جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'تاپیک جامع شهیده دلال سعید المغربی'.
پیدا کردن 2 results
-
تاپیک جامع شهیده دلال سعید المغربی تاپیک جامع شهیده دلال سعید المغربی
REZAT1980 پاسخ داد به zed تاپیک در جنگ آوران
به گزارش سرویس زنان جهان؛ دلال سعید المغربی نام مشهور دختر مجاهد فلسطینی است که به یکی از سمبل های مقاومت در میان مردم فلسطین و لبنان تبدیل شد. سمبلی که صهیونیست ها از شنیدن نامش می هراسند. [align=center][/align] مجاهد فلسطینی که چند دهه پیش در عملیاتی در فلسطین اشغالی به شهادت رسید ولی جسدش همچنان در دست صهیونیست ها باقی ماند و تنها پس از جنگ 33 روزه لبنان و در عملیات تبادل اسرا و اجساد شهدا به حزب الله لبنان تحویل داده شد. [align=center][/align] [align=center]توضیح عکس: ایهود باراک بر سر پیکر دلال [/align] دلال سعید المغربی که بود؟ «دلال سعید المغربی » متولد 1958 در فلسطین اشغالی (شهر یافا )بود كه علاوه بر داشتن تهور و جسارت فراوان ، زبان عبری را به خوبی عربی صحبت میكرد وی فرماندهی تیم 13 نفره ای به نام«جوخه دیریاسین » را برعهده داشت. (نامگذاری این جوخه به تلافی جنایات مناخیم بگین (نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی ) در روستایی«دیر یاسین» در حوالی قدس بود که صدها زن و كودك فلسطینی را قصابی كرد. دلال مغربی عملیات «كمال عدوان» را رهبری می کرد عملیاتی که «ایهود باراك» وظیفه سرکوب آن را داشت. (شهید کمال عدوان سخنگوی ساف بود که در سال1973 به دست كماندوهای صهیونیستی ترور شد) ابو جهاد ، دلال را فرمانده تیم ویژه فتح کرد . «خلیل الوزیر» ملقب به ابوجهاد، مرد شماره دوی فتح از اوایل سال1978 مراحل عملی كردن طرح عملیاتی خود را آغاز كرد. و 13 نفر از مجربترین و چریك های عضو فتح برای اجرای این عملیات كه بازگشتی برایش متصور نبود انتخاب شدند. فرماندهی این تیم ویژه بر عهده دختری جوان و با انگیزه به نام "دلال سعید المغربی" قرار گفت. خیانت سادات و خشم فلسطینیان ماجرا از آن شروع شد که در 19 نوامبر سال 1977 با سفر غیر مترقبه «انورسادات» رییس جمهور مصر به «فلسطین اشغالی» برگ جدیدی از تاریخ فلسطینی ورق خورد. مصری كه تا چند روز پیش، مرزهایش به عنوان خط مقدم جبهه نبرد با « رژیم صهیونیستی» به شمار میرفت با تغییر رویه، دست دوستی به سوی صهیونیست ها دراز کرد. همین نكته باعث می شد كه تمایل به كنار آمدن با رژیم صهیونیستی در سران فلسطینی تقویت شود. در حالی که فلسطینیان هم با چشمانی اشكبار به آیندهای میاندیشیدند كه با این سفر شوم انتظارشان را میكشید. عرفات به خوبی میدانست كه این سفر سادات، روزهای سیاهی را برای "نهضت مقاومت فلسطین" به دنبال خواهد آورد. چنین فضایی بهترین فرصت را به صهیونیست ها داده بود تا فارغ از عكس العمل شدید كشورهای عربی، حساب های خود را با فلسطینیان تسویه كند. به نظر رسید لازم است اقدامی انجام شود. طرح یک عملیات رهبران فتح (بزرگ ترین سازمان فلسطینی عضو «ساف») هدف این عملیات را توقف و یا کاهش سرعت مسیر مذاكرات صلح مصر و اسراییل می دانستند و معتقد بودند اگر این هدف هم محقق نگردد، حداقل این عملیات میتواند هشداری به مقامات صهیونیست و سران كشورهای عرب مبنی بر نادیده گرفتن "ساف" باشد. عملیات در شب یازدهم مارس سال 1978،با