جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'بمب افکن پنهانکار لاکهید سینیور پگ ( lockheed senior peg )'.
پیدا کردن 1 result
-
شاید به این دلیل که به طور کاملا سری ساخته شد و طراحی شده بود تا نامرئی باشد , در ان لحظه ای که می توانید یک بمب افکن استیلث را ببینید تصویری فراموش نشدنی در ذهن شما نقش می بندد . این داستانیست از سرگذشت Senior Peg , که چگونه پا به عرصه ی وجود گذاشت و از طالعی که گرفتارش بود پهنه ی آسمان را بدرود گفت و چرا امروز مجددا به ان نیازمندیم . بعضی هواپیما ها به قدری پرآوازه اند که نوشتن در موردشان نیاز به هیچ مقدمه چینی ای ندارد , مانند پی-51 موستانگ و اف-14 تامکت که همانقدری که بخشی از تاریخ نظامی هستند به جزئی از فرهنگ عمومی نیز تبدیل شده اند . اما در این میان نوعی از هواپیما هستند که به قدری ظاهرشان متمایز و قابل شناسایی و در عین حال تهدید امیز است که در لحظه ای که انها را رویت می کنید بیش از 2 کلمه بر زبان شما جاری نمی شود : STEALTH BOMBER این گران قیمت ترین و پیچیده ترین وسیله ی پرواز درون اتمسفری ست که تا کنون ساخته شده . این بومرنگ عظیم از مرگ و تخریب به قدری شمایل آینده نگارانه ای دارد که تقریبا غیر قابل باور است که بپذیریم 2 و نیم دهه از جولان شبح وار ان در اسمان کره ی خاکی می گذرد . شکل و شمایل منحصر به فرد و کاملا نفس گیر B-2 چنان محکم و عمیق بر ذهن ها نقش بسته است که بسیار سخت است بتوانیم باور کنیم این بمب افکن استیلث می توانست امروز چیزی متفاوت از این باشد . اما حقیقت این است که بال پرنده ی شاهکار نیروی هوایی می توانست دارای یک دم بلند , اسمانه ی دو وجهی و یک لوگوی Lockheed Skunk Works روی اهرم کنترل باشد . تکنولوژی استیلث حرکتی خزنده را از گمنامی و ابهام تا رسیدن به سایه ها ی تاریک دفاتر فوق سری طراحی هواپیما در امریکا در اواسط دهه ی 70 میلادی طی کرد . یک گروه کوچک اما در حال رشد درون اژانس پروژه های تحقیقاتی پیشرفته ی پنتاگون , خواستار بررسی امکان ساخت هواپیمایی تاکتیکی بود که در برابر دید رادار ها نامرئی باشد . این برنامه ی رقابتی eXperimental Survivable Tactical " XST " نام گرفت , که در عرصه ی رادار گریزی بهترین طراحان هواپیما های نظامی امریکا را به چالش و میدان کارزار طلبید . هدف بسیار ساده و روشن ترسم شده بود , هر طراحی کانسپت از یک هواپیمای تاکتیکی به شرط انکه چشمان رادار ها را یارای کشف ان نباشد . یک سفارش بزرگ ان هم در دوره ای که بازتاب رادار از اشکال پایه و اساسی بحثی داغ و چالش بر انگیز بود . در نهایت طرح واحد خط شکن کمپانی لاکهید , اسکانک ورکز , بر سازنده ی افسانه ای هواپیما , نورث روپ , برتری یافت . مابقی ماجرا بخشی از تاریخ است , و همانند داستان برنامه ی بمب افکن پیشرفته ی تاکتیکی , بازنده ی ان رقابت به دلیل خیلی ساده ای متحمل شکست شد , به این دلیل که کانسپت انها خیلی از زمانشان جلوتر بود ! در اواخر دهه ی 70 تیم اسکانک ورکز پس از برنده شدن برنامه ی XST به سرعت می تاخت , و سرگرم بررسی و پردازش اطلاعات بدست امده از پرنده ی دست ساخته ی شان , اثبات گر تکنولوژی Have Blue بود . پرنده ای با ظاهر پیکانی شکل که مستقیما بر اساس مدل کامپیوتری انها hopeless diamond که برگ برنده ی شان بود , طراحی شده بود . در نهایت موفقیت هواپیمای اثبات گر Have Blue دست اور چشم