جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'ابرتوپ وی -3 ( v.3)'.
پیدا کردن 1 result
-
v3 ( ورگلتونگزوافه 3 یا جنگ افزار انتقامی 3 ) یک ابر توپ المانی جنگ جهانی دوم بود که بر مبنای نظریه خرج چند گانه کار می کرد که به موجب ان خرج های پیشرانه ثانویه برای شتاب بخشیدن به یک پرتابه شلیک میشد . این جنگ افزار که از دو پناهگاه زیر زمینی در منطقه پاده – کاله در شمال فرانسه تشکیل شده بود برای بمباران لندن طراحی شده بود اما بمباران متفقین باعث از کار افتادن انها قبل از تکمیل شد . ساختار اصلی این توپ بعدا در امریکا و کانادا با توسعه پروژه هایی نظیر هارپ در دهه 1960 از سر گرفته شد ، و صدام ملعون دیکتاتور عراق نیز به این توپ علاقه مند بود و توپ بابل وی نمونه پیشرفته ای از این توپ بود . v-3 همچنین با عنوان هوخ دراکت پمپ ( پمپ پر فشار یا به اختصار hdp ) شناخته میشد ، که یک نام رمز برای پنهان کردن منظور اصلی این پروژه بود . این توپ همچنین با عناون فلی زیگزلیچن ( لیزی پرمشعله ) شناخته میشد سایت میمویک : به دنبال تصمیم هیتلر مبنی بر استقرار توپ های hdp در شمال فرانسه برای گلوله باران لندن ، وظیفه یافتن یک سایت مناسب برای اتشبارهای hdp به سرگرد باک از ستاد 27 استحکامات پیشقراول ، هنگ استحکامات سپاه lvii ، ارتش پانزدهم ، که در ان زمان در منطقه دیه یپ مستقر بود ، سپرده شد . مطالعاتی که در اوایل 1943 انجام شد نشان داد که تپه با هسته سنگی مناسبترین مکان برای استقرار این توپ خواهد بود ، چون که لوله های توپ می توانستند در تونل های مایل و تجهیزات پشتیبانی و تدارکات مستقر در تونل های مجاور قرار داده شودند . این تونل ها قابل حرکت نبودند و به صورت دائم به سمت لندن نشانه گرفته شده بودند . نزدیک میمویک در منطقه پاده کاله شمال فرانسه در پشت دماغه گریزنز ، بسیار نزدیک به انتهای تونل کانال مانش کنونی برگزیده شد ، جایی که سایت های پرتاب v-1 و v-2 قبلا در حال ساخت بود . این سایت 8 کیلومتر از دریا و 165 کیلومتر از لندن فاصله داشت . در سپتامبر 1943 شرکت تادت با نام رمز ویز ( چمن زار ) و باورهوبن 711 ( پروژه ساختمانی 711 ) ساخت خطوط راه اهن برای پشتیبانی از کار ساخت این سایت را اغاز کرد و در ماه اکتبر کار حفر تونل های توپ را اغاز کرد . ارایه اولیه از دو ساختمان با فاصله تقریبا 1000 متر از یکدیگر تشکیل شده بود و هر یک دارای 5 تونل مایل بودند که قرار بود یک خوشه 5 تایی از توپ hdp ( جمعا 50 قبضه توپ ) را نگهداری کند . یک تونل راه اهن زیرزمینی و راه روهای ذخیره مهمات زیرزمینی در هر دو تاسیسات ساخته شده بود . مجتمع شرقی از 5 تونل مایل تشکیل یافته بود که با زاویه 50 درجه به طول 105 متری زیر نوک تپه می رسیدند . این 5 تونل مایل از نوک تپه از راه یک تخته بتونی به طول 30 متر و به ضخامت 5/5 متر خارج میشد . صفحات بزرگ فولادی از 5 دریچه محافظت می کرد و هر تونل مایل دارای یک در زرهی ویژه بود . تونل های بزرگ و چاه های اسانسور از توپ ها پشتیبانی می کرد و اگر سایت عملیاتی میشد حدود 1000 نفر از یگان 705 توپخانه ( آرتیلری آبتیلانگ 705 ) و یگان های پشتیبانی به میمویک اعزام می شدند . یگان 705 