حرکت یك كشتی باری كوچك آغاز شد( کشتی که در ظاهر به سوی شمال آفریقا حركت می كرد اما تا آبهای «فلسطین اشغالی» (50 كیلومتری ساحل «تل آویو»)پیش رفت) تمامی مسافران قایقها، لباس فرم ارتش صهیونیستی را بر تن داشتند. المغربی عملیات بزرگ ضدصهیونیستی در شهر تلآویو را رهبری می کرد دلال المغربی فرمانده گروهی از فدائیان فلسطینی بود که هدفشان رسیدن به ساحل شهر تل آویو( پایتخت رژیم صهیونیستی) بود. این فدائیان وظیفه داشتند عملیات ضدصهیونیستی بزرگی را در "تلآویو" به اجرا درآورند كه اشغالگران را به تلافیجویی وادار كند. در مسیر حركت به سمت ساحل ، یكی از قایقهای لاستیكی واژگون شد و دو فدایی به دلیل سنگینی تجهیزات خود غرق شدند. یازده فدایی دیگر پس از یك ساعت و نیم موفق شدند خود را به ساحلی در نزدیكی بزرگراه "حیفا - تلآویو" برسانند. آنان به سمت بزرگراه حركت كرده و در راه یك صهیونیست را كه متوجه هویت آنان شده بود به قتل رساندند. با رسیدن به بزرگراه مزبور، "دلال المغربی" دستور داد فدائیان دو اتوبوس را متوقف كنند. فدائیان، مسافران یكی از این اتوبوسها را به اتوبوس دیگر منتقل كردند و یك اتوبوس با حدود یكصد گروگان و یازده فدایی فلسطینی به سمت "تلآویو" به حركت درآمد. به "دلال" مأموریت داده شده بود كه حتی الامكان خود را به یك هتل شلوغ در حومه جنوبی "تلآویو" برساند و مهمانان هتل را برابر آزادی چند تن از زندانیان فلسطینی به گروگان بگیرد. این در حالیست که هم «دلال» و هم «ابوجهاد» میدانستند كه تحقق چنین تبادلی بسیار دور از ذهن است زیرا اساسا «مناخیم بگین» نخست وزیر و «موشه دایان» وزیر جنگ، در موارد مشابه قبلی نشان داده بودند كه به هیچ وجه نجات گروگان های صهیونیست برایشان اهمیتی ندارد. اما دلال تمام سعی خود را به كار برد تا مطابق برنامة عملیاتی عمل كند و در حقیقت این عملیات با رویكردی بدون بازگشت طراحی شده بود. دلال احتمال میداد با این تعداد از گروگان كه به همراه دارد بتواند راهش را به سمت هدف از پیش تعیین شده باز كند. اما واحد ویژه ای از ارتش صهیونیستی که ایهود باراك آن را فرماندهی می کرد به همراه نفربرهای زرهی، در دو راهی جلیلات(كه در میان صهیونیست ها دو راهی «كانتری كلاب» نامیده می شود) واقع در چند كیلومتری شمال تلآویو(نزدیكی شهرك صهیونیست نشین«هرتسلیا») موضع گرفت و بزرگراه را مسدود كرد. با نزدیك شدن اتوبوس حامل فداییان و گروگان ها به نظامیان صهیونیست، پیش از آنكه فرصتی برای ایجاد ارتباط و مذاكره با فدائیان پیش بیاید، چرخهای اتوبوس به گلوله بسته شد و پس از توقف آن، تبادل آتش وسیعی میان فلسطینیها و صهیونیستها در گرفت . در كمتر از 15 دقیقه، اتوبوس به گلوله ای از آتش تبدیل شد. پس از ساعاتی درگیری رودر رو میان فداییان فلسطینی و نظامیان صهیونیست كه تحت فرماندهی «سروان ایهود باراك» قرار داشتند ، سرانجام «دلال المغربی» بر اثر اصابت گلوله ای به سرش به شهادت رسید و 8 تن از فدائیان نیز در كنارش بر خاك افتادند. همچنین 2 فدایی دیگر به چنگ صهیونیستها اسیر شدند. علمیات دلال آمار کم سابقه کشته شدگان صهیونیست را در برداشت با خاموش شدن آتشبار ها، صهیونیست ها به جمع آوری مصدومین پرداختند. آماری كه در نهایت از كشته شدگان صهیونیست به دست آمد هولناك و كم سابقه بود: 37 كشته و 80 زخمی. این ركورد از