش یافت. در طول چهار سال اکتشاف و تحقیق ، یو مین و گروهش دستاوردهای قابل توجهی در تحقیقات در مورد فرآیند فیزیکی بمب هیدروژنی به دست آوردند و برخی از اکتشافات اولیه را در مورد اصل بمب انجام دادند. آنها همچنین به برخی از فرضیات اولیه در مورد ساختار کلی احتمالی بمب رسیدند. تمام این دستاوردهای تحقیقاتی پایه های اساسی را ایجاد کرد و نقش مهمی در پیشرفت نهایی اصل بمب هیدروژن ایفا می کرد. این گروه در ژانویه 1965 با موسسه نهم ادغام شد. دنگ جیاکسیان (چپ) به عنوان "پدر بمب اتمی چین" و یو مین (راست) به عنوان "پدر بمب هیدروژن چین" شناخته می شوند. یک بن بست در مارس 1963 ، دنگ جیاکسیان ، مدیر بخش نظری موسسه نهم ، طراحی نظری اولیه اولین بمب اتمی چین را ارائه داد. پس از آن ، گروهی از بخش او به بررسی نظریه بمب هیدروژن پرداخت. در 3 سپتامبر 1963 ، پس از اینکه مارشال نی رونگژن گزارش های پیشرفت رهبران وزارت دوم و موسسه نهم را در مورد توسعه اولین بمب اتمی و برنامه های سلاح های هسته ای بررسی کرد ، او اعلام کرد که "پس از انفجار اولین بمب اتمی ، ضروری است که به سرعت برنامه های کوچک سازی دستگاه های هسته ای و بمب های هیدروژنی را ترتیب دهیم.” هنگامی که طراحی نظری اولین بمب اتمی را تکمیل کرد ، موسسه نهم "گروه اکتشاف بمب هیدروژن" خود را که توسط پنگ هوانوو کارگردانی شده بود ، تقویت کرد.این گروه با مدل "کیک لایه ای" شوروی آغاز شد. با این حال ، این مدل برخی از داده ها را از دست داده بود و پنگ مجبور بود اطلاعات جدیدی را برای تکمیل آن جمع آوری کند.هنوز مشخص نیست که پنگ چگونه مدل شوروی را بدست آورد, اما چندین احتمال وجود دارد که از طریق آن ممکن بود اطلاعات طراحی مدل افشا شده باشد - از جمله از طریق توافق 1957 با مسکو یا زمانی که کارشناسان شوروی به طراحی خط تولید لیتیوم دوتراید در Baotou (کارخانه 212) برای سوخت بمب اتمی تقویت شده در سال 1958 کمک کردند. اتحاد جماهیر شوروی تنها یک لایه را آزمایش کرده بود-بمب طراحی کیک-دستگاه RDS-6 ، در 12 اوت 1953 منفجر شد. پس از حدود یک سال مطالعه مدل کیک لایه ای ، پنگ هوانو و گروهش به این نتیجه رسیدند که از نظر فنی استفاده از طراحی بمب اتمی تقویت شده به عنوان راهی برای بمب هیدروژنی غیرممکن است. دلیل این امر شامل کاهش سرعت واکنش های زنجیره ای بمب اتمی بود که افزایش عملکرد دستگاه را محدود می کرد. برای غلبه بر این مشکل ، تیم پیشنهاد کرد که مسائل فنی را مطالعه کند ، از جمله اتصال قوی اورانیوم و لیتیوم دوتراید. در ماه مه 1965 ، این گروه اکنون امیدوار بود که با اضافه کردن اورانیوم 235 به دستگاه های a ، آنها می توانند بازده بیشتری داشته باشند شروع دوباره در 29 ژانویه 1964 ، کمیته ویژه مرکزی به مائو زدونگ(به طور رسمی رئیس حزب کمونیست چین و کمیته مرکزی حزب )در مورد توسعه صنعت انرژی اتمی و بمب اتمی گزارش داد. گزارش کمیته پیشنهاد کرد که "وظیفه اصلی انرژی اتمی برای برنامه پنج ساله سوم (1966-1970) حل مسئله" داشتن یا نداشتن " بمب و بمب های هسته ای است.” توسعه بمب H دوباره شروع شد بین سال های 1964 و 1965 ، با فشار دولت مرکزی برای یافتن مسیر جدید به بمب هیدروژنی ، آکادمی نهم (که قبلا به عنوان موسسه نهم شناخته می شد) میزبان بحث ها و بحث ها در مورد این موضوع بود و به طور گسترده ای در ادبیات علمی خارجی و گزارش های خبری برای هر گونه ذکر بمب هیدروژنی جستجو کرد. در یک کارگاه ، ژو گوانگژائو ، معاون مدیر بخش نظری آکادمی ، یک توده مجله آورد تا به شرکت کنندگان نشان دهد که بسیاری از عکس های موشک های هسته ای به جای یک کره بزرگ ( مثل مدل کیک لایه ای پیشنهاد شده). شکل یک سیلندر طولانی دارند ، ژو معتقد بود که پیکربندی بمب اتمی و بمب هیدروژنی بسیار متفاوت است و بنابراین اصول مرتبط آنها نیز از نظر ماهیت متفاوت خواهد بود. در نوامبر 1962 ، برای تسریع انفجار اولین بمب اتمی چین ، کمیسیون ویژه مرکزی تاسیس شد. همچنین "کمیسیون ویژه پانزده نفره" نامگذاری شد ، با نخست وزیر ژو انلای به عنوان مدیر هفت معاون نخست وزیر و هفت وزیر. تمام چیزی که تیم می توانست پیدا کند یک جمله از یک روزنامه آمریکایی بود که می گفت: "ایده درخشان ادوارد تلر که منجر به ایجاد بمب هیدروژنی شد.” بخش نظری پس از آن گروهی را برای بررسی روزنامه ها و مقالات علمی ایالات متحده و شوروی در این مورد تشکیل داد. کسانی که از این گروه بودند به کتابخانه پکن رفتند تا تمام روزنامه های خارجی را قرض بگیرند ، از جمله تمام شماره های نیویورک تایمز و پراودا از سال 1945. این تلاش نیاز به مجوز ویژه از وزارت دوم داشت زیرا روزنامه های خارجی در آن زمان برای استفاده عمومی در دسترس نبودند. پس از بارگذاری در جیپ ها و بازگرداندن آنها به آکادمی ، تیم شروع به خواندن همه آنها کرد. تمام چیزی که تیم می توانست پیدا کند یک جمله از یک روزنامه آمریکایی بود که می گفت: "ایده درخشان ادوارد تلر که منجر به ایجاد بمب هیدروژنی شد." اما ، البته ، روزنامه نشان نمی داد که این "ایده درخشان" در واقع چیست. یک هدف با نام رمز "1100" در 2 نوامبر 1964 ، در حالی که آنها در مورد مسائل آزمایش هسته ای آینده بحث می کردند ، نخست وزیر ژو از وزیر خود لیو جی پرسید که بمب هیدروژن چه زمانی آماده خواهد بود. چین اولین آزمایش بمب اتمی (device 596){ 1}خود را در اکتبر 1964 با موفقیت انجام داد. لیو جی پاسخ داد که "تحقیقات پیش از نظریه بمب هیدروژنی مورد بررسی قرار گرفته است و هنوز سوالات زیادی وجود دارد که نمی توان آنها را به طور کامل درک کرد. احتمالا سه تا پنج سال طول خواهد کشید نخست وزير ژو جواب داد که پنج سال زياد است در 7 ژانویه 1965 ، لیو جی در جلسه وزارت دوم سخنرانی کرد و دستورالعمل های جدید مائو را به مخاطبان منتقل کرد: "اگر ما بمب های هیدروژنی و موشک داشته باشیم ، ممکن است جنگ ها انجام نشود و صلح پایدار تر خواهد بود. ما بمب های اتمی را می سازیم اما خیلی زیاد نخواهد بود. از آن برای ترساندن [دشمنان] و شجاع کردن [خود] استفاده خواهد شد. مائو همچنین گفت که " هنوز سه سال طول می کشد تا بمب هیدروژنی داشته باشد که خیلی کند است.” در ژانویه 1965 ، وزارت دوم تصمیم گرفت گروه نظریه هسته ای سبک موسسه انرژی اتمی را به عنوان راهی برای تسریع در توسعه بمب هیدروژنی به بخش نظری آکادمی نهم منتقل کند. با ادغام دو نیروی تحقیقاتی ، وزارتخانه امیدوار بود که به سرعت مشکلات کلیدی توسعه بمب هیدروژنی را حل کند. یو مین به عنوان معاون مدیر بخش نظری منصوب شد. در 3 فوریه 1965 ، وزارت دوم هدف آزمایش اولین دستگاه بمب هیدروژنی را در سال 1968 تعیین کرد. در توضیح دلایل انتخاب این سال هدف توسط وزارتخانه ، لیو جی گفت که چین را سریع ترین کشور در میان کشورهای هسته ای آن زمان برای توسعه یک بمب هیدروژنی از اولین بمب اتمی خواهد کرد. در آن زمان ، آنها یک بمب هیدروژنی را به عنوان بمب تعریف کردند که دارای عملکرد انفجاری بیش از یک میلیون تن معادل TNT بود ، با انرژی همجوشی که بیش از 30 درصد از عملکرد را فراهم می کرد. روز بعد ، کمیته ویژه مرکزی پیشنهاد وزارت دوم را در جلسه ای که توسط نخست وزیر ژو برگزار شد ، تصویب کرد. { 1} چین به طور رسمی اولین بمب هسته ای خود را " 596" نامگذاری کرد تا تاریخ ژوئن 1959 را به یاد آورد ، زمانی که مسکو نامه ای به پکن ارسال کرد که در آن اعلام کرد که مدل و داده های بمب اتمی وعده داده شده را ارائه نخواهد داد. پس از این تصمیم ، آکادمی نهم مجموعه ای از جلسات را برای بحث در مورد چگونگی دستیابی به پیشرفت در درک نظریه بمب H قبل از سال 1968 برگزار کرد. از سال 1965 ، لیو شیائو ، معاون وزیر وزارت دوم آن زمان ، هر هفته از بخش نظری بازدید می کرد تا پیشرفت گروه را در تدوین یک طرح تحقیقاتی خاص برای ایجاد فناوری بمب هیدروژنی تشویق و تشویق کند. او معتقد بود که تقسیم نظری کلید موفقیت در مفهوم بمب H است.