1969

Members
  • تعداد محتوا

    106
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های 1969

  1. سلام. ما هر چه دلیل میاوریم این کاربر صهیونیست باز هم با دلیل جواب نمیدهد.  اول- تقسیم عراق و کویت و غیره هر چند که توسط افراد خارجی و کشور های استعمارگر دیکته شده و به نظر ما غلط بوده است ولی چون همراه با پاکسازی نژادی، تغییر جمعیتی و وارد کردن افراد غیر بومی از جاهای دیگر دنیا همراه نبوده است آنقدر ها برای ما حساسیت زا نیست. در این تشکیل کشورها، مردم بومی همان نواحی بودند که باز هم در همان نواحی ساکن باقی میماندند. کسی از خارج از آن نواحی تحمیل نشد. در حالیکه نظیر چنین تغییراتی اگر با تغییر ترکیب جمعیتی همراه باشد (هر چند در مقیاس بسیار کوچک) موجب جنگ و خونریزی در هر جایی میشود مثل مسئله آذرباییجان و ارمنستان در قره باغ . بنابراین باز هم این دلیل سر جای خودش پابرجا است که هیچ کسی حق ندارد چیزی را ببخشد که به او تعلق ندارد. کشورهای دیگر مثل کویت و غیره به مردمی پس داده شده اند که بومی همان منطقه بوده اند و اگرچه همانطور که گفتم این تقسیم بندی غیر منصفانه بوده ولی بدلیل اینکه ساکنین نهایی مردم همان نواحی بوده اند امروزه چندان حساسیت زا نیست.  دوم- مردم فلسطین حتی اگر از جاهای دیگری هم به فلسطین کوچ کرده باشند از همان زبان ، فرهنگ و خصوصیات اجتماعی برخوردار بوده اند وحاکمیت آن منطقه را دستخوش تغییر نکردند. این افراد آمدند که با مردم بومی همزیستی کنند نه اینکه آنها را کنار بزنند. این مردم در جمعیت آنها حل شدند نه آنکه مردم اصلی را آواره کنند و جای آنها را بگیرند. اگر دولتی هم تشکیل میدادند باید دولتی بود که با هماهنگی و حاکمیت مشترک با مردم بومی همان منطقه تشکیل میشد نه یک دولت انحصار گر که عمدا بگونه ای طراحی شده بود که یک بخش از فلسطین را جدا و با حاکمیت یهودی از باقی سرزمین فلسطین جدا کند. همانطور که قبلا هم گفته شد در این تقسیم بندی و جداسازی به ناحق و غیر منصفانه حتی از بخشیدن مناطق وسیعتر به یهودیان هم اجتناب نشده است.  بنابراین این استدلال باز هم باقی است که خریدن مزرعه و زمین و غیره نمیتواند موجب ایجاد حق برای تشکیل کشور شود.  یهودیان باید با همراهی مسلمانان همان منطقه در تشکیل دولت همراهی میکردند مثلا در کل سرزمین فلسطین. در این صورت اگرچه در اقلیت قرار میگرفتند ولی ماندنشان به حق و قابل قبول بود (با فرض اینکه تمام مزرعه و خانه و زمینهایی را که خریده اند واقعا خریده باشند نه اینکه به زور گرفته باشند). سوم- یهودیانی که به فلسطین آمدند قصد براندازی و جداکردن بخشی از خاک فلسطین را داشته اند و دشمن مهاجم تلقی میشدند و بنابراین پذیرفته نشده اند. همین قصد و نیت سوء این افراد دلیل برای محکوم کردن برنامه آنها است. مردم اصلی فلسطین افرادی را که بفرض از مصر و اردن آمدند به عنوان دشمن تلقی نمیکنند چون این مردم گروههای تروریستی تشکیل ندادند تا مردم بومی آن منطقه را ترور کنند و با ایجاد ترس و وحشت بیرون کنند. انجام چنین اقداماتی به همراه قصد و نیت قبلی برای تشکیل دولت مستقل یهودی (یا دولتی که اکثریت یهودی داشته باشد) برخلاف نظر ساکنین اصلی دلیل محکمی برای دشمنی صهیونیستها است وبهترین دلیل برای جنگ و باز پس گرفتن فلسطین توسط ارتشهای عربی در آن زمان و در هر زمان دیگری بوده است.    بنابراین این استدلال باز هم باقی است که تا آوارگاه فلسطینی به خانه برنگردند و همه پرسی عادلانه برگزار نشود نمیتوان حق را به صاحبش پس داد.
  2. به نام خدا  سلام. حتی با وجود جنایتهای مکرر صهیونیستها باز هم ما باید دیدگاه کاملا انسانی خودمان را در مورد هر اتفاق و هر قوم و ملتی حفظ کنیم که به نظر من این کاملا مورد تایید اسلام هم هست. این برای آقای میثم 62 است:  ما (منظورم از ما شامل شما بعنوان یک ایرانی هم هست) با صدمه دیدن و بد تر از آن کشته شدن هر انسان بی گناهی مشکل داریم و از این مسئله ناراحت میشویم و تا جایی که در توانمان باشد با آن مقابله میکنیم. اصلا هم مهم نیست که این فرد چه دین و مذهبی داشته باشد. مهم نیست که مسلمان یا یهودی یا کلیمی یا مسیحی و یا زرتشتی و یا غیره باشد. مهم این است که مظلوم باشد و یک چنین فردی باید مورد حمایت ما قرار بگیرد (اگر توان آن را داشته باشیم و هر چند زبانی از او حمایت کنیم). با این تفسیر آیا ما با کشته شدن یهودیان بیدفاع در جنگ دوم جهانی مخالفیم؟ جواب بدون تردید بله است. حتی اگر یک انسان بیگناه توسط هر کسی کشته شود برای بشریت مایه ننگ است. مسلمان یا یهودی یا مسیحی یا غیره. (متاسفاه بشریت از این ننگ ها زیاد به خودش دیده  و متاسفانه هر روز داریم خبر چنین ننگ هایی را میخوانیم و حتی میبینیم). در مورد هولوکاست حرف ما این است که صهیونیستها از آن بعنوان بهانه استفاده میکنند. راستش همانطور که گفتم حتی کشته شدن یک انسان بیگناه هم زیاد است و دیگر اینکه چه تعداد بوده اند یک بحث تاریخی است که باید بدون تعصب بررسی شود. درحالیکه الان در برخی کشور ها هر کسی در تعداد اعلان شده شک کند به زندان میرود.  بر همین اساس آیا ما با کشته شدن مسیحیان بیگناه و بی دفاع توسط داعش مخالفیم؟ جواب بدون تردید بله است. حتی اگر یک انسان بیگناه توسط هر کسی کشته شود برای بشریت مایه ننگ است. مسلمان یا یهودی یا مسیحی یا غیره. داعشی ها به ظاهر مسلمان هستند ولی در باطن به خدا قسم که دورترین گروه از اسلام هستند. ایا ما با کشته شدن بوسنیایی ها توسط جنایتکاران چتنیک مخالفیم؟ جواب بدون تردید بله است. در آن قضیه هم هر چه در توان داشتیم برای نجات انها انجام دادیم بیش از آن را دیگر توان نداشتیم.  باز هم بر همین اساس آیا ما با کشته شدن فلسطینی ها توسط صهیونیستها مخالفیم؟ بدون تردید جواب بله است. صهیونیستها از هیچ جنایتی فرو گذار نکرده اند و مستوجب مجازات هستند. حالا این برای آن کاربر صهیونیست است:  آقای اریل شما از کلمه حق میترسید. همین که پدر شما دیدگاهی انسانی دارد نشان میدهد که ما در ایران یک دیدگاه انسانی داریم. البته برخی تند میروند ولی آن بدلیل جنایتهایی است که هم مسلکان شما هر روز مرتکب میشوند و شما هم با پر رویی از آنها حمایت میکنید. هم مسلکان شما حتی به بچه ها و نوزادان و حتی به جنین در شکم مادرش رحم نمیکنند. متاسفم که مرتب وجدانتان را خاموش میکنید. هر وقت کلمه حق پیش میاید شما از آن فرار میکنید چون وقتی این کلمه مطرح شود شما هیچ راه دررویی ندارید. به جای آن قوانینی را جایگزین میکنید که قابل دستکاری شدن باشند و بتوانید به هر قیمتی که شده از میان آن حق را زیر پا بگذارید. اصلا مهم نیست که کدام کشور ها به چه چیزی و کجا رای داده اند. کسی نمیتواند چیزی را ببخشد که متلق به او نیست.آمریکا یا انگلستان یا اگر ترجیح میدهید جامعه جهانی مالک حتی یک سانتیمتر از خاک فلسطین نبوده که بتواند آنرا ببخشد یا تقسیم کند.  اگر فردی در تمام رسانه های عالم فریاد بزند که صهیونیستها سانتیمتر به سانتیمتر خاک فلسطین را بصورت قانونی خریده اند باز هم مهم نیست چون آن فرد اول انکه دروغ میگوید و دوم اینکه خریدن یک مزرعه یا حتی شهر دلیل بر تشکیل کشور و جدا کردن آن قسمت از بقیه قسمتها نیست. یهودیانی هستند در کانادا و امریکا (فکر میکنم) که با صهیونیسم مخالفند و ما نه تنها با آنها مشکلی نداریم که برای آنها به دلیل حق طلبی آنها بسیار احترام قائلیم.  بنابراین ما با دین حضرت موسی (ع) هیچ مشکلی نداریم با پستی و حیوانیت صهیونیستها مشکل داریم.