توپخانه در ژانویه 1944 تحت نظر سرهنگ دوم جورج بورت چلر برای بهره برداری از مجتمع توپ ویز سازماندهی شد . طبق این طرح ها قرار بود 5 قبضه اتشبار اولین برای مارس 1944 و مجموعه کامل 25 قبضه توپ تا اول اکتبر 1944 حاظر باشد . در اوریل 1944 پس از شلیک تنها 25 گلوله در ازمونگاه میسدروی این توپ خراب شد و تعداد تونل ها از 5 تونل به 3 تونل کاهش یافت . با این حال کار بر روی برخی تونل های دیگر اغاز شده بود . در سپتامبر 1943 صدها کارگر اسیر کار ساخت این سایت را با حفر یک تونل اولیه 30 متری در زیر سطح تپه به درون گچ اغاز کردند . نهضت مقاومت فرانسه تقریبا بلافاصله متغفین را از تلاش های جدید المان باخبر ساخت . 2 ماه بعد حملات بمباران برای نابودی این سایت اغاز شد . اما پناهگاه ثابت کرد که در برابر بمب های متفقین ، حتی بمب های نفوذی 5400 کیلویی تال بوی مقاوم است . این جنگ افزارها نزدیک به تکامل بودند اما در 6 ژوئیه 1944 بمب افکن های گردان 617 فرماندهی بمب افکن raf ( گردان معروف سد شکنان ) با استفاده از بمب های 5400 کیلویی نفوذ عمیق " تال بوی " این سایت را بمباران کردند و بر حسب اتفاق 3 تال بوی موفق به نفوذ در شکاف محور توپ شدند . این بمب ها تا 30 متر به طیقه اول این مجتمع نفوذ کرده و منفجر شدند . ده ها کارگر کشته شدند و توپها غیر عملیاتی شدند و کار بر روی این مجتمع در اینجا به پایان رسید . متفقین از این موفقیت باخبر نبودند و در جستجوی روش های جدیدی برای نابودی سایت میمویک و سایر پناهگاه های المانی بوددن . تحت پروژه آفرودایت ( نیرو هوایی ارتش امریکا ) و عملیات انویل ( نیرو دریایی امریکا ) بمب افکن های هدایت تلویزیونی b-17 یا b-24) ) pb4y که با 10 تن مواد منفجره پر شده بودند ، قرار بود توسط یک خدمه تا نزدیک هدف برده شوند . سپس خلبان و کمک خلبان با چتر نجات هواپیما را ترک می کردند در حالیکه یک هواپیمای همراه این هواپیما را به سمت یک اصابت دقیق هدایت می کرد . در اگوست 1944 این روش پس از عدم موفقیت و کشته شدن چندین نفر خدمه ( از جمله ژوزف پی کندی ، برادر بزرگتر رییس جمهور اینده امریکا ) کنار گذاشته شد . در 9 مه 1945 انگلیسی ها پس از تسخیر مجتمع میمویک انرا با دینامیت منفجر کردند . توصیف : این توپ از خرج های رانش چندگانه که در طول قرار گرفته بودند استفاده می کرد و طوری زمان بندی شده بودند که برای فراهم کردن رانش اضافه ، به محض عبور پرتابه از جلوی انها شلیک شوند . به جای خرج های انفجاری از بوسترهای موشکی سوخت جامد استفاده شد . دلیل ان این بود که انها مناسبتر بوده و استفاده از انها نیز راحت تر بود . این خرج ها به صورت زوج های متقارن در طول لوله توپ به طور زاویه دار قرار گرفته بودند تا با عبور پرتابه رانش خود را به پایه پرتابه منتقل کنند . این ارایه دارای کد رمز المانی توزندفابلر ( هزارپا ) بود . بی شباهت به جنگ افزارهای ته پر ان دوران ، این توپ بذدون خان یک گلوله مجهز به پره های ثبات را شلیک می کرد . جلوگیری از انحراف بیشتر وابسته به ایرودینامیک بود تا نیروهای ژیروسکوپی و این موضوع منجر به ضریب پسای کمتر پرتابه میشد . توسعه : در 1943 مهندس المانی با نام آگوست کاندرس از بخش " راشلینگ استال ورک آگه " یک جنگ افزار چند خرجی که توسط نیروی الکتریسته شلیک می شدند را طراحی کرد . به سبب موفقیت سایر طرح های کاندرس ، از جمله گلوله راشلینگ ، اشخاص مهم دولت نازی از جمله البرت اشپیبر وزیر تسلیحات نازی متوجه او شدند . وی از نظریه خزانه های جانبی زاویه دار بارون فون پیرکونت که به صورت پی در پی به صورت الکتریکی فعال می شدند ، برای تامین سرعت الکتریکی فعال می شدند ، برای تامین سرعت اضافه گلوله در طی عبور گلوله به بالای لوله توپ بهره می برد . این توپ شتاب دهانه ای بیش از 1500 متر بر ثانیه را امکان پذیر می ساخت . همانند توپ های سری مارتلت کانادایی که 25 سال بعد ساخته شدند ، پرتابه های این جنگ افزار بدون خان از پره برای ثبات استفاده می کردند . لایمن و هسکل از ارتش امریکا که پیش نمونه ناموفق از این نظریه را در دهه 1880 ساختند . اما مشخص شد که گازهای انبساطی خرج پایه در جلوی گلوله حرکت کرده ، خرج های اضافه را قبل از عبور گلوله از جلوی انها روشن ساخته و در واقع باعث کند شدن حرکت گلوله می شدند . به کاندرس دستور داده شد تا پیش نمونه ای از هوخ دراکت پمپ بسازد و بر همین اساس وی یک نمونه با کالیبر در دریای بالتیک نزدیک پینه موند ساخت و با موفقیت در اوریل – مه 1943 ازمایش کرد . در اینجا ادولف هیتلر که این پروژه را با علاقه دنبال می کرد ، به او کمک کرده و تصمیم گرفت تا یک اتشبار متشکل از 50 قبضه توپ کالیبر بزرگ برای گلوله باران لندن در شمال فرانسه مستقر شوند . کاندرس یک توپ کالیبر کامل در ازمونگاه هیلرزبن نزدیک ماگدبورگ ساخته بود اما در انتهای 1943 او با مشکلاتی در عملیاتی کردن نظریه اصلی توپ و همچنین در ارائه یک طرح عملی برای گلوله هایی که قرار بود شلیک کند ، روبه رو شد . حتی هنگامی که همه چیز به خوبی پیش می رفت ، شتاب دهانه گلوله حدود 1000متر ب رثانیه بود که به هیچ وجه نزدیک به انچه نبود که نوید بخش باشد . خزانه های جانبی زاویه دار این جنگ افزار مدولار به فاصله 3/65 متر از هم در طول لوله قرار گرفته بودند و پس از استهلاک قابل جایگزینی بودند ( انها تنها پس از چند شلیک محدود می سوختند . ) با وجود این طرح هایی برای ساخت یک توپ اندازه کامل با یک لوله 150 متری در میسدروی پیشنهاد شده ، در عین حال سایت موشک میمویک در فرانسه ( که قبلا توسط نیروی هوایی امریکا و بریتانیا مورد حمله قرار گرفته بود ) به پیش می رفت . در مارس 1944 در حالیکه که اخبار خوب از میسدروی به گوش نمی رسید ، هیزروافنامت ( سازمان تدارکات جنگ افزار ) کنترل این پروژه را در دست گرفت و کاندرس یکی از مهندسانی شد که بر روی سه مشکل اصلی این توپ یعنی طرح پرتابه ، مسدود سازی و شلیک خرج های ثانویه کار می کردند . 