AM1R

Members
  • تعداد محتوا

    6
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های AM1R

  1. خبرگزاری فارس: «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در آمریکا کار خود را از یک تیم کوچک آغاز کرد و اکنون به ارتش سری این کشور تبدیل شده است. به گزارش فارس، روزنامه «واشنگتن پست» در مقاله‌ای بر گرفته از کتاب «محرمانه از آمریکا: ظهور وضعیت جدید امنیتی در آمریکا» نوشته «دینا پریست» و «ویلیام ام. آرکین» به تحلیل تاریخ «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» و عملیات‌های این سازمان در عراق و کشورهای دیگر می‌پردازد. ابعاد این سازمان در برخی حوزه‌ها آن چنان گسترده است که آن را فراتر از «سی آی ای»، «اف بی آی» و بسیاری از آژانس‌های فدرال دیگر در آمریکا قرار می‌دهد. یگان عملیات‌های ویژه مشترک تعداد بیشتری از دشمنان آمریکا را نسبت به «سیا» کشته است هواپیماهای بدون سرنشین و نیروهای شبه‌نظامی «سی آی ای» تا کنون ده‌ها تن از رهبران «القاعده» و هزاران سرباز پیاده آن را کشته‌اند. با این وجود سازمان مرموز دیگری نیز وجود دارد که در دهه پس از جریانات 11 سپتامبر تعداد بیشتری از دشمنان آمریکا را کشته است. تعداد زندانیان یگان عملیات‌های ویژه مشترک 10 برابر زندانیان سیا است مأمورین «سی آی ای» تا کنون در زندان‌های مخفی پیشین خود در سراسر جهان حدود 100 متهم به اعمال تروریستی را زندانی و از آنان بازجویی کرده‌اند. این در حالی است که آن سازمان مرموز 10 برابر این تعداد را زندانی و از آنان بازجویی میکند؛ آن هم در زندان‌هایی که این سازمان به تنهایی در عراق و افغانستان کنترل میکند. یگان عملیات‌های ویژه مشترک با وجود گسترش، سری بودن خود را حفظ کرده است از حملات 11 سپتامبر 2001 به بعد این گروه مرموز متشکل از مردان (و تعداد کمی زن) ده برابر رشد کرده و در عین حال مخفی بودن خود را حفظ کرده است؛ تا حدی که حتی «سی آی ای» نیز به پای آن نمیرسد. یکی از اعضای درشت‌اندام «یگان ویژه نیروی دریایی»، که به شرط آن سخن میگفت که نامش برده نشود، در توصیف واحد نظامی خود این گونه میگوید: «ما ماده تاریک هستیم. نیروهایی که نظام جهان را تغییر میدهند؛ اما دیده نمیشوند.». اعضای «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» مسئول کشتن بن لادن بودند «یگان ویژه نیروی دریایی» تنها بخشی از «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» (JSOC) ارتش آمریکا است؛ این سازمان از یک تیم نجات گروگان که به ندرت از آن استفاده میشد اکنون به ارتش سری آمریکا تبدیل شده است. زمانی که اعضای «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در ماه مه «اسامه بن لادن» را در پاکستان کشتند، رهبران این سازمان تنها موفقیت خود را جشن نگرفتند، بلکه این را هم جشن گرفتند که تنها تعداد کمی از افراد حتی از وجود مقر آنان در شهر «فیتویل» در ایالت «کارولینای شمالی» با خبر بودند. استفاده دو رئیس‌جمهور و سه وزیر دفاع از «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» این مقاله برگرفته از یکی از فصل‌های کتاب تازه منتشر شده «محرمانه از آمریکا: ظهور وضعیت جدید امنیتی در آمریکا» نوشته «دینا پریست» و «ویلیام ام. آرکین»، خبرنگاران «واشنگتن پست»، به تشریح رشد چشم‌گیر «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» میپردازد؛ رشدی که بخش اعظم آن تا کنون علناً تشریح نشده است. دو رئیس‌جمهور و سه وزیر دفاع تا کنون مرتباً از «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» درخواست کرده‌اند تا عملیات‌های جمع‌آوری اطلاعات و حمله‌های مرگباری را اغلب در عراق و افغانستان به عهده بگیرد؛ البته حوزه کاری این سازمان محدود به عراق و افغانستان نمیشود؛ بلکه کشورهایی را نیز در بر میگیرد که آمریکا با آن‌ها [علناً] در حال جنگ نیست؛ از جمله یمن، پاکستان، سومالی، فیلیپین، نیجریه و سوریه. یکی از عوامل «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» این گونه میگوید: «»سی آی ای نه توان و نه اجازه انجام برخی از کارهایی را دارد که ما میتوانیم انجام دهیم. اختیارات «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» موجب میشود از قانون آمریکا تجاوز کند رئیس‌جمهور آمریکا