جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'آموزشگاه تانک کاما'.
پیدا کردن 1 result
-
پیش زمینه قرارداد ورسای ،که به جنگ جهانی اول پایان داد، آلمان را از داشتن هر گونه تانک،زیردریایی یا هواپیمای جنگی محروم ساخته بود. قرار بود تا کشورهای برنده جنگ ناظرانی در آلمان مستقر کنند تا بر اجرای دقیق مفاد قرارداد ورسای نظارت کنند و هرگونه سرپیچی آلمان را از این قرارداد گزارش دهند. در ابتدا آلمان نمی خواست که قراداد ورسای را زیرپا بگذارد. اما پس از اینکه سربازان فرانسوی و بلژیکی منطقه روهر را به عنوان غرامت جنگی خود اشغال کردند ورق برگشت. آلمان از داشتن ستاد کل هم محروم شده بود اما ژنرال های کهنه کار ارتش تصمیم گرفتند تا در جمع های خصوصی خود به بررسی جنگ گذشته بپردازند و راهکاری برای تجدید سلاح مجدد آلمان پیداکنند. آنها در اولین گام تصمیم گرفتند یک دانشکده جنگ سری در برلین تأسیس کنند تا نیروی انسانی مورد نیاز برای ارتش آینده آلمان را در آنجا پرورش دهند. از طرف دیگر چون آلمان نمی توانست در درون کشور خود نیروی زرهی داشته باشد تصمیم گرفت که این نیرو را در خارج از کشور خود پرورش دهد تا در هنگام نیاز بتواند به سرعت یک نیروی زرهی پرقدرت را وارد میدان کند. آلمان در طی جنگ تنها یک مدل تانک ساخته بود که از نظر فنی نتوانسته بود به موفقیتی نائل شود. کارخانجات آلمان نیاز داشتند تا با مطالعه پیشرفت دیگر کشورها مطالعه مسائل فنی مربوط به طراحی تانک را از صفر آغاز کنند. از دیدگاه تاکتیکی نیز پس از پایان جنگ جهانی اول تفکرات مخالفی درباره نحوه استفاده از این سلاح جدید در حال جدال با یکدیگر بودند. مکاتب سنتی نظامی تأکید داشتند که تانکها باید پابه پای نیروی پیاده نظام در عملیات شرکت کنند و به پیاده نظام در شکستن خطوط دفاعی دشمن کمک کنند. این نقشی بود که از ابتدا برعهده تانک گذاشته شده بود و همین تاکتیک در طی جنگ جهانی اول از سوی متفقین اعمال می شد. اما با پایان جنگ نظریاتی مخالف با این نظرات سنتی نیز بوجودآمد. در فرانسه مارشال دوگل و در بریتانیا لیدل هارت بر این اعتقاد بودند که باید رسته تانک به عنوان یک رسته مستقل وارد کارزار شود و بدون نیاز به پشتیبانی پیاده نظام به صورتی عمیق در عمق خاک دشمن نفوذ کرده و ضربات استراتژیکی بر پیکر دشمن وارد کند. چون آلمانها در طی جنگ جهانی اول استفاده اندکی از تانک کرده بودند (عمدتا توسط تانکهایی که از دشمنانشان به غنیمت گرفته بودند) نیاز داشتند تا این تفکرات مخالف هم را به صورت عملی بررسی کنند تا راهکارهای مناسب را برای جنگهای زرهی آینده انتخاب کنند. به هرحال، آلمان رابطه خود را با شوروی (سابق) در سال 1922 و با امضای قرارداد راپالوعادی کرد. در آن زمان هر دو کشور از جامعه جهانی رانده شده بودند و همین مسئله هر دو کشور را به هم نزدیک تر می کرد. روسها به تخصص فنی آلمانها نیاز داشتند و آلمانها به پوششی که روسها به فعالیتهای غیرمجاز نظامی آنها می دادند. در سال 1924 ،به عنوان اولین گام، آلمان در مسکو یک دفتر نمایندگی افتتاح کرد. روسها تصمیم داشتند تا تکنولوژی ساخت هواپیماهای جنگی، زیردریایی و ... را از آلمانها دریافت