  3. سلام البته من تخصصی ندارم ولی متاسفانه همانقدر که در مورد پیشرفت ملت ما با بی انصافی در شورای امنیت تصمیم گیری میشود همانقدر و شاید هم بیشتر با بی انصافی در رابطه با فلسطین در این چنین سازمانهایی تصمیم گیری میشود. همانطور که بارها گفته شده از اساس سیستم سازمانهای بیت المللی بر اساس زور و قدرت و تمایل قدرتهای بزرگ پایه ریزی شده. مسائلی مثل حق عضویت دائم در شورای امنیت و حق وتو باعث میشوند که چنین سازمانهایی بیشتر ابزار دست قدرتهای بزرگ باشند. البته قبلا فکر میکنم که بدتر هم بوده است. حتی یادم میاید که جاهایی بوده که نمایندگان ایران را اصلا راه نداده اند تا بتوانند از حقوق ملت دفاع کنند. بنابراین روی صحیح بودن و منصفانه بودن تصمیمات این سازمانها نمیشود حساب کرد جناب آقای Cheka شما هر چقدر که دلیل بیاورید کافی نیست تصمیم بر این است که حرف شما را نپذیرند..
  4. به نام خدا  سلام. شاید انجام این چنین بحث هایی اگر چه مایه تاسف است ولی ممکن است با دیدی خوشبینانه ضروری باشد. به این دلیل که باعث میشود که ما کمی بیشتر به فکر افزایش دایره اطلاعات خودمان در مواردی بیافتیم که نیاز به آگاهی دارد تا تصمیماتمان را بر پایه عقل و فکر صحیح بگیریم و اگر تصمیمی در کشور گرفته میشود بدانیم که چرا این چنین تصمیمی گرفته میشود. حتی وجود افرادی که با شدت و تعصب با عقاید ما مخالفند هم این مزیت را دارد که چالش روبرو را قوی تر میکند. با تمام این حرفها بالاخره برخی که در مواضعشان شک و تردید وجود داشت کم کم دارند موضعشان را مشخص میکنند و این خوب است که بدانیم با چه کسی طرف هستیم.  من اول از همه تشکر میکنم از برخی از دوستان که از کیان و مبارزه برای آرمان فلسطین بدرستی دفاع میکنند. پاسخ بیشتر ادعاهای افرادی که از رژیم صهیونیستی دفاع میکنند در صفحه های پیش توسط دوستان مختلف داده شده و این دیگر به انصاف افراد مربوط میشود که بپذیرند و یا نه. دوم این که باید یک چیز را بپذیریم و آن اینکه تعداد یهودیانی که جایزه نوبل گرفته اند بسیار بیشتر از مسلمانان است. دلیل این مسئله با توجه به برتری آشکار در جمعیت مسلمانان چیست؟ من تردید ندارم و میدانم که آنهایی که احساس خود کم بینی دارند چه نتیجه غلطی میخواهند از چنین بحثی بگیرند. مسئله جایزه نوبل غیر از آن مسئله سیاسی که به هر حال لااقل در مواردی میتواند موثر باشد( ولی به نظر من مهم نیست) این است که این جایزه به افرادی میرسد که از دانش کافی در یک زمینه علمی برخوردار باشند و تحقیقات بی همتایی در آن زمینه انجام داده اند و نتایج بسیار موثری در آن زمینه بخصوص بدست آورده باشند. خب این یک واقعیت است که تمام انسانهای سالم و طبیعی از هر نژاد و دسته ای از توانایی کافی برای کسب دانش و وارد شدن به محیط پژوهشی و مسلط شدن بر رشته های مختلف علمی را دارند. البته تفاوتهای فردی و شخصی و علاقه های متفاوت را باید در نظر گرفت ولی این یک اصل است که تفاوتی بین نژادهای مختلف در این زمینه وجود ندارد.  آن چیزی که تفاوت را ایجاد میکند در امکانات و فرهنگ و تصمیم جوامع مختلف نهفته است.  بعنوان مثال در ایران خودمان بدلیل فرهنگ کهنی که دارد همیشه در این جامعه علم و دانش (هرچند غیر عملی و بدون کابرد فوری عملی باشد) یک مزیت تلقی شده و مورد احترام است. فرهنگ کتاب و کتابخوانی همیشه مورد احترام بوده است و افراد دانشمند و با سواد و حتی شاعران و نویسندگان همیشه مورد احترام بوده اند و الگو محسوب میشدند. اینکه مجسمه شاعران و نویسندگان مهم همیشه در میدانهای شهر ها حضور داشته اند و خیابانها به نام آنها نام گذاری میشده بدون دلیل نیست. این مسئله توسط دستورات دینی ما که امر به دانش آموختن در هر شرایطی دارد هم تقویت شده و موجب شده که فرهنگ این ملت همیشه یک سر و گردن بالاتر از  بسیاری از کشورهای اطراف باشد (در هیچ دینی به اندازه اسلام توصیه به دانش اندوزی نشده است). الان هم این مسئله را تا حدودی میتوان از سرعت رشد مقالات علمی ایران در جهان دید. در مورد یهودیان هم احتمالا با تفاوتهایی چنین مسئله ای صادق است همین بس که در آمریکا ایرانی ها با سوادترین و موفق ترین جمعیت اقلیت پس از یهودیان هستند. (البته در این مورد مطمئن نیستم و شاید اشتباه میکنم ولی فکر میکنم که درست است).  در مورد یهودیان و پیشرفت آنها در رابطه با مطلبی که عرض کردم کسانی هستند که از من بیشتر آنها را میشناسند و بهتر میتوانند نظر بدهند. ولی بنظرم میرسد که یک عامل که در مورد آنها صادق است (البته به وضوح نه در مورد همه آنها چون افرادی را هم از آنها میشناسم که بنظر نمیرسد اینگونه باشند) این است که آنها در آشکار و یا پنهان خودشان را بالاتر و انسان تر از باقی انسانها میدانند. و این باعث شده که بشدت در صدد برتری جویی از هر نظری برآیند از جمله در مورد علم و دانش. و نتیجه تلاش شدید آنها در دستیابی به قله های علم شده است. این از آن جاهایی است که از فرضیات غلط به نتیجه مناسب میرسیم. و از آن جاهایی است که پایه اگرچه غلط است و قابل انتقاد میباشد ولی افرادی با استفاده از این پایه به جای مورد نظر رسیده اند. خیلی از این پایه انتقاد نمیکنم به این دلیل که ما خودمان هم یک نوع خفیف (نه به شدت یهودیان) از این نوع خود بزرگ پنداری در برابر عربهای همسایه مان را داریم که باید اعتراف کرد که کاملا غلط است. و ما و البته یهودیان باید این را بپذیریم که هیچ تفاوت آشکاری میان افراد بشر از هر گروه و ملتی در توانایی های فکری آنها وجود ندارد و همه با هم برابریم. مسئله دیگر مسئله امکانات است. این مورد حیاتی ترین و مهم ترین عامل است و نقشی اساسی در تعیین سرنوشت علمی افراد دارد. بدنیا آمدن در خانواده ای که غنای مادی و معنوی دارد (مثلا پدر و مادر تحصیل کرده هستند و توان مالی خوبی دارند) جامعه ای که از آرامش برخوردار است (مثلا کشور درگیر جنگ داخلی و تشنج نیست) و بدنیا آمدن در محیطی که آماده پذیرش پیشرفت افراد و کمک به آنها است (مثلا کشوری که مستقل و در حال پیشرفت است ویا پیشرفته و توسعه یافته است و دولت امکان و فهم و برنامه صحیح برای رشد جوانان ان مرز و بوم را دارد) همه و همه از عوامل بسیار مهم در این زمینه است.  