همچنین به این سازمان اختیار نادری داده است: این سازمان میتواند افراد درون لیست قتلش را خود انتخاب کند و همچنین آنان را، به جای دستگیری، مستقیماً بکشد. منتقدین میگویند که این مأموریت شکار انسان به شکل فردی، منجر به ترور افراد میشود که بنا بر قانون آمریکا ممنوع است. لیست «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» معمولاً با لیست «سی آی ای» هم‌خوانی ندارد. «سی آی ای» نیز لیست قتل مشابهی دارد که البته کوتاه‌تر است. یگان عملیات‌های ویژه مشترک بخش‌های مستقل و مختص به خود دارد «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در سال 1980 تشکیل و در سال‌های اخیر بازسازی شده است. تعداد اعضای این سازمان از 1800 نیرو پیش از 11 سپتامبر به 25000 نیرو در حال حاضر رسیده است؛ این تعداد با توجه به مأموریت سازمان تغییر میکند. این سازمان بخش جاسوسی جداگانه، هواپیماهای بدون سرنشین و یا اکتشافی، و حتی ماهواره‌ای مختص به خود را دارد. این سازمان همچنین سربازان سایبری خود را نیز دارد که در 11 سپتامبر 2008 هر وب‌سایت جهادی را که میشناختند بستند. روش‌های گوناگون «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» برای حفظ سری بودن خود مخفی بودن همواره یکی از افتخارات این یگان بوده است. زمانی که افسران «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در آژانس‌های غیر نظامی دولتی و یا سفارت‌خانه‌های آمریکا در سایر کشورها مشغول کار هستند (اغلب آنان این کارها را انجام میدهند)، بر خلاف دیگر همتاهایشان در ارتش، هیچ گونه یونیفرمی نمیپوشند. در نبرد نیز هیچ اسمی و یا درجه‌ای روی لباسشان نیست. این سازمان پشت اسامی بسیاری مخفی شده است: «ارتش مخفی ویرجینیای شمالی»، «گروه عملیات سبز»، «گروه عملیات 11»، «گروه عملیاتی 121». رهبران «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» تقریباً هیچ گاه در جمع صحبت نمیکنند. این سازمان هیچ وب‌سایت غیر سری ندارد. یگان عملیات‌های ویژه مشترک عملیات‌های «سیا» را بدون محدودیت‌های «آژانس مرکزی اطلاعات» انجام میدهد «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» علیرغم سری بودن اجازه ندارد همانند «سی ای ای» عملیات مخفیانه انجام دهد. عملیات مخفیانه عملیاتی است که در آن نقش آمریکا باید مخفی بماند؛ این نوع عملیات باید با حکم رئیس‌جمهور و اطلاع کنگره انجام شود. با این حال بسیاری از مقامات امنیت ملی میگویند عملیات‌های «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» آن چنان به عملیات‌های «سی آی ای» شباهت دارد که عملاً عملیات مخفیانه تلقی میشود. این سازمان دستورات خود را مستقیماً از رئیس‌جمهور و یا وزیر دفاع میگیرد و همچنین مدیریت و نظارت بر آن نیز به عهده زنجیره‌ای از فرماندهان صرفاً نظامی است. کنگره در جریان عملیات‌های «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» قرار نمیگیرد عملیات‌های «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در زمان ریاست جمهوری «جورج بوش» پسر به ندرت قبلاً به اطلاع کنگره میرسید (و معمولاً حتی بعد از عملیات نیز کنگره خبردار نمیشد)؛ زیرا وکلای دولت این عملیات‌ها را «فعالیت‌های عادی نظامی» تلقی میکردند که نیازی به این گونه توجه [کنگره] نداشت. اوباما نیز همین دیدگاه را در حوزه قانونی اتخاذ کرد؛ اما اصرار نمود که مأموریت‌های حساس «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» به اطلاع رهبران ویژه کنگره برسد. قدرت تخریب اولین مأموریت «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در سال 1980 «عملیات پنجه عقاب» بود؛ تلاشی برای آزاد کردن دیپلمات‌هایی که توسط دانشجویان ایرانی در سفارت آمریکا در تهران گروگان گرفته شده بودند. این عملیات به سقوط هلیکوپتر این سازمان در صحرا و کشته شدن 8 عضو تیم اعزامی شد. امنیت بالای این واحد نیز باعث شد تا فرماندهان نظامی عادی به این واحد بدگمان شوند و در نتیجه از آن در نبردهای بعدی استفاده نشد. بخش‌های تشکیل دهنده «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در حال حاضر «دونالد رامسفلد»، وزیر دفاع، که از پیشی گرفتن «سی آی ای» در ورود به افغانستان و تعلل ارتش ناراضی بود؛ دست به ایجاد تحولاتی در «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» زد. هسته این سازمان اکنون متشکل از «نیروهای دلتا» ی ارتش، «تیم 6 یگان ویژه نیروی دریایی»، «اسکادران 24 تاکتیک‌های ویژه نیروی هوایی» و همچنین «تیپ 160 عملیات‌های هوایی» و «تیپ 75 نیروهای رنجر» ارتش است. جنگ «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» با «القاعده» در «تورا بورا» قدرت تخریب «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در دسامبر 2001 و جنگ در کوه‌های «تورا بورا» به نمایش گذاشته شد. البته در پایان این نبرد، «بن لادن» و بسیاری از پیروانش در نهایت از طریق مرز به پاکستان فرار کردند؛ اما تاریخ ارتش میگوید که در شب‌های 13 و 14 دسامبر، «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» آن قدر از اعضای «القاعده» کشت که «روز بعد اجساد سربازان» القاعده را با ماشین‌های باری «از محل منتقل کردند.». سردرگمی نیروهای «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» و شلیک اشتباه به نقاط مختلف شهری از جمله یک جشن عروسی این سازمان اشتباهاتی [دیگر] نیز مرتکب شد. یک تیم شناسایی «یگان عملیات‌های ویژه مشترک»، در تاریخ 1 ژوئیه 2002 در عملیاتی که اندیشکده «سازمان راند» (RAND Corp.) آن را «تنها حمله جدی و آواره‌ترین در طول جنگ» نامید، در حالی که به دنبال کشتن اعضای «طالبان» بود مورد حمله قرار گرفت و یک هلیکوپتر «ای سی - 130» شش نقطه را در روستای «کاکاراک» مورد هدف قرار داد. تخمین تعداد غیرنظامیان کشته شده از 48 تا صدها نفر متغیر بود. این عملیات بعدها با نام «اتفاق جشن عروسی» شناخته شد؛ زیرا در میان اهدافی که مورد اصابت قرار گرفتند یک جشن عروسی نیز وجود داشت. این عملیات باعث شد تا بسیاری از افغان‌ها متقاعد شوند که نیروهای آمریکایی برای جان شهروندان در این کشور ارزشی قائل نیستند. موافقت پیشاپیش «رامسفلد» با عملیات‌های «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» با این حال «رامسفلد» در 16 سپتامبر 2003 یک دستور اجرایی را مبنی بر مستحکم کردن «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» به عنوان مرکز «جهان مقابله با تروریسم» امضا کرد. این دستور شامل لیستی از 15 کشور و عملیات‌هایی بود که در قالب سناریوهای مختلف قابل اجرا بودند؛ در این دستور از پیش با اجرای این عملیات‌ها توسط «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» موافقت شده بود. اختیارات گوناگون «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» متناسب با کشورهای مختلف اجازه عملیات علیه «القاعده» در عراق و افغانستان بدون نیاز به موافقت‌های دیگر داده شد. «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» داده شده بود برای انجام چنین عملیاتی در کشورهای دیگر، از جمله الجزیره، ایران، مالزی، مالی، نیجریه، پاکستان، فیلیپین، سومالی و سوریه، به موافقت ضمنی کشور دیگر و یا حداقل اشاره مقامات نظامی بالاتر در آمریکا نیاز دارد. به عنوان مثال، این سازمان در فیلیپین میتوانست از عملیات روانی برای گمراه کردن و یا به تله انداختن عوامل «القاعده» استفاده کند؛ اما برای انجام عملیات تخریبی باید از کاخ سفید اجازه میگرفت؛ «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» داده شده بود در سومالی برای حمله به اهداف خود حداقل به دستور وزیر دفاع نیاز داشت و در پاکستان و سوریه اجازه رئیس‌جمهور لازم بود. «مک‌کریستال» میخواست «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» را به قویترین سلاح آمریکا در مبارزه با تروریسم تبدیل کند در پاییز سال 2003، «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» به دست فرمانده‌ای سپرده شد که قرار بود این سازمان را، به ادعا [ی خود]، به قویترین سلاح آمریکا در مقابله با تروریسم تبدیل کند. سرتیپ دوم «استنلی ای. مک‌کریستال» که نایب رئیس عملیاتی «مشاورین وزیر دفاع» بود، اعتقاد داشت که در تصمیم‌گیریها در رأس دولت درگیریهایی ایجاد شده است. هیچ کس نمیخواست به اشتباه خود اقرار کند؛ بنا بر این یا سؤالات بیشتری میپرسید و یا به لایه‌های روند در دست بررسی اضافه میکرد. تأکید جدید بر همکاری میان آژانس‌های دولتی موجب بزرگ‌تر و طولانیتر شدن جلسات میشد. هر کدام از