جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'دفاع خارپشتی'.
پیدا کردن 1 result
-
بسم الله الرحمن الرحیم دفاع خارپشتی از سری تاپیکهای تحریریه بخش جنگ و تاریخ مقدمه : دفاع خارپشتی در ردیف یکی از مهمترین تاکتیک تدافعی قرار دارد که در آن ، یگانهای مدافع ، یک نقطه مستحکم را برای دفاع در برابر پاتکهای شدید دشمن ایجاد می نمایند . هدف از ایجاد این خطوط پدافندی و طراحی دقیق آن ، این است که توان رزمی و تهاجمی ارتش مهاجم را تضعیف نموده و در هم بشکند. این نقاط قوت بدین منظور طراحی شده اند تا هزینه تهاجم به خطوط خودی را برای نیروی مهاجم افزایش دهند . از سویی دیگر ، در صورتی که یگانهای پاتک کننده ، بتوانند از این نقاط قوت عبور کنند ، صورتبندی رزمی و خطوط لجستیکی ، آنها بشدت در برابر ضد حمله آسیب پذیر گردد . دفاع خارپشتی در جریان نبردهای قرن بیستم ، تاکتیک دفاع خارپشتی ، عمدتاً به منظور دفاع در برابر تک های زرهی پرتحرک یا آنچه که در طول دهه 30 و 40 میلادی ، تاکتیکهای بلیتزگریک خوانده می شد ، توسعه یافت. ایجاد یک صورتبندی دقیق برای واحدهای مدافع ، در پشت استحکامات سنگین صحرایی ، بهترین دفاع برای مقابله با تاکتیکهای فوق الذکر بویژه در شهرها بشمار می آمد . حتی اگر واحدهای تکور موفق به نفوذ در این شکل دفاع می شدند ، هر موقعیت خارپشتی ، در صورت تامین آماد و پشتیبانی مورد نیاز و حتی در صورت محاصره شدن نیز می توانست به نبرد ادامه دهد. در چنین شرایطی ، این موقعیت ها ، تعداد بیشتری از سربازان واحدهای مهاجم را بخود مشغول می داشت و در عین حال به مدافعین اجازه می داد تا در صورت نیاز ، با موفقیت به واحد هایی که قصد عبور از این نقاط تقویت شده را دارند بواسطه نیروی ذخیره یا احتیاط خود حمله برده و خطوط ارتباطی انها را با واحد های پشتیبانی و ذخیره ، قطع کنند. آوردگاه نخست ، نبرد فرانسه این تاکتیک در جنگ جهانی دوم توسط ژنرال ماکسیم ویگاند و در طول نبرد فرانسه به سال 1940 ، مورد استفاده قرار گرفت . با این وجود ، یگانهای رزمی متفقین در مراحل نخست جنگ ، و بدلایل مختلف ، نتوانستند ، این تاکتیک را بخوبی به مرحله اجرا در آورند و قبل از انکه موفق شوند ، خسارات سنگینی را متحمل شده و در نتیجه موجب شکست دهشتناک فرانسه شدند ، علت اصلی شکست این تاکتیک ، این مساله بود که نیروهای باقیمانده که ماموریت اجرای تاکتیک رابر عهده داشتند ، به خوبی پشتیبانی نشده و عملاً به محاصره مهاجمان در آمدند . دومین آوردگاه ، جبهه شرقی : در جبهه شرقی، و برخلاف نبرد فرانسه ، ورماخت بخوبی توانست از این تاکتیک به صورت موفقیت آمیزی در جریان حملات زمستانی ارتش شوروی استفاده کند ، چنانکه در نبرد مسکو به سال 1941، در دومین حمله "خو سیچوکا "به سال 1942و در طول عملیات زحل به تاریخ فوریه 1943، نیز از این تاکتیک استفاده شد. در جبهه شرقی، المانها ترتیبات جدیدی ، همچون تقویت نقاط مستحکم شده از طریق هوا، بویژه در زمستان 42-1941، را به تاکتیک دفاع خارپشتی اضافه نمودند ، به شکلی که نقاط دفاعی خارپشتی که به طور موثری توسط شوروی محاصره شده بود ( به مانند جیب دمیانسک ) ، به طور عمده از طریق هوا تدارک می شد. اگر چه تلفات سنگین بود، اما قدرت تدافعی این نقاط مستحکم شده ، بخش عمده ای از توان رزمی ارتش سرخ را بخود جذب نموده و از تمرکز آنها در سایر نقاط جبهه ، جلوگیری می نمود . یک مثال بسیار جالب در این زمینه ، دفاع موفقیت آمیز ورماخت در" جیب دمیانسک" بشمار می رفت که به یک