تلفات تا زمان انتفاضه دوم در سال 2000 میلادی شكسته نشد. «عملیات كمال عدوان» ساعات هولناكی را برای اهالی "تلآویو" به ارمغان آورد كه هنوز هم در میان اتباع رژیم صهیونیستی و حتی صاحبنظران صهیونیست یكی از بدترین حوادث تاریخ این رژیم به شمار میآید. این عملیات تا كنون بزرگ ترین عملیات فدایی فلسطینیان علیه اشغالگران به شمار می رود و به اعتراف تحلیل گران نظامی دولت جعلی صهیونیست، اتباع اسرائیل دیگر تا زمان جنگ 33 روزه لبنان چنین ساعات پر وحشت و هراسی را تجربه نكردند. اجساد «دلال المغربی» و سایر فداییانی كه در این عملیات به شهادت رسیده بودند در محلی موسوم به«گورستان اعداد» به خاك سپرده شد و سر انجام پس از 30 سال با تلاش حزب الله لبنان و شخص سید حسن نصرالله، در جریان «عملیات تبادل اسرا» میان حزب الله لبنان و رژیم صهیونیستی ، از آرامگاه های موقتی شان خارج شده و به مقاومت اسلامی لبنان تحویل داده شده و در روز 28 تیر ماه 1387 شمسی پس از تشییع با شكوهی به خاك سپرده شدند. منبع -
تاپیک جامع شهیده دلال سعید المغربی تاپیک جامع شهیده دلال سعید المغربی
zed افزود یک موضوع در جنگ آوران
[align=justify] روي يكي از تابوت هايي كه در عمليات تبادل اسرا به مقاومت اسلامي لبنان تحويل داده شد،نام آشنايي ديده ميشد كه خصوصا براي فلسطينيان بسيار خاطرهانگيز بود:«دلال المغربي».بسياري از فلسطينيان به مجرد شنيدن نام اين دختر فلسطيني در ليست عمليات تبادل، گريستند. روز 26 تير ماه سال 1387، در مقابل چشمان حيرت زده جهانيان و علي الخصوص متحدان متعصب « رژيم صهيونيستي » «عمليات تبادل اسرا» ميان « جنبش حزب الله لبنان» و « دولت مجعول يهود» آغاز شد. در جريان اين عمليات، جسد دو سرباز صهيونيست با 5 اسير لبناني مبادله شد. در چارچوب همين عمليات كه نام «رضوان» ، علاوه بر پيكر بيش از دويست شهيد مقاومت ضد صهيونيستي با مليتهاي مختلف عربي نيز به «حزب الله لبنان» تحويل داده شد. روي چند تابوتي كه در همان مرحله اول بر دوش چريكهاي مقاومت اسلامي لبنان قرار گرفت چند اسم آشنا ديده ميشد كه خصوصا براي فلسطينيان بسيار خاطرهانگيز بود: «دلال المغربي». بسياري از فلسطينيان به مجرد شنيدن نام اين دختر فلسطيني در ليست عمليات تبادل، گريستند. ****** «دلال المغربي» كه بود؟ روز 19 نوامبر سال 1977 با سفر غير مترقبه «انورسادات» رييس جمهور مصر به «فلسطين اشغالي» برگ جديدي از تاريخ فلسطيني ورق خورد. رييس حكومت كشوري كه تا چند روز پيش، مرزهايش به عنوان خط مقدم جبهه نبرد با « رژيم صهيونيستي» به شمار ميرفت، در حالي از هواپيماي خطوط هوايي مصر پياده ميشد كه پاي پلكان هواپيما، «رئيس جمهور» و «نخست وزير» اسرائيلي با نيشهاي تا بنا گوش باز و آغوش گشوده انتظارش را ميكشيدند. آن روزها علاوه بر مسلمانان جهان اسلام كه حيرت زده از تلويزيونهاي خود شاهد اين مراسم عجيب بودند، فلسطينيان هم با چشماني اشكبار به آيندهاي ميانديشيدند كه با اين سفر شوم انتظارشان را ميكشيد. آن روزها پرچم فعاليتهاي ضد صهيونيستي بر دوش « ياسر عرفات» رييس سازمان آزادي بخش فلسطين و فرمانده شاخه نظامي اين سازمان قرار داشت. عرفات به خوبي ميدانست كه اين سفر جناب سادات، روزهاي سياهي را براي "نهضت مقاومت فلسطين" به دنبال خواهد آورد.