آژانس‌های متعدد حاضر در جلسه میتوانست آن قدر تأمل کند که کار از کار بگذرد. آغاز به کار «مک‌کریستال» «مک‌کریستال» به همکارانش گفت که معتقد است باید خود را «از شر» بوروکراسی واشنگتن «رها کند.» وی دفتر خود را به پایگاه نظامی «بلد» در 45 مایلی شمال شرق بغداد منتقل کرد و در یک آشیانه بتنی قدیمی با سه مرکز فرماندهی متصل به هم شروع به کار کرد: یکی برای مقابله با هم‌دستان «القاعده» در عراق، یکی برای مقابله با شیعیان افراطی در این کشور و آخرین مرکز نیز برای خودش تا بتواند بر همه عملیات‌ها نظارت داشته باشد. جلب همکاری سایر سرویس‌های اطلاعاتی «مک‌کریستال» از سرویس‌های اطلاعاتی درخواست کرد تا به او کمک کنند؛ تعداد نیروهای «سی آی ای» به 100 و نیروهای «اف بی آی» و «آژانس امنیت ملی» رو هم به 80 نفر افزایش یافت. او با افشای محتوای عملیات خود به همه افرادی که در آن شرکت داشتند وفاداری آنان را جلب کرد. «مک‌کریستال» میگفت: «هر چه مشکل خود را با تعداد بیشتری از افراد در میان بگذاری، بهتر میتوانی آن را حل کنی.». ساخت یک پرتال ساده اطلاعاتی توسط «مک‌کریستال» او یک میز کار و پرتال ساده بر مبنای کامپیوتر ایجاد کرد که همه نیروها میتوانستند در آن اسناد خود را قرار دهند، با یکدیگر چت کنند، به اطلاعات جاسوسی (تصاویر، اطلاعات زیستی، دست‌نوشته‌ها، گزارش‌های جاسوسی) موجود در زمینه هر یک از اهداف دسترسی داشته باشند و پیغام‌های متعدد فرماندهان را در وسط عملیات دنبال کنند. انتشار پرتال اطلاعاتی و دسترسی سازمان‌های اطلاعاتی دیگر به آن سپس «مک‌کریستال» دسترسی به این پرتال را در اختیار رقبای بوروکرات «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» قرار داد: «سی آی ای»، «آژانس امنیت ملی»، «اف بی آی» و دیگر سازمان‌ها. وی سپس با کماندوهای ارشد خود همه آژانس‌های امنیت ملی را در واشنگتن به خود جذب کرد. «مک‌کریستال» در مجموع 75 افسر را از آژانس‌های واشنگتن و 100 نفر دیگر را از نقاط دیگر جهان به خدمت گرفت. آنان هر چهار ماه جای خود را عوض میکردند تا هیچ کدام از نبرد فاصله نگیرند. برخی این رابط‌ها را جاسوس‌های سازمانی میدانستند که در همان زمان هم بیش از حد اهمیت پیدا کرده بود. اما این تردیدها نتوانستند «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» و یا «مک‌کریستال» را از مسیر خود منحرف کنند. اخلاق و رفتار «مک‌کریستال» داستان‌هایی رایج شد مبنی بر این که «مک‌کریستال» تنها یک وعده غذا میخورد و هر روز 10 مایل میدود. وی ظاهر خاصی داشت: چهره مصمم، چشم‌های نافذ و فیزیک لاغر. نشانی درون «بلد» همه چیز را میگفت: «2 5 17» : هفده ساعت کار، پنج ساعت خواب و دو ساعت خوردن و ورزش. سادگی «مک‌کریستال» موجب استعفای وی شد اخلاق کاری اسطوره‌ای «مک‌کریستال» به خوبی با روحیه اسکاتلندی ایرلندی وی و رفتارهای عوامانه‌اش ترکیب میشد. وی تفریح با زیر دستان خود را اقدامی مهم برای نزدیک شدن به آنان میدانست؛ از مردم میخواست به اسم کوچک صدایش بزنند؛ به نظر میآمد از روی ساده‌لوحی به همه اعتماد میکند. البته این رفتار وی باعث سقوط وی در سال 2010 پس از انتخابش به عنوان فرمانده نیروهای آمریکا در افغانستان شد. «مک کریستال» و اعضای دایره داخلی وی، در حضور خبرنگار مجله «رولینگ استون» در مورد رهبران غیر نظامی خود اظهارات نامناسبی را مطرح کردند. [در نتیجه افشای این اظهارات] وی پیشنهاد استعفای خود را به رئیس‌جمهور تسلیم کرد و اوباما نیز به سرعت پذیرفت. فناوری مهار کردن یا مهار کردن فناوری وابستگی شورشیان در عراق به فناوریهای مدرن از طرف دیگر فرصتی برای «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» و شرکایش، به ویژه «آژانس امنیت ملی» بود، که دارای فناوریهای پیشرفته بودند. «آژانس امنیت ملی» آموخت چگونه میتواند همه سیگنال‌های الکترونیکی را در عراق ردیابی کند. یکی از فرماندهان ارشد «یگان عملیات‌های ویژه مشترک»، که به شرط ناشناس باقی ماندن صحبت کرد، در توصیف عملیات‌های مخفی این سازمان میگوید: «ما یک روز کامل برای تفریح داشتیم.». «چوب غیب‌گوی الکترونیک» یکی از ابداعات انجام شده موسوم به «چوب غیب‌گوی الکترونیک» سنسوری بود که کماندوها آن را در لباس خود قرار میدادند و میتوانستند مکان تلفن‌های همراه