جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'حمله اسکندر به ایران،بزرگترین دروغ تاریخ'.
پیدا کردن 1 result
-
حمله اسکندر به ایران،بزرگترین دروغ تاریخ حمله اسکندر به ایران،بزرگترین دروغ تاریخ
nemo افزود یک موضوع در جنگهای باستان
نوشته زیر بر گرفته از وبلاگ انوش راوید ((مجموعه مقالات و نظرات شخصی در تاریخ و جغرافی)) می باشد و دلیلی بر صحت آن نیست اما همان گونه که از تیتر مشخص است مطلبی بسیار جالب توجه می باشد که ایشان بنا به گفته خودشان از منابع معتبر استخراج کرده اند و می توانید نظرات خود را به ایشان ارسال نمایید: از ابتدای تمدنهای بشری، حکام بوجود آمدند. تمدن اولیه یعنی شهر نشینی و ایجاد طبقات اجتماعی و نوشتن، به روایات مختلف حدود 7 یا 8 یا 10 هزار سال پیش، از بین النهرین و ایران آغاز گردید. کسی بدرستی نمیداند اول حاکمان بودند، یا اول مردم درست مثل: تخم و مرغ . در هر صورت حاکمان، برای به تبعیت کشیدن مردم، دست به ترفند های مختلف زدند، از فرقه ها و دین های عجیب و غریب، تا خرافات و دروغ گفتن و نوشتن، ( در کتیبه معروف داریوش ذکر است ). بسیاری از نوشته ها و کتیبه ها و داستانها از، این ترفند ها ست، که هنوز تا همین لحظه ادامه دارد. یکی از مهمترین آنها، دروغ حمله اسکندر به ایران است. پردازندگان داستان اسکندر مقدونی، که حدود ششصد سال پس از مرگ او، داستانش را بدین صورت پرداخته اند، توجه نکردن که نخستین عا مل پیروزی در جنگها، فـزونی شمار جنگ جویان، و برتری سلاح و سازو برگ، و سابقه و تجربه فرمانده هان در لشکر آراییها و نبرد هاست، همراه با آگاهی دقیق از سرزمین های، دشمن و اقتصاد آن. جوان بیست ساله تهیـدست، و بی تجربه از سرزمین کم جمعیت، و با اقتصاد ناچیز نمی تواند، بدین آسانی به پا خیزد، و بزرگترین امپراطوری تاریخ را سرنگون کند. سرزمین مردم دلیری را بگیرد، که در هر خانه شمشیر و تیر و کمان جزء زندگیشان بوده، انگار دشمن به کشور معتادان و اواره ها آمده،امروزه میبینیم، اشغالگرها با اینهمه امکانات در مانده اند، چه برسد به آنزمان.و و و ... اما باید ما ایرانیان واقعیت را به دنیا بگوییم، ولی جای تعجب است! که چگونه است؟ تاریخ دانان ایرانی نمی توانند، این دروغها را تشخیص بدهند، اندازه های نظامی دروغی، مسافتهای دروغی، جنگهای دروغی، شهر های دروغی، وغیره وغیره دروغی. ای تاریخ دانان ایرانی بیایید با حوصله ای جدید، و دیدی نو، این دروغها را بررسی کنید. مقدونیه کجا بود؟ مگه دونیا، که در گبت ها قدیم مصری مگه دونی بود.و به تلفظ عرب مقدونیه گردید. به هنگام پیدایش اسکندر از مراکز مهم آئین مهر در شمال آفریقا بود.یا قوت حموی ، جهانگرد و جغرافی دان در کتاب معجم البلدان گوید مقدونیه نام مصر ، بزبان یونانی است. ابن الفقیه احمد همدانی، جغرافیدان و مورخ سده چهارم هجری، بنقل از ابن یسار گوید، مقدونیه خاک مصر است. المقدسی جغرافیدان سده پنجم اسلامی در حسن التقا سیم . ابن خرداذ به در دالمسالک و الممالک. مسعودی در کتاب مروج الذهب. بسیاری دیگر گویند، درآن زمان مقدونیه یا مگه دونیا خاک مصر است. غیر از مورخان و آگاهان سده های نخستین اسلامی ، ابن مقفع ، طبری و دینوری، در تالیفات خود اسکندر را ایرانی خوانده اند.