جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'شبیه سازی یک جنگ طولانی ... (اپیزود یکم : اوکراین )'.
پیدا کردن 1 result
-
پیش زمینه : این متن تنها تحلیل نظامی عملیات جنگی در اوکراین بوده و مباحث مربوط به اینکه چرا روسها دست به حمله زدند و حواشی سیاسی مربوط به آن باید جداگانه بررسی گردد روسهای سرخ یا روسهای صورتی !!!!!! آیا ارتش روسیه بسوی شکست کامل گام بر می دارد ؟!!!!!!! در مقدمه این مینی تحلیل از روند عملیات نظامی در اوکراین باید گفت که بررسی جزئیات حقیقتا یک موضوع بسیار پیچیده است و در چند پاراگراف ، توضیح دادن شیوه طراحی عملیات آفندی و مقایسه آن با بک گراندهای تاریخی شرقی و غربی کاری است بسیار سخت و حجم زیادی از داده های مطالعه شده به یکباره ، به بخش تحلیلی مغز انسان هجوم می آورد و ترتیب دادن و منظم کردن آن ، زمانی که پیش زمینه اصلی را نداشته باشیم ، عملا به یک فرآیند غامض تبدیل میشود. با این حال ، هرسازمان نظامی ، برای اجرای عملیات نظامی در گستره های متفاوت ،نیازمند تقسیم نیرو است که این بدان معناست که عناصر فیزیکی قدرت رزمی می بایست به گونه ای در "عرض " و "طول" میدان رزم مورد چینش واقع شوند که امکان استفاده از حداکثر توان آتش آنها فراهم گردد ، در حالی که بطور همزمان ، امکان پشتیبانی از آنها در هر زمان و مکانی امکان پذیر گردد . ( این بحث بطور مستقیم به آرایشات رزمی واحدهای آفند کننده مربوط هست که توضیح آن از حوصله مخاطب قطعا خارج است ) نمایی از شیوه عمل ورماخت در دوران طلایی کاربرد تاکتیک حملات رعدآسا ( بلیتز گریک) البته شیوه عمل روسها در اوکراین قطعا بلیتز نیست ولی در برخی موارد شباهت های اولیه ای وجود دارد از روزهای آغاز نبرد در اوکراین ، تاکنون کارشناسان مختلف نظامی در سراسر دنیا با یادآوری نبردهای ارتش شوروی در افغانستان و چچن و تاحدودی گرجستان ، براین تلاش اند به نوعی با مشابه سازی شرایط صحنه نبردهای این سه دوره تاریخی ، به مخاطبان در سراسر دنیا این مساله را القاء کنند که روسها تنها چند روز با سقوط و متحمل شدن بدترین شکست تاریخ نظامی خود و دنیا فاصله دارند . در واقع ، با شروع پیشروی ارتش روسیه و یگانهای جمهوری دونتسک و لوهانسک به درون خاک اوکراین و ظاهر شدن مشکلات جدی لجستیکی ، این پیش بینی ها تا حدودی به واقعیت نزدیک شد تا جایی که برخی به اعتقاد رسیده بودند که مشکلات تعمیرو نگهداری ستون های زرهی مهاجمان ، اتمام سوخت و رها کردن ادوات در میانه میدان نبرد کار روسها را یکبار و برای همیشه تمام خواهد کرد . البته با نگاهی به شیوه رزم ارتش سرخ در جنگ دوم جهانی و سپس در نبردهای پس از آن که تلفات در حوزه های انسانی و سخت افزاری چندان برای رده های ارشد این ارتش اهمیت نداشت و تنها حرکت فلش های روی نقشه ، فرماندهان بلندپایه این کشور را درساختار کمونیستی به هیجان درمی آورد ، باعث شده تا حدودی پذیرش این روند با تردید روبرو شود . در این 10 روز ( تحلیل برای روز دهم جنگ هست ولی مخاطبان محترم با توجه به روند سیتماتیک بررسی صحنه نبرد در انجمن میلیتاری ، می توانند خودشون نقشه ها را تا روز 29 بررسی کنند ) تنها با بررسی شیوه پیشروی ارتش روسیه بداخل اوکراین از روی نقشه های منتشر شده میتوان روش جنگ ارتش روسیه را تا حدودی شناخت ولی پس از 29 روز، هدفهای اصلی کرملین هنوز مشخص نشده است و باید برای شناخت آن صبر بیشتری داشت .