را تشخیص دهند. هر چه سرباز دارای این سنسور به فرد حامل تلفن همراه مورد نظر نزدیک‌تر میشد، صدای بوق نیز شدیدتر میشد. عملیات اطلاعاتی «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» فرماندهان «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» میگفتند کشتن دشمن بخش ساده و یافتن او بخش مشکل کار بود. اما به کمک «روی آسپلوف»، مدیر «مرکز استفاده از رسانه‌های ملی» (آژانس دولتی آمریکا و مسئول تحلیل اسناد جمع‌آوری شده توسط جامعه اطلاعاتی و نظامی)، بخش اطلاعاتی «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» پیشرفت‌های چشم‌گیری کرد. «آسپلوف» به «مک‌کریستال» پیشنهاد داد تا افراد اندک خود را، در دفتر اصلی این مرکز در شهر «فیر فکس»، در اختیار او قرار دهد تا آن چه در حملات به دست آورده بودند بررسی نمایند. تیم «آسپلوف» محتوای مموریهای کوچک، موبایل‌ها و کامپیوترهای قفل شده یا آسیب‌دیده را استخراج کردند و اسامی، شماره تلفن‌ها، پیام‌ها و تصاویر مختلف را در اختیار «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» قرار دادند. آنان سپس این اطلاعات را پردازش و ذخیره کرده و با اطلاعات دیگری مقایسه کردند که ممکن بود به تحلیل‌گران کمک کند تا نه تنها یک نفر بلکه یک شبکه کامل را بیابند. خرید پهنای باند بیشتر توسط «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» چالش اصلی این بود که این جواهرات درون آشغال را باید زمانی پیدا میکردند که هنوز قابل استفاده باشند. راه چاره پهنای باند بیشتر بود؛ خط لوله الکترونیکی که اطلاعات مانند ایمیل‌ها و تماس‌های تلفنی را با سرعت بیشتری در سراسر جهان جا به جا کند. ارتش آمریکا و «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» خوش‌شناس بودند که حملات سال 2001 همزمان با پیشرفتی بی ارتباط با آن‌ها هم‌زمان بود: پیشرفت شدید اینترنت. این پیشرفت باعث عرضه بسیار زیاد حجم ماهواره‌ای در بازار شد و ارتش بخش بزرگی از آن را خرید. «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در عرض سه سال پهنای باند خود را 100 برابر کرد «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» یک سال پس از ورود «مک‌کریستال» 65 ایستگاه را در سراسر جهان به هم متصل کرده بود و مخاطبین میتوانستند در تله‌کنفرانس‌های ویدیویی 45 دقیقه‌ای شرکت کنند که وی هر روز دو بار آن‌ها را برگزار میکرد. رهبران ارشد «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» اعلام کردند که تا سال 2006 این سازمان در عرض سه سال پهنای باند خود را صد برابر کرده بود. رفتار نادرست بازجوهای «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» با بازداشت‌شدگان چالش دیگری که «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» با آن مواجه بود در زمینه نیروی انسانی بود: بازجوهای ناوارد این سازمان در مورد هر کدام از بازداشت‌شده‌ها اطلاعات اندکی داشتند و نمیدانستند چه سؤالاتی بپرسند و یا چگونه این سؤالات را بپرسند. بدتر آن که برخی از اعضای «گروه عملیاتی 121» «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» زندانیان را کتک میزدند. بدرفتاری در زندان‌های «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» حتی پیش از انتشار تصاویر زندان «ابو غریب» حتی پیش از آن که در سال 2004 تصاویر زندان «ابو غریب» ارتش آمریکا منتشر شود، یک گزارش محرمانه هشدار داد که بازجوهای «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» به زندانیان حمله‌ور میشوند و آنان را در مکان‌های سری پنهان میکنند. نیروهای «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» همچنین اگر در خانه‌ای به دنبال مردی میگشتند و او را نمییافتند، مادر، همسر و دختر وی را بازداشت میکردند. این گزارش هشدار میداد که این بازداشت‌ها و عملیات‌های گسترده مانند این‌ها اثرات منفی بر روند جلب حمایت مردم عراق دارد. شکنجه زندانیان در زندان‌های «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در طی بررسی دیگری از بازداشتگاه‌های «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در عراق در طول یک دوره چهار ماهه در سال 2004 نتایج به دست آمده نشان میداد که بازجوها به برخی از زندانیها