جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'شکار ببر ، یک تاریخچه اطلاعاتی'.
پیدا کردن 1 result
-
مقدمه : پیروزی در نبردها ، تنها بواسطه دو عامل صورت می پذیرد ، کشتار و مانور . هر اندازه یک افسر ارشد نظامی ، حرفه ای تر و با تجربه تر باشد ، بیشتر بر تحرک و مانور می افزاید و از میزان کشتار می کاهد . به تقریب ، همه نبردهای مشهور تاریخ نظامی که به منزله شاهکار در حوزه جنگاوری به ثبت رسیده ، نبردهایی بوده اند که دراغلب آنها ، دشمن ، بواسطه کاربرد ابزار یا روشهای نوظهور یا ایراد ضربات سریع و غافلگیر کننده ، از ادامه نبرد عاجز شده و تسلیم می گردد. در چنین نبردهایی ، میزان تلفات طرف پیروز ، عمدتا با یک فاصله قابل توجه از سمت شکست خورده ، کمتر بوده و این اصل نخست در پیشبرد یک کمشکش مسلحانه است . با این وصف ، وجود مولفه هایی نظیر فرماندهی خوب ، عقل سلیم یا قدرت استدلال و اندیشه کافی نیست ، بلکه استعداد در استفاده از اطلاعات برای ضربه زدن به نقاط ضعف دشمن ،مورد نیاز است تا امکان وارد آوردن تلفات در ابعاد بالا بدان میسر گردد . این مساله تا بدانجا اهمیت دارد که این مفهوم به شکل تعیین کننده ای ، بر میدان جنگ اثر می گذارد و هدف از استفاده چنین مولفه ای این است که به جای کشتار وسیع ، در رسیدن به مقصود ، مسیرهای سهل تری انتخاب و در پیش گرفته شود . از سویی دیگر ، مفهوم اطلاعات در یک تعریف به معنای گردآوری ، استخراج ، پردازش ، تلفیق ، تحلیل ،ارزیابی و تفسیر داده های بدست آمده از کشورهای متخاصم در زمان جنگ است و بدین ترتیب ، تلفیق و تحلیل در کنار درک دقیق و صحیح از این داده ها ، آنها را به ابزاری سودمند برای پیشبرد جریان عملیات نظامی تبدیل می کند . بااین مقدمه ، باید اعتراف کرد که انتخاب موضوع برای هشت هزارمین پست محتوایی در انجمن میلیتاری ، بسیار سخت بود . طیف متنوعی از موضوعات برای ارائه خدمت مخاطبان محترم ، انتخاب شدند ، اما در میان مطالب مختلفی که وجود داشت ، با توجه به روند عملیات نظامی در اوکراین و آغازتحویل تانکهای لئوپارد-2 به کیف و شباهتهای تاریخی ارسال سخت افزارهای آلمانی به جبهه روسیه در جریان جنگ دوم جهانی و تلاش روسها برای تجزیه و تحلیل وهمچنین آموزش چگونگی انهدام این سخت افزارها به ارتش خود ، تصمیم گرفته شد تا یک متن با محوریت آشنایی متفقین با افسانه زرهی جنگ دوم جهانی که همانا ، پانزر-6 یا آن چیزی که علاقه مندان حوزه زرهی با آن آشنایی دارند ، یعنی تانک تایگر ، در انجمن میلیتاری مورد بررسی قرار گیرد . اثر هنری از نخستین عملیات رزمی تایگر در روسیه سپتامبر 1942 آغاز ماراتُن نفسگیر اطلاعاتی تانک تایگر ، یکی از افسانه های جنگ دوم جهانی بشمار می رود که در ابعاد مختلف ، چه روند طراحی روی کاغذ ، ایجاد خط تولید ، مشکلات فنی ، تاکتیک های رزمی تبدیل به یک افسانه شد و به تقریب هیچ تانک مشابهی ، چه در سوی متفقین و چه دراردوگاه متحدین ، امکان نزدیک شدن به چنین شهرتی را بدست نیاورد . در این میان ، ارتش سلطنتی بریتانیا و شخص وینستون چرچیل ( نخست وزیر زمان جنگ انگلیس .