جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'ارتش اسراییل (idf) . گزارش ، خبر، تحلیل'.
پیدا کردن 1 result
-
اشاره مقاله براي تبيين ميزان تواناييهاي نظامي اسراييل، تنظيم شده است. نويسندة ساختار ارتش اسراييل و ماهيت اهداف تشكيل دهند تفكرات استراتژيك چنين ارتشي را كاملاً در تقابل با ديگر نيروهاي نظامي منطقة خاورميانه تلقي ميكند. وي در ابتدا به بررسي ويژگيهاي تفكر نظامي اسراييل ميپردازد و سپس تأثيرات چنين تفكري را بر بخشهاي مختلف ارتش اسراييل، به لحاظ تعداد نيروها، حجم تسليحات و اهميت استراتژيك آنها، ارزيابي ميكند و عقيده دارد اسراييل قادر است با توجه به قدرت نظامي خويش به مقابله با تمامي كشورهاي عربي منطقه برخيزد، اما استراتژيستهاي اسراييل براي تكميل بازدارندگي و حفظ تفوق تسليحاتي و به منظور جبران كمبود تعداد پرسنل نظامي، توجه ويژهاي به گسترش توان هستهاي و تسليحات اتمي دارند. به نظر نويسنده، از آنجا كه ايالات متحده همواره از دولتهاي عربي خواسته است تا در پي دستيابي به سلاحهاي هستهاي نباشند، دولت اسراييل هرگز به طور رسمي اعلام نخواهد كرد كه داراي زرادخانه هستهاي است، زيرا ابراز چنين مطلبي در سياستهاي خاورميانهاي ايالات متحده، تأثيري كاملاً منفي برجاي خواهد گذاشت و طبعا اين رژيم را نيز با فشارهايي مواجه خواهد كرد. مقدمه: براي اينكه نقش استراتژيك اسراييل در منطقه كامل و تبديل به ابزاري قدرتمند در خدمت امپرياليسم بينالملل «بويژه آمريكا» شود و شريكي كوچك در منافع اقتصادي و استراتژيك امپرياليسم باشد، بايد يك نيروي نظامي توانمند در جهت اجراي اين اهداف استراتژيك در اين كشور به وجود ميآمد، زيرا ياري گرفتن از نيروي نظامي بيگانه در زمينة تحقق بخشيدن به مراحل مختلف دستاندازي به سرزمينها يا مقاومت در برابر ديگر كشورهاي عربي، هر بار منافع مستقيم امپرياليسم را با نيروهاي ملي عرب مواجه ميكرد. يكم. ويژگيهاي عام تفكر نظامي اسراييل فرآيند تأسيس نيروي نظامي اسراييل به نظرية امنيت داخلي اسراييل و اين تفكر كه براي اجراي اهداف استراتژيك و سياسي رژيم صهيونيستي بايد از نيروي نظامي قدرتمند بهره جست، باز ميگردد. با توجه به دو اصل برتري كيفي و بازدارندگي كه دو اصل اساسي در تفكر نظامي اسراييل ميباشد و با توجه به اين واقعيت كه توان كمي نيروهاي نظامي عربي بيش از اسراييل ميباشد، اسراييل تلاش كرد تا ارتش قدرتمندي ايجاد كند كه از برتري كيفي سود جويد و بتواند كمبود نيروي انساني خويش را در برابر برتري اعراب جبران كند. در اسراييل همواره اين پيش فرض وجود داشته است كه در برابر تجمع نيروي نظامي اعراب از برتري تسليحاتي استفاده شود، البته چنين پيفرضي در طول پنجاه سالي كه از تشكيل دولت اسراييل ميگذرد، عملاً تحقق نيافته است. اين كشور در حال حاضر از چنان نيروي نظامي بهرهمند است كه نه تنها توان بازدارندگي همة كشورهاي عربي را دارد، بلكه ميتواند به يك حملة سريع و همه جانبه نيز دست بزند. حمايتهاي نظامي فرانسه و بريتانيا در ابتداي تأسيس اسراييل تا جنگ 1967 و سپس حمايتهاي همه جانبة آمريكا كه تا كنون نيز ادامه دارد در كنار پيشرفت صنايع نظامي داخلي، اسراييل را تبديل به قدرت برتر تسليحاتي در سطح منطقه كرده است. سلاحها و تجهيزات نظامي اسراييل