6 شرکت مختلف از جمله کروپ و اسکودا ، طرح های قانع کننده ای برای پرتابه و خرج پرتاب اولیه که از عبور اتش خرج از پرتابه و خرج پرتاب اولیه که از عبور اتش خرج از پرتابه جلوگیری کرده و مشکل کنترل اشتعال خرج های ثانویه را حل کرد ، مشکلات درزبندی حل شد . در انتهای مه 1944 ، چهار طرح برای پرتابه های بالدار 150 م . م وجود داشت : یکی از انها توسط فاسترست آف ( طراحی شده توسط فاستبرگ ) ، و سه تای دیگر توسط راچلینگ ( کاندرس ) ، بوخمر ( ورین –هاک ) و ویتکوویتز ( آتم ) ساخته شد . ازمایش هایی که از 20 -24 مه 1944 در میسدروی انجام شد ، به برد 88 کیلومتر دست یافتند . در 4 ژوئیه 1944 توپ میسدروی 8 شلیک ازمایشی انجام داد و یکی از گلوله ها با طول 1/8 متر 93 کیلومتر را پیمود . در طی ازمایش این توپ منفجر شده موجب خاتمه یافتن ازمایش ها گردید . گلوله باران لوکزامبورگ : سرانجام این پروژه به زیر کنترل SS درامد و ژنرال اس اس هانس کاملر دستور داد تا این پروژه در اواخر 1944 برای عملیات حاظر باشد . با کمک والتر دورنبگر یک اتشبار متشکل از دو توپ کوتاهتر به طول تقریبا 50 متر با 12 خزانه جانبی ساخته شد و در اختیار یگان 705 توپخانه ارتش تحت فرمان سروان پاتزیگ قرار گرفت . این توپها در یک تنگ و پوشیده از درخت رود روور در لمپاین در حدود 13 کیلومتری جنوب شرقی المان واقع شده بودند . در همگام اغاز حمله آردن در 16 دسامبر 1944 از سوی فرماندهی ارتش المان در غرب ( OB West ) به کاملر دستور داده شد تا در انتهای ماه شروع به شلیک کند . در 30 دسامبر 1944 توپ اول برای عملیات حاظر بود . در ابتدا 2 گلوله امادگی و به دنبال ان 5 گلوله سوختار شدید در حضور کاملر شلیک شد . شتاب دهانه ای گلوله تقریبا 935 متر بر ثانیه بود . توپ دوم در 11 ژانویه 1945 عملیاتی شد و تا 22 فوریه 1945 حدود 183 گلوله شلیک کرد که اصابت 44 گلوله ان به منطقه شهری تایید شد . این توپها 142 گلوله ای که در لوکزامبورگ فرود امد ، 10 نفر کشته و 35 نفر زخمی بود . در 15 فوریه یکی از این توپها از هم جدا شد و در 22 فوریه با پیشروی یگان های ارتش امریکا به حدود 3 کیلومتری سایت لامپادن ، شلیک توپ دیگر نیز متوقف شد . سرنوشت نهایی : در ژانویه 1945 المانها شروع به استقرار یک اتشبار دیگر از این توپها در بال کردند که برای پشتیبانی از عملیات هجومی نوردویند به سمت بلفورت هدفگیری شده بود . پیش از انکه شکست حمله نورویند این سایت را به خطر بیندازد و این تجهیزات شلیک کنند ، این توپ برداشته شد . طرح های دیگری برای استقرار اتشبارهایی برای گلوله باران لندن ، پاریس ، انتورپ و سایر شهرها وجود داشت اما به سبب وضعیت بد شبکه راه اهن المان و نبود مهمات انها هرگز به کار گرفته نشدند . سرانجام تمامی 4 توپ HDP در کارخانه راشلینگ در وتزلر رها شدند و یگان 705 توپخانه با توپخانه معمولی تجهیز شد . لوله های توپ جدا شده ، قطعات یدکی و مهمات بازمانده بعدا توسط ارتش امریکا به غنیمت گرفته و به ایالات متحده انتقال یافت . در انجا انها را در ازمونگاه آبردین مریلند ازمایش و ارزیابی شده و سرانجام در 1948 اوراق شدند . موزه V-3 : موزه میمویک به بازدید کنندگان امکان می دهد تا از گالری های مختلف ( در طی مراحل مختلف ساخت و اسیب بمباران ) ، بقایای توپها ، یک ماکت مقیاس کوچک V-3 و نمونه هایی از ماشین الات ، سامانه های ریل و ابزار به کار رفته بازدید کنند . این سایت همچنین شامل یادبودهایی برای نیروهای اسیری است که از سوی نازی ها برای ساخت این سایت به کار گرفته شده بودند و همچنین گرامیداشت هوانوردانی است که در طی عملیات انهدام این سایت کشته شدند . منبع مجله جنگ افزارش 89