طرح تحقیقاتی عمدتا شامل طراحی نظری کلاهک هسته ای با وزن حدود یک تن و قدرت یک مگاتن بود که در سال 1968 آزمایش می شد. طراحی نظری با نام رمز "1100" بود ، جایی که "1000" به وزن آن در کیلوگرم و "100" به عملکرد آن در واحدهای چینی تن وان اشاره داشت. (برای اعداد بزرگ ، سیستم عددی چینی از نام های منحصر به فرد برای تمام قدرت های 10 استفاده می کند که از 4 شروع می شود; یک وان برابر با 10000 و 100 تن وان برابر با یک مگاتن معادل TNT است.) طرح تحقیقاتی همچنین به بخش نظری نیاز داشت تا اصول ، مواد ، پیکربندی ها و روش های محاسبه مربوط به کلاهک همجوشی را بررسی کند. این طرح اول به وضوح نشان داد که بمب H توسط موشک ها حمل خواهد شد و نباید با یک بمب اتمی تقویت شده توسط بمب افکن ها اشتباه گرفته شود. از فوریه 1965 به بعد ، سلاح سازان مسیرهای مختلفی را امتحان کردند و ایده های مختلفی را پیشنهاد کردند ، اما هیچ کدام موفق نشدند. آنها ابتدا بر دو نوع مدل h-bomb تمرکز کردند: مدل تعادل غیر ترمودینامیکی که توسط یو مین زمانی که در موسسه 401 بود و مدل کیک لایه ای توسعه یافت ، حتی اگر پنگ در سال 1964 به این نتیجه رسیده بود که نمی تواند میزبان یک بمب هیدروژنی باشد. مدل اول نیاز به احتراق دوتریوم مایع تحت تعادل غیر ترمودینامیکی داشت. این شبیه به ایده "سوپر کلاسیک" بود ،که شامل استفاده از یک بمب شکافت برای اشتعال جرم دوتریوم در دمای بالا بود. گروه شبیه سازی مونت کارلو از بخش نظری بسیاری از شبیه سازی های احتمالی را انجام داد و به تکرار برنامه های متعدد پرداخت ، فقط برای نتیجه گیری که این روش نمی تواند کار کند ، زیرا در هر پیکربندی ، مصرف انرژی در واکنش زنجیره ای بیشتر از انرژی تولید شده بود. بنابراین مدل تعادل غیر ترمودینامیکی کنار گذاشته شد. در نیمه اول سال 1965 ، طراحان سلاح نیز بر محاسبات مدل لایه کیک تمرکز کردند ، که در آن زمان به احتمال زیاد به دمای بالا می رسید. بر اساس محاسبات پیکربندی های مربوطه ، آنها دریافتند که حتی هنگام افزایش وزن و عملکرد دستگاه ، نسبت همجوشی به انشعاب کل عملکرد افزایش نمی یابد و هنوز از هدف "1100" یک مگاتون در عملکرد دور است. یک برنامه دو مرحله ای پنج ماه اول از زمان تعیین هدف "1100" تنها به رد مدل های پیشنهادی و شواهد بیشتری از عدم امکان پذیری گذشت. در همین حال ، مهلت 1968 برای آزمایش یک کلاهک "1100" به سرعت نزدیک می شد. رهبران آکادمی نهم بعدا متوجه شدند که نمی توانند در یک مرحله به هدف خود برسند . در اوایل ژوئیه 1965 ، رهبری برنامه تحقیقاتی h-bomb خود را با تقسیم آن به دو مرحله تنظیم کرد. اولین قدم این بود که با انجام چندین آزمایش از یک بمب هسته ای با عملکرد بالا ، به بررسی اصل بمب هیدروژنی ادامه دهیم. بر اساس این طرح ، محدودیت وزن کاهش خواهد یافت و اولین بمب هسته ای با عملکرد یک مگاتن طراحی شده توسط بمب افکن H-6 حمل خواهد شد. در آن زمان ، بمب افکن H-6 قرار بود حداکثر هشت تن بار داشته باشد ، که به این معنی بود که هدف "1100" در واقع آرام بود. (بمب هسته ای تقویت شده هنوز بر اساس مدل کیک لایه ای بود.) هنگامی که محصول به دست آمد ، مرحله دوم طرح تجدید نظر شامل کوچک سازی دستگاه با طراحی یک بمب هیدروژن "1100" برای حمل روی موشک بود. چشم انداز ما تلاش برای پیشرفت از یک طرف و آماده شدن برای تکرار از طرف دیگر است.” در 10 ژوئیه 1965 ، وزارت دوم طرح تحقیقاتی دو مرحله ای بمب هیدروژن خود را در گزارشی که به کمیته ویژه مرکزی ارائه شده بود ، شرح داد. این گزارش مجموعه ای از آزمایشات "گرم" را برای بررسی اصل بمب H پیشنهاد کرد: اولین گام آزمایش انفجار هوا یک بمب اتمی تقویت شده در ژوئن 1966 را انجام می دهد تا پیشرفت واکنش هسته ای لیتیوم دوتریوم در دمای بالا را درک کند. سپس ، یک بمب سه فاز بزرگتر و پرتاب شده از هوا - در واقع ، یک دستگاه کیک لایه ای بزرگتر-در سال 1967 آزمایش خواهد شد.این گزارش همچنین با اشاره به آنچه مطالعه مواد خارجی به ارمغان آورده بود ، گفت که "به نظر می رسد پیشرفت های کلیدی در فناوری بمب هیدروژنی از آزمایش دستگاه های سه فاز در مقیاس بزرگ آغاز شده است. ما در حال حاضر پلوتونیوم و تریتیوم نداریم. با استفاده از مواد هسته ای موجود و ساختارهای انفجار ، برای شروع یک پیشرفت با آزمایش دستگاه های سه فاز در مقیاس بزرگ ، ممکن است نیاز به انجام تحقیقات نظری بیشتر و آزمایش بمب [اتمی تقویت شده] 596l داشته باشیم." (بمب اتمی تقویت شده چین با کد 596L بود ، به این معنی که بر اساس اولین دستگاه بمب اتمی ، 596 ، که یک لایه اضافی از سوخت هسته ای را به شکل لیتیوم 6 دوتراید دریافت کرد ، با حرف L که برای لیتیوم) در نهایت ، گزارش اعلام کرد, چشم انداز ما تلاش برای پیشرفت از یک طرف و آماده شدن برای تکرار از طرف دیگر است.” دستگاه هسته ای به اصطلاح "سه فاز" در آن زمان یک دستگاه لایه ای از نوع کیک بود که از سه مرحله تشکیل شده بود: شکافت ، همجوشی و سپس دوباره شکافت. در مرحله اول ، هسته اورانیوم یا پلوتونیوم بسیار غنی شده باعث انفجار شکاف شد. مرحله دوم واکنش های همجوشی لایه سوخت هسته ای جامد (لیتیوم دوتراید) اطراف هسته بود. تریتیوم زمانی تولید شد که نوترون های انفجار فاز اول لیتیوم را بمباران کردند. در همین حال ، دمای بالا تولید شده توسط انفجار شکافت باعث واکنش های همجوشی دوتریوم و تریتیوم شد. مرحله سوم واکنش شکافت لایه اورانیوم 238 (اورانیوم طبیعی یا اورانیوم کم شده) بود که سوخت هسته ای را احاطه کرده بود. نوترون های انرژی بسیار بالا که از واکنش های همجوشی آزاد می شوند می توانند اورانیوم 238 را تجزیه کنند. برای یک مدل لایه ای از نوع کیک ، می توان از لایه های اضافی مواد هسته ای و اورانیوم 238 استفاده کرد. پس از جلسه کمیته ویژه مرکزی ، وزارت دوم از بخش نظری آکادمی نهم خواست تا هرچه زودتر یک طرح نظری برای یک دستگاه هسته ای ارائه دهد که دارای قدرت نزدیک به یک مگاتن باشد و بتواند توسط یک هواپیمای H-6 حمل شود.با توجه به مهلت کم وزارت دوم ، رهبران بخش تصمیم گرفتند که یک گروه باید به کار بر روی بمب 596L ادامه دهد ، که برنامه ریزی شده بود در ژوئن 1966 آزمایش شود ، در حالی که دو گروه دیگر به تلاش برای پیشرفت در توسعه بمب هیدروژن ادامه دادند. پس از انجام برخی محاسبات ، رهبران بخش نظری سه مورد خاص را برای طراحی بمب پیشنهاد کردند: هنگام در نظر گرفتن حداکثر وزن و حجم هواپیمای H-6 ، آنها مشخص کردند که می توانند مواد هسته ای اضافه کنند تا وزن مواد منفجره بالا حدود 1.4 برابر ظرفیت کلی آن افزایش یابد.