جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'جنگ افزار'.
پیدا کردن 5 results
-
تسلیحات هایپرسونیک ، حوزه جدید برای رقابت اعطاء قرارداد توسعه جنگ افزارهای هواپایه فراصوت به لاکهید – مارتین واشنگتن : وزارت دفاع ایالات متحده در 13 اوت 2018 اعلام نمود که مناقصه طراحی و توسعه دومین نمونه از تسلیحات فراصوت مورد نیاز ارتش این کشور را به ارزش 480 میلون دلار به دپارتمان موشک و سامانه های کنترل شرکت لاکهید- مارتین اعطاء نموده است . خبر امضاء این قرارداد در حالی منتشر گردید که پیش از این گمانه زنی هایی در خصوص نیازمندی فوری ارتش این کشور برای طراحی و و تولید تسلیحات هوا- پایه واکنش سریع وجود داشت و گفته شده بود که پشتیبانی های لازم از برنده مناقصه نیز بخوبی انجام خواهد شد این قرارداد ، در واقع ، ایجاد بستر مناسب برای طراحی ، تست و آمادگی برای تولید مهمات واکنش سریع هواپایه (ARRW) بشمار می آید . وزیر نیروی هوایی ، هدر . ای . ویلسون در این زمینه می گوید :" ما قصد داریم تا بسرعت و با بهره گیری از بهترین فناوری در دسترس ، در کوتاه ترن بازه زمانی ممکن ، قابلیت رزم هایپرسونیک را در اختیار نیروی هوایی قرار دهیم " پروژه ARRW ، یکی از دو تلاش ارتش ایالات متحده برای نمونه سازی تسلیحات ماوراء صوت است که به نیروی هوایی در توسعه قابلیتهای رزمی کمک می کند . نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، با استفاده از دسترسی های داده شده بخش 804 از اجازه نامه FY16 قانون دفاع ملی ، مجاز است تا سرمایه گذاری لازم برای توسعه این تسلیحات تا سال 2021 را داشته باشد . این پروژه قرار است تا در شعبه اورلاندو (فلوریدا ) شرکت لاکهید- مارتین اجرا گردد و انتظار می رود تا اواخر نوامبر 2021 به نتیجه قطعی برسد . از سویی دیگر ، مدیران ارشد وزارت دفاع ، آژانش دفاع موشکی ، نیروی هوایی ، نیروی دریایی ، و ارتش روز 28 ژوئن سال جاری توافقنامه ای را بصورت مشترک به امضاء رساندند که در آن بر همکاری و توسعه فناوری مهمات هایپرسونیک سُرشی ، تاکید وجود داشت . ژنرال دیوید . ال . گلدفین ، رییس ستاد نیروی هوایی ، در این زمینه می گوید : " این تیم مشترک برای رقابت نیازمند ایجاد چابک سازی سازمانی خواهد داشت ، مرزهای فناوری در این برنامه بطور قطع جابه جا میشود و ما می بایست سهم خود را از این رقابت جدید ، داشته باشیم " انعقاد این قرار داد ، به دولت اجازه می دهد تا به نیاز فوری نیروهای مسلح ، پاسخ مناسب دهد ، به همین دلیل شروع به کار این پروژه ، به فاصله 180 روز پس از امضاء تعیین شده است . برنامه دوم نیروی هوایی برای طراحی تسلیحات هواپایه فراصوت ، سرمایه گذاری برروی پروژه جنگ افزار ضربتی متعارف فراصوت (HCSW) نام دارد . در مجموع ، این دو برنامه ، قابلیتهای منحصربفردی را برای ارتش فراهم می کند ، گرچه هرکدام ازاین دو طرح ، رویکردهای فنی متفاوتی را دنبال می کنند . چنانکه برنامه ARRW تلاشی است میان نیروی هوایی و دارپا برای توسعه فناوری که امکان ارتقاء آن وجود دارد ، در حالی که برنامه HCSW ، بیشتر بر روی استفاده از فناوری هایی که وارد دوره بلوغ خود شده ، متمرکز شده است . پی نوشت : 1- در یک دهه اخیر ، مفهوم جدیدی واردسازمانهای مسلح شده و آن ، " چابک سازی " سازمان است ، طبیعتا" سازمان های به اصطلاح " تنبل" در چنین وضعیتی ، محلی از اِعراب ، نخواهند داشت . 2- نکته جالب اینجاست که مدیریت حاضر نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ( بعنوان متولی این دوبرنامه ) ، آنچنان به این فناوری علاقه مند شده که روی دو برنامه مشابه ، همزمان سرمایه گذاری می کند ، طبیعتا" در اینجا ( و نه الزاما"در یک سازمان قرن بیست و یکمی نظیر پنتاگون ) پول به هیچ عنوان مطرح نیست ، بلکه ، پیش فرضها ، عملکرد و آینده نگری مدیریت سازمان ، تاثیر گذار خواهد بود . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
- 10 پاسخ ها
-
- 17
-
- برآورد استراتژیک
- تسلیحات هسته ای
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
پوتین و تسلیحات تغییر دهنده جریان بازی فرضیه : جنگ افزارهای هایپرسونیک سُرشی باسرعت بیش از 20 ماخ مسلح به سرجنگی حرارتی / هسته ای جدید روسی ، به تقریب هیچ سد دفاعی را در برابر خود نخواهند داشت . در ابتدای ماه مارس 2018 ، ولادیمیر پوتین بر خلاف رویه معمول معرفی تسلیحات جدید در روسیه ، شخصا" در مراسم معرفی یک جنگ افزار جدید هایپرسونیک سُرشی شرکت نمود و به گفته وی ، ورود این سلاح به سازمان رزمی ارتش روسیه ، انقلابی را در قابلیتهای رزمی این کشور ، در دوسطح تاکتیکی و راهبردی ، ایجاد خواهد نمود . این سلاح جدید که "آوانگارد" (پیشرو) نامیده شده بود ، از ابتدا در قالب یک سامانه تسلیحاتی راهبردی طراحی گردید که می بایست کلاهک جنگی حرارتی / هسته ای خود را با سرعتی فراصوت ، به هر نقطه از کره زمین ، حمل نماید . این کلاهک فراصوت که بر روی یک حامل با شناسه UR-100 قابل استفاده است ، پس از خروج از اتمسفر، قابلیت هدایت به سوی هدف با سرعتی نزدیک به 20 ماخ را خواهد داشت که ضمن اینکه رهگیری و انهدام آن را به تقریب به یک امر غیر ممکن تبدیل خواهد کرد ، پتانسیل استفاده از انرژی جنبشی در لحظه برخورد به هدف را بدان خواهد داد که صرفا" استفاده از این