به نام خدا با سلام اسرائیل طال معروف به طالیک یا آقای زرهی به تاریخ 13 سپتامبر 1924 متولد و در تاریخ 8 سپتامبر 2010 درگذشت .او یکی از ژنرال های نیروهای دفاعی اسرائیل بود که عمده شهرتش را مرهون دانش زرهی و نقش اش در توسعه خانواده تانک مرکاوا می باشد . زندگی نامه طال فعالیت نظامی خود را در زمان جنگ جهانی دوم با خدمت در تیپ یهودی ، در ارتش بریتانیا و در ایتالیا آغاز کرد ، او بعدها طی جنگ سال 1948 با فلسطین ، به عنوان یک افسر ارشد خدمت کرد . در سال 1956 هم زمان با بروز بحران سوئزبه عنوان فرمانده تیپ به خدمت پرداخت و در جنگ شش روزه فرماندهی یک لشکر زرهی در محدوده شبه جزیره سینا را بر عهده گرفت ، او در جنگ یوم کیپور فرماندهی جبهه جنوبی در آخرین مراحل جنگ را انجام داد . طال در نهایت در شهر رهووت در سرزمینهای اشغالی درگذشت . دوره خدمت نظامی پس از پایان رسمی جنگ یوم کیپور طال به عنوان فرمانده جبهه جنوبی فرمانی از سوی رییس ستاد ، داوید العازار و وزیر دفاع موشه دایان ، مبنی بر حمله به نیروهای مصری دریافت نمود اما او به دلیل آنکه این فرمان را غیر اخلاقی می پنداشت از اجرای آن سر باز زد و برای اجرای این فرمان خواستار اجازه شخص نخست وزیر و دادگاه عالی شد . هر چند چنین اجازه ای هیچگاه برای او صادر نشد اما در این مناقشه پیروز شد ، بهای این پیروزی از دست دادن پست ریاست ستاد و جانشینی العازار بود . در سال 1970 اسرائیل به این نکته پی برده بود که نیاز دارد توانایی ساخت یک تانک به صورت انفرادی را کسب کند چرا که به دلایل سیاسی نمی تواند به تامین کنندگان آن طرف آبها اطمینان کرد . اسرائیل طال هدایت یک تیم را بر عهده گرفت که تجارب و درسهای او از میدان های رزم را به کار گرفت و طراحی و ساخت تانک مرکاوا را آغاز نمود . دکترین زرهی طال طراح دکترین زرهی اسرائیل در جنگ شش روزه بود ، دکترینی که باعث پیروزی صهیونیستها در سینا شد. پس از بحران سوئز ، طال به گونه ای نیروهای زرهی را سازمان داد تا به عنوان یک عنصر پیشرو در نیروهای دفاعی اسرائیل مطرح گردند ، این عنصر پیشرفته ، دارای مشخصه هایی نظیر توان آفندی بی رحمانه و تحرک پذیری بالا بود . از سال 1964 با ارتقا طال به سمت فرماندهی نیروهای زرهی اسرائیل ، او تمامی توپچی های این نیرو را دوباره آموزش داد تا بتوانند اهداف را در فاصله ای فراتر تر از 1.5 کیلومتر هدف قراردهند ، در جنگ های بعدی اسرائیل در مناطق باز این توانایی ، نقش خود را در بقای نیروهای زرهی نشان داد. بسیاری تحرک بالای این دکترین را با جنگ برق آسای نازی ها مقایسه می کنند و حتی آن را نمونه تکامل یافته جنگ برق آسا می دانند . تغییرات و کامیابی های طال در سال 1967 ، نیروهای دفاعی اسراییل را بر آن داشت تا نقش نیروهای زرهی را بیش از پیش در نظر بگیرند ؛ عملی که برآیند آن کاهش توجه به دیگر جنبه های فریبنده اما ضروری نیروی زمینی نظیر نیروهای پیاده نظام بود . در پی حمله غافلگیرانه سال 1973 { یوم کیپور .م. } به دلیل توجه بیش از اندازه به زرهی تهاجمی ، نیروهای دفاعی اسرائیل موقتا توانایی پدافندی در خوری نداشتند . تنها در مراحل پایانی جنگ بود که نیروی زرهی طغیان کرد و توان بالقوه خود را به رخ کشید : نیروهای زرهی ژنرال آبراهام ادان به خطوط مصری ها نفوذ کردند ، آنها از کانال سوئز گذشتند و در نزدیکی سوئز بر خلاف آتش بس توافق شده ، نیروهای ارتش سوم مصر را محاصره کردند . پس از سال 1973 ، نیرووهای دفاعی اسرائیل با افزایش توازن ، اهمیت بیشتری برای دکترین طال قائل شدند ، این دکترین بر سایر دکترین های زرهی در سراسر دنیا تاثیر گذاشت .طال به همراه هماورد مصری اش بر روی شن های سینا نشستند و درباره شروط آتش بس مذاکره کردند !