در آن زمان ، یک دستگاه هسته ای با عملکرد حدود 700 کیلو تن تقریبا شش تن وزن داشت. این بدان معنی بود که برای به دست آوردن یک دستگاه یک مگاتن ، وزن دستگاه کاهش یابد تا بتواند به هشت تن برسد و به سطح خاصی از نسبت همجوشی کل عملکرد برسد. با فرض اینکه بمب H نسبت همجوشی به شکافت حدود 30 درصد داشته باشد و این بمب سه فاز در واقع یک بمب نوع کیک لایه ای باشد ، سلاح سازان به این نتیجه رسیدند که میزان همجوشی مورد نیاز می تواند حدود 20 درصد باشد. "جنگ صد روزه" یو مین در یک عکس بدون تاریخ با دانشمندان دیگر مشورت می کند تجمع در شانگهای در اواخر سپتامبر 1965 ، یو مین و بیش از 50 محقق در شانگهای برای شدیدترین دوره در توسعه بمب هیدروژنی گرد هم آمدند. ماشین حساب ها و برنامه نویسان حاضر بلافاصله برنامه های کامپیوتری مختلفی را که از پکن آورده شده بود نصب کردند و اشکال زدایی و محاسبات این برنامه ها را برای آزمایش اصل بمب انجام دادند. این گروه ابتدا یک مشکل مربوط به عدم حفظ نوترون ها را در محاسبات برنامه حل کرد. در همین حال ، گروهی از ریاضیدانان شب و روز کار می کردند تا به سرعت یک برنامه کامپیوتری در مقیاس بزرگ را کامپایل کنند ، طراحی بهینه بمب هوایی هیدروژن سه فاز را شروع کنند و بسیاری از شبیه سازی های عددی را انجام دهند. به دلیل ثبات ضعیف رایانه ها در آن زمان ، فیزیکدانان مجبور بودند هر محاسبه را با دست تأیید کنند تا مشکلات را به موقع حل کنند. برای نزدیک به 100 روز و شب ، تمام فیزیکدانان ، ریاضیدانان و دستیاران تحقیقاتی که در شانگهای گرد هم آمده بودند ، شیفت ها را ترتیب می دادند و به نوبت در اتاق کامپیوتر در طول ساعت برای حل مشکلات می رفتند. کسانی که در دفتر اقامت داشتند مشغول نقاشی ، ثبت نام ، تجزیه و تحلیل ، بحث و آماده سازی دسته بعدی مدل هایی بودند که باید محاسبه شوند. همانطور که کای شاوهوی ، یک رهبر گروه ، به یاد می آورد: "با الهام از یک حس قوی ماموریت ، همه مشتاق و پر انرژی بودند ، و به زودی یک دسته از مدل ها را محاسبه کردند. با توجه به نتایج ، آنها از الزامات یک آزمایش موفق دور نبودند. به محض افزودن کمی مواد گرانبها ، قدرت را می توان به یک میلیون تن افزایش داد." گزارش شده است که این گروه می تواند دستگاه 830 کیلو تن طراحی کند ، با این حال ،محدودیت وزن آن هنوز تا هشت تن بود. اگر آنها چندین کیلوگرم پلوتونیوم اضافه کنند ، عملکرد می تواند تا یک مگاتن افزایش یابد. اما پلوتونیوم تا سال 1968 در دسترس نبود ، سالی که قرار بود بمب هیدروژنی "1100" آزمایش شود. در واقع ، این گروه هنوز راه طولانی ای را پیش رو داشت تا بتواند یک بمب یک مگاتن و سه فاز را تا سال 1967 آزمایش کند ، در آن مرحله ، تنها کاری که می توانستند انجام دهند این بود که یک دستگاه هسته ای با عملکرد تا 700 کیلو تن ایجاد کنند ، که کمیته آن را تایید کرد. این مدل های اولیه همه نسبت انرژی همجوشی بسیار پایین نسبت به کل محصول داشتند که نشان می داد که مواد ترمو هسته ای (هیدروژن) بارگذاری شده در دستگاه نمی تواند به طور کامل مصرف شود. با این حال ، یو مین از این نتایج تعجب نکرد. او مدل بمب اتمی تقویت شده را زمانی که در موسسه 401 بود ، کشف کرده بود. در آن زمان ، او متوجه شده بود که ، اگرچه مواد همجوشی می توانند در افزایش قدرت انفجاری کلی دستگاه نقش داشته باشند ، اما افزایش به تنهایی بدون احتراق کامل مواد همجوشی کافی نخواهد بود. یو مین در یک عکس بدون تاریخ در شانگهای ، یو اغلب در اتاق کامپیوتر می ماند تا نتایج شبیه سازی عددی چاپ شده بر روی رول های نوار توسط کامپیوترها را بررسی کند. در شانگهای ، رهبران بخش امیدوار بودند که یو مین گروه را رهبری کند تا مطالعه کند که چگونه اصل تقویت شده را به بمب اتمی واقعی اعمال کند و وظیفه بهینه سازی طراحی دستگاه پیشرفته را تکمیل کند. "یو "روزها و شب های زیادی را در اتاق کامپیوتر می گذراند و خود را در رول های نوار خروجی چاپ شده توسط کامپیوترها غرق می کند و نتایج شبیه سازی عددی را برای جستجوی خطاها با دقت تجزیه و تحلیل می کند. او سه مدل محاسباتی عددی را انتخاب کرد و تجزیه و تحلیل سیستماتیک عمیق و دقیق را برای آزمایش محاسبات خود انجام داد. اما ، اگرچه رهبران بخش او را به رهبری گروه برای طراحی دستگاه بزرگ تر یک مگاتون اختصاص داده بودند ، یو مین معتقد بود که برای دستیابی به یک پیشرفت ، مشکل اساسی یافتن راه حل کلی برای اصل بمب هیدروژنی است. از زمان ورود به شانگهای ، یو مین در این شرایط به این مشکل فکر می کرد اکثر دانشمندان جوان در این گروه تجربه عملی در تحقیقات علمی برای مقابله با نظریه بمب هیدروژن نداشتند. با این حال ، دانشمندان جوان تر در این گروه ، اخیرا در اکتشاف بمب هیدروژن درگیر شده بودند و بیشتر آنها دانش اساسی بمب های هیدروژن و تجربه عملی در تحقیقات علمی برای مقابله با نظریه بمب هیدروژن را نداشتند. برای بهبود درک نظری آنها از موضوع ، یو مین در طول دو هفته در شانگهای یک سری سخنرانی در مورد بمب هسته ای تقویت شده برگزار کرد. همانطور که معلوم شد ، در طول سخنرانی های او بود که یو مین پاسخ مشکل آنها را پیدا کرد: میزان تولید تریتیوم از فعال سازی نوترون در مدل تقویت شده بسیار کند بود. یو مین همچنین توضیح داد که از آنجا که فرآیند چرخه نوترون-تریتیوم در مدل تقویت شده نمی تواند سرعت فرآیند تجزیه بدنه بمب را به دست آورد ، میزان انتشار انرژی در توپ آتشین نمی تواند برابر با میزان از دست دادن انرژی باشد—که چندین برابر بالاتر بود. تحت چنین کسری عظیم ، دمای توپ آتشین قادر به ایجاد یک واکنش همجوشی خودپذیر نبود. یو مین گفت که راه حل این مشکل این است که "یا سعی کنید سرعت انتشار توپ آتش را کاهش دهید یا میزان انتشار انرژی را افزایش دهید. ادامه دارد....- 2 پاسخ ها
-
- 21
-
-
-
تاپیک تحولات قفقاز تحلیل و پیگیری تحولات قفقاز ( آذربایجان- ارمنستان -گرجستان )
scorpion57 پاسخ داد به FLANKER تاپیک در اخبار تحلیلی
در ماجرای آذربایجان که دچار وهم و فریب شدیم .در حال حاضر ارتباط به این شکل و قرار دادن پایگاه در اختیار ایران برای کشور میزبان بسیار پر هزینه خواهد بود مگر اینکه مثل سوریه از همه جا رونده و مونده باشه.و یا یک توافق پشت پرده بین ما و سایر دول غربی که در مورد ارمنستان با ما هم موضع هستند اتفاق بیوفته .البته عامل روسیه هم باید حتما لحاظ بشه به خصوص مسئله ایی که یک طرفش ایران باشه.شایدم در آینده نزدیک از نظر سیاسی دستمون از زیر سنگ آمریکا بیاد بیرون اونوقت آزادی عمل خیلی زیادی خواهیم داشت -
تاپیک تحولات قفقاز تحلیل و پیگیری تحولات قفقاز ( آذربایجان- ارمنستان -گرجستان )
scorpion57 پاسخ داد به FLANKER تاپیک در اخبار تحلیلی
اینها رو باید به فال نیک گرفت(به علاوه موانعی که برای ترانزیت کالا ترکیه و باکو برای ما ایجاد کردند. ضربات نظامی که از سمت آذربایجان دریافت کردیم).حداقل همه چیز عیان شده و تبدیل به دشمن تابلو دار ما شدند.دیگه لاپوشانی و توجیه کردن حرکات ترکیه و باکو از سمت افراد و گروهایی در حاکمیت ایران جز قوم گرایی و تجزیه طلبی معنی و مفهوم دیگری نداره -