گیر F-117A Nighthawk را در پی داشت . اما یک تصمیم مهم دیگر نیز در نیروی هوایی وجود داشت که باید قبل از تایید طرح نهایی گرفته می شد . در میانه ی میدان 2 نمونه ی پیشنهادی هواپیمای تاکتیکی پیشرفته ATA وجود داشت که اسکانک ورکز پس ار برنده شدن برنامه ی ATX و انجام تست ها روی Have Blue , در مقابل نیروی هوایی قرار داده بود . ATA-A در ابعاد یک جنگنده با 450 مایل برد عملیاتی بود , با یک خلبان و حدود 5 هزار پوند ظرفیت حمل . ATA-B یک بمب افکن منطقه ای بزرگتر بود که برد عملیاتی ان 1150 مایل بود , 2 سرنشینه بود و می توانست 10 هزار پوند سلاح هدایت پذیر نقطه زن حمل کند . ATA-B حتی از سوی اسکانک ورکز به عنوان مستعد جانشینی بمب افکن بال متغییر F-111 Aardvark مطرح شد . در انتها نیروی هوایی پیشنهاد ارزانتر و کم ریسک تر را برگذید , هواپیمای کوچتر ATA-A , چرا که انها مایل بودند تا با بودجه ی سیاه این برنامه بتوانند به تعدادی جت تولید کنند تا ما حصل برنامه تاثیر گذار و ارزشمند باشد . نتیجه ی این تصمیم کلیدی F-117A Nighthawk بود که امروزه نیز به همین نام شناخته می شود . Ben Rich ابداع کننده و عنصر محرک تیم مدیریتی اسکانک ورکز , که به عنوان طراح هواپیماهای افسانه ای استیلث و پدر بزرگ طراحی استیلث شناخته می شود , مدتی بعد به نیروی هوایی بازگشت , این بار یه عنوان فرماندهی استراتژیک هوایی , و طراحی یک نمونه ی بهینه سازی شده از بمب افکن تهاجمی بزرگتر انها ATA-B را بر عهده شان گذاشت . نیروی هوایی و دولت کارتر که به شکل بحث برانگیزی برنامه ی B-1A را لغو کرده بود که بخش مهمی از دلایل ان پیشرفت های ذکر شده در تکنولوژی استیلث بود , ایده ای مشابه بن ریچ داشتند . در حقیقت دولت کارتر که اعتقاد عمیقی به تکنولوژی استیلث داشت قول بازگشت مجدد این برنامه را داده بود , متحمل دردسرهای زیادی برای لغو کردن برنامه ی جنجالی B-1A شد و حتی نتوانستند به خبرنگاران و رسانه ها توضیح دهند که در حال کار و تمرکز ویژه بر روی یک تکنولوژی خط شکن که تغییر دهنده ی میدان بازی خواهد بود هستند , چرا که تکنولوژی استیلث و تمام موارد مربوط به ان در ان زمان به شدت طبقه بندی شده بود . پس از انکه اجماع حاصل شد که بمب افکن استیلث یک گزینه ی راهبردی مناسب و امکان ساخت ان فراهم است , شروع حرکت این برنامه تقریبا بلافاصله اغاز شد . نیروی هوایی به دنبال چیزی برای جایگزینی اف-111 نبود , بلکه به دنبال هواپیمایی برای جایگزینی برای پروژه ی به تازگی لغو شده ی B-1A و حتی سلطان کهنه کار دهه ی پنجاهیشان B-52 بودند . انها خواستار یک بمب افکن سنگین , برد بلند و با قابلیت اختفا و بقا پذیری بالا بودند و همچنین می خواستند این بمب افکن همچون پرنده ی کوچک Have Blue در برابر رادار ها نامرئی باشد . دهه ی جدیدی اغاز شده بود و برنامه با نام بمب افکن با فناوری پیشرفته (ATB) به حرکت خود ادامه داد . طرح های دو رقیب به مرحله ی فینال رسید تا یکی از انها برنده ی نهایی باشد . همان 2 رقیبی که برنامه ی XST را به انجام رسانده بودند , نورث روپ و لایکهید , یکبار دیگر رویاروی یکدیگر قرار گرفته بودند , اما این بار در یک معرکه ی بزرگ , چه از لحاظ فیزیکی و چه اقتصادی . نیروی هوایی به دنبال به خدمت گرفتن 132 فروند بمب افکن استیلث در طی قریب 20 سال بود . هر دو رقیب به خوبی می دانستند که هر کدامشان که برنده ی این برنامه