تنها نان و آب میدادند؛ در یک مورد این اقدام به مدت 17 روز ادامه یافته بود. زندانیان دیگر در سلول‌هایی نگهداری میشدند که فضای آن‌ها آن چنان کم بود که زندانیان نمیتوانستند بایستند و یا دراز بکشند؛ در همین حال زندانبان‌ها نیز با صدای بلند موسیقی پخش میکردند تا خواب زندانیان دچار اخلال شود. سایر زندانیان را نیز برهنه و با آب سرد خیس میکردند و سپس در اتاق‌هایی با هوای سرد و یا در فضای باز و سرد از آنان بازجویی مینمودند. نهایتاً 34 سرباز عضو گروه عملیاتی «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در قالب چهار مورد در طول مدت یک ساله که از سال 2003 آغاز شد تحت آموزش قرار گرفتند. تغییر رویکرد «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» نسبت به بازداشت‌شده‌ها «مک‌کریستال» به رئیس بخش اطلاعات «یگان عملیات‌های ویژه مشترک»، «مایکل فلین» دستور داد تا سیستم بازجویی را حرفه‌ای کند. اتاق‌های بازجویی «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در «بلد» تا تابستان سال 2005 در نزدیکی شبکه گسترده اتاق‌هایی قرار گرفت که متخصصین در آن‌ها مشغول کند و کاو در مموریهای کوچک، کامپیوترها و موبایل‌ها و به دست آوردن اسنادی بودند که از آن‌ها در بازجوییها استفاده میشد. نقشه‌های کاغذی از دیوارها پایین کشیده و با جای آن‌ها صفحه‌های نازک کامپیوتری و نقشه‌های الکترونیکی نصب شد. به افراد بازداشت‌شده‌ای که تمایل به همکاری داشتند آموزش داده میشد تا با استفاده از یک ماوس مناطق نزدیک خود را شناسایی و اهداف احتمالی را معرفی کنند. الزام پایبندی «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» به منشور رزمی ارتش آمریکا «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» وادار شد تا از قوانین «منشور رزمی ارتش» در زمینه بازجویی از بازداشت‌شدگان تبعیت کند. اما به بازجوهای این سازمان اجازه داده شد (و هنوز هم داده میشود) تا افراد بازداشت‌شده را از سایر زندانیان جدا کرده و آنان را پیش از ملحق کردنشان به سایر زندانیان، تا 90 روز، در بازداشت نگه دارند؛ اما اقدام اخیر باید با موافقت مقامات بالاتر و در برخی موارد وکلای وزارت دفاع صورت گیرد. طی دو سال بیش از 2 هزار نفر پای میز محاکمه رفتند سیستم جدید بازجویی همچنین شامل یک تیم قضایی و تیم دیگری از «اف بی آی» بود که جمع‌آوری شواهد را برای محاکمه فرد در «دادگاه مرکزی جنایی عراق» در بغداد به عهده داشتند. مقامات ارشد نظامی اعلام کردند که این تیم‌ها از اوایل سال 2005 تا اوایل 2007 بیش از 2 هزار نفر را پای میز محاکمه فرستاده‌اند. تعداد کشته‌های دشمن «القاعده» حمله آمریکا به عراق را اعلان جنگ این کشور با تروریست‌ها و جنگ‌جویان در سراسر خاورمیانه تلقی کرد که از تونس، لیبی، مصر و عربستان سعودی به این منطقه جاری میشدند؛ در مواقع اوج خود، در هر ماه 200 نفر از این کشورها وارد خاورمیانه میشدند. تا انتهای سال 2005 وضعیت بسیار شوکه‌کننده‌ای به وجود آمده بود: عراق مملو از شبکه‌های نیمه‌مستقل «القاعده» شده بود. اقدام «القاعده» در پاسخ به حملات آمریکا «القاعده» عراق را به بخش‌های مختلف تقسیم و برای هر بخش فرمانده‌ای تعیین کرده بود. با به گفته مقامات نظامی، این فرمانده‌ها نیز هر کدام بخش تحت کنترل خود را به قسمت‌های کوچک‌تر تقسیم و فردی را مسئول هر قسمت کرده بودند. در این مناطق، رهبران شهری و در هر شهر سلول‌های کوچک‌تر قرار داشتند. رهبرانی در زمینه سربازان خارجی، امور مالی و همچنین ارتباطات وجود داشتند. عملیات‌های گسترده «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در عراق «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» تا بهار 2006 با استفاده از پهنای باند گسترش یافته و تجسس‌های دائم توسط هواپیماهای بدون سرنشین، چندین حمله را در قالب عملیاتی موسوم به «عملیات آرکادیا» انجام داد و در طول 17 روز 662 ساعت فیلم‌برداری و فیلم‌های به دست آمده را تحلیل کرد. این حملات در نهایت به پیدایش 92 سی دی و چندین محفظه پر از اسناد منجر شد؛ به دنبال این اسناد در 14 منطقه دیگر نیز حملاتی صورت گرفت. در این حملات هارد دیسک‌ها، مموریها و یک زیر زمین با 704 سی دی، از جمله کپیهایی از کمپین بازاریابی «القاعده» کشف