فراهم بودن امکاناتی مثل دانشگاهها و دوره های تحصیلی وبرخورداری از کمک هایی مثل بورسهای تحصیلی و استادان خوب وآزمایشگاهها و امکانات پژوهشی و در تماس بودن با طیف وسیعی از افراد همکار که در همان زمینه کار تحقیقاتی میکنند و استفاده از ایده های آنها از مواردی هستند که باید باشند تا شما بتوانید پیشرفت علمی داشته باشید. در این موارد آخری یک مقدار بسیار کم تفاوت میتواند باعث فرق بسیار زیاد در نتیجه نهایی شود که اهمیت آن را نمایش میدهد. خب فکر میکنم حالا همه میدانند که چرا تعداد یهودیانی که جایزه نوبل گرفته اند بسیار بیشتر از مسلمانان است. حضور انها در کشورهای غربی بخصوص پس از انقلاب صنعتی و تلاش آنها برای اشغال مقامهای مهم و جمع پول و ثروت و در اختیار گرفتن عنان و افسار افراد مهم در کشورهای پیشرفته تر و نفوذ به مراکز تصمیم گیری باعث شد تا امکانات لازم برای کمک به همکیشانشان را پیدا کنند و منابع لازم برای پیشرفت را به همراه حضور در محل و کشورهای مناسب داشته باشند. آن حس خاص در برتر دانستن خودشان هم عامل مهم در تلاش برای اشغال پست های علمی بوده است. نگران پول هم نبوده اند و کمک و حمایت هم همیشه بوده است.  در مقابل ما مسلمانان با فراموش کردن دستورات مذهبی در باره اهمیت دانش اندوزی و بدلیل گرفتار شدن در آغوش اختلافات قومی و مذهبی از دنیا عقب ماندیم و تازه داریم بیدار میشویم و متوجه میشویم که چه فاصله بزرگی را باید پر کنیم. اینجا است که دوستان باید بدانند که حتی در این سایت نباید اختلافات خود را به سر حد درگیری حتی کلامی برسانند. عوامل استعمار هم که نهایت تلاششان را برای ضعیف نگه داشتن ما کرده اند. یک نمونه حاضر و آماده تلاش انها برای ممانعت از دستیابی ما به انواع کارخانه های صنعتی از گذشته تا حالا بوده است. همین الان هم که داریم خودمان تلاش میکنیم تا روی پای خود به ایستیم بوضوح میتوان دید که در موارد مختلف با تهدید و تحریم تلاش میکنند تا مانع شوند. همانطور که قبلا هم عرض کردم یک دلیل مهم بدلیل ترس انها از پیشرفت ما است و بدلیل قرار گرفتن ما در موقعیت بسیار مهم در منطقه ای بسیار مهم است.  توجه کنید که دو مسئله در اینجا مهم است. اول آنکه ما داریم تلاش میکنیم عقب ماندگی مان را بتدریج جبران کنیم. و دولت ما اهمیت این مسئله را درک کرده و اگرچه اشتباهات مهمی در این مورد دارد ولی دارد تلاش میکند که شرایط را تا حدودی که میتواند فراهم  کند. دوم انکه گرفتن جایزه نوبل اگرچه بسیار مهم است ولی بطور کلی در سرنوشت یک کشور اهمیت مستقیم ندارد. آن چه مهم است این است  که دانشمندان یک کشور تلاش کنند تا از دانش ثروت ایجاد کنند و جامعه و کشور را قوی کنند. و این تنها توسط تلاش جمعی انها حاصل میشود نه توسط یک برند جایزه نوبل تنها.
  5. به نام خدا  سلام. شاید انجام این چنین بحث هایی اگر چه مایه تاسف است ولی ممکن است با دیدی خوشبینانه ضروری باشد. به این دلیل که باعث میشود که ما کمی بیشتر به فکر افزایش دایره اطلاعات خودمان در مواردی بیافتیم که نیاز به آگاهی دارد تا تصمیماتمان را بر پایه عقل و فکر صحیح بگیریم و اگر تصمیمی در کشور گرفته میشود بدانیم که چرا این چنین تصمیمی گرفته میشود. حتی وجود افرادی که با شدت و تعصب با عقاید ما مخالفند هم این مزیت را دارد که چالش روبرو را قوی تر میکند. با تمام این حرفها بالاخره برخی که در مواضعشان شک و تردید وجود داشت کم کم دارند موضعشان را مشخص میکنند و این خوب است که بدانیم با چه کسی طرف هستیم.  من اول از همه تشکر میکنم از برخی از دوستان که از کیان و مبارزه برای آرمان فلسطین بدرستی دفاع میکنند. پاسخ بیشتر ادعاهای افرادی که از رژیم صهیونیستی دفاع میکنند در صفحه های پیش توسط دوستان مختلف داده شده و این دیگر به انصاف افراد مربوط میشود که بپذیرند و یا نه. دوم این که باید یک چیز را بپذیریم و آن اینکه تعداد یهودیانی که جایزه نوبل گرفته اند بسیار بیشتر از مسلمانان است. دلیل این مسئله با توجه به برتری آشکار در جمعیت مسلمانان چیست؟ من تردید ندارم و میدانم که آنهایی که احساس خود کم بینی دارند چه نتیجه غلطی میخواهند از چنین بحثی بگیرند. مسئله جایزه نوبل غیر از آن مسئله سیاسی که به هر حال لااقل در مواردی میتواند موثر باشد( ولی به نظر من مهم نیست) این است که این جایزه به افرادی میرسد که از دانش کافی در یک زمینه علمی برخوردار باشند و تحقیقات بی همتایی در آن زمینه انجام داده اند و نتایج بسیار موثری در آن زمینه بخصوص بدست آورده باشند. خب این یک واقعیت است که تمام انسانهای سالم و طبیعی از هر نژاد و دسته ای از توانایی کافی برای کسب دانش و وارد شدن به محیط پژوهشی و مسلط شدن بر رشته های مختلف علمی را دارند. البته تفاوتهای فردی و شخصی و علاقه های متفاوت را باید در نظر گرفت ولی این یک اصل است که تفاوتی بین نژادهای مختلف در این زمینه وجود ندارد.  آن چیزی که تفاوت را ایجاد میکند در امکانات و فرهنگ و تصمیم جوامع مختلف نهفته است.  بعنوان مثال در ایران خودمان بدلیل فرهنگ کهنی که دارد همیشه در این جامعه علم و دانش (هرچند غیر عملی و بدون کابرد فوری عملی باشد) یک مزیت تلقی شده و مورد احترام است. فرهنگ کتاب و کتابخوانی همیشه مورد احترام بوده است و افراد دانشمند و با سواد و حتی شاعران و نویسندگان همیشه مورد احترام بوده اند و الگو محسوب میشدند. اینکه مجسمه شاعران و نویسندگان مهم همیشه در میدانهای شهر ها حضور داشته اند و خیابانها به نام آنها نام گذاری میشده بدون دلیل نیست. این مسئله توسط دستورات دینی ما که امر به دانش آموختن در هر شرایطی دارد هم تقویت شده و موجب شده که فرهنگ این ملت همیشه یک سر و گردن بالاتر از  بسیاری از کشورهای اطراف باشد (در هیچ دینی به اندازه اسلام توصیه به دانش اندوزی نشده است). الان هم این مسئله را تا حدودی میتوان از سرعت رشد مقالات علمی ایران در جهان دید. در مورد یهودیان هم احتمالا با تفاوتهایی چنین مسئله ای صادق است همین بس که در آمریکا ایرانی ها با سوادترین و موفق ترین جمعیت اقلیت پس از یهودیان هستند. (البته در این مورد مطمئن نیستم و شاید اشتباه میکنم ولی فکر میکنم که درست است).  