شوند به لحاظ تئوری تمامی ناوگان بمب افکن سنگین نیروی هوایی را از 1990 تا هزاره ی پس از ان را به نام خود می زد , و حتی شاید تا ابد ! با در نظر گرفتن ابعاد هواپیما و تعدادی که نیروی هوایی به دنبال به خدمت گرفتن ان بود هر دو تیم سازندگان دیگری را برای تولید به همکاری گرفتند . اسکانک ورکز با Rockwell که به تازگی برنامه ی B-1A را از دست داده بود همراه شد , و نورث روپ به همراه بوئینگ تیم خود را تشکیل داد . نورث روپ هنوز از برنده شدن لاکهید در برنامه ی XST که به ان اجازه داده بود با ساخت F-117A عنوان سازنده ی اولین بمب افکن استیلث را از ان خود کند دچار تلخ کامی بود . علاوه بر ان , توانایی نورث روپ برای طراحی یک هواپیمای کم پیدا در طی نیم دهه ی قبل از ان یا در واقع از بعد از پروژه ی XST دچار یک جهش کوانتومی شده بود . به مدد مدل سازی های کامپیوتری و تحقیقات بیشتر , نورث روپ یکی از باور ناپذیر ترین و فهم ناپذیر ترین هواپیماهای همه ی تاریخ را به میدان فرستاد , هواپیمای ازمایشی نظارت بر میدان نبرد BSAX , که به نام معروف تر Tacit Blue شناخته می شود . این نسخه ی تجربی و استیلث از "اتوبوس مدرسه ی فضایی ها" , با بال هایی که فناوری هایی را به اثبات می رساند مه نتیجه ی انها را امروز در دنیای اطرافمان می بینیم , حدود 30 سال پس از اولین پرواز ان . در سمت دیگر رینگ مبارزه ی بمب افکن تاکتیکی پیشرفته اسکانک ورکز قرار داشت , که نسبت به نورث روپ تجربه ی خیلی بیشتری در به تولید رساندن و کار کردن با عجایب پیرامون یک هواپیمای استیلث عملیاتی داشت . کانسپت ها و تنها یک اثبات گر یک چیز بود , ساختن یک هواپیمای کم پیدا که به لحاظ اقتصادی به صرفه باشد , به پرواز در اوردن و تعمیر و نگه داری از ان در مقیاس انبوه به کلی تجربه ی تخصصی متفاوتی بود . نیازمندی ها برای سوپر بمب افکن جدید اشکارا قابل توجه بود . هواپیما می بایست با حمل 20 تن بمب و بدون سوخت گیری مجدد برد 6 هزار مایل را طی میکرد . همچنین داشتن بازتاب راداری بسیار ناچیز به طور ویژه مورد توجه قرار گرفته بود و سایر اقدامات لازم برای کاهش کشف پذیری نیز در دستور کار قرار داشت , از جمله پوشاندن یا از بین بردن رد حرارتی مادون قرمز نیز باید در طراحی ایرفریم گنجانده می شد . این نیازمندی های منحصر به فرد , به همراه قدرت پردازش رایانه ای که در ان زمان در دسترس بود , و واقعیت های ساده و قدیمی فیزیک , تیم ها را به حرکت و سرمایه گذاری در مسیر های طراحی مشابه رهنمون ساخت . در حقیقت در طول فاز طراحی برنامه یک مقام وزارت دفاع درگیر با دفتر طراحی ATB پنتاگون مدلی از کانسپت لاکهید را مشاهده کرد در حالی که در تاسیسات اسکانک ورکز در بوربانک بود و از انها سوال کرد چگونه توانسته اند به نسخه ای از طرح نورث روپ دست یابند ؟! ترکیب برد بلند , ظرفیت حمل زیاد و الزامات کم پیدایی باعث شده بود دو تیم روی فضای مشابهی اقدام به طراحی و پردازش کنند . این همچنین نشانه ای از این است که در ان زمان حقیقتا طراحی هواپیمایی با این توانایی ها و خواسته های ایرودینامیکی چگونه و چه حد چالش بر انگیز بوده است . بدون در نظر گرفتن شباهت ها , هر کدام از هواپیما ها واقعا منحصر به فرد بودند . طرح لاکهید با کد Senior Peg و طرح نورث روپ با کد Senior Ice نام گرفت . Senior Peg کاملا محصولی مربوط به همان مقطع زمانی بود که اسکانک ورکز