کنند. قرار شد تا روسها در عوض تسهیلاتی که در اختیار ارتش آلمان قرار می دهند تعدادی از متخصصان اسلحه سازی و افسران ارتش سرخ به آلمان فرستاده شده و در آنجا دوره ببینند. نهایتا در دسامبر 1926 آلمان و شوروی (سابق) قراردادی را امضا کردند که بر اساس آن آلمان یک آموزشگاه زرهی در داخل سرزمین روسیه تأسیس می کرد. این آموزشگاه در سال 1929 در نزدیکی شهر غازان تأسیس شد و در حدود 30 تن از فرماندهان مشهور بعدی تانک ورماخت از دل آن بیرون آمدند. در کنار آموزشگاه زرهی کاما، یک آموزشگاه خلبانی در لایپتسک و یک آموزشگاه جنگهای شیمیایی نیز در شوروی سابق تأسیس شد تا پرسنل مورد نیاز ارتش آلمان را آموزش دهد. در عوض این تسهیلات، آلمان به روسها قول داد تا پیشرفتهای فنی را که در این تأسیسات به دست می آورد با روسها به اشتراک بگذارد و به روسها اجازه دهد تا در کنار آلمانها مانورهای تاکتیکی را انجام دهند. آموزشگاه پس از بازشدن آموزشگاه زرهی کاما، این آموزشگاه در حدود یک دوجین از افسران آلمانی را در خود جای داد و آنها به مدت 2 سال تحت تعلیم قرارگرفتند. این آموزشگاه دارای سه دستگاه تانک سنگین 26 تنی با موتور بی.ام.و و مسلح به توپ 75 میلیمتری و 6 دستگاه تانک سبک 12 تنی مسلح به توپ 37 میلیتری و چند دستگاه تانک سبک انگلیسی بود. تانکهای ساخت انگلیس توسط روسها در اختیار آموزشگاه کاما قرار گرفته بود. علاوه بر افسران ارتش، این آموزشگاه به بعضی از شرکتهای آلمانی مانند شرکت کروپ، دایملر و راینمتال نیز در جهت طراحی تانکهای جدید خدمات می داد. طراحانی که در این آموزشگاه کار می کردند بعدها توانستند تانکهای پانزر-1 و پانزر-2 را طراحی کنند. بسیاری از افسرانی که در آموزشگاه کاما دروه دیدند بعدتر به عنوان فرماندهان عالی رتبه زرهی ورماخت درآمدند. از میان آنها می توان از ارنست ولچهیم، ورنر فون بلومبرگ، والتر مدل، ویلهلم ریتر فون توما را نام برد. گودریان ،که پیشتازترین فرد در ارتش آلمان در زمینه زرهی بود و تمامی مقالات و کتابهایی که دراین باره منتشر شده بود مطالعه کرده بود در آموزشگاه کاما نقش مدرس داشت و توانست تجربه دست اولی درباره جنگهای زرهی کسب کند. درحالیکه در آموزشگاه کاما افسران آلمانی اجازه نداشتند تا یونیفرم ارتش این کشور را به تن کنند از لباس غیرنظامی یا گاه یونیفورم ارتش سرخ استفاده می کردند. خاتمه کار در اوایل دهه 30، وضعیت سیاسی آلمان و شوروی(سابق) تغییر کرد. شوروی در حال نزدیک شدن به دنیای غرب بود در حالی که آلمان سعی می کرد به فرانسه نزدیک شود. در دسامبر 1932، آلمان در کنفرانس ژنو شرکت کرد و احساس کرد که دیگر نیازی به یک آموزشگاه سری زرهی ندارد. با افزایش قدرت حزب نازی در آلمان در ژانویه 1933، فاصله بین آلمان نیازی و شوروی کمونیست بیشتر و بیشتر شد تا جاییکه آموزشگاه زرهی کاما در سال 1933 برچیده شد. هیتلر کمونسیم را بزرگترین دشمن خود به حساب می آورد و حاضر به هیچ گونه همکاری با روسها نبود. به هرحال، این پایان کار تجدید سلاح آلمان نبود و هیتلر پس از اندکی برنامه تجدید سلاح آلمان را به صورت علنی ادامه داد. نويسنده: رضاکیانی موحد منبع: http://wars-and-hist...og.com/post/428