به گونهاي، در كنار ساير عوامل كمك كننده، انتخاب شده است كه ضمن تأمين اصول اساسي انديشة نظامي اسراييل ـ يعني برتري كيفي و بازدارندگي ـ در خدمت يك جنگ سريع و كوتاه مدت باشد، زيرا اسراييل به دليل جمعيت اندك و توان اقتصادي نسبتاً محدود ياراي جنگ طولاني مدت را ندارد. اصل «حملة پيشگيرانه» كه كاملاً با اصل «جنگ كوتاه مدت» منطبق مميباشد، در واقع اين امكان را به اسراييل ميدهد كه ويژگي ژئواستراتژيك «حركت بر خطوط دروني» را به طور كامل در اختيار گيرد. اسراييل با توجه به موقعيت جغرافيايي خود كه از سمت شمال با سوريه و لبنان، از شرق با اردن و از جنوب با مصر همسايگي دارد، ميتواند سريعتر از دشمنانش تمركز قواي خود را در جبهههاي مختلف به وجود آورد. اصول مطرح شده كه چارچوب انديشة نظامي اسراييل را تشكيل ميدهد پس از جنگ 1956، هدف غايي اسراييل، يعني استفاده از ازار نظامي جهت كسب اهداف سياسي را بنيان نهاده است. دوم. بازتاب انديشة نظامي بر تاكتيكهاي رزم و نظاميگري در پرتو اصول انديشة نظامي، اساساً تسليحات متعارف اين كشور بر جنگندههاي بمبافكن و تانك قرار گرفته است. نيروي هوايي با توجه به توان حمله به عمق استراتژيك كشورهاي عربي و فلج كردن نيروي هوايي اين كشورها، بزرگترين نيروي نظامي اسراييل به شمار ميآيد، ضمن اين كه جنگندههاي نيروي هوايي ميتوانند با حملات پيشدستانه فرصت را براي تانكها فراهم آوردند تا بتوانند وارد جبهههاي نبرد شوند و ضمن قطع خطوط ارتباطي دشمن، موقعيتهاي دفاعي اعراب را از بين برده و در مراكز فرماندهي پشت جبهه و لجستيك تشويش و اضطراب ايجاد كنند. جنگ 1967، نمونة كاملي از اين تاكتيك نظامي اسراييل بود، اما شرايط جنگ 1973 تا حدودي از اتكاي مطلق به هواپيما و تانك در انديشة نظامي اسراييل كاست و همكاري ميان تانكها و نيروي زميني وسيعتر شد. همچنين پيشرفتي كمي و كيفي در صنايع نظامي اسراييل در زمينة ساخت موشكهاي ضد تانك و ضد هواپيما و موشكهاي بالستيك زمين به زمين پديد آمد. در همين زمان، نيروي درياي اسراييل نيز متحول شد و براي نفوذ در عمق درياي كشورهاي عربي توانايي بيشتر يافت. اين نيرو براي حمايت از خطوط ارتباطي دريايي اسراييلي در درياي مديترانه و درياي سرخ و حمله به عمق ساحلي كشورهاي عربي اينك كاملاً توانمند است. همچنين اسراييل تقريباً از بدو تأسيس و به طور سري به ساخت سلاحهاي هستهاي روي آورده است تا بدون نياز به چتر هستهاي خارجي، برتري و بازدارندگي مطلقي نسبت به كشورهاي عربي به دست آورد و در بدترين حالات و در كلية زمانها امنيت خويش را فراهم كند. سوم. نشانههاي پيشرفت كنوني تفكر نظامي اسراييل در درون ساختار نظامي اسراييل در حال حاضر اين بحث وجود دارد كه تفكر نظامي به سطحي ارتقا يابد كه همسان با پيشرفتهاي نظامي اين رژيم و كشورهاي منطقه باشد. البته بخش اعظم چنين بحثهايي به صورت كاملاً محرمانه دنبال ميشود. در اين خصوص، اسحاق مردخاي وزير دفاع اسراييل در 29 ژوئن 1998 اظهار داشت كه در درون ساختار نظامي اسراييل اينك گفت و گوهايي در حال جريان است تا انديشة نظامي اسراييل مدرن گردد و به زودي نتيجه اين گفت و گوها و مذاكرات به دولت ارائه خواهد شد. روزنامة هآرتص كه اين گفتههاي را به چاپ رسانده است، در همين خصوص نوشت، مردخاي شجاعت