قابلیت ، میتواند حداقل موجبات انهدام چند بلوک شهری را فراهم کند . علاوه براین ، وجود ویژگی "سُرش " (glide) در این کلاهک ، ضمن آنکه مانورپذیری و طبعا" بقاء آن را افزایش میدهد ، برد افزون تری را بدان خواهد داده و این برای چندمگاتن سرجنگی حرارتی / هسته ای آوانگارد ، فرصتی را فراهم خواهد نمود تا هدف را بخوبی در تیررس خود قرار داده و منهدم نماید . رییس جمهوری روسیه ، در زمان رونمایی از این دستاورد نظامی جدید ، اعلام نمود که آوانگارد ، بدلیل دقت بسیار بالا ، به مانند یک شهاب سنگ و گلوله آتشین دقیق میتواند هر هدفی را در هر نقطه از جهان در بردی فرای تصورات موجود ، زیرآتش خود قرار دهد . درفوریه 2019 نیز ، پوتین مجددا" قابلیتهای این سلاح جدید را مورد تمجید قرارداد و ادعا نمود که آوانگارد ، یه یک سلاح تغییر دهنده جریان بازی تبدیل خواهد شد . درجریان مصاحبه ولادیمیر سونگورکین با رییس جمهور روسیه ، وی از پوتین سئوال نمود که " آقای رییس جمهور ، شما ،آوانگارد را با اولین ماهواره ارسال شده به فضا توسط انسان ، مقایسه کردید " آیا به نظر نمی رسد که این مقایسه ، بیش از حد مورد نیاز ، مبالغه آمیز است ؟؟ چرا که این دو تفاوت بسیاری با هم دارند ، به چه علت از این تحلیل استفاده کردید ؟؟ پویتن در پاسخ چنین گفت که :" این سیستم ، بدلیل تطبیق شرایط فعلی روسیه با وضعیت اتحاد شوروی در زمان ارسال اولین ماهواره ساخته دست بشر به فضا ، به منظور تلاشی برای حفظ امنیت ملی ، کاملا قابل مقایسه است . ارسال اولین ماهواره اتحاد شوروی به فضا ، در آن زمان ، معرف توانایی شوروی در تولید موشکهای بالستیک قاره پیما مسلح به کلاهکهای هسته ای و ارسال سیگنال به دشمن در وجود قابلیت انهدام اهداف مشخص در قلمرو وی ، محسوب میشد . درواقع ، این شلیک ، مقدمه برنامه تولید انبوه موشکهای بالستیک قاره پیما بود ، هرچند صنعت موشکی شوروی ، پیش ازاین ، مراحل توسعه خود را می گذراند ، اما جرقه اصلی این روند ، از همین رویداد زده شد و این به معنای تولد شاخه موشکهای بالستیک در ارتش سرخ بود . اما دوستان آمریکایی ما ، برای مقابله با این قابلیت ، توسعه سامانه های دفاع ضد بالستیک خود را در پیش گرفتند ، در نتیجه ، ما مجبور بودیم تا یک پاسخ نامتقارن ، کافی و جدی را ارائه کنیم ، اما این پاسخ دقیقا چه ماهیتی داشت ؟ بطور طبیعی ، طراحی مفهومی و سپس تولید سامانه آوانگارد ، پاسخ روسیه به سامانه دفاع ضد بالستیک بلوک غرب بود . حامل سُرشی با سرعت 20 ماخ در داخل لایه های جو به بسوی هدف حرکت میکند که تصور این فرآیند در گذشته بسیار مشکل بود . در نتیجه ، بلحاظ ایجاد پتانسیل دفاعی ، معرفی آوانگارد ، بطور دقیق معادل ارسال نخستین ماهواره به فضا و به برجستگی آن خواهد بود . به همین دلیل است که ما امروز درباره یک سلاح راهبردی بالستیک صحبت می کنیم . حال سئوال اینجاست که حامل کلاهک ، یک حامل جدید است ؟؟ پاسخ بطور قطع مثبت خواهد بود ، چرا که حامل مورد نظر ، یک پیشرفت مطلق در حوزه های فناوری و مواد بحساب می آید . براساس اطلاعات موجود ، بخش های قابل توجهی ازاین موشک در زمان شلیک بسوی هدف ، تا 3000 درجه سانتی گراد ، گرم خواهد شد ،آیا پیش ازاین ، چنین فناوری برای موشکهای بالستیک ، قابل تصور بود ؟ در مقایسه، سطح خورشید ، تا 6000 درجه حرارت تولید میکند و وقتی ما از حرارت 3000 درجه ای صحبت می کنیم ، قطعا" موشک مد نظر ، پوششی نظیر لایه محافظ بستنی شکلاتی دربر ندارد . فناوری روسی ، بدنه موشک با لایه ای از پلاسما قابل پوشش داده ، بطوری که در زمان شلیک ، حرارت بخش بیرونی به 1900 تا2000درجه می رسد و در همان زمان، قابلیت کنترل موشک برای اپراتور وجود دارد . در آخرین تست این موشک ، کاربر از عبارت " پیام تایید شد" استفاده کرد که به معنای اصابت دقیق کلاهک به نقطه از قبل تعیین شده بود . در حال حاضر ، مدرسه مهندسی و علوم روسیه ، موفقیتهای قابل توجهی را در بخش دفاعی کسب کرده اند واین کاملا فوق العاده است . بنابراین ، مقایسه آن با پرتاب اسپوتنیک ، کاملا به جا و مناسب به نظر می رسد . پی نوشت : 1- متن یک سیگنال مشخص را در اختیار خواننده می گذارد ، کشوری که رشد و توسعه متوازن نظامی را در دستور کار خود قرار دهد ، می تواند در حوزه تبلیغات و جنگ روانی ، به اصطلاح نظامی ، "دور تک" را مرتب حفظ کرده و استمرار دهد ، و این جدا از جنبه سخت افزاری قضیه بشمارمی رود و این درس عبرت بزرگی برای ما است ، چرا که روسها صرف نظراز قابلیت نامتعارف آوانکارد ، حساب ویژه ای بر روی اینسلاح برای استفاده در صحنه های رزمی متعارف باز کردند . بن پایه صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
- 10 پاسخ ها
-
- 36
-
- برآورد استراتژیک
- استراتژیک
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