در مورد یهودیان و پیشرفت آنها در رابطه با مطلبی که عرض کردم کسانی هستند که از من بیشتر آنها را میشناسند و بهتر میتوانند نظر بدهند. ولی بنظرم میرسد که یک عامل که در مورد آنها صادق است (البته به وضوح نه در مورد همه آنها چون افرادی را هم از آنها میشناسم که بنظر نمیرسد اینگونه باشند) این است که آنها در آشکار و یا پنهان خودشان را بالاتر و انسان تر از باقی انسانها میدانند. و این باعث شده که بشدت در صدد برتری جویی از هر نظری برآیند از جمله در مورد علم و دانش. و نتیجه تلاش شدید آنها در دستیابی به قله های علم شده است. این از آن جاهایی است که از فرضیات غلط به نتیجه مناسب میرسیم. و از آن جاهایی است که پایه اگرچه غلط است و قابل انتقاد میباشد ولی افرادی با استفاده از این پایه به جای مورد نظر رسیده اند. خیلی از این پایه انتقاد نمیکنم به این دلیل که ما خودمان هم یک نوع خفیف (نه به شدت یهودیان) از این نوع خود بزرگ پنداری در برابر عربهای همسایه مان را داریم که باید اعتراف کرد که کاملا غلط است. و ما و البته یهودیان باید این را بپذیریم که هیچ تفاوت آشکاری میان افراد بشر از هر گروه و ملتی در توانایی های فکری آنها وجود ندارد و همه با هم برابریم. مسئله دیگر مسئله امکانات است. این مورد حیاتی ترین و مهم ترین عامل است و نقشی اساسی در تعیین سرنوشت علمی افراد دارد. بدنیا آمدن در خانواده ای که غنای مادی و معنوی دارد (مثلا پدر و مادر تحصیل کرده هستند و توان مالی خوبی دارند) جامعه ای که از آرامش برخوردار است (مثلا کشور درگیر جنگ داخلی و تشنج نیست) و بدنیا آمدن در محیطی که آماده پذیرش پیشرفت افراد و کمک به آنها است (مثلا کشوری که مستقل و در حال پیشرفت است ویا پیشرفته و توسعه یافته است و دولت امکان و فهم و برنامه صحیح برای رشد جوانان ان مرز و بوم را دارد) همه و همه از عوامل بسیار مهم در این زمینه است.  فراهم بودن امکاناتی مثل دانشگاهها و دوره های تحصیلی وبرخورداری از کمک هایی مثل بورسهای تحصیلی و استادان خوب وآزمایشگاهها و امکانات پژوهشی و در تماس بودن با طیف وسیعی از افراد همکار که در همان زمینه کار تحقیقاتی میکنند و استفاده از ایده های آنها از مواردی هستند که باید باشند تا شما بتوانید پیشرفت علمی داشته باشید. در این موارد آخری یک مقدار بسیار کم تفاوت میتواند باعث فرق بسیار زیاد در نتیجه نهایی شود که اهمیت آن را نمایش میدهد. خب فکر میکنم حالا همه میدانند که چرا تعداد یهودیانی که جایزه نوبل گرفته اند بسیار بیشتر از مسلمانان است. حضور انها در کشورهای غربی بخصوص پس از انقلاب صنعتی و تلاش آنها برای اشغال مقامهای مهم و جمع پول و ثروت و در اختیار گرفتن عنان و افسار افراد مهم در کشورهای پیشرفته تر و نفوذ به مراکز تصمیم گیری باعث شد تا امکانات لازم برای کمک به همکیشانشان را پیدا کنند و منابع لازم برای پیشرفت را به همراه حضور در محل و کشورهای مناسب داشته باشند. آن حس خاص در برتر دانستن خودشان هم عامل مهم در تلاش برای اشغال پست های علمی بوده است. نگران پول هم نبوده اند و کمک و حمایت هم همیشه بوده است.  در مقابل ما مسلمانان با فراموش کردن دستورات مذهبی در باره اهمیت دانش اندوزی و بدلیل گرفتار شدن در آغوش اختلافات قومی و مذهبی از دنیا عقب ماندیم و تازه داریم بیدار میشویم و متوجه میشویم که چه فاصله بزرگی را باید پر کنیم. اینجا است که دوستان باید بدانند که حتی در این سایت نباید اختلافات خود را به سر حد درگیری حتی کلامی برسانند. عوامل استعمار هم که نهایت تلاششان را برای ضعیف نگه داشتن ما کرده اند. یک نمونه حاضر و آماده تلاش انها برای ممانعت از دستیابی ما به انواع کارخانه های صنعتی از گذشته تا حالا بوده است. همین الان هم که داریم خودمان تلاش میکنیم تا روی پای خود به ایستیم بوضوح میتوان دید که در موارد مختلف با تهدید و تحریم تلاش میکنند تا مانع شوند. همانطور که قبلا هم عرض کردم یک دلیل مهم بدلیل ترس انها از پیشرفت ما است و بدلیل قرار گرفتن ما در موقعیت بسیار مهم در منطقه ای بسیار مهم است.  توجه کنید که دو مسئله در اینجا مهم است. اول آنکه ما داریم تلاش میکنیم عقب ماندگی مان را بتدریج جبران کنیم. و دولت ما اهمیت این مسئله را درک کرده و اگرچه اشتباهات مهمی در این مورد دارد ولی دارد تلاش میکند که شرایط را تا حدودی که میتواند فراهم  کند. دوم انکه گرفتن جایزه نوبل اگرچه بسیار مهم است ولی بطور کلی در سرنوشت یک کشور اهمیت مستقیم ندارد. آن چه مهم است این است  که دانشمندان یک کشور تلاش کنند تا از دانش ثروت ایجاد کنند و جامعه و کشور را قوی کنند. و این تنها توسط تلاش جمعی انها حاصل میشود نه توسط یک برند جایزه نوبل تنها.
  6. سلام. خدا شاهد است که نه نیازی نیست. مسئله همان حجت را تمام کردن است که بعدها نگویتند که اگر کسی برای ما توضیح میداد ما هم میپذیرفتیم.
  7. سلام برادر گرامی جناب زد عزیز. نمبیدانید چقدر از حمایت و همدلی شما خوشحال شدم. ممنون برای دلیلی که آوردید. سوال همین جا است که چه فرقی بین ما و اسراییل است. ما که اسراییل نیستیم که قصد بلعیدن سرزمین دیگران را داشته باشیم. این با اعتقادات ما هم هم خوانی نداردو البته با منافع ملی ما هم به همچنین ولی متحد کردن و جذب کردن دیگران حتی اگر شیعیان عربستان سعودی باشند بسیار خوب و پسندیده استو از هر نظر عالی است . هم برای آنها و هم برای ما. چند صفحه قبل چیزی نوشتم. خواهش میکنم دوباره آنرا مطالعه بفرمایید: اجازه بدهید دلیل دیگری درباره درگیری ما و رژیم صهیونیستی ارائه کنم. آن دلیلی که عزیزی فرمودند و تاکید کردند به دلیل اطاعت فرمان خداوند در حمایت از مظلوم است بالاترین و مهم ترین دلیلی است که ما نمیتوانیم و نباید دفاع از فلسطین را فراموش کنیم و من بشدت به این دلیل معتقدم ولی برای آن دسته از دوستان که برای تصمیم گیری نیاز به دلایل دیگر هم دارند عرض میکنم که به نظرم همراهی و حمایت متقابل رژیم صهیونیستی و آمریکا موجب شده که هرکسی با آمریکا مشکل داشته باشد به همان دلیل با رژیم صهیونیستی هم دچار مشکل شود. این رژیم پایگاه امریکا است و اگر شما میخواهید در برابر آمریکا از خود دفاع کنید باید بدانید که باید در برابر این رژیم هم مسلح باشید. باور کنید حتی اگر ما مثلا زرتشتی هم بودیم باز هم آمریکا و این رژیم اجازه استقلال داشتن و پیشرفت به ما نمیدادند. باز هم تلاش میکردند تا یک دولت وابسته به خودشان را در ایران بر سر کار بیاورند و چه بسا به فکر تجزیه ایران هم بودند. علتش موقعیت ما در منطقه است و آنها تحمل یک ایران قوی و مستقل را ندارند. آخرش میشد مثل زمان شاه سابق ایران که بی اجازه آنها کاری نمیشد کرد. اگر ما هم با رژیم صهیونیستی کاری نداشته باشیم آنها با ما کار دارند. همین الان برای حفظ امنیت این رژیم تمام کشور های منطقه بجز ایران با خطر تجزیه و قطعه قطعه شدن روبرو هستند
  8. ما باید ملتهای منطقه را به سمت خودمان جلب کنیم. دیدگاه آنهایی که ما را مسلمان نمیدانند کم کم تغییر میکند. فقط خدا کند که از نظر اقتصادی و نظامی دوام بیاوریم. همین الان هم خیلی ها در منطقه شروع کرده اند که به ما به عنوان پناهگاه نگاه کنند. البته ادعا نمیکنم که حتما حق با من است ولی یمن و بحرین و همین عراق و سوریه را نگاه کنید.