تاپیک جامع رزمایشهای نیروهای مسلح تاپیک جامع رزمایشهای نیروهای مسلح از اردیبهشت 1386
scorpion57 پاسخ داد به amirhosin تاپیک در اخبار نظامی
شبیه به این رادار چینیه- 6,912 پاسخ ها
-
- 1
-
-
- نیروی انتظامی
- نیروی هوایی
-
(و 6 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
دکترین هسته ای ضربه دوم دکترین هسته ای ضربه دوم
scorpion57 پاسخ داد به behnamsniper تاپیک در دکترین و استراتژی
نقش سلاح های هسته ای در قرن بیست و یکم بازنگری در بازدارندگی هسته ای: جنگ تهاجمی که فدراسیون روسیه در اوکراین به راه انداخته است، 75 سال پس از استفاده از اولین بمب اتمی، نگرانی ها در مورد تسلیحات هسته ای را دوباره تقویت کرده است. جنگ اوکراین اولین جنگ متعارفی است که پس از جنگ جهانی دوم در اروپا در سایه تهدیدات هستهای انجام شده است. فدراسیون روسیه دارای بزرگترین زرادخانه هسته ای در سطح جهان است و دکترین هسته ای آن امکان استفاده از تسلیحات هسته ای را ابتدا در برابر دشمنانی که آماده حمله به کشور با قابلیت های متعارف هستند، پیش بینی می کند. نظم جهانی هسته ای برای مدتی قبل از شروع جنگ اوکراین با مشکل مواجه بود. از سال 2006، کره شمالی به طور پیوسته توانایی های هسته ای خود را برای حمله به داخل خاک ایالات متحده ارتقا داده است. چین در حال کار بر روی گسترش زرادخانه خود و تسلط بر حوزه های فناوری حیاتی از جمله فضا و هوش مصنوعی بوده است. و تردیدها در مورد بعد نظامی برنامه هسته ای ایران وجود دارد. اما تهدید روسیه بر سر تسلیحات هستهای در اوکراین مشکل بسیار جدیتر و ریشهدارتر است این که موازنه هستهای جهانی چقدر شکننده است. برای چندین دهه، بهترین راه برای مدیریت تنشهای هستهای بالقوه، بر طراحی موقعیتهای بازدارندگی هستهای برای منصرف کردن دشمن از انجام یک حمله غافلگیرانه استوار بوده است. فوریت تهدیدات هسته ای امروز یک سوال اجتناب ناپذیر را مطرح می کند: آیا بازدارندگی هسته ای هنوز در قرن بیست و یکم مناسب است؟ راه اندازی شبکه تحقیقاتی بازنگری هسته ای در 10 می، پروژه مدیریت اتم در مرکز بلفر ، شبکه تحقیقاتی در مورد بازاندیشی بازدارندگی هستهای (RNDn) را راهاندازی کرد تا به دو سؤال اساسی و مرتبط با یکدیگر پاسخ دهد: -با توجه به وخامت چشم انداز ژئوپلیتیکی و امنیتی، چگونه مطمئن شویم که بازدارندگی هسته ای شکست نمی خورد؟ -چه جایگزین هایی می تواند جایگزین بازدارندگی هسته ای شود و چه شرایطی باید برای تحقق آنها وجود داشته باشد؟ RNDn بزرگترین کنسرسیوم بین نهادی و بین دانشگاهی در زمینه هسته ای است. که متشکل از بیش از 10 دانشگاه و مرکز تحقیقاتی و ده ها دانش پژوه و متخصص است. کار به چهار گروه اصلی تقسیم می شود: (بودجه RNDn از بنیاد مک آرتور تأمین می شود.) 1-پیشگیری از جنگ های هسته ای، به ریاست مشترک دانشگاه هاروارد و مرکز مطالعات نیروی هوایی هند. 2-اخلاق، قانون و بازدارندگی هسته ای، به ریاست مشترک دانشگاه استنفورد و دانشگاه آکسفورد. 3-کنترل تسلیحات و فناوری های نوظهور ، به ریاست مشترک مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی و دانشگاه هامبورگ. 4-فراتر از بازدارندگی هسته ای ، به ریاست مشترک حسن الباثیمی (کینگز کالج لندن، مرکز مطالعات علمی و امنیتی)، ربکا دیویس گیبون (دانشگاه مین جنوبی، گروه علوم سیاسی)، و استفان هرتزوگ (ETH زوریخ، مرکز مطالعات امنیتی) . این شبکه تحقیقاتی مطالعات هسته ای را برای دهه های آینده شکل خواهد داد. همچنین همکاری بینالمللی، بین نسلی و بین رشتهای را در مقیاسی بیسابقه تشویق خواهد کرد. اگر بازدارندگی هسته ای شکست بخورد، چیزهای زیادی در خطر است. و آنها مصمم هستند که اجازه ندهند این اتفاق بیفتد. (این کارها رو یک قدرت هسته ایی با زراد خانه عظیم اتمی دارد انجام می دهد) بازنگری در بازدارندگی هسته ای به چه معناست سه چهارم قرن پس از اولین انفجارهای هستهای، سلاحهای هستهای و تهدید درگیری هستهای همچنان سایهای طولانی بر امور جهانی میافکند. اما عصر هستهای کنونی با دورانی که در آن نظریههای بازدارندگی هستهای در ابتدا توسعه یافتند، کاملاً متفاوت است. این تفاوت به خاطر تعداد بیشتر بازیگران و متغیرهاست. که به واسطه وابستگی های متقابل پیچیده اقتصادی و فناوری به یکدیگر متصل شده اند. و با دیگر چالشهای جهانی - تغییر آب و هوا، مسائل عدالت اجتماعی، ناسیونالیسم خشونتآمیز، بیماریهای همهگیر جهانی - در مقیاس بیسابقهای در تعامل است. از زمان پایان جنگ سرد، پرسشهایی در مورد اینکه چقدر بازدارندگی بهعنوان پاسخی به خطرات امنیتی وجودی در دنیای متشکل از بازیگران هستهای متعدد دولتی و بالقوه غیردولتی، درهمتنیدگی گسترده هستهای با فناوریهای غیرهستهای و نظامی،مناسب است، مطرح شده است. گروههایی(غیر دولتی)با جاهطلبیهای هستهای، و یا حمله ترکیبی/خاکستری منطقهای دولتها که به دنبال شکست یا از کار انداختن دشمن خود هستند، بدون اینکه لزوما وارد جنگ شود.(برای ما آشناست) از سال 2011، ائتلافی از کشورهای غیرهستهای ابتکار عملی قدرتمندی برای بررسی پیامدهای انسانی سلاحهای هستهای به راه انداختند و مدعی شدند که هرگونه استفاده از سلاحهای هستهای در هر نقطه از جهان عواقب فاجعهباری بر زنجیره غذایی و تامین آب زیرساخت های کشاورزی و بهداشتی و همه چیز خواهد داشت. این ابتکار بعداً با تصویب معاهده منع سلاحهای هستهای که فوریه 2021 لازمالاجرا شد به اوج خود رسید. ذکر این نکته ضروری است که هیچ یک از کشورهای دارای سلاح هستهای یا متحدان آنها در هیچ جلسه مذاکره شرکت نکردند. شکاف بین کشورهایی که برای امنیت خود به سلاحهای هستهای متکی هستند و آنهایی که معتقدند امنیت تنها از طریق جهانی عاری از سلاحهای هستهای قابل تضمین است، در حال افزایش است. بازدارندگی هسته ای: موضوع سیاسی نیست، بلکه واقعیت است بازدارندگی هسته ای شرطی نیست که شما رعایت کنید یا وضعیتی که به آن دست پیدا کنید. بلکه، این رابطه بین دو یا چند کشور هسته ای و ابزاری است که توسط دولت ها برای دستیابی به اهداف خاص استفاده می شود. بر این اساس، در معرض تغییر ملاحظات استراتژیک و شرایط جهانی پویا و در حال تکامل است. مفهوم بازدارندگی ریشههای تاریخی عمیقی دارد و به لطف عصر هستهای، بهویژه در کشورهای دارای سلاح هستهای موجود، عمیقاً توسعه یافته و ریشهدار شده است. بازدارندگی، بهطور کلی، تأثیرگذاری بر تصمیمگیری از طریق تهدید به زور برای منصرف کردن حریف از انجام یک اقدام ناخواسته است. این امر می تواند از طریق تهدید به مقابله به مثل (بازدارندگی با مجازات) یا با (بازدارندگی با انکار) یا هر دو محقق شود. مفهوم بازدارندگی هستهای - که از نظر تئوری و اخلاقی گیجکننده است - از نظر تاریخی مورد بحث و مناقشه قرار گرفته است. کشورها برای ارعاب دشمن، با تهدید به استفاده از سلاحهای مخرب انبوه -( سلاحهای هستهای )- که میتواند کشتار جهانی فاجعهباری ایجاد کند، بر بازدارندگی هستهای خود تکیه میکنند. "در طول دوره رقابت شدید شوروی و ایالات متحده، برخی این سوال را مطرح کردند که آیا سلاحهای هستهای میتواند به صورت عمدی یا تصادفی پرتاب شود؟.