جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'تامکت'.
پیدا کردن 4 results
-
برنامه بروزرسانی اف-14 ارتقاء گربه های پارسی ، گذشته ، حال ، آینده
MR9 افزود یک موضوع در جنگنده و رهگیر
به اعتقاد برخی ناظران نظامی ، مجموع گزارشهای منتشر شده از سوی منابع مختلف نشان میدهد که نیروی هوایی ایران در سالهای اخیر ، با موفقیت قابل توجهی ، ظرفیت رزمی ناوگان جتهای رزمی اف-14 خود را گسترش و در کنار آن ، قابلیتهای جدیدی نظیر کاربرد پرنده های بدون سرنشین را بخود اضافه نموده است ، این درحالی است که برای آموزش خدمه هوایی ، تلاش های قابل توجهی برای بازسازی یا تولید جتهای دو سرنشینه نیز صورت گرفته است . نیروی هوایی ایران ، در دهه 70 میلادی ،سفارشی بی سابقه برای خرید 80 فروند جنگنده برتری هوایی اف-14 را به ایالات متحده ارائه داد ، تا جایی که کسب مجوز برای خرید این جت گرانقیمت و پیچیده که درزمان خود ، تقریبا" همتایی برای آن وجود نداشت ، خود به تلاشی قابل توجه تبدیل شد . بدین ترتیب نیروی هوایی ایران (IIAF) به تنها مشتری تامکت تبدیل شد ، در حالی که سایر همپیمانان ایالات متحده ، عمدتا" خرید جتهای سبکتر ، ارزان تر و کم توان تری نظیر اف-5 و اف-16 را در دستور کار خود قرار دادند . در حقیقت ، توانمندی های این ابررهگیر افسانه ای به اندازه ای پیشرفته بود که گونه صادارتی آن هرگز بصورت رسمی توسعه پیدا ننمود و جتهای سفارش داده شده از سوی تهران ، پس از انجام یکسری تغییرات بسیار کوچک ، با استتار ویژه نیروی هوایی ایران بصورت مشترک با خدمه ایرانی – آمریکایی ، به این نیرو تحویل داده شدند . پس از سرنگونی دودمان پهلوی در ایران و پیروزی انقلاب اسلامی ، به سال 1979 ، در صد عملیاتی بودن ناوگان تامکتهای نیروی هوایی ایران ، بدلایل مختلف نظیر کمبود قطعات و آغاز تحریم تسلیحاتی ایالات متحده ، بشدت کاهش پیدا نمود و این بدان معنی بود که پس از تهاجم غافلگیرانه عراق به خاک ایران ،تنها 10درصد از ناوگان 79 فروندی از این جتهای پیشرفته در اختیار نیروی هوایی قرار داشته باشد . اگر چه تامکت هشتادم سفارش داده شده ، هرگز تحویل ایران نشد ،اما درحالی که نیروی هوایی آمریکا برای اجرای ماموریتهای رهگیری ، همچنان از موشکهای کوتاهبرد AIM-9 و AIM-7 استفاده مینمود ، تامکتهای ایرانی برای جلوگیری از نفوذ جتهای عراقی ، تنها بر موشکهای دوربرد فینیکس و توپ متکی بودند که از یک نظر دوربردترین تسیلحات هوا به هوا با بردی نزدیک به 200 کیلومتر محسوب میشدند . براساس مستندات موجود ، فینیکس های ایرانی اغلب به شکل موفقیت آمیزی برضد جتهای نیروی هوایی عراق در بردهایی که در آن زمان بصورت استاندارد و برای اطمینان از انهدام هدف شلیک می شدند ( عموما" در 19 کیلومتری هدف ) مورد استفاده قرار می گرفتند . به گفته منابع نظامی ، تامکتهای نیروی هوایی ایران تنها 3 مورد تلفات را در طول جنگ در کارنامه خود به ثبت رساندند ( احتمالا دو فروند بدلیل نقص فنی و یکفروند با آتش میراژهای عراقی . "مترجم " ) ، اما درمقابل نیز مسئولیت ساقط شدن بیشتر از 160 فروند از جتهای نیروی هــوایی عراق را به نام خود سند زدند . از یک نظر ، مزیت اصلی تامکتهای نیروی هوایی ایران برای خنثی سازی توان رزمی رو به گسترش نیروی هوایی عراق بیشتر بروی توانایی هوا به هوای دوربرد آن اتکاء داشت ، تاجایی که مشهور است که حتی رصد امواج رادار AWG-9 تامکت از سوی گروه های مهاجم عراقی باعث میشد تا ماموریت های رزمی بلافاصله لغو گردد . اما نکته بسیار پراهمیتی که دراین میان وجود داشت ، محدود بودن توانایی نیروی هوایی ایران در تامین قطعات پرمصرف و حساس تامکت بود ، در حالی که این مساله برای ناوگان فانتوم ها و تایگرهای نیروی هوایی کمتر مصداق داشت و به دلیل پرشمار بودن تعداد آنها ، خدمه فنی بااستفاده از روش " کانابلایز کردن "( استفاده از قطعات جتهای زمینگیر برای عملیاتی نمودن جتهای فعال ) و یا مهندسی معکوس قطعات ، و یا خرید از بازارسیاه ، به هرترتیب ، تعداد جتهای عملیاتی را ثابت نگاه میداشتند ، اما این گزینه ها برای قطعات اف-14 که ایران تنها کاربر خارجی آن بود ، پیچیده تر محسوب میشد . علاوه براین ، کمبود رو به تزاید موشکهای فینیکس در پایان جنگ با عراق ، اهمیت حفظ تامکتهای نیروی هوایی را محدود تر نمود و برای یک دهه ، تنها درصد کمی از این ناوگان در حالت عملیاتی قرار داشت . اما به تازگی ، نیروی هوایی ایران با اتکاء بر فناوریهای جدیدتر ، نظیر