  9. دوست عزیز با وجود تمام احترامی که برای شما قائلم ولی بعید میدانم که این حرف علاقه به اشغال را از روی فکر زده باشید. آخر اشغال یک سرزمین دیگر چه سودی برای ما دارد؟ آن چیزی که برای ما سود دارد متحد کردن آنها با خودمان است. اینجا است که همانندی ملی و زبانی یا دینی و مذهبی جواب میدهد. ما باید برای نسل جوان عراقی شیعه یک الگو باشیم. اگر من بودم و اگر ایران از نظر مالی و اقتصادی این توان را داشت شروع میکردم به دادن بورس های تحصیلی به جوانان شیعه عراقی در دانشگاههای خودمان یا در حوزه های علمیه خودمان و هزار جور برنامه برای اردوهای مختلف دانش آموزان عراقی در ایران. .
  10. مسئله اینجا است که وقتی یکبار کسی اشغالگری کرد و سرزمین دیگران را بلعید باز هم این کار را میکند بخصوص اگر بار اول موفق بشود. باور کنید که پنجاه سال بعد براحتی ممکن است که این بازی را دوباره شروع کنند. آنوقت جمعیت بسیار بیشتر و مستقر تر و تکنولوژی بالاتر دارند و تا آن موقع هم بخوبی و با برنامه در جاهای مختلف منطقه پراکنده میشوند. صحبتهایی هست در مورد نفوذ و استقرار آنها در کردستان عراق. خوب یک چنین صحبتهایی هر چند نادرست باشد آدم را به فکر میاندازد. نمیدانم شاید من اشتباه میکنم ولی مطمئنم که برنامه هایی دارند برای ضغعیف کردن و تقسیم کشورهای مهم منطقه اگر بتوانند. اینکه دلشان میخواهد همه در منطقه از آنها ضعیفتر باشد را شک نکنید ولی اینکه بتوانند بستگی به چندین عامل دارد و شک نکنید که درحال بررسی امکانات هستند. اگر بتوانند این کار را میکنند. انها افرادی هستند که در اینجا ریشه ندارند ولی اگر اجازه بدهیم که ریشه بدوانند دچه بسا دنبال آن برنامه بزرگ از نیل تا فرات هم بروند. یکبار اشغال موفق و طعم موفقیت باعث تحریک اشتهای هر دولتی در اسراییل میشود. تنها راه ایتن است که نتوانند و فکر کنم که ما تنها کشوری در منطقه باشیم که پتانسیل ممنانعت از آنها را داریم. البته هنوز نه ولبی اگر پیشرفت قابل توجهی در فن آوری داشته باشیم این قابلیت را خواهیم داشت..
  11. راستش فکر نمیکنم که ما هیچ علاقه ای به گرفتن هیچ بخشی از عراق یا حتی هیچ کشور دیگری داشته باشیم. شما هم که همان حرف اقای اریل را میزنید؟ وقتی اسراییل تشکیل شد فلسطین وجود داشت و مردمی آنجا زندگی میکردند که هویت فلسطینی داشتند. حتما که نباید پول ملی یا پرچم و یا عضویت در سازمان ملل یا هر چیزی مثل اسین باشد تا یک کشور وجود داشته باشد؟ تمام غدد سرطانی بدخیم یک خاصیت دارند به نام متاستاز. یعنی یک جا نمیمانند و شروع میکنند به انتشار در تمام بدن مبتلا. این خاصیت چیز بدی است و البته داروهایی هستند ولی اگر غده را نابود نکنید و تا آخرین سلول سرطانی را از بین نبرید نمیتوانید بابت متاستاز با خیالتان راحت باشد. البته شوخی کردم ولی یک جورهایی بنظرم شبیه میآیند.
  12. سلام. راستش امیدوارم که صحبت شما درست باشد ولی یک چیزی به من میگوید که اگر اسراییل خیالش از بابت فلسطین راحت بشود و در واقع آنجا را کاملا هضم کند و دیگر کسی ادعایی در باره آن سرزمین نداشته باشد و خلاصه همه چیز بر وفق مراد آنها بشود ممکن است آنها هوس کنند که نگاه دوباره ای به نقشه بیاندازند و تصمیم بگیرند که سرزمین فعلی مثلا عمق استراتژیک ندارد. بنابراین آنها نیاز دارند که این عمق را ایجاد کنند. میدانید که آنها بر اساس نیازشان تصمیم میگیرند که فلان جا یا فلان سرزمین هم باید به آنها ملحق شود و پارلمان هم رای میدهد و همین کافی است. خب البته قبلا هم تقسیم کشور های منطقه سابقه دارد که همان آقای اریل هم اشاره داشتند و فکر میکنم که چیزی که یکبار سابقه دارد باز هم قابل تکرار است و فقط باید زمینه را فراهم کرد. مثلا از تجزیه کشورهای منطقه شروع میکنیم و کم کم آنها را میبلعیم. البته الان این قضیه خیلی خیلی تخیلی است و ممکن نیست ولی فردا را نمیدانم. .   ببخشید فراموش کردم که بگویم در مورد توان اشغال سرزمین دیگران هم سابقه جالبی دارند حمایت آمریکا هم که هست و کم کم.سلاحهای هسته ای را رو میکنند و بقیه هم که ضعیف نگه داشته شده اند یا با خدرگیری داخلی و جنگ و غیره تضعیف شده اند. زیاده روی کردم؟ شاید. ولی همانطور که گفتم هیچ اعتمادی به آنها نیست. اگر بتوانند انجام میدهند فارغ از درست و غلط بودن.
  13. سلام  ببخشید که دخالت میکنم ولی باور کنید که کم کم دارم نگران میشوم که درگیری در باره این موضوع دارد به جاهای بسیار باریکی میکشد. از همه دوستان خواهش میکنم بسیار مراقب باشند که حرفی نزنند که اختلاف بین شیعه و سنی را شعله ور کند. الان که ما نباید اختلافاتمان را در این بحث به رخ هم بکشیم. خداوند عقل و فهم به همه داده و هر کدام باید با عقل و منطق و درک درست مراقب باشد که درگیری کلامی میان شیعه و سنی نتیجه ای به جز گرفتاری و پشیمانی ندارد.  اجازه بدهید دلیل دیگری درباره درگیری ما و رژیم صهیونیستی ارائه کنم. آن دلیلی که عزیزی فرمودند و تاکید کردند به دلیل اطاعت فرمان خداوند در حمایت از مظلوم است بالاترین و مهم ترین دلیلی است که ما نمیتوانیم و نباید دفاع از فلسطین را فراموش کنیم و من بشدت به این دلیل معتقدم ولی برای آن دسته از دوستان که برای تصمیم گیری نیاز به دلایل دیگر هم دارند عرض میکنم که به نظرم همراهی و حمایت متقابل رژیم صهیونیستی و آمریکا موجب شده که هرکسی با آمریکا مشکل داشته باشد به همان دلیل با رژیم صهیونیستی هم دچار مشکل شود. این رژیم پایگاه امریکا است و اگر شما میخواهید در برابر آمریکا از خود دفاع کنید باید بدانید که باید در برابر این رژیم هم مسلح باشید. باور کنید حتی اگر ما مثلا زرتشتی هم بودیم باز هم آمریکا و این رژیم اجازه استقلال داشتن و پیشرفت به ما نمیدادند. باز هم تلاش میکردند تا یک دولت وابسته به خودشان را در ایران بر سر کار بیاورند و چه بسا به فکر تجزیه ایران هم بودند. علتش موقعیت ما در منطقه است و آنها تحمل یک ایران قوی و مستقل را ندارند. آخرش میشد مثل زمان شاه سابق ایران که بی اجازه آنها کاری نمیشد کرد. اگر ما هم با رژیم صهیونیستی کاری نداشته باشیم آنها با ما کار دارند. همین الان برای حفظ امنیت این رژیم تمام کشور های منطقه بجز ایران با خطر تجزیه و قطعه قطعه شدن روبرو هستند. باز هم عرض میکنم علاوه بر تمام مطالب فوق من نمیدانم که وقتی صهیونیستها از هوا و زمین و دریا کودکان بی گناه فلسطینی و مردم غیر نظامی را در هم میکوبند و به شهادت میرسانند چطور شما دلتان میاید که از آنها حمایت نکنید؟ اینکه حماس یا حتی برخی از مردم فلسطین و اصلا فرض کنیم که همه فلسطینی ها طرفدار صدام باشند و یا از داعش حمایت کنند ( که مطمئنم اینطور نیست) باز هم این چیزی از مسئولیت ما به عنوان مسلمانان شیعه که منتظر ظهور هستند کم نمیکند. تصور بفرمایید که آیا امام عصر از من و شما چه انتظاری در برابر فلسطینی ها دارد؟ آیا انتظار دارد که آنها را در برابر دشمن قاتل و جنایتکار تنها بگذاریم و ساکت بنشینیم؟ یا انتظار دارد که دقیقا همین کاری را انجام بدهیم که الان داریم تلاش میکنیم انجام دهیم؟