بسم الله الرحمن الرحیم ردیابی اینترنتی راهی برای بهینه سازی یا سلاحی قدرتمند ردیابی اینترنتی(Internet tracking) عملی است که توسط آن اپراتورهای وب سایت ها اطلاعات مربوط به فعالیت بازدیدکنندگان را در شبکه جهانی وب جمع آوری ، ذخیره و به اشتراک می گذارند. ممکن است از تجزیه و تحلیل رفتار کاربر برای تهیه محتوایی استفاده شود که اپراتور را قادر به استنباط ترجیحات خود کند و مورد توجه طرف های مختلف مانند تبلیغ کنندگان قرار گیرد. ردیابی وب می تواند بخشی از مدیریت بازدید کننده باشد. بهمحض اجرای مرورگر اینترنت و شروع وبگردی، رد پای دیجیتال شما در فضای وب باقی میماند و وبسایتهایی که از آنها بازدید کردهاید میتوانند با بهرهگیری از این رد پای بهجامانده، فعالیتهای شما را ردیابی کنند و به هویت شما پی ببرند. البته در این مقاله دربارهی نفوذ و کار های غیر قانونی در بستر اینترنت بحث نمیشود. جمعآوری اطلاعات کاربران توسط وبسایتها و سرویسهای اینترنتی، یک اقدام کاملا قانونی است. این دادههای جمعآوری شده، اطلاعاتی جزئی را در بر میگیرند که احتمالا خود کاربر نیز گاهی از آنها بیاطلاع است. این مقاله به این اشاره میکند که چگونه با اولین ورود به اینترنت و با کنار هم گذاشتن اطلاعاتی که هر کدام به تنهایی ناچیز به نظر میرسد میتوان برای هر کاربر یک اثر انگشت منحصربهفرد ایجاد کرده و تمام فعالیت ها و رفتار های او را در فضای اینترنت زیر نظر داشت. اطلاعاتی که در اینترنت جمعآوری میشود آی پی: نشانی پروتکل اینترنت (به انگلیسی: Internet Protocol Address) یا به اختصار نشانی آیپی (به انگلیسی: IP Address) نشانی عددی است که به هریک از دستگاهها و رایانههای متصل به شبکه رایانهای که بر مبنای نمایه TCP/IP (از جمله اینترنت) کار میکند، اختصاص داده میشوند. پیامهایی که دیگر رایانهها برای این رایانه میفرستند با این نشانه عددی همراه است و راهیابهای شبکه آن را مانند « نشانی گیرنده » در نامههای پستی تعبیر میکنند، تا در نهایت پیام به رابط شبکه رایانه مورد نظر برسد. موقعیت مکانی: با استفاده از آدرس آی پی میتوان موقعیت مکانی تقریبی هر شخص را مشخص کرد. یکی از کاربردهای موقعیت یابی، بهینه سازی مطالب نمایش داده شده بر اساس کشور، شهر یا حتی محل زندگی هر کاربر میباشد. سایت ها برای تعیین مکان شما از API Google Geolocation استفاده می کند. البته این روش هرگز به اندازه مکان یابی GPSدقیق نیست. دقت به موقعیت مکانی شما و همچنین به نوع اتصال شما بستگی دارد. اگر در شبکه تلفن همراه هستید ، تا 50 کیلومتر را امکان خطا وجود دارد. با این حال آدرس آی پی را میتوان به سادگی تغییر داد ولی همچنان موارد دیگری نیز وجود دارند که میتوان با استفاده از آن هر کاربر را به یک هویت منحصر به فرد تبدیل کرد. موارد دیگر که با جمع آوری آن میتوان هویت هر شخص را متمایز کرد: نوع سیتم عامل و مرورگر سخت افزار زبان پیشفرض فونتهای نصبشدهی وضوح تصویر نمایشگر و عمق رنگ منطقه زمانی پلاگین های نصب شده با استفاده از دریافت و آنالیز داده های زیر میتوان شناخت کاملی از رفتار یک کاربر به دست آورد و با استفاده از آن سلایق، رویکرد ها، افکار، اعتقادات و... هر فرد را شناسی کرد : حرکات موس و کیبورد ژیروسکوپ (موبایل) میزان باتری (موبایل یا لپ تاپ) مطالب بازدید شده کلمات جستجو شده اطلاعات شخصی (نام و نام خانوادگی، تاریخ تولد، نام کاربری و...) مطالب به اشتراک گذاشته شده شبکه های اجتماعی که در آن عضو هستید نکته : برای مشاهدهی برخی از این ردیابیها میتوانید به وبسایت های زیر مراجعه کنید : https://clickclickclick.click : این وبسایت جابهجاییهای ماوس، کلیکها و تمام حرکات شما در مرورگر را گزارش میدهد. (در صورت درخواست میکروفون و یا وب کم درخواست را رد کنید.) https://webkay.robinlinus.com : اگر این وبسایت بتواند اطلاعات یادشده را بخواند؛ هر وبسایت دیگری در سطح اینترنت نیز قادر به دسترسی به آنها خواهد بود. https://coveryourtracks.eff.org : با مراجعه به این وبسایت که متعلق به بنیاد حریم الکترونیک است، میتوانید دریابید که چگونه مرورگر شما میتواند یک اثر انگشت منحصربهفرد از شما در اینترنت منتشر کند که شامل ترکیب اختصاصی نرمافزار مرورگر، سختافزار، زبان پیشفرض و حتی فونتهای نصبشدهی شما میشود و بدون نیاز به هیچ اطلاعات دیگری میتواند هویت شما را مشخص کند. موارد استفاده از ردیابی اینترنتی تبلیغات : وبسایتها از طریق دادههایی که با بازدید، جستجو، کوکیها و مرورگر شما به دست میآورند و ترکیب آنها با یکدیگر به کمک تعدادی عملیات ریاضی، تلاش میکنند مناسبترین تبلیغ را برای هر فرد تشخیص و نمایش دهند. حباب فیلتر (حباب اطلاعاتی) : حباب فیلتر (انگلیسی: Filter bubble) وضعیت انزوای فکری است که بر اثر نتایج جستجوی شخصیسازیشده در اینترنت پدید میآید. در این حالتْ الگوریتمِ وبگاه، آنچه کاربر انتظار دیدنش را دارد حدس میزند و نتایج دلخواهش را بهطور گزینشی نمایش میدهد؛ این کار با استفاده از اطلاعات مربوط به کاربر از قبیل مکان، رفتار و کلیکهای قبلی و سابقه جستجوی او انجام میشود. در نتیجه کاربر در حبابهایی که به لحاظ فرهنگی و ایدئولوژیک با سلیقه و ذائقه او همخوانی دارند محبوس میشود و امکان برخورداری از نتایجی که با دیدگاههای او مغایرت دارند را از دست میدهد. اصطلاح «حباب فیلتر» را ایلای پاریسر کنشگر اینترنتی ابداع کرد. پس از همه پرسی سال 2016 عضویت اتحادیه اروپا در انگلیس و انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده ، حباب اطلاعاتی مورد توجه قرار گرفت زیرا بسیاری از افراد نسبت به نتایج بسیار دور از انتظارات خود اعتراف کردند. بهینه سازی موتور جستجو : سایت های جست و جو با استفاده از داده هایی که از کاربران خود به دست می آورند از قبیل آمار