فناوری چاپ سه بعدی ، به شکل موثرتری موفق شده تا قطعات حساس تامکت بویژه قطعاتی برای سازه اصلی و موشکهای فینیکس را در داخل تولید کند ، که به این ترتیب بستر لازم برای تولید بومی موشکی مشابه فینیکس که می توانست ناوگان تامکت را مجدد بحالت عملیاتی درآورد فراهم می آمد . به اعتقاد ناظران نظامی ، جتهای اف-14 نیروی هوایی ایران پس از جنگ ، درحدود 250 مورد تغییرات و ارتقاء را بخود دیده اند که این تغییرات ، بویژه در حوزه رادار ، نمایشگرهای کابین ، حوزه جنگ الکترونیک محسوس تر به نظر می رسد . بدین ترتیب ، ترکیبی از موشکهای باقی مانده فینیکس با موشکهای جدیدتر فکور-90 ، تامکتهای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ( IRIAF) را به کشنده ترین جت رزمی خاورمیانه تبدیل نموده است . از سویی دیگر ، نمی بایست اهمیت ارتقاء و عملیاتی شدن رو به رشد جتهای رزمی اف-14 نیروی هوایی ایران را نادیده انگاشت ، چرا که برای هر نیروی مهاجمی ، این مساله ، پیامدهای قابل توجهی را درپی دارد . بخش قابل توجهی ازاین ناوگان ، برای بیشتر از یک دهه ، از بهترین شرایط تعمیر و نگهداری برخوردار بودند ، حتی تعدادی از این هواپیماها بدلیل کمبود قطعات ، برای حداقل 5 سال یا کمتر ، بصورت ذخیره در پایگاه های نیروی هوایی نگهداری میشدند و با توجه به پیشرفتهای تشریح شده ، انتظار میرود که نیروی هوایی ایران ، حداقل 40 فروند از تامکت موجود در سازمان رزم خود را بحالت عملیاتی ، در اختیار داشته باشد . اگر تغییرات قیمتی دلار بعنوان مبنایی برای ارزیابی قرار گیرد ، امروز جنگنده –رهگیر اف-14 تامکت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، رکورد قیمتی بیش از 150 میلیون دلار را به نام خود ثبت نموده که به احتمال زیاد اگر این جت ، امروز به ایران فروخته میشد ، قیمتی سرسام آور و گیج کننده ای داشت . این میزان ، تقریبا" دو برابر خرید یکفروند جت رزمی برتری هوایی سوخو-35 است که هم اکنون نیز ایرانی ها توانایی خرید آن را ( در صورت عدم وجود تحریم های تسلیحاتی ) نخواهند داشت . تامکتهای نهاجا ، به استثنای جت برتری هوایی اف-22 رپتور نیروی هوایی ایالات متحده ، امروز در شمار یکی ازگرانقیت ترین جتهای رزمی عملیاتی در دنیا قرار دارد و در نتیجه جنگجوی توانمندی در حوزه رزم هوایی در خاورمیانه بشمار می آید . به اعتقاد برخی ناظران نظامی ، تامکتهای نیروی هوایی ایران باتولید گسترده موشک هوابه هوای فکور-90 که احتمالا دقت بالای پدر بزرگوارش !!!! موشک دوربرد فینیکس را به ارث برده و همچنین سوخت جدید ترکیبی که آن نیز به احتمال زیاد با کمک روسها در خط تولید قرار گرفته ، به موشکی مسلح میشود که کمتر از 300 کیلومتر برد خواهد داشت که این برد کمی کمتر از همتای روس آن یعنی R-33 است . بدین ترتیب ، تامکتهای پارسی با در اختیار داشتن این مهمات بومی به شکل گسترده که بردی بیش از 4 برابر مهمات AIM-120B آمریکایی( با برد 75 کیلومتر ) و 3برابری از مهمات AIM-120C بعنوان سلاح اصلی زرادخانه دوربرد نیروی هوایی آمریکا و متحدانش دارد ، به خطری جدی تبدیل خواهد شد . در حقیقت ، در صورت وقوع یک جنگ منطقه ای ، تامکتهای نیروی هوایی ایران ، با خیالی آسوده قادرند تا جتهای مهاجم سعودی ( بویژه ناوگان ایگل ) را از درون فضای هوایی خودی با دقت بالایی مورد اصابت قرار دهند و حتی در یک شرایط ضروری ، با ورود به خاک عراق ، جتهای مهاجم عبری را رهگیری و قبل از هرگونه واکنش ، طومار آنها را در هم پیچیند . در مجموع ، تهدید ناشی از روند رشد رو به گسترش ظرفیت رزمی ناوگان تامکتهای نیروی هوایی ایران برضد توانمندی های هوایی ایالات متحده و متحدان منطقه ای آن ، بتدریج در حال افزایش است و این درکنار سایر مزیتهای سخت افزاری و نرم افزاری جمهوری اسلامی ، احتمال تهدید از سوی دشمن را تا حد قابل قبول کاهش خواهد داد . اما ماهیت پاسخ رقبای این کشور ، عمدتا" روی خرید جتهای پیشرفته تر اف-35 ، ارتقاء ناوگان ایگلها ، یا درخواست از ایالات متحده برای اعزام جتهای اف-22 به منطقه خاورمیانه محدود می گردد . پی نوشت : 1- با تشکر از استاد و برادر عزیز ، جناب EMP 2- منبع : https://militarywatchmagazine.com/article/70899 صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9- 140 پاسخ ها
-
- 37
-
- مدرنیزه سازی
- ارتقاء
-
(و 8 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تامکت یا ایگل ؟ مسئله این است ! تامکت یا ایگل ؟ مسئله این است !
