جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'دکتر ژوزف منگل ،فرشته مرگ'.
پیدا کردن 1 result
-
در یک شهر کوچک کشاورزی در برزیل به نام «کاندیدو گودوی»Candido Godoi آمار دوقلوییزایی بسیار بالاست، از هر ۵ حاملگی در این شهر، یکی منجر به دوقلوزایی میشود، آن هم دوقلوهایی با چشمان آبی و موهای بلوند! به طور معمول از هر ۸۰ زن حامله، یکی جنینهای دوقلو دارد. میزان بالای حاملگیهای دوقلو در کاندیدو گودوی، سالها پزشکان و دانشمندان را کنجکاوکرده بود که پاسخی برای توجیه، پیدا کنند، اما کسی که بعد از سالها،ادعای یافتن پاسخ را دارد، یک دانشمند علوم زیستی یا یک پزشک نیست، بلکه یک مورخ است! یک مورخ آرژانتینی به نام خوزه کاماراسا در کتابی با عنوان «منگل: فرشته مرگ در آمریکای جنوبی»، ادعای جالبی مطرح کرده است. ساکنان این شهر، شخصی با نام «رودولف ویس» را به یاد میآورند که درسالهای دهه ۱۹۶۰، به شهر آنها آمده بود، او ابتدا خود را یک دامپزشک معرفی کرده بود و به درمان گاوهای دامداران شهر میپرداخت، مثلا گاوهای آنها را علیه سل مایهکوبی میکرد، اما بعد از مدتی او خدمات پزشکی هم برای ساکنان شهر انجام میداد، زنان باردار را ویزیت میکرد و به آنهادارو و ترکیبات مختلفی میداد. او حتی در گفتگو با ساکنان محلی صحبت ازتلقیح مصنوعی میکرد، چیزی که در آن سالها معمول نبود. از همین زمان بودکه میزان دوقلوزایی در این شهر ناگهان افزایش یافت. این شخص چه کسی بود؟ چرا درست مقارن با دیدار او از شهر، میزان دوقلوزایی به طرز غیرقابل توجیهی افزایش پیدا کرد؟! بررسیهای این تاریخدان نشان می دهد که رودولف ویس، نام مستعار دکتر جوزف منگل Josef Mengele، پزشک جنایتکار نازی بود! جوزف منگل (۱۶ مارس ۱۹۱۱، ۷ فوریه ۱۹۷۹)، پزشک و افسر اساس آلمان نازی در اردوگاه آشویتس بود. لقب او «فرشته مرگ» بود، چرا که وقتی زندانیهای به اردوگاه آورده میشدند، تحت نظارت او بود که معین میشد، چه کسی بایدبه اتاق گاز فرستاده شود، چه کسی باید به کار اجباری برود و یا روی چه کسانی باید آزمایشات بیرحمانه انسانی انجام شود. منگل، در ۱۶ مارس سال ۱۹۱۱ در گونزبرگ آلمان به دنیا آمد. در سال ۱۹۴۳او جانشین پزشک دیگری در اردوگاه مرگ آشویتس شد. اردوگاه مشهور آشویتس در۲۸۰ کیلومتری جنوب ورشو، جایی است که در آن هزاران یهودی در طی جنگ جهانیدر اتاقهای گاز کشته شدند. در ۲۴ می سال ۱۹۴۳ او افسر پزشک اردوگاهآشویتس شد. به مدت۲۱ ماه، منگل با روپوش و دستان سپیدی که او را ملقب به فرشته سفید هم کرده بود، جنایتهای متعددی در این اردوگاه انجام داد. در مورد اواقدامات او در آشویتس چیزهای زیادی میگویند: - مشهور است که او در قسمت کودکان اردوگاه، روی دیوار خطی افقی به بلندی حدود ۱۵۰ تا ۱۵۶ سانتیمتر کشیده بود. او کودکانی را که بلندی سرشان زیر این خط بود، به اتاق گاز میفرستاد. - زمانی که در یک از آسایشگاههای اردوگاه تیفوس شایع شد، او دستور داد که همه ۷۵۰ زن مقیم کشته شوند. - منگل از زندانیان برای آزمایشات پزشکی و ژنتیکی استفاده میکرد. او به آزمایش روی دوقلوهای یکسان علاقه زیادی داشت. این دوقلوها در آسایشگاههای ویژهای اسکان داده میشدند. او یک پزشک اطفال یهودی به نام برتولد اپشتینرا هم برای کمک استخدام کرده بود. - منگل به مطالعه روی بیماری«نوما» که یک بیماری التهابی مخاط لثه و دهان است، علاقه داشت. البته نه به منظور پیدا کرد راهی برای درمان آن، بلکه برای اثبات اینکه این بیماری خاص افراد نژاد پست است! این بیماری که میتواند منجر به گانگرن بافت نرم دهان شود، در افرادی رخ میدهد که دچارسوء تغذیه شدید و یا ضعف سیستم ایمنی هستند. - منگل به مطالعه ناهنجاریهای ژنتیکی علاقه زیادی داشت. یک خانواده رومانیایی یهودی که به علل ارثی کوتاهقامت بودند و از طریق نواختن موسیقی و برقراری تورهای نمایشی در نقاط مختلف اروپا، امرار معاش میکردند، ازجمله افراد نگونبختی بودند که مورد علاقه او بودند. البته این خانواده به نام خانواده «اویتس» سرانجام نجات پیدا کردند. - تشریح شیرخواران، اخته کردن پسران و مردان بدون بیهوشی، دادن