مراجعه به سایت ها، مکان، زبان و... هر کاربر میتوانند نتایج را طوری نمایش دهند که بیشترین شباهت را به محتوای مورد نظر کاربر داشته باشد. تجزیه و تحلیل احساسات : تجزیه و تحلیل احساسات (همچنین به عنوان استخراج نظر یا هوش مصنوعی شناخته می شود ) به استفاده از پردازش زبان طبیعی ، تجزیه و تحلیل متن ، زبانشناسی محاسباتی و بیومتریک برای شناسایی سیستماتیک ، استخراج ، کمی سازی و مطالعه حالات عاطفی و اطلاعات ذهنی اشاره دارد. تجزیه و تحلیل احساسات به طور گسترده ای در رسانه های آنلاین و اجتماعی استفاده می شود. پیشنهاد افراد در شبکه های اجتماعی : زمانی که کاربر در شبکه اجتماعی عضو میشود با توجه به مطالبی بازدید شده، مکان، کلیک ها و سابقه ی جستجو و هم چنین کاربران دیگری که دنبال میشوند، شبکه های اجتماعی با استفاده از تجزیه و تحلیل این موارد اشخاصی که بیشترین شباهت را با این کاربر دارند به او معرفی میشود. تجزیه و تحلیل وب: بیشتر بر عملکرد کلی وب سایت تمرکز دارد. ردیابی وب به نحوه استفاده از وب سایت و همچنین مدت زمانی را که کاربر در یک صفحه خاص صرف کرده است ، را نشان می دهد. این مورد می تواند برای این به کار گرفته شود تا ببینید هر کاربر چه میزان به هر یک از محتوای وب سایت علاقه دارد. آژانس های اجرای قانون ممکن است برای جاسوسی از افراد و حل جرم از ردیابی وب استفاده کنند. روشهای ردیابی وب کوکی : کوکی HTTP کد و اطلاعاتی است که هنگام بازدید کاربر از وب سایت ، توسط یک وب سایت در سیستم کاربر ثبت می شود. وب سایت ممکن است اطلاعات مربوط به کوکی را در بازدیدهای بعدی کاربر از وب سایت ، بازیابی کند. از کوکی ها می توان برای شخصی سازی تجربه مرور کاربر و ارائه تبلیغات هدفمند استفاده کرد. یک کوکی میتواند هنگام بازدید از یک وبسایت هواشناسی کاربر را از دردسر انتخاب هر بارهی شهر مورد نظر خلاص کند؛ زیرا کوکی باعث میشود، وبسایت از انتخاب دفعهی قبل شما اطلاع دارد. علاوه بر این، یک کوکی میتواند اقلام انتخابشده در سبد خرید شما را ذخیره کند؛ در نتیجه در صورت بازگشت مجدد به سایت پس از چند روز، آنها همچنان در سبد خرید باقی خواهند ماند. برخی از فعالیت های مرور که کوکی ها می توانند ذخیره کنند: صفحات و محتوایی که کاربر مرور کرده است. آنچه کاربر به صورت آنلاین جستجو کرده است. وقتی کاربر روی تبلیغات آنلاین کلیک می کند. چه زمانی کاربر از سایتی بازدید کرده است. پروتکل امنیتی مرورگر به وبسایتها اجازه میدهد که تنها به کوکیهای خودشان دسترسی داشته باشند. این مسئله یک اقدام ایمنی کاملا ضروری است؛ با این حال نوع دیگری از کوکیها به نام کوکیهای شخص ثالث نیز وجود دارند که با هیچ وبسایت مشخصی ارتباط ندارند؛ اما از طریق شبکههای تبلیغاتی و دیگر فناوریهای ردیابی در صفحات مختلف وب حضور پیدا میکنند. کوکیهای شخص ثالث: یک کوکی شخص ثالث برای کاربری که اولین بار از وبسایتی بازدید میکند ایجاد می شود. کوکی شخص ثالث توسط وب سایت های دیگری به غیر از آنچه کاربر از آن بازدید می کند ، ایجاد می شود. آنها کد پیگیری اضافی را وارد می کنند که می تواند فعالیت آنلاین کاربر را ثبت کند. این برای اندازه گیری بسیاری از جنبه های تعامل کاربر از جمله تعداد دفعات مراجعه کاربر است. عملکرد کوکی شخص ثالث بدین صورت است که اگر چند مرتبه از یک فروشگاه اینترنتی پوشاک بازدید کنید، تبلیغات مربوط به پوشاک را در کل هفته و در وبسایتهای گوناگون مشاهده خواهید کرد. تبلیغات مبتنی بر این نوع کوکی میتواند برای برخی از افراد ناخوشایند باشد. علاوه بر این، مطالعهی جدیدی از سوی دانشگاه پرینستون نشان داده است که از ۵۰ هزار وبسایت برتر، در ۴۸۲ وبسایت «ردیاب چند وبسایتی» جاسازی شده است که بهصورت مجازی مشغول ثبت تمام فعالیتهای مرورگر کاربران خود و تحلیل آنها هستند. ثبت این دادهها ظاهرا بهمنظور مدیریت و بهینهسازی وبسایتها انجام میشود و هرچند از نظر آنها اطلاعات حساس حذف شده است؛ اما این مسئله مجددا نشان میدهد که کاربران ناچار به اعتماد به شرکتهای شخص ثالث و قرار دادن اطلاعاتشان در دست آنها هستند. آی پی آدرس : به هر دستگاه متصل به اینترنت یک آدرس IP منحصر به فرد اختصاص داده شده است که برای فعال کردن دستگاه ها برای برقراری ارتباط با یکدیگر مورد نیاز است. با استفاده از نرم افزار مناسب در وب سایت میزبان ، می توان آدرس IP بازدیدکنندگان سایت را ثبت کرد و همچنین می تواند برای تعیین موقعیت جغرافیایی بازدید کننده استفاده شود. ثبت آدرس IP می تواند به ، از شرکت مجدد شخصی که بیش از یک بار در رأی گیری اینترنتی شرکت کرده باشد جلوگیری کند و همچنین الگوی مشاهده وی را کنترل کند. دانستن مکان بازدید کننده ، علاوه بر موارد دیگر ، باعث نمایش مکان کاربر میشود.. به عنوان مثال ، این ممکن است منجر به قیمت گذاری شده در ارز محلی ، قیمت یا دامنه کالاهای موجود ، اعمال شرایط ویژه و در برخی موارد درخواست یا پاسخ به یک کشور خاص به طور کامل مسدود شود. کاربران اینترنت ممکن است انسداد جغرافیایی و سانسور را دور بزنند و از هویت شخصی و موقعیت مکانی محافظت کنند تا با استفاده از اتصال VPN در اینترنت ناشناس بمانند. اثر انگشت کانواس )Canvas fingerprinting(: اثر انگشت یکی از تعدادی از تکنیک های انگشت نگاری مرورگر برای ردیابی کاربران آنلاین است که به وب سایت ها اجازه می دهد به جای کوکی های مرورگر یا سایر روش های مشابه ، بازدیدکنندگان را با استفاده از عنصر بوم HTML5 شناسایی و ردیابی کنند. این تکنیک در سال 2014 پس از توصیف محققان دانشگاه پرینستون و دانشگاه KU Leuven در مقاله خود The Web never ، پوشش گسترده ای در رسانه ها پیدا کرد. کدام وب سایت ها شما را ردگیری میکنند؟ ردیابی یک مسئله گسترده است. طبق مطالعه انجام شده توسط Ghostery ، 79 درصد وب سایت ها در سطح جهانی در حال ردیابی داده های شما هستند. برخی از وب سایت های دارای بزرگترین شبکه ردیابی ، سایت های رسانه های اجتماعی و موتورهای جستجوی بزرگ و غیر خصوصی هستند. Google Analytics: 45.3% of web traffic Google Static: 36.7% of web traffic Google Tag Manager: 35.7% of web traffic Google Fonts: 27.5% of web traffic Google: 26.5% of web traffic Facebook: 24.9% of web traffic DoubleClick: 22.2% of web traffic Google APIs: 15.4% of web traffic Google AdServices: 10% of web traffic YouTube: 9.7% of web traffic Twitter: 9.7% of web traffic ScoreCard Research: 9.4% of web traffic Amazon Adsystem: 8% of web traffic CloudFlare: 7.6% of web traffic Google Syndication: 7.6% of web traffic Google User Content: 7.3% of web traffic Google Photos: 6.9% of web traffic Amazon CloudFront: 6.8% of web traffic Criteo: 6.1% of web traffic New Relic: 5.5% of web traffic Google بیش از نیمی از 20 ردیاب برتر اینترنت را به خود اختصاص داده است. در واقع ، گوگل ردیابی 82 درصد از بازدیدکننده ها را برعهده دارد. منابع : https://gizmodo.com/heres-all-the-data-collected-from-you-as-you-browse-the-1820779304 D. Sundarasen, Sheela Devi (2019-04-08). "Institutional characteristics, signaling variables and IPO initial returns". PSU Research Review. 3 (1): 29–49. doi:10.1108/prr-10-2016-0003. ISSN 2399-1747. S. L. D. M. P. Kushal Dave, "Mining the peanut gallery: opinion extraction and semantic classification of product reviews," in Proceeding of the 12th international conference on WWW, Budapest, Hungary, 2003. Knibbs, Kate (July 21, 2014). "What You Need to Know About the Sneakiest New Online Tracking Tool". Gizmodo. Retrieved July 21, 2014. "What is an IP address?". HowStuffWorks. 2001-01-12. Retrieved 2019-12-13. Martin, Kirsten (2015-12-22). "Data aggregators, consumer data, and responsibility online: Who is tracking consumers online and should they stop?". The Information Society. 32 (1): 51–63. doi:10.1080/01972243.2015.1107166. ISSN 0197-2243. Kleinberg, Samantha; Mishra, Bud (2008). "Psst". Proceeding of the 17th International Conference on World Wide Web - WWW '08. New York, New York, USA: ACM Press: 1143. doi:10.1145/1367497.1367697. ISBN 9781605580852. Bozdag, Engin (September 2013). "Bias in algorithmic filtering and personalization". Ethics and Information Technology. 15 (3): 209–227. doi:10.1007/s10676-013-9321-6. S2CID 14970635. https://en.wikipedia.org/wiki/Sentiment_analysis Huffington Post, The Huffington Post "Are Filter-bubbles Shrinking Our Minds?" Archived 2016-11-03 at the Wayback Machine https://choosetoencrypt.com/search-encrypt/internet-tracking-why-its-bad-and-how-to-avoid-it/#fingerprinting
-
بسمه تعالی جنگ هستهاي از نگاه روسيه این روزها در پرتو تشديد بحران اوكراين در رسانه های غربی موضوع جنگ هسته ای كم و بيش مطرح مي شود و پنج دهه پس از بحران موشكي كوبا بار ديگر كابوس جنگ هسته اي مورد توجه جهانيان قرار گرفته است. زاچاري كيسك در گزارشي در سايت ديپلمات با توجه به خبر رزمايش آمادگي موشكي سربازان روسيه به شرائط جديد و احتمال جنگ هسته اي پرداخته است. همچنين پيتر وبر در مطلبي در سايت ويك به وضعيت هسته اي روسيه و ناتو در آستانه جنگ در اوكراين اشاره كرده و آسيب پذيريهاي روسيه را بيان كرده است. لیندون لاروش نیز در گفتگو با پرس تي وي معتقد است که جنگ آمریکا با روسیه به معنای جنگ هسته ای است و اين موضوعي است كه امريكا توان آن را ندارد. اما نشریه آمریکایی فوربس در گزارشی چهار گزینه ممکن برای تبدیل بحران اوکراین به یک جنگ هسته ای را مطرح نمودهاست. در این میان، به ویژه سناریوی احتمالي شكست جديتر است كه در صورت بروز جنگ میان ناتو و روسیه، قاعدتا یک طرف در نهایت در این درگیری شکست می خورد و ممکن است يكي از طرفها هر زمان احساس کند شکست خورده است، از تاکتیک سلاح های هسته ای استفاده کند. اما نكته اصلي آنست كه اساسا جنگ هسته اي چه جايگاهي در نظام سياسي و دفاعي روسيه و نزد مقامات بلند پايه اين كشور دارد و در اسناد راهبردي روسيه چه تعريف و كاربردي براي اين جنگ افزار مطرح شده است؟ به بيان روشن تر آستانه به كارگيري سلاح هسته اي در ذهنيت و نگرش دولتمردان روسي در كجاست؟ در اين نوشته من كوشيده ام تا به بررسي اين موضوع بر اساس تحول رهنامه نظامي روسيه و دكترين هسته اي آن كشور بپردازم. از پايان جنگ جهاني دوم تا فروپاشي اتحاد شوروي، نيروي زميني قدرتمند و يگانهاي تانك و مكانيزه، همچنان سنگ بناي قدرت نظامي مسكو بودهاند. حتي در اوج همپايگي راهبردي ميان مسكو و واشنگتن از نيمه دوم دهه 1960 و تا اواخر دهه 1980، روسها همواره به نيروي زميني مستقر در شرق اروپا به عنوان قدرت اصلي خود نگاه ميكردند. استراتژي هستهاي پيمان ناتو نيز در واكنش به اين وضعيت طراحي شده بود. راهبرد انتقام گسترده تا سالهاي مياني دهه 1960، و سپس واكنش انعطافپذير كه حتي با وجود اين استراتژي، ناتو همواره گزينه ضربه نخست را براي نيروهاي هستهاي تاكتيكي مستقر در خط مقدم دفاع از اروپاي غربي براي خود حفظ ميكرد بخوبي نشاندهنده اهميت اين وضعيت براي روسيه بود. از اين رو، مادامي كه جنگ به سطح هستهاي تصاعد نيافته بود، مسكو برگ برنده را در هر جنگي با غرب در دست داشت و اروپا را بهراحتي تسخير ميكرد. اين مسئله باعث شد تا در تعاملات روسيه و غرب، عامل هستهاي براي مسكو نسبت به غرب، كمتر در مركز دكترين نظامي قرار گيرد. گورباچف دكترين نظامي كرملين را به گونه اي جدي تر دگرگون نمود و بدينترتيب، نفي كامل جنگ و از جمله جنگ هستهاي به عنوان يك اصل اساسي در دكترين امنيتي شوروي مطرح شد. اما پس از فروپاشي شوري بار ديگر تغييراتي گسترده در نگاه به سلاح هسته اي و جايگاه آن در دكترين نظامي اين كشور روي داد. در روسيه جديد، اهميت جنگافزارهاي هستهاي بهطور اساسي در دكترين نظامي روسيه افزايش يافت. از يك سو، ارتش روسيه از شرق اروپا عقبنشيني نمود و روسيه جديد و فاقد متحد، در محاصره كشورهاي دارنده جنگافزارهاي هستهاي قرار داشت، و از سوي ديگر، دولت روسيه و ارتش آن، بمراتب ضعيفتر از دوره شوروي بوده و به خاطر مشكلات اقتصادي، امكان دستيابي به برابري در تكنولوژيهاي جديد مورد استفاده ارتش آمريكا و كشورهاي غربي در جنگ عراق(1991-1990) و جنگهاي پس از آن، وجود نداشت. در اين سالها امريكا نيز در جستجوي برتري هسته اي خود درصدد ايجاد شبكه اي بزرگ و موثر از موشك ها براي وارد كردن ضربه نخست، در سال 2002 از پيمان اي.بي.ام خارج شد و بحث استقرار ده سامانه دفاع موشكي در لهستان و يك سامانه راداري در چك تا سال 2013، و سپس استقرار در روماني و تركيه موضوع جدي تري شد. از نگاه مسكو، نصب اين سامانه ها، با بي ارزش كردن قدرت هسته اي و موشكي روسيه، قابليت ضربه هسته اي نخست و دوم را از اين كشور خواهد گرفت و اروپا را از تيررس روسيه خارج مي كند و البته اين بيشتر به لحاظ رواني اهميت دارد تا عملياتي. در واقع، با بهم خوردن برتري روسيه نسبت به اروپا ( 1991)، وضعيت تعادل سالهاي 1991 تا 2000 نيز كم كم دارد به هم مي خورد و معلوم نيست اين روند در كجا متوقف شود. در همه اين سالها در امريكا علاوه بر موج تبليغات در مورد هژموني اين كشور، بر برتري هسته اي اين كشور و پايان وضعيت تعادل هسته اي چهار دهه گذشته كه مبتني بر " نابودي مطمئن متقابل" بود، تاكيد زيادي مي شود، بطوري كه ادعا مي شود " عصر MDA پايان يافته و براي نخستين بار در دهه هاي اخير، زرادخانه هسته اي روسيه با يك ضربه هسته اي نخست خلع سلاح خواهند شد. مجموعه اين مسائل به تجديد نظر اساسي در دكترين هستهاي مبتني بر ”عدم استفاده از ضربه هستهاي نخست" انجاميدو آستانه بهكارگيري جنگ افزارهاي هستهاي به «هر حملهاي به تأسيسات هستهاي و پايگاههاي حساس روسيه» كاهش يافت و لذا تأكيد بر ضربه هستهاي نخست، امري واقعبينانهتر پنداشته شد و در بيست و پنج سال اخير، رويكرد غالب در روسيه كنوني نسبت به جنگافزارهاي هستهاي بر بنيان گزاره هاي زير قرار گرفت: الف. جنگافزارهاي هستهاي، پايه و بنياد امنيت ملي هستند، چون از جنگ ميان قدرتهاي بزرگ جلوگيري ميكنند. ب. اين سلاحها، تأثير مستقيمي بر وضعيت سياسي جهان ندارند. كمااينكه نتوانستهاند مانع از گسترش پيمان ناتو شوند. ج. از طريق تهديد به وارد آوردن خسارت غيرقابل قبول به دشمن، امنيت روسيه را تضمين ميكنند. د. بايستي يك قابليت انتقامي، به هر هزينهاي، حفظ شود و اين جنگافزارها به عنوان يك ابزار تهديد و ارعاب سياسي كارايي داشته باشند. ه. موازنه استراتژيك، پديده جامعي است كه علاوه بر جنگافزارهاي هستهاي، ساير تسليحات و تجهيزات متعارف را نيز دربرميگيرد. و. موازنه استراتژيك اصلي ميان سه كشور آمريكا، روسيه و چين است. ز. تعادل هستهاي بايستي محدود به پنج دولت داراي سلاح هستهاي كه منافع و رفتارهاي آنها به نسبت با ثبات است، الگوهاي ائتلاف آنها شناخته شده و رفتار آنها بهطور منطقي قابل پيشبيني است، محدود بماند. ح. با توجه به ضعف روسيه در جنگافزارهاي متعارف نوين، ضربه انتقامي عليه حمله متعارف، مستلزم استفاده از سلاح هستهاي است و از اين رو، مسكو در شرائط جديد و بر خلاف گذشته بر استراتژي "ضربه نخست هسته اي" تأكيد دارد. منطق بهكارگيري ضربه هستهاي نخست به عنوان عاملي براي جبران ناكافي بودن بازدارندگي متعارف در روسيه امروز، نشان ميدهد كه بايستي دشمن يا دشمناني وجود داشته باشند كه در قابليتهاي متعارف برتر بوده و بتوانند منافع كشور را با انجام عمليات هجومي متعارف و موفقيتآميز به خطر افكنند. از سوي ديگر، بهكارگيري نيروي هستهاي بايد به عنوان يك عامل تهديد معتبر باشد. به اين معنا كه منافع ذهني بايستي در عمل براي توجيه جنگ هستهاي اهميت