مزایای بازدارندگی هستهای ارزش این خطر وحشتناک را دارد ؟ بانی جنکینز، معاون وزیر کنترل تسلیحات و امنیت بینالملل(در حال سخنرانی در همین مورد) -مخالفت با مفهوم بازدارندگی هسته ای همچنین منجر به ایجاد مکاتب فکری متعددی در مورد سلاح های هسته ای شد. اولین مورد از ایالات متحده خواست تا به دنبال حفظ برتری فنی کیفی و آماده سازی برای جنگ هسته ای باشد. دومی از یک موضع هسته ای محدودتر و توافقات دوجانبه و چندجانبه برای محدود کردن اشکال خطرناک رقابت هسته ای حمایت کرد. سومین با توجه به خطاپذیری انسان، تأثیرات فاجعه بار سلاح های هسته ای و ناپایداری بازدارندگی هسته ای، خلع سلاح هسته ای کامل را مورد بحث قرار داد. اگرچه بازدارندگی هستهای رضایتبخش نبود و دستکم قابل بحث بود، اما راهی برای عبور از تمایلات خطرناک جنگ هستهای و اهداف سازش ناپذیر خلع سلاح ارائه کرد. و هر چقدر هم که ترسناک و مخاطره آمیز باشد، بازدارندگی هسته ای، به گفته بسیاری از سیاست گذاران و محققان، اثرات مثبتی در کاهش خطر جنگ در طول جنگ سرد داشته است. اسکات سیگان در یکی از آثار مهم خود می گوید: «تکیه بر بازدارندگی هسته ای برای حفظ صلح مانند اسکیت روی یخ نازک است. این واقعیت که قبلاً این کار را انجام داده اید به این معنی نیست که باید انتظار داشته باشید که بتوانید آن را برای همیشه با خیال راحت انجام دهید.» . منبع:https://www.belfercenter.org/- 18 پاسخ ها
-
- 14
-
-
-
ناو پهپادبر (بالگردبر) شهید بهمن باقری ناو پهپادبر (بالگردبر) شهید بهمن باقری
scorpion57 پاسخ داد به mehdipersian تاپیک در ناوهای هواپیمابر و بالگرد بر
یا با "نت بریر"یا با "کابل بریر"....اگر کابل پیش بینی شده باشه پهپادها باید مجهز به هوک باشند- 93 پاسخ ها
-
- 2
-
-
-
- ایران
- ناو پهپادبر
-
(و 8 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تاپیک تحلیلی ترکیه تحلیل و پیگیری تحولات ترکیه
scorpion57 پاسخ داد به usame-bin-laden تاپیک در اخبار تحلیلی
نمی دونم ترکها کل شرکت پیاجیو رو خریدند یا فقط پیاجیو آئرو اسپیس ....در هر صورت شرکت پیاجیو از سال1884 شروع به فعالیت در زمینه راه آهن و تولید موتور و موتور سیلکت و غیره کرده بوده و سال1915 اولین هواپیمای خودش رو به پرواز در آورد.احتمالا منظورشون سابقه کل برند پیاجیو بوده بود.https://www.piaggioaerospace.it/en/corporate#history -
تاپیک جامع تحولات یمن (1) تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)
scorpion57 پاسخ داد به reza4087 تاپیک در اخبار تحلیلی
یمن داره به مسلخ میره همانطور که حزب الله رفت .اهمیت یمن برای ما چندین برابر بیشتر از حزب الله لبنانه.این قطع شدن بسیار آگاهانه و برنامه ریزی شده بازوهای ایران که با (نمی دونم چی اسمش رو بزارم)قمار..حماقت و شاید خیانت حماس و اسپانسرهای اخوانیش اتفاق افتاده کاملا با اهداف مشخصه و میوه اش رو الان می بینید ترکیه و قطر و اسراییل دارند می چینند .تو تحلیلها رو ارقام و داده ها و نتایج حساب کنید نه شعار و فلسفه بافی -
بررسی جامع نیروی هوایی ایران بررسی جامع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
scorpion57 پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
-در جواب نکته اول عرض کنم که اتفاقا برنامه های بسیار خوب و جدی در حوزه هوایی و زمینی دنبال شد آذرخش شفق برهان و...اما کار بعد تغییر دکترین بالکل رها شد -نکته دوم همون اشتباهی که فرماندهان و تئوریسینهای ما کردند رو دارید تکرار می کنید تهدید جدی از طرف همسایگانمون هست ترکیه باکو پاکستان عربستان امارات وحتی افغانستان...صرف نیروی موشکی به هیچ وجه جوابگو تهدیدات نیست به خصوص در بخش پدافند -همون شلیک 180موشک "ادعایی"( من تصور می کنم کمتر از این حرفهاست)هم برای تدارک و طرح ریزی و پرتابش کلی زمان برد- 4,572 پاسخ ها
-
- 4
-
-
تحلیل و پیگیری تحولات سوریه - بخش چهارم( از december 2024) تحلیل و پیگیری تحولات سوریه - بخش چهارم( از December 2024)
scorpion57 پاسخ داد به mehran55 تاپیک در اخبار تحلیلی
و بشار نیز با انتخاب پزشکیان به ریاست جمهوری در ایران، خاطره سفرش در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی در سال ۱۳۹۷ به تهران و به هم ریختگی در سیاستمداران ایرانی با استعفای وزیر خارجه و عدم حمایت روحانی از سوریه را در ذهن مرور کرده و ایران را جبهه قابل اعتمادی برای تکیهکردن نمی یافت روسها نیز درگیر اوکراین بودند به همین جهت سیاست عدم تنش در منطقه و فاصله گرفتن از ایران را دنبال کرد. گرچه برخی تحلیلگران بشار را متهم به فاصله گررفتن از ایران میکنند اما به واقع این نظر بشار را نمیتوان نادیده گرفت که ((وقتی ایران هدف قرار گرفتن خاک خود در ترور هنیه یا در حمله اسراییل به مراکز نظامی تهران را بی پاسخ میگذارد و دفاعی از خود نمیکند چگونه میتوان به کمک آن امیدوار بود؟)) به همین دلیل بشار نیز خود را تنها یافته و سعی در کاهش هزینههای همراهی با محور مقاومت داشت. به عبارتی خود را از محور مقاومت خارج نمود. اما ایران سوریه را خیلی پیشتر، در سال ۱۳۹۷ در سفر بشار به تهران از دست داد، در به هم ریختگی سیاسی در تهران، درمرکز جبهه مقاومت، و در استعفای وزیر خارجه و بی تفاوتی روحانی در جایی که دولت حاضر به هزینه دادن حتی در حد یک ملاقات معمول با اسد نبود. اکنون نیز در دوره پزشکیان نیز حتی برای دفاع از خاک خود حاضر به هزینه نیست. سوریه نیز در اقدامی منطقی ارتباط خود را با ایران قطع کرد تا هزینه کمتری، به زعم خود، در همراهی با ایران بدهد. قراردادهای تجاری نیز با عدم فعالیت اتاق بازرگانی ایران و سوریه فراتر از تفاهم نامه نرفت. سرمایه های نظامی و پایگاههای ایران نیز یک سال پس از ایجاد محدودیتهای دولت سوریه در عمل متروک شده بودند. محور مواصلاتی ایران نیز از سمت دمشق کاملا قطع بود و اندک ارتباطی از سمت لاذقیه با لبنان وجود داشت. در مورد کاهش قدرت بازدارندگی نیز بیش از آنکه کاهش بازدارندگی نتیجه سقوط سوریه باشد، سقوط سوریه معلول کاهش بازدارندگی ایران، منفعت سنجیهای کوتاه مدت نابخردانه برخی سیاستمداران،از سمت ایران و به همان مقدار از سمت دولت سوریه بود. این فرایند نتیجه بذر این حادثه در دولت روحانی گذاشته شد و بی عملی در دوره پزشکیان به بلوغ رسید و چنانچه بازدارندگی کشور ترمیم نشود در آینده باید شاهد ضرباتی از سوی محور عربی عبری و ترکی، باشیم.""""" """"""""""""" اینقدر آسمان ریسمان کردی تا نشون بدی بشار اسد و روسیه در هماهنگی با اسراییل به ما هیچ خیانتی نکردند و نارویی نزدند.خیانت رو روحانی رییس جمهور پیشین و پزشکیان رییس جمهور فعلی مرتکب شدند!!! احیانا ایران رو با آمریکا اشتباه نگرفتی؟! یه جوری می گید که هیچ کس ندونه فکر می کنه ما تا به الان اونجا رو تصرف کرده بودیم و مستعمره ما بوده.می تونست مطلب خوبی باشه بدون گرایش سیاسی ولی متاسفانه داره طرف کشی سیاسی توش موج میزنه .نمی دونم اگر این اتفاق که استارت در دوره شهید رییسی واقع شد در دوره ایشون رقم می خورد چطور باید تحلیل می کردید.راستش بدم نمیاد جریان پانترک در ایران با ورود احتمالی ما به جنگ فنا برن ولی چیزی که مشخصه تمایل شدید مدیریت میلیتاری به یک طرف سیاسی در نشر این مطالب قابل نادیده گرفتن نیست -