Arash افزود یک موضوع در مقایسه هواپیماها
من چند وقت پیش یه فیلم دیدم که در اون با جناب سپهبد برزین مصاحبه شده بود در مورد زمانی که قرار بود بین اف 14 و اف 15 یک هواپیما انتخاب بشه که صحبت ها ایشون من رو به فکر فرو برد که ما با خرید 70 فروند اف 14 و عدم تحویل موشک های سایدواندر و اسپاروی قابل نصب بر روی این هواپیما . مشکل استفاده از موشک فونیکس در سال های 65 و 66 و مشکل ذاتی موتور این پرنده افسانه ای در کنار نکات مثبت اون مثل رادارش که خود مینی آواکس بود و برای پوشش کشور ما که مناطق کوهستانی زیای داره بهترین انتخاب ممکن است . در مقابل 280 اف 15 به هزینه نگهداری پایین تر و مچ بودن موشک های مورد استفاده فانتوم ها و تایگر ها بر روی این پرنده ، عدم نیاز به به خرید تجهیزات اضافی ( البته اگه شاهکار هایی که خلبان ها عربستانی با این هواپیما انجام میدن رو در نظر نگیریم ) که البته این مقایسه رو ما با وجود پیروزی انقلاب و اتفاقات بعد از آن باید بررسی کنیم ( چون اگر تمام موشک های مورد نیاز اف 14 تحویل میشد و مشکل موتور هم با تعویض اون حل میشد به نظر من اف 14 حتی با تعداد کمتر نسبت به اف 15 انتخاب خیلی بهتری برای ما بود ) که اگر با تمام شرایط انقلاب و جنگ اگر اف 14 خریده بودیم برای ما بهتر بود یا اگر اف 15 خریده بودیم . ممنون میشم نظر شما رو هم بدونم دانلود فیلم -
تاپیک جامع سرهنگ خلبان شهید محمدهاشم آل آقا تاپیک جامع سرهنگ خلبان شهید محمدهاشم آل آقا
bell214 افزود یک موضوع در جنگ آوران
مرواریدی در ژرفا مصاحبه با خانواده شهيد سرهنگ خلبان «محمدهاشم آلآقا» قهرمان شکاری (F-14) مقدمه: مدتها بود كه به صورت جسته و گريخته در محافل گوناگون كه از جنگ و نيروي هوايي صحبتي به ميان ميآمد و يادي از شهدا و همچنين شهيد سرهنگ خلبان «محمدهاشم آلآقا» ميشد، همرزمان و دوستانش در شجاعت، دلاوري، صداقت و خاكي بودن وي اتفاق نظر داشتند. ما نيز پيرو وظيفهمان مترصد فرصتي بوديم كه خدمت خانواده معظم شهيد رسيده و نسبت به احوالات وي معرفت بيشتري حاصل كنيم. اشاره كتاب «تامكتهاي ايران در جنگ تحميلي» به اين شهيد بزرگوار كه در شماره پيشين از نظرتان گذشت، بهترين بهانه براي اين منظور بود كه به لطف خداوند با دريافت اذن شرفيابي از خانواده شهيد مقصودمان حاصل شد. باز هم مثل هميشه خود را در آنقدر مرتبهاي نميبينم كه رمز و راز شهداي ميهن را بنگارم و به تصوير بكشم، با اين حال براي رسالتي كه بر دوشم سنگيني ميكند بهانه خوبي دارم. سايلي را گفت آن پير كهن چند از مردان حقگويي سخن گفت خوش آيد زبان را بر دوام تا بگويد ذكر ايشان را مدام گر نيم زايشان از ايشان گفتهام خوشدلم كاين قصه از جان گفتهام محمدهاشم در 27 آبان سال 1324 در خاندان بزرگ «آلآقا» كه از خانوادههاي سرشناس شهر كرمانشاه ميباشد پا به عرصه وجود گذاشت. دوران تحصيل خود در مقاطع ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در شهر كرمانشاه گذراند. با اعلام مخالفت مادرش با وجود عشقي كه به پرواز داشت از اين كار منصرف شد اما علاقه وافر وي به ارتش كه همانا عشق خدمت به وطن بود باعث شد كه نهايتا به جمع نيروهاي مسلح بپيوندد. به دنبال آن وي پس از شركت در آزمون ورودي، موفق به راهيابي به دانشكده افسري نيروي زميني ارتش شده و با توجه به عطش درونياش در ميل به بال گشودن همزمان در جهت جلب رضايت مادر گام بر ميدارد. پس از فارغالتحصيلي از دانشگاه افسري اصرار وي كارگر افتاده و مادر به خلبان شدن فرزند راضي ميشود. هاشم كه گويي در ابتداي راه قرار دارد با نيروي مضاعفي بلافاصله اقدام كرده و با شركت در آزمون دانشكده خلباني از اين امتحان نيز سربلند بيرون آمده و با رسيدن به آرزوي ديرينه خود به جرگه دانشجويان خلباني نيروي هوايي ارتش ميپيوندد. با اتمام كلاسهاي زميني و آموزش مقدماتي پرواز، طبق روال آن روز نيروي هوايي براي تكميل دانش پرواز خود راهي ايالات متحده ميشود. با اتمام دوره، مفتخر به دريافت وينگ خلباني شده و راه بازگشت به وطن را در پيش ميگيرد. سروان خلبان هاشم آلآقا مقارن با سال 1350 به كشور بازگشته و با امريه ستاد فرماندهي نيروي هوايي به عنوان كمك