حياتي داشته باشند، و اين عمل بايستي امتيازات روشني در قابليتهاي هستهاي به منظور دستيابي به اهداف نظامي، منع تصاعد جنگ، و جلوگيري از اقدام ضدهستهاي از سوي دشمنان، كه ممكن است اين دستاوردها را انكار كرده يا خسارات گستردهاي بر كشور وارد كنند، دربر داشته باشد. به هر حال واقعيتهاي موجود و ديدگاههاي رسمي منتشر شده در روسيه نشان مي دهند كه در نخستين دهه هاي عصر هسته اي، مسكو بر ”جنگ هستهاي محدود" تأكيد داشت، اما در دوره همپايگي راهبردي در دكترين نظامي مسكو و پيمان ورشو آمده بود كه «شوروي نخستين كشوري نخواهد بود كه از جنگافزارهاي هستهاي استفاده ميكند». اما با فروپاشي شوروي و تغيير موازنه نيروها در اروپا و جهان، اين موضوع دچار يك تحول اساسي شد. در دكترين نظامي سال 1993 روسيه اعلام شد كه «روسيه در مقابله با حمله به مراكز هستهاي و موشكياش از سلاحهاي هستهاي استفاده خواهد كرد». در برنامه امنيت ملي سال 1997 اين وضعيت به ”در مخاطره قرار گرفتن موجوديت روسيه" كاهش يافت. و سرانجام در دكترين نظامي سال 2000 و 2003، آستانه بهكارگيري سلاحهاي هستهاي بار ديگر تقليل يافته و به ”هرگونه تجاوز نظامي" به روسيه و از همه تند تر به وضعيت ”پيشدستي روسيه در ضربه هستهاي" و عمليات پيشدستانه هسته اي رسيد. در حقيقت، ميبينيم كه پا به پاي كاهش قدرت نظامي روسيه، از آستانه بهكارگيري جنگافزار هستهاي نيز كاسته شده و روسيه براي استفاده از جنگ افزار هسته اي آمادگي بيشتري پيدا كرده است. در چنين وضعيت ذهني و مفهومي و عملياتي جديدي ست كه مي توان گزينه كاربرد جنگ افزار هسته اي را در ذهن دولتمردان روسي و در سناريوهاي عملياتي اين كشور به ويژه در فضاي مبهم و پيچيده آينده بحران اوكراين نه به عنوان صرف يك تهديد بلكه ابزاري براي امنيت ملي در شرائط وخيم مورد توجه قرار داد و اين موضوعي است كه نگراني هاي موجود در غرب را براي تصاعد بحران در اوكراين توجيه مي كند. كمتر كسي باور مي كند كه امروز مانند سالهاي 1854 تا 1856 است كه ارتش و تزار روسيه كريمه را رها كرده و با دست خالي به مسكو برگردند و از اين نگاه شكست نظامي روسيه در اوكراين نيز موضوعي نيست كه فقط در مرزهاي اوكراين به پايان برسد. منبع http://www.tabnak.ir...ي-از-نگاه-روسيه
- 29 پاسخ ها
-
- 18
-
- روسیه
- تسلیحات هسته ای
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تاریخچه توسعه و استفاده از سلاحهای شیمیایی مختصری در باب تاریخچه توسعه و استفاده از سلاحهای شیمیایی
jarmenkill افزود یک موضوع در مقالات برتر
بسم الله الرحمن الرحیم 1-جنگ جهانی اول استفاده راهکنشی و راهبردی از سلاحهای شیمیایی تقریبا پس از گذشت یک سال از جنگ جهانی اول آغاز شد. در نبردهای بزرگ (که بیشتر در اروپا و روسیه رخ دادند) هزاران سرباز در دشتهایی گلآلود و نسبتا مسطح به صورت متراکمی درون سنگرهای خود مستقر شده بودند. چنین نبردهای فرسایشی به طور معمول هفتهها و حتی ماهها طول میکشیدند و بسیاری از آنها نیز به یک حالت تعادل و بنبست ختم میشدند. تراکم بالای سربازان مستقر در سنگرهای ثابت، این استحکامات را به یک هدف ایدهآل برای تسلیحات شیمیایی تبدیل کرده و این سلاحها را به عنوان ابزاری مستعد جهت شکستن خطوط دشمن و خروج از حالت بنبست مطرح میکرد. عوامل آزاردهنده، کلر، فسژن و در مراحل نهایی خردل، عمده سلاحهای شیمیایی استفاده شده در این جنگ میباشند. شکل-1: تراکم بالای سربازان در سنگرهای جنگ جهانی اول شکل-2: تصویر هوایی از یک نمونه سنگربندی در خطوط تماس جنگ جهانی اول ( راست آلمانها، چپ فرانسویها) در مورد این تسلیحات علاوه بر اثرات مستقیم، اثرات روانی ناشی از ترس آلوده شدن نیز عامل مهمی در تاثیرگذاری آنها در میدان نبرد محسوب میشد. در این جنگ به طور تقریبی 125 هزار تن عامل شیمیایی مورد استفاده قرار گرفت که منجر به کشته شدن 100-90 هزار نفر و زخمی شدن 1.15 میلیون نفر شد. به این ترتیب تسلیحات شیمیایی 4 درصد از مجموع کشتههای جنگ را به خود اختصاص دادهاند. در طول این جنگ، اثربخشی تسلیحات شیمیایی به تدریج و با گسترش روشهای محافظتی جهت مقابله با آنها، کاهش یافت. 1-1-عوامل آزاردهنده اولین مورد استفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ جهانی اول، اگرچه بیاثر و در مقیاس کوچک، در آگوست 1914 و با حمله نیروهای فرانسوی به آلمانها، به وسیله نارنجکهای 26 میلیمتری پر شده با گاز اشکآور اتیلبرمواستات رخ داد. مقدار مورد استفاده و اثرگذاری این گاز چنان کم بود که آلمانها حتی آن را تشخیص هم ندادند! در طول جنگ اول جهانی از بیش از 20 عامل آزاردهنده تنفسی و اشکآور دیگر نیز استفاده شد. 2-1-کلر اعتقاد عمومی بر این است که اولین استفاده گسترده و موثر راهکنشی از تسلیحات شیمیایی در 22 آپریل 1915 در جبهه ایپر انجام گرفت. در این حمله آلمانها در اواخر بعدازظهر و در شرایطی که باد ملایمی به سمت خطوط متفقین میوزید، 168 تن گاز کلر را با استفاده از 5730 سیلندر گاز به سمت خطوط دشمن رها کردند. کلر که از هوا سنگینتر است به صورت یک ابر سبز-خاکستری به آرامی به سمت خطوط متفقین رفت و به داخل سنگرهای آنان سرازیر شد و با آسیب به ریهها موجب سرفههای شدید و حالت خفگی مصدومان شد. سربازان فرانسوی مسئول آن قسمت از خط، وحشتزده فرار کردند و یک شکاف 7 کیلومتری