تاپیک جامع جنگنده های بومی ایران جنگنده چند ماموریته بومی سبک شفق ، برهان ، صاعقه ، آذرخش
scorpion57 پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
اینها سال97رونمایی شده بود این دیش هم به شدت آدم رو یاد گریفو می ندازه که دهه 90در نمایشگاهها موجود بود این هم همون برند در سال97(حالا ساخت صا ایرانه یا ری برند هست خدا داند)- 3,409 پاسخ ها
-
- 7
-
-
-
- نیروی هوایی ایران
- جت بومی
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
جت رزمی اثباتگر فناوری میگ-1.42/44 جت رزمی اثباتگر فناوری میگ-1.42/44 (MiG-1.42/1.44)
scorpion57 پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
میگ1.42 پاسخ شوروی بهF-22 Raptorیا افسانه ایی فراموش شده؟ - قسمت پایانی از آنجایی که فقط نمونه اثبات فناوری MiG 1.44 پرواز کرد و اطلاعات مربوط به 1.42 و 1.46 کمیاب است و هنوز طبقه بندی شده است، اکنون MiG 1.44 شرح داده می شود و در صورت لزوم به دو نوع دیگر اشاره می شود لازم به ذکر است که میگ 1.44 برای اولین بار در نمایشگاه هوافضای روسیه MAKS 2015 به نمایش گذاشته شد و در نسخه 2017 نیز بسیاری از عکس های گرفته شده از میگ 1.44 در طول MAKS 2015 و 2017 قابل مشاهده است . MiG 1.44 در MAKS 2015 طراحی میگ 1.44 نمایشگر فناوری یک جنگنده تاکتیکی سنگین، تک سرنشین، دو موتوره ، با پیکربندی بال دلتا و مجهز به هواپیماهای کانارد بود. این سازه از آلیاژهای آلومینیوم-لیتیوم با استحکام بالا (35 درصد وزن خشک)، آلیاژهای تیتانیوم و فولاد (30 درصد)، مواد کامپوزیت، به ویژه پلیمرهای کربن و پلاستیک (30 درصد وزن کل جنگنده) استفاده گسترده ای می کرد. و 5٪ باقیمانده مربوط به مواد مختلف (شیشه، پرپکس، لاستیک و غیره) است. 1.42/1.44 که از نظر اندازه قابل توجه بود، طوری طراحی شده بود که بسیار سریعتر از هر هواپیمایی که می توانست با آن روبرو شود، پرواز کند. نیاز طراحی آن به سه "S" معروف شد: - اولین "Sverkhzvuk" (مافوق صوت) است: سرعت کروز مافوق صوت و قابلیت نبرد هوایی در مافوق صوت. - دومین "Supermaneuverability" است که شامل پرواز کنترل شده با زاویه 60º/70º است. – سومین “S” برای “Stealth” بود که به ترتیب اهمیت آخرین مورد بود و تنها در صورتی اعمال میشد که بر دو مورد اول و مهمتر “S” مورد نیاز تأثیر نگذارد. بال از نوع دلتا با نسبت ضخامت به وتر در حدود 3.5٪ و زاویه رفت و برگشت، در لبه جلویی، حدود 48 درجه (50 درجه در بخش داخلی) بود. در لبه جلویی آن دارای دو بخش از فلپ های لولایی در طول کل دهانه خود بود، در حالی که در امتداد لبه عقب دارای فلاپ های بزرگی بود که توسط واحدهای نیرومندی که در فیرینگ های داخل بال ها قرار داشتند ( که رادار گریزی هواپیما را زیر سوال می برد) نیرو می داد. برخلاف MiG-29، بال به راحتی با بدنه ادغام نشد و به LERX (Edge-Edge Root Extension) مجهز نشد. از چپ به راست تکامل طراحی بال MiG MFI/1.42. تصویر در وسط مربوط به MiG 1.44 و تصویر سمت راست به MiG 1.42 است، در حالی که تصویر سمت چپ متعلق به یکی از پیکربندی های اولیه در مرحله طراحی است، کانارد بزرگ تا جایی که امکان داشت (بدون تداخل با دید خلبان) و میتوانست در محدوده زاویهای وسیع عمل می کرد. آنها دارای زاویه رفت و برگشت 58 درجه در لبه جلو و 23 درجه در لبه عقب بودند. هرکدام یک دندانه سگی داشتند و یک دندانه سگی کوچکتر دوم به دلیل اینکه کانارد میگ 1.42 بودند و کاملاً روی 1.44 جا نمی شدند. جزئیات نقشه های کانارد میگ 1.44 با دندانه سگی دوتایی آن. در فضای وسیع بین موتورها و اسپارهای عقب(تیر اصلی) که دریفت های ذوزنقه ای را پشتیبانی می کردند، فلپ های ثانویه نصب شده بودند، دو باله عمودی مجهز به یک سکان قرار داشت. مورد دوم قابل توجه است زیرا دریچه های عمودی - که بیشتر به عنوان دریفت شناخته می شوند - برای کاهش RCS درجه14 به سمت بیرون متمایل شده بودند، اما طراحان به دلایلی این کار را با باله های شکمی انجام ندادند، بدنه از نوع "بدنه بالابر"(ایجاد لیفت) بود و سهم قابل توجهی در افزایش اندازه کلی 1.44 داشت. بدنه جلو یک مقطع تقریباً بیضوی داشت. در بدنه مرکزی مخازن اصلی سوخت و محل تسلیحات قرار داشت. ارابه فرود اصلی در کنار محل اسلحه و بین مجرای هوای موتور قرار داشت. جزئیات دماغه میگ1.44 1.44 به گونه ای طراحی شده بود که از نظر طولی ناپایدار باشد و برای مقابله با زوایای حمله بالا، تا حداقل 100 درجه، که استفاده بی سابقه از 16 سطح کنترل را توجیه می کند به گفته میکویان، این تغییرات ضروری بود، زیرا برخلاف F-22، این جنگنده برای نبردهای هوایی نزدیک طراحی شده بود. در زوایای حمله بالا، نیروی بالابر توسط کانارد، بخش دماغه مسطح و بخش پایینی عظیم بدنه ایجاد می شود، که بدین منظور صاف شده بود فقدان LERX (کوتاه شده Leading-Edge Root Extension)به این معنی بود که به جای وجود یک ورودی هوا در زیر هر بال، یک ورودی مستطیلی بزرگ با یک صفحه جداکننده مرکزی برای هر دو موتور در فاصله قابل توجهی زیر بدنه جلو وجود داشت. با توجه به طراحی بالا، عدد ماخ (Md) با این ورودی هوا متغیر بود و از طرف کناری مشابه MiG-29 و Su-27 بود. مجرای هوا پس از عبور از ناحیه دنده دماغه از هم جدا شدند و سپس در بالای محل تسلیحات (که در این نمونه اولیه توسط ابزار دقیق برای آزمایش پرواز اشغال شده است) بالا رفتند، به طوری که کمپرسور هر موتور پنهان شد. سیستم بازکن گنبدی برای MiG 1.44 از MiG-29A استفاده شد. هندسه متغیر جهش صندلی مشاهده می شود. پنهان کاری MiG 1.44 فاقد پوشش RAM (مواد جاذب رادار) بود اما استاندارد 1.42 برای داشتن آن برنامه ریزی شده بود. میکویان ادعا کرد که RCS (مقطع راداری) MFI مشابه F-22 و کوچکتر خواهد بود. با این حال، برخی از ویژگیهای 1.44 خلاف آن را نشان میدهد، مانند ستون فقرات بدنه، ورودیهای هوای مربعی آن، دو باله شکمی، فیرینگهای حجیم محرکهای سطوح کنترل افقی و مهمتر از همه، دقت کم مونتاژ پانل های پوششی مختلف که برای این موضوع در استاندارد MiG 1.42 قرار بود توسط خطوط ماشین های جوش اتوماتیک به سازه جوش داده شوند. به احتمال زیاد فیرینگ های محرک در 1.42 ناپدید شده اند. به همین ترتیب، برخی از تصاویر منتشر شده، 1.42 مجهز به ورودی هوای گوهای را نشان میدهند که در طرح دیده میشود و ظاهری پنهانکار تر دارد. با این حال، در چند تصویر منتشر شده مشاهده می شود که باله های شکمی و ستون فقرات را حفظ کرده است، بنابراین شک وجود دارد که بتواند به RCS رپتور برسد. به احتمال زیاد، RCS شبیه یا پایین تر از جنگنده های اروپایی داسو رافال و یوروفایتر تایفون بود. در جستجوی پنهان کاری بیشتر و غلبه بر معایب ذکر شده در بالا، راه حل های غیر متعارف مورد بررسی قرار گرفت، از جمله یک دستگاه انقلابی"" poaching"" که توسط مرکز توسعه Mstislav Keldysh توسعه یافته بود. این سیستم