درباره پردازندگان داستان اسکندر، و قلب و تحریف و جعل و دستبرد، که بخاطر این موضوع صورت گرفته، باید به سیاستهای خاص امپراطوران دینی غاصب، و حاکم بر دولت روم شرقی، و انگیزه اقدام آنها توجه نمود. در فواصل سده های هشتم تا یازدهم میلادی، طی سیصد سال متناوب سیزده مرد و هشت زن ارمنی، از ساکنان غرب رود آلیس ( قزل ایرماق )، و شهر آنی ( شهر هزار کلیسا ) ، که از خانواده کنستانتین نبودند و شور قدرت طلبی داشتند، با استفاده از شرایط، و گاه با کمک سازمان مخفی یهود، به امپراطوری روم شرقی در قسطنطنیه، که مرکز جهان بود دست یافتند. اینان که برای حفظ مقام تظاهر به، یونانی و مقدونی مآب بودن میکردند، بدنبال جدال شرق با غرب، یا جدال مهر پرستی و عیسی پرستی، داستان اسکندر را بدین صورت مدون و منتشر گردانیدند، تا بر اعتبار خود بیفزایند. اینان از زبان کالیس دنس، که وی را پزشک اسکندر قلمداد کردند، کتابی تدوین و حوزه متصرفات او را به چین و هندوستان کشانیدند، و با همکاری عمال عباسیان، اسکندر را بلند آوازه ساختند ، تا اذهان جوامع نو خواسته را از عظمت تمدن، و فرهنگ و قدرت تشکیلاتی ایرانیان باستان دور بدارند. تالیف کتب به زبان یونانی که زبان کلیسا بود، در آن دوره رونق گرفت، تا آنجا که این روز گار را عصر فرهنگ یونان میخوانند. از سوی دیگر، دین عیسی ناصری تا سده سیزدهم میلادی در شبه جزیره بالکان عمومیت نیافت، و مهر پرستان که در این نواحی استیلا داشتند، این آئین را الحاد و تحریفی از دین خود میشمردند. در جدال قلمی وزبانی این دو دین توجه کوتاهی به شاهنامه را که با استفاده از، خداتای نامک ( خدای نامه ) سروده شده است سودمند است. مازندران در عهد خسرو انوشیروان، به استناد نسخه خطی کهن و موجود در کتابخانه ملی تهران، پزش خارگر نامیده میشد. هند یا اند تا پایان سده دوازه میلادی بگفته، طبری و مسعودی نام خوزستان بود. هفده محل در خوزستان به مانند هندیجان و اندیمشک و.... با این نام یاد میگردد، هندوستان آریا ورته و بهارات نامیده میشد . ما که نمی توانیم به جهان بگوییم چه بنویسید، چه ننویسید چه بساز ید چه نسازید، در تاریخ ما از این تحریفات به کرات اتفاق افتاده. باید اول پیروزی دروغی اسکندر، از کتابهای درسی ایران حذف شود، ده پانزده سال پیش، بارها به مولفین کتابهای درسی نامه نوشتم که عکسها و نوشتهای اسکندر مقدونی را بر دارید، ولی جواب ندادند یا جواب سر بالا دادند. مهم: چه خوب میشود، اساتید تاریخ ایرانی از دانسته های داستانی گذشته چشم بپوشند، وبا حوصله جدید، و دیدی نو، دانش تاریخ را مجدد بررسی نمایند، تاریخ داستان نیست، یک علم است، مانند همه علوم. ما به خود رحم نمیکنیم انوقت از غربی های مغرور انتظار داریم به تاریخ ما دستبرد نزنند.