به خرج داد و اين موضوع را در پاسخ به سخنان ژنرال ماتان ويلناي (54ساله) كه گفته بود انديشة نظامي اسراييل نياز به تحول دارد و پاسخگوي مشكلات دفاعي اسراييل نيست، مطرح ساخت. شايان ذكر است كه ژنرال ويلناي نامزد تصدي پست رياست ستاد مشترك ارتش به جاي ژنرال امنون ليبكن شاحاك و رقيب ژنرال شائول موفاز (50 ساله) براي رسيدن به اين مقام در 9 جولاي 1998 بود. اين روزنامه در ادامه افزوده بود: «ارتش اسراييل در آستانة از دست دادن توان نيروي ضربتي خويش به خاطر كهنگي انديشة نظامي و فرسودگي تجهيزات جنگي است.» جوهر گفتههاي ويلناي حاوي نكتة جديدي نيست، زيرا پيش از اين نيز ژنرال بازنشسته «اسراييل تال»، مشاورز وزير دفاع و فرمانده سابق يگان زرق پوش، قبل و بعد از جنگ 1967 و فرماندهي كه در اين جنگ نقش بارزي در جبهة مصر ايفا كرد و تحولي در شيوههاي جنگي پديد آورد، و به دنبال وي، كارشناسان ديگري نظير ژنرال اسحاق بن اسراييل نيز اظهار كردند كه اينك در عصر موشكهاي دوربردد قرار داريم و اسراييل در معرض حملات موشكي از سوي كشورهاي عربي و اسلامي كه مرز مشتركي با اسراييل ندارند قرار گرفته است و لذا تحول انديشة نظامي، كه توسط بن گوريون وايگال آلون و شركايشان در زمان تدسيس ارتش دفاعي اسراييل، شكل گرفته است، ضروري به نظر ميرسد. هر چند وضعيت مردم شناختي و توازن قوا در منطقه به شكل سابق باقي مانده است، ولي پيشگامان انديشة نظامي اسراييل براي تدوين چنين انديشهاي متأثر از جنگهاي 1948 و جنگ جهاني دوم بودند.» اين روزنامه ميافزايد: «براي اسراييل كماكان بازدارندگي اهميتي حياتي دارد. به عبارت ديگر، هنوز به اطلاعات و نيروي هوايي تأكيد ميشود هر چند كه به توازن ميان نيروهاي مختلف نظامي نيز توجه بيشتري شده است، يعني ايجاد ساختاري دفاعي متشكل از موشكهاي بالستيك، موشكهاي ميان برد، هواپيماها، سيستمهاي پيشرفتة دريايي و زميني در كنار تجهيزات لجستيك كه اين توان دفاعي را حفظ كند.» به عبارت ديگر، تعيين نسبتي جديد در توازن ميان نيروهاي مختلف ارتش اسراييل به جاي نسبت كنوني و توجه بيشتر به تانك، زره پوش و نفربر مدّنظر قرار گرفته است. روزنامة مزبور، تفكرات موافق با تحول انديشة نظامي سنتي اسراييل را اين چنين مطرح ميكند: «در اين تغييرات مطرح شده به معادلات در «حمله در مقابل دفاع» و «آتش توپخانه در برار مانور» توجه شده است. همچنين به اين واقعيت كه براي به خدمت گرفتن سلاحهاي پيشرفته و گرانقيمت آمريكاي، دلارهاي كافي موجود نميباشد و كسري بودجة زيادي براي گسترش و تقويت سلاحها و وسايل دفاعي سرّي اسراييل به چشم ميخورد، توجه ويژهاي شده است. دولت، وزير دفاع و رييس ستاد مشترك براي اتخاذ تصميماتي كه اولويتهاي مربوط به دگرگوني و تحول نيروهاي مسلح را تعيين كند، مسئوليت دارند.» اين روزنامه جهت توضيح مسئوليت دولت اسراييل مبني بر اينكه اسحاق مردخاي وزير دفاع و نتانياهو، نخستوزير [سابق.