از برش های پلاسمایی تولید شده توسط مدادهای پرتوهای الکترومغناطیسی که از ژنراتورهای ویژه نصب شده روی هواپیما استفاده می کردند، با این سیستم، پلاسما امواج رادیویی را جذب میکرد و RCS هواپیما را تقریباً 100 برابر کاهش میداد. بر اساس این تئوری، با فعال کردن این سامانه، موشکهای هوا به هوای هدایت شونده راداری که توسط یک اف-22 پرتاب میشوند، هدف خود را از دست میدهند، سپس به سمت یک داگ فایت میروند که در آن میگ 1.42 سرعت بیشتر و قدرت مانور عالی آن بر اف-22 پیروز میشود. تصویر گرافیکی MiG1.42که ورودی شکمی گوه ایی یاVشکل و بال دلتای دوگانه را نشان می دهد در نهایت مشخص شد که MiG 1.42 از نظر پنهانکاری کاملاً با 1.44 متفاوت بود. حتی میدانیم که میکویان برای مدتی به کار بر روی طراحی جدید برای بهبود ویژگیهای رادارگریزی 1.42 ادامه داد که آخرین آن 1.46 نام داشت. یک اجماع و شک وجود دارد که جنگنده رادارگریز چنگدو J-20A چینی بیشتر میگ 1.42 و نسخه رادارگریزتر یعنی 1.46 را در ژن های خود دارد، زیرا MIG در مرحله طراحی کمک می کرد. MiG 1.42، لوله سوختگیری در حین پرواز (IFR)، رادوم دماغه متفاوت - برای قرار دادن آنتن رادار - و پانل آنتن رادار جانبی، زیر کاوشگر IFR، متمایز هستند تفسیر فرضی جنگنده از MiG 1.46. تصویر دیجیتالی فرضی دیگری از شکل ظاهری MiG 1.46 که با یک MiG-31 در حال پرواز است. نیروی محرکه موتورهای توربوفن AL-41F Saturn (Lyulka) از ابتدا به طور خاص برای MiG 1.42 طراحی شده بودند، به همین دلیل نمونه های اولیه این موتورها در دسترس 1.44 قرار گرفت (به سوخو S-37 داده نشد)، زیرا انتخاب رسمی برای جنگنده نسل پنجم شوروی میکویان 1.42 بود. رانش خشک توربوفن AL-41F تقریباً 12000 کیلوگرم و 18000 کیلوگرم با پس سوز است. نسبت رانش به وزن آن 11:1 است، در مقایسه با 8:1 برای AL-31F. تا سال 1997، در مجموع 27موتور AL-41 و AL-41F بر روی زمین،و در پرواز بر روی Tu-16 و MiG-25 ساخته و آزمایش شدند. این موتور که در نمایشگاه MAKS در سال 1999 به نمایش گذاشته شد، Lyulka AL-41F بود. تا به امروز، تصاویر عمومی از AL-41F کمیاب است. AL-41F از ابتدا به عنوان یک موتور بردار رانش طراحی شد. در ابتدا برنامه ریزی شده بود که نازل های مستطیلی مشابه نازل های F-15S/MTD داشته باشند. اینها فقط بردار رانش را در گام اولم جاز میدانستند، اما نسبت به نازلهای بردار متقارن محور، مخفیتر و راحتتر تولید میشدند. (Lyulka) روی طراحی این نازل متمرکز شد، در حالی که به موازات آن یک محور متقارن نیز طراحی کرد. نازل های دوبعدی روی نازل موتور سمت چپ یک Su-27UB به نام Su-27 LL-UV (PS) (Ploskoye-Boplo, Nozzle Chata) که در سال 1990 پرواز کرد، آزمایش شدند. تابش راداری و مادون قرمز کاهش یافت، اما وزن افزایش یافت.، بین 14 تا 17 درصد قدرت از دست رفت و مهمتر از همه، به دلیل تغییرات دما در لوله جت - (به دلیل تغییر از بخش دایره ای به مستطیلی - که می تواند باعث سوختن آن شو)دنازل 2 بعدی غیر عملی بود. در نهایت، اولویت به توسعه نازل بردار دایره ای متقارن محوری داده شد که طراحی آن در سال 1991 تکمیل شد. نازل های اگزوز دایره ای و چند لایه(گلبرگ) بودند تا پروفایل متغیر همگرا/واگرا به دست آید. نمای داخلی آن با لایه ای از سرامیک پوشانده شده بود. هر نازل +/-15 درجه عمودی و +/- 8 درجه افقی تحرک داشتند نازل های وکتور AL-41F. AL-41F مجهز به سیستم FADEC – (کنترل موتور دیجیتال کامل)– بود و عمر تضمینی موتور تا اولین تعمیر اساسی آن 1000 ساعت و برای قسمت های متحرک نازل بردار 250 ساعت بود که می شدآن را تا 500ساعت افزایش داد. به عنوان جایگزینی برای موتور AL-41F، موتور رانش 20 تنی سایوز R-179-300 با نازل های اگزوز بردار در نظر گرفته شد. موتور سایوز R-179-300، به عنوان جایگزینی برای AL-41F ارزیابی شده است. موتور R-179-300 توسعه موتور R-79B-300 بود که برای جنگنده برخاست عمودی مافوق صوت Yak-41M ساخته شد ، که برای نیرو دادن به جنگنده های برخاست معمولی تک موتوره مانندسوخو-37 مجهز به کانارد و بال دلتا.پیشنهادی طراحی شده بود. اگرچه نیروی رانش R179 با موتورهای نسل پنجم مانند AL-41 (یا توربوفن پیشرفته آمریکایی F119/F135) قابل مقایسه بود، این موتور همچنین بسیار سنگین تر بود، با نسبت بای پس بالاتر، جریان جرمی و تعداد مراحل بیشتر. در نهایت، نیروی هوایی شوروی AL-41F را انتخاب کرد زیرا یک موتور نسل پنجم واقعی بود و تصور می شد که می توان آن را سریعتر به قابلیت پرواز رساند. مقایسه اندازه بین Lyulka AL-41F (Izdeliye 20) از میگ 1.42، F119 از F-22A و Lyulka-Saturn AL-41F فعلی (Izdeliye 117C) که به Su-35 نیرو می دهد. این موتور آخر را با AL-41F اصلی اشتباه نگیرید، که با لغو MiG 1.42 لغو شد، و نام AL-41F را به این موتور جدید منتقل کنید که تکامل بسیار بهبود یافته AL-31F است. اویونیک اویونیک برنامه ریزی شده برای 1.42 دارای ساختار سلسله مراتبی و هوش مصنوعی با استفاده از کنترل های تعاملی بود. با توجه به تعداد زیاد و پیچیدگی وظایفی که باید توسط اویونیک 1.42 حل شود، تصمیم گرفته شد که هواپیما به یک سیستم محاسباتی دیجیتال پردازش سیستم یکپارچه مجهز شود. ابزارهای پرواز، کنترل تسلیحات، اقدامات متقابل الکترونیکی، ناوبری و سیستمهای ارتباطی در یک مجموعه اویونیک واحد ادغام شدند. اطلاعات تاکتیکی را می توان از پست های فرماندهی زمینی از طریق پیوند داده ارسال یا دریافت کرد. پانل ابزار در ابتدا برای 1.42 برنامه ریزی شده بود از یک صفحه نمایش بزرگ که توسط دکمه های مختلف احاطه شده بود. اطلاعات به صورت سه بعدی ارائه شد که مهمترین چیزها در پیش زمینه و بقیه اطلاعات در «عمق» قرار داشت. پیکربندی دیگری که مورد مطالعه قرار گرفت، استفاده از سه نمایشگر چند منظوره را در نظر داشت که مهمترین اطلاعات آن بر روی صفحه نمایش مرکزی ارائه میشد، در آرایشی بسیار شبیه به آنچه در جنگنده سوخو S-37 برکوت و Su-27SM3 مدرن استفاده میشد. پانل ابزاری که برای MiG 1.42 در نظر گرفته شده بود از یک صفحه نمایش بزرگ تشکیل شده بود که توسط دکمه های مختلف احاطه شده بود. اطلاعات به صورت سه بعدی ارائه شد. آرایش پانل ابزار دیگر مورد مطالعه برای MiG 1.42 مجهز به سه نمایشگر چند منظوره با پیکربندی مشابه Su-27SM3 مدرن شده بود که پانل ابزار آن در عکس دیده می شود. نمونه اولیه دارای سیستم کنترل دیجیتال KSU Avionika بود که به تمام کنترل های پرواز، FADEC و نازل های اگزوز بردار موتور متصل بود. با این حال، رادار برنامه ریزی شده Phazotron N-014 "Beetle" اسکن الکترونیکی چند حالته را روی خود نصب نکرده بود، و همچنین رادار عقب و تجهیزات الکترونیکی اقدامات متقابل را که در 1.42 در مخروط های دم قرار می گرفت، نصب نکرد. تجهیزات دیگری که در 1.44 وجود نداشت، سیستم کنترل سلاح (ACS)، مجموعه ناوبری، مجموعه ارتباطات و مجموعه ECM/ESM بود. رادار N-014 مجهز به سه آنتن آرایه فازی غیرفعال (PFAR) بود که به آن اجازه میداد به طور همزمان 300 درجه در آزیموت(افق) و 60 درجه در ارتفاع را رصد کند. این رادار قادر بود 20 هدف را به طور همزمان ردیابی کند (طبق منابع دیگر تا 40 هدف) و 12 هدف را به طور همزمان شلیک کند. حداکثر برد برنامه ریزی شده N-014 کیلومتر420 بود. رادار N-014 می توانست تعداد پره های کمپرسور موتور هواپیمای مهاجم را محاسبه کند و بر این اساس نوع خاص موتور و در نتیجه نوع هواپیمای دشمن را مشخص کند. به موازات درگیری، رادار به بازبینی حریم هوایی و تعقیب اهداف قبلاً شناسایی شده ادامه می داد. در یک ثانیه، ایستگاه قادر به ایجاد یک تصویر کلی از حداقل پنج هواپیمای دشمن و ارائه پشتیبانی همزمان از اهداف زمینی و هوایی.