م ) به محض اطلاع از وجود و سپس عملیاتی شدن این تانک ، متوجه شدند که چه تهدید بالقوه ای پدید آمده است . بخشی از جزوه آموزشی ارتش سرخ پس از بررسی تایگر و شناخت نقاط قوت و ضعف تانک به منظور مقابله با آن در صحنه نبرد اما به شکل غیرقابل باوری و علیرغم توانمندی گسترده اطلاعاتی متفقین در جمع آوری اطلاعات از درون آلمان نازی ، این مساله احتمالا بسیار حیرت انگیز به نظر می رسد که جامعه اطلاعاتی متفقین ، هیچ پیش زمینه اطلاعاتی از روند طراحی و ورود به خدمت تانک پانزر-6 مدل-ئی ( PANZER VI AUSF-E) که به تایگر (TIGER) شهرت پیدا کرده بود نداشت ،اما با نشر شایعاتی که درآن ادعا شده بود ، ورماخت قصد عملیاتی نمودن یک تانک سنگین جدید را در میدان نبرد روسیه دارد و خط تولید آن نیز فعال شده ، به ناگاه موجب جلب توجه شاخکهای اطلاعاتی سرویس اطلاعاتی متفقین گردید . نمای پُشت تایگر به شماره برجک 100 با این وجود ، نخستین سری تولیدی تانکهای تایگر-یک در اوت سال 1942 محوطه کارخانه سازنده را ترک کرده و بلافاصله به جبهه شرقی و در محور جنوب لنینگراد فرستاده شده شدند تا در مقابل تانک های روسی تی-34 و کی وی -1 قرار گیرند . این تانکها پس از توجیه خدمه نسبت به وضعیت صحنه نبرد در 16 سپتامبر 1942 وارد عمل شده و به مانند همه سخت افزارهای نظامی تازه تولید شده مراحل آزمایش در شرایط واقعی نبرد را آغاز نمودند تا ضمن کسب تجربه خدمه ، مشکلات مربوط به تعمیر و نگهداری ، نواقص فنی و درنهایت قابلیت اطمینان آنها شناخته و بررسی شده تا با برطرف نمودن نواقص ، درمراحل به شکل موثرتری بکار گرفته شوند . با این حال ، توپ اصلی افسانه ای این تانک که همان جنگ افزار 88 م.م مشهور آلمانی بود در زمین های مسطح و نسبتا باز شمال روسیه ، به موثرترین شکل ممکن عمل می نمود و میتوانست طیف متنوعی از تانک های روسی را در یک فاصله بسیار قابل توجه و بدون قرار گرفتن در برابر آتش متقابل روسها ، مورد اصابت قرار داده و منهدم نماید . بازدید افسران ارشد ارتش سرخ از تایگر به غنمیت گرفته آلمانی به شماره برجک 100 که پارک گورگی (مسکو ) به نمایش گذاشته شده بود / 1943 این تانک جمعی گردان سنگین پانزر 502 بشمار می رفت با این وصف ، انتظار واحدهای اطلاعات نظامی متفقین و بخصوص بریتانیا چندان بطول نیانجامید و در 9 نوامبر 1942 ، نمایندگان اطلاعاتی بریتانیا در مسکو به یک سند ورماخت دست پیدا کردند که درآن نسخه های جدیدی از خودروهای رزمی ارتش آلمان فهرست شده بود . دراین سند که تاریخ 7 اکتبر 1942 بر روی آن دیده می شد ، نمونه های جدیدی نظیر پانزر-2 ، پانزر-2 مارک -جی ، پانزر-1 مارک-سی پانزر-2 مارک-جِی و پانزر-6 نامبرده شد ولی جزئیات بیشتری وجود نداشت . اما نماینده اطلاعات نظامی ارتش بریتانیا ، حدس زده که پانزر-6 احتمالا شناسه یک تانگ بزرگتر و سنگین تر از پانزر-3 و پانزر-4 است و این تحلیل با سایر داده های بدست آمده به لندن منتقل گردید . علاوه براین ، بریتانیا بطور رسمی از مسکو درخواست نمود که به محض کسب اطلاعات بیشتر یا به غنمیت گرفتن نسخه ای که پانزر-6 نامیده می شد ، لندن را مطلع کنند . بدین ترتیب ، مورخین حوزه اطلاعات نظامی ارتش بریتانیا معتقدند که این رویداد ، نقطه آغازی برای تلاش سرویس های اطلاعاتی متفقین به منظور کسب اطلاعات بیشتر از این تانک محسوب می شد . نخستین تایگر اسیر صحنه نبرد در جبهه شرق بسرعت در حال پیچیده تر شدن بود و طرفین درگیر با شدت بیشتری در حال توسعه توان رزمی خود بودند در نتیجه ارتش سرخ که در ابتدای جنگ ضربات بسیار مهلکی را از لشکرهای زرهی ورماخت دریافت کرده بود ، اکنون نیازداشت تا واحدهای تانک و ضد زره خود را در خصوص نقاط آسیب پذیر این تهدید جدید آلمانی توجیه نماید ، در نتیجه ، دپارتمان آموزش ستاد کل ارتش سرخ ، درابتدای سال 1943 و قبل از آغاز نبرد کورسک ، جزوه ای را تهیه کرد که درآن نقاط ضعف و قوت تانک تایگر به نمایش گذاشته شده بود . پس از خاتمه نبرد کورسک ، نسخه جدیدتری از این جزوه منتشر گردید که حاوی اطلاعات به روزتری بود . اما این اطلاعات بطور دقیق از کجا بدست می آمد ؟!! پاسخ به این سئوال چندان پیچیده محسوب نمی شد ، چرا که ارتش سرخ ، نخستین ارتش از مجموعه ارتش های متفقین محسوب می گردید که موفق شد تا چندین نمونه از تانکهای تایگر و پانتر ارتش آلمان را به غنیمت گرفته و برای شناخت نقاط قوت و ضعف آن ، مطالعات گسترده ای را بر روی آنها آغاز و داده های بدست آمده رابا سایر کشورهای متفق به اشتراک گذارده بود . با این حال قبل از به غنمیت گرفته شدن اولین تایگر ، داده های موجود در جزوات ارتش سرخ ، بیشتر براساس گزارش های ارسالی از میدان های نبرد و سپس اندازه گیری ها و شلیک های آزمایشی بر روی تانک های به غنمیت گرفته شده استوارمی گشت . سه تصویر از تایگر به شماره برجک 121 ا- جمعی گردان پانزر آبتایلونگ -502 براساس داده های موجود در سوابق ارتش سرخ در جنگ دوم جهانی ، در 17 ژانویه 1943 یک دستگاه تاتک تایگر به شماره برجک 121 ( شماره سریال تولیدی 250004 ) که از نسخه پانزر-6 مارک-ئی جمعی گردان تانک سنگین پانزرآبتایلونگ 502/1 محسوب می شد ، بر اثر آتش متقابل ، در بخش پیشرانه دچار مشکل گردید و پس از نقص در کارکرد رادیاتور ، در نزدیکی لنینگراد متوقف و سپس بحال خود رها گردید . این تانک بزودی توسط عناصر اطلاعاتی ارتش سره کشف و بسرعت به میدان تیر زرهی ارتش در کوبینکا ( محل فعلی مشهورترین موزه زرهی دنیا که در خارج از مسکو قرار دارد ) منتقل گردید . بدین ترتیب ، کوبینکا به محلی برای آزمایش میزان حفاظت زرهی تایگر و بررسی نقاط قوت و ضعف آن تبدیل گردید . تایگر به غنمیت گرفته شده توسط ارتش سرخ - 1943 اما این روند بدین جا ختم نشد ، چرا که در 17 ژانویه 1943 یک دستگاه تایگر به شماره برجک 100 ( شماره سریال 250009) در همان محور قبلی ، بدلیل خارج شدن از جاده و فروافتادن در یک گودال ، متوقف شده و امکان خروج از آن را نداشت ، به همین دلیل از سوی خدمه خود رها گردید تا بدست روسها بیافتد . ارتش سرخ نیز بسرعت این غنمیت بادآورده با ابتدا به پارک گورگی در مسکو منتقل نمود تا در کنار سایر تجهیزات به غنمیت گرفته شده از ورماخت ، در معرض دید عموم قرارگیرد . همزمان ، تایگر121 نیز که به تازگی آزمایش های مربوط به تستهای ارتش سرخ را پشت سر گذاشته بود نیز در معرض نمایش عمومی قرار گرفت تا مردم شوروی از اینکه مهمات ضد زره روسی می تواند به درون زره این غول های فلزی نفوذ کند ، اطمینان حاصل کنند . این دوتانک تا سال 1948 که تحت بررسی و آزمایش های مستمر قرار داشتند ، در خدمت باقی ماندند . علاوه براین ، داده های موجود از اسناد ارتش شوروی نشان می دهد که حداقل دو دستگاه تایگر دیگر نیز در همان روز موصوف کشف شدند که یکی بعنوان منبعی برای قطعات یدکی استفاده گردید و دیگری نیز به منظور شناخت قابلیتهای حفاظت زرهی آن ، بُرش داده شد تا برای آزمایش های بعدی ارتش آماده شود . https://www.aparat.com/v/E9USt درآنسوی اقیانوس ، وزارت جنگ بریتانیا با علم به اینکه واحدهای زرهی متفقین غربی ، دیر یا زود با این هیولای آلمانی روبرو خواهند شد ، به محض دسترسی به اطلاعات تایگرهای