ارائه داده بود , همراه بسیاری از ویژگی های نایت هاوک که گسترش پیدا کرده و با یک پلت فرم بال پرنده ترکیب شده بود . شیشه های کاکپیت ان چند وجهی شده بودند . بخش بالایی بدنه مسطح بود و یک صفحه ی شبکه ای ورودی های هوا را می پوشاند . بال ان شبیه پهپادهای مدرنی بود که امروزه می بینیم و زاویه ی عقب رفتگی ان از بخش جلویی بدنه کم تر بود . با این حال چیزی که طرح لاکهید را نسبت به رقیب متمایز می کرد سکان کوچک V شکلی بود که در انتهای یک دم باریک قرار داشت . کانسپت دارای ظاهر عجیبی بود ولی در واقع بازتابی از راهبرد طراحی لاکهید بود , اینکه هواپیما را به کوچکترین و ارزان ترین حالتی بسازیم که کف نیازمندی های مطرح شده در برنامه را نیز پوشش دهد . به بیان دیگر , لاکهید فکر می کرد نیروی هوایی مزیت های عددی را به قابلیت های اضافی ترجیح می دهد , همان گونه که تیم چنین انتخابی را در ارائه ی ATA-A و ATA-B به نیروی هوایی در چند سال قبل از ان دیده بود . در همین حال نورث روپ به کار غیر قابل درکی که همیشه انجام میداد ادامه داد , بهبود دادن طراحی یک خم استیلث , و تصمیم گرفت تا یک بال پرنده ی غول پیکر عجیب و غریب بسازد . چیزی که Jack Northrop , بنیان گذار کمپانی , دیوانه وار برای حدود نیم قرن شیفته ی ان بود . گفته شده هنگامی که تیم مدیریتی نوث روپ مدلی از بمب افکن استیلث را به جک که در اواخر عمرش وضع سلامتی رنجوری داشت نشان دادند , او با لذت گریه کرد . بال پرنده حقیقتا تبدیل به "موبیدیک" جک نوث روپ شده بود , و قدرت پردازشی کامیوترهای مدرن در نهایت ان را با بال های فوقالعاده کارامد شکار کرده بود , اما تا حدی باطراحی ناپایدار . سیستم پرواز با سیم , رایانه ای بود که فرمان های خلبان را تفسیر می کرد و سپس برای سطوح کنترلی مشخص می کرد تا به ترتیب چه کاری را انجام دهند تا نتیجه ی مورد درخواست ارائه گردد . در حالی که این هواپیمای ذاتا ناپایدار همواره در سمت درست قرار بگیرد , این امر باعث می شد تمام مشکلات مرتبط با پایداری که چنین طراحی با ان دست به گریبان بود از میان بروند . بال پرنده ی بزرگ کمپانی نورث روپ Senior Ice نام گرفته بود این کانسپت ظرفیت حمل مازاد و بردی بیشتر از انچه در نیازمندی های برنامه قید شده بود را فراهم می کرد . علاوه بر ان به دلیل اینکه هواپیما بزرگتر بود و سطوح کنترلی اش مساحت خیلی بیشتری داشتند , طرح نورث روپ یک بال پرنده ی کامل و واقعی بود (بر خلاف طرح لاکهید که نیازمند دم و سکان وی شکل بود) , که ان را از هرگونه دم و سکان عمودی بی نیاز می کرد . بر اساس برخی گزارش ها شکاف elevon ها روی بال ها , به همراه تنظیمات قدرت دیفرانسیل , طرح نورث روپ را قادر می سازد تا کاهش پایداری سمت و کنترل yaw (انحراف افقی) به دلیل فقدان دم , را جبران کند . تیم نورث روپ با جامه ی عمل پوشاندن به بزرگترین ارزوی موسس کمپانی انرژی زیادی گرفته بود , انها عزمشان را جزم کرده بودند تا دوباره عرصه ی رقابت را به لاکهید واگذار نکنند . رقابت بین 2 کمپانی شامل , داکیومنت هایی که ویژگی های طراحی هایشان را به صورت تئوری با جزئیات کامل تشریح و تفسیر می کرد و مجموعه ای از تست های تونل باد بود که در نهایت در می 1981 در pole off خاتمه یافت , درست همانند روال برنامه ی XST . در انجا مدل هایی از هر دو طرح در برابر امواج رادار در باند های مختلف و از زوایای مختلف تست شدند . برخی گفته ها حاکی از ان که تعدادی تست پروازی نیز از یکی از اثبات گرهای یکی از کمپانی ها گرفته شده است . هر دو تیم به طرح هایشان بسیار افتخار می کردند اما رقابت نسبت به XST که چند سال قبل اجرا شده بود بسیار نزدیک تر دنبال می شد . بالاخره نتایج اعلام شد , نورث روپ برای ساخت بمب افکن پیشرفته انتخاب شد . لایکهید گمان می کرد در تست های راداری مچ نورثروپ را خوابانده است و همچنین طرحی ارزانتر ارائه داده که با توجه به تجربیاتی از نایت هاوک بدست اورده ریسک های بسیار کمتری دارد فلذا با نتیجه ی اعلام شده مخالفت کرد . نوثروپ شکایت لاکیهد را رد و تیم مدیریتشان بیان داشت نه تنها سینیور ایس دارای سطح مقطع راداری کمتری بوده بلکه راندمان و قابلیت های بیشتری را در تست ها از خود نشان داده است . طرح بدون دم نوثروپ بهره وری بیشتری داشت , طبق انچه ادعا شده 5 تا 10 درصد به لحاظ کارایی ایرودینامیکی , و ارائه ی راه حل برای کاهش بازتاب راداری , که در برنامه ی XST این روش ابداع شده بود و در Tacit Blue به بلوغ رسیده بود , عملکرد بهتری ثبت کرده بود . همچنین در قرار گیری برابر چند باند راداری هم زمان نتایج بهتری از خود نشان داده بود . همچنین این توانایی رادار گریزی " broadband " , اگر چه در بعضی زوایا در برابر برخی باند های فرکانسی در انحراف امواج کارایی کمتری داشت , تصور می شد در برابر پتانسیل راداری اینده ی دشمنان برای کشف اهداف رادارگریز بتواند مقاومت بیشتری از خود نشان دهد . نوث روپ همچنین وقتی که پای یکپارچه سازی سنسور ها با طرح اش به میان می امد بر لاکهید برتری داشت . Tacit Blue یک پلتفرم نظارتی تقریبا نامرئی در دید رادارهای بود . نورثروپ گام بلندی برداشته بود نه فقط اینکه کشف هواپیما را سخت کند , بلکه انتشار راداری از Tacit Blue را تقریبا به حد غیر قابل کشف رسانده بود . این با توجه به اینکه ATB در برابر ارایه های راداری عظیم و قدرتمندی به میدان فرستاده می شد یک مزیت بسیار مهم بود . داشتن تکنولوژی استیلث بی خاصیت می شود اگر انتشار راداری شما مکان یا حتی محدوده ی حضور شما را لو دهد . این به صورت استعاری مانند این است که شما در وسط یک زمین فوتبال به صورت نامرئی حضور داشته باشید درحالی که از شدت بلند جیغ زدن حنجره ی خود را پاره میکنید , همه متوجه حضور و مکان شما می شوند به رغم اینکه شما را نمی بینند . ممکن است پیدا کردن شما کمی سخت باشد اما با وجود کسانی که در میانه ی میدان هشدار و اطلاع می دهند طولی نمی کشد که لو می روید . بال پرنده ی نورث روپ از هواپیمای لاکهید بزرگتر بود , ظرفیت حمل و برد بیشتری هم داشت , و البته گران تر هم بود . خیـــــــــلــــــــی گران تر . لاکهید تخمین زده بود پس از قرار گرفتن Senior Peg در خط تولید بهای هر فروند 200 میلیون دلار تمام شود (به ارزش ان زمان) . عددی که تیم بن ریچ در اسکانک ورکز پس از به خط تولید بردن نایت هاوک خیلی در مورد ان مطمئن بودند . پیشنهاد نورثروپ حدود 2 برابر این رقم بود . و این هنوز مربوط به اوایل دوره ی ریگان بود , زمانی که هزینه های دفاعی در حد یک سوپر نوا ( ابرنواختر – مرگ همراه با انفجار عظیم یک ستاره ی بسیار پر جرم-مترجم ) بود . در طول این دوره که بزرگترین سرمایه گذاری های نظامی امریکا در ان انجام شد , وزارت دفاع دیگر مشتاق راه حل های مقرون به صرفه نبود . انها خواهان قابلیت