شد. «عملیات آرکادیا» در نهایت در تاریخ 7 ژوئن 2006 با حمله هوایی به رهبری «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» منجر به مرگ رهبر «القاعده» در عراق موسوم به «ابو مصعب الزرقاوی» شد. «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در سال 2008 با کشتن 550 هدف خود همچنین هزار نفر دیگر را نیز به قتل رساند قدرت تخریب «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» از تعداد افراد کشته شده توسط این سازمان کاملاً مشخص است. مقامات اعلام کردند که کماندوهای «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در سال 2008 تنها در افغانستان 550 تن از اهداف خود و حدود هزار نفر دیگر را کشته‌اند. در سال 2009 این سازمان 464 عملیات انجام داد و 400 تا 500 نفر از نیروهای دشمن را کشت. در تابستان 2005 و در حالی که هرج و مرج کامل بر عراق مسلط بود، «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» در ماه 300 حمله را در این کشور تدارک میدید. بیش از 50 درصد کماندوهای «نیروهای دلتا» ی ارتش عضو این سازمان هم اکنون مجروح هستند. «مک‌کریستال» سربازان خود را نیروهای قبیله‌ای در عصر کنونی میداند شدیدترین حملات در عراق «مک‌کریستال» را به یاد توصیف «لورنس عربستان» («توماس ادوارد لورنس») میانداخت: «حلقه‌های اندوه»، غصه‌های مجروحین درباره گروه کوچکی از سربازان. «مک‌کریستال» که به شدت تحت تأثیر جریان زندگی «لورنس» قرار گرفته است، نیروهای سازمان خود را نیروهای قبیله‌ای امروز میداند: وابسته به یکدیگر بابت خویشاوندی و زنده ماندن. دیگر نمیتوان با کشتن نیروهای دشمن در هیچ جنگی پیروز شد اگر جنگ صرفاً به خاطر کشتن افراد بود، آن گاه کتابی در مورد «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» نوشته میشد؛ اما امروزه دیگر در هیچ جنگی نمیتوان با کشتن تعداد کافی از سربازان دشمن پیروز شد. حتی در عصر سلاح‌های دقیق هم اتفاق‌های غیر منتظره‌ای میافتد که موانع عظیمی را در عرصه سیاسی به وجود میآورد. نتایج حملات «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» به غیر نظامیان نفرت مردم از آمریکا است هر حمله «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» که منجر به زخمی و یا کشته شدن غیر نظامیان شد و یا خانه و زندگی فردی را از بین برد همچنین نفرتی را به وجود آورد که به سختی میتوان تأثیرات معکوس آن را، که هنوز هم در حال ظهور هستند، محاسبه کرد. بنا به اظهارات دو فرمانده ارشد «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» موفقیت این سازمان در نابودی خانه‌ها، شغل‌ها و افراد هدفش تنها 50 درصد بوده است. البته آنان این درصد را میزان مناسبی میدانند. «مک‌کریستال» : هر بار که ما کار را خراب میکردیم ارتش باید آن را درست میکرد «مک‌کریستال» در مصاحبه‌ای این گونه میگوید: «گاهی اقدامات ما نتیجه عکس داشت. میگفتیم: »وارد خانه میشویم و این فرد را میکشیم. اما نتیجه همین اقدام ما منفی بود و آن گاه آنان [نیروهای عادی ارتش که بیشتر عراق را تحت تصرف داشتند] باقی میماندند و درست کردن خراب‌کاری ما. اقدام به حمله با هواپیماهای بدون سرنشین به پاکستان «بوش» در سال 2008 «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» را به پاکستان نیز اعزام کرد. کماندوها برای کاهش نگرانیهای «آن پیترسون»، سفیر آمریکا، در مورد افزایش کشته شدن غیر نظامیان در حملات «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» به سایر کشورها، صحنه زنده‌ای از حمله هواپیماهای بدون سرنشین موسوم به «شکارچی» به وی نشان دادند. این مأموریت به علت اعتراضات عمومی در پاکستان تنها پس از سه حمله لغو شد؛ «سی آی ای» در پاکستان همچنان به این حملات ادامه میدهد. مقابله با بوروکراسی وزارت دفاع اکنون به «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» نقش بزرگ‌تری در وظایف غیر نظامی نیز بخشیده است؛ از جمله پیگیری جریان پول از بانک‌های بین‌المللی برای تأمین بودجه شبکه‌های تروریستی. این سازمان همچنین به شدت درگیر «عملیات‌های روانی» است که البته نام آن‌ها را به «عملیات‌های اطلاعاتی نظامی» تغییر داده تا ملایم‌تر به نظر بیاید. «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» مرتباً