خروج مصر از جبهه نبرد با رژيم صهيونيستي عملا به معناي تنها ماندن فلسطينيان در مواجهه با اشغالگران بود چرا كه هيچ كدام از كشور هاي عربي ديگر ، به تنهايي و بدون همراهي مصر ياراي نبرد با ارتش صهيونيستي را نداشت و همين نكته باعث مي شد كه تمايل به كنار آمدن با رژيم صهيونيستي در آنان نيز تقويت شود.تقويت چنين فضايي بهترين فرصت را به صهيونيست ها مي داد تا فارغ از عكس العمل شديد كشورهاي عربي ، حساب هاي خود را با فلسطينيان و در راس آنان «سازمان آزادي بخش فلسطين» تسويه كند.پس «عرفات» بايد پيش از غافلگيري به دست صهيونيستها، كاري صورت ميداد. *** در شب يازدهم مارس سال 1978، يك كشتي باري كوچك كه در ظاهر به سوي شمال آفريقا حركت مي كرد ، هنگام رسيدن به مقابل آب هاي «فلسطين اشغالي» (50 كيلومتري ساحل «تل آويو») رسيد، دو قايق لاستيكي را بر آبهاي درياي مديترانه رها كرد. تمامي مسافران قايقها، لباس فرم ارتش صهيونيستي را بر تن داشتند. اينان گروهي از فدائيان فلسطيني و هدفشان رسيدن به ساحل شهر «تل آويو» پايتخت «رژيم صهيونيستي بود. اين فدائيان وظيفه داشتند عمليات ضدصهيونيستي بزرگي را در "تلآويو" به اجرا درآوردند كه اشغالگران را به تلافيجويي وادار كند. تحليل رهبران "فتح"(بزرگ ترين سازمان فلسطيني عضو «ساف») اين بود كه واكنش "دولت يهود" به چنين عملياتي ، اگر منجر به توقف مسير مذاكرات صلح مصر و اسراييل نشود، لااقل سرعت آن را كاهش ميدهد و اگر اين هدف هم محقق نگردد، حداقل اين عمليات ميتوانست هشداري باشد به مقامات صهيونيست و سران كشورهاي عرب مبني بر اين كه ناديده گرفتن "ساف" مي تواند براي تمامي منطقه خطرناك باشد. مخلص كلام اينكه، فدائيان فلسطيني با اين عمليات قصد داشتند يك بار ديگر موجوديت خود را به شكل دردناكي به همة طرفهاي درگير قضيه فلسطين يادآوري كنند. «خليل الوزير» ملقب به "ابوجهاد"، مرد شماره دوي "فتح" تقريباً از اوايل سال مراحل عملي كردن طرح عملياتي خود را آغاز كرد. سيزده نفر از مجربترين و چريك هاي عضو "فتح" براي اجراي اين عمليات كه بازگشتي برايش متصور نبود انتخاب شدند. فرماندهي اين تيم ويژه بر عهده دختري جوان و با انگيزه به نام "دلال سعيد المغربي" قرار گفت. «دلال»متولد 1958 در فلسطين اشغالي (شهر «يافا» )بود كه علاوه بر داشتن تهور و جسارت فراوان ، زبان عبري را به خوبي عربي صحبت ميكرد. تيم 13 نفره اي كه او فرماندهي اش را بر عهده داشت ، "جوخه ديرياسين" نام گرفت . اين نامگذاري نمادين پيامي آشكار به «دولت يهود» داشت، چرا كه در آن زمان پست نخست وزيري «رژيم صهيونيستي» بر عهده «مناخيم بگين» بود. 30 سال پيش از آن ، دار و دسته تروريستي كه تحت فرماندهي همين« مناخيم بگين» قرار داشت به روستايي به نام «دير ياسين» در حوالي قدس حمله برد و صد ها زن و كودك فلسطيني را قصابي كرد.خود عمليات نيز به ياد سخنگوي "ساف" كه در سال 1973 در بيروت به دست كماندوهاي صهيونيست ترور شد، "كمال عدوان" نامگذاري شد. جالب اين جاست كه وظيفه سركوب «عمليات كمال عدوان» هم به «ايهود باراك» واگذار شد. در مسير حركت به سمت ساحل ، يكي از قايقهاي لاستيكي واژگون شد و دو فدايي به دليل سنگيني تجهيزات خود غرق شدند. يازده فدايي ديگر پس از يك ساعت و نيم موفق شدند خود را به ساحلي در نزديكي بزرگراه "حيفا - تلآويو" برسانند. آنان به سمت بزرگراه حركت كرده و در راه يك صهيونيست را