  14.   سلام خواهش میکنم جناب رایش مارشال به موارد زیر توجه فرمایند. سردار حسین همدانی جانشین قرارگاه امام حسین(ع) بیان داشت: آمریکایی ها در این دو حرکتی که در سوریه و عراق انجام دادند، در یک جایی که خود نیروهای تکفیری در محاصره مانده بودند و داشت کارشان تمام می شد، همین آمریکایی ها کمک کردند و در منطقه باریزیه که عملیات انجام شده بود، آمریکایی ها به داعش آذوقه، مهمات و امکانات دادند و همه این ادله حکایت از آن دارد که داعش پیاده نظام آمریکا است http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1941050 ادوارد اسنودن، افشاگر معروف اسناد اطلاعاتی آمریکا فاش کرد که ابوبکر البغدادی نتیجه همکاری اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی است. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از خبرگزاری سومریه نیوز عراق، ادوارد اسنودن، کارمند سابق آژانس امنیت ملی آمریکا و افشاگر اسناد طبقه بندی شده این آژانس فاش کرد ابوبکر البغدادی، رهبر داعش ساخته و پرداخته همکاری های امنیتی میان سازمان اطلاعات انگلیس، آمریکا و سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) است. وی گفت: همکاری میان این سه سازمان شرایط را برای ظهور پدیده ای به نام دولت اسلامی عراق و شام (داعش) فراهم کرد. بنا به گفته اسنودن همکاری میان آژانس های امنیتی و جاسوسی این سه باعث شده تا شبکه ای تروریستی به نام داعش شکل بگیرد که توانایی جذب افراد تندرو و افراطی از سراسر جهان را داشته باشد. به استناد مطالب فاش شده توسط اسنودن این طرح براساس نقشه ای از پیش طراحی شده با نام "لانه زنبور" اجرا شده است که از نقشه های پیشین سازمان اطلاعات انگلیس برای حمایت از اسرائیل بوده است. این نقشه توسط آژانس امنیت ملی آمریکا و دو هم پیمان آن اجرا شده و براساس آن مقرر شده تا دینی جدید با نشانه ها و نمادهای اسلامی شکل بگیرد که در بردارنده احکام افراطی باشد. از خصوصیات دین جدید این است که هرگونه تفکر غیر همسو یا مخالفی را برنتابد و از بین ببرد. http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1935551 فیلم/افشاگری اسنودن درمورد داعش ادوارد اسنودن: داعش ساخته انگلیس ، آمریکا و اسرائیل است http://www.mashreghnews.ir/fa/news/327383 به گزارش اشراف، مجله «دیپلمات» در جدیدترین مقاله خودبه قلم «بن رینولدز»، با نگاهی به رویدادهای اخیر منطقه خاورمیانه و پیشروی‌های داعش به بررسی علل و عوامل پیدایش این گروه تروریستی پرداخته است. نویسنده این گزارش تاریخچه ایجاد این گروه تروریستی را ارائه داده و در ادامه عنوان می‌کند آمریکا، اروپای غربی و متحدان منطقه‌ای آنها مسببان اصلی ظهور گروه‌های تروریستی و افراطی همچون داعش هستند. نویسنده معتقد است اتهام به ایران مبنی بر کمک به ایجاد این گروه تروریستی از اساس باطل است و گروه‌های افراطی همچون داعش و جبهه‌النصره همواره به واسطه مداخلات فاجعه‌آمیز غرب در منطقه خاورمیانه و نفوذ بازیگران منطقه‌ای همچون عربستان‌سعودی و قطر تقویت شده‌اند. پیدا کردن مسبب و عامل اصلی ظهور گروه تروریستی داعش چندان هم مبهم و پیچیده نیست، تنها کافی است که غرب و متحدانش در آینه نگاهی به خود بیندازند. http://www.eshraf.ir/2563 علاوه بر این آخرین اخبار از درمان مجروحان داعش در بیمارستانهای رژیم صهیونیستی خبر میدهند.
  15. به نام خدا  سلام. راستش اول میخواستم در بحث شرکت کنم ولی وقتی اختلافهای سنگین بین دوستان را دیدم تصمیم گرفتم که این کار فقط و فقط به جدی تر شدن اختلافها منجر میشود. از همه دوستان خواهش میکنم که با درایت از اختلاف و درگیری اجتناب بفرمایید.   ما در شرایط صلح و شرایط تضمین امنیت و غیره نیستیم که بخواهیم با سرسری گرفتن و کوتاه آمدن و بی مسئولیتی برای خودمان مشکل ایجاد کنیم. با توجه برتری دشمن در تسلیحات و تجهیزات نظامی و بخصوص در هوا و دریا ما نیاز داریم که ضمن تلاش برای جبران عقب ماندگی علمی و فنی از هر وسیله مشروع و اخلاقی برای متوقف کردن حرکت دشمن استفاده کنیم. یکی از این موارد کشورها و گروههای متحد ما هستند. من هیچ کس شکی در اهمیت این استراتژی ندام و فکر میکنم که یکی از دلایل اینکه هنوز ما بصورت مستقیم مورد حمله نظامی آشکار قرار نگرفته ایم همین وجود نیرو ها و گروههایی است که با وفاداری نسبی به انجام وظیفه در محور مقاومت میپردازند. البته افزایش توان نظامی ما و سیاستهای کاهنده تنش اخیر ما هم از مهمترین این دلایل بوده است ولی نمیشود نقش مهم متحدین منطقه ای را فراموش کرد.  برادر عزیز جناب رایش مارشال Reichmarschall)). من فکر میکنم که بر خلاف صحبتهای به ظاهر تهاجمی شما بر علیه سیاستها و مسیری که ما در منطقه طی میکنیم آنقدر ها هم عصبانی و ناراحت نیستید. چون من در مطالبتان علاقه به منافع ملی ایران و مذهب تشیع را به وضوح میبینم. ممکن است لطفا برنامه و پیشنهادتان برای سیاست ما در منطقه را بفرمایید تا با هم بررسی کنیم. در ضمن مطمئن باشید که نظرات منطقی شما نه تنها ارزش شنیدن را دارند بلکه موجب فهم بهتر همه میشوند و همه میتوانند با بحث کردن مودبانه در این باره از نظرات همدیگر استفاده کنند. به نام خدا  سلام. راستش اول میخواستم در بحث شرکت کنم ولی وقتی اختلافهای سنگین بین دوستان را دیدم تصمیم گرفتم که این کار فقط و فقط به جدی تر شدن اختلافها منجر میشود. از همه دوستان خواهش میکنم که با درایت از اختلاف و درگیری اجتناب بفرمایید.   ما در شرایط صلح و شرایط تضمین امنیت و غیره نیستیم که بخواهیم با سرسری گرفتن و کوتاه آمدن و بی مسئولیتی برای خودمان مشکل ایجاد کنیم. با توجه برتری دشمن در تسلیحات و تجهیزات نظامی و بخصوص در هوا و دریا ما نیاز داریم که ضمن تلاش برای جبران عقب ماندگی علمی و فنی از هر وسیله مشروع و اخلاقی برای متوقف کردن حرکت دشمن استفاده کنیم. یکی از این موارد کشورها و گروههای متحد ما هستند. من هیچ کس شکی در اهمیت این استراتژی ندام و فکر میکنم که یکی از دلایل اینکه هنوز ما بصورت مستقیم مورد حمله نظامی آشکار قرار نگرفته ایم همین وجود نیرو ها و گروههایی است که با وفاداری نسبی به انجام وظیفه در محور مقاومت میپردازند. البته افزایش توان نظامی ما و سیاستهای کاهنده تنش اخیر ما هم از مهمترین این دلایل بوده است ولی نمیشود نقش مهم متحدین منطقه ای را فراموش کرد.  برادر عزیز جناب رایش مارشال Reichmarschall)). من فکر میکنم که بر خلاف صحبتهای به ظاهر تهاجمی شما بر علیه سیاستها و مسیری که ما در منطقه طی میکنیم آنقدر ها هم عصبانی و ناراحت نیستید. چون من در مطالبتان علاقه به منافع ملی ایران و مذهب تشیع را به وضوح میبینم. ممکن است لطفا برنامه و پیشنهادتان برای سیاست ما در منطقه را بفرمایید تا با هم بررسی کنیم. در ضمن مطمئن باشید که نظرات منطقی شما نه تنها ارزش شنیدن را دارند بلکه موجب فهم بهتر همه میشوند و همه میتوانند با بحث کردن مودبانه در این باره از نظرات همدیگر استفاده کنند.