در خطوط متفقین پدید آمد. اگرچه آلمانها، به دلیل نداشتن نیروی کافی و غافلگیر شدن از میزان اثر بخشی گاز کلر، از این فرصت جهت پیشروی استفاده نکردند، اما تخمین زده شده که چند هزار نفر از سربازان متفقین در این حمله کشته و زخمی شدند. شکل-3: طرح مورد استفاده آلمانها جهت رهاسازی گاز کلر شکل-4: تصویر هوایی از ابر ایجاد شده در یکی از حملات با گاز کلر در جنگ جهانی اول گفتنی است که طبق بند 2 از بخش 4 کنوانسیون لاهه مصوب 1899 که آلمان نیز آن را امضا کرده بود،"استفاده از پرتابههایی با یگانه هدف پراکنده ساختن گازهای خفهکننده" ممنوع بود؛ البته آلمانها با این استدلال که کلمه پرتابه راجع به سیلندرهای مورد استفاده آنها صدق نمیکند این موضوع را توجیه میکردند. پس از این حادثه کلر به دفعات و با روشهایی مشابه توسط طرفهای درگیر در این جنگ مورد استفاده قرار گرفت. با این وجود، نقاط ضعفی نظیر وابستگی به وزش و جهت باد به منظور استفاده از سیلندر (که حتی در مواردی در اثر عکس شدن ناگهانی جهت باد، منجر به آسیب به نیروهای خودی میشد)، تشخیص آسان حمله با استفاده از بوی تند و خاص کلر و رنگ ابر پیشرونده و توسعه روشهای محافظتی جهت مقابله، موجب حذف تدریجی کلر در طول جنگ و جایگزین شدن فسژن شد. شکل-5: تصویری از شبیهسازی انجام شده توسط ارتش ایلات متحده به منظور بررسی اثر کلر در حمله به مناطق شهری، رنگ سبز ابر کلر کاملا مشخص است (نکته: تصویر مربوط به دوران معاصر است نه دوران جنگ اول جهانی و فقط جهت ارائه تصوری از رنگ ابر کلر ارائه شده است.) 3-1-فسژن فسژن اول بار در سال 1915 و توسط فرانسه مورد استفاده قرار گرفت. این مایع فرار که نسبت به کلر چند برابر آسیب زننده ریوی (به عوامل آسیبزننده ریوی، عوامل خفه کننده نیز میگویند) قویتری است، عامل 85 درصد از کشتههای شیمیایی جنگ جهانی اول بوده و لقب کشندهترین عامل شیمیایی این جنگ را یدک میکشد. فسژن حیلهگرتر از کلر بود؛ بیرنگ بود، بوی خفیفتری داشت (بوی کاه تازه) و اثرات خطرناک (ادم ریوی؛ تجمع آب میان بافتی در ریه) آن با تاخیری چند ساعته آشکار میشدند. در ابتدا فسژن به صورت خالص یا مخلوط با کلر و با استفاده از سیلندر رها سازی میشد ولی بعد از مدتی قابلیت پرتاب فسژن مایع شده توسط پرتابهها توسعه داده شد. در این جنگ به طور تقریبی 36 هزار تن فسژن تولید شد. آلمانها ترجیح میدادند به جای فسژن از دیفسژن استفاده کنند. این ماده با اینکه از نظر سمیت مشابه فسژن بود، فراریت کمتری داشت. این فراریت کمتر علاوه بر تسهیل کاربرد آن در پرتابهها، منجر به پایداری بیشتر آن در محیط نیز میشد. علاوه بر فسژن و کلر، چندین عامل آسیبزننده ریوی با تاثیر ضعیفتر نیز در طول جنگ جهانی اول مورد استفاده قرار گرفتند. شکل-6: سربازان انگلیسی در حال آماده کردن پرتابههای شبیه خمپاره جهت انتشار مواد شیمیایی، یکی از روشهای انتشار فسژن استفاده از این پرتابهها بود. 4-1-خردل موثرترین عامل شیمیایی جنگ جهانی اول مایع تاولزای خردل گوگرد بود. علی رغم اینکه استفاده از خردل در اواخر جنگ آغاز شد، این عامل به تنهایی کشته و زخمیهای بیشتری را از مجموع عوامل شیمیایی دیگر پدید آورد. خردل اولین بار توسط آلمانها و در 12 جولای 1917 علیه نیروهای فرانسوی مستقر در جبهه ایپر استفاده شد. این حمله به تنهایی منجر به کشته و زخمی شدن 15 هزار نفر از نیروهای متفقین شد. مدتی بعد انگلیس، فرانسه و آمریکا نیز خردل را توسعه داده و در جنگ از آن استفاده کردند. تماس خردل گوگرد با پوست منجر به تاول زدن شدید میشد؛ به علاوه، بخارات آن نیز آسیب جدی به چشم و بافت داخلی نواحی تنفسی وارد میساخت. یکی از صحنههای تلخ و فراموش نشدنی جنگ جهانی اول صفهای طولانی سربازان آلوده شده به خردل با چشمان باندپیچی شده است. با وجود اینکه تنها حدود 2 درصد از مصدومان خردل کشته میشدند (آن هم عموما به علت عفونت ریوی ثانویه)، فراوانی سربازان مجروح در طول جنگ منجر به مشکلات بزرگ لجستیکی جهت تهیه اقلام پزشکی میشد. 5-1-دیگر عاملها هر دو طرف درگیر در طول جنگ جهانی اول عاملهای دیگری را نیز آزمایش کردند. این عاملها در اغلب موارد مواد سمی صنعتی مایع و فرار بودند؛ در موارد معدودی عوامل جامد نیز مورد آزمایش قرار گرفتند. به عنوان مثال میتوان به عوامل مایع آزاردهنده چشم نظیر برمواستون، برموبنزیل و کلروپیکرین، عوامل خون نظیر هیدروژن سیانید و سیانوژن کلرید و چند عامل آزاردهنده آرسنیکدار نظیر دیفنیلسیانوآرسین (DC) و دیفنیلکلروآرسین (DA) اشاره کرد. گفتنی است اگر این جنگ بعد از 1918 نیز ادامه پیدا میکرد احتمالا عوامل جدید آرسنیکدار نظیر تاولزای لوئیزیت و آزاردهنده-تهوعآور آدامسیت (DM) نیز در آن مورد استفاده قرار میگرفتند. ان شا الله ادامه دارد. منابع اصلی: Worek, Franz, John Jenner, and Horst Thiermann, eds. Chemical Warfare Toxicology: Volume 1: Fundamental Aspects. Royal Society of Chemistry, 2016. https://en.wikipedia.org/wiki/Chemical_weapons_in_World_War_I https://en.wikipedia.org/wiki/Hague_Conventions_of_1899_and_1907 https://en.wikipedia.org/wiki/Trench_warfare#World_War_I:_Death_in_the_trenches https://en.wikipedia.org/wiki/World_War_I انتشار این مطلب فقط با ذکر نام منبع military.ir مجاز است.