آلمانی ، که در اواخر سال 1942 یا اوایل سال 1943 رخ داد ، ابتدا داده های موجود را برای بررسی به بخش دهم از اطلاعات نظامی (MI10) که مسئولیت تجزیه و تحلیل تسلیحات کشورهای دشمن درطول جنگ دوم جهانی را برعهده داشت ، ارسال نمود در حالی که این بخش بطور همزمان تلاش می نمود تا با استفاده از منابع خارج از اتحاد شوروی نیز ، تهدید تایگر را بصورت کامل تری روشن نماید . ژنرال اندرو مک نوتن با توجه به این مسئولیت بخش دهم از اطلاعات نظامی ارتش بریتانیا ، بررسی فنی تسلیحات دشمن را بعنوان ماموریت نخست خود می دید ، تا حد امکان داده های مختلفی را در خصوص این تانک جمع آوری نمود و این مساله ، مدیرین بخش فوق را قادر ساخت تا از این تانک جدید ، نمودارهای مختلفی را تهیه نماید . پس از تکمیل اطلاعات ، این نمودارها در آوریل 1943 به خطوط درگیری ارسال شد ولی داده مشخصی در خصوص نقاط قوت و ضعف این تانک ارائه نگردید ، در حالی که نخستین واحد انگلیسی که این اطلاعات را دریافت نمود ، گردان ششم از هنگ لینکلن شایر بود . مارشال ژوکف در حال بازدید از تایگر به غنیمت گرفته شده آلمانی طبق اسنادی که توسط ارتش انگلیس منتشر شده ، نخستین شایعات درخصوص تانک سنگین جدید آلمانی در تلگرام رمزگذاری شده ای به افسر مسئول در بخش توسعه فناوری زرهی MI10 ارسال گردید . اگر چه این پیام چند اشتباه اختصاری نیز داشت بطوریکه افسر ارسال کننده ، به جای استفاده از عبارت تانک سنگین جدید Panzerkampfwagen V ، از نسخه جدید مورد نظر با عبارت Panzerkampfwagen VI نام برد ، در حالی که مشخصات تانک Neubaufahrzeug ( PzKpfw Nb.Fz.V ) که به سال 1936 رونمایی و در جریان حمله به نروژ به سال 1940 وارد عملیات گردید را در این تلگرام درج نموده بود . درواقع امر ، وقتی این تلگرام نوشته می شود ، ارتش بریتانیا ، هیچ اطلاعاتی در خصوص پانزر-5 ( پانتر ) در اختیار نداشتند ، به همین دلیل فرض می شود که دلیل پرش از پانزر-4 به پانزر-6 بعلت عدم وجود داده های موثق در خصوص پانزر-5 بوده باشد . دراین تلگرام رمز ، چنین آمده بود : در همین زمان ، اداره اطلاعات نظامی ارتش بریتانیا در اظهارنظری اعلام نمود که گزارش اطلاعاتی منتشر شده در نوامبر 1942 داده های محدودی را در اختیار تحلیگران نظامی قرار داده در حالی که ارسال کننده ، به شکل عجیبی ، از منبع خود نام نبرده بود ، به همین دلیل ، به گزارش اولیه یک ضمیمه با محتوای زیراضافه نمود : ادبیات مورد استفاده در این گزارش نظامی به وضوح نشان می دهد که پدیدارشدن داده های مربوط به تانک جدید ورماخت ، باعث نگرانی در سطوح سرویس اطلاعات نظامی ارتش بریتانیا شده بود ، به همین دلیل در فوریه 1943 پیامی از بخش دهم اطلاعات نظامی ارتش بریتانیا به قرارگاه ژنرال مک نوتن در کانادا ارسال شد که درآن اطلاعات دریافت شده در خصوص تانک پانزر-6 مارک ئی ملقب به تایگر آمده بود تایگر به شماره برجک 121 پس ازاین گزارش بود که سپاه آفریقایی آلمان در 11 دسامبر 1942 ، روزنامه نشنال زایتونگ عکسی از تانک تایگر به شماره برجک 142 که جمعی گردان تانک سنگین 501 (پانزرآبتایلونگ 501 ) محسوب می شد ، بحالت پیشروی در بیابان های تونس ( شمال آفریقا ) را به چاپ رساند و بطور طبیعی مشخص شد که این تانک ناشناس وارد صحنه نبرد آفریقای شمالی نیز شده است . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 2- ادامه دارد ...
- 2 پاسخ ها
-
- 22