ضد حمله متقابل بسمت مسکو منجر شد. با این وصف ، اگر چه ایجاد خط تدارکاتی هوایی ، اسیب پذیر ورماخت را به تدارکات زمینی کاهش داد ، اما ضربات زیادی را به لوفت وافه (نیروی هوایی المان ) وارد نمود . اما نگهداری موفقیت امیز خطوط تماس با روسها در این نبرد ها که توسط هیتلر هدایت می شد، که عمدتاً بر ادامه جنگ درنقاط ساکن تا اخرین نفر بود ، همراه شده بود ، موجب ایراد خسارتهای سنگین به توان رزمی نیروی هوایی و زمینی گردید و این مساله با افزایش قابلیت های عملیاتی نیروی هوایی شوروی، موجب شد تا پشتیبانی از این نقاط مستحکم شده اما دورافتاده ، از طریق هوا با مشکل مواجه گردد . به طور مشخص هیتلر امیدوار بود که استالینگراد محاصره شده ، از این قابلیت برخوردار شود تا به یک خارپشت غول پیکر تبدیل شده و حجم زیادی از توان رزمی ارتش سرخ را بخود جلب نماید . اما بعد از نبرد کورسک به سال 1943، ورماخت ، فاقد عناصر لازم برای اجرای این تاکتیک بود، چرا که نیروهای احتیاط متحرک و توانایی عملیات هوایی لازم برای تامین برتری هوایی برای اجرای این تاکتیک ، عملاً وجود نداشت . آوردگاه سوم ، نبردهای جنوب شرق آسیا : نیروی زمینی بریتانیا نیز از چنین تاکتیکهای در طول نبردهای شمال آفریقا ، بخوبی استفاده نمود . در جریان این نبردها ، انگلیسی ها با استفاده از از تیپ های تقویت شده که توان رزمی آنها به سطح یک لشکر رسیده بود ، در نقاط با قابلیت دفاعی و بواسطه ایجاد توده های متراکم سیم خاردار و نقب های زیرزمینی ، دفاع خارپشتی را عملاً اجرا نمودند . . دفاع از چنین نقاطی ، عمدتاً توسط واحد های توپخانه و سلاح های ضد تانک تکمیل می گردید . سربازان امریکایی که در جنگل های اردن در نبرد bulge موقعیت های دفاعی اتخاذ کرده اند آوردگاه چهارم ، سالهای پس از جنگ : بعد از پایان جنگ جهانی دوم، این تاکتیک به طور موثری در جنوب شرقی اسیا توسط فرانسه بر علیه نیروهای ویت مین ، بخصوص در نبرد" نا سان" استفاده شد. اما استفاده از این تاکتیک در در نبرد دین بین فو به یک فاجعه نظامی منتهی شد ، چرا که ژنرال جیاپ، با تمرکز سنگین آتش توپخانه و آتشبارهای ضد هوایی در محیط اطراف دین بین فو، به شکل موفقیت امیزی پشتیبانی هوایی ارتش فرانسه را تضعیف نمود . از نمونه مدرن استفاده از تاکتیک دفاع خارپشتی ، می توان نبرد" ووکووار" در طول جنگ استقلال کرواسی را نام برد ، که در ان یک گروه کوچک کروات، که به درستی هم تسلیح نشده ، اما از انگیزه بالایی برخوردار بودند ، یک واحد بزرگ و دارای تجهیزات سنگین ارتش یوگسلاوی را که در طرف مقابل انگیزه کمی نیز داشتند ، تا مدتها عقب نگه داشتند و زمان قیمتی را برای جمهوری نوپا و بی تجربه کرواسی خریدند تا نیروهای مسلح خود را سازماندهی نمایند . یکی دیگر از نبردهایی که این تاکتیک در آن مورد استفاده قرار گرفت و به نسبت ، کمتر موفقیت آمیز بود ، استفاده ارتش عراق از آن ، در طی جنگ اول خلیج فارس برای تقویت کویت و ایجاد خارپشت های وسیع و گسترده در بیابانهای جنوب کویت بود. این موقعیت های تدافعی توسط گارد ریاست ارتش عراق ، دفاع می شد و این نیروها توسط مناطق مین گذاری شده ، خندق های ضد تانک ، کانال های پر شده از نفت خام و همچنین سنگرها و پناه گاه های زیرزمینی ،حفاظت می شدند . مترجم: محمد رجبعلی منبع: https://en.wikipedia.org/wiki/Hedgehog_defence استفاده با ذکر منبع بلا مانع است شادی روح شهدا صلواتی عنایت کنید
- 29 پاسخ ها
-
- 45
-
- تاکتیک نظامی
- تاکتیک
- (و 5 بیشتر)