خلبان جنگنده F-4، فانتوم، به پايگاه هفتم شكاري شيراز منتقل ميشود. در ادامه در سال 1351 برابر امريه ديگري براي ادامه انجام وظيفه به پايگاه يكم شكاري تهران فرستاده ميشود. هاشم در همين سال با دختري در همان محله سكونت پدر و مادرش در شهر كرمانشاه آشنا شده و اين آشنايي به ازدواج اين دو ختم ميشود. آنها زندگي مشتركشان را در تهران آغاز كرده و پس از حدود 4 سال، در سال 1356 آماده سفري طولاني ميشوند. سروان خلبان آلآقا براساس صلاحديد فرماندهان وقت به همراه تني چند از خلبانان فانتوم، با خانوادههايشان براي آموزش هدايت پرنده پيچيده، انقلابي و جديد نيروي هوايي ارتش، گرومن F-14 تامكت عازم پايگاه نيروي دريايي ايالات متحده در ايالت ويرجينيا ميشوند. براي خلبانان باتجربه فانتوم همچون هاشم آلآقا پرواز با گربه گرومن و كاربري تسليحاتش كار آنچنان سختي نبود. زيرا در درجه اول F-4 و F-14 هر دو اصلا براي نيروي دريايي ايالات متحده طراحي و ساخته شده و بديهي است كه از يك استاندارد يكسان براي طراحي و ساخت آنها استفاده شده است و در درجه دوم از سه موشك هوا به هواي مورد استفاده تامكتهاي ايران، فانتوم قابليت شليك دو موشك آن (AIM-7 اسپارو و AIM-9 سايدوايندر) را دارد. با توجه به اينكه آلآقا و همرزمانش در جنگنده فانتوم در چگونگي استفاده از اين دو موشك تجربه كافي و وافي داشتند، فقط ميبايست اسلحه اصلي تامكت، موشك اسطورهاي هيوز AIM-54 فينيكس و رادار آن هيوز AWG-9 را بهطور كامل بشناسند. اگر عوامل مذكور را به اضافه هوش و جسارت ايراني كنيم ميشود حدس زد كه تمام نفرات اعزامي به راحتي بتوانند دوره خلباني F-14 را با موفقيت و سربلندي طي كنند. پس از پايان دوره در مدت حدود 18 ماه، خلبانان جديد جنگنده جديد در آبان 57 به سرزمين اجدادي خود باز ميگردند. با توجه به اينكه كانون فعاليت F-14 در ايران پايگاه هشتم شكاري ميباشد، هاشم به همراه خانواده خود از تهران به اصفهان نقل مكان ميكند. سكونت آنها در اصفهان مصادف ميشود با اوجگيري تظاهرات مردمي عليه حكومت پهلوي كه در نهايت به پيروزي انقلاب اسلامي ايران در بهمن 57 منجر شد. وقوع انقلاب در كشورمان سنگ محك بسيار جالبي براي تعيين عيار ارق ملي و حس وطنپرستي كاركنان نيروهاي مسلح بود و چه زيبا كه آلآقا و همرزمان ميهنپرستش در اين آزمون كوچكترين ناخالصي از خود نشان ندادند. سروان خلبان محمدهاشم آلآقا كه در زمان پيروزي انقلاب از افسران ارشد نيرو محسوب ميشد و مدتها بود كه به عنوان استاد خلبان، آموزش خلبانان را به عهده گرفته بود پس از پيروزي انقلاب امر آموزش را با جديت بيشتري پيگير شد. آري او نيز ميدانست آموزش صحيح و كامل مهمترين رمز پيروزي بر دشمنان ملت است. با شروع جنگ تحميلي فعالانه وارد صحنه نبرد شد و در عين حال از آموزش جوانان غافل نشد تا اينكه به علت رشادت، جديت و جسارت در امور محوله در سال 1362 از طرف فرماندهي وقت نيرو به سمت جانشين فرماندهي عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب ميشود. رسيدن به پست معاونت عمليات نيرو بهانه خوبي بود تا هاشم در كنار سرهنگ خلبان «عباس بابايي» خود را هرچه بيشتر درگير جنگ كرده و تواناييهاي خود را در اين عرصه، عرضه دارد. بابايي و آلآقا همواره پيش از انجام هر عملياتي ابتدا خود مبادرت به شناسايي و ارزيابي هدف از لحاظ موضع پدافندي، سمت حمله و غيره كرده تا عمليات اصلي با خطر كمتر و ديد بازتري صورت گيرد. نكته جالب توجه در اين مطلب اين است كه آنها هرگز گرفتار جو پست و مقام نشده و فقط به اين مساله كه در كجا ميتوانند منشا اثر باشند توجه داشتند «آري ما چنين جان بركفاني داشتيم». هاشم آلآقا در درجه اول همانطور كه ذكر شد از فرماندهان ارشد نيرو بود و در درجه دوم مشغلههاي فراواني به عنوان طراح عمليات داشت و اين دو مورد كافي بود تا نتواند پروازهاي عملياتي انجام دهد، با اين حال فعالانه در پروازهاي گشتي و اسكورت نفتكشها و كشتيهاي تجاري شركت ميكرد و اينچنين بود تا به خواست خدا خليج نيلگون و هميشه فارس ايران، مشهد شهيد سرهنگ خلبان محمدهاشم آلآقا باشد. تقويمها روز 20 مرداد 1363 را نشان ميداد و آسمان آبي خليج فارس يكي از