های افراطی حتی با صرف هزینه های سرسام اور بودند . بنابر این همان گونه که امروز بدان واقفیم نورثروپ برای ساخت بمب افکن B-2 برگزیده شد . با نگاهی به گذشته این خیلی سخت است که بگوییم نیروی هوایی انتخاب درستی انجام داد . B-2 گنجینه ی امریکاست اما موجودی این هواپیما تنها 20 فروند است , که اکثریت انها هم در حال طی کردن دوره های تعمییر و نگه داری , رزرو برای اماده باش اتمی , یا ارائه ی وظایف ازمایشی در زمان های مختلف هستند . نیروی هوایی نیازمندی های فراست مدارانه سطح پایینی را در برنامه ی ATB وارد کرده بود , که نتیجه ی ان به صورت وزن بیشتر و پیچیدگی زیاد در طراحی B-2 خود را نشان داد . این امر همچنین ارتقاع پروازی در نظر گرفته شده برای هواپیما را از 60 هزار پا به 50 هزار پا تنزل داد . علاوه بر این دولت ریگان طبق وعده ی انتخاباتی اش B-1 را با سرعت محدودی در خط تولید قرار داد , البته نسخه ی نسباتا رادار گریز ان را تحت عنوان B-1B , بنابر این هیچ نیاز مهم و فوری به ATB وجود نداشت و بودجه ای که صرف ATB شد می توانست برای بمب افکن در دسترس تر B-1B هزینه شود . مساله ی بعدی بی تجربگی نوثروپ در به تولید انبوه رساندن یک هواپیمای استیلث بود . این هواپیما پیچیده ترین هواپیمایی بود که در طول تاریخ ساخته شده بود , با هزاران قطعه ای که با هیچ هواپیمایی که قبل از ان ساخته شده بود مشترک نبود . بیش از 3500 پیمانکار فرعی کامپونت ها را برای این برنامه برای نورثروپ فراهم می کردند , که همچنین پیچیدگی لجستیکی خط تولید را نیز افزایش می داد . در اثر موانع موجود قیمت هر فروند از این بمب افکن نرخ صعودی گرفت . و این امر با این حقیقت که تولید B-1B در حال بلعیدن سریع و نگران کننده ی بودجه ی نیروی هوایی بود توامان شده بود , و حال انکه نشانه های روشنی از اینکه جنگ سرد در حال ذوب شدن است نمایان شده بود که همگی کنگره را واداشت تا سفارش خرید B-2 را به 75 فروند محدود کند . این کار بهای هر فروند از این بمب افکن را به میزان سرسام اور یک میلیارد دلار برای هر فروند رساند . در ان زمان که جنگ سرد رو به پایان و پرچم های صلح در حال افراشته شدن بود , تعداد نهایی خرید B-2 توسط کنگره به 21 فروند کاهش یافت . این تصمیم بهای هر فروند از این بمب افکن را به رقم اعجاب اور 2 میلیارد و 200 میلیون دلار برای هر فروند کشاند ! این تقریبا برابر بهای کلی ساخت مجموعه ی Wynn Resort در لاس وگاس است ! در بازگشت به امروز امریکا را در حالی که نیاز مبرم به یک پلتفرم استیلث سنگین دارد می یابیم . در حالی که تمرکز راهبردی از خاورمیانه به اقیانوس ارام در حال انتقال است , در جایی که فاصله خودش یکی از دشمنان است , و چین در حال تبدیل شدن به بزرگ ترین تحدید در منطقه است . در نهایت اولویت نیروی هوایی دست یافتن به یک هواپیمای چند ماموریته ی استیلث برد بلند شده . این برنامه ی نیمه سری همانند پیشینیان خود به نام های مختلفی خوانده می شود . در اصل 2018 Bomber نام گرفته بود , سپس به Next Generation Bomber نامیده شد و اکنون Long Range Strike Bomber " LRS-B " خوانده می شود . ////////پیوند//////// این هواپیما چیزی بیش از ماموریت های ضربتی صرف را انجام خواهد داد . پیشبینی می شود LRS-B قادر به جرای عملیات ضربتی عمیق , نفوذ و شناسایی دورایستا , جمع اوری اطلاعات الکترونیک , شبکه و انتقال اطلاعات , حمله