كه متوجه هويت آنان شده بود به قتل رساندند. با رسيدن به بزرگراه مزبور، "دلال المغربي" دستور داد فدائيان دو اتوبوس را متوقف كنند. فدائيان، مسافران يكي از اين اتوبوسها را به اتوبوس ديگر منتقل كردند و يك اتوبوس با حدود يكصد گروگان و يازده فدايي فلسطيني به سمت "تلآويو" به حركت درآمد. به "دلال" مأموريت داده شده بود كه حتي الامكان خود را به يك هتل شلوغ در حومه جنوبي "تلآويو" برساند و مهمانان هتل را برابر آزادي چند تن از زندانيان فلسطيني به گروگان بگيرد. هم «دلال» و هم «ابوجهاد» ميدانستند كه تحقق چنين تبادلي بسيار دور از ذهن است زيرا اساسا «مناخيم بگين» نخست وزير و «موشه دايان» وزير جنگ ، در موارد مشابه قبلي نشان داده بودند كه به هيچ وجه براي نجات گروگان هاي صهيونيست تمايلي نشان نمي دهند. اما "دلال" تمام سعي خود را به كار برد تا مطابق برنامة عملياتي عمل كند و در حقيقت اين عمليات با رويكردي استشهادي طراحي شده بود. «دلال» احتمال ميداد بتواند با اين تعداد از گرو گان كه به همراه دارد بتواند راهش را به سمت هدف از پيش تعيين شده باز كند. اما واحد ويژه اي از ارتش صهيونيستي در معيت تانك و نفربرهاي زرهي ، در دو راهي "جليلات"(كه در ميان صهيونيست ها ، دو راهي «كانتري كلاب» ناميده مي شود) واقع در چند كيلومتري شمال "تلآويو"(نزديكي شهرك صهيونيست نشين«هرتسليا») موضع گرفت و بزرگراه را مسدود كرد. با نزديك شدن اتوبوس حامل فداييان و گروگان ها به نظاميان صهيونيست، پيش از آنكه فرصتي براي ايجاد ارتباط و مذاكره با فدائيان پيش بيايد، چرخهاي اتوبوس به گلوله بسته شد و پس از توقف آن، تبادل آتش وسيعي ميان فلسطينيها و صهيونيستها در گرفت . در كمتر از 15 دقيقه، اتوبوس به گلوله اي از آتش تبديل شد. پس از ساعاتي درگيري رودر رو ميان فداييان فلسطيني و نظاميان صهيونيست كه تحت فرماندهي «سروان ايهود باراك» قرار داشتند ، سرانجام «دلال المغربي» بر اثر اصابت گلوله اي به سرش به شهادت رسيد و 8 تن از فدائيان نيز در كنارش بر خاك افتادند. همچنين 2 فدايي ديگر به چنگ صهيونيستها اسير شدند. با خاموش شدن آتشبار ها، صهيونيست ها به جمع آوري مصدومين پرداختند. آماري كه در نهايت از كشته شده گان صهيونيست به دست آمد هولناك و كم سابقه بود:37 كشته و 80 زخمي. اين ركورد از تلفات تا زمان انتفاضه دوم در سال 200 ميلادي شكسته نشد. به اين ترتيب "عمليات كمال عدوان" ساعات هولناكي را براي اهالي "تلآويو" به ارمغان آورد كه هنوز هم در ميان اتباع رژيم صهيونيستي و حتي صاحبنظران صهيونيست يكي از بدترين حوادث تاريخ اين رژيم به شمار ميآيد .اين عمليات تا كنون بزرگ ترين عمليات فدايي فلسطينيان عليه اشغالگران به شمار مي رود و به اعتراف تحليل گران نظامي «دولت يهود» ، اتباع اسراييل ديگر تا زمان جنگ 33 روزه لبنان چنين ساعات پر وحشت و هراسي را تجربه نكردند. اجساد «دلال المغربي» و ساير فدايياني كه در اين عمليات به شهادت رسيده بودند در محلي موسوم به«گورستان اعداد» به خاك سپرده شدند و سر انجام پس از 30 سال، در جريان «عمليات تبادل اسرا» ميان حزب الله لبنان و رژيم صهيونيستي ، از آرامگاه هاي موقتي شان خارج شده و به مقاومت اسلامي لبنان تحويل داده شده و در روز 28 تير ماه 1387 شمسي پس از تشييع با شكوهي به خاك سپرده شدند. منبع : خبرگزاري فارس[/align]