گرمترين روزهاي خود را سپري ميكرد. هاشم آلآقا و كمك خلبانش در يك تامكت طي ماموريتي مشغول اسكورت نفتكشها و كشتيهاي تجاري كشورمان بود. در همين اثنا ناگهان مورد حمله چند فروند جنگنده ميراژ F1 عراقي قرار ميگيرد. درگيري آغاز و پس از مدتي جنگ و گريز تامكتها آلآقا مورد اصابت موشك شليك شده از طرف جنگنده عراقي قرار گرفته و به درون آب سقوط ميكند. شاهدان عيني حادثه كه دورادور ناظر درگيري آنها بودند خطر شليك شدن موشك سوپر 530F-1 به سمت تامكت را به آلآقا گوشزد ميكنند اما آلآقا در جواب آنها ميگويد هيچ نشانهاي دال بر حمله موشك به سمتشان در سامانههاي هشداردهنده مشاهده نميكند. اين مطلب گوياي آن است كه عراقيها با استفاده از اطلاعات فني كه امريكاييها در اختيار آنها قرار داده بودند در استفاده از نقاط ضعف F-14 كاملا موفق عمل كردهاند. همسر هاشم كه از چند روز پيش براي ديدن اقوام به كرمانشاه رفته بود در روز بازگشت به تهران كه مصادف ميشود با روز شهادت هاشم با شكسته شدن ديوار صوتي شهر كرمانشاه توسط جنگندههاي عراقي مواجه ميشود. با مشاهده اين اتفاق گويي به وي الهام ميشود كه براي هاشم اتفاقي افتاده اما با ذكر و ياد خدا آرامش يافته و به خود تلقين ميكند كه انشاءا... اتفاقي نيفتاده. پس از رسيدن به تهران هرچه منتظر ميماند از تلفن هاشم خبري نميشود. صبرش لبريز شده و با پايگاه هشتم تماس ميگيرد. ديسپچ پايگاه با توجه به اينكه تامكت آلآقا بازنگشته و هيچ خبر دقيقي دال بر شهادت يا زنده بودنش در دست نيست با جوابهاي سربالا به همسر وي ميگويد: «همين الان دوباره براي ماموريتي ديگر به پرواز درآمد. به محض بازگشت ميگوييم با شما تماس بگيرد.» با شنيدن اين جوابها و طولاني شدن انتظار، همسر شهيد از وقوع سانحه براي هاشم يقين حاصل ميكند. با سقوط تامكت آلآقا با توجه به اينكه از اسارت به دست عراقيها و يا شهادتش اطلاعي در دست نبود به اضافه اينكه وي به عنوان جانشين عمليات نيرو در جريان تمام عملياتهاي آتي و استراتژي جاري نيروي هوايي بود به همين علت بلافاصله تمامي طرحهاي نيرو دستخوش تغييراتي اساسي شد. اين قضيه گذشت و نيروي هوايي با اعلام مفقودالاثر شدن هاشم بر ابهامات و سوالات سقوط وي افزود. همسر هاشم كه همچنان منتظر بازگشت وي به خانه بود چندين سال پس از مفقودالاثر شدن همسرش در يكي از شبهاي قدر خالصانه دست به دامن ائمه اطهار شده و از آنها ميخواهد وجود يا عدم وجود هاشم را براي وي معلوم كنند. توسل وي جواب داده و همان شب خواب شهيد بزرگوار را ميبيند. هاشم كه در سبزهزارمانندي با لباس خلباني به ديدن همسرش آمده بود در جواب سوال وي كه پرسيد: «هاشم، ميخواهم بدانم كه تو هستي يا نيستي؟» ميگويد: «من نيستم.» پس از مدت كوتاهي گفتگو، شهيد اظهار ميدارد «من سردم است و بايد بروم». همسر شهيد صبح فردا خوابي كه ديده بود را با يكي از علما در ميان ميگذارد. در جواب ميشنود با توجه به اظهار سرما توسط شهيد، پيكر پاك وي در درون آب قرار دارد. همسر هاشم پس از اين واقعه از شهادت همسرش يقين حاصل ميكند و جالب آنكه مدت كوتاهي بعد از طريق نامه رسمي نيروي هوايي اعلام شهادت همسرش را دريافت ميدارد. ناگفته نماند هاشم آلآقا تا پيش از آرام گرفتن در قعر آبهاي خليج فارس چندين بار تا مرز شهادت پيش رفت. حدود سه ماه پيش از شهادت، در بهار سال 1363 صبح يك روز همسر شهيد با كمك مادرش بدون نيت قبلي گوسفندي را قرباني كرده و بين مردم تقسيم ميكنند. حوالي ظهر شهيد بابايي با منزل آلآقا تماس گرفته و جوياي احوال هاشم ميشود. با توجه به اينكه هاشم پس از ترك منزل تماس نگرفته بود، همسر شهيد از وضعيت وي اظهار بياطلاعي ميكند. شهيد بابايي از اينكه كسي به همسر هاشم اطلاعات ضد و نقيض نداده، آرام شده و در جواب نگراني وي ميگويد كه اتفاقي نيفتاده و هاشم تا ساعاتي ديگر به خانه ميرسد. پس از بازگشت شهيد به منزل، هاشم ميگويد كه در درگيري با جنگندههاي عراقي، هواپيمايش به شدت صدمه ديده و هيچ اميدي به بازگشت نداشته است. شايد آن قرباني نطلبيده بلاگردانش شده بود!!! شهيد سرهنگ خلبان محمدهاشم آلآقا كه از باتجربهترين و ارزشمندترين خلبانان تامكت نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران محسوب ميشد با مورد اصابت قرار گرفتن جنگندهاش درون كابين ماند تا پيكر پاكش به قعر آبها سقوط و روح بلندپروازش به اوج آسمانها عروج كند. براي خليج هميشه فارس چه افتخاري از اين بالاتر كه چنين مرواريدهاي نابي را در درون خود جاي داده است. مگر ميشود خليجي كه فرزندان اين ديار را در دل خود جاي داده نام مجعول عربي را پذيرا باشد، چه اين شيران خصم خروش براي مقابله با همين اعراب خودفروخته به پا خواستند. شهيد محمدهاشم آلآقا فردي آرام و صبور بود و نسبت به خانواده خود تعصب خاصي داشت و همسرش عامل اخير را مهمترين علت ازدواجش با وي ميداند. هاشم هيچگاه از اسرار شغلي خود با همسرش صحبتي به ميان نميآورد و اين مورد تا بدانجا پيش رفته بود كه همسر وي پس از شهادتش به پست واقعي هاشم در نيروي هوايي پي ميبرد! جا دارد در اين جا خاطرهاي كه سرهنگ خلبان «مسعود اقدام» در كتاب «انتخابي ديگر»1 بيان كرده را بياوريم. اقدام در اين مطلب كه با عنوان «برخورد با پرندگان سيگال» در كتاب مزبور به چاپ رسيده عنوان ميكند كه در اوايل جنگ در پروازي به همراه شهيد بزرگوار «عليرضا ياسيني» به قصد انهدام سه سايت موشكي زمين به دريا كه از پشت پايگاه هوايي شعيبيه كشتيهاي كشورمان را مورد اصابت قرار ميداد در يك جنگنده F-4 عازم ماموريت ميشود. طبق برنامه براي درامان ماندن از رديابي توسط رادارهاي دشمن قرار بود آنها با عبور از 30 مايلي «خورموسي» و پرواز بر فراز باتلاقهاي «فاو» و «امالقصر» خود را در موقعيت مناسب به روي هدف برسانند. با عبور از مرز اقدام به عنوان خلبان كابين عقب تمام حواس خود را معطوف بررسي سامانههاي مختلف هواپيما و تهديدات موشكي دشمن ميكند تا در صورت شليك بتوانند به موقع با مانور مناسب آن را منحرف كنند. خطري احساس نميشد و جنگنده با سرعت بسيار بالا در ارتفاع پايين بر فراز نيزارها به حركت خود ادامه ميداد كه ناگهان زمين و زمان در جلو چشمان هر دو خلبان تيره و تار شد. اقدام حدود 20 ثانيه بعد به هوش آمده و مشاهده ميكند كه جنگنده در يك صعود 50 درجهاي در حال گردش به راست است. بلافاصله فرامين هواپيما را در اختيار گرفته و از طريق راديوي هواپيما سعي در برقراري ارتباط با ياسيني ميكند. خلبان كابين جلو هيچ عكسالعملي از خود نشان نميداد. اقدام در همين زمان به بررسي شرايط پرداخت تا متوجه شود چه اتفاقي افتاده. تكههاي گوشت و پر اطراف كابين نشان از برخورد دستهاي از پرندگان دريايي (كه در آن سرعت حكم يك گلوله ضدهوايي را دارد) به جنگنده را داشت. هواپيما در كنترل بود اما تمام سامانههاي ناوبري از كار افتاده بود. تعيين مسير درست بازگشت تنها با كمك رادار كنترل زمين ميسر بود كه تماسهاي متعدد اقدام با رادار هيچ نتيجهاي دربر نداشت. اقدام براي چندمين بار در راديوي هواپيما گفت: ـ از ابابيل به رادار! اگر صداي مرا ميشنوي جواب بده! ناگهان صداي مبهمي به گوش رسيد. بلافاصله تكرار كرد: ـ از ابابيل به رادار! ناگهان صداي روشن و واضحي در راديو طنينانداز ميشود! ـ ابابيل، من عقابم، به گوشم! اين پيام كه در واقع نويد زندگي براي فانتوم و خلبانانش محسوب ميشد، صداي خلبان F-14 حاضر در منطقه، شهيد والامقام سروان خلبان «هاشم آلآقا» بود. آلآقا در ادامه ميگويد: ـ مشكلي برايتان پيش آمده؟! ـ هواپيمايمان صدمه ديده. نميدانم خلبان كابين جلو بيهوش شده يا به شهادت رسيده. ـ خونسردي خودت را حفظ كن! سعي كن كنترل هواپيما را به دست بگيري! دارم به سمت شما حركت ميكنم. وقتي كه آلآقا به بالاي سر فانتوم زخمي رسيد گفت: ـ ابابيل! همينطور به پرواز ادامه بده. مراقب باش از دستگيره صندليپران استفاده نكني! چون چتر صندلي باز شده و بالاي هواپيما رهاست. هواپيمايتان شبيه «آواكس»2 شده است. ـ متشكرم! سعي ميكنم هواپيما را هدايت كنم. ولي نميدانم چه بلايي سر ياسيني آمده است. ـ خونسردي خودت را حفظ كن و همينطور به پرواز ادامه بده! من پشت سرت در حركت هستم، نگران نباش! موتورها با آن كه با قدرت صد در صد در حال پيشراندن جنگنده بودند با اين حال فانتوم صدمه ديده سرعتي حدود 180 نات داشت كه براي جنگنده سرعت كمي است. پس از مدتي ياسيني نيز