ی دورایستا , بازدارندگی اتمی , و وظایف اخلال و جمینگ احتمالی باشد . اگر نیروی هوایی به درستی این برنامه را اجرا کند نسخه های متفاوت LRS-B این پتانسیل را خواهند داشت که مامورت های دیگر را نیز به خوبی انجام دهند . به دلایل زیادی LRS-B برای فرماندهان نیروی هوایی تبدیل به پرده ای شده تا بتوانند وحشی ترین رویاهای خود را بر ان بنگارند , و این ها شامل این مهم است که سرنشین دار بودن باید از جمله اپشن های این هواپیما باشد و نیز نسباتا مقرون به صرفه باشد . چیزی که در موردخصوصیات LRS-B بسیار جالب است این است که نیازمندی های فیزیکی که برای این برنامه اعلام شده بیشتر به پرنده ی ناکام لاکهید Senior Peg شباهت دارد تا پرنده ی افسانه ای نورث روپ B-2A Spirit . به عنوان مثال , LRS-B از B-2 کوچکتر خواهد بود و ریسک های کمتری از انچه B-2 در چند دهه قبل داشت در پی خواهد داشت . علاوه بر این گفته می شود که LRS-B ظرفیت حمل سلاح کمتری خواهد داشت , در حدود 30 هزار پوند در مقایسه با 50 هزار پوند در مورد B-2 . همچنین 20% برد کمتری خواهد داشت و نسبت به B-2 از قطعات از پیش موجود بیشتری استفاده خواهد کرد . طراحی ان ماجولار خواهد بود لذا قابلیت های مختلف برای انجام ماموریت های مختلف به ان قابل افزودن خواهد بود و انجام اپگرید در طول مدت خدمتش هزینه های کمتری را در پی خواهد داشت . نیروی هوایی در تلاش است تا بمب افکن جدیدش را با الزامات اساسی حداقلی بخرد تا در نتیجه ی ان تیراژ تولیدی افزایش یابد که طبیعتا به کاهش قیمت هر واحد بیانجامد . این دقیقا همان چیزی ست که اولویت اسکانک ورکز در کانسپت Senior Peg بود , قماری که باعث شد امکان ساختن جد LRS-B را از دست بدهد . با در نظر داشتن تمام این موارد , سوال مهمی که به ذهن خطور می کند این است که : ایا نیروی هوایی حدود 30 سال پیش تصمیم درستی در مورد برگزیدن بمب افکن استیلث نورثروپ بجای Senior Peg گرفت ؟ در ان صورت ایا امریکا تنها مالک همین 20 فروند بمب افکن فعلی می بود ؟ (1 فروند در اثر سانحه ای در گوام از بین رفت) اگر نیروی هوایی انتخابی کم ریسک تر و به مراتب ارزان تر می کرد , که البته به لحاظ بصری کمتر قابل توجه بود , ایا امروز کماکان نیاز به LRS-B وجود داشت ؟ اغلب وقتی فردی نگاهی به ان رقابت بزرگ تسلیحاتی که در گذشته انجام شد می اندازد , با صرف توجه به کانسپت ها و نه گمانه زنی ها , بازنده در نظرش فریبنده تر می اید تا برنده ! اگر چه B-2 ماشینی شگفت انگیز است , و در واقع می بایست به دلیل کمیاب بودن و توانایی های منحصر به فرد و در معرض خطر قرار دادن دشمنان در هر زمان از هر نقطه ای از کره ی خاکی به عنوان گنجینه ای ملی در نظر گرفته شود , اما ممکن است با نگاه به گذشته انتخابی سبکسرانه به نظر اید با توجه به اینکه امریکا هم اکنون نیازمند ویژگی های عمومی مشابهی ست و با قیمت پایه ای که اسکانک ورکز چند دهه قبل پیشنهاد داده بود (البته به لحاظ قیمت خیلی مقایسه ی صحیحی نیست چرا که ارزش دلار در طی چند دهه ی اخیر تغییرات قابل توجه داشته - مترجم) ممکن است فرصت هایی که Senior Peg فراهم می کرد مدت ها قبل از دست رفته باشند , اما بیایید دست کم از گذشته بیاموزیم . ////////////////////////////////////////// منبع شادی ارواح شهدای گمنام صلوات کلیه ی حقوق برای نویسنده و انجمن میلیتاری محفوظ است Military.ir
- 5 پاسخ ها
-
- 72