م] بايد به اجراي اين تحولات توجه كنند، نوشت: «آنها ميتوانند سياست صلحي را در پيش گيرند كه دولتهاي مخالف را از اردوگاه، دشمن خارج كند و سپس با استفاده از موقعيت، فرصتهاي تقويت ارتش دفاعي اسراييل افزايش يابد. همين روزنامه در مقالة ديگري كه تحت عنوان «نقشة تدافعي جديد در حال ديدن روشنايي است» در همان روز به چاپ رسانده بود، اعلام كرد كه فرماندهان سازمان نظامي اسراييل مرحلة نخست نقشة كلّي تحول استراتژي دفاعي دولت عبري، يعني انديشة نظامي را كه از ژانوية 1998، در جلسات گفت و گوي سرّي كه توسط ديويد عفري معاون اول وزير دفاع در امارات افال واقع در مركز اسراييل ترتيب يافته بود، به اتمام رساندند. در پايان مرحلة نخست اين گفت و گوها، سندي تهيّه شده است كه الگوهاي پايهاي پيشنهادي براي استراتژيي دفاعي اسراييل را مطرح ميكند و اخيراً اسحاق مردخاي با آن موافقت كرده است. بر پايه اين سند پنج گروه كاري تشكيل شده است؛ دو گروه براي بحث و بررسي مسايل ژئوپليتيك بينالملل مثل پايان جنگ سرد و مشكلات خاورميانه و سه گروه ديگر براي بحث و بررسي مسايل داخلي اسراييل نظير نيروهاي مسلح و تحولات اقتصادي و اجتماعي اسراييل. در ادامة مطالب مذكور، ديويد عفري، معاون اول وزير دفاع ابراز كرد: «از ابتداي اين دهه، تغييرات عميقي نظير پايان جنگ سرد، جنگ خليج فارس، حمله با موشكهاي زمين به زمين به اسراييل و عمليات صلح خاورميانه به وقوع پيوسته است، اين تحولات نه تنها باعث مدرنيزه كردن استراتژي دفاعي اسراييل شده است، بلكه ساختار چنين استراتژي را نيز دگرگون كرده است.» در 5 جولاي 1998، روزنامة اورشليم پست نوشت، ژنرال «اسراييل تال» در يكي از گردهماييهاي كنفرانس مشورتي گفته است: «اسراييل بايد از توان خويش براي حمله به دشمنانش و همچنين براي انتخاب حملة پيشگيرانه و استفاده از آن، محافظت كند.» شايان ذكر است كه اين ژنرال اسراييلي انديشة رزم با نيروي همة تانكها را كه به نقش مستقل نيروي تانكها توجه ميكند، در تاكتيكهاي نظامي معاصر مطرح كرده است. وي از 1 نوامبر 1964 فرماندهي نيروهاي زرهپوش را در اختيار داشت و پس از جنگ 1967 به فرماندهي ارتش اسراييل منصوب شد. اين روزنامه ميافزايد، تال در همين كنفرانس اظهار كرده است كه اختصاص بودجة كلان از سوي دولت جهت ساخت موشكهاي تدافعي «آرو» به منظور ايجاد سپري بزرگ در مقابل ضد موشكهاي بالستيك دشمن با نيازهاي دفاعي كشور همخواني ندارد. اورشليم پست به نقل از تال مينويسد: «يكي از مسايلي كه باعث نگراني من شده است، اين است كه تصميمگيرندگان سياسي كشور كاملاً معتقدند كه دفاع قويتر از حمله است. اين اعتقاد خطرناكي است. اعراب ميتوانند وضعيت دفاعي خويش را تحمل كنند، ولي ما نميتوانيم، زيرا نيروهاي ذخيرة كافي براي چنين منظوري در اختيار نداريم.» وي با اشاره به اهميت متحول كردن تانكهاي اسراييلي «ميركاوا» گفت: «تنها تكيه به نيروي هوايي در جنگهاي آينده امري بسيار خطرناك است. در جنگ 1973، نيروي هوايي در هفتمين روز جنگ تقريباً از كار افتاد، در حالي كه تانكها توانستند در ميان نيروهاي مصري نفوذ كنند.» در آخرين هفتة سال 1998 كارگاهي متشكل از 15 ژنرال براي بررسي نتايج كميسيون 31 نفرة كنفرانس مشورتي براي مدت سه روز تشكيل گرديد و تصميمات متعددي در خصوص تحول انديشة امنيت و ساختار ارتش اسراييل براي ورود به قرن بيست و يكم گرفته شد. ژنرال شائول موفاز رييس ستاد مشترك ارتش در 12 ژانوية 1999 به طور خلاصه اين تصميمات را اين چنين اعلام كرد: 1. كاهش تعداد نيروهاي ذخيره؛ افزايش نيروهاي اصلي جهت آمادگي بيشتر براي مقابله با هر حملة ناگهاني كه در آن از