درواقع امر ، آن دسته از کارشناسان نظامی که تنها جنگ در صحنه نبرد اوکراین را بدون حواشی آن بررسی می کنند ، می توانند بخوبی دریابند که روسها با علم به استقرار بخش قابل ملاحضه ای از سازمان رزم ارتش اوکراین درشرق این کشور ، درصدد هستند تا حد امکان ، دست به عملیات محاصره ای بزنند . انتخاب این تاکتیک ، قطعاً تصادفی نبوده و دکترین " دیگ " ( دیگ بخار در اسناد آموزشی ورماخت ) که در جریان آن ، عمده یگان های مدافع می بایست در سطح استراتژیک محاصره و سپس نابود شوند در دستور کار ستاد کل ارتش روسیه قرار دارد . اما در مقابل ، ارتش اوکراین سعی دارد تا فراراز این دیگ های بخار متعدد ، سازمان رزمی خود را از محاصره یا انهدام کامل خارج کند ولی برخی در این میان معتقدند که این تلاش احتمالا با موفقیت روبرو نخواهد شد ، چرا که منجر به ایجاد دیگهای بزرگتر شده و این تنها هزینه جنگ را برای هر دوطرف در ابعاد انسانی و سخت افزاری بیشتر می کند . ولی آنچه که در این میان حائز اهمیت است ، خودداری واحدهای اوکراینی از رویارویی در سطح استراتژیک با مهاجمان و استفاده از شیوه های جنگ و گریز و وارد شدن به فضای باز ، باعث خواهد شد تا یگانهای مدافع دربرابر حملات مداوم بالگردها ، آتش توپخانه و جتهای نیروی هوایی آسیب پذیری بیشتری را به نمایش گذارند به همین دلیل ستاد ارتش اوکراین تصمیم گرفت تا تمامی نیروها بسرعت به داخل شهرها عقب نشینی نمایند و این مساله حتی باعث نشد این واحدها به سمت کیف یا حتی غرب دنیپر برای تشکیل یک خط دفاعی یکپارچه دست به عقب نشینی بزنند و این امر در 2 حوزه به نفع روسها شد 1-ارتش روسیه احتمالا با پیش بینی این حرکت ، تا الان به جز در ماریوپل ، ایژیوم و چند شهر دیگر ، عملا وارد جنگ شهری نشده 2- با جذب واحدهای رزمی اوکراینی به این مناطق ، باعث شده تا از انتقال آنها به محورهایی که خطوط دفاعی ارتش روسیه در آنها ضعیف بوده و احتمالا با یک ضدحمله از هم فرومی پاشد ، جلوگیری نماید ( این شامل واحدهای زرهی ، توپخانه و پیاده نظام میشود ) با این شیوه ، نه تنها دیگهای بخار ایجاد شده همچنان سرجای خودش باقی خواهد ماند ، بلکه روسها با ایجا دالان های سبز و تخلیه غیرنظامیان ، بتدریج سلاح های سنگین خود را وارد صحنه کرده و این برای ارتش اوکراین و زیرساختهای نظامی – غیرنظامی خبرخوبی نخواهد بود ( تجربه ورشو و برلین در جنگ دوم جهانی ) تاکتیک چکش و سندان با توجه به این مساله ، ارتش اوکراین سعی می کند تا در مناطق مسکونی مستقرشود و این یک جنگ فرسایشی را رقم می زند ولی نکته اینجاست که این جنگ فرسایشی با توجه به قدرت آتش بزرگی که احتمالا روسها وارد عمل می کنند ، چقدر ممکن هست ادامه پیدا کند ؟!!! در مورد پاکسازی شهرهای تصرف شده تا این تاریخ ( 25 مارس 2022 ) هم یک نکته قابل توجه به نظر می رسد که روسها بطور همزمان قصد دارند هر سه شیوه پاکسازی را اجرا کنند ، بدین معنی که واحدهای رزمی و "دنبال پشتیبان" که در هر محوری حضور دارند ، عملا پاکسازی جبهه ای ، پاکسازی جناحین و پاکسازی دورانی ( شن کِش) را دردستور کار خود قرار داده اند . در پاکسازی جبهه ای ، یگانهای خودی به موازات خط اصلی دشمن آرایش گرفته و در عمق شروع به از میان بردن مدافعان می کنند ، در پاکسازی جناحین ، یگان های خودی ( در سطح گردان ) پس از نفوذ به عمق منطقه دشمن ، به اصطلاح " باز" شده و سعی می کنند به موازات حرکت به جلو ، طرفین محور اصلی را به نیت الحاق با یگان های مجاور ، از نیروهای دشمن خالی کنند . اما در پاکسازی دورانی که به یقین مشکل ترین نوع پاکسازی است ، یگان های خودی سعی خواهند کرد با دور زدن دشمن ، ضمن گرفتن آرایش زنجیری ، محور یا منطقه مورد نظر را ابتدا از پشت خطوط دشمن محاصره و به مانند حرکت " بادبزن " بسمت جلو دست به پیشروی بزنند . اما برای پاسخ به این سئوال که استراتژی روسها در اوکراین در زمینه نظامی چه ماهیتی دارد ، به جای حرکت از پائین به بالا ( به معنای بررسی انهدام ستون های لجستیکی روسها ، سقوط بالگردها ، بدون سرنشین ها و .... که در قالب جزئیات پس زمینه میشود آن را تعریف کرد ) باید از بالا به پائین تحلیل کرد ، یعنی محقق نظامی می بایست به این نکته توجه کند که جنگ در هر مقیاسی با تلفات و همچینن مقاومت غیر قابل اندازه گیری و پیش بینی ارتش مدافع همراه هست ولی اینکه کدام طرف ممکن است در نهایت هدفهای خودش را بر روی زمین ( در جریان عملیات نظامی و سپس مذاکرات سیاسی ) محقق کند ، شرط اصلی یک بررسی نظامی خواهد بود . دیگ بخار ورماخت در ویازما ( روسیه- شوروی ) -1941 دقت کنید ، لبه های قیچی ، همه واحدهای زرهی هستند با این حال ، سئوال اصلی این است که چرا روسها هنوز حرکت اصلی خود را بسمت کیف اجرا نکردند ؟ این سئوال بعد از 29 روز هنوز پاسخ مشخصی ندارد ، البته بیلان ارتش اوکراین و مقاومت آن در یکسری از محورهای عملیات نظامی ، احتمالا برای روسها غافلگیرکننده بود و باید به این مساله اذعان کرد که ارتش اوکراین یکسری تجارب اولیه را از نبردهای سال 2014 کسب کرده و کیفیت آموزش ناتو نیز در مساله بدون شک ، تاثیر داشته است . ولی برخی ناظران معتقدند که تا محاصره و شکست کامل یگان های اوکراینی در شرق این کشور و آزاد شدن یگان های رزمی از این محورها ( در شرق و جنوب ، شامل خارکف ، دونتسک ، ماریوپل ، خرسون و احتمالا میکولایف ) و رسیدن سازمان رزمی گروه بندهای ارتش روسیه به حد نصاب لازم برای حرکت به داخل شهر کیف و ایجاد یک آرایش " 3 گیره " در کنار پدید آمدن یک مزیت " عددی" در تعداد گردان های آماده به رزم و باسازمان "بعلاوه " (+) ( یعنی گردان های عمل کننده ، کمبود نیرو تجهیزات نداشته باشند در تعریف ساده خودش ) این امر صورت نخواهد گرفت . بعنوان حسن ختام این مینی تحلیل ، باید یادآوری بشود که گروه ارتشهای جنوب ورماخت ( 64 لشکر و 16 تیپ مستقل ) وقتی در ژوئیه 1941 در دروازه های کیف قرار داشت و روسها با 6 ارتش کامل ( 5و6و12و18و26و29) جلوی انها صف ارایی کرده بودند علیرغم کامل نبودن سازمان رزمی حداقل با نسبت 2به یک در توپخانه و زرهی وپیاده نظام و با نسبت 1.5 در حوزه نیروی هوایی در مقابل روسها برتری داشتند ولی جنگ براساس طراحی قبلی انها پیش نرفت و برای تصرف کیف و خارکف به دردسر افتادند ، تاجایی که در محور ایرپن ( که الان مجدد جنگ درآن شدت بالایی دارد ) نزدیک 2 ماه متوقف شدند چون مقاومت بالایی از سمت روسها وجود داشت .در مقابل نزدیک به 25 ماه بعد وقتی روسها مجددا وارد منطقه خارکف شدند ، ( از شمال شرقی اوکراین ) و برای تصرف کیف به جلو می رانند ، چیزی نزدیک به 7000 قبضه توپ و 600دستگاه تانک را به درون یک جبهه کوچک ریخته بودند و علیرغم تلفات بالا ، درنهایت ششم نوامبر 1943 کیف دوباره تصرف شد . این نشان میدهد که تصرف شهرهای بزرگ ، نیازمند برنامه ریزی گسترده و جمع آوری نیرو به اندازه کافی است . پی نوشت : 1-استفاده از مطالب تالیفی و برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . 2- جنگ میان روسها و اوکراینی ها در زمان تالیف و ترجمه این مطلب ، هنوز ادامه دارد و مطالب این متن تنها تا روز 25 مارس 2022 معتبر است و این امکان وجود دارد که شرایط صحنه تغییر کند .
- 102 پاسخ ها
-
- 33