تیم‌های کوچکی را در لباس غیر نظامی به سفارت‌های آمریکا میفرستد تا به آن‌ها در آن چه «کمپین‌های رسانه‌ای و پیامی» مینامد کمک کنند. اوباما استفاده از «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» را افزایش داد اوباما زمانی که به ریاست جمهوری رسید بلافاصله عاشق این سازمان شد. (اشکالی نداشت که پسر «لیون پانتا»، رئیس انتخابی او برای «سی آی ای»، به عنوان سرباز ذخیره در نیروی دریایی همراه با «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» اعزام شود) اندکی بعد اوباما حتی بیشتر از «بوش» از «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» استفاده میکرد. به عنوان مثال، وی در سال 2010 مخفیانه نیروهای این سازمان را به یمن فرستاد تا رهبران «القاعده» را در شبه‌جزیره عربستان به قتل برسانند. تبدیل دفتر کوچک «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» به یک مرکز فرماندهی غول‌پیکر در واشنگتن «بهار عربی» کاخ سفید را مجبور کرد تا برخی از مأموریت‌های «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» را به تعویق بیندازد. در همین حال، این سازمان با ساختمان 30 هزار فوت مربعی دفتر خود مشغول است که به مرکز فرماندهی تبدیل شده است. بر خلاف دفترهای قبلی این سازمان، این مرکز فرماندهی در نقطه‌ای دور افتاده در جهان قرار ندارد؛ بلکه در آن سوی بزرگراه مقابل پنتاگون در منطقه‌ای مجلل و قدیمی در حومه شهر قرار دارد. این مرکز با خودرو تنها پنج دقیقه از دفتر مدنی «مک‌کریستال» و همان رستوران مورد علاقه سرتیپ برای تفریح فاصله دارد. ترکیب و نام جدید «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» همان طور که از نام «گروه عملیاتی عملیات‌های ویژه مشترک - منطقه پایتخت» مشخص است، این بار تمرکز این سازمان یک شبکه دیگر تروریستی نیست؛ بلکه هدفش یکی دیگر از دشمنان مادام‌العمر آن است: بوروکراسی واشنگتن. حدود 50 تن از سربازان جنگ‌دیده «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» و تقریباً پنج آژانس دیگر اطلاعات و اعمال قانون فدرال در این مرکز مشغول کار هستند. مکزیک، مهم‌ترین اولویت «گروه عملیاتی عملیات‌های ویژه مشترک - منطقه پایتخت» مکزیک در صدر لیست آرزوهای این سازمان قرار دارد. دولت این کشور، از آن جا که قانون اساسی روابطش را با ارتش آمریکا محدود کرده است، تا کنون برای جمع آوری اطلاعات و کمک‌های دیگر به سایر آژانس‌های فدرال در آمریکا وابسته است؛ از جمله «سی آی ای»، «وزارت امنیت داخلی»، «اداره مبارزه با مواد مخدر» (DEA) و «اداره مهاجرت و امور گمرکی». همکاری یگان عملیات‌های ویژه مشترک با یکی از بزرگ‌ترین آژانس‌های فدرال در آمریکا البته گروه عملیاتی پایتخت «یگان عملیات‌های ویژه مشترک» صرفاً بیکار ننشسته تا بالأخره به کار همسایه‌های جنوبیاش بیاید؛ بلکه در حال آماده‌سازی بسته‌های هدف برای آژانس‌های فدرال داخلی آمریکا است که از این مرکز تقاضای کمک کرده‌اند؛ از جمله «اداره مهاجرت و امور گمرکی» آمریکا که دومین آژانس بزرگ فدرال در آمریکا در حوزه اجرای قانون به حساب میآید؛ این اداره همچنین آخرین آژانسی است که تقاضای نقش بزرگ‌تری در مقابله با تروریسم کرده است. بر گرفته از کتاب «محرمانه از آمریکا: ظهور وضعیت جدید امنیتی در آمریکا»، حق چاپ در سال 2011 در اختیار «دینا پریست» و «ویلیام ام. آرکین». چاپ مجدد با اجازه از «لیتل، براون اند کمپانی» شهر نیویورک، ایالت نیویورک. خبر گزاری فارس 20/6/1390 http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900616001264
  2. AM1R

    ارتباط با آمریکا آری یا نه؟

    تا وقتی که صهیونیست ها هستن و آمریکا ازشون حمایت میکنه و به اسم حقوق بشر و دموکراسی و نابود تروریسم به کشورای دیگه حمله میکنه ، نه تنها در دو صورت دوستی ممکنه : 1- ایران شبیه آمریکا بشه یعنی به اسم نابودی تروریسم حمله کنه به کشور های دیگه که تا وقتی اسم جمهوری اسلامی رو این کشور باشه اصلا و ابدا امکان پذیر نیست 2- آمریکا بشه مثه ایران که اونوقت کل آمریکا در عرض کمتر 1 سال نابود میشه!چون دیگه نمیتونه از کشورای دیگه غارت کنه و مشکلات مالی که همین الان هم گریبان گیرشون هست 1000 برابر میشه پس در هیچ صورت امکان دوستی و رابطه نیست!