به هوش آمده و با اعلام اين كه ميتواند جنگنده را هدايت كند، فرمان را در دست ميگيرد. نهايتا هواپيما به سلامت در پايگاه فرود آمده و بدين وسيله هاشم آلآقا جنگنده F-4 باارزش و دو خلبان ارزشمندتر را به دامان وطن باز ميگرداند. همسر قهرمان شهيد از آن زمان كه هاشم ديگر به خانه بازنگشت، نگهداري و پرورش دو يادگار شهيد (بابك و بهزاد) را به تنهايي به عهده گرفت و نشان داد كه از حماسهسازان ميدانهاي نبرد حق عليه باطل چيزي كم ندارد. وي كه براي فرزندان خود هم پدر بود و هم مادر با تلاشي خستگيناپذير توانست آنها را به سمت مدارج بالاي علمي رهنمون شود. دكتر «بابك آلآقا» فرزند ارشد شهيد با ارايه پاياننامه دكتراي خود با عنوان «بررسي تاثير محيط هوا ـ فضا بر فيزيولوژي بدن هوانوردان» در سال 1379 توانست در سطح خاورميانه مقام اول را كسب و به دريافت لوح تقدير از دست رييسجمهور وقت جناب آقاي «خاتمي» مفتخر شود. لازم به ذكر است پاياننامه وي هماكنون در تعدادي از خطوط هوايي به عنوان مرجع تدريس ميشود. افتخاري ديگر از افتخارات ديگر همسر سرافراز شهيد آلآقا اين است كه وي خواهر شهيد نيز ميباشد. شهيد سروان خلبان «مصطفي صغيري» كه از خلبانان جنگنده F-4، فانتوم نيروي هوايي بود در ماموريتي در روز 23 مهر 1359 كه از پايگاه سوم شكاري همدان به قصد هدفي در شهر سليمانيه عراق برخاسته بود، مركبش در خاك عراق مورد اصابت قرار گرفته و به فيض عظيم شهادت نايل ميآيد. متاسفانه باخبر شديم كه چندي پيش همسر اين دلاورمرد عرصه پيكار دارفاني را وداع گفته. ما نيز به نوبه خود با تسليت به خانواده آلآقا براي اين مرحومه علو درجات را از درگاه ايزد منان خواستاريم. هماكنون براي بزرگداشت مقام والاي 70 تن از خلبانان شهيد نيروي هوايي ارتش كه پيكر پاكشان هرگز به آغوش وطن بازنگشت، يادماني در بهشت زهرا ساخته شده است. در پايان از خانواده معظم شهيد آلآقا به خصوص همسر بزرگوارشان كه ما را به گرمي پذيرفتند و با شكيبايي پاسخگوي سوالات ما بودند تشكر و قدرداني ميكنيم. منبع مدیران محترم لطفا منتقل کنن...- 10 پاسخ ها
-
- 1
-
- نیروی هوایی
- دفاع مقدس
-
(و 6 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
جلیل زندی، برترین تکخال تامکت ایران و جهان جلیل زندی، برترین تکخال تامکت ایران و جهان
F14AA افزود یک موضوع در جنگ آوران
تیمسار سرتیپ دوم جلیل زندی، خلبان قهار شکاری تامکت و تکخال برتر نیروی هوایی ایران بود. او که در تمام دوران جنگ ایران و عراق به خدمت مشغول بود، دارای کارنامه درخشانی است و رکوردهایی که در شکار جنگنده های عراقی بر جای گذاشت عنوان بهترین تکخال تامکت جهان را برایش به ارمغان آورد.جلیل زندی در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۰ در شهرستان گرمسار دیده به جهان گشود. پدرش عزت اله زندی تکنسین راه آهن و مادرش گوهرتاج فولادی خانهدار بود. جلیل به همراه خانواده اش تا پایان کلاس نهم دبیرستان (سال ۱۳۴۴) در گرمسار زندگی میکرد و به علت انتقالی پدرش به تهران (محله خانی آباد) آمد . او دوره دبیرستان را در تهران، دبیرستان وحید به پایان رساند و در سال ۱۳۴۷ دیپلم گرفت .در آن دوران او در آزمون ورودی دانشگاه پهلوی شیراز در رشته مهندسی کشاورزی پذیرفته شد، اما به علت زیادی مخارج از رفتن به شیراز بازماند. به دلیل آن که سن اعزام به سربازی در آن دوران بیست سالگی بود او باید دو سال صبر میکرد و چون بدون کارت پایان خدمت سربازی، اجازه استخدام در ادارات را نداشت به ارتش پیوست. او در اواخر سال ۱۳۴۸ به عنوان همافر به نیروی هوایی ارتش پیوست، اما پس از چند ماه در اوایل سال ۱۳۴۹ به علت علاقهای که به خلبانی داشت به عنوان هنرآموز خلبانی به آمریکا اعزام شد و پس ازگذراندن یک دوره ۱۴ ماهه در آمریکا به عنوان خلبان به ایران بازگشت. در بازگشت زیر نظر شهرام رستمی که به تازگی به عنوان معلم پرواز معرفی شده بود به فراگیری پرواز با هواپیمای F4 -E گمارده شد. او مطابق معمول دورهها را به خوبی گذراند. این موضوع باعث دوستی زندی با ایشان شد که همواره تحت الشعاع احترام متقابل استاد-شاگردی بود.