  16. سلام. ببخشید ممکنه یک کم بیشتر توضیح بدهید بخصوص در مورد آن قضیه آلوده کردن مدار و اینکه ایران جرات این کار را ندارد. اهمیت این مسئله چیست؟ متشکرم.
  17. سلام. بعد از آن مطلبی که من عرض کردم و شما هم به آن توجه فرمودید چند مطلب دیگر هم در این باره گفته شد. راههایی که ممکن است مسئله را فعلا و تا حدودی حل کنند تا به آن توانایی ویژه که شما اشاره کردید برسیم. ممکن است لطفا اول آنها را مطالعه بفرمایید؟
  18. سلام. ببخشید که من خوب توضیح ندادم. این چتر در واقع یک شبکه فلزی بود (اگر درست یادم باشد) و کارش هم افزایش احتمال برخورد بود (همانطور که دوست عزیزی فرمودند)و  چون چتری که عرض کردم یک نوع شبکه فلزی بود که اول و در موقع پرتاب بصورت جمع شده در اطراف موشک بود بعدا و در خارج از جو این شبکه  باز میشد و سطحی را ایجاد میکرد. باز شدن آن هم هیچ ربطی به مقاومت هوا نداشت.  البته همانطور که عرض کردم آن ایده انرژی جنیبشی و گلوله های فلزی هم میتواند سطح برخورد را افزایش دهد و خطا را کاهش بدهد. ولی باید دانست که ممکن است من در هر دو مورد ایده درستی نداده باشم و هیچ تعصبی روی انها ندارم. هدفم باز کردن بحث در این مورد و بررسی ایده های مختلف با کمک دوستان است. شاید یکی از ما ایده خوبی ارائه کند که منجر به حل مشکل مهمی شود و خیال ما را تا حدود زیادی از بابت برخی تهدیدها راحت کند. در ضمن من مطمئن هستم که اگر ایده خوب باشد آنهایی که روی این مسائل عملا کار میکنند آنرا خواهند دید و از آن استفاده خواهند کرد. متشکرم.).  
  19. سلام . خواهش میکنم. ببخشید من قصد بی احترامی به شما را نداشتم و همانطور که گفتم قطعا منظورم شما و سایر کلیمی های خداپرست و مومن نبود. حتی گروه مهمی از یهودی ها هستند که کلا مخالف اشغالگری اسراییل هستند و من نهایت احترام را برای شما و آنها قائلم.
  20. بعضی وقتها آدم میماند که چه باید بنویسد، چه باید بگوید و حتی گاهی چه فکری باید بکند؟ فکر اینکه حق و باطل با هم مخلوط شده اند ، فکر اینکه کسانی هستند که کم هم نیستند و چند جمله حرف حق میزنند و ناگهان نتیجه غلطی از وسط آن چند کلمه صحیح بیرون میکشند، آنچنان که با تعجب به حرفهای اول و نتایج آخر نگاه میکنی و میمانی که چگونه از اینجا به آنجا رسیده اند. از یک طرف با یک کاربر اسراییلی طرف هستیم که در تمام مدتی که در این جا جولان میداده چیز منطقی و بدرد بخوری ارائه نداد جز آنکه آخر دلیلش این بود که: به اندازه کافی ارتش های تا دندان مسلح عرب رو در هم کوبیدیم.  واینکه  مشکل اینجاست ؟ اعراب درخواست هایی می دن که این درخواست ها مطعلق به فاتح نه کسی که در هشت جنگ شکست خورده و اواره شده. با اینکه خودش هم کم و بیش و تا حدودی قبول دارد که آمده اند و سرزمینی را اشغال کرده اند که تعلق به دیگران دارد ولی باز هم با به هم بافتن آسمان و ریسمان میخواهد به نوعی قضیه را توجیه کند: شهر تلاویو در 1909 بطور قانونی از لندلورد ها خریداری شد و مسئله را حواله میدهد که اگر ما به اشغال فلسطین ایراد میگیریم باید به اشغال سرزمین آمریکا و استرالیا هم ایراد بگیریم و چون با این دو مسئله کاری نداریم پس باید با اشغال فلسطین هم کاری نداشته باشیم: هر وقتی شما حاضر شدید به امریکایی سفید پوست کانادایی سفید پوست استرالیایی سفید پوست نیوزیلندی سفید پوست گفتی برگرد همونجا که بودی من هم برمیگردم همونجا که بودم بعد هم با این دلیل که: تمام کشور های منطقه رو انگلیس بوجود اورده . بحرین کشور بوده ؟ عراق کشور بوده ؟ همین چند وقت پیش بود مقاله ای می خوندم در مورد شاه که شاه ایران یه زمانی گفته بود این عراقی که چرچیل بوجود اورده شده موی دماغ ما . کویت رو کی بوجود اورده . یک نگاه به نقشه های خاورمیانه کاملا نشان می ده این مرز ها مرز های واقعی نیستند  ادامه میدهد که: شما می گید خرید زمین از یک کشور . برای درک مسئله ما باید به قرارداد سایکس پیکوت بریم . می شه بفرماید این کشور واحد پول ملیش چی بوده . کشور به معنای کنونی که رئیس جمهور داشته پارلمان داشته ، وزیر داشته ، نماینده داشته ، واحد پول ملی داشته نبوده و نتیجه میگیرد که: پس کشور نبوده اگر بود باید در سال 1945 همان سالی که سازمان ملل متحد تشکیل شد به مانند ایران در سازمان ملل عضو می شد اما نشد هر زمان هم حرف از مظلومیت مردم فلسطین زدیم گفت بحث را احساسی میکنید: اگر بحث رو احساسی بخوایم بکنیم که من هم می تونم بگم شما چرا همین دایه مظلومیت رو برای مسلمانان چچن نمی زنی اون ها هم دارن برای داشتن کشور خودشون می جنگنند چرا از مسلمانان یوگور چین صحبت نمی کنی اون ها هم دارن برای داشتن کشور خودشون می جنگند و تایین حق سرنوشت . هر وقت رهبران جمهوری اسلامی این گروه ها رو همونطوری که از حماس و حزب الله حمایت می کنند کردند و به اهل سنت تمام حقوق برابر با شیعیان داده شد اونوقت در مورد مظلومیت با هم حرف می زنیم . خب واقعا آیا درک این موضوع که موضع ما چیست اینقدر سخت است؟ ایا دریافت ما از کلمه حق با دریافت او از همین کلمه اینقدر تفاوت دارد که برای توجیه نیاز به بافتن آسمان و زمین به هم باشد؟ آخرش هم میگوید که: این طرح اینه که اگر اسرائیل نزدیک به نابودی شد همونطور که سمسون گفت بگذار تا من هم با دشمنانم بمیریم همین اتفاق افتاد یعنی بعد از نابودی اسرائیل نه اردنی خواهد بود نه فلسطینی نه لبنان نه سوریه ای و نه مصری و نه ایرانی . پس یا با هم تصمیم می گیریم زندگی کنیم یا با هم دیگه تصمیم می گیریم که بمیریم . این رو تمام ممالک عربی فهیمدم چرا فکر می کنیم سوریه با وجود داشتن سلاح های شیمیایی هرگز حمله ای به طرف اسرائیل نکرد . همه فهمیدن علا شما این فرد یا هیچ درکی از معنی و مفهوم حق ندارد و یا اصلا مایل نیست که کار به بررسی حق و حقوق برسد. مایل است حرف حق و حقوق پیش نیاید. چون میداند که در این صورت از پیش باخته است. البته مسئله دلیل و منطق نیست. ثابت کرده اند که بی منطق و قلدر هستند و معتقدند که چون میتوانیم پس حق داریم. میخواهند مسئله در میز مذاکره ای حل شود که در آن هر که قوی تر بود حق مال او باشد. مشکل اینجا است که یک ملتی سالها است که از حق خودش عقب نایستاده و به این نتیجه رسیده که چاره ای به جز مقاومت ندارد. کسانی هم پیدا شده اند که از آنها حمایت کنند بدون اینکه به آنها خیانت کنند. مشکل این جا است که هر لحظه ممکن است که این معادله قدرت به نفع طرف دیگری تغییر کند. تا اینجا به قول ایشان بدور از احساسات بود. حالا این کاربر اسراییلی حاضر نیست فکر کند که اینهمه ظلم و جنایتی که در حق افراد بی گناه کرده اند جایی هم باز خواستی دارد؟ میگوید که به خدا ایمان دارد: ما هم اتفاقا به همون الله باور داریم و به چیز دیگری باور نداریم خب من با کلیمی ها و یهودیان واقعی کاری ندارم و این گفته را میپذیرم. اما شما به خدا ایمان دارید؟ کدام خدا را میپرستید؟ خدایی که به تصور شما به شما اجازه کشتار کودکان و زنان و افراد بیگناه را میدهد؟ اجازه غصب سرزمین دیگران را میدهد؟ خدای شما عادل است یا نه؟ شما به روز رستاخیز ایمان دارید؟ اگر ایمان دارید این همه کشتار را چطور توجیه میکنید؟ اگر شما همان خدایی را میپرستید که ما میپرستیم پس چرا اصلا نگران عاقبت کارتان و وضعیتتان در دنیای دیگر نیستید؟ نکند قراردادی با خدا بسته اید؟ نکند تضمینی گرفته اید؟ نکند قرار است تا ابد زنده بمانید؟ شاید هم شما خدایی را میپرستی که واقعی نیست. چون خدای واقعی از ذره ای از حق و حقوق هیچ بنده ای نمیگذرد. شاید شما اشتباها همان گوساله سامری را میپرستید. نه؟ اگر من اشتباه میکنم که امیدوارم اشتباه کنم امیدوارم که شما نگاهی به وجدانت کنی و ببینی که چه چیزی را از پیش برای دنیای دیگرت میفرستی.  از طرف دیگر دوست هموطنی هست که اشکال میگیرد که چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است. خب این دوست ما حق دارد که ناراحت باشد و حق دارد که گله کند. مسئله اینجا است که اگر به مردم مظلوم فلسطین کمک نشود آن پول و امکانات باز هم به دست شما نمی رسد. مسئله فساد مالی و اداری را باید حل کنیم تا درست بشود.
  21.  سلام. البته من هیچ تخصصی در این زمینه ندارم و حرف جنابعالی را قبول دارم ولی فکر کردم که در دوران جنگ سرد امریکایی ها طرحی داده بودند برای زدن موشکهای هسته ای شوروی در خارج از جو زمین با یک موشک غیر هسته ای (آخر قبلا فرض بر این بود که بدلیل همان خطای ذاتی که شما فرمودید باید موشک ضد موشک هسته ای خودش دارای کلاهک هسته ای باشد تا ان خطا را جبران کند). مسئله این بود که این موشک غیر هسته ای دارای بالکها یا چتر بزرگی بود (فکر کنم به طول یا قطر 30-40 متر) که در خارج از جو زمین باز میشد و باعث افزایش احتمال برخورد موشک دفاعی با موشک هسته ای میگشت. مطمئنم که یک آزمایش موفق هم داشته است. فکر کردم که باتوجه به مسئله روز احتمالا ما باید توان طراحی چنین سیستمی را داشته باشیم. از طرفی جناب آقای مهدوی چند لینک به من معرفی کردند و یک جستجوی ساده کردم و انگار استفاده از موشک ضد موشک بدون استفاده از کلاهک هسته ای و با استفاده از انرژی جنبشی (که قبلا جناب آقای مهدوی هم به من گوشزد کرده بودند) در حال استفاده است. به این فکر رسیدم که اگر بر اساس نوعی از موشکهای بالستیک فعلی سر جنگی را تغییر بدهیم و بجای بیشتر مواد منفجره آن وزن قابل توجهی از گلوله های فلزی با اندازه های مناسب قرار بدهیم و این سر جنگی در شرایط خلا نسبی و زمانی که دارد به سرعت به موشک حاوی کلاهک هسته ای دشمن نزدیک میشود منفجر شود (البته در فاصله مناسب و در زاویه مناسب) با توجه به اینکه سرعت دو موشک با توجه به زاویه برخورد با هم جمع میشود بنظرم چیزی از موشک دشمن باقی نمیگذارد. به این ترتیب یک فضای وسیع را موشک دفاعی زیر پوشش قرار میدهد و آن خطای ذاتی را هم میپوشاند و حتی اگر چند تا از این ساچمه ها یا گلوله ها به سر جنگی موشک حریف برخورد کند باعث صدمه به سپر حرارتی آن میشود و با توجه به مسیر منحنی موشک این موشک در مراحل اولیه بازگشت به جو نابود میشود. بنابراین انفجار آن بجای اینکه در محل و ارتفاع مناسب رخ بدهد در محلی با فاصله (ارتفاع و فاصله طولی) زیادتری از محل هدفش رخ میدهد و اگرچه اشکالات مربوط به رادیواکتیویته تا حدود زیادی باقی میماند ولی اثر حرارتی را بسیار کاهش میدهد و تلفات فوری را کم میکند. و البته همانطور که عرض کردم احتمالا چیزی از موشک باقی نمیماند که بخواهد به جو بازگردد. فکر میکنم که اهمیت آن پروژه سامسون اسراییل فکر کردن و بررسی این موضوع را کاملا توجیه کند.
  22. سلام. ببخشید که سرزده در بحث شما داخل میشوم. اما مدتی بود که نگران کلاهک های هسته ای اسراییل بودم . امیدوارم که کسی پروژه ای برای دفاع موشکی در برابر حمله احتمالی اسراییل با موشکهای بالستیک با کلاهک هسته ای داشته باشد. امیدوارم که ما تکنولوژی ساخت یک چنین سیستم دفاعی را داشته باشیم و با توجه به تعداد سلاحهای هسته ای آنها بدنبال ساخت سلاحهای مناسب یرای هدف قرار دادن این موشکها در خارج از جو باشیم.اگر نه واقعا جای نگرانی است. چکار باید کرد؟  .
  23. راستش من هیچ تخصصی در این موارد ندارم و احتمالا فکری که دارم کلا درست نیست ولی خوب شاید به گفتنش بیارزد. فکر کردم که دو کار شاید کمک کند. اول اینکه آیا به فرض که بشود یک جریان الکتریسیته را به بدنه خودرو زرهی یا تانک مورد بحث وصل کرد. آیا این جریان که میتواند لحظه ای هم باشد میتواند به مثلا تانک سوخت دستگاه یا تجهیزات حساس مثل رادار یا موتور یا حتی افراد آسیب بزند؟ دوم اینکه آیا یک موشکی که بجای یک ماده منفجره استاندارد حجم عظیمی از ساچمه داشته باشد و تنظیم شود که در فااصله مناسیب از تانک منفجر شود میتواند به آن سیستم تروفی که ما را نگران کرده آسیب جدی وارد کند؟ ممکن است اصلا خود ساچمه ها را هم بصورت ویژه تولید کرد که مثلا با تغییراتی مناسب این کار طراحی شده باشند. ببخشید اگر ساده و راحت سوال کردم.
  24. سلام. ببخشید آیا سطح یک تانک از نظر انتقال جریان الکتریسبته رسانا است؟
  25. به نام خدا  جناب اقای احمد عزیز و باقی دوستانی که در بحث شرکت کردید. از خواندن بحثهای  شما لذت زیادی بردم و کلی امیدوار شدم. خداوند به همه شما توفیق عطا فرماید و به امید خدا هر چه زودتر محصول نهایی شما را در دستهای رزمندگان اسلام ببینیم.فقط خواهش میکنم همانطور که خودتان هم فرمودید یک فکری برای مقابله با همین سیستم در دستهای دشمن بفرمایید. البته بدون اینکه علنی اعلام کنید. چون مطمئن هستم که دشمن هم در جستجوی آن هست.باز هم متشکرم.