بود (جنگنده Su-27 در برد بیش از 330 کیلومتر شناسایی شد). میانگین توان 1.5 کیلووات با پیک های 5 کیلووات و مصرف انرژی در حد 10-15 کیلووات بود. قابلیت اطمینان بین خرابی ها کمتر از 200 ساعت نبود. وزن رادار و تجهیزات مربوطه 700 کیلوگرم بود. مساحت آنتن اصلی 1.25 متر مربع و آنتن های جانبی 0.28 متر مربع بود. در این برش کناریMiG1.42می توانید محل سه آنتن رادار N-014Beetieو همچنین کانالهای هوای دوشاخه( بالای محل اسلحه )برای پنهان کمپرسور موتور را مشاهده کنید در MiG 1.42 استاندارد، نصب یک رادار از نوع N012 که به بخش عقب در یکی از دم استینگرها اشاره می کند، با برد 50 کیلومتر.جستجوی 60 درجه و تشخیص هدف با RCS متر مربع3 در حال مطالعه بود. به جای رادار N012، همچنین در حال ارزیابی برای نصب سیستم رادیویی الکترونیکی "Adyutant" مرتبط با آنتن آرایه فازی با کنترل پرتو الکترونیکی EPOLET بود. منطقه اسکن ± 45 درجه و وزن تجهیزات حدود 5 کیلوگرم بود. EPOLET برای کنترل موشک هایی مانند R-27 در تمام حالت های عملیات رزمی جنگنده طراحی شده بود و می توانست به عنوان پشتیبانی یا جایگزینی آنتن های رادار ، صورت یکپارچه با رادارها و سیستم های نوری الکترونیکی بر روی جنگنده های قبلی مانند MiG-23 نیز نصب شود، . محدوده کنترل موشک آن ± 85 درجه، برد پرتاب موشک 65 کیلومتر و تعداد موشک های کنترل شده همزمان 2 تا 4 موشک بود. در مورد هواپیماهای مدرن تر مانند میگ29 ، Epoletمی توانست در دو طرف دماغه جنگنده نصب شود و هدایت موشک ها را در حالی که در 90 درجه از هدف دور می شود، تسهیل می کند و به Fulcrum اجازه می داد برد خود را تا هدف گسترش دهد. و از این طریق اطمینان حاصل کند که "اولین ضربه" زده شده است. سیستم کنترل تسلیحات در کنار رادار N-014 ساخته شده بود، و همچنین شامل سیستم هدف گیری اپتو الکترونیکی متشکل از IRST/LR و دید روی کلاه ایمنی بود. اویونیک پرواز شامل یک سیستم منحصر به فرد به نام KSL (Kontrol Sostoyaniya Ljotchica) بود که به طور مداوم وضعیت فیزیکی خلبان را زیر نظر داشت. KSL نه تنها به خلبان در مورد نیروی جی هشدار می داد بلکه برای جلوگیری از این امر، کنترل هواپیما را در دست گرفت.(ممکن بود خلبان هوشیاری خود را از دست بدهد) منطقه تحت پوشش سنسورهای MiG 1.42، رادار جلویی N-014 و رادار عقب N012 یا Adyutant / EPOLET تسلیحات سلاحهای برنامهریزیشده در قسمت داخلی شکمی، واقع در مرکز بدنه، یا در کنارههای شکمی -و در شش جایگاه زیر بال قرار میگیرند. موشک های به هوا (Vympel R-33/R-37 ) در مرحله طراحی اولیه، بررسی شد که یک جایگاه تسلیحاتی در قسمت بالایی بدنه مجهز به اجکتورهای هیدروپنوماتیکی برای آن فراهم شود. این پیکربندی این مزیت را داشت که اتصال موشکها به هدف و پرتاب آنها در ارتفاع وGبالا را ساده میکرد. با این حال، این نگهدارنده از نظر مهندسی چالشهایی را به همراه داشت و از آنجایی که موشک ها باید بالای هواپیما قرار می گرفتند -برای بارگیری و بلند کردن موشک ها و قرار دادن آنها در داخل آن به وسایل نقلیه پشتیبانی و ابزار انحصاری نیاز داشت و به همین دلیل به نفع نگه داشتن شکمی رد شد. همچنین برنامه ریزی شده بود که 1.42 به موشک های هوا به هوای R-60/R-60M و R-73 مجهز به رادار N012 یا سیستم Adyutant/Epolet مجهز شود. تسلیحات ثابت شامل یک توپ داخلی 30 میلی متری ثابت بود. سه نما از MiG 1.42 که ابعاد تقریبی محل اسلحه و توزیع داخلی موشک های Vympel R-77 را نشان می دهد تنظیمات تسلیحاتی برنامه ریزی شده برای MiG 1.42 استاندارد - حداکثر بار. 12000 کیلوگرم (8 جایگاه خارجی و 12 جایگاه داخلی) - 4 تیرAAM R-77 / R-77RD و 2 تیرAAM R-73/R-30/9M100 (برای وزن برخاست عادی.) – 4 عدد نیم فیرینگ AAM R-37 در ناحیه شکمی جانبی، 2 عدد AAM R-77 و 2 عدد AAM R-73 در محفظه های شکمی: 2970 کیلوگرم – 6 عدد AAM R-37 (4 عدد در نیم فیرینگ شکمی و دو عدد در زیر بال) + 4 عددR-77 و 2 عددR-73 در محفظه های شکمی: 4520 کیلوگرم. – 12 تیرAAM R-73 و R-77 – 4 عددAAM R-37، عدد2 PTB 2000 کیلوگرمی، 4عدد AAM R77 و 2 عددAAM R-73مجموعا = 8320کیلوگرم. - 8 موشک سطح هوا Kh-29 یا Kh-31. – 2 موشک سطح هوا Kh-41، Kh-55 یا Kh-61. – 12 بمبKAB-500Kr/LG یا ODAB-500 میگ 1.42 با موشکهای نیمهگلولهدار Vympel R-37 و R-77 در کنار جایگاه نمایندگی میگ 1.44 با 6 موشک دوربرد Vympel R-37 (چهار نیمه گلوله دار و دو فروند روی پایه های زیر بال). – طول بال ها 16.3 متر; - دهانه هواپیماهای کانارد 5 متر؛ – طول 21.7 متر؛ – ارتفاع 6 متر وزن - حداکثر وزن برخاست: 35000 کیلوگرم/41500 کیلوگرم – وزن برخاست معمولی: 28000 کیلوگرم/30000 کیلوگرم – وزن خالی: 18000 کیلوگرم/20000 کیلوگرم وزن سوخت – حداکثر (32.5%): 13500 کیلوگرم – معمولی (23%): 7000 کیلوگرم محموله - حداکثر (20%): 8000 کیلوگرم - معمولی (10%): 2970 کیلوگرم ویژگی ها - حداکثر سرعت 2500 کیلومتر در ساعت (2.35 ماخ). – حداکثر سرعت کروز 1400 تا 1700 کیلومتر در ساعت (1.4 تا 1.6 ماخ). – برد مافوق صوت (با سوخت داخلی) 3000 کیلومتر؛ – برد زیر صوت (با سوخت داخلی) 4500 کیلومتر. – برد پرواز: 4900 کیلومتر – شعاع عمل: 1700 کیلومتر با 4 AAM R-37 (با برد 280 – 320 کیلومتر) – برد پرواز با سرعت کروز مافوق صوت: 3000 کیلومتر. – بارگیری بال: 264 کیلوگرم بر متر مربع (10 درصد کمتر از F-22). – ضریب بار محدود: 9 گرم – مقطع رادار (RCS): کمتر از 0.3 متر مربع به ترتیب از بالا به پایین نمای جانبی و از نمای بالا و پایین مقایسه اندازه میگ 1.42 و لاکهید مارتین F-22A Raptor. اندازه MiG 1.42/44 واقعا چشمگیر بود. در عکس های ماهواره ای نمونه اولیه 1.42 در ژوکوفسکی در کنار MiG-25 و MiG-31، می توان مشاهده کرد که ابعاد آن به این دو جنگنده رهگیر بیشتر از MiG-29 نزدیک است مقایسه اندازه بین MiG 1.42 و MiG 31. MiG 1.42 برای جانشینی MiG-31 در نظر گرفته شده بود. مقایسه اندازه MiG 1.42 و Su-57. در این تصویر می توانید باله های شکمی مجهز به سکان، پانل های دی الکتریک تجهیزات ESM/ECM و رادار عقب و همچنین فیرینگ های محرک فلپ و تکیه گاه زیر بال را مشاهده کنید. این تصویر دقت اندک در تناسب پانلها و جزئیات دیگر مانند ستون فقرات را نشان میدهد که قابلیتهای پنهانکاری اعلامشده توسط میگ، حداقل قابلیتهای نمایشگر فناوری MiG 1.44 را مورد تردید قرار میدهد. تصویر دیگری که اندازه بزرگ میگ 1.44 و ارتفاع آن را از سطح زمین نشان می دهد. منابع: Foro Paralay Web Paralay Hitechweb- 46 پاسخ ها
-
- 14
-
-