موشكهاي بالستيك استفاده شود؛ لغو 2000 شغل دايمي در ارتش كه شامل 8 درجة ژنرالي و 20 درجة سرهنگي ميشود، تا از اين طريق بودجة لازم براي تهية سلاح و ابزارهاي پيشرفته فراهم گردد و ارتش از حجم كمتر و توان بيشتري برخوردار شود و بتواند موشكهاي ضد موشك بالستيك مجهزي را تهيه نمايد؛ فرماندهي نيروهاي زميني مسئوليت ارتش زميني را در كليه زمينههاي تمريني و ساماندهي بر عهده ميگيرد و بر مراكز فرماندهي ديگر مناطق كشور اشراف و اهداف داشت تا رياست ستاد مشترك بتواند در ايجاد هماهنگي بين بخشهاي مختلف نيروهاي مسلح و اجراي مأموريتهاي استراتژيك و متحول كردن انديشة نظامي، فراغت بيشتري داشته باشد. از همين اندك اطلاعاتي كه مطبوعات اسراييل دربارة تحولات انديشة نظامي درج كردهاند، ميتوان فهميد كه انديشة نظامي جديد اين كشور با شرايط و تحولات منطقهاي و بينالمللي پس از جنگ سرد، حملة موشكي عراق به اسراييل در جنگ خليج فارس 1991 و تحولات مربوط به عمليات صلح خاورميانه از سوي كشورهاي عربي، كاملاً همخواني دارد، اما با توجه به اختلاف نظر موجود ميان طرفداران نظريههاي امنيتي پيشين كه هنوز قدرت را در ارتش اسراييل در اختيار دارند و طرفداران انديشة نظامي جديد، هنوز تحولات و تفاوتهاي به وقوع پيوسته، مشخص نشده است. در واقع اين اختلاف نظرها پس از جنگ 1973 آغاز شد و در توازن ميان بخشهاي مختلف ارتش اسراييل تأثير گذاشت، به طوري كه حجم و نقش نيروهاي پيادة مكانيزه توپخانة نيروي زميني افزايش يافت، اما كماكان اين مسئله كه اساساً ارتش اسراييل متكي به نقش اساسي تانكها ميباشد، محفوظ باقي ماند. ضمن اينكه حجم و مدل تجهيزات دفاع ضد تانك و هواپيما و اخيراً ضد موشكهاي بالستيك نيز افزايش پيدا كرده و موشكهاي بالستيكي نيز در انواع مختلف وارد تسليحات اسراييل شده است. همچنين به خريد جنگنده پيشرفتههاي نظير «اف ـ 15» و زيردريايي و كشتيهاي جنگي براي متحول كردن نيروي دريايي توجه شده است. با اين وصف، هنوز اعتقاد داريم كه اندية نظامي اسراييل نميتواند به طور اساسي از يك نيروي دفاعي به يك نيروي تهاجمي تغيير يابد، زيرا چنين تغييري با تواناييهاي استراتژيك اسراييل در تناقض ميباشد، ضمن اينكه با اهداف سياسي و دليل اصلي تأسيس چنين دولتي در قلب جهان عرب نيز در تعارض خواهد بود. سخناني هم كه از طريق رسانههاي گروهي درز پيدا كرده است، هراس اين رژيم را از تسليحاتي همچون موشكهاي بالستيك سوريه، مصر و ايران نشان ميدهد. به همين دليل، بخش اعظم تلاشهاي فني و پولي اسراييل با همكاري كامل ايالات متحدة امريكا صرف ايجاد تشكيلات وسيعي از موشكهاي ضد موشك و هواپيماهاي بدون خلباني كه قادر به كشف پرتاب هر نوع موشك بالستيكي و نابود كردن آن در بالاي سر پرتاب كنندگان موشك و فعاليتهايي از اين قبيل ميشود. در همين زمينه، اسراييل با همكاري ايالات متحدة امريكا كوشش ميكند تا سلاحي ليزري براي مقابله با موشكهاي «كاتيوشا» كه مقاومت ملي لبنان از آن براي جلوگيري از حملات اسراييل عيه شهروندان لبناني استفاده ميكند، تهيّه و توليد كند. در ادامه به صورت خلاصه بخشهاي مختلف نيروي نظامي اسراييل را مورد مداقه قرار خواهيم داد. عنوان تاپیک اصلاح شد! کلیه تاپیک های مربوطه ادغام شدند! مبحث به بخش مربوطه منتقل شد! sina12152000