وی درتاریخ بیست و ششم آبان ماه ۱۳۵۷ دوره خلبانی اف-۱۴ای را گذرانده و از آن پس در پایگاه هشتم شکاری اصفهان به خدمت ادامه داد. زندی که پیش از پیروزی انقلاب از خلبانان با تجربه تامکت بود، پس از انقلاب نیز سابقه درخشانی با F-14 از خود به جای گذاشت.در نخستین روز جنگ هنگامی که هواپیماهای عراقی فرودگاه مهراباد را بمباران کردند او برای دیدن بستگانش در تهران به سر میبرد که با شنیدن خبر بمباران فورا به اصفهان بازگشت. پس از آغاز جنگ نیز در خدمت نیروی هوایی ایران باقی ماند و در کنار دوستان و همرزمانش به دفاع از مرزهای کشور پرداخت. سروان زندی در عملیات معروف به 140 فروندی در روز اول مهرماه 1359 در پرواز پوشش هوایی شرکت فعال داشت. زندی گرچه ابتدا با فانتوم پرواز می کرد، اما شهرتش بیشتر بهعنوان خلبان جنگنده F-14 است. وی دارای دست کم 9 پیروزی هوایی تایید شده و 2 پیروزی احتمالی است. این لیست بلندبالا شامل ۴ فروند میگ 23، ۲ فروند سوخو 22، ۲ فروند میگ 21 و ۳ فروند میراژ اف1 میباشد.از این رو او به عنوان موفقترین خلبان شکاری ایرانی و موفقترین خلبان اف-۱۴ شناخته میشود.زندی چندین سال در پایگاه هشتم شکاری اصفهان خدمت می کرد که یکی از پایگاههای اصلی تامکتهای ایرانی به شمار می رفت و نقشی بسزا در تامین امنیت آسمان کشور و مقابله با تجاوزات هواپیماهای عراقی ایفا می کرد. بهمن ماه 1366یکی از ماههای پربار برای گردان 81 شکاری بود. خلبانان این گردان 5 پیروزی تثبیت شده و دو پیروزی احتمالی، ضد جنگنده های F1EQ-5/6 به اضافه انهدام یک فروند بمب افکن B-6D را در کارنامه خود ثبت کردند. درباره دو پیروزی احتمالی گفتنی است این پیروزیها در نخستین نبرد هوایی که گردان 81 شکاری نخستین F-14 خود را از دست داد، حاصل شدند. در این نبرد سرگرد خلبان جلیل زندی نبرد بسیار سنگینی با 8 جنگنده میراژ عراقی آغاز و دو تیر موشک سایدوایندر به سمت آنها شلیک کرد. با توجه به حجم فوق العاده درگیری، خلبانان تامکت فرصت ردیابی موشکهای خود را پیدا نکردند. متأسفانه در این درگیری نابرابر تامکت سرگرد زندی هدف چندین تیر موشک R550 و یک تیر موشک سوپر 530D قرار گرفت، اما خلبان زبردست ما لاشه عقاب را از دست کفتارها بیرون کشید و با یک موتور صدمه دیده راه بازگشت را پیش گرفت. ولی تنها موتور باقیمانده دیگر یارای همراهی هواپیما را نداشت و با کمال تأسف، خلبانان ما مجبور شدند خروج اضطراری کرده و تامکت را به آغوش آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس بسپارند.این آخرین مأموریت جنگی سرگرد خلبان زندی بود که تا آن تاریخ با 9 پیروزی تثبیت شده و 2پیروزی احتمالی، لقب پرافتخارترین خلبان F-14 را به خود اختصاص داده بود. زندی در اواخر دوران خدمت به درجهٔ سرتیپ دومی ارتقای درجه یافت و در سال 1370 بازنشسته شد.امیر سرتیپ خلبان فضل الله جاوید نیا در کتاب "نبرد در آسمان" از زندی به نیکی یاد کرده و در مورد همرزمش چنین گفته است: "از مرحوم زندی می توان به عنوان یکی از برترین خلبانان اف 14 نام برد. ایشان در همه موارد نمونه بود. خط، سخنرانی، آواز و در مرحله آخر در پرواز با هواپیمای اف 14 جزو بهترین خلبانان بود. مرحوم زندی تا پایان جنگ پروازهای زیادی انجام داد و بعد از جنگ هم به عنوان مدیر طرح و برنامه منصوب شد. سپس معاون برنامه نیروی هوایی شد و تا زمان بازنشستگی هم در همین پست باقی ماند... مرحوم زندی از دوستان شجاع و باسواد من بود. خاطراتی را که با ایشان داشتم، هرگز فراموش نمی کنم." سرانجام عقاب تیزپرواز آسمان ایران، موفقترین خلبان شکاری ایرانی و تکخال تامکت جهان پروازی ابدی را آغاز کرد. تیمسار جلیل زندی در 12 فروردین ماه سال ۱۳۸۰ در جریان یک سانحه رانندگی در جاده هراز و در منطقه رودهن یا یک دستگاه کامیون تصادف کرد و به همراه همسرش زهرا محب شاهدین جان باخت. از وی 3 فرزند پسر به یادگار مانده است. بی گمان زندی یکی از خلبانان شاخص ایران و آسیاست که با توجه به بازنشستگی تامکت در آمریکا، نزدیک شدن به رکورد او به عنوان برترین تکخال تامکت دست نیافتنی به نظر می رسد. ***************************************** منبع- 73 پاسخ ها
-
- 37
-
- نهاجا
- جنگ تحمیلی
- (و 8 بیشتر)