شوک الکتریکی به زنان برای آزمایش مقاومت آنها، از جمله کارهای وحشتناکی است که منگل انجام داده بود. - نقل شده است که او گروهی از راهبههای یهودی را با تابش اشعه ایکس، نازاکرد. این کار منجر به بروز زخمهای وحشتناکی روی بدن آنها شد. - عوض کردن رنگ چشم با تزریق داروهایی به چشم، قطع کردن اندامها وجراحیهای وحشتناک مثل به هم دوختن دو کودک دوقلو برای ایجاد یک دوقلوی بههم چسبیده، هم از جمله کارهایی است که در آشویتس انجام میداد. - سوژههای آزمایشات منگل بهتر تغذیه میشدند و بهتر اسکان داده میشدند،منگل خود را به کودکانی که برای آزمایشات برمیگزید، تحت نام «عمو منگل»معرفی میکرد و به آنها شیرینی میداد. هیچ کس اعتقاد ندارد که آزمایشت وحشتناک او واقعا جنبه علمی داشته باشند و بسیاری تصور میکنند که این آزمایشات تنها ناشی از جنون و حس سرمستی او از اعمال قدرت بودند. سرانجام در ژانویه سال ۱۹۴۵، اردوگاه آشویتس منحل شد، مدت کوتاهی منگل به اردوگاههای دیگر رفت. بعد از مرگ هیتلر و سقوط آلمان نازی، او مدتی هم به یک واحد پزشکی پیوست. او به مدت ۴ سال از جولای سال ۱۹۴۵ تا می ۱۹۴۹،در دهکده کوچکی نزدیک روزنهایم باواریا به عنوان یک کارگر مزرعه زندگی کردتا اینکه توسط تشکیلات اودسا ODESSA به آرژانتین فرستاده شد. شبکه اودسامتشکل از افسرهای سابق آلمان نازی، برای پناه دادن و فراری دادن افسران نازی ایجاد شده بود. گرچه نام او در صدر جنایتکاران جنگی ثبت شده بود، اما همسرش -ایرینه- وخانوادهاش ادعا کردند که او مرده است و متفقین هم به این جمعبندی رسیدندکه او دیگر زنده نیست. در سال ۱۹۵۸ نشانههایی از زنده بودن او به دست آمد، موساد رد او را تا پاراگوئه گرفت ولی موفق به پیدا کردنش نشد. در بوینس آیرس او نخست به عنوان یک کارگر ساختمانی کار می کرد، اما به زودی آلمانیهای صاحب قدرت به او کمک کردند و توانست از خانوادهاش پول دریافت کند. بعد از مدتی او باز هم کارهای غیرقانونی پزشکی را از سر گرفتو در زمینه سقط جنین فعالیت کرد، حتی یک بار هم به دنبال مرگ یکی ازبیمارانش بازداشت شد. به زودی او آلمانیهای دیگر مقیم آرژانتین را شناخت. وضعیت مالیاش بهتر شد و ۵۰ درصد سهام یک شرکت دارویی را خرید. در همین سال او از همسرش جدا شد و با بیوه برادرش ازدواج کرد. در سال ۱۹۶۰ سازمان موساد، موفق شد آیشمن را در آرژانتین دستگیر کند،این موضع ترس منگل را بیشتر کرد و او مجددا فرار کرد. در سال ۱۹۶۲ او ازترس اینکه دستگیر شود، آرژانتین را به مقصد پارگوئه ترک کرد، در این زمان او یک گذرنامه با نام منگل خوزه داشت. شهر مو بلوندها و چشم آبیهای دوقلو! خوزه کاماراسا، مورخ آرژانتینی که در ابتدای این پست، به نام او اشاره شد،بعد از مصاحبهها با دهها نفر از ساکنان شهر کاندیدو گودوی به این نتیجه رسید که منگل این شهر را مبدل به آزمایشگاه دیگری کرده بود. او سالها بعداز مرگ هیتلر، باز هم به دنبال ایده ایجاد نژاد برتر خالص آریایی و افزایش میزان زاد و ولد در این نژاد به اصطلاح برتر بود. دوقلوزایی به حدی در این شهر بالاست که تابلوی خوشامدگویی شهر هم به این موضوع اشاره دارد: جامعه کشاورزی و شهر دوقلوها! سالها تغییر محل اقامت و جابجایی در کشورهای برزیل، آرژانتین وپاراگوئه، منگل را افسرده و تحریکپذیر کرده بود. در آخرین سالهایزندگیاش او در یک خانه ییلاقی در نزدیکی سائو پائولو زندگی میکرد. تااینکه در هفتم فوریه سال ۱۹۷۹، او که وضعیت پزشکی خوبی هم نداشت، در حالشنا به صورت تصادفی غرق شد و به اعتقاد برخیها بعد از سکته، غرق شد. کسی چه میداند! او با نام «ولفگانگ گرهارد» به خاک سپرده شد. خانه منگل در پاراگوئه تازه ۶ سال بعد از مرگ او بود، که هویت که کشف شد. در سال ۱۹۸۵، پلیس آلمان به خانه «هانس سدلهایمر»، یکی از دوستان نزدیک منگل، حمله کرد. بابررسی نامهها و اسناد و نشانیها، محل اقامت منگل پیدا شد، نبش قبر انجامشد و متخصصان هویت او را تأیید کردند. در ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۷، برای نخستین بار عکسهایی از دکتر منگل در اردوگاه آشویتس به دست آمد. لینک منبع